منطقه ۵۱ کجاست؟‌ پشت پرده مرموزترین پایگاه نظامی جهان

مطلب منطقه ۵۱ کجاست؟‌ پشت پرده مرموزترین پایگاه نظامی جهان برای اولین بار در وب سایت تکراتو - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است. - تکراتو - اخبار روز تکنولوژی - - https://techrato.com/

منطقه ۵۱ که به انگلیسی Area 51 یا گروم لیک (Groom Lake) نامیده می‌شود، مکانی است که همواره با مجموعه‌ای از شایعات همراه بوده است. به عقیده بسیاری، این منطقه که در صحرای نوادا قرار دارد، مرموزترین پایگاه نظامی جهان است که برای انجام پروژه‌های سری و تحقیقات روی موجودات فرازمینی مورد استفاده قرار می‌گیرد. منطقه […]

مطلب منطقه ۵۱ کجاست؟‌ پشت پرده مرموزترین پایگاه نظامی جهان برای اولین بار در وب سایت تکراتو - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است. - تکراتو - اخبار روز تکنولوژی - - https://techrato.com/

برنده جایزه نوبل: موجودات فرازمینی انسان ها را به زمین آورده اند

فرانسیس کریک، دانشمند انگلیسی بود که بیشتر به خاطر نقش ویژه‌ای که در کنار جیمز دی. واتسون و برای کشف ساختار مولکول DNA بازی کرد، معروف است.

گویا آی تی – جایزه نوبل در سال ۱۹۶۲ به صورت مشترک به فرانسیس کریک، واتسون و ماوریس ویلکینز به خاطر تلاش‌های گسترده این سه نفر در زمینه‌ی فیزیولوژی برای پزشکی و مشخصا به خاطر اکتشافات‌شان در مورد ساختار مولکولی اسید نوکلئیک و اهمیت ان برای تبادل اطلاعات در اجسام زنده به آنها اعطا شد.
کریک دانشمند فوق‌العاده‌ باهوشی بود که متاسفانه همانند بسیاری دیگر از نخبگان تاریخ که با ارائه تئوری‌های جسورانه، چارچوب‌های رایج و پذیرفته شده را به چالش می‌کشیدند، توجهی به او نشد.
وی در کتاب خود به نام Life Itself که در سال ۱۹۸۲ چاپ شد وی این موضوع جالب را مطرح می‌کند که امکان ندارد مولکول DNA روی زمین متولد شده باشد و شکی نیست که از جایی دیگر به زمین آورده شده است. بخش اعظم جامعه‌ی علمی این نظریه‌ی رایج را قبول دارند که وجود ما نتیجه‌ی برخورد تصادفی گروهی از مولکول‌ها به یکدیگر است. هر چند طبق اظهارات فرانسیس، ما نتیجه‌ی پدیده‌ای به نام پانس پرمیای هدایت شده (Directed Panspermia) هستیم. کریک و لزلی اورگل (شیمیدان انگلیسی)، نتایج تحقیق خود روی این موضوع را در جولای ۱۹۷۳ منتشر کردند.

