حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت دوم)

حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت دوم)

همانطور که در قسمت قبلی گفته شد تمامی انسانها در زندگی نقشهایی بر عهده دارند و تمام جهان صحنه ای است که آدمی بر آن قدم گذاشته و نقش خود راپذیرفته و به بهترین نحو ممکن آن نقش را ایفا می کند. اما علاوه بر این گفتیم افرادی وجود دارند که یک گام فراتر رفته و علاوه بر نقش خود ، نقش افراد مختلف  اجتماع را نیز  گاهی بر عهده می گیرند و وارد سطحی دیگر از زندگی شده و به موقعیتی به مفهوم بازی در بازی شده و گفتیم که اینان به ابزار نیاز دارند. بدن، بیان  تربیت حس و میمیک (چهره) ابزار اصلی بازیگر بوده و بدون این ابزار در واقع بازیگر نخواهند بود و توفیق چندانی نخواهند یافت. حال در این قسمت می خواهیم به این مطلب بیشتر پرداخته و ببینیم بازیگران سینما و تلویزیون ما تا چه اندازه دارای این ابزار بوده و چند درصد فاقد آن هستند و دیگر اینکه بدون ابزار چه ترفندهایی را به کار می برند و چگونه در این عرصه گاهی ترکتازی هم می کنند؟

بیشتر بخوانید...

بیشتر بخوانید...

اگر بخواهید واقعا و حقیقتا بدانید چند درصد از بازیگرانی که در حال حاضر در سینما و تلویزیون فعالیت داشته و در عین حال دستمزدهای میلیونی گرفته و در برخی مواقع پرکار هم بوده اند دارای این ابزار هستند باید بگویم درصد بسیار بسیار کمی دارای ابزار بازیگری بوده

اگر بخواهید واقعا و حقیقتا بدانید چند درصد از بازیگرانی که در حال حاضر در سینما و تلویزیون فعالیت داشته و در عین حال دستمزدهای میلیونی گرفته و در برخی مواقع پرکار هم بوده اند دارای این ابزار یعنی هنر بازیگری هستند باید بگویم درصد بسیار بسیار کمی دارای ابزار بازیگری بوده و درصد بسیار بالایی از این بازیگرها در واقع بازیگرنما بوده و بیشتر به کاسبی و یا عقده گشایی مشغولند نه هنر بازیگری زیرا حکایت هنر بازیگری حکایتی پر فراز و نشیب است.

درصد بسیار بالایی از این بازیگرها در واقع بازیگرنما بوده و بیشتر به کاسبی و یا عقده گشایی مشغولند نه هنر بازیگری زیرا حکایت بازیگری حکایتی پر فراز و نشیب است.

متاسفانه از آنجا که در ایران هنر را بیشتر مقوله ای ذوقی دانسته و نه مقوله ای علمی و دانش بنیان و حتی با وجود دانشگاههایی که در آنها هنر تدریس می کنند و در واقع هنر نیز مانند فیزیک، شیمی، ریاضی و غیره دارای واحد درسی و تخصصی بوده و افرادی به عنوان هیات علمی در عرصه آموزش این رشته مشغول به فعالیت بوده اما همچنان نگاه به مقوله هنر نگاه سنتی بوده است.

در شیوه سنتی افرادی که تا اندازه ای دارای ذوق هنری بوده، بر اساس غریزه دست به آفرینش اثر هنری زده و گاهی موفق هم بوده اند. این دسته از افراد با چنین نگاهی به هنر، مقوله بازیگری را اعمال و رفتاری غریزی می دانند در حالیکه امروزه در دنیا بصورت بسیار تخصصی به تدریس هنر بازیگری پرداخته و از این رویه نتیجه دلخواه را نیز گرفته اند. اما در ایران همچنان عرصه هنر عرصه مرید و مرادی و مرشد و بچه مرشد بوده و فاقد مکانیزمی روشن و شفاف بوده است. عدم یک مکانیزم و ساختار مشخص باعث شده هر فرد بی استعداد و ناتوانی به دلیل امتیازاتی دیگر که داشته وارد این عرصه شده و به خودنمایی بپردازد.

متاسفانه از آنجا که در ایران هنر را بیشتر مقوله ای ذوقی دانسته و نه مقوله ای علمی و دانش بنیان و حتی با وجود دانشگاههایی که در آنها هنر تدریس می کنند و در واقع هنر نیز مانند فیزیک، شیمی، ریاضی و غیره دارای واحد درسی و تخصصی بوده و افرادی به عنوان هیات علمی در عرصه آموزش این رشته مشغول به فعالیت بوده اما همچنان نگاه به مقوله هنر نگاه سنتی بوده است.

امروزه بازیگری و هنر بازیگری در دانشگاهها و کنسرواتوارها تدریس شده و در تمام دنیا هر فرد علاقمندی به صرف علاقمند بودن نمی تواند وارد این عرصه پر فراز و نشیب شود، زیرا در آنجا برای هرکاری معیارها و شاخص هایی وجود دارد و همچنین عرصه هنر نیز مانند دیگر رشته ها امری تخصصی بوده و فرد می بایست از استاندارد لازم برخوردار باشد تا بتواند وارد عرصه مورد نظر خود شود.

در دنیا اینگونه نیست که هر نالایقی برای تفنن و سرگرمی و جاه طلبی قدم در زمین بازیگری بگذارد و بدون هیچگونه امتیاز و توانایی به راحتی نقش گرفته و خود را بازیگر قلمداد کند.

در دنیا اینگونه نیست که هر نالایقی برای تفنن و سرگرمی و جاه طلبی قدم در زمین بازیگری بگذارد و بدون هیچگونه امتیاز و توانایی در هنر بازیگری به راحتی نقش گرفته و خود را بازیگر قلمداد کند. در دنیا هر موضوعی دارای سطحی استاندارد بوده و همه جا بر مبنای آن عمل می شود؛ اما ما در ایران فاقد سطحی تعریف شده به عنوان سطح استاندارد هستیم و بیشتر بر اساس روابط پیش می رود و لذا امروزه به جایی رسیده ایم که متاسفانه همان افراد نالایق خود را بازیگر پنداشته و در  عرصه حرفه ایی خود را بیش از اندازه باور داشته باشند.

در دنیا هر موضوعی دارای سطحی استاندارد بوده و همه جا بر مبنای آن عمل می شود؛ اما ما در ایران فاقد سطحی تعریف شده به عنوان سطح استاندارد هستیم و بیشتر بر اساس روابط پیش می رود و لذا امروزه به جایی رسیده ایم که متاسفانه همان افراد نالایق خود را بازیگر پنداشته و در عرصه حرفه ایی خود را بیش از اندازه باور داشته باشند.

این مشکل و معضل اساسی سینما و تلویزیون ایران است که روز به روز نیز همچون غده ای سرطانی در حال رشد بوده و خدا می داند که چند صباحی دیگر از هنر پر فراز و نشیب بازیگری چه برجای خواهد ماند. و البته این مشکل چند سویه دارد اولا کارگردانان و تهیه کنندگانی که به دلیل تامین گیشه، بیشتر به دنبال مانکن بوده و نه بازیگر و لذا فقط به فیزیک فرد توجه داشته و قصد دارند تمام نقاط ضعف اثر خود را با تصاویر مانکن های زیبا و دارای گیشه بپوشانند و در این میان هیچ کارگردان، بازیگر و اصولا هنرمندی به این وضعیت نه تنها واکنش نشان نداده بلکه در بعضی موارد استقبال نیز می کنند.

سویه دیگر همانطور که گفتیم نداشتن معیار و شاخص برای این عرصه است. به عنوان مثال مگر می شود که هرکسی سرش را پایین انداخته و وارد سازمان انرژی اتمی بشود و بخواهد بدون هیچ تحصیلات مرتبطی در این زمینه فعالیت کند و یا به جای مهندس عمران مشورت بدهد، نقشه کشی کند و برج بسازد. مگر می شود که برای خودت مطبی راه انداخته و بدون هیچگونه علم و دانش پزشکی، به طبابت مشغول شوی و مگر می توان ادامه داد؟ قطعا مراکزی هستند که صلاحیت ایشان را زیر سوال ببرند و او را یکروزه از آن حوزه اخراج کنند. اما در عرصه هنر متاسفانه گفتیم که ما معیار نداریم، سطح استاندارد تعریف شده ای نداریم و هر بیسوادی در زمینه هنری به خود اجازه دخول می دهد و دستمزدهای کلان نیز طلب می کند.

و اما سویه سوم جامعه است. در جامعه ای که طعم اثر هنری و همچنین  طعم کیفیت اثر هنری را از یاد برده اند  هر دغلکاری با ترفندهای مختلف مخاطب را فریب داده و اثری بسیار آبکی و بی ارزش را به او عرضه کرده و متاسفانه  مخاطب نیز  تصورش بر این است که خب حتما هنر همین است و جز این نیست. تصور می کند بازیگری همین لوده بازیها ست.

این مشکل و معضل اساسی سینما و تلویزیون ایران است که روز به روز نیز همچون غده ای سرطانی در حال رشد بوده و خدا میداند که چند صباحی دیگر از هنر پر فراز و نشیب بازیگری چه برجای خواهد ماند. و البته این مشکل چند سویه دارد اولا کارگردانان و تهیه کنندگانی که به دلیل تامین گیشه، بیشتر به دنبال مانکن بوده و نه بازیگر و لذا فقط به فیزیک فرد توجه داشته و قصد دارند تمام نقاط ضعف اثر خود را با تصاویر مانکن های زیبا و دارای گیشه بپوشانند و در این میان هیچ کارگردان، بازیگر و اصولا هنرمندی به این وضعیت نه تنها واکنش نشان نداده بلکه در بعضی موارد استقبال نیز می کنند.

با توجه به استقبال این سه سویه که سرنوشت هنر مملکت را رقم میزند کار به جایی می کشد که هر نا توانی خود را توانا جا بزند و برای همین است که هرکسی از هر عرصه ای وارد دنیای بازیگری می شود و بر همین اساس است که افراد ناتوان ما با پا بر روی صحنه گذاشته و خود را بازیگر می پندارد، این افراد در کمال ناتوانی پا به عرصه بازیگری گذاشته و جای هنرمندان توانمند و چیره دست را اشغال کرده و محصولی تهوع آور را به مخاطب عرضه می کند. و بدتر از همه اینکه فلان شخص تصور می کند که بازیگری همین است و چیز دیگری نیست و همچنان به بازی های بسیار بد خود ادامه داده و مخاطبان بسیاری نیز تماشا کرده و هنرمندان نیز بدون هیچگونه واکنشی پذیرفته و هیچکس لب به اعتراض نمی گشاید.

