بررسی سونی اکسپریا XA: میان‌رده‌ای کم حاشیه!

کمپانی سونی در طی ماه‌های اخیر وضعیت خوبی را در زمینه تلفن همراه سپری نکرده و کمی دچار سردرگمی شده به طوری که روند سابق تولید تلفن هوشمند خود را به طور کلی تغییر داده است. دیگر خبری از سری Z اکسپریا‌های سونی نیست. این کمپانی ژاپنی چندی پیش از سری X تلفن‌های هوشمند خود پرده برداشت.

اکسپریا XA یکی از این مدل‌های تازه عرضه‌ شده سونی است. پایین رده‌ای که همراه با برادران خود یعنی اکسپریا X و اکسپریا X پرفورمنس معرفی شده است.

IMG_1513

در ابتدا نگاهی به مشخصات اکسپریا XA بر روی کاغذ می‌اندازیم:

  • ابعاد دستگاه برابر ۱۴۳.۶×۶۶.۸×۷.۹ میلی متر، وزن ۱۳۷ گرم
  • نمایشگر ۵ اینچی از نوع IPS LCD با رزولوشن ۱۲۸۰×۷۲۰ پیکسل که تراکم پیکسلی ۲۹۴ppi را ارایه می‌دهد. نسبت صفحه نمایش به بدنه ۷۱.۸ درصد همراه با فناوری Scratch-resistant glass
  • دوربین اصلی ۱۳ مگاپیکسلی، حسگر تصویر IMX258 سونی با اندازه ۱.۳ اینچی، همراه با فناوری phase detection focus، فلاش از نوع LED، عکاسی پانوراما و تشخیص چهره، همراه با کلید شاتر سخت افزاری، فیلمبرداری با رزولوشن ۱۰۸۰p با ۳۰ فریم بر ثانیه
  • دوربین دوم ۸ مگاپیکسلی، توانایی فوکوس خودکار، عکاسی پانوراما و قابلیت HDR، فیلم‌برداری با رزولوشن فول اچ‌دی
  • چیپست Helio P10 شرکت مدیاتک، پردازنده ۸ هسته‌ای با معماری Cortex-A53 با سرعت پردازش ۲.۰ گیگاهرتز، پردازنده گرافیکی Mali مدل T860 دو هسته‌ای
  • حافظه رم ۲ گیگابایتی، حافظه داخلی ۱۶ گیگابایتی و پشتیبانی از کارت حافظه
  • باتری غیرقابل تعویض با ظرفیت ۲۳۰۰ میلی آمپر 
  • اندروید ۶.۰.۱، موجود در رنگ‌های سفید، مشکی، طلایی و صورتی

همان طور که مشاهده می‌کنید، مشخصات سخت افزاری استفاده شده در این تلفن همراه خبر از میان‌رده بودن دستگاه می‌دهند. ‌‌هندست‌های زیادی در این رنج سخت افزاری وجود دارند اما باید دید عملکرد این محصول ژاپنی چگونه است. پس با بررسی قسمت‌های مختلف اکسپریا XA با ما همراه باشید.

طراحی

زبان طراحی سری X اکسپریا دست‌خوش تعییرات اندکی شده و سونی سعی داشته است که طراحی سری X را یکپارچه و هماهنگ بسازد، به طوری‌که این سری شباهت کمی به پرچم‌داران پیشین این شرکت دارد. اما XA سعی دارد تا تازه بودن طراحی خود را به کاربر القا کند.

اولین نکته‌ای که در طراحی به شدت خودنمایی می‌کند، حاشیه بسیار کم قسمت کناری این دستگاه است. به طوری که مرز بین صفحه نمایش و کناره‌ بدنه به راحتی قابل تشخیص نیست و این طراحی، زیبایی دل انگیزی را به قسمت جلویی بخشیده است.

صفحه نمایش ۲.۵D که این روزها میان کمپانی‌های موبایل بسیار باب شده، در صفحه نمایش اکسپریا XA نیز استفاده شده است. این تکنولوژی که یک انحنا با زاویه کم ایجاد می‌کند، در کنار صفحه نمایش کم حاشیه‌، زیبایی وصف نشدنی را به دستگاه بخشیده است.

xperia xa

جنس بدنه‌ پشت دستگاه، پلاستیک بوده اما پلاستیک استفاده شده از استحکام بالایی برخوردار است و حس خوبی را القا می‌کند. لبه‌های دستگاه از نواری فلزی تشکیل شده که دور تا دور آن را پوشانده است.

قسمت جلویی صفحه نمایش به طور یکنواختی از شیشه تشکیل شده و شیشه از فناوری ضدخش (Scratch-resistant glass) بهره‌مند شده است. بر روی قسمت جلویی گوشی هیچ کلید سخت افزاری وجود ندارد و طراحی مینیمال مانندی را القا می‌کند. شخصا از این نوع طراحی بسیار لذت بردم.

xperia-xa-2 xperia-xa-3

در قسمت بالایی دوربین دوم، حسگرها، چراغ اعلانات و نام برند سونی خودشان را نشان می‌دهند. در قسمت پشت نیز، شاهد دوربین ۱۳ مگاپیکسلی و فلاش تک رنگ LED هستیم. لبه‌ سمت چپ، محل قرارگیری سیم‌کارت و کارت حافظه است که به راحتی با دست باز می‌شود و نیاز به ابزار دیگری نیست.

سمت راست نوار فلزی دکمه سخت افزاری شاتر دوربین، کلیدهای صدا و پاور قرار دارد. طرز قرار گیری دکمه‌ها در بهترین جای ممکن است اما دکمه‌ کنترل صدا می‌توانست بالاتر و با فاصله‌ بهتری قرار بگیرد.

به دلیل کم حاشیه بودن صفحه نمایش، اکسپریا XA به راحتی در دست جای می‌گیرد و بزرگ بودن صفحه نمایش ۵ اینچی، آنچنان حس نمی‌گردد. همچنین وزن ۱۳۷ گرمی و ضخامت ۷.۹ میلی‌متری، نسبتا خوب ارزیابی می‌شود اما رقیبان هم‌رده‌ای مثل Galaxy A5 2016 و HTC A9 از ضخامت کمتری برخوردار هستند. اما در تجربه‌ کاری، ضخامت زیاد آن آزار دهنده نخواهد بود.

موردی که کمی مارا راجع به طراحی دلسرد کرد، حاشیه‌های زیاد در قسمت بالایی و پایین دستگاه است که این موضوع باعث افزایش اضافی طول گوشی شده است. درست است که سونی تمام سعی و تلاش خود را برای اینکه اسم کم حاشیه بودن را روی دستگاه خود بگذارد، انجام داده اما با حاشیه‌های پایینی و بالایی چه کنیم؟ در واقع حاشیه‌ها از کنار دستگاه زده شده و به بالا و پایین آن منتقل شده که کاربرد آنچنانی نیز ندارد چراکه هیچ دکمه‌ سخت افزاری روی آن نیست.

xperia-xa-6 xperia-xa-7 xperia-xa-8 xperia-xa-4

 

نمایشگر

به اندازه کافی راجع به کم حاشیه بودن صفحه نمایش صحبت کردیم پس سریع‌تر سراغ مشخصات اصلی نمایشگر می‌رویم. صفحه نمایش استفاده شده در اکسپریا XA اندازه ۵ اینچی از نوع IPS LCD دارد که رزولوشن ۱۲۸۰×۷۲۰ پیکسل را ارایه می‌دهد. درست است که تراکم پیکسلی ۲۹۴ این روزها عدد بالایی شناخته نمی‌شود، اما به یاد داشته باشید که با چه محصولی و در چه رنجی سر و کار دارید. رنگ‌ها در اکسپریا XA آنچنان دقیق نیستند و کمی تمایل به سردی دارند، همچنین کنتراست خروجی صفحه نمایش اگر چه روی کاغذ از برادر قدرتمندش اکسپریا ایکس، بیشتر است اما در ظاهر چنین چیزی را نشان نمی‌دهد. همچنین شما در قسمت تنظیمات می‌توانید با روشن کردن ‌Bravia engine به رنگ‌های گرم‌تری دست یابید. خبری از فناوری‌هایی مانند تریلومینوس در این دستگاه نیست. همچنین خوانایی صفحه نمایش در زیر نور آفتاب، برای یک میان‌رده خوب است. زاویه‌ دید در این دستگاه تقریبا از ثبات خوبی برخوردار نیست و با روشن‌تر شدن رنگ‌ها همراه است.

xperia-xa-9

این صفحه نمایش از نوع ۲.۵D بوده و برخلاف دیگر محصولات فناوری، گوریلا گلس در آن استفاده نشده‌ است.

به طور کلی باتوجه به قیمت (البته بعد از ثبات در بازار) و رنج این تلفن هوشمند، صفحه نمایش استفاده شده “خوب” ارزیابی می‌شود؛ اما کنتراست می‌توانست بهتر باشد. در ادامه مقایسه رنگ نمایشگر اکسپریا XA را با ال‌جی G4 قرار داده‌ایم که دیدنش خالی از لطف نیست (سمت چپ سونی اکسپریا XA و در سمت راست ال‌جی G4 قرار دارد):

xperia-xa-10xperia-xa-11

همان طور که مشاهده می‌کنید در XA، رنگ‌ها سرد‌تر و مشکی آن روشن‌تر است. با تغییر جهت دید سردی رنگ‌ها و روشن شدن رنگ مشکی بیشتر خودنمایی می‌کند. رنگ‌ها در الجی G4 واقعی‌تر نشان داده شده‌اند.

رابط کاربری

دیگر خبری از رابط کاربری نسل پیشین اکسپریا‌ها نیست و بالاخره طراحی رابط کاربری به صورت متریال صورت گرفته است. با وجود اینکه شرکت‌های مختلف اقدام به حذف بعضی از برنامه‌های کاربردی خود برای سبک سازی می‌زنند و سعی در استفاده از برنامه‌های پیش‌فرض گوگل دارند اما سونی همچنان اصرار بر حفظ آن‌ها دارد.

رنگ‌های استفاده شده در رابط کاربری شاد هستند و حس خوبی را به کاربر القا می‌کند.

xperia-xa-12

با زدن کلید پاور، صفحه‌ قفل نمایان می‌شود که با سوایپ کردن به سمت چپ به صفحه اصلی هدایت می‌شوید. همه چیز خیلی خوب کنار هم چیده شده است و دسترسی به بخش‌های مختلف آسان است. در طی تجربه کاری ما با این سری از اکسپریا، هیچ گونه لگ و کندی در رابط کاربری مشاهده نشد.

اما موضوعی که کمی ما را دل‌سرد کرد، بهینه نشدن کافی رابط کابری توسط سونی است، به طوری که نیمی از ۱۶ گیگابایت حافظه داخلی به‌ واسطه رابط کاربری اشغال شده است. در صورتی که این دستگاه تنها در مدل ۱۶ گیگابایتی تولید می‌شود. اما باز هم جای نگرانی وجود ندارد چرا که امکان استفاده از کارت micro sd تا ظرفیت ۲۰۰ گیگابایت وجود دارد.

برنامه‌ Sketch برای طراحی ابتدایی و انجام تغییرات بر روی عکس‌ها وجود دارد به طوری‌که فیلتر‌ها و تنظیمات مختلفی را برای ویرایش به شما ارایه می‌دهد.

xperia-xa-14

 

xperia-xa-15

منو تنظیمات، نوار اعلانات، منو مخاطبین و تماس شباهت زیادی به اندروید خام دارد و تقریبا بدون تغییر است.

xperia-xa-16

به طور کلی، رابط‌کاربری با رنگ‌های شاد و طراحی متریال خود بسیار خوب عمل کرده و همه چیز را برای کاربر در دسترس گذاشته است. با همه این‌ها هرچه گشتیم خبری از زبان فارسی در این دستگاه نبود (احتمالا به‌خاطر سمپل بودن دستگاه مورد بررسی است)!

دوربین

دوربین اصلی این دستگاه با رزولوشن ۱۳ مگاپیکسلی، حسگر تصویر IMX258 سونی و دریچه دیافراگم f/2.0 توانایی ثبت تصاویر زیبایی را دارد. سونی از رابط کاربری جدید خود در این دستگاه استفاده کرده و تغییرات به نسبت مناسبی در رابط کاربری به‌وجود آمده است.

xperia-xa-17

بدون شک گشادگی دیافراگم نسبتا خوب دوربین این دستگاه، تصاویری روشن و واضح در نور کم را ثبت می‌کند که البته وجود نویز در عکس‌ها کمی آزاردهنده است. یک فلاش LED تک رنگ در کنار لنز دوربین، در محیط‌های کم نور شما را کمک می‌کند.

فوکوس در اکسپریا XA به سرعت انجام می‌گیرد اما فوکوس دقیقی را ارایه نمی‌دهد، به طوری که برای فوکوس بر روی یک موضوع خاص می‌بایست دستگاه را به عقب و جلو حرکت دهید. به عکس زیر توجه کنید، با قرار دادن نشانگر ماوس در سمت چپ و راست تصویر می‌توانید مقایسه‌ای بین دو تصویر گرفته شده با اکسپریا XA و G3 داشته باشید.

  • Before-مقایسه دقت فوکوس
    After-مقایسه دقت فوکوس
    اکسپریا XAمقایسه دقت فوکوسال‌جی G3

در گرفتن عکس بالا، با تمام سعی و تلاش نتوانستیم فوکوس مناسبی داشته باشیم و بهترین حالت ممکن به این صورت بود. با اینکه سونی از فوکوس هیبریدی در این دستگاه استفاده کرده است اما فوکوس دقیق انجام نمی‌گیرد و کمی آزار دهنده است، همچنین که عکس‌های خروجی در رنگ کمی میل به زردی دارند و گرم‌ هستند. ناگفته نماند که شارپنس عکس‌های خروجی کمی از حد نرمال کم‌تر است و با مقداری بزرگ‌نمایی روی عکس متوجه آن خواهید شد.

فیلمبرداری فول اچ‌دی آن با حداکثر سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه انجام می‌گیرد که قابلیت‌های HDR در حین فیلم‌برداری نیز وجود دارد اما روشن کردن آن‌را پیشنهاد نمی‌کنیم، چرا که اصلا عملکرد مناسبی نداشته و بهتر است که کاری به کارش نداشته باشید. فقط بدانید که چنین توانایی در این دستگاه وجود دارد.

xperia-xa-20 xperia-xa-21

عکاسی به دو صورت خودکار و دستی انجام می‌گیرد. در قسمت دستی شما توانایی انتخاب صحنه، نور و ISO را خواهید داشت که تنظیمات آنچنان پیشرفته‌ای هم نیست. اما باز جای شکرش باقی است چرا که در یک گوشی میان‌رده انتظار چنین چیزی هم نداریم. سرعت باز شدن دوربین و عکس گرفتن بسیار خوب و مناسب است. عکاسی با نسبت ۴:۳ با رزولوشن ۱۳ مگاپیکسل و ۹ مگاپیکسل با نسبت ۱۶:۹ انجام می‌گیرد.

دوربین ۵ مگاپیکسلی استفاده شده در بخش جلویی دستگاه دارای فوکوس خودکار بوده و توانایی عکاسی HDR را دارد و عکس‌های با کیفیتی را ارایه می‌دهد. شخصا از عملکرد دوربین جلو بیشتر رضایت داشتم. فیلمبرداری دوربین جلو هم با رزولوشن فول اچ‌دی و ۳۰ فریم بر ثانیه انجام می‌گیرد. 

در ادامه تصاویرگرفته شده با اکسپریا XA را مشاهده می‌کنید.

xperia-xa-29

تصویر سلفی با اکسپریا XA

xperia-xa-25 xperia-xa-26 xperia-xa-27 xperia-xa-28xperia-xa-24 xperia-xa-23

برای جمع بندی، عملکرد دوربین را “مناسب” ارزیابی می‌کنیم. اگر چه فوکوس هیبریدی می‌توانست عملکرد بهتری داشته باشد اما برای این رنج دستگاه راضی کننده است.

سخت افزار و عملکرد

چیپست استفاده شده در این دستگاه از شرکت مدیاتک مدل Helio P10 بوده و با سرعت پردازش ۲.۰ گیگاهرتز همراه با ۲ گیگابایت رم داخلی است که عملکرد مناسبی را برای یک میان‌رده ارایه می‌دهد. پردازش گرافیکی آن نیز توسط چیپست Mali T860 با دو هسته انجام می‌پذیرد.

سونی در اکسپریا XA از چیپست‌های گران‌قیمتی مانند اسنپدراگون ۶۵۰ که در اکسپریا X دیدیم، استفاده نکرد اما همچنان این نسخه از پردازنده به اندازه‌ای قدرتمند است که در کارهای روزمره شما را دچار مشکل نکند.

درست است که اعداد و ارقام در بنچمارک‌ها همه اولویت ما برای ارزیابی قدرت دستگاه نیستند اما باز دیدن تعدادی از آن‌ها خالی از لطف نیست. توجه شمارا به نتایجی که از بنچمارک‌های این دستگاه به دست آمده جلب می‌کنیم:

اولین بنچمارک مربوط به AnTuTu است.

xperia-xa-32

همانطور که مشاهده می‌کنید امتیاز ۴۷۶۴۴ برای این دستگاه در بنچمارک AnTuTu بدست آمد. بنابراین عملکردی متوسطی را از اکسپریا XA انتظار داریم. رتبه‌ دستگاه بالاتر از ال‌جی استایلوس ۲ و پایین‌تر از گلکسی J7 قرار گرفته است.

بنچمارک بعدی، Bonsai است که به قسمت گرافیکی دستگاه مربوط می‌شود.

xperia-xa-33

امتیاز بدست آمده، عدد مناسبی است و برای یک محصول میان‌رده در قسمت گرافیک “خوب” ارزیابی می‌گردد.

در آخر به سراغ بنچمارک Quadrant رفتیم که می‌توانید امتیازات بدست آمده توسط این مدل را ببینید و با رقبا مقایسه کنید:

xperia-xa34- xperia-xa35- xperia-xa36-

همان طور که مشاهده می‌کنید از این دستگاه نباید توقع پردازش‌های سنگین و گرافیکی را داشت. اما باز متذکر می‌شوم که در طی کار کردن با XA با هیچ لگ و کندی روبه‌رو نمی‌شوید و عملکرد مناسبی را به شما ارایه می‌دهد. بازی‌ها نیز به راحتی اجرا می‌گردند و افت فریم آن‌چنانی در عملکرد وجود ندارد.

xperiaa_xa

پخش چندرسانه‌ای

برنامه‌های Album ،Video و Music همچنان پابرجا هستند و به بهترین شکل عمل می‌کنند. بلندگوی استفاده شده در اکسپریا XA، یک عدد اسپیکر مونو است که صدای قابل قبولی ارایه نمی‌دهد! صدا بی‌کیفیت و گرفته است و حجم پایینی هم دارد و نکته‌ مثبتی درباره‌ آن دیده نمی‌شود. به نظر ما اگر طرفدار موسیقی هستید، این تلفن هوشمند شما را راضی نخواهد کرد اما خروجی صدا در هدفون به نسبت مناسب است (هرچند که همراه با این مدل یک هندزفری خشک و خالی هم ارایه نمی‌شود).

xperia-xa-13

برنامه موزیک هم مانند آلبوم، ساده و به بهترین شکل در دسترس است. تنظیمات اضافی در قسمت ستینگ وجود دارد و در اینجا شما می‌توانید کیفیت صدا را شخصی سازی کنید. البته این شخصی سازی‌ها زمانی کاربرد خواهند داشت که از هدفون استفاده کنید.

برنامه ویدیو، تنظیمات خاصی ندارد و در ابتدا از شما می‌خواهد که به تلویزیون و سایر دستگاه‌های هوشمند سینک شوید که به‌راحتی می‌توانید فیلم‌ها را بین دستگاه‌های خود به اشتراک بگذارید.

در تجربه کاری ما با این سری از اکسپریا، فیلم‌ها به‌راحتی پخش شدند و زیرنویس‌های فارسی نیز کاملا پشتیبانی شد. همچنین شما قادر به اضافه کردن زیرنویس خارجی خواهید بود.

باتری

باتری این دستگاه از نوع غیرقابل تعویض بوده و ظرفیت ۲۳۰۰ میلی آمپر را دارد. بدون شک این حجم از باتری برای این دستگاه با تراکم پیکسلی پایین و این نوع از پردازنده باید کافی باشد و عملکرد نسبتا مناسبی داشته باشد.

به طور کلی عملکرد باتری کمی پایین‌تر از حد انتظار است. هنگامی که ما با نور صفحه‌ ۵۰ درصد، خاموش بودن دیتا و وای‌فای، ده دقیقه یک کلیپ ویدیویی اچ‌دی را تماشا کردیم از میزان باتری ۳ درصد کاسته شد که با توجه به این موضوع می‌توان به عملکرد نه چندان مناسب در آن پی برد. البته بعد از نصب آپدیت‌ها انتظار بهبود آن‌را داریم. اما نکته جالب که ما را خوشحال کرد، شارژ شدن سریع آن بود. به طوری‌که در مدت ۳۰ دقیقه بیش از ۵۰ درصد گوشی شارژ می‌شد.

xperia-xa37-

جمع بندی

گلکسی A5 2016 و اچ‌تی‌سی A9 رقیبان اصلی این محصول سونی هستند که می‌توانید از طریق دانشنامه سایت مشخصات آن‌ها را ببینید و با یکدیگر مقایسه کنید.

اکسپریا XA یکی از بهترین میان‌رده‌های بازار است چرا که طراحی آن با حاشیه‌های کم صفحه نمایش بسیار زیباست. عملکرد آن طی این مدت که در آزمایشگاه ما بود، کاملا خوب و مناسب ارزیابی شد که با توجه به قیمت و رنجی که در آن قرار گرفته می‌تواند شما را تا حد زیادی راضی کند اما شگفت‌زده‌تان نخواهد کرد!

نوشته بررسی سونی اکسپریا XA: میان‌رده‌ای کم حاشیه! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

بررسی گجت پوشیدنی هواوی تاک بند بی ۲ (TalkBand B2): خلاقیت و ظرافت

با گذشت زمان، نیاز کاربران به هوشمند شدن زندگی افزایش یافته‌ است. یکی از انواع این محصولات فوق هوشمند، گجت‌های پوشیدنی هستند که روز به روز جای خودشان را بین کاربران باز می‌کنند.

دومین نسل از دست‌بند هوشمند شرکت هواوی با ظرافتی خاص و طراحی زیبا، در کنگره جهانی موبایل سال ۲۰۱۵ معرفی شد. TalkBand B2 یک هدست بلوتوث و همچنین یک ابزار خلاقانه برای علاقه‌مندان به ورزش و سلامت محسوب می‌شود که امروز در آزمایشگاه آی‌تی‌رسان به بررسی آن می‌‌‌‌‌‌پردازیم.

ابتدا نگاهی کلی به مشخصات کلیدی این دستگاه می‌اندازیم: 

طول ۲۳۵ میلی‌متری بند چرمی، ضخامت ۱۱.۸۸ میلی متری، وزن ۳۲.۲ گرم و وزن هندزفری ۱۲.۵ گرم

صفحه نمایش ۰.۷۳ اینچی از نوع PMOLED با دقت رزولوشن ۸۸×۱۲۸ پیکسل

باتری لیتیوم یونی با ظرفیت ۹۵ میلی آمپر

سازگار با سیستم عامل اندروید ۴ به بعد و iOS نسخه ۷ به بعد

حسگر ژیروسکو‍‌پ، شتاب سنج و بلوتوث برای اتصال به تلفن همراه و دستگاه‌های هوشمند

دارای گواهی IP57 برای حفاظت در برابر گرد و غبار و همچنین آب تا عمق ۱ متر

موجود در رنگ‌های مشکی، نقره‌ای و طلایی


۰۰۱

طراحی

طراحی این نسل از TalkBand دستخوش تغییراتی بسیار چشم‌نواز و حرفه‌ای شده است. به طوری که طراحی این نسل از تاک بند با نسل پیشین خود به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست و کاملا با معیار‌های روز همراه شده است. بدون شک تاک بند B2 در مقایسه با رقبا ضخامت بیشتری دارد اما فلز تراش خورده بالایی دست بند، مخصوصا در رنگ طلایی آن به شدت دل فریب است. همچنین به راحتی می‌توان قسمت بالایی ساعت را جدا نمود و از هندزفری بلوتوثی آن استفاده کرد.

۰۰۳ ۰۰۲

طراحی زیبای پشت هندزفری (که در واقع صفحه نمایش دست‌بند قرار گرفته است) با در گوش قرار گرفتن هندزفری به شدت خودنمایی می‌کند.

اما قسمتی که در این بخش ما را کمی نگران کرد، نحوه قرار گیری آن به درون گوش بود. باید بگوییم که با استفاده این دستگاه به‌عنوان هندزفری، برای زمانی که تماس دارید و می‌خواهید آن را از روی دست باز کنید و درون گوش بگذارید، هیچ مشکلی نخواهید داشت، اما برای طولانی مدت و یا در حین انجام فعالیت شدید، حس افتادن از گوش را خواهید کرد.

۰۰۴

به طور کل طراحی این گجت را “خوب” ارزیابی می‌کنیم اما ضخامت دستگاه می‌توانست کم‌تر باشد.

صفحه نمایش

صفحه نمایش استفاده شده در این دست‌بند از نوع PMOLED بوده و وضوح تصویری ۸۸×۱۲۸ پیکسل را داراست. با بلند کردن دست خود به صورتی که می‌خواهید ساعت را چک کنید، صفحه نمایش به‌طور خودکار روشن می‌شود و با سوایپ کردن به بالا و پایین، دسترسی شما به ساعت، گام شمار، میزان کالری سوخته شده و میزان خواب را به انجام می‌رساند.

همچنین با فشردن کلید سمت راست دست بند نیز می‌توانید صفحه نمایش را روشن کنید.

۰۰۶ ۰۰۵

کیفیت و خوانایی صفحه نمایش به طور کلی خوب ارزیابی می‌شود و در نور معمولی و شب کیفیت قابل قبولی را ارایه می‌دهد، اما جایی که باز ما را کمی نگران کرد، خوانایی صفحه نمایش در زیر نور مستقیم آفتاب است. تقریبا چیزی قابل رویت نیست!

اما به طور کل صفحه نمایش در این گجت چیز قابل توجهی است و یکی از بخش‌هایی است که زیبایی خاصی را به دستگاه بخشیده است.

نرم افزار همراه

این دست‌بند هوشمند، همراه با اپلیکیشن قدرتمند Huawei Wear عرضه شده است. در ابتدا، نرم‌افزار اطلاعاتی مثل سن، وزن، قد و جنسیت را از شما می‌‌‌‌پرسد و سپس فعالیت‌تان را به دو دسته ورزش و خواب تقسیم بندی می‌کند.

۰۰۷

در قسمت فیتنس یا ورزش، اطلاعاتی مثل تعداد قدم‌ها و کالری مصرفی نمایش داده‌ ‌می‌شود. با سوایپ به راست به قسمت خواب هدایت می‌شوید که میزان خواب مورد نیاز را به شما نمایش می‌دهد.

عملکرد این برنامه کمی ابتدایی‌تر از سطح انتظارات ما بود اما رابط کاربری استفاده شده بسیار روان و آسان است. همچنین این برنامه برای پلت‌فرم‌های اندروید و iOS قابل دسترسی است اما متاسفانه نسخه ویندوزفون برای آن تا به حال ارایه نشده است.

ارتباطات

این دستگاه با استفاده از بلوتوث به‌راحتی با هندست‌های مختلف سینک می‌شود. در تجربه کاری‌ما، دستگاه به راحتی و در عرض چند ثانیه با گوشی‌های ال‌جی جی۳ و جی۴ سینک شد.

طبق گفته خود شرکت هواوی در سینک شدن این دستگاه با سیستم عامل iOS  هیچ مشکلی نخواهید داشت.

باتری

باتری استفاده شده در این دستگاه از نوع لیتیوم یونی با ظرفیت ۹۵ میلی آمپر است.

با این ظرفیت باتری، شما قادر به استفاده از دستگاه به مدت ۴ روز همراه با مکالمه و روشن بودن بلوتوث خواهید بود، همچنین طول عمر باتری در صورت خاموش بودن بلوتوث ۱۴ روز است.

