بررسی ایرباد بی‌سیم گلکسی بادز سامسونگ؛ دشمن امپراطوری ایرپاد!

گلکسی بادز

ایرباد بی‌سیم گلکسی بادز سامسونگ یکی دیگر از ایربادهای بی‌سیم بازار بوده که به دنبال سرنگونی امپراطوری بزرگ ایرپادز اپل است. البته، برخی افراد اعتقاد دارند که اگر یک ایرباد بی‌سیم با قیمت مناسب و امکانات بیشتر را خواهان هستید، باید به سراغ گلکسی بادز پلاس بروید که هم به‌روزتر است و هم کیفیت بیشتری دارد. به هرحال، ما در این مقاله گلکسی بادز را مورد بررسی قرار می‌دهیم. اگر قصد خرید گلکسی بادز پلاس را دارید، می‌توانید از طریق این لینک بررسی آن را مطالعه کنید.

گلکسی بادز

طراحی

طراحی ایرباد بی‌سیم سامسونگ بسیار جذاب است و رنگ خود آن به همراه کیس شارژ سفید است. خود گوشی‌ها براق و جمع‌و‌جور هستند. شما می‌توانید از سری‌های متوسط و کوچک درون جعبه برای این گوشی‌ها استفاده کنید تا متناسب با فضای گوشتان باشند.

شاید گوشی‌های این ایرباد در نظر شما راحت نباشند، اما باید بگوییم که آن‌ها بسیار راحت هستند و در گوش شما پایدار می‌مانند تا هیچ نگرانی در رابطه با خارج شدن آن‌ها از گوش خود نداشته باشید. نبود ساقه و سیم در این هدفون به شما اجازه می‌دهد که آن را به جهت‌های مختلفی در فضای گوش خود قرار دهید.

گلکسی بادز

طراحی براق گلکسی بادز سامسونگ در فضای بیرونی ایرباد نورها را به زیبایی منعکس می‌کند و تقریبا اثر هولوگرافیکی را به نمایش می‌گذارد. این ایرباد از کنترل‌های لمسی برای پخش موسیقی، انتخاب موسیقی، پاسخ یا رد تماس و دستیار صوتی Bixby سامسونگ پشتیبانی می‌کند.

کنترل‌های لمسی آن راحت هستند، اما برای استفاده از آن‌ها باید دقیق باشید و فشار کافی را برروی سطح ایرباد وارد کنید. ما در طول بررسی خود چندین بار به این مسئله برخورد کرده و در برخی از مواقع چند بار سطح ایرباد را لمس کردیم تا به مقصود خود برسیم.

اما یکی از نکات مثبت طراحی این محصول، قرار گرفتن مناسب آن در گوش است و شما با خیال راحت می‌توانید در فضاهای ورزشی یا هنگامی که مشغول کارهای دیگر خود هستید، از این ایرباد استفاده کنید.

کیس شارژ

کیس شارژ گلکسی بادز بسیار کوچک است و به راحتی در جیب شما جای می‌گیرد. این کیس از مقاومت خوبی برخوردار بوده و کاملا مستحکم است. آهن‌ربای درون کیس نیز ایربادها را در جای خودشان نگه می‌دارد.

در بخش بیرونی این کیس یک چراغ LED دیده می‌شود که شما را از ظرفیت باتری کیس مطلع می‌کند. هم‌چنین، یک چراغ دیگر در داخل کیس قرار دارد که به منظور اطلاع شما از ظرفیت باتری ایرباد تعبیه شده است.

گلکسی بادز

در پشت کیس یک پورت USB-C برای شارژ آن در نظر گرفته شده است. ظرفیت باتری گوشی‌ها 6 ساعت بوده و ظرفیت باتری کیس شارژ نیز 7 ساعت است. به علاوه، شما می‌توانید این کیس را به صورت بی‌سیم و از طریق دستگاه‌های شارژ بی‌سیم سازگار با استاندارد Qi شارژ کنید.

قابلیت‌ها و عملکرد

تیم Techradar در بررسی‌های خود از چندین گلکسی بادز استفاده کرد. برخی از آن‌ها بدون هیچ مشکلی به تلفن‌ها وصل می‌شدند، اما ارتباط برخی دیگر پس از متصل شدن به تلفن قطع می‌شد. به نظر می‌رسد که این مشکلات توسط آپدیت نرم‌افزاری سامسونگ برطرف خواهند شد (آخرین آپدیت این مشکل را حل نکرده است). اما این نکته را هم به یاد داشته باشید که اتصال گلکسی بادز سامسونگ نیز همانند سایر ایرباد‌های بی‌سیم در مجاورت سایر دستگاه‌های بلوتوث‌دار، قطع می‌شود (احتمالا).

گلکسی بادز

کیفیت صدای خروجی این ایرباد بسیار خوب است. مقدار بیس گلکسی بادز و تفکیک صداهای خروجی آن عالی به نظر می‌رسد. هرچند، با توجه به این که گلکسی بادز توسط متخصصان آکوستیک AKG تنظیم شده است، ما هم از عملکرد عالی آن تعجب نمی‌کنیم.

گلکسی بادز

ایرباد بی‌سیم سامسونگ در برخی از قطعات موسیقی، ما را تحت‌تاثیر جزییات و شفافیت صدای خود قرار داد. تفکیک صداها نیز به خوبی انجام شده بود. با این حال، بهترین عملکرد در فرکانس‌های بیس‌دار ظاهر می‌شود. ما در هنگام شنیدن Bury A Friend از Billie Eilish بیس آهنگ و لرزش آن را در سینه‌های خود احساس کردیم. این مقدار بیس برای یک ایرباد بی‌سیم غیرمعمولی است.

ما در هنگام اجرای یک بازی از این هدفون استفاده کردیم. سامسونگ در این قسمت نیز ما را شگفت‌زده کرد. کیفیت صدا و تفکیک صداهای پس‌زمینه بازی به همراه سایر افکت‌های صدا بسیار عالی بوده و ما آن را تحسین می‌کنیم.

گلکسی بادز

ایرباد بی‌سیم سامسونگ به راحتی از پس اجرای موسیقی‌های بیس‌دار برمی‌آید. قدرت نویزگیری آن همانند هدفون‌های Over-Ear نیست، اما برای یک ایرباد بی‌سیم بسیار عالی است.

به عنوان نتیجه‌گیری این بخش باید بگوییم که فرکانس‌های متوسط در این ایرباد کمی ضعیف هستند، اما در حالت کلی، صدای خروجی شفاف و باجزییاتی را از این ایرباد می‌شنوید. اگر شما نیز همانند من به موسیقی‌های بیس‌دار علاقه‌مند هستید، گلکسی بادز سامسونگ برای شما مناسب است و شما هیچ‌گاه از انتخاب خود پشیمان نخواهید شد.

نتیجه‌گیری

به نظر می‌رسد که سامسونگ با معرفی گلکسی بادز خود قدم محکمی در مسیر تولید ایرباد‌های بی‌سیم برداشته است. این هدفون در بخش‌هایی، مانند طراحی، کیفیت صدا و سهولت استفاده یکی از رقبای جدی ایرپادز اپل به شمار می‌رود. ما طراحی زیبا و براق این هدفون را دوست داشتیم و احساس راحتی با آن‌ها داریم.

گلکسی بادز

کیفیت صدای خروجی این هدفون نیز واقعا خوب است و بیس‌های عمیقی را به همراه جزییات بیشتر در اختیار کاربر قرار می‌دهد. اگر چه هدفون‌های بهتری برای شنیدن صداهای طبیعی وجود دارند، اما عملکرد گلکسی بادز در این بخش هم قابل قبول است.

عمر باتری 6 ساعته ایرباد و 7 ساعته کیس شارژ هم عالی نیست، اما با توجه به امکانات بیان‌شده خوب به نظر می‌رسد. البته، مشکلاتی هم در بخش اتصال ایرباد وجود دارد که امیدواریم سامسونگ آن‌ها را توسط یک آپدیت نرم افزار مرتفع کند.

گلکسی بادز

قابلیت‌های نرم‌افزاری، مانند تنظیم نویز محیط و اکولایزر یکی دیگر از نقاط قوت این ایرباد محسوب می‌شوند، اما تمامی این قابلیت‌ها در اختیار کاربران سیستم‌عامل iOS قرار نمی‌گیرد و برای بهره‌مندی از آن‌ها باید از سیستم‌عامل اندروید 5 یا نسخه‌های بالاتر استفاده کنید.

اگر از تلفن‌های هوشمند سامسونگ استفاده می‌کنید، خرید گلکسی بادز برای شما یک انتخاب کاملا منطقی خواهد بود. چرا که نرم‌افزار این ایرباد امکانات بسیار متنوعی را برای شخصی‌سازی صدا و قابلیت‌های ایرباد فراهم می‌کند. با این حال، کیفیت صدای خروجی و طراحی جذاب این ایرباد به گونه‌ای است که خرید آن برای دارندگان دستگاه‌های iOS نیز منطقی و هوشمند خواهد بود.

نقاط قوت:

  • طراحی راحت، مناسب و شیک
  • اتصال سریع و آسان
  • بیس قدرتمند

نقاط ضعف:

  • شنیدن صدای محیط کمی آزاردهنده است
  • کنترل‌های لمسی دقیق و حساس نیستند

نوشته بررسی ایرباد بی‌سیم گلکسی بادز سامسونگ؛ دشمن امپراطوری ایرپاد! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی ایرباد بی‌سیم گلکسی بادز پلاس سامسونگ

گلکسی بادز پلاس

شرکت سامسونگ با معرفی ایربادهای بی‌سیم گلکسی بادز پلاس نشان داد که مسیر تولید این ایربادها را ترک نکرده و قصد دارد که این نوع از محصولات خود را همانند تلفن‌های هوشمندش در بازار ثابت کند. از مهم‌ترین تغییرات نسخه پلاس نسبت به نسخه اصلی، یعنی گلکسی بادز می‌توان به عمر بیشتر باتری، بهبود کیفیت صدا در هنگام مکالمه و طراحی جدید آن اشاره کرد. طراحی جدید درایور دوگانه گلکسی بادز پلاس به افزایش کیفیت صدا کمک می‌کند تا کاربران صدایی واضح و شفاف بشنوند. در نهایت بگوییم که اپلیکیشن این ایرباد توانایی اتصال آن به سیستم‌عامل iOS را نیز فراهم می‌کند.

باید بگوییم که گلکسی بادز پلاس همانند ایرپادز پرو اپل از کدک‌های صدای رده‌بالا پشتیبانی نکرده و فقط تاییدیه IPX4 را دریافت کرده است. حتی قابلیت لغو یا کاهش نویز هم در این ایرباد وجود ندارد. به نظر می‌رسد که سامسونگ هم‌چنان در این بخش ضعیف عمل می‌کند، چرا که این هدفون کاملا بی‌سیم، فاقد دستیار صوتی داخلی است. بسیاری از ایرباد‌های بی‌سیم بازار به این ویژگی‌ها مجهز هستند.

گلکسی بادز پلاس

سامسونگ مدتی بعد از عرضه این ایرباد یک بروزرسانی نرم‌افزاری برای آن منتشر کرد. این آپدیت به منظور حل مشکل شنیدن صداهای سفید نویزدار در هدفون عرضه شد. به علاوه، در این بروزرسانی مشکلاتی از قبیل تاخیر در اتصال و قطع بلوتوث هم رفع شده است.

علی‌رغم مشکلات اولیه‌ای که سامسونگ در هدفون خود با آن‌ها مواجه شده بود، این شرکت یک هدفون خوب و مناسب را به بازار عرضه کرده است تا نام خود را در این بخش از محصولات دیجیتال نیز ماندگار کند. گلکسی بادز پلاس از لحاظ قیمتی بسیار مناسب است و سایر هدفون‌های موجود در بازار، مانند Sony WF-1000XM3 یا ایرپادز پرو اپل در این بخش به پای آن نمی‌رسند. در یک کلام باید بگویم که ایرباد جدید گلکسی بادز سامسونگ ارزان‌ است و قابلیت‌های خاصی را هم در اختیار کاربران تلفن‌های هوشمند سامسونگ قرار می‌دهد.

طراحی

طراحی جدیدترین ایرباد بی‌سیم سامسونگ همانند مدل قبلی خود است. در این ایرباد، همان طراحی گلکسی بادز و گوشی‌های قابل تنظیم سیلیکونی به چشم می‌خورد. این ایرباد برخلاف ایرپادز پرو اپل که در یک نسخه سفید رنگ معرفی شده است، در رنگ‌های قرمز، سفید، آبی و مشکی به بازار عرضه شده تا طیف وسیعی از کاربران با سلایق مختلف را پوشش دهد.

گلکسی بادز پلاس

طراحی این ایرباد متفاوت‌تر از ایرپاد‌های اپل است، زیرا در این هدفون هیچ ساقه‌ای دیده نمی‌شود. طراحی گلکسی بادز پلاس به گونه‌ای بوده تا به راحتی در گوش کاربر یا کیس شارژ قرار بگیرد. کاربران می‌توانند از فضای توپی کوچک قسمت بیرونی ایرباد برای گرفتن آن استفاده کنند.

ابعاد این هدفون برابر با 17.5×22.5×19.2 میلی‌متر است. این ابعاد باعث می‌شود که ایرباد بی‌سیم سامسونگ فضای بیشتری از گوش را پوشش دهد تا هیچ نگرانی بابت خارج شدن ناگهانی آن در محیط‌های مختلف وجود نداشته باشد. البته، طراحی آن موجب می‌شود که قسمت کمی از آن در بیرون گوش دیده شود. بنابراین، در هنگام خوابیدن با آن‌ها دچار مشکل خواهید شد. زیرا فشار مداوم آن‌ها باعث آزار شما می‌شود.

باتری و اتصال

باتری این ایرباد نسبت به مدل قبلی خود ظرفیت بیشتری دارد. گلکسی بادز پلاس تا 11 ساعت روشن می‌ماند و کیس شارژ آن 11 ساعت دیگر هم توانایی شارژ آن را دارد. در کل، عمر باتری هردو آن‌ها به 22 ساعت می‌رسد.

به یاد داشته باشید که عمر 11 ساعته باتری برای ایرباد‌های بی‌سیم بسیار زیاد است. اما، این زمان برای کیس شارژ مناسب نیست. به عنوان مقایسه، ایرپادز پرو اپل دارای یک باتری 5 ساعته بوده و ظرفیت کیس شارژ آن 20 ساعت است که جمع آن‌ها به 25 ساعت می‌رسد.

گلکسی بادز پلاس

ما در طول بررسی یک هفته‌ای گلکسی بادز پلاس فقط یکبار کیس شارژ و خود ایرباد را شارژ کردیم. در طول این مدت نیز در هرروز بیش از 4 ساعت برای شنیدن موسیقی از آن با صدای متوسط استفاده کردیم. البته، این 4 ساعت به صورت مداوم نبوده و استفاده ما از آن در حد متوسط بود. با این حال، اگر به شنیدن موسیقی با صدای بلند علاقه دارید، باید  گلکسی بادز پلاس خود را هرشب شارژ کنید.

در بخش اتصالات نیز این ایرباد از بلوتوث نسخه 5 استفاده می‌کند. ما در هنگام اتصال یا در طول بررسی خود هیچ مشکلی در این بخش را مشاهده نکردیم. عملکرد بلوتوث این هدفون در محیط‌های مختلف نیز تحت‌تاثیر قرار نمی‌گرفت.

گلکسی بادز پلاس

در صورتی که دارای یک تلفن اندرویدی باشید که نسخه اندروید آن بالای 7 باشد، می‌توانید از تنظیمات صوتی اختصاصی سامسونگ برای پشتیبانی از بیت‌ریت بالاتر و پایداری بهتر صدا کمک بگیرید تا تجربه خوبی در هنگام شنیدن موسیقی داشته باشید.

کیفیت صدا

اصلی‌ترین مبحث درباره انتخاب یک ایرباد، کیفیت صدای آن است. سامسونگ در گلکسی بادز پلاس از یک ووفر و یک توییتر بهره می‌گیرد تا کیفیت و شفافیت صدا افزایش پیدا کند. ما پس از گذشت یک هفته زمان از سامسونگ تشکر می‌کنیم که صدای قدرتمند و نرمی از هدفون آن خارج می‌شود.

DSP سامسونگ سطح بیس صدا را در بخش‌های مختلف موسیقی افزایش و یا کاهش می‌دهد. این هدفون برای مشاهده ویدیو‌های یوتیوب و شنیدن برخی از سبک‌های موسیقی عالی است. هم‌چنین، شما می‌توانید با استفاده از اپ گلکسی بادز پلاس یا Samsung Wear صدای خروجی هدفون را به صورت سفارشی تنظیم کنید تا به نتیجه دلخواه خود برسید. در این اپلیکیشن‌های گزینه‌هایی برای شنیدن صدای نرم، داینامیک، شفاف، تقویت صدای زیر و بیس وجود دارد. البته، هیچ تفاوت خاصی میان این گزینه‌ها وجود ندارد.

