چرا پیامک باید بخشی از استراتژی بازاریابی شما باشد

آیا استفاده از پیام کوتاه یا اس ام اس را در برنامه بازاریابی خود گنجانده اید؟

پیش بینی می شود که تا پایان سال ۲۰۱۷، ۴٫۷۷ میلیارد نفر در سطح جهان دست کم صاحب یک دستگاه تلفن همراه شده باشند. همچنین بر طبق گزارش های موجود، ۶۳ درصد از صاحبان گوشی های هوشمند، در طول روز تنها یک ساعت از گوشی خود جدا می شوند (مارکتینگ تِک، ۲۰۱۶). گوشی های ما همیشه به دستمان چسبیده است؛ لذا واقعا برای هدفگیری کاربران موبایل، چه راهی بهتر از ارسال پیامک به آنها وجود دارد؟ اما چرا بسیاری از بازاریاب ها به ندرت از پیامک استفاده می کنند؟

باید اذعان کرد که این جای تعجبی ندارد! با وجود اینکه بر اساس تحقیقی که در سال ۲۰۱۵ در بریتانیا انجام شد، ۶۴ درصد از مشتریان باور داشتند که شرکتها باید بیشتر از پیامک استفاده کنند، و ۸۳ درصد نیز با این پیش شرط که از آنها اجازه گرفته شود و پیام ارسالی به آنها ربط داشته باشد دریافت پیامک از جانب برندها را مزاحم نمی دانستند، اما در کشور ما شرایط متفاوت است. البته در بریتانیا نیز پیامک گذشته دشواری را پشت سر گذاشته که شهرت آن را لکه دار کرده است. در این کشور هم از دوران بمباران پیامک های بازاریابی غیرمرتبط و آزاردهنده زمان زیادی نمی گذرد. همین باعث شد و می شود که این کانال ارزشمند در چشم بسیاری از مصرف کنندگان به ورطه نابودی کشیده شده باشد. علاوه بر این، هزینه ای که پیامک در بر دارد نیز مزید بر علت است.

با این وجود، وضعیت کمی تغییر کرده است و اکنون پیامک این پتانسیل را دارد که تبدیل به یک کانال فوق موثر شود. ما در اینجا قصد داریم این موضوع را به شما اثبات کنیم.

چرا پیامک باید در استراتژی بازاریابی همه جانبه شما جایی داشته باشد؟

نگرش مشتریان تغییر کرده است

زمان واقعا درمان دردها است و با توجه به امکاناتی که از طرق مسئولان امر در جهت امکان عدم دریافت پیامک های تبلیغاتی در دسترس مخاطبان قرار گرفته، تمایل بازاریاب ها برای ارسال پیامک های بی هدف کمتر شده است. با کاهش این تمایل، طبیعی است که به تدریج فضای بازاریابی از طریق پیامک شاهد بهبود قابل توجهی خواهد بود. ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که به هر حال اگر پیامک مرتبط باشد، ارزشی را ارائه کند و دریافت کننده از قبل رضایت خود را به برند اعلام کرده باشد، دلیلی برای تاثیر نداشتن این ابزار وجود ندارد. با این نگرش و بر اساس یک نظرسنجی (Apico، بریتانیا)،  ۷۷ درصد مشتریان از پیام هایی که حاوی کد تخفیف یا اعلان فروش ویژه هستند استقبال می کنند؛ این رقم برای پیام های اطلاع رسانی شخصی ۵۰ درصد و برای پیامک هایی که اخبار برند را به اطلاع مخاطب می رسانند ۴۸ درصد است.

 

کمک به بازاریابی متقابل

پیامک یک روش ارتباطی است که بدون نیاز به هیچ نرم افزار یا سخت افزار اضافی، روی همه موبایل ها کار می کند. بنابراین، استفاده از پیامک می تواند یک مولفه قدرتمند و انعطاف پذیر برای تقویت استراتژی های شما در راستای بازاریابی متقابل (cross-channel marketing؛ استفاده از یک کانال بازاریابی برای تقویت یک کانال دیگر) باشد. می توانید پیامک را به عنوان پشتیبان خود در نظر بگیرید که از طریق گنجاندن ارتباطات شخصی تر و مستقیم تر در کمپین های متقابل، به شما کمک می کند تا بازگشت سرمایه خود را به حداکثر برسانید. یک مطالعه نشان می دهد که گنجاندن پیامک در کمپین بازاریابی ایمیلی می تواند نرخ بازشدن ایمیل ها را تا ۲۰ درصد افزایش دهد.

 

اثبات بازگشت سرمایه پیامک

بدون شک هزینه ارسال پیامک در مقایسه با ایمیل بیشتر است، اما در عین حال این پتانسیل را نیز دارد که موجب بازگشت سرمایه چشمگیری شود. به عنوان یک نمونه، در یک مطالعه موردی، شکلات فروشی هتل شکلات تخفیف ۱۰ درصدی خود را از طریق پیامک به مشتریان خود اطلاع رسانی کرد. آیا می توانید بازگشت سرمایه حاصل شده را حدس بزنید؟ پاسخ: ۱۴۰۰ درصد!

نظارت بر بازگشت سرمایه پیامک می تواند دشوار باشد، اما گزینه هایی برای این کار وجود دارد. به عنوان نمونه، می توانید از لینک ها یا کدهای تخفیف خاص در پیامک استفاده کنید، یا پیشرفت دوره ای سفر مشتری و کل کمپین را اندازه گیری کنید.

 

نکات مهم برای استفاده از پیامک

پیامک باید مرتبط باشد

مهم ترین نکته این است که باید به یاد داشته باشید که مخاطب شما در فضای مشترکی با خانواده یا دوستان خود حضور دارد. به عبارت دیگر، توجه داشته باشید که پیامک به شدت تمرکز را تحت تاثیر قرار می دهد، و به همین دلیل است که پیامکی که ارسال می کنید به احتمال ۹۸ درصد خوانده خواهد شد. در عین حال، به همین دلیل باید پیام شما به دریافت کننده ربط داشته باشد. به علاوه، هر چه دسته بندی هدف خود را دقیق تر تعیین کنید، این کانال مقرون به صرفه تر خواهد بود.

 

اجازه بگیرید

دریافت اجازه برای پیامک ضروری است، و البته دلیل این ضرورت فقط مباحث قانونی نیست (مصوبه ممنوعیت ارسال پیامک های تبلیغاتی بدون کسب اجازه از مشترکان، مصوب سال ۱۳۹۰). ارسال پیام به افرادی که تمایلی به دریافت آن ندارند نه تنها مفید نیست، بلکه آزاردهنده و مخرب است.

 

مشتریان خود را بمباران نکنید

در مورد پیامک، هرچه کمتر بهتر. احتمال نادیده گرفتن و نخواندن پیامک بسیار کمتر از ایمیل است، در نتیجه، اشتباه در زمان بندی یا دامنه تکرار می تواند تاثیرات منفی بیشتری را ایجاد کند. ۸۳ درصد از مردم تمایلی به دریافت بیش از ۲ پیام متنی در ماه از یک برند ندارند و تنها ۲ درصد با بیش از ۵ مورد در ماه کنار می آیند (نظرسنجی Moto Message، ۲۰۱۵)، بنابراین به نحوی برنامه ریزی کنید که کمترین تعداد ممکن و ضروری ترین موارد را ارسال کنید.

