امواج گرانشی احتمالا همانند امواج الکترومغناطیسی قادر به انتقال اطلاعات هستند!

Gravitational-waves امواج گرانشی احتمالا همانند امواج الکترومغناطیسی قادر به انتقال اطلاعات هستند!

تصور اولیه همگی ما از گرانش چیزی است که موجب می‌شود سیب روی درخت بر روی سر ما سقوط کند و یا همان چیزی است که سبب شده تا در فضا معلق نباشیم. با این حال نباید گرانش را تنها محدود به زمان و فضای اطراف خودمان بدانیم. مطالعات پیرامون گرانش به همین چیزهایی که فکر می‌کنیم محدود نبوده است؛ زیرا دانشمندان بر این باورند که به احتمال فراوان، امواج گرانشی قادر به انتقال اطلاعات هستند.

Gravitational-waves-0-Copy-1000x562 امواج گرانشی احتمالا همانند امواج الکترومغناطیسی قادر به انتقال اطلاعات هستند!

این شاید شبیه به چیزی مانند فیلم علمی-تخلی B باشد اما حرکت (خصوصا از نوع شتاب‌دار آن) می‌تواند به صورت یک موج از پهنه فضا-زمان بگذرد؛ تقریبا شبیه به امواج الکترومغناطیس. ما این امواج را با نام امواج گرانشی می‌شناسیم که همانند امواج الکترومغناطیس، می‌توانیم از آن‌ها برای رمزگذاری و انتقال اطلاعات در فواصل دور خارج از فضا استفاده کنیم. این احتمال بالاست که چنین چیزی توسط ریاضی‌دانان دانشگاه‌هایی هم‌چون RUDN در کشور روسیه تایید شود.

این تئوری بر پایه این است که چگونه امواج گرانشی بر پایه مفاهیمی انتزاعی از ریاضی توصیف می‌شوند. هر چند که از نظر ریاضی بیان این مفاهیم سخت است اما در مخلص کلام، این امکان وجود دارد که بتوان هرگونه اطلاعاتی را در این نوع امواج رمزگذاری کرد؛ مشابه آن‌چه که امروزه بر روی امواج الکترومغناطیس، به منظور حمل سیگنال‌های رادیویی استفاده می‌شود. این مسئله می‌تواند مفاهیم و البته پیامدهای عملی مهمی در زمینه علوم فضایی و اکتشاف داشته باشد.

Gravitational-waves امواج گرانشی احتمالا همانند امواج الکترومغناطیسی قادر به انتقال اطلاعات هستند!

تمام روش‌های بی‌سیم ارتباطات در طول زمان و به موجب فاصله با افت و نزول روبرو می‌شوند. این امر به ویژه در فضاهای خارج از جو، حادتر است؛ چرا که در آن نواحی، سیگنال‌ها باید در فاصله‌های طولانی بین ماهواره‌ها و ایستگاه‌ها حرکت کنند. امواج گرانشی برخلاف امواج مغناطیسی با سرعت ثابت نور حرکت کرده و به طور قابل ملاحظه تحت تاثیر گرانش اجرام عظیم آسمانی قرار نمی‌گیرند. با این همه زود است که بخواهیم به انتقال سریع داده‌ها در فضاهای خارجی نزدیک جو فکر کنیم، اما این مطالعات قطعا درهای بیش‌تری را بر روی نسل‌های بعدی ارتباطات در آینده باز خواهند کرد.

نوشته امواج گرانشی احتمالا همانند امواج الکترومغناطیسی قادر به انتقال اطلاعات هستند! اولین بار در وب‌سایت فناوری پدیدار شد.

ما چگونه به وجود سیاه‌چاله‌ها پی برده‌ایم؟

موارد متعددی وجود دارند که ما بدون دیدن مستقیم، به درک آن‌ها رسیده‌ایم. سیاه‌چاله‌ها یکی از چیز‌هایی هستند که انیشتین وجود آن‌ها را با کمک نظریه نسبیت خود پیش‌بینی کرده بود.

سیاهچاله‌ها، باقی مانده ستارگان بسیار عظیم بوده‌اند که به علت وزن و جاذبه بالای غیرقابل تصور خودشان، در خود فرو ریخته‌اند و سبب ایجاد میدان‌های گرانشی عظیمی شده‌اند که همه چیز را به درون خود می‌کشند به طوری که حتی نور نیز نمی‌تواند از آنها بگریزد و به درون‌شان کشیده می‌شود. اما وقتی حتی نور نیز نمی‌تواند از آن خارج شود، چگونه ما می‌توانیم به وجود آن‌ها در همه جا باور داشته باشیم؟ به عبارت دیگر ستاره‌‌شناسان چگونه سیاه‌چاله‌ها را کشف کرده‌اند؟

کشف سیاه‌چاله

اساسا ما می‌دانیم که سیاه‌چاله‌ها وجود دارند چراکه با وجود آنکه هیچ نوری از آنها به ما نمی‌رسد با این‌حال نیروی گرانش بسیار بسیار زیادی دارند. با استفاده از قوانین جاذبه ما می‌توانیم گرانش هر چیزی را با اندازه‌گیری سرعت چرخش اشیا به دور آن جسم مشخص کنیم، بنابراین با دانستن سرعت چرخش ستاره‌های اطراف یک سیاه‌چاله به دورش می‌توانیم به وزن سیاه‌چاله پی ببریم.

همچنین طبق نظریه نسبیت انیشتین، ما می‌دانیم اندازه یک ستاره دارای محدودیت است، پس اگر ما بتوانیم چیزی بزرگتر از این حد محدودیت پیدا کنیم (حد آن چیزی در حدود چند برابر وزن خورشید گفته شده) و نور نیز نتواند از این چیز فرار کند، پس مطمئنا ما با یک سیاه‌چاله روبرو هستیم.

امواج گرانشی

البته با یک راه دیگر نیز می‌توانیم به وجود سیاه‌چاله‌ها پی ببریم: امواج گرانشی! آزمایش LIGO در طی دو سال اخیر با کشف مکرر امواج گرانشی چندین با خبرساز شد. امواج گرانشی نیز به علت موج‌دار شدن صفحه (پارچه) فضا-زمان تولید می‌شوند، که به خاطر برخورد سیاهچاله‌ها با یکدیگر است. ما می‌توانیم با اندازه‌گیری این امواج گرانشی دریابیم که این چیز‌ها چقدر بزرگ‌ هستند و براساس همین دانسته‌ها به وجود سیاهچاله‌‌ها پی ببریم.

fabric of spacetime

اما خب با تمام این اوصاف ما هرگز نمی‌توانیم یک سیاه‌چاله را مستقیما ببینیم ولی قاطعانه می‌گوییم که آن‌ها وجود دارند. در این بین، همه ما به نقش نظریه‌های فیزیکی در پیشگویی وجود سیاه‌چاله‌ها و دریافتن اینکه سیاه‌چاله‌ها دارای چه ویژگی‌هایی هستند، واقفیم.

نوشته ما چگونه به وجود سیاه‌چاله‌ها پی برده‌ایم؟ اولین بار در پدیدار شد.

نظریه نسبیت عام انیشتین ؛ داستان یک پیشگویی علمی

نظریه نسبیت عام انیشتین چیست؟ آلبرت اینشتین در سال ۱۹۱۶ نظریه‌ای هندسی برای گرانش مطرح کرد که اکنون توصیفی برای گرانش در فیزیک نوین است.

نظریه نسبیت عام درواقع تعمیمی بر نظریه نسبیت خاص و قانون جهانی گرانش نیوتون است که توصیف یکپارچه‌ای از گرانش ارائه می‌دهد. در نظریه نسبیت عام، گرانش به‌عنوان یک ویژگی هندسی فضا و زمان یا فضا–زمان مطرح می‌شود.

