دانشمندان می‌گویند فراموشی در افراد بستگی به زمان روز دارد!

اگر شما هم جزو کسانی هستید که نمی‌توانید چیزی را به خاطر بیاورید، تلاش کنید این کار را در پایان روز انجام دهید. دانشمندان ژنی را در موش‌ها کشف کرده‌اند که به‌نظر می‌رسد بازیابی حافظه در زمان‌های مختلف روز را تحت تاثیر قرار می‌دهد. آن‌ها سپس به بررسی این موضوع پرداختند که این ژن چگونه باعث می‌شود تا موش‌های مورد آزمایش، درست قبل از بیدارشدن، فراموشی بیشتری داشته باشند.

Satoshi Kida استاد بیولوژی از دانشگاه توکیو می‌گوید: ما احتمالا اولین ژن مرتبط با یادآوری خاطرات را در موش‌ها کشف کرده‌ایم.

هربار که شما چیزی را فراموش می‌کنید، علت آن شاید این باشد که آن را خوب یاد نگرفته‌اید (مثل اسم فردی که چند دقیقه پیش به شما معرفی شده است)، یا شاید نمی‌توانید اطلاعاتی را که در مغزتان ذخیره شده است بازیابی کنید (مثل شعر آهنگ دلخواه‌تان).

این‌روزها بسیاری از محققین حافظه‌شناسی، تحقیقات خود را درباره نحوه ایجاد خاطرات جدید انجام می‌دهند. مطالعه بیولوژی فراموشی، به‌خاطر مشکلات مربوط به تشخیص بین «دانستن» و «به‌یادنیاوردن»، بسیار پیچیده‌تر است. Kida می‌گوید: ما یک تست حافظه طراحی کردیم که می‌توانست بین «یادنگرفتن» و «دانستن، اما به‌یادنیاوردن» تمایز بگذارد.

تیم تحقیق، حافظه‌ موش‌های نر و ماده بزرگسال را تست کردند. در فاز یادگیری یا آموزش این تست‌ها، آن‌ها به موش‌ها اجازه دادند تا برای چند دقیقه یک شی جدید را کاوش کنند.

آن‌ها سپس در فاز یادآوری تست‌ها، به بررسی این موضوع پرداختند که موش‌ها شی قبلا نشان‌داده‌ شده را چه‌ مدت لمس می‌کنند. مشخص شد که موش‌ها زمان کمتری را صرف لمس چیزهایی که قبلا دیده بودند می‌کنند.

محققین همین تست‌ها را بر روی موش‌های سالم و موش‌های بدون BMAL1 انجام دادند. بد نیست بدانید که BMAL1 پروتئینی است که بیان بسیاری از ژن‌های دیگر را تنظیم می‌کند و بین سطوح پایین (درست قبل از بیدارشدن) و سطوح بالا (درست قبل از خوابیدن) نوسان می‌کند.

موش‌هایی که درست قبل از بیدارشدن آموزش دیدند و درست پس از خوابیدن تست شدند، توانستند شی موردنظر را تشخیص دهند. اما موش‌هایی که درست قبل از بیدارشدن آموزش دیدند، اما ۲۴ ساعت بعد از آن مورد آزمایش قرار گرفتند، نتوانستند آن شی را تشخیص دهند. موش‌های سالم و موش‌های بدون BMAL1، الگوی یکسانی در نتایج داشتند، اما موش‌های بدون BMAL1 درست قبل از بیدارشدن فراموش‌کارتر بودند. تیم تحقیق، زمانی که موش‌ها را در مورد تشخیص یک شی یا موش دیگر نیز مورد تست قرار دادند، نتایج مشابهی را مشاهده کردند.

به نظر می‌رسد که چیزی در رابطه با زمان روز، درست قبل از بیدارشدن (که سطوح BMAL1 به‌طور نرمال پایین است)، وجود دارد که باعث می‌شود موش‌ها چیزی را که یاد گرفته و می‌دانند، به‌خاطر نیاورند.

