۴ اشتباه در ایمیل های فروش که احتمال به سرانجام رسیدن فروش را به حداقل می رسانند

این چهار اشتباه مهم که اجتناب از آنها بسیار آسان است می تواند باعث شود که متقاعدکننده ترین ایمیل های سرد نیز نادیده گرفته شوند.

 

امروزه بسیاری از فعالان حوزه فروش، از فروشندگان دون پایه گرفته تا مدیران فروش عموماً چنان در میان آمار و ارقام مربوط به فعالیت های مرتبط با ایمیل های فروش گیر افتاده اند که بعضاً از هدف اصلی همه آن فعالیت ها غافل شده اند: «ارسال ایمیل سرد برای آغاز گفتگو با مشتری بالقوه». در عین حال، توجه به این نکته مهم به اندازه سردرآوردن از یک تکنولوژی جدید برای فروش اهمیت دارد.

هنگامی که برای کسی ایمیل سرد ارسال می کنید، نه فقط در مورد پیام، بلکه در مورد فرآیند و استراتژی های خود نیز باید دقت عمل فراوانی را به خرج بدهید. حتی اگر چیزی که می فروشید واقعاً باری را از دوش مشتری مورد نظر بر می دارد، چنانچه متن شما به درستی قالب بندی نشده باشد یا اینکه پر از اشتباهات املایی باشد باعث خواهد شد که شانس گفتگو و آغاز یک رابطه و در نهایت فروش را از دست بدهید.

این روزها حتی فروشندگان باتجربه ای را می بینیم که مرتکب اشتباهات ساده ای می شوند که به اندازه از دست رفتن فرصت امضای یک قرارداد بزرگ برای آنها و شرکت متبوع شان هزینه در بردارد. در هر صورت، اگر می خواهید ایمیل های سردی که ارسال می کنید شما را به هدف مورد نظر و سرمنزل مقصود برسانند باید اطمینان پیدا کنید که مرتکب خطاهایی که در ادامه این مطلب آموزشی از مجموعه مقالات آموزش فروش به آنها اشاره می کنیم نمی شوید:

 

  1. بیشتر از تحقیق درباره مشتری بالقوه، برای نوشتن ایمیل وقت می گذارید

ایمیل های سرد همیشه باید ساده و دقیق باشند، اما آنقدر روی یک کلمه کلید نکنید که وقت ارزشمند خود را هدر داده باشید. ۱۵ دقیقه وقت گذاشتن روی انتخاب بین «با سپاس» و «با تشکر» برای شما به عنوان یک فروشنده منطقی و مناسب نیست.

در عوض، از هر وقتی که پیدا می کنید برای تحقیق و بررسی درباره مشتریان بالقوه و کسب اطمینان از اینکه مزایایی را تبلیغ می کنید که با آن ارتباط برقرار می کنند و برای زندگی یا کسب و کارشان مهم است بهره برداری کنید. درک درست و کاملی از رقبا و حوزه ای که در آن فعالیت می کنید به دست بیاورید.

البته لازم است که برای بازخوانی ایمیل های خود وقت بگذارید تا به جای «کنید»، «کیند» نفرستید. به هر حال مردم از هر بهانه ای برای نه گفتن یا نادیده گرفتن شما به عنوان فروشنده استفاده می کنند.

 

  1. تکیه بر اطلاعات ناقص یا اشتباه

هنگامی که اطلاعات را در سیستم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) وارد می کنید همیشه این احتمال وجود دارد که قابلیت پرکردن خودکار فیلدها یا یک خطای انسانی باعث شود که نام یک مخاطب یا شرکت را اشتباه وارد کنید. البته خود اطلاعات تان هم می تواند اساساً اشتباه باشد، مخصوصاً اگر خدای ناکرده فهرست تان را خریداری کرده باشید. به همین دلیل است که همیشه باید بر اطلاعات خود نظارت داشته باشید تا کاملاً دقیق و به روز باشد. حتی به یک بار بررسی هم اکتفا نکنید. بررسی و پاکسازی اطلاعات وقت زیادی نمی گیرد (معمولاً زیر ۱۵ دقیقه)، اما می تواند عامل تعیین کننده ای باشد که می تواند فروش را به سرانجام برساند یا اینکه برعکس، موجب سرافکندگی شما شود. برای اجرای فرآیند مستمر بررسی و پاکسازی اطلاعات خود وقت بگذارید.

به علاوه، هنگامی که نوبت به استفاده از آن اطلاعات می رسد همیشه به نام هر شرکتی با اسمی اشاره کنید که جا افتاده و مورد قبول است و اطلاعات CRM خود را بر همین اساس تنظیم کنید. مثلاً اگر می خواهید نام یک شرکت را به کمپین خود اضافه کنید به جای IBM از « International Business Machines Corporation» استفاده نکنید. در غیر اینصورت، مشتریان به راحتی متوجه می شوند که اطلاعات خود را از این طرف و آن طرف جمع آوری کرده اید و به خاطر تنبلی یا بی اطلاعی تان برای حذف بخش های غیرضروری وقت نگذاشته اید.

علاوه بر نام شرکت ها، از اسم سایر مشتریان بالقوه خود نیز غافل نشوید. مثلاً اگر ایمیلی بفرستید که با «سلام امین ر» شروع شده باشد، در واقع فریاد می زنید که بی دقت هستید و این هم یکی از آن ایمیل های انبوه است که ارزش توجه کردن ندارد. یا مثلاً اگر متوجه شدید که پویا موحدی اصغرزاده ترجیح می دهد که کسی از قسمت آخر فامیلش استفاده نکند آن را حذف کنید.

 

  1. فراموش کردن مرور و راستی آزمایی اطلاعات

اگر درباره یک شرکت یا یک خریدار بالقوه اطلاعات زیادی ندارید لازم است که پیش از ارسال ایمیل تحقیق کنید. البته این اظهر من الشمس به نظر می رسد، اما اگر بدانید گه چه حجمی از ایمیل های سرد در حالی ارسال شده اند که در آنها اشتباهاتی وجود داشته که با یک بررسی و راستی آزمایی سریع قابل مرتفع شدن بوده است تعجب خواهید کرد. حتماً می دانید که بررسی مجدد عنوان مخاطب هدف یا املای نام خانوادگی وی بیشتر از ۱۰ ثانیه وقت نمی گیرد، در عین حال بسیاری از همین کار کوچک نیز غافل می شوند. به عنوان مثال، اگر برای شرکتی مثل MailChimp ایمیل می فرستید و بر طبق تحقیقات تان این برند یک پلتفرم اتوماسیون بازاریابی است نباید آن را با عنوانی خطاب کنید که متضمن غیر از این باشد.

 

  1. به تاخیر انداختن ارسال ایمیل به منظور کسب آمادگی

موفق ترین فروشندگان همیشه استراتژی های جدید و بدیعی را امتحان می کنند و از بازخوردی که از مشتریان بالقوه خود می گیرند برای تقویت کارشان استفاده می کنند. علیرغم اینکه بررسی اطلاعات، چک کردن املا و تحقیق درباره خریداران بالقوه حائز اهمیت است، اما در دنیای ایمیل های سرد، بالاخره به نقطه ای می رسید که حتی اگر تصور می کنید که ایمیل شما هنوز همه چیز تمام نشده است باز هم باید دکمه ارسال را بفشارید.

 

حرف آخر

اگر زیاد نگران و مضطرب هستید و می خواهید بیشتر مطمئن شوید، می توانید ارسال یک ایمیل سرد برای کسی که به وی علاقمند هستید یا مایلید که با وی گفتگو کنید را امتحان کنید. این به شما کمک خواهد کرد تا مشکلات و ایرادهایی که مطرح می شوند را حل کنید یا دست کم یک مخاطب ارزشمند را به شبکه ارتباطی خود اضافه کنید. اگر پاسخی دریافت نمی کنید به امتحان کردن استراتژی های مختلف ادامه بدهید و برای کسب اطلاعات درباره تاکتیک هایی که استفاده از آنها منجر به کسب نتایج مورد نظرتان خواهد شد مطالبی که در بخش آموزش ایمیل مارکتینگ گویا آی تی منتشر می شود را دنبال کنید. ضمناً همیشه به یاد داشته باشید که یادگیری واقعی بدون امتحان کردن امکانپذیر نیست.

 

حقوق یا کمیسیون؟ انواع روش های پرداخت به فروشندگان

احتمالاً اگر از ده مدیر بپرسید که حق و حقوق عوامل فروش خود را چگونه پرداخت می کنند، حداقل یازده پاسخ مختلف خواهید شنید! معمولاً هر کسی برای کسب و کار خود برنامه متفاوتی دارد و این برنامه را چندین بار تغییر داده است. در هر صورت این سوالی است که به عنوان صاحب یک کسب و کار باید به آن پاسخ بدهید، و البته پاسخ به آن هم آنقدرها راحت نیست.

