بررسی اولیه و نگاه نزدیک به تبلت هواوی مدیا پد T5

تبلت هواوی مدیا پد T5 دستگاه جدیدی نیست اما به‌تازگی وارد بازار کشورمان شده و به عنوان یک محصول اقتصادی، طیف گسترده‌ای از خریداران قادر به تهیه  کردنش خواهند بود.

این دستگاه که از یک نمایشگر 10.1 اینچی با وضوح تصویر 1920 در 1200 پیکسل بهره می‌گیرد، ظاهری استاندارد و وزنی نسبتا سبک دارد و به همین خاطر حمل کردن این تبلت کار ساده‌ای خواهد بود.

در این محصول می‌توانید دو اسپیکر استریو ببینید که به نسخه پنجم تکنولوژی “هیستن” هواوی مجهز شده و توسط هارمن کاردن، آن‌هم با روشی حرفه‌ای تنظیم شده‌اند. کاملا مشخص است که هواوی قصد تولید محصولی را داشته که برای کاربران سرگرم‌کننده باشد. نمایشگر بزرگ و اسپیکرهای استریو نقطه قوتی برای این تبلت است تا یک سر و گردن از گوشی‌های هوشمند غول‌پیکر بالاتر قرار گیرد و تهدیدی برای رقبا در بازار تبلت‌ها باشد.

در بخش پردازشی می‌توانید چیپست کایرین 659 را ببینید که در مدل پایه با 2 گیگابایت رم و 16 گیگابایت حافظه داخلی و در مدل دوم توسط 3 گیگابایت رم و 32 گیگابایت حافظه داخلی همراهی می‌شود. از آن‌جا که یک تراشه ساخت کایرین در قلب این محصول جای گرفته، بنابراین کاربران می‌توانند از تکنولوژی GPU توربو بهره ببرند تا تجربه گیمینگ جذاب‌تری داشته باشند.

در ادامه از شما دعوت می‌کنیم تا ویدیوی اختصاصی تهیه شده از این تبلت را به تماشا بنشینید.

نوشته بررسی اولیه و نگاه نزدیک به تبلت هواوی مدیا پد T5 اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

۵ دلیل آنتن‌هراسی در جامعه و روش‌های مقابله با آن

در مجموعه مقالات گذشته درباره امواج رادیویی و آنتن‌های موبایل به مسایلی مانند «چرا برخی از مردم با نصب آنتن موبایل در همسایگی خود مخالفت می‌کنند؟» یا «چگونه بفهمیم مخالفان آنتن‌های موبایل راست می‌گویند یا دروغ» پرداخته و سعی در واکاوی ریشه‌های شایعات و باورهای اشتباه شکل گرفته در ذهن‌ مردم داشتیم.

اما در این مطلب می‌خواهیم سراغ سطح بالاتری نسبت به مردم برویم و منابع ساخت و انتشار اخبار و شایعات، نیت‌های پشت تلقین‌ها و القائات اشتباه به جامعه، فعالیت‌های برنامه‌ریزی‌شده و مدیریت شده برای مخالفت با توسعه شبکه‌های موبایل، نصب آنتن‌های موبایل و در یک کلمه «آنتن‌هراسی» هم در سطح مردم و هم در سطح رسانه‌ها و متخصصان را بررسی کنیم.

چرا آنتن‌هراسی؟

جای تعجب دارد وقتی در یک جامعه ده‌ها مسئله و خطر به مراتب بزرگ‌تر در کمین سلامتی مردم است؛ چرا مرتبا آنتن‌ها و اپراتورهای موبایل مورد حمله و هجمه قرار می‌گیرند. همه می‌دانیم سیگار، قلیان، تنباکو، توتون و استعمال آن‌ها برای سلامتی انسان چقدر مضر و خطرناک هستند ولی امروزه در هر فروشگاه و سوپرمارکتی فروش سیگار و لوازم قلیان آزاد است.

در هر رستوران و سفره‌خانه‌ای به طور رسمی قلیان عرضه می‌شود و هزاران مغازه فروش مواد دخانیات جلوی چشم مردم فعالیت می‌کنند و هر از چند گاهی یک صدایی برای مخالفت با آن‌ها و یادآوری آسیب‌های دخانیات شنیده می‌شود. آیا آنتن‌های موبایل خطرناک‌تر از سیگار و قلیان هستند؟

آلودگی هوا و زباله‌های صنعتی هم منشا ده‌ها بیماری و خطر برای جان انسان‌ها هستند. سالیانه صدها نفر ایرانی بر اثر استشمام هوای آلوده و مسموم به انواع سموم بسیار مضر برای بدن جان خود را از دست می‌دهند. آیا جامعه به اندازه‌ای که از امواج رادیویی هراس دارد؛ از هوای آلوده و ترافیک کلان‌شهرها هراسناک است؟

چندین نمونه دیگر هم می‌توان نام برد تا به این نقطه برسیم که انگار «آنتن‌هراسی» فقط یک باور اشتباه و غلط یا فوبیا در اذهان برخی از مردم نیست؛ بلکه یک پروژه هدفمند از سوی برخی رسانه‌ها، نهادها، سازمان‌ها و افراد با نفوذ در جامعه و حتی نهادهای حاکمیتی است.

هنگامی که خروجی یک تحقیق در دانشگاه فقط ترس و اضطراب مردم را بیشتر کرده و موجب دامن زدن به هراس مردم از نصب آنتن‌های موبایل می‌شود؛ در حالی‌که نهادهای مرجع با استناد و مدارک متقن نشان می‌دهند چگالی توان و انرژی امواج رادیویی در ایران ده‌ها برابر کمتر از حد مجاز است؛ چه تصوری جز «آنتن‌هراسی» باقی می‌ماند.

اما چرا برخی‌ها دوست دارند همیشه در جامعه یک ترس و وحشت نسبت به آنتن‌های رادیویی و دکل‌های مخابراتی وجود داشته باشد؟ ما در ادامه به ۵ دلیل عمده آن اشاره می‌کنیم ولی قطعا عوامل ریز و درشت دیگری هم در گوشه و کنار این مسئله قابل رصد و بازگو کردن است:

۱- ناامن کردن جامعه

گروه اول منافع‌شان در ناامن بودن جامعه است. هرچه مردم بیشتر در استرس و اضطراب باشند؛ شایعات بیشتری را باور کرده و همیشه در یک هراس به سر ببرند؛ منافع‌شان بیشتر تامین شده و درآمد و قدرت بیشتری خواهند داشت.

کافی است در اینترنت یک جست‌وجوی ساده بکنیم تا صدها آگهی مبارزه با امواج رادیویی را مشاهده کنیم. استرس و اضطراب جامعه را به سوی تصمیم‌های احساسی و به دور از منطق می‌کشاند و سود این افراد در همین نکته است. جامعه‌ای که به شایعات دامن نزند و براساس دانش و مستندات فنی تصمیم‌گیری کند؛ تبلیغات احساسی روی آن اثر نخواهد کرد.

۲- فروش بیشتر

برای فروش محصولات ضد امواج رادیویی از جمله گن‌های بارداری، درب و پنجره‌ها، عایق‌های دیواری، روکش‌ها، خانه‌ها، چادرها و محصولات دیگر باید ترس از آنتن‌ها و دکل‌های مخابراتی را در میان مردم و کاربران گوشی‌های تلفن همراه رواج داد.

خبرهای جعلی مشابه خطرناک بودن امواج رادیویی برای زنان باردار و جنین آن‌ها، سرطان‌زایی و تومورزایی تشعشعات رادیویی و نظایر این‌ها باعث می‌شود مردم به فکر محافظت از خود بیفتند و چه دستاویز و راهکاری جز خرید محصولات ضد امواج رادیویی دارند؟

محصولاتی که عمدتا دروغین و تقلبی بوده و هرگز نمی‌توانند مردم را از امواج رادیویی دور نگه دارند. ما در مطلب «چرا تبلیغات خانه‌ها، عایق‌ها، لباس‌ها و برچسب‌های ضد امواج رادیویی فقط جیب مردم را خالی می‌کنند» به طور مفصل درباره این محصولات تقلبی و غیرمفید صحبت کردیم.

۳- متخصص بودن

یک روش دستیابی به معروفیت و متخصص شدن؛ مخالفت با علم و فناوری است. در طول تاریخ، همیشه افراد و جبهه‌هایی بودند که با علم مفید برای انسان‌ها و فناوری‌های جدید تضمین‌کننده رفاه و راحتی زندگی بشر مخالفت کردند.

در همین دوران شاهد به ظاهر متخصصانی بودیم که با اینترنت و بازی‌های کامپیوتری مخالفت کردند؛ با استفاده از گوشی تلفن همراه و شبکه‌های اجتماعی مخالفت کردند؛ با ورود هرگونه فناوری و ابزار نوآوری مخالفت داشتند و آنتن‌های موبایل را هم بی‌نصیب نگذاشتند. این افراد با مصاحبه‌ها، مقالات، اخبار و اطلاعات جعلی که ساختند و در پی انتشار آن‌ها در جامعه هستند؛ دارند برای خود معروفیت و تخصص می‌سازند و غالب اوقات هم سررشته درستی از موضوع مورد بحث ندارند.

هزینه معروفیت و تخصص آن‌ها، آشوب روانی جامعه است و حاضر هم نیستند در هیچ نشست، برنامه تخصصی یا گفت‌وگویی با متخصصان حقیقی روبرو شوند و ادعاهای خود را به اثبات برسانند.

۴- تعصب‌های کورکورانه

در این میان گروهی از نخبگان و گروه‌های تاثیرگذار بر جامعه، بدون پذیرفتن واقعیت‌ها، حقیقت‌ها و اعتماد به منابع و مراجع معتبر، بر باورهای اشتباه، تعصب‌های کورکورانه و ابتدایی خود پافشاری کرده و آنتن‌های موبایل را خطر جدی برای جوامع بشری قلم‌داد می‌کنند.

حرفی را تکرار می‌کنند که سه دهه پیش درباره امواج رادیویی تصور می‌شد و صدها مقاله علمی و گزارش‌های معتبر و دقیق علمی نمی‌تواند آن‌ها را از این فضای اشتباهی که درگیرش هستند؛ خارج کند. متوجه نیستند که با اصرار بر این عقاید غیرشفاف خود، بخشی از جامعه را نیز همراه خود کرده و بر مشکلات مردم دامن می‌زنند. نه تنها گرهی از مشکلات جامعه باز نمی‌کنند؛ بلکه مانعی بر سر پیشرفت و توسعه جامعه و عاملی برای عقب‌ماندگی هستند.

۵- تحقیقات شبهه علمی

بررسی تاثیرات امواج رادیویی و تشعشعات الکترومغناطیس بر سلول‌های بدن یک کار تحقیقاتی چند روزه و چند ماهه نیست. برخی از تحقیقات زیر نظر مراکزی مانند سازمان بهداشت جهانی (WHO) سال‌ها طول کشیده و هنوز هم ادامه دارند.

متاسفانه، امواج رادیویی دم دست‌ترین سوژه برای مراکز تحقیقاتی و دانشجویان هستند و در غالب اوقات هم بدون در نظر گرفتن شرایط واقعی پرتوافکنی و انتشار امواج در یک محیط کاملا طبیعی و براساس برخی شواهد و علایم، نتیجه‌گیری کرده و گزارش‌های مخلوط با حدس و گمان خود را منتشر می‌کنند تا هم نشان دهند به کشف و دستاورد بزرگی رسیدند و هم مقاله و پایان‌نامه خود را به سرانجام برسانند.

آیا واقعا دغدغه سلامتی مردم را دارند؟

هنگامی که در سازوکار این گروه‌ها و منابع دقت می‌شود؛ تردیدی باقی نمی‌ماند که این به ظاهر دوستان و دلسوزان سلامتی مردم، کمترین دغدغه نجات جان انسان‌ها و فراهم‌سازی بسترهای راحتی و زندگی بهتر آنان را ندارند.

افرادی که سلامتی مردم برایشان اهمیت دارد؛ در برابر علم و حقیقت سر تعظیم فرو آورده و با کمترین دانش فنی متوجه می‌شوند تهدید سلامتی مردم در عدم نصب آنتن‌های موبایل بیشتر در یک منطقه است.

بارها از منظر فنی توضیح دادیم که ایجاد فاصله زیادی میان گوشی موبایل و آنتن‌ها می‌تواند چگالی انرژی تشعشعات رادیویی را افزایش دهد و در آن صورت ممکن است از حد مجاز فراتر رفته و باعث به خطر افتادن سلامتی کاربر شوند. نصب آنتن‌های بیشتر در منطقه که تمام کشورهای پیشرفته دنیا به دنبالش هستند؛ باعث می‌شود قدرت امواج رادیویی کمتر و بدون هیچ‌گونه تهدید و خطری برای زندگی انسان‌ها باشند.

راه‌کار چیست؟

شفاف اندیشیدن، افزایش دانش و آگاهی، اعتماد به مراجع و منابع معتبر، دست از تعصب و عقاید کورکورانه برداشتن، زود باور نکردن هر حرف و سخن و خبری، دنبال کردن دلایل مخالفت‌ها و ریشه‌یابی سخنان ضدفناوری بهترین راه‌کار برای مبارزه با آنتن‌هراسی است.

برای خنثی کردن توطئه‌ها و سوءاستفاده‌های گروه‌های مختلف از باورها و عقاید مردم و ناامن کردن جامعه، باید همیشه اخبار و اطلاعات را از منابع معتبر دریافت کرد و باور داشت. با مهندسی معکوس، دست کلاه‌برداران و دلسوزان تقلبی سلامتی جان انسان‌ها را رو کرده و به دیگران معرفی کرد.

افزایش سطح دانش و آگاهی عمومی مردم بهترین ابزار برای پذیرش یک فناوری است که همه دستگاه‌های مرتبط و تک تک افراد جامعه نسبت به آن وظیفه دارند.

نوشته ۵ دلیل آنتن‌هراسی در جامعه و روش‌های مقابله با آن اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی لپ‌تاپ میت‌بوک ایکس پرو: حرفه‌ای بودن در اوج ظرافت

هواوی در میان کاربران بیشتر به عنوان یک تولیدکننده تلفن همراه و تجهیزات مخابراتی شناخت می‌شود ولی این شرکت در تولید لپ‌تاپ نیز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و سری میت بوک همواره در میان بهترین لپ‌تاپ‌های جهان قرار داشته است. چندی پیش با جعبه گشایی آخرین مدل این سری یعنی لپ‌تاپ میت بوک ایکس پرو در خدمت شما بودیم و امروز پس از مدتی با بررسی دقیق این دستگاه به سراغ اشتراک گذاری اطلاعات کسب شده در طول آزمایش این مدل خواهیم رفت و اطلاعاتی که میت بوک ایکس پرو در زمینه خروجی رسمی خود به ما داده است، در قالب یک نقد و بررسی کامل در اختیار شما قرار خواهیم داد. البته پیش از شروع باید به این نکته اشاره کنیم که این مقاله مربوط به بررسی مدل 2019 این محصول است و ارتباطی با نسخه‌های قبلی این مدل نخواهد داشت.

طراحی

وقتی که صحبت از طراحی لپ‌تاپ به میان می‌آید، هواوی بسیار عالی عمل می‌کند و محصولات این شرکت همیشه از نظر طراحی ظاهری از جمله زیباترین محصولات موجود در بازار بوده‌اند. میت‌بوک ایکس پرو نیز از این قاعده مستثنی نیست و به همین دلیل نیز حتی سخت‌گیرترین کاربران جهان می‌توانند از ظاهر این کالا راضی باشند.

در حقیقت باید دیزاین میت‌بوک ایکس پرو را ترکیبی از ظاهر مک بوک‌های شرکت اپل و سرفیس‌های مایکروسافت دانست و ظرافت و زیبایی طراحی این محصول به حدی است که شاید کمتر کسی انتظارش را داشته باشد. از نظر عددی باید گفت که این محصول یک دستگاه جمع و جور و بسیار مناسب محسوب می‌شود که 30.4 سانتی‌متر طول و 21.7 سانتی‌متر عرض دارد. این ابعاد به همراه ضخامت 1.5 سانتی‌متری این مدل موجب شده است که یک محصول جمع و جور با ابعاد اندکی بزرگ‌تر از یک کتاب را در مقابل خود ببینیم که قابلیت حمل‌پذیری آن یکی از اصلی‌ترین مزایایش محسوب می‌گردد.

وزن میت‌بوک ایکس پرو تنها یک کیلو و 330 گرم است که البته این وزن وقتی که شارژر نسبتا بزرگ این دستگاه را به همراه آن حمل کنید، به بالاتر از 1.5 کیلوگرم خواهد رسید. با این وجود باتری این دستگاه (که در بخش‌های آینده به‌صورت دقیق به آن خواهیم پرداخت) به اندازه‌ای مناسب است که نیازی به حمل همیشگی شارژر نداشته باشید. به این ترتیب باید گفت که میت‌بوک ایکس پرو یک دستگاه سبک با امکاناتی بسیار عالی است که موجب می‌شود تا بتوانید همیشه آن را به همراه داشته باشید.

از نظر رنگ‌بندی تنها دو رنگ برای این مدل عرضه شده و میت‌بوک ایکس پرو با رنگ‌های خاکستری فضایی و نقره‌ای رمزآلود عرضه شده است که هر دو رنگ به هم نزدیکی زیادی دارند ولی در عمل هر دو زیبا و خوش ترکیب هستند و تنها یکی از دیگری روشن‌تر است.

در نگاه به بخش خارجی بدنه و در قسمت بیرون نمایشگر شاهد حضور لوگوی هواوی هستیم و در قسمت زیرین دستگاه نیز تنها اطلاعات اولیه مدل دستگاه و دو شیار ظریف تهویه این مدل قرار گرفته است. وقتی از زاویه دید جلو و عقب به دستگاه نگاه می‌کنیم، نازک‌ بودن بدنه موجب می‌شود که هیچ سیستم ارتباطی و درگاهی در این دو قسمت مشاهده نکنیم. در حقیقت تمامی سیستم‌های ارتباطی این دستگاه در کناره‌های سمت ‌چپ و راست آن قرار گرفته است. در بخش راستی بدنه شاهد یک درگاه یو اس‌بی نوع B هستیم و در زوایه دید مخالف نیز شاهد وجود جک 3.5 میلی‌متری هدفون و دو پورت یواس‌بی از نوع C هستیم که البته یکی از آن‌ها برای شارژ کردن دستگاه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

وقتی که درب میت‌بوک ایکس پرو را باز می‌کنیم، طراحی زیبای آن در داخل این مدل نیز ادامه داشته و حس و حال یک‌پارچگی بدنه را کاملا به ما انتقال می‌دهد. در حقیقت نمایشگر تمامی بخش بالایی را پر کرده است و قسمت پایینی به خوبی با صفحه کلید در دو سوم ابتدایی و تاچ پد در مرکز بخش پایین‌تر از آن پوشانده شده است و سایر بخش‌های بدنه نیز از نظر رنگ‌بندی و جنس بدنه با قسمت‌های خارجی یکسان هستند.

در مجموع باید گفت که طراحی ظاهری این مدل در نوع خود بسیار عالی است. عدم وجود درایو نوری موجب شده که عملا هیچ مورد اضافه‌ای در کناره‌های دستگاه مشاهده نشود و این خلوت بودن سبب خواهد شد که حس و حال حرفه‌ای بودن را با تمام وجود در طراحی میت‌بوک ایکس پرو احساس کنید.

نمایشگر

نمایشگر میت‌بوک ایکس پرو یکی از اصلی‌ترین نقاط قوت این دستگاه است. این لپ‌تاپ یک نمایشگر 13.9 اینچی از نوع LTPS را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. نسبت پوشش لپ‌تاپ به بدنه میت‌بوک ایکس پرو برابر با 91 درصد است و این امر تجربه بسیار مناسبی از کارکردن با این محصول را برای کاربر مهیا خواهد ساخت. رزولوشن این نمایشگر برابر با 3000 در 2000 پیکسل بوده که به تراکم پیکسل 260 پیکسل در هر اینج منتهی شده و سبب می‌شود تا کیفیت تصاویر در نمایشگر این مدل بسیار بالا باشد.

