کمک شگفت انگیز دلفین به انسان در یادگیری جهت یابی پژواکی

دانشمندان موفق شده اند به گروه کوچکی از افراد نابینا و بینا آموزش دهند که چگونه با استفاده از جهت یابی پژواکی در محیط اطراف خود حرکت کنند. جهت یابی پژواکی، یک زبان مبتنی بر ردیابی صوتی است که دلفین ها و خفاش ها از آن بهره می برند.

گویا آی تی – این افراد با استفاده از اصوات ایجاد شده توسط کلیک های زبان، یاد گرفتند که چگوه اندازه اتاق های مجازی را با دقتی شگفت انگیز مشخص کنند؛ محققان اصلا انتظار نداشتند افرادی که بینا به دنیا آمده اند، چنین ظرفیتی داشته باشند.
با اینکه در تحقیقات گذشته هم ثابت شده بود افراد نابینا در جهت یابی پژواکی موفق هستند، اما مشخص نبود که آیا افراد بینا هم، با توجه به اینکه وابستگی تقریبا کاملی به ادارک بصری دارند، می توانند همان توانایی را در خود پرورش دهند یا خیر.

یکی از اعضای این تیم تحقیقاتی، ویرجینیا فلاناگین، از دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان در شهر مونیخ آلمان، در مصاحبه با نشریه Atlantic به ورونیک گرین وود گفت “ما ابتدا فکر کردیم چون افراد بینا، این توانایی را هیچوقت به دست نیاورده اند، بنابراین شاید واقعا در کسب این توانایی بد عمل کنند”.
اما نتایج تحقیق، بر خلاف تصور ما بود. در یک آزمایش که ۱۱ فرد بینا و یک شخص نابینا مورد بررسی قرار گرفتند، فرد بینایی که بهترین عملکرد را در زمینه جهت یابی پژواکی داشت، در تشخیص اندازه یک اتاق مجازی فقط ۴ درصد خطا داشت.
گرین وود گفت “حتی افرادی که عملکرد چندان خوبی در این زمینه نداشتند، ۶ تا ۸ درصد خطا داشتند و افرادی که کمترین مهارت را در این زمینه کسب کرده بودند، در تشخیص اندازه اتاق تا ۱۶ درصد دچار خطا شدند”.

فلاناگین می گوید “در واقع این تفاوت در تیزهوشی – یعنی توانایی تشخیص تفاوت ها – است که باعث تفاوت توانایی افراد در جهت یابی پژواکی می شود”.
برای اثبات این گزاره، محققان ابتدا با قرار دادن افراد مورد مطالعه در یک اتاق بدون پژواک و کاملا خالی، و پخش صداهایی که قبلا در ساختمان های واقعی شنیده بودند، جهت یابی پژواکی را به آنها آموزش دادند.
با انجام تمرین در اتاقی که به خودی خود هیچ پژواکی تولید نمی کرد، محققان به شرکت کنندگان تحقیق گفتند کدام صدا به اتاق های کوچکتر یا بزرگتر تعلق دارد و به این ترتیب به آنها فرصت دادند تا تفاوت های ظریف تر میان این دو اتاق را یاد بگیرند.
زمانی که داوطلبان آموزش های اولیه را دریافت کردند، تیم تحقیقاتی از یک دستگاه MRI استفاده کرد. این دستگاه، به یک مدل سه بعدی مجازی از ساختمان یک کلیسای کوچک متصل شده بود.

یا خود داوطلبان باید با زبان خود صداهایی ایجاد می کردند، یا این ماشین آن صداها را برای آنها می ساخت. این دو حالت را با جهت یابی پژواکی “فعال” و “غیرفعال” نامگذاری کردند. سپس به شیوه پژواک صداها در اتاق مجازی گوش می دادند.
براساس این پژواک ها، داوطلبان باید در مورد اندازه اتاق مجازی قضاوت می کردند.
محققان دریافتند که همه داوطلبان در اجرای جهت یابی پژواکی فعال، عملکرد بسیار بهتری داشتند. یعنی صداهایی که خود آنها تولید می کردند، برای جهت یابی در محیط مجازی اطرافشان، ابزار بهتر و موثرتری بود.
به عبارت دیگر، داوطلبان در حالت فعال، به شکل بهتری از پژواک صدای خود استفاده می کردند، اما نکته عجیب آنجا بود که صدای پژواک ها قشر حرکتی مغز افراد بینا را فعال می کرد. این ناحیه از مغز، مسئول حرکات انسان است.