پیش از آنکه بتوانید برای برنامه پرداختی خود به فروشندگان تان برنامه ریزی کنید باید به دو سوال اساسی پاسخ بدهید.

اولاً باید ببینید که از پس کدام روش بر می آیید. به عبارت دیگر، کدام روش از نظر مالی شما را در تنگنا قرار نمی دهد و کاملاً مقرون به صرفه به شمار می رود.

با محاسبه مجموع ارزش هر فروش جدید شروع کنید و سپس هزینه ها را از آن کم کنید. مجموع ارزش فروش به مجموع درآمد دوره حیات یک خریدار جدید منهای هزینه های ارسال و هزینه های جانبی کسب و کار اطلاق می شود. برای بیشتر کسب و کارها می توان یک دوره ۶ تا ۲۴ ماهه را در نظر گرفت.

دوم اینکه باید فرآیند فروش خود را بررسی کنید و ببینید که چه کسی چه ریسکی را مدیریت می کند.

شما می توانید این کار را با تعیین قسمت هایی که قطعیت ندارند و کاملاً مشخص نیستند و شناسایی افرادی که برای تاثیر گذاشتن بر آنها در بهترین موقعیت قرار دارند آغاز کنید. به عنوان مثال، اگر قیمت گذاری را به عنوان یک متغیر و چیزی که فروشنده می تواند در رابطه با آن تصمیم گیری کند در نظر بگیریم، در اینصورت باید برنامه پرداختی را پیاده کنید که به جای تکیه بر درآمد، به سودی که حاصل می شود وابسته است تا از این طریق به فروشنده انگیزه بدهید تا در مذاکرات خود با خریدار به دنبال فروش به بالاترین قیمت ممکن باشد.

پس از آنکه بودجه خود را مشخص و متغیرهای مورد نظر را نیز تعیین کردید، می توانید هر یک از روش هایی که در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش به آنها اشاره می کنیم را به تناسب انتخاب کنید:

 

  1. حقوق ثابت

شرکت های متعددی وجود دارند که از این رویکرد استفاده می کنند. در اینجا مجموعه واضح و مشخصی از انتظارات و معیارهای موفقیت وجود دارد، اما پرداختی شما به فروشنده متغیر نیست و فقط یک حقوق ثابت را در بر می گیرد.

معمولاً این روش در صورتی کارآمد است که تیم فروش شرکت شما به شدت در امور داخلی آن دخیل بوده و به عبارت دیگر، کاملاً با سایر بخش ها در هم آمیخته و یکپارچه باشد. این تصمیم می تواند برای کسب و کار شما یک تصمیم فرهنگی نیز به حساب بیاید. اگر فرهنگ سازمانی شما به شدت مشارکت و همکاری محور است می توانید به استفاده از این مدل فکر کنید.

 

  1. کمیسیون یا کارمزد بر اساس فروشی که به سرانجام رسیده است

متضاد روش پرداخت حقوق ثابت، روش «هر چه بکاری، همان را درو می کنی» است. در اینجا پرداخت کاملاً به چیزی که باید به فروش برسد بستگی دارد و درصد مشخصی از قیمت فروش به فروشنده تعلق خواهد داشت. استفاده از این روش در محیط هایی که فضای آنها به شدت رقابتی است و ماهیت فروش به صورت داد و ستد و محصول مورد نظر یک متاع مشخص است مناسب خواهد بود.

در عین حال، استفاده از این مدل در مواردی که مستلزم مشاوره، جرح و تعدیل یا خدمات متعددی در طول فرآیند فروش است زیاد مناسب به نظر نمی رسد. معمولاً در چنین شرایطی فروشندگان وعده و وعید می دهند و بقیه کار را به امور اجرایی محول می کنند که باعث می شود نتوانید این فرمول را به درستی اجرا کنید.

 

  1. کمیسیون بر اساس ارزش مشتری (ارزش طول عمر مشتری یا Customer Lifetime Value)

این مورد با مورد قبلی کمی متفاوت است. در این روش به جای اینکه کمیسیون مورد نظر فقط بر اساس اولین تبادل مالی انجام شود، در طول یک بازه زمانی مشخص و بر اساس فروش مکرر به یک مشتری خاص تعیین می شود.

این روش در مواردی که بهره برداری از ارزش واقعی مشتری به ایجاد یک رابطه مستمر وابسته است کاربردی خواهد بود. این مدل به فروشنده انگیزه می دهد که فقط به دنبال فروش نباشد، بلکه در صدد ایجاد رابطه های ماندگار با مشتریان کسب و کار برآید.

 

  1. پرداخت کمیسیون بر اساس مجموع سود

در این مدل کمیسیون به مجموع قیمت فروش بستگی ندارد، بلکه فقط بر اساس مجموع سود حاصل شده تعیین و پرداخت می شود. از این مدل در صورتی استفاده کنید که فروشنده شما قادر به جرح و تعدیل راهکارهای قابل ارائه است یا انتخاب مشتری تاثیر قابل توجهی بر هزینه های ارسال و خدمات دارد. در اینصورت، فروشنده به خاطر انتخاب یک مشتری مناسب و فروش محصولات و خدمات مناسب و متناسبی که می تواند سود بیشتری را عاید کسب و کار کند درآمد بیشتری را کسب خواهد کرد.

 

  1. پاداش عملکرد

در این مدل، مشوق هایی ایجاد می شود که به فروشنده انگیزه می دهد تا برای فروش انواع و مقادیر مشخصی با توجه به اهداف و معیارهای کسب و کار بیشتر و سخت تر تلاش کند. به عنوان نمونه می توان به فروش یک سایز یا رنگ خاص از یک آیتم پوشیدنی یا فروش به یک مشتری خاص اشاره کرد.

این روش معمولاً در شرایطی مورد استفاده قرار می گیرد که شرکت اهداف استراتژیک خاصی دارد و این اهداف در حالت معمول به آسانی قابل حصول نیستند. به کمک پرداخت به این روش فروشنده انگیزه پیدا می کند تا در راستای تحقق اهداف مورد نظر بیشتر تلاش کند.

 

  1. پاداش گروهی

در این روش می توانید از هر یک از مدل های بالا استفاده کنید، اما پرداخت به جای عملکرد فردی، بر اساس مجموع اعداد و ارقام حاصله از کار کل گروه یا عملکرد کلی شرکت انجام می شود.

استفاده از این روش در شرایطی که فرهنگ سازمانی شرکت بیشتر بر مبنای همکاری و مشارکت بوده و کارکنان برای فروش و به سرانجام رساندن فروش با هم همکاری می کنند مناسب تر است. علاوه بر این، در موقعیت هایی که گروه های خدماتی و نقش های مختلفی (مانند تیم فنی که به طراحی و جرح و تعدیل راهکار برای مشتریان بالقوه کمک می کند) در فرآیند فروش دخیل هستند نیز استفاده از این روش می تواند گزینه خوبی باشد.

در غالب موارد، شرکت ها و کسب و کارهای مختلف با یک روش کار خود را شروع می کنند و در ادامه، همینطور که به این درک می رسند که چه روشهایی برای کسب و کار، بازار و کارکنان شان مناسب تر و متناسب تر است به سوی استفاده از روش های دیگر روی می آورند. در نهایت، بهترین روش همان روشی است که باعث جذب مشتریان سودآفرین بیشتری به سمت کسب و کار شما می شود، رضایت بیشتری را برای تیم فروش شما به ارمغان می آورد و با ارزش های اصلی کسب و کار شما تناسب بیشتری دارد.

 

شما از کدام یک از راهکارهای ارائه شده در این مطلب آموزشی از سری مقالات آموزش فروش استفاده می کنید؟ لطفاً نظرات و ایده های خود را در بخش دیدگاه ها با ما در میان بگذارید.

 

۳ نکته برای بهره برداری از روایتگری در افزایش فروش

چگونه می توانید از روایت داستان به منظور جلب توجه مشتری بهره برداری کنید؟

به محض اینکه متوجه بشوید که مغز ما چگونه نسبت به داستان ها واکنش نشان می دهد، از اینکه چگونه تاکنون به روشهای دیگری برای افزایش فروش کسب و کارتان متوسل می شدید غرق در تعجب خواهید شد.

یکی از پژوهشگران در زمینه تاثیر روانشناسی بر اقتصاد در طی تحقیقات خود دریافت که مغز در طول دیدن، شنیدن یا خواندن داستان دو هورمون متفاوت به نام های کورتیزول و اوکسی توسین را ترشح می کند. هورمون کورتیزول هنگامی ترشح می شود که موقعیت حساسی در داستان وجود دارد و از این طریق تمرکز مغز افزایش پیدا می کند. در مواقعی که احساس خوبی از طریق داستان منتقل می شود هورمون اوکسی توسین ترشح می شود، زیرا به کمک این هورمون میزان همدلی و پیوند عاطفی افزایش پیدا می کند.