به‌گفته Kida، دانشمندان پیش‌ازاین فکر می‌کردند که ساعت‌های داخلی بدن علاوه‌بر تنظیم چرخه‌های خواب و بیداری ما، بر یادگیری و شکل‌گیری حافظه هم تاثیر می‌گذارند. او می‌گوید: ما حالا شواهدی داریم که نشان می‌دهند ساعت‌های داخلی بدن، بازیابی حافظه را تنظیم می‌کنند.

تیم تحقیق همچنین موفق شدند نقش پروتئین BMAL1 در یادآوری خاطرات را در ناحیه خاصی از مغز به‌نام hippocampus ردیابی کنند. آن‌ها پروتئین BMAL1 عادی را مرتبط با فعال‌شدن گیرنده‌های دوپامین و تغییر چند مولکول سیگنال‌دهنده کوچک دیگر در مغز دانستند.

Kida می‌گوید: اگر ما بتوانیم روش‌هایی را برای تقویت بازیابی حافظه از طریق BMAL1 بیابیم، در این‌صورت می‌توانیم درباره کاربردهای آن‌ها در مورد بیماری‌هایی مانند آلزایمر فکر کنیم.

با این‌حال، هدف وجود چنین توانایی‌هایی در بازیابی حافظه، که بسته به زمان روز تغییر می‌کنند، همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. Kida می‌گوید: ما واقعا می‌خواهیم بدانیم که بازیابی ناقص حافظه در زمان‌های خاصی از روز، چه فایده‌های تکاملی برای ما دارد.

نوشته دانشمندان می‌گویند فراموشی در افراد بستگی به زمان روز دارد! اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

دانشمندان نورون‌های موثر بر فرآیند فراموشی در مغز را شناسایی کردند

بعدازظهر یک روز در ماه آوریل سال 1929، یکی از روزنامه‌نگاران نشریه مسکو با مشکلی عجیب به دفتر کار دکتر الکساندر لوریا مراجعه کرد. وی ابدا هیچ چیز را فراموش نمی‌کرد. دکتر لوریا؛ متخصص اعصاب و روان، این مرد را مورد معاینه قرار داد؛ مردی که بعدها تحت‌عنوان subject S شناخته شد. آقای لوریا با بیان رشته‌هایی طولانی از ارقام، کلمات، اشعار خارجی و فرمول‌های علمی، فرد مراجعه‌کننده را مورد ارزیابی قرار داد و نام‌برده کلیه واژگان را بدون اشتباه بازگو کرد. چند دهه بعد نیز دکتر لوریا این فرد را مجددا مورد بررسی قرار داد و وی کماکان فهرست اعداد را کاملا به‌خاطر داشت.

اما توانایی آقای S در یادآوری کلیه وقایع موجب مختل شدن زندگی روزمره وی شده بود. وی در زمینه درک مفاهیم انتزاعی یا زبان تصویری با مشکل مواجه بود و در زمینه شناسایی چهره افراد نیز بسیار ضعیف عمل می‌کرد. چرا که وی چهره افراد را در یک مقطع زمانی خاص و از طریق ویژگی‌ها و توصیفات ویژه چهره به‌خاطر سپرده بود. نهایتا دانشمندان متوجه شدند که توانایی فراموش کردن وقایع به اندازه یادآوری آن‌ها ضروری است.

رونالد دیویس؛ متخصص اعصاب و روان در انستیتوی Scripps Research واقع در ایالت فلوریدا اعلام کرد که “ما هر روزه با اطلاعات فراوانی سروکار داریم و بسیاری از این اطلاعات به خاطراتی در مغز انسان تبدیل می‌شوند. مواجهه با تمامی این اطلاعات، کار آسانی نیست.”

