بررسی سامسونگ گلکسی زد فلیپ: از وسط من را تا کن!

سازندگان مطرح تلفن همراه، چند وقتی است که راهی جدید برای بازاریابی محصولات خودشان یافته‌اند و بالاخره گریبان تعداد دوربین‌های بیشتر را رها کرده و بخشی از تمرکزشان را بر روی محصولاتی گذاشته‌اند که از نظر طراحی و خلاقیت، نسبت به گوشی‌های پرچم‌دار امروزی در جایگاه ویژه‌ای قرار می‌گیرند.

اسمارت‌فون‌های با نمایشگر تاشو اکثرا دارای ظاهری فوق‌العاده و ابعادی بزرگ هستند. این پدیده باعث می‌شود تا کاربران هنگام قرار دادن آن‌ها در جیب لباس خود دچار مشکل شوند. البته مشکل کمبود فضا به‌تدریج حادتر نیز می‌شود؛ چرا که پرچم‌دارانی نظیر گلکسی S20 اولترا دارای نمایشگری به‌مراتب بزرگ‌تر نسبت به گذشته هستند.

اخیرا برخی کمپانی‌ها نظیر موتورولا و سامسونگ با عرضه هندست‌های تاشوی جدید، راهکاری را برای حل مشکل فوق ارائه کردند. موتورولا ریزر از طراحی فوق‌العاده‌ای برخوردار است؛ اما متاسفانه این هندست در مناطق محدودی از جهان عرضه می‌شود. در مقابل به‌نظر می‌رسد که سامسونگ گلکسی زد فلیپ، کلیه مشکلات مربوط به قالب طراحی تاشو را حل و فصل نموده است. چنان‌چه از طرفداران پر و پا قرص هندست‌های تاشو هستید؛ در این‌صورت با آی‌تی‌رسان و بررسی تخصصی سامسونگ گلکسی زد فلیپ همراه باشید.

طراحی: استعداد بالا در جذب اثر انگشت

گلکسی زد فلیپ در نخستین نگاه، مسحورکننده به‌نظر می‌رسد. مشاهده این هندست با رنگ بنفش براق حقیقتا مخاطب را مبهوت خواهد کرد. با این‌حال این دستگاه غول‌پیکر به شدت مستعد جذب اثر انگشت است؛ لذا برای لذت بردن از ظاهر جذاب گلکسی زد فلیپ همواره بایستی دستمال تنظیف را به‌همراه داشته باشید. شما می‌توانید از کیس شفاف ارائه شده در جعبه محصول نیز استفاده کنید؛ اگرچه این‌کار همانند خریداری یک ماشین لوکس و گران‌قیمت صرفا با هدف نگهداری از آن درون پارکینگ منزل است!

این هندست دارای خطوط زیبا و طراحی متقارن و نسبتا بی‌نقصی است. این محصول بر خلاف گلکسی فولد فاقد ناچ زشت و آزاردهنده بر روی نمایشگر داخلی خود است. همچنین دوربین سلفی منفرد گوشی در مرکز قسمت فوقانی نمایشگر قرار دارد. طراحی قاب دستگاه مانع آسیب‌دیدگی نمایشگر حین بستن آن شده و از ورود گردوغبار و کثیفی به فضای زیر نمایشگر جلوگیری می‌کند.

هندست سال گذشته گلکسی فولد به‌وضوح فاقد مشخصه‌ای خیره‌کننده برای توجیه قیمت‌گذاری نجومی خود بود. از سوی دیگر موتورولا ریزر نیز همانند یک اسمارت‌فون نسل اولی با محدودیت‌های خاصی دست‌به‌گریبان است. اما گلکسی زد فلیپ یک گوشی هوشمند تمام‌عیار است که در زمینه طراحی کلی محصول، صفحه‌نمایش و لولا بسیار منسجم و حرفه‌ای به‌نظر می‌رسد.

اکثر اسمارت‌فون‌های سامسونگ از قالب طراحی مشابه و مدل‌های رنگی طبیعی برخوردار هستند؛ اما گلکسی زد فلیپ دارای ظاهری رنگین‌کمانی و جالب‌توجه است. در واقع این محصول یکی از زیباترین هندست‌های ارزیابی شده توسط تیم آی‌تی‌رسان تا به امروز محسوب می‌شود.

دکمه پاور در سمت راست نیمه تحتانی گوشی قرار دارد؛ موضوعی که به‌معنای سهولت دسترسی به این دکمه هنگام قرارگیری گوشی در وضعیت بسته است. لولای مستحکم‌تر سامسونگ گلکسی زد فلیپ در مقایسه با اکثر گوشی‌های تاشوی پیشین یقینا ضخیم‌تر است. البته این پدیده ابدا مشکل‌ساز نیست؛ چرا که ضخامت بالا یکی از مشخصه‌های ساختاری محصولات تاشو به‌شمار می‌رود. علاوه بر این به لطف وجود این مشخصه اکنون کاربران می‌توانند هندست غول‌پیکرشان را درون جیب لباس خود قرار دهند.

نسبت ابعاد 21.9:9 گلکسی زد فلیپ به‌معنای ظاهر کشیده‌تر آن نسبت به یک اسمارت‌فون معمولی است؛ پدیده‌ای که به افزایش ارگونومی دستگاه کمک می‌کند. در واقع این گجت یکی از معدود اسمارت‌فون‌های غول‌پیکری است که با استفاده از یک دست و بدون کوچک‌ترین مشکل قابل حمل خواهد بود. تجربه در دست گرفتن این هندست به اندازه‌ای آسان و لذت‌بخش است که باعث می‌شود ابعاد سایر گوشی‌ها اندکی عجیب و غریب به‌نظر برسند. البته این قد بلند سبب می‌شود تا برای دسترسی به نوار اعلانات بالای گوشی، مجبور به استفاده از هر دو دست خود باشید.

لولا و نمایشگر: زیبا و کاربردی

لولا با قابلیت تنظیم در زوایای مختلف یکی از مشخصه‌های کلیدی اسمارت‌فون‌های تاشوی ایده‌آل قلمداد می‌شود. قابلیت تنظیم زاویه نمایشگر از طریق ساختار لولایی شکل دارای موارد کاربری متعددی است. بدین‌ترتیب کاربران هنگام دراز کشیدن در تختخواب یا حین قدم زدن به آسانی می‌توانند به تماس‌های ویدیویی پاسخ دهند.

لولای به‌کارگیری شده در گلکسی زد فلیپ در مقایسه با هندست‌های گلکسی فولد و موتورولا ریزر به میزان قابل‌توجهی محکم‌تر است. بدین‌ترتیب نمایشگر در کلیه زوایای بین 20 تا 160 درجه ثابت خواهد شد. بخشی از جذابیت گلکسی زد فلیپ مدیون همین لولای منحصربه‌فرد است؛ اگرچه این ساختار، محدودیت‌هایی را به‌دنبال دارد. سامسونگ با بازنگری مهندسی شده ساختار لولا امکان توقف آن در زوایای مختلف را فراهم نموده است؛ اما این‌کار موجب شده تا باز و بسته کردن گوشی بسیار دشوارتر شود. با این‌حال کاربران سریعا قادر به تشخیص موقعیت استقرار انگشتان خود برای تنظیم آسان زاویه نمایشگر خواهند بود و اگر گوشی از دست‌شان لیز نخورد و پهن خیابان نشود، سرعت باز شدنی خوبی دارد!

گلکسی زد فلیپ میزان پیشرفت سامسونگ در زمینه فناوری تاشو را به معرض نمایش می‌گذارد. نخستین گوشی تاشوی سامسونگ در بدو عرضه ناموفق ظاهر شد؛ اما پس از گذشت چند ماه و رفع کلیه مشکلات اساسی محصول، نهایتا فروش آن از سر گرفته شد. پیشرفت‌های گلکسی زد فلیپ در زمینه طراحی لولا و استحکام نمایشگر حقیقتا فوق‌العاده به‌نظر می‌رسند. به‌کارگیری حواشی برجسته، استفاده از الیاف محافظ جهت جلوگیری از ورود گرد و غبار به زیر نمایشگر و کاهش شکاف میان صفحه‌نمایش و لولا و مهم‌تر از همه بهره‌گیری از روکش شیشه‌ای نمایشگر از جمله پیشرفت‌های گلکسی زد فلیپ به‌شمار می‌روند.

سرپوش‌های انتهایی در لبه‌های نمایشگر با انواع مورد استفاده در ورژن بازنگری شده گلکسی فولد شباهت فراوانی دارند. الیاف موجود مانع از ورود گرد و غبار به زیر نمایشگر و مختل شدن ظاهر یکپارچه آن می‌شود. به‌کارگیری لایه محافظ UTG بر روی نمایشگر گلکسی زد فلیپ ضمن افزایش مقاومت آن در برابر خراشیدگی موجب خلق یک نمایشگر تاشوی کاملا منحصربه‌فرد شده است. این روکش از قابلیت تاشوندگی برخوردار است؛ اما در مقایسه با روکش گوریلا گلس 6 به‌کارگیری شده در اسمارت‌فون گلکسی S20 یقینا شکننده‌تر خواهد بود.

استفاده از شیشه یا ماده‌ای مشابه آن در یک اسمارت‌فون تاشو نشان می‌دهد که این محصولات با سرعتی فراتر از حد مورد انتظار در حال پیشرفت هستند. طی 6 ماه گذشته شاهد عرضه گوشی‌های موتورولا ریزر و گلکسی فولد همراه با نمایشگرهای پلاستیکی بودیم. در واقع گلکسی زد فلیپ در عوض استفاده از نمایشگری بحث‌برانگیز، مشابه یک اسمارت‌فون معمولی با قابلیت تاشوندگی به‌نظر می‌رسد.

با این‌حال محل تاشدگی در نمایشگر گلکسی زد فلیپ (همانند اکثر دستگاه‌های تاشو) کاملا مشهود است و کاربران هنگام پیمایش بر روی نمایشگر متوجه این موضوع خواهند شد. اگرچه پس از چند روز استفاده از گوشی به این وضعیت عادت می‌کنیم و حتی شاید از دیدنش لذت هم ببرید!

سامسونگ در گلکسی زد فلیپ از یک پنل تاشوی داینامیک آمولد با اندازه 6.7 اینچ و رزولوشن فول اچ‌دی پلاس به‌عنوان نمایشگر اصلی بهره گرفته است. نمایشگر دوم در پشت دستگاه نیز دارای اندازه 1 اینچی است. صفحه‌نمایش اصلی از کلیه مشخصه‌های نمایشگرهای سامسونگ نظیر نمایش چشم‌نواز رنگ‌ها و عمق بالای رنگ سیاه برخوردار است. با این‌حال نمایشگر دوم موسوم به Cover Display یکی از بدترین بخش‌های گلکسی زد فلیپ به‌شمار می‌رود. اندازه بسیار کوچک این نمایشگر عملا آ‌ن‌را بلااستفاده نموده است. کاربران با استفاده از این نمایشگر قادر به مشاهده تاریخ، زمان، پیمایش در اعلان‌های منتخب و پخش محتوای چندرسانه‌ای خواهند بود. اگرچه انجام این کارها منوط به ضربه زدن 2 یا چندباره بر روی نمایشگر کوچک گوشی هستند.

به‌طور خلاصه می‌توان نمایشگر دوم گلکسی زد فلیپ را زائد و بلااستفاده قلمداد کرد. با این‌حال برای نخستین بار شاهد به‌کارگیری یک پنل تاشو با کیفیتی هم‌تراز با برترین نمایشگرهای اسمارت‌فونی هستیم. اگر سامسونگ نمایشگر دوم را بزرگ‌تر طراحی می‌کرد، امکان استفاده راحت از دوربین‌های پشتی به عنوان دوربین سلفی هم فراهم می‌شد و دیگر نیاز به همان ناچ نقطه‌ای درون نمایشگر هم نبود.

دوربین‌ها: شانه به شانه پرچم‌داران

دوربین‌های پشتی گوشی در کنار نمایشگر کوچک آن قرار دارند و با 2 بار فشردن دکمه پاور این دوربین‌ها آماده ثبت تصاویر سلفی خواهند شد. در ابتدای کار، تنظیم فریم با استفاده از نمایشگر 1 اینچی کمی دشوار به‌نظر می‌رسد؛ اما پس از کمی کار با گوشی موفق شدیم تصاویر سلفی را با سطح دقت مناسب ثبت نماییم. هنگام قرارگیری گلکسی زد فلیپ در وضعیت بسته، 2 حسگر دوربین 12 مگاپیکسلی پشت دستگاه نقش دوربین سلفی دوگانه را ایفا خواهند کرد. این دوربین‌ها اساسا مشابه نمونه به‌کارگیری شده در هندست سال گذشته گلکسی S10e هستند. بعلاوه این‌بار از دوربین تله‌فوتو هیچ خبری نیست.

برخی گوشی‌های تاشو همانند متورولا ریزر (برخلاف سامسونگ گلکسی فولد) با چالش‌هایی در زمینه محدودیت فضا مواجه هستند؛ پدیده‌ای که موجب می‌شود این گجت‌ها از امکانات محدودتری در مقایسه با هندست‌های پرچم‌دار برخوردار باشند. حذف دوربین تله‌فوتو از گوشی یکی از محدودیت‌های ذکر شده به‌شمار می‌رود. سامسونگ با رویکردی منطقی ترجیح داده تا امکانات موردنیاز اکثر کاربران را در اختیار آن‌ها قرار دهد. یقینا دسترسی به یک لنز فوق‌عریض در مقایسه با دوربین تله‌فوتو از اهمیت بسیار بالاتری برخوردار است.

2 دوربین اصلی دستگاه، عملکردی مشابه انواع به‌کارگیری شده در سری گلکسی S10 را ارایه می‌دهند. این حسگرها جزو بهترین دوربین‌های اسمارت‌فونی سال گذشته بودند و عملکرد گلکسی زد فلیپ در زمینه عکاسی و فیلم‌برداری نیز تقریبا مشابه با سری گلکسی S10 است. احتمالا هیچ‌کس یک هندست تاشو را به‌خاطر دوربین‌های آن خریداری نخواهد کرد؛ با این‌حال تصاویر ثبت شده توسط گلکسی زد فلیپ برای اشتراک‌گذاری در رسانه‌های اجتماعی کاملا ایده‌آل هستند.

گلکسی زد فلیپ در محیط‌هایی با روشنایی کافی قادر به ثبت تصاویری عالی با جزئیات فوق‌العاده و وضوح بالا خواهد بود. همچنین تکنیک‌های پردازش تصویر مورد استفاده توسط سامسونگ موجب افزایش غنای رنگ‌ها شده و به تصاویر، ظاهری چشم‌نوازتر می‌بخشد.

با این‌حال کاهش میزان روشنایی محیط بر عملکرد دوربین تاثیر منفی می‌گذارد. عملکرد نه‌چندان دلچسب در شرایط نوری ضعیف همواره به‌عنوان یکی از نقاط ضعف دوربین‌های سامسونگ (حداقل تا پیش از عرضه سری گلکسی S20) تلقی شده است. عملکرد دوربین‌های گلکسی زد فلیپ در محیط‌های کم‌نور نیز پیشرفت محسوسی را نسبت به گذشته تجربه نکرده است. تصاویر ثبت شده در فضاهای تاریک به‌طور معمول فاقد جزئیات و شارپنس مطلوب هستند و غالبا کاربرد چندانی ندارند. اگرچه عملکرد هندست‌های جدید سامسونگ در این زمینه ظاهرا تا حدودی بهبود یافته است؛ اما دوربین‌های گلکسی زد فلیپ احتمالا جزو ویژگی‌های شاخص آن قلمداد نمی‌شوند.

دوربین گلکسی زد فلیپ از برخی امکانات کاربردی نظیر حالات فوکوس زنده و پرتره برخوردار است. بدین‌ترتیب کاربران به انواع مختلفی از افکت‌ها شامل بوکه، حالت دایره بزرگ (که در آن پس‌زمینه اساسا در خارج از محدوده فوکوس قرار می‌گیرد)، حالات چرخشی، زوم و Color Point دسترسی خواهند داشت. افکت Color Point به کاربر امکان می‌دهد تا بخشی از تصویر را به‌صورت رنگی و سایر قسمت‌های آن‌را به شکل سیاه و سفید ثبت نماید. در نتیجه شما قادر به ثبت تصاویری خلاقانه و هنری از سوژه‌های موردنظر خود خواهید بود.

در صورت بازگشایی گوشی یقینا تصاویر سلفی با کیفیت پایین‌تری ثبت خواهند شد؛ چرا که این‌بار در عوض به‌کارگیری دوربین‌های اصلی گوشی از یک دوربین سلفی کاملا استاندارد 10 مگاپیکسلی استفاده می‌شود. عملکرد این دوربین اگرچه ایده‌آل نیست؛ اما کیفیت تصاویر ثبت شده توسط آن کاملا قابل‌قبول به‌نظر می‌رسد. در تصویر زیر، عکس سمت راست با دوربین سلفی و عکس سمت چپ با دوربین پشتی دستگاه ثبت شده است.

به لطف طراحی منحصربه‌فرد لولا در گلکسی زد فلیپ، این هندست برای ثبت تصاویر سلفی گروهی بسیار مناسب است. دوربین‌های دوگانه در اکثر مواقع همانند یک دوربین سلفی فوق‌عریض عمل نموده و میدان‌دید تصویر را اندکی افزایش خواهند داد. چنان‌چه هنگام عکاسی با گوشی در محیط‌های کم‌نور، دستگاه در وضعیت نیمه‌باز باشد؛ در این‌صورت فلاش دوربین سلفی روشن خواهد شد. این پدیده در اکثر گوشی‌ها مشکل‌ساز نیست؛ اما در گلکسی زد فلیپ، روشن شدن کامل نمایشگر بدان معناست که نیمه تحتانی نمایشگر، نور زیادی را به سمت بالا ساطع خواهد کرد. در نتیجه تصاویر دارای اعوجاجات لنزی فراوان بوده و همانند عکس‌های ثبت شده توسط دوربین‌های اسمارت‌فون 5 سال گذشته به‌نظر می‌رسند.

چنین وضعیتی بسیار ناامیدکننده است؛ خصوصا آن‌که رفع این مشکل برای سامسونگ بسیار آسان است. با توجه به تنظیم هوشمندانه سایر بخش‌های اپلیکیشن دوربین در زمان اجرا، کلیه فرامین کنترلی در بخش تحتانی و سوژه‌یاب نیز در نیمه فوقانی نمایشگر رویت می‌شوند. لذا عدم از کار انداختن مشخصه فلاش برای نیمه تحتانی نمایشگر، تصمیمی عجیب از جانب سامسونگ به‌شمار می‌رود. این مشکل به آسانی از طریق نرم‌افزاری قابل حل و فصل است و امیدواریم که سامسونگ نیز نهایتا در این مسیر قدم بردارد؛ چرا که این مشکل بر روی کلیه تصاویر سلفی ثبت شده با گوشی در حالت نیمه‌باز تاثیر منفی می‌گذارد.

دوربین‌های گلکسی زد فلیپ در هیچ حوزه‌ای ممتاز نیستند و بدین منظور نیز طراحی نشده‌اند. خریداران به‌دلیل طراحی جدید و منحصربه‌فرد گلکسی زد فلیپ و نه دوربین‌های آن به سراغ این هندست می‌روند. اگرچه کیفیت این دوربین‌ها با جدیدترین پرچم‌داران سامسونگی برابری نمی‌کند؛ اما در مقایسه با رقیب دیگر خود یعنی موتورولا ریزر بسیار برتر ظاهر می‌شوند. سامسونگ با تولید گلکسی زد فلیپ نشان داد که با وجود محدودیت‌های فضایی و فیزیکی پیش رو در زمینه طراحی گوشی‌های تاشو، این گجت‌ها می‌توانند به دوربین‌هایی قابل‌اعتماد مجهز شوند.

عملکرد: مشخصات پرچم‌دار با قید چند استثنا

مشخصات سخت‌افزاری یکی از مقوله‌های غیرقابل چشم‌پوشی در هر اسما‌رت‌فون محسوب می‌شود. گلکسی زد فلیپ اساسا از مشخصات داخلی پرچم‌دار سال گذشته سامسونگ یعنی گلکسی S10 برخوردار است. در واقع مشخصات این هندست هم‌تراز با یک پرچم‌دار کمی قدیمی به‌نظر می‌رسد. از آن‌جا که طراحی گلکسی زد فلیپ احتمالا چندین سال زمان برده است؛ لذا سامسونگ ترجیح داده تا در این محصول از سخت‌افزارهای پرچم‌دار استفاده کند. این در حالیست که مشخصات موتورولا ریزر با یک هندست میان‌رده برابری می‌کند.

گلکسی زد فلیپ از پردازنده اسنپ‌دراگون 855 پلاس به‌همراه 8 گیگابایت رم و 256 گیگابایت حافظه‌داخلی بهره می‌گیرد. عملکرد این مجموعه سخت‌افزاری اگرچه با تراشه اسنپ‌دراگون 865 و رم 12 گیگابایتی به‌کارگیری شده در مدل پایه گلکسی S20 برابری نمی‌کند؛ اما توان پردازشی گلکسی زد فلیپ فراتر از میزان مورد نیاز کلیه کاربران خواهد بود.

اگرچه پردازنده مورد استفاده در گلکسی زد فلیپ در برابر پرچم‌داران امروزی کمی قدیمی به‌نظر می‌رسد؛ اما هنگام استفاده از این هندست هیچ‌گونه مشکل قابل‌توجهی رویت نمی‌شود. در واقع طی مدت استفاده از گوشی با هیچ‌گونه وقفه یا تاخیر ناشی از کمبود منابع پردازشی مواجه نشدیم. مشخصات سخت‌افزاری گوشی در اکثر موارد نسبتا آینده‌نگرانه هستند. طی 1یا 2 سال آینده، ترآشه اسنپ‌دراگون 855 پلاس کماکان پاسخگوی نیازهای پردازشی همه خواهد بود. همچنین با وجود حافظه رم 8 گیگابایتی نیز کاربران به احتمال فراوان با هیچ محدودیتی مواجه نخواهند شد.  البته گلکسی زد فلیپ از شبکه 5G پشتیبانی نمی‌کند؛ پدیده‌ای که احتمالا از محدودیت‌های فیزیکی دستگاه ناشی می‌شود. پشتیبانی از اتصال 5G مستلزم استفاده از آنتن‌های بیش‌تر و بزرگ‌تر است.

شارژدهی باتری: فراتر از حد قابل‌قبول

گلکسی زد فلیپ مجهز به 2 باتری مجزا با مجموع ظرفیت 3300 میلی‌آمپرساعت است. بهره‌وری 2 باتری مجزا در مقایسه با یک باتری بزرگ‌تر به‌مراتب کمتر است. این پدیده در اسمارت‌فون موتورولا ریزر کاملا مشهود است؛ چرا که باتری 2510 میلی‌آمپرساعتی این هندست بیش از نصف 1 روز دوام نخواهد آورد.

اکنون این پرسش مطرح می‌شود که آیا شارژدهی باتری گلکسی زد فلیپ مشابه موتورولا ریزر است؟ پاسخ منفی است؛ چرا که علی‌رغم محدودیت‌های طراحی گوشی‌های تاشو، شارژدهی باتری گلکسی زد فلیپ کماکان فراتر از حد قابل‌قبول ارزیابی می‌شود و کاربران از این بابت نگرانی خاصی نخواهند داشت.

در اکثر موارد، باتری گلکسی زد فلیپ تا 1 روز کامل دوام می‌آورد. در صورت استفاده سنگین‌تر از هندست بایستی پس از حدودا 13 ساعت مجددا آن‌را شارژ کرد؛ در غیر این‌صورت با یک نوبت شارژ کامل باتری می‌توان از گوشی برای مدت 16 تا 18 ساعت استفاده نمود. در این مدت به‌طور متوسط حدودا 5 ساعت از گوشی استفاده کردیم. اگرچه این زمان با کاربری 6 یا 7 ساعتی برخی پرچم‌داران برابری نمی‌کند؛ اما با توجه به اندازه باتری ظاهرا سامسونگ شارژدهی آن‌را به شکل نسبتا مناسبی بهینه‌سازی نموده است.

در برخی روزها، مدت زمان استفاده از دستگاه تا 7 ساعت افزایش یافت؛ اما در برخی مواقع دیگر استفاده بیش‌تر از دوربین یا به‌کارگیری گوشی در فضاهای غیرمسقف (افزایش میزان روشنایی نمایشگر)، مدت کارکرد دستگاه را به 4 ساعت کاهش داد. با این‌حال بایستی به‌خاطر داشت که کیفیت سرویس‌دهی اپراتور مخابراتی نیز در طول عمر باتری گوشی تاثیرگذار است.

نرم‌افزار: رابط کاربری جذاب و قابل‌ اطمینان One UI

پیش‌تر سامسونگ در مقوله نرم‌افزار تا حدودی بحث‌برانگیز ظاهر می‌شد. تقریبا همگی ما رابط کاربری سنگین و شلوغ تاچ‌ویز را به‌خاطر داریم. اما سامسونگ با معرفی سری گلکسی S10 و رابط کاربری One UI از تغییراتی جدید رونمایی کرد. اکنون اصلاحات اعمال شده در رابط کاربری سامسونگ از تجربه نرم‌افزاری فوق‌العاده در گلکسی زد فلیپ حکایت دارد. کاربران گلکسی زد فلیپ به لطف برخورداری از رابط کاربری One UI 2.1 می‌توانند نمایشگر دستگاه را از جهت طولی به 2 قسمت تقسیم نموده و بر روی هر نیمه یک اپلیکیشن را اجرا نمایند. این مشخصه به ارتقاء قابلیت‌های مالتی‌تسکینگ دستگاه کمک شایان توجهی می‌کند.

همچنین سامسونگ به منظور هماهنگی هرچه بیش‌تر نرم‌افزار با قالب طراحی تاشو اقدام به اعمال برخی بهینه‌سازی‌های کلیدی نموده است. سامسونگ از طریق همکاری نزدیک با گوگل موفق به تولید نرم‌افزارهایی با رابط کاربری Flex شده است. این اپلیکیشن‌ها مشخصا برای قالب طراحی تاشو بهینه‌سازی شده‌اند. با بستن حدودا 90 درجه‌ای گوشی، اپلیکیشن‌های مذکور به حالت فلکس تغییر وضعیت می‌دهند.

در اپلیکیشن دوربین نیز پنجره سوژه‌یاب در نیمه فوقانی نمایشگر و ابزارهای کنترلی در نیمه تحتانی آن قرار دارند. اپلیکیشن گالری هم دارای وضعیت مشابهی است.

خم کردن 90 درجه‌ای دستگاه، آن‌را به ابزاری ایده‌آل برای برقراری تماس‌های ویدیویی تبدیل می‌کند. سرویس گوگل Duo به‌صورت پیش‌فرض در لیست مخاطبان و شماره‌گیر گلکسی زد فلیپ بارگذاری شده و با یک رابط کاربری مشابه برای حالت فلکس بهینه‌سازی شده است.

با وجود تمامی این اصلاحات بدیهی است که گوگل و سامسونگ کماکان بایستی در جهت بهینه‌سازی هرچه بیش‌تر امکانات تلاش کنند. اگرچه امکانات حالت Flex برای کلیه پوشه‌ها قابل دسترس است؛ اما مشخصا اعمال برخی اصلاحات در سیستم‌عامل اندروید ضروری به‌نظر می‌رسد. بدون تعیین یک استاندارد برای نمایشگر جلویی، هر برنامه برای کار با برخی امکانات نیازمند بهینه‌سازی خواهد بود؛ موضوعی که یقینا خسته‌کننده بوده و تجربه‌ای از هم گسیخته را به‌دنبال خواهد داشت.

استحکام و دوام

دوام یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های کاربران هندست‌های تاشو به‌شمار می‌رود. بدیهی است که نمایشگرهای تاشو از دوام پایین‌تری نسبت به سایر پنل‌ها برخوردار هستند؛ اگرچه شرکت‌هایی نظیر کورنینگ در تلاش هستند این مشکل را برطرف نمایند. به‌علاوه گوشی‌های تاشو معمولا در برابر گرد و غبار و آب‌خوردگی بسیار آسیب‌پذیر هستند. لذا توصیه می‌شود تا پیش از قرار دادن گلکسی زد فلیپ در جیب لباس خود، محتوای جیب را کاملا تخلیه نمایید.

همچنین بدنه این هندست بسیار لغزنده است؛ لذا بایستی آن‌را با احتیاط کامل حمل کرد. استفاده از گلکسی زد فلیپ در وضعیت کاملا باز شده احتمالا بهترین ترفند برای حفاظت از آن محسوب می‌شود. این هندست اگرچه آسیب‌پذیر است؛ اما به لطف طراحی منحصربه‌فرد سامسونگ، کابران هنگام استفاده از گلکسی زد فلیپ احتمالا احساس کار با یک اسمارت‌فون عادی را تجربه خواهند کرد.

سخن پایانی

گلکسی زد فلیپ با آنکه قیمت بالایی نزدیک به ۱۴۰۰ دلار دارد، اما در مرحله پیش فروش به سرعت توسط خریداران تمام شد! در بازار کشورمان نیز بهای این گوشی در حال حاضر در حدود ۳۰ میلیون تومان است که رقمی بسیار بالا برای یک گوشی موبایل محسوب می‌شود.

این گوشی خاص سامسونگ از نظر قدرت سخت‌افزاری، کیفیت دوربین، امکانات جانبی و… هیچ چیز خاص و متفاوتی را به شما ارایه نمی‌کند اما طراحی منحصر‌به فردش سبب می‌شود تا هر کجا  آن را از جیب خودتان خارج کنید، چشمان زیادی به سمتش چرخیده و طراحی آن را با دهانی باز نظاره کنند! پس اگر داشتن محصولی متفاوت از نظر طراحی یک اولویت در خریدتان محسوب می‌شود، گلکسی زد فلیپ برای شما ساخته شده است.

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی زد فلیپ: از وسط من را تا کن! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی سامسونگ گلکسی S20 اولترا: انتقام جو!

محصولات سری سامسونگ گلکسی S20 را بایستی با دار و دسته اونجرز (انتقام‌جویان) مقایسه کرد، چرا که به‌خوبی توانستند در بحبوحه مشکلات فراوان امروزی، از هجوم کرونا و لغو MWC در خارج گرفته تا هجمه گسترده به سازنده‌اش در داخل، بالاخره به هر شکلی شده خودشان را به ایران رسانده تا حداقل در رسانه‌‌های کشورمان نیز هم‌گام با سایرین مورد نقد و بررسی قرار بگیرند.

از آنجایی هم که این حضور خیلی سخت بوده، پس اصلی‌ترین عضو آن‌ها که S20 اولترا است را برای بررسی برگزیدیم تا ببینیم سامسونگ بر روی این محصول گران قیمت خودش چه قابلیت‌هایی را کار گذاشته و آیا می‌تواند انتقامی سخت از سایر پرچم‌داران به‌خصوص در بخش دوربین بگیرد؟ با ما و بررسی این انتقام جوی بزرگ یعنی گلکسی S20 اولترا همراه باشید.

صحبت آغازین

چند سالی می‌شود که روند طراحی و ظاهر گوشی‌های پرچم‌دار، به مرحله ثبات و اگر بدبینانه نگاه کنیم، درجا زدن رسیده است! مدت‌ها از زمانی که با دیدن یک گوشی جدید در من شوق ایجاد می‌شد، گذشته و این روزها با در دست گرفتن یک پرچم‌دار، پس از دقایقی آن را به کناری گذاشته و رغبت خاصی برای وصال مجددش ندارم! اما چرا؟

نخستین امر به دیزاین باز می‌گردد که پس از فراگیر شدن گوشی‌های لمسی، تلاش سازندگان همگی در یک مسیر قرار گرفت و آن هم دادن فضای بیشتر به نمایشگر و البته بزرگ‌تر کردن آن بود. گوشی‌هایی که زمانی به خاطر بزرگی با عنوان فبلت نام گذاری می‌شدند، امروز از نظر اندازه بیشتر به یک شوخی می‌مانند و دیگر ترکیب شیشه و فلز در کنار رنگ‌های زیبا و خاص هم ترند متفاوتی در بازار نیست.

سخت‌افزارها به قدری قدرتمند شدند که رقابت‌شان بیشتر به عدد بنچمارک‌ها خلاصه شده و باتری‌ها هم آن چنان تفاوت خاصی در ظرفیت نداشته و تنها با افزودن بر میزان وات شارژر، سعی می‌کنند تا سریع‌تر برق را ببلعند و پیش صاحب خودشان بازگردند.

تنها بخشی که هنوز شاهد رقابت هستیم، دوربین است که هر ساله بر تعداد آن‌ها در پشت گوشی‌ها افزوده شده و احتمالا روزی می‌رسد که این سطح را با یک آبکش اشتباه بگیرید! قاعدتا ظرفیت این قسمت نیز همچون سایر بخش‌ها به پایان خواهد رسید و منحصر به ارقامی چون اندازه پیکسل بزرگ‌تر و زوم بیشتر در کنار وضوح بالاتر فیلم‌برداری می‌شود؛ پس چاره چیست؟

سامسونگ امسال در کنار معرفی سری گلکسی S20، گوشی زد فلیپ را هم معرفی کرد، یک گوشی با نمایشگر تاشو که به جز بخش طراحی تقریبا در تمامی مواردی از محصولی چون گلکسی S20 اولترا ضعیف‌تر است و با قیمت بالای خودش مقرون به‌صرفه هم به‌نظر نمی‌رسد، اما در کسری از دقیقه همه آن به فروش رفت! این امر به‌خوبی نشان داد که کاربران بیشتر از هرچیزی، تشنه یک طراحی تازه و جدا شدن از این گوشی‌های بزرگ با نمایشگرهای غول پیکر هستند، بایستی روحی تازه به کالبد محصولات پرچم‌دار دمیده شود و سامسونگ این راه را با گلکسی فولد آغاز و با فلیپ ادامه داد.

احتمال زیاد از سال‌های آینده شاهد ورود نسخه‌های خاص از این طراحی‌ها به محصولات رده پرچم‌داران نیز خواهیم بود تا دوباره روزی برسد که برای به‌دست گرفتن یک گوشی جدید، تپش قلب‌مان بالا رفته و تا مدت‌ها از دست گرفتنش، حس خوب تازه شدن را داشته باشیم.

