نقد و بررسی هواوی نوا ۹ : میان‌رده جذاب و فریبنده!

در این مقاله گوشی میان رده جدید هواوی با نام نوا 9 را به طور کامل نقد و بررسی کرده‌ایم، اگر به دنبال خرید یک میان‌رده هستید، بررسی Nova 9 را از دست ندهید.

پیش‌بینی می‌شد که هواوی پس از ممنوعیت استفاده از اپلیکیشن‌ها و سرویس‌های گوگل، خیلی سریع بخش موبایل را از دست بدهد و دیگر خبری از گوشی‌های هواوی در بازار نباشد. اما هواوی به آسانی جایگاه خود در بازار موبایل را به دست نیاورده که بخواهد به راحتی این جایگاه را از دست بدهد.

البته قانون عدم استفاده از برنامه‌های گوگل، برای بازار چین مشکلی ایجاد نکرد، به هر شکل در این کشور، گوگل و کلیه سرویس‌هایش فیلتر است و کسی به برنامه‌های گوگل نیاز ندارد، به همین دلیل هواوی همچنان در بازار چین برند اول محسوب می‌شود.

اما در بازار جهانی به این شکل نیست، واقعیت آن است که مردم در جهان به عنوان مثال خود ما در ایران، به استفاده از برنامه‌های گوگل عادت داریم و نمی‌توانیم به راحتی ترک عادت کنیم. به همین دلیل فروش جهانی هواوی افت کرده ولی این اتفاق بدان معنا نیست که گوشی‌های هواوی کیفیت پایینی دارند یا دیگر نباید این مدل‌ها را مد نظر داشته باشیم.

اتفاقا برعکس، محصولات هواوی روز به روز کیفیت بهتری پیدا می‌کنند و هواوی در تلاش است که خلاء گوگل را در محصولاتش پر کند، به همین دلیل افرادی مانند خود من که گوشی هواوی داشته‌اند و تاحالا چند مدل هواوی نقد و بررسی کرده‌اند، به خوبی روند رو به رشد و افزایش کیفیت نرم‌افزاری و سخت افزاری گوشی‌های این برند را لمس می‌کنند.

نبود سرویس‌های گوگل یک نقص است اما گاها حتی مدل‌های پرچمدار نیز نقص‌هایی دارند. در نقطه مقابل گوشی‌های هواوی به ویژه سری جذاب نوا، از همان ابتدا قابلیت‌های خاصی داشتند که ارزش خرید آن‌ها را بالا می‌برد، قابلیت‌هایی که در گوشی‌های همرده سری نوا دیده نمی‌شود.

هواوی نوا 9 جدیدترین گوشی سری میان‌رده نوا است که تمام موارد گفته شده در مورد آن صدق می‌کند، این مدل سرویس‌های گوگل را ندارد که یک نقص است اما راه‌حل‌هایی برای رفع این مشکل وجود دارد، از طرفی نوا 9 ویژگی‌هایی دارد که در گوشی‌های رقیبش دیده نمی‌شود و این اتفاق باعث شده تا ارزش خرید این مدل بالا رود. به این ترتیب اگر به دنبال خرید یک گوشی بالارده هستید، قطعا باید Nova 9 را در میان گزینه‌های خرید خود جای دهید.

حال اگر می‌خواهید به طور دقیق و تخصصی بدانید که هواوی نوا 9 چه کیفیت و عملکردی دارد، با ادامه این مطلب و نقد و بررسی تخصصی این گوشی جذاب همراه آی‌تی‌رسان باشید:

مشخصات هواوی نوا 9

ابعاد
 160.1 در 73 در 7.77 میلی‌متر
وزن
 175 گرم
نمایشگر
 6.5 اینچ اولد با رزولوشن 1080 در 2340 و نرخ‌تازه‌سازی 120 هرتز
پردازنده 
 اسنپدراگون 778G
پردازنده گرافیکی
Adreno 642L  
رم
 8 گیگابایت
حافظه داخلی
 128 گیگابایت
سیستم عامل
 رابط کاربری EMUI 12.0
دوربین اصلی
 چهار‌گانه: 50 مگاپیکسل واید + 8 مگاپیکسل التراواید + 2 مگاپیکسل ماکرو + 2 مگاپیکسل تشخیص عمق
دوربین سلفی
 32 مگاپیکسل واید
باتری
 4300 میلی‌آمپرساعت با شارژر سریع 66 واتی

اقلام داخل جعبه هواوی نوا 9

پیش از انکه بخواهیم اقلام داخل جعبه را شرح دهیم، بهتر است ویدیو آنباکسینگ محصول را مشاهده کرده تا بهتر با لوازمی که درون جعبه نوا 9 قرار دارند آشنا شوید:

برخلاف نوا 9 که یک گوشی باریک، کوچک و سبک محسوب می‌شود، جعبه این مدل، بزرگ، سنگین و تقریبا پر و پیمان است. زمانی که در جعبه Nova 9 را باز می‌کنید ابتدا با خود گوشی مواجه می‌شوید. دقت کنید که سبکی گوشی در ابتدا کمی غافلگیر کننده است، بنابراین مواظب باشید تا در همان ابتدا گوشی از دستتان نیفتد یا سر نخورد.

پس از خود گوشی، یک جعبه باریک قرار دارد که در آن قاب ژله‌ای گوشی، چند برگه بروشور و سوزن سیمکارت قرار گرفته، زیر این جعبه آداپتور بزرگ 66 واتی و کابل شارژ دیده می‌شود. پس از خود گوشی، شارژر 66 واتی جذاب‌ترین چیزی است که درون جعبه انتظار شما را می‌کشد.

خبری از هندزفری نیست ولی قاب ژله‌ای می‌تواند در ابتدای راه از گوشی شما محافظت کند، اما اگر می‌خواهید بر روی گوشی قاب بیندازید، بهتر است یک قاب خوب و مستحکم‌تر خریداری کنید، زیرا قاب ژله‌ای داخل جعبه یک محافظ قابل اطمینان نیست.

طراحی و کیفیت ساخت گوشی

داستان فریبندگی نوا 9 از همان ابتدا که آن را در دست می‌گیرید، آغاز می‌شود. این گوشی از نظر طراحی کاملا با مدل‌های هم سطح خود متفاوت است. طراحی یک از مهم‌ترین نقاط قوت هواوی Nova 9 است، زمانی که گوشی را در دست می‌گیرید از طراحی‌های معمولی و پلاستیکی گوشی‌هایی مانند پوکو F3 و گلکسی A52s 5G خبری نیست.

طراحی

اولین نکته‌ای که در خصوص Nova 9 می‌توان گفت، وزن آن است، این گوشی تنها 175 گرم وزن دارد و به این ترتیب در زمره سبک‌ترین گوشی‌های بازار قرار می‌گیرد. البته در میان‌گوشی‌های میان‌رده و بالارده، تنها مدل‌های سری شیائومی می 11 لایت از نوا 9 سبک‌تر هستند، به جز آن‌ها، گوشی به این مقدار سبک در بازار نداریم.

اما جذابیت نوا 9 تنها مربوط به وزن آن نیست، بدنه شیشه‌ای و نمایشگر با گوشه‌های کروی که ما را به یاد گوشی‌های سری نوت سامسونگ به ویژه نوت 7 و 8 می‌ندازند، برجسته‌ترین قسمت طراحی Nova 9 است.

در جلوی گوشی یک نمایشگر تخت که در گوشه‌ها خمیده می‌شود به فریم بسیار باریک پلاستیکی در کنار گوشی متصل می‌شود. خمیدگی نمایشگر باعث شده تا سطح نمایشگر بخش اعظمی از فریم را بپوشاند و فریم باریک پلاستیکی تنها برای اضافه کردن دکمه پاور و بلندی صدا ضخامت دارد. فریم در قسمت بالا و پایین گوشی پهن‌تر می‌شود و کل ضخامت گوشی را می‌پوشاند.

هواوی در پشت Nova 9 از شیشه استفاده کرده که آن هم به صورت خمیده، از پشت بخشی از فریم را پوشانده است. در واقع در جلو و پشت گوشی بدنه شیشه‌ای قرار دارد و شیشه از هر دو طرف به صورت خمیده، قسمتی از فریم را پوشانده است. به این ترتیب تقریبا کل گوشی جنس شیشه‌ای دارد، زیرا فریم اطراف گوشی به قدری باریک است که در خیلی از مواقع احساس نمی‌شود و شما هنگام استفاده از گوشی احساس می‌کنید که تمام آن از شیشه ساخته شده است.

این اتفاق یک نکته مثبت و دو نکته منفی دارد، نکته مثبت آن است که شیشه پشت گوشی باعث می‌شود که ظاهر گوشی بسیار زیبا و فریبنده باشد، به ویژه در دو مدلی که ما در اختیار داشتیم (رنگ مشکی و آبی) بدنه شیشه‌ای رنگ و لعاب خاصی به رنگ پشت گوشی می‌داد.

اولین نکته منفی در مورد بدنه، سطح (تقریبا) تمام شیشه‌ای آن است که این گوشی را کمی بیشتر از دیگر مدل‌ها لغزنده کرده، به ویژه گوشه‌های کروی باعث شده تا شما در خیلی از مواقع احساس کنید که ممکن است گوشی از دستتان بیفتد و گوشی خیلی مستحکم در دست شما قرار نمی‌گیرد.

نکته منفی دوم نسبی است، در مدل مشکی که ما در اختیار داشتیم به دلیل رنگ تیره بدنه، پشت گوشی حالت آینه‌ای داشت که باعث می‌شد لک و کثیفی به طور کامل بر روی آن مشخص باشد. اما ما با مدل آبی آسمانی این گوشی نیز از نزدیک کار کردیم که در آن مدل، لک در پشت گوشی دیده نمی‌شد.

به این ترتیب مدل آبی آسمانی و سبز زیتونی در پشت شیشه بدنه‌ای مات دارد که با توجه به رنگ روشن آن لک و اثر انگشت بر روی بدنه شیشه‌ای را نمایان نمی‌کند. اما در مدل مشکی، بدنه پشت به طور کامل آینه‌ای بوده و تمام لک انگشت و کثیفی بر روی آن دیده می‌شود.

راه حل اساسی برای رفع دو نکته منفی در خصوص طراحی نوا 9 آن است که شما یا از قاب ژله‌ای درون جعبه یا از یک قاب دیگر بر روی گوشی استفاده کنید تا هم حالت لیز بودن و هم جذب لک در مدل‌های مشکی حل شود.

ابعاد

همانطور که گفتیم، نوا 9 یک گوشی کوچک محسوب می‌شود. این مدل 160 میلی‌متر طول، 73.7 میلی‌متر عرض و 7.77 میلی‌متر ضامت دارد، همچنین پیشتر اعلام کردیم که Nova 9 حدود 175 گرم وزن نیز دارد.

درگاه‌ها

در فرمی سمت راست گوشی دکمه پاور و دکمه بلندی صدا وجود دارد، در فریم سمت چپ هیچ چیزی دیده نمی‌شود. در فریم بالایی تنها یک میکروفن وجود دارد و در فریم پایین گوشی جای خشاب سیمکارت، اسپیکر و درگاه USB-C قرار گرفته است. همچنین اسپیکر مکالمه نیز در مرز میان نمایشگر و فریم پلاستیکی بالای گوشی دیده می‌شود.

استحکام و مقاومت

چند سطر بالاتر به این نکته اشاره کردیم که گوشی نوا 9 بسیار لیز است و ممکن است از دست شما سر بخورد. دلیل این اتفاق بدنه شیشه‌ای، گوشه‌های خمیده و وزن سبک گوشی Nova 9 است که در کنار یکدیگر باعث ایجاد یک گوشی با قابلیت سر خوردن زیاد را تشکیل داده‌اند.  در عین حال متاسفانه در نوا 9 مانند نوا 8 هیچ قابلیت ایمنی و گواهی مقاومتی دریافت نشده و گوشی مستعد آسیب دیدن هست.

با توجه به رده قیمتی نوا 9، انتظار می‌رفت تا این مدل با روکش محافظ گوریلا گلس 5 مجهز باشد، اما اینگونه نیست، همچنین گوشی گواهی مقاومت در برابر گرد و غبار و آب را نیز ندارد، موردی که تعداد زیادی از مدل‌های رقیب Nova 9 به آن مجهز هستند.

به این ترتیب نوا 9 مانند نوا 8 یک گوشی ضعیف در بخش ایمنی محسوب می‌شود که باید حواستان به آن باشد، زیرا با یک بار افتادن از دستتان معلوم نیست چه بلایی سرش می‌آید. برای استفاده از این گوشی بهتر است از یک قاب مستحکم و قابل اطمینان استفاده کنید.

به طور کلی هواوی Nova 9 را می‌توانیم یک گوشی زیبا، جذاب و ظریف از نظر طراحی بدانیم، مدلی که طراحی متفاوت و خاصی دارد و ظاهر آن قطعا به ویژه برای جوان‌ترها هیجان انگیز است. اما ظاهر فریبنده گوشی ممکن است به راحتی آسیب ببیند و به همین دلیل آن را یک گوشی ظریف می‌دانیم.

نمایشگر نوا 9

داستان نقد و بررسی نوا 9 با هواوی نوا 8 که سه ماه پیش نقد و بررسی آن را نوشتم، بسیار به هم شباهت دارد. در ابتدا ظاهر جذاب و فریبنده گوشی نظرم را جلب کرد، اما سپس کار با نمایشگر باعث شد تا علاقه‌ام به این دو مدل دو چندان شود. واقعیت آن است که همچون نوا 8، نقطه قوت مدل Nova 9 نیز در طراحی و نمایشگر آن است.

هواوی در این مدل از یک صفحه نمایش 6.57 اینچی با گوشه‌های خمیده و کیفیت فوق‌العاده بالا استفاده کرده که از کار کردن با آن خسته نمی‌شوید. نمی‌دانم طرفدار نمایشگر با گوشه‌های خمیده هستید یا خیر، ولی استفاده از نمایشگر خمیده حس و حال متفاوتی نسبت به گوشی‌های عادی بازار دارد و خوش دست بودن گوشی نیز باعث شده تا خیلی راحت بتوانید حتی با یک دست، با گوشی کار کنید.

رفرش‌ریت

نمایشگر نوا 8 و نوا 9 تفاوت زیادی به یکدیگر ندارند، تنها نکته قابل اشاره آن است که هواوی در نوا 9 از نمایشگر 120 هرتز استفاده کرده، در حالی که نوا 8 به صفحه 90 هرتز مجهز بود. رفرش‌ریت 120 هرتز Nova 9 باعث شده منوها و ویژگی‌های گرافیکی رابط کاربری حتی سیال‌تر از گذشته به نمایش دربیایند. ضمن این که در این گوشی برای مدیریت مصرف باتری، حالت داینامیک برای نرخ‌تازه‌سازی صفحه قرار داده شده که در مواقع لازم، رفرش ریت را به 120 هرتز و در مواقع غیرضرور رفرش ریت را به 60 هرتز کاهش می‌دهد. البته شما می‌توانید نمایشگر را در حالت همیشه 120 هرتز و یا همیشه 60 هرتز نیز قرار دهید.

همچنین هواوی برای نوا 9 نمایشگر با نرخ‌ تاچ 300 هرتز استفاهد کرده که بیشتر مخصوص مدل‌های گیمینگ است اما در مدل میان‌رده Nova 9 شاهد آن هستیم که نمایشگر به نرخ تاچ 300 هرتز مجهز شده که به افزایش جذابیت کار با این صفحه نمایش، اضافه می‌کند.

به جز این مورد، دیگر مشخصات این دو نمایشگر مانند هم هستند، درواقع هواوی نیازی به افزایش کیفیت این صفحه نمایش نداشت زیرا نمایشگر نوا 8 به اندازه کافی با کیفیت بود و هواوی نیز از همان پنل در نوا 9 استفاده کرده است.

رنگ‌ها

این گوشی نمایشگر امولد دارد که رنگ‌ها را بسیار شفاف و بسیار غنی نشان می‌دهد. جست‌و‌جو در شبکه‌های اجتماعی، دیدن فیلم و حتی انجام ادیت‌های گرافیکی با این گوشی بسیار جذاب است و ضعف خاصی در صفحه نمایش دیده نمی‌شود.

این نمایشگر از HDR10 پشتیبانی می‌کند، اما برخی رقبای آن +HDR10 دارند که بهتر بود هواوی نیز در نمایشگر Nova 9 از این ویژگی پشتیبانی می‌کرد. این نمایشگر همچنین می‌تواند یک میلیارد رنگ را به شما نشان دهد که ویژگی خاص برای یک گوشی میان‌رده است و به طور کلی تجربه کار با این گوشی را تغییر می‌دهد.

روشنایی

صفحه نمایش نوا 9 به طور میانگین در حالت خودکار تا 608 نیت روشن می‌شود که باعث می‌شود کار کردن با آن در فضای بیرون از خانه راحت باشد، اما زیر تابش مستقیم خورشید، برخی از اجزای صفحه به سختی دیده می‌شوند. به طور کلی قابلیت تنظیم نور خودکار صفحه به خوبی کار می‌کند و تقریبا با سرعت بالایی نسبت به روشنایی موجود در محیط، نور صفحه را کم و زیاد می‌کند.

رزولوشن

رزولوشن نمایشگر این مدل 1080 در 2340 است، همچنین در هر اینچ این نمایشگر 392 پیکسل وجود دارد که نسبت به نوا 8 تغییری دیده نمی‌شود. اما خمیدگی گوشه‌های نمایشگر کمی بیشتر شده و صفحه نمایش نوا 9 تقریبا 90 درصد فضای پنل جلویی را پوشانده است.

دارک مود

همچون دیگر مدل‌های اندرویدی یا مبتنی بر اندروید، گوشی‌های هواوی مانند Nova 9 نیز قابلیت‌های متنوعی برای شخصی‌سازی ویژگی‌های نمایشگر دارند. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های نوا 9 قابلیت دارک مود آن است که به طور کلی محیط رابط کاربری را مشکی و تیره می‌کند.

در حالت دارک مود بخش‌های زیادی از صفحه به طور کامل رنگ سیاه دارند که پیکسل‌های پنل امولد در آن بخش‌ها خاموش است، به این ترتیب استفاده از دارک مود می‌تواند به کاهش مصرف باتری این گوشی کمک کند.

همچنین شما می‌توانید حالت و دمای رنگ‌ها در نمایشگر را نیز تغییر دهید، در منوی Display & brightness امکان تغییر حالت نمایش رنگ‌ها در دو حالت نرمال و Vivid به معنای براق و زنده وجود دارد. کاربران می‌توانند تمامی تنظیمات شامل افزایش ابعاد جزئیات رابط کاربری، تغییر فونت، تغییر اندازه نوشتار و غیره را انجام دهند.

Always on Display

گزینه Always on Display آپشنی است که در گوشی‌های دارای نمایشگر امولد قابل ارائه است. نوا 9 نیز مانند نوا 8 به صفحه نمایش امولد مجهز شده و قابلیت AOD آن ویژگی‌های بسیار جذابی دارد. به طور کلی برندهایی مانند هواوی و شیائومی قابلیت‌های فانتزی بیشتری در گوشی‌های خود عرضه می‌کنند که نمونه آن در بخش Always on Display این گوشی‌ها قابل مشاهده است.

قابلیت AOD هواوی آپشن‌های فراوانی دارد و شما می‌توانید از ده‌ها تم آماده جذاب برای این بخش استفاده کنید، همچنین امکان تغییر و شخصی‌سازی هر کدام از طرح‌های آماده و تغییر و جزئیات آن وجود دارد که دست شما را برای انتخاب یک AOD جذاب و شخصی‌سازی شده باز می‌کند. اما به طور مثال بخش AOD گوشی‌های سامسونگ بسیار محدودتر است و امکان تغییر جزئیات و بخش‌های مختلف آن به شما داده نمی‌شود.

اسمارت رزولوشن

در تنظیمات صفحه نمایشگر می‌توانید اندازه رزولوشن صفحه و فریم‌ریت را تغییر دهید، این امکان جالبی است که هواوی در اختیار کاربران قرار داده و می‌توانند در نوا 9 رزولوشن را در دو حالت low با اندازه 1560 در 720 یا High با رزولوشن 2340 در 1080 تنظیم کنند. البته گزینه سومی نیز با نام اسمارت رزولوشن وجود دارد که با انتخاب آن در زمانی که به ذخیره انرژی باتری نیاز دارید، رزولوشن به طور اتوماتیک کم می‌شود.

از دیگر بخش‌های نمایشگر نوا 9 می‌توان به استفاده از ژست‌های حرکتی به جای نوار پیمایش اشاره کرد که کار با آن با گوشه‌های خمیده نمایشگر بسیار راحت‌تر است، همچنین قابلیتی برای پوشیدن حفره دوربین سلفی وجود دارد که به طور کلی یک نوار مشکی رنگ در بالای نمایشگر ایجاد می‌کند.

قفل‌های بیومتریک

در گوشی هواوی نوا 8 دو راه بیومتریک برای باز کردن قفل صفحه دارید که یکی از آن‌ها حسگر اثرانگشت و دیگری قفل تشخیص چهره است. پیش از آنکه بخواهیم به عملکرد حسگر اثرانگشت و قفل تشخصی چهره به طور دقیق‌تر بپردازیم، باید بگوییم که عملکرد هر دو ویژگی به طور کامل رضایت‌بخش است Nova 9 یکی از سریع‌ترین و راحت‌ترین قفل‌های بیومتریک در گوشی‌های همرده خودش را دارد. به طور کلی کارکرد روان هر دو قفل باعث می‌شود تا هنگام کار با گوشی، چالشی برای حفظ امنیت و ورود به گوشی خود را نداشته باشید.

حسگر اثرانگشت

با وجود آنکه هواوی در نوا 9 از حسگر زیر نمایشگر اپتیکار استفاده کرده که معمولا تاخیری یک ثانیه‌ای دارد، اما سرعت و دقت حسگر اثر انگشت نوا 9 واقعا بالاست و سریعا می‌توانید با اثرانگشت خود قفل صفحه را باز کنید. امکان تعریف 5 اثر انگشت برای گوشی Nova 9 وجود دارد، زمان تعریف اثرانگشت کمی طولانی است و حسگر به دقت تمام بخش‌های اثرانگشت شما را اسکن می‌کند. اما هنگام استفاده در کسری از ثانیه قفل باز شده و سرعت بسیار بالایی دارد. البته جای حسگر کمی پایین است و استفاده از حسگر در حالی که انگشت خود را از کنار گوشی، به صورت افقی بر روی حسگر می‌گذارید، راحت‌تر است.

قفل تشخیص چهره

همانطور که گفتیم،قفل تشخیص چهره نوا 9 در کنار حسگر اثر انگشت این مدل، سرعت و دقت بالایی دارد. این قفل تنها دو ثانیه زمان برای تعریف چهره شما دارد و در هنگام باز شدن در کمتر از یک ثانیه، قفل باز می‌شود. قفل تشخصی چهره Nova 9 می‌تواند در زاویه‌های مختلف صورت شما را تشخیص دهد و خیلی کم پیش می‌آید که شما با پیام خطا یا ارور مواجه شوید. تنها زمانی که ماسک بر روی صورت دارید، قفل نمی‌تواند چهره را تشخیص دهد که با پایین کشیدن ماسک تا زیر بینی، مجددا قفل می‌تواند صورت شما را تشخیص دهد.

هواوی برای مواقعی که نور محیط کم است و شا در یک فضای تاریک قرار دارید، قابلیتی به نام Low Light Compensation قرار داه که با قعال کردن آن، زمانی که نور محیط کم باشد، صفحه سفید شده و نور مناسب برای باز کردن قفل محیا می‌شود. البته در این حالت قفل با یک ثانیه تاخیر باز می‌شود اما به هر شکل در تاریکی مطلق نیز می‌توانید از قفل چهره استفاده کنید.

تست‌های ویژه ITResan

در بخش تست‌های ویژه به برخی قابلیت‌ها و ویژگی‌های گوشی که برای ما در آی‌تی‌رسان و بسیاری از کاربران اهمیت دارد می‌پردازیم. این موارد مشمول بخش‌های مختلف گوشی می‌شود و عموما در استفاده عادی روزانه با آن‌ها مواجه می‌شویم، به همین دلیل بهتر است بدانیم آیا گوشی نوا 9 می‌تواند تست‌های ویژه ما را رد کند یا خیر؟

 تست

نتیجه

بدنه کثیف می‌شود؟

 رنگ مشکی، بله

کار کردن روی سطح صاف آسان است؟

بله

کار کردن با یک دست آسان است؟

تقریبا بله

کار کردن زیر نور آفتاب آسان است؟

بله

یک اثر انگشت را می‌توان دو بار تعریف کرد؟

خیر

قفل چهره در تاریکی باز می‌شود؟

بله

حسگر اثر انگشت با دست خیس باز می‌شود؟

خیر

قفل چهره با ماسک باز می‌شود؟

خیر

کیفیت عکس سلفی پرتره چند نفره به چه شکل است؟

رضایت بخش نیست

نشر صدا هنگام مکالمه چقدر است؟

بسیار کم

رابط کاربری نوا 8

هواوی چند سالی است که بر روی توسعه سیستم عامل اختصاصی خود به نام هارمونی کار می‌کند و حتی این سیستم عامل را در چین عرضه کرده، هارمونی سیستم عاملی است که فعلا در گوشی‌های هواوی که مخصوص بازار چین است در اختیار مشتریان قرار گرفته و همچنان نسخه‌ بازار جهانی محصولات هواوی مانند مدل نوا 9 که در اختیار ما قرار دارد به رابط کاربری EMUI 12 مجهز شده که پیشتر نیز از آن استفاده کرده بودیم.

رابط کاربری EMUI 12 بر پایه اندروید است و محیط آن تغییر خاصی نسبت به گذشته نکرده و یواش یواش باید به نبود سرویس‌های گوگل بر روی این رابط کاربری عادت کنیم. البته در خصوص نبود سرویس‌های گوگل، نوع استفاده کاربران نیز اهمیت دارد، اگر شما از افرادی هستید که مدام از سرویس‌های گوگل مانند گوگل پلی سرویس، گوگل پلی گیمز، جی‌میل، یوتیوب و گوگل مپ استفاده می‌کنید و حساب‌هایتان با یکدیگر سینک هستند، گوشی‌های بدون گوگل هواوی به درد شما نمی‌خورند، اما اگر خیلی با برنامه‌های گوگل کار ندارید و صرفا از اینستاگرام، تلگرام یا برنامه‌هایی به این شکل استفاده می‌کنید، با دانستن برخی موارد می‌توانید بدون دغدغه از خریداران گوشی‌های هواوی باشید.

اجرای برنامه‌های گوگل بر روی گوشی هواوی

البته برای رفع مشکل گوگل می‌توانید از برنامه‌هایی استفاده کنید که بیلد نامبر گوشی را تغییر داده و یک محیط شبیه‌سازی شده برای شما ایجاد می‌کنند تا بتوانید برنامه‌های گوگل را در آن محیط اجرا کنید، یکی از این برنامه‌ها Gspace نام داد، با نصب برنامه Gspace می‌توانید بیلد نامبر گوشی به یک مدل قدیمی‌تر هواوی که مجوز استفاده از برنامه‌های گوگل را دارد، تغییر دهید. با این روش می‌توانید از طریق خود برنامه Gspace به برنامه‌های گوگل دسترسی داشته باشید و از آن‌ها استفاده کنید.

هنگام ورود به این برنامه برخی برنامه‌های گوگل به شما پیشنهاد شد‌ه‌اند که می‌توانید با انتخاب آن‌ها وارد گوگل پلی شوید و با اتصال به اکانت خود، برنامه‌های مورد نظر را دانلود کرده و از آن‌ها استفاده کنید. تنها نکته استفاده از این اپلیکیشن آن است که برنامه‌های گوگل مانند گوگل مپ، گوگل پلی گیمز و یوتیوب، تنها در خود برنامه Gspace قابل اجرا هستند؛ نه در محیط رابط کاربری گوشی! البته ما نمی‌توانیم استفاده از برنامه Gspace یا برنامه‌های مشابه را به عنوان یک راه حل عملی جامع برای رفع مشکل برنامه‌های گوگل در EMUI پیشنهاد کنیم، اما در حال حاضر می‌توان از این برنامه در گوشی‌های هواوی استفاده کرد.

EMUI 12

اما جدا از بحث گوگل، رابط کاربری EMUI 12 بر روی این گوشی قابل استفاده است، این رابط کاربری نسبت به EMUI 11 پیشرفت‌های چشمگیری داشته و طعم استفاده از آن شیرین‌تر از گذشته شده است. رابط کاربری هواوی ساده، جذاب و مفید است، المان‌های گرافیکی و افکت‌های خاصی در این رابط کاربری دیده می‌شود که باعث سنگین شدن محیط کاربری نشده و بدون لگ و کندی اجرا می‌شوند، استفاده از این رابط کاربری جذاب همراه با نمایشگر 120 هرتزی اولد نوا 9 لذت کاربا آن را چند برابر می‌کند.

این رابط کاربری زیبایی بصری متعددی دارد، همانطور که در بخش نمایشگر گفتیم، شرکت‌های چینی بخش‌های فانتزی زیادی به رابط کاربری گوشی‌های خود اضافه می‌کنند که این بخش‌‌های سامسونگ دیده نمی‌شود. به طور کلی چینش بخش‌های مختلف، طراحی گرافیکی و اینترفیس EMUI بسیار زیباست و شما از کار کردن با آن خسته نمی‌شوید.

در واقع نوا 9 حتی در بخش نرم‌افزار نیز ظاهری فریبنده دارد و از نظر زیبایی‌شناسی همواره چیزهای زیبا و جذابی در این گوشی پیدا خواهید کرد.

تم

در صفحه اصلی گزینه Theme را می‌بینید که در آن می‌توانید تم‌های مختلف در نظر گرفته شده برای Nova 9 را مشاهده کنید. البته برای شخصی‌سازی محیط کاربری بهتر است به تنظیمات و منوی Home Screen & Wallpaper بروید، در این بخش می‌توانید تمامی اجزا مانند پک آیکن، والپیپر، تم، بخش Always on Display و صفحه Magazine lock را تنظیم کنید.

  مگزین لاک

صفحه Magazine lock همان لاک‌اسکرین شماست که با رفتن به چپ و راست می‌توانید مجموعه‌ای از تصاویر به انتخاب خودتان را مانند یک آلبوم تصویر در آن ببینید. البته در توضیح برنامه نوشته که با هر بار روشن کردن صفحه، تصویر لاک اسکرین تغییر می‌کند اما چنین اتفاقی برای گوشی نوا 8 که ما در اختیار داشتیم رخ نداد.

اپ دراور

می‌توانید رابط کاربری را در دو حالت دارای منو App Drawer یا بدون این منو تنظیم کنید، همچنین تمامی تنظیمات مربوط به اندازه فونت، نوع فونت و اندازه اجزا بر روی صفحه قابل تنظیم هستند.

کنترل پنل

نوار نوتیفیکیشن در رابط کاربری هواوی همچون شیائومی از حالت کلاسیک اندروید خارج شده و بیشتر به محیطی مانند کنترل سنتر iOS شباهت پیدا کرده است. این بخش در رابط کاربری هواوی، کنترل پنل نام دارد، جایی که شما به تمامی گزینه‌های نوار اعلان دسترسی دارید اما نوع طراحی محیط آن کمی نسبت به گذشته تغییر کرده و جذاب‌تر شده است.

کنترل پنل هواوی با نوار اعلان تفاوت دارد، با کشیدن انگشت از نیمه سمت راست بالای نمایشگر به پایین کنترل پنل و با کشیدن انگشت از نیمه سمت چپ بالای نمایشگر به پایین کنترل، نوار اعلان باز می‌شود. کنترل پنل جایی برای مدیریت گوشی فعال و غیر فعال کردن اتصالات و مدیریت موسیقی است، اما در نوار اعلان تنها اعلان‌های دریافت شده به نمایش در می‌آید و به جز نوتیفیکیشن‌ها عنصر دیگری در این صفحه دیده نمی‌شود.

پنل میانبر

از دیگر قابلیت‌های جذاب رابط کاربری هواوی، پنل کناری آن هست که با کشیدن انگشت از لبه راست یا چپ به سمت وسط صفحه و نگه‌داشتن انگشت باز می‌شود، این پنل به پنل اج سامسونگ شباهت دارد و برنامه‌های مختلفی را می‌توانید در آن قرار دهید تا به صورت سریع به آن‌ها دسترسی داشته باشید.

اپ‌گالری

اپ‌گالری سرویس جایگزین گوگل پلی سرویس است که در آن اپلیکیشن‌های مختلف قابل دانلود بر روی گوشی‌های هواوی قرار دارد. در اپ‌گالری برنامه‌ها و اپلیکیشن‌های متفاوتی برای دانلود قرار داده شده که نسبت به نسخه‌های قبلی اپ‌گالری توسعه پیدا کرده اما همچنان نمی‌توان همه برنامه‌ها را از این مارکت دانلود کرد.

به طور مثال برای دانلود اینستاگرام به سایت Apkpure هدایت می‌شوید تا نسخه نصبی این برنامه را از این سایت دانلود و نصب کنید، البته این سایت در ایران مسدود است و شما برای دانلود اینستاگرام باید ابتدا IP خودتان را تغییر دهید. برای دانلود برنامه‌های دیگر مانند واتساپ به سایت خود واتساپ و برای دانلود برخی برنامه‌ها مانند بازی کالاف دیوتی به سایت Apkab منتقل خواهید شد. اما اکثر برنامه‌های چینی مانند تیک‌تاک در داخل خود اپ‌گالری قابل دانلود هستند.

به طور کلی برای نصب برنامه بهتر است از مارکت‌های ایرانی استفاده بکنید زیرا یکپارچگی و انسجام بهتری دارند و برای آپدیت کردن برنامه‌ها نیز شما را اذیت نمی‌کنند. اما اگر به طور کلی قصد دارید برنامه‌های اندروید را بر روی هواوی Nova 9 یا دیگر گوشی‌های جدید این شرکت نصب کنید، راهکاری وجود دارد که می‌توان از آن استفاده کرد.

برنامه رزرو

یکی دیگر از قابلیت‌های جذاب رابط کاری هواوی آن است که شما می‌توانید با ورود به صفحه برنامه‌های اخیر، برنامه مورد نظرتان را به صورت یک پنجره پاپ‌آپ درون صفحه اصلی باز کنید. البته این قابلیت برای تمامی اپلیکیشن‌ها فعال نیست و آن‌هایی که از این قابلیت پشتیبانی می‌کنند، یک آیکون مخصوص در قسمت بالا سمت راست آنها در صفحه برنامه‌های اخیر وجود دارد.

با زدن این آیکون، برنامه یه صورت پاپ‌آپ به نمایش درمی‌آید و شما می‌توانید مکان آن را تغییر دهید، همچنین می‌توانید آن را به صورت موقت ببندید که در این حالت به صورت یک آیکون دایره‌ای شکل در حاشیه سمت راست صفحه باقی می‌ماند تا شما مجددا آن را انتخاب و باز کنید.

برنامه‌های پیشفرض

نکته دیگر در خصوصرابط کاربری نوا 9 آن است که برنامه‌های پیشفرض متعددی بر روی این گوشی نصب شده‌اند. خود هواوی برنامه‌های پیشفرض متنوعی مانند My Huawei، Book، Health، Link Now، Member Center، Cam Scanner، Mee Time و غیره دارد که هر کدام برای رفع نیازی ساخته شده‌اند و توضیح هرکدام از آن‌ها، زمان زیادی می‌برد اما شاید کاربردی‌ترین برنامه Petal Clip باشد که با آن می‌توانید کلیپ‌های جالب و خلاقانه‌ای توسط نمونه‌های از پیش آماده بسازید، در این برنامه ده‌ها کلیپ از پیش آماده وجود دارد شما با قرار دادن تصاویر یا ویدیوهای خود درون این قالب‌ها، می‌توانید کلیپ‌های کوتاه موزیکال با افکت‌های مختلف ایجاد کنید.

به طور کلی رابط کاربری EMUI 12 جذابیت و تنوع بالایی دارد و از کار کردن با آن خسته نخواهید شد، اما باید بدانید برنامه‌های گوگل در این رابط کاربری جایی ندارند و به جای آن‌ها باید از برنامه‌های پیشفرض گوگل مانند اپ‌گالری به جای گوگل پلی، یا پتا مپس به جای گوگل مپس استفاده کنید، البته برنامه‌های کاربردی دیگر نیز قابل دانلود هستند مثلا بازار و مایکت در این رابط کاربری اجرا می‌شوند و می‌توانند جایگزینی برای گوگل پلی یا اپ‌گالری باشند. اما به هر شکل پیش‌تر هم گفتیم که اگر به استفاده از برنامه‌های گوگل عادت دارید، بهتر است قید خرید Nova 9 جذاب را بزنید.

سخت افزار نوا 9

در بخش سخت افزار هواوی تصمیم گرفته تا بر خلاف دیگر میان‌رده‌های خود دست به یک کارشکنی بزرگ بزند و نوا 9 را با پردازنده‌ای به غیر از پردازنده سری کایرین به بازار عرضه کند. ما طی چند سال اخیر عادت کرده‌ایم که همواره میان‌رده‌های هواوی با پردازنده ساخت خود این شرکت یعنی کایرین روانه بازار شوند. اما Nova 9 از معدود مدل‌هایی است که با تراشه اسنپدراگون روانه بازار شده که می‌تواند گزینه جذاب‌تری برای بازار جهانی باشد.

قلب پردازشی نوا 9 را تراشه 6 نانومتری اسنپدراگون 778G تشکیل داده است. در این تراشه 8 هسته پردازشی شامل 4 هسته 2.4 گیگاهرتزی Kryo 670 و 4 هسته 1.8 گیگاهرتزی Kryo 670 قرار دارد که کار گرداننده همه تفاقات سخت افزاری و نرم افزاری درون این گوشی هستند.

سری G اسنپدراگون شامل پردازنده‌های گیمینگ شرکت کوالکام است، در واقع اسنپدراگون 778G قدرت پردازشی بالاتری نسبت هب پردازنده‌های عادی سری 7 اسنپدراگون دارد، به همین دلیل می‌توان گفت که قدرت این پردازنده برای یک گوشی میان رده یا بالارده کافی است.

در عمل هم این نظر ثابت می‌شود زیرا هواوی نوا 9 هیچ مشکلی از نظر پردازشی ندارد، این تراشه می‌تواند با سرعت بالا و بدون لگ و کندی برنامه‌های مختلف را اجرا کند و اصطلاحا هیچ جا کم نمی‌آورد.

رم و حافظه

بخشی از این عملکرد مثبت به دلیل وجود 8 گیگابایت رم دو کاناله با فرکانس 3200MHz است که برای یک گوشی پرچمدار نیز کافی است، چه برسد یک مدل میان‌رده مانند نوا 9!

مدلی که ما در اختیار داشتیم به 128 گیگابایت حافظه اصلی مجهز بود که حدود 118 گیگابایت آن خالی است. این حافظه از نوع پرسرعت UFS 3.1 است که در مدل‌های رقیب Nova 9 کمتر دیده می‌شود.

گیمینگ

تراشه اسنپدراگون 778G در بخش تراشه گرافیکی میزبان پردازنده گرافیکی Adreno 642L است که به خوبی از پس کارهای گرافیکی مانند اجرای بازی بر می‌آید. با نوا 9 می‌توانید تمام بازی‌های سنگین را با بالاترین گرافیک اجرا کنید. ما در این مدل بازی کالاف دیوتی موبایل را تست کردیم که این بازی با نهایت گرافیک و رفرش‌ریت قابل اجرا بود و طی 40 دقیقه بازی هیچ لگ و کندی در بازی دیده نشد.

البته تراشه گرافیکی دربخش دوربین نیز وظایف زیادی دارد که در همان بخش به آن می‌پردازیم.

