بررسی هواوی میت ۹: غول دوست داشتنی!

بررسی هواوی میت ۹: غول دوست داشتنی!

کمپانی چینی هواوی مدتی است که وارد بازار تلفن همراه شده و آنقدر خوب کار کرده که از آن به عنوان سومین تولیدکننده برتر تلفن همراه یاد می‌کنند. حال که هواوی نام خود را پس از اپل و سامسونگ می‌بینید، این جرات را پیدا کرده تا به صورت جدی‌تری وارد بازار محصولات پریمیوم شود و این بازار را نیز همچون محصولات میان‌رده از آن خود کند. اگر برند آنر را فاکتور بگیریم، محصولات بالارده هواوی در دو سری میت و P راهی بازار می‌شوند. میت ۹ محصولی است که چندی پیش وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان شد و به ما فرصتی دست داد تا از نزدیک با این غول بی شاخ و دُم آشنا شویم. اگر می‌خواهید بدانید که آخرین پرچمدار هواوی چه چیزی در چنته دارد با بررسی هواوی میت ۹ از آی‌تی‌رسان همراه باشید.

طراحی

میت ۹ از همان زبان طراحی سری میت هواوی تبعیت می‌کند و در نگاه نخست و به‌خصوص از رو‌به‌رو، تفاوت خاصی را میان این مدل با نسل قبلی آن یعنی میت ۸ نخواهید دید. مطابق معمول اکثر فضای بخش جلویی گوشی را نمایشگر پوشانده و در بالای آن شاهد دوربین سلفی و همراهان همیشگی‌اش هستیم. در زیر نمایشگر نیز خبری از هیچ کلید سخت‌افزاری خاصی نیست و تنها این نام هواوی است که همچون نگینی بر پیکره بی‌جان دستگاه می‌درخشد.

میت ۹ همچون برخی محصولات بازار از گوشه‌های تخت سود نمی‌برد و ۴ گوشه اطراف دستگاه گرد طراحی شده تا با توجه به جثه بزرگش بتوان آن‌ را راحت‌تر در دست گرفت. البته با این حال تقریبا بعید است که بتوانید تمام کارهای خودتان را با یک دست انجام دهید (حتی اگر دستان بزرگی داشته باشید). در واقع دسترسی به بخش بالایی دستگاه (مثلا منوی نوتیفیکیشن) تقریبا با یک دست امکان پذیر نیست و اگر هم بخواهید چنین کاری را انجام دهید گوشی در بدترین حالت ممکن قرار خواهد گرفت و هر لحظه امکان دارد تا پخش زمین شود!

در سمت راست دستگاه شاهد کلیدهای یکپارچه صدا و پاور هستیم. البته این‌جا هم به واسطه سایز بزرگ میت ۹ کم و یا زیاد کردن صدای اسپیکرها کمی دشوار است و بهتر بود که هواوی چاره‌ای هم برای این مورد می‌اندیشید؛ مثلا می‌توانست خیلی راحت با انتقال کلید‌های یکپارچه صدا به زیر کلید پاور این مشکل را هم حل کند و قال قضیه را بکند. در بخش بالایی سمت چپ دستگاه، تنها درگاه سیم‌کارت و کارت حافظه به چشم می‌خورد که طبق معمول می‌بایست با یک سوزن، پایه فلزی مربوطه را از جایگاه‌ ابدی‌اش خارج کنید.

بخش زیرین میت ۹ و درست در مرکز، پورت USB Type-C دیده می‌شود و در اطراف آن دو محفظه به تقارن یکدیگر جای گرفته‌اند که تنها سمت راستی نقش اسپیکر پرچمدار هواوی را بازی می‌کند. در بخش بالایی میت ۹ نیز خوشبختانه شاهد جک استاندارد صدا هستیم که البته توسط اینفرارد همراهی می‌شود.

اگر میت ۹ را به پشت برگردانید، نخستین چیزی که خودنمایی می‌کند، دوربین دوگانه دستگاه بوده که بر خلاف هواوی P9 این‌بار به صورت عمودی قرار گرفته است. میزان بیرون زدگی دوربین نسبت به سایر پرچمداران بازار بسیار ناچیز است و شاید بتوان آن را نادیده گرفت اما خب نسبت به P9 که اصلا بیرون زدگی نداشت، این مورد برای هواوی می‌تواند یک گام رو به عقب باشد. البته شاید اگر بدانید که ضخامت میت ۹ کمتر از ۸ میلی‌متر است، مشکلی با همین اندک بیرون زدگی دوربین هم نداشته باشید.

در میان دو لنز، نام لایکا دیده می‌شود تا دریابید که این بار هم هواوی با این کمپانی در ساخت دوربین همکاری داشته است. فلاش دوگانه و فوکوس لیزری نیز در دو طرف این لنز جا خوش کرده‌اند و این، سنسور اثر انگشت است که با یک طراحی دایره‌ای شکل به زیر لنز رفته است.

اگر کمی پایین‌تر بیایید با نام هواوی رو به رو می‌شوید که در زیر آن یک سری اعداد و ارقام و نمادهای خاص دیده می‌شود که کاری جز زشت کردن دستگاه ندارند (بماند که یک Made in China زیبا هم در همان‌جا نوشته شده تا همیشه اصالت دستگاه یادتان باشد).

بدنه دستگاه تماما فلزی است و شما به باتری میت ۹ دسترسی نخواهید داشت. اطراف فریم این مدل نیز کمی تراش خورده تا علاوه بر زیبایی به خوش دست بودن دستگاه نیز کمکی کرده باشد. البته میت ۹ کمی هم لیز تشریف دارد و شاید باید کمی بیش از بقیه محصولات بازار مراقبش باشید تا مبادا همچون ماهی از دست‌تان سر بخورد و الفاتحه…!

با توجه به اینکه بخش پشتی کاملا تخت نیست و همچنین دوربین کمی بیرون زدگی دارد، شاید هنگام قرار گرفتن میت ۹ بر روی یک سطح صاف، نتوانید خیلی خوب با آن کار کنید چرا که یک حالت الاکلنگی پیدا می‌کند و با لمس یک سمت نمایشگر، آن سوی بدنه به بالا می‌رود.

یکی از مزایای استفاده از بدنه فلزی بجای شیشه‌ای، این است که دیگر مجبور نیستید که همچون شاگرد شوفرها لنگ به دست بمانید و مدام مشغول تمیز کردن گوشی خود باشید؛ چرا که دیگر خبری از برجای ماندن چربی انگشتان بر روی بدنه نیست. البته همین فلزی بودن نیز کار دست هواوی داده و وزن میت ۹ را بالا برده تاجایی که اگر این آقای چشم‌بادامی را بر روی ترازو ببرید، میزان وزن آن ۱۹۰ گرم اعلام خواهد شد.

با همه این‌ها کیفیت ساخت این مدل، آن‌قدری خوب هست که به احترام هواوی برخیزیم و کلاه از سرمان برداریم (در صورت نداشتن کلاه، می‌توانید برخیزید و دست بزنید). با این‌که سری میت کلا از یک زبان طراحی بهره می‌برند اما با احترام به میت ۹ به شخصه میت S را زیباترین مدل از این سری می‌دانم.

نمایشگر

سری میت هواوی از لحاظ میزان رزولوشن نمایشگر، مدت‌هاست که بر روی Full HD باقی مانده و میت ۹ قصه ما نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست. اما هنوز هم مشخص نیست که چرا اندازه نمایشگر این سری هیچ‌گاه روند یکنواختی نداشته و حتی شاید خود هواوی هم نداند که چرا اسمارت فون‌های این سری نامتوازن هستند. حداقل در چند سری آخر که روند منظمی را ندیده‌ایم. میت ۷ با نمایشگر ۶ اینچی، میت S با نمایشگر ۵.۵ اینچی، میت ۸ با نمایشگر ۶ اینچی و حالا میت ۹ با یک نمونه ۵.۹ اینچی راهی بازار شده است.

هواوی برای این نمایشگر از پنل ISP LCD بهره گرفته و به لطف همین یک مورد، هیچ مشکلی در نگاه از زوایا نخواهید داشت و حتی اگر از افق هم به آن نگاه کنید، همه چیز همان شکلی است که در نگاه از رو به رو دیده بودید (با کمی اغراق!). چینش پیکسل‌ها به صورت RGB بوده و با یک ضرب و تقسیم ساده هم می‌توان به عدد ۳۷۳ppi برای چگالی پیکسلی نمایشگر دست یافت.

رنگ‌ها بسیار زنده و شارپ به نمایش در می‌آیند و ایراد خاصی از این لحاظ به میت ۹ وارد نیست؛ البته با اینکه کنتراست نمایشگر عالی‌ست اما شاید رنگ‌های به نمایش درآمده خیلی گرم و با حرارت نباشند و آن جذابیتی را که کهکشانی‌های سامسونگ دارند، در میت ۹ نبینید؛ با این حال این محصول به‌راحتی توانایی رقابت با بزرگانی همچون گلکسی S7 Edge را دارد. میزان برایتنس یا همان روشنایی نمایشگر نیز فراتر از تصور شماست و در بیشترین حالت بر روی ۶۷۷ نیت قرار می‌گیرد که با آی‌فون ۷ پلاس در یک رنج بوده و از محصولاتی همچون ال‌جی V20 هم بیشتر است. اگر اهل چت کردن با مخاطب خاص در شب هستید، می‌توانید از میت ۹ کمک بگیرید؛ چرا که میزان حداقلی نور نمایشگر این غول بی‌شاخ و دُم به ۵ نیت می‌رسد که یعنی در محیط‌های تاریک چشمان شما را آزار نمی‌دهد.

میزان رفلکس نمایشگر در حد معقولی بوده و نه آن‌قدر خوب است که به به و چه چه کنیم و نه آن‌قدر بد که به آن خرده بگیریم. بنابراین در محیط‌های بسته هیچ مشکلی با این مدل نخواهید داشت و حتی اگر پنجره‌ای پشت سر شما باشد هم می‌توانید با دستگاه بدون مشکل کار کنید اما در محیط‌های باز اگر کمی سخت‌گیری کنیم تقریبا در و دیوار اطراف‌مان را در نمایشگر می‌بینیم و این در حالت عادی مشکلی ایجاد نمی‌کند اما خیلی نمی‌توان با این مدل در محیط‌های باز مشغول وب‌گردی شد.

سنسور تشخیص نور محیط خیلی خوب کارش را انجام می‌دهد و از این لحاظ نیز نمی‌توان به میت ۹ ایراد گرفت. تاچ دستگاه بسیار خوب عمل می‌کند و در کسری از ثانیه به تماس دست شما پاسخ خواهد داد. در صورتی که حالت Glove Mode را از تنظیمات نمایشگر فعال کنید، می‌‌توانید توسط دست‌کش نیز با این نمایشگر کار کنید؛ گرچه بدون فعال کردن این ویژگی هم نمایشگر هنگام کار با دستکش، قادر است تا بخشی از نیاز‌های شما را برطرف کند.

شما حتی اگر نوع نمایش رنگ‌ها در میت ۹ را نپسندید، بازهم می‌توانید از بخش تنظیمات این مورد را مناسب با سلیقه خودتان تنظیم کنید. حتی امکان کاهش میزان رنگ آبی نیز موجود است و بدین ترتیب، می‌شود در جهت حفظ سلامت چشم نیز اقداماتی را انجام داد.

برای آن‌که عیار این مدل را بسنجید، آن‌را در کنار ال‌جی G4 با نمایشگر QHD قرار دادیم که حاصل کار را در زیر شاهد هستید. (سمت راست هواوی میت ۹ و سمت چپ ال‌جی G4)

سخت‌افزار

همچون اکثر اسمارت‌فون‌های ساخته هواوی، میت ۹ نیز از چیپست‌ Hisilicon بهره‌ می‌برد که البته متعلق به خود هواوی است. این‌بار Kirin 960 به عنوان مغز متفکر پرچمدار هواوی انتخاب شده که یک پردازنده ۸ هسته‌ای دارد. این پردازنده شامل ۴ هسته Cortex-A73 با فرکانس ۲.۴ گیگاهرتز و ۴ هسته Cortex-A53 با فرکانس ۱.۸ گیگاهرتز می‌شود. البته برای بهره گرفتن از این هسته‌ها در کنار یکدیگر از معماری big.LITTLE  کمک گرفته شده است. بد نیست بدانید که این کمپانی در حدود ۴ میلیارد ترانزیستور را در این چیپ جا داده است. هواوی برای ساخت این چیپ از لیتوگرافی ۱۶ نانومتری استفاده کرده که در نوع خود جالب است! ناگفته نماند که این چیپ از پلتفرم DayDream گوگل نیز پشتیبانی می‌کند و می‌توانید از هدست‌های سازگار در میت ۹ نیز استفاده کنید. Mali-G71 MP8 هم عهده‌دار کارهای گرافیکی در این چیپ خواهد بود که هسته‌هایش بر روی فرکانس ۹۰۰ مگاهرتز تنظیم شده‌اند. هواوی میت ۹ تنها در یک نسخه با حافظه داخلی ۶۴ گیگابایتی راهی بازار شده که توسط ۴ گیگابایت رم همراهی می‌شود.

حال بیایید تا ببینیم که میت ۹ در عمل چه خواهد کرد. برای این منظور ابتدا از بنچمارک AnTuTu بهره گرفتیم که میت ۹ از این آزمون با کسب امتیاز ۱۱۵۶۸۲ سربلند بیرون آمد.

سپس به سراغ  Vellamo رفتیم که از ۳ برنامه خوب دیگر برای سنجش توانایی دستگاه استفاده می‌کند و حتی در پایان، به صورت آنلاین نیز می‌توان نتایج را با رقبا مقایسه کرد.

پس از بررسی هواوی میت ۹ در بخش سخت‌افزاری و دیدن این نتایج خوب، تصمیم گرفتیم تا چند بازی را بر روی آن بریزیم و نحوه اجرا و میزان گرمای تولید شده را مورد ارزیابی قرار دهیم. راستش را بخواهید میت ۹ خیلی کمتر از آنچه که فکرش را می‌کردیم، داغ شد! هنگام اجرای بازی‌های گرافیکی سنگین همچون سری آسفالت و یا مدرن کمبت دما بسیار بالا رفت که خب طبیعی است اما وقتی بازی‌های سبک‌تری همچون Defence Zone‌ (چقدرم سبکه ماشاالله) را بر روی میت ۹ تست کردیم دما خیلی معمولی بود. این در حالی است که اجرای چنین بازی‌هایی در پرچمداران سایر کمپانی‌ها گرمای بسیار بالایی را تولید می‌کند. واقعا نمی‌دانم شاید هواوی راز خنک نگه‌داشتن دستگاه را فهمیده باشد؛ شاید…!

سرعت دستگاه هم بی‌نظیر است و در واقع توجه همه را به خودش جلب می‌کند. پس از استفاده چند روزه و نصب چندین و چند اپلیکیشن و بازی، هیچ‌گونه کندی و یا لگی را مشاهده نکردم و سرعت اجرای برنامه‌ها، گشت و گذار در منوها و پاک کردن برنامه‌های در حال اجرا دقیقا همان‌طوری بود که در روز نخست شاهدش بودم. به همین دلیل واقعا باید به هواوی بابت این حرکت بدون توپش، آفرین گفت.

دوربین

بررسی هواوی میت ۹ را با بخش دوربین ادامه می‌دهیم، جایی که ظاهرا هواوی حرف‌های زیادی را برای گفتن دارد. همان‌طور که می‌دانید این محصول نیز همچون P9 به دوربین دوگانه مجهز است که با همکاری لایکا توسعه داده شده؛ البته همکاری این دو کمپانی ظاهرا تنها به صورت نرم‌افزاری بوده و لایکا در ساخت لنز دخالتی نداشته است؛ این دوربین، یک نمونه ۱۲ مگاپیکسلی است که توسط یک دوربین ۲۰ مگاپیکسلی دیگر همراهی می‌شود. درست خواندید! در این مدل برخلاف آنچه در P9 دیده‌ بودیم، دوربین مونوکروم که کور رنگی دارد و همه‌جا را سیاه و سفید می‌بیند، یک نمونه ۲۰ مگاپیکسلی است. این افزایش میزان مگاپیکسل به دوربین کمک کرده تا در تصاویر سیاه و سفید، جزئیات بیشتری را شاهد باشیم و همچنین قابلیت ویژه‌ای همچون زوم هیبریدی نیز به آن اضافه شده است. به طور خلاصه زوم هیبریدی از اطلاعات ثبت شده توسط دوربین ۲۰ مگاپیکسلی استفاده می‌کند تا جزئیات تصویر پس از زوم عالی باشد؛ در حالی که سایر محصولات بازار در چنین شرایطی دست به عصا راه می‌روند!

علاوه بر همراهی فلاش LED دوگانه، یک سیستم فوکوس جدید نیز به کمک این دو دوربین آمده که هواوی آن را فوکوس هیبریدی چهار به یک می‌نامد! دلیل نام‌گذاری این سیستم، ترکیب ۴ ویژگی فوکوس لیزری، تشخیص کنتراست، تشخیص فاز و اطلاعات مربوط به عمق است که در یک بخش واحد گرد هم آمده‌اند. راستش را بخواهید ترکیب این‌ها با هم عملکرد فوق‌العاده میت ۹ هنگام فوکوس را به ارمغان آورده و از این لحاظ اگر میت ۹ را بهترین محصول بازار ندانیم، بدون شک یکی از بهترین‌ها خواهد بود. سرعت فوکوس بسیار بالاست و تقریبا هیچ سوژه‌ای را از دست نخواهید داد. حتی هنگام اعمال فوکوس بر روی سوژه‌های نزدیک به دوربین نیز مشکلی بوجود نخواهد آمد و بدین ترتیب می‌توانید تصاویری خاص و زیبا از نمای نزدیک ثبت کنید که کمتر دوربینی در دنیای اسمارت فون‌ها قادر به ثبت آن است.

علاوه بر این‌ها میت ۹ به لرزش‌گیر اپتیکال ۶ محوره نیز مجهز است، در نتیجه می‌توان امید بسیار زیادی به ثبت تصاویر در محیط‌های کم‌نور داشت و یا یک فیلم‌برداری بدون لرزش را تجربه کرد. بعد از این همه به به و چه چه، تصمیم گرفتم که در تاریکی مطلق اتاق، از فرشی که پهن شده بود، عکاسی کنم که نتیجه آن عکس شگف‌انگیز زیر بود.

مجموعه این قابلیت‌ها یعنی، فوکوس چهار به یک هیبریدی، لرزش‌گیر اپتیکال و دوربین دوم ۲۰ مگاپیکسلی موجب شد تا در محیطی با نور کم، تصویر زیر را خلق کنم که همه چیزش از جذب نور در این شرایط گرفته تا کیفیت بالا پس از زوم تصویر برای یک اسمارت فون بی‌نظیر باشد.

شاید به جرات بتوان هواوی را تنها کمپانی نامید که به معنای واقعی کلمه از هر دو سنسور برای عکس‌برداری استفاده می‌کند. سایر پرچمداران امسال همچون ال‌جی V20 و یا آیفون ۷ پلاس، عملا استفاده خاصی از دو دوربین به صورت همزمان نمی‌کنند و شما می‌توانید از این دو سنسور که معمولا ویژگی‌های خاصی دارند، به صورت جداگانه استفاده کنید؛ اما هواوی به کمک لایکا توانسته تا تصاویر گرفته شده توسط هر دو دوربین را ترکیب کند و یک عکس زیبا تحویل شما دهد. در نتیجه قابلیت‌های بسیار خاصی در اختیارتان خواهد بود؛ به عنوان مثال می‌توانید تصاویر بوکه زیبایی بگیرید که چیزی از دوربین‌های DSLR کم ندارد. البته همه چیز به همین خوبی هم نیست و به‌عنوان مثال گشادگی دیافراگم دوربین F/2.2 است که نسبت به سایر پرچم‌داران بازار همچون گلکسی S7 و یا اچ‌تی‌سی ۱۰ در جایگاه پایین‌تری قرار می‌گیرد.

از بخش سخت‌افزاری دوربین که بگذریم، به نرم‌افزار آن می‌رسیم. جایی که هواوی سنگ تمام گذاشته است. هنگامی که برای نخستین بار وارد دوربین می‌شوید، چیز خاصی در اختیار شما نیست. سمت راست کلید نرم افزاری شاتر دوربین به چشم می‌خورد و در بالا و پایین آن گزینه‌ای برای تغییر حالت دوربین به فیلم‌برداری و ورود به گالری دیده می‌شود. در سمت چپ نیز شاهد ۵ آیکون هستیم. یکی از آن‌ها برای سوییچ بین دوربین جلو و عقب است، دومی چندین افکت متفاوت را شامل می‌شود که می‌توانید با استفاده از آن‌ها به‌طور کلی حال و هوای تصویر مورد نظر خود را تغییر دهید. سومین گزینه برای تنظیم حالت تصویر است که استاندارد، Vivid و Smooth را شامل می‌شود، مورد چهارم مربوط به استفاده از یک حالت ویژه و تغییر دیافراگم دوربین می‌شود که می‌توان با آن تصاویر خلاقانه‌ای گرفت و در نهایت شاهد گزینه‌ای برای تنظیم فلاش گوشی هستیم.

اگر در رابط کاربری دوربین به سمت راست سوایپ کنید، وارد بخش تنظیمات می‌شوید. در این قسمت گزینه‌های زیادی پیش‌ روی شماست. می‌توانید میزان رزولوشن دستگاه را از ۲۰ مگاپیکسل به ۶ مگاپیکسل تغییر دهید و در این بین چند انتخاب دیگر نیز دارید و می‌توانید بسته به هدف خود یکی را برگزینید. نکته جالب اینجاست که برای عکاسی با نسبت تصویر ۱۶ به ۹ باید دوربین را در حالت ۹ مگاپیکسلی تنظیم کنید و بیش از این مقدار تنها شامل نسبت ۴ به ۳ می‌شود.

در بخش تنظیمات می‌توانید صدای شاتر دوربین را به‌راحتی قطع کنید، موردی که برای انجام آن در برخی اسمارت فون‌ها می‌بایست هفت خان رستم را رد کرد! با استفاده از Audio Control این توانایی را دارید تا مشخص کنید که بدون لمس صفحه و تنها با گفتن یک کلمه خاص همچون Cheese، میت ۹ از محیط عکس بیندازد. خب پیش‌تر نیز شاهد چنین بخشی در محصولات سایر کمپانی‌ها بودیم اما در این قسمت میت ۹ یک گزینه خاص را در اختیار شما می‌گذارد تا با به صدا در آمدن هر چیزی، گوشی مشغول عکاسی شود! در این حالت صدای محیط فاکتور گرفته می‌شود و کافی است شما هر چه که دوست دارید بگویید تا میت ۹ عکس بیندازد (اصلا شما سوت بزن، اون خودش عکس می‌ندازه)! هنگام فعال بودن این قابلیت، کلید شاتر دوربین نیز با یک افکت زیبا نشان می‌دهد که دستگاه منتظر فرمان شماست. کمی پایین‌تر به گزینه Touch to Capture‌ بر می‌خوریم که با فعال کردن آن تنها کافی است انگشت خود را بر روی سوژه بزنید تا دوربین پس از اعمال فوکوس از آن عکس بیندازد. گزینه دیگر Capture Smiles نام دارد که برای افراد خوش خنده است و با فعال کردن آن زمانی که دوربین لبخند شما را تشخیص دهد، به صورت اتوماتیک عکس می‌اندازد.

در بخش تنظیمات شاهد گزینه‌های دیگری برای شخصی سازی کلید شاتر و یا کلیدهای یکپارچه صدا نیز هستیم و می‌توانید مشخص کنید که هر کدام در صورت استفاده چه کاری را انجام دهند. با فعال کردن بخش Ultra SnapShot نیز قادر هستید تا در صورت قفل بودن دستگاه و با فشردن کلید کاهش صدا آن‌هم به صورت دوبار پشت سر هم از یک سوژه عکاسی کنید. در این حالت که برای شکار لحظه‌ها بسیار مناسب است، می‌توانید در کمتر از یک ثانیه از صحنه عکس بیندازید. به عنوان مثال اتفاقی در آن سوی خیابان در حال وقوع است و شما هم حس پلیسی‌تان گل کرده و نمی‌خواهید سوژه را از دست بدهید؛ بنابراین گوشی را از جیب‌تان در می‌آورید و دوبار کلید کاهش صدا را می‌فشارید و میت ۹ در کمتر از ۱ ثانیه از سوژه یک عکس تهیه و در گالری ذخیره می‌کند. یکی از بخش‌های جالب محصولات هواوی که به شخصه دوستش دارم Object Tracking نامیده می‌شود و توسط آن می‌توانید فوکوس را بر روی یک جسم قفل کنید! یعنی اینکه شما جسمی را به دستگاه نشان می‌دهید و در صورت جابه‌جایی سوژه دوربین به صورت خودجوش (!) فوکوس را بر روی آن اعمال می‌کند.

حالا اگر در رابط کاربری دوربین به سمت چپ سوایپ کنید، حالت‌های عکاسی متفاوتی پیش روی‌تان قرار می‌گیرد. در بخش Beauty همان آپشن‌های روتوش صورتی که معمولا برای دوربین سلفی در نظر می‌گیرند را برای دوربین اصلی در اختیار خواهید داشت. با استفاده از گزینه Monochrome این قابلیت را دارید که تنها از دوربین دوم و به صورت کاملا سیاه و سفید از محیط عکس بیندازید.

در بخش Night Shot اسمارت فون دلبند شما بهترین تنظیمات را برای ثبت عکس در محیط‌های کم‌نور در اختیارتان قرار می‌دهد و حتی می‌توانید میزان اکسپوژر و یا ISO‌ را نیز به دل‌خواه تغییر دهید. Light Painting  هم مخصوص کسانی است که به نور علاقه دارند و این توانایی را دارید که با ثابت نگه داشتن گوشی در این حالت، در تصاویر خود رد نور ایجاد کنید. یک بخش جالب با نام WaterMark نیز برای دوربین میت ۹ در نظر گرفته شده که تاریخ، ساعت، محل ثبت عکس و یا هرچیز دیگری که دل‌تان بخواهد را در عکس می‌گنجاند تا برای همیشه همراه با آن باشد.

بخش Document Scan مخصوص اسکن کردن نوشته‌هاست. برای این‌کار تنها کافی است گوشی را به سمت یک نوشته بگیرید و از آن عکس بیندازید؛ خود میت ۹ متن را تشخیص داده و تصویر را کراپ می‌کند. در نهایت با Audio Note مواجه می‌شویم که پس از ثبت عکس امکان ۱۰ ثانیه ضبط صدا را برای شما فراهم می‌کند تا بتوانید برای آن عکس، توضیحی نیز ذخیره کنید که این حالت مخصوص خبرنگاران است چرا که دیگر هیچ سوژه‌ای را از دست نخواهند داد.

هواوی برای میت ۹ عکاسی به صورت HDR، پانوراما و تایم لپس را نیز قرار داده است و حتی می‌توانید پس از ثبت عکس نیز فوکوس را تغییر دهید. البته این محصول از ویژگی Auto HDR بهره نمی‌برد و برای استفاده از این ویژگی باید همیشه خودتان به صورت دستی آن را فعال کنید.

اگر دوباره به رابط اصلی دوربین بازگردیم و بالای کلید شاتر را بنگریم، با یک گزینه مواجه می‌شویم که دوربین را به حالت Pro می‌برد و تنظیمات دستی آن را در اختیارتان می‌گذارد و می‌توانید میزان ISO، سفیدی، اکسپوژر و… دوربین را به دلخواه تنظیم کنید.

به طور کلی پرچم‌دار هواوی می‌تواند گزینه‌ای ایده‌آل برای عکاسان باشد. تصاویر گرفته شده بسیار باکیفیت هستند و رنگ‌ها را به‌خوبی ثبت می‌کنند، گرچه کمی غلظت آن‌ها بیش از حد است که موجب جذاب شدن تصاویر گرفته شده و البته غیر واقعی شدن آن‌ها می‌شود. در ادامه می‌توانید تصاویر گرفته شده با دوربین هواوی میت ۹ در شرایط مختلف را ببینید.

هواوی این بار به بخش فیلم‌برداری پرچمدارش نیز اهمیت داده و بالاخره شما می‌توانید با پرچمدار این شرکت از قابلیت بدون کاربرد فیلم‌برداری به صورت ۴K‌ بهره‌مند شوید! البته اکثر ویژگی‌های عکاسی در حالت فیلم‌برداری در دسترس نیست اما می‌توانید از قابلیت Object Tracking که فوکوس را بر روی سوژه‌ در حال حرکت اعمال می‌کند نیز استفاده نمایید، امری که در هنگام فیلم‌برداری بسیار کاربردی است. از این‌ها گذشته توانایی فیلم‌برداری به صورت اسلوموشن را نیز دارید. قابلیتی که یکی دو سال پیش خیلی‌ها به آن می‌نازیدند اما حالا کسی تحویلش نمی‌گیرد!

