سرمنشا نیمی از اتم های بدن ما جایی خارج از کهکشان راه شیری است!

سرمنشا نیمی از اتم های بدن ما جایی خارج از کهکشان راه شیری است!تحقیقات جدید دانشمندان نشان داده است که نیمی از مواد موجود در کهکشان راه شیری، از جمله اتم های بدن ما از جایی خارج از این کهشکان سرچشمه گرفته اند؛ این میزان بیشتر از چیزی است که دانشمندان در گذشته تصور می کردند.

یافته های اخیر بر مبنای شبیه سازی های ابرکامپیوتری به دست آمده که پدیده جدیدی به نام intergalactic transfer (انتقال بین کهکشانی) را کشف کرده است. این مساله به دانشمندان کمک می کند که از رازهای چگونگی شکل گیری کهکشان ها پرده بردارند.

این مدل که توسط تیم ستاره شناسان دانشگاه Northwestern هدایت شده، نشان می دهد که انفجارهای ابرنواختران می تواند حجم وسیعی از گاز را به فضاهایی فراتر از کهکشان خود دفع کند؛ اتم ها نیز از طریق بادهای پرقدرت، از کهکشانی به کهشان دیگر حرکت می کنند.

یافته های اخیر بر مبنای شبیه سازی های ابرکامپیوتری به دست آمده که پدیده جدیدی به نام intergalactic transfer (انتقال بین کهکشانی) را کشف کرده است.

یافته های اخیر بر مبنای شبیه سازی های ابرکامپیوتری به دست آمده که پدیده جدیدی به نام intergalactic transfer (انتقال بین کهکشانی) را کشف کرده است.

محقق ارشد این تحقیقات، دنیل انجل آلکازار در این باره می گوید: “با توجه به حجم مواد خارجی که اتم های بدن ما را تشکیل داده اند، می توانیم خودمان را مسافران فضایی یا مهاجران خارج کهکشانی تلقی کنیم.”

“این احتمال وجود دارد که بخش زیادی از مواد موجود در کهکشان راه شیری، در کهکشان های دیگر بوده اند و سپس به کمک بادهای پرقدرت، رانده شده و فضای میان ستاره ای را طی کرده اند تا اینکه در نهایت خانه جدیدی در کهکشان راه شیری پیدا کردند.”

این بادهای بین کهکشانی سرعت بسیار بالایی دارند (احتمالا چند صد کیلومتر بر ثانیه)، با اینحال، روند اشتراک گذاری اتم ها در فاصله میان کهکشان ها، بیش از میلیاردها سال طول کشیده است.

تیم محققان با استفاده از سیستم شبیه سازی FIRE در محیط واقعی، توانستند یک مدل سه بعدی واقعی از کشیده شدن کهکشان ها پس از انفجار بزرگ را طراحی کنند.

الگوریتم های پیشرفته تری نیز به مجموع داده های قبلی اضافه شده و برای درک بهتر مواد جمع آوری شده در کهکشان ها کاربرد دارد. به نظر می رسد که حجم زیادی از گازها از کهکشان های کوچکتر به سمت کهکشان های بزرگ تر مثل راه شیری جریان داشتند.

کهکشان های بزرگ تر مواد بیشتری را در بر داشتند؛ فرار کردن برای اتم های سرگردان و مسافر از این کهکشان ها دشوار است؛ به همین دلیل است که اغلب این حرکت ها از کهکشان های کوچکتر به بزرگ تر جریان دارد.

دانشمندان از قبل می دانستند که مواد می توانند میان کهکشان ها حرکت کنند؛ اما از حجم آن بی اطلاع بودند. تحقیقات جدید مدعی هستند که اتم های موجود در کهکشان های بزرگ تر، مثل اتم های بدن ما، در اصل از فاصله ای بیش از یک میلیون سال نوری آمده اند.

کلاد آندره، یکی از محققان این پروژه در این باره می گوید: “این مطالعات در حقیقت درک ما از چگونگی شکل گیری کهکشان ها پس از انفجار بزرگ را تغییر داده است.”

کهکشان ها مجموعه ای از ستاره ها هستند که به صورت یک توده در کنار هم جمع آوری شده و در مجموع به دور یک جرم مشترک گردش می کنند؛ این جرم به طور معمول، یک سیاه چاله عظیم است. اما پس از انفجار بزرگ که تقریبا ۱۴ میلیون سال قبل رخ داده، هیچ  ستاره و یا کهکشانی وجود نداشت؛ تنها گاز یکپارچه بود!

دگرگونی های کوچک در جریان این گازها و کشش نیروی گرانش در نهایت به شکل گیری ستاره ها و کهکشان ها منجر شد؛ اما یافته های اخیر، اطلاعات جدیدی را پیرامون شکل گیری کهکشان ها فراهم کرده است.