در طی تحقیقات مورد اشاره، از شرکت کنندگان خواسته شد تا به تماشای یک داستان عاطفی درباره یک پدر و پسر بنشینند. هدف از این کار افزایش سطح ترشح هورمون های کورتیزول و اوکسی توسین بود. پس از آن از آنها خواسته شد تا به یک فرد کاملاً غریبه کمک مالی کنند. افرادی که اوکسی توسین بیشتری در خون شان وجود داشت به فرد مذکور بیشتر کمک کردند.

به عبارت دیگر، در هنگام مواجهه با داستان، هورمون اوکسی توسین افزایش پیدا می کند و باعث می شود که احتمال پرداخت پول به غریبه ها بیشتر شود. البته که این نکته نسبتاً مهمی در به سرانجام رساندن فروش است.

اما از چه داستان هایی باید استفاده کنید؟ به کمک اطلاعاتی که در این مطلب از سلسله مقالات آموزش فروش گویا آی تی ارائه خواهیم داد می توانید کاری کنید که مشتری فوراً با یک غریبه (که شما باشید) احساس صمیمت کرده و به شما اعتماد کند.

 

  1. از داستان مشتریان فعلی خود به عنوان شاهد استفاده کنید

اصولاً انسان ها موجودات اجتماعی هستند. ما به کارهایی که دیگران انجام می دهند علاقمند هستیم، مخصوصاً هنگامی که با آگاهی از آنها بتوانیم به خودمان کمک کنیم.

اما در فضایی که اعتمادی در آن وجود ندارد مشتری بالقوه هیچ دلیلی برای باور کردن منافعی که شما وعده آن را می دهید پیدا نخواهد کرد. به همین دلیل است که هنگامی که از فروش صحبت می کنیم، اثبات ادعاهای شما از طریق ارائه شواهدی مبنی بر درستی آنها لازم و ضروری است. به هر حال شما قبلاً با خریدار رابطه خاصی نداشته اید و او هم هیچ تعهد خاصی نسبت به شما ندارد، لذا فقط در صورتی می توانید این وضعیت را تغییر بدهید که مثال ملموسی را ارائه کنید.

به عنوان مثال، کدام یک از این جمله ها می تواند اعتماد شما را بیشتر جلب کند:

«شرکت ما می تواند به شما کمک کند تا بهترین کاندیداها را سریع تر از گذشته پیدا و استخدام کنید.»
«یکی از مشتریان ما برای مدت ۶ ماه بدون هیچ موفقیتی به دنبال یک معاون فروش می گشت، اما فقط ۲ هفته پس از استفاده از راهکار ما ۵ کاندیدای ایده آل برای تصدی این پست پیدا کرد.»

اگرچه هر دوی این دو درست و صحیح هستند، اما موردی که داستانی را در خود گنجانده و روایتگری می کند پیروز میدان است.

 

  1. داستان هایی را روایت کنید که مشتری با شرایط و کاراکترهای آنها همزادپنداری می کند

فیلم ها و سریال های بسیار خوش ساخت و پر هزینه ای وجود داشته و دارند که هیچ گاه در خاطره ها نمانده و نمی مانند و در طرف مقابل، مواردی وجود دارند که با کمترین امکانات بیشترین ارتباط را با مخاطب برقرار می کنند. دلیل وقوع چنین وضعیتی چیست؟ دلیلش این است که بیننده با آن داستان هایی که ماندگار شده اند همزادپنداری می کند، چنان که خودش در آنها حضور داشته و درگیر ماجراهایی بوده که در آنها رخ داده است.

اما شما چگونه می توانید داستان هایی را در ایمیل های فروش خود بگنجانید که مشتری با آنها همزادپنداری کرده و ارتباط برقرار می کند؟ فرض کنیم که هدف فروش شما مدیران بازاریابی یک شرکت هستند. در اینصورت می توانید از داستانی شبیه به این استفاده کنید:

«من هفته گذشته داشتم با یکی از مدیران بازاریابی شرکت فلان صحبت می کردم و او از اینکه بسیاری از کارکنان بخش فروش از جدیدترین و بهترین امکانات بازاریابی استفاده نمی کنند ابراز تاسف می کرد. من به ایشان گفتم که به کمک فلان محصول/شرکت ما کنترل کامل بر دسترسی فروشندگان به بهترین و مدرن ترین امکانات بازاریابی در اختیار مدیران قرار می گیرد.»

این داستان نه تنها حس همزادپنداری ایجاد می کند، بلکه انگیزه می دهد و کنجکاوی ایجاد می کند. از اینجا به نکته آخر می رسیم:

 

  1. در داستان های خود از تعلیق استفاده کنید

آیا تا به حال برای شما این اتفاق افتاده که تصمیم بگیرید که فقط و فقط یک قسمت از یک سریال را تماشا کنید، اما با تماشای اولین قسمت دیگر نتوانسته باشید از تماشای آن دست بکشید و قسمت های آن را پشت سر هم تماشا کرده باشید؟ این به دلیل تعلیقی است که در آخر هر قسمت ایجاد می شود و مغز شما به طرز وسواس گونه ای احساس می کند که نیاز دارد تا از ادامه ماجرا سر در بیاورد، بنابراین دیگر نمی توانید جلوی خودتان را بگیرید و قسمت بعدی را تماشا نکنید.

ما همینطور ساخته شده ایم. هر چقدر هم که با تعلیق روبرو شده باشیم، باز هم نمی توانیم بر این احساس نیاز برای اطلاع از اتفاقاتی که در ادامه خواهد افتاد چیره شویم، و البته این ویژگی انسانی نیز در دنیای فروش بسیار سودمند است.

به عنوان مثال، اگر بخواهیم برای کسی که رئیس بخش فروش است ایمیل بفرستیم و خدمات خود را بفروشیم می توانیم چنین ایمیلی را ارسال کنیم:

 

موضوع: ایده ای برای کمک به افزایش ۷۸ درصدی فروش

سلام فلانی،

مسئولیت یک افزایش خارق العاده در میزان فروش برای شما چقدر خوشایند است؟

از زمانی که شرکت فلان همکاری با ما را آغاز کرده، میزان فروش ماهانه آن تا ۷۸ درصد افزایش پیدا کرده است.

و این تنها مزیت خدمات ما نیست. آیا تمایل دارید که یک گفتگوی کوتاه درباره کارهایی که برای آن شرکت انجام داده ایم و آنچه که می توانیم برای شرکت شما انجام بدهیم داشته باشیم؟

سپاس.

اسم شما

 

به پایان رساندن ایمیل های فروش با چیزی که حس کنجکاوی مشتری بالقوه را تحریک کند یا با سوال بی پاسخی که ذهن او را به خود درگیر کند روش بسیار خوبی برای تشویق مشتریان به آغاز گفتگو با فروشنده است.

 

آیا تا به حال از روایتگری و بیان داستان برای افزایش فروش استفاده کرده اید؟ آیا چیزی هست که بخواهید به این مطلب از بخش آموزش فروش اضافه کنید؟ لطفاً نظرات و دیدگاه های خود را در زیر این مطلب با ما در میان بگذارید.

 

 

 

افزایش فروش با حل مشکلات ناشناخته

این مطلب از مجموعه مطالب بخش آموزش فروش (با کمی جرح و تعدیل) نوشته جِف شُر است. آقای شُر یک کارآفرین، کارشناس فروش، نویسنده و بنیانگذار یک موسسه مشاوره در زمینه فروش به نام خود است.

 

من در طول ۳۰ سال گذشته با کارشناسان فروش متعددی سر و کار داشته ام که از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد می فروختند. من شیفته فروشندگی هستم و بس. البته یک نوع از فروش هم هست که برای من از بقیه جالب تر است: خدمات مراسم ترحیم به صورت پیش پرداخت، به این معنی که خود فرد در زمان حیات همه چیز را رزرو می کند.

کمی فکر کنید. شما چیزی را می فروشید که هیچ کس تمایلی به خرید آن ندارد و قطعاً هرگز نمی خواهد که از آن استفاده کند. شما در زمانی متاع خود را می فروشید که فرد مورد نظر هنوز به آن نیازی ندارد (و البته امیدواریم که به این زودی ها هم به آن نیاز پیدا نکند).

اجازه بدهید که این سوال را از شما بپرسم: چقدر و به چه میزان درباره کفن و دفن خود فکر می کنید؟ اصلاً بگذارید این سوال را سخت تر کنم: چقدر به فکر کردن به این چیزها تمایل دارید؟ پاسخ: هیچ علاقه ای ندارید.