زاویه دید 178 درجه‌ای نمایشگر میت‌بوک ایکس پرو به همراه رنگ‌بندی بسیار عالی آن در تماشای فیلم و انجام بازی بسیار عالی بود و عملا موجب شد که کمترین حس خستگی چشم ناشی از استفاده از نمایشگر را تجربه کنم. رنگ‌های گرم و سرد به یک اندازه بر روی نمایشگر میت‌بوک ایکس پرو خوب اجرا شده و از سوی دیگر نور نمایشگر در شرایط مختلف به خوبی می‌توانست استفاده از آن را در محیط‌های تاریک یا پر نور راحت کند.

با این حال مشکلی کوچک در استفاده از این نمایشگر به یک قابلیت اصلی آن باز می‌گشت. نمایشگر میت‌بوک ایکس پرو لمسی است که از امکان لمس 10 انگشت به صورت همزمان پشتیبانی می‌کند. این قابلیت موجب می شود که بخواهید از مزایای این صفحه لمسی بیشترین بهره را ببرید ولی زاویه باز شدن نمایشگر به اندازه‌ کافی زیاد نیست و همین امر نیز موجب می‌شود که گاهی اوقات فکر کنید که در حال فشار بیش از حد آوردن به لولای نمایشگر هستید و امکانات لمسی آن علی‌رغم دقت و سرعت عملکرد بسیار بالای خود، تحت تاثیر این مشکل قرار گرفته‌اند. البته پس از مدتی کار کردن می‌توانید به این وضعیت عادت کنید.

عملکرد لمس 10 انگشتی نمایشگر میت‌بوک ایکس پرو موجب شده که بتوان کارهای پیچیده‌ای را به راحتی بر روی آن انجام داد؛ به این ترتیب که پس از چند روز استفاده، رسما ماوس بی‌سیم من به کمترین کاربری ممکن محدود شده بود و بیشتر از تاچ پد دستگاه و نمایشگر لمسی آن استفاده می‌کردم.

پیش از این چنین کیفیتی در نمایشگر را تنها در محصولات سری مک‌بوک اپل و سرفیس مایکروسافت تجربه کرده بودم و میت‌بوک ایکس پرو با پیوستن به این نام‌های بزرگ نشان داد که می‌توان یک نمایشگر بسیار عالی را به همراه یک محصول نیرومند و همه‌کاره به بازار عرضه کرد و محدودیت‌هایی که دو محصول دیگر دارند را نیز از روی دستگاه حذف نمود.

توان پردازشی

از نظر توان پردازشی ابتدا باید به یک نکته بسیار مهم اشاره کنیم. میت بوک ایکس پرو در دو رده پردازنده به کاربران عرضه می‌شود که پردازنده نخست مدل Core i5 نسل هشتم نسخه 8265U است و دیگر پردازنده ارایه شده برای این محصول، Core i7-8565U شرکت اینتل است که یک پردازنده نسل هشتمی محسوب می‌شود. این پردازنده به همراه واحد پیش‌فرض گرافیکی Intel UHD Graphics 620 به کاربران عرضه می‌شود ولی پردازنده گرافیکی مجزای انویدیا جی‌ فورس MX250 با 2 گیگابایت حافظه DDR5 بر روی این دستگاه هم وجود دارد تا نیازهای بالای پردازشی گرافیکی را بر عهده بگیرد. مدلی که در اختیار ما بود، با پردازنده Core i7 است که مسلما بهترین تجربه کاربری را ارایه می‌کند ولی موارد مطالعه شده نشان می‌دهد که عملکرد مدل Core i5 علی‌رغم ضعیف‌تر بودن، باز هم بسیار خوب و قابل قبول است. این دستگاه با دو رده رم 8 و 16 گیگابایت به کاربران عرضه شده است که نسخه در اختیار ما، 8 گیگابایت رم دارد.

برای بررسی پردازش پردازنده اصلی دستگاه به سراغ اعمال یک بنچ‌مارک استاندارد و شناخته شده یعنی Geekbench 4 بر روی میت‌بوک ایکس پرو رفتیم که نتیجه به دست آمده امتیاز 12 هزار و 914 بود. این نتیجه در نوع خود بسیار خوب است و این دستگاه را هم رده با سایر محصولاتی که پردازنده مشابهی دارند قرار می‌دهد ولی بدون شک بهترین استفاده از این پردازنده را بر روی مک‌بوک پروی 13 اینچی شرکت اپل شاهد بوده‌ایم زیرا این دستگاه امتیاز 17 هزار و 348 را در این تست کسب کرده است. با این وجود باید گفت که امتیاز نزدیک به 13 هزار، عملا برای 99.9 درصد کاربران کافی خواهد بود.

با این حال بازی‌های کامپیوتری برای من همیشه یک معیار بسیار عالی برای سنجش توان واقعی یک دستگاه هستند و توان پردازشی میت‌بوک ایکس پرو در این بخش عملکردی عالی داشته است. برای این کار سه بازی آزمایش شد. بازی نخست ماشین رانی Dirt 3 بود که در طی اجرای آن با حداکثر تنظیمات گرافیکی،  متوسط نرخ فریم تحسین برانگیز 118 فریم برثانیه به ثبت رسید. برای مقایسه کافی است بدانید که مک بوک پرو 13 اینچی تنها 47 فریم را ثبت کرده و دستگاه‌های نیرومند ویندوزی دیگر مانند دل XPS13 مدل Core i7 نیز 67 فریم بر ثانیه را از خود به جای گذاشتند. این امر نشان می‌دهد که توان گرافیکی و توان پردازشگر اصلی این محصول در ترکیب با یکدیگر بسیار عالی عمل می‌کنند.

بازی دوم PES 2019 بود که ترکیبی از توان گرافیکی و پردازشی را از دستگاه طلب می‌کرد. این بازی نیز بر روی میت‌بوک ایکس پرو به خوبی اجرا شد و عملا هیچ کندی، داغی یا هر گونه نشان ضعیف دیگر بر روی محصول تحت تست احساس نشد. دیگر بازی تست شده یک بازی قدیمی بود که از دیرباز به عنوان ابزاری برای تست حداکثر فشار روی پردازنده و رم توسط من مورد استفاده قرار می‌گیرد. بازی فیفا منیجر 14 یک بازی به ظاهر ساده است ولی پایگاه داده‌های آن به نحوی قابل تنظیم است که بتوانید با بیشتر کردن تعداد لیگ‌های پشتیبانی شده، بار را بر روی سیستم افزایش بدهید. با توجه به تجربه اجرای این بازی روی سیستم های مختلف باید بگویم که عملکرد میت‌بوک ایکس پرو در اجرای این بازی من را شگفت زده کرد. سرعت اجرا چیزی بود که پیش از این روی یک لپ‌تاپ تجربه نکرده بودم و به همین دلیل نیز باید اعلام کنم که توان پردازشی فراتر از انتظارات اولیه من بوده است.

از جمله مواردی که همیشه من را عذاب داده، جابجایی بین کارت گرافیکی اصلی و ثانویه دستگاه است و در میت بوک ایکس پرو نیز تجربه‌ای مشابه را داشتم ولی در مجموع باید گفت که عملکرد این سیستم در بخش پردازش بسیار مناسب بود. البته شاید اگر نسخه 16 گیگابایت رم در اختیارم بود، می‌توانستم بازی‌های سنگین‌تری را نیز روی این محصول آزمایش کنم ولی محدودیت رم موجب شد تا تنها به این سه گزینه بسنده کنم و در این سه مورد نیز عملکردی بسیار خوب را از میت‌بوک ایکس پرو شاهد بودم. این دستگاه از نظر توان پردازشی می‌تواند سخت‌گیرترین کاربران را نیز راضی کند و بدون شک قادر است تا چند سال یک محصول مناسب و نیرومند باقی بماند.

حافظه و درگاه‌های ارتباطی

حافظه داخلی تعبیه شده در میت‌بوک ایکس پرو، از نوع حافظه بسیار سریع فلش است که مسلما تجربه کاربری بسیار خوبی را برای شما به همراه خواهد آورد. مدل ارسالی برای ما 512 گیگابایت حافظه داخلی داشت ولی این دستگاه در سه رده حافظه داخلی 256، 512 و 1 ترابایت عرضه می‌شود و سرعت هر سه حافظه داخلی نیز بسیار بالاست. انتقال یک فایل 5.37 گیگابایتی از داخل یک هارددیسک اکسترنال به داخل این دستگاه 1 دقیقه و 3 ثانیه به طول انجامید که متوسط نرخ انتقال داده در این وضعیت (استفاده از درگاه یواس‌بی 3) برابر با 85 مگابایت بر ثانیه بود. این رقم نشان دهنده عملکرد خوب میت‌بوک ایکس پرو در بخش حافظه داخلی است.

درگاه‌های ارتباطی این محصول نیز تنوع نسبتا خوبی دارند. دو درگاه یواس‌بی نوع C، یک درگاه یواس‌بی 3 و جک 3.5 میلی‌متری هدفون، پکیج ارتباطی مناسبی را ایجاد کرده‌اند ولی مسلما کاربران می‌توانستند از وجود یک یا دو درگاه یواس‌بی دیگر نیز بهره ببرند. با این وجود باید گفت که درگاه‌های ارتباطی و حافظه داخلی این دستگاه نیز نمره قبولی را دریافت می‌کنند، هرچند که فضا برای بهبود آن‌ها وجود دارد.

امکانات جانبی

حسگر اثر انگشتی که روی دکمه پاور دستگاه قرار داده شده است، یکی از مزایای بسیار خوب این مدل است. این حسگر به خوبی عملکرد خود را نشان داده و سرعت بسیار بالایی دارد. همچنین می‌توان چند اثر انگشت مخلتف را برای آن به ثبت رساند تا در صورت آسیب دیدن یک انگشت، همچنان بتوان از این مدل استفاده کرد. یکی از امکانات جانبی دیگری که بر روی میت بوک ایکس پرو به شدت خودنمایی می‌کرد، وب‌کم این دستگاه بود. این وب‌کم با طراحی شگفت انگیز خود عملا در میان دکمه‌های سری F جای خوش کرده است که با فشردن آن به صورت کشویی بالا آمده و موجب می‌شود که بتوانید به راحتی از وب‌کم استفاده کنید.

البته این طراحی وب کم یک استرس عجیب در من ایجاد کرده بود زیرا عادت دارم که وقتی کارم با لپ‌تاپ تمام می‌شود، درب آن را ببندم ولی این نوع وب کم موجب شده بود که ناخودگاه یک ثانیه پس از بستن درب لپ‌تاپ با استرس آن را باز کنم تا ببینم که آیا وب کم را به سر جای اصلی انتقال داده بودم یا خیر! البته پیش از این که انتظارات خود را از این وب‌کم بالا ببرید باید به شما بگویم که کاربری آن به هیچ عنوان به عنوان یک دوربین عکاسی نیست و این حسگر 1 مگاپیکسلی تنها برای کارهایی مانند ویدیو کنفرانس مناسب است.

دیگر قابلیت جانبی میت‌بوک ایکس پرو، سیستم Multi-screen Collaboration است که در نوع خود یک قابلیت بسیار عالی محسوب می‌شود. همه ما عادت داریم که از تلفن همراه در کنار دستگاه خود استفاده کنیم ولی استفاده همزمان از تلفن همراه هوشمند و لپ‌تاپ ممکن است اندکی دردسر ساز باشد و به همین دلیل نیز هواوی قابلیتی را فراهم کرده که بتوانید تلفن همراه خود را در بخشی از نمایشگر میت‌بوک ایکس پرو به صورت mirror شده قرار بدهید. هر کاری که روی نمایشگر خود بکنید بر روی تلفن همراه اصلی شما نیز اعمال خواهد شد؛ در حقیقت Multi-screen Collaboration موجب می‌شود که بتوانید کارهایی مثل انتقال فایل، استفاده از پیام‌رسان‌ها و… را به سادگی از روی لپ‌تاپ خود انجام داده و اثرات آن را روی تلفن همراه‌تان مشاهده کنید. تنها نکته منفی این قابلیت، کوچک کردن فضای قابل استفاده روی نمایشگر است.

سیستم عامل ویندوز 10 نیز بر روی میت‌بوک ایکس پرو قرار دارد که تجربه نرم‌افزاری مناسبی را برای کاربران این مدل به همراه می‌آورد. وجود ویندوز اورجینال بر روی هم یک قابلیت ویژه نیست ولی عملا موجب می‌شود که از دردسرهای نصب سیستم عامل بی نیاز شوید.

باتری

وقتی که صحبت از باتری به میان می‌آید، میت‌بوک ایکس پرو بار دیگر قدرت‌نمایی خود را آغاز می‌کند. یک باتری 57.4 وات ساعتی بر روی میت بوک ایکس پرو قرار گرفته که می‌تواند به خوبی نیازهای کاربران را برای مدت زمان طولانی تامین کند. در وب‌سایت شرکت سازنده به این موضوع اشاره شده که استفاده از باتری این مدل برای پخش ویدیو در 13 ساعت متوالی ادامه خواهد داشت و در آزمایش‌هایی که ما انجام دادیم، پخش یک فایل ویدیویی فول اچ‌دی با کیفیت 1080p به مدت 90 دقیقه موجب شد تا باتری دستگاه تنها 25 درصد کم شود. این رقم نشان دهنده این است که عدد اعلام شده در شرایط ایده‌آل و احتمال نور نمایشگر کم‌تر است، در استفاده از این نوع ویدیو تنها می‌توان روی زمانی بین 6 تا 7 ساعت استفاده حساب باز کرد.

این امر در هنگام انجام بازی‌های کامپیوتری نیز بیشتر به چشم می‌آمد و با توجه به درگیری پردازنده و کارت گرافیکی، نهایتا می‌توان تا سه ساعت به بازی با باتری ادامه داد. این آمار ممکن است اندکی کم به نظر برسد ولی باید بدانید که در عمل این آمار نشان دهنده این است که عملکرد باتری دستگاه در حداکثر فشار چقدر بوده و کاربری روزمره و اموری مانند وب‌گردی با این مدل به نحوی بر روی باتری اثر خواهد گذاشت که شاید تنها نیاز باشد یک بار در طول هر شبانه روز میت‌بوک ایکس پرو را شارژ کنید.

در مجوع باید عملکرد باتری میت‌بوک ایکس پرو را بسیار مناسب دانست. یکی از نکات مهم درباره این باتری نیرومند این است که علی‌رغم حجم بالا و کیفیت خوب خود چندان بر روی وزن دستگاه تاثیر منفی نگذاشته است و این امر یک مزیت بسیار خوب برای دستگاه‌هایی از این دست است که نیاز به حمل و نقل زیادی دارند.

سخن پایانی

در پایان باید گفت که میت‌بوک ایکس پرو یک محصول بسیار نیرومند و لپ‌تاپی عالی برای کاربری‌های مختلف است. شاید بودجه هر کسی به این محصول نخورد ولی مسلما اگر توان مالی خریدش را داشته باشید، می‌توانید از داشتن آن لذت بسیار زیادی ببرید. در حقیقت باید گفت که میت‌بوک ایکس پرو برای حرفه‌ای‌ها ساخته شده و شاید سخت‌گیرترین کاربران جهان نیز از داشتن این محصول لذت ببرند.

در صورتی که بخواهید بازی‌های کامپیوتری را تجربه کنید، کارت گرافیکی کلاس 2 این محصول می‌تواند یک گزینه عالی برای شما باشد و توان پردازشی هر دو مدل پردازنده موجود بر روی میت‌بوک ایکس پرو بسیار عالی است. نمایشگر لمسی موجب شده که بهترین تجربه ارتباطی را داشته باشید و طراحی ظاهری زیبا نیز در نوع خود محصولی منحصر به فرد را ایجاد کرده است. بر همین اساس نیز باید گفت که این مدل عملا یکی از بهترین‌ اولترابوک‌های بازار است.

نوشته بررسی لپ‌تاپ میت‌بوک ایکس پرو: حرفه‌ای بودن در اوج ظرافت اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

مقایسه اسمارت‌فون‌های سامسونگ گلکسی زد فلیپ و گلکسی فولد: کدام‌یک گزینه بهتری است؟

اگرچه هر 2 هندست تاشوی گلکسی زد فلیپ و گلکسی فولد توسط کمپانی سامسونگ طراحی و تولید شده‌اند؛ اما این محصولات با اهدافی کاملا متفاوت در دسترس مشتریان قرار می‌گیرند. سامسونگ با تولید گلکسی زد فلیپ اقدام به عرضه یک گوشی تاشوی ممتاز برای طیف عمده‌ای از مصرف‌کنندگان کرد. قالب طراحی تاشونده این محصول به یکی از مشکلات حقیقی برخی کاربران در خصوص رشد فزآینده اندازه اسمارت‌فون‌ها پاسخ می‌دهد. لمس نمایشگر شیشه‌ای دستگاه، حس بهتری را به کاربران منتقل می‌کند. خریداری این محصول به‌صورت آنلاین یا از طریق فروشگاه‌ها و در مدل‌های آنلاک شده یا تحت قرارداد اپراتورهای AT&T و Sprint امکان‌پذیر است.

در دست گرفتن گلکسی فولد تا حدودی دشوارتر بوده و خریداری آن نیز هزینه بیش‌تری را به‌دنبال دارد. با این‌حال یقینا جذابیت طراحی 2 در 1 این اسمارت‌فون واقعیتی انکارناپذیر است. کاربران می‌توانند از گجت گلکسی فولد خود به‌عنوان یک گوشی یا تبلت اندرویدی استفاده کنند. اگرچه گلکسی فولد تا حدودی سنگین و بزرگ به‌نظر می‌رسد؛ اما این دستگاه دارای قابلیت‌های کاربردی متعدد و مضاعفی است که مشابه آن‌ها در گلکسی زد فلیپ یافت نمی‌شود.

علیرغم عدم عرضه گلکسی زد فلیپ در مقطع فعلی، این هندست گزینه خرید منطقی‌تری به‌شمار می‌رود

گلکسی زد فلیپ دومین گوشی تاشوی ساخت سامسونگ است. این محصول در فوریه سال 2020 معرفی شد و برای نخستین بار از الگوی طراحی مشابه با گوشی‌های تاشوی سنتی بهره گرفت. به‌نظر می‌رسد که این محصول گزینه مناسب‌تری برای اکثریت کاربران خواهد بود.

در توجیه چنین ادعایی می‌توان به دلایل انگشت‌شماری اشاره کرد و نخستین مورد به قالب طراحی گلکسی زد فلیپ مربوط می‌شود. اگرچه قالب طراحی 2 در 1 گلکسی فولد بسیار جذاب به‌نظر می‌رسد؛ اما طراحی گلکسی زد فلیپ کمی کاربردی‌تر است. این گجت هنگام باز شدن همانند سایر گوشی‌های اندرویدی به‌نظر می‌رسد. کاربران با توجه به طبیعت تاشوی این اسمارت‌فون می‌توانند آن‌را به حالت بسته در آورده و اندازه دستگاه را به نصف کاهش دهند. در دنیای واقعی، چنین قابلیتی بدان معناست که کاربران می‌توانند گلکسی زد فلیپ را درون جیب، کیف دستی یا حتی کیف پول خود قرار دهند. بدین‌ترتیب اندازه گلکسی زد فلیپ در مقایسه با اسمارت‌فون‌های سنتی و گوشی‌های غیرتاشو بسیار کوچک‌تر است. چنین مشخصه‌ای احتمالا برای برخی کاربران چندان مفید نیست؛ اما گلکسی زد فلیپ گزینه‌ای ایده‌آل برای افرادی است که از کار با گوشی‌های بزرگ و دست و پاگیر کلافه شده‌اند.

