بر اساس یک بررسی که از هزاران نفر در 15 کشور انجام شده است به نظر میرسد نگرش مردم نسبت به واکسنهای COVID-19 در بعضی از نقاط جهان در حال بهبود است. محققان از نتایجی که نشان میدهد تعداد بیشتری از مردم مایل به ایمنسازی هستند، استقبال کردهاند. اما آنها هشدار میدهند که برخی از مشکلات همچنان وجود دارد، مانند نگرانی در مورد ایمنی واکسن.
سارا جونز، دانشمندی در کالج امپریال لندن که در حوزه واکسن کار میکند و به طور مشترک از نگرش جهانی نسبت به نظرسنجی واکسن COVID-19 استفاده میکند، میگوید:
برای اولین بار از ابتلا به همهگیری میتوانم احساس کنم که خوشبینی و نیروی مثبت سریعتر از ویروس در حال گسترش است.
این نظرسنجی بخشی واکنشهای مردم را درباره واکسن برشمرد. از نوامبر 2020 تا ژانویه 2021 برگزار شد و هر بار حدود 13500 نفر در سراسر اروپا، آسیا و استرالیا نظرسنجی کردند. در ماه نوامبر یعنی قبل از اینکه کشورها واکسن COVID-19 را تصویب کنند، فقط حدود 40 درصد از پاسخدهندگان گفتند اگر در هفتهای که نظرسنجی انجام داده بودند، یک واکسن COVID-19 دریافت کنند، مشکلی نخواهند داشت و بیش از نیمی از آنها نگران اثرات جانبی آن بودند. ملانی لیس، پژوهشگر سیاسی در کالج امپریال لندن که با همکاری این پروژه همکاری میکرد، میگوید:
برای ما بسیار مهم بود که ببینیم نگرش افراد چگونه تغییر میکند.
آمار اعتماد عمومی به واکسن ویروس کرونا
در ژانویه، بیش از نیمی از پاسخدهندگان توافق کردند که اگر واکسن در طول هفته بررسی موجود باشد، دریافت میکنند. میزان افرادی که گفته بودند نگران عوارض جانبی واکسنها هستند به 47 درصد کاهش یافته است. انگلستان بالاترین سهم افرادی را دارد که مایل به واکسن زدن هستند (78 درصد) و برای 11 کشور از 15 کشور، این رقم، گاهی به طور قابل توجهی افزایش مییابد. به عنوان مثال، در اسپانیا، نسبت پاسخدهندگانی که مایل به ایمنسازی هستند از 28 درصد در نوامبر 2020 به 52 درصد تا اواسط ژانویه افزایش یافته بود.
خوشبینی سازگار
لاوانیا واسودوان، یک محقق بهداشت جهانی در دانشگاه دوک در دورهام، کارولینای شمالی، اینچنین گفته است که این روند جلب اعتماد مردم دلگرمکننده است. وی میافزاید که احتمالاً پیشرفت گزارشها مربوط به اثربخشی بالا در کاندیداهای اولیه واکسن و سابقه امیدوارکننده ایمنی آنها تاکنون بوده است. وی میگوید، ممکن است نگرش افراد نیز تغییر کند زیرا دوستان و خانواده آنها پس از دریافت واکسن، تجربیات مثبت یا خنثی را به اشتراک میگذارند. اما واسودوان هشدار میدهد تا زمانی که اطلاعات بیشتری در دسترس نباشد نمیتوان نتایج این نظرسنجی را برای سایر مناطق جهان از جمله کشورهای با درآمد کم و متوسط در نظر گرفت.
اگرچه وضعیت در مقیاس جهانی به طور فزایندهای مثبت به نظر میرسد، نتایج برخی از کشورها تصویر پیچیدهتری را نشان میدهد؛ به ویژه در کشورهایی که سابقه عدم اعتماد به واکسن را دارند. به عنوان مثال، در میان افراد مورد بررسی در فرانسه، هنوز 44 درصد هنوز تمایلی به دریافت واکسیناسیون ویروس کرونا ندارند. در پاسخ به این سال که «چقدر به واکسنهای COVID-19 اعتماد دارید؟» 66 درصد از پاسخدهندگان در ژاپن پاسخ دادند: اصلا یا کمی.
دبورا جونز، پزشک در مرکز پزشکی دانشگاه ارومینگ کلمبیا در شهر نیویورک که در اوج عفونتهای شهر در بخش بیمارستان COVID-19 کار میکرد، از نتایج نظرسنجی استقبال میکند. دبورا جونز گفته است:
بسیار خوب است که ببینیم اکنون افراد بیشتری برای گرفتن واکسن مشتاق هستند. اما آنچه من را تحت تأثیر قرار میدهد این است که بسیاری از مردم هنوز مردد هستند. تردید در استفاده از واکسن سرعت بازگشت به حالت عادی را کاهش میدهد.
http://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.png00ادمینhttp://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.pngادمین2021-02-12 11:00:032021-02-12 11:00:03افزایش روزافزون اعتماد مردم جهان به واکسن ویروس کرونا
در حالی که ما اغلب افسردگی را با خستگی و احساس ناامیدی مرتبط میدانیم، اما مسئله کمتر شناخته شده این است که برخی از افراد مبتلا به افسردگی ممکن است با مشکلات حافظه روبرو شوند، مانند احساس فراموشی بیش از حد معمول. اگرچه مشکلات حافظه به اندازه سایر علائم مورد بحث نیست، اما ما میدانیم که اختلالات شناختی در افسردگی شایع است. در حقیقت، از هر پنج نفر مبتلا به افسردگی، حداکثر سه نفر ممکن است فراموشی و مشکلات حافظه را تجربه کنند. تصور میشود که این مشکلات حافظه مربوط به تغییراتی در ساختار و عملکرد مغز ما است که به دلیل افسردگی اتفاق میافتد.
مشکلات حافظه میتواند هنگام شروع افسردگی رخ دهد و حتی اگر سایر علائم افسردگی بهبود یافته باشد، میتواند ادامه یابد. معمولاً این حافظه کاری ماست که تحت تأثیر قرار میگیرد. این حافظه کوتاهمدت است که ما برای یادآوری فعالانه موارد از لحظه به لحظه استفاده میکنیم و مشکلات موجود در آن میتواند تمرکز یا تصمیمگیری را دشوار کند. در حقیقت، بسیاری از عملکردهای شناختی اغلب تحت تأثیر قرار میگیرند، مانند زمان پاسخ، توجه و برنامهریزی، تصمیمگیری و استدلال. افسردگی همچنین مغز ما را در جابجایی بین کارها و مهار پاسخهای سریع دشوار میکند.
شدت مشکلات حافظه ممکن است در افراد مختلف متفاوت باشد. اما برخی تحقیقات نشان میدهد که اختلالات شناختی در اولین دوره افسردگی کوچکتر است، در حالی که مشکلات بدتر حافظه با علائم افسردگی شدیدتر و دورههای مکرر کمخونی دیده شده است. این تأثیرات بر روی حافظه حتی در مواردی که علائم افسردگی وجود داشته باشد یا علائمی نداشته باشد، میتواند ادامه یابد.
ساختار و عملکرد مغز
افسردگی با تغییرات گسترده در ساختار و عملکرد مغز مرتبط است، از جمله در قشر پیشانی، هیپوکامپ و آمیگدالا. این مناطق همه درگیر شناخت، عملکرد اجرایی (مانند برنامهریزی، تصمیمگیری و استدلال) و پردازش احساسات هستند.
این مناطق از طریق مدارهای عصبی بهم پیوستهاند و با یکدیگر پیام میفرستند و دریافت میکنند، بنابراین مشکلات در یک منطقه بر سایر مناطق تأثیر میگذارد. مدارهای عصبی مسئول پردازش شناخت و احساسات با آنهایی که سیستمهای پاسخ استرس ما را کنترل میکنند سازگار هستند. بنابراین دورههای استرس شدید همچنین میتوانند عملکرد شناختی را مختل کرده و روحیه را بدتر کنند.
افسردگی بر حافظه کوتاهمدت تأثیر میگذارد. هیپوکامپ (برای یادگیری و حافظه مهم است) در افراد مبتلا به افسردگی کوچکتر است.
تغییرات در این مناطق مغزی که در افسردگی دیده میشود میتواند تأثیر زیادی بر عملکرد مغز ما در هنگام انجام کارهای حافظه داشته باشد. به عنوان مثال، افراد مبتلا به افسردگی غالباً هیپوکامپ کمتری دارند و در حین انجام یک کار حافظه فعال که از آنها خواسته میشود حروف خاصی را به خاطر بسپارند، فعالیت آنها از قشر جلوی پیشانی افزایش مییابد. این بدان معناست که مغز افراد مبتلا به افسردگی برای انجام کار نسبت به سطح شرکتکنندگان بدون افسردگی، باید کار بیشتری انجام دهند.
مدارهایی که شناخت (از جمله حافظه) و احساسات را به هم متصل میکنند از پیامرسانهای شیمیایی استفاده میکنند؛ مانند سروتونین، دوپامین، نورآدرنالین و گلوتامات که به نورونهای این مناطق مغزی اجازه میدهد با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. از آنجایی که سیستمهای پیامرسان مغزی به طور مداوم با یکدیگر در تعامل هستند، تغییرات در آنها به معنای آن است که سلولهای عصبی ما کمتر قادر به برقراری ارتباط با یکدیگر هستند. این امر همچنین ممکن است بر عملکرد حافظه ما تأثیر بگذارد.
حافظه فعال
این بدان معنا نیست که موارد زیادی برای بهبود حافظه فردی که با افسردگی دست و پنجه نرم میکند وجود ندارد. به عنوان مثال، ورزش به نفع حافظه فعال، سرعت پردازش و توجه است. تصور میشود که ورزش پیامرسانان مغزی را آزاد میکند (از جمله سروتونین و دوپامین) و باعث افزایش فعالیت در قشر مغز میشود. اینها هر دو رشد نورونهای جدید و انعطافپذیری مغز را افزایش میدهند (توانایی مغز در تغییر، سازگاری و رشد). همه اینها برای حافظه خوب مهم است.
درمانهای گفتاری همچنین نشان میدهد که افزایش فعالیت در قشر جلوی پیشانی که میتواند با بهبود پاسخدهی و انعطافپذیری، هر دو جنبه مهم شناخت و خلق و خوی مرتبط باشد. برنامههای آموزش شناختی مانند تمرینات شناختی یا بازیها که معمولاً روی رایانه انجام میشود، حتی میتواند حافظه فعال و توجه را بهبود بخشد.
در برخی موارد، داروهای ضد افسردگی میتوانند به بهبود حافظه فعال کمک کنند. داروهای ضد افسردگی که به طور معمول تجویز میشوند، مهارکنندههای انتخابی جذب مجدد سروتونین (SSRI) و مهارکنندههای جذب مجدد سروتونرژیک-نورآدرنرژیک (SNRI) نیز با پیشرفت در برنامهریزی، تصمیمگیری و استدلال همراه هستند، اگرچه این یافتهها باهم ترکیب هستند و ممکن است برای افراد مسن مناسب نباشند. درمانهای جدید تحریک مغز که بر چگونگی ارسال سیگنال توسط نورونها تأثیر میگذارد، نیز با بهبود عملکردهای شناختی همراه بوده است.
