تجربه شکست سرمایه‌گذار موفق سیلیکون‌ولی

حدود پنج سال قبل ولادیمیر تنف (Vladimir Tenev ) و بایجو بهات (Baiju Bhatt )‌ بنیانگذاران یک استارت‌آپ به نام رابین هود Robinhood دنبال سرمایه در سیلیکون‌ولی بودند. آنها مبلغ نسبتا کمی می‌خواستند چیزی حدود ۱۳ میلیون دلار که ارزش کسب و کارشان را به ۶۱ میلیون دلار می‌رساند.
 
تجربه شکست سرمایه‌گذار موفق سیلیکون‌ولی 
آن دو از همکلاسی‌های استنفورد هم بودند و کاری کردند که بسیاری از کارآفرینان برای دهه‌هاست انجام می‌دهند، سراغ شرکت سرمایه‌گذاری جسورانه کلینر پرکینز رفتند تا این سرمایه را برای آنها تامین کنند. شرکت کلینر پرکینز ابتدا به موضوع کار آنها علاقه نشان داد اما در نهایت حاضر به سرمایه‌گذاری در این استارت‌آپ نشد. در میانه سال ۲۰۱۵ زمانی که شرکت رابین هود به دنبال ۵۰ میلیون دلار سرمایه دیگر برای رسیدن به ارزش ۲۵۰ میلیون دلاری بود باز هم به سراغ کلینر آمد و آنها باز هم از سرمایه‌گذاری در این استارت‌آپ سرباز زدند. در سال ۲۰۱۷ وقتی شرکت رابین‌هود دیگر یونیکورن (ارزش بالای یک میلیارد دلار) شده بود و در ارزش ۳/ ۱ میلیارد دلاری به دنبال جذب سرمایه ۱۱۰ میلیون‌دلاری بود، خود استارت‌آپ رابین هود نام کلینر را از لیست سرمایه‌گذاران جسورانه مشارکت‌کننده در این راند سرمایه‌گذاری حذف کرد. در سال ۲۰۱۸ سرانجام دو شرکت به یک توافق برای سرمایه‌گذاری ۳۶۳ میلیون دلاری و رسیدن ارزش رابین هود به ۶/ ۵ میلیارد دلار دست یافتند. شرکت سرمایه‌گذاری کلینر به دلیل عدم سرمایه‌گذاری به موقع در مراحل اولیه در رابین‌هود بهای بسیار سنگینی را پرداخت. کلینر پرکینز از جمله سرمایه‌گذاران قدیمی و حتی از نسل وب ۲ است که حتی در اوایل دهه ۲۰۰۰ روی فیس‌بوک هم سرمایه‌گذاری کرد.
 
اما حالا و یک دهه بعد این شرکت سرمایه‌گذاری در مراحل ابتدایی روی هیچ استارت‌آپی را در کارنامه ندارد. این چیزی بود که شرکت نقطه ضعف خود می‌دانست و به همین دلیل تحت یک استراتژی جدید مری میکر (Marry Meeker)  از شرکای کلینر پرکینز یک صندوق جدید مستقل برای تمرکز روی استارت‌آپ‌های بالغ‌تر ایجاد کرد. سرمایه‌گذاری روی استارت‌آپ‌ها در مراحل بالاتر رشد باعث سود کمتر برای شرکت سرمایه‌گذار می‌شود اما در عین حال از سرمایه‌گذاری در مراحل اولیه رشد استارت‌آپ‌ها به مراتب امن‌تر است. با این حال تیم سرمایه‌گذاری خانم  Meeker  در شرکت پرکینز عملکرد به مراتب بهتری نسبت به کل مجموعه این شرکت تحت رهبری John Doerr از خود نشان دادند. تیم Meeker  سهام‌هایی را از برخی از موفق‌ترین شرکت‌های استارت‌آپی مانند Slack، DocuSign، اسپاتیفای و اوبر در اختیار گرفته بود. اما ماجرا به راحتی پیش نرفت.
 
دوران طلایی سرمایه‌گذاری در تکنولوژی
شرکت پرکینز در دوران طلایی خود در سال ۱۹۹۹ حدود ۸/ ۱۱ میلیون دلار در گوگل سرمایه‌گذاری کرده بود. این شرکت سابقه درخشانی در سرمایه‌گذاری در شرکت‌های مشهوری چون Genentech، سان میکروسیستمز، EA، نت‌اسکیپ و آمازون داشت. در واقع به ازای هر یک دلاری که این شرکت در میانه دهه ۹۰ سرمایه‌گذاری کرده بود ۳۲ دلار سود کرد و این عدد خوبی بود. تواناترین سرمایه‌گذار این شرکت برای دو دهه اگرچه اسمش روی سربرگ‌های این شرکت نبود، John Doerr بود. یک فروشنده سابق اینتل که در ۱۹۸۰ به شرکت Kleiner پیوسته بود و به تدریج به یک رهبر بالقوه در این شرکت تبدیل شد. او آنقدر قدرت گرفت که قادر بود کل مسیر شرکت پرکینز را از بخش اینترنت به بخش انرژی‌های تجدیدپذیر تغییر دهد. جایی که اعتقاد داشت موج مهم بعدی سرمایه‌گذاری خواهد بود. Doerr یک دموکرات نزدیک به ال‌گور (معاون رئیس‌جمهور اسبق آمریکا) بود. ال‌گور او را شریک خودش کرده بود. طی ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ شرکت حدود ۶۳۰ میلیون دلار روی ۵۶ شرکت با موضوع تکنولوژی پاک سرمایه‌گذاری کرده بود. چیزی که او سرمایه‌گذاری سبز می‌نامید.
 
هرچند این سرمایه‌گذاری‌ها دل سرمایه‌گذارانش را خوش می‌کرد اما از نظر اقتصادی نتیجه‌بخش نبود. بعضی از سرمایه‌گذاری‌ها مانند شرکت تولید‌کننده خودروی الکتریکی Fisker Automotive ورشکسته شدند. بعضی دیگر مانند Bloom Energy که روی پیل سوختی کار می‌کردند ورودشان به بورس ۱۶ سال به‌طول انجامید. نتیجه سرمایه‌گذاری‌های کلینر پرکینز به‌خصوص زمانی به فاجعه انجامید که مشخص شد رقبای این شرکت با سرمایه‌گذاری در اقتصاد دیجیتال چقدر رشد کرده‌اند. به‌عنوان مثال Accel Partners یکی از نخستین شرکت‌هایی بود که روی فیس‌بوک سرمایه‌گذاری کرد. یا Union Square  Venture جزو نخستین شرکت‌هایی بود که روی توییتر سرمایه‌گذاری انجام داد. یا شرکت Benchmark Capital با سرمایه‌گذاری ابتدایی روی eBay و اوبر به موفقیتی قابل توجه رسید. Doerr شرکت را به یک گروه سرمایه‌گذاری بدشانس تبدیل کرده بود که نمی‌توانست مجموعه را از مشکلات بیرون بکشد.
 
نام‌های مشهور ولی بدون اشتراک
شرکت علاقه شدیدی به دور هم جمع کردن نام‌های مشهوری داشت که تجربه‌ای در سرمایه‌گذاری نداشتند و به سختی آنهارا می‌شد دور یک موضوع جمع کرد. مثلا وزیر خارجه سابق آمریکا کالین پاول مشاور استراتژیک شرکت بود. ال‌گور معاون اسبق رئیس‌جمهور یک سرمایه‌گذار و شخصیت خوشنام، بیل جوی هم بنیانگذار سان‌میکروسیستمز و یک تکنولوژیست موفق که برای ۹ سال از شرکای شرکت بود. همچنین Vinod Khosla یکی دیگر از بنیانگذاران سان‌میکروسیستمز که بعدا در سال ۲۰۰۴ خودش شرکت سرمایه‌گذاری خوسلا ونچرز را تاسیس کرد که به شدت در این عرصه موفق شد. شرکت کلینر همچنین به‌عنوان شرکتی پر از سرمایه‌گذاران جوان و با اصل و نسب شناخته می‌شد که چند سال این افراد را جذب خود می‌کرد اما بدون اینکه جایگاه آنان در این شرکت تغییری کند آن را ترک می‌کردند. به‌عنوان مثال استیو اندرسون برای مدت چهارسال در این شرکت در اوایل سال ۲۰۰۰ حضورداشت اما بعدا آن را ترک کرد و بعد یکی از نخستین سرمایه‌گذاران اینستاگرام شد که شرکت را به مبلغ یک‌میلیارد دلار به فیس‌بوک فروختند.
 
یا Aileen Lee که مشهور است به ساختن استارت‌آپ‌های یک میلیارد دلاری که بعد از مدتی حضور در شرکت خودش کابوی ونچرز  (Cowboy Ventures ) را تاسیس کرد. یا Trae Vassallo یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران کلینر که همه با سرمایه‌گذاری موفقش روی Nest او را می‌شناختند، این شرکت را ترک کرد و شرکت خودش به نام Defy را راه‌اندازی کرد. در واقع دو مشکل بزرگ در آنجا وجود داشت؛ یکی اینکه کارآفرینان و مدیران استارت‌آپ‌ها نمی‌دانستند به چه کسی در شرکت کلینر پرکینز باید تکیه کنند و نکته دوم این بود که خود Doerr هم نمی‌دانست چه کسی بعد از بازنشستگی او می‌تواند شرکت را اداره کند. اما Doerr هنگامی که نیاز به یک استراتژی و یک شخصیت قوی مشابه خودش داشت هر دو را پیدا کرد و هم توانست سرمایه‌گذاری برای صندوق جدید در حوزه تکنولوژی پیدا کند. او مری میکر (Mary Meeker) یکی از دوستان سابقش در شرکت مورگان استنلی بود.
 
