نگاهی به فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی؛ اثری ماندگار از سینمای ایران قبل از انقلاب

نگاهی به فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی ازآثار ماندگار سینمای ایران قبل از انقلاب - تکرا

در طول تاریخ سینمای ایران، با آثاری همچون رگبار اثر بهرام بیضایی از سینمای قبل از انقلاب برخورد می کنیم که به لحاظ فرم و محتوا بسیار قابل توجه است. رگبار صرفا یک اثر تجاری نبوده و معیارهای هنری نیز در آنها رعایت شده است. چنین آثاری، مورد توجه عموم مخاطبان خاص و عام قرار گرفته و تا به امروز ماندگاری خود را حفظ کرده اند. برخی از آنها در فستیوالهای داخلی و خارجی نیز خوش درخشیده و جوایزی هم دریافت نموده اند.

 همانطور که در مطالب پیشین گفته شد ما در این سلسله مباحث و در هر مطلب به یکی از این آثار برجسته خواهیم پرداخت. آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم تا مخاطب به ارزشهای بیشتر اثر پی برده و لایه های مختلف آن را دریابد. در این مبحث می خواهیم در نگاهی اجمالی به فیلم رگبار ساخته بهرام بیضایی بپردازیم. در ادامه با تکرا همراه باشید.

    پرویز فنی زاده در رگبار

فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی در سال ۱۳۵۱ ساخته شد و اکران عمومی گرفت. با توجه به فضای سینمای آن سالها و حضور پررنگ فیلم فارسی در آن زمان، رگبار اثری تازه و نو بود که هیچکدام از کلیشه های رایج را دارا نبوده و بُعد هنری در این فیلم کاملا غالب بود.

رگبار در ظاهر فیلمی ساده و صمیمی به نظر می رسد؛ اما سرشار از نشانه ها و رمز و رازهای زندگی است. اثری به دور از هر گونه کلیشه و عاری از نشانه های فیلمهای تجاری و بدون پایانی خوش که دلخواه مخاطب آن روز بود. الحق که ساختن چنین فیلمی در آن دوره و حتی باید بگویم در هر دوره تاریخی، جسارت بسیار می خواهد که بیضایی نیز تا به امروز همواره جسارت خود را ثابت کرده و نشان داده که از تجربه، هراسی ندارد. او با اعتماد و اطمینان خاطر به سمت ناشناخته ها هجوم برده؛ لذا در هر اثر بیضایی با عناصری بدیع و خلاقانه مواجه می شویم.

132611_935

فیلم رگبار ساخته بهرام بیضایی، حکایت معلمی ساده و بی پیرایه است که به مدرسه ای در پایین شهر منتقل می شود. او در آنجا با خواهر یکی از دانش آموزان خود آشنا شده و پس از کش و قوسهای بسیار با خود، به دختر دل می بازد. از سویی می بینیم که در این میان قصاب محله نیز دختر را دوست داشته و از آنجا که دختر از خانواده فقیری بوده، لذا مرد قصاب همواره کمک حال این خانواده است. مرد قصاب که از ماجرای دلبستگی معلم جدید مطلع شده با او درگیر می شود و او را به شدت کتک می زند.

Ragbar

معلم تازه وارد که پرویز فنی زاده نقش آن را به عهده دارد، در مدرسه دست به فعالیتهای خیرخواهانه و انقلابی می زند، از جمله سالن مدرسه را از یک انباری خاک گرفته، تبدیل به فضایی شیک و تمیز کرده تا مراسم اولیا و مربیان مدرسه در آنجا برگزار شود.

در نهایت این معلم (پرویز فنی زاده) که در فیلم حکمتی نام دارد، وقتی که کار خود را تمام شده می پندارد، اسباب و اثاثیه خود را دوباره همانگونه که آمده بود بر گاری سوار می کند و از شهر می رود. دختر نیز که در واقع  دلباخته او شده از پشت پنجره رفتن او را می نگرد و هرچه کارفرمایش اصرار به رفتن با معلم می کند و از او می خواهد که به دنبال عشق خود برود، دختر نمی تواند این کار را انجام دهد؛ چرا که او، خود را مدیون قصاب محله می داند.

