آثار ماندگار سینمای ایران؛ نگاهی به فیلم مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی

آثار ماندگار سینمای ایران؛ نگاهی به فیلم مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی
بهرام بیضایی از هنرمندان برجسته تئاتر و سینمای ایران در قبل و بعد از انقلاب محسوب می شود. او از دهه ۳۰ و ۴۰ در حوزه سینما و تئاتر، در زمینه نویسندگی و کارگردانی فعالیت داشته است و آثاری ماندگار در سینمای ایران خلق نمود.

ایشان نمایشنامه و فیلمنامه های بسیاری را تالیف نموده، همچنین تئاترهای متعددی را به روی صحنه برده است. در زمینه کارگرذانی سینما آثار درخشانی همچون رگبار، کلاغ، غریبه و مه، باشو غریبه ای کوچک، مسافران، چریکه تارا، شاید وقتی دیگر  و سگ کشی و برخی آثار ماندگار دیگر را  در کارنامه حرفه ای خود ثبت و به مخاطب عرضه نموده است.

در این مبحث نگاهی به فیلم مرگ یزدگرد می‌اندازیم. فیلم ” سگ کشی ” آخرین تجربه وی در زمینه کارگردانی فیلم بود و متاسفانه پس از آن با نارضایتی های بسیاری که  از عدم  شرایط امکان تولید کار هنری داشت، ایران را به مقصد آمریکا ترک نمود.

index.jpg1

بهرام بیضایی کارگردان فیلم مرگ یزدگرد از همان ابتدای کار شدیدا به نمایش ایرانی علاقمند بود و در این زمینه تحقیقات بسیاری نیز انجام داد و کتاب “تاریخ نمایش در ایران” حاصل بخشی از جستجو و کنکاش وی در عرصه تاریخ هنرهای نمایشی در ایران بوده که به چاپ رسیده است.

بهرام بیضایی به واسطه ایرانی بودن و داشتن تعصب ایرانی نسبت به فرهنگ و تمدن خود و همچنین به دلیل علاقمندی اش به انواع و اقسام شیوه های نمایش ایرانی و اشراف کامل بر آنها، در بسیاری از آثار خود از آنها بهره گرفته است. ما همواره رد این علاقمندی و ریشه فرهنگ و تمدن ایرانی و تاریخ هنر این مرز و بوم را در آثار او چه تئاتر و چه سینما شاهد بوده ایم.

فیلم مرگ یزدگرد

بهرام بیضایی در آثار نمایشی خود همواره از قواعد نمایش سنتی ایرانی اعم از تعزیه و تماشا و تخت حوضی و خیمه شب بازی و اشکال مختلف دیگر آن بهره برده است. او با مهارت و تبحر تمام توانسته این قواعد را از کهنگی درآورده و در قالبی مدرن، نو و متناسب با شرایط فیلم و یا تئاتر استفاده نماید. این تلاش وی سبکی خاص در آثار  بیضایی را پدید آورده که مخاطب نیز با آن آشنا شده و مورد پذیرش او  قرار گرفته است و استقبال از آثار او در ایران نیز گواهی بر این مدعاست.

بیضایی فیلمها و تئاتر های متعددی را کارگردانی کرده و هر کدام از آثار او حال و هوای خاص خود را داشته و همچون قصه های فولکلور و کهن، در آثارش رمز و راز از عناصر اصلی بوده و دنیای آثارش، دنیایی وهم آلود و سرشار از رمز و راز است.

در میان آثار بیضایی، فیلم مرگ یزدگرد که در سال ۶۱ ساخته شد تا حدی به لحاظ فرم با دیگر آثارش دارای اندک تفاوتهایی است و این تفاوت ناشی از تداخل مرزهای تئاتر و سینما بوده و ما در مواجهه با این اثر،  ترکیبی از تئاتر و سینما را شاهد هستیم. فیلم مرگ یزدگرد به دلایل مختلف از جمله بی حجاب بودن سوسن تسلیمی و یاسمن آرامی، توقیف شد و اکران عمومی نگرفت؛ اما به گمانم بسیاری از مخاطبان بیضایی به اثر دست پیدا کرده و مخاطبان بسیاری نسخه ویدئویی این اثر درخشان را دیدند.

marge-yazdgerd-poster

و اما قصه فیلم مرگ یزدگرد

مرگ یزدگرد نوشته و کار بهرام بیضایی و از آثار ماندگار سینمای ایران، حکایت فرار یزدگرد در جنگ با تازیان و گم شدن در بیابانی برهوت است. او با پناه آوردن به آسیابی که به دلیل شرایط بد اقتصادی فعال نبوده و پذیرش وی توسط آسیابان فقیر و خانواده اش که خود از گرسنگی در رنجند، از مرگ رهایی می یابد. یزدگرد پس از چندی که حالش بهبود یافته، از آسیابان تقاضایی دارد. او دستور به قتل خود داده؛ اما آسیابان تمرد می‌کند. لذا یزدگرد شروع به آزار و اذیت مرد آسیابان و زن و دخترش می پردازد تا بلکه خون آسیابان به جوش آمده و او را از این زندگی خلاص کند.

  moayerian (4)

نهایتا سرکردگان لشکر ایران پس از جستجوی بسیار به دنبال پادشاه، به این آسیاب رسیده و در آنجا با جسد بی جان او روبرو می شوند. سپس با شکنجه، استنطاق و محاکمه آسیابان به جرم قتل شاه، در می یابند که این مرگ خواسته خود پادشاه بوده است. لذا آسیابان را عفو کرده و می روند و در این هنگام بیرق های سیاه سپاه تازیان از دور دیده می شود. در پایان فیلم، زن آسیابان رو به سرداران شاه کشته شده می‌گوید: اینک داوران اصلی از راه می رسند٬ شما را که درفش سپید بود، این بود داوری٬ تا رای درفش سیاه آنان چه باشد.