آمدند، سرمایه‌گذاری کردند، رفتند
خانم میکر در سیلیکون‌ولی بسیار شناخته‌شده بود با وجود اینکه تمام زندگی‌اش را به‌عنوان یک تحلیلگر اطلاعات در شهر نیویورک گذرانده بود.او که در شرکت مورگان استنلی کار می‌کرد به شرکت‌هایی چون نت‌اسکیپ، آمازون و گوگل (هر سه در پورتفو شرکت پرکینز قرار داشتند) در مرحله عرضه اولیه سهام کمک کرده بود. در سال ۲۰۱۲ وقتی Doerr’s به او پیشنهاد داد یک صندوق جدید در این شرکت را مدیریت کند، او قبول کرد و در همان زمان در یک مصاحبه گفت که تیم Kleiner برای مدت یک دهه به دنبال پیوستن او به این شرکت بوده و او با خودش فکر کرده اگر اکنون به این شرکت نپیوندد هیچ‌گاه نخواهد پیوست. تشخیص عمیق او در ترندهای تکنولوژی خوب بود، مثلا او روی شرکت‌هایی چون اسلک، LendingClub، DocuSign، اسنپ‌چت و فیس‌بوک سرمایه‌گذاری کرد اما نکته این بود که همه این شرکت‌ها در مراحل اولیه رشد توسط سایر سرمایه‌گذاران جسورانه سرمایه‌گذاری شده بودند.با این حال شرکت به سرعت سرمایه لازم را برای سرمایه‌گذاری در این صندوق پیدا کرد و عملکرد قابل‌قبولی در یافتن سرمایه در سرمایه‌گذاری این شرکت‌ها داشت.
 
شروع خوبی که باعث علاقه‌مندی سرمایه‌گذاران در پورتفوهای کلینر شد. سرمایه لازم برای سرمایه‌گذاری به سرعت تامین می‌شد اما اینها کافی نبود چون شرکت (به‌خاطر سرمایه‌گذاری دیرهنگام در این شرکت‌ها) فرصت‌های بزرگ‌تری را از دست می‌داد. خود شرکت کلینر همچنان به مسیر سرمایه‌گذاری قبلی خود ادامه می‌داد و همچنان به دنبال رفع مشکل سرمایه‌گذاری خود در مراحل اولیه بود. مامون حمید یک پاکستانی آمریکایی که در زمینه VC فعالیت داشت به شرکت پیوست. او به تدریج شروع به مداخله در بخش‌های مختلف شرکت و از جمله در صندوق‌ Meeker کرد. این چیزی بود که تیم Meeker آن را مداخله فرض می‌کرد. رابطه بین دو صندوق که توسط Meeker و حمید هدایت می‌شد کار را سخت کرده بود. شرکای صندوق‌ها سرمایه‌گذاری‌ها را برای یکدیگر فاش می‌کردند. شرکت سرمایه‌گذاران را وادار به همکاری با یکدیگر در زمینه معاملات کرد اما فرمول پاداش‌ها در این زمینه مشخص نبود.
 
روی اینکه چه کسی یک معامله را انجام داده بحث زیادی به‌وجود می‌آمد و اعضا شروع به پرسیدن این سوال کردند: چرا می‌خواهیم بخش بزرگی از پول را به‌دست افرادی بدهیم که هیچ کاری در شرکت نمی‌کنند؟ دو سمت اصلی شرکت اختلاف‌های عمیق‌تری پیدا می‌کردند؛ از مدل اداره شرکت گرفته تا حل مشکلات مدیریتی، استخدام افراد متبحر و ساختاربندی کمیته سرمایه‌گذاری. در میانه این دعواهای داخلی رتبه‌بندی جدید شرکت‌های سرمایه‌گذاری جسورانه در سال ۲۰۱۸ منتشر شد که برای شرکت کلینر یک شکست به‌شمار می‌آمد. از میان ۲۰ سرمایه‌گذار جسورانه برتر جهان که توسط CB Insights منتشر شده بود فقط نام Meeker در جایگاه هشتم به‌چشم می‌خورد. خانم میکر شرکت را ترک کرد و آن را به حمید و گروه کوچکی سپرد که می‌خواهند اعتبار یکی از مهم‌ترین سرمایه‌گذاران جسورانه را دوباره بازگردانند، کاری که ساده نیست.

بانوی ایرانی، تاثیرگذارترین زن ۲۰۱۹ سیلیکون ولی

«ندا طباطبایی» بانوی ایرانی‌تبار مقیم کانادا به‌پاس تلاش‌های فراوان در زمینه توسعه، پیاده‌سازی و رهبری استراتژی‌های نوآورانه در کسب‌وکار، موفق به دریافت عنوان تأثیرگذارترین زن سال 2019 شده است و یک ماه دیگر، جایزه خود را دریافت خواهد کرد.
 
بر اساس اعلام مجله کسب‌وکاری «سیلیکون ولی» (Silicon Valley Business Journal) که سالانه به تجلیل از 100 زن تأثیرگذار می‌پردازد، «ندا طباطبایی» نایب‌رئیس هوش تجاری تیم هاکی روی یخ «سن خوزه شارکز» در کانادا توانست برای نخستین بار به‌عنوان زن ایرانی‌تبار این جایزه را از آن خود کند.
طباطبایی که در دوران طفولیت، به همراه خانواده به کانادا سفر کرده است، موفق به کسب مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه تورنتو شد و سپس در همین رشته شروع به فعالیت کرد؛ او پس از طی مدارج پیشرفت، به سمت نایب‌رئیس هوش تجاری تیم هاکی روی یخ سن خوزه شارکز منصوب شد.
در آخرین دستاوردها، این بانوی ایرانی‌تبار، موفق به ایجاد یک سیستم قیمت‌گذاری پویا و پیشرفته در تیم فروش شارکز شده است که استفاده از این سیستم به شارکز این امکان را می‌دهد که خدمات بهتر و دقیق‌تری را ارائه دهند و با توجه به میزان عرضه و تقاضا، تجارب بیشتری را با طرفداران و بودجه متنوع آنان داشته باشند. در حقیقت تلاش‌های او درزمینهٔ توسعه، پیاده‌سازی و رهبری استراتژی‌های نوآورانه در کسب‌وکار کلی این تیم به بار نشسته است.
به‌این‌ترتیب تیم هاکی روی یخ سن خوزه شارکز موفق شده که طرفداران زیادی را به خریدن محصولاتش جلب کند و در این زمینه رکوردهای موجود را بشکند.
«جاناتان بچر»، رئیس سن خوزه شارکز ضمن ابراز خرسندی از این موضوع گفت: شرکت شارکز، پیشگام در صنعت ورزش و سرگرمی با مفاهیم نوآورانه‌ای که وضعیت موجود را به چالش می‌کشد، است که ندا طباطبایی از زمان پیوستن به آن، عمیقاً برای کمک به بهبود عملیات کسب‌وکار و برقراری ارتباط با طرفداران تلاش کرده است.
 
** دیگر خدمات ارزنده این بانوی ایرانی
بر اساس گزارش تارنمای باکس نیوز باکس، پشتیبانی و کمک به رشد و توسعه زنان در محل کار و در صنعت ورزش، چیزی است که طباطبایی با شور فراوان ادامه می‌دهد. بر همین اساس، او یک شبکه ورزش و سرگرمی زنان شارکز را از میان کارمندان زن این شرکت راه‌اندازی کرده است.
وی همچنین در تاریخ 28 مارس 2019، اولین «Women of Teal» و پنلی شامل زنان مدیر ارشد در سیلیکون ولی را در مرکز شارکز راه‌اندازی کرد که این امر فرصتی برای معرفی زنان برجسته شبکه فراهم کرد.
علاوه بر این طباطبایی هنوز به عضویت خود در سازمان‌های غیرانتفاعی و خیریه‌ای نظیر بنیاد شارکز و WiST (زنان حاضر در تکنولوژی ورزشی) ادامه خواهد داد و همانند چند سال گذشته در همایش‌های مختلف سخنرانی‌هایی خواهد کرد تا بر اهمیت تحلیل دیتای بازخورد تأکید کند.
قرار است، یک ماه دیگر (26 اردیبهشت‌ماه)، این جایزه طی مراسمی در هتل فرمونت در سن خوزه به وی اهدا شود.

جزییات پول‌هایی که عربستان در «سیلیکون ولی» سرمایه‌گذاری کرده است

عربستان سعودی در چند سال اخیر بخشی از ثروت نفتی خود را در سیلیکون ولی و در حوزه آی تی در آمریکا سرمایه‌گذاری کرده است.
 
حالا و پس از قتل جمال قاشقچی روزنامه‌نگار منتقد توسط نیروهای بن سلمان، فشار روی این کشور زیاد شده و ضمن تحریم احتمالی، ممکن است سرمایه‌گذاری‌های این کشور در خارج مورد تهدید قرار گیرد.
 
علاوه بر بخش‌هایی مانند هتلداری، فولاد، زیرساخت‌های حیاتی، پول‌های نقد عربستانی‌ها در کمپانی‌های آی تی سرمایه‌گذاری شده است و میلیاردها دلار (حدود 90 میلیارد دلار) یا به‌طور مستقیم از طریق صندوق مستقل دارایی‌ها و یا از طریق صندوق سافت بنک ژاپن توزیع و سرمایه‌گذاری شده است.
 
صندوق مستقل دارایی یا صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان موسوم به PIF است که از 2015 و به دستور بن سلمان سرمایه‌گذاری روی صنایع "تِک" و "های تِک" را در دستور کار خود قرار داده است.
 
بیش از 45 میلیارد دلار نیز از طریق واحد سرمایه‌گذاری کمپانی سافت بنک توزیع ثروت شده است.
 
به‌طور مستقل نیز صندوق PIF در سال 2016 بیش از 3.5 میلیارد دلار در تاکسی آنلاین اوبر سرمایه‌گذاری کرد و یاسر الرومایان را به‌عنوان عضو هیئت‌مدیره وارد اوبر کرد.
 
همچنین 5 درصد از سهام تسلاموتورز (به گفته ایلان ماسک) متعلق به عربستانی‌ها است.
 