طراحی و دیزاین: کاپیتان آمریکا!

در بخش قبل کلی سخنرانی کردم تا بگویم که طراحی گوشی‌ها نیاز به یک تغییر و تحول اساسی دارد اما خب تا رسیدن به آن نقطه هنوز کمی فاصله داریم؛ پس بهتر است به سراغ غول خوش قد و بالای خودمان برویم. سامسونگ گلکسی S20 اولترا یک گوشی خاص است که طبق روال معمول، خاص بودنش به دوربین آن باز می‌گردد.

اولین لحظه‌ای که این پرچم‌دار جدید را در دست گرفتم، هیکل بزرگ، وزن سنگین و از همه مهم‌تر ساختار عجیب دوربین آن حسابی خودنمایی می‌کرد. چهار دوربین به همراه فلش ال‌ای‌دی در یک قاب بزرگ مستطیل شکل همچون سپر کاپیتان آمریکا در جلوی S20 اولترا قرار گرفته‌اند و هر ضربه‌ای که بخواهد به آن وارد شود، بایستی از این قاب مستطیل شکل عبور کند!

وقتی شما یک گوشی با نمایشگر ۶.۹ اینچی به همراه باتری ۵۰۰۰ میلی‌آمپری دارید، پس وجود وزن ۲۲۲ گرمی هم چندان دور از ذهن نخواهد بود، امری که سبب می‌شد تا در استفاده‌های طولانی مدت، کم کم جلو بازوی قدرتمندی پیدا کنید و برای حفظ تناسب اندام، بهتر است با گوشی کمی هم پشت بازو بزنید!

کلید پاور در سمت راست قرار گرفته و در بالای آن دکمه یک‌پارچه صدا قرار دارد. خوشبختانه خبری از کلید اختصاصی بیکسبی نیست اما همین دکمه را اگر نگاه دارید، دوباره در جلوی چشمان‌تان ظاهر می‌شود، مگر آنکه عملکرد این کلید را در تنظیمات عوض کنید.

به علت وجود باکس بزرگ دوربین، وقتی S20 اولترا را بر روی سطح صافی چون میز قرار دهید، مانند خودرویی که در زیرش جک قرار گرفته، سطح بالایی آن کمی ارتفاع بیشتری به‌خود گرفته و با برخورد دست به آن، کاملا لق می‌زند. با آنکه به شخصه خیلی به داشتن کاور برای گوشی‌ها اعتقادی ندارم اما توصیه می‌کنم برای این پرچم‌دار جدید حتما از یک محافظ مناسب استفاده کنید. جثه بزرگ، وزن سنگین، باکس دوربین و نمایشگر رعنا سبب می‌شود تا اگر این انتقام جو در اثر کوچک‌ترین خطا از دست شما افتاده و پهن زمین شود، احتمالا اشک‌تان نیز به همراهش جاری شده و جرات نکنید گوشی ۱۴۰۰ دلاری را بردارید، چرا که این کاپیتان آمریکایی ما بدون یک سپر واقعی، شانس چندانی برای بقا در سقوط از ارتفاع ندارد!

نمایشگر: بیوه سیاه!

وقتی نمایشگر ۶.۹ اینچی گوشی با پنل داینامیک آمولد 2X، نرخ نوسازی ۱۲۰ هرتز، روشنایی فوق‌العاده و مشکی عمیق در جلوی چشمان‌تان ظاهر می‌شود، به یاد زیبایی بیوه سیاه در فیلم اونجرز خواهید افتاد (حیف که زنده نموند تا با گلکسی S20 اولترا آشنا بشه!).

نمایشگر هندست جدید سامسونگ در تست‌های موسسه دیسپلی میت موفق به شکستن 12 رکورد عملکردی و کسب رتبه +A شده است. این دستگاه در 5 مورد از رکوردهای 12 گانه خود موفق به کسب نمره “ایده‌آل‌تر از حد قابل تشخیص برای چشم” شده است!

نمایشگر جدید در مقایسه با انواع به‌کارگیری شده در گوشی‌های سری گلکسی S10 حدودا 14 درصد روشنایی بیش‌تری دارد. به‌علاوه این نمایشگر مجهز به حالت روشنایی بالا (High Brightness Mode) است که میزان خوانایی در محیط‌هایی با روشنایی متوسط و بالا را ارتقا می‌دهد. این مود امکان دستیابی نمایشگر به سطوح روشنایی 823 و 1342 نیتی را فراهم می‌کند.

همچنین روشنایی نمایشگر در محیط‌هایی با سطح نور پایین‌تر (در فضاهای غیرمسقف اما نه در زیر تابش مستقیم خورشید) نیز در مقایسه با گذشته به حداکثر میزان خود یعنی 20 هزار لوکس رسیده است. از سوی دیگر حالت Super Dimming Mode نیز با حفظ طیف رنگی کامل 24 بیتی، میزان روشنایی نمایشگر را به 2 نیت کاهش خواهد داد. با فعال‌سازی حالت نمایشگر همیشه روشن در فضاهای تاریک این رقم به 1 نیت کاهش خواهد یافت.

پنل داینامیک آمولد 2X مورد استفاده در گلکسی S20 اولترا در زمینه دقت رنگ حالات نمایشی sRGB و DCI-P3 موفق به ثبت رکورد شده است. همچنین این نمایشگر در زمینه دقت رنگ مطلق، کنتراست و دقت مقیاس روشنایی رکورددار است. این نمایشگر دارای بیشترین میزان دقت رنگ مطلق در میان کلیه صفحه نمایش‌های اسمارت‌فونی ارزیابی شده توسط موسسه دیسپلی میت تا به امروز محسوب می‌شود.

نرخ نوسازی 120 هرتزی یکی از بزرگ‌ترین پیشرفت نمایشگرهای جدید به‌شمار می‌رود. این مشخصه در کنار افزایش نرخ نوسازی تصویر به کاهش پرش‌های بصری تجربه شده توسط برخی کاربران کمک می‌کند (در وضوح +QHD غیر فعال می‌شود). نمایشگر گلکسی S20 اولترا در بردارنده کلیه پیشرفت‌های به دست آمده توسط صنعت نمایشگر طی 10 سال گذشته است. این نمایشگر همه امکانات اسمارت‌فون نکسوس وان در سال 2010 (یکی از نخستین گوشی‌های مجهز به نمایشگر اولد) تا پرچم‌دار امروزی گلکسی S20 را در خود جای داده است.

در کل به نمایشگر این انتقام جو نمی‌توان ایرادی را وارد دانست و تنها بخشی که من هنوز دوست ندارم، وجود حفره کوچک بالایی (محل قرارگیری دوربین سلفی) است که به نوعی هارمونی این بیوه سیاه را بر هم زده است، کاش مانند بسیاری از پرچم‌داران و حتی میان رده‌های امروزی، یک سلفی پاپ‌آپ و حتی مانند گلکسی A80 نمونه‌ای چرخان به جایش قرار می‌گرفت؛ اگر چه چرخاندن سپر کاپیتان آمریکایی از پشت به جلو، نیاز به موتوری توربو شارژ دارد!

سخت‌افزار: هالک شگفت انگیز!

وقتی شما چیپستی دارید که به کمک آن ویدیوهایی با رزولوشن 8K گرفته می‌شود، پس بدانید چه قدرتی در بطن دستگاه کار گذاشته شده و از همین الان کلاه‌تان را به افتخار این هالک شگفت انگیز از سر بردارید. طبق روال چند سال اخیر، سری گلکسی S با دو چیپست اسنپدراگون 865 و اگزینوس 990 عرضه می‌شود که خاورمیانه و ایران، منزل‌گاه اگزینوس است، پس به کالبدشکافی این چیپست قدرتمند می‌پردازیم.

کارآیی تراشه اگزینوس 990 جهش چشمگیر 20 درصدی را تجربه نموده است. این پدیده از به‌کارگیری CPU با پیکره‌بندی خوشه‌ای سه‌گانه ناشی می‌شود. این پیکره‌بندی از 2 هسته سفارشی سامسونگ، 2 هسته ARM Cortex-A76 با کارآیی بالا و 4 هسته کورتکس A55 با بهره‌وری بالا بهره خواهد برد. به‌علاوه این تراشه از پردازنده گرافیکی Mali-G77 ساخت شرکت ARM استفاده خواهد کرد. سامسونگ می‌گوید که این پردازنده نخستین GPU پیشرفته مبتنی بر معماری جدید Valhall به‌شمار می‌آید. همچنین بهره وری انرژی یا توان گرافیکی این پردازنده در مقایسه با گذشته 20 درصد ارتقا یافته است. این پدیده احتمالا برای طرف‌داران پر و پا قرص گیمینگ موبایلی بسیار هیجان‌انگیز خواهد بود.

قابلیت هوش مصنوعی دستگاه از طریق واحد پردازش عصبی (NPU) دو هسته‌ای تامین ‌می‌شود. این تراشه امکان پردازش اعمال مرتبط با هوش مصنوعی بر روی دستگاه و بدون‌نیاز به یک شبکه یا سرور را فراهم می‌کند. بدین‌ترتیب اعمال مذکور به شکل سریع‌تر و ایمن‌تر قابل اجرا خواهند بود. به‌علاوه این مشخصه به ارتقای کارآیی سیستم تشخیص چهره مبتنی بر هوش مصنوعی و بهبود قابلیت تشخیص صحنه توسط دوربین‌ها کمک خواهد کرد. مشخصه تشخیص صحنه به منظور ثبت بهترین تصاویر ممکن بر اساس ماهیت سوژه و موقعیت آن از تنظیمات ویژه به‌صورت خودکار استفاده می‌کند. بر اساس اظهارات سامسونگ، “تراشه اگزینوس 990 و مودم اگزینوس 5123 برای به‌کارگیری در محصولات 5G پیشرفته و اپلیکیشن‌های هوش مصنوعی کاملا سازگار هستند. این تراشه‌ها جهت کمک به جاه‌طلب‌ترین شرکت‌های بزرگ و کوچک در راستای دستیابی آن‌ها به اهداف و ارائه قابلیت‌های جدید به بازار طراحی شده‌اند.”

مودم 5G اگزینوس 5123 یکی از نخستین تراشه‌های مودمی تولید شده با استفاده از فرآیند 7 نانومتری EUV به‌شمار می‌رود. این تراشه از امواج هوایی میلی‌متری و کم‌تر از 6 گیگاهرتز پشتیبانی می‌کند. بعلاوه مودم مذکور از استانداردهای 2G GSM/CDMA، 3G WCDMA ،TD-SCDMA ،HSPA و 4G LTE پشتیبانی خواهد کرد. با تجمیع 8 سرویس‌دهنده مخابراتی در بستر شبکه 5G، سرعت دانلود این تراشه در بستر شبکه‌های موج میلی‌متری و زیر 6 گیگاهرتز حداکثر به 7.35 و 5.1 گیگابیت‌برثانیه خواهد رسید. بعلاوه سرعت این تراشه در بستر شبکه 4G مجهز به مدولاسیون دیجیتالی 1024 QAM به 3.06 گیگابیت‌برثانیه می‌رسد. با توجه به این‌که حداکثر سرعت عملیاتی ثبت شده برای دانلود در بستر شبکه 5G معادل 3.67 گیگابیت‌برثانیه است (این رکورد توسط هواوی و شریک سوئیسی آن موسوم به Sunrise به ثبت رسیده است)؛ لذا به‌نظر می‌رسد که مودم 5G سامسونگ قادر به پشتیبانی از کلیه اشکال ترافیکی 5G خواهد بود. تکنیک تجمیع مخابراتی به‌معنای ترکیب 2 یا چند سرویس‌دهنده مخابراتی جهت ایجاد یک کانال داده‌ای بزرگ‌تر است. این ایده فضای بیش‌تری را جهت مدیریت ترافیک داده‌ای حجیم‌تر ارائه خواهد کرد؛ در نتیجه امکان انتقال داده‌ها با سرعت‌های بالاتر فراهم خواهد شد.

تراشه اگزینوس 990 از نرخ تبادل داده LPDDR5 با پهنای باند 550 مگابیت‌برثانیه و نمایشگرهایی با نرخ نوسازی 120 هرتزی پشتیبانی می‌کند. مشخصه‌ای که تجربه پیمایشی بسیار روان و نمایش بسیار سریع انیمیشن‌های ویدیویی بازی‌ها را به‌دنبال خواهد داشت. پردازنده سیگنال تصویر (ISP) به‌کارگیری شده در تراشه از حداکثر 6 سنسور تصویربرداری مستقل و پردازش عملکرد حداکثر 3 دوربین به‌صورت هم‌زمان پشتیبانی می‌کند. این ISP تصاویر ثبت شده توسط دوربین‌هایی با رزولوشن حداکثر 108 مگاپیکسل را پردازش خواهد کرد. پیش‌تر و در ماه آگوست، کمپانی سامسونگ در اقدامی نه‌چندان تصادفی از توسعه یک حسگر دوربین 108 مگاپیکسلی خبر داده بود که حال شاهد حضورش بر روی این انتقام جوی غول پیکر هستیم.

حالا این همه اصطلاحات فنی و غیر فنی را به یکدیگر بافتیم که چه بگوییم؟ اینکه گلکسی S20 اولترا با تجهیز به چنین چیپست پیشرفته‌ای در کنار 12 یا 16 گیگابایت رم، رسما یک هالک شگفت انگیز است و هیچ اپلیکیشن و بازی موبایلی در جهان وجود ندارد تا بتواند قدرت آن را به چالش بکشد. پس ما هم به جای آنکه خودمان را درگیر یک سری بنچمارک دست و پا گیر کرده و چشم انتظار رکورد شکنی آن بمانیم، کلی بازی ریختیم و از انجام آن‌ها در بالاترین کیفیت بر روی نمایشگر ۱۲۰ هرتزی لذت بردیم!

البته باید به دو مورد هم اشاره کرد! اول از همه اینکه هالک ما بی‌ظرفیت‌تر از ظاهر قدرتمندش است، یعنی ارایه نسخه پایه ۱۲۸ گیگابایتی برای محصولی با چنین قدرت بالا و توانایی فیلم‌برداری 8K که حجم بسیار سنگینی دارد، برای آن بسیار کم به‌نظر می‌رسد، چرا که این روزها حتی محصولات میان رده نیز چنین حافظه‌ای را در خودشان می‌بیینند و درست است که می‌توان با کمک کارت حافظه جانبی آن را افزایش داد، اما قاعدتا باید اسلات دوم سیم کارت را فدا کرد و از سمتی، به اندازه حافظه داخلی لذت نبرد! تهیه محصول ۵۱۲ گیگابایتی هم که یک خرج ۲۰۰ دلاری یعنی بیش از ۳ میلیون تومان را بر روی دست خریداری می‌گذارد که قاعدتا تا پیش از این تمام محتوای جیبش را برای خرید S20 اولترا هزینه کرده است. همچنین این هالک ما کمی هم زود رنج است و گاهی سریع داغ می‌کند! یعنی اگر تصمیم بگیرید که عملیات سنگینی چون فیلم‌برداری 8K را چند دقیقه‌ای ادامه دهید، بر رویش قادر به درست کردن نیمرو خواهید شد!

دوربین: مرد عنکبوتی!

درست است که پیش از این به باکس بزرگ دوربین لقب سپر کاپیتان آمریکایی را دادیم اما توانایی آن بسیار بیشتر از یک سپر ساده فلزی است و چشمان تیزبین این دوربین‌ها کاری می‌کند تا شما همچون مرد عنکبوتی، هر آن چیزی که در دور و برتان می‌گذرد، با دقت نظاره کرده و بهترین خاطرات را از آن‌ها شکار کنید.

دوربین اصلی به یک حسگر 108 مگاپیکسلی مجهز است. با استفاده از ترکیب پیکسلی 9 در 1، دوربین این گوشی می‌تواند تصاویری 12 مگاپیکسلی را با استفاده از پیکسل‌های 2.4 میکرومتری تهیه کند. این مهم یک معیار جدید را در زمینه عکاسی شب نوید می‌دهد. این دوربین از لرزش‌گیر اپتیکال تصویر (OIS) بهره برده و از یک دیافراگم f/1.8 نیز استفاده می‌کند.

دوربین تله‌فوتوی این گوشی از اولین لنزهای پریسکوپ سامسونگ استفاده می‌کند. این قطعه از یک حسگر 48 مگاپیکسلی تشکیل‌شده و این حسگر نیز از ترکیب 4 در 1 پیکسل بهره برده و تصاویری 12 مگاپیکسلی را به کاربران ارایه می‌دهد. سامسونگ می‌گوید که این گوشی زوم اپتیکال هیبریدی 10 برابری و  Super Resolution Zoom صد برابری را در خود جای داده است. لنز پریسکوپ نیز به قابلیت OIS مجهز است. اما زوم ۱۰۰ برابری S20 اولترا که بیشترین مانور سازنده بر روی چنین قابلیتی متمرکز شده، چگونه کار می‌کند؟

این قابلیت که اسپس زوم یا همان زوم فضایی نام دارد، امکان بزرگنمایی مافوق تصور 100 برابری هنگام عکس‌برداری یا ضبط ویدیو را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. یک تلسکوپ کوچک از چنین قابلیت بزرگنمایی برخوردار بوده و به‌کارگیری چنین مشخصه‌ای در یک اسمارت‌فون فراتر از حد انتظار است. اما چنین رقم بزرگی نبایستی موجب سردرگمی کاربران شود. در واقع گلکسی S20 اولترا قادر به اجرای بزرگنمایی اپتیکال 100 برابری بدون‌اتلاف نیست؛ بلکه با استفاده از تعداد زیادی ترفند نرم‌افزاری و سخت‌افزاری چنین سطحی از بزرگنمایی را ارایه می‌دهد.

گلکسی S20 اولترا تنها مدل خانواده گلکسی S20 است که از یک لنز پریسکوپی بهره می‌گیرد. این هندست مجهز به یک حسگر 48 مگاپیکسلی با قابلیت زوم اپتیکال تا سقف 4 برابر است. با این‌حال به لطف وجود مشخصه‌ای موسوم به Hybrid Optic Zoom کاربران بدون کاهش کیفیت تصاویر می‌توانند از قابلیت بزرگنمایی تا سقف 10 برابر استفاده نمایند. اگرچه این سبک از بزرگنمایی در واقع یک زوم کاملا اپتیکال محسوب نمی‌شود؛ اما سامسونگ ادعا می‌کند که با اعمال بزرگنمایی حداکثر 10 برابری، کیفیت تصاویر با افت قابل‌توجهی مواجه نخواهد شد. چنین ادعایی قابل باور است؛ چرا که پیش‌تر نیز شاهد عملکرد مناسب برخی دوربین‌های اسمارت‌فونی در این سطح از بزرگنمایی بوده‌ایم. اما عملکرد دوربین هنگام استفاده از زوم 30 برابری، 50 برابری و بالاتر به چه ترتیب است؟ مشخصه جدید Space Zoom در گلکسی S20 اولترا امکان استفاده از بزرگنمایی 100 برابری را در اختیار کاربران قرار می‌دهد؛ البته در خصوص سطح کیفی تصاویر در این‌حالت هیچ‌گونه ادعای قابل‌توجهی مطرح نشده است.

پیش‌تر شاهد عرضه گوشی‌هایی با قابلیت بزرگنمایی 20 یا 50 برابری بودیم؛ اما گلکسی S20 اولترا از مشخصه زوم 100 برابری برخوردار است. با این‌حال روش دستیابی به چنین سطحی از بزرگنمایی احتمالا به اندازه پیش‌بینی بسیاری از کاربران، انقلابی نخواهد بود. در واقع سامسونگ از همان ساز و کار مورد استفاده در دوربین پریسکوپی هواوی P30 پرو بهره گرفته است؛ الگویی که امکان بزرگنمایی 50 برابری را در اختیار کاربران پرچم‌دار هواوی قرار می‌داد. اکنون سامسونگ به منظور تحقق زوم 100 برابری صرفا از حسگرهای دوربین با رزولوشن بالاتر و سخت‌افزارهایی با توان پردازشی بیش‌تر بهره گرفته است.

سامسونگ با استفاده از 2 حسگر دوربین با رزولوشن بالا و تکنیک‌های پردازش تصویر بسیار قدرتمند به بزرگنمایی 100 برابری دست یافته است. به بیان ساده‌تر با عبور از مرز بزرگنمایی 10 برابری، گوشی به منظور بیشینه‌سازی توان بالقوه دوربین تله‌فوتو و حسگر 48 مگاپیکسلی جهت برش، افزایش وضوح و بهبود نتایج خروجی تا حدود زیادی روی روش‌های دیجیتالی و نرم‌افزاری تکیه می‌کند. اما با توجه به محدودیت‌های عملکردی الگوریتم‌های مورد استفاده، گلکسی S20 اولترا از داده‌های گردآوری شده توسط حسگر غول‌پیکر 108 مگاپیکسلی دوربین اصلی نیز بهره گرفته و جهت خلق نتیجه نهایی، این داده‌ها را با سایر اطلاعات تصویری ثبت شده توسط دوربین تله‌فوتو ترکیب می‌کند. دسترسی به داده‌های اضافی ثبت شده توسط این 2 حسگر و ترکیب آن‌ها امکان دستیابی گلکسی S20 اولترا به قابلیت بزرگنمایی فضایی را فراهم می‌کند.

با توجه به کیفیت تصاویر منتشر شده تا به این لحظه می‌توان اعلام کرد که تصاویر ثبت شده با زوم 100 برابری به اندازه سایر تصاویر با سطوح بزرگنمایی پایین‌تر واضح نیستند؛ با این‌حال این تصاویر کماکان چشمگیر بوده و وجود چنین قابلیتی در یک اسمارت‌فون یقینا جالب‌توجه است. در دنیای عکاسی ارقام بزرگ‌تر، توصیف‌کننده کلیه واقعیت‌ها نیستند؛ لذا مقایسه قابلیت‌های بزرگنمایی فوق‌العاده گلکسی S20 اولترا با قهرمان فعلی این حوزه یعنی هواوی P30 پرو یقینا جالب‌توجه خواهد بود. برای همین تصمیم گرفتیم که این قابلیت فوق را با پرچم‌دار قبلی هواوی که تا نهایت ۵۰ برابر قادر به زوم کردن است، برای‌تان به مقایسه بگذاریم که در ادامه آن را مشاهده می‌کنید (روز ثبت تصاویر متفاوت است).

دوربین اولتراواید 12 مگاپیکسلی و حسگر DepthVision دو دوربین دیگر این اسپایدر من هستند. قابلیت Single Take به‌صورت همزمان از دید تمامی دوربین‌ها به عکس‌برداری پرداخته و با استفاده از هوش مصنوعی، بهترین عکس را نگاه می‌دارد. در ادامه نمونه عکس‌های شکار شده را مشاهده می‌کنید.

همچنین توانایی عکس‌برداری در شب با مود ویژه آن یکی از قابلیت‌های S20 اولترا است که البته بسته به نور محیط به طور معمول هفت ثانیه‌ای بایستی بدون تحرک بایستید تا تصویر گرفته شود، اما اگر از این مود هم بهره نگیرید باز کیفیت عکس برداشته شده همچنان قابل قبول است و نسبت به چشم انسان، جزئیات بیشتری را مشاهده می‌کنید (بالاخره چشم عنکبوتی دارد!). در تصویر زیر، دو عکس یکی با حالت شب و دیگری بدون آن و البته با کمک هوش مصنوعی، در تاریکی گرفته شده‌اند.

همان طور که پیش از این اشاره کردیم، این گوشی می‌تواند به ضبط ویدیوهای 8K پرداخته و شما می‌توانید این ویدیوها را با کسانی که از تلویزیون‌های 8K استفاده می‌کنند، به اشتراک بگذارید. با بهره‌گیری از Super Steady 2.0 که ثباتی همانند ریل‌های فیلم‌برداری را به ارمغان می‌آورد، سامسونگ نوید یک فیلم‌برداری حرفه‌ای را می‌دهد. البته این مورد غیر از حالت 8K است که حجم ویدیوهاش نیز بالاست و در نمونه‌ای که گرفتیم، برای یک دقیقه در حدود ۶۰۰ مگابایت شد، گوشی هم به شدت در این زمان داغ کرده و لرزش‌گیر هم تقریبا عمل نمی‌کند! پس با این حساب بهتر است بیخیال شده و به سراغ همان فول اچ‌دی و یا نهایت 4K برویم تا از لرزش‌گیر پیشرفته این انتقام جوی خودمان هم حسابی لذت ببریم.

دوربین سلفی 40 مگاپیکسلی یکی دیگر از نقاط قوت این گوشی است. حسگر مجهز به وضوح بالاتر ترکیب پیکسلی 4 در 1 را فراهم کرده و وضوحی 10 مگاپیکسلی و پیکسل‌هایی 1.4 میکرومتری را به ارمغان می‌آورد. این دوربین نسبت به دوربین سلفی گوشی‌های S20 و S20 پلاس (که از دوربین سلفی پایه 10 مگاپیکسلی بهره می‌برند) کیفیت تصویر بهتری را ارایه می‌دهد. بدون در نظر گرفتن گوشی‌هایی که از دوربین اصلی به‌عنوان دوربین سلفی استفاده می‌کنند، تا به این لحظه این بیشترین وضوح در یک دوربین سلفی جداگانه است.

مالتی مدیا: کاپیتان مارول

قاعدتا وقتی شما یک نمایشگر ۶.۹ اینچی تمام صفحه با بالاترین کیفیت، پشتیبانی از +HDR 10 و فناوری داینامیک AMOLED 2X دارید، از همان ابتدا می‌دانید که شاهد بهترین کیفیت در هنگام تماشای فیلم و کلیپ بر رویش خواهید بود. از آنجایی که نسبت ابعاد هم به ۲۰ به ۹ رسیده است، پس تنها یک قدم تا رسیدن به ابعاد استاندارد ۲۱ به ۹ در فیلم‌سازی باقی مانده و با کمی اراده و نردبان‌تر کردن گوشی‌ها، به این مهم دست خواهید یافت!

اما کیفیت صدا چطور؟ برای این منظور یک کلیپ ویدیویی را بر روی گوشی گذاشتم، صدا را تا انتها افزایش و گوش فرا دادم! در هنگام پخش صدا بسیار بلند بود و اگرچه نباید هر بلندی را با کیفیت دانست اما حداقل قابل قبول به‌نظر می‌رسید و گلکسی S20 اولترا به نوعی یک اسپیکر پرتابل استریو هم محسوب می‌شود (برای جمع‌های دو سه نفره!).  محل قرارگیری اسپیکر دوم هم بسیار جالب است، چرا که در لبه بسیار باریک بالایی قرار گرفته، جایی که برای یافتنش کمی باید از چشمان خودتان کار بکشید.

در بخش گوش دادن به هدفون اگر قصد دارید از محصولات دیجیتالی و با سیمی استفاده کنید، یک تابلوی ورود ممنوع را در پایین S20 اولترا خواهید دید و این بدان معناست که سامسونگ در سری S خودش هم رسما به جرگه حذف کنندگان این درگاه پیوست تا بلکه آه کاربران را با فروش بیشتر ایربادزهایش جبران کند! البته یک نکته را هم باید در نظر گرفت، در جعبه گوشی، هدفون‌های با کیفیت AKG با پورت تایپ سی قرار گرفته‌اند و از آنجایی که این روزها اکثر پرچم‌دارن از شارژ بی‌سیم هم پشتیبانی می‌کنند، پس نمی‌توانیم غر بزنیم که یا باید از هدفون استفاده کنیم یا شارژر!

باتری: ثور، خدای صاعقه!

گلکسی S20 اولترا با دارا بودن حجم ۵۰۰۰ میلی‌آمپری بر قله حجیم بودن باتری‌های پرچم‌دار سامسونگ می‌ایستد، البته با توجه به ابعاد بزرگ‌تر نمایشگر نسبت به اسلاف پیشین، این ظرفیت چندان هم دور از ذهن نیست با این حال با توجه به ضخامت ۸.۸ ملی‌متری (سپر کاپیتان آمریکا را فاکتور بگیرید!)، بایستی جا دادن این باتری پر حجم در بطن دستگاه را هم ستود.

با توجه به فناوری نمایشگر و مصرف بهینه چیپست، انتظار کارایی خوبی هم از این باتری می‌رود. در تست‌های انجام شده، انتقام‌جوی ما می‌تواند تا بیش از ۱۸ ساعت به پخش مداوم ویدیو پرداخته (با روشنایی 50درصد) و نصف روز را هم به‌صورت متوالی با آن وب‌گردی کرد. البته این برای زمانی است که نرخ رفرش نمایشگر بر روی ۶۰ باشد و با تغییر آن به ۱۲۰ هرتز، تا ۲۰ درصد از ظرفیت باتری صرف این خوشگذرانی بیشتر خواهد شد.

نکته جالب دیگر برای پرچم‌دار غول پیکر سامسونگ، استفاده از شارژر سریع 25 واتی در جعبه و 45 واتی خارج جعبه است! البته این خارج جعبه را بایستی دست به جیب شده و جداگانه بخرید اما در تست‌های انجام شده همین نمونه 25 واتی به‌قدری خوب عمل می‌کند تا نخواهید به جیب مبارک فشار بیاورید. در تست‌های انجام شده در طی 30 دقیقه، این باتری حجیم نزدیک به دو سوم شارژ می‌شود که رقمی عالی‌ست. برای کامل شدن شارژ با توجه به آنکه در درصدهای بالاتر جهت ایمنی، این پروسه مقداری کندتر می‌شود، بایستی کمی بیشتر از یک ساعت را تحمل کنید.

گلکسی S20 اولترا از فناوری یو‌اس‌بی پاور دلیوری 3.0 هم به‌خوبی پشتیبانی می‌کند، برای همین پاور بانک‌های مجهز به این تکنولوژی، یک گزینه عالی جهت شارژ سریع دستگاه بوده و از طرفی قابلیت پشتیبانی از شارژ سریع بی‌سیم 15 واتی هم برایش فراهم شده تا در کل اگر قصد شارژ کردن گوشی را گرفتید، مهلت انتظارتان کم‌تر شده و سریع‌تر از قبل به محصول دلبندتان برسید. راستی، همچون پرچم‌دار قبلی سری S می‌توان از آن به عنوان یک پاور بانک بی‌سیم با حداکثر سرعت 9 وات هم بهره برد و در واقع شما صاعقه ثور را همه‌جا با خودتان به همراه دارید!

سایر امکانات: دکتر استرنج!

اگر به دنبال امکان عجیب و غریب اضافه در گلکسی S20 اولترا می‌گردید، باید بگوییم این محصول در دو نسخه با حافظه‌های داخلی 128 و 512 گیگابایت عرضه می‌شود که البته دومین مورد با ۱۶ گیگابایت رم ارایه خواهد شد. نسخه اندروید استفاده شده بر روی دستگاه، اندروید ۱۰ است و اینترفیس معروف سامسونگ یعنی وان با نسخه دوم خودش هم بر روی چهره گوشی کشیده شده است. این گوشی عجیب و غریب بر خلاف نوت ۱۰ پلاس از نسخه با حافظه یک ترابایتی بهره نمی‌برد و کارت حافظه تنها راه شما جهت افزودن به حافظه داخلی آن است.

سنسور اثر انگشت هم که این روزها دیگر به زیر نمایشگر منتقل شده و برای همین نه از آن حفره‌های قبلی در پشت گوشی خبری است و نه حتی سنسورهای خاص برای تشخیص عنبیه چشم و همه چیز بدان سپرده شده تا با حرکتی لوکس و نمادین، انگشت خودتان را بر روی صفحه کشیده و این حسگر اولترا سونیک (اسمش هم باکلاسه!) به‌صورت سه‌بعدی تصویر زیبای انگشت شما را مجسم کرده و اجازه ورودتان را صادر کند. عملکرد این سنسور خوب است اما هنوز آن سرعتی که پیش از این به‌صورت فیزیکی در پشت گوشی‌ها درج می‌شد، بر روی این مدل دیده نمی‌شود. در واقع بیشتر یک سوسول بازی است و به‌شخصه هنوز آن حفره‌های پشت گوشی را بیشتر دوست دارم!

همچنین بر روی این گوشی از جدیدترین استاندارد در سیستم وای‌فای یعنی ax هم استفاده شده و در کنار آن شاهده استفاده از لایسنس IP68 هستیم که نشان از مقاومت در برابر آب و گرد و غبار دارد. از نظر رنگ‌بندی، S20 اولترا ظاهرا با کمبود رنگ در خمره روبه‌رو شده و فقط دو رنگ طوسی و مشکی از آن موجود است، رنگ‌هایی که هیچ‌گونه اثری از آن تلورانس‌های زیبا در سایر محصولات قبلی سامسونگ برای‌شان دیده نمی‌شود و همچون چهره عبوس دکتر استرنج در فیلم انتقام جویان، ظاهری خشک و نچسب دارد!

سخن پایانی: من مرد آهنی‌ام!

اگر بخواهیم وزن S20 اولترا را هم فقط ملاک قرار دهیم، باید گفت که این گوشی می‌تواند مرد آهنی (با احتساب وزن زره!) باشد، البته بعید به‌نظر می‌رسد که استحکام آن را در سقوط‌هایش داشته باشد اما با تجهیز به انواع و اقسام فناوری‌های روز در کنار دوربینی که شاید بر روی هیچ محصول دیگری نبینید، خودش را تونی استارک گوشی‌های امروزی معرفی می‌کند.

داستان تصاحب این انتقام جو زمانی دشوار می‌شود که بدانید قیمت آن در نسخه پایه، رقم باورنکردنی ۱۴۰۰ دلار است! یعنی با قیمت ارز امروزی و محاسبه عوارض ورود، این انتقام جوی کره‌ای بهایی بالاتر از ۲۴ میلیون تومان خواهد داشت که نشان از گرفتن انتقامی سخت از جیب شما دارد! اما اگر شما به‌قدری توانمند هستید که چنین رقمی را پرداخت کنید، قاعدتا صاحب یکی از بهترین یاران گروه اونجرز شده‌اید که در مبارزه با تمام پرچم‌داران دیگر، آن‌ها را در تمام بخش‌ها به چالش خواهد کشید و تانوس زمانه را به‌شدت سرکوب می‌کند؛ البته به شدت مراقب باشید که هیچ‌گاه از دستان‌تان بدین راحتی جدا نشود و زره آهنین را همیشه بر تن داشته باشد، وگرنه به سرنوشت تونی استارک در پایان دچار خواهد شد!