۰۰۸

عملکرد باتری را می‌توان به طور کلی “مناسب” ارزیابی کرد اما اگر به نسل قبلی این گجت مراجعه کنیم، متوجه عمر ۶ روزه آن می‌شویم که این موضوع یک پس‌رفت برای هواوی محسوب می‌شود. همچنین این باتری توسط پورت USB به راحتی در مدت ۱.۵ ساعت قابل شارژ است.

نتیجه گیری کلی

قیمت این دستگاه حدود ۱۲۰ دلار بوده و کمی نسبت به گجت‌های سلامتی موجود در بازار بیشتر است. اما بدون شک تاک بند B2 می‌تواند جای زیباترین دست‌بند‌ها و ساعت‌های شما را بگیرد. طراحی زیبا و تنوع رنگی آن بی‌نظیر بوده و قرار گیری آن در گوش، نمایان‌گر جلوه زیبایی است. همچنین طرز کار با این دستگاه به‌ویژه استفاده از ویژگی ورزشی و تندرستی آن بسیار آسان و لذت‌بخش است.

شرکت هواوی بدون شک پیشرفت چشمگیری در این زمینه به نسبت نسل پیشین تاک بند به‌دست آورده است و حتما استفاده از این گجت برای شما بسیار لذت‌بخش خواهد بود.

۰۰۳ ۰۰۴ ۰۰۵

نوشته بررسی گجت پوشیدنی هواوی تاک بند بی ۲ (TalkBand B2): خلاقیت و ظرافت اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

بررسی هارد سی‌گیت بک‌آپ پلاس: ذخیره تا بی‌نهایت!

اکثر ما اگر بخواهیم یک فایل را ذخیره کنیم یا قصد داشته باشیم آن را از کامپیوتر خود به جای دیگری انتقال دهیم، از فلش مموری با حجم‌های کم استفاده می‌کنیم. حال اگر این فایل‌ها به مراتب بزرگ‌تر شوند یا به چندین فایل با حجم‌های بالا تبدیل گردند، چه می‌شود؟ خب قطعا پاسخ این است که از هاردهای اکسترنال با ظرفیت‌های مختلف استفاده کنیم. نیاز ما به هاردهای اکسترنال زمانی بیشتر نمایان می‌شود که بخواهیم از تعداد بسیار زیادی فایل یا پوشه نگه داری کنیم و یا از سیستم‌ خود یک نسخه پشتیبان تهیه و از آن نگه داری نماییم. پس هر چه حجم بیشتر و سرعت انتقال بالاتری بین کامپیوتر و هارد اکسترنال وجود داشته باشد، دست ما در ذخیره سازی و بازیابی اطلاعات بازتر است.

اخیرا شرکت سی‌گیت برای چندین مدل از هارد درایوهای خود، نمونه‌هایی با حجم‌های بالاتر معرفی کرده است. همچنین آن‌ها از جدیدترین مدل از سری مدل‌های “بک اپ پلاس” با حجم ۶ ترابایت رونمایی کردند. از آن‌جایی که نیاز به ذخیره سازی اطلاعات روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کند و اینکه بتوان همه این اطلاعات با حجم‌های بالا را فقط در یک دستگاه ذخیره کرد، اهمیت این غول ۶ ترابایتی را بیشتر نمایان می‌سازد.

جدیدترین محصول کمپانی سی‌گیت،این امکان را فراهم می‌کند که شما از کل کامپیوتر خود پشتیبان تهیه یا عکس‌ها و مطالب مورد علاقه‌تان را در فضای مجازی ذخیره نمایید و از آن‌ها محافظت کنید. همچنین کاربران مک هم می‌توانند بدون نیاز به فرمت مجدد هارد و تنها با استفاده از یک درایور NTFS از پیش نصب شده بر روی آن، به راحتی از هارد استفاده کنند.

همانند مدل‌های قبلی، بک آپ پلاس هم از نرم‌افزار موبایل کمپانی سی‌گیت که در هر دو پلتفرم اندروید و iOS عرضه شده است، پشتیبانی می‌کند و این امکان را برای کاربر موبایل فراهم می‌سازد که از کلیه اطلاعات خود بر روی هارد اکسترنال و یا روی حافظه‌های مجازی (Cloud Storage) بک آپ تهیه کند. این کار از طریق اتصال وای‌فای، درست مثل ذخیره سازی بر روی دراپ باکس یا گوگل درایو انجام می‌پذیرد.

ویژگی‌های کلی

  • ظرفیت: ۶ترابایت
  • اتصالات: شامل یک پورت USB3.0
  • سیستم عامل های سازگار: ویندوز۷،۸،Vista،XP؛ نسخه  Mac OS 10.4.6 و تمامی نسخه‌های بعد از آن
  • ابعاد: ۱۷۹mm×۱۱۸.۱mm×۴۱.۵mm
  • وزن: ۰.۸۶ کیلوگرم

طراحی و ساخت

شکل ظاهری سی‌گیت بک آپ پلاس ۶ ترابایتی، همانند همین مدل از دستگاه‌ها با طرفیت‌ کمتر است که قبل‌تر کمپانی سی‌گیت معرفی کرده بود، با این تفاوت که ابعاد آن کمی بزرگ‌تر شده است. بالا و اطراف بدنه این دستگاه از پلاستیک مشکی رنگ و پایین هم از پلاستیک آبی رنگ ساخته شده است.

وقتی به کناره‌های این دستگاه نگاه می‌کنیم، در هر طرف چندین مثلث  مشاهده می‌شود که از سوراخ‌های در کنار هم قرار گرفته درست شده‌اند و کار تهویه و عبور هوا از طریق آن‌ها صورت می‌گیرد.

IMG_1273-min

در پشت دستگاه هم دو ورودی وجود دارد که یکی برای پورت USB3.0 و دیگری هم برای آداپتور برق این دستگاه تعبیه شده است. از آنجایی که این دستگاه ظرفیت بالایی دارد و ساختار آن با هاردهایی با ظرفیت کمتر فرق می‌کند، نیاز به منبع برق جداگانه دارد.

IMG_1258-min (4) - Copy

درست است که مثلث‌های تهویه، ظاهری متفاوت به این دستگاه دادند، ولی به نظر من طراحی بدنه آن می‌توانست اندکی ظریف‌تر و با جزییات بیشتر باشد.

عملکرد و سرعت خواندن و نوشتن

برای اندازه گیری کارایی و سرعت دستگاه در فرآیند خواندن از روی هارد یا نوشتن بر روی آن، دو حالت را بررسی می‌کنیم.

۱- در حالتی که پارتیشن بندی بر روی هارد انجام شده و فایل سیستم NTFS بر روی آن اعمال شده است. در این حالت ۵ گیگابایت از دستگاه اشغال می‌شود.

۲- در حالتی که پارتیشن بندی بر روی دستگاه انجام نشده باشد.

در حالت اول، سرعت خواندن و نوشتن بر روی دستگاه به ترتیب ۶۸.۸۳MB/s و ۳۷.۲۹MB/s است. در حالت دوم و بدون اعمال پارتیشن بندی، سرعت کمی افزایش پیدا می‌کند، به طوری‌که سرعت خواندن ۸۵.۶۹MB/s و سرعت نوشتن بر روی هارد ۳۸.۸۸MB/s است.

IMG_1267-min

مدیریت کاربر

داشبورد اختصاصی سی‌گیت، نرم افزاری بسیار راحت و دارای محیطی ساده است که توسط خود شرکت سی‌گیت ارایه شده و می‌توان با آن، فضای داخلی حافظه و اطلاعات درونش را مدیریت کرد. قابلیت‌هایی مانند ارتباط با شبکه‌های اجتماعی برای به اشتراک گذاری سریع و راحت اطلاعات از روی ‌هارد و همچنین قابلیت زمان بندی  فرآیند بک آپ گیری از سیستمی که هارد یا از طریق کابل و یا از طریق اپلیکیشن موبایل با آن اتصال دارد، از دیگر ویژگی‌های این نرم‌افزار است.

با اتصال این دستگاه به کامپیوتر، صفحه داشبورد مورد نظر برای شما باز می‌شود که در سمت چپ، شما می‌توانید دستگاه خود را مشاهده کنید. در سمت راست لیست دو گزینه مربوط به بک‌آپ موبایل و همچنین ارتباط با صفحات اجتماعی مشاهده می‌شود.

dashboardbackup - Copy

وقتی به روی اسم دستگاه خود کلیک می‌کنید، می‌توانید جزییات بیشتری از آن مانند حجمی که استفاده کردید یا شماره سریال دستگاه و چندین اطلاعات دیگر را مشاهده کنید.

dashboardinfo

در قسمت بعدی که مربوط به مدیریت است، کاربر این امکان را دارد که LED دستگاه خود را تنظیم کند و همچنین، از عملکرد آن تست بگیرد.

dashboardmanage - Copy

در آخرین قسمت که مربوط به پشتیبانی است، به کاربر این امکان داده می‌شود تا در صورت نیاز، سوالات و مشکلات خود را مطرح کند. همچنین برخی مقالات در مورد بررسی محصولات مختلف و یا دانلود جدیدترین نسخه نرم افزار را به کاربر می‌دهد.

dashboardsupport - Copy

همچنین نرم افزار iOS سی‌گیت، با فضای کاربری ساده، این امکان را به شما می‌دهد که از طریق اتصال وای‌فای در هر کجا که باشید از محتویات گوشی خود بک‌آپ تهیه کنید و در هارد یا در فضای ذخیره سازی مجازی، آن را ذخیره نمایید.

ipadbackupplan

ipadfilestobackup

جمع بندی

سی‌گیت بک‌آپ پلاس یک هارد اکسترنال با ظرفیتی بسیار بالاست که به طور خاص به منظور بک‌آپ‌گیری از سیستم‌ها و ذخیره سازی منابعی که در صفحات اجتماعی منشر می‌شوند، طراحی شده و این امکان را برای شما فراهم می‌سازد که هم تحت سیستم عامل Mac OS و هم با سیستم عامل Windows با آن کار کنید، بدون اینکه کاربرانی که از Mac OS استفاده می‌کنند، نیاز به فرمت کردن مجدد داشته باشند. از طرفی قابلیت بک‌آپ‌گیری به صورت اتوماتیک و طبق زمان‌بندی تعریف شده و گرفتن پشتیبان از موبایل با استفاده از اپلیکیشن را نیز دارد. همچنین ذخیره سازی هر گونه مدیا که در فضای مجازی مانند فیس‌بوک و ترامبلر منتشر می‌شود، از عهده این هارد غول پیکر برمی‌آید.

به هر حال این محصول، امکان این را فراهم می‌کند تا حجم بالایی از اطلاعات، همگی در یک جا محافظت شوند و بتوان آن‌ها را با داشبورد سی‌گیت به راحتی مدیریت کرد.

به نظر من از آنجایی که بعضی از ما علاقه به آرشیو کردن مطالب و عکس‌هایی که در صفحات اجتماعی منتشر می‌شود را داریم، به راحتی می‌توان از طریق این هارد با صفحات مجازی در ارتباط بود و حتی کار آپلود فایل‌ها را به طور مستقیم انجام داد، این محصول نمونه‌ی ایده‌آل از سرعت و راحتی را برای ما فراهم می‌کند.

علی‌رغم سرعت انتقال متوسط و ساده بودن طراحی ظاهری، سی‌گیت بک‌آپ پلاس، در حال حاضر بهترین انتخاب برای کسانی است که نیاز به داشتن یک حافظه ذخیره سازی با حجم بالا را همیشه احساس می‌کردند و برای این کار مجبور بودند چندین هارد با حجم های پایین تهیه کنند.

البته باید راه‌کاری برای محافظت از اطلاعات بر روی این هارد هم در نظر گرفت چون اگر این اطلاعات بنا به هر دلیلی از بین برود، بازیابی ۶ ترابایت اطلاعات کار ساده‌ای به نظر نمی‌رسد!

نوشته بررسی هارد سی‌گیت بک‌آپ پلاس: ذخیره تا بی‌نهایت! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

بررسی تخصصی ال‌جی استایلوس ۲: بر مدار قبلی!

چند وقتی بود که از لطف بسیار دوستان، اکثر محصولات هوآوی، آن هم با رنگ طلایی برای بررسی به من می‌رسید! بالاخره طلسم این رویداد شکست و پس از اینکه یکی از محصولات جدید کمپانی ال‌جی با نام Stylus 2 به دفتر آی‌تی‌رسان وارد شد؛ من و ال‌جی استایلوس ۲ با یک بررسی همیشگی در خدمت شما هستیم.

ال‌جی پس از معرفی سری G و ادامه موفق آن، حال سعی دارد تا این مسیر هموار شده را بیش از پیش ادامه داده و هواداران بی‌شمارش را راضی نگاه دارد. معرفی این سری از سال ۲۰۱۴ آغاز شده و ال‌جی سالانه یکی از اعضای جدید استایلوس را معرفی کرده است.

full-front-pen

پس از معرفی G3 Stylus به عنوان یک محصول تقریبا ساده و میان رده، سال بعد بازارهای جهانی شاهد عرضه G4 Stylus بود که نسبت به نسل اول پیشرفت‌های خوبی را در خود می‌دید. حال در سال ۲۰۱۶ میلادی، می‌توانیم نیم نگاهی هم به اسمارت فون جدید این کمپانی یعنی نسل سوم Stylus که این بار نامی از سری G را بر روی خود ندیده و با نام Stylus 2 عرضه می‌شود، بی‌اندازیم. با ما باشید تا کمی این محصول را بر انداز کنیم.

طراحی، کیفیت ساخت و ظاهر گوشی: خوش استایل

همان‌طور که می‌دانید سری استایلوس به دسته فبلت‌ها تعلق داشته و نمایشگری با سایز بیش از ۵ اینچ دارد. درواقع به جز جی۲ استایلوس، دو محصول دیگر این سری هر دو از جثه بزرگی بهره برده و همراه با نمایشگری ۵.۷ اینچی عرضه شده‌اند.

این محصول در نگاه اول از کیفیت ساخت بالایی استفاده کرده و ظاهر دلربایی دارد! نمایشگر گوشی با طراحی تمام مشکی که دارد، باعث می‌شود در حالت خاموش حاشیه‌های بسیار کم اطراف و بالا و پایین معلوم نباشد و یک نمایشگر تمام مشکی جلوی چشم شما قرار بگیرد. استایلوس ۲ با ابعاد ۱۵۵ در ۷۹.۶ و ضخامت ۷.۴ میلی‌متر به بازار عرضه شده و وزن تقریبی آن ۱۴۵ گرم است. با توجه به اینکه این محصول یک فبلت ۵.۷ اینچی است اما ابعاد و وزن آن قطعا شما را نخواهد آزرد.

بهره‌گیری از یک نوار زیبای طلایی بین نمایشگر و قاب پشتی، ظاهر بسیار شیکی به این محصول بخشیده است. قاب پشتی این محصول نیز از نوع پلاستیک طرح‌دار است که به شکل زیرکانه‌ای ظاهر بسیار لوکسی را به شما القا می‌کند.

با توجه به این که استایلوس ۲ از پلاستیک تولید شده، اما با جدیت به شما می‌گویم که از دست داشتن این گوشی حس بدی نخواهید داشت و حتی برعکس، به خاطر طراحی زیبا و وزن بسیار کم آن، احساس رضایت نیز خواهید کرد.

بگذارید تا کمی ظاهر و ساختار گوشی را بررسی کنیم.

در قسمت بالایی استایلوس ۲ طبق معمول لنز دوربین سلفی، سنسورها، اسپیکر مکالمه و چراغ نوتیفیکشن وجود دارد که همگی در نواری مشکی، ظاهر خوبی را برای شما نمایان می‌‌کند.

front-up

در قسمت پایین هم نواری مشکی رنگ همراه با لوگوی ال‌جی خودنمایی می‌کند. در واقع نمای جلویی گوشی در عین سادگی، وقار و سنگینی مناسبی دارد.

front-down

همان‌طور که می‌دانید در اطراف گوشی خبری از دکمه‌ها نیست و دور استایلوس ۲ با نواری طلایی رنگ که شبیه به فلز است، پوشیده شده است. این نوار از لحاظ عرضی کمی از نمایشگر بزرگ‌تر است و این‌گونه به نظر می‌رسد که نمایشگر بر روی این نوار سوار شده که همین باعث زیبایی Stylus 2 می‌شود.

Side-stylus-2

در قسمت فوقانی یک میکروفون کوچک و درگاه مخصوص قلم ال‌جی دیده می‌شود. قلمی که این‌بار کمی با سری‌های گذشته فرق دارد و حتما در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

up-stylus-2

در قسمت تحتانی نیز پورت میکرو USB، میکروفون و جک ۳.۵ میلی‌متری استاندارد دیده می‌شود.

down-stylus-2

اما سری به قاب پشتی این محصول می‌زنیم؛ این قاب پلاستیکی با طرحی بسیار زیبا عرضه شده که از سادگی گوشی می‌کاهد. طرحی با خطوط باریک و ریز دوار که باعث هرچه زیباتر شدن این قاب شده است.

full-back-stylus-2

در ناحیه بالای قسمت پشتی، لنز و قاب مربعی آن دیده شده که زیر آن کلیدهای افزایش و کاهش صدا و همچنین پاور وجود دارد. این‌بار این قسمت به صورت کاملا مستطیلی طراحی شده است. همچنین یک فلش LED تک رنگ نیز در سمت راست لنز دوربین وجود دارد. دکمه‌های قرار گرفته در این قسمت کاملا هم سطح بوده و قطعا برای شما پیدا کردن کلید پاور بسیار سخت خواهد بود. به همین دلیل یا انگشت شما بر روی لنز دوربین قرار گرفته با به اشتباه دکمه‌های افزایش و کاهش صدا را خواهید فشرد. به همین دلیل برای روشن و خاموش کردن نمایشگر گوشی، بهتر است با همان سیستم معروف Knock On ال‌جی خو بگیرید!

back-with-pen

در میانه قاب، لوگوی ال‌جی دیده شده و نهایت در قسمت سمت چپ پایین، فضای مربوط به اسپیکر دیده می‌شود.

قاب پلاستیکی استایلوس ۲ قابل تعویض بوده و به راحتی با توجه به شیاری که برای آن تعبیه شده است؛ می‌توان آن‌را باز نمود. پس از باز نمودن قاب، اول از همه باتری غول پیکر همراه با لوگوی بزرگ ال‌جی توجه شما را به خود جلب می‌کند. البته این باتری قدرتی ۳ هزار میلی آمپری دارد و آن‌چنان هم غول پیکر نیست.

back-3

در قسمت بالا سمت راست نیز درگاه‌های ۲ سیم کارت نانو و یه رم میکرو اس‌دی دیده می‌شود. شما می‌توانید با بهره گیری از اسلات کارت حافظه تا ۲۵۶ گیگابایت رم داخلی را افزایش دهید.

back-without-cover

به طور کلی، استایل کلی گوشی، کیفیت ساخت و ظاهر آن بسیار مناسب و زیبا بوده و با توجه به سایز ۵.۷ اینچی‌اش، حس خوبی به شما می‌دهد.

نمایشگر: بزرگ و مناسب

همانطور که گفته شد این فبلت با نمایشگری ۵.۷ اینچی وارد بازارهای جهانی شده است. ال‌جی برای این گوشی از نمایشگر IPS LCD با توانایی نمایش ۱۶ میلیون رنگ و وضوح HD استفاده کرد. با توجه به سایز نمایشگر، چگالی ۲۵۸ پیکسل در هر اینچ است. در واقع در این قسمت استایلوس ۲ هیچ تفاوتی با G4 Stylus ندارد. همچنین لازم به ذکر است که نسبت نمایشگر به ابعاد بدنه برابر ۷۲.۶ درصد است.

روشنایی نمایشگر در حد بسیار مناسبی بوده و زیر نور آفتاب نیز به هیچ وجه شما را اذیت نخواهد کرد. بهره‌گیری از پنل IPS باعث شده است تا نورها به اندازه کافی طبیعی و گرم بوده و اگر پیش از این با اسمارت فون‌های ال‌جی کار کرده باشید، قطعا مثل همیشه از آن رضایت خواهید داشت.

به شخصه همیشه از نمایشگرهای محصولات ال‌جی راضی بوده و از عملکرد آن رضایت دارم! ( گفتم شاید خیلی براتون مهم باشه) با هم تصاویری از این نمایشگر را می بینیم:

display-3 display-2

سخت افزار: بدون تغییر!

ال‌جی با این که نام گوشی را عوض کرده و تغییراتی هم در ظاهر اسمارت فون جدیدش اعمال کرده است، اما مثل اینکه برای تعویض پردازنده و افزایش قدرت آن نسبت به مدل قبل برنامه‌ای نداشته است! این کمپانی کره‌ای دقیقا از چیپست اسنپدراگون ۴۱۰ بهره برده است که پیش از این بر روی LG G4 Stylus هم استفاده شده بود. پردازنده ای ۴ هسته‌ای از نوع Cortex A53 با فرکانس ۱.۲ گیگاهرتز که چیپستی میان رده تلقی می‌شود.

طبق اطلاعات درج شده، این محصول در دو نسخه وارد بازارهای جهانی می‌شود که یکی از آن‌ها از رم ۱.۵ گیگابایتی برخوردار است و دیگری از رم ۲ گیگابایتی. البته مدلی که به دست ما رسیده و احتمالا در بازار کشورمان نیز عرضه خواهد شد، ۲ گیگابایتی است. رابط گرافیکی این اسمارت‌فون Aderno 306 است که بخوبی از پس فرامین گرافیکی بر می‌آید.

در هنگام کار با گوشی لگ یا هنگ خاصی دیده نشد و سرعت اجرای برنامه ها و … هم بسیار مناسب بود.

البته ذکر این نکته ضروری‌ست که نسخه قبلی این سری یعنی G4 Stylus در دو مدل متفاوت همراه با پردازنده‌های مختلف وارد بازارهای جهانی شد که یکی از آن‌ها پردازنده مدیاتک MT6592M بود.

خب، بگذارید تا کمی هم به بنچمارک‌های معروف‌مان نگاهی بی‌اندازیم.

بنچمارک پی با ثبت عدد ۲۷۲ به ما اجازه نداد که هیچ صحبتی در مورد عملکرد چیپست بکنیم!

pi-benchmark

سپس به سراغ انتوتو رفتیم. نتیجه چیزی نشد جز عدد نا امید کننده ۲۱۵۰۱! یعنی اسمارت فونی میان رده رو به پایین!

antutu

همچون قبل با فعال سازی Bonsai سعی در تست گرافیک استایلوس ۲ داشتیم! نتیجه را ببینید.

bonsai

نهایتا به سراغ بنچمارک حرفه ای کوادرانت رفتیم که نتیجه مقایسه‌ای آن را می‌توانید در نمودار زیر ببینید:

دوربین: خوب و کار راه انداز!

ال‌جی همیشه سعی دارد بر روی دوربین گوشی‌هایش کار کند و هر بار با نمونه جدیدی هوادارانش را سورپرایز نماید. البته این داستان امروز بیشتر برای پرچم‌دارانش اتفاق می‌افتد و سایر محصولات برای خود در حال گذران اوقات هستند!

ال‌جی برای استایلوس ۲ از یک دوربین ۱۳ مگاپیکسلی همراه با لنز CMOS و سیستم فوکوس خودکار استفاده کرده است. متاسفانه بازهم باید بگویم که دوربین این محصول نسبت به نسخه قبل هیچ تغییری نداشته است. در بخش رابط کاربری، فضایی بسیار ساده و فاقد امکانات خاصی پیش روی شماست. در این قسمت حتی شما نمی‌توانید رزولوشن عکس‌های ثبت شده را انتخاب کنید!

camera-5

تعیین عملکرد فلش دوربین، انتخاب مودهای پاناروما و خودکار، فعال سازی حالت HDR و نهایتا تنظیم تایمر دوربین خارق العاده‌ترین تنظیمات این قسمت هستند. حتی این‌بار ال‌جی از سیستم فوکوس لیزری هم بهره نبرده تا کاهش امکانات را به بهترین حد ممکن برساند!

کیفیت تصاویر ثبت شده در نوع خود خوب بوده و می‌توان از آن‌ها برای راه افتادن سریع کار استفاده کرد.

در قسمت فیلم برداری این دوربین می‌تواند با وضوح فول اچ‌دی و سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه فیلم برداری کند. کیفیت فیلم‌های ثبت شده و جزییات شما را راضی نگاه خواهد داشت. حجم یک فیلم ۵۰ ثانیه‌ای برابر ۱۰۵ مگابایت است که به نظر مناسب می‌آید.

اما سری هم به دوربین سلفی استایلوس ۲ می‌زنیم؛ انتخاب یک دوربین ۸ مگاپیکسلی برای ثبت تصاویر سلفی انتخاب خوبی از سوی ال‌جی به شمار می‌رود. این دوربین هم می‌تواند با وضوح فول اچ‌دی برای شما فیلم ذخیره کند.

خب بیشتر از این واقعا چیزی نمی‌توان گفت، به همین دلیل شما را به دیدن تصاویر ثبت شده با دوربین استایلوس ۲ دعوت می‌کنم!

cmaera-2 camera-3

camera-2

selfie2

رابط کاربری: فضایی جدید ولی سرد

به شخصه همیشه از رابط کاربری محصولات ال‌جی و امکانات نرم افزاری قرار گرفته بر روی آن راضی بودم تا استایلوس ۲ به دستم رسید!

این رابط کاربری به لطف اندروید ۶.۰.۱ ساده‌تر از چیزی است که فکرش را می‌کردم و حتی هر از گاهی به یاد اندروید خام هم می‌افتادم اما خدارو شکر سریع ذهنم را به سمت دیگری معطوف می‌کردم!

marshmalo

دیگر خبری از دکمه معروف نرم‌افزارها نیست و همه چیز به مثابه سیب گاز زده و آن برند چینی دوست داشتنی، بر روی صفحات اصلی پخش و پلاست! هم زمان که این محصول را با یکی از قدیمی‌های سری G یعنی G3 Beat مقایسه می‌کردم، به شخصه از ظاهر و رنگ و روی رابط کاربری آن محصول قدیمی بیشتر خوشم آمد!

UI-1 ui-2 UI-3

البته خب این محصول با توجه به میان رده بودنش امکانات خاصی هم ندارد؛ اما ال‌جی بود و رابط کاربری جذابش!

تصاویری از این رابط کاربری را ببینید: 

Menu-UI4 UI-1 ui-2

قلم: به از هیچی!

یادمان است که در بررسی G4 Stylus ابتدا در مورد قلم نوری سامسونگ سخنی گفتم و سپس اضافه کردم که این قلم هیچ ارتباطی با آن قلم ندارد و اصلا موجود دیگری است!

side-pen

هنوز معلوم نیست تعریف و سیاست ال‌جی از به کار بردن این قلم در این محصولات چیست؛ اما خب این‌بار بیکار ننشسته و کمی آن را نسبت به قبل تغییر داده است. این‌بار با خروج قلم، صدایی آمده و ویبره‌ای دستان شما را لمس خواهد کرد! حداقل مفیدترین اتفاق ممکن همین است! البته این پایان کار نیست.

اگر گوشی شما در حالت قفل باشد، با درآوردن قلم هیچ اتفاقی به جز همان ویبره رخ نمی‌دهد (در حالت پیشفرض). اما اگر در حین کار قلم را از قلمدان خارج نمایید، منوی پاپ آپی ظاهر شده و شما را کمی یاد سری نوت کمپانی رقیب می‌اندازد؛ البته با فرسنگ‌ها فاصله!

pop-up-pen

پیش از این‌که شروع کنیم، باید بگوییم که با رفتن به منوی Pen می‌توانید قابلیتی را فعال سازید که در صورت خاموش بودن نمایشگر و خروج قلم، بتوانید به سرعت بر روی حالت نوشتاری رفته و یادداشت مورد نظر را ثبت نمایید.

Screenshot_2016-06-17-12-27-30

گزینه‌های Pop Memo ،Capture+ ،Pop Scanner و +QuickMemo منوهایی است که جلوی چشمان شما ظاهر می‌شوند.