دختر، با بازی پروانه معصومی، می ماند و آقای حکمتی معلم مدرسه همانگونه که تنها آمده بود، تنها نیز می رود و آمدن و رفتن او همچون رگباری است که بر شهر می بارد و به سرعت نیز تمام می شود.

media1

رگبار به کارگردانی بیضایی از سینمای قبل از انقلاب، داستان معلمی است ساده؛ اما متفاوت در جامعه! در واقع در جامعه ای که منفعت طلبی و کاسبی، پیشه جماعت شده است و همواره منفعت شخصی بر همه امور ارجحیت داشته و هر کس در پی منافع خود است. در چنین جامعه ای منافع همگانی تبدیل به اموری غریب شده و تا جایی پیش  می رود که قدم برداشتن در راه منافع همگانی به نظر جامعه عجیب و خنده دار بوده و فعالیت در این امور را به حساب بلاهت و سادگی فرد در جامعه می گذارند و گویی که دیگر دوره این فعالیتها گذشته است.

از سویی دیگر در فیلم رگبار ما با جامعه ای بسیار منفعل روبروییم. افراد جامعه تبدیل به افرادی منفعل شده و هیچ فردی دغدغه جامعه را ندارد و همگی بر اساس عادت زندگی می کنند و خارج از برنامه روزمره خود قدمی فراتر نگذاشته و اصولا آن را بیهوده می پندارند.

حال در این شرایط، ناگهان فردی سر و کله اش پیدا می شود که از جنس این اجتماع نبوده و فردی متفاوت از بقیه دیده می شود. شخصی که هنوز منافع همگانی برایش ارزشمند بوده، فردی که می خواهد هر روز زندگی جدیدی داشته باشد و متفاوت از دیروز خود بوده و می خواهد که فردی مفید در زندگی باشد. فردی که منفعل نیست و خود را آزاد و رها، برای پذیرش هر اتفاق جدید و تازه در زندگی قرار داده، از گرد راه  می رسد، عاشق می شود و این عشق به او انرژی داده تا دست به فعالیتهای مختلف بزند. او سعی می کند همانطور که عشق، انسان را از رخوت و سستی درآورده، او نیز اطرافیان و محل کار و زندگی خود را از رخوت و پوسیدگی نجات دهد.

images

آقای حکمتی در فیلم رگبار، یک معلم انقلابی است که عاشق شده، گویی یکبار دیگر به فضای مرده شهر روح دمیده تا جاییکه زن خیاط که صاحبکار دختر بوده نیز به آرزوهای دوران جوانی خود باز می گردد و بالاخره مشتریی که از اعیان بوده و او سالها در انتظار آمدن اوست همچون ایام گذشته می آید و او را از روزمرگی درآورده و شاید برای همین است که اصرار دارد، دختری که شاگردش بوده به عشق معلم جوان پاسخ مثبت بدهد و خود را از فضای رخوت زده این شهر نجات دهد.

یکی از صحنه های بسیار زیبا و قابل توجه در فیلم رگبار بیضایی، مواجهه دو مردی است که عاشق این دختر فقیر شده اند. رویارویی این دو در واقع صحنه ای را رقم می زند که مخاطب را هم درگیر خود می کند. هردو عاشق رو در روی یکدیگر قرار گرفته و سعی دارند با ادله خود دیگری را توجیه و قانع کرده تا بلکه یک نفر از عشقش دست بکشد؛ اما ادله ها یکی است.