برندسازی و بازاریابی: چرا هر دو برای موفقیت ضروری هستند؟

در دنیای کسب و کار، برای انتقال پیام مناسب و درست به مشتریان فعلی و بالقوه، ایجاد شهرت و هویت ضروری است. بازاریابی کلمه ای است که هرگاه یک کسب و کار می خواهد خدمات یا محصولات خود را به فروش برساند از آن استفاده می کند، اما چند شرکت معنی و مفهوم این کلمه را درک می کنند و از تفاوت آن با برندینگ (branding) یا برندسازی آگاهی دارند؟

با وجود اینکه برندسازی و بازاریابی هر دو برای موفقیت کسب و کار شما اهمیت شایانی دارند، اما این دو با هم تفاوت زیادی دارند.

همه شرکت ها باید به نحوی چیزی را به فروش برسانند؛ استراتژی های بازاریابی و برندسازی شما نه تنها در فروش محصولات شما، بلکه در ارائه تصویر مناسبی از شرکت شما نیز نقش مهمی ایفا می کنند. به هر حال، امروزه چیزی که باعث جلب توجه مشتریان به شما می شود، شهرت شما است.

 

بازاریابی چیست؟

بازاریابی که به عنوان یک فرآیند مدیریتی که مسئول شناسایی، پیش بینی و برآوردن نیازهای مشتری به یک روش درآمدزا است تعریف می شود، یک ابزار تاکتیکی در کسب و کار شما به شمار می رود. در واقع، بازاریابی یک بخش جدانشدنی از برندسازی است.

اگر تحقیقات لازم برای بازاریابی انجام بگیرد، سرمایه ای که در آن صرف می شود به سرعت بازخواهد گشت، مخصوصا اگر فرآیند اجرای آن نیز به خوبی انجام شود. با استفاده از یک استراتژی بازاریابی صحیح می توانید اطمینان داشته باشید که مشتری خود را می شناسید، نیازهای او را برآورده می کنید و بالاخره درآمد کسب می کنید. بازاریابی اساسا ابزاری است که برای جذب مشتریان و حفظ ارتباط با آنها ضروری است.

 

برندسازی چه تفاوتی با بازاریابی دارد؟

برندسازی را می توان بسیار بزرگتر از بازاریابی دانست؛ برندسازی بیان حقیقت و ارزشهای یک سازمان است و شاخصه ها، ارزش ها و ویژگیهای متضمن شرکت را نشان می دهد. برند شما چیزی فراتر از یک نماد یا لوگوی خوب یا وبسایتی است که طراحی زیبایی دارد؛ برند شما چیزی است که نقش تعیین کننده ای در ایجاد وفاداری مشتری دارد.

برندسازی چیزی است که بر اساس آن هویت و شخصیت برند شما بوجود می آید و تصویری ایجاد می شود که در معرض دید مردم قرار می گیرد. برندسازی شما تا مدت مدیدی پس از اتمام آخرین تاکتیک بازاریابی تان در ذهن ها باقی می ماند. در همین راستا، داشتن یک استراتژی برند برای کسب و کار شما ضروری است، زیرا دیدگاه کسب و کار شما به آینده را مشخص می کند و به وضوح چیزی که کسب و کار شما در طلب آن است را بیان می کند.


استراتژی برند و نیاز به آن

استراتژی برند برای کسب و کار مزایای متعددی دارد. استراتژی برند شما را از رقبا متمایز می کند؛ علاوه بر این، با تاکیدی که روی ارائه پیام های درست دارد، به تمرکز شما در هنگام اجرای بازاریابی کمک می کند. به علاوه، می تواند هویت برند شما را تقویت کند و مفهوم تمرکزیافته ای از کسب و کار را در اختیار شما بگذارد.

امروزه استراتژی های تبلیغی و ترویجی متنوعی وجود دارند که با استفاده از آنها می توانید برند خود را تقویت کرده و به رشد و توسعه آن کمک کنید و از این طریق، شرکت خود را در جایگاه شایسته ای قرار دهید.

 

هدایای تبلیغاتی

تهیه و عرضه هدایای تبلیغاتی روش فوق العاده ای است که به مشتریان بالقوه اجازه می دهد که محصول شما را امتحان کنند؛ یا اگر شرکت شما خدمات محور است، کالاهای تبلیغاتی می توانند برند شما را در ذهن مصرف کنندگان حک کنند و تبدیل به تبلیغات ویژه ای برای کسب و کار شما بشوند. اگر محصول تبلیغاتی و برندشده شما برای مخاطب هدف سودمند باشد، بدون شک در موقعیت های مختلفی از آن استفاده خواهد کرد و همین می تواند برند شما را بیشتر در معرض دید قرار دهد.

در واقع، بر اساس تحقیقی که توسط انجمن بین المللی محصولات تبلیغاتی در ماه دسامبر سال ۲۰۱۶ انجام شد، ۷۱ درصد از مصرف کنندگان با دریافت کالاهای تبلیغاتی احساس خوشحالی می کنند، و در نتیجه شادمانی به سرعت با برند شما تداعی خواهد شد.

علاوه براین، همان تحقیق نشان داد که کالای تبلیغاتی موثرترین ابزار بازاریابی برای همه نسل ها، از جوانان گرفته تا کهنسالان است.

 

رسانه های اجتماعی

با توجه به رشد فزاینده رسانه های اجتماعی، بهره برداری از آنها می تواند روش موثری برای جلب توجه به برند شما باشد. در واقع، این یک روش سرراست تر برای تبلیغ محصول یا خدمات شما است، در عین حالیکه باعث گسترش ارتباط شما در سطح انسانی می شود.


این مطلب نوشته راب واتسون است. آقای واتسون مدیر بازاریابی شرکت برندسازی Outstanding است.

مصرف کنندگان از ایمیل های برندها چه می خواهند؟

بر اساس تحقیقی که اخیرا انجام شد، اغلب مصرف کنندگان برای دریافت تخفیف نسبت به ثبت نام جهت دریافت ایمیل های بازاریابی اقدام می کنند.

این گزارش بر اساس اطلاعات جمع آوری شده از یک نظرسنجی انجام شد که با شرکت ۱۲۵۲ مصرف کننده در سنین ۱۴ تا ۶۷ سال که در ایالات متحده سکونت داشتند اجرا شده بود.

تقریبا ۸۵ درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی اذعان داشتند که دریافت تخفیف یکی از مهم ترین دلایل ثبت نام آنها برای دریافت ایمیل از جانب برندها است.

