مدیر عامل آمازون می خواهد سریالی مشابه گیم آف ترونز بسازد

مدیر عامل آمازون می خواهد سریالی مشابه گیم آف ترونز بسازد

جف بزوس مدیر عامل آمازون می‌خواهد سریالی بزرگ و پر بیننده مشابه گیم آف ترونز بسازد و تیمش را هم برای شروع این استراتژی معرفی کرده است. در ادامه با تکراتو همراه شوید.

طبق گفته ورایتی، آمازون استودیوز به دنبال سریالی درام با مضمون جهانی است؛ سریالی تلویزیونی که قرار است برای بازارهای خارج از ایالات متحده و بریتانیا نیز ترجمه و عرضه شود.

رئیس آمازون استودیوز Roy Price با توجه به اطلاعات داخلی کمپانی درباره رفتار مخاطب و ستایش صورت گرفته از اثر محبوب فانتزی حماسی اخیر یعنی گیم آف ترونز به ورایتی گفته که سریال‌های بزرگ می‌توانند شرایط را (برای شبکه‌ها) تغییر دهند.

من فکر می‌کنم گیم آف ترونز برای تلویزیون مانند آرواره‌ها یا جنگ ستارگان برای سینما در دهه ۱۹۷۰ است.

طبق گفته‌های پرایس، آمازون به دنبال بدست آوردن موفقیت سریال‌های The Man in the High Castle و The Grand Tour با تکیه بر ژانرهای فانتزی، علمی تخیلی، جنایی و موارد دیگر است.

سریال‌های پیش روی آمازون شامل درامی جنایی با موضوع جنگ بین گانگسترهای چینی برای کنترل سن فرانسیسکو زیرزمینی در اواخر دهه ۱۸۰۰ و دیگری نیز سریالی بی‌نام با اقتباس از یک کمیک به تهیه کنندگی سث روگن است. آمازون گفته که جزئیات سریال‌های جدیدش به زودی منتشر خواهد شد و شاید هم نامی از سریالی مانند گیم آف ترونز در میان آن‌ها دیده شود.

.

منبع: techradar

مطلب مدیر عامل آمازون می خواهد سریالی مشابه گیم آف ترونز بسازد برای اولین بار در وب سایت تکراتو - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است.

چرا اولنا تایرل قهرمان سریال گیم آف ترونز است؟

چرا اولنا تایرل قهرمان سریال گیم آف ترونز است؟

در اپیزود دوم فصل هفتم سریال گیم آف ترونز با نام Stormborn، کاراکترهای اصلی داستان تصمیم‌های سختی گرفته‌اند. مخصوصا Daenerys که نمی‌داند به کینگز لندینگ حمله کند یا پیشنهاد Tyrion Lannister را دنبال کرده و راهی با سیاست بیشتر انتخاب نماید.

اولنا تایرل (Olenna Tyrell) به Daenerys درباره حرف شنوی‌های کورکورانه به Tyrion هشدار می‌دهد و می‌گوید که این کار تنها باعث کشته شدن او خواهد شد. او گفت:

من افراد باهوش زیادی رو شناخته‌ام. من بیش از همه اون‌ها عمر کرده‌ام. می‌دونی چطور؟ نادیده‌شون گرفتم.

حرف‌های او زمانی اثبات شد که محاصره لشکر ناتوان Daenerys در اطراف کینگز لندینگ با تعداد زیادی ازکشتی‌های Euron Greyjoy مواجه شد.

Olenna یکی از جذاب‌ترین کاراکترهای سریال گیم آف ترونز (Game of Thrones) است. نویسندگان این کاراکتر را کمی شوخ و گستاخ خلق کرده‌اند و Diana Rigg نیز این نقش را به خوبی و طوری ایفا می‌کند که گویی از هیچ چیزی نمی‌ترسد. بزرگترین شکست او این است که او نتوانست نوه دخترش Margaery و نوه پسرش Ser Loras را در اتفاقات فصل ششم سریال نجات دهد. با این حال، زمانی که Olenna در صحنه ظاهر می‌شود، پر از شوق و آسایش است. در اینجا مواردی را می‌بینید که Olenna Tyrell در آن مانند یک قهرمان عمل کرد:

۱. دلداری Sansa Stark با کیک لیمو

وقتی اولنا برای اولین بار وارد سریال شد، شوخ طبعی و کیک‌های لیمویی‌اش باعث خوشحالی سانسا شد که بخاطر مرگ پدرش و اجبار به ازدواج با Joffrey Baratheon شوکه شده بود. اولنا در اپیزود دوم فصل ۳ گفت:

من خیلی کمتر از این‌ها خسته می‌شوم.

اما کیک‌ها بی‌فایده‌ بودند! این سکانس، سکانسی محوری است که سانسا متوجه می‌شود یک دوست بالقوه دارد، و اولنا توسط سانسا به این موضوع پی می‌برد که جفری یک هیولاست. این باعث می‌شود چرخ دنده‌های ذهن اولنا به کار بیافتد!

۲. مرگ Joffre

Game_of_Thrones_Season_4_Episode_2_Joffrey_Dead

بعد از اتفاق شوکه کننده Purple Wedding که پادشاه جفریِ تنفر برانگیز، مسموم شد، اولنا فاش می‌کند که فکربکر پشت پرده این طرح مرگبار، او بوده است. او به نوه‌اش می‌گوید که Tyrion در قتل دست نداشته است:

تو فکر نمی‌کنی من به تو اجازه دادم تا با اون دیو ازدواج کنی، درسته؟ خودتو اصلا نگران نکن. فقط کاری رو بکن که باید انجام بشه.

به نظر می‌رسد اینها کلماتی هستند که اولنا با آن‌ها زندگی می‌کند.

۳. زنده ماندن از انفجار بزرگ در اپیزود Baelor

انفجار بزرگ در اپیزود Baelor

خوشبختانه Margery به اولنا هشدار داد که دیگر در کینگز لندینگ نماند. اولنا سه اپیزود قبل از انفجار بزرگ، بعد از اینکه نامه‌ای با یک رز از نوه‌اش دریافت کرد که امضای Tyrell بر روی آن بود، آنجا را ترک کرده بود. او از Margery نیز خواسته بود تا آنجا را ترک کند:

تو امروز به Highgarden می‌روی. هیچ قانونی نیست که بگوید باید اینجا بمانی.

۴. تبدیل شدن به نیرویی خوب و فزاینده در دوران تبعیض

Olenna Tyrell

اولنا نشان داده که یکی از خوشفکرترین‌ها است. در سکانسی در اپیزود ۶ فصل ۳، Tywin Lannister موضوعی را مطرح می‌کند تا Cersei و Loras درگیر شوند و می‌گوید که Loras پیشینه لکه داری دارد. اولنا نیز پاسخ او را می‌دهد. او نه تنها خوشفکر است، بلکه با طنز و سرسختی، هم دست می‌اندازد و هم همه چیز را آشکار می‌کند.

۵. توهین به شخصیت‌های کمتر محبوب سریال

Olenna Tyrell

در اواخر فصل ششم، اولنا به امید نابودی Cersei Lannister، به Dorne رفت. او در ملاقاتش با Ellaria Sand و دخترانش، با بی ادبی، Sand Snakes را مورد انتقاد قرار می‌دهد که یک از شخصیت‌های کمتر محبوب گیم آف ترونز است. او به Tyene Sand می‌گوید:

بذار زنان بالغ حرف بزنند

و اینگونه خواهران را از گفتگو کنار می‌اندازد! اعتماد به نفس و آمادگی او برای گفتن حرف‌هایش، همیشه راضی کننده بوده است. Daenerys نیز به توصیه‌های اولنا توجه می‌کند و از او به عنوان زنی با تجربه، زرنگ ولی بی‌رحم مثال می‌زند.

.

منبع: theverge

مطلب چرا اولنا تایرل قهرمان سریال گیم آف ترونز است؟ برای اولین بار در وب سایت تکرا - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است.

تماشا کنید: تریلر جدید فصل هفتم Game Of Thrones منتشر شد

تماشا کنید: تریلر جدید فصل هفتم Game Of Thrones منتشر شد

ماه گذشته شبکه تلویزیونی HBO تریلر فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) را منتشر کرد. حال تریلر جدید این سریال منتشر شده و به نظر می‌رسد که مهیج‌تر از قبل است.

این تریلر به خوبی می‌تواند بازدیدکنندگان را برای فصل هفتم این سریال جذب کند. فصل هفتم سریال Game of Thrones قرار است هفتم جولای ۲۰۱۷ (۱۶ تیر) منتشر شود که این تاریخ بر اساس انتشارات قبلی این سریال و انتظارات مخاطبان آن، دیر است؛ اما با این حال، قطعا طرفداران سریال دیر منتشر شدن را بهتر از هرگز منتشر نشدن آن می‌دانند.

جای گفتن دارد که فصل هفتم گیم آف ترونز دارای اپیزودهای کمتری نسبت به فصل‌های قبلی سریال است، اما اگر قرار است سریع‌تر به پایان برسد و کیفیت اپیزودهای آن بیشتر شود، چندان هم اتفاق بدی نیست. همچنین تایید شده که فصل هشتم Game of Thrones دارای اپیزودهای کمتری، یعنی ۶ اپیزود است. فصل هفتم دارای ۷ اپیزود است که یک اپیزود از فصل هشتم آن بیشتر است.