رگبار1

یکی علاقه بی حد و حصر خود را دلیل آورده و دیگری نیز خود را در همان شرایط می بیند. آن یکی از جذابیت دختر گفته و خب همین جذابیت برای دیگری نیز وجود دارد. این یکی از عاشق شدن خود بر چشمان دختر می گوید و البته دیگری نیز عاشق چشمان دختر شده است. یکی از خنده های دختر می گوید و دیگری نیز مست این خنده ها بوده و می بینیم که هر دو عاشقند و هر دو دلایلی یکسان دارند. هر دو دختر را دوست داشته، هردو از نبودن دختر می میرند، هر دو عاشق چشمان دختر بوده و هردو مست از خنده های دختر هستند.

بهرام-بیضایی-1

بیضایی در اینجا ما را با وضعیتی بغرنج مواجه کرده که نمی دانیم کدام محق ترند و حال انتخاب دختر تعیین کننده است؛ اما دختر بر خلاف احساس و خواسته قلبی خود عمل کرده و معلم تنها می رود و دختر در شهر می ماند.

دختر خود را مدیون قصاب می داند؛ هرچند هیچ عشقی به او ندارد؛ اما می ماند و مانند بقیه مردم، روزمرگی را انتخاب می کند؛ اگر چه که او خود را ناچار به این انتخاب می داند و در واقع جبر جامعه است که برای او، آینده را رقم می زند.

آقای حکمتی معلم عاشق و سرشار از انرژی، تمام حس و حال و شور و نشاط خود را که حاصل یک عمر زندگی او بود، همه را در مدتی کوتاه و ناگهانی و به شدت فشرده بر سر آن شهر می بارد و بی انگیزه و بدون هیچ برنامه ای می رود تا او نیز روزها را روز به روز بگذراند و با غم و اندوه عشقی ناکام، شاید مانند بقیه تنها روزگار بگذراند.

b86e6c42a0f01ba9b9005f7937de96b2

قطعا از آن رگباری که ناگهان همه چیز را و فضا را تغییر می دهد، دیگر در زندگی او و یا در این شهر خبری نخواهد شد. خلاصه آقای حکمتی که پرویز فنی زاده این نقش را به زیبایی تمام بازی کرده است، همچون رگبار به ناگهان بر سر اهالی شهر می بارد و همچون رگبار به ناگهان نیز پایان می یابد. فیلم برخلاف سلیقه تماشاگر آن روزهای سینما با پایانی تلخ مخاطب را رها می کند و مخاطب با بمباران عواطف و احساسات و سوالات بسیار بر جای می ماند و تصویری غریب از زندگی که در جریان است.

.

منبع: تکرا

 

نوشته نگاهی به فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی؛ اثری ماندگار از سینمای ایران قبل از انقلاب اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

نگاهی به فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی؛ اثری ماندگار از سینمای ایران قبل از انقلاب

نگاهی به فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی ازآثار ماندگار سینمای ایران قبل از انقلاب - تکرا

در طول تاریخ سینمای ایران، با آثاری همچون رگبار اثر بهرام بیضایی از سینمای قبل از انقلاب برخورد می کنیم که به لحاظ فرم و محتوا بسیار قابل توجه است. رگبار صرفا یک اثر تجاری نبوده و معیارهای هنری نیز در آنها رعایت شده است. چنین آثاری، مورد توجه عموم مخاطبان خاص و عام قرار گرفته و تا به امروز ماندگاری خود را حفظ کرده اند. برخی از آنها در فستیوالهای داخلی و خارجی نیز خوش درخشیده و جوایزی هم دریافت نموده اند.

 همانطور که در مطالب پیشین گفته شد ما در این سلسله مباحث و در هر مطلب به یکی از این آثار برجسته خواهیم پرداخت. آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم تا مخاطب به ارزشهای بیشتر اثر پی برده و لایه های مختلف آن را دریابد. در این مبحث می خواهیم در نگاهی اجمالی به فیلم رگبار ساخته بهرام بیضایی بپردازیم. در ادامه با تکرا همراه باشید.

