حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت دوم)

حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت دوم)

همانطور که در قسمت قبلی گفته شد تمامی انسانها در زندگی نقشهایی بر عهده دارند و تمام جهان صحنه ای است که آدمی بر آن قدم گذاشته و نقش خود راپذیرفته و به بهترین نحو ممکن آن نقش را ایفا می کند. اما علاوه بر این گفتیم افرادی وجود دارند که یک گام فراتر رفته و علاوه بر نقش خود ، نقش افراد مختلف  اجتماع را نیز  گاهی بر عهده می گیرند و وارد سطحی دیگر از زندگی شده و به موقعیتی به مفهوم بازی در بازی شده و گفتیم که اینان به ابزار نیاز دارند. بدن، بیان  تربیت حس و میمیک (چهره) ابزار اصلی بازیگر بوده و بدون این ابزار در واقع بازیگر نخواهند بود و توفیق چندانی نخواهند یافت. حال در این قسمت می خواهیم به این مطلب بیشتر پرداخته و ببینیم بازیگران سینما و تلویزیون ما تا چه اندازه دارای این ابزار بوده و چند درصد فاقد آن هستند و دیگر اینکه بدون ابزار چه ترفندهایی را به کار می برند و چگونه در این عرصه گاهی ترکتازی هم می کنند؟

بیشتر بخوانید...

بیشتر بخوانید...

اگر بخواهید واقعا و حقیقتا بدانید چند درصد از بازیگرانی که در حال حاضر در سینما و تلویزیون فعالیت داشته و در عین حال دستمزدهای میلیونی گرفته و در برخی مواقع پرکار هم بوده اند دارای این ابزار هستند باید بگویم درصد بسیار بسیار کمی دارای ابزار بازیگری بوده

اگر بخواهید واقعا و حقیقتا بدانید چند درصد از بازیگرانی که در حال حاضر در سینما و تلویزیون فعالیت داشته و در عین حال دستمزدهای میلیونی گرفته و در برخی مواقع پرکار هم بوده اند دارای این ابزار یعنی هنر بازیگری هستند باید بگویم درصد بسیار بسیار کمی دارای ابزار بازیگری بوده و درصد بسیار بالایی از این بازیگرها در واقع بازیگرنما بوده و بیشتر به کاسبی و یا عقده گشایی مشغولند نه هنر بازیگری زیرا حکایت هنر بازیگری حکایتی پر فراز و نشیب است.

درصد بسیار بالایی از این بازیگرها در واقع بازیگرنما بوده و بیشتر به کاسبی و یا عقده گشایی مشغولند نه هنر بازیگری زیرا حکایت بازیگری حکایتی پر فراز و نشیب است.

متاسفانه از آنجا که در ایران هنر را بیشتر مقوله ای ذوقی دانسته و نه مقوله ای علمی و دانش بنیان و حتی با وجود دانشگاههایی که در آنها هنر تدریس می کنند و در واقع هنر نیز مانند فیزیک، شیمی، ریاضی و غیره دارای واحد درسی و تخصصی بوده و افرادی به عنوان هیات علمی در عرصه آموزش این رشته مشغول به فعالیت بوده اما همچنان نگاه به مقوله هنر نگاه سنتی بوده است.

در شیوه سنتی افرادی که تا اندازه ای دارای ذوق هنری بوده، بر اساس غریزه دست به آفرینش اثر هنری زده و گاهی موفق هم بوده اند. این دسته از افراد با چنین نگاهی به هنر، مقوله بازیگری را اعمال و رفتاری غریزی می دانند در حالیکه امروزه در دنیا بصورت بسیار تخصصی به تدریس هنر بازیگری پرداخته و از این رویه نتیجه دلخواه را نیز گرفته اند. اما در ایران همچنان عرصه هنر عرصه مرید و مرادی و مرشد و بچه مرشد بوده و فاقد مکانیزمی روشن و شفاف بوده است. عدم یک مکانیزم و ساختار مشخص باعث شده هر فرد بی استعداد و ناتوانی به دلیل امتیازاتی دیگر که داشته وارد این عرصه شده و به خودنمایی بپردازد.

متاسفانه از آنجا که در ایران هنر را بیشتر مقوله ای ذوقی دانسته و نه مقوله ای علمی و دانش بنیان و حتی با وجود دانشگاههایی که در آنها هنر تدریس می کنند و در واقع هنر نیز مانند فیزیک، شیمی، ریاضی و غیره دارای واحد درسی و تخصصی بوده و افرادی به عنوان هیات علمی در عرصه آموزش این رشته مشغول به فعالیت بوده اما همچنان نگاه به مقوله هنر نگاه سنتی بوده است.