گلکسی بادز پلاس

سامسونگ می‌گوید یک میکروفون داخلی دیگر به این ایرباد اضافه کرده است تا کیفیت صدای کاربر در هنگام مکالمه بیشتر شود. ادعای سامسونگ درست بود و در طول بررسی خود چندین بار از این ایرباد برای مکالمه استفاده کردیم که هیچ ضعف خاصی در آن مشاهده نشد.

بزرگ‌ترین نقطه ضعف گلکسی بادز پلاس نبود قابلیت لغو یا کاهش نویز محیط است که ما را آزار می‌دهد. به عبارتی ساده‌تر، باید بگویم که این هدفون برای مکان‌های بسیار شلوغ طراحی نشده است و اگر شما در این محیط‌ها هستید، آن را به شما پیشنهاد نمی‌کنیم. با این حال، اگر در محیط‌های خلوت‌تری، مانند خانه حضور دارید، این هدفون گزینه مناسبی برای شما خواهد بود.

هیچ نگرانی هم درباره گم شدن این ایرباد نداشته باشید. شما می‌توانید با استفاده از اپ Find My Earbuds این هدفون را به وسیله صدایی که از آن خارج می‌شود، پیدا کنید.

نتیجه‌گیری

گلکسی بادز پلاس سامسونگ را می‌توان به عنوان یک ایرباد میان‌رده معرفی کرد. ظرفیت خوب باتری از مزایایی عالی آن به شمار می‌رود، اما نبود قابلیت‌هایی مانند دستیار مجازی داخلی آن را ضعیف نشان می‌دهد. این هدفون فقط تاییدیه IPX2 را دریافت کرده که مقاومت خوبی در برابر آب ندارد. عدم وجود قابلیت لغو نویز هم یکی دیگر از معایب آن است که کاربران را در محیط‌های شلوغ آزار می‌دهد.

گلکسی بادز پلاس

در پایان باید بگوییم که گلکسی بادز پلاس برای افرادی که به دنبال خرید یک ایرباد بی‌سیم مقرون‌به‌صرفه هستند، مناسب خواهد بود. چرا که این دسته از افراد برای تماشای یک فیلم و گوش دادن به موسیقی با بیس معمولی (استفاده عادی روزمره) به گلکسی بادز پلاس نیاز دارند. باتری خوب و طراحی درایور دوگانه این هدفون را می‌توان به عنوان نقطه عطفی برای سامسونگ مطرح کرد.

نقاط قوت:

  • طراحی درایور دوگانه
  • عمر باتری 11 ساعته
  • سازگاری با سیستم‌عامل iOS

نقاط ضعف:

  • پشتیبانی از کد‌ک‌های صوتی محدود و معمولی
  • تاییدیه IPX4 (مقاومت ضعیف در برابر آب)
  • عدم وجود قابلیت لغو نویز محیط

نوشته بررسی ایرباد بی‌سیم گلکسی بادز پلاس سامسونگ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی ایرباد بی‌سیم گلکسی بادز پلاس سامسونگ

گلکسی بادز پلاس

شرکت سامسونگ با معرفی ایربادهای بی‌سیم گلکسی بادز پلاس نشان داد که مسیر تولید این ایربادها را ترک نکرده و قصد دارد که این نوع از محصولات خود را همانند تلفن‌های هوشمندش در بازار ثابت کند. از مهم‌ترین تغییرات نسخه پلاس نسبت به نسخه اصلی، یعنی گلکسی بادز می‌توان به عمر بیشتر باتری، بهبود کیفیت صدا در هنگام مکالمه و طراحی جدید آن اشاره کرد. طراحی جدید درایور دوگانه گلکسی بادز پلاس به افزایش کیفیت صدا کمک می‌کند تا کاربران صدایی واضح و شفاف بشنوند. در نهایت بگوییم که اپلیکیشن این ایرباد توانایی اتصال آن به سیستم‌عامل iOS را نیز فراهم می‌کند.

باید بگوییم که گلکسی بادز پلاس همانند ایرپادز پرو اپل از کدک‌های صدای رده‌بالا پشتیبانی نکرده و فقط تاییدیه IPX4 را دریافت کرده است. حتی قابلیت لغو یا کاهش نویز هم در این ایرباد وجود ندارد. به نظر می‌رسد که سامسونگ هم‌چنان در این بخش ضعیف عمل می‌کند، چرا که این هدفون کاملا بی‌سیم، فاقد دستیار صوتی داخلی است. بسیاری از ایرباد‌های بی‌سیم بازار به این ویژگی‌ها مجهز هستند.

گلکسی بادز پلاس

سامسونگ مدتی بعد از عرضه این ایرباد یک بروزرسانی نرم‌افزاری برای آن منتشر کرد. این آپدیت به منظور حل مشکل شنیدن صداهای سفید نویزدار در هدفون عرضه شد. به علاوه، در این بروزرسانی مشکلاتی از قبیل تاخیر در اتصال و قطع بلوتوث هم رفع شده است.

علی‌رغم مشکلات اولیه‌ای که سامسونگ در هدفون خود با آن‌ها مواجه شده بود، این شرکت یک هدفون خوب و مناسب را به بازار عرضه کرده است تا نام خود را در این بخش از محصولات دیجیتال نیز ماندگار کند. گلکسی بادز پلاس از لحاظ قیمتی بسیار مناسب است و سایر هدفون‌های موجود در بازار، مانند Sony WF-1000XM3 یا ایرپادز پرو اپل در این بخش به پای آن نمی‌رسند. در یک کلام باید بگویم که ایرباد جدید گلکسی بادز سامسونگ ارزان‌ است و قابلیت‌های خاصی را هم در اختیار کاربران تلفن‌های هوشمند سامسونگ قرار می‌دهد.

طراحی

طراحی جدیدترین ایرباد بی‌سیم سامسونگ همانند مدل قبلی خود است. در این ایرباد، همان طراحی گلکسی بادز و گوشی‌های قابل تنظیم سیلیکونی به چشم می‌خورد. این ایرباد برخلاف ایرپادز پرو اپل که در یک نسخه سفید رنگ معرفی شده است، در رنگ‌های قرمز، سفید، آبی و مشکی به بازار عرضه شده تا طیف وسیعی از کاربران با سلایق مختلف را پوشش دهد.

گلکسی بادز پلاس

طراحی این ایرباد متفاوت‌تر از ایرپاد‌های اپل است، زیرا در این هدفون هیچ ساقه‌ای دیده نمی‌شود. طراحی گلکسی بادز پلاس به گونه‌ای بوده تا به راحتی در گوش کاربر یا کیس شارژ قرار بگیرد. کاربران می‌توانند از فضای توپی کوچک قسمت بیرونی ایرباد برای گرفتن آن استفاده کنند.

ابعاد این هدفون برابر با 17.5×22.5×19.2 میلی‌متر است. این ابعاد باعث می‌شود که ایرباد بی‌سیم سامسونگ فضای بیشتری از گوش را پوشش دهد تا هیچ نگرانی بابت خارج شدن ناگهانی آن در محیط‌های مختلف وجود نداشته باشد. البته، طراحی آن موجب می‌شود که قسمت کمی از آن در بیرون گوش دیده شود. بنابراین، در هنگام خوابیدن با آن‌ها دچار مشکل خواهید شد. زیرا فشار مداوم آن‌ها باعث آزار شما می‌شود.

باتری و اتصال

باتری این ایرباد نسبت به مدل قبلی خود ظرفیت بیشتری دارد. گلکسی بادز پلاس تا 11 ساعت روشن می‌ماند و کیس شارژ آن 11 ساعت دیگر هم توانایی شارژ آن را دارد. در کل، عمر باتری هردو آن‌ها به 22 ساعت می‌رسد.

به یاد داشته باشید که عمر 11 ساعته باتری برای ایرباد‌های بی‌سیم بسیار زیاد است. اما، این زمان برای کیس شارژ مناسب نیست. به عنوان مقایسه، ایرپادز پرو اپل دارای یک باتری 5 ساعته بوده و ظرفیت کیس شارژ آن 20 ساعت است که جمع آن‌ها به 25 ساعت می‌رسد.

گلکسی بادز پلاس

ما در طول بررسی یک هفته‌ای گلکسی بادز پلاس فقط یکبار کیس شارژ و خود ایرباد را شارژ کردیم. در طول این مدت نیز در هرروز بیش از 4 ساعت برای شنیدن موسیقی از آن با صدای متوسط استفاده کردیم. البته، این 4 ساعت به صورت مداوم نبوده و استفاده ما از آن در حد متوسط بود. با این حال، اگر به شنیدن موسیقی با صدای بلند علاقه دارید، باید  گلکسی بادز پلاس خود را هرشب شارژ کنید.

در بخش اتصالات نیز این ایرباد از بلوتوث نسخه 5 استفاده می‌کند. ما در هنگام اتصال یا در طول بررسی خود هیچ مشکلی در این بخش را مشاهده نکردیم. عملکرد بلوتوث این هدفون در محیط‌های مختلف نیز تحت‌تاثیر قرار نمی‌گرفت.

گلکسی بادز پلاس

در صورتی که دارای یک تلفن اندرویدی باشید که نسخه اندروید آن بالای 7 باشد، می‌توانید از تنظیمات صوتی اختصاصی سامسونگ برای پشتیبانی از بیت‌ریت بالاتر و پایداری بهتر صدا کمک بگیرید تا تجربه خوبی در هنگام شنیدن موسیقی داشته باشید.

کیفیت صدا

اصلی‌ترین مبحث درباره انتخاب یک ایرباد، کیفیت صدای آن است. سامسونگ در گلکسی بادز پلاس از یک ووفر و یک توییتر بهره می‌گیرد تا کیفیت و شفافیت صدا افزایش پیدا کند. ما پس از گذشت یک هفته زمان از سامسونگ تشکر می‌کنیم که صدای قدرتمند و نرمی از هدفون آن خارج می‌شود.

DSP سامسونگ سطح بیس صدا را در بخش‌های مختلف موسیقی افزایش و یا کاهش می‌دهد. این هدفون برای مشاهده ویدیو‌های یوتیوب و شنیدن برخی از سبک‌های موسیقی عالی است. هم‌چنین، شما می‌توانید با استفاده از اپ گلکسی بادز پلاس یا Samsung Wear صدای خروجی هدفون را به صورت سفارشی تنظیم کنید تا به نتیجه دلخواه خود برسید. در این اپلیکیشن‌های گزینه‌هایی برای شنیدن صدای نرم، داینامیک، شفاف، تقویت صدای زیر و بیس وجود دارد. البته، هیچ تفاوت خاصی میان این گزینه‌ها وجود ندارد.

گلکسی بادز پلاس

سامسونگ می‌گوید یک میکروفون داخلی دیگر به این ایرباد اضافه کرده است تا کیفیت صدای کاربر در هنگام مکالمه بیشتر شود. ادعای سامسونگ درست بود و در طول بررسی خود چندین بار از این ایرباد برای مکالمه استفاده کردیم که هیچ ضعف خاصی در آن مشاهده نشد.

بزرگ‌ترین نقطه ضعف گلکسی بادز پلاس نبود قابلیت لغو یا کاهش نویز محیط است که ما را آزار می‌دهد. به عبارتی ساده‌تر، باید بگویم که این هدفون برای مکان‌های بسیار شلوغ طراحی نشده است و اگر شما در این محیط‌ها هستید، آن را به شما پیشنهاد نمی‌کنیم. با این حال، اگر در محیط‌های خلوت‌تری، مانند خانه حضور دارید، این هدفون گزینه مناسبی برای شما خواهد بود.

هیچ نگرانی هم درباره گم شدن این ایرباد نداشته باشید. شما می‌توانید با استفاده از اپ Find My Earbuds این هدفون را به وسیله صدایی که از آن خارج می‌شود، پیدا کنید.

نتیجه‌گیری

گلکسی بادز پلاس سامسونگ را می‌توان به عنوان یک ایرباد میان‌رده معرفی کرد. ظرفیت خوب باتری از مزایایی عالی آن به شمار می‌رود، اما نبود قابلیت‌هایی مانند دستیار مجازی داخلی آن را ضعیف نشان می‌دهد. این هدفون فقط تاییدیه IPX2 را دریافت کرده که مقاومت خوبی در برابر آب ندارد. عدم وجود قابلیت لغو نویز هم یکی دیگر از معایب آن است که کاربران را در محیط‌های شلوغ آزار می‌دهد.

گلکسی بادز پلاس

در پایان باید بگوییم که گلکسی بادز پلاس برای افرادی که به دنبال خرید یک ایرباد بی‌سیم مقرون‌به‌صرفه هستند، مناسب خواهد بود. چرا که این دسته از افراد برای تماشای یک فیلم و گوش دادن به موسیقی با بیس معمولی (استفاده عادی روزمره) به گلکسی بادز پلاس نیاز دارند. باتری خوب و طراحی درایور دوگانه این هدفون را می‌توان به عنوان نقطه عطفی برای سامسونگ مطرح کرد.

نقاط قوت:

  • طراحی درایور دوگانه
  • عمر باتری 11 ساعته
  • سازگاری با سیستم‌عامل iOS

نقاط ضعف:

  • پشتیبانی از کد‌ک‌های صوتی محدود و معمولی
  • تاییدیه IPX4 (مقاومت ضعیف در برابر آب)
  • عدم وجود قابلیت لغو نویز محیط

نوشته بررسی ایرباد بی‌سیم گلکسی بادز پلاس سامسونگ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی ایرباد بی‌سیم گلکسی بادز پلاس سامسونگ

گلکسی بادز پلاس

شرکت سامسونگ با معرفی ایربادهای بی‌سیم گلکسی بادز پلاس نشان داد که مسیر تولید این ایربادها را ترک نکرده و قصد دارد که این نوع از محصولات خود را همانند تلفن‌های هوشمندش در بازار ثابت کند. از مهم‌ترین تغییرات نسخه پلاس نسبت به نسخه اصلی، یعنی گلکسی بادز می‌توان به عمر بیشتر باتری، بهبود کیفیت صدا در هنگام مکالمه و طراحی جدید آن اشاره کرد. طراحی جدید درایور دوگانه گلکسی بادز پلاس به افزایش کیفیت صدا کمک می‌کند تا کاربران صدایی واضح و شفاف بشنوند. در نهایت بگوییم که اپلیکیشن این ایرباد توانایی اتصال آن به سیستم‌عامل iOS را نیز فراهم می‌کند.

باید بگوییم که گلکسی بادز پلاس همانند ایرپادز پرو اپل از کدک‌های صدای رده‌بالا پشتیبانی نکرده و فقط تاییدیه IPX4 را دریافت کرده است. حتی قابلیت لغو یا کاهش نویز هم در این ایرباد وجود ندارد. به نظر می‌رسد که سامسونگ هم‌چنان در این بخش ضعیف عمل می‌کند، چرا که این هدفون کاملا بی‌سیم، فاقد دستیار صوتی داخلی است. بسیاری از ایرباد‌های بی‌سیم بازار به این ویژگی‌ها مجهز هستند.

گلکسی بادز پلاس

سامسونگ مدتی بعد از عرضه این ایرباد یک بروزرسانی نرم‌افزاری برای آن منتشر کرد. این آپدیت به منظور حل مشکل شنیدن صداهای سفید نویزدار در هدفون عرضه شد. به علاوه، در این بروزرسانی مشکلاتی از قبیل تاخیر در اتصال و قطع بلوتوث هم رفع شده است.

علی‌رغم مشکلات اولیه‌ای که سامسونگ در هدفون خود با آن‌ها مواجه شده بود، این شرکت یک هدفون خوب و مناسب را به بازار عرضه کرده است تا نام خود را در این بخش از محصولات دیجیتال نیز ماندگار کند. گلکسی بادز پلاس از لحاظ قیمتی بسیار مناسب است و سایر هدفون‌های موجود در بازار، مانند Sony WF-1000XM3 یا ایرپادز پرو اپل در این بخش به پای آن نمی‌رسند. در یک کلام باید بگویم که ایرباد جدید گلکسی بادز سامسونگ ارزان‌ است و قابلیت‌های خاصی را هم در اختیار کاربران تلفن‌های هوشمند سامسونگ قرار می‌دهد.

طراحی

طراحی جدیدترین ایرباد بی‌سیم سامسونگ همانند مدل قبلی خود است. در این ایرباد، همان طراحی گلکسی بادز و گوشی‌های قابل تنظیم سیلیکونی به چشم می‌خورد. این ایرباد برخلاف ایرپادز پرو اپل که در یک نسخه سفید رنگ معرفی شده است، در رنگ‌های قرمز، سفید، آبی و مشکی به بازار عرضه شده تا طیف وسیعی از کاربران با سلایق مختلف را پوشش دهد.

گلکسی بادز پلاس

طراحی این ایرباد متفاوت‌تر از ایرپاد‌های اپل است، زیرا در این هدفون هیچ ساقه‌ای دیده نمی‌شود. طراحی گلکسی بادز پلاس به گونه‌ای بوده تا به راحتی در گوش کاربر یا کیس شارژ قرار بگیرد. کاربران می‌توانند از فضای توپی کوچک قسمت بیرونی ایرباد برای گرفتن آن استفاده کنند.