فروشندگان خدمات مراسم ترحیم با دشوارترین چالش ها روبرو هستند. من اخیراً با یکی از این فروشندگان گفتگویی انجام دادم و او نظرات جالبی را مطرح کرد که به عنوان بخشی از نطق فروشندگی خود از آنها استفاده می کند:

«یه نفر باید مسئولیت این کار رو بر عهده بگیره، این اتفاقیه که بدون شک و ۱۰۰ درصد پیش میاد. اگه همین الآن کارهای لازم رو انجام بدید در طول بقیه عمر طولانی تون دیگه دغدغه ای نخواهید داشت و راحت می تونید زندگی کنید. اگر هم که برعکس، الآن بهش رسیدگی نکنید عزیزان تون رو مجبور می کنید تا در دشوارترین موقعیت زندگی شون درگیر این مسأله بشن. همین الآن دست به کار بشید تا یک معامله برد برد انجام داده باشید یا اینکه اگر دوست دارید که خونواده تون رو بیشتر اذیت کنید تأخیر کنید.»

مسائل زیادی در این نطق وجود دارد که می توان به شرح آنها پرداخت، اما ابتدا پاسخ به این سوال را مد نظر قرار بدهید: او چه چیزی می فروشد؟ کالای او «آرامش» است. (ضمناً همینکه بتوانید محصول خود را فقط در یک کلمه توصیف کنید کار خارق العاده ای انجام داده اید.)

یکی از نویسندگانی که در حوزه فروش قلم می زند در یک مصاحبه اینطور اظهار نظر می کند که خبره ترین کارشناسان فروش از حل مشکلات خریدار فراتر می روند و مشکلاتی را پیدا می کنند که مشتری نسبت به آنها آگاهی ندارد. او اینطور ادامه می دهد: «اگر مشتری بداند که مشکل چیست می تواند راهکاری را برای آن پیدا کند. شما به عنوان یک فروشنده هنگامی ارزش بیشتری پیدا می کنید که مشتری نمی داند مشکل چیست یا اینکه آن را به درستی شناسایی نکرده است. در اینجاست که می توانید مشکلی را شناسایی کنید که مشتری از وجود آن آگاه نیست. یا اینکه می توانید آینده نگری کنید و بگویید: “این مشکل رو ببین، این چیزیه که با اون مواجه خواهی شد؛ بهتره الآن براش آمادگی پیدا کنی.”»

این حرف ها را باید طلا گرفت! حال بیایید این نظرات را در خدمات ترحیم پیش پرداخت پیاده کنیم. مشتری می داند که میت نباید روی زمین بماند و بالاخره مرگ هم حق است. اما آیا واقعاً به این سوالات هم فکر کرده است:

  • چه کسی باید تصمیم گیری کند و این تصمیمات چه اصطکاک هایی را می تواند ایجاد کند؟
  • مراسم مورد نظر چقدر هزینه در بر خواهد داشت و چه کسی باید آن هزینه ها را بپردازد؟
  • خواسته های خود مرحوم چه می شود؟
  • در هنگامی که اعضای خانواده به اجبار باید به رتق و فتق این امور بپردازند چقدر استرس و فشار بر آنها تحمیل خواهد شد؟

فروشنده با اطلاع از اهمیت این قبیل سوالات می تواند مشکلاتی را برای مشتری شناسایی کند که او به آنها توجهی نکرده است.

باید توجه داشت که این روش به مهارت های فکری متفاوتی نیاز دارد. در واقع، حل مسأله یک مهارت تحلیلی است. در حالیکه مسأله یابی یک مهارت خلاق است.

بد نیست که در اینجا یک تمرین انجام بدهید. چند دقیقه وقت بگذارید و به این سوال پاسخ بدهید: چه مشکلاتی وجود دارد که مشتری من هنوز نسبت به آنها آگاهی ندارد؟ من چطور می توانم آنها را حل کنم؟ چطور می توانم راهکار آن مشکلات را بفروشم؟

اگر واقعاً می خواهید سودمند و ارزش آفرین باشید مشکلی را حل کنید که مشتری از وجود آن بی خبر است. با حل مشکلات ناشناخته می توانید فروش محصولات و خدمات مورد نظر را دوچندان کنید. کسی چه می داند…شاید حتی زندگی مشتری را متحول کردید!

چگونه به عنوان یک فروشنده دوباره از زمین بلند شویم و به روزهای اوج بازگردیم؟

ماه ها و روزهای پایان سال فرصت مناسبی است برای اینکه به عملکرد خود در سالی که در شُرُف پایان است نگاه عمیق و دقیقی بیندازید. متاسفانه همیشه در طی این بررسی به نتایج خوشایندی دست پیدا نمی کنید. چه بسا به این نتیجه برسید که سال خوبی را پشت سر نگذاشته اید و نتایج ایده آلی را کسب نکرده اید. حتی شاید به خاطر عملکرد نه چندان مطلوب تان مورد مواخذه قرار بگیرید و بیش از پیش دلسرد شوید. در عین حال، چیزی که همیشه باید مد نظر داشته باشید این است که همه چیز در زندگی بالا و پایین دارد. همیشه به یاد داشته باشید که هم می توانید چاه شکست را عمیق تر کنید و هم می توانید از شکست پلی به سوی پیروزی بسازید. این که کدام مورد اتفاق بیفتد به خودتان و نحوه برخورد شما با شکست وابسته است.

ما در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش گویا آی تی به نکاتی اشاره می کنیم که در هنگام رویارویی با شکست باید آنها را به چراغ راهنمای خود تبدیل کنید تا بتوانید یک سال سراسر شکست را به یک دوره آموزشی برای سال آینده کاری خود تبدیل کنید.

 

از شکست نترسید

شکست را در آغوش بکشید و از آن درس بگیرید. شکست لزوماً به معنی ضعف و ناتوانی شما نیست. چیزی که اهمیت دارد این است که یاد داشته باشید که چگونه می توانید از زمین برخیزید و دوباره به میدان بازگردید. گاهی لازم است که شکست بخورید تا نقاط قوت و ضعف خود را درک کنید و انعطاف پذیری و استقامت تان را افزایش بدهید.

 

مقاومت کنید

استقامت به معنی تلاش مُجدّانه در آن هنگامی است که احساس می کنید که دیگر هیچ نیرویی برای شما باقی نمانده است. حقیقت ماجرا این است که درست در همان هنگامی که تصور می کنید که هیچ توانی در بدن شما وجود ندارد منبع عظیمی از قدرت در وجود شما خفته که باید بیدارش کنید. اگر این خواست و تمایل را در خود ایجاد کنید که به جای آنکه با عینک بدبینی به دنیا نگاه کنید به سراغ یک طرز فکر مثبت و رشد محور بروید و یک سوال ارزشمند و مهم برای خود مطرح کنید، امکان حرکت به سمت پیداکردن پاسخ به آن سوال را فراهم خواهید کرد. به عنوان نمونه می توانید این سوال را در نظر بگیرید: «در اینجا چه فرصتی برای یادگیری و آموختن وجود دارد؟» فروشندگان برتر همیشه به دنبال درس گرفتن و آموختن هستند و با همین آموخته هاست که به جایگاه بالاتری دست پیدا می کنند.

 

سختی ها را بپذیرید

با این حقیقت که مشکل و مانع همیشه وجود داشته، وجود دارد و وجود خواهد داشت کنار بیایید. بد نیست که مسیری که برای موفقیت باید طی کنید را تصور کنید و دشواری ها و موانعی که با آنها مواجه خواهید شد را مجسم کنید. از این طریق در موقعیتی که این دشواری ها عملاً ظاهر می شوند راحت تر می توانید آنها را مدیریت کنید. دو مورد را در اینجا می توانید در نظر بگیرید: اولاً به این فکر کنید که ورزشکاران شرکت کننده در رقابت های المپیک چگونه به میدان قدم می گذارند. آنها روی اصول تمرکز می کنند و پیش از آنکه مقامی به دست بیاورند خود را روی سکوی قهرمانی تصور می کنند. دوم اینکه به چیزی فکر کنید که در یک برهه از زمان برای شما دشوار بود یا مشکلاتی را ایجاد کرده بود. چه شد و برای غلبه بر آن چالش چه کردید؟

 

همکاری کنید و مسئولیت پذیر باشید

برای تحقق هر هدفی که دستیابی به آن ارزشمند است به تلاش فراوانی نیاز دارید. به سایر افراد منظم، مسئولیت پذیر و با پشتکاری که در شرکت فعالیت می کنند مراجعه کنید و یک گروه تشکیل بدهید. بهترین ایده های تان را با هم در میان بگذارید و روی هم حساب کنید. هر هفته در یک ساعت و روز مشخص جلسه بگذارید و گفتگو کنید. خواهید دید که همه چیز عوض می شود. در چنین حالتی استانداردهای خود را بالاتر می برید، ایده های بهتری برای عملی کردن پیدا می کنید، شجاع تر و جسورتر می شوید و بالقوه های زندگی و توانمندی در فروش تان را بالفعل می کنید.