محققانی نظیر دکتر دیویس بر این باورند که فراموشی، مکانیسمی فعال است که مغز به منظور از یاد بردن اطلاعات غیرضروری از آن استفاده می‌کند. بدین‌ترتیب انسان‌ها می‌توانند اطلاعات جدیدی را به‌خاطر بسپارند. برخی محققان یک قدم فراتر رفته و معتقدند که انعطاف‌پذیری ذهنی و ذاتی تفکر خلاق و تخیل، نیازمند قوه فراموشی است.

مقاله جدیدی که روز پنجشنبه در نشریه Science منتشر شد؛ به گروهی از نورون‌های مغزی اشاره می‌کند که مسئولیت کمک‌رسانی به مغز جهت فراموشی را بر عهده دارند.

آکیهیرو یاماناکا؛ متخصص اعصاب و روان در دانشگاه ناگویا ژاپن و تیم تحقیقاتی وی هنگام مطالعه عادات خواب در موش‌ها، رفتار سلول‌هایی موسوم به هورمون متمرکزکننده ملانین یا نورون‌های M.C.H را مورد مطالعه قرار دادند. برخلاف اکثر نورون‌های مغزی که در زمان بیداری حیوانات فعال هستند؛ نورون‌های M.C.H موجود در هیپوتالاموس با قرار گرفتن حیوان در حالت خواب سبک (R.E.M)، سیگنال‌های الکتریکی را به شکل فعالانه‌تری منتشر خواهند کرد. حرکات مداوم چشم، تشدید پالس‌های مغزی، امواج مغزی منحصربه‌فرد و تصور رویاهای مختلف در انسان از ویژگی‌های شاخص این مرحله از خواب به‌شمار می‌روند. هنگامی‌که محققان، سیگنال‌های M.C.H مغز موش‌ها را ردیابی کردند؛ متوجه شدند که این سلول‌ها، فعالیت نورون‌های ناحیه هیپوکامپ مغز را سرکوب می‌کنند؛ ناحیه‌ای که در تقویت حافظه نقش بسزایی دارد.

آکیهیرو یاماناکا؛ متخصص اعصاب در دانشگاه ناگویا ژاپن موفق به کشف سلول‌هایی در مغز موش‌ها شد که فعالیت نورون‌های موثر در تثبیت خاطرات را به شکلی فعالانه مختل می‌کنند

محققان به منظور ارزیابی تاثیرات نورون‌های M.C.H بر حافظه از ابزارهای ژنتیکی جهت فعال‌سازی و از کار انداختن نورون‌های M.C.H پیش از انجام تست‌های حافظه بر روی موش‌ها استفاده کردند. محققان ابتدا یک موز پلاستیکی کوچک و یک اسباب‌بازی چوبی را در کنار یکدیگر و مقابل دیدگان موش‌ها قرار دادند. پس از استشمام هر 2 آیتم توسط هر یک از موش‌ها، محققان به شیوه مصنوعی اقدام به فعال‌سازی یا مهار نورون‌های M.C.H نمودند. سپس مجددا موش‌ها را به قفس تست منتقل کردند؛ در حالی‌که یکی از اسباب‌بازی‌ها با یک نمونه جدید جایگزین شده بود.

دانشمندان در کمال تعجب متوجه شدند که فعال‌سازی نورون‌های M.C.H بر دوره زمانی ابقاء اطلاعات در حافظه تاثیر منفی می‌گذارد. بدین‌ترتیب موش‌ها در به‌خاطر آوردن نوع اسباب‌بازی پیش‌تر رویت شده ناتوان بودند و اسباب‌بازی‌های چوبی و پلاستیکی با همان رنگ‌آمیزی پیش‌تر رویت شده را به‌عنوان موجودیت‌هایی جدید در نظر گرفتند. این در حالیست که با سرکوب نمودن مصنوعی نورون‌های M.C.H در موش‌ها، درصد بیش‌تری از این حیوانات به سراغ بازی با آیتم‌های جدید رفتند. پدیده‌ای که نشان می‌دهد این موش‌ها از حافظه قوی‌تری نسبت به اشیاء اولیه برخوردار بوده و از کنکاش مجدد آن‌ها بی‌نیاز هستند.