در سال ۱۹۰۵، آلبرت اینشتین پی برد که قوانین فیزیک برای همه‌ ناظران غیرشتاب دهنده صادق بوده و سرعت نور در خلا مستقل از حرکت همه ناظران است. این مفهموم کلی نظریه نسبیت خاص است که چارچوب جدیدی برای همه فیزیک‌ها تعیین کرد و مفهوم جدیدی برای فضا زمان ارائه داد.

به بیان ساده، نظریه نسبت انیشتین بیان می‌کند که سرعت حرکت نور در خلا ربطی به سرعت جسمی که نور را می‌فرستد، ندارد. اجازه دهید تا با یک مثال آن را راحت‌تر درک کنیم.

مثالی برای نسبیت انیشتین

ناظری را در نظر بگیرید که به دو جسم در حال حرکت نگاه می‌کند. یکی از این اجسام در حال دور شدن است و جسم دیگر به او نزدیک می‌شود؛ با این حال و در شرایط خلا، زمان رسیدن نور به این ناظر از هر دو جسم یکسان است.

بنابراین از زمان گالیله، مفهومی که برای نسبیت عنوان شده بود، تغییر کرد. انیشتین، فرمول‌های حرکت اجسام با سرعت ثابت برای نور را محاسبه کرد و ثابت کرد که طول اجسام و زمان برای ناظری که در جسمِ در حال حرکت با سرعت نور قرار گرفته با ناظر بیرونی کاملا متفاوت خواهد بود.

در واقع فضا زمان برای ناظر بیرونی به یک شکل و برای ناظر درونی با شکل دیگری نمایش داده می‌شود. شخصی که درون جسم متحرک با سرعت نور است، زمان را کشیده‌تر ولی طول اجسام را کوتاهتر می‌بیند و برعکس آن، ناظر بیرونی زمان را کوتاه‌تر ولی طول اجسام را بلندتر خواهد دید. این تعریف ساده از نظریه نسبیت خاص انیشتین است.

نظریه نسبیت عام انیشتین چیست

انیشتین نظریه نسبیت خاص را در ۱۹۰۵ مطرح کرد و در ده سال پس از آن، تلاش کرد تا شتاب را در نظریه خودش جای دهد. او در سال ۱۹۱۵ نظریه نسبیت عام را منتشر و در آن مشخص کرد که اجرام عظیم‌تر انحنای بیشتری در فضا زمان ایجاد می‌کنند و به عنوان گرانش، می‌توان آن را احساس کرد.

آلبرت اینشتین در نطریه نسبت خاص خود، مشخص کرد که قوانین فیزیک برای همه‌‌ی ناظران غیر شتاب‌دهنده یکسان است و نشان داد که سرعت نور در خلا مستقل از سرعت حرکت جسم ناظر است. به عنوان یک نتیجه، او پی برد که فضا و زمان تحت یک پیوستگی واحد به نام فضا-زمان گرد هم می‌آیند.

اساسا، نسبیت خاص درباره حرکت اجسام با سرعت ثابت بحث می‌کند، اما نسبیت عام اینشتین به روابطی اشاره دارد که مابین اجسام شتابدار حکمفرماست.

شناخته شده‌ترین حرکت شتابدار در جهان مربوط به جاذبه است و درواقع نسبیت عام به نوعی جاذبه را تشریح می‌کند و به تفسیرِ هندسی گرانش می‌پردازد.

این نظریه که در فیزیک نوین به عنوان گرانش پذیرفته شده است، برآیندی از قانون نسبیت خاص و قانون جهانی گرانش نیوتون است. در نسبیت عام، گرانش نه به عنوان یک نیرو، بلکه به عنوان یک ویژگی هندسی در صفحه فضا زمان قلمداد می‌شود.

در نسبیت عام، گرانش نه به عنوان یک نیرو، بلکه به عنوان یک ویژگی هندسی در صفحه فضا زمان قلمداد می‌شود.

اینشتین با به کار بردن نظریات مربوط به نسبیت عام خود، متوجه شد که اشیای عظیم، باعث ایجاد انحنا در فضا-زمان می‌شوند.

تصور کنید جسمی بزرگ را در مرکز یک ترامپولین قرار می‌دهیم، این جسم به سمت درون پارچه نیرو وارد می‌کند و منجر به ایجاد یک گودی در آن می‌شود. در این حالت اگر یک سنگ را در لبه‌های ترامپولین قرار دهیم، بصورت مارپچی به درون و به سمت جسم بزرگ حرکت می‌کند.

این همان شیوه‌ای است که گرانش یک سیاره، اجسام اطرافش را به سمت خود می‌کشد. نسبیت عام اینشتین در عرصه ستاره‌شناسی جنبه‌های کاربردی زیادی دارد. به عنوان مثال یکی از مهمترین نظریه‌ها درباره تشکیل سیاه‌چاله‌ با این نظریه توضیح داده می‌شود.

 

بیشتر بخوانید:  سیاه‌چاله چیست؟ تعاریف، حقایق و نظریات

 

جسم بسیار پرجرم و سنگینی که بتواند یک خمیدگی بزرگ در فضا-زمان ایجاد کند، باعث تغییر مسیر حرکت نور خواهد شد و اگر این جسم به اندازه کافی سنگین باشد، خمیدگی فضا زمان را به گونه‌ای شکل می‌دهد که حتی نور نیز نمی‌تواند از درون این خمیدگی بیرون بیاد و در آن منطقه اسیر خواهد شد.

نسبیت عام انیشتن و وجود سیاه‌چاله ها

شواهد تجربی از قانون نسبیت عام

اگر چه ابزار‌های علمی قادر به مشاهده و اندازه‌گیری فضا زمان نیستند، اما تا کنون چندین پدیده که پیش بینی می‌شد در فضا زمان انحنا ایجاد کنند، مورد تایید قرار گرفتند.

همگرایی گرانشی (Gravitational Lensing): نور در اطراف یک جرم بزرگ مانند یک سیاه‌چاله، خمیده می‌شود، زیرا چنین اشیایی مانند عدسی عمل می‌کنند -اصطلاحا به آنها عدسی گرانشی گفته می‌شود- از همین رو این امکان مهیا می‌شود تا اجرامی که در پشت عدسی گرانشی هستند، رصد شوند. ستاره‌شناسان به طور معمول از این روش برای مطالعه ستاره‌ها و کهکشان‌های عظیم استفاده می‌کنند.

صلیب اینشتین نمونه‌ای از یک همگرایی گرانشی است (اعتبار: NASA / ESA)

صلیب اینشتین، کوازاری در صورت فلکی اسب بالدار (Pegasus) و بهترین نمونه برای یک همگرایی گرانشی است (کوازار‌ها هسته‌های نورانی و بشدت فعال کهکشان‌های جوان هستند).

این کوازار که ۸ میلیارد سال نوری از ما فاصله دارد، در پشت یک کهکشان با فاصله ۴۰۰ میلیون سال نوری از ما پنهان شده است. اما در تصویر به ثبت رسیده، کوازار در کنار کهکشان دیده می‌شود؛ چرا که نور منتشر شده کوازار، از جانب گرانش شدید کهکشان دچار انحراف شده و سپس به سمت ما می‌آید.

همگرایی گرانشی این امکان را به دانشمندان می‌دهد تا چیز‌های بسیار جالبی را مشاهده کنند، اما تا همین اواخر، آنچه آنان در اطراف عدسی‌های گرانشی مشاهده می‌کردند، تقریبا ثابت بود.

در یک مشاهده جالب دیگر، تلسکوپ کپلر متعلق به ناسا، یک ستاره کوتوله سفید را حین گردش به دور یک کوتوله قرمز در یک منظومه دوتایی، مشاهده کرد. با اینکه کوتوله سفید بسیار پرجرم‌تر از زوج خود بود، اما شعاعی به مراتب کوچک‌تر داشت.