نظریه‌ی آنها این طور می‌گوید:
”موجودات زنده به صورت عمدی و توسط نیروی غیر زمینی هوشمند که متعلق به سیاره‌ای دیگر است. به زمین منتقل شده‌اند. پس ما نتیجه می‌گیریم که احتمالا زندگی روی زمین به همین شکل شروع شده، اما در حال حاضر شواهد علمی برای صحبت درباره‌ی احتمال درستی این موضوع هنوز کافی نیستند. ما همچنان به جستجوی انواع شواهدی که شاید زوایای مختلف موضوع را روشن کنند، ادامه خواهیم داد.“
کریک نظریه‌ی ”برخورد تصادفی گروهی از مولکول‌ها به یکدیگر و آغاز وجود“ را شبیه بستن و سوار کردن قطعات یک جامبو جت می‌داند که به خاطر وزش گردبار همگی با هم درون حیاط یک خانه قرار گرفته باشند. به عبارت دیگر، او هیچ اعتباری برای نظریه‌ی رایج میان دانشمندان قائل نبود.
زمانی که صحبت از نظریه‌ی کریک می‌شود می‌توان افرادی را دید که تلاش‌های وی را ادامه داده و حتی شواهدی برای درستی آن پیدا کرده‌اند. شاید کریک خود شواهدی داشته یا موفق به حل کردن تکه‌های کوچکی از این پازل شده باشد. هر چه باشد باید به خاطر داشت که چنین نظریه‌هایی به خودی خود به وجود نیامده‌اند و احتمالا کریک شواهدی برای مطرح کردن این نظریه داشته است؛ ضمنا نباید فراموش کرد که این مرد بزرگ به خاطر تحقیقاتی که در مورد DNA انجام داده برنده‌ی جایزه‌ی نوبل شده است. چنین نظریه‌هایی را نباید دست کم گرفت و شواهد موجود برای درستی آنها را باید به خوبی بررسی کرد تا شاید نهایتا شرایط مناسب برای اثبات آنها فراهم شود.
لطفا هنگام مطالعه‌ی این مطلب به خاطر داشته باشید که اگر چه علم مرزهای بسیار زیادی را درنوردیده، اما در زمینه‌ی بررسی و شناسایی عملکردهای زیست‌شناختی بخش‌های زیادی از DNA هنوز باید کارهای بسیار زیادی انجام داد. همچنان رمز و رازهای بسیار زیادی درباره‌ی منشا حیات و همچنین ریشه‌های وجود انسان روی زمین وجود دارند که پاسخی برای آنها پیدا نکرده‌ایم.

چند سال پیش، چاندرا ویکراماسینگ، مدیر مرکز ستاره‌شناسی دانشگاه باکینگهام انگلستان، پژوهشی در رابطه با یافته‌های احتمالی اولین مدرک زندگی موجودات فرازمینی که در یک جرم آسمانی کشف شده بود را منتشر کرد.
در این زمینه ویکراماسینگ در رابطه با تلاش‌های خود در سال ۱۹۶۲ با فرد هویله این طور توضیح می‌دهد:
”من و هویله از پیشگامان جایگزینی نظریه‌ی وجود ذرات کربن در فضا به جای نظریه‌ی ذرات یخ بودیم. البته در ابتدا تلاش ما از سوی جامعه نجومی مورد انتقاد شدید قرار گرفت اما با شروع استفاده از فناوری طیف‌بینی مادون‌ قرمز، نظریه‌ی ذرات یخ رفته‌رفته جای خود را به نظریه‌ی گرد و غبار کربنی داد. در طی چند سال، بعد از مدل‌سازی‌های بسیار پیچیده و پیشرفته، به این نتیجه رسیدیم که ماده‌ای شبیه ”زیست‌ ماده“ تمام داده‌های موجود در فضا را پوشانده است. ما این احتمال را در نظر گرفتیم که شاید میکروبیولوژی دارای یک ویژگی کلی باشد، و در این زمینه هیچ شواهدی در علم نجوم یا یافته‌های جدید زیست‌شناسی مدرکی خلاف این نظریه ارائه نمی‌داد. اگر تنها از ایده‌های رایج از طریق اعطای انواع جایزه یا فرصت‌های نشر حمایت شود، مطمئنا پیشرفت علم متوقف خواهد شد، درست همانند اتفاقی که در قرون وسطی افتاد.“