    پرویز فنی زاده در رگبار

فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی در سال ۱۳۵۱ ساخته شد و اکران عمومی گرفت. با توجه به فضای سینمای آن سالها و حضور پررنگ فیلم فارسی در آن زمان، رگبار اثری تازه و نو بود که هیچکدام از کلیشه های رایج را دارا نبوده و بُعد هنری در این فیلم کاملا غالب بود.

رگبار در ظاهر فیلمی ساده و صمیمی به نظر می رسد؛ اما سرشار از نشانه ها و رمز و رازهای زندگی است. اثری به دور از هر گونه کلیشه و عاری از نشانه های فیلمهای تجاری و بدون پایانی خوش که دلخواه مخاطب آن روز بود. الحق که ساختن چنین فیلمی در آن دوره و حتی باید بگویم در هر دوره تاریخی، جسارت بسیار می خواهد که بیضایی نیز تا به امروز همواره جسارت خود را ثابت کرده و نشان داده که از تجربه، هراسی ندارد. او با اعتماد و اطمینان خاطر به سمت ناشناخته ها هجوم برده؛ لذا در هر اثر بیضایی با عناصری بدیع و خلاقانه مواجه می شویم.

132611_935

فیلم رگبار ساخته بهرام بیضایی، حکایت معلمی ساده و بی پیرایه است که به مدرسه ای در پایین شهر منتقل می شود. او در آنجا با خواهر یکی از دانش آموزان خود آشنا شده و پس از کش و قوسهای بسیار با خود، به دختر دل می بازد. از سویی می بینیم که در این میان قصاب محله نیز دختر را دوست داشته و از آنجا که دختر از خانواده فقیری بوده، لذا مرد قصاب همواره کمک حال این خانواده است. مرد قصاب که از ماجرای دلبستگی معلم جدید مطلع شده با او درگیر می شود و او را به شدت کتک می زند.

Ragbar

معلم تازه وارد که پرویز فنی زاده نقش آن را به عهده دارد، در مدرسه دست به فعالیتهای خیرخواهانه و انقلابی می زند، از جمله سالن مدرسه را از یک انباری خاک گرفته، تبدیل به فضایی شیک و تمیز کرده تا مراسم اولیا و مربیان مدرسه در آنجا برگزار شود.

در نهایت این معلم (پرویز فنی زاده) که در فیلم حکمتی نام دارد، وقتی که کار خود را تمام شده می پندارد، اسباب و اثاثیه خود را دوباره همانگونه که آمده بود بر گاری سوار می کند و از شهر می رود. دختر نیز که در واقع  دلباخته او شده از پشت پنجره رفتن او را می نگرد و هرچه کارفرمایش اصرار به رفتن با معلم می کند و از او می خواهد که به دنبال عشق خود برود، دختر نمی تواند این کار را انجام دهد؛ چرا که او، خود را مدیون قصاب محله می داند.

دختر، با بازی پروانه معصومی، می ماند و آقای حکمتی معلم مدرسه همانگونه که تنها آمده بود، تنها نیز می رود و آمدن و رفتن او همچون رگباری است که بر شهر می بارد و به سرعت نیز تمام می شود.

media1

رگبار به کارگردانی بیضایی از سینمای قبل از انقلاب، داستان معلمی است ساده؛ اما متفاوت در جامعه! در واقع در جامعه ای که منفعت طلبی و کاسبی، پیشه جماعت شده است و همواره منفعت شخصی بر همه امور ارجحیت داشته و هر کس در پی منافع خود است. در چنین جامعه ای منافع همگانی تبدیل به اموری غریب شده و تا جایی پیش  می رود که قدم برداشتن در راه منافع همگانی به نظر جامعه عجیب و خنده دار بوده و فعالیت در این امور را به حساب بلاهت و سادگی فرد در جامعه می گذارند و گویی که دیگر دوره این فعالیتها گذشته است.