آوی اشپورر، از مرکز تکنولوژی دانشگاه کالیفرنیا، می‌گوید:

چنین مشاهده‌ای مانند آن است که شما یک کک (حشره) را در درون یک لامپ از فاصله ۳۰۰۰ مایلی (حدودا فاصله لس آنجلس تا نیویورک) مشاهده کنید.

تغییر مدار عطارد: یکی از شواهدی که برای نظریه نسبیت عام انیشتین مطرح می‌شود، تغییر مدار عطارد است. مدار این سیاره، بدلیل انحنای فضا زمان در اطراف خورشید، در طول زمان و به صورت تدریجی تغییر وضعیت داده است. حتی در میلیارد‌ها سال گذشته ممکن بوده که با زمین هم برخورد کند.

تغییرات فضا زمان در اطرف اجسام دارای چرخش: چرخش اجرام بزرگ مانند زمین، منجر به پیچ‌خوردگی و کج شدن فضا زمان در اطرافشان می‌شود. در سال ۲۰۰۴ ناسا کاوشگر گرانش B (Gravity Probe B)  با هدف آزمایش نظریه نسبیت عام اینشتین، پرتاب کرد. واسنجی (کالیبراسیون) دقیق این ماهواره منجر شد تا ژیروسکوپ‌های درونی با گذشت زمان تغییر وضعیت کمی داشته باشند. نتیجه‌ای که با نسبیت عام اینشتین جور در می‌آمد.

 

فرانسیس اوریت، مدیر تحقیقاتی کاوشگر گرانش B ، می‌گوید: “تصورش مانند آن است که زمین در عسل غوطه‌ور شده باشد. با چرخیدن سیاره، انبوه عسل پیرامون آن هم چرخش خواهد داشت. عسل را در اینجا می‌توان معادل فضا و زمان در نظر گرفت. کاوشگر گرانش B دو مورد از بنیادی‌ترین پیشبینی‌های اینشتین را تایید کرد و بدین وسیله تاثیرات گسترده‌ای بر مطالعات اخترفیزیک گذاشت.”

انتقال به سرخ گرانشی: تابش‌ الکترومغناطیسی اجرام برای خروج از میدان گرانشی، نیازمند صرف انرژی است که نتیجه آن افزایش طول موج خواهد بود. برای درک بهتر این مورد، امواج صوتی منتشر شده از یک خودرو آمبولانس را متصور شود؛ هرچه خودرو به مقصد نزدیک‌تر می‌شود، طول موج امواج رسیده به مقصد کمتر شده و این امواج فشرده‌تر می‌شوند، برعکس هرچه خودرو از مقصد بیشتر فاصله می‌گیرد، امواجی که به مقصد می‌رسند دچار افزایش طول موج یا به عبارتی کشیده می‌شوند. در فیزیک به این تغییر بسامد (یا طول موج) بر اثر تغییر مکان فرستنده یا گیرنده اثر دوپلر می‌گویند. این پدیده در تمام فرکانس‌های امواج نور مشاهده می‌شود. در سال ۱۹۵۹، دو فیزیکدان به نام‌های رابرت پوند و گلن ربکا، اشعه‌های گامای منتشر شده از آهن رادیواکتیو را بر ساختمانی از دانشگاه هاروارد تاباندند. آنها فرکانس این امواج را کمتر از مقدار طبیعی‌شان مشاهده کردند. گمان برده می‌شود این موضوع به سبب ایجاد انحراف ناشی از جاذبه در امواج باشد.

نظریه نسبیت عام اینشتین پیش بینی می‌کند که فضا زمان اطراف زمین نه تنها بواسطه گرانش آن انحنا پیدا می کند، بلکه بدلیل گردش آن، پیچ‌خورده نیز می‌شود. ماهواره Gravity Probe B که در سال ۲۰۰۴ پرتاب شد، گواه این مدعا است.

امواج گرانشی: رویداد‌های عظیم، مانند برخورد میان دو سیاهچاله، به نظر باید بتوانند در صفحه فضا-زمان موج ایجاد کنند. در سال ۲۰۱۶، رصدخانه موج گرانشی تداخل لزری یا لایگو (LIGO) اعلام کرد شواهدی از وجود امواج گرانشی به دست آورده‌اند.

فقط به این دلیل که ما نمی‌توانیم اجرام را از یک فاصله مشخص، آنسوتر ببینیم یا به عبارتی فقط به این دلیل که کائنات در نگاه ما محدود به نظر می‌رسد؛ دلیل بر محدود بودن آن نیست. بلکه این موضوع نشان می‌دهد فاکتور‌هایی مانند زمان ما را محدود کرده‌اند. لازم است یک تعریف ساده از انفجار بزرگ (بیگ بنگ) داشته باشیم: بناب این نظریه جهان در فضا و یا زمان ثابت نیست. بلکه از یک حالت متحد، با دمای و چگالی بسیار بالا، به حالتی منبسط، خنک‌ تر و گسترده‌تر تکامل پیدا کرده است.

 

بیشتر بخوانید : نوبل فیزیک ۲۰۱۷ به سه کاشف امواج گرانشی اختصاص یافت.

 

در سال ۲۰۱۴، دانشمندان اعلام کردند با استفاده از تصویربرداری پس زمینه تلسکوپ قطبی فراکهکشانی (BICEP2) در قطب جنوب، موفق به شناسایی امواج گرانشی حاصل از انفجار بیگ بنگ شده‌اند. گمان برده می‌شود این امواج را از تابش‌های پس زمینه کیهانی (CMB) جداسازی کرده باشند. کیهان شناسان این امواج را بهترین شاهد برای نظریه بیگ بنگ می‌دانند.

عامل اصلی در وقوع بیگ بنگ تورم بود که سرانجام منجر به تشکیل جهانی قابل مشاهده‌ای شد که ما امروز به آن دسترسی داریم. با این حال ما تنها قادر به اندازه گیری کسر کوچکی از نخستین ثاینه‌ی این تورم و تاثیر آن بر جهانمان هستیم. (اعتبار: Bock et al)

جان تاوبر، دانشمند سازمان فضایی اروپا (ESA) در ماموریت فضایی پلانک، که در زمینه امواج کیهانی مطالعه خواهد می‌کند، می‌گوید: “جستجوی پیرامون پیشینه نخستین دوران کائنات به همان اندازه که هیجان‌انگیز است، دشواری‌های خاص خودش را دارد.”

نسبیت عام انیشتین از آزمایشات و بررسی‌های مختلف سربلند بیرون آمده است، اما این را به خاطر داشته باشید که در سرعت‌های پایین و با اجرام کوچک نمی‌توان این نظریه را به درستی لمس کرد. کشیدگی و یا اتساع زمان و کوتاه‌تر شدن ابعاد طولی تنها زمانی قابل لمس است که بتوانیم به سرعت‌هایی نزدیک به نور برسیم.

شاید بتوان چکیده نظریه نسبیت عام انیشتین را این گونه بیان کرد: ماده به فضا زمان می‌گوید که چگونه خم شود و فضا زمان به ماده می‌گوید که چگونه حرکت کند

 

بیشتر بخوانید:

.

منبع: Space

مطلب نظریه نسبیت عام انیشتین ؛ داستان یک پیشگویی علمی برای اولین بار در وب سایت تکراتو - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است.