ماه گذشته نیز PIF اعلام کرد بیش از 1 میلیارد دلار در کمپانی رقیب تسلا یعنی Lucid Motors سرمایه‌گذاری می‌کند.
 
استارتاپ Magic leap که در کار توسعه محصولات واقعیت افزوده است نیز اعلام کرد 500 میلیون دلار سرمایه‌گذاری را از عربستان به خود جذب کرده است.
 
منهای صنایع آی تی اخیراً اعلام شد عربستان بیش از 20 میلیارد دلار روی صندوق توسعه زیرساخت آمریکا سرمایه‌گذاری کرده است. این صندوق اغلب پروژه‌های زیرساختی در آمریکا را به ارزش 100 میلیارد دلار در اختیار دارد.
 
داشتن سهام در فولادسازی ArceloMittal و POSCO nv  در کنار گروه هتلداری  AccorInvest بخش دیگری از سرمایه‌گذاری مستقیم و غیرمستقیم عربستانی‌ها به شمار می‌آید.
 
از سوی دیگر گفته می‌شود بخش اعظمی از سرمایه 93 میلیارد دلاری صندوق سرمایه‌گذاری سافت بنک توسط عربستان تأمین‌شده است. دیتای منتشرشده از سوی موسسه Dealogic نشان می‌دهد دلارهای نفتی زیادی به استارتاپ‌های آی تی در سراسر جهان تزریق‌شده است.
 
سال گذشته در یک مورد از سوی عربستان 4.4 میلیارد دلار روی WeWork (استارتاپ فضای کاری در سراسر جهان) سرمایه‌گذاری شد.
 
سرمایه‌گذاری 2.25 میلیارد دلاری روی بخش بدون راننده جنرال موتورز / GM Cruise Holdings انجام‌شده است. سه کمپانی Slack، DoorDash و Improbable Worlds نیز دلارهای نقد نفتی از عربستان گرفته‌اند.
 
بیش از 25 درصد از سهام Arm Holdings  (صنایع نیمه‌هادی در انگلیس) متعلق به عربستان است که در سال 2016 این کمپانی توسط سافت بنک به ارزش 32 میلیارد دلار خریداری شد.
 
اما منهای سرمایه‌گذاری‌های انجام‌شده عمومی بخش بزرگی از سرمایه‌گذاری‌ها در بخش آی تی توسط افراد به‌طور خصوصی انجام‌شده است که بعضاً رسانه‌ای نیز نمی‌شود.
 
پرنس الولید بن طلال سهامدار بزرگ توئیتر و دارنده 2.3 درصد از سهام اسنپ چت ازجمله این افراد است که در آی تی سرمایه‌گذاری‌های سنگینی کرده است.
 
وی هلدینیگی به نام Kingdom Holding Company دارد که روی Lyft و موسیقی آنلاین فرانسوی Deezer بر اساس دیتای منتشره از سوی Refinitive سرمایه‌گذاری کرده است.
 

سیلیکون‌ولی علیه تبعیض جنسیتی

حضور کمرنگ زنان در صنایع بزرگی مانند تکنولوژی سال‌هاست که مورد بحث بوده است و گهگاهی رسانه‌ها به سراغ آن می‌روند. در این میان کارشناسان و فعالان حقوق زنان بارها و بارها غول‌های تکنولوژی را به اعمال تبعیض جنسیتی در روند استخدام و به‌کارگیری کارمندانشان محکوم کرده‌اند. از طرفی عده‌ای به موضوع عدم به‌کارگیری زنان در مشاغل مدیریتی در شرکت‌های بزرگ تکنولوژی اشاره می‌کنند که در سال‌های اخیر اهمیت بیشتری پیدا کرده است. حالا گویا این موضوع آنقدر جدی شده که هوش مصنوعی را هم درگیر خودش کرده است، تا جایی که شرکت آمازون مجبور شده است که یکی از پروژه‌های هوش مصنوعی خودش در این زمینه را متوقف کند. متخصصان تکنولوژی یادگیری ماشینی در شرکت آمازون به تازگی متوجه شده‌اند ابزار هوش مصنوعی که برای استخدام افراد در این شرکت به کار می‌رود، نسبت به زنان تبعیض جنسیتی قائل می‌شود.
 
به این ترتیب پنج کارشناس آشنا به این اختلال اعلام کرده‌اند که محققان از ۲۰۱۴ میلادی مشغول ساخت یک برنامه رایانشی برای بررسی رزومه‌های کارجویان بوده‌اند. هدف از ساخت چنین سیستمی، مکانیزه کردن جست‌وجو برای کشف استعدادهای جوان بود. با این همه اما در نهایت شرکت آمازون مجبور شد این پروژه را متوقف کند؛ چون این سیستم کارجویان مرد را به زنان ترجیح می‌داد. این ابزار آزمایشی استخدام که از سال ۲۰۱۵ به‌کار گرفته شد، با استفاده از هوش مصنوعی به رزومه کارجویان از پنج ستاره امتیاز می‌داد.
 
با بررسی‌های دقیق مشخص شد که دلیل اعمال تبعیض جنسیتی از طرف این ابزار هوش مصنوعی آن است که مدل‌های کامپیوتری آمازون آموزش دیده‌اند که کارجویان را براساس رزومه‌های الگویی بررسی کنند که در بازه زمانی ۱۰ ساله برای این شرکت فرستاده شده بود؛ رزومه‌هایی که بیشتر از سوی مردان ارائه شده بودند. در نتیجه سیستم هوش مصنوعی آمازون کارجویان مرد را ترجیح می‌داد. شرکت آمازون این ابزار را اصلاح کرد، اما هیچ ضمانتی وجود نداشت که این سیستم بدون تبعیض عمل کند. در نتیجه از سال گذشته میلادی این پروژه متوقف شد، هرچند فرآیند استخدام آمازون هیچ وقت به‌صورت کامل به این ابزار تکیه نمی‌کرد. جالب این است که با تمام اینها، شرکت آمازون هیچ اظهارنظری در این مورد نکرده است.
 
قانونی برای شرکت‌های کالیفرنیایی
بسیاری از شرکت‌های بزرگ تکنولوژی مانند اپل، شرکت مادر گوگل یعنی آلفابت و فیس‌بوک، احتمالا مجبور خواهند شد که زنان بیشتری را در هیات‌مدیره خودشان اضافه کنند. این اتفاق به دنبال تصویب قانونی جدید در کالیفرنیا رخ می‌دهد که بر اساس آن شرکت‌های بزرگ تا نیمه سال ۲۰۲۱ ملزم هستند که زنان بیشتری را به اعضای هیات‌مدیره خودشان اضافه کرده و در جلسات مهم شرکت میزبان آنها باشند.  «جری براون» فرماندار کالیفرنیا روز یکشنبه این مصوبه را که با عنوان SB ۸۲۶ شناخته می‌شود، امضا کرد تا به‌عنوان قانونی لازم‌الاجرا دربیاید. در یادداشتی غیرمعمول همراه امضایش، به جنبش #من‌هم (MeToo#) - جنبشی برای محکوم کردن تبعیض و آزار جنسی- اشاره کرده و گفته است: «اتفاقات سال‌های اخیر به خوبی نشان می‌دهد که هنوز بسیاری پیام این جنبش برای رفتار برابر با زنان را دریافت نکرده‌اند. مدت‌هاست افرادی که بیش از نیمی از جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند، در هیات مدیره شرکت‌های بزرگ حضور ندارند.»
 
این قانون جدید که «هانابث‌جکسون» یکی از سناتورهای ایالتی مجلس سنا از آن حمایت کرده است، همه شرکت‌های سهامی عام مستقر در کالیفرنیا را ملزم می‌کند که تا پایان سال ۲۰۱۹ دست‌کم یک زن در هیات مدیره‌شان داشته باشند. بر این اساس، تا پایان سال ۲۰۲۱ باید دو زن در هیات مدیره همه شرکت‌ها حضور داشته باشند و هیات مدیره‌هایی با ۶ عضو یا بیشتر باید دست‌کم سه عضو زن داشته باشند. شرکت‌های اپل، آلفابت و فیس‌بوک هر کدام دو عضو زن در هیات مدیره‌شان دارند، کاری که دو شرکت سازنده تراشه اینتل و انویدیا هم انجام داده‌اند. در میان بزرگ‌ترین شرکت‌های سیلیکون‌ولی، شرکت‌های سیسکو، اوراکل و نتفلیکس الزام به‌کارگیری سه عضو زن یا بیشتر تا سال ۲۰۲۱ را پیش روی خودشان دارند.
 
این قانون علاوه بر شرکت‌های بزرگ تکنولوژی، می‌تواند تاثیری گسترده‌تر داشته باشد. «آنالیزا بارت» یکی از اعضای بخش تحقیقاتی فرمانداری کالیفرنیا در این مورد می‌گوید: «از میان ۴۳۹شرکت مستقر در کالیفرنیا که در شاخص سهام Russell ۳۰۰۰ حضور دارند، تنها ۶۲ شرکت با قانون لازم‌الاجرا تا سال ۲۰۲۱ موافقت و از آن پیروی کرده‌اند. شرکت‌های دیگر باید ۶۴۸ زن را تا ماه جولای سال ۲۰۲۱ در هیات مدیره‌هایشان به‌کار بگیرند. علاوه بر این، ۶۶شرکت هم که در حال حاضر هیچ مدیر زنی در اختیار ندارند، باید از این قانون تبعیت کنند.» در مطالعه‌ای که سال گذشته در این زمینه انجام شد، بارت به این نتیجه رسید که زنان ۵/ ۱۵ درصد از پست‌های مدیریتی شرکت‌های مستقر در کالیفرنیا را به خودشان اختصاص داده‌اند؛ درحالی‌که این رقم برای شرکت‌های حاضر در شاخص Russell ۳۰۰۰ به ۲/ ۱۶ می‌رسد.
 
