مقایسه سامسونگ گلکسی S7 Edge با سونی اکسپریا Z5 پریمیوم: دیو و دلبر!

مقایسه سامسونگ گلکسی S7 Edge با سونی اکسپریا Z5 پریمیوم: دیو و دلبر!

با نبردی جدید از مسابقات آی‌تی‌‌رسان کاپ همراه شما عزیزان هستیم. تا به امروز شاهد مسابقات زیادی بین بهترین هندست‌های روز بازار در این جام بوده‌ایم. این گوشی‌ها بر اساس رای و انتخاب شما به مراحل بعدی راه پیدا می‌کنند. این بار اولی است که بازیکنان گروه D به رقابت می‌پردازند. رقابت امروز بین دو کمپانی کره‌ای و ژاپنی انجام می‌گیرد. سامسونگ و سونی با دو نماینده نیرومند خود یعنی گلکسی S7 edge و Z5 پریمیوم پا به میدان مسابقه می‌گذارند.
بیایید کمی با مشخصات کلیدی این دو بازیکن آشنا شویم.
S7 edge در فوریه سال ۲۰۱۶ همراه با برادرش S7 به بازار معرفی گردید و از صفحه نمایشی ۵.۵ اینچی با رزولوشن ۲۵۶۰*۱۴۴۰ بهره می‌برد. یک پردازنده ۸ هسته‌ای ۶۴ بیتی که بر روی چیپست ساخت خود شرکت سامسونگ مدل Exynos 8890 Octa سوار شده است، قلب این دستگاه را تشکیل می‌دهد. از دیگر مشخصات می‌توان، دوربین ۱۲ مگاپیکسلی و ۴ گیگابایت حافظه داخلی رم را نام برد.

Z5 پریمیوم نماینده کمپانی سونی در سپتامبر سال ۲۰۱۵ معرفی گردید. این گوشی از یک صفحه نمایش ۵.۵ اینچی آن‌هم با رزولوشنی معادل ۳۸۴۰*۲۱۶۰  پیکسل و پردازنده‌ای ۸ هسته‌ای که بر روی چیپست Qualcomm نسخه Snapdragon 810 قرار گرفته، تشکیل شده است. از سایر مشخصات دستگاه می‌توان به دوربین ۲۳ مگاپیکسلی و حافظه رم ۳ گیگابایتی اشاره کرد.
هر دو گوشی از نظر قدرت واقعا بی‌نظیر هستند و به نظر می‌رسد رقابت تنگاتنگی را خواهند داشت. با ما همراه باشید تا رقابت تماشایی این دو دستگاه را شاهد باشیم.


۱۰ دقیقه ابتدایی: طراحی

با آغاز مسابقه، طبق رسم همیشگی هر دو بازیکن با خودنمایی کردن ظاهرشان می‌خواهند این بخش از مسابقه را از آن خود کنند. پس در کنار هم قرار می‌گیرند تا از مناظری مختلف ظاهرشان مورد بررسی قرار گیرد.

در نمای روبه‌رو شیشه از بالا تا پایین هر دو گوشی را پر کرده است. بر روی اکسپریا شاهد هیچ گونه دکمه سخت افزاری نیستیم و همه چیز صاف و یک نواخت از بالا تا پایین ادامه پیدا کرده است. فقط یک شیار نازک در قسمت پایینی و بالایی برای اسپیکر طراحی شده است.
بر روی گلکسی شاهد سه کلید خارجی معروف اندروید هستیم. دکمه Home که محل قرارگیری اثرانگشت نیز هست در میان دو کلید لمسی Back و مدیریت برنامه قرار گرفته است. در قسمت بالایی هر دو گوشی اسپیکر‌، سنسورها، دوربین دوم و نام برند این دو کمپانی به چشم می‌خورند. عمده تفاوت طراحی در قسمت جلویی این دو دستگاه، لبه و گوشه‌های گرد گلکسی در مقابل گوشه‌های چهارگوش اکسپریا است.
لبه سمت راست در S7 edge فقط از یک دکمه پاور تشکیل شده که این دکمه بر روی فریم فلزی‌ که دور تا دور گوشی کشیده شده، قرار گرفته است. لبه سمت چپ را هم دو کلید کنترل صدا تشکیل می‌دهد. جنس دکمه‌ها از فلز بوده و کیفیت فوق‌العاده‌ای دارند. اسپیکر، پورت USB و ورودی هدفون لبه پایینی دستگاه را تشکیل می‌دهند. در لبه بالایی میکروفون و محفظه قرار گیری سیمکارت و کارت میکرو قرار دارد.
سونی هم طبق معمول باز همه دکمه‌ها را در سمت راست دستگاه جای داده است. لبه سمت راست اکسپریا از دکمه پاور (که حسگر اثر انگشت هم هست)، دکمه کنترل صدا و کلید سخت افزاری شاتر تشکیل شده و همین موضوع باعث شده در لبه سمت چپ دستگاه چیزی جز محفظه قرار گیری سیمکارت و کارت حافظه وجود نداشته باشد. در لبه پایینی اکسپریا فقط ورودی پورت USB است که خودنمایی می‌کند و محل ورودی هدفون به تنهایی در لبه بالایی دستگاه مشاهده می‌گردد.
بخش پشتی هر دو بازیکن کاملا از شیشه تشکیل شده است. شیشه‌ای که حسابی علاقه به نشان دادن اثرانگشت‌های باقی‌مانده دارد. در این بخش تنها لنز دوربین بیرون زده، فلاش تک رنگ LED، سنسور سنجش ضربان قلب و نام برند سامسونگ خودشان را نشان می‌دهند. قسمت پشتی Z5 premium هم تقریبا از همین روند طراحی بهره برده است با این تفاوت که لنز دوربین و فلاش به جای وسط، در سمت چپ قرار گرفته‌اند.

نظر کارشناسی داور: فکر نمی‌کنم شخصی را پیدا کنید که با در دست گرفتن S7 edge بگوید از طراحی آن لذت نمی‌برد. همه چیز بسیار ظریف و با زیبایی هرچه تمام‌تر در کنار یک‌دیگر قرار گرفته و یک جز بی‌نهایت زیبا را تشکیل می‌دهند. واقعا نمی‌دانم سونی کی می‌خواهد زبان طراحی خود را از این یک‌نواختی در بیاورد! طراحی Z5 premium زیباست اما این مقدار از زیبایی برای زمان حال که گوشی‌های هوشمند با بهترین طراحی‌ها وارد بازار می‌شوند، کافی نیست. قرار گیری دکمه‌ها در اکسپریا واقعا عجیب است. تمامی دکمه‌ها در یک سمت گوشی تعبیه شده‌اند و همه با فاصله کم در قسمت پایینی لبه گوشی قرار گرفته‌اند. شیشه موجود در پشت و جلوی هر دو دستگاه به راحتی اثر انگشت را جذب می‌کند و این امر به دلیل استفاده از شیشه کاملا طبیعی است.


دقیقه ۱۰ تا ۲۰: ابعاد و کیفیت ساخت

ده دقیقه از بازی گذشت و دو بازیکن حرفه‌ای کم کم خودشان را گرم کرده‌اند. در ۱۰ دقیقه دوم هریک قامت و ویژگی‌های ساخت‌شان را به رخ یک‌دیگر می‌کشند.

هر دو گوشی از ۵.۵ اینچ صفحه نمایش بهره برده‌اند و با توجه به همین موضوع آن‌چنان انتظار ابعادی کم از این دو دستگاه نداریم. گلکسی S7 edge با ۱۵۰.۹میلی‌متر طول، ۷۲.۶ میلی‌متر عرض و ۷.۷ میلی‌متر ضخامت در مقابل اکسپریا Z5 premium با ۱۵۴.۴ میلی‌متر طول، ۷۵.۸ میلی‌متر عرض و ۷.۸ میلی‌متر ضخامت قرار می‌گیرد. همان طور که از اعداد بالا درمی‌یابید، قامت و جثه اکسپریا از گلکسی بیشتر است اما تفاوت‌شان آن‌چنان زیاد نیست.
از نظر وزن اگر بخواهیم این دو گوشی را مقایسه کنیم، گلکسی S7 edge با ۱۵۷ گرم وزن حدود ۲۳ گرم از اکسپریا Z5 premium سبک‌تر است و این نماینده سونی وزنی حدود ۱۸۰ گرم دارد.
هر دو گوشی به راحتی در دست جای می‌گیرند. اما S7 edge با توجه به طراحی با لبه‌های گرد در مقابل سونی با طراحی چهارگوش و زاویه‌دار، جای‌گیری‌اش در دست راحت‌تر خواهد بود. همچنین در هر دو گوشی از جدیدترین فناوری ضد خش استفاده شده تا مانع از آسیب رسانی آسان به بدنه دستگاه گردد.
نظر کارشناسی داور: در دست گرفتن S7 edge با لبه‌های منحنی‌ و گوشه‌های گرد و زاویه‌دار بی‌نهایت حس خوبی را به شما القا می‌کند در مقابل Z5 premium آن‌چنان حس ظرافت در طراحی را برخلاف گلکسی به شما القا نمی‌کند. سونی طراحی این نسل از اکسپریا را کمی بیش از حد خشن و تیز انجام داده که شاید آن‌قدر برای کاربر دلنشین نباشد. از طرفی‌ هم سبکی وزن گلکسی به نسبت اکسپریا به وضوح حس می‌شود و این موضوع شاید کمی ناخوشایند باشد.


دقیقه ۲۰ تا ۳۰: صفحه نمایش

تا این دقیقه، S7 edge تقریبا بازی را در دست گرفته و Z5 premium کمی از قافله عقب مانده است. اکنون وقت آن رسیده که این دو گوشی با نشان دادن کیفیت خود در قسمت صفحه نمایش، برگ برنده را بدست آورند.

هر دو دستگاه دارای ۵.۵ اینچ صفحه نمایش هستند اما جایی که این دو دستگاه را از هم متمایز می‌کند، رزولوشن ۳۸۴۰*۲۱۶۰ پیکسلی اکسپریا در مقابل ۲۵۶۰*۱۴۴۰ گلکسی است. سامسونگ در این سری از گلکسی مانند مدل‌های پیشین از پنل Super AMOLED استفاده کرده است که عمده تفاوت صفحه نمایش این دو گوشی را همین پنل استفاده شده تشکیل می‌دهد، به صورتی که سونی از IPS LCD در اکسپریا Z5 premium بهره برده است. کیفیت صفحه نمایش بر روی هر دو دستگاه بسیار عالی است و از بهترین‌ها در این زمینه هستند. باز مقایسه اگر بخواهد صورت بگیرد پای پنل‌های استفاده شده در هر یک به میان می‌آید. رنگ‌ها در اکسپریا Z5 premium در واقعی‌ترین حالت ممکن هستند و از گرمی و سردی در رنگ خبری نیست. S7 edge با صفحه نمایش Super AMOLED خودش رنگ‌هایی گرم‌تر و شادتر تولید می‌کند اما روشنایی و شارپنس در صفحه نمایش گلکسی بیشتر خودش را نشان می‌دهد. 

زاویه دید نماینده سامسونگ از جهت‌های مختلف بسیار عالی عمل می‌کند که واقعا جای تحسین دارد. در صورتی که با تغییر زوایای دید به سمت چپ و راست با تیره شدن صفحه نمایش مواجه خواهید شد که برای چنین دستگاه در این جایگاه عملکرد خوبی محسوب نمی‌گردد.
صفحه نمایش انحنا دار گلکسی S7 edge بسیار زیبا طراحی شده و شما را قادر می‌سازد تا با آسان‌ترین شکل ممکن به برنامه‌های مورد علاقه‌‌تان دسترسی داشته باشید. در بخش نرم‌افزاری صفحه نمایش هر دو گوشی تنظیمات خاصی را برای شخصی سازی رنگ‌های خروجی دارند و شما قادر هستید تا مودهای مختلفی را برای دستیابی به رنگ دلخواه‌‌تان در صفحه نمایش انتخاب کنید. در عکس‌های پایین S7 edge سمت راست و Z5 premium در سمت چپ قرار گرفته‌اند و می‌توانید مقایسه‌ای از صفحه نمایش این دو گوشی داشته باشید.

نظر کارشناسی داور: نمایش رنگ‌ها در هر دو صفحه نمایش عالی است. اما هر کدام سبک و سیاق خاص خودشان را در این قسمت دارند. سونی سعی می‌کند رنگ‌ها بیشتر به واقعیت نزدیک باشند اما سامسونگ می‌خواهد با زرق و برق بخشیدن به رنگ‌ها آن‌ها را دل‌انگیز در عین‌ حال کمی غیر واقعی نشان دهد. اینجاست که سلیقه شخصی وارد میدان می‌شود و انتخاب را برای شما آسان می‌کند. ناگفته نماند گلکسی در زمینه تغییر زاویه دید و زیر نور آفتاب عملکرد مناسب‌تری را داشت. از طرفی تعداد پیکسل بیشتر در اکسپریا و از طرف دیگر هم پنل امولد گلکسی است که در انتخاب شما تاثیر خواهد گذاشت. البته این تعداد بالای پیکسل‌ها در محصول سونی صرفا در مواردی خاص همچون پخش ویدیو به کار خواهد آمد و در سایر موارد نماینده سونی از این ویژگی‌ خاص خودش استفاده نمی‌کند. شما می‌توانید عملکرد صفحه‌نمایش این دو گوشی را زیر نور آفتاب مشاهده کنید.


دقیقه ۳۰ تا ۴۰: نرم‌افزار

آخرین دقایق نیمه اول بازی صرف قدرت نرم‌افزاری این دو نماینده از سونی و سامسونگ می‌شود.

رابط کاربری سونی، رابطی ساده، روان و در عین حال نسبتا سنگین است! سونی تمام تلاش خود را صرف هرچه نزدیک‌تر کردن رابط کاربری به رابط اندروید خام کرده است و در این زمینه کاملا هم موفق بوده. تمامی قسمت‌ها شباهت زیادی به اندروید خام دارند و یا اصلا بدون تغییر از آن‌جا به این رابط منتقل شده‌اند. با این وجود هنوز حجم بسیار زیادی از حافظه داخلی Z5 premium توسط رابط کاربری دستگاه پر شده است! بنابراین می‌توان این رابط را رابطی سنگین نامید چرا که در عین سادگی حجمی فراتر از انتظار را به خودش اختصاص داده است.


سامسونگ بر خلاف سونی از رابطی کاملا شخصی سازی شده نسبت به اندروید خام استفاده کرده است. رنگ‌های به‌کار رفته در قسمت‌های مختلف شاد بوده و حس خوبی را به کاربر القا می‌کنند. با وجود این‌که در رابط کاربری سامسونگ شاهد امکانات بسیار بیشتری به نسبت سونی هستیم اما حجم اشغال شده حافظه داخلی در حد همان محصول سونی باقی مانده است.

هنگام کار کردن با هر دو گوشی کوچک‌ترین لگ و کندی را مشاهده نخواهید کرد و همه چیز با سرعت بالا انجام می‌گیرد.
نظر کارشناسی داور: اگر طرفدار رنگ، گرافیک و امکانات هستید حتما S7 edge را انتخاب کنید. در عوض اگر طرفدار سادگی هستید و می‌خواهید همه چیز با آسان‌ترین روش در دسترس شما قرار گیرد، حتما رای شما Z5 premium خواهد بود. این را هم عرض کنم که هیچ لگ و کندی در مدتی که با این دو دستگاه کار کردیم مشاهده نشد.


دقیقه ۴۰ تا ۵۰: سخت‌افزار
پردازنده سونی اکسپریا Z5 premium از ۴ هسته با سرعت پردازش ۲.۰ گیگاهرتز و ۴ هسته دیگر با ۲.۵ گیگاهرتز سرعت پردازشی تشکیل شده است. این پردازنده ۸ هسته‌ای بر روی چیپ Qualcomm مدل Snapdragon 810 سوار شده است.
در مقابل سامسونگ S7 edge با پردازنده اختصاصی Exynos 8890 Octa با ۸ هسته وارد میدان شده است. بخش پردازش گرافیکی S7 edge به عهده Mali-T880 MP12 بوده و در مقابل Adreno 430 پردازش گرافیکی Z5 premium را انجام می‌دهد. همچنین سامسونگ از ۴ گیگابایت حافظه رم برای گلکسی و سونی از ۳ گیگابایت رم برای اکسپریا استفاده کرده است. مشخصات بالا خبر از قدرت بی‌نهایت این دو دستگاه می‌دهند اما باید دید در زمین بازی چه می‌کنند.
به نتایجی که از بنچمارک‌های این دو دستگاه بدست آمده، دقت کنید.

تست قسمت گرافیک دستگاه

AnTuTu

GeekBench

نظر کارشناسی داور: اعداد به دست آمده در بنچمارک کاملا گویای همه چیز هستند. در قدرتمندی Z5 premium با تراشه Snapdragon 810 هیچ شکی نیست اما قدرتمندتر بودن سامسونگ با غول Exynos هم اصلا قابل چشم پوشی نیست. گرافیکی‌ترین بازی‌ها توسط این دو گوشی اجرا شدند و بدون کوچک‌ترین افت فریم و لگ به کار خود ادامه می‌دادند. در این هنگام کمی گرما از طرف نماینده سونی حس می‌شد، اما به آن میزان که بخواهد آزاردهنده باشد، نیست.
در ویدیو اختصاصی زیر می توانید تستی از سرعت مولتی تسکینگ همزمان بین این دو گوشی قدرتمند را ببینید.


دقیقه ۵۰ تا ۶۰: دوربین

در این بخش تیزبینی هر کدام از این بازیکن‌هاست که می‌تواند عامل برنده شدن هر یک در این قسمت گردد.

در ابتدا نگاهی به مشخصات اصلی هریک بر روی کاغذ می‌اندازیم. دوربین نماینده سامسونگ یعنی S7 edge از رزولوشن ۱۲ مگاپیکسل با گشادگی دریچه دیافراگم f/1.7 برخودار است. این مقدار از دیافراگم کمک به سزایی در جذب نور محیط‌های تاریک می‌کند. دوربین جلویی استفاده شده بر روی این دستگاه ۵ مگاپیکسل رزولوشن دارد. سامسونگ از همان دریچه دیافراگمی که بر روی دوربین پشتی استفاده کرده بر روی دوربین جلویی هم بهره برده است.
دوربین Z5 premium با رزولوشن ۲۳ مگاپیکسلی و دیافراگم f/2.0 در مقابل گلکسی قرار می‌گیرد. دوربین جلویی استفاده شده بر روی اکسپریا ۵.۱ مگاپیکسل رزولوشن داشته و گشادگی دیافراگم لنز آن f/2.4 است.
اگر بخواهیم کمی ریزتر شویم، باید بگوییم اندازه حسگر استفاده شده بر روی گلکسی S7 edge چیزی معادل ۱/۲.۵ اینچ و بر روی اکسپریا Z5 premium حدود ۱/۲.۳ اینچ محاسبه شده است.
با توجه به مشخصات گفته شده در بالا می‌توان به قدرتمند بودن هر دو رقیب در بخش دوربین پی برد. اما باید توانایی هریک را در واقعیت دید.
رابط کاربری استفاده شده بر روی دوربین هر دو بسیار عالی عمل می‌کند و هر دو سعی دارند در عین سادگی حرفه‌ای بودن خودشان را نشان دهند.

رابط کاربری دوربین Xperia Z5 premium

رابط کاربری دوربین S7 edge

تنظیمات دستی دوربین که مدتی است جزیی از اصل‌های رابط کاربری یک دوربین شده است، بر روی هر دو دستگاه موجود است. یک بخش مخصوص از فیلترهای واقعیت مجازی برای عکاسی در بخشی از رابط کاربری دوربین Z5 premium به چشم می‌خورد که امکانات سرگرم کننده‌ای را در اختیار کاربر قرار می‌دهد. سرعت فوکوس در S7 edge با فناوری که سامسونگ از آن بعنوان Dual Focus یاد می‌کند، بی‌نهایت بالاست. در عرض چند میلی ثانیه فوکوس صورت می‌گیرد. در مقابل سونی آن‌چنان در این زمینه سریع عمل نکرده و کمی به زمان بیشتری برای فوکوس نیاز دارد این درحالی است که خود سونی ادعا دارد با فناوری فوکوس هیبریدی خود، شما توانایی فوکوس تنها در ۰.۰۳ ثانیه را دارید. کیفیت عکس‌های گرفته شده توسط هر دو گوشی کاملا قابل قبول و مناسب است و آن‌چنان تفاتی باهم ندارند. تنها رنگ‌های ثبت شده توسط اکسپریا کمی سرد و بی روح هستند در مقابل گلکسی رنگ‌های غلیظ‌تری را به ثبت می‌رساند. به لطف گشادگی دیافراگم f/1.7 در S7 edge تصاویر روشن‌تر و پرنور‌تر به نسبت Z5 premium ثبت می‌گردند. همچنین یک فلاش دوگانه در گلکسی و یک نمونه تک در اکسپریا تعبیه شده است. فیلمبرداری در هر دو گوشی به صورت ۴K با ۳۰ فریم بر ثانیه امکان‌پذیر بوده و هر دو کیفیت خوبی را ارایه می‌دهند.
به تعدادی از تصاویر گرفته شده توسط این دو گوشی دقت کنید.

نظر کارشناسی داور: ببینید دوربین این سری از گوشی‌های موجود در بازار واقعا عالی هستند و پیشرفتی باور نکردنی در این زمینه داشته‌اند. بنابراین انتخاب ما بین عالی و عالی‌تر است. رنگ‌ها در Z5 premium سرد و بی روح ثبت می‌شوند که شاید آن‌چنان موضوع دلنشینی نباشد و در عکس‌های بالاهم متوجه این موضوع می‌گردید. از طرفی‌ سونی به لطف استفاده از پیکسل‌های بیشتر به نسبت سامسونگ جزییات بیشتری را در اختیار کاربر قرار می‌دهد. فیلترهای مخصوصی که شبیه ساز واقعیت مجازی هستند در رابط کاربری دوربین سونی موجود بوده و استفاده از‌ آن‌ها لذت بخش خواهد بود. خلاصه قضاوت این بخش را تمام و کمال به عهده خودتان می‌گذارم.


دقیقه ۶۰ تا ۷۰: پخش چند رسانه‌ای

کم کم به دقایق پایانی نزدیک می‌شویم و می‌خواهیم کمی از خستگی ما کم شود. در این قسمت است که این دو بازیکن وظیفه دارند با سرگرم کردن ما خستگی را از تن ما بیرون کنند. همراه ما باشید تا ببینیم چگونه می‌خواهند این‌ کار را انجام دهند.


تماشای فیلم بر روی این دو گوشی واقعا لذت بخش خواهد بود. مخصوصا اکسپریا با صفحه نمایش ۴K خودش در این قسمت عالی عمل خواهد کرد. تماشای فیلم با زیرنویس فارسی توسط نرم‌افزار هر دو دستگاه بدون مشکل امکان‌پذیر بوده و مشکلی در این زمینه مشاهده نشد.
در بخش موزیک پلیر هم هر دو دستگاه واقعا خوب عمل می‌کنند و تنظیمات مناسبی هم برای شخصی سازی صدا در اختیار شما قرار می‌دهند. البته سامسونگ فقط از یک اسپیکر مونو بر روی S7 edge استفاده کرده است. اما در مقابل سونی Z5 premium با دو اسپیکر و صدای استریو حضور دارد. اسپیکر گلکسی حجم بالا و باس بیشتری دارد اما اکسپریا کیفیت صدایی بهتری را ارایه می‌دهد. خروجی صدای هدفون هر دو کاملا مناسب بوده و در این قسمت سونی تنظیمات بیشتری را برای شخصی سازی صدا قرار داده است.

نظر کارشناسی داور: هر دو دستگاه کاملا من را راضی کردند و حسابی سرگرم شدم. سونی با اسپیکر استریو و با کیفیت، سامسونگ هم با صفحه نمایش خمیده خودش حسابی عملکرد خوبی داشتند. تنظیمات صدای هر دو گوشی کافی است اما سونی برای زمانی که می‌خواهید از هدفون استفاده کنید آپشن‌های بیشتری را به شما ارایه می‌دهد.


دقیقه ۷۰ تا ۸۰: باتری

باتری استفاده شده بر روی Z5 premium ظرفیتی معادل ۳۴۳۰ میلی‌آمپر را دارد که در مدت زمان ۳۰ دقیقه چیزی حدود ۶۰ درصد شارژ می‌شود. در تصویر اختصاصی پایین می‌توانید عملکرد باتری را مشاهده کنید.

در مقابل S7 edge با باتری ۳۶۰۰ میلی‌آمپری حضور دارد که دقیقا به همان اندازه نماینده ژاپنی این مسابقه شارژ می‌شود. در تصویر اختصاصی پایین می‌توانید عملکرد باتری را مشاهده کنید.

نظر کارشناسی داور: عملکرد سامسونگ در این زمینه فوق‌العاده است! در عکس‌های بالا همان طور که مشاهده کردید باتری S7 edge در مقابل Z5 premium استقامت بسیار بالایی دارد. در عمل هم کاملا همین طور است و شارژدهی باتری اکسپریا در حد خودش عالی‌‌ست اما در بحث مقایسه عملکرد خوبی را در مقابل گلکسی ندارد.


دقیقه ۸۰ تا ۹۰: سایر امکانات

این دقایق از رقابت از آن بازیکنی خواهد بود که امکانات بیشتر و کاربردی‌تری را به کاربر ارایه بدهد.
حسگر اثرانگشت بر روی هر دو گوشی تعبیه شده و تنها  تفاوتی که در این قسمت وجود دارد، محل قرار گیری این حسگر است. سامسونگ این حسگر را در دکمه Home قرار داده و این تفکر را دارد که راحت‌ترین مکان برای قرار دادن حسگر اثر انگشت این بخش است. در مقابل سونی طبق معمول این حسگر را در منوی‌ پاوری که در سمت راست دستگاه جای خوش کرده، قرار داده است. هر دو حسگر نیاز دارند تا بعد از فشار دادن دکمه فعال شوند و قفل گوشی را باز کنند و این عمل در حالت استندبای اجرا نمی‌شود. علاوه بر این هر دو گوشی گواهی‌های ضد آب و ضد گرد و غبار را دارند و می‌توانند دربرابرشان مقاومت کنند. در پوش‌های محافظی که در گذشته برای ضد آب کردن گوشی‌ها استفاده می‌شد در این دو دیده نمی‌شود. این در حالی است که سونی و سامسونگ می‌گویند که از داخل بخش محافظتی این دو دستگاه را انجام داده‌اند.

از دیگر امکانات موجود به صفحه خمیده S7 edge می‌توان اشاره کرد که علاوه بر زیبایی، دسترسی‌ها را به بخش‌های مختلف گوشی بسیار راحت‌تر کرده است. همچنین بر روی این نسل از گلکسی شاهد تکنولوژی Always On هستیم که در مواقع استندبای بودن گوشی شما را از اعلانات باخبر می‌سازد که چنین ویژگی بر روی اکسپریا دیده نمی‌شود. حسگر‌های مختلفی دیگری نیز بر روی S7 edge تعبیه شده که شاید برخی موارد به کار بیاید.

نظر کارشناسی داور: نظر خاصی را در این بخش ندارم! همه چیز در بالا توضیح داده شد. حال خودتان بگویید کدامیک از این امکانات برای شما کاربردی خواهد بود؟! آیا گوشی خود را به استخر می‌برید؟!


وقت اضافه: قیمت

در حال حاضر شما می‌توانید با حدود ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان ناقابل یک گلکسی S7 edge را خریداری کنید. با ۵۰۰ هزارتومان کم‌تر یعنی چیزی حدود ۱ میلیون ۷۰۰ شما می‌توانید اکسپریا Z5 premium را همراه خود داشته باشید.

نظر کارشناسی داور: به نظر من قیمت گذاری برای S7 edge آن‌چنان مناسب نبوده و می‌توانست کم‌تر باشد. البته این را هم در نظر بگیرید این گوشی هنوز آن‌چنان افت قیمت و ثبات را در بازار تجربه نکرده. قیمت Z5 premium تقریبا مناسب است اما انتخاب من با این قیمت Z5 premium نخواهد بود.

موقعیت‌های خطرناکی که گلکسی S7 edge بر روی دروازه اکسپریا Z5 پریمیوم ایجاد کرد:
ارگونومی و طراحی بهتر و همچنین وزن کم‌تر
پردازنده اختصاصی قوی‌تر
زاویه دید صفحه نمایش بهتر
دوربین با تنظیمات دستی جامع‌تر مانند سرعت شاتر
امکاناتی مانند صفحه خمیده و فناوری Always On
استقامت باتری بهتر

موقعیت‌های خطرناکی که اکسپریا Z5 پریمیوم بر روی دروازه گلکسی S7 edge ایجاد کرد:
فناوری‌های متعدد و رزولوشن بالاتر صفحه نمایش
دوربین بدون بیرون زدگی بر خلاف گلکسی و همچنین فیلتر‌های واقعیت مجازی جالب
تعداد پیکسل‌های بیشتر در بخش دوربین که جزییات بیشتری را به نمایش می‌گذارد
اسپیکر استریو و با کیفیت
کلید سخت‌افزاری شاتر مخصوص دوربین

به‌ نظر شما برنده مسابقه سامسونگ گلکسی S7 Edge و سونی اکسپریا Z5 پریمیوم کدام است؟!

نوشته مقایسه سامسونگ گلکسی S7 Edge با سونی اکسپریا Z5 پریمیوم: دیو و دلبر! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

مقایسه آی‌فون ۶s Plus و بلک‌بری Priv؛ میراث‌داران کلمب!

مقایسه آی‌فون ۶s Plus و بلک‌بری Priv؛ میراث‌داران کلمب!

با ششمین بازی از جام بزرگ آی‌تی‌رسان در خدمت شما هستیم، تاکنون ۱۰ شرکت‌کننده قدرتمند مسابقات خود را برگزار کرده‌اند و اکنون با دو حریف از قاره آمریکا رو‌به‌رو هستیم. اولین شرکت کننده در این مسابقه آی‌فون‌نامی است با مدل ۶S Plus، حریفی قدرتمند که آوازه شهرتش جهانی است، هرچند اخیرا در کشورمان مورد نامهربانی قرار گرفته است. در سمت مقابل یک تازه وارد در دنیای اندروید وجود دارد، محصولی ساخته کمپانی خوشنام بلک‌بری که Priv نام داشته و این روزها حال و روز خوشی را ندارد. به مانند سایر مقایسات (منظور همان مسابقات است!) این دو حریف را در ده فاکتور به مقایسه می‌نشانیم.

ده دقیقه ابتدایی: طراحی و ظاهر

با ورود اولین شرکت‌کننده یعنی آی‌فون ۶s Plus به میدان رقابت عده کثیری از تماشاچیان انگشت به دهان فرو برده و در همان حال عده‌ای چشمان خود را بستند! ظاهر این اسمارت‌فون به گونه‌ای است که دو دسته کاربر را پدید می‌آورد؛ عده‌ای که دل بسته به اسلاف این اسمارت‌فون هستند، از ظاهر آی‌فون‌های جدید ناراضی هستند و آن را نازیبا می‌دانند و عده دیگری از کاربران، از تغییرات صورت گرفته در تغییر سایز و ظاهر آی‌فون‌های اخیر رضایت دارند و آن را کاملا زیبا می‌دانند، ما نیز به رسم انسانیت به سلیقه هر دو دسته احترام می‌گذاریم. در بخش جلویی به جز تک دکمه گرد هوم، اسپیکر، دوربین جلو و صد البته نمایشگر ۵.۵ اینچی چیز دیگری وجود ندارد! اپل علاقه چندانی به درج لوگو در بخش جلویی ندارد و به همین دلیل بخش بالایی نمایشگر چندان شلوغ نیست و همه چیز در سادگی خلاصه می‌شود. در بخش پشتی نیز سادگی زیادی به چشم می‌آید و به جز دوربین، فلاش، دو خط آنتن و یک لوگوی سیب گاز زده شده چیزی مشاهده نمی‌شود! البته انتظار چیز دیگری هم نباید داشته باشیم!

بخش زیرین، بالایین و البته کنارین (امان از این قواعد عربی!) طراحی خاصی دارد و با توجه به ضخامت کم و طراحی فوق‌العاده اپل زیبایی خاصی را در این بخش شاهد هستیم به گونه‌ای که در حال حاضر هر کجا سخن از زیبایی است، نام بخش پایینی آی‌فون می‌درخشد! چینش کلیدهای سخت‌افزاری به بهترین نحو انجام گرفته و دسترسی به آنها نیز بسیار راحت است.

حال نوبت به دیگر شرکت‌کننده می‌رسد تا با ورود به میدان رقابت خودی نشان دهد، ظاهرا این اسمارت‌فون از نظر قدی از آی‌فون کوچک‌تر است اما از نظر ضخامت بزرگتر! و تقریبا جز گوشی‌های چاق محسوب می‌شود. قسمت جلو بلک‌بری Priv از یک اسپیکر، دوربین، نمایشگر و البته یک اسپیکر بزرگ در زیر نمایشگر تشکیل شده است. درخشش لوگوی بلک‌بری در بخش بالایی و هم‌چنین طراحی کلاسیک این قسمت از اسمارت‌فون زیبایی خاصی را به این مدل اعطا کرده است. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این محصول وجود نمایشگر اج است که با توجه به رابط‌کاربری مورد استفاده در این اسمارت‌فون ویژگی‌های جالبی را به ارمغان می‌آورد. در بخش پشتی متاسفانه شاهد کمی بی سلیقه‌گی از جانب بلک‌بری هستیم، لنز دوربین کمی بیرون زدگی دارد و پترن به کار رفته بر روی کیس پلاستیکی طراحی مناسبی را ندارد. از دیگر ویژگی‌های این بخش از اسمارت‌فون می‌توان به لوگوی بلک‌بری و فلاش دوگانه اشاره کرد. ظاهر بخش پشتی بلک‌بری Priv بیش‌تر برای اسمارت‌فون‌های صنعنی و نظامی مناسب است و ظرافت خاصی ندارد. بخش زیرین این اسمارت‌فون بدون شک خاص‌ترین بخش Priv است، جایی که می‌توان یک کیبورد کامل به سبک بلک‌بری را به صورت کشویی بیرون آورد و گوشی لمسی خود را به یک اسمارت‌فون با کیبورد QWERTY تبدیل کرد. با خروج کیبورد از دل دستگاه بخش بالایی اسمارت‌فون نیز حرکت می‌کند و ظاهر این گوشی را عجیب‌تر می‌کند!

در بخش کناری بلک‌بری Priv با وجود اینکه جای کافی برای گذاشتن امکانات و دکمه‌های بزرگ‌تر وجود داشته اما بلک‌بری ترجیح داده است دکمه‌ها را با ظرافتی خاص در آن به کار گیرد، در سمت راست کلیدهای ولوم قرار گرفته‌اند و در بخش سمت چپ نیز کلید پاور جا‌گذاری شده است، مطمئنا چینش این کلیدها هم‌چون نام و ظاهر Priv کمی عجیب است؛ با توجه به جای‌گیری کلید پاور در سمت چپ دسترسی به آن کمی سخت است و بهتر بود بلک‌بری چینشی بهتر را برای این کلیدها انتخاب می‌کرد. در بخش زیرین نیز می‌توانیم شاهد یک پورت USB در قسمت وسط و یک پورت ۳.۵ میلی‌متری هدفون در سمت راست باشیم. برای ورود سیم‌کارت و کارت حافظه می‌بایست از بخش بالایی استفاده کنید.


دقیقه ۱۰ تا ۲۰: وزن و کیفیت ساخت

با ورود دو شرکت‌کننده و به رخ کشیدن زیبایی‌های ظاهریشان به یکدیگر نوبت به آمادگی بدنی و تناسب‌اندام این دو اسمارت‌فون می‌رسد. شرکت‌کننده اول یعنی آی‌فون ۶S Plus با توجه به سابقه خوبش در گذشته، خود را یک اسمارت‌فون باکیفیت می‌داند، از متریال مورد استفاده گرفته تا انتخاب قطعات همگی دستچین‌ شده‌اند تا باکیفیت باشند. از نظر تناسب اندام باید بگوییم این اسمارت‌فون با ابعاد ۷.۳×۷۷.۹×۱۵۸.۲ میلی‌متری خود وزنی ۱۹۲ گرمی دارد. در مقابل دیگر شرکت کننده این مسابقه با جلوه‌ای خاص نماد بلک‌بری را نشان می‌دهد و با فریادی بلند باکیفیت بودنش را به رخ تماشاچیان می‌کشد. Priv ابعادی ۹.۴×۷۷.۲×۱۴۷ میلی‌متری دارد و هنگامی که روی ترازو می‌رود با کسب عدد ۱۹۲ گرم، نشان می‌دهد حریفی در حد و اندازه آی‌فون ۶s Plus است. البته محصول ساخته اپل کمی ظریف‌تر است و این موضوع خود دلیل مهمی است تا بگوییم اپل معمار بهتری است تا بلک‌بری!

