دلایل برتری بازاریابی محتوایی شخصی سازی شده

در روزگار و دورانی که روش های سنتی تبلیغات با شکست روبرو می شوند و رسانه های اجتماعی شاهد رشد روزافزونی هستند، به نظر می رسد که انتخاب بازاریابی محتوایی بهترین استراتژی برای صاحبان کسب و کار و بازاریاب ها در جهت رشد و پیشرفت برنامه های بازاریابی شان باشد. خواسته های مشتریان روز به روز بیشتر می شود و دیگر روشهای سنتی تبلیغات نمی تواند آنها را قانع کند. آنها فقط نمی خواهند که اطلاعات دریافت کنند، آنها می خواهند تعامل داشته باشند و سرگرم شوند.

مردم -چه متوجه باشند یا خیر- همیشه تحت بمباران تبلیغاتی قرار دارند. در چنین شرایطی، تنها راه برای کسب موفقیت این است که به اندازه کافی خودتان را متمایز نشان بدهید تا مشتری برای انتخاب برند شما متقاعد شود. این تمایز را می توانید از طریق محتوای شخصی سازی شده ایجاد کنید و به نظر می رسد که امروزه، یکی از رموز موفقیت در بازاریابی محتوایی همین است.

مشتریان در فضای رقابتی موجود، انتظار دارند که محتوای دریافتی شان با نیازها و خواسته های آنها هماهنگ باشد. از جمله کمپانی های مطرح که به این سمت و سو گرایش پیدا کرده اند می توان به آمازون (با توصیه هایی که بر اساس بازدیدها و خریدهای قبلی مشتری به او ارائه می کند)، نت فلیکس (پیشنهاداتی که برای ویدیوی بعدی به کاربر می دهد) و استارباکس (درج نام مشتری روی لیوان قهوه) اشاره کرد.

اما چرا شما باید با وقت و پول خود در این رویکرد سرمایه گذاری کنید؟

 

افزایش احتمال خرید

بر اساس آمار و ارقام، بازاریابی محتوایی شخصی سازه شده عملاً روی فروش تاثیر می گذارد و شرکتهایی که از این استراتژی استفاده کرده اند، شاهد یک رشد ۱۹ درصدی در فروش خود بوده اند. مشتریان، دیگر با دریافت یک ایمیل اطلاع رسانی درباره فروش ویژه اقناع نمی شوند. آنها یک امتیاز ویژه برای شخص خودشان می خواهند.

بازاریاب ها این خواسته مشتریان را با ارسال پیشنهادات شخصی سازی شده برآورده می کنند. این پیشنهادات بر اساس موقعیت جغرافیایی کاربر، مواردی که قبلا خریداری کرده یا از آنها بازدید کرده است و هر موردی که به شخص کاربر محدود می شود و به او نشان می دهد که شرکت برایش اهمیت قائل است ارائه می شوند. انجام موفقیت آمیز این استراتژی انگیزه مشتری را افزایش داده و خرید از شما را افزایش می دهد. اگر یک تجربه مناسب را برای مشتریان فراهم کنید، بارها و بارها به شما مراجعه خواهند کرد.

 

ایجاد تمایز با رقبا

در سال ۲۰۱۶، ۸۹ درصد از کسب و کارهای بنگاه به بنگاه (B2B یا کسب و کار به کسب و کار) دست کم از یکی از انواع بازاریابی محتوایی استفاده می کردند و پیش بینی می شود که این رقم سال به سال افزایش پیدا کند. این به آن معنی است که باید راهی پیدا کنید تا بتوانید از بقیه متمایز باشید. در واقع، دیگر فقط ارائه محتوای باکیفیت کافی نیست، تقریبا همه محتوای باکیفیت ارائه می کنند.

اما برای ایجاد تمایز، چه راهی بهتر از اینکه کاری کنید که به مشتریان «احساس خاص بودن» دست بدهد؟ اگر مشتری بتواند بین یک ایمیل عمومی استاندارد و یک پیشنهاد شخصی منحصر به فرد یکی را انتخاب کند، همیشه دومی برایش جذاب تر خواهد بود.

 

ایجاد یک تصویر بهتر از برند

هنگامی که نوبت به خلق یک برند واقعا خارق العاده می رسد، تجربه مشتری همه چیز است. قطعا ترجیح می دهید که وقتی نام برند شما به ذهن مشتری می آید، بهترین افکار، ایده ها و احساسات را همراه با آن تداعی کند. اینجا جایی است که محتوای شخصی سازی شده وارد ماجرا می شود.

چه راهی برای تحت تاثیر قراردادن مشتری بهتر از این وجود دارد که کاری کنید که احساس کند ارزشمند است؟ شما می توانید با ارائه پیشنهادات شخصی سازی شده و ارسال ایمیل هایی که به نظر می رسد شخصا نشسته اید و برای مشتری مورد نظر نوشته اید، به آنها نشان بدهید که برایتان ارزشمند هستند. این کار درک مثبتی از برند شما در ذهن مشتری ایجاد می کند و باعث می شود که احتمال خرید از شما افزایش پیدا کرده و مشتریان تان کسب و کار شما را به دیگران نیز پیشنهاد کنند.

