۶ استراتژی برای رهایی از حساسیت به «نه» شنیدن

روزهای بهاری روزهای بسیار زیبایی هستند، اما نه برای همه. بسیاری از مردم در این ایام دچار حساسیت های فصلی می شوند که باعث می شود که هوای متبوع بهاری به کام شان تلخ شود.

در کنار این حساسیت های فصلی، یک حساسیت مهم و تاثیرگذار دیگر هم وجود دارد که در دنیای فروش با آن روبرو هستیم و آن حساسیت به «نه» شنیدن است.

اما حساسیت به «نه» شنیدن چیست؟ این بیماری هنگامی ایجاد می شود که به خاطر دفعات متعددی که در جهت فروش اجناس و اقلام مختلف تلاش کرده اید، اما هر بار دست رد به سینه تان خورده، یک احساس ناراحتی، اندوه و دلسردی عمیق در سراسر وجودتان رخنه می کند.

با وجود اینکه هیچگاه نمی توانید از شنیدن «نه»، «نه، ممنون»، «یه دوری می زنیم بر می گردیم» یا «از همکارتون خرید کردیم» عذاب نکشید، اما کم کم عادت خواهید کرد و بدن تان نسبت به شنیدن این پاسخ ها مقاوم خواهد شد. با این وجود، به مانند همه ایمن سازی ها، این ایمنی هم دائمی نیست. اگر چند هفته ای «نه» نشنوید یا درگیر دشواری های فروش نباشید، ایمنی شما از بین می رود، آسیب پذیر می شوید و چه بسا این بیماری را به همکاران تان نیز منتقل کنید!

حساسیت به «نه» شنیدن چه علائمی دارد؟

فروشنده ای که به این بیماری دچار شده، به طرز غیرمترقبه ای اعتماد به نفس کمی دارد. شما می توانید لرزش صدای این افراد و حالت تدافعی موضع گیری های آنها را حس کنید. این فروشنده ها به گفتگوهای ذهنی منفی گرایانه ای مانند «هیچ کس نمی خواد چیزی از من بخره» روی می آورند و ذهن شان روی این باور غیرواقع بینانه کلید می کند که به عنوان یک فروشنده، توانایی و مهارت کافی در کار خود ندارند. از جمله سایر علائم این بیماری می توان به این موارد اشاره کرد:

  • تب و لرز و عرق سرد در هنگام برداشتن گوشی تلفن؛
  • سرفه های منفی درباره توانایی و مهارت هایشان؛
  • خستگی و از رمق افتادگی به خاطر طرد شدن یا پذیرفتن اولین «نه»؛
  • اضطراب و استرس در کار؛
  • آبریزش از ناحیه سوالات، یا اضافه کردن یک «دُم» به سوالات، مانند «می بینید چقدر مفیده؟ البته اگه به نظرتون فایده ای نداره هم اشکالی نداره، اما اگه گمون کردید که می تونه سودی داشته باشه به من خبر بدید…»؛
  • سردردهای «ذهن خوانی» با این تصور که همه چیز را از قبل می دانند.

مزایای ایمن سازی

واکسن ایمن سازی در برابر «نه» شنیدن از آن مایه کوبی هایی است که واجب و ضروری است، چرا که فقط در این صورت است که می توانید پاسخ «بله» بشنوید و فروش را به سرانجام برسانید.

همیشه باید به خاطر داشته باشید که پاسخ منفی فقط یکی از مراحل سفر مشتری بالقوه است و به طور متوسط، برای شنیدن یک «بله»، پنج بار «نه» می شنوید. نه گفتن مشتری دلایل متعددی می تواند داشته باشد که در غالب موارد هیچ ربطی به شما پیدا نمی کند، اگرچه که شاید خودتان حس دیگری داشته باشید. به عنوان مثال، شاید مخاطب شما روز بدی را پشت سر گذاشته، با همسرش دعوا کرده، به خاطر مسئولیت هایی که داشته زیر فشار بوده یا حتی بیش از حد احساس گرسنگی می کرده است.

فروشنده ای که روحیه اش تضعیف شده همیشه تصور می کند که همه تقصیرها به گردن او است و در نتیجه، نمی تواند با پاسخ های منفی کنار بیاید. اما به محض اینکه در برابر به دل گرفتن پاسخ های منفی ایمن سازی شوید و دیگر حالت دفاعی به خود نگیرید، حس کنجکاوی بر وجودتان مستولی می شود و به دنبال پاسخ به این سوال می روید که «چرا؟»

شاید قبل از آنکه از دلایل اصلی سر در بیاورید باز هم چند بار پاسخ منفی بشنوید، اما بدون شک تنها مسیری که باعث بهبود عملکرد شما خواهد شد همین مسیر است. در واقع، از قدیم گفته اند که تا وقتی که اولین «نه» را نشنیده باشید، فروش به معنای واقعی آن شروع نمی شود!