از سویی دیگر در فیلم رگبار ما با جامعه ای بسیار منفعل روبروییم. افراد جامعه تبدیل به افرادی منفعل شده و هیچ فردی دغدغه جامعه را ندارد و همگی بر اساس عادت زندگی می کنند و خارج از برنامه روزمره خود قدمی فراتر نگذاشته و اصولا آن را بیهوده می پندارند.

حال در این شرایط، ناگهان فردی سر و کله اش پیدا می شود که از جنس این اجتماع نبوده و فردی متفاوت از بقیه دیده می شود. شخصی که هنوز منافع همگانی برایش ارزشمند بوده، فردی که می خواهد هر روز زندگی جدیدی داشته باشد و متفاوت از دیروز خود بوده و می خواهد که فردی مفید در زندگی باشد. فردی که منفعل نیست و خود را آزاد و رها، برای پذیرش هر اتفاق جدید و تازه در زندگی قرار داده، از گرد راه  می رسد، عاشق می شود و این عشق به او انرژی داده تا دست به فعالیتهای مختلف بزند. او سعی می کند همانطور که عشق، انسان را از رخوت و سستی درآورده، او نیز اطرافیان و محل کار و زندگی خود را از رخوت و پوسیدگی نجات دهد.

images

آقای حکمتی در فیلم رگبار، یک معلم انقلابی است که عاشق شده، گویی یکبار دیگر به فضای مرده شهر روح دمیده تا جاییکه زن خیاط که صاحبکار دختر بوده نیز به آرزوهای دوران جوانی خود باز می گردد و بالاخره مشتریی که از اعیان بوده و او سالها در انتظار آمدن اوست همچون ایام گذشته می آید و او را از روزمرگی درآورده و شاید برای همین است که اصرار دارد، دختری که شاگردش بوده به عشق معلم جوان پاسخ مثبت بدهد و خود را از فضای رخوت زده این شهر نجات دهد.

یکی از صحنه های بسیار زیبا و قابل توجه در فیلم رگبار بیضایی، مواجهه دو مردی است که عاشق این دختر فقیر شده اند. رویارویی این دو در واقع صحنه ای را رقم می زند که مخاطب را هم درگیر خود می کند. هردو عاشق رو در روی یکدیگر قرار گرفته و سعی دارند با ادله خود دیگری را توجیه و قانع کرده تا بلکه یک نفر از عشقش دست بکشد؛ اما ادله ها یکی است.

رگبار1

یکی علاقه بی حد و حصر خود را دلیل آورده و دیگری نیز خود را در همان شرایط می بیند. آن یکی از جذابیت دختر گفته و خب همین جذابیت برای دیگری نیز وجود دارد. این یکی از عاشق شدن خود بر چشمان دختر می گوید و البته دیگری نیز عاشق چشمان دختر شده است. یکی از خنده های دختر می گوید و دیگری نیز مست این خنده ها بوده و می بینیم که هر دو عاشقند و هر دو دلایلی یکسان دارند. هر دو دختر را دوست داشته، هردو از نبودن دختر می میرند، هر دو عاشق چشمان دختر بوده و هردو مست از خنده های دختر هستند.

بهرام-بیضایی-1

بیضایی در اینجا ما را با وضعیتی بغرنج مواجه کرده که نمی دانیم کدام محق ترند و حال انتخاب دختر تعیین کننده است؛ اما دختر بر خلاف احساس و خواسته قلبی خود عمل کرده و معلم تنها می رود و دختر در شهر می ماند.

دختر خود را مدیون قصاب می داند؛ هرچند هیچ عشقی به او ندارد؛ اما می ماند و مانند بقیه مردم، روزمرگی را انتخاب می کند؛ اگر چه که او خود را ناچار به این انتخاب می داند و در واقع جبر جامعه است که برای او، آینده را رقم می زند.