ابعاد این هدفون برابر با 17.5×22.5×19.2 میلی‌متر است. این ابعاد باعث می‌شود که ایرباد بی‌سیم سامسونگ فضای بیشتری از گوش را پوشش دهد تا هیچ نگرانی بابت خارج شدن ناگهانی آن در محیط‌های مختلف وجود نداشته باشد. البته، طراحی آن موجب می‌شود که قسمت کمی از آن در بیرون گوش دیده شود. بنابراین، در هنگام خوابیدن با آن‌ها دچار مشکل خواهید شد. زیرا فشار مداوم آن‌ها باعث آزار شما می‌شود.

باتری و اتصال

باتری این ایرباد نسبت به مدل قبلی خود ظرفیت بیشتری دارد. گلکسی بادز پلاس تا 11 ساعت روشن می‌ماند و کیس شارژ آن 11 ساعت دیگر هم توانایی شارژ آن را دارد. در کل، عمر باتری هردو آن‌ها به 22 ساعت می‌رسد.

به یاد داشته باشید که عمر 11 ساعته باتری برای ایرباد‌های بی‌سیم بسیار زیاد است. اما، این زمان برای کیس شارژ مناسب نیست. به عنوان مقایسه، ایرپادز پرو اپل دارای یک باتری 5 ساعته بوده و ظرفیت کیس شارژ آن 20 ساعت است که جمع آن‌ها به 25 ساعت می‌رسد.

گلکسی بادز پلاس

ما در طول بررسی یک هفته‌ای گلکسی بادز پلاس فقط یکبار کیس شارژ و خود ایرباد را شارژ کردیم. در طول این مدت نیز در هرروز بیش از 4 ساعت برای شنیدن موسیقی از آن با صدای متوسط استفاده کردیم. البته، این 4 ساعت به صورت مداوم نبوده و استفاده ما از آن در حد متوسط بود. با این حال، اگر به شنیدن موسیقی با صدای بلند علاقه دارید، باید  گلکسی بادز پلاس خود را هرشب شارژ کنید.

در بخش اتصالات نیز این ایرباد از بلوتوث نسخه 5 استفاده می‌کند. ما در هنگام اتصال یا در طول بررسی خود هیچ مشکلی در این بخش را مشاهده نکردیم. عملکرد بلوتوث این هدفون در محیط‌های مختلف نیز تحت‌تاثیر قرار نمی‌گرفت.

گلکسی بادز پلاس

در صورتی که دارای یک تلفن اندرویدی باشید که نسخه اندروید آن بالای 7 باشد، می‌توانید از تنظیمات صوتی اختصاصی سامسونگ برای پشتیبانی از بیت‌ریت بالاتر و پایداری بهتر صدا کمک بگیرید تا تجربه خوبی در هنگام شنیدن موسیقی داشته باشید.

کیفیت صدا

اصلی‌ترین مبحث درباره انتخاب یک ایرباد، کیفیت صدای آن است. سامسونگ در گلکسی بادز پلاس از یک ووفر و یک توییتر بهره می‌گیرد تا کیفیت و شفافیت صدا افزایش پیدا کند. ما پس از گذشت یک هفته زمان از سامسونگ تشکر می‌کنیم که صدای قدرتمند و نرمی از هدفون آن خارج می‌شود.

DSP سامسونگ سطح بیس صدا را در بخش‌های مختلف موسیقی افزایش و یا کاهش می‌دهد. این هدفون برای مشاهده ویدیو‌های یوتیوب و شنیدن برخی از سبک‌های موسیقی عالی است. هم‌چنین، شما می‌توانید با استفاده از اپ گلکسی بادز پلاس یا Samsung Wear صدای خروجی هدفون را به صورت سفارشی تنظیم کنید تا به نتیجه دلخواه خود برسید. در این اپلیکیشن‌های گزینه‌هایی برای شنیدن صدای نرم، داینامیک، شفاف، تقویت صدای زیر و بیس وجود دارد. البته، هیچ تفاوت خاصی میان این گزینه‌ها وجود ندارد.

گلکسی بادز پلاس

سامسونگ می‌گوید یک میکروفون داخلی دیگر به این ایرباد اضافه کرده است تا کیفیت صدای کاربر در هنگام مکالمه بیشتر شود. ادعای سامسونگ درست بود و در طول بررسی خود چندین بار از این ایرباد برای مکالمه استفاده کردیم که هیچ ضعف خاصی در آن مشاهده نشد.

بزرگ‌ترین نقطه ضعف گلکسی بادز پلاس نبود قابلیت لغو یا کاهش نویز محیط است که ما را آزار می‌دهد. به عبارتی ساده‌تر، باید بگویم که این هدفون برای مکان‌های بسیار شلوغ طراحی نشده است و اگر شما در این محیط‌ها هستید، آن را به شما پیشنهاد نمی‌کنیم. با این حال، اگر در محیط‌های خلوت‌تری، مانند خانه حضور دارید، این هدفون گزینه مناسبی برای شما خواهد بود.

هیچ نگرانی هم درباره گم شدن این ایرباد نداشته باشید. شما می‌توانید با استفاده از اپ Find My Earbuds این هدفون را به وسیله صدایی که از آن خارج می‌شود، پیدا کنید.

نتیجه‌گیری

گلکسی بادز پلاس سامسونگ را می‌توان به عنوان یک ایرباد میان‌رده معرفی کرد. ظرفیت خوب باتری از مزایایی عالی آن به شمار می‌رود، اما نبود قابلیت‌هایی مانند دستیار مجازی داخلی آن را ضعیف نشان می‌دهد. این هدفون فقط تاییدیه IPX2 را دریافت کرده که مقاومت خوبی در برابر آب ندارد. عدم وجود قابلیت لغو نویز هم یکی دیگر از معایب آن است که کاربران را در محیط‌های شلوغ آزار می‌دهد.

گلکسی بادز پلاس

در پایان باید بگوییم که گلکسی بادز پلاس برای افرادی که به دنبال خرید یک ایرباد بی‌سیم مقرون‌به‌صرفه هستند، مناسب خواهد بود. چرا که این دسته از افراد برای تماشای یک فیلم و گوش دادن به موسیقی با بیس معمولی (استفاده عادی روزمره) به گلکسی بادز پلاس نیاز دارند. باتری خوب و طراحی درایور دوگانه این هدفون را می‌توان به عنوان نقطه عطفی برای سامسونگ مطرح کرد.

نقاط قوت:

  • طراحی درایور دوگانه
  • عمر باتری 11 ساعته
  • سازگاری با سیستم‌عامل iOS

نقاط ضعف:

  • پشتیبانی از کد‌ک‌های صوتی محدود و معمولی
  • تاییدیه IPX4 (مقاومت ضعیف در برابر آب)
  • عدم وجود قابلیت لغو نویز محیط

نوشته بررسی ایرباد بی‌سیم گلکسی بادز پلاس سامسونگ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی اپل Airpods Pro: پرچمدار هدفون‌های بی‌سیم

بررسی Airpods Pro: پرچمدار هدفون‌های بی‌سیم اپل

برای جذب هرچه بیشتر کاربران آیفون به سمت دنیای هدفون‌های بی‌سیم، اپل نسخه‌ای پیشرفته‌تر و البته گران‌تر نسبت به ایرپادهای معمولی را منتشر کرده است. ار جمله تفاوت‌های آنها می‌توان به وجود قابلیت حذف صداهای مزاحم، جای‌گیری بهتر در گوش و بهبود کلی طراحی در ایرپاد پرو اشاره کرد. این تغییرات باعث شده تا ایرپاد پرو بتواند جایگاه بهترین هدفون‌ بی‌سیم اپل را از آن خود کند.

اما با توجه به قیمت گران آن یعنی 249$، نمی‌توان گفت این ایرپاد بهترین هدفون بی‌سیم موجود در بازار است. اما طبق شایعات اخیرا منتشر شده، اپل بدنبال تولید هدفون بی‌سیم اقتصادی ایرپاد پرو لایت است و شاید این دستگاه بتواند در جایگاه خوبی ظاهر شود.

کیفیت صدای ایرپاد پرو نیز بخصوص در بخش وکال‍ها (vocals) و بیس (bass)، نسبت به قبل بسیار بهتر شده‌است. تقویت بخش‌های مذکور بدان معناست که ایرپاد پرو برای افرادی که موسیقی پاپ گوش می‌دهند نسبت به افرادی که به موسیقی کلاسیک و ارکسترال علاقه‌مند هستند، گزینه بهتری بشمار می‌رود.

عمر باتری این هدفون‌ها نیز قدرتمند ظاهر شده‌است، (البته نه در مقایسه با دیگر هدفون‌های بی‌سیم، در مقایسه با ایرپادهای اپل) و دقیقا همانقدر که اپل قول داده بود (4 تا 5 ساعت با یکبار شارژ) توانست شارژ نگه دارد.

قیمت و زمان انتشار ایرپاد پرو

بررسی Airpods Pro: پرچمدار هدفون‌های بی‌سیم اپل

 

زمان انتشار ایرپاد پرو 30 اکتبر سال پیش بود و شما هم‌اکنون می‌توانید این هدفون وایرلس را خریداری کنید.

قیمت ایرپاد پرو 249 دلار است که افزایشی قابل توجه نسبت به 159 دلار ایرپاد معمولی در آن دیده می‌شود. البته ایرپاد معمولی با کیس شارژ بی‌سیم 199 دلار قیمت‌گذاری شده بود، قابلیتی که در ایرپاد پرو از همان ابتدا در جعبه دستگاه وجود دارد.

راه‌اندازی اولیه

بررسی Airpods Pro: پرچمدار هدفون‌های بی‌سیم اپل

 

همانند بسیاری از محصولات اپل، ایرپاد پرو نیز فورا به آیفون یا آیپدتان متصل می‌شود و تنها کاری که لازم به انجام آن هستید، درآوردن هدفون‌هایتان از جایگاهشان است.

البته، برای دریافت قابلیت‌های پیشرفته این هدفون، باید مطمئن باشید که دستگاهتان از iOS 13.2 پشتیبانی کند. بنظر می‌آید آیکون‌ها و ویژگی‌های اضافه شده شامل امکان تغییر تنظیمات «حالت شنیدن صدای محیط (Transparency)» و «حذف صداهای مزاحم» می‌شوند که مستقیما از طریق اپ تنظیمات مدیریت خواهند شد.

هنگامی که ایرپادتان فعالسازی شود، از آن به بعد بطور خودکار به دستگاه‌هایی (ازجمله اپل‌واچ، آیپد و مک‌ها) که دارای اکانت iCloud شما هستند، متصل خواهد شد. پس نیازی نیست تا شخصا در همه دستگاه‌هایتان تنظیمات اتصال به ایرپادها را انجام دهید.

سپس می‌توانید از طریق برنامه تنظیمات ایرپادها متوجه شوید آیا هدفون‌ها بخوبی در گوش‌هایتان جای گرفته‌اند یا خیر! ایرپادها با استفاده از میکروفون‌های داخلی و میزان صدای دریافتی، این امکان را برایتان فراهم می‌سازند تا در بهترین حالت ممکن به موسیقی مورد علاقه‌تان گوش فرا دهید. خارج‌کردن آنها از جهت محکم قرارگرفتن درگوش نیز به آسانی ممکن نیست و به کمی نیرو احتیاج خواهد داشت.

طراحی و کارایی

بررسی Airpods Pro: پرچمدار هدفون‌های بی‌سیم اپل

در اولین تست ایرپاد پرو متوجه شدیم آنها بسیار سبک هستند و پس از قرارگرفتن در گوش، به سختی می‌توان متوجه وجود آنها شد. البته این نکته‌ای منفی نیز بشمار می‌رود چراکه ممکن است پس از افتادن آن از گوش، از این اتفاق مطلع نشوید.

بخش بیرونی این دستگاه نسبت به ایرپاد 2 بسیار کوچک‌تر شده ‎است. باتوجه به اینکه در ایرپاد 2 بوسیله لمس بدنه آن می‌توانستید به آهنگ بعدی گوش دهید یا سیری را فعال کنید، بنظر می‌رسد در ایرپاد پرو اینکار کمی سخت‌تر خواهد شد. البته تجربه نشان می‌دهد  در صورت استفاده مداوم، پس از مدت کوتاهی به آن عادت می‌کنید.

همچنین می‌توانید کاری که پس از لمس بدنه خارجی ایرپاد انجام می‌شود را تغییر دهید؛ برای مثال از آن برای تنظیم سیری یا فعالسازی قابلیت حذف صداهای مزاحم استفاده نمایید.

چیزی که نبود آن بشدت احساس می‌شود، امکان تغییر میزان صدا از طریق بدنه ایرپاد است. در Powerbeats Pro برای نمونه این قابلیت وجود دارد اما واقعا استفاده از گوشی برای هر بار تغییر صدا در ایرپاد پرو اعصاب خردکن است. بعضی افراد می‌گوید خب می‌شود از سیری برای اینکار استفاده نمود، دلایلی که ما برای رد این قضیه داریم:

  1.  همیشه بدرستی کار نمی‌کند
  2.  زمان لازم برای تایید و فعالسازی 4 ثانیه است
  3. صدا بسیار زیاد یا بسیار کم می‌شود
  4.  درحین تلاش برای کم و زیاد کردن صدا با سیری، شاید اطرافیان فکر کنند شما دیووانه شده‌اید.

در ایرپاد پرو سنسور شتاب سنج تعبیه شده تا هنگام گذاشتن یا درآوردن از گوش، موزیک متوقف شود. همچنین این هدفون دارای گواهی IPX4 است که آنرا در برابر نفوذ آب مقاوم می‌سازد. افتادن ناگهانی آنها از گوش نیز نسبت به ایرپادهای معمولی بسیار بهبود یافته اما هنوز بی‌نقص نشده است.

کیفیت صدا

بررسی Airpods Pro: پرچمدار هدفون‌های بی‌سیم اپل

اپل در ایرپاد پرو از درایورهای شخصی‌سازی شده استفاده می‌کند که درکل شامل بهبود بیس، «صدای شفاف و باجزئیات در فرکانس‌های میانی و بالا» می‌شود و  دارای یک اکولایزر تطبیق‌پذیر شده است.

در مقایسه با هدفون‌های رده‌بالا یا دیگر ایربادهای فوق العاده همچون کمبریج Audio Melomania 1، ایرپاد پرو در بخش جزئیات صدا ضعیف‌تر عمل کرد. در هنگام گوش‌دادن به موسیقی الکترو-پاپ به این نتیجه رسیدیم که فرکانس‌های میانی بسیار متعادل و غنی هستند. اما درمقابل، هنگام شنیدن موسیقی کلاسیک، صداها کمی گرفته و راکد بودند.

در آخر باید گفت اپل با بهبود بخش‌هایی همچون صدای بیس و وکال‌ها، استفاده از ایرپادها را برای طرفداران پاپ جذاب‌تر کرده است که البته جامعه حداکثری موسیقی را نیز این افراد تشکیل می‌دهند.

عمر باتری

بررسی Airpods Pro: پرچمدار هدفون‌های بی‌سیم اپل

در بخش باتری، کیس شارژر بی‌سیم ایرپاد به شما 24 ساعت شارژ برای گوش‌دادن به موسیقی می‌دهد، و خود هدفون‌ها نیز در بهترین حالت 5 ساعت موسیقی برایتان پخش خواهند کرد. درصورت فعالسازی قابلیت حذف‌ صداهای مزاحم و… این عدد به 4 ساعت و نیم خواهد رسید.

به گفته اپل، اگر ایرپاد را 5 دقیقه در محل شارژ قرار دهید، تا یک ساعت عمرباتری برای پخش موزیک به آنها افزوده خواهد شد. مشکل دیگری که شارژر بی‌سیم ایرپاد پرو با آن مواجه است، اینست که نمی‌توان از طریق خود آن فهمید چه مقدار شارژ در کیس باقی مانده است. تنها یک لامپ LED کوچک وجود دارد که در حالات مختلف یا سبز یا بی‌رنگ است. البته برای دیدن شارژ موجود می‌توانید پس از برداشتن ایرپادها از روی شارژر، از طریق ویجت موجود در آیفونتان وضعیت باتری شارژر را چک کنید.

خرید این هدفون

پیشنهاد می‌شود اگر…

  • ایرپادهای معمولی اپل برایتان کافی نیست
  • کاربر آیفون هستید و می‌خواهید از محصولی با راحتی و کیفیت صدای بالا استفاده کنید
  • به فکر مراقبت از گوشتان هستید

پیشنهاد نمی‌شود اگر…

  • روی هزینه‌ها حساس هستید
  • باشگاه می‌روید و ورزش‌های سنگین انجام می‌دهید
  • طرفدار هدفون‌های بی‌سیم نیستید

نوشته بررسی اپل Airpods Pro: پرچمدار هدفون‌های بی‌سیم اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی اختصاصی اندروید باکس تسکو TAB100: در سرگرمی غرق شو!

