صدای انفجار بیگ بنگ را همین الان در خانه‌تان بشنوید

مطلب صدای انفجار بیگ بنگ را همین الان در خانه‌تان بشنوید برای اولین بار در وب سایت تکراتو - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است. - تکراتو - اخبار روز تکنولوژی - - https://techrato.com/

صدای انفجار بیگ بنگ مربوط به واقعه‌ای است که بنابر یکی از مدل‌های کیهان‌شناسی پذیرفته شده برای جهان و به همین نام، تکامل جهان در مقیاس بزرگ را توضیح می‌دهد. نظریه انفجار بیگ بنگ توضیح می‌دهد که کائنات از یک نقطه بسیار چگال و متراکم آغاز شده و پس وقوع یک انفجار عظیم انبساط آن...

مطلب صدای انفجار بیگ بنگ را همین الان در خانه‌تان بشنوید برای اولین بار در وب سایت تکراتو - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است. - تکراتو - اخبار روز تکنولوژی - - https://techrato.com/

حل یکی از مسائل بزرگ فیزیک استاندارد؛ جهان ما چگونه قوانین تقارن را زیر پا می گذارد؟

نتایج جدیدی که از سرن (CERN) به دست آمده، یکی از بزرگترین خلا های موجود در مدل استاندارد فیزیک را پر می کند.

گویا آی تی – در میان ده ها سوال بی پاسخی که در مورد توانایی مدل استاندارد فیزیک برای توضیح جهان و هر آنچه در آن است، مطرح می شود، سوال در مورد راز عدم تقارن ماده – پادماده، یکی از بزرگترین و مهم ترین سوالهاست.
مقادیر مساوی از ماده و پادماده که توسط انفجار بزرگ (بیگ بنگ) تولید شده، باید یکدیگر را حذف کنند، و در نتیجه جهانی داشته باشیم که به سختی بتوان ذره ای در آن یافت، اما میبینیم که اینگونه نیست. اکنون، نتایج جدید که از یک آشکارساز برخورد دهنده هادرون بزرگ در سرن به دست آمده، بهترین فرصت را برای توضیح پارادوکس وجود خود ما فراهم ساخته است.
قوانین فیزیک پیش بینی می کنند که برای هر ذره از یک ماده منظم، یک پادذره برابر، اما مخالف، وجود دارد.
یعنی به ازای هر الکترون دارای بار منفی، یک پوزیترون دارای بار مثبت وجود دارد. برای هر اتم هیدروژن منظم، یک اتم پاد هیدروژن وجود دارد.
اگر وجود یک پادذره منجر به یافتن یک ذره منظم شود، آنها باید یکدیگر را نابود کنند، و انرژی را به شکل نور آزاد نمایند.
مشکل زمانی پیش می آید که ما این موضوع را در نظر بگیریم که مدل استاندارد فیزیک، پیش بینی می کند که بیگ بنگ باید مقدار مساوی از ذرات باریون را در فرم ماده و پادماده تولید کرده باشد؛ آنها را ماده باریونی و ماده پادباریونی می نامند.

باریونها نوع مهمی از ذرات زیراتمی هستند. همان طور که می دانید پروتون ها و نوترون ها بیشتر جرم ماده قابل مشاهده (مرئی) در جهان را تشکیل می دهند. آنها باریون هستند.
این حقیقت که در نهایت مقدار ماده باریونی در جهان بسیار بیشتر از ماده پادباریونی می باشد، مشکلاتی به وجود آورده است. زیرا مقادیر مساوی از ماده باریونی و پادباریونی که توسط انفجار بزرگ تولید شده، باید فورا و تقریبا همه چیز را نابود کنند، و جهانی داشته باشیم که به ندرت بتوان ذره ای در آن یافت؛ باید هر چه هست، پرتوهای مختلف باشد.
مدل استاندارد، عدم تقارن بسیار کمی برای ذرات باریونی در نظر می گیرد، اما قطعا این امر نمی تواند وفور بیش از حدی که امروز در ماده باریونی می بینیم را توضیح دهد.
پس این همه ماده چگونه تا به امروز باقی مانده اند؟
نقض تقارن موجود در جهان، حاکی از آن است که قوانین فیزیک برای ذرات ماده و پادماده یکسان نیستند، و فیزیکدانها تلاش کرده اند کشف کنند این قوانین کجا از واقعیت دور می شوند. این پدیده را “نقض پاریته – بار (CP)” می نامند.
تحقیقات گذشته، شواهدی مبنی بر نقش سی پی در مزون ها یافته اند . مزون ها، بخشی از خانواده ذرات هادرون هستند. اما برای پیش بینی مقدار ماده ای که امروزه در جهان وجود دارد، باید نقض سی پی را در باریونها نیز پیدا کنیم.
بیگ بنگ