آقای حکمتی معلم عاشق و سرشار از انرژی، تمام حس و حال و شور و نشاط خود را که حاصل یک عمر زندگی او بود، همه را در مدتی کوتاه و ناگهانی و به شدت فشرده بر سر آن شهر می بارد و بی انگیزه و بدون هیچ برنامه ای می رود تا او نیز روزها را روز به روز بگذراند و با غم و اندوه عشقی ناکام، شاید مانند بقیه تنها روزگار بگذراند.

b86e6c42a0f01ba9b9005f7937de96b2

قطعا از آن رگباری که ناگهان همه چیز را و فضا را تغییر می دهد، دیگر در زندگی او و یا در این شهر خبری نخواهد شد. خلاصه آقای حکمتی که پرویز فنی زاده این نقش را به زیبایی تمام بازی کرده است، همچون رگبار به ناگهان بر سر اهالی شهر می بارد و همچون رگبار به ناگهان نیز پایان می یابد. فیلم برخلاف سلیقه تماشاگر آن روزهای سینما با پایانی تلخ مخاطب را رها می کند و مخاطب با بمباران عواطف و احساسات و سوالات بسیار بر جای می ماند و تصویری غریب از زندگی که در جریان است.

.

منبع: تکرا

 

نوشته نگاهی به فیلم رگبار اثر بهرام بیضایی؛ اثری ماندگار از سینمای ایران قبل از انقلاب اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

آثار ماندگار سینمای ایران قبل از انقلاب؛ قیصر، فیلمی بدون کلیشه!

آثار ماندگار سینمای ایران قبل از انقلاب؛ قیصر، فیلمی بدون کلیشه!

با توجه به گستردگی موضوع سینما و تلویزیون و جذابیت این عرصه در نزد مخاطب و نیاز به پرداختن متمرکز به مباحث این عرصه لذا از  این پس طی سلسله مباحث متعدد به تحلیل و تجزیه آثار ماندگار این عرصه پرداخته و در هر مبحث یک اثر مورد آنالیز قرار گرفته تا مخاطب با ابعاد مختلف یک فیلم و لایه های پنهان آن آشنا شود. در این مبحث  از سینمای قبل از انقلاب شروع کرده و به بررسی فیلم قیصر می پردازیم. با تکرا همراه باشید.

فیلم قیصر اثر مسعود کیمیایی از آثار برجسته سینمای قبل از انقلاب محسوب می شود و از تولیدات سال ۱۳۴۸ سینمای ایران بوده است که به دلیل نوع پرداخت قصه و ارائه آن در قالبی جدید و به دور از کلیشه های رایج  سینمای قبل از انقلاب مورد توجه همگان قرار گرفت.

مخاطبان خاص و عام جامعه با این اثر ارتباط برقرار کرده و در آن دوره فروشی عجیب، معادل دو میلیون تومان داشت که حیرت همگان را باعث شد و همین فروش بالا موجب شد که تهیه کنندگان به کارگردانان جوان اعتماد کرده و لذا کارگردانان جوان بسیاری توانستند در آن برهه وارد سینما شده و به ساخت فیلم بپردازند که این خود جریانی در سینمای آنروز را پدید آورد. بسیاری از دست اندر کاران سینما این فیلم را منشا موجی جدید در سینمای ایران عنوان کردند .

فیلم قیصر فاقد کلیشه های رایج در سینمای قبل از انقلاب مانند صحنه های کافه، کاباره، آوازخوانی های نقش اول فیلم، صحنه های سکسی بود و ازطرفی فاقد هنرپیشه نقش مکمل خوش بیان و کمیک و بذله گو بود. همچنین از صحنه های بزن بهادری قهرمان با دیگر شخصیتها خبری نبود و مهمتر از همه اینکه مخاطب با مرگ قهرمان در پایان اثر مواجه می شود که در واقع دارای پایانی تلخ و غم انگیز بود و برخلاف میل مخاطب آنروز بود که به پایان خوش و رسیدن زوج عاشق عادت داشت.

