بررسی سونی اکسپریا XZ: می‌خواهم حرف بزنم!

بررسی سونی اکسپریا XZ: می‌خواهم حرف بزنم!

اگر نام سونی را بشنوید، اولین چیزی که به خاطر می‌آورید، چیست؟ به یاد تلویزیون‌های این کمپانی می‌افتید؟ کنسول پلی استیشن در ذهن‌تان تداعی خواهد شد و یا واکمن‌های دوست داشتنی آن را به یاد می‌آورید؟

البته در این بین هستند افرادی که گوشی‌های این برند مطرح ژاپنی را به یاد بیاورند، اما هر چه که هست، این گوشی‌ها به جز چند مورد خاص، شاید هیچ‌وقت مایه مباهات سونی نبوده‌اند.

اما ظاهرا این شرکت همچنان می‌خواهد که در بخش موبایلش ثابت قدم بوده و علی‌رغم فشارهای زیادی که در طی سالیان اخیر تجربه کرده است، آن را به پیش ببرد.

گوشی اکسپریا XZ را بایستی آخرین پرچم‌دار سونی بدانیم که طبق ادعای سازنده‌اش، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، حرف‌هایی که البته همیشه قرار بود محصولات پیشین نیز بزنند اما پس از مدتی مشخص می‌شد که برخی رمق آن را نداشتند و آنانکه داشتند، گوش شنوایی برای شنیدنش نبود!

اما این بار ما تصمیم گرفتیم تا یک گوش شنوا برای این گوشی جدید بشویم، پس اجازه دادیم که اکسپریا XZ هرچه می‌خواهد، دل تنگش بگوید و ما بشنویم تا در آخر با همدیگر تصمیم بگیریم که آیا این محصول، حرف‌های جدیدی برای گفتن داشته و یا بر روی نوار ناکامی حرکت خواهد کرد! با ما و این مصاحبه اختصاصی همراه باشید.

نامت چیست؟

من اکسپریا XZ هستم، حرف اولم ایکس است که به دلیل استفاده از سری جدید سونی برایم انتخاب شده و حرف دومم Z که نشان می‌دهد اگر اکسپریا XA یک محصول ساده بود، من با استفاده از آخرین حرف الفبای انگلیسی، می‌خواهم ثابت کنم که دیگر آخرش هستم!

ظاهرت را توصیف کن

اگر تا به حال از گوشی‌های سونی استفاده کرده باشید، به طور حتم متوجه خواهید شد که من نیز یک سونی هستم. در واقع طراحی سری اکسپریا به شکلی است که شما با یک نگاه به اندام این گوشی‌ها، می‌فهمید که یک محصول لوکس و زیبا در جلوی دیدگان‌تان قرار دارد.

البته من تغییراتی نیز داشته‌ام. حاشیه راست و چپ نمایشگر کم شده و به علت استفاده از شیشه ۲.۵D یک حالت زیبا در نگاه از کناره‌ها به خود گرفته‌ام. البته هنوز کمی فضای بالا و پایین نمایشگر زیاد است و هرچه به طراحم اصرار کردم که آن را کم‌تر کن، گفت دوست دارم قدت بلند باشد و برای همین آن را زیاد نگاه داشت!

اگر به سمت راست نگاه کنید، هر چی کلید هست را در آن جای داده‌ام. در بالاترین بخش، دکمه پاور که حسگر اثر انگشت است و کارایی خوب و دلپذیری هم دارد، در پایین‌ترین قسمت شاتر دوربین که این روزها در کم‌تر محصولی می‌بینید و در بین این دو، دکمه یک‌پارچه صدا که البته بسیاری ایراد می‌گیرند چرا در اینجا کار گذاشته شده و دسترسی به آن سخت است! از آنجایی هم که چندین بار از دست کاربران به این خاطر نقش بر زمین شدم، خودم نیز بر درستی این ادعا صحه می‌گذارم.

در سمت چپ، فقط یک درگاه وجود دارد که هربار آن را به بیرون بکشید، سریع غش می‌کنم! حالا چه بخواهید سیم‌کارت بگذارید و یا مموری کارت، فرقی ندارد، اگر نگاهش هم کنید به‌سرعت ریستارت می‌شوم تا بدانید که دست به جای حساسی زده‌اید!

در بالا جک استاندارد ۳.۵ میلی‌متری حضور دارد و به بهانه‌های واهی، حذفش هم نکردم تا بتوانید از کیفیت موسیقی با انواع و اقسام هدفون‌های سیمی لذت ببرید. در پایین نیز محل اتصال شارژ و کامپیوتر است که برای نخستین بار به سراغ یواس‌بی تایپ C رفته‌ام تا ثابت کنم که چقدر پیشرفته بوده و به توسعه تکنولوژی بها می‌دهم!