برای کمتر از نیمی از شرکت کنندگان در این نظرسنجی (۴۱ درصد) دریافت آخرین اطلاعات درباره محصولات یا خدمات دلیل ثبت نام بود، ۳۸ درصد بخاطر علاقه خود به برند مشترک ایمیل های آن شده بودند و ۲۷ درصد برای ارائه نظر خود درباره محصولات جدید (product research یا تحقیق محصول) نسبت به ثبت نام اقدام کرده بودند.

مطلوب ترین نوع تخفیفاتی که مصرف کنندگان مایل به دریافت آن بودند تخفیف های درصدی (۳۵ درصد این نوع از تخفیف را نسبت به بقیه ترجیح می دادند)، ارسال رایگان (۲۰ درصد)، دوره های آزمایشی رایگان (۱۴ درصد) و تخفیف با مبلغ ثابت (۱۴ درصد) است.

تقریبا ۶۰ درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی اعتقاد داشتند که تعداد ایمیل های ترویجی که از برندها دریافت می کنند بیش از حد زیاد است.

 

نسل آینده محتوا

این روزها شاهد مقالات متعددی بر پهنه وب هستیم که به ما درباره سیلی که از محتوا در اینترنت جاری شده است هشدار می دهند. من نیز تا حدی با این موضوع موافقم، اما بسیاری از این مقالات نگاه کهنه و محدودی به این قضیه دارند. بدون شک قطعات محتوایی زیادی در اینترنت موجود است که ما می توانیم از طریق رایانه ها یا ایزارهای همراه مان به آنها دسترسی پیدا کنیم، اما آیا به تکنولوژیهای نوظهور هم فکر کرده اید؟

چند وقت پیش، من در یک جلسه با موضوع کمک به افزایش آشنایی مصرف کنندگان با تکنولوژیهای جدید و احساس قرابت بیشترشان با آنها شرکت کردم. کوتاه سخن اینکه پاسخ این است که محتواهای آشنا را در قالب این دسته از تکنولوژیهای جدید قرار دهیم و از این طریق، از دور از ذهن بودن کاربری آنها بکاهیم. این محتوا فاصله بین جدید و قدیمی را پر می کند. یک نمونه فوق العاده در این زمینه شرکت اپل است؛ این شرکت در شرایطی آیپاد خود را معرفی کرد که پخش کننده های صوتی دیگری نیز در بازار وجود داشتند، اما در جذب خریدار با دشواری روبرو بودند. اما اپل چه کار متمایزی انجام داد؟ پاسخ آیتیونز است. اپل انبوهی از محتوا را در قالب موسیقی های قابل دانلود به آیپاد آورد. حالا همه آن آهنگ های آشنا که مردم می شناختند و به آنها عشق می ورزیدند به راحتی در دسترس شان قرار داشت.

در سال گذشته، ما شاهد عرضه هدست های واقعیت مجازی (VR) توسط چندین برند بزرگ بودیم؛ Oculus Rift از فیسبوک، Daydream از گوگل، HTC Vive و Gear VR سامسونگ (بر پایه Oculus فیسبوک). این یک جهش بزرگ در بازار واقعیت مجازی به حساب می آید و در شرایطی که بازیگران بزرگی روی این حوزه سرمایه گذاری کرده اند، شانس رشد و شکوفایی بالایی دارد. اما اگر قرار باشد یک چیز را به دنیای واقعیت مجازی بیاوریم تا راه خود را به زندگی مردم باز کند، آن چه خواهد بود؟ پاسخ این سوال، محتوایی است که جالب و سودمند باشد. متاسفانه، محتوای واقعیت مجازی نیز همانند بسیاری از تکنولوژیهای جدید در حال حاضر محدود است.

همین فرصت فوق العاده ای را در اختیار افرادی قرار می دهد که به دنبال بازاریابی محصولات یا خدمات خود هستند. شما می توانید در بازاری که هنوز آنقدرها شلوغ نشده، به تولید محتوا بپردازید. خبر خوب این است که به این منظور به سرمایه گذاری کلان و تهیه برنامه های نرم افزاری و اپ مخصوص خودتان نیازی نیست. بازیگران بزرگ عرصه واقعیت مجازی به خوبی می دانند که برای حفظ جایگاه خود باید تولید محتوا را جمع سپاری (crowdsource) کنند، بنابراین اپ ها و برنامه هایی می سازند که مصرف کنندگان می توانند برای آنها محتوا بسازند. به عنوان نمونه، اپ Facebook 360 درجه برای هدست های واقعیت مجازی عرضه شده است؛ این اپ می تواند همه ویدیوها و تصاویر ۳۶۰ درجه را از فیسبوک دریافت کند و به کاربران هدست های واقعیت مجازی اجازه می دهد تا به آنها در یک فضای سه بعدی دسترسی پیدا کنند. بخش فوق العاده ماجرا در رابطه با ویدیوها و تصاویر ۳۶۰ درجه این است که این محتوا در نسخه های دسکتاب و موبایل فیسبوک نیز قابل دسترسی است، بنابراین می توانید همه ابعاد را پوشش دهید. با وجود اینکه برای تولید ویدیوی ۳۶۰ درجه به دوربین های خاص نیاز دارید (یا می توانید ویدیوی زوایای مختلف را نیز همزمان ضبط و بعدا مونتاژ کنید)، اما برای تصاویر حتی از یک تصویر پاناروما که از طریق دوربین گوشی خود ثبت کرده اید هم می توانید استفاده کنید. علاوه بر فیسبوک و امکانات آن، می توانید ویدیوها و تصاویر ۳۶۰ درجه خود را در سایت خود یا وبسایت های عمده اشتراک گذاری ویدیو در اینترنت (که تقریبا همگی از ویدیوهای ۳۶۰ درجه پشتیبانی می کنند) نیز قرار دهید. به لطف پیشرفت تکنولوژی، مخاطب شما می تواند با تکان دادن نشانگر ماوس خود روی ویدیو از امکانات این فناوری در مرورگر وب خود نیز استفاده کند.

اگر تصور می کنید که کسب و کار شما هنوز برای محتوای ۳۶۰ درجه آمادگی ندارد، در اینصورت باید نگاهی به مخاطبان خود بیندازید. امروزه بسیاری از مردم به انتشار محتوای ۳۶۰ درجه خود در پلتفورم های مختلف می پردازند، و البته احتمالا برخی از آنها مشتریان بالقوه یا بالفعل شما هستند. بنابراین، از این تکنولوژی جدید بهره برداری کنید و حتی در صورت امکان، تولید آن را به دست مشتریان خود بسپارید.


این متن نوشته خانم آنا براوینگتون، مدیر امور مشتریان در موسسه بازاریابی رِدوِب است که با اندکی جرح و تعدیل ترجمه شده است.