مشکلات حافظه میتواند علامت شایع افسردگی باشد و تأثیرات جدی از جمله عملکرد خوب ما در محل کار و روابط ما با افراد دیگر بر زندگی روزمره ما داشته باشد. به همین دلیل مهم است که برای بهبود درمان و جلوگیری از بدتر شدن اوضاع، مشکلات حافظه در کنار سایر علائم اصلی افسردگی مانند ضعف روحیه مهم تلقی شود.
http://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.png00ادمینhttp://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.pngادمین2021-02-12 09:30:252021-02-12 09:30:25افراد مبتلا به افسردگی گاهیاوقات فراموشی را نیز تجربه میکنند!
ظهور انواع ویروس کرونا و جهشهای آن که احتمالاً آلودهتر نیز هستند، باعث نگرانی بسیاری از افراد در مورد اثربخشی ماسکهای خود در محافظت از خود و سایر افراد در برابر ابتلا به COVID-19 شده است.
برخی از کارشناسان به منظور افزایش محافظت، به افراد توصیه میکنند که از دو ماسک استفاده کنند. از زمان شروع همهگیری، ماسکها مورد بحث و مجادله بسیاری بودهاند. امروزه، بیشتر دولتها و نهادهای بهداشتی برای جلوگیری از انتقال ویروس کرونا، استفاده از آنها را توصیه میکنند.
اما همه ماسکها یکسان نیستند و میتوانند در میزان محافظت در برابر ویروس متفاوت باشند. در آغاز همهگیری، کمبود جهانی تجهیزات محافظت شخصی، از جمله ماسک، منجر به استفاده از پوششهای صورت پارچهای قابل استفاده مجدد شد. اندکی بعد، در هر مغازه، عبادتگاه، رستوران، حمل و نقل عمومی و سایر مکانهای مشترک، مردم با ماسکهای مختلفی ظاهر شدند. اکنون، ما در هر روز، ماسکهایی را میبینیم که مناسب نیستند، ماسکهایی که هنگام صحبت کردن پایین میآیند، ماسکهایی که باعث بخار زدن شیشه عینک میشوند یا پوست پشت گوش را آسیب میزنند.
در پایان سال گذشته، سازمان بهداشت جهانی یک سند راهنما منتشر کرد که در آن به سه عنصر مهم برای تولید کارخانه ماسکهای صورت پارچهای پرداخته شده است. این راهنما حداقل آستانهها را برای تناسب، فیلتراسیون و تنفس تعیین میکند. در ادامه، ما توضیح میدهیم که چرا این سه عنصر مهم هستند و چرا باید به این فکر کنید که چه ماسکی میپوشید و چگونه آن را استفاده میکنید.
آیا ماسک شما مناسب است؟
مناسب بودن ماسک صورت برای جلوگیری از ایجاد شکاف بین پوست و ماسک بسیار حیاتی است تا در هنگام تنفس، آئروسلها از طریق شکافها وارد اطراف بینی ما نشوند. این پدیده نفوذ نامیده میشود. تحقیقات ما همچنین نشان داده است که نشت یکی از مشکلات عمده در اثربخشی ماسک است.
نشت یکی از مشکلات عمده در اثربخشی ماسک است.
با داشتن طیف متنوعی از مشخصات و صورت، به راحتی میتوان فهمید که چرا یک طراحی ماسک که کاملاً روی بینی یک فرد قرار بگیرد، شکاف های بزرگی را نسبت به دیگری ایجاد خواهد کرد. سیم جاسازی شده در اطراف ماسک روی قسمت بینی حتی هنگام فشار دادن میتواند حرکت کند و هنگام صحبت باعث ایجاد شکاف میشود. شکافهایی در اطراف استخوان گونه و فک ایجاد میکند که باعث ورود ذرات ویروسی میشود.
بنابراین یکی از مهمترین موارد برای بررسی نحوه متناسب بودن ماسک شما چگونگی اشکال صورت شماست. آیا هوا از قسمت بالا یا کنارهها خارج میشود؟ در این صورت، ماسکی را بخرید که درست روی دهان و بینیتان بنشیند.
ماسک شما چگونه ذرات را فیلتر میکند؟
مشکل نشت با توانایی ماسکهای صورت برای فیلتر کردن عوامل عفونی موجود در آئروسل و قطرات در ارتباط است. برای رسیدگی به فیلتراسیون، ما باید نحوه نفوذ آئروسلها را از طریق ماسکهای مختلف تعیین کنیم. ماسکها با تعدیل جریان هوا از طریق پارچه، باعث کاهش تعداد ذرات عبوری از هر جهت میشوند. از مواد مختلف بسیاری در ماسکها استفاده میشود، از جمله پارچه، انواع مختلف پلیمرها و نانوالیاف. ماسکهای جراحی از لایه های پلی پروپیلن ساخته میشوند که ماده پلاستیکی است.
پارچههای مختلف برای اثربخشی فیلتراسیون با چندین لایه از پلی استر و پنبه اثبات شدهاند که موثرترین اثر را دارند. بنابراین لازم است هنگام خرید ماسک خود بررسی کنید که از چه مادهای ساخته شده است. همچنین، نگران شستن ماسک صورت پارچهای خود نباشید. نتایج اولیه از تحقیقات ما نشان میدهد که پارچههای خوب در طول زمان توانایی فیلتراسیون خود را بهبود میبخشند و تا 50 بار شستشو شدن موثر هستند و میتوانند ویروس را کنترل کنند؛ در نتیجه باعث بیماری نخواهند شد.
اگر ماسکتان راحت نیست، احتمالاً به درستی از آن استفاده نمیکنید.
آیا هنگامی که از ماسکتان استفاده میکنید، احساس راحتی میکنید؟
تنفس و راحتی همچنین برای تشویق افراد به استفاده صحیح از ماسک خود بسیار مهم است. گزارشها نشان میدهد که به دلیل افزایش دمای پوست و هوا هنگام استفاده از ماسک، کاربران میتوانند سردرد، خارش صورت و دشواری در تنفس را تجربه کنند.
اگر ماسکها راحت نباشند، به احتمال زیاد از آنها به درستی استفاده نخواهیم کرد و این میتواند به گسترش COVID-19 کمک کند. بنابراین اطمینان حاصل کنید که ماسک شما خوب و راحت باشید؛ چون در غیر این صورت بعد از چند ساعت آن را برمیدارید، در نتیجه تمامی زحمتهای شما به هدر میرود چون به ویروس اجازه ورود به سیستم تنفسی خود را دادهاید.
یافتن بهترین ماسک صورت
چگونه مطمئن شویم که برای جلوگیری از انتقال، از بهترین پوشش ماسک صورت استفاده کردهایم؟ ما در حال کار با گروههای صنعتی برای حل این مسئله و بهبود طراحی، ارزیابی فیلتراسیون پارچه و آگاهی از اهمیت سه عنصر اصلی هستیم.
خبر خوب این است که دادههای اولیه ما نشان میدهد که ماسکها و پوششهای صورت پارچهای قابل استفاده مجدد، قادر به دستیابی به فیلتراسیون عالی ذرات هستند تا خطر نشت در اشکال مختلف صورت را کاهش دهند. اما در آخر باید این سوال را بپرسیم که آیا شما نیز در استفاده از ماسک خود احساس راحتی میکنید؟ به نظر شما آن میتواند از شما در برابر ذرات ویروس کرونا محافظت کند؟ نظرات خود را در زیر با ما به اشتراک بگذارید.
با ظهور انواع جدید ویروس کرونا در سراسر دنیا عفونت در بسیاری از کشورها گسترش بیشتری یافته و قرنطینه مجدد نیز شروع شده است. ویرانی همهگیر افراد، میلیونها قربانی، نزاع اقتصادی و محدودیتهای بیسابقه در تعاملات اجتماعی، تأثیر قابل توجهی بر سلامت روان افراد داشته است. محققان در سراسر جهان در حال بررسی علل و تأثیرات این استرس هستند و برخی ترس دارند که وخامت در سلامت روان مدتها پس از فروپاشی همهگیری ویروس کرونا نیز ادامه داشته باشد. در نهایت، دانشمندان امیدوارند که بتوانند از دادهای که در مطالعات مربوط به سلامت روان جمع آوری شده است استفاده کنند تا تأثیر اقدامات کنترل خاص را با تغییر در وضعیت رفاه مردم پیوند دهند و ویروسها یا باکتریهای همهگیر آینده را به راحتی مدیریت کنند و از آن آگاه باشند.
جیمز نازرو، جامعهشناس، از دانشگاه منچستر انگلیس میگوید که دادههای حاصل از این مطالعات بسیار زیاد خواهد بود. او میگوید که این واقعا علمی بلند پروازانه است.
بیش از 42 درصد از افراد مورد بررسی اداره سرشماری ایالات متحده در ماه دسامبر علائم اضطراب یا افسردگی را در ماه دسامبر گزارش کردند که نسبت به سال گذشته 11 درصد افزایش یافته است. دادههای سایر نظرسنجیها نشان میدهد که این آمار در سراسر جهان مشابه است. روانشناس بالینی، لوانا مارکز، در دانشکده پزشکی هاروارد در بوستون، ماساچوست که تأثیرات بهداشت روانی ناشی از بحران در جمعیت ایالات متحده و سایر مناطق را کنترل میکند، می گوید که او گمان نمیکند که این نوع استرس روانی به راحتی قابل حل باشد و به حالت اولیه برگردد.
مارکز میگوید که حوادث عمدهای که جوامع را به لرزه درآورده است، مانند حمله تروریستی 11 سپتامبر در نیویورک، برخی افراد را برای سالها دچار پریشانی روانی کرده است. یک مطالعه انجام شده بر روی بیش از 36000 نفر از ساکنان نیویورک و نیروهای امدادی نشان داد که بیش از 14 سال پس از حمله، 14 درصد هنوز مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بوده و 15 درصد افسردگی را تجربه کردهاند نرخ بسیار بالاتر از جمعیت مشابه (به ترتیب، 5 درصد و 8 درصد).
قرنطینه و ترس از مبتلا شدن به ویروس کرونا دو عامل موثر در افزایش اضطراب و افسردگی در میان بیماری همهگیر است.
ترس و انزوا
روانپزشک، مارسلا ریتشل، از انستیتوی مرکزی بهداشت روان در مانهایم، آلمان میگوید که پریشانی در همهگیری احتمالاً ناشی از تعاملات اجتماعی محدود مردم تنش در میان خانوادههای قرنطینه شده و ترس از بیماری است.
مطالعات و نظرسنجیهای انجام شده تاکنون در مورد همهگیری به طور مداوم نشان میدهد که جوانان، به جای افراد مسن، بیشتر در معرض افزایش پریشانی روانشناختی هستند، شاید به این دلیل که نیاز آنها به تعاملات اجتماعی بیشتر است. همچنین دادهها حاکی از آن است که زنان جوان نسبت به مردان جوان آسیبپذیرتر هستند و افراد دارای فرزند خردسال یا اختلالات روانپزشکی که قبلاً تشخیص داده شدهاند، به ویژه در معرض خطر بالای مشکلات روحی و روانی قرار دارند. ویکتور اوگو، یک افسر کمپین متخصص در سیاستهای بهداشت روان در سلامت روان جهانی، یک گروه حامی بهداشت روان در این زمینه در لندن، میگوید:
مواردی که ما میدانیم افراد را مستعد ابتلا به مشکلات و شرایط بهداشت روانی کرده است، به طور کلی در حال افزایش یافتن است.