انتظار می‌رود فصل هشتم بازی تاج و تخت سال آینده منتشر شود، اما گزارشات اخیر حاکی از این است که امکان به تعویق انداختن آن برای سال ۲۰۱۹ نیز وجود دارد.

تریلر جدید فصل هفتم Game Of Thrones

.

منبع: ubergizmo

مطلب تماشا کنید: تریلر جدید فصل هفتم Game Of Thrones منتشر شد برای اولین بار در وب سایت تکرا - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است.

نگاهی به سریال تاریخی وایکینگ ها

نگاهی به سریال تاریخی وایکینگ ها

فیلم وایکینگ ها ، اثری کانادایی – ایرلندی است. سریال تاریخی وایکینگ ها، توسط مایکل هرست کارگردانی شده است. ماجرای سریال تاریخی وایکینگ ها درباره راگنار لودبروک است که تراویس فیمل به خوبی در این اثر، توانسته از پس این نقش چند بعدی و چند لایه ای بر آید. با تکرا همراه باشید.

از دیگر بازیگران سریال تاریخی وایکینگ ها می توان از کلایو استندن در نقش رولو، برادر راگنار و کاترین وینیک در نقش همسر راگنار نام برد که همگی دارای بازی های درخشانی بوده و مهمترین نکته این است که مخاطب به راحتی آنان را پذیرفته و با آنها در مسیر قصه همراه می شود.

سریال تاریخی وایکینگ ها نیاز به تعریف و تمجید نداشته و میزان مخاطب این اثر در جهان و استقبال مردمان اکثر کشورها از جمله مخاطبان ایرانی، خود بیانگر نکات فراوانی است که توجه به آنها می تواند روشنگر مسیر برخی از فیلمسازان تلویزیونی ما بوده که با آثار سطحی، سخیف و ابتدایی قصد مقابله با دنیا را دارند.

مسئولین صدا و سیما نیز در برخی مواقع ساخت و تولید آثار رسانه ملی را به انحصار چند کارگردان درجه سه در آورده و چشم خود را بر بسیاری از فیلمسازان خلاق و کاربلد بسته است و در خیال خود با پدیده ماهواره در حال مبارزه است؛ در حالی که شبکه های ماهواره ای با تنوع برنامه های خود و افزایش سطح کیفی برنامه ها و انتخاب سوژه های جذاب اکثر مخاطبان را جذب خود کرده است.

به هر حال سریال تاریخی وایکینگ ها همانطور که گفته شد به لحاظ فنی و تکنیکی و هنری اثری بسیار قابل توجه و تامل است. از کارگردانی و انتخاب پلان های زیبا و شخصیت پردازی تمام آدم های قصه ای حجیم، نشان از قابلیت های کارگردان و نویسنده فیلمنامه دارد.

پوستری از سریال وایکینگ ها

همچنین انتخاب لوکیشن های جذاب، توجه به صحنه پردازی و طراحی لباس مبتنی بر تاریخ، هدایت دوربین و هدایت بازیگران و بازی های بسیار درخشان و برجسته شخصیت های اصلی فیلم وایکینگ ها، همگی نشان از اثری قابل قبول را دارد و چندان نیازی به بیان ندارد و اکثر این موارد بدیهی و آشکار است.

همچنین انتخاب لوکیشن های جذاب، توجه به صحنه پردازی و طراحی لباس مبتنی بر تاریخ، هدایت دوربین و هدایت بازیگران و بازی های بسیار درخشان و برجسته شخصیت های اصلی فیلم وایکینگ ها، همگی نشان از اثری قابل قبول را دارد و چندان نیازی به بیان ندارد و اکثر این موارد بدیهی و آشکار است.

اما هدف از نوشتن درباره سریال تاریخی وایکینگ ها بیان این موارد نبود زیرا گمان می رود که در این باب صحبت های بسیاری شده است.

سکانسی از سریال وایکینگ ها

سریال تاریخی وایکینگها به لحاظ محتوا و مضمون نکات بسیاری را در خود دارد که در این نوشته مجال پرداخت به آنها میسر نبوده و می بایست آنها را در یک سلسله مطالب عنوان نمود تا حق مطلب ادا شود.

اما از میان نکات فراوان سریال تاریخی وایکینگ ها، نکته ای که در اینجا به آن خواهم پرداخت اینست که در این سریال از آنجا که قصه بسیار طولانی بوده و یک بازه زمانی چندین و چند ساله را در بر می گیرد تغییرات بسیاری در شخصیت ها و در دنیای قصه رخ می دهد که ناشی از گذر زمان است که عاملی بسیار قدرتمند در ایجاد تغییر در زندگی هر انسانی است و به هر حال این تغییرات زندگی وایکینگ ها را نیز با خود به همراه دارد.

اما این تغییرات طبیعی بوده و چندان جای سوال ندارد اما در بطن قصه شاهد تغییراتی بسیار نامحسوس هستیم که تنها در نشانه ها بروز می یابد و شاید اکثر مخاطبان این اثر بصورت خودآگاه متوجه این تغییر نشده و سازندگان اثر نیز بر این مسئله واقف بوده و این نکته را برای ناخودآگاه مخاطب بیان می کنند.

تراویس فیمل سریال تاریخی وایکینگ ها

سازندگان سریال تاریخی وایکینگ ها با هوشمندی تمام و با ظرافت بسیار تغییری بسیار تدریجی و نامحسوس را در روند قصه با نشانه هایی عنوان کرده و با توجه به این تغییرات ما شاهد این هستیم که گویا تمام تاریخ از ابتدا تا به امروز، یکبار بطور کامل در میان وایکینگ ها رخ داده است. تغییری که در اینجا مد نظر است شاید بیشتر یک تغییر اجتماعی و فرهنگی است.

در سریال تاریخی وایکینگها از ابتدا ما نشانه هایی را دریافت می کنیم که هر کدام یک جریان اجتماعی و فکری را با خود دارد. در سریال وایکینگ ها تاریخ از ابتدا تا به امروز در این اثر بروز یافته است. برخی نشانه ها و وقایع که چنین تاویلی را بیانگر بوده از ابتدا در اثر گنجانده شده است و ما در ابتدا مردمانی را می بینیم که همه دنیای آنها همان منطقه محل سکونتشان است و دارای یک دین هستند اما بتدریج پیشرفت کرده و صاحب صنعت کشتی سازی شده و آهسته پیش می روند.

پوستری از سریال تاریخی وایکینگها

از آنجا که همواره انسان در حال کنجکاوی است وایکینگها نیز برای شناخت سرزمین های ناشناخته و البته کسب ثروت و قدرت به این سرزمین ها یورش برده و مواجهه فرهنگ ها تاثیر و تاثراتی را برای هر دو طرف به همراه دارد. آنان که راگنار رهبر شان بوده با مردمانی جدید و افکاری متفاوت و خدایی غیر از خدای راگنار روبرو شده که این مواجهه ها حیرت انگیز به نظر می رسد. علم جدید، فرهنگ جدید و دین جدید برای هر کدام از طرفین کنجکاوی را به همراه دارد و با تمام تلاش هر کدام سعی می کنند موارد مثبت را از آن خود کنند که در واقع چنین رخدادی را امروز ما با واژه بینافرهنگی می شناسیم.

سکانسی از سریال Vikings

باز هم راگنار و مردمانش پیش رفته و وایکینگ ها با دنیایی جدید و دینی جدید به اسم اسلام آشنا می شوند و این آشناییها، راگنار را دچار شک و تردید می کند. همانگونه که انسان غربی در مواجهه با کلیسای خشن و دینی که دچار تعصب و تک ساحتی شده به تردید رسیده و در دوره رنسانس تکلیف خود با دین را روشن کرده و برای همیشه دین نیز در کنار احتیاجات دیگر انسان قرار می گیرد و از پدیده ای اجباری به امری اختیاری مبدل می شود.

از جمله نشانه های دیگر در سریال تاریخی وایکینگ ها مبنی بر سیر تارخ جهان تا به امروز، روابط جنسی میان قبایل بوده که این روابط نیز بتدریج از توحش دور شده و به زن حق انتخاب و پرسش داده شده و وفاداری در زندگی زناشویی وارد حوزه اخلاق می شود و رعدم رعایت آن موجبات سرزنش را بوجود می آورد.

در ضمن پس از طی تاریخ در میان وایکینگها ما نشانه هایی از فمینست گری را می بینیم. در حوزه روابط نیز ما شاهد روابط زن با زن بوده که این نشانه ها، دنیای مدرن امروزی را برای ما تصویر می کند.

سریال تاریخی Vikings

در نهایت نیز راگنار از مقوله تقدیر و قدرت انتخاب در انسان دم می زند که رگه هایی از اگزیستانسیالیسم را در بطن خود دارد. راگنار، بر خلاف تقدیر پیش رفته و مرگ خود را خود انتخاب می کند تا این نکته اثبات شود که تقدیر بر زندگی مردمان حاکم نیست و همه چیز در اختیار انسان است.