 

تمایل مشتری به پرداخت مبالغ بیشتر

به نظر می رسد که از طریق محتوای شخصی سازی شده، نه تنها احتمال خرید مشتریان از شما افزایش پیدا می کند، بلکه مشتری مبالغ بیشتری را هم خواهد پرداخت! مشتریان واقعا به یک تجربه شخصی سازی شده اهمیت می دهند، و اگر چنین چیزی مستلزم کمی افزایش هزینه باشد، عموماً با آن هم مشکلی ندارند. یک نظرسنجی نشان می دهد که ۷۷ درصد از مشتریان، برندی که تجربه شخصی سازی شده ای را ارائه می کند را به دیگران پیشنهاد می کنند و حاضرند مبلغ بیشتری نیز برای خرید محصولات یا خدمات آن بپردازند. هرچه این تجربه اختصاصی تر و بهتر باشد، تمایل مشتری برای صرف هزینه روی آن بیشتر می شود. اگر این تجربه به اندازه کافی خاص به نظر برسد، مشتری هم حاضر خواهد بود تا مبالغ خاصی را پرداخت کند.


البته در نهایت، چیزی که برای یک کسب و کار اهمیت دارد درآمد است و شخصی سازی تاثیر خود را در این راستا اثبات کرده است. مشتری از اینکه احساس کند که تنها فردی است که به او توجه می کنید لذت می برد و به کسب و کار شما وابسته می شود. اگر به درستی شخصی سازی کنید، سرمایه گذاری ارزشمند و پربازدهی انجام داده اید.

 

قیف محتوا: هدفگیری مشتری با محتوای مناسب در زمان مناسب

بر اساس گزارشی که موسسه بازاریابی محتوایی در سال ۲۰۱۶ منتشر کرد، با وجود اینکه استراتژی بازاریابی محتوایی در بیش از سه چهارم (۷۶ درصد) بازاریابی ها گنجانده شده بود، اما کمتر از نیمی از بازاریاب ها (۳۶ درصد) اعتقاد داشتند که استراتژی محتوایی آنها در دستیابی به اهداف مورد نظر عملکرد تاثیرگذاری داشته است.

با توجه به اینکه یک بازاریابی محتوایی موفق در افزایش تعامل با مشتری، افزایش آگاهی نسبت به برند و در نهایت کمک به رشد کسب و کار شما از طریق افزایش فروش نقش اساسی ایفا می کند، آمار بالا از میزان ایده آل فاصله بسیار زیادی دارد. ارائه محتوای خوب به مخاطب اهمیت به سزایی دارد، اما چگونه می توانید اطمینان پیدا کنید که محتوای مناسبی را در یک زمان مناسب با مخاطب خود به اشتراک می گذارید؟

صاحبان کسب و کار می توانند از یک قیف محتوا به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی محتوایی خود استفاده کنند. قیف محتوا یک برنامه پنج مرحله ای است که به شما کمک می کند تا محتوای مناسب را در زمان مناسب در اختیار مشتریان بالقوه خود قرار دهید، و اگر همه چیز به درستی پیش برود، آنها را به مشتریان وفاداری تبدیل کنید که بارها و بارها به شما مراجعه خواهند کرد.

 

مراحل قیف محتوا از این قرار است:

 

  1. آگاهی

مرحله اول، مرحله ای است که باید تا می توانید خود را در معرض دید مشتری قرار دهید.

شما به عنوان یک صاحب کسب و کار باید با مشتریان بالقوه ای که به دنبال سرمایه گذاری در محصولی هستند که شما می توانید به آنها ارائه بدهید ارتباط برقرار کنید. هنگامی که توجه یک مشتری بالقوه به شما جلب شد، زمان تولید محتوایی فرا می رسد که شعله ایجاد شده را تغذیه می کند و بدون اجبار برای فروش – که باید در ادامه به شکل طبیعی انجام شود – به تعامل با مشتری ادامه می دهد. مهارت نویسندگی خود را تقویت کنید، رپورتاژ آگهی های جذاب بنویسید، وبلاگ خود را غنی کنید و از مبحث سئو غافل نشوید و همچنین آیتم های محتوایی خود را از طریق رسانه های اجتماعی نیز ترویج کنید تا بیشتر دیده شوید.

 

  1. توجه

مرحله دوم مرحله ای است که باید طی آن اعتماد و علاقه مشتری را به خود جلب کنید تا خرید از شما را به عنوان یکی از گزینه های خود مد نظر قرار بدهد.