دانشمندان در حال انجام مطالعات گسترده و بینالمللی هستند و در نهایت ممکن است بتوانند نشان دهند که چگونه اقدامات خاص کنترل همهگیری ویروس کرونا مانند قرنطینه یا محدودیت در تعامل اجتماعی، استرس بهداشت روانی را کاهش میدهد یا اینکه آن را تشدید میکند، و اینکه آیا برخی از جمعیتها مانند اقوام اقلیت، به طور متناسب تحت تأثیر سیاستهای خاص قرار میگیرند یا خیر. محققان میگویند که این مسئله میتواند به اطلاعرسانی پاسخ در این همهگیری و موارد آینده کمک کند.
افزایش میزان آمار افسردگی و اضطراب در دوران همهگیری ویروس کرونا
کاتلین مریکانگاس، اپیدمیولوژیست در انستیتوهای ملی بهداشت روان ایالات متحده در بتسدا، مریلند، میگوید:
ما یک فرصت واقعی و یک آزمایش طبیعی در اختیار داریم که چگونه سیاستهای کشورهای مختلف بر سلامت روان مردم تأثیر میگذارد.
نظارت بر سلامت روان
میسیل هزارکا، روانشناس بالینی در کالج پزشکی Guwahati در Assam، هند میگوید که مقابله با تأثیر روانی همهگیری ویروس کرونا در یک کشور در حال توسعه مانند هند بسیار دشوار بوده است. او اظهار کرده است که منابع عمومی کم است و آگاهی از مشکلات روحی و روانی نیز به خوبی گسترده نیست.
هنگامی که بحران کویید-19 آغاز شد، هزارکا خدمات مشاوره تلفنی را با شش خط کمک اضطراری که پلیس آسام به او قرض داده بود، راهاندازی کرد. در مطالعه مقدماتی 239 تماس گیرنده در آوریل گذشته، او و همکارانش دریافتند که 46 درصد اضطراب، 22 درصد افسردگی و 5 درصد از مردم نیز افکار خودکشی در سر خود دارند. این کافی بود تا دولت متقاعد شود که وارد عمل شود و پس از ماهها درگیری با مقامات، هزارکا و همکارانش یک سرویس بهداشت روان از راه دور به نام مونون را در ماه ژوئن راهاندازی کردند.
آنها رهنمودهایی را برای مشاوره تلفنی در هنگام یک فاجعه تهیه کردند و 400 مشاور داوطلب را آموزش دادند. هر کسی که آزمایش ویروس کرونایش در Assam مثبت باشد، با این سرویس تماس گرفته است. هزارکا میگوید این روش فعال بسیار مهم است، زیرا ننگ و عدم آگاهی به این معنی است که افراد کمی فکر میکنند که با یک خط کمک تماس بگیرند. او میگوید:
در مناطق روستایی، بیماری روانی به این معنی است که شما باید به پناهگاه بروید و هیچکس قادر نیست تا بیماری شما را درمان کند.
محدودیتهای کاهشدهنده به معنی مشاوره حضوری است که مجددا امکانپذیر است. اما تا ماه دسامبر این سرویس با بیش از 43000 نفر تماس گرفته و تقریباً از نیمی از آنها اطلاعات اولیه در مورد بهبود ذهنی را جمعآوری کرده است. آنها دریافتند که 9 درصد علائم اضطراب داشتند، 4 درصد به نوعی افسردگی داشتند و بیش از 12 درصد افراد از استرس مربوط به ویروس کرونا رنج میبردند.
مقایسههای بینالمللی
برای ترسیم مطالعات، دیزی فانکورت، روانشناس و ایمونولوژیست در دانشگاه کالج لندن، برنامه CovidMinds را که حدود 140 مطالعه در بیش از 70 کشور جهان جمعآوری کرده است، آغاز کرد. این افراد تعداد زیادی از شرکتکنندگان را جذب میکنند و در فواصل منظم اطلاعات بهداشتی را جمعآوری میکنند. CovidMinds دانشمندان کشورهای مختلف را به هم پیوند میدهد و استفاده از پرسشنامه استاندارد را تشویق میکند تا نتایج بتواند به طور مستقیم در همکاریهای بینالمللی مقایسه شود. او میگوید:
این ممکن است به ما امکان مقایسه واکنش روانی را در کنار پاسخ سیاسی در کشورها بدهد.
این مجموعه مطالعات ترکیبی از گروههای جمعیتی موجود بوده که در اوایل همهگیری ایجاد شده است. گروههای موجود سودمند هستند زیرا افکار عمومی را منعکس میکنند، بنابراین نتایج آنها قابل تعمیم است. کلاوس برگر، اپیدمیولوژیست از دانشگاه مونستر آلمان، رئیس گروه کوهورت ملی آلمان، یکی از بزرگترین گروههای جهان، میگوید که از آنجا که گروههای جمعیتی دادههای شرکتکنندگان را از قبل از همهگیری در اختیار داشتهاند، آنها میتوانند تغییرات در سلامت روان را به طور دقیق تعیین کنند.
اما گروههای بزرگ و ثابت نسبتاً به سرعت پیش نمیروند و بیشتر نمونههای آنها به ندرت انجام میشود. گروههای جدید فاقد پایه اطلاعات جمعآوری شده قبل از همهگیری هستند، اما بسیاری از آنها میتوانند پویایی بحران را به روشی سادهتر دنبال کنند. Fancourt یکی از بزرگترین مطالعات جدید است که شیوع ویروس کرونا در انگلستان را رهبری میکند. این مطالعه بیش از 72000 فرد بزرگسال انگلیس در چند هفته اول اولین قرنطینه کشور در ماه مارس را به کار گرفته است. شرکتکنندگان هر هفته یک پرسشنامه 10 دقیقهای آنلاین پر میکنند که شامل سوالاتی است که احساس اضطراب یا افسردگی را مشخص میکند.
دادههای همزمان
طبق این مطالعه جدید، اطلاعاتی راجع به نحوه پاسخگویی روانشناختی و اجتماعی مردم به بیماری همهگیری در زمان واقعی به دست میآوریم و به طور خاص میبینیم که چگونه این واکنش در پاسخ به مواردی مانند اقدامات جدید دولت، یا اقدامات قرنطینه آسانتر میشود. به عنوان مثال، او میگوید که سطح بالایی از اضطراب و افسردگی که مطالعه در هفتههای اولیه آن نشان داد، در طول قرنطینه کاهش مییابد، به جای اینکه همانطور که برخی پیشبینی کرده بودند، افزایش یافته است.
نازرو که در نظرسنجی سراسر اتحادیه اروپا در مورد بهداشت، پیری و بازنشستگی در اروپا و سایر نظرسنجیهای مربوط به ویروس کرونا و سلامت روان شرکت میکند، میگوید:
این نوع مطالعه به طور مشترک به ما میگوید که چگونه اقشار مختلف جامعه سیاستهای دولت را در شرایط بحرانی تجربه میکنند و به ما کمک میکند تا درک کنیم که چگونه باید این همهگیری و همهگیریهای آینده را مدیریت کنیم.
مطالعه دیگری با عنوان مطالعه کارکنان مراقبتهای بهداشتی ویروس کرونا، با هدف تعیین کمیت نحوه مقابله کارکنان بهداشتی که با سطح بیماری و مرگ بی سابقهای روبرو شدهاند، انجام شده است. این مطالعه در 21 کشور از جمله کشورهایی با درآمد کم در آمریکای لاتین و آفریقا که منابع بهداشت روان در آنها محدود است جمعآوری شده است. اولاتوند اینده، که تحقیقاتی در نیجریه انجام داده بود اینچنین میگوید:
ما میخواهیم این اطلاعات را بین کشورهای مختلف مقایسه کنیم و همچنین میخواهیم بدانیم که چه عواملی مسئول این اختلافات و تفاوتها است.
وی فکر میکند که تغییرات جغرافیایی احتمالاً ناشی از تفاوت در کیفیت خدمات بهداشت روان، در دسترس بودن و انواع مراقبتهای اجتماعی ارائه شده و سطح فقر است. بسیاری از کشورها در آفریقا در مقایسه با کشورهای با درآمد بالا فقط کسری از پزشکان بهداشت روان را در اختیار دارند.
http://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.png00ادمینhttp://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.pngادمین2021-02-05 05:00:202021-02-05 05:00:20افزایش آمار افسردگی ناشی از همهگیری ویروس کرونا
اضافه وزن خطر بسیاری از بیماریهای جدی سلامتی، از جمله سکته مغزی، سرطان، دیابت و فشار خون بالا را افزایش میدهد. این بیماری شاید کمتر شناخته شده باشد، اما با سلامت مغز در ارتباط است. تحقیقات نشان داده است که شاخص توده بدنی بالاتر و چاقی در اواسط زندگی هر دو با افزایش خطر ابتلا به زوال عقل ارتباط دارند. برخی شواهد همچنین نشان میدهد که چاقی و بیماری آلزایمر باعث اختلالات عملکردی مشابه مغز میشوند.
آخرین تحقیقات ما اکنون نشان داده است که اضافه وزن یا چاقی بر سلامت مغز تأثیر میگذارد، به ویژه در مناطقی که بیشتر در معرض اثرات بیماری آلزایمر هستند. این میتواند علائم بیماری آلزایمر را در صورت بروز تشدید کند.
در مطالعه ما 57 نفر از افراد سالم و بدون هیچ نشانهای از آلزایمر، 68 بیمار با اختلال شناختی خفیف با عملکرد طبیعی در زندگی روزمره و 47 بیمار با تشخیص بالینی زوال عقل آلزایمر مورد بررسی قرار گرفتند. ما برای اندازه گیری شاخص توده بدنی و دور کمر هر یک از شرکتکنندگان اندازهگیریهایی انجام دادیم تا مشخص کنیم وزن طبیعی، اضافه وزن یا کمبود وزن دارند. سپس از همه شرکتکنندگان برای اندازهگیری ساختار مغز آنها (مانند حجم و تعداد فیبرهای اتصالدهنده) و همچنین عملکرد آن که با سطح جریان خون اندازهگیری میشود، اسکن امآرآی انجام دادیم.
یافتههای ما نشان داد که در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی که اختلال شناختی کم یا خفیفی ندارند، هرچه وزن بیشتری داشته باشند، میزان از دست دادن سلولهای مغزی بیشتر میشود و جریان خون مغزی آنها کاهش مییابد. همچنین به فیبرهایی که سلولهای مغز را بهم متصل میکنند آسیب دیدند. همه این تغییرات بر عملکردهای ذهنی تأثیر میگذارد، از جمله اینکه ما به خوبی چیزها را به یاد میآوریم و توانایی انجام کارهای روزمره را داریم.
تناسب اندام ممکن است باعث شود پیشرفت آلزایمر کند شود!
ما همچنین دریافتیم که این تغییرات در مناطق مغزی پیشانی، گیجگاهی و جداری رخ داده است. این مناطق نه تنها نقش مهمی در حافظه، برنامهریزی و تفسیر بینایی دارند، بلکه مناطقی هستند که بیماری آلزایمر در این مناطق باعث بیشترین میزان از دست دادن سلول و کاهش جریان خون میشود. جالب اینجاست که در بیمارانی که تشخیص بالینی بیماری آلزایمر دارند، هرچه وزن سالمتری داشته باشند، سلولهای مغزی کمتری را از دست میدهند. این نشان میدهد که حفظ وزن سالم پس از تشخیص بیماری زوال عقل ممکن است به بیماران کمک کند سلولهای مغزی بیشتری را برای مدت طولانیتری حفظ کنند و پیشرفت بیماری را کند کنند.