این بازیگرنماها نه ابزار بازیگری را در اختیار داشته و نه درک و فهم و شعور بازیگری را دارند و همچنان به کار ابلهانه خود ادامه داده و نمی دانند که چه خیانتی به هنر را مرتکب شده و از احساسات مردم عام سو استفاده کرده و خود را در نزد آنان بازیگر معرفی کرده و این عمل آیا جز کلاهبرداری است؟ مگر کلاهبرداری چیست؟ مگر خیانت به ملت چیست؟ مگر سواستفاده از احساسات مردم غیر از اینست؟ امروز این جاه طلبی ها و کاسبی ها و منفعت طلبی ها همچون سرطانی هنر را در میان چنگال خود گرفته و هر روز یک گام به مرگ هنر بازیگری نزدیکتر می شویم.

افراد ناتوانی که با اعتماد به نفس برای بازی در نمایش و یا فیلم آمده و نقش گرفته اما این فرد نمی تواند یک جمله را درست وصحیح ادا کند. اصلا نمی فهمد که چه می گوید و بیشتر مانند چوبی است در مقابل دوربین که بسیار ناشیانه و تصنعی جمله ها را بدون فهم بیان کرده و متاسفانه خود را در جرگه بازیگران می داند. و فاجعه بارتر اینکه خود را هنرمند می داند. این دسته از افرادی که به همین نحو وارد عرصه هنر شده مانند افلیجی هستند که فاقد دو پا بوده اما میخواهند در یک تیم فوتبال بازی کرده و انتظار دارند که آنها را مربی به عنوان مهاجم به زمین بفرستد. اگر چنین اتفاقی می تواند روی دهد این دسته افراد نیز می توانند بازی کنند.

افراد ناتوانی که با اعتماد به نفس برای بازی در نمایش و یا فیلم آمده و نقش گرفته اما این فرد نمی تواند یک جمله را درست وصحیح ادا کند. اصلا نمی فهمد که چه می گوید و بیشتر مانند چوبی است در مقابل دوربین که بسیار ناشیانه و تصنعی جمله ها را بدون فهم بیان کرده و متاسفانه خود را در جرگه بازیگران می داند. و فاجعه بارتر اینکه خود را هنرمند می داند. این دسته از افرادی که به همین نحو وارد عرصه هنر شده مانند افلیجی هستند که فاقد دو پا بوده اما میخواهند در یک تیم فوتبال بازی کرده و انتظار دارند که آنها را مربی به عنوان مهاجم به زمین بفرستد. اگر چنین اتفاقی می تواند روی دهد این دسته افراد نیز می توانند بازی کنند.

متاسفانه رفتار و واکنش جامعه سه سویه با این روند هنر بازیگری را به قعر چاه خواهد برد.

اگر فردی واقعا هنرمند باشد یقینا در عرصه بازیگری ماندگار خواهد شد و اگر ناتوان و نالایق باشد بعد از چند صباحی خاموش می شود. به عنوان مثال اگر در ذهن خود بازیگران را مرور کنید می بینید که امثال عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی، علی نصیریان، پرویز پرستویی، سوسن تسلیمی، اکبر عبدی، امین تارخ و بسیاری دیگر همواره از ابتدا تا به امروز به هنرنمایی مشغولند و همواره برای آنان نقش وجود دارد اما مرور کنید بسیاری از افراد نسل جوان را که تنها ویژگی آنها زیبایی چهره و اندام موزون و متناسب آنان بوده و ببینید تا کجا توانسته اند پیش روند. چقدر ماندگار شده اند؟ می بینید که امروز بسیاری از افراد که حضورشان نه به معنی توانمند بودن بلکه بستگی به عواملی دیگر داشته هیچکدام امروز نیستند و دسته ای که با علم و دانش و مهارت وارد این عرصه شده همواره فعال بوده و با نوسانات پایین به فعالیت هنری خود می پردازند.

بازیگر به عنوان یک متخصص نیازمند ابزاری چون بدن رها و آماده، بیانی شیوا و قدرتمند، چهره ای ورزیده و توانا جهت بروز احساسات و حسی تربیت و تقویت شده دارد تا بتواند به عنوان یک علاقمند به کسب دانش تحلیل و شخصیت پردازی و قدرت تخیل و خلاقیت و شناخت متدهای بازیگری بپردازد و پس از کسب توانایی های لازم بر صحنه قدم بگذارد و آنگاه می تواند بر صحنه بدرخشد و هنرمند قلمداد شود.

.

منبع: تکرا

نوشته حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت دوم) اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول)

حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول)
هنر بازیگری مقوله ای مربوط به امروز و دیروز نیست، بلکه از روز ازل با انسان زاده شده و تا روز ابد با او خواهد ماند و با پایان انسان، هنر بازیگری او نیز به پایان می رسد. از لحظه ای که فرد متولد می‌شود، بازیگری تنها ابزار اوست . هر زمان که کودک دچار مشکلی شده، با ابزار گریه مقصود خود را رسانده است.

در واقع کودک در فرآیند استفاده از این ابزار ارتباطی و تبدیل آن به نماد و نشانه جهت ارسال پیام خود به گیرنده و انتقال مفهوم و موضوع مدنظرش به خانواده و اطرافیان، تماما از مکانیزم بازیگری استفاده کرده و ارتباط برقرار می نماید. از زمان انسان غار نشین که با برگزاری آیینهای مختلف و اجرای نقشهای انسان  و اهریمن و غلبه انسان غارنشین بر طبیعت و نیروهای ماورایی تا آیینهای مختلفی که تا امروز همچنان به قوت خود باقی است، هنر بازیگری بیشترین و مهمترین نقش را ایفا کرده است.

رابرت دنیرو
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | رابرت دنیرو

 

افراد بی خبر از همه جا تصور می‌کنند که توان بازیگری نداشته و تنها عده ای معدود دارای توان بازیگری بوده و بازیگری هنری خاص برای افرادی خاص است؛ اما همین اشخاص  هنگام  مصیبت می گریند و در زمان شادی می خندند، لحظاتی غمگین هستند و لحظاتی نیز عصبانی و برآشفته و اینها همگی حالاتی است که همه افراد در موقعیتهای مختلف به عنوان واکنش از خود نشان داده اند .

این کارها چیزی غیر از بازیگری است؟ زندگی خود سراسر نمایش است و آیینی است که انسان، طبق این آیین به دنیا می آید و رنج می کشد و مصیبت می بیند تا دچار کاتارسیس و یا تزکیه نفس گشته و با حالی خوش و سبکبال، طبق همان آیین به سفری بی بازگشت می‌رود.

مارلون براندو
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | مارلون براندو

 

زندگی سراسر صحنه است و انسان یک بازیگر تمام عیار در نقشها و حالات مختلف. می بینیم که هر کس نقش خود را به زیبایی تمام و با تبحر کامل ایفا کرده و هیچ نقصی در بازی او مشاهده نمی شود و در ضمن هرکسی تنها نقش خویش را بازی می‌کند و نکته اینست که با این شرایط، پس چرا تنها عده ای معدود پا در عرصه بازیگری گذاشته و بقیه را فاقد استعداد می نامیم.

مساله اینست که هرکس تنها نقش خود را با مهارت بازی می کند و این مهارت و توانایی ناشی از اعتقاد و ایمان فرد به آن موقعیت است؛ یعنی انسان هر موقعیتی را که در آن قرار گرفته، کاملا باور داشته و کلید طلایی در بازیگری همین باوری است که انسان به وقایع و حوادث و حالات و روحیات خود دارد و این باور او را به جایی می رساند که همیشه بهترین بازیگر برای نقش خود در زندگی باشد؛ اما بازی کردن روی صحنه یعنی آفرینش زندگی مجدد بر صحنه به عنوان بخشی از الگوی اصلی، یعنی زندگی، نیاز به باور مجدد و اعتقاد کامل دارد و در این مرحله است که بسیاری باز می مانند.

ناتالی پورتمن
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | ناتالی پورتمن

 

می گویند بهترین بازیگر کسی است که بهترین دروغگو باشد تا حدی که خود نیز دروغ خود را باور نماید و با این باور دروغ را همچون زندگی به مخاطب ارائه می نماید و از این جهت است که می گوییم بازیگری یعنی خوب دروغ گفتن، زیرا بازیگر تنها با قصه ای سرو کار داشته و اشخاصی که توسط نویسنده زاده شده، شاید نمونه عینی آن در جامعه مشاهده شود، ولی باز هم قصه یعنی فضا و مکان و جغرافیا و جامعه ساختگی و همه و همه، ساخته ذهن هنرمند بوده و لذا همه چیز در قالب ذهنیت است و بازیگر با باور نمودن این قصه ساختگی و اشخاص خیالی طی یک مکانیزم، ذهنیت را به عنیت تبدیل می کند.

سوسن تسلیمی
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | سوسن تسلیمی

 

 ارائه  نمایشی ساختگی و دروغین، اما با باور و اعتقاد کامل تا حدی که خود نیز دروغ خود را باور کرده و همراه با شخصیت ساختگی می خندد، می گرید، پرخاش می کند و یا مهر می ورزد و عاشق می شود، افسرده شده و انواع و اقسام حالتها و موقعیتها که در وهله اول خود باور کرده و لذا با این باور، به قدرتی دست می یابد که تماشاگر نیز با دیدن اعتقاد و باور وی، او نیز باور کرده و خود را به دست قصه می سپارد تا بواسطه و شخصیتها در خیال پرواز کند و افق های مختلف را تجربه کرده و در نهایت به یک آگاهی در خودآگاه و یا ناخودآگاه خود دست یافته و لذا همان گونه و به همان شدت که متاثر شده، تاثیر نیز می گذارد.

مریل استریپ
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | مریل استریپ

 

 به نوعی می توان گفت که افرادی که دارای هنر بازیگری هستند در واقع کسانی بوده که علاوه بر بازی در زندگیِ در حال جریان، در زندگی ساختگی و خیالی یک قصه در دل زندگی اصلی نیز مهارت و توانایی داشته و در اصل می‌توان گفت که این افراد خاص دارای توان بازی در بازی را داشته، یعنی خود دارای شخصیتی هستند که همواره با آن زندگی می کنند و حال تا حد امکان این شخصیت را پنهان نموده و قالبی دیگر به خود گرفته است. لذا ایشان می بایست دو شخصیت را همزمان کنترل و مدیریت نموده و یکی را پنهان کرده و تا حد امکان به دیگری اجازه بروز دهد و اینجاست که شاعر می گوید: “کار هر بز نیست خرمن کوفتن    گاو نر می خواهد و مرد کهن”

دکتر محمود عزیزی
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | دکتر محمود عزیزی

و بر همین اساس است که عده زیادی در این عرصه با شکست مواجه شده و یا نتوانسته اند به این حوزه راه یابند. در شروع بازیگری با همین سوال و پاسخ به آن،  تکلیف هر مخاطب علاقمندی روشن می شود. آیا دروغگوی خوبی بوده و آیا توان آن را دارد که خود نیز دروغ خود را باور کند؟

اگر پاسخ این سوالات مثبت باشد، فرد علاقمند به بازیگری می تواند در نقطه شروع بایستد. یکی از توانایی های دیگر او که توسط یک متخصص در امر بازیگری می بایست در همان ابتدا تکلیف را روشن سازد، دارا بودن جوهر و ” آن ” بازیگری شخص علاقمند است. ” آن ” که تعریف و تشریح آن بسیار امر مشکلی بوده و تنها با تجربه و تخصص مربی؛ اما بصورت کشف و شهود بدست می آید، شاید به معنای “حضور ” باشد.