نوا 9 در امتیاز بنچمارک انتوتو امتیاز بسیار خوب 471977 را دریافت کرده که نشان می‌دهد عملکرد این گوشی در تمامی بخش‌ها در سطح بالایی قرار دارد. در ادامه می‌توانید امتیاز بنچمارک گوشی Nova 9 با دیگر مدل‌های رقیبش را مشاهده کنید:

نام مدل

امتیاز 9 Antutu

امتیاز 8 Antutu

امتیاز GFXBench

امتیاز Geekbench

تک هسته‌ای / چند هسته‌ای

 Galaxy S21 Ultra

754572

657150

33fps

3518/1107

MI 11

742950

668722

33fps

3489/1085

Galaxy S21 FE

719696 

566529

56fps

3211/1010

Galaxy S21

695373

584055

60fps

3238/1032

POCO F3

681052

631850

50fps

3266/926

Galaxy S20 FE

582320

543986

45fps

3296/906

Poco X3 Pro

561303

453223

38fps

2574/735

Galaxy Note 20 Ultra

560815

508760

42fps

2603/880

Mi 11 Lite 5G

534003

465534 

35fps

2909/803

Galaxy A52s 5G

508844

429675 

28fps

2801/771

Nova 5T

479015

395503

29fps

2164/687

Nova 9

471977

———

28fps

2973/784

Galaxy A52 5G

395853

334981

16fps

1820/636

Nova 8

397528

———

18fps

2697/488

Galaxy A52

346979

261282 

15fps 

1577/525

Poco X3 NFC

349090

283750

16fps

1763/580

Redmi Note 9 Pro

338587

279625

15fps

1785/570

Redmi Note 8 Pro

334231

279355

14fps

1603/492

 

گرما و خنک‌کنندگی

یکی دیگر از ویژگی‌های مثبت گوشی فریبنده هواوی، توانی آن در مدیریت و دفع گرما است. نوا 9 به طور کلی خیلی کم و البته به سختی داغ می‌شود. در هنگام شارژ شدن و هنگام بازی به علاوه در حالت فیلم‌برداری با دوربین 4K شاهد آن هستیم که قسمت میانی پشت گوشی کمی گرم می‌شود اما نه به مقداری که آن را داغ کردن بنامیم. البته قطعا با انجام کار سنگین مانند اجرای بازی‌های گرافیکی به مدت طولانی بیش از یک ساعت و یا کار کردن با گوشی در هنگامی به شارژر متصل است، گوشی داغ خواهد شد ولی در حالت عادی شاهد چنین اتفاقی نیستیم.

ارتباطات و اتصالات

نوا 8 یک گوشی دو سیمکارته است که از کارت حافظه پشتیبانی نمی‌کند. این مدل از بلوتوث نسخه 5 استفاده می‌کند و یک درگاه USB-C نسخه دو برای شارژ دارد، البته به دلیل نبود جک هدفون، درگاه شارژ برای استفاده از هندزفری نیز استفاده می‌شود، منتهی اگر هندزفری با جک 3.5 میلی‌متری دارید باید برای استفاده از آن یک تبدیل USB-C به جک 3.5 تهیه کنید. این مدل از ارتباط بی‌سیم NFC پشتیبانی می‌کند و به دلیل پشتیبانی از Huawei Share اگر گوشی یا لپ‌تاپ هواوی داشته باشید می‌توانید به صورت بی‌سیم و با سرعت بالا، این دستگا‌ها را با یکدیگر متصل کرده و دیتاهای مورد نظر خود را انتقال دهید.

دوربین نوا 9

بر روی کاغذ دوربین نوا 9 باید از دوربین نوا 8 ضعیف‌تر باشد، زیرا هواوی در نوا 8 از دوربین 64 مگاپیکسلی و در در Nova 9 از دوربین 50 مگاپیکسلی استفاه کرده است. اما میدانیم که برای سنجش کیفیت دوربین تنها نباید به عدد مگاپیکسلی نگاه کنیم. واقعیت آن است که پردازنده نوا 9 برتری محسوسی نسبت به پردازنده نوا 8 دارد، به ویژه پردازنده گرافیکی آن عملکرد کم نقصی دارد و به همین دلیل درواقع این پردازنده است که باعث می‌شوند تا ضعف دوربین Nova 9 پوشانده شود.

اما نتیجه چیست؟ ما انتقادات زیادی به دوربین نوا 8 وارد کردیم و آن را یکی از نقاط قوت این گوشی نامیدیم، اما در مورد نوا 9 داستان کمی تفاوت دارد. دوربین Nova 9 اصلا بد نیست، کیفیت تصاویر این دوربین بسیار بالاست و شما می‌توانید عکس‌های بسیار جذابی با نوا 9 ثبت کنید، اما کیفیت این دوربین به پای برخی رقبای این گوشی نمی‌رسد. در واقع گوشی‌های سامسونگ و شیائومی در این رده عکس‌های بسیار بهتری می‌گیرند و این یک ضعف‌ برای Nova 9 محسوب می‌شود. در ادامه به شکل دقیق‌تر به دکیفیت دوربین‌ها نوا 9 خواهیم پرداخت:

دوربین اصلی 50 مگاپیکسلی، لنز واید 23 میلی‌متری، دیافراگم f/1.9، فوکوس خودکار با تشخیص فاز

دوربین 8 مگاپیکسلی با لنز اولتراواید 17 میلی‌متر، دیافراگم f/2.2، زاویه تصویر 120 درجه

دوربین تشخیص عمق 2 مگاپیکسل با دیافراگم f/2.4

دوربین ماکرو 2 مگاپیکسل با دیافراگم f/2.4

در روز

تصاویر دوربین 50 مگاپیکسلی نوا 9 در طول روز خوب هستند، عکس‌های گرفته شده از نظر رنگ و کنتراست تعادل خوبی دارند و وایت‌بالانس نیز برقرار است، اما وضوع تصاویر به مقدار لازم بالا نیست. دوربین 50 مگاپیکسلی نمی‌تواند تصاویری مانند رقبایش بگیرد و با زوم بر روی تصاویر سر و کله نویزها پیدا می‌شوند. این درحالی است که بسیاری از گوشی‌های میان‌رده وضوح بالاتر و نویز کمتری دارند، اما متاسفانه دوربین Nova 9 به این شکل نیست. همچنین دوربین اصلی این گوشی رنگ‌ها را کمی به سمت قرمز و نارنجی نشان می‌دهد، یعنی رنگ‌ها در این تصاویر گرم‌تر از حالت واقعی هستند که این مورد نیز، ضعفی غیرقابل چشم‌پوشی است.

در شب

تصاویر شب تا حد زیادی به نور وابسته است، نوا 9 دوربین ندارد که بتواند در همه شرایط عکس خوبی بگیرد، به همین دلیل در شب یا زمانی که نور طبیعی در محیط وجود ندارد، تصاویر کمی تاریک می‌شوند. در این حالت شفافیت تصویر کاسته شده و رنگ‌ها نیز کنتراست پایینی پیدا می‌کنند. اما حالت نایت مود تا حد زیادی این مشکل را برطرف می‌کند، با استفاده از حالت نایت مود، نور در تصویر بیشتر شده و رنگ‌ها براق‌تر هستند اما در این حالت گاهی موارد رنگ‌ها از حالت طبیعی خارج می‌شوند و کنتراست بالایی پیدا می‌کنند.

اولتراواید

دوربین اولتراواید تصاویری معمولی می‌گیرد. نه می‌توان گفت که عکس‌های اولتراواید عالی هستندو نه می‌توان گفت که قابل قبول نیستند. البته تصاویر اولتراواید یک تفاوت اساسی با تصاویر واید دارند و آن این است که در تصاویر اولتراواید، رنگ‌ها به سمت آبی تمایل دارند اما در دوربین واید رنگ‌ها به سمت گرمی و قرمزی متمایل هستند. البته هیچ کدام از دو حالت به واقعیت نزدیک نیست زیرا سرد یا گرم بودن رنگ‌ها کمی اقراق شده است اما به هر ترتیب این مشکل در دروبین اولتراواید و اصلی وجود دارد.

زوم

در دوربین نوا 9 از دوربین تله‌فوتو خبری نیست، دوربین رزولوشن خیلی بالایی هم ندارد، به این ترتیب خیلی نمی‌توان بر روی زوم آن حساب باز کرد. زوم تا دو برابر کیفیت خوبی دارد اما زوم بیش از دو برابر باعث کاهش کیفیت تصاویر می‌شود و زوم تا 10 برابر هم نتیجه جالبی ندارد.

ماکرو

اگر به عکس گرفتن با دوربین ماکرو علاقه دارید، دوربین نوا 9 می‌تواند در این زمینه به شما کمک کند. البته شما نمی‌توانید خیلی به سوژه نزدیک شوید و اما کیفیت و وضوح تصاویر ماکرو بالاست و نتیجه نهایی راضی کننده است.

پرتره

همچون نوا 8، در رابط کاربری دوربین‌های هواوی یک بخش با نام پرتره و یک بخش با نام Aperture وجود دارد، بخش پرتره برای گرفتن تصاویر ایستاده و از صورت افراد خوب است، البته در این بخش با وجود افکت‌های مختلف می‌توان پس‌زمینه تصویر را بلار کرد. حالت Aperture به طور کلی برای گرفتن تصاویر با پس‌زمینه بلار است. قابلیت Aperture تنها برای دوربین اصلی است و بر روی دوربین سلفی نمی‌توان این حالت را انتخاب کرد، بنابراین برای گرفتن پرتره در حالت سلفی باید از حالت پرتره و افکت‌های آن استفاده کنید.

Aperture واید

در حالت Aperture تصاویر بسیار واقعی‌تر و طبیعی‌تر هستند و پس زمینه با افکت بهتری بلار می‌شود، اما در حالت پرتره، افکت‌های موجود فضایی غیرطبیعیرا می‌سازند که برای عکس‌برداری در شرایط خاص مناسب است. برا گرفتن عکس پرتره بهتر است از حالت Aperture استفاده کنید تا نتیجه کار، طبیعی‌تر و جذاب‌تر باشد.

البته در هر دو حالت خطاهایی در مرز میان سوژه اصلی و پس زمینه وجود دارد، اگر سوژه شما موهای نامرتبی داشته باشد یا تصویر پس‌زمینه خیلی شلوغ باشد، معمولا عکس پرتره خوب در نمی‌آید. به این ترتیب در حالت پرترهتعداد زیادی از عکس‌ها غیر قابل استفاده هستند.

سلفی

هواوی برای نوا 9 از یک دوربین سلفی 32 مگاپیکسلی استفاوه کرده که تصاویری با وضوح بالا و رنگ‌های طبیعی می‌گیرد اما همچنان از نظر کیفیت به پای رقبایش نمی‌رسد. عکس‌های دوربین سلفی Nova 9 بد نیستند اما باید کیفیت بالاتری داشته باشند. در واقع تصاویر دوربین سلفی این مدل کامل قابل قبول هستند اما توقع ما از دوربین سلفی یک گوشی با قیمت Nova 9 بیشتر است.

تصاویر سلفی جزئیات را به خوبی نشان می‌دهند و کیفیت بالایی دارند، نویز تصاویر پایین است و کنتراست رنگ‌ها قابل قبول است اما همچنان باید گفت که اکثر رقبای نوا 9 عکس‌های سلفی بهتری می‌گیرند.

همانطور که گفته شده نمی‌توان با حالت Aperture عکس سلفی گرفت اما شما باید با استفاده از فیلترهای بخش پرتره عکس سلفی با پس‌زمینه بلار بگیرید. اگر پشت سر شما منبع نور وجود داشته باشد، فیلترهایی برای تبدیل این نورها به حالت بوکه دایره‌ای یا قلبی شکل وجود دارد، همچنین با فیلتر Slow Shutter می‌توانید در حال حرکت و یا گردش به دور خود عکس بگیرید که در این حالت تصویر شما ثابت بوده و پس زمینه تصویر حالتی تار به خود میگیرد که اگر قلق این نوع تصویر برداری را بلد باشید، می‌توانید عکس‌های خلاقانه‌ای با آن بگیرید.

 فیلم‌برداری

با Nova 9 می‌توانید با دوربین اصلی و سلفی با کیفیت 4K و 1080p فیلم‌برداری کنید اما در هر دو کیفیت فریم‌ریت از 30 بالاتر نمی‌آید و در واقع حتی با رزولوشن 1080p هم نمی‌توانید با 60 فریم در ثانیه فیلم‌برداری کنید. این قابلیت در مدل‌های رقیب نوا 9 دیده می‌شود اما این مدل از آن بهره نمی‌برد. به هر ترتیب باید گفت کیفیت فیلم‌برداری قابل قبول است، در فیلم‌ها لرزش کمی دیده می‌شود و لرزش‌گیر دوربین عملکرد خوبی دارد و رنگ‌ها و شفافیت ویدیو بسیار خوب است.

شما می‌توانید به صورت پرو نیز فیلم‌برداری کنید و تمامی جزئیات مربوط به تصویر را به سبک خودتان تغییر بدهید، امکان فیلم‌برداری به‌صورت سوپر اسلوموشن نیز وجود دارد.

 

همچنین هواوی قابلیتی به دوربین گوشی‌های خود اضافه کرده که ولاگ نام دارد و با آن می‌توانید همزمان با دوربین اصلی و سلفی یه به صورت تصوئیر در تصویر فیلم‌برداری کنید. قابلیت دیگری به نام Story Creator وجود دارد که شبیه به حالت ولاگ در گوشی‌های شیائومی است. در این حالت چند ساختار از پیش تعیین شده برای ادیت ویدیو دارد که برای گرفتن ولاگ یا یک ویدیو کوتاه از گردش شما مناسب است، در این حالت شما ویدیوهای کوتاهی را گرفته و در قابل مورد نظر قرار می‌دهید تا با موسیقی و افکت‌های از پیش آماده، ویدیو نهایی ساخته شود.

صدا و اسپیکر نوا 9

یکی از ایرادات غیرقابل چشم‌پوشی در Nova 9 نبود اسپیکر استریو است. نوا 9 همانند نوا 8 تنها یک اسپیکر در فریم پایینی خود دارد و اسپیکر مکالمه آن برای پخش موسیقی استفاده نمی‌شود. البته با توجه به طراحی ظریف و خاص این گوشی می‌توان درک کرد که چرا هواوی در این مدل دو اسپیکر قرار نداده اما به هر شکل این مورد یک ضعف محسوب می‌شود.

تک اسپیکر نوا 9 صدای خوبی دارد، نهایت تعریفی که توانیم از این اسپیکر داشته باشیم همین واژه است. این ایپسکر نه صدای خیلی بلندی دارد و نه وضوح بالایی اما کار راه انداز است و با آن می‌توان در یک اتاق کوچک، موسیقی گوش داد.

در این مدل از جک هدفون خبری نیست، به این ترتیب برای گوشی دادن به موسیقی با هندزفری بهتر است از تبدیل درگاه USB-C یا ایربادهای بلوتوثی استفاده کنید.

در مورد اسپیکر مکالمه هم باید بگوییم که همه چیز در این قسمت خوب است، هنگامی که نوا 9 را بر روی گوش خود قرار می‌دهید، صدا با بلندی بالا و وضوح خوبی به گوشی می‌رسد و نشر صدا نیز خیلی کم است، شاید اگر در یک اتاق کاملا ساکت حضور داشته باشد، بلندی صدای اسپیکر مکالمه در حداکثر باشد و کسی هم در فاصله یک متری شما باشد، صدای فرد پشت خط به او برسد و اگر نه صدای مکالمه شما را کسی نخواهد شنید.

باتری و شارژدهی نوا 9

نوا 8 به یک باتری 3800 میلی‌آمپرساعتی مجهز بود که هرچند ظرفیت کمی داشت اما شاژدهی آن فراتر از انتظار ما بود و تقریبا می‌توانست تا یک روز شارژدهی داشته باشد. اما هواوی برای نوا 9 از یک باتری 4300 میلی‌آمپرساعتی استفاده کرده که ظرفیت آن 500 میلی‌آمپر از مدل قبلی بیشتر است اما تاثیر چشمگیری در شارژدهی آن احساس نمی‌شود.

باتری نوا 9 با یک استفاده معمولی می‌تواند تا یک روز شارژدهی داشته باشد، منظور ما از استفاده معمولی چند ساعت وبگردی، استفاده از شبکه‌های اجتماعی، یک ساعت بازی آنلاین سنگین و چند دقیقه‌ای مکالمه تلفنی است. در این حالت اگر صفحه نمایش گوشی بر روی 120 هرتز باشد، شارژدهی تا یک روز خواهد بود اما اگر صفحه را بر روی 60 هرتز بگذارید، شارژدهی افزایش پیدا خواهد کرد. همچنین اگر در حالت 120 هرتز، استفاده شما بیشتر باشد، شارژ باتری تا پایان روز دوام نمی‌آورد.

در این مدل حالت‌های مختلفی برای کنتر مصرف باتری وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها اسمارت رزولوشن و داینامیک رفرش‌ریت است اما به هر شکل Nova 9 در جمع گوشی‌هایی با شارژدهی بالا قرار نمی‌گیرد.

اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، بر اساس تست‌های ما، 30 دقیقه بازی کالاف دیوتی با ایرباد و وای‌فای 8 درصد، 30 دقیقه گوش دادن به موسیقی با هندزفری و وای‌فای روشن 5 درصد و 15 دقیقه تماشای فیلم با اسپیکر حدود 4 درصد از شارژ باتری را کم می‌کند.

اما گوشی هواوی در بخش شارژر می‌تواند فریبنده باشد، این مدل مانند دیگر گوشی‌های هواوی از شارژر سریع 66 واتی پشتیبانی می‌کند که در 47 دقیقه گوشی را شارژ می‌کند. گوشی‌های هواوی معمولا از نظر زمان شارژ امتیازات خوبی می‌گیرند و نوا 9 نیز یکی از گوشی‌هایی است که سرعت شارژ بسیار بالایی دارد.

 

نام مدل

ظرفیت باتری

سرعت شارژ

زمان شارژ

هواوی نوا 8
3800 میلی‌آمپرساعت
66 وات
37 دقیقه
هواوی نوا 8i
 4300 میلی‌آمپرساعت
66 وات
45 دقیقه
هواوی نوا 9
 4300 میلی‌آمپرساعت
66 وات
47 دقیقه
پوکو F3
 4520 میلی‌آمپرساعت
33 وات
55 دقیقه
هواوی نوا 7i
 4200 میلی‌آمپرساعت
40 وات
65 دقیقه
پوکو X3 Pro
 5160 میلی‌آمپرساعت
33 وات
65 دقیقه
می 11 لایت
 4250 میلی‌آمپرساعت
33 وات
65 دقیقه
پوکو X3
 5160 میلی‌آمپرساعت
33 وات
65 دقیقه
ردمی نوت 10
5000 میلی‌آمپرساعت
33 وات
75 دقیقه
گلکسی S21 FE
4500 میلی‌آمپرساعت
25 وات
75 دقیقه
گلکسی A52s 5G
4500 میلی‌آمپرساعت
15 وات
90 دقیقه
گلکسی A52
4500 میلی‌آمپرساعت
15 وات
120 دقیقه
گلکسی A32
5000 میلی‌آمپرساعت
15 وات
135 دقیقه

البته همانطور که قبلا اشاره کردیم، هنگام شارژ کمی پشت گوشی گرم می‌شود که ممکن است در طولانی مدت باعث کاهش عملکرد باتری شود. با همه این تفاسیر وجود شارژر 66 واتی درون جعبه گوشی یک مزیت بسیار مهم است که در مدل‌های سامسونگ دیده نمی‌شود.

جمع بندی نوا 9

هواوینوا 9 از نظر طراحی برتری قابل توجهی نسبت به تمامی مدل‌های هم رده خود دارد، همچنین نمایشگر این مدل نیز فوق‌العاده است و پردازنده آن نیز در هیچ کاری شما را لنگ نمی‌گذارد. سرعت حسگر اثر انگشت و دوربین تشخیص چهره Nova 9 نیز بسیار بالاست و کار کردن با این دو قابلیت امنیتی بسیار راحت است. اما این مدل نقطه ضعف‌های قابل توجهی دارد.

نکته اول نبود سرویس‌های گوگل است، با وجود آنکه رابط کاربری هواوی هیچ چیزی از شرکت‌های رقیب کم ندارد و حتی قابلیت‌‌های اضافه‌ای هم به شما می‌دهد اما سرویس‌های گوگل در این رابط جایگاهی ندارند و این یک نکته منفی همیشگی برای هواوی خواهد بود.

نکته دوم دوربین این گوشی است که با وجود عملکرد خوبی که دارد اما کیفیت تصاویر آن به پای رقبا نمی‌رسد و انتظار ما را برآورده نمی‌کند، شاید اگر این گوشی کمی ارزان‌تر بود، می‌توانستیم کیفیت دوربین آن را مناسب بدانیم.

از نظر باتری نیز ضعف بزرگی در نوا 9 دیده نمی‌شود، اما مجدد باید به این نکته اشاره کنیم که رقبای نوا 9 شارژدهی بهتر و بیشتری دارند، اما از طرفی سرعت شارژ این گوشی بسیار بالاست در صوتر تمام شدن ظرفیت باتری می‌توانید به سرعت آن را مجددا شارژ کنید.

به طور کلی و با توجه به تمامی مشخصات و قابلیت‌های نوا 9، فکر می‌کنم قیمت فعلی (بهمن ۱۴۰۰) این مدل یعنی حدود 11 میلیون و 400 هزار تومان یا 11 میلیون و 700 هزار تومان کمی زیاد است. نبود برخی قابلیت‌ها مانند روکش محافظ گوریلا گلس، دریافت استاندارد ضد آب بودن، پشتیبانی از برنامه‌های گوگل و دوربین با عملکرد پایین‌تر از حد انتظار باعث می‌شود این گوشی در حد مدل‌های 8 تا 10 میلیون تومانی باشد، اگر قیمت این مدل در آینده افت داشت، می‌توانید آن را یک گزینه جدی برای خرید در نظر بگیرید اما با برچسب قیمت فعلی، مدل‌های بهتر از نوا 9 هم در بازار وجود دارد.

Nova 9 برای چه افرادی مناسب است؟

به دلیل شباهت ظاهری و عملکرد نوا 8 و نوا 9، در این بخش بهتر است صحبت‌هایی که در مورد نوا 8 زده‌ایم را تکرار کنیم، مشخص کردن این که نوا 9 به درد چه افرادی می‌خورد کمی سخت است، در ابتدا باید بگوییم خانم‌ها احتمالا عاشق طراحی Nova 9 خواهند شد، این گوشی طراحی ظریف و زیبایی دارد و جلوه لاکچری آن شاید همان چیزی باشد که دخترها و خانم‌ها می‌خواهند. همچنین به طور کلی هر کسی ظاهر گوشی برایش اهمیت دارد می‌تواند Nova 9 را بخرد، زیرا طراحی این گوشی باعث می‌شود دیگران فکر کنند که بسیار بیشتر از قیمت واقعی‌اش ارزش دارد. در عین حال که طراحی این مدل زیبا و شکیل است اما خیلی مقاوم نیست، بنابراین اگر گوشی زیاد از دست‌تان می‌افتد یا در محیط‌های خاص کارگاهی یا بیرون از شهر کار می‌کنید یا کارهای یدی انجام می‌دهید، بهتر است یک گوشی مقاوم‌تر خریداری کنید.

گروه‌های مختلف

میزان مناسب بودن گوشی

والدین 
 تا حدودی – بیشتر مادرها
پسر‌ها
بله
دختر‌ها
بله
طرفداران گیم
خیر
طرفداران عکاسی
خیر
طرفدارن شبکه‌های اجتماعی
بله
طرفداران فیلم و سریال
بله
طرفداران موسیقی
خیر
طرفداران سفر و گردش
خیر
کارمندان
بله
مدیران
بله
مشاغل آزاد
خیر
رانندگان
خیر
کارگران
خیر
معلمین
بله
دانش‌آموزان
بله
دانشجویان
بله
اینفلوئنسرها
خیر
فریلنسرها
خیر

 

نوا 9 سرعت و بازدهی بالایی دارد ولی به دلیل نبود سرویس‌های گوگل به افرادی که با گوشی خود کارهای خاص‌تر می‌کنند یا به بازی علاقه دارند، پیشنهاد می‌شود یک مدل از شیائومی یا سامسونگ را انتخاب کنند، برعکس افرادی که به وب‌گردی و تماشای فیلم و سریال علاقه دارند یا از یک سری اپلیکیشن‌های مشهور و عمومی استفاده می‌کنند، شاید بتوانند از این گوشی لذت ببرند.

نقاط قوت و ضعف نوا 8

نقاط قوت

طراحی زیبا و جذاب

نمایشگر بسیار با کیفیت

حسگر اثر انگشت و تشخیص چهره عالی

رابط کاربری سریع و روان

شارژ سریع 66 واتی

 

نقاط ضعف

عدم دریافت استانداردهای مقاومتی

عملکرد دوربین کمتر از حد انتظار

فاقد سرویس‌های گوگل

شارژدهی باتری می‌توانست بهتر باشد

نوشته نقد و بررسی هواوی نوا 9 : میان‌رده جذاب و فریبنده! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

نقد و بررسی حافظه SSD قابل‌حمل Biostar P500: سریع و خشن!

در این مقاله به صورت اختصاصی به بررسی حافظه SSD اکسترنال بایواستار P500 خواهیم پرداخت و آن را از جنبه‌های مختلف مورد نقد و بررسی قرار خواهیم داد.

حافظه اکسترنال یا قابل حمل یکی از کارآمدترین لوازم جانبی برای رایانه شخصی یا لپ‌تاپ‌ها به شمار می‌رود که ما را از شر سی‌دی‌ها و دی‌وی‌ها نجات دادند. حافظه اکسترنال در واقع همان حافظه داخلی یک سیستم رایانه‌ای است که شما می‌توانید آن را با خود حمل کنید. این نوع حافظه در دو نوع دیسک سخت که به هارد مشهور است و حافظه جامد SSD که ابعاد بسیار کوچک و سرعت بالاتری دارد، ساخته می‌شود.

نوع کارکرد و استفاده شما از حافظه جانبی تعیین می‌کند که به هارد اکسترنال یا حافظه SSD قابل حمل نیاز دارید اما قطعا افرادی که به صورت حرفه‌ای با سیستم رایانه‌ای خود کار می‌کنند و نیاز دارند اطلاعات زیادی را همواره همراه خود داشته باشند، حافظه قابل حمل SSD را انتخاب می‌کنند.

حافظه اکسترنال SSD قیمت بالایی دارد اما ابعاد آن بسیار کوچک‌تر است، همچنین امکان آسیب‌دیدگی آن نسبت به حافظه دیسک سخت بسیار کمتر است و یک انتخاب عالی برای به همراه داشتن اطلاعات به شمار می‌رود.

شرکت بایواستار یک SSD قابل حمل کوچک با نام P500 را در حجم‌های متنوع عرضه کرده که یک انتخاب بسیار خوب برای کاربران حرفه‌ای است. حافظه SSD شرکت بایواستار با دیگر حافظه‌های قابل حمل بازار تفاوت دارد و این تفاوت در طراحی، جنس بدنه، سرعت و کارکرد آن قابل مشاهده است.

به این ترتیب اگر به دنبال خرید یک حافظه SSD قابل حمل پرسرعت، حرفه‌ای و قابل اطمینان می‌گردید، با آی‌تی‌رسان همراه باشید تا نگاهی به تمام ویژگی‌های SSD قابل حمل P500 بایواستار بیندازیم.

شما می‌توانید برای خرید حافظه SSD قابل‌حمل Biostar P500 به این لینک در سایت آترامارت مراجعه کنید.

مشخصات حافظه SSD اکسترنال بایواستار P500

ابعاد
 115 در 42 در 12.5 میلی‌متر
وزن
 100 گرم
جنس
 آلومینیوم
ظرفیت
 512 گیگابایت (476 گیگابایت قابل استفاده)
کابل رابط
 USB Gen 3.2
نوع
 NVMe
حداکثر سرعت
 10 گیگابیت
مقاوم در مقابل ضربه
 خیر
مقاوم در مقابل شوک
 بله
نورپردازی
 دارد
قابل استفاده در
 رایانه‌های شخصی، تلفن‌های همراه و…

اقلام درون جعبه بایواستار P500 

محصول حرفه‌ای، یک جعبه حرفه‌ای دارد، این یک قانون است که در مورد حافظه بایواستار صدق می‌کند. جعبه این حافظه بسیار کوچک اما مستحکم است و از روی جعبه آن می‌توان متوجه شد که خود حافظه ابعاد کوچکی دارد و برخی از قابلیت‌های آن نیز بر روی جعبه نوشته شده است. زمانی که جعبه را باز می‌کنید، حافظه اکسترنال درون یک قاب فومی قرار داده شده تا آسیبی نبیند.

درون جعبه، به همراه خود حافظه و دفترچه راهنما، دو کابل نیز قرار دارد که یکی از آن دو برای اتصال به درگاه‌های Type-A و دیگری هنگام اتصال به درگاه‌های Type-C استفاده می‌شود. به زبان ساده یعنی یک کابل USB معمولی داریم که می‌توان از آن برای اتصال حافظه به هر دستگاهی استفاده کرد و دیگری مخصوص استفاده از حافظه اکسترنال برای دستگاه‌های مجهز به USB Type-C است.

بررسی SSD اکسترنال بایواستار P500

طراحی حافظه بایواستار P500

اولین نکته‌ای که هنگام دیدن این حافظه متوجه خواهید شد، ابعاد بسیار کوچک آن است. جنس به کار رفته شده در این حافظه، فلز آلومینیوم بوده که هم باعث افزایش مقاومت و هم باعث کاهش دمای حافظه می‌شود.

البته این حافظه دو گواهی EMI و ESD را نیز ردیافت کرده است، گواهی EMI به معنای آن است که بایواستار P500 قابلیت سازگاری الکترومغناطیسی دارد و امواج الکترومغناطیسی مخربی را ساطع نمی‌کند، همچنین در برابر امواج الکترومغناطیسی مخرب بیرونی نیز مقاوم است. گواهی ESD به شما اطمینان می‌دهد که این دستگاه در برابر تخلیه الکتریکی و اثرات مخرب آن هم مقاومت خوبی از خودش نشان می‌دهد.

البته به بدنه فلزی و ظاهر خشن بایواستار P500 می‌خورد که ضد آب و ضد ضربه نیز باشد اما اینگونه نیست و از لحاظ مقاومت و ایمنی فقط همان دو گواهی EMI و ESD برای این مدل در نظر گرفته شده است.

از مزیت‌های دیگر این جنس بدنه می‌توان به مقاومت خوب آن در برابر جذب اثر انگشت اشاره کرد. در واقع این محصول خیلی کم کثیف می‌شود. ابعاد این حافظه خیلی کوچک و مناسب انواع حمل و نقل است. به دلیل مقدار حافظه و ابعاد کوچک، این حافظه را می‌توان پُلی میان فلش و حافظه در نظر گرفت. این حافظه از آن‌هایی است که به خوبی در جیب جا می‌شود و مشکلی بابت حمل و نقل آن وجود نخواهد داشت.

بررسی SSD اکسترنال بایواستار P500

Design Design

حافظه بایواستار به شکل مکعب مستطیل طراحی شده ولی گوشه‌های آن گرد بوده و به همین دلیل آسیبی به جیب شما نمی‌زند. در زیر این حافظه دو بخش نرم پهن قرار گرفته تا از سُر خوردن آن جلوگیری شود که در انجام این کار عملکرد خوبی دارند. در بین این دو، یک صفحه قرار گرفته که برخی اطلاعات حافظه روی آن نوشته شده که باید بگوییم در همین چند روزی که برای بررسی دست ما بود، تمام اطلاعات روی آن پاک شد! یعنی کیفیت چاپ آن به حدی است که به راحتی با یک لمس دست پاک می‌شود. اگر قصد خرید این حافظه را دارید، بهتر است که ابتدا خودتان این نوشته‌ها را پاک کنید تا دیگر وسایل‌تان کثیف نشوند!

سطوح کناری حالتی خمیده به خود گرفته‌اند تا حافظه را کمی خوش دست‌‌تر کنند. سطح بالایی آن به سه قسمت تقسیم شده که در قسمت بالا و پایین سیستم نورپردازی قرار گرفته است و در قسمت میانی نام و لوگوی بایواستار به چشم می‌خورد.

حافظه اکسترنال بایواستار تنها یک درگاه دارد که آن‌هم درگاه USB-C است، این درگاه در قسمت سمت راست حافظه P500 قرار گرفته و تمام اتصالات از همین درگاه صورت می‌گیرد.

عملکرد بایواستار P500

این حافظه با کابل USB تقریبا به تمام دستگاه‌ها متصل می‌شود و تا نسل 3.2 از USB و سرعت حداکثری 10 گیگابیت بر ثانیه پیش می‌رود. در این بخش، ما چهار تست مختلف در اتصال با سیستم‌های مختلف و رابط‌های مختلف تست کردیم. دقت کنید که حجم اطلاعات سنگین با سبک یکی است اما در تست اطلاعات سنگین تنها از یک فایل سنگین و در تست اطلاعات سبک، از تعداد زیادی فایل کم حجم استفاده شده است.

تصویر پایین مربوط به امتیاز بنچمارک کریستال دیسک‌مارک است که می‌توانید امتیازات این بنچمارک به این حافظه پرسرعت را مشاهده کنید.

دو تصویر پایین مربوط به انتقال حافظه حدود 10 گیگابایت (به صورت فایل‌های کم اما حجیم و فایل‌های زیاد اما سبک) از حافظه P500 به حافظه دسکتاپ Nvme است که با کابل تاندربولت انجام شده، همانطور که می‌بینید سرعت و پایداری بالای انتقال قابل توجه است.

دو تصویر زیر مربوط به انتقال فایل حدود 4 گیگابایت (به صورت فایل‌های کم اما حجیم و فایل‌های زیاد اما سبک) از حافظه Nvme به بایواستار P500 است که با کابل USB 3 انجام شده و در این انتقال نوسان قابل توجهی در پایان انتقال مشاهده می‌شود.

دو تصویر زیر مربوط به انتقال فایل حدود 1.5 گیگابایت از حافظه بایواستار P500 به حافظه SSD معمولی و بلعکس است که با کابل USB 3 انجام شده و در این انتقال نوسان کمی در هنگام خواندن دیده می‌شود.

دو تصویر زیر مربوط به انتقال فایل حدود 10 گیگابایت از حافظه بایواستار P500 به حافظه SSD معمولی و بالعکس است که با کابل USB 3 انجام شده و در این انتقال نوسانات زیادی در هنگام خواندن وجود داشت اما در هنگام نوشتن انتقال پایدار بود.

دو تصویر زیر مربوط به انتقال فایل حدود 1.5 گیگابایت از حافظه بایواستار P500 به حافظه HDD و بالعکس است که با کابل USB 3 انجام شده و در این انتقال نوسان قابل توجهی در هنگام خواندن دیده می‌شود.

دو تصویر زیر مربوط به انتقال فایل حدود 10 گیگابایت از حافظه بایواستار P500 به حافظه HDD و بالعکس است که با کابل USB 3 انجام شده و در این انتقال نوسانات زیادی در هنگام خواندن و نوشتن وجود داشت.

نکته عجیب این است که برای اتصال به تلفن همراه، نتوانستیم از کابل C به C درون جعبه به دلیل شناخته نشدن توسط تلفن استفاده کنیم و تنها با استفاده از کابل C به A و یک رابط OTG توانستیم از آن بهره ببریم. در جدول زیر تمام سرعت‌ها برحسب مگابایت بر ثانیه است.

خواندن اطلاعات سبک

نوشتن اطلاعات سبک

خواندن اطلاعات سنگین

نوشتن اطلاعات سنگین

شرایط

368

349

759

750

اتصال به Nvme با تاندربولت

304

283

406

320

اتصال به Nvme با USB 3

266

240

250

386

اتصال به SSD با USB 3

238

245

128

94

اتصال به HDD با USB 3

38.5

38.6

39.8

39.7

اتصال به Nvme با USB 2

35.3

34.8

36.5

37

اتصال به SSD با USB 2

32.6

25.3

32.8

28.4

اتصال به HDD با USB 2

28.1

27.6

34.5

35

اتصال به اندروید *

*اتصال به اندروید با تبدیل C به A و OTG تست شده است که احتمالا دلیل کم بودن سرعت است، اما ظاهرا این تنها راه اتصال به اندروید بود.

طبق معمول باید سرعت خواندن اطلاعات بیشتر از نوشتن و سرعت اطلاعات سنگین بیشتر از اطلاعات سبک باشد. اما طبق نتایج به دست آمده بایواستار P500 زیاد این قاعده را رعایت نمی‌کند. همچنین هنگام کپی کردن اطلاعات نیز، نوسانات سرعت در برخی تست‌ها بالا و در برخی تست‌ها پایین بود و اعداد بالا در واقع میانگین اعداد بدست آمده از چند تست است.

نورپردازی RGB

حافظه اکسترنال بایواستار P500 به دو نوار نورپردازی RGB هوشمند مجهز شده که ظاهری گیمینگ و خاص به آن می‌دهد. این دو نوار نور در هنگام اتصال حافظه به هر سیستمی روشن می‌شود و در خواندن و نوشتن به سمت ورود و خروج حافظه حرکت می‌کند که تداعی کننده انتقال فایل است.

نورپردازی RGB این حافظه در حالتی که آن را در حالت 45 درجه قرار دهید، خاموش می‌شود؛ دلیل این کار دقیقا مشخص نیست اما به هر شکل نورپردازی هوشمند بوده و در حالت 45 درجه خاموش می‌شود و خود بایواستار از آن به عنوان اسمارت RGB یاد می‌کند.

جمع‌بندی بررسی SSD بایواستار P500

اگر در همین رنج دنبال دیگر حافظه‌ها بگردید، معمولا هر کدام از آن‌ها حداقل یکی از مزیت‌های بایواستار P500 را نخواهند داشت. این حافظه تقریبا تمام ویژگی‌های لازم برای یک حافظه قابل‌حمل را در یک پکیج ارائه می‌کند. این حافظه با توجه به ابعاد و مقاومتی که دارد، برای افرادی که حمل و نقل برایشان اهمیت ویژه‌ای دارد مانند افراد علاقه‌مند به سفر و یا کسانی که قصد خرید حافظه برای لپ‌تاپ یا تلفن همراه خود را دارند، مناسب است.

حافظه بایواستار P500 یک حافظه کوچک، سبک، خوش دست و بسیار پرسرعت است که در رده خود رقیبان سرسختی ندارد و گزینه مناسبی برای افراد حرفه‌ای به شمار می‌آید. نوسان بالا در هنگام استفاده با کابل USB 3 شاید بزرگ‌ترین نقطه ضعف این حافظه اکسترنال باشد اما اگر از کابل تاندربولت استفاده کنید، سرعت بسیار خوب 750 مگابایت بر ثانیه را با پایداری بسیار بالا دریافت خواهید کرد.

بخرید اگر:

  • برای سفر یا حمل و نقل‌های خود نیاز به یک حافظه اضافی کوچک، مطمئن و پرظرفیت دارید.
  • دنبال حافظه زیاد برای تلفن همراه خود هستید.
  • به دنبال یک حافظه سریع برای انتقال اطلاعات به سیستم خود هستید.
  • یک حافظه با مجموعه‌ای از ویژگی‌های خوب می‌خواهید.
  • ظاهر حافظه برای‌تان اهمیت دارد.

نخرید اگر:

  • سرعت، تنها فاکتور مهم شما برای خرید است.
  • تنها به دنبال ذخیره اطلاعات هستید، در این صورت یک هارد HDD برای شما مناسب‌تر و ارزان‌تر است.

نقاط قوت 

ابعاد کوچک و مناسب جابه‌جایی

جنس خوب و مقاوم

دمای کم

نورپردازی هوشمندانه

وجود دو کابل در جعبه

نقاط ضعف

نوسان بالا

سرعت انتقال می‌توانست بیشتر باشد

 

 

 

 

نوشته نقد و بررسی حافظه SSD قابل‌حمل Biostar P500: سریع و خشن! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

نقد و بررسی گلکسی S21 FE سامسونگ: عضو کوچک خانواده

در این مقاله بررسی گلکسی S21 FE را به صورت اختصاصی خواهید خواند و با تمام ویژگی‌های مثبت و منفی این گوشی تازه معرفی شده آشنا خواهید شد.

سامسونگ در نسل قبل از گوشی‌های پرچمدار خود، برای اولین بار نسخه FE یا Fan Edition را به نسخه‌های پلاس و اولترا از پرچمداران خود اضافه کرد و گوشی S20 FE را عرضه نمود. فروش بالای این گوشی نشان‌دهنده رضایت طرفداران این کمپانی بود. بعد از موفقیت‌های FE، سامسونگ تصمیم به ادامه این روند گرفت.

گلکسی S21 FE بعد از کش و قوس‌های فراوان و گذشت 11 ماه از عرضه دیگر محصولات خانواده S21، رسما معرفی و عرضه شد. نسخه FE قصد دارد تا با کم کردن برخی از ویژگی‌های S21 و قربانی کردن آن‌ها، قیمت وارد شدن کاربران به خانواده S21 را کاهش بدهد. سامسونگ در ساخت این نسخه، موفق بوده و توانسته با کاهش حداقلی امکانات، همچنان گوشی باکیفیت و قدرتمندی را به بازار عرضه کند.