آی‌فون ۶s Plus شاید دیگر هم‌چون گذشته جمع و جور نباشد، اما ظرافت و دقت به کار رفته در این فبلت مثال زدنی است. محصولات بلک‌بری از نظر قیمتی چیزی کم‌تر از اپل ندارند اما زمانی که پای کیفیت ساخت در میان باشد، میراث‌داران جابز نشان درجه یک کیفیت را در دست دارند. بلک‌بری Priv درست برعکس ظاهر پر ابهتش تنها به قاب آلومینیومی مجهز گشته و بدنه اصلی شکل‌گرفته از پلاستیک است، هرچند پلاستیک به کار رفته در بدنه بلک‌بری Priv از نوع خوب و مرغوب است اما بازهم در مقایسه با بدنه آلومینیومی آی‌فون ۶S Plus حرفی برای گفتن ندارد. گذشته از این آمیختگی نام اپل با کیفیت ساخت بالا خود گواهی بر این است که بلک‌بری Priv در این میدان از نظر کیفیت ساخت شانسی برای پیروزی ندارد.


 

دقیقه ۲۰ تا ۳۰: نمایشگر

خب بهتر است بخش ظاهر و رخ‌نمایی را کنار بگذاریم و این دو اسمارت‌فون را از دیگر زوایا مورد سنجش قرار دهیم. اولین و شاید یکی از مهم‌ترین بخش‌های هر اسمارت‌فون، نمایشگر آن است. در این بازی با دو اسمارت‌فون غول پیکر روبه‌رو هستیم، اولین مدل بلک‌بری Priv است که با داشتن نمایشگر ۵.۴ اینچی یک گزینه شایسته برای دریافت لقب فبلت است و دیگر رقیب این میدان آی‌فون ۶S Plus نمایشگری ۵.۵ اینچی دارد. نمایشگر مورد استفاده در بلک‌بری Priv‌ از نظر وضوح عدد ۲۵۶۰×۱۴۴۰ پیکسل را نشان می‌دهد. استفاده از این رزولوشن در ابعاد ۵.۴ اینچی چگالی پیکسلی ۵۴۰ppi را برای این اسمارت‌فون پدید آورده است. به لطف استفاده از پنل امولد کیفیت تصاویر در حد مطلوبی است و با نمایش زنده‌تر رنگ‌ها توجه بیش‌تری را به خود جلب می‌کند. مهم‌ترین ویژگی این نمایشگر بهره‌مندی از کناره‌های خمیده است.

دیگر شرکت کننده در این مسابقه نمایشگری ۵.۵ اینچی دارد که با توجه به اینکه اپل بازی با اعداد را دوست ندارد از وضوح ۱۹۲۰ در ۱۰۸۰ پیکسل بهره می‌برد. این مقدار رزولوشن چگالی پیکسلی ۴۰۱ppi را برای نماینده اپل به ارمغان آورده است، نمایشگر این اسمارت‌فون از نوع IPS است که گذشته از نمایش طبیعی‌تر رنگ‌ها در نگاه از زوایا عملکرد بهتری دارد و نمایشگر به سرعت رنگ رخسارش را نمی‌بازد.

پس از معرفی مشخصات نمایشگری این دو اسمارت‌فون حال این دو رقیب را در کنار یکدیگر به مقایسه می‌نشانیم. تصویر سمت راست مربوط به آی‌فون ۶S plus و سمت چپ بلک‌بری Priv است.

همان‌طور که از تصاویر مشخص است، نمایش رنگ‌ها در بلک‌بری Priv‌ زنده‌تر هستند در عوض تصاویر به نمایش درآمده در آی‌فون ۶S Plus طبیعی‌تر به نظر می‌رسند. نمایش رنگ سفید در نمایشگر آی‌فون ۶S Plus بهتر از بلک‌بری Priv است، در مقابل رنگ‌های تیره در محصول ساخته بلک‌بری عمق بیشتری دارد، هم‌چنین این اسمارت‌فون تنظیمات خوبی را برای مدیریت نمایشگر در اختیار کاربر قرار می‌دهد و البته یک ویژگی خاص را هم می‌توان در این نمایشگر مشاهده کرد، هنگام شارژ شدن دستگاه میزان باتری بر روی لبه خمیده به نمایش در می‌آید که جلوه خاص و زیبایی به دستگاه می‌دهد و حتی در زمان خاموش بودن صفحه نیز شاهدش خواهید بود. بلک‌بری Priv خود به داشتن چنین قابلیتی افتخار می‌کند!


 

دقیقه ۳۰ تا ۴۰: رابط کاربری

اکثر تماشاچیان از ابتدای مقایسه منتظر فرا رسیدن این بخش بوده‌اند، یکبار دیگر شاهد روبه‌رو شدن iOS و اندروید هستیم. هرچند بلک‌بری Priv یک نماینده همه چیز تمام برای اندروید نیست اما بازهم می‌توان انتظار داشت میان این دو رقیب یک بازی تمام عیار را شاهد باشیم. نماینده اندروید در این میدان بلک‌بری Priv است، اندروید مورد استفاده در این اسمارت‌فون تقریبا همان چیزی است که در گوشی‌های نکسوس دیده‌ایم، انیمیشن‌ها، منوها و حتی آیکون‌ها دقیقا مشابه با اندروید خالص هستند. بلک‌بری برای اینکه دست خالی به میدان اندروید وارد نشده باشد دو اپلیکیشن BBM و BBM Meeting را بر آن افزوده است. هم‌چنین دو اپلیکیشن امنیتی به نام‌های DTEK by BlackBerry و Password Keeper برای تعیین سطح دسترسی برنامه‌ها و دیگری به منظور ذخیره پسوردها به اندروید خالص اضافه شده است. همانطور که می‌دانید نمایشگر در کناره‌ها خمیدگی دارد و Priv با این ویژگی هماهنگ شده و امکانات جالبی را برای کاربران به ارمغان می‌آورد. در سمت مقابل محصول ساخته اپل از سیستم عامل انحصاری خودش استفاده می‌کند، تنوع رنگی و هم‌چنین انیمیشن‌ها در این رابط کاربری بیشتر از اندروید خالص است و در طراحی آیکون‌ها سلیقه بیشتری به کار رفته است. هرچند iOS به نسبت اندروید محدودیت بیش‌تری دارد اما حد دسترسی برای یک کاربر معمولی در سطح مناسبی است و به خوبی پاسخ‌گوی نیاز آنان خواهد بود. امکان شخصی‌سازی در iOS به نسبت اندروید محدودتر است در عوض با سیستم‌عاملی یکپارچه و سریع روبه‌رو هستیم. هم‌چنین استفاده از لمس سه‌ بعدی ویژگی‌های جالبی را برای ۶S Plus‌ به ارمغان آورده است. پشتیبانی نرم‌افزاری از اسمارت‌فون‌های اپل در سطح خوبی قرار دارد و معمولا تعداد به‌روزرسانی‌های بیش‌تر و منظم‌تری را دریافت می‌کنند.

Android

iOS

در بخش رابط کاربری نمی‌توان برتری خاصی را برای یک اسمارت‌فون در نظر گرفت، هر دو سیستم‌عامل مزایا و معایب خاص خودشان را دارند، سرعت بالاتر، هماهنگی بیش‌تر میان اجزا، پشتیبانی بهتر از جمله مزایای iOS و سطح دسترسی بیش‌تر، منبع‌باز بودن و امکان شخصی‌سازی از جمله نکات مثبت اندروید است.


 

دقیقه ۴۰ تا ۵۰: سخت افزار

به حساس‌ترین دقیقه مسابقه نزدیک می‌شویم، هر دو شرکت‌کننده در حال حاضر لقب پرچم‌داری را با خود به یدک می‌کشند، اگر بخواهیم نگاهی به مشخصات سخت افزاری این دو اسمارت‌فون داشته باشیم در بلک‌بری Priv می‌توانیم چیپست اسنپدراگون ۸۰۸ با ۶ هسته را ببینیم که به دو هسته کورتکس A57 با فرکانس ۱.۸ گیگاهرتز و چهار هسته کورتکس A53 با فرکانس ۱.۴۴ گیگاهرتز تقسیم شده است. سه گیگابایت رم و ۳۲ گیگابایت حافظه داخلی در کنار پشتیبانی از کارت حافظه تا ظرفیت ۲۰۰ گیگابایت تکمیل کننده مشخصات این مدل است. در مقابل محصول قدرتمند اپل با پردازنده A10 که ۲ هسته ۲ گیگاهرتزی دارد قرار گرفته است، از دیگر مشخصات این فبلت می‌توان به ۲ گیگابایت رم و حافظه داخلی ۱۶/۶۴/۱۲۸ گیگابایتی اشاره کرد، متاسفانه این آی‌فون هم از کارت حافظه پشتیبانی نمی‌کند و عدم وجود نسخه ۳۲ گیگابایتی را می‌توان یک ضعف برای این محصول دانست.

هرچند از نظر اعداد برتری با بلک‌بری Priv است اما صعف عددی آی‌فون در مشخصات به معنای قدرت کم سخت‌افزاری آن نیست. هماهنگی بی‌نظیر اکوسیستم اپل موجب شده آی‌فون‌های اپل هرساله در رده بهترین‌ها جای بگیرند. متاسفانه سخت‌افزار بلک‌بری Priv‌ به‌روز نیست و قدرت سخت‌افزاری در حدی نیست که بتوان آن را بی نقص دانست. استفاده از چیپست نه چندان قدرتمند اسنپدراگون ۸۰۸ در کنار سه گیگابایت رم موجب شده این اسمارت‌فون در مقابل سایر مدعیان اندرویدی حرفی برای گفتن نداشته باشد. در مقابل آی‌فون ۶S Plus‌ از جدیدترین چیپست معرفی شده توسط اپل بهره می‌گیرد و استفاده از رم دو گیگابایتی برای سیستم‌عاملی هم‌چون iOS عملکردی بدون نقص را ایجاد می‌کند. هر دو رقیب به خوبی پاسخ‌گوی نیازهای روزانه هستند اما از نظر بنچمارک برتری با اختلاف بسیار زیاد به آی‌فون ۶S Plus تعلق دارد که خود نشان دهنده عملکرد بهتر اپل در چینش سخت‌افزار است. اختلاف ۷۵۶۶۳ واحدی AnTuTu بین این دو اسمارت‌فون به خوبی نشان می‌دهد آی‌فون ۶S Plus حداقل یک نسل پیشرفته‌تر از بلک‌بری Priv است.

در ادامه ویدیو مقایسه سرعت بوت شدن این دو اسمارت‌فون را مشاهده می‌کنیم که خود معیار خوبی برای سنجش قدرت سخت‌افزاری است:


 

دقیقه ۵۰ تا ۶۰: دوربین

یک زورآزمایی هیجان انگیز را در بخش سخت‌افزار پشت سر گذاشتیم و پس از یک استراحت کوتاه نیمه دوم مسابقه را با مقایسه دوربین مورد استفاده در دو شرکت کننده ادامه می‌دهیم. بلک‌بری برای تولید لنز دوربین خود از کمپانی نام آشنای اشنایدر کروزناخ کمک گرفته است، حاصل این همکاری تولید یک سنسور دوربین ۱۸ مگاپیکسلی از نوع CMOS BSI 2 است. گشودگی دیافراگم F2/2، تثبیت کننده اپتیکال و فوکوس خودکار از جمله ویژگی‌های این سنسور است. متاسفانه بر خلاف مشخصات، کیفیت تصاویر ثبت شده توسط این دوربین چندان بی نقص و عالی نیست، در محیط‌های با نور کافی می‌توان روی توانایی این دوربین حساب باز کرد اما در محیط‌های داخلی و با نور کم تصاویر ثبت شده از وضوح و شفافیت مناسبی برخوردار نیستند. رنگ‌ها هرچند واقعی اما عمق مناسبی ندارند. دوربین سلفی مورد استفاده در این اسمارت‌فون ۲ مگاپیکسلی است، کیفیت دوربین دوم به هیچ وجه مناسب یک پرچم‌دار نیست و بهتر بود بلک‌بری توجه بیش‌تری به این بخش ‌می‌داشت.

در طرف دیگر کوپرتینویی‌ها با دست پر وارد زمین شده‌اند، دوربین ۱۲ مگاپیکسلی آی‌فون ۶S Plus اگرچه از نظر عددی بازی را به Priv می‌بازد اما تصاویر ثبت شده به وسیله آن در نوع خود خوب هستند. وضوح تصاویر در سطح مناسبی است و رنگ‌ها به خوبی در آن به ثبت رسیده‌اند. از ویژگی‌های سنسور به کار رفته در آی‌فون ۶S Plus می‌توان به قابلیت ضبط تصاویر به صورت آهسته، تشخیص فاز، فوکوس خودکار و تثبیت کننده تصویر اپتیکال نام برد. در بخش دوربین سلفی اپل با دست و دل‌بازی سنسوری ۵ مگاپیکسلی را در نظر گرفته که تصاویر به ثبت رسیده توسط آن کیفیت قابل قبولی دارند اما بازهم جا برای بهتر شدن وجود دارد. ثبت تصاویر به صورت زنده یکی از ویژگی‌هایی است که به لطف سیستم عامل iOS و هم‌چنین قابلیت ۳D Touch در این اسمارت‌فون وجود دارد، این قابلیت اجازه ثبت تصاویر متحرک را به شما می‌دهد که در برخی موارد می‌تواند بسیار کاربردی باشد.

رابط‌کاربری دوربین بلک‌بری Priv

هر دو شرکت کننده امکان ضبط تصاویر به صورت ۴K را دارند، این ویژگی هرچند در صورت دسترسی نداشتن به نمایشگر ۴K تقریبا بی فایده است اما برای یک پرچم‌دار در سال ۲۰۱۶ وجود آن امری ضروری به نظر می‌رسد. رابط کاربری دوربین بلک‌بری تفاوت زیادی با اندروید خام دارد اما متاسفانه امکانات و قابلیت‌هایش چندان مناسب نیست. در این رابط کاربری تنها سه حالت عکاسی پانوراما، عکاسی معمولی و ضبط ویدیو مشاهده می‌شود حالت دیگری وجود ندارد. در بخش تنظیمات نیز می‌توانید میزان رزولوشن و اندازه قاب تصویر و هم‌چنین HDR را مشاهده کنید.

 

 


 

دقیقه ۶۰ تا ۷۰: پخش چندرسانه‌ای

مطمئنا یکی از دلایل شکل‌گیری رده فبلت‌ها مناسب بودن آن‌ها برای فعالیت‌های چند رسانه‌ای است، نمایشگر دو اسمارت‌فون مورد مقایسه اندازه مناسبی برای تماشای فیلم دارند و با توجه به کیفیت خوب می‌توان حساب ویژه‌ای روی آن‌ها باز کرد. هر دو اسمارت‌فون به اسپیکرهای مونو مجهز شده‌اند، کیفیت صدا در هر دو اسمارت‌فون در سطح خوبی است اما صدای بلک‌بری پریو کمی زیرتر است. کیفیت هندزفری در هر دو رقیب قابل قبول است اما صدای خروجی از هندزفری آی‌فون ۶s Plus کیفیت و حجم بیش‌تری دارد.

در بخش نرم‌افزار متاسفانه بازهم شاهد عملکرد ضعیف بلک‌بری هستیم، Priv دقیقا از ابزارهای پیش‌فرض و ساده گوگل برای پخش محتوا استفاده می‌کند که هرچند می‌توانند کار را راه بیندازند اما در مقابل سایر پلیرها چندان قدرت‌مند به حساب نمی‌آیند، خوشبختانه در اندروید پلیرهای قدرت‌مندی وجود دارد که می‌تواند به خوبی این ضعف را بپوشاند. اپلیکیشن پلیر موجود در iOS نیز به خوبی پاسخ‌گوی نیاز کاربران خواهد بود اما بازهم پلیرهای غیر پیش‌فرض امکانات بیش‌تری را در اختیار شما خواهند گذاشت.


 

دقیقه ۷۰ تا ۸۰: باتری

به واپسین دقایق بازی وارد شده‌ایم، تا به حال هر دو شرکت‌کننده هر چه در چنته داشته‌اند رو کرده‌اند، حال نوبت به شیشه جان آن‌ها یعنی باتری رسیده است. متاسفانه ناهماهنگی پیشرفت باتری‌ها به همراه پیشرفته‌تر شدن دیوایس‌ها موجب شده این بخش از اسمارت‌فون‌ها وضعیت چندان مناسبی نداشته باشد. خوشبختانه دو اسمارت‌فون مورد مقایسه از نمونه‌های خوب محسوب می‌شوند. بلک‌بری Priv‌ به یک باتری غول پیکر ۳۴۱۰ میلی‌آمپری مجهز شده است، عملکرد بلک‌بری Priv در سطح متوسطی است. این اسمارت‌فون با یک‌بار شارژ توانایی نمایش ۶ ساعت و ۱۲ دقیقه ویدیو به‌صورت ممتد و هم‌چنین ۸ ساعت و ۱۲ دقیقه وب‌گردی را دارد. شارژ کردن این باتری غول پیکر به ۸۰ دقیقه زمان نیاز دارد که مقدار مناسبی به نظر می‌رسد.

رقیب بلک‌بری یعنی آی‌فون ۶S Plus که تاکنون نیز ستاره میدان بوده است با پخش ممتد ۱۲ ساعت و ۴۸ دقیقه ویدیو و هم‌چنین ۱۱ ساعت و ۵ دقیقه وب‌گردی نشان می‌دهد یکی از برترین‌های روزگار در این بخش است! این رکورد درحالی به دست می‌آید که باتری ۶s Plus ظرفیتی کم‌تر از بلک‌بری Priv دارد (۲۷۵۰میلی‌آمپر). مدت زمان شارژ این باتری ۷۰ دقیقه است که بسیار مناسب است.

مطمئنا داشتن نمایشگری با رزولوشن بیشتر و هم‌چنین پردازنده با مصرف بیش‌تر به نسبت چیپست A10 آی‌فون ۶s Plus در شکل‌گیری چنین نتیحه‌ای دخیل بوده است. در هر صورت آمار و ارقام نشان می‌دهند اپل در بخش شارژدهی باتری موفق‌تر از هم قاره‌ای (!) خود عمل کرده و نتیجه بهتری را گرفته است.


 

دقیقه ۸۰ تا ۹۰: سایر امکانات

با نزدیک شدن به زمان اتمام مسابقه خستگی بر دو شرکت‌کننده غلبه کرده و هر دو مایل هستند موضوع مسابقه را به سمت قابلیت‌های ارثی خود تغییر دهند. خوشبختانه هر دو اسمارت‌فون دارای حداقل یک ویژگی خاص هستند و همین موضوع سبب شده دقایق پایانی رقابتی نفس‌گیر را میان این دو رقیب شاهد باشیم. در یک طرف آی‌فون ۶s Plus قرار دارد که با پشتیبانی از سنسور اثر انگشت و هم‌چنین مجهز بودن به فناوری لمس سه بعدی (۳D Touch) اوضاع را بر رقیب سرسختش سخت‌تر می‌کند (آرایه واج‌آرایی در مسابقه!). به وسیله لمس سه بعدی نمایشگر، آیفون می‌تواند تفاوت میان یک لمس معمولی و یا لمس با فشار بیش‌تر را تشخیص دهد، این ویژگی قابلیت‌های زیادی را به کاربر هدیه می‌کند به عنوان مثال دسترسی به برخی تنظیمات یک اپلیکیشن بدون نیاز به مراجعه به آن صورت می‌گیرد و یا می‌تواند جذابیت زیادی را به بازی‌ها ببخشد.

در سمت مقابل بلک‌بری Priv با نشان‌دادن لبه‌های خمیده خود در دو سمت نمایشگر خودی نشان می‌دهد، حضور این نوع نمایشگر را برای اولین بار در نوت اج سامسونگ شاهد بودیم، بعدها در گلکسی S6 Edge این فناوری به اوج خود رسید، در بلک‌بری Priv هرچند خمیدگی به اندازه محصولات سامسونگ نیست اما خلاقیت بلک‌بری در استفاده بهینه از این بخش ستودنی است و ویژگی‌های خوبی را برای این قسمت از نمایشگر در نظر گرفته است. با نمایش صفحه کلید کشویی مانند در زیر نمایشگر بار دیگر بلک‌بری Priv تماشاگران را در بهت فرو می‌برد، اولین محصول اندرویدی بلک‌بری به خوبی میراث این کمپانی را در خود جا داده است. حضور یک کیبورد فیزیکی در زیر صفحه نمایش موجب می‌شود Priv یک محصول رویایی برای عاشقان چت کردن با عشقشان باشد! اگرچه این کیبورد از زبان فارسی بهره نمی‌گیرد اما ویژگی‌های را دارد که آن را به یک جز مفید تبدیل می‌کند، به عنوان مثال صفحه کلید فیزیکی از قابلیت سوایپ پشتیبانی می‌کند و هم‌چنین در مرور صفحات وب می‌تواند نقش اسکرول را ایفا کند.


 

وقت اضافه: قیمت

با پایان پذیرفتن وقت عادی مسابقه هر دو اسمارت‌فون در وقت اضافه قیمت خود را به میدان می‌آورند، متاسفانه یا خوشبختانه با حضور یافتن حریفان شرقی در میدان رقابت اسمارت‌فون‌ها، این دو شرکت کننده در این بخش حرف زیادی برای گفتن ندارند. در صورت یافتن یک آی‌فون ۶s Plus می‌توانید با قیمت حداقل ۲۳۵۰ هزار تومان برای نسخه ۱۶ گیگابایتی، ۲۸۷۰ هزار تومان برای نسخه ۶۴ گیگابایتی و ۳۰۷۰ هزار تومان برای نسخه ۱۲۸ گیگابایتی یکی از آن‌ها را به خانه ببرید. در سمت مقابل بلک‌بری Priv  با قیمت حداقل ۱۶۰۰ هزار تومان موجود است. بدون شک برنده بخش قیمت بلک‌بری Priv است، این مبلغ برای یک اسمارت‌فون باکیفیت و ساخته برند نام‌آشنای بلک‌بری مقدار مناسبی است.


موقعیت‌های خطرناکی که بلک‌بری Priv بر روی دروازه آی‌فون ۶S Plus ایجاد کرد:

  • مجهز بودن به نمایشگر خمیده
  • صفحه‌کلید فیزیکی با قابلیت‌های ویژه!
  • قیمت مناسب‌تر به نسبت آی‌فون ۶s Plus
  • پنل امولد و نمایش عمیق‌تر رنگ‌های تیره

موقعیت‌های خطرناکی که آی‌فون ۶S Plus بر روی دروازه بلک‌بری Priv ایجاد کرد:

  • سخت افزار قدرتمند
  • دوربین بهتر
  • صفحه‌نمایش حساس به فشار
  • وجود اسکنر اثر انگشت
  • نمایش طبیعی‌تر رنگ‌ها
  • کیفیت بهتر هندزفری
  • باتری قدرتمند

به‌ نظر شما برنده مسابقه بلک‌بری پریو و اپل آیفون 6s پلاس کدام است؟!

نوشته مقایسه آی‌فون ۶s Plus و بلک‌بری Priv؛ میراث‌داران کلمب! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

مقایسه ال‌جی G5 با نکسوس ۶P: قدرت و اصالت!

مقایسه ال‌جی G5 با نکسوس ۶P: قدرت و اصالت!

امیدواریم که تا اینجای کار از این سری مسابقات جذاب و هیجان انگیز آی‌تی‌رسان کاپ لذت کافی را برده باشید. خب فعلا در مرحله مقدماتی هستیم و هنوز تیم‌ها یا ببخشید گوشی‌ها شاید نتوانسته باشند خیلی قابلیت‌های خودشان را به رخ حریفان بکشند.

این مسابقه از گروه C و بین دو گوشی قدرتمند از دو کمپانی صاحب نام برگزار خواهد شد. آخرین پرچم‌دار کمپانی ال‌جی با نام G5 در مقابل یکی از محصولات مشترک گوگل و هواوی یعنی نکسوس ۶P قرار گرفته است. باید دید که این مسابقه در چه سطحی برگزار خواهد شد.

 

 

۱۰ دقیقه ابتدایی: طراحی و ظاهر

داور مسابقه سوت آغاز بازی را به صدا در می‌آورد. خب در اینجا ما با دو کمپانی خاص روبه‌رو هستیم که هر یک برای خود در تولیداتشان حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. در این میان البته هوآوی را شاید بتوان کمی جدیدتر دانست. شاید در سری مسابقات آی‌تی‌رسان کاپ قبلی تا این حد کمپانی هوآوی هنوز محبوب و البته معروف نشده بود.

ال‌جی برای اولین بار محصولی با بدنه‌ای فلزی را به این دوره از رقابت‌ها فرستاده است. اتفاقی که خیلی از هواداران این کمپانی برای رقابت با رقیب هم‌وطنشان یعنی سامسونگ منتظرش بودند. خب G5 در میانه میدان در حال خودنمایی است؛ اما بیایید ببینیم که این بار ال‌جی برای ما چه دارد.

بدنه فلزی و رنگ زیبای G5 در ابتدا همه را مسحور خود می‌کند. ظاهر جلویی گوشی حرف زیادی برای گفتن ندارد و درست شبیه سایر تیم‌های این مسابقه است! حاشیه‌های زیاد در بالا و پایین نمایشگر کمی حواس ما را پرت می‌کند؛ اما این حاشیه در اطراف کم بوده و باعث می‌شود تا خیالمان کمی راحت‌تر شود. این محصول ۵.۳ اینچی البته آن‌قدرها هم بزرگ به نظر نمی‌رسد.

پرچم‌داران گذشته ال‌جی یعنی G2 ،G3 و G4 همگی از زبان طراحی خاص این کمپانی بهره برده و هیچ دکمه‌ای بر روی بدنه یا اطراف خود نداشتند؛ اما این بار قضیه فرق می‌کند! ال‌جی برای اینکه بتواند ساختار اسمارت فون خود را فلزی کند، مجبور شده تا بازهم راه قدیمی را در پیش گرفته و کلیدهای افزایش و کاهش صدا را به کناره‌های گوشی هدایت کند! سمت راست این محصول، تنها فضای مربوط به سیم کارت و رم دیده می‌شود و سمت چپ نیز میزبان یار قدیمی‌اش یعنی کلیدهای ولوم است. البته با کمی دقت می‌بینیم که در قسمت چپ و پایینی دستگاه، دکمه‌ای به‌صورت نامحسوس حضور دارد!

اما سری به پشت گوشی می‌زنیم، شاید این قسمت نتواند از لحاظ ظاهری و طراحی همانند محصولات پیشین سری G دل کاربران را برده و آنان را عاشق خود کند! تولید این گوشی با بدنه فلزی کمی کار این کمپانی را برای طراحی زیبا، سخت‌تر کرده است. دو لنز دوربین در کنار فلش‌ها و یک حسگر اثر انگشت که حکم دکمه پاور را نیز داشته، نشان از یک طراحی ساده و کاربردی دارد.

در قسمت فوقانی، ال‌جی از یک جک استاندارد و سنسور مادون قرمز استفاده کرده است که چند وقتی بود بر روی محصولات روز دنیا دیده نمی‌شد.

نهایتا در قسمت پایین نیز پورت USB تایپ C و سوراخ‌های مربوط به اسپیکر دیده می‌شود. تا اینجا که ال‌جی G5 نتوانسته حرکت خارق العاده‌ای در طراحی انجام دهد و محصول نسبتا ساده‌ای را به میدان فرستاده است.

اما بگذارید به سراغ آن‌سوی میدان یعنی اولین نکسوس هوآوی برویم. باید دید که سازنده چه‌کاری کرده است که گوگل برای تولید گوشی خاصش یعنی نکسوس به این کمپانی چینی اعتماد کرده است.

در ابتدا باید بگوییم که با یک اسمارت‌فون غول پیکر روبرو هستیم. هواوی، نکسوس ۶P را با نمایشگر ۵.۷ اینچی روانه بازار کرده است؛ اما حاشیه بالا و پایین نمایشگر آن‌قدر بزرگ است که انگار با یک محصول خیلی بزرگ‌تر از این حرف‌ها روبرو هستیم.

برای هواوی تولید اسمارت فون فلزی اصلا سخت نیست و این روزها به صورت یکی در میان محصولاتش فلزی است. سمت راست این گوشی کلیدهای پاور و ولوم قرار داشته و سمت چپ نیز میزبان سیم کارت خواهد بود.

به پشت گوشی می‌رویم، در ابتدا نواری سیاه رنگ، در بالا توجه همه تماشاگران را به خود جلب می‌کند. به گفته گوگل این نوار محل قرار گیری سنسورهای گوشی است! کمی پایین‌تر سنسور اثر انگشت حضور داشته و نهایتا نام نکسوس که به بزرگی هرچه تمام‌تر در وسط قاب فلزی حک شده است.

پورت USB تایپ C و جک استاندارد ۳.۵ میلی‌متری نیز از دیگر قسمت‌های این محصول است.

به طور کلی در قسمت طراحی و ظاهر باید بگوییم که این دو اسمارت فون پایاپای جلو رفته و هیچ یک آن‌چنان بر هم برتری زیادی ندارند. شاید اگر جای G5 پرچم‌دار قبلی ال‌جی یعنی G4 در اینجا حضور داشت، می‌توانستیم برتری را به محصول ال‌جی تقدیم کنیم! اما خب تا اینجای کار همه چیز مساوی است.

دقیقه ۱۰ تا ۲۰: وزن و کیفیت ساخت

وقتی به سراغ اسمارت فونی فلزی می‌روید، قطعا باید توقع وزن بیشتری نسبت به محصولات پلاستیکی داشته باشید؛ اما بیایید تا بازهم کمی ابعاد این محصولات را یادآور بشویم.

ال‌جی جی۵ با ابعاد ۷.۷×۷۳.۹×۱۴۹.۴ میلی‌متر و وزن ۱۵۹ گرمی روانه بازارهای جهانی شده است. این ابعاد برای یک محصول ۵.۳ اینچی تقریبا مناسب بوده و وزن بالایی نیز محسوب نمی‌شود. در واقع می‌توان گفت جی۵ یک گوشی خوش هیکل و بدن ساز است!

اما در مقابل همان‌طور که گفته شد ما با یک محصول غول پیکر مواجهیم! نکسوس با ابعاد ۷.۳×۷۷.۸×۱۵۹.۳ میلی‌متر و وزن ۱۷۸ گرم کمی بیش از حد قد بلند و البته دارای اضافه وزن است. در واقع در این حوزه برتری کامل با اسمارت‌فون ال‌جی یعنی G5 است و این نکسوس نمی‌تواند جای او را بگیرد.

اما بگذارید تا به کیفیت ساخت هم نگاهی داشته باشیم. محصولات ال‌جی همیشه به کیفیت ساخت بالای خود معروف بوده‌اند. این بار نیز این قضیه رعایت شده و شما با یک محصول فلزی خوش ساخت و باکیفیت ساخت کره جنوبی روبرو هستید. به شخصه وقتی نام کره را به جای چین بر روی یک گوشی می‌بینیم، بسیار خوشحال می‌شوم!

اما نکسوس ۶P نیز محصول بی کیفیتی نیست! قاعدتا وقتی گوگل برای ساخت محصولش به سراغ شرکتی می‌رود، حتما از کیفیت ساخت آن مطمئن است. هوآوی در حوزه کیفیت ساخت سال‌هاست که پیشرفت‌های چشمگیری داشته و محصولاتی بی‌نظیر را روانه بازارهای جهانی می‌سازد.

دقیقه ۲۰ تا ۳۰: نمایشگر

وارد دقیقه بیستم از نیمه اول مسابقه‌ این دو گوشی می‌شویم. تا اینجا که مسابقه‌ای پایاپای را شاهد بودیم و تنها در یک بخش ال‌جی توانست شوتی به سمت دروازه حریف بزند که با برخورد به تیرک به اوت رفت! اما نمایشگر قسمتی است که می‌تواند حرف‌های زیادی برای خود داشته باشد. هر دو گوشی مورد نظر به سمت آخرین وضوح ممکن یعنی QHD رفته‌اند و در این قسمت بازی کاملا به صورت برابر پیش می‌رود. اما خب این تمام داستان نیست.

گوگل از پنل AMOLED و ال‌جی از پنل با کیفیت IPS بهره برده است. با توجه به اینکه سایز نمایشگر نکسوس کمی بزرگ‌تر است، باید دید چگالی پیکسلی این دو چقدر با یکدیگر تفاوت دارد. چگالی پیکسلی نمایشگر ۵.۳ اینچی ال‌جی برابر ۵۵۴ پیکسل در هر اینچ است که دیدن آن، همه تماشاگران را مبهوت می‌کند! نکسوس با همین وضوح برای نمایشگر ۵.۷ اینچی‌اش چگالی ۵۱۸ پیکسل در هر اینچ را در نظر گرفته است که البته در نوع خود جالب و کافی است.

هر دو محصول از محافظ نمایشگر گوریلا گلس ۴ بهره می‌برند. خب همه چیز برابر بود تا اینکه جی۵ در یک ضد حمله عجیب با بهره‌گیری از فناوری Always-On Display توانست یک گل زیبا به نکسوس ۶پی بزند!

با هم تصاویر مقایسه نمایشگرهای این دو محصول شرقی را می‌بینیم:

پیش از اینکه وارد بخش بعدی مسابقه شویم، بگذارید تا عکسی نیز از نمایشگر این دو تیم زیر آفتاب نگاه کنیم

همان گونه که در عکس هم پیداست، خوانایی نمایشگر گوگل برتری زیادی نسبت به G5 دارد تا در این بخش نکسوس بتواند گل خورده را به‌راحتی جبران کرده و بازی را به تساوی بکشاند.

دقیقه ۳۰ تا ۴۰: رابط کاربری

با این یک گل بازی کمی جذاب‌تر شده است. کم کم به پایان نیمه اول بازی می‌رسیم؛ جایی که هر کدام از گوشی‌ها می‌توانند حرف‌های زیادی برای یکدیگر داشته باشند.

در این بخش ال‌جی در حرکتی عجیب، سیستم کلی رابط کاربری‌اش را تغییر داده و آن را چیزی شبیه به گوشی‌های هواوی کرده است!

یعنی دیگر از آن گزینه خاص منوها خبری نیست و همه چیز بر روی صفحه اصلی پخش شده است. خب شاید سازگاری با این مورد برای افرادی که پیش از این از محصولات ال‌جی استفاده می‌کرده‌اند، کمی سخت باشد.

ال‌جی جی۵ با اندروید ۶.۰.۱ پا به بازارهای جهانی گذاشته است و رابط کاربری‌اش هم به کل دچار تغییرات شده است؛ اما صورت کلی آن همان رابط کاربری قدیم و جذاب ال‌جی است.

بهره‌گیری از نرم افزارهایی چون Capture+ ،LG Health ،LG Friends manager و … این رابط کاربری را بیش از پیش جذاب می‌کند؛ اما در اینجا هوآوی قصد دارد تا در پایان نیمه اول کمی بازی را به نفع خود برگرداند. وقتی نام نکسوس بر روی گوشی شما نقش می‌بندد، یعنی مطمئن هستید که حداقل از لحاظ نرم افزاری ساپورت کامل می‌شوید!

همین کافی بود تا نکسوس ۶پی تلاش کند با اندروید N نتیجه را مساوی کند، اما این شوت با واکنش فوق‌العاده دروازه بان ال‌جی به کرنر می‌رود! در واقع اندروید خام امکان جالب و خاصی را به شما عرضه نمی‌کند! به همین دلیل به هیچ وجه نمی‌تواند با رابط کاربری قدرتمند ال‌جی مبارزه کند و شاید نکته اصلی در برتری آن، آپدیت‌های به روز و سریعش باشد.

دقیقه ۴۰ تا ۵۰: سخت افزار

حال نوبت به سخت افزار این دو محصول می‌رسد. جایی که هر دو تیم اگر بتوانند ضربه سختی به حریف وارد سازند، دیگر بلند شدن طرف مقابل غیر ممکن خواهد بود! اما خب چون این دو محصول هر کدام به نوعی پرچم‌دار برند خود هستند، پس هر دو از چیپست‌های خاصی بهره‌مند شده‌اند.

ابتدا به سراغ نکسوس می‌رویم؛ کانفیگ نکسوس‌ها همیشه یکی از حساس‌ترین قسمت‌های این سری بوده و گوگل بر روی انتخاب آن بسیار وقت می‌گذارد! اما خب شاید این بار کمی عجله کرده و یا اینکه نیت دیگری داشته است.

گوگل به سراغ کمپانی کوالکام رفته است، اما خب انتخاب آن برای پردازنده شاید به خوبی رقیبش نباشد! هوآوی قلب تپنده محصول مشترکش را اسنپدراگون ۸۱۰ به عنوان یکی از پر سر و صداترین و البته داغ‌ترین پردازنده‌های کوالکام انتخاب کرده است. این چیست با بهره‌گیری از ۴ هسته Cortex-A53 و چهار هسته Cortex-A57 با معماری ۶۴ بیتی و فرکانس ۲.۰ گیگاهرتز از قدرت خوبی برخوردار است.

رابط گرافیکی این پردازنده Aderno 430 بوده و میزان رم در نظر گرفته شده برای آن نیز ۳ گیگابایت است که البته در کنار ۶۴ گیگابایت حافظه داخلی بدون قابلیت افزایش حافظه، مناسب و قابل قبول به شمار می‌رود. البته اگر عدم پشتیبانی از کارت حافظه را فاکتور بگیریم.