فوچر گگییر معتقد است که ریشه ما کمتر از چیزی که فکر می کردیم با منابع داخلی ارتباط دارد. این مطالعات نشان می دهند که مواد پیرامون ما تا چه اندازه به اجرام دور در آسمان متصل است.

.

منبع: sciencealert

مطلب سرمنشا نیمی از اتم های بدن ما جایی خارج از کهکشان راه شیری است! برای اولین بار در وب سایت تکراتو - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است.

طولانی ترین مرگ یک ستاره ثبت شد؛ سیاهچاله ای در حال بلعیدن!

طولانی ترین مرگ یک ستاره به ثبت رسید
در فاصله ای حدود ۲ میلیارد سال نوری، سیاه چاله ای فوق العاده حجیم به آرامی در حال بلعیدن ستاره ای است. این پدیده، رویدادی بسیار جذاب و دیدنی برای ستاره شناسان است و البته ستاره شناسان هم فرصت کافی برای مشاهده این پدیده نادر را داشته اند. در واقع، این نور بین ستاره ای> برای بیش از ۱۰ سال قابل مشاهده بوده تا به طولانی ترین مرگ یک ستاره که تاکنون قابل مشاهده بوده، تبدیل شود.

این پدیده به گسست کشندی مشهور است. این رویداد هنگامی روی می دهد که جرم کیهانی کوچکی همچون یک ستاره از نزدیکی یک سیاه چاله عبور می کند و در کشش گرانشی آن به دام می افتد. در این رویداد، ستاره متلاشی می شود و برخی از مواد آن به خارج پرتاب می شوند و بقایای ستاره به درون سیاه چاله مکیده می شوند. با وجود این انفجار کیهانی، شعله های اشعه ایکسی در فضا آزاد می شود که با استفاده از ابزارهای زمینی و همچنین ماهواره های مداری قابل مشاهده است.

در سال ۲۰۱۵ هم ستاره شناسان شاهد، پدیده نادر دیگری از مرگ یک ستاره بودند. ستاره ASASSN-15lh به قدری درخشان بوده که محققان این سوال را مطرح کرده بودند که آیا این ستاره، یک ابرنواختر فوق درخشان به معنای متعارف بوده یا خیر؟ چرا که ابرنواخترها معمولا سرد هستند و پس از انفجار منبسط می شوند؛ اما ستاره ASASSN-15lh داغ تر شده و جالب آنکه این ستاره در نزدیکی مرکز کهکشان خود واقع شده است. در واقع در جایی که به طور معمول یک سیاه چاله در آن قرار دارد.

این نشان می دهد که ستاره ASASSN-15lh یک ستاره عظیم نبوده که انفجار آن باعث ایجاد این نور مهیب شده است، بلکه ستاره کوچک تری بوده که به دام یک سیاه چاله افتاده و در رویداد “گسست کشندی”، متلاشی شده است. تا به حال تنها ۱۰ مورد از این گسست های کشندی مشاهده شده اند.

حال، این رویداد در سیاه چاله ای به نام XJ1500 + 0154، در مرکز یک کهکشان کوچک که حدود ۱.۸ میلیارد سال نوری از ما فاصله دارد، رخ داده است. بازتاب های اشعه ایکس این رویداد برای نخستین بار ۲۳ ژوئیه سال ۲۰۰۵ توسط تلسکوپ مداری نیتون اسا (آژانس فضایی اروپا) مشاهده شده بود؛ اما تا قبل از مشاهدات جدید رصدخانه پرتو ایکس چاندرا ناسا در ۲ آوریل با استفاده از ماهواره های نیتون و سویفت، دوباره مشاهده نشده بود. این ماهواره ها در حالی قادر به مشاهده روشنایی های این رویداد شدند که سیگنال های اشعه ایکس آن در ۵ ژوئن ۲۰۰۸ حتی تا ۱۰۰ برابر نسبت به رصد سال ۲۰۰۵ افزایش یافته بودند.

به گفته داچنگ لین، محقق ارشد این تیم تحقیقاتی: “ما شاهد مرگ جذاب و طولانی یک ستاره هستیم. از دهه ۱۹۹۰ تاکنون شاهد صدها رویداد گسست کشندی مختلف بوده ایم؛ اما هیچکدام از این رویدادها، چنین زمان طولانی قابل مشاهده باقی نمانده بودند. “

البته زمان طولانی این رویداد تنها مورد قابل توجه نیست، بلکه درخشش آن هم بسیار جذاب بوده است. به گفته جیمز گیولوچون، محقق دیگری از این تیم تحقیقاتی: “مدت زیادی است که در حال رصد این جرم کیهانی هستیم که به سرعت در حال رشد است. به نظر می رسد، این ستاره عجیب که به درون سیاه چاله فرو رفته، دو برابر خورشید ما جرم داشته است.”