با تشکر از داریا همراه که این گوشی را برای نقد و بررسی به ما فرستادند. بعد از استفاده چند روزه، آمده‌ایم به شما بگوییم که آیا گلکسی S21 FE توانسته ویژگی‌های پرچمدار بودن را حفظ کند یا تبدیل به یک گوشی بالارده ساده شده است؟! با آی‌تی‌رسان و بررسی گلکسی S21 FE همراه باشید:

آن‌باکسینگ و بررسی اولیه ویدئویی گلکسی S21 FE

مشخصات گوشی سامسونگ گلکسی S21 FE

ابعاد
 155.7 در 74.5 در 7.9 میلی‌متر
وزن
 177 گرم
نمایشگر
 6.4 اینچ Dynamic AMOLED 2X و 120 هرتز با پشتیبانی از +HDR10 و رزولوشن 1080 در 2400
پردازنده 
 Exynos 2100
پردازنده گرافیکی
 Mail-G78 MP14   
رم
 8 گیگابایت
حافظه داخلی
 256 گیگابایت
سیستم عامل
 رابط کاربری One UI Core 4 بر پایه اندروید 12
دوربین اصلی
 سه گانه: 12 مگاپیکسل واید + 8 مگاپیکسل تله‌فوتو + 12 مگاپیکسل اولتراواید
دوربین سلفی
 32 مگاپیکسل واید
باتری
 4500 میلی‌آمپرساعت با پشتیبانی از شارژ سریع 25 واتی

اقلام داخل جعبه

ابعاد جعبه، کوچکتر از چیزی خواهد بود که انتظار دارید. بر روی وجه بالای جعبه یک حرف S نوشته شده و اگر جعبه را در زاویه‌های مختلف کمی تکان دهید، طرح‌های ریزی درون آن نمایان خواهد شد که جلوه خاصی به جعبه می‌دهد.

Box

بعد از حذف شدن شارژر داخل جعبه توسط اپل و گرفته شدن لذت آن‌باکسینگ، دیگر کمپانی‌ها مانند سامسونگ این کار را ادامه دادند تا در این مدل نیز شاهد آداپتور شارژر نباشیم اما کابل شارژر در جعبه اضافه شده است. به همراه سیم و خود گوشی، تنها دفترچه راهنما و سوزن خاص برای باز کردن خشاب سیم‌کارت‌ها، در جعبه موجود است.

طراحی و کیفیت ساخت

در این بخش به‌جز تغییر در ابعاد، تقریبا شاهد همان طراحی S21 هستیم. گوشی خیلی خوش‌دست، سبک و راحت بوده که می‌تواند حس با کیفیت بودن را به شما منتقل کند.

طراحی

استفاده از پلاستیک در پشت گوشی باعث شده تا کمتر شاهد جذب اثر انگشت و کثیف شدن آن باشیم اما بهره‌گیری از پلاستیک برای یک گوشی با این قیمت جای سوال دارد، چرا که امروزه حتی برخی از گوشی‌های میان‌رده و پایین‌رده نیز از شیشه برای پنل پشتی استفاده می‌کنند. البته برای پشت گلکسی S21 FE از پلاستیک مات استفاده شده تا حداقل گوشی ظاهر خاصی به خود بگیرد.

برخلاف طراحی‌های نسل قبل خانواده S، دیگر شاهد صفحه نمایش‌های خمیده نیستیم و صفحه نمایش 6.4 اینچی تخت، در این گوشی استفاده شده است. دورتادور صفحه نمایش، حاشیه باریکی وجود دارد که در بخش پایینی گوشی کمی عریض‌تر بوده و  این حاشیه‌ها به فریم آلمینیومی متصل شده است.

بررسی گلکسی S21 FE

Design Design Design

دوربین سه‌گانه این گوشی در یک برآمدگی بالا سمت چپ پشت قرار گرفته که جدا از ظاهر خوبی که به گوشی می‌دهد، مشکلاتی را به وجود می‌آورد. هنگامی که قصد دارید گوشی را روی میز گذاشته و از آن استفاده کنید، برآمدگی دوربین گوشی باعث عدم تعادل آن و تکان خوردن گوشی می‌شود. ثابت نماندن و تولید صدا، موجب شده تا در نهایت تجربه خوبی هنگام استفاده رومیزی از این گوشی نداشته باشید.

در گوشی S21، فریم دور گوشی حالتی خمیده به خود گرفته تا به برآمدگی دوربین‌ها وصل شود و حس یکپارچگی را منتقل کند اما در S21 FE حتی بخش نگه‌دارنده ماژول دوربین هم از جنس پلاستیک بوده و کاملا مجزا از فریم دیده می‌شود. در کنار برآمدگی دوربین سه‌گانه، یک فلاش قرار دارد که به تنهایی بر روی بدنه پلاستیکی قرار گرفته است.

رنگ

مدلی که ما در اختیار داریم، به رنگ گرافیت بوده و مات بودن پشت گوشی باعث شده تا جلوه زیبایی به خود بگیرد. S21 FE، در سه رنگ دیگر زیتونی، یاسی و سفید نیز عرضه شده است.

درگاه‌ها

در سمت راست فریم گوشی، دکمه‌های تنظیم صدا و پاور دیده می‌شود که تجربه خوبی برای استفاده کاربران راست دست فراهم می‌سازد. در قسمت بالا تنها میکروفون دوم قرار دارد و مابین صفحه نمایش و فریم گوشی، شکاف کوچکی تعبیه شده تا صدای اسپیکر دوم بهتر و واضح‌تر به مخاطب برسد. این شکاف بسیار کوچک بوده و به خوبی مخفی شده است تا بتواند ظاهر کم‌حاشیه گوشی را حفظ کند.

در قسمت پایین گوشی اسپیکر اصلی قرار دارد که در صورت استفاده افقی از گوشی امکان پوشانده شدن توسط انگشت را دارد. در فریم پایین میکروفون، درگاه تایپ سی و خشاب سیم‌کارت‌ها نیز وجود دارد. در سمت چپ گوشی نیز چیزی مشاهده نمی‌شود.

Frame Frame

ابعاد و وزن

ابعاد این گوشی 155.7 در 74.5 در 7.9 میلی‌متر بوده و وزن 177 گرمی و جنس استفاده شده در ساخت این گوشی، باعث شده تا S21 FE به یک گوشی خوش‌دست تبدیل شود. در طراحی این گوشی همانند طراحی‌های سابق خانواده S، نقطه تیزی دیده نمی‌شود و همه‌جا از طراحی کروی استفاده شده است.

گلکسی S21 FE کمی سنگین‌تر از مدل سال قبل است اما همچنان گوشی بسیار سبکی به‌حساب آمده و این سبکی و طراحی نسبتا کوچک آن باعث شده تا گوشی برای استفاده‌های روزمره با یک دست نیز مناسب باشد.

استحکام

صفحه نمایش این گوشی مجهز به محافط Gorilla Glass Victus بوده که می‌تواند تا حد خوبی خیال شما را از آسیب دیدگی‌ها هنگام وارد شدن ضربه و یا خط افتادگی راحت کند. فریم دور گوشی از جنس آلمینیوم ساخته شده و حس خوبی را هنگام در دست گرفتن به کاربر می‌دهد.

بررسی گلکسی S21 FE

با توجه به پلاستیکی بودن قاب پشتی گوشی، می‌‌توان انتظار داشت که مقاومت خاصی در مقابل ضربه‌ها، نشان نخواهد داد. S21 FE توانسته تا گواهینامه IP68 را نیز به دست آورد که مقاومت گوشی در مواجه با گرد و خاک و نفوذ آب تا ارتفاع یک و نیم متری به مدت نیم ساعت را تضمین می‌کند.

صفحه نمایش

امروزه حتی می‌توان از گوشی‌های میان‌رده سامسونگ نیز انتظار زیادی درمورد صفحه نمایش داشت، چه برسد به عضو خانواده پرچمدار سامسونگ که همیشه بهترین صفحه نمایش‌ها را ارائه می‌کند. این گوشی صفحه نمایش بزرگ 6.4 اینچی دارد که از نوع Dynamic AMOLED 2X بوده که توانسته حتی روشنایی و سیاهی بهتری نسبت به نسل قبل ارائه می‌دهد.

مشخصات

رزولوشن این صفحه برابر با 1080 در 2400 بوده که به همراه حاشیه‌های کم صفحه نمایش، توانسته نسبت نمایشگر به بدنه 85.3 درصدی را ثبت کند. +HDR10 نیز توسط این گوشی پشتیبانی شده که باعث گسترده‌تر شدن دامنه رنگی و افزایش کیفیت تصویر شده است.

ویژگی‌های گقته شده توانسته تا نمایشگر S21 FE را در نهایت به یکی از بهترین صفحه نمایش‌های موجود تبدیل کند که می‌تواند تجربه بسیار خوبی در هر نوع استفاده از گوشی را رقم بزند. اگر قصد بازی کردن، فیلم دیدن یا حتی استفاده روزمره از گوشی را دارید، این صفحه نمایش تبدیل به یکی از نقاط مهم تجربه لذت‌بخش شما خواهد شد.

صفحه نمایش گوشی توسط گوریلا گلس ویکتوس محافظت می‌شود که می‌تواند از خط افتادگی و آسیب‌هایی مانند افتادن گوشی روی زمین، جلوگیری کند. طبق اطلاعات منتشر شده توسط شرکت سازنده، کورنینگ، این لایه محافظتی از آسیب دیدگی در سقوط تا ارتفاع دومتری گوشی، محافظت می‌کند و تا 4 برابر هنگام خط افتادگی روی صفحه نمایش، نسبت به نسل قبل مقاوم‌تر است.

نرخ به‌روزرسانی تصویر

ترکیب دیگر ویژگی‌های صفحه نمایش و نرخ به‌روزرسانی 120 هرتزی، باعث شده تصاویر باکیفیت و واضح به‌صورت روان به نمایش درآیند. گزینه 120 هرتز شارژ بیشتری مصرف می‌کند اما در مقابل تجربه بسیار بهتر و روان‌تری در وب‌گردی و مخصوصا گیمینگ برای شما به ارمغان می‌آورد.

گرچه در تنطیمات گوشی فقط بین دو گزینه 60 هرتز و یا 120 هرتز می‌توانید انتخاب کنید و خبری از Variable Refresh Rate نیست. این قابلیت به گوشی اجازه می‌داد تا نرخ به‌روزرسانی مختلفی در شرایط متفاوت داشته باشید تا در مصرف باتری صرفه‌جویی شود که متاسفانه در گلکسی S21 FE قابل انتخاب نیست.

قابلیت‌های نرم‌افزاری

از ویژگی‌های نرم افزاری صفحه نمایش می‌توان به EYE COMFORT SHIELD اشاره کرد که با کاهش رنگ آبی، از آسیب‌دیدگی به چشم شما جلوگیری می‌کند. حتی می‌توانید انتخاب کنید تا این قابلیت به‌صورت خودکار تنها در شب‌ها روشن شود.

سامسونگ گلکسی S21 FE به واسطه وجود نمایشگر Dynamic AMOLED 2X دارای قابلیت Always on Display است که با آن می‌توانید اعلان‌ها، ساعت و یکسری اطلاعات دیگر مانند تقویم، میزان شارژ و غیره را بدون روشن کردن صفحه در آن مشاهده کنید. در بخش تنظیمات نمایشگر قابلیت تنظیم و شخصی‌سازی رنگ، گرمی و سردی، فونت و سایز متن، حتی میزان حساسیت ژست‌های حرکتی نیز وجود دارد.

بررسی گلکسی S21 FE

این گوشی در بخش Always On Display، به شما حق انتخاب‌های زیادی برای شخصی‌سازی می‌دهد؛ برای مثال در کنار تعیین این که چه اطلاعاتی نمایان شود، می‌توانید یک عکس، فیلم، بیتموجی و ای‌آر ایموجی را که پک ایموجی و شخصیت کارتونی به شکل شما خواهد بود، اضافه کنید.

سامسونگ همواره با عرضه صفحه نمایش‌های Dynamic AMOLED 2X، توانسته تا رنگ سیاه را به بهترین نحو نمایش دهد. ترکیب این نمایشگر با قابلیت دارک مود، که تم گوشی شما را به تاریک تغییر می‌دهد، زیبا و لذت‌بخش است. دارک مود گوشی، تقریبا با تمام برنامه‌ها هماهنگ است و تم برنامه‌ها را نیز تغییر می‌دهد. همچنین می‌توانید تنظیم کنید تا تنها شب‌ها این قابلیت روشن شود.

دوربین سلفی این گوشی در مرکز بخش بالایی به صورت یک سوراخ قرار گرفته است. ممکن است این نوع طراحی برای برخی خوشایند نباشد، برای همین سامسونگ در این گوشی، گزینه‌ای قرار داده تا با سیاه کردن قسمت بالایی بتواند یک حاشیه مجازی بسازد و دوربین را مخفی کند.

همچنین گزینه‌ای در تنظیمات تاچ قرار گرفته که به شما اجازه می‌دهد حساسیت تاچ را بالا ببرید، با انجام این کار می‌توانید هنگام استفاده از دستکش نیز از گوشی استفاده کنید.

بررسی گلکسی S21 FE

امنیت

در گلکسی S21 FE در کنار روش‌های امنیتی رمزعبور، پین و الگو شما می‌توانید از اثر انگشت و تشخیص چهره نیز برای آن‌لاک کردن گوشی استفاده کنید.

اثر انگشت

گلکسی S21 FE به حسگر اثر انگشت زیر صفحه نمایش اپتیکال مجهز است که شما می‌توانید فقط تا حداکثر سه عدد اثر انگشت را در آن ثبت کنید. این حسگر در قسمت پایینی گوشی تعبیه شده که اندکی پایین‌تر از چیزی که باید باشد قرار گرفته و این جاگیری، کمی استفاده از حسگر را برای من، سخت‌تر کرد. حسگر دقت و سرعت بالایی دارد به گونه‌ای که برای تشخیص اثر انگشت فقط کافی است اندکی بیشتر از یه لمس عادی صبر کنید تا گوشی آن‌لاک شود.

در گلکسی S21 FE، می‌توان یک انگشت را دوبار تعیین کرد که تا حدی امنیت حسگر را زیر سوال می‌برد. جدا از این، عملکرد حسگر، بسیار خوب بوده که حتی اگر انگشت خود را با زاویه‌های مختلف نیز تست کنید، بازهم توانایی تشخیص اثر انگشت شما را خواهد داشت. همچنین در صورت نم داشتن انگشت، یا حتی کاملا خیس بودن نیز گوشی می‌تواند انگشت شما را به درستی تشخیص دهد البته در این حالت کمی هم خطا خواهد داشت.

همچنین می‌توانید انتخاب کنید تا هنگامی که تصویر خاموش است، حسگر هم خاموش شود یا منتظر لمس شما بماند. اگر خاموش باشد برای آن‌لاک کردن گوشی با اثر انگشت اول باید دکمه پاور را بزنید و گوشی روشن شود، تا اثر انگشت شما تشخیص داده شود، اما در عوض مصرف شارژ کمتری خواهیم داشت.

بررسی گلکسی S21 FE

تشخیص چهره

در کنار دیگر قفل‌های امینتی می‌توانید از قفل چهره نیز استفاده کنید. اسکن چهره تنها 3 یا 4 ثانیه طول می‌کشد که اگر از عینک استفاده می‌کنید از شما می‌خواهد تا عینک خود را بردارید تا بدون عینک نیز شما را تشخیص دهد. در بخش تشخیص چهره، حق انتخاب‌های زیادی به شما داده می‌شود تا بر اساس خواسته خود، شخص سازی کنید.

برای مثال می‌توانید بین تشخیص چهره با دقت بالاتر یا سرعت بالاتر، یکی را انتخاب کنید. در سرعت بالا، تشخیص چهره تقریبا بدون تاخیر و درجا رخ می‌دهد اما طبق گفته خود گوشی، امکان فریب حسگر با استفاده از عکسی از شما در این حالت وجود دارد. گزینه دوم هم دقت بالاست که اختلاف زمانی بین دو حالت حس می‌شود و تشخیص چهره اینبار یک ثانیه‌ای طول می‌کشد اما دیگر حسگر توسط عکس شما فریب نخواهد خورد.

از دیگر امکانات این حسگر می‌توان به افزایش لحظه‌ای روشنایی تصویر اشاره کرد که به حسگر کمک می‌کند تا در تاریکی نیز تصویر شما را تشخیص دهد. همچنین می‌توانید انتخاب کنید که تنها در صورتی که چشمانتان باز است، قفل گوشی باز شود؛ این باعث می‌شود تا در هنگام خواب کسی از چهره شما برای آن‌لاک کردن گوشی استفاده نکند.

حتی می‌توانید از خود چند اسکن مختلف در شرایط مختلف داشته باشید تا نتایج حسگر را بهبود بخشید. لازم به ذکر است که در صورت استفاده از ماسک، حسگر S21 FE، اصلا چهره‌ای تشخیص نخواهد داد چه برسد به تایید چهره شما و آنلاک کردن گوشی. بنابراین در دوران پاندمی کرونا استفاده از تشخیص چهره با ماسک کمی مشکل‌ساز خواهد شد.

نرم افزار و رابط کاربری

در قدیم، سامسونگ آپدیت‌های نرم‌افزاری را خیلی دیرتر از بقیه عرضه می‌کرد و در کل گوشی‌هایش زود از لیست پشتیبانی شده خارج می‌شدند. با گذر زمان این بخش بهبود پیدا کرده است و الان، تنها چند هفته بعد از عرضه اندروید 12 توسط گوگل، سامسونگ نسخه وان یو آی خود را که مبتنی بر اندروید 12 بوده، عرضه کرده است.

یو آی 4 در تغییرات ظاهری، به‌جز صرفا تغییر طراحی‌ها، ویژگی جالبی را به گوشی اضافه کرده است. شما هم اکنون می‌توانید با توجه به عکس پس‌زمینه خود تم رنگی گوشی را نیز تغییر دهید به طوری که بعد از تغییر عکس پس زمینه، با توجه به عکس و رنگ‌های آن، گوشی به شما چند تم رنگی پیشنهاد می‌دهد.

UI

تغییری که یو آی 4 نسبت به اندروید 12 در این بخش دارد، این است که دوتا تم مجزا انتخاب می‌شود یکی برای تم کل دستگاه و دیگری مخصوص تم گوشی هنگامی که قفل شده است که بر اساس عکس پس‌زمینه صفحه قفل تعیین می‌شود.

یکی دیگر از قابلیت‌های نسخه دوازدهم اندروید، امکان اسکرول کردن هنگام اسکرین شات گرفتن است که به شما اجازه می‌دهد به جای گرفتن چند عکس از یک سایت، یک اسکرین شات کامل از کل سایت بگیرید. همچنین اگر از سایتی اسکرین شات بگیرید، بعدا که آن عکس را در گالری مشاهده کنید، اطلاعات سایت در فایل عکس ذخیره شده و می‌توانید مستقیم وارد همان سایت شوید. البته این ویژگی‌ها از خیلی وقت پیش در گوشی‌های سامسونگ وجود داشت و چیز جدیدی نیست.

بازی کردن هنگام دانلود کردن بازی‌ها از گوگل‌پلی، یکی دیگر از قابلیت‌های اندروید جدید است. همه بازی‌ها این قابلیت را پشتیبانی نمی‌کنند اما به لیست این بازی‌ها هر روز اضافه می‌شود. این قابلیت به شما اجازه می‌دهد تا برای مثال در هنگامی که مراحل آینده بازی در حال دانلود است، شما بتوانید مرحله اول را بازی کنید.

در کنار افزوده شدن این ویژگی‌ها، عملکرد کلی نرم افزار ارتقا داشته و سریع‌تر شده است به‌طوری که در هنگام استفاده شاهد لگ نخواهید بود.

UI

یکی از امکانات جذابی که سامسونگ در چند سال اخیر معرفی کرده، Samsung Dex است که به شما این امکان را می‌دهد تا گوشی را چه با سیم و چه بی‌سیم به رایانه‌های شخصی و تلویزیون‌ها متصل کنید. بعد از اتصال می‌توانید تجربه‌ای رایانه‌طور از گوشی خود داشته باشید.

تمام برنامه‌‌ها و بازی‌ها در این حالت قابل اجرا خواهند بود و به طور کلی گوشی تبدیل به یک کیس کامپیوتری می‌شود. شما می‌توانید با استفاده از این گوشی هرگاه خواستید، تلویزیون عادی خود را تبدیل به یک تلویزیون هوشمند کنید. همچنین در صورت اتصال گوشی به رایانه، می‌توانید اطلاعات را مابین گوشی و رایانه با رابط کاربری بسیار بهتری انتقال دهید.

تست‌های ویژه ITResan  

در بخش تست‌های ویژه، به برخی از ویژگی‌های گوشی می‌پردازیم که بیشتر در استفاده‌های روزمره با آن‌ها مواجه می‌شویم و تاثیر مهمی در تجربه استفاده از گوشی دارد. به همین دلیل بهتر است بدانیم عملکرد گلکسی S21 FE در تست‌های ویژه ما چگونه است؟

 

 تست

نتیجه

بدنه کثیف می‌شود؟

کم

کار کردن روی سطح صاف آسان است؟

کمی لق می‌زند

کار کردن با یک دست آسان است؟

بله

کار کردن زیر نور آفتاب آسان است؟

بله

 خشاب دو سیمکارت به علاوه کارت حافظه؟

خیر، کارت حافظه پشتیبانی نمی‌شود

یک اثر انگشت را می‌توان دو بار تعریف کرد؟

بله!

قفل چهره در تاریکی باز می‌شود؟

بله

حسگر اثر انگشت با دست خیس باز می‌شود؟

بله

قفل چهره با ماسک باز می‌شود؟

خیر

کیفیت عکس سلفی پرتره چند نفره به چه شکل است؟

کمی خطا دارد

نشر صدا هنگام مکالمه چقدر است؟

بسیار کم

قدرت سخت افزاری گلکسی S21 FE

همانند پرچمدارهای قبلی سامسونگ، S21 FE نیز با دو نسخه مختلف عرضه می‌شود، یکی مجهز به پردازنده Snapdragon 888 مخصوص کشور آمریکا و یکی مجهز به پردازنده خود سامسونگ یعنی اگزینوس که برای دیگر مناطق عرضه می‌شود.

پردازنده

در سال قبل پردازنده اگزینوس در مقابل رقیبان دیگر خود همچون اسنپ‌دراگون، فاجعه‌ای به حساب می‌آمد؛ به طوری که هم عملکرد بسیار ضعیف‌تری داشت، هم گرمای بیشتری تولید می‌کرد و حتی مصرف باتری آن هم بیشتر بود.

سامسونگ بعد از آن اگزینوس فاجعه، تصمیم گرفت تا این روند را تغییر دهد و برنامه‌های جدیدی برای پردازنده‌های خود ریخت. از همکاری با AMD برای ساخت پردازنده نسل بعد گرفته تا نسخه 2100 که قدم بزرگی به سمت رقابت با دیگر پردازنده‌هاست و با این که اگزینوس همچنان از همتای اسنپ‌دراگون خود عقب‌تر است، اما فاصله بینشان به حداقل رسیده و تفاوت فاحشی مانند نسل قبل ندارد.

Game

سامسونگ در همین تراشه 5 نانومتری اگزینوس 2100، یک پردازنده Cortex-X1 با فرکانس 2.9 گیگاهرتز، سه پردازنده Cortex-A78 با فرکانس 2.8 گیگاهرتز و چهار پردازنده Cortex-A55 با فرکانس 2.2 گیگاهرتز را قرار داده است. پردازنده Cortex-X1 قدرتمندترین عملکرد پردازش تک‌هسته‌ای را به نام خود ثبت کرده، این پردازنده 19 درصد سرعت پردازش تک هسته‌ای و 33 درصد سرعت پردازش چند هسته‌ای را افزایش داده است.

سامسونگ گفته است با اگزینوس 2100، هوش مصنوعی را به سطح جدیدی رسانده و توانسته با استفاده از بخش هوش مصنوعی پردازنده خود، 26 تریلیون عملیات را در ثانیه انجام دهد. این پردازنده بیهنه‌تر بوده و مصرف برق کمتری را نیز نسبت به نسل قبل اگزینوس ارائه می‌دهد.

گلکسی S21 FE به پردازنده گرافیکی Mali-G78 MP14 نیز مجهز شده است که می‌توانید انتظار بهترین عملکردها را در انواع مختلف کارها داشته باشید. درکل با پردازنده جدید سامسونگ برای اجرای چند وظیفه‌ای و کار همزمان چند اپلیکیشن نیز مشکلی نخواهید داشت و به‌راحتی می‌توانید چندین برنامه سنگین را همزمان با یکدیگر اجرا کنید.

امتیاز Geekbench

تک هسته‌ای / چند هسته‌ای

امتیاز GFXBench

امتیاز 8 Antutu

امتیاز 9 Antutu

نام مدل

3518/1107

33fps

657150

754572

 Galaxy S21 Ultra

3489/1085

33fps

668722

742950

MI 11

3211/1010

56fps

566529

719696 

Galaxy S21 FE

3238/1032

60fps

584055

695373

Galaxy S21

3266/926

50fps

631850

681052

POCO F3

3296/906

45fps

543986

582320

Galaxy S20 FE

2574/735

38fps

453223

561303

Poco X3 Pro

2603/880

42fps

508760

560815

Galaxy Note 20 Ultra

2909/803

35fps

465534 

534003

Mi 11 Lite 5G

2801/771

28fps

429675 

508844

Galaxy A52s 5G

2164/687

29fps

395503

479015

Nova 5T

1820/636

16fps

334981

395853

Galaxy A52 5G

1577/525

15fps 

261282 

346979

Galaxy A52

1763/580

16fps

283750

349090

Poco X3 NFC

1785/570

15fps

279625

338587

Redmi Note 9 Pro

1603/492

14fps

279355

334231

Redmi Note 8 Pro

 

حافظه و رم

گلکسی S21 FE در دو نسخه با حافظه 128 و 256 گیگابایتی از نوع UFS 3.1 عرضه شده که علاوه بر سرعت بالا، مقدار فضای مناسبی جهت ذخیره‌سازی اطلاعات در اختیار شما قرار می‌دهد. در این فضا می‌توانید بازی‌های سنگین و مورد علاقه خود را نصب کرده و از اجرای روان و بدون لگ آن‌ها لذت ببرید.

رم این گوشی در دو نسخه 6 و یا 8 گیگابایتی عرضه می‌شود که این مقدار، تمام نیازهای پردازنده‌های گوشی را برآورده کرده و تجربه مالتی تسکینگ خوبی را برای شما خواهد ساخت. حتی با استفاده از ویژگی Ram Plus که جلوتر به آن خواهیم پرداخت، می‌توان این مقدار رم را تا 4 گیگابایت دیگر افزایش داد.

رم پلاس نام یکی دیگر از تغییرات گوشی است، که به صورت مجازی باعث افزایش مقدار رم می‌شود. در هنگام استفاده از این قابلیت، 4 گیگابایت از حافظه داخلی شما از دسترس خارج می‌شود و در اختیار سیستم قرار می‌گیرد تا در صورت پر شدن رم از آن استفاده کند. قطعا سرعت حافظه داخلی به سرعت رم نمی‌رسد و راهکار مناسبی نیست اما در هر صورت حرکت زیرکانه‌ای است که می‌تواند در بسیاری از شرایط به عملکرد سیستم کمک کند.

گیمینگ

با گلکسی S21 FE می‌توانید همه بازی‌های مطرح دنیا را بدون لگ با بالاترین گرافیک و نرخ تازه‌سازی انجام دهید. پردازنده اگزینوس 2100 می‌تواند بیش از مدل‌های پیشین خود در اجرای بازی بازدهی داشته باشد و در طولانی مدت نیز عملکرد آن بدون تغییر باقی می‌ماند.

بررسی گلکسی S21 FE

گرما

در هنگام استفاده چند ساعته ما، دمای گوشی خیلی معقول بود و صرفا گرمای کمی در پشت گوشی احساس شد که این، پیشرفت بسیاری نسبت به نسل قبل اگزینوس به حساب می‌آید. در کل برخلاف تست اولیه ما، دمای گوشی خیلی بالا نمی‌رود که مزیت مهمی به‌حساب می‌آید چرا که باعث حفظ عملکرد گوشی و افزایش طول عمر آن خواهد شد.

اتصالات و ارتباطات

با این که تکنولوژی 5G هنوز به صورت کامل به ایران وارد نشده است اما این پردازنده از 5G نیز پشتیبانی می‌کند. در صورتی که در آینده 5G به ایران وارد شد، نیازی به تعویض گوشی ندارید و می‌توانید از گلکسی S21 FE به راحتی استفاده کنید. گوشی S21 FE از وای‌فای 802.11 و نسخه پنجم بلوتوث استفاده می‌کند تا خیال شما را از اتصال بی‌سیم راحت سازد. این گوشی توانایی پشتیبانی از دو سیم‌کارت را داشته اما از کارت‌های حافظه پشتیبانی نمی‌کند.

دوربین گلکسی S21 FE

در گلکسی S21 FE، از همان دوربین‌های S21 استفاده شده و تنها در لنز تله‌فوتو و اولتراواید با یکدیگر تفاوت دارند. برخلاف دوربین تله‌فوتو 64 مگاپیکسل S21، نسخه فن ادیشن به یک دوربین 8 مگاپیکسلی به لنز 76 میلی‌متری تله‌فوتو با گشودگی دیافراگم f/2.4، اندازه پیکسل 1µm و زوم اپتیکال 3 برابری مجهز شده است، این دوربین همچنین از لرزشگیر اپتیکال و فوکوس خودکار نیز بهره می‌برد.

Camera

دوربین 12 مگاپیکسلی نیز به یک لنز 13 میلی‌متری اولتراواید با دیافراگم f/2.2، اندازه پیکسل 1.4µm و زاویه دید 120 درجه‌ای مجهز شده است. این دوربین از قابلیت Super Steady video بهره می‌برد که سامسونگ برای اولین بار در سری گلکسی S20 آن را معرفی کرد، با این قابلیت، ضبط ویدیو با کمترین لرزش، حرکت و تار شدن تصویر همراه است، این قابلیت به ویژه در زمانی که با زوم بالا در حال فیلم‌برداری هستید، کاربردهای فراوانی دارد.

دیگر دوربین 12 مگاپیکسلی به یک لنز 26 میلی‌متری واید با دیافراگم f/1.8، اندازه پیکسل 1.8µm و فوکوس خودکار دوال پیکسل مجهز شده، البته این مدل دوربین هم دارای لرزشگیر اپتیکال است. در این گوشی خبری از لنز ماکرو نبوده اما با استفاده از قابلیت‌های حرفه‌ای دوربین، تا حد کمی می‌توان نبود آن را جبران کرد.

دوربین سلفی گلکسی S21 FE، از یک لنز 26 میلی‌متری واید 32 مگاپیکسلی با گشودگی دیافگرام f/2.2 استفاده می‌کند که کیفیت تصویر خارق‌العاده‌ای دارد. تصاویر سلفی‌ گلکسی S21 FE وضوح بسیار بالایی دارند و تمام جزئیات محیط را به تصویر می‌کشند، همچنین رنگ‌ها و داینامیک رنج تصاویر نیز بسیار خوب و قابل قبول است.

گوشی در عکس‌های پرتره، عملکرد خوبی هنگام جدا کردن سوژه از تصویر پس زمینه دارد اما همچنان در برخی از تصاویر بخش کوچکی از موها را جزو پس زمینه حساب کرده و آن‌ها را تار می‌کند.

Night Portrait Night Selfie Day Portrait Day Selfie

 

عملکرد دوربین اصلی در نور کم با قابلیت نایت مود، بسیار خوب است و توانایی ثبت تصاویر با نویز کم و کیفیت بالا را دارد اما لنز اولتراواید عملکرد خوبی در شرایط نوری کم ندارد و برخی اجسام بسیار تار ثبت می‌شوند.

 

Portrait Night Night

با استفاده از این گوشی می‌توانید تصاویر را با زوم 30 برابری ثبت کنید. همچنین قابلیت جدید زوم لاک به شما کمک می‌کند که هنگام تصویربرداری در حالت زوم و انتخاب سوژه، گوشی روی آن قفل شود تا در صورت لرزش دست، این لرزش‌ها توسط گوشی نادیده گرفته شود.

دوربین گوشی استفاده‌های زیادی از هوش مصنوعی می‌کند، به‌طوری که با فعال شدن گزینه در تنظیمات دوربین، می‌تواند در کادربندی و انتخاب زاویه مناسب تا حد کمی به شما کمک کند. همچنین دوربین با استفاده از هوش مصنوعی برخی تنظیمات را با در نظر گرفتن شرایط محیط اعمال می‌کند.

جالب است بدانید که هوش مصنوعی در هنگام عکس‌برداری از تابلوها و یا متون مختلف، این محتواها را تشخیص خواهد داد و با برش تصویر، سوژه مد نظر شما را استخراج خواهد کرد. در هنگام استخراج متن، اگر به زبان انگلیسی باشد، متن را برای شما اسکن کرده و قابلیت کپی کردن آن را نیز به شما می‌دهد.

فیلم‌برداری

با استفاده از دوربین گلکسی S21 FE شما می‌توانید فیلم‌هایی با نرخ 60 فریم بر ثانیه در کیفیت‌های مختلف و حتی فیلم‌های اسلوموشن با کیفیت HD و حداکثر نرخ 960 فریم بر ثانیه را ضبط کنید و قابلیت ضبط فیلم 8k بر خلاف S21 در این گوشی دیده نمی‌شود.

دوربین S21 FE به قابلیت‌های دیگر مانند ضبط ویدیو با +HDR10، ضبط صدای استریو و لرزشگیر الکترونیکی نیز مجهز است. رنگ‌ها، جزئیات، سایه‌ها و وضوح فیلم‌برداری با گلکسی S21 بسیار بالاست، همچنین عملکرد لرزشگیر نیز محسوس است و حتی هنگام راه رفتن یا دویدن نیز لرزش زیادی در ویدیو‌ها دیده نمی‌شود.

البته حواستان باشد که در هنگام نوشتن این نقد، ضبط فیلم‌های +HDR10 فقط از طریق قابلیت Labs رخ می‌دهد. وقتی این قابلیت را روشن کنید، برخی از آپدیت‌های نرم‌افزاری به صورت آزمایشی برای شما فعال خواهد شد.

درکل کیفیت تصاویر و فیلم‌ها در این گوشی بسیار بالا و فوق العاده است و می‌توانید با استفاده از آن در روز و در شب فیلم‌هایی با نویز کم (البته فقط در روز)، وضوح بالا و شفافیت خوب ثبت کنید. فوکوس خودکار در هنگام فیلم‌برداری به سرعت، سوژه شما را به درستی انتخاب کرده و فوکوس را تنظیم می‌کند.

اسپیکر گلکسی S21 FE

اسپیکر به کار گرفته شده در S21 FE، همانند دیگر اعضای خانواده S21، از ترکیب دوتایی استفاده می‌کند که یکی از آن‌ها بر روی قسمت راست فریم پایینی قرار دارد و دیگری در نزدیکی دوربین سلفی، زیر صفحه نمایش دیده می‌شود. میزان بلندی صدا، مناسب بوده و صدای خروجی بسیار واضح است.

بررسی گلکسی S21 FE

داشتن دو اسپیکر موجب شده که صدای خروجی، استریو باشد. دو اسپیکر، در کنار هم به خوبی کار می‌کنند و تجربه لذت بخشی هنگام آهنگ گوش دادن، تماشا کردن فیلم یا بازی کردن را به شما می‌دهد.

اسپیکر فریم پایین، در بررسی جداگانه، صدای بلندتر و کمی بیس قوی‌تری نسبت به اسپیکر در زیر صفحه نمایش دارد که مطابق بر انتظار است. عدم وجود جک 3.5 میلی‌متری، در این روزها توسط کمپانی‌های مختلف رسم شده و حتی در این مدل هم خبری از این درگاه صوتی نیست.

باتری گلکسی S21 FE

باتری به کار گرفته شده در این گوشی، نسبت به S21 یک ارتقای 500 میلی‌آمپرساعتی به خود دیده تا با مجموع 4500 میلی‌آمپرساعت شارژدهی معقولی داشته باشد. بهینه‌تر بودن پردازنده اگزینوس 2100 نسبت به نسل قبل، باعث شده تا S21 FE عملکرد شارژدهی بهتری داشته باشد و بتواند تجربه استفاده یک‌روزه را برای شما فراهم سازد.

Charging

این گوشی از شارژ سریع 25 واتی استفاده می‌کند که در نیم‌ساعت نیمی از باتری را شارژ می‌کند. مدت زمان لازم برای شارژ کامل گوشی نیز برابر با یک ساعت و 15 دقیقه است. گوشی S21 FE از شارژ بی‌سیم 15 واتی نیز بهره می‌برد و حتی می‌توانید با استفاده از شارژ معکوس 4.5 واتی این گوشی، دیگر وسایل خود را نیز شارژ کنید.

 

نام مدل

ظرفیت باتری

سرعت شارژ

زمان شارژ

پوکو X3 Pro
 5160 میلی‌آمپرساعت
33 وات
65 دقیقه
می 11 لایت
 4250 میلی‌آمپرساعت
33 وات
65 دقیقه
پوکو X3
 5160 میلی‌آمپرساعت
33 وات
65 دقیقه
ردمی نوت 10
5000 میلی‌آمپرساعت
33 وات
75 دقیقه
گلکسی S21 FE
4500 میلی‌آمپرساعت
25 وات
75 دقیقه
گلکسی A52s 5G
4500 میلی‌آمپرساعت
15 وات
90 دقیقه
گلکسی A52
4500 میلی‌آمپرساعت
15 وات
120 دقیقه
پوکو M3 پرو 5G
5000 میلی‌آمپرساعت
18 وات
120 دقیقه
ردمی 10
5000 میلی‌آمپرساعت
18 وات
133 دقیقه
گلکسی A32
5000 میلی‌آمپرساعت
15 وات
135 دقیقه
گلکسی A22 5G
5000 میلی‌آمپرساعت
15 وات
149 دقیقه
گلکسی A22
5000 میلی‌آمپرساعت
15 وات
149 دقیقه
گلکسی A12
5000 میلی‌آمپرساعت
15 وات
183 دقیقه

 

جمع‌بندی بررسی گلکسی S21 FE سامسونگ

نسخه FE از خانواده گلکسی S21، با این که دیر عرضه شد اما سامسونگ همچنان توانست مانند نسل قبل با کم کردن و قربانی کردن برخی ویژگی‌ها به صورت هوشمندانه‌ای، همراه با قیمت کم محصول پرچم‌داری را عرضه کند تا تبدیل به یکی از محصولات پرطرفدار این خانواده شود. گرچه به دلیل تاخیر در این عرضه، فاصله آنچنانی با معرفی گلکسی S22 نداریم و این ممکن است، صبر کردن برای نسل بعد خانواده S را برای بسیاری از کاربران تبدیل به گزینه بهتری سازد.

جمع‌بندی

در هر صورت گلکسی S21 FE گوشی بسیاری خوبی است که با داشتن سخت افزار قدرتمند و نرم افزار زیبا، بهینه و منعطف تبدیل به گزینه مناسبی برای کاربر می‌شود. دوربین سه‌گانه این گوشی به شما اجازه ثبت لحظات را با کیفیت بالا می‌دهد. پردازنده‌های به‌کار رفته در این گوشی، در اجرای سنگین‌ترین کارها، کم نیاورده و عملکرد بسیار خوبی خواهد داشت. حسگرهای بیومتریک در این گوشی سریع و قابل اعتماد بوده که تجربه راحتی را به شما می‌دهد.

صفحه نمایش این گوشی توسط سامسونگ ساخته شده و این به تنهایی به معنی، فوق‌العاده بودن آن است. 6.2 اینچ Dynamic AMOLED 2X و رزولوشن 1080 در 2400 با نرخ به‌روزرسانی 120 هرتز و پشتیبانی از +HDR10 همه و همه گویای سخن گفته شده است.

شاید تنها ضعفی که بتوان به این گوشی گرفت، به‌جز طراحی پلاستیکی آن، باتری‌اش باشد که می‌توانست عملکرد بهتر و سرعت شارژ شدن بسیار بیشتری داشته باشد.