مخاطبان هنگام کار با گلکسی زد فلیپ متوجه تجربه کاربری بسیار مطلوب‌تر نمایشگر تاشوی این محصول خواهند شد. دلیل چنین پدیده‌ای این است که نمایشگر گلکسی زد فلیپ از روکش شیشه‌ای فوق‌العاده نازک (UTG) ساخت سامسونگ بهره می‌گیرد؛ در حالی‌که گلکسی فولد مجهز به یک نمایشگر با روکش پلاستیکی است. با این‌حال احتمال خراشیدگی نمایشگر گلکسی زد فلیپ در مقایسه با نمایشگرهای شیشه‌ای معمولی سایر گوشی‌ها بسیار بیش‌تر است.

سایر مشخصه‌های گلکسی زد فلیپ برای خلق تجربه کاربری روزمره بی‌نقص، ایده‌آل به‌نظر می‌رسند. توان پردازشی این هندست از طریق تراشه اسنپ‌دراگون 855 پلاس ساخت کوالکام همراه با 8 گیگابایت رم و 256 گیگابایت حافظه‌داخلی تامین خواهد شد. دوربین پشتی دوگانه این اسمارت‌فون به منظور تصویربرداری از سوژه‌ها از یک حسگر عریض و فوق‌عریض برخوردار است. باتری 3300 میلی‌آمپرساعتی دستگاه احتمالا کمی کوچک‌تر از حد انتظار است؛ اما کماکان انرژی موردنیاز برای کاربری معمول روزمره را تامین خواهد کرد.

سرانجام گلکسی زد فلیپ از نظر قیمت‌گذاری و قابلیت دسترس‌پذیری نیز از موقعیت بهتری نسبت به گلکسی فولد برخوردار است. برچسب قیمتی 1380 دلاری گلکسی زد فلیپ بسیار چشمگیر به‌نظر می‌رسد؛ اما در مقایسه با قیمت‌گذاری 1980 دلاری گلکسی فولد به میزان قابل‌توجهی ارزان‌تر است. بعلاوه مشتریان برای خریداری زد فلیپ به گزینه‌های بیش‌تری دسترسی خواهند داشت. اکنون این هندست به‌صورت آنلاین و از طریق فروشگاه‌های Best Buy، AT&T، Sprint و وبسایت رسمی سامسونگ قابل خریداری است.

سامسونگ گلکسی فولد تجربه‌ای کاملا متفاوت و جدید را در اختیار کاربران قرار می‌دهد

با بررسی گلکسی فولد متوجه ماهیت کاملا متفاوت آن خواهید شد. این محصول نه‌تنها در جهتی متفاوت با گلکسی زد فلیپ باز و بسته می‌شود؛ بلکه گلکسی فولد در واقع 2 دستگاه مختلف در قالب 1 محصول است. در نمای جلویی، کاربران با یک هندست اندرویدی سروکار دارند و در صورت بازگشایی گجت با یک دستگاه 7.3 اینچی غول‌پیکر مواجه می‌شوند. با توجه به اندازه و نسبت ابعاد 4:3 نمایشگر، گلکسی فولد یک تبلت مینیاتوری به‌شمار می‌رود. کاربران بدون احساس محدودیت فضا می‌توانند چندین اپلیکیشن مختلف را به‌صورت همزمان اجرا نمایند.

این الگوی طراحی باعث می‌شود تا گلکسی فولد محصولی نسبتا بزرگ و سنگین قلمداد شود. با این‌حال مشتریان در صورت خریداری این محصول با تجربه‌ای کاملا متفاوت نسبت به سایر محصولات بازار بهره‌مند خواهند شد. تجربه لمس نمایشگر پلاستیکی گلکسی فولد اگرچه کاملا ایده‌آل نیست؛ اما قابل‌قبول به‌نظر می‌رسد. در بخش مشخصات سخت‌افزاری نیز گلکسی فولد رقابت کاملا نزدیکی با گلکسی زد فلیپ دارد. تراشه اسنپ‌دراگون 855 به‌کارگیری شده در گلکسی فولد اگرچه به اندازه تراشه اسنپ‌دراگون 855 پلاس قدرتمند نیست؛ اما گلکسی فولد با وجود 12 گیگابایت رم و 512 گیگابایت حافظه‌داخلی بسیار برتر از گلکسی زد فلیپ ظاهر می‌شود. همچنین کاربران به دوربین سه‌گانه در قسمت پشتی گوشی، دوربین دوگانه در بخش فوقانی نمایشگر تبلت و 1 دوربین سلفی بر روی نمایشگر گوشی دسترسی خواهند داشت.

بی‌تردید گلکسی فولد یک شاهکار تکنولوژی است؛ با این‌حال قیمت‌گذاری نجومی این محصول آن‌را به گزینه‌ای غیر قابل‌دسترس برای بسیاری از کاربران تبدیل می‌کند. بعلاوه مشتریان برای خریداری گلکسی فولد بایستی به فروشگاه‌های محلی AT&T یا Best Buy مراجعه نمایند.

2 گجت تاشوی کاملا متفاوت

الگوی طراحی گلکسی زد فلیپ برای اکثریت کاربران مطلوب‌تر است و خاطره گوشی‌های تاشوی قدیمی را در ذهن زنده می‌کند. استفاده از قالب طراحی کوچک‌تر، روکش UTG بر روی نمایشگر و قیمت‌گذاری بسیار ارزان‌تر نسبت به گلکسی فولد از جمله نقاط قوت گلکسی زد فلیپ به‌شمار می‌روند. در مقابل، کاربری دوگانه اسمارت‌فون و تبلت، قابلیت اجرای بی‌دردسر چندین اپلیکیشن به‌صورت همزمان و بهره‌مندی از مجموعا 6 دوربین از جمله نقاط برتری گلکسی فولد محسوب می‌شوند.

از سوی دیگر آسیب‌پذیری نمایشگر و محدودیت پوشش محافظ آن از جمله نقاط ضعف گلکسی زد فلیپ قلمداد می‌شوند. در مقابل، قیمت‌گذاری بسیار بالا و ساختار تماما پلاستیکی نمایشگر گلکسی فولد مهم‌ترین نقاط ضعف این گجت را تشکیل می‌دهند.

نوشته مقایسه اسمارت‌فون‌های سامسونگ گلکسی زد فلیپ و گلکسی فولد: کدام‌یک گزینه بهتری است؟ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

آیا دیجی‌کالا واقعا ماسک‌های تنفسی را احتکار کرده بود؟

ماجرایی که چند روز پیش با گزارشی از شبکه ایران کالا مورد توجه قرار گرفت، بحث احتکار ۵ میلیون ماسک تنفسی توسط بزرگ‌ترین خرده فروشی آنلاین کشور بود که توسط تعزیرات حکومتی شناسایی و ضبط شد، امری که بازتاب بسیار وسیعی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی داشت و برخی تحت تاثیر این خبر، انواع و اقسام هجمه‌ها را به سوی دیجی‌کالا روانه کردند.

دیجی‌کالا پس از پخش این گزارش، خیلی سریع واکنش نشان داد و در یک بیانیه مطبوعاتی این گزارش را کاملا کذب عنوان کرده و افزود که تعداد ماسک‌ها تنها ۳۴ هزار عدد بوده، همگی نیز فروخته شده بودند و در مرحله ارسال به مشتریان قرار داشتند. همچنین دیجی‌کالا عنوان کرد که پس از فراگیر شدن بیماری کرونا، ماسک‌ها را بدون کسب هیچ‌گونه سود و کمیسیونی عرضه کرده و هدفش در این ماجرا کمک به هموطنان بوده است، امری که ظاهرا با این گزارش به‌صورت معکوس منعکس شده است.

این تناقضات بسیار زیاد در دو پاراگراف فوق بسیاری را به این فکر انداخت که پاسخ صحیح چیست؟ آیا واقعا دیجی‌کالا در صدد احتکار ماسک‌های تنفسی و کسب سودی کلان بوده یا آنکه صدا و سیما یک گزارش مغرضانه داده و در حالت خوش‌بینانه مرتکب اشتباهی بزرگ شده است؟ به‌نظر می‌رسد در این ارتباط کفه ترازو بیشتر به‌سمت دیجی‌کالا باشد.

چرا دیجی‌کالا راست می‌گوید؟

اولین مورد مربوط به آمار است، دیجی‌کالا تعداد ماسک‌ها را ۳۴ هزار عدد اعلام کرده و گزارش‌گر از کشف ۵ میلیونی خبر می‌داد، اختلافی بسیار عجیب و غریب که هیچ عقل سلیمی هم چنین تفاوتی را نمی‌پذیرد.

در همان گزارش و با نگاهی کوتاه به تعداد جعبه‌های حمل شده توسط نیروهای تعزیرات، به‌راحتی می‌توان حدس زد که عدد اعلامی دیجی‌کالا به واقعیت نزدیک‌تر است و طبق آخرین اخبار منتشر شده توسط مدیر کل تعزیرات که این عدد را ۵۴ هزار عنوان کرده بود، می‌توان متوجه اشتباه بزرگ (و حتی نابخشودنی) گزارش‌گر ایران کالا شد، چرا که آمار واقعی تنها ۱ درصد آن چیزی بوده که وی اعلام کرده و افزایش ۹۹ درصدی چیزی نیست که به این راحتی‌ها قابل پذیرش و حتی درک باشد!

از سوی دیگر سازمان تعزیرات اعلام کرده که ۵ میلیون ماسک تعداد کل اقلام شناسایی شده ما در طول یک هفته و از کل کشور بوده و گزارش‌گر از حیث بیان، آن را درست ادا نکرده است! این صحبت مثل این می‌ماند که یک نفر خودروی پراید خودش را با قیمت ۶ میلیارد تومان برای فروش بگذارد و پس از آنکه یک فرد ناآگاه آن را خرید، بگوید اشتباه کرده و از نظر گذاشتن تعداد صفرها، قیمت درست را ادا نکرده است!

در واقع اعلام چنین اختلاف زیادی آن هم در رسانه ملی و در فضایی که به‌خاطر شیوع بیماری، بسیاری از اذهان دچار رنجش بوده و حساس به چنین مطالبی هستند، بازی کردن با آبروی یک بیزینس بزرگ و موفق داخلی، عده زیادی را خواسته یا ناخواسته سوار بر موجی می‌کند که آثار تخریبی آن برای کسب و کار ذکر شده تا مدت‌ها باقی مانده و سبب خسران فراوان می‌شود.

آیا احتکار ماسک برای دیجی‌کالا ارزش دارد؟

اگر ما تعداد درست تعداد ماسک‌ها را بنا بر اعلام تعزیرات حکومتی همان ۵۴ هزار عدد بدانیم، با یک ضرب و تقسیم ساده می‌توانیم قیمت‌شان را به‌دست بیاوریم و اگر آن رقم را با فروش روزانه بزرگ‌ترین فروشگاه آنلاین کشورمان مقایسه کنیم، متوجه یک اصل بسیار ساده خواهیم شد و آن چیزی نیست جز اینکه این مقدار از سود احتمالی در حجم گسترده فروش این بیزینس عددی نیست که دیجی‌کالا بخواهد بر فرض محال تن به چنین کاری بدهد.

باید به این نکته هم توجه کنید که شیوع بیماری کرونا باعث شده تا حجم خرید آنلاین به شکل بی‌سابقه‌ای بالا برود و قاعدتا فروشگاه‌های آنلاین قادر هستند تا سود بسیار زیادی را از حجم فروش بیشتر کالاهای‌شان به‌دست بیاورند. برای مشاهده این موضوع تنها کافی است که سری به بخش فروش کالاهای سوپر مارکتی در همین دیجی‌کالا بزنید. به‌قدری حجم خرید بالاست که تا ۴۸ ساعت آینده تمام ظرفیت ارسال پر است، پس با این حساب چه منطقی جهت احتکار چند هزار ماسک برای فروش گران‌تر باقی می‌ماند؟ آن هم در شرایطی که تمام پتانسیل فروش این شرکت در بالاترین حد کاری خودش قرار داشته و انجام حرکت‌های این چنینی هیچ ماحصل خاصی برای آن‌ها ندارد.

آیا دیجی‌کالا هیچ تخلفی نکرده است؟

در گزارش مدیر کل تعزیرات حکومتی به دو مورد درباره تخلفات دیجی‌کالا اشاره شده که یکی اظهار بی اطلاعی از وجود ماسک‌ها در بدو حضور مامورین و دیگری به تخطی از اعلام وزارت بهداشت مبنی بر عدم فروش ماسک خارج از چارچوب این وزارت‌خانه است. در واقع در این دو مورد به‌نظر می‌رسد دیجی‌کالا از نظر سازمان تعزیرات خلاف قانون عمل کرده است و بایستی منتظر پاسخ آن‌ها در این ارتباط باشیم.

دیجی‌کالا را محکوم کنیم؟

دیجی‌کالا در بخشی از بیانیه مطبوعاتی خودش آورده: ما چهار روز پیش طی نامه‌ای رسمی به وزارتخانه‌های ارتباطات، بهداشت و صمت آمادگی خود را جهت در اختیار قرار دادن تمام توان لجستیکی و زیرساختی برای عرضه ماسک و کیت‌های بهداشتی با حاشیه سود صفر و بدون هیچ چشم داشت اقتصادی، اعلام کردیم. همچنین ۲۲۰ هزار ماسک با سود صفر درصد و در راستای مسئولیت اجتماعی ما در همان هفته اول فراگیر شدن بیماری به مشتریان تحویل داده‌ایم.

نگاهی دقیق به جزئیات بالا و قضاوت بدون هیچ‌گونه پیش داوری خاصی، بیشتر از همه نشان از هجمه‌های ناصحیح به دیجی‌کالا دارد و به‌نظر می‌رسد که این شرکت بیشترین تلاش خودش را بر ارایه خدمات در این شرایط بحرانی گذاشته است.

اصلا از نگاه بیزینسی هم به این امر بنگریم، متوجه می‌شویم که وقتی دیجی‌کالا در حال کسب سود بالا (و البته صحیح) از افزایش بسیار زیاد فروش آنلاین خود است و از طرفی کمک به وضع موجود و فروش ماسک آن هم بدون سود، یک برندینگ عالی و بلند مدت برایش به حساب می‌آید، کدام عقل سلیمی احتکار و گران‌فروشی برای این قلم کالای مهم و حساس را برای آن منطقی و باور پذیر می‌داند؟ پس بیایید سوار بر هر موج خبری نشده و بدون اطلاع و تحلیل از شرایط موجود، آن را مورد قضاوت سریع و احساسی خود قرار ندهیم.

نوشته آیا دیجی‌کالا واقعا ماسک‌های تنفسی را احتکار کرده بود؟ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

آیا دیجی‌کالا واقعا ماسک‌های تنفسی را احتکار کرده بود؟

ماجرایی که چند روز پیش با گزارشی از شبکه ایران کالا مورد توجه قرار گرفت، بحث احتکار ۵ میلیون ماسک تنفسی توسط بزرگ‌ترین خرده فروشی آنلاین کشور بود که توسط تعزیرات حکومتی شناسایی و ضبط شد، امری که بازتاب بسیار وسیعی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی داشت و برخی تحت تاثیر این خبر، انواع و اقسام هجمه‌ها را به سوی دیجی‌کالا روانه کردند.

دیجی‌کالا پس از پخش این گزارش، خیلی سریع واکنش نشان داد و در یک بیانیه مطبوعاتی این گزارش را کاملا کذب عنوان کرده و افزود که تعداد ماسک‌ها تنها ۳۴ هزار عدد بوده، همگی نیز فروخته شده بودند و در مرحله ارسال به مشتریان قرار داشتند. همچنین دیجی‌کالا عنوان کرد که پس از فراگیر شدن بیماری کرونا، ماسک‌ها را بدون کسب هیچ‌گونه سود و کمیسیونی عرضه کرده و هدفش در این ماجرا کمک به هموطنان بوده است، امری که ظاهرا با این گزارش به‌صورت معکوس منعکس شده است.

این تناقضات بسیار زیاد در دو پاراگراف فوق بسیاری را به این فکر انداخت که پاسخ صحیح چیست؟ آیا واقعا دیجی‌کالا در صدد احتکار ماسک‌های تنفسی و کسب سودی کلان بوده یا آنکه صدا و سیما یک گزارش مغرضانه داده و در حالت خوش‌بینانه مرتکب اشتباهی بزرگ شده است؟ به‌نظر می‌رسد در این ارتباط کفه ترازو بیشتر به‌سمت دیجی‌کالا باشد.

چرا دیجی‌کالا راست می‌گوید؟

اولین مورد مربوط به آمار است، دیجی‌کالا تعداد ماسک‌ها را ۳۴ هزار عدد اعلام کرده و گزارش‌گر از کشف ۵ میلیونی خبر می‌داد، اختلافی بسیار عجیب و غریب که هیچ عقل سلیمی هم چنین تفاوتی را نمی‌پذیرد.

در همان گزارش و با نگاهی کوتاه به تعداد جعبه‌های حمل شده توسط نیروهای تعزیرات، به‌راحتی می‌توان حدس زد که عدد اعلامی دیجی‌کالا به واقعیت نزدیک‌تر است و طبق آخرین اخبار منتشر شده توسط مدیر کل تعزیرات که این عدد را ۵۴ هزار عنوان کرده بود، می‌توان متوجه اشتباه بزرگ (و حتی نابخشودنی) گزارش‌گر ایران کالا شد، چرا که آمار واقعی تنها ۱ درصد آن چیزی بوده که وی اعلام کرده و افزایش ۹۹ درصدی چیزی نیست که به این راحتی‌ها قابل پذیرش و حتی درک باشد!

از سوی دیگر سازمان تعزیرات اعلام کرده که ۵ میلیون ماسک تعداد کل اقلام شناسایی شده ما در طول یک هفته و از کل کشور بوده و گزارش‌گر از حیث بیان، آن را درست ادا نکرده است! این صحبت مثل این می‌ماند که یک نفر خودروی پراید خودش را با قیمت ۶ میلیارد تومان برای فروش بگذارد و پس از آنکه یک فرد ناآگاه آن را خرید، بگوید اشتباه کرده و از نظر گذاشتن تعداد صفرها، قیمت درست را ادا نکرده است!

در واقع اعلام چنین اختلاف زیادی آن هم در رسانه ملی و در فضایی که به‌خاطر شیوع بیماری، بسیاری از اذهان دچار رنجش بوده و حساس به چنین مطالبی هستند، بازی کردن با آبروی یک بیزینس بزرگ و موفق داخلی، عده زیادی را خواسته یا ناخواسته سوار بر موجی می‌کند که آثار تخریبی آن برای کسب و کار ذکر شده تا مدت‌ها باقی مانده و سبب خسران فراوان می‌شود.

آیا احتکار ماسک برای دیجی‌کالا ارزش دارد؟

اگر ما تعداد درست تعداد ماسک‌ها را بنا بر اعلام تعزیرات حکومتی همان ۵۴ هزار عدد بدانیم، با یک ضرب و تقسیم ساده می‌توانیم قیمت‌شان را به‌دست بیاوریم و اگر آن رقم را با فروش روزانه بزرگ‌ترین فروشگاه آنلاین کشورمان مقایسه کنیم، متوجه یک اصل بسیار ساده خواهیم شد و آن چیزی نیست جز اینکه این مقدار از سود احتمالی در حجم گسترده فروش این بیزینس عددی نیست که دیجی‌کالا بخواهد بر فرض محال تن به چنین کاری بدهد.

باید به این نکته هم توجه کنید که شیوع بیماری کرونا باعث شده تا حجم خرید آنلاین به شکل بی‌سابقه‌ای بالا برود و قاعدتا فروشگاه‌های آنلاین قادر هستند تا سود بسیار زیادی را از حجم فروش بیشتر کالاهای‌شان به‌دست بیاورند. برای مشاهده این موضوع تنها کافی است که سری به بخش فروش کالاهای سوپر مارکتی در همین دیجی‌کالا بزنید. به‌قدری حجم خرید بالاست که تا ۴۸ ساعت آینده تمام ظرفیت ارسال پر است، پس با این حساب چه منطقی جهت احتکار چند هزار ماسک برای فروش گران‌تر باقی می‌ماند؟ آن هم در شرایطی که تمام پتانسیل فروش این شرکت در بالاترین حد کاری خودش قرار داشته و انجام حرکت‌های این چنینی هیچ ماحصل خاصی برای آن‌ها ندارد.