با انتخاب گزینه اول یعنی Pop Memo یک کادر کوچک ظاهر شده که می‌توانید به راحتی در آن قسمت متن‌های فوری خود را وارد ساخته و ذخیره نمایید.

pop-up-1

با انتخاب گزینه +Capture اسکرین شاتی از صفحه گرفته شده که می‌توانید بر روی آن تغییراتی را به راحتی اعمال کنید.

POP-Up-2

با انتخاب گزینه سوم یعنی Pop Scanner شما وارد قسمت دوربین شده و می‌توانید با ثبت یک عکس به راحتی تغییرات دلخواه را بر روی آن انجام داده و آن را به اشتراک بگذارید.

pop-up-3 pop-up-31

و نهایتا گزینه آخر +QuickMemo است که پیش از این در تمامی محصولات ال‌جی حضور داشت و محلی است برای یاد داشت برداری سریع که به لطف این قلم می‌توانید به راحتی از آن استفاده کنید. البته یکی از ویژگی‌های جدید این قسمت استفاده از فونت‌های پیش فرض در هنگام تایپ و یا نوشتن متون است که به زیبایی کار شما کمک شایانی می‌کند.

Screenshot_2016-06-17-12-21-10

آخرین ویژگی این قلم، قابلیت Pen Keeper نام دارد و در صورتی که قلم را در آورده و آن را پس از مدتی سر جای خود نگذارید، این موضوع را به شما یادآوری می‌کند.

Screenshot_2016-06-17-12-31-14

با اینکه این قلم همان مدل ساده مغازه‌های موبایل فروشی‌ست و قرار نیست برای ما شق القمر کند، اما بودنش آن‌چنان هم بد نیست! البته اگر پیش از این با سری نوت کمپانی سامسونگ کار نکرده باشید!

سرگرمی

با توجه به سایز بزرگ نمایشگر استایلوس ۲ از آن می‌توانید به عنوان یک یار همیشگی برا بازی ، فیلم دیدن و یا حتی وبگردی و چرخیدن بی حساب و کتاب در تلگرام و اینستاگرام بهره گیرید.

pen-2

صدای خروجی از تک اسپیکر Stylus 2 مناسب بوده و شما را راضی نگه می‌دارد. البته محل قرار گیری بد آن، کمی صدا خروجی را در موارد مختلف تحت تاثیر قرار می‌دهد. البته صدای خروجی از هدفون در حد یک محصول میان رده خوب و مناسب به شمار می‌رود.

باتری: کم و کافی!

دقیق یادم نیست ولی فکر کنم خیلی وقت است که ال‌جی باتری اسمارت فون‌هایش را روی ۳ هزار میلی آمپر تنظیم کرده و مثل اینکه هیچ برنامه‌ای برای تغییرش هم ندارد! این کمپانی معتقد است که این میزان باتری کافی است؛ چه برای یک اسمارت‌فون ۵ اینچی و چه برای یک محصول ۵.۷ اینچی! خب البته پر بیراه هم نمی‌گوید! استایلوس ۲ با همین میزان باتری و نمایشگر بزرگش در کنار فعالیت‌های روزانه مثل وب‌گردی، مکالمه و بهره‌گیری از شبکه‌های اجتماعی تا یک روز کامل با شما کنار آمده و سپس آرام آرام به خواب می‌رود.

اگر بخواهیم بر اساس اعداد باتری را بسنجیم، باتری استایلوس ۲ در حالت استندبای بیش از ۶۷۰ ساعت و در حالت مکالمه در شبکه ۳G تا ۲۰ ساعت توان دارد.

سایر امکانات

استایلوس ۲ با توانایی پشتیبانی از شبکه‌های ۳G و LTE به زودی وارد بازارهای جهانی خواهد شد. این گوشی با پشتیبانی از دو سیم کارت (از نوع نانو)، امکاناتی مانند Wifi ،DLNA و بلوتوث نسخه ۴.۱ عرضه شده است.

full-back-5

کلام آخر

ال‌جی استایلوس ۲ به عنوان یک میان رده خوش استایل همراه با نمایشگر بزرگ و یک قلم ساده، می‌‌تواند انتخاب مناسبی برای دانش آموزان، دانشجویان و .. باشد. با توجه به وزن سبک و ظاهر زیبای این محصول، قطعا می‌تواند مشتریان خوبی در بازار پیدا کند.

نوشته بررسی تخصصی ال‌جی استایلوس ۲: بر مدار قبلی! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

مقایسه دو گوشی سامسونگ گلکسی S6 و S7: تحول و تکامل!

تحول همیشه می‌تواند یک سرآغاز باشد، آغازی برای یک پیروزی، شکست و یا تغییر روند برای جبران شکست. در این بین، یک چیز تفاوت نمی‌کند و آن هم مثبت بودن این حرکت است؛ چرا که وقتی یک سازمان دست به تحول می‌زند، این ریسک را پذیرفته که با تغییر در روند موجود، از حالت سکون قبلی خارج شده و وارد فاز تازه‌ای شود. ممکن است یک کمپانی مانند نوکیا باشد که به‌خاطر تبدیل شدن گوشی‌هایش به ویندوزفون، سقوط کند و یا مانند آی‌فون شود که با ورود به دنیای تاچ، صعود نماید.

در این بین، سامسونگ را همیشه به علت ریسک پذیر بودنش ستوده‌ام، شاید سیستم عامل بادا آن چیزی نشد که انتظارش می‌رفت، شاید استفاده زود هنگام از یواس‌بی ۳ سبب پشیمانی‌اش شده باشد و یا حذف کارت حافظه جانبی، باعث شد که دوباره به خانه اول بازگردد اما همه این‌ها سبب نگردید که دست از تغییر و تحول بردارد.

یکی از همین نقاط که تبدیل به نقطه عطفی برای این کمپانی شد، تحول در دیزاین گوشی‌های پرچم‌دارش از سری ششم گلکسی S بود که با فاصله گرفتن از بدنه پلاستیکی،‌ وارد دنیای شیشه و فلز شد تا بگوید: من پنیرم را عوض کردم!

البته تحول زیاد خالی از ایراد نیست و بی‌تردید در طول زمان، می‌توان به بهبود اندیشید، چیزی که در طراحی گلکسی S7 بیشتر نمود یافت و این بار تکامل بود که نقش اصلی را بازی کرد. حال به‌این بهانه قصد داریم تا گوشی گلکسی S6 که بازیگر نقش تحول بود را در کنار گلکسی S7 بگذاریم تا ببینیم تحول بهتر است یا تکامل!

S7 vs S6 9

آغاز تحول

زمانی که بازیگر نقش تحول متولد شد، سامسونگ تلاش زیادی کرد تا مرزهای گذشته را تا حد زیادی بشکاند، جنس بدنه از پلاستیک که غالب بود، به شیشه با فریم فلزی رسید. ضخامت از ۸.۱ میلی‌متر به ۶.۸ کاهش یافت، وزن از ۱۴۵ گرم به ۱۳۸ گرم رسید، درگاه کارت حافظه ناگهان غیب شد! باتری دیگر دسترس پذیر نبود، خاصیت ضد آب بودن پودر شد و خلاصه به قدری تحول در گوشی جدید به‌وجود آمد که برخی احساس کردند شخصیت دستگاه نیز در حال تغییر است، چیزی که برای یک کمپانی بزرگ چندان پسندیده نیست. البته فرم طراحی کلی و یا شکل دکمه اصلی، همچنان اصالت گذشته را حفظ کرده بود.

S7 vs S6 1

تجربه شخصی

هنگامی که برای نخستین بار گلکسی S6 را در دست گرفتم، می‌دانستم که این گوشی، سامسونگ است و رگه‌های پر رنگی از طراحی قبلی در ظاهر آن وجود داشت، اما از طرفی نمی‌دانستم که این ساختار را چگونه در قامت این کمپانی کره‌ای معنا کنم. گلکسی S6 Edge را هم می‌دیدم و حقیقتا از نسخه اج خیلی بیشتر خوشم آمد. احساس می‌کردم که S6 تا حد زیادی بی‌روح است! مثل سنگی بود که با یک دستگاه مدرن تنها تراشیده شده بود اما محصول نهایی، آن گیرایی لازم برای استفاده بر روی طاقچه را نداشت. دوربین از حدقه بیرون زده، واقعا در ذوق می‌زد، جذب اثر انگشت در حد اعلا بود و با نگاه به اطراف و به‌خصوص پایین گوشی، نقش یک سیب گاز زده در ذهن تداعی می‌شد. خلاصه S6 یک تحول بود اما طعم شیرینش بیشتر به سمت نسخه اج متمایل شده بود تا در ارتباط با این گوشی به سامسونگ بگویم: شجاع هستی اما هنرمند نیستی!

S7 vs S6 2

آغاز تکامل

هنگامی‌که در کنگره موبایل بارسلونا، سامسونگ از گلکسی S7 پرده برداشت، بسیار گفتند که این همان است! فقط کمی قطورتر شده تا ضعف بیرون زدگی لنزش برطرف شود و شکاف کارت حافظه و قابلیت ضد آب بودن که قبلا هم وجود داشت، دوباره برگشته است. اما بیایید کمی دقیق‌تر شویم، آیا S7 همان S6 است؟

جواب این سوال خیر است! می‌پرسید چرا؟ خب مشخص است، چون این ۷ دارد و آن ۶! سامسونگ در این محصول به‌خوبی فهمید که نازک کردن به هر قیمتی، خوب نیست؛ سبک شدن با هر بهایی، دلپذیر نیست و حذف قابلیتی چون کارت حافظه جانبی هم دلچسب نیست و برای همین چیزی را که ساخته بود، این‌بار تکمیل کرد. شاید خیلی‌ها بگویند که این قابلیت‌ها بود و فقط برگشت، ولی من می‌گویم سری قبل را اگر نمی‌شد بر روی طاقچه گذاشت، اما این‌بار به‌قدری ماهرانه تراش خورده است تا با اطمینان بیشتری بتوانید آن را در دست‌تان بگیرید و پز بدهید!

S7 vs S6 3

تجربه شخصی

پیش از آنکه S7 را در دستم بگیرم، چندان خوش‌بین نبودم. به‌خصوص اینکه پیش از آن S7 Edge را هم بررسی کرده بودم و با توجه به زیبایی‌اش، انتظار داشتم که نسخه ساده، چندان به دلم ننشیند. اما وقتی گوشی را گرفتم، نظرم برگشت. البته عاشقش نشدم، اما فهمیدم که تکامل، کار خودش را به‌خوبی انجام داده است. ضخیم شدن گوشی نه‌تنها بد نبود، بلکه به علت حالت قوسی شکل در پشت دستگاه، خیلی هم خاص به‌نظر می‌رسید. لنز گوشی دیگر آن حالت از حدقه بیرون زدگی را نداشت و به آرامی در پشت دستگاه آرمیده بود. مقدار کمی از حاشیه‌های بالا و پایین کاسته شده اما وزن بیش از ۱۰درصد افزایش داشت. در کل هر اتفاقی افتاده باشد، بایستی این تکامل را به دیده مثبت نگریست و اگر شما در خرید S6 دو به شک بودید، با خیال آسوده می‌توانید S7‌ را بگیرید، چون واقعا بهتر شده؛ اگرچه نسخه اج، یه چیز دیگه‌ست!

S7 vs S6 18

تحول و تکامل بر مداری مشابه

زمانی بود که سازندگان عادت کرده بودند تا با معرفی یک گوشی پرچم‌دار جدید، سایز نمایشگر آن را هم افزایش دهند، رویه‌ای که در سامسونگ هم متداول بود؛ جایی که گلکسی S‌ نخست با یک نمایشگر ۴ اینچی و وضوح ۴۸۰ در ۸۰۰ پیکسلی عرضه شد، سپس به ۴.۳ اینچ در نسخه دوم رسید و بعد از آن در یک جهش نسبتا بلند به ۴.۸ اینچ رسید. در نسخه چهارم از نمایشگری ۵ اینچی استفاده شد و سرانجام به رقم ۵.۱ اینچ در S5 با وضوح فول اچ‌دی رسیدیم. در گلکسی S6 برای نخستین بار، اندازه نمایشگر هیچ تغییری نکرد اما وضوح آن به QHD افزایش یافت. در واقع همیشه یک چیزی تغییر کرده است، حالا چه سایز باشد و چه وضوح؛ فرقی نمی‌کند، تغییر بوده اما این بار چه؟ ظاهرا سامسونگ در این قسمت هم فقط به تکامل اندیشیده و نه تنها اندازه نمایشگر افزایش نیافته، بلکه تعداد پیکسل‌ها هم ثابت باقی مانده تا شاهد همان چگالی ۵۵۷ در هر اینچ باشیم، اما چرا؟

مطمئنا برای سامسونگ، افزایش سایز نمایشگر مثلا به ۵.۲ اینچ و یا حتی افزایش وضوح تصویر تا ۴K هم شدنی بود، اما این کار منطقی به‌نظر نمی‌رسید. از طرفی، سازنده با توجه به داشتن مدل‌هایی چون گلکسی نوت ۵ با نمایشگر ۵.۷ و S7 Edge با نمایشگر ۵.۵ اینچی، سعی می‌کند تا حد امکان فاصله سایزی پرچم‌دارانش را با یکدیگر حفظ نماید و از سوی دیگر میزان پیکسل‌ها به قدری در نمایشگر بالا رفته که همین مقدار هم زیاد از حد به‌نظر می‌رسد و دیگر دلیلی برای استفاده از وضوح بالاتر نیست.

S7 vs S6 7

در واقع بخش نمایشگر، یکی از آن قسمت‌هایی است که بسیاری از سازندگان به حد اعلای کیفیت با توجه به ساختار موجود رسیده‌اند و چاره کار، شاید تغییر در بنیاد آن باشد، چیزی مثل همین نسخه Edge و حتی نمایشگرهای تاشو که زمزمه‌های حضورشان به گوش می‌رسد.

در هر صورت، S7 در این قسمت حتی از نظر کیفیت هم دچار تغییر چندانی نشده و تنها برای آنکه عنوان تکامل را از رویش برنداریم، قابلیتی به نام Display On را اضافه کرده است، یک ویژگی که به‌واسطه آن، نمایشگر همیشه روشن بوده و دیگر نیازی نیست برای دیدن ساعت یا برخی نوتیفیکیشن‌های مهم، دستگاه را روشن و خاموش کنید. این عملکرد که به گفته سامسونگ مصرف باتری بسیار پایینی هم دارد، به صورت هوشمند عمل کرده و در صورتی‌که دستگاه در جیب شما و یا به پشت باشد، خاموش خواهد شد.

تجربه شخصی

از زمانی که نخستین گوشی گلکسی S را در دستانم گرفتم، همیشه از کیفیت نمایشگر لذت بردم، چه زمانی که از شدت غلظت رنگ، احساس می‌کردم دستان و لباسم هم رنگی می‌شود و چه الان که با کنترل شدن این اشباعی زیاد، تصاویر به سمت حقیقی‌تر شدن پیش رفته است. با نگاه به نمایشگر هر دو گوشی، تغییر چندانی را ندیدم، کمی احساس کردم که سامسونگ باز تلاش کرده در گلکسی S7 مقدار طبیعی بودن رنگ‌ها را با سرد کردن و افزودن آبی افزایش دهد که چندان محسوس نیست. در کل این بخش به‌قدری خوب است که بگویم مدت‌هاست که سامسونگ بر مدار تکامل بر رویش حرکت می‌کند و نیازی به تحول ندارد!

S7 vs S6 6

تحولی که بی‌انتها و بی‌فایده زیاد می‌شود!

در بخشی چون نمایشگر، چون کاربران با چشمان خودشان بر کیفیت تصاویر واقف هستند، سازنده می‌داند در صورتی‌که بخواهد تعداد پیکسل‌ها را به سمت بی‌نهایت هم زیاد کند، باز کاربر تفاوتی را حس نکرده و قاعدتا وقعی به آن نمی‌نهد. پس این کار فقط باعث بالا رفتن هزینه‌ها و افزایش مصرف باتری خواهد شد و به همین علت اکثریت بر روی QHD استاپ کرده و برخی (چون اپل و هواوی) حتی فول اچ‌دی را هم کافی می‌کنند.

اما در بخش سخت‌افزار، هر سال قدرت گوشی‌ها بالاتر می‌رود، بدون آنکه برخی بپرسند چرا؟! در واقع الان اگر مدلی چون گلکسی S5 را هم در دست بگیرید، تمام بازی‌ها و برنامه‌های روز را به‌خوبی اجرا می‌کند، پس چه دلیلی وجود دارد که محصول جدیدتر، امتیاز چند برابری در بنچمارک‌ها به‌دست بیاورید؟

البته یک نکته مثبت در این بخش وجود دارد و آن بهینه شدن فناوری ساخت است، بدین معنی که با افزوده شدن به قدرت، میزان مصرف بالاتر نمی‌رود و حتی ممکن است پایین‌تر نیز بیاید.

در گلکسی S6 سامسونگ به دلیل آنکه چیپست اسنپدراگون ۸۱۰ دارای مشکلات فراوانی چون داغ شدن زیاد بود، تنها از محصول خودش یعنی اگزینوس ۷۴۲۰ استفاده کرد که یک چیپست ۸ هسته‌ای بوده و ۳ گیگابایت رم نیز در پردازش سریع‌تر اطلاعات به آن کمک می‌کرد.

در نسخه تکامل یافته یعنی S7 شاهد بهره گرفتن از اگزینوس ۸۸۹۰ هستیم که برخی مدل‌ها مجهز به اسنپدراگون ۸۲۰ هستند و در کنار این دو، از ۴ گیگابایت رم هم استفاده شده است تا مجموعه امکانات سخت‌افزاری گوشی به حد اعلای خود برسد.

البته همان طوری که گفتم، هر دو گوشی توانایی اجرای تمام برنامه‌های روز را دارند اما برای آنکه زحمت سامسونگ در تکامل نادیده گرفته نشود، یک بنچمارک مشابه را از هر دو گوشی گرفتم که نتایج را در تصویر زیر مشاهده می‌کنید.

S7 vs S6 11

تجربه شخصی

اگر نیاز اصلی در بخش سخت‌افزار را اجرای سریع برنامه‌ها و عملکرد روان در بازی‌ها بدانیم، هر دو مدل کارایی بسیار خوبی دارند و با آنکه نتایج در بنچمارک‌ها کفه ترازو را با اقتدار به سمت S7 سنگین می‌کند اما در عمل چنین تفاوت فاحشی دیده نمی‌شود. هر دو خوب هستند و شاید حالا حالاها نیاز به تحولی در این بخش احساس نشود.

S7 vs S6 12

تکاملی که شبیه به تحول است!

شاید بتوان بخش دوربین را نقطه‌ای دانست که سامسونگ دست به خانه تکانی زده و به جای تکامل، این بار تحول را چاشنی کار خودش کرده است. اگر به اعداد نگاه کنیم، رقم ۱۶ مگاپیکسل در گلکسی S6 به ظاهر بهتر از ۱۲ مگاپیکسل در S7 است، اما خب، همه چیز که تعداد پیکسل نیست!

سامسونگ این بار تلاش کرده تا کیفیت پیکسل‌ها را بالاتر ببرد، اولین گام در تحقق این امر، افزایش اندازه آن‌ها از ۱.۱۲ میکرون به ۱.۴ میکرون بوده که سبب می‌شود تا نور بهتری جذب شده و میزان نویز عکس پایین بیاید. از سوی دیگر میزان گشودگی دیافراگم از f/1.9 به رقم تحسین برانگیز f/1.7 رسیده تا در تاریکی، تصاویر با کیفیت بالاتری ثبت گردد. همچنین سیستم فوکوس لیزری توانمند در S7 باعث بالاتر رفتن سرعت عکاسی شده است و در حالت کلی، این تحول که این بار به S7 تعلق دارد، یک برگ برنده برای پرچم‌دار جدیدتر است.

البته دوربین سلفی بر روی همان عدد ۵ مگاپیکسل ثابت مانده و تغییر و تحول خاصی دیده نمی‌شود.

برای آنکه تفاوت در عکاسی را بیشتر و بهتر بتوانیم بسنجیم، از چند سوژه مختلف و در شرایط مساوی با گوشی‌ها شروع به گرفتن عکس کردیم که نتایج را خودتان بهتر می‌توانید تشخیص دهید. تفاوت اصلی، در هنگام تاریک‌تر شدن به‌وجود می‌آید که اختلاف عکس‌ها فاحش است!

S6-1 S7-1 S6-3 S7-3 S6-4 S7-4 S6-2 S7-2 S6-6 S7-6 S6-7 S7-7 S6-5 S7-5

در بخش فیلم‌برداری، بر روی کاغذ توانایی هر دو مدل کاملا یکسان است. در نهایت وضوح ۴K قادر به فیلم‌برداری هستند، با دو سرعت ۳۰ و ۶۰ فریم بر ثانیه فول اچ‌دی می‌گیرند و تصویربرداری اسلوموشن نیز برایشان فراهم شده است، با این تفاوت که S7 با سرعت ۲۴۰ فریم بر ثانیه در اچ‌دی هم می‌گیرد اما S6 با ۱۲۰ فریم بر ثانیه که همین امر سبب می‌شود تا برتری با گوشی تکاملی ما باشد. در بحث مقایسه کیفیت فیلم‌برداری، سرعت بالای فوکوس در S7 به کمک می‌آید و سبب شکار تصاویری با کیفیت‌تر به‌خصوص در تاریکی می‌شود.

S7 vs S6 16

تجربه شخصی

دوربین در گلکسی S6 خوب بود اما در S7 یک چیز دیگه هست! به‌خصوص اگر بخواهید در تاریکی عکاسی کنید، کیفیت تصویر شما غافل‌گیر می‌کند، در واقع سامسونگ با هوشمندی، دست روی نقاطی گذاشته است که دیگران سخت درگیر آن هستند. دیگر امروز کسی چندان بر روی عدد مگاپیکسل گوشی حساس نیست و اگر دو رقمی باشد، برای اکثریت کافی‌ست (مگر آنکه بخواهند عکس برای بیلبورد بیندازند!). به‌همین علت، بالاتر بردن کیفیت تک تک پیکسل‌ها ارزش بیشتری دارد، امری که سامسونگ تلاش کرده تا در S7 به آن پایبند باشد و همین موضوع، تکاملی است که بیشتر میل به تحول داشته و سازنده کره‌ای به‌خوبی از پس پیاده‌سازی‌اش بر آمده است.

S7 vs S6 19

نه تحولی هست و نه تکاملی!

اگر صدا را یکی از فاکتورهای مهم در ساخت یک گوشی در نظر بگیریم، سامسونگ در آن مدت‌هاست که حرکت چندان مثبتی از خودش نشان نداده و ظاهرا اعتقادی هم به آن ندارد. استفاده از تک بلندگوی مونو در پایین دستگاه، نشان می‌دهد که که سازنده کره‌ای یک اسپیکر را برای گوشی موبایل کافی می‌داند (ما نمی‌دانیم!). برای آنکه ببینم کیفیت صدا در S7 نسبت به S6 دارای چه تحولی شده، چند آهنگ مشابه را بر روی هر دو گذشته و صدا را تا انتها زیاد کردم و به تناوب یکی را قطع و صدا را از دیگری شنیدم. هرچه از زمان گوش دادن می‌گذشت، بر این امر مطمئن‌تر می‌شدم که خبری از تکامل نیست، حجم صداها تقریبا در یک اندازه بود و تنها احساس می‌کردم که صدا در S6 کمی تیزتر بوده و در S7 بم‌تر است.

این کیفیت صدا در هدفون دچار تفاوت بیشتری می‌شد (نه خیلی زیاد) و گلکسی S7‌ قادر بود تا صدای بالاتری تولید کند.

S7 vs S6 17

تجربه شخصی

خیلی دوست داشتم تا روزی بیاید که سامسونگ بر روی پرچم‌دارش، از اسپیکرهای استریو استفاده کند. حالا نمی‌خواهد که ساب و تیوتر بگذارد، همین که تفکیک صدا را بهتر انجام داده و به دلیل پوشیده شدن تک اسپیکر مونو، صدا را کامل از دست ندهیم، خودش کلی پیشرفت محسوب می‌شود، اما کو گوش شنوا!

S7 vs S6 5

تحولی که پسرفت بود!

سامسونگ در زمان تولید گلکسی S6، به دلیل نازک‌تر کردن گوشی، باتری را تا حدی فدا کرد و از ظرفیت ۲۸۰۰ میلی‌آمپری به ۲۵۵۰ قناعت نمود، اما خب این دلیل نمی‌شود تا کاربر هم بخواهند قناعت کند و به‌همین خاطر بسیاری سر به ناله و شکوه ذاشتند که چرا ظرفیت باتری را کم کرده‌ای. حال سامسونگ در گلکسی S7 صدای کاربرانش را شنیده و از یک نمونه ۳۰۰۰ میلی‌آمپری که در تاریخچه گوشی‌های سری S نمونه است، بهره گرفت تا تحول در اینجا رقم بخورد.

البته زود قضاوت نکنید، قرار نیست تا به واسطه یک عدد، همه چیز بوی طراوت بگیرد. در تست‌های انجام شده بر روی S7، توانایی باتری به صورت میانگین در حد ۱۰ درصد بهتر شده و در یک استفاده معمولی تا نسبتا زیاد، می‌توان بر روی یک روز کارکرد کامل دستگاه حساب باز کرد. اما خب هنوز معجزه‌ای به وقوع نپیوسته است!

S7 vs S6 10

تجربه شخصی

در طول مدتی که با هر دو گوشی کار کردم، تفاوت فاحشی ندیدم، به‌خصوص در زمانی که قابلیت «نمایشگر همیشه روشن» در S7 فعال بود، این تفاوت کم‌تر و حتی مساوی می‌شد که نشان می‌دهد علی‌رغم بالاتر رفتن ظرفیت اسمی باتری، اما تحول گسترده‌ای ایجاد نشده است.

S7 vs S6 13

همیشه تحول خوب نیست!

زمانی که گلکسی S6 معرفی شد، حذف شدن درگاه کارت حافظه به همراه قابلیت ضد آب بودن، بسیاری را به تعجب وا داشت که چرا؟ در واقع سامسونگ دو قابلیتی را حذف کرده بود که بسیاری آن را دوست داشتند و بالاخره دامنه اعتراضات به‌خصوص در قسمت کارت حافظه، این کمپانی را مجبور کرد که در بخش تکامل، هر دو را مجددا به گوشی جدیدش بیاورد که حرکت مثبتی است. در واقع سامسونگ چیزی را برگرداند که در S5 هم وجود داشت اما تا وقتی که حذف نشده بود، کسی قدرش را نمی‌دانست!

البته در این بین، یک نکته منفی نیز وجود دارد و آن حذف پورت مادون قرمز در S7 است که تا پیش از این وجود داشت. یکی نیست به سامسونگ بگوید که چرا؟ چون باقی سازندگان هم حذف کردند، شما هم باید این کار را می‌کردی؟ خب مگر چه ایرادی داشت که آدم با گوشی موبایلش، تلویزیون و بسیاری از وسایل برقی اطراف را کنترل کند؟ شاید هم مدیریت یک سری از اماکن عمومی به علت مردم آزاری اعتراض کرده‌اند و شرکت‌ها به سمت حذف این پورت مظلوم می‌روند (شوخی!). در هر صورت، خبری از مادون قرمز نیست و قاعدتا دیگر هم نخواهد بود. از سوی دیگر، همان‌طور که سامسونگ جز معدود (و شاید هم تنها) شرکتی بود که از یواس‌بی ۳.۰ بر روی پرچم‌دارش (گلکسی S5) استفاده کرد و سپس آن را حذف نمود، در حال حاضر جز معدود سازندگانی شده که بر روی پرچم‌دارش از یواس‌بی تایپ C بهره نمی‌گیرد (شاید لج کرده که چون دفعه پیش کسی استقبال نکرد، این بار من استقبال نمی‌کنم!).

البته به شخصه اعتقاد دارم که این مدل از کانکتور، آن چنان تحول بزرگ و یا نیاز سریعی نیست که بخواهیم به علت عدم وجودش، به سازنده خرده بگیریم. فرصت هست، سامسونگ عجله نکن!