 گلکسی S21 FE برای چه افرادی مناسب است؟ 

گوشی گلکسی S21 FE عضو خانواده پرچمدار سال 2021 سامسونگ است، به‌همین دلیل توانایی انجام هرکاری را دارد و مناسب تمام افراد با هر نوع خواسته‌ای است. تنها باتری و سرعت شارژدهی آن باعث شده تا مناسب برخی از افراد نباشد.

گروه‌های مختلف

میزان مناسب بودن گوشی

والدین 
بله
پسر‌ها
بله
دختر‌ها
بله
طرفداران گیم
بله
طرفداران عکاسی
بله
طرفدارن شبکه‌های اجتماعی
بله
طرفداران فیلم و سریال
بله
طرفداران موسیقی
بله
طرفداران سفر و گردش
خیر
کارمندان
بله
مدیران
بله
مشاغل آزاد
خیر
رانندگان
خیر
کارگران
خیر
معلمین
بله
دانش‌آموزان
بله
دانشجویان
بله
اینفلوئنسرها
بله
فریلنسرها
بله

نقاط ضعف و قوت گوشی گلکسی S21 FE

گلکسی S21 FE یک گوشی پرچمدار است و در زمینه‌های مختلفی، پرچمدار بودن خود را به رخ دیگر رقبای خود می‌کشد. تنها ضعف این گوشی آن هم در مقایسه با دیگر رقبا، عملکرد باتری و مدت زمان لازم برای شارژ شدن آن است که باعث شده مناسب هر دسته افرادی نباشد. اگر به دنبال گوشی با باتری بهتر و شارژ سریع‌تر هستید، مقاله معرفی گوشی با باتری خوب را بخوانید.

نقاط قوت

طراحی زیبا

خوش دست و سبک

ضد آب و گرد و غبار

نمایشگر عالی 120 هرتزی با محافظ  Gorilla Glass Victus 

اندروید 12 همراه با رابط کاربری جذاب

قدرت سخت افزاری بالا و اجرای روان مالتی تسکینگ

دوربین‌های قدرتمند

پشتیبانی از شارژ بی‌سیم و معکوس

 

نقاط ضعف

بدنه پلاستیکی

باتری معمولی و شارژ نه‌چندان سریع

نبود شارژر در جعبه

عدم وجود جک 3.5 میلی‌متر و کارت حافظه

 

نوشته نقد و بررسی گلکسی S21 FE سامسونگ: عضو کوچک خانواده اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

نقد و بررسی کارت گرافیک Sapphire 6900XT Toxic Limited Edition: یک غول سرد!

در سال 2020، AMD از کارت گرافیک‌های سری 6000 خود رونمایی و به همراه آن، معماری RDNA 2 را به بازار عرضه کرد. حالا برند سافایز نسخه‌ای از کارت گرافیک 6900XT را با نام Toxic منتشر کرده که از خنک‌کننده مایع استفاده می‌کند. آخرین باری که برند سافایر نسخه Toxic از یک کارت گرافیک را عرضه کرد، مربوط به 10 سال پیش بود و حالا بعد از گذشت زمان، سعی در زنده کردن نام Toxic دارد.

Sapphire 6900XT Toxic با طراحی هوشمندانه سافایر تبدیل به یکی از قدرتمندترین و خنک‌ترین محصولات بازار شده تا به بازگشت نام Toxic کمک کند. در این مقاله قصد داریم تا ابتدا خود کارت گرافیک 6900XT و سپس نسخه Toxic از برند سافایر را بررسی کنیم.

در طول سال‌های اخیر انویدیا با عرضه کارت گرافیک‌های قدرتمند همواره فاتح نسل‌های مختلف بود و حرفی برای گفته شدن توسط AMD باقی نمی‌گذاشت. ای‌ام‌دی هم تنها با عرضه چند کارت گرافیک میان‌رده توان رقابت با کارت گرافیک‌های پرچم‌دار انویدیا را نداشت و اگر به میزان فروش دو کمپانی نگاه کنیم، AMD عملا رقابت را باخته بود.

اما بعد از مدیر عامل شدن خانم Lisa Su، ای‌ام‌دی هدف خود را عرضه کارت گرافیک‌هایی قرار داد که که توان رقابت با محصولات انویدیا را داشته باشند. این کمپانی با طراحی معماری RDNA 2، سری 6000 کارت گرافیک‌های خود را عرضه کرد تا به فرمان‌روایی انویدیا پایان بخشد.

شما می‌توانید برای خرید کارت گرافیک Sapphire 6900XT Toxic Limited Edition به این لینک در سایت آترامارت مراجعه کنید.

اقلام داخل جعبه کارت گرافیک 6900XT

اقلام داخل جعبه کارت گرافیک 6900XT

ابعاد جعبه بسیار بزرگ است به قدری بزرگ که ممکن است فکر کنید کل کیس و سیستم در جعبه قرار دارد. درون آن به همراه کارت گرافیک و سیستم خنک سازی آن، یک دفترچه راهنما و یک پک پیچ‌گوشتی دیده می‌شود که 48 سَری مختلف دارد. این پک برای نصب سیسیتم خنک سازی به کار خواهد رفت اما منطقا می‌توانید از آن برای دیگر کارها نیز استفاده کنید.

بررسی کارت گرافیک کارت گرافیک 6900XT

Pack Pack

مشخصات کارت گرافیک 6900XT

ابعاد
 270 در 130 در 45 میلی‌متر
ابعاد کولر
 394 در 120 در 52.5 میلی‌متر
فضای نصب
 دو و نیم اسلات
درگاه‌ها
 یک HDMI 2.1 و سه DisplayPort 1.4a
معماری و ریزمعماری
 RDNA 2 7nm
تعداد واحدهای پردازشی
 80 CU
تعداد هسته‌های ری تریسنگ
 80 Ray Accleretor
تعداد پردازنده
 5120
کلاک هسته
 2136 در بازی، 2365 بوست کلاک، 2660 در حالت Toxic
حافظه گرافیکی
 16 گیگابایت GDDR6 256 bit به همراه 128 Infinity Cache
سرعت حافظه
 16Gbps 
رابط
 PCI-Express 4.0
مصرف برق
 حداکثر 400 وات
ورودی کابل برق
 2 کابل 8 پین و یک 6 پین

بررسی کارت گرافیک کارت گرافیک 6900XT

طراحی کارت گرافیک 6900XT

بر روی کارت گرافیک و سمت راست آن یک فن به همراه نورپردازی خاص قرار دارد که توسط شیارهایی که تا دو سمت کناری کارت گرافیک امتداد دارند، پوشیده شده است. در کنار این فن لوگوی Toxic به همراه چند طرح دیگر که همگی مجهز به نورپردازی RGB هستند، قرار گرفته‌ است. در پشت کارت گرافیک از یک صفحه فلزی با رنگ مشکی مات استفاده شده که هم جلوه زیبایی ایجاد می‌کند و هم به خنک سازی کارت کمک خواهد کرد.

Design Design Design

در بخش کناری گرافیک 6900XT یک صفحه قرار دارد که نام Sapphire با استفاده از نورپردازی در آن نمایان می‌شود. در کنار این صفحه، دو لوله ورودی و خروجی مایع قرار دارند، یک مایع مخصوص وارد کارت گرافیک می‌شود، گرما را از کارت گرفته، به سمت رادیاتور و سه فن بزرگ می‌رود و در آنجا خنک شده و دوباره به کارت گرافیک برمی‌گردد. این طراحی باعث شده تا این کارت، همواره دمای بسیار کمی داشته باشد.

سیستم خنک سازی که به همراه کارت گرافیک می‌آید، با دو لوله به آن متصل است و ابعادی برابر با 394 در 120 در 52.5 میلی‌متر دارد. در این بخش، شاهد یک هیت‌سینک بزرگ هستیم که به بلندی خود سیستم خنک سازی است. بر روی این هیت‌سینک، سه فن بزرگ 120 میلی‌متری قرار گرفته که جنس شفافی دارند تا با نورپردازی، جلوه زیبایی را فراهم سازند. استفاده از این رادیاتور، باعث شده تا این نسخه، علاوه بر اورکلاک 25 درصدی و تبدیل شدن به قوی‌ترین 6900XT، خنک‌ترین کارت در میان رقبا نیز باشد.

بررسی کارت گرافیک کارت گرافیک 6900XT

درگاه‌ها

برای تصویر خروجی، سه درگاه‌ دیسپلی پورت و یک درگاه HDMI در این کارت گرافیک قرار داده شده که با استفاده از آن‌ها می‌توانید تا حداکثر 4 مانیتور و حداکثر رزولوشن 7680 در 4320 را خروجی بگیرید. کارت گرافیک 6900XT مصرف برق به شدت بالای 400 واتی دارد که برای تامین آن از دو کابل 8 پین و یک کابل 6 پین استفاده می‌کند.

Ports

نکات مهم قبل از خرید

اگر این کارت را برای سیستم خود انتخاب کرده‌اید، باید قبل از خرید چند نکته را بررسی کنید. به دلیل ابعاد عجیب، این کارت گرافیک در هر کیسی جا نمی‌شود. حتی اگر خود کارت گرافیک جا شود، باید چک کنید که جایی برای نصب رادیاتور در کیس شما (معمولا سقف آن) قرار گرفته است یا نه.

بعد از کیس، باید پاور خود را بررسی کنید. این کارت تا حداکثر 400 وات مصرف برق دارد، پاور پیشنهادی توسط خود سافایر 850 وات است اما شما می‌توانید با حداقل 700 وات (بیشتر به بقیه سیستم شما وابسته است) نیز از این کارت استفاده کنید. جدا از حجم، پاور شما باید دو سیم 8 پین و یک سیم 6 پین نیز برای کارت گرافیک داشته باشد در غیر این صورت نمی‌توانید برق کارت گرافیک را تامین کنید.

آخرین نکته‌ای که هنگام خرید گرافیک 6900XT باید به آن دقت کنید، این است که این کارت گرافیک در رده بهترین‌ها قرار می‌گیرد، به همین دلیل وقتی سیستمی می‌بندید که از این کارت استفاده کنید، باید دیگر قطعات شما هم در رده بالا قرار گیرند در غیر این صورت عملکرد این کارت محدود خواهد شد.

 

معماری RDNA 2

از این معماری در جاهای بسیاری همچون کنسول‌ها (ایکس‌باکس سری ایکس و اس، پلی‌استیشن 5 و حتی استیم دک)، کارت گرافیک‌های خود ای‌ام‌دی و حتی بر روی تلفن‌های همراه که از پردازنده اگزینوس 2200 استفاده خواهند کرد، استفاده شده است. دلیل استفاده‌ زیاد برندهای مختلف از این معماری، بهینه بودن آن است زیرا نسبت به نسل قبل، 65 درصد افزایش عملکرد نسبت به برق دارد که بی‌نظیر است.

بررسی کارت گرافیک کارت گرافیک 6900XT

یکی از ابتکارات به کار رفته در این معماری، حافظه Infinity Cache است که سرعت 3.25 برابر نسبت به حافظه رم نسل GDDR6 با 256 بیت دارد! این حافظه در کنار وی‌رم به پردازنده کمک می‌کند تا اطلاعات را سریع‌تر پردازش کند. با استفاده از اینفینیتی کش، می‌توان با استفاده از نسل GDDR6 به جای GDDR6X در وی‌رم استفاده کرد و همان عملکرد را از کارت گرافیک انتظار داشت. این کار باعث می‌شود که هم هزینه کمتر و هم تولید آسان‌تری داشته باشد.

Infinity Cache

بعد از معرفی تکنولوژی Ray Tracing توسط انویدیا، کارت گرافیک‌های ای‌ام‌دی اصلا توانایی رقابت در عناوینی را که از این سیستم نورپردازی استفاده می‌کردند، نداشتند زیرا انویدیا هسته‌های جداگانه‌ای در کارت گرافیک به کار نورپردازی اختصاص می‌داد اما پردازنده‌های عادی ای‌ام‌دی باید کار نورپردازی را نیز انجام می‌دادند که اصلا برای این کار طراحی نشده بودند.

بعد از پشتیبانی کردن بازی‌های مختلف از ری تریسنگ، این تکنولوژی برای بسیاری از کاربران، به یک نکته مهم هنگام خرید کارت گرافیک تبدیل شده بود. طبعیتا ای‌ام‌دی به شدت از این رویداد ضربه می‌خورد و روز به روز مخاطبان بیشتری را از دست می‌داد.

در معماری RDNA 2 برای اولین بار شاهد هسته‌های مخصوص نورپردازی با نام‌ Ray Accelerator هستیم که گرچه به نسل دوم پردازنده‌های انویدیا نرسیده‌اند اما قدم بزرگی در این راه، محسوب می‌شوند.

بررسی کارت گرافیک کارت گرافیک 6900XT

(دموی عرضه شده برای توانایی ری تریسنگ RDNA 2)

این معماری از پکیج FidelityFX هم پشتیبانی می‌کند که به صورت خلاصه مجموعه‌ای از تکنولوژی‌های نرم افزاری است که به افزایش کیفیت تصویر و یا بهینه‌تر شدن کارت گرافیک کمک می‌کنند.

یکی از این امکانات، Super Resolution نام دارد که برای رقابت با DLSS انویدیا ساخته شده است. این تکنولوژی بازی را در یک رزولوشن پایین‌تر رندر می‌گیرد و بعد با استفاده از هوش مصنوعی رزولوشن آن را دوباره بالا می‌برد. این کار با کمی قربانی کردن کیفیت تصویر، باعث افزایش فریم‌ریت شما خواهد شد.

گرچه سوپر رزولوشن، تفاوت زیادی با راه‌حل انویدیا یعنی DLSS دارد، اما ای‌ام‌دی تمام کارت گرافیک‌ها حتی، محصولات انویدیا را پشتیبانی می‌کند، اما انویدیا تنها نسل 2000 و 3000 خود را پشتیبانی می‌کند. ای‌ام‌دی با آسیب بیشتر به کیفیت تصویر، فریم‌ریت بیشتری نسبت به انویدیا ارائه می‌دهد.

FidelityFX Super Resolution

این معماری از نسخه آلتیمیت دایرکت ایکس 12 پشتیبانی می‌کند که امکانات زیادی در اختیار بازی سازان قرار می‌دهد. برای مثال تکنولوژی‌های VRS ،DirectX Raytracing ،Mesh Shaders و Sampler Feedback همگی در این نسخه به کار گرفته شده‌اند.

تکنولوژی Variable Rate Shading، به بازی سازان اجازه می‌دهد تا توان سخت افزاری را میان بخش‌های مختلف تصویر تقسیم کنند، این یعنی در یک بازی ماشینی، توان سخت افزاری بیشتری صرف خود ماشین خواهد شد تا کیفیت آن بیشتر شود اما برای درختی که چندین متر با دوربین فاصله دارد، توان زیادی مصرف نمی‌شود.

تکنولوژی Mesh Shaders به بازی سازان اجازه می‌دهد تا اجسامی که در زاویه دید دوربین نیستند، رندر گرفته نشوند تا توان کارت گرافیک هدر نرود. بخش DirectX Raytracing، معماری به کار گرفته برای استفاده از هسته‌های Ray Accelerator است.

بخش Sampler Feedback برای استفاده از بهینه‌تر از وی‌رم طراحی شده، نحوه کار کردنش به این صورت است که برخلاف معماری‌های گذشته، تنها منابعی که لازم است وارد رم می‌شوند، این کار باعث بهینه سازی 2.4 برابری رم کارت گرافیک شده است.

پشتیبانی نرم‌افزاری کارت گرافیک 6900XT

نرم افزارهای Radeon software و Sapphire TRixx برای کارت گرافیک 6900XT توسط AMD و سافایر عرضه شده است. با استفاده از Trixx می‌توانید نورپردازی‌های کارت گرافیک را شخصی سازی کنید و حتی با یک کلیک، حالت Toxic را فعال کنید که هم خود هسته هم سرعت رم را اورکلاک می‌کند.

امکاناتی که سافایر به شما برای شخصی سازی نور می‌دهد، همان ترکیب همیشگی رنگ نور و نحوه نمایش آن است.

بررسی کارت گرافیک کارت گرافیک 6900XT بررسی کارت گرافیک کارت گرافیک 6900XT بررسی کارت گرافیک کارت گرافیک 6900XT بررسی کارت گرافیک کارت گرافیک 6900XT

برای اورکلاک‌های دیگر و یا نظارت بر دما و… کارت گرافیک، استفاده از Radeon Software به شما پیشنهاد می‌شود چرا که منطقا وقتی این کارت گرافیک را خریداری کردید، قصد استفاده در بهترین حالت کارت گرافیک را دارید تا قوی‌ترین حالت خود باشد.

بنچمارک‌های کارت گرافیک Sapphire 6900XT Toxic

در ادامه بررسی کارت گرافیک 6900XT به بنچمارک‌های گرفته شده با آن می‌پردازیم. این بنچمارک‌ها در سیستم زیر به‌دست آمده است.

  • پردازنده: AMD Ryzen 7 3800x
  • مادربورد: Asus B550 m-k
  • رم: G.SKILL Trident Z 32GB (4*8GB)
  • حافظه: 2TB NVMe PCIe 4.0 M.2 2280
  • سیستم عامل: Windows 10 64bit

3DMark FireStrike

2160p

1440p

1080p

نام مدل

15154

28970

55800

6900XT Toxic OC

13973

28087

54543

6900XT Toxic

13381

26784

52369

6900XT

12459

24054

46569

3090

10572

20745

40986

3080

11769

23412

34547

6800XT

 

Heaven

2160p

avg/min

1440p

avg/min

1080p

avg/min

نام مدل

131/89

233/47

287/52

6900XT Toxic OC

88/67

228/48

283/50

3090

124/84

223/45

283/49

6900XT Toxic

125/86

213/43

276/48

6900XT

83/61

203/44

269/47

3080

111/79

196/43

251/46

6800XT

بازی‌ها

همانطور که در جدول‌های زیر مشخص است، کارت گرافیک‌های ای‌ام‌دی رقابت زیادی با انویدیا داشته و در بازی‌های مختلف، یا پیروز شده و یا شکست می‌خوردند و پیروز مطلقی وجود ندارد. سافایری که بعد از ده سال، تاکسیک را برگردانده است، باعث شده تا برنده مطلق مشخص شود.

6800XT

avg/min

3080

avg/min

3090

avg/min

6900XT

avg/min

6900XT OC

avg/min

نام مدل

101/72

83/61

88/66

120/83

131/90

AC: Valhalla 1080p

60/47

51/42

64/48

63/43

66/49

AC: Valhalla 2160p

88/56

89/49

99/59

98/58

103/61

Metro Exodus 1080p

50/32

53/35

64/42

57/38

61/41

Metro Exodus 2160p

158/124

164/121

173/118

182/141

193/52

Gears 5 1080p

83/66

76/66

88/72

90/75

95/79

Gears 5 2160p

دما

کنترل کردن دما، یکی از مهمترین دلایل قوی‌تر بودن این کارت نسبت به دیگر نسخه‌هاست. با استفاده از ترکیب فن روی کارت و سیستم خنک سازی مایع، دمای کارت به شدت پایین است و به شما اجازه می‌دهد با خیال راحت کارت را اورکلاک کنید.

یک ساعت بنچمارک Heaven

نام مدل

54

6900XT Toxic

55

6900XT Toxic OC

67

3090

72

6800XT

75

6900XT

79

3080

 

خنک‌سازی کارت گرافیک 6900XT سه بخش دارد:

  • این حالت که فقط هنگامی که هیچ فشاری بر روی کارت نیست فعال می‌شود، تمام فن‌ها را خاموش می‌کند تا کارت با جریان هوا خنک شود. این کار هم صدای فن کارت را قطع می‌کند و هم باعث صرفه جویی در برق و افزایش طول عمر فن‌ها می‌شود.
  • بالافاصله بعد از این که کاری کمی سنگین‌تر انجام دهید و دمای کارت کمی افزایش یابد، فن روی کارت شروع به فعالیت می‌کند تا دما را به دمای حالت اول برگرداند.
  • این حالت که هنگام انجام کارهای سنگین روشن می‌شود، حالتی است که سیستم خنک‌سازی مایع نیز شروع به فعالیت می‌کند تا دما را کنترل کند، از این تقطه به بعد هرچه دما بالاتر برود (که با توجه به خنک سازی مایع، خیلی بالا نخواهد رفت) صرفا سرعت فن‌ها افزایش خواهد یافت.

ترکیب سه حالت بالا, باعث شده تا دمای کارت شما همواره پایین بماند و حتی در اکثر اوقات هیچ صدایی توسط فن تولید نشود حتی اگر در بازی سنگین باشید و فن‌ها با سرعت بالا کار کنند، باز هم تنها صدای خیلی معقولی خواهید شنید.

در تست‌های ما از کارت گرافیک 6900XT ، تمام حالت‌ها به خوبی کار می‌کنند اما نکته جالبی که بود این است که هنگام انجام بازی‌های سبک، حالت دو و سه دائم در حال تغییر هستند. یعنی اول در حالت دوم هستیم و فقط فن روی کارت روشن است، دما بالا می‌رود و خنک‌سازی مایع وارد کار می‌شود و بعد از اندکی فعالیت، دوباره دما کم شده و وارد حالت دو می‌شود. این اتفاق، حالت بدی نیست اما این را مطرح کردیم، تا تفاوت عملکرد خنک سازی مایع با فن کارت مشخص شود که رادیاتور در چند ثانیه بهتر از فن عمل می‌کند.

 

جمع‌بندی بررسی کارت گرافیک 6900XT Toxic

کارت گرافیک 6900XT Toxic بازگشتی شکوهمند برای هر دو کمپانی به حساب می‌آید، ای‌ام‌دی، بالاخره در بالاترین رده در حال رقابت بوده و سافایر، برند Toxic را به بهترین نحو بازگردانده است. بهترین کارت موجود بر اساس RDNA 2 به همراه سردترین دما در میان رقبا برای هر دو کمپانی موفقیت بزرگی است.

البته جای تعجب ندارد که این کارت گرافیک توانسته تا این حد خوب عمل کند، از یک خنک کننده 40 سانتی‌متری به همراه سه فن، کمتر از این انتظار نمی‌رفت اما باز هم طراحی‌های سافایر را نمی‌توان نادیده گرفت که تمامی نقاط کارت، مانند رم نیز خنک سازی شده‌اند.

این کارت گرافیک با خنک کردن تمامی بخش‌ها، اورکلاک‌های زیاد و طراحی زیبا، گزینه بسیار خوبی برای کسانی هست که به دنبال بهترین‌ها هستند.

با توجه مشخصات و امکانات این کارت گرافیک، با خرید آن، بازی کردن سنگین‌ترین بازی‌ها با فریم‌ریت بالا برای شما تا چندین سال تضمین می‌شود. برای مثال کارت 1080Ti در 5 سال پیش به عنوان پرچم‌دار آن سال عرضه شد و تا کنون در اجرای بازی‌ها کم نیاورده است. با احتساب فن‌آوری‌هایی مانند FSR، طول عمر 6900Xt Toxic بیشتر نیز خواهد شد.

با موفقیت بزرگ این کارت گرافیک، باید ببینیم تا آیا سافایر بازهم قصد عرضه بهترین کارت گرافیک بر اساس RDNA 3 که در آخر امسال معرفی خواهند شد را دارد یا باز می‌خواهد Toxic ده سال دیگر محصولی عرضه نکند.

نقاط قوت 

بهترین کارت گرافیک RDNA 2

خنک سازی فوق‌العاده

16 گیگابایت GDDR6 با 128 مگابایت اینفینیتی کش

پشتیبانی نرم افزاری بالا

طراحی زیبا

قیمت خوب نسبت به رقیب انویدیایی

نقاط ضعف

سه رابط اتصال برق!

تولید محدود کارت گرافیک

نوشته نقد و بررسی کارت گرافیک Sapphire 6900XT Toxic Limited Edition: یک غول سرد! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

نقد و بررسی ساعت هوشمند گلکسی واچ ۴ کلاسیک سامسونگ: چرخ زمانه!

در این مقاله قصد داریم تا به نقد و بررسی جدیدترین ساعت هوشمند سامسونگ یعنی گلکسی واچ 4 کلاسیک بپردازیم.

در سال‌های اخیر شاهد تولد و تکامل ساعت‌های هوشمند بوده‌ایم که به مرور زمان پخته‌تر شده‌اند. در میان انواع ساعت‌ها با انواع قابلیت‌ها اما نمی‌توان بهتر بودن برخی از عناوین را انکار کرد.

یکی از نکاتی که بسیاری بدان معتقد بودند، برتری ساعت‌های اپل تحت عنوان اپل‌واچ نسبت به ساعت‌های دیگر و یا به نوعی اندرویدی بود. این برتری نیز به دلیل هم‌خوانی و کارآمد بودن سخت افزار و نرم‌افزاری بود که اپل ارائه می‌کرد. اما شاید در آخرین نسخه از سری ساعت‌های سامسونگ، بالاخره شاهد یک رقیب توانمند برای اپل‌واچ باشیم.

سامسونگ با ترکیب سخت‌افزار خوب و خوش‌ساخت خود با سیستم‌عامل گوگل توانسته است تا ترکیبی دلنشین و مناسب را ارائه دهد. در این مقاله قصد داریم تا به بررسی حاصل این ترکیب یعنی گلکسی واچ 4 کلاسیک بپردازیم و ببینیم که سامسونگ این‌بار چگونه عمل کرده است.

جدول خصوصیات گلکسی واچ 4 کلاسیک

ابعاد
45.5 در 45.5 در 11 میلی‌متر
وزن
52 گرم 
نمایشگر
1.4 اینچ سوپر امولد با رزولوشن 450 در 450
سنسورها
BioActive، شتاب‌سنج، بارومتر، ژیروسکوپ، سنسور ژئومغناطیس و سنسور نور
سیستم عامل
Wear OS – One UI Watch 3
باتری
361 میلی‌آمپر به همراه شارژر مگنتی

طراحی و کیفیت ساخت

نسخه‌ای از این ساعت که ما در آی‌تی‌رسان بررسی کردیم، مدل ۴۶ میلی‌متری و بدون LTE بود. اما نسخه‌های ۴۲ میلی‌متری و همچنین با پشتیبانی از LTE نیز برای خرید در دسترس است.

ظاهر ساعت همان‌طور که از نامش برمی‌آید، بسیار کلاسیک است و شما را یاد ساعت‌های آنالوگ و باکیفیت قدیمی می‌اندازد. می‌توان گفت که این ساعت ظاهر کلی خود را از نسل پیشین این سری یعنی گلکسی واچ ۳ به ارث برده است.

از بالا که به ساعت نگاه کنیم، صفحه نمایشی را می‌بینیم که دور خود یک حاشیه با دقیقه‌های مشخص و مضرب ۵ دارد و دور این حاشیه نیز یک حلقه وجود دارد که قرار است به شما در جابه‌جایی داخل منو‌ها کمک کند.

گلکسی واچ 4

حاشیه چرخان

این حاشیه چرخان در گلکسی واچ ۴ بر خلاف نسل قبل از لبه‌هایی با بافت ظریف‌تر برخوردار است که ظاهر کلی ساعت را مینیمال‌تر می‌کند اما در عین حال کارآمد بوده و به شما در چرخاندن این حلقه کمک می‌کند.

یکی از دو تفاوت اصلی نسخه کلاسیک با استاندارد در سری ۴ همین حلقه است. در نسخه استاندارد بر خلاف کلاسیک این حاشیه به صورت دیجیتالی تعبیه شده است و شما حس خوب چرخاندن فیزیکی این حلقه را تجربه نخواهید کرد.

فاصله کلیک‌هایی که در این حاشیه تعبیه شده، بسیار مناسب است که نه به سرعت زیادی جابه‌جایی در منو و نه به نیاز چرخش زیاد آن منجر می‌شود. نمی‌توان انکار کرد که چرخاندن این حاشیه کار لذت بخشی است اما آیا ارزش ۱۰۰ دلار بیشتر را دارد؟!

گلکسی واچ 4

حاشیه نسخه استاندارد به واسطه نبودن این حلقه، تخت است که آسیب‌پذیری آن را بیشتر می‌کند. اما نبود آن به معنی دشوارتر بودن رفت و آمد بین برنامه‌ها نیست چرا که حلقه دیجیتالی نیز به خوبی حاشیه چرخشی فیزیکی عمل می‌کند و تنها تفاوت آن‌ها نبود حس لذت‌بخش چرخاندن حلقه است.

به واسطه وجود این حلقه و ارتفاع بیشتری که نسبت به صفحه نمایش دارد، نمایشگر این ساعت بیشتر از آسیب در امان است زیرا اکثر ضربه‌ها در ابتدا به این حاشیه برخورد می‌کند.

گلکسی واچ 4

همچنین برای قرار گرفتن این حلقه بر روی بدنه ساعت، سامسونگ به هر مدل آن دو میلی‌متر قطر اضافه کرده است که این ساعت را به ساعتی قطور و مناسب برای دست‌های بزرگ تبدیل کرده است.

سمت چپ ساعت خالی به نظر می‌رسد اما اگر به پایین این لبه دقت کنید، متوجه وجود دو اسپیکر کوچک می‌شوید. در لبه سمت راست مانند نسل قبل دو دکمه قرار گرفته است که همچنین این لبه در میان این دو دکمه ارتفاع بیشتری دارد تا ظاهری یک دست به ساعت ببخشد و ارتفاع لبه‌ها کمتر به نظر برسند.

دکمه بالا حاشیه قرمز رنگی دارد که به تشخیص آن دو از یکدیگر کمک می‌کند. این دکمه برای بازگشت به صفحه اصلی و دکمه زیرین برای بازگشت به عقب استفاده می‌شوند. همچنین در این دو دکمه فناوری دیگری نیز قرار داده شده که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

در نهایت، زیر این ساعت با یک سنسور در مرکز که دور آن اطلاعاتی در مورد ساعت نوشته شده، مزین شده است.

گلکسی واچ 4

جنس بدنه گلکسی واچ ۴ کلاسیک از فولاد ضدزنگ ساخته شده که آن را نسبت به نسخه استاندارد آلومینیومی مقاوم‌تر و همچنین سنگین‌تر می‌کند که حس کلاسیک را در این ساعت قوت می‌بخشد.

گلکسی واچ ۴ کلاسیک از رنگ‌های محدودتری نسبت به نسخه استاندارد برخوردار است و صرفا در دو رنگ نقره‌ای و مشکی عرضه می‌شود که ما در آی‌تی‌رسان نسخه نقره‌ای را مورد بررسی قرار دادیم.

ضخامت این ساعت ۱۱ میلی‌متر بوده و وزن آن نیز ۵۲ گرم است. این ساعت مشخصا وزن زیادی نسبت به بسیاری از ساعت‌های هوشمند دارد و باید ببینید که آیا به ساعت‌های سنگین علاقه دارید و یا شما را آزار خواهد داد.

گلکسی واچ ۴ کلاسیک همچنین به گواهی IP68 مجهز است و می‌تواند فشار آب را تا عمق ۵۰ متری تحمل کند. به علاوه، این ساعت گواهی نظامی آمریکا (MIL-STD-810G) را نیز در کارنامه خود دارد که خبر از مقاومت خوب آن نسبت به گرد و خاک و ضربه می‌دهد.

گلکسی واچ 4

بند نسخه‌ای که به دست ما رسید از جنس سیلیکون بود و رنگ سفیدی داشت که با گیره‌ای نقره‌ای همراه شده بود تا با بدنه ساعت به خوبی همخوانی داشته باشد. بند این ساعت در بازه طولانی شما را آزار نخواهد داد و موجب تعرق یا حساسیت نمی‌شود. این بند‌ها به راحتی از ساعت جدا می‌شوند و می‌توان آن‌ها را با رنگ و طرح‌های دلخواه جایگزین کرد.

گلکسی واچ 4

صفحه نمایش

نمایشگر این ساعت را می‌توان از نقاط قوت آن دانست چراکه از کیفیت بالا، وضوح رنگ‌های عالی و کنتراست خوبی بهره می‌برد و از هر نظر شما را راضی خواهد کرد.

در سایز ۴۲ میلی‌متری آن از یک صفحه‌نمایش سوپر امولد ۱.۱۹ اینچی با رزولوشن ۳۹۶ در ۳۹۶ و در سایز ۴۶ میلی‌متری آن از نمایشگری سوپر امولد ۱.۳۶ اینچی با رزولوشن ۴۵۰ در ۴۵۰ استفاده شده است.

گلکسی واچ 4

این صفحه نمایش از روشنایی بسیار خوبی برخوردار است و در زیر نور مستقیم آفتاب نیز جزئیات را به خوبی نمایش می‌دهد. همچنین در زاویه‌های مختلف همچنان می‌توان به خوبی اطلاعات نمایش داده روی ساعت را خواند.

گلکسی واچ 4

نمایش بسیار خوب رنگ‌ها در کنار تراکم پیکسلی بالای آن، شما را به استفاده از واچ‌فیس‌های رنگارنگ و متنوع خود دعوت می‌کند که با استفاده از این صفحه نمایش به خوبی هرچه تمام‌تر نمایش داده می‌شوند.

همچنین قابل ذکر است که پنل استفاده شده در این ساعت یک پنل ۶۰ هرتزی است که کاملا کافی و پاسخگو است.

سخت‌افزار و حسگر‌ها

سخت‌افزار کلی

تا نسل پیشین سری ساعت‌های هوشمند سامسونگ، این کمپانی همواره از پردازشگر Exynos 9110 خود استفاده می‌کرد اما در سری چهارم این ساعت‌ها، سامسونگ از نسل جدید پردازنده‌های ساعت هوشمند خود استفاده کرده است. گلکسی واچ ۴ به تراشه‌ ۵ نانومتری جدید Exynos W920 مجهز است.

گلکسی واچ ۴ کلاسیک همچنین در مورد رم و حافظه نیز پیشرفت چشمگیری داشته است. این ساعت دارای ۱.۵ گیگابایت رم بوده که برای انجام تمامی پردازش‌های مورد نیاز کافی بوده و به خوبی عمل می‌کند. همچنین دارای ۱۶ گیگابایت حافظه است که ۸ گیگابایت آن به سیستم عامل و نرم‌افزار‌های اولیه اختصاص دارد و ۸ گیگابایت باقی برای آهنگ‌ها و نصب نرم‌افزار‌های مورد علاقه‌تان کافی است.

گلکسی واچ 4 از LTE، بلوتوث ۵، وای فای 2.4 و NFC پشتیبانی می‌کند و مجهز به GPS داخلی و روش‌های مسیریابی جایگزین نظیر گلوناس و گالیلئو است.

حسگر‌ها و سلامتی

حسگرهای گلکسی واچ 4 شامل سنسور ویژه‌ای موسوم به BioActive، شتاب‌سنج، بارومتر، ژیروسکوپ، سنسور ژئومغناطیس و سنسور نور است.

در بخش سلامتی، سامسونگ لیست بلند بالایی از قابلیت‌ها را در اختیار کاربران قرار داده که برخی از آن‌ها مانند حسگر BIA را پیش‌تر در هیچ ساعت هوشمندی ندیده‌ایم.

حسگر اصلی و برگ برنده سامسونگ موسوم به BioActive، در واقع کار سه سنسور را انجام می‌دهد. حسگر اپتیکال ضربان قلب، حسگر ECG که برای سنجش اختلال در عملکرد قلب به کار می‌رود و در نهایت حسگر BIA یا ارزیابی ترکیب بدنی، سه سنسوری هستند که زیرمجموعه بایو‌اکتیو محسوب می‌شوند.

گلکسی واچ ۴ از روش تحلیل امپدانس بیوالکتریک (BIA) برای ارزیابی ترکیب بدن استفاده می‌کند. برای استفاده از این قابلیت شما باید دو انگشت وسطی خود را که با هیچ قسمت دیگری از بدن تماس ندارد، روی دو دکمه ساعت قرار دهید. سپس واچ ۴ جریان الکتریکی ضعیفی را از یک دکمه و انگشت وارد بدن شما می‌کند و میزان زمانی که طول می‌کشد تا این جریان از انگشت دیگر شما به ساعت برگردد را اندازه می‌گیرد. توجه داشته باشید که یک جریان الکتریکی در آب سریع‌تر حرکت می‌کند و همچنین باید بدانید که در بخش‌هایی که چربی هست، آب کمتری نسبت به داخل ماهیچه وجود دارد و به همین دلیل نیز اندازه‌گیری میزان چربی ممکن می‌شود.

گلکسی واچ 4

برای انجام کامل این فرآیند شما باید انگشتان خود را به مدت ۱۵ ثانیه بر روی دکمه‌های ساعت نگه دارید و همچنین در مورد دقت آن باید گفت که سامسونگ بسیار خوب و حتی تعجب برانگیز عمل کرده است. به طوری که نتایجی که این ساعت به ما می‌دهد بسیار مشابه ترازو‌های حرفه‌ای و گران‌قیمت است و چند درصد با آن‌ها تفاوت دارد. همچنین شما قبل از استفاده از این قابلیت باید قد و وزن خود را وارد کنید تا ساعت توده بندی شما را نیز محاسبه نماید.

از دیگر قابلیت‌های مربوط به سلامتی این ساعت می‌توان به قابلیت آن در محاسبه ضربان قلب، اکسیژن خون (SpO2)،‌ پایش استرس، ردیاب خواب با قابلیت تشخیص خروپف،‌ یادآوری تحرک و همچنین نتایجی که حسگر BIA به ما می‌دهد یعنی میزان چربی، درصد آب، میزان متابولیسم پایه و توده عضلانی اشاره کرد.

گلکسی واچ 4

یکی از نکات منفی در مورد این ساعت اما نبود دسترسی به دو سنجش آن در گوشی‌های غیر از سامسونگ است. ECG و سنجش فشار خون این ساعت باید با اپلیکیشن مانیتور سلامتی سامسونگ هماهنگ شوند که فقط از طریق گلکسی استور در دسترس است. به علاوه، حتی اگر گوشی سامسونگ داشته باشید نیز به این قابلیت‌ها دسترسی نخواهید داشت چراکه قابلیت استفاده از این دو، در برخی کشور‌ها از جمله ایران در دسترس نیست.

گلکسی واچ 4 از ۹۵ مدل مختلف ورزشی پشتیبانی می‌کند که برخی از آن‌ها نظیر دویدن، پیاده‌روی، شنا و استفاده از دستگاه قایقرانی به‌طور خودکار فعال می‌شود و اکثر این حالت‌ها اطلاعات نسبتا دقیقی ارائه می‌دهند.

به طور کلی، گلکسی واچ 4 کلاسیک یک پکیج کامل از حسگر‌ها و قابلیت‌ها را به ورزشکاران و کسانی که قصد دارند تا وضعیت بدن خود را زیر نظر داشته باشند، ارائه می‌دهد.

گلکسی واچ 4 از اسپیکر و میکروفون بسیار خوب و کارآمدی برای تماس و صدای نوتیفیکیشن بهره می‌برد. اسپیکر‌های آن حتی شاید شما را شگفت‌زده کند.

باتری

نسخه‌ای از این ساعت که ما مورد بررسی قرار دادیم دارای یک باتری با ظرفیت ۳۶۱ میلی‌آمپر ساعت بود. این عدد در مدل‌های کوچک‌تر به ۲۴۷ میلی‌آمپر ساعت می‌رسد که عمر آن را در حد قابل توجهی کاهش می‌دهد.

به طور کلی اگر یک استفاده معمولی از ساعت را در نظر بگیریم که شامل چند تست با حسگرها، تعویض موسیقی و اتصال مداوم به گوشی و همچنین رفت‌و‌آمد هر از چندگاهی در منو‌های ساعت می‌شود، این ساعت تا ۹.۵ الی ۱۰ ساعت پاسخگو خواهد بود و می‌توان گفت که برای استفاده یک روزه مناسب است.

گلکسی واچ 4

همچنین این ساعت یک شارژر بی‌سیم مبتنی بر WPC دارد که در حدود ۲ ساعت می‌تواند گلکسی واچ 4 را شارژ نماید. از طریق گوشی‌هایی که از شارژ معکوس پشتیبانی می‌کنند نیز می‌توان این ساعت را شارژ کرد تا دیگر حتی نیازی به شارژر هم نداشته باشید.

نرم افزار گلکسی واچ 4 کلاسیک

سیستم عامل

بی‌شک یکی از مهم‌ترین تغییرات این ساعت نسبت به نسل قبلی خود، تغییر سیستم عامل آن است. سیستم عاملی که در نسل‌های قبلی ساعت‌های هوشمند سامسونگ استفاده می‌شد، OS اختصاصی این کمپانی یعنی تایزن بود. تایزن سیستم عامل بدی نبود اما محدود بودن آن به ساعت‌های سامسونگ و جدا شدن آن از بقیه ساعت‌های اندرویدی، اپلیکیشن‌های این ساعت را محدود می‌کرد چرا که هرچه جامعه‌ای که از این سیستم عامل بهره می‌برند، کوچک‌تر باشد، توسعه دهندگان کمتری برای آن محتوا تولید می‌کنند.

