بررسی گیر اسپرت سامسونگ: ساعتی برای ورزشکاران!

بررسی گیر اسپرت سامسونگ، یک ساعت هوشمند خاص، متفاوت و جمع‌وجور برای ورزشکاران!

گجت‌های پوشیدنی در ابتدا با استقبال فراوانی مواجه شدند و روز‌به‌روز به قابلیت‌های آن‌ها اضافه می‌شد و مدام در حال تماشای چیزی جدید از برندی جدید بودیم. بعد از آن تب و تاب اولیه بازار، این گجت‌ها خیلی زود محبوبیت‌ خودشان را از دست دادند. دلیل این امر نیز کاملا مشخص بود؛ با خرید یک ساعت هوشمند چیز جدیدی به شما اضافه نمی‌شد و جدای از آن مجبور بودید تا هر روز یک وسیله دیگر را هم شارژ کنید! به همین دلیل شعله‌های آتش تولیدکنندگان خاموش شد و خیلی‌ها کلا قید تولید ساعت هوشمند را زدند و مدتی هست که وارد این بازار نشده‌اند.

سامسونگ یکی از کمپانی‌هایی است که همچنان به این گجت‌ها امید دارد و هر ساله با معرفی نمونه‌های جدید و متفاوت، سعی می‌کند تا تعریف جدیدی از ساعت داشته باشد. یکی از تازه‌ترین محصولات کره‌ای‌ها در این زمینه، ساعت هوشمند اسپرتی است که قصد داریم تا نگاهی به آن بیندازیم. با ما و بررسی گیر اسپرت سامسونگ همراه باشید…


طراحی

مسلما برای ساخت یک ساعت مچی نمی‌توان خیلی روی ظاهر مانور داد. برخی نمونه‌های بازار مربعی شکل هستند و باقی اکثرا به‌صورت گرد طراحی شده‌اند. گیر اسپورت از نوع دوم است و همچون برادران خودش با ظاهری گرد و کلاسیک همراه شده تا شاهد محصولی انقلابی در این زمینه نباشیم. البته سامسونگ با قرار دادن یک بخش چرخان در اطراف نمایشگر، طراحی متفاوتی را ارایه داد و حالا گیر اسپرت نیز از آن پیروی کرده و با این بخش بسیار خوب و کاربردی همراه شده است.

در اطراف این قسمت چرخان باز‌هم حاشیه‌هایی را می‌بینیم که خیلی گرد طراحی نشده‌اند و در واقع رک بگویم ساعت کاملا گردی را نمی‌بینید! در سمت راست دو کلید پاور/هوم و بازگشت به عقب دیده می‌شود که در میان خودشان میکروفون را نیز جای داده‌اند.

در ساخت ساعت از فلز استفاده شده (استیل ۳۱۶L) اما بخش پشتی آن پلاستیکی است و در مرکز خودش سنسورهایی نظیر سنجش ضربان قلب را گنجانده است. این ساعت همراه با دو بند پلاستیکی با سایزهای متفاوتی عرضه می‌شود؛ البته به‌راحتی می‌توانید بند آن را عوض کنید. بندهای متفاوت و خاصی نیز در بازار برای این ساعت موجود بوده که می‌توانید متناسب با سلیقه خودتان از انواع فلزی،‌ چرمی و… آن‌ها استفاده کنید.

کیفیت ساخت ساعت بالاست اما به شخصه بندی که همراه آن عرضه می‌شود را نمی‌پسندم! حداقل استفاده از یک نمونه چرمی می‌توانست لبخند را بر لبان‌مان بیاورد. البته این نکته را نیز باید در نظر گرفت که گیر اسپرت یک ساعت مخصوص فعالیت‌های ورزشی است و استفاده از بند پلاستیکی موجب می‌شود تا در برابر تعرق مقاومت بهتری داشته باشد اما خب نمی‌شود همه چیز را فدایش کرد (خصوصا زیبایی)!

ساعت در سایز نرمالی عرضه شده و برای اکثر افراد خصوصا جوانان مناسب خواهد بود. وزن این ساعت ۶۷ گرم بوده و ضخامتش ۱۱.۶ میلی‌متر اندازه گیری شده اما خیلی خوب بر روی دست می‌نشیند و آزاردهنده نخواهد بود. این ساعت نسبت به نسل گیر S3 سبک‌تر و نازک‌تر طراحی شده تا شاهد پیشرفت خوبی در این زمینه باشیم.

از آن‌جایی که ساعت همیشه روی دست شماست، بنابراین ضد آب بودنش از اهمیت بالایی برخوردار است. خوشبختانه سامسونگ به این موضوع واقف بوده و گیر اسپورت را با مقاومتی بالا در برابر آب عرضه کرده تا جایی که می‌توانید با ساعت دل‌بندتان تا عمق ۵۰ متری آب بروید! این دستگاه همچنین توانسته استاندارد نظامی MIL-STD-810G برای فعالیت در شرایط سخت را کسب کند تا از این لحاظ جای هیچ‌نگرانی نداشته باشید. ناگفته نماند که گجت جدید سامسونگ می‌تواند در آب شور دریا نیز از خودش مقاومت نشان دهد. گیر اسپورت در دو رنگ مشکی و آبی راهی بازار شده تا نظر افراد با سلایق مختلف را به خودش جلب کند.


نمایشگر

نمایشگرهای سامسونگ در دنیای اسمارت فون‌ها همیشه زبان زد خاص و عام بوده، هست و احتمالا خواهد بود! حالا این کمپانی تصمیم گرفته تا تجربه خوب خودش در تولید گوشی‌ را به دنیای ساعت‌ها وارد کند. بنابراین یک نمایشگر با پنل Super AMOLED را در این ساعت می‌بینیم تا علاوه بر نمایش بی‌نقص رنگ‌ها، مصرف کمتری نیز شاهد باشیم که برای یک ساعت هوشمند از همه چیز واجب‌تر است.

این نمایشگر ۱.۲ اینچی از رزولوشن ۳۶۰ در ۳۶۰ پیکسل بهره برده و از نمونه به‌کار رفته در گیر S3 کوچک‌تر است. میزان نور نمایشگر به‌صورت دستی و اتوماتیک قابل تنظیم است و نور آن در حدی هست که برای کار با ساعت در محیط‌های خارجی مشکلی نداشته باشید. سامسونگ قابلیت Always On در گوشی‌های خودش را به ساعتش آورده تا با فعال کردن آن نمایشگر ساعت هیچ‌گاه خاموش نشود و همچون یک ساعت کلاسیک زیبا همیشه روشن بماند (البته فعال کردن آن تاثیر زیادی بر روی مصرف باتری دارد).

ویژگی Water Lock نیز برای گیر اسپورت در دسترس است تا توسط آن نمایشگر برای خوانایی بیشتر و استفاده بهتر در زیر آب بهینه شود.


سخت‌افزار

سامسونگ برای گیر اسپرت چیپ اختصاصی خودش با نام اگزینوس ۳۲۵۰ را برگزیده است. این چیپ از دو هسته Cortex-A7 با فرکانس یک گیگاهرتز بهره‌ برده و از Mali-400MP2 به‌عنوان واحد گرافیکی استفاده می‌کند.

گیر اسپرت به ۷۶۸ مگابایت رم و ۴ گیگابایت حافظه داخلی مجهز شده تا بتوانید عکس‌ و موزیک بر رویش ذخیره کنید و یا فضای کافی برای نصب برنامه‌ها را در اختیار داشته باشید.

هنگام انجام کارهای روزمره مشکلی با این دستگاه نخواهید داشت و همه چیز خیلی خوب به اجرا در می‌آید؛ خبری هم از لگ و هنگ و این صحبت‌ها نیست تا دیگر نیازی نباشد که علاوه‌بر گوشی عزیزتان، قربان صدقه ساعت‌تان هم بروید!


رابط کاربری

تفاوت اصلی ساعت هوشمند سامسونگ با سایر نمونه‌های موجود در بازار در همین بخش است. جایی که این کمپانی کره‌ای قید اندروید Wear را زده و از سیستم عامل اختصاصی خودش با نام تایزن بهره می‌برد. تایزن به‌خوبی برای نمایشگرهای گرد بهینه شده و با بخش چرخان روی ساعت هماهنگی بسیار خوبی دارد. خبری از جسچرهای حرکتی و شلوغ اندروید نیست و نیازی هم ندارید که همچون ساعت اپل مدام با دکمه کوچکش سر و کله بزنید.

رابط کاربری کاملا گرد طراحی شده و از فضا استفاده بسیار مناسبی را برده است. برنامه‌ها به‌صورت دایره‌ای در کنار هم جا خوش کرده‌اند و می‌توانید تا چندین صفحه هم آن‌ها را ادامه دهید. نام برنامه نیز در مرکز صفحه قرار می‌گیرد. سامسونگ بر خلاف گوگل توجه بسیار زیادی به کمبود فضا برای تعامل با رابط کاربری داشته و قابلیت‌های ساعتش را متناسب با آن توسعه داده است. به‌عنوان مثال می‌توانید تنظیم کنید تا با چرخاندن بخش دوار روی ساعت و انتخاب یک گزینه، بدون لمس صفحه وارد آن شوید.

رابط کاربری شامل چند صفحه ساده می‌شود. نخست که واچ‌فیس بوده و همان صفحه اصلی است که ساعت را به‌نمایش می‌گذارد. با چرخاندن بخش مخصوص و یا سوایپ به سمت چپ می‌توانید وارد ویجت‌ها شوید و با یک نگاه ساده همه‌چیز را تحت کنترل خود درآورید. اگر به سمت مقابل بروید نوتیفیکیشن‌ها را می‌بینید و در صورت پایین آوردن صفحه میان‌برهای زیادی را شاهد خواهید بود و دسترسی سریعی به بخش‌های مهم همچون تنظیم نور صفحه و… خواهید داشت؛ در نهایت نیز منو اپلیکیشن‌ها دیده می‌شود.

واچ‌فیس‌های متنوعی به‌صورت پیش‌فرض در گیر اسپورت گنجانده شده و حتی می‌توانید نمونه‌های بسیار زیادی از آن‌ها را در فروشگاه نرم‌افزاری سامسونگ مشاهده کنید. این بخش از طریق اپلیکیشن مخصوص ساعت در گوشی‌ قابل رویت است.

بخش تنظیمات ساعت به‌صورت عموی بوده و در هر صفحه یک گزینه اصلی و دو گزینه دیگر را می‌بینید. با سوایپ به‌سمت بالا و پایین می‌توانید میان گزینه‌ها جابه‌جا شوید و یا با چرخاندن بخش دوار این کار را انجام دهید.

ایده سامسونگ و اضافه کردن این بخش چرخان به ساعت بسیار جالب و کاربردی است. علاوه بر ویژگی‌هایی که گفتیم شما می‌توانید از این قسمت برای افزایش و یا کاهش گزینه‌های مربوط هم استفاده کنید؛ مثلا ولوم را افزایش دهید و یا نور صفحه را با چرخاندن کم کنید.

یکی از نقاط ضعف اصلی تایزن، تعداد برنامه‌های اندک موجود در استور است. البته تعداد برنامه کافی به‌نظر می‌رسد و مشکل چندانی با آن نخواهید داشت اما در برابر اندروید و اپل حرفی برای گفتن ندارد. به‌عنوان مثال اپلیکیشنی همچون تلگرام هنوز هم جایی در تایزن ندارد و بنابراین نمی‌توانید توسط ساعت با کسی در تلگرام ارتباط برقرار کنید! با این حال نوتیفیکیشن‌های تلگرام دریافت شده و می‌شود به آن‌ها پاسخ داد.

اتصال ساعت به گوشی خیلی راحت بوده و توسط اپلیکیشن مخصوص آن امکان پذیر است. شما اکثر فعالیت‌ها، دانلود‌ها و تنظیمات را می‌توانید از طریق اپلیکیشن در گوشی خود انجام دهید. پروسه نصب و دانلود برنامه‌ها و واچ‌فیس‌ها نیز از طریق گوشی و همین اپلیکیشن انجام می‌گیرد.


قابلیت‌های کاربردی

گیر اسپرت از بلوتوث نسخه ۴.۲ بهره می‌برد که کمی قدیمی به‌نظر می‌رسد. این ساعت همچنین به NFC و GPS نیز مجهز است تا بتوانید بدون استفاده از گوشی برخی قابلیت‌های ویژه را روی ساعت خودتان در اختیار داشته باشید. مثلا از برنامه‌های مسیریابی استفاده کنید و یا یک کیلومتر شمار زیبا را روی دست خود داشته باشید!

گیر اسپورت به اسپیکر مجهز نیست، بنابراین نمی‌توانید به‌صورت مستقیم با آن مکالمه کنید؛ مگر اینکه بخواهید از هدست‌های بلوتوث بهره بگیرید. امکان برقراری تماس، ارسال و دریافت پیام،‌ شماره گیری، کیبورد فارسی و… در این ساعت وجود دارد که آن ‌را خواستنی‌تر می‌کند.

هنگام دریافت پیام، چندین گزینه در اختیار شماست، می‌توانید صحبت کرده، متنی را تایپ کنید و یا از اموجی و گزینه‌های از پیش تعیین شده بهره‌مند شوید که در نوع خودشان جالب و کاربردی هستند.

سامسونگ سنسورهای متعددی برای ساعت هوشمند جدیدش در نظر گرفته است. از سنسور سنجش ضربان قلب بگیرید تا سنسور تشخیص نور محیط، بارومتر و…! همه این‌ها کمک می‌کنند تا استفاده بهتری از ساعت خودتان داشته باشید.

با توجه به نام این ساعت، سامسونگ آن را برای ورزشکاران بهینه کرده است. شما می‌توانید اطلاعات خودتان را به ساعت بدهید، فعالیت‌های ورزشی را کنترل کنید، قد‌م‌های‌تان را بشمارید، دوچرخه سواری‌تان را زیر نظر بگیرید و یا حتی هنگام شنا از ساعت و قابلیت‌های فراوانش بهره‌مند شوید. این گجت به‌راحتی با اپلیکیشن‌های مربوط به سلامتی در گوشی شما ارتباط برقرار کرده و خیلی خوب اطلاعات را منتقل می‌کند تا بتوانید در گوشی فعالیت‌های جسمانی خودتان را زیر نظر داشته باشید. با وجود قابلیت Sleep Tracker نیز می‌توانید خواب خودتان را کنترل کنید و کیفیتش را بسنجید.

همه این‌ها در روزهای نخست خیلی جالب به‌نظر نمی‌رسند اما پس از گذشت مدت زمان کوتاهی اطلاعات فوق‌العاده‌ای در اختیارتان می‌گذارد که توجه به آن‌ها کمک شایانی به شما در افزایش کیفیت زندگی خواهد کرد.

سامسونگ از دستیار صوتی S Voice نیز برای این ساعت استفاده کرده تا بتوانید با آن از طریق میکروفون در تعامل باشید. این دستیار خیلی خوب و عالی نیست و تنها برای برخی کارهای ابتدایی نظیر ست کردن آلارم و یا نوشتن پیام کاربرد دارد و اکثر اوقات حتی در دسترس هم نیست!


باتری

گیر اسپرت با توجه به اندازه کوچک‌ترش از باتری کم‌حجم‌تری نسبت به نسل گیر S3 بهره می‌برد. این ساعت دارای یک نمونه ۳۰۰ میلی‌آمپری است که به‌عقیده سامسونگ می‌تواند تا ۴ روز شارژدهی داشته باشد. در یک استفاده معمولی و در صورتی که از قابلیت‌های خاصی همچون GPS استفاده نکنید و یا نور صفحه را بر روی نیمه قرار دهید و قید صفحه نمایش همیشه روشن را بزنید، می‌توانید تا حداقل ۳ روز با ساعت دل‌بندتان کار کنید؛ در غیر این صورت می‌بایست همچون گوشی هر روز ساعت را هم شارژ کنید.

سامسونگ از حالت ذخیره نیرو نیز برای این گجت بهره گرفته تا بتواند با غیر فعال کردن برخی قابلیت‌ها شارژدهی بیشتری داشته باشد. قابلیتی خاص با نام Watch Only برای این ساعت در نظر گرفته شده که با فعال کردنش می‌توانید تا از گیر اسپرت به‌صورت یک ساعت معمولی استفاده کنید و تمام ویژگی‌های هوشمندش را فاکتور بگیرید. در این حالت و در صورتی که باتری فول باشد می‌توان تا بیش از یک ماه از گیر اسپرت با یک‌بار شارژ استفاده کرد.

متاسفانه این ساعت به پورتی برای شارژ شدن مجهز نیست و می‌بایست به‌صورت بی‌سیم توسط شارژر مخصوصش آن را شارژ کنید. این قسمت برای زمانی که در خانه هستید اتفاقا خیلی شیک و کاربردی است اما اگر بخواهید برای مدتی خارج از خانه بمانید، مجبور می‌شوید که شارژر بی‌سیم ساعت را هم همراه خود ببرید یا اینکه به‌صورت کلی قید ساعت را بزنید! فول شارژ شدن گیر اسپرت با شارژری که همراه آن عرضه می‌شود در حدود ۱۵۰ دقیقه به‌طول می‌انجامد. با اینکه گیر اسپرت از استاندارد Qi برای شارژ استفاده می‌کند اما شخصا نتوانستم با شارژر بی‌سیم دیگری از سامسونگ آن‌ را شارژ کنم و ظاهرا فقط با داک خودش می‌توانید شارژش کنید!


کلام آخر در بررسی گیر اسپرت سامسونگ

بدون شک سامسونگ نسبت به سایر تولیدکنندگان گجت‌های هوشمند عملکرد بهتری داشته و می‌توان ساعت جدیدش را در میان بهترین نمونه‌های بازار قرار داد. شارژدهی خوب، نمایشگر عالی، وجود سنسورهای متعدد و کنترل فعالیت‌های ورزشی،‌ ظاهر کلاسیک، سیستم عامل تایزن و ایده سامسونگ برای تعامل با رابط کاربری از جمله نقاط قوت گیر اسپرت به‌حساب می‌آیند. هم اکنون شما می‌توانید این ساعت عزیز را با قیمتی در حدود یک میلیون و ۳۵۰ هزار تومان (آذر ۹۶) از بازار بخرید.

نوشته بررسی گیر اسپرت سامسونگ: ساعتی برای ورزشکاران! اولین بار در پدیدار شد.

نگاهی به طراحی و رنگ‌های هواوی آنر ۹

گوشی‌های هوشمند فراوانی در بازار وجود دارند که هر کدام از ویژگی‌های خاصی بهره برده و هزینه‌های متفاوتی را نیز از خریدار طلب می‌کنند. بر همین اساس، اسمارت‌فون‌ها در رده‌های مختلف طبقه‌بندی می‌شوند که می‌توان به پایین‌رده، میان‌رده، بالارده و پرچم‌دار اشاره نمود. محصولات پرچم‌دار و میان‌رده از اهمیت بالایی برای شرکت‌ها برخوردار بوده و بخش قابل توجهی از تمرکز آن‌ها را می‌طلبد.

در این میان، شرکت هواوی که یکی از پرفروش‌ترین برندها در صنعت تلفن همراه محسوب می‌شود، محصولات میان‌رده خود را تحت عنوان “آنر” روانه بازار می‌کند. در این زیرمجموعه، دستگاه‌ها خود رده‌بندی مختلفی دارند که شامل موارد ذکر شده در قبل می‌شود.

آنر ۹ که پرچم‌دار این برند نوپا محسوب می‌شود، از مشخصات فنی قدرتمندی بهره می‌برد. در دنیای امروز، رقابت تولیدکنندگان گوشی‌های هوشمند تنها مربوط به سخت‌افزار قدرتمند نبوده و برای خلق یک محصول موفق، پارامترهای دیگری نیز دخیل هستند.

مشخصات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری آنر 9

یکی از مواردی که اخیرا و با توجه به پیشرفت دنیای تکنولوژی مورد توجه بسیاری از خریداران قرار گرفته، طراحی ظاهری و کیفیت ساخت بوده که موضوعی مهم تلقی می‌شود. آنر ۹ علاوه‌بر طراحی زیبا، از کیفیت ساخت بالایی نیز برخوردار بوده و رنگ‌های متنوع و زیبایی را نیز در اختیار کاربر قرار می‌دهد. در این مطلب قصد داریم نگاهی به طراحی و رنگ‌های هواوی آنر ۹ داشته باشیم، با آی‌تی‌رسان همراه باشید.

ساختاری شیشه‌ای

به جرات می‌توان گفت که شیشه تبدیل به مهم‌ترین عنصر برای شکل‌دهی بدنه گوشی‌های هوشمند امروزی شده است و اکثر تولیدکنندگان از این ماده در ساخت بدنه محصولات خود استفاده می‌کنند. در آنر ۹ شاهد پنل‌های جلویی و پشتی شیشه‌ای هستیم که با مهارت خاصی به فریم فلزی آن متصل شده‌اند. برای راحتی در استفاده، پنل پشتی آنر ۹ دارای خمیدگی است.

طراحی و رنگ‌های هواوی آنر 9

در بخش جلویی از نمایشگر ۵.۱۵ اینچی استفاده شده که توسط شیشه گوریلا گلس ۳ محافظت می‌شود. در اطراف نمایشگر شاهد حاشیه‌هایی هستیم که باتوجه به پرچم‌داران امسال، می‌توان آن را ضخیم دانست. ابعاد دستگاه برابر با ۱۴۷.۳ در ۷۰.۹ در ۷.۵ میلی‌متر بوده و وزن آن به ۱۵۵ گرم می‌رسد. با توجه به باتری ۳۲۰۰ میلی‌آمپری و همچنین دوربین‌های همسطح با بدنه، باید ضخامت ۷.۵ میلی‌آمپری آنر ۹ را عالی توصیف کرد.

در پایین نمایشگر سنسور اثر انگشت قرار دارد و در طرفین آن نیز دکمه‌های ناوبری جای خوش کرده‌اند که البته می‌توان آن‌ها را با مراجعه به بخش تنظیمات غیر فعال نمود. در بالای نمایشگر اسپیکر مکالمه، دوربین سلفی و سنسور مجاورت قرار دارند که ساختاری مشابه اکثر محصولات بازار را تشکیل می‌دهند. در پشت آنر ۹ دوربین‌های دوگانه خودنمایی می‌کنند. در کنار دوربین‌ها شاهد فلش LED دوگانه و فوکوس لیزری این دستگاه هستیم. موارد دیگر قابل ذکر در این بخش تنها شامل نوشته‌هایی از قبیل برند Honor می‌شود.

در سمت راست دستگاه کلید پاور و کلیدهای یکپارچه صدا قرار گرفته‌اند و در سمت چپ تنها می‌توان درگاه سیم‌کارت و کارت حافظه خارجی را مشاهده کرد. در بخش بالایی آنر ۹ میکروفون و سنسور مادون قرمز و در بخش زیرین دستگاه نیز جک ۳.۵ میلی‌متری صدا و پورت USB Type-C در کنار اسپیکر قرار دارند.

طراحی آنر را می‌توان زیبا توصیف کرد که باتوجه به وزن و همچنین وجود خمیدگی در پنل پشتی، از ارگونومی مناسبی نیز بهره می‌برد. وجود بدنه شیشه‌ای، جلوه‌ای جذاب به این دستگاه بخشیده ولی در نقطه مقابل، احتمال سر خوردن آن از دست را افزایش داده است. چنین امری در تمامی گوشی‌های هوشمندی که از بدنه‌ شیشه‌ای استفاده می‌کنند، رایج بوده ولی هواوی سعی کرده توسط فریم فلزی موجود در آنر ۹، حس اطمینان بیشتری را به کاربر منتقل کند که البته تا حدودی نیز موفق بوده است.

رنگین‌کمانی از رنگ‌ها

برخلاف دیوایس‌هایی که در گذشته تنها با چند رنگ محدود معرفی و روانه بازار می‌شدند، محصولات جدید از رنگ‌های پرشمار جذابی بهره می‌برند. در رابطه با این موضوع باید توجه داشت که تمامی تولیدکنندگان چنین اقدامی را انجام نمی‌دهند که برای مثال می‌توان به آی‌فون X با قیمت ۱۰۰۰ دلار اشاره کرد که تنها در رنگ‌های نقره‌ای و خاکستری در اختیار خریدار قرار می‌گیرد.

وجود چندین رنگ برای یک محصول نه تنها انتخاب را برای کاربر راحت‌تر کرده، بلکه نوعی احترام به او حساب می‌شود. هواوی برای محصول خود یعنی آنر ۹ سنگ تمام گذاشته و رنگ‌های بسیاری را برایش درنظر گرفته است. وجود رنگ‌های متنوع در کنار بدنه‌ای شیشه‌ای، جلوه‌ای خاص به این دستگاه بخشیده‌اند.

رنگ‌های Glacier Grey ،Sapphire Blue ،Midnight Black ،Gold ،Blue Bird ،Robin Egg Blue برای آنر ۹ موجود بوده که البته برخی از آن‌ها محدود و یا در بازار خاصی به فروش می‌رسند. در میان رنگ‌های ذکر شده، Glacier Grey ،Sapphire Blue و Midnight Black در دسترس اکثرا کاربران قرار دارد.

بدنه شیشه‌ای به آنر ۹ امکان می‌دهد تا رنگ‌های موردنظر را به بهترین شکل ممکن نمایش دهد و با دستگاهی درخشان در هر زاویه مواجه باشیم.

نوشته نگاهی به طراحی و رنگ‌های هواوی آنر ۹ اولین بار در پدیدار شد.

مقایسه گلکسی A7 2017 سامسونگ با میت ۱۰ لایت هواوی: مبارزان شرقی!

مقایسه گلکسی A7 سامسونگ با میت ۱۰ لایت هواوی؛ دو مبارز از شرق دور که نه پرچمدارند و نه میان‌رده!

پیش‌تر گوشی‌های هوشمند ساخته شده توسط کمپانی‌های مختلف در ۲ رده اصلی راهی بازار می‌شدند؛ یا پرچمدار بودند و یا میان‌رده! گاهی اوقات نیز اسمارت فون معرفی شده آن‌قدر ارزان بود که به آن پایین‌رده می‌گفتند. حالا و با توجه به نیاز بازار رده جدیدی شکل گرفته که نه پرچم‌دار است و نه میان‌رده! محصولاتی که با قابلیت‌های خاص خودشان بعضا از برخی پرچمداران نیز بهترند اما ظاهرا قیمت‌شان نقطه قوت‌شان است!

گلکسی A7 2017 از سامسونگ و میت ۱۰ لایت از هواوی دو اسمارت فونی‌ هستند که در دنیای تازه تاسیس (!) بالارده‌ها جای می‌گیرند و امروز قصد داریم تا این دو را با هم مقایسه کنیم. با ما همراه باشید…


طراحی

یکی از بخش‌های مهم در مقایسه‌ها، همین طراحی است؛ جایی که ظاهر یک گوشی می‌تواند تمام آپشن‌های رقیب را کنار زده و به تنهایی کاری کند تا دل مشتری را به‌دست آورد. میت ۱۰ لایت با توجه به نمایشگرش، نسبت به رقیب کهکشانی کشیده‌تر به‌نظر می‌رسد. از زمانی که گوشی‌هایی با نسبت تصویر ۱۸ به ۹ در بازار رایج شده‌اند، اسمارت فون‌های معمولی سابق، چاق‌تر دیده می‌شوند و همین مسئله موجب شده تا نسبت به سایز آن‌ها واکنش نشان دهیم.

در ساخت نماینده سامسونگ همچون اکثر گوشی‌های امروزی از شیشه و فلز استفاده شده به‌طوری که فریم گوشی فلزی بوده و قاب پشتی آن کاملا از شیشه پوشیده شده است؛ این یعنی گلکسی A7 2017 خیلی زود کثیف می‌شود و می‌بایست مدام تمیزش کنید. همه این‌ها در حالی‌ست که میت ۱۰ لایت تماما فلزی بوده و حداقل مشکل کثیفی را ندارد.

اگر دو گوشی را در کنار یکدیگر بگذارید، حاشیه‌های بالا و پایین محصول کهکشانی در کانون توجه قرار می‌گیرد. طبق آمار نیز میت ۱۰ لایت در حدود ۳ درصد از فضاها استفاده بیشتری داشته و نمایشگرش اکثر نمای دستگاه را در بر گرفته است. یکی دیگر از تفاوت‌های اصلی این دو، حضور دکمه هوم در گلکسی A7 است که در زیر نمایشگر جا خوش کرده و در دو طرف آن دو کلید لمسی دیگر نیز به‌چشم می‌خورند، در حالی‌که میت ۱۰ لایت تمام کلیدها را به‌صورت نرم‌افزاری در اختیارتان می‌گذارد.

اگر سری به فریم این دو بزنید با تفاوت‌هایی اساسی رو‌به‌رو می‌شوید. هواوی برای گوشی جدیدش تصمیم گرفته تا کلیدهای یکپارچه صدا و پاور را در سمت راست قرار دهد؛ در حالی‌که سامسونگ کلیدهای کنترلی صدا را به بالاترین قسمت سمت چپ گوشی انتقال داده است. سبکی که فعلا این کمپانی کره‌ای از آن پیروی می‌کند و ال‌جی نیز به دنبالش می‌دود! نکته جالب اینجاست که بجای این کلیدها در سمت راست، تک اسپیکر گوشی دیده می‌شود در حالی‌که میت ۱۰ لایت اسپیکر عزیزش را در بخش زیرین و کنار پورت جنجالی Micro USB قرار داده است! خوشبختانه هر دو گوشی نیز از جک استاندارد صدا پشتیبانی می‌کنند و می‌توانید این حفره دوست داشتنی را در زیر گوشی‌ها ببینید.