اگر دقت کنید در محفلی با حضور افراد مختلف، برخی حضور پر رنگ و سنگین و یا جذاب و دوست داشتنی داشته و کشف و دریافت آن در فرد به عامل مشخصی مربوط نبوده و تنها با حس دریافت می شود؛ اما یک متخصص در زمینه بازیگری توان کشف آن را دارا است. خب به هر حال اگر شما دارای “آن ” بازیگری و یا ” حضور ” و یا جوهر آن بودید، می توانید نخستین قدم  را در مسیر دشوار بازیگری بردارید.

پس هرگاه که این توانایی هایی که گفته شد را شخص دارا باشد، حال باید به دنبال ابزار بازیگری بود. بازیگری نیز مانند هر شغل و حرفه دیگر، دارای ابزاری مختص خود است. همانطور که یک مهندس مکانیک علاوه بر علم و دانش و تخصص خود به آچار و ابزار خاص خود نیز جهت پیاده کردن موتور نیاز دارد و بدون ابزار و وسیله کاری از او کاری برنمی‌آید، در حوزه بازیگری نیز همین فرآیند وجود دارد.

ابزار بازیگر با تمرین مداوم و طولانی مدت بدست می آید. اگر می بینید که کسی یک شبه بازیگر می‌شود و بر سردر سینماها تصویرش خودنمایی می‌کند، مطمئن باشید که به همان سرعت نیز افول کرده و خاموش می شود. بازیگری ابزار خود را می خواهد و ابزار بازیگر، یعنی بیان مناسب، بدن پرورش یافته، حس تربیت شده و چهره ای که توان بروز هر حس و حالتی را به هر میزان داشته باشد. اینها ابزاری تخصصی است که هر فردی که فاقد این ابزار باشد، می بایست بازیگری را کنار گذاشته و به دنبال شغل دیگری برود .

پرویز پرستویی
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | پرویز پرستویی

حال شاید برای شما این سوال پیش آید که آیا همه این اشخاصی که به عنوان بازیگر در ایران معروف و مطرح بوده دارای این ابزار هستند یا نه؟ و من به شما می گویم نه، بسیاری از آنها فاقد این ابزار هستند؛ اما از آنجا که فیزیک و تصویر زیبایی داشته و می توانند گیشه اثر را تضمین نمایند، متاسفانه به عنوان بازیگر مطرح می شوند.

اما باید بگویم که دوران درخشش این دسته از به ظاهر بازیگران، طولانی نبوده و پس از چند صباحی که تصویر آنها تکراری شده و گیشه آنها از رونق می افتد یک شبه کنار گذاشته می شوند و افراد دیگری جای آنها را می گیرند و این سیستم تکرار می شود؛ اما در برخی مواقع نیز ممکن است افراد بااستعدادی وارد شوند که ماندگار خواهند بود.

شما خودتان اگر کمی فکر کنید بازیگران بسیاری در ذهنتان تصویر می شوند که دیگر حضور ندارند و تنها در یک دوره حضور داشته اند؛ اما از آنطرف بازیگرانی همچون پرویز پرستویی ، رضا کیانیان ، اکبر عبدی ، عزت الله انتظامی ، علی نصیریان و بسیاری دیگر همچنان در عرصه حضور داشته و دارند و خواهند داشت. زیرا این دسته از بازیگران یک شبه پدید نیامده اند و به قول معروف خاک صحنه خورده اند و به واسطه علم و دانش و تجربه و تبحر خود اینجا ایستاده اند و همواره ابزارشان تکمیل بوده و در اینجاست که میان ایشان و بسیاری از بازیگران یک شبه، تفاوت وجود دارد.

در قسمت بعدی این مطلب بیشتر به توانایی ها و استاندارد ها ی بازیگری و وضعیت سینما و تلویزیون می پردازیم.

نوشته حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

جیم موریسون ، ستاره ای پر فروغ که توانایی های خود را در دردهایش یافت

جیم موریسون ، اسطوره ای تکرار نشدنی

بدون شک گروه موسیقی The Doors به رهبری جیم موریسون (Jim Morrison) یکی از موفق ترین و تاثیرگذارترین گروه های سبک موسیقی راک (Rock) در جهان است. این گروه در سال ۱۹۶۷ میلادی در شهر لس آنجلس ایالت کالیفورنیا ایالات متحده آمریکا تشکیل شد. اعضای آن جان دنسمور (John Densmore) نوازنده درامز، رابی کریگر (Robby Krieger) نوازنده گیتار، ری مانزارک (Ray Manzarek) نوازنده کیبورد بودند. جیم موریسون نیز علاوه بر خوانندگی، وظیفه نوشتن اشعار، آهنگسازی، نواختن ساز هارمونیکا (Harmonica) و سینی سایزر را نیز بر عهده داشت.

گروه The Doors از راست به چپ رابی کریگر، جیم موریسون، ری مانزارک و جان دنسمور

این گروه در طی فعالیت کوتاه ۸ ساله خود به یکی از بزرگترین و موفق ترین گروه های موسیقی در تمام اعصار تبدیل شد. این گروه در سال ۱۹۹۳ وارد تالار مشاهیر راک اند رول (Rock & Roll Hall of Fame) شد.

جیم موریسون در حال اجرا با گروه The Doors

این گروه توسط کانال VH1 آمریکا به عنوان رده ۳۲ گروه های موسیقی برتر راک تمام دوران ها انتخاب شد. ترانه Light My Fire این گروه نیز به عنوان هفتمین ترانه برتر سبک راک در تمام دوران ها انتخاب شد. در سال ۲۰۰۴ نیز مجله معتبر رولینگ استون (Rolling Stone) این گروه را به عنوان چهل و یکمین گروه موسیقی تمام دوران ها معرفی کرد. در سال ۲۰۰۷ نیز این گروه موفق به دریافت یک ستاره در Hollywood Walk of Fame شد. در همین سال جایزه یک عمر دستاورد هنری (Life Time Achievement) به این گروه اعطا شد.

جیم موریسون در حال اجرا با گروه The Doors

گروه The Doors در مجموع مابین سال های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۸ ، ۹ آلبوم استودیویی منتشر نمود. تمامی این آلبوم ها پس از انتشار به پرفروش ترین های دوران خود تبدیل شدند و عناوین پلاتینوم را به خود اختصاص دادند. این گروه در مجموع ۳۳ میلیون نسخه در آلبوم های خود را در کشور آمریکا فروخته و با نزدیک به ۱۰۰ میلیون نسخه فروش در بین پر فروش ترین گروه های موسیقی در تمامی سبکهای موسیقی در کنار بزرگانی چون متالیکا (Metallica)، جانی کش (Johnny Cash)، کارلوس سانتانا (Carlos Santana)، بیتلز (Beatles)، مایکل جکسون (Michael Jackson)، پینک فلوید (Pink Floyd) و الویس پریسلی (Elvis Presley) قرار گرفته است.

گروه The Doors، از راست به چپ ری مانزارک، جیم موریسون، جان دنسمور و رابی کریگر

جیم موریسون

جیمز داگلاس موریسون (James Douglas Morrison) در روز هشتم دسامبر سال ۱۹۴۳ میلادی در فلوریدای آمریکا به دنیا آمد. وی فرزند جورج استفان موریسون (George Stephan Morrison) از افسران عالی رتبه نیروی دریایی ایالات متحده و کلارا ویرجینیا (Clara Virginia) بود. جیم اصلیتی اسکاتلندی – ایرلند داشت. با توجه به شغل پدر، خانواده موریسون معمولا بیش از چند سال در یک منطقه باقی نمی ماندند. بخشی از دوران کودکی وی در سن دیگو سپری شد. در سال ۱۹۵۲ میلادی خانواده به گینکس ویل (Kingsville) ایالت تگزاس (Texas) منتقل شدند.

جیم موریسون در سنین کودکی همراه با پدر و مار

جیم موریسون در آنجا به مدرسه ابتدایی گینکس ویل رفت. مقصد بعدی خانواده شهر آلباکرک (Albuquerque) ایالت نیومکزیکو (New Mexico) نقل مکان نمودند. وی در سال ۱۹۶۱ از مدرسه الکساندرایا (Alexandria) ایالت ویرجینیا (Virginia) فارغ التحصیل شد.

جیم موریسون در سنین نوجوانی همراه با خانواده

جیم موریسون تحت تاثیر عقاید فیلسوف بزرگ فردریک نیچه (Friedrich Nietzsche) قرار داشت. این علاقه بعد ها در شعر ها و ترانه های او نیز نمایان شد. در سال ۱۹۵۴ جیم موریسون به دانشگاه کالیفورنیا رفت و در رشته فیلمسازی به تحصیل پرداخت. او در مدتی که در دانشگاه UCLA مشغول به تحصیل بود، چندین فیلم کوتاه نیز ساخت. در سال ۱۹۶۵ میلادی بعد از دریافت مدرک کارشناسی خود از دانشگاه UCLA در رشته فیلمسازی، سبک زندگی کولی واری را برای خود انتخاب نمود و در پشت بام  ساختمان یکی از دوستان خود در دانشگاه ساکن شد.

شکل گیری گروه The Doors

در تابستان سال ۱۹۵۲ وی به همراه یکی از هم دانشگاهیان خود به نام ری مانزارک، اولین گروه موسیقی خود را تاسیس نمود. ری به شدت تحت تاثیر اشعار جیم قرار گرفته و آنها را مناسب برای اجرا در سبک راک می دانست. به زودی دو عضو دیگر هم به نام های رابی کریگر و جان دنسمور نیز به گروه اضافه شدند و گروه The Doors اولین آلبوم استودیویی خود را در سال ۱۹۶۷ ارائه داد.

گروه The Doors ، از راست به چپ ری مانزارک ، جیم موریسون، رابی کریگر. در انتهای تصویر در بخش چپ نیز جان دنسمور

با وجود اینکه جیم موریسون به عنوان ترانه سرای اصلی گروه شناخته می شد، رابی کریگر نیز مهارتی در این کار داشت و ترانه هایی مانند Light My Fire و Love Her Madly از نتایج همکاری وی با جیم موریسون است. سبک آهنگسازی جیم نیز منحصر بفرد بود. وی آهنگ های خود را بدون استفاده از ساز و تنها با اجرای ملودی ها توسط دهان می ساخت و بقیه اعضای گروه ریتم ها و آکوردها و فضای سازی های لازم را به آن اضافه می کردند.

جیم موریسون و رابی کریگر در حال اجرا با گروه The Doors

در سال ۱۹۶۷ تراته Light My Fire گروه به مدت ۳ هفته در صدر پرفروش های موسیقی بیلبورد (Billboard) قرار گرفت. از این پس The Doors به عنوان یک گروه موفق و پیشرو شناخته شد و تمامی آلبوم های آن به پرفروش ترین ها و محبوب ترین ها تبدیل شدند.