در سال‌های اخیر شاهد ورود تلویزیون‌های هوشمند به درون خانه‌ها بودیم. تلویزیون‌هایی که دارای سیستم‌عامل و بعضا ده‌ها نرم‌افزار هستند. تلویزیون‌های هوشمند به اینترنت وصل می‌شوند و امکان بهره‌گیری از برخی خدمات آنلاین را فراهم می‌کنند. به علاوه، شما می‌توانید روی تلویزیون وب‌گردی و بازی کنید؛ فیلم و سریال پخش یا تلویزیون را به دستگاه‌های دیگر متصل نمایید. ولی انگار هنوز تلویزیون‌های هوشمند یک چیزی کم دارند. بُعد نرم‌افزاری آن‌ها هنوز به اندازه سخت‌افزار قوی نیست و شما نمی‌توانید به‌صورت آنلاین فیلم و سریال استریم یا اپلیکیشن جدید نصب کنید؛ قابلیت سفارشی‌سازی امکانات تلویزیون را ندارید و هنوز آرزوی تبدیل تلویزیون به یک کامپیوتر یا تبلت به‌صورت کامل محقق نشده است.

اندرویدباکس‌ها دقیقا برای جبران خلاء تلویزیون‌های هوشمند و غیر هوشمند امروزی روانه بازار شدند. شما با اندرویدباکس‌ها می‌توانید تلویزیون خود را تبدیل به یک دستگاه اندرویدی کنید؛ ماوس و صفحه‌کلید و دسته بازی روی آن نصب کرده و یک گوشی یا تبلت اندرویدی روی صفحه‌نمایش بزرگ و خیره‌کننده داشته باشید. اندرویدباکس‌ها غالب کاستی‌ها و ضعف‌های تلویزیون‌های امروزی را رفع می‌کنند و به کاربر قدرت بی‌انتهایی برای پخش فیلم و سریال، بازی و سرگرمی می‌دهند. در حالی‌که در بازار ایران امکان استفاده از تی‌وی‌باکس‌های معروفی از شرکت‌های اپل، آمازون و گوگل را نداریم؛ چندین شرکت معتبر اقدام به عرضه محصولات اندروید باکس خود کردند. در این مقاله، سراغ اندروید باکس شرکت تسکو می‌رویم و از نزدیک با قابلیت‌های آن‌ آشنا خواهیم شد.

معرفی تسکو TAB100

شرکت تسکو یکی از خوش‌نام‌ترین تولیدکنندگان لوازم جانبی موبایل و کامپیوتر در ایران است که پیش از این چندین محصول آن را روی آی‌تی‌رسان بررسی کردیم. معمولا محصولات شرکت تسکو در عین اینکه طراحی زیبا و چشم‌نوازی دارند؛ عملکرد و کاربری بالایی از خود نشان داده و مشتری، تجربه کاربری تازه‌ای را به دست می‌آورد. یکی از محصولات شرکت تسکو، اندرویدباکس TAB100 با قابلیت استریم و پخش تصاویر 4K اولترا اچ‌دی است.

با TAB100 می‌توانید صفحه‌نمایش یک دستگاه اندرویدی را روی تلویزیون به اشتراک بگذارید؛ فرکانس‌های رادیویی را گرفته و ضبط کنید؛ با اپلیکیشن‌های اندرویدی شبکه‌های تلویزیونی را تماشا کرده؛ از سرویس‌های محتوای IPTV استفاده کنید و به وب‌گردی بپردازید. علاوه بر نصب اپلیکیشن‌های بازی و سرگرمی، یکی از مهم‌ترین قابلیت‌های این دستگاه، ورود به سرویس‌های استریم ویدیوی ایرانی و تماشای ساعت‌ها فیلم و سریال دلخواه خودتان است.

این دستگاه مبتنی بر اندروید ۹ پای است و وزن بسیار سبک ۴۵ گرمی دارد. وقتی جعبه اندرویدباکس تسکو TAB100 را باز کردیم؛ علاوه بر خود دستگاه که مربعی شکل و مشکلی رنگ است؛ کنترلر راه دور، کابل HDMI، آداپتور برق و کارت گارانتی قرار دارد. اندازه این اندرویدباکس ۱۱۵ در ۱۱۵ در ۲۰ میلی‌متر است. بنابراین، چندان بزرگ نیست که دست و پا گیر باشد و ندانید کجا قرار دهید. رنگ مشکی براق آن زیبایی خاصی به دستگاه داده که البته استعداد بسیار زیادی هم در جذب اثر انگشت دارد. پس از اینکه دستگاه را روشن کنید و نوار چراغ LED دور آن روشن و شروع به تغییر رنگ می‌کند، زیبایی این محصول تسکو بیشتر هم خواهد شد.

وقتی TAB100 را به دست بگیرید؛ یک محصول بسیار ساده و تمیز نشان می‌دهد. در رویه اصلی دستگاه برند TSCOBOX حک شده و در پنل زیرین شاهد درگاه‌ها و امکانات ارتباطی هستیم. البته، در پنل کناری دیگری یک درگاه حافظه SD نیز دیده می‌شود. بخش پنل درگاه‌ها کمی شلوغ است ولی در عوض وقتی این دستگاه را کنار تلویزیون قرار می‌دهید؛ این درگاه‌ها دور از چشم میهمان‌ها هستند. طراحی این اندرویدباکس واقعا تحسین‌برانگیز است و با غالب دکوراسیون‌های خانه، تلویزیون و میز آن هماهنگ است. فقط ای کاش کلید روشن/خاموش هم داشت تا همه‌چیز جور شود. پیش از اینکه وارد بررسی این محصول شویم؛ لازم به ذکر است که تسکو یک مدل از این اندروید باکس را هم به همراه ماوس بی‌سیم عرضه کرده است. پیش از آن، برخی از کاربران اقدام به خرید ماوس بی‌سیم برای دستگاه می‌کردند تا راحت‌تر کار کنند.

سخت‌افزار

شرکت تسکو روی این اندرویدباکس از یک پردازنده چهار هسته‌ای آرم Cortex-A53 به نام H6 با فرکاس ۲ گیگاهرتز استفاده کرده است. ۲ گیگابایت رم DDR3 نصب شده و ظرفیت ذخیره‌سازی پیش‌فرض دستگاه ۱۶ گیگابایت از نوع EMMC است. این ظرفیت تا ۳۲ گیگابایت قابل افزایش است. ۲ گیگابایت رم برای اجرای هر نرم‌افزار اندرویدی کافی است و انتظار داریم سرعت و کیفیت خوبی را شاهد باشیم. به‌ویژه اینکه، واحد گرافیکی در نظر گرفته شده برای اندرویدباکس TAB100 نیز Mali-T720MP2 است.

خروجی تصویر این دستگاه از طریق پورت HDMI با پشتیبانی از کدک H.265، رزولوشن 6K با نرخ ۳۰ فریم در ثانیه است. بنابراین برای اتصال دستگاه به تلویزیون باید از کابل HDMI استفاده کنیم. این محصول تسکو به اتصالات بی‌سیم بلوتوث و وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز روی استاندارد 802.11n مجهز است و البته از یک درگاه شبکه اترنت ۱۰۰/۱۰ مگابیت (RJ45) سود می‌برد. یک درگاه USB 3.0، یک درگاه USB 2.0 برای نصب هارددیسک اکسترنال به‌منظور ذخیره کردن اطلاعات و فایل‌ها دارد. البته، اندرویدباکس ما دارای یک کارت ریدر MicroSDHC با پشتیبانی از ۶۴ گیگابایت ظرفیت ذخیره‌سازی هم هست. بنابراین، هرگز روی دستگاه TAB100 با کمبود فضای ذخیره‌سازی مواجه نمی‌شوید.

یک شتاب‌دهنده سخت‌افزاری 3D، پشتیبانی از فرمت HDR و H.265 به همراه ویدیوهای بلو-ری را به باقی ویژگی‌های این دستگاه اضافه می‌کند. برای پشتیبانی از فرمت‌های صوتی و ویدیویی نباید نگرانی داشته باشید چون ما به فهرست کامل این فرمت‌ها نگاهی انداختیم و مطمئن شدیم هیچ فرمت مهمی نیست که توسط این دستگاه پخش نشود. تصاویر با فرمت 720p تا 6K نمایش داده می‌شوند و همان‌طور که گفتیم، می‌توانید ویدیوهای 4K اولترا اچ‌دی روی آن استریم کنید.

کنترلر TAB100

دستگاه کنترلر جزو ملزومات اندروید باکس‌ها است. همراه با محصول تسکو هم یک کنترلر در اندازه متوسط ارائه شده که در دو حالت کنترلر تلویزیون و اندروید باکس کار می‌کند. بخش کوچکی از بالای کنترلر با یک کلید روشن/خاموش و کلیدهای مهمی مانند انتخاب ورودی و تنظیم صدا به تلویزیون اختصاص داده شده است؛ اما بخش بزرگ و اصلی این کنترلر مخصوص به ماوس کنترلر است. البته نه اینکه حالت ماوسی و غلتانی داشته باشد، بلکه کلیدهای معمولی OK و جهت‌نما هستند که روی اندرویدباکس حرکت ماوس را شبیه‌سازی می‌کنند.

کلیدی با آیکون ماوس در وسط کنترلر سمت راست قرار دارد که با زدن آن می‌توانید حالت ماوس کنترلر را فعال یا غیرفعال کنید. کلیدهای اعداد و چند کلید دیگر مانند قطع صدا، آوردن منوها و پاک کردن متن نیز روی این کنترلر مشاهده می‌شود. تجربه کار چند روزه ما با این کنترلر نشان داد که خیلی راحت و کاربرپسند نیست؛ احتمالا دوست داشتید کلیدهای بیشتری روی آن برای سهولت کارها تعبیه می‌شد و قابلیت ماوس روان‌تر بود. برای تایپ کردن متن باید صفحه‌کلید مجازی روی اندروید را فعال کنید. پیشنهادی که به ذهن من رسید؛ ای کاش کلیدهای عددی هم از روی کنترلر برداشته شده و کاربر با دکمه‌های صفحه‌کلید اندروید کار می‌کرد تا در عوض، کلیدهای میانبر بیشتری روی کنترلر قرار می‌گرفت. غالب کنترلرهای اندرویدباکس‌ها فاقد چرخ اسکرول هستند که نیازش بسیار حس می‌شود. هنگامی که می‌خواهید یک صفحه وب را پیمایش کنید یا روی منوها پایین و بالا بروید؛ به جای حرکت اسکرولی در تلویزیون‌های هوشمند سال‌های اخیر، باید دایما روی کلیدهای کنترلر زده و مرحله به مرحله پایین و بالا بروید که تجربه کاربری چندان جالبی نیست.

نصب و راه‌اندازی

برای استفاده از اندرویدباکس تسکو TAB100 هیچ‌گونه سختی و دردسری ندارید. کابل HDMI داخل جعبه را برداشته و یک سر آن را به درگاه HDMI تلویزیون و سر دیگر را به درگاه HDMI اندرویدباکس متصل کنید. تلویزیون را روی ورودی HDMI نصب شده قرار دهید و پریز برق اندروید باکس را وصل کنید. TAB100 روشن شده و شاهد چراغ زیبای LED دستگاه خواهید شد. چند ثانیه‌ای طول می‌کشد تا سیستم‌عامل اندروید روی تلویزیون بالا بیاید؛ البته با کمی هیجان زیاد!

در این مدت شاهد یک صفحه خوش‌آمدگویی هستیم. صفحه اصلی اندرویدباکس فاقد اپلیکیشن‌های دست‌چین است و شما باید با ورود به بخش اپ‌ها و انتخاب آن‌هایی که نیاز دارید، به صفحه اصلی و جایگاه آیکون اپلیکیشن‌ها بکشانید. تعدادی اپلیکیشن از پیش نصب شده می‌بینیم که از جمله می‌توان به اپ‌های مرورگر گوگل کروم، کافه‌بازار، آپارات، فیلمو، AirDroid ،Airpin و فایل منیجر اشاره کرد. قطعا هر کاربری تعداد اپ‌های بیشتری نیاز دارد که باید به طور دستی اقدام به نصب کند. برای تنظیمات صفحه‌نمایش و اندروید باکس می‌توانید وارد منوی تنظیمات شوید یا کلید Setup روی کنترلر را بفشارید؛ اگرچه برای شروع کار با اندروید باکس، تنظیمات خاصی نباید انجام شود و می‌توانید از ثانیه اول لذت بردن خود را آغاز کنید. من سعی کردم اندروید باکس را هم با وای‌فای و هم کابل شبکه به مودم و اینترنت متصل کنم. این کار بسیار ساده انجام می‌شود و از این نظر خوشحالی بزرگی نصیب‌مان خواهد شد. وقتی اندروید تی‌وی به اینترنت وصل می‌شود؛ به معنای ورود به دنیای بی‌انتهایی از محتوای صوتی و تصویری است.

نرم‌افزار

روی اندرویدباکس‌ها نسخه‌ای از سیستم‌عامل اندروید سفارشی شده برای تلویزیون‌های هوشمند نصب شده است. این نسخه از اندروید به طور کامل برای صفحه‌نمایش‌های بزرگ و نسبت تصویر ۱۶:۹ بهینه‌سازی شده است. البته، اندروید تی‌وی از نمایشگرهای با اندازه‌های مختلف پشتیبانی می‌کند. افزون بر این، برای وضوح تصویر مختلف نمایشگرها هم بهینه‌سازی شده است. قطعا تفاوت‌های بزرگی میان اندروید روی گوشی شما و اندروید روی تلویزیون مشاهده خواهید کرد. اندروید تی‌وی به گونه‌ای توسط گوگل توسعه داده شده که با کنترلرهای معمولی هم ناوبری داشته باشد. روی اندرویدباکس تسکو TAB100 نسخه‌ای از اندروید ۹ پای نصب شده است.

عدم استقبال برندهای بزرگ تلویزیون دنیا مانند سامسونگ و ال‌جی از اندروید و توسعه سیستم‌عامل‌های اختصاصی خودشان؛ باعث شده اندروید تی‌وی محبوبیت و کاربری چندان بالایی نداشته باشد. شما این نکته را از همان لحظه نخست درخواهید یافت. هر شرکت سعی می‌کند یک پوسته اختصاصی برای خودش روی اندروید تی‌وی نصب کند که بیش از اندازه شلوغ یا مانند اندروید باکس TAB100 خلوت است. همان‌طور که در بخش پیشین هم اشاره کردیم؛ نرم‌افزارهای زیادی هم برای اندروید تی‌وی توسعه داده نشده است. برخی نرم‌افزارها برای اجرا روی تلویزیون با ناسازگاری‌هایی روبرو هستند و در حالت افقی خوب کار نمی‌کنند.

به تجربه کاربری خودمان روی محصول TAB100 برگردیم. انتظار داشتم مجموعه‌ای از امکانات تفریحی و سرگرمی را روی این اندروید باکس مشاهده کنم. در واقع، یک مدیاسنتر که کاربر را از هر دستگاه پخش‌کننده یا گیمینگ بی‌نیاز کند ولی سادگی و خلوتی اندروید تی‌وی این دستگاه باعث می‌شود خودتان دست به کار شوید و تک تک دنبال ابزارها و امکاناتی که نیاز دارید؛ باشید. با توجه به اینکه دارید با تلویزیون کار می‌کنید و نه کامپیوتر یا گوشی، این پروسه کمی سخت و دردسرآفرین است. مثلا، در هنگام نصب یک اپلیکیشن، با خطای عدم مجوز گوگل روبرو می‌شوید. پس، ابتدا باید وارد تنظیمات اندروید تی‌وی شده و مجوز نصب را تایید کنید و دوباره سراغ اینستال بروید.

اگر اپلیکیشن از شما مجوز یا تنظیمات دیگری بخواهد؛ مجددا باید برگردید و آن‌ها را تنظیم کنید. به این ترتیب، پروسه نصب یک اپ سخت‌تر از آن چیزی است که تصور خواهید کرد. اگر سراغ باز کردن یک صفحه وب بروید؛ پیش از اینکه خود صفحه وب به طور کامل لود شود؛ باید پیام‌های ظاهر شده را رد کنید. همین‌طور در هنگام پخش موسیقی و فیلم کافی است به چیزی نیاز پیدا کنید؛ مثلا صفحه‌ پخش فیلم کوچک‌تر یا بزرگ‌تر شود؛ و یا همزمان نیاز به انجام کارهای دیگری روی تلویزیون و اندروید داشته باشید، اصلا بخواهید در پس‌زمینه موسیقی گوش کنید؛ دوباره دردسرهای شما آغاز می‌شود. به خوبی مشخص است که اندروید تی‌وی باید هنوز به توسعه خود ادامه دهد و راحتی و سهولت بیشتری برای کاربر به ارمغان بیاورد. بسیاری از کارهایی که کاربر دستی انجام می‌دهد؛ باید به طور خودکار توسط خود سیستم‌عامل شناسایی و انجام شوند. در نهایت، چند روزی وقت بگذارید تا اندروید تی‌وی دلخواه خود را مهیای کارزار کنید.