لذا با توجه به کلیه مواردی که در بالا ذکر شد، در واقع تولید این اثر ریسکی بسیار بزرگ برای کارگردان و تهیه کننده محسوب می شد و قطعا هر تهیه کننده و کارگردانی تن به چنین ریسکی نمی داد، زیرا همه عوامل نشان از شکست فیلم داشت؛ اما عباس شباویز به عنوان تهیه کننده و مسعود کیمیایی به عنوان نویسنده و کارگردان، با اعتماد و اطمینان خاطر تن به این ریسک بزرگ داده و به ساخت آن پرداختند و بالاخره اکران آن شروع شد.

بهروز وثوقی و جمشید مشایخی در فیلم قیصر
بهروز وثوقی و جمشید مشایخی در فیلم قیصر

هرچند که شباویز و مسعود کیمیایی ریسک تولید این اثر را پذیرفتند و شاید چندان از فروش آن مطمئن نبودند؛ اما قطعا منتظر چنین اتفاقی نبودند و حتی حدسش را هم نمی زدند و شاید هرگز گمان نمی کردند که فیلم با چنین استقبالی از سوی مخاطبان خاص و عام مواجه شود و خود آغازگر موجی جدید درسینمای ایران شود، آنقدر با مخاطب عام ارتباط برقرار نماید و چنان تاثیری بر جامعه بگذارد که قیصر به عنوان قهرمان فیلم، تبدیل به الگویی در زندگی روزمره جوانان شود و مدل کفش های قیصری به شدت در جامعه رایج شود.

فیلم قیصر در میان آثار سطحی و به شدت تجاری، توانست بدون هرگونه کلیشه و عنصری خارج از قصه و قصه ای به دور از قهرمان پردازی های فیلم های هم عصر خود و صحنه هایی بسیار واقع گرایانه و بدون ردپای سکس و رگه های اروتیک، به عنوان اثری بدیع در پرداخت قصه ای نه چندان بدیع مطرح شود. این فیلم توانست مخاطب عام و خاص را با خود همراه سازد و مسعودکیمیایی را به عنوان سینماگری خلاق و جسور و دارای شناخت عمیق از اجتماع به عرصه هنر معرفی نماید.

همچنین با توجه به فیلمنامه و دیالوگ نویسی جذاب و در نوع خود بی نظیر، مسعود کیمیایی همچنان تا به امروز به عنوان دیالوگ نویسی بی همتا در سینمای ایران مطرح است و نقل دیالوگ های ماندگار آثارش تا به امروز در جامعه، شهره عام و خاص است.

و اما حکایت فیلم قیصر:

بهروز وثوقی در نقش قیصر
بهروز وثوقی در نقش قیصر

در فیلم قیصر ، قصه این است که خواهر او که برای درس خواندن به منزل دوستش رفته در آنجا مورد تجاوز برادر دوستش، منصور آق منگول، قرار می گیرد و از شرم مواجهه با خانواده خود دست به خودکشی می زند. خانواده او  بر اساس نامه ای که دختر از خود به جای گذاشته ماجرا را می فهمند.

برادر بزرگ قیصر به نام فرمان با بازی زیبای ناصر ملک مطیعی چاقو را برداشته تا انتقام خواهرش را از آنها بگیرد؛ اما با دایی خود مواجه شده و دایی از او می خواهد که چاقو را کنار گذاشته و او را به یاد قول و قسم خود انداخته که قرار بر این بوده که هرگز دست به چاقو نشود. لذا فرمان چاقو را کنار گذاشته و دست خالی می رود تا انتقامش را از منصور آق منگل بگیرد؛ اما آنجا با او و برادرانش روبرو شده و آنها از پشت او را با چاقو می زنند و او می میرد.

قیصر که برای کار به آبادان رفته بود بی خبر از همه جا با چمدانی پر از سوقات به نزد خانواده برگشته اما با وضعیت جدید روبرو شده و با فهمیدن ماجرا ، قصد میکند که انتقام خون خواهر و برادرش را بگیرد. مادر و خان دایی راضی به بودن وی نیستند و سعی می کنند که او را به آبادان، سر کارش بفرستند؛ اما او زیر بار نمی رود و همانجا می ماند.