درک واژه برند؛ برند چیست؟

برند با محصول متفاوت است، چرا که برند چیزی است که مصرف کننده آن را خریداری می کند، اما محصول چیزی است که راه حل دغدغه های مصرف کننده است و یک شرکت آن را ارائه می کند. برند آمیزه ای از تداعی های عاطفی و کارکردی است. برند تعهدی است مبنی بر اینکه یک محصول کارکردی متناسب با انتظارات مشتری خواهد داشت. برند به انتظارات مشتری درباره محصول شکل می دهد. برندها معمولا یک علامت تجاری دارند که مانع از استفاده آنها توسط دیگران می شود. یک برند اطلاعات خاصی را راجع به سازمان، کالا یا خدمات ارائه می دهد که آن را از سایر فعالان بازار متمایز می کند. ویژگیهایی که محصول یا خدمات را منحصر به فرد می سازند توسط برند تضمین می شوند. یک برند ابزاری است که به مصرف کننده نشان می دهد که یک شرکت چه محصولاتی را ارائه می دهد و کیفیت آنها چگونه است.

برند برای مصرف کننده دلالت دارد بر:

  • منبع محصول
  • مسئولیت برای تولیدکننده محصول
  • ریسک کمتر
  • هزینه کمتر برای جستجو
  • نشانی از کیفیت
  • معامله یا عهد بستن با تولیدکننده محصول
  • یک نماد

برند تصمیم گیری در جهت خرید را برای مشتری ساده تر می کند. با گذشت زمان، مصرف کنندگان با برندهایی آشنا می شوند که نیازهای آنها را برآورده می کنند. اگر مصرف کننده نسبت به یک برند آشنایی و اطلاعات کافی داشته باشد، به سرعت می تواند برای خرید تصمیم گیری کرده و در وقت خود صرفه جویی کند. علاوه بر این، در هزینه جستجو برای محصول نیز صرفه جویی خواهد شد. تا زمانی که مصرف کننده باور دارد که برند به برآوردن نیازهای او ادامه خواهد داد و عملکرد مطلوب و مستمری از خود نشان خواهد داد، تعهد و وفاداری او نسبت به برند حفظ خواهد شد. تا زمانی که مصرف کننده از مصرف محصولات برند منفعتی کسب کند و خرسند باشد، احتمال خرید او از آن برند زیاد است. به علاوه، برندها در دلالت بر برخی ویژگیهای خاص برای مصرف کننده نقش مهمی را ایفا می کنند.

برند برای فروشنده دلالت دارد بر:

  • مبنای مزیت رقابتی
  • راهی برای ارائه محصولات همراه با تداعی های منحصر به فرد
  • روشی برای حفاظت قانونی از ویژگیهای منحصر به فرد محصول
  • نشانه کیفیت برای مشتری راضی
  • ابزاری برای بازده مالی

برند را به طور خلاصه می توان به عنوان تعهد فروشنده برای ارائه مستمر مجموعه های منحصر به فردی از ویژگی ها، مزایا و خدمات به خریداران یا مصرف کنندگان تعریف کرد. برند یک نام، عبارت، نماد، نشانه یا ترکیبی از همه اینها است که برای ایجاد تمایز بین کالاها یا خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان در برابر رقبا استفاده می شود. برخی از برندهای شناخته شده عبارتند از مرسدس بنز، سونی، کوکاکولا، مک دونالد، دیجی کالا و مواردی از این قبیل.

برند چهار عنصر اصلی یک بنگاه اقتصادی -یعنی مشتریان، کارکنان، مدیریت و سرمایه گذاران- را به هم پیوند می دهد. برند چیزی جز مجموعه ای از خاطرات در ذهن مشتری نیست. برند از ارزشها، ایده ها و حتی شخصیت حکایت دارد. برند مجموعه ای از منافع و تداعی های عاطفی و منطقی است که ذهن بازار هدف را اشغال می کنند. این تداعی ها چیزی جز تصاویر و نشانه هایی که همراه با برند یا مزایای برند به ذهن خطور می کنند نیستند؛ به عنوان نمونه، استحکام گوشی های نوکیا، طعم منحصر به فرد نوشیدنی های کوکا کولا، لوکس بودن اپل و ارزان بودن گوشی های هواوی.

بخش بندی بازار و انواع آن

 

بخش بندی بازار (Market segmentation) یکی از قدیمی ترین شیوه های بازاریابی است. در شرایطی که جمعیت و سلایق مشتریان روز به روز گسترده تر می شود و گزینه های رقابتی نیز بیشتر در دسترس قرار می گیرند، بخش بندی بازار برای هر کسب و کار یا برنامه بازاریابی تبدیل به یک ضرورت شده است.

 

بخش بندی بازار چیست؟

به فرآیند تقسیم کردن مشتریان بالقوه بر اساس ویژگیهای مختلف آنها به چند گروه بخش بندی بازار گفته می شود. این بخش ها متشکل از مصرف کنندگانی هستند که واکنشهای مشابهی را نسبت به استراتژی های بازاریابی از خود بروز می دهند و ویژگیهای مشترکی مثل علایق، نیازها یا موقعیت جغرافیایی مشابهی دارند.

 

آنچه که مشتری می خواهد را می توان در سه دسته طبقه بندی کرد: نیازها، خواسته ها و تقاضاها. اما برای تصمیم گیری روی این موارد ابتدا باید بخش بندی را انجام دهید، و اولین گام در بخش بندی این است که مشخص کنید که کدام دسته از مشتریان محصولات شما را ترجیح می دهند. این مشتریان جزو بخشهای هدف شما هستند. چه کسی محصول شما را می خواهد، و این رغبت در کدام طبقه (نیاز، خواسته یا تقاضا) قرار می گیرد؟ هنگامی که محصولی که می خواهید تولید کنید را مشخص می کنید، باید روی بخش هدف خود نیز تصمیم گیری کنید.

بخش بندی بازار چهار نوع دارد که پیاده سازی هر یک از آنها در دنیای واقعی با دیگری متفاوت است.

 

بخش بندی بر اساس ویژگیهای جمعیتی

این بخش بندی یکی از ساده ترین و رایج ترنی انواع بخش بندی های بازاریابی است. بیشتر شرکتها از این بخش بندی استفاده می کنند تا محصول خود را در دسترس گروه های جمعیتی مناسبی قرار دهند. بخش بندی ها عموما یک گروه از مردم را بر اساس متغیرهای مشخصی تقسیم بندی می کنند. بنابراین، بخش بندی جمعیتی نیز متغیرهای خودش، مانند سن، جنسیت، اندازه خانواده، درآمد، حرفه، دین، نژاد و ملیت را دارد.

بخش بندی جمعیتی را می توان در بازار خودرو مشاهده کرد. بازار خودرو دامنه های قیمتی متفاوتی دارد که عامل تعیین کننده آنها بخش هدفگیری شده است. به عنوان مثال، ماروتی سوزوکی (ویکیپدیا) دامنه قیمتی پایینی دارد و بنابراین خودروهای خود را برای عموم مردم تولید می کند. اما Audi و BMW رِنج قیمتی بالایی دارند و هدفشان خریداران نسبتا ثروتمند است. لذا در این مورد، بخش بندی بر اساس درآمد انجام می شود که یکی از ویژگیهای جمعیتی است.