تجربه کاربری

در بخش‌های بالا تا حدودی درباره تجربه کاربری با اندروید باکس تسکو صحبت کردیم. در این بخش می‌خواهیم به طور مفصل‌ و جزئی‌تر قابلیت‌ها و کارایی محصول TAB100 را بررسی کنیم. ابتدا درباره اتصال‌های اینترنت صحبت کنم. اندروید باکس را به مودم همراه FD-M60 ایرانسل (سرعت متوسط ۳۰ مگابیت) وصل کردم. اگرچه این دستگاه از وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز با حداکثر سرعت ۳۰۰ مگابیت سود می‌برد ولی به لطف سرعت بالای مودم و اینترنت همراه، هیچ مشکلی در استفاده از اینترنت نبود. متوجه کندی اینترنت روی اندروید تی‌وی نشدم و پروسه استریم فیلم‌ها و موسیقی‌ها، نصب اپلیکیشن‌ها، لود شدن صفحات وب و بازی‌ها دقیقا همانند وضعیتی بود که کامپیوتر به این مودم متصل شده است. وقتی مودم را چند متری دورتر بردم؛ باز هم سرعت اینترنت مناسب بود که نشان می‌داد سخت‌افزار نصب شده روی اندروید باکس تسکو عملکرد خوبی از نظر آنتن‌دهی و پردازش ترافیک شبکه دارد. در هنگام اتصال اندروید باکس به مودم ADSL با کابل شبکه؛ اگرچه سرعت به حدود ۱۲ مگابیت می‌رسید ولی باز هم کیفیت ارتباطات و عملکرد اندروید باکس خوب ارزیابی شد.

پس از آن، شروع به پخش فیلم و ویدیو با فرمت‌ها و نرخ‌های مختلف کردم. برخی فیلم‌ها از روی آپارات و برخی از روی فیلیمو و نماوا پخش شدند. قبل از آن، باید اپ فیلیمو را به‌روزرسانی کنید تا کیفیت کامل دستگاه نمایش داده شود.‌ دلیل پخش فیلم از روی این سرویس‌ها، ارزیابی قدرت استریم و کیفیت پخش فیلم‌ها است. البته، چندین فیلم هم از روی حافظه فلش پخش کردم. فیلم‌های 4K با نرخ بیت‌ریت‌های مختلفی از ۱۹ تا ۷۲ مگابیت بر ثانیه انتخاب و پخش شد. همین‌طور، فیلم‌های Full HD با کدک‌های MPEG 4 و H.265 در نرخ بیت‌ریت‌های رایج و همین‌طور نرخ اجرای ۳۰ فریم بر ثانیه، ۲۴ فریم بر ثانیه و ۶۰ فریم بر ثانیه اجرا شد.

در نهایت متوجه شدم اندروید باکس تسکو TAB100 می‌تواند همه این فیلم‌ها و کدک‌ها با سرعت فریم‌های مختلف بدون مشکل یا لگی به طور کاملا روان و تمیز استریم و پخش کند. قطعا، یکی از لذت‌های شما از این دستگاه تماشای بی‌نهایت فیلم و سریال روی تلویزیون است. دیگر نیازی نخواهید داشت روی گوشی یا لپ‌تاپ فیلم‌های روز دنیا را دانلود کرده و تماشا کنید. من خوش‌شانس بودم یک بازی لیگ انگلیس را هم روی این اندروید باکس به طور آنلاین تماشا کردم. اگر سرعت اینترنت مناسبی داشته باشید؛ وسط‌های بازی اصلا فراموش خواهید کرد با یک دستگاه اندرویدباکس مشغول تماشای فوتبال هستید؛ انگار که از شبکه‌های تلویزیونی پخش می‌شود!

فراموش نکنید که ابتدا باید پخش‌کننده‌های قدرتمندی مانند VLC ،MX Player و KM Player را روی اندروید تی‌وی نصب کرده باشید چون پخش‌کننده پیش‌فرض خود اندروید تی‌وی نمی‌تواند تمام نیازهای شما را تامین کند.

درباره موسیقی، اگرچه شاید کمتر کسی سراغ اندروید باکس برود ولی من این کار را هم تجربه کردم. همان‌طور که گفتم؛ قرار است اندروید باکس یک مدیاسنتر باشد و دیگر به پخش‌کننده دومی نیاز نداشته باشیم. تجربه خوش‌آیند و به مراتب بهتری از استریم ویدیو است. با کدک‌ها و فرمت‌های MP3 ،WMA ،OGG ،WAV ،AAC و HD موسیقی‌های دلنشینی را شنیدم.

درباره بازی که تجربه کاربری بعدی من روی اندرویدباکس TAB100 است؛ چند نکته گفتنی مهم وجود دارد. شرکت تسکو سخت‌افزار نسبتا قوی روی این دستگاه سوار کرده است. همان‌طور که دیدیم از پس استریم هر نوع ویدیوی 4K برمی‌آید ولی نباید انتظار داشته باشیم سنگین‌ترین بازی‌های موبایل هم به روانی ویدیوها اجرا شوند. تجربه کاربری از بازی‌های سبک و متوسط رضایت‌بخش خواهد بود ولی برای بازی‌های سنگین به سخت‌افزار قوی‌تری نیاز دارید. نکته مهم بعدی برای لذت بردن از بازی این است که بایستی صفحه‌نمایش لمسی داشته باشید یا دسته بازی روی اندروید تی‌وی نصب کنید. با کنترلر ساده خود دستگاه احتمالا از بازی‌های کمی لذت ببرید. بازی‌های پابجی و کالاف با این نسخه اندروید تی‌وی سازگاری دارند و می‌توانیم آن‌ها را اجرا کنیم.

بالاترین امکانات با قیمت مناسب

بدون ماوس بی‌سیم، کار کردن با این اندروید باکس کمی سخت است. دو انتخاب دارید: مدل دارای ماوس بی‌سیم را بخرید یا اینکه خودتان اقدام به تهیه یک ماوس بی‌سیم کنید. در حال حاضر، قیمت این محصول در بازار نزدیک به ۶۵۰ هزار تومان با گارانتی اصلی شرکت تسکو است که با توجه به امکانات بسیار زیاد و کیفیت عالی که دارد؛ ارزش خریدش بالا است.

این محصول تسکو، انتظاراتی که از یک اندروید باکس دارید را برآورده خواهد کرد؛ به‌ویژه اگر گوشی هوشمند خود را به آن متصل کنید یا از ماوس و صفحه‌کلید بی‌سیم برای راحتی بیشتر سود ببرید. سرعت اجرای نرم‌افزار و فیلم‌ها روی این دستگاه رضایت‌بخش است. نصب اندروید ۹ باعث می‌شود سازگاری بیشتری میان اپلیکیشن‌ها و اندروید تی‌وی باشد ولی باز هم نیاز دارید اپ‌های جدیدی نصب یا نرم‌افزارهای پیشین را به‌روزرسانی کنید. مشکلی که تمام اندروید باکس‌ها امروزی دارند؛ عدم توسعه نرم‌افزارهای زیادی برای آن‌ها است. در نهایت، خرید تسکو TAB100 می‌تواند کیفیت جدیدی به زندگی شما بدهد تا سطح بالایی از سرگرمی را روی یک تلویزیون هوشمند تجربه کنید. فقط مواظب باشید پس از مدتی پای تلویزیون فسیل نشوید!

نوشته بررسی اختصاصی اندروید باکس تسکو TAB100: در سرگرمی غرق شو! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی ساعت هوشمند هواوی واچ GT2: عمر ابدی!

ساعت هوشمند را بایستی جدی‌ترین گجت در رقابت با ساعت‌هایی دانست که ده‌ها سال از عمر آن‌ها گذشته و دیگر همگان شرکت‌هایی مثل سیکو، کاسیو، سواچ، سیتیزن و… را به خاطر این وسیله‌های کوچک و دوست‌ داشتنی می‌شناسند. زمانی که نخستین محصولات توسط شرکت‌هایی چون سونی اریکسون، پِبِل، سامسونگ و… به‌صورت گسترده وارد بازار شدند، بسیاری با دیده تردید به آن‌ها نگریسته و ظاهر کمی عجیب و غریب با کارایی محدود، استقبال چندانی را در بازار به‌دنبال نداشت.

پس از آن سازندگانی چون موتورولا، ال‌جی و هواوی ساعت‌هایی با ظاهر شکیل‌تر زدند و با ورود رسمی اپل به بازار اسمارت واچ‌ها، شاهد دگرگونی گسترده‌ای در این مارکت بودیم. بر روی دست بسیاری از افراد، از ورزسکار و هنرپیشه تا مردم عادی، شاهد یک اسمارت واچ بودیم که هر کدام تلاش داشتند تا علاوه بر ظاهر زیباتر، امکانات بیشتر خودشان را به رخ بکشند. گجت‌هایی که علاوه بر نشان دادن زمان، یک دستیار دوم برای تلفن‌های همراه محسوب می‌شدند و حال گوی سبقت را در مواردی چون نشان دادن ضربان قلب، پیگیری میزان خواب، استرس روزانه، کشیدن کاردیوگرام و… از اسمارت‌فون‌ها ربوده و به عنوان یک شخصیت مستقل و قدرتمند، برای آن‌ها خط و نشان می‌کشیدند.

اما از آنجایی‌که همچنان ساعت‌های کلاسیک یکی از رقبای ویژه برای این محصولات به حساب می‌آمدند، اسمارت واچ‌ها علی‌رغم پیشرفت‌های فراوان از یک مساله مهم رنج می‌بردند و آن چیزی نبود جز باتری! بهترین ساعت‌های هوشمند بسته به میزان استفاده کاربر بین ۱ تا ۳ روز دوام داشتند و با توجه به آنکه اکثرشان شارژرهایی متفاوت با گوشی‌ها دارند، بر دست داشتن یک ساعت خاموش بر روی مچ دست، پدیده عجیبی محسوب نمی‌شد. در واقع این ساعت‌ها بخاطر وجود نمایشگرهای رنگی، اتصال دایمی به گوشی، سنسورهای فراوان و… خیلی زود توان‌شان از دست می‌رفت و همین امر بر محبوبیت آن‌ها لطمه جدی‌ای وارد می‌ساخت.

یکی از شرکت‌هایی که تلاش کرد تا این مشکل را با استفاده از سیستم عامل و پردازنده اختصاصی به چالش بکشید، هواوی بود! این سازنده بزرگ چینی با عرضه واچ GT کاری کرد که یک ساعت هوشمند حتی بیش از ۱۰ روز هم بر روی دست کاربرش باقی بماند و با وجود فعال بودن تمام سنسورها، وی را تا حد امکان از شارژر نیز دور نگاه دارد. چند ماه پیش هم نسخه دوم این ساعت با قابلیت‌هایی جدیدتر به‌روز شده و با نام GT2 روانه بازار گردید.

هواوی واچ GT2 در دو نسخه با اندازه‌های ۴۲ و ۴۶ میلی‌متر به بازار عرضه شده و حال قصد داریم تا این اسمارت واچ خاص که به این راحتی‌ها بر روی مچ دستان شما خاموش نمی‌شود، از نزدیک بررسی کرده و مزایا و معایبش را برای‌تان بازگو کنیم.

گرد بهتر است یا مربع؟

با آنکه بالاترین آمار فروش اسمارت واچ‌ها مربوط به ساعت‌های مربعی شکل اپل است، اما به‌شخصه اعتقاد دارم که یک طراحی گرد ظاهر بسیار زیبا و اسپرت‌تری دارد. حتی اگر همین کمپانی سیب نشان دو مدل گرد و مربع را هم‌زمان تولید کند، احتمالا به‌خاطر اقبال کاربران به سمت محصول دایره‌ای، مربعی‌ها را بایستی به عنوان کاشی به در و دیوار چسباند! ظاهرا هواوی هم با علم به همین مساله، با آنکه چندین نسل از ساعت‌های هوشمند را تولید کرده، فقط به سمت دایره روی خوش نشان داده و این رویه را در GT2 نیز تکرار کرده است.

در این اسمارت واچ بسته به سلیقه، سایز مچ دست و البته امکاناتی که نیاز دارید، بین نسخه ۴۲ و ۴۶ میلی‌متری یکی را می‌توانید انتخاب کنید که بایستی عنوان کرد با توجه به وجود قابلیت مکالمه به‌واسطه حضور میکروفن و اسپیکر بر روی نسخه ۴۶ میلی‌متری، قاعدتا خرید آن منطقی‌تر است اما اگر شما از ساعت خودتان بیشتر از هرچیزی به عنوان یک وسیله سلامتی استفاده می‌کنید، پس می‌توانید از ۴۲ میلی‌متری هم استفاده کرده و بهای کم‌تری بپردازید.

نسخه ۴۶ میلی‌متری در سه سری عرضه می‌شود که شامل اسپرت (با دو رنگ مشکی و نارنجی تیره)، کلاسیک (با بند چرمی قهوه‌ای) و اِلایت (با بند فلزی) است و البته از آنجایی که بندها با ضامن‌هایی که پشت آن‌ها قرار دارد به‌راحتی باز می‌شوند، پس می‌توان حدس زد که به‌زودی رنگ‌ها و جنس‌های گوناگونی در بازار موجود شده و بسته به تیپ و لباس خودتان، ساعت‌تان را سِت خواهید کرد!

هواوی واچ GT2 نسخه ۴۶ ملی‌میتری سبک است، تنها ۱۰.۷ میلی‌متری ضخامت داشته و نمایشگر ۱.۳۹ اینچی آن از وضوح تصویر ۴۵۴ در ۴۵۴ پیکسلی بهره می‌برد و به‌خاطر وجود فناوری AMOLED علاوه بر کیفیت بسیار عالی، روشنایی آن تا حد ۱۰۰۰ نیت هم می‌رسد و تقریبا می‌توان گفت به جز سطح خورشید، در همه جای دنیا قابلیت خوانایی دارد!

دو کلید نسبتا بزرگ و گرد در سمت راست GT2 جای خوش کرده‌اند که یکی از آن‌ها شما را به منوی اصلی هدایت کرده و دیگری به زمین تمرین برای مسابقات ورزشی که البته می‌توان آن را به‌گونه‌ای تنظیم کرد که یک عملیات دلخواه را انجام دهد. مثلا اگر شما معمولا گوشی خودتان را در خانه یا محل کار گم می‌کنید، این کلید را بر روی پیدا کردن تلفن همراه تنظیم کنید و یا اگر خیلی به مانیتور کردن ضربان قلب‌تان اهمیت می‌دهید، برای مشاهده تپش قلب مهربان‌تان دکمه اختصاصی قرار دهید!

در کل بایستی گفت طراحی هواوی GT2 به نحوی است که خیلی سخت می‌توان بر آن خرده‌ای گرفت و اگر ظاهرش را یک شاهکار ندانیم اما به نحوی است که حداقل خودتان از دیدنش خوشحال شده و به واسطه نمایشگر با کیفیت و بند راحتی که دارد (برای ما نسخه اسپرت بود)، دایما بر روح سازنده صلوات بفرستید (البته بنده خدا زنده‌ست!).

قلبی کوچک اما توانمند

شاید اصلی‌ترین دلیل در بازدهی بسیار خوب GT2 را بتوان در ساختار درونی آن دانست، جایی که هواوی با استفاده از چیپست کایرین A1 که دست‌پخت خودش است، به نتایجی عالی دست یافته و می‌خواهد این ساخته با ارزش را در بطن محصولات پوشیدنی‌اش قرار دهد. یکی از ویژگی‌های اصلی در این چیپست کوچک، استفاده از بلوتوث نسخه ۵.۱ است که علاوه بر مصرف بسیار کم، دارای سرعت انتقال 6.5 مگابیت در ثانیه بوده و کیفیت صدای بسیار خوبی ارایه می‌کند. هواوی می‌گوید که این چیپست در مقایسه با چیپ H1 اپل که در ایرپاد خودش کار گذاشته، علی‌رغم کوچک‌تر بودن، ۳۰ درصد عملکرد بهتر و ۵۰ درصد مصرف کم‌تری دارد.

GT2 دارای ۲ گیگابایت رم اختصاصی و همچنین ۴ گیگابایت حافظه داخلی است که البته به لطف حضور سیستم عامل و اپلیکیشن‌های تحت حمایتش، ۲.۲ گیگابایت آن در اختیار کاربر قرار دارد و از آنجایی که می‌توان به عنوان یک موزیک پلیر مجزا هم از ساعت استفاده کرد، قاعدتا استفاده از ترک لیستی نزدیک به ۵۰۰ آهنگ، آرشیو قابل قبولی به‌حساب می‌آید.