این بار اما سامسونگ با همکاری گوگل و فیت‌بیت، تصمیم گرفت تا یک سیستم عامل یک‌پارچه برای ساعت‌هایی که با گوشی‌های اندرویدی کار می‌کنند، توسعه دهد. مهم‌ترین نتیجه این تصمیم به وجود آمدن هرچه بیشتر اپلیکیشن‌های جدید برای این سیستم عامل است که در نهایت به نفع تمامی ساعت‌های اندرویدی خواهد بود.

نسخه جدید Wear OS که برای اولین بار روی گلکسی واچ 4 استفاده شده است، One UI Watch 3 نام دارد، ترکیبی از نقاط قوت سیستم عامل تایزن و همینطور Wear Os. این سیستم‌عامل اما شباهت بسیاری به تایزن دارد و حتی ممکن است که برخی متوجه تفاوت آن‌ها نشوند.

به طور کلی سامسونگ توانسته است تا یک‌پارچه سازی خوبی میان سخت‌افزار و سیستم‌عامل این ساعت انجام دهد اما شاید تایزن کمی بیشتر به فرم‌فاکتور دایروی ساعت‌های سامسونگ توجه کرده بود چراکه در برخی از منو‌ها گویی ساختار مربعی در نظر گفته شده است و کمی در قالب دایره‌ای شکل گلکسی واچ 4 خوب به نظر نمی‌رسد.

این ساعت همچنین رابط کاربری روان و خوش‌ساختی را در اختیار کاربرانش قرار می‌دهد. یکی از دیگر نکاتی که برای اولین بار در این ساعت می‌بینیم، استفاده از اپلیکیشن Galaxy Wearable برای کنترل ساعتی است که از سیستم‌عامل Wear OS استفاده می‌کند.

این اپلیکیشن به طور کلی قابلیت‌های خوبی را در اختیار کاربر قرار می‌دهد. شما می‌توانید با این اپلیکیشن واچ‌فیس‌ مود علاقه خود را از میان انبوهی از فیس‌های پیش فرضی که سامسونگ برای این ساعت طراحی کرده، انتخاب کنید. این واچ‌فیس‌ها از تنوع رنگی و شکلی بسیار خوبی برخوردار هستند و بسیاری از سلیقه‌ها را راضی خواهند کرد. اما فراموش نکنید که اگر از آن دسته افراد سخت پسند هستید و یا از واچ‌فیس‌های پیش‌فرض خسته شده‌اید، می‌توانید از میان ده‌ها واچ‌فیسی که در گوگل‌پلی وجود دارد یکی را برای خود برگزینید.

در مورد واچ‌فیس‌های پیش‌فرض، شما قابلیت تغییر عقربه‌ها، جایگاه آن‌ها، اطلاعات نمایش داده شده و آیکون‌ها را خواهید داشت تا آن‌ها را دقیقا به چیزی که برای شما مناسب است تبدیل کنید.

از دیگر قابلیت‌های این اپلیکیشن، تنظیم چینش تایل‌ها یا همان ویجت‌ها، تنظیم کوئیک پنل، مدیریت اپ‌های ساعت و همچنین تغییر در چینش آن‌هاست. و واضحا به تنظیمات کلی ساعت مانند صفحه‌نمایش و اسپیکر‌ها دسترسی خواهید داشت.

هنگام کار با خود ساعت نیز شما دسترسی راحتی به بخش‌های مختلف آن خواهید داشت. در صفحه اصلی یا همان واچ‌فیس که باشید، با پایین کشیدن انگشت خود از بالا، با منویی مشابه کنترل سنتر در اندروید مواجه خواهید شد که به شما اجازه روشن یا خاموش کردن وای‌فای، بلوتوث و از این دست را خواهد داد.

اگر انگشت خود را از پایین به بالا بکشید، با اپلیکیشن‌های ساعت روبه‌رو می‌شوید و با جابه‌جایی میان آن‌ها می‌توانید یکی را انتخاب کنید.

اگر به چپ بروید می‌توانید نوتیفیکیشن‌های خود را بخوانید و اگر به راست بروید با تایل‌ها یا ویجت‌ها روبه‌رو خواهید شد. شما می‌توانید این تایل‌ها را با توجه به نیاز خود بچینید تا برای مثال با دسترسی سریع‌تری به بخش کنترل آهنگ برسید.

اپلیکیشن‌های پیش‌فرض ساعت شامل اپ‌های سامسونگ و گوگل به صورت ترکیبی می‌شود. برای مثال در بخش‌های سلامت، پرداخت و همچنین پیام، از اپ‌های سامسونگ استفاده شده است.

یکی از دیگر ایراداتی که به این ساعت وارد است دستیار صوتی آن است. شما با این ساعت فقط به استفاده از بیکسبی محدود خواهید بود و به گوگل اسیستنت دسترسی نخواهید داشت. بیکسبی در فهمیدن دستورات به خوبی عمل کرده، اما نسبت به گوگل اسیستنت از فرمان‌های کمتری پشتیبانی می‌کند.

در نهایت نیز مانند نسل قبل، این ساعت از کیبورد T9 بهره می‌برد و همچنان کارآمد است. البته که نباید از آن توقع زیادی داشت چراکه تایپ کردن بر روی یک ساعت هوشمند ممکن است برای بسیاری دشوار باشد اما در نوع خود خوب عمل می‌کند.

جمع‌بندی بررسی گلکسی واچ 4

درنهایت باید گفت که این ساعت رقیب بسیار خوبی برای اپل‌واچ و دیگر ساعت‌های هوشمند است. این ساعت هرآنچه را که از آن انتظار دارید، در اختیار شما خواهد گذاشت. این ساعت چه از لحاظ سخت‌افزاری و چه نرم‌افزاری نزدیک به کامل بوده و هم‌خوانی خوبی را نیز میان این دو برقرار کرده است. برخی ایرادات کوچک مانند نبود گوگل اسیستنت نیز می‌تواند با آپدیت نرم‌افزاری برطرف شود، چه بسا که ساسونگ اعلام کرده است که به‌زودی دستیار صوتی گوگل نیز بر روی این ساعت در دسترس خواهد بود.

نقاط قوت

سخت‌افزار و نرم‌افزار یک‌پارچه

صفحه‌نمایش عالی و بدون نقص

امکانات سلامتی کامل به همراه سنسور سنجش چربی بدن

سیستم‌عامل بهبود یافته

حاشیه چرخان کاربردی

واچ‌فیس‌های متنوع و اپلیکیشن‌های فراوان

 

نقاط ضعف

در دسترس نبودن دو قابلیت سلامتی در ایران

بزرگ بودن هر دو سایز کلاسیک برای برخی از مچ‌ها

ناسازگاری با آیفون و نبود برخی امکانات در گوشی‌های غیرسامسونگی

 

 

نوشته نقد و بررسی ساعت هوشمند گلکسی واچ 4 کلاسیک سامسونگ: چرخ زمانه! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

نقد و بررسی ساعت هوشمند گلکسی واچ ۴ کلاسیک سامسونگ: چرخ زمانه!

در این مقاله قصد داریم تا به نقد و بررسی جدیدترین ساعت هوشمند سامسونگ یعنی گلکسی واچ 4 کلاسیک بپردازیم.

در سال‌های اخیر شاهد تولد و تکامل ساعت‌های هوشمند بوده‌ایم که به مرور زمان پخته‌تر شده‌اند. در میان انواع ساعت‌ها با انواع قابلیت‌ها اما نمی‌توان بهتر بودن برخی از عناوین را انکار کرد.

یکی از نکاتی که بسیاری بدان معتقد بودند، برتری ساعت‌های اپل تحت عنوان اپل‌واچ نسبت به ساعت‌های دیگر و یا به نوعی اندرویدی بود. این برتری نیز به دلیل هم‌خوانی و کارآمد بودن سخت افزار و نرم‌افزاری بود که اپل ارائه می‌کرد. اما شاید در آخرین نسخه از سری ساعت‌های سامسونگ، بالاخره شاهد یک رقیب توانمند برای اپل‌واچ باشیم.

سامسونگ با ترکیب سخت‌افزار خوب و خوش‌ساخت خود با سیستم‌عامل گوگل توانسته است تا ترکیبی دلنشین و مناسب را ارائه دهد. در این مقاله قصد داریم تا به بررسی حاصل این ترکیب یعنی گلکسی واچ 4 کلاسیک بپردازیم و ببینیم که سامسونگ این‌بار چگونه عمل کرده است.

جدول خصوصیات گلکسی واچ 4 کلاسیک

ابعاد
45.5 در 45.5 در 11 میلی‌متر
وزن
52 گرم 
نمایشگر
1.4 اینچ سوپر امولد با رزولوشن 450 در 450
سنسورها
BioActive، شتاب‌سنج، بارومتر، ژیروسکوپ، سنسور ژئومغناطیس و سنسور نور
سیستم عامل
Wear OS – One UI Watch 3
باتری
361 میلی‌آمپر به همراه شارژر مگنتی

طراحی و کیفیت ساخت

نسخه‌ای از این ساعت که ما در آی‌تی‌رسان بررسی کردیم، مدل ۴۶ میلی‌متری و بدون LTE بود. اما نسخه‌های ۴۲ میلی‌متری و همچنین با پشتیبانی از LTE نیز برای خرید در دسترس است.

ظاهر ساعت همان‌طور که از نامش برمی‌آید، بسیار کلاسیک است و شما را یاد ساعت‌های آنالوگ و باکیفیت قدیمی می‌اندازد. می‌توان گفت که این ساعت ظاهر کلی خود را از نسل پیشین این سری یعنی گلکسی واچ ۳ به ارث برده است.

از بالا که به ساعت نگاه کنیم، صفحه نمایشی را می‌بینیم که دور خود یک حاشیه با دقیقه‌های مشخص و مضرب ۵ دارد و دور این حاشیه نیز یک حلقه وجود دارد که قرار است به شما در جابه‌جایی داخل منو‌ها کمک کند.

گلکسی واچ 4

حاشیه چرخان

این حاشیه چرخان در گلکسی واچ ۴ بر خلاف نسل قبل از لبه‌هایی با بافت ظریف‌تر برخوردار است که ظاهر کلی ساعت را مینیمال‌تر می‌کند اما در عین حال کارآمد بوده و به شما در چرخاندن این حلقه کمک می‌کند.

یکی از دو تفاوت اصلی نسخه کلاسیک با استاندارد در سری ۴ همین حلقه است. در نسخه استاندارد بر خلاف کلاسیک این حاشیه به صورت دیجیتالی تعبیه شده است و شما حس خوب چرخاندن فیزیکی این حلقه را تجربه نخواهید کرد.

فاصله کلیک‌هایی که در این حاشیه تعبیه شده، بسیار مناسب است که نه به سرعت زیادی جابه‌جایی در منو و نه به نیاز چرخش زیاد آن منجر می‌شود. نمی‌توان انکار کرد که چرخاندن این حاشیه کار لذت بخشی است اما آیا ارزش ۱۰۰ دلار بیشتر را دارد؟!

گلکسی واچ 4

حاشیه نسخه استاندارد به واسطه نبودن این حلقه، تخت است که آسیب‌پذیری آن را بیشتر می‌کند. اما نبود آن به معنی دشوارتر بودن رفت و آمد بین برنامه‌ها نیست چرا که حلقه دیجیتالی نیز به خوبی حاشیه چرخشی فیزیکی عمل می‌کند و تنها تفاوت آن‌ها نبود حس لذت‌بخش چرخاندن حلقه است.

به واسطه وجود این حلقه و ارتفاع بیشتری که نسبت به صفحه نمایش دارد، نمایشگر این ساعت بیشتر از آسیب در امان است زیرا اکثر ضربه‌ها در ابتدا به این حاشیه برخورد می‌کند.

گلکسی واچ 4

همچنین برای قرار گرفتن این حلقه بر روی بدنه ساعت، سامسونگ به هر مدل آن دو میلی‌متر قطر اضافه کرده است که این ساعت را به ساعتی قطور و مناسب برای دست‌های بزرگ تبدیل کرده است.

سمت چپ ساعت خالی به نظر می‌رسد اما اگر به پایین این لبه دقت کنید، متوجه وجود دو اسپیکر کوچک می‌شوید. در لبه سمت راست مانند نسل قبل دو دکمه قرار گرفته است که همچنین این لبه در میان این دو دکمه ارتفاع بیشتری دارد تا ظاهری یک دست به ساعت ببخشد و ارتفاع لبه‌ها کمتر به نظر برسند.

دکمه بالا حاشیه قرمز رنگی دارد که به تشخیص آن دو از یکدیگر کمک می‌کند. این دکمه برای بازگشت به صفحه اصلی و دکمه زیرین برای بازگشت به عقب استفاده می‌شوند. همچنین در این دو دکمه فناوری دیگری نیز قرار داده شده که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

در نهایت، زیر این ساعت با یک سنسور در مرکز که دور آن اطلاعاتی در مورد ساعت نوشته شده، مزین شده است.

گلکسی واچ 4

جنس بدنه گلکسی واچ ۴ کلاسیک از فولاد ضدزنگ ساخته شده که آن را نسبت به نسخه استاندارد آلومینیومی مقاوم‌تر و همچنین سنگین‌تر می‌کند که حس کلاسیک را در این ساعت قوت می‌بخشد.

گلکسی واچ ۴ کلاسیک از رنگ‌های محدودتری نسبت به نسخه استاندارد برخوردار است و صرفا در دو رنگ نقره‌ای و مشکی عرضه می‌شود که ما در آی‌تی‌رسان نسخه نقره‌ای را مورد بررسی قرار دادیم.

ضخامت این ساعت ۱۱ میلی‌متر بوده و وزن آن نیز ۵۲ گرم است. این ساعت مشخصا وزن زیادی نسبت به بسیاری از ساعت‌های هوشمند دارد و باید ببینید که آیا به ساعت‌های سنگین علاقه دارید و یا شما را آزار خواهد داد.

گلکسی واچ ۴ کلاسیک همچنین به گواهی IP68 مجهز است و می‌تواند فشار آب را تا عمق ۵۰ متری تحمل کند. به علاوه، این ساعت گواهی نظامی آمریکا (MIL-STD-810G) را نیز در کارنامه خود دارد که خبر از مقاومت خوب آن نسبت به گرد و خاک و ضربه می‌دهد.

گلکسی واچ 4

بند نسخه‌ای که به دست ما رسید از جنس سیلیکون بود و رنگ سفیدی داشت که با گیره‌ای نقره‌ای همراه شده بود تا با بدنه ساعت به خوبی همخوانی داشته باشد. بند این ساعت در بازه طولانی شما را آزار نخواهد داد و موجب تعرق یا حساسیت نمی‌شود. این بند‌ها به راحتی از ساعت جدا می‌شوند و می‌توان آن‌ها را با رنگ و طرح‌های دلخواه جایگزین کرد.

گلکسی واچ 4

صفحه نمایش

نمایشگر این ساعت را می‌توان از نقاط قوت آن دانست چراکه از کیفیت بالا، وضوح رنگ‌های عالی و کنتراست خوبی بهره می‌برد و از هر نظر شما را راضی خواهد کرد.

در سایز ۴۲ میلی‌متری آن از یک صفحه‌نمایش سوپر امولد ۱.۱۹ اینچی با رزولوشن ۳۹۶ در ۳۹۶ و در سایز ۴۶ میلی‌متری آن از نمایشگری سوپر امولد ۱.۳۶ اینچی با رزولوشن ۴۵۰ در ۴۵۰ استفاده شده است.

گلکسی واچ 4

این صفحه نمایش از روشنایی بسیار خوبی برخوردار است و در زیر نور مستقیم آفتاب نیز جزئیات را به خوبی نمایش می‌دهد. همچنین در زاویه‌های مختلف همچنان می‌توان به خوبی اطلاعات نمایش داده روی ساعت را خواند.

گلکسی واچ 4

نمایش بسیار خوب رنگ‌ها در کنار تراکم پیکسلی بالای آن، شما را به استفاده از واچ‌فیس‌های رنگارنگ و متنوع خود دعوت می‌کند که با استفاده از این صفحه نمایش به خوبی هرچه تمام‌تر نمایش داده می‌شوند.

همچنین قابل ذکر است که پنل استفاده شده در این ساعت یک پنل ۶۰ هرتزی است که کاملا کافی و پاسخگو است.

سخت‌افزار و حسگر‌ها

سخت‌افزار کلی

تا نسل پیشین سری ساعت‌های هوشمند سامسونگ، این کمپانی همواره از پردازشگر Exynos 9110 خود استفاده می‌کرد اما در سری چهارم این ساعت‌ها، سامسونگ از نسل جدید پردازنده‌های ساعت هوشمند خود استفاده کرده است. گلکسی واچ ۴ به تراشه‌ ۵ نانومتری جدید Exynos W920 مجهز است.

گلکسی واچ ۴ کلاسیک همچنین در مورد رم و حافظه نیز پیشرفت چشمگیری داشته است. این ساعت دارای ۱.۵ گیگابایت رم بوده که برای انجام تمامی پردازش‌های مورد نیاز کافی بوده و به خوبی عمل می‌کند. همچنین دارای ۱۶ گیگابایت حافظه است که ۸ گیگابایت آن به سیستم عامل و نرم‌افزار‌های اولیه اختصاص دارد و ۸ گیگابایت باقی برای آهنگ‌ها و نصب نرم‌افزار‌های مورد علاقه‌تان کافی است.

گلکسی واچ 4 از LTE، بلوتوث ۵، وای فای 2.4 و NFC پشتیبانی می‌کند و مجهز به GPS داخلی و روش‌های مسیریابی جایگزین نظیر گلوناس و گالیلئو است.

حسگر‌ها و سلامتی

حسگرهای گلکسی واچ 4 شامل سنسور ویژه‌ای موسوم به BioActive، شتاب‌سنج، بارومتر، ژیروسکوپ، سنسور ژئومغناطیس و سنسور نور است.

در بخش سلامتی، سامسونگ لیست بلند بالایی از قابلیت‌ها را در اختیار کاربران قرار داده که برخی از آن‌ها مانند حسگر BIA را پیش‌تر در هیچ ساعت هوشمندی ندیده‌ایم.

حسگر اصلی و برگ برنده سامسونگ موسوم به BioActive، در واقع کار سه سنسور را انجام می‌دهد. حسگر اپتیکال ضربان قلب، حسگر ECG که برای سنجش اختلال در عملکرد قلب به کار می‌رود و در نهایت حسگر BIA یا ارزیابی ترکیب بدنی، سه سنسوری هستند که زیرمجموعه بایو‌اکتیو محسوب می‌شوند.

گلکسی واچ ۴ از روش تحلیل امپدانس بیوالکتریک (BIA) برای ارزیابی ترکیب بدن استفاده می‌کند. برای استفاده از این قابلیت شما باید دو انگشت وسطی خود را که با هیچ قسمت دیگری از بدن تماس ندارد، روی دو دکمه ساعت قرار دهید. سپس واچ ۴ جریان الکتریکی ضعیفی را از یک دکمه و انگشت وارد بدن شما می‌کند و میزان زمانی که طول می‌کشد تا این جریان از انگشت دیگر شما به ساعت برگردد را اندازه می‌گیرد. توجه داشته باشید که یک جریان الکتریکی در آب سریع‌تر حرکت می‌کند و همچنین باید بدانید که در بخش‌هایی که چربی هست، آب کمتری نسبت به داخل ماهیچه وجود دارد و به همین دلیل نیز اندازه‌گیری میزان چربی ممکن می‌شود.

گلکسی واچ 4

برای انجام کامل این فرآیند شما باید انگشتان خود را به مدت ۱۵ ثانیه بر روی دکمه‌های ساعت نگه دارید و همچنین در مورد دقت آن باید گفت که سامسونگ بسیار خوب و حتی تعجب برانگیز عمل کرده است. به طوری که نتایجی که این ساعت به ما می‌دهد بسیار مشابه ترازو‌های حرفه‌ای و گران‌قیمت است و چند درصد با آن‌ها تفاوت دارد. همچنین شما قبل از استفاده از این قابلیت باید قد و وزن خود را وارد کنید تا ساعت توده بندی شما را نیز محاسبه نماید.

از دیگر قابلیت‌های مربوط به سلامتی این ساعت می‌توان به قابلیت آن در محاسبه ضربان قلب، اکسیژن خون (SpO2)،‌ پایش استرس، ردیاب خواب با قابلیت تشخیص خروپف،‌ یادآوری تحرک و همچنین نتایجی که حسگر BIA به ما می‌دهد یعنی میزان چربی، درصد آب، میزان متابولیسم پایه و توده عضلانی اشاره کرد.

گلکسی واچ 4

یکی از نکات منفی در مورد این ساعت اما نبود دسترسی به دو سنجش آن در گوشی‌های غیر از سامسونگ است. ECG و سنجش فشار خون این ساعت باید با اپلیکیشن مانیتور سلامتی سامسونگ هماهنگ شوند که فقط از طریق گلکسی استور در دسترس است. به علاوه، حتی اگر گوشی سامسونگ داشته باشید نیز به این قابلیت‌ها دسترسی نخواهید داشت چراکه قابلیت استفاده از این دو، در برخی کشور‌ها از جمله ایران در دسترس نیست.

گلکسی واچ 4 از ۹۵ مدل مختلف ورزشی پشتیبانی می‌کند که برخی از آن‌ها نظیر دویدن، پیاده‌روی، شنا و استفاده از دستگاه قایقرانی به‌طور خودکار فعال می‌شود و اکثر این حالت‌ها اطلاعات نسبتا دقیقی ارائه می‌دهند.

به طور کلی، گلکسی واچ 4 کلاسیک یک پکیج کامل از حسگر‌ها و قابلیت‌ها را به ورزشکاران و کسانی که قصد دارند تا وضعیت بدن خود را زیر نظر داشته باشند، ارائه می‌دهد.

گلکسی واچ 4 از اسپیکر و میکروفون بسیار خوب و کارآمدی برای تماس و صدای نوتیفیکیشن بهره می‌برد. اسپیکر‌های آن حتی شاید شما را شگفت‌زده کند.

باتری

نسخه‌ای از این ساعت که ما مورد بررسی قرار دادیم دارای یک باتری با ظرفیت ۳۶۱ میلی‌آمپر ساعت بود. این عدد در مدل‌های کوچک‌تر به ۲۴۷ میلی‌آمپر ساعت می‌رسد که عمر آن را در حد قابل توجهی کاهش می‌دهد.

به طور کلی اگر یک استفاده معمولی از ساعت را در نظر بگیریم که شامل چند تست با حسگرها، تعویض موسیقی و اتصال مداوم به گوشی و همچنین رفت‌و‌آمد هر از چندگاهی در منو‌های ساعت می‌شود، این ساعت تا ۹.۵ الی ۱۰ ساعت پاسخگو خواهد بود و می‌توان گفت که برای استفاده یک روزه مناسب است.

گلکسی واچ 4

همچنین این ساعت یک شارژر بی‌سیم مبتنی بر WPC دارد که در حدود ۲ ساعت می‌تواند گلکسی واچ 4 را شارژ نماید. از طریق گوشی‌هایی که از شارژ معکوس پشتیبانی می‌کنند نیز می‌توان این ساعت را شارژ کرد تا دیگر حتی نیازی به شارژر هم نداشته باشید.

نرم افزار گلکسی واچ 4 کلاسیک

سیستم عامل

بی‌شک یکی از مهم‌ترین تغییرات این ساعت نسبت به نسل قبلی خود، تغییر سیستم عامل آن است. سیستم عاملی که در نسل‌های قبلی ساعت‌های هوشمند سامسونگ استفاده می‌شد، OS اختصاصی این کمپانی یعنی تایزن بود. تایزن سیستم عامل بدی نبود اما محدود بودن آن به ساعت‌های سامسونگ و جدا شدن آن از بقیه ساعت‌های اندرویدی، اپلیکیشن‌های این ساعت را محدود می‌کرد چرا که هرچه جامعه‌ای که از این سیستم عامل بهره می‌برند، کوچک‌تر باشد، توسعه دهندگان کمتری برای آن محتوا تولید می‌کنند.

این بار اما سامسونگ با همکاری گوگل و فیت‌بیت، تصمیم گرفت تا یک سیستم عامل یک‌پارچه برای ساعت‌هایی که با گوشی‌های اندرویدی کار می‌کنند، توسعه دهد. مهم‌ترین نتیجه این تصمیم به وجود آمدن هرچه بیشتر اپلیکیشن‌های جدید برای این سیستم عامل است که در نهایت به نفع تمامی ساعت‌های اندرویدی خواهد بود.

نسخه جدید Wear OS که برای اولین بار روی گلکسی واچ 4 استفاده شده است، One UI Watch 3 نام دارد، ترکیبی از نقاط قوت سیستم عامل تایزن و همینطور Wear Os. این سیستم‌عامل اما شباهت بسیاری به تایزن دارد و حتی ممکن است که برخی متوجه تفاوت آن‌ها نشوند.

به طور کلی سامسونگ توانسته است تا یک‌پارچه سازی خوبی میان سخت‌افزار و سیستم‌عامل این ساعت انجام دهد اما شاید تایزن کمی بیشتر به فرم‌فاکتور دایروی ساعت‌های سامسونگ توجه کرده بود چراکه در برخی از منو‌ها گویی ساختار مربعی در نظر گفته شده است و کمی در قالب دایره‌ای شکل گلکسی واچ 4 خوب به نظر نمی‌رسد.

این ساعت همچنین رابط کاربری روان و خوش‌ساختی را در اختیار کاربرانش قرار می‌دهد. یکی از دیگر نکاتی که برای اولین بار در این ساعت می‌بینیم، استفاده از اپلیکیشن Galaxy Wearable برای کنترل ساعتی است که از سیستم‌عامل Wear OS استفاده می‌کند.

این اپلیکیشن به طور کلی قابلیت‌های خوبی را در اختیار کاربر قرار می‌دهد. شما می‌توانید با این اپلیکیشن واچ‌فیس‌ مود علاقه خود را از میان انبوهی از فیس‌های پیش فرضی که سامسونگ برای این ساعت طراحی کرده، انتخاب کنید. این واچ‌فیس‌ها از تنوع رنگی و شکلی بسیار خوبی برخوردار هستند و بسیاری از سلیقه‌ها را راضی خواهند کرد. اما فراموش نکنید که اگر از آن دسته افراد سخت پسند هستید و یا از واچ‌فیس‌های پیش‌فرض خسته شده‌اید، می‌توانید از میان ده‌ها واچ‌فیسی که در گوگل‌پلی وجود دارد یکی را برای خود برگزینید.

در مورد واچ‌فیس‌های پیش‌فرض، شما قابلیت تغییر عقربه‌ها، جایگاه آن‌ها، اطلاعات نمایش داده شده و آیکون‌ها را خواهید داشت تا آن‌ها را دقیقا به چیزی که برای شما مناسب است تبدیل کنید.

از دیگر قابلیت‌های این اپلیکیشن، تنظیم چینش تایل‌ها یا همان ویجت‌ها، تنظیم کوئیک پنل، مدیریت اپ‌های ساعت و همچنین تغییر در چینش آن‌هاست. و واضحا به تنظیمات کلی ساعت مانند صفحه‌نمایش و اسپیکر‌ها دسترسی خواهید داشت.

هنگام کار با خود ساعت نیز شما دسترسی راحتی به بخش‌های مختلف آن خواهید داشت. در صفحه اصلی یا همان واچ‌فیس که باشید، با پایین کشیدن انگشت خود از بالا، با منویی مشابه کنترل سنتر در اندروید مواجه خواهید شد که به شما اجازه روشن یا خاموش کردن وای‌فای، بلوتوث و از این دست را خواهد داد.

اگر انگشت خود را از پایین به بالا بکشید، با اپلیکیشن‌های ساعت روبه‌رو می‌شوید و با جابه‌جایی میان آن‌ها می‌توانید یکی را انتخاب کنید.

اگر به چپ بروید می‌توانید نوتیفیکیشن‌های خود را بخوانید و اگر به راست بروید با تایل‌ها یا ویجت‌ها روبه‌رو خواهید شد. شما می‌توانید این تایل‌ها را با توجه به نیاز خود بچینید تا برای مثال با دسترسی سریع‌تری به بخش کنترل آهنگ برسید.

اپلیکیشن‌های پیش‌فرض ساعت شامل اپ‌های سامسونگ و گوگل به صورت ترکیبی می‌شود. برای مثال در بخش‌های سلامت، پرداخت و همچنین پیام، از اپ‌های سامسونگ استفاده شده است.

یکی از دیگر ایراداتی که به این ساعت وارد است دستیار صوتی آن است. شما با این ساعت فقط به استفاده از بیکسبی محدود خواهید بود و به گوگل اسیستنت دسترسی نخواهید داشت. بیکسبی در فهمیدن دستورات به خوبی عمل کرده، اما نسبت به گوگل اسیستنت از فرمان‌های کمتری پشتیبانی می‌کند.

در نهایت نیز مانند نسل قبل، این ساعت از کیبورد T9 بهره می‌برد و همچنان کارآمد است. البته که نباید از آن توقع زیادی داشت چراکه تایپ کردن بر روی یک ساعت هوشمند ممکن است برای بسیاری دشوار باشد اما در نوع خود خوب عمل می‌کند.

جمع‌بندی بررسی گلکسی واچ 4

درنهایت باید گفت که این ساعت رقیب بسیار خوبی برای اپل‌واچ و دیگر ساعت‌های هوشمند است. این ساعت هرآنچه را که از آن انتظار دارید، در اختیار شما خواهد گذاشت. این ساعت چه از لحاظ سخت‌افزاری و چه نرم‌افزاری نزدیک به کامل بوده و هم‌خوانی خوبی را نیز میان این دو برقرار کرده است. برخی ایرادات کوچک مانند نبود گوگل اسیستنت نیز می‌تواند با آپدیت نرم‌افزاری برطرف شود، چه بسا که ساسونگ اعلام کرده است که به‌زودی دستیار صوتی گوگل نیز بر روی این ساعت در دسترس خواهد بود.

نقاط قوت

سخت‌افزار و نرم‌افزار یک‌پارچه

صفحه‌نمایش عالی و بدون نقص

امکانات سلامتی کامل به همراه سنسور سنجش چربی بدن

سیستم‌عامل بهبود یافته

حاشیه چرخان کاربردی

واچ‌فیس‌های متنوع و اپلیکیشن‌های فراوان

 

نقاط ضعف

در دسترس نبودن دو قابلیت سلامتی در ایران

بزرگ بودن هر دو سایز کلاسیک برای برخی از مچ‌ها

ناسازگاری با آیفون و نبود برخی امکانات در گوشی‌های غیرسامسونگی

 

 

نوشته نقد و بررسی ساعت هوشمند گلکسی واچ 4 کلاسیک سامسونگ: چرخ زمانه! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

نقد و بررسی لپ‌تاپ اچ‌پی OMEN 15 dh1010na: ترمیناتور!

در این مقاله قصد داریم تا به بررسی لپ تاپ گیمینگ اچ‌پی Omen 15 بپردازیم.

اچ‌پی در میان بسیاری از محصولاتی که تولید می‌کند، شهرت خوبی در تولید لپ‌تاپ‌هایش دارد. این کمپانی انواع لپ‌تاپ‌ها را برای نیاز‌های مختلف کاربران تولید و عرضه می‌کند. از لپ‌تاپ‌های پایین و میان‌رده گرفته تا لپ‌تاپ‌های قدرتمند و گران‌قیمت گیمینگ.

در این مطلب قصد داریم تا یکی از این لپ‌تاپ‌های قدرتمند را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که آیا ارزش دارد تا این مدل را هنگام خرید جز گزینه‌های خود قرار دهید یا خیر. لپ‌تاپی که قصد بررسی آن را داریم از سری اومن این برند است که طی سالیان، شهرت مد نظر خود را کسب کرده و جایی برای خود در این صنعت باز کرده است.

اچ‌پی اومن ۱۵ با زیر مدل dh1010na، در مشخصات قطعات خود نام‌هایی دارد که خبر از کارآمد بودن و قدرت بالای این لپ‌تاپ می‌دهد. قطعات قدرتمندی که از RTX 2070 گرفته تا Core i7-10750H، توجه بسیاری را به خود جلب می‌کند. در ادامه به کارآمدی این اعداد و ارقام نسبت به قیمت تقریبا ۴۵ الی ۵۰ میلیون تومانی لپ تاپ Omen 15 خواهیم پرداخت.

جدول مشخصات لپ تاپ Omen 15

ابعاد
  36 در 26.3 در 2 سانتی‌متر
وزن
 2.39 کیلوگرم
صفحه نمایش
 صفحه IPS با اندازه 15.2 اینچ، رزولوشن 1920 در 1080
پردازنده (CPU)
 Intel Core i7-10750H
گرافیک (GPU)

 NVIDIA RTX 2070 Max-Q

حافظه اصلی
 SSD M.2 1TB 
رم
 16 گیگابایت DDR4
سیستم عامل
 ویندوز 10
دوربین وبکم
 HD 720P
باتری
 70 وات‌ساعت با شارژر 200 واتی

طراحی

اولین نکته‌ای که با نگاه به این لپ‌تاپ متوجه آن خواهید شد، طراحی خاص و منحصر به فرد آن است. کاملا پیداست که اچ‌پی قصد نداشته تا با یک طراحی ساده و معمولی Omen را روانه بازار کند و سعی کرده تا صفت گیمینگ خود را تا می‌تواند به رخ بکشد.

به لپ تاپ Omen 15 که نگاه می‌کنید متوجه می‌شوید که با یک لپ‌تاپ معمولی طرف نیستید زیرا برخلاف بسیاری از برند‌ها، در این ساخته‌ اچ‌پی ظاهر گیمینگ در لوگو‌های مختلف و RGBخلاصه نشده است و نیازی به دقت برای تشخیص آن‌ها ندارید. صفحه‌ این لپ‌تاپ به شکل یک مستطیل کامل نیست و در قسمت پایینی خود طول کم‌تری دارد. همین خصوصیت می‌تواند به تنهایی بار نمایش ظاهر گیمینگ این لپ‌تاپ را به دوش بکشد اما اچ‌پی به آن بسنده نکرده و افزونه‌های کوچک و بزرگی را در طراحی آن به کار برده است.

پشت صفحه این لپ‌تاپ با دو خط به چهار مثلث تقسیم می‌‌شود. دو مثلث چپ و راست دارای بافت و رنگ تیره‌تری هستند در حالی که دو مثلث دیگر ظاهری مات و یک‌نواخت دارند. در مثلث بالا همچنین یک لوگوی اومن را می‌بینیم که رنگی نقره‌ای و براق به خود گرفته است. همچنین در قسمتی از این صفحه که طول کمتری دارد و لولای لپ‌تاپ را در زیر خود جای داده است عبارت OMEN را می‌بینیم که حروف سفید رنگ آن با فاصله از یکدیگر قرار گرفته‌اند.

دو سمت چپ و راست این لپ‌تاپ در کل به پورت‌ها اختصاص داده شده است اما در لبه راست آن یک خروجی هوا نیز می‌بینیم. لبه عقبی آن همچنین تماما به خروجی‌های هوا اختصاص داده شده است. زیر لپ تاپ Omen 15 نیز یک مستطیل کوچک و قرمز رنگ را می‌بینیم که عبارت OMEN را در خود جای داده و در نیمه بالایی این وجه، ورودی هوا جا خوش کرده است.

لپ‌تاپ را که باز می‌کنیم با انبوهی از لوگوها روبه‌رو می‌شویم. زیر صفحه نمایش یک لوگوی دیگر از اومن قرار گرفته است. بافت دور کیبورد همانند بخش بافت‌دار پشت صفحه نمایش است. در سمت چپ و زیر کیبورد، باری دیگر عبارت اومن را می‌بینیم که حروف آن مانند پشت صفحه لپ‌تاپ، از یکدیگر فاصله دارند. در سمت راست و بالای کیبورد نیز عبارت Bang and Olufsen به چشم می‌خورد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

درنهایت، یک لوگوی دیگر از Omen را می‌توان زیر صفحه نمایش دید. باید گفت که از ایرادات اصلی این لپ‌تاپ جذب اثر انگشت بالای آن است. این موضوع درباره محیط اطراف کیبورد صادق بوده و در پشت صفحه آن به اوج خود می‌رسد. به دلیل بافت اطراف کیبورد اما این اثرات انگشت زیاد خودنمایی نمی‌کنند اما در نور زیاد آزار دهنده خواهند بود.

جنس بدنه این لپ‌تاپ شاید در ظاهر پلاستیکی به نظر برسد اما باید بدانید که لپ تاپ Omen 15 تقریبا به طور تمام از فلز آلومینیوم ساخته شده است. تنها بخشی که با آن زیاد سر و کار دارید و از جنس آلومینیوم نیست، دور صفحه نمایش بوده که از یک پلاستیک مات ساخته شده است.

اومن 15 نسبت به گیمینگ بودنش ابعاد و وزن بسیار قابل تقدیری دارد و نسبت به بسیاری دیگر از لپ‌تاپ‌های گیمینگ قابل حمل‌تر و سبک‌تر است. توجه داشته باشید که نمی‌توانید آن را با لپ‌تاپ‌هایی مانند سرفیس و مک‌بوک مقایسه کنید و صرفا در برابر هم‌رده‌های خودش خوب عمل کرده است.

ابعاد این لپ‌تاپ 36 در 26.3 در 2 سانتی‌متر بوده و وزن آن نیز 2.39 کیلوگرم است. در کل لپ تاپ Omen 15 برای حمل نقل گزینه‌ قابل قبولی است و می‌تواند راضی کننده باشد. همچنین کار با آن بر روی پا راحت و مناسب است اما در هنگام انجام بازی این کار را پیشنهاد نمی‌کنیم چرا که ممکن است با بسته شدن ورودی‌های هوا، لپ‌تاپ بیش از اندازه داغ شود.

 

پورت‌ها

لپ تاپ Omen 15 از تنوع پورت بسیار خوبی برخوردار است و تقریبا هرآنچه را که نیاز دارید، در اختیار شما می‌گذارد. در لبه سمت چپ لپ‌تاپ پورت شارژر، Ethernet ،HDMI، دو پورت USB Type-A، یک پورت Mini Display ،USB Type-C با قابلیت شارژ معکوس که می‌توانید با استفاده از آن در حالت خاموش بودن لپ‌تاپ دیگر گجت‌های خود را شارژ کنید (باتری لپ‌تاپ شبیه به پاوربانک می‌شود) و یک جک ۳.۵ میلی‌متری وجود دارد.

در لبه سمت راست دستگاه، یک درگاه SD Card را مشاهده می‌کنیم که این روز‌ها مخصوصا در لپ‌تاپ‌های گیمینگ بسیار کمیاب هستند و در کنار آن یک پورت USB Type-A دیگر قرار داده شده است.

در کل می‌توان گفت که تنوع پورت‌های این لپ‌تاپ بی‌نظیر است و برای کسانی که تولید محتوا می‌کنند نیز بسیار مناسب است. اما ای کاش که می‌توانستیم همین مطلب را درباره‌ محل و تراکم این پورت‌ها نیز بگوییم. اچ‌پی تصمیم گرفته است تا در لبه پشتی این لپ‌تاپ هیچ پورتی قرار ندهد که همین امر نیز باعث تراکم بالای آن‌ها در دو لبه دیگر شده است. به طور ویژه در لبه سمت چپ، به احتمال زیاد قادر نخواهید بود تا از بسیاری از این پورت‌ها به صورت همزمان استفاده کنید چرا که خیلی نزدیک بهم قرار گرفته‌اند.

 

کیبورد لپ تاپ OMEN 15

کیبورد این لپ‌تاپ را به طور کلی می‌توان مناسب برای تایپ و تولید محتوا دانست. برای بازی کردن نیز تجربه ناخوشایندی را در اختیار شما نمی‌گذارد اما می‌توانست بسیار بهتر عمل کند.

محل قرارگیری مچ راحت و به اندازه است و تجربه راحتی به شما می‌دهد. در کل تمامی کلید‌ها در ارتفاع کمی پایین‌تر از محل مچ دست قرار گرفته‌اند تا حس بهتری را در استفاده از آن منتقل کند. کلید‌ها از جنس پلاستیک ساخته شده و سطحی صاف دارند. مقاومتی که سوییچ‌های آن از خود نشان می‌دهند قابل قبول است اما با توجه به گیمینگ بودن لپ‌تاپ می‌توانست کمی بیشتر باشد.