اضافه وزن
یافتههای ما نشان میدهد که رابطه بین حفظ وزن سالم و سلامت مغز چقدر پیچیده است. در حالی که مطالعه ما نشان نمیدهد چاقی یا اضافه وزن دلیل اصلی بیماری آلزایمر است، اما یافتهها نشان میدهد که اضافه وزن یا چاقی در طول زندگی یک فرد، قدرت مغز را در برابر اثرات مخرب بیماری کاهش میدهد. این نتایج در علائم شدیدتر و در افراد مبتلا به آلزایمر سریعتر کاهش مییابد.
مطالعه ما همچنین اهمیت مراقبت از وزن خود را از سنین پایین برای جلوگیری از اثرات منفی وزن اضافی بر مغز برجسته میکند. این امر به ویژه پس از میانسالی، جایی که خطر ابتلا به بیماری آلزایمر به میزان قابل توجهی افزایش مییابد و از آنجا که آسیب به مغز معمولاً قابل برگشت نیست و با گذشت زمان جمع میشود، بسیار مهم است. اگرچه علت بیماری آلزایمر مشخص نیست، ما میدانیم که تعدادی از عوامل میتوانند خطر ابتلا به آن را افزایش دهند، وزن اضافی یکی از آنها است. چاقی فشار شدیدی بر سیستم قلبی عروقی وارد میکند و به دیواره رگهای مغز آسیب میرساند.
این به نوبه خود منجر به التهاب، سمی بودن سلولهای مغزی و متابولیسم و جریان خون در مغز میشود. مطالعه ما نشان میدهد اثرات مخرب چاقی بر روی سیستم عروقی باعث بدتر شدن برخی از مکانیسمهای بیماری آلزایمر میشود. هنوز محققان نتوانستهاند برای بیماری آلزایمر درمانی پیدا کنند، به همین دلیل مهم است که از سنین پایین اقدامات احتیاطی بیشتری انجام شود تا از احتمال ابتلا به آن در سنین بعدی جلوگیری شود.
http://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.png00ادمینhttp://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.pngادمین2021-02-03 11:30:532021-02-03 11:30:53چاقی ممکن است اثرات آلزایمر را شدیدتر کند!
در حال حاضر، با گسترش آزمایشات بهتر، درمانهای جدید و واکسنهای موثرتر در برابر ویروس کرونا امید بیشتری داریم تا همهگیری را شکست دهیم و به زندگی واقعی برگردیم. بیل گیتس (Bill Gates) درباره همهگیری بعدی که احتمالا چند سال دیگر ظاهر میشود اظهار نظر کرده است.
در نامه سالانه بنیاد بیل و ملیندا گیتس (Bill & Melinda Gates Foundation)، بنیانگذار مایکروسافت خواستار میلیاردها دلار سرمایهگذاری برای توسعه سیستم هشدار جهانی برای میکروبهای در حال ظهور و ایجاد توانایی برای پاسخ سریع است. گیتس در این باره اینچنین گفته است:
ما فرصت نداریم تا دوباره توسط ویروس یا میکروب جدیدی سورپرایز شویم. برای جلوگیری از تکرار سختی سال گذشته، آمادگی در برابر همهگیری باید به همان اندازه جدی گرفته شود که در هنگام جنگ اینچنین آماده میشویم.
اگرچه ممکن است هزینه زیاد به نظر برسد، میلیاردها میلیارد دلار صرف زیرساختها و فناوری در مقایسه با 28 تریلیون دلار هزینه جهانی ویروس کرونا و عواقب اقتصادی ناشی از آن صرفه جویی زیادی خواهد کرد. گیتس مدتهاست که درباره خطر همهگیری هشدار داده بود، از جمله او در یک سخنرانی TED در سال 2015 که بیش از 39 میلیون بار مشاهده شده است، آماده بودن در برابر ویروس را متذکرشده بود. او میگوید چون زمانی که آخرین شیوع بزرگ همهگیری یک قرن گذشته بود، ممکن است به راحتی این اخطارها را نادیده بگیریم، اما این مسئله دیگر امکانپذیر نیست. او اظهار کرد:
هیچ کس نباید متقاعد شود که یک بیماری عفونی میتواند میلیونها نفر را بکشد و یا اقتصاد جهانی را متوقف کند.
طبق گفتههای بیل گیتس، همانطوری که برای جنگ آماده میشویم، باید برای همهگیری بعدی نیز آماده باشیم!
وی گفت، کشورهای ثروتمند اکنون باید دو برابر هزینههای تحقیق و توسعه را کاهش دهند. این شامل کار بر روی پلتفرمهای آزمایش بزرگ تشخیصی است که گیتس پیشبینی میکند امکان بررسی بیش از 100 میلیون نفر در هر هفته را فراهم میکند. این آزمایش در مقیاس بزرگ میتواند بخش مهمی از سیستم هشدار جهانی باشد که وی در نظر دارد، جایی که یک کارگر بهداشت روستایی در زامبیا یا بنگلادش که متوجه بیماری غیرمعمول میشود میتواند نمونههایی را برای آزمایش سریع و تعیین توالی ژنتیکی ارسال کند.
او همچنین در مورد ایجاد یک گروه جهانی متشکل از 3000 بیمار عفونی پاسخگو استدلال میکند که با شیوع مجدد همهگیری جدیدی در هر نقطه از جهان مانند آتش نشانان شروع به کار میکنند. شبیهسازیهای منظم شبیه به بازیهای جنگی است که گیتس آنها را بازیهای میکروبی مینامد، بسیار حیاتی خواهد بود، بنابراین سیستمهای بهداشتی و دولتها میتوانند با هشدارهای اندکی خود را آماده کنند. بیل گیتس در این باره اینچنین نوشت:
سرعت آمادگی در همهگیری بسیار مهم است. هرچه سریعتر عمل کنید، سریعتر میتوانیم رشد نمایی ویروس را قطع کنیم.
بنیاد بیل گیتس تاکنون 1.75 میلیارد دلار در مبارزه با COVID-19 سرمایه گذاری کرده و بیشتر کارمندان خود را به سمت پروژههای مرتبط با بیماری همهگیر متمرکز کرده است. این بودجه از تحقیقات در مورد واکسنها و درمانهایی به نام آنتی بادی مونوکلونال کمک کرد. بیشتر پول برای تضمین کشورهای در حال توسعه در نظر گرفته شده است زیرا کشورهای ثروتمند منابع واکسن و دارو را به سرعت از دست میدهند.
طبق پیشبینیهای بیل گیتس درباره همهگیری بعدی که در سال 2015 در برنامه تد صورت گرفته بود، او بیان کرد که این بیماری (ویروس کرونا) بسیار عفونی خواهد بود و مردم زیادی را نیز ا بین خواهد برد.
ملیندا گیتس در بخش نامه خود گفت که این چشمانداز نابرابری در برابر ایمنی در برابر همهگیریها، جایی که ثروتمندترین افراد واکسنهایی دریافت میکنند و در مقابل به فقیرترین جمعیت جهان چیزی نمیرسد. وی اینچنین اظهار داشت:
همانطور که اکنون اوضاع پابرجاست، کشورهای با درآمد کم و متوسط فقط در هر سال میتوانند از هر 5 نفر یک نفر را تحت پوشش قرار دهند.
بیل گیتس خاطرنشان کرد که در حالی که پاسخ به همهگیری ویروس کرونا بسیار ناچیز بوده است، اما موفقیتهای عمده از سرمایهگذاریهای قبلی حاصل شده است.
پس از شیوع ابولا در آفریقای غربی، بنیاد گیتس با همکاری چندین دولت ائتلاف نوآوریهای آمادگی برای مقابله با اپیدمی را ایجاد کرد تا تولید واکسن را تسریع کند. آن سازمان بودجه و آزمایشاتی را بر روی چندین واکسن و درمان COVID-19 تأمین کرد. سرمایهگذاری در فناوری واکسنهای RNA زمینه را برای توسعه سریع دو واکسن مورد تأیید در ایالات متحده فراهم کرد. به لطف این اقدام، گیتس پیشبینی کرد که واکسن mRNA در طی پنج تا 10 سال آینده پایدارتر، ذخیرهسازی آسانتر و تولید آن سریعتر خواهد شد.
اگرچه انتخابات ریاست جمهوری در این نامه ذکر نشده است، اما بنیاد گیتس بدون شک منتظر تعامل بیشتر جهانی توسط رئیس جمهور آمریکا است که جو بایدن (Joe Biden) اعلام کرده است که این کشور دوباره به سازمان بهداشت جهانی ملحق میشود و به تسهیلات COVAX (یک صندوق بینالمللی) کمک خواهد کرد. برای خرید واکسن برای کشورهای کم درآمد در این نامه اشاره شده است که آخرین بسته امدادی COVID-19 شامل 4 میلیارد دلار برای شهر گاوی است، اتحادی که فقیرترین مردم جهان را شامل میشوند. در این نامه اینچنین آمده است:
ویروسهایی مانند ویروس کرونا به ما یادآوری میکنند که با وجود همه تفاوتها، همه در جهان از طریق بیولوژیکی توسط یک شبکه میکروسکوپی از میکروبها و ذرات به هم متصل میشوند. چه باب میلتان باشد یا خیر، همه مردم در این مسئله باهم هستیم و باید مشارکت داشته باشیم.
http://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.png00ادمینhttp://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.pngادمین2021-02-02 11:30:562021-02-02 11:30:56بیل گیتس: سرعت آمادگی در برابر همهگیری بعدی باید مانند آمادگی در برابر جنگ باشد!
همهگیرشناسی یا اپیدمیولوژی واژهای است که معمولا در هنگام بررسی بیماریهای عفونی همهگیر به کار میرود و برای مبارزه با هر بیماری ضروری است. مطالعه چگونگی شیوع بیماریها و دلیل آن در تلاش برای درک، مهار و پاسخ به COVID-19 بسیار گسترده بوده است. تجزیه و تحلیل دادهها در مورد عفونتها و مرگ و میرها و پیشبینی مطالعاتی که شیوع ویروس را نشان میدهد، باعث هدایت سیاستهایی در سراسر جهان شده است. بسیاری از این موارد، مانند بستن مرزهای کشورها، دستورالعملهای قرنطینه و تعیین فاصلههای اجتماعی و استفاده از ماسک، اکنون امری کاملا عادی به شمار میرود.
این مقاله برخی از تحولات مهم تحقیقاتی را که به روشن شدن ماهیت عفونت و مقیاس همهگیری کمک کرده است، بررسی میکند. ما همچنین نشان میدهیم که با پیشرفت همهگیری، اپیدمیولوژی چگونه ایفای نقش خواهد کرد؛ به عنوان مثال، همهگیرشناسی میتواند در درک تأثیر انواع جدیدی از ویروس که در حال حاضر در سراسر جهان باعث ویرانی افراد میشوند، مهم باشد. اپیدمیولوژی در حال تغییر روند همهگیری است، و این گزارش به طور خلاصه نحوه تغییر زمینه را بررسی میکند. در ادامه این مطلب با آیتیرسان همراه باشید.
نقش اولیه همهگیرشناسی
اکنون بیش از یک سال از شروع گزارشات مربوط به ویروس کرونا میگذرد؛ این ویروس تقریبا پارسال ویروسی کاملا ناشناخته بود و گزارش شده بود که این ویروس علائمی مانند ذات الریه ایجاد میکند. همچنین گزارش شده است که تا 5 ژانویه 2020، این ویروس توانسته بود 59 نفر را در شهر ووهان در استان هوبئی چین آلوده کرده است. 7 نفر نیز در شرایط بحرانی به سر میبردند. مقامات چینی تا 20 ژانویه بیش از 200 مورد مبتلا و 3 مورد قربانی ویروس را گزارش کردهاند.