هواوی برای میت ۹ از یک دوربین سلفی ۸ مگاپیکسلی بهره گرفته که از گشادگی دیافراگم f/1.9 سود برده و می‌تواند به صورت فول‌ اچ‌دی فیلم‌برداری کند. دوربین سلفی به خودی خود تصاویر باکیفیتی را می‌گیرد و اگر از سلفی‌بگیران حرفه‌ای هستید، می‌توانید بر روی آن حساب کنید. بسیاری از امکانات کاربری دوربین اصلی برای سلفی نیز در نظر گرفته شده و حتی قادر هستید با دوربین جلو نیز به صورت پانوراما عکاسی کنید که خب در نوع خود جالب است چرا که به واسطه آن زاویه بیشتری را پوشش خواهید داد. هواوی برای دوربین جلو نیز برخی تنظیمات دستی همچون میزان سفیدی و یا ISO را نیز قرار داده تا بتوانید سلفی‌های فوق‌العاده‌ای‌ بگیرید. یک قابلیت خاص نیز در هنگام خویش‌اندازی (!) به چشم می‌خورد که از ۳ حالت چهره شما عکاسی می‌کند و سپس می‌توانید با اعمال افکت‌های جالبی چهره خود را باب میل خودتان کنید. به‌عنوان مثال اندازه چشم را تغییر دهید و یا میزان چاقی صورت را کنترل کنید.

رابط کاربری

هواوی، میت ۹ را با سیستم عامل اندروید نوقا راهی بازار کرده است. مطابق معمول سازندگان اندرویدی این کمپانی چینی نیز از رابط شخصی‌سازی شده خودش با نام EMUI 5 برای میت ۹ بهره گرفته است. تا پیش از این عادت داشتیم که در رابط کاربری هواوی اپ‌دراور را نبینیم و تمام برنامه‌ها بر روی همان صفحه اصلی پخش و پلا باشند. اما حالا ظاهرا هواوی از آهوی شیطان (!) پایین آمده و این ویژگی را به صورت آپشن در اختیار شما قرار داده است. بدین ترتیب می‌توانید خودتان انتخاب کنید که به اپ‌دراور دسترسی داشته باشید یا خیر. مشابه چیزی که در پرچمداران ال‌جی دیده بودیم. البته گشت و گذار در اپ‌دراور به صورت عمودی خواهد بود.

شکل آیکون‌ها و ظاهر کلی رابط کاربری تغییر خاصی نسبت به گذشته ندارد اما منوی نوتیفیکیشن که از نوع دو مرحله‌ای است، تغییرات زیادی را به خود دیده و حالا شباهت زیادی به اندروید ۷ پیدا کرده است. در این قسمت تقریبا میانبر تمام تنظیمات گوشی در اختیار شماست و ترکیب رنگ مشکی با آبی نیز زیبایی آن را دو چندان کرده است.

برخی ویژگی‌های پرکاربرد نسخه قبلی این رابط کاربری نیز همچنان حفظ شده است. به‌عنوان مثال اگر با پشت دست، دو بار بر روی صفحه ضربه بزنید؛ میت ۹ یک اسکرین شات زیبا را تقدیم‌تان می‌کند و اگر همین کار را با دو انگشت انجام دهید، از نمایشگر فیلم می‌گیرد و در گالری ذخیره می‌کند. یا اینکه شما می‌توانید با پشت دست بر روی صفحه برخی حروف از پیش تعیین شده را بکشید تا یک اپلیکیشن خاص اجرا شود. به عنوان مثال با کشیدن حرف M به سرعت موزیک پلیر اجرا خواهد شد.

یکی از ویژگی‌های فوق‌العاده خاص رابط کاربری پرچمدار جدید هواوی App Twin نام دارد. توسط این قابلیت می‌توانید از یک اپلیکیشن دو نسخه داشته باشید! به‌عنوان مثال می‌توانید از دو تلگرام با دو شماره متفاوت در گوشی خود استفاده کنید که در نوع خود فوق‌العاده است.

به واسطه قابلیت Split-Screen در اندروید ۷، حالا شما می‌توانید دو اپلیکیشن را به صورت هم‌زمان در کنار هم استفاده کنید. البته تعداد برنامه‌هایی که از این ویژگی بهره‌ می‌برند محدود است اما خب با توجه به نمایشگر بزرگ میت ۹ کار با این قابلیت لذت‌بخش خواهد بود.

نکته جالب در رابط کاربری هواوی این است که خبری از کیبورد اختصاصی نیست و از همان ابتدا کیبورد گوگل و Swiftkey بر روی آن نصب شده است.

با همه این‌ها رابط کاربری هواوی علی‌رغم تمام جذابیت‌هایش، شبیه به اپل است! این شباهت از همان لاک‌اسکرین آغاز می‌شود. اگر در این قسمت انگشت خود را از پایین به سمت بالا بکشید با یک منو کوچک روبه‌رو می‌شوید و بدون آنکه نیازی به باز کردن قفل دستگاه باشد، می‌توانید از ماشین حساب و یا تایمر استفاده کنید، وارد رکوردر شوید و صدایی را ضبط کنید، از چراغ قوه بهره بگیرید و یا اینکه توسط دوربین یک QR Code را اسکن کنید.

در سراسر رابط کاربری افکت‌های زیبایی استفاده شده که دل هر کاربری را می‌رباید. اگر وارد بخش مالتی تسکینگ شوید، همه چیز به صورت افقی به چشم می‌خورد و دیگر همچون گذشته شبیه iOS نیست. البته خیلی خوش‌حال نباشید چرا که گزینه‌ای با نام Floating  dock قرار گرفته که اگر فعالش کنید یک دایره کوچک در همه‌جای سیستم عامل همراه شما خواهد بود تا میانبرهای خوبی را در اختیارتان قرار دهد. موردی که تا حدی شبیه به iOS است!

هواوی برای آن‌هایی که با سایز بزرگ دستگاه مشکل دارند نیز چاره‌ای اندیشیده است. شما اگر بر روی ۳ دکمه اصلی (بازگشت، خانه و مالتی تسکینگ) رابط کاربری به سمت راست سوایپ کنید، صفحه تا حد نرمالی کوچک می‌شود و در این حالت حتی اگر دستان خیلی کوچکی نیز داشته باشید باز هم می‌توانید با یک دست با میت ۹ کار کنید. اگر چپ دست هستید، ‌می‌توانید همین عمل را به سمت چپ انجام می‌دهید و از این قابلیت برای دست چپ خود بهره بگیرید.

پخش چندرسانه‌ای

در بخش چندرسانه‌ای همیشه ۳ فاکتور را در نظر می‌گیریم. یکی نمایشگر دستگاه است که به اندازه کافی در رابطه با آن خواندید. مورد دوم اسپیکر است که می‌توان گفت هواوی در این بخش تا حدی کم‌کاری کرده است. میت ۹ به یک اسپیکر مجهز شده که صدای بلندی را روانه گوش شما می‌کند اما هرچه ولوم را بیشتر کنید، از کیفیت صدا کاسته می‌شود. البته میزان بلندی آن در حد و اندازه‌های محصولات اچ‌تی‌سی نیست اما خب کاملا کافی و راضی کننده است. حتی اگر از علاقه‌مندان به گوش دادن به موسیقی توسط هدفون هستید باز هم می‌توانید بر روی میزان خروجی و کیفیت صدای میت ۹ در هدفون نیز حساب باز کنید. البته هندزفری موجود در جعبه با اینکه کیفیت ساخت بالایی دارد اما خیلی نتوانستم با آن ارتباط برقرار کنم؛ راستش را بخواهید خیلی خشک طراحی شده و هنگام استفاده از آن احساس راحتی نمی‌کنید؛ از طرفی بند آن نیز از همان مدل‌هایی است که به صورت خودجوش گره‌ می‌خورند. با اینکه کیفیت و میزان بلندی صدای آن خوب است اما بیس لازم را ندارد و هنگام گوش دادن به موزیک با صدای نه‌چندان زیاد هم توجه اطرافیان به شما جلب می‌شود، چرا که صدا را بیش از حد به بیرون پخش می‌کند؛ بنابراین در همان دقایق ابتدایی کار با آن قیدش را می‌زنید (یعنی ما که زدیم). فاکتور سوم نیز پلیر دستگاه است که هواوی یکی از بهترین‌ها را در اختیارتان می‌گذارد. موزیک پلیر که دل ما و دوستان‌مان را برد، بس که زیبا بود. در واقع همه چیز به صورت تفکیک شده در اختیار شماست و حتی در حالت افقی نیز رابط آن تغییر شکل می‌دهد و زیباتر از گذشته می‌شود.

ویدیوپلیر هم از زیرنویس پشتیبانی می‌کند (البته برخی‌ را به صورت خودجوش نشان نداد!) و امکاناتش در حد مطلوبی است. به عنوان مثال می‌توانید آن‌را هم به صورت شناور در آورید تا هنگام کار با دستگاه، ویدیو در گوشه‌ای از تصویر در حال پخش باشد. هرچند که این ویژگی به خوبی محصولات سامسونگ و ال‌جی نیست اما از هیچی که بهتر است! با همه این‌ها حتی اگر دوستش نداشتید، می‌توانید از میان انبوهی از پلیرهای موجود برای محصولات اندرویدی یکی را برگزینید و قید پلیر پیش‌فرض دستگاه را بزنید. به همین راحتی!

نکته جالب در رابطه با صدای میت ۹ این است که اسپیکر مکالمه هنگام پخش موزیک به صورت یک توییتر عمل می‌کند و حتی هنگامی که دستگاه را به صورت افقی در دست بگیرید هم نوع صدای خروجی آن تغییر می‌کند که ترکیب صدای آن با اسپیکر اصلی دستگاه بسیار جالب خواهد بود.

سایر امکانات

میت ۹ قصه امروز ما به یک سنسور اثر انگشت فوق‌العاده مجهز شده است. این سنسور که در پشت دستگاه جای گرفته دقت بسیار بالایی دارد و اگر انگشت‌تان خیس نباشد تقریبا در هر حالتی که فکرش را بکنید قادر است تا اثر انگشت‌تان را تشخیص دهد و قفل دستگاه را باز کند. شما می‌توانید چندین اثر انگشت مختلف را به آن بیفزایید تا بتوانید با استفاده از انگشت‌های متفاوت از این سنسور بهره بگیرید. هواوی برخی قابلیت‌های ویژه را نیز برای این سنسور در نظر گرفته است که آن‌ را خواستنی‌تر می‌کند. به عنوان مثال می‌توانید با کشیدن انگشت از بالا به پایین به منوی نوتیفیکیشن دسترسی داشته باشید (البته این ویژگی برای نوتیفیکیشن این مدل که دو مرحله‌ای است، بهینه نشده!) و یا هنگام مشاهده تصاویر در گالری با کشیدن انگشت به صورت افقی میان تصاویر جابه‌جا شوید.

با همه این مزایا به شخصه سنسور موجود در P9 را بیشتر دوست داشتم؛ چرا که بر خلاف میت ۹ این سنسور مربعی شکل بود و انگشت دست خیلی راحت‌تر در آن می‌نشست، به خصوص هنگام استفاده از این ویژگی‌های خاص!

خوش‌بختانه میت ۹ به NFC مجهز شده است و حتی از اینفرارد نیز بهره می‌گیرد. به همین دلیل خیلی راحت می‌توانید لوازم دیجیتالی اطراف خودتان را کنترل کتید.

این مدل دو سیم‌کارته است و از کارت حافظه نیز تا مقدار ۲۵۶ گیگابایت پشتیبانی می‌کند. البته برای استفاده از کارت حافظه باید قید سیم کارت دوم را بزنید. از ۶۴ گیگابایت حافظه داخلی میت ۹ نیز چیزی در حدود ۵۰ گیگابایت آن در اختیار شماست و باقی را خود میت ۹ نوش جان کرده است.

میت ۹ از شبکه LTE پشتیبانی می‌کند و می‌توانید با سرعت بالا دانلود کنید. همچنین به GPS و بلوتوث نسخه ۴.۲ نیز مجهز است و اگر رادیو داشت رسما با یک محصول همه چیز تمام روبه‌رو می‌شدیم. این روزها هم که همه از پورت USB Type-C بهره می‌گیرند، هواوی هم از قافله عقب نمانده و از چنین بخشی در پرچمدارش سود برده است. نکته جالب اینکه در جعبه میت ۹ یک تبدیل میکرو USB به USB Type-C دیده می‌شود تا با همراه داشتن آن اگر در جایی بودید که کابل تایپ سی در دسترس نبود، بتوانید با کابل‌های معمولی که در هرجایی یافت می‌شود هم گوشی خود را شارژ کنید. هواوی میت‌ ۹ را در ۷ رنگ مختلف عرضه می‌کند تا بتواند نظر هر کاربری را به خودش جلب نماید.

باتری

به بخش‌های پایانی بررسی هواوی میت ۹ رسیدیم. نقش اول داستان امروز ما به یک باتری ۴۰۰۰ میلی آمپری مجهز است و از شارژ سریع نیز پشتیبانی می‌کند اما سرعت شارژ شدن آن در حد محصولاتی همچون ال‌جی V20‌ نیست. برای فول شارژ شدن باتری به ۱۰۰ دقیقه زمان نیاز دارید و ۵۰ درصد ابتدایی باتری در کمتر از ۳۰ دقیقه شارژ می‌شود که در نوع خود عالی است. جالب است بدانید که هواوی با سیستم شارژ سریع خود کاری کرده تا دستگاه هنگام شارژ داغ نشود که اتفاقا تا حد زیادی موفق هم بوده است.

اگر خیلی اهل استفاده از شبکه‌های اجتماعی به‌خصوص از طریق اتصال ۴G نیستید، می‌توانید تا دو روز با میت ۹ کار کنید. با این‌ حال باتری این مدل یکی از نقاط قوت آن به حساب می‌آید چرا که در استفاده‌های سنگین نیز تا یک روز با شما خواهد بود. درست همانند چیزی که در نسل قبلی این مدل دیده بودیم.

کلام آخر در بررسی هواوی میت ۹

میت ۹ یک محصول خاص و همه چیز تمام است. بدنه آن فلزی است، نمایشگر بی‌نقصی دارد، سخت‌افزارش روی همه را کم‌ کرده، رابط کاربری‌اش جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نمی‌گذارد، سنسور اثر انگشت و اینفرارد آن عالی عمل می‌کنند، باتری‌اش شارژدهی بالایی دارد و از همه مهم‌تر به یک دوربین فوق‌العاده باکیفیت مجهز شده است. شما برای در اختیار داشتن میت ۹ باید در حدود ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان را بپردازید که مبلغ نسبتا محسوب می‌شود!

نوشته بررسی هواوی میت ۹: غول دوست داشتنی! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی لپ‌تاپ MSI GE72 VR: سلطان گیمینگ

بررسی لپ‌تاپ MSI GE72 VR: سلطان گیمینگ

چندی است که کمپانی تایوانی MSI علاقه شدیدی به دنیای گیم پیدا کرده است؛ از این رو سری لپ‌تاپ‌های G را به بازار عرضه کرد تا بتواند رقیبی قدر برای کنسول‌های بازی باشد. سری GE لپ‌تاپ‌های گیمینگ MSI برای افرادی ساخته شده که کاربری معمولی از یک لپ‌تاپ همراه با قدرت در گیمینگ را در یک‌جا می‌خواهند. GE72 یک لپ‌تاپ ۱۷.۳ اینچی پر قدرت است که امروز در آزمایشگاه آی‌تی‌‌رسان برای بررسی حضور پیدا کرده. پس بررسی لپ‌تاپ MSI GE72 VR را از دست ندهید.

مشخصات کلیدی این لپ‌تاپ به شرح زیر است:

  • ششمین نسل از پردازنده اینتل Core i7 مدل ۶۷۰۰HQ از نوع Skylake، سرعت پردازشی ۲.۶ گیگاهرتز
  • پردازنده گرافیکی NVIDIA GeForce GTX 1060، حافظه رم گرافیکی ۶  گیگابایت از نوع GDDR5
  • نمایشگر ۱۷.۳ اینچی از نوع مات با رزولوشن فول‌اچ‌دی
  • حافظه رم ۱۶ گیگابایت از نوع DDR4
  • حافظه ۲۵۶ گیگابایتی از نوع SSD ساخته شده توسط Kingston و حافظه ۱ ترابایتی از نوع HDD ساخته شده توسط هیتاچی
  • بدنه تمام فلزی، باتری ۶ سلولی، وزن ۲.۷ کیلوگرم، همراه با درایو نوری

طراحی

اگر لپ‌تاپ‌های گیمینگ MSI را دیده باشید، متوجه یک اصل در طراحی آن‌ها می‌شوید. اصلی که زبان طراحی این سری لپ‌تاپ‌ها را ساخته است. GE72 VR هم به خوبی از قانون این اصل پیروی کرده و طراحی تقریبا مشابه با دیگر سری‌ها مخصوصا مدل GT62 دارد. جنس بدنه این لپ‌تاپ تماما از فلز بوده که البته در بخش پشتی در جذب اثر انگشت مستعد است. در بخش پشتی دستگاه طراحی مخصوص سری‌های گیمینگ با همان برآمدگی‌های خاص دیده می‌شود. آلومینیوم برس خورده بر روی قاب پشتی زیبایی خاصی را به طراحی GE72 افزوده است. لوگو اژدها که امضای MSI بر گیمینگ بودن لپ‌تاپ است هم بر روی بخش پشتی دستگاه قرار گرفته. این لوگو با روشن شدن دستگاه توسط یک نور پس‌زمینه سفید رنگ روشن می‌شود.

بخش روبه‌رویی دستگاه از نمایشگر، لوگوی MSI و وب‌کم تشکیل شده است. میزان حاشیه‌های دور نمایشگر که از جنس پلاستیک بوده، کمی بیش از اندازه است که البته با وجود ضخامت کم این بخش، می‌توان آن را نادیده گرفت. قرارگیری نمایشگر بر روی بدنه دستگاه ثبات خوبی داشته اما متاسفانه شما نمی‌توانید با یک دست آن را باز کنید و باید از دست دیگر‌تان هم کمک بگیرید. در کل باز کردن لپ‌تاپ آن‌چنان آسان نبوده و پیدا کردن مرز بین بدنه و بخش بالایی برای کاربر سخت خواهد بود. البته یک نوار قرمز رنگ در لبه روبه‌رویی دستگاه موجود بوده که می‌خواهد شما را در تشخیص دادن لبه بالایی و پایینی کمک کند.

دو فن قدرت‌مند با اندازه‌ای بزرگ در لبه پشتی لپ‌تاپ دیده می‌شود. سه بخش باقی‌مانده را هم پورت‌ها، چراغ اعلانات و DVD درایو پر کرده‌اند. وزن ۲.۷ کیلوگرمی لپ‌تاپ قدرت حمل را برای کاربر بسیار دشوار می‌کند اما با وجود گیمینگ بودنش هیچ ایرادی به این بخش نمی‌توان گرفت. ضخامت کلی دستگاه به نسبت سایر مدل‌ها در سری‌های GT یا GS کم‌تر بوده و همین موضوع دسترسی دست به کیبورد را برای کاربر آسان‌تر می‌کند. ارگونومی کلی دستگاه هم به صورتی است که به سرعت حس قدرت‌مند بودن را به کاربر القا می‌کند.


کیبورد و تاچ‌پد

طبق معمول طراحی صفحه کلید GE72 VR هم توسط کمپانی SteelSeries انجام گرفته است. طراحی جزیره‌ای دکمه‌های موجود در کیبورد این لپ‌تاپ به بهترین نحو ممکن صورت گرفته؛ به طوری که هنگام کار کردن و یا بازی کردن با آن کاملا راحت خواهید بود. با این که ساخت کلید‌های موجود از نوع طرح لبخندی نبوده، اما جای‌گیری انگشتان دست بر روی‌شان به خوبی انجام می‌گیرد. علاوه بر این‌ها شاهد بخش Numpad هم در صفحه کلید GE72 VR هستیم.

نور پس‌زمینه موجود در کیبورد این لپ‌تاپ تنها به خوانایی دکمه‌ها در هنگام شب کمک نمی‌کند، بلکه می‌توانید به راحتی آن‌ را شخصی سازی کنید. تنظیمات خاصی برای نور پس زمینه کیبورد موجود بوده که توسط آن شما می‌توانید رنگ‌های خاصی را برای بخش‌های مشخصی از صفحه‌کلید مشخص کنید؛ به این صورت که در حین بازی بخشی از کیبورد با یک رنگ مخصوص نشان دهنده تعداد تیر‌ها و یا میزان جان شما باشد. استفاده از این قابلیت هنگام اجرای بازی‌ها بسیار کاربردی و لذت‌بخش خواهد بود.

سه دکمه پاور، تنظیم نور پس‌زمینه کیبورد و روشن کردن فن کمکی درست بالای صفحه کلید قرار گرفته‌اند. کمی پایین‌تر از صفحه‌ کلید شاهد تا‌چ‌پدی هستیم که با یک نوار فلزی نازک پوشیده شده است. استفاده از این تاچ‌پد که اندازه تقریبا بزرگی هم دارد، با وجود نزدیک بودن به لبه دستگاه، آسان بوده و جایگاه قرارگیری دست‌تان برای کار کردن با آن مناسب خواهد بود. دو کلیک چپ و راست که ارتفاع‌شان دقیقا هم‌سطح تاچ‌پد بوده، بیشتر به دکمه شباهت دارند تا کلیک‌های یک ماوس! متاسفانه داخل جعبه این لپ‌تاپ هیچ ماوس گیمینگی وجود نداشته و کاربران باید به همین تاچ‌پد بسنده کنند.


صفحه نمایش

نمایشگر موجود در GE72 VR از نوع IPS بوده که اندازه آن ۱۷.۳ اینچ است. این اندازه بزرگ نمایشگر در کنار رزولوشن فول‌اچ‌دی می‌تواند لذت اجرای بازی‌ها را برای شما دوچندان کند. البته مدل دیگری از این لپ‌تاپ با رزولوشن ۴K وجود داشته که قیمت بیشتری هم دارد.

GE72 VR گواهی G-Sync برای اجرای هرچه بهتر بازی‌ها را دارد. همچنین قابلیت Wide-View که در گیم‌پلی بسیار کاربردی است هم در این لپ‌تاپ حضور دارد. علاوه بر این‌ها شما می‌توانید تصویر موجود در لپ‌تاپ را با ۲ مانیتور ۴K دیگر به اشتراک بگذارید. کنتراست بالا و روشنایی مناسب نمایشگر سبب شده تا رنگ‌ها با بالاترین کیفیت ممکن به نمایش دربیایند. به لطف مات بودن این نمایشگر استفاده از لپ‌تاپ در محیط بیرون و زیر نور آفتاب مناسب بوده و مشکل خاصی در این زمینه وجود ندارد. عملکرد این صفحه نمایش با تغییر زاویه دید آن‌چنان مناسب نبوده و با تغییر زاویه به سمت بالا و پایین با گرم‌تر شدن رنگ‌ها مواجه می‌شوید.

اپلیکیشن MSI True Color هم برای شخصی سازی بخش نمایشگر در این لپ‌تاپ حضور دارد. قابلیت‌های مختلفی در این برنامه وجود دارد که شما را در رسیدن به بهترین کیفیت ممکن در نمایشگر کمک می‌کند. شما می‌توانید به بخش‌های مختلفی مثل روشنایی، کنتراست، گاما و بسیاری دیگر از تنظیمات دسترسی داشته باشید. در بخش خاصی از این اپلیکیشن می‌توانید مود‌های رنگی از پیش تعیین شده‌ای‌ مثل sRGB را انتخاب کنید. این مود‌ها با توجه به کاربری شما از لپ‌تاپ و همچنین نوع بازی مورد نظرتان قابل تغییر خواهند بود.


پورت‌ها و اتصالات

پورت‌ها در دو لبه چپ و راست لپ‌تاپ قرار گرفته‌اند. تعداد ۳ پورت  USB 3.0 بر روی GE72 VR قرار گرفته که دوتای آن در لبه چپ و یکی هم در لبه راست دستگاه دیده می‌شود. لبه چپ را دو پورت USB، قفل Kensington، LAN، HDMI، Mini Display Port، میکروفون و جک هدفون تشکیل داده است.

پورت پاور، یک عدد USB 2.0 و Card Reader هم در لبه سمت راست این لپ‌تاپ دیده می‌شود. همان طور که می‌دانید بر روی اکثر لپ‌تاپ‌های گیمینگ MSI، درایو نوری وجود ندارد و کاربران با مشکلات مختلفی برای نصب بازی‌ها مواجه می‌شوند؛ اما خوشبختانه در GE72 VR این موضوع برعکس بوده و ما شاهد یک درایو برای دیسک‌های نوری در آن هستیم. تعداد پورت‌های موجود در این لپ‌تاپ به اندازه کافی بوده و هنگام کار کردن با آن کمبود خاصی را متوجه نخواهید شد.


پردازنده و عملکرد

پردازنده اینتل Core i7 مدل ۶۷۰۰HQ که از نوع SkyLake است، بخش اصلی سخت افزاری GE72 VR را تشکیل می‌دهد. شاید قدرت این پردازنده به اندازه آن‌هایی که در سری GT یافت می‌شود، نباشد، اما مطمئنا در هیچ بخش پردازشی شما را ناامید نخواهد کرد.

مشخصات کلی سخت افزار را کاملا برازنده یک لپ‌تاپ‌ گیمینگ می‌دانیم، چرا که عملکردی فوق‌العاده در این زمینه دارد. در بخش نرم‌ افزاری شما قادر خواهید بود تا از مودهای مختلف برای شخصی‌‌سازی عملکرد پردازنده استفاده کنید. ۴ حالت Turbo Mode ،Sport Mode ،Comfort Mode و Eco Mode در قسمت‌ مود‌های عملکرد پردازنده وجود دارد که Turbo از حداکثر قدرت و Eco از حداقل قدرت استفاده می‌کند. البته این موضوع را باید بدانید که تولید گرما در مود‌های سبک‌تر کم‌تر خواهد بود. البته به لطف فناوری Cooler Boost آن هم نسخه ۴، گرمای تولید شده بسیار کم‌تر از آن چیزی است که انتظارش را دارید. در ادامه تصاویری از مشخصات و بنچمارک‌ CPU را برای شما قرار داده‌ایم.

پردازنده گرافیکی این لپ‌تاپ هم ساخته Nvidia با مدل GTX 1060 از نوع لپ‌تاپی بوده که قدرت بسیار بالایی هم دارد. این پردازنده در کنار ۶ گیگابایت حافظه رم گرافیکی از نوع GDDR5 حضور دارد. قابلیت VR Ready هم در بخش GPU قرار گرفته که به شما امکان استفاده از محتویات VR را می‌دهد. در ادامه تصاویری از مشخصات و بنچمارک‌ GPU را برای شما قرار داده‌ایم.

از دیگر مشخصات سخت افزاری موجود می‌توان به درایو SSD با ظرفیت ۲۵۶ گیگابایت و HDD با ظرفیت یک ترابایت در این لپ‌تاپ اشاره کرد. سرعت خواندن و نوشتن در هر دو را می‌توانید در تصویر زیر ببینید.


عملکرد بازی

قدرت بالای سخت افزاری این لپ‌تاپ باعث می‌شود تا شما به راحتی گرافیکی‌ترین بازی‌های موجود را بر روی آن نصب کنید و از آن‌ها لذت ببرید. در طی مدتی که لپ‌تاپ را در اختیار داشتیم، بازی‌های مختلفی مثلAssassin’s Creed Syndicate ،Dota 2 و Project Cars را بر روی آن امتحان کردیم.

GE72 VR بدون کوچک‌ترین مشکل و یا لگ و کندی این بازی‌ها را اجرا کرد. در حین بازی گرم شدن لپ‌تاپ از سمت چپ بدنه شروع شد و تا نیمه آن ادامه یافت. در این زمان با روشن کردن Turbo Fan توانستیم گرما را تقریبا به نصف برسانیم، که بسیار عالی است. فریم‌ها به خوبی رندر می‌شدند و هیچ‌گونه کم و کاستی در آن دیده نمی‌شد.

قدرت سخت افزاری بالا، نمایشگری باکیفیت و اسپیکرهایی قدرت‌مند موارد مهم در یک لپ‌تاپ گیمینگ هستند که همه در GE72 VR قرار گرفته‌اند. همچنین کمپانی MSI از قابلیت VR Ready با کمک NVDIA بر روی این لپ‌تاپ استفاده کرده تا شما بتوانید توسط عینک‌های VR از بازی‌هایی که در این زمینه وجود دارند، استفاده کنید.


صدا، باتری و قابلیت‌های خاص

MSI اسپیکر‌ها و بخش‌ صدای این لپ‌تاپ را با همکاری Dynaudio ساخته که در کنار بخش نرم‌افزاری صدا که با نام Nahimic شناخته می‌شود، ترکیبی عالی را ایجاد می‌کند. تعداد ۴ اسپیکر به همراه یک عدد سابووفر بر روی GE72 VR حضور دارد که برای یک لپ‌تاپ گیمینگ بسیار عالی است. متاسفانه مشکل خاصی در اسپیکر‌های این مدلی که در اختیار ما بود وجود داشت و هرچه تلاش کردیم، نتوانستیم آن را حل کنیم. اما در کل به نظر می‌رسد کیفیت اسپیکرها و بلندی صدا در این لپ‌تاپ بسیار خوب باشد.

باتری موجود در GE72 VR از نوع ۶ سلولی بوده که مسلما برای سخت افزار این‌چنینی و اندازه ۱۷.۳ اینچی نمایشگر کارایی خوبی نخواهد داشت. معمولا باتری در لپ‌تاپ‌های گیمینگ فاکتور مهمی نیست و به همین دلیل هم توجه زیادی به این موضوع در این لپ‌تاپ نشده است. استفاده از باتری تنها در حالت ECO Mode که بخش‌های پردازشی خاصی غیرفعال می‌شود، پیشنهاد می‌گردد. همچنین انتظار اجرای بازی‌های سنگین را در هنگامی که از باتری استفاده می‌کنید، نداشته باشید.

