بررسی تخصصی ال‌جی V20: زشت و زیبا!

بررسی تخصصی ال‌جی V20: زشت و زیبا!

‌سال گذشته بود که ال‌جی با معرفی V10 سری جدیدی را به محصولاتش اضافه کرد. این رده که به نوعی جایگزین سری G Flex نیز محسوب می‌شود قابلیت‌های خاصی را در خودش گنجانده است که از جمله آن‌ها می‌توان به وجود دو نمایشگر در دستگاه اشاره داشت. امسال نیز این کمپانی کره‌ای تصمیم گرفت تا نسل دوم از این سری خاص را با نام V20 به دنیا معرفی کند. محصولی که توانسته با حفظ ویژگی‌های اصلی این سری، نواقص را نیز برطرف کرده و برای رقبا خط و نشان بکشد. حالا همین محصول خاص و چشم بادامی مدتی است که وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان شده و به ما فرصتی دست داده تا از نزدیک با این غول ال‌جی ملاقات کنیم. اگر می‌خواهید بدانید که جدیدترین پرچمدار کره‌ای‌ها چه چیزی در چنته دارد، ادامه مطلب را از دست ندهید.

طراحی

ال‌جی V20 از لحاظ ظاهری نه آن‌قدر خاص و زیباست که دل‌تان را در همان نگاه اول برباید و نه آن‌قدر زشت که پسش بزنید! در واقع همه چیز به چشمان شما بستگی دارد؛ می‌توانید زیبایی‌هایش را ببینید و چشم به روی بدی‌ها ببندید و یا اینکه آن‌قدر نواقصش را بولد کنید که دیگر جایی برای عرض اندام زیبایی‌‌ها نماند.

با اینکه نسبت نمایشگر به بدنه دستگاه بد نیست اما V20 آن محصولی نیست که با دستان شما یکی شود و حس کنید که بخشی از وجودتان است. راستش را بخواهید اگر دستان بزرگی نداشته باشید، به‌راحتی نمی‌توانید با یک دست با آن کار کنید. بخصوص اگر بدانید که بدنه کمی هم لیز تشریف دارد و اگر حواس‌تان نباشد، هر لحظه امکان دارد گل سرسبد محصولات ال‌جی را در کف خیابان ببینید! با این حال ال‌جی می‌توانست لوگوی خودش را از جلو به پشت دستگاه انتقال دهد و حاشیه اضافی زیر نمایشگر را حذف کند تا شاید توانسته باشد با همین یک مورد، مرهمی بر این درد به ظاهر بی درمان دستگاه گذاشته باشد.

بیایید نگاهی به پشت دستگاه بیندازیم. در نگاه اول این بیرون زدگی لنز و دوستانش است که خودنمایی می‌کند. با توجه به حضور دو دوربین، دو فلاش LED و فوکوس لیزری این بخش کمی بزرگ‌تر از حد معمول است و تمامی این‌ها در فاصله چند میلی‌متری از بدنه دستگاه قرار گرفته‌اند و در زیر یک شیشه به ظاهر نشکن، زندگی مسالمت آمیزی را می‌گذرانند. بیرون زدگی لنز به ۳ قسمت تقسیم می‌شود و یک حالت هرمی شکل به خودش گرفته که در نوع خود جالب است. کمی پایین‌تر از دوربین، سنسور اثر انگشت دستگاه که نقش کلید پاور را هم بازی می‌کند، قرار گرفته و در اطراف آن نیز شاهد خطوطی هستیم که با لنز دوربین هماهنگ بوده و به زیبایی دستگاه کمک کرده است. اگر کمی پایین‌تر بیایید یک V20 حک شده بر روی بدنه را هم می‌بینید تا یادتان نرود که با چه غولی طرف هستید! بخش پشتی به ۳ تکه تقسیم شده و در بالاترین و پایین‌ترین قسمت شاهد نواری هستید که رنگش با بدنه متمایز است. پشت دستگاه صاف و یک دست نیست و در کناره‌ها خمیدگی دارد و همین موجب شده تا دستگاه حداقل بهتر از برخی محصولات بازار بر روی دست بنشیند.

بر خلاف انتظارها ال‌جی کلا قید کلیدهای پشت دستگاه را زده و از پرچم‌داران اخیرش مشخص است که دوباره به خانه نخست بازگشته‌ایم و مجددا کلیدهای کنترل صدا به سمت چپ آمده‌اند. در واقع سمت چپ دستگاه تنها میزبان همین کلیدهاست که اتفاقا یکپارچه هم نیستند. راستش را بخواهید بیش از هر چیز دوست داشتم که کلیدها همچون اکثر محصولات امروزی ال‌جی در پشت دستگاه باشند، حالا که به هر دلیلی این‌گونه نیست، حداقل کلیدها در سمت راست دستگاه جای می‌گرفتند! در حال حاضر بدترین جای ممکن برای قرار گیری آن‌ها در سمت چپ و بالای دستگاه است؛ درست همان‌جایی که در V20 شاهدش هستیم! با توجه به سایز دستگاه و اینکه اکثر افراد راست دست هستند، دسترسی به آن نقطه با یک دست امکان پذیر نیست. برای کم و زیاد کردن صدا یا باید از دو دست خود کمک بگیرید و یا اینکه خطر افتادن از دست را به جان بخرید و صدای V20 را در یک حالت نامطمئن تغییر دهید. این نقص برای وقتی که با پرچمدار ال‌جی در حال صحبت کردن (احتمالا با مخاطب خاص) هستید، بیشتر خودش را نشان می‌دهد. حتی به سبب عادت و از آن‌جایی که دستگاه را همیشه به صورت افقی و از سمت چپ بر روی زمین می‌گذارید (حالا چه برای تماشای ویدیو و چه عکاسی) فشار لازم برای اعمال تغییر به کلیدهای کنترل صدا وارد می‌شود و صدا ناخواسته تا انتها بالا می‌رود و یا اینکه هنگام عکاسی بدون آنکه شما بخواهید، چندین عکس گرفته می‌شود (به دلیل استفده از این کلیدها به عنوان شاتر دوربین). بنابراین ال‌جی جان، ترجیحا کلیدها را به همان پشت دستگاه ببر و اصالت خودت را حفظ کن و یا حداقل سمت راست قرارش بده؛ به خدا اکثر مردم دنیا راست دست هستند!

سمت راست V20 و کمی پایین‌تر از مرکز، شاهد یک کلید اختصاصی برای باز کردن قاب پشتی دستگاه هستیم. به شخصه از این حرکت ال‌جی لذت بردم. شما بدون هیچ دردسر خاصی و تنها با فشردن این کلید می‌توانید قاب فلزی دستگاه را از بدنه جدا کنید. البته تا وقتی که با دستگاه کار نکنید، گمان می‌کنید که این کلید شاتر دوربین است!

در بخش زیرین شاهد پورت USB Tupe-C، یک اسپیکر و میکروفون دستگاه هستیم و خوشبختانه جک ۳.۵ میلی‌متری هدفون نیز در همین بخش به چشم می‌خورد (عجب روزگاری شده؛ حالا دیگر وجود جک هدفون یک مزیت است!). در بخش بالایی V20 نیز یک میکروفون دیگر و اینفرارد حضور دارند.

به طور کلی ال‌جی V20 از یک بدنه یکپارچه ساخته نشده و اتفاقا تکه تکه است. به هر قسمت دستگاه که بنگرید، یک تکه را می‌بینید و این مورد شاید موجب شود که بیشتر مراقب دستگاه باشید چرا که مشخص نیست که با سقوط دستگاه بر روی زمین چه بلایی بر سر این تکه‌ها خواهد آمد!

نکته جالبی که در طراحی V20 به آن برخوردیم، فریم دستگاه بود. در واقع شما فریم خاصی را در اطراف این محصول شاهد نیستید و بخشی از فریم با قاب پشتی یکپارچه شده و هنگام درآوردن قاب بیش از نیمی از فریم دستگاه را نیز جدا می‌کنید که در نوع خود جالب است.

V20 ال‌جی ۷.۶ میلی‌متر ضخامت دارد و اگر بر روی ترازو برود، وزن ۱۷۶ گرمی آن خودنمایی می‌کند. با توجه به بدنه فلزی و سایز دستگاه، چنین وزنی برای پرچمدار ال‌جی بسیار خوب است و نشان می‌دهد که رژیم‌های سفت و سخت سازنده کره‌ای جوابگو بوده است. البته ظاهرا این کمپانی خانم‌ها را هم هدف قرار داده و V20 را در رنگ صورتی نیز عرضه می‌کند.

ناگفته نماند که تجربه ناموفق ال‌جی در ساخت G5 به صورت ماژولار، موجب شد تا حداقل این طراحی نابالغ به V20 راه نیابد.

لبخند

  • بدنه فلزی
  • ضخامت و وزن مناسب
  • مکانیزم جالب برای خارج کردن قاب
  • انحنای خاص بدنه
  • عرضه در ۳ رنگ متفاوت
  • عدم جذب چربی انگشتان

اشک

  • لیز بودن بدنه
  • محل نامناسب کلیدهای کنترل صدا
  • بیرون زدگی دوربین
  • حاشیه اضافی زیر نمایشگر

نمایشگر

ال‌جی V20 به یک نمایشگر ۵.۷ اینجی QHD با فناوری IPS LCD مجهز است و در هر اینچ آن شاهد ۵۱۳ پیکسل ناقابل هستیم. این نمایشگر بزرگ توسط نسل چهارم از شیشه‌های گوریلا محافظت می‌شود. در بالای نمایشگر اصلی، یک نمایشگر ثانویه ۲.۱ اینچی با رزولوشن ۱۶۰ در ۱۰۴۰ پیکسل حضور دارد که قرار است عصای دست شما باشد و اعلانات، ساعت و تاریخ، کلیدهای میان‌بر و… را به نمایش بگذارد. البته این نمایشگر دوم آن چیزی نیست که همه از دیدنش به وجد بیایند و حتی در اکثر مواقع خودتان می‌بایست به طرف مقابل نشان دهید که این محصول به دو نمایشگر مجهز است و بخش اضافی بالا، یک نمایشگر ثانویه بوده و از نمایشگر اصلی جداست. با این حال کار با نمایشگر دوم لذت بخش است.

ال‌جی بر روی این بخش زمان بیشتری گذاشته و حال می‌توانید نحوه عملکرد آن را شخصی سازی کنید. به‌عنوان مثال می‌توان نمایشگر دوم را طوری برنامه‌ریزی کرد که تنها با خاموش شدن نمایشگر اصلی فعال شود. حتی حالتی جالب نیز در این بخش دیده می‌شود که با فعال کردن آن نمایشگر دوم هنگام نمایش ویدیو و عکس غیر فعال می‌شود و در نتیجه مزاحم دید شما نخواهد شد.

کمپانی خلاق ال‌جی از این نمایشگر ثانویه بهترین بهره را برده و تقریبا آن‌ را با اپلیکیشن‌های اختصاصی همگام کرده است. به عنوان مثال هنگام باز کردن دوربین ۳ گزینه تنظیمات دستی، اتوماتیک و نمونه در نمایشگر دوم به نمایش در می‌آید و یا اینکه هنگام فیلم‌برداری می‌توانید توسط کلیدهای اختصاصی که در نمایشگر دوم دیده می‌شود، به راحتی زوم کنید. حتی اگر با دستگاه اسکرین شات بگیرید، پیش نمایش آن در نمایشگر دوم دیده می‌شود و افکت‌های جالبی نیز برای آن در نظر گرفته شده است. این نمایشگر توسط سنسور سنجش نور محیط نیز کنترل می‌شود و در محیط‌های تاریک، نور کمتری خواهد داشت و هنگامی که در بیرون از خانه باشید، نور آن افزایش می‌یابد تا خوانایی بیشتری نسبت به قبل داشته باشد. حتی اگر روی سنسور را بپوشانید (مثلا دستگاه در جیب باشد) نمایشگر دوم خاموش می‌شود تا در این میان به شارژدهی بیشتر باتری هم کمکی شده باشد. با این حال استفاده از نمایشگر دوم برای نمایش نوتیفیکیشن‌ها و ساعت هنگامی که نمایشگر اصلی خاموش است، شارژ کمتری را نسبت به قابلیت‌هایی همچون Always On و یا Glance نوکیا مصرف خواهد کرد. البته این بخش چندان بی‌نقص هم نیست و هنگامی که نور نمایشگر بالا باشد در اطراف نوشته‌ها هاله‌ای رنگی را مشاهده می‌کنید، به‌طوری که گمان می‌کنید متن دارای بک‌راند رنگی است!

از نمایشگر ثانویه که بگذریم به مانیتور اصلی دستگاه می‌رسیم. جایی که بازهم ال‌جی به سراغ IPS LCD رفته و خبری از نمایشگر AMOLED نیست. با این حال رنگ‌ها خیلی خوب به نمایش در می‌آیند، رنگ سفید درخشان است و رنگ مشکی، عمیق! البته خبری از آن عمقی که در نمایشگرهای AMOLED می‌بینیم در V20‌ نیست اما مشکلی هم از بابت زاویه دید نخواهید داشت و از هر طرف که به V20 بنگرید نمایشگر همان چیزی را نشان می‌دهد که از رو‌به‌رو دیده بودید.

نور نمایشگر در حالت حداکثر به بیش از ۵۳۰ نیت می‌رسد که این میزان از آی‌فون ۷ پلاس کمتر است و از پیکسل XL گوگل بیشتر! در حالت حداقلی هم نور نمایشگر اصلی V20 تا ۵ نیت کاهش می‌یابد که مقدار قابل قبولی است. از اعداد و ارقام که بگذریم و تعارف‌ها را کنار بگذاریم به عمل می‌رسیم؛ جایی که به شخصه در محیط‌های خارجی و در زیر نور آفتاب هنگام کار کردن با V20 مشکل داشتم! دقیقا همان مشکلات G5 در این مدل نیز دیده شد و با اینکه رفلکس نمایشگر بالا نیست و هنگام کار با آن در و دیوار را نمی‌بینید اما کار کردن با آن خیلی هم لذت بخش نیست و خواندن متون کمی سخت‌ خواهد شد؛ به خصوص اگر از یک تم روشن استفاده کنید! با این حال میزان حداقلی نور آن در حد مطلوبی قرار دارد و کار کردن با V20 در محیط‌های تاریک (مثلا شب‌ها قبل از خواب) چشم‌ها را آزار نمی‌دهد.

از لحاظ پاسخگویی نیز نمایشگر V20 یکی از بهترین‌هاست و در کسری از ثانیه به تماس دست شما پاسخ می‌دهد و مشکلی از این بابت نخواهید داشت. صفحه خیلی صاف و روان است و هنگام لمس آن حس خوبی را به شما منتقل می‌کند. البته این را هم بدانید که هرچه بدنه دستگاه در برابر جذب چربی دستان مقاوم است، نمایشگر اینطور نیست و تقریبا همیشه باید لُنگ به دست بمانید و آن‌ را پاک کنید! حال برای اینکه درک بهتری از نمایشگر V20 داشته باشید آن را در کنار ال‌جی G4 و شیائومی Mi 5 قرار دادیم و از زوایای مختلف مشغول عکاسی شدیم که حاصل کار را در زیر می‌بینید:

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست شیائومی Mi 5

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست شیائومی Mi 5

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست ال‌جی G4

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست ال‌جی G4

لبخند

  • نمایشگر بزرگ و باکیفیت
  • عملکرد لمسی عالی
  • چگالی پیکسلی بالا
  • هماهنگی نرم‌افزار با نمایشگر دوم
  • تنظیم نور نمایشگر دوم به صورت خودکار
  • امکان شخصی‌سازی نمایشگر دوم

اشک

  • عملکرد نه‌چندان مطلوب نمایشگر در زیر نور آفتاب
  • جذب بیش از حد چربی انگشتان

سخت‌افزار

V20 ال‌جی در حال حاضر قدرتمندترین اسمارت فون بازار نیست اما بی‌شک در میان بهترین محصولات بازار از لحاظ سخت‌افزاری قرار می‌گیرد. در واقع از این لحاظ تفاوت خاصی میان V20 و G5 وجود ندارد. این پرچمدار تازه وارد به چیپست اسنپدراگون ۸۲۰ مجهز شده است. این چیپ قدرتمند از چهار هسته Kryo تشکیل شده که دوتای آن‌ها با فرکانس ۱.۶ و دوتای دیگر با فرکانس ۲.۱۵ گیگاهرتز انجام وظیفه می‌کنند. این هسته‌ها توسط پردازنده گرافیکی Adreno 530 همراهی می‌شوند. اگر ۴ گیگابایت رم را نیز به این مجموعه سخت‌افزاری اضافه کنید، به قدرت بالای V20 ایمان خواهید آورد. این مدل همچنین در دو نسخه ۶۴ و ۳۲ گیگابایتی عرضه می‌شود و از طریق کارت حافظه می‌توانید تا ۲۵۶ گیگابایت دیگر نیز به آن اضافه کنید که جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نمی‌گذارد. برای آنکه عیار این پرچمدار نسبتا خاص را بسنجیم، آن‌ را وارد آزمایشگاه خودمان کردیم.

در آزمون نخست به سراغ بنچمارک AnTuTu‌ رفتیم. پس از کش و قوس‌های فراوان سرانجام امتیاز ۱۰۹۸۷۷ به V20 داده شد.

در مرحله بعدی از GeekBench کمک گرفتیم. در این بنچمارک V20 توانست در حالت چند هسته‌ای امتیاز ۵۱۳۴ و در حالت تک هسته‌ای امتیاز ۱۲۳۱ را از آن خود کند. در نمودار زیر می‌توانید امتیازات به‌دست آمده توسط جدیدترین پرچمدار ال‌جی را با سایر رقبا مقایسه کنید.

در نهایت به سراغ آزمون Bonsai رفتیم تا عملکرد این مدل را از لحاظ گرافیکی هم سنجیده باشیم.

حال بگذارید کمی از مسائل تئوری فاصله بگیریم. هنگام کار با V20 شاهد لگ و یا کندی خاصی نبودیم و همه چیز خیلی خوب و روان به اجرا در می‌آمد. اگر استفاده سنگینی از آن نداشته باشید، حتی شاهد داغ کردنش هم نخواهید بود. اتفاقا به سبب جنس بدنه در اکثر مواقع V20 حتی سردتر از سایر محصولات بازار است! اما اگر بخواهید با آن کشتی بگیرید، خیلی زود هیجان‌زده می‌شود و آمپر می‌چسباند. در حدود یک ساعت وبگردی با استفاده از اینترنت ۴G، دستگاه تا حد زیادی داغ شد که دیگر ترجیح دادیم از آن استفاده نکنیم! یک بازی خاص را هم بر روی آن به اجرا در آوردیم و در دقایق اولیه مشکل خاصی پیش نیامد اما با بالارفتن هیجان بازی، V20 هم داغ و داغ‌تر می‌شد. با این حال خبر خاصی از هنگ و یا لگ در این حالت هم نبود.

لبخند

  • سخت‌افزار قدرتمند
  • امکان ارتقای حافظه توسط کارت حافظه
  • عملکرد روان و بدون نقص در حالت عادی

اشک

  • داغ شدن بیش از حد هنگام فعالیت‌های سنگین
  • عدم ارتقای سخت‌افزار نسبت به G5

دوربین

یکی از ویژگی‌های اصلی ال‌جی V10 دو دوربین سلفی بود که در کنار نمایشگر دوم به چشم می‌خورد. این ویژگی در G5 دیده نشد و به‌جای آن در این پرچمدار شاهد دو دوربین در پشت دستگاه بودیم. حالا در V20 بر خلاف نسل قبلی دیگر خبری از دو دوربین در جلوی دستگاه نیست و در واقع این محصول رنگ و بوی سری G ال‌جی را به خود گرفته و دو دوربین در پشت خود جا داده است و این دو دقیقا همان نمونه‌هایی هستند که پیش‌تر در G5 دیده بودیم. یک دوربین ۲۹ میلی‌متری و ۱۶ مگاپیکسلی اصلی با گشادگی دیافراگم  F/1.8 که توسط یک نمونه ۱۲ میلی‌متری و ۸ مگاپیکسلی با گشادگی دیافراگم F/2.4 همراهی می‌شود. هنر دوربین دوم در واقع در میدان دید گسترده ۱۳۵ درجه‌ای آن است که می‌تواند محیط بیشتری را نسبت به دوربین اصلی (با پوشش ۸۵ درجه) در خود جای دهد. این دو دوربین به همراه فلاش LED دوگانه و فوکوس لیزری با بیرون زدگی نسبتا زیادی از بدنه در زیر یک پوشش شیشه‌ای جا خوش کرده‌اند. البته حرف و حدیث‌های زیادی در رابطه با این بخش شنیده می‌شود و طبق اخبار، شیشه کشیده شده در این قسمت استحکام لازم را ندارد. با اینکه مدت زیادی هم این محصول در اختیار ما نبود اما در همان تایم کوتاه هم شاهد یک خط ریز بر روی شیشه دوربین بودیم که برای یک محصول بالارده کمی به دور از انتظار است و مشخص نیست که پس از چند ماه استفاده چه بلایی بر سر آن خواهد آمد. با این حال همین حالا هم این بخش مستعد جذب اثر انگشت است و قبل از عکاسی باید یادتان باشد که تمیزش کنید!

به طور کلی این دو حسگر کاملا به صورت مستقل از یکدیگر فعالیت می‌کنند و همچون سایر محصولات بازار که با دوربین دوگانه عرضه می‌شوند، تصاویر گرفته شده ترکیبی از این دو نیست. یعنی شما برای ثبت یک عکس زیبا از دوربین اصلی استفاده می‌کنید و نهایت تلاش ال‌جی را در همان‌جا می‌بینید و تنها اگر بخواهید تصویر وایدتری بگیرید، می‌توانید به سراغ دوربین دوم بروید که در این حالت چاره‌ای جز فدا کردن کیفیت ندارید. دوربین دوم کیفیت چندان بالایی ندارد و به سبب حالت Fish Eye لنز، گوشه‌های تصویر نیز کمی گرد شده است. با اینکه این لنز دوم کارش را به خوبی انجام می‌دهد و زاویه دید گسترده‌ای را شامل می‌شود اما از لحاظ کیفیت نمی‌توانید بر روی آن حساب کنید. شاید شما هم مانند من ترجیح بدهید که کمی عقب‌تر بروید و با همان دوربین اصلی عکاسی کنید که کیفیتش به مراتب بیشتر است. این را گفتیم که بدانید مجهز شدن V20 به دو دوربین عملا تاثیری در کیفیت عکاسی ندارد بلکه بیشتر یک حالت ویژه (عکاسی واید) را به دستگاه اضافه می‌کند. دو تصویر زیر به خوبی تفاوت کیفیت و وسعت دو دوربین اصلی V20‌ را نشان می‌دهد.

اگر از علاقه‌مندان به عکاسی در نور کم هستید، باز هم این V20 است که خودنمایی می‌کند. به دلیل استفاده از لرزش‌گیر اپتیکال لنز می‌تواند مدت زمان بیشتری باز بماند و نور بیشتری را به خودش جذب کند؛ در نتیجه تصاویر در تاریکی و محیط‌های کم‌نور هم با جزئیات بالا ثبت می‌شوند و وضوح بالایی خواهند داشت.

همان‌طور که گفتیم، دوربین همان چیزی است که در G5 دیده بودیم و بنابراین رابط کاربری دوربین دستگاه نیز شباهت زیادی به رابط کاربری پرچم‌دار ال‌جی دارد. وقتی که برای نخستین بار وارد دوربین این مدل دوست داشتنی می‌شوید، همه چیز خیلی خوب، منظم و ساده در اختیار شماست. در سمت راست کلید شاتر دوربین و گزینه‌ای برای فیلم‌برداری، نمایش آخرین عکس‌های گرفته شده با دوربین و کلید بازگشت به منو به چشم می‌خورد و در سمت چپ نیز شاهد چند گزینه کاربردی هستیم که شامل تنظیمات، انتخاب حالت دوربین از میان سه گزینه Auto ،Sample و Manual، تنظیم فلاش، گزینه Mode، سویچ میان دوربین جلو و عقب و در نهایت گزینه‌ای برای تنظیمات مختلف دوربین می‌شود. البته سه حالت Auto ،Sample و Manual در نمایشگر دوم دستگاه جای گرفته‌اند تا ال‌جی نهایت استفاده را از این ویژگی V20 ببرد.

حالت Sample در واقع تمام آیکون‌های موجود در نمایشگر را بر می‌دارد و تنها با لمس صفحه می‌توانید عکس بیندازید و قادر به انجام هیچ کار دیگری نیستید! حالت Auto نیز گزینه‌هایی همچون فعال کردن HDR، تنظیم نسبت تصویر، عکس برداری با صدا، شمارش معکوس و کادر Grid را در خود گنجانده که همگی کاربردی هستند.

اما بخش جالب داستان استفاده از حالت Manual یا تنظیمات دستی است که دوربین V20 را همچون یک دوربین SLR در اختیار شما قرار می‌دهد. با انتخاب این گزینه می‌توانید میزان سرعت شاتر، اکسپوژر، میزان سفیدی و ISO را به دلخواه خود تغییر دهید. حتی امکان تنظیم دستی فوکوس نیز در دلش گنجانده شده که آن را خواستنی‌تر می‌کند.

در اینجا شاهد یک ویژگی خاص در V20 هستیم که خبری از آن در G5‌ نبود. هنگامی که دوربین را برای فوکوس دستی تنظیم می‌کنید، خود دستگاه بخش‌هایی از محیط که فوکوس بر روی آن‌ها اعمال شده را به رنگ سبز نشان می‌دهد تا دیگر نیازی نباشد به خودتان زحمت بدهید و فوکوس را بسنجید. با یک نگاه ساده و تماشای رنگ سبز متوجه می‌شوید که فوکوس بر روی کدام قسمت است و خیلی راحت مشغول عکاسی می‌شوید.

جالب است بدانید که در مرکز صفحه، خط بالانس دوربین به چشم می‌خورد تا بتوانید کادرتان را صاف در نظر بگیرید. تمامی این تنظیمات نیز در بالای صفحه به نمایش در می‌آید و مدام در حال تغییر است. در سمت چپ رابط کاربری در صورتی که گزینه Mode‌ را انتخاب کنید، حالت‌های عکاسی متفاوتی در اختیارتان قرار می‌دهد. به‌عنوان مثال می‌توانید به صورت پانوراما عکاسی کنید و یا از حالت Multi-View استفاده نموده و تصاویر گرفته شده با هر ۳ دوربین را در یک تصویر متفاوت بگنجانید. البته در این قسمت با توجه به اینکه دوربین سلفی دو حالت واید و نرمال دارد، می‌توانید از میان ۴ حالت کلی (واید و نرمال اصلی یا واید و نرمال سلفی) چندتا را انتخاب کنید و تصویر متفاوت و خاصی را به ثبت برسانید.

اما جالب‌ترین بخش استفاده از Popout است. در این حالت تصویر ثبت شده توسط دوربین دوم (در بخش پشتی) به‌عنوان بک‌گراند قرار گرفته و تصویر گرفته شده با دوربین اصلی (۱۶ مگاپیکسلی) در وسط صفحه به نمایش در می‌آید. شما می‌توانید از افکت نیز استفاده کنید و به‌عنوان مثال بک‌گراند تصویر را تار کنید. حتی امکان استفاده از اشکال هندسی متفاوت برای نمایش تصویر اصلی نیز هست و با ترکیب این ویژگی‌ها می‌توانید تصاویر متفاوت و خاصی را ثبت کنید که اسمارت فون‌های دیگر از آن بی‌بهره‌اند.

یک بخش ویژه با نام Tracking Focus نیز در تنظیمات دوربین یافت می‌شود که با فعال کردن آن می‌توایند فوکوس را بر روی یک شی متحرک ثابت نگه دارید تا با حرکت آن فوکوس به صورت اتوماتیک بر رویش اعمال شود.

در بخش تنظیمات دوربین گزینه‌های زیادی در اختیار شماست و دسترسی زیادی به قابلیت‌های دوربین دارید. به‌عنوان مثال می‌توانید از میان نسبت تصاویر ۱۶ به ۹، ۴ به ۳ و یا ۱ به ۱ یکی را برگزینید و یا اینکه از حالت HDR بهره بگیرید. استفاده از تایمر و یا عکاسی با گفتن یک کلمه خاص (مثلا ال‌جی) نیز دیگر در اکثر محصولات امروزی دیده می‌شود.