اگر من را به پشت برگردانید، با یک فلز خوش ساخت و مات روبه‌رو می‌شوید که نام اکسپریا با فونت ریزی در وسط آن حک شده است. دوربین در قسمت بالایی و گوشه قرار گرفته و تک فلاش LED و بخش تازه وارد فوکوس لیزری در یک فضای مشکی کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند.

در کل اگر تعریف از خود نباشد، من بهترین و کامل‌ترین طراحی را در بین محصولات اکسپریا دارم و اگر یک سونی باز باشید، حتما از به‌دست گرفتنم لذت خواهید برد.

نمایشگرت چه کیفیتی دارد؟

بیایید صادق باشیم! اولین محصولات سونی در سری Z از کیفیت نمایشگر چندان دلچسبی برخوردار نبودند، اما هرچه گذشت، به آن چیزی که از سونی انتظار می‌رفت نزدیک و نزدیک‌تر شدیم و حال می‌توانم با اطمینان خاطر بگویم که من، آن چیزی هستم که بایستی سازنده‌ام بر خودش ببالد!

یک نمایشگر با سایز ۵.۲ اینچی و وضوح فول اچ‌دی که جدا از بحث تبلیغات و بالا بردن الکی پیکسل‌ها، بهترین است. باتری بیشتری مصرف نمی‌کند و چشمان کاربر قادر به تفکیک کردن آن‌ها نیست.

از نظر روشنایی هم یکی از بهترین‌ها بوده و کنتراست فوق‌العاده‌ای دارم. به شخصه تضمین می‌کنم که اگر در زیر نور آفتاب هم به چهره من بنگرید، باز هم به خوبی قادر به تماشا خواهید بود و لبخند رضایت را بر لبان‌تان می‌نشانم.

در بخش سخت‌افزار چه حرف‌هایی برای گفتن داری؟

سونی و کوالکام دو یار جدا ناشدنی هستند، به‌خصوص زمانی‌که بحث یک پرچم‌دار در میان باشد. همین دوستی باعث شد که حتی در بسیاری از مدل‌های قبلی، برادرانم از نسخه اسنپدراگون ۸۱۰ با آن مشکل داغ بودنش هم باز تولید شوند اما من به جدیدترین و بهترین مجهزم، یعنی اسنپدراگون ۸۲۰ که دارای ۴ هسته کریو هست. ۲ تا با فرکانس ۲.۱۵ و دو تای دیگر با فرکانس ۱.۶ گیگاهرتز کار می‌کنند.

همچنین از واحد گرافیکی قدرتمند آدرنو ۵۳۰ بهره می‌گیرم و شاید تنها نقطه‌ای که بتوانید به من گیر دهید، رم ۳ گیگابایتی‌ام بوده که این روزها برای پرچم‌داران چندان مرسوم نیست. اما به کمک بهینه‌سازی‌های بسیار زیاد که در رابط کاربری‌ام انجام می‌دهم، همین مقدار هم کافی‌ست، اگرچه بیشتر از آن هم می‌توانست دلپذیر باشد.

شاید بهتر باشد به‌جای آنکه شعار دهم، در چند آزمون سخت وارد عمل شده و آنچه را که دارم به صورت عملی برایتان به نمایش بگذارم!

ابتدا از برنامه انتوتو استفاده کردیم که گوشی را در بخش‌های مختلف به چالش می‌کشد.

پس از آن به سراغ گیک بنچ رفتیم تا عملکرد آن را در قسمت پردازنده و در مقایسه با رقبا بسنجیم.

آخرین آزمون را نیز به توانایی پردازنده گرافیکی در اپلیکیشن بونسای اختصاص دادیم.

دوربین خودت را تشریح کن

دست بر روی قسمتی گذاشتید که کلی درباره‌اش صحبت دارم. در واقع باید گفت وقتی که سنسورهای سونی، در بهترین گوشی‌های دنیا استفاده شده و برترین بوده‌اند، پس یک محصول اکسپریا بایستی از بهترین‌ها باشد که قاعدتا من، یعنی اکسپریا XZ هستم.

سنسور استفاده شده با نام IMX300، همانی است که بر روی گوشی‌های اکسپریا Z5، اکسپریا X و X پرفورمنس هم استفاده شده بود. البته نا امید نشوید، چون اولا کیفیت همان‌ها هم خیلی خوب بوده و دوما با بهبودهایی چون استفاده از فوکوس لیزری و بالاتر بردن کارایی نرم‌افزاری، کاری کرده‌ام کارستان! فقط کافی است دوربین را در دست گرفته و مشغول عکاسی شوید.