هنگامی که مشتری به مرحله دوم قدم می گذارد، بهترین موقعیت برای ارائه کدهای تخفیف و پیشنهادات ویژه در محتوا برای ترغیب وی به سرمایه گذاری در محصولات تان فرا می رسد، البته مراقب باشید که این نوع از محتوا را وارد فاز هرزنامه (اسپم) نکنید. به علاوه، اکنون زمان بسیار مناسبی برای برنامه ریزی برای نقد و بررسی های مشتریان و روش استفاده از آنها است. در بسیاری از موارد کافی است که نظرات همه مشتریان خود را در اختیار مشتریان بالقوه خود قرار دهید و اطمینان پیدا کنید که فورا به تک تک سوالات احتمالی آنها پاسخ می دهید.

 

  1. تصمیم گیری

مرحله سوم مرحله ای است که طی آن باید با ارائه محتوای تخصصی تر به مشتری بالقوه ثابت کنید که بدون شک خرید از شما کار درستی است.

اکنون که اعتماد مشتری را به خود جلب کرده اید، باید ارزش بیشتری را در محتوای خود به او ارائه کنید. از حداکثر قدرت نویسندگی خود استفاده کنید و محتوای خود را در پلتفورم های مختلف برند به اشتراک بگذارید. مقالات و پرسش و پاسخ های تخصصی تر در این مرحله کارساز خواهد بود.

 

  1. تثبیت

مرحله چهارم، مرحله پس از خرید است.

مشتری محصول شما را خریداری کرده و هنوز از طریق رسانه های اجتماعی و مطالعه خبرنامه هایی که به معرفی محصولات دیگر می پردازند با شما تعامل دارد. اینجا همانجایی است که باید با استفاده از محتوا و متن های متقاعدکننده، کاری کنید که مشتری باز هم به شما مراجعه کند.

مرحله پس از خرید یک فرصت طلایی برای ارتباط با مخاطب و حفظ علاقمندی وی به برند شما است. کاری که باید انجام بدهید این است که از طریق محتواهای مدیریتی، خبرنامه، وبینار و ارسال مرتب پست در رسانه های اجتماعی جایگاه خود را به عنوان یک مرجع در بازار تثبیت کنید تا مصرف کننده تعامل خود را با شما حفظ کرده و متقابلا، خرید بیشتری از برند شما انجام دهد.

 

  1. بازگشت

هنگامی به مرحله پنجم می رسید که سایه شوم رکود را احساس می کنید.

از آخرین باری که مشتری محصولی را از شما خریداری کرده زمان زیادی می گذرد و او دیگر خبرنامه ها و پست های شما در رسانه های اجتماعی را مطالعه نمی کند؛ به عبارتی شما دیگر طلایه دار ذهن مشتری نیستید. اینجا جایی است که باید با ارائه محتوای فوق العاده و مناسب دوباره به میدان بازگردید!

جهت برقراری ارتباط مجدد با مشتریان قبلی، باید به منظور تعیین تغییرات مورد نیاز، به بررسی خواسته ها و رفتارهای خرید آنها بپردازید. پس از آن باید با تغییر در لحن و کلمات، ساختار یا تقویت محتوای خود اطمینان پیدا کنید که ارزش و منفعت تازه و مناسب و متناسبی را به مشتری تقدیم می کنید.

 

۷ دلیل برای استفاده از پادکست

گفتگوی مستقیم با بازار هدف، مشتریان راغب شما را افزایش داده و شما را در کنار متخصصان حوزه فعالیت تان قرار می دهد.


فارغ از اینکه در چه نوع کسب و کاری مشغول به فعالیت هستید، به احتمال زیاد بی رقیب نیستید. شاید محصولات یا خدمات شما نسبت به سایر گزینه های بازار بهتر باشند، و شاید هم اینطور نباشد. داشتن بهترین ها مهم نیست؛ در عوض، باید اطمینان پیدا کنید که تصور بازاری که هدف قرار داده اید بر این است که آنچه شما ارائه می کنید برای آنها مناسب ترین و بهترین است. تا زمانی که مشتری هدف شما چنین باوری نداشته باشد، به هیچ عنوان چیزی از شما خریداری نخواهد کرد.

چگونه می توانید خودتان را از سایر گزینه ها متمایز کنید؟ انتشار محتوا در اینترنت، تا زمانی که محتوای باکیفیتی باشد که حقیقتا به مشتریان بازار هدف شما سودی می رساند، شروع فوق العاده ای است. محتوای انتشار یافته شما باید حسن نیت شما را نشان بدهد، اعتماد مخاطب را جلب کند و جایگاه شما را به عنوان یک منبع معتبر در حوزه فعالیت تان تثبیت کند.

مشتریان بالقوه در بازار هدف شما با مسأله ای دست و پنجه نرم می کنند. چیزی نمی گذارد شب ها راحت بخوابند. آنها به دنبال یک نتیجه خاص هستند و مایلند که به خاطر آن پول بپردازند. از آنجایی که ما در عصر اطلاعات زندگی می کنیم، آنها احتمالا در اینترنت به دنبال اطلاعاتی (محتوا) می گردند که بتواند برای یافتن یک راه حل به آنها کمک کند.