تغییر در رفتار موش‌ها به اندازه‌ای مشهود بود که محققان تنها با مشاهده آن‌ها قادر به شناسایی موش‌هایی با نورون‌های M.C.H سرکوب شده بودند. این تاثیرات تنها زمانی مشهود بودند که فرآیند سرکوب نمودن نورون‌های M.C.H در جریان خواب سبک اجرا می‌شد. مهار سلول‌ها در زمان بیداری موش‌ها یا حین سایر مراحل چرخه خواب در بهبود عملکرد آن‌ها حین اجرای تست‌های حافظه بی‌تاثیر بود.

به گفته آقای یاماناکا، این نتایج نشان می‌دهند که نورون‌های M.C.H هیپوتالاموس به مغز کمک می‌کنند تا اطلاعات جدید و بی‌اهمیت را به شکلی فعالانه فراموش نماید. با توجه به این‌که حین خواب سبک، نورون‌ها دارای بیش‌ترین سطح فعالیت هستند؛ لذا این پدیده احتمالا دلیل عدم به‌خاطر آوردن خواب‌ها توسط انسان پس از بیدار شدن را توضیح خواهد داد. بنابراین نورون‌ها احتمالا منابع حافظه را برای روز آینده پاک‌سازی می‌کنند.

با این‌حال در رابطه با زمان و نحوه اجرای عملیات فراموشی در مغز احتمالا فرآیندهای متعددی وجود دارد؛ همان‌طور که چنین سناریویی در خصوص به‌خاطر آوردن اطلاعات نیز صادق است. بر اساس اظهارات دکتر دیویس، همان‌طور که انسان‌ها و حیوانات در طول مدت روز مشغول یادگیری هستند؛ مکانیسم‌های فراموشی نیز احتمالا همواره در راستای پاک‌سازی فضای حافظه فعالیت می‌کنند. تغییرات الگوی سیگنال‌رسانی نورون‌ها، تضعیف سیناپس‌ها و تولید نورون‌های جدید در مغز همگی به از دست رفتن بخشی از حافظه کمک می‌کنند.

مطالعات دکتر دیویس روی حشرات میوه نشان می‌دهند که انتقال‌دهنده عصبی دوپامین در شکل‌گیری یا فراموشی خاطرات نقش دارد. نظریه وی این است که پس از شکل‌گیری حافظه، انتشار آهسته و پیوسته دوپامین اضافی موجب پیدایش واکنش‌های بیوشیمیایی در نورون‌های ذخیره‌کننده حافظه شده و نهایتا خاطرات را از ذهن پاک خواهد کرد؛ مگر آن‌که یک مکانیسم مغزی دیگر، آن‌را مهم دانسته و در فرآیند مذکور مداخله کند.

به گفته دکتر دیویس، “چنان‌چه واقعا قوه حافظه را برای بدن یا مشخصا انسان‌ها بااهمیت بدانیم؛ در این‌صورت توجهات یا علایق عاطفی وارد عمل شده و نقش یک قاضی را بازی خواهند کرد. بدین‌ترتیب فرمان حفظ خاطرات در مغز صادر خواهد شد.” دکتر دیویس معتقد است که ارتباط مناطق و مکانیسم‌های مغزی فعال در شکل‌گیری خاطرات با مقوله حذف آن‌ها کاملا منطقی به‌نظر می‌رسد. به‌عنوان مثال چنان‌چه بخواهیم با رنگ‌آمیزی یک اتاق، ظاهر خانه خود را تغییر دهیم و چند ماه یا چند سال بعد خواهان استفاده از رنگ‌آمیزی کاملا جدیدی باشیم؛ در این‌صورت ابتدا بایستی رنگ‌های قدیمی را از روی دیوارهای اتاق پاک کنیم.