استقبال شرکت‌های کوچک
کارشناسان معتقدند که بزرگ‌ترین تاثیر این قانون بر شرکت‌های کوچک‌تر است که از جنجال‌های رسانه‌ای دور بوده و برای جلب نظر سرمایه‌گذاران تحت فشار هستند تا تنوع جنسیتی بیشتری را در میان کارمندانشان اعمال کنند. به این ترتیب انتظار می‌رود این قانون در میان شرکت‌های کوچک و نه چندان بزرگ با استقبال خوبی مواجه شود. از طرفی بعضی از حقوقدانان معتقدند که اجرای درست این قانون در سراسر ایالت کالیفرنیا می‌تواند مقدمه خوبی برای اجرای آن در ایالت‌های دیگر آمریکا باشد. این در حالی است که بعضی دیگر چندان به اجرا و اثرگذاری این قانون امیدوار نیستند و می‌گویند که این قانون هم درست مثل دیگر قوانین وضع شده در زمینه مبارزه با تبعیض جنسیتی است که چندان بر شرکت‌های بزرگ کالیفرنیایی که اغلب در صنعت تکنولوژی فعال هستند، تاثیر نخواهد داشت. موافقان اجرای این قانون اما معتقدند که اغلب قوانین در ابتدا چندان موثر نبوده و با گذشت زمان و الزام و فشار بیشتر برای تبعیت از آن، به شکلی جدی رعایت شده و به تدریج به فرهنگی ثابت و تغییرنیافتنی تبدیل شده است. 
 
حالا کالیفرنیا اولین ایالت در آمریکاست که قانون الزام به‌کارگیری زنان در هیات‌مدیره شرکت‌ها در آن به اجرا درمی‌آید. در حالی که بسیاری از کشورهای اروپایی قوانینی مشابه را از سال‌های گذشته وضع و اجرا کرده‌اند. نمونه قابل توجه در این زمینه کشور نروژ است که یک دهه گذشته قانونی وضع کرد که بر اساس آن همه شرکت‌ها ملزم شدند تا دست‌کم ۴۰درصد از مشاغل‌شان را به زنان اختصاص بدهند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که اجرای قوانینی مشابه باعث افزایش چشمگیر به‌کارگیری مدیران زن در کشورهای فرانسه، آلمان، ایتالیا، بریتانیا و هلند شده است.  بد نیست بدانید که آمارهای منتشرشده از سوی شرکت‌های بزرگ تکنولوژی نشان می‌دهند سهم زنان از مشاغل فنی تنها ۵/ ۲۴ درصد در گوگل، ۲۳ درصد در اپل و ۲۲درصد در فیس‌بوک است. این آمارها در سال‌های اخیر به سرعت رشد پیدا کرده‌اند، اما نه با سرعتی که انتقادات از این شرکت‌ها برای عدم رعایت تنوع جنسیتی در کارمندانشان افزایش یافته است.

از برنامه‌نویسی در ایران تا سرمایه‌گذاری در سیلیکون ولی

برادران پرتوی در زمان جنگ در ایران بزرگ شدند. آنها کد زدن را در ایران با کومودور ۶۴ آموختند بعد در حالی که هنوز جنگ ادامه داشت خانواده‌شان به آمریکا مهاجرت کرد. آنها به دانشگاه هاروارد رفتند و بعد در سیلیکون ولی مشغول به کار شدند، نخستین شرکت‌شان را به مایکروسافت و شبکه اجتماعی Myspace فروختند. آنها بعدا سرمایه‌گذاری‌های متعددی در استارت‌آپ‌های مختلف انجام دادند که برخی از آنها جزو بزرگان امروز صنعت تکنولوژی هستند مانند فیس‌بوک، اوبر و دراپ‌باکس. آنها امروز روی code.org کار می‌کنند که یک موسسه غیر انتقاعی آموزش کدنویسی است. بسیاری از شخصیت‌های بزرگ تکنولوژی مثل بیل‌گیتس، مارک زاکربرگ، جک دورسی و... از این حرکت آموزش عمومی آنها در برنامه‌نویسی حمایت کرده‌اند. در مصاحبه‌ای که این دو برادر اخیرا با بلومبرگ انجام داده‌اند در مورد زندگی خود از گذشته تاکنون و سرمایه‌گذاری در شرکت‌های مختلف گفته‌اند.
 
برادران پرتوی چگونه بزرگ شدند؟
علی پرتوی: دوقلو بودن خیلی جالب است به خاطر اینکه شما همیشه فکر می‌کنید چیزی دارید که دیگران ندارند به خاطر اینکه شما یک دوست خوب کنارتان دارید و می‌توانید هرکاری با هم انجام دهید؛ کسی که بهترین دوست شماست و تلاش می‌کنید به خوبی او باشید.
 
چه شباهت‌ها و چه تفاوت‌هایی با هم دارید؟
هادی پرتوی: از جهت شباهت هردو ما اهل رقابت و پیشرفت هستیم، هر دو در علوم کامپیوتری در هاروارد درس خواندیم. ما تنها دوقلوهایی هستیم که یک شرکت به مایکروسافت فروخته‌اند! در مورد تفاوت فکر می‌کنم مربوط به شخصیت ما باشد که من کمی استرسی هستم اما برادرم با موضوعات راحت کنار می‌آید.
 
شما در تهران به دنیا آمدید و وقتی شش سالتان بود جنگ ایران و عراق شروع شد، زندگی آن موقع چگونه بود؟
علی پرتوی: خیلی ترسناک بود به خصوص که محل زندگی ما در جایی بود که همیشه نگران بودیم مورد حمله قرار گیرد. شب‌های زیادی در پناهگاه می‌خوابیدیم. بعدها فهمیدیم این سختی‌ها خیلی تاثیرگذار بود به خصوص در حل و فصل ساده‌تر موضوعات و در مواجهه روزانه با مشکلات.
 
شغل والدین‌تان چه بود؟
هادی پرتوی: پدرم - پروفسور پرتوی - یکی از بنیان‌گذاران دانشگاه شریف بود که دانشگاه اصلی تکنولوژی در ایران است. مادرم هم تحلیلگر سیستم‌های کامپیوتری بود.
 
شما در چه سنی کدنویسی را یاد گرفتید؟
۹، ۱۰ سالگی.
 
و هنوز در ایران بودید؟
علی: پدرم یک فیزیکدان بود. وقتی به یک کنفرانس فیزیک رفته بود برای ما یک کامپیوتر کومودور ۶۴ آورد. هنوز هیچ بازی و اپلیکیشنی روی آن نبود و صرفا برای برنامه‌نویسی بیسیک می‌شد از آن استفاده کرد. ما هر دو شروع کردیم به کدنویسی. چیزی که جذاب بود تصورات و تخیلات شما بود که به کد تبدیل می‌شد. شما تصور می‌کنید که چه چیزی می‌خواهید داشته باشید.
 
وقتی به این مرحله رسیدید، می‌دانستید که شغل ایده‌آل خود را پیدا کرده‌اید و همین راه را ادامه خواهید داد یا این اتفاق بعدا رخ داد؟
هادی: برنامه‌نویسی کامپیوتر تنها نقطه روشن باقی‌مانده در زندگی ما بود. تمام دیگر اعضای خانواده ایران را به مقصد آمریکا ترک کرده بودند. برنامه‌نویسی برای ما حکم نقطه امنی را داشت که می‌توانستیم مشکلات زندگی را از آن دور نگه داریم و هر چه می‌خواهیم در آن خلق کنیم.
 
پس در سن ۱۱ سالگی به آمریکا مهاجرت کردید؟
علی: بله، ترک کشوری مانند ایران برای افرادی که هیچ تجربه‌ای ندارند، می‌تواند بسیار مشکل باشد. به خصوص که آن زمان در ایران جنگ بود و پروسه رسمی مهاجرت ما زمان زیادی طول کشید. ما اول به اروپا مهاجرت کردیم و کل تابستان آن سال به دنبال ویزای آمریکا بودیم. یک بار هم درخواست ما رد شد. به یاد دارم زمانی که آپارتمانی در ایتالیا اجاره کرده بودیم، شبی تلفن زنگ خورد. مادرمان تلفن را برداشت و بعد از شنیدن خبر رد شدن ویزا شروع کرد به گریه کردن و خواهش کرد که یک فرصت دیگر به آنها بدهند. نمی‌دانم چطور ولی بالاخره راضی شدند که به خانواده ما ویزا بدهند. در هر صورت، ممکن بود ما هرگز نتوانیم وارد آمریکا شویم.
 
ضرب‌المثلی هست که می‌گوید اگر می‌خواهید کاری انجام شود، مادرتان را برای انجام آن بفرستید! ایران الان جزو لیست کشورهای ممنوع‌السفر قرار گرفته است. به‌عنوان یک ایرانی مهاجر که در زمان ریاست جمهوری ترامپ در این کشور زندگی می‌کند، چه احساسی دارید؟
مهاجرت ما قطعا سخت بود ولی بالاخره موفق شدیم. ولی بدون شک اگر مهاجرت ما قرار بود حالا اتفاق بیفتد، غیر ممکن بود. فکر می‌کنم برای مهاجران هر کشوری وجود چنین قوانین مهاجرتی قطعا شرایط را مشکل‌تر خواهد کرد ولی من معتقدم که آمریکا بدون وجود مهاجران، این آمریکای کنونی نبود. اگر این اتفاق آن زمان برای ما نمی‌افتاد، بدون شک حالا بیش از اندازه سخت بود.
 
خانواده شما تقریبا خانواده بسیار موفقی است. دارا خسروشاهی که مدیر عامل اوبر است پسرخاله شماست. یکی دیگر از پسرخاله‌های شما شرکت تکنولوژی Nirvana Systems را پایه‌گذاری کرده. تمام این اتفاقات قاعدتا باید یک درس بزرگ برای رئیس‌جمهور ترامپ باشد. درست است؟
هادی: افراد موفق زیاد دیگری نیز در مهاجران ایرانی داریم مانند آرش فردوسی موسس Dropbox، پیر امیدیار موسس Ebay که موفق شده‌اند شرکت‌های بزرگ خوبی ایجاد کرده و شغل‌های زیادی در این کشور تولید کنند. مهاجران همیشه می‌توانند فرصت‌هایی در کشور پذیرنده ایجاد کنند که در آن کشور عموما وجود ندارد.
 