برنامه Dragon Center مرکز کنترل تمامی بخش‌های لپ‌تاپ را بر عهده دارد. در این بخش شما می‌توانید به سرعت‌ فن‌ها، سرعت پردازنده، تنظیمات نور صفحه‌کلید و کلی بخش‌های دیگر دسترسی داشته باشید. MSI نسخه موبایل این برنامه را هم برای کاربران آماده کرده تا به راحتی بتوانند لپ‌تاپ را از راه دور کنترل کنند. در آخرین نسخه این اپلیکیشن هم مشکلاتی که پیش‌تر شاهدش بودیم، از بین رفته است.


قیمت

شما می‌توانید این لپ‌تاپ گیمینگ پرقدرت را با قیمتی حدود ۱۵۰۰ تا ۱۶۰۰ دلار (چیزی حدود ۶ میلیون و پانصد هزارتومان) خریداری کنید. قیمت‌ گذاری لپ‌‌تاپ‌های گیمینگ MSI معمولا بالا بوده و به همین دلیل گیمرها ترجیح می‌دهند تا با پرداخت هزینه‌ای کم‌تر، کنسول‌های بازی را تهیه کنند.


جمع‌بندی

GE72 VR یکی از لپ‌تاپ‌های حرفه‌ای موجود در مارکت است که قابلیت‌های فراوانی را در اختیارتان قرار می‌دهد. با وجود سخت افزاری قدرت‌مند و به‌روز، با اطمینان شما قادر خواهید بود تمامی بازی‌ها را بر روی این لپ‌تاپ اجرا کنید. یکی از مشکلاتی که گیمرهای ایرانی با لپ‌تاپ‌های گیمینگ MSI داشتند، نبود DVD درایو برای نصب بازی‌ها بود که با وجود محدودیت‌های اینترنت مجبور بودند آن‌ها را دانلود کنند. خوشبختانه در این سری این ضعف کاملا برطرف شده و شاهد درایور نوری در این لپ‌تاپ هستیم. کیفیت بالای نمایشگر با شخصی سازی‌های فراوان و همچنین صفحه کلیدی قدر‌ت‌مند که به طور کل برای گیم ساخته شده است، دیگر عواملی هستند که ما را به خریدش ترغیب می‌کنند.

نوشته بررسی لپ‌تاپ MSI GE72 VR: سلطان گیمینگ اولین بار در پدیدار شد.

بررسی گوشی پن‌تک Sky IM-100: من بازگشتم!

بررسی گوشی پن‌تک Sky IM-100: من بازگشتم!

اگر از کسانی هستید که حداقل در سومین دهه از زندگانی خود به‌سر می‌برید، بایستی نام پَنتک را به‌خاطر داشته باشید، شرکتی که در روزگار اولیه رونق گرفتن گوشی‌های موبایل در بازار، با گوشی‌های خاص و زیبایش، طرفداران بسیار زیادی در کشور ما پیدا کرده بود.

شاید تبلیغات تلویزیونی آن دوران که با شعار «بابایی گوشی رو بردار» و صدای یک بچه پخش می‌شد، برای بسیاری یک نوستالژی باشد اما این شرکت کره‌ای، مانند بسیاری از هم‌ رزمانش چون نوکیا، ساژم، زیمنس و… عمر چندان طولانی‌ای در بازار نداشت و ابتدا از بازار داخلی و سپس از سایر نقاط دنیا رخت بربست و در آخرین گام، از کشور مقصد یعنی کره نیز خارج شد تا نزدیک به ۲ سال، هیچ خبر خاصی از آن نباشد و کم کم شروع به محو شدن از خاطرات نماید.

اما به‌نظر می‌رسد که این کمپانی قصد ندارد تا به این راحتی‌ها دست از سر بازار بردارد، معرفی یک اسمارت‌فون جدید در سال جاری میلادی که از طراحی خاصی هم بهره می‌برد، نشان از عزم جزم آن برای بازگشت داشت. جالب اینجاست که نام این گوشی هم به‌صورت هوشمندانه‌ای IM 100 انتخاب شده است، چراکه واژه ۱۰۰ در زبان کره‌ای بسیار شبیه به کلمه Back (بازگشت) تلفط می‌شود و هنگامی که کنار IM قرار می‌گیرد، مفهموم «من بازگشتم» را می‌دهد.

حال به ما فرصتی دست داد تا با این اصیل زاده کره‌ای از نزدیک ملاقاتی داشته باشیم و به بهانه آنکه به‌زودی این محصول را با گارانتی شرکت یاس در بازار کشورمان خواهیم دید، یک بررسی تخصصی از آن را برای شما تهیه کنیم و ببینیم که آیا این یک بازگشت با شکوه خواهد بود یا آنکه به‌زودی مرثیه وداع را دوباره باید برای پن‌تک بخوانیم؟

تفاوت در اینجاست!

محصول جدید پنتک، یک گوشی میان رده است و قاعدتا نباید از آن انتظار چندان متفاتی داشت! شاید جمله فوق، چیزی باشد که از ذهن بسیاری عبور کرده باشد اما همین ابتدا بگویم که بایستی خط بطلانی بر روی آن بکشید! در واقع یکی از دلایل اصلی که سبب شد تا بخواهم این گوشی ناشناخته را بررسی کنم، همین چهره متفاوتش بود. نخستین چیزی که در طراحی IM 100 خودنمایی می‌کند، وجود یک تریگر یا گرداننده فلزی است که اندازه‌ای چون ۵ ریالی‌های کوچک و قدیمی دارد (ریال هم که ظاهرا داره منقرض می‌شه!). این گرداننده، اول از همه من را به یاد گوشی‌های قدیمی سونی انداخت که از طریق این تریگرها، قابلیت حرکت در منو را برای کاربر فراهم می‌کرد؛ اگرچه عملکرد آن در محصول پنتک، تا حد زیادی متفاوت است.

اجازه دهید زیاد هیجان زده نشویم و از همان چهره روبه‌رویی دستگاه شروع کنیم، جایی که به نظر می‌رسد طراح با به‌دست گرفتن یک خط کش و تداعی کردن یک آجر کاملا مستطیلی شکل، گوشی را ساخته باشد. البته همین نکته شاید آغازگر همین تفاوت‌ها باشد، چرا که سازندگان در این روزها تلاش می‌کنند تا هرچه بیشتر لبه‌های دستگاه را گرد کرده و حتی اگر این گرد شدن هم برایشان کافی نبود، به انحنای نمایشگر بپردازند و خلاصه آن قدر همه‌چیز را خم کرده و منحنی می‌سازند تا به علت کمبود جا منفجر شود! (کسی نوت ۷ را صدا زد؟)

وقتی از جلو به گوشی نگاه می‌کنید، با آنکه زیاد از حد چارگوش است اما هارمونی خوبی در ساخت دارد. بیشترین چیزی که در این بین جلب توجه می‌کند، چهره نسبتا عجیب بلندگوی مکالمه است که شما را یاد شماره‌گیر تلفن‌های قدیمی و در ابعادی مینیاتوری می‌اندازد! با توجه به آنکه نسبت به سطح گوشی کمی گودتر هم ساخته شده، بسته به جهت برخورد نور به آن دارای سایه شده و فکر می‌کنید که نامتوازن است (در صورتی‌که نیست) و در کل این جینگول بازی سازنده را چندان در این بخش نپسندیدم!

وقتی به سمت چپ گوشی نگاه می‌کنید، هیچ چیزی را نخواهید دید و برعکس در بخش راست، همه چیز را می‌بینید! تک کلید پاور در اینجا قرار گرفته و محل ورودی سیم کارت و حافظه میکرو اس‌دی در بالاترین قسمتش قرار گرفته و در بین این دو، همان تریگر معروف خودنمایی می‌کند. در بالا جک استاندارد ۳.۵ میلی‌متری حضور دارد و در بخش پایینی، محل اتصال شارژر در بین حفره‌های ریزی قرار گرفته که بایستی اسپیکر باشند. اما یکی از آن‌ها نقش بلندگو را داشته و دیگری محل حضور میکروفن در هنگام مکالمه است و صدایی از خود خارج نمی‌کند!

وقتی گوشی را به پشت برمی‌گردانید، لنز دوربین، به همراه تک فلاش LED و البته چهره پررنگ‌تر تریگر را می‌بینید که در امتدادش با حفره‌های ریزی امتداد یافته و حتما لبخندی بر لب خواهید آورد که به به، عجب اسپیکری دارم! اما لبخند را خیلی سریع محو کنید چرا که همچون برخی از خودروهای چینی که برای اسپرت نشان دادن چهره محصول‌شان، اگزوز نمادین در پشت آن نصب می‌کنند، اینجا هم شاهد اسپیکر نمادین هستیم و هیچ صدایی از آن خارج نمی‌شود. البته پنتک برای آنکه شما را نا امید نکند، در پس این حفره‌های فراوان، از ال‌ای‌دی‌های رنگی استفاده کرده که نقش نوتیفیکیشن را دارد و البته با توجه به حضور چراغ مجزای نوتیفیکیشن در جلوی دستگاه، پس رسما با یک چراغانی کامل روبه‌رو هستیم و شاید بتوان به عنوان رقص نور هم از IM 100 استفاده کرد!

شاید یکی از عجیب‌ترین موارد برای این محصول، عدم درج نام سازنده در هیچ کجای آن باشد! در واقع پنتک به دلایلی که برای خودم هم نامعلوم است، به‌جز جعبه دستگاه، در هیچ کجای بدنه اسمی از خودش نیاورده و تنها با فونتی ریز در پشت دستگاه، از Designed by Sky استفاده کرده، شاید به این امید که شما حدس بزنید نام محصولات این برند است و به همین خاطر به یاد پنتک بیفتید، برندی که نه تنها چند سال در کشور ما حضور نداشته بلکه ۲ سالی هم می‌شود از بازارهای جهانی خارج شده و این همه اعتماد به نفس، به‌راستی ستودنی است؛ چیزی که تنها در محصولات اپل می‌بینیم و البته تیم کوک باز از ترس فراموش نشدن، حداقل لوگوی سیب گاز زده را در پشت دستگاه‌هایش می‌اندازد، اما در اینجا، همان را هم نداریم.

بچرخ تا دنیا به کامت بچرخد!

سیاست‌گذاران پنتک به طور حتم برای بازگشت پر قدرت به بازار، نیاز به یک کار انقلابی داشتند. قاعدتا عرضه یک پرچم‌دار تمام عیار، آن هم در شرایطی که سازندگان بزرگ هم برای موفقیت‌شان دچار مشکلات عدیده‌ای هستند، نمی‌توانست یک راهکار قابل اجرا برای این کمپانی باشد. از سوی دیگر، عرضه گوشی میان رده هم سر و صدایی ایجاد نمی‌کند، پس پنتک تصمیم گرفت یک گوشی با مشخصات میان رده اما چهره‌ای انقلابی را عرضه کند، تا شاید به مانند نقش چگوارا در بین گوشی‌ها بوده و تبدیل به کالایی پر سر و صدا شود. پس در گام نخست، به سراغ تریگر یا همان کلید چرخنده آمد تا بتواند نظرها را به سمت محصول خودش جلب کند (برای من که کارساز بود).

این کلید در اصل به‌جای دکمه‌های صدا قرار گرفته و در وهله نخست، همان مسئولیت کم و زیاد کردن صدا را برعهده دارد. عملکرد آن بسیار روان بوده و می‌توانید به داخل نیز فشارش بدهید. حساسیت تریگر به‌قدری است که حتی می‌توانید درجه صدا را به صورت دانه دانه از ۱ تا ۱۰۰ تغییر دهید و اگر سرعت چرخش را بیشتر کنید، این عمل به‌صورت دهگان انجام خواهد شد.

اما توانایی‌های این تریگر تنها به این بخش محدود نمی‌شود، اگر آن را به داخل فشار دهید، به صورت خودکار وارد ترک‌های موسیقی شده و با یک رابط کاربری دوست داشتنی، می‌توانید بین آهنگ‌ها سوییچ کرده و موسیقی مورد علاقه‌تان را انتخاب و پخش نمایید.

اگر در بخش دوربین باشید، وظیفه این کلید به شاتر دوربین تغییر کرده و با چرخاندن آن، تایمر بین سه حالت ۳، ۵ و ۱۰ ثانیه شروع به عوض شدن می‌کند و یا اگر وارد پلیر پخش فیلم شوید، وظیفه جلو و عقب بردن آن را نیز می‌تواند بر عهده بگیرد.

در حالت کلی اگر از من بپرسید همان کلیدهای معمول صدا را ترجیح می‌دهم و یا دوست دارم که چنین تریگری را استفاده کنم، با یک لحظه مکث، تریگر را اعلام می‌کنم، زیرا هم متفاوت است و هم تجربه کاربری خوبی دارد. اما چرا کمی مکث کردم؟ چون اعتقاد دارم که این کلید چرخان می‌توانست همچنان عملکردهای بیشتری داشته باشد، مثلا در منوها هم بتوان به گشت و گذار پرداخت و بالاتر از آن، عملکردش را شخصی سازی کرد. به طور قطع قرار دادن چنین امکاناتی که چندان سخت و دور از ذهن هم نیست، آن مکث کوچکم را هم از بین می‌برد و با صدای بلند می‌گفتم که یک تریگر، بهتر از کلیدهای معمول و تکراری صداست.

انقلاب نیاز به سنگ دارد!

تصور نکنید منظور ما از تیتر این بخش چنین بوده که بایستی با پرتاب سنگ و به نوعی اغتشاش به پیروزی در انقلاب رسید (شاید هم ایهام داشته!)، بلکه غرض از اشاره به سنگ، دستگاه جداگانه‌ای است که همراه با گوشی عرضه شده و نام Stone (سنگ) توسط پنتک برای آن انتخاب گشته است. در واقع سازنده تلاش کرده تا با استفاده از این وسیله جالب، انقلاب خودش را تکمیل کرده و یک گوشی کاملا متفاوت را به شما هدیه دهد. اما استون چیست؟

این دستگاه دو وظیفه اصلی برعهده دارد، اول شارژر بی‌سیم است و دوم یک پخش کننده موسیقی یا همان اسپیکر بلوتوث خودمان! زمانی که استون به برق متصل است، اگر گوشی را بر روی آن بگذارید، شروع به شارژ شدن می‌کند و از طریق ارتباط بلوتوث یا NFC هم می‌توان ارتباط این دو یار جدا ناشدنی را با یکدیگر برقرار ساخت تا نوای جان IM 100 در روح استون دمیده شده و این بار با صدایی رساتر پخش شود. دو اسپیکر ۳ واتی، وظیفه چنین عملی را برعهده دارند که بایستی اذعان کرد برای یک محیط نسبتا کوچک خانگی، عملکرد آن قابل قبول است. البته استون یک باتری ۲۲۰۰ میلی‌آمپری نیز دارد تا بتواند به صورت خودکفا وظیفه اسپیکرش را نیز انجام دهد. یک کلید بزرگ چرخان هم در کنارش تعبیه شده تا علاوه بر نقش دکمه پاور، صدا را نیز بتوان با آن کم و زیاد کرد.

اما این همه آن چیزی نیست که این سنگ زییا دارد، یک لایه شیشه‌ای در بالای دستگاه تعبیه شده که با نورهای رنگارنگ LED می‌درخشد و شما می‌توانید به‌خوبی آن را شخصی سازی کنید. بر فرض تنظیم کنید که با صدای موسیقی به رقص در بیاید و یا اگر تماسی با شما گرفته شد و پیغامی برایتان آمد، شروع به درخشش کند. در واقع پنتک تلاش زیادی کرده تا با یک تیر، چند نشان بزند و استون را تبدیل به سنگی کند که نه برای پرتاب کردن بر سر کسی، بلکه به عنوان نگین انگشتری و یک جواهر بر دستان شما بدرخشید.

حالا دوباره از من بپرسید، آیا استون را دوست دارم؟ اگر بخواهم صادقانه جواب بدهم، دوستش دارم اما عاشقش نیستم! در واقع این حرکت پنتک ستودنی است اما مانند تریگر، می‌توانست بهتر باشد و به نوعی خالی از ایراد نیست. بر فرض خیلی بهتر بود که پنتک به آن نقش پاور بانک را هم اعطا می‌کرد تا اگر در جایی و به دور از پریز برق بودیم، گوشی را شارژ کنیم، بالاخره باتری دستگاه اصلی، به‌خصوص در شرایط مهم و اضطراری، مهم‌تر از گوش به دادن به موسیقی است. یا آنکه سرعت شارژ از طریق بی‌سیم، خیلی پایین‌تر از شارژ شدن به صورت مستقیم است و گوشی را هم بایستی حتما با دقت و ظرافت بر روی استون قرار دهید وگرنه ناز کرده و شارژ نمی‌شود! بعضی وقت‌ها هم پیش آمد که جفت شدن این دو با همدیگر کمی طول کشیده و یا نیاز به انجام دوباره کاری داشت، انگار که خیلی زود با هم قهر می‌کنند و همین مورد هم یک نقطه ضعف محسوب می‌شود.

اما با تمام این احوالات، استون هم مانند تریگر است و به شخصه بودنش را دوست دارم، بالاخره هر انقلابی بدون خسارت و نقص نیست و بدون شک پننک اگر هم بخواهد در چنین حرکتی به پیروزی برسد، نیاز است تا انتقادات را شنیده و در مسیر صحیح گام بردارد، حتی اگر این سنگ، شیشه خودش را هم بشکاند!

چهره گلگون خبر می‌دهد از سِرِ درون!

یک نمایشگر با ابعاد ۵.۲ اینچی و وضوح فول اچ‌دی، به نظر من که یک حد استاندارد و مناسب برای اکثر افراد است. چه آن‌هایی که دستان کوچکی دارند و چه آن‌هایی که می‌خواهند گوشی راحت درون جیب‌شان برود! خلاصه در روزگاری که استانداردترین سایزهای موبایل بین ۵ تا ۵.۵ اینچ قرار می‌گیرد، قاعدتا حد وسط نشان می‌دهد که سازنده نخواسته از ایده‌آل‌های خریداران چندان دور شود.

وقتی هم که میزان وضوح تصویر به فول اچ‌دی می‌رسد، یعنی تعداد پیکسل‌ها از مقدار مورد نیاز چشم انسان برای تشخیص فراتر رفته و این نمایشگر LCD در این بخش خوب عمل کرده است، اگرچه نه سایز، نه فناوری و نه حتی وضوح تصویر، هیچ‌کدام انقلابی نیست تا بفهمیم که پنتک در این بخش، وارد فاز منطق شده است، چرا که می‌داند چنین بخش حساسی، شوخی بردار نیست!

وقتی به نمایشگر از روبه‌رو و در تصاویر مختلف نگریستم، کیفیت آن را در حد قابل قبولی ارزیابی کردم، رنگ‌ها نه آن قدر گرم و غلیظ هستند که به درستی تصویر شک کنید و نه آن قدر سرد و خنک که از دیدن‌شان بیزار شوید! میزان روشنایی هم وقتی به انتها می‌رسد، در حد مناسبی قرار می‌گیرد و در نگاه از زاویه‌ها هم خوشختانه IM 100 به هیچ عنوان قالب تهی نکرده و خیلی محکم، کیفیت رنگ‌ها را حفظ می‌کند.

زور انقلاب کم است!

وقتی به بخش سخت‌افزاری می‌رسیم، نیاز داریم تا کمی وا برویم! چرا؟ برای آنکه از نظر توانایی سخت‌افزاری پنتک نه تنها از چیپست میان رده بهره نگرفته، بلکه سمت و سویش به پایین‌رده‌ها میل می‌کند و اگر رم ۲ گیگابایتی و حافظه داخلی ۳۲ گیگابایتی نبود، بی‌تردید لقب یک میان رده را نیز نمی‌توانستیم بر روی آن قرار بدهیم.

چیپست اسنپدراگون ۴۳۰ تنها یک جا برای خوشحالی دارد و آن هم اسم کوالکام به عنوان سازنده‌اش است، چرا که حداقل متوجه می‌شویم مانند بسیاری از کمپانی‌های دیگر، پنتک حداقل به سمت مدیاتک نرفته و اگر نخواسته تا شما را سوار یک بنز لوکس ۲۰۱۶ کند، حداقل سوار یک تویوتا کرولا کرده و سبب شده تا از لیفان و زوتی و برلیانس فاصله بگیرید! از ماشین سواری بگذریم و نگاه نزدیک‌تری به درون این گوشی بیندازیم، جایی که حسرت خوردیم کاش حداقل از سری ۶ اسنپدراگون همچون ۶۵۲ استفاده شده بود، سری ۸ که پیشکش!

این چیپست برخلاف چیزی که به‌نظر می‌رسد، از ۸ هسته استفاده می‌کند و ساختار ۶۴ بیتی دارد. هسته‌های کورتکس A53 قادر هستند تا در حداکثر فرکانس ۱.۴ گیگاهرتز فعالیت کرده و مجهز به واحد گرافیکی آدرنو ۵۰۵ هستند. خوشبختانه این چیپست توانایی پشتیبانی از شبکه پر سرعت LTE را هم فراهم می‌کند و با اینکه کلی غر زدیم چنان است و بهمان، اما می‌تواند نیاز اکثریت کاربران را برطرف سازد، به‌خصوص در روزگاری که بیشتر افراد به داشتن یک تلگرام و اینستاگرام در کنار بازی‌هایی چون کلش آف کلنز راضی هستند، چرا به دنبال موتور اضافی باشیم؟

برای آنکه بتوانیم بهتر و حداقل در بازی با اعداد کارکرد این گوشی را بسنجیم، آن را وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان کرده و چند تست مختلف را از گوشی گرفتیم تا ببنیم چند مرده حلاج است.

ابتدا به سراغ انتوتو رفتیم که تست‌های گوناگونی را بر روی گوشی انجام می‌دهد، نتیجه را در مقایسه با سایر محصولات در تصویر زیر مشاهده می‌کنید. در واقع این محصول کره‌ای در قیاس با رقبای هم‌رده‌اش، عملکرد قابل قبولی داشته است.

آزمون بعدی مربوط به گیک بنچ بود که توانایی دستگاه را در حالت تک هسته‌ای و چند هسته‌ای می‌سنجد، در کل عملکرد پنتک در این قسمت نیز راضی کننده بود.

مرحله آخر مربوط به اپلیکیشن بونسای و تست واحد گرافیکی بود، ظاهرا گوشی کره‌ای کمی در این بخش خسته بود و البته نبایستی از یاد ببریم که وضوح تصویر، تاثیر زیادی در عملکرد واحد گرافیکی دارد.

دوربینی که می‌خواهد در خاطره‌ها بماند!

وقتی به بخش مهمی چون دوربین می‌رسیم، سازنده حداقل در تئوری چیز چندان دندان گیری را برای شما نگذاشته است. استفاده از یک لنز ۱۳ مگاپیکسلی در پشت که البته می‌تواند تا وضوح ۴K هم فیلم‌برداری کند و یک نمونه ۵ مگاپیکسل برای تجربه سلفی، همه آن چیزی است که می‌توان در نگاه نخست دید. البته به این مجموعه بایستی تک فلاش LED را هم افزود که در محیط‌های تاریک کمک چندان شایانی هم نمی‌کند، اما رسم است که حداقل یکی از این دیودهای نوری همیشه باشد.

بهترین فاکتور برای بررسی دوربین، امتحان عملی شخص است! برای همین گوشی مستطیلی را در دست گرفتم و در چندین موقعیت مختلف مشغول به عکاسی شدم، حتی یک عکس سه نفره سلفی هم گرفتم و خلاصه نتیجه این شد که این دوربین حداقل برای یک محصولی که ادعای پرچم‌داری ندارد، قابل قبول ارزیابی بوده و می‌توان بر رویش حساب باز کرد، اگرچه این حساب ویژه نیست اما باز در حدی هست که بتوانید تصاویری خاطره انگیز با آن بگیرید.

البته رابط کاربری دوربین را به شخصه دوست داشتم، به‌خصوص کلید مجازی عکس گرفتن که با کشیدن آن به مرکز صفحه، در نقش سلف تایمر عمل کرده و می‌توانید در ۳ حالت مختلف، دوربین را زمان بندی کنید، امری که به‌خصوص برای عکس‌های سلفی کاربردی است.

صدایی که باید از بیرون شنید!

هنوز نمی‌دانم چرا پنتک این حفره‌های ریز را در کنار تریگر کار گذاشته تا صرفا کاربر را در نگاه اول فریب دهد که شاید از این بخش هم صدایی در می‌آید! با دیدن این موضوع به یاد یکی از ماشین‌های چینی افتادم که در عقب خودرویش دو جفت اگزوز اسپرت کار گذاشته بود، درصورتی‌که یکی از آن‌ها فقط به سپر متصل بود و حتی هوا نیز در باطنش جریان نداشت (چه برسد به دود!).

صدا از پایین گوشی و فقط یکی از حفره‌ها خارج می‌شود که طبیعتا مونو خواهد بود، اما شدت و قدرت آن در حد مطلوبی است ولی اگر بخواهید که از شنیدن صدا لذت ببرید، بایستی گوشی را بر روی استون قرار داده و آن گاه کیفیت به طور چشم‌گیری بالا می‌رود.

نمایشگر ۵.۲ اینچی کیفیت قابل قبولی برای تماشای ویدئوها دارد اما پلیر در بسیاری از موارد در پخش کلیپ‌ها عاجز می‌ماند و علی‌رغم آنکه سیستم عامل به‌خوبی از زبان فارسی پشتیبانی می‌کند، اما پلیر قادر به پخش زیرنویس‌ها نیست.

خلاصه در بخش مالتی مدیا، اوضاع کاملا میان رده گونه است و ظاهرا سازنده دستگاه پیش از تولید، سری به کشور چین زده و بخش‌های فِیک اسپیکر را از آن‌ها الهام گرفته است!

فارسی را پاس بداریم!

زمانی که گوشی را برای بار نخست روشن کردم، علی‌رغم آنکه عادت به استفاده از زبان فارسی ندارم اما بر روی زبان مادری تنظیم کردم تا ببینم به چه میزان این محصول پنتک با آن سازگار است. حقیقتا از این میزان شگفت زده شدم و تقریبا در همه بخش‌ها، توضیحات خوبی به زبان فارسی داده شده است، به اندازه‌ای که برندهای مثلا ایرانی هم میزان فارسی بودنشان تا این مقدار نیست (البته در بطن آن‌ها چینی، حتی بیشتر از انگلیسی وجود دارد!).

رابط کاربری با آنکه ساده است اما دارای مواردی دوست داشتنی بوده که سبب می‌شود تا اینترفیس دستگاه به صورت به اصطلاح مِلو دستخوش برخی تغییرات شود. استفاده از اندروید نسخه ۶، آن هم در شرایطی که ماه‌ها از عرضه این گوشی به بازار می‌گذرد، نشان می‌دهد که به صورت کاملا آپدیت شده محصول پنتک برای ورود به بازار آماده شده بود اما از سوی دیگر، واقعا نمی‌توان امید چندانی به ارایه آپدیت‌های بعدی چون اندروید نوقا را داشت؛ بالاخره هر کاری که بکنیم، آخر سر یک میان رده است!

حافظه‌ام را دستکم نگیر!

پنتک خوشبختانه از حافظه داخلی ۳۲ گیگابایتی برای محصولش بهره گرفته، امری که حداقل بین گوشی‌های میان رده چندان مرسوم نیست و حتی تا همین سال پیش، یک کمپانی سیب ساز گوشی میلیونی خودش را با حافظه ۱۶ گیگابایتی عرضه می‌کرد، بدون آنکه امکان پشتیبانی از کارت حافظه را داشته باشد؛ امری که در IM-100 به‌خوبی رعایت شده و به همین خاطر توانایی افزایش حافظه داخلی وجود دارد.

باتری مورد استفاده یک نمونه ۳۰۰۰ میلی‌آمپری است و با آنکه یک شاهکار محسوب نمی‌شود اما برای محصولی با اسنپدراگون ۴۳۰ و نمایشگر ۵.۲ اینچی، قابل قبول بوده و می‌تواند تا حداقل یک روز کامل را برای شما دوام بیاورد.

کانکتور شارژ میکرو یو‌اس‌بی است و پنتک تمایلی به استفاده از تایپ C نگرفته است، امری که می‌توانست محصولش را مدرن‌تر نشان داده و قاعدتا خریداران را برای خریدش بیشتر ترغیب کند.

سخن پایانی

روزی که می‌خواستم محصول IM-100 را برای بار نخست در دست بگیرم، بسیار مشتاق و حتی هیجان زده بودم که سرانجام با محصولی روبه‌رو می‌شوم که حرف‌های متفاوتی برای گفتن دارد، اما زمانی که در حال جدایی بودیم، اشتیاق خیلی زیادی برای دیدار دوباره‌اش در خودم نمی‌دیدم! نه آنکه دوستش نداشته باشم یا حتی از آن بدم آمده باشد، بیشتر بدین خاطر که با آن چیزی که در ذهنم متصور بودم تا حدی فاصله داشت و یا شاید هم خیلی زودتر از آنکه فکر می‌کردم دلم را زده بود!

گوشی جدید پنتک را بایستی یک گوشی میان رده اما متفاوت دانست، محصولی که لذت بخشی پرچم‌داران را ندارد اما برای کسانی که به دنبال تلفن همراهی با ظاهر متفاوت و یک سنگ جادویی و رنگین در کنارش می‌گردند، می‌تواند انتخابی خاص باشد. هنوز بهای این محصول هم در کشور ما مشخص نیست اما می‌توان با توجه به قیمت جهانی، مبلغ ۱ تا ۱.۲۰۰ را برای آن پیش بینی کرد که البته با پک کامل و همراهی استون است.