آیا دیجی‌کالا هیچ تخلفی نکرده است؟

در گزارش مدیر کل تعزیرات حکومتی به دو مورد درباره تخلفات دیجی‌کالا اشاره شده که یکی اظهار بی اطلاعی از وجود ماسک‌ها در بدو حضور مامورین و دیگری به تخطی از اعلام وزارت بهداشت مبنی بر عدم فروش ماسک خارج از چارچوب این وزارت‌خانه است. در واقع در این دو مورد به‌نظر می‌رسد دیجی‌کالا از نظر سازمان تعزیرات خلاف قانون عمل کرده است و بایستی منتظر پاسخ آن‌ها در این ارتباط باشیم.

دیجی‌کالا را محکوم کنیم؟

دیجی‌کالا در بخشی از بیانیه مطبوعاتی خودش آورده: ما چهار روز پیش طی نامه‌ای رسمی به وزارتخانه‌های ارتباطات، بهداشت و صمت آمادگی خود را جهت در اختیار قرار دادن تمام توان لجستیکی و زیرساختی برای عرضه ماسک و کیت‌های بهداشتی با حاشیه سود صفر و بدون هیچ چشم داشت اقتصادی، اعلام کردیم. همچنین ۲۲۰ هزار ماسک با سود صفر درصد و در راستای مسئولیت اجتماعی ما در همان هفته اول فراگیر شدن بیماری به مشتریان تحویل داده‌ایم.

نگاهی دقیق به جزئیات بالا و قضاوت بدون هیچ‌گونه پیش داوری خاصی، بیشتر از همه نشان از هجمه‌های ناصحیح به دیجی‌کالا دارد و به‌نظر می‌رسد که این شرکت بیشترین تلاش خودش را بر ارایه خدمات در این شرایط بحرانی گذاشته است.

اصلا از نگاه بیزینسی هم به این امر بنگریم، متوجه می‌شویم که وقتی دیجی‌کالا در حال کسب سود بالا (و البته صحیح) از افزایش بسیار زیاد فروش آنلاین خود است و از طرفی کمک به وضع موجود و فروش ماسک آن هم بدون سود، یک برندینگ عالی و بلند مدت برایش به حساب می‌آید، کدام عقل سلیمی احتکار و گران‌فروشی برای این قلم کالای مهم و حساس را برای آن منطقی و باور پذیر می‌داند؟ پس بیایید سوار بر هر موج خبری نشده و بدون اطلاع و تحلیل از شرایط موجود، آن را مورد قضاوت سریع و احساسی خود قرار ندهیم.

نوشته آیا دیجی‌کالا واقعا ماسک‌های تنفسی را احتکار کرده بود؟ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بازی‌های آنلاین چگونه جیب‌ کاربران را خالی می‌کنند؟

اکنون میانه شب است و شما فردا کار یا مدرسه یا دانشگاه دارید، از این رو، باید هرچه زودتر سر به بالش بگذارید و بخوابید — ولی این کار را نمی‌کنید. به جای آن، گوشی خود را به شارژر پیوند می‌زنید و یک بازی آنلاین را باز می‌کنید و به دنبال دستاوری جم و سکه و دفاع کردن از پایگاه‌های خود در برابر یورش‌های دشمنان تا صبح پای آن می‌نشینید تا زمانی که چشمان‌تان سرخود بسته شوند یا دستان‌تان از کار بی‌افتند یا شاید روزی به یک تک‌سلولی دگرگون شوید!

این وضعیتی است که بسیاری از ما با آن روبه‌رو شده‌ایم به دور از آنکه در چه سن و سالی باشیم. بسیاری از ما اگر به این گام از اعتیاد به بازی رسیده باشیم، با سختی فراوانی برای ترک کردن آن روبه‌رو خواهیم شد. ولی اگر تنها یک هفته از آن دور باشیم، در خواهیم یافت که سازندگان آن بازی‌ها به گونه‌ای سازمان‌یافته از چه الگوها و ترفندهایی برای نگهداری روزانه ما در بازی بهره برده‌اند.

برای آنکه بدانید اعتیاد به بازی چگونه پدیدار می‌شود و چه کاری می‌تواند با شما بکند، از این رو، به دنبال این نوشته با ما همراه باشید.

خوی‌آوری یا اعتیاد چیست؟

واژه‌نامه مریم وبمستر از اعتیاد اینگونه می‌گوید: واکنش ناخواسته به چیزی، ریشه‌دار، نیاز تنکردی (فیزیولوژی) یا روانی (سایکولوژی) به چیزی، رفتاری، یا کنشی خوی‌آور. یک انسان نه تنها به دخانیات و الکل، بلکه به کنش‌ها و فعالیت‌هایی به مانند شرط‌بندی، خرید کردن، یا دزدیدن نیز می‌تواند خوی پیدا کند.

به هر رو، آن چیزها و رفتارها نیاز سیستم پاداش مغز را بیش از اندازه گسترش می‌دهند، که با خوردن، بوییدن، چشیدن، دیدن، شنیدن، یا انجام دادن آن‌ها، این سبب آزاد شدن هرمون‌های لذت، و واکنشی نو و درخور پسند می‌شوند، به گونه‌ای که دوری از این لذت برای‌تان سخت می‌شود، چه زمانی که بخواهید آن را ترک کنید، چه زمانی که به دنبال تن دادن به آن‌ها با پیامدهای ناسازگار و نخواسته روبه‌رو شوید.

آیا می‌توان به بازی‌های کامپیوتری خوی آورد؟

بر پایه گفته سازمان جهانی بهداشت، خوی آوردن و اعتیاد به بازی حقیقت دارد. این سازمان در بازبینی شماره ۱۱ دسته‌بندی بین‌المللی بیماری‌ها این گونه از خوی‌آوری به بازی گفتار کرده است: الگویی از رفتار سرزده از بازی (بازی دیجیتالی یا بازی کامپیوتری) که به اختلال در بازی شناخته می‌شود، و سبب افزایش برتری بازی در برابر کنش‌های دیگر شده، تا به اندازه‌ای که بازی کردن در برابر دلبستگی‌ها و کنش‌های روزانه دیگر پیشتاز می‌شود، تا جایی که با در میان بودن پیامدهای ناسازگار و ناخواسته، این همچنان به دنباله یا به پیاپی رسیدن بازی می‌انجامد.

اگرچه میان اعتیاد به بازی و بازی کردن تنها برای خوشگذرانی، ناهمگونی و تفاوت دیده می‌شود. شما می‌توانید هر روز فورتنایت بازی کنید ولی با آن خوی نگیرید. درست است که با این شیوه نمی‌توانید زمان زیادی را برای آن بگذارید، ولی تا هنگامی که روزانه بدانید که در چه ساعتی به کار و کلاس و خوراک و تندرستی خود برسید، و انجام آن را برتر در برابر کارهای زندگی خود ندانید، با دردسر روبه‌رو نخواهید شد. ولی اگر به روزی برسید که از پاکیزگی و کار و پول و زندگی خود برای خرید ارز مجازی بگذرید، پس بی‌گمان به کمک نیاز دارید.

بازی‌ها چگونه ما را ناچار به بازی کردن بیش از اندازه می‌کنند؟

اگر چشمان خود را ببندید و یک کازینو را در اندیشه بنگرید، شاید یک رولت خوشگل پرنور و میزهای کارت‌بازی، روی‌هم‌خوردن ژتون‌های رنگارنگ، نورانی شدن و صدا خوردن دستگاه‌های سکه‌خور ببینید. در این گمان نیست که کازینوها به گونه‌ای ساخته و طراحی شده‌اند تا بتوانند به خوبی حواس‌برانگیز باشند.

این‌ها همگی انگیزه‌ای در آزاد شدن هرمون‌ها به میان می‌آورند، تا شرط‌بندان را ناچار به شرط‌بندی در تجارت کنند.

یک بازی کامپیوتری نیز می‌تواند نقش یک تجارت درخور پسند و بسیار سودآور را داشته باشد. کمپانی بازی‌ساز سوپرسل با بازی کلش آف کلنز (Clash of Clans)، کلش رویال (Clash Royale)، و براول استارز (Brawl Stars) خود شناخته شده است، که تنها در سال ۲۰۱۸ بیش از ۱.۷ میلیارد دلار سود به دست آورد. این بازی‌ها به رایگان دریافت می‌شوند، ولی بازیکنان این گزینه را دارند تا برای برخوردار شدن از ویژگی‌های برتر در درازای زمانی کوتاه، برای آن پول واقعی بپردازند. این یک گونه از تجارت و کسب‌وکار جان‌یافته از سوی بازی‌های موبایلی امروزی است.

از آنجایی که خریدهای درون‌برنامه‌ای، سرچشمه بنیادین درآمدزایی برای بازی‌های رایگان نامبرده در بالا است، این تنها به خواست و پایداری سازنده بستگی دارد که تا چه زمانی بازیکنان به بازی بپردازند.

ساخت یک بازی برجسته، نیازمند به یک آغاز برجسته است. با هزاران بازی که اکنون در فروشگاه‌های آنلاین آماده برای دریافت هستند، یک سازنده ناچار به بهره‌وری از روش‌ها و ترفندهایی است تا بتواند محصول خود را در میان مردم و در برابر همه آن بازی‌ها، ویژه نشان دهد.

شیوه نگاره‌سازی

برخی از بازیکن‌ها — چه دیروزی چه امروزی — گیرایش بالایی به دم‌دستی‌ترین ترفند بسیاری از سازندگان در راستای به پیروزی رسانیدن یک بازی دارند، که آن چیزی نیست جز روی کار بودن و به نمایش گذاشتن یک زن یا مرد برهنه یا نیمه‌برهنه با پوششی گیرا در بازی، که سبب برانگیخته شدن بازیکن‌ها می‌شود.

پژوهشگران به داده‌هایی تازه درباره پیوند میان رنگ و احساسات انسان دست یافتند — به این گونه که رنگ‌های روشن می‌توانند واکنش‌های سازگارتری در برابر رنگ‌های تیره در بر داشته باشند.

سطح دشواری

بسیاری از بازی‌های آنلاین در آغاز با بهره‌گیری از جلوه‌ها و صداهای خیره‌کننده، می‌کوشند تا بازیکن را در وضعیتی بگذارند تا به آسانی به یک یا چند سطح برتر در بازی برسند، از این رو، به بازی و ساختار آن ناخودآگاه گرایش پیدا می‌کنند، با آنکه کار دشواری را به انجام نرسانیده‌اند، یا پیش از آغاز بازی از آن خوش‌شان نمی‌آمده است.

برای نمونه، در بازی Mario Kart Tour، شما بی‌آنکه به گوشی دست بزنید، می‌توانید برنده چند مسابقه آغازین آن بشوید. نه نیازی به برکشی نیرو دارید، نه دانشی در رانندگی — اگر باور ندارید، خود بازی کنید!

پس از کمی سرخوشی، با گذر زمان، یک بازی دشوارتر می‌شود، و از آنجا شما ناچار به پرداخت هزینه برای آن می‌شوید — به دور از این، روند بازی برای‌تان بسیار کند می‌شود. همانگونه که پیشتر گفتیم، این یک روند سازمان‌یافته برای دریافت پول از بازیکنان از سوی سازنده است.

خریدهای درون‌برنامه‌ای

خریدهای درون‌برنامه‌ای به گونه‌ای عرضه شده‌اند که خرده‌فروشان سال‌ها از آن سود برده‌اند. بسیار دیده‌ایم که گاهی یک صندوق پر از جم ۱۰ دلاری، روزی به نیمی از بهای آن کاهش یافته و بازیکنان به سبب این پیش‌آوری از سوی سازنده، به خرید آن پرداخته‌اند.

به دنبال بهره‌وری از سکه و طلا و جم برای نیرو بخشیدن به خود در بازی، خریدهای کوچک شما بیش از پیش می‌شوند. کسانی هستند که صدها دلار برای بازی‌های موبایلی پرداخته‌اند، و گفته‌اند که هرچه بیشتر هزینه می‌کنند، به سختی می‌توانند بازی را فراموش کنند. این رفته‌رفته بازی را به یک سرمایه‌گذاری دگرگون می‌کند، که بازیکنان را ناچار به نگهداری‌اش کرده است.

شکست در آستانه برد

اگر بازی‌هایی به مانند کندی کراش ساگا (Candy Crush Saga) را به خوبی بشناسید، پس می‌دانید که گاهی تنها یک گام از رسیدن به سطح بعدی دور هستید، ولی با شکست روبه‌رو می‌شوید.

در این هنگام، برخی از بازی‌ها سطح یا مرحله کنونی را از نو آغاز می‌کنند، ولی برخی از آنان از شما درخواست پیش‌آوری سکه یا هر چیز دیگری می‌کنند (که برای آنان هزینه پرداخته‌اید یا در پی بازی به دست آورده‌اید)، تا بتوانید روند بازی را از همان نقطه‌ای که شکست خورده‌اید، از پیش بگیرید. این نه تنها افتخارآفرین نیست، بلکه سبب آسودگی بازیکنان می‌شود، از این رو، کسی هزینه پرداخت کند، در برابر آنکه کوشش کند، برتری پیدا می‌کند.

هرچند که سازندگان تنها چند بار به کسی که شکست خورده است، پیشنهاد پرداخت هزینه برای از پیش گرفتن دوباره بازی از نقطه کنونی می‌دهند، ولی اگر این یک هنجار پایدار باشد، از این رو، “کوشش کردن” زیر پرسش می‌رود.

احساس نادرست نظارت داشتن

یکی از ترفندهای دیگری که کازینوها سال‌ها از آن بهره می‌بردند، این بود که در دستگاه‌های شرط‌بندی، به بازیکنان حس نظارت بر برآورد هر چرخش می‌دادند. این دستگاه‌ها دارای دستگیره‌هایی برای کشیدن، و دکمه‌هایی برای فشار دادن بودند. در حقیقت، برد و باخت شما تنها از سوی پیکربندی درونی این دستگاه‌ها تعیین می‌شود.

در بازی‌ها نیز چنین است — برای نمونه، در بازی ساکر استارز (Soccer Stars)، فرقی نمی‌کند که در چه زمانی گردونه جایزه‌ها را بچرخانید، از سویی، چیزی به نام “گزینش خودکار” درکار نیست، زیرا این سیستم پشت‌پرده است که می‌گوید به چه کسی در چه زمانی چه چیزی به چه سبب داده شود.

برآورد

بازی‌های کامپیوتری می‌توانند به دور از اثرهای ناسازگار برای مغز، بدن ما را نیز نشانه بگیرند. کسانی هستند که دست کم نیمی از روز خود را در یکجا می‌نشینند، و تنها تمرکز خود را بر روی مانیتور کامپیوتر یا گوشی خود اندوخته‌اند. این به دور از آنکه به چشم و بدن شما آسیب می‌رساند، برای انجام کارهای روزانه دیگر، مغزتان را بسیار خسته می‌کند، و هربار که چشمان خود را می‌بندید، تنها نماها و صداهای بازی را می‌بینید و می‌شنوید.

می‌دانیم که بازی‌های “باحال” بسیاری آن بیرون در چشمداشت شما هستند، ولی پیش از آنکه به سراغ آنان بروید، نخست به یک پایداری در زندگی خود برسید، سپس بازه زمانی ویژه‌ای را برای آن تعیین کنید، و هرگز زندگی حقیقی خود را برتر از زندگی درون بازی نکنید تا ناچار به پرداخت‌های درون‌برنامه‌ای نشوید. شاید این هزینه‌ها کوچک باشند، ولی رفته‌رفته شمار آن‌ها افزایش می‌یابد، و علاقه شما به بازی، و ترس‌تان برای از دست دادن آنچه که ساخته‌اید، با گذر زمان بیشتر می‌شود.

درست است که اعتیاد به بازی در حالت عادی نمی‌تواند با الکل و دخانیاتی که یک جامعه را نشانه گرفته‌اند برابری کند، ولی به مانند هر چیز، زیاده‌روی در آن می‌تواند دست کم برای شخص، و دست زیاد برای خانواده او دردسرساز باشد.

شما می‌توانید از یک بازی آنلاین بهره ببرید و به زندگی خود نیز بپردازید، مادامی که اثر ناشایستی در کارهای روزانه شما نگذارد، و پسرفت نکنید. همیشه بکوشید آنچه نیک که در جهان مجازی به دست آورده‌اید را در جهان حقیقی برای خود بسازید.

نوشته بازی‌های آنلاین چگونه جیب‌ کاربران را خالی می‌کنند؟ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بازی‌های آنلاین چگونه جیب‌ کاربران را خالی می‌کنند؟

اکنون میانه شب است و شما فردا کار یا مدرسه یا دانشگاه دارید، از این رو، باید هرچه زودتر سر به بالش بگذارید و بخوابید — ولی این کار را نمی‌کنید. به جای آن، گوشی خود را به شارژر پیوند می‌زنید و یک بازی آنلاین را باز می‌کنید و به دنبال دستاوری جم و سکه و دفاع کردن از پایگاه‌های خود در برابر یورش‌های دشمنان تا صبح پای آن می‌نشینید تا زمانی که چشمان‌تان سرخود بسته شوند یا دستان‌تان از کار بی‌افتند یا شاید روزی به یک تک‌سلولی دگرگون شوید!

این وضعیتی است که بسیاری از ما با آن روبه‌رو شده‌ایم به دور از آنکه در چه سن و سالی باشیم. بسیاری از ما اگر به این گام از اعتیاد به بازی رسیده باشیم، با سختی فراوانی برای ترک کردن آن روبه‌رو خواهیم شد. ولی اگر تنها یک هفته از آن دور باشیم، در خواهیم یافت که سازندگان آن بازی‌ها به گونه‌ای سازمان‌یافته از چه الگوها و ترفندهایی برای نگهداری روزانه ما در بازی بهره برده‌اند.

برای آنکه بدانید اعتیاد به بازی چگونه پدیدار می‌شود و چه کاری می‌تواند با شما بکند، از این رو، به دنبال این نوشته با ما همراه باشید.

خوی‌آوری یا اعتیاد چیست؟

واژه‌نامه مریم وبمستر از اعتیاد اینگونه می‌گوید: واکنش ناخواسته به چیزی، ریشه‌دار، نیاز تنکردی (فیزیولوژی) یا روانی (سایکولوژی) به چیزی، رفتاری، یا کنشی خوی‌آور. یک انسان نه تنها به دخانیات و الکل، بلکه به کنش‌ها و فعالیت‌هایی به مانند شرط‌بندی، خرید کردن، یا دزدیدن نیز می‌تواند خوی پیدا کند.

به هر رو، آن چیزها و رفتارها نیاز سیستم پاداش مغز را بیش از اندازه گسترش می‌دهند، که با خوردن، بوییدن، چشیدن، دیدن، شنیدن، یا انجام دادن آن‌ها، این سبب آزاد شدن هرمون‌های لذت، و واکنشی نو و درخور پسند می‌شوند، به گونه‌ای که دوری از این لذت برای‌تان سخت می‌شود، چه زمانی که بخواهید آن را ترک کنید، چه زمانی که به دنبال تن دادن به آن‌ها با پیامدهای ناسازگار و نخواسته روبه‌رو شوید.

آیا می‌توان به بازی‌های کامپیوتری خوی آورد؟

بر پایه گفته سازمان جهانی بهداشت، خوی آوردن و اعتیاد به بازی حقیقت دارد. این سازمان در بازبینی شماره ۱۱ دسته‌بندی بین‌المللی بیماری‌ها این گونه از خوی‌آوری به بازی گفتار کرده است: الگویی از رفتار سرزده از بازی (بازی دیجیتالی یا بازی کامپیوتری) که به اختلال در بازی شناخته می‌شود، و سبب افزایش برتری بازی در برابر کنش‌های دیگر شده، تا به اندازه‌ای که بازی کردن در برابر دلبستگی‌ها و کنش‌های روزانه دیگر پیشتاز می‌شود، تا جایی که با در میان بودن پیامدهای ناسازگار و ناخواسته، این همچنان به دنباله یا به پیاپی رسیدن بازی می‌انجامد.