برای مدت بیش از نیم قرن، دانشمندان به دنبال شواهدی برای نقض سی پی در باریون ها بودند، و اکنون، محققان با یکی از آشکارسازهای برخورد دهنده هادرون بزرگ (LHC) در سرن، در سوئیس، کار می کنند که نتایج کار آنها نشان می دهد بالاخره نقض سی پی را در باریونها هم پیدا کرده اند.
این تیم تحقیقاتی با استفاده از آشکارساز LHCb، مقادیر قابل توجهی از یک نوع خاص از باریون (باریون Λb0) پادذره آن (Λb0-bar) را تولید کردند و مشاهده نمودند که هر کدام از آنها وقتی شکست، چگونه به یک پروتون (یا پادپروتون) و سه ذره باردار به نام پایون، تبدیل شد.
این تیم تحقیقاتی اعلام کرده است “این فرآیند بسیار نادر است، و پیش از این هرگز دیده نشده بود”.
“نرخ تولید بالای این باریون ها در LHC، و قابلیت های تخصصی آشکارساز LHCb، امکان جمع آوری یک نمونه خالص از حدود ۶۰۰۰ فروپاشی را فراهم کرد”.
این حقیقت که این ذرات به اجزای جداگانه ای تجزیه می شوند، حقیقت مهمی است. زیرا بر اساس این حقیقت، هر تفاوت – یا عدم تقارن – قابل توجه میان مقادیر باریون های ماده و پادماده، نتیجه نقض سی پی است. این دقیقا همان چیزی است که محققان یافته اند.

“داده های حاصل از LHCb، سطح قابل توجهی از عدم تقارن را در کمیت های حساس به نقض سی پی که در فروپاشی باریونهای Λb0 و Λb0-bar در نظر گرفته شدند، نشان می دهند. البته در برخی از موارد، به اندازه ۲۰ درصد تفاوت وجود داشت”.
این یافته ها بسیار هیجان انگیز است، و در واقع ما را در آستانه کشف یکی از مهمترین رازهای فیزیک نوین قرار می دهد… البته هنوز به این مرحله نرسیده ایم.
سرن گزارش می کند که سطح معناداری آماری، در سطح انحراف استاندارد ۳٫۳ بوده و فقط زمانی می توانید ادعای اکتشاف را داشته باشید که این مقدار به انحراف استاندارد ۵ برسد. این رقم نشان می دهد که نتایج به دست آمده توسط فیزیکدانها، تا چه اندازه به صورت شانسی به دست نیامده و واقعی هستند.

با توجه به میزان موفقیت آمیز بودن عملکرد LHCb در اثبات تولید این واکنش های باریونی، به احتمال زیاد باید بیشتر منتظر بمانیم تا ببینیم نتایج به دست آمده تایید می شوند یا رد.
به گفته کریس لی، در مصاحبه با Ars Technica، همچنان به دستیابی به عدد جادویی ۵ امیدواریم:
“نتایج فیزیک ذرات بنیادی، نتایجی پر سر و صدا هستند و از طریق تحلیل های آماری دقیق به دست می آیند؛ هیچ کشفی کامل نیست، مگر اینکه احتمال اتفاقی بودن آن، زیر یک در یک میلیون باشد. نتایجی که ما به دست آورده ایم، هنوز به این درجه نرسیده اند (احتمال اتفاقی بودن آنها، یک در یک هزار است)”.
پس می توانیم به نتایج خود امیدوار باشیم، و با توجه به این نرخ تولید داده در LHC ، عدم تقارن یا به سرعت تایید می شود یا به طور کلی ناپدید می گردد. با این حال، با توجه به اینکه نتایج به دست آمده برای مزون ها به خوبی تایید شده اند، اشتباه بودن نتایج به دست آمده در مورد باریون ها بسیار عجیب خواهد بود”.
فعلا فقط باید منتظر بمانیم، زیرا محققان در حال تحلیل یک مجموعه داده جدید و بزرگتر هستند که توسط LHC جمع آوری شده است. البته خوشبختانه دیگر لازم نیست برای دیدن یافته های آنها زیاد منتظر بمانیم.
نتایج این تحقیق در Nature Physics منتشر شده است.