همین دقیقا دلیل نیاز همه کسب و کارها به یک استراتژی بازاریابی محتوایی است. یک برنامه منطقی به شما تضمین می دهد که هرگاه بازار هدف تان به دنبال یافتن پاسخی برای سوال خود است، شما را پیدا خواهد کرد.

اما بازاریابی محتوایی واقعا چیست؟ یکی از بهترین تعاریفی که برای این نوع از بازاریابی دیده ایم برگرفته از کتاب بازاریابی محتوایی شکوهمند است: «بازاریابی و فرآیندهای کسب و کار برای تولید و توزیع محتوای ارزشمند و جذاب، به منظور جلب توجه، جذب و تعامل با مخاطب هدفی که کاملا تعریف شده، با هدف ایجاد انگیزه در مشتری برای انجام یک فعالیت درآمدزا.»

 

ارزش محتوا

محتوایی که به خوبی راجع به آن تحقیق کرده باشید و با برنامه نوشته شده باشد، بدون اینکه هزینه ای را بر مخاطبان هدف شما تحمیل کند به آنها کمک می کند. به علاوه، دعوت از آنها برای انجام یک فعالیت (فراخوان به عمل یا CTA) نیز ضروری است. مثلاً از آنها بخواهید تا از وبسایت شما یا محصولات تان بازدید کنند، یک نظر بنویسند با مشترک خبرنامه شما شوند. هر کدام از این ابزارها راهی را به سوی ایجاد یک رابطه و جذب مشتری بوجود می آورد.

انواع مختلفی از محتوا وجود دارند؛ پست های وبلاگ، ویدیو، وبینار و کتابهای الکترونیکی تعدادی از رایج ترین آنها هستند. گزینه های متنوع موجود باعث گیج شدن بسیاری از کارآفرینان و سازمان ها می شود. آنها در تردید برای انتخاب نوع محتوا خود را به حاشیه می رانند.

توصیه ما: اگر هنوز تعامل خود با بازارهدف تان را از طریق پادکست آغاز نکرده اید، برای ضبط اولین فایل صوتی خود آماده شوید. آنچه در ادامه می آید هفت مزیت پادکست برای شما و مشتریانتان است.

 

  1. مصرف پادکست آسان است

استفاده از محتوای صوتی در مقایسه با محتوای متنی و ویدیویی آسانتر است و می تواند هم زمان با کارهای دیگر مخاطب انجام گیرد. مخاطب شما می تواند به عنوان مثال، در حالیکه ورزش یا رانندگی می کند به پادکست های شما گوش کند. پادکست مانع انجام کارهای دیگر مخاطب شما نمی شود، بلکه آنها را غنی تر می کند.

 

  1. دامنه دسترسی و مخاطبان شما را افزایش می دهد

هنگامی که پادکست خود را در سایت های به اشتراک گذاری پادکست (که تعدادی از آنها مسدود هم نیستند و نمونه های داخلی آنها هم در دسترس است) منتشر می کنید، محتوای خود را به رایگان در معرض دیدگان (یا گوشهای!) هزاران شنونده بالقوه قرار می دهید. این پلتفورم ها خودشان موتور جستجو هستند و مردم برای پیدا کردن پادکست از آنها استفاده می کنند. این مواجهه (exposure) طبیعی به شما کمک می کند تا دامنه دسترسی و تعداد مخاطبان خود را افزایش دهید.

 

  1. ارزان است و به سرعت می توانید آن را تولید کنید

ضبط یک قسمت پادکست نسبت به نوشتن مقاله یا ضبط ویدیو زمان بسیار کمتری را می طلبد. برای تولید یک پادکست تمام کاری که باید انجام بدهید این است که صدای خود را ضبط کنید. با فراهم آوردن یک میکروفون مناسب و برنامه ای برای ضبط و ویرایش صدا، همه ابزار لازم برای تولید محتوای صوتی را در اختیار دارید.

 

  1. رسانه ای را برای مصاحبه با متخصصان حوزه فعالیت تان در اختیار شما می گذارد

قالب محبوب مصاحبه به مخاطب شما امکان می دهد تا از تخصص مهمانان شما، موفقیت ها و شکست های آنها استفاده کند. در عین حال، شما هم فرصتی برای افزودن متخصصان بیشتری به شبکه ارتباطی خود پیدا می کنید. این یک فرآیند برد-برد مسلّم است. به علاوه، اگر مهمانان شما هم در ترویج و تبلیغ این مصاحبه ها به شما کمک کنند، به رایگان در معرض دید مخاطبان آنها نیز قرار می گیرید.

 

  1. شما را از رقبا متمایز می کند

در طول چند سال گذشته، استفاده از پادکست نسبتاً رایج شده است، اما هنوز هم بسیاری از کسب و کارها از این ابزار سودمند استفاده نمی کنند. بسته به حوزه یا موضوع فعالیت تان، احتمالا رقبای زیادی در تولید پادکست ندارید. تولید پادکست می تواند به شما کمک کند تا فوراً از رقبا متمایز به نظر برسید و در حوزه فعالیت خود جایگاه تان را به عنوان یک مرجع معتبر تثبیت کنید.