اما اگر خونی برای ارسال نباشد، قلب چه کاربردی دارد؟ در GT2 این حسگرهای مختلف هستند که نقش خون رسانی را بازی کرده و به این محصول هواوی جان می‌بخشند. حسگرهای موجود شامل 7 مورد هستند که می‌توانید فهرست آن‌ها را در ادامه مشاهده کنید:

  • حسگر شتاب سنج (Accelerometer sensor)
  • ژیروسکوپ (Gyroscope sensor)
  • حسگر ژئومغناطیسی (Geomagnetic sensor)
  • حسگر عدسی محور ضربان قلب (Optical heart rate sensor)
  • حسگر نور محیطی (Ambient light sensor)
  • حسگر فشار هوا (Air pressure sensor)
  • حسگر خازنی اجسام نزدیک (Capacitive sensor)

این حسگرها موجب می‌شوند که سلامتی جسمانی، وضعیت خواب، وضعیت مکانی شما بر روی زمین، میزان اکسیژن ورودی به بدن، میزان استراحت و موارد متعدد دیگری قابل برداشت باشند و تمامی خروجی آن‌ها را به راحتی بر روی تلفن همراه خود مشاهده کنید. این امر سبب شده که این ساعت همان‌قدر که برای کارهای روزانه و زندگی عادی مناسب است، برای فعالیت‌های ورزشی نیز خوب باشد و البته فراموش نکنید که ساعت GT2 هواوی تا عمق 50 متری در برابر آب مقاوم است. همچنین نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، این است که این حسگرها برای نسخه 46 میلی‌متری به‌صورت کامل قابل دسترس هستند و نسخه 42 میلی‌‌متری موارد کم‌تری دارد.

سیستم عاملی ساده

هواوی برای دومین بار پس از ساعت GT از سیستم عاملی با نام لایت (Lite OS) بر روی گجت‌های پوشیدنی خودش بهره گرفته، سیستم عامل که با توجه به عدم پشتیبانی از اپلیکیشن‌های رنگارنگی که بر روی ساعت‌های اندرویدی و حتی اپلی می‌بینیم، ساده زیستی را سرلوحه کار خودش قرار داده و به کاربر هم چنین امری را گوشزد می‌کند! حالا اگر شما فردی باشید که تنوع طلبی را بر روی اسمارت واچ‌تان هم بپسندید، به احتمال فراوان با GT2 دست به یقه خواهید شد!

در مقایسه با سیستم عاملی چون اندروید Wear باید GT2 را یک نمونه ساده‌تر قلمداد کرد و تا زمانی که خود هواوی یک مارکت اختصاصی برای اپلیکیشن‌های این ساعت درست نکند، پس گزینه‌ای برای انتخاب برنامه‌های مورد علاقه و حتی بازی کردن پیش روی‌تان نیست. از آنجایی هم که هواوی به‌خوبی می‌داند چنین امری کاربر را با یک چالش احتمالی روبه‌رو می‌کند، پس خودش دست به‌کار شده و انواع و اقسام برنامه‌هایی که یک کاربر علاقه‌مند به سلامتی نیاز دارد، به‌صورت پیش فرض بر روی GT2 تعبیه کرده است.

وقتی کلید بالایی را فشار می‌دهید، ۲۱ گزینه پیش روی شما قرار می‌گیرد که بایستی با اسکرول کردن به پایین با آن‌ها آشنا شوید. برخی گزینه‌ها همچون فعالیت‌های بدنی، شامل ۱۲ زیر مجموعه دیگر هستند و هواوی به قدری چنین بخشی را با جزئیات و سفت و سخت کار کرده، که اگر هم مارکتی برای اپلیکیشن‌های مجزا وجود داشت، بعید می‌دانم کسی حداقل به‌خاطر ابزارهای سلامتی به سراغ آنجا می‌رفت.

حرکت در منوها تقریبا ساده است اما آن روانی و جذابیتی که در اندروید وِر دیده بودم، اینجا مشاهده نکردم و ارتباط عاطفی قدرتمندی بین من و رابط کاربری ساعت برقرار نشد، اما از آنجایی که به شخصه GT2 را خیلی پسندیدم، پس دست به آسمان برده و دعا کردم که هواوی با آپدیت کردن نسخه‌های بعدی این سیستم عامل لایت خود، به ما درجات رضایت بالاتری را اعطا بفرماید (الهی آمین)!

صدا، حرکت، اکشن

تا پیش از آنکه اقدام به نوشتن این بررسی بکنم، GT2 هفده روز همراه من بود، همراهی که مانند چسبی بر روی مچ دستم قرار گرفته و حتی در هنگام حمام کردن و خوابیدن نیز لحظه‌ای از یکدیگر جدا نشدیم! هواوی GT2 شاید دهمین ساعت هوشمندی بود که بر روی دستانم می‌بستم اما بدون تردید تنها محصولی بود که چنین زمان طولانی را بدون جدا شدن با من سر کرد و تنها به جز چند ساعتی  که برای شارژ شدن از آغوش هم جدا شدیم، همیشه چون شمع و پروانه به دور بکدیگر می‌چرخیدیم و البته، هیچ‌کدام هم نه سوختیم و نه سوزاندیم!

دلیل اصلی که GT2 را تا این حد به خودم نزدیک نگاه داشتم، عملکرد بسیار جالب آن در ضبط اعمال روزانه و البته شبانه‌ام بود! ساعت به‌صورت لحظه‌ای مشغول ثبت ضربان قلب، استرس روزانه، تعداد گام‌ها، فعالیت ورزشی، کالری‌های سوزانده و کیفیت خواب شبانه روزی‌ام بود که همگی به لطف وجود سنسورهای فراوان و همیاری اپلیکیشن Health بر روی گوشی، حسابی خرسندم می‌کرد! مجموعه این عوامل سبب شد با آنکه به‌طور معمول دوست ندارم وسیله‌ای (حتی انگشتر ساده) هم به‌صورت دایمی همراهم باشد، GT2 را تبدیل به یار همیشگی خودم کنم.

در اپلیکیشن Health که با ساعت سینک می‌شود، یک رابط کاربری گویا و دقیق برای شما تمام عملکردهای ممکن را بازگو می‌کند و با توجه به آنکه بازه گسترده‌ای در آنجا ثبت و ضبط می‌شود، شما می‌توانید به‌خوبی هر آنچه بر سرتان آمده و می‌آید، ببینید! مثلا در ضبط دقیق میزان خواب، متوجه شدم که میزان خواب عمیقم کم‌تر از میزان لازم است اما سایر موارد در حد نرمالی قرار دارد و قاعدتا با استفاده از یک بازه گسترده‌تر همچون دو یا سه ماه، اطلاعاتی را به‌دست می‌آورید که هیچ دکتری هم قادر نیست آن را در اختیار شما بگذارد!

هواوی GT2 حتی می‌تواند یک محرک برای افزایش تحرک و سلامتی شما باشد، چرا که با اطلاع از وضعیت خود، تلاش می‌کنید که آن را به سوی حالت بهتری پیش برده و ساعت هم به شما در این امر کمک می‌کند. مثلا در حرکات ورزشی یا رفتن به باشگاه، یک راهنمای صوتی، گام به گام با شما حرکت می‌کند و یا اگر ضربان قلب یا میزان استرس‌‌تان دارای تغییرات بیش از حدی باشد، اخطار می‌دهد که مراقب باش، ما می‌خواهیم تا ۱۲۰ سالگی در کنار یکدیگر زندگی کنیم!

یک گزینه دیگر که در GT2 دوست داشتم، امکان مکالمه آن بود، به نحوی که بسیاری از مکالمات کوتاه را به‌خصوص وقتی که گوشی در اطرافم نبود، با آن انجام می‌دادم و صدا هم با کیفیت مناسبی به گوشم می‌رسید، از آنجایی که طرف دیگر هم هیچ غری نمی‌زد که چه گفتی یا بلندتر بگو، متوجه می‌شدم که او هم از این مکالمه کوتاه‌مان راضی است و احتمالا متوجه نشده که با وی از طریق گوشی حرف می‌زنم یا ساعت هوشمند!

حتما با خودتان می‌گوید که همه این تجربیات شد خوبی و بالاخره هر عشقی هر چند کامل، دارای نواقصی نیز است و در این ارتباط پاسخ من هم مثبت است! نوتیفیکیشن‌هایی که ساعت در ارتباط با اپلیکیشن‌های مختلف نشان می‌دهد، چندان کامل نیست و حتی نحوه دسترسی به آن نیز جذابیت ندارد، به‌طوری که خیلی اوقات برخی از آن‌ها را از دست داده و جستجو در میان انبوه نوتیف‌ها هم چندان راحت و دوست داشتنی نیست. در روزهای اول هم که GT2 اصلا با فونت فارسی میانه‌ای نداشت و به جای نمایش حروف، فضای خالی نمایش می‌داد! امری که خوشبختانه با آپدیت آن خیلی سریع برطرف شد ولی در نشان دادن آیکون‌های مختلف که در شبکه‌های اجتماعی کاربرد زیادی دارند، GT2 همچنان به نمایش یک فضای خالی اکتفا کرده و همچون فیلم‌های با انتهای باز، قضاوت درباره شکلک ارسال شده را به مخاطبش می‌سپارد!

چرا تمام نمی‌شوی؟

به‌خاطر دارم اولین باری که ساعت را به دستم بستم، در حدود ۷۰درصد باتری داشت، چند ساعتی گذشت و به آن نگاهی انداختم، دیدم به ۶۸درصد رسیده، باز ساعاتی بعد نگاه کردم و دیدم عددش به ۶۷ درصد رسیده است، در صورتی‌که طی همین زمان شارژ گوشی‌ام از ۹۰ درصد به ۳۰ درصد کاهش یافته بود و من متعجب که چرا این ساعت علی‌رغم فعالیت همه سنسورهایش، باتری‌اش کم نمی‌شود! حتی برای لحظه‌ای به ذهنم رسید که شاید خراب است و مانند محصولاتی که باتری خراب دارند، ناگهان دستگاه خاموش می‌شود و یا اعلام خالی شدن باتری می‌دهد.

چند روزی گذشت و ادامه یافتن روند کاهش باتری با همان سرعت اولیه، به من ثابت کرد که معجزه‌ای رخ داده و حالا دیگر مجبور نیستم که همچون گذشته علاوه بر نگاه کردن به زمان، دایما شارژ باتری را هم چک کنم و گاهی اوقات به خاطر این غفلت، ساعتی خاموش بر دستانم داشته باشم. نخستین باری که GT2 را به شارژر خودش متصل کردم، دقیقا یک هفته بعد بود که ۷۰درصد باتری رو به اتمام بود و آن لحظه جدایی از یار که پیش‌تر اشاره کرده بودم، فرا رسید! با آنکه استفاده من از GT2 در حد نرمال و حتی کمی بیش از معمول (به‌خاطر بررسی) بود، اما اسمارت واچ هواوی نشان داد که به‌راحتی قادر است تا با یک بار شارژ شدن، حداقل ۱۰ روزی را در کنارتان بوده و لحظات شادی را با دوری از شارژر در کنار یکدیگر بگذرانید.

این عملکرد جذاب را که به‌شخصه بارزترین ویژگی GT2 در مقایسه با رقبای قدرتمندی چون اپل واچ و گلکسی واچ می‌دانم، بایستی مرتبط با هماهنگی بسیار عالی سیستم عامل و چیپست سخت‌افزاری هواوی دانست که دست‌پخت چینی‌ها را تبدیل به یک کباب خوشمزه برای ما ایرانی‌ها، سوشی جذاب برای ژاپنی‌ها، استیک آب‌دار برای آمریکایی‌ها و پیتزای عالی برای ایتالیایی‌ها کرده است، چرا که طعم این همه شارژ طولانی مدت برای هر کاربری دلپذیر بوده و پاشنه آشیل ساعت‌های هوشمند در مواجهه با نمونه‌های سنتی را تا حد زیادی برطرف ساخته است.

سخن پایانی

بدون هیچ‌گونه اغراقی باید بگویم که هواوی GT2 محبوب قلب و مچ دست من است! شاید سیستم عامل آن به‌قدری که باید و شاید تحت تاثیرم قرار نداد و حتی گاهی اوقات سبب شد که گوشه اخمی به آن بیاندازم اما عملکرد فوق‌العاده باتری، سنسورهای فراوان، هماهنگی کامل با اپلکیشن Health و ظاهر دوست‌داشتنی‌اش باعث گردید که دل به آن بسته و تصمیم بگیرم که به‌این راحتی‌های از این زیبای کار راه انداز جدا نشوم (دقایقی بعد از طرف هواوی: لطفا اگر کار بررسی‌‌تون تموم شده، ساعت رو پس بدید. من: فرار با GT2 به خارج از کشور!).

هواوی واچ GT2 در حال حاضر وارد کشورمان نیز شده است و قیمتی که می‌توان برای آن پیش بینی کرد، با توجه به سایز و جنس بند آن بین ۲ تا ۳ میلیون تومان متغیر خواهد بود، بهایی که نسبت به اسمارت واچ اپل ارزان‌تر است و در رده محصولات پریمیومی چون گلکسی واچ اکتیو سامسونگ قرار می‌گیرد.

نوشته بررسی ساعت هوشمند هواوی واچ GT2: عمر ابدی! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی ساعت هوشمند هواوی واچ GT2: عمر ابدی!

ساعت هوشمند را بایستی جدی‌ترین گجت در رقابت با ساعت‌هایی دانست که ده‌ها سال از عمر آن‌ها گذشته و دیگر همگان شرکت‌هایی مثل سیکو، کاسیو، سواچ، سیتیزن و… را به خاطر این وسیله‌های کوچک و دوست‌ داشتنی می‌شناسند. زمانی که نخستین محصولات توسط شرکت‌هایی چون سونی اریکسون، پِبِل، سامسونگ و… به‌صورت گسترده وارد بازار شدند، بسیاری با دیده تردید به آن‌ها نگریسته و ظاهر کمی عجیب و غریب با کارایی محدود، استقبال چندانی را در بازار به‌دنبال نداشت.

پس از آن سازندگانی چون موتورولا، ال‌جی و هواوی ساعت‌هایی با ظاهر شکیل‌تر زدند و با ورود رسمی اپل به بازار اسمارت واچ‌ها، شاهد دگرگونی گسترده‌ای در این مارکت بودیم. بر روی دست بسیاری از افراد، از ورزسکار و هنرپیشه تا مردم عادی، شاهد یک اسمارت واچ بودیم که هر کدام تلاش داشتند تا علاوه بر ظاهر زیباتر، امکانات بیشتر خودشان را به رخ بکشند. گجت‌هایی که علاوه بر نشان دادن زمان، یک دستیار دوم برای تلفن‌های همراه محسوب می‌شدند و حال گوی سبقت را در مواردی چون نشان دادن ضربان قلب، پیگیری میزان خواب، استرس روزانه، کشیدن کاردیوگرام و… از اسمارت‌فون‌ها ربوده و به عنوان یک شخصیت مستقل و قدرتمند، برای آن‌ها خط و نشان می‌کشیدند.

اما از آنجایی‌که همچنان ساعت‌های کلاسیک یکی از رقبای ویژه برای این محصولات به حساب می‌آمدند، اسمارت واچ‌ها علی‌رغم پیشرفت‌های فراوان از یک مساله مهم رنج می‌بردند و آن چیزی نبود جز باتری! بهترین ساعت‌های هوشمند بسته به میزان استفاده کاربر بین ۱ تا ۳ روز دوام داشتند و با توجه به آنکه اکثرشان شارژرهایی متفاوت با گوشی‌ها دارند، بر دست داشتن یک ساعت خاموش بر روی مچ دست، پدیده عجیبی محسوب نمی‌شد. در واقع این ساعت‌ها بخاطر وجود نمایشگرهای رنگی، اتصال دایمی به گوشی، سنسورهای فراوان و… خیلی زود توان‌شان از دست می‌رفت و همین امر بر محبوبیت آن‌ها لطمه جدی‌ای وارد می‌ساخت.

یکی از شرکت‌هایی که تلاش کرد تا این مشکل را با استفاده از سیستم عامل و پردازنده اختصاصی به چالش بکشید، هواوی بود! این سازنده بزرگ چینی با عرضه واچ GT کاری کرد که یک ساعت هوشمند حتی بیش از ۱۰ روز هم بر روی دست کاربرش باقی بماند و با وجود فعال بودن تمام سنسورها، وی را تا حد امکان از شارژر نیز دور نگاه دارد. چند ماه پیش هم نسخه دوم این ساعت با قابلیت‌هایی جدیدتر به‌روز شده و با نام GT2 روانه بازار گردید.

هواوی واچ GT2 در دو نسخه با اندازه‌های ۴۲ و ۴۶ میلی‌متر به بازار عرضه شده و حال قصد داریم تا این اسمارت واچ خاص که به این راحتی‌ها بر روی مچ دستان شما خاموش نمی‌شود، از نزدیک بررسی کرده و مزایا و معایبش را برای‌تان بازگو کنیم.

گرد بهتر است یا مربع؟

با آنکه بالاترین آمار فروش اسمارت واچ‌ها مربوط به ساعت‌های مربعی شکل اپل است، اما به‌شخصه اعتقاد دارم که یک طراحی گرد ظاهر بسیار زیبا و اسپرت‌تری دارد. حتی اگر همین کمپانی سیب نشان دو مدل گرد و مربع را هم‌زمان تولید کند، احتمالا به‌خاطر اقبال کاربران به سمت محصول دایره‌ای، مربعی‌ها را بایستی به عنوان کاشی به در و دیوار چسباند! ظاهرا هواوی هم با علم به همین مساله، با آنکه چندین نسل از ساعت‌های هوشمند را تولید کرده، فقط به سمت دایره روی خوش نشان داده و این رویه را در GT2 نیز تکرار کرده است.