یافته های این محققان در نشریه “Nature Astronomy” به چاپ رسیده است.

.

منبع: newatlas

نوشته طولانی ترین مرگ یک ستاره ثبت شد؛ سیاهچاله ای در حال بلعیدن! اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

ناسا سرانجام بزرگترین و قدیمی ترین سیاه چاله فضا را کشف کرد

ناسا، سیگنالهایی از جنس پرتو گامای قوی از مجموعه ای از کهکشانهای بسیار قدیمی دریافت کرده است. این پرتوهای گاما از اشیایی به نام بلازار (BLAZAR) ساطع می شوند. این اشیا، یکی از بزرگترین و قدرتمندترین سیاه چاله هایی که تاکنون دیده ایم را احاطه کرده اند.

گویا آی تی – این کشف، درک ما از شیوه کنار هم قرار گرفتن سیاه چاله ها در اولین لحظات شکل گیری جهان را تغییر خواهد داد، زیرا این سیگنالها از کهکشانهایی می رسند که وقتی جهان فقط ۱٫۴ میلیارد سال سن داشت، شکل گرفته اند. یعنی زمانی که زمین یک دهم سن امروزش را داشت.
این سیگنالهای پرتو گاما، ۱٫۴ میلیارد سال بعد از انفجار بزرگ تولید شده اند، ولی تازه امروز به تلسکوپهای ما رسیده اند. این سیگنالها به ما اجازه می دهند به زمانهای گذشته برگردیم و چیزهای بیشتری در مورد بلازارهای عظیم و بسیار قدیمی و سیاه چاله های مربوط به آنها دریابیم.
بلازارها در مرکز کهکشانهای بسیار فعال و بزرگ بیضوی شکلی قرار دارند که حاوی سیاه چاله هایی فوق العاده چگال هستند. جرم این سیاه چاله ها، یک میلیون برابر خورشید ما یا بیشتر از آن است.

وقتی ماده در این سیاه چاله ها سقوط می کند، جت های بسیار قدرتمندی از انرژی را ساطع می کند، که با سرعتی نزدیک به سرعت نور حرکت می کنند.
وقتی این جت های انرژی به سمت زمین حرکت می کنند، می توانند بینشی از داخل سیاه چاله هایی که آنها را شکل داده اند، به دست دهند. این حقیقت که بلازارهای تازه کشف شده در مسافت های بسیار دور قرار دارند، بدان معناست که اکنون می توانیم یکی از قدیمی ترین سیاه چاله هایی که تاکنون یافته ایم را مطالعه کنیم.
روپش اوجا، یک ستاره شناس از مرکز پرواز فضایی گودارد ناسا، می گوید “این بلازارهای دور افتاده علی رغم آنکه بسیار جوان هستند، میزبان یکی از چگالترین سیاه چاله های شناخته شده می باشند”.

“آنها در زمینه اولین چالش های تاریخ کیهان شناسی، ایده هایی در مورد شکل گیری و رشد سیاه چاله های فوق چگال به ذهن می رسانند، و ما می خواهیم تعداد بیشتری از این بلازارها را بشناسیم تا این شناخت، به درک بهتر فرآیند شکل گیری و رشد آنها کمک کند”.
انرژی بلازار ورودی، توسط تلسکوپ فضایی پرتو گامای فرمی ناسا دریافت شد. این انرژی، از پنج کهکشان به دست ما رسیده که وقتی جهان فقط ۱٫۴ میلیارد سال سن داشت، شکل گرفتند.
هر چند که پرتوهای گاما با چشم غیرمسلح دیده نمی شوند، اما همیشه به مقدار بسیار زیادی در جهان جریان دارند.
نمی توانیم به طور دقیق بگوییم این اطلاعات زمینه ای که به شکل پرتوهای گاما به ما رسیده اند، از کجا می آیند. کهکشانهای بلازار، یکی از معدود منابع شناخته شده ای هستند که میتوان برای این پرتوها در نظر گرفت.

بلازارها برای ابزارهای علمی ما به شکل اشیای روشن و نورانی ظاهر می شوند، زیرا جت های انرژی نورانی آنها دقیقا به سمت سیاره ما حرکت می کنند. قدیمی ترین نوری که تاکنون دیده ایم، از بلازاری رسیده که پیدایش آن به زمانی که جهان ۲٫۱ میلیارد سال سن داشته بر می گردد.
پیشرفت هایی که اخیرا در زمینه دقت داده های به دست آمده از ماهواره ها و تلسکوپ ها حاصل شده، مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج این تحلیل ها نشان می دهند اکنون می توانیم بیش از هر زمان دیگری به عمق فضا برویم و کهکشانهای قدیمی تر را ببینیم. تلسکوپ فضایی فرمی نیز در حال حاضر روی مجموعه ای از این کهشکان ها مطالعه می کند.
سیاه چاله های موجود در قلب این پنج بلازار جدید، زمانی شکل گرفته اند که جهان بسیار جوان بوده است. آنها فوق العاده قدرتمند هستند، و انرژی ساطع شده از هر یک از آنها، بیش از ۲ تریلیون برابر انرژی خارج شده از خورشید ماست.