آیا می خواهید حجم بیشتری از فروش را به سرانجام برسانید؟ اگر پاسخ تان مثبت است با ما در ادامه این مطلب از مجموعه مقالات آموزش فروش مجله گویا آی تی همراه باشید تا به شش روش اشاره کنیم که به کمک آنها می توانید در برابر ویروس «نه» شنیدن، ایمن شوید:

 

  1. تعلل نکنید

اگر باید با یک مشتری گفتگو کنید، اما می ترسید که مبادا دست رد به سینه تان بخورد، دل به دریا بزنید و تماس بگیرید. چرا این مورد را به عنوان اولین مورد مطرح کردیم؟ فکر کردن به رد شدن درخواست و شنیدن آن «نه» مذموم، همانند پریدن از روی سکوی شیرجه به داخل استخر است؛ هر چه بیشتر درباره آن فکر کنید، احتمال انجامش کمتر می شود. بنابراین، افکار بد را کنار بگذارید تا خیلی زود متوجه بشوید که با این تصورات فقط وقت خود را تلف می کرده اید. توجیهات و عذر و بهانه هایی از این قبیل که «صبر می کنم تا فرصت مناسبی گیرم بیاد» را از خودتان نپذیرید. فقط دست به کار شوید!

برای پیشگیری از بروز علائم «نه» شنیدن، برای خودتان یک فرآیند روتین و روزمره تعیین کنید. مثلاً همان ابتدای صبح، چند تماس سرد بگیرید.

روند روزانه من همیشه به یک شکل است: زود بیدار می شوم، قسمتی از یک کتاب مرتبط با مباحث فروش را مطالعه می کنم، اهدافی که آن روز می خواهم محقق کنم را فهرست می کنم، و پس از آن چند تماس سرد می گیرم تا با یک نفر ارتباط پیدا کنم. من با افرادی تماس می گیرم که قبلاً فهرستی از آنها را به تناسب تهیه کرده ام، این تماس اول وقت، عملاً مثل این است که به یک باره چسب روی زخمی که بهبود یافته را بکنید یا واکسنی که باید زد را بزنید. به محض اینکه ارتباطم با یک نفر برقرار می شود و یک پاسخ (مثبت یا منفی) دریافت می کنم، یک نفس راحت می کشم و بدون ترس از «نه» شنیدن، با یک فکر آزاد به سراغ ادامه روزم می روم.

 

  1. با همکاران تان روراست باشید

اگر به خاطر «نه» شنیدن احساس ناخوشی می کنید، روراست باشید و این را به زبان بیاورید. به جای پراکندن بذر بیماری، دغدغه های خود را با همکاران تان در میان بگذارید. این مرض واگیردار است و به محض اینکه چند نفر دچار آن شوند، جو کسب و کار به هم خواهد ریخت. اما با در میان گذاشتن مشکل با همکاران و دریافت نظرات و بازخوردهای آنها می توانید این بیماری را در نطفه خفه کنید. گاهی تنها چیزی که به آن نیاز دارید تا دوباره حس خوبی پیدا کنید همین است که حرف بزنید و دل تان را خالی کنید. اجازه بدهید که سایر اعضای تیم به شما یادآوری کنند به خاطر چه چیزی می جنگید. یک تیم خوب تیمی است که اعضای آن همیشه پشتوانه یکدیگر هستند. با کمی حمایت و پشتیبانی می توانید بدون اینکه واقعاً درگیر بیماری بشوید، از این احساسات ناخوشایند عبور کنید.

 

  1. آماده باشید

در بسیاری از موارد با کمی آمادگی می توان از بغرنج شدن این مشکل جلوگیری کرد. اگر کورکورانه در موقعیتی شیرجه بزنید که خودتان هم شک دارید که بتوانید درست و به تناسب سخن بگویید، اما در عین حال باید یک نفر دیگر را قانع کنید که حرف تان درست است، واقعاً چه نتیجه ای را می توان از این وضعیت انتظار داشت؟

استدلالات خود را از قبل آماده کنید. به سوالاتی از این دست پاسخ بدهید که چرا مشتری باید این را از من بخرد؟ چرا باید خود را درگیر زمان بندی های ما کند؟ با صدای بلند تمرین کنید و سپس پاسخ ها یا مقاومت های مخاطب را نیز پیش بینی کنید و آنها را هم بنویسید. البته کلمه به کلمه نوشتن و خواندن از روی یک متن آماده کار جالبی نیست؛ در هنگام تماس، فقط کلمات کلیدی را در جلوی روی تان قرار بدهید. هر وقت که گیر کردید، به آنها مراجعه کنید. هنگامی که توضیحات تان را از قبل آماده دارید، احساس بسیار بهتری خواهید داشت و بهتر می توانید مکالمه را در جهتی که لازم است به پیش ببرید.