فضانورد انگلیسی، فرد هویله و ویکراماسینگ پیشگامان نظریه‌ی پانس پرمیا محسوب می‌شوند. ویکراماسینگ در سال ۲۰۱۲ در پژوهش دیگری به نام ”منشا غیرزمینی حیات: تغییری بنیادین در پژوهشی تحول‌گرا“ که در گردآوری و انتشار آن نقش داشت این طور نوشت:
”به مدت ۵ دهه، شواهدی به نفع درستی منشا غیر زمینی حیات و نظریه‌ی پانس‌پرمیا جمع‌آوری شده اما به درستی مورد ارزیابی قرار نگرفته‌اند. حال به نقطه‌ای رسیده‌ایم که نیازمند توجه جدی زیست‌شناسان هستیم تا تحولی بنیادین در مورد مساله‌ی منشا حیات آغاز شود، در سایر رشته‌های علمی هم باید استدلال‌هایی عمیق در این رابطه مطرح شود.“
فکر کردن درباره‌ی این مساله جالب است، این طور نیست؟ همان طور که گراهام هنکوک، نویسنده‌ی انگلیسی اشاره می‌کند، ما موجوداتی فراموشکار هستیم. ما دقیقا نمی‌دانیم از کجا و چگونه به اینجا آمده‌ایم.

در مورد این مساله که احتمالا ما تنها نیستیم و شاید کسانی در حال مشاهده ما باشند چطور؟
”این احتمال جدی وجود دارد که کسانی در حال مشاهده‌ی ما باشند و شاید سالیان متمادی است که ساکنان سایر سیارات فضایی، سایر تمدن‌ها در حال دید زدن ما باشند. این مساله ما را وادار می‌کند که تحقیقات گسترده‌ای در این زمینه انجام دهیم زیرا شاید این افراد در آینده‌ای نزدیک یا دور دشمن ما شوند و حتی شاید آنها به دنبال منشا حیات خود و پاسخ به این سوال باشند که از کجا آمده‌اند و هدف آنها از زندگی چیست. این مساله باید موضوع بررسی‌های دقیق علمی و نه صرفا عنوانی جذاب برای روزنامه‌ها و مجلات زرد باشد.“
اظهارت فوق متعلق به هیل نورتون عالی‌ترین افسر نیروی دریایی، ژنرال ۵ ستاره و رئیس نیروهای دفاعی انگلستان است. وی عالی‌ترین مقام نیروی دریایی انگلستان را کسب کرده بود. وی همچنین عهده‌دار ریاست کمیته نظامیان ناتو هم بوده است. بدون شک چنین افرادی با چنین جایگاهی زمانی که با این جدیت و قطعیت صحبت از دانسته‌های خود می‌کنند، باید یقین کنیم که خبری هست.

بهتر است بدانید صدها شاهد موثق با پیشینه‌های بسیار درخشان علمی/نظامی داریم که اطلاعات بسیار دقیقی درباره‌ی این موضوع دارند. برای اثبات نظریات این حوزه، می‌توان به اسناد موثقی که انواع سازمان‌های دولتی، نظامی و جاسوسی ارائه کرده‌اند، اشاره کرد.
با توجه به این شواهد و قرائن می‌توان احتمال وجود حیات در سیارات دیگر را محتمل دانست و حتی با جستجویی ساده در اینترنت می‌توانید اطلاعات جالبی در این زمینه پیدا کنید.
شخصا زمانی که به تمام شواهد و مدارکی که طی چند سال گذشته پیدا شده‌اند نگاه می‌کنم، نظرم درباره همه دانسته‌های قبلی‌ام عوض می‌شود. اگر شما هم از علاقه‌مندان دنبال کردن این موضوع هستید بهتر است خودتان دست به کار شده و در این زمینه تحقیق کنید. اگر هم علاقه‌ای به چنین موضوعاتی ندارید، اگر کسی صحبت آنها را به میان کشید، بهتر است ذهنیت باز نسبت به آن داشته و حداقل قبول کنید که بله، احتمال صحت این موضوع بسیار زیاد است.
مطلب را با کلیپی ویدئویی از مستند Thrive به پایان می‌رسانیم که در آن دکتر برایان اُ. لری، از فضانوردان ناسا درباره این موضوع و شواهد اثبات آن با اشتیاق تمام صحبت می‌کند. برای مشاهده این کلیپ به این لینک مراجعه کنید.