اگرچه میان اعتیاد به بازی و بازی کردن تنها برای خوشگذرانی، ناهمگونی و تفاوت دیده می‌شود. شما می‌توانید هر روز فورتنایت بازی کنید ولی با آن خوی نگیرید. درست است که با این شیوه نمی‌توانید زمان زیادی را برای آن بگذارید، ولی تا هنگامی که روزانه بدانید که در چه ساعتی به کار و کلاس و خوراک و تندرستی خود برسید، و انجام آن را برتر در برابر کارهای زندگی خود ندانید، با دردسر روبه‌رو نخواهید شد. ولی اگر به روزی برسید که از پاکیزگی و کار و پول و زندگی خود برای خرید ارز مجازی بگذرید، پس بی‌گمان به کمک نیاز دارید.

بازی‌ها چگونه ما را ناچار به بازی کردن بیش از اندازه می‌کنند؟

اگر چشمان خود را ببندید و یک کازینو را در اندیشه بنگرید، شاید یک رولت خوشگل پرنور و میزهای کارت‌بازی، روی‌هم‌خوردن ژتون‌های رنگارنگ، نورانی شدن و صدا خوردن دستگاه‌های سکه‌خور ببینید. در این گمان نیست که کازینوها به گونه‌ای ساخته و طراحی شده‌اند تا بتوانند به خوبی حواس‌برانگیز باشند.

این‌ها همگی انگیزه‌ای در آزاد شدن هرمون‌ها به میان می‌آورند، تا شرط‌بندان را ناچار به شرط‌بندی در تجارت کنند.

یک بازی کامپیوتری نیز می‌تواند نقش یک تجارت درخور پسند و بسیار سودآور را داشته باشد. کمپانی بازی‌ساز سوپرسل با بازی کلش آف کلنز (Clash of Clans)، کلش رویال (Clash Royale)، و براول استارز (Brawl Stars) خود شناخته شده است، که تنها در سال ۲۰۱۸ بیش از ۱.۷ میلیارد دلار سود به دست آورد. این بازی‌ها به رایگان دریافت می‌شوند، ولی بازیکنان این گزینه را دارند تا برای برخوردار شدن از ویژگی‌های برتر در درازای زمانی کوتاه، برای آن پول واقعی بپردازند. این یک گونه از تجارت و کسب‌وکار جان‌یافته از سوی بازی‌های موبایلی امروزی است.

از آنجایی که خریدهای درون‌برنامه‌ای، سرچشمه بنیادین درآمدزایی برای بازی‌های رایگان نامبرده در بالا است، این تنها به خواست و پایداری سازنده بستگی دارد که تا چه زمانی بازیکنان به بازی بپردازند.

ساخت یک بازی برجسته، نیازمند به یک آغاز برجسته است. با هزاران بازی که اکنون در فروشگاه‌های آنلاین آماده برای دریافت هستند، یک سازنده ناچار به بهره‌وری از روش‌ها و ترفندهایی است تا بتواند محصول خود را در میان مردم و در برابر همه آن بازی‌ها، ویژه نشان دهد.

شیوه نگاره‌سازی

برخی از بازیکن‌ها — چه دیروزی چه امروزی — گیرایش بالایی به دم‌دستی‌ترین ترفند بسیاری از سازندگان در راستای به پیروزی رسانیدن یک بازی دارند، که آن چیزی نیست جز روی کار بودن و به نمایش گذاشتن یک زن یا مرد برهنه یا نیمه‌برهنه با پوششی گیرا در بازی، که سبب برانگیخته شدن بازیکن‌ها می‌شود.

پژوهشگران به داده‌هایی تازه درباره پیوند میان رنگ و احساسات انسان دست یافتند — به این گونه که رنگ‌های روشن می‌توانند واکنش‌های سازگارتری در برابر رنگ‌های تیره در بر داشته باشند.

سطح دشواری

بسیاری از بازی‌های آنلاین در آغاز با بهره‌گیری از جلوه‌ها و صداهای خیره‌کننده، می‌کوشند تا بازیکن را در وضعیتی بگذارند تا به آسانی به یک یا چند سطح برتر در بازی برسند، از این رو، به بازی و ساختار آن ناخودآگاه گرایش پیدا می‌کنند، با آنکه کار دشواری را به انجام نرسانیده‌اند، یا پیش از آغاز بازی از آن خوش‌شان نمی‌آمده است.

برای نمونه، در بازی Mario Kart Tour، شما بی‌آنکه به گوشی دست بزنید، می‌توانید برنده چند مسابقه آغازین آن بشوید. نه نیازی به برکشی نیرو دارید، نه دانشی در رانندگی — اگر باور ندارید، خود بازی کنید!

پس از کمی سرخوشی، با گذر زمان، یک بازی دشوارتر می‌شود، و از آنجا شما ناچار به پرداخت هزینه برای آن می‌شوید — به دور از این، روند بازی برای‌تان بسیار کند می‌شود. همانگونه که پیشتر گفتیم، این یک روند سازمان‌یافته برای دریافت پول از بازیکنان از سوی سازنده است.

خریدهای درون‌برنامه‌ای

خریدهای درون‌برنامه‌ای به گونه‌ای عرضه شده‌اند که خرده‌فروشان سال‌ها از آن سود برده‌اند. بسیار دیده‌ایم که گاهی یک صندوق پر از جم ۱۰ دلاری، روزی به نیمی از بهای آن کاهش یافته و بازیکنان به سبب این پیش‌آوری از سوی سازنده، به خرید آن پرداخته‌اند.

به دنبال بهره‌وری از سکه و طلا و جم برای نیرو بخشیدن به خود در بازی، خریدهای کوچک شما بیش از پیش می‌شوند. کسانی هستند که صدها دلار برای بازی‌های موبایلی پرداخته‌اند، و گفته‌اند که هرچه بیشتر هزینه می‌کنند، به سختی می‌توانند بازی را فراموش کنند. این رفته‌رفته بازی را به یک سرمایه‌گذاری دگرگون می‌کند، که بازیکنان را ناچار به نگهداری‌اش کرده است.

شکست در آستانه برد

اگر بازی‌هایی به مانند کندی کراش ساگا (Candy Crush Saga) را به خوبی بشناسید، پس می‌دانید که گاهی تنها یک گام از رسیدن به سطح بعدی دور هستید، ولی با شکست روبه‌رو می‌شوید.

در این هنگام، برخی از بازی‌ها سطح یا مرحله کنونی را از نو آغاز می‌کنند، ولی برخی از آنان از شما درخواست پیش‌آوری سکه یا هر چیز دیگری می‌کنند (که برای آنان هزینه پرداخته‌اید یا در پی بازی به دست آورده‌اید)، تا بتوانید روند بازی را از همان نقطه‌ای که شکست خورده‌اید، از پیش بگیرید. این نه تنها افتخارآفرین نیست، بلکه سبب آسودگی بازیکنان می‌شود، از این رو، کسی هزینه پرداخت کند، در برابر آنکه کوشش کند، برتری پیدا می‌کند.

هرچند که سازندگان تنها چند بار به کسی که شکست خورده است، پیشنهاد پرداخت هزینه برای از پیش گرفتن دوباره بازی از نقطه کنونی می‌دهند، ولی اگر این یک هنجار پایدار باشد، از این رو، “کوشش کردن” زیر پرسش می‌رود.

احساس نادرست نظارت داشتن

یکی از ترفندهای دیگری که کازینوها سال‌ها از آن بهره می‌بردند، این بود که در دستگاه‌های شرط‌بندی، به بازیکنان حس نظارت بر برآورد هر چرخش می‌دادند. این دستگاه‌ها دارای دستگیره‌هایی برای کشیدن، و دکمه‌هایی برای فشار دادن بودند. در حقیقت، برد و باخت شما تنها از سوی پیکربندی درونی این دستگاه‌ها تعیین می‌شود.

در بازی‌ها نیز چنین است — برای نمونه، در بازی ساکر استارز (Soccer Stars)، فرقی نمی‌کند که در چه زمانی گردونه جایزه‌ها را بچرخانید، از سویی، چیزی به نام “گزینش خودکار” درکار نیست، زیرا این سیستم پشت‌پرده است که می‌گوید به چه کسی در چه زمانی چه چیزی به چه سبب داده شود.

برآورد

بازی‌های کامپیوتری می‌توانند به دور از اثرهای ناسازگار برای مغز، بدن ما را نیز نشانه بگیرند. کسانی هستند که دست کم نیمی از روز خود را در یکجا می‌نشینند، و تنها تمرکز خود را بر روی مانیتور کامپیوتر یا گوشی خود اندوخته‌اند. این به دور از آنکه به چشم و بدن شما آسیب می‌رساند، برای انجام کارهای روزانه دیگر، مغزتان را بسیار خسته می‌کند، و هربار که چشمان خود را می‌بندید، تنها نماها و صداهای بازی را می‌بینید و می‌شنوید.

می‌دانیم که بازی‌های “باحال” بسیاری آن بیرون در چشمداشت شما هستند، ولی پیش از آنکه به سراغ آنان بروید، نخست به یک پایداری در زندگی خود برسید، سپس بازه زمانی ویژه‌ای را برای آن تعیین کنید، و هرگز زندگی حقیقی خود را برتر از زندگی درون بازی نکنید تا ناچار به پرداخت‌های درون‌برنامه‌ای نشوید. شاید این هزینه‌ها کوچک باشند، ولی رفته‌رفته شمار آن‌ها افزایش می‌یابد، و علاقه شما به بازی، و ترس‌تان برای از دست دادن آنچه که ساخته‌اید، با گذر زمان بیشتر می‌شود.

درست است که اعتیاد به بازی در حالت عادی نمی‌تواند با الکل و دخانیاتی که یک جامعه را نشانه گرفته‌اند برابری کند، ولی به مانند هر چیز، زیاده‌روی در آن می‌تواند دست کم برای شخص، و دست زیاد برای خانواده او دردسرساز باشد.

شما می‌توانید از یک بازی آنلاین بهره ببرید و به زندگی خود نیز بپردازید، مادامی که اثر ناشایستی در کارهای روزانه شما نگذارد، و پسرفت نکنید. همیشه بکوشید آنچه نیک که در جهان مجازی به دست آورده‌اید را در جهان حقیقی برای خود بسازید.

نوشته بازی‌های آنلاین چگونه جیب‌ کاربران را خالی می‌کنند؟ اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی سامسونگ گلکسی زد فلیپ: از وسط من را تا کن!

سازندگان مطرح تلفن همراه، چند وقتی است که راهی جدید برای بازاریابی محصولات خودشان یافته‌اند و بالاخره گریبان تعداد دوربین‌های بیشتر را رها کرده و بخشی از تمرکزشان را بر روی محصولاتی گذاشته‌اند که از نظر طراحی و خلاقیت، نسبت به گوشی‌های پرچم‌دار امروزی در جایگاه ویژه‌ای قرار می‌گیرند.

اسمارت‌فون‌های با نمایشگر تاشو اکثرا دارای ظاهری فوق‌العاده و ابعادی بزرگ هستند. این پدیده باعث می‌شود تا کاربران هنگام قرار دادن آن‌ها در جیب لباس خود دچار مشکل شوند. البته مشکل کمبود فضا به‌تدریج حادتر نیز می‌شود؛ چرا که پرچم‌دارانی نظیر گلکسی S20 اولترا دارای نمایشگری به‌مراتب بزرگ‌تر نسبت به گذشته هستند.

اخیرا برخی کمپانی‌ها نظیر موتورولا و سامسونگ با عرضه هندست‌های تاشوی جدید، راهکاری را برای حل مشکل فوق ارائه کردند. موتورولا ریزر از طراحی فوق‌العاده‌ای برخوردار است؛ اما متاسفانه این هندست در مناطق محدودی از جهان عرضه می‌شود. در مقابل به‌نظر می‌رسد که سامسونگ گلکسی زد فلیپ، کلیه مشکلات مربوط به قالب طراحی تاشو را حل و فصل نموده است. چنان‌چه از طرفداران پر و پا قرص هندست‌های تاشو هستید؛ در این‌صورت با آی‌تی‌رسان و بررسی تخصصی سامسونگ گلکسی زد فلیپ همراه باشید.

طراحی: استعداد بالا در جذب اثر انگشت

گلکسی زد فلیپ در نخستین نگاه، مسحورکننده به‌نظر می‌رسد. مشاهده این هندست با رنگ بنفش براق حقیقتا مخاطب را مبهوت خواهد کرد. با این‌حال این دستگاه غول‌پیکر به شدت مستعد جذب اثر انگشت است؛ لذا برای لذت بردن از ظاهر جذاب گلکسی زد فلیپ همواره بایستی دستمال تنظیف را به‌همراه داشته باشید. شما می‌توانید از کیس شفاف ارائه شده در جعبه محصول نیز استفاده کنید؛ اگرچه این‌کار همانند خریداری یک ماشین لوکس و گران‌قیمت صرفا با هدف نگهداری از آن درون پارکینگ منزل است!

این هندست دارای خطوط زیبا و طراحی متقارن و نسبتا بی‌نقصی است. این محصول بر خلاف گلکسی فولد فاقد ناچ زشت و آزاردهنده بر روی نمایشگر داخلی خود است. همچنین دوربین سلفی منفرد گوشی در مرکز قسمت فوقانی نمایشگر قرار دارد. طراحی قاب دستگاه مانع آسیب‌دیدگی نمایشگر حین بستن آن شده و از ورود گردوغبار و کثیفی به فضای زیر نمایشگر جلوگیری می‌کند.

هندست سال گذشته گلکسی فولد به‌وضوح فاقد مشخصه‌ای خیره‌کننده برای توجیه قیمت‌گذاری نجومی خود بود. از سوی دیگر موتورولا ریزر نیز همانند یک اسمارت‌فون نسل اولی با محدودیت‌های خاصی دست‌به‌گریبان است. اما گلکسی زد فلیپ یک گوشی هوشمند تمام‌عیار است که در زمینه طراحی کلی محصول، صفحه‌نمایش و لولا بسیار منسجم و حرفه‌ای به‌نظر می‌رسد.

اکثر اسمارت‌فون‌های سامسونگ از قالب طراحی مشابه و مدل‌های رنگی طبیعی برخوردار هستند؛ اما گلکسی زد فلیپ دارای ظاهری رنگین‌کمانی و جالب‌توجه است. در واقع این محصول یکی از زیباترین هندست‌های ارزیابی شده توسط تیم آی‌تی‌رسان تا به امروز محسوب می‌شود.

دکمه پاور در سمت راست نیمه تحتانی گوشی قرار دارد؛ موضوعی که به‌معنای سهولت دسترسی به این دکمه هنگام قرارگیری گوشی در وضعیت بسته است. لولای مستحکم‌تر سامسونگ گلکسی زد فلیپ در مقایسه با اکثر گوشی‌های تاشوی پیشین یقینا ضخیم‌تر است. البته این پدیده ابدا مشکل‌ساز نیست؛ چرا که ضخامت بالا یکی از مشخصه‌های ساختاری محصولات تاشو به‌شمار می‌رود. علاوه بر این به لطف وجود این مشخصه اکنون کاربران می‌توانند هندست غول‌پیکرشان را درون جیب لباس خود قرار دهند.

نسبت ابعاد 21.9:9 گلکسی زد فلیپ به‌معنای ظاهر کشیده‌تر آن نسبت به یک اسمارت‌فون معمولی است؛ پدیده‌ای که به افزایش ارگونومی دستگاه کمک می‌کند. در واقع این گجت یکی از معدود اسمارت‌فون‌های غول‌پیکری است که با استفاده از یک دست و بدون کوچک‌ترین مشکل قابل حمل خواهد بود. تجربه در دست گرفتن این هندست به اندازه‌ای آسان و لذت‌بخش است که باعث می‌شود ابعاد سایر گوشی‌ها اندکی عجیب و غریب به‌نظر برسند. البته این قد بلند سبب می‌شود تا برای دسترسی به نوار اعلانات بالای گوشی، مجبور به استفاده از هر دو دست خود باشید.

لولا و نمایشگر: زیبا و کاربردی

لولا با قابلیت تنظیم در زوایای مختلف یکی از مشخصه‌های کلیدی اسمارت‌فون‌های تاشوی ایده‌آل قلمداد می‌شود. قابلیت تنظیم زاویه نمایشگر از طریق ساختار لولایی شکل دارای موارد کاربری متعددی است. بدین‌ترتیب کاربران هنگام دراز کشیدن در تختخواب یا حین قدم زدن به آسانی می‌توانند به تماس‌های ویدیویی پاسخ دهند.

لولای به‌کارگیری شده در گلکسی زد فلیپ در مقایسه با هندست‌های گلکسی فولد و موتورولا ریزر به میزان قابل‌توجهی محکم‌تر است. بدین‌ترتیب نمایشگر در کلیه زوایای بین 20 تا 160 درجه ثابت خواهد شد. بخشی از جذابیت گلکسی زد فلیپ مدیون همین لولای منحصربه‌فرد است؛ اگرچه این ساختار، محدودیت‌هایی را به‌دنبال دارد. سامسونگ با بازنگری مهندسی شده ساختار لولا امکان توقف آن در زوایای مختلف را فراهم نموده است؛ اما این‌کار موجب شده تا باز و بسته کردن گوشی بسیار دشوارتر شود. با این‌حال کاربران سریعا قادر به تشخیص موقعیت استقرار انگشتان خود برای تنظیم آسان زاویه نمایشگر خواهند بود و اگر گوشی از دست‌شان لیز نخورد و پهن خیابان نشود، سرعت باز شدنی خوبی دارد!

گلکسی زد فلیپ میزان پیشرفت سامسونگ در زمینه فناوری تاشو را به معرض نمایش می‌گذارد. نخستین گوشی تاشوی سامسونگ در بدو عرضه ناموفق ظاهر شد؛ اما پس از گذشت چند ماه و رفع کلیه مشکلات اساسی محصول، نهایتا فروش آن از سر گرفته شد. پیشرفت‌های گلکسی زد فلیپ در زمینه طراحی لولا و استحکام نمایشگر حقیقتا فوق‌العاده به‌نظر می‌رسند. به‌کارگیری حواشی برجسته، استفاده از الیاف محافظ جهت جلوگیری از ورود گرد و غبار به زیر نمایشگر و کاهش شکاف میان صفحه‌نمایش و لولا و مهم‌تر از همه بهره‌گیری از روکش شیشه‌ای نمایشگر از جمله پیشرفت‌های گلکسی زد فلیپ به‌شمار می‌روند.

سرپوش‌های انتهایی در لبه‌های نمایشگر با انواع مورد استفاده در ورژن بازنگری شده گلکسی فولد شباهت فراوانی دارند. الیاف موجود مانع از ورود گرد و غبار به زیر نمایشگر و مختل شدن ظاهر یکپارچه آن می‌شود. به‌کارگیری لایه محافظ UTG بر روی نمایشگر گلکسی زد فلیپ ضمن افزایش مقاومت آن در برابر خراشیدگی موجب خلق یک نمایشگر تاشوی کاملا منحصربه‌فرد شده است. این روکش از قابلیت تاشوندگی برخوردار است؛ اما در مقایسه با روکش گوریلا گلس 6 به‌کارگیری شده در اسمارت‌فون گلکسی S20 یقینا شکننده‌تر خواهد بود.

استفاده از شیشه یا ماده‌ای مشابه آن در یک اسمارت‌فون تاشو نشان می‌دهد که این محصولات با سرعتی فراتر از حد مورد انتظار در حال پیشرفت هستند. طی 6 ماه گذشته شاهد عرضه گوشی‌های موتورولا ریزر و گلکسی فولد همراه با نمایشگرهای پلاستیکی بودیم. در واقع گلکسی زد فلیپ در عوض استفاده از نمایشگری بحث‌برانگیز، مشابه یک اسمارت‌فون معمولی با قابلیت تاشوندگی به‌نظر می‌رسد.