نکته جالب توجه اینست که این قبایل نیز با همه توحش گری که مدام داعش را در ذهن ما تصویر می کند به دنیای پس از مرگ و رسیدن به آرامش ابدی باور دارد و لذا نسبت به مرگ نگاهی متمدنانه و مثبت دارند زیرا میل به رفتن به دنیای پس از مرگ در افراد قبایل وجود دارد و مرگ به معنای نابودی نیست بلکه آنها جاودانگی را با مرگ بدست می آورند.

.

منبع: تکرا

مطلب نگاهی به سریال تاریخی وایکینگ ها برای اولین بار در وب سایت تکرا - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است.

سریال Stranger Things برای فصل سوم تمدید شد

فصل سوم Stranger Things با فضایی ترسناک تر ساخته می شود

با نزدیک شدن به زمان پخش فصل دوم Stranger Things، تیم سازنده سریال اطلاعات بیشتری درباره جزئیات آن اعلام می‌کنند.

تهیه کننده اجرایی سریال یعنی شان لوی (Shawn Levy)، به تازگی با وب‌سایت Mashable مصاحبه‌ای داشته و حرف‌هایی درباره فصل دوم و همینطور فصل سوم Stranger Things گفته است. لوی گفته که زمان مناسبی برای داستان گویی فصل دوم نداشته، در نتیجه بهترین راه برای ارائه کامل داستان، ساخت فصل سوم Stranger Things است.

لوی گفته:

از آنجایی که اپیزودهای سریال توسط برادران دافر نوشته شده، آن‌ها به این نتیجه رسیدند که داستان سریال گسترده تر از ۹ اپیزوداست. بنابراین همین ما مجبور به انتخاب داستان این فصل کرد. یکی از غافل گیری‌ها این بود که همه ایده‌های بزرگ ما در یک فصل ارائه نمی‌شود … اگر ما ۴۰ ایده برای گنجاندن در این فصل داشتیم، ۳۰ مورد از آن‌ها انتخاب شده، و بقیه در ذهنمان برای فصل‌های آینده باقی می‌ماند.

فصل دوم که طبق گفته لوی بر روی کاراکتر ویل بایر تمرکز دارد، بسیار ترسناک‌تر خواهد بود. طبق تیزر اول سریال، به نظر می‌رسد ویل با بازگشت و آوردن یک موجود به همراه خودش، دروازه‌ای وارونه را می‌گشاید.

تاکیدهای بسیاری بر روی این کاراکتر، و شانس زیادی هم برای دیده شدن و خود نمایی نوح اشنپ (Noah Schnapp)، بازیگر این نقش، در زمینه بازیگری وجود دارد؛ چیزی که در فصل اول خیلی ممکن نبود.

فصل دوم سریال Stranger Things از ۹ آبان (۳۱ اکتبر) آغاز می‌شود.

.

منبع: polygon

مطلب سریال Stranger Things برای فصل سوم تمدید شد برای اولین بار در وب سایت تکرا - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است.

سریال وست ورد ؛ هنرنمایی نولان در ساخت جهانی مصنوعی!

هر آنچه که باید در مورد سریال وست ورد (Westworld) بدانید

در سینما و تلویزیون غرب، ساخته‌های دو برادر توانسته است تا مرزهای جذابیت و ساختار شکنی را به هم بریزد. آن دو برادر، کریستوفر نولان و جاناتان نولان هستند.

بگذارید برای روشن شدن موضوع مثالی را مطرح کنیم؛ آزمایشی را فرض کنید که در آن از فردی که با سینما و تلویزیون غرب آشنایی چندانی ندارد، برای این آزمایش استفاده گردد. به او چند فیلم مختلف داده می‌شود که در آن میان چند فیلم و سریال که ساخته‌ برادران نولان است نیز قرار داده شده است. به آن فرد گفته می‌شود که پس از دیدن فیلم‌ها بگوید که فکر می‌کند کدام یک از آنها ساخته‌ برادران نولان بوده و کدامشان برای او جذابیت داشته است.

به احتمال قریب به یقین باید گفت که او براحتی می‌تواند آثار برادران نولان (کریستوفر و جاناتان) را از سایرین تشخیص دهد و همچنین محتمل است که آثار فاخر برادران نولان را به عنوان فیلم‌های برگزیده‌ی خود نام ببرد.

در رابطه با کارهای برادران نولان باید گفت که آنها گویا آثارشان را امضا می‌کنند!

مخاطب با دیدن کارهای آنها رنگ و بوی نوآوری را به طور کامل حس می‌کند. وقتی از کریستوفر نولان در مورد کار و روش فیلم سازی منحصر به فردش می‌پرسند، او می‌گوید که:

من در آثارم همه چیز را به هم می‌ریزم تا مخاطب شوک خاصی را در خود احساس کند

گویا این ساختار شکنی و سورپرایزی که در آثارش موجود است، در فیلم‌ها و سریال‌های جاناتان نیز نمود پیدا کرده است.

هر آنچه که باید در مورد سریال وست ورد (Westworld) بدانید
برادران نولان در یک قاب (جاناتان سمت راست و کریستوفر سمت چپ)

سریال وست ورد (Westworld) یکی از جذاب‌ترین و منحصر به فرد ترین سریال‌هایی است که تاکنون تاریخ سینما و تلویزیون آن را به خود دیده است. این سریال که ساخته جاناتان نولان است و بر اساس رمان آقای مایکل کرایتون (Michael Crichton) ساخته شده، در سال ۲۰۱۶ نمایش آن آغاز شد. این سریال که از شبکه‌ اچ بی او (HBO) پخش شد، به گونه‌ای عناصر و محتوای تاریخی غرب وحشی را با چاشنی علمی-تخیلی در هم می‌آمیزد.

فصل اول این سریال که شامل ۱۰ قسمت بوده به پایان رسیده است، ولی هنوز از خط داستانی فصل دوم سریال وست ورد اخباری منتشر نشده است؛ اما اخیرا برخی جزئیاتی از فصل پیش رو به گوش می‌رسد که انتظار داریم درستی آن هر چه زودتر تایید و یا رد شود.

تهیه کننده‌ این سریال، رابرتو پاتینو (Roberto Patino) اذعان کرد:

 داستان فصل دوم سریال وست ورد به گونه‌ای ذهن و انتظارات شما را به هم می‌ریزد و حتی دانسته‌های شما از متافیزیک یا ماوراء‌الطبیعه را نیز به چالش می‌کشد.

در فصل اول شما با صحنه‌های بسیار جذابی مواجه شدید و این قضیه همچنان در فصل بعدی نیز ادامه خواهد داشت.

در پایان فصل اول پیش‌بینی شد که وست ورد یکی از جهان‌هایی است که مهمانان می‌توانند در آن به گشت و گذار بپردازند، البته جهان دیگری که در آن از مهمانان استقبال می‌شد، جهان سامورایی‌های افسانه‌ای بود.

وقتی از جاناتان نولان در مورد جهان‌های متعدد موجود در سریال وست ورد سوال شد، او با لبخندی پاسخ داد:

این بسیار جذاب و بامزه خواهد بود، آیا این طور نیست؟!

داستان سریال وست ورد در مورد چه موضوعی است؟

در این نوشته، صحبت از جهان‌های متعددی شد. برای روشن شدن موضوع باید بگویم که داستان این سریال در مورد چند سرمایه‌گذار است که اقدام به ساخت یک جهان مصنوعی می‌کنند. در این جهان که ساختار آن شبیه به شهرها و پوشش‌های غرب وحشی است، افرادی پولدار به عنوان مهمان (مشتری‌ها) برای مدت مشخصی، در این جهان مصنوعی به گشت و گذار می‌پردازند.

در این جهان مصنوعی که نامش وست ورد است، همه‌ی انسان‌ها و حیوانات موجود در آن نیز مصنوعی بوده و ماشین یا رباتی بیش نیستند. در نتیجه برخی از مهمانان سنگدل وقتی به آنجا می‌آیند، میزبانان رباتی خود را می‌کشند.

هر آنچه که باید در مورد سریال وست ورد (Westworld) بدانید
یکی از ربات‌های انسان نما (میزبانان)

اما در میان این ربات‌ها، دختری به نام دلورس (dolores) وجود دارد که هوش او به طرز شگفت انگیزی بالا است و این می‌تواند حتی خطایی باشد که سازندگان این ربات در ساخت او مرتکب شده‌اند. این دختر در این فصل به راز این جهان (که مصنوعی است و جولانگاه پولدارانی است که آخر عمر خود را در آن می‌پردازند) پی می‌برد و …

هر آنچه که باید در مورد سریال وست ورد (Westworld) بدانید
دلورس به همراه یکی از مهمانان

در این سریال و در این جهان مصنوعی که وست ورد نام دارد، زنی به نام مِیو (Maeve) در یک مهمان سرا خدمت می‌کند که از قضا او نیز یک ربات است. او بعدها با دستکاری هوش خود، به ساختگی بدون این جهان پی می‌برد و با استفاده از هوش غیر متعارفِ افزایش یافته‌ خود، نقشه می‌کشد که از وست ورد خلاص شود؛ اما از اخبار و شایعاتی که به گوش می‌رسد، گویا برنامه‌اش را تغییر می‌دهد و به دنبال دختر خود در وست ورد می‌گردد.