برنده جایزه نوبل: موجودات فرازمینی انسان ها را به زمین آورده اند

فرانسیس کریک، دانشمند انگلیسی بود که بیشتر به خاطر نقش ویژه‌ای که در کنار جیمز دی. واتسون و برای کشف ساختار مولکول DNA بازی کرد، معروف است.

گویا آی تی – جایزه نوبل در سال ۱۹۶۲ به صورت مشترک به فرانسیس کریک، واتسون و ماوریس ویلکینز به خاطر تلاش‌های گسترده این سه نفر در زمینه‌ی فیزیولوژی برای پزشکی و مشخصا به خاطر اکتشافات‌شان در مورد ساختار مولکولی اسید نوکلئیک و اهمیت ان برای تبادل اطلاعات در اجسام زنده به آنها اعطا شد.
کریک دانشمند فوق‌العاده‌ باهوشی بود که متاسفانه همانند بسیاری دیگر از نخبگان تاریخ که با ارائه تئوری‌های جسورانه، چارچوب‌های رایج و پذیرفته شده را به چالش می‌کشیدند، توجهی به او نشد.
وی در کتاب خود به نام Life Itself که در سال ۱۹۸۲ چاپ شد وی این موضوع جالب را مطرح می‌کند که امکان ندارد مولکول DNA روی زمین متولد شده باشد و شکی نیست که از جایی دیگر به زمین آورده شده است. بخش اعظم جامعه‌ی علمی این نظریه‌ی رایج را قبول دارند که وجود ما نتیجه‌ی برخورد تصادفی گروهی از مولکول‌ها به یکدیگر است. هر چند طبق اظهارات فرانسیس، ما نتیجه‌ی پدیده‌ای به نام پانس پرمیای هدایت شده (Directed Panspermia) هستیم. کریک و لزلی اورگل (شیمیدان انگلیسی)، نتایج تحقیق خود روی این موضوع را در جولای ۱۹۷۳ منتشر کردند.

نظریه‌ی آنها این طور می‌گوید:
”موجودات زنده به صورت عمدی و توسط نیروی غیر زمینی هوشمند که متعلق به سیاره‌ای دیگر است. به زمین منتقل شده‌اند. پس ما نتیجه می‌گیریم که احتمالا زندگی روی زمین به همین شکل شروع شده، اما در حال حاضر شواهد علمی برای صحبت درباره‌ی احتمال درستی این موضوع هنوز کافی نیستند. ما همچنان به جستجوی انواع شواهدی که شاید زوایای مختلف موضوع را روشن کنند، ادامه خواهیم داد.“
کریک نظریه‌ی ”برخورد تصادفی گروهی از مولکول‌ها به یکدیگر و آغاز وجود“ را شبیه بستن و سوار کردن قطعات یک جامبو جت می‌داند که به خاطر وزش گردبار همگی با هم درون حیاط یک خانه قرار گرفته باشند. به عبارت دیگر، او هیچ اعتباری برای نظریه‌ی رایج میان دانشمندان قائل نبود.
زمانی که صحبت از نظریه‌ی کریک می‌شود می‌توان افرادی را دید که تلاش‌های وی را ادامه داده و حتی شواهدی برای درستی آن پیدا کرده‌اند. شاید کریک خود شواهدی داشته یا موفق به حل کردن تکه‌های کوچکی از این پازل شده باشد. هر چه باشد باید به خاطر داشت که چنین نظریه‌هایی به خودی خود به وجود نیامده‌اند و احتمالا کریک شواهدی برای مطرح کردن این نظریه داشته است؛ ضمنا نباید فراموش کرد که این مرد بزرگ به خاطر تحقیقاتی که در مورد DNA انجام داده برنده‌ی جایزه‌ی نوبل شده است. چنین نظریه‌هایی را نباید دست کم گرفت و شواهد موجود برای درستی آنها را باید به خوبی بررسی کرد تا شاید نهایتا شرایط مناسب برای اثبات آنها فراهم شود.
لطفا هنگام مطالعه‌ی این مطلب به خاطر داشته باشید که اگر چه علم مرزهای بسیار زیادی را درنوردیده، اما در زمینه‌ی بررسی و شناسایی عملکردهای زیست‌شناختی بخش‌های زیادی از DNA هنوز باید کارهای بسیار زیادی انجام داد. همچنان رمز و رازهای بسیار زیادی درباره‌ی منشا حیات و همچنین ریشه‌های وجود انسان روی زمین وجود دارند که پاسخی برای آنها پیدا نکرده‌ایم.