 

بیاموزید و روی خودتان سرمایه گذاری کنید

در دوره های آموزشی که به دردتان می خورد شرکت کنید. به دنبال مربی یا استادی باشید که بتوانید از تجربیات وی استفاده کنید. مهارت ها و توانایی های خود را تقویت کنید. از این طریق کمتر اشتباه می کنید و حتی در هنگامی که اشتباه می کنید راحت تر می توایند از زمین برخیزید، درس بگیرید و به حرکت رو به جلوی خود ادامه بدهید. همیشه و در همه حال به نیاز همیشگی و دائمی به یادگیری باور داشته باشید. همینکه بدانید که هیچ وقت به اندازه کافی نمی دانید انگیزه کافی برای رشد و پیشرفت را پیدا خواهید کرد. از دیگران بخواهید که تجربیات خود را در اختیار شما قرار بدهند. بسیاری از فروشندگان مجرب آماده کمک به شما هستند، اما باید از آنها درخواست کنید.

 

صبر داشته باشید

سختی کشیدن خوشایند نیست. انسان به طور طبیعی مایل است که از سختی و عذاب فرار کند. اما در غالب موارد چالش ها همان موقعیت هایی هستند که بیشتر از هر کلاسی می توانند برای شما آموزنده باشند. داشتن صبر و شکیبایی کافی برای تأمل و ارزیابی ایرادات نه تنها به شما کمک می کند تا از شرایط دشوار به سلامت عبور کنید، بلکه به شما کمک خواهد کرد تا مهارت بیشتری پیدا کنید و دیگر در چنان شرایطی قرار نگیرید.

 

حرف آخر

شما به عنوان یک فروشنده نمی توانید با دشواری و شکست روبرو نشوید. در عین حال، همیشه به یاد داشته باشید که سختی ها ماندگار نیستند، همه شکست می خورند و هر کسی که شکست می خورد بازنده نیست. چیزی که اهمیت دارد درسی است که از مواجهه با شکست ها و سختی ها می گیرید. چیزی که مهم است این است که پس از هر شکست دوباره از زمین برخیزید و با یک عزم راسخ به ادامه کار خود مشغول شوید.

۵ نکته برای استفاده از ویدیو برای فروش

وجود ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری ویدیویی سهل الاستفاده ای که امروزه به آسانی در دسترس همه قرار دارند باعث شده است که فرصت خارق العاده ای برای فروشندگان پدید آید که با بهره برداری از آن می توانند به راحتی محتوای ویدیویی تولید کنند و آن را با مشتریان بالقوه و بالفعل خود به اشتراک بگذارند. ویدیو می تواند حس ارتباط حضوری را با آسانی دسترسی در هر زمان و مکان در هم بیامیزد.

در واقع، امروزه فرصتی برای ارتباط و تعامل آسان، کارآمد و قدرتمند پدید آمده است، اما از دست دادن این فرصت نیز دشوار نیست. حقیقت امر این است که اگر قرار است که کسی را تحت تاثیر قرار بدهید، باید ویدیوهای فروش بسیار باکیفیتی را تولید کنید.

اگر احساس می کنید که آماده اید تا برای اهداف حرفه ای خود ویدیو تولید کنید، لازم است که درنگ کنید و فعلاً به دکمه معمولاً قرمز رنگ ضبط کاری نداشته باشید. کیفیت و ارزشمند بودن ویدیویی که تولید می کنید اهمیت شایان توجهی دارد. به واقع، فقط چیزی که می گویید مهم نیست، چگونگی گفتن آن هم اهمیت دارد. همزمان و همگام با افزایش تولید ویدیو انتظارات مردم نیز افزایش پیدا کرده است. این به آن معنی است که نمی توانید ویدیویی را منتشر کنید که صدا و تصویر خوبی ندارد و انتظار داشته باشید که به واسطه آن تغییر مثبتی در فروش شما ایجاد شود.

ما در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش گویا آی تی به چند مرحله ساده و مهم اشاره می کنیم که با توجه به آنها می توانید اطمینان پیدا کنید که ویدیوهای شما ظاهر و صدای مناسبی دارند. توجه داشته باشید که هنگامی که وقت می گذارید و همه چیز را به درستی آماده می کنید، برونداد کار شما باعث می شود که کسب و کار و برندتان از دید مشتری حرفه ای تر به نظر برسد.

 

  1. متنی که می خواهید بگویید را به روی کاغذ بیاورید

حتی اگر تصور می کنید که می دانید که چه چیزی می خواهید بگویید، باز هم همه چیز را بنویسید. این کار چند دقیقه از وقت شما را خواهد گرفت، اما با توجه به اینکه ویدیویی که در فضای اینترنت منتشر شد مانند آب ریخته ای است که دیگر به ظرف خود باز نمی گردد اثرات شایان توجهی خواهد داشت. همه ویدیوهای تاثیرگذار ظاهراً فی البداهه ای که از رقبای خود می بینید دارای متن از پیش تعیین شده هستند (و احتمالاً به شدت ویرایش شده اند).

البته لزومی ندارد که یک متن را به صورت کلمه به کلمه بخواهید، اما اگر بدانید که چه باید بگویید همه چیز حرفه ای تر به نظر خواهد رسید. به علاوه، این کار به شما کمک خواهد کرد تا از تیک های کلامی اجتناب کنید. البته که شما هم یکی از این تیک ها دارید و در واقع، این مبتلا به همه ما است. منظور ما کلمات و صداهایی مانند «خُب»، «عرضاً به حضورتون»، «مممم…»، «آآآ…» و موارد مشابهی است که معمولاً هنگامی راه خود را به کلام شما باز می کنند که مغزتان به این فکر می کند که در ادامه چه باید بگویید. برنامه ریزی برای ارائه پیام به شما کمک می کند تا از این اصوات و کلمات اضافی که برای مخاطب شما آزاردهنده خواهند بود دوری کنید.

 

  1. یک میکروفن بخرید

معمولاً در گوشی ها، تبلت ها و رایانه ها میکروفن هایی تعبیه می شود، اما این میکروفن ها به درد کار شما نمی خورد. این دستگاه ها برای این ساخته نشده اند که با آنها محتوای چندرسانه ای تولید کنید، بنابراین میکروفن های قوی و باکیفیتی ندارند. به همین دلیل است که با استفاده از آنها صدای شما ضعیف به گوش می رسد یا حالت اکو خواهد داشت. البته با استفاده از این میکروفن ها آسمان به زمین نمی آید، اما کار شما حرفه ای است و حل این مشکل آنقدر آسان است که حل نکردن آن برای یک کار حرفه ای منطقی به نظر نمی رسد.

خرید یک میکروفن مناسب یقه ای تقریباً ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان هزینه خواهد داشت که برای اهداف حرفه ای شما سرمایه گذاری گزافی به حساب نمی آید. فقط لازم است که اطمینان پیدا کنید که فیش اتصال میکروفن با دستگاهی که می خواهید از آن استفاده کنید سازگار است، چرا که همه جک های ۳٫۵ میلی متری مثل هم نیستند.

 

  1. به دوربین نگاه کنید

در هر گفتگویی تماس چشمی مهم است. جالب اینجاست که همین مورد یکی از پرتکرارترین مشکلات مبتدیان است. در واقع، هیچ بعید نیست که مرتباً یا گاه گاهی به پایین، بالا یا کنار دوربین نگاه کنید. شما باید چنان تظاهر کنید که انگار دوربین چشم مخاطب تان است. بنابراین، تماس چشمی خود را چنان با دوربین حفظ کنید که گویی طرف مقابل درست در برابر شما نشسته است

علاوه بر این، از همان قواعد و آداب گفتگو با یک انسان واقعی تبعیت کنید. به عبارت دیگر، نباید دیوانه وار به دوربین چشم بدوزید. قطع کردن لحظه ای تماس چشمی، پلک زدن و استفاده از حالات مختلف چهره ضروری است. با تمرین و تجربه بر همه اینها تسلط پیدا خواهید کرد، بنابراین اگر از همان ابتدا احساس راحتی نکردید نگران نباشید.

 

  1. لباس مناسب بپوشید

احتمالاً این از آن مواردی است که واضح و مبرهن است، اما به هر حال آنقدر اهمیت دارد که روی آن تاکید کنیم. به خصوص اگر مشتریان بالقوه یا افرادی که به خوبی نمی شناسید هم جزو تماشاگران ویدیوی شما خواهند بود باید برای انتخاب لباس مناسب وقت بیشتری بگذارید. این به معنی آن نیست که برای ضبط ویدیوهای خود باید کت و شلوار بپوشید، اما طبیعتاً نباید تصور کنید که با پوشیدن یک تی شرت در برابر دوربین کسی شما را جدی خواهد گرفت.

علاوه بر این، باید توجه داشته باشید که پوشش شما در ویدیو چگونه به نظر می رسد. به عنوان مثال، از سفید، سیاه و قرمز سیر دوری کنید، چرا که باعث اختلال در کنتراست تصویر می شوند. از پوشیدن آیتم های خاصی که تمرکز مخاطب را به هم می زنند خودداری کنید. ضمناً محیط اطراف خودتان را هم بررسی کنید و اطمینان پیدا کنید که در آن هم چیزی وجود ندارد که باعث حواس پرتی مخاطب شما شود.