زندگی شخصی و مرگ

جیم در سال ۱۹۷۱ میلادی به شهر پاریس رفت و به دوست و همکار قدیمی خود پملا کورسان (Pamela Courson) ملحق شد. وی به مواد مخدری مانند LSD و هروئین و الکل اعتیاد پیدا کرده بود. ظاهر وی نیز در این دوران تغییر کرده بود. او صورت خود را اصلاح نموده و مقدار زیادی هم ورن کم کرده بود.

جیم موریسون به همراه پملا کورسون

در روز سوم جولای سال ۱۹۷۱، در سن ۲۷ سالگی درگذشت. وی در حالیکه در وان حمام خود در آپارتمان پاریس خود درگذشته بود، توسط پملا گورسان پیدا شد. دلیل اصلی و رسمی مرگ وی سکته قلبی اعلام شد. جسد وی مورد کالبد شکافی قرار نگرفت و این مساله موجب بوحود آمدن شبهات بسیاری در مورد مرگ این ستاره شد. پملا کورسان عقیده داشت که مرگ وی بر اثر اوردوز اتفاقی هروئین و مصرف کوکائین بوده اما بسیاری عقیده داشتند که جیم توسط خود پملا کورسان به قتل رسیده است یا موجب مرگ وی شده است.

جیم موریسون همراه با پملا کورسون

پیکر وی در قبرستان پرلاشه (Père Lachaise Cemetery) شهر پاریس که بسیاری از هنرمندان نیز از جمله صادق هدایت (نویسنده نابغه و پیشرو ایران) و اسکار وایلد (Oscar Wilde) نویسنده شهیر ایرلندی در آن آرمیده اند، دفن شد. مراسم وی نیز بسیار کوتاه و مختصر بود و مدعوین اندک حاضر در محل به سرعت مکان را ترک نمودند.
بدین ترتیب بوده که یکی از با استعداد ترین ترانه سراهای قرن از دنیا رفت در کنار کرت کوبین (Kurt Cobain)، آهنگساز، شاعر و موسیقیدان گروه افسانه ای نیروانا (Nirvana)، جیمی هندریکس (Jimi Hendrix) اعجوبه گیتار الکتریک، جنس جاپلین (Janis Joplin) ترانه سرا و آهنگساز زن متفاوت و خاص آمریکایی و برایان جونز (Brian Jones) موسس و رهبر گروه موسیقی راک اسطوره ای و موفق رولینگ استونز (Rolling Stones) کلوب ۲۷ (کلوب موسیقیدانانی که در سن ۲۷ سالگی از دنیا رفته اند) را تشکیل دادند.

نمایی از سنگ مزار جیم موریسون در گورستان پرلاشه شهر پاریس

هفت سال بعد از مرگ زود هنگام جیم موریسون، در سال ۱۹۷۸ میلادی گروه The Doors آلبومی با نام  An American Prayer را منتشر نمود. این آلبوم که نهمین و آخرین آلبوم گروه بود شامل قطعه هایی ساخته اعضای باقی مانده گروه بود. بر روی این قطعات تکه هایی از دکلمه های جیم موریسون قرار داده شده بود. این آلبوم مورد نقدهای متفاوتی قرار گرفت و هر کدام از منتقدین نظری متفاوت نسبت به آن ارائه نمودند. در ادامه قطعه A Feast of Friends این آلبوم برای دانلود قرار داده است. این قطعه از قطعه موسیقی آداجو در سل مینور (Adagio in G Minor) ساخته آهنگساز ایتالیای قرن هجدهم سبک نئو باروک (Neo Baroque) توماسو آلبینونی (Tomaso Albinoni) الهام گرفته و با دکلمه فوق العاده زیبای جیم موریسون همراه شده است و قطعه ای بسیار زیبا و تاثیر گذار است.

دانلود ترانه Feast of Friends گروه The Doors

منبع:

تکرا

نوشته جیم موریسون ، ستاره ای پر فروغ که توانایی های خود را در دردهایش یافت اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت ؛ سوفی ترنر (سانسا) باردار نیست

فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت ؛ سوفی ترنر (سانسا) باردار نیست

سریال بازی تاج و تخت از پرداختن به توطئه‌ای گسترده به همان شیوه‌ای که Westworld (سریال جدید HBO) عمل می‌کند، استفاده نمی کند؛ اما چرخ آسیاب شایعات در مورد فصل بعدی این سریال متوقف نشده است. قبل از این در فصل ۶ این سریال به طور خاص یک شایعه ناراحت کننده از حمله سگ ها به سوفی ترنر پخش شد؛ اما به نظر می رسد در فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت قرار است سانسا به استراحت خوبی جلوتر از برنامه بپردازد؛ در ادامه با تکرا همراه باشید.

بسیاری از هواداران سریال بازی گیم آف ترونز در مورد فصل ۶ و ۷ هشدار می دادند که سوفی ترنر هدف اتفاقاتی شوم است؛ اما آیا ظلم و ستم «رمزی بولتون» و یا چین و چروک لباس «سانسا استارک» همواره هدف حدس و گمان بارداری سانسا قبل از فصل ۶ نبوده است؟ حتی در هنگام مرگ رمزی بولتون، او در دیالوگ پایانی خود به سانسا طعنه زد: «من در حال حاضر بخشی از شما هستم» که باعث شد حدس و گمانها از نو زنده شود که حتی سوفی ترنر در دنیای مجازی با بیان این جمله وارد خط شایعات شد و گمانه زنی ها برای فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت را به اوج خود رساند.

فصل ششم آخر سر، تنها سرنخ کمی در مورد آنچه ممکن است اتفاقات بعدی داستان سانسا در فصل ۷ را تشکیل می دهند، ارائه داد. اما به لطف برادران قابل اعتماد مراقب در پشت دیوار (طعنه از عوامل صحنه)، ما می دانیم سانسا نمی خواهد یک دوره‌گیری‌ از حدس و گمان راه بی اندازند.

سوفی ترنر می گوید:

بسیار خوشحالم به اطلاع همه برسانم، بر اساس Watchers on the Wall؛ این نظریه خاص فعلا در حال استراحت است. اگر هم عده ای از خوانندگان اصرار خاصی داشتند که این شایعه درست است و بر این باور بودند، شرح زیر ممکن است کمکی به شما در این مورد بکند. پس سانسا در فصل هفت باردار نخواهد بود و یا باردار نخواهد شد.

بیشتر از هر چیزی، در فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت به احتمال زیاد بیشتر کانون توجه معطوف به سانسا می شود. رابطه ای با جان اسنو که تازه به عنوان «پادشاه شمال» تاج گذاری کرده است. حتی جرقه کمی از حسادت هم نسبت به برادر ناتنی به وجود خواهد آمد.

انگشت کوچک (Littlefinger) کسی است که همراه او در به دست آوردن اعتبار برای او با پیروزی «در نبرد Bastards» نیز عامل خزش خواهد بود؛ بنابراین نیاز ما به هر گونه بارداری ناخواسته پیچیده است.

ولی باید تا بازگشت سریال گیم آف ترونز در فصل هفتم تا تابستان ۱۳۹۶ صبر کنیم تا ببینیم قطعا چه اتفاقاتی خواهد افتاد؛ ولی چیزی که اکنون روشن است این است که سانسا باردار نمی شود و سوفی ترنر به صراحت این را اعلام کرده است.

.

منبع: Screencrush

نوشته فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت ؛ سوفی ترنر (سانسا) باردار نیست اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶

بهترین فیلم های خانوادگی سال 2016

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که از دیدن تصویر علی صادقی و یوسف تیموری روی دکه روزنامه فروشی ها خسته شده باشید و از کلماتی که فرزندتان از این فیلم های خانوادگی درجه جیم در مهمانی ها استفاده می کند، خجالت زده شوید. بعد از خسته شدن از فیلم های رده جیم ایرانی بهترین انتخاب فیلم های درجه الف آمریکایی است جایی که سینمای کودک نمرده است و تمام سینمای کودک آن در نام های مرضیه برومند، ایرج طهماسب، کلاه قرمزی و دم باریک خلاصه نمی شود.

آنجا خرگوش ها پلیس می شوند و مشکلات جامعه را حل می کنند و خوک ها خواننده می شوند و پانداهای چاق و تنبل کنگفو یاد می گیرند تا به جنگ آدم بدها بروند. با تکرا همراه باشید تا در ادامه ۱۱ فیلم از بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶ را به شما معرفی کنیم که می تواند کودکانتان را سرگرم کند، برای آنها آموزنده باشد و شما را هم بخنداند.

۱ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: زوتوپیا

فیلم های خانوادگی

زوتوپیا شهری است پر از انواع حیوانات که در آنجا حیوانات درنده و وحشی در کنار حیوانات اهلی تشکیل جامعه داده‌اند و به خوبی و خوشی مشغول زندگی هستند این فیلم بر خلاف ظاهر شیرین و کمدی های جالب از این که اگر یک روز خرس های تنبل مسئول صدور خلافی شوند چه اتفاقی خواهد افتاد گرفته تا این که فیل ها بستنی فروش شوند، پیغامی بزرگ برای کودکان دارد و آن تحمل سختی ها و غلبه بر غرور است. بدون شک فیلم زوتوپیا گل سرسبد فیلم های خانوادگی است.

۲ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: در جستجوی دری

فیلم های خانوادگی

ماهی‌ای که حافظه خود را از دست داده به یک ماجرا جویی حماسی برای پیدا کردن پدر و مادرش می رود؛ او در این سفر از “نمو مارلین” و یک هشت پای حیله گر استفاده میکند. این سفر ماجراجویانه، دلگرم کننده و آموزنده است.

۳ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: موانا

فیلم های خانوادگی

موانا اینگونه تربیت شده که هرگز از جزیره ایمن خود بیرون نرود؛ ولی وقتی خانه او در خطر است او میبایست به سفری آن طرف اقیانوس برود تا بتواند همه مردم جزیره را نجات بدهد. او باید فرشته‌ای نصفه و نیمه و بی میل را (با نقش آفرینی خارق العاده دوین جانسون) قانع کند تا او را در این سفر یاری دهد. فیلم موانا نیز مانند بیشتر فیلم های خانوادگی بسیار عالی، اثر شرکت والت دیزنی است.

۴ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: کوبو و دو ریسمان

فیلم های خانوادگی

یک پسر یک چشم با کمک یک میمون و یک سوسک اقدام به نجات روستای خود می کند؛ به ما اعتماد کنید این فیلم با تکنیک سه بعدی خیره کننده و با افکت های زیبای حرکت ایستا، ساخته شده است. این فیلم اثر استدیو (Laika) است که قبلا فیلم هایی مثل “کرولاین” و “پارا نورمن” را ساخته بوده است.