ارتفاع آن‌ها نیز برای تایپ مناسب بوده اما برای بازی مقداری کم است. دقیقا همین دو مسئله این کیبورد را کمی برای بازی نامناسب کرده است چرا که مقاومت و ارتفاع آن‌ها بیشتر برای تایپ مناسب بوده و هنگام بازی کمی باعث ایجاد خطا می‌شوند.

دکمه پاور در بالا و سمت چپ کیبورد قرار گرفته است و ظاهری مستطیل شکل و باریک دارد که با یک نور قرمز مزین شده است. جدا بودن دکمه پاور از قالب اصلی کیبورد، امکان فشار دادن اشتباهی و غیر عمد آن را به صفر می‌رساند.

با این که با لپ‌تاپی ۱۵ اینچ سروکار داریم، اچ‌پی توانسته است تا به کیبورد خود یک Numpad نیز اضافه کند تا طرفداران این بخش از کیبوردها نیز راضی شوند. بسیاری اما با شنیدن خبر وجود یک نام‌پد در لپ‌تاپی ۱۵ اینچ نگران فاصله دکمه‌ها خواهند شد. باید خیالتان را راحت کنیم که فاصله کلید‌های این کیبورد کافی و به اندازه است و شما را آزار نخواهد داد.

تمامی دکمه‌های این کیبورد در یک مستطیل جای می‌گیرند و تنها دکمه‌های جهت کمی از آن قالب خارج می‌شوند. همچنین قابل اشاره است که دکمه‌های جهت نسبت به دیگر دکمه‌ها کوچک‌تر طراحی شده‌اند که این روز‌ها امری طبیعی در طراحی لپ‌تاپ‌هاست.

کلید Fn با سری کلید‌های F1 الی F12 شورت کات‌های متنوعی را تشکیل می‌دهند که اغلب در دیگر لپ‌تاپ‌ها نیز می‌بینیم. علاوه بر آن در قالب کلید‌های نام‌پد یک دکمه با لوگوی اومن را مشاهده می‌کنیم که با فشردن آن به کنترل سنتر اومن منتقل خواهید شد.

کیبورد نسخه‌ای که ما مورد بررسی قرار دادیم دارای حروف فارسی نبود که جدا از بدی‌های آن، ظاهری تمیز و مرتب‌تر به کیبورد بخشیده است. تنها کلید‌های متفاوت این کیبورد سری دکمه‌های WASD هستند که دور آن‌ها یک مربع کشیده شده است تا راحت‌تر بتوانیم آن‌ها را پیدا کنیم.

همچنین کیبورد لپ تاپ Omen 15 مجهز به نورپردازی RGB ناحیه‌ای است. بدان معنا که دکمه‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند و نور هر دسته را به صورت جداگانه می‌توان تنظیم کرد. قابل ذکر است که دکمه‌های WASD بخش خود را دارند و می‌توانید رنگ آن‌ها را به صورت جداگانه تنظیم کنید.

حالت‌های نورپردازی این کیبورد نیز بسیار متنوع و خوب است و از رنگین‌کمان گرفته تا حالت هماهنگ با صدا و موسیقی، همگی از طریق اپلیکیشن اختصاصی اومن در دسترس است. همچینین در برنامه لایت‌استودیو، شما می‌توانید با ساخت طرح‌ها و سناریو‌های دلخواه خود، کیبورد را مزین کنید.

شدت نور این کیبورد نیز قابل قبول است. در محیطی که نور زیادی وجود دارد اگر از بالا به کلید‌ها نگاه کنید به سختی می‌توان رنگ‌ها را تشخیص داد اما با زاویه‌ مایل می‌توان به خوبی نور و رنگ‌ها را دید. همچنین در تنظیم شدت این نور دستمان بسیار باز بود و بر خلاف بسیاری از لپ‌تاپ‌ها که سه حالت دارند، شدت نور این کیبورد را می‌توان بین صفر تا صد درصد تنظیم نمود.

تاچ‌پد

تاچ‌پد این لپ‌تاپ را می‌توان یکی از نقاط ضعفش دانست. اندازه آن قابل قبول است و شاید به عقیده برخی کوچک نیز باشد اما دقت خوبی دارد و خطایی در عمل کرد آن مشاهده نشد. این تاچ‌پد بافتی نداشته و سطح یک‌دست و نرمی دارد.

بر خلاف بسیاری از تاچ‌پد‌های امروزی اما، کلید‌های فیزیکی این تاچ‌پد به صورت جداگانه طراحی شده و در زیر تاچ‌پد قرار نگرفته است. این دو کلید در پایین تاچ‌پد جا خوش کرده‌اند تا شما را مجبور کنند که از دو انگشت یا دو دست برای کار با آن استفاده کنید.

تاچ‌پد اومن ۱۵ همچنین از چند انگشت پشتیبانی می‌کند و تمامی جسچرهای ویندوز ۱۰ و ۱۱ بر روی آن قابل اجرا هستند.

لولا

این ساخته اچ‌پی دارای دو لولا است. اما این لولا فاصله بسیار نزدیک‌تر از مدل‌های معمولی به یکدیگر دارند چراکه طول بخش پایینی صفحه لپ‌تاپ کم‌تر است. اما این نزدیکی تجربه کاربری را خراب نمی‌کند و همچنان از استحکام بالایی برخوردار است.

لپ تاپ omen 15

باز کردن در آن با یک دست کمی دشوار اما قابل انجام است و صرفا گاهی اگر خیلی سریع بخواهید این کار را انجام دهید، کمی از روی سطح بلند می‌شود. اما در کل استحکام بسیار خوبی دارد و نمایشگر آن تا ۱۲۰ درجه نیز باز می‌شود.

وب‌کم و میکروفون

وب‌کم لپ تاپ Omen 15 از یک سنسور HD با کیفیت نسبتا خوبی استفاده می‌کند. محل قرارگیری این دوربین در بالای صفحه نمایش بوده و دارای درپوش فیزیکی برای امنیت بیشتر نیست. اما همان که وب‌کم وجود دارد را باید غنیمت دانست با توجه به آن که این روز‌ها بسیاری از برند‌ها وب‌کمی برای لپ‌تاپ‌های گیمینگ خود تعبیه نمی‌کنند! دقیقا همچون کاری که ایسوس با برخی از مدل‌های راگ استریکس خودش می‌کند!

این مقاله را هم بخوانید: نقد و بررسی لپ‌تاپ ROG Strix G713QM ایسوس: شوالیه نورانی

لپ تاپ omen 15

میکروفون این لپ‌تاپ از کیفیت قابل قبولی برخوردار بوده و صدا، وضوح کافی را خواهد داشت. همچنین محل قرار گیری دو میکروفون لپ تاپ Omen 15 در دو طرف وب‌کم آن است.

صفحه نمایش لپ تاپ OMEN 15

صفحه نمایش این لپ‌تاپ از نقاط قوت آن است. لپ تاپ Omen 15 از یک پنل IPS با رزولوشن FullHD و اندازه 15.6 اینج استفاده می‌کند که علاوه بر بازی، برای تولید محتوا نیز بسیار مناسب است.

لپ تاپ omen 15

حاشیه‌های این صفحه نمایش اما مقداری زیاد است. در واقع در دو سمت چپ و راست این صفحه نمایش حاشیه باریکی را می‌بینیم و مشکل اصلی حاشیه‌های بالا و پایین‌اند.

لپ تاپ omen 15

کنتراست و وضوح این پنل بسیار قابل تقدیر بوده که نگاه کردن به آن را لذت‌بخش می‌کند. روشنایی این پنل به 330 نیت می‌رسد که امکان استفاده از این لپ‌تاپ را در فضای باز و خارج از اتاق فراهم می‌کند. همچنین یک روکش مات بر روی آن قرار دارد که مانع بازتاب نور‌های اطراف و آزار چشم مخاطب می‌شود.

همچنین sRGB این صفحه نمایش عدد بسیار خوب 98 درصد است که در اصل نیز همین خصوصیت آن را به موردی مناسب برای تولید محتوا تبدیل می‌کند.

نرخ به‌روز‌رسانی آن نیز 144 هرتز بوده که کاملا برای توان سخت‌افزاری این لپ‌تاپ عدد مناسبی است و بیش از آن را معمولا نیاز نخواهید داشت.

همین‌طور این پنل زاویه دید خوبی را نیز ارائه می‌دهد و در بسیاری از زوایا همچنان جزئیات قابل رویت است.

پردازنده

Core i7-10750H پردازنده‌ای از نسل 10 اینتل بوده که در لپ تاپ لژیون 5 استفاده شده و قبلا آن را به‌صورت کامل بررسی کرده‌ایم که می‌توانید از اینجا بخوانید. فرکانس این پردازنده از 2.6 تا 5 گیگاهرتز متغیر است.

این پردازنده اینتل 6 هسته و 12 ترد دارد. همچنین از 12MB کش اینتل اسمارت برخوردار است. iGPU به کار رفته در این پردازنده Intel UHD Graphics 630 است که در دو نسل پیشین i7 به کار رفته بود. این پردازنده گرافیکی برای بازی طراحی نشده و صرفا برای کار‌های سبک قابل استفاده است. UHD Graphics 630 تا 3 مانیتور 4K را پشتیبانی می‌کند و فرکانس آن از 350MHz تا 1150MHz است.

در پردازش‌های Single Core این پردازنده مشابه Ryzen 7 3700X و در پردازش‌های Multi Core مشابه Ryzen 5 5500U عمل می‌کند.

این CPU برای بازی تمامی نیاز‌های شما را برطرف خواهد کرد. همینطور می‌توان در رندرینگ و تولید محتوا نیز بر روی آن حساب باز کرد. در برنامه‌های مختلف مانند فتوشاپ، پریمیر و آتوکد شما می‌توانید از این لپ‌تاپ استفاده کنید و اجرای روانی هم تجربه خواهید کرد. مصرف برق این پردازنده به طور معمول 65 وات است اما می‌تواند تا 214 وات افزایش یابد.

در بنچمارک‌ها این پردازنده عملکرد خوبی داشت. در Cinebench 23 امتیاز 1124 در Single core و امتیاز 7300 را در Multi core دریافت کرد. این امتیاز‌ها همگی خبر از کارآمدی این CPU می‌دهند و این لپ‌تاپ را قدمی دیگر به یک لپ‌تاپ مناسب برای تولید محتوا و کار‌ها نرم افزاری نزدیک می‌کنند.

لپ تاپ omen 15

در PCmark 10 نیز این پردازنده امتیاز کلی 5869 را دریافت کرد. این پردازنده در بخش‌های کلی ملزومات که خود شامل استارتاپ اپ‌ها، نمایش ویدئو و وب‌گردی می‌شد؛ امتیاز 9169، در تولید و بهره‌وری امتیاز 7354 و در تولید محتوای دیجیتال که خود شامل ادیت ویدئو و عکس و رندرینگ می‌شد، امتیاز 8138 را دریافت کرد.

کارت گرافیک لپ تاپ OMEN 15

کارت گرافیک استفاده شده در این لپ‌تاپ، محصولی از کمپانی انویدیا بوده و RTX 2070 Max-Q نیز عنوان و مدل این قطعه است. باید گفت که عملکرد این کارت گرافیک فراتر از سطح انتظار بود و به خوبی از پس تمامی پردازش‌ها برآمد.

به طور کلی می‌توان گفت که این کارت گرافیک توانایی اجرای تمامی بازی‌ها بر روی بالاترین تنظیمات و همچنین فریم‌ریتی خوب و بالا را دارد. 2070 در تمامی تست‌ها در بازی‌های امروزی به خوبی عمل کرد و قدرت خود را به رخ کشید.

یکی از نکاتی که باید به آن توجه کرد، عبارت Max-Q در نام این کارت‌گرافیک است. این عبارت بدان معناست که 2070 استفاده شده در این لپ‌تاپ از ولتاژ کمتری استفاده می‌کند و در نتیجه کم‌تر گرم شده و به سازنده این امکان را می‌دهد تا بتواند لپ‌تاپی ظریف‌تر را عرضه کند. اما در مقابل، این کارت‌گرافیک قدرت کم‌تری نیز خواهد داشت.

در سری 2000 کارت‌گرافیک‌های انویدیا که 2070 نیز جزء این دسته است،‌ از نسل نخست هسته‌های ویژه پردازش نور‌پردازی به سبک ری‌تریسینگ استفاده می‌شود. به طور کلی می‌توان گفت که با کارت‌گرافیک‌های موبایل و مخصوص لپ‌تاپ این سری نمی‌توان تجربه پایداری را در بازی‌هایی که از این فناوری بهره می‌برند، داشت. اما اگر از دی‌ال‌اس‌اس و مقدار کمی از این نور‌پردازی استفاده کنید، قادر خواهید بود تا به تجربه بدون مشکل این بازی‌ها بپردازید.

اگر می‌خواهید بیشتر در مورد فناوری DLSS بدانید این مقاله و اگر به نحوه کارکرد و هر آنچه که باید در مورد ری‌تریسینگ بدانید علاقه دارید می‌توانید این مطلب را مطالعه کنید.
لپ تاپ omen 15

2070 دارای 8 گیگابایت حافظه اختصاصی GDDR6 بوده، که نسبت به کارت‌گرافیک‌هایی مانند RTX 3060 به آن برتری می‌بخشد چراکه دو گیگابایت رم بیشتر آن برای اجرای برخی از بازی‌ها مانند هیلو اینفینیت نیاز است و همچنین Memory clock آن 1500MHz است.

Base Clock این GPU نیز 885MHz و Boost Clock آن 1185MHz است. همچنین این اعداد و ارقام از طریق مصرف برق 90 وات این پردازنده به دست می‌آیند.

عملکرد این کارت‌گرافیک در 3 بازی Halo Infinite، Fortza Horizon 5 و Days Gone نیز بسیار خوب بوده است. در ادامه عملکرد 2070 را در این سه بازی با سه تنظیمات Ultra، High و Medium مشاهده خواهید کرد.

Medium
High
Ultra
Halo Infinite
102
84
77
Forza Horizon 5
102
47
66
Days Gone
127
114
85

 

یکی از نکات قابل توجه در مورد جدول بالا آن است که بازی فورتزا هورایزن 5 به جای حالت Ultra بر روی حالت Extreme تست شده است که حالتی بالاتر از آلترا بوده و سختی اجرای آن چیزی شبیه به Flight Simulator خواهد شد و در تمامی کارت گرافیک‌ها افت فریم بسیاری را شاهد هستیم.

در بنچمارک‌ نیز این کارت گرافیک بسیار خوب عمل کرد. در 3D Mark و تست Time Spy، کارت گرافیک RTX 2070 امتیاز 6612 را دریافت کرد و در کل به این لپ‌تاپ امتیاز 6551 داده شد.

لپ تاپ omen 15

خنک کنندگی

سیستم خنک کننده این لپ‌تاپ بسیار کارآمد و قدرتمند است به طوری که دمای قطعات آن هنگام بازی به 80 درجه سانتی‌گراد نمی‌رسد که برای یک لپ‌تاپ گیمینگ بسیار مناسب است.

البته باید توجه داشت که میزان بالایی از این عملکرد خوب مربوط به مصرف کم کارت‌گرافیک است و همین امر باعث به وجود نیامدن گرمای زیاد است.

در کل برای این لپ‌تاپ سه خروجی هوا تعبیه شده است. یک خروجی در لبه سمت راست و دو خروجی هوا به صورت سرتاسری در لبه پشتی لپ‌تاپ قرار گرفته است. همچنین هوا از زیر لپ‌تاپ وارد می‌شود و نگه دارنده‌های زیری لپ‌تاپ کمی مرتفع طراحی شده‌اند تا هوا به راحتی وارد شود.

لپ تاپ omen 15

در Omen 15 یک فن برای CPU و یک فن دیگر برای GPU قرار داده شده است تا به خوبی بتواند دمای آن‌ها را کنترل کند و از 5 هیت‌پایپ استفاده شده تا دمای دیگر قطعات را نیز پایین نگه دارد.

صدای فن این لپ‌تاپ در کل مناسب است اما در هنگام بازی زیاد خواهد شد و ترجیحا به یک هدفون برای تجربه بهتر بازی نیاز خواهید داشت.

نکته خوب دیگر در طراحی سیستم خنک کنندگی این لپ‌تاپ، خنک ماندن قطعات حساس به گرما است. صفحه نمایش اصلا گرم نمی‌شود و پس از بازه‌های طولانی بازی کیبورد صرفا گرم می‌شود و به شکلی نیست که آزار دهنده باشد. همچنین باتری کاملا از گرما فاصله دارد و به خوبی خنک می‌ماند.

لپ تاپ omen 15

برای این لپ‌تاپ 3 پروفایل عملکرد و خنک کنندگی تعریف شده است که از طریق برنامه OMEN Gaming Hub قابل تنظیم‌اند. در حالت Comfort همانطور از نامش پیداست، صدایی از فن نخواهید شنید اما عملکرد سیستم نیز خیلی کاهش می‌یابد و بیشتر برای وب‌گردی و تماشای ویدئو مناسب خواهد بود.

حالت Default نیز حالت پیش‌فرض لپ‌تاپ است که می‌توانید برای کار‌های سنگین‌تر از این حالت استفاده کنید. برای مثال ادیت عکس یا ویدئو سبک و بازی‌های سبک از کارهاییست که می‌توانید در این حالت انجام دهید.

لپ تاپ omen 15

در نهایت حالت Performance ارائه شده است که بهترین توان لپ‌تاپ را در اختیار شما خواهد گذاشت. پیشنهاد می‌شود که حتما هنگام بازی از این حالت استفاده کنید تا با ضعفی در اجرا بازی‌ها مواجه نشوید. توجه داشته باشید که از این حالت فقط با اتصال شارژر می‌توانید استفاده کنید.

رم

Omen 15 دارای 16 گیگابایت رم DDR4 است که به خوبی برای بازی و همچنین تولید محتوا کافی خواهد بود. البته اگر قصد دارید تا تولید محتوای حرفه‌ای انجام دهید، بهتر است که مقداری رم خود را افزایش دهید.

این 16 گیگابایت رم از دو رم 8 گیگابایت تشکیل شده است که هر دو قابل تعویض هستند و می‌توان تا 64 گیگابایت آن‌ها را ارتقا داد.

حافظه

نسخه‌‌ای که ما از این لپ‌تاپ بررسی کردیم دارای یک ترابایت حافظه SSD از نوع NVMe است. عملکرد این حافظه پرسرعت که به دست سامسونگ ساخته شده بسیار خوب بوده و افت کمی نیز در مرور زمان دارد.

بنچمارک‌ها نیز این موضوع را تایید می‌کنند. در بنچمارک Crystal Disk Mark این حافظه توانست تا به عدد 3078 در خواندن و به عدد 1908 در نوشتن اطلاعات دست پیدا کند که بسیار اعداد خوبی‌اند.

لپ تاپ omen 15

در این لپ‌تاپ صرفا یک اسلات SSD M.2 قرار داده شده است اما در عوض، یک درگاه HDD و یا SSD SATA تعبیه شده تا در صورت تمایل از آن استفاده نمایید.

باتری لپ تاپ OMEN 15

ظرفیت باتری استفاده شده در این لپ‌تاپ 70 وات‌ساعت بوده که می‌توان آن را عددی قابل قبول دانست. در هر صورت نمی‌توان از باتری لپ‌تاپ‌های گیمینگ توقع بالایی داشت.

از این باتری می‌توان تا سه الی چهار ساعت برای تماشای ویدئو و وب‌گردی و در کل کار‌های سبک استفاده کرد که این عدد هنگام بازی به یک ساعت می‌رسد.

این لپ‌تاپ از یک شارژر با ولتاژ 200 وات استفاده می‌کند که به نسبت ابعاد کوچکی دارد و وزن آن نیز زیاد نیست.

لپ تاپ omen 15

نکته قابل ذکر طراحی زیبای شارژر این لپ‌تاپ است که با لبه‌هایی خمیده و متریال استفاده شده در آن ظاهری خاص و بیشتر همانند یک پاوربانک را به آن بخشیده است.

این شارژر هنگام استفاده‌های سنگین داغ می‌شود که شدت این گرما معمولی بوده و مشکلی ایجاد نمی‌کند. سرعت شارژ شدن لپ‌تاپ هم حدودا کمتر از ۲ ساعت است که مقدار قابل قبولی است. البته شما می‌توانید از طریق پورت USB Type C هم این مدل را شارژ کنید.

اسپیکر

این لپ‌تاپ دارای دو اسپیکر بوده که در زیر و دو لبه چپ و راست آن قرار دارند و صدای خروجی خوبی دارند. پیش‌تر به عنوان Bang and Olufsen که بالای کیبورد قرار داده شده بود، اشاره کردیم. این شرکت وظیفه ساخت اسپیکر‌های Omen 15 را عهده‌دار بوده است.

لپ تاپ omen 15

می‌توان گفت که عملکرد قابل قبولی نیز داشته است. وضوح و بیس صدا هر دو خوب هستند و صدای باکیفیتی تولید می‌کنند. اما در نهایت از اسپیکر‌های یک لپ‌تاپ نمی‌توان انتظار بالایی داشت و فقط در نوع خود خوب عمل می‌کند.

نرم‌افزار

نرم‌افزاری که اچ‌پی برای کنترل این لپ‌تاپ در اختیار شما می‌گذارد، OMEN Gaming Hub است و باید گفت که در طراحی آن سنگ تمام گذاشته است. این برنامه امکانات بسیاری را در اختیار کاربر قرار می‌دهد. از Undervolting گرفته تا تنظیمات بسیار در بخش RGB. همچنین اطلاعات کامل و دقیقی از سخت افزار و وضعیت آن در اختیار شما خواهد بود. جزئیات بالای این اطلاعات است که این برنامه را نسبت به دیگران برتری می‌بخشد.

لپ تاپ omen 15

اما متاسفانه یک ایراد جدی برای کاربران ایرانی دارد. به دلیل تحریم‌های اچ‌پی، با باز شدن این برنامه با آی‌پی ایران، قفل شده و دیگر به شما دسترسی استفاده از آن را نخواهد داد و باید باری دیگر آن را نصب نمایید. با توجه به تنظیمات مهمی که تنها در این برنامه قابل دسترسی‌اند، این مشکل می‌تواند بسیار آزار دهنده باشد.

جمع‌بندی بررسی لپ تاپ OMEN 15

اچ‌پی با Omen 15 نشان داد که هنوز توانایی جمع‌آوری مجموعه‌ای از خصوصیات خوب را در یک دستگاه دارد. این لپ‌تاپ از هر لحاظ برای گیمینگ مناسب است و فقط می‌تواند در بازی‌هایی که از ری‌تریسینگ استفاده می‌کنند، کمی ضعف نشان دهد. قدرت پردازشی بالای این لپ‌تاپ در کنار صفحه نمایش بسیار خوب و تنوع بسیار بالای پورت‌ها، آن را به یک گزینه بسیار مناسب برای تولید محتوا تبدیل می‌کند. این لپ‌تاپ برای تمامی ادیتور‌ها و گیمر‌ها می‌تواند گزینه‌ای مناسب باشد.

نقاط قوت

سبک و قابل حمل نسبت به دیگر لپ‌تاپ‌های گیمینگ

تنوع بسیار خوب پورت‌ها 

صفحه نمایش عالی

کارت گرافیک توانمند

سیستم خنک کنندگی کارآمد

امکانات بالای برنامه اومن گیمینگ‌هاب

امکان استفاده از باتری به عنوان پاوربانک هنگام خاموش بودن لپ‌تاپ

نقاط ضعف

جذب اثر انگشت بالا

فاصله کم پورت‌ها با یکدیگر

ارتفاع کم کلید‌ها

تاچ‌پد غیر یک‌پارچه 

تحریم‌های نرم‌افزاری در ایران

نوشته نقد و بررسی لپ‌تاپ اچ‌پی OMEN 15 dh1010na: ترمیناتور! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

نقد و بررسی بازی Halo Infinite

در این مقاله قصد داریم تا به بررسی آخرین عنوان از سری محبوب ایکس باکس یعنی بازی Halo Infinite بپردازیم.

بی شک یکی از مهم‌ترین و پردرآمدترین عنوان‌های ایکس باکس سری هیلو بوده و هست. این سری همواره به گان‌پلی مخصوص و هیجان انگیز خود و داستان پرجزئیاتش معروف بوده است. داستان حماسی مسترچیف برای بسیاری از گیمر‌ها خاطره سازی و در حافظه آنان جا خوش کرده است.

سه‌گانه اول این سری که توسط استودیو بانجی ساخته شده بود، در میان عنوان‌های این مجموعه بیشتر تحسین شده است. عناوین چهارم و پنجم این سری توسط استودیو 343 اینداستریز (343 Industries) توسعه داده شد که از Halo 4 می‌توان به عنوان یک بازی خوب یاد کرد. این موضوع اما در مورد نسخه پنجم این سری یعنی Guardians صادق نیست که با انتقاد‌های بسیاری از سمت طرفداران مجموعه روبه‌رو شد.

شاید بزرگ‌ترین ایرادی که به Halo 5 وارد بود، داستان بازی باشد. 343 تصمیم گرفت تا برای اولین بار بازیکنان را به علاوه مسترچیف، در نقش یک اسپارتان جدید قرار دهد که به مذاق بسیاری خوش نیامد.

به نظر می‌رسد که این استودیو از اشتباهاتش درس گرفته و قصد داشته تا باری دیگر یک نسخه از هیلو را که در خور این مجموعه باشد، ارائه دهد. عرضه این بازی همچنین بی‌سروصدا نبود و حاشیه‌هایی داشت. در اولین نمایش از گیم‌پلی بازی در سال 2019 بسیاری به گرافیک آن خرده گرفتند و آن را از نسل قبلی خواندند. همین امر نیز باعث شد تا بازی 1 سال تاخیر بخورد و عرضه آن از 2020 به 2021 موکول شود. این در حالیست که 5 سال از آخرین عنوان هیلو می‌گذشت. حال قصد داریم تا بررسی کنیم که آیا این بازی ارزش این همه صبر را داشته است یا خیر.

کمپین بازی Halo Infinite

داستان بازی شروع پرهیجان و جذابی دارد که باعث می‌شود از همان ابتدا آدرنالین وجودتان را فرا بگیرد. در ابتدا UNSC Infinity را می‌بینیم که مورد تهاجم ارتش Banished قرار گرفته است. شاید احساس کنید که نام بنیشد تا به حال به گوشتان نخورده است. بی‌دلیل هم نیست چرا که این گروه برای اولین بار در اسپین‌آف این مجموعه یعنی Halo Wars معرفی شد. این گروه به رهبری ایتریاکس (Atriox)، در واقع یک شاخه جدا شده از گروه Covenant هستند که با استقبال بسیاری روبه‌رو شدند و احتمالا هم به همین دلیل به سری اصلی منتقل شدند.

UNSC Infinity که همراه مسترچیف، دکتر هالزی و دیگر شخصیت‌های نام آشنای این سری از دست کورتانا فراری بود، در حمله ناگهانی بنیشد شکست می‌خورند و چیف در فضا از هوش می‌رود و معلق می‌ماند.

مدتی بعد یک خلبان که در فضا گیر افتاده است مسترچیف را پیدا و او را فعال می‌کند. اسم رمز این خلبان Echo-216 است که به همراه چیف به دنبال یک هوش مصنوعی جدید به نام اسلحه (Weapon) می‌روند. داستان بازی از همان ابتدا شما را با سوالات زیادی از جمله این که چه اتفاقی برای کورتانا افتاده است، روبه‌رو می‌کند و به مرور نیز به این سوالات پاسخ خوبی می‌دهد.

همین امر داستان را به یکی از نقاط قوت بازی تبدیل می‌کند. البته یکی از نکاتی که شاید شما را آزار دهد، رها کردن خط داستانی عظیمی بود که در هیلو 5 آغاز شده بود. داستانی که به انقلاب کورتانا و تمامی AIهای سرتاسر کهکشان مربوط می‌شد و قطعا جای بیشتری برای پرداخت داشت. منظور از رها کردن، نپرداختن به آن نیست، بلکه پایان زود هنگام آن است. به‌طوری که تقریبا این خط داستانی قبل از شروع بازی بسته شده است. البته که نمی‌توان 343 را مقصر دانست چرا که با انتقاد‌هایی که از داستان هیلو 5 شد، چاره‌ای جز فرار کردن از آن را نداشت و از حق که نگذریم به خوبی این کار را انجام داده است. این ایراد را بیشتر می‌توان از اثرات منفی نسخه قبلی دانست که البته با زبردستی استودیو سازنده زیاد به چشم نمی‌آید.

Banished اما تنها دشمن ما در این بازی نخواهد بود و این گروه در حال کمک گرفتن از شخصیت جدید و مرموزی به نام Harbinger است. اهداف این شخصیت در ابتدای بازی نامشخص است و به مرور کمی از برنامه او سر در خواهیم آورد.

بازی دارای داستانی 15-16 ساعته است که به خوبی روایت می‌شود و شما را درگیر نگه می‌دارد. داستان همانطور که طرفداران خواسته بودند، شخصی‌تر شده و در محور مسترچیف قرار گرفته است. شخصیت‌پردازی شخصیت‌های مثبت بازی یعنی مسترچیف، اکو 216 و Weapon بسیار خوب صورت گرفته، شکل‌گیری و فراز و نشیب‌های روابط آن‌ها با یکدیگر بسیار دیدنی است و بازیکنان را به این شخصیت‌ها نزدیک‌تر می‌کند.

قطعا باید گفت که اجرای این شخصیت‌ها توسط صداپیشه‌های خود تاثیر بسزایی در نزدیکی مخاطب به آن‌ها دارد. مکالمات بین آن‌ها شنیدنی و گاها بامزه است که در میان مبارزات و در زمان مناسب اتفاق می‌افتند.

از سویی دیگر نمی‌توان این موضوع را در مورد شخصیت‌های منفی گفت. هاربینجر حضور چندانی در طول بازی ندارد اما در بخش‌هایی که او را می‌بینیم، نمایش قابل قبولی از خود به جا می‌گذارد. از سویی دیگر شخصیت Escharum را به دفعات قابل توجهی در بازی می‌بینیم و با آن که صداپیشگی آن به خوبی انجام شده اما زیاد نمی‌توان با آن ارتباط برقرار کرد.

در پایان، بازی ما را با تعدادی سوال پاسخ داده نشده و چند سوال جدید تنها می‌گذارد تا چشم انتظار ادامه داستان مسترچیف باشیم. نکته‌ای که 343 بسیار بر روی آن تاکید داشت، آن است که هیلو اینفینیت قرار است مانند پلتفرمی باشد برای ادامه داستان مسترچیف در 10 سال آینده. بدان معنا که شاهد دی‌ال‌سی‌های داستانی بزرگی برای این بازی خواهیم بود که شاید هرکدام را بتوان یک بازی جداگانه دانست. در نتیجه کمپین و حالت چند نفره هیلو برای مدت‌ها پشتیبانی خواهد شد.

اما بی‌شک بزرگ‌ترین نقطه قوت هیلو اینفینیت گیم‌پلی آن است. این بخش همچنین بیشتر از هر چیز دیگری دست‌خوش تغییر شده است و مکانیک‌های جدیدی به آن افزوده شده است.

البته که گیم‌پلی همواره جزء نقاط قوت این سری بوده است اما 343 پا را فراتر گذاشته و رنگ و لعابی تازه به آن بخشیده است. بازی نسبت به نسخه‌های پیشین خود سرعت بسیار بیشتری پیدا کرده است و دلیل آن نیز چیزی نیست جز گرپل‌شات و البته دیگر گجت‌هایی که در دسترس است. شبیه به مکانیزم این گجت را در دیگر بازی‌ها مانند تایتان‌فال دیده‌ایم اما هیچگاه استفاده از آن تا این اندازه لذت بخش نبوده است.

گرپل شات یک طناب متصل شده به قلابیست که پس از برخورد با یک سطح شما را به سمت آن سطح می‌کشد. جابه‌جایی در محیط‌های بزرگ بازی به لطف این گجت بسیار لذت‌بخش و سریع است. شما با گرپل‌شات می‌توانید اسلحه‌ها را به سمت خود بکشید یا با سرعت به سمت دشمنانتان هجوم ببرید و آن‌ها را نایف کنید. یا حتی با اتصال آن به وسایل نقلیه دشمن، آن‌ها را پیاده کنید و خودتان سوار شوید.

گرپل‌شات نسبت به دیگر گجت‌های بازی با اختلاف زیادی، کاربردی‌تر است و اکثرا خودتان را در حال استفاده از آن خواهید یافت. در کنار لذت بخش بودن استفاده از آن، دلیل این امر کاربرد مقطعی دیگر گجت‌هاست. به شکلی که برای مثال، Thereat Sensor بیشتر هنگامی کاربرد دارد که دشمنانتان نامرئی می‌شوند. از دیگر گجت‌ها می‌توان به دراپ‌وال که یک دیوار موقت می‌سازد و فقط تیر شما را از خود عبور می‌دهد و Thruster که به شما اجازه دش کردن را می‌دهد، اشاره کرد.

در بازی شما با انواع سلاح‌ها و وسایل نقلیه رو‌به‌رو می‌شوید که هر کدام تجربه منحصر به فردی داشته و بسته به شرایط می‌توانند کارآمد باشند. از جت و اتومبیل‌های نفربر گرفته تا تانک‌ها می‌توانند مسیر را در طول بازی برای شما هموار‌تر کنند.

یکی از نکاتی که گیم‌پلی بازی را به شدت جذاب می‌کند و ارزش تکرار آن را بالا می‌برد، باز بودن دست شما برای عبور از مراحل است. شما با هر سلاح یا وسیله‌نقلیه‌ای و با هر روشی می‌توانید دشمنان خود را به قتل برسانید. از کوبیدن جت خود در وسط مقر دشمن و به آتش کشیدنش با لانچرتان گرفته تا پناه گرفتن بر روی یکی از صخره‌های بلند و اسنایپ کردن حریفتان از دور! در هر لحظه از مبارزه شما با چندین و چند انتخاب رو‌به‌رو هستید که هر کدام نتایج غیرمنتظره‌ای خواهد داشت.

 

تمامی این هیجان و باز بودن دست در گیم‌پلی به لطف طراحی مراحل بسیار خوب بازی ممکن شده است. بر خلاف گذشته بازی دیگر روندی خطی را دنبال نمی‌کند و ساختار سندباکس و جهان‌باز به آن اضافه شده است که پتانسیل بسیار بالایی به پویایی بازی می‌بخشد. برخی از مراحل اصلی بازی روندی خطی داشته و برخی دیگر در نقشه بازی اتفاق می‌افتد که دست شما باز می‌گذارند. یکی از دلایل اصلی کاربردی‌تر بودن گرپل‌شات را می‌توانید در طراحی مراحل ببینید. محیط‌هایی که در آن به مبارزه خواهید پرداخت اکثرا به شکلی طراحی شده‌اند که بتوانید به خوبی از گرپل‌شات استفاده کنید و در نقشه بازی جابه‌جا شوید.

تنوع مراحل اصلی خوب است و خسته کننده نمی‌شود. یکی از دلایل این موضوع وجود باس‌فایت‌های متعدد در طول بازی است که بسیار شما را به چالش خواهند کشید. با باس‌های بازی که روبه‌رو می‌شوید به سرعت متوجه هوش مصنوعی قوی‌تر آن‌ها خواهید شد چرا که هر کدام از آن‌ها به لحظه‌ای غفلت نیاز دارند تا کار شما را تمام کنند. هر کدام از این باس‌ها استایل و سلاح مربوط به خود را دارند و برای مبارزه با هر کدام به راهی جدید نیاز خواهید داشت.

در مراحل اصلی می‌توانید انواع سلاح‌ها را در گوشه و کنار محیط پیدا کنید. تعدادی از این سلاح‌ها در اکثر نقاط بازی در اختیار شماست اما برخی از آن‌ها نیز در بازه‌های مختلف بازی زیاد دیده می‌شوند. برای مثال در یکی از مراحل سلاح‌هایی که در محیط وجود دارند اکثرا از Hard Light استفاده می‌کنند. ممکن است علاقه داشته باشید تا از یک سلاح خاص در تمامی مراحل استفاده کنید اما کافی است که فرصتی به سلاح‌هایی که بازی به شما پیشنهاد می‌کند بدهید تا متوجه شوید که اکثر آن‌ها کارآمد و قدرتمند هستند.

بازی جهان باز بدون مراحل فرعی معنا ندارد. هیلو شما را با انواع خوب و قابل قبولی از مراحل فرعی سرگرم خواهد کرد. این مراحل فرعی، چیزی‌هایی نیستند که تا به حال ندیده باشیم اما به خوبی در دنیای هیلو جای گرفته‌اند و سرگرم کننده هستند. از پس گرفتن مقر‌های از دست رفته تا آزاد کردن سرباز‌های UNSC، از بین بردن مراکز ساخت اسلحه و تحقیقات بنیشد. این مراحل همچنین زیاد تکرار نمی‌شوند تا حس یکنواختی به شما دست بدهد و با ترکیب‌های مختلف بازی را سر حال نگه خواهد داشت. یکی از این ترکیبات اضافه کردن باس‌های فرعی است که باز هم تنوع بالایی داشته و سر و کله زدن با آن‌ها شما را درگیر خواهد کرد.

بازی halo infinite

مرکز اصلی مراحل فرعی به دست آوردن مقر‌های از دست رفته یا FOB است. با فتح این مناطق شما قادر خواهید بود تا به آن‌ها Fast Travel کنید و سلاح‌ها و وسایل نقلیه‌ای که دارید را در آنجا احضار کنید. با انجام ماموریت‌هایی خاص تنوع این اسلحه و وسایل نقلیه بالا می‌رود تا جایی که توانایی داشتن تانک و لانچر‌ها را خواهید داشت. به همین دلیل مخاطب ترقیب می‌شود تا این مناطق را به دست بیاورد تا با دست پر به سراغ مراحل اصلی برود.

halo infinite

بازی Halo Infinite در Zeta Halo جریان دارد که به گفته سازندگان مرموزترین حلقه میان هر 7تا است. زتا هیلو تاریخچه‌ بسیار طولانی و جذابی دارد و به همین دلیل نیز بسیاری از طرفداران از شنیدن این خبر هیجان‌زده شدند.

از دیگر نکاتی که نمی‌گذارد بازی یکنواخت و خسته کننده شود آزاد شدن بخش‌های مختلف نقشه به مرور زمان است. شما با عبور از مراحل اصلی خاصی می‌توانید به یک بخش جدید از نقشه دستیابی پیدا کنید.

تراکم مامورت‌ها نسبت به اندازه نقشه بازی خوب است اما همچنان کمی حس خالی بودن به مخاطب القا می‌شود. دلیل اصلی این امر را شاید بتوان یکی از ایرادات اصلی بازی یعنی کمبود تنوع محیطی دانست.بازی halo infinite

تا حدودی می‌توان گفت که تنوع محیطی در کل وجود ندارد و تمام نقشه با همان ترکیبی از سنگ و پوشش گیاهی کم‌تراکم پر شده است. کاملا واضح است که بازی فراز و نشیب‌های زیادی را طی ساخت خود تجربه کرده است. دور از ذهن هم نیست زیرا در این 6 سال اتفاقات بسیاری افتاد که تاخیر یک‌ساله بازی بخشی از آن‌هاست.

در بازی Halo Infinite تنوع رقبای شما خوب است و با لباس‌ها و سلاح‌هایی که دارند از حس تکراری شدن خود جلوگیری می‌کنند. هوش مصنوعی در بازی Halo Infinite دشمنان به خوبی طراحی شده است و در درجات سختی بالاتر شما را به چالش خواهند کشید. به طوری که داشتن یک تانک به معنای پیروزی مطلق شما نخواهد بود و حریف‌هایتان به خوبی می‌دانند که چطور آن را از کار بیندازند.

سیستم ارتقا در بازی بیشتر در محور گجت‌هاست. شما می‌توانید با پیدا کردن Spartan Core در سرتاسر نقشه بازی گجت‌های خود را ارتقا دهید. برای مثال با ارتقای گرپل‌شات شما می‌توانید با اتصال به دشمن‌تان یک شوک به آن‌ها وارد کنید.

گرافیک هنری بازی Halo Infinite به جز یکنواختی که اشاره شد، بسیار چشم نواز است. سازه‌های عظیم بازی با معماری‌های شگفت‌انگیزی که دارند باعث می‌شوند تا دقایقی بایستید و از جزئیات آن‌ها لذت ببرید.