در اثر مذکور، نکات و مسائل متعددی عنوان می شود که در اینجا مجال طرح آنها نبوده و ما بیشتر به مواردی که دارای تاکید و اهمیت ویژه تری است، می پردازیم. فیلم مرگ یزدگرد از نظر فرم و محتوا قابل بحث بوده و ضروری است که تا حد امکان به هر دو بُعد آن بپردازیم.

20163140182830870a

بهرام بیضایی در فیلم مرگ یزدگرد با ایجاد یک موقعیت و طرح روایتهای متعدد از یک واقعه؛ اما ناشی از چند دیدگاه، بسیار ماهرانه و زیبا مطلق نگری و قطعیت در وقایع، از جمله تاریخ را زیر سوال برده و به زیبایی علم ناقص انسان بر امور و پنهان ماندن برخی زوایا از دید هر انسانی نسبت به یک واقعه را طرح نموده است. بهرام بیضایی با ایجاد موقعیت مواجه شدن بزگان دربار با جسد پادشاه و شنیدن روایتهای متعدد از آسیابان و خانواده اش از سویی و محتمل بودن هر کدام از آن وقابع به اندازه دیگری، آنها را در داوری دچار سردرگمی و استیصال نموده است. لذا به هر روایتی مشکوک شده و  تردید تمام ذهن بزرگان را فرا میگیرد و در تعیین روایت صحیح دچار تردید شده و ناتوان میمانند.

البته این ناتوانی به دلیل همان نقص اساسی در آگاهی و اطلاعات انسان در مواجهه با اموری است که هیچکدام قطعیت نداشته و همگی نسبی هستند. آسیابان به گونه ای روایت می‌کند و زن آسیابان روایت خود را ارئه کرده و دختر آسیابان نیز روایتی دیگر را مطرح می‌کند. مخاطب و داوران، هیچگاه نمی توانند بفهمند که حقیقت ماجرا چه بوده است و جالب اینجاست که بهرام بیضابی بر اساس وجود عدم قطعیت و نسبی بودن امور  و طرح ناتوانی انسان در اشراف کامل به امور بتدریج ساختار یا فرمی به نام  پارودی یا نقیضه را طرح نموده و با استفاده از قواعد و ترفندهای نقیضه، اثر را به پیش می برد .

نقیضه یا پارودی شکل و فرمی از کمدی بوده که از نقض یک اثر دیگر پدید می آید و لذا نقیضه همواره به یک داستان و قصه مرجع نیاز دارد که در اینجا آسیابان، دخترش و خود هر یک روایت دیگری را نقض کرده تا روایت خود به عنوان روایت اصلی پذیرفته شود و خطر از کنارشان بگذرد. هرچند که در این روایتهای متعدد، بسیاری از حقایق  رو شده؛ اما به وضوح می بینیم که علم و دانش و آگاهی انسان بسیار ناقص است و هیچگاه انسان قادر به بازگو کردن حقایق نیست، حتی اگر خود بخواهد.

index

فیلم مرگ یزدگرد در فرم کاملا وام گرفته از نمایش ایرانی است. در نوع میزانسن ها و جابجایی بازیگران بر صحنه، ژست و ایست و پوزیشن ها همگی از نمایش ایرانی گرفته شده است. همچنین در میزانسن و ترکیب بندی و جابجایی بازیگران بر روی صحنه به وضوح رگه های تعزیه مشخص می شود. نکته دیگر اینکه بیضایی جهت پیشبرد روایت و قصه و باز کردن گره های داستان در بسیاری از صحنه ها از تکنیک بازی در بازی استفاده می کند.

هر چند که تکنیک بازی در بازی امروزه شیوه ای منسوخ و کهنه است و برای مخاطب امروزی جذابیتی ندارد؛ اما استفاده استادانه بیضایی از این تکنیک و ایجاد ریتم مناسب با صحنه و قدرت بازیگران کار، چنان جذابیتی ایجاد می کند که به مخاطب فرصتی برای فکر کردن به این مسئله را نمی دهد.

1

در فیلم مرگ یزدگرد لازم است که به بازی بازیگران اصلی کار از جمله مهدی هاشمی، سوسن تسلیمی و یاسمن آرامی نیز توجه کرد. بازی بسیار روان و درست، به همراه بیانی مناسب، ژستها و ایستهای بسیار درست و در خدمت شخصیت و سیالیتی که در بازی این بازیگران وجود دارد، باعث شده که به راحتی از یک پاساژ حسی به پاساژ دیگر رفته و در بدن و بیان به سرعت تغییراتی ایجاد نمایند و از نقشی به نقشی دیگر می روند. انصافا بازیگران در ارائه این شیوه از بازیگری که نزدیک به بازیگری اپیک بوده، بسیار موفق عمل کرده و لحظات زیبایی را خلق می کنند.