امروزه بازیگری و هنر بازیگری در دانشگاهها و کنسرواتوارها تدریس شده و در تمام دنیا هر فرد علاقمندی به صرف علاقمند بودن نمی تواند وارد این عرصه پر فراز و نشیب شود، زیرا در آنجا برای هرکاری معیارها و شاخص هایی وجود دارد و همچنین عرصه هنر نیز مانند دیگر رشته ها امری تخصصی بوده و فرد می بایست از استاندارد لازم برخوردار باشد تا بتواند وارد عرصه مورد نظر خود شود.

در دنیا اینگونه نیست که هر نالایقی برای تفنن و سرگرمی و جاه طلبی قدم در زمین بازیگری بگذارد و بدون هیچگونه امتیاز و توانایی به راحتی نقش گرفته و خود را بازیگر قلمداد کند.

در دنیا اینگونه نیست که هر نالایقی برای تفنن و سرگرمی و جاه طلبی قدم در زمین بازیگری بگذارد و بدون هیچگونه امتیاز و توانایی در هنر بازیگری به راحتی نقش گرفته و خود را بازیگر قلمداد کند. در دنیا هر موضوعی دارای سطحی استاندارد بوده و همه جا بر مبنای آن عمل می شود؛ اما ما در ایران فاقد سطحی تعریف شده به عنوان سطح استاندارد هستیم و بیشتر بر اساس روابط پیش می رود و لذا امروزه به جایی رسیده ایم که متاسفانه همان افراد نالایق خود را بازیگر پنداشته و در  عرصه حرفه ایی خود را بیش از اندازه باور داشته باشند.

در دنیا هر موضوعی دارای سطحی استاندارد بوده و همه جا بر مبنای آن عمل می شود؛ اما ما در ایران فاقد سطحی تعریف شده به عنوان سطح استاندارد هستیم و بیشتر بر اساس روابط پیش می رود و لذا امروزه به جایی رسیده ایم که متاسفانه همان افراد نالایق خود را بازیگر پنداشته و در عرصه حرفه ایی خود را بیش از اندازه باور داشته باشند.

این مشکل و معضل اساسی سینما و تلویزیون ایران است که روز به روز نیز همچون غده ای سرطانی در حال رشد بوده و خدا می داند که چند صباحی دیگر از هنر پر فراز و نشیب بازیگری چه برجای خواهد ماند. و البته این مشکل چند سویه دارد اولا کارگردانان و تهیه کنندگانی که به دلیل تامین گیشه، بیشتر به دنبال مانکن بوده و نه بازیگر و لذا فقط به فیزیک فرد توجه داشته و قصد دارند تمام نقاط ضعف اثر خود را با تصاویر مانکن های زیبا و دارای گیشه بپوشانند و در این میان هیچ کارگردان، بازیگر و اصولا هنرمندی به این وضعیت نه تنها واکنش نشان نداده بلکه در بعضی موارد استقبال نیز می کنند.

سویه دیگر همانطور که گفتیم نداشتن معیار و شاخص برای این عرصه است. به عنوان مثال مگر می شود که هرکسی سرش را پایین انداخته و وارد سازمان انرژی اتمی بشود و بخواهد بدون هیچ تحصیلات مرتبطی در این زمینه فعالیت کند و یا به جای مهندس عمران مشورت بدهد، نقشه کشی کند و برج بسازد. مگر می شود که برای خودت مطبی راه انداخته و بدون هیچگونه علم و دانش پزشکی، به طبابت مشغول شوی و مگر می توان ادامه داد؟ قطعا مراکزی هستند که صلاحیت ایشان را زیر سوال ببرند و او را یکروزه از آن حوزه اخراج کنند. اما در عرصه هنر متاسفانه گفتیم که ما معیار نداریم، سطح استاندارد تعریف شده ای نداریم و هر بیسوادی در زمینه هنری به خود اجازه دخول می دهد و دستمزدهای کلان نیز طلب می کند.

و اما سویه سوم جامعه است. در جامعه ای که طعم اثر هنری و همچنین  طعم کیفیت اثر هنری را از یاد برده اند  هر دغلکاری با ترفندهای مختلف مخاطب را فریب داده و اثری بسیار آبکی و بی ارزش را به او عرضه کرده و متاسفانه  مخاطب نیز  تصورش بر این است که خب حتما هنر همین است و جز این نیست. تصور می کند بازیگری همین لوده بازیها ست.