۵ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: اژدهای پیت

فیلم های خانوادگی

هیچ آوازی در این به روز رسانی دیزنی از یک فیلم کلاسیک دهه هفتاد، وجود ندارد؛ فقط بسیاری از صحنه های تکان دهنده و دردناک از زمانی که یک پسر یتیم، به شدت برای بازگشت به اژدهایی که او را بزرگ کرده تلاش می کند، دیده می شود و بی شک یکی از انتخاب های خوب برای بهترین فیلم های خانوداگی خواهد بود.

۶ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: ملکه کاتوه

فیلم های خانوادگی

تعداد زیادی از فیلمهای «الهام گرفته شده» بر اساس یک داستان واقعی، وجود دارد؛ اما این یکی در مورد یک صدای تند و تیز شطرنج بازی نوجوان از یکی از محله های فقیر نشین روستایی در اوگاندا، شبیه مستندی است که شما را به قلب ماجرا می برد. با تشکر فراوان از ارزش و اجرای زیبا از لوپیتا نیونگو، دیوید اولیوو و بازیگر تازه وارد مدینه نالوانگا، این جواهر کمتر مورد توجه قرار گرفته نیاز به جایی در بالای صف فیلم های هم رده خود دارد.

۷ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: کتاب جنگل

فیلم های خانوادگی

اگر این فیلم را یک بار در منزل با خانواده نگاه کنید، بچه هایتان عاشق آن خواهند شد. جان فاریو، توانایی خود را در این به روز رسانی فیلم کلاسیک دهه ۶۰ والت دیزنی با رئال جلوه های ویژه و تصاویر کامپیوتری جنگل و حیوانات رقم می زند. اگر تا به حال از کتاب جنگل یا پسر جنگل چیزی نشنیده‌اید، باید بدانید که این سری فیلم های خانوادگی در مورد نوزادی هستند که در جنگل رها می شود و توسط یک ببر آوازه خوان، یک گرگ نجیب، یک خرس تنبل و یک پلنگ شجاع، بزرگ می شود.

۸ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: جانوران فوق العاده و از کجا پیدا کردن آنها (Fantastic Beasts and Where to Find Them)

فیلم های خانوادگی

در این داستان مشابه هری پاتر، هیچ پسری که به زندگی بازگردد و هیچ هاگوارتزی نیست؛ اما هنوز هم مقدار زیادی از درس های ارزشمند در مورد خوب و بد وجود دارد و البته بسیاری از جانوران فوق العاده نیز در این فیلم دیده می شود.

۹ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: آواز خواندن

فیلم های خانوادگی

این فیلم مانند مسابقه «تکشو» خودمان است؛ اما با حیوانات قابل ستایش! چه چیزی را در مورد آن دوست نداشته باشیم؟ کدام لحظه‌اش بد بود؟ پیشنهاد می کنم این فیلم را خریداری کرده و هر ماه یک بار با خانواده خود به تماشای آن بنشینید.

۱۰ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: فیلم The BFG

فیلم های خانوادگی

سوفی عشق کتاب و غول تنهای بزرگ مهربان (صدا گذاری شده توسط مارک رایلنس) برای نجات انگلستان همدست می شوند تا این کشور را از دست یک غول واقعا بی تربیت نجات دهند. این فیلم علمی تخیلی را استیون اسپیلبرگ، بر اساس کتاب رولد دال، بسیار حرفه‌ای کارگردانی کرده است.

۱۱ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: پاندای کونگ فو کار ۳

فیلم های خانوادگی

سری فیلم های پاندای کنگ فو کار همیشه در صدر فیلم های خانوادگی قرار داشته اند؛ اما از پاندای کونگ فو کار ۳ چه خبر؟ در این قسمت پاندای کونگ فو کار، پو (جک بلک) باید برادران دست و پا چلفتی خود را برای مبارزه با یک تبهکار فوق العاده (J.K سیمونز) آموزش دهد؛ او در این داستان با چالش های آموزنده جدیدی رو به رو است.

.

منبع: Moviefone

نوشته بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶ اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶

بهترین فیلم های خانوادگی سال 2016

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که از دیدن تصویر علی صادقی و یوسف تیموری روی دکه روزنامه فروشی ها خسته شده باشید و از کلماتی که فرزندتان از این فیلم های خانوادگی درجه جیم در مهمانی ها استفاده می کند، خجالت زده شوید. بعد از خسته شدن از فیلم های رده جیم ایرانی بهترین انتخاب فیلم های درجه الف آمریکایی است جایی که سینمای کودک نمرده است و تمام سینمای کودک آن در نام های مرضیه برومند، ایرج طهماسب، کلاه قرمزی و دم باریک خلاصه نمی شود.

آنجا خرگوش ها پلیس می شوند و مشکلات جامعه را حل می کنند و خوک ها خواننده می شوند و پانداهای چاق و تنبل کنگفو یاد می گیرند تا به جنگ آدم بدها بروند. با تکرا همراه باشید تا در ادامه ۱۱ فیلم از بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶ را به شما معرفی کنیم که می تواند کودکانتان را سرگرم کند، برای آنها آموزنده باشد و شما را هم بخنداند.

۱ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: زوتوپیا

فیلم های خانوادگی

زوتوپیا شهری است پر از انواع حیوانات که در آنجا حیوانات درنده و وحشی در کنار حیوانات اهلی تشکیل جامعه داده‌اند و به خوبی و خوشی مشغول زندگی هستند این فیلم بر خلاف ظاهر شیرین و کمدی های جالب از این که اگر یک روز خرس های تنبل مسئول صدور خلافی شوند چه اتفاقی خواهد افتاد گرفته تا این که فیل ها بستنی فروش شوند، پیغامی بزرگ برای کودکان دارد و آن تحمل سختی ها و غلبه بر غرور است. بدون شک فیلم زوتوپیا گل سرسبد فیلم های خانوادگی است.

۲ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: در جستجوی دری

فیلم های خانوادگی

ماهی‌ای که حافظه خود را از دست داده به یک ماجرا جویی حماسی برای پیدا کردن پدر و مادرش می رود؛ او در این سفر از “نمو مارلین” و یک هشت پای حیله گر استفاده میکند. این سفر ماجراجویانه، دلگرم کننده و آموزنده است.

۳ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: موانا

فیلم های خانوادگی

موانا اینگونه تربیت شده که هرگز از جزیره ایمن خود بیرون نرود؛ ولی وقتی خانه او در خطر است او میبایست به سفری آن طرف اقیانوس برود تا بتواند همه مردم جزیره را نجات بدهد. او باید فرشته‌ای نصفه و نیمه و بی میل را (با نقش آفرینی خارق العاده دوین جانسون) قانع کند تا او را در این سفر یاری دهد. فیلم موانا نیز مانند بیشتر فیلم های خانوادگی بسیار عالی، اثر شرکت والت دیزنی است.

۴ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: کوبو و دو ریسمان

فیلم های خانوادگی

یک پسر یک چشم با کمک یک میمون و یک سوسک اقدام به نجات روستای خود می کند؛ به ما اعتماد کنید این فیلم با تکنیک سه بعدی خیره کننده و با افکت های زیبای حرکت ایستا، ساخته شده است. این فیلم اثر استدیو (Laika) است که قبلا فیلم هایی مثل “کرولاین” و “پارا نورمن” را ساخته بوده است.

۵ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: اژدهای پیت

فیلم های خانوادگی

هیچ آوازی در این به روز رسانی دیزنی از یک فیلم کلاسیک دهه هفتاد، وجود ندارد؛ فقط بسیاری از صحنه های تکان دهنده و دردناک از زمانی که یک پسر یتیم، به شدت برای بازگشت به اژدهایی که او را بزرگ کرده تلاش می کند، دیده می شود و بی شک یکی از انتخاب های خوب برای بهترین فیلم های خانوداگی خواهد بود.

۶ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: ملکه کاتوه

فیلم های خانوادگی

تعداد زیادی از فیلمهای «الهام گرفته شده» بر اساس یک داستان واقعی، وجود دارد؛ اما این یکی در مورد یک صدای تند و تیز شطرنج بازی نوجوان از یکی از محله های فقیر نشین روستایی در اوگاندا، شبیه مستندی است که شما را به قلب ماجرا می برد. با تشکر فراوان از ارزش و اجرای زیبا از لوپیتا نیونگو، دیوید اولیوو و بازیگر تازه وارد مدینه نالوانگا، این جواهر کمتر مورد توجه قرار گرفته نیاز به جایی در بالای صف فیلم های هم رده خود دارد.

۷ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: کتاب جنگل

فیلم های خانوادگی

اگر این فیلم را یک بار در منزل با خانواده نگاه کنید، بچه هایتان عاشق آن خواهند شد. جان فاریو، توانایی خود را در این به روز رسانی فیلم کلاسیک دهه ۶۰ والت دیزنی با رئال جلوه های ویژه و تصاویر کامپیوتری جنگل و حیوانات رقم می زند. اگر تا به حال از کتاب جنگل یا پسر جنگل چیزی نشنیده‌اید، باید بدانید که این سری فیلم های خانوادگی در مورد نوزادی هستند که در جنگل رها می شود و توسط یک ببر آوازه خوان، یک گرگ نجیب، یک خرس تنبل و یک پلنگ شجاع، بزرگ می شود.

۸ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: جانوران فوق العاده و از کجا پیدا کردن آنها (Fantastic Beasts and Where to Find Them)

فیلم های خانوادگی

در این داستان مشابه هری پاتر، هیچ پسری که به زندگی بازگردد و هیچ هاگوارتزی نیست؛ اما هنوز هم مقدار زیادی از درس های ارزشمند در مورد خوب و بد وجود دارد و البته بسیاری از جانوران فوق العاده نیز در این فیلم دیده می شود.

۹ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: آواز خواندن

فیلم های خانوادگی

این فیلم مانند مسابقه «تکشو» خودمان است؛ اما با حیوانات قابل ستایش! چه چیزی را در مورد آن دوست نداشته باشیم؟ کدام لحظه‌اش بد بود؟ پیشنهاد می کنم این فیلم را خریداری کرده و هر ماه یک بار با خانواده خود به تماشای آن بنشینید.

۱۰ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: فیلم The BFG

فیلم های خانوادگی

سوفی عشق کتاب و غول تنهای بزرگ مهربان (صدا گذاری شده توسط مارک رایلنس) برای نجات انگلستان همدست می شوند تا این کشور را از دست یک غول واقعا بی تربیت نجات دهند. این فیلم علمی تخیلی را استیون اسپیلبرگ، بر اساس کتاب رولد دال، بسیار حرفه‌ای کارگردانی کرده است.

۱۱ – بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶: پاندای کونگ فو کار ۳

فیلم های خانوادگی

سری فیلم های پاندای کنگ فو کار همیشه در صدر فیلم های خانوادگی قرار داشته اند؛ اما از پاندای کونگ فو کار ۳ چه خبر؟ در این قسمت پاندای کونگ فو کار، پو (جک بلک) باید برادران دست و پا چلفتی خود را برای مبارزه با یک تبهکار فوق العاده (J.K سیمونز) آموزش دهد؛ او در این داستان با چالش های آموزنده جدیدی رو به رو است.

.