 

  1. مختصر و مفید

و بالاخره لازم است که ویدیوهای شما مختصر و مفید باشند. در اینجا وجود یک متن از پیش تعیین شده (مورد ۱) به شما کمک خواهد کرد. به خاطر داشته باشید که مرور سریع و اجمالی ویدیو آنطوری که برای ایمیل یا مقالات متنی ممکن است امکانپذیر نیست، بنابراین به اصل ایجاز توجه داشته باشید و مهم ترین موارد را در همان ابتدای ویدیو قرار بدهید. اگر تمرکز و آمادگی داشته باشید می توانید منظور خود را در کوتاهترین زمان ممکن بیان کنید.

 

نظر ما چیست؟ آیا نکات دیگری هم به ذهن شما می رسد؟ لطفا نظرات و ایده های خود در رابطه با این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش را در بخش دیدگاه ها با ما در میان بگذارید.

 

۵ نکته برای استفاده از ویدیو برای فروش

وجود ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری ویدیویی سهل الاستفاده ای که امروزه به آسانی در دسترس همه قرار دارند باعث شده است که فرصت خارق العاده ای برای فروشندگان پدید آید که با بهره برداری از آن می توانند به راحتی محتوای ویدیویی تولید کنند و آن را با مشتریان بالقوه و بالفعل خود به اشتراک بگذارند. ویدیو می تواند حس ارتباط حضوری را با آسانی دسترسی در هر زمان و مکان در هم بیامیزد.

در واقع، امروزه فرصتی برای ارتباط و تعامل آسان، کارآمد و قدرتمند پدید آمده است، اما از دست دادن این فرصت نیز دشوار نیست. حقیقت امر این است که اگر قرار است که کسی را تحت تاثیر قرار بدهید، باید ویدیوهای فروش بسیار باکیفیتی را تولید کنید.

اگر احساس می کنید که آماده اید تا برای اهداف حرفه ای خود ویدیو تولید کنید، لازم است که درنگ کنید و فعلاً به دکمه معمولاً قرمز رنگ ضبط کاری نداشته باشید. کیفیت و ارزشمند بودن ویدیویی که تولید می کنید اهمیت شایان توجهی دارد. به واقع، فقط چیزی که می گویید مهم نیست، چگونگی گفتن آن هم اهمیت دارد. همزمان و همگام با افزایش تولید ویدیو انتظارات مردم نیز افزایش پیدا کرده است. این به آن معنی است که نمی توانید ویدیویی را منتشر کنید که صدا و تصویر خوبی ندارد و انتظار داشته باشید که به واسطه آن تغییر مثبتی در فروش شما ایجاد شود.

ما در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش گویا آی تی به چند مرحله ساده و مهم اشاره می کنیم که با توجه به آنها می توانید اطمینان پیدا کنید که ویدیوهای شما ظاهر و صدای مناسبی دارند. توجه داشته باشید که هنگامی که وقت می گذارید و همه چیز را به درستی آماده می کنید، برونداد کار شما باعث می شود که کسب و کار و برندتان از دید مشتری حرفه ای تر به نظر برسد.

 

  1. متنی که می خواهید بگویید را به روی کاغذ بیاورید

حتی اگر تصور می کنید که می دانید که چه چیزی می خواهید بگویید، باز هم همه چیز را بنویسید. این کار چند دقیقه از وقت شما را خواهد گرفت، اما با توجه به اینکه ویدیویی که در فضای اینترنت منتشر شد مانند آب ریخته ای است که دیگر به ظرف خود باز نمی گردد اثرات شایان توجهی خواهد داشت. همه ویدیوهای تاثیرگذار ظاهراً فی البداهه ای که از رقبای خود می بینید دارای متن از پیش تعیین شده هستند (و احتمالاً به شدت ویرایش شده اند).

البته لزومی ندارد که یک متن را به صورت کلمه به کلمه بخواهید، اما اگر بدانید که چه باید بگویید همه چیز حرفه ای تر به نظر خواهد رسید. به علاوه، این کار به شما کمک خواهد کرد تا از تیک های کلامی اجتناب کنید. البته که شما هم یکی از این تیک ها دارید و در واقع، این مبتلا به همه ما است. منظور ما کلمات و صداهایی مانند «خُب»، «عرضاً به حضورتون»، «مممم…»، «آآآ…» و موارد مشابهی است که معمولاً هنگامی راه خود را به کلام شما باز می کنند که مغزتان به این فکر می کند که در ادامه چه باید بگویید. برنامه ریزی برای ارائه پیام به شما کمک می کند تا از این اصوات و کلمات اضافی که برای مخاطب شما آزاردهنده خواهند بود دوری کنید.

 

  1. یک میکروفن بخرید

معمولاً در گوشی ها، تبلت ها و رایانه ها میکروفن هایی تعبیه می شود، اما این میکروفن ها به درد کار شما نمی خورد. این دستگاه ها برای این ساخته نشده اند که با آنها محتوای چندرسانه ای تولید کنید، بنابراین میکروفن های قوی و باکیفیتی ندارند. به همین دلیل است که با استفاده از آنها صدای شما ضعیف به گوش می رسد یا حالت اکو خواهد داشت. البته با استفاده از این میکروفن ها آسمان به زمین نمی آید، اما کار شما حرفه ای است و حل این مشکل آنقدر آسان است که حل نکردن آن برای یک کار حرفه ای منطقی به نظر نمی رسد.

خرید یک میکروفن مناسب یقه ای تقریباً ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان هزینه خواهد داشت که برای اهداف حرفه ای شما سرمایه گذاری گزافی به حساب نمی آید. فقط لازم است که اطمینان پیدا کنید که فیش اتصال میکروفن با دستگاهی که می خواهید از آن استفاده کنید سازگار است، چرا که همه جک های ۳٫۵ میلی متری مثل هم نیستند.

 

  1. به دوربین نگاه کنید

در هر گفتگویی تماس چشمی مهم است. جالب اینجاست که همین مورد یکی از پرتکرارترین مشکلات مبتدیان است. در واقع، هیچ بعید نیست که مرتباً یا گاه گاهی به پایین، بالا یا کنار دوربین نگاه کنید. شما باید چنان تظاهر کنید که انگار دوربین چشم مخاطب تان است. بنابراین، تماس چشمی خود را چنان با دوربین حفظ کنید که گویی طرف مقابل درست در برابر شما نشسته است

علاوه بر این، از همان قواعد و آداب گفتگو با یک انسان واقعی تبعیت کنید. به عبارت دیگر، نباید دیوانه وار به دوربین چشم بدوزید. قطع کردن لحظه ای تماس چشمی، پلک زدن و استفاده از حالات مختلف چهره ضروری است. با تمرین و تجربه بر همه اینها تسلط پیدا خواهید کرد، بنابراین اگر از همان ابتدا احساس راحتی نکردید نگران نباشید.

 

  1. لباس مناسب بپوشید

احتمالاً این از آن مواردی است که واضح و مبرهن است، اما به هر حال آنقدر اهمیت دارد که روی آن تاکید کنیم. به خصوص اگر مشتریان بالقوه یا افرادی که به خوبی نمی شناسید هم جزو تماشاگران ویدیوی شما خواهند بود باید برای انتخاب لباس مناسب وقت بیشتری بگذارید. این به معنی آن نیست که برای ضبط ویدیوهای خود باید کت و شلوار بپوشید، اما طبیعتاً نباید تصور کنید که با پوشیدن یک تی شرت در برابر دوربین کسی شما را جدی خواهد گرفت.

علاوه بر این، باید توجه داشته باشید که پوشش شما در ویدیو چگونه به نظر می رسد. به عنوان مثال، از سفید، سیاه و قرمز سیر دوری کنید، چرا که باعث اختلال در کنتراست تصویر می شوند. از پوشیدن آیتم های خاصی که تمرکز مخاطب را به هم می زنند خودداری کنید. ضمناً محیط اطراف خودتان را هم بررسی کنید و اطمینان پیدا کنید که در آن هم چیزی وجود ندارد که باعث حواس پرتی مخاطب شما شود.

 

  1. مختصر و مفید

و بالاخره لازم است که ویدیوهای شما مختصر و مفید باشند. در اینجا وجود یک متن از پیش تعیین شده (مورد ۱) به شما کمک خواهد کرد. به خاطر داشته باشید که مرور سریع و اجمالی ویدیو آنطوری که برای ایمیل یا مقالات متنی ممکن است امکانپذیر نیست، بنابراین به اصل ایجاز توجه داشته باشید و مهم ترین موارد را در همان ابتدای ویدیو قرار بدهید. اگر تمرکز و آمادگی داشته باشید می توانید منظور خود را در کوتاهترین زمان ممکن بیان کنید.