امواج گرانشی رفتاری غیرمنتظره از سیاه‌چاله ها را آشکار کردند

امواج گرانشی رفتاری غیرمنتظره از سیاه‌چاله ها را آشکار کردندکشف امواج گرانشی در سال گذشته ممکن است احساسی مانند پایان یک عصر مطالعاتی را القا کند. کشفی که پایانی بود بر یک جستجوی صد ساله برای تایید پیش‌بینی آلبرت انیشتین. در آن سوی ماجرا، رشته‌ای جدید در دنیای ستاره‌شناسی متولد شد که در نهایت افرادی بسیاری را غرق در جذابیت های خود می‌کند.

شما شاید بتوانید حدس بزنید که نتایج اولیه بدست آمده چه شکلی بودند. بله! کاملا مرموز.

یک تیم از محققان داده های حاصل از ردیابی سه موج گرانشی (gravitational wave) را بررسی کردند. (این ردیابی ها احتمالی بودند نه قطعی). رصد خانه موج گرانشی تداخل لیزری (LIGO)  برای بررسی چنین داده هایی از آن زمان تا کنون ساخته شد. دانشمندان تا کنون به نتایجی قطعی نرسیده‌اند اما چندین گزینه در خصوص نحوه شکل‌گیری سیاه‌چاله ها در دست بررسی است. صرف نظر از اینکه ادامه این مطالعه با گزینه های مطرح شده مرتبط باشد یا نه، نتیجه بدست آمده اثبات می‌کند که سیاه چاله های دور یعنی همان‌هایی که رصدخانه LIGO تولید امواج گرانشی را در آنها تشخیص داده است، با سیاه‌چاله هایی که ما می‌شناسیم متفاوت هستند.



Will Farr، پژوهشگر امواج گرانشی از دانشگاه بیرمینگهام انگلیس، در این‌باره می‌گوید: ” مهم نیست چه در حال رخ دادن است. این سیاه‌چاله ها با نمونه هایی که در کهکشان ما وجود دارند متفاوت هستند. و این موضوعی عجیب و هیجان‌انگیز خواهد بود.”

تحقیق جدید منتشر شده در مجله Nature روایتگر داستانی است که در آن دانشمندان از ردیابی سومین موج گرانشی خبر ‌می‌دهند.

جفت سیاه‌چاله ها مانند توپ بسکتبال درحال چرخش هستند، و این چرخش نحوه شکل‌گیری آن‌ها را مشخص می‌کند. اگر چرخش جفت سیاه‌چاله ها با گردش آنها به دور یکدیگر هم‌جهت باشد، می‌توان گفت که آنها شاید با یکدیگر و پس از متلاشی شدن یک جفت ستاره شکل گرفته‌ باشند. اما اگر چرخش یک جفت سیاه‌چاله در خلاف جهت گردششان به دور یکدیگر باشد، می‌توان گفت که یکی از سیاه‌چاله ها پس از شکل‌گیری بدلیل جاذبه خود توانسته است سیاه‌چاله ای دیگر را در مدار خود به دام بیاندازد. حتی فرضیه‌ای می‌گوید که ممکن است آنها در یک لابرتورا نامعلوم سیاه‌چاله‌ای در مرکز کهکشان شکل گرفته‌ باشند. دانشمندان به طور قطع تا کنون چنین چیزی را در کهکشان راه شیری مشاهده نکرده‌اند.

جفت سیاه‌چاله ها مانند توپ بسکتبال درحال چرخش هستند، و این چرخش نحوه شکل‌گیری آن‌ها را مشخص می‌کند.

در یادداشتی که در مجله  Nature به قلمSteinn Sigurosson  ، عضوی از بخش نجوم و اخترفیزیک دانشگاه پنسیلوانیا، به چاپ رسیده است آورده شده که حتی این شانس برای جفت سیاه‌چاله ها وجود دارد که آنها در طی بیگ بنگ شکل گرفته باشند؛ در این صورت آنها می‌بایست در خلاف جهت یکدیگر چرخش داشته باشند و نیز این چرخش را با سرعتی کمتر از چرخش سیاه‌چاله های کهکشان راه شیری انجام دهند.

درک نحوه شکل‌گیری جفت سیاه‌چاله ها به یک پارامتر عددی که تحت عنوان “چرخش موثر” از آن یاد می‌کنیم، وابسته است. این پارامتر، عددی است بین یک و منفی یک. چرخش های هم‌جهت همواره مقداری بزرگتر، مساوی صفر به خود می‌گیرند.  تاکنون محققان مدل های زیادی طراحی کردند و سعی دارند تا آنها را با مقادیری از چرخش موثر که از امواج گرانشی ثبت شده بدست آورده اند، منطبق کنند.

بر اساس مدل طراحی شده، اگر سرعت چرخش جفت سیاهچاله ای همانند چرخش های سیاهچاله های کهکشان ما باشد، باید چرخش آنها به دور خود بر خلاف جهت گردش آنها به دور یکدیگر باشد. Imre Bartos از محقق دانشگاه کلمبیا که در این تحقیق دخیل نبود می‌گوید: “احتمالا این کهکشان ها در گروه هایی در مرکز کهکشان شکل می‌گیرند.” اما گفته های آقای Farr از ابهامی در این زمینه حکایت می‌کند. او می‌گوید: “اگر این سیاهچاله ها کندتر از سیاهچاله های کهکشان راه شیری چرخش داشته باشند، باید چرخش و گردشی در خلاف جهت هم داشته باشند.”

Imre Bartos  در مورد این مطالعه بسیار هیجان‌زده است. او می‌گوید:‌” این یک نقطه عطف مهم است و برای مطالعه مراکز کهکشان ها در روند ادغام سیاه‌چاله ها انگیزه بیشتری می‌دهد.” او معتقد است این تحقیق چیزی حدود ۲ درصد خطا دارد که از حد استاندارد بالاتر است. اما بسته به مدل، به بیش از ۱۰ موج گرانشی دیگر برای یافتن پاسخ نیاز است.

یافته های بیشتر ممکن است داستان را از این هم پیچیده‌تر کنند. بنا بر آنچه در مجله Nature نوشته شده، ممکن است سیستمی با سه سیاه‌چاله ثبت شود و همچنین بررسی این موضوع که آیا انفجار ابرنواختر ها، در روند شکل‌گیری سیاه‌چاله ها، می‌تواند عاملی باشد بر چرخش در خلاف جهت گردش جفت سیاه‌چاله ها یا خیر؟ اینها نمونه‌هایی هستند برای اینکه بگوییم ما در آغاز یک عصر هیجان‌انگیز در مطالعه امواج گرانشی هستیم. ما باید کماکان در مورد آن‌چیزی که در چند سال آینده انتظار این مطالعات را می‌کشد، هیجان‌زده باشیم.

.

منبع : Gizmodo

مطلب امواج گرانشی رفتاری غیرمنتظره از سیاه‌چاله ها را آشکار کردند برای اولین بار در وب سایت تکراتو - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است.

یک اتفاق غیرمنتظره؛ LIGO می تواند امواج گرانشی تولید کند

از زمانی که رصدخانه موج گرانشی تداخل لیزری (LIGO) اعلام کرد به بزرگترین اکتشاف علمی سال ۲۰۱۶ دست یافته، تقریبا یک سال می گذرد. هر چند که اولین امواج گرانشی در سپتامبر ۲۰۱۵ شناسایی شدند، اما بعد از شناسایی امواج بیشتر در ژوئن ۲۰۱۶ بود که دانشمندان مستقر در لیگو بالاخره وجود این امواج را تایید کردند. به این ترتیب پیش بینی بزرگ آلبرت اینشتین که بر اساس نظریه نسبیت او بیان شده بود، به حقیقت پیوست.