دامنه اطلاعات ما از جهان هستی به کجا محدود خواهد شد؟

در این مطلب قصد داریم به برخی سوالات کاربردی درباره جهان هستی بپردازیم. سوالاتی که قطعا برای هرکدام از ما پیش آمده است. سوالاتی چون فراتر از کیهان چه چیزی وجود دارد؟ جهان ما در حال تبدیل شدن به چه چیزی است؟ آیا جهان هستی تا ابد منبسط خواهد شد؟آیا مرزی برای دانش انسان وجود دارد؟ آیا محدودیت‌های اساسی در مسیر علم قرار دارد؟

اگر شما نیز مشتاق به فهم پاسخ این سوالات هستید بهتر است تا انتهای این مقاله با گویا آی تی همراه باشید.

در پاسخ به تمامی این سوالات باید گفت ما هنوز هیچ پاسخی برای این سوالات نداریم و نمی توانیم به طور قطعی بگوییم که آیا حد و مرزی برای دانش ما وجود دارد یا خیر. اما می توان گفت به نظر نمی رسد مرزی برای دانسته های ما وجود ندارد. هرچند فراز و نشیب های بیشماری در مسیر یادگیری ما قرار گرفته اند اما هنوز به قطعیت نمی توان نظری در این باره داد. البته هستند افرادی که معتقدند ما هیچ وقت به علم پیدایش جهان دست نخواهیم یافت و هیچ زمان نخواهیم فهمید که پیش از انفجار بزرگ چه اتفاقی رخ داده است. اما به نظر می رسد این تفکرات کمی خودخواهانه باشد زیرا هیچ کس مرز دانش انسان را نمی داند و همانطور که یافته های امروز ما از نجوم در ۵۰ سال پیش غیر ممکن به نظر می رسید ما نیز نمی توانیم به قطعیت بگوییم که تا چه میزان فرا خواهیم گرفت.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe2

البته این صحبت به آن معنا نخواهد بود که ما در طبیعت محدودیتی نداریم زیرا ما در مشاهده و مطالعه ی طبیعت محدودیت هایی داریم به عنوان مثال  اصل عدم قطعیت هایزنبرگ بیان می کند که نمی‌ توان تمام مشخصات حرکتی یک ذره را در هر لحظه از زمان دانست. همچنین بیشترین فاصله ‌ای که در یک بازه ‌ی زمانی قادر به دیدن و حرکت در آن هستیم توسط سرعت نور محدود شده است. اما این محدودیت‌ها صرفا به نشان دهنده این است که چه چیزی را نمی‌ توانیم مشاهده کنیم، نه اینکه چه چیزی را نمی ‌توانیم یاد بگیریم. علیرغم وجود اصل عدم قطعیت، ما توانسته ‌ایم مکانیک کوانتوم را توسعه دهیم و یا در زمینه بررسی رفتار اتم‌ ها پیش رفت هایی چشمگیر داشته باشیم. ما امروزه توانسته‌ ایم ذرات به اصطلاح مجازی را کشف کنیم. ذراتی که نمی ‌توانیم به طور مستقیم ببینیم، با این حال به وسیله شواهد و قوانین فیزیکی وجود آنها را پیش ‌بینی می ‌کنیم.

این موضوع که جهان در حال انبساط است به عنوان یک نقطه شروع در علم ما جای می گیرد و اگر با ما تکیه بر دانسته ها و اکتشافات جدید خود و همچنین استنتاج حوادث پیرامون مان پیش برویم خواهیم توانست به نقطه ای بسیار دور در تاریخ گذشته هستی برسیم. به زمانی که تمام عالم هستی در نقطه ای قابل رویت جمع شده بود.