S7 vs S6 8

تجربه شخصی

همه چیز در بخش تحول خوب بود، به‌جز همان قسمت حذف مادون قرمز (همیشه کنترل‌های خانه را گم می‌کنم و گوشی مرهم دردم است!) که در بالا اشاره شد. محصول جدید در دو نسخه ۳۲ و ۶۴ گیگابایت به بازار عرضه شده که به شخصه نسخه ۶۴ گیگابایت را ترجیح می‌دهم، چون سرعت حافظه داخلی خیلی بالاتر از مموری کارت است. از اینکه S7 مجددا ضد آب شده هم خوشحال شدم، چون هر وقت که گوشی کثیف شد (حسابی مستعدش هم است!) آن را به زیر شیر آب گرفته و یک توفیق اجباری را نصیبش می‌کنم.

S7 vs S6 15

تحول را تکامل کنیم؟

اگر شما صاحب یک گوشی گلکسی S6 هستید، بهتر است همان را نگاه دارید! صرف هزینه مجدد برای خریدن محصول جدیدتر که در ظاهر، تغییر اندکی داشته و در باطن دچار تحول شگرفی نشده، چندان منطقی نیست (مگر آنکه یک عکاس در تاریکی باشید). اما اگر می‌خواهید یکی از محصولات سامسونگ را بخرید و بین S6‌ و S7 مردد مانده‌اید، به سراغ نسخه تکامل یافته‌تر بروید. شاید گران‌تر باشد، اما به‌طور قطع آن قدری عوض شده که ارزش پول پرداختی بیشتر برای شما را داشته باشد.

نوشته مقایسه دو گوشی سامسونگ گلکسی S6 و S7: تحول و تکامل! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

بررسی گوشی اچ‌تی‌سی ۱۰: خشتِ خام!

اولین نکته‌ای که در خرید یک گوشی اکثر کاربران در نظر می‌گیرند، بحث طراحی و ظاهر است. آن‌ها ابتدا یک گوشی را بایستی از نظر دیزاین بپسندند و سپس به سراغ سایر مشخصات و توانایی‌هایش بروند. پس خشت اول را سازندگان بایستی بر پایه طراحی کاربر پسند بگذارند، چیزی که این روزها اکثر کمپانی‌ها به توانایی لازم برای بنا نهادنش رسیده‌اند.

البته تا چند سال پیش، معماران کمی بودند که بتوانند یک گوشی با ظاهری بسازند که کاربر را انگشت به دهان گذاشته و لب به تحسین تمام قد آن بگشاید. یکی از این اوستا معمارهای قدیم، اچ‌تی‌سی بود! سازنده‌ای که با ورود گوشی وان M7 به بازار، کاری کرد تا یک استاندارد جدید در ساخت گوشی‌های هوشمند تعریف شود و آن چیزی نبود جز فلز! البته تا پیش از آن هم گوشی‌های فلزی در بازار وجود داشت اما خوش ساختی و زیبایی پرچم‌دار این کمپانی به حدی بود که دیگر امروز گلکسی‌ها و جی‌ها و میت‌ها، همگی با چنین بدنه‌ای وارد مارکت می‌شوند، زیرا می‌دانند سلیقه مخاطبان به سمت یک گوشی استایلیش با بدنه خوش ساخت فلزی و طراحی لوکس متمایل شده و چاره‌ای جز پاسخ به این خواسته نمی‌بینند.

اما این اوستا معمار ما در طی این یکی دو سال اخیر، وضعیت چندان به سامانی ندارد و از لحاظ معیشتی به مشکل خورده، چرا که معمارهای دیگر، موفق شدند تا علاوه بر رسیدن به سطح کیفی وی، در برخی از فاکتورهای دیگر نیز از او پیشی بگیرند و برای همین اوستا مانده و حوضش! دیگر نه آن مشتری سابق را دارد و نه درآمد گذشته و بیشتر به دنبال راهی برای حداقل درآمد جهت کفاف زندگی می‌گردد. به همین خاطر، پس از عرضه ناموفق وان M9، اوستا تصمیم گرفت تا به کل روند کاری‌اش را عوض کند و دست به انقلاب در طراحی بزند. اول از همه به سراغ A9 رفت که بسیاری انگ تقلید از محصول کمپانی سیب نشان را بر او زدند و در آخرین اقدام، یک گوشی با نام یک عدد را معرفی کرد. به این امید که شاید ۱۰ بتواند مانند ۱ (وان) در اولین گام موفق عمل کند، اما آیا اچ‌تی‌سی ۱۰، شایسته کسب یک پیروزی برای این کمپانی است؟

خشتی که هنوز نپخته است

سال گذشته بود که برای چند صباحی، از اچ‌تی‌سی وان M9 به عنوان یار همراهم استفاده کردم، محصولی که در پشت سرش انواع و اقسام حرف‌ها شنید می‌شد و یکی از داغی‌اش می‌نالید و دیگری از کیفیت پایین دوربین؛ من هم پس از چندین ماه همنشینی، زمانی که متوجه شدم کمالش در من اثری نخواهد کرد، عطایش را به لقایش بخشیدم و تنها خاطره خوشی که از آن روزها برایم ماند، رخسار زیبا و رنگ گلگونش است. اما وقتی اچ‌تی‌سی ۱۰ را در دست گرفتم، حتی این خاطرات خوش هم در ذهنم رنگ باخت! اوستا معمار برای رهایی از نحسی وان که گریبانش را گرفته بود، ظاهر ۱۰ را تا حد امکان عوض کرد اما غافل از آنکه این خشت، آن چیزی نیست که به‌دنبالش بوده و اگر آن را کج بگذارد، تا ثریا همین گونه رفته و چه بسا که همان باقی‌مانده‌های کاخ قبلی را نیز فرو بریزد.

htc 10 26

چرا دروغ بگویم؟ از ظاهر اچ‌تی‌سی ۱۰ خوشم نیامد! حاشیه‌های زیاد در بالا و پایین نمایشگر که این بار حتی از آن دو اسپیکر دوست داشتنی هم اثری نبود و کلید زیر نمایشگر که نه کامل فیزیکی است و نه لمسی، خام بودنِ خشتِ این محصول جدید را بیشتر از قبل بر من نمایان کرد. انگار اوستا معمار خواسته بود برای آنکه یک محصول خاص داشته باشد، ‌خشت نیم پخته را عرضه کند اما دریغا که نه استحکام خشت پخته را دارد و نه انعطاف نپخته را؛ نتیجه‌اش هم چیزی می‌شود که حداقل من دوستش ندارم (البته بحث ظاهر تا حد زیادی سلیقگی است و بسیاری ممکن است آن را دوست داشته باشند).

واقعا برایم سوال است که چرا اچ‌تی‌سی دست به چنین انتخابی زده است! کلید زیر نمایشگر که بیشتر از همه به محصولات سری گلکسی شبیه است، قابلیت فشرده شدن را نداشته و بایستی انگشت خودتان را تنها بر روی آن بکشید و به نظرم این یک کج سلیقگی است! چرا که اگر کاربر می‌خواست دستش را تنها بر روی آن بکشد، چه نیازی به تعبیه مجزا و گرفتن فضای اضافی بود؟ خب آن را درون نمایشگر می‌گذاشت و در نهایت سنسور اثر انگشت را هم به پشت منتقل می‌کرد، مکانی که همین کمپانی در اچ‌تی‌سی وان مکس انجام داده بود و مشخص نیست چرا این بار تکرارش نکرد! ظاهرا در نظر اوستای ما، استفاده از تجربه‌های قدیم ممنوع است و در این بین، تَر و خشک بایستی با هم بسوزند!

htc 10 18

در کنار این دکمه دوست نداشتنی، اچ‌تی‌سی پس از سال‌ها از دو کلید لمسی استفاده کرده که سامسونگ بیش از همه به استفاده از آن‌ها شهره است، اما شاید برای آنکه انگ تقلید به معمار نخورد، جای کلید بازگشت و مالتی تسکینگ را عوض کرده تا به این شکل، رژه مجددی بر اعصاب کاربرانش برود. می‌پرسید چرا؟ برای آنکه دکمه بازگشت در سمت چپ قرار گرفته و از آن‌جایی که اکثر کاربران راست دست هستند، قاعدتا استفاده از این کلید در بخش چپ، کمی حال‌گیری خواهد بود! در بالای نمایشگر هم یک حفره نسبتا بزرگ که محل دوربین سلفی است، خودنمایی کرده و در کنارش اسپیکر دستگاه قرار دارد. تا پیش از این به دیدن حفره‌های زیاد در داخل بدنه‌ای فلزی عادت کرده بودیم اما این بار با یک سطح شیشه‌ای و نواری خطی روبه‌رو هستیم؛ این مدل از طراحی در رنگ سفید دستگاه بیشتر در ذوق می‌زند و گوشی مشکی تا حدی زیباتر است.

htc 10 10

اما هرچه از نمای روبه‌رویی دستگاه جدا شویم، به قسمت‌های پخته‌تر این خشت می‌رسیم تا بلکه هنوز امیدی در دل طرفداران این اوستای کهنه‌کار باقی بماند. در سمت راست،‌ کلید یک‌پارچه صدا در کنار دکمه پاور قرار گرفته که سطحش به‌قدری زبر است که از آن به عنوان سوهان هم می‌توانید استفاده کنید! البته این زبری سبب می‌شود تا به خوبی از پس تشخیص آن بر بیایید و به‌شخصه پسندیدمش (بالاخره یک چیزی برای دوست داشتن یافت شد!). اسلات ورودی سیم‌کارت نیز در همین بخش وجود دارد و ورود کارت حافظه در قسمت مقابل تعبیه شده است.

htc 10 23

در بالا و درست میانه دستگاه، ورودی هدفون دیده می‌شود و بخش پایینی به اسپیکر دیگر دستگاه، یک میکروفن و محل اتصال شارژ اختصاص یافته که از استاندارد جدید تایپ C بهره می‌گیرد.

htc 10 24 htc 10 25

وقتی که گوشی را به پشت برمی‌گردانید، سرخی پخته شدن در چشمان‌تان خواهد زد. البته دوربینی که کمی از بدنه بیرون زده، شاید در ذوق بزند ولی کیفیت بالای فلز و ترکیب رنگ شیک آن، لبخندی را حداقل برای دقایقی بر چهره‌تان خواهد نشاند. اچ‌تی‌سی در بخش پایینی، یک کار غیر معمول نیز انجام داده و عبارت Made in Taiwan را در این بخش گنجانده است، انگار می‌خواسته به کاربر بفهماند که چین با تایوان خیلی فرق دارد و برای همین به جای جعبه، بر روی بدنه گوشی اقدام به حکاکی کرده و حتی تذکر داده که از تامین کننده برق مناسب هم برای شارژ دستگاه استفاده کنید! خلاصه کارهای عجیب و غریب اوستا معمار انگار به بخش پخته خشت هم سرایت کرده است.

htc 10 16 htc 10 8

اما بیایید کمی از ظاهر این محصول فاصله بگیریم و پی به سِرِ درون آن ببریم.

نمایشگری که این بار سرشار از پیکسل است

اچ‌تی‌سی تا سال گذشته مقاومت زیادی درباره استفاده از صفحه نمایش QHD می‌کرد و با آنکه در پرچم‌دار اصلی همچنان نمایشگر یک نمونه فول اچ‌دی بود، اما در نسخه پلاس، از وضوح بالاتر بهره گرفت که اگر بخواهم صادقانه بگویم، کوچک‌ترین تفاوتی را بین این دو کیفیت ندیدم!

اما امسال سرانجام اچ‌تی‌سی به جمع بیهودگان پیوست! یعنی از وضوحی بهره برد که هیچ چشمی قادر به مشاهده آن نیست تا در این بین، اپل و هواوی (و البته اوپو) تنها کمپانی‌های مشهوری باشند که همچنان بر روی بی‌استفاده بودن این وضوح در پرچم‌دارانشان (به‌درستی) پافشاری می‌کنند.

شاید اوستا معمار ما با این کار تنها خواست نشان دهد که در مقابل سایر پرچم‌داران مشهور، هیچ چیزی کم ندارد و حتی اگر بحث عدد و رقم هم باشد، باز پا به پای آن‌ها حرکت می‌کند. برایش هم مهم نیست که پیکسل بیشتر منجر به مصرف باتری بیشتری خواهد شد، اینجا عصر رقابت است و حتی در بیهوده‌ها نیز بایستی جنگید!

چنین وضوح بر روی یک نمایشگر ۵.۲ اینچی، باعث به ارمغان آوردن چگالی پیکسلی ۵۶۵ شده است (هورای الکی بکشید!) و بهره‌گیری از فناوری سوپر ال‌سی‌دی ۵ با محافظ گوریلا گلس نسخه ۴، موجب می‌شود تا از همین ابتدا بدانید که در هنگام روشن بودن نمایشگر، بایستی به آن لبخند بزنید. کیفیت نمایش رنگ‌ها خیلی خوب است و در واقع چیزی می‌بینید که از یک استادکار انتظار دارید. در زیر نور آفتاب هم می‌توانید به چهره اچ‌تی‌سی ۱۰ نگاه کنید اما در نور مستقیم، ممکن است کمی از درجه لبخندتان کاسته شود.

برای مقایسه بهتر، این گوشی را در کنار سامسونگ گلکسی اس۷ قرار دادیم تا چهره خندان‌شان را در کنار یکدیگر دیده و ببینید کدام‌یک ملیح‌تر به شما لبخند می‌زنند (گوشی سمت راست، همان خشتِ ماست!).

htc 10 28 htc 10 30 htc 10 31 htc 10 29

محصولی که این‌بار نمی‌خواهد داغ کند!

یکی از دلایلی که پرچم‌دار قبلی یعنی M9 را خیلی به چالش کشید، مساله پردازنده و مشکل داغی اسنپدراگون ۸۱۰ بود، موردی که این سازنده به روش‌های مختلفی چون پایین آوردن فرکانس هسته‌ها تلاش کرد تا آن را برطرف کند اما نتوانست. اچ‌تی‌سی حتی مثل سامسونگ یا هواوی هم نبود که پردازنده اختصاصی خودش را بر روی پرچم‌دارش بیندازد و مثل سونی نیز ادعای تعبیه خنک کننده بر روی محصولش را نداشت! مجبور شد بسوزد و بسازد و حتی در نسخه‌های پلاس و E9 روی به استفاده از مدیاتکی آورد که بیشتر از همه، به استفاده بر روی گوشی‌های میان رده شهره است.

اما این بار معمار ما، با خیالی آسوده‌تر به سراغ اسنپدراگون رفت. کوالکام هم دقت بیشتری کرده بود و برای همین دیگر اچ‌تی‌سی ۱۰ آن تجربه تلخ را تکرار نمی‌کرد، بلکه به سخت‌افزاری مجهز شد که یکی از بهترین‌هاست. جایی که کوالکام هم به خوبی فهمید چاره کار برای قدرت بیشتر (آن هم در وسیله‌ای چون موبایل) افزودن به تعداد هسته‌ها نیست، بلکه بهینه کردن همان هسته‌های موجود است و به همین خاطر با یک چیپست ۴ هسته‌ای وارد کارزار شد که از هسته‌های توانمند کریو بهره می‌برد و دو تای آن‌ها در فرکانس ۲.۱۵ و دو تای دیگر در فرکانس ۱.۶ گیگاهرتز کار می‌کنند. واحد گرافیکی آدرنو ۵۳۰ در کنار ۴ گیگابایت رم، این بسته سخت‌افزاری را تکمیل می‌کند.

البته برای بررسی بهتر، ما تصمیم گرفتیم تا این خشت را کمی بپزیم و برای همین آن را وارد آزمایشگاه خودمان کردیم.

در مرحله نخست از آخرین نسخه انتوتو کمک گرفتیم تا ببینم که گوشی در مواجهه با آزمون‌های سنگین و چند مرحله‌ای، چه امتیازی را کسب می‌کند.

htc 10 11

برنامه بعدی هم Vellamo بود که خودش از ۳ برنامه بسیار خوب دیگر برای سنجش توانایی دستگاه بهره گرفته و در پایان، به صورت آنلاین نیز توان آن را رتبه بندی می‌کند.

htc 10 12 htc 10 13 htc 10 14

اگر اهل گیم هم هستید، تردید نکنید که اچ‌تی‌سی ۱۰ یک گزینه ایده‌آل برای شماست. این گوشی دیگر مثل سابق داغ نمی‌کند و بسته سخت‌افزاری آن قادر است تا سال‌ها خیال شما را از بابت اجرای بازی و برنامه‌های روز، مطمئن نگاه دارد.

htc 10 32

دوربینی که دیگر نقطه ضعف نیست!

بیایید برایتان یک داستان تعریف کنم! قصه از کجا شروع شد؟ از زمانی که اوستا معمار ما تصمیم گرفت تا در یک حرکت به قول خودش یونیک، اقدام به عرضه یک گوشی با پیکسل‌هایی با نام اولترا کند، جایی که اندازه هر پیکسل را تا ۴ برابر بزرگ‌تر کرده و ادعا داشت این بزرگ شدن باعث افزایش کیفیت عکس نهایی می‌شود. اما هر چه گذشت، عکس این قضیه اثبات گشت و اصرار اچ‌تی‌سی بر استفاده از همین مدل لنز در پرچم‌دار بعدی یعنی M8 سبب شد تا این گوشی زیبا به واسطه همین نقطه ضعف، موفقیتی که سزاوارش بود را کسب نکند. در زمان تولید M9 اچ‌تی‌سی که دیگر فهمیده بود باید بیخیال این پیکسل‌های اولترا شود، آن را به دوربین سلفی منتقل کرد و از یک نمونه ۲۰ مگاپیکسلی در پشت بهره گرفت، اما ظاهرا اوستا، یادش رفته بود که چگونه می‌توان یک دوربین با‌کیفیت داشت و همین امر M9 را تبدیل به یکی از بدترین عکاسان در بین پرچم‌داران کرد و زمینه ضرردهی بالای اچ‌تی‌سی و سقوطش را فراهم ساخت.

htc 10 17

حال در اچ‌تی‌سی ۱۰، اوستا معمار هرچه که دیگر در چنته داشت رو کرده و هم اولتراپیکسل (نسخه دوم) را به همراه دارد و هم تعداد پیکسل بالا! هم رابط کاربری خوب دارد و هم لرزش‌گیر اپتیکال. فوکوس لیزری با فلاش‌های ال‌ای‌دی دو رنگ، دوربین سلفی عالی که برای نخستین بار لرزش‌گیر اپتیکال هم دارد و خلاصه آن قدر بر روی این بخش کار کرده که حتی سایت DxOmark هم برای دادن نمره بالا به آن قانع شده است. لنز ۱۲ مگاپیکسلی (اولتراپیکسلی) با سایز ۱.۵۵میکرون (مشابه با نکسوس‌های جدید) برای هر پیکسل و F/1.8 به همراه سنسور BSI، آخرین پرچم‌دار اچ‌تی‌سی در بخش عکاسی و فیلم‌برداری را تبدیل به یک بازیگر اصلی در صحنه کرده است، بازیگری که چند سالی است به‌خاطر برخی سیاست‌های اشتباه، از آن حذف شده بود.

یکی از نکات جالب که در هنگام کار با دوربین به آن برمی‌خورید، اخطار دادن دستگاه، زمانی است که انگشت شما بر روی سنسور فوکوس لیزری قرار می‌گیرد، این امر سبب می‌شود تا از پایین آمدن کیفیت فوکوس به صورت ناخواسته، جلوگیری شود. در ادامه برخی از تصاویر شکار شده با این دوربین را مشاهده می‌کنید.

htc 10 4 htc 10 5
htc 10 3 htc 10

htc 10 7

در بخش دوربین سلفی، اوضاع برای اچ‌تی‌سی هیچ‌وقت بد نبود و این بار هم از یک نمونه ۵ مگاپیکسلی استفاده کرده که سایز پیکسل‌هایش ۱.۳۴ میکرون است، عددی که پیش از این برای اولتراپیکسل‌های قبلی به ۲ می‌رسید. حضور لرزش گیر اپتیکال در کنار f/1.8 کیفیت این دوربین را در حالت کلی، در سطح مطلوبی قرار می‌دهد.

htc 10 2

برای فیلم‌برداری، اچ‌تی‌سی ۱۰ تمام توانش را برای ضبط تصاویری با کیفیت به‌کار می‌گیرد تا بلکه برای سالیان گذشته جبران مافات کرده باشد. البته سرعت فریم قابل تغییر نیست و شما یا بایستی در حالت عادی فیلم بگیرید و یا به سراغ اسلوموشن بروید که البته در هر دو حالت، دوربین عملکرد مطلوبی را از خود نشان می‌دهد. لرزش‌گیر اپتیکال به‌خوبی از پس کاهش تکان‌های شدید دست بر می‌آید و از سوی دیگر تصاویر با نویز کم و روانی مناسب ضبط می‌شود. ۵ وضوح تصویر مختلف نیز برای کاربر در نظر گرفته شده که حد اعلای آن به ۴K ختم می‌گردد.

htc 10 20

صدایی که می‌خواهد متفاوت باشد

اچ‌تی‌سی از زمان تولید نخستین گوشی وان، توجه ویژه‌ای را بر روی اسپیکرهایش گذاشت. به طوری‌که بالا و پایین نمایشگر را تبدیل به جایگاه اختصاصی این اسپیکرها کرده و به همین خاطر همیشه صدایی مطلوب از دل این بلندگوها به گوش می‌رسید. حال این صدا ساخته دست بیتس باشد یا بوم ساند فرق چندانی نمی‌کند، در هر صورت خوب است!

اما از آنجایی که اوستا معمار تصمیم گرفته بود امسال هرچیزی را عوض کند، در نسخه ۱۰ نیز شاهد تغییر و تحولات زیادی هستیم. این بار هر اسپیکر عملکرد متفاوتی را از خودش نشان می‌دهد و حتی جایگاه مجزایی دارد، یکی در بالای نمایشگر و با یک خط ساده دیده می‌شود و دیگری در پایین دستگاه با ۵ حفره مستطیلی شکل و ترکیب صدای تولید شده از این دو، بایستی کاربر را به وجد بیاورد. اما آیا این گونه است؟

htc 10 19

پاسخ به این سوال برایم کمی سخت است! با گوشی چندین موزیک مختلف گوش دادم، ویدئو کلیپ و فیلم دیدم و بازی کردم، اما هنوز نمی‌دانم باید از این ترکیب متفاوت راضی باشم یا نه! گاهی تفکیک صداها به جذابیت آن می‌افزود (به‌خصوص در تماشای فیلم) و گاهی از لذت آن می‌کاست (در موسیقی‌هایی با ریتم تند). در کل حس گوش دادن به این اسپیکرها متفاوت است و با اینکه هر کدام صدای مجزایی تولید می‌کنند، اما ترکیب خوبی را به‌وجود می‌آورند، اگرچه شما هرچقدر به گوشی نزدیک‌تر باشید و یا فاصله یک اسپیکر نسبت به دیگری بیشتر باشد، بر نحوه شنیدن‌تان از صدا موثر خواهد بود. اگر بخواهم رک بگویم، همان اسپیکرهای قبلی با آن دیزاین دوست داشتنی‌شان را بیشتر می‌پسندم، اگرچه این مدل فعلی هم از نظر کیفیت و بلندی برای خودش یَلی است!

در بخش رابط کاربری ویدئوها، بایستی گوش اوستا معمارمان را کمی بپیچانیم! در واقع اچ‌تی‌سی برخی از سرویس‌هایش را با گوگل یکی کرده و به قول خودش، آن‌ها را بهینه نموده تا کاربر الکی از دو تا برنامه با کارایی مشابه استفاده نکند. تا اینجای کار همه چیز خوب است اما اگر وارد برنامه پخش ویدئو شوید که همان Photos است، می‌بینید که عملکرد آن نسبت به پلیر بسیاری از پرچم‌داران امروز ضعیف‌تر است. نه زوم می‌توانید بکنید و نه صدا و نور تصویر را با شورت‌کات‌های لمسی کم و زیاد نمایید. در کل انقدر بی‌خود است که اگر من یک اچ‌تی‌سی ۱۰ داشتم، اولین کاری که می‌کردم نصب یک پلیر مجزا بود!

htc 10 21

راستی، در آخر به این نکته هم اشاره کنم که کیفیت نمایشگر در پخش ویدئو تاثیر بسیار مثبتی دارد و صدای پخش شده در هدفون‌ها هم عالی‌ست! به‌خصوص نمونه‌ای که اچ‌تی‌سی در پک دستگاه گذاشته، یکی از بهترین‌های بازار است.

سنسی که احساس ندارد!

از زمانی که تولید کنندگان اسمارت‌فون‌ها به شکل جدی وارد بخش طراحی رابط کاربری برای گوشی‌ها شدند، اچ‌تی‌سی با سنس یکی از برترین‌ها بود. اما هرچه زمان جلوتر رفت، این سنس عقب‌تر ماند و اکنون به نقطه‌ای رسیده‌ایم که سنس برخلاف اسمش که باید بسیار پر احساس باشد، خالی از جذابیت‌های لازم است. شاید با خود بگویید که این نویسنده چقدر به اوستا معمار گیر می‌دهد! حقیقتش اگر اچ‌تی‌سی لقب اوستا را نداشت، شاید انقدر بر روی کارهایش دقیق نمی‌شدم اما این کمپانی یکی از کهنه‌کاران بازار است و به همین خاطر ضعف‌های کوچک آن، بزرگ‌تر از حد معمول به‌نظر می‌رسد.

htc 10 22

از آنجایی که چندین ماه پیش از این با پوسته سنس کار کرده بودم، با آن آشنایی زیادی داشتم و قاعدتا انتظار هم نمی‌کشیدم که اچ‌تی‌سی ۱۰ در این بخش دچار تغییرات شگرفی شده باشد. رابط کاربری تا حد زیادی گویاست، شما نمی‌توانید به آن تهمت‌هایی چون سنگینی، شلوغ بودن و حتی شباهت زیاد به اندروید خام بزنید، بلکه تنها می‌توان گفت که این سنس، سنس (احساس) ندارد! حال می‌خواهد همراه با اندروید کیت کت و آب‌نبات چوبی باشد یا به همراه مارشمالو، فرقی ندارد، انقدری شیرین نیست که از مزه آن سرشار شوید، اما از طرفی دلتان را هم سریع نمی‌زند و فقط می‌دانید که یک رابط کاربری گویا دارید و نباید انتظار دلپذیری چندانی را ازش بکشید.

باتری‌ای که می‌خواهد خوب باشد!

باتری یکی از آن بخش‌هایی است که با توجه به افزایش مصرف کاربران از گوشی‌های خودشان، روز‌ به روز مهم‌تر می‌شود. حال برخی از کمپانی‌ها مثل اپل کلا بیخیال این بخش هستند و سیب پرستان بدون توجه به چنین گزینه مهمی، باز هم آن را می‌خرند و یا بعضی مثل سامسونگ و هواوی، بر روی توانمندتر کردن آن فوکوس کرده و یا مانند اوپو، فرآیندهای شارژ ۱۵ دقیقه‌ای می‌سازند. خلاصه همه این‌ها را گفتیم تا بگوییم اچ‌تی‌سی نه میلی به سیب دارد و نه راهی به سمت دیگر اندرویدی‌ها برده است، فقط در این وسط حرکت می‌کند و افزایش ظرفیت باتری از ۲۸۴۰ میلی‌آمپر در M9 به ۳۰۰۰ هزار میلی‌آمپر در ۱۰، نشان می‌دهد حداقل بر روی کاغذ، تفاوت‌های آن چنانی را نبایستی انتظار بکشیم. زیرا از طرفی اندازه نمایشگر به ۵.۲ اینچ افزایش یافته و از سوی دیگر وضوح تصویر هم دو برابر شده است، شاید چشم امید اچ‌تی‌سی در این بین به مصرف بهینه‌تر اندروید مارشمالو و چیپست بهتر اسنپدراگون بازگردد.

htc 10 15

در عمل هم می‌توان بهبودهای کوچکی را در اچ‌تی‌سی ۱۰ نسبت به اسلاف خودش دید اما این پیشرفت‌ها به اندازه‌ای نیست که کلاهمان را برای اوستا معمار برداریم و فقط می‌توانیم بگوییم که ملات کار کمی بهتر شده است! در حالت کلی شما می‌توانید بر روی یک روز کار کردن با دستگاه حساب باز کنید اما اگر کاربر پر مصرفی مثل من هستید که از گوشی به عنوان هات اسپات هم گاهی اوقات استفاده می‌کند، شارژرتان در جیب‌تان باشد! البته، مهم‌تر از شارژر، کابل‌تان در جیب باشد چرا که اچ‌تی‌سی نیز مانند نکسوس‌ها به سراغ پورت تایپ C رفته و به همین خاطر یافتن کابل مناسب برای آن کاری بس دشوار است.