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی S20 اولترا: انتقام جو! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی سامسونگ گلکسی S20 اولترا: انتقام جو!

محصولات سری سامسونگ گلکسی S20 را بایستی با دار و دسته اونجرز (انتقام‌جویان) مقایسه کرد، چرا که به‌خوبی توانستند در بحبوحه مشکلات فراوان امروزی، از هجوم کرونا و لغو MWC در خارج گرفته تا هجمه گسترده به سازنده‌اش در داخل، بالاخره به هر شکلی شده خودشان را به ایران رسانده تا حداقل در رسانه‌‌های کشورمان نیز هم‌گام با سایرین مورد نقد و بررسی قرار بگیرند.

از آنجایی هم که این حضور خیلی سخت بوده، پس اصلی‌ترین عضو آن‌ها که S20 اولترا است را برای بررسی برگزیدیم تا ببینیم سامسونگ بر روی این محصول گران قیمت خودش چه قابلیت‌هایی را کار گذاشته و آیا می‌تواند انتقامی سخت از سایر پرچم‌داران به‌خصوص در بخش دوربین بگیرد؟ با ما و بررسی این انتقام جوی بزرگ یعنی گلکسی S20 اولترا همراه باشید.

صحبت آغازین

چند سالی می‌شود که روند طراحی و ظاهر گوشی‌های پرچم‌دار، به مرحله ثبات و اگر بدبینانه نگاه کنیم، درجا زدن رسیده است! مدت‌ها از زمانی که با دیدن یک گوشی جدید در من شوق ایجاد می‌شد، گذشته و این روزها با در دست گرفتن یک پرچم‌دار، پس از دقایقی آن را به کناری گذاشته و رغبت خاصی برای وصال مجددش ندارم! اما چرا؟

نخستین امر به دیزاین باز می‌گردد که پس از فراگیر شدن گوشی‌های لمسی، تلاش سازندگان همگی در یک مسیر قرار گرفت و آن هم دادن فضای بیشتر به نمایشگر و البته بزرگ‌تر کردن آن بود. گوشی‌هایی که زمانی به خاطر بزرگی با عنوان فبلت نام گذاری می‌شدند، امروز از نظر اندازه بیشتر به یک شوخی می‌مانند و دیگر ترکیب شیشه و فلز در کنار رنگ‌های زیبا و خاص هم ترند متفاوتی در بازار نیست.

سخت‌افزارها به قدری قدرتمند شدند که رقابت‌شان بیشتر به عدد بنچمارک‌ها خلاصه شده و باتری‌ها هم آن چنان تفاوت خاصی در ظرفیت نداشته و تنها با افزودن بر میزان وات شارژر، سعی می‌کنند تا سریع‌تر برق را ببلعند و پیش صاحب خودشان بازگردند.

تنها بخشی که هنوز شاهد رقابت هستیم، دوربین است که هر ساله بر تعداد آن‌ها در پشت گوشی‌ها افزوده شده و احتمالا روزی می‌رسد که این سطح را با یک آبکش اشتباه بگیرید! قاعدتا ظرفیت این قسمت نیز همچون سایر بخش‌ها به پایان خواهد رسید و منحصر به ارقامی چون اندازه پیکسل بزرگ‌تر و زوم بیشتر در کنار وضوح بالاتر فیلم‌برداری می‌شود؛ پس چاره چیست؟

سامسونگ امسال در کنار معرفی سری گلکسی S20، گوشی زد فلیپ را هم معرفی کرد، یک گوشی با نمایشگر تاشو که به جز بخش طراحی تقریبا در تمامی مواردی از محصولی چون گلکسی S20 اولترا ضعیف‌تر است و با قیمت بالای خودش مقرون به‌صرفه هم به‌نظر نمی‌رسد، اما در کسری از دقیقه همه آن به فروش رفت! این امر به‌خوبی نشان داد که کاربران بیشتر از هرچیزی، تشنه یک طراحی تازه و جدا شدن از این گوشی‌های بزرگ با نمایشگرهای غول پیکر هستند، بایستی روحی تازه به کالبد محصولات پرچم‌دار دمیده شود و سامسونگ این راه را با گلکسی فولد آغاز و با فلیپ ادامه داد.

احتمال زیاد از سال‌های آینده شاهد ورود نسخه‌های خاص از این طراحی‌ها به محصولات رده پرچم‌داران نیز خواهیم بود تا دوباره روزی برسد که برای به‌دست گرفتن یک گوشی جدید، تپش قلب‌مان بالا رفته و تا مدت‌ها از دست گرفتنش، حس خوب تازه شدن را داشته باشیم.

طراحی و دیزاین: کاپیتان آمریکا!

در بخش قبل کلی سخنرانی کردم تا بگویم که طراحی گوشی‌ها نیاز به یک تغییر و تحول اساسی دارد اما خب تا رسیدن به آن نقطه هنوز کمی فاصله داریم؛ پس بهتر است به سراغ غول خوش قد و بالای خودمان برویم. سامسونگ گلکسی S20 اولترا یک گوشی خاص است که طبق روال معمول، خاص بودنش به دوربین آن باز می‌گردد.

اولین لحظه‌ای که این پرچم‌دار جدید را در دست گرفتم، هیکل بزرگ، وزن سنگین و از همه مهم‌تر ساختار عجیب دوربین آن حسابی خودنمایی می‌کرد. چهار دوربین به همراه فلش ال‌ای‌دی در یک قاب بزرگ مستطیل شکل همچون سپر کاپیتان آمریکا در جلوی S20 اولترا قرار گرفته‌اند و هر ضربه‌ای که بخواهد به آن وارد شود، بایستی از این قاب مستطیل شکل عبور کند!

وقتی شما یک گوشی با نمایشگر ۶.۹ اینچی به همراه باتری ۵۰۰۰ میلی‌آمپری دارید، پس وجود وزن ۲۲۲ گرمی هم چندان دور از ذهن نخواهد بود، امری که سبب می‌شد تا در استفاده‌های طولانی مدت، کم کم جلو بازوی قدرتمندی پیدا کنید و برای حفظ تناسب اندام، بهتر است با گوشی کمی هم پشت بازو بزنید!

کلید پاور در سمت راست قرار گرفته و در بالای آن دکمه یک‌پارچه صدا قرار دارد. خوشبختانه خبری از کلید اختصاصی بیکسبی نیست اما همین دکمه را اگر نگاه دارید، دوباره در جلوی چشمان‌تان ظاهر می‌شود، مگر آنکه عملکرد این کلید را در تنظیمات عوض کنید.

به علت وجود باکس بزرگ دوربین، وقتی S20 اولترا را بر روی سطح صافی چون میز قرار دهید، مانند خودرویی که در زیرش جک قرار گرفته، سطح بالایی آن کمی ارتفاع بیشتری به‌خود گرفته و با برخورد دست به آن، کاملا لق می‌زند. با آنکه به شخصه خیلی به داشتن کاور برای گوشی‌ها اعتقادی ندارم اما توصیه می‌کنم برای این پرچم‌دار جدید حتما از یک محافظ مناسب استفاده کنید. جثه بزرگ، وزن سنگین، باکس دوربین و نمایشگر رعنا سبب می‌شود تا اگر این انتقام جو در اثر کوچک‌ترین خطا از دست شما افتاده و پهن زمین شود، احتمالا اشک‌تان نیز به همراهش جاری شده و جرات نکنید گوشی ۱۴۰۰ دلاری را بردارید، چرا که این کاپیتان آمریکایی ما بدون یک سپر واقعی، شانس چندانی برای بقا در سقوط از ارتفاع ندارد!

نمایشگر: بیوه سیاه!

وقتی نمایشگر ۶.۹ اینچی گوشی با پنل داینامیک آمولد 2X، نرخ نوسازی ۱۲۰ هرتز، روشنایی فوق‌العاده و مشکی عمیق در جلوی چشمان‌تان ظاهر می‌شود، به یاد زیبایی بیوه سیاه در فیلم اونجرز خواهید افتاد (حیف که زنده نموند تا با گلکسی S20 اولترا آشنا بشه!).

نمایشگر هندست جدید سامسونگ در تست‌های موسسه دیسپلی میت موفق به شکستن 12 رکورد عملکردی و کسب رتبه +A شده است. این دستگاه در 5 مورد از رکوردهای 12 گانه خود موفق به کسب نمره “ایده‌آل‌تر از حد قابل تشخیص برای چشم” شده است!

نمایشگر جدید در مقایسه با انواع به‌کارگیری شده در گوشی‌های سری گلکسی S10 حدودا 14 درصد روشنایی بیش‌تری دارد. به‌علاوه این نمایشگر مجهز به حالت روشنایی بالا (High Brightness Mode) است که میزان خوانایی در محیط‌هایی با روشنایی متوسط و بالا را ارتقا می‌دهد. این مود امکان دستیابی نمایشگر به سطوح روشنایی 823 و 1342 نیتی را فراهم می‌کند.

همچنین روشنایی نمایشگر در محیط‌هایی با سطح نور پایین‌تر (در فضاهای غیرمسقف اما نه در زیر تابش مستقیم خورشید) نیز در مقایسه با گذشته به حداکثر میزان خود یعنی 20 هزار لوکس رسیده است. از سوی دیگر حالت Super Dimming Mode نیز با حفظ طیف رنگی کامل 24 بیتی، میزان روشنایی نمایشگر را به 2 نیت کاهش خواهد داد. با فعال‌سازی حالت نمایشگر همیشه روشن در فضاهای تاریک این رقم به 1 نیت کاهش خواهد یافت.

پنل داینامیک آمولد 2X مورد استفاده در گلکسی S20 اولترا در زمینه دقت رنگ حالات نمایشی sRGB و DCI-P3 موفق به ثبت رکورد شده است. همچنین این نمایشگر در زمینه دقت رنگ مطلق، کنتراست و دقت مقیاس روشنایی رکورددار است. این نمایشگر دارای بیشترین میزان دقت رنگ مطلق در میان کلیه صفحه نمایش‌های اسمارت‌فونی ارزیابی شده توسط موسسه دیسپلی میت تا به امروز محسوب می‌شود.

نرخ نوسازی 120 هرتزی یکی از بزرگ‌ترین پیشرفت نمایشگرهای جدید به‌شمار می‌رود. این مشخصه در کنار افزایش نرخ نوسازی تصویر به کاهش پرش‌های بصری تجربه شده توسط برخی کاربران کمک می‌کند (در وضوح +QHD غیر فعال می‌شود). نمایشگر گلکسی S20 اولترا در بردارنده کلیه پیشرفت‌های به دست آمده توسط صنعت نمایشگر طی 10 سال گذشته است. این نمایشگر همه امکانات اسمارت‌فون نکسوس وان در سال 2010 (یکی از نخستین گوشی‌های مجهز به نمایشگر اولد) تا پرچم‌دار امروزی گلکسی S20 را در خود جای داده است.

در کل به نمایشگر این انتقام جو نمی‌توان ایرادی را وارد دانست و تنها بخشی که من هنوز دوست ندارم، وجود حفره کوچک بالایی (محل قرارگیری دوربین سلفی) است که به نوعی هارمونی این بیوه سیاه را بر هم زده است، کاش مانند بسیاری از پرچم‌داران و حتی میان رده‌های امروزی، یک سلفی پاپ‌آپ و حتی مانند گلکسی A80 نمونه‌ای چرخان به جایش قرار می‌گرفت؛ اگر چه چرخاندن سپر کاپیتان آمریکایی از پشت به جلو، نیاز به موتوری توربو شارژ دارد!

سخت‌افزار: هالک شگفت انگیز!

وقتی شما چیپستی دارید که به کمک آن ویدیوهایی با رزولوشن 8K گرفته می‌شود، پس بدانید چه قدرتی در بطن دستگاه کار گذاشته شده و از همین الان کلاه‌تان را به افتخار این هالک شگفت انگیز از سر بردارید. طبق روال چند سال اخیر، سری گلکسی S با دو چیپست اسنپدراگون 865 و اگزینوس 990 عرضه می‌شود که خاورمیانه و ایران، منزل‌گاه اگزینوس است، پس به کالبدشکافی این چیپست قدرتمند می‌پردازیم.

کارآیی تراشه اگزینوس 990 جهش چشمگیر 20 درصدی را تجربه نموده است. این پدیده از به‌کارگیری CPU با پیکره‌بندی خوشه‌ای سه‌گانه ناشی می‌شود. این پیکره‌بندی از 2 هسته سفارشی سامسونگ، 2 هسته ARM Cortex-A76 با کارآیی بالا و 4 هسته کورتکس A55 با بهره‌وری بالا بهره خواهد برد. به‌علاوه این تراشه از پردازنده گرافیکی Mali-G77 ساخت شرکت ARM استفاده خواهد کرد. سامسونگ می‌گوید که این پردازنده نخستین GPU پیشرفته مبتنی بر معماری جدید Valhall به‌شمار می‌آید. همچنین بهره وری انرژی یا توان گرافیکی این پردازنده در مقایسه با گذشته 20 درصد ارتقا یافته است. این پدیده احتمالا برای طرف‌داران پر و پا قرص گیمینگ موبایلی بسیار هیجان‌انگیز خواهد بود.

قابلیت هوش مصنوعی دستگاه از طریق واحد پردازش عصبی (NPU) دو هسته‌ای تامین ‌می‌شود. این تراشه امکان پردازش اعمال مرتبط با هوش مصنوعی بر روی دستگاه و بدون‌نیاز به یک شبکه یا سرور را فراهم می‌کند. بدین‌ترتیب اعمال مذکور به شکل سریع‌تر و ایمن‌تر قابل اجرا خواهند بود. به‌علاوه این مشخصه به ارتقای کارآیی سیستم تشخیص چهره مبتنی بر هوش مصنوعی و بهبود قابلیت تشخیص صحنه توسط دوربین‌ها کمک خواهد کرد. مشخصه تشخیص صحنه به منظور ثبت بهترین تصاویر ممکن بر اساس ماهیت سوژه و موقعیت آن از تنظیمات ویژه به‌صورت خودکار استفاده می‌کند. بر اساس اظهارات سامسونگ، “تراشه اگزینوس 990 و مودم اگزینوس 5123 برای به‌کارگیری در محصولات 5G پیشرفته و اپلیکیشن‌های هوش مصنوعی کاملا سازگار هستند. این تراشه‌ها جهت کمک به جاه‌طلب‌ترین شرکت‌های بزرگ و کوچک در راستای دستیابی آن‌ها به اهداف و ارائه قابلیت‌های جدید به بازار طراحی شده‌اند.”

مودم 5G اگزینوس 5123 یکی از نخستین تراشه‌های مودمی تولید شده با استفاده از فرآیند 7 نانومتری EUV به‌شمار می‌رود. این تراشه از امواج هوایی میلی‌متری و کم‌تر از 6 گیگاهرتز پشتیبانی می‌کند. بعلاوه مودم مذکور از استانداردهای 2G GSM/CDMA، 3G WCDMA ،TD-SCDMA ،HSPA و 4G LTE پشتیبانی خواهد کرد. با تجمیع 8 سرویس‌دهنده مخابراتی در بستر شبکه 5G، سرعت دانلود این تراشه در بستر شبکه‌های موج میلی‌متری و زیر 6 گیگاهرتز حداکثر به 7.35 و 5.1 گیگابیت‌برثانیه خواهد رسید. بعلاوه سرعت این تراشه در بستر شبکه 4G مجهز به مدولاسیون دیجیتالی 1024 QAM به 3.06 گیگابیت‌برثانیه می‌رسد. با توجه به این‌که حداکثر سرعت عملیاتی ثبت شده برای دانلود در بستر شبکه 5G معادل 3.67 گیگابیت‌برثانیه است (این رکورد توسط هواوی و شریک سوئیسی آن موسوم به Sunrise به ثبت رسیده است)؛ لذا به‌نظر می‌رسد که مودم 5G سامسونگ قادر به پشتیبانی از کلیه اشکال ترافیکی 5G خواهد بود. تکنیک تجمیع مخابراتی به‌معنای ترکیب 2 یا چند سرویس‌دهنده مخابراتی جهت ایجاد یک کانال داده‌ای بزرگ‌تر است. این ایده فضای بیش‌تری را جهت مدیریت ترافیک داده‌ای حجیم‌تر ارائه خواهد کرد؛ در نتیجه امکان انتقال داده‌ها با سرعت‌های بالاتر فراهم خواهد شد.

تراشه اگزینوس 990 از نرخ تبادل داده LPDDR5 با پهنای باند 550 مگابیت‌برثانیه و نمایشگرهایی با نرخ نوسازی 120 هرتزی پشتیبانی می‌کند. مشخصه‌ای که تجربه پیمایشی بسیار روان و نمایش بسیار سریع انیمیشن‌های ویدیویی بازی‌ها را به‌دنبال خواهد داشت. پردازنده سیگنال تصویر (ISP) به‌کارگیری شده در تراشه از حداکثر 6 سنسور تصویربرداری مستقل و پردازش عملکرد حداکثر 3 دوربین به‌صورت هم‌زمان پشتیبانی می‌کند. این ISP تصاویر ثبت شده توسط دوربین‌هایی با رزولوشن حداکثر 108 مگاپیکسل را پردازش خواهد کرد. پیش‌تر و در ماه آگوست، کمپانی سامسونگ در اقدامی نه‌چندان تصادفی از توسعه یک حسگر دوربین 108 مگاپیکسلی خبر داده بود که حال شاهد حضورش بر روی این انتقام جوی غول پیکر هستیم.

حالا این همه اصطلاحات فنی و غیر فنی را به یکدیگر بافتیم که چه بگوییم؟ اینکه گلکسی S20 اولترا با تجهیز به چنین چیپست پیشرفته‌ای در کنار 12 یا 16 گیگابایت رم، رسما یک هالک شگفت انگیز است و هیچ اپلیکیشن و بازی موبایلی در جهان وجود ندارد تا بتواند قدرت آن را به چالش بکشد. پس ما هم به جای آنکه خودمان را درگیر یک سری بنچمارک دست و پا گیر کرده و چشم انتظار رکورد شکنی آن بمانیم، کلی بازی ریختیم و از انجام آن‌ها در بالاترین کیفیت بر روی نمایشگر ۱۲۰ هرتزی لذت بردیم!

البته باید به دو مورد هم اشاره کرد! اول از همه اینکه هالک ما بی‌ظرفیت‌تر از ظاهر قدرتمندش است، یعنی ارایه نسخه پایه ۱۲۸ گیگابایتی برای محصولی با چنین قدرت بالا و توانایی فیلم‌برداری 8K که حجم بسیار سنگینی دارد، برای آن بسیار کم به‌نظر می‌رسد، چرا که این روزها حتی محصولات میان رده نیز چنین حافظه‌ای را در خودشان می‌بیینند و درست است که می‌توان با کمک کارت حافظه جانبی آن را افزایش داد، اما قاعدتا باید اسلات دوم سیم کارت را فدا کرد و از سمتی، به اندازه حافظه داخلی لذت نبرد! تهیه محصول ۵۱۲ گیگابایتی هم که یک خرج ۲۰۰ دلاری یعنی بیش از ۳ میلیون تومان را بر روی دست خریداری می‌گذارد که قاعدتا تا پیش از این تمام محتوای جیبش را برای خرید S20 اولترا هزینه کرده است. همچنین این هالک ما کمی هم زود رنج است و گاهی سریع داغ می‌کند! یعنی اگر تصمیم بگیرید که عملیات سنگینی چون فیلم‌برداری 8K را چند دقیقه‌ای ادامه دهید، بر رویش قادر به درست کردن نیمرو خواهید شد!

دوربین: مرد عنکبوتی!

درست است که پیش از این به باکس بزرگ دوربین لقب سپر کاپیتان آمریکایی را دادیم اما توانایی آن بسیار بیشتر از یک سپر ساده فلزی است و چشمان تیزبین این دوربین‌ها کاری می‌کند تا شما همچون مرد عنکبوتی، هر آن چیزی که در دور و برتان می‌گذرد، با دقت نظاره کرده و بهترین خاطرات را از آن‌ها شکار کنید.

دوربین اصلی به یک حسگر 108 مگاپیکسلی مجهز است. با استفاده از ترکیب پیکسلی 9 در 1، دوربین این گوشی می‌تواند تصاویری 12 مگاپیکسلی را با استفاده از پیکسل‌های 2.4 میکرومتری تهیه کند. این مهم یک معیار جدید را در زمینه عکاسی شب نوید می‌دهد. این دوربین از لرزش‌گیر اپتیکال تصویر (OIS) بهره برده و از یک دیافراگم f/1.8 نیز استفاده می‌کند.

دوربین تله‌فوتوی این گوشی از اولین لنزهای پریسکوپ سامسونگ استفاده می‌کند. این قطعه از یک حسگر 48 مگاپیکسلی تشکیل‌شده و این حسگر نیز از ترکیب 4 در 1 پیکسل بهره برده و تصاویری 12 مگاپیکسلی را به کاربران ارایه می‌دهد. سامسونگ می‌گوید که این گوشی زوم اپتیکال هیبریدی 10 برابری و  Super Resolution Zoom صد برابری را در خود جای داده است. لنز پریسکوپ نیز به قابلیت OIS مجهز است. اما زوم ۱۰۰ برابری S20 اولترا که بیشترین مانور سازنده بر روی چنین قابلیتی متمرکز شده، چگونه کار می‌کند؟

این قابلیت که اسپس زوم یا همان زوم فضایی نام دارد، امکان بزرگنمایی مافوق تصور 100 برابری هنگام عکس‌برداری یا ضبط ویدیو را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. یک تلسکوپ کوچک از چنین قابلیت بزرگنمایی برخوردار بوده و به‌کارگیری چنین مشخصه‌ای در یک اسمارت‌فون فراتر از حد انتظار است. اما چنین رقم بزرگی نبایستی موجب سردرگمی کاربران شود. در واقع گلکسی S20 اولترا قادر به اجرای بزرگنمایی اپتیکال 100 برابری بدون‌اتلاف نیست؛ بلکه با استفاده از تعداد زیادی ترفند نرم‌افزاری و سخت‌افزاری چنین سطحی از بزرگنمایی را ارایه می‌دهد.

گلکسی S20 اولترا تنها مدل خانواده گلکسی S20 است که از یک لنز پریسکوپی بهره می‌گیرد. این هندست مجهز به یک حسگر 48 مگاپیکسلی با قابلیت زوم اپتیکال تا سقف 4 برابر است. با این‌حال به لطف وجود مشخصه‌ای موسوم به Hybrid Optic Zoom کاربران بدون کاهش کیفیت تصاویر می‌توانند از قابلیت بزرگنمایی تا سقف 10 برابر استفاده نمایند. اگرچه این سبک از بزرگنمایی در واقع یک زوم کاملا اپتیکال محسوب نمی‌شود؛ اما سامسونگ ادعا می‌کند که با اعمال بزرگنمایی حداکثر 10 برابری، کیفیت تصاویر با افت قابل‌توجهی مواجه نخواهد شد. چنین ادعایی قابل باور است؛ چرا که پیش‌تر نیز شاهد عملکرد مناسب برخی دوربین‌های اسمارت‌فونی در این سطح از بزرگنمایی بوده‌ایم. اما عملکرد دوربین هنگام استفاده از زوم 30 برابری، 50 برابری و بالاتر به چه ترتیب است؟ مشخصه جدید Space Zoom در گلکسی S20 اولترا امکان استفاده از بزرگنمایی 100 برابری را در اختیار کاربران قرار می‌دهد؛ البته در خصوص سطح کیفی تصاویر در این‌حالت هیچ‌گونه ادعای قابل‌توجهی مطرح نشده است.

پیش‌تر شاهد عرضه گوشی‌هایی با قابلیت بزرگنمایی 20 یا 50 برابری بودیم؛ اما گلکسی S20 اولترا از مشخصه زوم 100 برابری برخوردار است. با این‌حال روش دستیابی به چنین سطحی از بزرگنمایی احتمالا به اندازه پیش‌بینی بسیاری از کاربران، انقلابی نخواهد بود. در واقع سامسونگ از همان ساز و کار مورد استفاده در دوربین پریسکوپی هواوی P30 پرو بهره گرفته است؛ الگویی که امکان بزرگنمایی 50 برابری را در اختیار کاربران پرچم‌دار هواوی قرار می‌داد. اکنون سامسونگ به منظور تحقق زوم 100 برابری صرفا از حسگرهای دوربین با رزولوشن بالاتر و سخت‌افزارهایی با توان پردازشی بیش‌تر بهره گرفته است.

سامسونگ با استفاده از 2 حسگر دوربین با رزولوشن بالا و تکنیک‌های پردازش تصویر بسیار قدرتمند به بزرگنمایی 100 برابری دست یافته است. به بیان ساده‌تر با عبور از مرز بزرگنمایی 10 برابری، گوشی به منظور بیشینه‌سازی توان بالقوه دوربین تله‌فوتو و حسگر 48 مگاپیکسلی جهت برش، افزایش وضوح و بهبود نتایج خروجی تا حدود زیادی روی روش‌های دیجیتالی و نرم‌افزاری تکیه می‌کند. اما با توجه به محدودیت‌های عملکردی الگوریتم‌های مورد استفاده، گلکسی S20 اولترا از داده‌های گردآوری شده توسط حسگر غول‌پیکر 108 مگاپیکسلی دوربین اصلی نیز بهره گرفته و جهت خلق نتیجه نهایی، این داده‌ها را با سایر اطلاعات تصویری ثبت شده توسط دوربین تله‌فوتو ترکیب می‌کند. دسترسی به داده‌های اضافی ثبت شده توسط این 2 حسگر و ترکیب آن‌ها امکان دستیابی گلکسی S20 اولترا به قابلیت بزرگنمایی فضایی را فراهم می‌کند.

با توجه به کیفیت تصاویر منتشر شده تا به این لحظه می‌توان اعلام کرد که تصاویر ثبت شده با زوم 100 برابری به اندازه سایر تصاویر با سطوح بزرگنمایی پایین‌تر واضح نیستند؛ با این‌حال این تصاویر کماکان چشمگیر بوده و وجود چنین قابلیتی در یک اسمارت‌فون یقینا جالب‌توجه است. در دنیای عکاسی ارقام بزرگ‌تر، توصیف‌کننده کلیه واقعیت‌ها نیستند؛ لذا مقایسه قابلیت‌های بزرگنمایی فوق‌العاده گلکسی S20 اولترا با قهرمان فعلی این حوزه یعنی هواوی P30 پرو یقینا جالب‌توجه خواهد بود. برای همین تصمیم گرفتیم که این قابلیت فوق را با پرچم‌دار قبلی هواوی که تا نهایت ۵۰ برابر قادر به زوم کردن است، برای‌تان به مقایسه بگذاریم که در ادامه آن را مشاهده می‌کنید (روز ثبت تصاویر متفاوت است).

دوربین اولتراواید 12 مگاپیکسلی و حسگر DepthVision دو دوربین دیگر این اسپایدر من هستند. قابلیت Single Take به‌صورت همزمان از دید تمامی دوربین‌ها به عکس‌برداری پرداخته و با استفاده از هوش مصنوعی، بهترین عکس را نگاه می‌دارد. در ادامه نمونه عکس‌های شکار شده را مشاهده می‌کنید.

همچنین توانایی عکس‌برداری در شب با مود ویژه آن یکی از قابلیت‌های S20 اولترا است که البته بسته به نور محیط به طور معمول هفت ثانیه‌ای بایستی بدون تحرک بایستید تا تصویر گرفته شود، اما اگر از این مود هم بهره نگیرید باز کیفیت عکس برداشته شده همچنان قابل قبول است و نسبت به چشم انسان، جزئیات بیشتری را مشاهده می‌کنید (بالاخره چشم عنکبوتی دارد!). در تصویر زیر، دو عکس یکی با حالت شب و دیگری بدون آن و البته با کمک هوش مصنوعی، در تاریکی گرفته شده‌اند.

همان طور که پیش از این اشاره کردیم، این گوشی می‌تواند به ضبط ویدیوهای 8K پرداخته و شما می‌توانید این ویدیوها را با کسانی که از تلویزیون‌های 8K استفاده می‌کنند، به اشتراک بگذارید. با بهره‌گیری از Super Steady 2.0 که ثباتی همانند ریل‌های فیلم‌برداری را به ارمغان می‌آورد، سامسونگ نوید یک فیلم‌برداری حرفه‌ای را می‌دهد. البته این مورد غیر از حالت 8K است که حجم ویدیوهاش نیز بالاست و در نمونه‌ای که گرفتیم، برای یک دقیقه در حدود ۶۰۰ مگابایت شد، گوشی هم به شدت در این زمان داغ کرده و لرزش‌گیر هم تقریبا عمل نمی‌کند! پس با این حساب بهتر است بیخیال شده و به سراغ همان فول اچ‌دی و یا نهایت 4K برویم تا از لرزش‌گیر پیشرفته این انتقام جوی خودمان هم حسابی لذت ببریم.

دوربین سلفی 40 مگاپیکسلی یکی دیگر از نقاط قوت این گوشی است. حسگر مجهز به وضوح بالاتر ترکیب پیکسلی 4 در 1 را فراهم کرده و وضوحی 10 مگاپیکسلی و پیکسل‌هایی 1.4 میکرومتری را به ارمغان می‌آورد. این دوربین نسبت به دوربین سلفی گوشی‌های S20 و S20 پلاس (که از دوربین سلفی پایه 10 مگاپیکسلی بهره می‌برند) کیفیت تصویر بهتری را ارایه می‌دهد. بدون در نظر گرفتن گوشی‌هایی که از دوربین اصلی به‌عنوان دوربین سلفی استفاده می‌کنند، تا به این لحظه این بیشترین وضوح در یک دوربین سلفی جداگانه است.

مالتی مدیا: کاپیتان مارول

قاعدتا وقتی شما یک نمایشگر ۶.۹ اینچی تمام صفحه با بالاترین کیفیت، پشتیبانی از +HDR 10 و فناوری داینامیک AMOLED 2X دارید، از همان ابتدا می‌دانید که شاهد بهترین کیفیت در هنگام تماشای فیلم و کلیپ بر رویش خواهید بود. از آنجایی که نسبت ابعاد هم به ۲۰ به ۹ رسیده است، پس تنها یک قدم تا رسیدن به ابعاد استاندارد ۲۱ به ۹ در فیلم‌سازی باقی مانده و با کمی اراده و نردبان‌تر کردن گوشی‌ها، به این مهم دست خواهید یافت!

اما کیفیت صدا چطور؟ برای این منظور یک کلیپ ویدیویی را بر روی گوشی گذاشتم، صدا را تا انتها افزایش و گوش فرا دادم! در هنگام پخش صدا بسیار بلند بود و اگرچه نباید هر بلندی را با کیفیت دانست اما حداقل قابل قبول به‌نظر می‌رسید و گلکسی S20 اولترا به نوعی یک اسپیکر پرتابل استریو هم محسوب می‌شود (برای جمع‌های دو سه نفره!).  محل قرارگیری اسپیکر دوم هم بسیار جالب است، چرا که در لبه بسیار باریک بالایی قرار گرفته، جایی که برای یافتنش کمی باید از چشمان خودتان کار بکشید.

در بخش گوش دادن به هدفون اگر قصد دارید از محصولات دیجیتالی و با سیمی استفاده کنید، یک تابلوی ورود ممنوع را در پایین S20 اولترا خواهید دید و این بدان معناست که سامسونگ در سری S خودش هم رسما به جرگه حذف کنندگان این درگاه پیوست تا بلکه آه کاربران را با فروش بیشتر ایربادزهایش جبران کند! البته یک نکته را هم باید در نظر گرفت، در جعبه گوشی، هدفون‌های با کیفیت AKG با پورت تایپ سی قرار گرفته‌اند و از آنجایی که این روزها اکثر پرچم‌دارن از شارژ بی‌سیم هم پشتیبانی می‌کنند، پس نمی‌توانیم غر بزنیم که یا باید از هدفون استفاده کنیم یا شارژر!

باتری: ثور، خدای صاعقه!

گلکسی S20 اولترا با دارا بودن حجم ۵۰۰۰ میلی‌آمپری بر قله حجیم بودن باتری‌های پرچم‌دار سامسونگ می‌ایستد، البته با توجه به ابعاد بزرگ‌تر نمایشگر نسبت به اسلاف پیشین، این ظرفیت چندان هم دور از ذهن نیست با این حال با توجه به ضخامت ۸.۸ ملی‌متری (سپر کاپیتان آمریکا را فاکتور بگیرید!)، بایستی جا دادن این باتری پر حجم در بطن دستگاه را هم ستود.

با توجه به فناوری نمایشگر و مصرف بهینه چیپست، انتظار کارایی خوبی هم از این باتری می‌رود. در تست‌های انجام شده، انتقام‌جوی ما می‌تواند تا بیش از ۱۸ ساعت به پخش مداوم ویدیو پرداخته (با روشنایی 50درصد) و نصف روز را هم به‌صورت متوالی با آن وب‌گردی کرد. البته این برای زمانی است که نرخ رفرش نمایشگر بر روی ۶۰ باشد و با تغییر آن به ۱۲۰ هرتز، تا ۲۰ درصد از ظرفیت باتری صرف این خوشگذرانی بیشتر خواهد شد.

نکته جالب دیگر برای پرچم‌دار غول پیکر سامسونگ، استفاده از شارژر سریع 25 واتی در جعبه و 45 واتی خارج جعبه است! البته این خارج جعبه را بایستی دست به جیب شده و جداگانه بخرید اما در تست‌های انجام شده همین نمونه 25 واتی به‌قدری خوب عمل می‌کند تا نخواهید به جیب مبارک فشار بیاورید. در تست‌های انجام شده در طی 30 دقیقه، این باتری حجیم نزدیک به دو سوم شارژ می‌شود که رقمی عالی‌ست. برای کامل شدن شارژ با توجه به آنکه در درصدهای بالاتر جهت ایمنی، این پروسه مقداری کندتر می‌شود، بایستی کمی بیشتر از یک ساعت را تحمل کنید.