فناوری پزشکی سهبعدی در تعیین میزان همهگیری ویروس کرونا در سراسر جهان
در ابتدا، اطلاعات کمی در مورد انتقال ویروس وجود داشت، اما این روند به سرعت تغییر کرد. تقریباً در اواسط ژانویه، اپیدمیولوژیستها گزارش نتایج مدلسازی خود را منتشر کردند که نشان میداد احتمالاً تعداد موارد بسیار بیشتر از آنچه در ابتدا ثبت شده بود، خواهد بود.
به عنوان مثال، این مطالعات نشان داد که میزان R0 یا میزان افرادی که فرد آلوده آنها را نیز آلوده کرده است، بین 2 تا 4 است. مطالعات همچنین پارامترهای اساسی را برای درک پتانسیل اپیدمی ویروس تخمین زدهاند و آن شامل میانگین دوره کمون یا نهفتگی آن (زمانی که فرد به ویروس آلوده میشود و سپس علائمی نشان میدهد) و نسبت افرادی که عفونت برای آنها کشنده خواهد بود، است. حتی در اوایل شیوع ویروس کرونا، مشخص بود که خطر ابتلا به افراد بالای 60 سال به طور قابل توجهی بیشتر از گروههای سنی جوان است. برخی تخمینها حاکی از آن است که بیش از 1 از 10 نفر از افراد بالای 80 سال که آلوده شدهاند، جان خود را از دست دادهاند.
در این هفتههای اول، محققان با دادههای محدود بیماران فعالیت میکردند. با این حال، با بدست آوردن اطلاعات بیشتر، اپیدمیولوژیستها توانستند تأیید کنند که ویروس میتواند توسط افرادی منتقل شود که هیچ علامتی ندارند و اینکه دارای پاندمی همهگیر زیادی نیز است.
در کل باید گفت که این مطالعات کمک کرد تا بسیاری از دولتها از این واقعیت مطلع شوند که وضعیت ممکن است بسیار شدیدتر از آنچه پیشبینی میکردند، باشد. این یافتهها حاکی از آن است که بیمارستانهای سراسر دنیا باید آمادگی لازم برای پذیرش زیاد در مراقبتهای ویژه را داشته باشند.
در اواخر ژانویه، سازمان بهداشت جهانی اضطراری بودن بهداشت عمومی را اعلام کرد که شامل نگرانی بینالمللی نیز بود و شامل توصیههایی برای کشورها در زمینه اجرای اقدامات بهداشت عمومی، از جمله آزمایش و جداسازی افراد آلوده و ردیابی و قرنطینه کردن آنها است. این فعالیتها، تا حدی مبتنی بر تحقیقاتی بود که توسط اپیدمیولوژیستها پس از شیوع بیماریهای عفونی قبلی انجام شد. اما تعداد کمی از کشورها از این توصیهها پیروی کردند.
در همان زمان، جامعه اپیدمیولوژیک نیز توجه خود را به ارزیابی اقداماتی که ممکن است به مهار ویروس کمک کنند، معطوف کرد.
دستورالعملهای قرنطینه و ماسک زدن
با شروع افزایش تعداد موارد کرونایی، کارهایی که کشورها میتوانستند برای کاهش عفونت و مرگ انجام دهند، بسیار محدود بود. دانستن اینکه رژیمهای دارویی برای مقابله با بیماری چه کمکی میکنند دشوار بود و هیچ واکسنی نیز در آن زمان وجود نداشت. در هنگام عدم وجود چنین ابزاری، محققان مدلسازی اثربخشی مداخلات غیر دارویی را آغاز کردند. مدلهای آنها حاکی از آن است که در صورت استفاده از ماسک صورت و حفظ فاصله اجتماعی از یکدیگر و سپری کردن زمان بیشتری در خانه، موارد عفونت و مرگ و میر میتواند کاهش یابد.
ووهان چین توسط دولت این کشور در 23 ژانویه قرنطینه شد و در اواسط ماه فوریه نیز در حدود 80 شهر دیگر در چین قرنطینه شدند. چند ماه بعد، محققان تأیید کردند که طیف وسیعی از اقدامات بهداشت عمومی، از جمله تعطیلی مدارس، محدود کردن سفر و کاهش رفت و آمد در داخل خانوارها، میزان انتقال ویروس کرونا در ووهان را کاهش میدهد.
کمی بعد مطالعات خارج از چین تأیید کرد که پس از بسته شدن موسسات آموزشی و تعطیل شدن اجتماعات محدود و مشاغل، انتقال ویروس به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. علاوه بر این، محققان پیشبینی کردند که شهرهایی که تصویب محدودیتها را به تأخیر انداختهاند، مجبورند محدودیتها را برای مدت طولانیتری قبل از کنترل ویروس حفظ کنند. اگرچه استفاده از ماسک برای مقابله با شیوع بسیاری از بیماریهای تنفسی عفونی شناخته شده است، اما فقدان آزمایشات کنترل شده و دادههای مستقیم به این معنی است که زمان بیشتری لازم است تا محققان بتوانند اثربخشی این روش را در برابر ویروس کرونا اثبات کنند. اما در تابستان سال 2020، تعدادی از مطالعات نشان دادهاند که ماسکها در کاهش سرعت ویروس کرونا موثر هستند.
موارد ویروسی جدید ناشناخته
همانطور که ویروس همچنان در بیشتر نقاط جهان موج میزند، انواع جدیدی از آن پدید آمده و سوالات جدیدی را برای متخصصین اپیدمی مطرح میکند. محققان میگویند که این انواع جدیدتر مانند B.1.1.7 همچنین به عنوان VOC 202012/01 شناخته می شود و برای اولین بار در انگلستان شناسایی شده است، نسبت به انواع اولیه ویروس قابل انتقالتر و شدیدتر هستند. این یافتهها برای مداخلات سیاستی که بر اساس دادههای قبلی در مورد انتقال ویروس انجام شده بود، پیامدهایی دارد. متخصصان اپیدمیولوژی باید بر اساس دادههای جدیدتر، ارزیابی کنند که آیا دستورالعملهای مربوط به مداخلات و فعالیتهایی مانند فاصله اجتماعی نیاز به بازنگری و سختگیری بیشتری دارد یا خیر؟! چون باید به گونهای دیگر با این انواع ویروس برخورد کرد.
چالش جدید دیگر متخصصان اپیدمیولوژی سنجش میزان تأثیر واکسنهایی است که در حال حاضر در سراسر جهان روی شیوع ویروس تأثیر میگذارد. ممکن است واکسن کشورهایی که در حال حاضر عرضه آنها آغاز شده است، به دنبال رفع محدودیتها باشند، به ویژه اگر موارد و مرگ و میر به حدی برسد که قبل از شروع موج دوم چشمگیر باشند. اما آنها نباید این کار را قبل از اینکه متخصصان اپیدمیولوژی میزان تأثیر واکسن در افزایش ایمنی و میزان سقوط موارد را نتیجه تأثیر محدودیتها بررسی کنند، انجام دهند.
روند اپیدمیولوژی در حال تغییر است
همهگیری ویروس کرونا همهگیرشناسی را تغییر داده است. همانند بسیاری از زمینههایی که به طور مستقیم در مطالعه COVID-19 نقش دارند، متخصصان اپیدمیولوژی نیز از آن سوی مرزها و زمانهای متفاوت همکاری میکنند. آنها دادههای خود را با استفاده از پلتفرمهای آنلاین به اشتراک میگذارند و مجلات نیز نتیجه تحقیقات آنها با سرعت بیشتری منتشر میکنند.
اپیدمیولوژی با مشارکت محققانی از سایر زمینهها مانند فیزیک، ریاضیات، علوم کامپیوتر و علوم شبکه در حال گسترش است و آنها در ایدهها و تخصص خود در این زمینه نقشی داشتهاند. دولت آمریکا اعلام کرده است که یک مرکز ملی پیشبینی همهگیر و تجزیه و تحلیل شیوع ایجاد خواهد کرد. ما امیدواریم که این معادل اپیدمیولوژیکی یک اداره هواشناسی مرکزی و یک نهاد مستقل باشد که پیشبینیها را با استفاده از قدرت محاسباتی پیشرفته و بهترین دادههای موجود ارائه میدهد. سایر کشورها نیز باید انجام چنین کاری را در نظر بگیرند.
با ورود بسیاری از محققان از رشتههای مختلف به این رشته و افراد بیشتری که از دادههای اپیدمیولوژیک از جمله مردم، سیاستگذاران و رسانهها استفاده میکنند، محققان باید راههایی پیدا کنند تا اطمینان حاصل کنند که دادهها و یافتههای آنها به طور شفاف منتقل میشود و از بالاترین استاندارد تحقیق و اخلاق دادهها نیز استفاده میکنند.
چالشهای ارتباطی
همهگیری ویروس کرونا باعث شده است که اپیدمیولوژیستها و مدلهای اپیدمیولوژیکی تحت توجه سیاست و رسانهها باشند و آنها را با چالشهای بسیاری روبرو کرده است. اپیدمیولوژی به ویژه، مدلسازی و پیشبینی اپیدمی، برای انجام پیشبینیهای احتمالی از دادههای زمان واقعی، به روشهای آماری متکی است. این پیشبینیهای اولیه اغلب دقیق نیستند، تا حدی به این دلیل که دادههای اساسی میتوانند ناقص و در طبقهبندی ناسازگار باشند. با گذشت زمان اما، با بهبود دادهها و درگیر شدن گروههای تحقیقاتی بیشتر، به نظر میرسد نتایج دقیقتر باشند. اما غالباً، قبل از مطمئن شدن، تصمیماتی از قبیل ایجاد محدودیت در حرکت باید گرفته شود. متخصصان اپیدمیولوژی باید هم قطعیت و هم عدم اطمینان یافتههای خود را اعلام کنند تا بتوان به بهترین تصمیمات رسید.
این بدان معنی است که محققان باید یاد بگیرند که چگونه عدم اطمینان طبیعی در مدلها و پیشبینیهای خود را به گونهای برقرار کنند که افراد بتوانند درک کنند که یک پیشبینی نادرست مدل پیشبینی را بیاعتبار نمیکند و یک نتیجه گیری کلی هنوز پابرجاست. این مسئله همچنین به این معنی است که مردم و سیاستگذاران در معرض اصطلاحات جدید قرار گرفتهاند، کلمات و عباراتی که به توضیح و تجسم عدم اطمینان کمک میکنند، و مدلهایی که طیف وسیعی از پیشبینیهای احتمالی را از بهترین تا بدترین سناریوها ارائه میدهند.
این چالشها همچنین میتواند نشاندهنده یک فرصت نیز باشد. آنها فرصتی را برای به نمایش گذاشتن علم در زمان واقعی فراهم میکنند، آن چیزی است که فقط محققان معمولاً میبینند. همهگیری به مردم کمک کرده است تا بفهمند که علم، به دلیل ماهیت خود، باید به طور مداوم اصلاح و تصحیح شود، و نتیجهگیری نیز با تغییر توازن شواهد و مدارک تغییر میکند. این با روشی که بسیاری ممکن است قبلاً به علم به عنوان مجموعهای از دانش ثابت و تغییرناپذیر، در نظر گرفتهاند، مغایرت دارد. تغییر در نحوه درک علم ممکن است این تصور را ایجاد کند که دانشمندان در حال تغییر عقیده هستند، اما انجام این کار در صورت تغییر واقعیتها فقط میتواند یک چیز خوب باشد.