نوشته بررسی گوشی پن‌تک Sky IM-100: من بازگشتم! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی ساعت هوشمند آی‌لایف ZED Watch R: زندگی به سبک چینی‌ها!

بررسی ساعت هوشمند آی‌لایف ZED Watch R: زندگی به سبک چینی‌ها!

محبوبیت استفاده از گجت‌های پوشیدنی به‌خصوص ساعت‌های هوشمند باعث شده تا کمپانی‌های مختلفی به فکر ساخت و طراحی این دسته از محصولات باشند. آی‌لایف یکی از این کمپانی‌هایی است که با معرفی دو سری از ساعت‌های هوشمند ZED با قیمتی بسیار پایین، عرصه رقابت را برای سایر برندهای معروف در این زمینه تنگ‌ کرده است.

این شرکت چینی ساعت‌های هوشمندش را با دو مدل مختلف یکی با نمایشگر مربعی و یکی با نمایشگر دایره‌ای، روانه بازار کرده است. مدل همراه با نمایشگر گرد با نام ZED Watch R معرفی شده است. همراه ما با بررسی ساعت هوشمند آی‌لایف باشید.

طراحی

ZED Watch R از یک بدنه فلزی با رنگ نقره‌ای ساخته شده است. اگرچه این فلز بیشتر احساس پلاستیک را به شما القا می‌کند، اما باز استفاده از این نوع متریال در یک ساعت هوشمند مناسب محسوب می‌گردد. جنس‌ بند این ساعت هوشمند از پلاستیک بوده و اندازه مناسبی هم دارند. به لطف وزن سبک ساعت، هنگام بستن آن بر روی دستتان، احساس خوبی خواهید داشت. البته اندازه بزرگ پنل جلویی باعث افزایش ضخامت این ساعت هوشمند شده است.

باز کردن دسته‌ها و یا جایگزین‌ کردن آن‌ها، کمی دشوار بوده و شما باید پیچ متصل کننده را باز و سپس بندها را خارج نمایید. دو دکمه بر روی لبه راستی فریم قرار گرفته که مسولیت کنترل و هدایت ساعت را بر عهده دارند. متاسفانه کیفیت ساخت بدنه و بند به کار رفته در این محصول زیاد خوب نبوده و شاید بعد از استفاده چند ماهه از آن با مشکلات مختلفی در این زمینه مواجه شوید.


بر روی قاب پشتی شاهد لوگو آی‌لایف، محل قرارگیری شارژر و سنسور سنجش ضربان قلب هستیم. طراحی و ساخت کلی این ساعت هوشمند به صورتی است که با در دست گرفتنش به سرعت متوجه ارزان قیمت بودنش، خواهید شد. اما با توجه به قیمتی که این ساعت هوشمند دارد، شاید این ظاهر و کیفیت ساخت برایش معقول باشد.

نمایشگر و باتری

نمایشگر موجود در ZED Watch R از نوع IPS LCD با اندازه ۱.۳ اینچ بوده که رزولوشن ۲۴۰ در ۲۴۰ پیکسل را ارایه می‌دهد. کیفیت کلی این صفحه‌ نمایش معمولی بوده و نکته قابل توجهی ندارد. وضعیت خوانایی آن در زیر نور آفتاب هم اصلا مناسب نیست. با وجود اندازه کوچک و آیکون‌های ریز موجود در رابط کاربری، توقع داشتیم که دقت لمس نمایشگر بالا باشد، که این طور نبود. به طوری که معمولا برای لمس هر آیکون با خطای زیادی مواجه می‌شدیم.

به گفته خود کمپانی آی‌لایف باتری این ساعت هوشمند می‌تواند به مدت یک روز کامل دوام بیاورد. شارژ شدن دستگاه توسط یک داک مخصوص صورت می‌گیرد. این داک از طریق خاصیت مغناطیسی با متصل شدن به قاب پشتی ساعت، آن را شارژ می‌کند. قدرت آهن‌ربای این شارژر کمی پایین‌تر از حد انتظار بوده و همین موضوع باعث می‌شود تا برای شارژ کردن دستگاه با کمی مشکل روبه‌رو شوید.

باتری با برداشتن قاب پشتی ساعت قابل دسترسی خواهد بود. این باتری به طرز عجیبی توسط دو سیم بسیار نازک به دستگاه متصل شده و نمی‌توانید آن را از ساعت جدا کنید!

نرم ‌افزار و قابلیت‌های خاص

قابلیت‌های خاص این ساعت هوشمند در ساپورت کردن کارت حافظه و سیمکارت خلاصه می‌شود. علاه بر این‌ها یک عدد اسپیکر کوچک هم در این ساعت تعبیه شده تا توسط آن بتوانید به موزیک‌ها و مکالمات گوش فرا دهید.

در بخش سلامتی این گجت، شما می‌توانید دمای بدنتان را اندازه‌گیری کنید، فعالیت روزانه‌تان را به ثبت برسانید، ضربان قلب‌تان را کنترل کنید و تعداد گام‌هایتان را بشمارید.

قسمت نرم افزاری این ساعت هوشمند بسیار ابتدایی و در عین حال بسیار پیچیده است. با سوایپ کردن به چپ و راست به منوی دستگاه دست می‌یابید. در منوی این ساعت هوشمند با بخش‌های مختلفی در زمینه‌های سلامتی، مالتی‌مدیا، قسمت‌های مربوط به سیم‌کارت و تنظیمات مواجه می‌شوید.

توسط سیمکارتی که درون ساعت قرار می‌دهید، می‌توانید به ارسال پیامک و یا حتی تماس با افراد مختلف بپردازید. با وجود میکروفون و اسپیکر در این ساعت هوشمند، تماس گرفتن با آن به راحتی صورت می‌گیرد. توسط فایل منیجر و موزیک پلیری که در این دستگاه قرار دارد نیز می‌توانید به محتویات موجود در کارت حافظه‌ دست‌ یابید.

به لطف حسگر موجود در ZED Watch R، نمایشگر در زمان‌های معمولی خاموش خواهد بود و هنگامی که دست‌تان را به بالا می‌آورید، با نمایش زمان روشن خواهد شد.

۷ طرح از ساعت‌های مختلف برای نمایش زمان در این گجت قرار گرفته که شما می‌توانید به دل‌خواه، مدل مورد علاقه‌تان را انتخاب کنید. البته امکان دانلود طرح‌های بیشتر توسط اپلیکیشن موبایلی آن وجود خواهد داشت. همچنین یک بخش خاص برای اندازه‌گیری میزان UV موجود در نور خورشید وجود دارد. برای استفاده از این قابلیت شما باید ساعت را مقابل نور خورشید قرار دهید.

بخش ویژه‌ای هم برای کنترل میزان و کیفیت خواب کاربر در نظر گرفته شده است که اطلاعاتی مثل میزان خواب، استراحت و فعالیت‌های روزانه را به نمایش می‌گذارد.

همگام شدن با تلفن همراه

ZED Watch R به راحتی توسط بلوتوث با دستگاه‌های اندرویدی و iOS جفت می‌شود. در این حالت شما قادر خواهید بود توسط ساعت هوشمندتان به پیام‌ها، ایمیل‌ها و فایل‌های شخصی دسترسی داشته باشید. همچنین برنامه‌ای برای اجرای دستیار صوتی در ZED Watch R وجود داشته که شما می‌توانید به کمک آن و میکروفون دستگاه، به کنترل صوتی بپردازید.

اپلیکیشن خاصی با نام Fundo Wear برای این ساعت هوشمند در نظر گرفته شده است که با استفاده از آن می‌توانید اطلاعات مربوط به سلامتی را که در ساعت هوشمندتان به ثبت رسیده، در گوشی موبایل‌تان هم مشاهده کنید.

بخش‌های مختلفی مانند کالری سوزانده شده، تعداد قدم‌ها و فاصله طی شده در این اپ هم به نمایش در می‌آیند و ثبت می‌شوند. بخش کنترل کیفیت خواب کاربر در اپ نیز دیده می‌شود.

سخن آخر

با وجود این که کیفیت ساخت این ساعت هوشمند در مقابل محصولات سایر کمپانی‌های معروف‌تر در این زمینه اصلا قابل مقایسه نیست، اما پشتیبانی از رم، سیمکارت و حتی وجود اسپیکر دلایلی هستند که می‌توانند کاربر را به این محصول جذب کنند.

علاوه بر این‌ها یکی از بزرگ‌ترین مزیت‌های این ساعت‌ هوشمند نسبت به رقباا، قیمت بسیار مناسب آن‌ است. بنابراین با در نظر گرفتن امکانات و همچنین قیمتش، می‌توان به خرید این محصول فکر کرد.

نوشته بررسی ساعت هوشمند آی‌لایف ZED Watch R: زندگی به سبک چینی‌ها! اولین بار در پدیدار شد.

نمایه: والدین و کنترل فرزندان در دنیای دیجیتال

نمایه: والدین و کنترل فرزندان در دنیای دیجیتال

نوشته نمایه: والدین و کنترل فرزندان در دنیای دیجیتال اولین بار در پدیدار شد.

بررسی تخصصی ال‌جی V20: زشت و زیبا!

بررسی تخصصی ال‌جی V20: زشت و زیبا!

‌سال گذشته بود که ال‌جی با معرفی V10 سری جدیدی را به محصولاتش اضافه کرد. این رده که به نوعی جایگزین سری G Flex نیز محسوب می‌شود قابلیت‌های خاصی را در خودش گنجانده است که از جمله آن‌ها می‌توان به وجود دو نمایشگر در دستگاه اشاره داشت. امسال نیز این کمپانی کره‌ای تصمیم گرفت تا نسل دوم از این سری خاص را با نام V20 به دنیا معرفی کند. محصولی که توانسته با حفظ ویژگی‌های اصلی این سری، نواقص را نیز برطرف کرده و برای رقبا خط و نشان بکشد. حالا همین محصول خاص و چشم بادامی مدتی است که وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان شده و به ما فرصتی دست داده تا از نزدیک با این غول ال‌جی ملاقات کنیم. اگر می‌خواهید بدانید که جدیدترین پرچمدار کره‌ای‌ها چه چیزی در چنته دارد، ادامه مطلب را از دست ندهید.

طراحی

ال‌جی V20 از لحاظ ظاهری نه آن‌قدر خاص و زیباست که دل‌تان را در همان نگاه اول برباید و نه آن‌قدر زشت که پسش بزنید! در واقع همه چیز به چشمان شما بستگی دارد؛ می‌توانید زیبایی‌هایش را ببینید و چشم به روی بدی‌ها ببندید و یا اینکه آن‌قدر نواقصش را بولد کنید که دیگر جایی برای عرض اندام زیبایی‌‌ها نماند.

با اینکه نسبت نمایشگر به بدنه دستگاه بد نیست اما V20 آن محصولی نیست که با دستان شما یکی شود و حس کنید که بخشی از وجودتان است. راستش را بخواهید اگر دستان بزرگی نداشته باشید، به‌راحتی نمی‌توانید با یک دست با آن کار کنید. بخصوص اگر بدانید که بدنه کمی هم لیز تشریف دارد و اگر حواس‌تان نباشد، هر لحظه امکان دارد گل سرسبد محصولات ال‌جی را در کف خیابان ببینید! با این حال ال‌جی می‌توانست لوگوی خودش را از جلو به پشت دستگاه انتقال دهد و حاشیه اضافی زیر نمایشگر را حذف کند تا شاید توانسته باشد با همین یک مورد، مرهمی بر این درد به ظاهر بی درمان دستگاه گذاشته باشد.

بیایید نگاهی به پشت دستگاه بیندازیم. در نگاه اول این بیرون زدگی لنز و دوستانش است که خودنمایی می‌کند. با توجه به حضور دو دوربین، دو فلاش LED و فوکوس لیزری این بخش کمی بزرگ‌تر از حد معمول است و تمامی این‌ها در فاصله چند میلی‌متری از بدنه دستگاه قرار گرفته‌اند و در زیر یک شیشه به ظاهر نشکن، زندگی مسالمت آمیزی را می‌گذرانند. بیرون زدگی لنز به ۳ قسمت تقسیم می‌شود و یک حالت هرمی شکل به خودش گرفته که در نوع خود جالب است. کمی پایین‌تر از دوربین، سنسور اثر انگشت دستگاه که نقش کلید پاور را هم بازی می‌کند، قرار گرفته و در اطراف آن نیز شاهد خطوطی هستیم که با لنز دوربین هماهنگ بوده و به زیبایی دستگاه کمک کرده است. اگر کمی پایین‌تر بیایید یک V20 حک شده بر روی بدنه را هم می‌بینید تا یادتان نرود که با چه غولی طرف هستید! بخش پشتی به ۳ تکه تقسیم شده و در بالاترین و پایین‌ترین قسمت شاهد نواری هستید که رنگش با بدنه متمایز است. پشت دستگاه صاف و یک دست نیست و در کناره‌ها خمیدگی دارد و همین موجب شده تا دستگاه حداقل بهتر از برخی محصولات بازار بر روی دست بنشیند.

بر خلاف انتظارها ال‌جی کلا قید کلیدهای پشت دستگاه را زده و از پرچم‌داران اخیرش مشخص است که دوباره به خانه نخست بازگشته‌ایم و مجددا کلیدهای کنترل صدا به سمت چپ آمده‌اند. در واقع سمت چپ دستگاه تنها میزبان همین کلیدهاست که اتفاقا یکپارچه هم نیستند. راستش را بخواهید بیش از هر چیز دوست داشتم که کلیدها همچون اکثر محصولات امروزی ال‌جی در پشت دستگاه باشند، حالا که به هر دلیلی این‌گونه نیست، حداقل کلیدها در سمت راست دستگاه جای می‌گرفتند! در حال حاضر بدترین جای ممکن برای قرار گیری آن‌ها در سمت چپ و بالای دستگاه است؛ درست همان‌جایی که در V20 شاهدش هستیم! با توجه به سایز دستگاه و اینکه اکثر افراد راست دست هستند، دسترسی به آن نقطه با یک دست امکان پذیر نیست. برای کم و زیاد کردن صدا یا باید از دو دست خود کمک بگیرید و یا اینکه خطر افتادن از دست را به جان بخرید و صدای V20 را در یک حالت نامطمئن تغییر دهید. این نقص برای وقتی که با پرچمدار ال‌جی در حال صحبت کردن (احتمالا با مخاطب خاص) هستید، بیشتر خودش را نشان می‌دهد. حتی به سبب عادت و از آن‌جایی که دستگاه را همیشه به صورت افقی و از سمت چپ بر روی زمین می‌گذارید (حالا چه برای تماشای ویدیو و چه عکاسی) فشار لازم برای اعمال تغییر به کلیدهای کنترل صدا وارد می‌شود و صدا ناخواسته تا انتها بالا می‌رود و یا اینکه هنگام عکاسی بدون آنکه شما بخواهید، چندین عکس گرفته می‌شود (به دلیل استفده از این کلیدها به عنوان شاتر دوربین). بنابراین ال‌جی جان، ترجیحا کلیدها را به همان پشت دستگاه ببر و اصالت خودت را حفظ کن و یا حداقل سمت راست قرارش بده؛ به خدا اکثر مردم دنیا راست دست هستند!

سمت راست V20 و کمی پایین‌تر از مرکز، شاهد یک کلید اختصاصی برای باز کردن قاب پشتی دستگاه هستیم. به شخصه از این حرکت ال‌جی لذت بردم. شما بدون هیچ دردسر خاصی و تنها با فشردن این کلید می‌توانید قاب فلزی دستگاه را از بدنه جدا کنید. البته تا وقتی که با دستگاه کار نکنید، گمان می‌کنید که این کلید شاتر دوربین است!

در بخش زیرین شاهد پورت USB Tupe-C، یک اسپیکر و میکروفون دستگاه هستیم و خوشبختانه جک ۳.۵ میلی‌متری هدفون نیز در همین بخش به چشم می‌خورد (عجب روزگاری شده؛ حالا دیگر وجود جک هدفون یک مزیت است!). در بخش بالایی V20 نیز یک میکروفون دیگر و اینفرارد حضور دارند.

به طور کلی ال‌جی V20 از یک بدنه یکپارچه ساخته نشده و اتفاقا تکه تکه است. به هر قسمت دستگاه که بنگرید، یک تکه را می‌بینید و این مورد شاید موجب شود که بیشتر مراقب دستگاه باشید چرا که مشخص نیست که با سقوط دستگاه بر روی زمین چه بلایی بر سر این تکه‌ها خواهد آمد!

نکته جالبی که در طراحی V20 به آن برخوردیم، فریم دستگاه بود. در واقع شما فریم خاصی را در اطراف این محصول شاهد نیستید و بخشی از فریم با قاب پشتی یکپارچه شده و هنگام درآوردن قاب بیش از نیمی از فریم دستگاه را نیز جدا می‌کنید که در نوع خود جالب است.

V20 ال‌جی ۷.۶ میلی‌متر ضخامت دارد و اگر بر روی ترازو برود، وزن ۱۷۶ گرمی آن خودنمایی می‌کند. با توجه به بدنه فلزی و سایز دستگاه، چنین وزنی برای پرچمدار ال‌جی بسیار خوب است و نشان می‌دهد که رژیم‌های سفت و سخت سازنده کره‌ای جوابگو بوده است. البته ظاهرا این کمپانی خانم‌ها را هم هدف قرار داده و V20 را در رنگ صورتی نیز عرضه می‌کند.

ناگفته نماند که تجربه ناموفق ال‌جی در ساخت G5 به صورت ماژولار، موجب شد تا حداقل این طراحی نابالغ به V20 راه نیابد.

لبخند

  • بدنه فلزی
  • ضخامت و وزن مناسب
  • مکانیزم جالب برای خارج کردن قاب
  • انحنای خاص بدنه
  • عرضه در ۳ رنگ متفاوت
  • عدم جذب چربی انگشتان

اشک

  • لیز بودن بدنه
  • محل نامناسب کلیدهای کنترل صدا
  • بیرون زدگی دوربین
  • حاشیه اضافی زیر نمایشگر

نمایشگر

ال‌جی V20 به یک نمایشگر ۵.۷ اینجی QHD با فناوری IPS LCD مجهز است و در هر اینچ آن شاهد ۵۱۳ پیکسل ناقابل هستیم. این نمایشگر بزرگ توسط نسل چهارم از شیشه‌های گوریلا محافظت می‌شود. در بالای نمایشگر اصلی، یک نمایشگر ثانویه ۲.۱ اینچی با رزولوشن ۱۶۰ در ۱۰۴۰ پیکسل حضور دارد که قرار است عصای دست شما باشد و اعلانات، ساعت و تاریخ، کلیدهای میان‌بر و… را به نمایش بگذارد. البته این نمایشگر دوم آن چیزی نیست که همه از دیدنش به وجد بیایند و حتی در اکثر مواقع خودتان می‌بایست به طرف مقابل نشان دهید که این محصول به دو نمایشگر مجهز است و بخش اضافی بالا، یک نمایشگر ثانویه بوده و از نمایشگر اصلی جداست. با این حال کار با نمایشگر دوم لذت بخش است.

ال‌جی بر روی این بخش زمان بیشتری گذاشته و حال می‌توانید نحوه عملکرد آن را شخصی سازی کنید. به‌عنوان مثال می‌توان نمایشگر دوم را طوری برنامه‌ریزی کرد که تنها با خاموش شدن نمایشگر اصلی فعال شود. حتی حالتی جالب نیز در این بخش دیده می‌شود که با فعال کردن آن نمایشگر دوم هنگام نمایش ویدیو و عکس غیر فعال می‌شود و در نتیجه مزاحم دید شما نخواهد شد.

کمپانی خلاق ال‌جی از این نمایشگر ثانویه بهترین بهره را برده و تقریبا آن‌ را با اپلیکیشن‌های اختصاصی همگام کرده است. به عنوان مثال هنگام باز کردن دوربین ۳ گزینه تنظیمات دستی، اتوماتیک و نمونه در نمایشگر دوم به نمایش در می‌آید و یا اینکه هنگام فیلم‌برداری می‌توانید توسط کلیدهای اختصاصی که در نمایشگر دوم دیده می‌شود، به راحتی زوم کنید. حتی اگر با دستگاه اسکرین شات بگیرید، پیش نمایش آن در نمایشگر دوم دیده می‌شود و افکت‌های جالبی نیز برای آن در نظر گرفته شده است. این نمایشگر توسط سنسور سنجش نور محیط نیز کنترل می‌شود و در محیط‌های تاریک، نور کمتری خواهد داشت و هنگامی که در بیرون از خانه باشید، نور آن افزایش می‌یابد تا خوانایی بیشتری نسبت به قبل داشته باشد. حتی اگر روی سنسور را بپوشانید (مثلا دستگاه در جیب باشد) نمایشگر دوم خاموش می‌شود تا در این میان به شارژدهی بیشتر باتری هم کمکی شده باشد. با این حال استفاده از نمایشگر دوم برای نمایش نوتیفیکیشن‌ها و ساعت هنگامی که نمایشگر اصلی خاموش است، شارژ کمتری را نسبت به قابلیت‌هایی همچون Always On و یا Glance نوکیا مصرف خواهد کرد. البته این بخش چندان بی‌نقص هم نیست و هنگامی که نور نمایشگر بالا باشد در اطراف نوشته‌ها هاله‌ای رنگی را مشاهده می‌کنید، به‌طوری که گمان می‌کنید متن دارای بک‌راند رنگی است!

از نمایشگر ثانویه که بگذریم به مانیتور اصلی دستگاه می‌رسیم. جایی که بازهم ال‌جی به سراغ IPS LCD رفته و خبری از نمایشگر AMOLED نیست. با این حال رنگ‌ها خیلی خوب به نمایش در می‌آیند، رنگ سفید درخشان است و رنگ مشکی، عمیق! البته خبری از آن عمقی که در نمایشگرهای AMOLED می‌بینیم در V20‌ نیست اما مشکلی هم از بابت زاویه دید نخواهید داشت و از هر طرف که به V20 بنگرید نمایشگر همان چیزی را نشان می‌دهد که از رو‌به‌رو دیده بودید.

نور نمایشگر در حالت حداکثر به بیش از ۵۳۰ نیت می‌رسد که این میزان از آی‌فون ۷ پلاس کمتر است و از پیکسل XL گوگل بیشتر! در حالت حداقلی هم نور نمایشگر اصلی V20 تا ۵ نیت کاهش می‌یابد که مقدار قابل قبولی است. از اعداد و ارقام که بگذریم و تعارف‌ها را کنار بگذاریم به عمل می‌رسیم؛ جایی که به شخصه در محیط‌های خارجی و در زیر نور آفتاب هنگام کار کردن با V20 مشکل داشتم! دقیقا همان مشکلات G5 در این مدل نیز دیده شد و با اینکه رفلکس نمایشگر بالا نیست و هنگام کار با آن در و دیوار را نمی‌بینید اما کار کردن با آن خیلی هم لذت بخش نیست و خواندن متون کمی سخت‌ خواهد شد؛ به خصوص اگر از یک تم روشن استفاده کنید! با این حال میزان حداقلی نور آن در حد مطلوبی قرار دارد و کار کردن با V20 در محیط‌های تاریک (مثلا شب‌ها قبل از خواب) چشم‌ها را آزار نمی‌دهد.

از لحاظ پاسخگویی نیز نمایشگر V20 یکی از بهترین‌هاست و در کسری از ثانیه به تماس دست شما پاسخ می‌دهد و مشکلی از این بابت نخواهید داشت. صفحه خیلی صاف و روان است و هنگام لمس آن حس خوبی را به شما منتقل می‌کند. البته این را هم بدانید که هرچه بدنه دستگاه در برابر جذب چربی دستان مقاوم است، نمایشگر اینطور نیست و تقریبا همیشه باید لُنگ به دست بمانید و آن‌ را پاک کنید! حال برای اینکه درک بهتری از نمایشگر V20 داشته باشید آن را در کنار ال‌جی G4 و شیائومی Mi 5 قرار دادیم و از زوایای مختلف مشغول عکاسی شدیم که حاصل کار را در زیر می‌بینید:

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست شیائومی Mi 5

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست شیائومی Mi 5

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست ال‌جی G4

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست ال‌جی G4

لبخند

  • نمایشگر بزرگ و باکیفیت
  • عملکرد لمسی عالی
  • چگالی پیکسلی بالا
  • هماهنگی نرم‌افزار با نمایشگر دوم
  • تنظیم نور نمایشگر دوم به صورت خودکار
  • امکان شخصی‌سازی نمایشگر دوم

اشک

  • عملکرد نه‌چندان مطلوب نمایشگر در زیر نور آفتاب
  • جذب بیش از حد چربی انگشتان

سخت‌افزار

V20 ال‌جی در حال حاضر قدرتمندترین اسمارت فون بازار نیست اما بی‌شک در میان بهترین محصولات بازار از لحاظ سخت‌افزاری قرار می‌گیرد. در واقع از این لحاظ تفاوت خاصی میان V20 و G5 وجود ندارد. این پرچمدار تازه وارد به چیپست اسنپدراگون ۸۲۰ مجهز شده است. این چیپ قدرتمند از چهار هسته Kryo تشکیل شده که دوتای آن‌ها با فرکانس ۱.۶ و دوتای دیگر با فرکانس ۲.۱۵ گیگاهرتز انجام وظیفه می‌کنند. این هسته‌ها توسط پردازنده گرافیکی Adreno 530 همراهی می‌شوند. اگر ۴ گیگابایت رم را نیز به این مجموعه سخت‌افزاری اضافه کنید، به قدرت بالای V20 ایمان خواهید آورد. این مدل همچنین در دو نسخه ۶۴ و ۳۲ گیگابایتی عرضه می‌شود و از طریق کارت حافظه می‌توانید تا ۲۵۶ گیگابایت دیگر نیز به آن اضافه کنید که جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نمی‌گذارد. برای آنکه عیار این پرچمدار نسبتا خاص را بسنجیم، آن‌ را وارد آزمایشگاه خودمان کردیم.

در آزمون نخست به سراغ بنچمارک AnTuTu‌ رفتیم. پس از کش و قوس‌های فراوان سرانجام امتیاز ۱۰۹۸۷۷ به V20 داده شد.

در مرحله بعدی از GeekBench کمک گرفتیم. در این بنچمارک V20 توانست در حالت چند هسته‌ای امتیاز ۵۱۳۴ و در حالت تک هسته‌ای امتیاز ۱۲۳۱ را از آن خود کند. در نمودار زیر می‌توانید امتیازات به‌دست آمده توسط جدیدترین پرچمدار ال‌جی را با سایر رقبا مقایسه کنید.

در نهایت به سراغ آزمون Bonsai رفتیم تا عملکرد این مدل را از لحاظ گرافیکی هم سنجیده باشیم.

حال بگذارید کمی از مسائل تئوری فاصله بگیریم. هنگام کار با V20 شاهد لگ و یا کندی خاصی نبودیم و همه چیز خیلی خوب و روان به اجرا در می‌آمد. اگر استفاده سنگینی از آن نداشته باشید، حتی شاهد داغ کردنش هم نخواهید بود. اتفاقا به سبب جنس بدنه در اکثر مواقع V20 حتی سردتر از سایر محصولات بازار است! اما اگر بخواهید با آن کشتی بگیرید، خیلی زود هیجان‌زده می‌شود و آمپر می‌چسباند. در حدود یک ساعت وبگردی با استفاده از اینترنت ۴G، دستگاه تا حد زیادی داغ شد که دیگر ترجیح دادیم از آن استفاده نکنیم! یک بازی خاص را هم بر روی آن به اجرا در آوردیم و در دقایق اولیه مشکل خاصی پیش نیامد اما با بالارفتن هیجان بازی، V20 هم داغ و داغ‌تر می‌شد. با این حال خبر خاصی از هنگ و یا لگ در این حالت هم نبود.

لبخند

  • سخت‌افزار قدرتمند
  • امکان ارتقای حافظه توسط کارت حافظه
  • عملکرد روان و بدون نقص در حالت عادی

اشک

  • داغ شدن بیش از حد هنگام فعالیت‌های سنگین
  • عدم ارتقای سخت‌افزار نسبت به G5

دوربین

یکی از ویژگی‌های اصلی ال‌جی V10 دو دوربین سلفی بود که در کنار نمایشگر دوم به چشم می‌خورد. این ویژگی در G5 دیده نشد و به‌جای آن در این پرچمدار شاهد دو دوربین در پشت دستگاه بودیم. حالا در V20 بر خلاف نسل قبلی دیگر خبری از دو دوربین در جلوی دستگاه نیست و در واقع این محصول رنگ و بوی سری G ال‌جی را به خود گرفته و دو دوربین در پشت خود جا داده است و این دو دقیقا همان نمونه‌هایی هستند که پیش‌تر در G5 دیده بودیم. یک دوربین ۲۹ میلی‌متری و ۱۶ مگاپیکسلی اصلی با گشادگی دیافراگم  F/1.8 که توسط یک نمونه ۱۲ میلی‌متری و ۸ مگاپیکسلی با گشادگی دیافراگم F/2.4 همراهی می‌شود. هنر دوربین دوم در واقع در میدان دید گسترده ۱۳۵ درجه‌ای آن است که می‌تواند محیط بیشتری را نسبت به دوربین اصلی (با پوشش ۸۵ درجه) در خود جای دهد. این دو دوربین به همراه فلاش LED دوگانه و فوکوس لیزری با بیرون زدگی نسبتا زیادی از بدنه در زیر یک پوشش شیشه‌ای جا خوش کرده‌اند. البته حرف و حدیث‌های زیادی در رابطه با این بخش شنیده می‌شود و طبق اخبار، شیشه کشیده شده در این قسمت استحکام لازم را ندارد. با اینکه مدت زیادی هم این محصول در اختیار ما نبود اما در همان تایم کوتاه هم شاهد یک خط ریز بر روی شیشه دوربین بودیم که برای یک محصول بالارده کمی به دور از انتظار است و مشخص نیست که پس از چند ماه استفاده چه بلایی بر سر آن خواهد آمد. با این حال همین حالا هم این بخش مستعد جذب اثر انگشت است و قبل از عکاسی باید یادتان باشد که تمیزش کنید!