هر آنچه که باید در مورد سریال وست ورد (Westworld) بدانید
مِیو یکی از متخصصین را مجبور می‌کند که هوش وی را افزایش دهد

نولان در رابطه با مِیو (که به دنبال دختر خود خواهد گشت) می‌گوید:

یکی از بهترین عملکردها را در فیلم برداری خواهیم داشت، او قرار است که تصمیم خود را مبنی بر فرار کردن از وست ورد تغییر دهد. این صحنه یکی از احساسی ترین صحنه‌هایی است که شما آن را خواهید دید.

بر اساس صحبت‌هایی که جاناتان نولان با خبرنگاران داشته است، گویا ضبط و فیلم برداری فصل دوم این سریال تا زمانی که نوشتن فیلم‌نامه‌ آن برای کل فصل به پایان نرسد، آغاز نخواهد شد. گویا تاخیر در آغاز فصل دوم هم، به همین دلیل خواهد بود.

نولان گفت:

ساخت فصل اول برای ما تجربه‌ای شده است که فصل جدید را تا اتمام نگارش فیلم‌نامه آغاز نکنیم؛ زیرا شبکه HBO به هیچ عنوان شوخی بردار نیست و مخاطبان بسیار سخت گیری دارد. فصل دوم این سریال، در کل ۱۰ ساعت خواهد بود و ما همچنان با اشتیاق فراوان در حال نوشتن داستان این سریال هستیم.

.

منبع: GameSpot

 

 

 

نوشته سریال وست ورد ؛ هنرنمایی نولان در ساخت جهانی مصنوعی! اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

تلویزیون و حسرت سالهای گذشته

تلویزیون

یکی از مباحثی که این روزها و در این سالیان اخیر بسیار در مورد آن گفته شده، نوشته شده، سمینارها و همایش ها برپا شده است . و بودجه های کلان برای آن خرج شده بحث جنگ نرم است. امروزه همه ما می دانیم که هجوم اجانب نه بواسطه جنگنده های نظامی و نه ناوشکن های غول پیکر و نه کماندوهای آموزش دیده است، بلکه بواسطه یکی از تاثیر گذارترین و نافذترین ابزار صورت می گیرد و  این سلاحی که  در صورت استفاده منفی، از بمب های شیمیایی می تواند خطرناکتر عمل کند سلاح هنر نمایشی و تصویری است و تلویزیون یکی از قدرتمندترین بازوهاست.

  همه فیلمها و سریالهایی که برای  تلویزیون با هزینه های بسیار کلان ساخته میشود ابزاری است تا ارائه دهنده ایدئولوژی و جهان بینی پنهان غرب  باشد. و به درستی اجانب این امکان فوق العاده موثر و تاثیر گذار را شناخته و به خوبی از آن نهایت بهره برداری را می کنند.

635718745523474497

 می بینیم که در طول سال چه تعداد فیلم و سریالهای عظیم و طولانی با هزینه های غیر قابل تصور تولید شده و به راحتی درکنار دیگر شبکه های تلویزیون ایران در دسترس مخاطب جهان سومی قرار گرفته و هر اثر به طور نامحسوسی با پیام پنهان خود ، مغز افراد را شستشو می دهد.

در خصوص پیام پنهان باید بگویم که هر فیلم و یا سریال  تلویزیونی دارای موضوع و مضمون و مفاهیمی است که به سادگی قابل شناسایی و دریافت است و این مفاهیم ممکن است اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و دیگر مسائل باشد که در ظاهر فیلم و در قصه به خوبی نمود یافته و قابل فهم است .

Ladan_Mostofi-5

اما آثار بسیاری هستند که علاوه بر ظاهر خوش خط و خال خود، در لایه های بسیار پنهان و زیرین خود  مفاهیمی دارند که به سادگی قابل تشخیص نبوده و بیشتر، منتقدان و تحلیل گران موفق میشوند که این لایه های زیرین را کشف کنند. این پیامهای پنهان طوری در اثر جاسازی شده که نهایت تاثیر خود را بر ناخود اگاه مخاطب گذاشته و مخاطب در ناخود آگاه خود  این پیام را دریافت نموده و در طول زمان این پیام پنهان تاثیر نامحسوس خود را بر ذهن و روان مخاطب گذاشته و به تدریج این پیام پنهان تبدیل به تفکرات خود شخص شده و پس از مدتی او همانگونه می اندیشد و عمل می کند  که تولیدکنندگان آن آثار مد نظرشان بوده و در واقع هدف اصلی و اساسی آنان بوده است. و اینجاست که تلویزیون ما بسیار ضعیف عمل کرده و  از این حیث ما بسیار در ضعف و فقر بسر می بریم و ما به  آثار بسیار بسیار انگشت شماری می توانیم در تاریخ فیلمسازی خود اشاره کنیم  که اکثر آنها نیز مربوط به قبل از انقلاب است.

591804

و اما تلویزیون که در اینجا بحث اصلی ما است به هیچوجه توان رویارویی با این آثار را ندارد به عنوان مثال می توان سریالهایی چون فرار از زندان و یا گیم آف ترونز را مطرح نمود و واقعا اگر منصفانه نگاه کنیم کدام سریال همزمان با این آثار تولید و از تلویزیون پخش شده که بتواند با این سریالها مقابله کند؟  نه تنها اقدامی از سوی تلویزیون صورت نمی گیرد بله بسیار منفعل عمل نموده و  متاسفانه حتی سعی هم نمی شود که تلویزیون به این قدرت دست یابد و هر روز ما باید حسرت دیروز و سالهای گذشته را در دل داشته باشیم.

بحث اینست که در سالهای  گذشته تلویزیون ما با کمترین امکانات و تجهیزات مواجه بود و فیلمسازی هزینه بالایی داشت و سرعت تولید بسیار کند بود اما امروزه بواسطه امکانات مدرن و تجهیزات فراوان،  قدری کار ساده تر شده اما در آن زمان  ما شاهد آثاری ‏ از تلویزیون همچون، دلیران تنگستان، امام علی (ع)( داوود میرباقری)، سلطان و شبان(داریوش فرهنگ)، دکتر قریب( کیانوش عیاری)، آرایشگاه زیبا (مرضیه برومند)، گرگها (داود میرباقری)، سرنخ (کیومرث پوراحمد)، کارآگاه علوی (حسن هدایت) ، خانه سبز (مهران رسام و بیژن بیرنگ)، داستان یک شهر (اصغر فرهادی)،  دوران سرکشی (کمال تبریزی)،  رعنا (داود میرباقری)،  روزگار قریب (کیانوش عیاری)، قصه­ های مجید (کیومرث پوراحمد)،  بوعلی سینا (کیهان رهگذار)، سردار جنگل ( بهروز افخمی)، روزی روزگاری(امرالله احمدجو)، سربداران (محمدعلی نجفی ) و  هزاردستان ( علی حاتمی) بودیم.

19315_731

 اما در چند ساله اخیر که اتفاقا جنگ نرم شدت یافته و ما نشانه های آن را در شبکه های ماهواره ایی و شبکه های فارسی زبان شاهدیم،  تلویزیون ایران نه تنها تلاش مضاعفی نکرده، بلکه کاملا عقب نشینی کرده و قدرت عمل خود را از دست داده و با این همه دبدبه و کبکبه و این تعداد  نیروی انسانی و دفتر و دستک و ساختمانهای عظیم متعدد و صرف بودجه های کلان بیت المال، در حال حاضر فکر و ایده خود را از دست داده و فلج شده و منتظر نشسته تا ببیند فلان شبکه ماهواره ای چه برنامه ای ارائه میدهد تا او نیز به تقلید برخاسته و همان برنامه را با کیفیت بسیار پایین و به شکلی تمسخرآمیز تولید کرده و به مخاطب ارائه دهد.

Atefeh-Noori-61

 و یا اینکه ببیند آنها چه برنامه ای ساخته و او در جواب آنها برآید. و این سیاست بسیار منسوخ و کهنه و به شکست می انجامد. و بدترین نوع عملکرد در یک مبارزه می باشد و در تاریخ بارها به اثبات رسیده است. تلویزیون تنها در صورتی یارای مقابله در جنگ نرم را خواهد داشت که قدرت عمل  را به دست گرفته و بر اساس ایده های هنرمندان خود ، برنامه سازی کند و مخاطب را با آثار خلاقه و جذاب به سمت خود جذب کند. تا دیگر نیاز به پارازیت و سرطان و اینگونه مباحث نباشد.

 در مبارزه فکری می بایست از همان ابزار فکری طرف مقابل که در واقع قدرت ذهن، استعداد، هوش و خلاقیت است استفاده کرد نه با ابزار  دیگر؛ زیرا استفاده از ابزار دیگر به معنی شکست است وهمچنین   ابزاری قدرتمندتر از هنر وجود ندارد.

و باید گفت که این خیلی کار سختی نیست . چگونه است که یک شبکه فارسی زبان با امکانات محدود، نیروی محدود، تجهیزات محدود ،( البته منظور از محدود در مقایسه با تلویزیون ایران است که دارای چندین شبکه مختلف است) چنین عملکردی دارد؟  چگونه است که  مخاطب یک شبکه فارسی زبان، از مخاطب کل شبکه های تلویزیونی ایران بیشتر است؟ چرا آنها دغدغه مخاطب را ندارند در حالیکه امکانات آنها از نظر سخت افزاری و نرم افزاری قابل مقایسه با مجموعه ای از شبکه های متعدد تلویزیون ایران  نیست.