 

  1. باعث افزایش اعتماد مخاطب به شما می شود

صدا یک چیز شخصی است. هنگامی که فردی صدای شما را می شنود، در واقع شخصیت و اصالت شما را می شنود. هنگامی که از موضوعاتی صحبت می کنید که هم برای شما و هم برای مخاطبان ارزشمند و معنادار هستند، مخاطبان شما هیجان را در صدای شما تشخیص داده و شوق و حرارت شما برای کمک به خود را احساس می کنند. همین باعث می شود که بیشتر به شما علاقمند شده و به شما اعتماد کنند. پادکست باعث می شود که مخاطب هدف شما چنان احساسی را تجربه کند که گویی شخصاً شما را می شناسد.

 

  1. به جذب مشتری کمک می کند

در پایان هر قسمت از پادکست های خود یک فراخوان به عمل قرار دهید. یک درخواست واضح را بیان کنید و اطمینان پیدا کنید که صفحه فرود، فهرست مشترکان ایمیل یا هر ابزار دیگری که برای جذب مشتری از آن استفاده می کنید از قبل آماده باشد. فرآیند عمل به فراخوان و ایجاد نتیجه مطلوب خود را تا جایی که ممکن است ساده و آسان تر کنید.

 

نظر شما چیست؟ آیا شما هم از پادکست استفاده می کنید؟ به نظر شما پادکست چه مزایایی دارد؟ لطفا دیدگاه های خود را با گویا آی تی در میان بگذارید.

۶ روش بهبود محتوای اینترنتی برای خواننده

تصور کنید که یک کتاب را برای مطالعه از قفسه بر می دارید، این یک محتوای یکپارچه است که به احتمال زیاد از ابتدا تا انتهای آن را مطالعه خواهید کرد. حالا یک روزنامه را تصور کنید؛ تنوع بیشتری وجود دارد، اما احتمالا دو یا سه مقاله آن را به طور کامل مطالعه می کنید. اکنون تصور کنید هنگامی که می خواهید در دنیای اینترنت به مطالعه بپردازید و در اقیانوسی از گزینه های متنوع سیر می کنید چه اتفاقی می افتد.

تفاوت عادت های رفتاری مردم در دنیای دیجیتال با رفتارهای آنها در دنیای واقعی با توجه به حجم عظیم محتوا در اینترنت غیر منطقی نیست. بنابراین، برای اینکه یک محتوا موفق ظاهر شود، علاوه بر اینکه موضوع آن باید برای بازدیدکنندگان جالب باشد، ابعاد فنی لازم برای بهینه سازی وبسایت نیز باید در آن رعایت شده باشد.

ما در اینجا برای کمک به حفظ مخاطبان شما، به شش نکته اشاره می کنیم:

 

  1. مرور کلی (skim) و مطالعه گذرا (scan)

اولین نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که شما نمی توانید توجه خواننده را برای مدت زمان زیادی روی مطلب خود حفظ کنید. بر اساس یک تحقیق که اخیرا توسط مایکروسافت انجام شد، عصر گوشی های هوشمند دامنه توجه انسان را به ۸ ثانیه رسانده است، چیزی کمتر از ماهی سفره هفت سین!

به همین دلیل، هنگامی که مردم یک مطلب را در اینترنت مطالعه می کنند، بیشتر تمایل دارند که یک مرور کلی داشته باشند و یا اینکه کامل، اما بصورت گذرا آن را مطالعه کنند تا به اطلاعاتی که به دنبالش هستند یا برایشان جالب است دست پیدا کنند. اما اگر این اطلاعات را فورا پیدا نکنند، به سرعت خسته شده و از مطالعه مطلب صرف نظر می کنند. بنابراین اطمینان حاصل کنید که پیام های اصلی به نحوی (از طریق زیرعنوان، فونت ضخیم یا نشانه های مختلف) برجسته تر به نظر می رسند.

 

  1. قسمت بالای صفحه

با در نظر داشتن نکته ذکر شده، به اطلاعاتی که در قسمت بالای صفحه (بخشی از صفحه که بدون جابجایی قابل مشاهده است) قرار می دهید نیز باید توجه داشته باشید. بیشتر مردم برای پیداکردن چیزی که به دنبال آن هستند به پایین صفحه اسکرول نمی کنند. البته منظور این نیست که نباید در ادامه صفحه مطلبی بگذارید. تحقیقات نشان می دهند که هنگامی که کاربر از قسمت بالای صفحه پایین تر می آید، احتمال تعامل و خرید افزایش پیدا می کند.