یکی از اعضای تیم تحقیقاتی، داریو گاسپارینی از مرکز داده های علمی آژانس فضایی ایتالیا، می گوید “سوالی که اکنون مطرح می شود، آن است که این سیاه چاله های عظیم چگونه در آن جهان بسیار جوان شکل گرفته اند. ما نمیدانیم چه مکانیزم هایی باعث توسعه سریع آنها شده است”.
تلاش برای شناخت آن مکانیزم ها، یکی از گامهایی است که محققان باید در آینده طی کنند، اما دانشمندان ناسا می خواهند به بلازارهای دیگری که شبیه بلازارهای فعلی هستند نگاه کنند تا طیف گسترده تری از داده ها را در مورد شکل گیری آنها به دست آورند.
یکی از این محققان، مارکو آجلو از دانشگاه کلمسون در کارولینای جنوبی، می گوید “ما فکر می کنیم تلسکوپ فرمی فقط نوک کوه یخ را دیده است. آنچه این تلسکوپ دیده، نمونه کوچکی از یک مجموعه کهشکان است که قبلا با پرتوهای گاما شناسایی نشده بودند”.
یافته های این پژوهش در دست بررسی متخصصان قرار دارد، و به انجمن فیزیک آمریکا ارائه شده است. این یافته ها در نشریه Astrophysical Journal Letters منتشر شده اند.

درخشان ترین ابرنواختر تاریخ ؛ ۵۷۰ میلیارد برابر درخشان تر از خورشید!

درخشان ترین ابرنواختر تاریخ ؛ 570 میلیارد برابر درخشان تر از خورشید!

۳.۸ میلیارد سال پیش، یک ستاره در آسمان جنوبی منفجر شد و نوری منتشر کرد که ۵۷۰ میلیارد برابر بیشتر از نور خورشید و بیش از دو برابر تمامی ابرنواخترهایی (و یا سوپرنوا) بود که تا به حال رصد شده اند. این ستاره، ASASSN-15lh، نام داشت که درخشان ترین ابرنواختر تاریخ بوده که تا به حال مشاهده شده است.

حال یک سال پس از رصد این ابرنواختر (در سال ۲۰۱۵) ستاره شناسان معتقدند، دلیل درخشان بودن این ستاره را کشف کرده اند. در واقع یک سیاه چاله عظیم که یک میلیارد برابر خورشید است، این ستاره را متلاشی کرده است.

ستاره ASASSN-15lh به قدری درخشان بوده که محققان این سوال را مطرح کرده اند که، آیا این ستاره، یک ابرنواختر فوق درخشان به معنای متعارف بوده یا خیر؟

برای مثال، به گفته جورجیوس لیلوداس، نویسنده ارشد این مطالعه و متخصص فیزیک نجومی از موسسه علوم وایزمن، انفجار درخشان ترین ابرنواختر تاریخ در کهکشانی قرمز رخ داده، جایی که چنین پدیده هایی معمولا در آن رخ نمی دهند. چیز دیگر اینکه، مشاهدات بیشتر نشان داد، رفتار این ابرنواختر مشابه با رفتار دیگر ابرنواخترها نیست.

ابرنواخترها معمولا سرد هستند و پس از انفحار منبسط می شوند. اما ستاره ASASSN-15lh داغ تر شده است. همچنین این ستاره در نزدیکی مرکز کهکشان خود واقع شده است. در واقع در جایی که به طور معمول یک سیاه چاله در آن قرار دارد.

این نشان می دهد که ASASSN-15lh یک ستاره عظیم نبوده که انفجار آن باعث ایجاد این نور مهیب شده است، بلکه ستاره کوچک تری بوده که به دام یک سیاه چاله افتاده و در رویدادی که به “گسست کشندی” معروف است، متلاشی شده است. تا به حال تنها ۱۰ مورد از این گسست های کشندی مشاهده شده است.

لیلوداس در این مورد به سایتفیک آمریکن گفت: “گسست های کشندی مانند این، نشان دهنده تنوعی بسیار بیشتر از چیزی هستند که پیش از این شاهد بوده ایم. رویدادهایی از این دست، می توانند به نهایت تابش دست یابند.”

.