376810_172173832907432_1520389197_n

می گویند مشت نمونه خروار است . در همین چند سطر پیشتر گفتیم که تولیدات تلویزیون در آن سالها چه بوده و سوال اینست که چرا در یک دهه اخیر ما با چنین تولیداتی مواجه نبودیم؟ چرا  اینچنین آثاری به لحاظ کیفی را  شاهد نبودیم؟ البته شاید کمتر از انگشتان یک دست بتوان آثاری را نام برد اما همان آثار نیز نتوانستند به کیفیت آثار گذشته باشند و اقبال عمومی این نکته را به خوبی اثبات می کند.

چرا با چنین افتی در برنامه سازی تلویزیون ، آنهم در یک شرایط بسیار حساس و سرنوشت سازی  روبروشده ایم؟  در این رابطه چند مبحث را می توان مطرح نمود ،  هرچند که این مقوله نیاز به آسیب شناسی بسیار مفصل و جدی دارد تا بتواند با دلایل محکم و مستند علل افت کیفی تلویزیون و جایگاه فعلی آن را تحلیل کند. اما چند نکته را در ظاهر می توان به آن اشاره نمود.

 از جمله اینکه تولید آثار در سالهای اخیر  به افرادی سپرده شد که دارای قدرت کافی در کارگردانی و نویسندگی نبودند. اما به دلایل پنهان،  تولید فلان اثر به فلان شخص باید سپرده میشد و در این شرایط کارگردانان با سواد و صاحب اندیشه و متفکر و توانمند از نظر  زیبا شناسی در کنج عزلت عمر خود را سپری کردند وتولیدات نمایشی و هنری در تلویزیون منحصرا  در دست کارگردانانی انگشت شمار بوده گویا فقط همین یک کارگردان است که باید همه آثار را کارگردانی کند، آنهم در شرایطی که دیگر نه انگیزه دارد و نه فکر و نه خلاقیت و لذا کار را به اطرافیان سپرده و خود چرت می زند.

fun650-2

 و ما درچنین شرایط و در این جنگ نرم تلویزیون را به دست چنین افرادی سپرده و  از قدرتهای بالفعل و بالقوه هنرمندان خانه نشین به دلایل پوچ استفاده نکردیم تا عمرشان بسر آمد و یا دست به مهاجرت زدند و در غربت بسر بردند و یا می برند .

نکته بعد اینکه اولا از نویسندگان ارزشمند و حرفه ایی در تلویزیون استفاده نشد و تالیف فیلمنامه ها به کسانی سپرده شد که معیار  محول کردن این وظیفه به این افراد، بر اساس شایسته سالاری و لیاقت و دانش و توان نبوده و به هیچوجه تخصص ملاک نبوده و معیار علم و دانش و تکنیک نبوده و مشخص است که از فلان کس،  فلان متن  ارائه خواهد شد و انتظاری غیر از این نمی رود.

نکته سوم و آخر اینکه در سالهای اخیر فاجعه دیگری که در این عرصه رخ داده این است که گروههای تولید کننده با یک طرح چند صفحه ای بر سر صحنه فیلمبرداری می روند. یعنی حتی از فیلمنامه هم دیگر خبری نیست و همه چیز بر پایه بداهه پیش رفته و همه چیز ، همان سر صحنه شکل می گیرد و بسیاری از کارگردانان نیز به دلیل عدم توانایی در نوشتن، این شکل  را شیوه خود قلمداد کرده و چنین عنوان می کنند که به هیچ وجه فیلمنامه را به اعضای گروه و بازیگران نداده و همان سر صحنه ، بخش مربوط به آنروز را دست گروه می دهند و اینجاست که به این نتیجه می رسیم که تولیدات ما با نحوه تولید ما بسیار خوب جفت و جورند.

20110627141809_163

 سوالی که پیش می آید اینست که بازیگر بر چه مبنایی باید خود را آماده اجرای نقشی کند که یک خط  نوشته هم از آن ندارد. بازیگر و دیگر عوامل بر چه اساسی برای خود تحلیل کره، شخصیت پردازی کرده و اتودهای مختلف زده تا بتواند به خواست نویسنده فیلمنامه و کارگردان برسند. در بداهه می توان بخشی از متن را بدست آورد اما تعیین رفتارمندی شخصیت، شکل و شمایل  نقش ، نوع بیان شخصیت و اصولا جهانبینی شخصیت و موقعیتهای زمانی و مکانی و جغرافیایی را بر چه اساسی می تواند بدست آورد؟

حال به این نتیجه میرسیم که در تلویزیون  اولا همه چیز به همه چیز می آید و دوم اینکه همین تعداد اندک مخاطبی هم اگر تلویزیون داشته باشد باز جای تعجب دارد زیرا نتیجه چنین روند و عملکردی پایانی جز ورشکستگی ندارد و امروز تلویزیون،  یک رسانه ورشکسته است.

 تلویزیون، تنها فضایی شده مختص به قشر سرمایه داری که در آن به شدت جولان داده و در واقع تلویزیون تبدیل به ابزاری تبلیغاتی در دست شرکتها و کارخانجات شده و رسانه ملی تبدیل به رسانه ای انحصاری در دست عده ای محدود ‏ شده ‏  است و قشر عام مردم از سهم خود از این رسانه در ظاهر ملی محروم شده اند.

159554_872

 در شرایطی که شبکه های موفق ماهواره ای نشان داده اند که یک شبکه چندان بدنه حجیمی را نیاز ندارد  لذا این سوال به قوت خود باقی میماند که  این سازمان عریض و طویل و گسترده با خیل بخشهای اداری و چندین هزلار نفر نیروی انسانی و این همه فضاهای متعدد فیزیکی برای چیست؟ و واقعا در این سازمان روزانه چه اتفاقی رخ می دهد؟ زیرا تعریف یک مجموعه کاملا  بستگی به خروجی آن دارد  و چند برنامه ترکیبی و یک بخش خبری و پخش آثار تکراری و قدیمی و گزارشات تصویری برخی رویدادها بصورت محدود آیا واقعا به چنین گستره و سازمان اداری بسیار فربه ای نیاز دارد؟ خصوصا زمانی که تبدیل به پدیده ای ورشکسته شده است؟

در این روزها و در تلویزیون که همه ما نسبت به آن یک حس نوستالژیک داریم نه نشانی از دلیران تنگستان است، نه گرگها، نه سلطانی میبینیم و نه شبانی، دوران سرکشی گذشته و در این روزگار قریب تنها یادی از بوعلی سینا و سردار جنگل به جای مانده ، تلویزیونی که روزی روزگاری، هزاردستان با هنر هنرمندان چیره دست از خفا بیرون کشیده می شد و بر صفحه عیان می شد  و امروز از داستان یک شهر، حتی سرنخی هم باقی نمانده است.

منبع: تکرا

 

نوشته تلویزیون و حسرت سالهای گذشته اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

تلویزیون و حسرت سالهای گذشته

تلویزیون

یکی از مباحثی که این روزها و در این سالیان اخیر بسیار در مورد آن گفته شده، نوشته شده، سمینارها و همایش ها برپا شده است . و بودجه های کلان برای آن خرج شده بحث جنگ نرم است. امروزه همه ما می دانیم که هجوم اجانب نه بواسطه جنگنده های نظامی و نه ناوشکن های غول پیکر و نه کماندوهای آموزش دیده است، بلکه بواسطه یکی از تاثیر گذارترین و نافذترین ابزار صورت می گیرد و  این سلاحی که  در صورت استفاده منفی، از بمب های شیمیایی می تواند خطرناکتر عمل کند سلاح هنر نمایشی و تصویری است و تلویزیون یکی از قدرتمندترین بازوهاست.

  همه فیلمها و سریالهایی که برای  تلویزیون با هزینه های بسیار کلان ساخته میشود ابزاری است تا ارائه دهنده ایدئولوژی و جهان بینی پنهان غرب  باشد. و به درستی اجانب این امکان فوق العاده موثر و تاثیر گذار را شناخته و به خوبی از آن نهایت بهره برداری را می کنند.

635718745523474497

 می بینیم که در طول سال چه تعداد فیلم و سریالهای عظیم و طولانی با هزینه های غیر قابل تصور تولید شده و به راحتی درکنار دیگر شبکه های تلویزیون ایران در دسترس مخاطب جهان سومی قرار گرفته و هر اثر به طور نامحسوسی با پیام پنهان خود ، مغز افراد را شستشو می دهد.

در خصوص پیام پنهان باید بگویم که هر فیلم و یا سریال  تلویزیونی دارای موضوع و مضمون و مفاهیمی است که به سادگی قابل شناسایی و دریافت است و این مفاهیم ممکن است اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و دیگر مسائل باشد که در ظاهر فیلم و در قصه به خوبی نمود یافته و قابل فهم است .