به طور کلی این دو حسگر کاملا به صورت مستقل از یکدیگر فعالیت می‌کنند و همچون سایر محصولات بازار که با دوربین دوگانه عرضه می‌شوند، تصاویر گرفته شده ترکیبی از این دو نیست. یعنی شما برای ثبت یک عکس زیبا از دوربین اصلی استفاده می‌کنید و نهایت تلاش ال‌جی را در همان‌جا می‌بینید و تنها اگر بخواهید تصویر وایدتری بگیرید، می‌توانید به سراغ دوربین دوم بروید که در این حالت چاره‌ای جز فدا کردن کیفیت ندارید. دوربین دوم کیفیت چندان بالایی ندارد و به سبب حالت Fish Eye لنز، گوشه‌های تصویر نیز کمی گرد شده است. با اینکه این لنز دوم کارش را به خوبی انجام می‌دهد و زاویه دید گسترده‌ای را شامل می‌شود اما از لحاظ کیفیت نمی‌توانید بر روی آن حساب کنید. شاید شما هم مانند من ترجیح بدهید که کمی عقب‌تر بروید و با همان دوربین اصلی عکاسی کنید که کیفیتش به مراتب بیشتر است. این را گفتیم که بدانید مجهز شدن V20 به دو دوربین عملا تاثیری در کیفیت عکاسی ندارد بلکه بیشتر یک حالت ویژه (عکاسی واید) را به دستگاه اضافه می‌کند. دو تصویر زیر به خوبی تفاوت کیفیت و وسعت دو دوربین اصلی V20‌ را نشان می‌دهد.

اگر از علاقه‌مندان به عکاسی در نور کم هستید، باز هم این V20 است که خودنمایی می‌کند. به دلیل استفاده از لرزش‌گیر اپتیکال لنز می‌تواند مدت زمان بیشتری باز بماند و نور بیشتری را به خودش جذب کند؛ در نتیجه تصاویر در تاریکی و محیط‌های کم‌نور هم با جزئیات بالا ثبت می‌شوند و وضوح بالایی خواهند داشت.

همان‌طور که گفتیم، دوربین همان چیزی است که در G5 دیده بودیم و بنابراین رابط کاربری دوربین دستگاه نیز شباهت زیادی به رابط کاربری پرچم‌دار ال‌جی دارد. وقتی که برای نخستین بار وارد دوربین این مدل دوست داشتنی می‌شوید، همه چیز خیلی خوب، منظم و ساده در اختیار شماست. در سمت راست کلید شاتر دوربین و گزینه‌ای برای فیلم‌برداری، نمایش آخرین عکس‌های گرفته شده با دوربین و کلید بازگشت به منو به چشم می‌خورد و در سمت چپ نیز شاهد چند گزینه کاربردی هستیم که شامل تنظیمات، انتخاب حالت دوربین از میان سه گزینه Auto ،Sample و Manual، تنظیم فلاش، گزینه Mode، سویچ میان دوربین جلو و عقب و در نهایت گزینه‌ای برای تنظیمات مختلف دوربین می‌شود. البته سه حالت Auto ،Sample و Manual در نمایشگر دوم دستگاه جای گرفته‌اند تا ال‌جی نهایت استفاده را از این ویژگی V20 ببرد.

حالت Sample در واقع تمام آیکون‌های موجود در نمایشگر را بر می‌دارد و تنها با لمس صفحه می‌توانید عکس بیندازید و قادر به انجام هیچ کار دیگری نیستید! حالت Auto نیز گزینه‌هایی همچون فعال کردن HDR، تنظیم نسبت تصویر، عکس برداری با صدا، شمارش معکوس و کادر Grid را در خود گنجانده که همگی کاربردی هستند.

اما بخش جالب داستان استفاده از حالت Manual یا تنظیمات دستی است که دوربین V20 را همچون یک دوربین SLR در اختیار شما قرار می‌دهد. با انتخاب این گزینه می‌توانید میزان سرعت شاتر، اکسپوژر، میزان سفیدی و ISO را به دلخواه خود تغییر دهید. حتی امکان تنظیم دستی فوکوس نیز در دلش گنجانده شده که آن را خواستنی‌تر می‌کند.

در اینجا شاهد یک ویژگی خاص در V20 هستیم که خبری از آن در G5‌ نبود. هنگامی که دوربین را برای فوکوس دستی تنظیم می‌کنید، خود دستگاه بخش‌هایی از محیط که فوکوس بر روی آن‌ها اعمال شده را به رنگ سبز نشان می‌دهد تا دیگر نیازی نباشد به خودتان زحمت بدهید و فوکوس را بسنجید. با یک نگاه ساده و تماشای رنگ سبز متوجه می‌شوید که فوکوس بر روی کدام قسمت است و خیلی راحت مشغول عکاسی می‌شوید.

جالب است بدانید که در مرکز صفحه، خط بالانس دوربین به چشم می‌خورد تا بتوانید کادرتان را صاف در نظر بگیرید. تمامی این تنظیمات نیز در بالای صفحه به نمایش در می‌آید و مدام در حال تغییر است. در سمت چپ رابط کاربری در صورتی که گزینه Mode‌ را انتخاب کنید، حالت‌های عکاسی متفاوتی در اختیارتان قرار می‌دهد. به‌عنوان مثال می‌توانید به صورت پانوراما عکاسی کنید و یا از حالت Multi-View استفاده نموده و تصاویر گرفته شده با هر ۳ دوربین را در یک تصویر متفاوت بگنجانید. البته در این قسمت با توجه به اینکه دوربین سلفی دو حالت واید و نرمال دارد، می‌توانید از میان ۴ حالت کلی (واید و نرمال اصلی یا واید و نرمال سلفی) چندتا را انتخاب کنید و تصویر متفاوت و خاصی را به ثبت برسانید.

اما جالب‌ترین بخش استفاده از Popout است. در این حالت تصویر ثبت شده توسط دوربین دوم (در بخش پشتی) به‌عنوان بک‌گراند قرار گرفته و تصویر گرفته شده با دوربین اصلی (۱۶ مگاپیکسلی) در وسط صفحه به نمایش در می‌آید. شما می‌توانید از افکت نیز استفاده کنید و به‌عنوان مثال بک‌گراند تصویر را تار کنید. حتی امکان استفاده از اشکال هندسی متفاوت برای نمایش تصویر اصلی نیز هست و با ترکیب این ویژگی‌ها می‌توانید تصاویر متفاوت و خاصی را ثبت کنید که اسمارت فون‌های دیگر از آن بی‌بهره‌اند.

یک بخش ویژه با نام Tracking Focus نیز در تنظیمات دوربین یافت می‌شود که با فعال کردن آن می‌توایند فوکوس را بر روی یک شی متحرک ثابت نگه دارید تا با حرکت آن فوکوس به صورت اتوماتیک بر رویش اعمال شود.

در بخش تنظیمات دوربین گزینه‌های زیادی در اختیار شماست و دسترسی زیادی به قابلیت‌های دوربین دارید. به‌عنوان مثال می‌توانید از میان نسبت تصاویر ۱۶ به ۹، ۴ به ۳ و یا ۱ به ۱ یکی را برگزینید و یا اینکه از حالت HDR بهره بگیرید. استفاده از تایمر و یا عکاسی با گفتن یک کلمه خاص (مثلا ال‌جی) نیز دیگر در اکثر محصولات امروزی دیده می‌شود.

ال‌جی چند فیلتر خاص نیز برای شما در نظر گرفته که استفاده از آن‌ها رنگ و بویی خاص را به تصاویر و ویدیوهای گرفته شده با V20 می‌دهد.

در رابط کاربری دوربین بخشی نیز برای استفاده و به اشتراک گذاری سریع تصاویر به چشم می‌خورد تا به‌عنوان مثال بتوانید خیلی راحت و بدون دردسر تصویر گرفته شده را از طریق بلوتوث برای دوست خود ارسال کنید.

از دیگر قابلیت‌های دوربین V20 می‌توان به توانایی عکس‌برداری با فرمت Raw اشاره داشت. در این حالت دستگاه پردازشی را بر روی تصاویر انجام نمی‌دهد و همان چیزی که در لنز ثبت شده را به نمایش می‌گذارد، بنابراین به‌راحتی می‌توانید آن‌را به دلخواه خود ویرایش کنید. این قابلیت پیش‌تر در برخی مدل‌های اندرویدی و ویندوزفونی دیده شده بود. ناگفته نماند که با نگه داشتن کلید شاتر در رابط کاربری دوربین، می‌توانید تا ۳۰ عکس پشت سر هم در مدت زمانی کوتاه (حدودا ۵ ثانیه) به ثبت برسانید که در گالری به صورت یک ویدیو عکس‌ها پشت سر هم به نمایش در آمده و تصویری جالب را خلق می‌کند. البته تمامی عکس‌ها به صورت تک به تک نیز قابل دسترسی هستند و می‌توانید بهترین را از میان آن‌ها برگزینید.

یکی از ویژگی‌های خاصی که V20 از آن بهره‌ می‌برد، منوی تنظیمات دستی برای دوربین در حالت فیلم‌برداری است. در این قسمت شما می‌توانید هنگام فیلم‌برداری نیز از تمام قابلیت‌های عکس‌برداری نظیر تنظیم سفیدی تصویر، فوکوس و… استفاده کنید و تجربه‌ای متفاوت از فیلم‌برداری داشته باشید. شاید مهم‌ترین قابلیت در این حالت همان تنظیم نحوه ضبط کردن صدا باشد که پیش‌تر دیده بودیم. به این صورت که شما می‌توانید هنگامی که در یک کنسرت و یا مراسم خاص قرار دارید، مشخص کنید که صدا از چه جهتی ضبط شود و به همین راحتی صدای خواننده و یا مجری مراسم را بهتر از سایر صداهای اطراف ضبط کنید. ناگفته نماند که صداها در این حالت به صورت استریو و ۶۴ بیتی ضبط خواهند شد.

همانطور که پیش‌تر هم گفتیم در هنگام فیلم‌برداری نمایشگر دوم دستگاه میزبان کلیدهای کنترل زوم در تصویر است که به صورت شاسی عمل می‌کنند و می‌توانید آن‌ها را بکشید تا کمی زوم کنید. جالب اینجاست که هنگام زوم کردن در صورتی که به وایدترین حالت دوربین اصلی رسیدید، V20 به صورت اتوماتیک دوربین دوم را فعال می‌کند و می‌تواند تا بازهم تصویر وایدتری به شما بدهد؛ همه این‌ها درحالی است ‌که سر جای خود ایستاده‌اید و عقب‌تر هم نرفته‌اید! این را هم بگوییم که V20 این توانایی را دارد که در حالت ۴K به صورت ۳۰ فریم، Full HD با نرخ ۶۰ فریم و ۷۲۰P با نرخ ۱۲۰ فریم فیلم‌برداری کند که در محصولات امروزی موردی طبیعی به شمار می‌رود.

ال‌جی از قرار دادن دو دوربین در جلوی دستگاه صرف نظر کرده و در این بخش تنها شاهد یک لنز ۵ مگاپیکسلی با گشودگی دیافراگم F/1.9 هستیم. البته سازنده به صورت نرم‌افزاری همان حالت ویژه و سویچ بین دوربین واید و دوربین سلفی که در V10 شاهدش بودیم را در V20‌ قرار داده است تا همان حس خوب دو دوربین گذشته را به شما داده باشد. البته گفتیم که این ویژگی صرفا نرم افزاری است!

عکاسی سلفی با V20 بسیار لذت بخش است و از این لحاظ ایراد خاصی نمی‌توان به این پرچم‌دار وارد کرد. شما می‌توانید با بالا آوردن دست خود و جمع کردن آن بدون آنکه حتی نمایشگر را لمس کنید، مشغول عکاسی به صورت سلفی شوید که در نوع خود جالب است. البته اگر دوبار پشت سر هم این کار را انجام دهید، می‌توانید ۴ عکس سلفی را پشت سرهم به ثبت برسانید. ناگفته نماند که با استفاده از گزینه‌ای که برای این قسمت قرار گرفته، می‌توانید چین و چروک را به صورت زنده از روی صورت خود بردارید که در واقع نوعی اعتماد به نفس کاذب‌ را به شما خواهد داد!

با اینکه دوربین سلفی V20 فاقد فلاش است اما به‌صورت نرم‌افزاری می‌توانید از نمایشگر دستگاه به عنوان فلاش استفاده کنید. در این حالت تصویر کوچک شده، اطراف آن یک رنگ روشن به نمایش در آمده و میزان نور نمایشگر تا انتها بالا می‌رود. نتیجه این می‌شود که نور نمایشگر دستگاه صورت و اطرافتان را روشن خواهد کرد و در نتیجه عکس سلفی شما در محیطی با نور کافی به ثبت خواهد رسید. البته انتظار ثبت یک تصویر زیبا و بدون افت کیفیت را نداشته باشید. به صورت کلی این ویژگی تنها برای محیط‌های بسته مناسب است و اگر بخواهید در بیرون و هوای تاریک با چنین قابلیتی عکاسی کنید، رسما چیزی جز نویز نصیب‌تان نخواهد شد.

در اینجا بد نیست تذکری هم به ال‌جی داده باشیم. ال‌جی جان شما که انقدر خوب توانسته‌ای دو دوربین سلفی V10‌ را در V20 به یک دوربین با همان ویژگی‌ها ترکیب کنی، برای دوربین اصلی هم همین کار را انجام بده و قال قضیه را بکن! ذکر یک نکته دیگر هم در اینجا خالی از لطف نیست. شما کلید اختصاصی برای شاتر ندارید و در اکثر محصولات این مورد با توجه به تنظیم کلیدهای یکپارچه صدا به‌عنوان شاتر دوربین قابل چشم پوشی بود اما در V20 این کلیدها در سمت چپ قرار دارند و چندان منطقی نیست که از آن‌ها به عنوان شاتر استفاده کنید. در ادامه می‌توانید تمامی تصاویر گرفته شده با دوربین V20 را ببینید:

لبخند

  • دوربین با زاویه دید ۱۳۵ درجه
  • دوربین اصلی باکیفیت
  • کیفیت بالای تصاویر در محیط‌های کم‌نور
  • تنظیمات دستی فوق‌العاده در هر دو حالت فیلم‌برداری و عکاسی
  • امکان عکاسی واید با دوربین سلفی
  • ضبط صدا به صورت استریو

اشک

  • بیرون زدگی دوربین
  • استحکام نه‌چندان بالای محافظ دوربین
  • فاقد کلید اختصاصی شاتر

رابط کاربری

ال‌جی هنگام عرضه این محصول تاکید زیادی بر روی نسخه سیستم عامل V20 داشت. در واقع این پرچم‌دار نخستین اسمارت فون دنیا با اندروید نوقاست. البته حالا فکرش را نکنید که با یک محصول خاص و متفاوت رو‌به‌رو هستید، حداقل از لحاظ ظاهری که به‌جز نوار نوتیفیکیشن که حالا دو مرحله‌ای شده، تغییر خاص دیگری را احساس نخواهید کرد. به صورت کلی در V20 شاهد همان رابط کاربری ال‌جی موسوم به UX 5.0 هستیم با این تفاوت که حالا بر روی اندروید نوقا کشیده شده است. این رابط تا حد بسیار زیادی شبیه به همان چیزی است که در سایر محصولات ال‌جی دیده بودیم و همچنان بازکردن نمایشگر با دوبار تب کردن بر روی صفحه امکان پذیر است و با همین حرکت هم می‌توانید نمایشگر را خاموش کنید. در لحظه نخست دیدار با V20 همچون G5 باز هم شاهد این موضوع بودیم که اپ دراور حذف شده است. البته خیلی زود و با اولین آپدیت حضور و یا عدم حضور اپ دراور در دستگاه به عنوان یک آپشن برای شما در نظر گرفته می‌شود اما خب شخصا برای خودم جالب بود که چرا ال‌جی از این اشتباه که پیش‌تر دقیقا مشابه‌اش در G5 رخ داده بود، درس نگرفته و از همان ابتدا این قابلیت را به صورت یک ویژگی در تنظیمات دستگاه قرار نداده است!

در رابط کاربری از رنگ‌های بسیار زیاد و شادی استفاده شده و همین امر موجب می‌شود تا برخی آن‌را یک رابط کاربری کودکانه و کارتونی بنامند که خب البته پر بی‌راه هم نمی‌گویند! هنگام تپ کردن بر روی فولدرها، محتویات فولدر به‌صورت پاپ آپ ظاهر می‌شود. با اینکه همه چیز خیلی خوب در اختیار شماست و هنگام کار با دستگاه سردرگم نمی‌شوید، اما راستش را بخواهید به شخصه رابط کاربری سایر اندرویدی‌های بازار را بیشتر می‌پسندم.

در این رابط همچنان امکان تنظیم ارتفاع کیبورد در اختیار شماست و می‌توانید متناسب با اندازه انگشتان خود کیبورد را تنظیم کنید که همین امر سرعت تایپ را بالا می‌برد. به طور کلی در رابط کاربری دستگاه، رنگ سفید غالب است و بخش تنظیمات و حتی منوی نوتیفیکیشن‌ها نیز بیش از پیش به اندروید خام نزدیک شده‌اند. البته در تنظیمات ۳ تم ویژه برای شما در نظر گرفته شده که در صورت اعمال آن‌ها تا حد بسیار زیادی رابط کاربری تغییر شکل می‌دهد و با یک رابط مشکی یک‌دست با آیکون‌های خاص‌تر رو‌به‌رو می‌شوید که به شخصه به تم دیفالت دستگاه ترجیحش می‌دهم. این را هم بدانید که تم‌ها و حتی فونت‌های زیاد و ویژه‌ای نیز برای شما در نظر گرفته شده که برای استفاده از آن‌ها می‌بایست دانلودشان کنید.

با همه این‌ها رابط‌های قبلی ال‌جی در بخش مولتی تسکینگ در قسمت پایین خود گزینه‌ای را برای حذف تمام اپ‌های باز شده در نظر گرفته بودند که حالا به دورترین نقطه در بالا نقل مکان کرده؛ موردی که شاید خیلی دوستش نداشته باشید.

لبخند

  • مجهز به اندروید نوقا
  • تم‌ و فونت‌های خاص
  • رابطه کاربری ساده و شیک

اشک

  • بدون تغییر خاص نسبت به گذشته!

پخش چندرسانه‌ای

در بخش پخش چند رسانه‌ای، ما همیشه ۳ فاکتور مهم را در نظر می‌گیریم. یکی از آن‌ها نمایشگر است که خب V20 یک نمونه بزرگ و خیلی خوبش را در اختیار شما قرار می‌دهد. فاکتور دوم اسپیکر است که دقیقا همانند G5 در زیر دستگاه جای گرفته و طبق معمول ال‌جی از استفاده دو اسپیکر خودداری کرده است. به شخصه بهترین محل برای اسپیکر (و یا اسپیکرهای) دستگاه را در جلو و بالا و پایین نمایشگر می‌دانم. در این بخش‌ها صدا به صورت واضح به گوش شما می‌رسد و هنگام در دست گرفتن اسمارت‌فون نیز چیزی اسپیکر را نمی‌پوشاند. حالا و در V20 همچنان هنگامی که گوشی را به صورت افقی در دست بگیرید، دستان‌تان روی اسپیکر را می‌پوشاند و خودتان کاری می‌کنید تا صدا به گوش‌تان نرسد.

بلندی صدا در این مدل خوب است و به راحتی می‌توان آن را در رده بهترین‌ها قرار داد اما از لحاظ کیفیت همچنان محصولات ال‌جی جای کار دارند. حتی اگر بخواهید صدا را به صورت خصوصی گوش دهید، یک هدفون بسیار با کیفیت همراه با دستگاه عرضه می‌شود که جوابگوی نیازهای شما خواهد بود. بگذارید خیلی ساده از کنار این مورد نگذریم! صدای خروجی هدفون فوق‌العاده است و به هرکسی که پیشنهاد دهید صدای خروجی را توسط هدفون گوش دهد، بدون شک از خودش عکس‌العمل نشان می‌دهد و به تعریف و تمجید از آن می‌پردازد؛ حالا اگر حالت DAC را هم فعال کنید که دیگر نمره‌اش ۲۰ خواهد شد.

در رابطه با خود هدفون هم باید بگویم که از نوع توگوشی است و خیلی راحت در گوش جای می‌گیرد و به‌خوبی هم صداهای اطراف را حذف خواهد کرد، در نتیجه موسیقی بهتر و شفاف‌تر به گوش شما خواهد رسید. سیم هدفون نیز از آن مدل‌هایی است که ظاهرا گره نمی‌خورد اما به شخصه گره خوردنش را دیدم! هنگام استفاده از هدفون، صدا خیلی به بیرون پخش نمی‌شود و اگر در خیابان و یا خودرو از آن استفاده کنید، دیگران متوجه موزیک پخش شده نخواهند شد. البته این را هم بگویم که ال‌جی با V20 خاکستری رنگ یک هدفون قرمز را عرضه کرده که اصلا از این لحاظ با خود دستگاه هم‌خوانی ندارد!

فاکتور سوم در این بخش پلیر دستگاه است که بدون شک ال‌جی یکی از بهترین کمپانی‌ها در این زمینه است. پلیر دستگاه انواع کدک‌های صوتی و تصویری را پشتیبانی کرده و حتی در نمایش زیرنویس نیز خیلی خوب عمل می‌کند. علاوه بر این‌ها تنظیمات خاصی هم برای آن در نظر گرفته شده است. به‌عنوان مثال می‌توانید با کشیدن انگشت خود در سمت راست و یا چپ صفحه، میزان نور و یا بلندی صدا را تغییر دهید. یکی از قابلیت‌هایی که به شخصه خیلی دوستش دارم که در تنظیمات پلیر نهفته است و توسط آن می‌توانید میزان نور پلیر در لحظه ورود را مشخص کنید. در این حالت نور نمایشگر در پلیر دستگاه، تنظیمات جداگانه‌ای نسبت به سایر بخش‌های رابط کاربری خواهد داشت. برای درک بهتر موضوع، تصور کنید که می‌توانید مشخص کنید که هنگام ورود به پلیر، میزان نور بر روی ۱۰۰ درصد قرار گیرد و در این حالت حتی اگر نور نمایشگر را بر روی حداقل میزان ممکن قرار داده باشید، به محض اجرای یک فایل ویدیویی نور به صورت اتوماتیک تا انتها بالا می‌رود که در نوع خود جالب است. حتی اگر از این پلیر راضی نبودید (که خیلی بعید هست!) باز هم می‌توانید از میان انبوهی از پلیرهای موجود برای سیستم عامل اندروید یکی را برگزینید و بر روی دستگاه نصب کنید.

لبخند

  • اسپیکر با صدای بلند
  • پلیر بسیار خوب و کاربردی
  • خروجی صدای فوق‌العاده در هدفون
  • مجهز به جک استاندارد صدا!
  • هدفون‌های شیک و باکیفیت در جعبه

اشک

  • عدم استفاده از اسپیکرهای استریو
  • کیفیت کمتر از حد انتظار اسپیکر
  • عدم هماهنگی رنگ هدفون با بدنه دستگاه

سایر امکانات

V20 همچون نسل قبلی به یک سنسور اثر انگشت مجهز شده است. این سنسور که در بخش پشتی و در زیر دوربین دستگاه جای خوش کرده، عملکرد بسیار خوب و قابل قبولی از خود نشان می‌دهد و تقریبا اگر ۲۰ بار شانس خود را امتحان کنید، شاید یک‌بار قادر به بازکردن قفل دستگاه نباشید که در نوع خود فوق‌العاده است. این سنسور می‌تواند ۵ انگشت شما را به صورت همزمان شناسایی کند؛ یعنی اینکه شما می‌توانید ۵ اثر انگشت متفاوت را در حافظه آن بگنجانید تا دستگاه با ۵ انگشت مختلف باز شود. جالب است بدانید که بر خلاف اکثر پرچمداران امروزی، نیازی به فشردن دکمه پاور و سپس استفاده از سنسور اثر انگشت نیست و برای باز کردن قفل دستگاه همان قرار دادن انگشت بر روی سنسور کافی است. موردی که معمولا در محصولات هواوی می‌بینیم.

پرچمداران ال‌جی به قابلیت منحصر به فردی با نام Knock Code مجهز هستند که توسط آن می‌توانید از یک الگوی خاص برای بازکردن قفل نمایشگر استفاده کنید که حالا و با روی کار آمدن سنسور اثر انگشت تقریبا بدون استفاده می‌شود.

یکی از ویژگی‌های پرچمداران ال‌جی بهره‌گیری از اینفرارد است. در نتیجه به‌راحتی هر چه تمام‌تر می‌توانید کنترل لوازم دیجیتالی اطراف خودتان را بر عهده بگیرید و به‌عنوان مثال تلویزیون را روشن و خاموش کنید و یا میزان باد اسپیلت خانه را تنظیم نمایید. قابلیتی ویژه که در حال حاضر اکثر کمپانی‌ها به آن توجه نمی‌کنند! این ویژگی مربوط به محصولات ال‌جی نمی‌شود و طیف وسیعی از دستگاه‌ها را توانسته در خود بگنجاند. حتی اگر دستگاه مورد نظرتان را نیافتید باز هم می‌توانید با قرار دادن ریموت کنترل دستگاه در جلوی اینفرارد گوشی، کنترل شخصی خودتان را بسازید!

V20 در دو نسخه ۶۴ و ۳۲ گیگابایتی در دسترس است که توسط کارت حافظه نیز می‌توانید تا ۲۵۶ گیگابایت دیگر به آن بیفزایید. البته در نسخه ۶۴ گیگابایتی بیش از ۵۰ گیگابایت آن در دسترس قرار دارد و باقی را خود دستگاه نوش جان می‌کند.

از دیگر قابلیت‌های این مدل می‌توان به USB Type-C، نسخه ۴.۲ بلوتوث، NFC، پشتیبانی از GPS و همچنین انواع شبکه‌های مخابراتی اشاره داشت. با همه این‌ها ای کاش این مدل در برابر آب و گرد و غبار نیز مقاوم بود تا به یک محصول همه چیز تمام تبدیل شود. درضمن این مدل دو سیم‌کارته نیز هست.

لبخند

  • سنسور اثر انگشت همیشه فعال با دقت بالا
  • پشتیبانی از کارت حافظه
  • مجهز به اینفرارد
  • پشتیبانی از دو سیم کارت همزمان فعال

اشک

  • عدم مقاومت در برابر آب و گرد و غبار

باتری

ال‌جی تا به این لحظه تقریبا آزمون و خطاهای بسیاری کرده و خیلی از قابلیت‌هایی که در محصولات گذشته این کمپانی دیده می‌شد، حالا دیگر دیده نمی‌شود و به‌ جرات می‌توان گفت تنها ویژگی بارزی که هنوز هم در محصولات این کمپانی می‌بینیم، باتری قابل تعویض است. V20 ضمن استفاده از بدنه تمام فلزی، با باتری قابل تعویض عرضه می‌شود و می‌توانید خیلی راحت و بدون هیچ دردسر خاصی باتری دستگاه را تعویض کنید.

این مدل به یک نمونه ۳۲۰۰ میلی آمپری مجهز است که به فناوری Quick Charge 3.0 هم تجهیز شده و تقریبا در حدود ۸۰ دقیقه برای شارژ کردنش به زمان نیاز دارید که فوق‌العاده به نظر می‌رسد. البته امید چندان زیادی به باتری آن نداشته باشید و در واقع یکی از نقاط ضعف اصلی این دستگاه همین شارژدهی باتری آن است.

در یک استفاده معمولی این مدل یک روز را هم همراه شما نخواهد بود. در تستی که ما گرفتیم، در حالی‌که دستگاه به وای‌فای متصل بود و میزان نور نمایشگر نیز بر روی ۶۰ درصد تنظیم شده بود، بیش‌تر از ۴ ساعت را نتوانستیم با آن همراهی کنیم و خیلی زودتر از انتظار شارژش تمام شد. تعارف را کنار بگذاریم شما خیلی راحت خالی شدن شارژ باتری را به چشم می‌بینید. البته به واسطه همین قابل تعویض بودن باتری می‌توانید یک باتری دیگر خریداری کنید و در مواقع حساس از آن بهره بگیرید.

لبخند

  • باتری قابل تعویض
  • سرعت شارژ شدن بسیار بالا

اشک

  • شارژدهی نسبتا ضعیف باتری!

کلام آخر

به طور کلی ال‌جی V20 یک محصول خاص با ویژگی‌های خاص است. بدنه تماما فلزی دارد، به دو نمایشگر مجهز است، از دو دوربین اصلی بهره‌ می‌برد، سخت‌افزار قدرتمندی دارد، خروجی صدایش در هدفون عالی‌ست و از همه مهم‌تر تا حد زیادی سرش به تنش می‌ارزد و شما با قیمتی در حدود ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان می‌توانید یکی از آن‌ها را با خود به خانه ببرید؛ فقط ای کاش که باتری قدرتمندتری داشت.‌

نوشته بررسی تخصصی ال‌جی V20: زشت و زیبا! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی موتورولا Moto Z (موتو زد): آقای همه فن حریف!