چند سال پیش، چاندرا ویکراماسینگ، مدیر مرکز ستاره‌شناسی دانشگاه باکینگهام انگلستان، پژوهشی در رابطه با یافته‌های احتمالی اولین مدرک زندگی موجودات فرازمینی که در یک جرم آسمانی کشف شده بود را منتشر کرد.
در این زمینه ویکراماسینگ در رابطه با تلاش‌های خود در سال ۱۹۶۲ با فرد هویله این طور توضیح می‌دهد:
”من و هویله از پیشگامان جایگزینی نظریه‌ی وجود ذرات کربن در فضا به جای نظریه‌ی ذرات یخ بودیم. البته در ابتدا تلاش ما از سوی جامعه نجومی مورد انتقاد شدید قرار گرفت اما با شروع استفاده از فناوری طیف‌بینی مادون‌ قرمز، نظریه‌ی ذرات یخ رفته‌رفته جای خود را به نظریه‌ی گرد و غبار کربنی داد. در طی چند سال، بعد از مدل‌سازی‌های بسیار پیچیده و پیشرفته، به این نتیجه رسیدیم که ماده‌ای شبیه ”زیست‌ ماده“ تمام داده‌های موجود در فضا را پوشانده است. ما این احتمال را در نظر گرفتیم که شاید میکروبیولوژی دارای یک ویژگی کلی باشد، و در این زمینه هیچ شواهدی در علم نجوم یا یافته‌های جدید زیست‌شناسی مدرکی خلاف این نظریه ارائه نمی‌داد. اگر تنها از ایده‌های رایج از طریق اعطای انواع جایزه یا فرصت‌های نشر حمایت شود، مطمئنا پیشرفت علم متوقف خواهد شد، درست همانند اتفاقی که در قرون وسطی افتاد.“

فضانورد انگلیسی، فرد هویله و ویکراماسینگ پیشگامان نظریه‌ی پانس پرمیا محسوب می‌شوند. ویکراماسینگ در سال ۲۰۱۲ در پژوهش دیگری به نام ”منشا غیرزمینی حیات: تغییری بنیادین در پژوهشی تحول‌گرا“ که در گردآوری و انتشار آن نقش داشت این طور نوشت:
”به مدت ۵ دهه، شواهدی به نفع درستی منشا غیر زمینی حیات و نظریه‌ی پانس‌پرمیا جمع‌آوری شده اما به درستی مورد ارزیابی قرار نگرفته‌اند. حال به نقطه‌ای رسیده‌ایم که نیازمند توجه جدی زیست‌شناسان هستیم تا تحولی بنیادین در مورد مساله‌ی منشا حیات آغاز شود، در سایر رشته‌های علمی هم باید استدلال‌هایی عمیق در این رابطه مطرح شود.“
فکر کردن درباره‌ی این مساله جالب است، این طور نیست؟ همان طور که گراهام هنکوک، نویسنده‌ی انگلیسی اشاره می‌کند، ما موجوداتی فراموشکار هستیم. ما دقیقا نمی‌دانیم از کجا و چگونه به اینجا آمده‌ایم.