گرافیک فنی بازی نیز نسبت به نمایش 2019 پیشرفت بسیاری داشته است. جزئیات صورت کاراکتر‌ها بالا بوده و احساساتشان را به خوبی منتقل می‌کند. گرافیک محیط هم خوب است اما در برخی قسمت‌ها توقع بیشتری از شاید مهم‌ترین عنوان ایکس باکس می‌رود.

بازی halo infinite

صداگذاری بازی Halo Infinite متنوع و پر از جزئیات است. از صدای انواع سلاح‌ها گرفته تا دیالوگ‌های مرتبط دشمنان که گاها شما را به خنده می‌اندازند.

موسیقی بازی همانند تمامی عناوین مجموعه هیلو گوش‌نواز، حماسی و پرتنوع است. در بسیاری از بخش‌های بازی موسیقی به شما یادآوری می‌کند که در نقش چه قهرمان بزرگی بازی می‌کنید و ترغیبتان می‌کند که با قدرت هر چه تمام‌تر به سمت دشمن هجوم ببرید.

halo infinite

امسال، سال بازی‌های شوتر بود و شاهد عنوان جدیدی در بسیاری از فرنچایز‌های این ژانر بودیم. اگر می‌خواهید بین آن‌ها یکی را انتخاب کنید می‌توانید مطلب بازی Halo Infinite، کال‌آف‌دیوتی ونگارد یا بتلفیلد 2042 را مطالعه کنید.

مالتی‌پلیر بازی Halo Infinite

مالتی‌پلیر بازی Halo Infinite به عقیده بسیاری یک بازی جداگانه محسوب می‌شود. خبری که بسیاری را خشنود و بسیاری را نگران کرد، رایگان بودن بخش آنلاین و چندنفره این بازی بود. نگرانی از بابت این که شاید با رایگان شدن از کیفیت آن کاسته شود یا پرداخت‌های داخل بازی سر به فلک بکشد. خبر خوب اما این بود که جایی برای نگرانی نیست.

حالت مالتی‌پلیر بازی Halo Infinite سرگرم کننده، هیجان انگیز و سریع است. بازی گیم‌پلی بسیار درگیرکننده و آزادانه خود را به حالت چندنفره نیز آورده و به خوبی نیز جواب داده است. در تجربه بیش از 80 ساعته‌ای که در حالت آنلاین این بازی از زمان انتشار داشتم، می‌توانم بگویم که همچنان بازی بسیار سرگرم کننده است و من را درگیر نگه داشته است. یکی از دلایلی که این بازی را از خسته کننده شدن نجات می‌دهد، اسپان شدن پی‌در‌پی و پس از 10 ثانیه بعد از مرگ است.

اگر اولین تجربه‌تان از حالت آنلاین هیلو باشد تفاوت‌هایی را میان این بازی با دیگر بازی‌های شوتر آنلاین احساس خواهید کرد. کشتن رقبایتان از دیگر بازی‌ها سخت‌تر و زمانبرتر است. دلیل این موضوع نیز چیزی نیست جز شیلدی که هر بازیکن دارد و باید ابتدا غیرفعال شود.

بازی halo infinite

تقریبا تمامی سلاح‌هایی که در حالت کمپین بازی در اختیار دارید، در بخش آنلاین نیز در دسترس است و باید گفت که به خوبی هرچه‌تمام‌تر در کنار یکدیگر متوازن شده‌اند. بسیاری از سلاح‌ها این قابلیت را دارند که به خوبی درکنار یک اسلحه دیگر بتوان از آن‌ها استفاده کرد. هر اسلحه در یک زمان کارآمد خواهد بود و ترکیبی که می‌سازید در پیروزی شما تاثیر مستقیم دارد.

در کنار تنوع خوب سلاح‌ها، 4 نوع نارنجک و انواع گجت را که قرار دهید به یک ست تکمیل از ابزار برای مبارزه خواهید رسید که بازی را لذت بخش‌تر می‌کند.

تمامی این ترکیبات و ابزار با یکدیگر تعامل داشته و می‌توانند اتفاقاتی غیرمنتظره را در بازی رقم بزنند. بسیاری از این تعامل‌ها و قابلیت‌ها در بازی به شما گفته نمی‌شود و به همین دلیل نیز بسیاری از بازیکن‌ها شروع به آزمایش ترکیبات مختلف کرده‌اند و ویدئو‌های زیادی در این حوزه به وجود آمده است. برای مثال شما با پتک انرژی قادر خواهید بود تا کاری کنید که موشک شلیک شده از لانچر کمانه کند و به سمت خود حریف بازگردد.

همچنین ما در آی‌تی‌رسان یک مقاله کامل در مورد سلاح‌ها، ابزار و ترفند‌هایی که بازی به شما نمی‌گوید، نوشته‌ایم که حتما بیشنهاد می‌کنیم که قبل از تجربه بازی در اینجا مطالعه کنید.

این نکات ریز و درشتی که در بازی وجود دارد باعث شده است تا هر روز با پیدا کردن خاصیتی جدید در نقشه‌ها و ابزار، بازی شما دستخوش تغییر شود.

به لطف گرپل‌شات، روند بازی بسیار سریع‌تر شده است و به مرور به این سرعت بالا عادت خواهید کرد چراکه هر لحظه ممکن است از یک سوی نقشه کسی به سرعت به سمت شما بیاید.

مود‌های بازی Halo Infinite در شروع عرضه از تنوع قابل قبولی برخوردار بود اما این تنوع به سرعت در حال افزایش است و تا امروز سه مود جدید به بازی افزوده شده است. مودهای ابتدایی بازی شامل حالت Quick play ،Ranked و Big Team Battle بود. سپس حالت‌های Fiesta ،Tactical Slayer و FFA به بازی افزوده شد.

halo infinite

حالت کوییک‌پلی، خود شامل Capture the Flag ،One Flag ،Oddball ،Strongholds و Slayer می‌شود و شما را در یک تیم 4 نفره قرار می‌دهد که باید طبق سناریو بازی با یک تیم چهار نفره دیگر مبارزه کنید. یکی از ایراداتی که به این حالت بازی وارد است نبودن توانایی بازیکن در انتخاب سناریو و مود مورد نظر خود برای بازی است و به‌صورت خودکار، بازی یکی از این پنج حالت را برایتان انتخاب می‌کند. البته اخیرا قابلیت تجربه حالت Slayer به صورت جدا افزوده شده است اما برای دیگر حالت‌ها باید دلتان را به انتخاب درست بازی خوش کنید.

بازی halo infinite

در حالت رنک، شما جدا از لول کلی خود در بازی، یک لول و رتبه مخصوص Rank خواهید داشت و فقط با بازیکن‌های هم‌سطح خود روبه‌رو خواهید شد. با هر پیروزی رنک شما افزایش خواهد یافت. این حالت دقیقا مانند کوییک‌پلی شامل پنج حالت مختلف می‌شود اما برخلاف آن شما بازی را با یک Battle Rifle شروع خواهید کرد و کم‌تر بودن تنوع سلاح، بازی را بیشتر بر بنای توانایی‌های بازیکن خواهد گذاشت.

بازی halo infinite

در حالت Big Team Battle، دو تیم دوازده نفره در نقشه‌هایی بزرگ‌تر در برابر یکدیگر قرار خواهند گرفت. حالت‌های بازی BTB شامل Slayer ،Total Control ،Capture the Flag و Stockpile می‌شود.

halo infinite

سه حالت جدید بازی همگی درواقع مود Slayer هستند که سناریویی خاص دارند. در فیستا، شما هر بار پس از مرگ با دو سلاح کاملا جدید اسپان خواهید شد که هرج‌ومرج و هیجان بسیاری دارد. در تاکتیکال شما دیگر شیلد نخواهید داشت و تنها تفنگ در دسترس، Battle Rifle خواهد بود که تقریبا با یک شلیک دشمنتان را خواهد کشت؛ و در حالت Free For All شش نفر در نقشه خواهند بود و به صورت تک‌نفره به مبارزه با دیگری خواهند پرداخت.

تعداد نقشه‌های بازی قابل قبول است و 343 قول داده تا به زودی به تعداد آن‌ها بیافزاید. طراحی آن‌ها اما بسیار خوب صورت گرفته است. در نظر گرفتن بسیاری از نکات در این نقشه‌ها دقت و هوش استودیو سازنده را نمایش می‌دهد. برخی از نقشه‌ها برای یک حالت خاص بسیار بهتر عمل می‌کنند و به اوج خوب بودن خود می‌رسند.

گرافیک فنی و هنری نقشه‌ها بسیار چشم نواز است و برای حالت آنلاین چند نفره بسیار خوب محسوب می‌شوند. نقشه‌ها پر از جزئیات بوده و هر کدام فضایی متفاوت را ارائه می‌دهند.

یکی از ایراداتی که به مالتی‌پلیر بازی Halo Infinite وارد است، متوازن نبودن امتیازدهی و بتل‌پس آن است. شما پس از خرید بتل‌پس باید با بالا بردن لول خود آیتم‌های ظاهری تعبیه شده را دریافت کنید اما مشکل آنجاست که بازی از جایی به بعد تفاوتی میان کسی که خوب بازی کرده و یا خیر، قائل نمی‌شود و به هردو یک امتیاز می‌دهد.

همچنین سرور‌های بازی کمی دارای مشکل است و باید برطرف شود. گاهی اتصال قطع می‌شود یا یکی از اعضای تیم نمی‌تواند وارد شود. این مشکلات از ابتدای لانچ بازی کمی بیشتر شده است و 343 قول داده تا به زودی این مشکلات را برطرف کند.

در نهایت باید گفت که بازی Halo Infinite یک بازی بسیار سرگرم کننده است که تجربه آن به تمام علاقه‌مندان ژانر شوتر پیشنهاد می‌شود. ایرادات کوچک مانند یکنواختی محیط و برخی از شخصیت‌پردازی‌های ضعیف در کمپین و مشکلات سرور و امتیازدهی در مالتی‌پلیر نمی‌توانند مانع درخشش بازی در گیم‌پلی بسیار اعتیادآور خود، داستان و موسیقی بی‌نظیرش و حالت چندنفره‌ بسیار سرگرم کننده‌اش شوند. بله، در نهایت باید گفت که بازی Halo Infinite قطعا ارزش تمام صبر ما را در این 6 سال داشته است.

هیلو همچنین به عنوان بهترین بازی سال از نظر مخاطبان در گیم‌آواردز 2021 انتخاب شد. اگر می‌خواهید تا بیشتر در مورد این مراسم و دیگر برندگان بدانید این مقاله را مطالعه کنید.

نقاط قوت

گیم‌پلی بسیار سرگرم‌کننده در کمپین و آنلاین

طراحی مراحل خوب

صداپیشگی خوب کاراکتر‌ها

روایت داستان درگیر کننده

باس‌فایت‌های متعدد و مهیج

موسیقی گوش‌نواز

تنوع خوب سلاح‌ها و ابزار

مالتی‌پلیر اعتیادآور

گرپل‌شات!!

نقاط ضعف

کمبود تنوع در محیط‌های کمپین

شخصیت پردازی ضعیف برخی از آنتاگونیست‌ها

ایرادات سرور در حالت آنلاین

سیستم امتیازدهی حالت آنلاین

نوشته نقد و بررسی بازی Halo Infinite اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

نقد و بررسی گوشی جی پلاس Z10: رو به تکامل!

در این مقاله، گوشی جی پلاس Z10 میان‌رده جدید و باکیفیت این برند را مورد نقد و بررسی قرار داده‌ایم و به معرفی نقاط قوت و ضعف آن پرداختیم.

جی‌پلاس توسط گلدیران که سال‌ها نماینده برند ال‌جی در کشور بود، تاسیس شده و خدمات پس از فروش این برند نیز توسط مدیاپردازش انجام می‌شود.

به این ترتیب حداقل جی‌پلاس برند قابل اطمینانی است و باید محصولاتی با کیفیت نزدیک به برندهای کره‌ای ارائه دهد، البته انتظار نداریم محصولات جی‌پلاس در حد ال‌جی باشند اما جی‌پلاس حداقل می‌تواند یکی از بهترین برندهای بازار ایران شناخته شود.

اما اگر بخواهیم یک برند را به خوبی قضاوت کنیم؛ باید محصولات آن را تهیه و استفاده کنیم، زیرا هیچ چیزی مانند کیفیت بالای یک محصول، نمی‌تواند باعث اعتبار یک برند شود.

ما پیش‌تر با گوشی جی پلاس P10 کار کردیم و کیفیت آن را مورد نقد و بررسی قرار دادیم، البته جی پلاس P10 یک گوشی اقتصادی و ارزان قیمت است و انتظار زیادی از قدرت سخت افزاری آن نداشتیم، با این وجود کیفیت آن مدل توانست نظر مثبت ما را جلب کند.

اما امروز در خدمت جی پلاس Z10 هستیم، به طور دقیق نمی‌دانم روش نام‌گذاری محصولات جی‌پلاس به چه شکل است اما می‌دانم که جی‌پلاس Z10 یک گوشی میان‌رده است که باید قدرت و کیفیت مناسبی داشته باشد، زیرا رقبای خوبی در این رده وجود دارند که اگر جی پلاس Z10 کمی لغزش داشته باشد، به راحتی جای این مدل را گرفته و Z10 نمی‌تواند محصول موفقی لقب بگیرد.

جی‌پلاس از نظر ظاهری یک مدل جذاب و با کیفیت است و به ظاهر این مدل می‌خورد میان‌رده‌ای گران قیمت باشد اما با برچسب قیمتی 4 میلیون و 200 تا 400 هزار تومان (در تاریخ دی‌ ماه ۱۴۰۰) عرضه شده، اما از طرفی مشخصات سخت افزاری آن روی کاغذ برتری نسبی در مقابل رقبایش دارد.

حال در ادامه به طور دقیق تمامی قسمت‌های جی پلاس Z10 را بررسی خواهیم کرد تا کیفیت و توانایی‌های این گوشی را هم از نظر بدنه و هم از نظر قدرت سخت افزاری بررسی کنیم و در آخر به دو سوال مهم پاسخ دهیم، آیا جی پلاس Z10 ارزش خرید دارد؟ جی پلاس Z10 برای چه افرادی مناسب است؟ با نقد و بررسی تخصصی جی پلاس Z10 همراه آی‌تی‌رسان باشید:

مشخصات جی پلاس Z10

ابعاد
 167.3 در 77.1 در 9.1 میلی‌متر
وزن
 195 گرم
نمایشگر
 6.5 اینچ LCD با رزولوشن 720 در 1600
پردازنده 
 UNISOC T610
پردازنده گرافیکی
 Mali-G52 
رم
 6 گیگابایت
حافظه داخلی
 128 گیگابایت
سیستم عامل
  اندروید 11
دوربین اصلی
 چهار‌گانه: 48 واید + 5 التراواید + 2 ماکرو + 2 تشخیص عمق
دوربین سلفی
 16 مگاپیکسل واید
باتری
 5000 میلی‌آمپرساعت با شارژ 10 واتی

اقلام داخل جعبه جی پلاس Z10

جعبه جی پلاس Z10 طراحی متفاوتی نسبت به دیگر مدل‌های بازار دارد. خلاقیتی که جی پلاس همین ابتدای کار از خود نشان می‌دهد، جذاب است و  ما را به محصولی که درون این جعبه خاص وجود دارد، امیدوار می‌کند. شما می‌توانید آنباکسینگ گوشی جی پلاس Z10 را در ویدیو پایین مشاهده کنید و با طراحی جعبه و اقلام همراه گوشی بیشتر آشنا شوید.

جعبه جی پلاس Z10 از دو بخش تشکیل شده، دو قسمت جعبه از سمت چپ و راست روی جعبه درونی قرار می‌گیرند و در واقع به جای آن که در جعبه به صورت عمودی باز شود، به شکل افقی باز می‌شود.

بعد از باز کردن جعبه دو رنگ و دو تیکه جی پلاس Z10 از سمت چپ و راست، درون جعبه گوشی و لوازم همراه آن قرار دارند. جی‌پلاس به جز خود گوشی، برگه راهنمای فارسی، یک قاب ژله‌ای، یک محافظ صفحه، هندزفری با دو سری قابل تعویض، آداپتور و کابل شارژ را قرار داده است.

این ترکیب برای سال 2021 بسیار مناسب است و جی پلاس Z10 جزو گوشی‌هایی است که جعبه بسیار کاملی دارد و شما با پرداخت بهای گوشی، لوازم جانبی اولیه آن را نیز خریداری می‌کنید.

طراحی و کیفیت ساخت جی پلاس Z10

بعد از جعبه متفاوت جی پلاس Z10 با خود گوشی مواجه می‌شوید تا جی‌پلاس دومین تاثیر مثبت را نیز بر روی شما بگذارد. کیفیت بدنه و طراحی گوشی در نگاه اولیه بسیار بالاست و حتی کمی شما را غافلگیر می‌کند. جی پلاس Z10 هم طراحی زیبایی دارد، هم بسیار خوش دست است و بدنه‌ای مقاوم دارد و شما همه این موارد را از اولین باری که این گوشی را در دست می‌گیرید، متوجه خواهید شد.

مدلی که ما در اختیار داریم؛ بر اساس آن‌چیزی که روی جعبه محصول نوشته شده رنگ سبزآبی دارد، البته رنگ قاب گوشی بیشتر به سبز تیره مایل است تا آبی؛ یعنی چند درجه رنگ روشن‌ و تیره در طراحی پشت محصول دیده می‌شود که سطح پوشش رنگ‌های تیره بیشتر است. به نظر نمی‌رسد رنگ دیگری از این گوشی در بازار وجود داشته باشد.

در پشت قاب چند طرح لوزی و ذوزنقه‌ای شکل وجود دارد که در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و در عین سادگی، نمای زیبایی به گوشی داده‌اند. در بالا سمت چپ قاب پشتی ماژول مستطیلی دوربین قرار دارد که برآمدگی قابل توجهی نسبت به بدنه دارد و باعث لق خوردن گوشی بر روی سطح صاف می‌شود. بدنه براق است و اثر انگشت بر روی آن می‌ماند تا حدودی هم حالت آینه‌ای دارد، در واقع مانند قاب‌های شیشه‌ای و فلزی است.

ابعاد

گوشی میان‌رده جی‌پلاس 167.3 میلی‌متر طول، 77.1 میلی‌متر عرض، 9.2 میلی‌متر ضخامت و 195 گرم وزن دارد. این مشخصات کاملا استاندارد است و همانطور که گفتیم، جی پلاس Z10 را به یک گوشی خوش دست تبدیل می‌کند.

جی پلاس Z10 جی پلاس Z10 جی پلاس Z10 جی پلاس Z10

استحکام

جی پلاس Z10 مانند اکثر گوشی‌های این رده هیچ گواهی محافظتی ندارد اما برخی از گوشی‌های این رده محافظ صفحه گوریلا گلس 3 دارند که من یادم نمی‌آید گوشی‌های ایرانی تا حالا به این روکش محافظ مجهز شده‌ باشند اما به هر شکل باید بدانید که جی پلاس Z10 روکش محافظ گوریلا گلس ندارد و باید بیشتر مراقب آن باشید.

جی پلاس Z10
بدنه و فریم به اندازه کافی مستحکم به نظر می‌رسند، اطلاعاتی از جنس فریم و بدنه منتشر نشده ولی به نظر می‌رسد که جی‌پلاس برای فریم و بدنه از پلاستیک مستحکم استفاده کرده که قابل اطمینان هستند، یعنی حداقل با یک ضربه یا افتادن از یک فاصله کم، آسیب جدی نمی‌بیند.

درگاه‌ها

در فریم سمت راست گوشی، دکمه پاور ادغام شده با حسگر اثر انگشت و دکمه ولوم صدا دیده می‌شوند، اما در فریم سمت چپ تنها خشاب سیمکارت قرار دارد.

در فریم بالایی جک هدفون و یک میکروفون قرار داده شده و فریم پایینی میزبان یک اسپیکر و درگاه شارژ است و احتمالا میکروفون پایینی جایی در میان اسپیکرها پنهان شده است.

به طور کلی طراحی جی پلاس Z10 امتیاز مثبتی می‌گیرد، این مدل طراحی زیبا و جذابی دارد و از ابعاد مناسبی هم بهره‌ می‌برد. به علت گرد بودن گوشه‌های فریم و بدنه، در دست گرفتن گوشی حس خوبی دارد و البته این اتفاق گوشی را کمی لیز کرده، در عین حال رنگ بدنه و متریال به کار رفته در آن نیز کاملا قابل قبول است و جی پلاس Z10 را به یک گوشی زیبا و مستحکم با توجه به بازه قیمتی که در آن قرار دارد، تبدیل کرده است.

صفحه نمایش جی پلاس Z10

در بازه قیمتی که جی پلاس Z10 در آن قرار دارد، خبری از نمایشگرهای امولد یا سوپرامولد و نرخ‌تازه‌سازی 90 یا 120 هرتز نیست. به این ترتیب جی پلاس Z10 هم مانند دیگر مدل‌های رقیبش نمایشگر امولد و رفرش‌ریت بالا ندارد، در واقع جی‌پلاس اعلام نکرده که در این مدل از چه نمایشگری استفاده کرده ولی اینگونه به نظر می‌رسد که Z10 به صفحه IPS LCD با نرخ‌تازه‌سازی 60 هرتز مجهز شده باشد.

این مدل صفحه نمایش 6.5 اینچی IPS با رزولوشن 1600 در 720 دارد. به این ترتیب کاملا با یک نمایشگر معمولی طرف هستیم که کیفیت مناسبی برای انجام کارهای روزمره دارد و نباید توقع زیادی از آن داشت.

این نمایشگر در هر اینچ، 267 پیکسل دارد که با توجه به رزولوشن، میزان تراکم طبیعی است اما خب باعث می‌شود کیفیت نمایشگر در حد معمولی بماند، ضمن اینکه اکثر مدل‌های این رده دارای نمایشگر با همین میزان تراکم و رزولوشن هستند و به همین دلیل نمی‌توان توقع بیشتری از صفحه نمایش جی پلاس Z10 داشت.

در قسمت بالا سمت چپ نمایشگر، یک حفره نسبتا بزرگ برای دوربین سلفی قرار گرفته که خیلی مزاحم کار شما با گوشی نمی‌شود ولی ابعاد آن نسبت به دیگر گوشی‌های دارای حفره دوربین سلفی، بزرگ‌تر است. همچنین دور نمایشگر حاشیه‌ای قابل توجه وجود دارد که ضخامت آن در قسمت پایین نمایشگر حتی بیشتر هم می‌شود.

با تمام این تفاسیر، کیفیت نمایشگر جی پلاس Z10 واقعا خوب است، نمایش رنگ‌ها، وضوح صفحه، حالت دارک مود همگی نه این که فوق‌العاده باشند ولی در سطح بالایی هستند. به این ترتیب مشکل خاصی با نمایشگر جی پلاس Z10 نداریم زیرا این نمایشگر در حد چیزی است که باید باشد و توقعات را در سطح یک گوشی میان‌رده برآورده می‌کند.

با این وجود شما می‌توانید رنگ‌ها و کنتراست صفحه را در منوی Display تغییر دهید، اگر با رنگ صفحه مشکل دارید، می‌توانید رنگ‌ها را به سمت سردی یا گرمی تغییر دهید. همچنین در منوی Display امکان تغییر فونت و سایز اجزای صفحه هم وجود دارد، به این ترتیب افرادی که شاید کمی چشم‌شان ضعیف شده می‌توانند نوشته‌ها و گزینه‌های صفحه را بزرگ کنند تا بهتر ببینند.

تنظیم اطلاعات به نمایش درآمده در صفحه قفل، اسکرین سیور، تنظیم نور صفحه خودکار و حالت راحتی چشم، از دیگر گزینه‌های بخش Display هستند. اما شما در همین منو می‌توانید دارک مود را نیز فعال کنید. حالت دارک مود در گوشی جی پلاس Z10 به خوبی اجرا می‌شود و تمامی منو‌ها به رنگ مشکی یا طوسی در می‌آیند، استفاده از این حالت در شب و یا زمانی که نور کمی در محیط وجود دارد، بسیار راحت است و چشم را اذیت نمی‌کند.

البته در تنظیمات پیشفرض نمایشگر، رنگ‌ها کمی به آبی یا سردی مایل هستند که در شب ممکن است برای برخی افراد آزاردهنده باشد، به همین علت می‌توانید در شب حالت نمایش رنگ‌ها را به حالت استاندارد تغییر دهید، در این حالت رنگ‌ها کمی گرم هستند که چشم را در شب کمتر اذیت می‌کند، همچنین استفاده از حالت راحتی چشم هم در شب بسیار مفید است.

قفل‌های بیومتریک

در کنار روش‌های قدیمی باز کردن قفل صفحه، در جی پلاس Z10 می‌توانید با دو روش بیومتریک حسگر اثر انگشت و تشخیص چهره هم قفل صفحه را باز کنید که در ادامه در خصوص این دو روش صحبت می‌کنیم.

حسگر اثر انگشت

استفاده از حسگر اثر انگشت جی پلاس Z10 بهترین روش برای باز کردن قبل گوشی است. این حسگر سرعت و دقت بسیار بالایی دارد و در یک چشم بر‌هم زدن قفل را باز می‌کند. کمتر پیش می‌آید هنگام کار کردن با حسگر اثر انگشت جی پلاس Z10 با مشکلی مواجه شوید، معمولا با سرعت و تنها یک لمس انگشت با حسگر، قفل باز شده و شما می‌توانید از گوشی استفاده کنید.

از طرفی اگر انگشت شما به درستی بر روی حسگر قرار نگیرد یا تنها بخش از انگشت را بر روی حسگر بگذارید، باز هم قفل باز می‌شود و به این ترتیب لازم نیست که حتما دقت کنید که انگشت بر روی حسگر قرار بگیرد، معمولا هر بخشی از انگشت را که بر روی حسگر بگذارید، قفل باز می‌شود.

قفل تشخیص چهره

جی پلاس Z10 در بخش قفل چهره عملکرد متوسطی دارد و نمی‌توان گفت که قفل چهره Z10 خوب کار می‌کند. قفل چهره کمی تاخیر دارد، برای باز کردن قفل حداقل یک ثانیه باید صبر کنید، البته نمی‌توان این زمان را اندازه گرفت ولی فکر می‌کنم زمان باز شدن قفل بیشتر است و این باعث می‌شود روند کار شما کمی کند شود.

جی پلاس Z10

علاوه بر این‌ها، عملکرد قفل در نور کم هم خوب نیست و کلا باز نمی‌شود. قفل با وجود ماسک هم باز نمی‌شود و باید از پسورد یا پترن یا هر نو قفل دیگری که انتخاب کرده‌اید، استفاده کنید. البته تقریبا هیچ‌کدام از محصولات امروزی با ماسک قادر به تشخیص چهره نیستند اما خب با توجه شیوع ویروس کرونا و استفاده از ماسک، باید به این موضوع اشاره کنیم.

نرم افزار 

جی پلاس Z10 به اندروید 11 با رابطی شبیه به اندروید خام مجهز شده و رابط کاربری خاصی ندارد. به همین دلیل شاید افرادی که سابقه کار با رابط کاربری سامسونگ و یا شیائومی را داشتند، در ابتدا کمی با محیط این گوشی مشکل داشته باشند. اما محیط کاربری Z10 یک اندروید تمیز بدون هیچ عنصر یا اپلیکیشن اضافه است و شما می‌توانید از یک اندروید خالص و بدون هیچ عنصر اضافه‌ای استفاده کنید.

رابط کاربری جی پلاس Z10 ساده و در عین حال کار راه‌انداز است. مدل جی‌پلاس P10 نیز همین محیط کاربری را داشت، هر چند آن مدل به اندروید 10 مجهز بود ولی محیط کاربری هر دو گوشی یکسان و مشابه است.

جی پلاس Z10

رابط کاربری جی پلاس Z10 بسیار ساده و سبک است و هیچ لگ و یا ایرادی در آن دیده نمی‌شود، هر چند سخت افزار گوشی قدرت کافی برای اجرای این رابط کاربری سبک را دارد، سرعت جا‌به‌جا شدن میان منو‌ها بالاست و سیستم عامل باگ ندارد و گوشی می‌تواند به راحتی از پس رابط کاربری بربیاید. اما خب در کل با چیزی که در گوشی‌های سامسونگ و شیائومی می‌بینیم، متفاوت است.

همه بخش‌های رابط کاربری ساده و بی‌آلایش هستند، نوار نوتیفیکیشن، منو برنامه‌ها، بخش تنظیمات و همه بخش‌ها بدون افکت‌های اضافه و کارهای گرافیکی به نمایش در می‌‌آیند و کاملا ساده هستند.

در صفحه اصلی با کشیدن صفحه به سمت پایین، نوار نوتیفیکیشن باز می‌شود که در آن تنها گزینه‌های پرکاربرد مانند وای‌فای، بلوتوث، چرخش خودکار، دارک مود، هات اسپات و غیره قابل مشاهده هستند.

جی پلاس Z10

با رفتن به سمت چپ و راست صفحه اصلی به هیچ بخش خاصی دسترسی پیدا نمی‌کنید. اما اگر صفحه را به بالا بکشید، App Drawer باز می‌شود که در آن تمام برنامه‌ها قابل مشاهده هستند و البته هیچ گزینه‌ای برای تنظیمات یا شخصی‌سازی منو وجود ندارد.

در تنظیمات به جز حالت پیمایش سه دکمه‌ای (دکمه خانه، بازگشت و برنامه‌های اخیر) می‌توانید از ژست‌های حرکتی برای جابه‌جایی در میان برنامه‌ها نیز استفاده کنید.

جی پلاس Z10

در این رابط کاربری همه مواردی که در اندروید خام عرضه شده در دسترس شما هستند و تنظیمات مختلفی را می‌توانید بر روی گوشی اعمال کنید.

تست‌های ویژه ITResan

در بخش تست‌های ویژه به برخی قابلیت‌ها و ویژگی‌های گوشی که برای ما در آی‌تی‌رسان و بسیاری از کاربران اهمیت دارد، می‌پردازیم. این موارد مشمول بخش‌های مختلف گوشی می‌شود و عموما در استفاده عادی روزانه با آن‌ها مواجه می‌شویم، به همین دلیل بهتر است بدانیم آیا گوشی جی پلاس Z10 می‌تواند تست‌های ویژه ما را رد کند یا خیر؟

 تست

نتیجه

بدنه کثیف می‌شود؟

زیاد

کار کردن روی سطح صاف آسان است؟

لق می‌زند

کار کردن با یک دست آسان است؟

تاحدودی بله

کار کردن زیر نور آفتاب آسان است؟

خیلی راحت نیست

 خشاب دو سیمکارت به علاوه کارت حافظه؟

خیر، جای سیمکارت دوم و کارت حافظه مشترک است

یک اثر انگشت را می‌توان دو بار تعریف کرد؟

خیر

قفل چهره در تاریکی باز می‌شود؟

خیر

حسگر اثر انگشت با دست خیس باز می‌شود؟

خیر ولی حسگر با رطوبت اندک دست کار می‌کند

قفل چهره با ماسک باز می‌شود؟

خیر

کیفیت عکس سلفی پرتره چند نفره به چه شکل است؟

اصلا خوب نیست

نشر صدا هنگام مکالمه چقدر است؟

زیاد

سخت افزار

در بخش سخت افزار شاهد استفاده‌ از پردازنده‌ای کمتر شناخته شده هستیم که اطلاعات زیادی از آن نداریم. جی پلاس بر خلاف سامسونگ و شیائومی، در میان‌رده خود به سراغ تراشه یونیساک T610 رفته، یعنی نه از اسنپدراگون خبری است و نه مدیاتک!

پردازنده‌های یونیساک بیشتر بر روی گوشی‌های ضعیف و اقتصادی به کار گرفته می‌شوند اما جی پلاس تصمیم گرفته در Z10 از این تراشه استفاده کند! به هر شکل تراشه یونیساک T610 دارای 8 هسته پردازشی از سری مشهور ARM Cortex است که در پردازنده‌‌های مدیاتک دیده بودیم.

درواقع این مدل همانند پردازنده مدیاتک هلیو G80 از دو هسته پردازشی 2.0 گیگاهرتزی Cortex A75 و 6 هسته پردازشی 1.8 گیگاهرتزی Cortex A55 استفاده می‌کند. همین پردازنده‌ها در مدل‌های گلکسی A22 و یا ردمی 10 به کار رفته‌اند و به این ترتیب می‌توانیم اعتماد بیشتری به سخت افزار این مدل داشته باشیم.

امتیاز Geekbench

تک هسته‌ای / چند هسته‌ای

امتیاز GFXBench

امتیاز 8 AnTuTu

امتیاز 9 AnTuTu

نام مدل

2574/735

38fps

453223

561303

Poco X3 Pro

2603/880

42fps

508760

560815

Galaxy Note 20 Ultra

2909/803

35fps

465534 

534003

Mi 11 Lite 5G

2801/771

28fps

429675 

508844

Galaxy A52s 5G

2164/687

29fps

395503

479015

Nova 5T

2697/488

18fps

*****

397528

Nova 9

1820/636

16fps

334981

395853

Galaxy A52 5G

1577/525

15fps 

261282 

346979

Galaxy A52

1763/580

16fps

283750

349090

Poco X3 NFC

1785/570

15fps

279625

338587

Redmi Note 9 Pro

1603/492

14fps

279355

334231

Redmi Note 8 Pro

1610/503

10fps

264853

324283

Poco M3 Pro 5G

1599/534

7.9fps

218788

227254

Redmi Note 10

1294/361

10fps

210120

238114

Redmi 10

1719/560

12fps

242155

223188

Galaxy A22 5G

1343/350

9fps

*****

215375

G Plus Z10

1277/361

8.1fps

174322

202500

Galaxy A32

1209/345

8fps

185358

202340

Galaxy A22

1034/164

5fps

107189

124500

Galaxy A12

 

در کنار این موارد 6 گیگابایت رم و 128 گیگابایت حافظه اصلی که 110 گیگابایت آن در دسترس است، یعنی جی پلاس Z10 ظرفیت و سخت افزاری بالاتر از قیمت خودش ارائه می‌دهد و این یک امتیاز مثبت برای Z10 خواهد بود.

سخت افزار جی پلاس Z10 در مدت زمانی که ما از این گوشی استفاده کردیم، هیچگونه ضعفی از خود نشان نداد، یعنی همواره کار کردن با گوشی و نرم‌افزارهای مختلف بسیار راحت، نرم و روان بود و هیچ لگی در برنامه‌ها دیده نمی‌شد.

در عین حال گوشی داغ نمی‌کند و در عملیات‌های سنگین شاید کمی گرم شود که از این نظر هم می‌توانیم امتیاز مثبتی به جی پلاس Z10 بدهیم.

جی پلاس Z10

با توجه به سخت افزار جی پلاس Z10 این مدل نباید برای اجرای بازی‌های نیمه سنگین مانند کالاف دیوتی مشکلی داشته باشد، همین شکل هم هست و جی پلاس Z10 می‌تواند بازی کالاف دیوتی را با تنظیمات متوسط بدون لگ و کندی اجرا کند.

این مدل همچون گوشی‌های دارای پردازنده هلیو G80 به تراشه گرافیکی Mali-G52 مجهز شده که قدرت مناسبی برای اجرای بازی‌های سنگین و نیمه سنگین دارد. بعد از حدود یک ساعت اجرای کالاف دیوتی بر روی جی پلاس Z10 هیچ مشکلی از نظر کندی و لگ بر روی آن دیده نشد و حتی شاهد داغ شدن گوشی هم نبودیم، البته اطراف دوربین کمی گرم شد اما نه به مقداری که آن را داغ شدن بنامیم.

به طور کلی جی پلاس Z10 از آن دست مدل‌هایی نیست که داغ کند، در تست‌های ما با 20 دقیقه فیلم‌برداری مداوم نیز گوشی داغ نشد و تنها اطراف دوربین آن کمی گرم شد.

دوربین جی پلاس Z10

در پشت قاب جی پلاس Z10 چهار دوربین دیده می‌شود که هر کدام کاربردهای مختلفی دارند. البته وجود چهار دوربین در بین ‌مدل‌های میان‌رده کاملا مرسوم است و از این نظر باید گفت که جی پلاس Z10 شرایطی مانند دیگر مدل‌های میان‌رده بازار دارد.

مشخصات دوربین‌‌های جی پلاس Z10 را در ادامه مشاهده می‌کنید:

  • دوربین اول دارای سنسور 48 مگاپیکسلی واید
  • دوربین دوم دارای سنسور 5 مگاپیکسلی اولتراواید
  • دوربین سوم دارای سنسور 2 مگاپیکسلی تشخیص عمق
  • دوربین چهارم دارای سنسور 2 مگاپیکسلی ماکرو

اطلاعات بیشتری از مشخصات دقیق دوربین جی پلاس Z10 در اختیار ما نیست بنابراین به سراغ بررسی کیفیت تصویربرداری این دوربین‌ها می‌رویم.

در روز

اگر بخواهم در یک کلام در مورد دوربین جی پلاس Z10 نظر دهم، باید بگویم که دوربین این مدل اصلا خوب نیست و اگر به عکاسی علاقه دارید به سراغ Z10 نیایید. با وجود آن که جی پلاس Z10 از دوربین اصلی 48 مگاپیکسلی بهره می‌برد اما به نظر می‌رسد که گشودگی دیافراگم باعث می‌شود که نور زیادی به لنز نرسد و تصاویر تاریک، با کنتراست بالا و وضوح پایین باشد.

جی پلاس Z10 جی پلاس Z10 جی پلاس Z10

تصاویر در طول روز کیفیت نسبتا خوبی دارند، البته رنگ‌ها با کنتراست بالایی ثبت می‌شوند، همچنین کیفیت عکس‌ها قابل قبول نیستند و تنها در شرایطی که نور مناسب در محیط وجود داشته باشد، می‌توانید عکس‌های خوبی با این دوربین بگیرید.

در شب

عکس‌ها در شب، تاریک و گاها کدر هستند و نمی‌توان روی کیفیت عکس‌برداری در شب جی پلاس Z10 حساب باز کرد. همچنین دوربین حتی در حالتی که دست ثابت است، عکس‌های تاری می‌گیرد و ثابت بودن دوربین هنگام عکس برداری به شدت اهمیت دارد.

جی پلاس Z10 جی پلاس Z10 جی پلاس Z10 جی پلاس Z10 جی پلاس Z10

دوربین اولتراواید

دوربین اولتراواید جی پلاس Z10 عکس‌ها را تار و به شدت بی‌کیفیت ثبت می‌کند. رنگ‌ها و نور در دوربین اولتراواید جی پلاس Z10 خوب نیستند و بهتر است از دوربین اولتراواید این مدل استفاده نکنید.

دوربین ماکرو

دوربین ماکرو جی پلاس Z10 کیفیتی معمولی دارد، تصاویر این دوربین کم نور هستند اما با فاصله مناسب از سوژه می‌توانید تصاویر نسبتا خوبی از سوژه‌های کوچک و ریز بگیرید.

زوم

دوربین Z10 تنها تا 4 برابر زوم می‌کند، زوم 4 برابر آنقدری نیست که کیفیت تصویر خیلی پایین بیاید، به این ترتیب با زوم 4 برابر کیفیت تصاویر نسبت به حالت اولیه خیلی تغییر نمی‌کند، هر چند که همانطور که گفتیم، کیفیت تصویر اولیه نیز خیلی بالا نیست.

 

پرتره

عکس‌های پرتره جی پلاس Z10 دو روی مختلف دارد، پرتره‌ها در روز و وجود تفاوت شاخص میان سوژه اصلی و پس‌زمینه به خوبی ثبت می‌شوند، اما در شب عکس‌های پرتره خوب نیستند، به ویژه زمانی که یک جز از سوژه با پس‌زمینه یک رنگ باشد، مثلا در تصاویر زیر که در شب گرفته شده دوربین نتوانست موی مشکی سوژه را از پس‌زمینه مشکی آن جدا کند و عکس دچار مشکل شد.

جی پلاس Z10 جی پلاس Z10 جی پلاس Z10

سلفی

دوربین سلفی 16 مگاپیکسلی کیفیت معمولی دارد، کیفیت تصاویر این دوربین می‌تواند بر اساس آن چیزی که ادعا دارد “یعنی یک دوربین 16 مگاپیکسلی” رضایت ما را برآورده کند، اما تصاویر دوربین اصلی اصلا در حد یک گوشی 48 مگاپیکسلی نیست و کیفیتش از مشخصات دوربین پایین‌تر است.