اچ‌تی‌سی ۱۰ از نسخه سوم کوئیک شارژ هم پشتیبانی می‌کند و بدین خاطر قادر است تا در عرض ۳۰ دقیقه، تا نصفه شارژ شود!

چیزهایی که دارد و دیگر ندارد!

یکی از بخش‌هایی که معمار حذف کرده، درگاه مادون قرمز است، بخشی که به شخصه به آن علاقه زیادی دارم و واقعا نمی‌دانم چرا سازندگان یکی پس از دیگری، اقدام به حذف آن می‌کنند! ضمن آنکه گوشی در دو نسخه ۳۲ و ۶۴ گیگابایت با توانایی پشتیبانی از کارت حافظه جانبی تا ۲۰۰ گیگابایت عرضه می‌شود. از نظر امکانات ارتباطی هم برای یک گوشی پرچم‌دار، لازم به ذکر نکته خاصی نیست اما یک قضیه برایم جالب بود که باید بگویم!

htc 10 9

در دفتر کارم، چند وقتی مجبور به استفاده از اینترنت سیم کارت بودم و به همین خاطر از گوشی به عنوان هات اسپات استفاده می‌کردم. ابتدا از ال‌جی G3 بهره می‌گرفتم که دائما با مشکل کم شدن سیگنال و قطعی آنتن روبه‌رو بود. پس از آن از S7 استفاده کردم که هیچ بهبودی حاصل نشد. اما در قدم آخر به سراغ اچ‌تی‌سی ۱۰ آمدم و در کمال تعجب دیدم که از نظر آنتن دهی و ارتباط با اینترنت ۴G بسیار عالی عمل می‌کند! در واقع کیفیت ارتباط به نحو چشمگیری افزایش یافت و همین امر به‌خوبی ثابت کرد که محصول اچ‌تی‌سی از نظر آنتن‌دهی، یکی از خوب‌های بازار است.

سخن پایانی

این روزها دیگر همه می‌دانند که اچ‌تی‌سی از نظر مالی، اوضاع چندان خوبی ندارد. ضرردهی فراوان به همراه از دست دادن سهم بازار، چیزی بود که این معمار خوش نام در سال گذشته تجربه کرد. حال باید پرسید که اچ‌تی‌سی ۱۰، می‌تواند برگ برنده این کمپانی برای جلوگیری از سقوط بیشتر باشد؟

htc 10 27

به شخصه این گوشی را بیشتر یک خشت خام و یا نیم پخته می‌دانم که از یک کمپانی با چنین سابقه بالایی، انتظاری فراتر داشتم، در بخش‌هایی چون طراحی یا رابط کاربری، اوستا معمار ما می‌توانست قطعا بهتر عمل کند اما عملکرد خوب در دوربین و سخت‌افزار، همچنان بارقه‌های امید را زنده نگاه داشته است. البته باید به این نکته اشاره کرد که قیمت بالای گوشی (بیش از ۲.۳۰۰.۰۰۰ تومان در بازار) می‌تواند نقش آب سردی بر روی آتش نیمه جان اچ‌تی‌سی را بازی کند، امری که به نظر می‌رسد خود سازنده به عنوان منبعش عمل کرده و هیچ سیاست درستی در قیمت گذاری ندارد. اوستا معمار باید نیک بداند که اگر جنسی که گران است را نمی‌خرند، با گران‌تر کردنش، بیشتر نخواهند خرید؛ پس چه بهتر این خشتی که هنوز خام است را با اتخاذ سیاست‌هایی بهتر، به سمت پخته شدن سوق دهد تا بلکه بتواند به کمک استحکام آن، پل نجات قابل اطمینانی برای خودش بسازد.

نوشته بررسی گوشی اچ‌تی‌سی ۱۰: خشتِ خام! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

بررسی سامسونگ گلکسی اس۷ اج (S7 Edge): آقای خاص!

 

Samsung S7 Edge 37

اگر بخواهیم نگاهی به روند خمیده سازی در گوشی‌های سامسونگ بیندازیم، اولین تلاش این کمپانی به گلکسی راند برمی‌گردد، محصولی که شاید بیشتر از تلویزیون‌های خمیده الهام گرفته بود و برای یک گوشی چنین سبکی از طراحی، ارزش افزوده خاصی را ایجاد نمی‌کرد.

پس از آن سامسونگ روی به گلکسی نوت اج آورد و در اینجا بود که همگان با واژه Edge آشنا شدند. برخی آن خمیدگی نسبتا بزرگ در کنار گوشی غول پیکر سامسونگ را پسندیدند و بَه بَه و چَه چَه گفتند و بعضی از بزرگی و عجیبی و غریبی‌اش نالیدند و اَه اَه و پیف پیف کردند! اما این بار قرار نبود که پروژه شکسته خورده گلکسی راند دوباره رقم بخورد، سامسونگ آمده بود تا با نام Edge یک روند جدید بسازد، روندی که پس از ورود به نسل هفتم از سری S سامسونگ تبدیل به اهرم اصلی پیروزی برای این کمپانی شده و حتی جای پای بزرگ‌تری نسبت به S7 مغرور بسازد.

حال در این مطلب بر آن شدیم تا ببینیم S7 Edge که چهارمین و آخرین گوشی تولید شده در این رده است، چه حرف‌هایی برای گفتن دارد که سامسونگ تا این حد بر آن می‌بالد!

Samsung S7 Edge 27

کدامین اج بهتر است؟

اگر گلکسی نوت اج را به کناری بگذاریم، سه محصول بعدی از نظر ظاهری، شباهت‌های زیادی با یکدیگر دارند. همگی از دو طرف دارای خمیدگی به سمت بیرون بوده و از دیزاینی دوست داشتنی بهره می‌گیرند. شاید چیزی که آن‌ها را از یکدیگر بیشتر متمایز کرده باشد، سایز نمایشگرشان است. جایی که ابتدا با 5.2 اینچ آغاز شد، سپس در یک حرکت انتحاری به 5.7 اینچ رسید و بعد از آن به 5.5 اینچ تنزل یافت. البته از نظر ضخامت و وزن، جدیدترین محصول یعنی اس۷ اج، از دو مدل قبلی برتر (به نوعی بدتر!) است. این امر را بایستی در باتری حجیم‌تر این گوشی جستجو کرد، جایی که با اختلاف از دو مدل قبلی بهتر بوده و با این حال نمی‌توان آن را یک گوشی ضخیم و حتی سنگین قلمداد کرد.

سامسونگ آمده بود تا با نام Edge یک روند جدید بسازد، روندی که پس از ورود به نسل هفتم از سری S سامسونگ تبدیل به اهرم اصلی پیروزی برای این کمپانی شده و حتی جای پای بزرگ‌تری نسبت به S7 مغرور بسازد

گوشی‌های Edge در کل دوست داشتنی هستند و به‌طور قطع همین عشق کاربران به این مدل از محصولات بود که سامسونگ را به ادامه راه ترغیب کرد، به شکلی که نسخه اج توانست حتی از مدل استاندارد S7 هم در فروش پیشی بگیرد.

Samsung S7 Edge 25

تا چه حد کاربردی است؟

چرا دروغ بگویم! این مدل از طراحی بیشتر از آنکه کاربردی باشد، زیباست. اینکه شما در هنگام کار با دستگاه دو انحنای نورانی در سمت راست و چپ خود دارید، وقتی بازی می‌کنید احساس عمق بیشتری شما را فرا می‌گیرد و در زمان تماشای فیلم خودتان را تا حدی غرق در نمایشگر می‌بینید، همگی به‌خاطر این انحنای باریک و هنرمندانه است.

تک اسپیکر دستگاه، علاوه بر اینکه مونو است، در جای مناسبی نیز تعبیه نشده و با توجه به آنکه سطح اتکای دستان شما در اس۷ اج نسبت به محصولات دیگر به دو سمت بالا و پایین گوشی بیشتر متمایل است، احتمال قرار گرفتن آن‌ها بر روی حفره‌های اسپیکر وجود دارد.

البته سامسونگ تلاش کرده تا به نوعی کاربردی بودن را هم بدان بیفزاید. به عنوان مثال، اضافه کردن یک نوار باریک که با کشیدن انگشت دست بر رویش، برنامه‌های دلخواه شما سریع‌تر باز می‌شود، یکی از همین کاربردهاست؛ چیزی که در همان رابط‌های کاربری اولیه سامسونگ و در محصولاتی قدیمی چون F480 به صورت ساده‌ترش نیز قرار داشت اما این بار دوست داشتنی‌تر است.

Samsung S7 Edge 40

چه ایرادی دارد؟

یکی از ایراداتی که به گوشی‌های با حاشیه باریک گرفته می‌شود، برخورد ناخواسته کناره‌های دست با نمایشگر دستگاه است که سبب می‌شود تا لمسی غیر ارادی بر روی آن شکل بگیرد و یا به دلیل تشخیص تاچ نخست در کناره‌ها، نمایشگر به‌خوبی عمل نکند. در آخرین پرچم‌دار سامسونگ نه‌تنها گوشی هیچ حاشیه‌ای ندارد، بلکه محل قرار گرفتن دست شما حتی در دورترین مکان نسبت به مرکز نمایشگر باز با کناره‌ها برخورد می‌کند. البته، اشتباه نکنید! سامسونگ تا این حد ساده نیست که چنین ایراد بزرگی را در دل پرچم‌دارش بگنجاند و در شرایط عادی، این دو انحنا در برابر لمس هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند، پس ایراد کجاست؟

گوشی‌های Edge در کل دوست داشتنی هستند و به‌طور قطع همین عشق کاربران به این مدل از محصولات بود که سامسونگ را به ادامه راه ترغیب کرد، به شکلی که نسخه اج توانست حتی از مدل استاندارد S7 هم در فروش پیشی بگیرد

شاید کابوس‌وارترین لحظاتی که در کار کردن با S7 Edge داشتم، در زمان تایپ متن به صورت عمودی بود. مثلا شما می‌خواهید حرف «چ» را تایپ کنید. بخشی از این کلید به‌دلیل نزدیک بودن به انحنای گوشی رسما کار نمی‌کند و شما دایما مجبور هستید تا انگشت خود را به حرف بعدی یعنی «ج» نزدیک نمایید و همین ابتدای اعصاب خرد کنی شماست! به‌خصوص اگر به تایپ سریع عادت داشته باشید، بارها با این ایراد و اشتباهات فراوان املایی روبه‌رو می‌شوید، امری که در گوشی‌های دیگر به این شدت وجود ندارد. در واقع سامسونگ برای برطرف کردن ایراد لمس از کناره‌ها، مرتکب اشتباه دیگری شده است و آن پایین آمدن حساسیت لازم در کناره‌ها و در مواردی چون تایپ و حتی بازی‌هایی است که کلیدهایشان به سمت کناره‌ها طراحی شده‌اند. البته این مورد بستگی زیادی به طراحی آن نرم‌افزار دارد و در ارتباط با اپلیکیشن‌های استاندارد و عمومی، به شکل آزار دهنده‌ای نیست.

Samsung S7 Edge 18

یکی دیگر از چالش‌هایی که در S7 Edge با آن روبه‌رو شدم، برخورد ناخودآگاه پایین دست با کلیدهای لمسی زیر نمایشگر، در هنگامی که به صورت افقی گوشی را در دست داشتم، بود. در واقع به دلیل فاصله بسیار کم این دو کلید با گوشه‌های دستگاه، بارها و بارها دستم با آن‌ها برخورد می‌کرد و برای نخستین بار به این موضوع پی بردم که کلید خارج از نمایشگر، همیشه هم خوب نیست!

Samsung S7 Edge 17

البته سامسونگ برای حل این موضوع از یک آیکون کوچک استفاده کرده که در هنگام بازی کردن برای شما نمایان می‌شود و می‌توان کلیدهای زیر نمایشگر را غیر فعال کرده یا اجازه ندهید که هیچ نوتیفیکیشنی مزاحم شما شود!

Samsung S7 Edge 31

اگر از طرفداران سامسونگ هستید، شاید کم کم اعصاب‌تان خرد شده باشد که چرا به چنین محصول فوق‌العاده‌ای انقدر گیر می‌دهم و آرزو کنید که این بخش را به پایان برسانم! پس فقط یک مورد دیگر را بگویم و برویم. این مورد در ارتباط با محل قرارگیری اسپیکر است که البته چیز جدیدی نیست اما در هر صورت محل قرارگیری و تعداد نسبتا کم حفره‌ها به شکلی است که شک نکنید حداقل چندین بار دست شما بر روی آن قرار گرفته و خروجی صدا را کاملا می‌بندید تا زمانی‌که عادت کنید دست خود را بر روی این ناحیه جیز قرار ندهید!

البته جا دارد تا یادی هم بکنم از اثرات بسیار زیاد انگشتان بر روی گوشی که همیشه شما را به این فکر می‌اندازد که آیا بدنه مات و حتی غیر شیشه‌ای، نمی‌توانست انتخاب بهتری برای این پرچم‌دار زیبا باشد؟

Samsung S7 Edge 14

طراحی‌اش در کل چگونه است؟

اگر از واژه نامانوس و بیگانه پرفکت نخواهم برای ظاهر S7 Edge استفاده کنم، حداقل بایستی گفت که بسیار خوب است! در واقع شما یک گوشی متفاوت، خوش دست و زیبا با جنس بدنه عالی دارید که حس لوکس بودن را به بهترین شکل منتقل می‌کند. در سمت راست تک کلید پاور جای گرفته و خوشبختانه کلیدهای صدا در سمت دیگر تعبیه شده‌اند تا به صورت اشتباهی آن‌ها را نفشارید. اسلات سیم کارت و کارت حافظه نیز در بالا تعبیه شده است و اسپیکر به همراه محل اتصال هدفون و شارژر در پایین هستند. نکته قابل توجه در این بخش، عدم استفاده سامسونگ در استفاده از یواس‌بی تایپ C است، پورتی که در نکسوس‌های جدید وجود داشت و به‌نظر می‌رسد که سامسونگ به نشانه قهر با گوگل، تصمیم گرفته تا از این درگاه جدید چندان تبعیت نکند، اگرچه پیش‌بینی می‌شود که در آینده و با همه‌گیر شدن این پورت جدید، شاهد حضور آن بر روی سری‌های بعدی گلکسی‌ها باشیم.

یکی دیگر از چالش‌هایی که در S7 Edge با آن روبه‌رو شدم، برخورد ناخودآگاه پایین دست با کلیدهای لمسی زیر نمایشگر، در هنگامی که به صورت افقی گوشی را در دست داشتم، بود. در واقع به دلیل فاصله بسیار کم این دو کلید با گوشه‌های دستگاه، بارها و بارها دستم با آن‌ها برخورد می‌کرد و برای نخستین بار به این موضوع پی بردم که کلید خارج از نمایشگر، همیشه هم خوب نیست!

با برگرداندن گوشی به پشت، خوشبختانه لنز از حدقه در آمده دیگر شما را نمی‌آزارد، قسمتی که به نوعی پاشنه آشیل طراحی محصولات سامسونگ در سری S6 محسوب می‌شد و حال به دلیل ضخامت بیشتر به‌خاطر باتری حجیم‌تر و البته ظرافت بهتر سامسونگ در ساخت، چهره مناسب‌تری به‌خود گرفته است.

Samsung S7 Edge 11 Samsung S7 Edge 13 Samsung S7 Edge 12 Samsung S7 Edge 15 Samsung S7 Edge 16

نمایشگرش را دوست دارید؟

سامسونگ از همان نخستین گوشی‌های سری S که نمایشگرهای AMOLED را وارد بازار کرد، علی‌رغم انتقادات که برخی به رنگ‌های غلیظ و بعضی به عمر کوتاه‌تر پنل‌هایش وارد می‌کردند، اما همیشه تحسین اکثریت را نیز به همراه داشت و همین امر سبب شد تا در هر نسل از این نمایشگرها، شاهد بهبود در کارکرد باشیم و به‌طور قطع در اس۷ اج برترین نمونه را خواهید دید، چیزی که برای یک نمایشگر با حاشیه‌های خمیده و وضوح تصویر QHD از برترین سازنده تلفن همراه، انتظار می‌رود.

اگر از واژه نامانوس و بیگانه پرفکت نخواهم برای ظاهر S7 Edge استفاده کنم، حداقل بایستی گفت که بسیار خوب است! در واقع شما یک گوشی متفاوت، خوش دست و زیبا با جنس بدنه عالی دارید که حس لوکس بودن را به بهترین شکل منتقل می‌کند

وقتی که به مشکی عمیق نمایشگر خیره می‌شود، خود را در آن غرق می‌یابید و خوانایی بالای آن در زیر نور آفتاب شما را مجذوب خودش می‌کند. در کل بایستی بر کیفیت و توانایی این بخش احسنت گفت که این‌چنین کاربر را راضی نگاه می‌دارد. حتی یکی از دلایلی که همیشه اعتقاد دارم بسیاری دوربین عکاسی سامسونگ و عکس‌های گرفته شده آن را با دیده تحسین و برتر بودن می‌نگرند، به همین نمایشگر باز می‌گردد، چرا که به شما تصاویر را زیباتر و دلپذیرتر نشان می‌دهد و دیگر چه چیزی بهتر از آنکه چشم بپسندد و عقل تحسین کند؟ حرف رقبا کیلویی چند!

Samsung S7 Edge 33

برای آنکه ببینیم آیا سامسونگ در کیفیت نمایشگر، تغییری نسبت به نسل قبلی یعنی گلکسی اس۶ اج داشته است، این دو را در کنار یکدیگر گذاشته و چند عکس به یادگاری گرفتیم که در ادامه، می‌توانید ماحصل آن را مشاهده کنید (تصویر سمت راست، گوشی بزرگ‌تر و جدیدتر ماست).

Samsung S7 Edge 19

Samsung S7 Edge 20 Samsung S7 Edge 21 Samsung S7 Edge 22

یکی از قابلیت‌های جدید که هم سامسونگ و هم ال‌جی (برای گوشی G5) بر رویش مانور می‌دهند، قابلیت روشن ماندن نمایشگر یا On Display‌ است که به شما ساعت، تقویم و برخی اعلانات همچون تماس از دست رفته و یا پیغام رسیده را نشان می‌دهد. البته به شخصه اعتقاد دارم این قابلیت، اصلا در حد و اندازه‌ای که برایش تبلیغات شده، نیست! خب که چی نمایشگر به شما همیشه زمان را نشان می‌دهد؟ ساعت هوشمند هم که به‌راحتی همین کار را می‌کند و یا می‌توان یک اپلیکیشنی نوشت که چنین قابلیتی را به هر اسمارت فونی بدهد! البته سامسونگ ادعا می‌کند این روش، سبب خواهد شد تا کاربر برای اطلاع از زمان، دایما گوشی خود را روشن و خاموش نکند و همین امر به صرفه‌جویی در مصرف باتری کمک شایانی می‌کند، امری که به شخصه با آن مخالفم! در واقع چیزی که تجربه کردم، مصرف بیشتر باتری در استفاده از این قابلیت بود و این روزها انقدر اطراف هر کاربری دستگاهی برای نشان دادن زمان وجود دارد که نخواهد فقط به گوشی خودش پناه ببرد!

Samsung S7 Edge 28

اسنپدراگون یا اگزینوس؟

سال‌هاست که این بحث قوی بودن سخت‌افزار و رقابت پرچم‌داران برای قرار گرفتن در جایگاه نخست این بازی بی‌حاصل وجود دارد. حالا چرا بی‌حاصل؟ خیلی ساده بگویم، من هنوز یک گوشی دارم که پرچم‌دار ۲ سال پیش است و اسنپدراگون 801 بر رویش استفاده شده، اما کوچک‌ترین ضعفی در اجرای بازی‌ها و برنامه‌های روز در آن نمی‌بینم. خب، اگر بین آن و این گوشی جدید اقدام به گرفتن بنچمارک بکنیم، بی‌تردید محصول سامسونگ امتیازی حتی چند برابری می‌آورد، اما که چه؟ این امتیاز که برای من نون و آب نمی‌شود! مهم اجرای خوب برنامه‌ها و بازی‌هاست که همچنان همان اسنپدراگون 801 هم به‌خوبی از پسش بر می‌آید، پس اسنپدراگون 820 در وهله اول یک قدرت‌نمایی در برابر محصولاتی است که تنها امتیاز بنچمارک‌شان در مقابل آن توانایی عرض اندام ندارد! البته، این مورد بیشتر درباره پرچم‌داران صادق است و قاعدتا گوشی‌های میان رده و ارزان‌تر، در این قسمت دچار ضعف‌هایی خواهند شد.

یکی از دلایلی که همیشه اعتقاد دارم بسیاری دوربین عکاسی سامسونگ و عکس‌های گرفته شده آن را با دیده تحسین و برتر بودن می‌نگرند، به همین نمایشگر باز می‌گردد، چرا که به شما تصاویر را زیباتر و دلپذیرتر نشان می‌دهد و دیگر چه چیزی بهتر از آنکه چشم بپسندد و عقل تحسین کند؟

البته سامسونگ طبق معمول همیشه، از نسخه اگزینوس برای بازار ایران استفاده می‌کند، چیپستی که به شما اطمینان می‌دهم کوچک‌ترین تفاوتی نسبت به اسنپدراگونش نخواهد داشت، پس دایما بازار را بالا و پایین نکنید که آن یکی چیپست را پیدا کنید و ای‌کاش سامسونگ مثل سال گذشته، کلا از همان چیپست ساخت خودش استفاده می‌کرد تا برخی از کاربران را دو به شک نکند که چرا این و نه چرا اون؟!

Samsung S7 Edge 34

اگزینوس 8890 مجهز به دو دسته 4 هسته‌ای است که یک دسته در حداکثر فرکانس 1.53 گیگاهرتز و برای کارهای سبک‌تر بهینه شده‌اند و دیگری که نام مَنگوس (چه اسم عجیبی!) را بر روی خود می‌بیند، تا فرکانس کاری 2.3 گیگاهرتز بالا رفته و به دلیل معماری نوینی که دارد، قدرت بالایی هم در بازوهایش نهفته است. حال این را از کجا فهمیدیم؟ خب خبرها را خوانده بودیم دیگر! اما به غیر از این، خودمان هم دست به‌کار شدیم.

در مرحله نخست از آخرین نسخه نرم‌افزار انتوتو استفاده کردیم که در بررسی هواوی میت 8 که چندی پیش انجام داده بودیم، آن محصول چینی به‌خوبی توانسته بود در صدر بایستد. اما زهی خیال باطل برای میت، چرا که تاج پادشاهی مدت کوتاهی در اختیارش قرار گرفت و حال با امتیاز بسیار بالایی که اس۷ اج به‌دست آورد، این تاج متعلق به پسر زیباروی سامسونگ است (حالا چرا پسر؟!).

Samsung S7 Edge 7

در گام بعدی به سراغ برنامه آنلاین Vellamo رفتیم که در ۳ آزمون ترکیبی مختلف، گوشی را سنجیده و امتیازاتی را به آن اعطا می‌کند. واژه احسنتم، تنها کلمه‌ای بود که پس از هر تست از دهان ما خارج شد و به گوشی سامسونگ تعلق گرفت.

Samsung S7 Edge 9 Samsung S7 Edge 10 Samsung S7 Edge 8

آخرین آزمون هم مربوط به بونسای بود که یک برنامه صرفا گرافیکی است و طبق معمول، گلکسی اس۷ اج نتیجه‌ای را گرفت که از آن انتظار داشتیم!

Samsung S7 Edge 32

در کل بایستی این گوشی سامسونگ که از رم ۴ گیگابایتی هم بهره می‌گیرد را یک محصول بی‌نقص در بخش سخت‌افزار دانست که نه تنها برای امسال، بلکه برای چندین سال به‌خوبی می‌تواند نیازهای کاربر را در زمینه قدرت سخت‌افزاری برآورده کند.

12 بهتر است یا 16؟

زمانی بود (و شاید هم هنوز هست!) که بسیاری عدد مگاپیکسل بالاتر را نشانه بهتر بودن کیفیت دوربین می‌دانستند و اولین سوالی که درباره یک گوشی پرسیده می‌شد، این بود: چند مگاپیکسله؟! البته این داستان همچنان در بین قشر عامه‌تر وجود دارد ولی سازندگان به‌خوبی این داستان را درک کرده‌اند که کیفیت این پیکسل‌ها، بسیار مهم‌تر از تعدادشان است و حال سامسونگ پس از مدت‌ها که این عدد را نسبت به سال گذشته‌اش افزایش می‌داد، 16 را به 12 کاهش داده اما از طرف دیگر ادعا می‌کند که بهترین دوربین جهان را دارد. ضمن آنکه برآمدگی لنز نسبت به نسخه قبلی تا حد زیادی کاهش یافته و به نوعی تو دل بروتر شده است!

Samsung S7 Edge 23

گلکسی S6 Edge‌ در کنار S7 Edge که تفاوت برآمدگی لنزها کاملا مشهود است

ای‌کاش سامسونگ مثل سال گذشته، کلا از همان چیپست ساخت خودش استفاده می‌کرد تا برخی از کاربران را دو به شک نکند که چرا این و نه چرا اون؟!

حال چرا؟ میزان گشودگی دیافراگم در لنز دوربین به بهترین میزان خود یعنی f/1.7 رسیده و همین امر سبب می‌شود تا شما در تاریکی، تصاویری واقعا حیرت انگیز بگیرید! به طوری‌که یک بار شب هنگام عکسی از محیط باز گرفتم و جزئیاتی چون ابرها در تصویر ثبت شد که با چشم هم با این دقت و زیبایی مشخص نبود! (در نمونه تصاویر زیر وجود دارد) از طرفی سامسونگ سرعت فوکوس را با فناوری جدیدی به نام دوال پیکسل افزایش داده است و این امر به‌خصوص در شکار عکس در تاریکی، کمک شایان توجهی می‌کند. همچنین لرزش‌گیر اپتیکال و یک منوی حرفه‌ای برای عکاسی با تنظیمات دستی نیز فراهم شده تا امکانات شما برای تصویربرداری کامل‌تر شود. شاید تنها نکته‌ای که سامسونگ همچون دیگر سازنده معروف در بخش عکاسی یعنی سونی، بر روی آن پافشاری بیهوده‌ای می‌کند، استفاده از فقط یک فلاش LED است، امری که شاید در محیط‌های باز بین یکی تا ده تایش هم تفاوت خاصی احساس نشود اما برای محیط‌های بسته با نور کم، وجود دو فلاش تاثیر خوبی بر روی روشنایی اطراف خواهد گذاشت.

در ادامه چند تصویر که با این دوربین باکیفیت گرفته‌ایم را مشاهده می‌کنید.

Samsung S7 Edge 1 Samsung S7 Edge 3 Samsung S7 Edge 2 Samsung S7 Edge 4 Samsung S7 Edge 6 Samsung S7 Edge 5

در بخش دوربین سلفی، شما یک نمونه ۵ مگاپیکسلی با همان f/1.7 را دارید که با توجه به زاویه گسترده‌ای که می‌گیرد، برای عاشقان سلفی قابل قبول خواهد بود. از سوی دیگر، دوربین فیلم‌برداری هم سنگ تمام گذاشته و بالاخره از حالت اسلوموشن ۲۴۰ فریم بر ثانیه و در وضوح اچ‌دی، پشتیبانی می‌کند، امری که باعث می‌شود تا بتوانید ویدئوهای جالبی را ثبت کنید. حداکثر سرعت در حالت فول اچ‌دی به 60 فریم رسیده و برای 4K نهایتا 30 فریم است، اما در کل کیفیت فیلم‌برداری عالی بوده و همچنان سرعت فوکوس برایتان دلربایی می‌کند.