این سنسور در اصل یک نمونه ۲۴.۸ مگاپیکسلی است اما در نسبت ابعاد ۴ به ۳ سایز ۲۲.۸ مگاپیکسلی و در نسبت ۱۶ به ۹، حداکثر ۲۰.۱ مگاپیکسلی را ارایه می‌کند که باز هم در بین محصولات اندرویدی، یک شاهکار محسوب می‌شود!

این سنسور در پشت ۶ المنت قرار گرفته و توانایی گرفتن تصاویر بسیار واید ۲۴ میلی‌متر در کنار گشودگی دیافراگم f/2.0 را دارد که خودم هم قبول می‌کنم در بین پرچم‌داران امروزی که به ارقام ۱.۸ و ۱.۷ دست یافته‌اند، چیز چشم‌گیری نیست!

از قدیم الایام، همان طور که برادرانم به فلش دو گانه اعتقادی نداشتند، به لرزش‌گیر اپتیکال هم علاقه‌ای ندارم و به همین خاطر با تثبیت کننده تصویر آن هم از نوع جدید ۵ جهته خدمت‌تان عرضه می‌شوم و اگر با من به درستی رفتار کنید، متوجه می‌شوید که از تاری گریزانم!

تغییرات فقط به همین موارد ختم نمی‌شود و از سنسور RGBC-IR (مخفف قرمز، سبز، آبی، خالص، مادون قرمز) نیز استفاده می‌کنم که سبب می‌شود تا به‌خوبی گرمای رنگ‌ها را در هنگام عکاسی و فیلم‌برداری احساس کرده و واقعی‌ترین حالت را ثبت کنم.

برای آنکه بهتر با کیفیت عکاسی من آشنا شوید، برایتان از مناظری زیبا و بدیع، اقدام به عکاسی کردم. از آنجایی هم که ضد آب هستم، سرکی به زیر اقیانوس کشیده و چند تصویر را نیز از آنجا شکار کرده‌ام که در ادامه می‌توانید مشاهده کنید.

در قسمت فیلم‌برداری، از اچ‌دی گرفته تا اولترا اچ‌دی، برایتان فیلم می‌گیرم. همچنین قابلیتی چون فوکوس بر روی اجسام متحرک باعث می‌شود که هیچ صحنه‌ای را از دست ندهید. فیلم زیر را هم به صورت اختصاصی برای شما از زیر آب گرفته‌ام تا ببینید، لذت ببرید و متوجه شوید که یک گوشی با کلید اختصاصی شاتر و قابلیت ضد آب، چه کارهای جالبی می‌تواند بکند!


راستی، از آنجایی که می‌دانم این روزها همگی به یک عکاسی سلفی علاقه‌مند هستید، از یک نمونه ۱۳ مگاپیکسلی با کیفیتی عالی استفاده می‌کنم. تصویر زیر به‌خوبی نشان می‌دهد که عجب عکاس توانمندی هستم!

اکسپریا XZ همچون سایر گوشی‌های سونی، بخش‌های جالبی چون AR Effect را نیز دارد، همچنین می‌توانید در بخش تایم شیفت به صورت صحنه آهسته فیلم‌برداری کنید و یا با سرعت مناسب، یک عکس پانوراما بگیرید (تصویر زیر).

چه صدایی داری؟

از آنجایی که تصمیم گرفتم از ابتدا صادقانه صحبت کنم، پس باید اعتراف نمایم که این بخش مثل لیوان نیمه پر است! قسمت خوب ماجرا به اسپیکرهای استریو با کیفیت مناسب باز می‌گردد که زمان برادر بزرگ‌ترم یعنی اکسپریا Z2 بر روی گوشی‌های پرچم‌دار سونی نصب شد، قدرت و توانایی صدا در هدفون خیلی خوب است و با وجود موزیک پلیر توانمندی که دارم، حتما از داشتنم لذت می‌برید. نیمه خالی لیوان که اتفاقا اهمیت کم‌تری دارد، به بلندی اسپیکرها باز می‌گردد، جایی که چندان خوب عمل نکرده و تقریبا از اکثر گوشی‌های معروف بازار صدای کم‌تری دارم و به نوعی محجوب‌تر هستم!

از رابط کاربری‌ات کمی بیشتر به ما بگو

این قسمت دارای دو دسته از طرفداران است، یک بخش به هواداران پر و پا قرص و متعصب بازمی‌گردد و در مقابل، عده‌ای هستند که همیشه لب به اعتراض نسبت به ساده بودن اینترفیس من گشوده‌اند.