914961c579435cbf584d4a1e8308a631

فیلم مرگ یزدگرد به دلیل لوکیشن محدود، از دسته آثاری است که کارگردانی آن در قالب فیلم، بسیار مشکل بوده و هر کارگردانی از پس آن برنیامده؛ اما بیضایی با دکوپاژ مناسب و درست و طراحی دقیق نماها، توانسته مخاطب را به خود جذب نموده است. بیضایی بسیار استادانه در تلفیق تئاتر و سینما عمل نموده و در آخر فیلمی را ارائه کرده که در حال حاضر از آثار برجسته وی محسوب می شود. اگر فیلم مرگ یزدگرد را ندیده اید، حتما آن را تهیه کنید. این فیلم ارزش یکبار دیدن را دارد.

.

منبع: تکرا

 

نوشته آثار ماندگار سینمای ایران؛ نگاهی به فیلم مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

نگاهی به فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی؛ اثری ماندگار از سینمای ایران قبل از انقلاب

نگاهی به فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی ازآثار ماندگار سینمای ایران قبل از انقلاب - تکرا

در طول تاریخ سینمای ایران، با آثاری همچون رگبار اثر بهرام بیضایی از سینمای قبل از انقلاب برخورد می کنیم که به لحاظ فرم و محتوا بسیار قابل توجه است. رگبار صرفا یک اثر تجاری نبوده و معیارهای هنری نیز در آنها رعایت شده است. چنین آثاری، مورد توجه عموم مخاطبان خاص و عام قرار گرفته و تا به امروز ماندگاری خود را حفظ کرده اند. برخی از آنها در فستیوالهای داخلی و خارجی نیز خوش درخشیده و جوایزی هم دریافت نموده اند.

 همانطور که در مطالب پیشین گفته شد ما در این سلسله مباحث و در هر مطلب به یکی از این آثار برجسته خواهیم پرداخت. آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم تا مخاطب به ارزشهای بیشتر اثر پی برده و لایه های مختلف آن را دریابد. در این مبحث می خواهیم در نگاهی اجمالی به فیلم رگبار ساخته بهرام بیضایی بپردازیم. در ادامه با تکرا همراه باشید.

    پرویز فنی زاده در رگبار

فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی در سال ۱۳۵۱ ساخته شد و اکران عمومی گرفت. با توجه به فضای سینمای آن سالها و حضور پررنگ فیلم فارسی در آن زمان، رگبار اثری تازه و نو بود که هیچکدام از کلیشه های رایج را دارا نبوده و بُعد هنری در این فیلم کاملا غالب بود.

رگبار در ظاهر فیلمی ساده و صمیمی به نظر می رسد؛ اما سرشار از نشانه ها و رمز و رازهای زندگی است. اثری به دور از هر گونه کلیشه و عاری از نشانه های فیلمهای تجاری و بدون پایانی خوش که دلخواه مخاطب آن روز بود. الحق که ساختن چنین فیلمی در آن دوره و حتی باید بگویم در هر دوره تاریخی، جسارت بسیار می خواهد که بیضایی نیز تا به امروز همواره جسارت خود را ثابت کرده و نشان داده که از تجربه، هراسی ندارد. او با اعتماد و اطمینان خاطر به سمت ناشناخته ها هجوم برده؛ لذا در هر اثر بیضایی با عناصری بدیع و خلاقانه مواجه می شویم.

132611_935

فیلم رگبار ساخته بهرام بیضایی، حکایت معلمی ساده و بی پیرایه است که به مدرسه ای در پایین شهر منتقل می شود. او در آنجا با خواهر یکی از دانش آموزان خود آشنا شده و پس از کش و قوسهای بسیار با خود، به دختر دل می بازد. از سویی می بینیم که در این میان قصاب محله نیز دختر را دوست داشته و از آنجا که دختر از خانواده فقیری بوده، لذا مرد قصاب همواره کمک حال این خانواده است. مرد قصاب که از ماجرای دلبستگی معلم جدید مطلع شده با او درگیر می شود و او را به شدت کتک می زند.

Ragbar

معلم تازه وارد که پرویز فنی زاده نقش آن را به عهده دارد، در مدرسه دست به فعالیتهای خیرخواهانه و انقلابی می زند، از جمله سالن مدرسه را از یک انباری خاک گرفته، تبدیل به فضایی شیک و تمیز کرده تا مراسم اولیا و مربیان مدرسه در آنجا برگزار شود.

در نهایت این معلم (پرویز فنی زاده) که در فیلم حکمتی نام دارد، وقتی که کار خود را تمام شده می پندارد، اسباب و اثاثیه خود را دوباره همانگونه که آمده بود بر گاری سوار می کند و از شهر می رود. دختر نیز که در واقع  دلباخته او شده از پشت پنجره رفتن او را می نگرد و هرچه کارفرمایش اصرار به رفتن با معلم می کند و از او می خواهد که به دنبال عشق خود برود، دختر نمی تواند این کار را انجام دهد؛ چرا که او، خود را مدیون قصاب محله می داند.

دختر، با بازی پروانه معصومی، می ماند و آقای حکمتی معلم مدرسه همانگونه که تنها آمده بود، تنها نیز می رود و آمدن و رفتن او همچون رگباری است که بر شهر می بارد و به سرعت نیز تمام می شود.

media1

رگبار به کارگردانی بیضایی از سینمای قبل از انقلاب، داستان معلمی است ساده؛ اما متفاوت در جامعه! در واقع در جامعه ای که منفعت طلبی و کاسبی، پیشه جماعت شده است و همواره منفعت شخصی بر همه امور ارجحیت داشته و هر کس در پی منافع خود است. در چنین جامعه ای منافع همگانی تبدیل به اموری غریب شده و تا جایی پیش  می رود که قدم برداشتن در راه منافع همگانی به نظر جامعه عجیب و خنده دار بوده و فعالیت در این امور را به حساب بلاهت و سادگی فرد در جامعه می گذارند و گویی که دیگر دوره این فعالیتها گذشته است.