از دیگر بخش‌های متفاوت این دو مدل می‌توان به محل قرارگیری درگاه سیم‌کارت اشاره داشت که برای سامسونگ در بالا به چشم می‌خورد و هواوی ترجیح داده تا آن را به سمت چپ منتقل کند. در هر دو گوشی نیز برای دسترسی به خشاب باید از سوزن استفاده کنید. البته سامسونگ یک درگاه دیگر هم در نظر گرفته تا بتوانید از دو سیم‌کارت و کارت حافظه به‌صورت هم‌زمان استفاده کنید.

حال بگذارید نگاهی به بخش پشتی بیندازیم؛ جایی که در میت ۱۰ لایت دوربین دوگانه با بیرون‌زدگی قابل توجهی که دارد، نگاه‌ها را به خودش جلب می‌کند. در زیر این دوربین هم سنسور اثر انگشت دایره‌ای شکلی قرار گرفته است. این دو گوشی حتی در فلاش دوربین هم متفاوت هستند و هواوی یک نمونه کوچک را در بالای دوربین قرار داده در حالی که سامسونگ سمت راست لنز را برای آن در نظر گرفته است.

هر دو کمپانی تلاش‌هایی را برای خوش دست کردن گوشی‌های‌شان انجام داده‌اند. به‌عنوان مثال گوشه‌ها گرد طراحی شده‌اند و قاب پشتی در کناره‌ها کمی خمیده به‌نظر می‌رسد تا بتوانید با گوشی بهتر ارتباط برقرار کنید. با این‌حال و با توجه به نسبت تصویر متفاوت میت ۱۰ لایت، کار کردن با این گوشی کمی راحت‌تر است.

طراحی یکی از قسمت‌هایی است که خیلی نمی‌توان در رابطه با آن نظر کلی داد چرا که کاملا به سلیقه افراد مربوط است اما اگر بخواهیم المان‌های مثبت آن را در نظر بگیریم، گوشی هواوی در این بخش پیروز خواهد بود؛ چرا که خوش‌دست‌تر است، کثیف نمی‌شود، وزن و ضخامت کمتری هم دارد و شاید تنها مورد منفی در طراحی آن نسبت به کهکشانی سامسونگ، بیرون زدگی دوربین باشد. ناگفته نماند که هر دو کمپانی محصولاتشان را در رنگ‌های متفاوتی راهی بازار می‌کنند تا قدرت انتخاب خریدار بیشتر باشد.


نمایشگر

تفاوت‌ها در این دو گوشی به بخش نمایشگر هم کشیده شده است. گلکسی A7 2017 از یک نمونه ۵.۷ اینچی با پنل Super AMOLED استفاده کرده و با نسبت تصویر ۱۶ به ۹، رزولوشن فول‌اچ‌دی را ارایه می‌دهد. نمایشگر میت ۱۰ لایت ۵.۹ اینچی IPS LCD است و به واسطه نسبت تصویر ۱۸ به ۹ کمی تعداد پیکسل‌های بیشتری دارد؛ به‌طوری‌که اصطلاحا به آن فول‌اچ‌دی پلاس می‌گویند. بنابراین طبیعی است که چگالی پیکسلی نماینده هواوی بیشتر باشد، در حدی که بتوانیم در هر اینچ، حدودا ۲۰ پیکسل اضافه‌تر ببینیم. وظیفه محافظت از این نمایشگر در گوشی سامسونگ به‌عهده گوریلاگلس ۴ گذاشته شده اما اطلاع دقیقی از نوع محافظ صفحه میت ۱۰ لایت در دسترس نیست!

در نمایش رنگ‌ها گلکسی A7 2017 عملکرد بهتری داشته و رنگ مشکی را عمیق‌تر از میت ۱۰ لایت به نمایش می‌گذارد. در نمایش رنگ سفید هیچ‌کدام عملکرد دقیقی ندارند؛ سامسونگ آن‌را کمی مایل به آبی نشان داده و هواوی یک هاله زرد رنگ را رویش می‌کشد.

رنگ‌های به‌نمایش درآمده در میت ۱۰ لایت واقعی‌تر بوده اما جذابیت و چشم‌گیر بودن گوشی سامسونگ را ندارند. در نگاه از زوایا مشکلی با این دو نخواهید داشت و تصویر دچار رنگ‌پریدگی خاصی نمی‌شود. میزان حداکثری نور در گوشی سامسونگ حدودا ۱۵۰ نیت بیشتر از هواوی بوده و همچنین رفلکس کمتری را در آن شاهد هستیم؛ بنابراین در زیر نور آفتاب عملکرد کهکشانی جان بهتر خواهد بود. هر دو نیز می‌توانند نور صفحه را آنقدر پایین بیاورند که در محیط‌های کم‌نور مشکل خاصی با آن‌ها نداشته باشید. جدای از این‌ها می‌توانید در هر دو گوشی، نور آبی را فیلتر کنید تا آسیب کمتری به چشمان‌تان برسد.

در بخش تنظیمات هر دو مبارز اجازه می‌دهند تا نوع به‌نمایش درآمدن رنگ‌ها را شخصی‌سازی کنید اما این گزینه‌ها در گلکسی A7 2017 بیشتر است. مثلا شما می‌توانید حالت تصویر را تغییر دهید، موردی که در میت ۱۰ لایت شاهدش نیستیم.

به‌طور کلی نمایشگر گلکسی A7 2017 مصرف کمتری دارد، رنگ‌ها را گرم‌تر نشان می‌دهد، مشکی در آن عمیق بوده و آپشن‌هایش نیز کمی بیشتر است. در ادامه می‌توانید تصاویر مقایسه‌ای این دو گوشی بالارده را ببینید (سمت چپ مربوط به هواوی است):


سخت‌افزار

هواوی و سامسونگ هر دو از چیپست‌های اختصاصی خودشان استفاده می‌کنند و قید کوالکام و یا مدیاتک را زده‌اند. گلکسی A7 2017 به اگزینوس ۷۸۸۰ مجهز است که ۸ هسته Cortex-A53 با فرکانس ۱.۹ گیگاهرتز در آن مشغول فعالیت هستند. میت ۱۰ لایت نیز از چیپ کایرین ۶۵۹ بهره می‌برد که آن‌هم اتفاقا شامل هسته‌های Cortex-A53 است؛ با این تفاوت که فرکانس چهارتای آن‌ها ۳۶ صدم بیشتر و چهارتای دیگر ۲ دهم کمتر از محصول سامسونگ اندازه‌گیری شده‌اند.

هر دو چیپ ۶۴ بیتی هستند اما اگزینوس سامسونگ با فناوری ۱۴ نانومتری تولید شده در حالی‌که برای رقیب ۱۶ نانومتری است. واحد گرافیکی چیپست سامسونگ Mali™-T830 MP3 بوده و هواوی Mali™-T830 MP2 را برای میت ۱۰ لایت برگزیده است. میزان رم در نظر گرفته شده برای گلکسی A7 2017 سه گیگابایت LPDDR4  بوده و هواوی از یک نمونه ۴ گیگابایتی LPDDR3  بهره‌ می‌برد. جالب است بدانید که چیپ اگزینوس موجود در گلکسی A7 2017 از نمایشگرهای با رزولوشن بالا و فیلم‌برداری به‌صورت ۴K نیز پشتیبانی می‌کند اما کایرین هواوی کلا قید این چیزها را زده است!

این دو گوشی در یک نسخه عرضه‌ می‌شوند. گلکسی سامسونگ دارای حافظه داخلی ۳۲ گیگابایتی بوده و این میزان در میت ۱۰ لایت عزیز به ۶۴ گیگابایت می‌رسد. خوشبختانه هر دو نیز از کارت حافظه تا ۲۵۶ گیگابایت پشتیبانی می‌کنند.

برای سنجش قدرت سخت‌افزاری از بنچمارک‌های معتبر این روزهای بازار استفاده کردیم تا با اعداد و ارقام گوشی قدرتمندتر را پیدا کنیم.

هنگام گشت و گذار در منوها مشکل خاصی را ندیدم. همه چیز خوب و روان بود و هیچ‌کدام از گوشی‌ها لگ هم نزدند. از لحاظ مالتی تسکینگ میت ۱۰ لایت تا حدی بهتر عمل می‌کند اما در کارایی و عملکرد این دو تفاوت چندانی دیده نمی‌شود. هیچکدام نیز برای بازی‌های خیلی سنگین گزینه مناسبی نیستند. در واقع مشکلی در اجرای بازی‌ها نیست اما خب بعد از مدت زمان کوتاهی لگ زدن‌ها (برای نمونه‌های گرافیکی) شروع خواهد شد؛ ضمن اینکه آن حس و حال بازی در پرچمداران نیز به شما منتقل نمی‌شود.


دوربین

سامسونگ به‌جز گلکسی نوت ۸ اسمارت فون دیگری با دوربین دوگانه ندارد؛ بنابراین جای تعجب نیست که گلکسی A7 2017 به یک دوربین ۱۶ مگاپیکسلی ساده مجهز باشد. در سوی دیگر هواوی مدت‌هاست که از دوربین دوگانه بهره می‌برد و آن را بر روی گوشی‌های متفاوتی تست کرده و حالا خیلی بعید نیست که میت ۱۰ لایت را با ۲ دوربین ببینیم. دوربین اصلی هواوی ۱۶ مگاپیکسلی بوده اما دوربین دوم آن ۲ مگاپیکسلی است و به ثبت عمق بیشتر در تصاویر کمک کرده و در واقع تاثیر اصلی آن ایجاد تصاویر زیبا با افکت بوکه است، امری که سبب می‌شود نسبت به نماینده سامسونگ یک سر و گردن بالاتر قرار بگیرد.

گشودگی دیافراگم دوربین گلکسی سامسونگ f/1.9 بوده تا بتوانید تصاویر بهتری را در محیط‌های کم‌نور به‌ ثبت رسانید. البته هر دو مدل به فلاش LED مجهز هستند تا بتوانند در تاریکی تصاویر بهتری را به ثبت برسانند. جالب است بدانید که هیچکدام به لرزش‌گیر اپتیکال مجهز نیستند. رابط کاربری دوربین این دو گوشی قابلیت‌های متعددی را در اختیار شما قرار می‌دهد. در میت ۱۰ لایت آپشن‌های بیشتری دارید؛ می‌توانید تصاویر پرتره زیبایی را به ثبت برسانید، عکس‌های زنده بگیرید و یا از قابلیت‌های اختصاصی رابط کاربری هواوی بهره ببرید؛ مواردی که هیچ‌کدام در گلکسیA7  موجود نیست.

هر دو مدل اجازه استفاده از تنظیمات دستی را به شما می‌دهند اما این بخش در میت ۱۰ لایت کامل‌تر است. علاوه بر این‌ها می‌توانید در میت و گلکسی با نسبت‌های متفاوتی عکاسی کنید؛ نکته جالب در این بخش عدم عکس‌برداری به‌صورت ۱۶ به ۹ در میت ۱۰ لایت است! یعنی شما نمی‌توانید در این گوشی با چنین نسبت محبوبی عکاسی کنید.

کیفیت عکس‌برداری در این دو مطلوب بوده اما نباید انتظار چندان بالایی از آن‌ها داشته باشید. در مقایسه با پرچمداران سال گذشته بازار نیز حرف چندانی برای گفتن ندارند اما اگر بخواهیم این دو را با هم مقایسه کنیم، می‌شود به جذب نور بیشتر در گلکسی و تصویر شفاف‌تر در میت اشاره کرد. در واقع هیچ‌کدام برای عکاسی در نور کم ساخته نشده‌اند! سرعت و دقت فوکوس در هر دو به یک اندازه بوده و نه آن‌قدر عالی‌ست که برایشان دست بزنیم و نه آن‌قدر بد که قیدشان را! در ادامه می‌توانید نمونه تصاویر گرفته شده با این دو را مقایسه کنید:

از لحاظ فیلم‌برداری هر دو می‌توانند به‌صورت فول‌اچ‌دی و با نرخ ۳۰ فریم برثانیه فیلم‌برداری کنند. با اینکه چیپست کهکشانی سامسونگ از ویدئوهای ۴K پشتیبانی می‌کند اما این گوشی فاقد چنین ویژگی است. کیفیت ویدئوی گرفته شده توسط هر دو در یک حد و اندازه است و نمی‌توان یکی را بر دیگری کاملا برتر دانست. گلکسی سامسونگ رنگ‌ها را واقعی‌تر ثبت می‌کند و تا حدی هم لرزش‌های دست کنترل می‌شود اما میت ۱۰ لایت نسبت به نور سریع‌تر واکنش نشان می‌دهد.

برای دوربین سلفی، سامسونگ تصمیم گرفته تا از یک نمونه ۱۶ مگاپیکسلی با گشودگی دیافراگم f/1.9 بهره بگیرد تا بتواند بازهم در تاریکی حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد. در سمت مقابل هواوی پا را فراتر گذاشته و از دو دوربین سلفی ۱۳ مگاپیکسلی استفاده کرده و حتی همراه آن‌ها یک فلاش LED را هم قرار داده تا حجت را بر میت عزیز تمام کند. هر دو گوشی قابلیت‌های زیبایی خاصی برای عکاسی سلفی در نظر گرفته‌اند. کیفیت تصاویر در مجموعه خوب بوده و اگر انتظارتان را پایین بیاورید، عکس‌های سلفی میت و گلکسی برای اشتراک گذاری در شبکه‌های اجتماعی مناسب هستند. جزئیات ثبت شده نسبتا خوب بوده و رنگ‌ها نیز تا حدی به واقعیت نزدیک هستند اما در مجموع عکسی که میت ۱۰ ثبت می‌کند زیباتر است.


رابط کاربری

گلکسی A7 2017 و میت ۱۰ لایت هر دو از سیستم‌عامل اندروید بهره می‌برند. میت ۱۰ در ابتدا با اندروید ۷ راهی بازار شد اما گلکسی سامسونگ به نسخه ۶.۱ مجهز بود؛ حالا اما امکان ارتقا به نسخه ۷ نیز وجود دارد. البته این ماجرا با توجه به تایم انتشار دیرتر گوشی هواوی منطقی به‌نظر می‌رسد.

هر دو گوشی از رابط‌های اختصاصی کمپانی‌های سازنده‌شان استفاده می‌کنند و قابلیت‌های جالب خودشان را دارند. مثلا در رابط هواوی می‌توانید با کشیدن حروفی خاص توسط پشت دست، به اپلیکیشن‌های مخصوص دسترسی داشته باشید. در گلکسی نیز Secure Folder دیده می‌شود و می‌توانید در آن فایل‌های مهم‌تان را ذخیره کنید. سامسونگ طی یک همکاری خوب با مایکروسافت، اپلیکیشن‌های محبوب این کمپانی را به‌صورت پیش‌فرض در گوشی خودش قرار داده و خیلی راحت می‌توانید از اسناد آفیس و… در گوشی استفاده کنید.

سامسونگ توجه بیشتری به آیکون‌ها داشته و آن‌ها را با جزئیات و در عین حال ساده طراحی کرده است. هواوی هم مدتی می‌شود که از آهوی شیطان پایین آمده و استفاده از اپ دراور را به‌صورت آپشن در اختیار کاربران قرار داده است. البته نباید از فروشگاه نرم‌افزاری اختصاصی سامسونگ هم گذشت که پیشنهادات جالب و کاربردی را می‌دهد.


اسپیکر

هر دو گوشی قید اسپیکرهای استریو را زده‌اند و از یک نمونه خشک و خالی بهره‌ می‌برند، با این تفاوت که محل قرارگیری آن‌ها متفاوت است. سامسونگ سمت راست و بالای کلید پاور را برای این منظور در نظر گرفته و هواوی بخش زیرین گوشی را! در حالت عادی محل قرارگیری هر دو معمولی است اما زمانی که گوشی را به‌صورت افقی در دست می‌گیرید (مثلا زمان پخش ویدئو) احتمال آنکه دست‌تان روی اسپیکر میت را بپوشاند بالاست؛ در حالی‌که برای گلکسی سامسونگ تقریبا غیر ممکن است که خودتان مانع از خروج صدا شوید.

بلندی صدای اسپیکر در نماینده سامسونگ به‌مراتب بیشتر از رقیب است و حتی بیس و کیفیت مناسبی نیز دارد. صدای میت ۱۰ لایت در ولوم‌های بالا کمی زیر به گوش رسیده و در مقابل سامسونگ صدای آزاردهنده‌تری دارد.

در رابطه با خروجی صدای هدفون تصمیم گرفتیم تا از پلیر گوگل و یک هدفون واحد بهره بگیریم. کیفیت و بیس صدا در هر دو مطلوب بود و نمی‌‌توان یکی را بر دیگری برتر دانست اما از لحاظ بلندی گلکسی A7 کمی بهتر از میت ۱۰ لایت بود و صدای بلندتری را راهی گوش می‌کرد. بنابراین از لحاظ موسیقایی گوشی سامسونگ تجربه کمی بهتری را در اختیارتان خواهد گذاشت اما این موضوع را هم در نظر بگیرید که میت ۱۰ لایت از aptX پشتیبانی کرده و کیفیت بالاتری را برای استفاده از هدفون‌های بلوتوث ارایه می‌دهد.


قابلیت‌های خاص

هر دو گوشی از سنسور تشخیص اثر انگشت استفاده می‌کنند و دقت و سرعت در هر دو عالی‌ست. تفاوت اصلی آن‌ها به محل قرارگیری این سنسور خلاصه می‌شود. سامسونگ کلید هوم در زیر نمایشگر را برگزیده و هواوی پشت گوشی در زیر دوربین را! هر کدام مزایا و معایب خودش را دارد. دسترسی به سنسور هواوی در تمام حالات امکان پذیر نیست (مثلا زمانی که گوشی روی میز است) اما کار کردن با آن راحت‌تر بوده و حتی می‌توان از جسچرهای خاصی هم استفاده کرد.

گوشی کهکشانی سامسونگ توانسته تا گواهینامه IP68 را دریافت کند و این یعنی می‌توانید این مدل را به مدت نیم ساعت در عمق یک و نیم متری آب قرار دهید. ویژگی که میت ۱۰ لایت فاقد آن است (میت ۱۰ و میت ۱۰ پرو هم به پایش نمی‌رسند!).

هر دو گوشی از نسخه ۴.۲ بلوتوث سود می‌برند و به GPS نیز مجهز هستند. در این بین محصول سامسونگ دارای NFC بوده و از رادیو FM پشتیبانی می‌کند اما خبری از این‌ها در میت ۱۰ لایت نیست! گوشی هواوی با اینکه دستگاه جدیدتری است اما از پورت Micro USB بهره‌ می‌برد در حالیکه کهکشانی سامسونگ به USB Type C مجهز است.


باتری

سامسونگ برای این بالارده خودش از یک باتری ۳۶۰۰ میلی‌آمپر ساعتی بهره گرفته و هواوی یک نمونه ۳۳۴۰ میلی‌آمپری را انتخاب کرده است. میزان شارژدهی در هر دو گوشی خوب ارزیابی شده و فراتر از میانگین بازار است. در یک استفاده معمولی می‌توانید تا یک روز و نیم با میت ۱۰ لایت کار کنید و این میزان برای نماینده سامسونگ به ۲ روز هم ممکن است افزایش می‌یابد (البته اگر مدام از نمایشگر همیشه روشن استفاده کنید، شارژدهی کمتر خواهد بود).

از لحاظ سرعت شارژ شدن گلکسی A7 با پشتیبانی از شارژ سریع (ضمن اینکه حجم بیشتری هم دارد) در حدود یک ساعتی زودتر از میت ۱۰ عزیز شارژ می‌شود چرا که گوشی هواوی فاقد این ویژگی است و برای فول شارژ کردن آن می‌بایست در حدود دو ساعت و نیم وقت بگذارید! لازم به‌ذکر است که هیچکدام از این دو مبارز به‌صورت بی‌سیم شارژ نمی‌شوند.

کلام‌آخر در مقایسه گلکسی A7 2017 سامسونگ با میت ۱۰ لایت هواوی

به‌صورت کلی این دو از بهترین گوشی‌های رنج خودشان هستند. اما در مقام مقایسه نماینده سامسونگ نمایشگر کم‌مصرف‌تر، خروجی صدای بلندتر، باتری با شارژدهی کمی بیشتر و سرعت شارژ سریع‌تری داشته و ضدآب هم هست, در مقابل گوشی هواوی از طراحی جدیدتر و به‌عقیده ما زیباتر، مقدار رم بیشتر، حافظه داخلی بالاتر، دوربین دوگانه با قابلیت‌های خاص‌ و با کیفیت‌تر، دوربین دوگانه سلفی با فلاش و بدنه فلزی جذاب‌تر سود می‌برد تا در برابر رقیب حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد.

در حال حاضر (آذرماه ۹۶) می‌توانید هواوی میت ۱۰ لایت را با قیمت یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان از بازار بخرید و برای داشتن یک گلکسی A7 2017 سامسونگ می‌بایست در حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان هزینه کنید.

 

نوشته مقایسه گلکسی A7 2017 سامسونگ با میت ۱۰ لایت هواوی: مبارزان شرقی! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی ال‌جی Q6: دارا و ندار!

بررسی ال‌جی Q6؛ محصولی که در واقع اوج خلاقیت و ابتکار این کمپانی کره‌ای در دنیای میان‌رده‌هاست؛ یک گوشی زیبا با قلبی ضعیف!

ال‌جی این روزها سرگرم پرچم‌دارانش است و نسبت به رقبا توجه کمتری به بازار میان‌رده‌ها دارد. این کمپانی معمولا عملکرد یک‌‌نواختی نداشته و هر بار تصمیم می‌گیرد تا یک گوشی از یک برند یا زیرمجموعه جدید را به بازار بفرستد!

یک‌بار سری ایکس را به‌روز می‌کند و 3 گوشی با قابلیت‌های ویژه به بازار می‌فرستد اما در واقع این 3 تفنگ‌دار در کنار هم قدرتمند هستند و به‌صورت جداگانه طرفدار خاصی ندارند! یک‌بار هم که سری K را به سبک کمپانی رقیبش به‌روز می‌کند. حالا هم بازی جدیدی برای‌مان در نظر گرفته و آن‌هم رونمایی از یک میان‌رده جذاب از سری Q است.

ال‌جی Q6 که تجربه جدید این کمپانی در بازار میان‌رده‌ها به‌شمار می‌رود مدتی است مهمان آزمایشگاه ما شده و قصد داریم تا گپ و گفتی صمیمانه با آن داشته باشیم. اگر می‌خواهید بدانید که برادر عزیز و گرامی‌مان؛ ال‌جی جان، این بار چه آشی برای‌مان پخته، با آی‌تی‌رسان و بررسی ال‌جی Q6 همراه باشید…


طراحی: زیبا، ظریف،‌ ضعیف و ذکا

ال‌جی برای ساخت پرچمدار جدید خودش یعنی ال‌جی G6 از زبان طراحی جدیدی بهره گرفت که در آن شاهد کاهش حاشیه‌های اطراف نمایشگر و همچنین گرد شدن گوشه‌های آن بودیم. موردی که در ال‌جی V30 (که اصلا خبری از آن نیست!) ادامه پیدا کرد و حالا پایش به میان‌رده‌ها باز شده تا شاهد یک گوشی پرچم‌دارنما با نام Q6 باشیم.

ال‌جی Q6 در نگاه نخست زیبا و دل‌رباست. با اینکه نظر و سلیقه افراد متفاوت است اما اکثرا ظاهر این گوشی را دوست دارند. فریم Q6 فلزی بوده و از آلومینیوم سری 7000 ساخته شده تا به کیفیت بالا و مقاومت خوبش ایمان بیاورید. قاب پشتی ظاهری شیشه‌ای مانند دارد اما رسما پلاستیکی است و علاقه بسیار عجیبی هم به جذب چربی انگشتان و صد البته خط و خش دارد!

در زمانی که این گوشی را برای بررسی در اختیار داشتم با اینکه خیلی هم مراقبش بودم و اصلا ضربه‌ای به آن وارد نشد و یا حتی کنار کلید و اشیا نوک‌تیز هم نرفت اما بازهم کلی خط و خش بر روی قاب پشتی ایجاد شد! یعنی حتی اگر گوشی از جان‌تان هم عزیزتر باشد (!) و خیلی هم مراقبش باشید، بازهم ظاهر زیبایش تنها 2 روز پابرجاست. بنابراین پیشنهاد می‌کنم به محض درآوردن گوشی از جعبه، دستش را در دستان پر مهر یک قاب محافظ خوب و جوان پسند بگذارید!

در نگاه از رو‌به‌رو حاشیه‌های کم اطراف نمایشگر و همچنین گوشه‌های گرد آن توجه شما را جلب می‌کند. البته در دو سمت چپ و راست گوشی حاشیه‌ها کم نیستند اما به ظاهر کلی گوشی خدشه‌ای وارد نشده و کسی نمی‌تواند به آن‌ها خرده بگیرد. در واقع نسبت نمایشگر به بدنه در Q6 به 78 درصد رسیده که برای یک گوشی میان‌رده عالی به نظر می‌رسد. شاید رقیب اصلی این‌گوشی میت 10 لایت هواوی باشد که این میزان برای آن از 77 درصد کمتر بوده و این یعنی نماینده ال‌جی گوی سبقت را از حریف ربوده است!

به واسطه استفاده از نمایشگر FullView با نسبت 18 به 9، این اسمارت فون عزیز کمی کشیده‌تر از سایر گوشی‌های بازار به نظر می‌رسد. با این‌ حال Q6 بسیار خوش دست بوده و از ارگونومی خیلی خوبی برخوردار است. بدنه کمی در کناره‌ها خمیدگی دارد و همین مورد موجب شده تا خیلی راحت در دست بنشیند.

درست در گوشه بالا و سمت چپ بخش پشتی لنز نسبتا بزرگ دوربین را می‌بینیم که می‌توان گفت بیرون‌زدگی خاصی ندارد. با این حال ضخامت گوشی 8.1 میلی‌متر است و به‌نظر ال‌جی در این بخش هوشمندانه عمل کرده است. در کنار لنز، فلاش LED را می‌بینیم که سایز نسبتا بزرگی هم دارد. برخلاف محصولات امروزی که اسپیکر را در بخش زیرین جای می‌دهند، ال‌جی در Q6 آن را در قاب پشتی و بخش پایینی تعبیه کرده؛ شبیه به چیزی که در پرچمداران سابق این کمپانی دیده‌ بودیم.

در سمت راست ال‌جی Q6 تنها کلید پاور به چشم می‌خورد و کلیدهای کنترلی صدا (که یکپارچه هم نیستند) در سمت مقابل جای گرفته‌اند. بالای گوشی هم یک میکروفون و خطوط آنتن را شامل شده اما در بخش زیرین، پورت جنجالی Micro USB و خوشبختانه جک استاندارد صدا دیده می‌شود تا حداقل دوایی باشد بر درد عدم حضور USB Type C!

ال‌جی توانسته تا همچون برخی محصولات خود برای Q6 نیز استاندارد نظامی MIL-STD-810G compliant را دریافت کند که به‌معنی عملکرد بسیار خوب این گوشی در شرایط خاص و سخت است.

به‌صورت کلی Q6 از لحاظ طراحی همان چیزی است که در اسم این بخش آمده بود! Q6 یک گوشی زیبا و دل‌ربا، ظریف و جمع‌ و جور با مقاومت ضعیف در برابر خط و خش است و همچون ذکا (خورشید) می‌درخشد…


نمایشگر: گرم و گرد

ال‌جی برای این میان رده خودش از یک نمایشگر 5.5 اینچی با نسبت تصویر 18 به 9 بهره گرفته که رزولوشن 2560  در  1080 پیکسل را ارایه می‌دهد؛ یعنی در هر اینچ از نمایشگر آن بیش از 440 پیکسل قرار گرفته که میزان قابل قبولی برای دستگاهی در این سطح به‌نظر می‌رسد. استفاده از نسبت تصویر متفاوت، ویژگی است که در اکثر پرچم‌داران امسال مورد استفاده قرار گرفته و حالا می‌بینیم که میان‌رده ال‌جی نیز از آن سود می‌برد. این کمپانی نمایشگر جدیدش را Full View می‌نامد.

این نمایشگر که به پنل IPS LCD مجهز است، توانایی خوبی در نمایش رنگ‌ها دارد و تا حدی آن‌ها را جذاب نشان می‌دهد. رنگ مشکی در Q6 خیلی عمیق نیست اما رنگ سفید درخشان به‌نظر می‌رسد. کنتراست صفحه خوب ارزیابی شده و در کل نمی‌توان ایراد خاصی (با توجه به قیمت) به نمایشگر این گوشی گرفت. مطابق با آنچه در ال‌جی G6 دیده بودیم، گوشه‌های نمایشگر Q6 نیز به‌صورت گرد طراحی شده تا ظاهر دستگاه زیباتر باشد.

میزان نور نمایشگر در بیشترین حالت خودش به 457 نیت می‌رسد و اگر کمی رفلکس صفحه را در نظر نگیریم، این گوشی گزینه خوبی برای کار کردن در زیر نور آفتاب خواهد بود. حداقل نوری که نمایشگر می‌تواند داشته باشد در حدود 3 نیت اندازه‌گیری شده که آن را به گزینه مناسبی برای کار در شب‌ها تبدیل می‌کند. حتی کمپانی سازنده گزینه‌ای برای فیلترکردن نور آبی نیز قرار داده تا Q6 را خواستنی‌تر کند. با این حال گزینه‌ دیگری برای تغییر و یا شخصی سازی نمایشگر در بخش تنظیمات دیده نمی‌شود.