در مورد این مساله که احتمالا ما تنها نیستیم و شاید کسانی در حال مشاهده ما باشند چطور؟
”این احتمال جدی وجود دارد که کسانی در حال مشاهده‌ی ما باشند و شاید سالیان متمادی است که ساکنان سایر سیارات فضایی، سایر تمدن‌ها در حال دید زدن ما باشند. این مساله ما را وادار می‌کند که تحقیقات گسترده‌ای در این زمینه انجام دهیم زیرا شاید این افراد در آینده‌ای نزدیک یا دور دشمن ما شوند و حتی شاید آنها به دنبال منشا حیات خود و پاسخ به این سوال باشند که از کجا آمده‌اند و هدف آنها از زندگی چیست. این مساله باید موضوع بررسی‌های دقیق علمی و نه صرفا عنوانی جذاب برای روزنامه‌ها و مجلات زرد باشد.“
اظهارت فوق متعلق به هیل نورتون عالی‌ترین افسر نیروی دریایی، ژنرال ۵ ستاره و رئیس نیروهای دفاعی انگلستان است. وی عالی‌ترین مقام نیروی دریایی انگلستان را کسب کرده بود. وی همچنین عهده‌دار ریاست کمیته نظامیان ناتو هم بوده است. بدون شک چنین افرادی با چنین جایگاهی زمانی که با این جدیت و قطعیت صحبت از دانسته‌های خود می‌کنند، باید یقین کنیم که خبری هست.

بهتر است بدانید صدها شاهد موثق با پیشینه‌های بسیار درخشان علمی/نظامی داریم که اطلاعات بسیار دقیقی درباره‌ی این موضوع دارند. برای اثبات نظریات این حوزه، می‌توان به اسناد موثقی که انواع سازمان‌های دولتی، نظامی و جاسوسی ارائه کرده‌اند، اشاره کرد.
با توجه به این شواهد و قرائن می‌توان احتمال وجود حیات در سیارات دیگر را محتمل دانست و حتی با جستجویی ساده در اینترنت می‌توانید اطلاعات جالبی در این زمینه پیدا کنید.
شخصا زمانی که به تمام شواهد و مدارکی که طی چند سال گذشته پیدا شده‌اند نگاه می‌کنم، نظرم درباره همه دانسته‌های قبلی‌ام عوض می‌شود. اگر شما هم از علاقه‌مندان دنبال کردن این موضوع هستید بهتر است خودتان دست به کار شده و در این زمینه تحقیق کنید. اگر هم علاقه‌ای به چنین موضوعاتی ندارید، اگر کسی صحبت آنها را به میان کشید، بهتر است ذهنیت باز نسبت به آن داشته و حداقل قبول کنید که بله، احتمال صحت این موضوع بسیار زیاد است.
مطلب را با کلیپی ویدئویی از مستند Thrive به پایان می‌رسانیم که در آن دکتر برایان اُ. لری، از فضانوردان ناسا درباره این موضوع و شواهد اثبات آن با اشتیاق تمام صحبت می‌کند. برای مشاهده این کلیپ به این لینک مراجعه کنید.

آیا ماده تاریک می تواند خود موجودات فرازمینی باشد؟

یک متخصص فیزیک نجومی می گوید ما ممکن است نتوانیم موجودات فضایی را از طریق قوانین فیزیک شناسایی کنیم.