در این اسمارت واچ بسته به سلیقه، سایز مچ دست و البته امکاناتی که نیاز دارید، بین نسخه ۴۲ و ۴۶ میلی‌متری یکی را می‌توانید انتخاب کنید که بایستی عنوان کرد با توجه به وجود قابلیت مکالمه به‌واسطه حضور میکروفن و اسپیکر بر روی نسخه ۴۶ میلی‌متری، قاعدتا خرید آن منطقی‌تر است اما اگر شما از ساعت خودتان بیشتر از هرچیزی به عنوان یک وسیله سلامتی استفاده می‌کنید، پس می‌توانید از ۴۲ میلی‌متری هم استفاده کرده و بهای کم‌تری بپردازید.

نسخه ۴۶ میلی‌متری در سه سری عرضه می‌شود که شامل اسپرت (با دو رنگ مشکی و نارنجی تیره)، کلاسیک (با بند چرمی قهوه‌ای) و اِلایت (با بند فلزی) است و البته از آنجایی که بندها با ضامن‌هایی که پشت آن‌ها قرار دارد به‌راحتی باز می‌شوند، پس می‌توان حدس زد که به‌زودی رنگ‌ها و جنس‌های گوناگونی در بازار موجود شده و بسته به تیپ و لباس خودتان، ساعت‌تان را سِت خواهید کرد!

هواوی واچ GT2 نسخه ۴۶ ملی‌میتری سبک است، تنها ۱۰.۷ میلی‌متری ضخامت داشته و نمایشگر ۱.۳۹ اینچی آن از وضوح تصویر ۴۵۴ در ۴۵۴ پیکسلی بهره می‌برد و به‌خاطر وجود فناوری AMOLED علاوه بر کیفیت بسیار عالی، روشنایی آن تا حد ۱۰۰۰ نیت هم می‌رسد و تقریبا می‌توان گفت به جز سطح خورشید، در همه جای دنیا قابلیت خوانایی دارد!

دو کلید نسبتا بزرگ و گرد در سمت راست GT2 جای خوش کرده‌اند که یکی از آن‌ها شما را به منوی اصلی هدایت کرده و دیگری به زمین تمرین برای مسابقات ورزشی که البته می‌توان آن را به‌گونه‌ای تنظیم کرد که یک عملیات دلخواه را انجام دهد. مثلا اگر شما معمولا گوشی خودتان را در خانه یا محل کار گم می‌کنید، این کلید را بر روی پیدا کردن تلفن همراه تنظیم کنید و یا اگر خیلی به مانیتور کردن ضربان قلب‌تان اهمیت می‌دهید، برای مشاهده تپش قلب مهربان‌تان دکمه اختصاصی قرار دهید!

در کل بایستی گفت طراحی هواوی GT2 به نحوی است که خیلی سخت می‌توان بر آن خرده‌ای گرفت و اگر ظاهرش را یک شاهکار ندانیم اما به نحوی است که حداقل خودتان از دیدنش خوشحال شده و به واسطه نمایشگر با کیفیت و بند راحتی که دارد (برای ما نسخه اسپرت بود)، دایما بر روح سازنده صلوات بفرستید (البته بنده خدا زنده‌ست!).

قلبی کوچک اما توانمند

شاید اصلی‌ترین دلیل در بازدهی بسیار خوب GT2 را بتوان در ساختار درونی آن دانست، جایی که هواوی با استفاده از چیپست کایرین A1 که دست‌پخت خودش است، به نتایجی عالی دست یافته و می‌خواهد این ساخته با ارزش را در بطن محصولات پوشیدنی‌اش قرار دهد. یکی از ویژگی‌های اصلی در این چیپست کوچک، استفاده از بلوتوث نسخه ۵.۱ است که علاوه بر مصرف بسیار کم، دارای سرعت انتقال 6.5 مگابیت در ثانیه بوده و کیفیت صدای بسیار خوبی ارایه می‌کند. هواوی می‌گوید که این چیپست در مقایسه با چیپ H1 اپل که در ایرپاد خودش کار گذاشته، علی‌رغم کوچک‌تر بودن، ۳۰ درصد عملکرد بهتر و ۵۰ درصد مصرف کم‌تری دارد.

GT2 دارای ۲ گیگابایت رم اختصاصی و همچنین ۴ گیگابایت حافظه داخلی است که البته به لطف حضور سیستم عامل و اپلیکیشن‌های تحت حمایتش، ۲.۲ گیگابایت آن در اختیار کاربر قرار دارد و از آنجایی که می‌توان به عنوان یک موزیک پلیر مجزا هم از ساعت استفاده کرد، قاعدتا استفاده از ترک لیستی نزدیک به ۵۰۰ آهنگ، آرشیو قابل قبولی به‌حساب می‌آید.

اما اگر خونی برای ارسال نباشد، قلب چه کاربردی دارد؟ در GT2 این حسگرهای مختلف هستند که نقش خون رسانی را بازی کرده و به این محصول هواوی جان می‌بخشند. حسگرهای موجود شامل 7 مورد هستند که می‌توانید فهرست آن‌ها را در ادامه مشاهده کنید:

  • حسگر شتاب سنج (Accelerometer sensor)
  • ژیروسکوپ (Gyroscope sensor)
  • حسگر ژئومغناطیسی (Geomagnetic sensor)
  • حسگر عدسی محور ضربان قلب (Optical heart rate sensor)
  • حسگر نور محیطی (Ambient light sensor)
  • حسگر فشار هوا (Air pressure sensor)
  • حسگر خازنی اجسام نزدیک (Capacitive sensor)

این حسگرها موجب می‌شوند که سلامتی جسمانی، وضعیت خواب، وضعیت مکانی شما بر روی زمین، میزان اکسیژن ورودی به بدن، میزان استراحت و موارد متعدد دیگری قابل برداشت باشند و تمامی خروجی آن‌ها را به راحتی بر روی تلفن همراه خود مشاهده کنید. این امر سبب شده که این ساعت همان‌قدر که برای کارهای روزانه و زندگی عادی مناسب است، برای فعالیت‌های ورزشی نیز خوب باشد و البته فراموش نکنید که ساعت GT2 هواوی تا عمق 50 متری در برابر آب مقاوم است. همچنین نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، این است که این حسگرها برای نسخه 46 میلی‌متری به‌صورت کامل قابل دسترس هستند و نسخه 42 میلی‌‌متری موارد کم‌تری دارد.

سیستم عاملی ساده

هواوی برای دومین بار پس از ساعت GT از سیستم عاملی با نام لایت (Lite OS) بر روی گجت‌های پوشیدنی خودش بهره گرفته، سیستم عامل که با توجه به عدم پشتیبانی از اپلیکیشن‌های رنگارنگی که بر روی ساعت‌های اندرویدی و حتی اپلی می‌بینیم، ساده زیستی را سرلوحه کار خودش قرار داده و به کاربر هم چنین امری را گوشزد می‌کند! حالا اگر شما فردی باشید که تنوع طلبی را بر روی اسمارت واچ‌تان هم بپسندید، به احتمال فراوان با GT2 دست به یقه خواهید شد!

در مقایسه با سیستم عاملی چون اندروید Wear باید GT2 را یک نمونه ساده‌تر قلمداد کرد و تا زمانی که خود هواوی یک مارکت اختصاصی برای اپلیکیشن‌های این ساعت درست نکند، پس گزینه‌ای برای انتخاب برنامه‌های مورد علاقه و حتی بازی کردن پیش روی‌تان نیست. از آنجایی هم که هواوی به‌خوبی می‌داند چنین امری کاربر را با یک چالش احتمالی روبه‌رو می‌کند، پس خودش دست به‌کار شده و انواع و اقسام برنامه‌هایی که یک کاربر علاقه‌مند به سلامتی نیاز دارد، به‌صورت پیش فرض بر روی GT2 تعبیه کرده است.

وقتی کلید بالایی را فشار می‌دهید، ۲۱ گزینه پیش روی شما قرار می‌گیرد که بایستی با اسکرول کردن به پایین با آن‌ها آشنا شوید. برخی گزینه‌ها همچون فعالیت‌های بدنی، شامل ۱۲ زیر مجموعه دیگر هستند و هواوی به قدری چنین بخشی را با جزئیات و سفت و سخت کار کرده، که اگر هم مارکتی برای اپلیکیشن‌های مجزا وجود داشت، بعید می‌دانم کسی حداقل به‌خاطر ابزارهای سلامتی به سراغ آنجا می‌رفت.

حرکت در منوها تقریبا ساده است اما آن روانی و جذابیتی که در اندروید وِر دیده بودم، اینجا مشاهده نکردم و ارتباط عاطفی قدرتمندی بین من و رابط کاربری ساعت برقرار نشد، اما از آنجایی که به شخصه GT2 را خیلی پسندیدم، پس دست به آسمان برده و دعا کردم که هواوی با آپدیت کردن نسخه‌های بعدی این سیستم عامل لایت خود، به ما درجات رضایت بالاتری را اعطا بفرماید (الهی آمین)!

صدا، حرکت، اکشن

تا پیش از آنکه اقدام به نوشتن این بررسی بکنم، GT2 هفده روز همراه من بود، همراهی که مانند چسبی بر روی مچ دستم قرار گرفته و حتی در هنگام حمام کردن و خوابیدن نیز لحظه‌ای از یکدیگر جدا نشدیم! هواوی GT2 شاید دهمین ساعت هوشمندی بود که بر روی دستانم می‌بستم اما بدون تردید تنها محصولی بود که چنین زمان طولانی را بدون جدا شدن با من سر کرد و تنها به جز چند ساعتی  که برای شارژ شدن از آغوش هم جدا شدیم، همیشه چون شمع و پروانه به دور بکدیگر می‌چرخیدیم و البته، هیچ‌کدام هم نه سوختیم و نه سوزاندیم!

دلیل اصلی که GT2 را تا این حد به خودم نزدیک نگاه داشتم، عملکرد بسیار جالب آن در ضبط اعمال روزانه و البته شبانه‌ام بود! ساعت به‌صورت لحظه‌ای مشغول ثبت ضربان قلب، استرس روزانه، تعداد گام‌ها، فعالیت ورزشی، کالری‌های سوزانده و کیفیت خواب شبانه روزی‌ام بود که همگی به لطف وجود سنسورهای فراوان و همیاری اپلیکیشن Health بر روی گوشی، حسابی خرسندم می‌کرد! مجموعه این عوامل سبب شد با آنکه به‌طور معمول دوست ندارم وسیله‌ای (حتی انگشتر ساده) هم به‌صورت دایمی همراهم باشد، GT2 را تبدیل به یار همیشگی خودم کنم.

در اپلیکیشن Health که با ساعت سینک می‌شود، یک رابط کاربری گویا و دقیق برای شما تمام عملکردهای ممکن را بازگو می‌کند و با توجه به آنکه بازه گسترده‌ای در آنجا ثبت و ضبط می‌شود، شما می‌توانید به‌خوبی هر آنچه بر سرتان آمده و می‌آید، ببینید! مثلا در ضبط دقیق میزان خواب، متوجه شدم که میزان خواب عمیقم کم‌تر از میزان لازم است اما سایر موارد در حد نرمالی قرار دارد و قاعدتا با استفاده از یک بازه گسترده‌تر همچون دو یا سه ماه، اطلاعاتی را به‌دست می‌آورید که هیچ دکتری هم قادر نیست آن را در اختیار شما بگذارد!

هواوی GT2 حتی می‌تواند یک محرک برای افزایش تحرک و سلامتی شما باشد، چرا که با اطلاع از وضعیت خود، تلاش می‌کنید که آن را به سوی حالت بهتری پیش برده و ساعت هم به شما در این امر کمک می‌کند. مثلا در حرکات ورزشی یا رفتن به باشگاه، یک راهنمای صوتی، گام به گام با شما حرکت می‌کند و یا اگر ضربان قلب یا میزان استرس‌‌تان دارای تغییرات بیش از حدی باشد، اخطار می‌دهد که مراقب باش، ما می‌خواهیم تا ۱۲۰ سالگی در کنار یکدیگر زندگی کنیم!

یک گزینه دیگر که در GT2 دوست داشتم، امکان مکالمه آن بود، به نحوی که بسیاری از مکالمات کوتاه را به‌خصوص وقتی که گوشی در اطرافم نبود، با آن انجام می‌دادم و صدا هم با کیفیت مناسبی به گوشم می‌رسید، از آنجایی که طرف دیگر هم هیچ غری نمی‌زد که چه گفتی یا بلندتر بگو، متوجه می‌شدم که او هم از این مکالمه کوتاه‌مان راضی است و احتمالا متوجه نشده که با وی از طریق گوشی حرف می‌زنم یا ساعت هوشمند!

حتما با خودتان می‌گوید که همه این تجربیات شد خوبی و بالاخره هر عشقی هر چند کامل، دارای نواقصی نیز است و در این ارتباط پاسخ من هم مثبت است! نوتیفیکیشن‌هایی که ساعت در ارتباط با اپلیکیشن‌های مختلف نشان می‌دهد، چندان کامل نیست و حتی نحوه دسترسی به آن نیز جذابیت ندارد، به‌طوری که خیلی اوقات برخی از آن‌ها را از دست داده و جستجو در میان انبوه نوتیف‌ها هم چندان راحت و دوست داشتنی نیست. در روزهای اول هم که GT2 اصلا با فونت فارسی میانه‌ای نداشت و به جای نمایش حروف، فضای خالی نمایش می‌داد! امری که خوشبختانه با آپدیت آن خیلی سریع برطرف شد ولی در نشان دادن آیکون‌های مختلف که در شبکه‌های اجتماعی کاربرد زیادی دارند، GT2 همچنان به نمایش یک فضای خالی اکتفا کرده و همچون فیلم‌های با انتهای باز، قضاوت درباره شکلک ارسال شده را به مخاطبش می‌سپارد!

چرا تمام نمی‌شوی؟

به‌خاطر دارم اولین باری که ساعت را به دستم بستم، در حدود ۷۰درصد باتری داشت، چند ساعتی گذشت و به آن نگاهی انداختم، دیدم به ۶۸درصد رسیده، باز ساعاتی بعد نگاه کردم و دیدم عددش به ۶۷ درصد رسیده است، در صورتی‌که طی همین زمان شارژ گوشی‌ام از ۹۰ درصد به ۳۰ درصد کاهش یافته بود و من متعجب که چرا این ساعت علی‌رغم فعالیت همه سنسورهایش، باتری‌اش کم نمی‌شود! حتی برای لحظه‌ای به ذهنم رسید که شاید خراب است و مانند محصولاتی که باتری خراب دارند، ناگهان دستگاه خاموش می‌شود و یا اعلام خالی شدن باتری می‌دهد.

چند روزی گذشت و ادامه یافتن روند کاهش باتری با همان سرعت اولیه، به من ثابت کرد که معجزه‌ای رخ داده و حالا دیگر مجبور نیستم که همچون گذشته علاوه بر نگاه کردن به زمان، دایما شارژ باتری را هم چک کنم و گاهی اوقات به خاطر این غفلت، ساعتی خاموش بر دستانم داشته باشم. نخستین باری که GT2 را به شارژر خودش متصل کردم، دقیقا یک هفته بعد بود که ۷۰درصد باتری رو به اتمام بود و آن لحظه جدایی از یار که پیش‌تر اشاره کرده بودم، فرا رسید! با آنکه استفاده من از GT2 در حد نرمال و حتی کمی بیش از معمول (به‌خاطر بررسی) بود، اما اسمارت واچ هواوی نشان داد که به‌راحتی قادر است تا با یک بار شارژ شدن، حداقل ۱۰ روزی را در کنارتان بوده و لحظات شادی را با دوری از شارژر در کنار یکدیگر بگذرانید.

این عملکرد جذاب را که به‌شخصه بارزترین ویژگی GT2 در مقایسه با رقبای قدرتمندی چون اپل واچ و گلکسی واچ می‌دانم، بایستی مرتبط با هماهنگی بسیار عالی سیستم عامل و چیپست سخت‌افزاری هواوی دانست که دست‌پخت چینی‌ها را تبدیل به یک کباب خوشمزه برای ما ایرانی‌ها، سوشی جذاب برای ژاپنی‌ها، استیک آب‌دار برای آمریکایی‌ها و پیتزای عالی برای ایتالیایی‌ها کرده است، چرا که طعم این همه شارژ طولانی مدت برای هر کاربری دلپذیر بوده و پاشنه آشیل ساعت‌های هوشمند در مواجهه با نمونه‌های سنتی را تا حد زیادی برطرف ساخته است.

سخن پایانی

بدون هیچ‌گونه اغراقی باید بگویم که هواوی GT2 محبوب قلب و مچ دست من است! شاید سیستم عامل آن به‌قدری که باید و شاید تحت تاثیرم قرار نداد و حتی گاهی اوقات سبب شد که گوشه اخمی به آن بیاندازم اما عملکرد فوق‌العاده باتری، سنسورهای فراوان، هماهنگی کامل با اپلکیشن Health و ظاهر دوست‌داشتنی‌اش باعث گردید که دل به آن بسته و تصمیم بگیرم که به‌این راحتی‌های از این زیبای کار راه انداز جدا نشوم (دقایقی بعد از طرف هواوی: لطفا اگر کار بررسی‌‌تون تموم شده، ساعت رو پس بدید. من: فرار با GT2 به خارج از کشور!).