گویا آی تی – در حال حاضر، LIGO که حساسترین آشکارساز امواج فضا – زمان در جهان است، به بهترین تولید کننده امواج گرانشی نیز تبدیل شده است.
بر اساس گزارش نشریه Science، یک فیزیکدان از موسسه فناوری کالیفرنیا (کلتک) در پاسادنا، به نام بلیندا پانگ گفته است “وقتی LIGO را در حالت عملکرد بهینه قرار می دهیم، آن را برای انتشار امواج گرانشی نیز بهینه سازی کرده ایم”.
پانگ در یکی از جلسات انجمن فیزیک آمریکا که هفته گذشته برگزار شد، به نمایندگی از طرف تیم فیزیکدانان خود این صحبت ها را مطرح کرد.
امواج گرانشی، امواجی هستند که وقتی اجرام سنگین موجب پیچ و تاب خوردن فضا – زمان می شوند، تولید می گردند.
آنها اساسا موجب کشش فضا می شوند ، و طبق اظهارات اینشتین، می توانند با چرخش خاص اجرام مختلف تولید شوند. LIGO با استفاده از آشکارسازهای دوقلوی حساس در منطقه هنفورد ایالت واشنگتن، و در منطقه لیوینگستون ایالت لوئیزیانا، می تواند کشیده شدن فضا را کاملا تشخیص دهد.

فیزیکدانان زمانی که متوجه شدند می توانند امواج گرانشی را شناسایی نمایند، فرض کردند حساسیت آشکارسازهای آنها باعث می شود نتوانند این امواج را به شکل موثری تولید کنند.
به گفته فان ژانگ، یک فیزیکدان از دانشگاه نرمال پکن “نکته اساسی در آشکارسازها، آن است که این ابزارها با امواج گرانشی جفت شده اند”
“با وجود این جفت شدگی، می توان نتیجه گرفت آشکارساز به دو روش عمل می کند”.
تیم تحقیقاتی LIGO، ایده خود را با استفاده از یک مدل ریاضی کوانتومی آزمایش کرد و دریافت که ایده آنها درست بوده است: آشکارسازهای آنها امواج فضا – زمان بسیار کوچک و بهینه ای را تولید می کنند. مکانیک کوانتومی می گوید اشیای کوچک، مانند الکترون ها، در یک لحظه می توانند در دو مکان وجود داشته باشند. برخی از فیزیکدان ها معتقدند می توان اشیای ماکروسکوپیک را نیز در یک حرکت کوانتومی مشابه، هم محور کرد.

به گفته پانگ، LIGO و این امواج تنها چیزهایی هستند که می توانند این رویداد را رقم بزنند.
هر چند که این حالت ظریف برای مدت زمان های بسیار طولانی پایدار نمی ماند، اما هر مقدار که پایدار بماند می تواند بینش بیشتری در حوزه مکانیک کوانتومی به دست دهد.
می توانیم مدت زمانی که طول می کشد تا واهمدوسی رخ دهد را اندازه بگیریم و ببینیم گرانش در ایجاد حالات کوانتومی میان اشیای ماکروسکوپیک چه نقشی دارد.
یکی از فیزیکدانان کلتک و از همکاران پانگ، یعنی ییکو ما، می گوید “این ایده خیلی جالب است، اما در عمل بسیار چالش برانگیز می شود”.
“این کار به شکلی باورنکردنی دشوار است، اما اگر بخواهید آن را انجام دهید، LIGO بهترین جا برای انجام آن است”.
هر بینش جدیدی که نسبت به فعالیت های کوانتومی پیدا کنیم، نه تنها به ساخت کامپیوترهای کوانتومی بهتر کمک می کند، بلکه درک ما از جهان فیزیکی را کاملا متحول خواهد کرد.
در حال حاضر LIGO در حال ارتقا یافتن است. به این ترتیب می تواند امواج گرانشی ضعیف تر را نیز شناسایی کند. دانشمندان در نهایت قصد دارند آنتن فضایی تداخل لیزری تکامل یافته (ELISA) را که یک رصدخانه امواج گرانشی مستقر در فضاست، بسازند.

در دهه آینده، LIGO نه تنها می تواند امواج گرانشی را به طور منظم شناسایی کند، بلکه راههای پیشرفته تری برای ساخت این امواج پیدا خواهد کرد. به این ترتیب، درک ما از جهان کوانتومی به شکلی غیرقابل تصور بهتر می شود.

پس از محاسبه سیگنال های بیگ بنگ؛ شکار “oscillon” آغاز می شود

فیزیکدان ها موفق شدند سیگنال هایی که در کسری از ثانیه بعد از انفجار بزرگ (بیگ بنگ) ساطع گردید را محاسبه نمایند.

گویا آی تی – برای اولین بار، فیزیکدانان نظری موفق شدند فرکانس دقیق سیگنالهای امواج گرانشی خاصی که در کسری از ثانیه بعد از انفجار بزرگ پدید آمدند را محاسبه کنند.
در مورد فرکانس بوزون هیگز نیز وضعیت مشابهی پیش آمد، یعنی دانشمندان قبل از شناسایی خود این بوزون ها فرکانس آنها را تشخیص دادند. این بدان معناست که دانشمندان اکنون می توانند ردیابی سیگنال های پدیده های کیهانی که مدت هاست به وجود آمده اند، یعنی “oscillons” را آغاز کنند. این کار به آنها کمک می کند بیش از هر زمان دیگری به عقب برگردند و فرآیند شکل گیری جهان را مطالعه نمایند.

وجود امواج کیهانی، در سال ۱۹۱۶ توسط اینشتین پیش بینی شده بود، اما تا همین سال گذشته وجود آنها مورد تایید دانشمندان قرار نگرفت.
این امواج، با همه امواج دیگری که از فضا سرچشمه می گیرند، متفاوت هستند. آنها راه کاملا جدیدی برای مطالعه جهان پیش روی ما قرار می دهند.
مادامی که امواج گرانشی در جهان جاری هستند، پیوستار فضا – زمان را می کِشند و هندسه خود فضا را تغییر می دهند.
پیش بینی می شود همه جرم های شتابدار، امواج گرانشی از خود ساطع کنند، اما این امواج را به سختی می توان شناسایی کرد. تا کنون فقط توانسته ایم امواج ساطع شده از منابع بسیار عظیم، مانند امواج حاصل از ادغام دو سیاه چاله بسیار بزرگ را شناسایی کنیم.
اما هر چه ابزارهای حساستری بسازیم، بهتر می توانیم به امواج گرانشی “گوش دهیم” و از آنها برای دریافتن چیزهای بیشتر در مورد تولد جهان استفاده کنیم.
اگر بدانیم به دنبال چه چیزی هستیم، این امر امکان پذیر است.

برای آنکه به دانشمندان بگوییم در میان همه سر و صداهای موجود در جهان دقیقا باید به دنبال چه صدایی باشند، گروهی از فیزیکدانان نظری از دانشگاه بازل سوئیس، چیزی که “زمینه تصادفی امواج گرانشی” نامیده می شود را مورد مطالعه قرار دادند. زمینه تصادفی امواج گرانشی، شدت و فرکانس طیفی از امواج گرانشی است که احتمالا بعد از انفجار بزرگ ساطع شده اند.
ایده اصلی آن است که، وقتی بتوانیم تعداد کمی سیگنال را شکار کنیم، برای تایید اینکه آیا آنها واقعا وجود دارند یا خیر، روی این چند سگنال آزمایش های تجربی انجام دهیم.
امواج گرانشی حاصل از انفجار بزرگ، چه شکلی هستند؟
برای پاسخ به این سوال، باید بدانیم در اولین لحظات تولد جهان چه اتفاقی افتاده است.
فقط در کسری از ثانیه بعد از وقوع انفجار بزرگ، هر چیزی که در جهان وجود داشت هنوز بسیار کوچک و متراکم بود. سرپرست این تیم تحقیقاتی، یعنی استفان انتوش می گوید “در آن لحظه کل جهان را می شد در یک زمین فوتبال جای داد”.
این جهان فوق العاده کوچک، فقط در یک بازه زمانی بسیار کوتاه در این حالت بود. فیزیکدانان معتقدند در آن زمان بسیار کوتاه، جهان تحت تسلط یک ذره فرضی به نام اینفلاتون (inflaton) بوده است.