به صورت پیش فرض با اندروید نسخه ۶ عرضه شده‌ام اما به زودی طعم نوقا را خواهم چشید. از نظر بصری، تا حد زیادی به اندروید خام شباهت دارم اما همین امر سبب شده تا سریع باشم و راحت‌تر آپدیت‌های جدید را دریافت کنم. منوها با سری ایکس شبیه است اما برخی بهبودها را دریافت کرده‌ام.

یکی از این موارد، اسمارت کلینر هست که باعث خواهد شد تا کش سیستم و برنامه‌هایی که بدون دلیل باز هستند، به صورت اتوماتیک پاک شده و برای همین موجب بهبود در مصرف باتری و عملکرد سیستم خواهد شد.

از سنسور اثر انگشت هم در این بخش می‌خواهم صحبت کنم چون به لطف بهبودهای نرم‌افزاری و توانمندی سخت‌افزاری، یکی از بهترین‌ها در بازار است. این کلید نرم، تقریبا در تمامی موارد به درستی عمل می‌کند و پس از تنظیم کردن انگشتان مدنظرتان، یک درگاه ایمن و سریع برای ورود به دنیای بزرگ من است!

راستی، یک قابلیت خاص دیگر هم دارم که برای بالا بردن عمر باتری استفاده خواهد شد. بدین شکل که اگر شما من را آخر شب به شارژ بزنید، به صورت یک‌سره تا صبح شارژ نخواهم شد، بلکه به صورت هوشمند این عمل صورت می‌پذیرد تا عملکرد باتری‌ام تا مدت‌ها در سطح مناسب باقی بماند.

گفتی باتری، چه توانی دارد؟

بر روی کاغذ را بخواهیم نگاه کنیم، یک نمونه ۲۹۰۰ میلی‌آمپری، دقیقا همان چیزی است که بر روی برادر بزرگ‌ترم یعنی اکسپریا Z5 کار گذاشته شده بود اما اگر در عمل مقایسه کنیم، من خیلی بهترم!

اگر در استفاده از توانم زیاده روی نکنید، حتی تا ۲ روز هم به‌راحتی در کنارتان خواهم بود. تمام این‌ها بستگی به این دارد که شما چه مواردی را در اولویت کاری خودتان قرار می‌دهید. در بخش مکالمه، تا نزدیک به ۲۴ ساعت تاب می‌آورم (صحبت مداوم)، برای وب‌گردی تنها کمی بیشتر از ۹ ساعت توان داشته و اگر از علاقه‌مندان به تماشای فیلم و کلیپ هستید، شاید کمی به من اخم کنید، چرا که رقم ۸:۳۰ دقیقه زیاد امیدوار کننده نیست.

همان طور که پیش‌تر اشاره کرده بودم، به فناوری‌های جالبی چون باتری Care یا Qnovo مجهز بوده و از استامینای معروف خودم هم استفاده می‌کنم. راستی، تا فراموش نکردم این را هم بگویم که از تکنولوژی شارژ سریع، نسخه سوم هم کمک می‌گیرم که باعث می‌شود با سرعت خیلی بالایی، توانم را دوباره به‌دست بیاورم.

در پایان این گفتگو، دیگر چه چیزی را می‌خواهی بگویی؟

گوشی‌های سونی همیشه به قابلیت‌هایی چون ضد آب و گرد و غبار بودن، شهرت داشتند و بنده نیز با استفاده از لایسنس IP68 کاری می‌کنم، کارستان! تا یک ساعت و در عمق ۱.۵ متری آب می‌تواند با من عکس و فیلم بگیرید، درست مانند آنچه که در بخش مربوط به عکاسی برایتان به نمایش گذاشتم.

در دو نسخه ۳۲ و ۶۴ گیگابایت وارد بازار شده‌ام که توانایی پشتیبانی از کارت حافظه جانبی تا ۲۵۶ گیگابایت دیگر را نیز دارم.

سازنده، رنگ‌های فوق‌العاده‌ای هم برایم در نظر گرفته است که شامل مشکی معدنی (متمایل به قهوه‌ای تیره)، آبی جنگلی (سورمه‌ای)، صورتی عمیق (رز گلد) و پلاتینی (نقره‌ای) می‌شود.

درباره قیمت هم با توجه به آنکه تازه وارد بازار شدم، شاید کمی تند به نظر برسم و هرکسی حاضر نباشد بالای ۲.۳۰۰.۰۰۰ تومان اسکناس برایم پرداخت کند. اما مطمئنا با گذشت زمان، هم از این بها کاسته شده و هم این را بدانید که ارزش قیمتم را دارم! باور ندارید؟ کمی سر کیسه را شل کنید تا با من از نزدیک آشنا شده و قابلیت‌هایم را خودتان از نزدیک تجربه نمایید.

نوشته بررسی سونی اکسپریا XZ: می‌خواهم حرف بزنم! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.