 

نظر ما چیست؟ آیا نکات دیگری هم به ذهن شما می رسد؟ لطفا نظرات و ایده های خود در رابطه با این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش را در بخش دیدگاه ها با ما در میان بگذارید.

 

«چرا» ی مشتریان شما از «چه» ها و «خواسته» های آنها مهم تر است

نویسنده این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش جِف شُر (Jeff Shore) است. آقای شُر یک کارآفرین، کارشناس فروش و نویسنده است. او بنیانگذار یک شرکت ارائه خدمات مشاوره در حوزه مدیریت امور کسب و کار است. این مطلب اندکی جرح و تعدیل شده است.

 

اگر به دنبال ایجاد تغییری در نطق فروش خود هستید که بتواند به شما کمک کند تا موفقیت های قابل توجهی را تجربه کنید، این پیشنهاد را امتحان کنید: دست از تلاش برای اطلاع از خواسته های مشتری بردارید!

 

امروزه بسیاری از فروشندگان صرفاً روی پیدا کردن راهکار تمرکز می کنند. ذهن آنها در حالی درگیر پیدا کردن پاسخ است که سوالات درستی را نمی پرسند. تعیین چیزی که مشتری می خواهد به چیزی وابسته است که به سمت آن حرکت می کند. اگر می خواهید یک فروشنده نمونه باشید باید ببینید که مشتری از چه چیزی می گریزد.

اما چه کنیم؟ راهکار چیست؟

دست به کار شوید و ببینید که مشتری چرا می خواهد.

فرض کنید که من فروشنده اتوموبیل هستم. من می توانم مشتری را در رابطه با قیمت مورد نظرش، مدل، صفر کیلومتر یا کارکرده بودن خودرو، آپشن های مختلف و موارد مشابه سوال پیچ کنم. کار دیگری که می توانم انجام بدهم این است که ببینم اساساً چرا مشتری مورد نظر به دنبال خرید اتوموبیل است. وقتی که پاسخ به آن «چرا» را پیدا کنم، بهترین «چه» را پیدا خواهم کرد.

حالا فرض کنید که بنگاه معاملات املاک دارم و می خواهم به یک مشتری خانه بفروشم. من می توانم درباره تعداد اتاق خواب ها، مکان، قیمت، روش پرداخت، مساحت، امکانات و مواردی از این قبیل با مشتری صحبت کنم. در طرف مقابل می توانم ببینم که چه تغییری در زندگی مشتری من ایجاد شده که به فکر اسباب کشی افتاده است.

چه روشی موثرتر خواهد بود؟

اگر به دنبال یک تکنیک خاص هستید، من یک پیشنهاد سه قسمتی را به شما ارائه می کنم. کافی است که جمله های زیر را متناسب با نیازهای خود بازنویسی کنید:

  • به دنبال درک اتفاقی باشید که باعث آغاز جستجوی مشتری در جهت خرید شده است: «چی شد که به فکر خریدن یک … افتادید؟»
  • سپس به یک سوال پیگرانه احتیاج دارید تا درک عمیق تری از موقعیت مشتری به دست بیاورید: «لطفاً بیشتر برام توضیح بدید.»
  • پیش از آنکه به سراغ ارائه راهکار بروید، سری به عواطف (شاد، غمگین یا هر چیز دیگری) بزنید: «چه احساسی دارید؟»

 

من ملتمسانه از شما خواهش می کنم که مثل هزاران فروشنده ای نباشید که مسلسل وار به تعریف و تمجید محصول خود می پردازند. دست از «چه» محور بودن بردارید و یک فروشنده «چرا» محور باشید.

همین کار را درست انجام بدهید تا دنیای خودتان و مشتری را تغییر بدهید.

آموزش فروش: ۴ اشتباه در هنگام معرفی محصول یا خدمات

آموزش فروش

حتی اگر پیام خود را به نحو احسن تنظیم کرده باشید، انجام برخی اشتباهات جزئی می تواند از میزان اثربخشی آن پیام بکاهد یا حتی تاثیر پیام شما را به صفر برساند. ما در این مطلب از سلسله مطالب آموزش فروش گویا آی تی به ذکر و شرح ۴ اشتباه می پردازیم که با اجتناب از آنها می توانید در جلسات معرفی محصول یا خدمات موثرتر ظاهر شوید.

 

استفاده از کلماتی که فقط برای پر کردن سکوت به کار می روند

یکی از مواردی که می تواند تمرکز مخاطب شما را به هم بزند، استفاده از کلمات و بعضاً صداهایی است که از آنها صرفاً برای پر کردن خلأ استفاده می کنید و در عمل، هیچ ارزشی را به پیام شما اضافه نمی کنند. از جمله این کلمات و اصوات می توان به «مــــ….»، «آ…» اشاره کرد. برخی هم مرتباً از «خُب»، «آها»، «می دونید» و «حالا» استفاده می کنند. این دست از کلمات و اصوات معمولاً هنگامی راه خود را به کلام شما باز می کنند که در ذهن تان به دنبال کلمه می گردید. در واقع، این روشی است که مغز شما از آن برای پر کردن سکوت در هنگام فکر کردن به اینکه در ادامه چه باید بگویید استفاده می کند.

برای رفع این مشکل، در اینجا نیز همانند اغلب چالش ها اولین قدم این است که هوشیار باشید و بپذیرید که این مشکل وجود دارد. پس از آنکه اصوات و کلمات خاصی که استفاده می کنید را پیدا کردید می توانید برای کنترل آنها تلاش کنید.

توصیه ما این است که از سکوت نترسید و از آن با آغوش باز استقبال کنید. در واقع، با چند ثانیه مکث در میان نطق خود می توانید اطمینان پیدا کنید که حواس همه به شما هست.

ضمناً از استفاده از کلمات و عباراتی مانند «راستش رو بخواهید…»، «صادقانه بگم» و امثال آنها خودداری کنید. با استفاده از این دست از کلمات این سوال مطرح می شود که آیا در سایر جملات خود که از این مقدمه کلامی استفاده نمی کنید دروغ می گویید؟

 

ترس از مورد قضاوت قرار گرفتن

سحنرانان مضطرب دو ویژگی مشترک دارند: اولاً از اینکه دیگران آنها را قضاوت کنند می ترسند و دوم آمادگی لازم را ندارند و به اندازه کافی تمرین نکرده اند.

شما باید با این طرز فکر در چشمان مخاطبان خود نگاه کنید که آنها را واقعاً دوست دارید. پس از آنکه چنین نگرشی پیدا کردید، روی این تمرکز کنید که چگونه می توانید آنها را تحت تأثیر قرار دهید. یکی از خوشایندترین تجربه ها در کار فروشندگی هنگامی است که متعاقباً وضعیت یکی از مخاطبان خود را پیگیری می کنید و متوجه می شوید که چه تاثیر مثبتی روی زندگی و کسب و کار وی گذاشته اید. در عین حال و تحت هر شرایطی باید این را هم در نظر داشته باشید که حتی هنگامی که کار برجسته ای انجام می دهید باز هم زیرمجموعه کوچکی از مخاطبان تان راضی نخواهند بود. این را باید بپذیرید.

برخی به اشتباه تصور می کنند که اگر زیاد تمرین کنند نطق شان بیش از حد ماشینی و خشک به نظر می رسد. البته اگر کاملاً آماده نباشید شاید چنین اتفاقی بیفتد. برای آماده بودن به عنوان یک کارشناس حرفه ای فروش باید تا جایی نطق خود را تمرین کنید که در صورت بروز هر وقفه ای بدون از دست رفتن ذره ای از مفاهیمی که می خواهید انتقال بدهید بتوانید به کار خود ادامه بدهید. در واقع، باید کاملاً روی محتوایی که می خواهید ارائه کنید تسلط داشته باشید.

گاهی پیش می آید که ویدئو پروژکتور کار نمی کند یا به هر ترتیب نمی توانید محتوایی که به صورت سمعی بصری آماده کرده اید را به مخاطب نشان بدهید. در چنین شرایطی باید آمادگی داشته باشید تا بدون نمایش اسلایدها صحبت و جلسه را اداره کنید. شاید هم یک بار مجبور شدید که از وقت جلسه بزنید تا مخاطب شما بتواند به برنامه مهمی که دارد برسد. در این صورت هم دقیقاً باید برای شما مشخص باشد که با حذف کدام موارد می توانید علاوه بر کاهش زمان مورد نیاز تاثیر مورد نظر را بر مخاطب خود بگذارید.

اگر روی ایجاد تغییر و بهبود در زندگی مخاطب تمرکز کنید و بدون وابستگی به اسلاید یا وسیله خاصی قدرت ارائه مطلب مورد نظر را داشته باشید احساس اضطراب نخواهید داشت. فقط ممکن است که برای حضور در مقابل مخاطبان خود هیجان زده باشید که این هم چیز خوبی است.