حتما پیش از این شنیده‌اید که اسنپدراگون ۸۱۰ دارای مشکل بزرگی چون تولید گرمای بیش از حد است و همین باعث می‌شود تا هوآوی نکسوس ۶پی در میانه‌های زمین از گرما خسته شده و برای نوشیدن آب به کنار میدان برود.

اما در مقابل ال‌جی جی۵ که البته کمی دیرتر از این محصول روانه بازار شده است، قبل تپنده‌ای دارد که خودش به تنهایی ۳ گل می‌ارزد! غول عجیب کوالکام یعنی اسنپدراگون ۸۲۰ با ۴ هسته Kyro، معماری ۶۴ بیتی و ۲.۲ گیگاهرتز فرکانس یک موتور عجیب و غریب برای G5 به شمار می‌رود.

این چیپست در کنار رابط گرافیکی Aderno 530 و البته ۴ گیگابایت رم با یک شوت محکم، یک گل زیبا را درون دروازه نکسوس ۶پی می‌کارد! باید اشاره کنیم که حافظه داخلی جی ۵، ۳۲ گیگ بوده که کاربر می‌تواند با بهره‌گیری از رم میکرو اس دی آن را تا ۲۰۰ گیگابایت دیگر افزایش دهد!

با توجه به اطلاعات ذکر شده، هیچ یک از دو گوشی فوق مشکلی در اجرای بازی‌های سنگین، هنگ کردن و یا لگ زدن ندارند و از این جهت کاربر می‌تواند با خیال راحت برنامه‌های متعدد را باهم باز کرده و از آن‌ها نهایت استفاده را ببرد.

با توجه به اینکه هر دو محصول از پردازنده‌های قدرتمندی بهره گرفته‌اند، اما خب باید بپذیریم که قلب تپنده پرچم‌دار ال‌جی یک سر و گردن از چیپست نکسوس قوی‌تر بوده و این یک گل برتری کاملا حق اوست!

خب، آی‌تی‌رسان هست و بنچمارک‌هایش! بیایید تا نتیجه تست‌ها را نیز کمی مرور کنیم. اول به سراغ انتوتو میرویم؛ نتیجه خودش یک گل لایی به سود ال‌جی است!

ببینیم Bonsai چه می‌گوید؟ نتیجه بسیار نزدیک است.

و GeekBench را به عنوان آخرین تست انتخاب میکنیم:

البته سخت‌افزار گوشی‌ها به اندازه‌ای توانمند است که بتوان تمام بازی‌ها و برنامه‌های روز را به‌خوبی بر رویشان اجرا کرد. در ادامه یک ویدئو از بازی‌کردن با گوشی‌ها گرفته‌ایم که می‌توانید روان بودن هر دو در اجرای آن را به‌خوبی مشاهده کنید.


دقیقه ۵۰ تا ۶۰: دوربین

به میانه‌های بازی می‌رسیم و رقابت پایاپای دقایق اولیه بازی کمی به سود محصول ال‌جی در حال تغییر است. بخش جذاب دیگر این بازی هیجان انگیز دوربین است. جایی که هر دو کمپانی می‌توانند بازهم یکدیگر را محک بزنند و صحنه‌های جذابی را برای تماشاگران خلق کنند.

این بار حمله از سوی ال‌جی آغاز می‌شود! اما این حمله کمی با دیگر حمله‌ها فرق دارد! جی۵ با دو نیروی ویژه به سمت نکسوس حمله‌ور شده است. دوربین ال‌جی جی۵ دارای دو لنز قدرتمند است که با مشخصات فوق‌العاده‌اش، بعید است بگذارد نکسوس نفسی در میدان بکشد.

جی۵ با دو لنز دوربین عرضه شده است، یکی با قدرت ۱۶ مگاپیکسل، دیافراگم فوق العاده f/1.8 و دیگری لنزی ۸ مگاپیکسلی با دیافراگم f/2.4! این دو دوربین با فلش‌های LED، سیستم فوکوس لیزری خودکار، بهره‌گیری از لرزش‌گیر اپتیکال سه محوره و انبوهی از امکانات نرم افزاری، بلایی بر سر نکسوس می‌آورد که مشخص نیست گوگل بتواند آن را جبران کند!

البته ال‌جی به این حمله کفایت نکرده و با دوربین سلفی با قدرت ۸ مگاپیکسل همراه با دیافراگم f/2.0 و فیلم برداری با وضوح Full HD حمله خود را تکمیل می‌کند. پیش از اینکه حمله تمام شود باید بگوییم فیلم‌برداری دوربین اصلی ال‌جی با وضوح ۳۸۴۰ در ۲۱۶۰ پیکسل و سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه انجام می‌گیرد. البته فیلم‌برداری با سرعت ۶۰ فریم بر ثانیه با وضوح فول اچ‌دی نیز برای دوربین G5 کاری ندارد.

خب نکسوس سعی می‌کند تا گل خورده‌اش در حوزه دوربین را جبران کند. این محصول با یک دوربین ۱۲ مگاپیکسلی و فلش دوگانه ال‌ای‌دی تا میانه‌های زمین ال‌جی جلو می‌رود اما هنوز نتوانسته راهی برای حمله پیدا کند.

این دوربین با بهره‌گیری از سیستم فوکوس لیزری خودکار و دیافراگم f/2.0، همچنین ثبت تصاویری با پیکسل‌هایی به سایز ۱.۵۵ میکرون سعی دارد تا در دفاع قدرتمند ال‌جی نفوذ کند؛ اما خب هنوز تا رسیدن به دروازه آن فاصله دارد.

نکسوس با یک دوربین دوم ۸ مگاپیکسلی که می‌تواند با وضوح HD و سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه فیلم برداری کند، تقریبا از حمله دست خواهد کشید. البته فیلم‌برداری دوربین اصلی این محصول با وضوح ۳۸۴۰ در ۲۱۶۰ پیکسل و سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه نمی‌تواند آن‌چنان قدرت نمایی کند؛ اما سورپرایز هوآوی برای این بخش فیلم برداری با وضوح HD و سرعت ۲۴۰ فریم بر ثانیه است که کمی تماشاگرانش را دل‌خوش می‌کند؛ اما خب این آپشن نمی‌تواند حکم گل را برای نکسوس ۶پی داشته باشد.

به طور کلی، در قسمت دوربین با اینکه هوآوی دوربین خوب و کارآمدی دارد اما ال‌جی با بهره‌گیری از سیستم جدید Duo Camera و قابلیت‌های ویژه دیگر، نکسوس ۶P را حسابی به چالش می‌کشد!

ابتدا به تصاویر ثبت شده با نکسوس می‌نگریم:

همراه با فلش

بگذارید تا هنر ال‌جی را هم تماشا کنیم:

همراه با فلش

دقیقه ۶۰ تا ۷۰: پخش چندرسانه‌ای

حال که از شدت حملات دو تیم کمی کاسته شده است، به سراغ پخش چند رسانه‌ای می‌رویم. در این حوزه به نظر می‌رسد که نکسوس با تجدید قوا در نظر دارد تا باز هم به بازی برگردد. در قسمت پخش چند رسانه‌ای ابتدا نمایشگر و وضوح آن را باید مورد بررسی قرار دهیم. خب در این حوزه هر دو محصول کاملا مساوی در حال طی مسیر هستند و نمی‌توان هیچ یک را بر دیگری برتری داد.

اما به سراغ صدا و سایز نمایشگر می‌رویم. ال‌جی همچون گذشته با تک اسپیکر مونوی خود پا به زمین گذاشته و کمی هوادارانش را نا امید می‌کند، در مقابل نکسوس با دو اسپیکر استریو و محل قرارگیری عالی اسپیکرها در یک ضد حمله جذاب توانست یکی از گل‌های خورده را جبران کند. شاید این موضوع پاشنه آشیل ال‌جی و محصولاتش باشد که باید هرچه سریع‌تر آن را حل و فصل کند.

اگر اهل فیلم و سریال هستید پس قطعا سایز نمایشگر اسمارت فون همراه شما برایتان مهم و حیاتی است. خب، پر واضح است که یک محصول ۵.۷ اینچی می‌تواند یار و همراه بهتری برای دیدن فیلم و سریال باشد. ال‌جی در این قسمت نیز با سایز متوسط خود یعنی ۵.۳ اینچ نمی‌تواند آن‌چنان همراه خوبی برای شما باشد؛ البته این حمله نکسوس نمی‌تواند در حد یک گل برای آن‌ها ارزشمند باشد.

البته باید ذکر کنیم که هر چه در این حوزه ال‌جی عقب افتاده است اما در حوزه پلیر پیش فرض همه شرکت‌ها را جای گذاشته است. در این حوزه نیز شما باید حتما برای دیدن فیلم و سریال مورد نظر بر روی نکسوس ۶پی یک پلیر حرفه‌ای را نصب کرده و از آن استفاده کنید، اما ال‌جی با قرار دادن یک پلیر خوب و مناسب شما را از داشتن نرم افزارهای اضافی بی نیاز می‌کند!

دقیقه ۷۰ تا ۸۰: باتری

به پایان مسابقه نزدیک می‌شویم و انرژی هر دو گوشی رو به تحلیل است. این روزها خرید یک اسمارت فون باید حتما با خرید یک پاور بانک همراه باشد تا ناگهان میان مهمانی و خیابان بی گوشی نشوید!

نکسوس ۶پی با یک باتری ۳۴۵۰ میلی‌آمپری عرضه شده که البته نسبت به سایز نمایشگر خود متوسط به نظر می‌رسد. در این حوزه نکسوس با توجه به سبک‌تر بودن از لحاظ نرم افزاری، قادر است تا ۴۴۰ ساعت در حالت استندبای روشن بوده و همچنین تا ۳۲ ساعت نیز در شبکه ۳G فعالیت کند. البته برای یک استفاده عادی و معمولی بهتر است که اواخر شب دنبال پریز برق بگردید!

اما در مقابل ال‌جی هم همین وضع و حتی کمی بدتر را دارد! این پرچم‌دار کره‌ای با یک باتری ۲۸۰۰ میلی‌آمپری وارد بازار شده است. شاید برای یک پرچم‌دار ماژولار واقعا باتری قدرتمندتری انتظار می‌رفت. از لحاظ تئوری این محصول نیز می‌تواند تا ۴۰۰ ساعت در حالت استندبای و ۲۰ ساعت در شبکه ۳G دوام بیاورد؛ اما اینکه آخر شب به دنبال پریز برق باید بگردید موضوع کاملا ساده‌ای‌ست که برای این محصول نیز باید رعایت کنید.

در کل میزان دوام باتری نکسوس ۶P کمی برتری دارد اما محصول ال‌جی به‌خاطر قابلیت دسترسی به باتری و تعویض آن توسط کاربر، یک برگ برنده را در جیب خودش پنهان کرده است.

دقیقه ۸۰ تا ۹۰: سایر امکانات

به پایان مسابقه نزدیک می‌شویم و هر دو گوشی مسابقه خسته و درمانده در حال دفاع هستند تا بازی هرچه سریع‌تر تمام شود! به قسمت سایر امکانات گوشی‌ها می‌رسیم!

ابتدا از محصول غول پیکر نکسوس شروع می‌کنیم؛ این گوشی با حسگر اثر انگشت وارد بازار شده است که این روزها دیگر در حال تبدیل شدن به یکی از امکانات عادی گوشی‌هاست. این محصول که با پورت USB Type-C نسخه ۲ عرضه شده، مجهز به فناوری Fast Charging نیز هست. از دیگر امکانات عادی این محصول می‌توان به وای‌فای، بلوتوث نسخه ۴.۲، فناوری NFC و … اشاره داشت. نکسوس ۶پی در رنگ‌های آلومینیومی، گرافیتی و طلایی عرضه شده است.

اما در مقابل ال‌جی در حوزه سایر امکانات، توانی دارد که شاید به منزله یک حمله محکم و گل زده‌ای دیگر تلقی شود!

ال‌جی جی۵ همراه با سنسور اثر انگشت و طیف کاملی از سنسورهای موجود اعم از قطب نما، شتاب سنج، مجاورت، فشار سنج، ژیروسکوپ و طیف رنگ عرضه شده است. این محصول که با کانکتور USB Type-C نسخه ۳.۰ عرضه شده، علاوه بر پشتیبانی از OTG از سیستم Quick Charge 3.0 نیز بهره‌مند است. با این فناوری کاربر می‌تواند در عرض ۳۰ دقیقه، تا ۸۳ درصد باتری خود را شارژ نماید.

اما این پایان امکانات جی ۵ نیست، بهره‌گیری از وای فای، بلوتوث نسخه ۴.۲، جی‌پی‌اس، فناوری NFC و پورت مادون قرمز را باید به آن‌ها اضافه کرد که به غیر از گزینه آخر، نکسوس نیز از سایر آن‌ها بهره‌مند است.

اما گل طلایی جی۵ را باید در قسمت ماژولار آن دید. جایی که شما می‌توانید به راحتی با فشردن دکمه‌ای که در ابتدا به آن اشاره شد، باتری را از جای خود خارج کرده و به راحتی افزونه‌های دیگر مخصوص ال‌جی را به گوشی خود اضافه کنید.

وقت اضافه: قیمت

اما داور مسابقه چند دقیقه وقت اضافه را هم برای این بازی منظور کرده است. بیایید در این قسمت به قیمت این دو گوشی اشاره‌ای داشته باشیم، هم اکنون در بازار هوآوی نکسوس ۶پی با قیمتی حدود ۱ میلیون و ۶۵۰ هزار تا ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان عرضه می‌شود.

در مقابل ال‌جی نیز با گارانتی ۲ ساله قیمتی در حدود ۱ میلیون و هشتصد هزار تومان دارد که رقم معقولی برای یک پرچم‌دار تازه وارد محسوب می‌شود.

در این لحظه داور سوت پایان مسابقه را به صدا در می‌آورد! دو تیم به آرامی به سمت رخت‌کن‌های خود می‌روند و امید به رای شما برای پیروزی در نبردشان دارند.

به‌ نظر شما برنده مسابقه ال‌جی G5 و نکسوس 6P کدام است؟!

نوشته مقایسه ال‌جی G5 با نکسوس ۶P: قدرت و اصالت! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

مقایسه هواوی P9 با شیائومی Mi5: چشم بادامی‌ها!

مقایسه هواوی P9 با شیائومی Mi5: چشم بادامی‌ها!

اگر نگاهی به وضعیت سازندگان چینی در چند سال اخیر بیندازیم، متوجه می‌شویم که کیفیت محصولات ساخته شده توسط آنان به طرز چشم‌گیری افزایش یافته و دیگر کم‌تر کسی است که تصورات قدیمی خود را در رابطه با محصولات چینی داشته باشد. حضور چینی‌ها در دنیای تلفن‌همراه هرچند در ابتدا چندان موفقیت آمیز نبود اما موجب شد بازار رقابت میان سازندگان داغ‌تر از قبل شود و پیشرفت این دیوایس‌ها با سرعتی بیش‌تر از گذشته انجام پذیرد. هواوی و شیائومی را به نوعی می‌توان دو ابرقدرت چینی در حوزه تلفن همراه دانست که چند سالی هست که قدرت گرفته و خود را به رتبه‌های بالای سازندگان تلفن همراه رسانده‌اند. در ادامه برگزاری آی‌تی‌رسان کاپ قرار است دو مدل را به زمین چمن بفرستیم تا ببینیم کدام‌یک می‌تواند پیروز میدان باشد. یکی از آن‌ها هواوی P9 جدیدترین پرچم‌دار کمپانی محبوب هواوی است که می‌خواهد روبه‌روی یک حریف قدرتمند به نام شیائومی Mi 5 قرار بگیرد.


۱۰ دقیقه ابتدایی: طراحی

بهتر است در ابتدای رقابت از اولین سازنده اسمارت‌فون فلزی که البته دقیقا مشخص نیست کدام سازنده بوده است تشکر کنم، استفاده از فلز در طراحی اسمارت‌فون‌ها به قدری در آن‌ها تغییر ایجاد کرد که شاید بتوان پس از هوشمند شدن، بدنه فلزی را دومین تغییر بزرگ در اسمارت‌فون‌ها دانست. استفاده از فلز گذشته از القای حس لوکس بودن محصول، موجب شده طراحی‌ها بسیار حرفه‌ای‌تر از فبل به نظر برسند و موبایل‌ها همچون اتومبیل‌های بالارده، ظاهری دل‌فریب و وسوسه کننده داشته باشند.

گذشته از متریال ساخت بدنه، طراحی این دو اسمارت‌فون بسیار عالی صورت گرفته هرچند اصالت طراحی در هواوی P9 بیشتر به چشم می‌آید. متاسفانه شیائومی هنوز نتوانسته طراحی اختصاصی خود را داشته باشد و در این محصول نیز شاهد شباهت زیادی به محصولات دیگر کمپانی‌ها از جمله سامسونگ و اپل هستیم. بخش جلویی هواوی P9 همانند ۹۹.۹۹ درصد از اسمارت‌فون‌های امروزی است و البته استفاده از شیشه ۲.۵D و انحنای کناری دستگاه موجب شده حس خوبی به کاربر القا شود. از دیگر ویژگی‌های بخش جلویی هواوی P9 می‌توان به دوربین سلفی، سنسور نور و مجاورت و صد البته اسپیکر تماس اشاره کرد که خب در تمام اسمارت‌فون‌ها موجود است!

در مقابل شیائومی Mi5 قرار گرفته که علاوه بر ویژگی‌های نام برده برای هواوی P9 مجهز به اسکنر اثر انگشت تعبیه شده در کلید سخت‌افزاری هوم است که برای گلکسی دوستان کمی آشنا به نظر می‌رسد؛ البته این موضوع نمی‌تواند چیزی باشد که به وسیله آن بتوان به شیائومی خرده گرفت زیرا تقریبا تمام حالت‌های قرار گرفتن اسکنر اثر انگشت به کار گرفته شده‌اند و کمپانی‌ها بنابر سلیقه و هم‌چنین ابعاد و چند فاکتور دیگر مکان اسکنر را انتخاب می‌کنند.

از بخش جلویی که بگذریم به پشت دستگاه می‌رسیم، در این بخش مطمئنا استفاده از سنسور دوگانه موجب شده محصول ساخت هواوی چشمک زیباتری به شما بزند اما خب شما نیز نباید با یک چشمک خود را ببازید، بهتر است نگاهی دقیق‌تر به این دو مبارز داشته باشیم. هم‌چون پنل جلویی، هواوی در بخش پشتی نیز زبان طراحی خودش را اجرا کرده است، همان‌طور که گفتم مهم‌ترین نکته در رابطه با بخش پشتی هواوی P9 دو چشمی بودن آن است که ظاهری منحصر به فرد را به آن اعطا کرده است، البته منطقه‌ای که این لنز دوگانه در آن قرار گرفته طراحی جالبی دارد و به نوعی نشان‌دهنده تمرکز هواوی بر روی دوربین P9 است. البته نام LEICA که در بخش بالایی درج شده، می‌تواند لرزه بر اندام حریفان بیندازد و لبخندی ملیح را بر لبان کاربران بیافریند. هم‌چنین سنسور اسکنر اثر انگشت این اسمارت‌فون درست در زیر این لنز جاخوش کرده که با طراحی هماهنگ خود با سایر اعضا در حد خوبی ظاهر شده است.

به سراغ دیگر رقیب چشم بادامی می‌رویم، متاسفانه در این بخش نیز شاهد الگوبرداری شیائومی از دیگر کمپانی‌ها هستیم، هرچند تغییرات صورت گرفته در این طراحی در جهت مثبت بوده و و دیگر شاهد یک بیرون‌زدگی عجیب در بخش دوربین نیستیم. به جز دوربین و فلاش و صد البته لوگوی زیبای Mi چیز دیگری از نگاه کردن به بخش پشتی به شما اعطا نمی‌شود. استفاده از شیشه به عنوان متریال بخش پشتی هرچند موجب زیباتر شدن Mi5 شده اما هنوز هم شیشه‌ها خصوصا در رنگ‌های تیره مستعد جذب اثر انگشت هستند.

خب دیگر پشت و رو را مقایسه کردیم و به بخش کناری می‌رسیم، اگر بخواهیم نگاهی به اعداد بیندازیم هواوی P9 با داشتن ضخامتی ۷ میلی‌متری به نسبت ضخامت ۷.۳ میلی‌متری شیائومی Mi5 برنده است، اما این ۰.۳ میلی‌متر شاید واقعا چیزی نباشد که کسی را برنده میدان کند و شاید خیلی‌ها اصلا نتوانند آن را تشخیص بدهند. نگاهی به بخش زیرین که داشته باشیم، متوجه می‌شویم که هر دو کمال تلاش خود را کرده‌اند که زیبا به نظر برسند، شاید اگر اپل این بخش‌ها را در آی‌فون به گونه‌ای متفاوت طراحی می‌کرد، طراحی بخش زیرین در این دو اسمارت‌فون نیز به گونه‌ای متفاوت بود. البته این بخش در هواوی P9 ظاهر مدرن‌تری دارد و در عوض شیائومی Mi5 از ظاهری کلاسیک بهره می‌گیرد که هر کدام طرفداران خاص خود را دارد.


دقیقه ۱۰ تا ۲۰: وزن و کیفیت ساخت

همان‌طور که در ابتدای بخش قبلی گفتم، می‌بایست تشکر ویژه‌ای از نخستین کسی که اسمارت فون فلزی ساخت، داشته باشیم! هرچند استفاده از این متریال تغییر طراحی را کاری سخت‌تر از قبل کرد و هستند کمپانی‌هایی که چندین سال یک محصول را با اسامی مختلف و سخت‌افزار متفاوت اما با طراحی یکسان عرضه می‌کنند. (فکر کنم ژاپنی بود) خوشبختانه دو مبارز شرکت کننده در این رقابت هم‌چون آن سازنده نیستند و محصولاتشان هرساله تغییرات خوبی را پیدا می‌کند و حداقل از فاصله چند متری می‌توانیم آن‌ها را از یکدیگر تشخیص بدهیم. هواوی P9 بدنه‌ای تمام فلزی دارد و بجز بخش نمایشگر و قسمت دوربین دوگانه در سایر بخش‌ها از شیشه استفاده نشده است. در عوض شیائومی Mi 5 بخش جلویی و پشتی را با شیشه تزیین کرده است. هر دو این متریال‌ها ویژگی خاص خودشان را دارند به عنوان مثال فلز مشکل جذب اثر انگشت را ندارد اما در مقابل ضربه‌های کوچک عملکردی ضعیف دارد و به راحتی فرورفتگی پیدا می‌کند و یا در برابر خط و خش به نسبت شیشه مورد استفاده در شیائومی Mi5 عملکرد ضعیف‌تری دارد. شیائومی Mi 5 وزنی ۱۳۹ گرمی داشته که در برابر هواوی P9 پنج گرم سبک‌تر است، البته این اختلاف وزن بسیار ناچیز و غیر ملموس است و هر دو اسمارت‌فون از روی ترازو مسابقات به صورتی کاملا پیروزمندانه پایین می‌آیند.


دقیقه ۲۰ تا ۳۰: نمایشگر

شاید بتوان سایز ۵.۲ اینچ را یک استاندارد ایده‌آل برای نمایشگر پرچم‌داران اندرویدی دانست، هواوی P9 با استفاده از نمایشگر ۵.۲ اینچی هم‌چون بسیاری از پرچم‌داران به راحتی در دست می‌نشیند و برای کاربری مولتی‌مدیا مناسب است، در مقابل شیائومی Mi 5 قرار گرفته که به نسبت P9 کوچک‌تر است و نمایشگری ۵.۱۵ اینچی دارد. ظاهرا چینی‌های گوشی‌ساز هنوز به رزولوشن QHD علاقه‌ای ندارند و این موضوع سبب شده تا هر دو این رقیبان از رزولوشن فول اچ‌دی بهره ببرند، بدون شک این مقدار رزولوشن به خوبی پاسخ‌گوی تمام نیازهای کاربر خواهد بود و تصاویر به نمایش درآمده تفاوت چندانی با نمایشگرهای QHD ندارند.

حضور این رزولوشن در نمایشگر موجب شده هواوی P9 نمایشگری با چگالی پیکسلی ۴۲۳ پیکسل بر اینچ داشته باشد و رقیب شیائومی نامش با توجه به اینکه نمایشگری کوچک‌تر دارد با چگالی پیکسلی ۴۲۸ در این بخش پیروز باشد، هرچند این تفاوت به قدری کم است که می‌توان آن‌ را نادیده گرفت. کیفیت تصویر به نمایش درآمده در هر دو اسمارت‌فون در حد مطلوبی است و تصاویر بدون نقص به نمایش گذاشته می‌شوند، شیائومی Mi در نمایش رنگ سفید عملکرد بهتری دارد و دیگر رنگ‌ها نیز کمی تیره‌تر به نظر می‌رسند. از نظر نمایش رنگ سیاه هر دو رقیب عملکرد قابل قبولی دارند و نمره قبولی را دریافت می‌کنند. در نگاه از زوایا نیز رنگ‌ها به خوبی قابل مشاهده هستند و شاهد رنگ پریدگی نیستیم. در ادامه تصاویر مقایسه نمایشگر این دو اسمارت‌فون را مشاهده می‌کنیم. اسمارت‌فون سمت راست شیائومی Mi و سمت چپ هواوی P9 است.

خوانایی نمایشگر در زیر نور آفتاب در هر دو اسمارت‌فون در حد متوسط قرار دارد، هرچند انعکاس نور در هواوی P9 کمی بیش‌تر از Mi5 است و کاربرد آینه‌وار بیش‌تری دارد! نمایش رنگ‌ها در هر دو اسمارت‌فون طبیعی هستند اما اگر این دو رقیب را کنار یگدیگر قرار دهیم رنگ‌های به نمایش درآمده در هواوی P9 کمی روشن‌تر است که حس بهتری را به کاربر القا می‌کند.


دقیقه ۳۰ تا ۴۰: رابط کاربری

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سیستم عامل اندروید در منبع‌باز بودن آن نهفته است، این موضوع سبب شده تا هر کمپانی متناسب با سلیقه و محصولات خود تغییراتی را در این رابط‌کاربری ایجاد کنند، هر دو اسمارت‌فون شیائومی Mi5 و هواوی P9 از رابط کاربری اختصاص خود بهره می‌برند، شیائومی نام Miui و هواوی Emui را برای رابط کاربری خود برگزیده‌اند.

اگر بخواهیم از نظر زیبایی رابط کاربری این دو سازنده را مقایسه کنیم، باید بگوییم این دو سازنده خالق زیباترین رابط‌کاربری دنیا هستند، شاید بگویید این موضوع سلیقه‌ای است اما اگر نگاهی به رابط‌کاربری شیائومی داشته باشید و از نزدیک با آن کار کرده باشید، در می‌یابید که طراحی تمام بخش‌ها به زیبایی هرچه تمام صورت گرفته و با دیدن هر بخش زبان به تحسین خواهید گشود، گذشته از این هماهنگی ویژه‌ای میان اجزای مختلف رابط کاربری وجود دارد که در نوع خود ستودنی است. طراحی اموشن کمی کلاسیک‌تر و یا به قول ما ایرانی‌ها سنگین‌تر صورت گرفته است، طراحی آیکون‌ها کاملا هنرمندانه بوده و تجربه‌ای لذت بخش از کارکردن با آن به شما منتقل خواهد شد.

از زیبایی که بگذریم به راحتی در کارکرد و امکانات می‌رسیم؛ هرچند Miui بر پایه اندروید طراحی شده است اما مطلقا کوچکترین شباهتی با اندروید خالص (خام!) ندارد و حتی جایگیری منوها و تنظیمات چیدمانی متفاوت با دیگر رابط‌های کاربری دارد. توجه زیاد شیائومی به امنیت این رابط کاربری شاید در نگاه اول کمی آزاردهنده به نظر برسد اما اگر نگاهی به هدف والای نهفته در پشت آن داشته باشیم، درمی‌یابیم که ارزشش را دارد، آزاردهنده بودن این امنیت به این علت است که مجوزهای اعطا شده به هر برنامه پس از نصب نیز باید به صورت دستی تایید شوند تا هیچ اپلیکیشنی نتواند استفاده مخربی داشته باشد. در مقابل رابط کاربری ساخته هواوی یعنی اموشن از نظر راحتی در کاربرد وضعیت بهتری دارد، تغییرات این رابط کاربری به نسبت اندروید خام محدود به تغییر آیکون‌ها و هم چنین امکان شخصی‌سازی بیش‌تر است و سردرگمی موجود در رابط شیائومی را نمی‌توان در اموشن احساس کرد.

از نظر امکانات تقریبا هر دو رابط‌کاربری در یک سطح قرار دارند و اکثر امکانات این دو مشابه یکدیگر است، با این تفاوت که تعداد اپلیکیشن‌های پیش‌فرض در Miui بیش‌تر است و هم‌چنین ویژگی‌هایی هم‌چون آنتی‌ویروس داخلی، کاهش دهنده مصرف داده و … در این رابط‌کاربری گنجانده شده است که در اموشن خبری از آن‌ها به صورت پیش‌فرض نیست.

Miui

Emui

در بخش دوربین هر دو رابط‌کاربری محیطی ساده با کاربری آسان را برای کاربران در نظر گرفته‌اند، هرچند امکانات مورد استفاده در بخش دوربین شیائومی در سطح مطلوبی است اما همکاری هواوی و لایکا در بخش دوربین موجب شکل‌گیری یکی از پیشرفته‌ترین رابط‌های کاربری در بخش دوربین شده است، این رابط‌کاربری به خوبی نیازهای کاربران معمولی و حتی حرفه‌ای را تامین می‌کند و دیگر به استفاده از نرم‌افزارهای سوم شخص دوربین احساس نیاز نخواهد شد.


دقیقه ۴۰ تا ۵۰: سخت افزار

استفاده از لفظ پرچم‌دار برای یک اسمارت‌فون به این معنی است که آن محصول برترین اسمارت‌فون ساخته آن شرکت تا آن زمان است، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که این برتری را به یک مدل اعطا می‌کند، استفاده از سخت افزار قدرتمند و به‌روز است. هر دو اسمارت‌فون شرکت کننده در این مسابقه از سخت‌افزاری قدرتمند و به روز استفاده می‌کنند. هواوی به سراغ آخرین نسل از چیپست کایرین رفته و بار دیگر با اعتماد به پردازنده ساخته خود محصولی قدرتمند را روانه بازار کرده است. کایرین ۹۵۵ مورد استفاده در هواوی P9 از چهار هسته ۲.۵ گیگاهرتزی کورتکس A72 در کنار چهار هسته دیگر با فرکانس ۱.۸ گیگاهرتز کورتکس A53 بهره می‌گیرد، مشخصا این مشخصات سخت افزاری به خوبی پاسخ‌گوی نیازهای روزانه و حتی حرفه‌ای خواهد بود. در طرف مقابل شیائومی Mi 5 با توجه به اینکه دستی بر چیپست سازی ندارد از چیپ توسعه یافته توسط کوالکام یعنی اسنپدراگون ۸۲۰ استفاده کرده است. این چیپست با چهار هسته قدرتمند کریو فعالیت می‌کند، دو هسته این چیپست با فرکانس پردازشی ۱.۳ گیگاهرتز و دو هسته دیگر با فرکانس ۱.۸ گیگاهرتز فعالیت می‌کنند.

از دیگر مشخصات سخت‌افزاری این دو تلفن‌همراه می‌توان برای هواوی P9 استفاده از ۴ گیگابایت رم، ۳۲/۶۴/۱۲۸ گیگابایت حافظه داخلی و پشتیبانی از کارت حافظه را نام برد، در مقابل شیائومی Mi 5 مجهز به ۳ گیگابایت رم و ۳۲/۶۴ گیگابایت حافظه داخلی است و متاسفانه این اسمارت‌فون از کارت حافظه پشتیبانی نمی‌کند.

هر دو اسمارت‌فون شرکت کننده در این رقابت سخت افزاری قدرتمند و به‌روز را دارند و به خوبی قدرت سازندگان را به رخ یکدیگر می‌کشند اما اگر بخواهیم نگاهی به بنچمارک‌ها داشته باشیم باید برنده رقابت را هواوی P9 اعلام کنیم، در ادامه نگاهی دقیق‌تر به امتیازات به‌دست آمده توسط این دو اسمارت‌فون در بنچمارک‌های معتبر می‌اندازیم:

اولین تست اجرا شده روی این دو اسمارت‌فون به وسیله بنچمارک معتبر GeekBench‌ انجام گرفته است، نتایجه به دست آمده نشان می‌دهد پردازنده ساخته هواوی یعنی کایرین ۹۵۵ در هر دو بخش پردازش تک هسته‌ای و چند هسته‌ای عملکردی بسیار بهتر از رقیب را داشته و با اختلاف بسیار توانسته مدال قهرمانی این بنچمارک را به گردن بیاویزد. البته ضعیف بودن امتیازات کسب شده توسط شیائومی Mi 5 بیشتر به این علت است که در آن از حداکثر سرعت پشتیبانی شده توسط اسنپدراگون ۸۲۰ استفاده نشده و این کمپانی از ترس به دام افتادن در کوره کوالکام ترجیح داده است چیپست را کمی آهسته‌تر براند!

دومین آزمون گرفته شده از این دو اسمارت‌فون را بنچمارک محبوب AnTuTu انجام داده است، نتایج به دست آمده توسط این دو پنچمارک هرچند با اختلاف فاحش مرحله قبل نبوده اما بازهم حاکی از پیروزی هواوی P9 بر شیائومی Mi 5 است، اختلاف امتیاز ۳۰۸۵ واحدی میان این دو اسمارت‌فون می‌تواند نشان دهنده انتخاب‌های مناسب‌تر هواوی برای گزینش سخت‌افزار مورد استفاده در P9 باشد.

سومین و آخرین تست انجام گرفته بر روی این دو رقیب بیش‌تر از آنکه پردازنده را هدف قرار داده باشد، با تمرکز بر روی چیپ گرافیکی انجام پذیرفته است، در این آزمایش به خوبی می‌توانیم شاهد حرکت شانه به شانه هواوی P9 و شیائومی Mi5 باشیم اما نماینده شیائومی با اختلاف اندکی پیروز میدان است. البته انتخاب برنده در این بخش کاملا سخت گیرانه انجام پذیرفته است و بهتر می‌بود نتیجه را در این بخش به تساوی بکشانیم اما در آی‌تی‌رسان کاپ ۰.۱ فریم بر ثانیه هم مهم است. از نظر امتیاز نیز شیائومی Mi 5 با کسب ۴۲۳۷ امتیاز به ۴۲۲۶ امتیاز کسب شده توسط هواوی P9 برتری دارد.

بدون شک سرعت بوت شدن هر اسمارت‌فون می‌تواند محک خوبی برای سنجش قدرت سخت افزاری آن باشد، در هنگام بوت یک سیستم عامل تقریبا همه اجزا سخت افزاری درگیر هستند، از این رو می‌توانید در ویدیو زیر سرعت بوت شدن این دو اسمارت‌فون را مشاهده می‌کنید.


دقیقه ۵۰ تا ۶۰: دوربین

با توجه به افزایش استفاده از تلفن همراه برای عکس‌برداری یکی از اولویت‌های مهم برای اکثر کاربران، دوربین یک اسمارت‌فون است، خوشبختانه اسمارت‌فون‌ها در یکی دوسال گذشته پیشرفت قابل توجهی را در بخش دوربین تجربه کرده‌اند به طوریکه هم‌ اکنون تقریبا تمام نیاز یک کاربر عادی در بخش تصویربرداری را پاسخ‌گو هستند. دو اسمارت‌فون هواوی P9 و شیائومی Mi 5‌ را نیز می‌توان از دسته اسمارت‌فون‌هایی دانست که در بخش دوربین حرف‌های زیادی برای گفتن دارند.

اولین تجربه همکاری هواوی با برند شناخته شده لایکا در بخش دوربین اسمارت‌فون‌های این شرکت تغییرات گسترده‌ای را پدید آورد، اولین تغییر محسوس نشات گرفته از این همکاری در به کار بردن دوربین دوگانه قابل رویت است. هرچند این اولین بار نیست که هواوی از دوربین دوگانه استفاده می‌کند اما اوج توانمندی هواوی در بخش تصویربرداری را در هواوی P9 شاهد هستیم. تصاویر ثبت شده توسط دوربین ۱۲ مگاپیکسلی هواوی P9 از کیفیت خوبی برخوردار بوده و استفاده از دو لنز با طیف رنگی متفاوت عمق بیش‌تری را به تصاویر بخشیده است. متاسفانه در بخش فیلم‌برداری هواوی آن‌طور که باید قدرتمند ظاهر نشده و توانایی ضبط تصاویر به صورت ۴K‌ را برای این اسمارت‌فون دو چشم در نظر نگرفته است. هم‌چنین گشودگی دیافراگم با مقدار F/2.2 که با توجه به سایر رقیبان می‌توانست بهتر باشد. در بخش سلفی دوربین ۸ مگاپیسلی این اسمارت‌فون به خوبی پاسخ‌گوی سلفی دوستان دو آتشه است و تصاویری واضح و با کیفیت را به ثبت می‌رساند.