هر دو شما در دانشگاه هاروارد رشته کامپیوتر تحصیل کردید. چه شد که به آنجا رسیدید و بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟
هادی: ما در دورن دبیرستان تلاش زیادی کردیم که نمره‌های خوبی بگیریم و بتوانیم برای ثبت‌نام در دانشگاه هاروارد اقدام کنیم. خوش شانس هم بودیم که این دانشگاه برای تامین مخارج تحصیل به ما کمک کرد. ما در سال ۱۹۹۴ از دانشگاه فارغ التحصیل شدیم که زمان بسیار مناسبی بود زیرا اکثر شرکت‌های حوزه کامپیوتر و تکنولوژی عملا تازه شروع به کار کرده بودند. فکر می‌کنیم یکی از بزرگ‌ترین شانس‌هایمان، بودن به موقع در جایی درست بود.
 
شما(اشاره به هادی) بعد از آن شروع به کار در مایکروسافت و شما(اشاره به علی) شروع به کار در اوراکل کردید. آن زمان دقیقا مصادف بود با شکوفایی دات کام. آن زمان چه حسی داشتید؟
علی: شغل هادی عملا از شغل من بسیار بهتر بود به همین دلیل دو سال بعد از فارغ‌التحصیلی اوراکل را ترک کردم و به استارت‌آپ دیگری ملحق شدم که آن زمان سابقه درخشانی نداشت. همه اینها در حالی بود که هادی به تیم مرورگر مایکروسافت- Internet explorer-پیوسته بود که جایگاه شغلی بسیار هیجان انگیزی در آن زمان بود. او آن موقع تنها ۲۳ سال داشت و یکی از بهترین جایگاه‌های شغلی را در کل صنعت تکنولوژی داشت.
 
شما عملا تاثیرگذارترین لیست سرمایه‌گذاری پیوسته را دارید و الان سهامدار شرکت‌هایی مانند فیس‌بوک، Airbnb، اوبر، دراپ باکس و... هستید. چگونه تمام این سرمایه‌گذاری‌ها را مدیریت کردید؟
هادی: به نظر من مهم‌ترین فاکتور در سرمایه‌گذاری، انتخاب گزینه سرمایه‌گذاری مناسب و شخص صاحب کسب و کار مناسب است.
 
شما حتی روی مارک زاکربرگ نیز سرمایه‌گذاری کرده‌اید. چطور آن زمان متوجه شدید باید روی او سرمایه‌گذاری کرد؟
هادی: وقتی فیس‌بوک تیم کوچکی بود، ما با آن آشنا شدیم و دیدن رشد و ترقی این شرکت در سال‌های بعد، هیجان زیادی برای ما داشت. آن زمان بسیاری از ما می‌پرسیدند که اصلا چرا باید چنین شرکتی را برای سرمایه‌گذاری انتخاب کنید؟ اما من به یاد دارم از همان ملاقات اولم با مارک به این فکر کردم که این شخص بیش از هر شخص دیگری به بیل گیتس شباهت دارد.
 
علی: دراپ باکس شاید شرکت مورد علاقه من محسوب شود، زیرا شامل تمام بخش‌هایی است که من و هادی برای سرمایه‌گذاری در نظر گرفته بودیم. ما وقتی می‌خواهیم روی شرکتی سرمایه‌گذاری کنیم حتما از موسس آن امتحان تکنیکی می‌گیریم تا ببینیم تا چه اندازه با برنامه‌نویسی آشناست. بعد از آشنایی با موسسان دراپ باکس از جمله آرش فردوسی، تصمیم گرفتیم روی این شرکت سرمایه‌گذاری کنیم.
 
در مورد اوبر چطور؟
هادی: در مورد اوبر آرزو می‌کردیم زودتر این سرمایه‌گذاری را انجام داده بودیم. هسته اصلی کسب و کاری این شرکت بسیار سالم و قوی است. دارا (خسروشاهی) آنقدر انسان با شخصیت و متواضعی است که هر کسی با او آشنا می‌شود آرزو می‌کند در کارش موفق شود. خوبی خالصی که در شخصیت داراخسروشاهی وجود دارد می‌تواند شرایط را به نفع شرکت تغییر دهد.
 
شخصیت‌هایی که در داستان شما جایشان خالی است و حرفی از آنها زیاد زده نشده، زن‌ها هستند. نقش زن‌ها را در دوران اولیه شکوفایی اینترنت چگونه می‌بینید؟
هادی: کمبود نقش زن‌ها در دنیای تکنولوژی، فکر می‌کنم همه را آزار می‌دهد. مادرم شخصی بود که فوق لیسانس کامپیوتر داشت یعنی من با زنی بزرگ شدم که در دنیای تکنولوژی متبحر بود. کاری که ما برای جبران این کمبود تنوع جنسیتی کردیم این بود که روی ریشه‌ها و از پایه کار کردیم. وقتی فارغ‌التحصیلان زن و مرد یکسان نیستند قطعا نیروی کاری که در آینده خواهیم داشت این تنوع را شاهد نخواهد بود و غیر متعادل خواهد شد. کاری که ما در  code.org انجام دادیم این بود که برنامه آموزش مفاهیم کدنویسی و برنامه‌نویسی را از سن پایین ارائه می‌کنیم که این سیستم الان ۲۵ میلیون دانش‌آموز دارد و ۴۵ درصد این جمعیت دختر هستند. پس عملا ۲ میلیون دختر از طریق Code.org کدنویسی یاد می‌گیرند. مهم‌ترین عاملی که ما نیز روی آن سرمایه‌گذاری کرده‌ایم، معلم‌ها هستند. برنامه‌های Code.org رایگان هستند و حتی از طریق مدارس نیز در اختیار دانش‌آموزان قرار می‌گیرند. اگر این سیستم آموزش کدنویسی وارد برنامه مدارس شود قطعا تاثیر خیلی بالاتری خواهد داشت. معلم‌ها در این بین حرف اول را می‌زنند. معلم‌هایی که ما انتخاب می‌کنیم لازم نیست محقق علم کامپیوتر باشند بلکه خودشان را نیز تشویق به یادگیری بیشتر این علم می‌کنیم. این معلم‌هایی که ما استخدام می‌کنیم مدارس را قانع می‌کنند تا از این سیستم استفاده کنند. ‌آنها می‌توانند معلم هر رشته‌ای باشند. این معلم‌ها موارد آموزشی سیستم ما را می‌بینند و خود به این نتیجه می‌رسند که باید از آن در سیستم آموزشی مدرسه خود استفاده کنند.
 
چالش‌هایی که در حال حاضر با آنها روبه‌رو هستید چیست؟
هادی: تغییر سیستم آموزشی مدارس کار سختی است. پیدا کردن سرمایه پشتیبان نیز مشکل است. Code.org نیز یک شرکت غیر دولتی است. آمازون، مایکروسافت و فیس‌بوک سه شرکت بزرگ حامی این سیستم هستند. ما با موقعیتی روبه‌رو هستیم که دانشگاه‌ها ظرفیت پذیرش این میزان بالای تقاضا برای دانشجویان رشته کامپیوتر را ندارند به همین دلیل آنها متقاضیان را بر اساس نمره فیلتر کرده و بقیه را رد می‌کنند مانند دانشگاه واشنگتن که اخیرا تعداد زیادی از متقاضی‌های این رشته را رد کرد. به نظر ما هر کسی لیاقت امتحان کردن شانس خود را در این رشته دارد. سیستم دانشگاهی هم باید این موضوع را درک کند که باید رشته مورد علاقه دانشجویان را بیشتر به آنها ارائه دهند و در غیر این صورت آنها از راه‌های دیگر قطعا برای یادگرفتن آن اقدام خواهند کرد. پیشنهاد من برای والدین این است که مطمئن شوند مدرسه فرزندشان درس کامپیوتر را جزو برنامه درسی خود به دانش‌آموزان ارائه می‌دهد. مدرسه و معلم درس کامپیوتر در این میان حرف اصلی را می‌زنند.
 
علی NEO شرکت جدید شماست. این شرکت دقیقا چه کار می‌کند؟
علی: وظیفه اصلی ما در این شرکت پیدا کردن رهبران تکنولوژیک آینده است. ما می‌خواهیم افراد با استعداد را خیلی زود حتی وقتی در کالج هستند پیدا کنیم. با همین هدف این مهندسان را شناسایی، وارد جامعه خود و روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کنیم.
 
چه پیشنهادی برای دختران و پسرانی که عاشق سیلیکون ولی هستند و می‌خواهند راهی برای ورود به آن پیدا کنند، دارید؟
علی: اولین و مهم‌ترین چیز این است که اول به خود ایمان داشته باشند. در صنعت تکنولوژی ثابت شده که می‌توانید ورود خیلی ضعیفی داشته باشید اما سختکوشی و ایده‌پردازی چیزی است که شما را به خواسته اصلی‌تان می‌رساند. مثل دیگر رشته‌ها، در زمینه‌هایی مانند موسیقی یا ورزش، رشته کامپیوتر نیز حوزه‌ای است که هر کسی می‌تواند وارد آن شود ولی تداوم در آن نیاز به سختکوشی و اراده قوی دارد.
 
هادی: حتی اگر نمی‌خواهید کدنویس شوید، یادگیری علم کامپیوتر می‌تواند در هر رشته‌ای شما را موفق‌تر کند. یادگیری بیسیک کامپیوتر، ساده و جذاب است و تقریبا همه از پس آن بر می‌آیند و می‌تواند در اصلی ورود و موفق شدن در بسیاری از رشته‌ها، از جمله صنعت تکنولوژی باشد.