 

تمرکز روی شرکت، کالا یا خدمات

هنگامی که فرصتی برای معرفی محصول یا خدمات شرکت متبوع خود به دست می آورید، روی آن محصولات یا خدمات تمرکز نکنید. در عوض، داستان هایی را با مخاطبان خود در میان بگذارید که نشان می دهند که آن محصولات یا خدمات به دیگران کمک کرده اند تا بر مشکلات خود فائق آیند. قهرمان داستان باید مشتری شما باشد، نه شرکت یا محصول و خدماتی که ارائه می دهد. شما باید کاری کنید که در ذهن مخاطب چنین اندیشه ای ایجاد شود: «من هم همین مشکل را دارم و خیلی دوست دارم که همین نتیجه ای که قهرمان این داستان گرفت را تجربه کنم».

داستان ها مخاطب را درگیر می کنند، اما سخنرانی درباره شرکت و محصولات و خدمات آن کسالت بار و کم نتیجه خواهد بود.

 

ایده های بزرگ بدون فراخوان به عمل

گاهی شاهد آن هستیم که سخنرانی جالبی ارائه می شود که تقریباً برای همه حاضران جذاب است، اما در نهایت مخاطب به حال خود رها می شود و در می ماند که در ادامه باید چه کاری انجام بدهد. همیشه این را در نظر داشته باشید که می خواهید که مخاطب شما پس از ترک جلسه چه عملی را انجام بدهد. اگر جلسه کوچکی داشته اید، دقیقاً مراحل بعدی را برای تک تک مخاطبان خود مشخص کنید. اگر مخاطبان شما بیشتر هستند، گام های خاصی که باید بردارند تا به نتایجی که توضیح داده اید دست پیدا کنند را مشخص کنید.

اگر مخاطب شما بدون آنکه بداند که در ادامه برای بهره مندی از مزایای اشاره شده چه کاری باید انجام بدهد از جلسه خارج شود، وقتی که برای شنیدن صحبت های شما صرف کرده آنچنان به نظرش ارزشمند نخواهد آمد.

 

حرف آخر

همیشه آماده باشید، سکوت را در آغوش بکشید، روی مخاطبان خود تمرکز کنید و فقط به فکر فروش نباشید و در نهایت، کار را با یک فراخوان به عمل به پایان برسانید. با انجام این موارد نطق شما همیشه نتیجه بخش خواهد بود.

استفاده از یادداشت برداری برای عمیق تر کردن رابطه با مشتری

مهارت نوت برداری یا یادداشت برداشتن یکی از مهارتهای مهم و ضروری برای کارشناسان فروش است. شما چطور نوت برداری می کنید؟ پس از نوت برداری با یادداشت های خود چه می کنید؟ نوت برداری کاری است که بسیاری از فروشندگان آن را همینطوری و به شکل باری به هر جهت انجام می دهند و قاعده و اسلوب خاصی برای خود ندارند. ما در این مطلب از مجموعه مطالب آموزش فروش به ۵ نکته اشاره می کنیم که در نوت برداری خود باید آنها را مد نظر داشته باشید تا بتوانید رابطه بهتری را با مشتری برقرار کنید.

 

  1. از قلم و کاغذ استفاده کنید

احتمالاً شما هم با این تصور که هر چیز ارزشمندی را در نهایت باید در رایانه، تبلت یا گوشی خود وارد کنید ترجیح می دهید که از همان ابتدا دست به دامن ابزارهای دیجیتال شوید. در عین حال، باید توجه داشته باشید که نوت برداری با کیبورد روند طبیعی جلسه را مختل می کند. حضور در گفتگویی که یک طرف آن در حال تایپ کردن است تا حدی غیرطبیعی به نظر می رسد. برای غلبه بر این مشکل، بسیاری از مدیران همیشه یک دفترچه کوچک به همراه خود دارند. کارشناسان فروش هم باید همین کار را انجام بدهند. یادداشت برداشتن در یک دفترچه طبیعی است و فضای متعادلی را ایجاد می کند، چرا که احتمالاً طرف مقابل شما هم همین کار را انجام می دهد.

 

  1. یادداشت های خود را به سرعت ثبت کنید

لازم است که هر چه سریع تر یادداشت های خود را در برنامه مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) شرکت وارد کنید. چرا؟ اول اینکه اگر لازم است که سایر اعضای تیم هم در جریان قرار بگیرند، نباید شرکت را با ریسک فقدان اطلاعات در زمان مقتضی مواجه کنید. دوم اینکه، معمولاً وقتی تندنویسی می کنیم، همیشه خوش خط و خوانا نمی نویسیم. در چنین شرایطی اگر زودتر به نوشته های خود مراجعه کنید، احتمال اینکه بتوانید از دستخط خود سر در بیاورید قریب به یقین خواهد بود. این ضرب المثل چینی را هم به خاطر داشته باشید که می گوید: «کم رنگ ترین جوهر از قوی ترین حافظه نیرومندتر است».

 

  1. به دنبال اهداف، موانع و دلایل ریشه ای بگردید

مهم ترین چیزی که باید در یادداشت های خود ثبت و ضبط کنید چیزی است که مشتری به دنبال دستیابی به آن است. در نهایت همین چیزها است که با اطلاع از آنها و تلاش برای کمک به مشتری در راستای دستیابی به آنها برای خود و طرف مقابل ارزش آفرین می شوید. شما به عنوان یک فروشنده به مشتری کمک می کنید تا به اهداف خود دست پیدا کند. همه ارتباطات متعاقب شما باید حول همین اهداف باشد. پیشنهادات و درخواست هایی که مطرح می کنید باید بازتابی از توانمندی شما برای کمک به دستیابی به اهداف مورد نظر مشتری باشد. محول شدن پروژه های بعدی و فروش در آینده نیز به همین بستگی دارد که چقدر کمک شما برای تحقق اهداف مشتری موثر بوده است. موانع هم فقط یک زیرمجموعه از اهداف به شمار می آیند. کمک به مشتری برای حذف موانع به وی کمک می کند تا به اهداف خود دست پیدا کند. علاوه بر اینها، تلاش کنید تا زمینه های نیاز و بروز مشکل را نیز با رسیدن به ریشه اصلی آشکار کنید. آگاهی از ریشه نیاز و مشکل به شما کمک می کند تا راهکارهای حساب شده تری را در اختیار مشتری قرار بدهید.

 

  1. استعاره هایی که مشتری از آنها استفاده می کند را نیز یادداشت کنید

چرا؟ زیرا استعاره هایی که به کار می بریم شرح موجز و متبلوری از تجربه ها و آن چیزهایی است که با آنها روبرو هستیم. ممکن است که یک مشتری پس از سالها تجربه و تفکر مشکل خود را تحت عناوینی مانند «چاه عمیق» یا مثلاً خوره ای که به جان شرکت متبوعش افتاده خلاصه کند. این استعاره هر چه که باشد، خلاصه ای از دنیایی از تجربیات و بازتابی از امید و نا امیدی است. برای اینکه بتوانید ارزشی که ایجاد می کنید را واقعاً به دنیای مشتری ربط بدهید باید آن ارزش را در چارچوب همان استعاره هایی که استفاده کرده مطرح کنید. به عنوان مثال، ارزش و سودی که می رسانید را می توانید به این شکل بیان کنید که به مشتری کمک خواهید کرد تا از چاه مشکلات بیرون بیاید یا درمان دردهایی خواهید بود که بر جسم و جان شرکت وی مستولی شده است. اینکه از چه استعاره ای استفاده می کنید بر عهده خودتان است، اما نکته مهم این است که آن استعاره با خلاصه ای که مشتری ارائه کرده ربط پیدا کند. در اینصورت ارزش و منافعی که ارائه می کنید با عواطف مشتری پیوند خواهد خورد و نتایج بهتری را کسب خواهید کرد.

 

  1. به دنبال زمینه ها و مشکلات رایج باشید

معمولاً لازم است که برای مواردی که پیچیده تر هستند چندین ماه و حتی چندین سال با سهامداران مختلف مذاکره کنید. با یادداشت برداری دقیق و درست می توانید زمینه های رایج بروز مشکلات در نواحی ساختاری را پیدا کنید. گاهی همان نکاتی که بی اهمیت به نظر می رسند با به دست آوردن تصویر کامل تری از مشتری اهمیت پیدا می کنند. به این منظور باید سیستم مشخص و دقیقی برای نوت برداری داشته باشید و به جزئی ترین جزئیات نیز توجه کنید.

ما در این مطلب آموزشی از بخش آموزش فروش گویا آی تی به نکاتی اشاره کردیم که در هنگام نوت برداری باید آنها را مد نظر قرار دهید. نظر شما چیست؟ شما چه ایده هایی دارید؟ لطفاً دیدگاه های خود را در زیر این مطلب با ما در میان بگذارید.