گلکسی S20 اولترا از فناوری یو‌اس‌بی پاور دلیوری 3.0 هم به‌خوبی پشتیبانی می‌کند، برای همین پاور بانک‌های مجهز به این تکنولوژی، یک گزینه عالی جهت شارژ سریع دستگاه بوده و از طرفی قابلیت پشتیبانی از شارژ سریع بی‌سیم 15 واتی هم برایش فراهم شده تا در کل اگر قصد شارژ کردن گوشی را گرفتید، مهلت انتظارتان کم‌تر شده و سریع‌تر از قبل به محصول دلبندتان برسید. راستی، همچون پرچم‌دار قبلی سری S می‌توان از آن به عنوان یک پاور بانک بی‌سیم با حداکثر سرعت 9 وات هم بهره برد و در واقع شما صاعقه ثور را همه‌جا با خودتان به همراه دارید!

سایر امکانات: دکتر استرنج!

اگر به دنبال امکان عجیب و غریب اضافه در گلکسی S20 اولترا می‌گردید، باید بگوییم این محصول در دو نسخه با حافظه‌های داخلی 128 و 512 گیگابایت عرضه می‌شود که البته دومین مورد با ۱۶ گیگابایت رم ارایه خواهد شد. نسخه اندروید استفاده شده بر روی دستگاه، اندروید ۱۰ است و اینترفیس معروف سامسونگ یعنی وان با نسخه دوم خودش هم بر روی چهره گوشی کشیده شده است. این گوشی عجیب و غریب بر خلاف نوت ۱۰ پلاس از نسخه با حافظه یک ترابایتی بهره نمی‌برد و کارت حافظه تنها راه شما جهت افزودن به حافظه داخلی آن است.

سنسور اثر انگشت هم که این روزها دیگر به زیر نمایشگر منتقل شده و برای همین نه از آن حفره‌های قبلی در پشت گوشی خبری است و نه حتی سنسورهای خاص برای تشخیص عنبیه چشم و همه چیز بدان سپرده شده تا با حرکتی لوکس و نمادین، انگشت خودتان را بر روی صفحه کشیده و این حسگر اولترا سونیک (اسمش هم باکلاسه!) به‌صورت سه‌بعدی تصویر زیبای انگشت شما را مجسم کرده و اجازه ورودتان را صادر کند. عملکرد این سنسور خوب است اما هنوز آن سرعتی که پیش از این به‌صورت فیزیکی در پشت گوشی‌ها درج می‌شد، بر روی این مدل دیده نمی‌شود. در واقع بیشتر یک سوسول بازی است و به‌شخصه هنوز آن حفره‌های پشت گوشی را بیشتر دوست دارم!

همچنین بر روی این گوشی از جدیدترین استاندارد در سیستم وای‌فای یعنی ax هم استفاده شده و در کنار آن شاهده استفاده از لایسنس IP68 هستیم که نشان از مقاومت در برابر آب و گرد و غبار دارد. از نظر رنگ‌بندی، S20 اولترا ظاهرا با کمبود رنگ در خمره روبه‌رو شده و فقط دو رنگ طوسی و مشکی از آن موجود است، رنگ‌هایی که هیچ‌گونه اثری از آن تلورانس‌های زیبا در سایر محصولات قبلی سامسونگ برای‌شان دیده نمی‌شود و همچون چهره عبوس دکتر استرنج در فیلم انتقام جویان، ظاهری خشک و نچسب دارد!

سخن پایانی: من مرد آهنی‌ام!

اگر بخواهیم وزن S20 اولترا را هم فقط ملاک قرار دهیم، باید گفت که این گوشی می‌تواند مرد آهنی (با احتساب وزن زره!) باشد، البته بعید به‌نظر می‌رسد که استحکام آن را در سقوط‌هایش داشته باشد اما با تجهیز به انواع و اقسام فناوری‌های روز در کنار دوربینی که شاید بر روی هیچ محصول دیگری نبینید، خودش را تونی استارک گوشی‌های امروزی معرفی می‌کند.

داستان تصاحب این انتقام جو زمانی دشوار می‌شود که بدانید قیمت آن در نسخه پایه، رقم باورنکردنی ۱۴۰۰ دلار است! یعنی با قیمت ارز امروزی و محاسبه عوارض ورود، این انتقام جوی کره‌ای بهایی بالاتر از ۲۴ میلیون تومان خواهد داشت که نشان از گرفتن انتقامی سخت از جیب شما دارد! اما اگر شما به‌قدری توانمند هستید که چنین رقمی را پرداخت کنید، قاعدتا صاحب یکی از بهترین یاران گروه اونجرز شده‌اید که در مبارزه با تمام پرچم‌داران دیگر، آن‌ها را در تمام بخش‌ها به چالش خواهد کشید و تانوس زمانه را به‌شدت سرکوب می‌کند؛ البته به شدت مراقب باشید که هیچ‌گاه از دستان‌تان بدین راحتی جدا نشود و زره آهنین را همیشه بر تن داشته باشد، وگرنه به سرنوشت تونی استارک در پایان دچار خواهد شد!

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی S20 اولترا: انتقام جو! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی اختصاصی هواوی نوا ۵T: قاتل پرچم‌داران!

در سال‌های اخیر، بازار گوشی‌های میان‌رده داغ‌تر از پرچم‌داران شده است. شرکت‌های سازنده اسمارت‌فون شاید در سال چند مدل گوشی رده بالا و پرچم‌دار معرفی کنند ولی چندین برابر آن‌ها گوشی میان‌رده با پردازنده، رم، سیستم دوربین، طراحی و مشخصات متنوع وارد بازار کرده که انتخاب بسیار گسترده‌ای برای کاربران فراهم می‌سازند.

هواوی یکی از پیشگامان عرضه گوشی‌های میان‌رده با کیفیت خوب است. گوشی پی ۳۰ لایت این شرکت جزو پرفروش‌ترین میان‌رده‌های دنیا و ایران است و هنوز هم فروش بسیار بالایی دارد. این شرکت در آخرین روزهای سال ۲۰۱۹ از میان‌رده دیگری رونمایی کرد که شاید جایگزین پی ۳۰ لایت شده و خیلی زود در میان کاربران به گوشی محبوب و پرطرفداری تبدیل می‌شود.

هواوی Nova 5T دومین گوشی از سری نوا است که در سال ۲۰۱۹ عرضه شد و با مشخصات یک اسمارت‌فون رده بالا وارد بازار می‌شود. برای مثال، از پردازنده قدرتمند کرین ۹۸۰ سود می‌برد که روی پرچم‌دارهای یک نسل پیش هواوی نشسته بود، سیستم دوربین چهارگانه آن مشابه هواوی پی ۳۰ پرو است و ۶ یا ۸ گیگابایت رم به همراه ظرفیتی ۱۲۸ گیگابایتی دارد. اما قیمت آن بیشتر به میان‌رده‌ها نزدیک است: حدود ۴۰۰ یورو یا ۶ میلیون تومان در بازار ایران. بیشتر از این شما را معطل نمی‌کنیم و سراغ بررسی اختصاصی سایت آی‌تی‌رسان از کاندیدای یکی از پرفروش‌ترین گوشی‌های سال ۲۰۲۰ می‌رویم.

طراحی

اگر گوشی آنر ۲۰ را دیده باشید؛ هواوی نوا ۵ تی از نظر ظاهری و حتی مشخصات سخت‌افزاری بسیار شبیه آن است و شاید بهتر باشد بگوییم نسخه‌ای ارتقا یافته از آن محسوب می‌شود. ظاهری شیک، چشم‌نواز و خوش‌دست با هولوگرافی خاص هواوی در پنل پشتی که انعکاس خیره‌کننده‌ای دارد و در نگاه اول ممکن است عاشق‌اش شوید. هواوی از یک الگوی مدرن برای طراحی این هولوگرافی رنگارنگ استفاده کرده تا ترکیب نورهای بنفش و آبی تیره بتوانند بازتاب‌دهنده خوبی از طیف‌های رنگی سرد باشند.

یک مزیت این الگوی هولوگرافی، کاهش اثر انگشت روی بدنه گوشی است. نسبت به گوشی‌های قبلی هواوی، اثر انگشت شما روی نوا ۵ تی کمتر به چشم می‌آید. ما در حال تست مدل آبی هستیم ولی این گوشی در دو رنگ مشکی و ارغوانی هم عرضه شده است.

جنس این گوشی ترکیبی از پوشش شیشه‌ای و قاب فلزی آلومینیومی است. تقریبا ۹۹ درصد گوشی‌های پریمیوم بازار از این ترکیب استفاده می‌کنند. قاب شیشه‌ای پشتی ۲.۵ بُعدی بوده و کیفیت بالایی دارد و نشان می‌دهد هواوی خواسته چیزی فراتر از یک میان‌رده ساده بسازد. به‌طوری‌که وقتی این گوشی را در دست می‌گیرید؛ کیفیت شیشه بدنه را حس خواهید کرد.

در پنل پشتی خبری از حسگر اثر انگشت نیست و در عوض یک سیستم دوربین چهارگانه عمودی خوش فرم می‌بینیم. گفتیم این سیستم دوربین تا حدی شبیه به گوشی پرچم‌دار هواوی یعنی پی ۳۰ پرو است. سه دوربین اصلی و فلاشر در یک خط عمودی قرار گرفتند و یک دوربین ریز در کنار آن‌ها تعبیه شده است. سطح لنزهای دوربین زیاد برجسته نیست و وقتی آن را روی زمین و سطح صافی بگذارید؛ به شکلی تخت می‌نشیند. به شخصه از طراحی سیستم دوربین نوا 5T خوشم آمد چون زیادی شلوغ و جاگیر نیست. مثلا در مقایسه با سیستم دوربین گوشی‌های آی‌فون سری ۱۱ یا سامسونگ‌های گلکسی اس سری ۱۰ و جدیدتر سری ۲۰ فرم طراحی بهتری دارد. البته، باید قابلیت‌ها و عملکرد این دوربین‌ها را هم بررسی کنیم که کمی جلوتر سراغ‌شان خواهیم رفت.

صفحه‌نمایش ۶.۲۶ اینچی این گوشی دور تا دور پنل جلویی را گرفته و از هر سو تا لبه‌ها کشیده شده است. وقتی گوشی را روشن کنید؛ نمایشگری جمع‌وجور با یک ناچ نقطه‌ای در گوشه بالا سمت چپ روبرو می‌شوید. کیفیت نمایشگر و نورهای آن شما را مسحور خواهد کرد و زیبایی دو چندانی به آن می‌بخشد. سوراخ ناچ نوا ۵ تی حدود ۴.۵ میلی‌متر است. نسبت صفحه‌نمایش به بدنه گوشی هم بیش از ۸۴ درصد است که از برخی اسمارت‌فون‌های رده بالای سال ۲۰۱۹ هم بیشتر نشان می‌دهد.

به همین دلیل، شما هنوز می‌توانید حاشیه‌های نازکی در گوشه‌ها و به‌ویژه در بخش پایینی مشاهده کنید. حاشیه پایین دستگاه نزدیک به ۵ میلی‌متر است ولی حاشیه گوشه‌های دیگر بسیار کمتر و در حد ناچیز است. یک فاصله بین فریم آلومینیومی و پوشش شیشه‌ای نمایشگر دیده می‌شود که شامل نوار پلاستیکی باریکی بوده و بلندگوی مکالمه، چراغ LED اعلان‌ها و وضعیت شارژ در لبه بالایی آن قرار گرفته است.

در سمت راست، حسگر اثر انگشت کار گذاشته شده که نقش کلید پاور را هم ایفا می‌کند. در بالای آن، کلیدهای کنترل حجم صدا دیده می‌شوند. ترکیب این کلیدها جذاب از کار درآمده و نازکی‌شان به چشم می‌آید. کار با کلید پاور فلت شده هم آسان‌تر شده است. شیار سیم‌کارت در سمت چپ است و دیگر در بالای گوشی قرار ندارد. این گوشی از دو سیم‌کارت پشتیبانی می‌کند و در پایین درگاه USB-C و سوراخ‌های بلندگو را می‌بینیم.

در اینجا یک خبر بد وجود دارد و آن حذف جک هدفون است. اگرچه کم‌کم بیشتر کاربران اسمارت‌فون‌های جدید به نبود این ویژگی عادت کردند ولی شاید برای یک میان‌رده هنوز زود بود که جک هدفون حذف شود. درون جعبه این گوشی یک جفت ایرفون USB-C می‌بینیم و خبری از دانگل هدفون سیمی نیست. پس اگر جزو کاربرانی هستید که تمایل به استفاده از هدفون سیمی دارید؛ باید یک دانگل USB-C به جک هدفون خریداری کنید. به جز این‌ها درگاه دیگری نمی‌بینیم تا دریابیم شیار کارت حافظه هم حذف شده است و کاربران باید فضای ذخیره‌سازی ۱۲۸ گیگابایتی گوشی را به خوبی مدیریت کنند.

برای آن دسته از کاربرانی که اندازه و وزن دستگاه مهم است هم باید بگوییم هواوی نوا ۵ تی فقط ۱۷۴ گرم وزن دارد و ابعاد آن ۱۵۴.۳ در ۷۴ در ۷.۸ میلی‌متر است. بنابراین، کار کردن با آن برای افرادی که دستان متوسطی دارند؛ آسان خواهد بود و البته در دستان بزرگ شاید گم شود! خوشبختانه این محصول یک گوشی نازک محسوب شده و با یک دست می‌شود کارهای خود را انجام داد.

نمایشگر

استفاده از پنل‌های IPS LCD لمسی خازنی با پشتیبانی از ۱۶ میلیون رنگ در گوشی‌های میان‌رده مرسوم است و هواوی هم در نوا 5T این قاعده را رعایت کرده است.

طبیعی است که این نمایشگر زرق و برق پنل‌های اولد و آمولد در گوشی‌های پرچم‌دار را نداشته باشد ولی به اندازه کافی روشن با تصاویر پر جنب و جوش است که احساس کمبودی نداشته باشید.

روی هواوی نوا ۵ تی یک پنل نمایشگر +FHD با دقت تصویر ۲۳۴۰ در ۱۰۸۰ پیکسل نصب شده است. تراکم پیکسلی این نمایشگر ۴۱۲ پیکسل در هر اینچ و نسبت تصویر آن ۱۹.۵:۹ است.

چند روزی که با این صفحه‌نمایش کار کنید؛ به تدریج متوجه می‌شوید برخی رنگ‌ها به طور کامل واضح نیستند و مثلا در یک تصویر رنگ مشکی دیده می‌شود ولی در واقع خاکستری تیره است. در برخی تصاویر شاهد سایه‌های محو و ضعیفی هستیم که نشان می‌دهد کنتراست نمایشگر به اندازه کافی مطلوب نیست.

همیشه نمایشگرهای LCD نسبت به اولدها تصاویر روشن‌تری به نمایش می‌گذارند ولی به همان اندازه در نور آفتاب کار کردن با آن‌ها سخت می‌شود. ناچ نقطه‌ای در گوشه بالا سمت چپ نمایشگر واقعا قابل اغماض و چشم‌پوشی است و در برابر ناچ‌های بزرگ گوشی‌های دیگر (مخصوصا سیب نشان‌ها) به چشم نمی‌آید.

بیش از ۸۴ درصد از جلوی گوشی توسط این نمایشگر پوشانده شده و در آزمایش‌ها به روشنایی ۴۰۰ نیت می‌رسد که برای یک گوشی میان‌رده کاملا رضایت‌بخش است. نمی‌توانیم نمایشگر گوشی نوا 5T را در میان بهترین‌ها قرار دهیم چون در بحث‌هایی مانند روشنایی رنگ‌های تیره، تنظیم خودکار روشنایی، کنتراست رنگ‌ها و شادابی آن‌ها کمی ضعیف عمل کرده است.

سخت‌افزار

هواوی نوا ۵ تی یک میان‌رده با مشخصات پرچم‌دارهاست. فقط کافی است بدانیم پردازنده این گوشی، «کرین ۹۸۰» است که روی گوشی‌های سری میت ۲۰ و پی ۳۰ استفاده شده و دارای ظرفیت‌های هوش مصنوعی برای بهبود کیفیت تصاویر، کاهش مصرف باتری و افزایش کارایی دستگاه است.

این گوشی در دو مدل با رم‌های ۶ و ۸ گیگابایت عرضه شده است که ما مدل ۸ گیگابایتی را بررسی می‌کنیم. قرارگیری تراشه کرین ۹۸۰ و این مقدار رم روی یک گوشی به معنای چندوظیفه‌گی و اجرای همزمان چندین اپلیکیشن سنگین بدون اندکی کاهش سرعت و عملکرد است.

ابتدا نگاهی کوتاه به درون یکی از قدرتمندترین تراشه‌های موبایل دنیا بیندازیم. کرین ۹۸۰ با فناوری ۷ نانومتری ساخته شده و یک پردازنده هشت هسته‌ای سفارشی‌سازی شده برای مصارف موبایل است. ۴ هسته پردازشی Cortex A76 و ۴ هسته پردازشی Cortex A55 در کنار هم قدرت CPU این تراشه را تامین می‌کنند و برای پردازش‌های گرافیکی هم از ماژول ۱۰ هسته‌ای Mali-G76MP10‌ سود می‌برد.

رقیب اصلی کرین ۹۸۰ در بازار، گوشی‌هایی هستند که از پردازنده اسنپدراگون ۸۵۵ بهره می‌برند. ارزیابی‌ها و محک‌زنی گوشی‌های رده بالا در سال ۲۰۱۹ نشان داده که قدرت پردازشی و کارایی اسنپدراگون ۸۵۵ کمی بالاتر از کرین ۹۸۰ است. از دیگر رقبای کرین ۹۸۰ می‌توان به کرین ۹۷۰، اگزینوس ۹۸۲۰ و اپل A12 اشاره کرد.

فراموش نکنید داریم درباره یک گوشی میان‌رده با قیمتی حدود ۴۰۰ یورو صحبت می‌کنیم که از پردازنده کرین ۹۸۰ استفاده می‌کند و ۸ گیگابایت رم دارد. محک‌زنی‌های ما با نرم‌افزار AnTutu 8 نشان می‌داد که هواوی نوا 5T در میان همه گوشی‌های دنیا اعم از پرچم‌دار و میان‌رده در رتبه بالایی از نظر کارایی قرار دارد و هیچ گوشی میان‌رده‌ای بالاتر از آن نیست. امتیاز این گوشی در بهترین حالت (Perf mode) به ۳۷۵۷۴۰ و در حالت عادی به ۲۷۶۹۲ رسیده بود.

در نرم‌افزار GeekBench5 امتیاز نوا ۵ تی در حالت تک هسته‌ای ۶۷۶ و در چند هسته‌ای به ۲۴۳۵ رسید. این امتیازها نشان می‌دهند عملکرد این گوشی خیلی خوب است و در هنگام کار با آن، باز کردن چندین اپلیکیشن، انتقال فایل‌های با حجم سنگین و اجرای همزمان بازی‌های ویدیویی یا پردازش تصویر، کوچک‌ترین تاخیر و ایرادی نخواهید دید.

همان‌طور که در تست‌های Antutu 8 اشاره کردیم؛ اگر تنظیمات این گوشی را روی مود Performance mode قرار دهید؛ عملکرد بهتری از خود نشان می‌دهد و البته باتری زودتر خالی خواهد شد. اگر شارژ باتری بیشتر برای شما اهمیت دارد؛ بهتر است نوا ۵ تی را روی همان مود عادی نگاه دارید.

اگر با گوشی‌هایی مانند هواوی پی ۳۰ لایت، آنر ۲۰، هواوی Y9 مدل ۲۰۱۹ و حتی سامسونگ گلکسی A70 کار کرده باشید؛ وقتی نوا ۵ تی را به دست بگیرید؛ کاملا متوجه خواهید شد که اپلیکیشن‌ها سریع‌تر و روان‌تر باز می‌شوند؛ موسیقی و ویدیو تمیزتر اجرا شده و بازی‌های ویدیویی انگار روی گوشی‌های پرچم‌دار نصب شده‌اند.

حتی در سرعت وای‌فای و اینترنت هم این گوشی عملکرد نسبتا خوبی از خود بروز می‌دهد. درحالی‌که پردازنده مرکزی کرین ۹۸۰ از یک تراشه وای‌فای ۵ سود می‌برد و به نسل جدید وای‌فای ۶ نپیوسته است؛ باز هم در تست‌های روی باند ۲.۴ گیگاهرتز سرعت ۶۴.۷ مگابیت و روی باند ۵ گیگاهرتز سرعت ۱۲۶ مگابیت را به نمایش می‌گذارد. سرعت اینترنت موبایل این گوشی هم در تست‌هایی که گرفتیم در بازه‌ای ۳۹ تا ۵۵ مگابیت قرار دارد. البته، همیشه سرعت اینترنت به عوامل مختلفی مانند نزدیکی یا دوری از آنتن‌های موبایل هم وابسته است.

دوربین

سیستم دوربین پشتی نوا ۵ تی شبیه به گوشی پرچم‌دار P30 Pro و شامل دوربین اصلی ۴۸ مگاپیکسلی، دوربین اولترا واید ۱۶ مگاپیکسلی و دو دوربین ۲ مگاپیکسلی برای ثبت تصاویر ماکرو و تشخیص عمق تصویر است. این ترکیب برای گوشی‌های میان‌رده تازگی ندارد و در سال ۲۰۱۹ گوشی‌های زیادی با این سیستم دوربین چهارگانه وارد بازار شده‌اند.

تفاوت دوربین گوشی‌ها به لنزهای استفاده شده و قابلیت‌های نرم‌افزاری و پردازش تصویر آن‌ها برمی‌گردد. نوا 5T برای دوربین اصلی ۴۸ مگاپیکسلی (سونی IMX586) از F/1.8 با لرزش‌گیر تصویر اپتیکال استفاده کرده است. این دوربین را پیش‌تر روی گوشی وان‌پلاس 7 پرو دیدیم. به طور پیش‌فرض، تصاویر را با وضوح ۱۲ مگاپیکسل می‌گیرد که حاصل ترکیب چهار پیکسل مجاور هم است. این دوربین از فوکوس خودکار با تشخیص فاز سود می‌برد.

دوربین اولتراواید نوا ۵ تی حسگری ۱۶ مگاپیکسلی و F/2.2 با زاویه دید ۱۱۷ درجه FoV دارد. دوربین‌ ماکرو از لنزی ۲۷ میلی‌متری و گشودگی دهانه F/2.4 استفاده می‌کند و دوربین تشخیص عمق تصویر دارای F/2.4 است. مجموع این دوربین‌ها از عکاسی HDR، پانوراما، ویدیو 1080p با نرخ ۳۰ و ۶۰ فریم در ثانیه به همراه 2160p با نرخ ۳۰ فریم در ثانیه پشتیبانی می‌کند و در مود فیلم‌برداری به لرزش‌گیر الکترونیکی مجهز هستند.

در هنگام عکاسی، بیشتر دوربین ۴۸ مگاپیکسلی درگیر شده و اکثر کارها توسط آن انجام می‌شود. سنسور این دوربین ۱.۲ اینچ است و از غالب سنسورهای موجود در دوربین‌ تلفن‌های هوشمند بزرگ‌تر است. به همین دلیل، اجازه می‌دهد رنگ و نور بیشتری وارد شده و عکس‌هایی با وضوع بالا ثبت شود. اولین عکس‌هایی که با دوربین پشتی نوا ۵ تی بگیرید؛ این موضوع را به شما ثابت خواهد کرد.

اگر نور به اندازه کافی در صحنه باشد و AI دوربین را هم روشن کرده باشید؛ بهترین عکس‌های ممکن با یک گوشی میان‌رده را خواهید گرفت. جزئیات در این عکس‌ها خیره‌کننده هستند و کنتراست رنگ‌ها و سایه‌ها درست است.

با خاموش کردن AI می‌توانید عکس‌هایی گرفته و با حالت روشن بودن AI مقایسه کنید تا متوجه شوید پردازش تصویر هوش مصنوعی هواوی روی عکس‌ها چه تاثیری می‌گذارد. البته، گاهی اوقات این پردازش تصاویر بیش از حد بوده و عکس کمی مصنوعی یا در برخی گوشه‌ها کدر به نظر می‌رسد.

عکس‌های حالت شب این دوربین نسبت به مدل‌های پیشین پیشرفت خوبی داشته است و البته به پای گوشی‌های رده بالا نمی‌رسد. این تصاویر با جزئیات زیاد و پردازش ۳ تا ۵ ثانیه‌ای ثبت می‌شوند. دوربین سعی می‌کند عکس‌های حالت شب را روشن‌تر و با نویز کمتر بگیرد اما در عوض جزئیات اندکی قربانی می‌شوند. در تصویر زیر هم می‌توانید مقایسه‌ای میان دو عکس در نور کم ولی یکی با مود عادی (تصویر بالا) و دیگری با مود شب (تصویر پایین) داشته باشید:

در حالی‌که زوم اپتیکال واقعی در این گوشی وجود ندارد اما زوم دیجیتالی ۱۰ برابری آن کیفیت خوبی دارد و دقیقا آن چیزی است که یک کاربر معمولی برای عکاسی از برخی سوژه‌های دور نیاز دارد:

لنز ماکروی این دوربین هم به اندازه گوشی‌ پی ۳۰ پرو قوی نیست ولی اگر کمی روی تکنیک‌های عکاسی خود کار کنید و مثلا بتوانید خوب به سوژه نزدیک شوید؛ عکس‌هایی فوق‌العاده‌ای ثبت می‌کند:

فیلم‌برداری دوربین Nova 5T هم یک کیفیت اصیل را به نمایش می‌گذارد. ویدیوها بسیار تمیز و پایدار هستند. اگر با فرمت 1080p فیلم‌برداری کرده باشید؛ کیفیت رنگ‌ها و جزئیات تصاویر حفظ می‌شود ولی باید خیلی دقت داشته باشید که دست شما نلرزد چون خبری از OIS در این دوربین نیست.

ویدیوهایی با فرمت 4K هم می‌توانید توسط نوا ۵ تی بگیرید ولی مشخص است که نباید چندان جزئیات بالایی داشته باشند و فقط فیلم‌های قابل احترام با یک تجربه جدید خواهند بود!

دوربین سلفی درون ناچ نقطه‌ای جلوی گوشی ۳۲ مگاپیکسلی با گشودگی دهانه F/2.0 و ۰.۸ میکرومتر اندازه پیکسل‌ها است. انواع تکنیک‌های هوش مصنوعی و پردازش تصویر به کمک این دوربین سلفی می‌آیند تا تصاویری که شما می‌بینید؛ در نهایت کیفیت و زیبایی باشند.

نمی‌توان از دوربین سلفی گوشی نوا ۵ تی رضایت نداشت. وقتی در یک اتاق تاریک هستید و می‌خواهید سلفی بگیرید (مانند جشن تولدها)، هوش مصنوعی از تکنیک ترکیب ۴ پیکسل در ۱ پیکسل استفاده می‌کند تا تصویری با روشنایی و وضوح بالاتر بسازد. وقتی نور به اندازه کافی در محیط است؛ می‌توانید قابلیت AI را خاموش کنید تا تصاویری طبیعی‌تر بگیرید. در این حالت هم تصاویر گرفته شده رضایت‌بخش هستند.

نرم‌افزار دوربین نوا ۵ تی مشابه دیگر گوشی‌های هواوی در یک سال اخیر است. نواری لغزنده از سبک‌ها و مودهای مختلف دوربین را مشاهده می‌کنیم که با انتخاب هریک می‌توانید سبکی از عکاسی را تجربه کنید. همه‌چیز در این اپلیکیشن پیش‌روی شماست و فقط چند دقیقه کار با آن کافی است تا سریعا میان دوربین اصلی پشتی و دوربین سلفی جابه‌جا شوید؛ وارد تنظیمات پیشرفته دوربین شده، منوی تنظیمات را بکاوید و هوش مصنوعی را فعال یا غیرفعال کنید.

از محبوب‌ترین حالت‌های عکاسی می‌توان به حالت‌های عکاسی در شب (Night)، پرتره، فیلم‌برداری و AR Lens اشاره کرد و البته در بخش More می‌توان حالت‌های بیشتری مانند Pro ،Slow، پاناروما، HDR، تایم‌لپس و غیره را یافت.

نرم‌افزار و رابط کاربری

خبر بد دوم برای افرادی که تا اینجا عاشق نوا ۵ تی شده‌اند؛ اجرای اندروید ۹ به جای اندروید ۱۰ با پوسته سفارشی EMUI 9.1 است. در این میان خبر خوش اینکه روی این گوشی هنوز سرویس‌های پرطرفدار گوگل حضور دارند و جزو گوشی‌های تحریمی گوگل نیست اما نمی‌دانیم چه زمانی به اندروید ۱۰ یا EMUI 10 ارتقا پیدا می‌کند.

پوسته EMUI 9.1 تفاوت زیادی با مدل‌های پیشین ندارد و اگر کاربر هواوی بوده باشید؛ رابط کاربری نوا ۵ تی برای شما کاملا آشنا است. شاید چند لوگو و تنظیم تغییراتی کرده باشند ولی تفاوت بزرگی احساس نمی‌شود.

در EMUI 9.1 هنوز همان سادگی و راحتی کار با نرم‌افزارها حفظ شده است؛ به علاوه اینکه شاهد استفاده از فایل سیستم EROFS هستیم که نرخ خواندن اطلاعات تصادفی را ۲۰ درصد افزایش می‌دهد ولی در عوض فضای ذخیره‌سازی بیشتری طلب می‌کند. مصرف انرژی این پوسته هم نسبت به گذشته در حدود ۱۰ درصد کاهش پیدا کرده است.

از دیگر ویژگی‌های جدید این رابط کاربری باید به مود GPU Turbo اشاره کرد. هنگامی که با این گوشی کار می‌کنید؛ روانی و تمیزی رابط کاربری را حس خواهید کرد. به راحتی میان نرم‌افزارها و صفحات مختلف جابه‌جا می‌شوید؛ بدون اینکه کوچک‌ترین تاخیر و لگی وجود داشته باشد. اپلیکیشن‌ها ساده و سریع اجرا می‌شوند و آیتم‌های زیادی برای سفارشی‌سازی دارید.

باتری

هواوی برای این گوشی خود ترجیح داده یک باتری ۳۷۵۰ میلی‌آمپرساعتی با فناوری شارژ سریع و شارژری ۲۲.۵ واتی Super Charge انتخاب کند. میان‌رده‌های دیگر هم‌رده نوا ۵ تی غالبا مجهز به یک باتری ۴ هزار میلی‌آمپر ساعتی هستند ولی این نکته باعث نمی‌شود که بگویید عمر باتری این گوشی پایین است.

اگر در ابتدای صبح، وقتی از خواب بیدار می‌شوید؛ شارژ گوشی ۱۰۰ درصد باشد و در طول روز مرتبا مشغول سر زدن به اینترنت، وب‌گردی، کار با شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، دیدن ویدیوهای تلگرام و واتساپ، گوش دادن به موسیقی و کمی هم بازی بوده باشید؛ احتمالا در پایان روز هنوز ۲۰ درصد شارژ باتری دارید. یعنی باتری نوا ۵ تی به طور کامل یک روز کاری شما را پشتیبانی خواهد کرد. کاربرانی که فعالیت‌های کمتری دارند؛ یک روز و نیم دوام شارژ باتری دارند.

در تست‌های ما مشخص شد اگر یک فیلم Full HD نود دقیقه‌ای را به طور کامل و با نور روشنایی زیاد صفحه‌نمایش تماشا کنیم؛ ۱۴ درصد شارژ باتری از دست می‌رود. طبیعی است که پنل‌های LCD هم مصرف باتری بیشتری داشته باشند و هم روشنایی بالاتری بدهند. در حالی‌که از شارژ بی‌سیم خبری نیست؛ با زدن ۳۰ دقیقه گوشی به برق، ۵۰ درصد باتری شارژ می‌شود ولی شارژ کامل باتری نیاز به مدت زمانی ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه‌ای دارد.

جمع‌بندی

به نظر ما و پس از یک هفته کار با گوشی نوا ۵ تی، آن را قاتل پرچم‌دارهای اندرویدی تشخیص دادیم. یک گوشی زیبا و خوش دست با مشخصات سخت‌افزاری یک پرچم‌دار که می‌تواند از همه نظر عملکردی رضایت‌بخش داشته باشد.

اگر از کیفیت متوسط صفحه‌نمایش و دوربین پشتی، اندروید ۹ و چند نکته ریز دیگر بگذریم؛ شما با قیمتی حدود ۵ تا ۶ میلیون تومان صاحب یک اسمارت‌فون در حد و اندازه‌های محصولاتی چون P30 Pro یا Mate 20 شده‌اید.

در ارزیابی‌های پردازنده، این گوشی از همه میان‌رده‌های فعلی بازار عملکرد بهتری نشان داده و برای چند وظیفه‌گی، بازی‌های ویدیویی، موسیقی و فیلم کاملا مناسب است. به جز پردازنده، کیفیت ساخت، شارژدهی و عمر باتری، کیفیت دوربین به‌ویژه در طول روز و طراحی آن نکات مهمی هستند که باعث برتری نسبت به دیگر میان‌رده‌های هم‌قیمت می‌شود.

اگر قصد خرید این گوشی را کردید؛ از هم‌اکنون به خاطر هیجان تجربه جدید به شما تبریک می‌گوییم، ولی فراموش نکنید که این گوشی جک هدفون و درگاه کارت حافظه ندارد!

نوشته بررسی اختصاصی هواوی نوا 5T: قاتل پرچم‌داران! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی اختصاصی هواوی نوا ۵T: قاتل پرچم‌داران!

در سال‌های اخیر، بازار گوشی‌های میان‌رده داغ‌تر از پرچم‌داران شده است. شرکت‌های سازنده اسمارت‌فون شاید در سال چند مدل گوشی رده بالا و پرچم‌دار معرفی کنند ولی چندین برابر آن‌ها گوشی میان‌رده با پردازنده، رم، سیستم دوربین، طراحی و مشخصات متنوع وارد بازار کرده که انتخاب بسیار گسترده‌ای برای کاربران فراهم می‌سازند.