ال‌جی چند فیلتر خاص نیز برای شما در نظر گرفته که استفاده از آن‌ها رنگ و بویی خاص را به تصاویر و ویدیوهای گرفته شده با V20 می‌دهد.

در رابط کاربری دوربین بخشی نیز برای استفاده و به اشتراک گذاری سریع تصاویر به چشم می‌خورد تا به‌عنوان مثال بتوانید خیلی راحت و بدون دردسر تصویر گرفته شده را از طریق بلوتوث برای دوست خود ارسال کنید.

از دیگر قابلیت‌های دوربین V20 می‌توان به توانایی عکس‌برداری با فرمت Raw اشاره داشت. در این حالت دستگاه پردازشی را بر روی تصاویر انجام نمی‌دهد و همان چیزی که در لنز ثبت شده را به نمایش می‌گذارد، بنابراین به‌راحتی می‌توانید آن‌را به دلخواه خود ویرایش کنید. این قابلیت پیش‌تر در برخی مدل‌های اندرویدی و ویندوزفونی دیده شده بود. ناگفته نماند که با نگه داشتن کلید شاتر در رابط کاربری دوربین، می‌توانید تا ۳۰ عکس پشت سر هم در مدت زمانی کوتاه (حدودا ۵ ثانیه) به ثبت برسانید که در گالری به صورت یک ویدیو عکس‌ها پشت سر هم به نمایش در آمده و تصویری جالب را خلق می‌کند. البته تمامی عکس‌ها به صورت تک به تک نیز قابل دسترسی هستند و می‌توانید بهترین را از میان آن‌ها برگزینید.

یکی از ویژگی‌های خاصی که V20 از آن بهره‌ می‌برد، منوی تنظیمات دستی برای دوربین در حالت فیلم‌برداری است. در این قسمت شما می‌توانید هنگام فیلم‌برداری نیز از تمام قابلیت‌های عکس‌برداری نظیر تنظیم سفیدی تصویر، فوکوس و… استفاده کنید و تجربه‌ای متفاوت از فیلم‌برداری داشته باشید. شاید مهم‌ترین قابلیت در این حالت همان تنظیم نحوه ضبط کردن صدا باشد که پیش‌تر دیده بودیم. به این صورت که شما می‌توانید هنگامی که در یک کنسرت و یا مراسم خاص قرار دارید، مشخص کنید که صدا از چه جهتی ضبط شود و به همین راحتی صدای خواننده و یا مجری مراسم را بهتر از سایر صداهای اطراف ضبط کنید. ناگفته نماند که صداها در این حالت به صورت استریو و ۶۴ بیتی ضبط خواهند شد.

همانطور که پیش‌تر هم گفتیم در هنگام فیلم‌برداری نمایشگر دوم دستگاه میزبان کلیدهای کنترل زوم در تصویر است که به صورت شاسی عمل می‌کنند و می‌توانید آن‌ها را بکشید تا کمی زوم کنید. جالب اینجاست که هنگام زوم کردن در صورتی که به وایدترین حالت دوربین اصلی رسیدید، V20 به صورت اتوماتیک دوربین دوم را فعال می‌کند و می‌تواند تا بازهم تصویر وایدتری به شما بدهد؛ همه این‌ها درحالی است ‌که سر جای خود ایستاده‌اید و عقب‌تر هم نرفته‌اید! این را هم بگوییم که V20 این توانایی را دارد که در حالت ۴K به صورت ۳۰ فریم، Full HD با نرخ ۶۰ فریم و ۷۲۰P با نرخ ۱۲۰ فریم فیلم‌برداری کند که در محصولات امروزی موردی طبیعی به شمار می‌رود.

ال‌جی از قرار دادن دو دوربین در جلوی دستگاه صرف نظر کرده و در این بخش تنها شاهد یک لنز ۵ مگاپیکسلی با گشودگی دیافراگم F/1.9 هستیم. البته سازنده به صورت نرم‌افزاری همان حالت ویژه و سویچ بین دوربین واید و دوربین سلفی که در V10 شاهدش بودیم را در V20‌ قرار داده است تا همان حس خوب دو دوربین گذشته را به شما داده باشد. البته گفتیم که این ویژگی صرفا نرم افزاری است!

عکاسی سلفی با V20 بسیار لذت بخش است و از این لحاظ ایراد خاصی نمی‌توان به این پرچم‌دار وارد کرد. شما می‌توانید با بالا آوردن دست خود و جمع کردن آن بدون آنکه حتی نمایشگر را لمس کنید، مشغول عکاسی به صورت سلفی شوید که در نوع خود جالب است. البته اگر دوبار پشت سر هم این کار را انجام دهید، می‌توانید ۴ عکس سلفی را پشت سرهم به ثبت برسانید. ناگفته نماند که با استفاده از گزینه‌ای که برای این قسمت قرار گرفته، می‌توانید چین و چروک را به صورت زنده از روی صورت خود بردارید که در واقع نوعی اعتماد به نفس کاذب‌ را به شما خواهد داد!

با اینکه دوربین سلفی V20 فاقد فلاش است اما به‌صورت نرم‌افزاری می‌توانید از نمایشگر دستگاه به عنوان فلاش استفاده کنید. در این حالت تصویر کوچک شده، اطراف آن یک رنگ روشن به نمایش در آمده و میزان نور نمایشگر تا انتها بالا می‌رود. نتیجه این می‌شود که نور نمایشگر دستگاه صورت و اطرافتان را روشن خواهد کرد و در نتیجه عکس سلفی شما در محیطی با نور کافی به ثبت خواهد رسید. البته انتظار ثبت یک تصویر زیبا و بدون افت کیفیت را نداشته باشید. به صورت کلی این ویژگی تنها برای محیط‌های بسته مناسب است و اگر بخواهید در بیرون و هوای تاریک با چنین قابلیتی عکاسی کنید، رسما چیزی جز نویز نصیب‌تان نخواهد شد.

در اینجا بد نیست تذکری هم به ال‌جی داده باشیم. ال‌جی جان شما که انقدر خوب توانسته‌ای دو دوربین سلفی V10‌ را در V20 به یک دوربین با همان ویژگی‌ها ترکیب کنی، برای دوربین اصلی هم همین کار را انجام بده و قال قضیه را بکن! ذکر یک نکته دیگر هم در اینجا خالی از لطف نیست. شما کلید اختصاصی برای شاتر ندارید و در اکثر محصولات این مورد با توجه به تنظیم کلیدهای یکپارچه صدا به‌عنوان شاتر دوربین قابل چشم پوشی بود اما در V20 این کلیدها در سمت چپ قرار دارند و چندان منطقی نیست که از آن‌ها به عنوان شاتر استفاده کنید. در ادامه می‌توانید تمامی تصاویر گرفته شده با دوربین V20 را ببینید:

لبخند

  • دوربین با زاویه دید ۱۳۵ درجه
  • دوربین اصلی باکیفیت
  • کیفیت بالای تصاویر در محیط‌های کم‌نور
  • تنظیمات دستی فوق‌العاده در هر دو حالت فیلم‌برداری و عکاسی
  • امکان عکاسی واید با دوربین سلفی
  • ضبط صدا به صورت استریو

اشک

  • بیرون زدگی دوربین
  • استحکام نه‌چندان بالای محافظ دوربین
  • فاقد کلید اختصاصی شاتر

رابط کاربری

ال‌جی هنگام عرضه این محصول تاکید زیادی بر روی نسخه سیستم عامل V20 داشت. در واقع این پرچم‌دار نخستین اسمارت فون دنیا با اندروید نوقاست. البته حالا فکرش را نکنید که با یک محصول خاص و متفاوت رو‌به‌رو هستید، حداقل از لحاظ ظاهری که به‌جز نوار نوتیفیکیشن که حالا دو مرحله‌ای شده، تغییر خاص دیگری را احساس نخواهید کرد. به صورت کلی در V20 شاهد همان رابط کاربری ال‌جی موسوم به UX 5.0 هستیم با این تفاوت که حالا بر روی اندروید نوقا کشیده شده است. این رابط تا حد بسیار زیادی شبیه به همان چیزی است که در سایر محصولات ال‌جی دیده بودیم و همچنان بازکردن نمایشگر با دوبار تب کردن بر روی صفحه امکان پذیر است و با همین حرکت هم می‌توانید نمایشگر را خاموش کنید. در لحظه نخست دیدار با V20 همچون G5 باز هم شاهد این موضوع بودیم که اپ دراور حذف شده است. البته خیلی زود و با اولین آپدیت حضور و یا عدم حضور اپ دراور در دستگاه به عنوان یک آپشن برای شما در نظر گرفته می‌شود اما خب شخصا برای خودم جالب بود که چرا ال‌جی از این اشتباه که پیش‌تر دقیقا مشابه‌اش در G5 رخ داده بود، درس نگرفته و از همان ابتدا این قابلیت را به صورت یک ویژگی در تنظیمات دستگاه قرار نداده است!

در رابط کاربری از رنگ‌های بسیار زیاد و شادی استفاده شده و همین امر موجب می‌شود تا برخی آن‌را یک رابط کاربری کودکانه و کارتونی بنامند که خب البته پر بی‌راه هم نمی‌گویند! هنگام تپ کردن بر روی فولدرها، محتویات فولدر به‌صورت پاپ آپ ظاهر می‌شود. با اینکه همه چیز خیلی خوب در اختیار شماست و هنگام کار با دستگاه سردرگم نمی‌شوید، اما راستش را بخواهید به شخصه رابط کاربری سایر اندرویدی‌های بازار را بیشتر می‌پسندم.

در این رابط همچنان امکان تنظیم ارتفاع کیبورد در اختیار شماست و می‌توانید متناسب با اندازه انگشتان خود کیبورد را تنظیم کنید که همین امر سرعت تایپ را بالا می‌برد. به طور کلی در رابط کاربری دستگاه، رنگ سفید غالب است و بخش تنظیمات و حتی منوی نوتیفیکیشن‌ها نیز بیش از پیش به اندروید خام نزدیک شده‌اند. البته در تنظیمات ۳ تم ویژه برای شما در نظر گرفته شده که در صورت اعمال آن‌ها تا حد بسیار زیادی رابط کاربری تغییر شکل می‌دهد و با یک رابط مشکی یک‌دست با آیکون‌های خاص‌تر رو‌به‌رو می‌شوید که به شخصه به تم دیفالت دستگاه ترجیحش می‌دهم. این را هم بدانید که تم‌ها و حتی فونت‌های زیاد و ویژه‌ای نیز برای شما در نظر گرفته شده که برای استفاده از آن‌ها می‌بایست دانلودشان کنید.

با همه این‌ها رابط‌های قبلی ال‌جی در بخش مولتی تسکینگ در قسمت پایین خود گزینه‌ای را برای حذف تمام اپ‌های باز شده در نظر گرفته بودند که حالا به دورترین نقطه در بالا نقل مکان کرده؛ موردی که شاید خیلی دوستش نداشته باشید.

لبخند

  • مجهز به اندروید نوقا
  • تم‌ و فونت‌های خاص
  • رابطه کاربری ساده و شیک

اشک

  • بدون تغییر خاص نسبت به گذشته!

پخش چندرسانه‌ای

در بخش پخش چند رسانه‌ای، ما همیشه ۳ فاکتور مهم را در نظر می‌گیریم. یکی از آن‌ها نمایشگر است که خب V20 یک نمونه بزرگ و خیلی خوبش را در اختیار شما قرار می‌دهد. فاکتور دوم اسپیکر است که دقیقا همانند G5 در زیر دستگاه جای گرفته و طبق معمول ال‌جی از استفاده دو اسپیکر خودداری کرده است. به شخصه بهترین محل برای اسپیکر (و یا اسپیکرهای) دستگاه را در جلو و بالا و پایین نمایشگر می‌دانم. در این بخش‌ها صدا به صورت واضح به گوش شما می‌رسد و هنگام در دست گرفتن اسمارت‌فون نیز چیزی اسپیکر را نمی‌پوشاند. حالا و در V20 همچنان هنگامی که گوشی را به صورت افقی در دست بگیرید، دستان‌تان روی اسپیکر را می‌پوشاند و خودتان کاری می‌کنید تا صدا به گوش‌تان نرسد.

بلندی صدا در این مدل خوب است و به راحتی می‌توان آن را در رده بهترین‌ها قرار داد اما از لحاظ کیفیت همچنان محصولات ال‌جی جای کار دارند. حتی اگر بخواهید صدا را به صورت خصوصی گوش دهید، یک هدفون بسیار با کیفیت همراه با دستگاه عرضه می‌شود که جوابگوی نیازهای شما خواهد بود. بگذارید خیلی ساده از کنار این مورد نگذریم! صدای خروجی هدفون فوق‌العاده است و به هرکسی که پیشنهاد دهید صدای خروجی را توسط هدفون گوش دهد، بدون شک از خودش عکس‌العمل نشان می‌دهد و به تعریف و تمجید از آن می‌پردازد؛ حالا اگر حالت DAC را هم فعال کنید که دیگر نمره‌اش ۲۰ خواهد شد.

در رابطه با خود هدفون هم باید بگویم که از نوع توگوشی است و خیلی راحت در گوش جای می‌گیرد و به‌خوبی هم صداهای اطراف را حذف خواهد کرد، در نتیجه موسیقی بهتر و شفاف‌تر به گوش شما خواهد رسید. سیم هدفون نیز از آن مدل‌هایی است که ظاهرا گره نمی‌خورد اما به شخصه گره خوردنش را دیدم! هنگام استفاده از هدفون، صدا خیلی به بیرون پخش نمی‌شود و اگر در خیابان و یا خودرو از آن استفاده کنید، دیگران متوجه موزیک پخش شده نخواهند شد. البته این را هم بگویم که ال‌جی با V20 خاکستری رنگ یک هدفون قرمز را عرضه کرده که اصلا از این لحاظ با خود دستگاه هم‌خوانی ندارد!

فاکتور سوم در این بخش پلیر دستگاه است که بدون شک ال‌جی یکی از بهترین کمپانی‌ها در این زمینه است. پلیر دستگاه انواع کدک‌های صوتی و تصویری را پشتیبانی کرده و حتی در نمایش زیرنویس نیز خیلی خوب عمل می‌کند. علاوه بر این‌ها تنظیمات خاصی هم برای آن در نظر گرفته شده است. به‌عنوان مثال می‌توانید با کشیدن انگشت خود در سمت راست و یا چپ صفحه، میزان نور و یا بلندی صدا را تغییر دهید. یکی از قابلیت‌هایی که به شخصه خیلی دوستش دارم که در تنظیمات پلیر نهفته است و توسط آن می‌توانید میزان نور پلیر در لحظه ورود را مشخص کنید. در این حالت نور نمایشگر در پلیر دستگاه، تنظیمات جداگانه‌ای نسبت به سایر بخش‌های رابط کاربری خواهد داشت. برای درک بهتر موضوع، تصور کنید که می‌توانید مشخص کنید که هنگام ورود به پلیر، میزان نور بر روی ۱۰۰ درصد قرار گیرد و در این حالت حتی اگر نور نمایشگر را بر روی حداقل میزان ممکن قرار داده باشید، به محض اجرای یک فایل ویدیویی نور به صورت اتوماتیک تا انتها بالا می‌رود که در نوع خود جالب است. حتی اگر از این پلیر راضی نبودید (که خیلی بعید هست!) باز هم می‌توانید از میان انبوهی از پلیرهای موجود برای سیستم عامل اندروید یکی را برگزینید و بر روی دستگاه نصب کنید.

لبخند

  • اسپیکر با صدای بلند
  • پلیر بسیار خوب و کاربردی
  • خروجی صدای فوق‌العاده در هدفون
  • مجهز به جک استاندارد صدا!
  • هدفون‌های شیک و باکیفیت در جعبه

اشک

  • عدم استفاده از اسپیکرهای استریو
  • کیفیت کمتر از حد انتظار اسپیکر
  • عدم هماهنگی رنگ هدفون با بدنه دستگاه

سایر امکانات

V20 همچون نسل قبلی به یک سنسور اثر انگشت مجهز شده است. این سنسور که در بخش پشتی و در زیر دوربین دستگاه جای خوش کرده، عملکرد بسیار خوب و قابل قبولی از خود نشان می‌دهد و تقریبا اگر ۲۰ بار شانس خود را امتحان کنید، شاید یک‌بار قادر به بازکردن قفل دستگاه نباشید که در نوع خود فوق‌العاده است. این سنسور می‌تواند ۵ انگشت شما را به صورت همزمان شناسایی کند؛ یعنی اینکه شما می‌توانید ۵ اثر انگشت متفاوت را در حافظه آن بگنجانید تا دستگاه با ۵ انگشت مختلف باز شود. جالب است بدانید که بر خلاف اکثر پرچمداران امروزی، نیازی به فشردن دکمه پاور و سپس استفاده از سنسور اثر انگشت نیست و برای باز کردن قفل دستگاه همان قرار دادن انگشت بر روی سنسور کافی است. موردی که معمولا در محصولات هواوی می‌بینیم.

پرچمداران ال‌جی به قابلیت منحصر به فردی با نام Knock Code مجهز هستند که توسط آن می‌توانید از یک الگوی خاص برای بازکردن قفل نمایشگر استفاده کنید که حالا و با روی کار آمدن سنسور اثر انگشت تقریبا بدون استفاده می‌شود.

یکی از ویژگی‌های پرچمداران ال‌جی بهره‌گیری از اینفرارد است. در نتیجه به‌راحتی هر چه تمام‌تر می‌توانید کنترل لوازم دیجیتالی اطراف خودتان را بر عهده بگیرید و به‌عنوان مثال تلویزیون را روشن و خاموش کنید و یا میزان باد اسپیلت خانه را تنظیم نمایید. قابلیتی ویژه که در حال حاضر اکثر کمپانی‌ها به آن توجه نمی‌کنند! این ویژگی مربوط به محصولات ال‌جی نمی‌شود و طیف وسیعی از دستگاه‌ها را توانسته در خود بگنجاند. حتی اگر دستگاه مورد نظرتان را نیافتید باز هم می‌توانید با قرار دادن ریموت کنترل دستگاه در جلوی اینفرارد گوشی، کنترل شخصی خودتان را بسازید!

V20 در دو نسخه ۶۴ و ۳۲ گیگابایتی در دسترس است که توسط کارت حافظه نیز می‌توانید تا ۲۵۶ گیگابایت دیگر به آن بیفزایید. البته در نسخه ۶۴ گیگابایتی بیش از ۵۰ گیگابایت آن در دسترس قرار دارد و باقی را خود دستگاه نوش جان می‌کند.

از دیگر قابلیت‌های این مدل می‌توان به USB Type-C، نسخه ۴.۲ بلوتوث، NFC، پشتیبانی از GPS و همچنین انواع شبکه‌های مخابراتی اشاره داشت. با همه این‌ها ای کاش این مدل در برابر آب و گرد و غبار نیز مقاوم بود تا به یک محصول همه چیز تمام تبدیل شود. درضمن این مدل دو سیم‌کارته نیز هست.

لبخند

  • سنسور اثر انگشت همیشه فعال با دقت بالا
  • پشتیبانی از کارت حافظه
  • مجهز به اینفرارد
  • پشتیبانی از دو سیم کارت همزمان فعال

اشک

  • عدم مقاومت در برابر آب و گرد و غبار

باتری

ال‌جی تا به این لحظه تقریبا آزمون و خطاهای بسیاری کرده و خیلی از قابلیت‌هایی که در محصولات گذشته این کمپانی دیده می‌شد، حالا دیگر دیده نمی‌شود و به‌ جرات می‌توان گفت تنها ویژگی بارزی که هنوز هم در محصولات این کمپانی می‌بینیم، باتری قابل تعویض است. V20 ضمن استفاده از بدنه تمام فلزی، با باتری قابل تعویض عرضه می‌شود و می‌توانید خیلی راحت و بدون هیچ دردسر خاصی باتری دستگاه را تعویض کنید.

این مدل به یک نمونه ۳۲۰۰ میلی آمپری مجهز است که به فناوری Quick Charge 3.0 هم تجهیز شده و تقریبا در حدود ۸۰ دقیقه برای شارژ کردنش به زمان نیاز دارید که فوق‌العاده به نظر می‌رسد. البته امید چندان زیادی به باتری آن نداشته باشید و در واقع یکی از نقاط ضعف اصلی این دستگاه همین شارژدهی باتری آن است.

در یک استفاده معمولی این مدل یک روز را هم همراه شما نخواهد بود. در تستی که ما گرفتیم، در حالی‌که دستگاه به وای‌فای متصل بود و میزان نور نمایشگر نیز بر روی ۶۰ درصد تنظیم شده بود، بیش‌تر از ۴ ساعت را نتوانستیم با آن همراهی کنیم و خیلی زودتر از انتظار شارژش تمام شد. تعارف را کنار بگذاریم شما خیلی راحت خالی شدن شارژ باتری را به چشم می‌بینید. البته به واسطه همین قابل تعویض بودن باتری می‌توانید یک باتری دیگر خریداری کنید و در مواقع حساس از آن بهره بگیرید.

لبخند

  • باتری قابل تعویض
  • سرعت شارژ شدن بسیار بالا

اشک

  • شارژدهی نسبتا ضعیف باتری!

کلام آخر

به طور کلی ال‌جی V20 یک محصول خاص با ویژگی‌های خاص است. بدنه تماما فلزی دارد، به دو نمایشگر مجهز است، از دو دوربین اصلی بهره‌ می‌برد، سخت‌افزار قدرتمندی دارد، خروجی صدایش در هدفون عالی‌ست و از همه مهم‌تر تا حد زیادی سرش به تنش می‌ارزد و شما با قیمتی در حدود ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان می‌توانید یکی از آن‌ها را با خود به خانه ببرید؛ فقط ای کاش که باتری قدرتمندتری داشت.‌

نوشته بررسی تخصصی ال‌جی V20: زشت و زیبا! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی موتورولا Moto Z (موتو زد): آقای همه فن حریف!

بررسی موتورولا Moto Z (موتو زد): آقای همه فن حریف!

کمپانی موتورولا که یکی از قدیمی‌ترین تولید‌کنندگان تلفن‌های همراه بوده است، این چند سال اخیر وضعیت خوبی را در بخش موبایل سپری نکرد و همین موضوع باعث شد تا شرکت چینی لنوو بیاید و موتورولای با سابقه را از گوگل بخرد و با قدرتی بیشتر از قبل به تولید تلفن همراه بپردازد. از این طریق محصولات تولید شده قدرت و پشتیبانی مالی لنوو را در کنار اصالت و کیفیت موتورولا خواهند داشت. نتیجه این همکاری تولید سری Z از تلفن‌های هوشمند بوده است که محصولاتی سرشار از نوآوری و تازگی هستتند.

امروز در آزمایشگاه آی‌تی‌رسان فرصت این را داشتیم تا به بررسی تلفن هوشمند موتو زد بپردازیم تا ببینیم نتیجه فعالیت این دو کمپانی ادغام شده به چه صورت است.

ابتدا نگاهی به مشخصات کلی این گوشی بر روی کاغذ می‌اندازیم.

  • جنس بدنه از فلز، ابعاد ۱۵۳.۳ در ۷۵.۳ در ۵.۲ میلی‌متر، وزن ۱۳۶ گرم
  • صفحه نمایش ۵.۵ اینچی، رزولوشن QHD، پنل امولد، توانایی نمایش ۱۶ میلیون رنگ، نسبت نمایشگر به بدنه ۷۲ درصد، تراکم پیکسلی ۵۳۵ پیکسل در هر اینچ، محافظت از سطح نمایشگر با فناوری گوریلاگلس ۴
  • دوربین اصلی با رزولوشن ۱۳ مگاپیکسل، گشودگی دیافراگم f/1.8، فوکوس به صورت لیزری، همراه لرزش‌گیر اپتیکال، فلاش LED دو رنگ، قابلیت‌ عکاسی پانوراما و HDR، عکاسی حرفه‌ای، فیلم‌برداری ۴K با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه، دوربین سلفی با رزولوشن ۵ مگاپیسکل، گشودگی دیافراگم f/2.2، فلاش LED برای دوربین سلفی، فیلم‌برداری با رزولوشن فول‌اچ‌دی
  • پردازنده ۴ هسته‌ای کوالکام با مدل MSM8996 بر روی چیپست اسنپدراگون ۸۲۰، پردازنده گرافیکی Adreno 530، حافظه رم ۴ گیگابایت، موجود در حافظه‌های داخلی ۳۲ و ۶۴ گیگابایت، پشتیبانی از کارت حافظه micro SD تا ۲۵۶ گیگابایت
  • باتری غیرقابل تعویض با ظرفیت ۲۶۰۰ میلی‌آمپر، پشتیبانی از فناوری شارژ سریع
  • پشتیبانی از USB Type-C، حسگر اثرانگشت همیشه آماده، پشتیبانی از ماژول‌های متعدد برای ارتقا بخش‌های مختلف، پشتیبانی از رادیو، بلوتوث، OTG و NFC، موجود در رنگ‌های مشکی خاکستری، مشکی رز گلد، مشکی طلایی و سفید

طراحی و ساخت: ظرافتی وصف ناپذیر

هنگامی که برای اولین بار موتو زد را در دست می‌گیرید، قبل از هر چیز متوجه ضخامت نازک آن خواهید شد. به گفته لنوو، موتو زد نازک‌ترین گوشی پرچم‌دار در بازار است. یک فریم فلزی طلایی رنگ دور تا دور گوشی کشیده شده که زیبایی دل‌نوازی را به هر سه طرف محصول هدیه داده است. در بخش روبه‌رویی دستگاه، دوربین سلفی، فلاش دوربین سلفی، اسپیکر، نمایشگر، میکروفون، نام موتو و حسگر اثرانگشت قرار گرفته است. شکل و شمایل این حسگر اثرانگشت و محل قرارگیری آن به صورتی است که شما آن را با دکمه هوم اشتباه خواهید گرفت و مدتی طول می‌کشد تا به آن عادت کنید. استفاده از تکنولوژی شیشه ۲.۵D طراحی جذابی را در قسمت جلویی گوشی ایجاد کرده است.

اما بخش پشتی موتو زد از یک قاب فلزی ساخته شده است. بر روی این قاب خط‌هایی به صورت موازی از بالا تا پایین برای زیباتر شدن این قسمت کشیده شده است. دو بخش بالایی و پایینی پشت دستگاه از جنس پلاستیک بوده که حدس می‌زنیم برای بهبود عملکرد آنتن این عمل انجام شده است.

لوگوی موتورولا، محفظه دوربین و محل اتصال ماژول‌ها، بخش‌هایی هستند که در قاب پشتی موتو زد به چشم می‌آیند. متاسفانه محفظه دوربین این گوشی به دلیل ضخامت بی‌نهایت کم آن، به شدت از قاب بیرون زده است و علی‌رغم زیبایی کلی دستگاه، ظاهری نه‌چندان مناسب به این قسمت داده است. البته دورتادور این محفظه از فریم فلزی و طلایی رنگی پوشیده شده که وضعیت ظاهری را بهتر کند. موردی که در بخش قاب پشت گوشی کمی ناراحت کننده است، قدرت بی‌نهایت بالایش در جذب اثرانگشت و لک است؛ به طوری که برای گرفتن هر عکس نیاز دارید تا با دستمال آن را تمیز کنید و البته این لک‌ها به این راحتی‌ها هم از بین نمی‌رفتند.

لبه راست گوشی از سه دکمه برای کنترل صدا و پاور تشکیل شده است. نزدیکی این دکمه‌ها به هم باعث می‌شود تا به اشتباه به‌جای قفل کردن گوشی، صدا را کم کنید. اندازه و شکل هر سه دکمه کاملا مشابه هم بوده و تنها بر روی دکمه پاور شیار‌هایی برای تشخیص از کلید‌های صدا قرار گرفته است که البته شناسایی‌ آن کمی مشکل خواهد بود و کم ‌کم به آن عادت خواهید کرد.

اسپیکر موتو زد داخل همان بلندگوی جلویی که برای تماس استفاده می‌شود، قرار گرفته است و همین موضوع باعث شده تا تنها یک پورت USB Type-C در لبه پایینی گوشی قرار بگیرد. البته خبری هم از جک صوتی ۳.۵ میلی‌متری نیست که این موضوع می‌تواند به دلیل ضخامت کم گوشی باشد.