اگر سال گذشته و شیوع ویروس کرونا یک چیز را به ما آموخته باشد، آن این است که دانش ابزارهای بهداشت عمومی و دسترسی به دادهها برای کنترل بیماری همهگیر کافی نیست. مردم تمایل طبیعی به یقین در برابر چیزی که هشدار دهنده همهگیری است، دارند. با این وجود دانش که وجود همهگیری را به مردم اطلاع داده بود، از نظر ماهیت از طریق احتمالات عملی میشود. این از تأثیر اپیدمیولوژیک نمیکاهد، بلکه، اهمیت حفظ ارتباط مداوم و شفاف بین محققان، سیاستگذاران و مردم را برجستهتر میکند.
http://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.png00ادمینhttp://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.pngادمین2021-01-30 13:30:132021-01-30 13:30:13چگونه همهگیرشناسی در همهگیری ویروس کرونا ایفای نقش کرده است؟
هنگامی که بیماریهای همهگیر و اپیدمی در طول قرنها بشریت را از بین میبرد، پزشکان متوجه شدند که علاوه بر بیماریهای معمول، بیشتر بیماریهای تنفسی باعث تحریک علائم عصبی میشوند. یک متخصص گلو در انگلیس در اواخر دهه 1800 مشاهده کرد که به نظر میرسد آنفلوانزا مناطق عصبی را تحریک میکند و باعث ایجاد اختلال و درد در قسمتهای مختلف بدن میشود که تقریباً به نظر میرسد مخرب و مضر است.
در واقع، برخی از بیماران در طی همهگیری آنفلوانزا در سال 1889 تا 1999 گزارش کرده بودند که دچار روانپریشی، پارانویا، دردهایی مانند تیر کشیدن و آسیب عصبی شدهاند. به همین ترتیب، دانشمندان بیماری همهگیر آنفلوانزا در سال 1918 را به پارکینسون، اختلالات اعصاب و روان، و شیوع کاملاً همزمان بیماریهای مروبط به خواب، آنسفالیت لتارگیکا که اغلب بیماران را به یک حالت کما مانند وارد میکند، مرتبط دانستهاند؛ اگرچه محققان هنوز بحث میکنند که آیا این دو باهم مرتبط هستند یا خیر! در ادامه این مطلب با آیتیرسان همراه باشید.
اینکه SARS-CoV-2 نیز که عامل بیماری همهگیر COVID-19 است هم با علائم عصبی مرتبط است، کاملاً تعجبآور نیست. با توجه به برخی شواهد باید گفت که ویروسهای هم خانواده ویروس کرونا، MERS-CoV و SARS-CoV-1 نیز با علائم عصبی در ارتباط هستند و این نیز اصلا باعث شگفتی نیست. نسبت بیمارانی که به چنین علائمی مبتلا میشوند و تعداد آنها روز به روز در حال افزایش است، برخی دانشمندان را به وحشت انداخته است. هنگامی که اوایل سال گذشته اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه حدود 36 درصد بیماران COVID-19 در بیمارستانهای ووهان دچار اختلال هوشیاری، تشنج، اختلالات حسی و سایر علائم عصبی هستند، دانشمندان را به فکر فرو برد. شیبانی موکرجی (Shibani Mukerji)، متخصص بیماریهای عصبی در بیمارستان عمومی ماساچوست، اینچنین اظهار کرد که این خبر باعث شد تا شوکی به او وارد شود.
مطالعات کالبد شکافی طیف وسیعی از ویژگیهای نوروپاتولوژیک را در مبتلایان COVID-19 بررسی کرده است.
در حال حاضر کل کلینیکها با بیمارانی با علائم عصبی پر شدهاند، از جمله آنها میتوان به یک مورد در لندن با همکاری پاتریشیا مک نامارا (Patricia McNamara)، متخصص مغز و اعصاب در بیمارستان ملی مغز و اعصاب و جراحی اعصاب اشاره کرد. وی علائم عصبی را به طور گسترده به دو گروه مختلف تقسیم میکند. اولین مورد که در سال گذشته در چندین گزارش شرح داده شد، شامل علائم حادی است که اغلب بیماران بستری در بیمارستان با بیماری شدید از آن رنج میبرند. اینها میتواند به صورت یک حالت گیجکننده و هذیان به نام انسفالوپاتی یا سکته مغزی، آسیب عصب محیطی یا انسفالیت، التهاب مغز شناخته شوند. مک نامارا گفته است که گروه دوم علائم طولانیمدتی را نشان میدادند که معمولاً به دنبال عفونتهای خفیفتر، مثلا سردرد، خستگی، احساس بیحسی یا سوزن سوزن شدن، و مشکلات شناختی تا تشنجهای گاه به گاه و التهاب قلب درگیر رخ میدهد. او اینچنین اعلام کرده است:
افرادی که من تاکنون [در این گروه] دیدهام افرادی هستند که علائمشان به آرامی پیشرفت میکند، اما بسیار کند است.
با افزایش علائم این گروه، تلاش جهانی برای بررسی چگونگی ایجاد چنین علائمی توسط SARS-CoV-2 نیز افزایش مییابد. این بررسیها تا حدی گیجکننده باقی مانده است. مطالعات کالبد شکافی که تاکنون محدود بوده است، نشانههای واضحی را از آسیبدیدگی در مغز دهها بیماران کرونایی یافته است. اگرچه آثار ویروس در برخی از نمونههای مغزی گزارش شده است، اما در بسیاری از موارد این ویروس در هیچ کجا یافت نمیشود. در حالی که این سوال که آیا SARS-CoV-2 مستقیماً مغز را آلوده میکند یا نه، هنوز حل نشده است، محققان در حال بررسی مکانیسمهای دیگری هستند که میتواند بر مغز انسان تأثیر بگذارد.
آویندرا نات (Avindra Nath)، یک متخصص مغز و اعصاب در انستیتوی ملی اختلالات مغز و اعصاب و سکته مغزی اینچنین اظهار میکند:
من فکر میکنم همه ما احتمالا با این نظر موافق هستیم که هیچ عفونت بدی در مغز وجود ندارد. حتی اگر وجود هم داشته باشد، بسیار بسیار کم است. این نمیتواند آسیبشناسی را که ما میبینیم توضیح دهد. حتما باید چیزی فراتر از آن باشد.
آیا ویروس SARS-CoV-2 مغز انسان را آلوده میکند؟
تصویر میکروسکوپ الکترونی که بخشی از سلول مژه دار را در مخاط بینی بیمار COVID-19 نشان میدهد. در اینجا محققان ذرات سالم SARS-CoV-2 (رنگ قرمز) را در داخل سلولها پیدا کردند.
مک نامارا میگوید که در اوایل همهگیری، برخی از محققان نگران بودند که SARS-CoV-2 بتواند به مغز دسترسی پیدا کند و یک ویروس نوروتروپیک یا ایجاد اختلال در سلولهای عصبی باشد. این یک فرضیه واضح برای برخی از علائم عصبی مشاهده شده ارائه میدهد، در حالی که همچنین سوالات پیچیدهای در مورد چگونگی هدف قرار دادن فرآیندهای آسیب شناختی در مغز به صورت درمانی ایجاد میکند. مواد ژنتیکی SARS-CoV-1 و MERS-CoV در مغز انسان نشان داده شده است و حتی پروتئینهای معمول ویروس کرونا، ویروس سرماخوردگی، در کالبد شکافی رایج است. هلنا رادبروخ (Helena Radbruch)، متخصص مغز و اعصاب در بیمارستان شاریته در برلین این مطالب را ارائه داده است.
با این وجود اولین کالبد شکافی مغزی بیماران کرونایی نتوانست آرانای SARS-CoV-2 زیادی پیدا کند، چه رسد به پروتئین ویروسی. در تحقیقی در ماه سپتامبر بر روی 18 بیمار مبتلا به COVID-19 با علائم عصبی که در آوریل گذشته در بیمارستانها درگذشتند، شیبانی موکرجی و همکارانش میزان بسیار کمی RNA را در مغز پنج بیمار کشف کردند و نشانی از پروتئین ویروسی در دسترس نیست. البته منبع آن نیز مشخص نشده است. او اینچنین اظهار کرده است:
از آنجا که غلظت کم RNA به نظر میرسد با کمبودهای عمیقی که مردم تجربه میکنند متناسب نباشد، بسیار متعجب خواهم شد وقتی میبینم اکثر مواردی که افراد دارای علائم عصبی هستند، به دلیل حمله مستقیم ویروسی باشد.
با مرگ بیماران COVID-19، بیشتر ویروسها در ریه افراد از بین میروند و این مورد ممکن است در مورد مغز نیز صدق کند.
در تجزیه و تحلیل جدیدتر پس از مرگ 18 بیمار در مجله پزشکی نیوانگلند، نات و همکارانش نتوانستند هیچ مدرکی از ویروس در مغز پیدا کنند. با این حال، یک مطالعه قبلی از محققان در آلمان گزارش پروتئین ویروسی در اعصاب جمجمه و سلولهای جدا شده ساقه مغز در 21 از 40 بیمار پس از مرگ مورد بررسی قرار گرفت. موکرجی خاطر نشان میکند که پروتئین ویروسی که به نوعی به سیستم عصبی مرکزی رسیده است معمولاً پاسخ ایمنی ایجاد میکند، اما وجود آن در مطالعه آلمان با شدت التهاب عصبی که تیم مشاهده کرده ارتباط ندارد.
رادبروچ و همکارانش ادعا میکنند که هر کاری که پروتئین ویروسی در داخل مغز انجام میدهد، در واقع در آنجا راه خود را پیدا میکند. در مطالعه کالبد شکافی که در ماه نوامبر در Nature Neuroscience منتشر شد، آنها پیشنهاد میکنند که ویروس از طریق بینی وارد ساقه مغز شود. براساس تجزیه و تحلیل دقیق کالبد شکافی از 33 بیمار COVID-19، آنها ذرات ویروس کرونا ویروس سالم را در سلولهای پشتیبانی کننده مخاط بویایی در سقف بینی، همراه با شواهدی از همانند سازی فعال در بافت کشف کردند.
فرانک هپنر (Frank Heppner)، متخصص مغز و اعصاب Charité، یکی از نویسندگان این مطالعه گفته است که ممکن است تکثیر ویروسی آن سلولها را از بین ببرد و یا التهاب ایجاد کند، که خود میتواند دلیل از بین رفتن مزه و بویایی مکرر در شروع عفونتهای SARS-CoV-2 باشد. سپس ویروس میتواند به درون پیاز بویایی، مرکزی برای پردازش اطلاعات حسی و از طریق اعصاب خاص جمجمه در مغز راه یابد. در حقیقت، آنها شواهدی از RNA ویروسی در این بافتها و همچنین RNA ویروسی و پروتئین داخل سلولهای مدولا را در ساقه مغز و در ساختارهای دیگر مانند مخچه مشاهده کردند و اشاره کردند که ویروس میتواند از چندین مسیر به مغز وارد شود.