از سوی دیگر دکتر یاماناکا ابزار امیدواری کرد که فراموشی خاطرات آزاردهنده یا یادآوری آسان‌تر خاطرات خوشایند نهایتا امکان‌پذیر شود. در حال حاضر چنین سناریوهایی تنها در برخی فیلم‌نامه‌ها نظیر “درخشش ابدی یک ذهن پاک” قابل تحقق هستند.

نوشته دانشمندان نورون‌های موثر بر فرآیند فراموشی در مغز را شناسایی کردند اولین بار در اخبار تکنولوژی و فناوری پدیدار شد.

بازیابی خاطرات کوتاه مدت از طریق فرایندی مغناطیسی

به تازگی علم ثابت کرده که می توان از مغناطیس برای بازیابی خاطرات کوتاه مدت از دست رفته بیماران استفاده کرد؛این خاطرات تقریباً به طور کامل فراخوانی می شوند.

گویا آی تی – دانشمندان پی برده اند که می توان خاطرات غیر فعال و پنهان را از طریق تحریک مغناطیسی مغز بازیابی کرد، به طوری که باعث می شود اطلاعات فراموش شده افراد تقریباً به طور کامل فراخوانی شود.
نتایج آشکار کرد که یک نوع از حافظه کوتاه مدت به نام حافظه فعال می تواند بسیار پیچیده تر از آن چیزی باشد که ما تصور می کنیم و می تواند به برخی از پرسش های موجود از مدت ها قبل درباره دلایل تعدادی از بیماری های ذهنی پاسخ دهد.
ناتان روز یکی از اعضای گروه تحقیق از دانشگاه نوتردام در استرالیا به پایگاه خبری NPR می گوید، ” این موضوع چگونگی تفکر ما درباره ساختار حافظه فعال و فرآیندی که از آن پشتیبانی می کند را تغییر می دهد.”
حافظه فعال نوعی از حافظه کوتاه مدت است که به شما توانایی به یاد آوری اطلاعات در حین انجام یک فعالیت را می دهد.
این حافظه شما را قادر می کند تا یک شماره تلفن جدید را تا هنگام برقراری تماس به خاطر داشته باشید، یا این که نام دو فرد جدیدی را که در جشن ملاقات کرده اید را تا زمان مکالمه با آن ها در ذهن خود نگه دارید.
برای چند دهه دانشمندان تصور می کردند که حافظه فعال از طریق فعالیت مغزی پایدار اطلاعات را به صورت کوتاه مدت حفظ می کند.
تصور بر این بود که فعالیت مداوم و پیوسته مجموعه خاصی از نورون ها نیاز است تا این اطلاعات در حافظه حفظ شوند و اگر این فعالیت شکست بخورد این خاطره برای همیشه از بین می رود.

اما روز و تیم او می خواستند بررسی کنند که چگونه مغز تعیین می کند که چه اطلاعاتی را در هر لحظه حفظ کند و چگونه از این اطلاعات برای دسترسی سریع در آینده استفاده خواهد کرد.
اگرچه ممکن است این گونه به نظر برسد که ما قادر هستیم تمام اطلاعات جدید را در هر لحظه به ذهن بسپاریم، اما در واقع حافظه فعال ما در انتخاب موارد قابل حفظ کردن کاملاً محدودیت دارد.
براد پوستل یکی از اعضای گروه تحقیقاتی از دانشگاه ویسکانسین – مدیسون در یک گفتگوی رسانه ای اعلام کرد، ” این تصور که شما از همه چیز در همه زمان آگاه هستید نوعی توهم است که ذهن شما ایجاد می کند. این موضوع در مورد تفکر نیز صدق می کند. برداشت شما این است که در یک لحظه به چیزهای زیادی فکر می کنید و آنها را در ذهن خود نگه می دارید. اما بسیاری از پژوهش ها نشان می دهند که در واقع شما فقط به تعداد بسیار اندکی از اتفاقات توجه می کنید. ”
پژوهشگران از ۶۶ شرکت کننده استفاده کردند تا چگونگی عملکرد حافظه فعال آنها را مورد مطالعه قرار دهند.
آنها از طریق آزمایش های متعدد بررسی کردند که چگونه شرکت کنندگان ارتباط دو چیز متفاوت را به خاطر می سپارند- برای مثال، ایجاد ارتباط بین یک چهره و یک کلمه. به آنها آیتم های مختلفی نشان داده شد، سپس گفته شد که باید آنها را به خاطر بسپارند. بعد از آن یک اسکن MRI انجام شد تا چگونگی واکنش مغز آنها را مشاهده کنند.
جان همیلتون به NPR گزارش می کند،” این کار یک الگوی فعالیت متمایز در دو گروه از سلول های مغز پدید آورد: یک گروه که چهره را به خاطر می سپارد و گروه دیگر که کلمه را حفظ می کند. اما سپس پژوهشگران به شرکت کنندگان گفتند که فقط بر روی یکی از آیتم هایی که دیده بودند تمرکز کنند. و وقتی آنها این کار را انجام دادند فعالیت مغزی مرتبط با آیتم دیگر ناپدید شد.”