Samsung S7 Edge 26

فیلم می‌بینی یا موسیقی گوش می‌دهی؟

شما با یک گوشی خاص طرف هستید که این خاص بودنش در مواردی چون دیدن یک فیلم یا کلیپ، بیشتر خودنمایی می‌کند، چرا که در این بخش نخستین تاثیر در لذت بردن شما را نمایشگر برعهده دارد. در واقع لبه‌های خمیده گوشی، حسی متفاوت را به کاربر منتقل کرده و وی ارتباط بهتری با تصویر برقرار می‌کند.

در کل بایستی این گوشی سامسونگ که از رم ۴ گیگابایتی هم بهره می‌گیرد را یک محصول بی‌نقص در بخش سخت‌افزار دانست که نه تنها برای امسال، بلکه برای چندین سال به‌خوبی می‌تواند نیازهای کاربر را در زمینه قدرت سخت‌افزاری برآورده کند

کیفیت بالای نمایشگر در نشان دادن تصاویر و رنگ‌ها نیز خود دلیلی دیگر بر علاقه‌مند شدن به این گوشی سامسونگ برای شماست. اما صدا چه؟ اگر بخواهید به صدای هدفون پناه ببرید، قاعدتا مشکلی نخواهید داشت اما تک اسپیکر دستگاه، علاوه بر اینکه مونو است، در جای مناسبی نیز تعبیه نشده و با توجه به آنکه سطح اتکای دستان شما در اس۷ اج نسبت به محصولات دیگر به دو سمت بالا و پایین گوشی بیشتر متمایل است، احتمال قرار گرفتن آن‌ها بر روی حفره‌های اسپیکر وجود دارد. گویی سامسونگ همچون تعبیه تک فلاش ال‌ای‌دی، در این بخش هم اصرار زیادی بر استفاده از یک اسپیکر دارد.

Samsung S7 Edge 29

از هنرهای دیگرش چه خبر؟

گلکسی اس۷ اج را بایستی معجونی کامل از امکانات کامل دانست و در این بین، شاید عدم استفاده از پورت اینفرارد فقط سوال برانگیز باشد. سامسونگ در این محصول و برادرش، دوباره روی به استفاده از کارت حافظه جانبی آورد و نیک دانست که حذف آن، یک تفکر اشتباه بوده است. ضمن آنکه استفاده از لایسنس IP68 آن را تبدیل به لوکس‌ترین گوشی ضد آبی ساخته که تا کنون بشر در دست خودش دیده است!

Samsung S7 Edge 38

از طرفی سنسور اثر انگشت با آنکه اگر در پشت گوشی قرار می‌گرفت، کارایی بهتر و راحت‌تری داشت، دارای حساسیت بسیار مناسبی بوده و یک درگاه امنیتی قابل اطمینان برای ورود شما به درون دریایی از داده‌های دستگاه‌تان است.

Samsung S7 Edge 24

یک بار شب هنگام عکسی از محیط باز گرفتم و جزئیاتی چون ابرها در تصویر ثبت شد که با چشم هم با این دقت و زیبایی مشخص نبود!

اگر نگاهی به باتری بیندازیم، سامسونگ بسیار دست و دلبازانه عمل کرده است، به‌طوری‌که حجم آن حتی از گلکسی اس۶ اج پلاس که نمایشگر بزرگ‌تری هم دارد، تا حد زیادی بیشتر شده و از ۳۰۰۰ به ۳۶۰۰ میلی‌آمپر رسیده است. البته در طول مدتی که با این گوشی کار می‌کردم، نمی‌دانم چرا عملکرد باتری خارق‌العاده نبود و در واقع تا حد زیادی معمولی به‌نظر می‌رسید و تقریبا مجبور بودم هر شب آن را به دستان پرتوان شارژر بسپارم تا روز بعد، یک گوشی تازه نفس داشته باشم! احساسم می‌گفت که این قابلیت روشن بودن دائمی نمایشگر، همان خورنده باتری است، چیزی که سازنده اعتقادی بدان ندارد!

Samsung S7 Edge 35

گلکسی اس۷ اج در دو نسخه ۳۲ و ۶۴ گیگابایتی و به همراه اندروید نسخه ۶ وارد بازار شده است. رنگ‌های در نظر گرفته شده برای آن نیز شامل سفید، نقره‌ای، طلایی و مشکی می‌شود و می‌توان انتظار داشت که پس از سپری شدن چند ماه، شاهد ورود رنگ‌های جدید نیز برای آن باشیم.

Samsung S7 Edge 39

سخن پایانی

سامسونگ در هنگام عرضه و فروش S7 Edge برای نخستین بار تمرکز اصلی خودش را بیشتر از آنکه بر روی نسخه استاندارد بگذارد، بر روی مدل خمیده قرار داده و همین امر نشان می‌دهد که کاربران نیز از یک کالای خاص‌تر، حتی اگر پرچم‌دار بزرگ‌ترین سازنده موبایل در دنیا باشد، بیشتر استقبال می‌کنند. این گوشی که در چهارمین نسل خودش دچار تکامل هم شده، همچنان می‌توانید در این بخش رو به جلو حرکت کند. برچسب قیمتی ۲.۴۰۰.۰۰۰ تومانی، حتی برای یک گوشی پرچم‌دار هم رقم بالایی محسوب می‌شود و بی‌تردید سامسونگ برای آنکه Edge را در قلوب کاربران بیشتری جای دهد، نیاز به کمی انعطاف در این بخش دارد.

Samsung S7 Edge 30

چرا گلکسی S7 Edge را دوست داشتم؟

یک گوشی با طراحی شکیل و منحصربه‌فرد که حس داشتن یک کالای لوکس را به آدم منتقل می‌کند
نمایشگری با کیفیت رویایی و لبه‌های خمیده دوست داشتنی
سخت‌افزاری بسیار قدرتمند که حتی برای چندین سال هم می‌توان بر روی توانایی‌اش حساب باز کرد
دوربین عکاسی و فیلم‌برداری با کیفیت که خیال شما را بابت ثبت لحظه‌ها راحت می‌سازد
رابط کاربری روان و دلپذیر که نسبت به نسل‌های قبلی‌اش روز به روز بهتر هم شده است
باتری ۳۶۰۰ میلی‌آمپری که یک نمونه قدرتمند در بین محصولات ۵.۵ اینچی محسوب می‌شود
قابلیت ضد آب و گرد و غبار بودن که باعث می‌گردد تا در هر شرایطی و با خیال راحت از گوشی خودتان استفاده کنید

چرا گلکسی S7 Edge را دوست نداشتم؟

بدنه و حتی سطح نمایشگر استعداد بسیار بالایی در جذب اثر انگشت دارد
حاشیه‌های خمیده گاهی اوقات عمل تایپ کردن را با دشواری روبه‌رو می‌کند
دستگاهی ایده‌آل برای بازی کردن به‌خصوص در حالت افقی نیست و دائما دست‌تان به دکمه‌ها لمسی زیر نمایشگر برخورد می‌کند
جایگاه اسپیکر را دوست نداشتم
گران است آقا جان، گران!

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی اس۷ اج (S7 Edge): آقای خاص! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

بررسی هواوی میت ۸: آس باش!

 

huawei mate 8 22

به‌خاطر دارم روزهایی که تازه کمپانی هواوی وارد بازار شده بود و من در یکی از سمینارهای خبری آن حضور داشتم. یکی از مدیران ارشد این شرکت زمانی که از ویژن‌هایش صحت می‌کرد، گفت که ما می‌خواهیم به یکی از برندهای بزرگ دنیا و همچنین نخست در ایران تبدیل شویم! در آن روز همگی به این صحبت خندیدیم و با خود گفتیم مگر یک شرکت تازه وارد در صنعت گوشی‌های موبایل که تازه چینی هم است، تا چه حد می‌تواند رشد کند و این صحبت به‌جز یک شعار تبلیغاتی، هیچ چیز دیگری نیست!

اما هواوی رشد کرد، چه در بازار ایران و چه در سطح دنیا و زمانی‌که ۳ ماه پیش گوشی میت S را در دستانم گرفتم، فهمیدم که یک شرکت تا چه حد می‌تواند بزرگ شود و شعارش را به واقعیت بدل کند. حال در این مقاله قصد داریم تا جدیدترین محصول همین سری که با نام میت 8 شناخته می‌شود را برای شما بررسی کنیم، دستگاهی که قوی‌ترین فبلت تولیدی هواوی نیز بوده و حرف‌های زیادی در مقابل رقبایش دارد.

چرا 8؟

ممکن است برای بسیاری این سوال پیش بیاید که چرا اسم این گوشی میت 8 است، مگر اندازه گوشی 8 اینچی‌ست و یا این هشتمین محصول از سری میت است. حقیقتش را بخواهید، خود ما هم نمی‌دانیم! شاید اگر از سازنده هم بپرسید، آن هم نداند. نکته جالب اینجاست که پس از ارایه اولین گوشی سری میت، دومین گوشی با نام میت 2 معرفی شد و قاعدتا محصول بعدی بایستی نام میت 3 بر پیشانی‌اش حک می‌شد؛ اما به ناگاه شماره آن به 7 تغییر کرد و البته الان هم طبیعی است که نام 8 را ببینیم و بایستی خدا را شکر کنیم که هواوی از عنوان میت 12 استفاده نکرده است!

huawei mate 8 7البته در این بین، مدل میت S هم سال گذشته معرفی شد تا تمام این ابهامات در نام‌گذاری شکل پیچیده‌تری به خودش بگیرد و خلاصه هواوی همیشه با این سوال روبه‌رو باشد که چرا 8؟

این 8 چقدر پیشرفت داشته است؟

اولین گوشی میت که لقب اسند را نیز در پشت خود می‌دید، در ابتدای سال 2013 معرفی شد، محصولی که به راستی غول پیکر بود و با توجه به دیزاین آن زمان که خیلی به رژیم گرفتن مدل‌های بزرگ بها داده نمی‌شد، لقب بزرگ‌ترین گوشی میت با نمایشگری 6.1 اینچی را به خود اختصاص دهد، جایی که با ارتفاع 163.5 میلی‌متری و ضخامت 9.9 میلی‌متری، رسما با یک غول روبه‌رو بودید که 198 گرم هم وزن داشت. در میت 2 با آنکه اندازه دستگاه کمی کوچک‌تر شده بود اما وزن دستگاه به 202 گرم رسید تا لقب سنگین وزن‌ترین به این محصول تعلق بگیرد اما پس از آن و با معرفی میت 7 به یک‌باره هواوی دست به یک رژیم سفت و سخت برای محصولاتش گرفت. ابتدا با کاهش 0.1 اینچی، ابعاد نمایشگر را به 6 اینچ رساند و سپس وزن را تا 185 گرم پایین آورده و ضخامتی 7.9 میلی‌متری به دستگاهش بخشید، چیزی که در میت 8 هم رعایت شده و نشان می‌دهد که هواوی به دیزاین محصولات قوی هیکلش اهمیت زیادی داده است.

huawei mate 8 23

البته باید به این نکته نیز توجه داشت که سری میت، به داشتن باتری‌های توانمند همیشه شهره بوده و از همان سری اول، حجم آن را در حدود 4000 تا 4100 میلی‌آمپر حفظ کرد و هر سری با ارتقای تکنولوژی و بهینه سازی مصرف دستگاه‌هایش، تلاش نمود که لبخند کاربر را به دلیل رضایت از باتری، بیشتر از قبل کند (لبخندی که طرفداران اپل هیچ‌گاه آن را تجربه نکرده‌اند!).

باید به این نکته هم توجه داشت که هواوی زمانی میت 8 را معرفی کرد، که در اوج قرار دارد و به همین خاطر بسیاری در انتظار یک محصول خاص با توانایی‌های ویژه هستند، چرا که به این کمپانی نمی‌توان لقب یک شرکت چینی معمولی را داد، زیرا به‌خوبی خودش را به نزدیکی مرز اصلی فناوری رسانده و در برخی موارد حتی تلاش کرده تا جلوتر از سایرین اقدام به مرزشکنی بکند!

طراحی 8 چگونه است؟

اگر یکی از طرفداران گوشی‌های بزرگ و به اصطلاح فبلت هستید، میت 8 برای شما ساخته شده است! این گوشی غول پیکر دیزاینی دارد که به طور حتم آن را خواهید ستود. طراحی کاملا فلزی که در جلو با شیشه گوریلا گلس 4 پوشیده شده و از همان لحظه به‌دست گرفتن، حس لوکس بودن را به شما منتقل می‌کند. اگر کمی گوشی را در دستان خود بچرخانید،‌ متوجه می‌شوید که انحنای کم دستگاه در پشت، سبب خوش دستی آن شده است (نسبت به محصولات ۶ اینچ). کلید پاور به همراه دکمه یک‌پارچه صدا در سمت راست قرار داده شده و اسلات ورودی سیم‌کارت در بخش چپ قرار دارد. به شخصه ترجیح می‌دهم که سازندگان، جایگاه کلید پاور و صدا را در یک جا قرار ندهند، چرا که در مواقع ضرروی، سبب اشتباه می‌شود. مثلا تصور کنید شخصی زنگ زده که صدایش بلند است و برای مشخص نشدن جنسیت وی، ناگهان به کلید صدا پناه آورده اما به اشتباه پاور را فشار داده و با نگاه شماتت باری روبه‌رو می‌شوید که بر اثر سهل انگاری سازنده به‌وجود آمده است! و یا می‌خواهید فیلمی را ببینید و یا یک بازی را انجام دهید و به محض ورود، ناگهان صدای بلند دستگاه تمام اطرفیان را متوجه عمل شما می‌کند! خب شما هم هول شده و باز به‌دنبال کلید صدا می‌گردید که این بار هم امکان خطا وجود دارد. پس چه بهتر که از اول سازنده، با دقت در این بخش به ظاهر ساده، جلوی چنین اشتباهی را بگیرد! (برخی سازندگان که تازه کلید شاتر را هم در کنار این دو می‌گذارند تا رسما یک معادله سه مجهولی در شرایط حساس داشته باشید!)

huawei mate 8 4

محل ورودی جک هدفون در بالای گوشی قرار دارد و در پایین، پورت شارژ (اتصال به کامپیوتر) در بین دو دسته ۹ تایی از حفره‌های مستطیل شکل قرار گرفته که یکی از آن‌ها اسپیکر است و دیگری شبیه به اسپیکر است! در انتهای دو بخش نیز دو پیچ دیده می‌شود تا پایین گوشی به شلوغ‌ترین قسمت دستگاه بدل شود و کمی هارمونی ساده میت 8 را به هم بریزد.

huawei mate 8 5

huawei mate 8 3

با برگرداندن گوشی به پشت، سطح صاف و صیقلی فلز که مات هم است، به شما نوید زیبا بودن را می‌دهد. لنز دوربین هم به صورت گرد طراحی و در پایین آن، سنسور اثر انگشت با هماهنگی خوبی قرار گرفته است. در کنار لنز نیز فلش‌های LED که رنگ‌های متفاوتی دارند، در حفره‌ای قرار گرفته تا مجموعه امکانات تصویربرداری شما را کامل کند.

در کل میت 8 را بایستی در بخش طراحی از دو منظر نگاه کرد، یکی از نگاه طرفداران یک فبلت 6 اینچی و دیگری از دیدگاه کسانی‌که محصول هواوی را یک گوشی مانند سایر محصولات جهت استفاده روزمره می‌دانند.

در نگاه نخست، میت 8 یک گوشی خوش دست، زیبا با ارگونومی قابل قبول است و در منظر دوم، میت 8 یک غول بی شاخ و دم که به‌سختی در هر دستی قرار گرفته اما همچنان جنس بدنه خوبش، تحسین برانگیز است.

البته بایستی به این نکته توجه داشت که جامعه هدف سازنده هم بیشتر همان دیده‌بانان اول هستند! یعنی کسانی که دوست دارند یک گوشی بزرگ 6 اینچی داشته باشند و به همین خاطر بایستی به هواوی جهت ساخت چنین دستگاهی نمره قبولی داد.

8 یا 6؟

زمانی که نام میت 2 ناگهان به میت 7 تغییر کرد، بسیاری تصور کردند که اندازه نمایشگر آن به 7 اینچ رسیده اما این گونه نبود و قاعدتا وقتی به 8 رسیده‌ایم، دیگر نبایستی انتظار نمایشگری 8 اینچی را کشید. در اینجا ما با یک نمایشگر 6 اینچی با وضوح فول اچ‌دی روبه‌رو هستیم، رزولوشنی که این روزها کم‌تر سازنده مطرحی در پرچم‌دارش به کار می‌گیرد، اما هواوی با اعتقاد راسخ بر این امر که وضوح بالاتر هیچ منفعتی را برای کاربر به ارمغان نمی‌آورد، همچنان بر روی نظریه خودش استوار ایستاده و تکان نمی‌خورد! تنها نمونه‌ای که این کمپانی تا به امروز از وضوح QHD استفاده کرد، نکسوس 6P بود که آن هم قاعدتا بایستی به اصرار گوگل بوده و از طرفی هواوی هم خواسته که نشان دهد بلد است چنین پنلی بسازد اما خودش نمی‌خواهد! (بررسی هواوی نکسوس 6P)

در این قسمت به شخصه عملکرد هواوی را می‌پسندم و وضوح QHD را بیشتر از همه یک عنصر تبلیغاتی می‌دانم که سبب بالا رفتن هزینه ساخت و همچنین مصرف باتری می‌شود و چشمان معصوم کاربران در آن‌ها تفاوتی پیدا نمی‌کند (ضمن اینکه هستند سازندگانی که برای خودنمایی بیشتر، به سراغ وضوح 4K هم رفته‌اند!).

البته هواوی برخلاف میت S که از پنل AMOLED در ساخت نمایشگر استفاده کرده بود، دوباره به سراغ همان LCD آمده که عنوان نئو را هم در پشت سرش گذاشته، چیزی که بیشتر یک اِفِه تبلیغاتی است تا تفاوتی عمیق در کیفیت پخش نمایشگر! (البته این فناوری موجب می‌شود تا رنگ مشکی تا حدی عمیق‌تر به نمایش در بیاید) اگر هم بخواهیم آن را با مدلی چون میت اس مقایسه کنیم، شاید رنگ و کیفیت در نسخه S بیشتر مجذوب‌تان کند اما با توجه به اینکه اندازه مانیتور در اینجا بزرگ‌تر شده و تعداد ساب پیکسل‌ها در فناوری AMOLE کم‌تر است، هواوی احتمالا از این ترسیده که مبادا پیکسل‌ها با چشم غیر مسلح هم دیده شود و پایه‌های اعتقادش بر استفاده از وضوح فول اچ‌دی تِرَک بردارد!

خوانایی نمایشگر در زیر نور آفتاب هم در حد مطلوبی قرار دارد و خوشبختانه انعکاس نور از چهره دستگاه به حدی نیست که شما را آزار داده و نتوانید صفحه نمایشگر با به خوبی ببینید. اما باید اذعان کرد که در حد برترین‌ها هم نیست.

برای آنکه کیفیت نمایشگر را بتوانیم بهتر مشاهده کنیم، تصمیم گرفتم تا از یک رقیب هم قد و قواره میت 8 و هم‌وطن استفاده کنم که اتفاقا وضوح تصویر مشابهی هم داشت ولی از پنل AMOLED استفاده کرده بود. به همین خاطر قرعه به نام اوپو R7 پلاس خورد که مدت‌هاست تلاش می‌کند تا وارد بازار ایران هم بشود اما هنوز موفق نشده است! تصاویر زیر، چهره خندان این دو را در کنار یکدیگر نشان می‌دهد (محصول سمت راست، میتِ قهرمان است!).

huawei mate 8 8 huawei mate 8 11 huawei mate 8 10 huawei mate 8 9

8 در اینجا همان 8 است!

بالاخره به بخشی رسیدیم که این عدد 8 معنا پیدا می‌کند (معلوم نیست ما چه گیری دادیم به این 8!). جایی که هواوی با استفاده از چیپست‌های ساخت خودش، موفق شده تا یکی از بهترین سخت‌افزارهای دنیا را بر روی این گوشی غول پیکر عرضه کند تا واژه غول به‌درستی معنا یابد.

میت 8 در دو نسخه 32 و 64 گیگابایتی عرضه می‌شود که مدل اول 3 و نسخه دوم 4 گیگابایت رم دارد و ما برای آنکه از توان بهتری بهره بگیریم، از محصول 64 گیگابایتی استفاده کردیم. در بطن این دستگاه، چیپست «های سیلیکون 950» می‌تپد که دارای 4 هسته با معماری A72 و حداکثر فرکانس 2.3 گیگاهرتز برای کارهای سنگین و 4 هسته با معماری A53 و حداکثر فرکانس 1.8 گیگاهرتز برای کارهای سبک‌تر است. واحد گرافیکی Mali T880 هم در کنار این مجموعه سخت‌افزاری قرار گرفته تا برای تمام رقبای بازار خط و نشان بکشد.

در بخش آزمایشگاه، ابتدا از برنامه بنچمارک پی بهره گرفتم، اپلیکیشنی که توانایی هسته را در محاسبه عدد پی می‌سنجد و قاعدتا هرچقدر این عدد کم‌تر باشد، نشان از سرعت بالاتر هسته خواهد داشت. با فشردن کلید تست و دیدن نتیجه، تا چند لحظه مبهوت شدم! کسب عدد ۴۲ میلی‌ثانیه نتیجه‌ای بود که تا به حال هیچ مدلی حتی به آن نزدیک هم نشده بود؛ به‌راستی که میت8 قدرتمند است.

huawei mate 8 12

در آزمون بعدی از آخرین نسخه برنامه انتوتو استفاده کردم که در اینجا بخش‌های مختلف دستگاه همچون پردازنده، واحد گرافکی و رم مورد تست قرار گرفته و در پایان امتیازی به آن اعطا می‌شود و می‌توان آن را به صورت آنلاین با نتایج سایر گوشی‌ها به مقایسه گذاشت. پس از پایان این آزمون، میت 8 باز هم قدرت‌نمایی کرد و در جایگاه دوم بین تمام محصولات مورد آزمون ایستاد، حتما از خودتان می‌پرسید کدام گوشی توانسته از نظر نتیجه بالاتر از قهرمان ما بایستد و به همین خاطر بایستی عرض کنم که مدل قوی‌تر باز هم یک میت 8 بود که ظاهرا توسط کاربر دیگری تست شده بود و در واقع این گوشی باز هم قوی‌ترین شناخته شد.

huawei mate 8 13 huawei mate 8 14

بخش بعدی را به به اپلیکیشن Vellamo اختصاص دادیم که در ۳ بخش گوناگون که هر کدام نیز ترکیبی از آزمون‌های مختلف هستند، دستگاه را بررسی کرده و امتیازی را اعطا می‌کند و خوشبختانه مانند انتوتو، آن را با نتایج سایر گوشی‌ها نیز مقایسه می‌کند. امتیاز کسب شده و جایگاه اول برای میت 8، به‌خوبی نشان داد که هواوی یک آس را تحویل بازار داده است!

huawei mate 8 15 huawei mate 8 17 huawei mate 8 16

شاید دیگر لازم نباشد که این نکته را بیان کنیم که این گوشی قادر است تا تمام بازی‌ها و برنامه‌های روز را با قدرت تمام و به روانی اجرا کند. خوشبختامه علی‌رغم تمام فلزی بودن، در هنگام بازی کردن گوشی داغ نکرده و به همان گرمای لطیف قناعت می‌کند!

huawei mate 8 24

8 و 16 مگاپیکسل!

یکی از بخش‌های مهمی که این روزها سازندگان تمرکز زیادی بر روی آن کرده‌اند، دوربین است؛ چرا که در بسیاری از قسمت‌ها همچون نمایشگر، سخت‌افزار و حتی طراحی، بسیاری به تکامل رسیده و حتی از سطح نیاز کاربران نیز فراتر رفته‌اند ولی قسمتی چون دوربین، همیشه جای رشد داشته و به‌دلیل علاقه وافر خریداران به چنین قسمت کاربردی، کمپانی‌ها نیز به‌خوبی می‌دانند با توسعه آن، یک برگ برنده را در جیب‌شان خواهند داشت.

huawei mate 8 2

هواوی برای دوربین اصلی از یک لنز 16 مگاپیکسلی با f/2.0 بهره گرفته که در نگاه اول، شاید تا حدی معمولی هم به نظر برسد. البته لرزش‌گیر اپتیکال به همراه دو فلش LED از دیگر نکات این دوربین بوده که لنز آن IMX298 ساخت شرکت سونی است. از نظر رابط کاربری هم بایستی به هواوی نمره قبولی داد، به‌خصوص زمانی که شما وارد بخش حرفه‌ای می‌شوید، امکانات بسیار زیادی در اختیارتان قرار دارد تا تصویری به دلخواه خودتان ثبت کنید.

با آنکه میزان گشودگی دیافراگم در میت 8 آن‌چنان بالا نیست اما در محیط‌های تاریک، کیفیت عکس‌های به‌دست آمده مطلوب بوده و حتی از رقبایی که ادعاهایشان گوش فلک را کرده است نیز کیفیت بالاتری دارد.

در ادامه، تصاویری که با دوربین گوشی ثبت کرده‌ایم را مشاهده می‌کنید.

huawei mate 8 27 huawei mate 8 25 huawei mate 8 29 huawei mate 8 26 huawei mate 8 30

در بخش سلفی، شما با یک دوربین 8 مگاپیکسلی طرف هستید که چیز خاص و جادویی در خودش ندارد! در اینجا نه خبری از فلاش است و نه لنز اضافه و تنها یک دوربین با f/2.4 در اختیارتان قرار دارد که شاید نسبت به بسیاری از رقبا عقب‌تر به‌نظر برسد. اما در عمل وقتی تصمیم به گرفتن عکس می‌گیرید، متوجه می‌شوید کیفیت تصاویر حتی در نور نسبتا کم، بهتر از آن چیزی‌ست که تصور می‌کردید. به خاطر قابلیت Beauty پوست شما شفاف می‌افتد و قبل از گرفتن عکس، شما ۳ ثانیه فرصت دارید تا ژست مورد علاقه‌تان را بگیرید و یک کادر نیز نشان داده می‌شود تا با نگاه در آن، هم خودتان را ببینید و هم نگاه‌تان به سمت لنز گوشی معطوف شود.

huawei mate 8 28

یکی از ایراداتی که می‌توان آن را بر هواوی وارد دانست، در بخش فیلم‌برداری است. البته نه به دلیل کیفیت پایین یا ضعف در بخش سخت‌افزاری؛ بلکه به علت مقاومت در استفاده از وضوح 4K که این روزها حتی اپل مغرور نیز راضی به استفاده از آن شده است. در واقع میت 8 از نظر سخت‌افزاری، به راحتی آب خوردن قادر به گرفتن فیلم در این کیفیت است اما سازنده آن‌را امری عبث قلمداد کرده و به سمتش نمی‌رود. واقعیت اینجاست که این وضوح برخلاف رزولوشن بالاتر نمایشگر، چندان هم بیهوده نیست، چرا که کاربر تنها بر روی گوشی به تماشای کلیپ ضبط شده نمی‌پردازد و با توجه به فراگیر شدن تلویزیون‌های 4K در محصولات جدید کمپانی‌ها، احتمال زیادی دارد تا بخواهد آن را بر روی نمایشگر خانگی‌اش تماشا کند؛ پس چه بهتر می‌شد که این قابلیت بر روی گوشی قرار می‌گرفت تا وضوح مدنظر، به انتخاب کاربر انجام پذیرد.

huawei mate 8 19

در کلیپ یک دقیقه‌ای که ما به صورت فول اچ‌دی گرفتیم، حجم ویدئو بالای 170 مگابایت شد که نشان از ضبط با جزئیات بالا داشت. گوشی می‌تواند با سرعت 60 فریم بر ثانیه در این وضوح فیلم بگیرد و اگر بخواهید به سراغ اسلوموشن بروید، باستی از رزولوشن اچ‌دی و سرعت ۱۲۰ فریم بر ثانیه استفاده کنید. ای‌کاش هواوی در این بخش کمی دست و دلبازی به خرج می‌داد و حالا که بیخیال 4K شده، حداقل از سرعت ۲۴۰ فریم بر ثانیه استفاده می‌کرد تا ویدئوهای خاطره انگیزتری را بتوان ثبت کرد، اما حیف که خساست به‌خرج داده، حیف!