با این‌حال محل تاشدگی در نمایشگر گلکسی زد فلیپ (همانند اکثر دستگاه‌های تاشو) کاملا مشهود است و کاربران هنگام پیمایش بر روی نمایشگر متوجه این موضوع خواهند شد. اگرچه پس از چند روز استفاده از گوشی به این وضعیت عادت می‌کنیم و حتی شاید از دیدنش لذت هم ببرید!

سامسونگ در گلکسی زد فلیپ از یک پنل تاشوی داینامیک آمولد با اندازه 6.7 اینچ و رزولوشن فول اچ‌دی پلاس به‌عنوان نمایشگر اصلی بهره گرفته است. نمایشگر دوم در پشت دستگاه نیز دارای اندازه 1 اینچی است. صفحه‌نمایش اصلی از کلیه مشخصه‌های نمایشگرهای سامسونگ نظیر نمایش چشم‌نواز رنگ‌ها و عمق بالای رنگ سیاه برخوردار است. با این‌حال نمایشگر دوم موسوم به Cover Display یکی از بدترین بخش‌های گلکسی زد فلیپ به‌شمار می‌رود. اندازه بسیار کوچک این نمایشگر عملا آ‌ن‌را بلااستفاده نموده است. کاربران با استفاده از این نمایشگر قادر به مشاهده تاریخ، زمان، پیمایش در اعلان‌های منتخب و پخش محتوای چندرسانه‌ای خواهند بود. اگرچه انجام این کارها منوط به ضربه زدن 2 یا چندباره بر روی نمایشگر کوچک گوشی هستند.

به‌طور خلاصه می‌توان نمایشگر دوم گلکسی زد فلیپ را زائد و بلااستفاده قلمداد کرد. با این‌حال برای نخستین بار شاهد به‌کارگیری یک پنل تاشو با کیفیتی هم‌تراز با برترین نمایشگرهای اسمارت‌فونی هستیم. اگر سامسونگ نمایشگر دوم را بزرگ‌تر طراحی می‌کرد، امکان استفاده راحت از دوربین‌های پشتی به عنوان دوربین سلفی هم فراهم می‌شد و دیگر نیاز به همان ناچ نقطه‌ای درون نمایشگر هم نبود.

دوربین‌ها: شانه به شانه پرچم‌داران

دوربین‌های پشتی گوشی در کنار نمایشگر کوچک آن قرار دارند و با 2 بار فشردن دکمه پاور این دوربین‌ها آماده ثبت تصاویر سلفی خواهند شد. در ابتدای کار، تنظیم فریم با استفاده از نمایشگر 1 اینچی کمی دشوار به‌نظر می‌رسد؛ اما پس از کمی کار با گوشی موفق شدیم تصاویر سلفی را با سطح دقت مناسب ثبت نماییم. هنگام قرارگیری گلکسی زد فلیپ در وضعیت بسته، 2 حسگر دوربین 12 مگاپیکسلی پشت دستگاه نقش دوربین سلفی دوگانه را ایفا خواهند کرد. این دوربین‌ها اساسا مشابه نمونه به‌کارگیری شده در هندست سال گذشته گلکسی S10e هستند. بعلاوه این‌بار از دوربین تله‌فوتو هیچ خبری نیست.

برخی گوشی‌های تاشو همانند متورولا ریزر (برخلاف سامسونگ گلکسی فولد) با چالش‌هایی در زمینه محدودیت فضا مواجه هستند؛ پدیده‌ای که موجب می‌شود این گجت‌ها از امکانات محدودتری در مقایسه با هندست‌های پرچم‌دار برخوردار باشند. حذف دوربین تله‌فوتو از گوشی یکی از محدودیت‌های ذکر شده به‌شمار می‌رود. سامسونگ با رویکردی منطقی ترجیح داده تا امکانات موردنیاز اکثر کاربران را در اختیار آن‌ها قرار دهد. یقینا دسترسی به یک لنز فوق‌عریض در مقایسه با دوربین تله‌فوتو از اهمیت بسیار بالاتری برخوردار است.

2 دوربین اصلی دستگاه، عملکردی مشابه انواع به‌کارگیری شده در سری گلکسی S10 را ارایه می‌دهند. این حسگرها جزو بهترین دوربین‌های اسمارت‌فونی سال گذشته بودند و عملکرد گلکسی زد فلیپ در زمینه عکاسی و فیلم‌برداری نیز تقریبا مشابه با سری گلکسی S10 است. احتمالا هیچ‌کس یک هندست تاشو را به‌خاطر دوربین‌های آن خریداری نخواهد کرد؛ با این‌حال تصاویر ثبت شده توسط گلکسی زد فلیپ برای اشتراک‌گذاری در رسانه‌های اجتماعی کاملا ایده‌آل هستند.

گلکسی زد فلیپ در محیط‌هایی با روشنایی کافی قادر به ثبت تصاویری عالی با جزئیات فوق‌العاده و وضوح بالا خواهد بود. همچنین تکنیک‌های پردازش تصویر مورد استفاده توسط سامسونگ موجب افزایش غنای رنگ‌ها شده و به تصاویر، ظاهری چشم‌نوازتر می‌بخشد.

با این‌حال کاهش میزان روشنایی محیط بر عملکرد دوربین تاثیر منفی می‌گذارد. عملکرد نه‌چندان دلچسب در شرایط نوری ضعیف همواره به‌عنوان یکی از نقاط ضعف دوربین‌های سامسونگ (حداقل تا پیش از عرضه سری گلکسی S20) تلقی شده است. عملکرد دوربین‌های گلکسی زد فلیپ در محیط‌های کم‌نور نیز پیشرفت محسوسی را نسبت به گذشته تجربه نکرده است. تصاویر ثبت شده در فضاهای تاریک به‌طور معمول فاقد جزئیات و شارپنس مطلوب هستند و غالبا کاربرد چندانی ندارند. اگرچه عملکرد هندست‌های جدید سامسونگ در این زمینه ظاهرا تا حدودی بهبود یافته است؛ اما دوربین‌های گلکسی زد فلیپ احتمالا جزو ویژگی‌های شاخص آن قلمداد نمی‌شوند.

دوربین گلکسی زد فلیپ از برخی امکانات کاربردی نظیر حالات فوکوس زنده و پرتره برخوردار است. بدین‌ترتیب کاربران به انواع مختلفی از افکت‌ها شامل بوکه، حالت دایره بزرگ (که در آن پس‌زمینه اساسا در خارج از محدوده فوکوس قرار می‌گیرد)، حالات چرخشی، زوم و Color Point دسترسی خواهند داشت. افکت Color Point به کاربر امکان می‌دهد تا بخشی از تصویر را به‌صورت رنگی و سایر قسمت‌های آن‌را به شکل سیاه و سفید ثبت نماید. در نتیجه شما قادر به ثبت تصاویری خلاقانه و هنری از سوژه‌های موردنظر خود خواهید بود.

در صورت بازگشایی گوشی یقینا تصاویر سلفی با کیفیت پایین‌تری ثبت خواهند شد؛ چرا که این‌بار در عوض به‌کارگیری دوربین‌های اصلی گوشی از یک دوربین سلفی کاملا استاندارد 10 مگاپیکسلی استفاده می‌شود. عملکرد این دوربین اگرچه ایده‌آل نیست؛ اما کیفیت تصاویر ثبت شده توسط آن کاملا قابل‌قبول به‌نظر می‌رسد. در تصویر زیر، عکس سمت راست با دوربین سلفی و عکس سمت چپ با دوربین پشتی دستگاه ثبت شده است.

به لطف طراحی منحصربه‌فرد لولا در گلکسی زد فلیپ، این هندست برای ثبت تصاویر سلفی گروهی بسیار مناسب است. دوربین‌های دوگانه در اکثر مواقع همانند یک دوربین سلفی فوق‌عریض عمل نموده و میدان‌دید تصویر را اندکی افزایش خواهند داد. چنان‌چه هنگام عکاسی با گوشی در محیط‌های کم‌نور، دستگاه در وضعیت نیمه‌باز باشد؛ در این‌صورت فلاش دوربین سلفی روشن خواهد شد. این پدیده در اکثر گوشی‌ها مشکل‌ساز نیست؛ اما در گلکسی زد فلیپ، روشن شدن کامل نمایشگر بدان معناست که نیمه تحتانی نمایشگر، نور زیادی را به سمت بالا ساطع خواهد کرد. در نتیجه تصاویر دارای اعوجاجات لنزی فراوان بوده و همانند عکس‌های ثبت شده توسط دوربین‌های اسمارت‌فون 5 سال گذشته به‌نظر می‌رسند.

چنین وضعیتی بسیار ناامیدکننده است؛ خصوصا آن‌که رفع این مشکل برای سامسونگ بسیار آسان است. با توجه به تنظیم هوشمندانه سایر بخش‌های اپلیکیشن دوربین در زمان اجرا، کلیه فرامین کنترلی در بخش تحتانی و سوژه‌یاب نیز در نیمه فوقانی نمایشگر رویت می‌شوند. لذا عدم از کار انداختن مشخصه فلاش برای نیمه تحتانی نمایشگر، تصمیمی عجیب از جانب سامسونگ به‌شمار می‌رود. این مشکل به آسانی از طریق نرم‌افزاری قابل حل و فصل است و امیدواریم که سامسونگ نیز نهایتا در این مسیر قدم بردارد؛ چرا که این مشکل بر روی کلیه تصاویر سلفی ثبت شده با گوشی در حالت نیمه‌باز تاثیر منفی می‌گذارد.

دوربین‌های گلکسی زد فلیپ در هیچ حوزه‌ای ممتاز نیستند و بدین منظور نیز طراحی نشده‌اند. خریداران به‌دلیل طراحی جدید و منحصربه‌فرد گلکسی زد فلیپ و نه دوربین‌های آن به سراغ این هندست می‌روند. اگرچه کیفیت این دوربین‌ها با جدیدترین پرچم‌داران سامسونگی برابری نمی‌کند؛ اما در مقایسه با رقیب دیگر خود یعنی موتورولا ریزر بسیار برتر ظاهر می‌شوند. سامسونگ با تولید گلکسی زد فلیپ نشان داد که با وجود محدودیت‌های فضایی و فیزیکی پیش رو در زمینه طراحی گوشی‌های تاشو، این گجت‌ها می‌توانند به دوربین‌هایی قابل‌اعتماد مجهز شوند.

عملکرد: مشخصات پرچم‌دار با قید چند استثنا

مشخصات سخت‌افزاری یکی از مقوله‌های غیرقابل چشم‌پوشی در هر اسما‌رت‌فون محسوب می‌شود. گلکسی زد فلیپ اساسا از مشخصات داخلی پرچم‌دار سال گذشته سامسونگ یعنی گلکسی S10 برخوردار است. در واقع مشخصات این هندست هم‌تراز با یک پرچم‌دار کمی قدیمی به‌نظر می‌رسد. از آن‌جا که طراحی گلکسی زد فلیپ احتمالا چندین سال زمان برده است؛ لذا سامسونگ ترجیح داده تا در این محصول از سخت‌افزارهای پرچم‌دار استفاده کند. این در حالیست که مشخصات موتورولا ریزر با یک هندست میان‌رده برابری می‌کند.

گلکسی زد فلیپ از پردازنده اسنپ‌دراگون 855 پلاس به‌همراه 8 گیگابایت رم و 256 گیگابایت حافظه‌داخلی بهره می‌گیرد. عملکرد این مجموعه سخت‌افزاری اگرچه با تراشه اسنپ‌دراگون 865 و رم 12 گیگابایتی به‌کارگیری شده در مدل پایه گلکسی S20 برابری نمی‌کند؛ اما توان پردازشی گلکسی زد فلیپ فراتر از میزان مورد نیاز کلیه کاربران خواهد بود.

اگرچه پردازنده مورد استفاده در گلکسی زد فلیپ در برابر پرچم‌داران امروزی کمی قدیمی به‌نظر می‌رسد؛ اما هنگام استفاده از این هندست هیچ‌گونه مشکل قابل‌توجهی رویت نمی‌شود. در واقع طی مدت استفاده از گوشی با هیچ‌گونه وقفه یا تاخیر ناشی از کمبود منابع پردازشی مواجه نشدیم. مشخصات سخت‌افزاری گوشی در اکثر موارد نسبتا آینده‌نگرانه هستند. طی 1یا 2 سال آینده، ترآشه اسنپ‌دراگون 855 پلاس کماکان پاسخگوی نیازهای پردازشی همه خواهد بود. همچنین با وجود حافظه رم 8 گیگابایتی نیز کاربران به احتمال فراوان با هیچ محدودیتی مواجه نخواهند شد.  البته گلکسی زد فلیپ از شبکه 5G پشتیبانی نمی‌کند؛ پدیده‌ای که احتمالا از محدودیت‌های فیزیکی دستگاه ناشی می‌شود. پشتیبانی از اتصال 5G مستلزم استفاده از آنتن‌های بیش‌تر و بزرگ‌تر است.

شارژدهی باتری: فراتر از حد قابل‌قبول

گلکسی زد فلیپ مجهز به 2 باتری مجزا با مجموع ظرفیت 3300 میلی‌آمپرساعت است. بهره‌وری 2 باتری مجزا در مقایسه با یک باتری بزرگ‌تر به‌مراتب کمتر است. این پدیده در اسمارت‌فون موتورولا ریزر کاملا مشهود است؛ چرا که باتری 2510 میلی‌آمپرساعتی این هندست بیش از نصف 1 روز دوام نخواهد آورد.

اکنون این پرسش مطرح می‌شود که آیا شارژدهی باتری گلکسی زد فلیپ مشابه موتورولا ریزر است؟ پاسخ منفی است؛ چرا که علی‌رغم محدودیت‌های طراحی گوشی‌های تاشو، شارژدهی باتری گلکسی زد فلیپ کماکان فراتر از حد قابل‌قبول ارزیابی می‌شود و کاربران از این بابت نگرانی خاصی نخواهند داشت.

در اکثر موارد، باتری گلکسی زد فلیپ تا 1 روز کامل دوام می‌آورد. در صورت استفاده سنگین‌تر از هندست بایستی پس از حدودا 13 ساعت مجددا آن‌را شارژ کرد؛ در غیر این‌صورت با یک نوبت شارژ کامل باتری می‌توان از گوشی برای مدت 16 تا 18 ساعت استفاده نمود. در این مدت به‌طور متوسط حدودا 5 ساعت از گوشی استفاده کردیم. اگرچه این زمان با کاربری 6 یا 7 ساعتی برخی پرچم‌داران برابری نمی‌کند؛ اما با توجه به اندازه باتری ظاهرا سامسونگ شارژدهی آن‌را به شکل نسبتا مناسبی بهینه‌سازی نموده است.

در برخی روزها، مدت زمان استفاده از دستگاه تا 7 ساعت افزایش یافت؛ اما در برخی مواقع دیگر استفاده بیش‌تر از دوربین یا به‌کارگیری گوشی در فضاهای غیرمسقف (افزایش میزان روشنایی نمایشگر)، مدت کارکرد دستگاه را به 4 ساعت کاهش داد. با این‌حال بایستی به‌خاطر داشت که کیفیت سرویس‌دهی اپراتور مخابراتی نیز در طول عمر باتری گوشی تاثیرگذار است.

نرم‌افزار: رابط کاربری جذاب و قابل‌ اطمینان One UI

پیش‌تر سامسونگ در مقوله نرم‌افزار تا حدودی بحث‌برانگیز ظاهر می‌شد. تقریبا همگی ما رابط کاربری سنگین و شلوغ تاچ‌ویز را به‌خاطر داریم. اما سامسونگ با معرفی سری گلکسی S10 و رابط کاربری One UI از تغییراتی جدید رونمایی کرد. اکنون اصلاحات اعمال شده در رابط کاربری سامسونگ از تجربه نرم‌افزاری فوق‌العاده در گلکسی زد فلیپ حکایت دارد. کاربران گلکسی زد فلیپ به لطف برخورداری از رابط کاربری One UI 2.1 می‌توانند نمایشگر دستگاه را از جهت طولی به 2 قسمت تقسیم نموده و بر روی هر نیمه یک اپلیکیشن را اجرا نمایند. این مشخصه به ارتقاء قابلیت‌های مالتی‌تسکینگ دستگاه کمک شایان توجهی می‌کند.

همچنین سامسونگ به منظور هماهنگی هرچه بیش‌تر نرم‌افزار با قالب طراحی تاشو اقدام به اعمال برخی بهینه‌سازی‌های کلیدی نموده است. سامسونگ از طریق همکاری نزدیک با گوگل موفق به تولید نرم‌افزارهایی با رابط کاربری Flex شده است. این اپلیکیشن‌ها مشخصا برای قالب طراحی تاشو بهینه‌سازی شده‌اند. با بستن حدودا 90 درجه‌ای گوشی، اپلیکیشن‌های مذکور به حالت فلکس تغییر وضعیت می‌دهند.

در اپلیکیشن دوربین نیز پنجره سوژه‌یاب در نیمه فوقانی نمایشگر و ابزارهای کنترلی در نیمه تحتانی آن قرار دارند. اپلیکیشن گالری هم دارای وضعیت مشابهی است.

خم کردن 90 درجه‌ای دستگاه، آن‌را به ابزاری ایده‌آل برای برقراری تماس‌های ویدیویی تبدیل می‌کند. سرویس گوگل Duo به‌صورت پیش‌فرض در لیست مخاطبان و شماره‌گیر گلکسی زد فلیپ بارگذاری شده و با یک رابط کاربری مشابه برای حالت فلکس بهینه‌سازی شده است.

با وجود تمامی این اصلاحات بدیهی است که گوگل و سامسونگ کماکان بایستی در جهت بهینه‌سازی هرچه بیش‌تر امکانات تلاش کنند. اگرچه امکانات حالت Flex برای کلیه پوشه‌ها قابل دسترس است؛ اما مشخصا اعمال برخی اصلاحات در سیستم‌عامل اندروید ضروری به‌نظر می‌رسد. بدون تعیین یک استاندارد برای نمایشگر جلویی، هر برنامه برای کار با برخی امکانات نیازمند بهینه‌سازی خواهد بود؛ موضوعی که یقینا خسته‌کننده بوده و تجربه‌ای از هم گسیخته را به‌دنبال خواهد داشت.

استحکام و دوام

دوام یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های کاربران هندست‌های تاشو به‌شمار می‌رود. بدیهی است که نمایشگرهای تاشو از دوام پایین‌تری نسبت به سایر پنل‌ها برخوردار هستند؛ اگرچه شرکت‌هایی نظیر کورنینگ در تلاش هستند این مشکل را برطرف نمایند. به‌علاوه گوشی‌های تاشو معمولا در برابر گرد و غبار و آب‌خوردگی بسیار آسیب‌پذیر هستند. لذا توصیه می‌شود تا پیش از قرار دادن گلکسی زد فلیپ در جیب لباس خود، محتوای جیب را کاملا تخلیه نمایید.

همچنین بدنه این هندست بسیار لغزنده است؛ لذا بایستی آن‌را با احتیاط کامل حمل کرد. استفاده از گلکسی زد فلیپ در وضعیت کاملا باز شده احتمالا بهترین ترفند برای حفاظت از آن محسوب می‌شود. این هندست اگرچه آسیب‌پذیر است؛ اما به لطف طراحی منحصربه‌فرد سامسونگ، کابران هنگام استفاده از گلکسی زد فلیپ احتمالا احساس کار با یک اسمارت‌فون عادی را تجربه خواهند کرد.

سخن پایانی

گلکسی زد فلیپ با آنکه قیمت بالایی نزدیک به ۱۴۰۰ دلار دارد، اما در مرحله پیش فروش به سرعت توسط خریداران تمام شد! در بازار کشورمان نیز بهای این گوشی در حال حاضر در حدود ۳۰ میلیون تومان است که رقمی بسیار بالا برای یک گوشی موبایل محسوب می‌شود.