Ladan_Mostofi-5

اما آثار بسیاری هستند که علاوه بر ظاهر خوش خط و خال خود، در لایه های بسیار پنهان و زیرین خود  مفاهیمی دارند که به سادگی قابل تشخیص نبوده و بیشتر، منتقدان و تحلیل گران موفق میشوند که این لایه های زیرین را کشف کنند. این پیامهای پنهان طوری در اثر جاسازی شده که نهایت تاثیر خود را بر ناخود اگاه مخاطب گذاشته و مخاطب در ناخود آگاه خود  این پیام را دریافت نموده و در طول زمان این پیام پنهان تاثیر نامحسوس خود را بر ذهن و روان مخاطب گذاشته و به تدریج این پیام پنهان تبدیل به تفکرات خود شخص شده و پس از مدتی او همانگونه می اندیشد و عمل می کند  که تولیدکنندگان آن آثار مد نظرشان بوده و در واقع هدف اصلی و اساسی آنان بوده است. و اینجاست که تلویزیون ما بسیار ضعیف عمل کرده و  از این حیث ما بسیار در ضعف و فقر بسر می بریم و ما به  آثار بسیار بسیار انگشت شماری می توانیم در تاریخ فیلمسازی خود اشاره کنیم  که اکثر آنها نیز مربوط به قبل از انقلاب است.

591804

و اما تلویزیون که در اینجا بحث اصلی ما است به هیچوجه توان رویارویی با این آثار را ندارد به عنوان مثال می توان سریالهایی چون فرار از زندان و یا گیم آف ترونز را مطرح نمود و واقعا اگر منصفانه نگاه کنیم کدام سریال همزمان با این آثار تولید و از تلویزیون پخش شده که بتواند با این سریالها مقابله کند؟  نه تنها اقدامی از سوی تلویزیون صورت نمی گیرد بله بسیار منفعل عمل نموده و  متاسفانه حتی سعی هم نمی شود که تلویزیون به این قدرت دست یابد و هر روز ما باید حسرت دیروز و سالهای گذشته را در دل داشته باشیم.

بحث اینست که در سالهای  گذشته تلویزیون ما با کمترین امکانات و تجهیزات مواجه بود و فیلمسازی هزینه بالایی داشت و سرعت تولید بسیار کند بود اما امروزه بواسطه امکانات مدرن و تجهیزات فراوان،  قدری کار ساده تر شده اما در آن زمان  ما شاهد آثاری ‏ از تلویزیون همچون، دلیران تنگستان، امام علی (ع)( داوود میرباقری)، سلطان و شبان(داریوش فرهنگ)، دکتر قریب( کیانوش عیاری)، آرایشگاه زیبا (مرضیه برومند)، گرگها (داود میرباقری)، سرنخ (کیومرث پوراحمد)، کارآگاه علوی (حسن هدایت) ، خانه سبز (مهران رسام و بیژن بیرنگ)، داستان یک شهر (اصغر فرهادی)،  دوران سرکشی (کمال تبریزی)،  رعنا (داود میرباقری)،  روزگار قریب (کیانوش عیاری)، قصه­ های مجید (کیومرث پوراحمد)،  بوعلی سینا (کیهان رهگذار)، سردار جنگل ( بهروز افخمی)، روزی روزگاری(امرالله احمدجو)، سربداران (محمدعلی نجفی ) و  هزاردستان ( علی حاتمی) بودیم.

19315_731

 اما در چند ساله اخیر که اتفاقا جنگ نرم شدت یافته و ما نشانه های آن را در شبکه های ماهواره ایی و شبکه های فارسی زبان شاهدیم،  تلویزیون ایران نه تنها تلاش مضاعفی نکرده، بلکه کاملا عقب نشینی کرده و قدرت عمل خود را از دست داده و با این همه دبدبه و کبکبه و این تعداد  نیروی انسانی و دفتر و دستک و ساختمانهای عظیم متعدد و صرف بودجه های کلان بیت المال، در حال حاضر فکر و ایده خود را از دست داده و فلج شده و منتظر نشسته تا ببیند فلان شبکه ماهواره ای چه برنامه ای ارائه میدهد تا او نیز به تقلید برخاسته و همان برنامه را با کیفیت بسیار پایین و به شکلی تمسخرآمیز تولید کرده و به مخاطب ارائه دهد.

Atefeh-Noori-61

 و یا اینکه ببیند آنها چه برنامه ای ساخته و او در جواب آنها برآید. و این سیاست بسیار منسوخ و کهنه و به شکست می انجامد. و بدترین نوع عملکرد در یک مبارزه می باشد و در تاریخ بارها به اثبات رسیده است. تلویزیون تنها در صورتی یارای مقابله در جنگ نرم را خواهد داشت که قدرت عمل  را به دست گرفته و بر اساس ایده های هنرمندان خود ، برنامه سازی کند و مخاطب را با آثار خلاقه و جذاب به سمت خود جذب کند. تا دیگر نیاز به پارازیت و سرطان و اینگونه مباحث نباشد.

 در مبارزه فکری می بایست از همان ابزار فکری طرف مقابل که در واقع قدرت ذهن، استعداد، هوش و خلاقیت است استفاده کرد نه با ابزار  دیگر؛ زیرا استفاده از ابزار دیگر به معنی شکست است وهمچنین   ابزاری قدرتمندتر از هنر وجود ندارد.

و باید گفت که این خیلی کار سختی نیست . چگونه است که یک شبکه فارسی زبان با امکانات محدود، نیروی محدود، تجهیزات محدود ،( البته منظور از محدود در مقایسه با تلویزیون ایران است که دارای چندین شبکه مختلف است) چنین عملکردی دارد؟  چگونه است که  مخاطب یک شبکه فارسی زبان، از مخاطب کل شبکه های تلویزیونی ایران بیشتر است؟ چرا آنها دغدغه مخاطب را ندارند در حالیکه امکانات آنها از نظر سخت افزاری و نرم افزاری قابل مقایسه با مجموعه ای از شبکه های متعدد تلویزیون ایران  نیست.

376810_172173832907432_1520389197_n

می گویند مشت نمونه خروار است . در همین چند سطر پیشتر گفتیم که تولیدات تلویزیون در آن سالها چه بوده و سوال اینست که چرا در یک دهه اخیر ما با چنین تولیداتی مواجه نبودیم؟ چرا  اینچنین آثاری به لحاظ کیفی را  شاهد نبودیم؟ البته شاید کمتر از انگشتان یک دست بتوان آثاری را نام برد اما همان آثار نیز نتوانستند به کیفیت آثار گذشته باشند و اقبال عمومی این نکته را به خوبی اثبات می کند.

چرا با چنین افتی در برنامه سازی تلویزیون ، آنهم در یک شرایط بسیار حساس و سرنوشت سازی  روبروشده ایم؟  در این رابطه چند مبحث را می توان مطرح نمود ،  هرچند که این مقوله نیاز به آسیب شناسی بسیار مفصل و جدی دارد تا بتواند با دلایل محکم و مستند علل افت کیفی تلویزیون و جایگاه فعلی آن را تحلیل کند. اما چند نکته را در ظاهر می توان به آن اشاره نمود.

 از جمله اینکه تولید آثار در سالهای اخیر  به افرادی سپرده شد که دارای قدرت کافی در کارگردانی و نویسندگی نبودند. اما به دلایل پنهان،  تولید فلان اثر به فلان شخص باید سپرده میشد و در این شرایط کارگردانان با سواد و صاحب اندیشه و متفکر و توانمند از نظر  زیبا شناسی در کنج عزلت عمر خود را سپری کردند وتولیدات نمایشی و هنری در تلویزیون منحصرا  در دست کارگردانانی انگشت شمار بوده گویا فقط همین یک کارگردان است که باید همه آثار را کارگردانی کند، آنهم در شرایطی که دیگر نه انگیزه دارد و نه فکر و نه خلاقیت و لذا کار را به اطرافیان سپرده و خود چرت می زند.

fun650-2

 و ما درچنین شرایط و در این جنگ نرم تلویزیون را به دست چنین افرادی سپرده و  از قدرتهای بالفعل و بالقوه هنرمندان خانه نشین به دلایل پوچ استفاده نکردیم تا عمرشان بسر آمد و یا دست به مهاجرت زدند و در غربت بسر بردند و یا می برند .

نکته بعد اینکه اولا از نویسندگان ارزشمند و حرفه ایی در تلویزیون استفاده نشد و تالیف فیلمنامه ها به کسانی سپرده شد که معیار  محول کردن این وظیفه به این افراد، بر اساس شایسته سالاری و لیاقت و دانش و توان نبوده و به هیچوجه تخصص ملاک نبوده و معیار علم و دانش و تکنیک نبوده و مشخص است که از فلان کس،  فلان متن  ارائه خواهد شد و انتظاری غیر از این نمی رود.

نکته سوم و آخر اینکه در سالهای اخیر فاجعه دیگری که در این عرصه رخ داده این است که گروههای تولید کننده با یک طرح چند صفحه ای بر سر صحنه فیلمبرداری می روند. یعنی حتی از فیلمنامه هم دیگر خبری نیست و همه چیز بر پایه بداهه پیش رفته و همه چیز ، همان سر صحنه شکل می گیرد و بسیاری از کارگردانان نیز به دلیل عدم توانایی در نوشتن، این شکل  را شیوه خود قلمداد کرده و چنین عنوان می کنند که به هیچ وجه فیلمنامه را به اعضای گروه و بازیگران نداده و همان سر صحنه ، بخش مربوط به آنروز را دست گروه می دهند و اینجاست که به این نتیجه می رسیم که تولیدات ما با نحوه تولید ما بسیار خوب جفت و جورند.