بررسی موتورولا Moto Z (موتو زد): آقای همه فن حریف!

کمپانی موتورولا که یکی از قدیمی‌ترین تولید‌کنندگان تلفن‌های همراه بوده است، این چند سال اخیر وضعیت خوبی را در بخش موبایل سپری نکرد و همین موضوع باعث شد تا شرکت چینی لنوو بیاید و موتورولای با سابقه را از گوگل بخرد و با قدرتی بیشتر از قبل به تولید تلفن همراه بپردازد. از این طریق محصولات تولید شده قدرت و پشتیبانی مالی لنوو را در کنار اصالت و کیفیت موتورولا خواهند داشت. نتیجه این همکاری تولید سری Z از تلفن‌های هوشمند بوده است که محصولاتی سرشار از نوآوری و تازگی هستتند.

امروز در آزمایشگاه آی‌تی‌رسان فرصت این را داشتیم تا به بررسی تلفن هوشمند موتو زد بپردازیم تا ببینیم نتیجه فعالیت این دو کمپانی ادغام شده به چه صورت است.

ابتدا نگاهی به مشخصات کلی این گوشی بر روی کاغذ می‌اندازیم.

  • جنس بدنه از فلز، ابعاد ۱۵۳.۳ در ۷۵.۳ در ۵.۲ میلی‌متر، وزن ۱۳۶ گرم
  • صفحه نمایش ۵.۵ اینچی، رزولوشن QHD، پنل امولد، توانایی نمایش ۱۶ میلیون رنگ، نسبت نمایشگر به بدنه ۷۲ درصد، تراکم پیکسلی ۵۳۵ پیکسل در هر اینچ، محافظت از سطح نمایشگر با فناوری گوریلاگلس ۴
  • دوربین اصلی با رزولوشن ۱۳ مگاپیکسل، گشودگی دیافراگم f/1.8، فوکوس به صورت لیزری، همراه لرزش‌گیر اپتیکال، فلاش LED دو رنگ، قابلیت‌ عکاسی پانوراما و HDR، عکاسی حرفه‌ای، فیلم‌برداری ۴K با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه، دوربین سلفی با رزولوشن ۵ مگاپیسکل، گشودگی دیافراگم f/2.2، فلاش LED برای دوربین سلفی، فیلم‌برداری با رزولوشن فول‌اچ‌دی
  • پردازنده ۴ هسته‌ای کوالکام با مدل MSM8996 بر روی چیپست اسنپدراگون ۸۲۰، پردازنده گرافیکی Adreno 530، حافظه رم ۴ گیگابایت، موجود در حافظه‌های داخلی ۳۲ و ۶۴ گیگابایت، پشتیبانی از کارت حافظه micro SD تا ۲۵۶ گیگابایت
  • باتری غیرقابل تعویض با ظرفیت ۲۶۰۰ میلی‌آمپر، پشتیبانی از فناوری شارژ سریع
  • پشتیبانی از USB Type-C، حسگر اثرانگشت همیشه آماده، پشتیبانی از ماژول‌های متعدد برای ارتقا بخش‌های مختلف، پشتیبانی از رادیو، بلوتوث، OTG و NFC، موجود در رنگ‌های مشکی خاکستری، مشکی رز گلد، مشکی طلایی و سفید

طراحی و ساخت: ظرافتی وصف ناپذیر

هنگامی که برای اولین بار موتو زد را در دست می‌گیرید، قبل از هر چیز متوجه ضخامت نازک آن خواهید شد. به گفته لنوو، موتو زد نازک‌ترین گوشی پرچم‌دار در بازار است. یک فریم فلزی طلایی رنگ دور تا دور گوشی کشیده شده که زیبایی دل‌نوازی را به هر سه طرف محصول هدیه داده است. در بخش روبه‌رویی دستگاه، دوربین سلفی، فلاش دوربین سلفی، اسپیکر، نمایشگر، میکروفون، نام موتو و حسگر اثرانگشت قرار گرفته است. شکل و شمایل این حسگر اثرانگشت و محل قرارگیری آن به صورتی است که شما آن را با دکمه هوم اشتباه خواهید گرفت و مدتی طول می‌کشد تا به آن عادت کنید. استفاده از تکنولوژی شیشه ۲.۵D طراحی جذابی را در قسمت جلویی گوشی ایجاد کرده است.

اما بخش پشتی موتو زد از یک قاب فلزی ساخته شده است. بر روی این قاب خط‌هایی به صورت موازی از بالا تا پایین برای زیباتر شدن این قسمت کشیده شده است. دو بخش بالایی و پایینی پشت دستگاه از جنس پلاستیک بوده که حدس می‌زنیم برای بهبود عملکرد آنتن این عمل انجام شده است.

لوگوی موتورولا، محفظه دوربین و محل اتصال ماژول‌ها، بخش‌هایی هستند که در قاب پشتی موتو زد به چشم می‌آیند. متاسفانه محفظه دوربین این گوشی به دلیل ضخامت بی‌نهایت کم آن، به شدت از قاب بیرون زده است و علی‌رغم زیبایی کلی دستگاه، ظاهری نه‌چندان مناسب به این قسمت داده است. البته دورتادور این محفظه از فریم فلزی و طلایی رنگی پوشیده شده که وضعیت ظاهری را بهتر کند. موردی که در بخش قاب پشت گوشی کمی ناراحت کننده است، قدرت بی‌نهایت بالایش در جذب اثرانگشت و لک است؛ به طوری که برای گرفتن هر عکس نیاز دارید تا با دستمال آن را تمیز کنید و البته این لک‌ها به این راحتی‌ها هم از بین نمی‌رفتند.

لبه راست گوشی از سه دکمه برای کنترل صدا و پاور تشکیل شده است. نزدیکی این دکمه‌ها به هم باعث می‌شود تا به اشتباه به‌جای قفل کردن گوشی، صدا را کم کنید. اندازه و شکل هر سه دکمه کاملا مشابه هم بوده و تنها بر روی دکمه پاور شیار‌هایی برای تشخیص از کلید‌های صدا قرار گرفته است که البته شناسایی‌ آن کمی مشکل خواهد بود و کم ‌کم به آن عادت خواهید کرد.

اسپیکر موتو زد داخل همان بلندگوی جلویی که برای تماس استفاده می‌شود، قرار گرفته است و همین موضوع باعث شده تا تنها یک پورت USB Type-C در لبه پایینی گوشی قرار بگیرد. البته خبری هم از جک صوتی ۳.۵ میلی‌متری نیست که این موضوع می‌تواند به دلیل ضخامت کم گوشی باشد.

موتو زد در رنگ‌های مشکی خاکستری، مشکی رز گلد، مشکی طلایی و سفید موجود است که در رنگ‌های مشکی خاکستری و سفید، فریم فلزی که دور گوشی پوشیده می‌شود، تقریبا هم رنگ با قاب شده و قابل تشخصی نخواهد بود.

هنگامی که گوشی را در دستان‌تان می‌گیرید، حس بسیار خوبی به شما القا خواهد کرد و به سرعت شما را متوجه کیفیت ساخت بالا و طراحی حرفه‌ای‌اش می‌کند. قرار گیری موتو زد در دست با وجود اندازه نمایشگر ۵.۵ اینچی به خوبی صورت می‌گیرد و احساس سر خردن را به کاربر نخواهد داد. البته دو لبه بالایی و پایینی گوشی کمی بیشتر از حد انتظار است؛ به طوری که وقتی می‌خواهید منوی اعلانات را از بالا به پایین بیاورید، باید از دست چپ‌تان هم کمک بگیرید. با وجود ضخامت بسیار کم در موتو زد نمی‌توان ایرادی به این بخش از طراحی گرفت.

نظر شخصی من: راستش را بخواهید هنگام رونمایی از موتو زد و دیدن عکس‌هایش، اصلا فکر نمی‌کردم که بتواند در بخش طراحی من را جذب کند. اما بعد از این که گوشی را از نزدیک دیدم، واقعا نظرم را جلب کرد. موتو زد بسیار نازک و سبک است و همین موضوع کار کردن با آن را لذت بخش‌‌ می‌کند. بیرون زدگی دوربین شاید کمی بیشتر از حد معمول باشد اما باید ببینم که در بخش کیفیت دوربین کاری می‌کند که این بخش را نادیده بگیرم یا خیر. مستعد بودن بدنه در برابر جذب اثرانگشت و لکه به حدی بوده که هر یک ساعت بخواهید با یک تکه پارچه آن را تمیز کنید. کار کردن با یک دست توسط این گوشی به دلیل زیاد بودن لبه‌های بالایی و پایینی کمی مشکل است. جنس بدنه و کیفیت ساخت به حدی است که اگر کسی موتو زد را در دست بگیرد به ارزنده بودنش پی می‌برد.


صفحه ‌نمایش: با کیفیت

نمایشگر استفاده شده در موتو زد از نوع AMOLED بوده که رزولوشن QHD دارد. با اندازه ۵.۵ اینچی این صفحه نمایش، تراکم پیکسلی ۵۳۵ پیکسل در هر اینچ ایجاد می‌شود که مقداری بسیار عالی و درخور یک پرچم‌دار است. نسبت نمایشگر به بدنه چیزی حدود ۷۲ درصد است که مقداری مناسب محسوب می‌گردد. استفاده از پنل امولد در موتو زد باعث می‌شود تا رنگ‌هایی غلیظ‌‌تر و عمق مشکی بهتری داشته باشیم. روشنایی این صفحه نمایش می‌تواند در حداکثر میزان خودش به ۵۰۶ نیت برسد. با این میزان روشنایی خوانایی نمایشگر در زیر نور خورشید بسیار خوب خواهد بود و هیچ مشکلی با این قضیه نخواهید داشت.

تغییر رنگ‌ها با تغییر زاویه دید در موتو زد کمی مشهود بوده که در تصویر زیر می‌توانید آن را مشاهده کنید. سمت راست موتو زد با پنل امولد و سمت چپ می‌۵ شیائومی با پنل IPS قرار دارد.

در بخش تنظیمات نمایشگر، منوی خاصی برای شخصی سازی رنگ‌ها موجود بوده که شما می‌توانید از آن‌جا مود‌های مختلفی را انتخاب کنید. ویژگی نمایشگر Always On هم در موتو زد وجود دارد و در زمان استندبای بودن شما را از اعلانات و زمان باخبر می‌کند.

نظر شخصی من: کیفیت کلی صفحه نمایش موتو زد بسیار خوب است. روشنایی، کنتراست و غلظت رنگ‌ها همه به اندازه بوده و کم و کاستی در آن وجود ندارد. تنها مشکل موجود در این بخش، تغییر کردن رنگ‌ها با تغییر زاویه دید است که در پنل‌های امولد نباید چنین چیزی به این میزان دیده شود.


سخت‌افزار: پرچم بالاست!

چیپست اسنپدراگون ۸۲۰ با پردازنده  ۴ هسته‌ای کوالکام، قلب تپنده موتو زد است. از این ۴ هسته، ۲ تا با سرعت ۲.۱۵ گیگاهرتز و دو تای دیگر ۱.۶ گیگاهرتز، عملیات پردازشی را انجام می‌دهند. هر ۴ هسته موجود در این پردازنده از معماری Kryo استفاده می‌کنند. حافظه رم ۴ گیگابایت، پردازنده گرافیکی Adreno 530 و پشتیبانی از USB Type-C از دیگر مشخصات سخت افزاری موجود در این گوشی است.

موتو زد در دو حافظه داخلی ۳۲ و ۶۴ گیگابایت موجود بوده که البته با وجود درگاه حافظه خارجی هیچ نگرانی از لحاظ محدودیت در ذخیره سازی اطلاعات برای کاربر وجود نخواهد داشت.

در ادامه می‌توانید نتایج بنچمارک‌های موتو زد را مشاهده کنید.

 نظر شخصی من: قدرت‌مندترین و جدیدترین چیپ موجود تا به امروز، بر روی موتو زد قرار گرفته است. مطمئن باشید با این مشخصات سخت افزاری چندین سال بدون کوچک‌ترین مشکل، می‌توانید از برنامه‌ و بازی‌های اندرویدی لذت ببرید. ساپورت کارت حافظه خارجی تا ظرفیت ۲۵۶ گیگابایت هم خیال‌تان را از نظر ذخیره‌ سازی اطلاعات راحت می‌کند.


نرم‌ افزار: اندروید خام

تنها اندروید نسخه ۶ است که بخش نرم‌ افزاری موتو زد را تشکیل می‌دهد. همه چیز دقیقا به همان صورتی است که در اندروید خام قرار دارد. از گرافیک آیکون‌ها تا منو‌های مختلف، کوچک‌ترین تغییری را نداشته‌اند. برنامه‌های پیش‌فرض مانند موزیک پلیر و گالری همه از گوگل بوده‌ و تقریبا هیچ بخش اختصاصی در این قسمت یافت نمی‌شود. اگر می‌خواهید با رابط موتو زد بیشتر آشنا شوید، می‌توانید با نکسوس‌های گوگل کار کنید.

برنامه‌ای با نام موتو در منوی این گوشی موجود بوده که در واقع تنها بخش اضافی موجود در موتو زد به نسبت اندروید خام است. با وارد شدن به این برنامه قابلیت‌های مختلفی در اختیارتان قرار خواهد گرفت. یکی از این قابلیت‌ها دستیار صوتی اختصاصی موتورولا بوده که شما می‌توانید بدون لمس کردن موبایل به کنترل آن بپردازید. همچنین امکانات دیگری مانند روشن ماندن نمایشگر زمانی که به گوشی نگاه می‌کنید و یا رفتن به حالت سکوت با بلند کردن گوشی زمانی که موبایل زنگ می‌خورد، در این برنامه وجود دارد. در رابط کاربری موتو زد که در واقع همان اندروید استوک است، همه چیز به راحتی در دسترس بوده و مدت کمی طول می‌کشد تا به همه بخش‌های آن مسلط شوید.

نظر شخصی من: درست است که کار کردن با اندروید خام بسیار آسان بوده و رابط آن بسیار پرسرعت است؛ اما در حال حاضر با یک پرچم‌دار و با قیمتی در همان حد طرف هستیم. امکانات اختصاصی که کمپانی‌های مطرح بازار مثل سامسونگ و ال‌جی در بخش نرم‌افزاری‌شان قرار می‌دهند، جایی در موتو زد ندارد.  لنوو حتی یک موزیک پلیر و یا گالری اختصاصی برای گوش دادن به موزیک و دیدن تصاویر در این گوشی قرار نداده است و شما باید از همان برنامه‌های پیش‌فرض گوگل استفاده کنید. این را هم بدانید که اگر از سونی و یا نکسوس‌ها مهاجرت کرده‌‌اید، مطمعنا دیدن دوباره ظاهر همیشگی اندروید در موتو زد، دل‌تان را می‌زند. خلاصه از بخش نرم‌ افزاری این گوشی راضی نبودم و اگر روزی بخواهم آن را بخرم، به فکر کاستوم رام‌ و یا لانچر خواهم بود!


ماژول‌ها: ورود به دنیای بدون محدودیت!

تلفن‌های هوشمند ماژولار تا چند سال پیش تنها می‌توانستند در حد یک ایده باشند. تلفن‌های هوشمندی که بتوان با افزودن قطعات سخت‌افزاری، آن‌ها را در بخش‌های مختلف ارتقا داد.  اما اوایل امسال کمپانی ال‌جی از پرچمدار جدیدش با قابلیت ماژولار بودن، رونمایی کرد. ال‌جی جی۵ در واقع اولین تلفن همراه ماژولاری بود که شما می‌توانستید با خرید ماژول‌های مختلف که تعدادشان هم بسیار کم بود، از قابلیت‌های جدیدی در تلفن همراه‌تان استفاده کنید.

در جی۵ شما می‌بایست با درآوردن محفظه باتری و خاموش کردن گوشی، ماژول‌ جدید را به آن متصل کنید. متاسفانه تعداد ماژول‌های ساخته شده توسط ال‌جی برای این گوشی بسیار کم بود و همان تعدادی هم که از پیش ساخته شده بودند، آن چنان قابل استفاده و مفید نبودند. علاوه بر این‌ها ناموجود بودن این ماژول‌ها و قیمت بالای‌شان از دیگر مواردی بود که کم‌تر کسی را برای خریدشان ترغیب می‌کرد.

اما حدود ۴ ماه بعد از معرفی جی۵، لنوو موتو زد را با عنوان یک گوشی ماژولار معرفی و روانه بازار نمود. این بار موتو زد بر خلاف جی۵ ماژول‌های بیشتری دارد و کاربرد هر کدام به اندازه‌ای است که کاربر به خردیدشان فکر کند. این ماژول‌ها بدون نیاز به خاموش شدن گوشی، به پشت آن از طریق خاصیت آهنربایی متصل می‌شوند و هر کدام امکانات متفاوتی را به دستگاه اضافه می‌کنند. تا به امروز ماژول‌های مختلفی مثل قاب پشتی، پک باتری، پروژکشن، دوربین و اسپیکر JBL برای موتو زد تولید شده است که یک به یک به آن‌ها اشاره خواهیم کرد.

ماژول اسپیکر JBL

یکی از ماژول‌های هیجانی برای موتو زد این اسپیکر است که با همکاری کمپانی JBL ساخته شده است. با متصل کردن این ماژول به پشت گوشی به حجم صدایی باورنکردنی با کیفیتی بسیار عالی دست خواهید یافت. این اسپیکر یک پایه نیز دارد که توسط آن می‌توانید گوشی را بر روی میز و یا یک سطح صاف قرار دهید. این ماژول درون خودش باتری مخصوص داشته و تنها با ظرفیت آن می‌توانید نزدیک به ۱۰ ساعت موزیک پخش کنید. در واقع با متصل کردن این ماژول به ظرفیت کلی باتری گوشی اضافه خواهد شد. این ماژول یک ورودی USB Type-C هم برای شارژ شدن به صورت مجزا دارد.

ماژول پروژکشن Moto Insta-Share

این ماژول گوشی شما را به یک پروژکشن تبدیل می‌کند که قادر است تصویر را تا اندازه ۷۰ اینچ به نمایش بگذارد. همچنین یک عدد فن در این ماژول وجود داشته که از افزایش دما جلوگیری می‌کند. باتری موجود در این ماژول ظرفیتی معادل ۱۱۰۰ میلی‌آمپر دارد که باز با ظرفیت باتری دستگاه که ۲۶۰۰ میلی‌آمپر است، جمع خواهد شد. کیفیت تصاویر به نمایش گذاشته شده نسبتا مناسب بوده و شما را راضی خواهد کرد. این ماژول هم یک ورودی پورت USB Type-C دارد که می‌توانید آن را به صورت مجزا شارژ کنید و البته دقت داشته باشد که بایستی در محیط تاریک به تماشای آن بنشینید و نور چندان مناسبی برای نمایش در محیط‌های روشن و حتی نیمه روشن ندارد.

ماژول دوربین

این ماژول زوم اپتیکال ۱۰ برابر، حسگر ۱۲ مگاپیکسلی، فلاش زنون و توانایی عکاسی با فرمت RAW را در اختیارتان قرار می‌دهد. هنگام استفاده از این ماژول دوربین اصلی دستگاه غیرفعال بوده و در واقع از لنزش برای عکس‌‌برداری استفاده می‌شود. کیفیت تصاویر گرفته شده توسط این ماژول بسیار بالاتر از دوربین گوشی بوده و امکاناتی هم که در اختیارتان قرار می‌دهد، بسیار کاربردی خواهد بود. لازم به ذکر است که کمپانی سازنده، هسل بلاد، یک شرکت مشهور سوئدی بوده که به صورت حرفه‌ای در ساخت تجهیزات عکاسی فعالیت می‌کند و این ماژول، نخستین محصول این کمپانی برای گجت‌های همراه است.

ماژول پک باتری

این ماژول یکی از کاربردی‌ترین نمونه‌های ساخته شده برای موتو زد است. با متصل کردن این ماژول به گوشی، ۲۲۰۰ میلی‌آمپر به ظرفیت کلی باتری موتو زد اضافه می‌شود. ضخامت این ماژول آن‌ چنان زیاد نبوده و با متصل کردنش، کار کردن با گوشی همچنان به آسانی صورت خواهد گرفت. این ماژول درگاه USB Type-C نداشته و به همین دلیل برای شارژ شدنش می‌بایست از خود گوشی کمک بگیرید.

علاوه بر این‌ها قاب‌هایی با طرح‌های متنوع برای موتو زد وجود داشته که باعث تغییر ظاهر دستگاه می‌شوند.

نظر شخصی من: به بعضی‌ها باید یاد داد که گوشی ماژولار چگونه است! تقریبا تمامی این ماژول‌ها کابردی هستند و استفاده از آن‌ها بسیار هیجان انگیز خواهد بود. تنها موردی که می‌ماند، بحث قیمت این ماژول‌هاست که در ادامه آن‌ها را قرار داده‌ام.

اسپیکر: ۸۰ تا ۹۰ دلار

پروژکشن: ۲۵۰ تا ۳۰۰ دلار

دوربین: ۲۰۰ تا ۲۵۰ دلار

پک باتری: ۷۰ تا ۷۵ دلار

قاب پشت: ۳۰ تا ۳۵ دلار

شما هم با دیدن این قیمت‌ها دهانتان باز ماند؟ قیمت‌های درنظر گرفته شده برای ماژول‌های این گوشی، کمی بیش از حد انتظار بوده و امکان خریدشان توسط کاربران نسبتا پایین است و ارزش این مقدار پول را ندارند. به‌عنوان مثال برای خرید ماژول اسپیکر شما باید ۹۰ دلار هزینه کنید و تنها می‌توانید آن را با موتو Z استفاده کنید؛ در صورتی که با مبلغی کم‌تر شما می‌توانید اسپیکر‌های بی‌سیم خریداری کنید و آن را با تمامی دستگاه‌ها سینک نمایید. این را هم بدانید که اگر بخواهید تمامی این ماژول‌ها را خریداری کنید، باید به اندازه یک گوشی موتو زد دیگر هزینه کنید!


دوربین: خوب اما عالی نیست!

چشم به شدت بیرون زده موتو زد از یک سنسور ۱۳ مگاپیکسلی ساخته شده است. این دوربین با گشودگی دیافراگم  f/1.8 می‌تواند تصاویر روشنی را به ثبت برساند. کنار لنز دوربین این گوشی یک عدد فوکوس لیزری و فلاش LED دوگانه موجود است. شما می‌توانید توسط این دوربین با روزولوشن ۴K و نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه فیلم‌برداری کنید. با وجود لرزش‌گیر اپتیکال، فیلم‌های ضبط شده بسیار روان و بدون لرزش هستند.

در بخش دوربین سلفی شاهد سنسور ۵ مگاپیکسلی با گشودگی دیافراگم f/2.2 هستیم. همچنین خوشبختانه یک عدد فلاش LED تک رنگ برای دوربین سلفی تعبیه شده است. فیلم‌برداری با دوربین سلفی موتو زد با رزولوشن فول‌اچ‌دی انجام می‌گیرد.

در رابط کاربری دوربین این گوشی بخش خاصی برای عکاسی به صورت دستی موجود بوده و شما توانایی دسترسی به بخش‌های متعددی مانند سرعت شاتر، ایزو، میزان نور و فوکوس دستی را خواهید داشت. فیلم‌برداری در حالت HDR نیز در موتو زد امکان پذیر است.

رابط کاربری دوربین موتو زد

کیفیت تصاویر ثبت شده را می‌توانید در ادامه مشاهده کنید.

همراه ماژول دوربین با زوم ۱۰ برابر

نظر شخصی من: کیفیت عکس‌های ثبت شده با دوربین موتو زد بسیار خوب است و هیچ کم و کاستی ندارد. اما وقتی بحث مقایسه پیش می‌آید، شاید کمی از رقبای مطرح مثل آی‌فون ۷ پلاس و یا گوگل پیکسل جا بماند. کیفیت تصاویر ثبت شده با ماژول بالاتر بوده، اما هنگامی که از آن استفاده می‌کنید سرعت رابط دوربین کمی کاهش می‌یابد. فلاش دوربین سلفی هم بهتر از نبودن آن است و گاهی اوقات واقعا لازم می‌شود.


پخش چندرسانه‌ای: مناسب!

یک نمایشگر ۵.۵ اینچ و اسپیکر مونو بخش چندرسانه‌ای موتو زد را می‌سازد. همان طور که در بخش نرم‌ افزار اشاره کردیم، ویدیو پلیر و یا موزیک پلیر خاصی در موتو زد وجود ندارد و باید با همان پلیر‌های پیش‌فرض گوگل کار کنید. اسپیکر موتو زد به صورت مونو بوده و صدای بلندی دارد. کیفیت صدا در این اسپیکر متوسط بوده و کمی تیز است. با زیاد کردن صدا این مورد بیشتر خودش را نشان می‌دهد. البته اگر توان خرید ماژول JBL را داشته باشید، به حجم و کیفیتی باورنکردنی از صدا دست خواهید یافت. ماژول پروژکشن هم همین طور است و تماشای ویدیو توسط آن بسیار لذت بخش است.


باتری: اصلا کافی نیست!

باتری موجود در موتو زد ظرفیتی معادل ۲۶۰۰ میلی‌آمپر دارد. این میزان اصلا مناسب یک تلفن هوشمند با نمایشگر ۵.۵ اینچی آن‌ هم با رزولوشن QHD نیست. مخصوصا اگر بخواهید از قابلیت Always On هم استفاده کنید. راه حل لنوو برای این مشکل همان ماژول پک باتری است که به این ۲۶۰۰ میلی‌آمپر، ۲۲۰۰ میلی‌آمپر دیگر ظرفیت اضافه می‌کند. در تصویر زیر اطلاعاتی کامل‌تر از باتری موتو زد برای شما قرار گرفته است.


سایر امکانات

قسمت سایر امکانات در دو بخش ماژول‌ها و حسگر اثرانگشت خلاصه می‌شود. حسگر اثرانگشت موتو زد در بخش جلویی گوشی قرار می‌گیرد. این حسگر به صورت دکمه‌ای نبوده و همیشه در حالت فعال قرار دارد. به این صورت که در حالت استندبای هم با قرار دادن انگشت روی آن قفل گوشی باز می‌شود. همچنین با نگه‌داشتن انگشت‌تان بر روی این سنسور به مدت ۲ ثانیه، گوشی قفل می‌شود. سرعت بازگشایی و قفل شدن دستگاه توسط این سنسور بسیار بالا بوده و عملکردی روان دارد. بزرگ‌ترین توانایی این گوشی که امکانات بسیاری را در اختیار کاربر قار می‌دهد، در قسمت ماژول‌ها بوده که پیش‌تر به آن اشاره کرده بودیم.

نظر شخصی من: کار کردن با حسگر اثرانگشت موتو زد بسیار لذت بخش است. اگرچه گهگاهی آن را با یک دکمه هوم اشتباه می‌گرفتم اما بعد از مدت کمی به آن عادت کردم. سرعت و دقت این سنسور کاملا مناسب بوده و شما را راضی خواهد کرد.


قیمت گذاری: کمی ارزان‌تر باش!

در حال حاضر موتو زد را می‌توانید با دو حافظه داخلی ۳۲ و ۶۴ گیگابایت، با قیمتی حدود ۲ میلیون و ۳۰۰ تا ۲ میلیون و ۶۰۰ همراه ماژول پک باتری، خریداری کنید. این گوشی تنها در نسخه ۶۴ گیگابایت خود با گارانتی رسمی هماتلکام عرضه می‌شود.


سخن پایانی

این که کمپانی لنوو دست به چنین شهامتی بزند و بتواند یک تلفن هوشمند ماژولار بسازد، واقعا جای تحسین دارد. تقریبا تمامی ماژول‌های ساخته شده برای موتو زد، کاربردی هستند و شما از داشتنشان بسیار لذت خواهید برد. سخت‌ افزاری بسیار قدرت‌مند در کنار نرم‌ افزار سبک، ساده و روان همه آن چیز‌هایی هستند که در موتو زد قرار دارند. مطمئن باشید با خرید موتو زد و استفاده از قابلیت ماژولار بودن آن، به یک دنیای جدید از تلفن هوشمند وارد خواهید شد. این که موتو زد در رده یک پرچمدار قرار دارد و قیمت گذاری این چنینی باید برایش طبیعی باشد، کاملا درست است؛ اما این موضوع را باید بدانید که این گوشی بدون ماژول‌هایش تقریبا هیچ مورد خاصی ندارد که شما را هیجان زده کند؛ در حالی که تمرکز اصلی موتو زد بر روی ماژولار بودنش است اما قیمت هر ماژول‌بسیار بالاست!

نوشته بررسی موتورولا Moto Z (موتو زد): آقای همه فن حریف! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی سامسونگ گلکسی J5 Prime (جی۵ پرایم):‌خوش قیمت و زیبا

بررسی سامسونگ گلکسی J5 Prime (جی۵ پرایم):‌خوش قیمت و زیبا

اگر سری به بازار بزنیم و یا به آمار و ارقام رجوع کنیم، متوجه می‌شویم که سری J سامسونگ یکی از پرفروش‌ترین گوشی‌های بازار بوده و حتی لقب پرطرفدارترین محصول اندرویدی به بازار به گلکسی J7 نسبت داده شده است.