منبع: Moviefone

نوشته بهترین فیلم های خانوادگی سال ۲۰۱۶ اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

از «نفس» افتاده: چرا فیلم نفس از میانه راه دیگر کششی ندارد؟

فیلم نفس

  • کارگردان: نرگس آبیار
  • نویسنده: نرگس آبیار
  • بازیگران: ساره نورموسوی، مهران احمدی، پانته‌آ پناهی ها، گلاره عباسی، سیامک صفری، شبنم مقدمی، ساقی زینتی، محمدرضا شیرخانلو، علی خانبابایی و جمشید هاشم پور
  • جوایز: بهترین بازیگر نقش اول زن (پانته آ پناهی ها) و بهترین بازیگر نقش مکمل زن (شبنم مقدمی) از سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر
  • مدت فیلم: ۱۴۰ دقیقه
  • سال ساخت: ۱۳۹۴
  • خلاصه داستان: فیلم سینمایی «نفس» روایتی کودکانه از زبان بهار دختر بزرگ خانواده است از خواهران و برادران خود نادر، کمال و مریم که همراه پدرشان غفور و نامادری پدرشان در بحبوحه انقلاب تا سال های جنگ حوادثی را از سر می گذرانند.

فیلم نفس که در ادامه اقتباس های ادبی نرگس آبیار از رمان های خود (پس از «اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیکترند (۱۳۹۱) و شیار ۱۴۳ (۱۳۹۲)») ساخته شده و این روزها بر روی پرده سینما نقش بسته است. فیلمساز در این فیلم به دنبال ارائه روایتی کاملا شخصی از انقلاب و حوادث آن بوده و پس لرزه های حوادث روز را در زندگی خانواده ای نسبتا بزرگ و فقیر ثبت می کند.

مانند شیار ۱۴۳، آبیار در «نفس» هم به دنبال ارائه مسائل سرحدی (انقلاب و جنگ) و تاثیر آن بر زندگی مردم عادی است که دارای خرده فرهنگ های مخصوص به خود هستند. آبیار سعی می کند در قالب استفاده از این خرده فرهنگ ها، تاثیرات حوادث کلان را بر زاد و بوم یک کشور نشان دهد.

شاید بتوان با فیلم نفس آبیار را فیلمساز خرده فرهنگ های جامعه و راوی فرهنگ و منش غیرشهری، روستایی و غیرتهرانی دانست، جایی که روش و منشی غیر از فرهنگ عام دارند: در فیلم «اشیا…» او به سراغ زنی از طبقه پایین و فقیر جامعه می رود که سعی دارد اشتباه خود را به هر قیمتی شده (حتی با دروغ) جبران کند. در «شیار» مادر شهیدی را به تصویر می کشد که در یکی از دهات های کرمان از پذیرش مرگ فرزند جبهه رفته سرباز می زند و امیدوار می ماند تا آنجا که به روان رنجوری می افتد و اینجا در «نفس» وی داستانی می گوید از خانواده ای غیرتهرانی که در حوالی تهران و بعدها در گاراژی اطراف میدان شوش سکنی می گزینند.

فیلم نفس

ولی در نفس، روایت آبیار نه از زبان سوم شخصی ناظر، بلکه اول شخص (بهار) روایت می شود، کودکی که کنجکاوانه دنیای اطراف را می کاود و آن را برای مخاطب بازگو می کند. پس آبیار در مقام فیلمنامه نویس فرصتی می یابد تا با استفاده از بازی گوشی های کودکانه، فضایی فانتزی به فیلم ببخشید و حوادث حتی تلخ (مانند فقر و محرومیت، بی مادری و درد و رنج) را با ذوق و انرژی کودکانه و دنیای پر از خیال آن دوران تلطیف کند.

مشکل از همینجا آغاز می شود، چون آبیار فیلمنامه نویس، در همین دنیا چنان غرق می شود که از جایی به بعد خود نمی داند فیلمی «درباره کودکان» می سازد یا «برای کودکان» و دچار مشکل «عدم ایستایی روایت» می شود و رفت و برگشت برای منزل به منزل گشتن در میان حوادث باعث تشتت ذهن مخاطب می گردد.

فیلمنامه‌ی فیلم نفس به معنی واقعی نه قابل انتساب به سینمای «خرده روایت» است و نه سینمای «روایت کلان» که می توان آن را داستانک هایی فراوان دانست به شخصیت های یکسان که درباره تاریخ های مختلف نوشته شده اند و نخی که دانه های تسبیح آن را به هم متصل می کند، شکست و خمودی روایت بی فراز و فرود آن است که نه اتفاق آن چنان ویژه ای در زندگی این افراد می افتد که آنها را اصطلاحا به بلوغی خزنده وادارد و نه اینکه از حوادث بیرونی دچار فراز و فرود چندانی می شوند که بتوان گفت در داستان پیشرفتی حاصل می گردد.

نرگس آبیار، نویسنده و کارگردان فیلم نفس
نرگس آبیار، نویسنده و کارگردان فیلم نفس

همین یکسانی روایت باعث می شود که بازی پانته آ پناهی ها در نقش نامادری پیر پدر بچه ها، دچار یکنواختی شود و نبض فیلم بیافتد و حتی خانه به خانه شدن بچه ها و از تهران به یزد رفتن هم باعث نمی شود که کوچک ترین اثری از حوادث بیرونی بر شخصیت ها بتوانیم ببینیم. شخصیت راوی داستان یعنی بهار هم گرچه جایی می گوید بزرگ شده است و باید کمتر حرف بزند، ولی ظاهرا از بزرگ شدن فقط همین کم حرف زدن در شخصیت او نمود می یابد و کماکان باقی خصلت های وی به خودی خود باقی است.

این ضعف بزرگ فیلمنامه نویسی یعنی مردد ماندن در واقعه نگاری (و استفاده از پیرنگ کلان) یا شخصیت نگاری (و استفاده از خرده پیرنگ ها) باعث می شود که نیمه دوم فیلم از نیمه اول به شدت خسته کننده تر باشد و به قولی فیلم نفس خیلی زود از نفس می افتد و نمی تواند مخاطب را راضی کند که امسال فیلم های بسیار بهتری مانند «فروشنده» و «ابد و یک روز» را بر پرده دیده اند.

آبیار اگر بتواند اسیر شخصیت های فرهنگ غیرغالب نشود، از آنها فاصله بگیرد، کمی هم داستان گوی بهتری شود و از وقایع خاص برداشت های عوامانه نکند، دیگر مجبور نخواهد بود برای پر کردن خلاهای فیلمنامه از احساسات مخاطب مایه بگذارد و با نماهای نیمه بسته هیجان ساختگی به حوادثی بدهد که بسیار معمولی تر از آن هستند که اتفاقی خاص را در سکون و سکوت فیلمنامه او ایجاد کنند.

شاید تنها نکته که مخاطب را بتوان به آن خاطر دعوت به دیدن این فیلم کرد، تعریف داستان از دیدگاه کودک باشد، یعنی از زبان قشری که در سینمای نحیف ما می توان گفت کاملا نادیده گرفته شده و تنها ابزاری بوده برای طبیعی جلوه دادن ساختار خانواده. در غیر اینصورت، دیدن این فیلم ماراتونی خواهد بود از تحمل لفاظی های عالمانه دختر بچه ای که می خواهد بلوغ فکری را تجربه کند و نفس به فیلم نفس فیلم بدهد و چندان هم در این امر توفیقی کسب نمی کند، چرا که در قالب کلیشه ها و برداشت عامیانه از مسائل می ماند، مشکلی که فیلمنامه نویس خیلی پیش تر دچار آن شده است.

.

منبع: تکرا

نوشته از «نفس» افتاده: چرا فیلم نفس از میانه راه دیگر کششی ندارد؟ اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

از «نفس» افتاده: چرا فیلم نفس از میانه راه دیگر کششی ندارد؟

فیلم نفس

  • کارگردان: نرگس آبیار
  • نویسنده: نرگس آبیار
  • بازیگران: ساره نورموسوی، مهران احمدی، پانته‌آ پناهی ها، گلاره عباسی، سیامک صفری، شبنم مقدمی، ساقی زینتی، محمدرضا شیرخانلو، علی خانبابایی و جمشید هاشم پور
  • جوایز: بهترین بازیگر نقش اول زن (پانته آ پناهی ها) و بهترین بازیگر نقش مکمل زن (شبنم مقدمی) از سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر
  • مدت فیلم: ۱۴۰ دقیقه
  • سال ساخت: ۱۳۹۴
  • خلاصه داستان: فیلم سینمایی «نفس» روایتی کودکانه از زبان بهار دختر بزرگ خانواده است از خواهران و برادران خود نادر، کمال و مریم که همراه پدرشان غفور و نامادری پدرشان در بحبوحه انقلاب تا سال های جنگ حوادثی را از سر می گذرانند.

فیلم نفس که در ادامه اقتباس های ادبی نرگس آبیار از رمان های خود (پس از «اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیکترند (۱۳۹۱) و شیار ۱۴۳ (۱۳۹۲)») ساخته شده و این روزها بر روی پرده سینما نقش بسته است. فیلمساز در این فیلم به دنبال ارائه روایتی کاملا شخصی از انقلاب و حوادث آن بوده و پس لرزه های حوادث روز را در زندگی خانواده ای نسبتا بزرگ و فقیر ثبت می کند.

مانند شیار ۱۴۳، آبیار در «نفس» هم به دنبال ارائه مسائل سرحدی (انقلاب و جنگ) و تاثیر آن بر زندگی مردم عادی است که دارای خرده فرهنگ های مخصوص به خود هستند. آبیار سعی می کند در قالب استفاده از این خرده فرهنگ ها، تاثیرات حوادث کلان را بر زاد و بوم یک کشور نشان دهد.

شاید بتوان با فیلم نفس آبیار را فیلمساز خرده فرهنگ های جامعه و راوی فرهنگ و منش غیرشهری، روستایی و غیرتهرانی دانست، جایی که روش و منشی غیر از فرهنگ عام دارند: در فیلم «اشیا…» او به سراغ زنی از طبقه پایین و فقیر جامعه می رود که سعی دارد اشتباه خود را به هر قیمتی شده (حتی با دروغ) جبران کند. در «شیار» مادر شهیدی را به تصویر می کشد که در یکی از دهات های کرمان از پذیرش مرگ فرزند جبهه رفته سرباز می زند و امیدوار می ماند تا آنجا که به روان رنجوری می افتد و اینجا در «نفس» وی داستانی می گوید از خانواده ای غیرتهرانی که در حوالی تهران و بعدها در گاراژی اطراف میدان شوش سکنی می گزینند.

فیلم نفس

ولی در نفس، روایت آبیار نه از زبان سوم شخصی ناظر، بلکه اول شخص (بهار) روایت می شود، کودکی که کنجکاوانه دنیای اطراف را می کاود و آن را برای مخاطب بازگو می کند. پس آبیار در مقام فیلمنامه نویس فرصتی می یابد تا با استفاده از بازی گوشی های کودکانه، فضایی فانتزی به فیلم ببخشید و حوادث حتی تلخ (مانند فقر و محرومیت، بی مادری و درد و رنج) را با ذوق و انرژی کودکانه و دنیای پر از خیال آن دوران تلطیف کند.