روز می گوید، ” این مسئله به شکلی بود که گویی آیتم دیگر فراموش شده است.”
اما وقتی شرکت کنندگان مطلع شدند که در آستانه آزمون توسط آیتم دومی که از آنها انتظار می رفت به یاد بیاورند هستند، ناگهان حافظه فعال آنها شروع به کار کرد، به طوری که نادرست بودن تصورات قبلی در مورد فعالیت مداوم حافظه فعال را اثبات می کرد.
پوستل در گفتگوی رسانه ای بیان می کند، ” افراد همیشه فکر می کنند که نورون ها باید دائماً کار کنند تا چیزی را در حافظه نگه دارند. اکثر مدل های مغزی نیز این نگرش را دارند. ”
” اما ما افرادی را می بینیم که چیزها را تقریباً به طور کامل به یاد می آورند، بدون نشان دادن هیچ فعالیتی که از کار یک نورون ناشی شود. این واقعیت که شما قادر هستید تا کل یک خاطره را بازگردانید در این نمونه اثبات می کند که آن خاطره از بین نرفته است. مسئله این است که ما فقط ما نمی توانیم نشانه این فعالیت حافظه در مغز را مشاهده کنیم.”
این تیم سپس از شرکت کنندگان درخواست کرد تا بر روی به خاطر سپردن چهره تمرکز کنند که این کار باعث شد تا آنها کلمه را فراموش کنند.
آنها سپس از یک تکنیک به نام تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای (TMS) استفاده کردند تا یک میدان الکترومغناطیسی متمرکز را در بخش مشخصی از مغز که درگیر ذخیره کلمه است به کار ببرند. این عمل باعث شد تا شرکت کنندگان به طور غلط تصور کنند که از آنها خواسته شده تا بر روی کلمه تمرکز کنند نه بر روی چهره.
پوستل می گوید، ” ما فکر می کنیم که حافظه آنجاست، اما فعال نیست. TMS بیش از آن که به ما نشان می دهد که آن آنجاست، در واقع می تواند دوباره به طور موقت حافظه را فعال کند.”
تعداد نمونه ها در این آزمایش ها بسیار اندک بود، بنابراین این تعداد نمونه برای رویاپردازی درباره زمان شروع استفاده از تحریک مغناطیسی برای فراخوانی حافظه کوتاه مدت از دست رفته در آینده کافی نیست.
اما پژوهشگران می گویند که آزمایش آنها می تواند به افزایش درک ما از بیماری های ذهنی مانند شیزوفرنی و افسردگی کمک کند زیرا دقیقاً آشکار می کند که مغز ما چگونه تصمیم می گیرد که بر روی چه افکاری تمرکز کند و چگونه آن می تواند تضعیف شود.
“بسیاری از بیماری های ذهنی به ناتوانی در انتخاب موضوع مورد تفکر ارتباط دارند. آزمایش ما اولین قدم ها به سمت بررسی سازو کارهایی است که به ما درباره چیزی که فکر می کنیم قدرت کنترل می دهد. ”