از سویی دیگر در فیلم رگبار ما با جامعه ای بسیار منفعل روبروییم. افراد جامعه تبدیل به افرادی منفعل شده و هیچ فردی دغدغه جامعه را ندارد و همگی بر اساس عادت زندگی می کنند و خارج از برنامه روزمره خود قدمی فراتر نگذاشته و اصولا آن را بیهوده می پندارند.

حال در این شرایط، ناگهان فردی سر و کله اش پیدا می شود که از جنس این اجتماع نبوده و فردی متفاوت از بقیه دیده می شود. شخصی که هنوز منافع همگانی برایش ارزشمند بوده، فردی که می خواهد هر روز زندگی جدیدی داشته باشد و متفاوت از دیروز خود بوده و می خواهد که فردی مفید در زندگی باشد. فردی که منفعل نیست و خود را آزاد و رها، برای پذیرش هر اتفاق جدید و تازه در زندگی قرار داده، از گرد راه  می رسد، عاشق می شود و این عشق به او انرژی داده تا دست به فعالیتهای مختلف بزند. او سعی می کند همانطور که عشق، انسان را از رخوت و سستی درآورده، او نیز اطرافیان و محل کار و زندگی خود را از رخوت و پوسیدگی نجات دهد.

images

آقای حکمتی در فیلم رگبار، یک معلم انقلابی است که عاشق شده، گویی یکبار دیگر به فضای مرده شهر روح دمیده تا جاییکه زن خیاط که صاحبکار دختر بوده نیز به آرزوهای دوران جوانی خود باز می گردد و بالاخره مشتریی که از اعیان بوده و او سالها در انتظار آمدن اوست همچون ایام گذشته می آید و او را از روزمرگی درآورده و شاید برای همین است که اصرار دارد، دختری که شاگردش بوده به عشق معلم جوان پاسخ مثبت بدهد و خود را از فضای رخوت زده این شهر نجات دهد.

یکی از صحنه های بسیار زیبا و قابل توجه در فیلم رگبار بیضایی، مواجهه دو مردی است که عاشق این دختر فقیر شده اند. رویارویی این دو در واقع صحنه ای را رقم می زند که مخاطب را هم درگیر خود می کند. هردو عاشق رو در روی یکدیگر قرار گرفته و سعی دارند با ادله خود دیگری را توجیه و قانع کرده تا بلکه یک نفر از عشقش دست بکشد؛ اما ادله ها یکی است.

رگبار1

یکی علاقه بی حد و حصر خود را دلیل آورده و دیگری نیز خود را در همان شرایط می بیند. آن یکی از جذابیت دختر گفته و خب همین جذابیت برای دیگری نیز وجود دارد. این یکی از عاشق شدن خود بر چشمان دختر می گوید و البته دیگری نیز عاشق چشمان دختر شده است. یکی از خنده های دختر می گوید و دیگری نیز مست این خنده ها بوده و می بینیم که هر دو عاشقند و هر دو دلایلی یکسان دارند. هر دو دختر را دوست داشته، هردو از نبودن دختر می میرند، هر دو عاشق چشمان دختر بوده و هردو مست از خنده های دختر هستند.

بهرام-بیضایی-1

بیضایی در اینجا ما را با وضعیتی بغرنج مواجه کرده که نمی دانیم کدام محق ترند و حال انتخاب دختر تعیین کننده است؛ اما دختر بر خلاف احساس و خواسته قلبی خود عمل کرده و معلم تنها می رود و دختر در شهر می ماند.

دختر خود را مدیون قصاب می داند؛ هرچند هیچ عشقی به او ندارد؛ اما می ماند و مانند بقیه مردم، روزمرگی را انتخاب می کند؛ اگر چه که او خود را ناچار به این انتخاب می داند و در واقع جبر جامعه است که برای او، آینده را رقم می زند.

آقای حکمتی معلم عاشق و سرشار از انرژی، تمام حس و حال و شور و نشاط خود را که حاصل یک عمر زندگی او بود، همه را در مدتی کوتاه و ناگهانی و به شدت فشرده بر سر آن شهر می بارد و بی انگیزه و بدون هیچ برنامه ای می رود تا او نیز روزها را روز به روز بگذراند و با غم و اندوه عشقی ناکام، شاید مانند بقیه تنها روزگار بگذراند.

b86e6c42a0f01ba9b9005f7937de96b2

قطعا از آن رگباری که ناگهان همه چیز را و فضا را تغییر می دهد، دیگر در زندگی او و یا در این شهر خبری نخواهد شد. خلاصه آقای حکمتی که پرویز فنی زاده این نقش را به زیبایی تمام بازی کرده است، همچون رگبار به ناگهان بر سر اهالی شهر می بارد و همچون رگبار به ناگهان نیز پایان می یابد. فیلم برخلاف سلیقه تماشاگر آن روزهای سینما با پایانی تلخ مخاطب را رها می کند و مخاطب با بمباران عواطف و احساسات و سوالات بسیار بر جای می ماند و تصویری غریب از زندگی که در جریان است.