مشکل از همینجا آغاز می شود، چون آبیار فیلمنامه نویس، در همین دنیا چنان غرق می شود که از جایی به بعد خود نمی داند فیلمی «درباره کودکان» می سازد یا «برای کودکان» و دچار مشکل «عدم ایستایی روایت» می شود و رفت و برگشت برای منزل به منزل گشتن در میان حوادث باعث تشتت ذهن مخاطب می گردد.

فیلمنامه‌ی فیلم نفس به معنی واقعی نه قابل انتساب به سینمای «خرده روایت» است و نه سینمای «روایت کلان» که می توان آن را داستانک هایی فراوان دانست به شخصیت های یکسان که درباره تاریخ های مختلف نوشته شده اند و نخی که دانه های تسبیح آن را به هم متصل می کند، شکست و خمودی روایت بی فراز و فرود آن است که نه اتفاق آن چنان ویژه ای در زندگی این افراد می افتد که آنها را اصطلاحا به بلوغی خزنده وادارد و نه اینکه از حوادث بیرونی دچار فراز و فرود چندانی می شوند که بتوان گفت در داستان پیشرفتی حاصل می گردد.

نرگس آبیار، نویسنده و کارگردان فیلم نفس
نرگس آبیار، نویسنده و کارگردان فیلم نفس

همین یکسانی روایت باعث می شود که بازی پانته آ پناهی ها در نقش نامادری پیر پدر بچه ها، دچار یکنواختی شود و نبض فیلم بیافتد و حتی خانه به خانه شدن بچه ها و از تهران به یزد رفتن هم باعث نمی شود که کوچک ترین اثری از حوادث بیرونی بر شخصیت ها بتوانیم ببینیم. شخصیت راوی داستان یعنی بهار هم گرچه جایی می گوید بزرگ شده است و باید کمتر حرف بزند، ولی ظاهرا از بزرگ شدن فقط همین کم حرف زدن در شخصیت او نمود می یابد و کماکان باقی خصلت های وی به خودی خود باقی است.

این ضعف بزرگ فیلمنامه نویسی یعنی مردد ماندن در واقعه نگاری (و استفاده از پیرنگ کلان) یا شخصیت نگاری (و استفاده از خرده پیرنگ ها) باعث می شود که نیمه دوم فیلم از نیمه اول به شدت خسته کننده تر باشد و به قولی فیلم نفس خیلی زود از نفس می افتد و نمی تواند مخاطب را راضی کند که امسال فیلم های بسیار بهتری مانند «فروشنده» و «ابد و یک روز» را بر پرده دیده اند.

آبیار اگر بتواند اسیر شخصیت های فرهنگ غیرغالب نشود، از آنها فاصله بگیرد، کمی هم داستان گوی بهتری شود و از وقایع خاص برداشت های عوامانه نکند، دیگر مجبور نخواهد بود برای پر کردن خلاهای فیلمنامه از احساسات مخاطب مایه بگذارد و با نماهای نیمه بسته هیجان ساختگی به حوادثی بدهد که بسیار معمولی تر از آن هستند که اتفاقی خاص را در سکون و سکوت فیلمنامه او ایجاد کنند.

شاید تنها نکته که مخاطب را بتوان به آن خاطر دعوت به دیدن این فیلم کرد، تعریف داستان از دیدگاه کودک باشد، یعنی از زبان قشری که در سینمای نحیف ما می توان گفت کاملا نادیده گرفته شده و تنها ابزاری بوده برای طبیعی جلوه دادن ساختار خانواده. در غیر اینصورت، دیدن این فیلم ماراتونی خواهد بود از تحمل لفاظی های عالمانه دختر بچه ای که می خواهد بلوغ فکری را تجربه کند و نفس به فیلم نفس فیلم بدهد و چندان هم در این امر توفیقی کسب نمی کند، چرا که در قالب کلیشه ها و برداشت عامیانه از مسائل می ماند، مشکلی که فیلمنامه نویس خیلی پیش تر دچار آن شده است.

.

منبع: تکرا

نوشته از «نفس» افتاده: چرا فیلم نفس از میانه راه دیگر کششی ندارد؟ اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

کوروش یغمایی ، سلطان موسیقی راک و سایکدلیک راک ایران ۶۹ ساله شد!

کوروش یغمایی ، سلطان راک ایران

موسیقی سبک راک (Rock) خیلی زود و همزمان با کشورهای اروپایی و آمریکا در ایران پایه گذاری شد. یکی از اولین کسانی که به آهنگسازی و نوازندگی در این سبک پرداخت کوروش یغمایی بود. او همزمان با شروع به کار گروه های پیشرو و مطرح این سبک مانند رولینگ استونز (Rolling Stones) و بیتلز (Beatles) فعالیت در این زمینه را آغاز نمود و به پدر راک ایران مشهور شد. وی به همراه هنرمندانی مانند فریدون فروغی (تولد ۱۳۲۹ – مرگ ۱۳۸۰) و فرهاد مهراد (تولد ۱۳۲۲ – مرگ ۱۳۸۱) به سردمداران سبک های راک (Rock) و سایکدلیک راک (Psychedelic Rock) و موسیقی معترضانه در ایران تبدیل شدند.

دوران کودکی و نوجوانی

کوروش یغمایی در روز ۱۲ آذرماه سال ۱۳۲۵ در شهر شاهرود استان سمنان متولد شد. وی در سن ۱۰ سالگی موسیقی را با ساز سنتور شروع نمود. وی با این ساز که هدیه پدر وی بود پا به عرصه موسیقی گذاشت و بعد از چند سال فعالیت در سبک موسیقی سنتی ایران، ساز گیتار را که به یکی از محبوب ترین سازهای روز دنیا تبدیل شده بود به عنوان ساز اصلی خود برگزید.

کوروش یغمایی در سن نوجوانی | منبع وب سایت رسمی کوروش یغمایی کوروش یغمایی در سنین نوجوانی | منبع وب سایت رسمی کوروش یغمایی کوروش یغمایی در حال نواختن گیتار الکتریک | منبع وب سایت رسمی کوروش یغمایی

وی در سن ۱۸ سالگی فعالیت حرفه ای خود را با آهنگسازی و نوازندگی در گروه راک رپچرز آغاز نمود. وی علاوه بر آهنگسازی وظیفه نواختن تک نوازی ها (Lead Guitar – Solos) را نیز بر عهده داشت و ساز گیتار را با مهارتی فوق العاده می نواخت. موفقیت او در نوازندگی ساز گیتار به حدی بود که گروه های موسیقی که برای اجرای برنامه به ایران می آمدند، از وی درخواست مهاجرت و نوازندگی در گروه های موسیقی سطح اول و مشهور خود را داشتند.

دانشگاه و شروع فعالیت حرفه ای

کوروش یغمایی یکی از هنرمندان تحصیل کرده جامعه هنری ایران بشمار می آید. وی در رشته جامعه شناسی دانشگاه ملی (شهید بهشتی) تحصیل نمود و مدرک کارشناسی خود را در این رشته دریافت نمود.

کوروش یغمایی در اوج شهرت کوروش یغمایی در اوج شهرت کوروش یغمایی در اوج شهرت

در سالهای آخر دانشگاه بود که وی ترانه مشهور خود به نام گل یخ با اشعار دوست نزدیکش مهدی اخوان لنگرودی را نوشت و به بازار عرضه نمود. این ترانه با توجه به چیره دستی وی در نواختن ساز گیتار و سطح بسیار بالای موسیقی آن به ترانه ای بسیار محبوب تبدیل شد و به سرعت به ورد زبان مردم تبدیل گشت. این ترانه بقدری قوی و هم سطح با بالاترین استاندارهای روز دنیا نوشته و اجرا شده بود که در بسیاری از کشورهای دیگر نیز مورد بازخوانی قرار گرفت و طرفداران بسیاری را برای کوروش یغمایی در خارج از مرزهای ایران پیدا نمود.

خاموشی ۱۷ ساله

در سال ۱۳۵۸، کوروش یغمایی همراه با موج ممنوع الکار شدن خوانندگان سبک های غربی، فعالیت حرفه ای خود را به مدت ۱۷ سال متوقف نمود و زندگی را با تدریس گیتار، نوازندگی و ضبط آهنگ های داستانی برای کودکان گذراند. وی  اعتقادی به خروج از ایران و مهاجرت به اروپا و آمریکا نداشت. پس در این ۱۷ سال خاموش ماند. بالاخره در سال ۱۳۷۵ مجوز پخش آلبوم جدیدش به نام سیب نقره ای را از وزرات ارشاد دریافت نمود.

کوروش یغمایی سه فرزند به نام های کاوه، کامیل و ساتگین داشته که همگی راه پدر را دنبال نموده اند. البته کاوه یغمایی از بین این سه برادر موفق تر بوده و با تکیه بر توانایی های خود در نوازندگی و آهنگسازی به اجرای تورهای مختلف در کشورهای اروپایی و آمریکا مشغول است.

کوروش یغمایی در میانسالی

در خارج از ایران، کوروش یغمایی از محبوبیت و اعتبار خاصی برخوردار است.در سال ۲۰۰۹ میلادی وی با ترانه حجم خالی در بین ۱۵ راکر (Rocker) مشهور جهان قرار گرفت. وی در سال ۲۰۱۰ نیز به جشنواره رد بول (Red Bull) دعوت شد. او به عنوان سخنران در این جشنواره حضور پیدا کرد. آلبوم بازگشت از لبه پرتگاه (سال ۲۰۱۱)  وی نیز به نظر سایت معتبر رولینگ استون موفق به دریافت ۳ ستاره از ۴ ستاره ممکن شده است.

کوروش یغمایی در میانسالی همراه با گیتار الکتریک

وی تا کنون ۱۰ آلبوم استودیویی منتظر نموده است. این آلبوم ها عبارتند از:

گل یخ (سال ۱۹۷۴)

حجم خالی (سال ۱۹۷۵)

سراب تو (سال ۱۹۷۷)

سل ۱ (Sole Yek سال ۱۹۷۹)

سل ۲ (سال ۱۹۸۰)

دیار (سال ۱۹۸۷)

گرگ های گرسنه (سال ۱۹۹۰)

سیب نقره ای (سال ۱۹۹۴)

ماه و پلنگ (سال ۱۹۹۶)

کابوس (سال ۱۹۹۷)

آرایش خورشید (ضبط سال ۱۹۸۰ – پخش سال ۲۰۰۰)

تفنگ دسته نقره ای (۲۰۰۱)

بازگشت از لبه پرتگاه (سال ۲۰۱۱)

با توجه به اینکه کوروش یغمایی از بزرگترین نوازندگان موسیقی سبک راک ایران بشمار می آید، اما توجه لازم به وی در این سال ها نشده و مجوزی برای اجرای کنسرت صادر نشده است. در صورتیکه خوانندگانی نوپا و بی استعداد همراه با ترانه هایی بسیار مبتذل و بدون آشنایی با اصول اولیه موسیقی، با تکیه به ساز های الکترونیک موسیقی هایی سخیف را در سبک پاپ اجرا می کنند و برای برگزاری کنسزت به ایشان مجوز هم صادر می گردد! و طرقداران میلیونی و دو آتشه نیز دارند!