در طرف مقابل شیائومی با دوربین ۱۶ مگاپیکسلی خود قرار دارد، این دوربین با گشودگی دیافراگم f/2.0 توانایی ثبت تصاویری قابل قبول در محیط‌های مختلف را دارد. اگر بخواهیم نگاهی واقع‌بینانه داشته باشیم دوربین شیائومی Mi 5 در برخی محیط‌ها به دوربین هواوی P9 برتری دارد اما در ثبت رنگ‌ها و هم‌چنین جزییات دقت عمل کم‌تری دارد. دوربین سلفی مورد استفاده در این اسمارت‌فون با وضوح ۴ مگاپیکسل و بزرگی پیکسل ۲µm در تصویربرداری بسیار موفق عمل می‌کند و می‌توان روی آن حساب ویژه‌ای کرد، همچنین عکس‌های گرفته شده توسط این لنز گستردگی بیش‌تری به نسبت هواوی P9 دارد که می‌تواند جزییات بیش‌تری را به ثبت برساند.


دقیقه ۶۰ تا ۷۰: پخش چندرسانه‌ای

هر دو اسمارت‌فون شرکت کننده در دسته تلفن‌های‌ همراه قرار می‌گیرند و با سایز نه چندان بزرگ نمایشگرشان چندان باب تماشای ویدیو نیستند، اگز از اندازه بگذریم سایر ویژگی‌ها از جمله میزان وضوح صفحه و زاویه دید در شیائومی Mi 5 و هواوی P9 در سطح خوبی قرار دارد و امکان تماشای یک فیلم و یا موزیک ویدیو را به گونه‌ای دلچسب فراهم می‌آورد.

هواوی P9 به یک اسپیکر مجهز شده که صدای خروجی حجم و کیفیت خوبی دارد، این اسپیکر برای گوش‌دادن به موسیقی و هم‌چنین تماشای ویدیو یک گزینه ایده‌ال است. نرم‌افزار پلیر مورد استفاده در هواوی P9 ظاهر جذاب و زیبایی را دارد و به خوبی تمام نیاز شما را برطرف می‌کند، این پلیر امکان پخش زیرنویس را نیز دارد که البته به لطف وجود پلیری هم‌چون MX Player‌ در اندروید چندان شعف برانگیز نیست.

دیگر رقیب چشم بادامی یعنی شیائومی Mi 5 نیز با وجود استفاده از دو شبکه بلندگو در بخش زیرین تنها به یک اسپیکر مجهز گشته است، متاسفانه حجم و کیفیت صدای خروجی توسط این اسپیکر چندان رضایت بخش نیست و در مقایسه با هواوی P9 حرفی برای گفتن ندارد. پلیر موزیک و ویدیو در این اسمارت‌فون هم‌چون سایر بخش‌ها به زیبایی طراحی شده است. وجود بخش آنلاین در بخش موزیک پلیر می‌تواند ویژگی مناسبی برای برخی کاربران باشد. پخش کننده ویدیو هرچند کامل نیست اما برای پخش ویدیو زمانی که به اپلیکیشن دیگری نیازی ندارید، کافی است. در بخش هندزفری نیز هرچند کیفیت هندزفری اصلی هواوی P9 چندان چنگی به دل نمی‌زند اما در مقایسه با هندزفری شیائومی Mi 5 برتری دارد.


دقیقه ۷۰ تا ۸۰: باتری

هرچند اسمارت‌فون‌ها امروزه از همه نظر پیشرفت کرده‌اند اما متاسفانه فناوری ساخت باتری آن‌چنان که باید نتوانسته همگام با این پیشرفت و افزایش نیاز بیش‌تر سخت‌افزار به انرژی، رشد داشته باشد. هواوی P9 مجهز به یک باتری ۳۰۰۰ میلی‌آمپری است که با توجه به مدت زمان شارژدهی ۷ ساعت و ۵۴ دقیقه‌ای در پخش ویدیو و ۸ ساعت و ۴۱ دقیقه‌ای در مرور وب چندان فوق‌العاده نیست. این باتری پس از تخلیه نیاز به مدت زمان ۸۰ دقیقه برای شارژ شدن دارد که میزان قابل قبولی است. دیگر مبارز این میدان یعنی شیائومی Mi 5 با ۱۲ ساعت و ۴۵ دقیقه پخش متمادی ویدیو و ۱۲ ساعت وب‌گردی عملکردی قابل قبول را ارایه می‌دهد و به راحتی از سد رقیب خود عبور می‌کند. باتری ۳۰۰۰ میلی‌آمپری این اسمارت‌فون پس از تخلیه شدن نیاز به یک ساعت زمان برای شارژ شدن دارد، البته شیائومی به دست آوردن این رقم را مدیون کوالکام و فناوری شارژ سریع اسنپدراگون است.

 


دقیقه ۸۰ تا ۹۰: سایر امکانات

به دقایق پایانی این رقابت نفس‌گیر نزدیک می‌شویم، هر دو شرکت کننده تاکنون توانایی‌های خود را به رخ یکدیگر کشیده‌اند. حال نوبت به امکانات موجود در این دو اسمارت‌فون رسیده است. هر دو مبارز از سنسور اثر انگشت بهره می‌برند که البته در مکان‌هایی مختلف قرار گرفته‌اند.

جای‌گیری بهتر سنسور اثر انگشت هواوی موجب شده این سنسور کاربردی فراتر از اسکن اثر انگشت و قفل‌گشایی را داشته باشد. از جمله این امکانات می‌توان به ایفای نقش اسکرول اشاره کرد که تجربه‌ای لذت بخش را برای کاربر به ارمغان می‌آورد. همانند سنسور اثر انگشت هر دو مبارز به پورت USB نوع C نیز مجهز شده‌اند که هرچند در اصل قرار بوده یک حسن باشد اما تاکنون چیزی به جز زیان را متوجه گوشی‌های مجهز به این نوع پورت نکرده است، یکی از مهم‌ترین معایب این نوع پورت عدم فراگیری آن است که می‌تواند مشکلاتی را ایجاد کند. شمار سنسورهای به کار رفته در شیائومی Mi 5 به نسبت هواوی P9 بیش‌تر است که از جمله کاربردی‌ترین آن‌ها می‌توان به NFC و اینفرارد اشاره کرد که در P9 جای خالیشان حس می‌شود.


وقت اضافه: قیمت

خوشبختانه چینی‌ها در این بخش از همه شرکت‌کنندگان در آی‌تی‌رسان کاپ قدرتمندتر ظاهر شده‌اند، محصولات هواوی و شیائومی سال‌هاست که با اثبات کیفیت قابل قبول و هم‌چنین داشتن قیمت مناسب به خوبی توانسته‌اند در دل و البته جیب کاربران نفوذ کنند. شیائومی Mi 5 هم‌اکنون با قیمت ۱.۲۸۰.۰۰۰ هزار تومان در دسترس بوده و هواوی P9 با قیمت میانگین ۱.۵۰۰.۰۰۰ هزار تومان در بازار موجود است.

موقعیت‌های خطرناکی که هواوی P9 بر روی دروازه شیائومی Mi 5 ایجاد کرد:

  • بدنه تمام فلزی و ظاهر زیباتر نسبت به رقیب
  • سخت افزار قدرتمندتر
  • دوربین دوگانه بسیار باکیفیت با قابلیت‌های کاربردی
  • اسپیکر با صدای بلندتر و باکیفیت‌تر
  • قابلیت‌های کاربردی برای سنسور اثر انگشت
  • امکان افزایش میزان حافظه از طریق کارت حافظه جانبی

موقعیت‌هایی خطرناکی که شیائومی Mi5 بر روی دروازه هواوی P9 ایجاد کرد:

  • طراحی خمیده در بخش پشتی دستگاه
  • خوش‌ دست‌تر
  • خوانایی بهتر نمایشگر در زیر نور آفتاب
  • دوربین سلفی با قابلیت‌های خاص
  • مجهز به اینفرارد
  • باتری بهتر نسبت به رقیب

به‌ نظر شما برنده مسابقه هواوی P9 و شیائومی Mi5 کدام است؟!

نوشته مقایسه هواوی P9 با شیائومی Mi5: چشم بادامی‌ها! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

مقایسه لومیا ۹۵۰XL‌ با ال‌جی V10: تفاوت را احساس کنید!

مقایسه لومیا ۹۵۰XL‌ با ال‌جی V10: تفاوت را احساس کنید!

امروز و در این ساعت با سومین بازی جام آی‌تی‌رسان همراه شما عزیزان هستیم. تا به امروز ۴ گوشی مقابل هم قرار گرفته‌اند و با تلاش هرچه بیشتر سعی در پیروز شدن و بالا آمدن داشته‌اند. با همه این‌ها امروز یکی از متفاوت‌ترین نبردهای جام را شاهد خواهیم بود.

بازیکن اول نماینده‌ای از شرکت مایکروسافت است که در اکتبر سال ۲۰۱۵ معرفی شد. همراه آن یک داک برای تبدیل تلفن همراه به رایانه شخصی هم معرفی گردید که بسیار سر و صدا کرد و مورد تحسین قرار گرفت. این مدل در نبرد امروز ما و در بحث دوربین فوق‌العاده عمل می‌کند و با ویندوز ۱۰ همراه است.

دومین بازیکن نماینده‌ای از شرکت ال‌جی است که اکتبر ۲۰۱۵ معرفی شد و با دو صفحه نمایش و همچنین بدنه‌ای مقاوم با گواهی‌های نظامی جنجال برانگیز همراه بود. این مدل در بخش دوربین و فیلمبرداری عالی عمل می‌کند و بسیار مورد تحسین واقع شده‌ است.

خب فکر می‌کنم حدس زده‌اید چه مدل‌هایی از این دو برند قرار است با هم مسابقه داشته باشند. بلی درست است ال‌جی V10 و مایکروسافت ۹۵۰XL.

پس همراه ما باشید تا شاهد رقابت جنجالی این دو گوشی سرشار از نوآوری باشیم.


۱۰ دقیقه ابتدایی: طراحی

سوت آغاز بازی زده شد و هر دو گوشی مقابل یک‌دیگر قرار گرفتند. هرکدام جذابیت‌های خاصی در طراحی دارند و سعی می‌کنند با نشان دادن‌شان خودنمایی کنند.

هیچ دکمه خارجی در بخش جلویی لومیا ۹۵۰XL دیده نمی‌شود و تنها چیز‌هایی که مشاهده می‌شود دوربین دوم، حسگرهای مختلف، خروجی اسپیکر، محفظه میکروفون و نام مایکروسافت است. قسمت جلویی کاملا مشکی و از جنس شیشه بوده و در جذب نشدن اثر انگشت خوب عمل می‌کند.

ال‌جی V10 بر خلاف لومیا در نمای جلویی از دو قسمت شیشه (که مربوط به صفحه نمایش است) و پلاستیکی فوق‌العاده مستحکم تشکیل شده است. بر روی بخش پلاستیکی خروجی اسپیکر و حسگر‌ها و نام ال‌جی قرار گرفته‌اند. مورد دیگر در این بخش، صفحه نمایش دوگانه ال‌جی V10 است که در زمان خاموش بودن صفحه نمایش آن‌چنان قابل تشخیص نیست و یک پارچه به نظر می‌رسد. دو عدد دوربین در سمت چپ صفحه نمایش دوم V10 نیز قرار گرفته است.

طراحی در بخش‌های کناری هر دو کاملا باهم فرق دارد. همان طور که می‌دانید ال‌جی سعی در استفاده از دکمه‌های خارجی در پشت دستگاه داشت (حداقل در نسل پیشین) V10 هم از این قاعده مستثنی نبوده و هیچ دکمه‌ای در بخش‌های کناری آن قرار نگرفته و همین موضوع باعث شد ال‌جی بتواند از یک نوار فلزی در دو لبه راست و چپ استفاده کند. این نوار از جنس فولاد ضد زنگ بوده و واقعا محکم است. در لبه پایینی می‌توانید شاهد ورودی پورت USB، ورودی هدفون، محفظه میکروفون و اسپیکر باشید. در لبه بالایی چیزی جز دو نقطه کوچک قرار ندارد که آن دو میکروفون دوم و حسگر مادون قرمز هستند.

در لومیا ۹۵۰XL آن صفحه شیشه‌ای تا نیمه کم‌تر لبه‌های کناری ادامه‌ پیدا کرده بعد از آن قسمت شیشه‌ای به یک بخش پلاستیکی می‌رسیم که به بدنه پشتی دستگاه ختم می‌شود. دور تا دور دستگاه به همین شکل ساخته شده است. دکمه‌های خارجی تماما در لبه راستی گوشی تعبیه شده‌اند و در قسمت‌های دیگر شاهد هیچ دکمه دیگری نیستیم.

در لبه پایینی دستگاه پورت USB و در قسمت بالایی این جک هدفون است که خودنمایی می‌کند. جنس دکمه‌های به‌کار رفته شده هم از فلزی ظریف است. به طراحی بخش پشتی هریک از این دو دستگاه می‌رسیم. جایی که بخش انبوهی از زیبا جلوه دادن دستگاه را به عهده دارد.

هر دو گوشی در بدنه خود از پلاستیک استفاده کرده‌اند اما جنس ‌هرکدام به طور کلی با هم متفاوت است. در لومیا یک پلاستیک مات استفاده شده که با در دست گرفتن حس نرم بودن و راحتی را القا می‌کند. قاب پلاستیکی V10 از یک طرح کاشی ریز و کمی برجسته تشکیل شده و زیبایی خاصی را به بدنه پشتی دستگاه بخشیده است. همین برجستگی‌ها باعث می‌شود که گوشی به راحتی در دست قرار بگیرد و لیز نخورد. بر روی قسمت بالایی این قاب شاهد سه دکمه پاور، کاهش و افزایش صدا هستیم. در بالای این دکمه‌ها دوربین درون یک فریم برجسته و ضخیم فلزی جای گرفته‌ است. سمت راست دوربین را فوکوس لیزری و سمت چپ آن را فلاش دو گانه پر کرده است. در لومیا ۹۵۰XL لوگو ویندوز خودنمایی می‌کند که در بالای آن یک برجستگی با محفظه‌ای شیشه‌ای قرار گرفته‌ است که دوربین و دوربین ۳ رنگ در آن تعبیه شده است. سمت چپ این برجستگی محفظه‌ اسپیکر قرار گرفته است.

نظر کارشناسی داور: هردو گوشی از پلاستیک ساخته شده‌اند و پلاستیک به کار رفته در هر دو بسیار باکیفیت است. در V10 شاهد ظریف کاری‌های زیادی هستیم از جنس پشتی بدنه تا آن شاسی فولادی که با رنگ طلایی در دو طرف آن قرار گرفته است. طراحی V10 طوری صورت گرفته که بدون در دست گرفتن با خود می‌گویید چه طراحی ظریفی دارد اما با در دست گرفتن آن متوجه استحکام و قدرتمند بودنش می‌شوید. طراحی لومیا کمی من را به یاد طراحی سابق نوکیا و لومیا‌های گذشته انداخت. طراحی در لومیا ساده‌تر از V10 است و این سادگی‌ هم واقعا زیباست. دوربین در هر دو دستگاه با برجستگی و بیرون آمدگی از قاب همراه شده است که در ادامه خواهید فهمید چرا اصلا جای هیچ خرده گرفتن در این زمینه نیست. خلاصه این را بگویم طراحی در هر دو به نحو خاصی زیباست و این تنها سلیقه شماست که کدام را بپسندید.


دقیقه ۱۰ تا ۲۰: ابعاد و کیفیت ساخت

ابعاد صفحه نمایش در هر دو گوشی یکسان است اما به طور کلی V10 حدود ۱۵۹.۶ میلی‌متر طول و ۷۹.۶۳ میلی‌متر عرض دارد. این در حالی است که لومیا ۹۵۰XL در مقابل ۱۵۱.۹ میلی‌متر طول و ۷۸.۴ میلی‌متر عرض دارد. هر دو در گروه گوشی‌های بزرگ و فبلت‌ها قرار می‌گیرند. ضخامت در هر دو گوشی با توجه با طول‌شان مناسب بوده و تقریبا شبیه به هم هستند. ال‌جی V10 ضخامتی ۸.۶ میلی‌متری دارد و در مقابل لومیا ۰.۵ میلی‌متر از V10 نازک‌تر است.

با توجه به این‌که ال‌جی در شاسی V10 از فولاد استفاده کرده است توقع وزن زیادی را از آن داریم اما وزن کلی دستگاه آن‌چنان هم زیاد نیست و حدود ۱۹۲ گرم است. در مقابل لومیا وزن ۱۶۵ گرم را ارایه می‌دهد که کاملا مناسب است.

جنس بدنه در هر دو همان طور که در بخش طراحی بیان کردیم پلاستیک بوده اما پلاستیک استفاده شده به شدت با کیفیت هستند. در لومیا بدنه طوری طراحی شده که با در دست کرفتن آن احساس سر خوردن را خواهید داشت اما در V10 با طراحی ویژه بدنه و شیارهای موجود گوشی کاملا در دست قرار می‌گیرد.

کار کردن با این دو گوشی در صورتی که بخواهید از یک دست استفاده کنید، اصلا امکان پذیر نیست و حتما نیاز دارید از دو دست خود کمک بگیرید.

نظر کارشناسی داور: اصلا حس بی ارزشی و چیپ بودن با وجود استفاده پلاستیک در بدنه احساس نمی‌گردد. هر دو گوشی بزرگ هستند و با یک دست نمی‌توانید با آن‌ها کار کنید. همچنین حس سر خوردن لومیا در دست کاملا واقعی است و فقط یک حس نیست! کمی حواستان پرت شود گوشی سر خورده و می‌افتد. اما به طور کلی ابعاد و وزن در هردو کاملا مناسب بوده و مشکل خاصی را در این زمینه نخواهید داشت. تنها موردی که شاید کمی نگران کننده باشد حاشیه پایینی زیاد در ال‌جی V10 است که واقعا این مقدار از حاشیه برای قسمت پایینی لازم نبود.


دقیقه ۲۰ تا ۳۰: صفحه نمایش

در این بخش  هر کدام می‌خواهند ثابت کنند که صفحه نمایش‌شان از دیگری با کیفیت‌تر و شفاف‌تر است. صفحه نمایش در ال‌جی V10 به ۲ قسمت تقسیم می‌شود. یک صفحه ۵.۷ اینچی که رزولوشن QHD و پنل IPS دارد و صفحه نمایش دیگر که ۲.۱ اینچ بوده و رزولوشنی معادل ۱۰۴۰*۱۶۰ را داراست. این صفحه نمایش دوم در واقع محل قرارگیری منو آپشن در برنامه‌های مختلف است و همچنین به عنوان یک نوار وضعیت اعلانات استفاده می‌شود. در لومیا ۹۵۰XL صفحه نمایش از پنل AMOLED بهره برده است که رزولوشن QHD را ارایه می‌دهد و همچنین ۵.۷ اینچ اندازه دارد.

تنها تفاوتی که می‌توان در مشخصات صفحه نمایش این دو گوشی پیدا کنیم نوع پنل استفاده شده است. کیفیت در هر دو صفحه نمایش بسیار عالی است و تفاوت آن‌چنانی باهم ندارند. رنگ‌ها کاملا طبیعی خودشان را جلوه می‌دهند البته در لومیا مقدار بسیار کمی اغراق در رنگ دیده می‌شود که برای زیبا نشان دادن هرچه بیشتر رنگ‌ها این مقدار مناسب است. اغراق رنگی در لومیا در حد گوشی‌های گلکسی سامسونگ نبوده و کاملا یک مقدار نرمال است. عمق مشکی هم در لومیا بسیار عالی است. هر دو گوشی سعی دارند کمترین تغییرات رنگ‌ را با تغییر زاویه دید ارایه دهند و در این زمینه کاملا هم موفق بوده‌اند. صفحه نمایش لومیا ۹۵۰XL قابلیت Glance را دارد و می‌تواند زمان و اعلانات را هنگام خاموش بودن صفحه، نمایش دهد. دقیقا همین عمل بر روی ال‌جی V10 توسط صفحه نمایش دومش صورت می‌گیرد که همیشه روشن بوده و زمان و اعلانات را نمایش می‌دهد.

نسبت صفحه نمایش به بدنه دستگاه در هر دو گوشی به نسبت دستگاه‌های حال حاضر آن‌چنان خوب ارزیابی نمی‌گردد. البته در V10  به دلیل استفاده از آن شاسی فولادی که در دو طرف صفحه نمایش وجود دارد، این نسبت از صفحه نمایش قابل توجیه است. این نسبت در لومیا ۷۴.۳% و در V10 حدود ۷۰.۸% است.

در بخش نرم‌افزاری تنظیمات صفحه نمایش در لومیا ۹۵۰XL منو ویژه‌ای برای شخصی سازی در رنگ‌ و سایر تنظیمات اضافی گنجانده شده که بسیار هم کاربردی است؛ موردی که در V10 شاهدش نیستیم! ال‌جی برای صفحه نمایش دوم V10 یک منو خاص تنظیماتی طراحی کرده که می‌توانید فونت نوشته و قسمت‌هایی که می‌خواهید در آن‌ نمایش داده بشوند را مشخص کنید.

در تصویر زیر لومیا ۹۵۰XL در سمت راست و الجی V10 در سمت چپ قرار گرفته است.

نظر کارشناسی داور: کیفیت هر دو صفحه نمایش واقعا بسیار خوب است و تفاوت آن‌چنانی با هم ندارند. دیگر همه ما تفاوت پنل AMOLED با IPS LCD را به خوبی می‌دانیم و این موضوع راجع به این دو گوشی هم صادق است. عمق رنگ مشکی و سفید را در لومیا بیشتر پسندیدم؛ از طرفی واقعی بودن رنگ‌‌ها در V10 مقابل لومیا کاملا مشهود است. صفحه نمایش هر دو از زوایای دید مختلف بسیار خوب عمل می‌کند و مشکلی در این زمینه نخواهید داشت. صفحه نمایش دوم در V10 بسیار کاربردی است و این مدت بسیار کار راه انداز بود. (شخصا این نوع صفحه نمایش را از لحاظ کارایی به نسبت سری اج سامسونگ بیشتر پسندیدم.)

انتخاب برنده در این بخش کاملا به خودتان بستگی دارد و این سلیقه شماست که وارد میدان می‌شود. شما کدام را می‌پسندید؟! رنگ‌هایی گرم‌تر با عمق مشکی بیشتر یا رنگ‌هایی نزدیک‌تر به واقعیت؟!


دقیقه ۳۰ تا ۴۰: نرم‌افزار

نرم‌افزار در واقع رابطی میان سخت افزار دستگاه و شماست. این دو گوشی هوشمند‌ هم سعی دارند تا با ارایه بهترین امکانات نرم‌افزاری در عین سریع و سبک بودن خودشان را به مقام برنده برسانند. با اینکه تفاوت نرم‌افزاری بین این دو گوشی بسیار زیاد است اما خب باید دید که کدامیک کامل‌تر و بهتر عمل ‌می‌کنند. ال‌جی V10 با اندروید ۵.۱.۱ عرضه و بعد از مدت اندکی به نسخه ۶ آپدیت شد. ال‌جی برای V10 از همان رابط کاربری G4 یعنی LG UX 4.0 استفاده کرده است. این رابط کاربری سبک و آسان بوده و طراحی شاداب و متریالی دارد. در مقابل نماینده مایکروسافت با سیستم عامل ویندوز ۱۰ و طراحی مترویی معروف خودش حرف‌هایی برای گفتن دارد.

اگر تا به حال با ویندوزفون کار نکرده‌اید شاید برای بار اول کارکردن با آن شما را گیج کند اما با گذر زمان کاملا به آن عادت خواهید کرد. این موضوع زمانی به اوج خودش می‌رسد که از یک گوشی اندرویدی به ویندوز کوچ می‌کنید. در ویندوز شما دکمه‌ مدیریت رمی که در اندروید داشتید را ندارید و با نگه داشتن انگشت بر روی دکمه بازگشت به عقب می‌توانید به آن دست یابید. صفحه اصلی ویندوز که با باز کردن دستگاه نمایان می‌شود از منوی استارت آن تشکیل شده در صورتی که در V10 دسترسی به منو توسط یک میانبر جداگانه صورت پذیر است.

اگر با ویندوز ۱۰ در نسخه PC کار کرده باشید با برنامه‌های موزیک پلیر و گالری عکس آن آشنا هستید. در نسخه موبایل ویندوز هم این برنامه‌ها با همان شکل و شمایل حضور دارند. در محیط ویندوز تم و افکت‌هایی نمایان هستند که انحصار به ویندوز دارند و بسیار هم زیبا هستند. از طرفی به دلیل سبک‌تر بودن ویندوز موبایل به نسبت اندورید به هیچ عنوان شاهد لگ و کندی در محیط آن نیستیم.

ال‌جی در UX 4.0 سعی کرد با سبک سازی هر چه بیشتر رابط کاربری جلوی لگ و کندی‌هایی که در نسل پیشین رابط کاربری خود بود را بگیرد و در این زمینه کاملا هم موفق بوده است. همه چیز در راحت‌ترین حالت ممکن برای شما قابل دسترسی هستند.

نظر کارشناسی داور: قسمت بالا توضیحات زیادی را قرار ندادم تا به این بخش برسیم و بیشتر توضیحات را اینجا برایتان بازگو کنم. ببینید انتخاب ویندوزفون و یا تلفن اندرویدی امری کاملا سلیقه‌ای و شخصی است. رابط‌های نرم افزاری در هر دو کاملا با هم متفاوت بوده و هرکدام مزیت‌ها و معایب خودشان را دارند. به عنوان مثال شما در اندروید دست‌تان باز است تا با روت کردن آن به ریزترین فایل‌های سیستمی دسترسی داشته باشید اما در ویندوز شما قادر به انجام چنین کار‌هایی نیستید. در مقابل ارزان‌ترین و قدیمی‌ترین تلفن‌های همراه ویندوزی به جدیدترین بیلد‌ و ورژن نرم افزاری آپدیت می‌شوند اما در اندروید شاید حتی جدید‌ترین پرچمدار هم بعد از یک یا دو سال آپدیت جدید را دریافت نکند. مقایسه لومیا ۹۵۰XL با V10 در بخش نرم افزار کمی دشوار است و یک واحد خاصی برای تمرکز و مقایسه وجود ندارد.


دقیقه ۴۰ تا ۵۰: سخت‌افزار

این قسمت از رقابت مربوط به بخش‌ درونی هر یک از گوشی‌هاست. هرکدام به نوعی قدرت و توان خود را جلوه می‌دهند تا بتوانند خود را پیروز این نبرد کنند.

ابتدا مشخصات هریک را به طور جدا برای‌تان شرح می‌دهیم. قلب V10  از ۶ هسته تشکیل شده است که از این ۶ هسته ۴ تا با قدرت ۱.۴۴ گیگاهرتز و ۲ تا با ۱.۸۲ گیگاهرتز به پردازش بخش‌های مختلف دستگاه می‌پردازند. این پردازنده بر روی یک چیپ Qualcomm مدل Snapdragon 808 سوار شده‌ است و قدرتی بی نهایت را در اختیار شما می‌گذارد.

از طرفی لومیا ۹۵۰XL قلبی ۸ هسته‌ای دارد که ۴ هسته آن سرعت پردازشی معادل ۱.۵ گیگاهرتز و ۴ هسته باقی‌مانده آن ۲.۰ گیگاهرتز سرعت دارد. همچنین این پردازنده بر روی یک چیپ Qualcomm از مدل Snapdragon 810 قرار گرفته است.

پردازش گرافیکی هر دو توسط Adreno صورت می‌گیرد. Adreno 430 پردازش گرافیکی لومیا ۹۵۰XL و Adreno 418 مسولیت پردازش گرافیکی ال‌جی V10 را به عهده دارد.

حافظه رم دستگاه که مسولیت مدیریت برنامه‌ها را دارد بر روی V10 معادل ۴ گیگابایت و بر روی لومیا ۳ گیگابایت است که این میزان از حافظه رم مطمعنا در بخش مدیریت برنامه‌ها بسیار توانمند عمل می‌کند.

با توجه به مشخصات سخت‌افزاری موجود می‌توان به قدرت بی‌نهایت زیاد هر یک از این گوشی‌ها پی برد. در تلاش بودیم تا بنچمارک مناسبی برای مقایسه اعداد بین لومیا ۹۵۰XL و V10 داشته باشیم اما با توجه به پلتفرم مخصوص لومیا اعداد با اختلاف‌های نجومی به دست می‌آمدند.

قدرت پردازش لومیا با توجه به این‌که از نسخه Snapdragon 810 با ۸ هسته پردازشی استفاده می‌کند بدون شک بیشتر از V10 است. در ویدیو زیر می‌توانید سرعت بوت شدن دستگاه‌ها را با هم مقایسه کنید:


 

نظر کارشناسی داور: هر دو گوشی از قدرتمند‌ترین چیپ‌ها برای انجام کار پردازشی دستگاه استفاده می‌کنند و در این هیچ شکی نیست. هنگام کار کردن با هر دو گوشی اصلا شاهد هیچ گونه لگ و کندی نشدیم. همه قسمت‌ها به بهترین شکل ‌ممکن عمل کردند و جایی نبود که روی‌ مارا زمین بزند. اما هنگامی که لومیا و V10 را کنار هم قرار دادیم به این نتیجه رسیدیم که لومیا ۹۵۰XL کند است! کندی که در لومیا حس می‌گردد اصلا به قدرت و پردازش لومیا مربوط نیست بلکه این عمل حاصل افکت‌های زیاد و کم سرعتی است که در رابط کاربری استفاده شده است. بنابراین اسمش را لگ نمی‌توان گذاشت.

به عنوان مثال برای باز کردن برنامه پیام رسان در V10 شاید ۲ ثانیه زمان برای بارگذاری لازم باشد اما در لومیا با افکت‌های آرامی که برنامه‌ را بارگذاری می‌کند این زمان حدود ۵ تا ۶ ثانیه محاسبه می‌گردد. خلاصه کلام این‌که هر دو واقعا محصولات قدرتمندی هستند اما لومیا با سیستم عامل سبک خود و پردازنده قوی‌تر به نسبت V10 عملکرد بهتری را در این زمینه خواهد داشت.


دقیقه ۵۰ تا ۶۰: دوربین

یکی از هیجانی‌ترین بخش‌ رقابت این دو گوشی قدرتمند قسمت دوربین‌شان است. هر دو با عرضه شدن در بازار غوغای زیادی در این زمینه ایجاد کردند و سعی داشتند خودشان را به عنوان بهترین در این زمینه معرفی کنند.

V10 از یک دوربین ۱۶ مگاپیکسلی با دریچه دیافراگم f/1.8 همراه با فوکوس لیزری و فلاش دوگانه تشکیل شده است. در مقابل لومیا ۹۵۰XL با دوربین ۲۰ مگاپیکسلی حضور دارد که با دریچه دیافراگم f/1.9 در جذب نور محیط‌های کم نور تواناست. همچنین مایکروسافت بر روی این سری از لومیا از لنز Carl Zeiss optics بهره برده است.

رابط کاربری دوربین بر روی ال‌جی V10 به ۵ قسمت مختلف تقسیم می‌شود. هر قسمت نوع خاصی از عکاسی و فیلمبرداری را به کاربر ارایه می‌دهد. یکی از مهیج‌ترین قسمت‌های موجود در رابط دوربین V10  بخش عکاسی دستی است. جایی که دستگاه شما را به یک دوربین DSLR تبدیل می‌کند. از تغییرات ایزو تا سرعت شاتر را می‌توانید در این قسمت تغییر دهید. قضیه به اینجا ختم نمی‌شود بلکه این تنظیمات حرفه‌ای دستی در قسمت فیلمبرداری نیز قرار دارند و بسیار بسیار به کار می‌آیند. در قسمت فیلمبرداری V10 شما حتی می‌توانید جهت خروجی صدا از میکروفون را تعیین کنید. همچنین به لطف وجود نسل جدید OIS بدون لرزش‌های پی در پی می‌توانید به فیلمبرداری بپردازید.

بخش دوربین باز به همین جا ختم نمی‌شود و ال‌جی با این حرکت آخر می‌خواهد این بخش از رقابت را از آن خود کند. در بخش دوربین دوم ال‌جی از ۲ دوربین استفاده کرده است. ۲ دوربین ۵ مگاپیکسلی که یکی زاویه دید عریض‌تری را در اختیار کاربر قرار می‌دهد.

از طرفی رابط کاربری دوربین لومیا ۹۵۰XL رابطی آشناست که ما را یاد لومیاهای دوران نوکیا می‌اندازد. تمام تنظیمات دستی مورد نیاز در دسترس است. شاید تنظیمات دستی دوربین و فیلمبرداری به اندازه V10 حرفه‌ای نباشد اما کاملا کافی و مناسب است. سرعت شاتر، ایزو، میزان سفیدی و … از جمله منوهای درون قسمت تنظیمات دستی هستند.

مورد دیگری که در قسمت دوربین لومیا بسیار کاربردی است دکمه شاتر سخت‌افزاری است. اما کیفیت خروجی عکس‌ها به چه صورت است؟!

بگذارید ابتدا نگاهی به تصاویر گرفته شده توسط این دو غول عکاسی بیندازیم.

همان طور که مشاهده می‌کنید، کیفیت دوربین این دو هندست بی نهایت عالی است. رنگ عکس‌های گرفته شده کاملا طبیعی بوده و جای هیچ حرفی را برای ما نمی‌گذارد.

در لومیا ۹۵۰XL به لطف پیکسل‌های بیشتر به نسبت V10 جزییات بسیار عالی نمایش داده می‌شوند به طوری‌که با زوم کردن آن‌چنان با کم شدن شارپنس عکس روبه‌رو نخواهید شد. رنگ‌ها مقدار بسیار کمی در V10 گرم‌تر ثبت می‌شوند و شاید اگر کمی دقت کنید میل به زردی بزنند. عملکرد V10 در جذب نور در محیط کم نور بسیار عالی است اما تمرکز بر روی نور نقطه‌ای در هنگام شب و نور کم می‌توانست بهتر باشد. فوکوس در هر دو دستگاه با بالاترین دقت ممکن انجام می‌گیرد. ال‌جی با فوکوس لیزری خود کمی سریع‌تر از لومیا عمل کرد اما تفاوت آن‌قدر کم است که قابل چشم پوشی است.

خروجی فیلم‌های گرفته شده توسط هر دو دستگاه بسیار خوب ارزیابی می‌گردد و هر دو دستگاه قادرند تا ۶۰ فریم با رزولوشن فول اچ‌دی فیلمبرداری کنند.

نظر کارشناسی داور: ال‌جی و مایکروسافت در زمینه دوربین واقعا گل کاشته‌اند! کیفیت عکس‌های خروجی در حالت اتوماتیک و در یک کلام عالی است! اگر وارد منو دستی دوربین شوید و بخواهید کمی رنگ و نور را شخصی سازی کنید مطمعن باشید عاشق دوربین این دو غول می‌شوید. رنگ‌های تولید شده توسط لومیا طبیعی‌ترین حالت ممکن را دارد. این موضوع راجع به V10 هم صدق می‌کند اما عکس‌ها کمی گرم‌تر هستند. رابط کاربری لومیا ساده‌ و خلاصه‌تر اما رابط کاربری در V10 حرفه‌ای‌ و جامع‌تر است. مایکروسافت از یک تکنولوژی خاص به نام Rich Capture در دوربین لومیا بهره برده است که با این ویژگی خود گوشی با تشخیص خودش بهترین حالت ثبت یک عکس را فراهم می‌آورد. یک ویژگی دیگری که واقعا لذت بخش است Live Photos نام دارد. این فرآیند به صورتی عمل می‌کند که ۳ ثانیه قبل از اینکه عکس گرفته شود یک فیلم متحرک از زمان قبل از گرفته شدن عکس را نشان می‌دهد و این در حالی است که فرمت عکس همان ‌jpg است. کار کردن با دوربین دوم در هر دو دستگاه بی نهایت لذت‌بخش خواهد بود و کاملا شما را راضی می‌کنند.


دقیقه ۶۰ تا ۷۰: پخش چند رسانه‌ای

در این دقایق از رقابت باید قدرت هریک از این دو بازیکن را در سرگرم کردن کاربر سنجید. هر دو مقابل هم با صفحه نمایش‌های بزرگ قرار می‌گیرند و می‌خواهند ثابت کنند که در این زمینه عالی عمل می‌کنند.

تماشای فایل‌های ویدویی بر روی صفحه نمایش ۵.۷ اینچی آن‌هم با آن رزولوشن QHD باید بی‌نظیر باشد؛ این اولین فاکتور از پخش چند رسانه‌ای است. در قسمت ویدیو پلیر هر دو دستگاه بسیار خوب عمل کردند و مشکلی در پخش فایل‌های فول اچ‌دی و ۴k نداشتند. همچنین زیرنویس فارسی توسط هر دو ساپورت شد و شما توانایی افزودن زیرنویس خارجی را نیز دارید.