این گوشی خاص سامسونگ از نظر قدرت سخت‌افزاری، کیفیت دوربین، امکانات جانبی و… هیچ چیز خاص و متفاوتی را به شما ارایه نمی‌کند اما طراحی منحصر‌به فردش سبب می‌شود تا هر کجا  آن را از جیب خودتان خارج کنید، چشمان زیادی به سمتش چرخیده و طراحی آن را با دهانی باز نظاره کنند! پس اگر داشتن محصولی متفاوت از نظر طراحی یک اولویت در خریدتان محسوب می‌شود، گلکسی زد فلیپ برای شما ساخته شده است.

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی زد فلیپ: از وسط من را تا کن! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بررسی سامسونگ گلکسی S20 اولترا: انتقام جو!

محصولات سری سامسونگ گلکسی S20 را بایستی با دار و دسته اونجرز (انتقام‌جویان) مقایسه کرد، چرا که به‌خوبی توانستند در بحبوحه مشکلات فراوان امروزی، از هجوم کرونا و لغو MWC در خارج گرفته تا هجمه گسترده به سازنده‌اش در داخل، بالاخره به هر شکلی شده خودشان را به ایران رسانده تا حداقل در رسانه‌‌های کشورمان نیز هم‌گام با سایرین مورد نقد و بررسی قرار بگیرند.

از آنجایی هم که این حضور خیلی سخت بوده، پس اصلی‌ترین عضو آن‌ها که S20 اولترا است را برای بررسی برگزیدیم تا ببینیم سامسونگ بر روی این محصول گران قیمت خودش چه قابلیت‌هایی را کار گذاشته و آیا می‌تواند انتقامی سخت از سایر پرچم‌داران به‌خصوص در بخش دوربین بگیرد؟ با ما و بررسی این انتقام جوی بزرگ یعنی گلکسی S20 اولترا همراه باشید.

صحبت آغازین

چند سالی می‌شود که روند طراحی و ظاهر گوشی‌های پرچم‌دار، به مرحله ثبات و اگر بدبینانه نگاه کنیم، درجا زدن رسیده است! مدت‌ها از زمانی که با دیدن یک گوشی جدید در من شوق ایجاد می‌شد، گذشته و این روزها با در دست گرفتن یک پرچم‌دار، پس از دقایقی آن را به کناری گذاشته و رغبت خاصی برای وصال مجددش ندارم! اما چرا؟

نخستین امر به دیزاین باز می‌گردد که پس از فراگیر شدن گوشی‌های لمسی، تلاش سازندگان همگی در یک مسیر قرار گرفت و آن هم دادن فضای بیشتر به نمایشگر و البته بزرگ‌تر کردن آن بود. گوشی‌هایی که زمانی به خاطر بزرگی با عنوان فبلت نام گذاری می‌شدند، امروز از نظر اندازه بیشتر به یک شوخی می‌مانند و دیگر ترکیب شیشه و فلز در کنار رنگ‌های زیبا و خاص هم ترند متفاوتی در بازار نیست.

سخت‌افزارها به قدری قدرتمند شدند که رقابت‌شان بیشتر به عدد بنچمارک‌ها خلاصه شده و باتری‌ها هم آن چنان تفاوت خاصی در ظرفیت نداشته و تنها با افزودن بر میزان وات شارژر، سعی می‌کنند تا سریع‌تر برق را ببلعند و پیش صاحب خودشان بازگردند.

تنها بخشی که هنوز شاهد رقابت هستیم، دوربین است که هر ساله بر تعداد آن‌ها در پشت گوشی‌ها افزوده شده و احتمالا روزی می‌رسد که این سطح را با یک آبکش اشتباه بگیرید! قاعدتا ظرفیت این قسمت نیز همچون سایر بخش‌ها به پایان خواهد رسید و منحصر به ارقامی چون اندازه پیکسل بزرگ‌تر و زوم بیشتر در کنار وضوح بالاتر فیلم‌برداری می‌شود؛ پس چاره چیست؟

سامسونگ امسال در کنار معرفی سری گلکسی S20، گوشی زد فلیپ را هم معرفی کرد، یک گوشی با نمایشگر تاشو که به جز بخش طراحی تقریبا در تمامی مواردی از محصولی چون گلکسی S20 اولترا ضعیف‌تر است و با قیمت بالای خودش مقرون به‌صرفه هم به‌نظر نمی‌رسد، اما در کسری از دقیقه همه آن به فروش رفت! این امر به‌خوبی نشان داد که کاربران بیشتر از هرچیزی، تشنه یک طراحی تازه و جدا شدن از این گوشی‌های بزرگ با نمایشگرهای غول پیکر هستند، بایستی روحی تازه به کالبد محصولات پرچم‌دار دمیده شود و سامسونگ این راه را با گلکسی فولد آغاز و با فلیپ ادامه داد.

احتمال زیاد از سال‌های آینده شاهد ورود نسخه‌های خاص از این طراحی‌ها به محصولات رده پرچم‌داران نیز خواهیم بود تا دوباره روزی برسد که برای به‌دست گرفتن یک گوشی جدید، تپش قلب‌مان بالا رفته و تا مدت‌ها از دست گرفتنش، حس خوب تازه شدن را داشته باشیم.

طراحی و دیزاین: کاپیتان آمریکا!

در بخش قبل کلی سخنرانی کردم تا بگویم که طراحی گوشی‌ها نیاز به یک تغییر و تحول اساسی دارد اما خب تا رسیدن به آن نقطه هنوز کمی فاصله داریم؛ پس بهتر است به سراغ غول خوش قد و بالای خودمان برویم. سامسونگ گلکسی S20 اولترا یک گوشی خاص است که طبق روال معمول، خاص بودنش به دوربین آن باز می‌گردد.

اولین لحظه‌ای که این پرچم‌دار جدید را در دست گرفتم، هیکل بزرگ، وزن سنگین و از همه مهم‌تر ساختار عجیب دوربین آن حسابی خودنمایی می‌کرد. چهار دوربین به همراه فلش ال‌ای‌دی در یک قاب بزرگ مستطیل شکل همچون سپر کاپیتان آمریکا در جلوی S20 اولترا قرار گرفته‌اند و هر ضربه‌ای که بخواهد به آن وارد شود، بایستی از این قاب مستطیل شکل عبور کند!

وقتی شما یک گوشی با نمایشگر ۶.۹ اینچی به همراه باتری ۵۰۰۰ میلی‌آمپری دارید، پس وجود وزن ۲۲۲ گرمی هم چندان دور از ذهن نخواهد بود، امری که سبب می‌شد تا در استفاده‌های طولانی مدت، کم کم جلو بازوی قدرتمندی پیدا کنید و برای حفظ تناسب اندام، بهتر است با گوشی کمی هم پشت بازو بزنید!

کلید پاور در سمت راست قرار گرفته و در بالای آن دکمه یک‌پارچه صدا قرار دارد. خوشبختانه خبری از کلید اختصاصی بیکسبی نیست اما همین دکمه را اگر نگاه دارید، دوباره در جلوی چشمان‌تان ظاهر می‌شود، مگر آنکه عملکرد این کلید را در تنظیمات عوض کنید.

به علت وجود باکس بزرگ دوربین، وقتی S20 اولترا را بر روی سطح صافی چون میز قرار دهید، مانند خودرویی که در زیرش جک قرار گرفته، سطح بالایی آن کمی ارتفاع بیشتری به‌خود گرفته و با برخورد دست به آن، کاملا لق می‌زند. با آنکه به شخصه خیلی به داشتن کاور برای گوشی‌ها اعتقادی ندارم اما توصیه می‌کنم برای این پرچم‌دار جدید حتما از یک محافظ مناسب استفاده کنید. جثه بزرگ، وزن سنگین، باکس دوربین و نمایشگر رعنا سبب می‌شود تا اگر این انتقام جو در اثر کوچک‌ترین خطا از دست شما افتاده و پهن زمین شود، احتمالا اشک‌تان نیز به همراهش جاری شده و جرات نکنید گوشی ۱۴۰۰ دلاری را بردارید، چرا که این کاپیتان آمریکایی ما بدون یک سپر واقعی، شانس چندانی برای بقا در سقوط از ارتفاع ندارد!

نمایشگر: بیوه سیاه!

وقتی نمایشگر ۶.۹ اینچی گوشی با پنل داینامیک آمولد 2X، نرخ نوسازی ۱۲۰ هرتز، روشنایی فوق‌العاده و مشکی عمیق در جلوی چشمان‌تان ظاهر می‌شود، به یاد زیبایی بیوه سیاه در فیلم اونجرز خواهید افتاد (حیف که زنده نموند تا با گلکسی S20 اولترا آشنا بشه!).

نمایشگر هندست جدید سامسونگ در تست‌های موسسه دیسپلی میت موفق به شکستن 12 رکورد عملکردی و کسب رتبه +A شده است. این دستگاه در 5 مورد از رکوردهای 12 گانه خود موفق به کسب نمره “ایده‌آل‌تر از حد قابل تشخیص برای چشم” شده است!

نمایشگر جدید در مقایسه با انواع به‌کارگیری شده در گوشی‌های سری گلکسی S10 حدودا 14 درصد روشنایی بیش‌تری دارد. به‌علاوه این نمایشگر مجهز به حالت روشنایی بالا (High Brightness Mode) است که میزان خوانایی در محیط‌هایی با روشنایی متوسط و بالا را ارتقا می‌دهد. این مود امکان دستیابی نمایشگر به سطوح روشنایی 823 و 1342 نیتی را فراهم می‌کند.

همچنین روشنایی نمایشگر در محیط‌هایی با سطح نور پایین‌تر (در فضاهای غیرمسقف اما نه در زیر تابش مستقیم خورشید) نیز در مقایسه با گذشته به حداکثر میزان خود یعنی 20 هزار لوکس رسیده است. از سوی دیگر حالت Super Dimming Mode نیز با حفظ طیف رنگی کامل 24 بیتی، میزان روشنایی نمایشگر را به 2 نیت کاهش خواهد داد. با فعال‌سازی حالت نمایشگر همیشه روشن در فضاهای تاریک این رقم به 1 نیت کاهش خواهد یافت.

پنل داینامیک آمولد 2X مورد استفاده در گلکسی S20 اولترا در زمینه دقت رنگ حالات نمایشی sRGB و DCI-P3 موفق به ثبت رکورد شده است. همچنین این نمایشگر در زمینه دقت رنگ مطلق، کنتراست و دقت مقیاس روشنایی رکورددار است. این نمایشگر دارای بیشترین میزان دقت رنگ مطلق در میان کلیه صفحه نمایش‌های اسمارت‌فونی ارزیابی شده توسط موسسه دیسپلی میت تا به امروز محسوب می‌شود.

نرخ نوسازی 120 هرتزی یکی از بزرگ‌ترین پیشرفت نمایشگرهای جدید به‌شمار می‌رود. این مشخصه در کنار افزایش نرخ نوسازی تصویر به کاهش پرش‌های بصری تجربه شده توسط برخی کاربران کمک می‌کند (در وضوح +QHD غیر فعال می‌شود). نمایشگر گلکسی S20 اولترا در بردارنده کلیه پیشرفت‌های به دست آمده توسط صنعت نمایشگر طی 10 سال گذشته است. این نمایشگر همه امکانات اسمارت‌فون نکسوس وان در سال 2010 (یکی از نخستین گوشی‌های مجهز به نمایشگر اولد) تا پرچم‌دار امروزی گلکسی S20 را در خود جای داده است.

در کل به نمایشگر این انتقام جو نمی‌توان ایرادی را وارد دانست و تنها بخشی که من هنوز دوست ندارم، وجود حفره کوچک بالایی (محل قرارگیری دوربین سلفی) است که به نوعی هارمونی این بیوه سیاه را بر هم زده است، کاش مانند بسیاری از پرچم‌داران و حتی میان رده‌های امروزی، یک سلفی پاپ‌آپ و حتی مانند گلکسی A80 نمونه‌ای چرخان به جایش قرار می‌گرفت؛ اگر چه چرخاندن سپر کاپیتان آمریکایی از پشت به جلو، نیاز به موتوری توربو شارژ دارد!

سخت‌افزار: هالک شگفت انگیز!

وقتی شما چیپستی دارید که به کمک آن ویدیوهایی با رزولوشن 8K گرفته می‌شود، پس بدانید چه قدرتی در بطن دستگاه کار گذاشته شده و از همین الان کلاه‌تان را به افتخار این هالک شگفت انگیز از سر بردارید. طبق روال چند سال اخیر، سری گلکسی S با دو چیپست اسنپدراگون 865 و اگزینوس 990 عرضه می‌شود که خاورمیانه و ایران، منزل‌گاه اگزینوس است، پس به کالبدشکافی این چیپست قدرتمند می‌پردازیم.

کارآیی تراشه اگزینوس 990 جهش چشمگیر 20 درصدی را تجربه نموده است. این پدیده از به‌کارگیری CPU با پیکره‌بندی خوشه‌ای سه‌گانه ناشی می‌شود. این پیکره‌بندی از 2 هسته سفارشی سامسونگ، 2 هسته ARM Cortex-A76 با کارآیی بالا و 4 هسته کورتکس A55 با بهره‌وری بالا بهره خواهد برد. به‌علاوه این تراشه از پردازنده گرافیکی Mali-G77 ساخت شرکت ARM استفاده خواهد کرد. سامسونگ می‌گوید که این پردازنده نخستین GPU پیشرفته مبتنی بر معماری جدید Valhall به‌شمار می‌آید. همچنین بهره وری انرژی یا توان گرافیکی این پردازنده در مقایسه با گذشته 20 درصد ارتقا یافته است. این پدیده احتمالا برای طرف‌داران پر و پا قرص گیمینگ موبایلی بسیار هیجان‌انگیز خواهد بود.

قابلیت هوش مصنوعی دستگاه از طریق واحد پردازش عصبی (NPU) دو هسته‌ای تامین ‌می‌شود. این تراشه امکان پردازش اعمال مرتبط با هوش مصنوعی بر روی دستگاه و بدون‌نیاز به یک شبکه یا سرور را فراهم می‌کند. بدین‌ترتیب اعمال مذکور به شکل سریع‌تر و ایمن‌تر قابل اجرا خواهند بود. به‌علاوه این مشخصه به ارتقای کارآیی سیستم تشخیص چهره مبتنی بر هوش مصنوعی و بهبود قابلیت تشخیص صحنه توسط دوربین‌ها کمک خواهد کرد. مشخصه تشخیص صحنه به منظور ثبت بهترین تصاویر ممکن بر اساس ماهیت سوژه و موقعیت آن از تنظیمات ویژه به‌صورت خودکار استفاده می‌کند. بر اساس اظهارات سامسونگ، “تراشه اگزینوس 990 و مودم اگزینوس 5123 برای به‌کارگیری در محصولات 5G پیشرفته و اپلیکیشن‌های هوش مصنوعی کاملا سازگار هستند. این تراشه‌ها جهت کمک به جاه‌طلب‌ترین شرکت‌های بزرگ و کوچک در راستای دستیابی آن‌ها به اهداف و ارائه قابلیت‌های جدید به بازار طراحی شده‌اند.”

مودم 5G اگزینوس 5123 یکی از نخستین تراشه‌های مودمی تولید شده با استفاده از فرآیند 7 نانومتری EUV به‌شمار می‌رود. این تراشه از امواج هوایی میلی‌متری و کم‌تر از 6 گیگاهرتز پشتیبانی می‌کند. بعلاوه مودم مذکور از استانداردهای 2G GSM/CDMA، 3G WCDMA ،TD-SCDMA ،HSPA و 4G LTE پشتیبانی خواهد کرد. با تجمیع 8 سرویس‌دهنده مخابراتی در بستر شبکه 5G، سرعت دانلود این تراشه در بستر شبکه‌های موج میلی‌متری و زیر 6 گیگاهرتز حداکثر به 7.35 و 5.1 گیگابیت‌برثانیه خواهد رسید. بعلاوه سرعت این تراشه در بستر شبکه 4G مجهز به مدولاسیون دیجیتالی 1024 QAM به 3.06 گیگابیت‌برثانیه می‌رسد. با توجه به این‌که حداکثر سرعت عملیاتی ثبت شده برای دانلود در بستر شبکه 5G معادل 3.67 گیگابیت‌برثانیه است (این رکورد توسط هواوی و شریک سوئیسی آن موسوم به Sunrise به ثبت رسیده است)؛ لذا به‌نظر می‌رسد که مودم 5G سامسونگ قادر به پشتیبانی از کلیه اشکال ترافیکی 5G خواهد بود. تکنیک تجمیع مخابراتی به‌معنای ترکیب 2 یا چند سرویس‌دهنده مخابراتی جهت ایجاد یک کانال داده‌ای بزرگ‌تر است. این ایده فضای بیش‌تری را جهت مدیریت ترافیک داده‌ای حجیم‌تر ارائه خواهد کرد؛ در نتیجه امکان انتقال داده‌ها با سرعت‌های بالاتر فراهم خواهد شد.

تراشه اگزینوس 990 از نرخ تبادل داده LPDDR5 با پهنای باند 550 مگابیت‌برثانیه و نمایشگرهایی با نرخ نوسازی 120 هرتزی پشتیبانی می‌کند. مشخصه‌ای که تجربه پیمایشی بسیار روان و نمایش بسیار سریع انیمیشن‌های ویدیویی بازی‌ها را به‌دنبال خواهد داشت. پردازنده سیگنال تصویر (ISP) به‌کارگیری شده در تراشه از حداکثر 6 سنسور تصویربرداری مستقل و پردازش عملکرد حداکثر 3 دوربین به‌صورت هم‌زمان پشتیبانی می‌کند. این ISP تصاویر ثبت شده توسط دوربین‌هایی با رزولوشن حداکثر 108 مگاپیکسل را پردازش خواهد کرد. پیش‌تر و در ماه آگوست، کمپانی سامسونگ در اقدامی نه‌چندان تصادفی از توسعه یک حسگر دوربین 108 مگاپیکسلی خبر داده بود که حال شاهد حضورش بر روی این انتقام جوی غول پیکر هستیم.

حالا این همه اصطلاحات فنی و غیر فنی را به یکدیگر بافتیم که چه بگوییم؟ اینکه گلکسی S20 اولترا با تجهیز به چنین چیپست پیشرفته‌ای در کنار 12 یا 16 گیگابایت رم، رسما یک هالک شگفت انگیز است و هیچ اپلیکیشن و بازی موبایلی در جهان وجود ندارد تا بتواند قدرت آن را به چالش بکشد. پس ما هم به جای آنکه خودمان را درگیر یک سری بنچمارک دست و پا گیر کرده و چشم انتظار رکورد شکنی آن بمانیم، کلی بازی ریختیم و از انجام آن‌ها در بالاترین کیفیت بر روی نمایشگر ۱۲۰ هرتزی لذت بردیم!

البته باید به دو مورد هم اشاره کرد! اول از همه اینکه هالک ما بی‌ظرفیت‌تر از ظاهر قدرتمندش است، یعنی ارایه نسخه پایه ۱۲۸ گیگابایتی برای محصولی با چنین قدرت بالا و توانایی فیلم‌برداری 8K که حجم بسیار سنگینی دارد، برای آن بسیار کم به‌نظر می‌رسد، چرا که این روزها حتی محصولات میان رده نیز چنین حافظه‌ای را در خودشان می‌بیینند و درست است که می‌توان با کمک کارت حافظه جانبی آن را افزایش داد، اما قاعدتا باید اسلات دوم سیم کارت را فدا کرد و از سمتی، به اندازه حافظه داخلی لذت نبرد! تهیه محصول ۵۱۲ گیگابایتی هم که یک خرج ۲۰۰ دلاری یعنی بیش از ۳ میلیون تومان را بر روی دست خریداری می‌گذارد که قاعدتا تا پیش از این تمام محتوای جیبش را برای خرید S20 اولترا هزینه کرده است. همچنین این هالک ما کمی هم زود رنج است و گاهی سریع داغ می‌کند! یعنی اگر تصمیم بگیرید که عملیات سنگینی چون فیلم‌برداری 8K را چند دقیقه‌ای ادامه دهید، بر رویش قادر به درست کردن نیمرو خواهید شد!