موتو زد در رنگ‌های مشکی خاکستری، مشکی رز گلد، مشکی طلایی و سفید موجود است که در رنگ‌های مشکی خاکستری و سفید، فریم فلزی که دور گوشی پوشیده می‌شود، تقریبا هم رنگ با قاب شده و قابل تشخصی نخواهد بود.

هنگامی که گوشی را در دستان‌تان می‌گیرید، حس بسیار خوبی به شما القا خواهد کرد و به سرعت شما را متوجه کیفیت ساخت بالا و طراحی حرفه‌ای‌اش می‌کند. قرار گیری موتو زد در دست با وجود اندازه نمایشگر ۵.۵ اینچی به خوبی صورت می‌گیرد و احساس سر خردن را به کاربر نخواهد داد. البته دو لبه بالایی و پایینی گوشی کمی بیشتر از حد انتظار است؛ به طوری که وقتی می‌خواهید منوی اعلانات را از بالا به پایین بیاورید، باید از دست چپ‌تان هم کمک بگیرید. با وجود ضخامت بسیار کم در موتو زد نمی‌توان ایرادی به این بخش از طراحی گرفت.

نظر شخصی من: راستش را بخواهید هنگام رونمایی از موتو زد و دیدن عکس‌هایش، اصلا فکر نمی‌کردم که بتواند در بخش طراحی من را جذب کند. اما بعد از این که گوشی را از نزدیک دیدم، واقعا نظرم را جلب کرد. موتو زد بسیار نازک و سبک است و همین موضوع کار کردن با آن را لذت بخش‌‌ می‌کند. بیرون زدگی دوربین شاید کمی بیشتر از حد معمول باشد اما باید ببینم که در بخش کیفیت دوربین کاری می‌کند که این بخش را نادیده بگیرم یا خیر. مستعد بودن بدنه در برابر جذب اثرانگشت و لکه به حدی بوده که هر یک ساعت بخواهید با یک تکه پارچه آن را تمیز کنید. کار کردن با یک دست توسط این گوشی به دلیل زیاد بودن لبه‌های بالایی و پایینی کمی مشکل است. جنس بدنه و کیفیت ساخت به حدی است که اگر کسی موتو زد را در دست بگیرد به ارزنده بودنش پی می‌برد.


صفحه ‌نمایش: با کیفیت

نمایشگر استفاده شده در موتو زد از نوع AMOLED بوده که رزولوشن QHD دارد. با اندازه ۵.۵ اینچی این صفحه نمایش، تراکم پیکسلی ۵۳۵ پیکسل در هر اینچ ایجاد می‌شود که مقداری بسیار عالی و درخور یک پرچم‌دار است. نسبت نمایشگر به بدنه چیزی حدود ۷۲ درصد است که مقداری مناسب محسوب می‌گردد. استفاده از پنل امولد در موتو زد باعث می‌شود تا رنگ‌هایی غلیظ‌‌تر و عمق مشکی بهتری داشته باشیم. روشنایی این صفحه نمایش می‌تواند در حداکثر میزان خودش به ۵۰۶ نیت برسد. با این میزان روشنایی خوانایی نمایشگر در زیر نور خورشید بسیار خوب خواهد بود و هیچ مشکلی با این قضیه نخواهید داشت.

تغییر رنگ‌ها با تغییر زاویه دید در موتو زد کمی مشهود بوده که در تصویر زیر می‌توانید آن را مشاهده کنید. سمت راست موتو زد با پنل امولد و سمت چپ می‌۵ شیائومی با پنل IPS قرار دارد.

در بخش تنظیمات نمایشگر، منوی خاصی برای شخصی سازی رنگ‌ها موجود بوده که شما می‌توانید از آن‌جا مود‌های مختلفی را انتخاب کنید. ویژگی نمایشگر Always On هم در موتو زد وجود دارد و در زمان استندبای بودن شما را از اعلانات و زمان باخبر می‌کند.

نظر شخصی من: کیفیت کلی صفحه نمایش موتو زد بسیار خوب است. روشنایی، کنتراست و غلظت رنگ‌ها همه به اندازه بوده و کم و کاستی در آن وجود ندارد. تنها مشکل موجود در این بخش، تغییر کردن رنگ‌ها با تغییر زاویه دید است که در پنل‌های امولد نباید چنین چیزی به این میزان دیده شود.


سخت‌افزار: پرچم بالاست!

چیپست اسنپدراگون ۸۲۰ با پردازنده  ۴ هسته‌ای کوالکام، قلب تپنده موتو زد است. از این ۴ هسته، ۲ تا با سرعت ۲.۱۵ گیگاهرتز و دو تای دیگر ۱.۶ گیگاهرتز، عملیات پردازشی را انجام می‌دهند. هر ۴ هسته موجود در این پردازنده از معماری Kryo استفاده می‌کنند. حافظه رم ۴ گیگابایت، پردازنده گرافیکی Adreno 530 و پشتیبانی از USB Type-C از دیگر مشخصات سخت افزاری موجود در این گوشی است.

موتو زد در دو حافظه داخلی ۳۲ و ۶۴ گیگابایت موجود بوده که البته با وجود درگاه حافظه خارجی هیچ نگرانی از لحاظ محدودیت در ذخیره سازی اطلاعات برای کاربر وجود نخواهد داشت.

در ادامه می‌توانید نتایج بنچمارک‌های موتو زد را مشاهده کنید.

 نظر شخصی من: قدرت‌مندترین و جدیدترین چیپ موجود تا به امروز، بر روی موتو زد قرار گرفته است. مطمئن باشید با این مشخصات سخت افزاری چندین سال بدون کوچک‌ترین مشکل، می‌توانید از برنامه‌ و بازی‌های اندرویدی لذت ببرید. ساپورت کارت حافظه خارجی تا ظرفیت ۲۵۶ گیگابایت هم خیال‌تان را از نظر ذخیره‌ سازی اطلاعات راحت می‌کند.


نرم‌ افزار: اندروید خام

تنها اندروید نسخه ۶ است که بخش نرم‌ افزاری موتو زد را تشکیل می‌دهد. همه چیز دقیقا به همان صورتی است که در اندروید خام قرار دارد. از گرافیک آیکون‌ها تا منو‌های مختلف، کوچک‌ترین تغییری را نداشته‌اند. برنامه‌های پیش‌فرض مانند موزیک پلیر و گالری همه از گوگل بوده‌ و تقریبا هیچ بخش اختصاصی در این قسمت یافت نمی‌شود. اگر می‌خواهید با رابط موتو زد بیشتر آشنا شوید، می‌توانید با نکسوس‌های گوگل کار کنید.

برنامه‌ای با نام موتو در منوی این گوشی موجود بوده که در واقع تنها بخش اضافی موجود در موتو زد به نسبت اندروید خام است. با وارد شدن به این برنامه قابلیت‌های مختلفی در اختیارتان قرار خواهد گرفت. یکی از این قابلیت‌ها دستیار صوتی اختصاصی موتورولا بوده که شما می‌توانید بدون لمس کردن موبایل به کنترل آن بپردازید. همچنین امکانات دیگری مانند روشن ماندن نمایشگر زمانی که به گوشی نگاه می‌کنید و یا رفتن به حالت سکوت با بلند کردن گوشی زمانی که موبایل زنگ می‌خورد، در این برنامه وجود دارد. در رابط کاربری موتو زد که در واقع همان اندروید استوک است، همه چیز به راحتی در دسترس بوده و مدت کمی طول می‌کشد تا به همه بخش‌های آن مسلط شوید.

نظر شخصی من: درست است که کار کردن با اندروید خام بسیار آسان بوده و رابط آن بسیار پرسرعت است؛ اما در حال حاضر با یک پرچم‌دار و با قیمتی در همان حد طرف هستیم. امکانات اختصاصی که کمپانی‌های مطرح بازار مثل سامسونگ و ال‌جی در بخش نرم‌افزاری‌شان قرار می‌دهند، جایی در موتو زد ندارد.  لنوو حتی یک موزیک پلیر و یا گالری اختصاصی برای گوش دادن به موزیک و دیدن تصاویر در این گوشی قرار نداده است و شما باید از همان برنامه‌های پیش‌فرض گوگل استفاده کنید. این را هم بدانید که اگر از سونی و یا نکسوس‌ها مهاجرت کرده‌‌اید، مطمعنا دیدن دوباره ظاهر همیشگی اندروید در موتو زد، دل‌تان را می‌زند. خلاصه از بخش نرم‌ افزاری این گوشی راضی نبودم و اگر روزی بخواهم آن را بخرم، به فکر کاستوم رام‌ و یا لانچر خواهم بود!


ماژول‌ها: ورود به دنیای بدون محدودیت!

تلفن‌های هوشمند ماژولار تا چند سال پیش تنها می‌توانستند در حد یک ایده باشند. تلفن‌های هوشمندی که بتوان با افزودن قطعات سخت‌افزاری، آن‌ها را در بخش‌های مختلف ارتقا داد.  اما اوایل امسال کمپانی ال‌جی از پرچمدار جدیدش با قابلیت ماژولار بودن، رونمایی کرد. ال‌جی جی۵ در واقع اولین تلفن همراه ماژولاری بود که شما می‌توانستید با خرید ماژول‌های مختلف که تعدادشان هم بسیار کم بود، از قابلیت‌های جدیدی در تلفن همراه‌تان استفاده کنید.

در جی۵ شما می‌بایست با درآوردن محفظه باتری و خاموش کردن گوشی، ماژول‌ جدید را به آن متصل کنید. متاسفانه تعداد ماژول‌های ساخته شده توسط ال‌جی برای این گوشی بسیار کم بود و همان تعدادی هم که از پیش ساخته شده بودند، آن چنان قابل استفاده و مفید نبودند. علاوه بر این‌ها ناموجود بودن این ماژول‌ها و قیمت بالای‌شان از دیگر مواردی بود که کم‌تر کسی را برای خریدشان ترغیب می‌کرد.

اما حدود ۴ ماه بعد از معرفی جی۵، لنوو موتو زد را با عنوان یک گوشی ماژولار معرفی و روانه بازار نمود. این بار موتو زد بر خلاف جی۵ ماژول‌های بیشتری دارد و کاربرد هر کدام به اندازه‌ای است که کاربر به خردیدشان فکر کند. این ماژول‌ها بدون نیاز به خاموش شدن گوشی، به پشت آن از طریق خاصیت آهنربایی متصل می‌شوند و هر کدام امکانات متفاوتی را به دستگاه اضافه می‌کنند. تا به امروز ماژول‌های مختلفی مثل قاب پشتی، پک باتری، پروژکشن، دوربین و اسپیکر JBL برای موتو زد تولید شده است که یک به یک به آن‌ها اشاره خواهیم کرد.

ماژول اسپیکر JBL

یکی از ماژول‌های هیجانی برای موتو زد این اسپیکر است که با همکاری کمپانی JBL ساخته شده است. با متصل کردن این ماژول به پشت گوشی به حجم صدایی باورنکردنی با کیفیتی بسیار عالی دست خواهید یافت. این اسپیکر یک پایه نیز دارد که توسط آن می‌توانید گوشی را بر روی میز و یا یک سطح صاف قرار دهید. این ماژول درون خودش باتری مخصوص داشته و تنها با ظرفیت آن می‌توانید نزدیک به ۱۰ ساعت موزیک پخش کنید. در واقع با متصل کردن این ماژول به ظرفیت کلی باتری گوشی اضافه خواهد شد. این ماژول یک ورودی USB Type-C هم برای شارژ شدن به صورت مجزا دارد.

ماژول پروژکشن Moto Insta-Share

این ماژول گوشی شما را به یک پروژکشن تبدیل می‌کند که قادر است تصویر را تا اندازه ۷۰ اینچ به نمایش بگذارد. همچنین یک عدد فن در این ماژول وجود داشته که از افزایش دما جلوگیری می‌کند. باتری موجود در این ماژول ظرفیتی معادل ۱۱۰۰ میلی‌آمپر دارد که باز با ظرفیت باتری دستگاه که ۲۶۰۰ میلی‌آمپر است، جمع خواهد شد. کیفیت تصاویر به نمایش گذاشته شده نسبتا مناسب بوده و شما را راضی خواهد کرد. این ماژول هم یک ورودی پورت USB Type-C دارد که می‌توانید آن را به صورت مجزا شارژ کنید و البته دقت داشته باشد که بایستی در محیط تاریک به تماشای آن بنشینید و نور چندان مناسبی برای نمایش در محیط‌های روشن و حتی نیمه روشن ندارد.

ماژول دوربین

این ماژول زوم اپتیکال ۱۰ برابر، حسگر ۱۲ مگاپیکسلی، فلاش زنون و توانایی عکاسی با فرمت RAW را در اختیارتان قرار می‌دهد. هنگام استفاده از این ماژول دوربین اصلی دستگاه غیرفعال بوده و در واقع از لنزش برای عکس‌‌برداری استفاده می‌شود. کیفیت تصاویر گرفته شده توسط این ماژول بسیار بالاتر از دوربین گوشی بوده و امکاناتی هم که در اختیارتان قرار می‌دهد، بسیار کاربردی خواهد بود. لازم به ذکر است که کمپانی سازنده، هسل بلاد، یک شرکت مشهور سوئدی بوده که به صورت حرفه‌ای در ساخت تجهیزات عکاسی فعالیت می‌کند و این ماژول، نخستین محصول این کمپانی برای گجت‌های همراه است.

ماژول پک باتری

این ماژول یکی از کاربردی‌ترین نمونه‌های ساخته شده برای موتو زد است. با متصل کردن این ماژول به گوشی، ۲۲۰۰ میلی‌آمپر به ظرفیت کلی باتری موتو زد اضافه می‌شود. ضخامت این ماژول آن‌ چنان زیاد نبوده و با متصل کردنش، کار کردن با گوشی همچنان به آسانی صورت خواهد گرفت. این ماژول درگاه USB Type-C نداشته و به همین دلیل برای شارژ شدنش می‌بایست از خود گوشی کمک بگیرید.

علاوه بر این‌ها قاب‌هایی با طرح‌های متنوع برای موتو زد وجود داشته که باعث تغییر ظاهر دستگاه می‌شوند.

نظر شخصی من: به بعضی‌ها باید یاد داد که گوشی ماژولار چگونه است! تقریبا تمامی این ماژول‌ها کابردی هستند و استفاده از آن‌ها بسیار هیجان انگیز خواهد بود. تنها موردی که می‌ماند، بحث قیمت این ماژول‌هاست که در ادامه آن‌ها را قرار داده‌ام.

اسپیکر: ۸۰ تا ۹۰ دلار

پروژکشن: ۲۵۰ تا ۳۰۰ دلار

دوربین: ۲۰۰ تا ۲۵۰ دلار

پک باتری: ۷۰ تا ۷۵ دلار

قاب پشت: ۳۰ تا ۳۵ دلار

شما هم با دیدن این قیمت‌ها دهانتان باز ماند؟ قیمت‌های درنظر گرفته شده برای ماژول‌های این گوشی، کمی بیش از حد انتظار بوده و امکان خریدشان توسط کاربران نسبتا پایین است و ارزش این مقدار پول را ندارند. به‌عنوان مثال برای خرید ماژول اسپیکر شما باید ۹۰ دلار هزینه کنید و تنها می‌توانید آن را با موتو Z استفاده کنید؛ در صورتی که با مبلغی کم‌تر شما می‌توانید اسپیکر‌های بی‌سیم خریداری کنید و آن را با تمامی دستگاه‌ها سینک نمایید. این را هم بدانید که اگر بخواهید تمامی این ماژول‌ها را خریداری کنید، باید به اندازه یک گوشی موتو زد دیگر هزینه کنید!


دوربین: خوب اما عالی نیست!

چشم به شدت بیرون زده موتو زد از یک سنسور ۱۳ مگاپیکسلی ساخته شده است. این دوربین با گشودگی دیافراگم  f/1.8 می‌تواند تصاویر روشنی را به ثبت برساند. کنار لنز دوربین این گوشی یک عدد فوکوس لیزری و فلاش LED دوگانه موجود است. شما می‌توانید توسط این دوربین با روزولوشن ۴K و نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه فیلم‌برداری کنید. با وجود لرزش‌گیر اپتیکال، فیلم‌های ضبط شده بسیار روان و بدون لرزش هستند.

در بخش دوربین سلفی شاهد سنسور ۵ مگاپیکسلی با گشودگی دیافراگم f/2.2 هستیم. همچنین خوشبختانه یک عدد فلاش LED تک رنگ برای دوربین سلفی تعبیه شده است. فیلم‌برداری با دوربین سلفی موتو زد با رزولوشن فول‌اچ‌دی انجام می‌گیرد.

در رابط کاربری دوربین این گوشی بخش خاصی برای عکاسی به صورت دستی موجود بوده و شما توانایی دسترسی به بخش‌های متعددی مانند سرعت شاتر، ایزو، میزان نور و فوکوس دستی را خواهید داشت. فیلم‌برداری در حالت HDR نیز در موتو زد امکان پذیر است.

رابط کاربری دوربین موتو زد

کیفیت تصاویر ثبت شده را می‌توانید در ادامه مشاهده کنید.

همراه ماژول دوربین با زوم ۱۰ برابر

نظر شخصی من: کیفیت عکس‌های ثبت شده با دوربین موتو زد بسیار خوب است و هیچ کم و کاستی ندارد. اما وقتی بحث مقایسه پیش می‌آید، شاید کمی از رقبای مطرح مثل آی‌فون ۷ پلاس و یا گوگل پیکسل جا بماند. کیفیت تصاویر ثبت شده با ماژول بالاتر بوده، اما هنگامی که از آن استفاده می‌کنید سرعت رابط دوربین کمی کاهش می‌یابد. فلاش دوربین سلفی هم بهتر از نبودن آن است و گاهی اوقات واقعا لازم می‌شود.


پخش چندرسانه‌ای: مناسب!

یک نمایشگر ۵.۵ اینچ و اسپیکر مونو بخش چندرسانه‌ای موتو زد را می‌سازد. همان طور که در بخش نرم‌ افزار اشاره کردیم، ویدیو پلیر و یا موزیک پلیر خاصی در موتو زد وجود ندارد و باید با همان پلیر‌های پیش‌فرض گوگل کار کنید. اسپیکر موتو زد به صورت مونو بوده و صدای بلندی دارد. کیفیت صدا در این اسپیکر متوسط بوده و کمی تیز است. با زیاد کردن صدا این مورد بیشتر خودش را نشان می‌دهد. البته اگر توان خرید ماژول JBL را داشته باشید، به حجم و کیفیتی باورنکردنی از صدا دست خواهید یافت. ماژول پروژکشن هم همین طور است و تماشای ویدیو توسط آن بسیار لذت بخش است.


باتری: اصلا کافی نیست!

باتری موجود در موتو زد ظرفیتی معادل ۲۶۰۰ میلی‌آمپر دارد. این میزان اصلا مناسب یک تلفن هوشمند با نمایشگر ۵.۵ اینچی آن‌ هم با رزولوشن QHD نیست. مخصوصا اگر بخواهید از قابلیت Always On هم استفاده کنید. راه حل لنوو برای این مشکل همان ماژول پک باتری است که به این ۲۶۰۰ میلی‌آمپر، ۲۲۰۰ میلی‌آمپر دیگر ظرفیت اضافه می‌کند. در تصویر زیر اطلاعاتی کامل‌تر از باتری موتو زد برای شما قرار گرفته است.


سایر امکانات

قسمت سایر امکانات در دو بخش ماژول‌ها و حسگر اثرانگشت خلاصه می‌شود. حسگر اثرانگشت موتو زد در بخش جلویی گوشی قرار می‌گیرد. این حسگر به صورت دکمه‌ای نبوده و همیشه در حالت فعال قرار دارد. به این صورت که در حالت استندبای هم با قرار دادن انگشت روی آن قفل گوشی باز می‌شود. همچنین با نگه‌داشتن انگشت‌تان بر روی این سنسور به مدت ۲ ثانیه، گوشی قفل می‌شود. سرعت بازگشایی و قفل شدن دستگاه توسط این سنسور بسیار بالا بوده و عملکردی روان دارد. بزرگ‌ترین توانایی این گوشی که امکانات بسیاری را در اختیار کاربر قار می‌دهد، در قسمت ماژول‌ها بوده که پیش‌تر به آن اشاره کرده بودیم.

نظر شخصی من: کار کردن با حسگر اثرانگشت موتو زد بسیار لذت بخش است. اگرچه گهگاهی آن را با یک دکمه هوم اشتباه می‌گرفتم اما بعد از مدت کمی به آن عادت کردم. سرعت و دقت این سنسور کاملا مناسب بوده و شما را راضی خواهد کرد.


قیمت گذاری: کمی ارزان‌تر باش!

در حال حاضر موتو زد را می‌توانید با دو حافظه داخلی ۳۲ و ۶۴ گیگابایت، با قیمتی حدود ۲ میلیون و ۳۰۰ تا ۲ میلیون و ۶۰۰ همراه ماژول پک باتری، خریداری کنید. این گوشی تنها در نسخه ۶۴ گیگابایت خود با گارانتی رسمی هماتلکام عرضه می‌شود.


سخن پایانی

این که کمپانی لنوو دست به چنین شهامتی بزند و بتواند یک تلفن هوشمند ماژولار بسازد، واقعا جای تحسین دارد. تقریبا تمامی ماژول‌های ساخته شده برای موتو زد، کاربردی هستند و شما از داشتنشان بسیار لذت خواهید برد. سخت‌ افزاری بسیار قدرت‌مند در کنار نرم‌ افزار سبک، ساده و روان همه آن چیز‌هایی هستند که در موتو زد قرار دارند. مطمئن باشید با خرید موتو زد و استفاده از قابلیت ماژولار بودن آن، به یک دنیای جدید از تلفن هوشمند وارد خواهید شد. این که موتو زد در رده یک پرچمدار قرار دارد و قیمت گذاری این چنینی باید برایش طبیعی باشد، کاملا درست است؛ اما این موضوع را باید بدانید که این گوشی بدون ماژول‌هایش تقریبا هیچ مورد خاصی ندارد که شما را هیجان زده کند؛ در حالی که تمرکز اصلی موتو زد بر روی ماژولار بودنش است اما قیمت هر ماژول‌بسیار بالاست!

نوشته بررسی موتورولا Moto Z (موتو زد): آقای همه فن حریف! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی سامسونگ گلکسی J5 Prime (جی۵ پرایم):‌خوش قیمت و زیبا

بررسی سامسونگ گلکسی J5 Prime (جی۵ پرایم):‌خوش قیمت و زیبا

اگر سری به بازار بزنیم و یا به آمار و ارقام رجوع کنیم، متوجه می‌شویم که سری J سامسونگ یکی از پرفروش‌ترین گوشی‌های بازار بوده و حتی لقب پرطرفدارترین محصول اندرویدی به بازار به گلکسی J7 نسبت داده شده است.

به همین مناسبت، امروز قصد داریم یکی از اسمارت فون‌های سری J سامسونگ را کمی مرور کنیم؛ کالایی که باید پذیرفت در قبال طراحی مناسب، امکانات و قیمت خوبی که دارد، مورد اقبال عمومی قرار گرفته است. با ما باشید تا گلکسی J5 Prime را بررسی کنیم.

طراحی و کیفیت ساخت: ساده و زیبا

سامسونگ کارش را بلد است؛ این موضوع را باید از فروش و البته کیفیت اکثر محصولاتش فهمید. حالا اگر یکی دوتاش منفجر شد و چند نفری هم سوختند که نباید همه را به پای کل خط تولیدش نوشت!

جی۵ پرایم یک اسمارت فون میان رده فلزی است که بازار خوبی را می‌تواند برای خودش دست و پا کند. این محصول با بدنه یکپارچه فلزی و طراحی زیبا تقریبا می‌تواند در بین گوشی‌های میان رده، رتبه بالایی را از آن خود کند. جی ۵ پرایم با ابعاد ۱۴۲.۸ در ۶۹.۵ میلی‌متر و ضخامت ۸.۱ میلی‌متری عرضه شده و وزنی معادل ۱۴۳ گرم دارد که با توجه به نمایشگر ۵ اینچی‌اش آن‌چنان بد نیست و آن را تبدیل به یک محصول خوش دست می‌کند.

البته این خوش دستی با توجه به صاف و صیقلی بودن بیش از حد بدنه احتمال سر خوردن گوشی از دستان شما را چند چندان می کند( یعنی بیشتر از دو چندان!!) پس مراقب باشید که اگر گوشی خود را بدون قاب و … حمل می کنید، افتادن آن از دستان شما بسیار بسیار محتمل است!

اما بگذارید تا کمی به ظاهر گوشی نگاهی بی‌اندازیم.

J5 Prime در نگاه اول از ظاهر خوب و شیکی برخوردار است. این محصول ۵ اینچی از یک نمایشگر خمیده ۲.۵D استفاده کرده که به زیبایی گوشی در نگاه اول می‌افزاید. شاید چیزی شبیه به یک محصول مثلا پرچمدار! در قسمت بالایی لوگوی سامسونگ، اسپیکر مکالمه، چراغ نوتیفیکشن، دوربین دوم و سنسورها مشاهده می‌شود که با توجه به هم رنگ بودن این قسمت با کل بدنه، ظاهر زیبایی دارد.

به قسمت پایین می‌رویم، دکمه‌های لمسی بک و مولتی تسکینگ در دو طرف کلید Home قرار گرفته که البته دست بر قضا حسگر اثر انگشت شما نیز هست. با اینکه حاشیه دو طرف نمایشگر مناسب است، اما حاشیه‌های بالا و پایین آن کمی زیاد به‌نظر می‌رسد و مستقیم در ذوق شما می‌زند!

طراحی قسمت جلویی این گوشی بر خلاف برخی مخصولات به طور یک دست سیاه رنگ نبوده و همین می‌تواند آنرا کمی از سایر محصولات هم رده متمایز کند. هر چند از دید شخصی پنل جلویی یکپارچه مشکی بسیار شکیل تر است!

سمت راست گوشی دکمه پاور و اسپیکر قرار دارد. محل قرار گیری اسپیکر شاید برای شما جالب باشد. در واقع نه پشت گوشی است و نه جلوی آن؛ محلی که می‌تواند حسن زیادی داشته باشد. البته به ظاهر کوچک اسپیکر خیلی اعتماد کنید چون صدای خروجی آن به اندازه کافی شما را راضی نگاه خواهد داشت!

به سمت چپ نگاهی می‌اندازیم، این قسمت بسیار شلوغ و از بالا تا پایین برای شما برنامه‌های ویژه‌ای دارد! در قسمت بالا دکمه‌های افزایش و کاهش صدا به طور کاملا جداگانه‌ای حضور دارند و در ابتدا ممکن است فکر کنید کارایی دیگری دارد. کمی پایین‌تر، پورت مربوط به رم میکرو اس‌دی و البته فضای مخصوص دو سیم کارت را مشاهده می‌کنید. همین که سامسونگ هنوز مثل هوآوی حس نکرده که شما هم زمان نباید به دو سیم کارت و رم دسترسی داشته باشید خود نکته بسیار مهمی است. امیدواریم که این تفکر هیچ گاه جایش را به ایده بسیار بی نمک هوآوی ندهد!

به پشت گوشی می‌رویم، در قسمت بالا لنز دوربین و سمت راستش تک فلش LED قرار دارد. کمی پایین‌تر هم لوگوی سامسونگ است و دیگر هیچ! در واقع این ساده بودن پنل پشتی، با توجه آلومینیومی بودن بدنه به زیبایی آن افزوده است.

قسمت فوقانی J5 Prime هم کاملا خالی بوده و بخش تحتانی مزین به جک ۳.۵ میلی‌متری استاندارد، پورت میکرو یواس‌بی و یک میکروفون است!

نمایشگر: مناسب!

وقتی نام میان رده بر روی پیشانی یک اسمارت فون حک می‌شود، خریدار از همان ابتدا نباید توقع یک سری امکانات خارق العاده را داشته باشد، حال اگر نام سامسونگ هم بر روی آن باشد که دیگر بدتر! این محصول با یک نمایشگر ۵ اینچی از نوع IPS LCD همراه با توان نمایش ۱۶ میلیون رنگ و وضوح HD عرضه می‌شود. وضوحی که دیگر شاید با توجه به سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ میلادی آن‌چنان بالا نباشد!