منبع: engadget

نوشته درخشان ترین ابرنواختر تاریخ ؛ ۵۷۰ میلیارد برابر درخشان تر از خورشید! اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

چگونه شاخه‌های مختلف فیزیک به هم مربوط می‌شوند؟

نقشه فیزیک: چگونه شاخه‌های مختلف فیزیک به هم مربوط می‌شود؟

بسیاری بر این باورند که بررسی ارتباط بین شاخه‌های مختلف فیزیک، بسیار هیجان انگیز است. این موضوع، ممکن است از نظر دیگران بحثی کسل کننده باشد.

اگر شیفته شاخه‌های جدیدتر فیزیک باشید، به احتمال زیاد معلم فیزیک شما بدون معرفی درستی از فیزیک، معادلات ماکسول را مقابلتان قرار می‌دهد! این موضوع باعث تاسف است، زیرا هرچند ریاضیات زبان بیان فیزیک است، اما فیزیک بسیار فراتر از آن بوده و به تدریج، ابعاد جدیدتری از آن گشوده می‌شود. فیزیک، جهانی از ذرات و موج‌هاست. مکانی است که اجسام، در پوسته‌ای از فضا و زمان که آکنده از ماده تاریک و نیروهای عجیب است، پیچیده شده‌اند و در عین حال نمی‌توان گفت تمام این‌ها واقعیت است.

فیزیک، در حالت کلی همانند یک پرده بزرگ پر نقش از آگاهی است که در طی نسل‌های زیادی شکل گرفته و در حال رشد کردن است. تصویر جدیدی که توسط یک فیزیکدان به نام دومینیک ویلیامز، منتشر شده است، این پرده بزرگ را نمایش می‌دهد. درست در لبه جلویی این تصویر، تلاش دانشمندان برای سردرآوردن از سیاه چاله‌ها و تطبیق جاذبه با مکانیک کوانتومی، نمایش داده شده‌ است. ویلیامز، این تصویر را در عرض ۱۰ دقیقه تولید کرده است.

نوشته چگونه شاخه‌های مختلف فیزیک به هم مربوط می‌شوند؟ اولین بار در پدیدار شد.

جذاب ترین تصاویر از کهکشان راه شیری

کهکشان راه شیری مکانی است که ما در آن زندگی می کنیم. محدوده وسیع این کهشکان، ما را بر آن داشته که گهگاهی سری به تصاویر آن بزنیم و علاوه بر این که به عظمت خالق هستی برسیم، کمی از محل زندگی مان و اطراف مان اطلاع کسب کنیم. بی شک زیبا ترین مکان ها در این بخش قرار دارد که هیچ کدام اتفاقی کشف نشده اند. همه اجزای کهکشان راه شیری، بر اصولی استوارند و دارای مشخصات خاص خود هستند. امروز شما را با برخی از اجزای این کهکشان آشنا خواهیم کرد:

سحابی Game در کهکشان راه شیری

سحابی Game در کهکشان راه شیری

ستاره تازه متولد شده در کهکشان راه شیری

سحابی Game در کهکشان راه شیری

سحابی NGC 3603

سحابی زیر نامش NGC 3603 است که در واقع بزرگترین مجموعه سماوی سرشار از ستاره است که دیدن و تعمق در آن خالی از لطف نیست:

NGC 3603

توده گازی شکل

برخی از اجزای فضا فقط تشکیل شده از گازها هستند. این توده گازی شکل نیز یکی از بخش های کهکشان راه شیری است که اندازه آن حدودا ۲۰ برابر خورشید است.

توده گازی شکل

سحابی کارینا

عکس زیر توسط تلسکوپ فضایی هابل شکار شده که نشان از سحابی زیبای کارینا دارد.

سحابی کارینا

Homesteaders

اگر به دنبال یک اجتماع بزرگ از ستارگان هستید می توانید فقط و فقط به تصویر زیر بسنده کنید:

Homesteaders

داغ ترین مکان های فضایی

عموما بخش های داغ فضا از گاز های خاصی تشکیل شده که در تصاویر با رنگ قرمز نشان داده می شوند. در زیر می توانید یک محل بسیار داغ از فضا را مشاهده کنید:

Homesteaders

حباب های آسمانی

این حباب های زیبای آسمانی در صورت فلکی حضور دارند که ناشی از تابش های بسیار داغ هستند. فاصله آن ها حداقل به ۷۰ سال نوری می رسد که طی ۱ میلیون سال تشکیل شده اند.

حباب های آسمانی

صورت فلکی در بین غبارها

در تصویر زیر صورت فلکی می بینید که در سحابی جبار قرار دارد. قرار گرفتن در پس غبارها در کنار تلالو های ان بسیار زیباست.