این نمایشگر همچنین توسط گوریلا گلس 3 محافظت می‌شود که در نوع خودش جالب است! در ادامه می‌توانید نمایشگر این گوشی را با آی‌فون 7 اپل مقایسه کنید (سمت چپ گوشی ال‌جی است).


سخت‌افزار: ضعیف و حجیم

ال‌جی تصمیم گرفته تا برای Q6 به سراغ کوالکام و چیپ‌های خوبش برود. نتیجه این همکاری استفاده از چیپ اسنپدراگون 435 به‌عنوان مغز متفکر این میان‌رده جدید ال‌جی است. این چیپ شامل 8 هسته Cortex-A53 می‌شود که بر روی فرکانس 1.4 گیگاهرتزی کلاک شده‌اند. آدرنو 505 نیز در این چیپ حضور دارد تا هنگام بازی و انجام کارهای گرافیکی به کمک شما بیاید.

Q6 ال‌جی در 3 نسخه متفاوت راهی بازار می‌شود. اولی با 16 گیگابایت حافظه داخلی و 2 گیگابایت رم و آخری با 64 گیگابایت حافظه داخلی و 4 گیگابایت رم! در این میان یک نسخه 32 گیگابایتی که به 3 گیگابایت رم مجهز شده نیز دیده می‌شود. البته این مدل‌ها با نام‌های متفاوتی در بازار به‌فروش می‌رسند. دستگاهی که برای بررسی در اختیار ما بود، از همین نوع آخری است که گفتیم و جالب اینکه از حافظه داخلی آن، 22 گیگابایت در دسترس شماست و باقی را خود Q6 مصرف می‌کند!

ال‌جی Q6 از کارت حافظه تا 256 گیگابایت در تمامی نسخه‌ها پشتیبانی کرده و برای استفاده از آن نیازی نیست که از درگاه سیم‌کارت دوم استفاده کنید؛ موردی که یکی از نقاط قوت این گوشی به حساب می‌آید.

برای سنجش عیار این گوشی آن را وارد آزمایشگاه خودمان کردیم.

در تست AnTuTu این گوشی توانست تا امتیاز 40278 را کسب کند.

سپس از GeekBench بهره گرفتیم تا در دو حالت متفاوت قدرت هسته‌های چیپست را بسنجیم.

این دستگاه به واحد گرافیکی قدرتمندی مجهز نیست و نباید انتظار داشته باشید که از آن به‌عنوان یک دستگاه مخصوص بازی استفاده کنید! در بهترین حالت می‌توانید بازی‌های سبک را به‌خوبی اجرا کنید و خبری از اجرای عناوین خاص و گرافیکی نیست. البته با همه این‌ها هنگام کار در رابط کاربری و انجام کارهای روزمره، مشکل خاصی با این گوشی نخواهید داشت.


دوربین: بی‌کیفیت و پر نویز

ال‌جی از یک دوربین 13 مگاپیکسلی به‌عنوان دوربین اصلی گوشی جدید خودش بهره گرفته و خبری از نمونه‌های دوگانه با قابلیت‌های خاص در آن نیست. این دوربین با یک فلاش LED همراه شده و از گشودگی دیافراگم f/2.2 بهره‌مند است.

رابط‌کاربری Q6 همان چیزی است که پیش‌تر در گوشی‌های ال‌جی دیده بودیم. یک رابط ساده با قابلیت‌های معمولی که چنگی به دل نمی‌زنند. شما نهایتا می‌توانید به‌صورت پانوراما عکاسی کرده و یا مشغول عکس انداختن از غذا شوید! چند فیلتر نیز برای این رابط در نظر گرفته شده تا به آن خرده نگیریم. بد نیست در اینجا به حالت عکس‌برداری مربعی نیز اشاره کنیم که گزینه خوبی برای اشتراک گذاری تصاویر در شبکه‌های اجتماعی خواهد بود.

یکی دیگر از ویژگی‌های خاص این رابط استفاده از کلید شاتر مجازی دوربین به‌عنوان زوم است که با کشیدن آن به چپ و راست می‌توانید زوم کنید! دیگر قابلیت ویژه و خاصی در این رابط کاربری به چشم نمی‌خورد و خبری هم از حالت عکاسی دستی نیست. حتی سرعت فوکوس و همچنین عکس‌برداری نیز نسبت به رقبا تعریفی ندارد و به مراتب پایین‌تر از محصولات سامسونگ و یا هواوی در این رنج قیمتی است.

تصاویر گرفته شده با این گوشی در نور کافی و خارج از خانه از کیفیت قابل قبولی برخوردار است. رنگ‌ها خیلی اشباع ثبت نشده، تا حدی به واقعیت نزدیک بوده و نسبتا داینامیک رنج بهتری دارند. اما هرچه نور محیط کمتر باشد، نویزهای بسیاری در تصاویر دیده می‌شوند.

در ادامه شاهد نمونه تصاویر گرفته شده با این گوشی خواهید بود:

چیپست استفاده شده در ال‌جی Q6 از ویدئوهای 4K‌ پشتیبانی نکرده و بنابراین نمی‌توانید فیلم‌های باکیفیتی را ذخیره کنید و حتی خبری هم از فیلم‌برداری اسلوموشن نیست. نهایت کیفیت در نظر گرفته شده برای شما، فیلم‌برداری 1080p آن‌ هم با نرخ 30 فریم بر ثانیه است. این مدل به لرزش‌گیر اپتیکال مجهز نیست اما ظاهرا به صورت دیجیتالی تدابیری اندیشیده شده تا لرزش‌های دست کنترل شود. با همه این‌ها ویدئوهای گرفته شده با Q6 حداقل در محیط‌های داخلی کیفیت مطلوب و مورد نظرتان را نخواهند داشت. البته صدا خیلی خوب در این گوشی ضبط نمی‌شود و نسبت به رقبا در رده پایین‌تری قرار می‌گیرد.

دوربین سلفی Q6 یک نمونه 5 مگاپیکسلی با گشودگی دیافراگم f/2.2 است که تصاویر خاص و ویژه‌ای را ثبت نمی‌کند. در واقع کیفیت عکس‌های گرفته شده با دوربین سلفی این مدل معمولی بوده و نمی‌توان آن‌ها را زیبا نامید. در حدی است که بتوانید یک سلفی بگیرید و آن را در شبکه‌های اجتماعی به‌اشتراک بگذارید.

نویز نسبتا زیادی در تصاویر دیده می‌شود خصوصا اگر در محیط‌های بسته و کم‌نور عکاسی کنید! رنگ‌ها نیز خیلی خوب ثبت نمی‌شوند و در مجموع با عکس‌هایی معمولی طرف هستیم که کمی‌ پایین‌تر از حد انتظارمان بود.

ال‌جی به‌صورت نرم‌افزاری کاری کرده تا گزینه‌ واید نیز در اختیار شما باشد. یعنی می‌توانید با انتخاب این گزینه عکس‌های سلفی وایدتری بگیرید و افراد بیشتری را در تصویر جای دهید. فلاش به‌صورت نرم‌افزاری، استفاده از حالت Beauty و همچنین چند فیلتر معمولی نیز برای این دوربین در نظر گرفته شده تا حداقل از نظر نرم‌افزاری دوربین سلفی کمی به‌خودش بنازد! ناگفته نماند که می‌توانید با این دوربین به‌صورت 1080p‌و با نرخ 30 فریم بر ثانیه فیلم‌برداری کنید. کیفیت فیلم‌برداری نیز همچون عکاسی آن تعریفی نیست!


رابط کاربری: ساده و جذاب

ال‌جی Q6 با اندروید 7.1.1 راهی بازار شده و فعلا خبری از اندروید 8 برای آن در دسترس نیست. این کمپانی کره‌ای نیز همچون رقبا رابط اختصاصی خودش را بر روی گوشی جدیدش کشیده است. رابط کاربری Q6 ساده بوده و پیچیدگی خاصی در آن دیده نمی‌شود. در این نسخه اپ‌دراور به‌کلی حذف شده و همه برنامه‌ها بر روی همان صفحه هوم دیده می‌شوند.

به‌صورت کلی چیز جدیدی را در این رابط شاهد نیستیم و همه چیز شبیه به سایر گوشی‌های این کمپانی است. وقت زیادی صرف طراحی آیکون‌ها نشده و ظاهر آن‌ها ساده و فاقد جزئیات فراوان به‌نظر می‌رسد. منوی نوتیفیکیشن دو مرحله‌ای بوده و شامل میان‌برهای زیادی می‌شود که قابل شخصی‌سازی هم هستند. بخش تنظیمات نیز به 4 تب تقسیم شده تا دسترسی به گزینه‌ها به‌سادگی صورت گیرد. این رابط همچنین شامل استفاده از دو اپلیکیشن در یک صفحه نیز می‌شود که با وجود نسبت تصویر 18 به 9 و عریض بودن گوشی، قابلیت جذابی به‌نظر می‌رسد.

ال‌جی اپلیکیشن‌های زیادی را بر روی گوشی به‌صورت پیش‌فرض قرار نداده و سعی کرده تا حد امکان رابط کاربری سبکی را در اختیار بگذارد که در کارش موفق هم شده است.


اسپیکر: خوب، بد،‌ زشت

ال‌جی برای Q6 از یک اسپیکر خشک و خالی در بخش پشتی استفاده کرده است. نخستین مورد منفی در رابطه با این بخش، محل قرارگیری اسپیکر بوده چرا که هنگام قرار دادن گوشی بر روی سطح و یا زمانی که آن را در دست می‌گیرید روی اسپیکر پوشیده شده و صدا به‌خوبی راهی گوش‌تان نمی‌شود! با این حال بلندی صدا مطلوب بوده و می‌توان گفت نسبت به رقبای هم‌رده خودش بیشتر است اما کیفیت آن خصوصا زمانی که صدا را تا انتها بالا می‌برید خیلی خوب نیست و تعریف چندانی ندارد.

ال‌جی همراه با این گوشی یک هدفون را نیز عرضه کرده که کیفیت ساخت پایینی داشته و خیلی خوب هم در گوش جا نمی‌گیرد! با این‌حال خروجی صدای Q6 نسبت به رقبا در رده پایین‌تری بوده و گرچه کیفیت قابل قبولی دارد اما بلندی آن چنگی به دل نمی‌زند!


قابلیت‌های ویژه: دارا و ندار

این روزها تقریبا تمام اسمارت فون‌های جدید موجود در بازار به سنسور اثر انگشت مجهز هستند. در این بین ال‌جی تصمیم گرفته تا راهی متفاوت را در پیش گیرد و این سنسور را حذف و به‌جای آن از یک ویژگی جدید با نام تشخیص چهره استفاده کند. توسط این ویژگی شما می‌توانید با چهره خود، قفل دستگاه را باز کنید. پروسه ثبت چهره شما خیلی سریع پیش می‌رود اما باز کردن قفل با این حال چندان آسان نیست.

نخستین مورد اینکه در صورتی که چهره شما تغییر خاصی (مثلا موهای‌تان را کوتاه کنید و یا ریش بگذارید) داشته باشد،‌ گوشی قادر به تشخیص نیست و قفل را باز نمی‌کند. عملکرد این قابلیت در حالت عادی و زمانی که در خانه هستید، گرچه سریع نیست اما خوب است و قابل قبول؛ اما اگر در جای تاریک و یا حتی هنگام راه رفتن بخواهید از آن استفاده کنید بازهم ناکام خواهید ماند چرا که Q6 عزیز خیلی خوب عمل نمی‌کند. این قابلیت مسلما امنیت سنسور اثر انگشت و یا حسگر عنبیه چشم را ندارد اما خب ویژگی جدیدی است که شاید خیلی‌ها طرفدارش باشند. ناگفته نماند که ویژگی موجود در این گوشی با چیزی که در آی‌فون X می‌بینیم تفاوت‌های زیادی دارد و قابل مقایسه نیست.

البته ال‌جی برای راحتی شما از سنسورها به نحو خاصی بهره گرفته تا هنگام بلند کردن گوشی از جایش و قرار دادن در جلوی صورت، قفل صفحه باز شود و نیازی نباشد که کلید پاور را بفشارید.

اگر ضمن حفظ سنسور اثر انگشت از قابلیت تشخیص چهره در Q6 استفاده می‌شد، می‌توانستیم این ویژگی را نقطه قوتی برای گوشی جدید ال‌جی بدانیم اما در حال حاضر یک نقطه ضعف به شمار می‌رود!

ال‌جی Q6 مقاومت خاصی در برابر آب ندارد، فاقد NFC بوده و نسخه بلوتوث آن 4.2 است. بجز رادیو و GPS که تقریبا در اکثر گوشی‌های این رده موجود است؛ ویژگی متفاوتی را در Q6‌ شاهد نیستیم. این مدل در 4 رنگ عرضه شده و شاید نقطه قوتش استفاده از دو سیم‌کارت به همراه کارت حافظه به‌صورت هم‌زمان باشد.


باتری: معمولی و غایب

Q6 ال‌جی از یک باتری 3000 میلی‌آمپر ساعتی بهره‌مند است. در یک استفاده معمولی می‌توانید تا یک روز از این گوشی سود ببرید و اگر خیلی مصرف خودتان را بهینه کنید، می‌توان تا یک روز و نیم بر روی شارژدهی این عزیز حساب کرد.

سرعت شارژ Q6 تعریفی ندارد و می‌توان 50 درصد ابتدایی آن را حدودا 40 دقیقه‌ای پر کرد. برای فول‌شارژ شدن هم به زمانی بیش از دو ساعت نیاز دارد که خیلی جالب نیست. ناگفته نماند که این باتری نیز همچون اکثر گوشی‌های امروزی غیر قابل دسترس است.


کلام آخر در بررسی ال‌جی Q6

Q6 در دنیای امروزی یک میان‌رده متفاوت است. با اینکه سخت‌افزار متوسطی دارد و دوربینش خیلی تعریفی نیست اما همچون پرچمداران امروزی از نسبت تصویر 18 به 9 استفاده کرده و همچنین دارای سیستم تشخیص چهره است. این گوشی زیبا را می‌توان با قیمتی در حدود 900 هزار تومان از بازار کشور خریداری کرد.

نوشته بررسی ال‌جی Q6: دارا و ندار! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی میت ۱۰ لایت هواوی: خاکی و ساده!

بررسی هواوی میت 10 لایت؛ یک گوشی متفاوت با 4 دوربین و نمایشگر FullView که آمده تا خاص‌ترین میان‌رده بازار باشد!

هواوی چندی پیش از میت 10 پرده برداشت. این گوشی به هوش‌مصنوعی مجهز بوده و همراه با 3 برادر خود با نام‌های میت 10 پرو، میت‌ 10 پورش‌دیزاین و میت 10 لایت پا به دنیای ما انسان‌ها نهاده است. خود میت 10 و دو برادر دیگرش، پرچمداران بی‌چون و چرای این کمپانی چینی لقب گرفته‌اند؛ اما هواوی بازار میان‌رده‌ها را نیز فراموش نکرده است. از همین رو شاهد رونمایی از محصولی با نام میت 10 لایت هستیم که با بهره گرفتن از برخی قابلیت‌های پرچمدار این کمپانی می‌خواهد تنور میان‌رده‌ها را داغ کند.

با بررسی میت 10 لایت هواوی همراه آی‌تی‌رسان باشید…


طراحی

هواوی یک کمپانی چینی است که چند سال پیش با معرفی گوشی‌های مقرون به‌صرفه در میانه‌های بازار، خودش را آرام و چراغ خاموش به صدر نزدیک کرد. حالا و درست در زمانی که این کمپانی به ساخت محصولات پریمیوم روی آورده، می‌بینیم که اصل خودش را فراموش نکرده و همچنان به تولید محصولات اقتصادی ادامه می‌دهد.

میت 10 لایت نیز یکی از همین گوشی‌های خوب،‌ با کیفیت و خاص در دنیای میان‌رده‌هاست. مدتی می‌شود که محصولات اقتصادی هواوی از فلز ساخته می‌شوند و گوشی مورد بحث امروز ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. میت 10 لایت کاملا از فلز یکپارچه بهره‌مند است و در دست گرفتن آن حس خوبی را به شما منتقل می‌کند؛ هرچند که همچون پرچمداران بازار نیست! یعنی کیفیت ساخت گوشی بالاست، جنس بدنه آن مرغوب است و شاید فراتر از انتظار شما باشد اما گمان نکنید که با یک گوشی لوکس و پرچم‌دار (مثلا آی‌فون‌های اپل) طرف هستید.

اگر کمی سطح توقع خودتان را پایین بیاورید، در می‌یابید که میت 10 لایت در رنج خودش یکی از باکیفیت‌ترین گوشی‌های بازار است. بدنه یکپارچه فلزی آن در کناره‌ها خمیده و به پنل جلویی متصل شده است.

یکی از مزایای استفاده از فلز به‌جای شیشه، کاهش جذب کثیفی بر روی بدنه است؛ جایی که دیگر دلیلی ندارد که مدام نگران کثیف شدن گوشی و جذب اثر انگشت بر روی بدنه آن باشید. البته میت 10 لایت ضمن فلزی بودن، کمی هم لیز تشریف دارد و شاید اگر مراقب نباشید، همچون یک ماهی از دست‌تان لیز بخورد!

میان‌رده جدید هواوی به دلیل استفاده از نسبت نمایشگر متفاوت 18 به 9 کمی کشیده‌تر از سایر گوشی‌های بازار است (حداقل در دنیای میان‌رد‌ه‌ها) و می‌توان آن‌ را در کنار ال‌جی Q6، بنیان‌گذاران این سبک جدید در دنیای میان‌رده‌ها نامید. استفاده از این نسبت، موجب شده تا شاهد حاشیه‌های کمتری در این گوشی باشیم؛ جایی که نسبت نمایشگر به بدنه در حدود 76 درصد اندازه‌گیری می‌شود؛ گرچه این میزان خیلی خاص نیست و به پای پرچمداران نمی‌رسد اما رقمی قابل قبول برای یک میان‌رده خواهد بود. در نگاه از رو‌به‌رو شاهد هیچ کلیدی نیستیم و شاید عجیب‌ترین قسمت استفاده از دو دوربین سلفی در بالای نمایشگر باشد که در ادامه با آن آشنا خواهید شد.

اگر گوشی را به پشت برگردانیم، نخستین چیزی که خودنمایی می‌کند، دوربین دوگانه با چینش عمودی و بیرون‌زدگی قابل توجه در بخش بالایی است. ظاهرا ضخامت 7.5 میلی‌متری کار دست هواوی داده و نتوانسته تا دوربین را در بدنه جای دهد. بنابراین دو لنز گوشی چند میلی‌متری بیرون‌زدگی دارند و در صورتی که گوشی را بر روی یک سطح صاف قرار دهید، بخش بالایی آن به سطح نزدیک هم نمی‌شود چرا که لنز گرامی در حال تحمل فشار وارده از طرف گوشی به سطح است!

با توجه به جنس فلزی بدنه، ظاهرا در صورت سقوط از ارتفاع نخستین چیزی که دار فانی را وداع خواهد گفت، دوربین گوشی است! نمی‌دانم چرا بازی بر سر ضخامت تا این حد در اولویت قرار گرفته است. خیلی راحت با افزایش ضخامت چند دهم میلی‌متری می‌توان از بیرون‌زدگی دوربین جلوگیری کرد و حتی فضا برای قرار دادن باتری حجیم‌تر هم مهیا می‌شود!

در زیر دوربین سنسور اثر انگشت با طراحی گرد مانندی جا گرفته و در بالای آن نیز تک فلاش LED میت 10 لایت عزیز دقیقا بر روی نوار آنتن جا خوش کرده است. در پایین هم لوگوی هواوی و یک سری نوشته‌ها و علائم برای استفاده درست از گوشی و نوار آنتن را شاهد هستیم.

سمت راست، میت 10 لایت میزبان کلید پاور و کلیدهای یکپارچه صداست و در سمت چپ درگاه سیم‌کارت و کارت حافظه را می‌بینیم که برای دسترسی به آن می‌بایست از سوزن مخصوصی استفاده کنید. جنس خشاب پلاستیکی بوده و کیفیت متوسطی دارد؛ بنابراین برای استفاده باید دقت بیشتری به خرج دهید.

در بالای گوشی تنها یک میکروفون دیده می‌شود اما در بخش زیرین پورت جنجالی Micro USB، تک اسپیکر گوشی و خوشخبتانه جک استاندارد صدا را می‌بینیم که این روزها گوهر نایابی شده است.

چهار گوشه میت 10 لایت به‌صورت گرد طراحی شده و در حالت کلی دستگاه ارگونومی قابل قبولی دارد و به‌راحتی در دست جای می‌گیرد. با اینکه وزن گوشی 164 گرم است اما به دلیل سطح تماس بیشتر با دست، احساس سنگینی نخواهید کرد.


نمایشگر

هواوی برای میت 10 لایت از یک نمایشگر 5.9 اینچی با نسبت 18 به 9 بهره گرفته است. رزولوشن این نمایشگر که به پنل IPS LCD مجهز است، 2160 در 1080 پیکسل بوده که در واقع همان FHD پلاس است اما به دلیل نسبت متفاوت، کمی تعداد پیکسل‌هایش بیشتر شده است. در هر اینچ از این گوشی بیش از 400 پیکسل را می‌بینید و در حالت کلی مشکلی از این بابت نخواهید داشت. بنابراین هنگام مطالعه متون و یا وب‌گردی همه چیز در حالت خوب خودش هست و نمی‌توان به این مدل خرده گرفت.

کیفیت نمایشگر و نحوه به نمایش در آمدن رنگ‌ها در آن فراتر از انتظار ما بود و حتی به عقیده برخی دوستان، نمایشگر میت 10 لایت از نمایشگر میت 10 هم بهتر است! در نگاه از زوایا همه چیز خوب دیده می‌شود و شاهد رنگ‌پریدگی نیستیم. حتی رنگ مشکی نیز خیلی خوب به نمایش درآمده اما مسلما در حد امولدها نیست.

کنتراست صفحه خوب بوده، میزان روشنایی آن نسبتا بالاست و در زیر نور آفتاب می‌توان با میت 10 لایت کار کرد (نه در حدی که سر ذوق بیایید!) البته اگر رفلکس بالای صفحه را فاکتور بگیریم! اگر بخواهید نور نمایشگر را به حداقل برسانید، تقریبا میت 10 لایت تا مرز خاموشی پیش می‌رود. این یعنی می‌توانید در محیط‌های تاریک (مثلا شب‌ها قبل از خواب) از گوشی عزیز استفاده کنید و نگران چشم‌های‌تان نباشید. حتی به منظور محافظت بیشتر، هواوی در بخش تنظیمات صفحه قابلیت فیلتر کردن رنگ آبی را گنجانده و می‌توان تا حد زیادی نیز آن را شخصی سازی کرد. در این قسمت بخشی نیز برای تغییر سردی و یا گرمی صفحه در نظر گرفته شده تا نوع به نمایش در آمدن رنگ‌ها را متناسب با سلیقه خودتان تغییر دهید.

متاسفانه اطلاعات دقیقی در رابطه با محافظ صفحه این گوشی در دسترس نیست و نمی‌دانیم که برای محافظت در برابر خط و خش و حتی شکستگی‌های ناشی از سقوط، کدام فناوری عزیز پیش‌قدم می‌شود. ظاهرا هواوی کلا با این بخش میانه خوبی ندارد!

به‌صورت کلی نمایشگر میت 10 لایت یکی از نقاط قوت آن به‌حساب می‌آید و در رنج خودش جز بهترین‌هاست. برای این منظور می‌توانید در ادامه آن‌ را با میت 10 پرو هواوی مقایسه کنید (نمایشگر سمت راست مربوط به میت 10 لایت است):


سخت‌افزار

هواوی برای این گوشی پرچم‌دارنما از چیپست خانگی کایرین 659 بهره گرفته که با لیتوگرافی 16 نانومتری ساخته شده و از فناوری Big.Little سود می‌برد. کایرین 659 شامل 8 هسته ناقابل از نوع Cortex-A53‌ می‌شود که چهار تا از این هسته‌ها با فرکانس 1.7 گیگاهرتز و چهارتای دیگر با 2.36 گیگاهرتز مشغول فعالیت هستند. Mali-T830 MP2 نیز عهده‌دار کارهای گرافیکی است و اگر بخواهید با گوشی بازی کنید، خودش شخصا وارد عمل می‌شود.

کایرین 659 می‌تواند تا نهایتا رزولوشن FHD برای نمایشگر و میزان 16 مگاپیکسل برای دوربین را پشتیبانی کند. ناگفته نماند که این چیپ امکان ثبت ویدئوهای 4K را ندارد؛ بنابراین نباید انتظار بالایی از آن داشته باشید.

میت 10 لایت در یک نسخه با حافظه داخلی 64 گیگابایت و رم 4 گیگابایتی عرضه می‌شود و حتی می‌توانید توسط کارت حافظه تا 256 گیگابایت دیگر به آن بیفزایید. البته برای این‌کار باید قید سیم‌کارت دوم را بزنید!

بررسی میت 10 لایت را با بنچ‌مارک‌ها ادامه می‌دهیم. جایی که AnTuTu همیشه اسمش بر سر زبان‌ها بوده و اکثر افراد امتیاز آن را ملاکی بر قدرت سخت‌افزاری گوشی می‌دانند (که خیلی درست نیست!). میت 10 لایت در این آزمون و در بهترین حالتی که ما تست کردیم می‌تواند تا امتیاز 64021 را کسب کند و اگر حالت میانگین را در نظر بگیریم این میزان به رنج 60 هزار خواهد رسید.

برای تست هسته‌ها از گیک‌بنچ استفاده کردیم. این مدل در حالت تک هسته‌ای، در برابر بالانشین‌های بازار حرفی برای گفتن ندارد اما با کسب امتیاز 895 خودش را در بین میان‌رده‌ها، بالا می‌بیند! در حالت تست چند هسته‌ای اما کمی شرایط متفاوت می‌شود و امتیاز 3398 نشان می‌دهد که در مجموع چیپست کایرین 659 عملکردی خوب داشته و می‌تواند از پس نیازهای روزمره شما بدون هیچ مشکلی برآید.

به‌طور کلی و از لحاظ سخت‌افزاری این گوشی هم‌رده نوا 2 پلاس هواوی بوده (چیپست‌ هر دو مشابه است) و از لحاظ کارایی عیب و ایراد خاصی به آن وارد نیست. انجام کارهای روزانه، وب‌گردی (البته با تعداد تب‌های کم) عکاسی با گوشی، گشت و گذار در شبکه‌های احتماعی و… به خوبی در میت 10 لایت صورت می‌گیرد. شاید نقطه ضعف اصلی این چیپ، به گرافیک آن باز گردد چرا که خیلی نمی‌توان روی اجرای بازی‌های گرافیکی توسط این گوشی حساب کرد.

در حالت کلی میت 10 لایت از پس اجرای بازی‌های ساده و دو بعدی بر می‌آید و شاهد لگ و یا کندی در اجرا نخواهید بود اما هرچه گرافیک بازی بیشتر باشد و جزئیات بیشتری شامل را شود، این گوشی هواوی سر به هوا می‌شود! بنابراین اگر یک گیمر محسوب می‌شوید به سراغ برادرانش بروید چرا که خودش حال و حوصله درست و حسابی ندارد!


دوربین

هواوی، میان‌رده جدید خودش را با 4 دوربین روانه بازار کرده و اعتقاد دارد که این نخستین گوشی دنیا با چنین ویژگی (به‌همراه نمایشگر فول‌ویو) است. دوربین اصلی میت 10 لایت 16 مگاپیکسلی بوده که با یک دوربین 2 مگاپیکسلی همراهی می‌شود. دوربین دوم به ثبت عمق بیشتر در تصاویر کمک کرده و در واقع تاثیر اصلی آن ایجاد تصاویر زیبا با افکت بوکه است. یعنی خبری از لنز واید، مونوکروم و… نیست و کارایی لنز دوم به همین چند مورد خلاصه می‌شود. بنابراین شما به دوربین دوم گوشی دسترسی ندارید و عملا از یک دوربین استفاده می‌کنید و دوربین دوم خودش کارش را انجام می‌دهد!

این دوربین فاقد لرزش‌گیر اپتیکال است و تنها به یک فلاش LED خشک و خالی مجهز شده تا یار و یاور آن در محیط‌های کم‌نور باشد. کیفیت تصاویر گرفته شده با میت 10 لایت در مجموع خوب ارزیابی می‌شود و عکس‌های ثبت شده جزئیات نسبتا زیادی را شامل شده، داینامیک رنج بالایی داشته و از کنتراست مناسبی برخوردارند. سرعت فوکوس و به‌طور کلی سرعت عکس‌برداری چندان بالا نیست اما برای یک میان‌رده انتظار بیشتری هم از آن نداشتیم. با همه این‌ها گاهی اوقات تصاویر گرفته شده تا حد زیادی مصنوعی به‌نظر می‌رسند که می‌توان آن را نقطه ضعف دوربین میت 10 لایت عنوان کرد.

اگر در محیط‌های تاریک مشغول عکس‌برداری شوید، به کمک فلاش می‌توانید تا تصاویر خوبی را بگیرید اما اگر نخواهید از این نعمت بهره‌مند شوید، قاعدتا چیزی جز نویز نصیب‌تان نخواهد شد. در واقع میت 10 لایت در محیط‌های کم‌نور خیلی قابل اطمینان نیست و نمی‌توان روی کیفیت دوربینش چندان حساب کرد.