هواوی واچ GT2 در حال حاضر وارد کشورمان نیز شده است و قیمتی که می‌توان برای آن پیش بینی کرد، با توجه به سایز و جنس بند آن بین ۲ تا ۳ میلیون تومان متغیر خواهد بود، بهایی که نسبت به اسمارت واچ اپل ارزان‌تر است و در رده محصولات پریمیومی چون گلکسی واچ اکتیو سامسونگ قرار می‌گیرد.

نوشته بررسی ساعت هوشمند هواوی واچ GT2: عمر ابدی! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی دانگل بلوتوث تسکو BT 102: مدرن باش!

به احتمال زیاد تا به حال با دانگل بلوتوث کار کرده‌اید، محصولاتی که قادر هستند تا دستگاه‌های مختلف را مجهز به ارتباط بی‌سیم کرده و به سبب ارتباط وسایلی چون اسمارت‌فون به آن‌ها، از قابلیت‌های مدرن‌تری بهره بگیرند.

شرکت تسکو، به عنوان یکی از بازیگران اصلی در لوازم جانبی موبایل و کامپیوتر در کشور، محصولی با عنوان BT 102 روانه بازار کرده که بر روی جعبه‌اش، عنوان CAR Kit هم دیده می‌شود، بدین معنا که هدف اصلی این دانگل بلوتوثی، استفاده در خودرو است،‌ اگرچه می‌توان از آن بر روی سایر دستگاه‌ها نیز استفاده کرد.

در ادامه قصد داریم تا این تولید تسکو را از نزدیک بررسی کرده و به قابلیت‌ها و کاربردهایش نگاه دقیق‌تری بیندازیم.

طراحی و ظاهر

تسکو BT 102 در یک جعبه کوچک با رنگ بندی سفید و صورتی قرار گرفته، وقتی آن را باز کنید، به دستگاه گرد و سیاهی برخورد می‌کنید که دو سیم مشکی از انتهایش خارج شده و شاید کمی شما را به یاد گوشی‌های دکتر در شنیدن ضربان قلب بیندازد!

سبکی محصول در همان ابتدا نشان می‌دهد که خبری از باتری در بطنش نیست و البته همین امر به جابجایی راحت و ساخت جمع و جورش کمک می‌کند. بر روی این دایره مشکی، ۵ کلید قرار گرفته‌اند که شامل جلو و عقب کردن تِرَک موسیقی، کم و زیاد کردن صدا به همراه اتصال مکالمه است. BT 102 از پلاستیک ساخته شده اما کیفیت آن قابل قبول بوده و ایراد خاصی نمی‌توان بر ظاهرش گرفت.

دو سیمی که از انتهای دستگاه خارج شدند، یکی برای اتصال به ورودی AUX جهت انتقال صدا بوده و دیگری از USB به منظور تامین برق بهره می‌گیرد. در پشت هم یک سطح گرد با قابلیت چرخش وجود دارد و می‌توانید دستگاه را با برداشتن برچسب رویش بر روی هر سطحی چسبانده و یا با کمک آهنربای تعبیه شده، آن را بر روی سطوح فلزی متصل کنید. این دانگل بلوتوثی قابلیت جدا شدن از آن را هم دارد. در هنگام روشن شدن، کلیدها با بک گراندی آبی روشن شده و جذابیت محصول را بیشتر می‌کنند.

در کل بایستی طراحی BT 102 را ساده و در عین حال کارآمد توصیف کرد. طول سیم‌ها هم در حدی است که نه خیلی بلند بوده که دست و پا گیر شود و نه آن قدر کوتاه که مجبور شوید تا رابط مجزایی را جهت افزایش طولش به آن متصل کنید.

کاربرد

BT 102 کارایی ساده و در عین حال کارامدی دارد، البته برای کسانی که وسایل مدنظرشان به بلوتوث به‌صورت پیش فرض مجهز نیست؛ وگرنه چه دلیلی دارد که این دستگاه را با کارایی مشابه استفاده کنند؟!

شاید اصلی‌ترین کاربرد ساخته تسکو، به خودروهایی مرتبط شود که ضبط آن‌ها از موهبت بلوتوث محروم بوده و برای اتصال گوشی به اسپیکر و پخش موسیقی دلخواه، راننده یا مجبور به هزینه زیاد جهت تغییر سیستم صوتی ماشینش می‌شود و یا از وسایل نه چندان کارآمدی چون FM Transmitter استفاده می‌کند.

با استفاده از BT 102، شما می‌توانید به‌راحتی موسیقی را از طریق گوشی به اسپیکرهای خودرو منتقل کرده و به آن گوش دهید. از طرفی یک قابلیت خوب همچون مکالمه با اسمارت‌فون از طریق بی‌سیم هم فراهم می‌شود، بدین شکل که در صورت تماس با شما، با فشردن کلید وسط این دانگل گرد، اتصال برقرار شده و با کمک میکروفن موجود بر روی دستگاه، می‌توانید به صحبت کردن بپردازید.

برای تغییر موسیقی و یا کم و زیاد کردن صدا هم نیازی نیست حتما به سراغ گوشی خودتان بروید، کلیدهای موجود بر روی BT 102 که با بک گراند آبی به‌خوبی مشخص هستند، در این امر شما را یاری می‌رسانند.

البته بایستی بدانید کاربرد محصول تسکو فقط برای خودرو نیست، شما قادر هستید به کمک آن، یک سینمای خانگی و یا اسپیکرهای معمولی را هم تبدیل به نمونه‌ای بی‌سیم کرده و از اتصال وایرلس آن با گوشی، تبلت و حتی لپ‌تاپ‌تان لذت ببرید.

عملکرد

از آنجایی که BT 102 باتری داخلی ندارد، بایستی کابل USB همیشه به منبع شارژ متصل باشد. حال این منبع می‌تواند شارژر فندکی خودرو، پاور بانک، خروجی USB لپ‌تاپ و یا سینمای خانگی هم باشد. کابل 3.5 میلی‌متری به محل AUX که ورودی صداست و در اکثر اسپیکرها و ضبط‌ها حضور فعالی دارد، متصل شده و عملیات انتقال صدا به همین راحتی صورت می‌پذیرد.

در بررسی که ما در خودرو انجام دادیم، ابتدا به سرعت BT 102 در گوشی شناسایی و عملیات اتصال صورت پذیرفت. با هر بار روشن شدن مجدد، این دانگل سیاه پوش خیلی سریع خودش را دوباره به گوشی معرفی کرده و پیوندشان برقرار می‌شد! شارژ را از طریق فندکی خودرو تامین کرده و اتصال AUX نیز انجام گرفت. نتیجه کلی این ارتباط، بسیار خوب و رضایت بخش بود. هر آن چیزی که در گوشی پخش می‌شد، حال قادر به شنیدن از اسپیکرهای خودرو بودیم و با عملگرهای موجود بر روی BT 102 نیز به خوبی تغییر در آهنگ یا صدا را انجام می‌دادیم.

شما می‌توانید این دانگل را بر روی فرمان، کنسول میانی و یا داشبورد نصب کنید و از آنجایی که معمولا در این اجزای خودرو خبری از فلز نیست، پس همان برچسب پشتی دستگاه، نقش اصلی را در یک اتصال ایمن برقرار می‌کند. از آنجایی هم که وزن ۳۶ گرمی بسیار سبک است، تقریبا هیچ نگرانی بابت افتادن نخواهید داشت، مگر آنکه به دفعات زیاد محل این دانگل را عوض کرده و به مرور خاصیت چسبندگی پشت را از دست بدهد.

برای برقراری مکالمه هم کار ساده‌ای پیش روی شما قرار دارد و البته در این زمان بهترین مکان، همان فرمان خودروست چرا که سر و صدای محیط اطراف ممکن است کمی بر روی کیفیت مکالمه شما تاثیر منفی بگذارد و نبایستی انتظار یک سستم مالتی مدیای پیشرفته مانند مرسدس بنز را از این کوچک سیاه پوش داشت!

سخن پایانی

تسکو BT 102 یک کالای کوچک، سبک و جمع و جور است که کارایی و استفاده از آن پیچیدگی خاصی ندارد. در بازار محصولات بسیار زیاد و مشابهی را می‌توان مشاهده کرد که از نظر کارکرد، شباهت زیادی با آن داشته اما از منظر کیفیت، می‌توانند فاصله زیادی داشته باشند.

تجربه استفاده ما از این محصول مناسب بود و از آن جایی که بهای ۷۰ هزار تومانی برای این تولید کننده ایرانی رقمی بسیار مناسب و رقابتی محسوب می‌شود، توصیه می‌کنیم اگر به یک دانگل بلوتوث جهت مدرن کردن سیستم صوتی خود احتیاج دارید، BT 102 را یکی از گزینه‌های خریدتان در نظر بگیرید.

نوشته بررسی دانگل بلوتوث تسکو BT 102: مدرن باش! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی دانگل بلوتوث تسکو BT 102: مدرن باش!

به احتمال زیاد تا به حال با دانگل بلوتوث کار کرده‌اید، محصولاتی که قادر هستند تا دستگاه‌های مختلف را مجهز به ارتباط بی‌سیم کرده و به سبب ارتباط وسایلی چون اسمارت‌فون به آن‌ها، از قابلیت‌های مدرن‌تری بهره بگیرند.

شرکت تسکو، به عنوان یکی از بازیگران اصلی در لوازم جانبی موبایل و کامپیوتر در کشور، محصولی با عنوان BT 102 روانه بازار کرده که بر روی جعبه‌اش، عنوان CAR Kit هم دیده می‌شود، بدین معنا که هدف اصلی این دانگل بلوتوثی، استفاده در خودرو است،‌ اگرچه می‌توان از آن بر روی سایر دستگاه‌ها نیز استفاده کرد.

در ادامه قصد داریم تا این تولید تسکو را از نزدیک بررسی کرده و به قابلیت‌ها و کاربردهایش نگاه دقیق‌تری بیندازیم.

طراحی و ظاهر

تسکو BT 102 در یک جعبه کوچک با رنگ بندی سفید و صورتی قرار گرفته، وقتی آن را باز کنید، به دستگاه گرد و سیاهی برخورد می‌کنید که دو سیم مشکی از انتهایش خارج شده و شاید کمی شما را به یاد گوشی‌های دکتر در شنیدن ضربان قلب بیندازد!

سبکی محصول در همان ابتدا نشان می‌دهد که خبری از باتری در بطنش نیست و البته همین امر به جابجایی راحت و ساخت جمع و جورش کمک می‌کند. بر روی این دایره مشکی، ۵ کلید قرار گرفته‌اند که شامل جلو و عقب کردن تِرَک موسیقی، کم و زیاد کردن صدا به همراه اتصال مکالمه است. BT 102 از پلاستیک ساخته شده اما کیفیت آن قابل قبول بوده و ایراد خاصی نمی‌توان بر ظاهرش گرفت.

دو سیمی که از انتهای دستگاه خارج شدند، یکی برای اتصال به ورودی AUX جهت انتقال صدا بوده و دیگری از USB به منظور تامین برق بهره می‌گیرد. در پشت هم یک سطح گرد با قابلیت چرخش وجود دارد و می‌توانید دستگاه را با برداشتن برچسب رویش بر روی هر سطحی چسبانده و یا با کمک آهنربای تعبیه شده، آن را بر روی سطوح فلزی متصل کنید. این دانگل بلوتوثی قابلیت جدا شدن از آن را هم دارد. در هنگام روشن شدن، کلیدها با بک گراندی آبی روشن شده و جذابیت محصول را بیشتر می‌کنند.

در کل بایستی طراحی BT 102 را ساده و در عین حال کارآمد توصیف کرد. طول سیم‌ها هم در حدی است که نه خیلی بلند بوده که دست و پا گیر شود و نه آن قدر کوتاه که مجبور شوید تا رابط مجزایی را جهت افزایش طولش به آن متصل کنید.

کاربرد

BT 102 کارایی ساده و در عین حال کارامدی دارد، البته برای کسانی که وسایل مدنظرشان به بلوتوث به‌صورت پیش فرض مجهز نیست؛ وگرنه چه دلیلی دارد که این دستگاه را با کارایی مشابه استفاده کنند؟!

شاید اصلی‌ترین کاربرد ساخته تسکو، به خودروهایی مرتبط شود که ضبط آن‌ها از موهبت بلوتوث محروم بوده و برای اتصال گوشی به اسپیکر و پخش موسیقی دلخواه، راننده یا مجبور به هزینه زیاد جهت تغییر سیستم صوتی ماشینش می‌شود و یا از وسایل نه چندان کارآمدی چون FM Transmitter استفاده می‌کند.

با استفاده از BT 102، شما می‌توانید به‌راحتی موسیقی را از طریق گوشی به اسپیکرهای خودرو منتقل کرده و به آن گوش دهید. از طرفی یک قابلیت خوب همچون مکالمه با اسمارت‌فون از طریق بی‌سیم هم فراهم می‌شود، بدین شکل که در صورت تماس با شما، با فشردن کلید وسط این دانگل گرد، اتصال برقرار شده و با کمک میکروفن موجود بر روی دستگاه، می‌توانید به صحبت کردن بپردازید.

برای تغییر موسیقی و یا کم و زیاد کردن صدا هم نیازی نیست حتما به سراغ گوشی خودتان بروید، کلیدهای موجود بر روی BT 102 که با بک گراند آبی به‌خوبی مشخص هستند، در این امر شما را یاری می‌رسانند.

البته بایستی بدانید کاربرد محصول تسکو فقط برای خودرو نیست، شما قادر هستید به کمک آن، یک سینمای خانگی و یا اسپیکرهای معمولی را هم تبدیل به نمونه‌ای بی‌سیم کرده و از اتصال وایرلس آن با گوشی، تبلت و حتی لپ‌تاپ‌تان لذت ببرید.

عملکرد

از آنجایی که BT 102 باتری داخلی ندارد، بایستی کابل USB همیشه به منبع شارژ متصل باشد. حال این منبع می‌تواند شارژر فندکی خودرو، پاور بانک، خروجی USB لپ‌تاپ و یا سینمای خانگی هم باشد. کابل 3.5 میلی‌متری به محل AUX که ورودی صداست و در اکثر اسپیکرها و ضبط‌ها حضور فعالی دارد، متصل شده و عملیات انتقال صدا به همین راحتی صورت می‌پذیرد.

در بررسی که ما در خودرو انجام دادیم، ابتدا به سرعت BT 102 در گوشی شناسایی و عملیات اتصال صورت پذیرفت. با هر بار روشن شدن مجدد، این دانگل سیاه پوش خیلی سریع خودش را دوباره به گوشی معرفی کرده و پیوندشان برقرار می‌شد! شارژ را از طریق فندکی خودرو تامین کرده و اتصال AUX نیز انجام گرفت. نتیجه کلی این ارتباط، بسیار خوب و رضایت بخش بود. هر آن چیزی که در گوشی پخش می‌شد، حال قادر به شنیدن از اسپیکرهای خودرو بودیم و با عملگرهای موجود بر روی BT 102 نیز به خوبی تغییر در آهنگ یا صدا را انجام می‌دادیم.

شما می‌توانید این دانگل را بر روی فرمان، کنسول میانی و یا داشبورد نصب کنید و از آنجایی که معمولا در این اجزای خودرو خبری از فلز نیست، پس همان برچسب پشتی دستگاه، نقش اصلی را در یک اتصال ایمن برقرار می‌کند. از آنجایی هم که وزن ۳۶ گرمی بسیار سبک است، تقریبا هیچ نگرانی بابت افتادن نخواهید داشت، مگر آنکه به دفعات زیاد محل این دانگل را عوض کرده و به مرور خاصیت چسبندگی پشت را از دست بدهد.

برای برقراری مکالمه هم کار ساده‌ای پیش روی شما قرار دارد و البته در این زمان بهترین مکان، همان فرمان خودروست چرا که سر و صدای محیط اطراف ممکن است کمی بر روی کیفیت مکالمه شما تاثیر منفی بگذارد و نبایستی انتظار یک سستم مالتی مدیای پیشرفته مانند مرسدس بنز را از این کوچک سیاه پوش داشت!

سخن پایانی

تسکو BT 102 یک کالای کوچک، سبک و جمع و جور است که کارایی و استفاده از آن پیچیدگی خاصی ندارد. در بازار محصولات بسیار زیاد و مشابهی را می‌توان مشاهده کرد که از نظر کارکرد، شباهت زیادی با آن داشته اما از منظر کیفیت، می‌توانند فاصله زیادی داشته باشند.

تجربه استفاده ما از این محصول مناسب بود و از آن جایی که بهای ۷۰ هزار تومانی برای این تولید کننده ایرانی رقمی بسیار مناسب و رقابتی محسوب می‌شود، توصیه می‌کنیم اگر به یک دانگل بلوتوث جهت مدرن کردن سیستم صوتی خود احتیاج دارید، BT 102 را یکی از گزینه‌های خریدتان در نظر بگیرید.

نوشته بررسی دانگل بلوتوث تسکو BT 102: مدرن باش! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.