این مشکل و معضل اساسی سینما و تلویزیون ایران است که روز به روز نیز همچون غده ای سرطانی در حال رشد بوده و خدا میداند که چند صباحی دیگر از هنر پر فراز و نشیب بازیگری چه برجای خواهد ماند. و البته این مشکل چند سویه دارد اولا کارگردانان و تهیه کنندگانی که به دلیل تامین گیشه، بیشتر به دنبال مانکن بوده و نه بازیگر و لذا فقط به فیزیک فرد توجه داشته و قصد دارند تمام نقاط ضعف اثر خود را با تصاویر مانکن های زیبا و دارای گیشه بپوشانند و در این میان هیچ کارگردان، بازیگر و اصولا هنرمندی به این وضعیت نه تنها واکنش نشان نداده بلکه در بعضی موارد استقبال نیز می کنند.

با توجه به استقبال این سه سویه که سرنوشت هنر مملکت را رقم میزند کار به جایی می کشد که هر نا توانی خود را توانا جا بزند و برای همین است که هرکسی از هر عرصه ای وارد دنیای بازیگری می شود و بر همین اساس است که افراد ناتوان ما با پا بر روی صحنه گذاشته و خود را بازیگر می پندارد، این افراد در کمال ناتوانی پا به عرصه بازیگری گذاشته و جای هنرمندان توانمند و چیره دست را اشغال کرده و محصولی تهوع آور را به مخاطب عرضه می کند. و بدتر از همه اینکه فلان شخص تصور می کند که بازیگری همین است و چیز دیگری نیست و همچنان به بازی های بسیار بد خود ادامه داده و مخاطبان بسیاری نیز تماشا کرده و هنرمندان نیز بدون هیچگونه واکنشی پذیرفته و هیچکس لب به اعتراض نمی گشاید.

این بازیگرنماها نه ابزار بازیگری را در اختیار داشته و نه درک و فهم و شعور بازیگری را دارند و همچنان به کار ابلهانه خود ادامه داده و نمی دانند که چه خیانتی به هنر را مرتکب شده و از احساسات مردم عام سو استفاده کرده و خود را در نزد آنان بازیگر معرفی کرده و این عمل آیا جز کلاهبرداری است؟ مگر کلاهبرداری چیست؟ مگر خیانت به ملت چیست؟ مگر سواستفاده از احساسات مردم غیر از اینست؟ امروز این جاه طلبی ها و کاسبی ها و منفعت طلبی ها همچون سرطانی هنر را در میان چنگال خود گرفته و هر روز یک گام به مرگ هنر بازیگری نزدیکتر می شویم.

افراد ناتوانی که با اعتماد به نفس برای بازی در نمایش و یا فیلم آمده و نقش گرفته اما این فرد نمی تواند یک جمله را درست وصحیح ادا کند. اصلا نمی فهمد که چه می گوید و بیشتر مانند چوبی است در مقابل دوربین که بسیار ناشیانه و تصنعی جمله ها را بدون فهم بیان کرده و متاسفانه خود را در جرگه بازیگران می داند. و فاجعه بارتر اینکه خود را هنرمند می داند. این دسته از افرادی که به همین نحو وارد عرصه هنر شده مانند افلیجی هستند که فاقد دو پا بوده اما میخواهند در یک تیم فوتبال بازی کرده و انتظار دارند که آنها را مربی به عنوان مهاجم به زمین بفرستد. اگر چنین اتفاقی می تواند روی دهد این دسته افراد نیز می توانند بازی کنند.

افراد ناتوانی که با اعتماد به نفس برای بازی در نمایش و یا فیلم آمده و نقش گرفته اما این فرد نمی تواند یک جمله را درست وصحیح ادا کند. اصلا نمی فهمد که چه می گوید و بیشتر مانند چوبی است در مقابل دوربین که بسیار ناشیانه و تصنعی جمله ها را بدون فهم بیان کرده و متاسفانه خود را در جرگه بازیگران می داند. و فاجعه بارتر اینکه خود را هنرمند می داند. این دسته از افرادی که به همین نحو وارد عرصه هنر شده مانند افلیجی هستند که فاقد دو پا بوده اما میخواهند در یک تیم فوتبال بازی کرده و انتظار دارند که آنها را مربی به عنوان مهاجم به زمین بفرستد. اگر چنین اتفاقی می تواند روی دهد این دسته افراد نیز می توانند بازی کنند.