.

منبع: تکرا

 

نوشته نگاهی به فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی؛ اثری ماندگار از سینمای ایران قبل از انقلاب اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

نگاهی به فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی؛ اثری ماندگار از سینمای ایران قبل از انقلاب

نگاهی به فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی ازآثار ماندگار سینمای ایران قبل از انقلاب - تکرا

در طول تاریخ سینمای ایران، با آثاری همچون رگبار اثر بهرام بیضایی از سینمای قبل از انقلاب برخورد می کنیم که به لحاظ فرم و محتوا بسیار قابل توجه است. رگبار صرفا یک اثر تجاری نبوده و معیارهای هنری نیز در آنها رعایت شده است. چنین آثاری، مورد توجه عموم مخاطبان خاص و عام قرار گرفته و تا به امروز ماندگاری خود را حفظ کرده اند. برخی از آنها در فستیوالهای داخلی و خارجی نیز خوش درخشیده و جوایزی هم دریافت نموده اند.

 همانطور که در مطالب پیشین گفته شد ما در این سلسله مباحث و در هر مطلب به یکی از این آثار برجسته خواهیم پرداخت. آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم تا مخاطب به ارزشهای بیشتر اثر پی برده و لایه های مختلف آن را دریابد. در این مبحث می خواهیم در نگاهی اجمالی به فیلم رگبار ساخته بهرام بیضایی بپردازیم. در ادامه با تکرا همراه باشید.

    پرویز فنی زاده در رگبار

فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی در سال ۱۳۵۱ ساخته شد و اکران عمومی گرفت. با توجه به فضای سینمای آن سالها و حضور پررنگ فیلم فارسی در آن زمان، رگبار اثری تازه و نو بود که هیچکدام از کلیشه های رایج را دارا نبوده و بُعد هنری در این فیلم کاملا غالب بود.

رگبار در ظاهر فیلمی ساده و صمیمی به نظر می رسد؛ اما سرشار از نشانه ها و رمز و رازهای زندگی است. اثری به دور از هر گونه کلیشه و عاری از نشانه های فیلمهای تجاری و بدون پایانی خوش که دلخواه مخاطب آن روز بود. الحق که ساختن چنین فیلمی در آن دوره و حتی باید بگویم در هر دوره تاریخی، جسارت بسیار می خواهد که بیضایی نیز تا به امروز همواره جسارت خود را ثابت کرده و نشان داده که از تجربه، هراسی ندارد. او با اعتماد و اطمینان خاطر به سمت ناشناخته ها هجوم برده؛ لذا در هر اثر بیضایی با عناصری بدیع و خلاقانه مواجه می شویم.

132611_935

فیلم رگبار ساخته بهرام بیضایی، حکایت معلمی ساده و بی پیرایه است که به مدرسه ای در پایین شهر منتقل می شود. او در آنجا با خواهر یکی از دانش آموزان خود آشنا شده و پس از کش و قوسهای بسیار با خود، به دختر دل می بازد. از سویی می بینیم که در این میان قصاب محله نیز دختر را دوست داشته و از آنجا که دختر از خانواده فقیری بوده، لذا مرد قصاب همواره کمک حال این خانواده است. مرد قصاب که از ماجرای دلبستگی معلم جدید مطلع شده با او درگیر می شود و او را به شدت کتک می زند.

Ragbar

معلم تازه وارد که پرویز فنی زاده نقش آن را به عهده دارد، در مدرسه دست به فعالیتهای خیرخواهانه و انقلابی می زند، از جمله سالن مدرسه را از یک انباری خاک گرفته، تبدیل به فضایی شیک و تمیز کرده تا مراسم اولیا و مربیان مدرسه در آنجا برگزار شود.

در نهایت این معلم (پرویز فنی زاده) که در فیلم حکمتی نام دارد، وقتی که کار خود را تمام شده می پندارد، اسباب و اثاثیه خود را دوباره همانگونه که آمده بود بر گاری سوار می کند و از شهر می رود. دختر نیز که در واقع  دلباخته او شده از پشت پنجره رفتن او را می نگرد و هرچه کارفرمایش اصرار به رفتن با معلم می کند و از او می خواهد که به دنبال عشق خود برود، دختر نمی تواند این کار را انجام دهد؛ چرا که او، خود را مدیون قصاب محله می داند.

دختر، با بازی پروانه معصومی، می ماند و آقای حکمتی معلم مدرسه همانگونه که تنها آمده بود، تنها نیز می رود و آمدن و رفتن او همچون رگباری است که بر شهر می بارد و به سرعت نیز تمام می شود.

media1

رگبار به کارگردانی بیضایی از سینمای قبل از انقلاب، داستان معلمی است ساده؛ اما متفاوت در جامعه! در واقع در جامعه ای که منفعت طلبی و کاسبی، پیشه جماعت شده است و همواره منفعت شخصی بر همه امور ارجحیت داشته و هر کس در پی منافع خود است. در چنین جامعه ای منافع همگانی تبدیل به اموری غریب شده و تا جایی پیش  می رود که قدم برداشتن در راه منافع همگانی به نظر جامعه عجیب و خنده دار بوده و فعالیت در این امور را به حساب بلاهت و سادگی فرد در جامعه می گذارند و گویی که دیگر دوره این فعالیتها گذشته است.