 

بخش بندی رفتاری

این نوع از بخش بندی بازاریابی، مشتریان را بر اساس رفتار و الگوی استفاده و تصمیم گیری تقسیم بندی می کند. بخش بندی رفتاری در بازار گوشی های هوشمند شکوفا شد. به عنوان مثال، بلک بری بخشی را هدف قرار داد که در حوزه کسب و کار فعالیت داشتند، سامسونگ روی کاربرانی تمرکز داشت که به استفاده از اندروید تمایل داشتند و اپل مشتریان ثروتمندتری که می خواهند عضوی از جامعه کاربری یک برند محبوب و منحصر به فرد باشند را هدف گرفت.

نمونه دیگر بخش بندی رفتاری، بازاریابی خرید سال نو است. در این ایام، الگوهای خرید کاملا با الگوهای خرید روزهای عادی متفاوت است.

 

بخش بندی روانشناختی

برای تعریف یک بخش بازاریابی در این نوع از بخش بندی، از سبک زندگی مردم، فعالیت ها، علاقمندی ها و همچنین نظرات آنها استفاده می شود. بخش بندی روانشناختی با بخش بندی رفتاری شباهت زیادی دارد. اما بخش بندی روانشناختی ابعاد روانی رفتار خرید مصرف کننده را نیز مورد توجه قرار می دهد.

امروزه کاربرد بخش بندی روانشناختی بسیار گسترده شده است. به عنوان مثال در بازار پوشاک که برخی از برندها روی ارائه آخرین مدها تمرکز می کنند و برخی دیگر به ارائه لباس های رسمی اداری می پردازند، با تمرکز بر سبک زندگی از بخش بندی روانشناختی استفاده می شود. این بخش بندی اساسا مبتنی بر سبک زندگی یا AIO (فعالیت ها، علایق و نظرات) مصرف کننده است.

 

بخش بندی جغرافیایی

این نوع از بخش بندی بازاریابی مردم را بر اساس موقعیت جغرافیایی که در آن سکونت دارند تقسیم بندی می کند. مشتریان بالقوه شما بر اساس محل سکونت خود نیازهای متفاوتی دارند.

به عنوان مثال، همان شرکتی که در کشورهای سردسیر برای بخاری های خود بازاریابی می کند، در کشورهای گرمسیری باید به دنبال بازاریابی دستگاه های تهویه متبوع خود باشد. این نوع از بخش بندی از سایر انواع بخش بندی آسانتر است، اما در واقع اوج استفاده از آن در دهه گذشته بود، چرا که در آن دوره صنایع نوپا بودند و دامنه دسترسی آنها محدود بود. امروزه دامنه دسترسی بسیار گسترده شده است، با این وجود هنوز هم هنگامی که کسب و کار خود را در نواحی محلی و مناطق بین المللی توسعه می دهید باید اصول بخش بندی جغرافیایی را مد نظر قرار دهید.

آنچه در این مطلب ذکر شد، چهار نوع اصلی بخش بندی بازار است. البته انواع دیگری از بخش بندی – مانند بخش بندی کاربرد محور و بخش بندی قیمت محور – نیز وجود دارد، اما همه انواع مختلف دیگر بخش بندی عموما مشتقات همین چهار مورد محسوب می شوند. اما شما برای کسب و کار خود از چه نوع بخش بندی بازار استفاده می کنید؟ لطفا دیدگاه های خود را با گویا آی تی در میان بگذارید.

۷ دلیل برای استفاده از پادکست

گفتگوی مستقیم با بازار هدف، مشتریان راغب شما را افزایش داده و شما را در کنار متخصصان حوزه فعالیت تان قرار می دهد.


فارغ از اینکه در چه نوع کسب و کاری مشغول به فعالیت هستید، به احتمال زیاد بی رقیب نیستید. شاید محصولات یا خدمات شما نسبت به سایر گزینه های بازار بهتر باشند، و شاید هم اینطور نباشد. داشتن بهترین ها مهم نیست؛ در عوض، باید اطمینان پیدا کنید که تصور بازاری که هدف قرار داده اید بر این است که آنچه شما ارائه می کنید برای آنها مناسب ترین و بهترین است. تا زمانی که مشتری هدف شما چنین باوری نداشته باشد، به هیچ عنوان چیزی از شما خریداری نخواهد کرد.

چگونه می توانید خودتان را از سایر گزینه ها متمایز کنید؟ انتشار محتوا در اینترنت، تا زمانی که محتوای باکیفیتی باشد که حقیقتا به مشتریان بازار هدف شما سودی می رساند، شروع فوق العاده ای است. محتوای انتشار یافته شما باید حسن نیت شما را نشان بدهد، اعتماد مخاطب را جلب کند و جایگاه شما را به عنوان یک منبع معتبر در حوزه فعالیت تان تثبیت کند.

مشتریان بالقوه در بازار هدف شما با مسأله ای دست و پنجه نرم می کنند. چیزی نمی گذارد شب ها راحت بخوابند. آنها به دنبال یک نتیجه خاص هستند و مایلند که به خاطر آن پول بپردازند. از آنجایی که ما در عصر اطلاعات زندگی می کنیم، آنها احتمالا در اینترنت به دنبال اطلاعاتی (محتوا) می گردند که بتواند برای یافتن یک راه حل به آنها کمک کند.

همین دقیقا دلیل نیاز همه کسب و کارها به یک استراتژی بازاریابی محتوایی است. یک برنامه منطقی به شما تضمین می دهد که هرگاه بازار هدف تان به دنبال یافتن پاسخی برای سوال خود است، شما را پیدا خواهد کرد.

اما بازاریابی محتوایی واقعا چیست؟ یکی از بهترین تعاریفی که برای این نوع از بازاریابی دیده ایم برگرفته از کتاب بازاریابی محتوایی شکوهمند است: «بازاریابی و فرآیندهای کسب و کار برای تولید و توزیع محتوای ارزشمند و جذاب، به منظور جلب توجه، جذب و تعامل با مخاطب هدفی که کاملا تعریف شده، با هدف ایجاد انگیزه در مشتری برای انجام یک فعالیت درآمدزا.»

 

ارزش محتوا

محتوایی که به خوبی راجع به آن تحقیق کرده باشید و با برنامه نوشته شده باشد، بدون اینکه هزینه ای را بر مخاطبان هدف شما تحمیل کند به آنها کمک می کند. به علاوه، دعوت از آنها برای انجام یک فعالیت (فراخوان به عمل یا CTA) نیز ضروری است. مثلاً از آنها بخواهید تا از وبسایت شما یا محصولات تان بازدید کنند، یک نظر بنویسند با مشترک خبرنامه شما شوند. هر کدام از این ابزارها راهی را به سوی ایجاد یک رابطه و جذب مشتری بوجود می آورد.

انواع مختلفی از محتوا وجود دارند؛ پست های وبلاگ، ویدیو، وبینار و کتابهای الکترونیکی تعدادی از رایج ترین آنها هستند. گزینه های متنوع موجود باعث گیج شدن بسیاری از کارآفرینان و سازمان ها می شود. آنها در تردید برای انتخاب نوع محتوا خود را به حاشیه می رانند.