متاسفانه رفتار و واکنش جامعه سه سویه با این روند هنر بازیگری را به قعر چاه خواهد برد.

اگر فردی واقعا هنرمند باشد یقینا در عرصه بازیگری ماندگار خواهد شد و اگر ناتوان و نالایق باشد بعد از چند صباحی خاموش می شود. به عنوان مثال اگر در ذهن خود بازیگران را مرور کنید می بینید که امثال عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی، علی نصیریان، پرویز پرستویی، سوسن تسلیمی، اکبر عبدی، امین تارخ و بسیاری دیگر همواره از ابتدا تا به امروز به هنرنمایی مشغولند و همواره برای آنان نقش وجود دارد اما مرور کنید بسیاری از افراد نسل جوان را که تنها ویژگی آنها زیبایی چهره و اندام موزون و متناسب آنان بوده و ببینید تا کجا توانسته اند پیش روند. چقدر ماندگار شده اند؟ می بینید که امروز بسیاری از افراد که حضورشان نه به معنی توانمند بودن بلکه بستگی به عواملی دیگر داشته هیچکدام امروز نیستند و دسته ای که با علم و دانش و مهارت وارد این عرصه شده همواره فعال بوده و با نوسانات پایین به فعالیت هنری خود می پردازند.

بازیگر به عنوان یک متخصص نیازمند ابزاری چون بدن رها و آماده، بیانی شیوا و قدرتمند، چهره ای ورزیده و توانا جهت بروز احساسات و حسی تربیت و تقویت شده دارد تا بتواند به عنوان یک علاقمند به کسب دانش تحلیل و شخصیت پردازی و قدرت تخیل و خلاقیت و شناخت متدهای بازیگری بپردازد و پس از کسب توانایی های لازم بر صحنه قدم بگذارد و آنگاه می تواند بر صحنه بدرخشد و هنرمند قلمداد شود.

.

منبع: تکرا

نوشته حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت دوم) اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول)

حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول)
هنر بازیگری مقوله ای مربوط به امروز و دیروز نیست، بلکه از روز ازل با انسان زاده شده و تا روز ابد با او خواهد ماند و با پایان انسان، هنر بازیگری او نیز به پایان می رسد. از لحظه ای که فرد متولد می‌شود، بازیگری تنها ابزار اوست . هر زمان که کودک دچار مشکلی شده، با ابزار گریه مقصود خود را رسانده است.

در واقع کودک در فرآیند استفاده از این ابزار ارتباطی و تبدیل آن به نماد و نشانه جهت ارسال پیام خود به گیرنده و انتقال مفهوم و موضوع مدنظرش به خانواده و اطرافیان، تماما از مکانیزم بازیگری استفاده کرده و ارتباط برقرار می نماید. از زمان انسان غار نشین که با برگزاری آیینهای مختلف و اجرای نقشهای انسان  و اهریمن و غلبه انسان غارنشین بر طبیعت و نیروهای ماورایی تا آیینهای مختلفی که تا امروز همچنان به قوت خود باقی است، هنر بازیگری بیشترین و مهمترین نقش را ایفا کرده است.

رابرت دنیرو
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | رابرت دنیرو

 

افراد بی خبر از همه جا تصور می‌کنند که توان بازیگری نداشته و تنها عده ای معدود دارای توان بازیگری بوده و بازیگری هنری خاص برای افرادی خاص است؛ اما همین اشخاص  هنگام  مصیبت می گریند و در زمان شادی می خندند، لحظاتی غمگین هستند و لحظاتی نیز عصبانی و برآشفته و اینها همگی حالاتی است که همه افراد در موقعیتهای مختلف به عنوان واکنش از خود نشان داده اند .

این کارها چیزی غیر از بازیگری است؟ زندگی خود سراسر نمایش است و آیینی است که انسان، طبق این آیین به دنیا می آید و رنج می کشد و مصیبت می بیند تا دچار کاتارسیس و یا تزکیه نفس گشته و با حالی خوش و سبکبال، طبق همان آیین به سفری بی بازگشت می‌رود.