 

  1. الگوی آینه F

از آنجایی که تکنولوژی ردیابی چشم پیشرفت قابل توجهی داشته است، ما اکنون می دانیم که الگوی آینه F (جهت F به سمت چپ) برای مطالعه در اینترنت بسیار رایج است. منظور از آینه F این است که مردم در ابتدا به شکل افقی خواندن متن بالای صفحه را شروع می کنند، سپس کمی فرود می آیند و به سرعت دوباره یک نگاه افقی به متن می اندازند و هنگامی که به انتهای صفحه می رسند، چنان است که گویی یک ستون در سمت راست را مطالعه کرده اند و لذا شکل آینه F را بوجود می آورند.

الگوی مطالعه آینه F

این یعنی مردم تقریبا ۷۰ درصد از وقت خود را روی اطلاعات سمت راست صفحه صرف می کنند، بنابراین خوب است در هنگام برنامه ریزی برای چینش صفحات سایت خود این نکته را در ذهن داشته باشید.

 

  1. مقدمه

احتمالا تاکنون متوجه شده اید که اکثریت عمده کاربران، محتوای شما را کلمه به کلمه مطالعه نمی کنند. در واقع، یک تحقیق (توسط گروه نیلسِن نُرمَن) نشان داد که تنها ۱۶ درصد از کاربران تا آخرین کلمه متن با شما همراهی می کنند.

در یک صفحه متوسط، حتی کاربرانی که جذب متن شده اند تنها ۲۸ درصد از کلمات را می خوانند، درحالیکه ۲۰ درصد عدد واقع بینانه تری است. با توجه به این آمار و ارقام، اطمینان پیدا کنید که متن مقدمه شما به تمام سوالات ضروری پاسخ می دهد؛ چرا من باید این متن را مطالعه کنم؟ چه چیزی عاید من می شود؟

 

  1. فضای خالی

هنگامی که متنی را مشاهده می کنید که پاراگراف های آن چنان در هم تنیده اند که بینشان جای سوزن انداختن نیست، چه احساسی به شما دست می دهد؟ همه ما با این احساس ترس آشنا هستیم. چنین وضعیتی در صفحات اینترنت برای کاربر رعب آور است و باعث می شود که ترجیح بدهد پیش از شروع، روی علامت ضربدر بالای صفحه کلیک کند!

بنابراین به خاطر داشته باشید که در برخی از موارد، فضای خالی –یا به عبارت بهتر، قرار دادن فضا در بین محتوا- از متن موثرتر واقع می شود. برای تقسیم متن به پاراگراف های کوچکتر و قابل هضم تر تردید به خودتان راه ندهید.

 

  1. کمتر، غنی تر است

هرچه یک صفحه کمتر آشفته به نظر برسد، بازخوردی که دریافت می کنید بهتر خواهد بود. البته استفاده از تصاویر و ویدیوها برای تنوع و فاصله انداختن بین متن خوب است، اما چیزی که خوب نیست زیاده روی است. برای تاکید روی نکات اصلی می توانید از اندازه های فونت متنوع یا ضخیم کردن فونت استفاده کنید، اما به یاد داشته باشید که برای حفظ تاثیر، باید در کل نوشته های خود یکپارچه و یکدست عمل کنید. یک چینش مشخص را برای محتوای خود انتخاب و همان را حفظ کنید.

اگرچه منطق پشتوانه بهینه سازی محتوا به تنهایی برای جلب مخاطب کافی نیست، اما با درک رفتار کاربران اینترنت می توانید سطح تعامل و مشارکت آنها را در وبسایت خود بالا برده و محتوای بهتر، مناسبتر و جذاب تری برای آنها تولید کنید.

 


 

اگر در حال خواندن این کلمات هستید، باید تبریک بگوییم؛ شما جزو «آن» ۱۶ درصد هستید! لطفا کمی پایین تر بروید و ما را از ایده ها و دیدگاه های خود درباره این مطلب نیز آگاه کنید.

مقایسه نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی محتوایی و ریپورتاژ آگهی

مقایسه ROI (نرخ بازگشت سرمایه) بازاریابی محتوایی و ریپورتاژ آگهی

بسیاری شرکت ها امروزه از بازاریابی محتوایی و ریپورتاژ آگهی برای دیده شدن برند خود استفاده می کنند. براساس آخرین آمار ۷۰% افراد می گویند که ترجیح می دهند درمورد محصول از طریق محتوا آشنا شوند تا تبلیغات سنتی. اما این سوال مطرح می شود که برای افزایش آگاهی در مورد برند، بازاریابی محتوایی نتیجه بخش تر است یا ریپورتاژ آگهی؟ و کدام یک احتمال موفقیت بیشتری دارد؟
 در ادامه با تکرا همراه باشید.

برای پاسخ به سوالات فوق، کمپانی Fractl که یک شرکت بازاریابی محتوایی است، برای تحقیق در مورد ۳۰ آژانس متخصص در بازاریابی محتوا درباره قالب های محتوا و معیارهایی که برای رهگیری نرخ بازگشت سرمایه (ROI) استفاده می کنند با کمپانی نام آشنای Moz شروع به همکاری کرد. به نتیجه کار خواهیم رسید، اما نخست اجازه دهید یادآوری کنیم که این دو روش چه تفاوت هایی داشته و چه هدفی را پیگیری می کنند.