هواوی قابلیت‌های بسیار زیادی نیز برای این گوشی در نظر گرفته که از جمله مهم‌ترین‌های آن‌ها می‌توان به عکاسی پرتره و همچنین ضبط چند ثانیه ویدئو پیش از ثبت عکس اشاره داشت. به کمک دوربین دوم، این مدل می‌تواند تا تصاویر پرتره خاصی همچون دوربین‌های DSLR بگیرد. کیفیت پرتره‌های گرفته شده با میت 10 لایت در مجموع خوب است اما گاهی اوقات تصویر بیش از حد مصنوعی شده و یا مرز بین سوژه و پس زمینه خیلی خوب تشخیص داده نمی‌شود.

در ادامه می‌توانید نمونه تصاویر گرفته شده با دوربین میت 10 لایت را ببینید:

از لحاظ فیلم‌برداری همان‌طور که گفتیم؛ چیپست مورد استفاده در گوشی از ویدئوهای 4K پشتیبانی نمی‌کند! بنابراین نهایت کیفیت فیلم‌برداری میت 10 لایت تازه معرفی شده به فول اچ‌دی و با نسبت 16 به 9 می‌رسد. کیفیت ویدئوهای گرفته شده چنگی به دل نمی‌زند و لرزش دست حسابی در آن‌ها مشهود است. اگر بخواهید هنگام فیلم‌برداری حرکت کنید که دیگر باید قیدش را بزنید چرا که احتمالا ویدئو گرفته شده قابل پخش نیست! با این حال صدا نسبتا خوب ضبط می‌شود و نمی‌توان ایراد چندانی به آن گرفت (با توجه به رنج گوشی).

هواوی برای جدیدترین میان‌رده خودش از دو دوربین سلفی به همراه فلاش LED استفاده کرده است. یک لنز 13 مگاپیکسلی (با گشودگی دیافراگم f/2.0) و یک لنز 2 مگاپیکسلی؛ که کاربرد دومی همچون برادرش در کنار دوربین اصلی گوشی است؛ یعنی بیش از هر چیز عمق را تشخیص داده و کمک می‌کند تا تصاویر پرتره خاصی را بگیرید. در مجموع کیفیت دوربین اصلی گوشی بالاست و جزئیات خوبی را نیز در سلفی‌ها شاهد هستیم، در محیط‌های کم‌نور می‌توان تا حدی روی میت 10 لایت حساب کرد چرا که فلاش برای این مدل در نظر گرفته شده که در نوع خود جالب است (البته انتظار معجزه نداشته باشید). فلاش دوربین شامل فیلترهایی هم شده تا خیلی آزاردهنده نباشد و بتوان شب‌ها به آن نگاه کرد.

هواوی همچنین از ویژگی‌های خاصی نیز برای این بخش بهره گرفته که از میان آن‌ها می‌توان به عکاسی پانوراما و افزودن افکت‌های خاص به تصویر اشاره کرد.

یکی از ویژگی‌های بارز دوربین سلفی میت‌ 10 لایت بهره‌گیری از دوربین دوم و ثبت پرتره‌های دقیق است. برای سلفی گرفتن نیز شما می‌توانید از افکت‌های خاص حالت پرتره بهره بگیرید. واقعا دوربین دوم خیلی خوب به شما در گرفتن پرتره کمک می‌کند. مرز بین چهره شما و بک‌گراند به خوبی تشخیص داده شده و افکت در نظر گرفته شده نیز تا حدی طبیعی است. حتی شما می‌توانید با ترکیب حالت Beauty و پرتره، یک سلفی جذاب و خاص را به ثبت برسانید.


رابط کاربری

هواوی، میت 10 لایت را با سیستم عامل اندروید نوقا راهی بازار کرده است! انتظار داشتیم با توجه به سایر اعضای سری میت 10، این مدل نیز با اندروید اوریو عرضه شود که این گونه نشد! مطابق معمول سازندگان اندرویدی، این کمپانی چینی از رابط شخصی‌سازی شده خودش با نام EMUI 5.1 برای میت 10 لایت بهره گرفته است؛ در حالی‌که برادرانش به EMUI 8 مجهز هستند!

شکل آیکون‌ها و ظاهر کلی رابط کاربری تغییر خاصی نسبت به گذشته ندارد و حتی منوی نوتیفیکیشن‌ نیز شبیه به چیزی است که در سری‌های قبلی دیده بودیم. برخی ویژگی‌های پرکاربرد نسخه قبلی این رابط کاربری همچنان حفظ شده است. به‌عنوان مثال اگر با پشت دست، دو بار بر روی صفحه ضربه بزنید؛ میت 10 لایت یک اسکرین شات زیبا را تقدیم‌تان می‌کند و اگر همین کار را با دو انگشت انجام دهید، از نمایشگر فیلم می‌گیرد و در گالری ذخیره می‌کند. یا اینکه شما می‌توانید با پشت دست بر روی صفحه برخی حروف از پیش تعیین شده را بکشید تا یک اپلیکیشن خاص اجرا شود. به عنوان مثال با کشیدن حرف M به سرعت موزیک پلیر اجرا خواهد شد.

یکی دیگر از بخش‌هایی که در میت 10 لایت دوست داشتم، امکان اسکرین شات همراه با اسکرول بود. در صورتی که شما بر روی صفحه و با پشت دست حرف S را بکشید، گوشی مدام از صفحه اسکرین گرفته و با اسکرول کردن این کار را تا جایی که شما بخواهید (و تا انتهای صفحه) ادامه می‌دهد. نتیجه کار یک اسکرین شات عریض می‌شود که تمام صفحه را در خود جای داده است. این ویژگی برای ثبت اسکرین شات‌ از وب‌سایت‌ها بسیار کاربردی است.

یکی از ویژگی‌های متفاوت رابط کاربری پرچمدار جدید هواوی، App Twin نام دارد. توسط این قابلیت می‌توانید از یک اپلیکیشن دو نسخه داشته باشید! به‌عنوان مثال از دو تلگرام با دو شماره متفاوت در گوشی خود استفاده کنید که در نوع خود جالب است.

در سراسر رابط کاربری افکت‌های زیبایی استفاده شده که دل هر کاربری را می‌رباید. گزینه‌ای با نام Floating dock در بخش تنظیمات قرار گرفته که اگر فعالش کنید یک دایره کوچک در همه‌جای سیستم عامل همراه شما خواهد بود تا میانبرهای خوبی را در اختیارتان قرار دهد؛ موردی که تا حدی شبیه به iOS است!

به‌صورت کلی میت 10 لایت به یک رابط کاربری جذاب و با قابلیت‌های فراوان مجهز شده و تقریبا تمام نیازهای شما را پوشش می‌دهد. حتی اگر این رابط و ظاهر کلی آن را دوست نداشتید، می‌توانید از لانچرهای متعدد موجود برای اندروید، بهره بگیرید.


اسپیکر

هواوی میت 10 لایت دارای یک اسپیکر ساده در بخش زیرین خودش است و برخلاف سایر اعضای خانواده میت 10 خبری از نمونه‌های استریو نیست. بلندی صدای اسپیکر در حد معقولی است و نه آن‌قدر زیاد است که به به و چه چه کنیم و نه آن‌قدر کم که بر سرش بکوبیم! در محیط‌های داخلی مشکلی نخواهید داشت و میزان صدا راضی‌کننده است اما در مکان‌های شلوغ و یا بیرون از خانه میزان صدا می‌تواند مشکل ساز شود. با این حال کیفیت آن مطلوب بوده و در حد سایر محصولات هم‌رده‌اش است.

هواوی همراه با میت 10 لایت یک هدفون را هم عرضه می‌کند که کیفیت ساختش چنگی به دل نمی‌زند! هدفون خیلی خوب در گوش نمی‌نشیند و میزان صدایی که راهی محیط می‌کند، بسیار زیاد است در حدی که توجه اطرافیان را به خودش جلب می‌کند. با این حال بلندی صدا در حد یک گوشی معمولی است و کیفیت معقولی دارد؛ خصوصا اگر صدا را تا انتها بالا ببرید!

خروجی صدا در میت 10 لایت قابل قبول بوده و در صورتی که قید هدفون عزیزش را بزنید و یک نمونه بهتر را بخرید؛ این گوشی همانی می‌شود که انتظارش را داشتید. این کمپانی چینی گزینه‌هایی نیز برای شخصی سازی صدا در نظر گرفته (Huawei Histen) که می‌توان از آن‌ها بهره گرفت.


قابلیت‌های ویژه

به بخش‌های پایانی بررسی میت 10 لایت هواوی می‌رسیم, جایی که سنسور اثر انگشت آن خودنمایی می‌کند. این سنسور که از دقت و سرعت بسیار خوبی بهره می‌برد، در پشت دستگاه و زیر دوربین جا خوش کرده و دسترسی به آن (به‌جز زمانی که روی میز قرار دارد) راحت است. طبق معمول از این سنسور می‌توان برای انجام سایر فعالیت‌ها نیز بهره گرفت؛ مثلا پنل نوتیفیکیشن را باز کرد، میان تصاویر گشت و یا عکس انداخت.

میت 10 لایت به بلوتوث نسخه 4.2 مجهز شده، از GPS پشتیبانی کرده و فاقد رادیو است. این گوشی با رنگ‌های متنوعی در بازار کشور به فروش می‌رسد و می‌تواند از دو سیم‌کارت به‌صورت هم‌زمان پشتیبانی کند؛ البته برای استفاده از سیم کارت دوم باید قید کارت حافظه را بزنید. به این نکته نیز اشاره کنیم که میت 10 لایت از پورت Micro USB استفاده کرده و قید نمونه‌ جدیدتر و امروزی Type C را زده است!


باتری

میت 10 لایت به یک باتری 3340 میلی‌آمپری مجهز است. حجم باتری کم نیست و برای یک گوشی میان‌رده مطلوب به‌نظر می‌رسد اما با توجه به پردازنده و نمایشگر می‌توان گفت که مصرف آن کمی بالا خواهد بود. بنابراین برای میزان شارژدهی آن نباید بیش از یک روز و نیم انتظار داشته باشید.

هواوی از ویژگی‌های متفاوتی نیز برای مصرف کمتر انرژی استفاده کرده تا بتوانید توسط آن‌ها شارژدهی گوشی را افزایش دهید. به‌عنوان مثال با فعال کردن حالت Ultra می‌توان شارژدهی گوشی را چند برابر کرد؛ البته در این حالت کارایی دستگاه کاهش می‌یابد.

یکی از ویژگی‌های اصلی گوشی‌های امروزی (حداقل در دنیای اندروید) بهره‌مندی از شارژ سریع است. موردی که برای میت 10 لایت در نظر گرفته نشده است! در نتیجه پروسه فول شارژ شدن گوشی در حدود 150 دقیقه به طول می‌انجامد.


کلام آخر در بررسی میت 10 لایت هواوی

سری میت 10 رسما وارد ایران شده و شامل 4 گوشی خاص و متفاوت می‌شود که میت 10 لایت کوچک‌ترین عضو آن‌هاست. این گوشی میان‌رده از قابلیت‌های بسیار متفاوتی نیز بهره برده که از میان‌ آن‌ها می‌توان به 4 دوربین برای عکاسی و همچنین نمایشگر FullView اشاره داشت. با این حال برخی ویژگی‌ها همچون سخت‌افزار متوسط و عدم پشتیبانی از شارژ سریع هستند تا بدانید که هیچ چیزی در این دنیای بزرگ بدون عیب و نقص نیست. میت 10 لایت با قیمت یک میلیون و 600 هزار تومان (آذرماه 96) در بازار کشور به فروش می‌رسد.

نوشته بررسی میت ۱۰ لایت هواوی: خاکی و ساده! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی ال‌جی استایلوس ۳: آقای قلم به‌دست!

بررسی ال‌جی استایلوس 3؛ یک گوشی هوشمند و میان‌رده که به سلاح قدرتمندی همچون قلم مجهز شده تا رسما برگ برنده را در اختیار داشته باشد!

بعد از معرفی سری نوت سامسونگ و اضافه شدن قلم به گوشی‌های هوشمند، کمپانی‌های بسیاری از این ویژگی در محصولات‌شان بهره گرفتند. یکی از آن‌ها ال‌جی است که در سری استایلوس خود، قلم را به گوشی‌های میان‌رده آورده تا تعریف خودش را از یک گوشی میان‌رده داشته باشد. آخرین مدل از این سری متفاوت، استایلوس 3 نام دارد که مدت نسبتا زیادی است وارد بازار کشور شده اما کمتر کسی آن را می‌شناسد.

امروز تصمیم گرفتیم تا نگاهی به این گوشی داشته باشیم و ببینیم که چه چیزی در چنته دارد. با آی‌تی‌رسان و بررسی ال‌جی استایلوس 3 همراه باشید…


طراحی

استایلوس 3 یک گوشی معمولی، با گوشه‌های گرد و حاشیه‌های زیاد است و از لحاظ ظاهری چیز متفاوت و خاصی را ارایه نمی‌کند. حاشیه‌های اطراف نمایشگر نخستین چیزی است که توجه شما را به خود جلب کرده و موجب می‌شود تا نتوانید از ابعاد نسبتا بالای گوشی حداکثر استفاده را ببرید. این حاشیه‌ها حتی در سمت چپ و راست نمایشگر نیز دیده می‌شود؛ موردی که در محصولات امروزی (و حتی گوشی‌های دیروز) شاهدش نیستیم.

قاب پشتی کیفیت چندان بالایی ندارد و از پلاستیک ساخته شده اما ظاهرش از دور همچون فلز است. با این حال نسبت به جذب چربی انگشتان دست کوتاهی نمی‌کند و در این زمینه چیزی از گوشی‌های شیشه‌ای بازار کم ندارد. این قسمت شامل خطوطی موازی می‌شود که جلوه خاصی را به دستگاه بخشیده است. نقطه قوت این گوشی جدا شدن قاب پشتی و دسترسی ساده و آسان به باتری‌ست؛ این یعنی برای قرار دادن سیم‌کارت و یا استفاده از کارت حافظه نیازی به سوزن مخصوص و درآوردن خشاب نیست، مواردی که در محصولات امروزی کمتر شاهدشان هستیم!

در قسمت بالایی قاب پشتی دکمه پاور، فلاش و دوربین نسبتا بزرگ ال‌جی استایلوس 3 را می‌بینیم که چند میلی‌متری از بدنه بیرون زده است. در مرکز هم لوگو ال‌جی به چشم می‌خورد که کمی برجسته به‌نظر می‌رسد؛ برجسته که نه اما حداقل هنگام لمس، آن را زیر انگشتان حس می‌کنید! در بخش پایینی این قاب نیز تک اسپیکر گوشی به چشم می‌خورد که محل قرار گیری آن تناسبی با گوشی‌های امروزی ندارد.

بگذارید نگاهی به اطراف دستگاه بیندازیم، جایی که خبری از هیچ کلید خاصی در سمت راست گوشی نیست! کلید پاور که به پشت منتقل شده و کلیدهای کنترلی صدا نیز در سمت چپ دیده می‌شوند. بخش زیرین ال‌جی استایلوس 3 شامل یک پورت Micro USB و جک استاندارد صدا می‌شود. در بالا و گوشه سمت راست یک حفره نسبتا ریز را پیدا می‌کنید که کاربردش برای درآوردن قلم از جای‌گاه ابدی‌اش است. به شخصه قرار گرفتن قلم در بخش زیرین گوشی (شبیه به چیزی که در سری نوت می‌بینیم) را بیشتر می‌پسندم چرا که خیلی راحت‌تر در دسترس قرار می‌گیرد.

در صورتی که دستان بزرگی نداشته باشید، در استفاده روزمره توسط این مدل با مشکل مواجه خواهید شد. استایلوس 3 عرض نسبتا زیادی دارد و به‌عنوان مثال دسترسی به سمت چپ (اگر راست دست باشید) نمایشگر کمی سخت‌تر از گوشی‌های معمول بازار است و برای استفاده از کلیدهای ناوبری شاید خیلی کار آسانی در پیش نداشته باشید! با همه این‌ها می‌توان به ضخامت 7.4 میلی‌متری و وزن 149 گرمی اشاره کرد تا حداقل شاهد برخی جنبه‌های مثبت در طراحی این گوشی نیز باشیم؛ هرچند که وزن آن با توجه به جنس بدنه می‌توانست کمتر هم باشد!

به صورت کلی ظاهرا تمرکز اصلی ال‌جی برای ساخت این گوشی بر روی قلم آن بوده و کمتر به سایر بخش‌ها همچون طراحی و دیزاین اهمیت داده است. حتی گوشی میان‌رده‌اش را با رنگ‌های متفاوت و زیبایی عرضه نمی‌کند. با توجه به رنج قیمتی و همچنین رقبایی که در بازار برای آن سراغ داریم، می‌توان گفت که کیفیت و طراحی ساخت ال‌جی استایلوس 3 تعریفی ندارد.


نمایشگر

ال‌جی برای گوشی قلم به‌دست خودش از یک نمایشگر 5.7 اینچی با پنل IPS LCD بهره گرفته است. این نمایشگر در حدود 72 درصد از بدنه را شامل می‌شود که این عدد نشان دهنده حاشیه‌های زیاد اطراف آن است. کمپانی سازنده تصمیم گرفته تا میزان رزولوشن گوشی میان‌رده جدیدش را بر روی HD قرار دهد. چگالی پیکسلی 258ppi برای یک نمایشگر در این سطح تعریف چندانی ندارد؛ شما به راحتی می‌توانید پیکسل‌ها را ببینید؛ بنابراین ال‌جی استایلوس 3 برای خواندن متون و وب‌گردی انتخاب مناسبی نیست!

نمایشگر رنگ‌ها را در نوع خودش خوب به نمایش می‌گذارد، گرچه به جذابی گوشی‌های سامسونگ نیست اما آن‌قدرها هم سرد و بی‌روح دیده نمی‌شود. در نگاه از زوایا صفحه نمایش و نوشته‌های روی آن قابل رویت است اما رنگ‌ها تا حد زیادی تغییر می‌کنند؛ به‌عنوان مثال رنگ سفید به‌صورت زرد به نمایش در می‌آید که خیلی برای یک گوشی امروزی مطلوب نیست.

میزان حداکثری نور نمایشگر در حدی هست که زیر نور آفتاب مشکل ساز نباشد؛ حتی اگر از علاقه‌مندان به کار با گوشی در محیط‌های تاریک (مثلا شب‌ها قبل از خواب) هستید، می‌توانید روی این گوشی حساب ویژه‌ای باز کنید چرا که می‌توان نور نمایشگر را تا حد زیادی کاهش داد که در نوع خود جالب است. حتی امکان فیلتر کردن رنگ آبی‌ نیز برای استایلوس 3 در نظر گرفته شده تا به گزینه خوبی برای شب‌ها تبدیل شود.

در بخش تنظیمات به‌جز قابلیت‌هایی نظیر باز کردن گوشی (و همچنین قفل آن) با دوبار ضربه زدن بر روی نمایشگر، ویژگی خاص دیگری به چشم نمی‌‌خورد. یعنی شما حتی نمی‌توانید رنگ‌ها را شخصی سازی کنید و در کل کنترل خاصی بر روی حالت‌های نمایشگر ندارید.

در ادامه می‌توانید نمایشگر این گوشی را با ایسوس ذن‌فون 4 مکس مقایسه کنید (نمایشگر سمت راست مربوط به ال‌جی است):


سخت‌افزار

ال‌جی میان‌رده خودش را با دو نسخه سخت‌افزاری متفاوت راهی بازار کرده است. یکی به چیپست کوالکام مجهز شده و دیگری از مدیاتک استفاده می‌کند. دستگاهی که ما در اختیار داشتیم از نوع دوم بود، به همین دلیل از پرداختن به مدل اسنپدراگون پرهیز می‌کنیم.

استایلوس 3 از چیپست مدیاتک MT6750 سود می‌برد. چیپستی 8 هسته‌ای که تمام هسته‌های آن از نوع Cortex-A53 بوده که بر روی فرکانس 1.5 گیگاهرتز تنظیم شده‌اند. این چیپ 64 بیتی به واحد گرافیکی Mali-T860MP2 مجهز گشته تا رسما میان‌رده بودن خودش را اثبات کند. استایلوس 3 همچنین از 2 گیگابایت رم و 16 گیگابایت حافظه داخلی نیز بهره‌مند است که از این میزان در حدود 9 گیگابایت در دسترس شماست؛ البته جای نگرانی نیست چرا که می‌توانید از طریق کارت حافظه تا 256 گیگابایت دیگر به آن بیفزایید.

برای آنکه بدانیم استایلوس 3 چند مرده حلاج است، آن را وارد آزمایشگاه خودمان کردیم.

در مرحله نخست از بنچمارک AnTuTu استفاده کردیم که می‌توانید حاصل کار این گوشی را در نمودار زیر ببینید و با رقبا مقایسه کنید.

سپس برای سنجیدن قدرت هسته‌ها از GeekBench سود بردیم.

هنگام انجام کارهای روزمره مشکل چندان زیادی با استایلوس 3 نخواهید داشت. البته گاهی اوقات هنگام گشت و گذار در منوها شاهد لگ‌هایی بودیم! اگر از علاقه‌مندان به دنیای گیم هستید خیلی نمی‌توانید روی این گوشی حساب کنید. در واقع استایلوس 3 در اجرای بازی‌های گرافیکی حرفی برای گفتن ندارد و بهتر است که به انجام بازی‌های ساده و دو بعدی روی آورید.


دوربین

چیپست مورد استفاده در ال‌جی استایلوس 3 می‌تواند در بالاترین حالت خودش از دوربین‌ 20 مگاپیکسلی و در حالت ایده‌آل از نمونه 16 مگاپیکسلی پشتیبانی کند؛ با این حال کمپانی سازنده ترجیح داده تا گوشی خودش را به دوربینی 13 مگاپیکسلی مجهز سازد. گشودگی دیافراگم آن برابر با f/2.2 بوده و به یک فلاش LED خشک و خالی نیز مجهز است تا حداقل در محیط‌های کم‌نور امید چندانی به عکس‌های گرفته شده توسط آن نداشته باشید!

استایلوس 3 به فوکوس خودکار مجهز است اما سرعت آن اصلا جالب نیست. حتی هنگام عکاسی ماکرو نیز با مشکلاتی دست و پنجه نرم خواهید کرد که در گوشی‌های قدیمی بازار هم دیده نمی‌شد! کیفیت تصاویر ثبت شده با این گوشی در حد و اندازه‌های نام ال‌جی نیست و حتی با توجه به رنج قیمتی آن، هیچ حرفی در برابر رقبا برای گفتن ندارد. رنگ‌ها خیلی خوب ثبت نمی‌شوند و تصاویر گرفته شده گاها تار بوده و فاقد جزئیات لازم هستند.

ال‌جی حتی از لحاظ نرم‌افزاری نیز توجه زیادی به این گوشی نکرده و خبری از قابلیت‌های خاصی همچون حالت عکاسی پرو در این گوشی نیست و تمام چیزی که در اختیار دارید، چند فیلتر ساده بوده و یک عکاسی پانوراما که آن‌هم خیلی عجیب و غریب است! با همه این‌ها شما می‌توانید به‌صورت HDR عکاسی کنید و یا تنظیم کنید که با گفتن کلمه خاصی بدون دخالت دست، استایلوس 3 از محیط عکاسی کند.

در ادامه شاهد نمونه تصاویر گرفته شده توسط این گوشی هستید:

چیپست قرار گرفته بر روی گوشی نهایتا می‌تواند تا از رزولوشن FHD برای فیلم‌برداری پشتیبانی کند و با توجه به چیزهایی که ما تا به اینجا از استایلوس 3 دیدیم، انتظاری هم نداشتیم که بتواند فیلم‌های 4K‌ بگیرد! نهایت کیفیتی که می‌توانید از دوربین برای بخش فیلم‌برداری ببینید، به صورت فول‌اچ‌دی و با نرخ 30 فریم بر ثانیه است. کیفیت فیلم‌های گرفته شده با استایلوس جان خیلی جالب نیست و با توجه به عدم حضور لرزش‌گیر اپتیکال، تقریبا نمی‌توانید ویدئوهای گرفته شده را ببینید. حتی در محیط‌های کم‌نور هم چیزی جز نویز را شاهد نخواهید بود.

ال‌جی برای استایلوس 3 از یک دوربین سلفی 8 مگاپیکسلی استفاده کرده که توانایی ضبط ویدئو به‌صورت FHD را نیز داراست. کیفیت دوربین سلفی مسلما عالی که نیست اما نسبت به دوربین اصلی بهتر بوده و می‌توان روی عکس‌هایش در حدی که بخواهید آن‌ها را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید، حساب کرد. حالت Beauty نیز در این گوشی دیده می‌شود و می‌توان توسط آن چین و چروک‌های صورت را حذف کرد. استفاده از فلاش برای دوربین سلفی به‌صورت نرم‌افزاری دیده می‌شود و حتی می‌توانید با بالا آوردن دست عکاسی کنید.


رابط کاربری

کمپانی کره‌ای ال‌جی این گوشی میان‌رده خودش را با اندروید 7 نوقا راهی بازار کرده است. همچون اکثر سازندگان امروزی، ال‌جی نیز گوشی خودش را به رابطی اختصاصی مجهز ساخته تا اندروید را با طعمی جدید در استایلوس 3 تجربه کنید.

رابط کاربری تقریبا همان چیزی است که در ال‌جی V20‌ دیده بودیم؛ محصولی که پرچمدار حال حاضر سری V این کمپانی است (ال‌جی V30 هنوز وارد بازار نشده). در ابتدا باید بگوییم که خبری از اپ دراور در این گوشی نیست و همه چیز به همان صفحه خانه خلاصه می‌شود. البته ظاهرا با یک آپدیت این مشکل برطرف شده و می‌توانید از اپ‌دراور نیز استفاده کنید.

در منوی تنظیمات می‌توانید از گزینه‌ای برای جستجو استفاده کنید؛ موردی که در گوشی‌های سابق ال‌جی دیده نمی‌شد. منو نوتیفیکیشن نیز به‌صورت دو مرحله‌ای بوده و ظاهر خوب و جذابی دارد. با این حال ال‌جی برای ساخت آیکون‌ها وقت زیادی را صرف نکرده و همچون رابط کاربری شیائومی آیکون‌های زیبایی را شاهد نیستیم.

در این گوشی می‌توانید به فروشگاه نرم‌افزاری ال‌جی دسترسی داشته باشید و اپلیکیشن‌های مناسب آن را دانلود کنید. برنامه‌های زیادی به‌صورت پیش‌فرض روی استایلوس 3 نصب نشده‌اند و شاید در این بین بتوان به Evernote اشاره کرد که می‌تواند انتخاب خوبی برای یک گوشی مجهز به قلم باشد.


اسپیکر

ال‌جی استایلوس 3 دارای یک اسپیکر بوده که در نیمه پایین قاب پشتی به چشم می‌خورد. محل قرارگیری اسپیکر چندان جالب نیست و به‌عنوان مثال نمی‌توان گوشی را در دست گرفت و یا روی میز قرار داد و به موزیک گوش کرد؛ چرا که روی اسپیکر پوشانده می‌شود!

بلندی صدای گوشی راضی کننده بوده و کیفیت قابل قبولی دارد. حداقل برای دستگاهی که تا به اینجا حرفی برای گفتن نداشت، می‌توان گفت اسپیکر آن در حد خودش قابل قبول است. صدا خوب به گوش رسیده و از عمق مناسبی نیز برخوردار است.

خوشبختانه این گوشی به جک استاندارد صدا هم مجهز است و همراه آن یک هدفون نیز عرضه می‌شود. خروجی صدا در این مدل همچون خود اسپیکر خوب ارزیابی می‌شود و می‌توانید روی آن حساب کنید؛ البته به‌شخصه با هدفون عرضه شده با آن نتوانستم ارتباط خوبی برقرار کنم! کیفیت ساختش که اصلا جالب نیست و شکل قرارگیری آن در گوش آزاردهنده است؛ همه این‌ها را به پخش صدای نسبتا زیاد توسط هدفون به بیرون اضافه کنید تا بدانید که پس از خرید گوشی اولین کاری که باید بکنید، این است که قید هدفونش را بزنید!


سایر قابلیت‌‌ها

ال‌جی استایلوس 3 همچون اکثر گوشی‌های بازار به سنسور اثر انگشت مجهز است. این حسگر محبوب بر روی کلید پاور و در بخش پشتی گوشی جا خوش کرده است. دقت سنسور بالاست و تقریبا در اکثر موارد می‌توانید توسط آن قفل گوشی را باز کنید اما سرعت آن جالب نیست که این مورد می‌تواند به افکت‌های رابط کاربری و سخت‌افزار نسبتا ضعیف دستگاه مرتبط باشد. بعد از لمس سنسور، چند ثانیه‌ای زمان لازم است تا قفل نمایشگر باز شود.

قابلیت بارز این گوشی مجهز شدنش به یک قلم است. این قلم که در بخش بالایی دستگاه به چشم می‌خورد از دقت بسیار بالایی برخوردار بوده و تقریبا نمی‌توان از این لحاظ ایرادی به آن وارد دانست. البته قلم به فشار حساس نبوده و حتی همچون سری نوت سامسونگ هوشمند هم نیست. یعنی این قلم گرامی کاری فراتر از انتظار شما انجام نمی‌دهد و در واقع به‌جای انگشتان دست می‌توان از آن بهره گرفت.