فاکتور بعدی صداست. متاسفانه هر دو دستگاه از یک بلندگو به صورت مونو بهره برده‌اند در حالی که امروزه اکثر رقیبان هم‌رده از دو اسپیکر بر روی هندست‌های خود استفاده می‌کنند. صدای تولید شده توسط بلندگو لومیا ۹۵۰XL صدایی گرفته و تیز است. با این که بلندی صدا بسیار خوب بود اما کیفیت مناسبی ندارد. V10 صدایی با باس مناسب و حجمی عالی دارد و در این زمینه خیلی خوب عمل کرده است و گوش دادن به موزیک توسط اسپیکر خودش بسیار دلنشین خواهد بود. خروجی صدای هدفون V10 باز عملکرد بهتری به نسبت لومیا دارد. تنظیمات اضافی برای شخصی سازی صدا در هر دو دستگاه وجود دارد و شما قادر هستید صدا را به طور دلخواه شخصی سازی کنید.

نظر کارشناسی داور: همه ابزار لازم برای سرگرم شدن توسط این دو دستگاه در اختیار شما قرار دارد. صفحه نمایش بزرگ و با کیفیت برای تماشای فیلم‌های مورد علاقه‌تان بسیار مناسب خواهد بود. درست است که هیچ کدام آن صدای استریو و پر قدرت را تولید نمی‌کنند اما ال جی V10 با یک بلندگو در این زمینه بهتر عمل کرده است. در لومیا نمی‌دانیم چرا صدا این‌قدر تیز و زیر بود! با ویرایش اکولایزر می‌توان کمی این موضوع را حل کرد اما آن حجم صدای قبلی را نخواهید داشت.


دقیقه ۷۰ تا ۸۰: باتری

در این بخش استقامت هر یک از این بازیکن‌‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد. باتری استفاده شده در لومیا از ظرفیت ۳۳۴۰ میلی‌آمپر تشکیل شده است که در مدت حدود ۱۰۰ دقیقه از ۰ تا ۱۰۰ درصد شارژ می‌شود.

در مقابل باتری V10 با ظرفیت ۳۰۰۰ میلی آمپر قادر است در مدت زمان ۸۰ دقیقه از ۰ تا ۱۰۰ شارژ شود. در این قسمت خوشبختانه باتری هر دو گوشی قابل تعویض بوده و جدا می‌شود.

 

نظر کارشناسی داور: همه چیز کاملا در تصاویر بالا مشخص است. باتری V10 باتوجه به اینکه از دو نمایشگر استفاده می‌کند سریع‌تر از لومیا تمام می‌شود و شاید نیاز داشته باشید با یک استفاده معمولی در روز ۲ بار آن را به شارژ بزنید. لومیا هم وضعیتی معمولی دارد و می‌توانست بهتر از این باشد اما باز همین هم مناسب است.


دقیقه ۸۰ تا ۹۰: سایر امکانات

این دقایق از رقابت از آن بازیکنی خواهد بود که امکانات بیشتر و کاربردی‌تری را به کاربر ارایه بدهد. در V10 شاهد حسگر اثر انگشت هستیم. حسگری که در پشت دستگاه در دکمه پاور تعبیه شده است و در مقابل لومیا از حسگر عنبیه چشم برای بخش امنیتی دستگاه استفاده کرده است. هر دو حسگر بسیار حساس هستند و ضریب امنیتی بالایی دارند. V10 یکی از گوشی‌هایی است که در برابر ضربه و شوک بسیار مقاوم است. حتی نداهایی به گوش رسید که الجی برای این دستگاه گواهی‌‌هایی از ارتش به دست آورده است و همین موضوع این دستگاه را یکی از مقاوم‌ترین‌ها در این زمینه کرده است. صفحه نمایش دوم در الجی V10 یکی دیگر از نقاط قوت این محصول محسوب می‌گردد. با استفاده از این صفحه نمایش دوم اعلان‌های شما دیگر در صفحه اصلی قرار نمی‌گیرد و همچنین میانبرهایی برای شما در این قسمت موجود خواهد بود که تجربه کاری را برای شما بسیار سریع و آسان می‌کند. از این امکانات اضافی در لومیا به نسبت V10 کمتر دیده می‌شود اما همان حسگر امنیتی عنبیه چشم واقعا یک قدم بزرگ در قسمت امنیت محسوب می‌گردد.

 

نظر کارشناسی داور: قرار دادن گوشی جلوی صورت خود و بعد باز شدن دستگاه در همان زمان بسیار هیجان انگیز خواهد بود. البته حسگر اثر انگشت ال‌جی هم به بهترین شکل ممکن عمل می‌کند و مشکلی با آن نخواهید داشت. اما همچون محصولات هواوی نیست و برای باز کردن قفل دستگاه می‌بایست حتما یک‌بار کلید پاور را بفشارید. با صفحه نمایش دوم V10  هم استفاده خواهید کرد و لذت خواهید برد.


وقت اضافه: قیمت

قیمت گذاری هر دو دستگاه تقریبا مشابه هم هستند و آن‌چنان تفاوت قیمتی بین‌شان وجود ندارد. شما می‌توانید با پرداخت مبلغی در حدود ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان یکی از این دو مدل را با خود به خانه ببرید.

نظر کارشناسی داور: قیمت گذاری برای این دو دستگاه مناسب است و شخصا ارزش خرید هر دو را مناسب ارزیابی می‌کنم. چراکه مدت زمان کافی برای ثبات قیمتی هر دو نیز سپری شده است.

موقعیت‌های خطرناکی که لومیا ۹۵۰XL‌ بر روی دروازه ال‌جی V10 ایجاد کرد:

طراحی خاص بدنه و ضخامت کمتر نسبت به رقیب

نمایشگر باکیفیت به همراه تنظیم دستی غلظت رنگ‌ها

سخت‌افزار قدرتمندتر

وجود حسگر عنبیه چشم

دوربین فوق‌العاده با امکانات نرم‌افزاری خاص

باتری با شارژدهی بهتر نسبت به رقیب

موقعیت‌هایی که ال‌جی V10 بر روی دروازه لومیا ۹۵۰XL ایجاد کرد:

بدونه مسنحکم‌تر نسبت به رقیب

وجود دو نمایشگر با قابلیت‌های متفاوت

بهره‌مندی از دو دوربین سلفی

وجود تنظیمات دستی دوربین برای بخش فیلم‌برداری

مجهز به سنسور اثر انگشت

صدای بلند‌تر با بیس بیشتر نسبت به رقیب

سیستم عامل اندروید و قابلیت‌های شخصی‌سازی آن

به‌ نظر شما برنده مسابقه مایکروسافت لومیا 950XL و ال‌جی V10 کدام است؟!

نوشته مقایسه لومیا ۹۵۰XL‌ با ال‌جی V10: تفاوت را احساس کنید! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

مقایسه سونی اکسپریا X با هواوی P9 پلاس: نبردی از نوع چینی و ژاپنی!

مقایسه سونی اکسپریا X با هواوی P9 پلاس: نبردی از نوع چینی و ژاپنی!

با دومین بازی از سری مسابقات جام آی‌تی‌رسان در گروه اول با شما هستیم. تا اینجای کار شاهد نبرد سرسخت دو رقیب تایوانی و کره‌ای بودیم که پا به پای هم در هر بخش رقابت کردند. اما امروز نبرد هیجانی بین دو کمپانی سونی و هواوی صورت می‌گیرد. اکسپریا X قرار است به‌عنوان نماینده برای سونی و P9 پلاس نماینده هواوی در این کارزار، به مصاف یکدیگر بروند. بگذارید یک معرفی کوچک از این دو بازیکن برای شما ارایه دهیم.
اکسپریا X برادر کوچک X performence است که در فوریه ۲۰۱۶ معرفی شد. این بازیکن، صفحه نمایشی ۵ اینچی آن هم از نوع IPS با رزولوشن فول اچ‌دی دارد. دوربین ۲۳ مگاپیکسلی و ۳ گیگابایت رم هم دیگر مشخصات موجود هستند. همچنین قلب این بازیکن دلاور را یک پردازنده ۶ هسته‌ای از مدل Snapdragn 650 می‌سازد.

P9 پلاس برادر بزرگ‌تر P9 که در آوریل ۲۰۱۶ به بازار عرضه شد و با ۵.۵ اینچ صفحه نمایش سعی در متمایز کردن خود دارد. هواوی، مربی دل‌سوز P9 پلاس از صفحه نمایش AMOLED در این گوشی استفاده کرده که توانایی نشان دادن تصاویر با رزولوشن فول اچ‌دی را دارد. دو دوربین ۱۲ مگاپیکسلی، ۴ گیگابایت رم و پردازنده ۸ هسته‌ای از مدل Kirin 955 سایر مشخصات این بازیکن چینی هستند.
داریم کم کم به سوت آغاز مسابقه نزدیک می‌شویم. آیا آماده تماشای ۹۰ دقیقه بازی بین این دو بازیکن ژاپنی و چینی هستید؟! پس همراه ما باشید.


۱۰ دقیقه ابتدایی: طراحی

با شروع بازی هر دو بازیکن مقابل یکدیگر قرار گرفتند. هر دو با بدنه فلزی، زیبایی در طراحی‌شان را به رخ یک‌دیگر می‌کشند. بیایید ببینیم که هرکدام چه جذابیت‌هایی را در این قسمت به نمایش می‌گذارند.

در قسمت جلویی هر دو گوشی هیچ دکمه سخت افزاری و خارجی دیده نمی‌شود و شیشه بالا تا پایین این دو گوشی را تشکیل می‌دهد. P9 پلاس مانند برادر کوچک خود تقریبا یک طراحی خاص را دنبال کرده است. خط‌هایی به صورت افقی بر روی قسمت جلویی نماینده هواوی قرار گرفته است که زیبایی خاصی را به آن می‌بخشد. سونی با طراحی مینیمال مانند خود از جمله “سادگی در عین زیبایی” استفاده کرده و تقریبا از همان طراحی همیشگی خودش در این سری از اکسپریا بهره گرفته است.

لبه‌های اکسپریا X از یک فریم فلزی براق‌تر نسبت به بدنه اصلی تشکیل شده اما در P9 پلاس طراحی با بدنه یک‌نواخت بوده و هواوی با استفاده از خط‌های طراحی معروف که از اچ‌تی‌سی و آی‌فون به سایر مدل‌ها سرایت کرد، این خط‌ها را از لبه تا بدنه پشتی ادامه داده است. طرز قرار گیری دکمه‌ها در سونی به صورتی است که همه در یک طرف قرار گرفته‌اند. از دکمه سخت افزاری شاتر تا کلید پاور در سمت راست اکسپریا X هستند و تنها چیزی که در لبه چپ مشاهده می‌شود، محل قرار گیری سیم‌کارت است.

در P9 پلاس‌ هم قضیه دقیقا به همین صورت است و همه دکمه‌های سخت افزاری در سمت راست قرار گرفته‌اند. البته در هواوی شاهد دکمه خارجی برای شاتر نیستیم که همین موضوع لبه سمت راست گوشی را خلوت‌تر از اکسپریا کرده است. در لبه پایینی اکسپریا میکروفون، پورت USB و در قسمت بالایی جک هدفون تعبیه شده است. این در حالی است که در P9 پلاس همه پورت‌های موجود در پایین دستگاه قرار گرفته‌اند.
به قسمت پشتی و جایی که معمولا بخش مهمی از طراحی در آن متمرکز شده است، می‌رسیم. قسمت پشتی اکسپریا از یک بدنه یک‌نواخت و بدون هیچ برامدگی تشکیل شده است، تنها چیزی که در این قسمت خودنمایی می‌کند دوربین کمی بیرون زده و فلاش تک رنگ آن است. جنس بدنه پشت از فلز بوده که اصلا مستعد اثر انگشت نیست. در P9 پلاس هم دقیقا از بدنه فلزی استفاده شده اما بدنه برخلاف سونی یک‌پارچه نیست و هنگامی که به قسمت بالایی می‌رویم به یک فریم شیشه‌ای می‌رسیم که جایگاه قرارگیری تجهیزات دوربین است. لازم به ذکر است که دوربین P9 پلاس کاملا در بدنه جای گرفته و بیرون زدگی ندارد. در بخش میانی قاب پشتی P9 پلاس سنسور اثر انگشت با زیبایی هرچه تمام جا خوش کرده است که در اکسپریا این حسگر در دکمه پاوری که در لبه راستی قرار داشت، به چشم می‌خورد.

نظر کارشناسی داور: هر دو گوشی واقعا زیبا هستند، اما به هر حال یکی باید از دیگری برتری داشته باشد. همان طور که گفتیم جنس بدنه هر دو از فلز است و باید حس خوبی را هنگام در دست گرفتن به کاربر القا کند؛ اما در اکسپریا چنین نیست. آن‌چنان احساس فلز بودن را در اکسپریا X احساس نخواهید کرد در حالی که P9 پلاس از همان اول چنان با بدنه‌اش دلربایی می‌کند که هرگز نمی‌خواهید آن را کنار بگذارید. قرارگیری دکمه‌ها در هر دو مدل می‌توانست بهتر انجام بگیرد اما سونی جان، مربی عزیز، شما که به این شدت علاقه در گذاشتن دکمه دارید، حداقل یک کدام را سمت چپ دستگاه قرار می‌دادید. محل قرار گیری حسگر اثر انگشت کاملا سلیقه‌ای است و به شما بستگی دارد که با کدام انگشت‌تان راحت‌تر هستید. اما تعبیه کردن آن درون کلید پاور توسط سونی واقعا دست مریزاد دارد. یکی دیگر از نقاط ضعف اساسی اکسپریا X جای‌گیری بد دکمه‌های صداست!


دقیقه ۱۰ تا ۲۰: ابعاد و کیفیت ساخت

مطمعنا هواوی P9 پلاس با اندازه بزرگ‌تر صفحه نمایش نیازمند ابعاد بیشتر چه در طول و چه در ضخامت است. با کنار هم قرار گرفتن این دو دستگاه، بزرگ‌تر بودن P9 پلاس کاملا مشهود است. اکسپریا ایکس ۵ اینچی با وزن ۱۵۳ گرم تنها ۹ گرم از P9 پلاس سبک‌تر است، اما در بحث ضخامت نماینده هواوی با اینکه ۰.۵ اینچ صفحه نمایش برزگ‌تری دارد با ضخامت ۷ میلی‌متری خود از اکسپریا با ۷.۹ میلی‌متر ضخامت، نازک‌تر است.

به طور کلی به لطف وجود داشتن صفحه نمایش ۵.۵ اینچی در مقابل ۵ اینچی ابعاد کلی در P9 پلاس بزرگ‌تر است. همان طور که در طراحی اشاره داشتیم، جنس بدنه هر دو از فلز بوده و فلز استفاده شده به طوری است که مانع از سر خردن از دست می‌گردد.

نظر کارشناسی داور: بدون شک لذت استفاده از گوشی که ضخامت کمتری دارد، بیشتر است. در این قسمت این مربی هواوی است که لیاقت دست مریزاد گفتن را دارد، چرا که با وجود صفحه نمایش ۵.۵ اینچی توانسته بدون بیرون زدگی آنچنانی دوربین، ضخامت را حفظ کند. حس ظرافت در P9 پلاس کاملا حس ‌می‌گردد این در حالی است که با در دست گرفتن اکسپریا X چنین حسی به شما القا نمی‌شود. شما به راحتی می‌توانید با یک دست با هر دو گوشی کار کنید و هیچ مشکلی با در دست قرار گرفتن این دو نخواهید داشت.


دقیقه ۲۰ تا ۳۰: صفحه نمایش

به دقیقه بیستم بازی رسیده‌ایم؛ جایی که بازیکن‌ها می‌بایست صفحه‌های نمایش رنگارنگ خودشان را به رخ یکدیگر بکشند. هر دو تقریبا در مشخصات داخلی و روی کاغذ یکسان هستند اما خب باید به عملکرد هریک دقت داشت.

هر دو کمپانی تصمیم بر استفاده از رزولوشن فول اچ‌دی بر روی دستگاه‌های خود گرفتند اما تنها تفاوتی که در این دو نوع از صفحه نمایش می‌توان نام برد، پنل استفاده شده در هریک است. به طوری که هواوی با استفاده از پنل AMOLED مقابل IPS سونی قرار می‌گیرد. رنگ‌ها در P9 پلاس گرم‌تر هستند در صورتی که در اکسپریا X بیشتر میل به سفیدی دارند که این باز به نوع پنل استفاده شده در هریک از این دو گوشی برمی‌گردد. عمق مشکی  P9 پلاس به لطف پنل امولد بسیار بالاتر از اکسپریا است و تجربه کاری خارق‌العاده‌ای را ارایه می‌دهد.
در محصول سونی تنظیمات و فناوی‌های زیادی از قبیل براویا، Triluminos و X-Reality در قسمت صفحه نمایش قرار گرفته‌اند و این گوشی دست شما را برای شخصی سازی رنگ صفحه نمایش باز گذاشته است. چنین ویژگی در نماینده هواوی فقط در غلظت و میزان رنگ‌ها دیده می‌شود که باز همین هم کافی است.

در P9 پلاس شاهد تکنولوژی ۳D Touch Display هستیم. همان چیزی که پیش‌تر در آیفون دیده بودیم. با این تفاوت که لمس ۳ بعدی فقط در دو مرحله صورت می‌گیرد و می‌تواند فشار وارد شده بر روی صفحه نمایش را به این شکل اندازه گیری کند.
نسبت صفحه نمایش به بدنه در سونی اکسپریا ۶۹.۶ درصد است که عددی مناسب به حساب می‌آید. این در حالی است که همین نسبت در P9 پلاس عددی معادل ۷۲.۷ درصد محاسبه شده است.
زاویه دید در هردو مناسب است و باید دقت داشت که پنل استفاده شده در هر یک با هم متفاوت است. در اکسپریا با تغییر زاویه دید با یک هاله‌ای از نور سفید روی صفحه نمایش مواجه می‌شویم که اصلا خوشایند نیست. با بیشتر کردن زاویه این نور سفید و تار شدن خودش را بیشتر نشان می‌دهد. همچنین کمی تاریک شدن صفحه و تغییر رنگ هم در این قسمت مشاهده می‌شود. در P9 پلاس با تغییر زاویه دید تقریبا همه چیز خوب باقی می‌ماند و آن‌چنان شاهد تغییر رنگ نیستیم فقط کمی کنتراست کاهش می‌یابد که باز قابل چشم پوشی است. در تصاویر زیر P9 پلاس در سمت چپ و اکسپریا X در سمت راست قرار گرفته شده است.

تصویر زیر مربوط به تست این دو مدل در زیر نور آفتاب است.

نظر کارشناسی داور: بحث، بحث سلیقه است و به کاربر بستگی دارد. شاید رنگ‌های استفاده شده در اکسپریا کمی سرد و نزدیک‌تر به واقعیت باشند و رنگ‌هایی که امولد تولید می‌کند، کمی اغراق شده به نظر برسند اما کیست که آن‌ همه رنگ و لعاب در پنل‌های AMOLED را نپسندد؟! شخصا خودم شیفته‌ امولد هستم و با توجه به زاویه دید عالی به نسبت سونی، P9 پلاس را می‌پسندم. شاید اگر سونی حداقل در زاویه دید، کوتاهی نکرده بود کمی زمان برای فکر کردن لازم بود اما…!


دقیقه ۳۰ تا ۴۰: نرم‌افزار

دقیقه سی‌ام را یکی از زمان‌های مهم در این بازی نام گذاری می‌کنیم چرا که این نرم افزار است که رابطی بین سخت افزار دستگاه و کاربر می‌شود. سونی در این سری جدید از رابط کاربری سعی کرده که همه چیز را ساده طراحی کند. رابط کاربری اندروید خام را دیده‌اید؟! دقیقا همان رابط کاربری با تغییر دادن شکل آیکون‌ها، رابط کاربری اکسپریا X را تشکیل می‌دهد.

رابط کاربری Xperia X

در مقابل، هواوی رابط کاربری گرافیکی و ساده‌ای برای نماینده‌اش انتخاب کرده است. در هواوی طبق رسم همیشگی شاهد منوی اپ‌ها نیستیم و اگر به این موضوع عادت ندارید، به مرور زمان به آن عادت خواهید کرد. رابط کاربری P9 پلاس بر خلاف سونی هیچ شباهتی به اندروید خام ندارد و همه چیز به طور کلی تغییر یافته است. کاملا مشخص است که هواوی وقت زیادی را برای قرار دادن افکت‌ها و گرافیک قسمت‌های مختلف صرف کرده که جای تحسین دارد.

رابط کاربری P9 پلاس

نظر کارشناسی داور : رنگ‌های استفاده شده در رابط کاربری هواوی از Dial Pad تا منوی تنظیمات همگی شکیل هستند و خروجی‌شان با صفحه نمایش امولد بسیار لذت بخش است؛ در مقابل سونی برای هرچه سبک‌تر کردن رابط و سادگی در دسترسی دست به تغییرات خاصی نزده است. در اکسپریا آنچنان شاهد افکت‌ها و ظریف کاری‌هایی که در هواوی استفاده شده، نیستیم. این قضیه هم باز بحث سلیقه است. رابطی گرافیکی‌تر و شلوغ در مقابل رابطی ساده، خلوت و شیک! به شخصه چون طرفدار رنگ و لعاب هستم، هواوی را انتخاب می‌کنم.


دقیقه ۴۰ تا ۵۰: سخت‌افزار

نیمه دوم بازی رقابت حساس‌تر و نفس‌گیر‌تر شده است چرا که در این نیمه تکلیف نهایی این دو بازیکن مشخص می‌گردد. اولین بخش پردازنده است. جایی که مرکز تمام توانایی‌هایشان در آن خلاصه می‌شود. همراه باشید تا نبردشان را شاهد باشیم.
با بنچمارک AnTuTu سخن را آغاز می‌کنیم. در همین ابتدا باید متوجه قدرت‌مندی P9 پلاس شده باشید. اما چه چیزی باعث چنین اختلافی میان این دو گوشی شده است؟ در نماینده هواوی شاهد دو پرادزنده چهار هسته‌ای هستیم که هرکدام با سرعت‌های ۲.۵ و ۱.۶ گیگاهرتز کار می‌کنند. این پردازنده بر روی چیست HiSilicon Kirin 955 سوار شده است. در مقابل سونی از دوهسته ۱.۸ گیگاهرتزی و ۴ هسته ۱.۴ گیگاهرتزی تشکیل شده است. چیپ استفاده شده در اکسپریا X همان اسنپدراگون ۶۵۰ کوالکام است. بخش گرافیکی هواوی توسط Mali-T880 MP4 انجام می‌گیرد که سونی آن را به Adreno 510 سپرده است. هر دو پردازنده از قدرت خاصی برخوردار هستند اما همان‌طور که مشاهده می‌کنید، پردازنده P9 پلاس بر روی کاغذ هم قوی‌تر از اکسپریا به نظر می‌رسد و این دلیلی بر دستیابی هواوی به امتیاز بیشتر نسبت به سونی شده است.


بخش دیگری که این دو گوشی هوشمند را به چالش می‌کشد، حافظه RAM هریک است که وظیفه مدیریت کردن برنامه‌های در حال اجرا را به عهده دارد. حافظه رم استفاده شده در هواوی P9 پلاس ۴ گیگابایت و در سونی اکسپریا ایکس ۳ گیگابایت است. واضح است که مدیریت رم و برنامه‌ها در P9 پلاس بسیار عالی انجام می‌گیرد. در ادامه می‌توانید امتیازاتی که این دو دستگاه در بنچمارک‌ها به دست آوردند را مشاهده کنید.

نظر کارشناسی داور: همه چیز کاملا واضح است! در این قسمت از نبرد P9 پلاس تقریبا مجالی برای یک لحظه نفس کشیدن اکسپریا X نگذاشت. کار کردن با هر دو دستگاه بسیار لذت بخش خواهد بود و شاهد هیچ لگ و کندی در هیچ کدام نبودیم. اما هنگامی که این دو دستگاه را کنار هم قرار دهید، سریع‌تر بودن هواوی P9 پلاس را متوجه خواهید شد.
این را فراموش نکنید که اکسپریا X تقریبا یک میان رده محسوب می‌شود تا یک پرچم‌دار تمام عیار و عملکردی که در اجرای برنامه‌ها و بازی‌ها داشت با توجه به رده و جایگاهش کاملا مناسب بود.

در ویدیوی اختصاصی پایین می‌توانید عملکرد این دو دستگاه را حین انجام بازی مشاهده کنید.


دقیقه ۵۰ تا ۶۰: دوربین

یکی از هیجانی‌ترین بخش‌های موجود در این رقابت مقایسه چشم بازیکنان است. رقابتی تنگاتنگ ما بین P9 پلاس و اکسپریا X در این قسمت حس می‌شود که باهم به مقایسه‌شان می‌پردازیم.

 سونی اکسپریا از یک دوربین ۲۳ مگاپیکسلی با گشادگی دیافراگم f2.0 و یک فلاش تک رنگ LED تشکیل شده است. در P9 پلاس شاهد دو دوربین در کنار هم هستیم. هر دو دوربین رزولوشن ۱۲ مگاپیکسل دارند و لنز هر دو دوربین دارای گشادگی دیفراگم f2.2 است. همچنین یک فلاش LED دو رنگ در کنار دوربین‌های P9 پلاس قرار گرفته شده است. مشخصات تقریبا شبیه هم بوده اما سونی با توجه به دیافراگم خود میبایست عملکرد بهتری را در جذب نور داشته باشد. در بخش دوربین جلویی هم نماینده سونی پیشتاز نبرد بوده و از یک دوربین با رزولوشن ۱۳ مگاپیکسل بهره می‌برد. این دوربین ۱۳ مگاپیکسلی مانند دوربین پشتی دریچه دیافراگم f2.0 را ارایه می‌دهد که بسیار خوب ارزیابی می‌گردد. در مقابل هواوی دوربین جلوی ۸ مگاپیکسلی با دیافراگم f1.9 را برای P9 پلاس انتخاب کرده است.
همان طور که مشاهده می‌کنید، چنین مشخصات و امکاناتی برای یک تلفن هوشند بسیار عالی است اما بخش مهم‌تر در قسمت دوربین پردازش نرم‌افزاری و داخلی هریک از گوشی‌هاست. رابط کاربری دوربین هر دو دستگاه بسیار مرتب بوده و همه چیز دم دست است. در بخش عکاسی به صورت دستی شاهد تنظیمات مختلفی هستیم که در سونی اکسپریا X به تنظیم ایزو و یا سفیدی ختم می‌شود. اما P9 پلاس تنظیمات بسیار بیشتری را در اختیار شما قرار می‌دهد. ویژگی‌های مختلف برای بخش دوربین در P9 پلاس در نظر گرفته شده که بسیار کاربردی و مناسب هستند. اکسپریا هم فیلتر‌ها و افکت‌های مختلفی را در دسترس شما قرار می‌دهد که می‌توانید از آنها استفاده کنید.

رابط دوربین P9 پلاس

در تصاویر گرفته شده رنگ‌های تولید شده در اکسپریا تیره‌تر هستند اما در P9 پلاس شاهد بی روحی در رنگ و یک هاله سفید بر روی تصاویر هستیم. البته تصاویر در صفحه نمایش خود P9 پلاس بسیار خوب نشان داده می‌شوند اما رنگ‌ها در اکسپریا زنده‌تر هستند.
در ادامه شاهد تصاویر گرفته شده با دوربین این دو مدل هستید.

نظر کارشناسی داور: راستش را بخواهید توقع داشتیم سونی در این زمینه غوغایی به پا کند و تقریبا هم همین طور بود. رنگ‌ها در اکسپریا به نسبت P9 پلاس زنده‌تر هستند؛ P9 پلاس تصاویر را کمی بی روح ثبت می‌کند که آن‌چنان دل‌نشین نیستند. اما همان طور که گفتیم در صفحه نمایش خودش شرایط اصلا این طور نبود! اما نمی‌توانیم خودمان را گول بزنیم. سرعت باز شدن برنامه دوربین و گرفتن عکس در هر دو بسیار عالی انجام می‌پذیرد. رابط کاربری در هردو گوشی ویژگی‌های خاص خودشان را دارند اما هواوی در بخش دستی دوربین بهتر عمل کرده است و همچنین در شب تصاویر باکیفیت‌تری را ثبت می‌کند.


دقیقه ۶۰ تا ۷۰: پخش چند رسانه‌ای

در این قسمت از نبرد هردو گوشی کنار هم قرار گرفته‌اند تا ما را با امکانات خودشان سرگرم کنند. با توجه به بزرگ‌تر بودن صفحه نمایش در P9 پلاس، بخش بزرگی از رقابت به دست این محصول چینی می‌افتد چرا که لذت دیدن تماشای یک کلیپ با صفحه نمایش بزرگ آن، بی‌نهایت دل‌انگیز خواهد بود.

صدا در هر دو گوشی به صورت استریو است و هر دو از کیفیت بالایی برخودار هستند. قرار گیری اسپیکر‌ها در اکسپریا X بر روی قسمت جلویی گوشی صورت گرفته است در مقابل P9 پلاس یک اسپیکر را در لبه‌ پایینی دستگاه قرار داده است. در ابتدا فکر می‌کردیم که یک اسپیکر فقط بر روی P9 پلاس تعبیه شده است اما هنگام پخش موزیک و ویدیو به این موضوع پی بردیم که اسپیکر بالایی گوشی که برای تماس استفاده می‌گردد، به صورت یک توییتر در می‌آید و ترکیبش با بلندگوی اصلی صدایی با کیفیت را ارایه می‌دهد. حجم صدا در P9 پلاس بی نهایت بالا و با کیفیت است در مقابل سونی هم با دو اسپیکر خودش کیفیت خوبی از صدا را ارایه می‌دهد اما بلندی صدا و کیفیت آن به P9 پلاس نمی‌رسد.
خروجی صدا در هردو هندست بسیار با کیفیت و عالی است. موزیک پلیر‌های هریک دارای امکانات زیادی هستند. سونی تنظیمات زیادی را برای شخصی سازی صدا در اسپیکر و هدفون قرار داده است که با تغییرشان می‌توانید به کیفیت مورد نظرتان از صدا برسید. ویدیو پلیر در هر دو مدل فرمت‌‌های مختلف ویدیویی را ساپورت می‌کند و توانایی اضافه کردن زیرنویس خارجی با فیلم را هم دارند.

نظر کارشناسی داور: واقعا تمام چیزی که اینجا در انتخاب تاثیر می‌گذارد، سلیقه است. اما وجود امکانات زیادی برای شخصی سازی صدا در اکسپریا بسیار لذت بخش خواهد بود و می‌تواند در انتخاب شما تاثیر بگذارد.


دقیقه ۷۰ تا ۸۰: باتری

در این بخش استقامت هر یک از این بازیکن‌‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد. P9 پلاس یک باتری جدانشدنی با طرفیت ۳۴۰۰ میلی‌آمپر را در خود دارد. در زیر می‌توانید اطلاعاتی از استقامت باتری این مدل را داشته باشید.

در مقابل اکسپریا X از یک باتری ۲۶۲۰ میلی آمپری جدانشدنی تشکیل شده است. هر دو باتری قادرند در مدت ۱ ساعت از ۰ تا ۱۰۰ درصد شارژ بشوند.

 

 

 

نظر کارشناسی داور: باتری هر دو برای کار‌های روزمره مناسب هستند اما قدرت P9 پلاس را در این زمینه نمی‌شود انکار کرد.


دقیقه ۸۰ تا ۹۰: سایر امکانات

در ده دقیقه پایانی هر کدام از بازیکن‌ها با به رخ کشیدن امکانات اضافی که در خود دارند، سعی می‌کنند تا بازی را به نفع خود به اتمام برسانند. پیش‌تر وجود دوربین در یک تلفن همراه در این قسمت لحاظ می‌شد اما اکنون جزیی از ملزومات برای گوشی‌هاست.

سونی با حسگر اثرانگشت و فناوری‌های متعددش در صفحه نمایش، هواوی هم باز با حسگر اثرانگشت و ویژگی Force Touch در صفحه نمایش خودشان را مطرح می‌کنند. همچنین هر دو گوشی از کارت میکرو اس‌دی پشتیبانی می‌کنند و بنابراین ذخیره اطلاعات را برای شما بسیار آسان کرده‌اند.
حسگر اثر انگشت در P9 پلاس به صورتی است که حتی بدون زدن کلید پاور و در حالت استندبای بودن تنها با لمس کردن آن دستگاه را باز کند. در اکسپریا X حسگر به صورتی تعبیه شده است که می‌بایست ابتدا کلید پاور را فشار دهید و سپس اقدام به باز کردن آن بکنید.

نظر کارشناسی داور: راستش را بخواهید در این بخش توقع ضد آب بودن سونی اکسپریا X را داشتیم، اما متاسفانه پی بردیم که این مدل از این ویژگی بی بهره است. ویژگی تاچ سه بعدی هواوی شاید آنقدر که باید کاربردی نباشد اما باز وجود داشتن این قابلیت خالی از لطف نیست. حسگر اثر انگشت هم بر روی هر دو با سرعت و دقیق انجام می گیرد اما امکان استفاده از آن در حالت استندبای در هواوی لذت بخش‌تر از فشردن کلید در سونی خواهد بود.


وقت اضافه: قیمت

هردو گوشی تقریبا بالا رد‌ه‌های بازار به حساب می‌آیند و با توجه به این موضوع انتظار آن‌چنان ارزان بودن قیمت را از این دو دستگاه نداریم. سونی اکسپریا X با قیمتی حدود ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان قابل دسترس خواهد بود. از طرفی P9 پلاس قیمتی حدود ۲ میلیون تومان دارد. باید توجه داشت که P9 پلاس به نسبت اکسپریا X جدیدتر است و تازه به بازار معرفی شده است و هنوز آن‌چنان افت و ثبات قیمتی نداشته است.

نظر کارشناسی داور: به شخصه انتظار چنین قیمتی را اصلا برای سونی اکسپریا ایکس نداشتم. مشخصات موجود بر روی این گوشی مشخصات یک میان رده است اما قیمتش همچون پرچم‌داران است. بنابراین ارزش خرید چندانی ندارد و قطعا P9 پلاس بعد از گذشت مدتی با ثبات قیمت در بازار می‌تواند گزینه مناسب‌تری باشد.


موقعیت‌های خطرناکی که هواوی P9 پلاس بر روی دروازه اکسپریا X ایجاد کرد:

جنس بدنه بهتر و لعزنده نبودن آن در دست
ضخامتی کمتر در عین بزرگ‌تر بودن صفحه نمایش
صفحه نمایش براق‌تر و روشن‌تر با پنل امولد
دو دوربین ۱۲ مگاپیکسلی یکی بدون ثبت RGB
پردازنده‌ ۸ هسته‌ای با سرعت پردازش بالا
حافظه رم ۴ گیگابایتی که کمک به‌سزایی در مدیریت برنامه‌ها می‌کند
ویژگی فورس تاچ در دو مرحله
حجم و کیفیت بی‌نهایت خوب صدا

موقعیت‌های خطرناکی که اکسپریا X بر روی دروازه P9 پلاس ایجاد کرد:
تنوع رنگ‌های شاد
امکانات و فناوری‌های بی‌شمار در بخش صفحه نمایش
رابط کاربری سبک
تنظیمات متعدد در بخش موزیک پلیر برای صدا

 

داوری ما در این بخش به پایان رسید. سعی کردیم داوری عادلانه را برای شما داشته باشیم تا انتخاب برای شما راحت گردد. حال این شما هستید که با قضاوت و تصمیم خودتان به یک کدام از این دو گوشی رای ‌می‌دهید تا برنده با انتخاب شما مشخص گردد و حتی می‌توانید نتیجه دیدار را مساوی اعلام کنید.

 

به‌ نظر شما برنده مسابقه هواوی P9 پلاس و سونی اکسپریا X کدام است؟!

نوشته مقایسه سونی اکسپریا X با هواوی P9 پلاس: نبردی از نوع چینی و ژاپنی! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

مقایسه سامسونگ گلکسی نوت ۵ با اچ‌تی‌سی ۱۰: آمیخته به فلز و شیشه

مقایسه سامسونگ گلکسی نوت ۵ با اچ‌تی‌سی ۱۰: آمیخته به فلز و شیشه

با اولین مسابقه از جام بزرگ آی‌تی‌رسان خدمت شما هستیم تا افتتاحیه این رقابت‌ها را به دو گل سرسبد کمپانی‌های سامسونگ و اچ‌تی‌سی اختصاص دهیم. اولی را بایستی مشهورترین فبلت تاریخ نام نهاد که با حضورش موجب شد تا چنین رده‌ای پایه گذاری شود و دیگری آخرین پرچم‌دار کمپانی تایوانی که چشم امیدش را به موفقیت آن بسته تا بلکه بتواند ناکامی‌های چند سال اخیر را با حضور این محصول خاص جبران کند.