6 و 8 ببین!

در بخش مالتی مدیا، هواوی به لطف نمایشگر بزرگ و با کیفیت خودش، کاربر را تا حد زیادی راضی نگاه می‌دارد، ضمن آنکه پلیر هم کیفیت قابل قبولی دارد و اگر هم شما از آن خوشتان نیامد، به‌راحتی آب خوردن می‌توانید عوضش کنید. اما در قسمتی چون اسپیکر، این غول فلزی ظاهرا توجه چندان زیادی نداشته و حتی از میت 7 هم مقداری عقب‌تر است! از دو محفظه اسپیکر که در پایین تعبیه شده، تنها بخش چپی کار می‌کند که صدایش هم چنان بلند نیست و به همین خاطر احتمال دارد در صورتی‌که عادت ندارید تا صدای گوشی‌تان را در حد بالایی بگذارید، تماس‌هایتان را گاهی اوقات از دست بدهید (من که خیلی از دست دادم!). البته اوضاع در هدفون باز بهتر است و حداقل می‌توانید در آن‌ها به خوبی آهنگ‌های شش و هشت گوش دهید!

huawei mate 8 18

8 می‌خواهد متفاوت باشد!

در بخش رابط کاربری، همیشه انگ تقلید به اپل از سوی سایرین زده شده است (که تا حدی هم درست است!)، اما روند حرکت برخی از کمپانی‌های دیگر، نشان می‌دهد که شاید قسمتی از حرکت هواوی درست هم بوده باشد. به طور مثال حذف بخش اپلیکیشن‌ها و استفاده از آن‌ها در صفحه اصلی، چیزی است که امروزه بسیاری از کمپانی‌های دیگر هم روی به آن آورده‌اند و حتی ال‌جی در گوشی G5 مشهورش نیز از این متد استفاده کرده است.

هواوی تلاش زیادی کرده تا در این اینترفیس که نسخه چهارم آن است، تا حد امکان سادگی را در کنار امنیت و کارایی عرضه کند، امری که به نظر من آن چنان هم موفق نبوده! به طور مثال در هر بخش و برنامه‌ای که باز می‌کنید، از کاربر ابتدا سوال پرسیده می‌شود که دسترسی‌های لازم داده شود یا خیر و بدتر از آن اگر شما گوشی را ریست فکتوری کرده و به عنوان مثال به دوست‌تان یا شخص دیگری بدهید، در ابتدای ورود، نیاز به تایید اکانت قبلی خواهید داشت که همین امر شاید جلوی دزدی یا سو استفاده را بگیرد اما از طرفی، دردسرساز نیز است و در این موارد بایستی اکانت‌ها به صورت دستی پاک شوند.

حالت‌هایی که در اصطلاح جسچر (Gesture) نامیده می‌شوند، آن چنان کاربردی و به قولی هلو بپر در گلو نیست! حتی گوشی نه چندان مشهوری چون اوپو، در این بخش بهتر از هواوی عمل کرده است. البته این‌ها را نگفتیم که از عملکرد این بخش میت 8 بخواهید نا امید شوید، بلکه این گوشی در این زمینه بسیار هم پیشرفته است اما سازنده به نوعی در حال افتادن از آن طرف بوم بوده و بایستی توجه داشته باشد که سلیقه همه کاربران را در نظر گرفته و سادگی در کار کردن را فدای موارد دیگری که بیشتر خودش می‌پسندد، نکند!

huawei mate 8 20

حال کمی از خوبی‌های EMUI 4.0 بگوییم؛ مثلا حرکات بسیار جالبی را می‌توان در اینترفیس پیاده سازی نمود. به عنوان مثال شما اگر حرف C را با استخوان انگشت خودتان بکشید، به سرعت وارد دوربین می‌شود، اگر M را بنویسید به موسیقی می‌رود و با نوشتن W آب و هوا را نمایش می‌دهد. جالب اینجاست که این گزینه قابلیت شخصی سازی خوبی هم دارد و بسیار سریع و دقیق است. نکته بسیار مهم در این بین، استفاده کاربر از استخوان اتصال بند انگشت است و من هرچه‌قدر تلاش کردم؛ با خود انگشتم موفق به کشیدن این Gesture نشدم که این حساسیت فوق‌العاده باعث می‌شود تا در هنگام لمس، شما هیچ خطایی را مرتکب نشوید. از سوی دیگر، هوای یک قابلیت فوق‌العاده دیگر به نام کراپ کردن تحت هر شرایطی را به گوشی افزوده که دقت آن من را بسیار متعجب کرد. کافی است در هر برنامه، بازی، فیلم، موسیقی، وب و خلاصه هر جایی که هستید با پشت انگشت خود یک کادر بسته، مانند مربع بکشید. تصویر در همان جا استاپ شده و یک کراپ از اسکرین شات به شما تحویل داده می‌شود که می‌توانید ادیت‌های مختلفی را بر رویش اعمال کنید.

این گوشی با اندروید نسخه 6 هم عرضه شده تا دیگر خیال‌تان راحت باشد که همه چیز آپدیت است،‌ اگرچه در زمان استفاده از گوشی، حداقل ۳ بار، به‌روزرسانی‌های جدید با حجم‌های مختلف و اغلب بالا نیز برای دستگاه ارایه شد و من هم مطیعانه دانلود و آپدیت کردم!

بیشتر از بیست و 8 ساعت حرف بزن!

باتری بخشی است که همیشه گوشی‌های سری میت، حرف‌های زیادی در آن داشتند و حال به کمک پردازنده پیشرفته‌تر و قابلیت‌های نرم‌افزاری بهتر، می‌توان بر روی توانایی آن حساب بیشتری را نیز باز کرد. البته در اینجا شاهد یک کاهش 100 میلی‌آمپری نسبت به میت 7 هستیم، رقمی که آن چنان زیاد نیست تا بخواهیم نگران شویم.

در عمل هم میت 8 نشان می‌دهد یک غول پر توان فلزی است، به نحوی که شما اگر یک کاربر نسبتا پر مصرف هم باشید، تا نزدیک به ۲ روز هم می‌توانید بر روی توان گوشی خودتان حساب باز کنید. در تست‌های انجام شده بر روی دستگاه، این گوشی قادر است تا بیش از ۲۸ ساعت مکالمه را تاب بیاورد، ۱۷ ساعت وب‌گردی کند و بالای ۱۲ ساعت ویدئو نشان دهد که البته این بخش آخر، به اندازه دو قسمت اول عالی نیست.

huawei mate 8 1

اما شارژ شدن هم یکی از بخش‌های مهم است که وقتی شما یک باتری غول پیکر 4000 میلی‌آمپری دارید، به طور حتم بایستی نگرانش باشید. در سیستم شارژ شریع این مدل، در مدت زمان حدود ۱ ساعت، ۷۰ درصد باتری شارژ می‌شود که رقم قابل قبولی است،‌البته برای فول شدن، تقریبا ۲ ساعت و نیم زمان نیاز دارید و همه این‌ها بایستی با شارژر خود گوشی انجام پذیرد. البته در هنگام شارژ شدن، میت 8 کمی کلافه می‌شود و این مورد را می‌توان از گرم شدن آن فهمید!

این 8 دیگر چه دارد؟

میت 8 طبق سنتی که جدیدا هواوی به آن در پرچم‌دارانش عمل می‌کند، در دو نسخه عرضه می‌شود، یکی با رم ۳ گیگابایت و حافظه داخلی ۳۲ گیگابایتی و دیگری با رم ۴ و حافظه ۶۴ گیگابایتی که به طور قطع مورد دوم مطلوب‌تر به نظر می‌رسد. قهرمان هواوی به آخرین امکانات ارتباطی هم مجهز شده و تقریبا هیچ باندی نیست که در آن نتواند کار کند! ضمن اینکه از بلوتوث نسخه 4.1 بهره می‌گیرد که یکی از جدیدترین‌ها در این حوزه به حساب می‌آید. سنسور اثر انگشت را بایستی یکی دیگر از توانایی‌های میت 8 دانست، جایی که حساسیت و توانایی بسیار خوبی داشته و در کسری از ثانیه شما را وارد گوشی‌تان می‌کند. میت 8 در ۴ رنگ مختلف وارد بازار می‌شود که نقره‌ای، گرافیتی، طلایی و قهوه‌ای است.

huawei mate 8 6

با 8 خداحافظی کن!

به پایان می‌رسد دفتر اما حکایت از میت 8 همچنان باقی‌ست! این گوشی را بایستی برترین تولیدی هواوی تا به امروز دانست که در بعضی از بخش‌ها همچون سخت‌افزار، فوق‌العاده عمل می‌کند. البته برخلاف تفکری که بسیاری در مورد ارزان بودن محصولات هواوی دارند، میت 8 را بایستی تافته جدا بافته به حساب آورد، چرا که برای داشتن نسخه 32 گیگابایتی در حدود 1.600.000 و برای مدل 64 گیگابایتی تا 2 میلیون تومان بایستی هزینه کنید، اما اگر این گوشی را خریدید، بدانید که یک آس را در دستان‌تان خواهید داشت!

huawei mate 8 21

چرا هواوی میت 8 را دوست داشتم؟

طراحی و جنس بدنه عالی که شما را به وجد می‌آورد!
نمایشگر با کیفیت و پهناور ۶ اینچی که شما را در خودش غرق می‌کند!
قدرت سخت‌افزاری بی‌نظیر که مبهوت آن می‌شوید!
سنسور اثر انگشت با حساسیت بالا که دوستش خواهید داشت!
دوربین عکاسی و فیلم‌برداری که کیفیتش را تحسین می‌کنید!
باتری باظرفیت که تا حد امکان شما را از شارژر دور نگاه می‌دارد!

چرا هواوی میت 8 را دوست نداشتم؟

سنگین و بزرگ است و برای همین در هر دستی به‌راحتی جای نمی‌گیرد!
به صورت 4K فیلم‌برداری نمی‌کند که برای یک پرچم‌دار دیگر زشت است!
هنگام شارژ شدن کمی ترش می‌کند!
قدرت اسپیکر آن جالب نیست!
رابط کاربری زیاد از حد بر روی مسائل امنیتی حساس بوده و تبدیل به کاسه داغ‌تر از آش شده است!
گران است آقا، گران است!

نوشته بررسی هواوی میت 8: آس باش! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

بررسی لپ‌تاپ ایسوس N552VW: مشک آن است که خود ببوید!

 

Asus-N552VW-(1)

ایسوس را می‌توان یکی از کمپانی‌های بی‌حاشیه بازار دانست، چرا که خیلی بی سروصدا محصولات خودش را راهی بازار کرده و همچون سایر کمپانی‌های مطرح، قابلیت‌های محصولش را در بوق و کرنا نمی‌کند و همیشه با محصولات با کیفیت خود سعی داشته تا دل خریداران را بدست آورد! بالاخره مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید! با این که ایسوس نگاهی به دنیای سخت‌افزار‌های کامپیوتری، اسمارت فون‌ها و تبلت‌ها داشته اما بدون شک در هیچکدام از آن‌ها همچون دنیای لپ‌تاپ‌ها قدرتمند ظاهر نشده است. لپ‌تاپ‌های ایسوس به چند دسته متفاوت تقسیم می‌شوند تا بتوانند نظر افراد با سلایق متفاوت را به خود جلب کنند. سری X با لپ‌تاپ‌های مقرون به‌صرفه به دنیا معرفی می‌شوند و سری G‌ را همه مخصوص گیم می‌دانند. در این بین، ایسوس گل سر سبد محصولاتش را همیشه در سری N می‌گنجاند و سعی می‌کند تا آخرین حرفش را با لپ‌تاپ‌های مالتی مدیای این رده بزند. به‌تازگی یکی از قدرتمندترین محصولات ایسوس از سری N وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان شده و ما نیز تصمیم گرفتیم تا یک بررسی کامل از این محصول داشته باشیم. اگر می‌خواهید بدانید که ایسوس N552VW چه چیزی در چنته دارد، با ما همراه باشید.

طراحی و کیفیت ساخت

کیفیت لپ‌تاپ‌های ایسوس زبان زد خاص و عام است و N552VW نیز از این قاعده مستثنی نیست. هنگامی که برای نخستین بار این مدل را از نزدیک لمس می‌کنید، حیرت‌زده خواهید شد! استفاده هوشمندانه از فلز و پلاستیک موجب شده تا علاوه بر حفظ کیفیت، از وزن کلی دستگاه نیز کاسته شود. برای یک لپ‌تاپ 15.6 اینچی وزنی در حدود 2.5 کیلوگرم ایده‌آل به‌ نظر می‌رسد؛ حال اگر بدانید که N552VW با چنین وزنی از بدنه تمام فلزی بهره می‌برد و تنها بخش‌ زیرینش پلاستیکی است، قطعا به احترام ایسوس بر می‌خیزید و کلاه‌تان را بر می‌دارید.

Asus N552VW (18)

پشت لپ‌تاپ (در واقع پشت نمایشگر) از فلز ساخته شده و در مرکز آن شاهد لوگوی ایسوس هستیم که هنگام روشن بودن دستگاه همچون نگینی زیبا می‌درخشد. این قسمت صاف و یک‌دست نیست و شاهد خطوطی دایره‌ای شکل در آن هستیم که در واقع مرکز آن‌ها همان لوگوی ایسوس است. البته این قسمت با تمام زیبایی‌اش مستعد جذب اثر انگشت است و همین امر موجب شده تا پس از چند بار باز و بسته کردن لپ‌تاپ، شاهد برجای ماندن چربی انگشتان‌تان بر روی آن باشید که مسلما از زیبایی دستگاه می‌کاهد.

Asus N552VW (13)

بیایید تا سری به نمای داخلی بزنیم. وقتی لپ‌تاپ را باز می‌کنید، با یک بدنه تمام فلزی رو به رو می‌شوید که رنگش با نمای پشتی متفاوت است. بر خلاف محصولات پیشین ایسوس، گوشه‌های این لپ‌تاپ بیش از حد گرد طراحی شده و ممکن است به مذاق برخی‌ خریداران خوش نیاید. درست در مرکز بدنه، کیبورد جای خوش کرده و در زیر آن نیز شاهد تاچ‌پد دستگاه هستیم. این بخش آنقدر‌ها هم ساده طراحی نشده و شاهد برخی نقاط ریز در آن هستیم که زیبایی دستگاه را دو چندان کرده‌اند. این طرح دایره‌ای شکل در دو سمت کیبورد و به مرکزیت دکمه‌های pgdn و F1 جلوه خاصی به دستگاه داده‌اند. در نگاه نخست گمان می‌کنید که همه این‌ها برای زیبایی دستگاه است اما با کمی دقت، متوجه می‌شوید که در میان همین نقاط اسپیکرهای دستگاه به طرز فوق‌العاده ماهرانه‌ای قرار گرفته‌اند که باز هم نشان از زیرکی ایسوس دارد.

Asus-N552VW-(6)

در زیر نمایشگر ایسوس N552VW باز هم لوگوی ایسوس به چشم می‌خورد و در بالای نمایشگر نیز میکروفون و وب‌کم لپ‌تاپ جای خوش کرده‌اند.

Asus N552VW (11)

حاشیه‌های اطراف نمایشگر نه آنقدر کم است که برایش دست بزنیم و نه آنقدر زیاد که بشود به آن خرده گرفت.

Asus N552VW (9)

برای گشودن لپ‌تاپ نیازی به بازکردن قفل و یا کار خاصی نیست و تنها با بلند کردن نمایشگر خیلی راحت می‌توانید از آن استفاده کنید.

البته ایسوس بر خلاف سایر لپ‌تاپ‌هایش دکمه پاور را خارج از دکمه‌های اصلی کیبورد قرار نداده و جایی برای آن در گوشه بالا و سمت راست کیبورد برگزیده تا او نیز گوشه گیر نباشد و به جمع دوستانه کلیدها بپیوندد.

به طور کلی از لحاظ طراحی این مدل با نسل قبلی خود یعنی N551 تفاوتی ندارد و اگر پیش‌‌تر این محصول را دیده‌اید، انتظار طراحی متفاوتی نداشته باشید.

کیبورد و تاچ‌پد

یکی از مزایای لپ‌تاپ‌های ایسوس برای ما ایرانی‌ها، کیبوردهای آن‌هاست که حروف پارسی را بر روی خود جای داده‌اند و نیازی نیست که برای این‌کار برچسب تهیه کنید. کیبورد دستگاه در دل بدنه قرار گرفته و همچون برخی محصولات بخشی جدا از بدنه اصلی نیست. کلیدها خیلی قرص و محکم در جای خود قرار گرفته‌اند و تایپ‌ با آن‌ها لذت بخش است. البته بدنه دستگاه کاملا تخت طراحی شده و بر خلاف سایر محصولات بازار دارای یک بخش بلندتر نسبت به کیبورد نیست و این موضوع شاید در دراز مدت موجب خستگی شما شود. اما به شخصه حتی پس از چندین ساعت تایپ نیز مشکلی با آن نداشتم.

Asus N552VW (8)

کلیدها کاملا تخت طراحی شده‌اند و خبری از کلید‌های با طرح لبخندی نیست. ایسوس همچون سایر محصولاتش از کلید‌های ویژه اعداد (اصطلاحا کلیدهای ماشین حسابی) در سمت راست کیبورد استفاده کرده تا لذت تایپ با محصولش را دوچندان کند. این کیبورد دارای نور پس زمینه نیز هست که به رنگ سفید بوده و در 3 حالت مختلف قابل تنظیم است.

Asus N552VW (15)

در زیر کیبورد، تاچ‌پد دستگاه قرار گرفته که در حد چند میلی‌متر پایین‌تر از بدنه اصلی است. این تاچ‌پد که دکمه‌هایش را در دل خود گنجانده مقاومت بسیار خوبی در برابر چربی انگشتان دارد و پس از ساعت‌ها کار با آن نیز شاهد برجای ماندن اثر انگشت خود نیستید. علاوه بر این‌ها به خوبی با دستورات حرکتی ویندوز 10 نیز هماهنگ شده و می‌توانید کارهای متفاوتی را با آن انجام دهید. به‌عنوان مثال با کشیدن دو انگشت خود از بالا به‌ پایین در صفحه اسکرول کنید و یا با نزدیک کردن دو انگشت خود به یکدیگر بر روی تصاویر زوم کنید.

Asus-N552VW-(16)

پورت‌ها و اتصالات

از آنجایی که مهم‌ترین مزیت لپ‌تاپ‌ها توانایی حمل و نقل آن‌هاست در نتیجه حداقل انتظارمان این است که با مجموعه کاملی از پورت‌ها مواجه باشیم تا هنگام جا به جایی آن، دست به دامان لوازم جانبی جهت تکمیل پورت‌ها نشویم. خوش‌بختانه این محصول مالتی مدیا ایسوس تمامی انتظارات ما را برآورده کرد. در سمت راست علاوه بر درایو نوری (که این روزها در برخی مدل‌ها حذف شده است!) شاهد دو پورت USB 3.0 و جک استاندارد هدفون نیز هستیم.

Asus N552VW (3) Asus N552VW (4) Asus N552VW (5)

در سمت چپ و در بالاترین قسمت محل اتصال کابل شارژر به چشم می‌خورد و در زیر آن به ترتیب دریچه‌ای برای خروج هوای گرم، mini-Display Port، پورت HDMI، یک پورت شبکه، یک پورت USB 3.0 و در نهایت پورت  USB Type-C قرار گرفته است. مسلما با دیدن چنین مجموعه کاملی، جای هیچ حرف و حدیثی باقی نمی‌ماند.

Asus N552VW (12)

بر روی لبه جلویی دستگاه درگاه کارت حافظه به چشم می‌خورد و در زیر تاچ‌پد نیز LEDهایی قرار گرفته‌اند که نشان دهنده وضعیت لپ‌تاپ هستند. دیگر نیازی هم به گفتن نیست که ایسوس N552VW از  WiFi با استاندارد 802.11b/g/n پشتیبانی می‌کند و دارای بلوتوث نیز هست.

نمایشگر

اگر از علاقه‌مندان به تماشای ویدیو با لپ‌تاپ هستید، بدانید که این محصول برای شما ساخته شده است. در N552VW شاهد یک نمایشگر 15.6 اینچی 4K هستیم که از نوع IPS LCD است و روشنایی و کیفیت فوق‌العاده‌ای دارد. در نگاه از زوایا به هیچ‌وجه شاهد افت کیفیت تصویر نخواهید بود و از هر زاویه‌ای که به آن بنگرید، همان چیزی را می‌بینید که در نگاه از رو به رو دیده بودید. رنگ‌ها بسیار گرم به نمایش در می‌آیند و توصیه می‌کنیم از والپیپرهایی با زمینه سفید برای آن بهره بگیرید چرا که یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این مدل، به نمایش در آوردن رنگ سفید به صورت درخشان است.

Asus N552VW (2)

بر روی صفحه یک روکش مات کشیده شده و بنابراین میزان رفلکس آن به حداقل رسیده و دیگر در محیط‌های باز آن سوی خیابان را در صفحه نخواهید دید.

یکی از نکات جالب در رابطه با این محصول، استفاده از سنسور تشخیص نور محیط است. بنابراین در صورتی که آن را در تنظیمات فعال کرده باشید، دستگاه به صورت خودکار میزان نور نمایشگر را با نور محیط تنظیم خواهد کرد.

سخت افزار

ایسوس برای N552VW به سراغ آخرین نسل پردازنده‌های اینتل و همچنین رم‌های DDR4 رفته است. پردازنده Core i7 6200HQ به عنوان قلب تپنده گل سرسبد لپ‌تاپ‌های ایسوس در نظر گرفته شده. این پردازنده از نسل ششم سری SkyLake است و هسته‌هایش بر روی 2.6 گیگاهرتز تنظیم شده‌اند، گرچه در صورت لزوم و با بهره‌گیری از قابلیت Turbo Boost تا 3.5 گیگاهرتز نیز افزایش فرکانس خواهند داشت. پردازش‌های گرافیکی دستگاه نیز بر عهده انویدیا Geforce GTX 960m گذاشته شده تا با 4 گیگابایت حافظه اختصاصی از نوع GDDR5 بتواند بازی‌های روز دنیا را به‌راحتی اجرا کند. در کنار این مجموعه سخت افزاری قدرتمند شاهد 12 گیگابایت رم از نوع DDR4 نیز هستیم که در نوع خود فوق‌العاده است.

Asus N552VW (2)

اگر بخواهید سرعت بالایی در انتقال اطلاعات و یا اجرای برنامه‌ها داشته باشید، می‌بایست از SSD استفاده‌ کنید و قید هاردهای با ظرفیت بالا را بزنید. اما خب یکی از مهم‌ترین مشکلات SSD‌‌ها به قیمتشان باز می‌گردد و معمولا کسی به سراغ SSD‌های با ظرفیت بالا نمی‌رود. پس اگر بخواهید هنگام کار با دستگاه سرعت بالایی را تجربه کنید و در کنار آن نیز بتوانید فایل‌های حجیم‌تان را ذخیره کنید، چاره چیست؟! ایسوس برای این مشکل شما ایده‌ای هوشمندانه داشته و لپ‌تاپ جدیدش را با یک حافظه هیبریدی روانه بازار کرده است. این حافظه از یک هارد دیسک 2 ترابایتی و 128 گیگابایت SSD تشکیل شده است. بنابراین شما می‌توانید برنامه‌های سیستمی و ویندوز خود را بر روی SSD بریزید و از سرعت آن لذت ببرید و در کنارش فایل‌های حجیم‌ خود را در هارد دیسک 2 ترابایتی بگنجانید.

برای آنکه عیار N552VW را بسنجیم از NovaBench و 3D Mark استفاده کردیم که اولی عملکرد پردازشی را بسنجد و دومی گرافیک را مورد ارزیابی قرار دهد. نتایج را در زیر مشاهده می‌کنید.

Asus N552VW (1) Asus N552VW (3)

پس از این آزمایشات سفت و سخت، تصمیم گرفتیم تا در یک حرکت منحصر به فرد سرعت بوت این مدل را بسنجیم. بدین منظور تمامی برنامه‌های لازم و ضروری برای کار با لپ‌تاپ نظیر IDM و مرورگر محبوب Chrome را بر روی آن نصب کردیم و با استفاده از نرم افزار BootRacer  سرعت بوت را اندازه گرفتیم که در زیر شاهد آن هستید.

Asus N552VW (1)

توانایی اجرای بازی‌ها

بسیاری از افراد لپ‌تاپ را با کنسول‌های بازی اشتباه می‌گیرند و با خرید هر مدل، انتظار دارند که تمامی بازی‌های روز را به راحتی به اجرا در آورد. برخلاف سایر لپ‌تاپ‌های امروزی، N552VW  قصه ما اتفاقا یکی از آن دسته مدل‌هایی است که با تکیه بر کارت گرافیکی قدرتمند خود، به هر گیمری چشمک می‌زند! ما نیز برای آنکه بدانیم این چشمک‌های پی در پی از سوی لپ‌تاپ ایسوس آیا به معنی رفاقت با گیمرهاست یا خیر، تصمیم گرفتیم تا چند بازی مطرح را بر روی آن به اجرا درآوریم. ابتدا به سراغ علاقه‌مندان به بازی‌های ورزشی و مخصوصا فوتبال رفتیم و Fifa 2016 را بر روی آن به‌اجرا در آوردیم. مطابق انتظارمان کوچک‌ترین مشکلی در اجرای این بازی به وجود نیامد و حتی پس از به پایان رساندن یک جام جهانی جذاب، دستگاه گرم هم نشد چه رسد به داغ کردن!

Asus-N552VW-(20)

سپس عنوان محبوبی همچون GTA V را بر روی آن نصب کردیم و پس از گذراندن هفت خان رستم توانستیم اجرایش کنیم. راستش را بخواهید هنگام بازی و سرقت و بزن بزن آنقدر لذت بردیم که ترجیح دادیم کنسول را بفروشیم و یک N552VW بخریم! البته پس از نیم ساعت بازی در مرکز کیبورد بالاخره زجر کشیدن و داغ شدن لپ‌تاپ را احساس خواهید کرد اما میزان گرمای آن اصلا آزار دهنده نیست. البته از همین جا یک خسته نباشید جانانه هم به سیستم خنک کننده دستگاه می‌گوییم که توانسته خیلی خوب گرما را از قطعات سخت افزاری دور کند و از لبه سمت چپ دستگاه به بیرون بفرستد. خسته نباشی دلاور، خداقوت پهلوان!

با این تفاسیر اگر قصد دارید با لپ‌تاپ خود بازی کنید، N552VW یکی از بهترین گزینه‌های روی میز است. البته هنگام بازی کردن نمایشگر 4K آن چندان خودنمایی نمی‌کند و برای تماشای نهایت قدرت این نمایشگر، بهتر است که به‌جای بازی کردن، فیلم‌های روز دنیا را با کیفیت بالا تهیه کنید و در این نمایشگر ببینید، آن وقت است که انگشت به دهان خواهید ماند.

سایر قابلیت‌ها

از لحاظ صدا هیچ عیبی به این مدل وارد نیست. N552VW با تکیه بر دو اسپیکر تحت لیسانس Bang & Olufsen و تقویت کننده صوتی ICEpower به‌راحتی می‌تواند کل خانه‌تان را به لزره بیندازد. پس وقتی که یک نمایشگر فوق‌العاده با دو اسپیکر قدرتمند در اختیارتان است، بروید و یک کاسه تخمه بیاورید و فیلم‌تان را ببینید تا رو‌حتان به پرواز درآید! با توجه به تست‌هایی که ما از باتری 4 سلولی  لیتیوم-یونی 3200 میلی‌آمپری این مدل گرفتیم، شما می‌توانید تا ۴ ساعت از دستگاه‌تان استفاده مفید داشته باشید و بیش از آن، این مدل همراه‌تان نخواهد بود. همراه با دستگاه علاوه بر دفترچه راهنما، یک کیف برای حمل لپ‌تاپ، DVD مربوط به درایورهای آن و یک ماوس بی‌سیم ساخت ایسوس نیز عرضه می‌شود که از کیفیت بالایی برخوردار بوده و استفاده از آن نیز لذت بخش است.