خود قلم ضخامت کمی داشته و به‌صورت گرد طراحی شده است؛ با این حساب شاید برای برخی افراد کار کردن با آن کمی سخت باشد. این مدل به نسخه بهبود یافته Pen Pop 2.0 مجهز است. هنگامی که قلم را از جایش در می‌آورید با برخی گزینه‌های از پیش مشخص شده مواجه خواهید شد که هر کدام کار خاصی را انجام می‌دهند. به‌عنوان مثال می‌توانید نوت‌برداری کنید و حتی رنگ قلم را تغییر دهید و یا اینکه از صفحه اسکرین شات بگیرید و چیزی بر روی آن بنویسید. البته ما گزینه‌ای برای تغییر نوع و یا حتی ضخامت قلم پیدا نکردیم!

شما می‌توانید بر روی صفحه خاموش نیز نوت‌برداری کنید. یعنی حتی اگر گوشی قفل باشد و قلم را درآورید، باز هم می‌توانید بدون باز کردن قفل گوشی بر روی صفحه بنویسید و آن را ذخیره کنید. البته بعد از قرار دادن قلم در جایش صفحه قفل نمی‌شود و می‌بایست باقی کارها را با دست انجام دهید. در کل برای یک گوشی میان‌رده قلم ویژگی خاصی به‌حساب می‌آید و می‌تواند وجه تمایز استایلوس 3 با رقبایش باشد.

از دیگر ویژگی‌های این گوشی میان رده ال‌جی می‌توان به بلوتوث نسخه 4.1، پشتیبانی از GPS و استفاده از دو سیم‌کارت به همراه کارت حافظه به‌صورت هم‌زمان اشاره داشت که آن را خواستنی‌تر می‌کند.


باتری

ال‌جی برای این گوشی از یک باتری لیتیوم یونی 3200 میلی‌آمپر ساعتی استفاده کرده است. با توجه به سایز دستگاه، کمپانی سازنده می‌توانست با قرار دادن یک باتری حجیم‌تر حداقل کاری کند تا این مدل از لحاظ شارژدهی در رده‌های بالایی بازار قرار بگیرد.

با این‌حال همچنان شارژدهی استایلوس 3 قابل قبول است و در یک استفاده معمولی می‌توان تا یک روز و نیم با این گوشی کار کرد. متاسفانه خبری از شارژ سریع و یا شارژ بی‌سیم در این مدل نیست. برای شارژ کردن گوشی دل‌بندتان توسط شارژری که همراه آن عرضه می‌شود می‌بایست بیش از 2 ساعت زمان صرف کنید تا حداقل از این بابت شبیه به پرچمداران اپل باشد!


کلام‌ آخر در بررسی ال‌جی استایلوس 3

به‌صورت کلی ال‌جی استایلوس 3 یک گوشی متفاوت در رنج قیمتی خودش است. وجود قلم در دنیای اسمارت‌فون‌ها یک نقطه قوت به‌حساب آمده و حداقل از این لحاظ می‌توان استایلوس 3 را نسبت به رقبا در جایگاه بالاتری قرار داد. با این‌حال کیفیت ساخت گوشی چندان بالا نیست و حتی دوربین اصلی‌اش نیز حرفی برای گفتن ندارد. برای داشتن این مدل در بازار کشور می‌بایست چیزی در حدود 800 هزار تومان ناقابل را بپردازید (بعد از گذشت چندین ماه از زمان رونمایی) مبلغی که با توجه به رقبای قدرتمند این گوشی، در حد متوسطی قرار می‌گیرد!

نوشته بررسی ال‌جی استایلوس ۳: آقای قلم به‌دست! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی ویدئویی دوربین دوگانه هواوی میت ۱۰

چندی پیش بررسی تخصصی هواوی میت 10 را انجام دادیم و به‌صورت ویدئویی نیز این پرچم‌دار جدید هواوی را به شما معرفی کردیم. حال در این مطلب قصد داریم تا به‌صورت تخصصی، دوربین دوگانه آن که دارای امکانات پرشماری است، به زیر ذره‌بین ببریم و با توانایی‌های آن آشنا شویم.

هواوی برای میت 10 با همکاری لایکا دوربین دوگانه خاص و قدرتمندی را تدارک دیده که دوربین اصلی آن 12 مگاپیکسلی و دوربین دوم 20 مگاپیکسلی است. با این تفاوت که دوربین اصلی به لرزشگیر اپتیکال مجهز است اما دوربین دوم فاقد چنین ویژگی بوده و تنها می‌تواند به صورت سیاه و سفید جهان پیرامون خودش را ببیند.

گشودگی دیافراگم دوربین میت 10 به میزان f/1.6 رسیده که می‌تواند نور بسیار زیادی را جذب کند، در نتیجه شما قادر هستید تا در محیط‌های تاریک تصاویر روشن و واضحی را به ثبت برسانید. هواوی با ترکیب 4 سیستم فوکوس لیزری، تشخیص فاز، تشخیص عمق و کنتراست کاری کرده تا پرچمدار جدیدش یکی از بهترین‌ها در این زمینه باشد.

این کمپانی چینی در میت 10 برای نخستین بار از موتور پردازش تصویر اختصاصی خودش بهره گرفته است. این ویژگی به همراه واحد پردازش عصبی پردازنده کمک می‌کنند تا تصاویر با سرعت بهتری پردازش شده و همچنین نویز کمتری را شاهد باشیم. علاوه بر این‌ها، NPU در چیپست گوشی می‌تواند به میت 10 کمک کند تا 14 حالت مختلف تصویر را تشخیص داده و شرایط را متناسب با آن تغییر دهد.

به عنوان مثال هنگام عکاسی از چهره، گیاه، حیوانات، غذا و… دوربین با تشخیص درست آن‌ها تصاویر متفاوت‌تری را نسبت به سایر گوشی‌های بازار به ثبت می‌رساند. تشخیص محیط نیز توسط یک آیکون در بخش زیرین رابط کاربری به نمایش در می‌آید. ویژگی که پیش‌تر در گوشی‌های سونی دیده بودیم!

دوربین دوم علاوه بر ثبت تصاویر سیاه و سفید، می‌تواند تا زوم دوبرابری بدون افت کیفیت را به گوشی بیفزاید. همچنین امکان تصویر برداری پرتره نیز به کمک همین دوربین به گوشی اضافه شده تا تصاویری خاص همچون دوربین‌های DSLR بگیرید. این ویژگی مرز بین سوژه و بک‌گراند را نسبتا خوب تشخیص می‌دهد اما در مقایسه با برخی محصولات در رده پایین‌تری قرار گرفته و تصویر مصنوعی‌تر به نظر می‌رسد. احتمال زیاد با آپدیت‌های بعدی، عملکرد دوربین در چنین بخشی، بهبود پیدا کند.

نوشته بررسی ویدئویی دوربین دوگانه هواوی میت ۱۰ اولین بار در پدیدار شد.

مقایسه گلکسی نوت ۸ با میت ۱۰ پرو هواوی: مبارزانی از خاور دور!

مقایسه گلکسی نوت 8 سامسونگ با میت 10 پرو هواوی؛ دو پرچمدار از دو کمپانی آسیای شرقی که یکی مدت‌هاست بر مسند قدرت نشسته و دیگری به دنبال آن است.

بعد از مرگ تدریجی غولی بزرگ و اروپایی با نام نوکیا، این سامسونگ بود که توانست از آب گل‌آلود ماهی بگیرد و خودش را همراه با اپل استیو جابز به بالا بکشاند. حالا این کمپانی‌ کره‌ای آن‌قدری قدرتمند شده که حتی آبروریزی در ارایه محصولی با نام گلکسی نوت 7 هم نمی‌تواند خدشه‌ای به نامش وارد کند. در این بین اما هواوی چراغ خاموش خودش را از فرش به عرش رسانده (البته هنوز کامل نرسیده!) و با همکاری‌های بزرگ و محصولاتی که این چند وقت عرضه کرده، نشان داده که هدف والایی دارد و به این راحتی پا پس نمی‌کشد.

هر دو کمپانی اخیرا خط و نشان‌هایی برای یکدیگر کشیده‌اند و هرکدام خودش را نسبت به دیگری برتر می‌داند. خصوصا بعد از معرفی گلکسی نوت 8 و میت 10 پرو! حالا این دو پرچم‌دار رسما قدوم مبارکشان را در آزمایشگاه آی‌تی‌رسان گذاشته‌اند. امروز قصد داریم این دو را باهم مقایسه کنیم، جایی که قرار است در یک نبرد سهمگین یکدیگر را به چالش بکشند. با ما و مقایسه گلکسی نوت 8 با میت 10 پرو هواوی همراه باشید…


طراحی و کیفیت ساخت

این روزها کمپانی‌های سازنده تلفن‌های همراه از یک قانون نانوشته برای طراحی و ساخت گوشی‌های‌شان پیروی می‌کنند: گوشی‌ات را از شیشه و فلز بساز! سامسونگ و هواوی نیز به صورت خودجوش پرچمداران اخیرشان یعنی نوت 8 و میت 10 پرو را با استفاده از این ترکیب راهی بازار کرده‌اند. ترکیبی که علی‌رغم زیبایی نسبی، علاقه عجیبی به کثیفی دارد و خیلی زود چربی‌های روی دستان شما را به خودش جذب کرده تا به اجبار یک یادگاری زیبا (!) برروی بدنه گوشی‌ها حک شود. میزان جذب کثیفی بر روی هر دو گوشی در یک حد است و و در مقام مقایسه نمی‌توان یکی را بر دیگری برتر دانست. همه این‌ها در حالی است که فریم هر دو گوشی از آلومینیوم ساخته شده و قاب پشتی از جنس شیشه است.

هر دو مدل با نسبت نمایشگرهای جدیدی راهی بازار شده‌اند؛ به همین دلیل ظاهری کشیده‌تر داشته و نسبت به سایر محصولات بازار باریک‌تر به نظر می‌رسند. البته نماینده هواوی در این رقابت 17 گرم از رقیب سبک‌تر و 0.7 میلی‌متری نازک‌تر است که برای آن نقطه قوت خوبی به حساب می‌آید. گرچه ضخامت بیشتر نوت موجب شده تا دوربین‌ها هم‌سطح با بدنه باشند؛ موردی که در پرچمدار هواوی شاهدش نیستم.

برای بررسی سایر المان‌های طراحی ابتدا از سمت راست شروع می‌کنیم. هر دو گوشی کلید پاور را در این بخش قرار داده‌اند و هواوی کمی بالاتر را برای کلیدهای کنترل صدا در نظر گرفته، در حالی که سامسونگ آن‌ها را به سمت مقابل برده است. بخش زیرین نیز اسپیکر و پورت USB C در هر دو به چشم می‌خورند و تفاوت اصلی در اطراف این پرچمداران به قرار گیری قلم در سمت راست بخش زیرین نوت 8، دکمه اختصاصی دستیار صوتی بیکسبی در سمت چپ و جک استاندارد صدا باز می‌گردد؛ مواردی که در میت 10 پرو شاهدشان نیستیم!

تا پیش‌ از این گوشی‌های سری نوت در زیر نمایشگر میزبان یک کلید هوم عریض بودند اما حالا این کمپانی راهی متفاوت را در پیش گرفته و به‌طور کامل قید این کلید را زده‌ است! هواوی نیز با اینکه میت 10 را به این کلید مجهز ساخته اما از به‌کار گیری آن در نسخه پرو سر باز زده که در نوع خود جالب است.

با این حال هر دو گوشی استفاده نسبتا مناسبی از فضاها داشته‌اند و شاهد حاشیه‌های چندان زیادی در اطراف آن‌ها نیستیم. البته این نکته را هم در نظر بگیرید که لبه‌های نوت 8 به‌صورت خمیده طراحی شده تا عملا حاشیه‌ای در این بخش‌ها در کار نباشد. این موضوع را می‌توان با نگاهی به نسبت نمایشگر این دو فهمید؛‌ جایی که سامسونگ 2.3 درصدی از فضاها بیشتر استفاده کرده است.

اگر این دو غول دنیای اسمارت فون‌ها را به پشت برگردانیم، در هر دو مدل بخش دوربین توجه شما را به خودش جلب می‌کند. هواوی با چینش عمودی دو دوربین پرچمدارش و همچنین ایجاد تقارن در سنسورها و فلاش‌های اطراف آن، ترکیب جالبی را ساخته که دل هر بیننده‌ای را می‌رباید. حتی این قسمت در میت 10 پرو با رنگی متمایز دیده می‌شود که جلوه خاصی به گوشی بخشیده است.

بر خلاف هواوی، سامسونگ تصمیم گرفته تا نخستین تجربه‌اش در استفاده از دوربین‌های دوگانه را به صورت افقی بر پیکر بی‌جان نوت 8 اعمال کند. البته در این بین سنسور اثر انگشت را نیز می‌بینیم که در کنار دوربین‌ها و در جایی که دسترسی به آن چندان آسان نیست؛ جا خوش کرده؛ محلی که با توجه به اندازه گوشی، دسترسی به آن دشوار است. هواوی اما همچون اکثر محصولاتش سنسور اثر انگشت را در پشت گوشی و کمی پایین‌تر از دوربین‌ها قرار داده و دسترسی به آن بسیار آسان‌تر از نوت 8 سامسونگ خواهد بود.

این نکته را هم در نظر بگیرید که هر دو مدل به سبب استفاده از شیشه در ساخت‌شان، همچون یک ماهی از دست لیز می‌خورند و بهتر است که برای جلوگیری از پخش شدن آن‌ها بر روی زمین، قابی، گلسی، کاوری، لنگی، خلاصه چیزی را بر روی آن‌ها بیندازید! خصوصا میت 10 که مشخص نیست از کدام نسخه گوریلاگلس به‌عنوان محافظ بهره مند بوده، در حالیکه نوت 8 میزبان نسخه پنجم است.

آنچه گفتیم همه به مسائل تئوری و بعضا تخصصی در طراحی مربوط می‌شد و در واقع ظاهر یک گوشی تنها بخشی‌ است که کاملا به سلیقه افراد وابسته‌ بوده و نمی‌توان با عدد و ارقام، محصولی را نسبت به دیگری زیباتر نشان داد.


نمایشگر

سامسونگ برای نوت 8 از یک نمایشگر 6.3 اینچی با نسبت 18.5 به 9 بهره گرفته و هواوی نیز با پیروی از ترند بازار، میت 10 پرو را با یک نمایشگر 6 اینچی و نسبت 18 به 9 راهی بازار ساخته است. نماینده سامسونگ طبق معمول از پنل super AMOLED‌ استفاده می‌کند و هواوی نیز بر خلاف اکثر محصولاتش برای میت 10 پرو از پنل AMOLED بهره گرفته تا از این لحاظ نیز هر دو گوشی مورد بحث شباهت‌هایی را به یکدیگر داشته باشند.

نمایشگر گلکسی نوت 8 از رزولوشن 2960 در 1440 پیکسل سود می‌برد و از دو طرف خمیده‌ است تا علاوه بر ظاهر زیبا، کارایی بیشتری نیز به دستگاه بیفزاید. البته از طریق بخش تنظیمات می‌توانید تا روزلوشن را شخصی سازی کنید و برای مصرف کمتر در مواقع لزوم آن را بر روی FHD قرار دهید.

این‌ها در حالی‌ست که هواوی بر خلاف میت 10، در نسخه پرو به رزولوشن 2160 در 1080 پیکسل قناعت کرده است. با یک ضرب و تقسیم ساده در می‌یابیم که چگالی پیکسلی نوت 8 به مراتب بیشتر از نماینده هواوی بوده که این یعنی در هر اینچ از نمایشگر پرچمدار سامسونگ، حدودا شاهد 120 پیکسل بیشتر از میت 10 پرو هستیم (در عمل چشم شما تفاوتی را نخواهد دید!). نکته جالب در رابطه با گوشی هواوی، گزینه‌ای برای تنظیم رزولوشن صفحه است؛ یعنی شما می‌توانید از FHD به HD سوییچ کنید و مصرف بهینه‌تری داشته باشید.

خوشبختانه هر دو گوشی از HDR 10 پشتیبانی می‌کنند. در بخش تنظیمات نیز شخصی سازی‌های زیادی برای این دو غول در نظر گرفته شده که در نوع خود جالب است؛ به‌عنوان مثال می‌توانید نوع رنگ‌ها و حالت صفحه را تنظیم کنید و یا رنگ آبی را فیلتر نمایید و از این لحاظ نمی‌توان یکی را بر دیگری برتر دانست. نمایشگر نوت 8 از ویژگی Always On Display استفاده می‌کند و می‌توانید حتی هنگام خاموش بودن صفحه با نگاه به آن، برخی اطلاعات کلی از وضعیت گوشی را ببینید؛ ویژگی که میت 10 پرو هواوی فاقدش است. ناگفته نماند که گوشه‌های نمایشگر نوت به صورت گرد طراحی شده که در واقع بازی جدید برخی سازنده‌هاست و هواوی در میت 10 پرو از آن پیروی نکرده است.

کنتراست هر دو عالی‌ست چرا که به دلیل پنل مورد استفاده در آن‌ها، رنگ مشکی رسما صفر شده و کنتراست بی‌نهایت می‌شود. در نگاه از زوایا هر دو عالی عمل می‌کنند و با توجه به میزان روشنایی بیش از 600 نیت برای هر دو مدل، مشکلی هنگام کار کردن در زیر نور آفتاب نخواهید داشت. حتی میزان حداقلی نور نمایشگر نیز در این دو نزدیک به هم است تا در محیط‌های کم‌نور عملکرد مشابهی از آن‌ها شاهد باشیم.

برای آنکه از مسائل تئوری فاصله بگیریم، این دو را در کنار یکدیگر قرار داده و مشغول عکاسی از صفحه‌شان شدیم که حاصل کار را در ادامه می‌بینید (نوت 8 در سمت راست و میت 10 پرو در سمت چپ):


سخت‌افزار

سامسونگ مطابق روند چند سال اخیر خود پرچمدارش را در دو نسخه سخت‌افزاری متفاوت راهی بازار کرده که یکی به چیپ ساخته کوالکام مجهز است و دیگری از چیپ خود سامسونگ بهره می‌برد. نسخه‌ای که در اختیار ما قرار داشت (نسخه‌های موجود در ایران) از نوع دوم بود و به همین دلیل از پرداختن به نسخه اسنپدراگون پرهیز می‌کنیم. هر دو کمپانی تا حد زیادی در زمینه تولید چیپست خودکفا شده‌اند و هواوی با کایرین و سامسونگ با اگزینوس به جنگ با رقبا می‌روند.

نوت 8 به جدیدترین چیپ سامسونگ یعنی اگزینوس 8895 مجهز است که از فناوری ساخت 10 نانومتری بهره می‌برد. این چیپ شامل 4 هسته با فرکانس 2.3 و 4 هسته با فرکانس 1.7 گیگاهرتز می‌شود. میت 10 پرو نیز از چیپ جدید و پر سر و صدای کایرین 970 استفاده می‌کند. چیپستی 10 نانومتری و 8 هسته‌ای که فرکانس هسته‌هایش نسبت به پرچمدار سامسونگ 100 مگاهرتز بیشتر است.

Mali-G71 MP20 به عنوان واحد گرافیکی نوت 8 انتخاب شده و Mali-G72 MP12 همین وظیفه را در میت 10 عهده‌دار است. از لحاظ میزان رم هر دو با 6 گیگابایت وارد میدان شده‌اند. البته میت 10 پرو با نسخه 4 گیگابایتی نیز عرضه می‌شود.

گلکسی نوت 8 سامسونگ در 3 نسخه 64، 128 و 256 گیگابایتی راهی بازار شده و نماینده هواوی در این رقابت مشابه با سامسونگ عمل کرده اما فاقد حافظه 256 گیگابایتی است. در پرچم‌دار کره‌ای می‌توانید تا 256 گیگابایت دیگر از طریق کارت حافظه به گوشی بیفزایید که در نوع خودش عالی‌ست؛ هر دو مدل هم توانایی پشتیبانی از دو سیم‌کارت را دارند که البته برای نوت 8 بین حافظه جانبی و سیم‌کارت دوم بایستی یکی را انتخاب کنید!

خاص‌ترین نکته در بخش سخت‌افزاری این دو گوشی به واحد پردازش عصبی (NPU) در هواوی میت 10 باز می‌گردد. جایی که این مدل، دیگر همچون سایر گوشی‌های بازار خشک و بی‌روح نیست! حالا هوشمندتر شده و می‌تواند محیط پیرامونش را تشخیص دهد و یا با در نظر گرفتن نحوه استفاده شما از گوشی، آن‌ را بهینه کرده و مصرف انرژی‌تان را کاهش می‌دهد. عملکرد این بخش آن‌قدر خوب است که طبق گفته‌های هواوی حتی پس از 18 ماه نیز میت 10 همچون روز اول سرعتش را حفظ می‌کند.

حال برای آنکه عیار این دو گوشی را بسنجیم، آن‌‌ها را با سلام و صلوات راهی آزمایشگاه خودمان کردیم (نسخه اگزینوس و 64 گیگابایتی نوت 8 در مقابل نسخه 128 گیگابایتی هواوی میت 10 پرو).

در مرحله نخست از AnTuTu بهره گرفتیم که حاصل کار این دو را در نمودار زیر می‌بینید.

مرحله بعدی را به گیک‌بنچ و تست پردازنده اختصاص دادیم تا هسته‌ها را در دو حالت تک و چند هسته‌ای بسنجیم.

با توجه به نتایج به دست آمده و رقابت بسیار نزدیک این دو مدل، واقعا نمی‌توان یکی را بر دیگری برتر دانست و می‌‌توان گفت هر دو در یک رده قرار می‌گیرند. حتی هنگام کار کردن با گوشی و انجام کارهای روزانه نیز مشکلی با هیچ‌کدام نخواهید داشت. از لحاظ گیمینگ و اجرای بازی‌های روز هم نقطه ضعفی دیده نمی‌شود. میت 10 و نوت 8 از پس تمام بازی‌های امروزی بر می‌آیند، نیازی هم نیست که نگران داغ شدن‌شان باشید.


دوربین

میت 10 پرو و نوت 8 از ترند این روزهای بازار پیروی کرده و هر دو به دوربین دوگانه مجهز شده‌اند. البته در این بخش نیز شاهد تفاوت‌هایی اساسی هستیم. پرچم‌دار سامسونگ به دو دوربین 12 مگاپیکسلی مجهز گشته که یکی دارای لنز واید بوده و دیگری تله‌فوتو است تا بتوانید زوم دو‌برابری بدون افت کیفیت را تجربه کنید و یا عکس‌های پرتره خاصی را به ثبت برسانید. دوربین اصلی میت 10 پرو نیز از همین میزان مگاپیکسل بهره‌مند است اما لنز دوم یک نمونه 20 مگاپیکسلی مونوکروم است تا علاوه‌بر قابلیت‌های نوت 8 بتواند به صورت سیاه و سفید (بدون افکت و از نوع واقعیش) نیز دنیا را ببیند.

با اینکه نوت 8 اولین تجربه سامسونگ در زمینه دوربین‌های دوگانه است اما ظاهرا گام محکمی در این مورد برداشته چرا که هر دو لنز را به لرزش‌گیر اپتیکال مجهز ساخته؛ در سمت مقابل اما تنها لنز اصلی میت 10 پرو دارای چنین قابلیتی است. البته گشودگی دیافراگم دوربین محصول کره‌ای f/1.7‌ بوده در حالی‌که هواوی توانسته به میزان باورنکردنی f/1.6 برسد تا در این زمینه جز رکورداران قرار بگیرد. علاوه بر این میت 10 پرو به فلاش LED دوگانه و دورنگ مجهز است تا در تاریکی و به واسطه باز بودن دریچه دیافراگم آن حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد، در حالی‌که سامسونگ تنها به یک فلاش خشک و خالی برای نوت 8 بسنده کرده است.

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که هواوی با همکاری کمپانی معتبر لایکا ساخت دوربین میت 10 پرو را انجام داده تا بدانید که این کیفیت خوب عکس‌ها از کجا سرچشمه گرفته است. واحد پردازش عصبی میت 10 پرو نیز در بخش عکاسی به کمک این گوشی آمده تا با تشخیص دقیق محیط، بهترین شرایط را برای عکاسی فراهم کند.

رابط کاربری دوربین در هر دو گوشی ساده و با امکانات زیاد طراحی شده و هر دو حتی از حالت پرو نیز بهره‌مند هستند تا بتوانید پارامترهای عکاسی را به‌صورت دستی تغییر دهید. هر دو از حالت بزرگنمایی دوبرابری بدون افت کیفیت پشتیبانی می‌کنند. یکی از نکات جالب در این قسمت به عدم پشتیبانی میت 10 پرو از زوم در حالت 20 مگاپیکسلی باز می‌گردد که در نوع خود جالب است!

یکی دیگر از قابلیت‌های این دو، عکاسی پرتره است. هر دو نیز نسبتا مرز بین سوژه و محیط را خوب تشخیص می‌دهند و مشکلی از این بابت نخواهید داشت. این مورد را نیز در نظر بگیرید که عکاسی پرتره در نوت 8 به صورت واید قابل انجام نیست و اگر بخواهید از این ویژگی استفاده کنید، دوربین به صورت خودجوش از زوم دوبرابری استفاده می‌کند که یک محدودیت نسبت به میت 10 محسوب می‌شود و شما از فضای کم‌تری می‌توانید عکاسی کنید.

به صورت کلی هر دو گوشی توانایی‌های عکاسی آن‌ها فراتر از حد انتظارتان است و جز بهترین‌های بازار هستند. حالا یکی ویژگی‌های بیشتری دارد و در تاریکی بهتر عکس می‌اندازد، دیگری در روشنایی روز و با جزئیات بالاتر! بنابراین انتخاب دوربین بهتر تا حدی به سلیقه شما باز می‌گردد. برخی ثبت تصاویر واقعی را می‌پسندند و برخی دیگر عکس‌هایی با رنگ‌های اغراق شده! در ادامه می‌توانید نمونه تصاویر گرفته شده توسط این دو را ببینید و با یکدیگر مقایسه کنید:

از لحاظ فیلم‌برداری هر دو گوشی می‌توانند به‌صورت 4K با نرخ 30 فریم برثانیه فیلم‌برداری کنند و از این لحاظ تفاوت زیادی میان آن‌ها نیست. حتی امکان فیلم‌برداری صحنه آهسته نیز در این دو گنجانده شده و عملکرد آن در هر دو خوب ارزیابی می‌شود؛ در واقع هیچ‌کدام به پای محصولات اخیر سونی (در اسلوموشن) نمی‌رسند.

اگر بخواهید نمونه ویدئوهای گرفته شده توسط این دو را با هم مقایسه کنید، در می‌یابید که لرزش‌گیر نوت 8 مقدار کمی بهتر عمل کرده و تصویر نهایی لرزش‌های کمتری را شامل می‌شود (هنگام ثبت ویدئو فول‌اچ‌دی با نرخ 60 فریم نمی‌توانید از لرزش‌گیر اپتیکال میت 10 پرو استفاده کنید). با این حال هر دو از لحاظ تطبیق دادن خودشان با محیط بسیار خوب عمل‌ می‌کنند و در صورتی که از محیط‌های پرنور وارد مناطق کم‌نورتر شوید، خیلی زود فوکوس اعمال شده و رنگ محیط تغییر می‌کند. ضبط صدا نیز در هر دو گوشی عالی‌ست.

برای دوربین سلفی هواوی از یک نمونه 8 مگاپیکسلی بهره گرفته که دارای گشودگی دیافراگم f/2.0 بوده و می‌تواند به صورت FHD فیلم‌برداری کند. دوربین سلفی نوت 8 نیز 8 مگاپیکسلی است با این تفاوت که گشودگی دیافراگم آن f/1.7 بوده و توانایی فیلم‌برداری به صورت QHD را هم دارد. این نکته را هم در نظر بگیرید که پرچمدار سامسونگ به فوکوس دستی برای سلفی نیز مجهز است.

هر دو گوشی از قابلیت‌های عکاسی خاصی برای استفاده در دوربین سلفی بهره می‌برند؛ به عنوان مثال توسط دوربین هر دو گوشی می‌توان به‌صورت پرتره عکاسی کرد و یا با استفاده از مود زیبایی، کیفیت چهره را تغییر داد و چین و چروک‌های صورت را پاک کرد. به‌طور کلی سلفی‌هایی که با هر دو گوشی می‌گیرید، زیبا هستند و خیلی نمی‌توان یکی را نسبت به دیگری برتر دانست.


رابط کاربری

میت 10 پرو با اندروید 8 اوریو راهی بازار شده و بر روی آن رابط اختصاصی هواوی یعنی EMUI 8 کشیده شده است. نوت 8 اما از اندروید 7.1.1 سود می‌برد و به‌زودی به‌روزرسانی نسخه هشتم این سیستم عامل متن باز را دریافت خواهد کرد؛ این گوشی قلم به‌دست از رابط کاربری اختصاصی سامسونگ نیز بهره می‌برد که حالا نسبت به نسل‌های قبلی تا حد زیادی سبک‌تر شده است.