مارلون براندو
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | مارلون براندو

 

زندگی سراسر صحنه است و انسان یک بازیگر تمام عیار در نقشها و حالات مختلف. می بینیم که هر کس نقش خود را به زیبایی تمام و با تبحر کامل ایفا کرده و هیچ نقصی در بازی او مشاهده نمی شود و در ضمن هرکسی تنها نقش خویش را بازی می‌کند و نکته اینست که با این شرایط، پس چرا تنها عده ای معدود پا در عرصه بازیگری گذاشته و بقیه را فاقد استعداد می نامیم.

مساله اینست که هرکس تنها نقش خود را با مهارت بازی می کند و این مهارت و توانایی ناشی از اعتقاد و ایمان فرد به آن موقعیت است؛ یعنی انسان هر موقعیتی را که در آن قرار گرفته، کاملا باور داشته و کلید طلایی در بازیگری همین باوری است که انسان به وقایع و حوادث و حالات و روحیات خود دارد و این باور او را به جایی می رساند که همیشه بهترین بازیگر برای نقش خود در زندگی باشد؛ اما بازی کردن روی صحنه یعنی آفرینش زندگی مجدد بر صحنه به عنوان بخشی از الگوی اصلی، یعنی زندگی، نیاز به باور مجدد و اعتقاد کامل دارد و در این مرحله است که بسیاری باز می مانند.

ناتالی پورتمن
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | ناتالی پورتمن

 

می گویند بهترین بازیگر کسی است که بهترین دروغگو باشد تا حدی که خود نیز دروغ خود را باور نماید و با این باور دروغ را همچون زندگی به مخاطب ارائه می نماید و از این جهت است که می گوییم بازیگری یعنی خوب دروغ گفتن، زیرا بازیگر تنها با قصه ای سرو کار داشته و اشخاصی که توسط نویسنده زاده شده، شاید نمونه عینی آن در جامعه مشاهده شود، ولی باز هم قصه یعنی فضا و مکان و جغرافیا و جامعه ساختگی و همه و همه، ساخته ذهن هنرمند بوده و لذا همه چیز در قالب ذهنیت است و بازیگر با باور نمودن این قصه ساختگی و اشخاص خیالی طی یک مکانیزم، ذهنیت را به عنیت تبدیل می کند.

سوسن تسلیمی
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | سوسن تسلیمی

 

 ارائه  نمایشی ساختگی و دروغین، اما با باور و اعتقاد کامل تا حدی که خود نیز دروغ خود را باور کرده و همراه با شخصیت ساختگی می خندد، می گرید، پرخاش می کند و یا مهر می ورزد و عاشق می شود، افسرده شده و انواع و اقسام حالتها و موقعیتها که در وهله اول خود باور کرده و لذا با این باور، به قدرتی دست می یابد که تماشاگر نیز با دیدن اعتقاد و باور وی، او نیز باور کرده و خود را به دست قصه می سپارد تا بواسطه و شخصیتها در خیال پرواز کند و افق های مختلف را تجربه کرده و در نهایت به یک آگاهی در خودآگاه و یا ناخودآگاه خود دست یافته و لذا همان گونه و به همان شدت که متاثر شده، تاثیر نیز می گذارد.

مریل استریپ
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | مریل استریپ

 

 به نوعی می توان گفت که افرادی که دارای هنر بازیگری هستند در واقع کسانی بوده که علاوه بر بازی در زندگیِ در حال جریان، در زندگی ساختگی و خیالی یک قصه در دل زندگی اصلی نیز مهارت و توانایی داشته و در اصل می‌توان گفت که این افراد خاص دارای توان بازی در بازی را داشته، یعنی خود دارای شخصیتی هستند که همواره با آن زندگی می کنند و حال تا حد امکان این شخصیت را پنهان نموده و قالبی دیگر به خود گرفته است. لذا ایشان می بایست دو شخصیت را همزمان کنترل و مدیریت نموده و یکی را پنهان کرده و تا حد امکان به دیگری اجازه بروز دهد و اینجاست که شاعر می گوید: “کار هر بز نیست خرمن کوفتن    گاو نر می خواهد و مرد کهن”

دکتر محمود عزیزی
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | دکتر محمود عزیزی

و بر همین اساس است که عده زیادی در این عرصه با شکست مواجه شده و یا نتوانسته اند به این حوزه راه یابند. در شروع بازیگری با همین سوال و پاسخ به آن،  تکلیف هر مخاطب علاقمندی روشن می شود. آیا دروغگوی خوبی بوده و آیا توان آن را دارد که خود نیز دروغ خود را باور کند؟

اگر پاسخ این سوالات مثبت باشد، فرد علاقمند به بازیگری می تواند در نقطه شروع بایستد. یکی از توانایی های دیگر او که توسط یک متخصص در امر بازیگری می بایست در همان ابتدا تکلیف را روشن سازد، دارا بودن جوهر و ” آن ” بازیگری شخص علاقمند است. ” آن ” که تعریف و تشریح آن بسیار امر مشکلی بوده و تنها با تجربه و تخصص مربی؛ اما بصورت کشف و شهود بدست می آید، شاید به معنای “حضور ” باشد.