حتی وقتی تیم تحقیقاتی اسکن های MRI به دست آمده از جهت یابی پژواکی فعال و غیرفعال را با هم مقایسه کرد، باز هم آن بخش مغز نشانه های فعالیت و حیات را از خود نشان داد. این مقایسه به محققان امکان داده بود فعالیت مغزی دخیل در ایجاد صداهای زبانی را از سایر فعالیت های مغزی جدا کرده و حذف کنند.
گرین وود در گزارش خود اعلام کرد، در واقع قشر حرکتی مغز در مواجهه با نسخه های بزرگ کلیسا بیش از نسخه های کوچک آن فعال می شود. این امر نشان می دهد که میان حرکت مجازی و حرکت فیزیکی و واقعی در یک فضا، ارتباط هایی وجود دارد. فلاناگین گفت “به نظر می رسد قشر حرکتی به نحوی در پردازش حسی نقش دارد”.
در فرد نابینا، پژواک ها، قشر بصری بدون استفاده ی فرد را فعال می کنند. این مسئله نشان می دهد وقتی فرد نابینا میان دیوارهای مجازی قرار می گیرد، پژواک ها را تجسم می کند.
باید به این نکته توجه کرد که این تحقیق، یک تحقیق بسیار کوچک است که اندازه نمونه آن در هر دو گروه افراد بینا و نابینا کوچک می باشد. بنابراین، نمی توانیم روی نتایج آن حساب کنیم. حداقل تا وقتی که آن را در مقیاس بزرگتر و با گروهی متنوع تر تکرار نماییم.

بر اساس آنچه در حال حاضر در مورد جهت یابی پژواکی توسط انسان می دانیم، به نظر می رسد افراد بینا ظرفیت یادگیری این شکل از حرکت و جهت یابی که تماما بر اساس اصوات انجام می گیرد را دارند.

آیا فناوری ما را خنگ می‌کند؟!

فناوری‌های همراه و اینترنت در تمامی جوانب زندگی امروزی ما ریشه دوانده‌اند و شاید نسل جدید حتی نتوانند چند دقیقه دوری از فناوری‌هایی مانند تلفن‌های همراه هوشمند و اینترنت را باور کنند. بااین‌حال این وابستگی بسیار شدید به فناوری موجب چه چیزی خواهد شد؛ آیا این وابستگی می‌تواند هوش ما را کاهش بدهد یا خیر؟

تابه‌حال برای شما نیز پیش آمده است که یک دوست یا آشنا با دیدن شما اعلام کند که شماره شما را گم کرده است زیرا تلفن همراه او از کار افتاده و یا سیم‌کارت او سوخته است. این موضوع به‌سادگی نشان می‌دهد که انسان‌ها تا چه اندازه با تکیه بر فناوری می‌توانند اطلاعات خود را در معرض از دست دادن قرار بدهند.

حال ابعاد دیدگاه خود را گسترش بدهید، امروزه با مواجهه با هر سوالی اولین گزینه ما جستجو در گوگل است ولی تحقیقات دانشمندان نشان داده است که دسترسی سریع به داده‌ها می‌تواند در به خاطر سپردن آن‌ها موثر باشد و موجب شود تا اطلاعات در مغز انسان پایدار نمانند.

برخی از متخصصان معتقدند که برای به خاطر سپردن یک کلمه، به‌جای جستجوی آن در فرهنگ لغات دیجیتالی باید به سراغ جستجوی آن در دایره المعارف کاغذی بروید زیرا فرایند جستجوی شما موجب می‌شود تا یادآوری کلمه در ذهن فرد راحت‌تر انجام شود. این امر تنها یک مثال ساده از عملکرد مغزی انسان‌ها است و به همین دلیل است که می‌توان گفت تکیه کورکورانه بر فناوری می‌تواند به کاهش عملکرد مغزی منتهی شود.

موضوع وقتی پیچیده‌تر می‌شود که هنوز نیز کسانی هستند که با لایک کردن یک عکس و وارد کردن یک عدد در فیس‌بوک توقع روشن و خاموش شدن چراغ خودروی موجود در عکس را دارند، درحالی‌که این شوخی احمقانه تقریبا ۶ یا ۷ سال است که در فیس‌بوک به کار گرفته می‌شود و این امر نشان می‌دهد که ما تا چه اندازه در برابر این دنیای مجازی در معرض خطر بوده و آسیب‌پذیر هستیم.

تکیه بر منابع در دسترسی مانند اینترنت و یا نرم‌افزارهای همراه برای دسترسی سریع به اطلاعات موجب می‌شود تا ذهن ما تا حدی تنبل شود زیرا ضرورتی برای به خاطر سپردن اطلاعات حس نخواهد کرد. به‌این‌ترتیب باید با تمرین دادن ذهن به سراغ استفاده از ابزارهای سنتی یادگیری برویم و یا اینکه از ابزارهای تقویت ذهنی دیجیتالی (مانند نرم‌افزارهای متعدد تمرین ذهنی که در بازارهای نرم‌افزاری به‌وفور یافت می‌شوند) شرایط را برای بهبود عملکرد مغزمان آماده کنیم.