نسبت نمایشگر به بدنه در این محصول برابر ۶۹.۴ درصد است. چگالی پیکسلی این نمایشگر نیز تقریبا عدد ۲۹۴ پیکسل در هر اینچ را برای شما به ارمغان می‌آورد. این نمایشگر با چهارمین نسخه از محافظ گوریلا گلس پوشانده شده است البته نه در تمامی تولیدات! یعنی ممکن است نسخه‌ای که وارد مثلا اروپا می‌شود این ویژگی را نداشته و نسخه‌ای که به کشور ما ارسال می‌شود از این قابلیت برخوردار باشد! (به حالت معکوسش اصلا فکر نکنید و الا گوشی‌تان منفجر می‌شود)

نور این نمایشگر برای فضای داخلی بسیار مناسب است، اما متاسفانه سنسور تنظیم اتوماتیک نور در این محصول وجود ندارد. البته سامسونگ کمی دست به نوآوری زده و برای این قسمت گزینه‌ای به نام OutDoor را قرار داده است. با روشن کردن این حالت، پیغامی مشاهده می‌کنید که بر روی آن نوشته است با فعال سازی این بخش نور صفحه نمایش شما به مدت ۱۵ دقیقه در حالت حداکثری قرار می‌گیرد و با پایان یافتن این ۱۵ دقیقه این گزینه به حالت خاموش در می‌آید! پس سعی کنید بیش از ۱۵ دقیقه در فضای باز قرار نگیرید؛ یا اگر قرار گرفتید خیلی ازین گزینه استفاده ننمایید و دستی نور را افزایش دهید.

خب، بگذارید تا به تصاویر این نمایشگر در کنار گلکسی S6 نگاهی چند بی‌اندازیم (گوشی سمت راست J5 پرایم است).

سخت افزار: کافی!

وقتی خودت بتوانی پردازنده تولید کنی، چه دلیلی دارد که منت کوالکام، مدیاتک و … را بکشی؟! سامسونگ برای این میان رده از چیپست ۶۴ بیتی و ۴ هسته‌ای اگزینوس ۷۵۷۰ بهره برده است. این پردازنده با فرکانس ۱.۴ گیگاهرتز از هسته‌های Cortex-A53 استفاده می‌کند.

در کنار این پردازنده، سامسونگ از ۲ گیگابایت رم و ۱۶ گیگابایت حافظه داخلی نیز استفاده کرده است تا کاربر برای اجرای بازی و البته تلگرام و … هیچ مشکلی نداشته باشد. اگر ۱۶ گیگابایت برای شما کم است که خب حتما کم است، می‌توانید با بهره گیری از رم میکرو اس‌دی آن را تا میزان ۲۵۶ گیگابایت افزایش داده و به راحتی ویدئوها و تصاویر خود را در آن ذخیره کنید.

در هنگام کار با توجه به رم مناسب و پردازنده کافی، لگ زدنی مشاهده نشد. بهتر است در اینجا نگاهی به نتایج بنچمارک این گوشی بی‌اندازیم:

ابتدا به سراغ نسخه ۶ بنچمارک انتوتو می‌رویم؛ نتیجه امتیاز ۳۶۴۰۱ را به ما نشان می‌دهد. می‌توانید نمودار مقایسه ای این محصول را در زیر ببینید:

سپس سری به بنسای کوچک خود زدیم؛ اون نیز برای ما نتیجه زیر را ثبت کرد:

نهایتا هم گفتیم تا در آزمایشگاه هستیم گیگ بنچ را نیز فعال کنیم که نتیجه زیر را برای ما ثبت کرد:

به طور کلی، پس از خروج از آزمایشگاه آی تی رسان باید بگوییم که این محصول در دسته خود یعنی همان میان رده ها، شمات را اذیت نخواهد کرد. خب قطعا از نتایج بنچمارک های ثبت شده نباید توقع بالایی داشته باشیم، چون ابتدا قیمت گوشی و دسته آنرا می دانیم!

اما خب برای همین دسته بندی نیز این اعداد آنچنان بد و ضعیف نبوده و قطعا می تواند یار و همراه خوبی برای شما باشد.

سیستم عامل و نرم افزار

این اسمارت فون اندرویدی با نسخه ۶.۰.۱ این پلتفرم محبوب یا همان مارشمالو عرضه شده است. با توجه به میان رده بودن، احتمال به‌روزرسانی این سیستم عامل به نسخه جدید یا همان نوقا بسیار کم است. رابط کاربری تاچ ویز بهینه شده با امکانات قابل قبول، همراه خوبی برای کاربران به شمار می‌رود.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این محصول که سامسونگ تاکید ویژه‌ای بر روی آن دارد، قابلیت ذخیره باتری و بهره گیری از سیستم‌های Power Savng و U.Power Saving است. البته سامسونگ به طور پیشفرض برای شما برنامه Skype و سه اپ پرطرفدار مایکروسافت یعنی Word، Exel و Power Point را نصب کرده است. واقعا دیگر هر چه گشتم تا از امکان خاص نرم افزاری این محصول برایتان بیشتر بگویم، به نتیجه ای نرسیدم!

البته در مورد حسگر اثر انگشت هم در ادامه توضیحاتی خواهیم داد.

با هم تصاویر رابط کاربری جی۵ پرایم را می‌بینیم:

دوربین

به طور کلی سامسونگ و اسمارت فون‌هایش دوربین‌های بدی ندارند! این موضوع برای اسمارت فون‌های میان رده نیز صدق کرده و شما را راضی نگه می‌دارد. این محصول با دوربین اصلی ۱۳ مگاپیکسلی عرضه شده است. این دوربین با بهره گیری از دیافراگم مناسب f/1.9 و لنز ۲۸ میلی‌متری در کنار سیستم فوکوس خودکار و یک فلش LED می‌تواند تصاویر خوب و با کیفیتی را برای شما ثبت نماید.

دوربین این دستگاه می‌تواند با وضوح فول اچ‌دی و سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه نیز به ثبت فیلم‌های مورد علاقه‌تان بپردازد. دوربین و نرم افزار استفاده شده آن‌چنان امکانات پیشرفته و بالایی ندارد، اما با توجه به میان رده بودن J5 Prime این دوربین و نرم افزارش قابل پذیرش است.

پیش از آنکه به سراغ نمونه تصاویر ثبت شده با این دوربین برویم، بگوییم که دوربین دوم این محصول نیز یک لنز ۵ مگاپیکسلی دارد که با بهره گیری از دیافراگم f/2.2 نیاز شما را برای ثبت تصاویر سلفی و بهره گیری از تماس‌های تصویری بر طرف می‌سازد.
با هم به تصاویر ثبت شده با دوربین‌های J5 Prime نگاهی می‌اندازیم.

 

پخش چند رسانه‌ای:‌ ساده و بی‌ریا!

یک نمایشگر ۵ اینچی همراه با وضوح HD و یک اسپیکر مونو، تقریبا نیمی از نیازهای هر کاربری را بر طرف می‌کند؛ اگر اهل فیلم دیدن و یا گوش فرا دادان به موزیک هستید باید بگوییم مشکلی نخواهید داشت. اسپیکر صدای بلندی ندارد اما وضوح و بلندی قابل قبولی برای کاربران ارایه می‌دهد؛ ضمن اینکه کیفیت صدای خروجی از هدفون نیز مشکل خاصی ندارد.

اگر هم اهل بازی و این داستان‌ها هستید، باز نگران نباشید، یک نمایشگر ۵ اینچی اچ‌دی و ۲ گیگابایت رم، برای بازی کردن شما کافی است!

باتری

اول باید بگوییم که باتری این محصول به هیچ وجه منفجر نخواهد شد! پس خوشحال باشید. این گوشی با یک باتری ۲۴۰۰ میلی آمپری عرضه شده است. طبق گفته‌های رسمی سامسونگ این باتری می‌تواند تا ۱۶ ساعت در شبکه ۳G فعالیت کند. با همین باتری می‌توانید تا ۵۴ ساعت هم موزیک گوش کنید. به طور کلی قادر هستید تا یک روز کامل با استفاده خوب روی باتری این محصول حساب باز کنید.

در واقع این روزها اگر به سراغ پرچمدار ۲ یا ۳ میلیونی بازار هم بروید، اول و آخر باید در پایان روز در به در دنبال یک پریز برق و شارژر باشید؛ حال دیگر از یک اسمارت فون این قیمتی و میان رده چه انتظاری دارید؟! پس اگر میگوییم یک روز هم خوشحال باشید!

سایر امکانات

یک گوشی میان رده قرار نیست امکانات خاص یا ویژه‌ای داشته باشد! اگر بخواهیم به حسگر اثر انگشت اشاره کنیم، خب دیگر این امکان ویژه‌ای برای اسمارت فون‌ها محسوب نمی‌شود! حتی اگر این حرف را جلوی هوآوی بزنیم که اصلا به ما می‌خندد و می‌گوید ما فقط مانده‌ایم حسگر اثر انگشت را روی فیچرفون‌ها بگذاریم یا نه!

این محصول از حسگر خوبی بهره می‌برد که تنها با لمس و بدون فشار قفل گوشی را برای شما باز می‌کند. البته این حسگر همانند اکثر برندها، توانایی‌های فوق العاده دیگری جز باز کردن قفل گوشی ندارد! البته باید این نکته را هم متذکر شوم که گاهی این حسگر به قدر خنگ و کند عمل می کند که باید بی خیال شده و به سراغ باز کردن گوشی خود از طریق الگو یا رمز از پیش تعیین شده بروید!

کلام آخر

خرید یک اسمارت فون میان رده این روزها داستان زیادی دارد! همه برندها محصولات خاصی داشته و با قیمت‌های عجیب و غریبی آن را روانه بازار می‌کنند. در این میان اگر بتوانید سلیقه خود را اولویت قرار دهید، برای انتخاب اصلا اذیت نخواهید شد، چون اکثر محصولات رنج مشخصات مشابهی دارند. در واقع در حوزه اسمارت فون های میان رده هم اکنون برندهای مختلف سعی دارند تا با تکیه بر طراحی مشتریان خود را پیدا کنند.

برندی مثل سامسونگ سعی می کند تا محصولاتی با ظاهر پرچمدارانش را وارد بازار سازد و به طور مثال HTC نیز با طراحی محصولاتی تمام فلزی سعی دارد تا اسمارت فونی شبیه به آیفون منتها با یک سوم قیمت آنرا به دست مشتریان برساند.

سخت افزار این محصولاات به طور کلی تفاوت زیادی با یکدیگر نداشته و اکثرا این روزها از پس اکثر نیازهای کاربران به راحتی بر می آیند.

این محصول با رنج قیمتی بین ۷۴۰ تا ۸۷۰ هزار تومان در بازار به فروش می‌رسد. البته با این قیمت انتخاب های دیگری از دیگر کمپانی ها نظیر هوآوی و HTC نیز در دسترس شما خواهند بود.

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی J5 Prime (جی۵ پرایم):‌خوش قیمت و زیبا اولین بار در پدیدار شد.

بررسی سامسونگ گلکسی J5 Prime (جی۵ پرایم):‌خوش قیمت و زیبا

بررسی سامسونگ گلکسی J5 Prime (جی۵ پرایم):‌خوش قیمت و زیبا

اگر سری به بازار بزنیم و یا به آمار و ارقام رجوع کنیم، متوجه می‌شویم که سری J سامسونگ یکی از پرفروش‌ترین گوشی‌های بازار بوده و حتی لقب پرطرفدارترین محصول اندرویدی به بازار به گلکسی J7 نسبت داده شده است.

به همین مناسبت، امروز قصد داریم یکی از اسمارت فون‌های سری J سامسونگ را کمی مرور کنیم؛ کالایی که باید پذیرفت در قبال طراحی مناسب، امکانات و قیمت خوبی که دارد، مورد اقبال عمومی قرار گرفته است. با ما باشید تا گلکسی J5 Prime را بررسی کنیم.

طراحی و کیفیت ساخت: ساده و زیبا

سامسونگ کارش را بلد است؛ این موضوع را باید از فروش و البته کیفیت اکثر محصولاتش فهمید. حالا اگر یکی دوتاش منفجر شد و چند نفری هم سوختند که نباید همه را به پای کل خط تولیدش نوشت!

جی۵ پرایم یک اسمارت فون میان رده فلزی است که بازار خوبی را می‌تواند برای خودش دست و پا کند. این محصول با بدنه یکپارچه فلزی و طراحی زیبا تقریبا می‌تواند در بین گوشی‌های میان رده، رتبه بالایی را از آن خود کند. جی ۵ پرایم با ابعاد ۱۴۲.۸ در ۶۹.۵ میلی‌متر و ضخامت ۸.۱ میلی‌متری عرضه شده و وزنی معادل ۱۴۳ گرم دارد که با توجه به نمایشگر ۵ اینچی‌اش آن‌چنان بد نیست و آن را تبدیل به یک محصول خوش دست می‌کند.

البته این خوش دستی با توجه به صاف و صیقلی بودن بیش از حد بدنه احتمال سر خوردن گوشی از دستان شما را چند چندان می کند( یعنی بیشتر از دو چندان!!) پس مراقب باشید که اگر گوشی خود را بدون قاب و … حمل می کنید، افتادن آن از دستان شما بسیار بسیار محتمل است!

اما بگذارید تا کمی به ظاهر گوشی نگاهی بی‌اندازیم.

J5 Prime در نگاه اول از ظاهر خوب و شیکی برخوردار است. این محصول ۵ اینچی از یک نمایشگر خمیده ۲.۵D استفاده کرده که به زیبایی گوشی در نگاه اول می‌افزاید. شاید چیزی شبیه به یک محصول مثلا پرچمدار! در قسمت بالایی لوگوی سامسونگ، اسپیکر مکالمه، چراغ نوتیفیکشن، دوربین دوم و سنسورها مشاهده می‌شود که با توجه به هم رنگ بودن این قسمت با کل بدنه، ظاهر زیبایی دارد.

به قسمت پایین می‌رویم، دکمه‌های لمسی بک و مولتی تسکینگ در دو طرف کلید Home قرار گرفته که البته دست بر قضا حسگر اثر انگشت شما نیز هست. با اینکه حاشیه دو طرف نمایشگر مناسب است، اما حاشیه‌های بالا و پایین آن کمی زیاد به‌نظر می‌رسد و مستقیم در ذوق شما می‌زند!

طراحی قسمت جلویی این گوشی بر خلاف برخی مخصولات به طور یک دست سیاه رنگ نبوده و همین می‌تواند آنرا کمی از سایر محصولات هم رده متمایز کند. هر چند از دید شخصی پنل جلویی یکپارچه مشکی بسیار شکیل تر است!

سمت راست گوشی دکمه پاور و اسپیکر قرار دارد. محل قرار گیری اسپیکر شاید برای شما جالب باشد. در واقع نه پشت گوشی است و نه جلوی آن؛ محلی که می‌تواند حسن زیادی داشته باشد. البته به ظاهر کوچک اسپیکر خیلی اعتماد کنید چون صدای خروجی آن به اندازه کافی شما را راضی نگاه خواهد داشت!

به سمت چپ نگاهی می‌اندازیم، این قسمت بسیار شلوغ و از بالا تا پایین برای شما برنامه‌های ویژه‌ای دارد! در قسمت بالا دکمه‌های افزایش و کاهش صدا به طور کاملا جداگانه‌ای حضور دارند و در ابتدا ممکن است فکر کنید کارایی دیگری دارد. کمی پایین‌تر، پورت مربوط به رم میکرو اس‌دی و البته فضای مخصوص دو سیم کارت را مشاهده می‌کنید. همین که سامسونگ هنوز مثل هوآوی حس نکرده که شما هم زمان نباید به دو سیم کارت و رم دسترسی داشته باشید خود نکته بسیار مهمی است. امیدواریم که این تفکر هیچ گاه جایش را به ایده بسیار بی نمک هوآوی ندهد!

به پشت گوشی می‌رویم، در قسمت بالا لنز دوربین و سمت راستش تک فلش LED قرار دارد. کمی پایین‌تر هم لوگوی سامسونگ است و دیگر هیچ! در واقع این ساده بودن پنل پشتی، با توجه آلومینیومی بودن بدنه به زیبایی آن افزوده است.

قسمت فوقانی J5 Prime هم کاملا خالی بوده و بخش تحتانی مزین به جک ۳.۵ میلی‌متری استاندارد، پورت میکرو یواس‌بی و یک میکروفون است!

نمایشگر: مناسب!

وقتی نام میان رده بر روی پیشانی یک اسمارت فون حک می‌شود، خریدار از همان ابتدا نباید توقع یک سری امکانات خارق العاده را داشته باشد، حال اگر نام سامسونگ هم بر روی آن باشد که دیگر بدتر! این محصول با یک نمایشگر ۵ اینچی از نوع IPS LCD همراه با توان نمایش ۱۶ میلیون رنگ و وضوح HD عرضه می‌شود. وضوحی که دیگر شاید با توجه به سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ میلادی آن‌چنان بالا نباشد!

نسبت نمایشگر به بدنه در این محصول برابر ۶۹.۴ درصد است. چگالی پیکسلی این نمایشگر نیز تقریبا عدد ۲۹۴ پیکسل در هر اینچ را برای شما به ارمغان می‌آورد. این نمایشگر با چهارمین نسخه از محافظ گوریلا گلس پوشانده شده است البته نه در تمامی تولیدات! یعنی ممکن است نسخه‌ای که وارد مثلا اروپا می‌شود این ویژگی را نداشته و نسخه‌ای که به کشور ما ارسال می‌شود از این قابلیت برخوردار باشد! (به حالت معکوسش اصلا فکر نکنید و الا گوشی‌تان منفجر می‌شود)

نور این نمایشگر برای فضای داخلی بسیار مناسب است، اما متاسفانه سنسور تنظیم اتوماتیک نور در این محصول وجود ندارد. البته سامسونگ کمی دست به نوآوری زده و برای این قسمت گزینه‌ای به نام OutDoor را قرار داده است. با روشن کردن این حالت، پیغامی مشاهده می‌کنید که بر روی آن نوشته است با فعال سازی این بخش نور صفحه نمایش شما به مدت ۱۵ دقیقه در حالت حداکثری قرار می‌گیرد و با پایان یافتن این ۱۵ دقیقه این گزینه به حالت خاموش در می‌آید! پس سعی کنید بیش از ۱۵ دقیقه در فضای باز قرار نگیرید؛ یا اگر قرار گرفتید خیلی ازین گزینه استفاده ننمایید و دستی نور را افزایش دهید.

خب، بگذارید تا به تصاویر این نمایشگر در کنار گلکسی S6 نگاهی چند بی‌اندازیم (گوشی سمت راست J5 پرایم است).

سخت افزار: کافی!

وقتی خودت بتوانی پردازنده تولید کنی، چه دلیلی دارد که منت کوالکام، مدیاتک و … را بکشی؟! سامسونگ برای این میان رده از چیپست ۶۴ بیتی و ۴ هسته‌ای اگزینوس ۷۵۷۰ بهره برده است. این پردازنده با فرکانس ۱.۴ گیگاهرتز از هسته‌های Cortex-A53 استفاده می‌کند.

در کنار این پردازنده، سامسونگ از ۲ گیگابایت رم و ۱۶ گیگابایت حافظه داخلی نیز استفاده کرده است تا کاربر برای اجرای بازی و البته تلگرام و … هیچ مشکلی نداشته باشد. اگر ۱۶ گیگابایت برای شما کم است که خب حتما کم است، می‌توانید با بهره گیری از رم میکرو اس‌دی آن را تا میزان ۲۵۶ گیگابایت افزایش داده و به راحتی ویدئوها و تصاویر خود را در آن ذخیره کنید.

در هنگام کار با توجه به رم مناسب و پردازنده کافی، لگ زدنی مشاهده نشد. بهتر است در اینجا نگاهی به نتایج بنچمارک این گوشی بی‌اندازیم:

ابتدا به سراغ نسخه ۶ بنچمارک انتوتو می‌رویم؛ نتیجه امتیاز ۳۶۴۰۱ را به ما نشان می‌دهد. می‌توانید نمودار مقایسه ای این محصول را در زیر ببینید:

سپس سری به بنسای کوچک خود زدیم؛ اون نیز برای ما نتیجه زیر را ثبت کرد:

نهایتا هم گفتیم تا در آزمایشگاه هستیم گیگ بنچ را نیز فعال کنیم که نتیجه زیر را برای ما ثبت کرد:

به طور کلی، پس از خروج از آزمایشگاه آی تی رسان باید بگوییم که این محصول در دسته خود یعنی همان میان رده ها، شمات را اذیت نخواهد کرد. خب قطعا از نتایج بنچمارک های ثبت شده نباید توقع بالایی داشته باشیم، چون ابتدا قیمت گوشی و دسته آنرا می دانیم!

اما خب برای همین دسته بندی نیز این اعداد آنچنان بد و ضعیف نبوده و قطعا می تواند یار و همراه خوبی برای شما باشد.

سیستم عامل و نرم افزار

این اسمارت فون اندرویدی با نسخه ۶.۰.۱ این پلتفرم محبوب یا همان مارشمالو عرضه شده است. با توجه به میان رده بودن، احتمال به‌روزرسانی این سیستم عامل به نسخه جدید یا همان نوقا بسیار کم است. رابط کاربری تاچ ویز بهینه شده با امکانات قابل قبول، همراه خوبی برای کاربران به شمار می‌رود.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این محصول که سامسونگ تاکید ویژه‌ای بر روی آن دارد، قابلیت ذخیره باتری و بهره گیری از سیستم‌های Power Savng و U.Power Saving است. البته سامسونگ به طور پیشفرض برای شما برنامه Skype و سه اپ پرطرفدار مایکروسافت یعنی Word، Exel و Power Point را نصب کرده است. واقعا دیگر هر چه گشتم تا از امکان خاص نرم افزاری این محصول برایتان بیشتر بگویم، به نتیجه ای نرسیدم!

البته در مورد حسگر اثر انگشت هم در ادامه توضیحاتی خواهیم داد.

با هم تصاویر رابط کاربری جی۵ پرایم را می‌بینیم:

دوربین

به طور کلی سامسونگ و اسمارت فون‌هایش دوربین‌های بدی ندارند! این موضوع برای اسمارت فون‌های میان رده نیز صدق کرده و شما را راضی نگه می‌دارد. این محصول با دوربین اصلی ۱۳ مگاپیکسلی عرضه شده است. این دوربین با بهره گیری از دیافراگم مناسب f/1.9 و لنز ۲۸ میلی‌متری در کنار سیستم فوکوس خودکار و یک فلش LED می‌تواند تصاویر خوب و با کیفیتی را برای شما ثبت نماید.

دوربین این دستگاه می‌تواند با وضوح فول اچ‌دی و سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه نیز به ثبت فیلم‌های مورد علاقه‌تان بپردازد. دوربین و نرم افزار استفاده شده آن‌چنان امکانات پیشرفته و بالایی ندارد، اما با توجه به میان رده بودن J5 Prime این دوربین و نرم افزارش قابل پذیرش است.

پیش از آنکه به سراغ نمونه تصاویر ثبت شده با این دوربین برویم، بگوییم که دوربین دوم این محصول نیز یک لنز ۵ مگاپیکسلی دارد که با بهره گیری از دیافراگم f/2.2 نیاز شما را برای ثبت تصاویر سلفی و بهره گیری از تماس‌های تصویری بر طرف می‌سازد.
با هم به تصاویر ثبت شده با دوربین‌های J5 Prime نگاهی می‌اندازیم.

 

پخش چند رسانه‌ای:‌ ساده و بی‌ریا!

یک نمایشگر ۵ اینچی همراه با وضوح HD و یک اسپیکر مونو، تقریبا نیمی از نیازهای هر کاربری را بر طرف می‌کند؛ اگر اهل فیلم دیدن و یا گوش فرا دادان به موزیک هستید باید بگوییم مشکلی نخواهید داشت. اسپیکر صدای بلندی ندارد اما وضوح و بلندی قابل قبولی برای کاربران ارایه می‌دهد؛ ضمن اینکه کیفیت صدای خروجی از هدفون نیز مشکل خاصی ندارد.

اگر هم اهل بازی و این داستان‌ها هستید، باز نگران نباشید، یک نمایشگر ۵ اینچی اچ‌دی و ۲ گیگابایت رم، برای بازی کردن شما کافی است!

باتری

اول باید بگوییم که باتری این محصول به هیچ وجه منفجر نخواهد شد! پس خوشحال باشید. این گوشی با یک باتری ۲۴۰۰ میلی آمپری عرضه شده است. طبق گفته‌های رسمی سامسونگ این باتری می‌تواند تا ۱۶ ساعت در شبکه ۳G فعالیت کند. با همین باتری می‌توانید تا ۵۴ ساعت هم موزیک گوش کنید. به طور کلی قادر هستید تا یک روز کامل با استفاده خوب روی باتری این محصول حساب باز کنید.

در واقع این روزها اگر به سراغ پرچمدار ۲ یا ۳ میلیونی بازار هم بروید، اول و آخر باید در پایان روز در به در دنبال یک پریز برق و شارژر باشید؛ حال دیگر از یک اسمارت فون این قیمتی و میان رده چه انتظاری دارید؟! پس اگر میگوییم یک روز هم خوشحال باشید!

سایر امکانات

یک گوشی میان رده قرار نیست امکانات خاص یا ویژه‌ای داشته باشد! اگر بخواهیم به حسگر اثر انگشت اشاره کنیم، خب دیگر این امکان ویژه‌ای برای اسمارت فون‌ها محسوب نمی‌شود! حتی اگر این حرف را جلوی هوآوی بزنیم که اصلا به ما می‌خندد و می‌گوید ما فقط مانده‌ایم حسگر اثر انگشت را روی فیچرفون‌ها بگذاریم یا نه!

این محصول از حسگر خوبی بهره می‌برد که تنها با لمس و بدون فشار قفل گوشی را برای شما باز می‌کند. البته این حسگر همانند اکثر برندها، توانایی‌های فوق العاده دیگری جز باز کردن قفل گوشی ندارد! البته باید این نکته را هم متذکر شوم که گاهی این حسگر به قدر خنگ و کند عمل می کند که باید بی خیال شده و به سراغ باز کردن گوشی خود از طریق الگو یا رمز از پیش تعیین شده بروید!

کلام آخر

خرید یک اسمارت فون میان رده این روزها داستان زیادی دارد! همه برندها محصولات خاصی داشته و با قیمت‌های عجیب و غریبی آن را روانه بازار می‌کنند. در این میان اگر بتوانید سلیقه خود را اولویت قرار دهید، برای انتخاب اصلا اذیت نخواهید شد، چون اکثر محصولات رنج مشخصات مشابهی دارند. در واقع در حوزه اسمارت فون های میان رده هم اکنون برندهای مختلف سعی دارند تا با تکیه بر طراحی مشتریان خود را پیدا کنند.

برندی مثل سامسونگ سعی می کند تا محصولاتی با ظاهر پرچمدارانش را وارد بازار سازد و به طور مثال HTC نیز با طراحی محصولاتی تمام فلزی سعی دارد تا اسمارت فونی شبیه به آیفون منتها با یک سوم قیمت آنرا به دست مشتریان برساند.

سخت افزار این محصولاات به طور کلی تفاوت زیادی با یکدیگر نداشته و اکثرا این روزها از پس اکثر نیازهای کاربران به راحتی بر می آیند.

این محصول با رنج قیمتی بین ۷۴۰ تا ۸۷۰ هزار تومان در بازار به فروش می‌رسد. البته با این قیمت انتخاب های دیگری از دیگر کمپانی ها نظیر هوآوی و HTC نیز در دسترس شما خواهند بود.

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی J5 Prime (جی۵ پرایم):‌خوش قیمت و زیبا اولین بار در پدیدار شد.

بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم!

بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم!