در یک لحظه، که اکنون آن را  لحظه‌ ی انفجار بزرگ (Big Bang)  می نامیم ، قوانین فیزیکی فعلی شناخته شده از هم فرو‌پاشید، چون بین نسبیت عام و مکانیک کوانتوم ناسازگاری به وجود آمد. نسبیت عام به توصیف گرانش می ‌پردازد و مکانیک کوانتوم نیز فیزیک ذرات میکروسکوپی است. اما خیلی از دانشمندان این ناسازگاری را یک محدودیت جدی برای علم نمی ‌دانند، چون ما انتظار داریم که اصل نسبیت عام بعد از تصحیح، به بخشی از تئوری کوانتوم پیوسته تبدیل شود. نظریه‌ ی ریسمان نمونه ‌ای از این تلاش ‌ها است.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe3

با تصور چنین نظریه ‌ای، شاید قادر باشیم به این سوال پاسخ دهیم که قبل از انفجار بزرگ چه اتفاقی رخ داده است. البته این موضوع نیز قابل تامل است که شاید پیش از انفجار بزرگ اصلا هیچ چیزی وجود نداشته باشد. ساده ‌ترین پاسخ مطرح شده در مورد انفجار بزرگ، کمترین میزان مقبولیت را در بین دانشمندان داشته است. پاسخ به این شکل است که در لحظه‌ ی انفجار بزرگ نسبیت عام با نسبیت خاص به هم پیوستند تا یک حقیقت واحد را تشکیل دهند: فضازمان. اگر فضا توسط انفجار بزرگ به وجود آمده باشد، شاید زمان هم به همین ترتیب به وجود آمده باشد. در آن صورت، هیچ “’گذشته‌ای” وجود نداشته است و سوال مطرح شده بی مورد خواهد بود. بنابراین و با توجه به این موضوع باید منتظر یک جواب منطبق بر کوانتوم گرانشی باشیم و پس از اثبات آن فرضیه به شکل آزمایشگاهی خواهیم توانست خواهیم توانست پاسخی جدید و قابل اتکا ارائه دهیم.

درادامه با یک سوال دیگر مواجه هستیم و آن این است که مرزهای کیهان ما درکجا قرار دارد؟ گستردگی جهان ما تا کجا ادامه دارد؟ در واقع باید گفت پاسخ این سوالات نیز هنوز برای بشر مبهم است و برای پاسخ به آن تنها به حدس و گمان هایی ساده اکتفا نموده ایم که آن را با شما درمیان می گذاریم.

همانطور که گفتیم فضا و زمان به صورت خود به خودی و به یکباره در اثر انفجار بزرگ پدید آمده اند پس می توان گفت که انرژی کلی آن ها برابر صفر است. بر اساس اصول پایه ای فیزیک می توان گفت که انرژی موجود در غالب یک جرم با انرژی میدان گرانشی آن برابر است. به زبان ساده تر باید بگوییم مجموع مقادیر چیزی که از هیچ پدید آمده است باید همان هیچ باشد. با توجه به علم فعلی ما تنها جهانی قادر به دارا بودن چینی ویژگی هایی است که شکل هندسی آن گرد باشد. به عنوان مثال وقتی بر روی یک کره حرکت می کنیم با هیچ مرزی مواجه نخواهیم شد اما می دانیم که محدودیت هایی برای آن وجود دارد. همین شرایط می ‌تواند در جهان هم صادق باشد. اگر ما به انداز‌ه‌ ی کافی در یک جهت به دوردست نگاه کنیم، می‌ توانیم قسمت پشت سر خود را ببینیم.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe4

اما در عمل ما قادر به انجام چنین کاری نیستیم  و دلیل آن احتمالا می تواند این موضوع باشد که جهان قابل رویت ما خود بخشی از جهان بزرگتریست که ما توانایی دیدن آن را نداریم. علت این امر باید با آنچه که انبساط جهان (inflation) نامیده می ‌شود در ارتباط باشد. بیشتر جهان‌هایی که خود به خود از انداز‌ه‌ی میکروسکوپی به وجود می ‌آیند، به جای آن که برای میلیاردها سال عمر کنند، در یک زمان میکروسکوپیک از هم فرو می ‌پاشند. اما در بعضی موارد،  انرژی دادن به فضای خالی باعث می ‌شود که جهان در یک بازه‌ ی زمانی کوتاه به صورت تصاعدی متورم شود. بر این اساس تصور ما این است که در لحظات اولیه ی پس از انفجار بزرگ یک بازه زمانی پدید آمده است که در آن جهان انبساط می یابد و به این طریق جهان بلافاصله پس از تولد فرو نپاشیده است.

بنابراین می توانیم بگوییم که ممکن است زمانی انبساط در بخشی از جهان که ما در آن حضور داریم متوقف شود اما به این معنا نیست که تمام جهان از انبساط  خارج شده است.