بازیابی خاطرات کوتاه مدت از طریق فرایندی مغناطیسی

به تازگی علم ثابت کرده که می توان از مغناطیس برای بازیابی خاطرات کوتاه مدت از دست رفته بیماران استفاده کرد؛این خاطرات تقریباً به طور کامل فراخوانی می شوند.

گویا آی تی – دانشمندان پی برده اند که می توان خاطرات غیر فعال و پنهان را از طریق تحریک مغناطیسی مغز بازیابی کرد، به طوری که باعث می شود اطلاعات فراموش شده افراد تقریباً به طور کامل فراخوانی شود.
نتایج آشکار کرد که یک نوع از حافظه کوتاه مدت به نام حافظه فعال می تواند بسیار پیچیده تر از آن چیزی باشد که ما تصور می کنیم و می تواند به برخی از پرسش های موجود از مدت ها قبل درباره دلایل تعدادی از بیماری های ذهنی پاسخ دهد.
ناتان روز یکی از اعضای گروه تحقیق از دانشگاه نوتردام در استرالیا به پایگاه خبری NPR می گوید، ” این موضوع چگونگی تفکر ما درباره ساختار حافظه فعال و فرآیندی که از آن پشتیبانی می کند را تغییر می دهد.”
حافظه فعال نوعی از حافظه کوتاه مدت است که به شما توانایی به یاد آوری اطلاعات در حین انجام یک فعالیت را می دهد.
این حافظه شما را قادر می کند تا یک شماره تلفن جدید را تا هنگام برقراری تماس به خاطر داشته باشید، یا این که نام دو فرد جدیدی را که در جشن ملاقات کرده اید را تا زمان مکالمه با آن ها در ذهن خود نگه دارید.
برای چند دهه دانشمندان تصور می کردند که حافظه فعال از طریق فعالیت مغزی پایدار اطلاعات را به صورت کوتاه مدت حفظ می کند.
تصور بر این بود که فعالیت مداوم و پیوسته مجموعه خاصی از نورون ها نیاز است تا این اطلاعات در حافظه حفظ شوند و اگر این فعالیت شکست بخورد این خاطره برای همیشه از بین می رود.

اما روز و تیم او می خواستند بررسی کنند که چگونه مغز تعیین می کند که چه اطلاعاتی را در هر لحظه حفظ کند و چگونه از این اطلاعات برای دسترسی سریع در آینده استفاده خواهد کرد.
اگرچه ممکن است این گونه به نظر برسد که ما قادر هستیم تمام اطلاعات جدید را در هر لحظه به ذهن بسپاریم، اما در واقع حافظه فعال ما در انتخاب موارد قابل حفظ کردن کاملاً محدودیت دارد.
براد پوستل یکی از اعضای گروه تحقیقاتی از دانشگاه ویسکانسین – مدیسون در یک گفتگوی رسانه ای اعلام کرد، ” این تصور که شما از همه چیز در همه زمان آگاه هستید نوعی توهم است که ذهن شما ایجاد می کند. این موضوع در مورد تفکر نیز صدق می کند. برداشت شما این است که در یک لحظه به چیزهای زیادی فکر می کنید و آنها را در ذهن خود نگه می دارید. اما بسیاری از پژوهش ها نشان می دهند که در واقع شما فقط به تعداد بسیار اندکی از اتفاقات توجه می کنید. ”
پژوهشگران از ۶۶ شرکت کننده استفاده کردند تا چگونگی عملکرد حافظه فعال آنها را مورد مطالعه قرار دهند.
آنها از طریق آزمایش های متعدد بررسی کردند که چگونه شرکت کنندگان ارتباط دو چیز متفاوت را به خاطر می سپارند- برای مثال، ایجاد ارتباط بین یک چهره و یک کلمه. به آنها آیتم های مختلفی نشان داده شد، سپس گفته شد که باید آنها را به خاطر بسپارند. بعد از آن یک اسکن MRI انجام شد تا چگونگی واکنش مغز آنها را مشاهده کنند.
جان همیلتون به NPR گزارش می کند،” این کار یک الگوی فعالیت متمایز در دو گروه از سلول های مغز پدید آورد: یک گروه که چهره را به خاطر می سپارد و گروه دیگر که کلمه را حفظ می کند. اما سپس پژوهشگران به شرکت کنندگان گفتند که فقط بر روی یکی از آیتم هایی که دیده بودند تمرکز کنند. و وقتی آنها این کار را انجام دادند فعالیت مغزی مرتبط با آیتم دیگر ناپدید شد.”