از سویی دیگر در فیلم رگبار ما با جامعه ای بسیار منفعل روبروییم. افراد جامعه تبدیل به افرادی منفعل شده و هیچ فردی دغدغه جامعه را ندارد و همگی بر اساس عادت زندگی می کنند و خارج از برنامه روزمره خود قدمی فراتر نگذاشته و اصولا آن را بیهوده می پندارند.

حال در این شرایط، ناگهان فردی سر و کله اش پیدا می شود که از جنس این اجتماع نبوده و فردی متفاوت از بقیه دیده می شود. شخصی که هنوز منافع همگانی برایش ارزشمند بوده، فردی که می خواهد هر روز زندگی جدیدی داشته باشد و متفاوت از دیروز خود بوده و می خواهد که فردی مفید در زندگی باشد. فردی که منفعل نیست و خود را آزاد و رها، برای پذیرش هر اتفاق جدید و تازه در زندگی قرار داده، از گرد راه  می رسد، عاشق می شود و این عشق به او انرژی داده تا دست به فعالیتهای مختلف بزند. او سعی می کند همانطور که عشق، انسان را از رخوت و سستی درآورده، او نیز اطرافیان و محل کار و زندگی خود را از رخوت و پوسیدگی نجات دهد.

images

آقای حکمتی در فیلم رگبار، یک معلم انقلابی است که عاشق شده، گویی یکبار دیگر به فضای مرده شهر روح دمیده تا جاییکه زن خیاط که صاحبکار دختر بوده نیز به آرزوهای دوران جوانی خود باز می گردد و بالاخره مشتریی که از اعیان بوده و او سالها در انتظار آمدن اوست همچون ایام گذشته می آید و او را از روزمرگی درآورده و شاید برای همین است که اصرار دارد، دختری که شاگردش بوده به عشق معلم جوان پاسخ مثبت بدهد و خود را از فضای رخوت زده این شهر نجات دهد.

یکی از صحنه های بسیار زیبا و قابل توجه در فیلم رگبار بیضایی، مواجهه دو مردی است که عاشق این دختر فقیر شده اند. رویارویی این دو در واقع صحنه ای را رقم می زند که مخاطب را هم درگیر خود می کند. هردو عاشق رو در روی یکدیگر قرار گرفته و سعی دارند با ادله خود دیگری را توجیه و قانع کرده تا بلکه یک نفر از عشقش دست بکشد؛ اما ادله ها یکی است.

رگبار1

یکی علاقه بی حد و حصر خود را دلیل آورده و دیگری نیز خود را در همان شرایط می بیند. آن یکی از جذابیت دختر گفته و خب همین جذابیت برای دیگری نیز وجود دارد. این یکی از عاشق شدن خود بر چشمان دختر می گوید و البته دیگری نیز عاشق چشمان دختر شده است. یکی از خنده های دختر می گوید و دیگری نیز مست این خنده ها بوده و می بینیم که هر دو عاشقند و هر دو دلایلی یکسان دارند. هر دو دختر را دوست داشته، هردو از نبودن دختر می میرند، هر دو عاشق چشمان دختر بوده و هردو مست از خنده های دختر هستند.

بهرام-بیضایی-1

بیضایی در اینجا ما را با وضعیتی بغرنج مواجه کرده که نمی دانیم کدام محق ترند و حال انتخاب دختر تعیین کننده است؛ اما دختر بر خلاف احساس و خواسته قلبی خود عمل کرده و معلم تنها می رود و دختر در شهر می ماند.

دختر خود را مدیون قصاب می داند؛ هرچند هیچ عشقی به او ندارد؛ اما می ماند و مانند بقیه مردم، روزمرگی را انتخاب می کند؛ اگر چه که او خود را ناچار به این انتخاب می داند و در واقع جبر جامعه است که برای او، آینده را رقم می زند.

آقای حکمتی معلم عاشق و سرشار از انرژی، تمام حس و حال و شور و نشاط خود را که حاصل یک عمر زندگی او بود، همه را در مدتی کوتاه و ناگهانی و به شدت فشرده بر سر آن شهر می بارد و بی انگیزه و بدون هیچ برنامه ای می رود تا او نیز روزها را روز به روز بگذراند و با غم و اندوه عشقی ناکام، شاید مانند بقیه تنها روزگار بگذراند.

b86e6c42a0f01ba9b9005f7937de96b2

قطعا از آن رگباری که ناگهان همه چیز را و فضا را تغییر می دهد، دیگر در زندگی او و یا در این شهر خبری نخواهد شد. خلاصه آقای حکمتی که پرویز فنی زاده این نقش را به زیبایی تمام بازی کرده است، همچون رگبار به ناگهان بر سر اهالی شهر می بارد و همچون رگبار به ناگهان نیز پایان می یابد. فیلم برخلاف سلیقه تماشاگر آن روزهای سینما با پایانی تلخ مخاطب را رها می کند و مخاطب با بمباران عواطف و احساسات و سوالات بسیار بر جای می ماند و تصویری غریب از زندگی که در جریان است.

.