اگر دقت کنید در محفلی با حضور افراد مختلف، برخی حضور پر رنگ و سنگین و یا جذاب و دوست داشتنی داشته و کشف و دریافت آن در فرد به عامل مشخصی مربوط نبوده و تنها با حس دریافت می شود؛ اما یک متخصص در زمینه بازیگری توان کشف آن را دارا است. خب به هر حال اگر شما دارای “آن ” بازیگری و یا ” حضور ” و یا جوهر آن بودید، می توانید نخستین قدم  را در مسیر دشوار بازیگری بردارید.

پس هرگاه که این توانایی هایی که گفته شد را شخص دارا باشد، حال باید به دنبال ابزار بازیگری بود. بازیگری نیز مانند هر شغل و حرفه دیگر، دارای ابزاری مختص خود است. همانطور که یک مهندس مکانیک علاوه بر علم و دانش و تخصص خود به آچار و ابزار خاص خود نیز جهت پیاده کردن موتور نیاز دارد و بدون ابزار و وسیله کاری از او کاری برنمی‌آید، در حوزه بازیگری نیز همین فرآیند وجود دارد.

ابزار بازیگر با تمرین مداوم و طولانی مدت بدست می آید. اگر می بینید که کسی یک شبه بازیگر می‌شود و بر سردر سینماها تصویرش خودنمایی می‌کند، مطمئن باشید که به همان سرعت نیز افول کرده و خاموش می شود. بازیگری ابزار خود را می خواهد و ابزار بازیگر، یعنی بیان مناسب، بدن پرورش یافته، حس تربیت شده و چهره ای که توان بروز هر حس و حالتی را به هر میزان داشته باشد. اینها ابزاری تخصصی است که هر فردی که فاقد این ابزار باشد، می بایست بازیگری را کنار گذاشته و به دنبال شغل دیگری برود .

پرویز پرستویی
حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) | پرویز پرستویی

حال شاید برای شما این سوال پیش آید که آیا همه این اشخاصی که به عنوان بازیگر در ایران معروف و مطرح بوده دارای این ابزار هستند یا نه؟ و من به شما می گویم نه، بسیاری از آنها فاقد این ابزار هستند؛ اما از آنجا که فیزیک و تصویر زیبایی داشته و می توانند گیشه اثر را تضمین نمایند، متاسفانه به عنوان بازیگر مطرح می شوند.

اما باید بگویم که دوران درخشش این دسته از به ظاهر بازیگران، طولانی نبوده و پس از چند صباحی که تصویر آنها تکراری شده و گیشه آنها از رونق می افتد یک شبه کنار گذاشته می شوند و افراد دیگری جای آنها را می گیرند و این سیستم تکرار می شود؛ اما در برخی مواقع نیز ممکن است افراد بااستعدادی وارد شوند که ماندگار خواهند بود.

شما خودتان اگر کمی فکر کنید بازیگران بسیاری در ذهنتان تصویر می شوند که دیگر حضور ندارند و تنها در یک دوره حضور داشته اند؛ اما از آنطرف بازیگرانی همچون پرویز پرستویی ، رضا کیانیان ، اکبر عبدی ، عزت الله انتظامی ، علی نصیریان و بسیاری دیگر همچنان در عرصه حضور داشته و دارند و خواهند داشت. زیرا این دسته از بازیگران یک شبه پدید نیامده اند و به قول معروف خاک صحنه خورده اند و به واسطه علم و دانش و تجربه و تبحر خود اینجا ایستاده اند و همواره ابزارشان تکمیل بوده و در اینجاست که میان ایشان و بسیاری از بازیگران یک شبه، تفاوت وجود دارد.

در قسمت بعدی این مطلب بیشتر به توانایی ها و استاندارد ها ی بازیگری و وضعیت سینما و تلویزیون می پردازیم.

نوشته حکایت پر فراز و نشیب هنر بازیگری (قسمت اول) اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.