روز می گوید، ” این مسئله به شکلی بود که گویی آیتم دیگر فراموش شده است.”
اما وقتی شرکت کنندگان مطلع شدند که در آستانه آزمون توسط آیتم دومی که از آنها انتظار می رفت به یاد بیاورند هستند، ناگهان حافظه فعال آنها شروع به کار کرد، به طوری که نادرست بودن تصورات قبلی در مورد فعالیت مداوم حافظه فعال را اثبات می کرد.
پوستل در گفتگوی رسانه ای بیان می کند، ” افراد همیشه فکر می کنند که نورون ها باید دائماً کار کنند تا چیزی را در حافظه نگه دارند. اکثر مدل های مغزی نیز این نگرش را دارند. ”
” اما ما افرادی را می بینیم که چیزها را تقریباً به طور کامل به یاد می آورند، بدون نشان دادن هیچ فعالیتی که از کار یک نورون ناشی شود. این واقعیت که شما قادر هستید تا کل یک خاطره را بازگردانید در این نمونه اثبات می کند که آن خاطره از بین نرفته است. مسئله این است که ما فقط ما نمی توانیم نشانه این فعالیت حافظه در مغز را مشاهده کنیم.”
این تیم سپس از شرکت کنندگان درخواست کرد تا بر روی به خاطر سپردن چهره تمرکز کنند که این کار باعث شد تا آنها کلمه را فراموش کنند.
آنها سپس از یک تکنیک به نام تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای (TMS) استفاده کردند تا یک میدان الکترومغناطیسی متمرکز را در بخش مشخصی از مغز که درگیر ذخیره کلمه است به کار ببرند. این عمل باعث شد تا شرکت کنندگان به طور غلط تصور کنند که از آنها خواسته شده تا بر روی کلمه تمرکز کنند نه بر روی چهره.
پوستل می گوید، ” ما فکر می کنیم که حافظه آنجاست، اما فعال نیست. TMS بیش از آن که به ما نشان می دهد که آن آنجاست، در واقع می تواند دوباره به طور موقت حافظه را فعال کند.”
تعداد نمونه ها در این آزمایش ها بسیار اندک بود، بنابراین این تعداد نمونه برای رویاپردازی درباره زمان شروع استفاده از تحریک مغناطیسی برای فراخوانی حافظه کوتاه مدت از دست رفته در آینده کافی نیست.
اما پژوهشگران می گویند که آزمایش آنها می تواند به افزایش درک ما از بیماری های ذهنی مانند شیزوفرنی و افسردگی کمک کند زیرا دقیقاً آشکار می کند که مغز ما چگونه تصمیم می گیرد که بر روی چه افکاری تمرکز کند و چگونه آن می تواند تضعیف شود.
“بسیاری از بیماری های ذهنی به ناتوانی در انتخاب موضوع مورد تفکر ارتباط دارند. آزمایش ما اولین قدم ها به سمت بررسی سازو کارهایی است که به ما درباره چیزی که فکر می کنیم قدرت کنترل می دهد. ”