این اینفلاتون ها، تحت نوسانات شدید بودند و گاهی توده هایی را شکل می داند که باعث می شد در یک ناحیه محدود از فضا نوسان کنند.
اینگونه نواحی را oscillon می نامند. محققان نشان داده اند که امواج گرانشی ساطع شده از این نواحی به اندازه ای قوی بوده، که ما هنوز هم می توانیم آنها را در فضا پیدا کنیم.
انتوش می گوید “هر چند oscillon ها مدت ها قبل به وجود آمده اند و فرآیند پدیدار شدن آنها میلیون ها سال پیش متوقف شده، اما امواج گرانشی که از آنها به وجود آمده، در حال حاضر همه جا وجود دارند. با استفاده از این امواج می توانیم بیش از هر زمان دیگری به عقب برگردیم و فرآیند شکل گیری جهان را مطالعه کنیم”.
این تیم تحقیقاتی با استفاده از شبیه سازی های عددی توانسته شکل دقیق سیگنال oscillon را شبیه سازی کند. این سیگنال در یک طیف گسترده از زمینه تصادفی امواج گرانشی، دارای یک نقطه اوج مجزا می باشد.

اگر بخواهیم اولین لحظات تولد جهان را بهتر مورد مطالعه قرار دهیم، پرداختن به این نقاط اوج روش خوبی است.
انتوش می گوید “پیش از انجام این محاسبات، فکر نمی کردیم که oscillon ها چنین سیگنالهای قدرتمندی را با این فرکانس خاص تولید کرده باشند”.
البته این محاسبات، بخش نسبتا ساده تحقیقات ما هستند. در حال حاضر، فیزیکدانان تجربی باید سیگنالهای پیش بینی شده را بردارند و تلاش کنند با استفاده از آشکارسازهای امواج گرانشی مانند LIGO، آنها را شناسایی نمایند.

سیگنال های قدرتمند زیادی وجود داشته اند که ابتدا توسط فیزیکدانان نظری محاسبه شدند و سپس با آزمایش های مختلف وجود آنها تایید شده است. این فرآیند، درک ما از جهان را برای همیشه تغییر داد (مانند اتفاقی که در مورد بوزون هیگز افتاد).
ما هنوز در آغاز راه مطالعه فیزیک امواج گرانشی هستیم.
نتایج این تحقیق در نشریه Physical Review Letters منتشر شده است.

پس از محاسبه سیگنال های بیگ بنگ؛ شکار “oscillon” آغاز می شود

فیزیکدان ها موفق شدند سیگنال هایی که در کسری از ثانیه بعد از انفجار بزرگ (بیگ بنگ) ساطع گردید را محاسبه نمایند.

گویا آی تی – برای اولین بار، فیزیکدانان نظری موفق شدند فرکانس دقیق سیگنالهای امواج گرانشی خاصی که در کسری از ثانیه بعد از انفجار بزرگ پدید آمدند را محاسبه کنند.
در مورد فرکانس بوزون هیگز نیز وضعیت مشابهی پیش آمد، یعنی دانشمندان قبل از شناسایی خود این بوزون ها فرکانس آنها را تشخیص دادند. این بدان معناست که دانشمندان اکنون می توانند ردیابی سیگنال های پدیده های کیهانی که مدت هاست به وجود آمده اند، یعنی “oscillons” را آغاز کنند. این کار به آنها کمک می کند بیش از هر زمان دیگری به عقب برگردند و فرآیند شکل گیری جهان را مطالعه نمایند.

وجود امواج کیهانی، در سال ۱۹۱۶ توسط اینشتین پیش بینی شده بود، اما تا همین سال گذشته وجود آنها مورد تایید دانشمندان قرار نگرفت.
این امواج، با همه امواج دیگری که از فضا سرچشمه می گیرند، متفاوت هستند. آنها راه کاملا جدیدی برای مطالعه جهان پیش روی ما قرار می دهند.
مادامی که امواج گرانشی در جهان جاری هستند، پیوستار فضا – زمان را می کِشند و هندسه خود فضا را تغییر می دهند.
پیش بینی می شود همه جرم های شتابدار، امواج گرانشی از خود ساطع کنند، اما این امواج را به سختی می توان شناسایی کرد. تا کنون فقط توانسته ایم امواج ساطع شده از منابع بسیار عظیم، مانند امواج حاصل از ادغام دو سیاه چاله بسیار بزرگ را شناسایی کنیم.
اما هر چه ابزارهای حساستری بسازیم، بهتر می توانیم به امواج گرانشی “گوش دهیم” و از آنها برای دریافتن چیزهای بیشتر در مورد تولد جهان استفاده کنیم.
اگر بدانیم به دنبال چه چیزی هستیم، این امر امکان پذیر است.

برای آنکه به دانشمندان بگوییم در میان همه سر و صداهای موجود در جهان دقیقا باید به دنبال چه صدایی باشند، گروهی از فیزیکدانان نظری از دانشگاه بازل سوئیس، چیزی که “زمینه تصادفی امواج گرانشی” نامیده می شود را مورد مطالعه قرار دادند. زمینه تصادفی امواج گرانشی، شدت و فرکانس طیفی از امواج گرانشی است که احتمالا بعد از انفجار بزرگ ساطع شده اند.
ایده اصلی آن است که، وقتی بتوانیم تعداد کمی سیگنال را شکار کنیم، برای تایید اینکه آیا آنها واقعا وجود دارند یا خیر، روی این چند سگنال آزمایش های تجربی انجام دهیم.
امواج گرانشی حاصل از انفجار بزرگ، چه شکلی هستند؟
برای پاسخ به این سوال، باید بدانیم در اولین لحظات تولد جهان چه اتفاقی افتاده است.
فقط در کسری از ثانیه بعد از وقوع انفجار بزرگ، هر چیزی که در جهان وجود داشت هنوز بسیار کوچک و متراکم بود. سرپرست این تیم تحقیقاتی، یعنی استفان انتوش می گوید “در آن لحظه کل جهان را می شد در یک زمین فوتبال جای داد”.
این جهان فوق العاده کوچک، فقط در یک بازه زمانی بسیار کوتاه در این حالت بود. فیزیکدانان معتقدند در آن زمان بسیار کوتاه، جهان تحت تسلط یک ذره فرضی به نام اینفلاتون (inflaton) بوده است.

این اینفلاتون ها، تحت نوسانات شدید بودند و گاهی توده هایی را شکل می داند که باعث می شد در یک ناحیه محدود از فضا نوسان کنند.
اینگونه نواحی را oscillon می نامند. محققان نشان داده اند که امواج گرانشی ساطع شده از این نواحی به اندازه ای قوی بوده، که ما هنوز هم می توانیم آنها را در فضا پیدا کنیم.
انتوش می گوید “هر چند oscillon ها مدت ها قبل به وجود آمده اند و فرآیند پدیدار شدن آنها میلیون ها سال پیش متوقف شده، اما امواج گرانشی که از آنها به وجود آمده، در حال حاضر همه جا وجود دارند. با استفاده از این امواج می توانیم بیش از هر زمان دیگری به عقب برگردیم و فرآیند شکل گیری جهان را مطالعه کنیم”.
این تیم تحقیقاتی با استفاده از شبیه سازی های عددی توانسته شکل دقیق سیگنال oscillon را شبیه سازی کند. این سیگنال در یک طیف گسترده از زمینه تصادفی امواج گرانشی، دارای یک نقطه اوج مجزا می باشد.