با این وجود، رادبروچ و هپنر در این مسئله که میزان آلودگی SARS-CoV-2 در مقایسه با سایر ویروسهای RNA مانند هاری، که به آلوده سازی بافت مغز اختصاص دارد، موافق هستند. هپنر میگوید SARS-CoV-2 بیشتر یک ویروس نوروتروپیک است که احتمالاً به طور تصادفی وارد مغز میشود. آنها به طور قابل توجهی در ساقه مغز فقط پروتئین ویروسی را در داخل سلولهای اندوتلیال یافتند که پوشش رگهای خونی را تشکیل میدهد نه سلولهای عصبی. این میتواند به دلیل مشکلات تشخیص ویروس در داخل سلولهای عصبی باشد، یا نشان دهد که نورون را آلوده نمیکند. در مقابل سلولهای اندوتلیال که دارای مقدار زیادی ACE2 هستند، از ورودیهای مولکولی SARS-CoV-2 برای ورود به سلولها استفاده میکنند. نورونها تمایل ندارند گیرندههای ACE2 داشته باشند.
اریک سونگ (Eric Song)، ایمونوبیولوژیست در دانشگاه ییل که اخیراً دکترای خود را در آزمایشگاه ایمونولوژیست Akiko Iwasaki در آنجا به پایان رسانده است، هنوز درمورد اینکه SARS-CoV-2 مغز را آلوده میکند، اظهارنظر نکرده است. وی به مطالعه اخیراً منتشر شده آنها در مورد مدلهای ارگانوئید مغز اشاره دارد که میتوان اثرات پاتولوژیک را در بافت عصبی آلوده و اعمال کرد. به علاوه، تعداد نمونههای پس از مرگ محدود است، فقط تصویر نهایی یک بیماری را نشان میدهد و بنا به ضرورت، آنچه را که فقط در بدترین بیماران اتفاق میافتد منعکس میکند. سانگ گفته است که تا زمان مرگ بیماران COVID-19، بیشتر ویروسها در ریه پاک شدهاند و این ممکن است در مورد مغز نیز وجود داشته باشد.
او و همکارانش نتوانستند RNA ویروسی را در مایع مغزی نخاعی (CSF) شش بیمار زنده COVID-19 با علائم عصبی پیدا کنند. اما جالب است که آنها سلولهای B و آنتی بادیها را در CSF یافتند، نه تنها سلولهایی که SARS-CoV-2 را هدف قرار میدهند، بلکه آنهایی را نیز که پروتئینهای بدن، از جمله اجزای نورونها را هدف قرار میدهند، بررسی کردند. معنای این یافته مشخص نیست، اما به مجموعهای از یافتههای دستگاه ایمنی بدن راجع به COVID-19 میافزاید. سونگ میگوید که سوال پیش رو اکنون این است که آیا این یک فرآیند غنی شده در [COVID-19] است یا روشی است که در سایر بیماریهای ویروسی با همان اندازه اتفاق میافتد.
اثرات غیرمستقیم ویروس کرونا بر مغز
میکروسکوپ تشدید مغناطیسی در کالبد شکافی یک بیمار کرونایی. فلشهای زرد مناطق هیپوینت را نشان میدهد (نواحی تاریک که احتمالاً نشانه خونریزی موضعی است) و فلشهای قرمز نشان دهنده مناطق هیپرینتنس است (نواحی روشن که گاهی نشان دهنده وجود سلول ایمنی است)
در حالی که شواهد SARS-CoV-2 در مغز انسان روشن نشده است، مطالعات کالبد شکافی طیف وسیعی از ویژگیهای نوروپاتولوژیک در بیماران COVID-19 بستری را نشان داده است. آسیب شناسان اغلب آسیب موضعی هیپوکسیک ناشی از کمبود اکسیژن و انفارکتوسهای مرتبط (یا سکتههای ایسکمیک) و کمتر معمول علائم خونریزی در مغز و همچنین برخی التهابات را یافتهاند و در برخی موارد نیز التهاب شدید معروف به انسفالومیلیت حاد ارائه شده است. علت دقیق این آسیبشناسیها مشخص نیست، اما دانشمندان در مورد عوامل موثر در این امر شک دارند.
به عنوان مثال، لختههای خونی که بیماران COVID-19 مستعد ابتلا به آن هستند، میتوانند انسدادهایی ایجاد کنند که خونرسانی به بافت عصبی را محدود میکند و سکتههای مغزی کوچک مشاهده شده را توضیح میدهد. مشکل در دستیابی به اکسیژن کافی از طریق ریههای آسیب دیده احتمالاً بیماران را در معرض آسیب هیپوکسی مغز قرار میدهد. موکرجی در ایمیلی میافزاید که از آنجا که علائم عصبی اغلب در بیماران رخ نمیدهد، هیپوکسی سیستمیک میتواند منجر به علائم عصبی شود، اما به طور کلی بسیار دشوار است تا درباره ارتباط آسیبشناسیهای کشف شده در کالبد شکافی و علائم بالینی مشاهده شده در بیماران بستری در بیمارستان بحث کنیم.
پاسخ ایمنی به ویروس همچنین میتواند برخی از عوارض عصبی را توضیح دهد. مک نامارا پیشنهاد میکند که ممکن است سیتوکینهای پیش التهابی در حاشیه بدن باعث فعال شدن سیتوکینهای التهابی درون مغز و ایجاد التهاب شود. جالب است بدانید که مقاله اخیر که توسط هپنر ارائه شده بود درباره هیپوپاتولوژیستهای عصبی اطلاعاتی میدهد و آنها را نشانههایی از التهاب و انبوهی از سلولهای میکروگلیایی بسیار فعال شده (مدافعان ایمنی شناختی ساکن مغز) میداند که میتواند نتیجه یک بیش فعالی ایمنی محلی یا محیطی باشد.
این نیز به نوبه خود میتواند عملکرد عصبی را مختل کند و به توضیح برخی علائم انسفالوپاتی COVID-19، مانند تحریک، گیجی، خواب آلودگی بیش از حد و کما کمک میکند. رادبروچ گفته است که برای مثال برخی از بیماران بیدار نمیشوند (کمای موقت) و تاکنون، نیز آنها واقعاً دلیل آن را نفهمیدهاند.
برخی از بیماران همچنین علائم آسیب میکروسکوپی به رگهای خونی کوچک در مغز خود را نشان میدهند که در مطالعه اخیر کالبد شکافی مغز نات و همکارانش نشان داده شده است. افرادی که به ویروس کرونا مبتلا شدهاند، یک گروه بیمار منحصر به فرد را نشان میدهند و بیشتر آنها به طور ناگهانی فوت کردهاند.
نات میگوید برخی از آنها در خانههای سالمندان یا مترو جان خود را از دست دادهاند. در 10 مورد از 13 مغز بیمار که تحت اسکنر MRI با وضوح بالا بررسی شده بودند، تیم متوجه لکههایی شد که به طور غیرمعمول روشن یا تاریک به نظر میرسید، لکههای تاریک احتمالاً نشانه خونریزی است. تیم تحقیق با بررسی دقیق آن نواحی که گاه شامل پیاز بویایی بود، شواهدی از دیواره رگهای خونی آسیب دیده پیدا کرد. هرجا عروق خونی آسیب دیدند، رنگ آمیزی پروتئین نشتی از فیبرینوژن (پروتئین انعقادی خون که وجود آن در مغز با اختلالات عصبی مختلفی همراه است) را به بافت عصبی نشان داد. سپس در همان اطراف آنها ماکروفاژها را یافتند و گاهی نیز میکروگلیا و سلولهای T را فعال میکنند.
یک فرضیه قابل قبول این است که برخی از آن سلولهای ایمنی به سلولهای اندوتلیال که رگهای خونی را پوشاندهاند حمله میکنند، نوع سلولی که SARS-CoV-2 شناخته شده است و آن را آلوده میکند. مطالعه نات هیچ مدرکی در مورد آن پیدا نکرد، اما حداقل این یکی از راههای توضیح آن است. پس از دریافت فیبرینوژن در مغز، میتوان التهاب بیشتری را در آنجا به وجود آورد، بنابراین باعث ایجاد تحریکات میشود.
او و تیمش همچنین علائمی را کشف کردند که به مرگ ناگهانی بیماران میپردازد. با فرض اینکه بیماران به دلیل اختلال عملکرد قلب جان خود را از دست دادهاند، آنها هستههای پایه ساقه مغز را که در کنترل تنفس نقش دارند، بررسی کردند. در آنجا، آنها ماکروفاژها را در اطراف آن سلولهای عصبی که نشانهای احتمالی از نورونوفاژی است را مشاهده کردند که در آن فاگوسیتها سلولهای عصبی ناسالم را میبلعند. نات در این باره میگوید:
در عملکرد این مراکز تنفسی و برخی دیگر از هستههای ساقه مغز اختلال ایجاد شده است.
دشوار است بگوییم که این یافتهها در میان بیماران COVID-19 تا چه اندازه قابلمشاهده بوده است، اما احتمالا برخی از این علائم طولانیمدت که مردم دارند با برخی از این موارد مرتبط باشد. او نیز همراه با محققان دیگر در حال کار بر روی یک سری مطالعات در مورد بیمارانی با علائم طولانیمدت برای کشف این موضوع است.
بعید است که یک مکانیسم از اثرات عصبی برای همه بیماران مناسب باشد. نات میگوید که کشف اینکه چه فرآیندهای علتی در افراد رخ میدهد، نیاز به ترکیب تکنیکهای مختلف و کالبد شکافیهای بیشتری دارد که تاکنون فقط حدود چند صد مورد گزارش شده است، که عمدتا به دلیل کمبود تجهیزات و آزمایشگاههای تخصصی برای انجام آنها است. موکرجی نیز در این باره ایچنین اضافه میکند، ما همچنین به نوعی مرتبسازی از علائم عصبی در حال حاضر و با تعیین معیارهای تشخیصی سندرم پس از COVID-19 و تعریف علائم حاد در مقابل مزمن، نیاز دارد. او امیدوار است که این مطالعات به کسانی که دارای شرایط عصبی ناشی از سایر عفونتها هستند نیز کمک کند. او اظهار میکند:
افراد مختلفی به عفونتهای ویروسی مانند ابولا یا نیل غربی مبتلا شدهاند، و از مشکلات شناختی از جمله مه مغزی شکایت کردهاند و ناتوان شدهاند و این مسئله تا حد زیادی نیز برای برخی از ناشنوایان نیز اتفاق افتاده است. اگر محققان سراسر جهان این بحثها را نسبت به سالهای قبل علمیتر تشخیص ندهند یا اینکه آن را دست کم بگیرند، خیلی تعجب خواهم کرد و باید سعی کنیم تا در حوزه تشخیصی و سپس عامل درمانی برای کمک به آنچه که اکنون درصد زیادی از جمعیت جهان در آن درگیر هستند، پیشرفت کنیم.
http://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.png00ادمینhttp://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.pngادمین2021-01-26 05:30:052021-01-26 05:30:05ویروس کرونا روی مغز مبتلایان چه تاثیری داشته است؟
در اعماق بدن در مقیاس سلولی، بدن فعالیتهای مداومی انجام میدهد تا فرد را زنده نگه دارد. از جمله این فرآیندها میتوان به گردش سلولها اشاره کرد. در این فرآیند سلولهای جدید جایگزین میشود تا سلولهای دیگر از بین بروند.