از آنجایی که رقابت ما در ۹۰ دقیقه حساس و نفس‌گیر برگزار می‌شود، پس یک کاسه تخمه برداشته و به مانیتور خود زل بزنید تا ببینیم کدام‌یک از این محصولات هوشمند در طی این دقایق، عملکرد بهتری را از خود نشان می‌دهند. آیا اچ‌تی‌سی ۱۰ برنده این رقابت می‌شود یا فبلت مشهور سامسونگ یعنی گلکسی نوت ۵ می‌تواند ۳ امتیاز بازی را به خانه خود ببرد؟ به خاطر داشته باشید که شما در انتهای این رقابت تعیین می‌کنید کدام مدل پیروز می‌شود.

۱۰ دقیقه ابتدایی: طراحی

نخستین دقایق بازی مربوط به بخشی است که بیش از همه در نظر اول شما را به خودش مشغول می‌کند. در سمتی از میدان اچ‌تی‌سی قرار گرفته که همیشه طراحی را به عنوان برگ برنده‌ای در جیبش داشته و در سوی دیگر سامسونگ که همیشه ایرادات زیادی را متوجه خودش در این قسمت دیده است.

اما به نظر می‌رسد که در طی یکی دو سال اخیر، ورق تا حد زیادی برگشته است، سامسونگ از طراحی گوشی‌های پلاستیکی فاصله گرفته و به شیشه و فلز روی آورده است و اچ‌تی‌سی با آنکه شاهکار طراحی‌اش را در محصول وان M7 به رخ همگان کشید، اما در نسخه ۱۰ خود دست به یک انقلاب زد تا بلکه به‌واسطه آن از حرکت رو به افول سیستمش، جلوگیری کند، غافل از آنکه هر انقلابی منجر به پیروزی نمی‌شود و حتی ممکن است برخی آن را به یک کودتا تشبیه کنند!

نوت ۵ یک گوشی ۵.۷ اینچی است که در مقابل محصولی با نمایشگر ۵.۲ اینچ صف آرایی کرده و قاعدتا بایستی انتظار خوش دستی بیشتری را از محصول اچ‌تی‌سی داشت، چیزی که در عمل هم این‌گونه است و اسمارت‌فون تایوانی در دست بهتر جای می‌گیرد. از سوی دیگر، نوت ۵ یکی از بهترین نسبت ابعاد نمایشگر به بدنه را داراست و با عدد ۷۵.۹ درصد در مقایسه با ۷۱.۱ درصد اچ‌تی‌سی، در جایگاه بهتری قرار می‌گیرد.

حاشیه‌های بالا و پایین نمایشگر در نوت ۵ به صورت بهتر و باریک‌تری ساخته شده است و با آنکه هر دو دارای کلیدی شبیه به هم در زیر مانیتور هستند اما این دکمه در محصول سامسونگ قابلیت فشرده شدن را داشته ولی در فرزند اچ‌تی‌سی به صورت لمسی است و هر دو از کلیدهای بازگشت و مالتی تسکینگ در دو طرف این دکمه مستطیل شکل بهره گرفته‌اند. البته محل قرارگیری و به‌خصوص طراحی کلید در محصول سامسونگ متوازن‌تر به‌نظر می‌رسد.

در اچ‌تی‌سی ۱۰ کلید پاور به همراه دکمه یک‌پارچه صدا در سمت راست تعبیه شده است، اما سامسونگ تنها پاور را در راست گذاشته و کلید صدا را که این بار یک‌پارچه نیست، به بخش چپ منتقل کرده است و به نوعی از فضا، استفاده بهتری برده است، اگرچه کلید پاور در محصول اچ‌تی‌سی به‌خاطر زبر بودن سطحش، قابلیت تشخیص بهتری دارد.

اگر به ضخامت دستگاه هم اهمیت می‌دهید، بایستی برتری کامل را در ظرافت به نوت ۵ داد چرا که عدد ۷.۶ میلی‌متر در مقابل ۹، نشان از باریک‌تر بودن دست‌پخت سامسونگ دارد.

تجربه شخصی داور

طراحی یکی از آن دست بخش‌هایی است که سلیقه دخالت زیادی در آن دارد. با آنکه خودم یکی از منتقدین سامسونگ (به‌خصوص تا سری پنجم گلکسی S) و تحسین کنندگان اچ‌تی‌سی در سه سری قبلی وان بودم، اما این بار نظر متفاوتی دارم! از سویی، اچ‌تی‌سی ۱۰ را یک دستگاه موفق در بخش طراحی نمی‌دانم و انتظارم از این تایوانی بیشتر بود و از سمت دیگر، ساختار نوت ۵ را دوست دارم! گوشی علی‌رغم جثه بزرگش، یکی از بهترین‌ها در این ابعاد است و طرح یک‌دست شیشه‌ای در پشت با طراحی باریکش، حساب دل می‌برد! به طور حتم اگر همین گوشی با نمایشگری ۵.۲ اینچی عرضه می‌شد، به مراتب می‌توانست بهتر خودنمایی کند و اچ‌تی‌سی با آن کلید عجیب در پنل جلویی به همراه حاشیه‌های زیاد را بیش از پیش در این دقایق ابتدایی بازی تحت فشار بگذارد. البته از این نکته هم نباید غافل شد که اچ‌تی‌سی ۱۰ هنوز هم یکی از خوب‌هاست و شاید سوزنِ پرگارِ طراح، این‌بار خیلی تیز نبوده و برای کشیدن دایره نهایی، دچار کمی لغزش شده است.

دقیقه ۱۰ تا ۲۰: کیفیت ساخت

به‌نظر می‌رسد در بخش اول، سامسونگ توانست فشار نسبتا خوبی را بر روی دروازه حریف بیاورد و حال وارد ده دقیقه بعدی شده‌ایم. هر دو گوشی از بهترین متریال در ساختار خودشان استفاده کرده‌اند، سطح جلو با شیشه مقاوم گوریلا گلس پوشانده شده که البته در محصول سامسونگ با آنکه قدیمی‌تر است، نسخه آن به‌روزتر بوده و به همین خاطر انتظار مقاومت بیشتر در مقابل وزن کم‌تر را می‌توان داشت، چیزی که در عمل هم مشاهده می‌شود و علی‌رغم تفاوت نسبتا زیاد در اندازه، وزن این دو گوشی تنها ۱۰ گرم با یکدیگر تفاوت دارد (۱۶۱ گرم در مقابل ۱۷۱ گرم). نوت ۵ دارای فریم فلزی در کناره‌ها بوده و با ساختاری منحنی شکل در پشت، با شیشه روبه‌رو می‌شویم، اما اچ‌تی‌سی ۱۰ سراسر فلز است و تلاش کرده تا اصالت نسل‌های پیشین را بدین طریق حفظ کرده باشد.

تجربه شخصی داور

در کل بایستی گفت که این دو پرچم‌دار، از نظر کیفیت ساخت در حد بالایی قرار دارند و بسته به میزان علاقه شما به فلز یا شیشه، می‌تواند انتخاب ایده‌آلی تلقی شود. سطح پشتی هر دو با یک قوس شروع می‌شود، وجود شیشه در پشت نوت ۵ بر زیبایی آن افزوده اما از سوی دیگر آن را مستعد جذب اثر انگشت و کثیفی می‌کند.

دقیقه ۲۰ تا ۳۰: نمایشگر

نمایشگر دستگاه قسمتی است که شما بیشترین سر و کار را با آن دارید، به‌خصوص در روزگاری که همه چیز بر رویش نقش می‌بندد و حتی صحبت کردن‌های دیروز، جای خودش را به متن‌ها و استیکرهای امروز داده است تا عیار یک نمایشگر باکیفیت، بیش از پیش مشخص گردد.

هر دو گوشی از وضوح تصویر QHD بهره گرفته‌اند و با توجه به آنکه نوت ۵ دارای ابعاد ۵.۷ اینچی در مقابل ۵.۲ اینچی است، چگالی پیکسلی آن عدد پایین‌تر ۵۱۸ در مقابل ۵۶۵ را نشان می‌دهد، اما از این مطمئن باشید که چشمان شما هیچ تفاوتی را تشخیص نخواهد داد چرا که تعداد پیکسل‌ها در کل بیشتر از آن چیزی است که چشمان انسان قادر به تشخیصش باشند.

اما فناوری ساخت نمایشگرها نیز تفاوت زیادی دارد. سامسونگ همچنان بر روی پنل‌های Super AMOLED خودش پافشاری می‌کند و اچ‌تی‌سی به همان Super LCD وفادار مانده و با آنکه هر دو از بهترین‌ها هستند اما در نمایش تصاویر و رنگ‌ها، اختلاف نسبتا زیادی با یکدیگر دارند.

محصول سامسونگ رنگ‌ها و تصاویر را جذاب‌تر و البته تا حدی اغراق آمیزتر نشان می‌دهد و گوشی اچ‌تی‌سی با آنکه تصاویرش بیشتر رنگ و بوی واقعیت دارند، اما از کنتراست خاص و رنگ و لعاب نوت ۵ در آن خبری نیست.

برای آنکه خود شما بهتر در چند و چون کار آن‌ها قرار بگیرید، هر دو گوشی را در کنار یکدیگر گذاشته و تصاویری را برایتان شکار کردیم که در ادامه می‌توانید آن‌ها را مشاهده کنید.

از نظر میزان خوانایی در زیر نور آفتاب، گلکسی نوت ۵ از خود عملکرد بهتری را نشان می‌دهد که این امر می‌تواند به خاطر نسخه جدیدتر گوریلا گلس و همچنین کنتراست بسیار عالی دستگاه باشد.

تجربه شخصی داور

همیشه یکی از طرفداران پر و پا قرص نمایشگر AMOLED بودم و حتی زمانی‌که سامسونگ در حدود ۷ سال پیش و در گوشی‌هایی قدیمی مانند S8300 از این فناوری بهره می‌برد، با آنکه رنگ از نمایشگر می‌چکید اما باز هم آن را تحسین می‌کردم و حال پس از این همه زمان، این نمایشگرها به اندازه‌ای از بلوغ رسیده‌اند که زیبایی آن روزگار را حفظ کرده و در کنارش منطق و واقعی‌تر بودن را چاشنی کار کرده باشند. از سوی دیگر اچ‌تی‌سی ۱۰ و فناوری Super LCD که وارد فاز پنجم از زمان تولیدش شده است، یکی از خوب‌هاست، چرا که رنگ‌ها را در حالتی ایده‌آل و بسیار نزدیک به واقعیت به نمایش گذاشته و چشمان‌تان می‌دانند که خبری از فریب نیست!

دقیقه ۳۰ تا ۴۰: نرم‌افزار

هر دو شرکت کننده ما از ربات سبز گوگل به عنوان سیستم عامل خودشان بهره گرفته‌اند و از آنجایی که نوت ۵ یک محصول متعلق به پیش از لانچ رسمی اندروید مارشمالو است، به همین خاطر با چنین نسخه‌ای به بازار عرضه نشد و ممکن است هنوز هم برخی از کاربران از اندروید لالی پاپ بر روی آن بهره بگیرند؛ اگرچه سامسونگ تقریبا برای تمام مناطق جهان ورژن جدید یعنی مارشمالو را عرضه کرده است.

در سوی دیگر اچ‌تی‌سی ۱۰ با اندروید نسخه ۶ به صورت پیش‌فرض عرضه شد و به علت همکاری خوبی که با گوگل در عرضه این اسمارت فون داشت، بعضی از برنامه‌ها نظیر گالری و ویدئو تنها در یک ورژن ارایه شده است.

هر دو سازنده دارای رابط کاربری انحصاری خودشان هستند که در نوت ۵ با نام تاچ ویز و در اچ‌تی‌سی با عنوان سنس شناخته می‌شود. اما کدام‌یک بهتر هستند؟ بحث رابط کاربری هم تا حد زیادی به نظر و سلیقه کاربر باز می‌گردد و اگر بخواهیم بر اساس استانداردهای موجود نگاه کنیم، هر دو در بالاترین سطح هستند اما اچ‌تی‌سی مقوله ساده‌سازی را بیشتر مدنظر خودش قرار داده و سامسونگ از گزینه‌های بیشتری بهره گرفته است، به‌خصوص آنکه شما با یک گوشی نوت طرف هستید و قاعدتا نیاز به گزینه‌های متنوع‌تری وجود دارد.

تجربه شخصی داور

خیلی رک بگویم، تاچ ویز را بیشتر دوست داشتم! رنگی‌تر و پر امکانات‌تر بود و زمانی که قلم را با یک فشار آرام از دستگاه خارج می‌کردم، کوئیک منوی ظاهر شده در جلوی چشمانم می‌رقصید! از طرفی سنس برخلاف نامی که دارد، چندان پر احساس نبوده و برای کسانی مناسب است که زرق و برق چندانی را از رابط کاربری خود نمی‌خواهند و بیشتر از همه به دنبال سادگی بوده و زیبایی را هم در همین عنوان جستجو می‌کنند.

دقیقه ۴۰ تا ۵۰: دوربین

دو شرکت‌کننده پس از استراحتی کوتاه و صحبت‌ها و مشورت‌هایی که با مربی‌شان داشتند، به زمین مسابقه باز می‌گردند تا هنرنمایی خود را در زمینه تصویربرداری، به نمایش بگذارند.

در اچ‌تی‌سی ۱۰، سازنده هرچه که دیگر در چنته داشت رو کرده تا ضعف مدل‌های قبلی در این بخش مهم را جبران کرده باشد. الان هم اولتراپیکسل (نسخه دوم) را به همراه دارد و هم تعداد پیکسل بالا! هم رابط کاربری خوب دارد و هم لرزش‌گیر اپتیکال. فوکوس لیزری با فلاش‌های ال‌ای‌دی دو رنگ، دوربین سلفی عالی که برای نخستین بار لرزش‌گیر اپتیکال هم دارد و خلاصه آن قدر بر روی این بخش کار کرده که حتی سایت DxOmark هم برای دادن نمره بالا به آن قانع شده است. لنز ۱۲ مگاپیکسلی (اولتراپیکسلی) با سایز ۱.۵۵میکرون (مشابه با نکسوس‌های جدید) برای هر پیکسل و f/1.8 به همراه سنسور BSI، آخرین پرچم‌دار اچ‌تی‌سی در بخش عکاسی و فیلم‌برداری را تبدیل به یک بازیگر اصلی در صحنه کرده است، بازیگری که چند سالی است به‌خاطر برخی سیاست‌های اشتباه، از آن حذف شده بود.

در سوی دیگر سامسونگی قرار دارد که همیشه یکی از خوب‌ها در داستان دوربین بوده است و به همین خاطر از همین ابتدا بایستی انتظار کیفیت مناسبی را از این فبلت کشید. یک نمونه ۱۶ مگاپیکسلی که البته اندازه پیکسل‌هایش از اچ‌تی‌سی ۱۰ کوچک‌تر بوده (ولی بیشتر است) و میزان f/1.9 را ارایه می‌دهد که حداقل بر روی کاغذ، برتری با گوشی اچ‌تی‌سی است. ضمن آنکه این مدل از یک فلش ال‌ای‌دی در مقابل دو فلش اچ‌تی‌سی ۱۰ بهره می‌گیرد.

یکی از نکات جالب که در هنگام کار با دوربین اچ‌تی‌سی ۱۰ به آن برمی‌خورید، اخطار دادن دستگاه، زمانی است که انگشت شما بر روی سنسور فوکوس لیزری قرار می‌گیرد، این امر سبب می‌شود تا از پایین آمدن کیفیت فوکوس به صورت ناخواسته، جلوگیری شود.

برای قضاوت بهتر، در ادامه چند تصویر که در شرایط برابر با دوربین گوشی‌ها شکار کرده‌ایم برایتان به نمایش گذاشته‌ایم تا در نظر شما دخیل باشد.

این روزها دوربین سلفی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و به همین خاطر سازندگان نیز توجه ویژه‌ای به این بخش مهم دارند. اگر باز به اعداد و ارقام روی کاغذ پناه ببریم، اچ‌تی‌سی ۱۰ از رقیب کره‌ای خودش کمی پیشی می‌گیرد. هر دو مدل از وضوح تصویر ۵ مگاپیکسلی بهره می‌گیرند اما میزان f در اچ‌تی‌سی ۱.۸ بوده و برای سامسونگ ۱.۹ است. شاید اختلاف چندان زیاد به نظر نرسد اما زمانی که بدانید گوشی تایوانی قصه ما اولین محصولی است که از لرزش‌گیر اپتیکال برای دوربین سلفی‌اش بهره گرفته است، متوجه می‌شویم که چارچوب دروازه نوت۵ در این لحظه حسابی به لرزه درآمده است. برای قضاوت دقیق در این مورد نیاز است تا در شرایط مختلف به تست دوربین پرداخت و ما به دلیل آنکه تماشاگران معطل نشوند، تنها یک عکس سلفی با هر کدام گرفته و به سراغ بخش بعدی یعنی فیلم‌برداری می‌رویم.

در اینجا هر دو مدل تمام سعی خودشان را برای ضبط بهترین تصاویر به کار گرفته‌اند و بایستی آن‌ها را ستود. البته در نوت ۵ شما رزولوشن‌های بیشتری در اختیار دارید و به عنوان مثال در اندازه QHD هم قادر به فیلم‌برداری هستید و برای فول اچ‌دی دو سرعت ۳۰ و ۶۰ فریم در نظر گرفته شده است، امری که اچ‌تی‌سی فاقد آن است.

تجربه شخصی داور

واقعیت اینجاست که هر دو گوشی در بخش دوربین از بهترین‌ها هستند و انتخاب گوشی برتر کمی سخت بود، اگرچه با توجه به زمان تولید محصول تایوانی که جدیدتر است، بر روی کاغذ برتری را می‌توان تا حدی به آن داد (در عکاسی). به شخصه رابط کاربری دوربین در اچ‌تی‌سی را بیشتر پسندیدم، در واقع سادگی در جایی چون دوربین خیلی کارآمد است زیرا کمی گیج زدن در این بخش می‌تواند منجر به از دست دادن صحنه‌های زیادی برای کاربر شود، پس سنس این بار به فریادمان خواهد رسید!

دقیقه ۵۰ تا ۶۰: سخت‌افزار

به بخشی رسیدیم که تفاوت‌ها تا حدی نمایان می‌شود. سامسونگ از پردازنده اختصاصی خودش یعنی اگزینوس ۷۴۲۰ بهره گرفته که دارای ۴ هسته A53 و ۴ هسته A57 است و واحد گرافیکی آن Mali T760MP8 نام دارد که در کنار ۴ گیگابایت رم، مجموعه قدرتمندی را تشکیل داده است.

از سوی دیگر اچ‌تی‌سی ۱۰ از جدیدترین پردازنده کوالکام  استفاده کرده که سازنده در آن نسبت به نسل قبلی (اسنپدراگون ۸۱۰) دقت بیشتری انجام داده و برای همین دیگر اچ‌تی‌سی ۱۰ تجربه تلخ M9 را تکرار نکرد، بلکه به سخت‌افزاری مجهز شده که یکی از بهترین‌هاست. جایی که کوالکام هم به خوبی فهمید چاره کار برای قدرت بیشتر (آن هم در وسیله‌ای چون موبایل) افزودن به تعداد هسته‌ها نیست، بلکه بهینه کردن همان هسته‌های موجود است و به همین خاطر با یک چیپست ۴ هسته‌ای وارد کارزار شد که از هسته‌های توانمند کریو بهره می‌برد و دو تای آن‌ها در فرکانس ۲.۱۵ و دو تای دیگر در فرکانس ۱.۶ گیگاهرتز کار می‌کنند. واحد گرافیکی آدرنو ۵۳۰ در کنار ۴ گیگابایت رم، این بسته سخت‌افزاری را تکمیل می‌کند.

برای آنکه بهتر در جریان توان این دو گوشی قرار بگیریم، آن‌ها را در کنار یکدیگر گذاشته و چند تست مشابه سخت‌افزاری گرفتیم.

ابتدا از انتوتو بهره گرفتیم که تفاوت نسبتا زیاد در امتیازات به‌دست آمده، به‌خوبی نشان داد که اسنپدراگون در نسخه جدید تا چه حد پیشرفت کرده است.

در مرحله بعدی به سراغ نرم‌افزار گیک بنچ رفتیم، جایی که امتیاز تک هسته‌ای برای محصول اچ‌تی‌سی عدد بهتری را نشان داد اما در حالت چند هسته‌ای، ظاهرا تعداد بالاتر هسته‌های نوت ۵ تاثیر زیادی داشته و عدد برتر به آن تعلق گرفت.

آزمون آخر را هم به یک نرم‌افزار گرافیکی اختصاص دادیم و در کمال تعجب، آدرنو نتوانست بر واحد گرافیکی نوت غلبه کند، امری که می‌تواند به عدم ناسازگاری آن با دستگاه و یا نرم‌افزار تست ما برگردد و نوت ۵ امتیاز بهتری را کسب کرد.

البته برای آنکه در عمل هم توانایی گوشی‌ها را در این بخش بسنجیم، یک ویدئوی اختصاصی در حالت مالتی تسکینگ برای‌تان آماده کردیم که می‌توانید تجربه کار کردن با این مدل‌ها را در کم‌تر از یک دقیقه مشاهده کنید.


تجربه شخصی داور

واقعیت اینجاست که هردوی این گوشی‌ها به اندازه‌ای قوی هستند که تمام کارهای روزمره شما را به خوبی پاسخگو بوده و از سوی دیگر احساس هیچ‌گونه کمبودی در کار با آن‌ها نخواهید داشت. هر دو عالی هستند و بهتر است چندان درگیر بازی با اعداد در بنچمارک‌ها نشوید.

دقیقه ۶۰ تا ۷۰: بخش چند رسانه‌ای

وارد دقایقی می‌شویم که اچ‌تی‌سی لبخندی بر لبانش نشسته و به‌نظر می‌رسد که تاکتیک ویژه‌ای برای آن در نظر گرفته است. این کمپانی که همیشه در سری وان خود به داشتن اسپیکرهای استریو و توانمند مشهور بوده، این بار دست به تغییر و تحولاتی نیز زده است تا بتواند کیفیت کار خودش را بهتر از گذشته کند، اگرچه از لحاظ ظاهری، آن جذابیت بصری گذشته را ندارد. در کل حس گوش دادن به این اسپیکرها متفاوت است و با اینکه هر کدام صدای مجزایی تولید می‌کنند، اما ترکیب خوبی را به‌وجود می‌آورند، اگرچه شما هرچقدر به گوشی نزدیک‌تر باشید و یا فاصله یک اسپیکر نسبت به دیگری بیشتر باشد، بر نحوه شنیدن‌تان از صدا موثر خواهد بود. اگر بخواهم رک بگویم، همان اسپیکرهای قبلی با آن دیزاین دوست داشتنی‌شان را بیشتر می‌پسندیدم، اگرچه این مدل فعلی هم از نظر کیفیت و بلندی برای خودش یَلی است!

در سوی دیگر سامسونگ قرار گرفته و با داشتن تنها یک اسپیکر در پایین دستگاه، نشان می‌دهد که در این دقایق رو به تحلیل رفته و توان مقابله با حریف خودش را ندارد. البته صدای پخش شده از این تک اسپیکر مونو بالاست ولی با کیفیت اچ‌تی‌سی ۱۰ همچنان تفاوت دارد.

اما همه چیز در این بخش، صدا نیست و هنگامی که به جایی چون نمایشگر می‌رسیم، ابعاد بزرگ‌تر برای شما تجربه دلپذیرتری به‌وجود می‌آورد و همین امر سبب می‌شود تا گلکسی نوت ۵ کمی چهره هجومی‌تر به خودش بگیرد.

شاید ضربه آخر را در همین دقایق و با مشاهده پلیر، این بار گلکسی نوت روانه دروازه اچ‌تی‌سی ۱۰ می‌کند. همان طور که اشاره کردیم، اچ‌تی‌سی برخی از سرویس‌هایش را با گوگل یکی کرده و به قول خودش، آن‌ها را بهینه نموده تا کاربر الکی از دو تا برنامه با کارایی مشابه استفاده نکند. تا اینجای کار همه چیز خوب است اما اگر وارد برنامه پخش ویدئو شوید که همان Photos است، می‌بینید که عملکرد آن نسبت به پلیر بسیاری از پرچم‌داران امروز ضعیف‌تر است. نه زوم می‌توانید بکنید و نه صدا و نور تصویر را با شورت‌کات‌های لمسی کم و زیاد نمایید. در کل انقدر ساده است که اگر من یک اچ‌تی‌سی ۱۰ داشتم، اولین کاری که می‌کردم نصب یک پلیر مجزا بود!

در سوی مقابل سامسونگ از یک پلیر خوب با رابط کاربری گویا بهره می‌گیرد و شاید معدود معایب آن را بتوان به عدم نشان دادن زیرنویس فارسی دانست.

تجربه شخصی داور

برتری در این بخش تا حد زیادی به سلیقه کاربر بستگی دارد، اگر از طرفداران پر و پا قرص گوش دادن به موسیقی و یا هر صدایی از طریق اسپیکرهای دستگاه هستید، اچ‌تی‌سی ۱۰ یک نمونه بی‌همتا برای شماست، اما اگر به تماشای فیلم و کلیپ و آن‌هم بیشتر با هدفون می‌پردازید، برتری کمی به سمت نوت خواهد چربید (به‌خاطر نمایشگر بزرگ‌تر و پلیر بهتر).

دقیقه ۷۰ تا ۸۰: باتری

به پایان مسابقه نزدیک‌تر شده‌ایم و گوشی‌ها که چهره‌شان خسته به نظر می‌رسد، توان خود را نیز رو به پایان می‌بینند و الان بهترین زمان برای سنجیدن قدرت باتری است. هر دو گوشی ما از باتری با توان ۳۰۰۰ میلی‌آمپر بهره می‌گیرند و با توجه به ابعاد بزرگ‌تر نوت و همچنین استفاده از چیپست با ساختاری قدیمی‌تر، می‌توان به راحتی برنده رقابت را در این دقایق پیش‌بینی کرد.

اما وقتی به چهره گوشی‌ها نگاه می‌کنیم، چیز متفاوتی را می‌بینیم، ظاهرا این مراحل برای بازیکن تایوانی ما سخت‌‌تر گذشته و نفسش به دشواری بالا می‌آید. در سوی مقابل نوت۵ کمی بشاش‌تر به‌نظر می‌رسد. خودمان دست به کار می‌شویم، ابتدا از تست باتری انتوتو استفاده می‌کنیم که امتیاز بالاتری را به نوت۵ اعطا می‌کند تا نظر ما نیز تایید شود. پس از آن شرایط کارکرد باتری‌ها را در پخش فیلم و وب‌گردی می‌سنجیم تا ثابت شود که از روی کاغذ نباید بر روی توان یک گوشی قضاوت کرد، برتری در این دقایق به طور کامل با محصول سامسونگ است!

تجربه شخصی داور

با اینکه باورش کمی سخت به‌نظر می‌رسد اما گلکسی نوت۵ در فاکتورهای مهمی چون وب‌گردی و پخش کلیپ، بهتر عمل کرد و با آنکه نمی‌دانم برتری این بخش از توان بالای نوت است و یا ضعف اچ‌تی‌سی، اما این را می‌دانم که فبلت سامسونگ ضربه مهمی را به سمت دروازه حریفش روانه کرده است.

دقیقه ۸۰ تا ۹۰: سایر امکانات

بازی کم کم به پایان خودش می‌رسد و گلکسی نوت ۵ با یک برگ برنده دیگر وارد این بخش می‌شود. قلمی به نام S Pen که نه تنها اچ‌تی‌سی ۱۰، بلکه سایر محصولات نیز در مقابلش به سختی می‌توانند قد علم کنند و این گزینه به‌قدری خوب است که محصول تایوانی تنها محبور است به دفاع آن هم از نوع اتوبوسی روی بیاورد!

بازیکن تایوانی در دو نسخه ۳۲ و ۶۴ گیگابایتی وارد بازار شده و نوت ۵ علاوه بر این دو ورژن، حافظه ۱۲۸ گیگابایتی نیز دارد. اما در اینجا اچ‌ای‌سی ۱۰ یک ضدحمله خطرناک بر روی دروازه نوت تدارک می‌بیند و آن به علت پشتیبانی از کارت حافظه جانبی است، چیزی که گلکسی نوت ۵ فاقدش بوده و به همین خاطر سراسیمه روی به دفاع می‌آورد.

از نظر امکانات ارتباطی هر دو مدل در سطح بسیار بالایی قرار داشته و تقریبا به هر آن چیزی که نیاز دارید، پاسخ می‌دهند، مگر آنکه به دنبال درگاه مادون قرمز بگردید که هیچ‌کدام جوابی به این درخواست شما نمی‌دهند. ضمن آنکه سنسور اثر انگشت در زیر نمایشگر قرار گرفته و دارای حساسیت مناسبی برای ورود شما به دنیای اندروید است.

برای شارژ شدن و یا اتصال به کامپیوتر، سامسونگ از همان درگاه قبلی میکرو یواس‌بی ۲ بهره می‌گیرد اما اچ‌تی‌سی به یواس‌بی تایپ C مجهز شده و با توجه به آنکه این پورت به‌زودی تبدیل به یک استاندارد تازه خواهد شد، پس می‌توان آن را یک برگ برنده قلمداد کرد.

تجربه شخصی داور

قلم نوت را دوست دارم، حتی اگر آن را برعکس درون دستگاه گذاشته و گیر کند! البته وجود این قلم نشان از ضعف محصول اچ‌تی‌سی نیست چون یک قابلیت ویژه برای فرزند سامسونگ بوده و اکثر مدل‌های بازار فاقد آن هستند. از طرف دیگر عدم پشتیبانی از کارت حافظه جانبی یک نکته منفی برای نوت ۵ قلمداد می‌شود، امری که بی‌تردید در سری جدید این محصولات که تا دو هفته دیگر معرفی می‌شود، وجود نخواهد داشت.

وقت اضافه: قیمت

تقریبا بازی تمام شده و همه تماشاچیان منتظر شنیدن صدای سوت داور هستند. در این فرصت کوتاه ما هم به سراغ قیمت گوشی‌ها در بازار می‌رویم تا ببینیم که همنشینی با هر کدام، چقدر هزینه بر روی دست‌مان خواهد گذاشت. بهای گلکسی نوت ۵ در بازار نزدیک به ۱.۷۰۰.۰۰۰ تومان (برای نسخه ۳۲ گیگابایت) بوده و این عدد برای اچ‌تی‌سی ۱۰ با توجه به آنکه محصول جدیدتری هم است، تا ۲ میلیون تومان بالا می‌رود تا بفهمیم که زندگی با این تایوانی، خرج بیشتری برای‌مان خواهد داشت.

پس از دمیده شدن سوت پایان مسابقه توسط داور، هر دو تیم راهی رختکن شده و خود را برای مسابقه بعدی آماده خواهند کرد. هر دو گوشی تلاش بسیاری داشتند و موقعیت‌های زیادی نیز بوجود آوردند، پس برای نگاهی کلی به این موقعیت‌ها و صحنه‌های حساس بازی به صورت آهسته با ما همراه باشید.

موقعیت‌هایی که گلکسی نوت ۵ بر روی دروازه اچ‌تی‌سی ۱۰ ایجاد کرد

  • طراحی با حاشیه‌های کم و ضخامت نازک
  • وجود قلم S Pen با قابلیت‌های فراوان
  • رابط کابری رنگارنگ با امکانات زیاد
  • خوانایی بهتر نمایشگر در زیر نور آفتاب
  • دوربین فیلم‌برداری با رزولوشن‌های متنوع‌تر
  • باتری با توان و عملکرد بهتر
  • پلیر پیشرفته‌تر برای پخش ویدئو
  • قیمت پایین‌تر در بازار

موقعیت‌هایی که اچ‌تی‌سی ۱۰ بر روی دروازه گلکسی نوت ۵ ایجاد کرد

  • دکمه پاور با سطح تماس مناسب
  • دوبین عکاسی با گشودگی دیافراگم و اندازه پیکسل بزرگ‌تر
  • دوربین سلفی با لرزش‌گیر اپتیکال
  • وجود دو فلاش ال‌ای‌دی
  • اسپیکرهای استریو با صدای رسا
  • استفاده از یواس‌بی تایپ C
  • وجود درگاه حافظه جانبی
  • سخت‌افزار به‌روزتر

حال شما تصمیم بگیرید که در این مبارزه هیجان انگیز، کدام مدل بر دیگری برتری داشته و آن را پیروز رقابت می‌دانید؟ حتی اگر در این باره تردید دارید، می‌توانید رای به تساوی گوشی‌ها بدهید!


 

به‌ نظر شما برنده مسابقه گلکسی نوت 5 و اچ‌تی‌سی 10 کدام است؟!

نوشته مقایسه سامسونگ گلکسی نوت ۵ با اچ‌تی‌سی ۱۰: آمیخته به فلز و شیشه اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

بررسی هواوی P9: پرده آخر!

بررسی هواوی P9: پرده آخر!

مدتی است که ما ایرانی‌ها یک مهمان خاص از کشور چین را به خانه‌هایمان راه داده‌ایم. این مهمان که هواوی نام دارد در ابتدا تنها در میانه‌های بازار پرسه می‌زد و گوشی‌هایش را با امکانات قابل قبول و قیمت مناسب راهی خانه‌هایمان می‌کرد؛ ما هم که عاشق محصولات ارزان قیمت هستیم، خیلی خوب از آن استقبال کردیم. همین موجب فروش بیشتر این کمپانی شد و به آن اعتماد به‌نفس داد تا جایی که هواوی هم به خودش اجازه داد تا وارد بازی بالا‌رده‌ها شود. پس از رونمایی از P6 به‌عنوان نخستین پرچمدار، P7 و P8 نیز راهی بازار شدند تا بتوانند پرچم هواوی را بالا بگیرند. برخلاف همیشه، این‌بار کار چینی‌ها آن‌قدر خوب بود که گوگل نیز تصمیم گرفت تا ساخت نکسوسش را به آن‌ها بسپارد و رسما ما با یک گوشی نکسوسی با برند هواوی روبه‌رو شدیم. حالا این کمپانی در آخرین حرکتش پرچم را به P9 سپرده است. محصولی که آمده تا نقطه عطفی برای هواوی باشد و نظر مردم را به سمت سومین تولید کننده برتر اسمارت فون‌های دنیا جلب کند. اگر می‌خواهید بدانید که P9 چه چیزی در چنته دارد، با آی‌تی‌رسان و بررسی اختصاصی ما از این گوشی همراه باشید.


شیک و ساده باش

هواوی P9 از لحاظ ظاهری شباهت بسیار زیادی به نسل قبلی خود دارد با این‌تفاوت که چیزهایی نیز از نکسوس ۶P به ارث برده است. در نگاه نخست، ضخامت ۷ میلی‌متری این محصول توجه شما را جلب خواهد کرد. بدنه P9 به صورت کامل از فلز ساخته شده و هنگام در دست گرفتن آن کاملا حس یک کالای لوکس و باکیفیت به شما منتقل خواهد شد. مطابق معمول نمایشگر، بخش جلویی دستگاه را در برگرفته و در بالای آن شاهد دوربین دوم و سنسورهای همراهش هستیم. در زیر نمایشگر نیز این لوگوی هواوی است که همچون نگینی بر پیکره دستگاه می‌درخشد و خبری از کلیدهای سخت افزاری نیست. حاشیه‌های اطراف نمایشگر به حداقل میزان خود رسیده و در بالا و پایین آن نیز شاهد بخش‌های اضافی چندانی نیستیم، همین امر موجب شده تا نمایشگر ۵.۲ اینچی دستگاه در طول ۱۴۵ و در عرضی کمتر از ۸۰ میلی‌متر جای گیرد. این دو بخش آنقدرها که فکرش را می‌کنید ساده طراحی نشده‌اند و شاهد خطوطی موازی در آن هستیم که جلوه خاصی را به گوشی می‌دهند.

در سمت راست و کمی بالاتر از میانه، کلید پاور به چشم می‌خورد که بر روی خود نقش و نگارهایی را کشیده و اطرافش مقداری فرو رفتگی دارد. کمی بالاتر از آن هم کلیدهای یکپارچه صدا دیده می‌شود. این کلیدها در بهترین جای ممکن قرار گرفته‌اند و اندازه‌شان نیز مناسب است و هنگام کار با آن‌ها مشکلی نخواهید داشت. در سمت چپ تنها شاهد درگاه سیم‌کارت و کارت حافظه هستیم که در بدنه دستگاه جای گرفته‌اند و برای دسترسی به آن‌ها می‌بایست از یک سوزن مخصوص استفاده کنید. بخش زیرین، جک استاندارد هدفون، پورت USB Type-C، میکروفون و تک اسپیکر دستگاه را شامل می‌شود. همه این‌ها یعنی اینکه در بالای دستگاه تنها چشم‌مان به جمال میکروفون دوم روشن می‌شود و خبری از پورت و یا کلید دیگری نیست.