 

منبع NAUTIL

دامنه اطلاعات ما از جهان هستی به کجا محدود خواهد شد؟

در این مطلب قصد داریم به برخی سوالات کاربردی درباره جهان هستی بپردازیم. سوالاتی که قطعا برای هرکدام از ما پیش آمده است. سوالاتی چون فراتر از کیهان چه چیزی وجود دارد؟ جهان ما در حال تبدیل شدن به چه چیزی است؟ آیا جهان هستی تا ابد منبسط خواهد شد؟آیا مرزی برای دانش انسان وجود دارد؟ آیا محدودیت‌های اساسی در مسیر علم قرار دارد؟

اگر شما نیز مشتاق به فهم پاسخ این سوالات هستید بهتر است تا انتهای این مقاله با گویا آی تی همراه باشید.

در پاسخ به تمامی این سوالات باید گفت ما هنوز هیچ پاسخی برای این سوالات نداریم و نمی توانیم به طور قطعی بگوییم که آیا حد و مرزی برای دانش ما وجود دارد یا خیر. اما می توان گفت به نظر نمی رسد مرزی برای دانسته های ما وجود ندارد. هرچند فراز و نشیب های بیشماری در مسیر یادگیری ما قرار گرفته اند اما هنوز به قطعیت نمی توان نظری در این باره داد. البته هستند افرادی که معتقدند ما هیچ وقت به علم پیدایش جهان دست نخواهیم یافت و هیچ زمان نخواهیم فهمید که پیش از انفجار بزرگ چه اتفاقی رخ داده است. اما به نظر می رسد این تفکرات کمی خودخواهانه باشد زیرا هیچ کس مرز دانش انسان را نمی داند و همانطور که یافته های امروز ما از نجوم در ۵۰ سال پیش غیر ممکن به نظر می رسید ما نیز نمی توانیم به قطعیت بگوییم که تا چه میزان فرا خواهیم گرفت.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe2

البته این صحبت به آن معنا نخواهد بود که ما در طبیعت محدودیتی نداریم زیرا ما در مشاهده و مطالعه ی طبیعت محدودیت هایی داریم به عنوان مثال  اصل عدم قطعیت هایزنبرگ بیان می کند که نمی‌ توان تمام مشخصات حرکتی یک ذره را در هر لحظه از زمان دانست. همچنین بیشترین فاصله ‌ای که در یک بازه ‌ی زمانی قادر به دیدن و حرکت در آن هستیم توسط سرعت نور محدود شده است. اما این محدودیت‌ها صرفا به نشان دهنده این است که چه چیزی را نمی‌ توانیم مشاهده کنیم، نه اینکه چه چیزی را نمی ‌توانیم یاد بگیریم. علیرغم وجود اصل عدم قطعیت، ما توانسته ‌ایم مکانیک کوانتوم را توسعه دهیم و یا در زمینه بررسی رفتار اتم‌ ها پیش رفت هایی چشمگیر داشته باشیم. ما امروزه توانسته‌ ایم ذرات به اصطلاح مجازی را کشف کنیم. ذراتی که نمی ‌توانیم به طور مستقیم ببینیم، با این حال به وسیله شواهد و قوانین فیزیکی وجود آنها را پیش ‌بینی می ‌کنیم.

این موضوع که جهان در حال انبساط است به عنوان یک نقطه شروع در علم ما جای می گیرد و اگر با ما تکیه بر دانسته ها و اکتشافات جدید خود و همچنین استنتاج حوادث پیرامون مان پیش برویم خواهیم توانست به نقطه ای بسیار دور در تاریخ گذشته هستی برسیم. به زمانی که تمام عالم هستی در نقطه ای قابل رویت جمع شده بود.