MSI یک کمپانی تایوانی تولیدکننده لپ‌تاپ و قطعات جانبی است و در ایران بیش از هر چیز آن را به عنوان یک تولیدکننده مادربرد می‌شناسند. مدتی است که این کمپانی خوش‌نام علاقه خاصی به دنیای گیم پیدا کرده و سعی نموده محصولات تولیدی‌اش را با پسوند گیمینگ روانه بازار کند. همین گیمینگ بودن، وارد خط تولید لپ‌تاپ‌های MSI نیز شده است. تایوانی‌ها تمام توانایی خود را به‌کار گرفته‌اند تا لپ‌تاپ‌های متفاوتی را روانه بازار کنند و در سری جدید محصولات‌شان توجه ویژه‌ای به وزن و ضخامت شده است. مدتی است که یکی از همین لپ‌تاپ‌های خوش ساخت با نام GS43VR 6RE وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان شده و به ما فرصتی دست داده تا از نزدیک با این غول تایوانی که با نام Phantom Pro نیز شناخته می‌شود، آشنا شویم. با ما و بررسی این محصول خاص همراه باشید.

طراحی و ظاهر
علاوه بر سخت‌افزار قدرتمند یکی از ویژگی‌های لپ‌تاپ‌های گیمینگ، ظاهر خشن (بخوانید مردانه!) آن‌هاست. اما فانتوم پرو قصه امروز ما کمی‌ هم ویژ‌گی‌های زنانه دارد! با اینکه ظاهر خشن لپ‌تاپ حفظ شده اما ظرافت خاصی نیز در طراحی آن به چشم می‌خورد. هنگامی که برای نخستین بار این لپ‌تاپ را دیدم، کمی جا خوردم! راستش را بخواهید اصلا انتظارش را نداشتم که یک محصول گیمینگ چنین ضخامتی داشته باشد. در واقع فانتوم پرو اگر از لپ‌تاپ‌های معمولی بازار نازک‌تر نباشد، قطعا ضخیم‌تر هم نیست.

برای ساخت پشت نمایشگر و اطراف کیبورد دستگاه از آلومینیوم تراش خورده کمک گرفته شده و سایر بخش‌های لپ‌تاپ پلاستیکی است. پشت نمایشگر همچون اکثر لپ‌تاپ‌های گیمینگ MSI صاف و یک‌دست نیست و نقش و نگارهایی را به خود می‌بیند که بیش از هر چیز دیگری شما را به یاد کاپوت خودروهای لوکس بازار می‌اندازد. البته منظور از آلومینیوم، یک لایه نازک است و فکر نکنید که واقعا با کاپوت یک خودرو طرف هستید! به دلیل همین نازک بودن بیش از حد، این قسمت با کمی فشار خم می‌شود و استحکام بالایی ندارد. اگر این بخش را به صورت افقی به سه قسمت مساوی تقسیم کنیم، در دو بخش اول چیزی برای نمایش وجود ندارد اما قسمت سوم و در بالایی‌ترین بخش نامی از MSI و لوگوی Gaming Series به چشم می‌خورد. این لوگو که یک اژدهای خشمگین را در خود جای داده به رنگ قرمز است و با روشن شدن لپ‌تاپ هم نورانی می‌شود و بیش از پیش خودنمایی می‌کند.

MSI سعی کرده تا در اطراف کیبورد نیز طرح‌هایی را پیاده کند تا این محصولش نیز ظاهری خشن‌تر به خودش بگیرد. بنابراین در این بخش نیز شاهد پستی و بلندی‌هایی هستیم. به‌طور کلی بخش آلومینیومی فانتوم پرو بی‌نهایت در جذب چربی انگشتان دست استعداد دارد و تقریبا همیشه باید همچون شاگرد شوفرها لنگ به دست بمانید و این اژدهای خشمیگن را تمیز کنید! بالای کیبورد و در سمت چپ شاهد کلید پاور دستگاه هستیم که ظاهر کاملا متفاوتی دارد و تا حدی نیز تقارن را در لپ‌تاپ به‌هم زده است.

اطراف نمایشگر حاشیه‌های نسبتا زیادی دیده می‌شود که خب البته از یک اژ‌دها چیزی جز این هم انتظار نمی‌رفت! اما راستش را بخواهید در ساخت این قسمت از پلاستیک نه‌چندان مرغوبی استفاده شده و آن ظرافت و کیفیت ساخت بالا را (حداقل در اینجا) شاهد نیستیم! تقریبا بدون هیچ دردسری می‌توانید پلاستیک موجود در این قسمت را جدا کنید و دل و روده لپ‌تاپ را ببینید!

برای باز کردن لپ‌تاپ نیاز به کلید خاصی نیست و بدون مشکل و خیلی راحت می‌توانید این کار را انجام دهید. نمایشگر توسط لولاهای باکیفیتی به بدنه متصل شده و این اطمینان را می‌دهد که در دراز مدت و پس از بارها باز و بسته شدن لپ‌تاپ مشکلی برایش پیش نیاید.

وقتی صحبت از یک لپ‌تاپ می‌شود، می‌بایست قابل حمل بودن آن در کانون توجه باشد. خوش‌بختانه MSI در فانتوم پرو به این ویژگی‌ توجه داشته و لپ‌تاپش را با ضخامتی در حدود ۲ سانتی‌متر و وزن ۱.۸ کیلوگرمی روانه بازار کرده است. با اینکه چنین ویژگی‌هایی برای یک لپ‌تاپ گیمینگ فوق‌العاده به نظر می‌رسد اما فانتوم پرو در این بخش حرف اول را در بازار نمی‌زند چرا که پیش‌تر محصولاتی همچون Razer Blade با وزنی به مراتب کمتر وارد بازار شده‌اند و مسلما توانایی حمل بیشتری هم دارند.

همیشه در محصولات گیمینگ MSI شاهد ترکیب رنگ‌های قرمز و مشکی بوده‌ایم. فانتوم پرو نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست. بدنه دستگاه به رنگ مشکی است و باقی اجزا از لوگو گرفته تا نور پس‌زمینه کیبورد همگی به رنگ قرمز در آمده‌اند تا زیبایی لپ‌تاپ دو چندان شود.

اقلام همراه دستگاه

همراه با این لپ‌تاپ گیمینگ، یک شارژر نسبتا بزرگ ۱۹.۵ ولت با شدت جریان ۹.۲۳ آمپر عرضه می‌شود که خب از جمله اقلام همراه تمامی لپ‌تاپ‌های موجود در بازار است. علاوه بر دفترچه‌های راهنما و دستمال مخصوص، شاهد یک ماوس ساخت خود MSI نیز هستیم که اطلاعات خاصی در رابطه با آن در دسترس نیست. ظاهر ماوس بر خلاف چیزی که پیش‌تر در محصولات MSI دیده بودیم چندان متناسب با بدنه لپ‌تاپ طراحی نشده و حتی ظاهر خشنی هم ندارد. البته خود ماوس از کیفیت قابل قبولی برخوردار است و بر روی سطوح صاف و حتی شیشه‌ای نیز خیلی خوب کار می‌کند.

بر خلاف اکثر لپ‌تاپ‌های امروزی بازار، همراه با فانتوم پرو درایورهای آن عرضه شده است تا دیگر نیازی به دانلود آن‌ها از وب‌سایت مربوطه نداشته باشید. باز خدا پدر و مادرش را بیامرزد چرا که با این سرعت فضایی (!) اینترنت در ایران دانلود درایورها پس از کار در معدن در رتبه دوم سخت‌ترین کارها قرار می‌گیرد. البته داستان این درایورها به همین‌ جا ختم نمی‌شود و در ادامه بیشتر در رابطه با آن خواهید خواند…!

کیبورد و تاچ‌پد

فانتوم پرو به یک کیبورد ۸۱ دکمه‌ای مجهز است که توسط Steelseries ساخته شده است. به واسطه سایز دستگاه جایی برای قرارگیری کلیدهای NumPad در سمت راست باقی نمانده و شما از این کلیدهای به اصطلاح ماشین حسابی بی‌نصیب می‌مانید. کلیدها نسبت به بدنه دستگاه ارتفاع چندان بالایی ندارند و خیلی قرص و محکم در بدنه جای خوش کرده‌اند. در مدلی که در اختیار ما بود، خبری از نقش بستن حروف پارسی بر روی کیبورد نبود. با اینکه کلیدها از طرح لبخندی برخوردار نیستند و صاف و تخت دیده می‌شوند اما تایپ با آن‌ها لذت بخش است و از این بابت مشکلی نخواهید داشت. با توجه با گیمینگ بودن این محصول MSI سایز را بهانه نکرده تا دکمه‌های کیبورد را کوچک بسازد. به همین دلیل کلید‌های شیفت، فاصله، اینتر و… در اندازه ای قابل قبول به چشم می‌خورند که مسلما برای گیمرها خبری خوب خواهد بود.

در سمت راست کیبورد یک دکمه بک‌اسلش قرار گرفته که هرچه فکرش را کردم دلیل منطقی برای حضور آن در این قسمت پیدا نکردم! هنگام تایپ و کار با کیبورد بارها این کلید را با کلید ALT اشتباه گرفتم و همه این‌ها در حالی است که بک‌اسلش در همان جای همیشگی و بالای اینتر نیز وجود دارد!
این محصول همچون سایر لپ‌تاپ‌های امروزی به نور پس زمینه برای کیبورد نیز مجهز است که البته به واسطه شیشه‌ای نبودن اطراف کلیدها نور چندانی دیده نمی‌شود. این بک‌لایت به رنگ قرمز بوده و بر خلاف سایر محصولات MSI در رنگ‌های متنوعی هم دیده نمی‌شود و شما نمی‌توانید آن‌را به دلخواه شخصی سازی کنید.

درست در زیر این کیبورد، تاچ‌پد فانتوم پرو به چشم می‌خورد. این تاچ‌پد نسبت به بدنه، کمی تو رفتگی دارد و اطراف آن با رنگ قرمز دیده می‌شود تا ترکیب رنگی موجود در لپ‌تاپ حفظ شود. تاچ‌پد به صورت تمام لمسی قرار گرفته و در زیر آن بخشی جداگانه برای کلیدهای چپ و راست قرار نگرفته که این خود موجب می‌شود تا فضای بیشتری برای کار در اختیار داشته باشید.

به شخصه نتوانستم با این ترک‌پد ارتباط برقرار کنم! حرکت بر روی آن و حتی کلیک کردن نیز خیلی راحت صورت نمی‌گیرد و شاید خیلی زود قیدش را بزنید و به سراغ یک ماوس بروید. البته با توجه به کمبود پورت‌ها در صورت اتصال ماوس رسما فقط یک پورت USB برای‌تان باقی خواهد ماند. ناگفته نماند که ترک‌پد نیز علاقه عجیبی به جذب چربی انگشتان دارد.

پورت‌ها و اتصالات

از آنجایی که مهم‌ترین مزیت لپ‌تاپ‌ها توانایی حمل و نقل آن‌هاست، در نتیجه حداقل انتظارمان این است که با مجموعه کاملی از پورت‌ها مواجه باشیم تا هنگام جا‌به‌جایی آن، دست به دامان لوازم جانبی جهت تکمیل پورت‌ها نشویم. این موضوع در GS43VR آن‌طور که باید و شاید رعایت نشده است. در سمت چپ علاوه بر پورت شارژ، شاهد یک پورت USB 3.0 ، پورت Ethernet، کارت خوان و دو جک ۳.۵ میلی‌متری برای هدفون و میکروفون هستیم.

در سمت راست نیز پورت HDMI 1.4، یک پورت USB 3.0 و یک پورت USB نوع C نیز دیده می‌شود که از فناوری تاندربولت ۳ نیز پشتیبانی می‌کند. بنابراین می‌توانید تصویر ۴K را با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه انتقال دهید. در بخش پشتی فانتوم پرو یک پورت Mini Display جا خوش کرده آن هم می‌تواند تصاویر ۴K با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه را انتقال دهد در نتیجه شما می‌توانید تصویر را بر روی ۳ نمایشگر (با نمایشگر خود لپ‌تاپ) ببینید.

در اطراف محصول هرچه گشتیم خبری از درایو نوری نبود! تصورش را بکنید که یکی از بازی‌های روز را از بازار خریده‌اید و نمی‌توانید آن‌را بر روی لپ‌تاپ چند میلیونی خود نصب کنید چرا که این محصول فاقد درایو نوری است! پس ظاهرا باید دست به دامان یک سیستم دیگر شوید و محتوای بازی را به یک هارد اکسترنال منتقل کنید و سپس بر روی فانتوم پرو خود نصب کنید! نکته جالب دیگر اینکه DVD مربوط به درایورهای این محصول همراه با آن عرضه می‌شود و سازنده فکرش را نکرده که خب حالا ما با این DVD چه باید بکنیم؟!

از طرفی با توجه به تاچ‌پد نه‌چندان خوب، همیشه می‌بایست یک ماوس را به لپ‌تاپ بزنید که خب یکی از پورت‌های USB درگیر خواهد شد و لپ‌تاپ شما رسما یک پورت USB خواهد داشت.

نمایشگر

GS43VR به یک نمایشگر ۱۴ اینچی Full HD مجهز شده و تراکم پیکسلی ۱۵۷ppi را ارایه می‌دهد. این نمایشگر که ساخت LG Philips است هنوز هم به میزان ۸۸ درصد از استاندارد sRGB پشتیبانی می‌کند. البته نسبت به نسل‌های قبلی شاهد بهبودهایی در نحوه نمایش رنگ‌ها نیز هستیم. جالب است بدانید که این نمایشگر با همه مزایایش تنها می‌تواند ۲۸۸ نیت روشنایی داشته باشد که کمی کار با آن را در محیط‌های خارجی مشکل می‌کند. البته باید بگوییم که به واسطه روکش ماتی که بر روی صفحه کشیده شده میزان رفلکس نمایشگر تا حد بسیار زیادی کاهش یافته و دیگر هنگام کار با دستگاه در و دیوار اتاق را در آن نخواهید دید.

MSI با قابلیت‌های نرم‌افزاری خاصی سعی کرده تا نواقص این نمایشگر را رفع کند. یکی از همین نرم‌افزار‌ها True Color نام دارد. با این برنامه شما می‌توانید نحوه نمایش رنگ‌ها را متناسب با سلیقه خود تغییر دهید. چندین حالت پیش‌فرض همچون حالت بازی، طراحی، انجام امور روزانه، کاهش نور آبی و یا تماشای ویدیو نیز برای آن در نظر گرفته شده که با فشردن کلید فانکشن به همراه A می‌توانید دسترسی سریعی به آن‌ها داشته باشید.
به طور کلی در نگاه از زوایا مشکلی با فانتوم پرو نخواهید داشت و می‌توان گفت که این نمایشگر برای گیم مناسب است اما اگر قصد دارید که در کنار بازی از نرم‌افزارهای طراحی همچون فتوشاپ استفاده کنید، توصیه می‌کنم که به سراغ محصول دیگری بروید.

سخت افزار

وقتی به یک لپ‌تاپ لقب گیمینگ را می‌دهند، اینکه از آن یک سخت افزار قدرتمند را بخواهیم انتظار بی‌جایی نیست. MSI نیز بهترین سخت افزار ممکن را برای این مدل در نظر گرفته است. Intel Core i7 6700HQ با چهار هسته پردازشی به عنوان مغز متفکر اژدهای خشمگین MSI انتخاب شده است. فرکانس هسته‌های این پردازنده قدرتمند که با فناوری ۱۴ نانومتری ساخته شده در حالت پایه بر روی ۲.۶ گیگاهرتز قرار گرفته‌اند که هنگام پردازش‌های سنگین در حالت توربو قرار می‌گیرند و آن‌وقت است که سرعت‌شان تا ۳.۵ گیگاهرتز ناقابل افزایش می‌یابد. این چهار هسته در کنار پردازنده گرافیکیIntel HD Graphics 530 جای خوش کرده‌اند که البته در یک لپ‌تاپ گیمینگ شاید هیچ‌وقت نیازی به استفاده از آن نباشد. از جمله دیگر قابلیت‌های ویژه این پردازنده می‌توان به پشتیبانی از ۶۴ گیگابایت رم اشاره داشت که در نوع خود فوق‌العاده است. ناگفته نماند که این پردازنده به کش L3 شش مگابایتی نیز مجهز است.

فانتوم پرو یکی از نخستین محصولات بازار بوده که به کارت گرافیک سری پاسکال مجهز است. پیش‌تر به دلیل مشکلاتی خاص همچون کمبود فضا و عدم توانایی در خنک کردن کارت‌های گرافیک، آن‌ها را با پسوند m راهی بازار می‌کردند که نسبت به نسخه دسکتاپ قدرت پردازشی بسیار کمتری داشت. اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی دیگر مشکل خاصی بر سر راه سازندگان نیست و تقریبا کارت‌گرافیک‌های سری موبایل و دسکتاپ یکی شده‌اند.
اژدهای ۱۴ اینچی قصه امروز ما به کارت گرافیک GTX 1060 مجهز شده و می‌تواند بدون هیچ مشکلی تمامی بازی‌های روز دنیا را اجرا کند. تنها تفاوت این سری با نسخه دسکتاپ در ۱۰۰ مگاهرتز فرکانس کمتر هسته‌های پردازشی است که آن هم تنها به دلیل سایز ۱۴ اینچی فانتوم پرو است. به لطف این کارت گرافیک خاص حالا لپ‌تاپ MSI از واقعیت مجازی نیز پشتیبانی می‌کند و می‌توانید عینک‌های واقعیت مجازی بازار را به این محصول متصل کنید و لذتش را ببرید.


به این مجموعه سخت افزاری قدرتمند ۱۶ گیگابایت (۲ ماژول ۸ گیگابایتی DDR4) حافظه رم و ۱۲۸ گیگابایت SSD را نیز اضافه کنید تا زبانه کشیدن آتش از دهان این اژدهای خشمگین را ببینید. با اینکه SSD قرار گرفته بر روی این لپ‌تاپ بسیار سریع‌تر از SSD‌های موجود در بازار است، اما برای آنکه با مشکل ذخیره سازی مواجه نشوید، کمپانی سازنده یک هارد ۱ ترابایتی را نیز بر روی این لپ‌تاپ قرار داده تا رسما حجت را بر او (و شما!) تمام کند.

پس از این قدرت‌نمایی‌ها تصمیم گرفتیم تا این محصول را با سایر رقبا در بنچ‌مارک‌ها مقایسه کنیم که حاصل کار را در زیر مشاهده می‌کنید:


MSI برای این مدل از قابلیت‌های ویژه و اختصاصی خودش نیز بهره گرفته تا راحتی را برای کاربرانش به ارمغان آورد. در همین راستا شما می‌توانید میزان انرژی و قدرت دستگاه را تنظیم کنید. در صورتی که وضعیت را بر روی حالت Eco تنظیم کنید، لپ‌تاپ اجازه افزایش قدرت را ندارد و دمای آن نیز بالا نخواهد رفت. اگر قصد استفاده از حالت Sport را داشته باشید در واقع اجازه داده‌اید که لپ‌تاپ از حداکثر قدرت گرافیکی و پردازشی خودش استفاده کند. حالتی دیگر با نام Comfort برای آن در نظر گرفته شده که وضعیت دستگاه را در حالت متعادل نگه می‌دارد. برای تعیین وضعیت نیز نیازی نیست که شاخ غول بشکنید و این کار در هر جایی و با استفاده از کلید‌های ترکیبی فانکشن و F1 قابل انجام است.

توانایی اجرای بازی‌ها

با توجه به قدرت سخت‌افزاری بالای این مدل و همچنین به دوش کشیدن نامی همچون گیمینگ، تصمیم گرفتیم تا دو بازی گرافیکی را بر روی آن به اجرا درآوریم و اژدهای خشمگین MSI را به چالش بکشیم. در مرحله نخست به سراغ GTA V رفتیم و مشغول بازی با لپ‌تاپ شدیم. در ابتدا همه چیز خیلی خوب بود اما با بالا رفتن هیجان بازی، دمای دستگاه نیز بالا می‌رفت. بیشترین دما در بخش بالایی و در واقع کمی بالاتر از کلید F10 احساس می‌شد اما هیچ‌گاه شاهد لگ و یا افت فریم نبودیم. با توجه به فن‌ها و تکنولوژی‌هایی که برای خنک‌سازی این مدل در نظر گرفته شده، به شخصه انتظار داشتم که دما کنترل شود و بیش از حد بالا نرود اما چنین نبود. راستش را بخواهید ظاهرا این اژدها کنترل زیادی بر روی اعصاب خودش ندارد و خیلی زود آتش از دهانش در می‌آید. در واقع نمی‌توان به لپ‌تاپ دست زد بس که داغ می‌شود! این بازی در حالت Ultra با ۵۷ فریم بر ثانیه اجرا شد.

در مرحله دوم به سراغ یک بازی گرافیکی دیگر با نام Metal Gear Solid V رفتیم. این بازی نیز در حالت Ultra با ۵۹ فریم بر ثانیه اجرا شد. همچون GTA V گرمای تولید شده هنگام اجرای بازی بسیار بالا بود. صدای فن‌های دستگاه کمی بیش از حد معمول است اما آزار دهنده نیست. در این بین بازی‌های دیگری همچون Doom و یک نمونه از سری جذاب NFS را نیز بر روی آن اجرا کردیم و مطابق انتظار همه چیز خیلی خوب پیش رفت جز گرمای زیاد!

اسپیکر

فانتوم پرو دارای دو اسپیکر دو واتی است که در بخش جلوی بدنه خودنمایی می‌کنند. صدای اسپیکرها بلند است اما کیفیت آن راضی کننده نیست. در مدلی که در اختیار ما بود اسپیکر دستگاه ظاهرا مشکل داشت و هرچه تلاش کردیم نتوانستیم صدای با کیفیتی را از آن بشنویم! این مشکلات در خروجی هدفون دستگاه نیز به چشم می‌آمد و بنابراین نمی‌توانیم نظر خاصی را در این باره بدهیم.

MSI نسخه دوم از نرم افزار Nahimic را بر روی این محصول نصب کرده که توسط آن می‌توانید صدای خروجی را شخصی سازی کنید. ناگفته نماند که توسط این برنامه می‌توانید کیفیت ضبط میکروفون لپ‌تاپ را نیز تا حد زیادی افزایش دهید.

باتری

عملکرد باتری فانتوم پرو همچون اکثر محصولات ۱۴ اینچی بازار است و تفاوت چشم‌گیری با آن‌ها نخواهد داشت. در یک استفاده معمولی این مدل تا ۴.۵ ساعت پا به پای شما خواهد آمد و سپس باید آن ‌را به شارژ بزنید. برای فول شارژ کردن دستگاه نیز به چیزی در حدود ۳ ساعت زمان نیاز دارید که میزان معقولی است. اگر قصد دارید که هنگام اجرای بازی‌های روز دنیا بدون اتصال به شارژر و تنها از باتری دستگاه استفاده کنید، فانتوم پرو در بهترین حالت حتی نیم ساعت هم با شما نخواهد بود.

قابلیت‌های نرم‌افزاری

معمولا کمپانی‌های سازنده در لپ‌تاپ‌های امروزی بیش از هر چیز به سخت‌افزار توجه می‌کنند و کمتر پیش می‌آید که یک کمپانی بر روی بخش نرم‌افزاری محصولش کار کند. با این حال MSI علاوه بر سخت‌افزار، قابلیت‌های خاص نرم‌افزاری را نیز در محصولاتش پیاده کرده است. Dragon Center همان بخشی است که MSI ویژگی‌های اصلی نرم‌افزاریش را در آن گنجانده است. این برنامه به بخش‌های متفاوتی تقسیم شده که به صورت خلاصه‌ آن‌ها را معرفی می‌کنیم:

  • App Portal: این قسمت مربوط به میانبرهای لپ‌تاپ است. برخی برنامه‌ها به صورت پیش‌فرض قرار گرفته‌اند و شما هم می‌توانید برنامه دلخواه‌تان را به آن اضافه کنید تا هنگام کار با لپ‌تاپ خیلی سریع به آن دسترسی داشته باشید.
  • System Monitor: پس از ورود به این بخش می‌توانید بر روی عملکرد کلی لپ‌تاپ‌تان نظارت داشته باشید و میزان مصرف CPU و رم و حتی دمای آن‌ها را ببینید.
  • System Tuner: در این بخش می‌توانید تمام قابلیت‌های MSI را کنترل کنید. به‌عنوان مثال می‌توانید یک پروفایل اختصاصی برای کیبورد دستگاه تنظیم کنید و یا سرعت فن‌های دستگاه را تنظیم کنید. بخشی نیز به صورت اختصاصی برای استفاده از واقعیت مجازی در نظر گرفته شده که با فعال کردن آن لپ‌تاپ به صورت خودکار اتصال هدست‌های واقعیت مجازی را تشخیص می‌دهد.
  • Mobile Center: راستش را بخواهید نیازی نیست که توضیح خاصی در رابطه با این قسمت بدهیم چرا که در ایران در دسترس نیست!
  • Tool & Help: در آخرین قسمت نیز می‌توانید از ابزارها استفاده کنید. به عنوان مثال دیسک ریکاوری بسازید و یا باتری را کالیبره کنید.

سخن پایانی

اگر سری به بازار بزنید و از اهل دلان (!) در رابطه با لپ‌تاپ‌های MSI‌ بپرسید، نظرات مثبت چندانی را دریافت نخواهید کرد؛ البته جای تعجبی هم ندارد چرا که لپ‌تاپ‌های این برند آن‌طور که باید و شاید در بازار یافت نمی‌شوند. با این حال اگر یک گیمر حرفه‌ای هستید و بیش از ۵ میلیون تومان پول در جیبتان یافت می‌شود و البته خیلی هم اهل سفر هستید، بدانید که GS43VR برای شما ساخته شده است.

نوشته بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم!

بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم!

MSI یک کمپانی تایوانی تولیدکننده لپ‌تاپ و قطعات جانبی است و در ایران بیش از هر چیز آن را به عنوان یک تولیدکننده مادربرد می‌شناسند. مدتی است که این کمپانی خوش‌نام علاقه خاصی به دنیای گیم پیدا کرده و سعی نموده محصولات تولیدی‌اش را با پسوند گیمینگ روانه بازار کند. همین گیمینگ بودن، وارد خط تولید لپ‌تاپ‌های MSI نیز شده است. تایوانی‌ها تمام توانایی خود را به‌کار گرفته‌اند تا لپ‌تاپ‌های متفاوتی را روانه بازار کنند و در سری جدید محصولات‌شان توجه ویژه‌ای به وزن و ضخامت شده است. مدتی است که یکی از همین لپ‌تاپ‌های خوش ساخت با نام GS43VR 6RE وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان شده و به ما فرصتی دست داده تا از نزدیک با این غول تایوانی که با نام Phantom Pro نیز شناخته می‌شود، آشنا شویم. با ما و بررسی این محصول خاص همراه باشید.

طراحی و ظاهر
علاوه بر سخت‌افزار قدرتمند یکی از ویژگی‌های لپ‌تاپ‌های گیمینگ، ظاهر خشن (بخوانید مردانه!) آن‌هاست. اما فانتوم پرو قصه امروز ما کمی‌ هم ویژ‌گی‌های زنانه دارد! با اینکه ظاهر خشن لپ‌تاپ حفظ شده اما ظرافت خاصی نیز در طراحی آن به چشم می‌خورد. هنگامی که برای نخستین بار این لپ‌تاپ را دیدم، کمی جا خوردم! راستش را بخواهید اصلا انتظارش را نداشتم که یک محصول گیمینگ چنین ضخامتی داشته باشد. در واقع فانتوم پرو اگر از لپ‌تاپ‌های معمولی بازار نازک‌تر نباشد، قطعا ضخیم‌تر هم نیست.

برای ساخت پشت نمایشگر و اطراف کیبورد دستگاه از آلومینیوم تراش خورده کمک گرفته شده و سایر بخش‌های لپ‌تاپ پلاستیکی است. پشت نمایشگر همچون اکثر لپ‌تاپ‌های گیمینگ MSI صاف و یک‌دست نیست و نقش و نگارهایی را به خود می‌بیند که بیش از هر چیز دیگری شما را به یاد کاپوت خودروهای لوکس بازار می‌اندازد. البته منظور از آلومینیوم، یک لایه نازک است و فکر نکنید که واقعا با کاپوت یک خودرو طرف هستید! به دلیل همین نازک بودن بیش از حد، این قسمت با کمی فشار خم می‌شود و استحکام بالایی ندارد. اگر این بخش را به صورت افقی به سه قسمت مساوی تقسیم کنیم، در دو بخش اول چیزی برای نمایش وجود ندارد اما قسمت سوم و در بالایی‌ترین بخش نامی از MSI و لوگوی Gaming Series به چشم می‌خورد. این لوگو که یک اژدهای خشمگین را در خود جای داده به رنگ قرمز است و با روشن شدن لپ‌تاپ هم نورانی می‌شود و بیش از پیش خودنمایی می‌کند.