اگر دستگاه را به پشت برگردانید، نخستین چیزی که توجه‌ شما را به خود جلب می‌کند یک مستطیل سیاه رنگ در بالاترین قسمت است. در این قسمت شاهد دو دوربین اصلی، فلاش LED دوگانه و نامی از کمپانی آلمانی Leica هستیم. این بخش کاملا از بدنه دستگاه جداست و توسط یک شیشه محافظت می‌شود. موردی که پیش‌تر در نکسوس ۶P دیده بودیم. البته این قسمت همچون یک آفتاب‌پرست با توجه به رنگ دستگاه تغییر رنگ می‌دهد. به عنوان مثال اگر نسخه طلایی رنگ P9 را خریداری کنید این قسمت نیز طلایی خواهد بود. یک نکته مثبت در طراحی این مدل عدم بیرون زدگی دوربین است. هواوی با استادی تمام دوربین‌ها را در بدنه‌ای با ضخامت ۷ میلی‌متر جا داده بدون آنکه حتی یک دهم میلی‌متر بیرون زدگی داشته باشد و این در حالی‌ست که سازندگان مطرحی همچون اپل و سامسونگ (حتی با ضخامتی بیشتر) نتوانسته‌اند چنین کاری را انجام دهند. حالا وقتی بدانید که با همه این‌ها کیفیت فدا نشده و حتی در برخی موارد دوربین محصول چینی‌ها از برادران کره‌ای و آمریکایی هم بهتر است، انگشت به دهان خواهید ماند.

اگر کمی پایین‌تر بیایید، با سنسور اثر انگشت پرچمدار حال حاضر هواوی روبه‌رو می‌شوید که کمی نسبت به بدنه دستگاه فرورفتگی دارد. در بخش پایینی نیز لوگو هواوی به چشم می‌خورد و پایین‌تر از آن مدل دستگاه و عبارت آشنای Made In China نوشته شده است. به شخصه با این قسمت همیشه مشکل داشتم! نمی‌دانم شاید سازنده‌ها پشت گوشی را با دفترچه یادداشت اشتباه گرفته‌اند! جالب است بدانید که کمی پایین‌تر از این بخش نیز یک خط صاف کشیده شده، گویی که سازنده متنش را نوشته و آنقدر این چینی بودنش مهم بوده که زیرش خط هم کشیده است!

  • Beforeهواوی P9After

اگر سوژه امروزمان را به روی ترازو بفرستید متوجه می شوید که وزن این مدل ۱۴۴ گرم است و با توجه به فلزی بودن دستگاه ظاهرا باید برای این چینی تازه به دوران رسیده برخیزیم و کلاه‌مان را برداریم.

به طور کلی P9 محصولی با طراحی نام آشنای هواوی است. بخش پشتی به سبب فلزی بودنش چربی انگشتان شما را جذب نمی‌کند، در نتیجه نیازی نیست که همچون شاگرد شوفرها لنگ به دست بمانید. گرد بودن چهار گوشه دستگاه، ابعاد ۱۴۵ در ۷۰.۹ میلی‌متری و لبه‌های تراش خورده آن هم موجب شده تا با یک اسمارت فون بسیار خوش دست مواجه باشیم. البته در روزهای نخست شاید P9 همچون یک ماهی از دستان‌تان لیز بخورد و نقش بر زمین شود اما خیلی زود به آن عادت خواهید کرد.


همچون آفتاب بدرخش

شما شاید بتوانید ظاهر زشت، باتری کم حجم و یا سخت افزار معمولی یک دستگاه را تحمل کنید اما در رابطه با نمایشگر قضیه کمی متفاوت است. بیشترین بخشی که کاربر با آن سر و کار دارد، همین نمایشگر است و کیفیت آن برای محصولی که پرچمدار سومین تولیدکننده برتر اسمارت فون در دنیاست، می بایست حرف اول را بزند. P9 به یک نمایشگر ۵.۲ اینچی مجهز است. سایزی که شخصا دوستش دارم چرا که نمایشگر به صورت کامل در اختیار شماست و با یک دست خیلی راحت می‌توانید با آن کار کنید از طرفی آن‌قدری هم کوچک نیست که هنگام تماشای ویدیو و یا وب‌گردی مشکل ساز باشد.

هواوی همچنان معتقد است که نمایشگر QHD در دنیای اسمارت فون‌ها جایی ندارد؛ بنابراین در این دوره و زمانه که حتی برخی میان‌رده‌ها نیز بی‌خود و بی‌جهت QHD شده‌‌اند، پرچم‌دار هواوی همچنان فول‌ اچ‌دی‌‌وار به زندگی خود ادامه می‌دهد. با دانستن رزولوشن و سایز دستگاه و یک ضرب و تقسیم ساده به میزان ۴۲۳ پیکسل در هر اینچ می‌رسیم که خب میزانی قابل قبول است زیرا اگر از یک حد معقولی عبور کنیم دیگر رسما چشمان ما متوجه تفاوت‌ها نخواهد شد.

هواوی در ساخت این نمایشگر از فناوری IPS بهره گرفته است که تمام هنرش در نمایش رنگ سفید به صورت درخشان است. به لطف این فناوری زاویه دید نمایشگر در یک کلام عالی‌‌ست و نمی‌توانید به آن خرده بگیرید. دقت نمایش رنگ‌ها فراتر از انتظار شماست و کنتراست دستگاه نیز بی‌نظیر است. با اینکه خبری از AMOLED نیست اما این نمایشگر رنگ مشکی را به صورت عمیق به نمایش می‌گذارد. یکی از مشکلات پرچمدار سابق چشم بادامی‌ها، میزان نور آن بود؛ حالا و در P9 این مشکل حل شده و نمایشگر می‌تواند تا حداکثر ۴۵۸Nit روشنایی داشته باشد. میزانی که در حد نرمالی است و حتی هنگام کار با دستگاه در زیر نور آفتاب نیز مشکل خاصی با آن نخواهید داشت.

این روزها که همه، شب‌ها و قبل از خواب در یک اتاق تاریک مشغول چت با مخاطب خاص خود هستند، میزان حداقلی نور نمایشگر دستگاه نیز اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده چرا که مسلما زمانی که در یک اتاق تاریک قرار گرفته‌اید، نباید نور نمایشگر آزاردهنده باشد. P9 در این حالت نیز هواوی را رو سفید کرده و با میزان ۴Nit در کمترین حالت خود کاری کرده تا مخاطب خاص شما نرنجد!

در بخش تنظیمات، هواوی قسمتی را برای تنظیم میزان دما و غلظت نمایشگر در نظر گرفته، بنابراین می‌توانید مطابق با سلیقه خود نوع نمایش رنگ‌ها را تغییر دهید. کمی پایین‌تر از این بخش نیز شاهد گزینه Sleep هستیم که رنج‌ تایم آن بسیار متنوع است. شما می‌توانید مشخص کنید که اگر ۱۵ ثانیه نمایشگر را لمس نکردید، صفحه خاموش شود که خب همین مورد کوچک می‌تواند در ذخیره باتری دستگاه موثر باشد. حتی اگر از آن دسته افرادی باشید که خیلی اهل کار با گوشی هستند، می‌توانید مشخص کنید که نمایشگر هیچ‌گاه خاموش نشود!

بر روی این نمایشگر یک شیشه ۲.۵D کشیده شده تا علاوه بر زیبایی بتواند در استحکام دستگاه نیز نقشی بسزا داشته باشد. با تمام این‌ها باید بگوییم که میزان رفلکس نمایشگر بالاست و گاهی اوقات در و دیوار اتاق را در آن خواهید دید، به‌خصوص اگر از بک‌گراند مشکی استفاده کرده باشید. در نهایت برای آنکه بتوانید عیار این نمایشگر را بسنجید آن‌ را در کنار پرچمداران مطرح بازار قرار دادیم و میزان نور نمایشگر آن‌ها را تا انتها بالا بردیم و مشغول عکاسی شدیم که حاصل کار را در زیر شاهد هستید.

سمت راست: اچ‌تی‌سی ۱۰ – سمت چپ: هواوی P9

سمت راست: ال‌جی G5 – سمت چپ: هواوی P9

سمت راست: سامسونگ گلکسی نوت ۵ – سمت چپ: هواوی P9

 


قدرت را به رخ بکش

هواوی معمولا خیلی دست به دامان کمپانی‌های دیگر نمی‌شود و سعی دارد تا خودش به تنهایی همه کار را با هم انجام دهد. بنابراین معمولا شاهد چیپ‌های ساخت کوالکام و یا مدیاتک در محصولات این کمپانی چینی نیستیم؛ البته همین موضوع می‌تواند تا حدی بر روی قیمت دستگاه هم تاثیرگذار باشد. P9 به چیپست ساخته خود هواوی با نام Kirin 955 مجهز شده است که خود شامل ۴ هسته Cortex-A72 با فرکانس ۲.۵ گیگاهرتز و ۴ هسته Cortex-A53 با فرکانس ۱.۸ گیگاهرتز می‌شود. Mali-T880 نیز عهده‌دار کارهای گرافیکی است. به این مجموعه قدرتمند می‌توانید ۴ گیگابایت رم برای نسخه ۶۴ گیگابایتی و ۳ گیگابایت رم برای نسخه ۳۲ گیگابایتی را هم اضافه کنید تا بدانید که با یک هالک از نوع چینی‌اش روبه‌رو هستید! مطابق معمول گل سرسبد محصولات هواوی را وارد آزمایشگاه‌ خودمان کردیم.

در مرحله نخست از AnTuTu استفاده کردیم. برنامه‌ای که علی‌رغم نام عجیب و غریبش می‌تواند تمام بخش‌های دستگاه را مورد ارزیابی قرار دهد و با دادن یک امتیاز کلی، محصولات بازار را رده‌بندی کند. در ادامه امتیاز به‌دست آمده توسط P9 در این آزمون را شاهد هستید و می‌توانید آن‌ را با رقبا مقایسه کنید.

در مرحله بعدی به سراغ Bonsai رفتیم تا واحد گرافیکی را به تنهایی بسنجیم.

و در نهایت از GeekBench بهره گرفتیم.

اگر اهل گیم هستید، P9 محصولی ایده‌آل برای شماست؛ زیرا هنگام کار با آن شاهد هیچگونه لگ و یا کندی نخواهید بود. از طرفی سایز آن بسیار مناسب است و همین امر موجب می‌شود تا کنترل بازی سخت نباشد. امروزه اگر دستگاهی هنگام اجرای بازی‌های سنگین داغ نکند، باید تعجب کنید! P9 نیز همچون سایر اسمارت فون‌های بازار داغ می‌شود اما میزان داغ شدنش در حدی نیست که آزاردهنده باشد.


از هر دو چشم‌هایت استفاده کن

این روزها ظاهرا دوربین دوگانه به استاندارد جدیدی در دنیای اسمارت فون‌ها تبدیل شده و هر کمپانی که از راه می‌رسد، می‌خواهد محصولی را با چنین ویژگی روانه بازار کند. هواوی نیز اولین نیست اما یکی از بهترین‌ها در این زمینه‌ است. یکی از مزایای دوربین دوگانه این است کمپانی سازنده مختار است تا از آن به سبک و سیاق خودش بهره بگیرد. یکی همچون ال‌جی می‌خواهد پرچمدارش زاویه دید بیشتری داشته باشد و دیگر همچون همین P9 هواوی قصد دارد تا دنیا را بدون رنگ ببیند. هواوی برای گل سرسبد محصولاتش از دو دوربین ۱۲ مگاپیکسلی در پشت دستگاه استفاده کرده است که یکی از آن‌ها کور رنگی دارد و تنها تصاویر سیاه و سفید می‌گیرد. در کنار این دو دوربین شاهد فلاش LED دوگانه نیز هستیم.

شاید برای‌تان این سوال پیش بیاید که با یک افکت ساده هم می‌توان تصاویر را سیاه و سفید کرد و دیگر نیازی به دوربین دوم نیست اما باید بدانید که تفاوت میان استفاده از افکت‌ با ثبت تصویر به صورت سیاه و سفید از زمین تا آسمان است! برای درک بهتر بد نیست نگاهی به تصویر زیر بیندازید و نمونه گرفته شده رنگی و سیاه و سفید را با هم مقایسه کنید (با استفاده از نشانگر ماوس می‌توانید میان‌ این دو تصویر سوییچ کنید).

  • سیاه و سفیدهواوی P9رنگی

علاوه بر این هنگام ثبت تصاویر رنگی نیز دوربین دوم وارد عمل می‌شود و تصویر نهایی از ترکیب این دو دوربین به‌دست می‌آید. جالب است بدانید که دوربین دستگاه به سبب استفاده از حسگر مونوکروم این توانایی را دارد تا ۳ برابر نور بیشتری را جذب کند، پس رسما گزینه‌ای ایده‌آل برای ثبت تصاویر زیبا در محیط‌های کم‌نور است.

گشادگی دیافراگم دوربین F/2.2 است که نسبت به سایر پرچمداران بازار همچون گلکسی S7 و یا اچ‌تی‌سی ۱۰ در جایگاه پایین‌تری قرار می‌گیرد. در ابتدا و با توجه حک شدن نام لایکا در کنار دوربین، گمان می‌شد که این کمپانی خوش‌نام آلمانی ساخت دوربین P9 را به عهده داشته که بعدها مشخص شد لایکا تنها بر کار هواوی نظارت داشته است و کمک کرده تا هماهنگی خوبی میان سخت افزار و نرم‌افزار دوربین ایجاد شود، در نتیجه حالا شاهد دگرگون شدن رابط کاربری دوربین هستیم.

هنگامی که برای نخستین بار وارد دوربین می‌شوید چیز خاصی در اختیار شما نیست. سمت راست کلید نرم افزاری شاتر دوربین به چشم می‌خورد و در بالا و پایین آن گزینه‌ای برای تغییر حالت دوربین به فیلم‌برداری و ورود به گالری دیده می‌شود. در سمت چپ نیز شاهد ۴ آیکون هستیم. یکی از آن‌ها برای سوییچ بین دوربین جلو و عقب است، دومی چندین افکت متفاوت را شامل می‌شود که می‌توانید با استفاده از آن‌ها به‌طور کلی حال و هوای تصویر مورد نظر خود را تغییر دهید. مورد سوم مربوط به استفاده از یک حالت ویژه و تغییر دیافراگم دوربین می‌شود که می‌توان با آن تصاویر خلاقانه‌ای گرفت و در نهایت شاهد گزینه‌ای برای تنظیم فلاش گوشی هستیم.

اگر در رابط کاربری دوربین به سمت راست سوایپ کنید، وارد بخش تنظیمات می‌شوید. در این قسمت گزینه‌های زیادی پیش‌ روی شماست. می‌توانید میزان رزولوشن دستگاه را از ۱۲ مگاپیکسل به ۶ مگاپیکسل تغییر دهید و در این بین ۳ انتخاب دیگر نیز دارید و می‌توانید بسته به هدف خود یکی را برگزینید.

در بخش Film Mode قادر هستید تا دوربین دستگاه را در ۳ حالت کلی تنظیم کنید. یکی همان حالت استاندارد است، دومی حالتی با نام Vivid است که به ثبت تصاویر با رنگ‌های زنده کمک می‌کند و دیگری حالت Smooth است، که چیزی میان دو حالت قبلی است.

در بخش تنظیمات می‌توانید صدای شاتر دوربین را به‌راحتی قطع کنید، موردی که برای انجام آن در برخی اسمارت فون‌ها می‌بایست هفت خان رستم را رد کرد! با استفاده از Audio Control می‌توانید مشخص کنید که بدون لمس صفحه و تنها با گفتن یک کلمه خاص P9 از محیط عکس بیندازد. خب پیش‌تر نیز شاهد چنین بخشی در محصولات سایر کمپانی‌ها بودیم اما در این قسمت P9 یک گزینه خاص را در اختیار شما می‌گذارد تا با به صدا در آمدن هر چیزی گوشی مشغول عکاسی شود! در این حالت صدای محیط فاکتور گرفته می‌شود و کافی است شما هر چه که دوست دارید بگویید تا P9 عکس بیندازد! هنگام فعال بودن این قابلیت کلید شاتر دوربین نیز با یک افکت زیبا نشان می‌دهد که دستگاه منتظر فرمان شماست. کمی پایین‌تر به گزینهTouch to Capture‌ بر می‌خوریم که با فعال کردن آن تنها کافی است انگشت خود را بر روی سوژه بزنید تا دوربین پس از اعمال فوکوس از آن عکس بیندازد. گزینه دیگر Capture Smiles نام دارد که برای افراد خوش خنده است و با فعال کردن آن زمانی که دوربین لبخند شما را تشخیص دهد به صورت اتوماتیک عکس می‌اندازد.

در بخش تنظیمات شاهد گزینه‌های دیگری برای شخصی سازی کلید شاتر و یا کلیدهای یکپارچه صدا نیز هستیم و می‌توانید مشخص کنید که هر کدام در صورت استفاده چه کاری را انجام دهند. با فعال کردن بخش Ultra SnapShot نیز قادر هستید تا در صورت قفل بودن دستگاه و با فشردن کلید کاهش صدا آن‌هم به صورت دوبار پشت سر هم از یک سوژه عکاسی کنید. در این حالت که برای شکار لحظه‌ها بسیار مناسب است می‌توانید در کمتر از یک ثانیه از صحنه عکس بیندازید. به عنوان مثال اتفاقی در آن سوی خیابان در حال وقوع است و شما هم حس پلیسی‌تان گل کرده و نمی‌خواهید سوژه را از دست بدهید بنابراین گوشی را از جیب‌تان در می‌آورید و دوبار کلید کاهش صدا را می‌فشارید و P9 در کمتر از ۱ ثانیه از سوژه یک عکس تهیه و در گالری ذخیره می‌کند. یکی از بخش‌های جالب محصولات هواوی که به شخصه دوستش دارم Object Tracking نامیده می‌شود و توسط آن می‌توانید فوکوس را بر روی یک جسم قفل کنید! یعنی اینکه شما جسمی را به دستگاه نشان می‌دهید و در صورت جابه‌جایی سوژه دوربین به صورت خودجوش (!) فوکوس را بر روی آن اعمال می‌کند.


حالا اگر در رابط کاربری دوربین به سمت چپ سوایپ کنید حالت‌های عکاسی متفاوتی پیش روی‌تان قرار می‌گیرد. در بخش Beauty همان آپشن‌های روتوش صورتی که معمولا برای دوربین سلفی در نظر می‌گیرند را برای دوربین اصلی در اختیار خواهید داشت. با استفاده از گزینه Monochrome این قابلیت را دارید که تنها از دوربین دوم و به صورت کاملا سیاه و سفید از محیط عکس بیندازید. در بخش Night Shot اسمارت فون دلبند شما بهترین تنظیمات را برای ثبت عکس در محیط‌های کم‌نور در اختیارتان قرار می‌دهد و حتی می‌توانید میزان اکسپوژر و یا ISO‌ را نیز به دل‌خواه تغییر دهید. Light Painting هم مخصوص کسانی است که به نور علاقه دارند و این توانایی را دارید که با ثابت نگه داشتن گوشی در این حالت در تصاویر خود رد نور ایجاد کنید. یک بخش جالب با نام WaterMark نیز برای دوربین P9 در نظر گرفته شده که تاریخ، ساعت، محل ثبت عکس و یا هرچیز دیگری که دل‌تان بخواهد را در عکس می‌گنجاند تا برای همیشه همراه با آن باشد. بخش Document Readjustment مخصوص اسکن کردن نوشته‌هاست. برای این‌کار تنها کافی است گوشی را به سمت یک نوشته بگیرید و از آن عکس بیندازید. خود P9 متن را تشخیص داده و تصویر را کراپ می‌کند. در نهایت با Audio Note مواجه می‌شویم که پس از ثبت عکس امکان ۱۰ ثانیه ضبط صدا را برای شما فراهم می کند تا بتوانید برای آن عکس، توضیحی نیز ذخیره کنید که این حالت مخصوص خبرنگاران است چرا که دیگر هیچ سوژه‌ای را از دست نخواهند داد.

هواوی برای P9 عکاسی به صورت HDR، پانوراما و تایم لپس را نیز قرار داده است و حتی می‌توانید پس از ثبت عکس نیز فوکوس را تغییر دهید.

اگر دوباره به رابط اصلی دوربین بازگردیم و بالای کلید شاتر را بنگریم، با یک گزینه مواجه می‌شویم که دوربین را به حالت Pro می‌برد و تنظیمات دستی آن را در اختیارتان می‌گذارد و می‌توانید میزان ISO، سفیدی، اکسپوژر و… دوربین را به دلخواه تنظیم کنید.

به طور کلی پرچم‌دار هواوی می‌تواند گزینه‌ای ایده‌آل برای عکاسان باشد. تصاویر گرفته شده بسیار باکیفیت هستند و رنگ‌ها را به‌خوبی ثبت می‌کنند، گرچه کمی غلظت آن‌ها بیش از حد است که موجب جذاب شدن تصاویر گرفته شده و البته غیر واقعی شدن آن‌ها می‌شود. در ادامه می‌توانید تصاویر گرفته شده با دوربین هواوی P9 در شرایط مختلف را ببینید.

در تاریکی مطلق با فلاش

زوم

هرچه هواوی برای بخش عکس‌برداری سنگ تمام گذاشته از قسمت فیلم‌برداری غافل شده است. شما با P9 نمی‌توانید به‌صورت ۴K فیلم بگیرید. با اینکه چنین ویژگی‌ چندان (بخوانید: اصلا!) کاربردی نیست اما خب برای پرچمداران امروزی یک استاندارد به حساب می‌آید. این در حالی‌ است که P9 نهایتا می‌تواند به صورت فول‌ اچ‌دی و با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه فیلم‌برداری کند. با این‌حال امکان روتوش چهره در هنگام فیلم‌برداری نیز وجود دارد و حتی می‌توانید به صورت اسلوموشن هم از محیط فیلم‌برداری کنید. در این حالت امکان انتخاب یک بخش از صحنه را دارید و می‌توانید مشخص کنید که تنها قسمتی از فیلم گرفته شده به صورت اسلوموشن باشد.

هواوی برای P9 از یک دوربین سلفی ۸ مگاپیکسلی بهره گرفته که می‌تواند به صورت فول‌ اچ‌دی فیلم‌برداری کند. دوربین سلفی به خودی خود تصاویر باکیفیتی را می‌گیرد و اگر از سلفی‌بگیران حرفه‌ای هستید، می‌توانید بر روی آن حساب کنید. بسیاری از امکانات کاربری دوربین اصلی برای سلفی نیز در نظر گرفته شده و حتی قادر هستید با دوربین جلو نیز به صورت پانوراما عکاسی کنید که خب در نوع خود جالب است چرا که به واسطه آن زاویه بیشتری را پوشش خواهید داد.


از دیگران پیروی نکن!

P9 هواوی برای نخستین بار با اندروید ۶ مارشملو پا به دنیای ما انسان‌ها گذاشت. این کمپانی چینی برای پرچمدارش از رابط شخصی‌سازی شده Emotion UI 4.1 بهره گرفته است. رابط کاربری هواوی علی‌رغم تمام جذابیت‌هایش، شبیه به اپل است! این شباهت از همان لاک‌اسکرین آغاز می‌شود. اگر در این قسمت انگشت خود را از پایین به سمت بالا بکشید با یک منو کوچک روبه‌رو می‌شوید و بدون آنکه نیازی به باز کردن قفل دستگاه باشد، می‌توانید از ماشین حساب استفاده کنید، وارد رکوردر شوید و صدایی را ضبط کنید، از چراغ قوه بهره بگیرید و یا اینکه از دوربین سود ببرید.

بر خلاف اکثر اندرویدی‌های بازار، در این رابط خبری از اپ دراور یا همان کشوی برنامه‌ها نیست و همه چیز به همان صفحه اصلی خلاصه می‌شود. در این صفحه نیز درست همانند اپل، ۴ آیکون در زیر صفحه قرار گرفته‌اند که پای ثابت منو هستند و هرجا که بروید همراه‌تان خواهند بود. البته تعداد آن‌ها قابل تغییر است و می‌توانید بسته به نیاز خود اپ‌هایی که بیشتر استفاده می‌کنید را در این قسمت قرار دهید. منوی نوتفیکیشن به دو قسمت مجزا تقسیم می‌شود. یکی مربوط به اعلانات دستگاه است و دیگری برخی میانبرها را در خود جا داده که قابل شخصی سازی نیز هستند. در سراسر رابط کاربری افکت‌های زیبایی استفاده شده که دل هر کاربری را می‌رباید. اگر وارد بخش مالتی تسکینگ شوید همه چیز به صورت عمودی به چشم می‌خورد و باز هم یاد و خاطره میراث استیو جابز در دل‌تان زنده خواهد شد. یک گزینه نیز در پایین این قسمت قرار گرفته که رم دستگاه را خالی می‌کند.

با اینکه سایز دستگاه بسیار مناسب است و می‌توانید با یک دست با آن کار کنید اما هواوی برای آن‌هایی که با گوشی راحت نیستند نیز چاره‌ای اندیشیده است. شما اگر بر روی ۳ دکمه اصلی (بازگشت، خانه و مالتی تسکینگ) رابط کاربری به سمت راست سوایپ کنید، صفحه تا حد نرمالی کوچک می‌شود و در این حالت حتی اگر دستان خیلی کوچکی نیز داشته باشید باز هم می‌توانید با یک دست با P9 کار کنید. اگر چپ دست هستید ‌می‌توانید همین عمل را به سمت چپ انجام می‌دهید و از این قابلیت برای دست چپ خود بهره بگیرید.

هواوی ظاهرا علاقه خاصی به اسکرین شات دارد. شما این قابلیت‌ را دارید که از ۳ طریق از صفحه نمایشگر عکس بگیرید. یکی از آن‌ها زدن دو بار پشت سر هم با پشت انگشت بر روی صفحه است (درست شبیه به در زدن). در این حالت خیلی زود از صفحه عکس گرفته می‌شود و حتی پس از ثبت نیز می‌توانید بر روی آن تغییراتی را اعمال کنید. البته اگر با دو انگشت این کار را انجام دهید، می‌توانید از صفحه فیلم تهیه کنید. مورد دوم در منو نوتیفیکیشن قرار گرفته که یک گزینه ساده‌ است و تنها با لمس آن از صفحه اسکرین شات تهیه می‌شود و در نهایت می‌توانید با استفاده از کلید‌های پاور و کاهش صدا هم این کار را انجام دهید.


جای سنسور اثر انگشت را تغییر بده!

همچون اکثر محصولات امروزی، P9 نیز به یک سنسور اثر انگشت ناقابل مجهز شده است. این سنسور در پشت دستگاه دیده می‌شود. حالا محل قرار گیری سنسور بیش از هرچیز سلیقه‌ای است و برخی دوست دارند آن‌ را در پشت ببینید و برخی دیگر می‌خواهند در جلو دستگاه و زیر نمایشگر باشد. با این حال سنسور اثر انگشت P9 کمی بالاتر از حد معمول است و برای استفاده از آن، می‌بایست کمی انگشت خود را بالاتر ببرید که خود یک نقطه ضعف به حساب می‌آید. اما انصافا از حق نگذریم دقت سنسور بسیار بالاست و در تست‌های ما پس از ۲۰ بار لمس تنها در یک مورد قادر به شناسایی اثر انگشت ما نبود که در نوع خود فوق‌العاده است. البته اگر دستان‌تان خیس باشد رسما این سنسور غیر قابل استفاده خواهد بود. شما این توانایی را دارید که چندین اثر انگشت مختلف را در آن ذخیره کنید تا با انگشتان مختلف بتوانید از دستگاه استفاده کنید.

این سنسور قابلیت‌های جالب دیگری نیز دارد. به‌عنوان مثال اگر در رابط کاربری انگشت خود را بر روی سنسور از بالا به سمت پایین بکشید، منو نوتفیکیشن ظاهر می‌شود و اگر عکس این‌ کار را انجام دهید، می‌توانید این منو را ببندید. در رابط کاربری دوربین نیز این سنسور همچون یک کلید اختصاصی شاتر عمل می‌کند و می‌توانید با لمس آن از محیط عکس بیندازید.

عملکرد سنسور فوق‌العاده است و حتی برای باز کردن قفل دستگاه هم نیازی نیست که کلید پاور را بفشارید و یا کار خاصی انجام دهید؛ همان قرار دادن انگشت بر روی سنسور یعنی باز شدن قفل دستگاه! به همین راحتی… (سونی جان کمی یاد بگیر!)

کمی ولوم بده

در بخش چندرسانه‌ای همیشه ۳ فاکتور را در نظر می‌گیریم. یکی نمایشگر دستگاه است که به اندازه کافی در رابطه با آن خواندید. مورد دوم اسپیکر است که می‌توان گفت هواوی در این بخش نیز سنگ تمام گذاشته است. با اینکه P9 تنها به یک اسپیکر مجهز است و خبری از صدای استریو نیست اما همین تک اسپیکر صدای نسبتا بلندی را روانه گوش شما می‌کند. البته میزان بلندی آن در حد و اندازه‌های محصولات اچ‌تی‌سی نیست اما خب کاملا کافی و راضی کننده است. حتی اگر از علاقه‌مندان به گوش دادن به موسیقی توسط هدفون هستید باز هم می‌توانید بر روی میزان خروجی و کیفیت صدای P9 در هدفون نیز حساب باز کنید. البته هندزفری همراه با محصول چندان جالب نیست و از کیفیت ساخت پایینی برخوردار است. بنابراین قید آن را می‌زنید (یعنی ما که زدیم). فاکتور سوم نیز پلیر دستگاه است که هواوی یکی از بهترین‌ها را در اختیارتان می‌گذارد. موزیک پلیر که دل ما و دوستان‌مان را برد، بس که زیبا بود. در واقع همه چیز به صورت تفکیک شده در اختیار شماست و حتی در حالت افقی نیز رابط آن تغییر شکل می‌دهد و زیباتر از گذشته می‌شود.

ویدیوپلیر هم از زیرنویس پشتیبانی می‌کند (البته برخی‌ را به صورت خودجوش نشان نداد!) و امکاناتش در حد مطلوبی است. با همه این‌ها حتی اگر دوستش نداشتید، می‌توانید از میان انبوهی از پلیرهای موجود برای محصولات اندرویدی یکی را برگزینید و قید پلیر پیش‌فرض دستگاه را بزنید.


به کم، قانع نباش!

نقش اول داستان امروز ما یک محصول دو سیم‌کارته است و از کارت حافظه نیز پشتیبانی می‌کند. البته شما نمی‌توانید از هر دو مورد به صورت هم‌زمان استفاده کنید و یا باید دو سیم کارت همزمان فعال داشته باشید و یا یک سیم‌کارت به همراه کارت حافظه، که این هم یکی از موارد منفی پرچمدار هواوی است. P9 از شبکه‌ LTE پشتیبانی می‌کند و می‌توانید با سرعت بالا دانلود کنید. این مدل در ۶ رنگ متفاوت راهی بازار می‌شود تا بتواند نظر افراد با سلایق متفاوت را به خود جلب کند. P9 همچنین به GPS ،NFC و بلوتوث نسخه ۴.۲ نیز مجهز است تا رسما با یک محصول همه چیز تمام رو‌به‌رو باشیم. این روزها هم که همه از پورت USB Type-C بهره می‌گیرند و هواوی هم از قافله عقب نمانده و از چنین بخشی در پرچمدارش سود گرفته است. با این‌حال دوست داشتیم که با یک محصول ضد آب و گرد و غبار روبه‌رو می‌شدیم که چنین نشد…

ظرفیتش را بیشتر کن

P9 از یک باتری ۳۰۰۰ میلی آمپری سود می‌برد و از شارژ سریع نیز پشتیبانی می‌کند و می‌توانید در حدود ۵۰ درصد آن‌ را در مدت ۳۰ دقیقه شارژ کنید. البته این باتری در دسترس نیست و هیچ‌گاه جمال زیبایش را نخواهید دید. در یک استفاده معمولی P9 تا یک روز و نیم همراه شماست و پس از آن می‌بایست به دادش برسید و شارژش کنید. مدت زمان فول شارژ شدن دستگاه هم کمتر از ۲ ساعت خواهد بود که میزان معقولی به نظر می‌رسد. لازم است یادآوری کنیم که این دستگاه با همه امکانات و قابلیت‌هایش تنها ۷ میلی‌متر ضخامت دارد و چنین باتری حجیمی را هم در خود جای داده است. پس باید ایستاد و برای هواوی دست زد (نشسته و نگاه می‌کنه! پاشو دست بزن).

تجربه شخصی پس از یک ماه استفاده

جام آی‌تی‌رسان به‌زودی برگزار می‌شود و آنقدر درگیر جام بودیم که بررسی هواوی P9 کمی طولانی شد اما خب در عوض حالا می‌توانید یک ماه تجربه شخصی را بخوانید و بیش از پیش با این محصول آشنا شوید.

  • طراحی: با اینکه دستگاه فلزی و خیلی هم ظریف است اما می‌توانید همچون یک مرد با آن رفتار کنید. پس از یک ماه استفاده و با اینکه خیلی هم هوایش را نداشتم، خط و خشی بر روی دستگاه نیفتاد.
  • نمایشگر: در یک کلام عالی‌ست اما خود نمایشگر خیلی در جذب چربی انگشتان خوب عمل می‌کند و هنگامی که P9 خاموش است، مدام باید مشغول تمیز کردنش باشید تا مبادا کسی ظاهرش را ببینید و پا به فرار بگذارد.
  • سخت‌افزار:‌ با اینکه خبری از چیپ‌های قدرتمند کوالکام در این محصول نیست اما P9 در استفاده‌های سنگین هم سربلند بیرون آمد و شخصا هیچ مشکلی با آن نداشتم. حتی پس از نصب بیش از ۸۰ برنامه و بازی باز هم خبری از هنگ و یا لگ نبود.
  • دوربین: به جرات می‌توان گفت که P9 یک دوربین به تمام معناست (اصلا گوشی نیست دیگه!) و تقریبا نمی‌توان به آن خرده گرفت اما بخش شیشه‌ای مانندی که بر روی دوربین کشیده شده، چربی انگشتان را به خود جذب می‌کند و بنابراین تقریبا همیشه باید قبل از عکاسی آن ‌را تمیز کنید. این را هم بدانید که در صورت استفاده مداوم از دوربین، گوشی کمی بیش از اندازه داغ می‌شود.
  • رابط کاربری: با اینکه از لحاظ ظاهری این قسمت به آی‌فون‌های اپل شبیه است اما چیزی از ارزش‌های آن کم نمی‌شود و شاید اگر این شباهت را فاکتور بگیریم با یکی از بهترین و کامل‌ترین رابط‌های شخصی‌ سازی شده اندروید طرف باشیم.
  • سنسور اثر انگشت:‌ پرفکت! فقط ای کاش یک سانتی‌متر پایین‌تر بود…! آن قابلیت استفاده از سنسور برای دسترسی به منو نوتفیکیشن نیز بسیار کاربردی است زیرا دیگر نیازی نیست انگشت خود را تا بالای صفحه ببرید.
  • اسپیکر: میزان بلندی صدا راضی کننده است اما بازهم در مقایسه با ال‌جی G4 در رده پایین‌تری قرار می‌گیرد. هندزفری ارایه شده همراه با دستگاه اصلا خوب نبود و نتوانستم با آن ارتباط برقرار کنم اما میزان خروجی صدای هدفون عالی است و خیلی کم پیش می‌آمد که در هنگام استفاده در این حالت صدا را تا انتها بالا ببرم.
  • قابلیت‌های خاص: هواوی در این قسمت سنگ تمام گذاشته و تقریبا محصولش هرچیزی که بخواهید را دارد بجز خاصیت ضدآب بودن را!
  • باتری: P9 محصولی است که امکانات زیادی دارد و اگر گیک باشید، خیلی به‌سراغش خواهید رفت؛ در نتیجه به‌ندرت پیش‌ می‌آید که یک روز تمام را شارژدهی داشته باشد. پورت USB Type-C نیز در حال حاضر جز ضرر چیز خاصی برای نمایش ندارد! زیرا اگر بخواهید یک روز خارج از خانه باشید، می‌بایست کابل شارژر را هم با خود ببرید چرا که در هر خانه‌ای چنین کابلی پیدا نمی‌شود.

کلام آخر

بدون هیچ شکی P9 یکی از بهترین پرچمداران حال حاضر بازار است و به‌جز برخی موارد جزئی ایراد خاصی به آن وارد نیست. در حال حاضر می‌توانید این مدل را با قیمتی در حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان از بازار بخرید.

نوشته بررسی هواوی P9: پرده آخر! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

بررسی بازی آنچارتد ۴: عاقبت یک دزد!

بررسی بازی آنچارتد ۴: عاقبت یک دزد!