صورت فلکی در بین غبارها

سیاه چاله در کهکشان راه شیری

من به مباحث سیاه چاله ها خیلی علاقه دارم. شما نیز با دیدن این سیاه چاله که در کهکشان راه شیری زندگی می کند، مطمئنا به این مقوله علاقمند خواهید شد. از آن چه می فهمید؟

سیاه چاله

فرشته فضایی

تصویری که در زیر مشاهده می کنید توسط تلسکوپ فضایی هابل شکار شده که محققان نام آن را فرشته فضایی نهاده اند. نظر شما در باره این چیست؟

فرشته فضایی

مواد خام برای تولید ستاره 

در تصویر زیر مواد خام تولید ستاره ای را مشاهده می کنید که در صورت فلکی به نام Vulpecula قرار دارد. این صحنه واقعا هیجان انگیز است.

 Vulpecula

امیدوارم که از صحنه ها لذت برده باشید. نظر خود را در مورد آسمان بالای سرمان با ما در میان بگذارید و اگر این مطلب شما را به هیجان آورد آن را روی شبکه های اجتماعی منتشر کنید

 

ویدئویی عجیب و دیدنی از مقیاس سیاه چاله های فضایی

سیاه چاله ها اجرامی عظیم و نابودکننده ماده هستند که با موجودیت خود علم فیزیک را به چالش می کشند. آنها آن چنان مرموز و عجیب هستند که وقتی آلبرت انیشتین با معادلات خود برای اولین بار وجود این هیولاها را پیش بینی کرد خودش هم باور نمی کرد که آنها واقعاً می توانند وجود داشته باشند.

گویا آی تی – سیاه چاله ها اجرامی عظیم و نابودکننده ماده هستند که با موجودیت خود علم فیزیک را به چالش می کشند. آنها آن چنان مرموز و عجیب هستند که وقتی آلبرت انیشتین با معادلات خود برای اولین بار وجود این هیولاها را پیش بینی کرد خودش هم باور نمی کرد که آنها واقعاً می توانند وجود داشته باشند. و شما نمی توانید او را سرزنش کنید، زیرا تصور این که این اجرام استثنایی فضا- زمان در تمام فضای کیهانی پیرامون ما پخش شده اند و قصد دارند تا تمام ماده های اطراف خود را قورت دهند، ذهن ما را درگیر می کند. اما میزان عجیب و عظیم بودن آنها ما را به عنوان کسانی که درباره سیاه چاله ها مطلب می نویسیم دیگر چندان شوکه نمی کرد.

ویدئوی بالا درباره اندازه سیاه چاله ها کمی بیش از حد دراماتیک شروع می شود، اما وقتی به مقایسه های تصویری می رسید، خدای من! به مغز کوچک و بیچاره ما فشار شدیدی وارد می شود. ما آمادگی آن را نداشتیم.
اولین چیزی که شما باید بدانید این است که هر ماده ای که تا شعاع شوارتزشیلد (Schwarzschild radius) یا شعاع گرانشی خود فشرده شود می تواند به یک سیاه چاله تبدیل شود.
این بدین معناست که اگر خورشید خودمان بخواهد به یک سیاه چاله تبدیل شود باید به اندازه یک شهر کوچک فشرده شود. و کره زمین تقریباً باید به اندازه یک بادام زمینی فشرده شود.
تصور این موضوع واقعاً شگفت انگیز و باور نکردنی است. حالا با دانستن این موضوع تصور کنید که سیاه چاله هایی که ما می شناسیم چقدر عظیم هستند، مانند سیاه چاله XTE J1650-500 که به اندازه منهتن است، اما جرم سه یا چهار خورشید را دارد.

maxresdefault-6

جرم قابل توجهی است، اما توجه داشته باشید که این سیاه چاله فقط یکی از کوچک ترین ” نابودکنندگان کیهانی” است که تا به حال شناخته ایم. سیاه چاله های اندازه متوسط بیشتری نیز وجود دارند، مانند M82 X-1، که به اندازه کره مریخ فشرده شده است و جرمی برابر ۱۰۰۰ خورشید دارد. ما هنوز درباره ابر سیاه چاله های بسیار عظیم حرفی نزده ایم، آنهایی که در مرکز عظیم ترین کهکشان های شناخته شده تاکنون قرار دارند.
یکی از این سیاه چاله ها جرمی برابر با ۲۰ میلیارد خورشید دارد. ما حتی تلاش هم نخواهیم کرد تا این را در ذهن شما بگنجانیم، زیرا زیاد فکر کردن درباره آن ذهن را آشفته و پریشان می کند.

ویدئوی بالا را مشاهده کنید تا ببینید که سیاه چاله ها تا چه حد می توانند عظیم و بزرگ باشند. حتی اگر تصور کنید که آن را می دانید مطمئن باشید که در اشتباه هستید. به ما اعتماد کنید.