MSI سعی کرده تا در اطراف کیبورد نیز طرح‌هایی را پیاده کند تا این محصولش نیز ظاهری خشن‌تر به خودش بگیرد. بنابراین در این بخش نیز شاهد پستی و بلندی‌هایی هستیم. به‌طور کلی بخش آلومینیومی فانتوم پرو بی‌نهایت در جذب چربی انگشتان دست استعداد دارد و تقریبا همیشه باید همچون شاگرد شوفرها لنگ به دست بمانید و این اژدهای خشمیگن را تمیز کنید! بالای کیبورد و در سمت چپ شاهد کلید پاور دستگاه هستیم که ظاهر کاملا متفاوتی دارد و تا حدی نیز تقارن را در لپ‌تاپ به‌هم زده است.

اطراف نمایشگر حاشیه‌های نسبتا زیادی دیده می‌شود که خب البته از یک اژ‌دها چیزی جز این هم انتظار نمی‌رفت! اما راستش را بخواهید در ساخت این قسمت از پلاستیک نه‌چندان مرغوبی استفاده شده و آن ظرافت و کیفیت ساخت بالا را (حداقل در اینجا) شاهد نیستیم! تقریبا بدون هیچ دردسری می‌توانید پلاستیک موجود در این قسمت را جدا کنید و دل و روده لپ‌تاپ را ببینید!

برای باز کردن لپ‌تاپ نیاز به کلید خاصی نیست و بدون مشکل و خیلی راحت می‌توانید این کار را انجام دهید. نمایشگر توسط لولاهای باکیفیتی به بدنه متصل شده و این اطمینان را می‌دهد که در دراز مدت و پس از بارها باز و بسته شدن لپ‌تاپ مشکلی برایش پیش نیاید.

وقتی صحبت از یک لپ‌تاپ می‌شود، می‌بایست قابل حمل بودن آن در کانون توجه باشد. خوش‌بختانه MSI در فانتوم پرو به این ویژگی‌ توجه داشته و لپ‌تاپش را با ضخامتی در حدود ۲ سانتی‌متر و وزن ۱.۸ کیلوگرمی روانه بازار کرده است. با اینکه چنین ویژگی‌هایی برای یک لپ‌تاپ گیمینگ فوق‌العاده به نظر می‌رسد اما فانتوم پرو در این بخش حرف اول را در بازار نمی‌زند چرا که پیش‌تر محصولاتی همچون Razer Blade با وزنی به مراتب کمتر وارد بازار شده‌اند و مسلما توانایی حمل بیشتری هم دارند.

همیشه در محصولات گیمینگ MSI شاهد ترکیب رنگ‌های قرمز و مشکی بوده‌ایم. فانتوم پرو نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست. بدنه دستگاه به رنگ مشکی است و باقی اجزا از لوگو گرفته تا نور پس‌زمینه کیبورد همگی به رنگ قرمز در آمده‌اند تا زیبایی لپ‌تاپ دو چندان شود.

اقلام همراه دستگاه

همراه با این لپ‌تاپ گیمینگ، یک شارژر نسبتا بزرگ ۱۹.۵ ولت با شدت جریان ۹.۲۳ آمپر عرضه می‌شود که خب از جمله اقلام همراه تمامی لپ‌تاپ‌های موجود در بازار است. علاوه بر دفترچه‌های راهنما و دستمال مخصوص، شاهد یک ماوس ساخت خود MSI نیز هستیم که اطلاعات خاصی در رابطه با آن در دسترس نیست. ظاهر ماوس بر خلاف چیزی که پیش‌تر در محصولات MSI دیده بودیم چندان متناسب با بدنه لپ‌تاپ طراحی نشده و حتی ظاهر خشنی هم ندارد. البته خود ماوس از کیفیت قابل قبولی برخوردار است و بر روی سطوح صاف و حتی شیشه‌ای نیز خیلی خوب کار می‌کند.

بر خلاف اکثر لپ‌تاپ‌های امروزی بازار، همراه با فانتوم پرو درایورهای آن عرضه شده است تا دیگر نیازی به دانلود آن‌ها از وب‌سایت مربوطه نداشته باشید. باز خدا پدر و مادرش را بیامرزد چرا که با این سرعت فضایی (!) اینترنت در ایران دانلود درایورها پس از کار در معدن در رتبه دوم سخت‌ترین کارها قرار می‌گیرد. البته داستان این درایورها به همین‌ جا ختم نمی‌شود و در ادامه بیشتر در رابطه با آن خواهید خواند…!

کیبورد و تاچ‌پد

فانتوم پرو به یک کیبورد ۸۱ دکمه‌ای مجهز است که توسط Steelseries ساخته شده است. به واسطه سایز دستگاه جایی برای قرارگیری کلیدهای NumPad در سمت راست باقی نمانده و شما از این کلیدهای به اصطلاح ماشین حسابی بی‌نصیب می‌مانید. کلیدها نسبت به بدنه دستگاه ارتفاع چندان بالایی ندارند و خیلی قرص و محکم در بدنه جای خوش کرده‌اند. در مدلی که در اختیار ما بود، خبری از نقش بستن حروف پارسی بر روی کیبورد نبود. با اینکه کلیدها از طرح لبخندی برخوردار نیستند و صاف و تخت دیده می‌شوند اما تایپ با آن‌ها لذت بخش است و از این بابت مشکلی نخواهید داشت. با توجه با گیمینگ بودن این محصول MSI سایز را بهانه نکرده تا دکمه‌های کیبورد را کوچک بسازد. به همین دلیل کلید‌های شیفت، فاصله، اینتر و… در اندازه ای قابل قبول به چشم می‌خورند که مسلما برای گیمرها خبری خوب خواهد بود.

در سمت راست کیبورد یک دکمه بک‌اسلش قرار گرفته که هرچه فکرش را کردم دلیل منطقی برای حضور آن در این قسمت پیدا نکردم! هنگام تایپ و کار با کیبورد بارها این کلید را با کلید ALT اشتباه گرفتم و همه این‌ها در حالی است که بک‌اسلش در همان جای همیشگی و بالای اینتر نیز وجود دارد!
این محصول همچون سایر لپ‌تاپ‌های امروزی به نور پس زمینه برای کیبورد نیز مجهز است که البته به واسطه شیشه‌ای نبودن اطراف کلیدها نور چندانی دیده نمی‌شود. این بک‌لایت به رنگ قرمز بوده و بر خلاف سایر محصولات MSI در رنگ‌های متنوعی هم دیده نمی‌شود و شما نمی‌توانید آن‌را به دلخواه شخصی سازی کنید.

درست در زیر این کیبورد، تاچ‌پد فانتوم پرو به چشم می‌خورد. این تاچ‌پد نسبت به بدنه، کمی تو رفتگی دارد و اطراف آن با رنگ قرمز دیده می‌شود تا ترکیب رنگی موجود در لپ‌تاپ حفظ شود. تاچ‌پد به صورت تمام لمسی قرار گرفته و در زیر آن بخشی جداگانه برای کلیدهای چپ و راست قرار نگرفته که این خود موجب می‌شود تا فضای بیشتری برای کار در اختیار داشته باشید.

به شخصه نتوانستم با این ترک‌پد ارتباط برقرار کنم! حرکت بر روی آن و حتی کلیک کردن نیز خیلی راحت صورت نمی‌گیرد و شاید خیلی زود قیدش را بزنید و به سراغ یک ماوس بروید. البته با توجه به کمبود پورت‌ها در صورت اتصال ماوس رسما فقط یک پورت USB برای‌تان باقی خواهد ماند. ناگفته نماند که ترک‌پد نیز علاقه عجیبی به جذب چربی انگشتان دارد.

پورت‌ها و اتصالات

از آنجایی که مهم‌ترین مزیت لپ‌تاپ‌ها توانایی حمل و نقل آن‌هاست، در نتیجه حداقل انتظارمان این است که با مجموعه کاملی از پورت‌ها مواجه باشیم تا هنگام جا‌به‌جایی آن، دست به دامان لوازم جانبی جهت تکمیل پورت‌ها نشویم. این موضوع در GS43VR آن‌طور که باید و شاید رعایت نشده است. در سمت چپ علاوه بر پورت شارژ، شاهد یک پورت USB 3.0 ، پورت Ethernet، کارت خوان و دو جک ۳.۵ میلی‌متری برای هدفون و میکروفون هستیم.

در سمت راست نیز پورت HDMI 1.4، یک پورت USB 3.0 و یک پورت USB نوع C نیز دیده می‌شود که از فناوری تاندربولت ۳ نیز پشتیبانی می‌کند. بنابراین می‌توانید تصویر ۴K را با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه انتقال دهید. در بخش پشتی فانتوم پرو یک پورت Mini Display جا خوش کرده آن هم می‌تواند تصاویر ۴K با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه را انتقال دهد در نتیجه شما می‌توانید تصویر را بر روی ۳ نمایشگر (با نمایشگر خود لپ‌تاپ) ببینید.

در اطراف محصول هرچه گشتیم خبری از درایو نوری نبود! تصورش را بکنید که یکی از بازی‌های روز را از بازار خریده‌اید و نمی‌توانید آن‌را بر روی لپ‌تاپ چند میلیونی خود نصب کنید چرا که این محصول فاقد درایو نوری است! پس ظاهرا باید دست به دامان یک سیستم دیگر شوید و محتوای بازی را به یک هارد اکسترنال منتقل کنید و سپس بر روی فانتوم پرو خود نصب کنید! نکته جالب دیگر اینکه DVD مربوط به درایورهای این محصول همراه با آن عرضه می‌شود و سازنده فکرش را نکرده که خب حالا ما با این DVD چه باید بکنیم؟!

از طرفی با توجه به تاچ‌پد نه‌چندان خوب، همیشه می‌بایست یک ماوس را به لپ‌تاپ بزنید که خب یکی از پورت‌های USB درگیر خواهد شد و لپ‌تاپ شما رسما یک پورت USB خواهد داشت.

نمایشگر

GS43VR به یک نمایشگر ۱۴ اینچی Full HD مجهز شده و تراکم پیکسلی ۱۵۷ppi را ارایه می‌دهد. این نمایشگر که ساخت LG Philips است هنوز هم به میزان ۸۸ درصد از استاندارد sRGB پشتیبانی می‌کند. البته نسبت به نسل‌های قبلی شاهد بهبودهایی در نحوه نمایش رنگ‌ها نیز هستیم. جالب است بدانید که این نمایشگر با همه مزایایش تنها می‌تواند ۲۸۸ نیت روشنایی داشته باشد که کمی کار با آن را در محیط‌های خارجی مشکل می‌کند. البته باید بگوییم که به واسطه روکش ماتی که بر روی صفحه کشیده شده میزان رفلکس نمایشگر تا حد بسیار زیادی کاهش یافته و دیگر هنگام کار با دستگاه در و دیوار اتاق را در آن نخواهید دید.

MSI با قابلیت‌های نرم‌افزاری خاصی سعی کرده تا نواقص این نمایشگر را رفع کند. یکی از همین نرم‌افزار‌ها True Color نام دارد. با این برنامه شما می‌توانید نحوه نمایش رنگ‌ها را متناسب با سلیقه خود تغییر دهید. چندین حالت پیش‌فرض همچون حالت بازی، طراحی، انجام امور روزانه، کاهش نور آبی و یا تماشای ویدیو نیز برای آن در نظر گرفته شده که با فشردن کلید فانکشن به همراه A می‌توانید دسترسی سریعی به آن‌ها داشته باشید.
به طور کلی در نگاه از زوایا مشکلی با فانتوم پرو نخواهید داشت و می‌توان گفت که این نمایشگر برای گیم مناسب است اما اگر قصد دارید که در کنار بازی از نرم‌افزارهای طراحی همچون فتوشاپ استفاده کنید، توصیه می‌کنم که به سراغ محصول دیگری بروید.

سخت افزار

وقتی به یک لپ‌تاپ لقب گیمینگ را می‌دهند، اینکه از آن یک سخت افزار قدرتمند را بخواهیم انتظار بی‌جایی نیست. MSI نیز بهترین سخت افزار ممکن را برای این مدل در نظر گرفته است. Intel Core i7 6700HQ با چهار هسته پردازشی به عنوان مغز متفکر اژدهای خشمگین MSI انتخاب شده است. فرکانس هسته‌های این پردازنده قدرتمند که با فناوری ۱۴ نانومتری ساخته شده در حالت پایه بر روی ۲.۶ گیگاهرتز قرار گرفته‌اند که هنگام پردازش‌های سنگین در حالت توربو قرار می‌گیرند و آن‌وقت است که سرعت‌شان تا ۳.۵ گیگاهرتز ناقابل افزایش می‌یابد. این چهار هسته در کنار پردازنده گرافیکیIntel HD Graphics 530 جای خوش کرده‌اند که البته در یک لپ‌تاپ گیمینگ شاید هیچ‌وقت نیازی به استفاده از آن نباشد. از جمله دیگر قابلیت‌های ویژه این پردازنده می‌توان به پشتیبانی از ۶۴ گیگابایت رم اشاره داشت که در نوع خود فوق‌العاده است. ناگفته نماند که این پردازنده به کش L3 شش مگابایتی نیز مجهز است.

فانتوم پرو یکی از نخستین محصولات بازار بوده که به کارت گرافیک سری پاسکال مجهز است. پیش‌تر به دلیل مشکلاتی خاص همچون کمبود فضا و عدم توانایی در خنک کردن کارت‌های گرافیک، آن‌ها را با پسوند m راهی بازار می‌کردند که نسبت به نسخه دسکتاپ قدرت پردازشی بسیار کمتری داشت. اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی دیگر مشکل خاصی بر سر راه سازندگان نیست و تقریبا کارت‌گرافیک‌های سری موبایل و دسکتاپ یکی شده‌اند.
اژدهای ۱۴ اینچی قصه امروز ما به کارت گرافیک GTX 1060 مجهز شده و می‌تواند بدون هیچ مشکلی تمامی بازی‌های روز دنیا را اجرا کند. تنها تفاوت این سری با نسخه دسکتاپ در ۱۰۰ مگاهرتز فرکانس کمتر هسته‌های پردازشی است که آن هم تنها به دلیل سایز ۱۴ اینچی فانتوم پرو است. به لطف این کارت گرافیک خاص حالا لپ‌تاپ MSI از واقعیت مجازی نیز پشتیبانی می‌کند و می‌توانید عینک‌های واقعیت مجازی بازار را به این محصول متصل کنید و لذتش را ببرید.


به این مجموعه سخت افزاری قدرتمند ۱۶ گیگابایت (۲ ماژول ۸ گیگابایتی DDR4) حافظه رم و ۱۲۸ گیگابایت SSD را نیز اضافه کنید تا زبانه کشیدن آتش از دهان این اژدهای خشمگین را ببینید. با اینکه SSD قرار گرفته بر روی این لپ‌تاپ بسیار سریع‌تر از SSD‌های موجود در بازار است، اما برای آنکه با مشکل ذخیره سازی مواجه نشوید، کمپانی سازنده یک هارد ۱ ترابایتی را نیز بر روی این لپ‌تاپ قرار داده تا رسما حجت را بر او (و شما!) تمام کند.

پس از این قدرت‌نمایی‌ها تصمیم گرفتیم تا این محصول را با سایر رقبا در بنچ‌مارک‌ها مقایسه کنیم که حاصل کار را در زیر مشاهده می‌کنید:


MSI برای این مدل از قابلیت‌های ویژه و اختصاصی خودش نیز بهره گرفته تا راحتی را برای کاربرانش به ارمغان آورد. در همین راستا شما می‌توانید میزان انرژی و قدرت دستگاه را تنظیم کنید. در صورتی که وضعیت را بر روی حالت Eco تنظیم کنید، لپ‌تاپ اجازه افزایش قدرت را ندارد و دمای آن نیز بالا نخواهد رفت. اگر قصد استفاده از حالت Sport را داشته باشید در واقع اجازه داده‌اید که لپ‌تاپ از حداکثر قدرت گرافیکی و پردازشی خودش استفاده کند. حالتی دیگر با نام Comfort برای آن در نظر گرفته شده که وضعیت دستگاه را در حالت متعادل نگه می‌دارد. برای تعیین وضعیت نیز نیازی نیست که شاخ غول بشکنید و این کار در هر جایی و با استفاده از کلید‌های ترکیبی فانکشن و F1 قابل انجام است.

توانایی اجرای بازی‌ها

با توجه به قدرت سخت‌افزاری بالای این مدل و همچنین به دوش کشیدن نامی همچون گیمینگ، تصمیم گرفتیم تا دو بازی گرافیکی را بر روی آن به اجرا درآوریم و اژدهای خشمگین MSI را به چالش بکشیم. در مرحله نخست به سراغ GTA V رفتیم و مشغول بازی با لپ‌تاپ شدیم. در ابتدا همه چیز خیلی خوب بود اما با بالا رفتن هیجان بازی، دمای دستگاه نیز بالا می‌رفت. بیشترین دما در بخش بالایی و در واقع کمی بالاتر از کلید F10 احساس می‌شد اما هیچ‌گاه شاهد لگ و یا افت فریم نبودیم. با توجه به فن‌ها و تکنولوژی‌هایی که برای خنک‌سازی این مدل در نظر گرفته شده، به شخصه انتظار داشتم که دما کنترل شود و بیش از حد بالا نرود اما چنین نبود. راستش را بخواهید ظاهرا این اژدها کنترل زیادی بر روی اعصاب خودش ندارد و خیلی زود آتش از دهانش در می‌آید. در واقع نمی‌توان به لپ‌تاپ دست زد بس که داغ می‌شود! این بازی در حالت Ultra با ۵۷ فریم بر ثانیه اجرا شد.

در مرحله دوم به سراغ یک بازی گرافیکی دیگر با نام Metal Gear Solid V رفتیم. این بازی نیز در حالت Ultra با ۵۹ فریم بر ثانیه اجرا شد. همچون GTA V گرمای تولید شده هنگام اجرای بازی بسیار بالا بود. صدای فن‌های دستگاه کمی بیش از حد معمول است اما آزار دهنده نیست. در این بین بازی‌های دیگری همچون Doom و یک نمونه از سری جذاب NFS را نیز بر روی آن اجرا کردیم و مطابق انتظار همه چیز خیلی خوب پیش رفت جز گرمای زیاد!

اسپیکر

فانتوم پرو دارای دو اسپیکر دو واتی است که در بخش جلوی بدنه خودنمایی می‌کنند. صدای اسپیکرها بلند است اما کیفیت آن راضی کننده نیست. در مدلی که در اختیار ما بود اسپیکر دستگاه ظاهرا مشکل داشت و هرچه تلاش کردیم نتوانستیم صدای با کیفیتی را از آن بشنویم! این مشکلات در خروجی هدفون دستگاه نیز به چشم می‌آمد و بنابراین نمی‌توانیم نظر خاصی را در این باره بدهیم.

MSI نسخه دوم از نرم افزار Nahimic را بر روی این محصول نصب کرده که توسط آن می‌توانید صدای خروجی را شخصی سازی کنید. ناگفته نماند که توسط این برنامه می‌توانید کیفیت ضبط میکروفون لپ‌تاپ را نیز تا حد زیادی افزایش دهید.

باتری

عملکرد باتری فانتوم پرو همچون اکثر محصولات ۱۴ اینچی بازار است و تفاوت چشم‌گیری با آن‌ها نخواهد داشت. در یک استفاده معمولی این مدل تا ۴.۵ ساعت پا به پای شما خواهد آمد و سپس باید آن ‌را به شارژ بزنید. برای فول شارژ کردن دستگاه نیز به چیزی در حدود ۳ ساعت زمان نیاز دارید که میزان معقولی است. اگر قصد دارید که هنگام اجرای بازی‌های روز دنیا بدون اتصال به شارژر و تنها از باتری دستگاه استفاده کنید، فانتوم پرو در بهترین حالت حتی نیم ساعت هم با شما نخواهد بود.

قابلیت‌های نرم‌افزاری

معمولا کمپانی‌های سازنده در لپ‌تاپ‌های امروزی بیش از هر چیز به سخت‌افزار توجه می‌کنند و کمتر پیش می‌آید که یک کمپانی بر روی بخش نرم‌افزاری محصولش کار کند. با این حال MSI علاوه بر سخت‌افزار، قابلیت‌های خاص نرم‌افزاری را نیز در محصولاتش پیاده کرده است. Dragon Center همان بخشی است که MSI ویژگی‌های اصلی نرم‌افزاریش را در آن گنجانده است. این برنامه به بخش‌های متفاوتی تقسیم شده که به صورت خلاصه‌ آن‌ها را معرفی می‌کنیم:

  • App Portal: این قسمت مربوط به میانبرهای لپ‌تاپ است. برخی برنامه‌ها به صورت پیش‌فرض قرار گرفته‌اند و شما هم می‌توانید برنامه دلخواه‌تان را به آن اضافه کنید تا هنگام کار با لپ‌تاپ خیلی سریع به آن دسترسی داشته باشید.
  • System Monitor: پس از ورود به این بخش می‌توانید بر روی عملکرد کلی لپ‌تاپ‌تان نظارت داشته باشید و میزان مصرف CPU و رم و حتی دمای آن‌ها را ببینید.
  • System Tuner: در این بخش می‌توانید تمام قابلیت‌های MSI را کنترل کنید. به‌عنوان مثال می‌توانید یک پروفایل اختصاصی برای کیبورد دستگاه تنظیم کنید و یا سرعت فن‌های دستگاه را تنظیم کنید. بخشی نیز به صورت اختصاصی برای استفاده از واقعیت مجازی در نظر گرفته شده که با فعال کردن آن لپ‌تاپ به صورت خودکار اتصال هدست‌های واقعیت مجازی را تشخیص می‌دهد.
  • Mobile Center: راستش را بخواهید نیازی نیست که توضیح خاصی در رابطه با این قسمت بدهیم چرا که در ایران در دسترس نیست!
  • Tool & Help: در آخرین قسمت نیز می‌توانید از ابزارها استفاده کنید. به عنوان مثال دیسک ریکاوری بسازید و یا باتری را کالیبره کنید.

سخن پایانی

اگر سری به بازار بزنید و از اهل دلان (!) در رابطه با لپ‌تاپ‌های MSI‌ بپرسید، نظرات مثبت چندانی را دریافت نخواهید کرد؛ البته جای تعجبی هم ندارد چرا که لپ‌تاپ‌های این برند آن‌طور که باید و شاید در بازار یافت نمی‌شوند. با این حال اگر یک گیمر حرفه‌ای هستید و بیش از ۵ میلیون تومان پول در جیبتان یافت می‌شود و البته خیلی هم اهل سفر هستید، بدانید که GS43VR برای شما ساخته شده است.

نوشته بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی هدست‌های بلوتوث ال‌جی Active plus و Platinum: نوآوری و کیفیت!

بررسی هدست‌های بلوتوث ال‌جی Active plus و Platinum: نوآوری و کیفیت!

کلا انسان‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند، یا عاشق موسیقی هستند یا کمی به موسیقی علاقه دارند! بله اکثر انسان‌ها ذاتا به موزیک علاقه مند هستند؛ حال ممکن است نوع موسیقی مورد علاقه آن‌ها با هم تفاوت زیادی داشته باشد.

گوش دادن به موسیقی نیز البته آداب خاصی دارد. گاه برخی افراد برای گوش دادن به موسیقی به سراغ خودروی خود رفته و با صرف هزینه‌ای چند میلیونی اقدام به نصب سیستم‌هایی می‌نمایند که جز خود، افراد تا حتی چند خیابان آن‌ طرف‌تر نیز بتوانند به موسیقی مورد علاقه آن‌ها گوش دهند!

برخی افراد نیز در منزل اقدام به این امر می‌نمایند؛ اما در این میان هستند افرادی که قصد مزاحمت برای سایرین نداشته و به سراغ هدفون یا هندزفری می‌روند. این مورد بیشتر خاص افراد آرامی است که دوست دارند برای خود موزیک گوش دهند.

اما خب به سراغ دنیای هندزفری و یا هدفون‌ها که می‌رویم نیز مشکلات زیادی پیش روی ما وجود دارد. از گره خوردن سیم هندزفری در هم تا کیفیت بد این رابط کوچک و هزاران دردسر دیگر.

در این میان اما هدفون و هدست‌های بی‌سیمی وجود دارند که از بدو ورودشان به بازار توانسته‌اند مشتریان زیادی را به سمت خود جلب کنند؛ اما خب همین محصولات نیز در بین خود نمونه‌های خوب و بد زیادی دارند که در صورت خرید یک محصول بد، لذت گوش دادن به موسیقی یا مکالمه تلفنی بی‌نقص تبدیل به یک زجر ناتمام می‌شود.

کمپانی ال‌جی که معمولا محصولات خلاقانه‌ای را روانه بازارهای جهانی می‌کند، چند سالی است که با تولید هدست‌های بی‌سیمی که به راحتی دور گردن قرار می‌گیرد، توانسته است خیلی از مشکلات این حوزه را حل نماید.

با ما باشید تا با دو محصول این کمپانی از سری TONE با نام‌های PLATINUM و Active+ آَشنا شویم.

طراحی و کیفیت ساخت:

ابتدا به سراغ نسخه شیک‌تر یعنی Platinum می‌رویم؛ این هدست از جنس آلومینیوم بوده و قطعا پس از اولین بار در دست گرفتن آن حس خوبی به شما دست خواهد داد. طراحی بی‌نظیر، ارگونومیک و نیم دایره این محصول باعث می‌شود تا به خوبی دور گردن شما قرار گرفته و در حین استفاده یا حتی دویدن و ورزش نیز از جایش تکان نخورد. به ال‌جی برای این کیفیت ساخت محصول و طراحی بی‌نظیرش واقعا باید تبریک گفت.

وزن این محصول نیمه فلزی تقریبا ۸۵ گرم است؛ اما خب فلزی بودن آن ممکن است پس از چند ساعت استفاده از آن کمی گردن شما را خسته کند.

در سمت راست این نیم دایره، در پوش پورت شارژ و دو دکمه کنترل موزیک وجود دارد. کلید پاور دستگاه و یک دکمه دیگر که در ادامه به کاربرد آن اشاره می‌کنیم در قسمت داخلی قرار گرفته است.

در سمت چپ نیز دکمه پاسخ به تلفن و کنترل صدا وجود دارد. اما مدل دیگر یعنی Active+ نسخه اسپرت مدل پیشین است. این محصول در قیاس با برادر دیگرش ظاهر آن‌چنان جذابی نداشته و ال‌جی بیشتر بر روی اسپرت بودن آن کار کرده است. وجود بدنه کاملا پلاستیکی نیز در قیاس با مدل پلاتینیوم کمی شما را دل زده می‌کند.

در قسمت راست بدنه این نیم دایره دکمه قطع و وصل اسپیکر، دکمه کنترل موزیک و Play وجود دارد و در سمت چپ نیز، دکمه‌های پاسخ به تماس، درپوش شارژ و دکمه‌های افزایش و کاهش صدا خودنمایی می‌کنند. دکمه خاموش و روشن کردن دستگاه نیز در قسمت درونی سمت چپ قرار دارد.

اما موضوعی که در این نسخه اسپرت توجه شما را به خود جلب می‌کند، وجود سه خط مورب در کنار هم بر روی هر دو قسمت این نیم دایره است. ال‌جی در یک حرکت نوآورانه و بسیار جذاب دو اسپیکر ریز را در این قسمت‌ها جای گذاری کرده است. خوب شاید با خود بگویید هدست بی‌سیم اسپیکر می‌خواهد چه کار؟!

این نسخه اسپرت، چون بیشتر برای ورزش کردن و حین فعالیت‌های روزانه استفاده می‌شود، ممکن است پس از مدتی گوش کاربر را خسته کند، برای همین شما با خارج کردن گوشی‌ها، به راحتی صدا را به روی اسپیکر ارسال کرده و در حین ورزش به راحتی به موزیک مورد علاقه خود گوش می‌دهید. این حرکت یکی از بی‌نظیرترین تجربه‌های گوش دادن به موزیک مورد علاقه در حین ورزش می‌تواند باشد.