دیگر بعد تاثیر گذار بر روی ساختار ذهنی ما که به‌واسطه استفاده از فناوری شکل گرفته است را باید شبکه‌های اجتماعی دانست. شبکه‌های اجتماعی به‌قدری از دروغ‌های مختلف پر شده‌اند که به‌هیچ‌عنوان نمی‌توان به اطلاعات عرضه شده در آن‌ها اعتماد کرد. این اطلاعات در همه زمینه‌ها وجود دارند. یک‌بار شاهد این هستیم که یک جوان در مزرعه خود روشی برای درمان سوختگی یافته است ولی پس از مدتی دانشمندان واقعی اعلام می‌کنند که این روش می‌تواند موجب عفونت شود.

به‌این‌ترتیب هر روز شاهد اختراعی جعلی و یا سخنی از بزرگان هستیم که هیچ‌گاه به زبان نیاورده‌اند. به قول یک جوک اینترنتی، کورش کبیر و دکتر شریعتی از آن دنیا هر روز به دنبال سخنان جدید خود در شبکه‌های اجتماعی می‌گردند. ممکن است که افراد حاضر در رده‌های سنی بین ۲۵ تا ۴۰ سال به‌سادگی فریب این اطلاعات جعلی را نخورند ولی افراد مسن‌تر و یا افرادی که جوان هستند ممکن است این داده‌های نادرست را به‌عنوان اطلاعاتی دقیق ارزیابی کنند و به همین دلیل نیز با دانش نادرست، اعتمادبه‌نفس کاذبی را پیدا کنند که می‌تواند در آینده به ضربه خوردن آن‌ها منتهی شود.

ITresan-1395 (1)

دیگر موردی که به‌شدت به‌واسطه فناوری مشکل ساز شده است را باید فرسایش زبانی دانست. کافی است تا به شبکه‌های اجتماعی و نرم‌افزارهای گفتگوی متنی مراجعه کنید تا درک کنید که معنای فرسایش زبانی اشاره شده چیست، استفاده از “فوش” به‌جای “فحش” و هزاران مورد مشابه را می‌توان نمادهایی از این ماجرا دانست. دیگر مورد فرسایش زبانی به‌واسطه فناوری نیز مربوط به فناوری تصحیح خودکار یا Autocorrect است. این فناوری برای بسیاری از ما کمک‌حال بوده است ولی در عین حال املای بسیاری از افراد را به‌شدت ضعیف کرده است و بدون این فناوری بسیاری از ما قادر به تشخیص زمان استفاده از حروفی که صدای یکسان دارند (مانند ط، ت و یا ا، ع، ء) نیستم.

یکی از موارد جالب دیگر به پدیده‌ای شخصیتی و فرهنگی بازمی‌گردد، امروزه شبکه‌های اجتماعی موجب ایجاد نسلی تشنه توجه شده است که تعداد پیروان خود در شبکه‌های اجتماعی و لایک‌های دریافتی خود یا تعداد اعضای شبکه تلگرام را به‌عنوان افتخار به‌حساب می‌آورند. نسلی که امروزه غذای خود را قبل از خوردن در اینستاگرام قرار می‌دهند، آینده چندان درخشانی را نخواهند داشت زیرا در دنیای واقعی کسی به این موارد بهایی نمی‌دهد. این نوع از توجه‌طلبی از نظر روانشناسان می‌تواند موجب کاهش فرایند رشد مغزی شود.

می‌توان به‌صورت کلی از این موضوع این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که فناوری دارای پتانسیل بسیار بالایی برای خنگ کردن نسل بشر است ولی در صورتی که از آن به‌درستی استفاده کنیم، نتیجه‌ای کاملا معکوس را تجربه خواهیم کرد. با توجه به تفاسیر باید گفت که فناوری‌های امروزی درست مانند یک چاقو است که تنها کاربر آن می‌تواند خوب یا بد بودن آن را مشخص سازد؛ بنابراین اگر می‌خواهید که به‌واسطه فناوری‌های پیشرفته امروزی به کندذهنی مبتلا نشوید و به‌خوبی از مزایای عصر طلایی ارتباطات بهره‌مند شوید، بهتر است هر چیزی که می‌خوانید را باور نکنید و همیشه به فناوری تکیه نکنید و بیشتر به مغز خود تکیه داشته باشید.

نوشته آیا فناوری ما را خنگ می‌کند؟! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.