شاید کمتر کسی باشد که نام سری آنچارتد را نشنیده باشد. این فرنچایز مشهور که محصول کمپانی ناتی داگ است، به طور اختصاصی برای کنسول‌های پلی‌استیشن طراحی و ساخته شده و در ۳ سری گذشته خود به قدری طرفدار پیدا کرده که همه منتظر رونمایی و عرضه جدیدترین نسخه آنچارتد به نام عاقبت یک دزد بودند. به هر حال داستان ماجراجویی‌های “نیتن دریک”، شخصیت قهرمان داستان و دوستان و همراهانش در یافتن شهرهای مرموز و گنج‌های پنهان، به قدری جذاب بود که هر گیمری را شیفته خود بکند. آنچارتد ۴ را می‌توان پایانی با شکوه برای یک سری بازی پرطرفدار دانست و ناتی داگ برای نایل آمدن به این هدف، سنگ تمام گذاشته است. به طوری که خیلی از منتقدان در سرتاسر جهان، لقب بهترین بازی سال را به آن اختصاص داده‌اند. عنوانی که خیلی هم برای آنچارتد نامانوس نیست، چرا که سری قبلی بازی با نام Uncharted 3: Drake’s Deception هم این عنوان را در سالی که به بازار عرضه شد، دراختیار گرفت. به هر حال، دید باز ناتی داگ برای داستان پردازی و بهبود گیم پلی این سری از آنچارتد را می‌توان مدیون تجربیات این کمپانی از دیگر محصول پرطرفدار خود، یعنی The Last of Us دانست. می‌توان به آنچارتد۴ به عنوان محصولی فراتر از یک بازی نگاه کرد. گرافیک، داستان، طراحی شخصیت‌ها و بسیاری از قابلیت‌های دیگر، این بازی را تبدیل به محصولی کرده که پا را از مرزهای عادی یک بازی فراتر نهاده و شانه به شانه فیلم‌های بزرگ هالیوودی حرکت می‌کند و در خیلی از زمینه‌ها، گیمرها را شگفت زده کرده است.

اگر سری‌های قبلی بازی‌ آنچارتد را تجربه کرده باشید، نیتن دریک نامی آشنا برای شما خواهد بود. ماجراجویی که به شدت علاقه به سفر و تجربه‌های جدید دارد و به قول معروف، سرش درد می‌کند برای دردسر. نیتن که در سری‌های قبلی به سراغ کشف رازهای پنهانی از جد خود یعنی سر فرانسیس دریک رفت و پس از آن هیمالیا و نپال را هم گشت و شهر شامبالا را کشف کرد و در ادامه داستان، سری به بیابان‌های داغ عربستان زد و در نهایت، شهر گمشده آتلانتیس را در میان شن ها پیدا کرد، در شروع آنچارتد۴ شما را شگفت زده خواهد کرد. به غیر از یک صحنه ابتدایی داستان که نیتن به همراه برادرش سم در قایق، صحنه‌ای اکشن به سبک نسخه‌های گذشته این بازی را خلق می‌کنند، شخصیت نیتن در ابتدا با فراز و نشیب چندانی روبه‌رو نخواهد بود. دیگر خبری از ماجراجویی‌های هیجان انگیز نیتن نیست. او که در انتها قسمت سوم این بازی، با النا، روزنامه نگار و همراهی که در نسخه‌های پیشین آنچارتد هم حضور داشت، ازدواج کرده بود، پس از گذشت ۳ سال از آن قضیه و ورود به داستان آنچارتد۴، به مردی بسیار آرام و خانواده دوست که (از دید طرفداران او) مشغول یک کار خسته کننده است، تبدیل شده!

قدرت ناتی داگ در داستان پردازی، از اول بازی، زمانی که نیتن کودکی است که در مدرسه‌ای شبانه روزی مشغول تحصیل است، به زیبایی نمایان است. یکی از ویژگی‌هایی که آنچارتد ۴ از بازی The Last of Us به ارث برده است، اضافه شدن مخفی کاری در ماموریت‌های مختلف است. از همان ابتدا، نیتن برای دیدن برادرش سم، به خاطر اینکه از دست مربی سخت گیرش فرار کند، شروع به حرکت آهسته و بی سرصدا می‌کند که استفاده از این ویژگی، تا پایان مراحل ۲۶ گانه بازی، به جذابیت و حساسیت بازی اضافه خواهد کرد.

قسمتی از داستان ابتدایی بازی، به زمانی باز می‌گردد که سم و نیتن در زندان هستند و نیتن به صورت مخفیانه، با یکی از افسران زندان رابطه دارد. از آنجا که روحیه کنجکاوی در نیتن، در نگاه اول به شخصیت او معلوم است، افسر زندان به او پیشنهاد یافتن گنجی مرموز را می‌دهد و نیتن این پیشنهاد را قبول می‌کند. داستان به گونه‌ای ادامه می‌یابد که افسر پلیسی که شریک نیتن است، کشته می‌شود و نیتن به همراه برادرش و یکی از دوستانش به نام Rafe مجبور به فرار از زندان می‌شوند.

در این بحبوحه و در درگیری‌هایی که رخ می‌دهد، سم زخمی شده و نیتن مجبور می‌شود که او را رها کند و با این فکر که سم مرده است به زندگی ادامه دهد.

باورش سخت است که نیتن به عنوان شخصیت قهرمان، به کارهای روزمره هر آدم عادی بپردازد و گیمر در قسمت‌های مختلف بازی، انتظار اتفاقی را می‌کشد که شخصیت کنجکاو و نترس نیتن را به او باز گرداند. حتی سازندگان بازی با ساختن بخشی که نیتن به مرور خاطرات گذشته می‌پردازد و مشغول تیر اندازی با تفنگ اسباب بازی می‌شود، داغ دل گیمر را تازه می‌کنند و ما را بیش از پیش، هیجان زده می‌کنند که منتظر شروع هیجان انگیز داستان نیتن و ماجراجویی‌های او باشیم.

نویسندگان داستان بازی، این اتفاق را به‌گونه‌ای که آمیخته با احساس وصال دو نفر پس از مدت‌هاست، خلق می‌کنند. سم پس از ۱۵ سال، باز می‌گردد و صحنه‌ای دراماتیک و بسیار زیبا بین سم و نیتن شکل می‌گیرد.

این اتفاق، شروعی برای ماجراجویی‌های نیتن خواهد بود و برادرش سم، پیشنهاد یافتن گنجی را به او می‌دهد که با پیش زمینه‌ای که ما از شخصیت نیتن داریم، امکان ندارد که آن را قبول نکند. اینجاست که می‌توانیم بگوییم‌ انتظارها برای گیمر به پایان رسیده و می‌توان منتظر وقوع چالش‌هایی فوق العاده بود.

علی‌رغم حسادت سم به برادر کوچکترش، نیتن خود را مدیون حضور او می‌داند و محبت برادرانه‌اش نسبت به سم که ۵ سال از او بزرگتر است، صحنه‌های زیبایی را در بازی به وجود می‌آورد و این دو برادر، در راه به دست آوردن گنج هنری آوری، همیشه در کنار هم هستند و در قسمت‌های مختلف، ناجی جان یکدیگر می‌شوند.

داستان کلی از شروع ماجراجویی تا پایان آن و کشف گنج هنری آوری، از پیوستگی خاصی پیروی می‌کند و جذابیت آن، گیمر را در طول گیم پلی ۱۵ ساعته بازی، خسته نمی‌کند. Rafe به همراه Nadin، آنتاگویست‌های اصلی این بازی هستند که زودتر از نیتن و سم به گنج دست پیدا می‌کنند و مبارزه نیتن و راف در انتهای بازی بر سر به دست آوردن گنج، اوج حساسیت را به ارمغان می‌آورد. فلاش بک‌ها و جابه‌جایی‌های زمانی متفاوت در قسمت‌های مختلف بازی، درعین حفظ انسجام قصه و استفاده از فضای گرافیکی بی‌نظیر بازی در شرح داستان از دیگر نقاط مثبت داستان پردازی آنچارتد۴ است.

جذابیت در انتهای داستان، دقیقا به جایی برمی‌گردد که نیتن و سم کشتی متروکه‌ای را پیدا می‌کنند و نیتن پس از نبردی قهرمانانه با راف (که ما را به یاد صحنه‌هایی از فیلم دزدان دریایی کارایب می‌اندازد)، برادرش را نجات می‌دهد و هر دو از آتش سوزی کشتی جان سالم به در می‌برند. اما آیا این پایان داستان است؟! ناتی داگ در آخرین بخش بازی، شما را ۱۵ سال به جلو می‌برد و به یکباره با دختری نوجوان روبه‌رو می‌شوید که نمی‌دانید چه ربطی به داستان بازی دارد. ولی شما جواب سوال خود را به زودی خواهید گرفت. وقتی با این دختر در سرتاسر خانه‌ای که در آن قرار دارید راه می‌روید، به صحنه‌های آشنایی بر می‌خورید که به شما ثابت می‌کند که حدستان درست است. بله، این دختر نوجوان، فرزند نیتن و الناست. ولی آیا او از گذشته پر مخاطره پدر و مادر قهرمانش خبر دارد؟! اینجا دقیقا جایی است که گیمر به مرور خاطرات ۴ سری که از بازی گذشت، می‌پردازد و به نظر این کار ناتی داگ، مهر تاییدی بر این قضیه است که آنچارتد ۴، قسمت پایانی سری بازی‌های آنچارتد است.

دیالوگ‌های هر شخصیت، با دقت بالا نوشته شده و می‌توان به قطعیت گفت که از نقاط قوت اصلی بازی محسوب می‌شود. به علاوه اینکه این امکان فراهم شده است که در برخی قسمت‌های بازی، گیمر خودش دیالوگ‌های نیتن را انتخاب کند. به نظر من، این راهکار زیرکانه ناتی داگ برای این موضوع است که گیمر، داستان بازی را به دقت دنبال کند و جزییات آن را مد نظر داشته باشد.

علاوه بر این، صداگذاری شخصیت‌ها، عملا مانند یک انیمیشن حرفه‌ای انجام شده و همین امر گیمر را مجاب می‌کند که صحنه‌های سینماتیک بازی را از دست ندهد. حرکت چهره در شخصیت‌های بازی، با صدای آن‌ها تطابق دارد و همین قضیه، نشان دهنده این است که ناتی داگ چقدر برای صداگذاری محیطی و شخصیتی بازی وقت صرف کرده است. همچنین صدای فضاها و محیط‌های گرافیکی بازی با دقت و وسواس خاصی طراحی شده‌اند و مخصوصا در مکان‌های باز (مانند جنگل)، صدای پرندگان، باد و راه رفتن شخصیت‌ها، جلوه شنیداری خوبی را ایجاد کرده است. برای اینکه ارتباط بیشتری با داستان بازی برقرار کنید، ویدیو پایین را تماشا کنید.


گرافیک آنچارتد۴، از بالاترین سطح ممکن برخوردار است در حدی که اگر شخصی ناآشنا به بازی‌های کامپیوتری، صحنه‌های سینماتیک بازی را مشاهده کند، تفاوت آن را با یک فیلم سینمایی تشخیص نخواهد داد. همه چیز از طراحی چهره شخصیت‌ها تا حرکت‌های آن‌ها و فضاهایی که در آن قرار می‌گیرند، بسیار جذاب و کامل طراحی شده است. نورپردازی، مهم‌ترین نکته مثبت گرافیک بازی است. این امر به همراه نشان دادن زاویه مناسب از شخصیت‌ها، کیفیت این بازی را در حد یک فیلم پرخرج هالیوودی بالا برده است. جلوه‌های بصری ویژه، طراحی با جزییات، توجه به صداهایی که در محیط قرار داده شده‌اند به همراه تطابق مکان‌های طراحی شده با داستان بازی، همه و همه ما را مجاب می‌کند که بگوییم آنچارتد۴، بهترین گرافیک در بین بازی‌هایی که تا به امروز برای کنسول‌های بازی عرضه شده است را دارد. بسیاری از منتقدان بازی، در اولین نمایش آنچارتد در نمایشگاه E3 2015 از گرافیک خارق‌العاده آن شگفت زده شده بودند اما این نظر را داشتند که گرافیک بازی در اصل پایین‌تر از گرافیک تیزر آن خواهد بود. اما زمانی زیادی از عرضه رسمی بازی نگذشته بود که ناتی داگ به همه ثابت کرد که گرافیک اصلی بازی در برخی قسمت‌ها، حتی از تیزر آن هم بهتر است. در سری گذشته آنچارتد، ناتی داگ اعلام کرده بود که برای طراحی چهره شخصیت اصلی داستان، از ۱۲۰ انیمیشن استفاده کرده در حالی که این عدد در آنچارتد ۴، به رقم ۸۰۰ انیمیشن افزایش یافته است. تمامی صحنه‌های بازی به صورت Real-Time رندر می‌شوند و ناتی داگ توانسته از امکانات سخت افزاری PS4 به نحو احسن استفاده کند و بازی را عرضه کند که به حق، شایسته نام بهترین بازی حال حاضر کنسول‌های نسل هشتمی است.


صحنه‌های اکشن بازی، کاملا حرفه‌ای و با جزییات طراحی شده‌اند و آنچارتد توانسته به خوبی انتظارها را در این زمینه برآورده کند. اضافه کردن دشمنانی با زره فولادی، از دیگر چالش‌هایی است که مهارت تیراندازی شما را به چالش می‌کشد. استفاده از اسلحه‌های مختلف، از کلت کمری گرفته تا آرپی‌جی و صحنه‌های انفجاری که در کنار شما اتفاق می‌افتد، قسمت‌های اکشن بازی را برای شما فراموش نشدنی می‌سازد. جدا از این‌ها، موسیقی هیجان انگیزی که در صحنه‌های اکشن بازی پخش می‌شود، به جذابیت‌های فوق العاده آن اضافه کرده و در اکثر موارد، موسیقی تناسب خوبی با فضای بازی یا محیطی که شخصیت‌ها در آن قرار گرفته‌اند دارد. Henry Jackman آهنگساز نام آشنای انگلیسی که علاقه مندان سینما کارهای او را در فیلم‌هایی از قبیل X-Man،Big Hero6، Capitan America: Civil War و… حتما شنیده‌اند، وظیفه آهنگسازی ۲۴ قطعه برای آنچارتد۴ را بر عهده داشته که به حق می‌توانیم بگوییم که این مسئولیت را به خوبی انجام داده است.

اضافه کردن قلاب و میخ، از قابلیت‌های جدیدی است که در این بازی، به هیجان انگیزتر کردن مراحل آن افزوده است. در یکی از دیالوگ‌های بازی، نیتن به این موضوع اشاره دارد که استعدادی ذاتی از بالا رفتن از کوه و یافتن گنج دارد، و این طور به نظر می‌رسد که قلاب، وسیله‌ای است که نیتن خیلی به آن نیاز خواهد داشت. کنترل بازی طوری است که گیمر احساس راحتی می‌کند و شما می‌توانید به راحتی بین سلاح‌ها و ابزاری که به آن‌ها نیاز دارید سوییچ کنید. از طرفی استفاده از تاچ‌پد کنترلر برای نشان دادن نقشه‌هایی که در طول بازی به دست می‌آورید و یا استفاده از سنسور ضربه در پایین دسته برای روشن کردن چراغ قوه در مراحلی از بازی، نشان می‌دهد که طراحان آنچارتد۴ از تمامی امکانات کنترلر پلی‌استیشن۴ استفاده کردند.

یکی از قسمت‌هایی که در آنچارتد ۴ خیلی به آن اهمیت داده شده است، بخش مالتی‌پلیر این بازی است. البته یکی از نقاط ضعف بازی در این بخش اتفاق می‌افتد. سرعت پایین سرورهای آنچارتد، در بخش‌هایی از بازی، سبب به وجود آمدن لگ‌هایی می‌شود که اگر سرعت پایین اینترنت در ایران را هم به آن اضافه کنید، تجربه یک بازی آنلاین خوب را به شما نمی‌دهد و شما ترجیح می‌دهید در غالب داستانی بازی باقی بمانید. ناتی داگ در حرکتی هوشمندانه، ارتباطی میان امکانات و آیتم‌های کارآمد در بازی آنلاین و بازی داستانی ایجاد کرده که با این کار، اهمیت بخش داستانی بازی را برای ما مشخص می‌کند. در این بخش هم نشانه‌هایی از بازی The Last of Us را می‌بینیم که طبق اعلام رسمی ناتی داگ، تیم سازنده بخش مالتی پلیر این بازی، به آنچارتد ۴ برای هر چه بهتر شدن کیفیت آن کمک کرده‌اند. یکی از نقطه ضعف‌های بخش مالتی پلیر، نبودن وسایل نقلیه موجود در بخش داستانی است که طبق اعلام کمپانی سازنده، قرار است که این امکان هم درآپدیت‌های بعدی آنچارتد در اختیار گیمرها قرار بگیرد.

سخن پایانی

اگر واقعا طرفدار بازی‌های ویدیویی با موضوع ماجراجویی باشید، بی‌شک سری آنچارتد را از بهترین بازی‌ها در این زمینه خواهید دانست. شاید بازی‌هایی مثل Tomb Raider و The Last of Usدر این بخش، طرفداران زیادی داشته باشند ولی چیزی که آنچارتد را با بازی‌های هم رده خود متفاوت می‌کند، وجود حس ارتباط بین گیمر و شخصیت‌های داستان است. طراحی صحنه‌های گرافیکی فوق‌العاده، صداهای مختلف در محیط بازی، داستان قوی و اضافه کردن احساسات (از خشم و نفرت گرفته تا عشق و محبت)، همگی به القا حس واقع‌گرایانه به گیمر کمک می‌کنند. دو نوجوان دبیرستانی که ناتی داگ را تاسیس کردند، امروز به قطب اصلی بازی سازی دنیا تبدیل شده‌اند و بازی آنچارتد، بی‌شک قوی‌ترین محصول این کمپانی خواهد بود که نام ناتی داگ را در زمره بزرگانی مانند UbiSoft ،EA قرار می‌دهد. بازی آنچارتد۴، نمونه‌ای کامل از یک بازی ویدیویی است که اگر نقاط ضعف کوچکش را کنار بگذاریم، می‌توان آن را به عنوان یکی از به یاد ماندنی‌ترین تجربه‌های بازی سازی دنیا نام برد که بی‌شک در ذهن گیمرها باقی خواهد ماند. تجربه رفتن به مکان‌های مختلف، از اعماق دریا گرفته تا نوک کوه‌ها، بالا رفتن از سنگ‌ها و جنگیدن با دشمنان، به همراه شخصیتی ماجراجو و شوخ طبع، با در اختیار داشتن گروهی که همه‌جا همراه شما خواهند بود، به قدری جذاب و شیرین است که آنچارتد۴ را به بازی‌ای تبدیل کرده که هر گیمری را به سمت خودش جذب می‌کند. شاید غم انگیزترین خبر برای علاقه مندان این باشد که آنچارتد۴ آخرین سری بازی‌های آنچارتد خواهد بود و باید با نیتن دریک خداحافظی کرد ولی بدون شک، خاطراتی که با او تجربه کرده‌ایم، برای همیشه در ذهن‌ ما باقی خواهد ماند. در انتها پیشنهاد می‌کنم نگاهی به ویدیو زیر بیندازید و یکی از اکشن‌ترین قسمت‌های آنچارتد ۴ را ببینید:

نوشته بررسی بازی آنچارتد ۴: عاقبت یک دزد! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

بررسی لپ‌تاپ گیمینگ MSI GS60 6QE: اژدها وارد می‌شود!

بررسی لپ‌تاپ گیمینگ MSI GS60 6QE: اژدها وارد می‌شود!

این روز‌ها بازار بازی‌‌های کامپیوتری به شدت داغ شده و رقابت سختی بین کنسول‌های بازی و رایانه‌ها در این زمینه به وجود آمده است. این موضوع باعث شده کمپانی‌های سازنده لپ‌تاپ و رایانه‌ اقدام به تولید محصولاتی کنند که تمرکز اصلی‌شان روی بازی‌های کامپیوتری یا به عبارت دیگر “گیمینگ” باشد.

MSI این شرکت تایوانی با اصل و نسب که نامش را حتما از زمان‌های گذشته شنیده‌ایم، یکی از این کمپانی‌هایی است که ساخت لپ‌تاپ‌های گیمینگ را توسعه بخشیده است. امروز در آزمایشگاه آی‌تی‌رسان فرصت آن‌ را پیدا کردیم که به بررسی یکی از قدرتمندترین لپ‌تاپ‌ها در زمینه گیمینگ که توسط MSI ساخته و طراحی شده است، بپردازیم.

در ابتدا نگاهی به مشخصات کلیدی دستگاه می‌اندازیم:

  • ششمین نسل از پردازنده اینتل، چهار هسته‌ای Core i7 مدل ۶۷۰۰HQ، حداقل فرکانس پردازشگر ۲.۶ گیگاهرتز و حداکثر ۳.۵ گیگاهرتز، فناوری Turbo Boost
  • پردازنده گرافیکی Nvidia مدل Geforce GTX 970M، همراه با ۳ گیگابایت حافظه گرافیکی رم از نوع GDDR5
  • حافظه رم ۱۶ گیگابایت از نوع DDR4-2133
  • صفحه نمایش ۱۵.۶ اینچی ۴K، ساخت شرکت سامسونگ، پنل IPS از نوع براق
  • هارددیسک ۱ ترابایتی هیتاچی با سرعت ۷۲۰۰RPM، درایو جامد ۲۵۶ گیگابایتی ساخت سامسونگ
  • بدنه دستگاه از آلومینیوم برس‌خورده، باتری ۶ سلولی با ظرفیت ۴۱۵۰ میلی‌آمپر، وزن دستگاه حدود ۱.۹ کیلوگرم

همان طور که مشاهده کردید اژدها بودن این دستگاه فقط یک ادعا نیست پس همراه ما با این بررسی باشید.


طراحی و ساخت

بدون شک این لپ‌تاپ از طراحی خاص و زیبایی برخودار است. از همان نگاه اول به طور کامل متوجه این موضوع خواهید شد. بدنه آلومینیومی براش خورده در کنار ضخامت کم آن به شدت دلنواز خواهد بود. لوگوی اژدهای پشتی دستگاه که خبر از قدرتمند بودن آن می‌دهد، با نور سفیدی با روشن شدن دستگاه خودنمایی می‌کند. همچنین بیرون آمدگی‌هایی در قاب پشتی قرار گرفته‌اند که با لوگوی طرح اژدها ما را کمی به یاد ماشین‌های کمپانی فراری می‌اندازد! MSI تمام خلاقیت خود را برای زیبا جلوه دادن این دستگاه خرج کرده و کاملا موفق هم بوده زیرا طراحی برای یک لپ‌تاپ گیمینگ به بهترین شکل ممکن صورت گرفته است.

پشت دستگاه شاهد لوگوی اژدها و نام MSI هستیم و چیز دیگری جز کمی بیرون زدگی که به منظور زیباتر شدن طراحی و القا کردن حس گیمینگ بودن استفاده شده است، مشاهده نمی‌شود. بدنه پشتی از آلومینیوم نازک ساخته شده و به راحتی اثر انگشت بر روی آن باقی می‌ماند.

در قسمت جلویی دستگاه صفحه نمایش ۱۵.۶ اینچی خودنمایی می‌کند و تنها چیزی که بر روی قاب صفحه نمایش قرار گرفته است، دوربین در بالا و لوگوی MSI در پایین است. در قسمت درونی شاهد صفحه کلید نورانی، تِرَک‌پد و دکمه پاور که آن‌هم دارای نور‌های رنگی است، هستیم. متاسفانه بخش درونی نیز مانند پشت دستگاه اثر انگشت را به خود جذب می‌کند و این موضوع کمی در محیط پرنور خود را بیشتر نشان می‌دهد.

قاب استفاده شده در اطراف صفحه نمایش پلاستیکی بوده و کیفیت آن مناسب است. در قسمت پایین سمت راست دستگاه، شاهد نوار وضعیتی از قسمت‌های مختلف هستیم که با نور آبی خودشان را نشان می‌دهند اما از زاویه بالایی قابل مشاهده نیستند. قسمت زیرین دستگاه نیز از پلاستیک مستحکمی ساخته شده که محفظه‌ فن‌ها و بلندگو‌ها در آن‌جا جاسازی شده‌اند. طراحی زیرین به صورتی است که با گذاشتن لپ‌تاپ روی سطح، جلوی خروجی صدا و محفظه فن گرفته نشود.

نظر شخصی: به طور کلی طراحی و ساخت این لپ‌تاپ بسیار زیبا بوده و کار کردن با آن لذت بخش است. ضخامت کم و وزن بسیار خوب آن به نسبت گیمینگ بودن بسیار ستودنی است. به جا ماندن اثر انگشت بر روی قاب جلویی و پیشین آن‌‌چنان اذیت کننده نیست اما هرچه نور محیط زیاد شود، بیشتر متوجه آن خواهید شد. موضوع دیگر حاشیه نسبتا زیاد اطراف صفحه نمایش است که با وجود ضخامت کم قسمت صفحه نمایش، نمی‌توان ایرادی به آن وارد کرد. فلز استفاده شده، آلومینیوم براش خورده است که حدس می‌زنم برای کم کردن ضخامت، این شرکت مجبور به نازک کردن آلومینیوم شده و این احساس را القا می‌کند که قاب دستگاه آنقدر که باید، استحکام ندارد.


کیبورد و تاچ‌پد

صفحه کلید استفاده شده در این دستگاه توسط کمپانی Steelseries تعبیه شده است. صفحه کلیدی با نور پس زمینه که توانایی تغییر دادن نور هر دکمه را به رنگ دلخواه دارید. همچنین میزان روشنایی موجود را می‌توانید تغییر دهید. صفحه کلید استفاده شده از نوع استناندارد QWERTY بوده و NUM PAD جداگانه نیز در سمت راست قرار گرفته است. متاسفانه در این سری شاهد صفحه کیبورد فارسی نبودیم.

نحوه چینش کلیدها و عمق‌شان مناسب است اما دکمه‌ها تخت بوده و از طرح لبخند استفاده نشده است. جنس به کار رفته بسیار نرم است و عملکرد آن روان و بدون صداست و از کار با آن لذت خواهید برد.

درست پایین صفحه کلید، تاچ‌پد قرار گرفته است. در این قسمت شاهد هیچ دکمه‌ای نیستیم و کلید‌های دستوری در واقع زیر صفحه صیقلی تاچ‌پد پنهان شده‌اند. دور تا دور فضای تاچ‌پد نوار فلزی روشنی قرار دارد که جلوه خاصی را به آن بخشیده است. حرکت انگشتان بر روی سطح آن کمی مشکل است. به طوری‌که اصطکاک مانع حرکت انگشتان شما می‌شود.

نظر شخصی: به طور کلی صفحه کلید عملکرد مناسبی داشت. نور پس زمینه جلوه بسیار زیبایی را به ویژه در محیط کم‌نور به لپ‌تاپ می‌بخشد. اما چند موضوع است که در این زمینه ما را کمی دلسرد کرد.

لبه‌هایی که جلو و عقب صفحه کلید را پوشانده‌اند، می‌توانستند کم‌تر باشند چرا که بعد از گذشت مدتی، کمی احساس خستگی به دستان شما منتقل می‌شود و بهتر بود اندازه کلید‌ها کمی بزرگ‌تر شوند و با فاصله بیشتر از هم قرار بگیرند.

مورد دیگری که کمی عادت کردن به آن برایم سخت بود، عدم وجود دکمه استارت در قسمت چپ صفحه کلید است که به جای آن دو کلید برای علامت / داریم!

عملکرد تاچ پد هم مناسب بود و موضوع خاصی راجع به آن وجود نداشت. فقط جنس خاص تاچ‌پد گاهی باعث می‌شود که با سرعت مناسب نتوانید انگشت خود را روی آن به حرکت در آورید.

ناگفته نماند که هرچه تلاش کردم، نتوانستم نور پس‌زمینه کیبورد را شخصی‌سازی کنم و تنها شاهد رنگ قرمز بودیم! شاید این مشکل تنها مربوط به این محصول بوده و عمومیت نداشته باشد.


صفحه نمایش

صفحه نمایش استفاده شده در این دستگاه اندازه‌ای معادل ۱۵.۶ اینچ دارد که با رزولوشن ۴K خود بیش از ۸ میلیون پیکسل را در بطنش جای داده است. پنل استفاده شده از نوع IPS بوده و توسط شرکت سامسونگ ساخته شده است. همچنین توانایی اشتراک‌گذاری خروجی تصویر تا ۳ نمایشگر ۴K را دارید که این ویژگی با وجود گیمینگ بودن دستگاه، بی‌نهایت فوق‌العاده خواهد بود.

همان‌طور که ‌می‌دانید رزولوشن ۴K مشکلاتی را برای رابط کاربری ویندوز به وجود آورده بود که این موضوع در ویندوز ۱۰ تا حدی حل شد اما باز شما نیاز دارید که نسبت تصویری را تنظیم کنید چون بدون آن، موضوعات به شدت ریز خواهند شد. روشنایی نور حداکثر می‌تواند به ۳۰۰ نیت و حداقل به ۵ نیت برسد. همچنین سرعت پاسخ گویی به رنگ سفید در ۲۶ میلی ثانیه و رنگ خاکستری از ۵۰ درصد تا ۸۰ درصد ۴۰ میلی ثانیه محاسبه شده است که برای گیمینگ مناسب است.

روشنایی، کنتراست و شارپنس نیز بسیار خوب ارزیابی می‌شود و همچنین با برنامه MSI True Color شما توانایی شخصی سازی‌های زیادی در زمینه روشنایی، رنگ و تنظیمات از این قبیل را دارید.

زاویه دید صفحه نمایش نیز از چهار جهت مناسب است اما خیلی کم با تیره شدن رنگ‌ها در جهت بالا و پایین مواجه می‌شوید.

نظر شخصی: تجربه کاری با صفحه نمایش این دستگاه بسیار لذت بخش خواهد بود. همه چیز در این نمایشگر به اندازه است و کیفیت خوبی را ارایه می‌دهد. بدون شک اجرای بازی با صفحه نمایش Ultra HD آن بی نهایت لذت بخش است. ویژگی اشتراک تصویر با ۳ نمایشگر دیگر هم بسیار هیجانی خواهد بود! تنها نکته، خوانایی صفحه نمایش زیر نور آفتاب است که تقریبا عملکرد خوبی را در این قسمت شاهد نبودم.


پورت‌ها و اتصالات

پورت‌های موجود را به ترتیب از سمت چپ دستگاه نام می‌بریم. اولین پورت موجود قفل kensington است که جنبه امنیتی دارد و باعث قفل شدن دستگاه توسط قطعه سخت افزاری می‌گردد. پورت بعدی، ورودی پاور است. بعد از پاور شاهد ۲ پورت USB3.0 هستیم که در کنار هم قرار گرفته‌اند و سپس ورودی هدفون و میکروفون دستگاه در کنار هم جای خوش کرده‌اند.

در قسمت راست لپ‌تاپ ۵ پورت دیگر USB3.1 ،SD card reader ،HDMI ،mini-DisplayPort و Ethernet به چشم می‌خورند.

نظر شخصی: پورت‌های موجود کاملا حرفه‌ای و کافی هستند و نیاز‌هایتان را برطرف می‌کنند. اما امیدوار بودم که حداقل یک پورت USB3.0 در طرف دیگر دستگاه داشتم چرا که ۲ عدد پورت USB3.0 به‌صورت چسبیده به هم گاهی اوقات مشکل ساز می‌شوند. یک موضوعی که کمی مارا متعجب کرد، عدم وجود درایو نوری در این دستگاه است. با توجه به گیمینگ بودن لپ‌تاپ به شدت این موضوع مشکل ساز خواهد بود، البته توجیه MSI از این کار می‌تواند حفظ ضخامت محصولش در کم‌ترین حالت خود باشد که به نظر من منطقی نیست!


پردازنده و عملکرد

یکی از اصلی‌ترین مشخصه‌های یک لپ‌تاپ گیمینگ، قدرت پردازش آن است. شرکت MSI جدیدترین نسل پردازنده شرکت اینتل را برای این اژدهای قدرتمند انتخاب کرده است. این پردازنده از چهار هسته مختلف تشکیل شده که هر یک از این هسته‌ها قادر به پردازش تا حداکثر سرعت ۳.۲ تا ۳.۳ گیگاهرتز هستند که با روشن کردن ویژگی Turbo Boost سرعت پردازش تا ۳.۵ گیگاهرتز هم می‌رسد.

پردازش گرافیکی این دستگاه را Nvidia با سری جیفورس خودش بر عهده دارد. حافظه رم این پردازنده ۳ گیگابایت بوده و با سرعت ۹۲۴ مگاهرتز پردازش گرافیکی را انجام می‌دهد. این عدد با روشن کردن Boost به ۱۰۳۸ مگاهرتز هم می‌رسد.

حافظه رم داخلی دستگاه ۱۶ گیگابایت بوده که از ۲ تراشه ۸ گیگابایتی از نوع DDR4 تشکیل شده است. همچنین توانایی ارتقا تا ۳۲ گیگابایت را دارید. با توجه به این مشخصات بدون شک نباید هیچ کندی و لگی حتی در سنگین‌ترین بازی‌ها توسط این لپ‌تاپ مشاهده شود.

نظر شما را به بنچمارک‌هایی که در زمینه سخت افزار انجام داده‌ایم جلب می‌کنیم.

نظر شخصی: با دیدن مشخصات سخت افزاری این لپ‌تاپ به راحتی می‌شود به قدرت این دستگاه پی برد و این موضوع در عملکرد برای ما ثابت شده است. توضیحات بیشتر را در قسمت گیم اعلام می‌کنم.


عملکرد بازی

به اندازه کافی راجع به قدرت GS60 شرکت MSI در سخت افزار توضیح دادیم. پس بدون درنگ سراغ عملکرد این دستگاه در بازی‌های ویدویی می‌رویم.

در ابتدا سراغ بازی GTA V رفتیم که یکی از گرافیکی‌ترین‌ها در این زمینه است. بازی خیلی راحت و با سرعت اجرا شد و بعد از گذشت مدتی، لپ‌تاپ کمی گرم شد. اما گرما اصلا به هیچ وجه آزار دهنده نبود. در همین زمان بود که فن‌های دستگاه با دور بالاتری کار خود را ادامه می‌دادند. صدای فن‌ها در تندترین حالت ممکن خیلی کم شنیده می‌شد. گرما به طور کلی مختص به میانه دستگاه، دقیقا بالای صفحه کلید است و بیشتر در این قسمت حس می‌گردد.

بازی دیگری که بر روی محصول ام‌اس‌آی اجرا کردیم، wolfenstein the old blood بود. همه چیز خیلی نرمال و روان بود و به هیچ مشکلی در طی بازی بر نخوردیم. دمای دستگاه هم تحت کنترل کامل فن‌ها قرار داشت.

نظر شخصی: همان طور که از لقب این لپ‌تاپ به‌نظر می‌رسد، انتظار چیز دیگری جز توانایی بالا را هم نداشتم. همه چیز روان و بدون لگ بود. بدون شک MSI GS60 QE شایسته Gaming بودن است و بازی با آن لذت فراوانی خواهد داشت.


باتری

باتری استفاده شده در این دستگاه از نوع لیتیوم-پلیمیری بوده و با ظرفیت ۴۱۵۰ میلی آمپر عرضه می‌شود. با یک بار شارژ کامل شما قادر به استفاده از آن به مدت ۴ ساعت هستید. این مقدار زمان برای این دستگاه متوسط ارزیابی می‌شود. اما شرایط هنگام اجرای بازی فرق دارد. با یک بار شارژ کامل و اجرای بازی با نور ۵۰ درصد، فقط مدت ۳۰ دقیقه این لپ‌تاپ توانست دوام بیاورد که کمی ما را دلسرد کرد. البته هیچ‌گاه چشم‌تان به جمال این باتری روشن نخواهد شد چرا که غیر قابل دسترس است!

نظر شخصی: خب لپ‌تاپ‌های گیمینگ معمولا آن‌چنان با باتری خوب جفت نمی‌شوند و این عمل طبیعی است. شاید انتظار باتری کمی بهتر را از این لپ‌تاپ داشتم، اما باز همین عملکرد هم برای یک محصول گیمینگ مناسب بود.


صدا و بلندگو

‌MSI GS60 به طور کلی دارای ۴ اسپیکر است که ۲ عدد جلوی آن و ۲ عدد قسمت پشتی دستگاه قرار گرفته است. ۲ اسپیکر موجود در قسمت جلویی ساب‌ووفر هستند و مسئولیت تولید صدای بم را دارند. شرکت MSI از کمپانی Dynaudio برای ساخت این اسپیکرها کمک گرفته است. برنامه اختصاصی به نام Nahimic برای شخصی سازی تنظیمات صدا نیز در دسترس شماست.

نظر شخصی: به طور کل صدای تولید شده کیفیت و بلندی قابل قبولی دارد. با برنامه مخصوص Nahimic شما به راحتی می‌توانید به حجم و کیفیت دلخواه خودتان دست یابید. شاید انتظار حجم صدای بیشتری را از این دستگاه داشتم، اما با ویرایش اکولایزر به حجم صدای دلخواه خود می‌رسید.


جمع بندی

برای جمع بندی بهتر است همان قسمت‌های نظر شخصی را از ابتدا، پشت سر هم بخوانید! بدون شک به یک نتیجه گیری خواهید رسید.

این لپ‌تاپ با استایل بی‌نهایت زیبا و قدرت پردازش عالی واقعا من را به وجد آورد. اجرای بازی‌ها بر روی آن به شدت لذت بخش خواهد بود و شما را ناامید نخواهد کرد. قیمت این لپ‌تاپ در بازار اروپا حدود ۲۳۰۰ یورو است که معادل آن در بازار ایران حدود ۸ میلیون تومان می‌شود. هرچند که اگر بازار را زیر و رو هم بکنید باز هم نمی‌توانید آن‌را بیابید!

نوشته بررسی لپ‌تاپ گیمینگ MSI GS60 6QE: اژدها وارد می‌شود! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.