منبع: تکرا

 

نوشته نگاهی به فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی؛ اثری ماندگار از سینمای ایران قبل از انقلاب اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

نگاهی به فیلم روز واقعه نوشته بهرام بیضایی و کارگردانی شهرام اسدی به بهانه اربعین حسینی

فیلم روز واقعه

یکی از بسترهایی که همواره مورد علاقه هنرمندان بوده، اما به دلایلی  برای آنان  چالش برانگیز نیز بوده است؛ موضوعات، مفاهیم، رخدادها و رویدادهای دینی و مذهبی است که از طرفی بسیار جذاب و منحصربفرد بوده و از طرفی نیز پرداختن به آنها  بسیار مشکل  و چالشی است؛ زیرا هنرمند در پرداختن به این عرصه و تبدیل این مفاهیم و موضوعات به زبان هنر با خطراتی مواجه می شود که بزرگترین خطر، تبلیغی و شعاری شدن اثر هنری است و هنرمند همواره باید بکوشد که به دور از احساسات گری و نگاه احساسی و ایدئولوژیک بتواند با نگاهی منطقی و عقلانی، درامی خلق کند که هر مخاطبی را تحت تاثیر قرار دهد و دافعه ایجاد نکند.

در اینجا قصد داریم نگاهی گذرا به فیلم روز واقعه بیندازیم، پس با تکرا همراه باشید.

لادن مستوفی در نمایی از فیلم روز واقعه
لادن مستوفی در نمایی از فیلم روز واقعه

یکی از رویدادهای تاریخی موثر و تاثیر گذار بر انسان در تمام ادوار تاریخ، واقعه کربلا بوده که تا به امروز بازتاب آن را در بسیاری از عرصه ها از جمله ادبیات، شعر، داستان، هنرهای تجسمی و هنرهای نمایشی شاهد بوده ایم و در این میان تعزیه به عنوان یکی از انواع هنرهای نمایشی بسیار شاخص بوده و بطور مستقیم و غیر مستقیم به حوادث و وقایع کربلا و اشقیا و اولیا پرداخته و همواره هنری به شدت تاثیرگذار بر مردم بوده و تا به امروز ارتباط خود را با مخاطب حفظ کرده است.

اما در عرصه سینما کمتر به این موضوع پرداخته شده است. در واقع تعداد آثار تصویری در این زمینه کمتر از انگشتان یک دست بوده و در این میان شاخص ترین اثر هنری را می توان فیلم روز واقعه نوشته بهرام بیضایی و به کارگردانی شهرام اسدی دانست.

مشهورترین اثر دراماتیک در این زمینه که در حافظه هنری مخاطبان نیز حک شده “روز واقعه” اثر بهرام بیضایی است که بر اساس نگاه ویژه این نویسنده در خصوص داستانها و وقایع تاریخی نگاشته شده و به شکل غیر مستقیم و نمادین به قیام عاشورا و حادثه کربلا خود را نزدیک می سازد. در واقع عاشورا به مثابه یک داستان تراژدی و حماسی، جدا از تفاسیر و تاویل هایی که می توان از آن داشت، بستر خوبی برای شکل گیری یک اثر سینمایی ارزشمند است که قهرمان آن با کشته شدن نه تنها از بین نمی رود، بلکه چهره ای اسطوره ای تر می یابد.

و اما داستان فیلم روز واقعه …

نمایی از فیلم روز واقعه
نمایی از فیلم روز واقعه

 

فیلم  روز واقعه را باید عاشورایی ترین فیلم سینمای ایران به حساب آورد. فیلم روز واقعه حکایت جوانی نصرانی است به نام عبدالله که به تازگی مسلمان شده ودلیل اسلام آوردن وی، عشقی است که در دل نسبت به راحله، دختری مسلمان پیدا کرده و از سر دلدادگی به آیین مسلمانی درآمده است تا پدر راحله با ازدواج او و دخترش موافقت نماید. عبدلله پس از ۳۷ بار خواستگاری از راحله در نهایت موافقت پدر راحله را گرفته هرچند که برادران راحله از اینکه او تازه مسلمان است، وصلت با او را مایه سر افکندگی می دانند.

به هر حال در میانه راهی که داماد رهسپار خانه عروس است، پیکی خبر از حسین (ع) می آورد و در ضمن خبر می دهد که کوفیان سر مسلم بن عقیل را زده اند. از آنجا که امام حسین مقتدای راحله بوده، عبدالله نیز از این طریق با امام  آشنایی پیدا می کند. پس از رد و بدل کردن هدایا و برپایی مراسم، عبدالله ندایی غیبی می‌شنود که می گوید؛ ” آیا کسی هست که مرا یاری کند؟”

فیلم روز واقعه

عبدالله آشفته شده و به پرس و جو می پردازد؛ اما هیچکس آن ندا را نشنیده و تنها عبدالله شنیده است. او با شنیدن این ندا و خبر شهادت مسلم، پریشان شده و مجلس را به شتاب ترک می کند. سوار بر مرکب اهدایی عروسش شده و راه بیابان را در پیش می گیرد.

عبدالله تا شب هنگام می تازد. شب در اتراق گاه چند شترچران، بیتوته می کند. شترچرانان می گویند که کاروان امام حسین چند روزی قبل از این محل گذشته است. عبدالله می گوید مسافر کوفه است. اکنون شب دهم محرم است.

عبدالله راه کوفه را از آنان می پرسد و رهسپار می شود. سحرگاه برادران راحله او را می یابند و قصد جانش می کنند. آنها تصمیم دارند او را به شهر بازگردانند و به واسطه رفتارش او را مجازات کنند. عبدالله از بازگشتن سرباز می زند. آن سه دست به شمشیر می برند؛ اما تهدید عبدالله آنها را پشیمان می کند.