آژانس های بازاریابی محتوایی، کمپین هایی برای برندها طراحی می کنند و سپس این کمپین ها که از جنس محتوا (مقاله، متن، تصویر، صوت یا ویدئو) هستند را به وب سایت ها و رسانه های پرمخاطب ارائه می دهند تا این رسانه ها و وب سایت ها، محتوای آماده شده را به خوبی پوشش دهند. هر بار که یک ناشر درباره کمپینی می نویسد، معمولا به عنوان مرجع به آن شرکت یا برند لینک داده می شود. این لینک ها آمار جستجوی شرکت و ترافیک مستقیم به وب سایت شرکت را افزایش می دهد و منجر به کنش بیشتر کاربر با برند از طریق رسانه های اجتماعی می شود.

در حالی که بازاریابی محتوایی به دنبال تضمین رشد رسانه ای است، ریپورتاژ آگهی بوسیله پرداخت مستقیم به رسانه ها برای انتشار آن مطلب، محتوای مورد نظر را ترویج می دهد (به طور مثال مشارکتی بین وب سایت BuzzFeed و بسیاری از شوینده های لباسشویی وجود دارد که از جنس ریپورتاژ آگهی است). ریپورتاژ آگهی (که به عنوان «محتوای حمایت شده» نیز شناخته می شود) جایگاهی تضمین شده را در وب سایت های ناشرین رده بالا که ممکن است بازدید کننده منحصر بفرد ماهانه چند میلیونی داشته باشد، ارائه می کند.

بیشتر بخوانید...

بیشتر بخوانید...

اگر شما نیز وب سایت دارید، پیشنهاد می کنیم این مقاله را از دست ندهید:

تفاوت های میان ریپورتاژ آگهی و بازاریابی محتوایی

مقایسه ریپورتاژ و بازاریابی محتوایی
مقایسه ریپورتاژ و بازاریابی محتوایی

ما از رویکردی مبتنی بر اطلاعات برای مقایسه بهره وری ریپورتاژ آگهی در مقابل بازاریابی محتوایی استفاده کردیم. بررسی کامل این مورد را در وبلاگ moz بخوانید.
نخست، به خدمات بازاریابی محتوایی نگاه کردیم. به طور میانگین ۶۵% آژانس ها بین ۱ تا ۱۰ کمپین در ماه برای هر مشتری تولید می کنند. فرایند طراحی و ایجاد هر کمپین شامل تولید ایده، تحقیق در مورد مفهوم، طراحی آنچه نیاز داریم و گام نهایی ترویج (promote) است. زمانی که یک تیم، تولید را تکمیل کرد آنها کمپین را به یک آژانس روابط رسانه ای منتقل می کنند که پوشش رسانه ای را برای کمپین تضمین کند. هدف این است که نویسندگان در وب سایت های خود گزارشی در مورد کمپین برای ناشران تهیه کنند.

در روزهای نخست بازاریابی محتوایی، ویجت ها و listicleها (مقاله ای در سایت یا روزنامه که به صورت لیست می آید list+article) جلوی چشم خواهند بود. با شروع جریمه برندها به دلیل محتوای ضعیف و طرح های لینک با ارزش پایین توسط گوگل، صنعت برای تولید محتوای با کیفیت تر به تکاپو افتاد. بنابراین مانند برخی ناشران، آژانس های بازاریابی محتوایی شروع به ایجاد مقالات و اینفوگرافیک های بیشتری نسبت به فرمت های محتوا نمودند.

تقریبا نیمی از مشتریان، موفقیت بازاریابی را بر اساس تعداد سرنخ های فروش (leads)، لینک های با کیفیت (به عنوان مثال لینک هایی از ناشران معتبرتر) و کل اشتراک گذاری های شبکه های اجتماعی که توسط کمپین ها ایجاد شده می سنجند. به طور متوسط کمپین بازاریابی محتوایی، ۲۷ لینک از ناشران به دست می آورد.

بررسی هزینه ها

این نوع کمپین ها چقدر هزینه دارد؟ ۷۰% آژانس های بازاریابی محتوایی حق مشاوره های ماهانه خود را در ۵ دسته بندی ارائه می کنند: کمتر از ۱۰۰۰ دلار ، ۱۰۰۰ دلار، ۵.۰۰۰ دلار ، ۵.۰۰۰ تا ۱۰.۰۰۰ دلار ، ۱۰.۰۰۰ تا ۵۰.۰۰۰ ، ۵۰.۰۰۰ تا ۱۰۰.۰۰۰ دلار.