هواوی یکی از پیشگامان عرضه گوشی‌های میان‌رده با کیفیت خوب است. گوشی پی ۳۰ لایت این شرکت جزو پرفروش‌ترین میان‌رده‌های دنیا و ایران است و هنوز هم فروش بسیار بالایی دارد. این شرکت در آخرین روزهای سال ۲۰۱۹ از میان‌رده دیگری رونمایی کرد که شاید جایگزین پی ۳۰ لایت شده و خیلی زود در میان کاربران به گوشی محبوب و پرطرفداری تبدیل می‌شود.

هواوی Nova 5T دومین گوشی از سری نوا است که در سال ۲۰۱۹ عرضه شد و با مشخصات یک اسمارت‌فون رده بالا وارد بازار می‌شود. برای مثال، از پردازنده قدرتمند کرین ۹۸۰ سود می‌برد که روی پرچم‌دارهای یک نسل پیش هواوی نشسته بود، سیستم دوربین چهارگانه آن مشابه هواوی پی ۳۰ پرو است و ۶ یا ۸ گیگابایت رم به همراه ظرفیتی ۱۲۸ گیگابایتی دارد. اما قیمت آن بیشتر به میان‌رده‌ها نزدیک است: حدود ۴۰۰ یورو یا ۶ میلیون تومان در بازار ایران. بیشتر از این شما را معطل نمی‌کنیم و سراغ بررسی اختصاصی سایت آی‌تی‌رسان از کاندیدای یکی از پرفروش‌ترین گوشی‌های سال ۲۰۲۰ می‌رویم.

طراحی

اگر گوشی آنر ۲۰ را دیده باشید؛ هواوی نوا ۵ تی از نظر ظاهری و حتی مشخصات سخت‌افزاری بسیار شبیه آن است و شاید بهتر باشد بگوییم نسخه‌ای ارتقا یافته از آن محسوب می‌شود. ظاهری شیک، چشم‌نواز و خوش‌دست با هولوگرافی خاص هواوی در پنل پشتی که انعکاس خیره‌کننده‌ای دارد و در نگاه اول ممکن است عاشق‌اش شوید. هواوی از یک الگوی مدرن برای طراحی این هولوگرافی رنگارنگ استفاده کرده تا ترکیب نورهای بنفش و آبی تیره بتوانند بازتاب‌دهنده خوبی از طیف‌های رنگی سرد باشند.

یک مزیت این الگوی هولوگرافی، کاهش اثر انگشت روی بدنه گوشی است. نسبت به گوشی‌های قبلی هواوی، اثر انگشت شما روی نوا ۵ تی کمتر به چشم می‌آید. ما در حال تست مدل آبی هستیم ولی این گوشی در دو رنگ مشکی و ارغوانی هم عرضه شده است.

جنس این گوشی ترکیبی از پوشش شیشه‌ای و قاب فلزی آلومینیومی است. تقریبا ۹۹ درصد گوشی‌های پریمیوم بازار از این ترکیب استفاده می‌کنند. قاب شیشه‌ای پشتی ۲.۵ بُعدی بوده و کیفیت بالایی دارد و نشان می‌دهد هواوی خواسته چیزی فراتر از یک میان‌رده ساده بسازد. به‌طوری‌که وقتی این گوشی را در دست می‌گیرید؛ کیفیت شیشه بدنه را حس خواهید کرد.

در پنل پشتی خبری از حسگر اثر انگشت نیست و در عوض یک سیستم دوربین چهارگانه عمودی خوش فرم می‌بینیم. گفتیم این سیستم دوربین تا حدی شبیه به گوشی پرچم‌دار هواوی یعنی پی ۳۰ پرو است. سه دوربین اصلی و فلاشر در یک خط عمودی قرار گرفتند و یک دوربین ریز در کنار آن‌ها تعبیه شده است. سطح لنزهای دوربین زیاد برجسته نیست و وقتی آن را روی زمین و سطح صافی بگذارید؛ به شکلی تخت می‌نشیند. به شخصه از طراحی سیستم دوربین نوا 5T خوشم آمد چون زیادی شلوغ و جاگیر نیست. مثلا در مقایسه با سیستم دوربین گوشی‌های آی‌فون سری ۱۱ یا سامسونگ‌های گلکسی اس سری ۱۰ و جدیدتر سری ۲۰ فرم طراحی بهتری دارد. البته، باید قابلیت‌ها و عملکرد این دوربین‌ها را هم بررسی کنیم که کمی جلوتر سراغ‌شان خواهیم رفت.

صفحه‌نمایش ۶.۲۶ اینچی این گوشی دور تا دور پنل جلویی را گرفته و از هر سو تا لبه‌ها کشیده شده است. وقتی گوشی را روشن کنید؛ نمایشگری جمع‌وجور با یک ناچ نقطه‌ای در گوشه بالا سمت چپ روبرو می‌شوید. کیفیت نمایشگر و نورهای آن شما را مسحور خواهد کرد و زیبایی دو چندانی به آن می‌بخشد. سوراخ ناچ نوا ۵ تی حدود ۴.۵ میلی‌متر است. نسبت صفحه‌نمایش به بدنه گوشی هم بیش از ۸۴ درصد است که از برخی اسمارت‌فون‌های رده بالای سال ۲۰۱۹ هم بیشتر نشان می‌دهد.

به همین دلیل، شما هنوز می‌توانید حاشیه‌های نازکی در گوشه‌ها و به‌ویژه در بخش پایینی مشاهده کنید. حاشیه پایین دستگاه نزدیک به ۵ میلی‌متر است ولی حاشیه گوشه‌های دیگر بسیار کمتر و در حد ناچیز است. یک فاصله بین فریم آلومینیومی و پوشش شیشه‌ای نمایشگر دیده می‌شود که شامل نوار پلاستیکی باریکی بوده و بلندگوی مکالمه، چراغ LED اعلان‌ها و وضعیت شارژ در لبه بالایی آن قرار گرفته است.

در سمت راست، حسگر اثر انگشت کار گذاشته شده که نقش کلید پاور را هم ایفا می‌کند. در بالای آن، کلیدهای کنترل حجم صدا دیده می‌شوند. ترکیب این کلیدها جذاب از کار درآمده و نازکی‌شان به چشم می‌آید. کار با کلید پاور فلت شده هم آسان‌تر شده است. شیار سیم‌کارت در سمت چپ است و دیگر در بالای گوشی قرار ندارد. این گوشی از دو سیم‌کارت پشتیبانی می‌کند و در پایین درگاه USB-C و سوراخ‌های بلندگو را می‌بینیم.

در اینجا یک خبر بد وجود دارد و آن حذف جک هدفون است. اگرچه کم‌کم بیشتر کاربران اسمارت‌فون‌های جدید به نبود این ویژگی عادت کردند ولی شاید برای یک میان‌رده هنوز زود بود که جک هدفون حذف شود. درون جعبه این گوشی یک جفت ایرفون USB-C می‌بینیم و خبری از دانگل هدفون سیمی نیست. پس اگر جزو کاربرانی هستید که تمایل به استفاده از هدفون سیمی دارید؛ باید یک دانگل USB-C به جک هدفون خریداری کنید. به جز این‌ها درگاه دیگری نمی‌بینیم تا دریابیم شیار کارت حافظه هم حذف شده است و کاربران باید فضای ذخیره‌سازی ۱۲۸ گیگابایتی گوشی را به خوبی مدیریت کنند.

برای آن دسته از کاربرانی که اندازه و وزن دستگاه مهم است هم باید بگوییم هواوی نوا ۵ تی فقط ۱۷۴ گرم وزن دارد و ابعاد آن ۱۵۴.۳ در ۷۴ در ۷.۸ میلی‌متر است. بنابراین، کار کردن با آن برای افرادی که دستان متوسطی دارند؛ آسان خواهد بود و البته در دستان بزرگ شاید گم شود! خوشبختانه این محصول یک گوشی نازک محسوب شده و با یک دست می‌شود کارهای خود را انجام داد.

نمایشگر

استفاده از پنل‌های IPS LCD لمسی خازنی با پشتیبانی از ۱۶ میلیون رنگ در گوشی‌های میان‌رده مرسوم است و هواوی هم در نوا 5T این قاعده را رعایت کرده است.

طبیعی است که این نمایشگر زرق و برق پنل‌های اولد و آمولد در گوشی‌های پرچم‌دار را نداشته باشد ولی به اندازه کافی روشن با تصاویر پر جنب و جوش است که احساس کمبودی نداشته باشید.

روی هواوی نوا ۵ تی یک پنل نمایشگر +FHD با دقت تصویر ۲۳۴۰ در ۱۰۸۰ پیکسل نصب شده است. تراکم پیکسلی این نمایشگر ۴۱۲ پیکسل در هر اینچ و نسبت تصویر آن ۱۹.۵:۹ است.

چند روزی که با این صفحه‌نمایش کار کنید؛ به تدریج متوجه می‌شوید برخی رنگ‌ها به طور کامل واضح نیستند و مثلا در یک تصویر رنگ مشکی دیده می‌شود ولی در واقع خاکستری تیره است. در برخی تصاویر شاهد سایه‌های محو و ضعیفی هستیم که نشان می‌دهد کنتراست نمایشگر به اندازه کافی مطلوب نیست.

همیشه نمایشگرهای LCD نسبت به اولدها تصاویر روشن‌تری به نمایش می‌گذارند ولی به همان اندازه در نور آفتاب کار کردن با آن‌ها سخت می‌شود. ناچ نقطه‌ای در گوشه بالا سمت چپ نمایشگر واقعا قابل اغماض و چشم‌پوشی است و در برابر ناچ‌های بزرگ گوشی‌های دیگر (مخصوصا سیب نشان‌ها) به چشم نمی‌آید.

بیش از ۸۴ درصد از جلوی گوشی توسط این نمایشگر پوشانده شده و در آزمایش‌ها به روشنایی ۴۰۰ نیت می‌رسد که برای یک گوشی میان‌رده کاملا رضایت‌بخش است. نمی‌توانیم نمایشگر گوشی نوا 5T را در میان بهترین‌ها قرار دهیم چون در بحث‌هایی مانند روشنایی رنگ‌های تیره، تنظیم خودکار روشنایی، کنتراست رنگ‌ها و شادابی آن‌ها کمی ضعیف عمل کرده است.

سخت‌افزار

هواوی نوا ۵ تی یک میان‌رده با مشخصات پرچم‌دارهاست. فقط کافی است بدانیم پردازنده این گوشی، «کرین ۹۸۰» است که روی گوشی‌های سری میت ۲۰ و پی ۳۰ استفاده شده و دارای ظرفیت‌های هوش مصنوعی برای بهبود کیفیت تصاویر، کاهش مصرف باتری و افزایش کارایی دستگاه است.

این گوشی در دو مدل با رم‌های ۶ و ۸ گیگابایت عرضه شده است که ما مدل ۸ گیگابایتی را بررسی می‌کنیم. قرارگیری تراشه کرین ۹۸۰ و این مقدار رم روی یک گوشی به معنای چندوظیفه‌گی و اجرای همزمان چندین اپلیکیشن سنگین بدون اندکی کاهش سرعت و عملکرد است.

ابتدا نگاهی کوتاه به درون یکی از قدرتمندترین تراشه‌های موبایل دنیا بیندازیم. کرین ۹۸۰ با فناوری ۷ نانومتری ساخته شده و یک پردازنده هشت هسته‌ای سفارشی‌سازی شده برای مصارف موبایل است. ۴ هسته پردازشی Cortex A76 و ۴ هسته پردازشی Cortex A55 در کنار هم قدرت CPU این تراشه را تامین می‌کنند و برای پردازش‌های گرافیکی هم از ماژول ۱۰ هسته‌ای Mali-G76MP10‌ سود می‌برد.

رقیب اصلی کرین ۹۸۰ در بازار، گوشی‌هایی هستند که از پردازنده اسنپدراگون ۸۵۵ بهره می‌برند. ارزیابی‌ها و محک‌زنی گوشی‌های رده بالا در سال ۲۰۱۹ نشان داده که قدرت پردازشی و کارایی اسنپدراگون ۸۵۵ کمی بالاتر از کرین ۹۸۰ است. از دیگر رقبای کرین ۹۸۰ می‌توان به کرین ۹۷۰، اگزینوس ۹۸۲۰ و اپل A12 اشاره کرد.

فراموش نکنید داریم درباره یک گوشی میان‌رده با قیمتی حدود ۴۰۰ یورو صحبت می‌کنیم که از پردازنده کرین ۹۸۰ استفاده می‌کند و ۸ گیگابایت رم دارد. محک‌زنی‌های ما با نرم‌افزار AnTutu 8 نشان می‌داد که هواوی نوا 5T در میان همه گوشی‌های دنیا اعم از پرچم‌دار و میان‌رده در رتبه بالایی از نظر کارایی قرار دارد و هیچ گوشی میان‌رده‌ای بالاتر از آن نیست. امتیاز این گوشی در بهترین حالت (Perf mode) به ۳۷۵۷۴۰ و در حالت عادی به ۲۷۶۹۲ رسیده بود.

در نرم‌افزار GeekBench5 امتیاز نوا ۵ تی در حالت تک هسته‌ای ۶۷۶ و در چند هسته‌ای به ۲۴۳۵ رسید. این امتیازها نشان می‌دهند عملکرد این گوشی خیلی خوب است و در هنگام کار با آن، باز کردن چندین اپلیکیشن، انتقال فایل‌های با حجم سنگین و اجرای همزمان بازی‌های ویدیویی یا پردازش تصویر، کوچک‌ترین تاخیر و ایرادی نخواهید دید.

همان‌طور که در تست‌های Antutu 8 اشاره کردیم؛ اگر تنظیمات این گوشی را روی مود Performance mode قرار دهید؛ عملکرد بهتری از خود نشان می‌دهد و البته باتری زودتر خالی خواهد شد. اگر شارژ باتری بیشتر برای شما اهمیت دارد؛ بهتر است نوا ۵ تی را روی همان مود عادی نگاه دارید.

اگر با گوشی‌هایی مانند هواوی پی ۳۰ لایت، آنر ۲۰، هواوی Y9 مدل ۲۰۱۹ و حتی سامسونگ گلکسی A70 کار کرده باشید؛ وقتی نوا ۵ تی را به دست بگیرید؛ کاملا متوجه خواهید شد که اپلیکیشن‌ها سریع‌تر و روان‌تر باز می‌شوند؛ موسیقی و ویدیو تمیزتر اجرا شده و بازی‌های ویدیویی انگار روی گوشی‌های پرچم‌دار نصب شده‌اند.

حتی در سرعت وای‌فای و اینترنت هم این گوشی عملکرد نسبتا خوبی از خود بروز می‌دهد. درحالی‌که پردازنده مرکزی کرین ۹۸۰ از یک تراشه وای‌فای ۵ سود می‌برد و به نسل جدید وای‌فای ۶ نپیوسته است؛ باز هم در تست‌های روی باند ۲.۴ گیگاهرتز سرعت ۶۴.۷ مگابیت و روی باند ۵ گیگاهرتز سرعت ۱۲۶ مگابیت را به نمایش می‌گذارد. سرعت اینترنت موبایل این گوشی هم در تست‌هایی که گرفتیم در بازه‌ای ۳۹ تا ۵۵ مگابیت قرار دارد. البته، همیشه سرعت اینترنت به عوامل مختلفی مانند نزدیکی یا دوری از آنتن‌های موبایل هم وابسته است.

دوربین

سیستم دوربین پشتی نوا ۵ تی شبیه به گوشی پرچم‌دار P30 Pro و شامل دوربین اصلی ۴۸ مگاپیکسلی، دوربین اولترا واید ۱۶ مگاپیکسلی و دو دوربین ۲ مگاپیکسلی برای ثبت تصاویر ماکرو و تشخیص عمق تصویر است. این ترکیب برای گوشی‌های میان‌رده تازگی ندارد و در سال ۲۰۱۹ گوشی‌های زیادی با این سیستم دوربین چهارگانه وارد بازار شده‌اند.

تفاوت دوربین گوشی‌ها به لنزهای استفاده شده و قابلیت‌های نرم‌افزاری و پردازش تصویر آن‌ها برمی‌گردد. نوا 5T برای دوربین اصلی ۴۸ مگاپیکسلی (سونی IMX586) از F/1.8 با لرزش‌گیر تصویر اپتیکال استفاده کرده است. این دوربین را پیش‌تر روی گوشی وان‌پلاس 7 پرو دیدیم. به طور پیش‌فرض، تصاویر را با وضوح ۱۲ مگاپیکسل می‌گیرد که حاصل ترکیب چهار پیکسل مجاور هم است. این دوربین از فوکوس خودکار با تشخیص فاز سود می‌برد.

دوربین اولتراواید نوا ۵ تی حسگری ۱۶ مگاپیکسلی و F/2.2 با زاویه دید ۱۱۷ درجه FoV دارد. دوربین‌ ماکرو از لنزی ۲۷ میلی‌متری و گشودگی دهانه F/2.4 استفاده می‌کند و دوربین تشخیص عمق تصویر دارای F/2.4 است. مجموع این دوربین‌ها از عکاسی HDR، پانوراما، ویدیو 1080p با نرخ ۳۰ و ۶۰ فریم در ثانیه به همراه 2160p با نرخ ۳۰ فریم در ثانیه پشتیبانی می‌کند و در مود فیلم‌برداری به لرزش‌گیر الکترونیکی مجهز هستند.

در هنگام عکاسی، بیشتر دوربین ۴۸ مگاپیکسلی درگیر شده و اکثر کارها توسط آن انجام می‌شود. سنسور این دوربین ۱.۲ اینچ است و از غالب سنسورهای موجود در دوربین‌ تلفن‌های هوشمند بزرگ‌تر است. به همین دلیل، اجازه می‌دهد رنگ و نور بیشتری وارد شده و عکس‌هایی با وضوع بالا ثبت شود. اولین عکس‌هایی که با دوربین پشتی نوا ۵ تی بگیرید؛ این موضوع را به شما ثابت خواهد کرد.

اگر نور به اندازه کافی در صحنه باشد و AI دوربین را هم روشن کرده باشید؛ بهترین عکس‌های ممکن با یک گوشی میان‌رده را خواهید گرفت. جزئیات در این عکس‌ها خیره‌کننده هستند و کنتراست رنگ‌ها و سایه‌ها درست است.

با خاموش کردن AI می‌توانید عکس‌هایی گرفته و با حالت روشن بودن AI مقایسه کنید تا متوجه شوید پردازش تصویر هوش مصنوعی هواوی روی عکس‌ها چه تاثیری می‌گذارد. البته، گاهی اوقات این پردازش تصاویر بیش از حد بوده و عکس کمی مصنوعی یا در برخی گوشه‌ها کدر به نظر می‌رسد.

عکس‌های حالت شب این دوربین نسبت به مدل‌های پیشین پیشرفت خوبی داشته است و البته به پای گوشی‌های رده بالا نمی‌رسد. این تصاویر با جزئیات زیاد و پردازش ۳ تا ۵ ثانیه‌ای ثبت می‌شوند. دوربین سعی می‌کند عکس‌های حالت شب را روشن‌تر و با نویز کمتر بگیرد اما در عوض جزئیات اندکی قربانی می‌شوند. در تصویر زیر هم می‌توانید مقایسه‌ای میان دو عکس در نور کم ولی یکی با مود عادی (تصویر بالا) و دیگری با مود شب (تصویر پایین) داشته باشید:

در حالی‌که زوم اپتیکال واقعی در این گوشی وجود ندارد اما زوم دیجیتالی ۱۰ برابری آن کیفیت خوبی دارد و دقیقا آن چیزی است که یک کاربر معمولی برای عکاسی از برخی سوژه‌های دور نیاز دارد:

لنز ماکروی این دوربین هم به اندازه گوشی‌ پی ۳۰ پرو قوی نیست ولی اگر کمی روی تکنیک‌های عکاسی خود کار کنید و مثلا بتوانید خوب به سوژه نزدیک شوید؛ عکس‌هایی فوق‌العاده‌ای ثبت می‌کند:

فیلم‌برداری دوربین Nova 5T هم یک کیفیت اصیل را به نمایش می‌گذارد. ویدیوها بسیار تمیز و پایدار هستند. اگر با فرمت 1080p فیلم‌برداری کرده باشید؛ کیفیت رنگ‌ها و جزئیات تصاویر حفظ می‌شود ولی باید خیلی دقت داشته باشید که دست شما نلرزد چون خبری از OIS در این دوربین نیست.

ویدیوهایی با فرمت 4K هم می‌توانید توسط نوا ۵ تی بگیرید ولی مشخص است که نباید چندان جزئیات بالایی داشته باشند و فقط فیلم‌های قابل احترام با یک تجربه جدید خواهند بود!

دوربین سلفی درون ناچ نقطه‌ای جلوی گوشی ۳۲ مگاپیکسلی با گشودگی دهانه F/2.0 و ۰.۸ میکرومتر اندازه پیکسل‌ها است. انواع تکنیک‌های هوش مصنوعی و پردازش تصویر به کمک این دوربین سلفی می‌آیند تا تصاویری که شما می‌بینید؛ در نهایت کیفیت و زیبایی باشند.

نمی‌توان از دوربین سلفی گوشی نوا ۵ تی رضایت نداشت. وقتی در یک اتاق تاریک هستید و می‌خواهید سلفی بگیرید (مانند جشن تولدها)، هوش مصنوعی از تکنیک ترکیب ۴ پیکسل در ۱ پیکسل استفاده می‌کند تا تصویری با روشنایی و وضوح بالاتر بسازد. وقتی نور به اندازه کافی در محیط است؛ می‌توانید قابلیت AI را خاموش کنید تا تصاویری طبیعی‌تر بگیرید. در این حالت هم تصاویر گرفته شده رضایت‌بخش هستند.

نرم‌افزار دوربین نوا ۵ تی مشابه دیگر گوشی‌های هواوی در یک سال اخیر است. نواری لغزنده از سبک‌ها و مودهای مختلف دوربین را مشاهده می‌کنیم که با انتخاب هریک می‌توانید سبکی از عکاسی را تجربه کنید. همه‌چیز در این اپلیکیشن پیش‌روی شماست و فقط چند دقیقه کار با آن کافی است تا سریعا میان دوربین اصلی پشتی و دوربین سلفی جابه‌جا شوید؛ وارد تنظیمات پیشرفته دوربین شده، منوی تنظیمات را بکاوید و هوش مصنوعی را فعال یا غیرفعال کنید.

از محبوب‌ترین حالت‌های عکاسی می‌توان به حالت‌های عکاسی در شب (Night)، پرتره، فیلم‌برداری و AR Lens اشاره کرد و البته در بخش More می‌توان حالت‌های بیشتری مانند Pro ،Slow، پاناروما، HDR، تایم‌لپس و غیره را یافت.

نرم‌افزار و رابط کاربری

خبر بد دوم برای افرادی که تا اینجا عاشق نوا ۵ تی شده‌اند؛ اجرای اندروید ۹ به جای اندروید ۱۰ با پوسته سفارشی EMUI 9.1 است. در این میان خبر خوش اینکه روی این گوشی هنوز سرویس‌های پرطرفدار گوگل حضور دارند و جزو گوشی‌های تحریمی گوگل نیست اما نمی‌دانیم چه زمانی به اندروید ۱۰ یا EMUI 10 ارتقا پیدا می‌کند.

پوسته EMUI 9.1 تفاوت زیادی با مدل‌های پیشین ندارد و اگر کاربر هواوی بوده باشید؛ رابط کاربری نوا ۵ تی برای شما کاملا آشنا است. شاید چند لوگو و تنظیم تغییراتی کرده باشند ولی تفاوت بزرگی احساس نمی‌شود.

در EMUI 9.1 هنوز همان سادگی و راحتی کار با نرم‌افزارها حفظ شده است؛ به علاوه اینکه شاهد استفاده از فایل سیستم EROFS هستیم که نرخ خواندن اطلاعات تصادفی را ۲۰ درصد افزایش می‌دهد ولی در عوض فضای ذخیره‌سازی بیشتری طلب می‌کند. مصرف انرژی این پوسته هم نسبت به گذشته در حدود ۱۰ درصد کاهش پیدا کرده است.

از دیگر ویژگی‌های جدید این رابط کاربری باید به مود GPU Turbo اشاره کرد. هنگامی که با این گوشی کار می‌کنید؛ روانی و تمیزی رابط کاربری را حس خواهید کرد. به راحتی میان نرم‌افزارها و صفحات مختلف جابه‌جا می‌شوید؛ بدون اینکه کوچک‌ترین تاخیر و لگی وجود داشته باشد. اپلیکیشن‌ها ساده و سریع اجرا می‌شوند و آیتم‌های زیادی برای سفارشی‌سازی دارید.

باتری

هواوی برای این گوشی خود ترجیح داده یک باتری ۳۷۵۰ میلی‌آمپرساعتی با فناوری شارژ سریع و شارژری ۲۲.۵ واتی Super Charge انتخاب کند. میان‌رده‌های دیگر هم‌رده نوا ۵ تی غالبا مجهز به یک باتری ۴ هزار میلی‌آمپر ساعتی هستند ولی این نکته باعث نمی‌شود که بگویید عمر باتری این گوشی پایین است.

اگر در ابتدای صبح، وقتی از خواب بیدار می‌شوید؛ شارژ گوشی ۱۰۰ درصد باشد و در طول روز مرتبا مشغول سر زدن به اینترنت، وب‌گردی، کار با شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها، دیدن ویدیوهای تلگرام و واتساپ، گوش دادن به موسیقی و کمی هم بازی بوده باشید؛ احتمالا در پایان روز هنوز ۲۰ درصد شارژ باتری دارید. یعنی باتری نوا ۵ تی به طور کامل یک روز کاری شما را پشتیبانی خواهد کرد. کاربرانی که فعالیت‌های کمتری دارند؛ یک روز و نیم دوام شارژ باتری دارند.

در تست‌های ما مشخص شد اگر یک فیلم Full HD نود دقیقه‌ای را به طور کامل و با نور روشنایی زیاد صفحه‌نمایش تماشا کنیم؛ ۱۴ درصد شارژ باتری از دست می‌رود. طبیعی است که پنل‌های LCD هم مصرف باتری بیشتری داشته باشند و هم روشنایی بالاتری بدهند. در حالی‌که از شارژ بی‌سیم خبری نیست؛ با زدن ۳۰ دقیقه گوشی به برق، ۵۰ درصد باتری شارژ می‌شود ولی شارژ کامل باتری نیاز به مدت زمانی ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه‌ای دارد.

جمع‌بندی

به نظر ما و پس از یک هفته کار با گوشی نوا ۵ تی، آن را قاتل پرچم‌دارهای اندرویدی تشخیص دادیم. یک گوشی زیبا و خوش دست با مشخصات سخت‌افزاری یک پرچم‌دار که می‌تواند از همه نظر عملکردی رضایت‌بخش داشته باشد.

اگر از کیفیت متوسط صفحه‌نمایش و دوربین پشتی، اندروید ۹ و چند نکته ریز دیگر بگذریم؛ شما با قیمتی حدود ۵ تا ۶ میلیون تومان صاحب یک اسمارت‌فون در حد و اندازه‌های محصولاتی چون P30 Pro یا Mate 20 شده‌اید.

در ارزیابی‌های پردازنده، این گوشی از همه میان‌رده‌های فعلی بازار عملکرد بهتری نشان داده و برای چند وظیفه‌گی، بازی‌های ویدیویی، موسیقی و فیلم کاملا مناسب است. به جز پردازنده، کیفیت ساخت، شارژدهی و عمر باتری، کیفیت دوربین به‌ویژه در طول روز و طراحی آن نکات مهمی هستند که باعث برتری نسبت به دیگر میان‌رده‌های هم‌قیمت می‌شود.

اگر قصد خرید این گوشی را کردید؛ از هم‌اکنون به خاطر هیجان تجربه جدید به شما تبریک می‌گوییم، ولی فراموش نکنید که این گوشی جک هدفون و درگاه کارت حافظه ندارد!

نوشته بررسی اختصاصی هواوی نوا 5T: قاتل پرچم‌داران! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی تصفیه هوای شیائومی می پیورفایر ۲: حس خوب سلامت

امروزه پیشرفت صنایع و افزایش تعداد خودروهای در حال تردد به مشکل آلودگی هوا در کلان‌شهرها دامن زده است. بدین‌ترتیب تجهیزات تصفیه هوا به یکی از لوازم خانگی و اداری متداول به ویژه در شهرهای بزرگ و صنعتی مبدل شده‌اند. شیائومی یکی از برندهای نسبتا جدید در بازار ایران به‌شمار می‌رود و کیفیت مناسب و قیمت‌گذاری مقرون‌به‌صرفه تولیدات این کمپانی، توجه بسیاری از مشتریان را به سوی خود جلب کرده است. اکنون مدتی است که دستگاه تصفیه هوای شیائومی می پیورفایر 2 توسط فروشگاه تسک میران (نماینده محصولات شیائومی در ایران)، مهمان دفتر ما شده؛ لذا در ادامه قصد داریم به بررسی این محصول بپردازیم. اگر می‌خواهید همه چیز را پیرامون این دستگاه تصفیه هوا بدانید؛ در این‌صورت با آی‌تی‌رسان و بررسی شیائومی می پیورفایر 2 همراه باشید:

طراحی

شیائومی می پیورفایر 2 با کلیه دستگاه‌های تصفیه هوای موجود در بازار متفاوت است. این دستگاه در نگاه اول بسیار براق، زیبا و چشم‌نواز به‌نظر می‌رسد و طراحی ساده و مینیمالیستی آن حقیقتا ما را نیز مجذوب خود کرد. در واقع با حذف نماد Mi از این محصول به سادگی می‌توان آن‌را با یکی از تولیدات شرکت اپل اشتباه گرفت!

می ایر پیورفایر 2 مجهز به یک فیلتر 3 لایه و 360 درجه‌ای است که با جذب آلاینده‌ها و ذرات معلق موجود در هوا، آن‌را برای تنفس انسان سالم‌سازی می‌کند. این دستگاه در مقایسه با نخستین نسل تصفیه هوای می پیورفایر 2 حدودا 40 درصد سبک‌تر و باریک‌تر است؛ محصولی که در زمان خود نسبت به بسیاری از تصفیه هواهای موجود در بازار بسیار کوچک‌تر بود. در واقع دستگاه جدید در کنار تصفیه هوا به زیبایی دکوراسیون منزل شما نیز کمک شایانی می‌کند.

عملکرد

پیش از بررسی عملکرد شیائومی می پیورفایر 2 ابتدا بایستی پیرامون ماهیت ذرات آلاینده هوا صحبت کنیم. بیش‌ترین آلاینده‌های موجود در هوا شامل ذراتی موسوم به PM2.5 و PM10 با اندازه 2.5 و 10 میکرون هستند. ذرات 2.5 میکرونی اندازه‌ای معادل یک سی‌ام تار موی انسان دارند و با چشم غیرمسلح قابل رویت نیستند. این ذرات به‌تدریج وارد ریه‌ها و سپس جریان خون ما شده و موجب ایجاد مشکلات بهداشتی کوتاه‌مدت و بلندمدت می‌شوند. به گفته سازمان بهداشت جهانی (WHO) میانگین سالیانه ذرات PM2.5 و PM10 هوا به‌ترتیب بایستی 20 و 10 میکروگرم باشد.

بر اساس ادعای شیائومی، دستگاه می پیورفایر 2 قادر به جذب ذرات 2.5 میکرونی گرد و غبار و آلاینده‌های هوایی با اندازه تقریبی 0.3 تا 0.5 میکرون است. کارآیی فیلتر استوانه‌ای دستگاه در مقایسه با تصفیه‌کننده‌های معمولی از کلیه جهات بهتر است. طراحی 3 لایه فیلتر EPA با تراکم بالای خود به جذب ذرات معلق هوا با اندازه بزرگ‌تر از 0.3 میکرون کمک می‌کند. این در حالیست که یک فیلتر کربنی فعال، آلاینده‌هایی نظیر فرمالدهید، رایحه‌های نامطبوع و سایر مواد مضر موجود در هوا را جذب خواهد کرد. با روشن کردن دستگاه، ذرات معلق 2.5 میکرونی هوا شامل گرد و غبار، آلاینده‌های تولید شده توسط گیاهان داخل منزل و حیوانات داخلی به‌سرعت حذف می‌شوند.

می پیورفایر 2 هوای آلوده را از هر 4 طرف خود به داخل کشیده و هوای تصفیه شده را از بخش فوقانی خود به خارج هدایت می‌کند. این دستگاه دارای حالات عملکرد خودکار و دستی است؛ اگرچه حالت خودکار احتمالا پاسخگوی نیاز اکثریت کاربران خواهد بود. عمر مفید فیلتر بسته به میزان استفاده و شدت آلودگی هوا بین 4 تا 6 ماه متغیر است. همچنین فیلتر دستگاه به آسانی قابل تعویض بوده و این‌کار از طریق بازگشایی فلاپ پشتی دستگاه، خارج کردن فیلتر قدیمی و جایگزین نمودن فیلتر جدید امکان‌پذیر خواهد بود. مشتریان با مراجعه به وب‌سایت تسک میران می‌توانند این فیلتر را با قیمت تقریبی 340 هزار تومان خریداری نمایند. دستگاه زمان تعویض فیلتر را به‌طور خودکار اعلام نموده و مدت زمان باقی‌مانده از عمر فیلتر در حال مصرف را نمایش خواهد داد.

عملکرد بسیار کم سر و صدای می پیورفایر 2 حقیقتا ما را تحت تاثیر قرار داد. بر اساس اعلام کمپانی، تصفیه می پیورفایر 2 هنگام فعالیت در حالت شبانه تنها سر و صدایی با شدت 30 دسی‌بل را تولید می‌کند. تنها با تمرکز نمودن می‌توان متوجه صدای ناشی از فعالیت آن شد؛ اگرچه شدت صدا به اندازه‌ای نیست که موجب حواس‌پرتی‌تان شود. علی‌رغم عدم اندازه‌گیری شدت نویز ایجاد شده توسط دستگاه اعلام می‌کنیم که شیائومی می پیورفایر 2 دستگاهی بسیار کم‌صدا محسوب می‌شود.