فرهاد مهراد ، یکی از اسطوره های موسیقی راک ایران فریدون فروغی ، یکی دیگر از اسطوره های موسیقی راک ایران

ولی گروه های سبک راک ایرانی هنوز در زیرزمین  ها محبوس شده اند و کسی صدای آنها را نمی شنود. کسانی هم مانند کوروش یغمایی که ماندن در ایران را به مهاجرت ترجیح دادند، با ممنوع الکاری روبرو بوده و دوستداران موسیقی تکنیکی و معترضانه خود را از شنیدن ترانه های خود محروم کرده اند.

کوروش یغمایی ، فریدون فروغی ، فرهاد مهراد سه هنرمند دوست داشتنی موسیقی ایران

همگی هم منتظر ایستاده اند تا این اسطوره ها روانه بیمارستان ها شده تا بتوانند در سوگ نبودشان عزاداری ها نمایند. پس بهتر است که پیش از اینکه آخرین بازمانده از سیبیلو های دوست داشتنی موسیقی ایران (فرهاد مهراد ، فریدون فروغی ، کوروش یغمایی) هم از دست برود دست به تقدیر و تجلیل از وی برداشته و وی را به آنچه استحقاقش را در این ۴ دهه فعالیت هنری داشته، برسانیم.

از ترانه های محبوب او نیز می توان به ترانه گل یخ (دانلود ترانه گل یخ) ، شب یلدا (دانلود ترانه شب یلدا) ، خار (دانلود ترانه خار) و رقص پاییز (دانلود ترانه رقص پاییز) اشاره کرد.

منبع:

تکرا

وب سایت رسمی کوروش یغمایی

 

نوشته کوروش یغمایی ، سلطان موسیقی راک و سایکدلیک راک ایران ۶۹ ساله شد! اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

کوروش یغمایی ، سلطان موسیقی راک و سایکدلیک راک ایران ۶۹ ساله شد!

کوروش یغمایی ، سلطان راک ایران

موسیقی سبک راک (Rock) خیلی زود و همزمان با کشورهای اروپایی و آمریکا در ایران پایه گذاری شد. یکی از اولین کسانی که به آهنگسازی و نوازندگی در این سبک پرداخت کوروش یغمایی بود. او همزمان با شروع به کار گروه های پیشرو و مطرح این سبک مانند رولینگ استونز (Rolling Stones) و بیتلز (Beatles) فعالیت در این زمینه را آغاز نمود و به پدر راک ایران مشهور شد. وی به همراه هنرمندانی مانند فریدون فروغی (تولد ۱۳۲۹ – مرگ ۱۳۸۰) و فرهاد مهراد (تولد ۱۳۲۲ – مرگ ۱۳۸۱) به سردمداران سبک های راک (Rock) و سایکدلیک راک (Psychedelic Rock) و موسیقی معترضانه در ایران تبدیل شدند.

دوران کودکی و نوجوانی

کوروش یغمایی در روز ۱۲ آذرماه سال ۱۳۲۵ در شهر شاهرود استان سمنان متولد شد. وی در سن ۱۰ سالگی موسیقی را با ساز سنتور شروع نمود. وی با این ساز که هدیه پدر وی بود پا به عرصه موسیقی گذاشت و بعد از چند سال فعالیت در سبک موسیقی سنتی ایران، ساز گیتار را که به یکی از محبوب ترین سازهای روز دنیا تبدیل شده بود به عنوان ساز اصلی خود برگزید.

کوروش یغمایی در سن نوجوانی | منبع وب سایت رسمی کوروش یغمایی کوروش یغمایی در سنین نوجوانی | منبع وب سایت رسمی کوروش یغمایی کوروش یغمایی در حال نواختن گیتار الکتریک | منبع وب سایت رسمی کوروش یغمایی

وی در سن ۱۸ سالگی فعالیت حرفه ای خود را با آهنگسازی و نوازندگی در گروه راک رپچرز آغاز نمود. وی علاوه بر آهنگسازی وظیفه نواختن تک نوازی ها (Lead Guitar – Solos) را نیز بر عهده داشت و ساز گیتار را با مهارتی فوق العاده می نواخت. موفقیت او در نوازندگی ساز گیتار به حدی بود که گروه های موسیقی که برای اجرای برنامه به ایران می آمدند، از وی درخواست مهاجرت و نوازندگی در گروه های موسیقی سطح اول و مشهور خود را داشتند.

دانشگاه و شروع فعالیت حرفه ای

کوروش یغمایی یکی از هنرمندان تحصیل کرده جامعه هنری ایران بشمار می آید. وی در رشته جامعه شناسی دانشگاه ملی (شهید بهشتی) تحصیل نمود و مدرک کارشناسی خود را در این رشته دریافت نمود.

کوروش یغمایی در اوج شهرت کوروش یغمایی در اوج شهرت کوروش یغمایی در اوج شهرت

در سالهای آخر دانشگاه بود که وی ترانه مشهور خود به نام گل یخ با اشعار دوست نزدیکش مهدی اخوان لنگرودی را نوشت و به بازار عرضه نمود. این ترانه با توجه به چیره دستی وی در نواختن ساز گیتار و سطح بسیار بالای موسیقی آن به ترانه ای بسیار محبوب تبدیل شد و به سرعت به ورد زبان مردم تبدیل گشت. این ترانه بقدری قوی و هم سطح با بالاترین استاندارهای روز دنیا نوشته و اجرا شده بود که در بسیاری از کشورهای دیگر نیز مورد بازخوانی قرار گرفت و طرفداران بسیاری را برای کوروش یغمایی در خارج از مرزهای ایران پیدا نمود.

خاموشی ۱۷ ساله

در سال ۱۳۵۸، کوروش یغمایی همراه با موج ممنوع الکار شدن خوانندگان سبک های غربی، فعالیت حرفه ای خود را به مدت ۱۷ سال متوقف نمود و زندگی را با تدریس گیتار، نوازندگی و ضبط آهنگ های داستانی برای کودکان گذراند. وی  اعتقادی به خروج از ایران و مهاجرت به اروپا و آمریکا نداشت. پس در این ۱۷ سال خاموش ماند. بالاخره در سال ۱۳۷۵ مجوز پخش آلبوم جدیدش به نام سیب نقره ای را از وزرات ارشاد دریافت نمود.

کوروش یغمایی سه فرزند به نام های کاوه، کامیل و ساتگین داشته که همگی راه پدر را دنبال نموده اند. البته کاوه یغمایی از بین این سه برادر موفق تر بوده و با تکیه بر توانایی های خود در نوازندگی و آهنگسازی به اجرای تورهای مختلف در کشورهای اروپایی و آمریکا مشغول است.

کوروش یغمایی در میانسالی

در خارج از ایران، کوروش یغمایی از محبوبیت و اعتبار خاصی برخوردار است.در سال ۲۰۰۹ میلادی وی با ترانه حجم خالی در بین ۱۵ راکر (Rocker) مشهور جهان قرار گرفت. وی در سال ۲۰۱۰ نیز به جشنواره رد بول (Red Bull) دعوت شد. او به عنوان سخنران در این جشنواره حضور پیدا کرد. آلبوم بازگشت از لبه پرتگاه (سال ۲۰۱۱)  وی نیز به نظر سایت معتبر رولینگ استون موفق به دریافت ۳ ستاره از ۴ ستاره ممکن شده است.

کوروش یغمایی در میانسالی همراه با گیتار الکتریک

وی تا کنون ۱۰ آلبوم استودیویی منتظر نموده است. این آلبوم ها عبارتند از:

گل یخ (سال ۱۹۷۴)

حجم خالی (سال ۱۹۷۵)

سراب تو (سال ۱۹۷۷)

سل ۱ (Sole Yek سال ۱۹۷۹)

سل ۲ (سال ۱۹۸۰)

دیار (سال ۱۹۸۷)

گرگ های گرسنه (سال ۱۹۹۰)

سیب نقره ای (سال ۱۹۹۴)

ماه و پلنگ (سال ۱۹۹۶)

کابوس (سال ۱۹۹۷)

آرایش خورشید (ضبط سال ۱۹۸۰ – پخش سال ۲۰۰۰)

تفنگ دسته نقره ای (۲۰۰۱)

بازگشت از لبه پرتگاه (سال ۲۰۱۱)

با توجه به اینکه کوروش یغمایی از بزرگترین نوازندگان موسیقی سبک راک ایران بشمار می آید، اما توجه لازم به وی در این سال ها نشده و مجوزی برای اجرای کنسرت صادر نشده است. در صورتیکه خوانندگانی نوپا و بی استعداد همراه با ترانه هایی بسیار مبتذل و بدون آشنایی با اصول اولیه موسیقی، با تکیه به ساز های الکترونیک موسیقی هایی سخیف را در سبک پاپ اجرا می کنند و برای برگزاری کنسزت به ایشان مجوز هم صادر می گردد! و طرقداران میلیونی و دو آتشه نیز دارند!

فرهاد مهراد ، یکی از اسطوره های موسیقی راک ایران فریدون فروغی ، یکی دیگر از اسطوره های موسیقی راک ایران

ولی گروه های سبک راک ایرانی هنوز در زیرزمین  ها محبوس شده اند و کسی صدای آنها را نمی شنود. کسانی هم مانند کوروش یغمایی که ماندن در ایران را به مهاجرت ترجیح دادند، با ممنوع الکاری روبرو بوده و دوستداران موسیقی تکنیکی و معترضانه خود را از شنیدن ترانه های خود محروم کرده اند.

کوروش یغمایی ، فریدون فروغی ، فرهاد مهراد سه هنرمند دوست داشتنی موسیقی ایران

همگی هم منتظر ایستاده اند تا این اسطوره ها روانه بیمارستان ها شده تا بتوانند در سوگ نبودشان عزاداری ها نمایند. پس بهتر است که پیش از اینکه آخرین بازمانده از سیبیلو های دوست داشتنی موسیقی ایران (فرهاد مهراد ، فریدون فروغی ، کوروش یغمایی) هم از دست برود دست به تقدیر و تجلیل از وی برداشته و وی را به آنچه استحقاقش را در این ۴ دهه فعالیت هنری داشته، برسانیم.

از ترانه های محبوب او نیز می توان به ترانه گل یخ (دانلود ترانه گل یخ) ، شب یلدا (دانلود ترانه شب یلدا) ، خار (دانلود ترانه خار) و رقص پاییز (دانلود ترانه رقص پاییز) اشاره کرد.

منبع:

تکرا

وب سایت رسمی کوروش یغمایی

 

نوشته کوروش یغمایی ، سلطان موسیقی راک و سایکدلیک راک ایران ۶۹ ساله شد! اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.