وسواس سیلیکون‌ ولی به پول چینی

اغلب سرمایه‌گذارانی که در سیلیکون‌ ولی پولشان را در استارت‌آپ‌‌های پرمخاطره سرمایه‌گذاری می‌کنند تنها برای آنکه شکست آنها را ببینند، احساس پشیمانی یک خریدار را تجربه می‌کنند. حالا بعضی از کارآفرینان حوزه تکنولوژی از حس پشیمانی به‌عنوان یک فروشنده ناراضی هستند. این کارآفرینان همان شرکت‌های کوچک و نوظهوری هستند که مدتی است به کمک پشتوانه مالی چینی رشد چشمگیری را تجربه می‌کنند، اما حالا احساس می‌کنند به خاطر افزایش تنش میان دو قدرت بزرگ تکنولوژی جهان - یعنی آمریکا و چین- زیر ذره‌‌بین قرار گرفته‌‌اند. به‌عنوان نمونه یک کارآفرین آمریکایی که شرکت سرمایه‌‌گذاری چینی Danhua Capital (شرکتی واقع در نزدیکی دانشگاه استنفورد) در استارت‌آپش سرمایه‌‌گذاری کرده، اخیرا متوجه شده است این شرکت با حمایت و سرمایه مستقیم دولت چین تاسیس شده است. او با تاسف می‌گوید: «گاهی کور می‌شوی و برای آنکه به هدفت برسی ممکن است متوجه نباشی با چه کسی معامله می‌کنی.»
 
درمان با قانون FIRRMA
انتظار می‌رود دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری ایالات متحده آمریکا در روزهای آینده دستور اجرای قانون تجدیدنظر درباره خطر سرمایه‌‌گذاری خارجی موسوم به FIRRMA را صادر کند. این قانون سرمایه‌گذاری‌‌های خارجی در شرکت‌های آمریکایی شامل استارت‌آپ‌‌ها را با دقت و حساسیت بیشتری از نظر امنیت ملی بررسی می‌کند. در حالی که ترامپ و چین همچنان به مشاجراتشان درباره تعرفه‌‌های تجاری ادامه می‌دهند، قانون FIRRMA مقابله جدی دولت آمریکا با سرمایه‌‌گذاری‌‌های چین در استارت‌آپ‌‌های تکنولوژی سیلیکون‌ ولی را نشان می‌دهد؛ اتفاقی که اگرچه چندان ملموس نیست، اما ممکن است عواقب جدی برای صنعت تکنولوژی آمریکا داشته باشد.
 
به این ترتیب معاملات بزرگ که ممکن است پیامدهایی برای امنیت ملی داشته باشند، به دقت مورد بررسی قرار می‌گیرند. کمیته قدرتمند سرمایه‌‌گذاری خارجی در آمریکا (CFIUS) به دقت تلاش‌‌های خارجی برای در اختیار گرفتن سهام در شرکت‌های داخلی را به خصوص در مواردی که حضورشان می‌تواند امنیت ملی را تضعیف کند، مورد بررسی و موشکافی قرار می‌دهد. با این حال تعداد کمتری از سرمایه‌‌گذاری‌‌های انجام شده در استارت‌آپ‌‌ها در این زمینه مورد توجه قرار نگرفت. در مقابل سرمایه‌‌گذاری در شرکت‌هایی که در زمینه توسعه نوآوری‌‌ها و تکنولوژی‌‌های حساسی مانند روباتیک، هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی و چاپ سه‌ بعدی فعالیت می‌کنند، به دقت بررسی می‌شود.
 
هرچند در قانون FIRRMA چین مشخصا ذکر نشده، اما هدف اصلی است. در سال‌‌های اخیر دولت چین و چندین شرکت این کشور بیش از ده‌‌ها شتاب‌‌دهنده استارت‌آپی و مراکز «نوآوری شرکتی» را در سیلیکون‌‌ولی پشتیبانی مالی و تاسیس کرده‌‌اند. Baidu یکی از غول‌‌های تکنولوژی چینی که رابطه نزدیکی با دولت این کشور هم دارد، یک مرکز هوش مصنوعی را در سیلیکون‌‌ولی راه‌اندازی کرده و گروه سرمایه‌‌گذاری ZGC Capital که مستقیما از طرف دولت چین پشتیبانی می‌شود هم یک مرکز نوآوری. در سال آینده میلادی هم یک شرکت چینی دومین ساختمان بلند سانفرانسیسکو با نام Oceanwide Centre را که سمبل انگیزه چین برای ایفای نقشی موثر در پایتخت تکنولوژی آمریکا است، افتتاح می‌کند.
 
با این همه اما نفوذ و تاثیر اصلی چین به دلیل سرمایه‌‌گذاری مستقیم در استارت‌آپ‌هاست. تخمین میزان این سرمایه‌‌گذاری‌‌ها مشکل است، چون سرمایه‌‌گذاری‌‌های مخاطره‌‌ای و ریسک‌‌پذیر خصوصی و غیرشفاف هستند. با این حال بررسی Defence Innovation Unit Experimental یا DIUx (گروهی که وزارت دفاع آمریکا از آن پشتیبانی می‌کند) نشان می‌دهد در سال ۲۰۱۵ سرمایه‌گذاران چینی بین ۳ تا ۴ میلیارد دلار در مراحل اولیه جذب سرمایه توسط استارت‌آپ‌‌ها، سرمایه‌‌گذاری کرده‌‌اند. بسیاری از استارت‌آپ‌‌های مهم و شناخته‌شده مانند تاکسی‌‌های اینترنتی Uber و Lyft، پیام‌‌رسان Snap، شرکت واقعیت مجازی Unity Technologies، شرکت ارائه آزمایش‌‌های سرطان Grail، شرکت فین‌ تک Sofi، شرکت واقعیت افزوده Magic Leap و ...، سرمایه‌‌گذاری‌‌های چینی دریافت کرده‌‌اند. بر اساس بررسی‌‌های DIUx از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷، چ ین ۱۳ درصد از مجموع سرمایه‌‌گذاری‌‌های انجام شده در استارت‌آپ‌‌های آمریکایی را در اختیار داشته تا به این ترتیب بعد از اروپا که بزرگ‌‌ترین منبع سرمایه‌‌گذاری خارجی در استارت‌آپ‌‌های آمریکایی است، دومین جایگاه را به خودش اختصاص دهد. بعضی از سرمایه‌گذاران به سادگی در جست‌وجوی بازگشت سرمایه‌‌شان در یک بازار بزرگ خارج از مرزهای چین هستند. با این وجود سیاستمداران آمریکایی چندان به این شرکت‌های سرمایه‌‌گذاری به ظاهر خصوصی چینی که توسط دولت این کشور حمایت می‌شوند، روی خوشی نشان نمی‌دهند.
 
سرمایه‌‌گذاری برای دسترسی به فناوری آمریکا
بنگاه‌‌های تجاری دولتی، شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران فردی به خاطر حمایت و قدرت چین است که اغلب به سرمایه‌‌گذاری‌‌های خارجی تمایل نشان می‌دهند. بسیاری از شرکت‌های سرمایه‌‌گذاری چینی حتی نام‌های غربی هم دارند؛ مانند Westlake Ventures که متعلق به فرمانداری شهر گوانگجو است یا شرکت سرمایه‌‌گذاری SAIC Capital هم متعلق به یک شرکت خودروسازی دولتی چین است. پول و سرمایه چین با مزایای مضاعفی برای کارآفرینان می‌آید. سرمایه‌گذاران چینی معمولا با قیمت‌های بالاتری پیشنهاد معامله را مطرح می‌کنند. یکی از این سرمایه‌گذاران می‌گوید: «ما در خارج از مرزهای کشورمان سرمایه‌‌گذاری می‌کنیم. ما سابقه ارتباط طولانی و عمیقی با این کشورها و شرکت‌هایشان نداریم، بنابراین می‌توانیم پیشنهادهای بهتری به آنها ارائه کنیم تا به نتیجه و توافق برسیم.»
 
سرمایه‌گذاران چینی همچنین به سرمایه‌‌گذاری در تکنولوژی‌‌های نظری و پرمخاطره که اغلب سود مالی چندانی در کوتاه‌مدت نداشته و البته نیاز به سرمایه زیادی هم دارند، تمایل بیشتری دارند. تا ماه‌‌های اخیر مدیران استارت‌آپ‌‌ها با سرمایه‌‌گذاری‌‌های چینی مثل بقیه سرمایه‌‌گذاری‌‌ها برخورد می‌کردند. صرف‌نظر از بعضی احتیاط‌‌های رایج، پول سرمایه چینی با استقبال گسترده‌‌ای مواجه می‌شد.   حالا اما کارشناسان دفاعی نگران هستند که سرمایه‌گذاران آنقدر که به دنبال دسترسی به برنامه‌‌های کار و زمینه‌‌های فعالیت استارت‌آپ‌‌ها هستند، اهمیت چندانی به بازگشت سرمایه‌‌شان و سودآوری آن نمی‌دهند. در گزارشی که DIUx اخیرا با عنوان «استراتژی انتقال تکنولوژی چین» منتشر کرده، این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است.  نتایج این بررسی باعث شد تدوین و تصویب قانون FIRRMA با سرعت بیشتری انجام بشود. «مایکل براون» رئیس سابق هیات‌مدیره شرکت معروف امنیت سایبری Symantec که در فرآیند این بررسی اخیر و نوشتن گزارش آن مشارکت داشته است، در این مورد می‌گوید: «صرف میلیاردها دلار برای سرمایه‌‌گذاری، در نهایت بهای ناچیزی است که آنها برای دسترسی به روند توسعه فناوری در استارت‌آپ‌‌های آمریکایی می‌پردازند.»
 