البته باید ذکر کنیم که صدای خروجی آن‌قدرها هم بلند نیست و این دو اسپیکر فقط برای رساندن صدا به گوش شما تعبیه شده‌اند. بر روی هر دو مدل هم دو میکروفون وجود دارد که برای حذف صداهای اضافی محیط هنگام مکالمه شما به درد خواهند خورد.

اما این هدفون‌های بی‌سیم پس از اینکه دور گردن شما قرار گرفتند، باید گوشی‌های خود را با سیم‌های کوتاهی به گوش شما برسانند. در مدل پلاتینیوم شما به راحتی گوشی‌ها را خارج ساخته و درون گوش خود می‌گذارید و پس از اتمام کار، به راحتی با فشردن دکمه‌هایی که در قسمت زیرین هدست قرار دارد می‌توانید آن‌ها را همانند سیم جارو برقی به محل اصلی خود باز گردانید!

یکی از مهم‌ترین مشکلات این نسخه، این است که با گرفتن گوشی‌ها برای خارج ساختن آن‌ها، ممکن است به راحتی سری پلاستیکی آن‌ها خارج شود! اما در نسخه اسپرت اکتیو پلاس نیز شما با کشیدن سیم‌ها آن‌ها را خارج کرده و جهت بازگرداندن سیم آن، همانند پرده کرکره‌های قدیمی، با کمی بیرون کشیدن مجدد می‌توانید آن را به جای خود بازگردانید.

سیم هر دو گوشی به اندازه کافی خارج شده و شما مشکلی از این بابت نخواهید داشت. البته باید اشاره کنیم که سیم انتخاب شده توسط ال‌جی برای این دو محصول به شدت باریک و ظریف است!

کیفیت صدا، توان پخش و سایر امکانات:

مدل شیک‌تر ما یعنی پلاتینیوم با همکاری کمپانی معتبر Harmon kardon تولید شده و طبیعتا صدای بی نظیری دارد. البته هر دو محصول از فناوری Hi-Fi Sound در پخش صدا بهره می‌برند. نسخه پلاتینیوم به راحتی پس از ست شدن با آخرین پرچم‌دار ال‌جی یعنی LG G5 یا البته هر محصولی که از پردازنده‌های قدرتمند Qualcomm و فناوری apt-X HD Codec بهره می‌برد، می‌تواند صدای با کیفیت و واضح ۲۴ bit را پخش نماید.

همان‌طور که گفته شد با توجه به تیون شدن صدای این نسخه با همکاری کمپانی معتبری چون Harmon kardon صدایی بی نظیر و بسیار شفاف را برای شما به ارمغان می‌آورد. بلند کردن صدا تا آخرین حد نیز باعث خش‌دار شدن صدا یا کاهش کیفیت موزیک در حال پخش نخواهد شد.

این محصول می‌تواند تا ۱۱ ساعت برای مکالمه استفاده شده و بیش از ۱۰ ساعت نیز برای شما به پخش موزیک بپردازد. باتری این محصول می‌تواند تا حدود ۱۸ روز نیز در حالت استندبای برای شما دستگاه را در انتظار استفاده نگه دارد.

زمان شارژ باتری نسخه پلاتینیوم نیز در حدود ۲ ساعت است. نسخه پلاتینیوم از بلوتوث ۴.۱ استفاده می‌کند.

اما سری هم به نسخه اسپرت ال‌جی می‌زنیم. این نسخه دو ویژگی خاص دارد، اول بهره‌گیری از گواهینامه IPX4 برای جلوگیری از ورود عرق یا آب هنگام ورزش به داخل دستگاه و دوم هم استفاده از دو اسپیکر کوچک بسیار کاربردی! البته این گواهینامه برای حجم بسیار کم آب و یا همان عرق بوده و اصلا به معنی ضد آب بودن دستگاه نیست.

این دستگاه نیز از فناوری صدای Hi-Fi بهره برده و صدای بسیار شفاف و بی‌نقصی را چه در هنگام مکالمه و چه در هنگام گوش دادن به موسیقی به شما عرضه می‌کند. هنگام متصل شدن دستگاه به گوشی، توسط افزوده شدن یک باتری به نوار نوتیفیکشن گوشی نیز شما می‌توانید از میزان باتری باقی مانده هدست خود مطلع شوید.

باید اعلام کنم که واقعا با روشن کردن اسپیکرهای کوچک این محصول، حس متفاوتی از گوش دادن به موسیقی به شما دست می‌دهد. صدایی شفاف و بی‌نظیر دقیق در زیر گوش شما، با بلندی بسیار مناسب و بدون اذیت شدن گوش واقعا می‌تواند جذاب باشد.

این اسپیکر ۱۸۰ دلاری وزنی معادل ۵۶ گرم دارد که به دلیل جنس پلاستیکی‌اش نسبت به برادر بزرگ‌ترش منطقی به نظر می‌رسد و البته حس سنگینی آلومینیومی نسخه پلاتینیوم را نیز ندارد.

این محصول تقریبا گران قیمت از بلوتوث نسخه ۴.۲ بهره برده و باتری آن می‌تواند تا ۱۳ ساعت با گوشی و حدود ۹.۵ ساعت با اسپیکر در هنگام مکالمه با شما باشد. زمان پخش موسیقی نیز در حالت عادی ۱۲ ساعت و با اسپیکر تعبیه شده برابر ۶ ساعت است. میزان زمان استندبای باتری این محصول در حدود ۱۸ روز اعلام شده است.

نسخه پلاتینیوم در رنگ‌های مشکی، نقره‌ای و طلایی و با قیمت ۲۰۰ دلار وارد بازارهای جهانی شده است.

نسخه اکتیو پلاس نیز در رنگ‌های مشکی – خاکستری، آبی و مشکی و نقره‌ای و با قیمت ۱۸۰ دلار وارد بازارهای جهانی شده است.

جمع‌بندی

هر دو محصول کار شده در نوع خود بسیار جالب، جذاب و زیبا طراحی شده و ال‌جی نشان داده است که در نوآوری و خلاقیت چند گام از رقبای خود جلوتر است.

نسخه TONE Platinum با ظاهر شیک و مجلسی خود می‌تواند یک هدست شیک برای ظاهر مردانه و کلاسیک شما باشد. در سوی دیگر نسخه Tone Active + نیز با قابلیت‌های جالب و ظاهر اسپرت‌ترش می‌تواند برای ورزش کردن یا تیپ اسپرت شما مورد استفاده قرار بگیرد.

با این که هر دو محصول قیمت‌های نسبتا بالایی دارند، اما نسخه اکتیو پلاس با دارا بودن اسپیکرهای کوچک تعبیه شده بر روی بدنه بسیار جذاب‌تر و البته کاربردی‌تر است.

نوشته بررسی هدست‌های بلوتوث ال‌جی Active plus و Platinum: نوآوری و کیفیت! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی هدست‌های بلوتوث ال‌جی Active plus و Platinum: نوآوری و کیفیت!

بررسی هدست‌های بلوتوث ال‌جی Active plus و Platinum: نوآوری و کیفیت!

کلا انسان‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند، یا عاشق موسیقی هستند یا کمی به موسیقی علاقه دارند! بله اکثر انسان‌ها ذاتا به موزیک علاقه مند هستند؛ حال ممکن است نوع موسیقی مورد علاقه آن‌ها با هم تفاوت زیادی داشته باشد.

گوش دادن به موسیقی نیز البته آداب خاصی دارد. گاه برخی افراد برای گوش دادن به موسیقی به سراغ خودروی خود رفته و با صرف هزینه‌ای چند میلیونی اقدام به نصب سیستم‌هایی می‌نمایند که جز خود، افراد تا حتی چند خیابان آن‌ طرف‌تر نیز بتوانند به موسیقی مورد علاقه آن‌ها گوش دهند!

برخی افراد نیز در منزل اقدام به این امر می‌نمایند؛ اما در این میان هستند افرادی که قصد مزاحمت برای سایرین نداشته و به سراغ هدفون یا هندزفری می‌روند. این مورد بیشتر خاص افراد آرامی است که دوست دارند برای خود موزیک گوش دهند.

اما خب به سراغ دنیای هندزفری و یا هدفون‌ها که می‌رویم نیز مشکلات زیادی پیش روی ما وجود دارد. از گره خوردن سیم هندزفری در هم تا کیفیت بد این رابط کوچک و هزاران دردسر دیگر.

در این میان اما هدفون و هدست‌های بی‌سیمی وجود دارند که از بدو ورودشان به بازار توانسته‌اند مشتریان زیادی را به سمت خود جلب کنند؛ اما خب همین محصولات نیز در بین خود نمونه‌های خوب و بد زیادی دارند که در صورت خرید یک محصول بد، لذت گوش دادن به موسیقی یا مکالمه تلفنی بی‌نقص تبدیل به یک زجر ناتمام می‌شود.

کمپانی ال‌جی که معمولا محصولات خلاقانه‌ای را روانه بازارهای جهانی می‌کند، چند سالی است که با تولید هدست‌های بی‌سیمی که به راحتی دور گردن قرار می‌گیرد، توانسته است خیلی از مشکلات این حوزه را حل نماید.

با ما باشید تا با دو محصول این کمپانی از سری TONE با نام‌های PLATINUM و Active+ آَشنا شویم.

طراحی و کیفیت ساخت:

ابتدا به سراغ نسخه شیک‌تر یعنی Platinum می‌رویم؛ این هدست از جنس آلومینیوم بوده و قطعا پس از اولین بار در دست گرفتن آن حس خوبی به شما دست خواهد داد. طراحی بی‌نظیر، ارگونومیک و نیم دایره این محصول باعث می‌شود تا به خوبی دور گردن شما قرار گرفته و در حین استفاده یا حتی دویدن و ورزش نیز از جایش تکان نخورد. به ال‌جی برای این کیفیت ساخت محصول و طراحی بی‌نظیرش واقعا باید تبریک گفت.

وزن این محصول نیمه فلزی تقریبا ۸۵ گرم است؛ اما خب فلزی بودن آن ممکن است پس از چند ساعت استفاده از آن کمی گردن شما را خسته کند.

در سمت راست این نیم دایره، در پوش پورت شارژ و دو دکمه کنترل موزیک وجود دارد. کلید پاور دستگاه و یک دکمه دیگر که در ادامه به کاربرد آن اشاره می‌کنیم در قسمت داخلی قرار گرفته است.

در سمت چپ نیز دکمه پاسخ به تلفن و کنترل صدا وجود دارد. اما مدل دیگر یعنی Active+ نسخه اسپرت مدل پیشین است. این محصول در قیاس با برادر دیگرش ظاهر آن‌چنان جذابی نداشته و ال‌جی بیشتر بر روی اسپرت بودن آن کار کرده است. وجود بدنه کاملا پلاستیکی نیز در قیاس با مدل پلاتینیوم کمی شما را دل زده می‌کند.

در قسمت راست بدنه این نیم دایره دکمه قطع و وصل اسپیکر، دکمه کنترل موزیک و Play وجود دارد و در سمت چپ نیز، دکمه‌های پاسخ به تماس، درپوش شارژ و دکمه‌های افزایش و کاهش صدا خودنمایی می‌کنند. دکمه خاموش و روشن کردن دستگاه نیز در قسمت درونی سمت چپ قرار دارد.

اما موضوعی که در این نسخه اسپرت توجه شما را به خود جلب می‌کند، وجود سه خط مورب در کنار هم بر روی هر دو قسمت این نیم دایره است. ال‌جی در یک حرکت نوآورانه و بسیار جذاب دو اسپیکر ریز را در این قسمت‌ها جای گذاری کرده است. خوب شاید با خود بگویید هدست بی‌سیم اسپیکر می‌خواهد چه کار؟!

این نسخه اسپرت، چون بیشتر برای ورزش کردن و حین فعالیت‌های روزانه استفاده می‌شود، ممکن است پس از مدتی گوش کاربر را خسته کند، برای همین شما با خارج کردن گوشی‌ها، به راحتی صدا را به روی اسپیکر ارسال کرده و در حین ورزش به راحتی به موزیک مورد علاقه خود گوش می‌دهید. این حرکت یکی از بی‌نظیرترین تجربه‌های گوش دادن به موزیک مورد علاقه در حین ورزش می‌تواند باشد.

البته باید ذکر کنیم که صدای خروجی آن‌قدرها هم بلند نیست و این دو اسپیکر فقط برای رساندن صدا به گوش شما تعبیه شده‌اند. بر روی هر دو مدل هم دو میکروفون وجود دارد که برای حذف صداهای اضافی محیط هنگام مکالمه شما به درد خواهند خورد.

اما این هدفون‌های بی‌سیم پس از اینکه دور گردن شما قرار گرفتند، باید گوشی‌های خود را با سیم‌های کوتاهی به گوش شما برسانند. در مدل پلاتینیوم شما به راحتی گوشی‌ها را خارج ساخته و درون گوش خود می‌گذارید و پس از اتمام کار، به راحتی با فشردن دکمه‌هایی که در قسمت زیرین هدست قرار دارد می‌توانید آن‌ها را همانند سیم جارو برقی به محل اصلی خود باز گردانید!

یکی از مهم‌ترین مشکلات این نسخه، این است که با گرفتن گوشی‌ها برای خارج ساختن آن‌ها، ممکن است به راحتی سری پلاستیکی آن‌ها خارج شود! اما در نسخه اسپرت اکتیو پلاس نیز شما با کشیدن سیم‌ها آن‌ها را خارج کرده و جهت بازگرداندن سیم آن، همانند پرده کرکره‌های قدیمی، با کمی بیرون کشیدن مجدد می‌توانید آن را به جای خود بازگردانید.

سیم هر دو گوشی به اندازه کافی خارج شده و شما مشکلی از این بابت نخواهید داشت. البته باید اشاره کنیم که سیم انتخاب شده توسط ال‌جی برای این دو محصول به شدت باریک و ظریف است!

کیفیت صدا، توان پخش و سایر امکانات:

مدل شیک‌تر ما یعنی پلاتینیوم با همکاری کمپانی معتبر Harmon kardon تولید شده و طبیعتا صدای بی نظیری دارد. البته هر دو محصول از فناوری Hi-Fi Sound در پخش صدا بهره می‌برند. نسخه پلاتینیوم به راحتی پس از ست شدن با آخرین پرچم‌دار ال‌جی یعنی LG G5 یا البته هر محصولی که از پردازنده‌های قدرتمند Qualcomm و فناوری apt-X HD Codec بهره می‌برد، می‌تواند صدای با کیفیت و واضح ۲۴ bit را پخش نماید.

همان‌طور که گفته شد با توجه به تیون شدن صدای این نسخه با همکاری کمپانی معتبری چون Harmon kardon صدایی بی نظیر و بسیار شفاف را برای شما به ارمغان می‌آورد. بلند کردن صدا تا آخرین حد نیز باعث خش‌دار شدن صدا یا کاهش کیفیت موزیک در حال پخش نخواهد شد.

این محصول می‌تواند تا ۱۱ ساعت برای مکالمه استفاده شده و بیش از ۱۰ ساعت نیز برای شما به پخش موزیک بپردازد. باتری این محصول می‌تواند تا حدود ۱۸ روز نیز در حالت استندبای برای شما دستگاه را در انتظار استفاده نگه دارد.

زمان شارژ باتری نسخه پلاتینیوم نیز در حدود ۲ ساعت است. نسخه پلاتینیوم از بلوتوث ۴.۱ استفاده می‌کند.

اما سری هم به نسخه اسپرت ال‌جی می‌زنیم. این نسخه دو ویژگی خاص دارد، اول بهره‌گیری از گواهینامه IPX4 برای جلوگیری از ورود عرق یا آب هنگام ورزش به داخل دستگاه و دوم هم استفاده از دو اسپیکر کوچک بسیار کاربردی! البته این گواهینامه برای حجم بسیار کم آب و یا همان عرق بوده و اصلا به معنی ضد آب بودن دستگاه نیست.

این دستگاه نیز از فناوری صدای Hi-Fi بهره برده و صدای بسیار شفاف و بی‌نقصی را چه در هنگام مکالمه و چه در هنگام گوش دادن به موسیقی به شما عرضه می‌کند. هنگام متصل شدن دستگاه به گوشی، توسط افزوده شدن یک باتری به نوار نوتیفیکشن گوشی نیز شما می‌توانید از میزان باتری باقی مانده هدست خود مطلع شوید.

باید اعلام کنم که واقعا با روشن کردن اسپیکرهای کوچک این محصول، حس متفاوتی از گوش دادن به موسیقی به شما دست می‌دهد. صدایی شفاف و بی‌نظیر دقیق در زیر گوش شما، با بلندی بسیار مناسب و بدون اذیت شدن گوش واقعا می‌تواند جذاب باشد.

این اسپیکر ۱۸۰ دلاری وزنی معادل ۵۶ گرم دارد که به دلیل جنس پلاستیکی‌اش نسبت به برادر بزرگ‌ترش منطقی به نظر می‌رسد و البته حس سنگینی آلومینیومی نسخه پلاتینیوم را نیز ندارد.

این محصول تقریبا گران قیمت از بلوتوث نسخه ۴.۲ بهره برده و باتری آن می‌تواند تا ۱۳ ساعت با گوشی و حدود ۹.۵ ساعت با اسپیکر در هنگام مکالمه با شما باشد. زمان پخش موسیقی نیز در حالت عادی ۱۲ ساعت و با اسپیکر تعبیه شده برابر ۶ ساعت است. میزان زمان استندبای باتری این محصول در حدود ۱۸ روز اعلام شده است.

نسخه پلاتینیوم در رنگ‌های مشکی، نقره‌ای و طلایی و با قیمت ۲۰۰ دلار وارد بازارهای جهانی شده است.

نسخه اکتیو پلاس نیز در رنگ‌های مشکی – خاکستری، آبی و مشکی و نقره‌ای و با قیمت ۱۸۰ دلار وارد بازارهای جهانی شده است.

جمع‌بندی

هر دو محصول کار شده در نوع خود بسیار جالب، جذاب و زیبا طراحی شده و ال‌جی نشان داده است که در نوآوری و خلاقیت چند گام از رقبای خود جلوتر است.

نسخه TONE Platinum با ظاهر شیک و مجلسی خود می‌تواند یک هدست شیک برای ظاهر مردانه و کلاسیک شما باشد. در سوی دیگر نسخه Tone Active + نیز با قابلیت‌های جالب و ظاهر اسپرت‌ترش می‌تواند برای ورزش کردن یا تیپ اسپرت شما مورد استفاده قرار بگیرد.

با این که هر دو محصول قیمت‌های نسبتا بالایی دارند، اما نسخه اکتیو پلاس با دارا بودن اسپیکرهای کوچک تعبیه شده بر روی بدنه بسیار جذاب‌تر و البته کاربردی‌تر است.

نوشته بررسی هدست‌های بلوتوث ال‌جی Active plus و Platinum: نوآوری و کیفیت! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی گوشی‌های ال‌جی X Cam ،X Screen و X Power: مردان X

بررسی گوشی‌های ال‌جی X Cam ،X Screen و X Power: مردان X

کمپانی ال‌جی بعد از مواجه شدن با استقبال نه‌چندان خوب کاربران از پرچمدار جدیدش، G5، تصمیم گرفت تمرکزش را بر روی گوشی‌های میان‌رده‌ بیش‌تر کند تا شاید جبرانی برای این موضوع باشد.

این کمپانی که به نوآوری معروف است، حتی در تولید میان رده‌هایش هم این روند را دنبال کرده و این سری از گوشی‌های جدیدش را به این صورت وارد بازار کرده که در هر کدام یک قابلیت خاص وجود داشته باشد. بدین ترتیب سه گوشی X Cam با دو دوربین، X Screen همراه با دو نمایشگر و X Power با یک باتری قدرتمند توسط این کمپانی کره‌ای روانه بازار گردیده است.

در این مطلب یک بررسی تخصصی متفاوت از سه میان‌رده سری X ال‌جی برای شما تهیه کرد‌ه‌ایم. همراه ما باشید.

طراحی

طبق رسم همیشگی بررسی تخصصی را با بخش طراحی و ساخت شروع می‌کنیم. ابتدا به تصویر زیر که مشخصات هر سه گوشی در بخش طراحی در آن قرار دارد، نگاهی بیندازید.

X Screen

ال‌جی X Screen طراحی ساده و تقریبا تکراری‌ دارد. در بخش جلویی گوشی بلندگو، دوربین، دو نمایشگر و نام ال‌جی دیده می‌شود. شیشه تمام محیط جلویی گوشی را پوشانده است و تمامی اجزا هم بر روی این شیشه قرار گرفته‌اند. خوشبختانه لبه‌ کناری گوشی از یک فریم فلزی ساخته شده و به این طراحی، زیبایی خاصی بخشیده است. بدنه پشتی دستگاه تماما از شیشه ساخته شده که بسیار مستعد جذب اثر انگشت است. بر روی این بدنه دوربین بیرون زده از قاب، فلاش تک رنگ و نام ال‌جی به چشم می‌آید. هنگامی که این گوشی را در دست‌تان می‌گیرید احساس سر خردن از دست را به شما خواهد داد. ترکیب جنس بدنه و ساختار کلی دستگاه آن چیزی نیست که در سال ۲۰۱۶ در یک تلفن‌ هوشمند دنبالش باشید. اما باید دید در بخش‌های دیگر X Screen چه عملکردی را از خود نشان می‌دهد.

X Power

ال‌جی X Power با بدنه‌ای از جنس پلی‌کربنات در این بخش حضور دارد. پلاستیک استفاده شده در بدنه به نظر مقاوم و با استحکام است و با طرح شطرنجی مانندی که بر روی آن وجود دارد، قرارگیری‌اش را در دست برای کاربر آسان می‌کند. در بخش روبه‌رویی دستگاه دوربین سلفی، بلندگو، نمایشگر و نام ال‌جی دیده می‌شود. با وجود اندازه نه‌‌چندان بزرگ نمایشگر، حاشیه‌های بالایی و پایینی گوشی کمی زیاد بوده و قرار گیری‌اش را در دست کمی مشکل می‌کند. لبه‌های کناری ‌X Power هم مانند بدنه آن از جنس پلاستیک بوده و دکمه‌ها هم به طبع آن از همین جنس هستند.

X Cam

بر خلاف دو مدل پیشین، ال‌جی X Cam طراحی تقریبا متفاوت‌تری را ارایه می‌دهد. بدنه این گوشی اگر چه از جنس پلاستیک است، اما هنگامی که آن را در دست می‌گیرید آن را با فلز اشتباه خواهید گرفت و متوجه دوام و استحکام آن خواهید شد. دو لبه چپ و راست X Cam یک فریم فلزی پوشیده شده است که می‌خواهد بر زیبایی دستگاه بیفزاید. اما در واقع ترکیب این فریم فلزی با بدنه دستگاه یک ترکیب تکراری و قدیمی را می‌سازد که شاید آن‌چنان برای کاربر دل نشین نباشد. وزن X Cam آن‌چنان پایین بوده که دفعه اول که گوشی را در دست می‌گیرید، فکر می‌کنید این گوشی باتری قابل تعویض دارد و باتری آن داخل دستگاه نیست. مدتی زمان می‌برد تا به این وزن کم عادت کنید. با وجود این که ضخامت گوشی بسیار پایین است اما بیرون زدگی محفظه دوربین که از دو لنز تشکیل شده، کمی زیاد بوده و نمای جالبی را در این قسمت نساخته است. بر روی قاب پشتی گوشی علاوه بر دو لنز دوربین و فلاش تک رنگ، اسپیکر قرار گرفته است.

راستش را بخواهید با این که می‌دانم گوشی‌ها در رده‌های میانی هستند و قیمت آن‌ چنان زیادی ندارند، اما طراحی هیچ‌ کدام به آن صورتی که شایسته سال ۲۰۱۶ باشد، نیست. شاید عملکردشان در بخش‌های بعدی به حدی باشد که طراحی را نادیده بگیریم.


صفحه نمایش

با توجه به این که هر سه گوشی در گروه میان‌‌رده‌ها قرار می‌گیرند، نباید انتظار رزولوشن و تراکم پیکسل‌های نجومی را از آن‌ها داشته باشیم. در تصویر زیر می‌توانید مشخصات هر سه را در بخش نمایشگر مشاهده کنید.

X Screen

همان طور که از نام X Screen پیداست، نمایشگر می‌بایست به عنوان یک نکته قوت در این گوشی قرار بگیرد. اما آیا در واقعیت نیز این چنین است؟! متاسفانه اندازه ۵ اینچی و رزولوشن اچ‌دی چیزی نیست که بخواهیم از دیدنش هیجان‌زده شویم. تنها دلیلی که این گوشی X Screen نامیده شده، وجود نمایشگر دوم است. نمایشگر دومی که پیش‌تر در سری V ال‌جی دیده شده بود. توسط این نمایشگر شما می‌توانید به اعلانات، برنامه‌ها و اطلاعات زمان دسترسی سریعی داشته باشید. پنل IPS رنگ‌ها را نزدیک به واقعیت با عمق مشکی مناسب به نمایش می‌گذارد که در X Screen هم به همین ترتیب است. با وجود رزولوشن اچ‌دی در این گوشی تفکیک پیکسل‌ها از نگاه نزدیک توسط چشم کاربر می‌تواند صورت بگیرد که البته آ‌ن‌چنان مشکل بزرگی محسوب نمی‌گردد.

X Power

X Power هم با رزولوشن اچ‌دی و این بار با اندازه ۵.۳ اینچ حضور دارد. این میزان رزولوشن و اندازه، تفکیک پیکسلی ۲۷۷ را ارایه می‌دهد که مقداری مناسب برای یک میان‌ رده است. با توجه به این که X Power بر روی قدرت باتری تمرکز دارد، این میزان رزولوشن می‌تواند کمک زیادی در این زمینه به استقامت باتری بکند.

X Cam

X Cam با رزولوشن فول‌اچ‌دی و اندازه ۵.۲ اینچ حضور دارد که تراکم پیکسلی ۴۲۴ppi را می‌سازد. تفاوت نمایشگر این گوشی با دو مدل قبل تنها در رزولوشن بوده و در اکثر فاکتور‌ها مشابه هم هستند. متاسفانه نسبت صفحه‌ نمایش به بدنه در هر سه مدل اصلا مناسب نبوده و اعدادی بین ۶۵ تا ۶۹ درصد را می‌سازند.
در تصویر زیر می‌توانید نمایشگر این سه گوشی را با هم مقایسه کنید. (به‌ ترتیب از راست به چپ: X cam – X Power – X Screen)


سخت‌افزار

وجود سخت‌افزار مناسب در یک میان‌رده می‌تواند شما را در انتخاب یاری کند. بیایید نگاهی به مشخصات سخت‌افزاری این سه مدل بیندازیم.

X Screen

X Screen با پردازنده ۴ هسته‌ای کوالکام اسنپدارگون ۴۱۰ حضور دارد. این ۴ هسته با سرعت ۱.۲ گیگاهرتز بر طبق معماری Cortex-A53 کار می‌کنند. Adreno 306 هم مسولیت پردازش گرافیکی دستگاه را بر عهده دارد. عملکرد کلی دستگاه مناسب بوده و در محیط رابط کاربری شما را دچار مشکلی نخواهد کرد. ۲ گیگابایت حافظه رم و ۱۶ گیگابایت حافظه داخلی در این گوشی قرار دارد. خوشبختانه درگاه حافظه خارجی نیز در X Screen موجود بوده و نیازی به نگرانی در زمینه ذخیره سازی اطلاعات نیست.