دوربین: مرد عنکبوتی!

درست است که پیش از این به باکس بزرگ دوربین لقب سپر کاپیتان آمریکایی را دادیم اما توانایی آن بسیار بیشتر از یک سپر ساده فلزی است و چشمان تیزبین این دوربین‌ها کاری می‌کند تا شما همچون مرد عنکبوتی، هر آن چیزی که در دور و برتان می‌گذرد، با دقت نظاره کرده و بهترین خاطرات را از آن‌ها شکار کنید.

دوربین اصلی به یک حسگر 108 مگاپیکسلی مجهز است. با استفاده از ترکیب پیکسلی 9 در 1، دوربین این گوشی می‌تواند تصاویری 12 مگاپیکسلی را با استفاده از پیکسل‌های 2.4 میکرومتری تهیه کند. این مهم یک معیار جدید را در زمینه عکاسی شب نوید می‌دهد. این دوربین از لرزش‌گیر اپتیکال تصویر (OIS) بهره برده و از یک دیافراگم f/1.8 نیز استفاده می‌کند.

دوربین تله‌فوتوی این گوشی از اولین لنزهای پریسکوپ سامسونگ استفاده می‌کند. این قطعه از یک حسگر 48 مگاپیکسلی تشکیل‌شده و این حسگر نیز از ترکیب 4 در 1 پیکسل بهره برده و تصاویری 12 مگاپیکسلی را به کاربران ارایه می‌دهد. سامسونگ می‌گوید که این گوشی زوم اپتیکال هیبریدی 10 برابری و  Super Resolution Zoom صد برابری را در خود جای داده است. لنز پریسکوپ نیز به قابلیت OIS مجهز است. اما زوم ۱۰۰ برابری S20 اولترا که بیشترین مانور سازنده بر روی چنین قابلیتی متمرکز شده، چگونه کار می‌کند؟

این قابلیت که اسپس زوم یا همان زوم فضایی نام دارد، امکان بزرگنمایی مافوق تصور 100 برابری هنگام عکس‌برداری یا ضبط ویدیو را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. یک تلسکوپ کوچک از چنین قابلیت بزرگنمایی برخوردار بوده و به‌کارگیری چنین مشخصه‌ای در یک اسمارت‌فون فراتر از حد انتظار است. اما چنین رقم بزرگی نبایستی موجب سردرگمی کاربران شود. در واقع گلکسی S20 اولترا قادر به اجرای بزرگنمایی اپتیکال 100 برابری بدون‌اتلاف نیست؛ بلکه با استفاده از تعداد زیادی ترفند نرم‌افزاری و سخت‌افزاری چنین سطحی از بزرگنمایی را ارایه می‌دهد.

گلکسی S20 اولترا تنها مدل خانواده گلکسی S20 است که از یک لنز پریسکوپی بهره می‌گیرد. این هندست مجهز به یک حسگر 48 مگاپیکسلی با قابلیت زوم اپتیکال تا سقف 4 برابر است. با این‌حال به لطف وجود مشخصه‌ای موسوم به Hybrid Optic Zoom کاربران بدون کاهش کیفیت تصاویر می‌توانند از قابلیت بزرگنمایی تا سقف 10 برابر استفاده نمایند. اگرچه این سبک از بزرگنمایی در واقع یک زوم کاملا اپتیکال محسوب نمی‌شود؛ اما سامسونگ ادعا می‌کند که با اعمال بزرگنمایی حداکثر 10 برابری، کیفیت تصاویر با افت قابل‌توجهی مواجه نخواهد شد. چنین ادعایی قابل باور است؛ چرا که پیش‌تر نیز شاهد عملکرد مناسب برخی دوربین‌های اسمارت‌فونی در این سطح از بزرگنمایی بوده‌ایم. اما عملکرد دوربین هنگام استفاده از زوم 30 برابری، 50 برابری و بالاتر به چه ترتیب است؟ مشخصه جدید Space Zoom در گلکسی S20 اولترا امکان استفاده از بزرگنمایی 100 برابری را در اختیار کاربران قرار می‌دهد؛ البته در خصوص سطح کیفی تصاویر در این‌حالت هیچ‌گونه ادعای قابل‌توجهی مطرح نشده است.

پیش‌تر شاهد عرضه گوشی‌هایی با قابلیت بزرگنمایی 20 یا 50 برابری بودیم؛ اما گلکسی S20 اولترا از مشخصه زوم 100 برابری برخوردار است. با این‌حال روش دستیابی به چنین سطحی از بزرگنمایی احتمالا به اندازه پیش‌بینی بسیاری از کاربران، انقلابی نخواهد بود. در واقع سامسونگ از همان ساز و کار مورد استفاده در دوربین پریسکوپی هواوی P30 پرو بهره گرفته است؛ الگویی که امکان بزرگنمایی 50 برابری را در اختیار کاربران پرچم‌دار هواوی قرار می‌داد. اکنون سامسونگ به منظور تحقق زوم 100 برابری صرفا از حسگرهای دوربین با رزولوشن بالاتر و سخت‌افزارهایی با توان پردازشی بیش‌تر بهره گرفته است.

سامسونگ با استفاده از 2 حسگر دوربین با رزولوشن بالا و تکنیک‌های پردازش تصویر بسیار قدرتمند به بزرگنمایی 100 برابری دست یافته است. به بیان ساده‌تر با عبور از مرز بزرگنمایی 10 برابری، گوشی به منظور بیشینه‌سازی توان بالقوه دوربین تله‌فوتو و حسگر 48 مگاپیکسلی جهت برش، افزایش وضوح و بهبود نتایج خروجی تا حدود زیادی روی روش‌های دیجیتالی و نرم‌افزاری تکیه می‌کند. اما با توجه به محدودیت‌های عملکردی الگوریتم‌های مورد استفاده، گلکسی S20 اولترا از داده‌های گردآوری شده توسط حسگر غول‌پیکر 108 مگاپیکسلی دوربین اصلی نیز بهره گرفته و جهت خلق نتیجه نهایی، این داده‌ها را با سایر اطلاعات تصویری ثبت شده توسط دوربین تله‌فوتو ترکیب می‌کند. دسترسی به داده‌های اضافی ثبت شده توسط این 2 حسگر و ترکیب آن‌ها امکان دستیابی گلکسی S20 اولترا به قابلیت بزرگنمایی فضایی را فراهم می‌کند.

با توجه به کیفیت تصاویر منتشر شده تا به این لحظه می‌توان اعلام کرد که تصاویر ثبت شده با زوم 100 برابری به اندازه سایر تصاویر با سطوح بزرگنمایی پایین‌تر واضح نیستند؛ با این‌حال این تصاویر کماکان چشمگیر بوده و وجود چنین قابلیتی در یک اسمارت‌فون یقینا جالب‌توجه است. در دنیای عکاسی ارقام بزرگ‌تر، توصیف‌کننده کلیه واقعیت‌ها نیستند؛ لذا مقایسه قابلیت‌های بزرگنمایی فوق‌العاده گلکسی S20 اولترا با قهرمان فعلی این حوزه یعنی هواوی P30 پرو یقینا جالب‌توجه خواهد بود. برای همین تصمیم گرفتیم که این قابلیت فوق را با پرچم‌دار قبلی هواوی که تا نهایت ۵۰ برابر قادر به زوم کردن است، برای‌تان به مقایسه بگذاریم که در ادامه آن را مشاهده می‌کنید (روز ثبت تصاویر متفاوت است).

دوربین اولتراواید 12 مگاپیکسلی و حسگر DepthVision دو دوربین دیگر این اسپایدر من هستند. قابلیت Single Take به‌صورت همزمان از دید تمامی دوربین‌ها به عکس‌برداری پرداخته و با استفاده از هوش مصنوعی، بهترین عکس را نگاه می‌دارد. در ادامه نمونه عکس‌های شکار شده را مشاهده می‌کنید.

همچنین توانایی عکس‌برداری در شب با مود ویژه آن یکی از قابلیت‌های S20 اولترا است که البته بسته به نور محیط به طور معمول هفت ثانیه‌ای بایستی بدون تحرک بایستید تا تصویر گرفته شود، اما اگر از این مود هم بهره نگیرید باز کیفیت عکس برداشته شده همچنان قابل قبول است و نسبت به چشم انسان، جزئیات بیشتری را مشاهده می‌کنید (بالاخره چشم عنکبوتی دارد!). در تصویر زیر، دو عکس یکی با حالت شب و دیگری بدون آن و البته با کمک هوش مصنوعی، در تاریکی گرفته شده‌اند.

همان طور که پیش از این اشاره کردیم، این گوشی می‌تواند به ضبط ویدیوهای 8K پرداخته و شما می‌توانید این ویدیوها را با کسانی که از تلویزیون‌های 8K استفاده می‌کنند، به اشتراک بگذارید. با بهره‌گیری از Super Steady 2.0 که ثباتی همانند ریل‌های فیلم‌برداری را به ارمغان می‌آورد، سامسونگ نوید یک فیلم‌برداری حرفه‌ای را می‌دهد. البته این مورد غیر از حالت 8K است که حجم ویدیوهاش نیز بالاست و در نمونه‌ای که گرفتیم، برای یک دقیقه در حدود ۶۰۰ مگابایت شد، گوشی هم به شدت در این زمان داغ کرده و لرزش‌گیر هم تقریبا عمل نمی‌کند! پس با این حساب بهتر است بیخیال شده و به سراغ همان فول اچ‌دی و یا نهایت 4K برویم تا از لرزش‌گیر پیشرفته این انتقام جوی خودمان هم حسابی لذت ببریم.

دوربین سلفی 40 مگاپیکسلی یکی دیگر از نقاط قوت این گوشی است. حسگر مجهز به وضوح بالاتر ترکیب پیکسلی 4 در 1 را فراهم کرده و وضوحی 10 مگاپیکسلی و پیکسل‌هایی 1.4 میکرومتری را به ارمغان می‌آورد. این دوربین نسبت به دوربین سلفی گوشی‌های S20 و S20 پلاس (که از دوربین سلفی پایه 10 مگاپیکسلی بهره می‌برند) کیفیت تصویر بهتری را ارایه می‌دهد. بدون در نظر گرفتن گوشی‌هایی که از دوربین اصلی به‌عنوان دوربین سلفی استفاده می‌کنند، تا به این لحظه این بیشترین وضوح در یک دوربین سلفی جداگانه است.

مالتی مدیا: کاپیتان مارول

قاعدتا وقتی شما یک نمایشگر ۶.۹ اینچی تمام صفحه با بالاترین کیفیت، پشتیبانی از +HDR 10 و فناوری داینامیک AMOLED 2X دارید، از همان ابتدا می‌دانید که شاهد بهترین کیفیت در هنگام تماشای فیلم و کلیپ بر رویش خواهید بود. از آنجایی که نسبت ابعاد هم به ۲۰ به ۹ رسیده است، پس تنها یک قدم تا رسیدن به ابعاد استاندارد ۲۱ به ۹ در فیلم‌سازی باقی مانده و با کمی اراده و نردبان‌تر کردن گوشی‌ها، به این مهم دست خواهید یافت!

اما کیفیت صدا چطور؟ برای این منظور یک کلیپ ویدیویی را بر روی گوشی گذاشتم، صدا را تا انتها افزایش و گوش فرا دادم! در هنگام پخش صدا بسیار بلند بود و اگرچه نباید هر بلندی را با کیفیت دانست اما حداقل قابل قبول به‌نظر می‌رسید و گلکسی S20 اولترا به نوعی یک اسپیکر پرتابل استریو هم محسوب می‌شود (برای جمع‌های دو سه نفره!).  محل قرارگیری اسپیکر دوم هم بسیار جالب است، چرا که در لبه بسیار باریک بالایی قرار گرفته، جایی که برای یافتنش کمی باید از چشمان خودتان کار بکشید.

در بخش گوش دادن به هدفون اگر قصد دارید از محصولات دیجیتالی و با سیمی استفاده کنید، یک تابلوی ورود ممنوع را در پایین S20 اولترا خواهید دید و این بدان معناست که سامسونگ در سری S خودش هم رسما به جرگه حذف کنندگان این درگاه پیوست تا بلکه آه کاربران را با فروش بیشتر ایربادزهایش جبران کند! البته یک نکته را هم باید در نظر گرفت، در جعبه گوشی، هدفون‌های با کیفیت AKG با پورت تایپ سی قرار گرفته‌اند و از آنجایی که این روزها اکثر پرچم‌دارن از شارژ بی‌سیم هم پشتیبانی می‌کنند، پس نمی‌توانیم غر بزنیم که یا باید از هدفون استفاده کنیم یا شارژر!

باتری: ثور، خدای صاعقه!

گلکسی S20 اولترا با دارا بودن حجم ۵۰۰۰ میلی‌آمپری بر قله حجیم بودن باتری‌های پرچم‌دار سامسونگ می‌ایستد، البته با توجه به ابعاد بزرگ‌تر نمایشگر نسبت به اسلاف پیشین، این ظرفیت چندان هم دور از ذهن نیست با این حال با توجه به ضخامت ۸.۸ ملی‌متری (سپر کاپیتان آمریکا را فاکتور بگیرید!)، بایستی جا دادن این باتری پر حجم در بطن دستگاه را هم ستود.

با توجه به فناوری نمایشگر و مصرف بهینه چیپست، انتظار کارایی خوبی هم از این باتری می‌رود. در تست‌های انجام شده، انتقام‌جوی ما می‌تواند تا بیش از ۱۸ ساعت به پخش مداوم ویدیو پرداخته (با روشنایی 50درصد) و نصف روز را هم به‌صورت متوالی با آن وب‌گردی کرد. البته این برای زمانی است که نرخ رفرش نمایشگر بر روی ۶۰ باشد و با تغییر آن به ۱۲۰ هرتز، تا ۲۰ درصد از ظرفیت باتری صرف این خوشگذرانی بیشتر خواهد شد.

نکته جالب دیگر برای پرچم‌دار غول پیکر سامسونگ، استفاده از شارژر سریع 25 واتی در جعبه و 45 واتی خارج جعبه است! البته این خارج جعبه را بایستی دست به جیب شده و جداگانه بخرید اما در تست‌های انجام شده همین نمونه 25 واتی به‌قدری خوب عمل می‌کند تا نخواهید به جیب مبارک فشار بیاورید. در تست‌های انجام شده در طی 30 دقیقه، این باتری حجیم نزدیک به دو سوم شارژ می‌شود که رقمی عالی‌ست. برای کامل شدن شارژ با توجه به آنکه در درصدهای بالاتر جهت ایمنی، این پروسه مقداری کندتر می‌شود، بایستی کمی بیشتر از یک ساعت را تحمل کنید.

گلکسی S20 اولترا از فناوری یو‌اس‌بی پاور دلیوری 3.0 هم به‌خوبی پشتیبانی می‌کند، برای همین پاور بانک‌های مجهز به این تکنولوژی، یک گزینه عالی جهت شارژ سریع دستگاه بوده و از طرفی قابلیت پشتیبانی از شارژ سریع بی‌سیم 15 واتی هم برایش فراهم شده تا در کل اگر قصد شارژ کردن گوشی را گرفتید، مهلت انتظارتان کم‌تر شده و سریع‌تر از قبل به محصول دلبندتان برسید. راستی، همچون پرچم‌دار قبلی سری S می‌توان از آن به عنوان یک پاور بانک بی‌سیم با حداکثر سرعت 9 وات هم بهره برد و در واقع شما صاعقه ثور را همه‌جا با خودتان به همراه دارید!

سایر امکانات: دکتر استرنج!

اگر به دنبال امکان عجیب و غریب اضافه در گلکسی S20 اولترا می‌گردید، باید بگوییم این محصول در دو نسخه با حافظه‌های داخلی 128 و 512 گیگابایت عرضه می‌شود که البته دومین مورد با ۱۶ گیگابایت رم ارایه خواهد شد. نسخه اندروید استفاده شده بر روی دستگاه، اندروید ۱۰ است و اینترفیس معروف سامسونگ یعنی وان با نسخه دوم خودش هم بر روی چهره گوشی کشیده شده است. این گوشی عجیب و غریب بر خلاف نوت ۱۰ پلاس از نسخه با حافظه یک ترابایتی بهره نمی‌برد و کارت حافظه تنها راه شما جهت افزودن به حافظه داخلی آن است.

سنسور اثر انگشت هم که این روزها دیگر به زیر نمایشگر منتقل شده و برای همین نه از آن حفره‌های قبلی در پشت گوشی خبری است و نه حتی سنسورهای خاص برای تشخیص عنبیه چشم و همه چیز بدان سپرده شده تا با حرکتی لوکس و نمادین، انگشت خودتان را بر روی صفحه کشیده و این حسگر اولترا سونیک (اسمش هم باکلاسه!) به‌صورت سه‌بعدی تصویر زیبای انگشت شما را مجسم کرده و اجازه ورودتان را صادر کند. عملکرد این سنسور خوب است اما هنوز آن سرعتی که پیش از این به‌صورت فیزیکی در پشت گوشی‌ها درج می‌شد، بر روی این مدل دیده نمی‌شود. در واقع بیشتر یک سوسول بازی است و به‌شخصه هنوز آن حفره‌های پشت گوشی را بیشتر دوست دارم!

همچنین بر روی این گوشی از جدیدترین استاندارد در سیستم وای‌فای یعنی ax هم استفاده شده و در کنار آن شاهده استفاده از لایسنس IP68 هستیم که نشان از مقاومت در برابر آب و گرد و غبار دارد. از نظر رنگ‌بندی، S20 اولترا ظاهرا با کمبود رنگ در خمره روبه‌رو شده و فقط دو رنگ طوسی و مشکی از آن موجود است، رنگ‌هایی که هیچ‌گونه اثری از آن تلورانس‌های زیبا در سایر محصولات قبلی سامسونگ برای‌شان دیده نمی‌شود و همچون چهره عبوس دکتر استرنج در فیلم انتقام جویان، ظاهری خشک و نچسب دارد!

سخن پایانی: من مرد آهنی‌ام!

اگر بخواهیم وزن S20 اولترا را هم فقط ملاک قرار دهیم، باید گفت که این گوشی می‌تواند مرد آهنی (با احتساب وزن زره!) باشد، البته بعید به‌نظر می‌رسد که استحکام آن را در سقوط‌هایش داشته باشد اما با تجهیز به انواع و اقسام فناوری‌های روز در کنار دوربینی که شاید بر روی هیچ محصول دیگری نبینید، خودش را تونی استارک گوشی‌های امروزی معرفی می‌کند.

داستان تصاحب این انتقام جو زمانی دشوار می‌شود که بدانید قیمت آن در نسخه پایه، رقم باورنکردنی ۱۴۰۰ دلار است! یعنی با قیمت ارز امروزی و محاسبه عوارض ورود، این انتقام جوی کره‌ای بهایی بالاتر از ۲۴ میلیون تومان خواهد داشت که نشان از گرفتن انتقامی سخت از جیب شما دارد! اما اگر شما به‌قدری توانمند هستید که چنین رقمی را پرداخت کنید، قاعدتا صاحب یکی از بهترین یاران گروه اونجرز شده‌اید که در مبارزه با تمام پرچم‌داران دیگر، آن‌ها را در تمام بخش‌ها به چالش خواهد کشید و تانوس زمانه را به‌شدت سرکوب می‌کند؛ البته به شدت مراقب باشید که هیچ‌گاه از دستان‌تان بدین راحتی جدا نشود و زره آهنین را همیشه بر تن داشته باشد، وگرنه به سرنوشت تونی استارک در پایان دچار خواهد شد!

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی S20 اولترا: انتقام جو! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.