بعضی از تحلیلگران معتقدند که سرمایه‌گذاری در بعضی از استارت‌آپ‌‌های فعال در حوزه‌‌های مهم و حساس، همچنین راهی برای جلوگیری از دسترسی ارتش آمریکا به این تکنولوژی‌‌های جدید است. درست به همین دلیل هم هست که وزارت دفاع آمریکا از تکنولوژی‌‌هایی که توسط استارت‌آپ‌‌هایی با سرمایه‌گذاران خارجی توسعه داده می‌شوند، استفاده نمی‌کند. دلیل این کار آن است که سرمایه‌گذاران خارجی می‌توانند اطلاعات حساس این تکنولوژی‌‌ها را به اشتراک گذاشته، سرقت کنند یا دسترسی مخفیانه به سیستم‌‌های کامپیوتری این استارت‌آپ‌‌ها داشته باشند. این فرضیه‌‌ها ثابت نشده است، اما استارت‌آپ‌‌ها حالا به یکی از قلمروهای مشاجرات قدرت‌‌های تکنولوژی دنیا تبدیل شده‌‌اند. ترامپ سرقت چین از اموال معنوی آمریکا را به‌عنوان یکی از مهم‌‌ترین موضوعات اصلی دوران ریاست‌جمهوری خود ارائه کرده است. جاسوسی صنعتی در سال‌‌های اخیر بیشتر هم مورد توجه قرار گرفته است. در واقع به همین دلیل هم هست که در ماه جولای امسال مقامات آمریکایی یکی از کارمندان سابق شرکت اپل را که اطلاعاتی درباره خودروهای خودران این شرکت داشت و تلاش کرده بود به چین فرار کند، جریمه کرد.
 
حالا تصویب قانون FIRRMA امکان بررسی مستقیم و بی‌‌قید و شرط تراکنش‌‌ها و مبادلات مالی انجام شده در زمینه اموال معنوی را راحت‌‌تر کرده است تا به این ترتیب امکان دسترسی راحت و بی‌‌دردسر قدرت‌‌های دیگر و در واقع چین به‌عنوان رقیب بزرگ در صنعت تکنولوژی، به اطلاعات و پیشرفت‌های انجام شده در این زمینه، وجود نداشته باشد.

تلاش چین برای جذب استعداد‌های سیلیکون‌ولی

دولت چین و بسیاری از کسب و کارهای برتر این کشور، مدت‌هاست تلاش دارند که مهندسان بالارده، محققان و دانشمندان و دیگر فعالان حوزه دیجیتال و الکترونیک را جذب کشور خود کنند. به خصوص متخصصان چینی که در شرکت‌های آمریکایی فعالیت دارند، هدف اصلی هستند که چینی‌ها به شیوه‌های مختلفی تلاش بر وسوسه و جذب آنها دارند. مقامات آمریکایی نیز به این رویکرد چین آگاه هستند و به هیچ عنوان دل خوشی از آن ندارند. اوایل سال جاری، یک مشاور عالی‌رتبه دولت چین به راه‌اندازی مرکزی در خاک آمریکا اشاره کرد که قرار است در آن متدهای ترویج رویکردهای چین در مورد تکنولوژی‌های روز دنیا معرفی شود. Ye Tianchun در مصاحبه‌ای گفت: «قرار است در این مرکز فرصت‌های جدید برای همکاری را بررسی کنیم.» چین برنامه‌های بلندپروازانه‌ای در سر دارد تا در آینده به قطب اصلی تکنولوژی در دنیا تبدیل شود. از تکنولوژی هوش مصنوعی گرفته تا بیوتکنولوژی و روباتیک و حتی به گفته رئیس‌جمهور این کشور «تبدیل چین به قطب نوآوری در سراسر جهان».
 
تمامی این اخبار، برای آمریکا که خودش همین حالا در صدر جدول صنعت تکنولوژی قرار دارد، اصلا خوشایند نیست. دولت ترامپ محدودیت‌های جدیدی آماده کرده که از تصاحب بازار آمریکا به دست چینی‌ها جلوگیری کند. دولت ترامپ با همین هدف تعدادی قوانین جدید آماده کرده که طبق آن شرکت‌هایی که به میزان حداقل ۲۵درصد تحت مالکیت چینی‌ها هستند، قادر نخواهند بود شرکت‌هایی را که به گفته کاخ سفید شامل «تکنولوژی‌های صنعتی مهم و به روز» هستند خریداری کنند. دونالد ترامپ روز سه‌شنبه اعلام کرد که ممکن است در آینده این محدودیت‌ها رفع شده و برای حفاظت از تکنولوژی‌های اصلی و مهم آمریکایی از دست چینی‌ها، ابزارهای مختلف حرفه‌ای مورد استفاده قرار گیرد. گزارش‌های مختلفی از طرف دولت ترامپ اعلام شده که در آن به کنفرانس‌هایی مانند کنفرانس آقای Ye اشاره شده، کنفرانسی که شرکت‌های چینی سیلیکون ولی در آن حضور داشتند و به عقیده دولت آمریکا راه ورودی برای سوءاستفاده‌گران چینی‌ به سیلیکون ولی و وسوسه فعالان برتر در حوزه تکنولوژی آمریکایی است. قانون محدودیت در صدور روادید نیز از راهکارهای دیگر برای محدود کردن دسترسی چینی‌ها به مراکز اصلی تکنولوژی و صنعت در آمریکاست.
 
شرکت‌های بزرگ تکنولوژی و تجارت الکتریکی چینی مانند شرکت علی‌بابا و موتور جست‌وجوی بایدو، از شرکت‌های فعال و بزرگ حوزه سیلیکون ولی هستند. ساختمان‌های عظیمی برای این شرکت‌ها در سیلیکون ولی ساخته شده که پایگاهی برای جمع شدن مسوولان و سرمایه‌گذاران چینی در آمریکا محسوب می‌شود. در دورانی که کامپیوترها مسوول همه چیز هستند، محققان و مهندسان کامپیوتر بالطبع بیشترین تقاضا را در بازار کار دارند و معمولا شغل‌های خود را در فواصل کم تغییر می‌دهند. طبق نظرسنجی Paysa Inc در سال ۲۰۱۷، کارمندان برخی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تکنولوژیک آمریکایی به‌طور متوسط در کمتر از دو سال شغل خود را تغییر می‌دهند. Gu Junli، بعد از فارغ‌التحصیلی از مقطع دکترا از دانشگاه سرشناسی در چین، به سمت سیلیکون ولی روانه شد. وی دوران اینترنی خود را در دفتر مرکزی گوگل گذراند و بعد به شرکت Advanced Micro Devices ملحق شد که در آن روی موضوعاتی مانند داده‌های عظیم و هوش مصنوعی کار کرد و بعد از آن به شرکت تسلا پیوست. وی در شرکت تسلا به‌عنوان متخصص ارشد بخش اتوپایلوت مشغول به کار شد. ۲۰ ماه بعد در اکتبر سال گذشته، خانم Gu دوباره شغل خود را عوض کرد و به یک شرکت چینی سازنده خودروهای الکتریکی به نام
 
Xiaopeng Motors پیوست که حامی آن شرکت علی‌بابا است. وی در شرکت جدید، سِمت نایب رئیس بخش خودروهای خودران را گرفت. به گفته وی، تجربه‌اش اولین دلیل جذب وی توسط شرکت موفق چینی بوده است. دولت چین از رویکرد متخصصان چینی(تغییر مداوم شغل) استقبال می‌کند. در مرحله بعد، استراتژی جذب متخصصان نیز در دستورکار قرار دارد تا اکثر فعالان با تجربه را به استخدام شرکت‌های چینی درآورده و دسترسی چین به طیف وسیعی از متخصصان به‌روزترین تکنولوژی‌ها دنیا مانند صنعت هواپیمایی، شبکه‌های اطلاعاتی، خودروهایی با مصرف انرژی‌های جدید و روباتیک را امکان‌پذیر کند. فعالان چینی مستقر در سیلیکون ولی، یا از دانشگاه‌های آمریکایی یا چینی فارغ‌التحصیل شده‌اند و عمدتا نقش‌های فعالی در این حوزه دارند. جذب این پرسنل حرفه‌ای و با تجربه، راهی بسیار کاربردی برای جلو راندن چین در بین دیگر رقباست.
 

به‌سوی نسل پنجم و فراتر از آن

سامسونگ به‌عنوان یکی از پیشروان صنایع مخابراتی و آی‌تی، اولین نشست اینترنت نسل پنجم را در «منطقه سیلیکون» (Silicon Valley) برگزار کرد. در این رویداد که در نوع خود اولین به‌شمار می‌رود، در مورد گسترش هرچه بیشتر اکوسیستم نسل پنجم اینترنت بی‌سیم بحث شد.
 
این نشست در مرکز تحقیقات سامسونگ در سن خوزه آمریکا و با عنوان «آشنایی با نسل پنجم از طریق سیستم بی‌سیم ثابت و فراتر از آن» برگزار شد. سامسونگ به‌عنوان برگزارکننده این رویداد، پذیرای نمایندگان دولتی، اپراتورهای موبایل، تحلیل‌گران صنعت و تولیدکنندگان بود. هدف اصلی این نشست، گفت‌وگوی افرادی بود که هر کدام نقشی حیاتی در فناوری و آی‌تی دنیا ایفا می‌کنند تا بدین ترتیب به نقاط اشتراک دست یافته و سرعت توسعه و گسترش نسل پنجم اینترنت بی‌سیم ثابت را بیشتر کنند.
 
برای به واقعیت بدل شدن این موضوع نیاز بود همه دست‌اندرکاران این صنعت دست به دست هم دهند و با یکدیگر مشارکت کنند، کاری که سامسونگ در این نشست آن را انجام داد. سخنرانان این نشست همگی به این موضوع اشاره کردند که باید اکوسیستمی یک‌پارچه و استوار برای پیاده‌سازی اینترنت نسل پنجم مهیا شود و این موضوع تحقق نمی‌یابد مگر با همکاری همه اعضای دنیای فناوری.
 