X Power

مدیاتک MT6735، همراه ۴ هسته فعال با سرعت پردازشی ۱.۳ گیگاهرتز در بخش سخت‌افزاری X Power حضور دارد. Mali-T720 در بخش پردازش گرافیکی و ۲ گیگابایت رم از دیگر مشخصات سخت‌ افزاری X Power هستند. این مشخصات برای یک میان رده مناسب بوده و پاسخگوی نیازهای یک کاربر معمولی خواهد بود. درگاه حافظه micro SD هم در این گوشی دیده می‌شود. شاید شما هم مثل ما با شنیدن نام Power توقع سخت‌ افزاری قوی‌تر از این گوشی داشتید، اما در واقع تمرکز این گوشی بر روی باتری بوده که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

X Cam

قلب این گوشی را یک چیپست Mediatek MT6753 با پردازنده ۸ هسته‌ای و سرعت پردازشی ۱.۱۴ گیگاهرتز تشکیل می‌دهد. همان طور که مشاهده می‌کنید قدرت سخت افزاری X Cam از دو گوشی قبل بیشتر است که این موضوع می‌تواند به دلیل رزولوشن بالاتر صفحه نمایش و پردازش بیشتر در دوربین باشد. حافظه رم ۲ گیگابایتی و حافظه داخلی ۱۶ گیگابایتی از دیگر مشخصات X Cam هستند. البته به لطف وجود درگاه کارت حافظه خارجی، شما می‌توانید تا ۲۵۶ گیگابایت به حافظه دستگاه بیفزایید.

در ادامه می‌توانید نتایج بنچمارک‌های این سه گوشی را در کنار هم مشاهده کنید.

بنچمارک AnTuTu (به ترتیب از سمت راست X Screen – X Cam – X Power)

بنچمارک GeekBench به ترتیب از سمت راست X Screen – X Cam – X Power


نرم افزار

نرم افزار بخشی مشترک بین هر سه گوشی قرار می‌گیرد. اندروید ۶ در کنار رابط کاربری اختصاصی ال‌جی بر روی هر سه سری X قرار گرفته است. رابط کاربری ال‌جی شباهت زیادی به اندروید خام نداشته و تقریبا اکثر بخش‌های آن شخصی سازی شده است. کشوی برنامه‌ها در این رابط کاربری حذف شده که البته با آپدیت جدید که ال‌جی ارسال کرده، توانایی بازگردانی آن برای شما وجود خواهد داشت. قابلیت‌های مختلفی مثل Knock Code و Double Tap نیز در سری X ال‌جی دیده می‌شوند. همه چیز در این رابط به آسانی در دسترس هستند و پیچیدگی خاصی در آن دیده نمی‌شود. رنگ‌بندی کلی آیکون‌ها و محیط منو‌ها بسیار شاد بوده و حس خوبی را حین کار کردن با آن به کابر می‌دهد. همچنین عملکرد این رابط بسیار سریع و بدون کندی صورت می‌گیرد و هیچ لگ و هنگی در آن دیده نمی‌شود.


دوربین

ابتدا نگاهی به مشخصات کلی دوربین هر سه گوشی در تصویر زیر بیندازید.

X Screen

X Screen با رزولوشن ۱۳ مگاپیکسلی در بخش دوربین حضور دارد. این دوربین با گشودگی دیافراگم F/2.2 می‌تواند جذب نور تقریبا مناسبی داشته باشد. در کنار لنز دوربین این گوشی یک عدد فلاش LED تک رنگ نیز قرار دارد که در شرایط نوری نامناسب به‌کار می‌آید. اما اگر بخواهیم تصاویر را ارزیابی کنیم، کیفیت‌شان آن‌چنان راضی کننده نیست و شاید حتی از G3 ال‌جی هم پایین‌تر باشد. در رابط کاربری دوربین این گوشی به تنظیمات خاصی دسترسی نخواهید داشت. تنها دو گزینه عکاسی خودکار و سریع در این بخش دیده می‌شود. فیلم‌برداری توسط این گوشی می‌تواند تا رزولوشن فول‌اچ‌دی صورت بگیرد. تنها بخش راضی کننده در این قسمت، عکاسی سلفی است که کمی ما را راضی نگه داشت. نمونه تصاویر گرفته شده با این گوشی در ادامه قرار گرفته است.

X Power
X Power هم با همان لنز ۱۶ مگاپیکسلی اما بیرون نزده از قاب در این بخش حضور دارد. گشودگی دیافراگم دوربین این مدل با X Screen برابر بوده و در جذب نور قدرت آن‌ چنانی ندارد. همان رابط کاربری ساده و کیفیت تصاویر کمی پایین‌تر از حد انتظار در این بخش هم دیده می‌شود. باز هم این عکاسی سلفی در کنار فیلتر زیبایی بود که ما را در این بخش راضی کرد. نمونه تصاویر گرفته شده با این گوشی در ادامه قرار گرفته است.

X Cam

و اما X Cam که در این زمینه یک سر و گردن از دو مدل پیشین بالاتر است و با دو لنز ۱۳ و ۵ مگاپیکسلی حضور دارد. این دو لنز مانند آن چه در ال‌جی G5 دیدم عمل می‌کنند. به این صورت که لنز ۱۳ مگاپیکسلی به صورت معمولی و لنز ۵ مگاپیکسلی با زاویه دید عریض عکس‌برداری می‌کند. در کنار این دو لنز، فلاش تک رنگ LED نیز قرار دارد. دوربین سلفی با رزولوشن ۸ مگاپیکسل و فیلم‌برداری تا رزولوشن فول‌اچ‌دی از دیگر مشخصات در این قسمت هستند. اما عملکرد واقعی دوربین X Cam که با توجه به نامش، باید استاد دوربین باشد، چگونه است؟!

متاسفانه کیفیت تصاویر ثبت شده اصلا راضی کننده نبود. فوکوس در کندترین حالت ممکن صورت می‌گیرد و ثبت شدن یک عکس بعد از زدن دکمه شاتر، چیزی حدود ۳ تا ۴ ثانیه طول می‌کشد. از همه بدتر خبری از پایه‌ترین تنظیمات خاص برای عکس‌برداری به صورت دستی نیست. تنها بخش‌هایی که در رابط دوربین دیده می‌شود سوییچ کردن بین دو لنز، عکاسی با مود پانوراما و ترکیبی است. حتی توانایی انتخاب رزولوشن و عکاسی HDR هم در این گوشی وجود ندارد. واقعا جای تعجب دارد با وجود این که این گوشی نام Cam را یدک می‌کشد، اما هیچ قابلیت خاص و متفاوتی را جز عکاسی با زاویه دید وسیع‌تر آن‌ هم با افت کیفیت زیاد، در اختیار کاربر قرار نمی‌دهد. امیدواریم در آینده، ال‌جی برای این مدل حداقل یک آپدیت نر‌م‌افزاری در بخش دوربین منتشر کند. نمونه تصاویر گرفته شده با این گوشی در ادامه قرار گرفته است.

در عکس‌برداری از عروسک، توسط هر گوشی تمام تلاش‌مان را کردیم تا بهترین حالت ممکن را ثبت کنیم. اما متاسفانه هر سه در کنترل نور فضا با مشکل مواجه شدند.


باتری و پخش چندرسانه‌ای

باتری استفاده شده در X Screen از نوع لیتیوم‌یون بوده که ظرفیت ۲۳۰۰ میلی‌آمپر دارد. در طرف دیگر X Cam قرار دارد که با باتری لیتیوم‌یون با ظرفیت ۲۵۲۰ میلی‌آمپر حضور دارد. هر دو گوشی با توجه به میزان رزولوشن، اندازه نمایشگر و همچنین پردازنده استفاده شده، عملکرد بسیار مناسبی را در بخش باتری دارند. اما X Power که باید در زمینه باتری پرقدرت‌تر از دو مدل قبل باشد، با ظرفیت ۴۱۰۰ میلی‌آمپر حضور پیدا کرده است.

با توجه به این میزان ظرفیت و مشخصات سخت‌ افزاری، X Power در بخش باتری عملکرد عالی دارد و می‌توان با خیال راحت روی آن حساب باز کرد. علاوه بر این قابلیت شارژ سریع نیز در این گوشی موجود است. متاسفانه ال‌جی برخلاف رسم همیشگی‌اش از باتری‌های قابل تعویض در این سه گوشی استفاده نکرده اما به طور کل، عملکرد هر سه در زمینه باتری مناسب است.

در قسمت پخش چند رسانه‌‌ای هر سه گوشی در یک حد هستند و با یک اسپیکر مونو صدای نه‌چندان بلندی را تولید می‌کنند. البته خروجی صدا در هدفون بسیار خوب است.


قیمت

و اما قیمت گذاری یکی از بخش‌های مهم مخصوصا برای میان رده‌ها تلقی می‌شود. قیمت گذاری این سه میان رده ال‌جی به صورت زیر است:

ال‌جی X cam: حدود ۸۵۰ تا ۹۰۰ هزار تومان

ال‌جی X Power: حدود ۶۵۰ تا ۷۰۰ هزار تومان

ال‌جی X Screen: حدود ۶۳۰ تا ۷۰۰ هزار تومان


سخن پایانی

با توجه به بررسی که امروز از این سه گوشی داشتیم، به نظر نام‌های Cam ،Power و Screen تنها نقش پسوند را دارند و آن‌‌چنان تفاوت بزرگی در عملکردشان وجود ندارد. با توجه به قیمت گذاری ال‌جی در این سری از میان رده‌ها، می‌توان انتخاب‌های بهتری هم در این زمینه داشت. یکی از بهترین جایگزین‌هایی که برای سری X ال‌جی می‌توان انتخاب کرد، گوشی گلکسی A3 2016 است. این گوشی بدون داشتن هیچ گونه پیشوند و پسوندی در نامش، تقریبا در تمامی موارد قدرتمند عمل می‌کند و می‌تواند انتخاب مناسب‌تری با این رنج قیمت باشد. البته ال‌جی تمامی تلاشش را برای جلب کردن توجه کاربران کرده است. اما به نظر آن طور که انتظار داشت، به موفقیت دست نیافته است.

نوشته بررسی گوشی‌های ال‌جی X Cam ،X Screen و X Power: مردان X اولین بار در پدیدار شد.

بررسی هواوی آنر ۸: آقای پر افتخار!

بررسی هواوی آنر ۸: آقای پر افتخار!

اواسط تیرماه بود که کمپانی هواوی از آنر ۸ پرده‌ برداشت. مانند اکثر سری‌های آنر، هواوی برای این مدل هم ظاهری بسیار زیبا و سخت‌افزاری قدرتمند را در کنار قیمت‌گذاری بسیار مناسب تدارک دیده است. امروز در آزمایشگاه آی‌تی‌رسان فرصت این را پیدا کردیم تا به بررسی این گوشی خوش‌ ساخت چینی بپردازیم. پس همراه ما با بررسی هواوی آنر ۸ باشید.

ابتدا بیایید نگاهی کلی به مشخصات این گوشی بر روی کاغذ بیندازیم.

  • جنس بدنه از شیشه، ابعاد ۱۴۵.۵ در ۷۱ در ۷.۵ میلی‌متر، وزن ۱۵۳ گرم
  • صفحه نمایش ۵.۲ اینچی، رزولوشن فول‌اچ‌دی، پنل LTPS، توانایی نمایش ۱۶ میلیون رنگ، تراکم پیکسلی ۴۲۳ پیکسل در هر اینچ، نسبت ۷۲.۵ درصدی نمایشگر به بدنه
  • دو دوربین اصلی با رزولوشن ۱۲ مگاپیکسل، گشودگی دیافراگم f/2.2، اندازه لنز ۳۵ میلی‌متر، فوکوس به صورت لیزری، فلاش دوگانه، قابلیت HDR و پانوراما، فیلم‌برداری تا رزولشون فول‌اچ‌دی و نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه، دوربین سلفی با رزولوشن ۸ مگاپیکسل، گشودگی دیافراگم f/2.4، فیلم‌برداری دوربین سلفی با رزولوشن فول‌اچ‌دی
  • پردازنده ۸ هسته‌ای بر روی چیپست HiSilicon کایرین مدل ۹۵۰، پردازنده گرافیکی Mali-T880 MP4، حافظه رم ۴ گیگابایت، موجود در حافظه‌های داخلی ۳۲ و ۶۴ گیگابایت، پشتیبانی از کارت حافظه micro SD تا ظرفیت ۲۵۶ گیگابایت
  • باتری غیرقابل تعویض با ظرفیت ۳۰۰۰ میلی‌آمپر، قابلیت شارژ سریع با فناوری Smart Power 4.0
  • اندروید نسخه ۶ به همراه رابط کاربری Emotion UI 4.1، محافظت دستگاه توسط حسگر اثر انگشت، موجود در رنگ‌های سفید، مشکی، طلایی و آبی، پشتیبانی از USB Type-C، پشتیبانی از اشعه مادون قرمز و NFC

طراحی و ساخت: دل‌نشین

به طور کلی پایه اصلی طراحی این گوشی به‌ویژه در بخش روبه‌رویی، شما را به یاد آیفون خواهد انداخت. تنها نیاز به یک دکمه هوم گرد شکل دارید تا پایین نمایشگر بگذارید و آیفون هواوی را مشاهده کنید.

بخش جلویی گوشی شامل نمایشگر، دوربین سلفی، سنسور، بلندگو و لوگوی آنر می‌شود. فناوری ۲.۵D که در این قسمت از گوشی دیده می‌شود، چنان ترکیب زیبایی با سایر اجزای گوشی ساخته که در همان نگاه اول شیفته ظاهر آنر ۸ خواهید شد. شیشه‌ای که در همین قسمت جلویی گوشی به‌کار رفته، با ظرافتی که دارد، حس خوبی را هنگام کار کردن با گوشی به کاربر می‌دهد.

به قسمت پشتی گوشی که می‌رویم رد‌پای پرچمدار ۲۰۱۶ هواوی، یعنی P9 به چشم می‌آید. دو دوربین و فلاش دو رنگ در کنار هم اما این‌ بار همراه با لیزر فوکوس و بدون آن محفظه شیشه‌ای مخصوص در این بخش خودنمایی می‌کنند. کمی پایین‌تر از دوربین طبق معمول حسگر اثرانگشت این بار به صورت دایره‌ای حضور دارد که البته باید این موضوع را بدانید که این محفظه دایره‌ای شکل فقط یک حسگر خشک و خالی نیست!

دیگر چیزی جز لوگو آنر و نوشته‌های همیشگی اطلاعات بر روی بدنه پشتی دستگاه دیده نمی‌شود. جنس بدنه آنر ۸ از شیشه بوده و به نظر استقامت مناسبی هم دارد اما متاسفانه، از هیچ لایه محافظتی خاصی در این گوشی استفاده نشده است. بنابراین باید کاملا حواس‌تان را جمع کنید تا مبادا به گوشی آسیبی وارد شود.

به بخش‌های کناری با متریال فلزی آن می‌رسیم. تنها کلید‌های کنترل صدا و پاور در لبه راست گوشی با جنس فلز قرار گرفته‌اند و سه لبه دیگر خالی از هر گونه دکمه سخت‌افزاری هستند. اسپیکر مونو، ورودی پورت USB که از نوع Type-C بوده درکنار جک صوتی ۳.۵ میلی‌متری در لبه پایینی گوشی قرار دارد. در لبه سمت چپ تنها محفظه قرارگیری سیم‌کارت و کارت حافظه خارجی دیده می‌شود. همان طور که پیش‌تر گفتیم، اشعه مادون قرمز در این گوشی وجود داشته که محل قرارگیری آن در لبه بالایی گوشی کنار میکروفون است.

متریال کلی دستگاه طوری بوده که هنگام در دست گرفتن آن کمی حس سر خوردن از دست را به کاربر می‌دهد. البته این موضوع هنگام قرارگیری‌ گوشی بر روی یک سطح صاف مانند میز هم خودش را بیشتر نشان می‌دهد. خوشبختانه با وجود قاب شیشه‌ای، بدنه این دستگاه آن‌چنان مستعد جذب اثرانگشت نبوده و عملکرد نسبتا مناسبی دارد.


صفحه‌نمایش: با کیفیت و بی‌ادعا

نمایشگر موجود در آنر ۸ اندازه‌ای معادل ۵.۲ اینچ دارد که رزولوشن فول‌اچ‌دی را ارایه می‌دهد. پنل به‌کار رفته در نمایشگر این تلفن‌ هوشمند از نوع LTPS بوده که در واقع همان IPS LCD اما با تولید گرمای کم‌تر است. تراکم پیکسلی ۴۲۳ پیکسل در هر اینچ درون نمایشگر این گوشی ایجاد شده که مقداری بسیار مناسب بوده و پیکسل‌های آن توسط چشم انسان قابل تفکیک نخواهند بود.

شیشه ۲.۵D به‌کار رفته در این نمایشگر زیبایی خاصی را به بخش جلویی گوشی داده است. البته باید بگویم متاسفانه خبری از گوریلا گلس در این نمایشگر نیست و باید به خوبی از آنر ۸ مراقبت کنید. رنگ‌ها در این صفحه‌ نمایش گامای بالایی دارند و نمایش عمق رنگ مشکی با توجه به پنل استفاده شده، بسیار خوب عمل می‌کند. روشنایی صفحه‌نمایش آنر ۸ تقریبا به اندازه P9 بوده و می‌تواند حداکثر به ۴۶۰ نیت برسد. این میزان روشنایی در حداقل مقدار خودش می‌تواند به ۱.۶ نیت برسد که عملکردش بسیار مناسب ارزیابی می‌گردد. در تصاویر زیر می‌‌توانید کیفیت نمایشگر آنر ۸ را با شیائومی Mi 5 مقایسه کنید. هر دو از رزولوشن فول‌اچ‌دی و پنل LCD بهره برده‌اند (آنر ۸ سمت راست و Mi 5 سمت چپ قرار دارد).

در بخش نرم‌افزاری تنظیمات خاصی برای نمایشگر وجود داشته که شما را در شخصی سازی هرچه بیشتر غلظت رنگ‌ها کمک می‌کند. در قسمتی از این تنظیمات شما قادر خواهید بود میزان گرمی و سردی رنگ‌ها را تنظیم کنید. همچنین بخش خاصی به نام Eye Comfort وجود داشته که مانع صدمه دیدن چشم مخصوصا درهنگام شب می‌شود. در منوی تنظیمات شما می‌توانید با فعال کردن بخشی، توسط دستکش با گوشی کار کنید. البته این قابلیت با اجسام فلزی و ضخیم عمل نخواهد کرد. عملکرد صفحه نمایش در زیر نور خورشید هم خوب بوده و تقریبا مشابه P9 است.


سخت‌ افزار: قدرتمند

قلب هواوی آنر ۸ را یک چیپست Kirin 950 تشکیل می‌دهد. باید به شما بگویم عملکرد این مدل با Kirin 955 که بر روی P9 قرار گرفته بود، تفاوت آن‌چنانی ندارد. ۸ هسته فعال بر روی این چیپست حضور دارد که چهارتای آن با Cortex-A72 و سرعت ۲.۳ گیگاهرتز کار می‌کنند و چهارتای دیگر با Cortex-A53 و سرعت ۱.۸ گیگاهرتز مسولیت پردازش را بر عهده دارند. ۴ گیگابایت حافظه رم هم حضور دارد تا با قدرت هرچه تمام برنامه‌ها را مدیریت کند. حافظه داخلی ۳۲ و ۶۴ گیگابایتی نیز برای این گوشی در نظر گرفته شده که البته به لطف موجود بودن درگاه حافظه، جای نگرانی برای ذخیره سازی اطلاعات وجود ندارد. پردازنده گرافیکی آنر ۸ مدل Mali-T880 MP4 بوده که با ۴ هسته فعال به پردازش گرافیکی می‌پردازد.

در ادامه می‌توانید نتایج بنچمارک‌های این گوشی را در بخش سخت‌افزار مشاهده کنید.

تصویر زیر از بنچمارک بونسای برای ارزیابی عملکرد بخش گرافیکی است.


نرم‌افزار: ایموشن ۴.۱ با قابلیت‌های فراوان

اندروید ۶.۰ در کنار رابط همیشگی هواوی، Emotion، این بار با نسخه ۴.۱ حضور پیدا کرده و آنر ۸ را در بخش نرم‌افزاری قدرت‌مندتر ساخته است. همه چیز با گرافیکی عالی در این رابط کاربری قرار گرفته است. هر دفعه که شما دکمه پاور را می‌زنید تا قفل دستگاه را باز کنید، با یک تصویر پس‌زمینه جدید روبه‌رو می‌شوید. البته امکان غیرفعال کردن این مورد در تنظیمات وجود دارد. با زدن دوبار کلید کاهش صدا دوربین فعال می‌شود و در کسری از ثانیه عکس‌برداری می‌کند. با وجود بخش تم، شما می‌توانید استایل درونی گوشی را به کلی تغییر دهید و بخش‌های مختلفی را شخصی سازی کنید.

قسمت خاصی در این رابط کاربری با نام Simple homescreen mode وجود دارد که در شرایطی که به سرعت می‌خواهید به بخش‌های مهم گوشی دسترسی داشته باشید، استفاده خواهد شد. این شرایط می‌تواند مثل زمانی که در حال رانندگی هستید، پیش بیاید. یکی از بخش‌های کاربردی در منوی تنظیمات Smart assistance  بوده که امکانات بسیار زیادی را در اختیارتان قرار می‌دهد. بعنوان مثال اعمال شخصی‌ سازی نوار هدایت و فعال کرن حالت کار با یک دست در این بخش موجود است. کنترل صوتی نیز در آنر ۸ فعال بوده و به شما کمک می‌کند تا با دستورات صوتی تلفن‌همراه‌تان را کنترل کنید. حسگر اثرانگشت هم کاملا با بخش نرم‌‌افزاری خو گرفته و قابلیت‌های متعددی را ارایه می‌دهد که در بخش‌های بعدی به آن‌ها اشاره خواهیم کرد.


دوربین: دو چشم تیزبین

درست مثل P9، آنر ۸ هم دو سنسور ۱۲ مگاپیکسلی دارد که یکی تصاویر رنگی و دیگری تصاویر را به صورت سیاه‌ و سفید به ثبت می‌رساند. همکاری این دو لنز با هم تصاویری با روشنایی بالا را می‌سازد اما متاسفانه خبری از گواهی Leica در دوربین آنر ۸ نیست و این موضوع به این معناست که سنسور تک رنگ در بخش دوربین وجود ندارد و این ترکیب دو لنز با هم به صورت نرم‌افزاری صورت خواهد گرفت.

رابط کاربری دوربین هواوی توانایی عکس‌برداری به صورت دستی را دارد که امکانات قرار گرفته در این بخش شامل عکس‌برداری RAW، فوکوس دستی، سرعت شاتر و ایزو می‌شود. ظاهر بخش عکس‌برداری دستی بسیار آسان بوده و بعد از گذشت مدتی به آن کاملا عادت خواهید کرد. گزینه‌های دیگر دوربین در حالت عادی ناپدید هستند و با سوایپ به چپ و راست به آن‌ها دست پیدا خواهید کرد. فیلم‌ برداری هم تا رزولوشن فول‌اچ‌دی با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه قابل ضبط است. خوشبختانه در قسمت فیلم‌برداری هم به تنظیمات دستی دسترسی خواهید داشت اما طبق معمول خبری از فیلم‌برداری ۴K نیست.

رابط کاربری دوربین آنر ۸

دوربین سلفی موجود در آنر ۸ رزولوشن ۸ مگاپیکسلی دارد و تصاویر زیبایی را به ثبت می‌رساند. تنظیمات خاصی مانند حالت زیبایی، HDR و تعدادی دیگر در این قسمت هم موجود بوده و فیلم‌برداری توسط این دوربین نیز با رزولوشن فول‌اچ‌دی صورت خواهد گرفت.

در تصاویر زیر می‌توانید نمونه کیفیت دوربین این گوشی را مشاهده کنید.


پخش چند رسانه‌ای: ساده اما جذاب

در این بخش، آنر ۸ حضورش را با یک صفحه نمایش ۵.۲ اینچی با رزولوشن فول‌اچ‌دی و یک اسپیکر مونو به ثبت می‌رساند. در کنار این دو فاکتور اصلی، موزیک پلیر و ویدیو پلیر‌ی قدرتمند نیز قرار گرفته‌اند. تماشای ویدیو بر روی نمایشگر با کیفیت آنر ۸، بسیار لذت بخش است.

ویدیو پلیر‌‌ با قدرت تمام حضور دارد تا از تمامی فرمت‌های ویدیویی رایج پشتیبانی کند. اسپیکر استفاده شده در آنر ۸ از نوع مونو بوده اما واقعا کیفیت و حجم بسیار مناسبی را ارایه می‌دهد. متاسفانه در جعبه این محصول، شاهد هندزفری نبودیم اما هنگامی که خروجی صدا را با یک هدفون تست کردیم، نتیجه بسیار مناسب بود.


باتری: پرقدرت و بادوام

باتری استفاده شده در آنر ۸ از نوع لیتیوم‌یون با ظرفیت ۳۰۰۰ میلی‌آمپر بوده که با وجود اندازه ۵.۲ اینچی و رزولوشن فول‌اچ‌دی نمایشگر، این مقدار ظرفیت باتری می‌تواند عملکرد بسیار خوبی داشته باشد. در تصویر زیر می‌توانید قدرت و دوام این باتری را مشاهده کنید.

عملکرد این باتری که غیر قابل تعویض هم هست، بسیار خوب بوده و با یک بار شارژ کامل شما قادر خواهید بود تقریبا یک روز کامل از آن استفاده کنید. البته به لطف پشتیبانی آنر ۸ از شارژ سریع، شما می‌توانید در مدت ۳۰ دقیقه ۴۷ درصد گوشی را شارژ کنید.


سایر امکانات: بسیار کاربردی

تمام امکانات اضافی آنر ۸ تقریبا در سنسور اثرانگشت آن خلاصه شده است. هواوی از این سنسور اثرانگشت با تمام قدرت استفاده کرده و توانایی‌اش را تنها به بازگشایی دستگاه محدود نکرده است.

این سنسور در حالت آماده باش بوده و بدون فشردن کلیدی در حالت استندبای، قفل دستگاه را باز می‌کند. اما نکته جالب این‌ جاست که در پس این حسگر یک دکمه قرار گرفته که شما در بخش نرم‌افزاری می‌توانید عملکرد خاصی را برای آن تعریف کنید. به‌عنوان مثال شما می‌توانید برای دستگاه تعریف کنید که با نگه‌داشتن این کلید، دوربین بازگشایی شود و یا با دو بار زدن آن به برنامه دلخواه‌تان دسترسی پیدا کنید. با سوایپ کردن انگشت بر روی این سنسور شما می‌توانید به منوی اعلانات دسترسی داشته باشید و یا در برنامه گالری به تصویر بعد یا قبل بروید. در کلام آخر باید به شما اعلام کنم، هواوی تمام استفاده را از این سنسور اثرانگشت برده و امکانات کاربردی فراوانی را در اختیارتان گذاشته است.

یکی دیگر از قابلیت‌های کاربردی آنر ۸، وجود درگاه مادون قرمز است که این روزها با وجود حذف شدن از روی اکثر تلفن‌های همراه، می‌تواند بسیار کاربردی باشد. برنامه Smart Controller هم در این قسمت حضور دارد و شما را در کنترل دستگاه‌های مختلف کمک می‌کند.


قیمت گذاری: محصولی با ارزش

شما می‌توانید با مبلغی حدود ۴۰۰ تا ۴۵۰ دلار یعنی چیزی حدود ۱ میلیون ۳۰۰ تا ۱ میلیون ۵۰۰ هزار تومان مدل ۶۴ گیگابایتی آنر ۸ را خریداری کنید. البته این مدل هنوز به طور رسمی وارد بازار ایران نشده و باید منتظر قیمت‌ گذاری اصلی آن در ایران باشیم.


سخن‌ پایانی

همه ما می‌دانیم آنر‌ها یکی از موفق‌ترین سری‌‌های کمپانی هواوی در بخش تلفن‌های هوشمند هستند که با ارایه بهترین امکانات، قیمت بسیار مناسبی هم دارند. آنر ۸ هم طبق همین قاعده پیش رفته و با این که یک گوشی میان‌‌رده محسوب می‌شود، امکاناتی را در اختیار شما قرار می‌دهد که شاید آ‌ن‌ها را در پرچمدار‌های سال جاری هم نتوانید پیدا کنید. در مدتی که با این گوشی کار کردیم کوچک‌ترین لگ و کندی چه در برنامه‌ها و چه در بازی‌ها مشاهده نکردیم و در عملکرد کلی دستگاه هم کوچک‌ترین نقص و مشکلی دیده نشد. همه چیز همان‌ طور که انتظارش را دارید در آنر ۸، هشتمین افتخار هواوی، قرار گرفته است.

نوشته بررسی هواوی آنر ۸: آقای پر افتخار! اولین بار در پدیدار شد.