در یک لحظه، که اکنون آن را  لحظه‌ ی انفجار بزرگ (Big Bang)  می نامیم ، قوانین فیزیکی فعلی شناخته شده از هم فرو‌پاشید، چون بین نسبیت عام و مکانیک کوانتوم ناسازگاری به وجود آمد. نسبیت عام به توصیف گرانش می ‌پردازد و مکانیک کوانتوم نیز فیزیک ذرات میکروسکوپی است. اما خیلی از دانشمندان این ناسازگاری را یک محدودیت جدی برای علم نمی ‌دانند، چون ما انتظار داریم که اصل نسبیت عام بعد از تصحیح، به بخشی از تئوری کوانتوم پیوسته تبدیل شود. نظریه‌ ی ریسمان نمونه ‌ای از این تلاش ‌ها است.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe3

با تصور چنین نظریه ‌ای، شاید قادر باشیم به این سوال پاسخ دهیم که قبل از انفجار بزرگ چه اتفاقی رخ داده است. البته این موضوع نیز قابل تامل است که شاید پیش از انفجار بزرگ اصلا هیچ چیزی وجود نداشته باشد. ساده ‌ترین پاسخ مطرح شده در مورد انفجار بزرگ، کمترین میزان مقبولیت را در بین دانشمندان داشته است. پاسخ به این شکل است که در لحظه‌ ی انفجار بزرگ نسبیت عام با نسبیت خاص به هم پیوستند تا یک حقیقت واحد را تشکیل دهند: فضازمان. اگر فضا توسط انفجار بزرگ به وجود آمده باشد، شاید زمان هم به همین ترتیب به وجود آمده باشد. در آن صورت، هیچ “’گذشته‌ای” وجود نداشته است و سوال مطرح شده بی مورد خواهد بود. بنابراین و با توجه به این موضوع باید منتظر یک جواب منطبق بر کوانتوم گرانشی باشیم و پس از اثبات آن فرضیه به شکل آزمایشگاهی خواهیم توانست خواهیم توانست پاسخی جدید و قابل اتکا ارائه دهیم.

درادامه با یک سوال دیگر مواجه هستیم و آن این است که مرزهای کیهان ما درکجا قرار دارد؟ گستردگی جهان ما تا کجا ادامه دارد؟ در واقع باید گفت پاسخ این سوالات نیز هنوز برای بشر مبهم است و برای پاسخ به آن تنها به حدس و گمان هایی ساده اکتفا نموده ایم که آن را با شما درمیان می گذاریم.

همانطور که گفتیم فضا و زمان به صورت خود به خودی و به یکباره در اثر انفجار بزرگ پدید آمده اند پس می توان گفت که انرژی کلی آن ها برابر صفر است. بر اساس اصول پایه ای فیزیک می توان گفت که انرژی موجود در غالب یک جرم با انرژی میدان گرانشی آن برابر است. به زبان ساده تر باید بگوییم مجموع مقادیر چیزی که از هیچ پدید آمده است باید همان هیچ باشد. با توجه به علم فعلی ما تنها جهانی قادر به دارا بودن چینی ویژگی هایی است که شکل هندسی آن گرد باشد. به عنوان مثال وقتی بر روی یک کره حرکت می کنیم با هیچ مرزی مواجه نخواهیم شد اما می دانیم که محدودیت هایی برای آن وجود دارد. همین شرایط می ‌تواند در جهان هم صادق باشد. اگر ما به انداز‌ه‌ ی کافی در یک جهت به دوردست نگاه کنیم، می‌ توانیم قسمت پشت سر خود را ببینیم.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe4

اما در عمل ما قادر به انجام چنین کاری نیستیم  و دلیل آن احتمالا می تواند این موضوع باشد که جهان قابل رویت ما خود بخشی از جهان بزرگتریست که ما توانایی دیدن آن را نداریم. علت این امر باید با آنچه که انبساط جهان (inflation) نامیده می ‌شود در ارتباط باشد. بیشتر جهان‌هایی که خود به خود از انداز‌ه‌ی میکروسکوپی به وجود می ‌آیند، به جای آن که برای میلیاردها سال عمر کنند، در یک زمان میکروسکوپیک از هم فرو می ‌پاشند. اما در بعضی موارد،  انرژی دادن به فضای خالی باعث می ‌شود که جهان در یک بازه‌ ی زمانی کوتاه به صورت تصاعدی متورم شود. بر این اساس تصور ما این است که در لحظات اولیه ی پس از انفجار بزرگ یک بازه زمانی پدید آمده است که در آن جهان انبساط می یابد و به این طریق جهان بلافاصله پس از تولد فرو نپاشیده است.

بنابراین می توانیم بگوییم که ممکن است زمانی انبساط در بخشی از جهان که ما در آن حضور داریم متوقف شود اما به این معنا نیست که تمام جهان از انبساط  خارج شده است.

 

منبع NAUTIL