توصیه ما: اگر هنوز تعامل خود با بازارهدف تان را از طریق پادکست آغاز نکرده اید، برای ضبط اولین فایل صوتی خود آماده شوید. آنچه در ادامه می آید هفت مزیت پادکست برای شما و مشتریانتان است.

 

  1. مصرف پادکست آسان است

استفاده از محتوای صوتی در مقایسه با محتوای متنی و ویدیویی آسانتر است و می تواند هم زمان با کارهای دیگر مخاطب انجام گیرد. مخاطب شما می تواند به عنوان مثال، در حالیکه ورزش یا رانندگی می کند به پادکست های شما گوش کند. پادکست مانع انجام کارهای دیگر مخاطب شما نمی شود، بلکه آنها را غنی تر می کند.

 

  1. دامنه دسترسی و مخاطبان شما را افزایش می دهد

هنگامی که پادکست خود را در سایت های به اشتراک گذاری پادکست (که تعدادی از آنها مسدود هم نیستند و نمونه های داخلی آنها هم در دسترس است) منتشر می کنید، محتوای خود را به رایگان در معرض دیدگان (یا گوشهای!) هزاران شنونده بالقوه قرار می دهید. این پلتفورم ها خودشان موتور جستجو هستند و مردم برای پیدا کردن پادکست از آنها استفاده می کنند. این مواجهه (exposure) طبیعی به شما کمک می کند تا دامنه دسترسی و تعداد مخاطبان خود را افزایش دهید.

 

  1. ارزان است و به سرعت می توانید آن را تولید کنید

ضبط یک قسمت پادکست نسبت به نوشتن مقاله یا ضبط ویدیو زمان بسیار کمتری را می طلبد. برای تولید یک پادکست تمام کاری که باید انجام بدهید این است که صدای خود را ضبط کنید. با فراهم آوردن یک میکروفون مناسب و برنامه ای برای ضبط و ویرایش صدا، همه ابزار لازم برای تولید محتوای صوتی را در اختیار دارید.

 

  1. رسانه ای را برای مصاحبه با متخصصان حوزه فعالیت تان در اختیار شما می گذارد

قالب محبوب مصاحبه به مخاطب شما امکان می دهد تا از تخصص مهمانان شما، موفقیت ها و شکست های آنها استفاده کند. در عین حال، شما هم فرصتی برای افزودن متخصصان بیشتری به شبکه ارتباطی خود پیدا می کنید. این یک فرآیند برد-برد مسلّم است. به علاوه، اگر مهمانان شما هم در ترویج و تبلیغ این مصاحبه ها به شما کمک کنند، به رایگان در معرض دید مخاطبان آنها نیز قرار می گیرید.

 

  1. شما را از رقبا متمایز می کند

در طول چند سال گذشته، استفاده از پادکست نسبتاً رایج شده است، اما هنوز هم بسیاری از کسب و کارها از این ابزار سودمند استفاده نمی کنند. بسته به حوزه یا موضوع فعالیت تان، احتمالا رقبای زیادی در تولید پادکست ندارید. تولید پادکست می تواند به شما کمک کند تا فوراً از رقبا متمایز به نظر برسید و در حوزه فعالیت خود جایگاه تان را به عنوان یک مرجع معتبر تثبیت کنید.

 

  1. باعث افزایش اعتماد مخاطب به شما می شود

صدا یک چیز شخصی است. هنگامی که فردی صدای شما را می شنود، در واقع شخصیت و اصالت شما را می شنود. هنگامی که از موضوعاتی صحبت می کنید که هم برای شما و هم برای مخاطبان ارزشمند و معنادار هستند، مخاطبان شما هیجان را در صدای شما تشخیص داده و شوق و حرارت شما برای کمک به خود را احساس می کنند. همین باعث می شود که بیشتر به شما علاقمند شده و به شما اعتماد کنند. پادکست باعث می شود که مخاطب هدف شما چنان احساسی را تجربه کند که گویی شخصاً شما را می شناسد.

 

  1. به جذب مشتری کمک می کند

در پایان هر قسمت از پادکست های خود یک فراخوان به عمل قرار دهید. یک درخواست واضح را بیان کنید و اطمینان پیدا کنید که صفحه فرود، فهرست مشترکان ایمیل یا هر ابزار دیگری که برای جذب مشتری از آن استفاده می کنید از قبل آماده باشد. فرآیند عمل به فراخوان و ایجاد نتیجه مطلوب خود را تا جایی که ممکن است ساده و آسان تر کنید.

 

نظر شما چیست؟ آیا شما هم از پادکست استفاده می کنید؟ به نظر شما پادکست چه مزایایی دارد؟ لطفا دیدگاه های خود را با گویا آی تی در میان بگذارید.

هدفگیری مجدد چیست و چگونه کار می کند؟

هدفگیری مجدد (Retargeting) که با عنوان بازاریابی مجدد (Remarketing) نیز شناخته می شود، نوعی از تبلیغات اینترنتی است که برند شما را مجددا در برابر ترافیک دفع شده (کاربرانی که سایت شما را ترک کرده اند) قرار می دهد. برای اغلب وبسایتها، در اولین بازدید تنها ۲ درصد از ترافیک ورودی به مشتری تبدیل می شود. هدفگیری مجدد ابزاری است که به کسب و کارها کمک می کند تا به آن جمعیت ۹۸ درصدی از کاربران که فورا به مشتری تبدیل نمی شوند دسترسی پیدا کنند.

 

هدفگیری مجدد چگونه کار می کند؟

هدفگیری مجدد یک تکنولوژی کوکی (cookie) محور است که برای دنبال کردن پنهانی مخاطب شما در سراسر اینترنت از یک کد ساده جاوا اسکریپت استفاده می کند.

عملکرد هدفگیری مجدد به این ترتیب است: شما یک کد کوچک را در سایت خود قرار می دهید (گاهی با عنوان پیکسل از این کد یاد می شود). این کد یا پیکسل ابداً توجهی را به خود جلب نمی کند و تاثیری روی عملکرد وبسایت شما نیز نخواهد گذاشت. هر بار که یک بازدیدکننده جدید وارد سایت شما می شود، این کد یک کوکی مرورگر ناشناس را در رایانه (یا هر وسیله ای که برای مرور اینترنت از آن استفاده می کند) او ذخیره می کند. پس از آن، هنگامی که بازدیدکننده کوکی دار شما در اینترنت گشت و گذار می کند، این کوکی زمان ارائه تبلیغات را برای تامین کننده خدمات هدفگیری مجدد شما مشخص می کند. از این طریق، نمایش تبلیغات شما صرفاً و منحصراً برای افرادی که قبلا از سایت شما بازدید کرده اند تضمین می شود.

هدفگیری مجدد بسیار تاثیرگذار است، چرا که هزینه ای که برای تبلیغات پرداخت می کنید را روی افرادی متمرکز می کند که از قبل با برند شما آشنایی دارند و اخیراً علاقه خود را با مراجعه به وبسایت شما نشان داده اند. به همین دلیل، بسیاری از بازاریاب هایی که از این روش استفاده می کنند، نسبت به اغلب کانال های دیجیتال، شاهد بازگشت سرمایه بیشتری هستند.