شیائومی می پیورفایر 2 مجهز به قابلیتی جدید و جذاب است. این دستگاه به کمک یک اپلیکیشن با نام Mi Home به اسمارت‌فون کاربر متصل شده و امکان نظارت پیوسته و آنی بر میزان آلودگی هوای محیط و تنظیم برنامه‌های زمان‌بندی شده را در اختیار وی قرار می‌دهد. اتصال دستگاه با اسمارت‌فون از طریق درگاه وای‌فای انجام می‌شود و اپلیکیشن مذکور در هر 2 پلتفرم اندروید و iOS قابل استفاده است.

برقراری اتصال میان می پیورفایر 2 و اسمارت‌فون بسیار آسان است. بدین منظور کافیست دکمه تعبیه شده روی قسمت پشتی دستگاه را برای مدت چند ثانیه فشار دهید. سپس صبر کنید تا چراغ مربوط به دکمه شروع به چشمک زدن نماید. حال اپلیکیشن و Mi Home نصب شده روی اسمارت‌فون خود را اجرا کرده و فرآیند اتصال از طریق وای‌فای را انجام دهید. اپلیکیشن ابتدا کلمه‌عبور وای‌فای را از شما درخواست می‌کند. سپس می‌خواهد تا به بخش تنظیمات وای‌فای گوشی مراجعه نموده و گزینه Air Purifier 2 را انتخاب کنید. نهایتا به منظور تکمیل فرآیند اتصال مجددا به محیط برنامه بازگردید. همچنین بایستی خاطر نشان کرد که شیائومی می پیورفایر 2 صرفا به شبکه‌های وای‌فای باند 2.4 گیگاهرتزی متصل می‌شود.

بر اساس ادعای شیائومی، تصفیه هوای می پیورفایر 2 ظرف مدت تنها 10 دقیقه قادر است هوای اتاقی با مساحت 21 متر مربع را تصفیه نماید. برآورد انجام شده ما نشان داد که با روشن کردن دستگاه ظرف مدت 12 تا 14 دقیقه، شاخص ذرات معلق 10 میکرونی در هوا از رقم بسیار خطرناک 75 به مقدار قابل‌قبول 38 رسید. این ارقام به‌صورت لحظه‌ای و از طریق اپلیکیشن نصب شده روی اسمارت‌فون قابل مشاهده بودند.

کیفیت جذب بو

با راه‌اندازی می پیورفایر 2 درون دفتر کار، تاثیرات آن از ابتدا قابل تشخیص نبود؛ تا اینکه بویی مشابه سوختن چوب در فضای اتاق پراکنده شد. پس از مراجعه مجدد به اتاق در صبح روز بعد کماکان بوی سوختگی خفیفی قابل استشمام بود. با این‌حال پس از روشن کردن دستگاه تصفیه هوا تنها پس از مدت 30 دقیقه بوی سوختگی به‌طور کامل از بین رفت. البته این دستگاه تمامی فضای کاری دفتر ما را پوشش نمی‌داد؛ اما در اتاق حدودا 15 متری محل استقرار تصفیه‌کننده هیچ‌گونه بوی نامطبوعی استشمام نمی‌شد. لذا کارکرد دستگاه کاملا رضایت‌بخش به‌نظر می‌رسد.

احتمالا تا کنون بارها پیش آمده که هنگام رفتن به سفر از انتقال زباله‌ها به خارج از منزل غافل شوید. در این شرایط یقینا پس از بازگشت از سفر با بوی ناخوشایند زباله‌های پوسیده در فضای منزل مواجه خواهید شد. اما در صورت خریداری می پیورفایر 2 لازم نیست نگران باشید؛ چرا که با تنها 10 دقیقه روشن کردن دستگاه تمامی بوهای نامطبوع از بین خواهند رفت.

بسیاری از کمپانی‌ها هنگام توصیف قابلیت‌های محصولات خود تا حدودی مبالغه می‌کنند؛ اما عملکرد شیائومی می پیورفایر 2 احتمالا رضایت سرسخت‌ترین منتقدان را نیز جلب خواهد کرد. کارکرد می پیورفایر 2 صرفا به اتاق‌های منزل یا دفتر کار محدود نبوده و این دستگاه برای تصفیه هوای سرویس‌های بهداشتی نیز قابل استفاده است. تصفیه هوای شیائومی قادر به پاکسازی هوا و حذف بوهای نامطبوع از فضای سرویس‌های بهداشتی است. حدودا 40 دقیقه پس از روشن کردن دستگاه در سرویس بهداشتی، کیفیت هوا به میزان قابل‌توجهی ارتقا پیدا کرد.

حذف بوهای نامطبوع معمولا کاری بسیار آسان است. بدین منظور روش‌های مختلفی وجود دارد و استفاده از تصفیه‌کننده هوا تنها 1 مورد از آن‌ها به‌شمار می‌رود. با این‌حال در برخی مواقع، استفاده از دستگاه‌های تصفیه هوا بسیار مفید خواهد بود. همچنین می پیورفایر 2 قادر به حذف برخی ذرات آلاینده 10 میکرونی از هوا است؛ اگرچه شیائومی در تبلیغات بازاریابی محصول صریحا به این موضوع اشاره نکرده است.

فیلتر EPA وظیفه جذب ذرات PM2.5 و سایر ریزگردهای نامرئی موجود در هوا را بر عهده دارد. افراد سیگاری اصلی‌ترین منبع مولد ذرات PM2.5 در هوا به‌شمار می‌روند. همان‌طور که پیش‌تر گفته شد؛ اپلیکیشن Mi Home امکان کنترل دستگاه و مشاهده سطح کیفی هوا از طریق گوشی هوشمند را فراهم می‌کند. هنگامی‌که یک فرد در فضای اتاق شروع به سیگار کشیدن می‌کند؛ دستگاه از حالت خواب (Sleep) به توربو (Turbo) تغییر وضعیت می‌دهد. بر اساس اطلاعات نمایش داده شده در برنامه، با روشن کردن یک نخ سیگار در فضای اتاق میزان ذرات PM2.5 در هوا از 100 به 232 یا حتی بیش‌تر افزایش پیدا می‌کند و این موضوع حقیقتا نگران‌کننده است.

شیائومی ادعا می‌کند که دستگاه تصفیه هوای می پیورفایر 2 ظرف مدت حدودا 20 دقیقه می‌‌تواند هوای یک اتاق با مساحت تقریبی 70 متر مربع را پاکسازی نماید. با این‌حال بررسی‌های انجام شده در اتاقی با مساحت مشابه نشان داد که کارکرد مطلوب دستگاه پس از مدت زمان بسیار بیش‌تری نمایان خواهد شد. شاخص کیفی هوا (AQI) نهایتا به 10 تا 20 میکروگرم رسید؛ اما این پدیده پس از کارکرد حدودا 1 ساعته دستگاه محقق شد. مشخصا قرار دادن دستگاه در گوشه اتاق موجب کاهش بازدهی آن می‌شود.

به‌دنبال تست عملکرد دستگاه تصفیه هوا، میزان ذرات PM2.5 در بهترین حالت به 80 واحد رسید. ظاهرا راندمان می پیورفایر 2 پس از مدتی کاهش پیدا می‌کند؛ چرا که دستگاه پس از کارکرد حدودا 20 دقیقه‌ای در حالت توربو برای مدت 1 ساعت با سرعت پایین‌تر فعالیت کرد و نهایتا به حالت خواب (عملکرد آهسته) تغییر وضعیت داد. در این لحظه شاخص ذرات 2.5 میکرونی هوا حدودا معادل 100 بود. بنابراین شیائومی می پیورفایر 2 علیرغم عملکرد مطلوب خود، در مقایسه با برخی رقبا ضعیف‌تر ظاهر خواهد شد.

کیفیت جذب گرد و خاک

به منظور افزایش حداکثری فضای تحت پوشش دستگاه تصفیه هوا می‌توانید موقعیت آن‌را بر اساس نقشه منزل خود تعیین نمایید. برای اطلاع از میزان ذرات 2.5 میکرونی معلق در هوا ناچارا بایستی به اطلاعات اپلیکیشن Mi Home اکتفا کنیم؛ مگر آن‌که به ابزارهای صنعتی نمایش کیفیت هوا دسترسی داشته باشیم. با این‌حال ذرات گرد و غبار به آسانی قابل مشاهده هستند و این پدیده حقیقتا آزاردهنده است. به‌دنبال فعالیت 5 روزه دستگاه تصفیه هوا در دفتر کار ما، گرد و خاک کمتری در فضا رویت شد. همچنین بر روی شیشه‌ها، میزها و حتی سطح زمین گرد و خاک کمتری قابل  احساس کردن بود. با این‌حال پیش از روشن کردن دستگاه تصفیه بهتر است اتاق یا دفتر کار خود را نظافت کنید.

میزان مصرف انرژی

به گفته شیائومی، توان مصرفی می پیورفایر 2 بسته به حالت و شدت عملکرد آن بین 1.5 تا 31 وات متغیر خواهد بود. لذا حتی در صورت مصرف 31 وات انرژی در تمام طول روز، توان مصرفی محصول در مقایسه با دستگاه‌های ایر کاندیشنر و گرمکن خانگی به‌مراتب کمتر است.

آیا خریداری شیائومی می پیورفایر 2 اقدامی معقول است؟

می پیورفایر 2 یکی از ارزان‌ترین دستگاه‌های تصفیه هوای هوشمند و ابزارهای مبتنی بر اینترنت اشیاء به‌شمار می‌رود. با این‌حال مبلغ 1.549.000 هزار تومانی همچنان برای بسیاری یک عدد چشمگیر محسوب می‌شود. این محصول برای افرادی که بخش قابل توجهی از زمان روز را در محیط منزل یا دفتر کار سپری می‌کنند؛ حقیقتا یک گزینه مفید و کارآمد است.

سخن پایانی

اکنون تجهیزات تصفیه هوا بیش از یک کالای لوکس به‌عنوان یکی از لوازم ضروری منزل به ویژه در کلان‌شهرهایی چون تهران محسوب می‌شوند. با این‌حال چنان‌چه قرار است تصفیه‌کننده‌های هوا به جزء لاینفک منازل ما تبدیل شوند؛ در این‌صورت بهتر است این دستگاه‌ها همانند می پیورفایر 2 از طراحی مناسب، کاربری آسان و قیمت‌گذاری معقول برخوردار باشند. به‌طور کلی طراحی زیبا و چشم‌نواز، عملکرد کاملا کم سر و صدا، قابلیت اتصال به اسمارت‌فون و قیمت‌گذاری مقرون‌به‌صرفه از جمله نقاط قوت می پیورفایر 2 به‌شمار می‌روند. در مقابل قیمت نسبتا بالای فیلتر و عدم وجود نمایشگر بر روی دستگاه، مهم‌ترین نقاط ضعف این محصول قلمداد می‌شوند.

نوشته بررسی تصفیه هوای شیائومی می پیورفایر 2: حس خوب سلامت اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی گلکسی A71 سامسونگ: با من عکاسی کن!

بررسی گلکسی A71

سامسونگ مدتی از بازار پرسود میان‌رده‌ها غافل بود و تمام توجه خودش را بر روی پرچمداران می‌گذاشت. حالا چند سالی می‌شود که شاهد تولید گوشی‌های میان‌رده بسیار خوب و باکیفیتی از این برند باسابقه هستیم. کره‌ای‌ها در یک تصمیم هوشمندانه، بار سنگین ویژگی‌های جدید را از دوش پرچمداران برداشتند و در بین میان‌رده‌ها تقسیم کردند.

این‌گونه بود که نسل جدید، متفاوت و دو رقمی سری A سامسونگ پدید آمد و تولید نسل پرطرفداری همچون گلگسی A50 و A70 آغاز شد. امسال به جهت رفع نواقص نسل پیش و اضافه شدن قابلیت‌های جدید، شاهد به‌روز شدن این نسل بودیم. پرچمدار میان‌رده‌های سامسونگ، گلکسی A71 نام دارد که مدتی‌ست مهمان خانه ما شده و قصد داریم تا نگاهی به آن بیندازیم. اگر می‌خواهید همه چیز را در رابطه با این گوشی بدانید، با آی‌تی‌رسان و بررسی گلکسی A71 همراه باشید.

طراحی و کیفیت ساخت

در سال‌های نه‌چندان دور، سامسونگ به تولید گوشی‌های باکیفیت ولی پلاستیکی، مشهور بود. با پیشرفت تکنولوژی، بالاخره این برند قید پلاستیک را زد و پرچمدارانش را در نسخه‌هایی از شیشه و فلز راهی بازار کرد. این مورد به میان‌رده‌ها نیز رسید و در سال‌های اخیر، کمتر شاهد یک گوشی پلاستیکی از سامسونگ بوده‌ایم. اما ظاهرا نسل دو رقمی سری A آمده تا دوباره نام پلاستیک را بر سر زبان‌ها بیندازد! این‌ها را گفتیم که بدانید گلکسی A71 عزیز قصه ما، یک گوشی پلاستیکی است و در آن خبری از فلز، شیشه، سرامیک، مواد بازیافتی (!) و امثال این‌ها نیست. البته منظور از پلاستیک، خدای ناکرده کیفیت پایین ساخت دستگاه نبوده؛ اما خب بالاخره وقتی چند سالی‌ست به شیشه و فلز عادت کرده‌ایم، لمس یک گوشی پلاستیکی حس خوبی، حداقل به ما که نداد!

سامسونگ حتی در ساخت فریم دستگاه نیز خساست به خرج داده و همچنان، این نام پلاستیک است که می‌درخشد. بگذارید از این تجربه ناخوشایند کمتر سخن بگویم و به سمت خوب ماجرا بروم. استفاده از همین پلاستیک عزیز موجب شده تا گوشی بزرگی همچون گلکسی A71، تقریبا ۱۸۰ گرم وزن داشته باشد که با توجه به قابلیت‌ها و باتری حجیمش، میزان معقولی به حساب می‌آید. بنابراین احتمالا وزن متعادل دستگاه چیزی است که در نخستین لحظه در دست گرفتن آن، حس خواهید کرد (البته بعد از پلاستیک). بد نیست بدانید که در مقایسه با نسل گذشته، این گوشی ۴ گرم سبک‌تر و ۲ دهم میلی‌متر نازک‌تر شده تا حداقل رژیم نه‌چندان سفت و سختی را پشت سر گذاشته باشد.

سازنده با استفاده از طراحی خمیده در اطراف قاب پشتی، تمام تلاشش را کرده تا گوشی خیلی خوب در کف دست بنشیند اما به‌طور کلی با توجه به سایز، نمی‌توان A71 را یک دستگاه خوش دست نامید! حاشیه‌های اطراف نمایشگر به حداقل میزان خودش رسیده و این مورد شاید به ظاهر دستگاه کمک کند اما مسلما برای استفاده از آن چالش‌هایی پیش روی‌تان می‌گذارد. مثلا هنگام تایپ کردن، ممکن‌ است انگشت‌تان به بخش پایینی نمایشگر نرسد و یا دسترسی به بالای صفحه و استفاده از پنل نوتیفیکیشن با یک دست تقریبا غیرممکن باشد. همه این‌ها موجب می‌شود تا با یک گوشی کاملا مردانه طرف باشیم. بنابراین اگر خانم هستید، گلکسی A71 برای شما ساخته نشده است. برای آنکه درک درستی از اندازه گوشی داشته باشید، می‌توانیم بگوییم که A71 تقریبا همان A50 محبوب بازار بوده که کمی کشیده‌تر به‌نظر می‌رسد.

بررسی گلکسی A71

با اینکه در قاب پشتی خبری از شیشه نیست؛ اما این گوشی علاقه زیادی به سر خوردن از دست دارد و حتی در زمانی‌که روی میز قرار گرفته نیز می‌بایست کمی با احتیاط با آن رفتار کنید. دستگاه طراحی خاص و متفاوتی ندارد و چیزی نیست که با دیدنش انگشت به دهان بمانید. یک گوشی دراز، سبک، خوش ساخت و با ضخامت ۷.۷ میلی‌متر که تقریبا میلیاردها بار (!) شبیه‌اش را دیده‌اید.

در سمت راست بدنه دستگاه، کلید پاور به چشم می‌خورد و بالاتر از آن، محل قرارگیری کلیدهای یکپارچه صداست. کلیدها اندازه مناسبی دارند و به‌خوبی می‌توان با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. فشردن‌شان حس خوبی داشته و حتی شاید بتوان گفت که صدای لذت‌بخشی را به گوش شما می‌رسانند. اما دسترسی به کلیدهای کنترل صدا، کمی دشوار است و تقریبا برای استفاده از آن‌ها می‌بایست از هر دو دست خود کمک بگیرید. در سمت مقابل بدنه نیز تنها درگاه ورودی سیم‌کارت‌ و کارت حافظه قرار گرفته که برای دسترسی به آن‌ها، باید از سوزن مخصوص (!) بهره بگیرید.

درست در مرکز لبه پایینی گوشی، پورت محبوب این روزها یعنی USB Type C به چشم می‌خورد و در کنار آن، اسپیکر و خوشبختانه جک استاندارد صدا جا خوش کرده‌اند؛ تا بتوانید همچون فرزند آدم (!) هدفون عزیز را بدون دردسر به گوشی بزنید و حالش را ببرید! با این اوصاف لبه بالایی، تنها میزبان میکروفون ثانویه است و خبری از پورت دیگری در آنجا نیست.

قاب پشت گوشی همچون نسل قبلی، در برابر نور در رنگ‌های مختلف دیده می‌شود و به خطوطی عمودی و مورب نیز منقش شده تا بار اصلی زیبایی گلکسی A71 را به دوش بکشد. در بخش بالا و سمت چپ، شاهد یک مستطیل دراز هستیم که از بدنه اصلی چند میلی‌متری بیرون زده و ۴ دوربین به همراه فلاش LED را در خود جا داده است! بیرون زدگی مجموعه دوربین کمی بیش از اندازه بوده و کاملا با دست می‌توان آن را حس کرد. بنابراین بعد از خرید دستگاه باید حتما با خرید محافظ یا گلس برای لنز، فکری به حالش بکنید؛ چرا که در صورت سقوط گوشی از ارتفاع، نخستین محلی که فشار به آن وارد می‌شود، مجموعه دوربین است! حتی زمانی که گوشی روی میز قرار گرفته نیز احتمال دارد که با لغزش بر روی سطح، شاهد ایجاد خط و خش بر روی لنزها باشیم؛ هرچند که خود سامسونگ محافظی شیشه‌ای برای آن در نظر گرفته اما احتیاط همیشه شرط عقل بوده است. لوگوی سامسونگ در بخش پایین به چشم می‌خورد و خبری از نوشته‌های عجیب و غریب برخی کمپانی‌ها هم نیست. در نهایت باید گفت که این قسمت کاملا مستعد جذب اثر انگشت بوده و تقریبا باید همیشه دستمال به دست آن را تمیز کنید!

نمایشگر

گلکسی A71 از یک نمایشگر 6.7 اینچی با پنل سوپر امولد بهره می‌گیرد که 87.2 درصد از نمای جلویی گوشی را به خودش اختصاصی داده است. میزان رزولوشن این صفحه نمایش 1080 در 2400 بوده و در هر اینچ آن شاهد 393 پیکسل ناقابل هستیم که مقدار خوب و قابل قبولی برای دستگاهی در این سطح است. مطابق معمول، گوشه‌های نمایشگر گرد طراحی شده تا با فریم اصلی هماهنگی لازم را داشته باشد و نسبت ۲۰ به ۹ نشان می‌دهد که از همیشه کشیده‌تر به‌نظر می‌رسد.

در نمایشگر، خبری از ناچ نیست اما دوربین سلفی، یک سوراخ نسبتا بزرگ را در مرکز بخش بالایی، ایجاد کرده تا مجبور شوید هنگام مشاهده صفحه، یک زمین خالی از سکنه (پیکسل) را نظاره گر باشید. به شخصه علاقه خاصی به این نوع طراحی که به Infinity-O مشهور است ندارم اما خب چه می‌شود کرد بالاخره دنیای تکنولوژی است و باید به این چیزها عادت کنید.

بگذارید از مسائل تئوری فاصله بگیریم و کمی از تجربه کار با صفحه بگوییم. کیفیت نمایشگر بالاست، رنگ‌ها خیلی خوب به نمایش در می‌آیند و در نگاه از زوایا، مشکل خاصی با آن نخواهید داشت؛ این مدل در برابر رقبای خودش در این سطح، قطعا حرف‌های زیادی برای گفتن دارد اما خبری از آن شادابی همیشگی که از امولدهای سامسونگ سراغ داشتیم، نیست. یعنی با روشن شدن صفحه برای بار نخست، مجذوب آن نخواهید شد. هرچند که این مورد هیچ چیزی از ارزش‌های سامسونگ کم نمی‌کند.

روشنایی صفحه در حد معقولی است و هنگام کار کردن با آن در محیط‌های خارجی و زیر نور آفتاب مشکلی جز رفلکس بالای صفحه ندارید؛ یعنی همچون اکثر محصولات امروزی، در محیط‌های شلوغ و پرنور صفحه همچون آینه عمل کرده و محتوای اطراف را به نمایش می‌گذارد. میزان حداقلی نور صفحه برای کسانی که در محیط‌های بسته و تاریک با گوشی کار می‌کنند، بسیار خوب بوده تا حدی که نمایشگر را به مرز خاموشی می‌رساند؛ در نتیجه می‌توانید بدون مشکل، شب‌ها در رخت‌خواب با گوشی کار کرده، با مخاطب خاص چت کنید و یا اینستاگرام را برای ساعت‌ها شخم بزنید!

سازنده کره‌ای برای محافظت از این نمایشگر تصمیم گرفته تا از نسخه سوم گوریلا گلس بهره ببرد و این یعنی نیازی نیست که نگران خط و خش‌های ریز (!) باشید. اما با توجه به قدیمی بودن این نسخه، در صورت سقوط دستگاه، مشخص نیست که چه بر سر این عزیز خواهد آمد. هرچند که شخصا اعتقادی به قرار دادن گلس بر روی صفحه نمایش ندارم؛ اما اگر خیلی به این موضوع حساس هستید، ظاهرا می‌بایست دست به جیب شوید و یک نمونه خوبش را بخرید!

در تنظیمات نمایشگر، می‌توانید میزان حساسیت صفحه لمسی را افزایش دهید تا هنگام قرار گرفتن گلس بر روی صفحه، مشکلی با عمل نکردن تاچ نداشته باشید. شما می‌توانید نحوه به نمایش درآمدن رنگ‌ها را در دو حالت Natural و Vivid تنظیم کنید و یا حتی میزان سردی و گرمی رنگ‌ها را مشخص نمایید. با تغییر این پارامترها، می‌توان به نتیجه دل‌خواه رسید و رنگ‌ها را شاداب‌تر کرد. یکی دیگر از قابلیت‌های بخش تنظیمات نمایشگر، به حالتی برای غیرفعال کردن لمس در محیط‌های بسته باز می‌گردد. با انتخاب این گزینه مثلا می‌توانید از فعال شدن صفحه هنگام لمس در جیب شلوارتان جلوگیری کنید که بسیار خوب و کاربردی است. در نهایت به ویژگی حذف فیلتر آبی صفحه می‌رسیم تا هنگام کار با گوشی در محیط تاریک، آسیب کمتری متوجه چشمان‌تان شود. این مورد در سطح‌های مختلفی قابل تنظیم بوده و حتی می‌توان برای فعال و غیرفعال شدن آن زمان‌های مشخصی را در نظر گرفت.

سخت افزار

در سال‌های گذشته معمولا محصولات سامسونگ را با چیپست‌های خانگی اگزینوس می‌دیدیم اما اخیرا این کمپانی مغز متفکر گوشی‌هایش را به کوالکام می‌سپارد. در گلکسی A71 از چیپست اسنپدراگون ۷۳۰ استفاده شده که با فناوری ۸ نانومتری تولید گشته و طبق اعلام سازنده، پیشرفتی ۳۵ درصدی نسبت به نسل گذشته داشته است. این چیپست از ۶ هسته Kryo 470 Silver با فرکانس کاری ۱.۸ گیگاهرتز به همراه ۲ هسته Kryo 470 Gold با فرکانس ۲.۲ گیگاهرتز تشکیل شده تا در شرایط مختلف کارایی متفاوتی را ارایه بدهد. مثلا در زمانی که نیازی به استفاده حداکثر از قدرت دستگاه نیست، از هسته‌های ضعیف‌تر استفاده می‌شود و در زمان کارایی سنگین‌تر، همچون اجرای بازی‌ها، نیرو از طریق هسته‌های قدرتمندتر تامین خواهد شد. این موضوع علاوه بر خنک ماندن دستگاه در کارهای روزمره، موجب کاهش مصرف باتری نیز می‌شود. از دیگر مزایای اسنپدراگون ۷۳۰ می‌توان به ویژگی‌های مربوط به دوربین آن اشاره کرد؛ جایی که به واسطه همین چیپست، می‌توان گوشی‌هایی با دوربین‌های قدرتمند و حتی نمونه‌های ۱۹۲ مگاپیکسلی ساخت و یا فیلم‌برداری 4K با ۳۰ فریم در ثانیه را تجربه کرد.

واحد گرافیکی آدرنو ۶۱۸ به شما در اجرای بدون نقص بازی‌ها کمک می‌کند و با تکنولوژی‌های جدید کوالکام، می‌توان انتظار داشت که همه چیز بدون لگ پیش برود! در کنار این مجموعه سخت‌افزاری، سامسونگ از ۸ گیگابایت رم ناقابل بهره گرفته تا عمل مالتی‌تسکینگ به راحتی صورت بگیرد و بتوانید چندین و چند برنامه را همزمان به اجرا درآورید؛ البته در نسخه دیگری از گلکسی A71 شما ۶ گیگابایت رم در اختیار خواهید داشت. از لحاظ میزان ذخیره سازی، می‌توانید از حافظه داخلی ۱۲۸ گیگابایتی دستگاه لذت ببرید و حتی توسط کارت حافظه جانبی هم به آن، بیفزایید. جالب اینجاست که خبری از درگاه‌های هیبریدی نیست و می‌شود به‌راحتی دو سیم کارت همزمان فعال را در کنار مموری تجربه کرد.

برای تست، تصمیم گرفتیم تا از دو آزمون AnTuTu 8 و گیک‌بنچ 5 استفاده کنیم. این گوشی در آزمون نخست توانست امتیاز 207198 را کسب کند که برای یک محصول میان‌رده بسیار خوب و قابل قبول ارزیابی می‌شود و آن را در کنار پرچمداران سال‌های قبل قرار می‌دهد. در آزمون دوم و در حالت تک هسته‌ای گلکسی A71 با امتیاز 544 و در حالت چند هسته‌ای با 1638 امتیاز، توانست رکورد خوبی از خود به‌جای بگذارد. در مقام مقایسه می‌توان گفت که در حالت اول این محصول میان‌رده در جایگاهی نزدیک به گلکسی S9 پلاس قرار می‌گیرد؛ اما در حالت دوم، می‌توان رتبه آن را در میان گلکسی S8 و S9، دو پرچمدار سابق سامسونگ متصور شد.

در حالت عادی و زمانی که قصد دارید کارهای روزمره خودتان را انجام دهید، گلکسی A71 هیچ نقصی ندارد و حتی اگر اهل بازی کردن باشید نیز A71 تا حد زیادی می‌تواند شما را راضی نگه دارد. گرچه به مرور زمان هنگام اجرای بازی‌های گرافیکی، دستگاه به نقطه جوش هم می‌رسد و عملکرد لحظات اولیه را ندارد اما به‌طور کلی برای محصولی در این سطح، می‌توان آن را قابل قبول ارزیابی کرد.

دوربین

سامسونگ برای عقب نماندن از جنگ دوربین‌ها، هر سال یک لنز دیگر را نیز به محصولش اضافه کرده و آن را با سلام و صلوات به بازار می‌فرستد. در همین راستا، امسال نیز گلکسی A71 نسبت به نسل گذشته خودش یک دوربین بیشتر دارد و با ۴ چشم عجیب و غریب راهی بازار شده است. دوربین اصلی، یک نمونه ۶۴ مگاپیکسلی با گشودگی دیافراگم f/1.8 بوده که نسبتا عریض است و می‌توان با آن تصاویر وایدتری نسبت به سایر نمونه‌های موجود در بازار گرفت. دوربین دوم، رسما یک نمونه اولترا واید ۱۲ مگاپیکسلی است که در تصاویرش می‌توانید حتی خود کره زمین را هم جا کنید! دو نمونه ۵ مگاپیکسلی دیگر برای تشخیص عمق بهتر و حالت عکاسی ماکرو نیز در نظر گرفته شده تا با مجموعه کاملی از دوربین‌‌ها رو‌به‌رو باشیم. در کنار این‌ها، یک فلاش LED دیده می‌شود که می‌تواند تاریکی مطلق شب را همچون ساعت ۱۲ ظهر روشن کند.

رنگ‌های ثبت شده تا حدی زیادی به واقعیت نزدیک هستند و می‌توانند نیازهای معمولی یک خریدار را کاملا برطرف کنند. به دلیل میزان بالای مگاپیکسل، جزئیات تصویر به خوبی ثبت شده و حتی می‌توانید تا حدی نیز بر روی بخش‌های آن بدون افت کیفیت زوم کنید. اما عکس‌برداری ماکرو با این گوشی اصلا آن چیزی که فکرش را می‌کنید، نیست و خیلی نمی‌توان روی آن حساب کرد! هنگام عکاسی می‌توانید تا ۸ برابر بر روی تصویر زوم کنید (و حتی بیشتر) اما در این حالت چیزی نویز تصاویر در حدی بالا می‌رود که شاید عکس را با نقاشی اشتباه بگیرید! با استفاده از عکاسی بوکه می‌توان تصاویری با عمق میدان بالا گرفت. گوشی تا حد مطلوبی مرز بین سوژه و بک‌گراند را تشخیص داده و به شما یک عکس شسته‌رفته تحویل خواهد داد. برای مقایسه تصمیم گرفتیم که گلکسی A71 را در کنار آقای ۱۰۸ مگاپیکسلی شیائومی یعنی می نوت 10 عزیز قرار دهیم که نتیجه کار را در ادامه می‌بینید.

در یک مقایسه کوتاه و به‌عنوان نظر شخصی، می‌توانم بگویم که در روشنایی روز و مواردی همچون میزان زوم، برتری کاملا با محصول شیائومی است و هرچه به پایان روز نزدیک‌تر می‌شویم، گوشی سامسونگ از خودش عملکرد بهتری نشان می‌دهد، هرچند که بازهم شیائومی بهتر است! نکته عجیب اینکه تصاویر ثبت شده با گلکسی A71 کمی به رنگ زرد متمایل شده و انگار که هاله‌ای از نور روی آن را می‌پوشاند. در ادامه می‌توانید تصاویر گرفته شده در حالت‌های مختلف با دوربین گلکسی A71 را ببینید.

از لحاظ نرم‌افزاری، سامسونگ بخش‌های زیادی را برای این گوشی در نظر گرفته که از میان آن‌ها می‌توان به حالت لایو فوکوس برای عکاسی پرتره، عکاسی در شب، تصویربرداری ماکرو، عکاسی از غذا و ثبت پانوراما اشاره کرد. در این بین، حالت عکاسی پرو نیز در این گوشی دیده می‌شود که همچون یک بیابان بی‌آب و علف است و تقریبا نمی‌توانید پارامتر خاصی را در آن تغییر دهید! دوربین می‌تواند برخی صحنه‌های خاص را تشخیص دهد و شرایط را برای گرفتن بهترین عکس در آن حالت، مهیا سازد. مثلا هنگام عکاسی از حیوانات و یا غذا و منظره، می‌توانید آیکون مربوط به این موضوع را در گوشه‌ای از رابط کاربری دوربین ببینید.

در بخش تنظیمات، می‌توان گزینه‌های زیاد، خوب و قابل قبولی را دید. این قابلیت را دارید که تصاویرتان را با نسبت یک به یک بگیرید که برای پست کردن در اینستاگرام، ایده‌آل‌ترین گزینه است. به لطف چیپست گوشی حتی می‌توانید تصاویر را با فرمت HEIF ذخیره کنید که از جمله مزایای آن می‌شود به کاهش حجم چشم‌گیر تصاویر اشاره کرد. عکس‌برداری HDR، قرار دادن واترمارک بر روی تصویر و یا اسکن کردن QR Code با دوربین اصلی از دیگر قابلیت‌های این عزیز دیلاق است.

از لحاظ فیلم‌برداری، این گوشی می‌تواند به‌صورت 4K با نرخ ۳۰ فریم برثانیه و یا Full HD با نرخ ۲۴۰ فریم بر ثانیه فیلم‌ بگیرد. خبری از لرزش‌گیر اپتیکال تصویر در گلکسی A71 نیست اما هنگام فیلم‌برداری می‌توان از نمونه دیجیتالی آن بهره لازم را گرفت. کیفیت فیلم‌برداری در روز راضی‌کننده بوده و صدای محیط نیز به‌خوبی ثبت می‌شود؛ اما درست برخلاف عکاسی، هرچه هوا تاریک‌تر شود، ویدئو با نویز بیشتری همراه خواهد بود تا جایی که شاید دیگر نتوان چیزی دید! دو حالت اسلوموشن و سوپر اسلوموشن نیز برای این گوشی در نظر گرفته شده تا دست‌تان در فیلم‌برداری بازتر باشد.

سامسونگ از یک دوربین 32 مگاپیکسلی برای عکاسی سلفی بهره گرفته که با گشودگی دیافراگم f/2.2، می‌تواند تصاویر خوب و باکیفیتی را از شما بگیرد. امکان عکاسی با افکت بوکه در دوربین سلفی نیز در نظر گرفته شده که می‌تواند در حد و اندازه‌های خودش، مرز میان شما و بک‌گراند را تشخیص بدهد و آن را تار کند. یک گزینه برای عکاسی سلفی واید نیز دیده می‌شود اما خیلی واید نیست و تقریبا سایز آن نزدیک به چیزی است که در حالت نرمال می‌بینیم! اگر اهل ویدئوکال و یا به‌طور کلی، فیلم‌برداری با دوربین سلفی هستید؛ گلکسی A71 می‌تواند شما و طرف مقابل را راضی نگه دارد.