بازاریابی محتوایی با توجه به محدوده پروژه ها و دستاوردهای آنها هزینه های زیادی دارد. ما دریافتیم که هزینه بین ۵.۰۰۰ تا ۵۰.۰۰۰ دلار با کمپین هایی همراه است که بیشترین لینک ها را ایجاد می کنند که نشان می دهد آژانس ها در این حالت نوآوری بالایی ارائه می دهند؛ کمپین هایی با مقیاس بزرگ برنامه ریزی و اجرا می کنند، بازاریابی موثر و تاکید روی محتوا دارند و فقط انتشار خبر را مهم تلقی نمی کنند. در قسمت هزینه های پایین ما فعالیت چندانی مشاهده نکردیم و تخمین میزنیم که آن شرکت ها منابع کافی برای برگزاری کمپین های متقاعد کننده را نداشتند. اما به طور جالبی در سمت هزینه های بالا ارزش قابل توجه اضافه شده ای بعد از ۵۰.۰۰۰ دلار ماهانه نیز ندیدیم.

سپس ما می خواستیم ببینیم ریپورتاژ آگهی چگونه مقایسه می شود. هزینه های ریپورتاژ آگهی را جمع آوری کردیم که ۱۰۰ نقطه اطلاعاتی اضافی را به همراه داشت تا ببینیم حدود ۶۰۰ ناشر برای ریپورتاژ آگهی چه مقدار هزینه دریافت می کنند. ما ناشران اخبار عمومی را نیز که بر موتورهای جستجو تسلط داشته و بیش از ۱۰۰.۰۰۰ نفر فالوئر داشتند را در نظر گرفتیم.

در نگاه نخست دیدیم که سرمایه گذاری حداقل برای ریپورتاژ آگهی برای اکثر برندها گران است. برای مثال برای همکاری با TIME در یک کمپین ریپورتاژ آگهی، یک مشتری ممکن است تا ۲۰۰.۰۰۰ دلار پرداخت کند. به طور میانگین هزینه کمپین ریپورتاژ آگهی برای ناشران رده بالای اخبار ۵۴.۰۱۴ دلار بود.

نتیجه گیری

به وضوح ریپورتاژ آگهی گران است. اما برگشت آن چگونه است؟ ما ۳۸ کمپین ریپورتاژ آگهی منتشر شده در BuzzFeed را که در زمینه محتوای اسپانسر شده پیشرو است، در کنار ۵۸ کمپین بازاریابی محتوایی Fractl بررسی کردیم تا دستاورد (از نظر لینک ها) و اشتراک گذاری های شبکه های اجتماعی هر یک را ارزیابی کنیم.

در مجموع، کمپین های بازاریابی محتوایی Fractl بیش از ریپورتاژ آگهی BuzzFeed منتشر و اشتراک گذاری شده بود. برای مثال تنها مقایسه بهترین عملکرد کمپین ها برای هر یک نشان می دهد ۱۱ کمپین Fractl برای مشتری خود، Movoto، به طور میانگین منجر به ۱۴۶ تیتر خبری و ۱۷۹۳۴ اشتراک گذاری اجتماعی شده بود. ۱۳ کمپین BuzzFeed برای Intel منجر به یک تیتر خبری و به طور میانگین ۱۲۴۸۱ اشتراک گذاری اجتماعی شده بود.

در کنار این یافته ها، یک گزارش توسط eMarketer نشان داد که رایج ترین مشکل در استفاده از ریپورتاژ آگهی که توسط مجریان آن گفته شد، مربوط به مقیاس بود. البته که شما تنها برای انتشار محتوا در سایت مورد نظر پول پرداخت می کنید که پتانسیل دستیابی را محدود می کند. یک مانع دیگر اینکه گوگل ریپورتاژ آگهی را لینک های پرداختی در نظر می گیرد که مانع از بهبود رتبه بندی موتور جستجوی شرکت می شود.

برای برخی شرکت ها با بودجه های فراوان، این هزینه ارزش قرار گرفتن برند آنها در کنار ناشران رده بالا و گروه مناسب مخاطب را دارد. نهایتا ریپورتاژ آگهی در جذب کلیک های بیشتر، موفق تر از تبلیغات بنری متداول و سایر روش های از مد افتاده بازاریابی بوده و بنابراین به عنوان جایگزینی برای آنها منطقی است.

با توجه به اینکه این مقاله ترجمه شده و مرتبط به هزینه های بالای ریپورتاژ آگهی در وب سایت های بزرگ دنیا است، ممکن است تفاوت هایی با فضای موجود در ایران داشته باشد. اگر شما تجربیاتی در این زمینه ها دارید، در بخش نظرات به اشتراک بگذارید تا در این خصوص به بحث و نتیجه گیری کاملتری برسیم.

کانگورو

شما می توانید لینک یک صفحه از وبسایت خود را که می خواهید دیده شود (از قبیل یکی از پست های وبلاگ تان، یا یکی از محصولات وبسایت تان) به کانگورو بدهید. کانگورو آن صفحه را تحلیل کرده و محتوای آن را شناساییی می کند. سپس صفحاتی که نزدیک ترین محتوا را به کمپین شما داشته باشد انتخاب می شوند تا محصولات یا پست شما در این صفحات ترویج و تبلیغ شود.

نوشته مقایسه نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی محتوایی و ریپورتاژ آگهی اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.