20110627141809_163

 سوالی که پیش می آید اینست که بازیگر بر چه مبنایی باید خود را آماده اجرای نقشی کند که یک خط  نوشته هم از آن ندارد. بازیگر و دیگر عوامل بر چه اساسی برای خود تحلیل کره، شخصیت پردازی کرده و اتودهای مختلف زده تا بتواند به خواست نویسنده فیلمنامه و کارگردان برسند. در بداهه می توان بخشی از متن را بدست آورد اما تعیین رفتارمندی شخصیت، شکل و شمایل  نقش ، نوع بیان شخصیت و اصولا جهانبینی شخصیت و موقعیتهای زمانی و مکانی و جغرافیایی را بر چه اساسی می تواند بدست آورد؟

حال به این نتیجه میرسیم که در تلویزیون  اولا همه چیز به همه چیز می آید و دوم اینکه همین تعداد اندک مخاطبی هم اگر تلویزیون داشته باشد باز جای تعجب دارد زیرا نتیجه چنین روند و عملکردی پایانی جز ورشکستگی ندارد و امروز تلویزیون،  یک رسانه ورشکسته است.

 تلویزیون، تنها فضایی شده مختص به قشر سرمایه داری که در آن به شدت جولان داده و در واقع تلویزیون تبدیل به ابزاری تبلیغاتی در دست شرکتها و کارخانجات شده و رسانه ملی تبدیل به رسانه ای انحصاری در دست عده ای محدود ‏ شده ‏  است و قشر عام مردم از سهم خود از این رسانه در ظاهر ملی محروم شده اند.

159554_872

 در شرایطی که شبکه های موفق ماهواره ای نشان داده اند که یک شبکه چندان بدنه حجیمی را نیاز ندارد  لذا این سوال به قوت خود باقی میماند که  این سازمان عریض و طویل و گسترده با خیل بخشهای اداری و چندین هزلار نفر نیروی انسانی و این همه فضاهای متعدد فیزیکی برای چیست؟ و واقعا در این سازمان روزانه چه اتفاقی رخ می دهد؟ زیرا تعریف یک مجموعه کاملا  بستگی به خروجی آن دارد  و چند برنامه ترکیبی و یک بخش خبری و پخش آثار تکراری و قدیمی و گزارشات تصویری برخی رویدادها بصورت محدود آیا واقعا به چنین گستره و سازمان اداری بسیار فربه ای نیاز دارد؟ خصوصا زمانی که تبدیل به پدیده ای ورشکسته شده است؟

در این روزها و در تلویزیون که همه ما نسبت به آن یک حس نوستالژیک داریم نه نشانی از دلیران تنگستان است، نه گرگها، نه سلطانی میبینیم و نه شبانی، دوران سرکشی گذشته و در این روزگار قریب تنها یادی از بوعلی سینا و سردار جنگل به جای مانده ، تلویزیونی که روزی روزگاری، هزاردستان با هنر هنرمندان چیره دست از خفا بیرون کشیده می شد و بر صفحه عیان می شد  و امروز از داستان یک شهر، حتی سرنخی هم باقی نمانده است.

منبع: تکرا

 

نوشته تلویزیون و حسرت سالهای گذشته اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

امکان ذخیره فیلم های نتفلیکس بر روی کارت حافظه دستگاه‌های اندرویدی فراهم شد

امکان ذخیره فیلم های نتفلیکس بر روی کارت حافظه دستگاه‌های اندرویدی فراهم شد

به تازگی نتفلیکس، ویژگی جدیدی به آخرین بروزرسانی اندرویدی‌اش اضافه کرده است. کاربران می‌توانند فیلم‌ها و سریال‌ها را بر روی کارت حافظه‌شان ذخیره کنند و فیلم‌ها را به صورت آفلاین تماشا کنید. البته امکان دانلود از قبل فراهم بود، اما عدم ذخیره سازی بر روی کارت حافظه، کاربری آن را کم می‌کرد. از آنجایی که نتفلیکس یکی از پردرآمدترین کسب و کارهای اینترنتی در جهان است، در تلاش است تا کاربران جدید و بیشتری بدست آورد و  مورد رضایت کاربران قدیمی قرار گیرد.

این ویژگی به کاربران اجازه می‌دهد اپیزودها و فیلم‌های بیشتری تماشا کنند و از طرفی، کاتالوگی بزرگ از فیلم‌ها و سریال‌ها داشته باشند. البته محدودیت‌هایی مانند محدودیت در تعداد دانلود فیلم های نتفلیکس و حتی محدودیت در دسترسی به فیلم‌های دانلود شده نیز وجود دارد. علاوه بر اینها، کاربران نیز نمی‌توانند کارت حافظه‌شان را به اشتراک بگذارند و فیلم‌ها و سریال‌های دانلود شده، فقط بر روی دستگاهی که فیلم را دانلود کرده قابل پخش است. نتفلیکس همچنین اشاره می‌کند که این قابلیت بر روی هر دستگاه اندرویدی سازگار نیست و هنوز لیستی از دستگا‌هایی که قابلیت پخش دارند، معرفی نکرده است.

.

منابع: engadget ،theverge

نوشته امکان ذخیره فیلم های نتفلیکس بر روی کارت حافظه دستگاه‌های اندرویدی فراهم شد اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

وزیر انرژی امریکا: در حوزه جهان‌های موازی به دستاوردهای رسیده‌ایم

یکی از برنامه‌های تلویزیونی سرویس نت‌فلیکس که جدیدا محبوبیت زیادی پیدا کرده است، سریال Stranger Things است. این سریال نه تنها داستان زیبا و سرگرم‌کننده‌ای دارد بلکه ‌پس‌زمینه‌های علمی متعددی پشت این سریال قرار دارد.

گویا آی تی – این سریال در واقع با تکیه بر اطلاعات موجود در مورد برنامه‌های واقعی دولتی در مورد تله‌پاتی و جهان‌های موازی ساخته شده است. تله‌پاتی امکان مخابره پیام یا تصویری یا هر گونه اطلاعات از ذهن به ذهن فرد دیگر، بدون استفاده از وسایل حسی مثل سخن گفتن و مشاهده علائم یا حرکات است؛ منظور از جهان‌های موازی فرضیه‌هایی در باره‌ی وجود واقعیت‌های جداگانه در کنار واقعیت کنونی (دنیای فیزیکی) است. در یکی از قسمت‌های اخیر برنامه گفتگوی تلویزیونی Chelsea (اختصاصی سرویس نت‌فلیکس)، فیزیکدان هسته‌ای و وزیر انرژی امریکا، ارنست مونیز، از واقعیت‌های پشت سریا Stranger Things پرده برداشت و تائید کرد که دولت امریکا در حال تحقیق روی ابعاد بالاتر (از بُعد فعلی) و جهان‌های موازی است.

ایده سریال Stranger Things از کجا آمده است؟

اگر تا به حال این سریال تلویزیونی را تماشا نکرده‌اید چند خط بعدی را بخوانید تا با تم کلی داستان آشنا شوید: وقایع داستان در سال ۱۹۸۰ میلادی رخ می‌دهند، پسر نوجوانی گم می‌شود و مادر و دوستانش شروع به جستجو برای پیدا کردن او می‌کنند. آنها متوجه می‌شوند ناپدید شدن وی با یک برنامه سری دولتی به نام ”The Upside-Down“ با محوریت تله‌پاتی و بُعدجایگزین ارتباط دارد. با کشف سرنخ‌های بیشتر موفق به پیدا کردن دختری به نام Eleven می‌شوند که قدرت تله‌پاتی داشته و از او هم در یک برنامه سری دولتی برای کنترل ذهن برای انجام آزمایشات استفاده می‌شده است…

آن چه که بسیاری از بینندگان سریال نمی‌دانند این است که سازمان سیا در یکی از پروژه‌های سری خود به مدت ۲۰ سال یعنی از ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ میلادی چنین آزمایشاتی را انجام می‌داده است.

مت و راس دافر، دو برادران دو قلوی تهیه کننده این سریال تلویزیونی در مصاحبه‌ای که با وب‌سایت Rolling Stone انجام داده بودند اعلام کردند که سریال آنها بر اساس آزمایشات دولتی ”عجیب“ است که در زمان جنگ سرد انجام می‌شدند خصوصا پروژه MK Ultra. برادران دافر این طور توضیح می‌دهند که: ”ما می‌خواستیم عناصر ماوراء الطبیعی به هر طریقی که شده به علوم ارتباط پیدا کنند. شاید خنده‌دار به نظر برسد اما هیولا (در بُعد جایگزین) متعلق به یک قلمرو ماوراء الطبیعه‌ای نیست و به هیچ مذهبی هم تعلق ندارد. این امر باعث ترسناک‌تر شدن هیولا شده است. من به ارواح اعتقاد ندارم، اما به بیگانه‌های فضایی و ابعاد جایگزین باور دارم.“

در سریال Stranger Things، دولت به‌منظور راضی کردن هیولا و همچنین دستیابی به هدف والایی که در سر دارد، اجازه‌ی قربانی کردن کودکان و نوجوانان را می‌دهد. کار وحشتناکی که دقیقا در پروژه MK Ultra اتفاق افتاد و عده بسیار زیادی از افراد بی‌گناه از جمله کودکان و نوجوانان قربانی آزمایشات این چنین شدند و توجیه دست‌اندرکاران پروژه این بود که همه این فعالیت‌ها برای اهداف والای امریکا انجام می‌شوند.