تعامل و همکاری مثبت شرکت‌ها و افراد در نشست به گونه‌ای بود که آن را به عنوان رویدادی سالانه به ثبت رساند تا یک بار دیگر سامسونگ نشان دهد چگونه خود را وقف صنعت دیجیتال کرده و می‌کوشد به دسترسی مردم دنیا به اینترنت نسل پنجم سرعت بخشیده و آن را از یک خیال به واقعیت تبدیل کند.
 
 

چرا این افراد باهوش در حال ترک گوگل و سایر شرکت های بزرگ تکنولوژی هستند؟

بر اساس گزارشات برخی از کارمندان با استعداد و باهوش شرکت های بزرگ در سیلیکون والی در حال ترک شغل فعلی خود هستند تا استارت آپ خود را راه اندازی کنند. شرکتی که گویا از هم اکنون بسیاری از سرمایه گذران بزرگ اروپایی آن را رصد میکنند.
 
بر اساس گزارشات برخی از کارمندان با استعداد و باهوش شرکت های بزرگ در سیلیکون والی در حال ترک شغل فعلی خود هستند تا استارت آپ خود را راه اندازی کنند. شرکتی که گویا از هم اکنون بسیاری از سرمایه گذران بزرگ اروپایی آن را رصد میکنند.
 
بر این اساس این افراد مستعد که در شرکت هایی نظیر گوگل یا موسسه سرمایه گذاری گلدمن فعالیت میکرده اند در حال خروج از شغل فعلی و ثبت نام در Entrepreneur First هستند. استارت آپی که با یک برنامه یک ساله شروع به کار کرده است و به افراد مختلف در سراسر دنیا کمک میکند تا با سرمایه گذاران بزرگ در حوزه های مختلف آشنا شوند و حمایت های لازم برای راه اندازی کسب و کار خود را بدست آورند.
 
این استارت آپ که در سال 2011 توسط «مت کلیفورد» و «آلیس بنتینک» راه اندازی شده است کار خود را با ثبت نام از 20 نفر از دانشجویان فارغ التحصیل برترین دانشگاه های انگلستان آغاز کرد. اکنون اما در هر سال بیش از 200 نفر را ثبت نام میکند.
 
فهرست شرکت هایی که افراد از آن خارج شده اند تا به این استارت آپ بپیوندند، جالب توجه است زیرا در آن نام های بزرگی همچون گوگل، مایکروسافت، فیسبوک، سامیونگ، جی پی مورگان و گلدمن ساچس دیده میشود.
 
این موسسه به بسیاری از این افراد کمک کرده است که کسب و کار خود را با پیدا کردن سرمایه گذاران بزرگ راه اندازی کنند. برای مثال شرکتی که از طریق این موسسه با نام Lingumi و برای آموزش زبان انگلیسی به کودکان پیش دبستانی – در کشورهایی که زبان انگلیسی زبان اول آنها نیست – راه اندازی شده، اکنون توجه بسیاری از سرمایه گذاران را به خود جلب کرده است. این شرکت توسط یکی از فارغ التحصیلان رشته زبان از دانشگاه آکسفورد با نام ؟«توبی ماتر» راه اندازی شده است.
 
در واقع موسسه Entrepreneur First همه ورودی های خود را با 17 هزار پوند برای شروع استارت آپ و ایده خود حمایت میکند. در عوض این 8 درصد از سهام شرکتی که به این طریق راه اندازی شده است را در اختیار میگیرد.
 
تا کنون 50 استارت آپ موفق به راه اندازی از طریق این برامه یکساله شده اند که رقم ارزشی آنها اکنون به 60 میلیون دلار میرسد. مجموع همه استارت آپ های راه اندازی شده توسط این موسسه اکنون با رقم 250 میلیون دلار ارزش گذاری شده که همه حوزه ها اعم از سخت افزار تا خدمات را در بر میگیرد.

۱۱ میلیارد دلار به ثروت بنیان گذاران پنج کمپانی مطرح حوزه فناوری افزوده شد

انتشار گزارش مالی مربوط به چهار غول فناوری دره‌ی سیلیکون، بار دیگر پتانسیل سرمایه‌گذاری در این حوزه را نمایش داد، چراکه پس از انتشار گزارش مالی مایکروسافت، آمازون، گوگل و فیس‌بوک، پنج موسس این کمپانی‌ها به دلیل  افزایش قیمت سهام، در مجموع شاهد افزایشی ۱۱ میلیارد دلاری در ارزش کمپانی‌های خود بودند.
 
چهار کمپانی آمازون، گوگل، فیس‌بوک و مایکروسافت، طی ساعات اداری آخرین روز هفته‌ اقدام به انتشار گزارش مالی مربوط به سه ماهه‌ی سوم سال ۲۰۱۵ میلادی کردند. پس از انتشار گزارش‌های مالی هر چهار کمپانی که نشان از عملکرد رو به رشد آن‌ها بود، ارزش سهام آن‌ها افزایش یافت و این به معنی افزایش دارایی سهامداران بزرگ این کمپانی‌ها است. پنج موسس و متخصص شناخته‌ی شده این چهار کمپانی به علت افزایش یکباره‌ی قیمت سهام، در طول یک روز شاهد افزایش ۱۱ میلیارد دلاری سرمایه‌ی خود بودند.
 
جف بزوس مدیرعامل آمازون، لری پیج و سرگی برین موسسان کمپانی گوگل و رهبران آلفابت، بیل گیتس موسس مایکروسافت و مارک زاکربرگ بنیان گذار فیس بوک شاهد افزایش ۱۱ میلیارد دلاری دارایی‌های خود به علت افزایش ارزش سهام کمپانی‌هایی بودند که روزی سنگ بنای آن‌ها را گذاشته‌اند. مجموع افزایش عرضه‌ی بازار سهام هر چهار کمپانی مورد نظر، ۹۵ میلیارد دلار برآورد شده که ۱۱ میلیارد دلار تعلق گرفته به پنج نفر، بخش بزرگی از سهم این سود یک روزه را نشان می‌دهد.
 
بزرگ‌ترین برنده‌ی امروز، لری پیج، مدیرعامل آلفابت است. سهام گوگل پس از انتشار گزارش مالی این کمپانی افزایشی ۷.۲ درصدی را به خود دیده و ارزش آن به ۷۳۰.۳۸ دلار به ازای هر سهم رسید. براساس اطلاعات ارائه شده توسط متخصصان، میزان سود خالصی که عاید سهامداران شده، ۷.۳۵ دلار به ازای هر سهم است که نشان از افزایشی ۱۶ درصدی در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته دارد. با احتساب میزان سهم لری پیج، وی موفق شده تا در طول چند ساعت، سودی ۳.۲ میلیارد دلاری را به جیب بزند. سرگی برین، بنیان‌گذار دیگر آلفابت شاهد سودی ۳.۱ میلیارد دلاری بوده است. در مجموع، موسسان گوگل با در اختیار گرفتن ۶.۳ میلیارد دلاری، بیشترین سهم را از سود پنج متخصص مورد نظر به خود اختصاص داده‌اند.
 
پس از این بنیان‌گذاران گوگل، جف بزوس، مدیرعامل آمازون قرار دارد که موفق شده وب‌سایت خود را از یک فروشنده‌ی کتاب به یک فروشگاه عرضه‌ی کالا و خدمات تبدیل کند. جف بزوس به واسطه‌ی افزایش ۶.۶ درصدی سهام آمازون و رسیدن آن به ۶۰۱.۴۰ دلار، سودی ۳.۱ میلیارد دلاری را در طول روز به جیب زده است. سهام آمازون پس از آن افزایش یافت که انتشار گزارش مالی این کمپانی نشان از سود خالص ۱۷ سنتی به ازای هر سهم این کمپانی داشت.
 
بیل گیتس در جایگاه بعدی قرار دارد. بنیان‌گذار امپراطوری ردموند در طول سالیان اخیر برای تامین هزینه‌های بنیاد خیرخواهانه‌ی خود، بخشی از سهام خود را به فروش رسانده، اما همچنان در حدود ۲۲۳.۴ میلیون قطعه سهم از کمپانی را در اختیار دارد. بیل گیتس موفق شده تا به واسطه‌ی افزایش ۱۰ درصدی سهام مایکروسافت و رسیدن ارزش هر سهم به ۵۲.۹۱ دلار، سودی ۱.۱ میلیارد دلاری را مال خود کند. مایکروسافت بیشترین افزایش ارزش سهام را در بین چهار کمپانی مورد نظر به خود اختصاص داده است. از جمله‌ی مواردی که باعث شده تا مایکروسافت فصل موفقی را پشت سربگذارد، باید به عرضه‌ی ویندوز ۱۰ و همچنین سوددهی سرویس جستجوی بینگ برای اولین بار اشاره کرد. البته نباید عرضه‌ی سرویس‌های ذخیره‌ی ابری این کمپانی را نیز در سوددهی ردموندی‌ها نادیده گرفت.
 
سهام فیس‌بوک نیز با افزایشی ۱.۵ درصدی به ۱۰۱.۵۵ دلار به ازای هر سهم رسید و برای اولین بار از سد ۱۰۰ دلار گذشت. این افزایش سودی ۴۲۶.۳ میلیون دلاری را عاید زاکربرگ کرده است.
 
وضعیت بازار سرمایه نشان داده که حوزه‌ی فناوری یکی از بهترین بازارها برای سرمایه‌گذاری است. به واقع باید آینده‌ را از آن کمپانی‌های فناوری خواند و دیگر دوران فرمانروایی کمپانی‌های فعال در حوزه‌ی انرژی به پایان رسیده است. تبدیل شدن اپل به با ارزش‌ترین کمپانی تاریخ تجارت که حاصل عبور ارزش بازار این کمپانی از مرز ۷۰۰ میلیارد دلار بود، مهر تاییدی است که سودآور بودن کمپانی‌های عرصه‌ی فناوری را ثابت کرد.