 

  1. کنجکاو باشید

خودتان را به پاسخ دادن سوال با سوال عادت بدهید. این باعث می شود که به پاسخ های منفی با جواب های ساده ای مثل «بسیار خوب» یا «باشه» پاسخ ندهید. به جای آنکه اولین پاسخ مخاطب را بپذیرید، بیشتر کنکاش کنید. با همکاران تان مسابقه ۲۰ سوالی برگزار کنید تا مهارت سوال پرسیدن تان تقویت شود. اگر بتوانید طرز فکر خود را از سمت ناراحتی به سمت و سوی کنجکاوی ببرید، دلیل یا دلایلی که مسبب ارائه پاسخ منفی شده اند را پیدا خواهید کرد. از این تاکتیک به طور مستمر استفاده کنید تا جعبه ابزاری از پاسخ های مناسب به «نه» بسازید که به ملکه ذهن تان تبدیل خواهد شد. هنگامی که اطمینان دارید که می توانید موقعیت های منفی را مدیریت کنید، اضطراب و استرس شما کاهش پیدا خواهد کرد.

 

  1. از گفتگوهای درونی منفی و منفی بافی خودداری کنید

اگر به این حساسیت مبتلا شده اید، این مورد از آن مواردی است که می تواند به درمان بیماری شما کمک شایانی کند. سلامتی و ایمنی در این بیماری به حالات ذهنی شما بستگی دارد و جریان داشتن یک گفتگوی منفی در ذهن تان می تواند شما را قانع کند که هر تلاشی بی مورد است. تصورات ذهنی بسیاری از فروشندگان اینگونه است: «الآن می خوام به این معاون زنگ بزنم و اون هم میگه «نه»، من می دونم!» اگر با همین طرز فکر تلفن را بردارید و تماس بگیرید، مطمئن باشید که غیر از این نخواهد شد. این افکار منفی شرایط را برای شکست فراهم می کند. چه بسا در تماسی که با مشتری دارید، به خاطر همین طرز فکر به جای آنکه بگویید «آیا به سرویس ما نیاز دارید؟» چیزی مشابه با این یا به این مضمون را به زبان بیاورید: «به سرویس ما که نیازی ندارید؟ نه؟» به جای اینکه خودتان را درگیر این افکار کنید، مشتری را در یک مسیر درست هدایت کنید و فرصتی را برای وی فراهم کنید تا به شما پاسخ مثبت بدهد. برای رهایی از افکار منفی، کافی است که کمی از کار فاصله بگیرید و برای مدتی کاری را انجام بدهید که عاشق آن هستید و در آن مهارت دارید تا ارزش واقعی خود را دوباره کشف کنید. از این احساس لذت ببرید و این حس را به محیط کارتان وارد کنید.

 

  1. چه چیزی به شما قوت قلب می دهد؟

معمولاً هر کدام از ما چیزی برای خودمان داریم (مثلاً یک یادگاری یا قاب عکس) که وقتی در کنارمان است احساس آرامش می کنیم. بسیاری از ورزشکارها هم برای خودشان چیز خاص یا مراسمی دارند که قبل از هر بازی به سراغ آن می روند. اگرچه شاید خرافاتی یا غیرمنطقی به نظر برسد، اما آنها از این طریق روحیه خود را حفظ می کنند. به عنوان نمونه، مایکل جُردن معمولاً لباس زیر شانسش را زیر یونیفرم تیم شیکاگو بولز می پوشید. ببینید که چه چیزی می تواند برای شما چنین نقشی داشته باشد.

 

بر بیماری حساسیت به «نه» غلبه کنید

با وجود اینکه هیچ کس «نه» شنیدن را دوست ندارد، اما این بخشی از شغل شما به عنوان یک فروشنده است و موفق ترین همکاران شما هم قبلاً این را تجربه کرده اند. همیشه به خودتان یادآوری کنید که این حالت ناخوشایند در نهایت می تواند شما را برای شرایط بهتری آماده کند. فروشندگانی که تجربیات بیشتری دارند بیشتر با این پاسخ های منفی روبرو شده اند و به دلیل آبدیده شدن شان است که نسبت به افرادی که چنین تجربه ای ندارند موفق تر هستند. این تجربیات، شما را برای پیشرفت و/یا درخواست افزایش حقوق و پورسانت در موقعیت بهتری قرار می دهد و بهتر می توانید خودتان باشید و ایده هایتان را پیاده کنید. اگر بتوانید به کمک این شش نکته ساده از این حساسیت دوره ای به سلامت عبور کنید، شرایط را برای دستیابی به موفقیت های چشمگیری فراهم خواهید کرد.


نویسنده اصلی این مطلب که با کمی جرح و تعدیل برای بخش آموزش فروش مجله گویا آی تی ترجمه شده، آقای کریس گیلِسپای است. آقای گیلسپای یک نویسنده فریلنسر و بنیانگذار شرکتی است که به رشد استارتاپ ها، شرکت های تکنولوژی محور و موسسات غیرانتفاعی کمک می کند.