علیرضا شجاع نوری در فیلم روز واقعه
علیرضا شجاع نوری در فیلم روز واقعه

عبدالله نیت خود را بیان می کند. او می گوید نمی خواهد تمام عمر را در شک سپری کند و اکنون به دنبال حقیقت است. راحله پا در میانی می کند و عبدالله با مشکی آب رهسپار ادامه سفر می شود. در میانه راه از خرابه بتخانه ای می گذرد و راه کوفه را می پرسد.

در ادامه راه، بر کاروانی می گذرد که راهزنان اموال کاروانیان را به سرقت می برند. عبدالله در انتخاب دنبال کردن راه خود و کمک به کاروانیان، به کمک آنان می شتابد. او در نبردی تک نفره، حرامیان را ازبین می برد. و به راه خود ادامه می دهد. با آغاز طوفان شن، مدتی در میانه صحرا متوقف می شود.

لادن مستوفی در روز واقعه
لادن مستوفی در روز واقعه

سپس بر سر راه دو قبیله ای قرار می گیرد که برای جنگ با امام حسین به سوی کربلا می روند. آنها از راه عقب مانده اند و مدتی در صحرا گم شده اند. با اعلام قصد عبدالله در کمک به امام حسین بین دو قبیله که هر دو مسلمان هستند، اختلاف می افتد. قبیله ای از عزم خود در جنگ با امام منصرف می شود و قبیله ای بر رای خود پابرجا می ماند. آن دو قبیله با یکدیگر جنگ می کنند و عبدالله که به اسارت در آمده است، نجات می یابد.

در میان بیابان عبدالله با گروهی مواجه می شود که از یاری امام سرباز زده اند و با اندوه و فلاکت باز می گردند. آنها خبرهایی از امام می دهند که دشمنان او را محاصره کرده و امام از بیعت با دشمنان سرباز زده است.

عبدالله در می یابد که چندان راهی تا رسیدن به امام باقی نمانده است. اسب عبدالله از پای در می آید. او پیاده راهی می شود. به واحه ای می گذرد. بزرگ کاروان به او می گوید که امام هفت روز قبل از این واحه گذشته است. امام خبر آمدن او را به بزرگ قبیله داده و حتی اسبی را برای ادامه سفر او تدارک دیده است.

این واحه اطراق گاه امام و کاروان او بوده است. اهالی واحه به سوگ نشسته اند. بزرگ واحه می گوید؛ بر اساس اعتقادی قدیمی، در ظهر این روز دو خورشید بر فراز آسمان رو به روی هم قرار می گیرند.

عبدالله با اسبی که امام برایش مهیا کرده، راه را ادامه می دهد.

10525530_556963757803999_1043854882_n

او صدای جنگ رااز دور می شنود. به کربلا می رسد؛ اما اکنون زمانی است که دشمنان بر امام ظفر یافته اند و مشغول جمع کردن غنایم و انتقال اسیران اند. دشمنان کسانی را که از جنگ با امام رویگردان باشند می کشند. عبدالله سرهای بریده شهدا، خورشید به خون نشسته و آتش زدن خیمه ها و دو خورشید را در آسمان را می بیند… از زیر سنگ های بیابان خون می جوشد.

او در نهایت آهنگری را که همانند او در خواب ندایی غیبی شنیده بود را می یابد که غرق در خون است و به شهادت رسیده است.

عبدالله با خبر آنچه دیده است به شهری که راحله در آن است باز می گردد. می گوید: او به بالاترین جایی رسید که تا کنون بشری رسیده است. همه حجت مسلمانی من حسین بن علی است. حقیقت را در زنجیر و پاره پاره و بر سر نیزه دیدم.

pic-18778-1441091153

بهرام بیضایی دنیای پیرامونش را زیباتر از آنی که هست می بیند. او انسان را چند پله از واقعیت خود بالاتر برده و نگاهی عمیق تر به توانایی های فکری او دارد. در آثار بیضایی از زور بازو و قلدری خبری نیست، بلکه آنچه بیشتر از هر چیز نمایان است، نیروی تفکر است. در “روز واقعه” آنچه مسلم است، شعور عبدالله است که وی را از حجله دامادی به حجله‌ی عاشقی اش می کشاند و این همان جنگی است که بیضایی بین شعور و شعار به پا می کند.

او به خوبی می داند که چه قافیه ای را برای کدام بیت بیاورد. حماسه عاشورا اگر از حوزه شعار بیرون برود و به شعور برسد- کاری که بیضایی در روز واقعه به خوبی از عهده ی آن بر آمده است – می توان انقلابی در درک آدم ها از واقعه ی عاشورا به وجود آورد. آنچه برای بیضایی در این واقعه بیش از هر چیز مهم بوده آن است که “حقیقت” را برملا کند. بیضایی حقیقت را بر نیزه می بیند، چیزی که خیلی از آدم های شعاری از شنیدن آن لرزه بر اندام شان می افتد.‏

20141102100017-%d8%b4%d8%b4%d8%b4%d8%b4

در این اثر شاخص و مطرح سینمای دینی بازیگرانی چون علیرضا شجاع نوری، لادن مستوفی، عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی، محمد علی کشاورز، مهدی فتحی، حسین پناهی، نادره خیرآبادی، عنایت بخشی، ژاله علو، سیامک اطلسی و … به ایفای نقش پرداخته اند.

نظرات خود را با ما در میان گذارید.

.

منبع: artbushehr، artkariman ، techera

نوشته نگاهی به فیلم روز واقعه نوشته بهرام بیضایی و کارگردانی شهرام اسدی به بهانه اربعین حسینی اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.