آیا یک سیاه چاله قادر به کور کردن نور ساطع شده از ستاره «ابرسازه بیگانه» هست؟

این ستاره با نام رسمی ک آی سی 8462852 و نام غیر رسمی ستاره بویاجیان طی قرن گذشته بسیار تاریک تر شده است.

حدود ۱۴۸۰ سال نوری دورتر از زمین، ستاره‌ای رفتاری از خود بروز می دهد که تا پیش از این فضانوردان چنین چیزی ندیده بودند. هر از گاهی، در بازه های زمانی اتفاقی، نور این ستاره تا مرز ۲۲ درصد کاهش می یافت. چنین نوری از سیاره ها به هیچ وجه ساطع نمی شود و این ستاره (با نام رسمی ک آی سی ۸۴۶۲۸۵۲ و نام غیر رسمی «ستاره تابی» یا «ستاره بویاجیان») ظاهرا طی قرن گذشته بسیار تاریک تر شده است.
این رفتار عجیب و غریب با هیچ یک از توضیحات علمی سازگار نیست و جیسون رایت ستاره شناس گفته است که این الگوهای نوری شبیه چیزی است که ما در صورتی انتظارش را داریم که بیگانه ها دستگاه هایی دور ستاره تعبیه کنند تا از نور آن استفاده کنند. ولی حتی رایت هم تایید می کند که بی شک توضیحی مشخص و طبیعی در کار هست. در ماه سپتامبر، وی و اشتاین زیگوردسون برخی از معمول ترین توضیحات را برای این پدیده جمع بندی و تحلیل کرده اند. رایت در وبلاگ خود نتایج این تحلیل ها را به مرور منتشر کرده است. “ما توضیحات مطلوبمان را آنجا بر حسب احتمال جمع بندی نمودیم.”

کپلر

۱. آیا کپلر گند زده است؟ نه!
داده های کپلر را تایید شده است. زمانی که تلسکوپ کپلر کاهش شدید نور ستاره کی آی سی ۸۴۶۲۸۵۲ را ثبت کرد، هیج خللی در کارکرد تلسکوپ آن وجود نداشت و داده های دیگری که در همان زمان گردآوری شدند، خالی از ایراد بودند.

۲. آیا سیاه چاله نور را می بلعد؟ خیر!
با وجود این تصور محبوب که سیاه چاله همه چیز سر راهش (از جمله نور) را می بلعد، سیاه چاله نقشی در تیره و تار شدن ستاره بویاجیان ندارد.

۳. آیا پای لکه خورشیدی در کار هست؟ بعید است!
لکه های روی خورشید باعث کاهش خفیف درخشندگی ستاره ها می شود ولی اینجا بحث ده ها درصد است. به نظر رایت، «برای کاهش شدید این میزان از نور ستاره ک آی سی ۸۴۶۲۸۵۲ (یعنی تقریبا ۲۰ درصد)، لکه های خورشیدی باید ۱۰ تا ۱۰۰ برابر بزرگ تر از قوی ترین تاثیرات شناخته شده در سایر ستاره ها باشد».

بلعدین نور

۴. ستاره های دنباله دار دخیلند؟ ممکن است ولی احتمالش بالا نیست.
کاشف این ستاره یعنی توبتا بویاجیان، ستاره های دنباله دار را توضیح این مسئله می داند. این نظر که خانواده ستاره های دنباله دار بسیار عظیم شاید در مدار ستاره گیج و گم شوند و نور آن را به نحوی غیرمعمول سد کنند. اگر ستاره های دنباله دار آنجا بودند، باید در فاصله بسیار دورتری از ستاره قرار می گرفتند، در غیر اینصورت ستاره شناسان می توانستند حرارت اضافه متساطع شده از آن را مشاهده کنند؛ ولی خب چنین چیزی نیست.

صفحه سیاه چاله

۵. آیا صفحه سیاه چاله بین ستاره ای در کار هست؟ شاید!
گرچه بدون هیچ شکی سیاه چاله نور ستاره بویاجیان را نمی بلعد؛ اما راهی دیگر هست که سیاه چاله راه نور را سد کند. شاید ماده ای بزرگ و سیاه در فضای بین ستاره ای بین ستاره بویوجیان و زمین وجود داشته باشد. شاید توضیح این مسئله، صفحه ای از مواد نامرئی که گرد سیاه چاله می گردد، باشد.

مواد بین ستاره ای

۶. سایر مواد بین ستاره ای راه را سد کرده است؟ خب، شاید!
فضای بین ستارگان از گاز، گرد و غبار و رشته ها و ورق هایی از موادی است که جاذبه آنها را کنار هم نگه داشته است. ممکن است بخش فشرده ای از این فضای بین ستاره ای، بین ما و ستاره بویاجیان قرار داشته باشد که بخشی از این نور را جذب می کند.