به همین مناسبت، امروز قصد داریم یکی از اسمارت فون‌های سری J سامسونگ را کمی مرور کنیم؛ کالایی که باید پذیرفت در قبال طراحی مناسب، امکانات و قیمت خوبی که دارد، مورد اقبال عمومی قرار گرفته است. با ما باشید تا گلکسی J5 Prime را بررسی کنیم.

طراحی و کیفیت ساخت: ساده و زیبا

سامسونگ کارش را بلد است؛ این موضوع را باید از فروش و البته کیفیت اکثر محصولاتش فهمید. حالا اگر یکی دوتاش منفجر شد و چند نفری هم سوختند که نباید همه را به پای کل خط تولیدش نوشت!

جی۵ پرایم یک اسمارت فون میان رده فلزی است که بازار خوبی را می‌تواند برای خودش دست و پا کند. این محصول با بدنه یکپارچه فلزی و طراحی زیبا تقریبا می‌تواند در بین گوشی‌های میان رده، رتبه بالایی را از آن خود کند. جی ۵ پرایم با ابعاد ۱۴۲.۸ در ۶۹.۵ میلی‌متر و ضخامت ۸.۱ میلی‌متری عرضه شده و وزنی معادل ۱۴۳ گرم دارد که با توجه به نمایشگر ۵ اینچی‌اش آن‌چنان بد نیست و آن را تبدیل به یک محصول خوش دست می‌کند.

البته این خوش دستی با توجه به صاف و صیقلی بودن بیش از حد بدنه احتمال سر خوردن گوشی از دستان شما را چند چندان می کند( یعنی بیشتر از دو چندان!!) پس مراقب باشید که اگر گوشی خود را بدون قاب و … حمل می کنید، افتادن آن از دستان شما بسیار بسیار محتمل است!

اما بگذارید تا کمی به ظاهر گوشی نگاهی بی‌اندازیم.

J5 Prime در نگاه اول از ظاهر خوب و شیکی برخوردار است. این محصول ۵ اینچی از یک نمایشگر خمیده ۲.۵D استفاده کرده که به زیبایی گوشی در نگاه اول می‌افزاید. شاید چیزی شبیه به یک محصول مثلا پرچمدار! در قسمت بالایی لوگوی سامسونگ، اسپیکر مکالمه، چراغ نوتیفیکشن، دوربین دوم و سنسورها مشاهده می‌شود که با توجه به هم رنگ بودن این قسمت با کل بدنه، ظاهر زیبایی دارد.

به قسمت پایین می‌رویم، دکمه‌های لمسی بک و مولتی تسکینگ در دو طرف کلید Home قرار گرفته که البته دست بر قضا حسگر اثر انگشت شما نیز هست. با اینکه حاشیه دو طرف نمایشگر مناسب است، اما حاشیه‌های بالا و پایین آن کمی زیاد به‌نظر می‌رسد و مستقیم در ذوق شما می‌زند!

طراحی قسمت جلویی این گوشی بر خلاف برخی مخصولات به طور یک دست سیاه رنگ نبوده و همین می‌تواند آنرا کمی از سایر محصولات هم رده متمایز کند. هر چند از دید شخصی پنل جلویی یکپارچه مشکی بسیار شکیل تر است!

سمت راست گوشی دکمه پاور و اسپیکر قرار دارد. محل قرار گیری اسپیکر شاید برای شما جالب باشد. در واقع نه پشت گوشی است و نه جلوی آن؛ محلی که می‌تواند حسن زیادی داشته باشد. البته به ظاهر کوچک اسپیکر خیلی اعتماد کنید چون صدای خروجی آن به اندازه کافی شما را راضی نگاه خواهد داشت!

به سمت چپ نگاهی می‌اندازیم، این قسمت بسیار شلوغ و از بالا تا پایین برای شما برنامه‌های ویژه‌ای دارد! در قسمت بالا دکمه‌های افزایش و کاهش صدا به طور کاملا جداگانه‌ای حضور دارند و در ابتدا ممکن است فکر کنید کارایی دیگری دارد. کمی پایین‌تر، پورت مربوط به رم میکرو اس‌دی و البته فضای مخصوص دو سیم کارت را مشاهده می‌کنید. همین که سامسونگ هنوز مثل هوآوی حس نکرده که شما هم زمان نباید به دو سیم کارت و رم دسترسی داشته باشید خود نکته بسیار مهمی است. امیدواریم که این تفکر هیچ گاه جایش را به ایده بسیار بی نمک هوآوی ندهد!

به پشت گوشی می‌رویم، در قسمت بالا لنز دوربین و سمت راستش تک فلش LED قرار دارد. کمی پایین‌تر هم لوگوی سامسونگ است و دیگر هیچ! در واقع این ساده بودن پنل پشتی، با توجه آلومینیومی بودن بدنه به زیبایی آن افزوده است.

قسمت فوقانی J5 Prime هم کاملا خالی بوده و بخش تحتانی مزین به جک ۳.۵ میلی‌متری استاندارد، پورت میکرو یواس‌بی و یک میکروفون است!

نمایشگر: مناسب!

وقتی نام میان رده بر روی پیشانی یک اسمارت فون حک می‌شود، خریدار از همان ابتدا نباید توقع یک سری امکانات خارق العاده را داشته باشد، حال اگر نام سامسونگ هم بر روی آن باشد که دیگر بدتر! این محصول با یک نمایشگر ۵ اینچی از نوع IPS LCD همراه با توان نمایش ۱۶ میلیون رنگ و وضوح HD عرضه می‌شود. وضوحی که دیگر شاید با توجه به سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ میلادی آن‌چنان بالا نباشد!

نسبت نمایشگر به بدنه در این محصول برابر ۶۹.۴ درصد است. چگالی پیکسلی این نمایشگر نیز تقریبا عدد ۲۹۴ پیکسل در هر اینچ را برای شما به ارمغان می‌آورد. این نمایشگر با چهارمین نسخه از محافظ گوریلا گلس پوشانده شده است البته نه در تمامی تولیدات! یعنی ممکن است نسخه‌ای که وارد مثلا اروپا می‌شود این ویژگی را نداشته و نسخه‌ای که به کشور ما ارسال می‌شود از این قابلیت برخوردار باشد! (به حالت معکوسش اصلا فکر نکنید و الا گوشی‌تان منفجر می‌شود)

نور این نمایشگر برای فضای داخلی بسیار مناسب است، اما متاسفانه سنسور تنظیم اتوماتیک نور در این محصول وجود ندارد. البته سامسونگ کمی دست به نوآوری زده و برای این قسمت گزینه‌ای به نام OutDoor را قرار داده است. با روشن کردن این حالت، پیغامی مشاهده می‌کنید که بر روی آن نوشته است با فعال سازی این بخش نور صفحه نمایش شما به مدت ۱۵ دقیقه در حالت حداکثری قرار می‌گیرد و با پایان یافتن این ۱۵ دقیقه این گزینه به حالت خاموش در می‌آید! پس سعی کنید بیش از ۱۵ دقیقه در فضای باز قرار نگیرید؛ یا اگر قرار گرفتید خیلی ازین گزینه استفاده ننمایید و دستی نور را افزایش دهید.

خب، بگذارید تا به تصاویر این نمایشگر در کنار گلکسی S6 نگاهی چند بی‌اندازیم (گوشی سمت راست J5 پرایم است).

سخت افزار: کافی!

وقتی خودت بتوانی پردازنده تولید کنی، چه دلیلی دارد که منت کوالکام، مدیاتک و … را بکشی؟! سامسونگ برای این میان رده از چیپست ۶۴ بیتی و ۴ هسته‌ای اگزینوس ۷۵۷۰ بهره برده است. این پردازنده با فرکانس ۱.۴ گیگاهرتز از هسته‌های Cortex-A53 استفاده می‌کند.

در کنار این پردازنده، سامسونگ از ۲ گیگابایت رم و ۱۶ گیگابایت حافظه داخلی نیز استفاده کرده است تا کاربر برای اجرای بازی و البته تلگرام و … هیچ مشکلی نداشته باشد. اگر ۱۶ گیگابایت برای شما کم است که خب حتما کم است، می‌توانید با بهره گیری از رم میکرو اس‌دی آن را تا میزان ۲۵۶ گیگابایت افزایش داده و به راحتی ویدئوها و تصاویر خود را در آن ذخیره کنید.

در هنگام کار با توجه به رم مناسب و پردازنده کافی، لگ زدنی مشاهده نشد. بهتر است در اینجا نگاهی به نتایج بنچمارک این گوشی بی‌اندازیم:

ابتدا به سراغ نسخه ۶ بنچمارک انتوتو می‌رویم؛ نتیجه امتیاز ۳۶۴۰۱ را به ما نشان می‌دهد. می‌توانید نمودار مقایسه ای این محصول را در زیر ببینید:

سپس سری به بنسای کوچک خود زدیم؛ اون نیز برای ما نتیجه زیر را ثبت کرد:

نهایتا هم گفتیم تا در آزمایشگاه هستیم گیگ بنچ را نیز فعال کنیم که نتیجه زیر را برای ما ثبت کرد:

به طور کلی، پس از خروج از آزمایشگاه آی تی رسان باید بگوییم که این محصول در دسته خود یعنی همان میان رده ها، شمات را اذیت نخواهد کرد. خب قطعا از نتایج بنچمارک های ثبت شده نباید توقع بالایی داشته باشیم، چون ابتدا قیمت گوشی و دسته آنرا می دانیم!

اما خب برای همین دسته بندی نیز این اعداد آنچنان بد و ضعیف نبوده و قطعا می تواند یار و همراه خوبی برای شما باشد.

سیستم عامل و نرم افزار

این اسمارت فون اندرویدی با نسخه ۶.۰.۱ این پلتفرم محبوب یا همان مارشمالو عرضه شده است. با توجه به میان رده بودن، احتمال به‌روزرسانی این سیستم عامل به نسخه جدید یا همان نوقا بسیار کم است. رابط کاربری تاچ ویز بهینه شده با امکانات قابل قبول، همراه خوبی برای کاربران به شمار می‌رود.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این محصول که سامسونگ تاکید ویژه‌ای بر روی آن دارد، قابلیت ذخیره باتری و بهره گیری از سیستم‌های Power Savng و U.Power Saving است. البته سامسونگ به طور پیشفرض برای شما برنامه Skype و سه اپ پرطرفدار مایکروسافت یعنی Word، Exel و Power Point را نصب کرده است. واقعا دیگر هر چه گشتم تا از امکان خاص نرم افزاری این محصول برایتان بیشتر بگویم، به نتیجه ای نرسیدم!

البته در مورد حسگر اثر انگشت هم در ادامه توضیحاتی خواهیم داد.

با هم تصاویر رابط کاربری جی۵ پرایم را می‌بینیم:

دوربین

به طور کلی سامسونگ و اسمارت فون‌هایش دوربین‌های بدی ندارند! این موضوع برای اسمارت فون‌های میان رده نیز صدق کرده و شما را راضی نگه می‌دارد. این محصول با دوربین اصلی ۱۳ مگاپیکسلی عرضه شده است. این دوربین با بهره گیری از دیافراگم مناسب f/1.9 و لنز ۲۸ میلی‌متری در کنار سیستم فوکوس خودکار و یک فلش LED می‌تواند تصاویر خوب و با کیفیتی را برای شما ثبت نماید.

دوربین این دستگاه می‌تواند با وضوح فول اچ‌دی و سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه نیز به ثبت فیلم‌های مورد علاقه‌تان بپردازد. دوربین و نرم افزار استفاده شده آن‌چنان امکانات پیشرفته و بالایی ندارد، اما با توجه به میان رده بودن J5 Prime این دوربین و نرم افزارش قابل پذیرش است.

پیش از آنکه به سراغ نمونه تصاویر ثبت شده با این دوربین برویم، بگوییم که دوربین دوم این محصول نیز یک لنز ۵ مگاپیکسلی دارد که با بهره گیری از دیافراگم f/2.2 نیاز شما را برای ثبت تصاویر سلفی و بهره گیری از تماس‌های تصویری بر طرف می‌سازد.
با هم به تصاویر ثبت شده با دوربین‌های J5 Prime نگاهی می‌اندازیم.

 

پخش چند رسانه‌ای:‌ ساده و بی‌ریا!

یک نمایشگر ۵ اینچی همراه با وضوح HD و یک اسپیکر مونو، تقریبا نیمی از نیازهای هر کاربری را بر طرف می‌کند؛ اگر اهل فیلم دیدن و یا گوش فرا دادان به موزیک هستید باید بگوییم مشکلی نخواهید داشت. اسپیکر صدای بلندی ندارد اما وضوح و بلندی قابل قبولی برای کاربران ارایه می‌دهد؛ ضمن اینکه کیفیت صدای خروجی از هدفون نیز مشکل خاصی ندارد.

اگر هم اهل بازی و این داستان‌ها هستید، باز نگران نباشید، یک نمایشگر ۵ اینچی اچ‌دی و ۲ گیگابایت رم، برای بازی کردن شما کافی است!

باتری

اول باید بگوییم که باتری این محصول به هیچ وجه منفجر نخواهد شد! پس خوشحال باشید. این گوشی با یک باتری ۲۴۰۰ میلی آمپری عرضه شده است. طبق گفته‌های رسمی سامسونگ این باتری می‌تواند تا ۱۶ ساعت در شبکه ۳G فعالیت کند. با همین باتری می‌توانید تا ۵۴ ساعت هم موزیک گوش کنید. به طور کلی قادر هستید تا یک روز کامل با استفاده خوب روی باتری این محصول حساب باز کنید.

در واقع این روزها اگر به سراغ پرچمدار ۲ یا ۳ میلیونی بازار هم بروید، اول و آخر باید در پایان روز در به در دنبال یک پریز برق و شارژر باشید؛ حال دیگر از یک اسمارت فون این قیمتی و میان رده چه انتظاری دارید؟! پس اگر میگوییم یک روز هم خوشحال باشید!

سایر امکانات

یک گوشی میان رده قرار نیست امکانات خاص یا ویژه‌ای داشته باشد! اگر بخواهیم به حسگر اثر انگشت اشاره کنیم، خب دیگر این امکان ویژه‌ای برای اسمارت فون‌ها محسوب نمی‌شود! حتی اگر این حرف را جلوی هوآوی بزنیم که اصلا به ما می‌خندد و می‌گوید ما فقط مانده‌ایم حسگر اثر انگشت را روی فیچرفون‌ها بگذاریم یا نه!

این محصول از حسگر خوبی بهره می‌برد که تنها با لمس و بدون فشار قفل گوشی را برای شما باز می‌کند. البته این حسگر همانند اکثر برندها، توانایی‌های فوق العاده دیگری جز باز کردن قفل گوشی ندارد! البته باید این نکته را هم متذکر شوم که گاهی این حسگر به قدر خنگ و کند عمل می کند که باید بی خیال شده و به سراغ باز کردن گوشی خود از طریق الگو یا رمز از پیش تعیین شده بروید!

کلام آخر

خرید یک اسمارت فون میان رده این روزها داستان زیادی دارد! همه برندها محصولات خاصی داشته و با قیمت‌های عجیب و غریبی آن را روانه بازار می‌کنند. در این میان اگر بتوانید سلیقه خود را اولویت قرار دهید، برای انتخاب اصلا اذیت نخواهید شد، چون اکثر محصولات رنج مشخصات مشابهی دارند. در واقع در حوزه اسمارت فون های میان رده هم اکنون برندهای مختلف سعی دارند تا با تکیه بر طراحی مشتریان خود را پیدا کنند.

برندی مثل سامسونگ سعی می کند تا محصولاتی با ظاهر پرچمدارانش را وارد بازار سازد و به طور مثال HTC نیز با طراحی محصولاتی تمام فلزی سعی دارد تا اسمارت فونی شبیه به آیفون منتها با یک سوم قیمت آنرا به دست مشتریان برساند.

سخت افزار این محصولاات به طور کلی تفاوت زیادی با یکدیگر نداشته و اکثرا این روزها از پس اکثر نیازهای کاربران به راحتی بر می آیند.

این محصول با رنج قیمتی بین ۷۴۰ تا ۸۷۰ هزار تومان در بازار به فروش می‌رسد. البته با این قیمت انتخاب های دیگری از دیگر کمپانی ها نظیر هوآوی و HTC نیز در دسترس شما خواهند بود.

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی J5 Prime (جی۵ پرایم):‌خوش قیمت و زیبا اولین بار در پدیدار شد.

بررسی سامسونگ گلکسی J5 Prime (جی۵ پرایم):‌خوش قیمت و زیبا

بررسی سامسونگ گلکسی J5 Prime (جی۵ پرایم):‌خوش قیمت و زیبا

اگر سری به بازار بزنیم و یا به آمار و ارقام رجوع کنیم، متوجه می‌شویم که سری J سامسونگ یکی از پرفروش‌ترین گوشی‌های بازار بوده و حتی لقب پرطرفدارترین محصول اندرویدی به بازار به گلکسی J7 نسبت داده شده است.

به همین مناسبت، امروز قصد داریم یکی از اسمارت فون‌های سری J سامسونگ را کمی مرور کنیم؛ کالایی که باید پذیرفت در قبال طراحی مناسب، امکانات و قیمت خوبی که دارد، مورد اقبال عمومی قرار گرفته است. با ما باشید تا گلکسی J5 Prime را بررسی کنیم.

طراحی و کیفیت ساخت: ساده و زیبا

سامسونگ کارش را بلد است؛ این موضوع را باید از فروش و البته کیفیت اکثر محصولاتش فهمید. حالا اگر یکی دوتاش منفجر شد و چند نفری هم سوختند که نباید همه را به پای کل خط تولیدش نوشت!

جی۵ پرایم یک اسمارت فون میان رده فلزی است که بازار خوبی را می‌تواند برای خودش دست و پا کند. این محصول با بدنه یکپارچه فلزی و طراحی زیبا تقریبا می‌تواند در بین گوشی‌های میان رده، رتبه بالایی را از آن خود کند. جی ۵ پرایم با ابعاد ۱۴۲.۸ در ۶۹.۵ میلی‌متر و ضخامت ۸.۱ میلی‌متری عرضه شده و وزنی معادل ۱۴۳ گرم دارد که با توجه به نمایشگر ۵ اینچی‌اش آن‌چنان بد نیست و آن را تبدیل به یک محصول خوش دست می‌کند.

البته این خوش دستی با توجه به صاف و صیقلی بودن بیش از حد بدنه احتمال سر خوردن گوشی از دستان شما را چند چندان می کند( یعنی بیشتر از دو چندان!!) پس مراقب باشید که اگر گوشی خود را بدون قاب و … حمل می کنید، افتادن آن از دستان شما بسیار بسیار محتمل است!

اما بگذارید تا کمی به ظاهر گوشی نگاهی بی‌اندازیم.

J5 Prime در نگاه اول از ظاهر خوب و شیکی برخوردار است. این محصول ۵ اینچی از یک نمایشگر خمیده ۲.۵D استفاده کرده که به زیبایی گوشی در نگاه اول می‌افزاید. شاید چیزی شبیه به یک محصول مثلا پرچمدار! در قسمت بالایی لوگوی سامسونگ، اسپیکر مکالمه، چراغ نوتیفیکشن، دوربین دوم و سنسورها مشاهده می‌شود که با توجه به هم رنگ بودن این قسمت با کل بدنه، ظاهر زیبایی دارد.

به قسمت پایین می‌رویم، دکمه‌های لمسی بک و مولتی تسکینگ در دو طرف کلید Home قرار گرفته که البته دست بر قضا حسگر اثر انگشت شما نیز هست. با اینکه حاشیه دو طرف نمایشگر مناسب است، اما حاشیه‌های بالا و پایین آن کمی زیاد به‌نظر می‌رسد و مستقیم در ذوق شما می‌زند!

طراحی قسمت جلویی این گوشی بر خلاف برخی مخصولات به طور یک دست سیاه رنگ نبوده و همین می‌تواند آنرا کمی از سایر محصولات هم رده متمایز کند. هر چند از دید شخصی پنل جلویی یکپارچه مشکی بسیار شکیل تر است!

سمت راست گوشی دکمه پاور و اسپیکر قرار دارد. محل قرار گیری اسپیکر شاید برای شما جالب باشد. در واقع نه پشت گوشی است و نه جلوی آن؛ محلی که می‌تواند حسن زیادی داشته باشد. البته به ظاهر کوچک اسپیکر خیلی اعتماد کنید چون صدای خروجی آن به اندازه کافی شما را راضی نگاه خواهد داشت!

به سمت چپ نگاهی می‌اندازیم، این قسمت بسیار شلوغ و از بالا تا پایین برای شما برنامه‌های ویژه‌ای دارد! در قسمت بالا دکمه‌های افزایش و کاهش صدا به طور کاملا جداگانه‌ای حضور دارند و در ابتدا ممکن است فکر کنید کارایی دیگری دارد. کمی پایین‌تر، پورت مربوط به رم میکرو اس‌دی و البته فضای مخصوص دو سیم کارت را مشاهده می‌کنید. همین که سامسونگ هنوز مثل هوآوی حس نکرده که شما هم زمان نباید به دو سیم کارت و رم دسترسی داشته باشید خود نکته بسیار مهمی است. امیدواریم که این تفکر هیچ گاه جایش را به ایده بسیار بی نمک هوآوی ندهد!

به پشت گوشی می‌رویم، در قسمت بالا لنز دوربین و سمت راستش تک فلش LED قرار دارد. کمی پایین‌تر هم لوگوی سامسونگ است و دیگر هیچ! در واقع این ساده بودن پنل پشتی، با توجه آلومینیومی بودن بدنه به زیبایی آن افزوده است.

قسمت فوقانی J5 Prime هم کاملا خالی بوده و بخش تحتانی مزین به جک ۳.۵ میلی‌متری استاندارد، پورت میکرو یواس‌بی و یک میکروفون است!

نمایشگر: مناسب!

وقتی نام میان رده بر روی پیشانی یک اسمارت فون حک می‌شود، خریدار از همان ابتدا نباید توقع یک سری امکانات خارق العاده را داشته باشد، حال اگر نام سامسونگ هم بر روی آن باشد که دیگر بدتر! این محصول با یک نمایشگر ۵ اینچی از نوع IPS LCD همراه با توان نمایش ۱۶ میلیون رنگ و وضوح HD عرضه می‌شود. وضوحی که دیگر شاید با توجه به سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ میلادی آن‌چنان بالا نباشد!

نسبت نمایشگر به بدنه در این محصول برابر ۶۹.۴ درصد است. چگالی پیکسلی این نمایشگر نیز تقریبا عدد ۲۹۴ پیکسل در هر اینچ را برای شما به ارمغان می‌آورد. این نمایشگر با چهارمین نسخه از محافظ گوریلا گلس پوشانده شده است البته نه در تمامی تولیدات! یعنی ممکن است نسخه‌ای که وارد مثلا اروپا می‌شود این ویژگی را نداشته و نسخه‌ای که به کشور ما ارسال می‌شود از این قابلیت برخوردار باشد! (به حالت معکوسش اصلا فکر نکنید و الا گوشی‌تان منفجر می‌شود)

نور این نمایشگر برای فضای داخلی بسیار مناسب است، اما متاسفانه سنسور تنظیم اتوماتیک نور در این محصول وجود ندارد. البته سامسونگ کمی دست به نوآوری زده و برای این قسمت گزینه‌ای به نام OutDoor را قرار داده است. با روشن کردن این حالت، پیغامی مشاهده می‌کنید که بر روی آن نوشته است با فعال سازی این بخش نور صفحه نمایش شما به مدت ۱۵ دقیقه در حالت حداکثری قرار می‌گیرد و با پایان یافتن این ۱۵ دقیقه این گزینه به حالت خاموش در می‌آید! پس سعی کنید بیش از ۱۵ دقیقه در فضای باز قرار نگیرید؛ یا اگر قرار گرفتید خیلی ازین گزینه استفاده ننمایید و دستی نور را افزایش دهید.

خب، بگذارید تا به تصاویر این نمایشگر در کنار گلکسی S6 نگاهی چند بی‌اندازیم (گوشی سمت راست J5 پرایم است).

سخت افزار: کافی!

وقتی خودت بتوانی پردازنده تولید کنی، چه دلیلی دارد که منت کوالکام، مدیاتک و … را بکشی؟! سامسونگ برای این میان رده از چیپست ۶۴ بیتی و ۴ هسته‌ای اگزینوس ۷۵۷۰ بهره برده است. این پردازنده با فرکانس ۱.۴ گیگاهرتز از هسته‌های Cortex-A53 استفاده می‌کند.

در کنار این پردازنده، سامسونگ از ۲ گیگابایت رم و ۱۶ گیگابایت حافظه داخلی نیز استفاده کرده است تا کاربر برای اجرای بازی و البته تلگرام و … هیچ مشکلی نداشته باشد. اگر ۱۶ گیگابایت برای شما کم است که خب حتما کم است، می‌توانید با بهره گیری از رم میکرو اس‌دی آن را تا میزان ۲۵۶ گیگابایت افزایش داده و به راحتی ویدئوها و تصاویر خود را در آن ذخیره کنید.

در هنگام کار با توجه به رم مناسب و پردازنده کافی، لگ زدنی مشاهده نشد. بهتر است در اینجا نگاهی به نتایج بنچمارک این گوشی بی‌اندازیم:

ابتدا به سراغ نسخه ۶ بنچمارک انتوتو می‌رویم؛ نتیجه امتیاز ۳۶۴۰۱ را به ما نشان می‌دهد. می‌توانید نمودار مقایسه ای این محصول را در زیر ببینید:

سپس سری به بنسای کوچک خود زدیم؛ اون نیز برای ما نتیجه زیر را ثبت کرد:

نهایتا هم گفتیم تا در آزمایشگاه هستیم گیگ بنچ را نیز فعال کنیم که نتیجه زیر را برای ما ثبت کرد:

به طور کلی، پس از خروج از آزمایشگاه آی تی رسان باید بگوییم که این محصول در دسته خود یعنی همان میان رده ها، شمات را اذیت نخواهد کرد. خب قطعا از نتایج بنچمارک های ثبت شده نباید توقع بالایی داشته باشیم، چون ابتدا قیمت گوشی و دسته آنرا می دانیم!

اما خب برای همین دسته بندی نیز این اعداد آنچنان بد و ضعیف نبوده و قطعا می تواند یار و همراه خوبی برای شما باشد.

سیستم عامل و نرم افزار

این اسمارت فون اندرویدی با نسخه ۶.۰.۱ این پلتفرم محبوب یا همان مارشمالو عرضه شده است. با توجه به میان رده بودن، احتمال به‌روزرسانی این سیستم عامل به نسخه جدید یا همان نوقا بسیار کم است. رابط کاربری تاچ ویز بهینه شده با امکانات قابل قبول، همراه خوبی برای کاربران به شمار می‌رود.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این محصول که سامسونگ تاکید ویژه‌ای بر روی آن دارد، قابلیت ذخیره باتری و بهره گیری از سیستم‌های Power Savng و U.Power Saving است. البته سامسونگ به طور پیشفرض برای شما برنامه Skype و سه اپ پرطرفدار مایکروسافت یعنی Word، Exel و Power Point را نصب کرده است. واقعا دیگر هر چه گشتم تا از امکان خاص نرم افزاری این محصول برایتان بیشتر بگویم، به نتیجه ای نرسیدم!

البته در مورد حسگر اثر انگشت هم در ادامه توضیحاتی خواهیم داد.

با هم تصاویر رابط کاربری جی۵ پرایم را می‌بینیم:

دوربین

به طور کلی سامسونگ و اسمارت فون‌هایش دوربین‌های بدی ندارند! این موضوع برای اسمارت فون‌های میان رده نیز صدق کرده و شما را راضی نگه می‌دارد. این محصول با دوربین اصلی ۱۳ مگاپیکسلی عرضه شده است. این دوربین با بهره گیری از دیافراگم مناسب f/1.9 و لنز ۲۸ میلی‌متری در کنار سیستم فوکوس خودکار و یک فلش LED می‌تواند تصاویر خوب و با کیفیتی را برای شما ثبت نماید.

دوربین این دستگاه می‌تواند با وضوح فول اچ‌دی و سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه نیز به ثبت فیلم‌های مورد علاقه‌تان بپردازد. دوربین و نرم افزار استفاده شده آن‌چنان امکانات پیشرفته و بالایی ندارد، اما با توجه به میان رده بودن J5 Prime این دوربین و نرم افزارش قابل پذیرش است.

پیش از آنکه به سراغ نمونه تصاویر ثبت شده با این دوربین برویم، بگوییم که دوربین دوم این محصول نیز یک لنز ۵ مگاپیکسلی دارد که با بهره گیری از دیافراگم f/2.2 نیاز شما را برای ثبت تصاویر سلفی و بهره گیری از تماس‌های تصویری بر طرف می‌سازد.
با هم به تصاویر ثبت شده با دوربین‌های J5 Prime نگاهی می‌اندازیم.

 

پخش چند رسانه‌ای:‌ ساده و بی‌ریا!

یک نمایشگر ۵ اینچی همراه با وضوح HD و یک اسپیکر مونو، تقریبا نیمی از نیازهای هر کاربری را بر طرف می‌کند؛ اگر اهل فیلم دیدن و یا گوش فرا دادان به موزیک هستید باید بگوییم مشکلی نخواهید داشت. اسپیکر صدای بلندی ندارد اما وضوح و بلندی قابل قبولی برای کاربران ارایه می‌دهد؛ ضمن اینکه کیفیت صدای خروجی از هدفون نیز مشکل خاصی ندارد.