ابتدا موقعیت را خوب بررسی کرده و سپس یک یک برادران منصور را در مکانهای مختلف مثل حمام و یا محل سلاخی گاوها با ضربات چاقو می کشد. پلیس به او مظنون شده و به دنبال اوست. لذا او پنهان شده و از طریق زنی که با منصور رابطه داشته، آدرس منصور را می گیرد و به راه آهن قدیمی رفته در آنجا با منصور گلاویز شده و او را می کشد و سپس خود نیز مورد اصابت گلوله پلیس قرار می گیرد و نهایتا خود را کشان کشان به داخل یکی از کوپه های قطاری ایستاده می کشاند و در کوپه می نشیند و فیلم پایان می یابد.

جمشید مشایخی و مسعود کیمیایی در پشت صحنه فیلم قیصر
جمشید مشایخی و مسعود کیمیایی در پشت صحنه فیلم قیصر

در این اثر جمشید مشایخی نقش خان دایی را به عهده داشته و ناصر ملک مطیعی نقش فرمان و بهروز وثوقی در نقش قیصر و پوری بنایی در نقش نامزد قیصر به ایفای نقش می پردازند.

در فیلم قیصر دو زاویه نگاه را در زندگی شاهد هستیم. نگاه خان دایی به عنوان نماینده نسل گذشته به زندگی و نگاه قیصر به عنوان نماینده نسل جدید به زندگی در مواجهه با رخدادها مطرح است. به نوعی تقابل سنت و مدرنیته کاملا در اثر موج می زند و هویداست.

خاندایی نماینده دیدگاه سنتی سعی دارد با قانون همه مشکلات را رفع کند و بسیار محافظه کارانه و یا شاید عقلانی با قضایا برخورد کرده و در مقابل او قیصر با نگاهی احساسی و با عدم اعتماد به قانون و معتقد به ناتوانی قانون در حل مسائل و ضرورت ورود خود فرد به رویدادها و حل مسائل بصورت شخصی مطرح است.

خاندایی به واگذاری مسئله به قانون اعتقاد داشته و نگران حوادث بعد از آن است و قیصر بی محابا به قلب جریان زده و از غرق شدن در آن ابایی ندارد.

مادر که تاب تحمل این کش و قوس ها را ندارد، می میرد. قیصر دلایل خود را طرح می کند و البته در برخی موارد شاید حق با اوست. او در لابلای دیالوگ های خود می گوید که “چه کسی به اندازه ارزنی به او معرفت و مردانگی نشان داده که او یک خروار مردانگی به پای آن بریزد.” او معتقد است که با افراد باید مشابه خود آنان برخورد کرد و به هر حرکت آدم ها باید پاسخ داد و قانون تنها به درد محافظه کاران می خورد و دردی از کسی دوا نمی کند.

مسعود کیمیایی، نویسنده و کارگردان فیلم قیصر
مسعود کیمیایی، نویسنده و کارگردان فیلم قیصر

فیلم قیصر حکایت انتقام است، انتقام شخصی قهرمان که خود دست به اجرای قانون می زند؛ زیرا قانون را در اجرای عدالت ناتوان می بیند و این خصیصه را در بسیاری از قهرمان های مسعود کیمیایی شاهدیم. همگی در شرایطی خاص، پاشنه کفش خود را ور کشیده و با ضامن داری دسته زنجانی، برای اجرای قانون و عدالت به راه می افتد و شعله ور شدن این آتش در بسیاری مواقع یقه خود او را نیز می گیرد.

با ارائه نظرات و پیشنهادات خود یاریگر ما باشید.

منبع: تکرا

نوشته آثار ماندگار سینمای ایران قبل از انقلاب؛ قیصر، فیلمی بدون کلیشه! اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.