Asus N552VW (17)

کلام آخر

ایسوس N552VW یک لپ‌تاپ همه چیز تمام است! اگر از علاقه‌مندان به دنیای گیم هستید و یا علاقه زیادی به تماشای محتوای چندرسانه‌ای با لپ‌تاپ‌ها دارید، می‌توانید بر روی این فرزند خَلَف ایسوس حساب ویژه‌ای باز کنید. حتی این مدل با همه توانایی‌های خودش،‌ طراحی زیبا و چشم نوازی دارد و باتوجه به سایز 15.6 اینچی نمایشگر، وزن 2.5 کیلوگرمی آن می‌تواند حمل و نقلش را ساده‌تر کند؛ هرچند که به پای خیلی از مدل‌های سبک وزن نخواهد رسید! هم اکنون می‌توانید این مدل را با قیمتی در حدود ۴ میلیون تومان و با گارانتی معیار از بازار خریداری کنید.

Asus N552VW (19)

لبخند

  • بدنه با کیفیت فلزی
  • نمایشگر خیره‌کننده 4K
  • سخت افزار بسیار قدرتمند و به‌روز
  • استفاده از 2 ترابایت حافظه ذخیره سازی در کنار 128 گیگابایت SSD
  • مجهز به پورت USB Type-C
  • اسپیکرهای قدرتمند
  • مجهز به سنسور تشخیص نور محیط
  • در کل پرفکت!

اشک

  • بدنه مستعد جذب اثر انگشت

نوشته بررسی لپ‌تاپ ایسوس N552VW: مشک آن است که خود ببوید! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

بررسی هواوی نکسوس ۶P: شاید زمانی دیگر!

 

nexus 6p 19

همیشه طعم یک گوشی نکسوس با سایر محصولات اندرویدی متفاوت بوده، حال می‌خواهد سازنده آن سامسونگ باشید یا ال‌جی، اچ‌تی‌سی باشد یا موتورولا؛ فرقی نمی‌کند، نکسوس، نکسوس است! البته کمی صبر کنید، اگر این گوشی را کمپانی چینی هواوی ساخته باشد، چه؟ آیا باز همان طعم را می‌دهد؟ شاید برخی این بار کمی ابروها را در هم بکشند و به فکر فرو بروند تا چه جوابی بدهند،‌ اما اگر من بپرسید، می‌گویم این هم یک نکسوس است، حتی اگر هواوی آن را ساخته باشد. البته یک مقایسه بین این سازنده با کمپانی‌های قبلی نشان می‌دهد که حداقل از اچ‌تی‌سی در حال سقوط و موتورولایی که سرنخواستنش دعواست، هواوی برتری‌های بیشتری دارد، بخصوص آنکه این کمپانی ثابت کرده پتانسیل بسیار بالایی در فروش داشته و با ارایه محصولاتی چون میت S، می‌تواند حرف‌های زیادی نیز برای گفتن داشته باشد. حال قصد داریم در این مقاله، به بررسی تخصصی قدرتمندترین نکسوس تولید شده تا به امروز بنشینیم، هواوی نکسوس ۶P نام اسمارت‌فونی است که پشتیبانی گسترده کمپانی گوگل را در پشت سر خویش می‌بیند.

اصلا چرا نکسوس؟

شاید طعم اندروید خام برای بسیاری از کاربران آن چنان هم شیرین نباشد که بخواهیم نکسوس را برترین محصول روبات سبز بدانیم، اما این سری از کالاها، دارای ویژگی‌هایی هستند که آن‌ها را متمایز می‌کند.

البته اعتقاد دارم که سری نکسوس دچار مقداری سردرگمی شده است! در آن اوایل گوگل تلاش داشت تا همیشه سری نکسوس را با قیمت‌هایی مقرون به صرفه وارد بازار کند تا بدین طریق طیف جدیدی از مخاطبان را نیز جذب خود کند، حتی یک تبلت نیز به همراه گوشی‌ها معرفی می‌شد که بایستی سرآمد آن‌ها را نکسوس ۷ دانست که اتفاقا به موفقیت زیادی نیز دست یافت. اما در این دو سه سال اخیر، بحران هویت را می‌ توان در سری نکسوس دید! چه آنکه در یک حرکت عجیب، نکسوس ۶ با عنوان موتورولا، به همراه قیمتی زیاد و اندازه‌ای بزرگ معرفی شد و چه الان که در دو نسخه با سایزهای ۵.۷ و ۵ اینچی عرضه شده تا به ما ثابت شود که گوگل از اندازه ۶ اینچی پشیمان شده و گام در راه جدیدی گذاشته که البته، گزینه‌ای به نام مقرون به صرفه بودن در قیمت هم دیگر در آن جای چندانی ندارد. اگرچه باز نکسوس ۶P نسبت به برادر بزرگ‌تر خودش یعنی نکسوس ۶ بهای قابل قبول‌تری دارد (نام هواوی هم که به ساخت محصولات خوش قیمت معروف است، در این بین چندان بی‌تاثیر نیست) اما از ال‌جی نکسوس ۵X گران‌تر است.

nexus 6p 3

فلز با طعم هواوی

زمانی‌که گوشی میت S را بررسی کردم، متوجه شدم که هواوی در بخش طراحی دچار پیشرفت شگرفی شده است. دستگاهی نازک، مستحکم و در عین حال زیبا که فلزی خوش ساخت سرتاسر آن را پوشانده بود. حال این داستان برای نکسوس نیز تکرار شده که البته از طراحی متفاوتی برخوردار است، به شکلی که وقتی آن را در دست می‌گیرید و مشغول مکالمه می‌شوید، همه اطرافیان‌تان می‌فهمند شما یک گوشی خاص و نکسوس در دست دارید اما اگر خودتان به آن بنگرید، چنین امری را متوجه نخواهید شد! چرا که هرچقدر نکسوس ۶P از پشت زیبا و دلرباست، از جلو چنین خاصیتی را نشان نمی‌دهد و حاشیه‌های زیاد بالا و پایین نمایشگر، حتی می‌تواند در ذوق‌تان هم بزند که چرا انقدر هواوی در قد بلندی این محصول اصرار داشته و نسبت به رقبایی همچو گلکسی نوت ۵ که نمایشگری هم اندازه دارند، ۱.۷ میلی‌متر بلندتر است. البته وزن ۱۷۸ گرمی برای یک گوشی با بدنه تمام فلزی، چندان بالا نیست و آن را می‌توان قابل قبول دانست. در دو طرف نمایشگر، اسپیکرهای استریو خودنمایی می‌کند و کلید یک‌پارچه صدا در میانه سمت راست و پایین‌تر از دکمه پاور جای گرفته است. کلیدی که با سطح زِبر و متفاوتش، به خوبی قابل شناسایی است. سمت چپ محل ورود سیم‌کارت است و بایستی با پین آن را خارج کرده و سیم‌کارت نانوی خود را داخل آن بگذارید. هنگامی‌که ابتدا آن را مشاهده کردم، جای دو سیم را داشت اما محل دوم توسط یک نوار فلزی اشغال شده و به همین خاطر تنها از یک جایگاه می‌شد استفاده کرد! به نظر می‌رسد این گوشی بایستی در دو نسخه تک و دو سیم ارایه شود و نکته جالب اینجاست که در ورژن یک سیم کارته، همچنان دو اسلات وجود دارد اما جایگاه دوم قابل استفاده نیست!

nexus 6p 11 nexus 6p 8 nexus 6p 10

بالای گوشی درگاه استاندارد ۳.۵ میلی‌متری قرار دارد و در پایین، محل شارژ و اتصال به کامپیوتر تعبیه شده که یکی از بخش‌های بسیار متفاوت نکسوس ۶P‌ است چراکه از یو‌اس‌بی تایپ C بهره گرفته و در کم‌تر مدل امروزی می‌توانید آن را مشاهده کنید.

nexus 6p 5

با برگرداندن گوشی به پشت، لبخند به روی لبانتان ظاهر خواهد شد، به خصوص اگر رنگی چون سفید را انتخاب کرده باشید! در طی سالیانی که محصولات نکسوس تولید شده‌اند، بخش پشتی جذابیت بیشتری نسبت به جلو داشته و لوگوی نکسوس هم به قدری بزرگ و به صورت عمودی درج شده است که هیچ کس در نام گوشی شما شک نخواهد کرد! دوربین در یک نوار مشکلی به همراه فلاش دو گانه قرار گرفته و محل تعبیه آنتن دستگاه نیز در همین بخش است. البته برخی، این مدل از طراحی را به نوعی تقلید از گوشی‌های ZTE می‌دانند اما قرار نیست هر شباهتی را واقعا یک تقلید بدانیم.

nexus 6p 7

سنسور اثر انگشت نیز در این بخش تعبیه شده و از نظر حساسیت، عملکردی فوق‌العاده دارد. در واقع اگر با محصولی چون هواوی میت اس کار کرده باشید، ‌متوجه خواهید شد که هواوی تبحر خوبی در این بخش از خودش نشان داده است.

در پایین دستگاه هم نام هواوی با فونتی به مراتب ریزتر به چشم می‌خورد و این اولین و آخرین باری است که نام این شرکت چینی را بر روی بدنه دستگاه می‌بینید.

در کل طراحی نکسوس ۶P زیبا و دوست داشتنی است و اگر کمی حاشیه‌های اطراف نمایشگر کم‌تر می‌شد، دیزاین این محصول آمریکایی – چینی می‌توانست به اوج تکامل خودش برسد.

لبریز از پیکسل!

هواوی یکی از آن دست سازندگانی است که به وضوح تصویر بالاتر از فول اچ‌دی اعتقادی ندارد (ما هم نداریم!) اما برای نخستین بار در نکسوس ۶P از این رزولوشن استفاده کرده است (شاید هم مجبور شده استفاده کند!) و به همین خاطر نمایشگر ۵.۷ اینچی، دارای چگالی ۵۱۸ پیکسل در هر اینچ بوده که هیچ چشمی در دنیا قادر به مشاهده پیکسل‌های آن نیست! به دنبال فراگیر شدن تب استفاده از فناوری AMOLED در نمایشگرها، این بار نکسوس ۶P هم از این فناوری استفاده کرده و هواوی پس از میت اس، این تکنولوژی نمایشگر که بایستی سامسونگ را مدعی اصلی آن در عرصه اسمارت‌فون‌ها دانست، بر روی چهره نماینده گوگل کشیده است.

واقعیت اینجاست که کیفیت نمایشگر مسحور کننده نیست! روشنایی آن به طور کل در رتبه متوسط قرار گرفته و آن حسی که از نگاه بر چهره محصولی چون گلکسی نوت ۵ را پیدا می‌کنید، در اینجا نخواهید یافت. اما یکی از نکات جالب توجه برای نمایشگر گوشی، میزان حداقل روشنایی آن است که به قدری می‌توانید آن را به صورت دستی پایین بیاورید که چشمان شما احساس می‌کنند گوشی نیمه خاموش است! این حالت، زمانی به درد می‌خورد که در تاریکی مطلق قرار دارید (مثلا قبل از خواب) و از طرفی نمی‌خواهید که نور نمایشگر مزاحم دیگران شده و همچنین چشمان‌تان را بیازارد. در این بخش، واقعا نکسوس ۶P یک نمونه بی‌همتاست!

برای مقایسه نمایشگر این گوشی، دو محصول را انتخاب کردیم. ابتدا از ال‌جی V10، اسمارت‌فون جدید ال‌جی که از دو نمایشگر بهره می‌گیرد کمک گرفتیم و در گام دوم به سراغ برادر ناتنی این گوشی یعنی هواوی میت اس رفتیم تا ببینیم چه عملکردی را در کنار سوگلی گوگل از خود نشان می‌دهند (در دو تصویر نخست، نکسوس در سمت چپ و در دو تصویر بعدی، سمت راست قرار دارد).

nexus 6p 1 nexus 6p 2 nexus 6p 20 nexus 6p 21

آبی بر روی آتش!

با آنکه انتقادات نسبت به چیپست اسنپدرگون ۸۱۰ بالاست اما همچنان گوشی‌های زیادی هستند که از آن استفاده می‌کنند، انگار برای پرچم‌دار بودن، چاره‌ای جز استفاده از این محصول آتشین کوالکام نیست! این چیپست از ۴ هسته کورتکس A57 و ۴ هسته کورتکس A53 تشکیل شده و ۳ گیگابایت رم در کنار واحد گرافیکی قدرتمند Adreno 430 قلب تپنده و مغز متفکر دستگاه هستند.

مشکل داغ شدن در تمام محصولاتی که مجهز به اسنپدراگون ۸۱۰ بودند و با آن‌ها کار کرده بودم، مشهود بود. حال چه مانند اچ‌تی‌سی وان ام۹ که همچون کوره می‌شد و چه مانند سونی اکسپریا زد۵ که داغ شدنش در برخی مواقع رخ می‌داد. اما در نکسوس ۶P، برای نخستین بار دیدم که خبری از داغ شدن شدید حتی در هنگام بازی طولانی مدت نیست و ظاهرا هواوی راه علاجی برای این درد پیدا کرده است و با آنکه نکسوس ۶P یک گوشی تمام فلزی است، به خوبی از پس بهینه سازی دما برآمده است.

شاید از خود بپرسید که این امر چگونه امکان پذیر شده و شاید هواوی برای ریختن آب بر روی این آتش، از فرکانس هسته‌ها و کیفیت کاری آن‌ها کاسته باشد. بهترین راهکار برای فهمیدن این موضوع، استفاده از بنچمارک است تا با مقایسه امتیازات به‌دست آمده با محصولات مشابه، متوجه شویم که عملکرد واقعی دستگاه به چه صورت است.

در مرحله نخست به سراغ بنچمارک پی رفتیم که یک آزمون بسیار ساده و سریع است. به‌دست آوردن رقم ۶۹ میلی‌ثانیه، نشان از توانایی بسیار بالای هسته در محاسبه این عدد داشت.

nexus 6p 14

آزمون دوم مربوط به انتوتو بود و برای آنکه پرچم‌دارن قبلی را در نسخه ۴ به چالش کشیده بودم، از همان نسخه مشابه استفاده کردم و البته امتیاز به دست آمده تا حد زیادی ناامید کننده بود!

در امتحان گیک بنچ ۳، توانایی هسته‌ها به صورت تکی و چندتایی مورد امتحان قرار گرفته و امتیازی به عملکرد آن‌ها داده می‌شود. نمره به‌دست آمده نشان داد که نکسوس ۶P آتش دهان سوزی نیست. nexus 6p 17

اپلیکیشن Vellamo در جدیدترین نسخه خودش، سه تست مختلف از گوشی گرفته و به صورت آنلاین نتیجه آن را با سایر محصولات مقایسه می‌کنید که تصویر زیر، هر سه آزمون و جایگاه نکسوس ۶P را در مقایسه با سایر اسمارت‌فون‌ها نشان می‌دهد.

nexus 6p 30

آخرین آزمون نیز مربوط به بونسای و بررسی توانایی واحد گرافیکی بود که می‌توانید مقایسه توانایی آن با رقبا را در نمودار زیر مشاهده کنید.

nexus 6p 15

این دیگه چه عددیه؟

در بخش دوربین نکسوس ۶P به یک نمونه با وضوح عجیب و غریب ۱۲.۳ مگاپیکسلی مجهز شده است، عددی که شاید در نگاه اول کم به‌نظر برسد، به خصوص وقی که ببینید برخی از محصولات ساده و میان رده از دوربین‌های ۱۳ مگاپیکسلی بهره می‌گیرند. اما از آنجایی که مگاپیکسل همه چیز نیست و فاکتورهایی چه بسا مهم‌تر در کیفیت عکس گرفته شده دخیل هستند، پس باید بگوییم که نا امید نشوید.

اولین بارقه امید را بایستی در سنسور دوربین جستجو کرد، جایی که سنسور IMX377EQH5 کمپانی سونی برای دوربین‌های حرفه‌ای‌تر ساخته شده و به همین خاطر می‌توان بر روی توانایی آن حساب ویژه‌ای باز کرد. ضمن آنکه f/2.0 با آنکه بهترین عدد در بین گوشی‌های امروزی نیست اما در حد قابل قبولی قرار می‌گیرد. اندازه پیکسل‌ها در عکس شکار شده ۱.۵۵ میکرون است و همین امر شاید نشان دهد که چرا حداکثر وضوح عکاسی بر روی عدد ۱۲.۳ ایستاده است. این سایز برای پیکسل‌ها که از اکثر دوربین‌های امروزی بزرگ‌تر است، سبب خواهد شد تا نور بیشتر جذب هر پیکسل شده و به همین خاطر کیفیت کلی عکس بالاتر برود (به‌خصوص در محیط‌های کم نور). دو فلاش LED نیز کمک حال دوربین در شرایط تاریک هستند. در ادامه می‌توانید بخشی از شاهکار نکسوس ۶P‌ را در عکاسی مشاهده کنید.

nexus 6p 25 nexus 6p 24 nexus 6p 27

nexus 6p 26 nexus 6p 22

برای عکاسی سلفی شما می‌توانید تا از یک دوربین ۸ مگاپیکسلی با F/2.2 بهره بگیرید. کیفیت کلی این دوربین هم در حد مطلوبی قرار دارد و کاربر را در حالت کلی راضی نگاه خواهد داشت.

nexus 6p 23

اگر به فیلم‌برداری برسیم، حداکثر وضوح ۴K‌ در انتظارمان نشسته تا با این رزولوشن به درد نخور، فیلم بگیریم! حالا چرا از واژه به‌درد نخور صحبت کردیم؟ بدین خاطر که اولا اکثریت کاربران در خانه‌های خود تلویزیون ۴K ندارند و تازه، اگر هم داشته باشند، چشمان انسان تفاوتی بین فول اچ‌دی و ۴K در فاصله‌ای که برای دیدن تلویزیون مورد نیاز است، مشاهده نمی‌کند و از طرفی تکلیف نمایشگر هم روشن است! همین QHD نیز زیاد است، چه برسد به ۴K و خلاصه به جز آنکه شما یک کلیپ با حجم بالاتر ضبط کرده‌اید، هنری را انجام نداده‌اید! قابلیت فیلم‌برداری به صورت اسلوموشن و سرعت ۲۴۰ فریم بر ثانیه نیز فراهم شده تا در این بخش نکسوس نشان دهد که بالاخره رقیبی در گرفتن صحنه آهسته برای آی‌فون هم تولید شده است. در نمونه کلیپی که با وضوح فول اچ‌دی و به مدت یک دقیقه گرفتم، حجم کلیپ ۱۲۲ مگابایت شد، کیفیت کلی مناسب بوده و صدا هم به خوبی ضبط می‌شد اما فوکوس اتوماتیک گاهی اوقات کُند ذهن عمل کرده و من را مجبور می‌کرد تا از فوکوس لمسی کمک بگیرم.

nexus 6p 13

خام یعنی نپخته!

بسیاری از افراد تصور می‌کنند که وقتی بحث یک گوشی نکسوس با اندروید خام مطرح می‌شود، دستگاه پیش روی آن‌ها همچون طلای ناب، درخشان و با کیفیت است و سایر سازندگان تنها ناخالصی وارد این طلای ارزشمند می‌کنند، اما واقعیت این است که این چنین نیست! در واقع اندروید خام، همچون غذایی بدون نمک، ادویه و حتی نپخته است که سازندگان تلاش می‌کنند تا هر کدام بسته به ذائقه خود و کاربران‌شان، آن را به بهترین شکل بپزند و همین امر فلسفه وجودی رابط کاربری است، امری که از طرفی سبب می‌شود تا آپدیت‌های اندروید دیرتر برای کاربران آن‌ها آماده شده و حتی پس از مدتی، هیچ‌گاه طعم آن را تجربه نکنند. اما به شخصه، ترجیح می‌دهم که یک اندروید پخته و خوشمزه را تجربه کنم تا آنکه یک ورژن خام را در جلوی خودم داشته باشم.

nexus 6p 29

در اینجا هرچیزی در حالت پایه خود قرار داشته و زرق و برقی که در هنگام کار با تاچ ویز سامسونگ، سنس اچ‌تی‌سی و حتی رابط کاربری نسبتا ساده سونی دیدید، در اینجا نخواهد بود، حتی اگر اسم این نسخه مارشملو باشد!

اگر این سادگی اندروید خام نسبت به اینترفیس سازندگان مشهور تا حدی در ذوق‌تان زد، بهتر است از یک لانچر حرفه‌ای استفاده کنید. این شکلی هم شما سریع‌ترین آپدیت‌های روز را دریافت می‌کنید و هم از ظاهر ساده و تا حدی بی‌روح روبات سبز خلاص می‌شوید.

nexus 6p 28

پلیرم را عوض کن

برای بخش مالتی مدیا، به طور معمو سه بخش را در نظر می‌گیریم. اول نمایشگر که خوشبختانه سایز، وضوح تصویر و کیفیت آن در حد قابل قبولی داشته و کاربر را راضی نگاه می‌دارد. بخش دوم مربوط به صداست. هواوی از دو اسپیکر استریو در بالا و پایین نمایشگر استفاده کرده و نوع جای‌گذاری آن‌ها نیز به شکلی است که دست‌ها مانع خارج شدن صدا نمی‌شود. حجم صدا خیلی بالا نیست اما در حدی است که لبخند رضایت بر روی لبان‌تان بنشیند.

nexus 6p 12

ضمن آنکه می‌توانید از هدفون نیز در این بخش استفاده کنید و لبخند را تبدیل به خنده نمایید! اما در قسمت سوم که مربوط به پلیر دستگاه است، توصیه می‌کنم از همان ابتدا به دنبال یک اپلیکیشن دیگر بگردید. بالاخره بیخود نیست که سایر سازندگان (از نوع معتبر) همیشه برای این بخش پلیر مخصوص خودشان را در دل دستگاه می‌گنجانند چون از گوگل و اندروید در این بخش بخاری بلند نشده و خیلی خشک و خالی به پخش کلیپ می‌پردازند. البته عملکرد پلی موزیک باز بهتر است و می‌توانید نفسی به راحتی بکشید.

این همه آمپر برای چیست؟

اگر به مشخصات باتری و سازنده آن توجه کنیم، بارقه‌های امید در این بخش زنده می‌شود؛ چرا که حجم ۳۴۵۰ میلی‌آمپری در کنار نام هواوی که به طور معمول در بخش باتری عملکرد خوبی را از خود نشان داده (به‌خصوص گوشی‌های سری میت)، می‌تواند این قسمت را تبدیل به یکی از برگ‌های برنده نکسوس ۶P کند. اما زهی خیال باطل! کارکرد واقعی باتری با این تئوری‌های بالا هیچ هماهنگی ندارد و به طور معمول مجبور هستید تا هر شب به پریز برق پناه ببرید. البته نکته‌ای که در این بخش با آن روبه‌رو می‌شوید، استاندارد جدید تایپ C برای یواس‌بی است، نکته‌ای که شما را در استفاده از سایر شارژرها ناتوان کرده و مجبور هستید تا کابل خودتان را دائم جابجا کنید. نکته قابل توجه این است که در جعبه گوشی، برای شما دو کابل قرار داده شده است. یکی کابل بلند که هر دو طرف آن یواس‌بی نوع C قرار دارد و دیگری کابل کوتاه‌تر که یک طرف آن یواس‌بی معمولی بوده و در سوی دیگر یواس‌بی تایپ C حضور دارد و البته، این کابلِ کوتاه‌تر است که همیشه مورد نیاز شما خواهد بود و ای‌کاش سازنده کمی در این بخش دقت نظر بیشتری به خرج می‌داد و حداقل جای کابل کوتاه و بلند را عوض می‌کرد!

nexus 6p 6

حافظه بیشتر یعنی زندگی بهتر!

سری نکسوس از همان ابتدای ورود، عادت به استفاده از کارت حافظه نداشت و بسیاری بدین خاطر عصبانی می‌شدند. به خصوص زمانی که نکسوس ۴ ال‌جی با آن قیمت بسیار خوبش، با دو حافظه ۸ و ۱۶ گیگابایت عرضه شد و سبب گردید تا نسخه ۸ گیگابایت رسما یک محصول بی‌مصرف باشد! اما برای ۶P خوشبختانه گوگل و هواوی دست و دلبازتر شده و در سه ورژن ۳۲ و ۶۴ و ۱۲۸ گیگابایت، گوشی‌ها را عرضه می‌کنند. از نظر رنگ‌بندی، خاکستری، سفید و نقره‌ای در بازار موجود است و البته زمزمه‌هایی برای عرضه رنگ طلایی نیز به گوش می‌رسد.

نکسوس ۶P مانند بسیاری از گوشی‌های امروزی که دیگر رده‌پای آن‌ها کم کم به بازار ارزان قیمت‌ها نیز در حال باز شدن است، مجهز به سنسور اثر انگشت بوده که حساسیتی بسیار عالی دارد. محل قرارگیری و نوع دیزاین آن نیز بر زیبایی گوشی افزوده است. درباره امکانات ارتباطی هم باید بدانید که در بالاترین سطح خودش قرار دارد و تنها جای پورت مادون قرمز خالی به نظر می‌رسد.

nexus 6p 18

آیا واقعا خم می‌شود و می‌شکند؟

اگر خبرهای مربوط به دنیای فناوری را دنبال کرده باشید، برخی از کاربران ۳ ایراد اصلی به نکسوس ۶P‌ وارد کرده‌اند: ۱- بدنه خیلی سریع خم می‌شود ۲- شیشه دوربین می‌شکند ۳- کیفیت مکالمه با میکروفن خوب نیست

nexus 6p 3

در طول دو هفته‌ای که با گوشی کار کردم، مورد اول یعنی خم شدن را به هیچ عنوان احساس نکردم و در واقع استحکام دستگاه خیلی خوب و مناسب به نظر می‌رسید. البته جرات هم نکردم که بیش از حد به آن فشار بیاورم اما در چند باری که گوشی دچار حادثه شد، خمی بر ابرو نیاورد! این موضوع در ارتباط با موضوع شیشه دور دوربین هم صدق می‌کند، اگرچه بسیاری آن را نه به خاطر ضربه بلکه به علت تغییر دما می‌دانند. اما در ارتباط با گزینه سوم، تا حدی می‌توان بر آن صحه گذاشت. در واقع هنگامی‌که با گوشی مکالمه می‌کردم، در صورتی‌که کمی از دهانم فاصله گرفته و یا گوشی خم می‌شد، شخص گیرنده صدایم را نمی‌شنید و مجبور می‌شدم که آن را به دهانم نزدیک‌تر کنم،‌ مشکلی که با سایر گوشی‌هایم نداشتم.

آیا قوی‌ترین نکسوس، بهترین نکسوس است؟

واقعیت اینجاست که برخی تناقضات در ۶P دیده می‌شود. این گوشی را می‌توان زیباترین و قدرتمندترین محصول تولیدی گوگل دانست، اما شاید بهترین نکسوس در زمان عرضه خودش نباشد. از طرفی سازنده این محصول، هواوی است. شرکتی که به عرضه محصولات مقرون به صرفه مشهور بوده و می‌توان امید داشت تا قیمت این دستگاه پس از گذشت مدت زمانی نه چندان دراز، به حدی برسد که شما یک کالای لوکس را با بهای محصولی مقرون به صرفه در دستان‌تان بگیرید. آن زمان، بی‌تردید هنگامی است که شما می‌توانید با خود بگویید، من صاحب بهترین و زیباترین نکسوس دنیا هستم؛ جمله‌ای که شاید برای بیان آن هنوز کمی زود باشد.

nexus 6p 9

لبخند

طراحی شیک و فلزی
تجهیز به آخرین نسخه اندروید
سخت‌افزار قوی
سنسور اثر انگشت حساس
دوربین با کیفیت

اشک

باتری متوسط
نمایشگر آن چنان دلچسب نیست
مکالمه با گوشی گاهی اوقات آزار دهنده می‌شود

نوشته بررسی هواوی نکسوس ۶P: شاید زمانی دیگر! اولین بار در -آی‌تی‌رسان پدیدار شد.