خوشخبتانه به دلیل سیستم‌عامل مشابه و متن‌باز، بر خلاف برخی کمپانی‌های سیب‌ دوست، مشکلی با نصب برنامه‌ها نخواهید داشت. اما رابط‌های کاربری هر دو شامل قابلیت‌های خاصی می‌شود که در دیگری نیست. به عنوان مثال در میت 10 پرو جسچرها نقش پررنگی دارند. شما می‌توانید با حرکت دادن انگشتان، کشیدن حروف لاتین و یا زدن ضربه با پشت دست، کارهای متفاوتی را انجام دهید و رابطه بهتری با گوشی برقرار کنید. در سوی دیگر سامسونگ تا حد بسیار زیادی رابط خودش را سبک‌تر از گذشته کرده و دیگر خبری از اپلیکیشن‌های بدون کاربرد سابق نیست. آیکون‌ها در هر دو رابط طراحی جالب و متفاوتی دارند و حتی می‌توانید از طریق بخش‌های مربوطه نسبت به تغییر آن‌ها اقدام کنید.

با این حال حتی اگر رابط کاربری گوشی را دوست نداشتید، می‌توانید با نصب یک لانچر قال قضیه را بکنید! سامسونگ البته تصمیم گرفته تا از بخش خمیده نمایشگرش استفاده بهینه‌تری داشته باشد و بنابراین با کشیدن انگشت از لبه‌ها به سمت داخل، منوهای متفاوتی در دسترس شما قرار خواهد گرفت که می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید.

به‌صورت کلی هر دو کمپانی تغییرات زیادی را اعمال کرده‌اند تا رابط‌های‌شان کاملا شخصی سازی شده باشند و از لحاظ ظاهری با اندروید استوک متفاوت!

هواوی میت 10 پرو

سامسونگ گلکسی نوت 8


اسپیکر

تک اسپیکر گلکسی نوت 8 در بخش زیرین آن جا خوش کرده در حالی‌که میت 10 پرو به اسپیکر استریو مجهز است. اسپیکر اصلی پرچمدار هواوی همچون محصول سامسونگ در بخش زیرین به چشم می‌خورد اما نمونه دوم که به‌صورت یک توئیتر عمل می‌کند، با اسپیکر مکالمه هماهنگ شده است. در واقع شما با پخش یک موسیقی، صدای اصلی را از اسپیکر زیرین گوشی می‌شنوید.

کیفیت و بلندی صدا در میت 10 پرو تا حدی بهتر از نوت 8 است اما در صداهای بالا محصول سامسونگ بیس بهتری دارد در حالی‌که برای هواوی صدا کمی زیرتر به گوش می‌رسد.

گلکسی نوت 8 به جک استاندارد صدا مجهز است و به‌راحتی می‌توانید از هدفون‌های با سیم رایج در بازار استفاده کنید، موردی که در میت 10 پرو شاهدش نیستیم. بلندی صدا در هدفون میت 10 پرو عالی‌ست تا حدی که شاید هنگام پخش هیچ‌گاه صدا را تا انتها بالا نبرید!

در بخش تنظیمات هر دو گوشی نیز می‌توان تا حد زیادی صدا را شخصی سازی کرد. می‌توان گفت هواوی در این بخش با Histen عملکرد مطلوبی داشته و سامسونگ نیز توانسته تا با قرار دادن برخی گزینه‌های از پیش مشخص شده و همچنین اکولایزر تا حدی پرچمدارش را مجهز کند.


قابلیت‌های خاص

هواوی هم بالاخره توانست تا گواهینامه IP را برای پرچمدارش دریافت کند تا آن را در برابر آب مقاوم سازد. البته میزان مقاومت آن در برابر گلکسی نوت 8 یک مقدار کمتر است چرا که محصول سامسونگ می‌تواند تا نیم ساعت در عمق یک و نیم متری آب فرو رود (IP68) در حالی‌که این میزان برای پرچمدار هواوی به عمق یک متری آب کاهش می‌یابد (IP67).

سامسونگ همچون سایر اعضای خانواده نوت، نسل جدید را نیز به یک قلم کاربردی S Pen مجهز کرده است. این قلم به‌صورت هوشمند عمل کرده و توانایی‌های آن فراتر از یک لمس ساده به‌جای انگشتان دست است؛ مثلا می‌توانید با قرار دادن قلم بر روی متن، آن را به زبان دلخواه خودتان ترجمه کنید.

هر دو گوشی به سنسور اثر انگشت مجهز شده‌اند و از حق نگذریم سرعت و دقت هر دو عالی‌ست. این سنسورها همیشه فعال بوده و نیازی نیست برای باز کردن قفل صفحه از کلید خاصی استفاده کند. در بخش طراحی در رابطه با محل قرار گیری این دو به اندازه کافی سخن گفتیم، در اینجا نیز تاکید می‌کنیم که دسترسی به این سنسور در گلکسی نوت 8 به سبب سایز بزرگ دستگاه دشوار است و خیلی راحت نمی‌توانید از آن استفاده کنید. هر دو سنسور نیز با ژست‌های حرکتی متفاوتی همراه هستند و می‌توان از آن‌ها برای انجام سایر کارها نیز بهره گرفت.

سامسونگ همچنین پرچمدار خودش را به اسکنر عنبیه چشم نیز مجهز کرده تا علاوه بر سنسور اثر انگشت بتوانید توسط چشمان‌تان هم قفل گوشی را باز کنید. قابلیتی که در نوع خودش متفاوت بوده و از دقت کافی هم برخوردار است.

در این بین می‌توان به نسخه بلوتوث آن‌ها اشاره داشت، جایی که نوت 8 به نسخه پنجم و قابلیت‌های جدیدش مجهز گشته اما میت 10 پرو همچنان از نسخه پیشین یعنی 4.1 استفاده می‌کند. با این حال پرچمدار هواوی به اینفرارد مجهز شده تا بتوانید خیلی راحت توسط گوشی دل‌بندتان، لوازم دیجیتالی اطراف را کنترل کنید. قابلیتی بسیار خوب که جای خالی آن در اکثر محصولات امروزی و همچنین نوت 8 احساس می‌شود.

هر دو گوشی به USB C مجهز هستند و از این لحاظ تفاوت خاصی میان آن‌ها نیست. نماینده هواوی در این رقابت از رادیو هم پشتیبانی کرده در حالی‌که نوت 8 فاقد آن است. از دیگر قابلیت‌های کهکشانی سامسونگ می‌توان به سنسور سنجش ضربان قلب و دستیار صوتی بیکسبی اشاره کرد. هر دو پرچمدار در رنگ‌های متفاوتی در بازار به فروش می‌رسند و نوت 8 با رنگ آبی جلوه خاصی دارد و میت 10 با قهوه‌ای موکا!

این دو غول دنیای تلفن‌های همراه به‌صورت هم‌زمان از دو سیم‌کارت پشتیبانی می‌کنند با این تفاوت که هواوی با تدابیری که اندیشیده توانسته تا کاری کند که هر دو سیم‌کارت به‌صورت هم‌زمان از شبکه 4G پشتیبانی کنند. قابلیت بسیار خاص و کاربردی که پرچمدار هواوی را خواستنی‌تر می‌کند.

مایکروسافت با قابلیت کانتینیوم خود وارد فاز جدیدی از گوشی‌های هوشمند شد. محصولاتی که می‌توانستند در نقش یک کامپیوتر (هرچند محدود) ظاهر شوند. سامسونگ نیز با قابلیت دکس خود چنین ویژگی‌ را به گوشی‌های اندرویدی آورد. توسط دکس می‌توانید با قرار دادن گلکسی نوت 8 در داک مخصوص، نسخه دسکتاپ رابط کاربری سامسونگ را شاهد باشید؛ در این حالت می‌شود ماوس و کیبورد را به گوشی اضافه کرد و از آن لذت برد.

هواوی نیز با قابلیتی مشابه کاری کرده تا میت 10 در نقش یک کیس کامپیوتر ظاهر شود! با این تفاوت که دیگر نیازی به خرید داک جداگانه نیست و با یک تبدیل ساده USB C به HDMI می‌توانید از نسخه دسکتاپ گوشی استفاده کنید. جالب است بدانید که در این حالت می‌توان از میت 10 پرو به‌عنوان تاچ‌پد و یا کیبورد نیز بهره گرفت تا دیگر نیازی به اتصال ماوس و کیبورد نباشد. قابلیت‌هایی که در نوت 8 نمی‌بینیم.


باتری

گوشی‌های سری میت همیشه شارژدهی خوبی داشته‌اند و میت 10 پرو نیز از این قاعده مستثنی نیست. این در حالی‌ست که یکی از نقاط ضعف اصلی نوت 8 شارژدهی آن است؛ چرا که این مدل به‌دلیل مشکلات ایجاد شده برای نسل قبلی، حتی از گلکسی S8 پلاس سامسونگ هم باتری کم حجم‌تری دارد. میت 10 از یک نمونه 4000 میلی‌آمپری قدرتمند استفاده کرده که از نوع لیتیوم پلیمری است. نوت 8 سامسونگ نیز به باتری با ظرفیت 3300 میلی‌آمپر مجهز است و در هیچ‌کدام هم به باتری دسترسی ندارید!

در یک استفاده معمولی می‌توانید تا یک روز کامل با نوت 8 کار کنید در حالی‌که میت 10 پرو یک روز و نیم را با شما خواهد بود؛ حتی اگر کمی هم صرفه جویی کنید این گوشی تا دو روز به نیاز شما پاسخ خواهد داد. خوشبختانه هر دو گوشی از شارژ سریع پشتیبانی کرده و می‌توانید تا در حدود 100 دقیقه هر دو را از صفر تا صد شارژ کنید. البته این نکته را در نظر بگیرید که باتری هواوی حجیم‌تر است؛ بنابراین زمان شارژ برابر، نشان دهنده سرعت شارژ بیشتر در میت 10 پرو خواهد بود.

با همه این‌ها نوت 8 از شارژ وایرلس پشتیبانی کرده و می‌توانید با شارژرهای استاندارد موجود در بازار، گوشی خود را به صورت بی‌سیم شارژ کنید، موردی که میت 10 پرو ضمن شیشه‌ای بودن بدنه فاقد آن است. هر دو گوشی تا حدی دست شما را برای شخصی سازی باتری باز گذاشته‌اند و با قابلیت‌هایی مشابه کاری می‌کنند تا شارژدهی گوشی بیشتر شود. البته در اینجا هواوی با قرار دادن واحد پردازش عصبی نحوه استفاده کاربر از گوشی را در نظر گرفته و دستگاه را متناسب با آن بهینه می‌کند تا در دراز مدت شاهد مصرف بهتر باتری باشیم.


کلام آخر

نوت 8 و میت 10 پرو بدون شک دو اسمارت فون قدرتمند، خوش ساخت و غنی از امکانات هستند و می‌توانند دل هر خریداری را بربایند. با خرید یکی از این دو مدل علاوه بر در اختیار داشتن سخت افزار قدرتمند، می‌توانید از دوربین عالی آن‌ها استفاده کنید و یا حتی با اتصال به یک نمایشگر بزرگ‌تر از این دو غول به‌جای دسکتاپ بهره ببرید. برای در اختیار داشتن هواوی میت 10 پرو می‌بایست در حدود 3 میلیون و 100 هزار تومان هزینه کنید در حالی که نوت 8 سامسونگ تقریبا 400 هزار تومان گران‌تر است (آذرماه 96) و همین امر سبب می‌شود تا تهیه محصول هواوی با آنکه جدیدتر هم است، راحت‌تر باشد!

نوشته مقایسه گلکسی نوت ۸ با میت ۱۰ پرو هواوی: مبارزانی از خاور دور! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی اپل آی‌فون ۱۰ (iPhone X): طلایی به قیمت الماس!

شاید در همان روز که اپل گوشی جدیدش با نام آی‌فون 10 که بسیاری به اشتباه (چون خود من!) در ابتدا آن را ایکس صدا می‌زدند، در شهر نیویورک معرفی کرد، اکثر حاضران، شاهدان و مدیران، فروش بالایی برای این آی‌فون جدید پیش‌بینی می‌کردند و البته حضور آن سبب شد تا دیگر محصولات این کمپانی یعنی آی‌فون 8 و 8 پلاس، استقبال چندانی را از خود نبینند.

البته عدم معرفی آی‌فون 10 هم سبب پیروزی خاصی برای آن دو محصول دیگر نمی‌شد، زیرا چهره تکراری‌شان پس از ۴ نسل، حتی سرسخت‌ترین طرفداران آی‌فون را برای خریدشان هیجان زده نمی‌کرد.

اما بحث امروز ما درباره تلفن همراهی است که می‌خواهد جهان را در این رده دچار تحول کند و همچون نخستین گوشی آی‌فون تولید شده در سال ۲۰۰۷، این بار پس از یک دهه، همان موفقیت را در تغییر نگرش جهانی به این کالای پرمصرف و محبوب بازی کند. اما آیا آی‌فون 10 یک محصول انقلابی است؟

لازم به ذکر است که آی‌فون 10 توسط شرکت مدیاپردازش برای بررسی در اختیار آی‌تی‌رسان قرار گرفته است. آی‌فون‌های جدید با ضمانت ۱۸ ماهه مدیا پردازش عرضه شده‌اند که در یک سال نخست گوشی شما دارای گارانتی تعویض است.

طراحی و ظاهر

باید اعتراف کنم زمانی که گوشی را در مراسم معرفی‌اش دیدم، احساس خاص‌تری را نسبت به زمانی که آن را در دست گرفتم، پیدا کردم! در واقع آی‌فون 10 دورنمای زیباتری نسبت به نمای نزدیکش دارد، اگرچه باید بگویم که در کل بسیار زیباست. اصلا همین که از دست آن طراحی تکراری و یکنواخت سالیان اخیر اپل راحت شدیم، خودش یک برگ برنده برای اهالی کوپرتینو محسوب می‌شود و اپل دوستانی که دیگر از کنایه اندرویدی‌ها به‌خاطر ظاهر تکراری آی‌فون با حاشیه‌های زیاد نمایشگر و وضوح تصویر پایین آن خسته شده بودند، این بار می‌توانند سرشان را بالا بگیرند.

اولین چیزی که در هنگام کار با گوشی نظر شما را به خود جذب می‌کند، صفحه نمایش پهناور با حاشیه‌های اندکش است و دومین مورد، بخش عجیب بالای نمایشگر است که اگر خیاط بودم، می‌گفتم که پارچه اپل برای دوختن این قسمت کافی نبوده است!

زمانی که گوشی را در دست گرفتم، وزن نسبتا زیاد در مقابل جثه آن، تا حدی جلب توجه می‌کرد و با آنکه از طرفداران گوشی‌های مگس وزن نیستم، اما گفتم بد نیست آن را مقایسه‌ای با رقبای هم قد و هیکلش بکنم!

دو گوشی سامسونگ گلکسی S8 و ال‌جی G6 اندازه نزدیکی به محصول اپل داشتند و با اینکه ۵ میلی‌متر قد بلندتری هم دارند اما در مقابل وزن ۱۷۴ گرمی سیب نشان، سامسونگ ۱۵۵ و ال‌جی ۱۶۳ گرم وزن را برای پرچم‌دار خودشان در نظر گرفتند و جالب‌تر آنکه هر دو محصول، باتری حجیم‌تری هم دارند! از این موضوع بگذریم، اصلا چه کسی جرات می‌کند به آی‌فون بگوید بالای چشمت ابرو هست، آن هم زمانی که به خیال خودش با یک ساختارشکنی قهرمانانه، در پی کسب موقعیت جدیدی در بازار است.

وقتی از جلو به گوشی نگاه می‌کنیم، به خاطر نمایشگر تمام صفحه با کیفیت بالا و البته ساختار مستحکم محصول، لبخند رضایت و حتی غرور (به‌خصوص اگر کسی مشغول نگاه کردن به آی‌فون‌تان باشد) شما را فرا خواهد گرفت. فقط بهتر است خیلی بر روی اون بخش بالایی که مثل یقه پیراهن نمایشگر را چاک داده، تمرکز نکنیم!

گوشه‌های گرد آی‌فون 10 که در بالا و پایین نمایشگر هم به‌خوبی تلفیق شده، خوش دستی این سیب نشان را بیشتر می‌کند و البته عدم وجود کلید گرد هوم در پایین، یک حس عجیب را می‌تواند برای اپل دوستان به‌وجود آورد، شاید آمیخته‌ای از غم و شادی! ناراحت به دلیل از دست دادنش و خوشحال به‌خاطر پهناورتر شدن نمایشگرش و اما در مجموع می‌توان پذیرفت که با توجه به حرکت سازندگان به سمت ساخت نمایشگرهای این چنینی، به‌زودی شاهد حذفش می‌شدیم.

تا به اینجا همه چیز خوب و خوش است تا اینکه نگاهی به فریم فلزی دستگاه انداختم. سرشار از لک و کثیفی، به‌نحوی که حتی در ابتدا گمان کردم گوشی خط و خش برداشته است! این فلز به‌قدری توسط اپل صیقل داده شده که اثر انگشت شما را تا چند متری هم می‌توان به‌خوبی دید و ظاهرا حذف تاچ آی‌دی، سبب نشده تا انگشتان‌تان نتوانند خودی نشان دهند!

کلیدهای صدا در سمت چپ و پایین‌تر از دکمه آشنای سایلنت قرار گرفته‌اند و چون شما دکمه هوم ندارید، اپل یک کلید پهن با نام Side Button را کار گذاشته که ممکن است حتی با کلید یکپارچه صدا در بسیاری از گوشی‌های امروزی آن را اشتباه بگیرید. به شخصه اعتقاد دارم زیاد از حد بلند ساختن این کلید، نه فقط این بخش را زیبا نکرده، بلکه احتمال خطا در فشردن آن توسط کاربر را هم بالا می‌برد و ممکن است شما به اشتباه، گوشی خودتان را قفل کنید. محل ورودی سیم کارت نیز در این بخش تعبیه شده است.

وقتی گوشی را به پشت برگرداندم، آن لبخند اولیه برای نگاه از روبه‌رو تبدیل به اخم شد و چه بسا اگر کسی این بخش را بدون لوگوی اپل و نام آی‌فون ببیند، لقب زشت را هم شایسته‌اش بداند! در واقع وجود دوربین دو گانه که به حالت عجیب عمودی چیده شده و از بدنه بیرون زده، به‌قدری در ذوق می‌زند که دشنامی را بر جانی آیو (طراح آی‌فون) روانه کرده و بر این سلیقه بد وی، اَه اَه خواهید گفت! این دوربین به خوبی گرد و غبار و کثیفی را هم در اطرافش جذب می‌کند و به‌قدری بر روی بدنه حالت نچسبی دارد، که به فکر فرو می‌روید یک کمپانی چندین میلیارد دلاری چرا پس از گذشت این همه سال، هنوز نتوانسته این لنزها را کمی درون بدنه ببرد! اصلا نمی‌خواهد این کار را بکند، پس حداقل مانند برخی مدل‌های جدید مثل هواوی میت 10، کمی سلیقه در چیدن‌شان به خرج دهد!

حالا من این‌ها را گفتم، نشان به همان نشان که این لنزها تا حداقل ۳ سال دیگر هم این شکلی باقی خواهند ماند و اگر روزی هم اپل تصمیم به ترمیم چنین بخشی بگیرد، مانند هوا کردن آپولو به همگان اعلام نموده و آن را ابتکار و توانایی بالقوه خودش می‌داند!

سطح پشتی گوشی هم از شیشه ساخته شده و همچون اکثر سازندگان در سال 2017، تبدیل به مستعدترین بخش برای جذب کثیفی، اثرانگشت و حتی خط و خش فراوان است! بر خلاف قبل، خبری از درج جمله «طراحی شده توسط اپل در کالیفرنیا» و این عبارات بی‌مصرف نیست تا شاید بهترین بخش در طراحی پشتی آی‌فون 10 همین باشد و لاغیر!

در کل اگر بخش پشتی آی‌فون X را فاکتور بگیریم، باید گفت این محصول، دارای یک طراحی دوست داشتنی و لوکس است که کیفیت بالای نمایشگر و پهناور بودن آن، سبب می‌شود تا ارتباط خوبی با دستگاه گرفته و از گاز زدن این سیب گران قیمت، لذت ببرید!

نمایشگر

یکی از نقاط طلایی در آی‌فون 10 را بایستی همین بخش نمایشگر دانست، محلی که بیشترین تعامل کاربر با دستگاه را بر عهده داشته و با توجه به توانمندی‌های iOS، کیفیت بالای پنل OLED و البته رزولوشن بیشتر، نقطه عطفی برای این کمپانی آمریکایی شده است.

برخلاف تصور پیشین مبنی بر آنکه اپل کار ساخت این پنل‌ها را به ال‌جی می‌سپارد، به سراغ رقیب دیرینه یعنی سامسونگ رفته تا بلکه تجربه بیشتر این شرکت در بخش پنل‌های OLED برای گوشی‌ها، به کارش بیاید.

با روشن شدن نمایشگر و نگاه به رنگ‌ها، همه‌چیز بسیار عالی به‌نظر می‌رسد، حتی خوانایی نمایشگر در زیر نور آفتاب هم مناسب است و اپل با استفاده از فناوری True Tone کاری می‌کند تا بسته به شرایط محیط، بهترین عملکرد برای نمایشگر در نظر گرفته شود و در عمل هم شاهد این موضوع هستیم.

خوشبختانه فناوری HDR در هر دو فرمت استاندارد و دالبی ویژن نیز پشتیبانی می‌شود و این بار اپل منتظر نمانده تا تمام گوشی‌های بازار به این تکنولوژی مجهز شده و سپس به سراغش برود! البته هنوز میزان محتوای موجود برای این فناوری چندان در دسترس نیست اما با فراگیر شدنش، بدون تردید آی‌فون 10 شما را ناامید نخواهد کرد.

البته این نمایشگر 5.8 اینچی، چندان هم بی عیب و نقص نیست و با کمی دقت، می‌توان متوجه برخی کاستی‌ها شد. پنل OLED با تغییر زاویه، دچار کمی تغییر رنگ به‌خصوص برای رنگ‌های روشن مثل سفید می‌شود و حتی کاربران زیادی از وجود هاله‌های رنگی بر روی آی‌فون خودشان، گزارش‌هایی داده‌اند.

از سوی دیگر، به‌نظر می‌رسد جانی آیو (طراح آی‌فون) برای این بخش تنها قلم را به‌دست گرفته و یک نقاشی البته با کمک خط کش و پرگار ترسیم کرده است و سپس آن را به فاکسکان داده تا بدون چون و چرا بسازد! حالا چرا چنین حرفی را می‌زنم؟ برای آنکه نسبت ابعاد عجیب که عدد ۱۹.۵ به ۹ را نشان می‌دهد با وضوح تصویر ۲۴۳۶ در ۱۱۲۵ پیکسلی، خود مویدی بر این قضیه است. واقعا نمی‌دانم چرا اپل تصمیم گرفته چنین نسبت عجیب و غیر استانداردی را برای گوشی خودش در نظر بگیرد و کاربران بدین سبب در برخورد با برخی از بازی‌ها و برنامه‌ها که هنوز سازگار نشده‌اند، بخش زیادی از نمایشگر را به صورت سیاه ببینند و حتی بدتر از آن، امکان از دست رفتن برخی از محتوا نیز وجود داشته باشد.

ای‌کاش اپل به‌جای تلاش برای ساختن استاندارد خاص خودش که همراه با یک خودخواهی است، کمی از تِرِند جاری بازار بهره می‌گرفت تا نه کاربران برای استفاده از برنامه‌ها دچار مشکل شوند و نه توسعه دهندگان مجبور به ارایه برنامه‌های سازگار با محصول جدید! اما چه می‌شود کرد، اپل است دیگر!

در بالای نمایشگر و همان قسمتی که پیش‌تر گفتیم پارچه اپل برای تکمیل نمایشگر تمام شده بود، سیستم فیس آی‌دی قرار گرفته، امری که پیش از این در محصولات اندرویدی زیادی دیده بودیم و حتی مایکروسافت در گوشی‌های ویندوزفونی خودش (یک فاتحه برای‌شان بخوانید) نیز از سیستم مشابهی استفاده کرده بود. سرآمد فعلی در این بخش را هم بایستی گلکسی نوت 8 سامسونگ دانست که توسط شناسایی چهره شما، امکان ورود را به کاربر می‌دهد.

حال آی‌فون با تغییر نام این نحوه ورود به فیس آی‌دی و حذف بخش محبوبی چون تاچ آی‌دی، یک تغییر عمده را در آی‌فون 10 ایجاد کرده است. تغییری که سبب به‌وجود آمدن آن بخش نامتعارف در بالای دستگاه هم شده است. شاید اپل این روزها مثل سابق یک نوآور محسوب نشود اما باید پذیرفت که اگر به سراغ یک تکنولوژی می‌آید، آن را به کامل‌ترین وجه انجام می‌دهد. در اینجا نیز دوربینی با نام TrueDepth (حقیقت عمیق) با سنسور مادون قرمز، سنسور شناسایی شدت نور محیط، سنسور تشخیص فاصله و ماژولی با عنوان Flood Illuminator وظیفه‌ای خطیر را برعهده گرفته‌اند که دروازه امنیتی دستگاه محسوب می‌شود.

اگر بخواهم تمام این تجهیزات و اسامی قلمبه و سلمبه را به کناری گذاشته و تنها به عملکرد اصلی آن بپردازم، بایستی از کلمه نامانوس و خارجی پرفکت استفاده کنم! در واقع به‌قدری این تکنولوژی خوب عمل می‌کند که من را به تحسین وا داشت. تفاوتی ندارد شما در زیر نور آفتاب باشید یا در تاریکی و ظلمات، موهای‌تان به هم ریخته باشد یا عینک طبی زده باشید، فیس آی‌دی به‌خوبی و سرعت شما را تشخیص می‌دهد و نیازی به سر و کله زدن با آن را ندارید.

البته در مقایسه با تاچ آی‌دی، بایستی گفت محدودیت‌هایی نیز به همراه می‌آید. مثلا بایستی حتما گوشی را مقابل خودتان بگیرید و بر فرض اگر قبلا با کمی تنبلی تنها انگشت‌تان را بر روی گوشی گذاشته و آن را باز می‌کردید، الان باید آی‌فون 10 را حتما در آغوش کشیده و از آنجایی که گوشی ما حساس است، حتما با وی چشم در چشم شوید تا بلکه مهرتان در دلش افتاده و سریع آنلاک شود!

سخت افزار

یکی از بخش‌هایی که اپل همیشه با سری بالا و به نوعی پز عالی در آن حضور دارد، همین بخش سخت‌افزار است، جایی که با اتکا به چیپست‌های انحصاری و عملکرد بهینه سیستم عامل، همیشه بهترین نتایج بنچمارک گیری نصیب این کمپانی شده و روانی سیستم عامل و کم‌ترین میزان باگ سبب شده تا این بخش از سیب بسیار شیرین و آب‌دار باشد!

آی‌فون 10 از جدیدترین چیپست این کمپانی موسوم به A11 بایونیک بهره می‌گیرد که با لیتوگرافی 10 نانومتری تولید شده و در فضایی به مساحت 89.23 میلی‌متر مربع، 4.3 میلیارد ترانزیستور در آن قرار گرفته و به همین خاطر مصرف کم‌تر و قدرت بیشتری نسبت به نسل قبلی یعنی A10 فیوژن دارد.

این چیپست دارای 6 هسته است که البته بار اصلی بر دوش 2 هسته قدرتمند Monsoon قرار گرفته و 4 هسته دیگر که Mistral نام دارند، کم مصرف بوده و در پردازش‌های عادی وارد مدار فعالیت می‌شوند (کلا اپل دوست داره بر روی هر بخش از محصولاتش اسم بگذاره و هر سال هم اون رو عوض کنه که مثلا بگه چقدر خانواده ما بزرگه!).

در آی‌فون 10 از 3 گیگابایت رم استفاده شده و امسال اپل با توجه به افزوده شدن یک محصول تازه به سبد کالاهایش، این مدل را هم مانند آی‌فون 8 و 8 پلاس در دو مدل با حافظه داخلی 64 و 256 گیگابایت عرضه می‌کند.

قبل از آنکه بخواهم گوشی را وارد بنچمارک گیری‌های معمول کنم، کاملا حدس می‌زدم که نتایج، عالی خواهد بود. اما باز از چند نرم‌افزار معمول استفاده کردم که اولین آن‌‌ها، انتوتو نسخه 6 بود که عملکرد گوشی را در بخش‌های گوناگون سنجیده و یک امتیاز در پایان بدان اعطا می‌کند. جدول زیر به‌خوبی نشان می‌دهد که جایگاه آی‌فون 10 در کجاست!

پس از آن به سراغ تست گیک بنچ رفتیم و در حالت چند هسته‌ای، توان گوشی را به چالش کشیدیم که نتایج حاصله را می‌توانید در ادامه مشاهده بفرمایید.

در آزمون آخر نیز از بیس مارک OS ورژن 2.0 بهره گرفتیم تا ببینیم عملکرد این گوشی قدرتمند در این برنامه چگونه خواهد بود.

شاید بخش سخت‌افزار را تنها قسمتی بتوان نام برد که حتی سخت‌گیرترین منتقدان هم نمی‌توانند ایراد خاصی بدان وارد کرده و اپل دوست دارد که همه بخاطرش، مدح و ثنایش را بگویند اما چون ما اهل چنین کارهایی نیستیم، به سراغ بخش بعدی یعنی رابط کاربری و سیستم عامل می‌رویم!

رابط کاربری و سیستم عامل

اگر شما یک کاربر پر و پا قرص اندروید باشید، قوانین سخت‌گیرانه iOS به‌طور قطع آزارتان خواهد داد، جالب اینجاست که دوست‌داران این سیستم عامل هم خیلی سخت به اندروید کوچ می‌کنند و با اینکه در طی سالیان اخیر، دیوار بتنی بین این دو کمی نازک‌تر شده ولی همچنان فاصله زیادی بین‌شان دیده می‌شود.