آیا ماده تاریک می تواند خود موجودات فرازمینی باشد؟
گویا آی تی – این هفته یک کارشناس فیزیک نجومی آزمایش فکری جالبی را مطرح کرد: اگر تمدنی از حیات فرازمینی به اندازه کافی پیشرفته باشد، ممکن است شناسایی آن از طریق قوانین فیزیک ما را دچار سردرگمی کند.
به عبارت دیگر، چیزی که ما تصور می کنیم ممکن است تاثیرات نیروهای مرموزی مانند انرژی تاریک و ماده تاریک در هستی باشند، در واقع می تواند تاثیر و نفوذ هوش بیگانگان بوده – و یا شاید خود بیگانگان باشند.
اگر بخواهیم صادقانه بگوییم — ما هیچ شواهد و مدارکی نداریم و این فرضیه نیز نمی تواند به راحتی مورد آزمایش قرار بگیرد. و هیچ کس هم در واقع ادعا نمی کند که بیگانگان تحت نیروی گرانشی انرژی تاریک در حال فعالیت هستند.
اما چیزی که کالب شارف، مدیر فیزیک نجومی دانشگاه کلمبیا، در یک مقاله جدید در سایت مجله علمی Nautilus اشاره می کند این است که، حداقل در تئوری این احتمال وجود دارد که یک تمدن بیگانه به چنان پیشرفتی برسد که با قوانین فیزیک قابل شناسایی نباشد.
و قبلاً نیز چند پدیده کیهانی وجود داشته اند که به طور بالقوه با این روش توضیح داده می شوند – یا حداقل این که آن چنان مرموز و عجیب هستند که ما نمی توانیم امکان پذیری آن را نادیده بگیریم.

قبل از اینکه تمام این گفته ها را احمقانه فرض کنید، توجه داشته باشید که این ایده اساساً توضیح قانون سوم آرتور سی کلارک نویسنده داستان های علمی تخیلی است: این که تشخیص دادن فناوری های پیشرفته از جادو امکان پذیر نیست.
ما باید این را در نظر بگیریم که کلارک یک نویسنده بود، نه یک دانشمند، اما تصور کنید که فردی را به عصر حجر بفرستید در حالی که روی هاوربورد سوار شده و گوشی آیفون دارای اتصال وای فای در دست دارد، همه این فناوری ها در آن دوره شبیه جادو خواهد بود. حتی وقتی الکتریسیته اختراع شد نیز شبیه جادو به نظر می رسید.
اما لااقل اجداد اولیه ما تا اندازه ای ما را شبیه به خود می بینند. آزمایش فکری شارف همه چیز را یک قدم به جلو می برد.
او در سایت Nautilus می پرسد، ” اگر حیات تا حدی تغییر کرده باشد که صرفاً جادویی به نظر نرسد، اما آیا طبق قوانین فیزیکی به نظر می رسد؟”
” گذشته از هر چیز، اگر کیهان دارای انواع دیگری از حیات باشد و اگر برخی از آن زندگی ها فراتر از پیچیدگی ها و فناوری های ما پیشرفته باشند، ما باید برخی احتمالات بسیار بالا را در نظر بگیریم.”

شارف اولین کسی نیست که تاکید می کند ما باید فراتر از تصور خود از نوع حیات در جستجوی بیگانگان باشیم.
اگرچه زندگی بر روی کره زمین بر پایه کربن است، اما کارشناسان فیزیک نجومی چند دهه است استدلال می کنند که ممکن است چیزی فراتر از حیات مورد تصور ما در کیهان وجود داشته باشد، به طوری که به جای کربن از متان استفاده کند.
همچنین گفته می شود که احتمالاً حیات پیشرفته فرازمینی از مدتها قبل از شر جسم های فانی خود خلاص شده اند و خود را به جسم های دیگری انتقال داده اند، که نوعی فناوری ناشناخته است.
همچنین گروهی از دانشمندان وجود دارند که متقاعد شده اند ما در واقع در یک دنیای شبیه سازی شده توسط بیگانگان زندگی می کنیم.
تمام این ادعاها ممکن است غیر منطقی و عجیب به نظر برسند، اما آنها می توانند یکی از بزرگ ترین پرسش های علم را که با عنوان پارادوکس فِرمی شناخته می شود را توضیح دهند: بیگانگان کجا هستند؟