نرم‌افزار و رابط کاربری

بررسی گلکسی A71 را با رابط کاربری و معرفی قابلیت‌های آن ادامه می‌دهیم؛ جایی که سامسونگ تصمیم گرفته تا اندروید 10 را با نسل جدید رابط کاربری خودش به عنوان لباس بر این میان‌رده بپوشاند. One UI 2 بسیار سبک‌تر و بهینه‌تر از همیشه بوده و تمام نیازهای شما را برآورده می‌کند. خبری از پیچیدگی خاصی در آن نیست و همه چیز خیلی تر و تمیز، در خدمت شماست. برای دسترسی بهتر به بخش‌های گوشی، می‌توانید مثلا با سوایپ کردن از بالا به پایین، به پنل نوتیفیکیشن‌ها دسترسی داشته باشید و یا با یک سوایپ در جهت مخالف، وارد اپ‌دراور شوید و برنامه‌های‌تان را ببینید.

در پنل نوتیفیکیشن، علاوه بر گزینه‌های معمولی که در همه گوشی‌ها هست، موارد جدیدی نیز دیده می‌شود. مثلا امکان فیلم‌برداری از صفحه در گوشی موجود است تا دیگر نیازی به نصب برنامه‌های جانبی نداشته باشید. فوکوس‌مد قابلیت جالب دیگری بوده که برای استفاده از گوشی در حالت‌های خاص در نظر گرفته شده است؛ مثلا با فعال کردن آن زمانی که سر کار هستید، دستگاه اجازه استفاده از اپلیکیشن‌ها و سایر موارد را نخواهد داد و تنها برخی آیتم‌های ضروری نظیر بخش مربوط به SMS و یا تماس را در اختیارتان می‌گذارد؛ اپلیکیشن‌های غیرقابل دسترس نیز به رنگ سیاه و سفید درآمده تا بدانید که نباید به سمت‌شان بروید.

با اینکه لبه‌های اطراف نمایشگر دستگاه همچون پرچمداران سامسونگ خمیده نیست اما قابلیت‌های نرم‌افزاری آن در این گوشی دیده می‌شود. مثلا می‌توانید با فعال کردن Edge Lighting هنگام دریافت نوتیفیکیشن، اطراف نمایشگر را با یک افکت زیبا و رنگی ببینید؛ یا با سوایپ کردن از لبه‌های صفحه به سمت داخل، به پنلی برای دسترسی سریع به برنامه‌ها، مخاطبین و یا برخی آیتم‌های دیگر دسترسی داشته باشید.

در تنظیمات دستگاه، قابلیتی وجود دارد که مدت زمان استفاده شما از بخش‌های مختلف گوشی را لیست می‌کند و با دیدن آن، می‌توانید بر نحوه کار با گوشی خودتان نظارت بیشتری داشته باشید؛ مثلا ببینید که در روز گذشته از کدام اپلیکیشن‌ها استفاده کرده‌اید تا در صورت لزوم آن‌ها را حذف کنید که بتوانید به کار و زندگی‌تان برسید!

برخی موارد برای کارایی بهتر نیز در این گوشی دیده می‌شود، مثلا می‌توان کاری کرد که با بلند کردن گوشی از روی میز، نمایشگر آن به‌صورت خودکار روشن شود و یا با دوبار زدن بر روی نمایشگر خاموش، وارد لاک اسکرین آن شد. قابلیت Smart Stay نیز به شما کمک می‌کند تا هنگام مشاهده صفحه، تایمر در نظر گرفته شده برای خاموش شدن آن را دور بزنید؛ یعنی تا زمانی که به صفحه نگاه می‌کنید، نمایشگر خاموش نخواهد شد.

از آن‌جایی که این میان‌رده عزیز با اندروید 10 عرضه شده، می‌توان انتظار داشت که حداقل نسل بعدی سیستم‌عامل گوگل را نیز بر روی آن ببینیم. بنابراین از لحاظ پشتیبانی جای نگرانی خاصی نیست. سامسونگ با اینکه خیلی در این زمینه کند عمل می‌کند اما سوخت و سوز ندارد.

سایر قابلیت‌ها

گلکسی A71 همچون برادران خودش از یک سنسور اثر انگشت در زیر نمایشگر بهره می‌برد و بنابراین در اطراف دستگاه و روی بدنه، خبری از آن نخواهد بود. به‌طور کلی این سنسور اصلا انتظارات ما را برآورده نکرد. گرچه نسبت به محصولی همچون گلکسی A50 ارتقا داشته و بهتر عمل می‌کند؛ اما بازهم چیزی نیست که بشود همیشه روی آن حساب کرد. از هر ۱۰ باری که انگشت خودتان را بر روی صفحه قرار دهید، شاید در نیمی از آن‌ها اسکنر عزیز گیج می‌زند و قادر به باز کردن قفل گوشی نخواهد بود. بنابراین شاید خیلی دوست نداشته باشید که از آن استفاده کنید. با این حال ویژگی تشخیص چهره عملکرد مطلوبی دارد و خیلی زود شما را از لاک اسکرین به صفحه اصلی منتقل می‌کند. برای افزایش امنیت، سامسونگ برخی قابلیت‌ها را نیز در نظر گرفته است؛ مثلا می‌توانید تشخیص باز بودن چشم را در این گوشی الزامی کنید تا مبادا کسی در خواب با اسکن چهره شما بتواند قفل گوشی را باز کند. در محیط‌های تاریک با افزایش اتوماتیک نور نمایشگر به دوربین کمک می‌شود تا بتواند چهره شما را تشخیص دهد. شاید این مورد خیلی نتواند امنیت صد در صدی را برای شما به ارمغان آورد اما مسلما تجربه استفاده از آن بسیار بهتر از سنسور اثر انگشت خواهد بود.

A71 با یک اسپیکر خشک و خالی عرضه شده و در آن خبری از نمونه استریو نیست. بنابراین گرچه نمایشگر بزرگ آن فضا را برای تماشای ویدئو مهیا ساخته اما از لحاظ صدا این گوشی یک چیز کم دارد! هرچند که کیفیت صدا چنگی به دل نمی‌زند اما می‌توانید برروی بلندی آن حساب ویژه‌ای باز کنید. خوشبختانه وجود جک ۳.۵ میلی‌متری استاندارد صدا به شما کمک می‌کند تا بدون دردسر از هدفون‌های سیمی معمولی بهره‌ ببرید. خروجی صدا نسبت به اسپیکر در رده بالاتری قرار می‌گیرد؛ در حدی که شاید دوست داشته‌ باشید که همیشه از هدفون برای تماشای ویدئوها استفاده کنید. با فعال کردن گزینه Dolby Atmos می‌توانید کیفیت و بیس صدا را در هدفون افزایش دهید که مسلما برای خوره‌های موزیک، گزینه محبوبی به‌شمار آید.

متاسفانه این گوشی به همراه جعبه در اختیار ما قرار نگرفت و در نتیجه نمی‌توانیم در رابطه با هدفون آن نظر خاصی بدهیم. سامسونگ موزیک پلیر خودش را به‌صورت نرم‌افزاری در این گوشی قرار نداده و شما را از آن و قابلیت‌هایش محروم ساخته است؛ با این حال می‌توانید همچنان از فروشگاه‌ نرم‌افزاری این برند، آن را نصب کنید و لذتش را ببرید.

این گوشی به رادیو FM مجهز است، از نسخه پنجم بلوتوث بهره می‌برد و می‌توان با دستیار صوتی بیکسبی، بدون لمس صفحه نیز با آن ارتباط برقرار کرد. در مجموع گلکسی A71 محصول کاملی به حساب می‌آید، شاید نتواند در همه جوانب شما را راضی نگه دارد اما حداقل گزینه‌هایی روزی میز شما می‌گذارد و به شما قدرت انتخاب لازم را می‌دهد. یادتان باشد که از این گوشی در آب استفاده نکنید چرا که نتوانسته مدرک غواصی‌اش را بگیرد.

بررسی گلکسی A71

باتری

یکی از ویژگی‌های بسیار خوب این گوشی، باتری ۴۵۰۰ میلی‌آمپری آن است. بهره بردن از فناوری شارژ سریع پاور دلیوری، موجب شده تا بتوان از شارژهای ۲۵ واتی در این گوشی استفاده کرد. به همین دلیل می‌توانید تا تقریبا نیمی از باتری حجیم آن را در نیم ساعت شارژ کنید که برای استفاده معمولی در یک روز، کافی خواهد بود. در صورتی که در طول روز کار خیلی خاصی با گوشی خودتان انجام ندهید، به راحتی می‌توان تا دو روز روی گلکسی A71 حساب کرد که برای یک گوشی امروزی، عالی‌ست. با این حال خبری از شارژ بی‌سیم در این گوشی نبوده که البته با توجه به برچسب میان‌رده، انتظاری جز این هم نداشتیم.

بررسی گلکسی A71

کلام آخر در بررسی گلکسی A71 سامسونگ

گلکسی A71 سامسونگ یک گوشی خاص، زیبا و با قابلیت‌های خیره کننده نیست! اما آمده تا با ارایه بهترین‌ها، نیازهای روزمره افراد را پوشش دهد. ظاهر آن معمولی و عامه‌پسند است، با نمایشگر بزرگش می‌توان یک سینمای پرتابل داشت، سخت افزارش به‌راحتی جوابگوی نیاز اکثر کاربران هست، با دوربین‌هایش می‌شود در حالت‌های مختلف عکس گرفت و در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشت و از همه مهم‌تر، یک باتری خوب با شارژ سریع دارد که می‌تواند شما را از خرید پاوربانک بی‌نیاز کند! در واقع هر آن‌چیزی را که از یک میان‌رده انتظار داشته باشید، گلکسی A71‌ دو دستی تقدیم‌تان خواهد کرد.

نوشته بررسی گلکسی A71 سامسونگ: با من عکاسی کن! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی اختصاصی اندروید باکس تسکو TAB100: در سرگرمی غرق شو!

در سال‌های اخیر شاهد ورود تلویزیون‌های هوشمند به درون خانه‌ها بودیم. تلویزیون‌هایی که دارای سیستم‌عامل و بعضا ده‌ها نرم‌افزار هستند. تلویزیون‌های هوشمند به اینترنت وصل می‌شوند و امکان بهره‌گیری از برخی خدمات آنلاین را فراهم می‌کنند. به علاوه، شما می‌توانید روی تلویزیون وب‌گردی و بازی کنید؛ فیلم و سریال پخش یا تلویزیون را به دستگاه‌های دیگر متصل نمایید. ولی انگار هنوز تلویزیون‌های هوشمند یک چیزی کم دارند. بُعد نرم‌افزاری آن‌ها هنوز به اندازه سخت‌افزار قوی نیست و شما نمی‌توانید به‌صورت آنلاین فیلم و سریال استریم یا اپلیکیشن جدید نصب کنید؛ قابلیت سفارشی‌سازی امکانات تلویزیون را ندارید و هنوز آرزوی تبدیل تلویزیون به یک کامپیوتر یا تبلت به‌صورت کامل محقق نشده است.

اندرویدباکس‌ها دقیقا برای جبران خلاء تلویزیون‌های هوشمند و غیر هوشمند امروزی روانه بازار شدند. شما با اندرویدباکس‌ها می‌توانید تلویزیون خود را تبدیل به یک دستگاه اندرویدی کنید؛ ماوس و صفحه‌کلید و دسته بازی روی آن نصب کرده و یک گوشی یا تبلت اندرویدی روی صفحه‌نمایش بزرگ و خیره‌کننده داشته باشید. اندرویدباکس‌ها غالب کاستی‌ها و ضعف‌های تلویزیون‌های امروزی را رفع می‌کنند و به کاربر قدرت بی‌انتهایی برای پخش فیلم و سریال، بازی و سرگرمی می‌دهند. در حالی‌که در بازار ایران امکان استفاده از تی‌وی‌باکس‌های معروفی از شرکت‌های اپل، آمازون و گوگل را نداریم؛ چندین شرکت معتبر اقدام به عرضه محصولات اندروید باکس خود کردند. در این مقاله، سراغ اندروید باکس شرکت تسکو می‌رویم و از نزدیک با قابلیت‌های آن‌ آشنا خواهیم شد.

معرفی تسکو TAB100

شرکت تسکو یکی از خوش‌نام‌ترین تولیدکنندگان لوازم جانبی موبایل و کامپیوتر در ایران است که پیش از این چندین محصول آن را روی آی‌تی‌رسان بررسی کردیم. معمولا محصولات شرکت تسکو در عین اینکه طراحی زیبا و چشم‌نوازی دارند؛ عملکرد و کاربری بالایی از خود نشان داده و مشتری، تجربه کاربری تازه‌ای را به دست می‌آورد. یکی از محصولات شرکت تسکو، اندرویدباکس TAB100 با قابلیت استریم و پخش تصاویر 4K اولترا اچ‌دی است.

با TAB100 می‌توانید صفحه‌نمایش یک دستگاه اندرویدی را روی تلویزیون به اشتراک بگذارید؛ فرکانس‌های رادیویی را گرفته و ضبط کنید؛ با اپلیکیشن‌های اندرویدی شبکه‌های تلویزیونی را تماشا کرده؛ از سرویس‌های محتوای IPTV استفاده کنید و به وب‌گردی بپردازید. علاوه بر نصب اپلیکیشن‌های بازی و سرگرمی، یکی از مهم‌ترین قابلیت‌های این دستگاه، ورود به سرویس‌های استریم ویدیوی ایرانی و تماشای ساعت‌ها فیلم و سریال دلخواه خودتان است.

این دستگاه مبتنی بر اندروید ۹ پای است و وزن بسیار سبک ۴۵ گرمی دارد. وقتی جعبه اندرویدباکس تسکو TAB100 را باز کردیم؛ علاوه بر خود دستگاه که مربعی شکل و مشکلی رنگ است؛ کنترلر راه دور، کابل HDMI، آداپتور برق و کارت گارانتی قرار دارد. اندازه این اندرویدباکس ۱۱۵ در ۱۱۵ در ۲۰ میلی‌متر است. بنابراین، چندان بزرگ نیست که دست و پا گیر باشد و ندانید کجا قرار دهید. رنگ مشکی براق آن زیبایی خاصی به دستگاه داده که البته استعداد بسیار زیادی هم در جذب اثر انگشت دارد. پس از اینکه دستگاه را روشن کنید و نوار چراغ LED دور آن روشن و شروع به تغییر رنگ می‌کند، زیبایی این محصول تسکو بیشتر هم خواهد شد.

وقتی TAB100 را به دست بگیرید؛ یک محصول بسیار ساده و تمیز نشان می‌دهد. در رویه اصلی دستگاه برند TSCOBOX حک شده و در پنل زیرین شاهد درگاه‌ها و امکانات ارتباطی هستیم. البته، در پنل کناری دیگری یک درگاه حافظه SD نیز دیده می‌شود. بخش پنل درگاه‌ها کمی شلوغ است ولی در عوض وقتی این دستگاه را کنار تلویزیون قرار می‌دهید؛ این درگاه‌ها دور از چشم میهمان‌ها هستند. طراحی این اندرویدباکس واقعا تحسین‌برانگیز است و با غالب دکوراسیون‌های خانه، تلویزیون و میز آن هماهنگ است. فقط ای کاش کلید روشن/خاموش هم داشت تا همه‌چیز جور شود. پیش از اینکه وارد بررسی این محصول شویم؛ لازم به ذکر است که تسکو یک مدل از این اندروید باکس را هم به همراه ماوس بی‌سیم عرضه کرده است. پیش از آن، برخی از کاربران اقدام به خرید ماوس بی‌سیم برای دستگاه می‌کردند تا راحت‌تر کار کنند.

سخت‌افزار

شرکت تسکو روی این اندرویدباکس از یک پردازنده چهار هسته‌ای آرم Cortex-A53 به نام H6 با فرکاس ۲ گیگاهرتز استفاده کرده است. ۲ گیگابایت رم DDR3 نصب شده و ظرفیت ذخیره‌سازی پیش‌فرض دستگاه ۱۶ گیگابایت از نوع EMMC است. این ظرفیت تا ۳۲ گیگابایت قابل افزایش است. ۲ گیگابایت رم برای اجرای هر نرم‌افزار اندرویدی کافی است و انتظار داریم سرعت و کیفیت خوبی را شاهد باشیم. به‌ویژه اینکه، واحد گرافیکی در نظر گرفته شده برای اندرویدباکس TAB100 نیز Mali-T720MP2 است.

خروجی تصویر این دستگاه از طریق پورت HDMI با پشتیبانی از کدک H.265، رزولوشن 6K با نرخ ۳۰ فریم در ثانیه است. بنابراین برای اتصال دستگاه به تلویزیون باید از کابل HDMI استفاده کنیم. این محصول تسکو به اتصالات بی‌سیم بلوتوث و وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز روی استاندارد 802.11n مجهز است و البته از یک درگاه شبکه اترنت ۱۰۰/۱۰ مگابیت (RJ45) سود می‌برد. یک درگاه USB 3.0، یک درگاه USB 2.0 برای نصب هارددیسک اکسترنال به‌منظور ذخیره کردن اطلاعات و فایل‌ها دارد. البته، اندرویدباکس ما دارای یک کارت ریدر MicroSDHC با پشتیبانی از ۶۴ گیگابایت ظرفیت ذخیره‌سازی هم هست. بنابراین، هرگز روی دستگاه TAB100 با کمبود فضای ذخیره‌سازی مواجه نمی‌شوید.

یک شتاب‌دهنده سخت‌افزاری 3D، پشتیبانی از فرمت HDR و H.265 به همراه ویدیوهای بلو-ری را به باقی ویژگی‌های این دستگاه اضافه می‌کند. برای پشتیبانی از فرمت‌های صوتی و ویدیویی نباید نگرانی داشته باشید چون ما به فهرست کامل این فرمت‌ها نگاهی انداختیم و مطمئن شدیم هیچ فرمت مهمی نیست که توسط این دستگاه پخش نشود. تصاویر با فرمت 720p تا 6K نمایش داده می‌شوند و همان‌طور که گفتیم، می‌توانید ویدیوهای 4K اولترا اچ‌دی روی آن استریم کنید.

کنترلر TAB100

دستگاه کنترلر جزو ملزومات اندروید باکس‌ها است. همراه با محصول تسکو هم یک کنترلر در اندازه متوسط ارائه شده که در دو حالت کنترلر تلویزیون و اندروید باکس کار می‌کند. بخش کوچکی از بالای کنترلر با یک کلید روشن/خاموش و کلیدهای مهمی مانند انتخاب ورودی و تنظیم صدا به تلویزیون اختصاص داده شده است؛ اما بخش بزرگ و اصلی این کنترلر مخصوص به ماوس کنترلر است. البته نه اینکه حالت ماوسی و غلتانی داشته باشد، بلکه کلیدهای معمولی OK و جهت‌نما هستند که روی اندرویدباکس حرکت ماوس را شبیه‌سازی می‌کنند.

کلیدی با آیکون ماوس در وسط کنترلر سمت راست قرار دارد که با زدن آن می‌توانید حالت ماوس کنترلر را فعال یا غیرفعال کنید. کلیدهای اعداد و چند کلید دیگر مانند قطع صدا، آوردن منوها و پاک کردن متن نیز روی این کنترلر مشاهده می‌شود. تجربه کار چند روزه ما با این کنترلر نشان داد که خیلی راحت و کاربرپسند نیست؛ احتمالا دوست داشتید کلیدهای بیشتری روی آن برای سهولت کارها تعبیه می‌شد و قابلیت ماوس روان‌تر بود. برای تایپ کردن متن باید صفحه‌کلید مجازی روی اندروید را فعال کنید. پیشنهادی که به ذهن من رسید؛ ای کاش کلیدهای عددی هم از روی کنترلر برداشته شده و کاربر با دکمه‌های صفحه‌کلید اندروید کار می‌کرد تا در عوض، کلیدهای میانبر بیشتری روی کنترلر قرار می‌گرفت. غالب کنترلرهای اندرویدباکس‌ها فاقد چرخ اسکرول هستند که نیازش بسیار حس می‌شود. هنگامی که می‌خواهید یک صفحه وب را پیمایش کنید یا روی منوها پایین و بالا بروید؛ به جای حرکت اسکرولی در تلویزیون‌های هوشمند سال‌های اخیر، باید دایما روی کلیدهای کنترلر زده و مرحله به مرحله پایین و بالا بروید که تجربه کاربری چندان جالبی نیست.

نصب و راه‌اندازی

برای استفاده از اندرویدباکس تسکو TAB100 هیچ‌گونه سختی و دردسری ندارید. کابل HDMI داخل جعبه را برداشته و یک سر آن را به درگاه HDMI تلویزیون و سر دیگر را به درگاه HDMI اندرویدباکس متصل کنید. تلویزیون را روی ورودی HDMI نصب شده قرار دهید و پریز برق اندروید باکس را وصل کنید. TAB100 روشن شده و شاهد چراغ زیبای LED دستگاه خواهید شد. چند ثانیه‌ای طول می‌کشد تا سیستم‌عامل اندروید روی تلویزیون بالا بیاید؛ البته با کمی هیجان زیاد!

در این مدت شاهد یک صفحه خوش‌آمدگویی هستیم. صفحه اصلی اندرویدباکس فاقد اپلیکیشن‌های دست‌چین است و شما باید با ورود به بخش اپ‌ها و انتخاب آن‌هایی که نیاز دارید، به صفحه اصلی و جایگاه آیکون اپلیکیشن‌ها بکشانید. تعدادی اپلیکیشن از پیش نصب شده می‌بینیم که از جمله می‌توان به اپ‌های مرورگر گوگل کروم، کافه‌بازار، آپارات، فیلمو، AirDroid ،Airpin و فایل منیجر اشاره کرد. قطعا هر کاربری تعداد اپ‌های بیشتری نیاز دارد که باید به طور دستی اقدام به نصب کند. برای تنظیمات صفحه‌نمایش و اندروید باکس می‌توانید وارد منوی تنظیمات شوید یا کلید Setup روی کنترلر را بفشارید؛ اگرچه برای شروع کار با اندروید باکس، تنظیمات خاصی نباید انجام شود و می‌توانید از ثانیه اول لذت بردن خود را آغاز کنید. من سعی کردم اندروید باکس را هم با وای‌فای و هم کابل شبکه به مودم و اینترنت متصل کنم. این کار بسیار ساده انجام می‌شود و از این نظر خوشحالی بزرگی نصیب‌مان خواهد شد. وقتی اندروید تی‌وی به اینترنت وصل می‌شود؛ به معنای ورود به دنیای بی‌انتهایی از محتوای صوتی و تصویری است.

نرم‌افزار

روی اندرویدباکس‌ها نسخه‌ای از سیستم‌عامل اندروید سفارشی شده برای تلویزیون‌های هوشمند نصب شده است. این نسخه از اندروید به طور کامل برای صفحه‌نمایش‌های بزرگ و نسبت تصویر ۱۶:۹ بهینه‌سازی شده است. البته، اندروید تی‌وی از نمایشگرهای با اندازه‌های مختلف پشتیبانی می‌کند. افزون بر این، برای وضوح تصویر مختلف نمایشگرها هم بهینه‌سازی شده است. قطعا تفاوت‌های بزرگی میان اندروید روی گوشی شما و اندروید روی تلویزیون مشاهده خواهید کرد. اندروید تی‌وی به گونه‌ای توسط گوگل توسعه داده شده که با کنترلرهای معمولی هم ناوبری داشته باشد. روی اندرویدباکس تسکو TAB100 نسخه‌ای از اندروید ۹ پای نصب شده است.

عدم استقبال برندهای بزرگ تلویزیون دنیا مانند سامسونگ و ال‌جی از اندروید و توسعه سیستم‌عامل‌های اختصاصی خودشان؛ باعث شده اندروید تی‌وی محبوبیت و کاربری چندان بالایی نداشته باشد. شما این نکته را از همان لحظه نخست درخواهید یافت. هر شرکت سعی می‌کند یک پوسته اختصاصی برای خودش روی اندروید تی‌وی نصب کند که بیش از اندازه شلوغ یا مانند اندروید باکس TAB100 خلوت است. همان‌طور که در بخش پیشین هم اشاره کردیم؛ نرم‌افزارهای زیادی هم برای اندروید تی‌وی توسعه داده نشده است. برخی نرم‌افزارها برای اجرا روی تلویزیون با ناسازگاری‌هایی روبرو هستند و در حالت افقی خوب کار نمی‌کنند.

به تجربه کاربری خودمان روی محصول TAB100 برگردیم. انتظار داشتم مجموعه‌ای از امکانات تفریحی و سرگرمی را روی این اندروید باکس مشاهده کنم. در واقع، یک مدیاسنتر که کاربر را از هر دستگاه پخش‌کننده یا گیمینگ بی‌نیاز کند ولی سادگی و خلوتی اندروید تی‌وی این دستگاه باعث می‌شود خودتان دست به کار شوید و تک تک دنبال ابزارها و امکاناتی که نیاز دارید؛ باشید. با توجه به اینکه دارید با تلویزیون کار می‌کنید و نه کامپیوتر یا گوشی، این پروسه کمی سخت و دردسرآفرین است. مثلا، در هنگام نصب یک اپلیکیشن، با خطای عدم مجوز گوگل روبرو می‌شوید. پس، ابتدا باید وارد تنظیمات اندروید تی‌وی شده و مجوز نصب را تایید کنید و دوباره سراغ اینستال بروید.

اگر اپلیکیشن از شما مجوز یا تنظیمات دیگری بخواهد؛ مجددا باید برگردید و آن‌ها را تنظیم کنید. به این ترتیب، پروسه نصب یک اپ سخت‌تر از آن چیزی است که تصور خواهید کرد. اگر سراغ باز کردن یک صفحه وب بروید؛ پیش از اینکه خود صفحه وب به طور کامل لود شود؛ باید پیام‌های ظاهر شده را رد کنید. همین‌طور در هنگام پخش موسیقی و فیلم کافی است به چیزی نیاز پیدا کنید؛ مثلا صفحه‌ پخش فیلم کوچک‌تر یا بزرگ‌تر شود؛ و یا همزمان نیاز به انجام کارهای دیگری روی تلویزیون و اندروید داشته باشید، اصلا بخواهید در پس‌زمینه موسیقی گوش کنید؛ دوباره دردسرهای شما آغاز می‌شود. به خوبی مشخص است که اندروید تی‌وی باید هنوز به توسعه خود ادامه دهد و راحتی و سهولت بیشتری برای کاربر به ارمغان بیاورد. بسیاری از کارهایی که کاربر دستی انجام می‌دهد؛ باید به طور خودکار توسط خود سیستم‌عامل شناسایی و انجام شوند. در نهایت، چند روزی وقت بگذارید تا اندروید تی‌وی دلخواه خود را مهیای کارزار کنید.

تجربه کاربری

در بخش‌های بالا تا حدودی درباره تجربه کاربری با اندروید باکس تسکو صحبت کردیم. در این بخش می‌خواهیم به طور مفصل‌ و جزئی‌تر قابلیت‌ها و کارایی محصول TAB100 را بررسی کنیم. ابتدا درباره اتصال‌های اینترنت صحبت کنم. اندروید باکس را به مودم همراه FD-M60 ایرانسل (سرعت متوسط ۳۰ مگابیت) وصل کردم. اگرچه این دستگاه از وای‌فای ۲.۴ گیگاهرتز با حداکثر سرعت ۳۰۰ مگابیت سود می‌برد ولی به لطف سرعت بالای مودم و اینترنت همراه، هیچ مشکلی در استفاده از اینترنت نبود. متوجه کندی اینترنت روی اندروید تی‌وی نشدم و پروسه استریم فیلم‌ها و موسیقی‌ها، نصب اپلیکیشن‌ها، لود شدن صفحات وب و بازی‌ها دقیقا همانند وضعیتی بود که کامپیوتر به این مودم متصل شده است. وقتی مودم را چند متری دورتر بردم؛ باز هم سرعت اینترنت مناسب بود که نشان می‌داد سخت‌افزار نصب شده روی اندروید باکس تسکو عملکرد خوبی از نظر آنتن‌دهی و پردازش ترافیک شبکه دارد. در هنگام اتصال اندروید باکس به مودم ADSL با کابل شبکه؛ اگرچه سرعت به حدود ۱۲ مگابیت می‌رسید ولی باز هم کیفیت ارتباطات و عملکرد اندروید باکس خوب ارزیابی شد.

پس از آن، شروع به پخش فیلم و ویدیو با فرمت‌ها و نرخ‌های مختلف کردم. برخی فیلم‌ها از روی آپارات و برخی از روی فیلیمو و نماوا پخش شدند. قبل از آن، باید اپ فیلیمو را به‌روزرسانی کنید تا کیفیت کامل دستگاه نمایش داده شود.‌ دلیل پخش فیلم از روی این سرویس‌ها، ارزیابی قدرت استریم و کیفیت پخش فیلم‌ها است. البته، چندین فیلم هم از روی حافظه فلش پخش کردم. فیلم‌های 4K با نرخ بیت‌ریت‌های مختلفی از ۱۹ تا ۷۲ مگابیت بر ثانیه انتخاب و پخش شد. همین‌طور، فیلم‌های Full HD با کدک‌های MPEG 4 و H.265 در نرخ بیت‌ریت‌های رایج و همین‌طور نرخ اجرای ۳۰ فریم بر ثانیه، ۲۴ فریم بر ثانیه و ۶۰ فریم بر ثانیه اجرا شد.

در نهایت متوجه شدم اندروید باکس تسکو TAB100 می‌تواند همه این فیلم‌ها و کدک‌ها با سرعت فریم‌های مختلف بدون مشکل یا لگی به طور کاملا روان و تمیز استریم و پخش کند. قطعا، یکی از لذت‌های شما از این دستگاه تماشای بی‌نهایت فیلم و سریال روی تلویزیون است. دیگر نیازی نخواهید داشت روی گوشی یا لپ‌تاپ فیلم‌های روز دنیا را دانلود کرده و تماشا کنید. من خوش‌شانس بودم یک بازی لیگ انگلیس را هم روی این اندروید باکس به طور آنلاین تماشا کردم. اگر سرعت اینترنت مناسبی داشته باشید؛ وسط‌های بازی اصلا فراموش خواهید کرد با یک دستگاه اندرویدباکس مشغول تماشای فوتبال هستید؛ انگار که از شبکه‌های تلویزیونی پخش می‌شود!

فراموش نکنید که ابتدا باید پخش‌کننده‌های قدرتمندی مانند VLC ،MX Player و KM Player را روی اندروید تی‌وی نصب کرده باشید چون پخش‌کننده پیش‌فرض خود اندروید تی‌وی نمی‌تواند تمام نیازهای شما را تامین کند.

درباره موسیقی، اگرچه شاید کمتر کسی سراغ اندروید باکس برود ولی من این کار را هم تجربه کردم. همان‌طور که گفتم؛ قرار است اندروید باکس یک مدیاسنتر باشد و دیگر به پخش‌کننده دومی نیاز نداشته باشیم. تجربه خوش‌آیند و به مراتب بهتری از استریم ویدیو است. با کدک‌ها و فرمت‌های MP3 ،WMA ،OGG ،WAV ،AAC و HD موسیقی‌های دلنشینی را شنیدم.

درباره بازی که تجربه کاربری بعدی من روی اندرویدباکس TAB100 است؛ چند نکته گفتنی مهم وجود دارد. شرکت تسکو سخت‌افزار نسبتا قوی روی این دستگاه سوار کرده است. همان‌طور که دیدیم از پس استریم هر نوع ویدیوی 4K برمی‌آید ولی نباید انتظار داشته باشیم سنگین‌ترین بازی‌های موبایل هم به روانی ویدیوها اجرا شوند. تجربه کاربری از بازی‌های سبک و متوسط رضایت‌بخش خواهد بود ولی برای بازی‌های سنگین به سخت‌افزار قوی‌تری نیاز دارید. نکته مهم بعدی برای لذت بردن از بازی این است که بایستی صفحه‌نمایش لمسی داشته باشید یا دسته بازی روی اندروید تی‌وی نصب کنید. با کنترلر ساده خود دستگاه احتمالا از بازی‌های کمی لذت ببرید. بازی‌های پابجی و کالاف با این نسخه اندروید تی‌وی سازگاری دارند و می‌توانیم آن‌ها را اجرا کنیم.

بالاترین امکانات با قیمت مناسب

بدون ماوس بی‌سیم، کار کردن با این اندروید باکس کمی سخت است. دو انتخاب دارید: مدل دارای ماوس بی‌سیم را بخرید یا اینکه خودتان اقدام به تهیه یک ماوس بی‌سیم کنید. در حال حاضر، قیمت این محصول در بازار نزدیک به ۶۵۰ هزار تومان با گارانتی اصلی شرکت تسکو است که با توجه به امکانات بسیار زیاد و کیفیت عالی که دارد؛ ارزش خریدش بالا است.

این محصول تسکو، انتظاراتی که از یک اندروید باکس دارید را برآورده خواهد کرد؛ به‌ویژه اگر گوشی هوشمند خود را به آن متصل کنید یا از ماوس و صفحه‌کلید بی‌سیم برای راحتی بیشتر سود ببرید. سرعت اجرای نرم‌افزار و فیلم‌ها روی این دستگاه رضایت‌بخش است. نصب اندروید ۹ باعث می‌شود سازگاری بیشتری میان اپلیکیشن‌ها و اندروید تی‌وی باشد ولی باز هم نیاز دارید اپ‌های جدیدی نصب یا نرم‌افزارهای پیشین را به‌روزرسانی کنید. مشکلی که تمام اندروید باکس‌ها امروزی دارند؛ عدم توسعه نرم‌افزارهای زیادی برای آن‌ها است. در نهایت، خرید تسکو TAB100 می‌تواند کیفیت جدیدی به زندگی شما بدهد تا سطح بالایی از سرگرمی را روی یک تلویزیون هوشمند تجربه کنید. فقط مواظب باشید پس از مدتی پای تلویزیون فسیل نشوید!

نوشته بررسی اختصاصی اندروید باکس تسکو TAB100: در سرگرمی غرق شو! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی مانیتور یونیوو ۲۴۷۰۰: سفید و درخشان!