یک محاسبه جدید نشان میدهد که این روند چقدر فشرده است. طبق گفتههای زیستشناسانی از جمله ران سندر (Ron Sender) و ران میلو (Ron Milo) از موسسه علوم Weizmann در اسرائیل، بدن شما روزانه حدود 330 میلیارد سلول را جایگزین میکند. بدن فرد با این سرعت میتواند در هر ثانیه بیش از 3.8 میلیون سلول جدید درست کند. بیشتر این سلولها، سلولهای خونی هستند و به دنبال آنها نیز سلولهایی که در روده وجود دارند، بیش از همه تولید میشوند. این اعداد میتواند به دانشمندان کمک کند تا بهتر عملکرد بدن انسان و نقش گردش سلول در سلامتی و بیماری را درک کند. در ادامه این مطلب با آیتیرسان همراه باشید.
یک افسانه مرسوم وجود دارد این است که بدن شما هر هفت سال به طور کامل تمام سلولهای خود را بازسازی میکند. واقعیت بسیار پیچیدهتر از این حرفها است. برخی از سلولها فقط چند روز زنده میمانند، این در حالی است که برخی دیگر مانند نورونهای مخچه و لیپیدها در لنزهای چشم شما فقط با طول عمر میزبان (شما) محدود میشوند.
با این حال، در حالی که دانشمندان قبلا تخمین زدهاند که تعداد سلولهای بدن، نوع آنها و طول عمر آنها را نیز برآورد کردهاند، اما برای سرشماری میزان گردش سلولی، کار بسیار اندکی انجام شده است. این همان کاری است که ران سندر و ران میلو اکنون انجام دادهاند. آنها در مقاله خود اینچنین نوشتند:
در اینجا میتوانیم کمبود اطلاعات راجع به گردش سلولی بدن انسان را با بررسی تغییرات طول عمر به نمایش درآمده توسط انواع مختلف سلول و کم کردن میزان گردش سلولی از نظر جرم و تعداد را بررسی کنیم.
آنها محاسبات خود را بر اساس یک فرد مرجع استاندارد انجام دادند: یک مرد سالم در سنین 20 تا 30 سال، وزن 70 کیلوگرم (154 پوند) و 170 سانتیمتر (5 فوت 7 اینچ) قد. سپس، برای تخمین میزان گردش سلول، هر نوع سلول را که بیش از 0.1 درصد از کل جمعیت سلول را تشکیل میدهد، حساب کردند. طول عمر سلولها از یک مطالعه دیگر جمعآوری شده است و با استفاده از کارهایی نیز اندازهگیری مستقیم طول عمر سلولهای انسانی انجام شده است. سپس آنها توده سلولی کلی را برای هر نوع، بر اساس متوسط توده سلول، بدست آوردند.
براساس این اطلاعات، آنها محاسبه کردند که یک فرد استاندارد دارای نرخ گردش سلول در حدود 80 گرم (2.8 اونس) در روز یا 330 میلیارد سلول است.
از این تعداد گردش، 86 درصد سلولهای خونی، شامل بیشتر سلولهای قرمز (گلبولهای قرمز، فراوانترین نوع سلول در بدن) و نوتروفیلها (فراوانترین نوع گلبول های سفید) است. 12 درصد دیگر سلولهای اپیتلیال دستگاه گوارش، با مقادیر اندک سلولهای پوستی (1/1 درصد)، سلولهای اندوتلیال که رگهای خونی را پوشانده و سلولهای ریه (هر یک 1/0 درصد) هستند.
اگرچه سلولهای خونی از نظر تعداد سلولهای جداگانه بیشترین گردش سلول را تشکیل میدهند، اما از نظر جرم این یک داستان متفاوت است. فقط 48.6 درصد از توده سلولهای خونی از انواع مختلف است. سلولهای دستگاه گوارش 41 درصد دیگر را تشکیل میدهند. سلولهای پوستی 4 درصد را تشکیل میدهند، در حالیکه سلولهای چربی که به سختی در تعداد سلولها ثبت شدهاند، از نظر جرمی 4 درصد دیگر را تشکیل میدهند.
شاید از خود بپرسید که برای سلولهای مرده چه اتفاقی میافتد، باید بگوییم که این سلولها در سلولهای پوستی و گوارشی از بین میروند، و گاهی اوقات توسط انگلها لخته میشوند یا توسط بدن تجزیه میشوند و سپس نیز تا حدی بازیافت میشوند. پس هدر نمیروند.
توجه به این نکته مهم است که این ارقام بسته به عواملی مانند سن، سلامتی، اندازه و جنسیت، از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود. اما این کار یک خط مبنا را فراهم میکند که از آن میتوانیم نحوه عملکرد سلول در بدن انسان را بهتر درک کنیم. محققان در مقاله خود نوشتند:
سوالات زیادی پیرامون موضوع تجدید ارگانیسم در سلامت و بیماری وجود دارد که ممکن است با تجزیه و تحلیل ما پاسخ آن داده شود. به عنوان مثال، گردش سلولهای تومور چگونه با گردش کلی سلول در بدن بیمار مقایسه میشود؟ میزان انرژی و بیوسنتز رشد تومور چقدر است و آیا این امر به طور مستقیم بر تخصیص منابع تأثیر میگذارد؟
اینها همه سوالات مهم در این حوزه هستند. همچنین، اکنون کم و بیش میدانید که چه مقدار از بافت بدنتان هر روز ایجاد میشود. بدن ما در هر ثانیه 3.8 میلیون سلول میسازد. اگر کمی فکر کنیم به ویژگیهای شگفتانگیز بدن انسان پی میبریم.
http://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.png00ادمینhttp://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.pngادمین2021-01-24 14:30:232021-01-24 14:30:23بدن انسانها در هر ثانیه 3.8 میلیون سلول درست میکند!
در اعماق بدن در مقیاس سلولی، بدن فعالیتهای مداومی انجام میدهد تا فرد را زنده نگه دارد. از جمله این فرآیندها میتوان به گردش سلولها اشاره کرد. در این فرآیند سلولهای جدید جایگزین میشود تا سلولهای دیگر از بین بروند.
یک محاسبه جدید نشان میدهد که این روند چقدر فشرده است. طبق گفتههای زیستشناسانی از جمله ران سندر (Ron Sender) و ران میلو (Ron Milo) از موسسه علوم Weizmann در اسرائیل، بدن شما روزانه حدود 330 میلیارد سلول را جایگزین میکند. بدن فرد با این سرعت میتواند در هر ثانیه بیش از 3.8 میلیون سلول جدید درست کند. بیشتر این سلولها، سلولهای خونی هستند و به دنبال آنها نیز سلولهایی که در روده وجود دارند، بیش از همه تولید میشوند. این اعداد میتواند به دانشمندان کمک کند تا بهتر عملکرد بدن انسان و نقش گردش سلول در سلامتی و بیماری را درک کند. در ادامه این مطلب با آیتیرسان همراه باشید.
یک افسانه مرسوم وجود دارد این است که بدن شما هر هفت سال به طور کامل تمام سلولهای خود را بازسازی میکند. واقعیت بسیار پیچیدهتر از این حرفها است. برخی از سلولها فقط چند روز زنده میمانند، این در حالی است که برخی دیگر مانند نورونهای مخچه و لیپیدها در لنزهای چشم شما فقط با طول عمر میزبان (شما) محدود میشوند.
با این حال، در حالی که دانشمندان قبلا تخمین زدهاند که تعداد سلولهای بدن، نوع آنها و طول عمر آنها را نیز برآورد کردهاند، اما برای سرشماری میزان گردش سلولی، کار بسیار اندکی انجام شده است. این همان کاری است که ران سندر و ران میلو اکنون انجام دادهاند. آنها در مقاله خود اینچنین نوشتند:
در اینجا میتوانیم کمبود اطلاعات راجع به گردش سلولی بدن انسان را با بررسی تغییرات طول عمر به نمایش درآمده توسط انواع مختلف سلول و کم کردن میزان گردش سلولی از نظر جرم و تعداد را بررسی کنیم.
آنها محاسبات خود را بر اساس یک فرد مرجع استاندارد انجام دادند: یک مرد سالم در سنین 20 تا 30 سال، وزن 70 کیلوگرم (154 پوند) و 170 سانتیمتر (5 فوت 7 اینچ) قد. سپس، برای تخمین میزان گردش سلول، هر نوع سلول را که بیش از 0.1 درصد از کل جمعیت سلول را تشکیل میدهد، حساب کردند. طول عمر سلولها از یک مطالعه دیگر جمعآوری شده است و با استفاده از کارهایی نیز اندازهگیری مستقیم طول عمر سلولهای انسانی انجام شده است. سپس آنها توده سلولی کلی را برای هر نوع، بر اساس متوسط توده سلول، بدست آوردند.
براساس این اطلاعات، آنها محاسبه کردند که یک فرد استاندارد دارای نرخ گردش سلول در حدود 80 گرم (2.8 اونس) در روز یا 330 میلیارد سلول است.
از این تعداد گردش، 86 درصد سلولهای خونی، شامل بیشتر سلولهای قرمز (گلبولهای قرمز، فراوانترین نوع سلول در بدن) و نوتروفیلها (فراوانترین نوع گلبول های سفید) است. 12 درصد دیگر سلولهای اپیتلیال دستگاه گوارش، با مقادیر اندک سلولهای پوستی (1/1 درصد)، سلولهای اندوتلیال که رگهای خونی را پوشانده و سلولهای ریه (هر یک 1/0 درصد) هستند.
اگرچه سلولهای خونی از نظر تعداد سلولهای جداگانه بیشترین گردش سلول را تشکیل میدهند، اما از نظر جرم این یک داستان متفاوت است. فقط 48.6 درصد از توده سلولهای خونی از انواع مختلف است. سلولهای دستگاه گوارش 41 درصد دیگر را تشکیل میدهند. سلولهای پوستی 4 درصد را تشکیل میدهند، در حالیکه سلولهای چربی که به سختی در تعداد سلولها ثبت شدهاند، از نظر جرمی 4 درصد دیگر را تشکیل میدهند.
شاید از خود بپرسید که برای سلولهای مرده چه اتفاقی میافتد، باید بگوییم که این سلولها در سلولهای پوستی و گوارشی از بین میروند، و گاهی اوقات توسط انگلها لخته میشوند یا توسط بدن تجزیه میشوند و سپس نیز تا حدی بازیافت میشوند. پس هدر نمیروند.
توجه به این نکته مهم است که این ارقام بسته به عواملی مانند سن، سلامتی، اندازه و جنسیت، از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود. اما این کار یک خط مبنا را فراهم میکند که از آن میتوانیم نحوه عملکرد سلول در بدن انسان را بهتر درک کنیم. محققان در مقاله خود نوشتند:
سوالات زیادی پیرامون موضوع تجدید ارگانیسم در سلامت و بیماری وجود دارد که ممکن است با تجزیه و تحلیل ما پاسخ آن داده شود. به عنوان مثال، گردش سلولهای تومور چگونه با گردش کلی سلول در بدن بیمار مقایسه میشود؟ میزان انرژی و بیوسنتز رشد تومور چقدر است و آیا این امر به طور مستقیم بر تخصیص منابع تأثیر میگذارد؟
اینها همه سوالات مهم در این حوزه هستند. همچنین، اکنون کم و بیش میدانید که چه مقدار از بافت بدنتان هر روز ایجاد میشود. بدن ما در هر ثانیه 3.8 میلیون سلول میسازد. اگر کمی فکر کنیم به ویژگیهای شگفتانگیز بدن انسان پی میبریم.
http://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.png00ادمینhttp://www.netwebco.ir/wp-content/uploads/2015/09/logo.pngادمین2021-01-24 14:30:232021-01-24 14:30:23بدن انسانها در هر ثانیه 3.8 میلیون سلول درست میکند!