هدفگیری مجدد

 

هدفگیری مجدد چه زمانی می تواند بیشترین تاثیر را بگذارد؟

هدفگیری مجدد یک ابزار برندسازی و بهینه سازی تبدیل قدرتمند است، اما هنگامی می تواند حداکثر پتانسیل خود را نشان دهد که در قالب بخشی از یک استراتژی دیجیتال بزرگتر قرار گیرد.

هدفگیری مجدد در پیوند با بازاریابی درونگرا (inbound marketing) و بازاریابی برونگرا (outbound marketing) یا ایجاد تقاضا (demand generation) بهترین کارکرد را دارد. استراتژی هایی که بازاریابی محتوایی، اَدوُردز گوگل و نمایش هدفمند را در بر می گیرند در جذب ترافیک عملکرد خارق العاده ای دارند، با این وجود، این استراتژی ها در بهینه سازی نرخ تبدیل تاثیری ندارند. در طرف مقابل، هدفگیری مجدد می تواند نرخ تبدیل را افزایش دهد، اما نمی تواند افراد بیشتری را به سایت شما جذب کند. بهترین گزینه شما این است که از یک یا دو ابزار برای جذب ترافیک استفاده کنید، و سپس از هدفگیری مجدد برای بهره برداری از آن ترافیک بهره ببرید.

هزینه ۱۰ میلیارد دلاری سامسونگ در بخش بازاریابی در سال ۲۰۱۶

هزینه 10 میلیارد دلاری سامسونگ در بخش بازاریابی در سال 2016

غول‌های تکنولوژی در کره‌جنوبی، سامسونگ و ال‌جی، بودجه بازاریابی خود در سال 2016 را اعلام کردند. سامسونگ مبلغی برابر با 10.2 میلیارد دلار در سال 2016 صرف تبلیغات کرده که این رقم رشد 24 درصدی را نسبت به سال گذشته نشان می‌دهد، درحالی‌که رقیب هموطن آن مبلغ 1.6 میلیارد دلاری را در بخش بازاریابی هزینه کرده که رشد 15 درصدی نسبت به سال 2015 داشته است.

براساس گفته‌های کارشناسان این صنعت علی‌رغم شکست گلکسی نوت 7، مخارج مربوط به بازاریابی سامسونگ برای افزایش سوددهی آن در بازار گوشی‌های هوشمند با رشد همراه بوده است. در سوی دیگر بخش بازاریابی ال‌جی بیشتر بر روی لوازم خانگی الکترونیکی تمرکز داشته است.

یکی از بزرگترین نکات مثبت در بازاریابی ال‌جی مربوط به مسابقات Superbowl بوده، چراکه تماشاگران آمریکایی با آخرین تلویزیون OLED این شرکت آشنایی پیدا کردند. سخنگوی یکی از خبرگزاری‌های کره‌ای تایید کرده که افزایش بودجه در بخش بازاریابی مربوط به استراتژی تقویت و نمایش دادن محصولات لوکس بوده است. انتظار می‌رود که این دو شرکت بودجه خود برای بازاریابی در سال 2017 را نسبت به سال گذشته افزایش دهند.

نوشته هزینه 10 میلیارد دلاری سامسونگ در بخش بازاریابی در سال 2016 اولین بار در پدیدار شد.

پرداخت در ازای کلیک (PPC) چیست؟

اگر چیزهایی راجع به بازاریابی PPC (پرداخت در ازای کلیک) شنیده اید و می خواهید بیشتر درباره آن اطلاعات کسب کنید، یا اینکه تصمیم به استفاده از آن برای کسب و کار خود دارید اما نمی دانید از کجا باید شروع کنید، به جای مناسبی آمده اید! ما در این مطلب همه چیزهایی که باید درباره PPC بدانید و روش کاربرد آن برای تاثیر هرچه بیشتر در کسب و کار شما را ارائه می کنیم.

 

PPC چیست؟

PPC ترکیبی از حروف اول عبارت pay-per-click به معنی پرداخت در ازای کلیک و یک مدل بازاریابی دیجیتال است. در PPC، هربار که روی یکی از تبلیغات تبلیغ کننده کلیک می شود، او مبلغی را پرداخت می کند. اساسا PPC یک روش خرید بازدیدکننده برای سایت شما است، بدون اینکه آن بازدیدها را به صورت طبیعی به دست بیاورید.

تبلیغ در موتورهای جستجو یکی از رایج ترین انواع PPC است و به تبلیغ کننده اجازه می دهد تبلیغ خود را در نتایج جستجوی کاربری قرار دهد که در جستجوی یک کلیدواژه مرتبط با کسب و کار او از موتور جستجو استفاده کرده است. به عنوان مثال، اگر ما کلیدواژه “نرم افزار PPC” را انتخاب کنیم، چنانچه یک کاربر این کلیدواژه را در نوار جستجوی گوگل وارد کند، تبلیغ ما در قسمت بالای صفحه نتایج جستجو به نمایش در خواهد آمد.

هربار که روی تبلیغ ما کلیک می شود، و در نتیجه فردی به وبسایت ما مراجعه می کند، باید مبلغ اندکی را به موتور جستجو پرداخت کنیم. هنگامی که PPC به درستی کار می کند، این مبلغ ناچیز است، چرا که آن بازدید از آنچه هزینه می کنید ارزش به مراتب بیشتری دارد. به عبارت دیگر، اگر ما برای هر کلیک ۳ دلار پرداخت کنیم و یک کلیک به یک فروش ۳۰۰ دلاری منجر شود، در اینصورت سود قابل توجهی عاید ما شده است.

ایجاد یک کمپین PPC موفق کار زیادی می طلبد: از تحقیق و انتخاب کلیدواژه مناسب، تا سازماندهی آن کلیدواژه ها به کمپین ها و گروه های تبلیغی که به خوبی سامان یافته باشند، و پیکربندی صفحات فرودی که برای تبدیل (conversion) بهینه شده باشند. موتورهای جستجو با کاهش هزینه برای تبلیغ کنندگانی که کمپین های پرداخت به ازای کلیک هدفمند و مرتبط ایجاد می کنند، به آنها پاداش می دهند. اگر تبلیغات و صفحات فرود شما برای کاربر رضایتبخش باشد، گوگل به ازای هر کلیک هزینه کمتری را از شما دریافت می کند و این به سود بیشتر برای کسب و کار شما منتهی می شود. لذا اگر می خواهید استفاده از PPC را آغاز کنید، باید روش انجام صحیح آن را یاد بگیرید.

 

AdWords گوگل چیست؟

AdWords گوگل، رایج ترین و محبوب ترین سیستم تبلیغات PPC در جهان است. پلتفورم AdWords به کسب و کارها اجازه می دهد تا تبلیغاتی را ایجاد کنند که در موتور جستجوی گوگل و سایر متعلقات گوگل به نمایش در می آیند.