آی‌فون 10 از نظر تجربه کاربری به‌خاطر حذف کلید هوم، با سایر محصولات اپل هم متفاوت است. در واقع همه وظایف این کلید بین دکمه ساید (یخچال نیست!) و ژست‌های لمسی تقسیم شده و شاید کمی عادت کردن به این موضوع برای کاربر زمان ببرد اما تجربه شخصی خودم نشان داد آن‌قدرها هم سخت نیست و مانند اکثر موارد، اپل به‌خوبی از پس سازگار کردن سیستم عامل خودش با این نمایشگر دیلاق برآمده است.

البته، حرکاتی چون بازگشت به عقب و حتی لمس برخی از گزینه‌ها بر روی نمایشگر، نیاز به استفاده از دو دست پیدا می‌کند، امری که حداقل کاربران آی‌فون معمولی با آن تا حدی بیگانه هستند.

برای بازگشت به صفحه اصلی یا باز کردن قفل دستگاه پس از شناسایی چهره، تنها کافی است که از پایین گوشی و خط افقی خاکستری، به بالا بکشید. اگر همین حرکت را با نگاه داشتن دست خودتان انجام دهید، عمل مالتی تسکینگ انجام می‌شود. حتی می‌توانید دسترسی به نوتیفیکیشن‌ها را با کشیدن دست به پایین از نیمه وسط دستگاه انجام دهید و کلید ساید هم علاوه بر قفل دستگاه، با دو بار فشرده شدن، سیری را به میدان می‌فرستند و قادر هستید برایش تعریف کنید که با سه بار فشردن، چه کار جدیدی برای‌تان انجام دهد.

با آنکه اپل تمام تلاش خودش را کرده  تا همچنان ارتباط ساده و خوبی با سیستم عامل توسط کاربر برقرار شود اما قد بلند گوشی و عدم وجود کلید فیزیکی در پایین نمایشگر، حداقل در مقایسه با آی‌فون 8 استاندارد، کمی کار کردن را با این مدل دشوارتر می‌کند اما زیبایی و نمایشگر پهناور آی‌فون 10، ارزش به‌دوش کشیدن چنین مشقتی را دارد!

یکی از بخش‌های جدید در آی‌فون 10 که به‌خاطر پرداخته شدن در کنفرانس اپل حسابی بولد شد، انیموجی‌ها بودند، ۱۲ شخصیت کارتونی که با شبیه سازی صدا و چهره شما، پیغام‌ها را به شکل متفاوتی به مخاطب خاص‌‌تان ارسال می‌کنند.

به‌صورت پیش فرض انیموجی‌ها در پیغام رسان آی‌فون فعال هستند اما به‌خاطر قابلیت ذخیره سازی، می‌توان آن‌ها را در سایر شبکه‌های اجتماعی نیز به کار گرفت. انیموجی‌ها البته هنوز به مرحله پختگی ۱۰۰ درصد نرسیده‌اند و بایستی خیلی شمرده و دقیق صحبت کنید تا کلام شما به بهترین نحو منتقل شود، اما در کل سرگرمی و روش جالبی برای انتقال صحبت است که می‌تواند تبدیل به یک ترند جدید بین کابران شده و حداقل آن‌هایی که آی‌فون 10 دارند برای اینکه پز گوشی‌شان را بدهند، از این روش بهره بگیرند!

دوربین

چندی پیش و در یک مقایسه گروهی دوربین‌ها که بین 7 گوشی برتر دنیا انجام دادیم، آی‌فون 8 پلاس موفق شد تا با رای کاربران، بهترین دوربین موبایل لقب بگیرد و حال نسخه جدیدتر یعنی 10 با برخی بهبودها همچون لرزش‌گیر اپتیکال برای لنز دوم و میزان F کم‌تر برای آن، از همین حالا اعلام می‌کند که جایگاهی جز صدر جدول عکاسان، وی را قانع نخواهد کرد.

اپل برای آی‌فون 10 از دوربین دوگانه استفاده کرده که با چینشی عجیب و عمودی، در گوشه بالا و سمت چپ دستگاه قرار گرفته‌اند. علاوه بر بیرون زدگی بیش از حد لنز، محل قرار گیری آن‌ها هم چندان خوب نیست و هنگام عکاسی در برخی حالت‌های خاص احتمال اینکه انگشت‌تان گوشه‌ای از تصویر را به خودش اختصاصی دهد، بالاست. البته این بخش توسط شیشه مقاوم سافایر محافظت می‌شود و می‌توان گفت که در برابر خط و خش کاملا مقاوم است اما از طراحی زشتش هرچه بگوییم، کم گفته‌ایم!

آی‌فون 10 به دو سنسور 12 مگاپیکسلی مجهز است. با این حال تنها شباهت این دو لنز به همین میزان مگاپیکسل باز می‌گردد و کارایی آن‌ها شباهتی به هم ندارد. لنز اصلی 28 میلی‌متری با گشادگی دیافراگم F/1.8‌ بوده که از لرزش‌گیر اپتیکال نیز بهره می‌برد. لنز دوم با F/2.4 از نوع تله‌فوتو است که علاوه بر کمک به ثبت تصاویر پرتره زیبا، می‌تواند زوم دو برابری اپتیکال را برای گل سرسبد محصولات اپل به ارمغان آورد و برخلاف مدل تعبیه شده بر روی روی آی‌فون 8 پلاس، دارای لرزش‌گیر اپتیکال نیز است. یک فلاش LED چهارگانه دو رنگ نیز به کمک این دو آمده تا در محیط‌های کم‌نور روشن کننده راه‌پای‌شان باشد.

بر طبق گفته‌های اپل پردازش تصویر در آی‌فون 10 بهبودهایی داشته و حالا در کنار نویز کمتر، جزئیات بیشتری هم شاهد هستیم.

تصاویر گرفته شده توسط آی‌فون 10 بسیار جذاب به‌نظر می‌رسند. رنگ‌ها خیلی خوب دیده شده و جزئیات تصویر حتی در محیط‌های کم‌نور نیز عالی‌ست. به لطف دوربین دوگانه عکاسی پرتره با این گوشی بسیار جذاب است. تصاویری که در این حالت با آی‌فون 10 گرفتیم با جزئیات بسیار بالایی به ثبت رسیدند و بک‌گراند تصویر نیز به خوبی مات می‌شود. البته همچنان در برخی مواقع دوربین مرز بین سوژه و محیط را به خوبی تشخیص نمی‌دهد و شاید برخی تصاویرتان آن‌طور که باید و شاید به نظر نرسند اما به صورت کلی عکاسی پرتره با این گوشی لذت بخش است.

از لحاظ نرم‌افزاری نیز اپل برای این ویژگی سنگ تمام گذاشته و همین عکاسی پرتره ساده با 5 حالت مختلف صورت می‌گیرد و می‌توان با آن‌ها تصاویر خاص‌تری را به ثبت رساند. به عنوان مثلا می‌شود به‌جای تار کردن، بک‌گراند را کاملا سیاه کرد تا سوژه جذاب‌تر به نظر برسد.

رابط کاربری دوربین خیلی ساده طراحی شده و تفاوت‌ چندانی‌ با نسل‌های قبل ندارد. شما می‌توانید از تایمر استفاده کنید، به عکس‌هایتان چندین فیلتر متفاوت را اضافه کنید و یا پانوراماهای با کیفیتی را به ثبت برسانید و باز هم خبری از عکاسی در حالت دستی نیست. به‌صورت کلی رابط کاربری دوربین آی‌فون 10 برای یک یوزر معمولی (بخوانید اکثر مردم) کافی به نظر می‌رسد و جوابگوی نیاز آن‌هاست اما برای آن‌هایی که علاقه بیشتری به عکاسی دارند، آپشن‌های خاصی در نظر گرفته نشده و از این لحاظ آی‌فون 10 در برابر محصولات اندرویدی (حتی میان‌رده‌ها!) حرف خاصی برای گفتن ندارد.

به شخصه اعتقاد دارم که اپل خیلی راحت می‌تواند این رابط کاربری را که سال‌هاست بدین شکل ساده و بی‌روح در جلوی دیدگان کاربران قرار می‌گیرد، ارتقا داده و قابلیت‌های دوربین با کیفیتش را خیلی بهتر در دسترس خریداران قرار دهد، اما همیشه یک نوع لجبازی و خودخواهی درونی این کمپانی، سبب می‌شود تا همان چیزی را که می‌پسندد، به‌زور بخواهد به خورد دیگران نیز بدهد و همین امر باعث شده تا شما حتی توانایی ساده‌ای چون تغییر میزان رزولوشن عکاسی را هم در تنظیمات خود دوربین نداشته باشید! فکر کنید میلیون میلیون پول داده‌اید اما حتی قادر به تغییر وضوح تصویر عکاسی هم نیستید، این بود دموکراسی آمریکایی؟!

در این بین بد نیست به الگوریتم جدید پردازش تصاویر آی‌فون 10 نیز اشاره کنیم که موجب می‌شود ضمن حفظ کیفیت محتوای گرفته شده با دوربین، حجم آن‌ها به‌طور قابل توجهی کاهش یابد.

در ادامه شاهد تصاویر گرفته شده با این مدل در شرایط متفاوت هستید:

آخریم پرچم‌دار اپل می‌تواند به صورت 4K و نرخ 60 فریم بر ثانیه فول بگیرد تا چشمه‌ای از قدرت سخت‌افزاری‌اش را در این بخش نیز به چشم بکشد! همچنین توانایی ضبط با وضوح فول‌اچ‌دی با نرخ 240 فریم بر ثانیه نیز فراهم است که در نوع خود جالب به‌نظر می‌رسد. شما می‌توانید ویدئوهای اسلوموشن خاصی را با این گوشی به ثبت برسانید. کیفیت ویدیوهای ثبت شده بسیار بالاست، لرزش‌های دست تا حد بسیار زیادی کنترل شده‌اند، رنگ‌ها طبیعی ثبت شده و کیفیت ضبط صدا نیز در حد مطلوبی‌ست، اگرچه همچنان به‌صورت مونو رکورد می‌شود. اما در کل همه چیز برای ثبت یک ویدیو فوق‌العاده در دسترس است.

در بخش محبوب این روزها یعنی عکاسی سلفی، آی‌فون 10 همچون برادرانش در امسال و پارسال، به یک دوربین 7 مگاپیکسلی با گشادگی دیافراگم F/2.2 مجهز است. این دوربین از کیفیت بسیار بالایی برخوردار بوده و می‌تواند به صورت HDR نیز عکس‌برداری کند. از جمله قابلیت‌های جالب دوربین سلفی پرچم‌دار اپل می‌توان به امکان ضبط ویدیوهای فول‌اچ‌دی با نرخ 30 فریم و اچ‌دی با نرخ 240 فریم هم اشاره کرد.

در کل کیفیت تصاویر ثبت شده با این دوربین عالی‌ست، رنگ‌ها به خوبی ثبت می‌شوند و نویز چندانی هم در تصویر نیست. البته این‌ها برای زمانی‌ست که در نور کافی مشغول عکاسی شده باشید و در صورتی که بخواهید در محیط‌های کم‌نور سلفی بگیرید، همه چیز متفاوت خواهد بود و تصویر آن‌طور که باید و شاید به ثبت نمی‌رسد؛ امری که تقریبا اکثر دوربین‌های امروزی در آن هنوز دچار ضعف هستند.

مالتی مدیا

اگر شما از گوشی خودتان به عنوان یک وسیله جهت گوش دادن به موسیقی و یا نگاه کردن به فیلم استفاده می‌کنید، بایستی بگویم که انتخاب خوب و در عین حال بدی داشته‌اید!

آی‌فون 10 برای نگاه کردن به فیلم خوب است زیرا یک نمایشگر بزرگ با کیفیت و با فناوری OLED دارد که هر چیزی را به بهترین شکل برای‌تان نمایش می‌دهد اما این گوشی بد است چرا که نسبت تصویر عجیب و غیر استاندارش سبب می‌شود در اکثر مواقع، شاهد نوارهای مشکی در دو طرف ویدیو شده و بسته بودن اکوسیستم iOS هم لذت دیدن فیلم را به اندازه گوشی‌های اندرویدی، تسهیل نمی‌کند.

آی‌فون 10 برای گوش دادن به موسیقی خوب است زیرا اسپیکرهای استریو با کیفیت پخش بالا دارد، هدفون‌های اپل طبق معمول عالی عمل می‌کنند و کیفیت پخش شده در گوش‌تان، به‌خوبی ذهن‌تان را نوازش می‌دهد اما در عین حال این گوشی بد است زیرا جک استاندارد 3.5 میلی‌متری ندارد و اگر هدفون‌تان را جا گذاشته باشید، از نمونه‌های استاندارد هم قادر به استفاده نخواهید بود (مگر به کمک جک تبدیل) و از طرفی آی‌تونز انقدر برای شما (به‌خصوص اگر ایرانی باشید!) چاله و چوله در شنیدن یک موزیک قرار می‌دهد که گاهی مجبور می‌شوید عطایش را به لقایش ببخشید!

در کل بخش مالتی مدیا، یکی از قسمت‌های چالش برانگیز برای دیوایس‌های iOS است که سبب می‌شود تا اندرویدی‌ها همیشه سری بالاتر گرفته و به‌خاطر سهل و آسان بودن استفاده از محتوای چند رسانه‌ای، سیب گاز زده اپل را کِرمو و ترش خطاب کنند!

باتری

از همان زمان معرفی آی‌فون اولیه به‌خاطر دارم اپل کلا از بیان حجم باتری خودش گریزان بود و صرفا به بیان برخی آمارها بسنده می‌کرد، اما پیدا کردن ظرفیت این منبع مهم در گوشی کار چندان سختی نیست زیرا بسیار از پایگاه‌های مشهور چون آی‌فیکسیت خیلی سریع برای‌مان این کار را انجام می‌دهند.

اپل در آی‌فون 10 از دو باتری جداگانه استفاده کرده که به‌نظر می‌رسد فرم طراحی خاص دستگاه سبب شده چنین تفاوتی را بپذیرد (و این شاهکار دوربین را هم ایجاد کند). ظرفیت این دو باتری در مجموع برابر با 2716 میلی‌آمپر بوده و در مقایسه با گوشی‌های اندرویدی در چنین ابعادی، بسیار کم‌تر است!

اما بایستی بپذیریم برای کاربر عدد میلی‌آمپر چندان مهم نیست و میزان ماندگاری باتری است که اهمیت دارد و حال با توجه به سخت‌افزار بسیار قوی و در عین حال بهینه در کنار سیستم عامل سازگار، می‌توان انتظار مناسبی را از آن کشید. در عمل هم شاهد چنین امری هستیم و حداقل برای خود من، شارژ دستگاه در حدی بود که نخواهم دائما به‌دنبال پریز برق گشته یا در زیر لب دشنامی را نثار این سیب سازان نمایم!

حتی در بسیاری موارد، عملکرد آی‌فون 10 از گوشی‌های اندرویدی با نمایشگر کوچک‌تر و حجم باتری بالاتر هم بهتر است تا بدانیم که همه چیز در اعداد خلاصه نمی‌شود اما چیزی برای شگفت زده شدن هم وجود ندارد! شما با این گوشی قادر هستید تا بیشتر از 12 ساعت به‌صورت پشت سر هم فیلم ببینید (با نور نمایشگر 50 درصدی) و وب‌گردی با آن نزدیک به 10 ساعت گوشی را روشن نگاه داشته و سپس به اغما فرو می‌برد!

اپل در آی‌فون 10 بالاخره از سیستم شارژ سریع استفاده کرد اما برای آنکه شما خیلی سریع خوشحال نشوید، شارژرش را در جعبه نگذاشت! بالاخره این کمپانی فقیر چون گوشی را با قیمت بسیار ارزان 1000 تا 1150 دلاری می‌فروشد (در ایران بالای 6 میلیون تومان)، باید یک سود چند سنتی هم بکند، پس لطفا خودتان دست به جیب شده و با پرداخت مبلغ ناچیز 100 دلار (قیمت یک گوشی میان رده اندرویدی) این شارژر را تهیه بفرمایید (نکنه انتظار داشتید که اپل اون رو داخل جعبه بگذاره؟!).

نکته جالب‌تر اینکه اپل وقتی گوشی‌های جدید خودش را به بازار داد، شارژر وایرلسش را نداد تا شما انگشت به دهان بمانید که چه کنید و البته، خیلی راحت می‌توانید آن را بر روی دیگر مدل‌ها چون سامسونگ گذاشته و پس از طی شدن ساعت‌های متمادی، گوشی‌تان را تحویل بگیرید، از بس که این شارژ وایرلس کند است (بیش از ۳ ساعت را برای فول شارژ شدن در این حالت کنار بگذارید).

سایر امکانات

معمولا عادت دارم در این قسمت از بررسی، به میزانی که کارت حافظه جانبی به ظرفیت مموری دستگاه اضافه می‌کند اشاره نمایم که خب برای آی‌فون 10 نمی‌توانم (چون اصلا کارت حافظه ندارد!). عادت دارم توانایی پشتیبانی از سیم‌کارت دوم را بگویم که نمی‌گویم (چون اسلات دومی وجود ندارد). دوست دارم از حضور پورتی چون مادون قرمز برای کنترل لوازم برقی اطراف سخنرانی کنم که نمی‌کنم (هنوز با ارسال فایل از طریق بلوتوث هم مشکل دارد!) و خلاصه هرچه می‌خواهم بگویم، نمی‌گویم چون چیزی برای گفتن نیست به‌جز یک چیز و آن هم استاندارد IP67 که سبب می‌شود آی‌فون 10 ما در برابر گرد و خاک و همچنین آب، مقاومت خوبی از خودش نشان دهد (صلوات!).

البته، مواردی چون پشتیبانی از تاچ سه‌بعدی هم یکی از آن دست بخش‌هایی‌ است که همچنان بر روی آی‌فون‌ها وجود دارد اما به دلیل عدم استقبال کاربران، دیگر بر روی گوشی‌های اندرویدی کسی از آن بهره‌ای نمی‌گیرد. راستی، آی‌فون 10 ویبره هم دارد!

سخن پایانی

آی‌فون 10 را بایستی محصولی برای پوست اندازی اپل و ورود به یک عصر نوین در بخش تولیدات این شرکت دانست، جایی که پس از عرضه 4 نسل آی‌فون با طراحی تکراری، شاهد حضور محصولی هستیم که نه تنها در بین آی‌فون‌ها، بلکه در میان محصولات اندرویدی هم چهره متمایزی دارد.

این گوشی همچون همیشه، دارای کیفیت بسیار خوبی چه در جنس بدنه و چه در بخش‌های مهمی چون نمایشگر، دوربین و سخت‌افزار است که همگی را در زندانی به نام iOS گرد هم آورده و هر روز به‌واسطه استقبال بیشتر خریداران، مساحتش را بیشتر می‌کند!

همیشه یکی از نقاط ضعف در ارتباط با محصولات اپل را گرانی آن‌ها در مقایسه با پرچم‌داران اندرویدی می‌دانستیم، اما پس از آنکه شاهد افزایش قیمت پرچم‌دارانی چون گلکسی نوت 8 و حتی هواوی میت 10 بودیم، اپل ناچار شد برای حفظ پرستیژ خودش، بهای بالای 1000 دلار را هم تجربه کرده و به‌واسطه سیب دوستی بسیار زیاد کاربران ایرانی و وجود طرح‌هایی جدیدی چون رجیستری، بهای این محصول در همین ابتدای عرضه رسمی، بالای 6 میلیون تومان باشد تا هر کسی که از گرانی آی‌فون‌های 3 میلیون تومانی قبلی می‌نالید، مشت محکمی بر دهانش خورده و بداند ‌که آن‌ها در مقابل آی‌فون 10، محصولاتی نصف قیمت بوده‌اند!

در واقع باید این چنین بگوییم که آی‌فون 10، کالایی است چون طلا که اپل آن را با بهای پلاتینیوم در خارج از مرزهای ایران می‌فروشد و ما بایستی قیمت الماس را برایش در ایران بپردازیم، آیا پرداخت چنین بهایی برای این گوشی منطقی است؟!

به سوپر گروه گوشی‌های آی‌فون ملحق شوید

نوشته بررسی اپل آی‌فون ۱۰ (iPhone X): طلایی به قیمت الماس! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی اپل آی‌فون ۱۰ (iPhone X): طلایی به قیمت الماس!

شاید در همان روز که اپل گوشی جدیدش با نام آی‌فون 10 که بسیاری به اشتباه (چون خود من!) در ابتدا آن را ایکس صدا می‌زدند، در شهر نیویورک معرفی کرد، اکثر حاضران، شاهدان و مدیران، فروش بالایی برای این آی‌فون جدید پیش‌بینی می‌کردند و البته حضور آن سبب شد تا دیگر محصولات این کمپانی یعنی آی‌فون 8 و 8 پلاس، استقبال چندانی را از خود نبینند.

البته عدم معرفی آی‌فون 10 هم سبب پیروزی خاصی برای آن دو محصول دیگر نمی‌شد، زیرا چهره تکراری‌شان پس از ۴ نسل، حتی سرسخت‌ترین طرفداران آی‌فون را برای خریدشان هیجان زده نمی‌کرد.

اما بحث امروز ما درباره تلفن همراهی است که می‌خواهد جهان را در این رده دچار تحول کند و همچون نخستین گوشی آی‌فون تولید شده در سال ۲۰۰۷، این بار پس از یک دهه، همان موفقیت را در تغییر نگرش جهانی به این کالای پرمصرف و محبوب بازی کند. اما آیا آی‌فون 10 یک محصول انقلابی است؟

لازم به ذکر است که آی‌فون 10 توسط شرکت مدیاپردازش برای بررسی در اختیار آی‌تی‌رسان قرار گرفته است. آی‌فون‌های جدید با ضمانت ۱۸ ماهه مدیا پردازش عرضه شده‌اند که در یک سال نخست گوشی شما دارای گارانتی تعویض است.

طراحی و ظاهر

باید اعتراف کنم زمانی که گوشی را در مراسم معرفی‌اش دیدم، احساس خاص‌تری را نسبت به زمانی که آن را در دست گرفتم، پیدا کردم! در واقع آی‌فون 10 دورنمای زیباتری نسبت به نمای نزدیکش دارد، اگرچه باید بگویم که در کل بسیار زیباست. اصلا همین که از دست آن طراحی تکراری و یکنواخت سالیان اخیر اپل راحت شدیم، خودش یک برگ برنده برای اهالی کوپرتینو محسوب می‌شود و اپل دوستانی که دیگر از کنایه اندرویدی‌ها به‌خاطر ظاهر تکراری آی‌فون با حاشیه‌های زیاد نمایشگر و وضوح تصویر پایین آن خسته شده بودند، این بار می‌توانند سرشان را بالا بگیرند.

اولین چیزی که در هنگام کار با گوشی نظر شما را به خود جذب می‌کند، صفحه نمایش پهناور با حاشیه‌های اندکش است و دومین مورد، بخش عجیب بالای نمایشگر است که اگر خیاط بودم، می‌گفتم که پارچه اپل برای دوختن این قسمت کافی نبوده است!

زمانی که گوشی را در دست گرفتم، وزن نسبتا زیاد در مقابل جثه آن، تا حدی جلب توجه می‌کرد و با آنکه از طرفداران گوشی‌های مگس وزن نیستم، اما گفتم بد نیست آن را مقایسه‌ای با رقبای هم قد و هیکلش بکنم!

دو گوشی سامسونگ گلکسی S8 و ال‌جی G6 اندازه نزدیکی به محصول اپل داشتند و با اینکه ۵ میلی‌متر قد بلندتری هم دارند اما در مقابل وزن ۱۷۴ گرمی سیب نشان، سامسونگ ۱۵۵ و ال‌جی ۱۶۳ گرم وزن را برای پرچم‌دار خودشان در نظر گرفتند و جالب‌تر آنکه هر دو محصول، باتری حجیم‌تری هم دارند! از این موضوع بگذریم، اصلا چه کسی جرات می‌کند به آی‌فون بگوید بالای چشمت ابرو هست، آن هم زمانی که به خیال خودش با یک ساختارشکنی قهرمانانه، در پی کسب موقعیت جدیدی در بازار است.

وقتی از جلو به گوشی نگاه می‌کنیم، به خاطر نمایشگر تمام صفحه با کیفیت بالا و البته ساختار مستحکم محصول، لبخند رضایت و حتی غرور (به‌خصوص اگر کسی مشغول نگاه کردن به آی‌فون‌تان باشد) شما را فرا خواهد گرفت. فقط بهتر است خیلی بر روی اون بخش بالایی که مثل یقه پیراهن نمایشگر را چاک داده، تمرکز نکنیم!

گوشه‌های گرد آی‌فون 10 که در بالا و پایین نمایشگر هم به‌خوبی تلفیق شده، خوش دستی این سیب نشان را بیشتر می‌کند و البته عدم وجود کلید گرد هوم در پایین، یک حس عجیب را می‌تواند برای اپل دوستان به‌وجود آورد، شاید آمیخته‌ای از غم و شادی! ناراحت به دلیل از دست دادنش و خوشحال به‌خاطر پهناورتر شدن نمایشگرش و اما در مجموع می‌توان پذیرفت که با توجه به حرکت سازندگان به سمت ساخت نمایشگرهای این چنینی، به‌زودی شاهد حذفش می‌شدیم.

تا به اینجا همه چیز خوب و خوش است تا اینکه نگاهی به فریم فلزی دستگاه انداختم. سرشار از لک و کثیفی، به‌نحوی که حتی در ابتدا گمان کردم گوشی خط و خش برداشته است! این فلز به‌قدری توسط اپل صیقل داده شده که اثر انگشت شما را تا چند متری هم می‌توان به‌خوبی دید و ظاهرا حذف تاچ آی‌دی، سبب نشده تا انگشتان‌تان نتوانند خودی نشان دهند!

کلیدهای صدا در سمت چپ و پایین‌تر از دکمه آشنای سایلنت قرار گرفته‌اند و چون شما دکمه هوم ندارید، اپل یک کلید پهن با نام Side Button را کار گذاشته که ممکن است حتی با کلید یکپارچه صدا در بسیاری از گوشی‌های امروزی آن را اشتباه بگیرید. به شخصه اعتقاد دارم زیاد از حد بلند ساختن این کلید، نه فقط این بخش را زیبا نکرده، بلکه احتمال خطا در فشردن آن توسط کاربر را هم بالا می‌برد و ممکن است شما به اشتباه، گوشی خودتان را قفل کنید. محل ورودی سیم کارت نیز در این بخش تعبیه شده است.

وقتی گوشی را به پشت برگرداندم، آن لبخند اولیه برای نگاه از روبه‌رو تبدیل به اخم شد و چه بسا اگر کسی این بخش را بدون لوگوی اپل و نام آی‌فون ببیند، لقب زشت را هم شایسته‌اش بداند! در واقع وجود دوربین دو گانه که به حالت عجیب عمودی چیده شده و از بدنه بیرون زده، به‌قدری در ذوق می‌زند که دشنامی را بر جانی آیو (طراح آی‌فون) روانه کرده و بر این سلیقه بد وی، اَه اَه خواهید گفت! این دوربین به خوبی گرد و غبار و کثیفی را هم در اطرافش جذب می‌کند و به‌قدری بر روی بدنه حالت نچسبی دارد، که به فکر فرو می‌روید یک کمپانی چندین میلیارد دلاری چرا پس از گذشت این همه سال، هنوز نتوانسته این لنزها را کمی درون بدنه ببرد! اصلا نمی‌خواهد این کار را بکند، پس حداقل مانند برخی مدل‌های جدید مثل هواوی میت 10، کمی سلیقه در چیدن‌شان به خرج دهد!

حالا من این‌ها را گفتم، نشان به همان نشان که این لنزها تا حداقل ۳ سال دیگر هم این شکلی باقی خواهند ماند و اگر روزی هم اپل تصمیم به ترمیم چنین بخشی بگیرد، مانند هوا کردن آپولو به همگان اعلام نموده و آن را ابتکار و توانایی بالقوه خودش می‌داند!

سطح پشتی گوشی هم از شیشه ساخته شده و همچون اکثر سازندگان در سال 2017، تبدیل به مستعدترین بخش برای جذب کثیفی، اثرانگشت و حتی خط و خش فراوان است! بر خلاف قبل، خبری از درج جمله «طراحی شده توسط اپل در کالیفرنیا» و این عبارات بی‌مصرف نیست تا شاید بهترین بخش در طراحی پشتی آی‌فون 10 همین باشد و لاغیر!

در کل اگر بخش پشتی آی‌فون X را فاکتور بگیریم، باید گفت این محصول، دارای یک طراحی دوست داشتنی و لوکس است که کیفیت بالای نمایشگر و پهناور بودن آن، سبب می‌شود تا ارتباط خوبی با دستگاه گرفته و از گاز زدن این سیب گران قیمت، لذت ببرید!

نمایشگر

یکی از نقاط طلایی در آی‌فون 10 را بایستی همین بخش نمایشگر دانست، محلی که بیشترین تعامل کاربر با دستگاه را بر عهده داشته و با توجه به توانمندی‌های iOS، کیفیت بالای پنل OLED و البته رزولوشن بیشتر، نقطه عطفی برای این کمپانی آمریکایی شده است.