بایستی مانیتور را یکی از اعضای بسیار مهم در کامپیوترهای دسکتاپ دانست که در واقع به عنوان واسط اصلی بین کاربر و کیس بوده و هر آن چیزی که بایستی از طریق قدرت پی‌سی به زیر انگشتان کاربر منتقل شده و آن را در مقابل چشمانش ببیند، از طریق همین آینه جهان نما، رویت خواهد شد!

به‌طور حتم برندهای متنوع و مشهوری در این بازار بزرگ وجود دارند که با نام‌هایی چون سامسونگ، ال‌جی، ایسوس، دل و… در بازار کشورمان آشنایی بیشتری دارید و برندهایی چون ایکس ویژن یا جی پلاس که توسط مادیران و گلدیران در کشورمان تولید و عرضه می‌شوند هم به عنوان کالاهایی رقابتی و با کیفیت توسط خریداران پذیرفته شده‌اند.

در این بین، شرکت بهین تکنولوژی که دارای سابقه‌ای طولانی در صنعت آی‌تی کشورمان است، با ارایه زیر برند یونیوو وارد این مارکت شده که تا پیش از این محصولاتی چون پاور بانک، آل‌این‌وان، مینی پی‌سی و… را ارایه کرده بود. حال بهین قصد دارد تا با عرضه مانیتور، سبد کالایی خودش را کامل‌تر کرده و به رقابت با بزرگان بازار بپردازد. به همین بهانه قصد داریم تا در ادامه، به بررسی مانیتور یونیوو 24700 بپردازیم، کالایی که با پشتیبانی و گارانتی بهین تکنولوژی عرضه خواهد شد.

طراحی

هنگامی که مانیتور را از جعبه خود خارج می‌سازید، نخستین چیزی که جلب توجه می‌کند دیزاین و به‌خصوص رنگ سفید براق و به‌اصطاح پیانوی آن است. نمایشگر 24 اینچی بر روی یک پایه گرد به سهولت سوار شده و در جلو، صفحه نمایش مشکی رنگ با نواری سفید در امتداد پایه کامل می‌شود. در حالتی که نمایشگر خاموش است، تقریبا حاشیه‌ای در سه طرف دیده نمی‌شود و همین امر، دیزاینی مدرن را به این محصول یونیوو بخشیده است.

ابعاد این محصول بهین تکنولوژی، برابر با ۵۳.۵ در ۴۰.۲ در ۱۹.۸ سانتی‌متر بوده و وزنی معادل ۳.۱ کیلوگرم دارد. منبع برق آن هم با آداپتور ۱۲ ولت ۳ آمپری تغذیه می‌شود که ماکسیمم مصرف آن ۳۰ وات بوده و در حالت استندبای هم ۰.۵ وات در هر ساعت مصرف می‌کند.

هنگامی‌که مانیتور را از پشت می‌نگریم، همچنان رنگ سفید براق و چشم نوازی نظر شما را جلب می‌کند اما هنگامی‌که به تعداد کانکتورها نگاه کنید، احتمالا حدس می‌زنید که با یک کالای اقتصادی طرف خواهید بود. وجود تک درگاه HDMI و VGA تنها راه‌های ارتباطی این نمایشگر را تشکیل می‌دهند و برق مانیتور نیز از طریق کابلی سفید رنگ تامین می‌شود. در سمت راست و چپ پایین حفره‌هایی دیده می‌شود که به‌طور حتم تصور می‌کنید نقش بلندگوهای یونیوو 24700 را بازی می‌کنند اما عدم وجود پورت 3.5 میلی‌متری این شک را در شما به‌وجود می‌آورد که شاید بیشتر تزئینی بوده و یا منافذی جهت جریان بهتر هوا به پشت مانیتور هستند، شکی که با اتصال مانیتور به کامپیوتر تقویت شده و متوجه می‌شوید که خبری از بلندگو برای یونیوو نیست.

لوگوی یونیوو با رنگ خاکستری در میانه دستگاه به چشم می‌خورد و پایه خوش ساخت و مستحکم، به‌خوبی این نمایشگر را در برگرفته است. با استفاده از این پایه، شما می‌توانید نمایشگر را به سمت پایین یا بالا حرکت دهید که این حرکت در حدود ۳۰ درجه به هر طرف خواهد بود و سبب می‌شود تا بسته به ارتفاع میز یا صندلی خودتان، بهترین زاویه تماشا را تنظیم کنید. البته امکان حرکت به طرفین فراهم نیست و برای این کار بایستی مانیتور را صورت دستی حرکت دهید.

هنگامی که نمایشگر روشن می‌شود، حاشیه اطراف همچنان کم است و به اصطلاح Bezzle باریک در نگاه از زاویه مستقیم، یک چهره مدرن‌تر با درصد بالایی از سطح روبه‌رویی را نمایان می‌سازد، امری که سبب می‌شود تا علی‌رغم اندازه نسبتا بزرگ ۲۴ اینچی، یونیوو 24700 حتی در سایز محصولات ۲۲ اینچی دیده شود.

امکانات

کلیدهای مربوط به تنظیمات دستگاه، به‌صورت لمسی و در انتهای سمت راست قرار گرفته‌اند که شامل پاور، اتو، کلید چپ و راست به‌همراه منو می‌شود که برای دسترسی به آن‌ها بایستی انگشت خود را تنها بر روی‌شان بکشید، امری که در نگاه اول جذاب و مدرن است اما برای کارکرد سریع چندان راحت و دلپذیر نخواهند بود و امکان خطای کاربر به‌خصوص در محیط تاریک را بالا می‌برند. شاید به همین خاطر است که اکثر سازندگان سعی دارند تا با استفاده از عملگرهای فیزیکی و کلیدهای چند جهته، بهترین رابط تعاملی را بسازند.

یک لامپ کوچک در سمت چپ کلید پاور قرار دارد که در هنگام روشن بودن مانیتور به رنگ سبز بوده و در صورت خاموش بودن کامپیوتر، نارنجی رنگ می‌شود. هنگامی که به‌صورت پیش فرض کلید سمت راست را فشار دهید، تنظیمات روشنایی باز شده و با فشردن کلید سمت چپ، کنتراست فعال می‌شود. منوی اصلی شامل ۵ بخش است که به تنظیمات نور و روشنایی، کالیبره کردن تصویر، جایگاه OSD، تنظیمات و ریست کردن تقسیم شده است. برای یادگیری حرکت در منوها احتیاج به کمی تمرین دارید و در کل سرعت عمل بالایی وجود ندارد، حتی میانبرهای مهمی چون تغییر مود نمایشگر هم تعبیه نشده و برای آنکه بخواهید بر فرض حالت نمایش را از سینمایی بر روی بازی بگذارید، بایستی به‌سختی در منوها حرکت کرده و احتمالا با چندین بار خطا، به هدف‌تان برسید.

مودهای مورد استفاده فقط بر روی سه حالت پی‌سی، سینما و بازی قرار گرفته و برای تغییرات اضافه‌تر، بایستی به‌صورت تنظیمات دستی اقدام کنید. نکته جالب توجه دیگر به زبان منوی دستگاه باز می‌گردد، جایی که این زبان به‌صورت پیش فرض بر روی انگلیسی قرار داشته و وقتی وارد لیست زبان‌ها می‌شوید، ۱۱ گزینه مختلف جلوی شما قرار می‌گیرد که هیچ کدام فارسی نیست! البته از آنجایی‌که این کالا نمونه اولیه محسوب می‌شود، می‌توان انتظار داشت که در نسخه‌های بعدی شاهد حضور زبان پارسی برای یک برند ایرانی باشیم.

خوشبختانه قابلیتی چون فیلتر کردن نور آبی هم برای نمایشگر مهیا شده تا از خستگی چشم در استفاده‌های طولانی مدت با نمایشگر جلوگیری شود. دمای رنگ را هم می‌توان بر روی ۵۵۰۰، ۶۵۰۰ یا ۹۳۰۰ کلوین تنظیم نمود و یا یک اندازه مورد دلخواه قرار داد. اگر هم تنظیمات را به‌قدری تغییر دادید که به‌نظر می‌رسید از حالت استاندارد خارج شده است، با استفاده از منوی آخر به‌راحتی همگی را ریست نموده و به حالت اولیه برمی‌گردانید.

کیفیت نمایشگر

این بخش را بایستی مهم‌ترین قسمت در کارایی یونیوو 24700 دانست، جایی که این مانیتور ۲۴ اینچی با وضوح تصویر ۱۹۲۰ در ۱۰۸۰ پیکسلی خودش، یک نمونه با وضوح تصویر استاندارد را به شما ارایه می‌دهد. نرخ به‌روز رسانی نمایشگر بر روی حداکثر ۶۰ هرتز تنظیم شده که حدی استاندارد برای نمایشگرهای امروزی به حساب می‌آید.

برای بررسی بهتر نمایشگر، آن را به یک سیستم با پردازنده دوال زئون و کارت گرافیک انویدیا GX 750 وصل کردیم. مقدار روشنایی و همچنین نمایش رنگ سفید، بیشتر از آن چیزی بود که انتظار داشتیم و نمایش رنگ مشکی هم در حد قابل قبولی قرار داشت. با توجه به آنکه فناوری نمایشگر از نوع LED از کناره‌هاست، میزان پخش رنگ و نور در نگاه از روبه‌رو حالت همگن و مناسبی دارد اما با عوض کردن زاویه نگاه، سریع‌تر از آن چیزی که انتظارش را داشتیم، رنگ و نور دچار تغییر حالت شد. البته این مورد همیشه یک ایراد نیست و حداقل برای جلوگیری از فضولی اطرافیان، یک نکته مثبت به حساب می‌آید اما سبب خواهد شد تا بهترین زاویه برای مشاهده تصاویر، دقیقا از روبه‌رو باشد. صفحه نمایش هم از نوع مات بوده که یک نکته مثبت محسوب می‌شود و در محیط‌های روشن از انعکاس نور جلوگیری کرده و چهره خودتان را در نمایشگر نخواهید دید!

یونیوو 24700 با آنکه یک مانیتور مخصوص گیم نیست اما در هنگام بازی کردن، عملکرد قابل قبولی داشته و به‌خاطر نور مناسب و واکنش سریع، شما را راضی نگاه خواهد داشت. البته برای یک گیمر سرعت نوسازی ۶۰ هرتز رقم پایینی بوده و معمولا اعداد بالاتر از ۱۲۰ هرتز مطلوب قلمداد می‌شوند.

اگر هم از طرفداران دیدن فیلم و سریال هستید، یونیوو 24700 باز هم شما را نا امید نمی‌کند. نسبت تصویر دستگاه 16 به 9 در نظر گرفته شده که برای مشاهده سریال و برنامه‌های تلویزیونی، حدی استاندارد است و در زمان دیدن فیلم‌های روز هالیوودی، همچون تلویزیون خانگی شاهد نوارهای مشکی رنگی در بالا و پایین هستید و البته به‌خاطر داشته باشید که بایستی از بلندگوهای خارجی بهره بگیرید چرا که این محصول یونیوو فاقد اسپیکر است.

سخن پایانی

به‌نظر می‌رسد که شرکت بهین تکنولوژی با عرضه مانیتور یونیوو 24700، کاربردهای اقتصادی و اداری را هدف قرار گرفته و تلاش کرده تا با یک طراحی مدرن در کنار استفاده از استانداردهای حداقل و البته کافی، تلاش نماید تا محصولی مقرون به‌صرفه و در عین حال زیبا را در رده نمایشگر ۲۴ اینچی عرضه کند.

از آنجایی که محصولات بهین دارای گارانتی معتبر و فعالیتی طولانی مدت در بازار هستند، می‌توان با اطمینان از یونیوو 24700 جهت مصارف عادی و روزمره بهره گرفت و با خیالی آسوده این نمایشگر سفید و زیبا را به کالاهایی که ارزش خرید دارند، در سبد نیازمندی‌های کامپیوتری خود اضافه کرد.

نوشته بررسی مانیتور یونیوو 24700: سفید و درخشان! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی ساعت هوشمند هواوی واچ GT2: عمر ابدی!

ساعت هوشمند را بایستی جدی‌ترین گجت در رقابت با ساعت‌هایی دانست که ده‌ها سال از عمر آن‌ها گذشته و دیگر همگان شرکت‌هایی مثل سیکو، کاسیو، سواچ، سیتیزن و… را به خاطر این وسیله‌های کوچک و دوست‌ داشتنی می‌شناسند. زمانی که نخستین محصولات توسط شرکت‌هایی چون سونی اریکسون، پِبِل، سامسونگ و… به‌صورت گسترده وارد بازار شدند، بسیاری با دیده تردید به آن‌ها نگریسته و ظاهر کمی عجیب و غریب با کارایی محدود، استقبال چندانی را در بازار به‌دنبال نداشت.

پس از آن سازندگانی چون موتورولا، ال‌جی و هواوی ساعت‌هایی با ظاهر شکیل‌تر زدند و با ورود رسمی اپل به بازار اسمارت واچ‌ها، شاهد دگرگونی گسترده‌ای در این مارکت بودیم. بر روی دست بسیاری از افراد، از ورزسکار و هنرپیشه تا مردم عادی، شاهد یک اسمارت واچ بودیم که هر کدام تلاش داشتند تا علاوه بر ظاهر زیباتر، امکانات بیشتر خودشان را به رخ بکشند. گجت‌هایی که علاوه بر نشان دادن زمان، یک دستیار دوم برای تلفن‌های همراه محسوب می‌شدند و حال گوی سبقت را در مواردی چون نشان دادن ضربان قلب، پیگیری میزان خواب، استرس روزانه، کشیدن کاردیوگرام و… از اسمارت‌فون‌ها ربوده و به عنوان یک شخصیت مستقل و قدرتمند، برای آن‌ها خط و نشان می‌کشیدند.

اما از آنجایی‌که همچنان ساعت‌های کلاسیک یکی از رقبای ویژه برای این محصولات به حساب می‌آمدند، اسمارت واچ‌ها علی‌رغم پیشرفت‌های فراوان از یک مساله مهم رنج می‌بردند و آن چیزی نبود جز باتری! بهترین ساعت‌های هوشمند بسته به میزان استفاده کاربر بین ۱ تا ۳ روز دوام داشتند و با توجه به آنکه اکثرشان شارژرهایی متفاوت با گوشی‌ها دارند، بر دست داشتن یک ساعت خاموش بر روی مچ دست، پدیده عجیبی محسوب نمی‌شد. در واقع این ساعت‌ها بخاطر وجود نمایشگرهای رنگی، اتصال دایمی به گوشی، سنسورهای فراوان و… خیلی زود توان‌شان از دست می‌رفت و همین امر بر محبوبیت آن‌ها لطمه جدی‌ای وارد می‌ساخت.

یکی از شرکت‌هایی که تلاش کرد تا این مشکل را با استفاده از سیستم عامل و پردازنده اختصاصی به چالش بکشید، هواوی بود! این سازنده بزرگ چینی با عرضه واچ GT کاری کرد که یک ساعت هوشمند حتی بیش از ۱۰ روز هم بر روی دست کاربرش باقی بماند و با وجود فعال بودن تمام سنسورها، وی را تا حد امکان از شارژر نیز دور نگاه دارد. چند ماه پیش هم نسخه دوم این ساعت با قابلیت‌هایی جدیدتر به‌روز شده و با نام GT2 روانه بازار گردید.

هواوی واچ GT2 در دو نسخه با اندازه‌های ۴۲ و ۴۶ میلی‌متر به بازار عرضه شده و حال قصد داریم تا این اسمارت واچ خاص که به این راحتی‌ها بر روی مچ دستان شما خاموش نمی‌شود، از نزدیک بررسی کرده و مزایا و معایبش را برای‌تان بازگو کنیم.

گرد بهتر است یا مربع؟

با آنکه بالاترین آمار فروش اسمارت واچ‌ها مربوط به ساعت‌های مربعی شکل اپل است، اما به‌شخصه اعتقاد دارم که یک طراحی گرد ظاهر بسیار زیبا و اسپرت‌تری دارد. حتی اگر همین کمپانی سیب نشان دو مدل گرد و مربع را هم‌زمان تولید کند، احتمالا به‌خاطر اقبال کاربران به سمت محصول دایره‌ای، مربعی‌ها را بایستی به عنوان کاشی به در و دیوار چسباند! ظاهرا هواوی هم با علم به همین مساله، با آنکه چندین نسل از ساعت‌های هوشمند را تولید کرده، فقط به سمت دایره روی خوش نشان داده و این رویه را در GT2 نیز تکرار کرده است.

در این اسمارت واچ بسته به سلیقه، سایز مچ دست و البته امکاناتی که نیاز دارید، بین نسخه ۴۲ و ۴۶ میلی‌متری یکی را می‌توانید انتخاب کنید که بایستی عنوان کرد با توجه به وجود قابلیت مکالمه به‌واسطه حضور میکروفن و اسپیکر بر روی نسخه ۴۶ میلی‌متری، قاعدتا خرید آن منطقی‌تر است اما اگر شما از ساعت خودتان بیشتر از هرچیزی به عنوان یک وسیله سلامتی استفاده می‌کنید، پس می‌توانید از ۴۲ میلی‌متری هم استفاده کرده و بهای کم‌تری بپردازید.

نسخه ۴۶ میلی‌متری در سه سری عرضه می‌شود که شامل اسپرت (با دو رنگ مشکی و نارنجی تیره)، کلاسیک (با بند چرمی قهوه‌ای) و اِلایت (با بند فلزی) است و البته از آنجایی که بندها با ضامن‌هایی که پشت آن‌ها قرار دارد به‌راحتی باز می‌شوند، پس می‌توان حدس زد که به‌زودی رنگ‌ها و جنس‌های گوناگونی در بازار موجود شده و بسته به تیپ و لباس خودتان، ساعت‌تان را سِت خواهید کرد!

هواوی واچ GT2 نسخه ۴۶ ملی‌میتری سبک است، تنها ۱۰.۷ میلی‌متری ضخامت داشته و نمایشگر ۱.۳۹ اینچی آن از وضوح تصویر ۴۵۴ در ۴۵۴ پیکسلی بهره می‌برد و به‌خاطر وجود فناوری AMOLED علاوه بر کیفیت بسیار عالی، روشنایی آن تا حد ۱۰۰۰ نیت هم می‌رسد و تقریبا می‌توان گفت به جز سطح خورشید، در همه جای دنیا قابلیت خوانایی دارد!

دو کلید نسبتا بزرگ و گرد در سمت راست GT2 جای خوش کرده‌اند که یکی از آن‌ها شما را به منوی اصلی هدایت کرده و دیگری به زمین تمرین برای مسابقات ورزشی که البته می‌توان آن را به‌گونه‌ای تنظیم کرد که یک عملیات دلخواه را انجام دهد. مثلا اگر شما معمولا گوشی خودتان را در خانه یا محل کار گم می‌کنید، این کلید را بر روی پیدا کردن تلفن همراه تنظیم کنید و یا اگر خیلی به مانیتور کردن ضربان قلب‌تان اهمیت می‌دهید، برای مشاهده تپش قلب مهربان‌تان دکمه اختصاصی قرار دهید!

در کل بایستی گفت طراحی هواوی GT2 به نحوی است که خیلی سخت می‌توان بر آن خرده‌ای گرفت و اگر ظاهرش را یک شاهکار ندانیم اما به نحوی است که حداقل خودتان از دیدنش خوشحال شده و به واسطه نمایشگر با کیفیت و بند راحتی که دارد (برای ما نسخه اسپرت بود)، دایما بر روح سازنده صلوات بفرستید (البته بنده خدا زنده‌ست!).

قلبی کوچک اما توانمند

شاید اصلی‌ترین دلیل در بازدهی بسیار خوب GT2 را بتوان در ساختار درونی آن دانست، جایی که هواوی با استفاده از چیپست کایرین A1 که دست‌پخت خودش است، به نتایجی عالی دست یافته و می‌خواهد این ساخته با ارزش را در بطن محصولات پوشیدنی‌اش قرار دهد. یکی از ویژگی‌های اصلی در این چیپست کوچک، استفاده از بلوتوث نسخه ۵.۱ است که علاوه بر مصرف بسیار کم، دارای سرعت انتقال 6.5 مگابیت در ثانیه بوده و کیفیت صدای بسیار خوبی ارایه می‌کند. هواوی می‌گوید که این چیپست در مقایسه با چیپ H1 اپل که در ایرپاد خودش کار گذاشته، علی‌رغم کوچک‌تر بودن، ۳۰ درصد عملکرد بهتر و ۵۰ درصد مصرف کم‌تری دارد.

GT2 دارای ۲ گیگابایت رم اختصاصی و همچنین ۴ گیگابایت حافظه داخلی است که البته به لطف حضور سیستم عامل و اپلیکیشن‌های تحت حمایتش، ۲.۲ گیگابایت آن در اختیار کاربر قرار دارد و از آنجایی که می‌توان به عنوان یک موزیک پلیر مجزا هم از ساعت استفاده کرد، قاعدتا استفاده از ترک لیستی نزدیک به ۵۰۰ آهنگ، آرشیو قابل قبولی به‌حساب می‌آید.

اما اگر خونی برای ارسال نباشد، قلب چه کاربردی دارد؟ در GT2 این حسگرهای مختلف هستند که نقش خون رسانی را بازی کرده و به این محصول هواوی جان می‌بخشند. حسگرهای موجود شامل 7 مورد هستند که می‌توانید فهرست آن‌ها را در ادامه مشاهده کنید:

  • حسگر شتاب سنج (Accelerometer sensor)
  • ژیروسکوپ (Gyroscope sensor)
  • حسگر ژئومغناطیسی (Geomagnetic sensor)
  • حسگر عدسی محور ضربان قلب (Optical heart rate sensor)
  • حسگر نور محیطی (Ambient light sensor)
  • حسگر فشار هوا (Air pressure sensor)
  • حسگر خازنی اجسام نزدیک (Capacitive sensor)

این حسگرها موجب می‌شوند که سلامتی جسمانی، وضعیت خواب، وضعیت مکانی شما بر روی زمین، میزان اکسیژن ورودی به بدن، میزان استراحت و موارد متعدد دیگری قابل برداشت باشند و تمامی خروجی آن‌ها را به راحتی بر روی تلفن همراه خود مشاهده کنید. این امر سبب شده که این ساعت همان‌قدر که برای کارهای روزانه و زندگی عادی مناسب است، برای فعالیت‌های ورزشی نیز خوب باشد و البته فراموش نکنید که ساعت GT2 هواوی تا عمق 50 متری در برابر آب مقاوم است. همچنین نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، این است که این حسگرها برای نسخه 46 میلی‌متری به‌صورت کامل قابل دسترس هستند و نسخه 42 میلی‌‌متری موارد کم‌تری دارد.

سیستم عاملی ساده

هواوی برای دومین بار پس از ساعت GT از سیستم عاملی با نام لایت (Lite OS) بر روی گجت‌های پوشیدنی خودش بهره گرفته، سیستم عامل که با توجه به عدم پشتیبانی از اپلیکیشن‌های رنگارنگی که بر روی ساعت‌های اندرویدی و حتی اپلی می‌بینیم، ساده زیستی را سرلوحه کار خودش قرار داده و به کاربر هم چنین امری را گوشزد می‌کند! حالا اگر شما فردی باشید که تنوع طلبی را بر روی اسمارت واچ‌تان هم بپسندید، به احتمال فراوان با GT2 دست به یقه خواهید شد!

در مقایسه با سیستم عاملی چون اندروید Wear باید GT2 را یک نمونه ساده‌تر قلمداد کرد و تا زمانی که خود هواوی یک مارکت اختصاصی برای اپلیکیشن‌های این ساعت درست نکند، پس گزینه‌ای برای انتخاب برنامه‌های مورد علاقه و حتی بازی کردن پیش روی‌تان نیست. از آنجایی هم که هواوی به‌خوبی می‌داند چنین امری کاربر را با یک چالش احتمالی روبه‌رو می‌کند، پس خودش دست به‌کار شده و انواع و اقسام برنامه‌هایی که یک کاربر علاقه‌مند به سلامتی نیاز دارد، به‌صورت پیش فرض بر روی GT2 تعبیه کرده است.

وقتی کلید بالایی را فشار می‌دهید، ۲۱ گزینه پیش روی شما قرار می‌گیرد که بایستی با اسکرول کردن به پایین با آن‌ها آشنا شوید. برخی گزینه‌ها همچون فعالیت‌های بدنی، شامل ۱۲ زیر مجموعه دیگر هستند و هواوی به قدری چنین بخشی را با جزئیات و سفت و سخت کار کرده، که اگر هم مارکتی برای اپلیکیشن‌های مجزا وجود داشت، بعید می‌دانم کسی حداقل به‌خاطر ابزارهای سلامتی به سراغ آنجا می‌رفت.

حرکت در منوها تقریبا ساده است اما آن روانی و جذابیتی که در اندروید وِر دیده بودم، اینجا مشاهده نکردم و ارتباط عاطفی قدرتمندی بین من و رابط کاربری ساعت برقرار نشد، اما از آنجایی که به شخصه GT2 را خیلی پسندیدم، پس دست به آسمان برده و دعا کردم که هواوی با آپدیت کردن نسخه‌های بعدی این سیستم عامل لایت خود، به ما درجات رضایت بالاتری را اعطا بفرماید (الهی آمین)!

صدا، حرکت، اکشن

تا پیش از آنکه اقدام به نوشتن این بررسی بکنم، GT2 هفده روز همراه من بود، همراهی که مانند چسبی بر روی مچ دستم قرار گرفته و حتی در هنگام حمام کردن و خوابیدن نیز لحظه‌ای از یکدیگر جدا نشدیم! هواوی GT2 شاید دهمین ساعت هوشمندی بود که بر روی دستانم می‌بستم اما بدون تردید تنها محصولی بود که چنین زمان طولانی را بدون جدا شدن با من سر کرد و تنها به جز چند ساعتی  که برای شارژ شدن از آغوش هم جدا شدیم، همیشه چون شمع و پروانه به دور بکدیگر می‌چرخیدیم و البته، هیچ‌کدام هم نه سوختیم و نه سوزاندیم!

دلیل اصلی که GT2 را تا این حد به خودم نزدیک نگاه داشتم، عملکرد بسیار جالب آن در ضبط اعمال روزانه و البته شبانه‌ام بود! ساعت به‌صورت لحظه‌ای مشغول ثبت ضربان قلب، استرس روزانه، تعداد گام‌ها، فعالیت ورزشی، کالری‌های سوزانده و کیفیت خواب شبانه روزی‌ام بود که همگی به لطف وجود سنسورهای فراوان و همیاری اپلیکیشن Health بر روی گوشی، حسابی خرسندم می‌کرد! مجموعه این عوامل سبب شد با آنکه به‌طور معمول دوست ندارم وسیله‌ای (حتی انگشتر ساده) هم به‌صورت دایمی همراهم باشد، GT2 را تبدیل به یار همیشگی خودم کنم.

در اپلیکیشن Health که با ساعت سینک می‌شود، یک رابط کاربری گویا و دقیق برای شما تمام عملکردهای ممکن را بازگو می‌کند و با توجه به آنکه بازه گسترده‌ای در آنجا ثبت و ضبط می‌شود، شما می‌توانید به‌خوبی هر آنچه بر سرتان آمده و می‌آید، ببینید! مثلا در ضبط دقیق میزان خواب، متوجه شدم که میزان خواب عمیقم کم‌تر از میزان لازم است اما سایر موارد در حد نرمالی قرار دارد و قاعدتا با استفاده از یک بازه گسترده‌تر همچون دو یا سه ماه، اطلاعاتی را به‌دست می‌آورید که هیچ دکتری هم قادر نیست آن را در اختیار شما بگذارد!

هواوی GT2 حتی می‌تواند یک محرک برای افزایش تحرک و سلامتی شما باشد، چرا که با اطلاع از وضعیت خود، تلاش می‌کنید که آن را به سوی حالت بهتری پیش برده و ساعت هم به شما در این امر کمک می‌کند. مثلا در حرکات ورزشی یا رفتن به باشگاه، یک راهنمای صوتی، گام به گام با شما حرکت می‌کند و یا اگر ضربان قلب یا میزان استرس‌‌تان دارای تغییرات بیش از حدی باشد، اخطار می‌دهد که مراقب باش، ما می‌خواهیم تا ۱۲۰ سالگی در کنار یکدیگر زندگی کنیم!

یک گزینه دیگر که در GT2 دوست داشتم، امکان مکالمه آن بود، به نحوی که بسیاری از مکالمات کوتاه را به‌خصوص وقتی که گوشی در اطرافم نبود، با آن انجام می‌دادم و صدا هم با کیفیت مناسبی به گوشم می‌رسید، از آنجایی که طرف دیگر هم هیچ غری نمی‌زد که چه گفتی یا بلندتر بگو، متوجه می‌شدم که او هم از این مکالمه کوتاه‌مان راضی است و احتمالا متوجه نشده که با وی از طریق گوشی حرف می‌زنم یا ساعت هوشمند!

حتما با خودتان می‌گوید که همه این تجربیات شد خوبی و بالاخره هر عشقی هر چند کامل، دارای نواقصی نیز است و در این ارتباط پاسخ من هم مثبت است! نوتیفیکیشن‌هایی که ساعت در ارتباط با اپلیکیشن‌های مختلف نشان می‌دهد، چندان کامل نیست و حتی نحوه دسترسی به آن نیز جذابیت ندارد، به‌طوری که خیلی اوقات برخی از آن‌ها را از دست داده و جستجو در میان انبوه نوتیف‌ها هم چندان راحت و دوست داشتنی نیست. در روزهای اول هم که GT2 اصلا با فونت فارسی میانه‌ای نداشت و به جای نمایش حروف، فضای خالی نمایش می‌داد! امری که خوشبختانه با آپدیت آن خیلی سریع برطرف شد ولی در نشان دادن آیکون‌های مختلف که در شبکه‌های اجتماعی کاربرد زیادی دارند، GT2 همچنان به نمایش یک فضای خالی اکتفا کرده و همچون فیلم‌های با انتهای باز، قضاوت درباره شکلک ارسال شده را به مخاطبش می‌سپارد!

چرا تمام نمی‌شوی؟

به‌خاطر دارم اولین باری که ساعت را به دستم بستم، در حدود ۷۰درصد باتری داشت، چند ساعتی گذشت و به آن نگاهی انداختم، دیدم به ۶۸درصد رسیده، باز ساعاتی بعد نگاه کردم و دیدم عددش به ۶۷ درصد رسیده است، در صورتی‌که طی همین زمان شارژ گوشی‌ام از ۹۰ درصد به ۳۰ درصد کاهش یافته بود و من متعجب که چرا این ساعت علی‌رغم فعالیت همه سنسورهایش، باتری‌اش کم نمی‌شود! حتی برای لحظه‌ای به ذهنم رسید که شاید خراب است و مانند محصولاتی که باتری خراب دارند، ناگهان دستگاه خاموش می‌شود و یا اعلام خالی شدن باتری می‌دهد.

چند روزی گذشت و ادامه یافتن روند کاهش باتری با همان سرعت اولیه، به من ثابت کرد که معجزه‌ای رخ داده و حالا دیگر مجبور نیستم که همچون گذشته علاوه بر نگاه کردن به زمان، دایما شارژ باتری را هم چک کنم و گاهی اوقات به خاطر این غفلت، ساعتی خاموش بر دستانم داشته باشم. نخستین باری که GT2 را به شارژر خودش متصل کردم، دقیقا یک هفته بعد بود که ۷۰درصد باتری رو به اتمام بود و آن لحظه جدایی از یار که پیش‌تر اشاره کرده بودم، فرا رسید! با آنکه استفاده من از GT2 در حد نرمال و حتی کمی بیش از معمول (به‌خاطر بررسی) بود، اما اسمارت واچ هواوی نشان داد که به‌راحتی قادر است تا با یک بار شارژ شدن، حداقل ۱۰ روزی را در کنارتان بوده و لحظات شادی را با دوری از شارژر در کنار یکدیگر بگذرانید.

این عملکرد جذاب را که به‌شخصه بارزترین ویژگی GT2 در مقایسه با رقبای قدرتمندی چون اپل واچ و گلکسی واچ می‌دانم، بایستی مرتبط با هماهنگی بسیار عالی سیستم عامل و چیپست سخت‌افزاری هواوی دانست که دست‌پخت چینی‌ها را تبدیل به یک کباب خوشمزه برای ما ایرانی‌ها، سوشی جذاب برای ژاپنی‌ها، استیک آب‌دار برای آمریکایی‌ها و پیتزای عالی برای ایتالیایی‌ها کرده است، چرا که طعم این همه شارژ طولانی مدت برای هر کاربری دلپذیر بوده و پاشنه آشیل ساعت‌های هوشمند در مواجهه با نمونه‌های سنتی را تا حد زیادی برطرف ساخته است.

سخن پایانی

بدون هیچ‌گونه اغراقی باید بگویم که هواوی GT2 محبوب قلب و مچ دست من است! شاید سیستم عامل آن به‌قدری که باید و شاید تحت تاثیرم قرار نداد و حتی گاهی اوقات سبب شد که گوشه اخمی به آن بیاندازم اما عملکرد فوق‌العاده باتری، سنسورهای فراوان، هماهنگی کامل با اپلکیشن Health و ظاهر دوست‌داشتنی‌اش باعث گردید که دل به آن بسته و تصمیم بگیرم که به‌این راحتی‌های از این زیبای کار راه انداز جدا نشوم (دقایقی بعد از طرف هواوی: لطفا اگر کار بررسی‌‌تون تموم شده، ساعت رو پس بدید. من: فرار با GT2 به خارج از کشور!).

هواوی واچ GT2 در حال حاضر وارد کشورمان نیز شده است و قیمتی که می‌توان برای آن پیش بینی کرد، با توجه به سایز و جنس بند آن بین ۲ تا ۳ میلیون تومان متغیر خواهد بود، بهایی که نسبت به اسمارت واچ اپل ارزان‌تر است و در رده محصولات پریمیومی چون گلکسی واچ اکتیو سامسونگ قرار می‌گیرد.

نوشته بررسی ساعت هوشمند هواوی واچ GT2: عمر ابدی! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.