اما MK ULTRA دقیقا چه بود؟ پروژه MK ULTRA اسم رمز یک برنامه آزمایش انسانی پنهانی و غیرقانونی دولت آمریکا بود که توسط”دفتر اطلاعات علمی“ (Office of Scientific Intelligence) سازمان سیا اداره می‌‌شد. این برنامه رسمی دولت آمریکا در اوایل دهه ۱۹۵۰ آغاز شد، و تا دهه ۹۰ میلادی ادامه پیدا کرد. حتی برخی کارشناسان معتقدند این پروژه با عنوان دیگری هم ‌اکنون نیز در جریان است. اسناد و مدارک باقی مانده نشان می‌دهند در پروژه MK Ultra از روش‌های گوناگونی برای دست‌کاری حالت فکری افراد و تغییر فعالیت‌های مغزی استفاده می‌شده است. روش‌هایی مثل استفاده پنهان از داروهای مخدر و انواع مواد شیمیایی، از بین بردن احساسات فرد، تنها گذاشتن، سواستفاده‌های جنسی و حملات کلامی.

این پروژه برای اولین بار در سال ۱۹۷۵ توسط کنگره آمریکا و از طریق تحقیقات کمیته کلیسا (Church Committee) و انجمن راکفلر (Rockefeller Commission) برای عموم آشکار شد. تحقیقات با مشخص شدن این واقعیت که ریچار هلمز، رئیس سیا در سال ۱۹۷۳، تمام مدارک مربوط به MK Ultra را نابود کرده است، دچار مشکل شد. تحقیقات این دو کمیته تنها بر پایه اقرارهای افرادی که در این برنامه به طور مستقیم دخیل بوده‌اند و مدارک انگشت‌شماری که از دستور نابودی توسط هلمز باقی‌مانده بودند، انجام شد.

در حقیقت از این داروها و روش‌ها طی بازجویی‌ها و عملیات شکنجه انجام می‌شد تا قربانی‌ها ضعیف‌ شده و از طریق کنترل ذهن، مجبور به اعتراف شوند. البته در سریال تلویزیونی برادران دافر سواستفاده‌های ذهنی، فیزیکی و جنسی استفاده شده در MK ULTRA چندان نشان داده نشده‌اند اما با این وجود بسیاری از جزئیات وحشتناک آزمایشات سازمان سیا به خوبی به تصویر کشیده شده‌اند. هیولاهای واقعی آن موجودات عجیب‌وغریبی که زیر تخت شما پنهان شده‌اند نیستند بلکه آنها انسان‌های پست‌فطرتی هستند که چنین پروژه‌هایی را مدیریت می‌کنند و معمولا از آنها با نام ”دولت سایه“ یاد می‌شود.

نظر وزیر انرژی امریکا درباره سریال، ابعاد بالاتر و جهان‌های موازی

در یکی از قسمت‌های جدید نشست تلویزیونی Chelsea که از سرویس نت‌فلیکس پخش می‌شود، مهمانانی معروفی مثل جوشوا جکسون (بازیگر کانادایی-امریکایی)، دان چیدل (بازیگر و تهیه کننده) و ارنست مونی مونیز، وزیر انرژی امریکا شرکت کرده و درباره سریال Stranger Things بحث و تبادل نظر کردند. اگر چه مونیز این سریال را تماشا نکرده بود اما سریعا وارد گفتگو شد و اعلام کرد چیزهایی درباره سریال شنیده و پاره‌ای از اتفاقاتی که در آن می‌افتند واقعیت دارند.

توضیحات مونیز: ”ما در حال پیشبرد پروژه‌های مرتبط با جهان‌های موازی هستیم… ضمنا ما یکی از حامیان اصلی و بزرگ علوم پایه (مجموعه علومی که به بررسی بنیادین پدیده‌ها یا بررسی ماهیت، قوانین و روابط حاکم بین آنها می‌پردازد) هستیم و به همین خاطر سعی در درک ذرات بنیادین طبیعت و ساختار کهشکان هستیم. به نظر می‌رسد، فیزیک نظری در این زمینه به جای دنبال کردن چیزهایی مثل سه بُعد و جهان‌های موازی در جستجوی موضوعی مثل ابعاد بالاتر وجود است.“

این پروژه‌ها چه ارتباطی با زندگی ما دارند؟

در طی مصاحبه، بینندگان با شنیدن اظهارات و ادعاهای مونیز می‌خندید. مردم آن چنان به سیستم دولتی اعتماد دارند که حتی قادر به دیدن اتفاقاتی که جلوی چشم‌شان می‌افتند نیستند، حتی زمانی که مقامات رسمی دولت به کارهای خطرناکی که انجام می‌دهند اعتراف می‌کنند. اگر بخواهیم منصف باشیم، اکثر بینندگان شاید هرگز به این موضوع فکر نکرده باشند که شاید دولت‌ها به این دلیل جهان‌های موازی را مطالعه کنند زیرا معمولا خیلی راحت از کنار این مفهوم می‌گذرند یا آن را ”خوراک فیلم‌های هالیوودی“ می‌دانند.

مساله اینجاست که مفهوم جهان‌های موازی چندان دور از دسترس نیست. راه‌شیری دارای میلیاردها سیاره شبیه به زمین است، سیاراتی که احتمالا امکان زندگی رو آنها وجود دارد و جالب اینجاست که راه‌شیری خود تنها یکی از میلیاردها کهکشان موجود در جهان است. علاوه بر این، اصطلاح علمی ”چند جهانی یا Multiverse“ در پشتیبانی از نظریه‌ی”تورم آشوبناک ابدی“ متعلق به فیزیکدان استنفوردی، آندره لینده ایجاد شد؛ این نظریه به وجود پروسه خلق جهان‌های نامحدود اشاره می‌کند.  ما باید قبول کنیم که هیچ دانشی در زمینه ”چند جهانی“ نداریم؛ از این رو، پتانسیل وجود جهان‌های موازی کاملا حقیقت دارد.

دانشمندان دهه‌های زیادی است که در جستجوی ابعاد بالاتر وجود هستند و این مساله چیز جدیدی نیست. کارل سیگان، ستاره‌شناس معروف امریکایی مشاور ناسا، در دهه ۸۰ میلادی در برنامه‌ی تلویزیونی Cosmos صحبت‌هایی در این رابطه ایراد کرده بود. هم اکنون ما در یک دنیای ۳بعدی زندگی می‌کنیم، از این رو سوال اینجاست که چگونه به ابعاد بالاتر دسترسی پیدا خواهیم کرد؟ شاید این کار از طریق آگاهی‌مان قابل انجام باشد. کارل سیگان در یک برنامه تلویزیونی Cosmos به خوبی تفاوت ابعاد ۴، ۳ و ۲ دنیا را به خوبی در این ویدئو توضیح می‌دهد.

اگر علاقه‌مند به کسب اطلاعات بیشتر درباره ابعاد بیشتر جهان هستید می‌توانید به تماشای این کلیپ ویدئویی که از مستند معروف What The Bleep Do We Know  برداشته شده بپردازید.

یکی از بخش‌های جالب این ویدئو زمانی است که جاشوا جکسون می‌گوید، ”پس سریال Stranger Things برای ما افسانه بود و برای شما زندگی‌نامه“. کنایه به این که مردم به خاطر عدم شفافیت دولت‌ها هیچ اطلاعی از پروژه‌های مرموز ندارند و به گفتن و شنیدن‌ داستان‌هایی افسانه‌وار راضی هستند در حالی که بعضی از افراد (از جمله دانشمندان، نظامیان و …) زندگی خود را صرف پروژه‌های این چنینی می‌کنند.

برای مثال، در رابطه با بشقاب پرنده‌ها هیچ اطلاعاتی رسمی از سوی دولت امریکا فاش نمی‌شود، رسانه‌ها برای سود بیشتر شرکت‌های وابسته اقدام به نشر اخبار کذب یا غلط می‌کنند و برنامه‌هایی که با بودجه‌های سیاه اداره می‌شوند به صورت کاملا پنهان مدیریت می‌شوند. با این همه تبلیغات که شرکت‌ها و دولت انجام می‌دهدت تعجبی ندارد که شاهد گیج شدن ببینندگان تلویزیونی برنامه باشیم.

نتیجه‌گیری

همه اینها نشانه‌هایی هستند که نشان می‌دهد سیاره‌ی ما در حال تجربه تغییری عظیم در آگاهی است. سریال Stranger Things به روشن‌تر کردن زوایای یکی از مرموزترین برنامه‌های دولتی در تاریخ کمک کرد. این حقیقت که وزیر انرژی امریکا در اعتراف به این که دولت امریکا به دنبال ابعاد بالاتر وجود است، صداقت به خرج داد و این نشان از بودن در مسیر درست است، اگر چه فضای کلی همراه با خنده و مزاح بود. امیدوریم سایر مقامات دولتی هم چنین رویه‌ای را پیش رود بگیرند و در آینده‌ای شاهد تکرار اجرای پروژه‌های مخوفی مثل MK ULTRA نباشیم.