پس چگونه تمام این مسائل با قوانین فیزیک توضیح داده می شود؟
طبق توضیح شارف، اگر ما می خواهیم بپذیریم که بیگانگان ممکن است همانند تصورات ما نباشند و می توانند بسیار پیشرفته تر از درک ما باشند، پس ما بهتر است این احتمال را در نظر بگیریم که آنها می توانند در پس برخی از پدیده های عجیبی باشند که ما در کیهان مشاهده می کنیم.
برای مثال، ماده را در نظر بگیرید. تمام ماده مرئی موجود در هستی، ستاره ها و سیاره ها و گاز کیهانی نمی توانند میزان جاذبه ای که همه کهکشان ها را در کنار هم نگه داشته را توضیح دهند.
بنابراین دانشمندان برای توضیح این تناقض مفهومی به نام ماده تاریک را ارائه کرده اند – یک نوع مرموز از ماده که با تابش الکترومغناطیس فعل و انفعال انجام نمی دهد.
اگرچه ماده تاریک حدود ۲۷ درصد از جرم و انرژی موجود در هستی شناخته شده کنونی را تشکیل می دهد، اما تناقضاتی در مشاهدات ما از پدیده ها وجود دارد و ما هنوز باید به دنبال روشی باشیم تا آن را توسط قوانین فیزیک توضیح دهیم.
اما آیا نمی توانیم تصور کنیم که ماده تاریک در واقع یک تمدن پیشرفته فرازمینی است که یاد گرفته تا خود را به نوع عجیبی از ذرات زیر اتمی تبدیل کند و از بقیه هستی مخفی بماند؟
شارف می نویسد، ” برای فرار از دگرگونی های شدید سوپرنووا (اَبَر اختر) و انفجارهای اشعه گاما چه راهی بهتر از انتخاب حالتی ایمن در مقابل تشعشعات الکترومغناطیس وجود دارد؟ ”
” شاید عدم مطابقت مدل های نجومی و مشاهدات نه فقط گواهی بر خود واکنش ماده تاریک باشد، بلکه حاکی از این باشد که ماده تاریک به طور مصنوعی دستکاری و تغییر داده می شود.”

اگر این مسئله به نظر شما چندان عجیب نیست، پس ایده های شارف درباره انرژی تاریک مطمئناً عجیب تر هستند.
انرژی تاریک یک نیروی فرضی است که مسئول افزایش سرعت گسترش هستی است. اما تا ۵ میلیارد سال قبل هستی با این سرعت در حال گسترش نبوده است و پژوهشگران در رابطه با چرایی آن کاملاً مطمئن نیستند.
شارف اشاره می کند که شاید انرژی تاریک توسط یک تمدن فرازمینی پیشرفته ایجاد شده باشد که قصد داشته اند تا از طریق گسترش دادن بیشتر آن از گرم شدن بیش از اندازه این هستی پر ازدحام جلوگیری کنند.
او می نویسد، ” از زمانی تسریع شدن این گسترش، همه انواع حیات اولیه در هستی ۸ میلیارد سال تکامل را تجربه کرده اند.”
” این ممکن است اغراق آمیز باشد، اما شاید چیزی درباره خود حیات وجود دارد که کیهان را تحت تاثیر قرار داده است، یا ممکن است آن ساکنان تکامل یافته تصمیم گرفته باشند تا گسترش یافتن هستی را دستکاری کنند. ”
هیچ یک از این فرضیات به طور دقیق بررسی نشده اند و آنها صرفاً عقاید یک کارشناس فیزیک نجومی هستند که از مرزهای احتمالات تئوری فراتر رفته است.
اما اگرچه ما در حال حاضر نمی توانیم هیچ کدام از این فرضیات را آزمایش کنیم، اما آنها را نیز نمی توانیم نادیده بگیریم. حقیقت این است که مسائل زیادی در رابطه با علم فیزیک وجود دارد که هنوز نمی توانیم درک کنیم.

بله، اگرچه متاسفانه هیچ مدرکی وجود ندارد که رخدادهای مرموز کیهان در ارتباط با بیگانگان باشند، اما لااقل دانشمندان باید این احتمال را در نظر بگیرند که ممکن است نیروهای موثر دیگری وجود داشته باشند که هنوز در تخیل ما هم نمی گنجند.