دوربین سلفی عکس‌هایی با نور متعادل و وضوح متوسط می‌گیرد، نمی‌توانیم بگوییم که کیفیت عکس دوربین سلفی خوب است زیرا همچنان وضوح پایین در تصاویر دیده می‌شود.

فیلم‌برداری

دوربین گوشی جی پلاس Z10 با سه کیفیت 480، 720 و 1080 فیلم‌برداری می‌کند. متاسفانه در حالت فیلم‌برداری هم تاریک بودن محیط و کنتراست بالا به شدت مشاهده می‌شود و دوربین در ضبط تصاویر پرنور و شفاف ناتوان است، به ویژه زمانی که دم غروب یا شب شده باشد یا شما در محیط داخل اتاق و با نور مصنوعی در حال فیلم‌برداری باشید.

جی پلاس Z10

اسپیکر جی پلاس Z10

جی پلاس Z10 در ظاهر دو اسپیکر دارد، در فریم پایینی این گوشی دو اسپیکر دیده می‌شود که طبیعتا به معنای صدای استریو جی پلاس Z10 هستند، اما این‌چنین نیست! تنها یک اسپیکر Z10 صدا دارد و دومین جایگاه اسپیکر صدایی را پخش نمی‌کند و ظاهرا فقط برای زیبایی بوده و میکروفون گوشی در آن جای گرفته است. بنابراین Z10 تنها یک اسپیکر دارد. کیفیت صدای اسپیکر خیلی بلند و شفاف نیست اما در حد معمول کار شما را راه می‌اندازد.

به دلیل آنکه صدا از یکی از اسپیکرها پخش می‌شود، در هنگام بازی به صورت افقی دست‌تان بر روی اسپیکری قرار می‌گیرد که صدا ندارد؛ به این ترتیب در هنگام بازی معمولا دست جلوی صدای اسپیکر اصلی را نمی‌گیرد.

همانطور که گفتیم، در جعبه جی پلاس Z10 یک هندزفری وجود دارد که برای شنیدن موسیقی می‌توانید از آن استفاده کنید.

جی پلاس Z10

کیفیت هندزفری بسیار خوب است، یعنی می‌توان از آن به عنوان یک هندزفری دم دستی در کوتاه مدت استفاده کرد، زیرا کیفیت خوبی دارد و صدای آن با وضوح و شفافیت بالایی پخش می‌شود. خود هندزفری در حد هندزفری 200 تا 300 هزار تومانی‌های بازار است و به این ترتیب استفاده از آن می‌تواند صرفه اقتصادی برای شما داشته باشد.

اسپیکر مکالمه جی پلاس Z10 در مرز میان حاشیه دور نمایشگر و فریم قرار دارد، صدای این اسپیکر کاملا بلند و واضح است و شما برای مکالمه مشکلی نخواهید داشت، تنها یک مورد وجود دارد و آن نشر صداست، هنگامی که صدا در حداکثر قرار داشته باشد، نشر پیدا می‌کند و افرادی که در نزدیکی شما هستند، ممکن است صدای فرد آن طرف خط را بشنوند، برای همین بهتر است صدا را در حالت 50 تا 60 درصد نگه دارید.

باتری جی پلاس Z10

جی پلاس Z10 همچون دیگر مدل‌های این رده از یک باتری 5 هزار میلی‌آمپر‌ساعتی بهره می‌برد که شارژدهی بسیار مناسبی دارد و  عملکرد آن رضایت بخش است. باتری این مدل در شرایط ایده‌آل می‌تواند تا دو روز شارژ نگه دارد اما با یک استفاده معمولی حداقل بیش از یک روز شارژ خواهد داشت و از این نظر می‌توان گفت عملکرد قابل انتظاری دارد.

از طرفی زمان شارژ شدن گوشی آنقدر طولانی نیست، کل باتری در زمان حدود یک ساعت و 52 دقیقه شارژ می‌شود، البته این زمان زیاد است اما گوشی‌های دیگری در این بازه هستند که بیش از دو ساعت شارژ آن‌ها زمان می‌برد و به این ترتیب می‌توانیم به زمان شارژ جی پلاس Z10 امتیاز مثبت بدهیم.

نام مدل

ظرفیت باتری

سرعت شارژ

زمان شارژ

پوکو X3 Pro
 5160 میلی‌آمپرساعت
33 وات
65 دقیقه
می 11 لایت
 4250 میلی‌آمپرساعت
33 وات
65 دقیقه
پوکو X3
 5160 میلی‌آمپرساعت
33 وات
65 دقیقه
ردمی نوت 10
5000 میلی‌آمپرساعت
33 وات
75 دقیقه
گلکسی A52s 5G
4500 میلی‌آمپرساعت
15 وات
90 دقیقه
جی‌پلاس Z10
5000 میلی‌آمپرساعت
10 وات
112 دقیقه
گلکسی A52
4500 میلی‌آمپرساعت
15 وات
120 دقیقه
پوکو M3 پرو 5G
5000 میلی‌آمپرساعت
18 وات
120 دقیقه
ردمی 10
5000 میلی‌آمپرساعت
18 وات
133 دقیقه
گلکسی A32
5000 میلی‌آمپرساعت
15 وات
135 دقیقه
گلکسی A22 5G
5000 میلی‌آمپرساعت
15 وات
149 دقیقه
گلکسی A22
5000 میلی‌آمپرساعت
15 وات
149 دقیقه
گلکسی A12
5000 میلی‌آمپرساعت
15 وات
183 دقیقه 

 

درون جعبه این مدل یک شارژر 10 واتی وجود دارد که نمی‌توان آن را فست شارژ نامید و سرعت شارژ آن بسیار معمولی است اما به هر حال گوشی از سرعت شارژ 10 وات پشتیبانی می‌کند و اگر این مدل را با شارژر‌های سریع‌تر هم شارژ کنید، در زمان شارژ شدنش تغییر چشمگیری رخ نخواهد داد.

جمع بندی جی پلاس Z10

جی پلاس یک گوشی زیبا، با طراحی جذاب و مستحکم است، این مدل از یک نمایشگر معمولی بهره می‌برد که برای یک گوشی میان‌رده مناسب است و می‌تواند انتظارات را برآورده سازد.

همچنین در سخت افزار Z10 هیچ مشکلی دیده نمی‌شود و گوشی بدون لگ و کندی از پس اجرای نسخه سبک و شبیه به اندروید خام 11 بر می‌آید، حتی قابلیت اجرای بازی‌های سنگین با گرافیک متوسط و بدون لگ و داغ شدن را نیز دارد.

جی پلاس Z10

حسگر اثر انگشت گوشی عملکرد بسیار خوبی دارد و در اکثر مواقع می‌توان از آن بهره گرفت. با این حال نتیجه استفاده از قفل تشخیص چهره خیلی راضی کننده نبود، قفل چهره کمی کند است اما دقت خوبی دارد و استفاده از آن به خود شما بستگی دارد.

عملکرد دوربین جی پلاس Z10 در حد متوسط است، نمی‌توانیم بگوییم که دوربین این مدل عکس‌های با کیفیتی می‌گیرد، زیرا این چنین نیست، دوربین تنها در شرایط نوری مناسب قادر به گرفتن تصاویر مناسب است ولی اگر نور به میزان کافی نباشد، گرفتن عکس خوب با دوربین Z10 به یک چالش تبدیل خواهد شد.

در نهایت عملکرد باتری این گوشی خوب است و ما هم از زمان شارژ و هم از میزان شارژدهی باتری 5 هزار میلی‌آمپری جی پلاس Z10 رضایت داریم.

جی پلاس Z10 برای چه افرادی خوب است؟

این مدل برای افرادی خوب است که یک گوشی دم دستی با کیفیت برای انجام کارهای روزانه می‌خواهند و قابلیت‌های مختلف مانند قفل چهره، وجود محافظ صفحه گوریلا گلس و دوربین با کیفیت برایشان اهمیتی ندارد.

گروه‌های مختلف

میزان مناسب بودن گوشی

والدین 
بله
پسر‌ها
بله
دختر‌ها
خیر
طرفداران گیم
بله، گوشی با قیمت اقتصادی
طرفداران عکاسی
خیر
طرفدارن شبکه‌های اجتماعی
بله
طرفداران فیلم و سریال
بله، گوشی با قیمت اقتصادی
طرفداران موسیقی
خیر
طرفداران سفر و گردش
خیر
کارمندان
بله
مدیران
خیر
مشاغل آزاد
بله
رانندگان
بله
کارگران
خیر
معلمین
بله
دانش‌آموزان
بله
دانشجویان
بله
اینفلوئنسرها
خیر
فریلنسرها
خیر

افرادی مانند والدین، دانش آموزان و رانندگان تاکسی‌های اینترنتی که به دنبال یک گوشی خوش ساخت و با کیفیت با سخت افزار و محیط کاربری ساده و روان هستند، می‌توانند جی پلاس Z10 را تهیه کنند.

نقاط قوت و ضعف گوشی جی‌پلاس Z10

نقاط قوت

طراحی زیبا و مستحکم

نمایشگر با کیفیت قابل قبول

حسگر اثر انگشت با سرعت و دقت بالا

سخت افزار خوب با رم 6 گیگابایت

باتری با شارژدهی مناسب

زمان شارژ شدن کوتاه‌تر از رقبا

 

نقاط ضعف

عملکرد دوربین نامناسب

قفل تشخیص چهره کند

اسپیکر می‌توانست بهتر باشد

 

نوشته نقد و بررسی گوشی جی پلاس Z10: رو به تکامل! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.

بررسی لپ‌تاپ گیمینگ لنوو Legion 5: بچه اژدها!

لپ‌تاپ‌های گیمینگ میان‌رده بی‌دلیل این القاب را یدک نمی‌کشند. میان‌رده بودن آن‌ها حاصل از پایین آوردن قیمت از طریق کاهش توان یا متریال موجود در آن لپ‌تاپ‌هاست؛ درست مثل لپ تاپ لژیون 5 لنوو که امروز قصد بررسی آن را داریم.

اما علاوه بر آن لقب دیگر این لپ‌تاپ‌ها گیمینگ است، بدان معنا که از لحاظ توان اجرایی باید به یک حداقل مطلوبی برسد. پس کمپانی طراح و سازنده چالش سختی پیش روی خود دارد چرا که با دستانی به نسبت بسته باید یک لپ‌تاپ توانا خلق کنند.

کمپانی لنوو در سال‌های اخیر توجه‌های بسیاری را در حوزه لپ‌تاپ‌های گیمینگ با سری لژیون به خود جلب کرده است. از پایین‌رده تا پرچم‌دار، این سری توانسته است بسیاری از کاربران را راضی کند. در این مقاله قصد داریم عملکرد لنوو در ساخت یک لپ‌تاپ میان‌رده متعادل را مورد بررسی قرار دهیم. با آی‌تی‌رسان و بررسی لپ تاپ لژیون 5 لنوو همراه باشید.

جدول مشخصات لپ تاپ لژیون 5 لنوو

ابعاد
 365 در 275 در 25 میلی‌متر
وزن
 2.39 کیلوگرم
صفحه نمایش
 صفحه IPS با اندازه 15.2 اینچ، رزولوشن 1920 در 1080
پردازنده (CPU)
Intel Core i7-10750H
گرافیک (GPU)

 NVIDIA GTX 1660 TI

حافظه اصلی
 SSD 512GB
رم
 8 گیگابایت DDR4
سیستم عامل
 ویندوز 10
دوربین وبکم
 HD 720P
باتری
 60 وات‌ساعت با شارژر 230 واتی

طراحی

برخلاف بسیاری از لپ‌تاپ‌های گیمینگ، لنوو ترجیح داده تا ظاهر خود را ساده و جدی‌تر جلوه دهد و فریاد «من یک لپ‌تاپ گیمینگ هستم» را کنار بگذارد. اما به این معنا نیست که لپ‌تاپ را خالی از هر عنصر گیمینگ گذاشته باشد.

در گوشه بالا سمت چپ، پشت صفحه این لپ‌تاپ یک لوگوی Legion را می‌بینیم که در زاویه‌های مختلف رنگ‌های متفاوتی را از خود بازتاب می‌کند. همچنین در پایین و سمت راست این لپ‌تاپ یک لوگو کوچک لنوو را مشاهده می‌کنیم.

خود صفحه یک رنگ مشکی-نوک‌مدادی مات دارد که در ظاهر اثر انگشتی جذب نمی‌کند اما وقتی در تابش نور قرار می‌گیرد، می‌بینید که کلی لک به خود گرفته است که به سختی نیز پاک می‌شوند. در کل جنس تمامی قسمت‌های این لپ‌تاپ از پلاستیک بوده و پشت صفحه نیز از این قائده مستثنی نیست. پلاستیک به کار رفته باکیفیت و محکم است اما همچنان حس میان‌رده بودن را منتقل می‌کند که طبیعی است.

بررسی لپ تاپ لژیون 5 لنوو

همچنین با لپ‌تاپی با لبه‌ها تیز سروکار داریم و لبه صفحه پشتی از معدود خمیدگی‌های این لپ‌تاپ است. یکی دیگر از خصوصیات این صفحه، قطر نسبتا زیاد آن است که کمی حس نا‌خوشایندی به کاربر می‌دهد.

پایین این صفحه به استوانه باریکی می‌رسد که لولا نیز در همین استوانه قرار دارد و در دو انتهای آن شاهد لوگو کوچکی از لژیون هستیم.

در عقب این صفحه به یک سطح ساده می‌رسیم که پایین آن خروجی‌های هوا تعبیه شده‌اند. در این سطح که از پلاستیکی بافت‌دار و زبر استفاده شده است و شاهد علامت‌های سفیدی هستیم که هر کدام کاربرد پورت زیر خود را نشان می‌دهند.

از دو سمت چپ و راست که لپ‌تاپ را نگاه کنیم، در هر سمت یک پله می‌بینیم که انگار لپ‌تاپ را به دو قسمت عقب و جلو تقسیم کرده است. قسمت عقب شامل چهار خروجی هوا و لبه پشتی می‌شود که دو تا از این خروجی‌های هوا نیز در همان لبه پشتی و در کنار پورت‌های عقب جا خوش کرده‌اند. در قسمت جلو نیز پورت‌های کناری و لبه خالی جلو را می‌بینیم.

از یکی از لبه‌های کنار که نگاه کنیم و از عقب به جلو بیاییم، متوجه می‌شویم که لپ‌تاپ جوری طراحی شده که انگار تا رسیدن به پله ارتفاع کم و از پله به بعد ارتفاع زیاد می‌شود.

بررسی لپ تاپ لژیون 5 لنوو

در زیر این لپ‌تاپ سوراخ‌های دایروی نسبتا بزرگی را می‌بینیم که زیر آن‌ها سوراخ‌های ریزی وجود دارد که همگی برای ورود هوا بوده و این کار را به خوبی انجام می‌دهند. نگه دارنده‌های بلندی در زیر این لپ‌تاپ به کار رفته که علاوه بر جلوگیری از تکان خوردن آن بر روی سطوح، باعث راحت‌تر وارد شدن هوا به درگاه‌های فن می‌شوند. همچنین پله‌های کناری را می‌بینیم که تا زیر لپ‌تاپ نیز ادامه یافته‌اند.

پایین صفحه نمایش را که نگاه کنید، در وسط شاهد یک لوگوی دیگر از لژیون خواهید بود. پایین کیبورد نیز در سمت چپ عبارت Audio by HARMAN و در سمت راست یک لوگو دیگر لنوو را می‌بینیم به همان شکلی که پشت لپ‌تاپ بود.

ظاهر نسبتا ساده این لپ‌تاپ آن را علاوه بر بازی، برای دیگر استفاده‌ها نیز مانند تدوین و تولید محتوا بهتر جلوه می‌دهد.

حمل و نقل این لپ‌تاپ در کل آسان اما نسبت به دیگر لپ‌تاپ‌های 15 اینچ سخت‌تر است و آن نیز به دلیل گیمینگ بودن لپ‌تاپ ایراد محسوب نمی‌شود. ابعاد این لپ‌تاپ 25 در 275 در 365 میلی‌متر و وزن آن 2.39 کیلوگرم است. با توجه به وزن لپ‌تاپ، استفاده از آن هنگامی که روی پاها قرار گرفته ممکن است اما در دراز مدت خسته کننده خواهد شد با این حال در هنگام بازی پیشنهاد نمی‌شود که در این حالت از لژیون 5 استفاده کنید چرا که ورودی هوای زیر آن پوشیده خواهد شد.

پورت‌ها و ورودی‌ها

تعداد و تنوع پورت‌ها در این لپ‌تاپ بسیار قابل تقدیر و خوب است.

در لبه سمت چپ این لپ‌تاپ یک پورت USB 3 Gen 1 Type-A و یک درگاه جک 3.5 میلی‌متری هدفون وجود دارد. این پورت USB قابلیت شارژ معکوس دارد و می‌تواند همانند یک پاوربانک گوشی و دیگر گجت‌های شما را شارژ نماید.

در لبه پشتی نیز یک پورت LAN، یک پورت USB 3.2 Gen 2 type-c، دو پورت USB 3 Gen 1 Type-A، یک پورت HDMI 2.0b، پورت مستطیلی شارژر و یک پورت Kensington Lock تعبیه شده که برای قفل کردن فیزیکی لپ‌تاپ کاربرد دارد. در لبه سمت راست همچنین شاهد یک پورت USB 3 Gen 1 Type-A دیگر هستیم.

در کل تعداد پورت‌ها بسیار خوب و کافی است و تنها جای خالی‌ که حس می‌شود آن هم با توجه به ظاهر و سخت‌افزار مناسب تولید محتوایی که این لپ‌تاپ دارد، جای یک درگاه SD Card است. البته باید بدانید که این مدل از تاندربولت استفاده نمی‌کند و بنابراین نمی‌توانید از قابلیت‌های بسیار خوب این پورت بهره‌مند شوید.

کیبورد

یکی از نقاط قوت سری لژیون همیشه کیبورد آن بوده است. تایپ کردن با کیبورد این لپ‌تاپ حس بسیار خوبی دارد. سطح بخشی که دکمه‌ها بر روی آن قرار دارند، کمی از محل قرار گیری دست پایین‌تر است که شاید در حس خوب کار با این کیبورد بی‌تاثیر نباشد.

سطح دکمه‌ها صاف نبوده و مقداری خمیده است و یک پلاستیک نرم در ساخت آن‌ها به کار رفته پکه باعث راحت بودن کاربر می‌شود. اما اصلی‌ترین دلیل خوب بودن این کیبورد سوییچ‌های به کار رفته در آن است. ارتفاع آن بسیار مناسب بوده و در لحظه مناسب از مقاومت باز‌ می‌ایستد و در کل حس کلیک خوب و راحتی دارد به طوری که در بازه‌های طولانی تایپ یا بازی اصلا خسته‌تان نمی‌کند.

دکمه پاور در بالا و وسط این کیبورد قرار گرفته تا به اشتباه آن را فشار ندهید و علاوه بر آن، یک قابلیت جالب و بسیار کاربردی نیز دارد. ال‌ای‌دی استفاده شده در این دکمه می‌تواند سه رنگ را نمایش دهد. آبی، سفید و قرمز که هر کدام نشان دهنده یکی از حالت‌های خنک کنندگی و بازده است. این که می‌توان همواره حواسمان باشد که لپ‌تاپ بر روی چه حالتی است بدون آن که برنامه‌ای خاص را باز کنیم، بسیار خوب و کاربردی است.

با این که لپ تاپ لژیون 5 یک نمونه 15 اینچی است اما لنوو توانسته تا یک Numpad نیز برای کیبورد قرار دهد که بسیار قابل تقدیر است. وجود نام‌پد اما باعث نزدیکی دکمه‌ها به یکدیگر و فشردگی نشده و همچنان فاصله دکمه‌ها مناسب و راحت است تا به اصطلاح با یک کیبورد کامل و جزیره‌ای طرف باشیم.

به جز کلید‌های جهت، تمامی دکمه‌ها در یک مستطیل با نظم چیده شده‌اند و این دکمه‌های جهت، بر خلاف دیگر کمپانی‌ها مانند ایسوس که این کار را می‌کنند با اندازه کامل طراحی شده و دسترسی به آن‌ها راحت‌تر است.

نسخه‌ای که در آی‌تی‌رسان بررسی شد، بر روی کیبوردش حروف فارسی را نداشت و برای اینکار باید از برچسب استفاده کنید که با توجه خمیدگی دکمه‌ها کمی مشکل‌ساز خواهد بود. در کل، عدم حضور حروف فارسی روی کیبورد موجب شده تا با یک کیبورد تمیز و به اصطلاح خلوت طرف باشیم.

این کیبورد همچنین RGB ناحیه‌ای دارد. به آن معنا که دکمه‌ها به 4 دسته تقسیم شده و شما می‌توانید برای هر بخش یک رنگ تایین کنید و نه برای هر دکمه. حالت‌هایی نیز که برای نورپردازی آن می‌توانید تعیین کنید، شامل Rainbow ،Breathing ،Static و… می‌شود.

سه حالت برای شدت نور این کیبورد وجود دارد که شامل خاموش، متوسط و زیاد می‌شود که حقیقتا متوسط و زیاد آن تفاوت چندانی ندارند. در کل نورپردازی کیبورد این لپ‌تاپ کم شدت است که در این بازه قیمتی زیاد مشکل‌ساز نیست و کار را راه می‌اندازد.

تاچ‌پد

تاچ‌پد لپ تاپ لژیون 5 کار راه انداز و خوب است. اندازه آن نیز بزرگ و دقتش بالاست. جنس آن از پلاستیک بوده و مقداری بافت دارد. کلید‌های فیزیکی برای کلیک‌های راست و چپ طراحی شده که طبیعتا باعث می‌شود که کلیک در قسمت‌های بالایی تاچ‌پد سخت‌تر باشد. اما حرکت دادن انگشت هنگامی که دکمه آن را فشار داده‌اید سخت است و با قطعی مواجه می‌شود.

همچنین این تاچ‌پد از چند انگشت و تمام جسچر‌های ویندوز 10 و 11 پشتیبانی می‌کند. در مجموع می‌توان به تاچ‌پد این مدل نمره قبولی داد اما خب اکثر گیمرها یا از گیم‌پد استفاده کرده و یا با ماوس بازی می‌کنند.

لولا

همانطور که اشاره شد، زیر صفحه نمایش یک لوله استوانه‌ای شکل قرار دارد که دو لولا در سمت چپ و راست آن پنهان شده‌اند. این لولا‌ها محکم هستند و هنگام تایپ و بازی، صفحه‌نمایش تکان نمی‌خورد. اما هنگام باز کردن لپ‌تاپ با یک دست، مقداری قسمت پایینی از روی سطح بلند می‌شود و در کل انجام این کار مشکل است.

همچنین جنس این لوله و لولا‌های داخلش کمی بد به نظر می‌رسد و حس ارزان قیمت بودن را منتقل می‌کند. یکی از نقات قوت این لولا اما توانایی باز شدن تا 180 درجه است که این انتخاب را به شما می‌دهد که در هر زاویه‌ای که دوست دارید از آن استفاده کنید.

وب‌کم و میکروفون

بر خلاف برخی مدل‌های ایسوس، در بالای صفحه نمایش لپ تاپ لژیون 5 یک وب‌کم قرار گرفته است. این وب‌کم قابلیت تصویربرداری با کیفیت HD را دارا بوده و عملکرد قابل قبولی دارد. همچنین لنوو یک کلید فیزیکی کشویی بر روی این دوربین گذاشته که می‌توان با این کلید جلوی وب‌کم را پوشاند تا از امنیت بیشتری برخوردار شد.

همچنین در زیر صفحه نمایش دو میکروفون قرار گرفته است که صدا را به صورت قابل قبولی منتقل می‌کنند.

صفحه نمایش

صفحه نمایش لپ تاپ Legion 5 یک پنل IPS LCD با رزولوشن 1920 در 1080 است که می‌توان از آن به عنوان یک نمایشگر خوب یاد کرد. حاشیه‌های بالا مقداری قطور‌تر از حاشیه‌های کناری است و در کل اندازه حاشیه‌ها را نه می‌توان باریک و نه قطور خواند.

روشنایی این صفحه نمایش نزدیک به 300 نیت بوده که عددی خوب تلقی می‌شود و به همراه روکش ماتی که دارد، نور را بازتاب نکرده و از آسیب به چشم جلوگیری می‌کند، می‌توان تا حدی برای استفاده در فضای باز نیز بر روی آن حساب کرد. گرچه اکثر مواقع از لپ‌تاپ‌ها در فضای باز استفاده نمی‌شود.

نرخ تازه سازی این صفحه نمایش 120Hz بوده که برای کارت گرافیک موجود کاملا پاسخگو و مناسب است.

بررسی لپ تاپ لژیون 5 لنوو

همچنین sRGB این پنل 90 درصد و ARGB آن 75 درصد است که اعدادی بسیار خوب‌ هستند و در نتیجه این لپ‌تاپ را تبدیل به مورد مناسبی برای ادیت عکس و ویدئو می‌کنند. در زوایای مختلف، اندکی دیدن جزئیات سخت می‌شود اما آنقدر زیاد نیست که باعث آزار شود.

پردازنده

Core i7-10750H پردازنده‌ای از نسل 10 اینتل بوده که در لپ تاپ لژیون 5 استفاده شده است. این پردازنده دارای 6 گیگابایت حافظه اختصاصی بوده و فرکانس آن از 2.6 تا 5 گیگاهرتز است.

این پردازنده اینتل 6 هسته و 12 ترد دارد. همچنین از 12MB کش اینتل اسمارت برخوردار است. IGPU به کار رفته در این پردازنده Intel UHD Graphics 630 است که در دو نسل پیشین I7 به کار رفته بود. این پردازنده گرافیکی برای بازی طراحی نشده و صرفا برای کار‌های سبک قابل استفاده است. UHD Graphics 630 تا 3 مانیتور 4K را پشتیبانی می‌کند و فرکانس آن از 350MHz تا 1150MHz است.

در پردازش‌های Single Core این پردازنده مشابه Ryzen 7 3700X و در پردازش‌های Multi Core مشابه Ryzen 5 5500U عمل می‌کند.

این CPU برای بازی تمامی نیاز‌های شما را برطرف خواهد کرد. همینطور می‌توان در رندرینگ و تولید محتوا نیز بر روی آن حساب باز کرد. در برنامه‌های مختلف مانند فتوشاپ، پریمیر و آتوکد شما می‌توانید از این لپ‌تاپ استفاده کنید و اجرای روانی هم تجربه خواهید کرد. مصرف برق این لپ‌تاپ به طور معمول 65 وات است اما می‌تواند تا 214 وات افزایش یابد.

در بنچمارک‌ها این پردازنده عملکرد خوبی داشت. در Cinebench 15 امتیاز 195 در Single core و امتیاز 1254 را در Multi core دریافت کرد. همچنین این CPU امتیاز 462 در Single Core و امتیاز 2685 در Multi Core را در Cinebench 20 به دست آورد. این امتیاز‌ها همگی خبر از کارآمدی این CPU می‌دهند و این لپ‌تاپ را قدمی دیگر به یک لپ‌تاپ مناسب برای تولید محتوا و کار‌ها نرم افزاری نزدیک می‌کند.

10750H همینطور در بنچمارک Blender BMW عدد 00:05:19 را ثبت کرد که عددی قابل انتظار، با توجه به نتایج Cinebench بود که قابل تقدیر است.

در PCmark 10 نیز این پردازنده امتیاز کلی 5196 را دریافت کرد. این پردازنده در بخش‌های کلی ملزومات که خود شامل استارتاپ اپ‌ها، نمایش ویدئو و وب‌گردی می‌شد؛ امتیاز 7915، در تولید و بهره‌وری امتیاز 6722 و در تولید محتوای دیجیتال که خود شامل ادیت ویدئو و عکس و رندرینگ می‌شد، امتیاز 8170 را دریافت کرد.

پردازنده گرافیک

GTX 1660 TI انویدیا به عنوان GPU این لپ‌تاپ در نظر گرفته شده است. این کارت گرافیک در این بازه قیمتی بهترین کارت‌گرافیکی است که می‌توانید بر روی یک لپ‌تاپ تهیه کنید.

با این پردازنده گرافیکی می‌توانید اکثر بازی‌های روز را روی تنظیمات High و حتی Ultra با فریم‌ریت قابل قبولی تجربه نمایید. در عنوان‌های جدید بر روی تنظیمات High قادر خواهید بود تا با این لپ‌تاپ فریم ریتی در بازه 45 را کسب کنید که عدد مطلوبی در این بازه قیمتی به حساب می‌آید.

همچنین در بازی‌های رقابتی آنلاین 1660Ti کاملا شما را راضی خواهد کرد و روی بالاترین تنظیمات، فریم‌ریت بسیار خوبی خواهد داشت.

لپ تاپ لژیون 5

همانطور که از نام این کارت گرافیک پیداست، پسوند RTX را نمی‌بینیم. این کارت گرافیک برخلاف سری‌های 2000 و 3000 انویدیا برای پردازش بازی‌هایی که از ری‌تریسینگ استفاده می‌کنند، طراحی نشده است و اگر گزینه ری‌تریسینگ را در بازی تیک بزنید با فریم‌ریتی زیر 20 مواجه خواهید شد که قابل تجربه نخواهد بود.

اگر می‌خواهید بیشتر در مورد ری‌تریسینگ و نحوه کارکرد آن بدانید این مقاله را مطالعه کنید.

البته این را نیز در نظر داشته باشید که کارت گرافیک‌های سری 2000 لپ‌تاپ نیز نمی‌توانند به درستی از پس ری‌تریسینگ برآید. به همین دلیل اگر فقط برای تجربه این نورپردازی قصد صرف هزینه بیشتر و ارتقا به نسل بعدی کارت گرافیک‌های انویدیا را دارید، پیشنهاد می‌کنیم که صرف نظر کنید. درکل میان کارت گرافیک‌های لپ‌تاپ تنها سری 3000 می‌تواند یک تجربه درست از ری‌تریسینگ را ارائه دهد.

این کارت گرافیک دارای 6GB حافظه GDDR6 بوده و Memory clock آن 1500MHz است. Base Clock این GPU نیز 1455MHz و Boost Clock آن 1590MHz است. همچنین این اعداد و ارقام از طریق مصرف برق 80 وات این پردازنده به دست می‌آیند.

در آخرین عنوان سری Forza یعنی Horizon 5 کارت گرافیک این لپ‌تاپ عملکرد خیره کننده‌ و فراتر از انتظاری از خود نشان داد که در ادامه مشاهده می‌کنید. هرچند که در حالت Insane که در این بازی از Ultra نیز بالاتر محسوب می‌شود با اضافه شدن عناصر گرافیکی بیشتر و نورپردازی سنگین‌تر، 1660Ti نتوانست پردازش قابل قبولی از خود ارائه دهد.

در بنچمارک نیز این پردازنده عملکرد قابل قبول و قابل انتظاری از خود نشان داد. در بنچمارک 3D Mark Time Spy این لپ‌تاپ امتیاز کلی 5728 و کارت گرافیک آن امتیاز 5618 را دریافت کرد.

خنک کنندگی

سیستم خنک کننده لپ‌ تاپ لژیون 5 یک سیستم به نسبت کم صدا و با این حال کارآمد است. ۴ عدد خروجی هوا که دو عدد از آن‌ها در پشت و دو عدد در طرفین راست و چپ این دستگاه قرار دارد. در کل 3 حالت برای توان و خنک کنندگی این لپ‌تاپ تعریف شده که می‌توانید بسته به نیاز خود یکی از این سه حالت را انتخاب نمایید.

در حالت Quiet همانطور از نامش پیداست، صدایی از فن نخواهید شنید اما عملکرد سیستم نیز خیلی کاهش میابد و بیشتر برای وب‌گری و تماشای ویدئو مناسب خواهد بود.

حالت Balance نیز حالت پیشفرض لپ‌تاپ است که می‌توانید برای کار‌های سنگین‌تر از این حالت استفاده کنید. برای مثال ادیت عکس یا ویدئو سبک و بازی‌های سبک از کارهاییست که می‌توانید در این حالت انجام دهید.

در نهایت حالت Performance ارائه شده است که بهترین توان لپ‌تاپ را در اختیار شما خواهد گذاشت. پیشنهاد می‌شود که حتما هنگام بازی از این حالت استفاده کنید تا با ضعفی در اجرا بازی‌ها مواجه نشوید. توجه داشته باشید که از این حالت فقط با اتصال شارژر می‌توانید استفاده کنید.

پیش‌تر ذکر شد که شما می‌توانید با نگاه به دکمه پاور این لپ‌تاپ متوجه شوید که در کدام یک از این سه حالت قرار دارد. همچنین با میانبر FN+Q شما می‌توانید بین این سه حالت جابه‌جا شوید.

Legion 5 لپ‌تاپ به نسبت کم صدایی است و در حالت پرفورمنس و در حال اجرای بازی سنگینی هم که باشد، صدایش شما را زیاد آزار نخواهد داد. البته که تمامی این توصیفات نسبت به دیگر لپ‌تاپ‌های گیمینگ انجام می‌شود و توقع یک لپ‌تاپ ساکت را نداشته باشید. به هر حال با لپ‌تاپی گیمینگ روبه‌رو هستیم. همچنین هنگام استفاده زیر لپ‌تاپ کاملا خنک بوده و دمای کلی لپ‌تاپ مناسب است. اما میانه کیبورد مقداری داغ خواهد شد که ممکن است آزار دهنده باشد.

رم

کانفیگی که ما از این لپ‌تاپ داشتیم و اکثرا هم در بازار پیدا می‌شود، دارای 8 گیگابایت رم DDR4 بود. 8 گیگ رم اما امروزه پاسخگوی اکثر نیاز‌ها نخواهد بود. برای بازی کردن مخصوصا با عنوان‌های جدید 16 گیگ نیاز است و نبودش باعث فریم دراپ‌های ناگهانی خواهد شد. برای تدوین و تولید محتوا این موضوع جدی‌تر نیز می‌شود. وجود 16 گیگابایت رم به بالا برای کار با نرم‌افزار‌های گرافیکی حیاتی است.

اگر می‌خواهید یکی دیگر از عوامل فریم دراپ و راه حل آن را بشناسید این مقاله را مطالعه کنید.

این لپ‌تاپ دو اسلات رم دارد که یکی از آن‌ها با رم 8 گیگ پر شده اما قابل تعویض است و تا 64 گیگابایت رم پشتیبانی می‌شود. یعنی می‌توانید رم دستگاه را خودتان ارتقا داده و 2 رم 32 گیگابایتی روی آن قرار دهید و لذت ببرید.

حافظه

لپ‌ تاپ لژیون 5 دارای 512 گیگابایت حافظه SSD M.2 PCI-E GEN 3 است که برای شروع مناسب است اما قطعا نیاز به ارتقا خواهد بود مخصوصا اگر قصد دارید چندین بازی روی آن نصب کنید. به جز درگاهی که این SSD در آن قرار گرفته، یک اسلات SSD M.2 و یک اسلات HDD یا SATA SSD تعبیه شده تا بتوانید با هر نوعی از حافظه که تمایل دارید لپ‌تاپ خود را ارتقا دهید.

همچنین عملکرد اس‌اس‌دی که بر روی این لپ‌تاپ قرار دارد، بسیار خوب بود و در بنچمارک Crystal Disk Mark سرعت خوب 3514.35MB/s در خواندن و سرعت 873.12MB/s در نوشتن اطلاعات را کسب کرد.

باتری

این لپ‌تاپ دارای یک باتری با ظرفیت 60 وات ساعت است. در تست وب‌گردی با WIFI در حالت آزمایشگاهی این مدل می‌تواند تا هفت ساعت و 27 دقیقه دوام بیاورد اما در استفاده روزمره و در حالتی که نخواهید بازی کنید، این مدل کمی بیش از 3 ساعت با شما همراه خواهد بود. برای بازی کردن نیز این روزها همه می‌دانند که روی باتری نمی‌توانید نهایت قدرت لپ‌تاپ را داشته باشید و اصلا توصیه نمی‌شود که بدون شارژر بازی کنید. با این حال در این حالت نهایتا یک ساعت لپ‌تاپ شارژدهی خواهد داشت.

این لپ‌تاپ همچنین یک شارژر بزرگ و سنگین 230 واتی داشته که به شارژ شدن آن بسیار سرعت می‌بخشد. وزن این شارژر 0.942 کیلوگرم است که در کنار خود لپ‌تاپ ترکیبی نسبتا سنگین برای جا‌به‌جایی ایجاد می‌کنند.

همچنین یکی از نکات منفی کوچک در مورد شارژر این لپ‌تاپ، مستطیلی بودن پورت آن است که استفاده از آن را نسبت به شارژر‌های دایروی سخت‌تر می‌کند.

اسپیکر

بر روی بدنه این لپ‌تاپ در زیر کیبورد اشاره کردیم که اسپیکر‌هاب این دستگاه با همکاری HARMAN تولید شده که سابقه درخشانی در تولید ابزار صوتی دارد. اما آیا این کارنامه درخشان اینجا نیز خودنمایی می‌کند؟ باید گفت که اینطور نیست. درست است که از اسپیکر لپ‌تاپ نباید توقع خیلی زیادی داشت اما برای مثال در سری استریکس ایسوس شاهد اسپیکر‌های به مراتب بهتری هستیم.

بررسی کامل ROG Strix G713QM ایسوس را در این مقاله مطالعه کنید.

اسپیکر‌ها در دو طرف لپ‌تاپ وجود دارند و با خود می‌گویید که پس صدا مانند بسیاری از لپ‌تاپ‌ها که اسپیکر در زیرشان قرار دارد، بم نخواهد شد اما همچنان مقداری صدا بم است و انگار چیزی مانع وضوح کامل صدا می‌شود. با این حال بلندی صدا بسیار خوب بوده و تفکیک به درستی انجام می‌شود. همچنین این اسپیکر‌ها از دالبی اتموس پشتیبانی می‌کنند که صدایی فراگیر را در اختیار شما می‌گذارد.

نرم افزار لپ تاپ لژیون 5 لنوو

Lenovo Vantage

برنامه اصلی‌ که در اختیار شما گذاشته شده تا لپ‌تاپ خود و قابلیت‌هایش را کنترل کنید، لنوو ونتیج است. در این نرم افزار شما می‌توانید بین حالت‌های خنک کنندگی سوییچ کنید، RGB کیبورد خود را تنظیم کنید، باتری را برای عمر بیشتر تنظیم کنید که تا حدود 60 درصد شارژ شود، سخت افزار خود را رصد کنید، تاچ‌پد را قفل کنید و دیگر تنظیمات کوچک را اعمال نمایید.

در کل امکاناتی که ونتیج به کاربر معمولی می‌دهد راضی کننده است اما برای کاربر حرفه‌ای‌تر که می‌خواهد دما رصد کند و یا مقداری سیستم خود را  OverClock کند این برنامه آپشن‌ها و اطلاعات کمی در اختیارمان می‌گذارد.

جمع بندی بررسی لپ تاپ لژیون 5 لنوو

در کل لپ تاپ لژیون 5 لنوو را با توجه به قیمتی که دارد، می‌توان به بسیاری از افراد پیشنهاد کرد. لپ‌تاپ برای بازی آنلاین بسیار پاسخگو بوده و برای اجرای بازی‌های جدید با هزینه کم مورد مناسبی است. همچنین لنوو تصمیماتی ضد‌ و‌ نقیض در مورد کاربری این لپ‌تاپ برای تولید محتوا گرفته است. از طرفی صفحه نمایشی خوب و سخت افزاری پر‌توان را ارائه داده اما از سوی دیگر نبود درگاه SD Card و رم 8 گیگابایتی (که البته قابل ارتقاست) باعث تعلل در خرید می‌شود. با این حال ایراداتی که وارد شد، غیرقابل حل نیست و می‌توان با صرف هزینه بیشتر با آن کنار آمد.

 

نقاط قوت

صفحه نمایش مناسب برای تولید محتوا

کیبورد خوش‌ ساخت

پردازنده (CPU) قوی

کارت گرافیک خوب با توجه به قیمت

سیستم خنک کنندگی بدون ایراد

نقاط ضعف

حافظه و رم پایین‌تر از حد انتظار

جذب اثر انگشت در پشت صفحه

نبود درگاه SD Card

لولای در ظاهر بی‌کیفیت

نوشته بررسی لپ‌تاپ گیمینگ لنوو Legion 5: بچه اژدها! اولین بار در اخبار فناوری و موبایل پدیدار شد.