اگر هم اهل بازی و این داستان‌ها هستید، باز نگران نباشید، یک نمایشگر ۵ اینچی اچ‌دی و ۲ گیگابایت رم، برای بازی کردن شما کافی است!

باتری

اول باید بگوییم که باتری این محصول به هیچ وجه منفجر نخواهد شد! پس خوشحال باشید. این گوشی با یک باتری ۲۴۰۰ میلی آمپری عرضه شده است. طبق گفته‌های رسمی سامسونگ این باتری می‌تواند تا ۱۶ ساعت در شبکه ۳G فعالیت کند. با همین باتری می‌توانید تا ۵۴ ساعت هم موزیک گوش کنید. به طور کلی قادر هستید تا یک روز کامل با استفاده خوب روی باتری این محصول حساب باز کنید.

در واقع این روزها اگر به سراغ پرچمدار ۲ یا ۳ میلیونی بازار هم بروید، اول و آخر باید در پایان روز در به در دنبال یک پریز برق و شارژر باشید؛ حال دیگر از یک اسمارت فون این قیمتی و میان رده چه انتظاری دارید؟! پس اگر میگوییم یک روز هم خوشحال باشید!

سایر امکانات

یک گوشی میان رده قرار نیست امکانات خاص یا ویژه‌ای داشته باشد! اگر بخواهیم به حسگر اثر انگشت اشاره کنیم، خب دیگر این امکان ویژه‌ای برای اسمارت فون‌ها محسوب نمی‌شود! حتی اگر این حرف را جلوی هوآوی بزنیم که اصلا به ما می‌خندد و می‌گوید ما فقط مانده‌ایم حسگر اثر انگشت را روی فیچرفون‌ها بگذاریم یا نه!

این محصول از حسگر خوبی بهره می‌برد که تنها با لمس و بدون فشار قفل گوشی را برای شما باز می‌کند. البته این حسگر همانند اکثر برندها، توانایی‌های فوق العاده دیگری جز باز کردن قفل گوشی ندارد! البته باید این نکته را هم متذکر شوم که گاهی این حسگر به قدر خنگ و کند عمل می کند که باید بی خیال شده و به سراغ باز کردن گوشی خود از طریق الگو یا رمز از پیش تعیین شده بروید!

کلام آخر

خرید یک اسمارت فون میان رده این روزها داستان زیادی دارد! همه برندها محصولات خاصی داشته و با قیمت‌های عجیب و غریبی آن را روانه بازار می‌کنند. در این میان اگر بتوانید سلیقه خود را اولویت قرار دهید، برای انتخاب اصلا اذیت نخواهید شد، چون اکثر محصولات رنج مشخصات مشابهی دارند. در واقع در حوزه اسمارت فون های میان رده هم اکنون برندهای مختلف سعی دارند تا با تکیه بر طراحی مشتریان خود را پیدا کنند.

برندی مثل سامسونگ سعی می کند تا محصولاتی با ظاهر پرچمدارانش را وارد بازار سازد و به طور مثال HTC نیز با طراحی محصولاتی تمام فلزی سعی دارد تا اسمارت فونی شبیه به آیفون منتها با یک سوم قیمت آنرا به دست مشتریان برساند.

سخت افزار این محصولاات به طور کلی تفاوت زیادی با یکدیگر نداشته و اکثرا این روزها از پس اکثر نیازهای کاربران به راحتی بر می آیند.

این محصول با رنج قیمتی بین ۷۴۰ تا ۸۷۰ هزار تومان در بازار به فروش می‌رسد. البته با این قیمت انتخاب های دیگری از دیگر کمپانی ها نظیر هوآوی و HTC نیز در دسترس شما خواهند بود.

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی J5 Prime (جی۵ پرایم):‌خوش قیمت و زیبا اولین بار در پدیدار شد.

بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم!

بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم!

MSI یک کمپانی تایوانی تولیدکننده لپ‌تاپ و قطعات جانبی است و در ایران بیش از هر چیز آن را به عنوان یک تولیدکننده مادربرد می‌شناسند. مدتی است که این کمپانی خوش‌نام علاقه خاصی به دنیای گیم پیدا کرده و سعی نموده محصولات تولیدی‌اش را با پسوند گیمینگ روانه بازار کند. همین گیمینگ بودن، وارد خط تولید لپ‌تاپ‌های MSI نیز شده است. تایوانی‌ها تمام توانایی خود را به‌کار گرفته‌اند تا لپ‌تاپ‌های متفاوتی را روانه بازار کنند و در سری جدید محصولات‌شان توجه ویژه‌ای به وزن و ضخامت شده است. مدتی است که یکی از همین لپ‌تاپ‌های خوش ساخت با نام GS43VR 6RE وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان شده و به ما فرصتی دست داده تا از نزدیک با این غول تایوانی که با نام Phantom Pro نیز شناخته می‌شود، آشنا شویم. با ما و بررسی این محصول خاص همراه باشید.

طراحی و ظاهر
علاوه بر سخت‌افزار قدرتمند یکی از ویژگی‌های لپ‌تاپ‌های گیمینگ، ظاهر خشن (بخوانید مردانه!) آن‌هاست. اما فانتوم پرو قصه امروز ما کمی‌ هم ویژ‌گی‌های زنانه دارد! با اینکه ظاهر خشن لپ‌تاپ حفظ شده اما ظرافت خاصی نیز در طراحی آن به چشم می‌خورد. هنگامی که برای نخستین بار این لپ‌تاپ را دیدم، کمی جا خوردم! راستش را بخواهید اصلا انتظارش را نداشتم که یک محصول گیمینگ چنین ضخامتی داشته باشد. در واقع فانتوم پرو اگر از لپ‌تاپ‌های معمولی بازار نازک‌تر نباشد، قطعا ضخیم‌تر هم نیست.

برای ساخت پشت نمایشگر و اطراف کیبورد دستگاه از آلومینیوم تراش خورده کمک گرفته شده و سایر بخش‌های لپ‌تاپ پلاستیکی است. پشت نمایشگر همچون اکثر لپ‌تاپ‌های گیمینگ MSI صاف و یک‌دست نیست و نقش و نگارهایی را به خود می‌بیند که بیش از هر چیز دیگری شما را به یاد کاپوت خودروهای لوکس بازار می‌اندازد. البته منظور از آلومینیوم، یک لایه نازک است و فکر نکنید که واقعا با کاپوت یک خودرو طرف هستید! به دلیل همین نازک بودن بیش از حد، این قسمت با کمی فشار خم می‌شود و استحکام بالایی ندارد. اگر این بخش را به صورت افقی به سه قسمت مساوی تقسیم کنیم، در دو بخش اول چیزی برای نمایش وجود ندارد اما قسمت سوم و در بالایی‌ترین بخش نامی از MSI و لوگوی Gaming Series به چشم می‌خورد. این لوگو که یک اژدهای خشمگین را در خود جای داده به رنگ قرمز است و با روشن شدن لپ‌تاپ هم نورانی می‌شود و بیش از پیش خودنمایی می‌کند.

MSI سعی کرده تا در اطراف کیبورد نیز طرح‌هایی را پیاده کند تا این محصولش نیز ظاهری خشن‌تر به خودش بگیرد. بنابراین در این بخش نیز شاهد پستی و بلندی‌هایی هستیم. به‌طور کلی بخش آلومینیومی فانتوم پرو بی‌نهایت در جذب چربی انگشتان دست استعداد دارد و تقریبا همیشه باید همچون شاگرد شوفرها لنگ به دست بمانید و این اژدهای خشمیگن را تمیز کنید! بالای کیبورد و در سمت چپ شاهد کلید پاور دستگاه هستیم که ظاهر کاملا متفاوتی دارد و تا حدی نیز تقارن را در لپ‌تاپ به‌هم زده است.

اطراف نمایشگر حاشیه‌های نسبتا زیادی دیده می‌شود که خب البته از یک اژ‌دها چیزی جز این هم انتظار نمی‌رفت! اما راستش را بخواهید در ساخت این قسمت از پلاستیک نه‌چندان مرغوبی استفاده شده و آن ظرافت و کیفیت ساخت بالا را (حداقل در اینجا) شاهد نیستیم! تقریبا بدون هیچ دردسری می‌توانید پلاستیک موجود در این قسمت را جدا کنید و دل و روده لپ‌تاپ را ببینید!

برای باز کردن لپ‌تاپ نیاز به کلید خاصی نیست و بدون مشکل و خیلی راحت می‌توانید این کار را انجام دهید. نمایشگر توسط لولاهای باکیفیتی به بدنه متصل شده و این اطمینان را می‌دهد که در دراز مدت و پس از بارها باز و بسته شدن لپ‌تاپ مشکلی برایش پیش نیاید.

وقتی صحبت از یک لپ‌تاپ می‌شود، می‌بایست قابل حمل بودن آن در کانون توجه باشد. خوش‌بختانه MSI در فانتوم پرو به این ویژگی‌ توجه داشته و لپ‌تاپش را با ضخامتی در حدود ۲ سانتی‌متر و وزن ۱.۸ کیلوگرمی روانه بازار کرده است. با اینکه چنین ویژگی‌هایی برای یک لپ‌تاپ گیمینگ فوق‌العاده به نظر می‌رسد اما فانتوم پرو در این بخش حرف اول را در بازار نمی‌زند چرا که پیش‌تر محصولاتی همچون Razer Blade با وزنی به مراتب کمتر وارد بازار شده‌اند و مسلما توانایی حمل بیشتری هم دارند.

همیشه در محصولات گیمینگ MSI شاهد ترکیب رنگ‌های قرمز و مشکی بوده‌ایم. فانتوم پرو نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست. بدنه دستگاه به رنگ مشکی است و باقی اجزا از لوگو گرفته تا نور پس‌زمینه کیبورد همگی به رنگ قرمز در آمده‌اند تا زیبایی لپ‌تاپ دو چندان شود.

اقلام همراه دستگاه

همراه با این لپ‌تاپ گیمینگ، یک شارژر نسبتا بزرگ ۱۹.۵ ولت با شدت جریان ۹.۲۳ آمپر عرضه می‌شود که خب از جمله اقلام همراه تمامی لپ‌تاپ‌های موجود در بازار است. علاوه بر دفترچه‌های راهنما و دستمال مخصوص، شاهد یک ماوس ساخت خود MSI نیز هستیم که اطلاعات خاصی در رابطه با آن در دسترس نیست. ظاهر ماوس بر خلاف چیزی که پیش‌تر در محصولات MSI دیده بودیم چندان متناسب با بدنه لپ‌تاپ طراحی نشده و حتی ظاهر خشنی هم ندارد. البته خود ماوس از کیفیت قابل قبولی برخوردار است و بر روی سطوح صاف و حتی شیشه‌ای نیز خیلی خوب کار می‌کند.

بر خلاف اکثر لپ‌تاپ‌های امروزی بازار، همراه با فانتوم پرو درایورهای آن عرضه شده است تا دیگر نیازی به دانلود آن‌ها از وب‌سایت مربوطه نداشته باشید. باز خدا پدر و مادرش را بیامرزد چرا که با این سرعت فضایی (!) اینترنت در ایران دانلود درایورها پس از کار در معدن در رتبه دوم سخت‌ترین کارها قرار می‌گیرد. البته داستان این درایورها به همین‌ جا ختم نمی‌شود و در ادامه بیشتر در رابطه با آن خواهید خواند…!

کیبورد و تاچ‌پد

فانتوم پرو به یک کیبورد ۸۱ دکمه‌ای مجهز است که توسط Steelseries ساخته شده است. به واسطه سایز دستگاه جایی برای قرارگیری کلیدهای NumPad در سمت راست باقی نمانده و شما از این کلیدهای به اصطلاح ماشین حسابی بی‌نصیب می‌مانید. کلیدها نسبت به بدنه دستگاه ارتفاع چندان بالایی ندارند و خیلی قرص و محکم در بدنه جای خوش کرده‌اند. در مدلی که در اختیار ما بود، خبری از نقش بستن حروف پارسی بر روی کیبورد نبود. با اینکه کلیدها از طرح لبخندی برخوردار نیستند و صاف و تخت دیده می‌شوند اما تایپ با آن‌ها لذت بخش است و از این بابت مشکلی نخواهید داشت. با توجه با گیمینگ بودن این محصول MSI سایز را بهانه نکرده تا دکمه‌های کیبورد را کوچک بسازد. به همین دلیل کلید‌های شیفت، فاصله، اینتر و… در اندازه ای قابل قبول به چشم می‌خورند که مسلما برای گیمرها خبری خوب خواهد بود.

در سمت راست کیبورد یک دکمه بک‌اسلش قرار گرفته که هرچه فکرش را کردم دلیل منطقی برای حضور آن در این قسمت پیدا نکردم! هنگام تایپ و کار با کیبورد بارها این کلید را با کلید ALT اشتباه گرفتم و همه این‌ها در حالی است که بک‌اسلش در همان جای همیشگی و بالای اینتر نیز وجود دارد!
این محصول همچون سایر لپ‌تاپ‌های امروزی به نور پس زمینه برای کیبورد نیز مجهز است که البته به واسطه شیشه‌ای نبودن اطراف کلیدها نور چندانی دیده نمی‌شود. این بک‌لایت به رنگ قرمز بوده و بر خلاف سایر محصولات MSI در رنگ‌های متنوعی هم دیده نمی‌شود و شما نمی‌توانید آن‌را به دلخواه شخصی سازی کنید.

درست در زیر این کیبورد، تاچ‌پد فانتوم پرو به چشم می‌خورد. این تاچ‌پد نسبت به بدنه، کمی تو رفتگی دارد و اطراف آن با رنگ قرمز دیده می‌شود تا ترکیب رنگی موجود در لپ‌تاپ حفظ شود. تاچ‌پد به صورت تمام لمسی قرار گرفته و در زیر آن بخشی جداگانه برای کلیدهای چپ و راست قرار نگرفته که این خود موجب می‌شود تا فضای بیشتری برای کار در اختیار داشته باشید.

به شخصه نتوانستم با این ترک‌پد ارتباط برقرار کنم! حرکت بر روی آن و حتی کلیک کردن نیز خیلی راحت صورت نمی‌گیرد و شاید خیلی زود قیدش را بزنید و به سراغ یک ماوس بروید. البته با توجه به کمبود پورت‌ها در صورت اتصال ماوس رسما فقط یک پورت USB برای‌تان باقی خواهد ماند. ناگفته نماند که ترک‌پد نیز علاقه عجیبی به جذب چربی انگشتان دارد.

پورت‌ها و اتصالات

از آنجایی که مهم‌ترین مزیت لپ‌تاپ‌ها توانایی حمل و نقل آن‌هاست، در نتیجه حداقل انتظارمان این است که با مجموعه کاملی از پورت‌ها مواجه باشیم تا هنگام جا‌به‌جایی آن، دست به دامان لوازم جانبی جهت تکمیل پورت‌ها نشویم. این موضوع در GS43VR آن‌طور که باید و شاید رعایت نشده است. در سمت چپ علاوه بر پورت شارژ، شاهد یک پورت USB 3.0 ، پورت Ethernet، کارت خوان و دو جک ۳.۵ میلی‌متری برای هدفون و میکروفون هستیم.

در سمت راست نیز پورت HDMI 1.4، یک پورت USB 3.0 و یک پورت USB نوع C نیز دیده می‌شود که از فناوری تاندربولت ۳ نیز پشتیبانی می‌کند. بنابراین می‌توانید تصویر ۴K را با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه انتقال دهید. در بخش پشتی فانتوم پرو یک پورت Mini Display جا خوش کرده آن هم می‌تواند تصاویر ۴K با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه را انتقال دهد در نتیجه شما می‌توانید تصویر را بر روی ۳ نمایشگر (با نمایشگر خود لپ‌تاپ) ببینید.

در اطراف محصول هرچه گشتیم خبری از درایو نوری نبود! تصورش را بکنید که یکی از بازی‌های روز را از بازار خریده‌اید و نمی‌توانید آن‌را بر روی لپ‌تاپ چند میلیونی خود نصب کنید چرا که این محصول فاقد درایو نوری است! پس ظاهرا باید دست به دامان یک سیستم دیگر شوید و محتوای بازی را به یک هارد اکسترنال منتقل کنید و سپس بر روی فانتوم پرو خود نصب کنید! نکته جالب دیگر اینکه DVD مربوط به درایورهای این محصول همراه با آن عرضه می‌شود و سازنده فکرش را نکرده که خب حالا ما با این DVD چه باید بکنیم؟!

از طرفی با توجه به تاچ‌پد نه‌چندان خوب، همیشه می‌بایست یک ماوس را به لپ‌تاپ بزنید که خب یکی از پورت‌های USB درگیر خواهد شد و لپ‌تاپ شما رسما یک پورت USB خواهد داشت.

نمایشگر

GS43VR به یک نمایشگر ۱۴ اینچی Full HD مجهز شده و تراکم پیکسلی ۱۵۷ppi را ارایه می‌دهد. این نمایشگر که ساخت LG Philips است هنوز هم به میزان ۸۸ درصد از استاندارد sRGB پشتیبانی می‌کند. البته نسبت به نسل‌های قبلی شاهد بهبودهایی در نحوه نمایش رنگ‌ها نیز هستیم. جالب است بدانید که این نمایشگر با همه مزایایش تنها می‌تواند ۲۸۸ نیت روشنایی داشته باشد که کمی کار با آن را در محیط‌های خارجی مشکل می‌کند. البته باید بگوییم که به واسطه روکش ماتی که بر روی صفحه کشیده شده میزان رفلکس نمایشگر تا حد بسیار زیادی کاهش یافته و دیگر هنگام کار با دستگاه در و دیوار اتاق را در آن نخواهید دید.

MSI با قابلیت‌های نرم‌افزاری خاصی سعی کرده تا نواقص این نمایشگر را رفع کند. یکی از همین نرم‌افزار‌ها True Color نام دارد. با این برنامه شما می‌توانید نحوه نمایش رنگ‌ها را متناسب با سلیقه خود تغییر دهید. چندین حالت پیش‌فرض همچون حالت بازی، طراحی، انجام امور روزانه، کاهش نور آبی و یا تماشای ویدیو نیز برای آن در نظر گرفته شده که با فشردن کلید فانکشن به همراه A می‌توانید دسترسی سریعی به آن‌ها داشته باشید.
به طور کلی در نگاه از زوایا مشکلی با فانتوم پرو نخواهید داشت و می‌توان گفت که این نمایشگر برای گیم مناسب است اما اگر قصد دارید که در کنار بازی از نرم‌افزارهای طراحی همچون فتوشاپ استفاده کنید، توصیه می‌کنم که به سراغ محصول دیگری بروید.

سخت افزار

وقتی به یک لپ‌تاپ لقب گیمینگ را می‌دهند، اینکه از آن یک سخت افزار قدرتمند را بخواهیم انتظار بی‌جایی نیست. MSI نیز بهترین سخت افزار ممکن را برای این مدل در نظر گرفته است. Intel Core i7 6700HQ با چهار هسته پردازشی به عنوان مغز متفکر اژدهای خشمگین MSI انتخاب شده است. فرکانس هسته‌های این پردازنده قدرتمند که با فناوری ۱۴ نانومتری ساخته شده در حالت پایه بر روی ۲.۶ گیگاهرتز قرار گرفته‌اند که هنگام پردازش‌های سنگین در حالت توربو قرار می‌گیرند و آن‌وقت است که سرعت‌شان تا ۳.۵ گیگاهرتز ناقابل افزایش می‌یابد. این چهار هسته در کنار پردازنده گرافیکیIntel HD Graphics 530 جای خوش کرده‌اند که البته در یک لپ‌تاپ گیمینگ شاید هیچ‌وقت نیازی به استفاده از آن نباشد. از جمله دیگر قابلیت‌های ویژه این پردازنده می‌توان به پشتیبانی از ۶۴ گیگابایت رم اشاره داشت که در نوع خود فوق‌العاده است. ناگفته نماند که این پردازنده به کش L3 شش مگابایتی نیز مجهز است.

فانتوم پرو یکی از نخستین محصولات بازار بوده که به کارت گرافیک سری پاسکال مجهز است. پیش‌تر به دلیل مشکلاتی خاص همچون کمبود فضا و عدم توانایی در خنک کردن کارت‌های گرافیک، آن‌ها را با پسوند m راهی بازار می‌کردند که نسبت به نسخه دسکتاپ قدرت پردازشی بسیار کمتری داشت. اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی دیگر مشکل خاصی بر سر راه سازندگان نیست و تقریبا کارت‌گرافیک‌های سری موبایل و دسکتاپ یکی شده‌اند.
اژدهای ۱۴ اینچی قصه امروز ما به کارت گرافیک GTX 1060 مجهز شده و می‌تواند بدون هیچ مشکلی تمامی بازی‌های روز دنیا را اجرا کند. تنها تفاوت این سری با نسخه دسکتاپ در ۱۰۰ مگاهرتز فرکانس کمتر هسته‌های پردازشی است که آن هم تنها به دلیل سایز ۱۴ اینچی فانتوم پرو است. به لطف این کارت گرافیک خاص حالا لپ‌تاپ MSI از واقعیت مجازی نیز پشتیبانی می‌کند و می‌توانید عینک‌های واقعیت مجازی بازار را به این محصول متصل کنید و لذتش را ببرید.


به این مجموعه سخت افزاری قدرتمند ۱۶ گیگابایت (۲ ماژول ۸ گیگابایتی DDR4) حافظه رم و ۱۲۸ گیگابایت SSD را نیز اضافه کنید تا زبانه کشیدن آتش از دهان این اژدهای خشمگین را ببینید. با اینکه SSD قرار گرفته بر روی این لپ‌تاپ بسیار سریع‌تر از SSD‌های موجود در بازار است، اما برای آنکه با مشکل ذخیره سازی مواجه نشوید، کمپانی سازنده یک هارد ۱ ترابایتی را نیز بر روی این لپ‌تاپ قرار داده تا رسما حجت را بر او (و شما!) تمام کند.

پس از این قدرت‌نمایی‌ها تصمیم گرفتیم تا این محصول را با سایر رقبا در بنچ‌مارک‌ها مقایسه کنیم که حاصل کار را در زیر مشاهده می‌کنید:


MSI برای این مدل از قابلیت‌های ویژه و اختصاصی خودش نیز بهره گرفته تا راحتی را برای کاربرانش به ارمغان آورد. در همین راستا شما می‌توانید میزان انرژی و قدرت دستگاه را تنظیم کنید. در صورتی که وضعیت را بر روی حالت Eco تنظیم کنید، لپ‌تاپ اجازه افزایش قدرت را ندارد و دمای آن نیز بالا نخواهد رفت. اگر قصد استفاده از حالت Sport را داشته باشید در واقع اجازه داده‌اید که لپ‌تاپ از حداکثر قدرت گرافیکی و پردازشی خودش استفاده کند. حالتی دیگر با نام Comfort برای آن در نظر گرفته شده که وضعیت دستگاه را در حالت متعادل نگه می‌دارد. برای تعیین وضعیت نیز نیازی نیست که شاخ غول بشکنید و این کار در هر جایی و با استفاده از کلید‌های ترکیبی فانکشن و F1 قابل انجام است.

توانایی اجرای بازی‌ها

با توجه به قدرت سخت‌افزاری بالای این مدل و همچنین به دوش کشیدن نامی همچون گیمینگ، تصمیم گرفتیم تا دو بازی گرافیکی را بر روی آن به اجرا درآوریم و اژدهای خشمگین MSI را به چالش بکشیم. در مرحله نخست به سراغ GTA V رفتیم و مشغول بازی با لپ‌تاپ شدیم. در ابتدا همه چیز خیلی خوب بود اما با بالا رفتن هیجان بازی، دمای دستگاه نیز بالا می‌رفت. بیشترین دما در بخش بالایی و در واقع کمی بالاتر از کلید F10 احساس می‌شد اما هیچ‌گاه شاهد لگ و یا افت فریم نبودیم. با توجه به فن‌ها و تکنولوژی‌هایی که برای خنک‌سازی این مدل در نظر گرفته شده، به شخصه انتظار داشتم که دما کنترل شود و بیش از حد بالا نرود اما چنین نبود. راستش را بخواهید ظاهرا این اژدها کنترل زیادی بر روی اعصاب خودش ندارد و خیلی زود آتش از دهانش در می‌آید. در واقع نمی‌توان به لپ‌تاپ دست زد بس که داغ می‌شود! این بازی در حالت Ultra با ۵۷ فریم بر ثانیه اجرا شد.

در مرحله دوم به سراغ یک بازی گرافیکی دیگر با نام Metal Gear Solid V رفتیم. این بازی نیز در حالت Ultra با ۵۹ فریم بر ثانیه اجرا شد. همچون GTA V گرمای تولید شده هنگام اجرای بازی بسیار بالا بود. صدای فن‌های دستگاه کمی بیش از حد معمول است اما آزار دهنده نیست. در این بین بازی‌های دیگری همچون Doom و یک نمونه از سری جذاب NFS را نیز بر روی آن اجرا کردیم و مطابق انتظار همه چیز خیلی خوب پیش رفت جز گرمای زیاد!

اسپیکر

فانتوم پرو دارای دو اسپیکر دو واتی است که در بخش جلوی بدنه خودنمایی می‌کنند. صدای اسپیکرها بلند است اما کیفیت آن راضی کننده نیست. در مدلی که در اختیار ما بود اسپیکر دستگاه ظاهرا مشکل داشت و هرچه تلاش کردیم نتوانستیم صدای با کیفیتی را از آن بشنویم! این مشکلات در خروجی هدفون دستگاه نیز به چشم می‌آمد و بنابراین نمی‌توانیم نظر خاصی را در این باره بدهیم.

MSI نسخه دوم از نرم افزار Nahimic را بر روی این محصول نصب کرده که توسط آن می‌توانید صدای خروجی را شخصی سازی کنید. ناگفته نماند که توسط این برنامه می‌توانید کیفیت ضبط میکروفون لپ‌تاپ را نیز تا حد زیادی افزایش دهید.

باتری

عملکرد باتری فانتوم پرو همچون اکثر محصولات ۱۴ اینچی بازار است و تفاوت چشم‌گیری با آن‌ها نخواهد داشت. در یک استفاده معمولی این مدل تا ۴.۵ ساعت پا به پای شما خواهد آمد و سپس باید آن ‌را به شارژ بزنید. برای فول شارژ کردن دستگاه نیز به چیزی در حدود ۳ ساعت زمان نیاز دارید که میزان معقولی است. اگر قصد دارید که هنگام اجرای بازی‌های روز دنیا بدون اتصال به شارژر و تنها از باتری دستگاه استفاده کنید، فانتوم پرو در بهترین حالت حتی نیم ساعت هم با شما نخواهد بود.

قابلیت‌های نرم‌افزاری

معمولا کمپانی‌های سازنده در لپ‌تاپ‌های امروزی بیش از هر چیز به سخت‌افزار توجه می‌کنند و کمتر پیش می‌آید که یک کمپانی بر روی بخش نرم‌افزاری محصولش کار کند. با این حال MSI علاوه بر سخت‌افزار، قابلیت‌های خاص نرم‌افزاری را نیز در محصولاتش پیاده کرده است. Dragon Center همان بخشی است که MSI ویژگی‌های اصلی نرم‌افزاریش را در آن گنجانده است. این برنامه به بخش‌های متفاوتی تقسیم شده که به صورت خلاصه‌ آن‌ها را معرفی می‌کنیم:

  • App Portal: این قسمت مربوط به میانبرهای لپ‌تاپ است. برخی برنامه‌ها به صورت پیش‌فرض قرار گرفته‌اند و شما هم می‌توانید برنامه دلخواه‌تان را به آن اضافه کنید تا هنگام کار با لپ‌تاپ خیلی سریع به آن دسترسی داشته باشید.
  • System Monitor: پس از ورود به این بخش می‌توانید بر روی عملکرد کلی لپ‌تاپ‌تان نظارت داشته باشید و میزان مصرف CPU و رم و حتی دمای آن‌ها را ببینید.
  • System Tuner: در این بخش می‌توانید تمام قابلیت‌های MSI را کنترل کنید. به‌عنوان مثال می‌توانید یک پروفایل اختصاصی برای کیبورد دستگاه تنظیم کنید و یا سرعت فن‌های دستگاه را تنظیم کنید. بخشی نیز به صورت اختصاصی برای استفاده از واقعیت مجازی در نظر گرفته شده که با فعال کردن آن لپ‌تاپ به صورت خودکار اتصال هدست‌های واقعیت مجازی را تشخیص می‌دهد.
  • Mobile Center: راستش را بخواهید نیازی نیست که توضیح خاصی در رابطه با این قسمت بدهیم چرا که در ایران در دسترس نیست!
  • Tool & Help: در آخرین قسمت نیز می‌توانید از ابزارها استفاده کنید. به عنوان مثال دیسک ریکاوری بسازید و یا باتری را کالیبره کنید.

سخن پایانی

اگر سری به بازار بزنید و از اهل دلان (!) در رابطه با لپ‌تاپ‌های MSI‌ بپرسید، نظرات مثبت چندانی را دریافت نخواهید کرد؛ البته جای تعجبی هم ندارد چرا که لپ‌تاپ‌های این برند آن‌طور که باید و شاید در بازار یافت نمی‌شوند. با این حال اگر یک گیمر حرفه‌ای هستید و بیش از ۵ میلیون تومان پول در جیبتان یافت می‌شود و البته خیلی هم اهل سفر هستید، بدانید که GS43VR برای شما ساخته شده است.

نوشته بررسی لپ‌تاپ MSI GS43VR 6RE: پرواز با فانتوم! اولین بار در پدیدار شد.