برخلاف تصور پیشین مبنی بر آنکه اپل کار ساخت این پنل‌ها را به ال‌جی می‌سپارد، به سراغ رقیب دیرینه یعنی سامسونگ رفته تا بلکه تجربه بیشتر این شرکت در بخش پنل‌های OLED برای گوشی‌ها، به کارش بیاید.

با روشن شدن نمایشگر و نگاه به رنگ‌ها، همه‌چیز بسیار عالی به‌نظر می‌رسد، حتی خوانایی نمایشگر در زیر نور آفتاب هم مناسب است و اپل با استفاده از فناوری True Tone کاری می‌کند تا بسته به شرایط محیط، بهترین عملکرد برای نمایشگر در نظر گرفته شود و در عمل هم شاهد این موضوع هستیم.

خوشبختانه فناوری HDR در هر دو فرمت استاندارد و دالبی ویژن نیز پشتیبانی می‌شود و این بار اپل منتظر نمانده تا تمام گوشی‌های بازار به این تکنولوژی مجهز شده و سپس به سراغش برود! البته هنوز میزان محتوای موجود برای این فناوری چندان در دسترس نیست اما با فراگیر شدنش، بدون تردید آی‌فون 10 شما را ناامید نخواهد کرد.

البته این نمایشگر 5.8 اینچی، چندان هم بی عیب و نقص نیست و با کمی دقت، می‌توان متوجه برخی کاستی‌ها شد. پنل OLED با تغییر زاویه، دچار کمی تغییر رنگ به‌خصوص برای رنگ‌های روشن مثل سفید می‌شود و حتی کاربران زیادی از وجود هاله‌های رنگی بر روی آی‌فون خودشان، گزارش‌هایی داده‌اند.

از سوی دیگر، به‌نظر می‌رسد جانی آیو (طراح آی‌فون) برای این بخش تنها قلم را به‌دست گرفته و یک نقاشی البته با کمک خط کش و پرگار ترسیم کرده است و سپس آن را به فاکسکان داده تا بدون چون و چرا بسازد! حالا چرا چنین حرفی را می‌زنم؟ برای آنکه نسبت ابعاد عجیب که عدد ۱۹.۵ به ۹ را نشان می‌دهد با وضوح تصویر ۲۴۳۶ در ۱۱۲۵ پیکسلی، خود مویدی بر این قضیه است. واقعا نمی‌دانم چرا اپل تصمیم گرفته چنین نسبت عجیب و غیر استانداردی را برای گوشی خودش در نظر بگیرد و کاربران بدین سبب در برخورد با برخی از بازی‌ها و برنامه‌ها که هنوز سازگار نشده‌اند، بخش زیادی از نمایشگر را به صورت سیاه ببینند و حتی بدتر از آن، امکان از دست رفتن برخی از محتوا نیز وجود داشته باشد.

ای‌کاش اپل به‌جای تلاش برای ساختن استاندارد خاص خودش که همراه با یک خودخواهی است، کمی از تِرِند جاری بازار بهره می‌گرفت تا نه کاربران برای استفاده از برنامه‌ها دچار مشکل شوند و نه توسعه دهندگان مجبور به ارایه برنامه‌های سازگار با محصول جدید! اما چه می‌شود کرد، اپل است دیگر!

در بالای نمایشگر و همان قسمتی که پیش‌تر گفتیم پارچه اپل برای تکمیل نمایشگر تمام شده بود، سیستم فیس آی‌دی قرار گرفته، امری که پیش از این در محصولات اندرویدی زیادی دیده بودیم و حتی مایکروسافت در گوشی‌های ویندوزفونی خودش (یک فاتحه برای‌شان بخوانید) نیز از سیستم مشابهی استفاده کرده بود. سرآمد فعلی در این بخش را هم بایستی گلکسی نوت 8 سامسونگ دانست که توسط شناسایی چهره شما، امکان ورود را به کاربر می‌دهد.

حال آی‌فون با تغییر نام این نحوه ورود به فیس آی‌دی و حذف بخش محبوبی چون تاچ آی‌دی، یک تغییر عمده را در آی‌فون 10 ایجاد کرده است. تغییری که سبب به‌وجود آمدن آن بخش نامتعارف در بالای دستگاه هم شده است. شاید اپل این روزها مثل سابق یک نوآور محسوب نشود اما باید پذیرفت که اگر به سراغ یک تکنولوژی می‌آید، آن را به کامل‌ترین وجه انجام می‌دهد. در اینجا نیز دوربینی با نام TrueDepth (حقیقت عمیق) با سنسور مادون قرمز، سنسور شناسایی شدت نور محیط، سنسور تشخیص فاصله و ماژولی با عنوان Flood Illuminator وظیفه‌ای خطیر را برعهده گرفته‌اند که دروازه امنیتی دستگاه محسوب می‌شود.

اگر بخواهم تمام این تجهیزات و اسامی قلمبه و سلمبه را به کناری گذاشته و تنها به عملکرد اصلی آن بپردازم، بایستی از کلمه نامانوس و خارجی پرفکت استفاده کنم! در واقع به‌قدری این تکنولوژی خوب عمل می‌کند که من را به تحسین وا داشت. تفاوتی ندارد شما در زیر نور آفتاب باشید یا در تاریکی و ظلمات، موهای‌تان به هم ریخته باشد یا عینک طبی زده باشید، فیس آی‌دی به‌خوبی و سرعت شما را تشخیص می‌دهد و نیازی به سر و کله زدن با آن را ندارید.

البته در مقایسه با تاچ آی‌دی، بایستی گفت محدودیت‌هایی نیز به همراه می‌آید. مثلا بایستی حتما گوشی را مقابل خودتان بگیرید و بر فرض اگر قبلا با کمی تنبلی تنها انگشت‌تان را بر روی گوشی گذاشته و آن را باز می‌کردید، الان باید آی‌فون 10 را حتما در آغوش کشیده و از آنجایی که گوشی ما حساس است، حتما با وی چشم در چشم شوید تا بلکه مهرتان در دلش افتاده و سریع آنلاک شود!

سخت افزار

یکی از بخش‌هایی که اپل همیشه با سری بالا و به نوعی پز عالی در آن حضور دارد، همین بخش سخت‌افزار است، جایی که با اتکا به چیپست‌های انحصاری و عملکرد بهینه سیستم عامل، همیشه بهترین نتایج بنچمارک گیری نصیب این کمپانی شده و روانی سیستم عامل و کم‌ترین میزان باگ سبب شده تا این بخش از سیب بسیار شیرین و آب‌دار باشد!

آی‌فون 10 از جدیدترین چیپست این کمپانی موسوم به A11 بایونیک بهره می‌گیرد که با لیتوگرافی 10 نانومتری تولید شده و در فضایی به مساحت 89.23 میلی‌متر مربع، 4.3 میلیارد ترانزیستور در آن قرار گرفته و به همین خاطر مصرف کم‌تر و قدرت بیشتری نسبت به نسل قبلی یعنی A10 فیوژن دارد.

این چیپست دارای 6 هسته است که البته بار اصلی بر دوش 2 هسته قدرتمند Monsoon قرار گرفته و 4 هسته دیگر که Mistral نام دارند، کم مصرف بوده و در پردازش‌های عادی وارد مدار فعالیت می‌شوند (کلا اپل دوست داره بر روی هر بخش از محصولاتش اسم بگذاره و هر سال هم اون رو عوض کنه که مثلا بگه چقدر خانواده ما بزرگه!).

در آی‌فون 10 از 3 گیگابایت رم استفاده شده و امسال اپل با توجه به افزوده شدن یک محصول تازه به سبد کالاهایش، این مدل را هم مانند آی‌فون 8 و 8 پلاس در دو مدل با حافظه داخلی 64 و 256 گیگابایت عرضه می‌کند.

قبل از آنکه بخواهم گوشی را وارد بنچمارک گیری‌های معمول کنم، کاملا حدس می‌زدم که نتایج، عالی خواهد بود. اما باز از چند نرم‌افزار معمول استفاده کردم که اولین آن‌‌ها، انتوتو نسخه 6 بود که عملکرد گوشی را در بخش‌های گوناگون سنجیده و یک امتیاز در پایان بدان اعطا می‌کند. جدول زیر به‌خوبی نشان می‌دهد که جایگاه آی‌فون 10 در کجاست!

پس از آن به سراغ تست گیک بنچ رفتیم و در حالت چند هسته‌ای، توان گوشی را به چالش کشیدیم که نتایج حاصله را می‌توانید در ادامه مشاهده بفرمایید.

در آزمون آخر نیز از بیس مارک OS ورژن 2.0 بهره گرفتیم تا ببینیم عملکرد این گوشی قدرتمند در این برنامه چگونه خواهد بود.

شاید بخش سخت‌افزار را تنها قسمتی بتوان نام برد که حتی سخت‌گیرترین منتقدان هم نمی‌توانند ایراد خاصی بدان وارد کرده و اپل دوست دارد که همه بخاطرش، مدح و ثنایش را بگویند اما چون ما اهل چنین کارهایی نیستیم، به سراغ بخش بعدی یعنی رابط کاربری و سیستم عامل می‌رویم!

رابط کاربری و سیستم عامل

اگر شما یک کاربر پر و پا قرص اندروید باشید، قوانین سخت‌گیرانه iOS به‌طور قطع آزارتان خواهد داد، جالب اینجاست که دوست‌داران این سیستم عامل هم خیلی سخت به اندروید کوچ می‌کنند و با اینکه در طی سالیان اخیر، دیوار بتنی بین این دو کمی نازک‌تر شده ولی همچنان فاصله زیادی بین‌شان دیده می‌شود.

آی‌فون 10 از نظر تجربه کاربری به‌خاطر حذف کلید هوم، با سایر محصولات اپل هم متفاوت است. در واقع همه وظایف این کلید بین دکمه ساید (یخچال نیست!) و ژست‌های لمسی تقسیم شده و شاید کمی عادت کردن به این موضوع برای کاربر زمان ببرد اما تجربه شخصی خودم نشان داد آن‌قدرها هم سخت نیست و مانند اکثر موارد، اپل به‌خوبی از پس سازگار کردن سیستم عامل خودش با این نمایشگر دیلاق برآمده است.

البته، حرکاتی چون بازگشت به عقب و حتی لمس برخی از گزینه‌ها بر روی نمایشگر، نیاز به استفاده از دو دست پیدا می‌کند، امری که حداقل کاربران آی‌فون معمولی با آن تا حدی بیگانه هستند.

برای بازگشت به صفحه اصلی یا باز کردن قفل دستگاه پس از شناسایی چهره، تنها کافی است که از پایین گوشی و خط افقی خاکستری، به بالا بکشید. اگر همین حرکت را با نگاه داشتن دست خودتان انجام دهید، عمل مالتی تسکینگ انجام می‌شود. حتی می‌توانید دسترسی به نوتیفیکیشن‌ها را با کشیدن دست به پایین از نیمه وسط دستگاه انجام دهید و کلید ساید هم علاوه بر قفل دستگاه، با دو بار فشرده شدن، سیری را به میدان می‌فرستند و قادر هستید برایش تعریف کنید که با سه بار فشردن، چه کار جدیدی برای‌تان انجام دهد.

با آنکه اپل تمام تلاش خودش را کرده  تا همچنان ارتباط ساده و خوبی با سیستم عامل توسط کاربر برقرار شود اما قد بلند گوشی و عدم وجود کلید فیزیکی در پایین نمایشگر، حداقل در مقایسه با آی‌فون 8 استاندارد، کمی کار کردن را با این مدل دشوارتر می‌کند اما زیبایی و نمایشگر پهناور آی‌فون 10، ارزش به‌دوش کشیدن چنین مشقتی را دارد!

یکی از بخش‌های جدید در آی‌فون 10 که به‌خاطر پرداخته شدن در کنفرانس اپل حسابی بولد شد، انیموجی‌ها بودند، ۱۲ شخصیت کارتونی که با شبیه سازی صدا و چهره شما، پیغام‌ها را به شکل متفاوتی به مخاطب خاص‌‌تان ارسال می‌کنند.

به‌صورت پیش فرض انیموجی‌ها در پیغام رسان آی‌فون فعال هستند اما به‌خاطر قابلیت ذخیره سازی، می‌توان آن‌ها را در سایر شبکه‌های اجتماعی نیز به کار گرفت. انیموجی‌ها البته هنوز به مرحله پختگی ۱۰۰ درصد نرسیده‌اند و بایستی خیلی شمرده و دقیق صحبت کنید تا کلام شما به بهترین نحو منتقل شود، اما در کل سرگرمی و روش جالبی برای انتقال صحبت است که می‌تواند تبدیل به یک ترند جدید بین کابران شده و حداقل آن‌هایی که آی‌فون 10 دارند برای اینکه پز گوشی‌شان را بدهند، از این روش بهره بگیرند!

دوربین

چندی پیش و در یک مقایسه گروهی دوربین‌ها که بین 7 گوشی برتر دنیا انجام دادیم، آی‌فون 8 پلاس موفق شد تا با رای کاربران، بهترین دوربین موبایل لقب بگیرد و حال نسخه جدیدتر یعنی 10 با برخی بهبودها همچون لرزش‌گیر اپتیکال برای لنز دوم و میزان F کم‌تر برای آن، از همین حالا اعلام می‌کند که جایگاهی جز صدر جدول عکاسان، وی را قانع نخواهد کرد.

اپل برای آی‌فون 10 از دوربین دوگانه استفاده کرده که با چینشی عجیب و عمودی، در گوشه بالا و سمت چپ دستگاه قرار گرفته‌اند. علاوه بر بیرون زدگی بیش از حد لنز، محل قرار گیری آن‌ها هم چندان خوب نیست و هنگام عکاسی در برخی حالت‌های خاص احتمال اینکه انگشت‌تان گوشه‌ای از تصویر را به خودش اختصاصی دهد، بالاست. البته این بخش توسط شیشه مقاوم سافایر محافظت می‌شود و می‌توان گفت که در برابر خط و خش کاملا مقاوم است اما از طراحی زشتش هرچه بگوییم، کم گفته‌ایم!

آی‌فون 10 به دو سنسور 12 مگاپیکسلی مجهز است. با این حال تنها شباهت این دو لنز به همین میزان مگاپیکسل باز می‌گردد و کارایی آن‌ها شباهتی به هم ندارد. لنز اصلی 28 میلی‌متری با گشادگی دیافراگم F/1.8‌ بوده که از لرزش‌گیر اپتیکال نیز بهره می‌برد. لنز دوم با F/2.4 از نوع تله‌فوتو است که علاوه بر کمک به ثبت تصاویر پرتره زیبا، می‌تواند زوم دو برابری اپتیکال را برای گل سرسبد محصولات اپل به ارمغان آورد و برخلاف مدل تعبیه شده بر روی روی آی‌فون 8 پلاس، دارای لرزش‌گیر اپتیکال نیز است. یک فلاش LED چهارگانه دو رنگ نیز به کمک این دو آمده تا در محیط‌های کم‌نور روشن کننده راه‌پای‌شان باشد.

بر طبق گفته‌های اپل پردازش تصویر در آی‌فون 10 بهبودهایی داشته و حالا در کنار نویز کمتر، جزئیات بیشتری هم شاهد هستیم.

تصاویر گرفته شده توسط آی‌فون 10 بسیار جذاب به‌نظر می‌رسند. رنگ‌ها خیلی خوب دیده شده و جزئیات تصویر حتی در محیط‌های کم‌نور نیز عالی‌ست. به لطف دوربین دوگانه عکاسی پرتره با این گوشی بسیار جذاب است. تصاویری که در این حالت با آی‌فون 10 گرفتیم با جزئیات بسیار بالایی به ثبت رسیدند و بک‌گراند تصویر نیز به خوبی مات می‌شود. البته همچنان در برخی مواقع دوربین مرز بین سوژه و محیط را به خوبی تشخیص نمی‌دهد و شاید برخی تصاویرتان آن‌طور که باید و شاید به نظر نرسند اما به صورت کلی عکاسی پرتره با این گوشی لذت بخش است.

از لحاظ نرم‌افزاری نیز اپل برای این ویژگی سنگ تمام گذاشته و همین عکاسی پرتره ساده با 5 حالت مختلف صورت می‌گیرد و می‌توان با آن‌ها تصاویر خاص‌تری را به ثبت رساند. به عنوان مثلا می‌شود به‌جای تار کردن، بک‌گراند را کاملا سیاه کرد تا سوژه جذاب‌تر به نظر برسد.

رابط کاربری دوربین خیلی ساده طراحی شده و تفاوت‌ چندانی‌ با نسل‌های قبل ندارد. شما می‌توانید از تایمر استفاده کنید، به عکس‌هایتان چندین فیلتر متفاوت را اضافه کنید و یا پانوراماهای با کیفیتی را به ثبت برسانید و باز هم خبری از عکاسی در حالت دستی نیست. به‌صورت کلی رابط کاربری دوربین آی‌فون 10 برای یک یوزر معمولی (بخوانید اکثر مردم) کافی به نظر می‌رسد و جوابگوی نیاز آن‌هاست اما برای آن‌هایی که علاقه بیشتری به عکاسی دارند، آپشن‌های خاصی در نظر گرفته نشده و از این لحاظ آی‌فون 10 در برابر محصولات اندرویدی (حتی میان‌رده‌ها!) حرف خاصی برای گفتن ندارد.

به شخصه اعتقاد دارم که اپل خیلی راحت می‌تواند این رابط کاربری را که سال‌هاست بدین شکل ساده و بی‌روح در جلوی دیدگان کاربران قرار می‌گیرد، ارتقا داده و قابلیت‌های دوربین با کیفیتش را خیلی بهتر در دسترس خریداران قرار دهد، اما همیشه یک نوع لجبازی و خودخواهی درونی این کمپانی، سبب می‌شود تا همان چیزی را که می‌پسندد، به‌زور بخواهد به خورد دیگران نیز بدهد و همین امر باعث شده تا شما حتی توانایی ساده‌ای چون تغییر میزان رزولوشن عکاسی را هم در تنظیمات خود دوربین نداشته باشید! فکر کنید میلیون میلیون پول داده‌اید اما حتی قادر به تغییر وضوح تصویر عکاسی هم نیستید، این بود دموکراسی آمریکایی؟!

در این بین بد نیست به الگوریتم جدید پردازش تصاویر آی‌فون 10 نیز اشاره کنیم که موجب می‌شود ضمن حفظ کیفیت محتوای گرفته شده با دوربین، حجم آن‌ها به‌طور قابل توجهی کاهش یابد.

در ادامه شاهد تصاویر گرفته شده با این مدل در شرایط متفاوت هستید:

آخریم پرچم‌دار اپل می‌تواند به صورت 4K و نرخ 60 فریم بر ثانیه فول بگیرد تا چشمه‌ای از قدرت سخت‌افزاری‌اش را در این بخش نیز به چشم بکشد! همچنین توانایی ضبط با وضوح فول‌اچ‌دی با نرخ 240 فریم بر ثانیه نیز فراهم است که در نوع خود جالب به‌نظر می‌رسد. شما می‌توانید ویدئوهای اسلوموشن خاصی را با این گوشی به ثبت برسانید. کیفیت ویدیوهای ثبت شده بسیار بالاست، لرزش‌های دست تا حد بسیار زیادی کنترل شده‌اند، رنگ‌ها طبیعی ثبت شده و کیفیت ضبط صدا نیز در حد مطلوبی‌ست، اگرچه همچنان به‌صورت مونو رکورد می‌شود. اما در کل همه چیز برای ثبت یک ویدیو فوق‌العاده در دسترس است.

در بخش محبوب این روزها یعنی عکاسی سلفی، آی‌فون 10 همچون برادرانش در امسال و پارسال، به یک دوربین 7 مگاپیکسلی با گشادگی دیافراگم F/2.2 مجهز است. این دوربین از کیفیت بسیار بالایی برخوردار بوده و می‌تواند به صورت HDR نیز عکس‌برداری کند. از جمله قابلیت‌های جالب دوربین سلفی پرچم‌دار اپل می‌توان به امکان ضبط ویدیوهای فول‌اچ‌دی با نرخ 30 فریم و اچ‌دی با نرخ 240 فریم هم اشاره کرد.

در کل کیفیت تصاویر ثبت شده با این دوربین عالی‌ست، رنگ‌ها به خوبی ثبت می‌شوند و نویز چندانی هم در تصویر نیست. البته این‌ها برای زمانی‌ست که در نور کافی مشغول عکاسی شده باشید و در صورتی که بخواهید در محیط‌های کم‌نور سلفی بگیرید، همه چیز متفاوت خواهد بود و تصویر آن‌طور که باید و شاید به ثبت نمی‌رسد؛ امری که تقریبا اکثر دوربین‌های امروزی در آن هنوز دچار ضعف هستند.

مالتی مدیا

اگر شما از گوشی خودتان به عنوان یک وسیله جهت گوش دادن به موسیقی و یا نگاه کردن به فیلم استفاده می‌کنید، بایستی بگویم که انتخاب خوب و در عین حال بدی داشته‌اید!

آی‌فون 10 برای نگاه کردن به فیلم خوب است زیرا یک نمایشگر بزرگ با کیفیت و با فناوری OLED دارد که هر چیزی را به بهترین شکل برای‌تان نمایش می‌دهد اما این گوشی بد است چرا که نسبت تصویر عجیب و غیر استاندارش سبب می‌شود در اکثر مواقع، شاهد نوارهای مشکی در دو طرف ویدیو شده و بسته بودن اکوسیستم iOS هم لذت دیدن فیلم را به اندازه گوشی‌های اندرویدی، تسهیل نمی‌کند.

آی‌فون 10 برای گوش دادن به موسیقی خوب است زیرا اسپیکرهای استریو با کیفیت پخش بالا دارد، هدفون‌های اپل طبق معمول عالی عمل می‌کنند و کیفیت پخش شده در گوش‌تان، به‌خوبی ذهن‌تان را نوازش می‌دهد اما در عین حال این گوشی بد است زیرا جک استاندارد 3.5 میلی‌متری ندارد و اگر هدفون‌تان را جا گذاشته باشید، از نمونه‌های استاندارد هم قادر به استفاده نخواهید بود (مگر به کمک جک تبدیل) و از طرفی آی‌تونز انقدر برای شما (به‌خصوص اگر ایرانی باشید!) چاله و چوله در شنیدن یک موزیک قرار می‌دهد که گاهی مجبور می‌شوید عطایش را به لقایش ببخشید!

در کل بخش مالتی مدیا، یکی از قسمت‌های چالش برانگیز برای دیوایس‌های iOS است که سبب می‌شود تا اندرویدی‌ها همیشه سری بالاتر گرفته و به‌خاطر سهل و آسان بودن استفاده از محتوای چند رسانه‌ای، سیب گاز زده اپل را کِرمو و ترش خطاب کنند!

باتری

از همان زمان معرفی آی‌فون اولیه به‌خاطر دارم اپل کلا از بیان حجم باتری خودش گریزان بود و صرفا به بیان برخی آمارها بسنده می‌کرد، اما پیدا کردن ظرفیت این منبع مهم در گوشی کار چندان سختی نیست زیرا بسیار از پایگاه‌های مشهور چون آی‌فیکسیت خیلی سریع برای‌مان این کار را انجام می‌دهند.

اپل در آی‌فون 10 از دو باتری جداگانه استفاده کرده که به‌نظر می‌رسد فرم طراحی خاص دستگاه سبب شده چنین تفاوتی را بپذیرد (و این شاهکار دوربین را هم ایجاد کند). ظرفیت این دو باتری در مجموع برابر با 2716 میلی‌آمپر بوده و در مقایسه با گوشی‌های اندرویدی در چنین ابعادی، بسیار کم‌تر است!

اما بایستی بپذیریم برای کاربر عدد میلی‌آمپر چندان مهم نیست و میزان ماندگاری باتری است که اهمیت دارد و حال با توجه به سخت‌افزار بسیار قوی و در عین حال بهینه در کنار سیستم عامل سازگار، می‌توان انتظار مناسبی را از آن کشید. در عمل هم شاهد چنین امری هستیم و حداقل برای خود من، شارژ دستگاه در حدی بود که نخواهم دائما به‌دنبال پریز برق گشته یا در زیر لب دشنامی را نثار این سیب سازان نمایم!

حتی در بسیاری موارد، عملکرد آی‌فون 10 از گوشی‌های اندرویدی با نمایشگر کوچک‌تر و حجم باتری بالاتر هم بهتر است تا بدانیم که همه چیز در اعداد خلاصه نمی‌شود اما چیزی برای شگفت زده شدن هم وجود ندارد! شما با این گوشی قادر هستید تا بیشتر از 12 ساعت به‌صورت پشت سر هم فیلم ببینید (با نور نمایشگر 50 درصدی) و وب‌گردی با آن نزدیک به 10 ساعت گوشی را روشن نگاه داشته و سپس به اغما فرو می‌برد!

اپل در آی‌فون 10 بالاخره از سیستم شارژ سریع استفاده کرد اما برای آنکه شما خیلی سریع خوشحال نشوید، شارژرش را در جعبه نگذاشت! بالاخره این کمپانی فقیر چون گوشی را با قیمت بسیار ارزان 1000 تا 1150 دلاری می‌فروشد (در ایران بالای 6 میلیون تومان)، باید یک سود چند سنتی هم بکند، پس لطفا خودتان دست به جیب شده و با پرداخت مبلغ ناچیز 100 دلار (قیمت یک گوشی میان رده اندرویدی) این شارژر را تهیه بفرمایید (نکنه انتظار داشتید که اپل اون رو داخل جعبه بگذاره؟!).

نکته جالب‌تر اینکه اپل وقتی گوشی‌های جدید خودش را به بازار داد، شارژر وایرلسش را نداد تا شما انگشت به دهان بمانید که چه کنید و البته، خیلی راحت می‌توانید آن را بر روی دیگر مدل‌ها چون سامسونگ گذاشته و پس از طی شدن ساعت‌های متمادی، گوشی‌تان را تحویل بگیرید، از بس که این شارژ وایرلس کند است (بیش از ۳ ساعت را برای فول شارژ شدن در این حالت کنار بگذارید).

سایر امکانات

معمولا عادت دارم در این قسمت از بررسی، به میزانی که کارت حافظه جانبی به ظرفیت مموری دستگاه اضافه می‌کند اشاره نمایم که خب برای آی‌فون 10 نمی‌توانم (چون اصلا کارت حافظه ندارد!). عادت دارم توانایی پشتیبانی از سیم‌کارت دوم را بگویم که نمی‌گویم (چون اسلات دومی وجود ندارد). دوست دارم از حضور پورتی چون مادون قرمز برای کنترل لوازم برقی اطراف سخنرانی کنم که نمی‌کنم (هنوز با ارسال فایل از طریق بلوتوث هم مشکل دارد!) و خلاصه هرچه می‌خواهم بگویم، نمی‌گویم چون چیزی برای گفتن نیست به‌جز یک چیز و آن هم استاندارد IP67 که سبب می‌شود آی‌فون 10 ما در برابر گرد و خاک و همچنین آب، مقاومت خوبی از خودش نشان دهد (صلوات!).

البته، مواردی چون پشتیبانی از تاچ سه‌بعدی هم یکی از آن دست بخش‌هایی‌ است که همچنان بر روی آی‌فون‌ها وجود دارد اما به دلیل عدم استقبال کاربران، دیگر بر روی گوشی‌های اندرویدی کسی از آن بهره‌ای نمی‌گیرد. راستی، آی‌فون 10 ویبره هم دارد!

سخن پایانی

آی‌فون 10 را بایستی محصولی برای پوست اندازی اپل و ورود به یک عصر نوین در بخش تولیدات این شرکت دانست، جایی که پس از عرضه 4 نسل آی‌فون با طراحی تکراری، شاهد حضور محصولی هستیم که نه تنها در بین آی‌فون‌ها، بلکه در میان محصولات اندرویدی هم چهره متمایزی دارد.

این گوشی همچون همیشه، دارای کیفیت بسیار خوبی چه در جنس بدنه و چه در بخش‌های مهمی چون نمایشگر، دوربین و سخت‌افزار است که همگی را در زندانی به نام iOS گرد هم آورده و هر روز به‌واسطه استقبال بیشتر خریداران، مساحتش را بیشتر می‌کند!

همیشه یکی از نقاط ضعف در ارتباط با محصولات اپل را گرانی آن‌ها در مقایسه با پرچم‌داران اندرویدی می‌دانستیم، اما پس از آنکه شاهد افزایش قیمت پرچم‌دارانی چون گلکسی نوت 8 و حتی هواوی میت 10 بودیم، اپل ناچار شد برای حفظ پرستیژ خودش، بهای بالای 1000 دلار را هم تجربه کرده و به‌واسطه سیب دوستی بسیار زیاد کاربران ایرانی و وجود طرح‌هایی جدیدی چون رجیستری، بهای این محصول در همین ابتدای عرضه رسمی، بالای 6 میلیون تومان باشد تا هر کسی که از گرانی آی‌فون‌های 3 میلیون تومانی قبلی می‌نالید، مشت محکمی بر دهانش خورده و بداند ‌که آن‌ها در مقابل آی‌فون 10، محصولاتی نصف قیمت بوده‌اند!

در واقع باید این چنین بگوییم که آی‌فون 10، کالایی است چون طلا که اپل آن را با بهای پلاتینیوم در خارج از مرزهای ایران می‌فروشد و ما بایستی قیمت الماس را برایش در ایران بپردازیم، آیا پرداخت چنین بهایی برای این گوشی منطقی است؟!

به سوپر گروه گوشی‌های آی‌فون ملحق شوید

نوشته بررسی اپل آی‌فون ۱۰ (iPhone X): طلایی به قیمت الماس! اولین بار در پدیدار شد.