اگر بخواهیم اولین لحظات تولد جهان را بهتر مورد مطالعه قرار دهیم، پرداختن به این نقاط اوج روش خوبی است.
انتوش می گوید “پیش از انجام این محاسبات، فکر نمی کردیم که oscillon ها چنین سیگنالهای قدرتمندی را با این فرکانس خاص تولید کرده باشند”.
البته این محاسبات، بخش نسبتا ساده تحقیقات ما هستند. در حال حاضر، فیزیکدانان تجربی باید سیگنالهای پیش بینی شده را بردارند و تلاش کنند با استفاده از آشکارسازهای امواج گرانشی مانند LIGO، آنها را شناسایی نمایند.

سیگنال های قدرتمند زیادی وجود داشته اند که ابتدا توسط فیزیکدانان نظری محاسبه شدند و سپس با آزمایش های مختلف وجود آنها تایید شده است. این فرآیند، درک ما از جهان را برای همیشه تغییر داد (مانند اتفاقی که در مورد بوزون هیگز افتاد).
ما هنوز در آغاز راه مطالعه فیزیک امواج گرانشی هستیم.
نتایج این تحقیق در نشریه Physical Review Letters منتشر شده است.

کاوشگر ژاپنی آکاتسوکی موفق به مشاهده امواج گرانشی عظیم اتمسفر سیاره زهره شد

کاوشگر ژاپنی آکاتسوکی موفق مشاهده امواج گرانشی عظیم اتمسفر سیاره زهره شد

کاوشگر ژاپنی آکاتسوکی موفق به مشاهده یک موج گرانش گرانشی عظیم در اتمسفر زهره (ونوس) شده است. این نخستین باری نیست که چنین موج گرانشی در دومین سیاره منظومه شمسی مشاهده می شود؛ اما این بزرگترین موج گرانشی ثبت شده تاکنون است.

شواهد جدید از این کشش گرانشی ۱۰ هزار کیلومتری حکایت دارند، اتمسفر سیاره زهره پویاتر از چیزی است که دانشمندان پیش از این تصور می کردند.

چنین امواج گرانشی در اتمسفر زمین هم وجود دارد که منجر به تلاطم های عظیم آب و هوایی می شوند. دانشمندان پیش از این هم امواج گرانشی اتمسفر سیاره زهره را مشاهده کرده بودند. ماموریت ونوس اکسپرس اسا (آژانس فضایی اروپا) پیش از پایان ماموریت خود در سال ۲۰۱۴، بارها قادر به رصد این امواج بوده است.

کاوشگر آکاتسوکی، امواج گرانشی فوق را ۷ دسامبر ۲۰۱۵ زمانی که به سیاره زهره رسید، مشاهده کرده بود؛ اما آکاتسوکی با توجه به از دست دادن موقعیت مداری خود در ۷ دسامبر ۲۰۱۵، از نقطه رصد این امواج خارج شد.

این کاوشگر با بازگشت به موقعیت مداری سابق خود در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۶ قادر به مشاهده مجدد ساختارهای روشن امواج گرانشی اتمسفر سیاره زهره شد. بر اساس داده های کاوشگر ژاپنی، این موج گرانشی عظیم از قطب شمال ونوس تا قطب جنوب این سیاره امتداد دارد.

این ساختار روشن برای چهار روز پیاپی در اتمسفر به شدت داغ و متراکم ونوس در حدود ۶۵ کیلومتری بالای سطح این سیاره قابل مشاهده بود. گفته می شود، این ساختارهای روشن حتی در مقابل بادهای سریع سیاره زهره که سرعت شان گاه به ۳۵۹ کیلومتر در ساعت هم رسد، مقاوم بوده است.

نویسندگان این مطالعه بر این باورند که ساختارهای روشن ناشی از موج گرانشی است که در لایه تحتانی اتمسفر سیاره ایجاد شده اند؛ اما اکنون مشخص نیست دقیقا این امواج چگونه در لایه های فوقانی اتمسفر سیاره پراکنده شده اند.

در واقع این امواج پس از تنها چهار روز به همان سرعتی که نمایان شده بودند، ناپدید شدند. این مورد با توجه به دوره چرخشی ۲۴۳ روزه سیاره زهره، معمایی است که دانشمندان هنوز قادر به توضیح دادن آن نشده اند. این موج گرانش عظیم ممکن است به این معنی باشد که شرایط جوی نزدیک به سطح سیاره نسبت به چیزی که پیش بینی می شد، متغیرتر باشد.

.

منبع: theverge

نوشته کاوشگر ژاپنی آکاتسوکی موفق به مشاهده امواج گرانشی عظیم اتمسفر سیاره زهره شد اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

۲۳ حقیقت علمی که ما در آغاز سال ۲۰۱۶ از آنها بی‌خبر بودیم

با نزدیک شدن به پایان سال جاری میلادی برخی حقایق علمی بودند که بسیاری از مردم از آنها در طول سال ۲۰۱۶ بی خبر بودند، در قسمت زیر به ذکر ۲۳ مورد از این موارد می پردازیم.

گویا آی تی – با نزدیک شدن به پایان سال جاری میلادی برخی حقایق علمی بودند که بسیاری از مردم از آنها در طول سال ۲۰۱۶ بی خبر بودند، در قسمت زیر به ذکر ۲۳ مورد از این موارد می پردازیم.
۱- موج‌های گرانشی وجود دارند. بعد از ۱۰۰ سال که انیشتین آنها را پیش‌بینی کرده‌ بود، بالاخره پژوهشگران امسال موفق به کشف امواج گرانشی در فضا شدند. دانشمندان تا کنون در سه رویداد موفق به مشاهده امواج گرانشی شده‌اند.
۲- خرس‌های تنبل در زمان دفع مواد زائد از بدن تار مرز مرگ می‌روند؛ پروسه شماره ۲، سخت‌ترین کار برای آنهاست.
۳- امکان زندگی برای بیش از یک سال بدون وجود قلب در بدن وجود دارد!
۴- با وجود حذف ۹۰ درصد از مغز می‌توان یک زندگی عادی را تجربه کرد.
۵- صداهای عجیب و فلزی از گودال Mariana، عمیق‌رین نقطه‌ی سطح زمین به گوش می‌رسد. در حال حاضر دانشمندان فکر می‌کنند این صدا نوع جدیدی از صدای وال‌ها باشد.
۶- اختراع نوعی دستگاه همجوشی هسته‌ای جدید انقلابی در این زمینه به وجود آورده و در آینده موفق به بهره‌برداری از انرژی نامحدود پاک هسته‌ای خواهیم بود.
۷- سیاره‌ای شبیه به زمین با فاصله تنها ۲/۴ سال نوری در نظام ستاره‌ای آلفا قنطورس وجود دارد و دانشمندان در حال برنامه‌ریزی برای سفر به آن هستند.
۸- زمین دارای یک ماه دیگر است که به دور آن می‌چرخد که به نام quasi-satellite یا ”همدم نزدیک زمین” از آن یاد می‌شود. نام علمی این سیارک ۲۰۱۶ HO3 است.
۹- احتمالا نهمین سیاره منظومه شمسی هم در آینده‌ای نزدیک کشف شود (بدون احتساب پلوتون).
۱۰- اولین یادداشت دست‌نویس ثبت شده مربوط به قوانین اصطکاک با قدمتی ۵۰۰ ساله در چرک‌نویس‌های نامربوط لئوناردو داوینچی پیدا شدند.
۱۱- ویروس زیکا از طریق رابطه‌ی جنسی منتشر می‌شود و در بیماری میکروسفالی یا خردسری نوزادن تاثیر گذار است. در میکروسفالی رشد سر فرد متوقف می‌شود.
۱۲- کلاغ‌ها گوش‌های بزرگی و ترسناکی دارند.
۱۳- بزرگ‌ترین عدد اول شناخته شده ۱-۲۷۴۲۰۷۲۸۱ است که از نظر طول حدودا ۲۲ میلیون رقم دارد. این عدد ۵ میلیون رقم درازتر از دومین عدد اول بزرگ است.
۱۴- قطب شمال به خاطر تغییرات ایجاده شده در حجم آب‌ها، به آهستگی در حال حرکت به سمت لندن است.
۱۵- در سال جاری کره زمین به اندازه پوشش کل سطح کشور هندوستان، یخ دریایی از دست داده است.
۱۶- هوش مصنوعی در بازی قدیمی Go توانست انسان‌ها را شکست دهد.
۱۷- خرس‌های آبی فناناپذیرند زیرا دارای ویژگی زیستی مخصوصی هستند که از DNAشان در برابر آسیب‌ها محافظت می‌کند. این موجودات بسیار ریز حتی اگر به برای چندین دهه منجمد شوند باز هم قادر به احیای خود هستند؛ این موجودات حتی از شرایط خشک هم جان سالم به در می‌برند و جالب اینجاست که تشعشعات قدرتمند فضا هم روی آنها بی‌اثر است.
۱۸- دو حالت مایع از آب وجود دارد.
۱۹- هسته‌های اتمی گلابی شکل وجود دارند، و وجود آنها ثابت می‌کند امکان سفر در فضا را غیر ممکن می‌کند.
۲۰- پرهای دم دایناسورها بسیار زیبا، نرم و باشکوه بوده‌اند.
۲۱- یک سوم از مردم کره‌ی زمین به خاطر جغرافیایی سکونت‌شان دیگر قادر به مشاهده کهکشان راه‌شیری نیستند.
۲۲- یک میدان ۵/۱ میلیارد مترمکعبی از گاز هلیوم در تانزانیا وجود دارد.
۲۳- موتور ”غیرممکن“ EM Drive، سیستم پیشرانه‌ای که دوست ندارد به این سادگی‌ها میدان را ترک کند. طبق اظهارات ناسا به نظر می‌رسد این موتور قادر به تولید نیرو باشد اما دانشمندان این سازمان هنوز موفق به پیدا کردن سرنخی از چگونگی آن نشده‌اند. منتظر پاسخ این معما در سال ۲۰۱۷ باشید.