AdWords بر اساس مدل پرداخت به ازای کلیک کار می کند. هر بار که یک جستجو انجام می شود، گوگل به مخزن تبلیغ کنندگان AdWords خود مراجعه می کند و مجموعه ای از آنها را برای نمایش در فضای ارزشمند تبلیغ خود در صفحه نتایج جستجو انتخاب می کند. “منتخبین” بر مبنای مجموعه ای از عوامل انتخاب می شوند؛ من جمله، کیفیت و ارتباط کلیدواژه ها و کمپین های تبلیغاتی آنها، و همچنین اندازه بودجه لازم برای کلیدواژه.

به عبارت دقیق تر، اینکه چه کسی در صفحه ظاهر می شود بر اساس رتبه تبلیغ (Ad Rank) تبلیغ کننده است؛ شاخصی که از ضرب دو عامل کلیدی محاسبه می شود: بودجه CPC (بالاترین مقداری که تبلیغ کننده مایل به صرف هزینه است) [CPC=هزینه به ازای کلیک] و امتیاز کیفی یا Quality Score (یک مقدار که نرخ کلیک، مرتبط بودن، و کیفیت صفحه فرود را مورد توجه قرار می دهد). این سیستم به تبلیغ کنندگان اجازه می دهد تا با هزینه ای که با بودجه شان متناسب است به مشتریان بالقوه خود دسترسی پیدا کنند.

انجام بازاریابی PPC از طریق AdWords به شکل ویژه ای ارزشمند است، زیرا گوگل به عنوان محبوب ترین موتور جستجو ترافیک هنگفتی دریافت می کند، و بنابراین بیشترین بازدید و کلیک نصیب تبلیغ شما می شود. تعدد نمایش تبلیغات PPC شما به این بستگی دارد که کدام کلیدواژه ها و انواع انطباق (match types) را انتخاب کرده اید. در حالیکه چندین عامل در میزان موفقیت کمپین تبلیغات PPC شما نقش تعیین کننده دارند، شما با تمرکز بر موارد زیر می توانید نتایج مناسبی را کسب کنید:

ارتباط کلیدواژه: تهیه فهرست های کلیدواژه مرتبط با حوزه کاری که در صفحات سایت شما موجود باشند، گروه های کلیدواژه جامع و مانع، و متن تبلیغ مناسب.

کیفیت صفحه فرود: ایجاد صفحات فرود بهینه شده حاوی محتوای قانع کننده و مرتبط و یک فراخوان به عمل (CTA) واضح و متناسب با جُستارهای خاص.

امتیاز کیفی: این امتیاز، رتبه دهی گوگل به کیفیت و میزان ارتباط کلیدواژه ها، صفحات فرود، و کمپین های PPC است. تبلیغ کنندگانی که امتیاز کیفی بهتری داشته باشند، با هزینه کمتر کلیک های بیشتری کسب می کنند.

 

تحقیق کلیدواژه PPC

تحقیق کلیدواژه برای PPC می تواند کار بسیار زمانبری باشد، اما بسیار مهم نیز هست. تمامی کمپین PPC شما حول محور کلیدواژه ها ساخته می شود. موفق ترین تبلیغ کنندگان در AdWords مرتبا فهرست کلیدواژه های PPC خود را گسترش داده و اصلاح می کنند. چنانچه تنها به یک بار تحقیق برای یافتن کلیدواژه های مناسب بسنده کنید، هنگامی که اولین کمپین خود را ایجاد کنید، احتمالا فرصت بهره وری از صدها یا هزاران کلیدواژه ارزشمند، دنباله بلند (=long-tail؛ دارای کلمات بیشتر و دقیق تر)، کم هزینه و به شدت مرتبط که می توانستند عامل هدایت ترافیک به سایت شما باشند را از دست خواهید داد.

 

یک فهرست موثر کلیدواژه برای PPC باید خصوصیات زیر را داشته باشد:

مرتبط باشد: طبیعتا نمی خواهید برای ترافیکی هزینه کنید که ارتباطی با کسب و کار شما ندارد. به عبارتی، کلیدواژه هایی که بودجه خود را صرف آنها می کنید باید کاملا به محصول یا خدماتی که ارائه می دهید مرتبط باشند.

جامع باشد: تحقیق کلیدواژه شما نه تنها باید رایج ترین عبارات و عباراتی که بیشترین تعداد جستجو در حوزه کاری شما داشته اند را در بر بگیرد، بلکه باید شامل کلیدواژه های دنباله بلند هم باشد. کلیدواژه های دنباله بلند دقیق تر بوده و کمتر مورد استفاده قرار می گیرند، اما عامل عمده ترافیک ناشی از جستجو هستند. به علاوه، رقابت روی این کلیدواژه ها کمتر است و لذا ارزانتر هستند.

گسترش پذیر باشد: PPC باید مرتبا بر اساس نتایج قبلی بهبود داده شود. شما باید مرتبا کمپین های خود را اصلاح کرده و گسترش دهید، و محیطی ایجاد کنید که در آن کلیدواژه های شما مرتبا در حال رشد و انطباق باشند.

 

مدیریت کمپین های PPC

پس از ایجاد یک کمپین جدید، باید مدیریت و نظارت منظمی روی آن داشته باشید تا اطمینان یابید که تداوم تاثیر آن حفظ می شود. شما باید مرتبا عملکرد حساب AdWords خود را تحلیل کنید و برای بهبود کمپین PPC تان، این تغییرات را اعمال کنید:

کلیدواژه های PPC را افزایش دهید: برد دسترسی کمپین های PPC خود را با افزودن کلیدواژه هایی که با کسب و کار شما ارتباط دارند توسعه دهید.

کلیدواژه های منفی (Negative Keywords) را افزایش دهید: این کلیدواژه ها کلمات و عباراتی هستند که نمی خواهید تبلیغ شما در نتایج جستجوی آنها ظاهر شود. با افزودن عباراتی که تبدیلی ایجاد نمی کنند به عنوان کلیدواژه های منفی، مرتبط بودن کمپین خود را بهبود می بخشید و هزینه هدر رفته را کاهش می دهید.

گروههای تبلیغ را تقسیم کنید: با تقسیم گروه های تبلیغ خود به گروه های تبلیغ کوچک تر و مرتبط تر می توانید نرخ کلیک و امتیاز کیفی خود را افزایش دهید. این به شما کمک می کند متن های تبلیغی و صفحات فرود هدفمندتری ایجاد کنید.

کلیدواژه های PPC پرهزینه را مورد بررسی قرار دهید: کلیدواژه های گرانی که عملکرد پایینی داشته اند را بررسی و در صورت لزوم حذف کنید.

صفحات فرود را اصلاح کنید: برای بهبود نرخ تبدیل، محتوا و فراخوان به عمل های صفحات فرود خود را به نحوی جرح و تعدیل کنید که با تک تک جُستارها در موتور جستجو هم راستا شده و انطباق یابند. همه ترافیک را به یک صفحه هدایت نکنید.