۲۳ حقیقت علمی که ما در آغاز سال ۲۰۱۶ از آنها بی‌خبر بودیم

با نزدیک شدن به پایان سال جاری میلادی برخی حقایق علمی بودند که بسیاری از مردم از آنها در طول سال ۲۰۱۶ بی خبر بودند، در قسمت زیر به ذکر ۲۳ مورد از این موارد می پردازیم.

گویا آی تی – با نزدیک شدن به پایان سال جاری میلادی برخی حقایق علمی بودند که بسیاری از مردم از آنها در طول سال ۲۰۱۶ بی خبر بودند، در قسمت زیر به ذکر ۲۳ مورد از این موارد می پردازیم.
۱- موج‌های گرانشی وجود دارند. بعد از ۱۰۰ سال که انیشتین آنها را پیش‌بینی کرده‌ بود، بالاخره پژوهشگران امسال موفق به کشف امواج گرانشی در فضا شدند. دانشمندان تا کنون در سه رویداد موفق به مشاهده امواج گرانشی شده‌اند.
۲- خرس‌های تنبل در زمان دفع مواد زائد از بدن تار مرز مرگ می‌روند؛ پروسه شماره ۲، سخت‌ترین کار برای آنهاست.
۳- امکان زندگی برای بیش از یک سال بدون وجود قلب در بدن وجود دارد!
۴- با وجود حذف ۹۰ درصد از مغز می‌توان یک زندگی عادی را تجربه کرد.
۵- صداهای عجیب و فلزی از گودال Mariana، عمیق‌رین نقطه‌ی سطح زمین به گوش می‌رسد. در حال حاضر دانشمندان فکر می‌کنند این صدا نوع جدیدی از صدای وال‌ها باشد.
۶- اختراع نوعی دستگاه همجوشی هسته‌ای جدید انقلابی در این زمینه به وجود آورده و در آینده موفق به بهره‌برداری از انرژی نامحدود پاک هسته‌ای خواهیم بود.
۷- سیاره‌ای شبیه به زمین با فاصله تنها ۲/۴ سال نوری در نظام ستاره‌ای آلفا قنطورس وجود دارد و دانشمندان در حال برنامه‌ریزی برای سفر به آن هستند.
۸- زمین دارای یک ماه دیگر است که به دور آن می‌چرخد که به نام quasi-satellite یا ”همدم نزدیک زمین” از آن یاد می‌شود. نام علمی این سیارک ۲۰۱۶ HO3 است.
۹- احتمالا نهمین سیاره منظومه شمسی هم در آینده‌ای نزدیک کشف شود (بدون احتساب پلوتون).
۱۰- اولین یادداشت دست‌نویس ثبت شده مربوط به قوانین اصطکاک با قدمتی ۵۰۰ ساله در چرک‌نویس‌های نامربوط لئوناردو داوینچی پیدا شدند.
۱۱- ویروس زیکا از طریق رابطه‌ی جنسی منتشر می‌شود و در بیماری میکروسفالی یا خردسری نوزادن تاثیر گذار است. در میکروسفالی رشد سر فرد متوقف می‌شود.
۱۲- کلاغ‌ها گوش‌های بزرگی و ترسناکی دارند.
۱۳- بزرگ‌ترین عدد اول شناخته شده ۱-۲۷۴۲۰۷۲۸۱ است که از نظر طول حدودا ۲۲ میلیون رقم دارد. این عدد ۵ میلیون رقم درازتر از دومین عدد اول بزرگ است.
۱۴- قطب شمال به خاطر تغییرات ایجاده شده در حجم آب‌ها، به آهستگی در حال حرکت به سمت لندن است.
۱۵- در سال جاری کره زمین به اندازه پوشش کل سطح کشور هندوستان، یخ دریایی از دست داده است.
۱۶- هوش مصنوعی در بازی قدیمی Go توانست انسان‌ها را شکست دهد.
۱۷- خرس‌های آبی فناناپذیرند زیرا دارای ویژگی زیستی مخصوصی هستند که از DNAشان در برابر آسیب‌ها محافظت می‌کند. این موجودات بسیار ریز حتی اگر به برای چندین دهه منجمد شوند باز هم قادر به احیای خود هستند؛ این موجودات حتی از شرایط خشک هم جان سالم به در می‌برند و جالب اینجاست که تشعشعات قدرتمند فضا هم روی آنها بی‌اثر است.
۱۸- دو حالت مایع از آب وجود دارد.
۱۹- هسته‌های اتمی گلابی شکل وجود دارند، و وجود آنها ثابت می‌کند امکان سفر در فضا را غیر ممکن می‌کند.
۲۰- پرهای دم دایناسورها بسیار زیبا، نرم و باشکوه بوده‌اند.
۲۱- یک سوم از مردم کره‌ی زمین به خاطر جغرافیایی سکونت‌شان دیگر قادر به مشاهده کهکشان راه‌شیری نیستند.
۲۲- یک میدان ۵/۱ میلیارد مترمکعبی از گاز هلیوم در تانزانیا وجود دارد.
۲۳- موتور ”غیرممکن“ EM Drive، سیستم پیشرانه‌ای که دوست ندارد به این سادگی‌ها میدان را ترک کند. طبق اظهارات ناسا به نظر می‌رسد این موتور قادر به تولید نیرو باشد اما دانشمندان این سازمان هنوز موفق به پیدا کردن سرنخی از چگونگی آن نشده‌اند. منتظر پاسخ این معما در سال ۲۰۱۷ باشید.