دیواره موجودات فضایی

۷. موجودات فضایی راه را بسته اند؟ خدا عالم است!
این فرضیه که بیگانگان فضایی ابرسازه ای گرد ستاره دارند می سازند تا از انرژی آن استفاده کنند، دچار همان مشکلی است که در مورد ستاره های دنباله دار اتفاق می افتد: شی ای واقع در مدار دور خورشید باید نور را جذب کند و آن را به شکل گرما متساعد کند ولی فضانوردان گرمای اضافه ای را مشاهده نکرده اند.

به هر حال این حدس و گمان ها نیاز به گردآوری داده های بیش تری دارد و داده های کنونی راه شک و گمان را نمی بندد.

.

منبع: PopSci

نوشته آیا یک سیاه چاله قادر به کور کردن نور ساطع شده از ستاره «ابرسازه بیگانه» هست؟ اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

دامنه اطلاعات ما از جهان هستی به کجا محدود خواهد شد؟

در این مطلب قصد داریم به برخی سوالات کاربردی درباره جهان هستی بپردازیم. سوالاتی که قطعا برای هرکدام از ما پیش آمده است. سوالاتی چون فراتر از کیهان چه چیزی وجود دارد؟ جهان ما در حال تبدیل شدن به چه چیزی است؟ آیا جهان هستی تا ابد منبسط خواهد شد؟آیا مرزی برای دانش انسان وجود دارد؟ آیا محدودیت‌های اساسی در مسیر علم قرار دارد؟

اگر شما نیز مشتاق به فهم پاسخ این سوالات هستید بهتر است تا انتهای این مقاله با گویا آی تی همراه باشید.

در پاسخ به تمامی این سوالات باید گفت ما هنوز هیچ پاسخی برای این سوالات نداریم و نمی توانیم به طور قطعی بگوییم که آیا حد و مرزی برای دانش ما وجود دارد یا خیر. اما می توان گفت به نظر نمی رسد مرزی برای دانسته های ما وجود ندارد. هرچند فراز و نشیب های بیشماری در مسیر یادگیری ما قرار گرفته اند اما هنوز به قطعیت نمی توان نظری در این باره داد. البته هستند افرادی که معتقدند ما هیچ وقت به علم پیدایش جهان دست نخواهیم یافت و هیچ زمان نخواهیم فهمید که پیش از انفجار بزرگ چه اتفاقی رخ داده است. اما به نظر می رسد این تفکرات کمی خودخواهانه باشد زیرا هیچ کس مرز دانش انسان را نمی داند و همانطور که یافته های امروز ما از نجوم در ۵۰ سال پیش غیر ممکن به نظر می رسید ما نیز نمی توانیم به قطعیت بگوییم که تا چه میزان فرا خواهیم گرفت.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe2

البته این صحبت به آن معنا نخواهد بود که ما در طبیعت محدودیتی نداریم زیرا ما در مشاهده و مطالعه ی طبیعت محدودیت هایی داریم به عنوان مثال  اصل عدم قطعیت هایزنبرگ بیان می کند که نمی‌ توان تمام مشخصات حرکتی یک ذره را در هر لحظه از زمان دانست. همچنین بیشترین فاصله ‌ای که در یک بازه ‌ی زمانی قادر به دیدن و حرکت در آن هستیم توسط سرعت نور محدود شده است. اما این محدودیت‌ها صرفا به نشان دهنده این است که چه چیزی را نمی‌ توانیم مشاهده کنیم، نه اینکه چه چیزی را نمی ‌توانیم یاد بگیریم. علیرغم وجود اصل عدم قطعیت، ما توانسته ‌ایم مکانیک کوانتوم را توسعه دهیم و یا در زمینه بررسی رفتار اتم‌ ها پیش رفت هایی چشمگیر داشته باشیم. ما امروزه توانسته‌ ایم ذرات به اصطلاح مجازی را کشف کنیم. ذراتی که نمی ‌توانیم به طور مستقیم ببینیم، با این حال به وسیله شواهد و قوانین فیزیکی وجود آنها را پیش ‌بینی می ‌کنیم.

این موضوع که جهان در حال انبساط است به عنوان یک نقطه شروع در علم ما جای می گیرد و اگر با ما تکیه بر دانسته ها و اکتشافات جدید خود و همچنین استنتاج حوادث پیرامون مان پیش برویم خواهیم توانست به نقطه ای بسیار دور در تاریخ گذشته هستی برسیم. به زمانی که تمام عالم هستی در نقطه ای قابل رویت جمع شده بود.

در یک لحظه، که اکنون آن را  لحظه‌ ی انفجار بزرگ (Big Bang)  می نامیم ، قوانین فیزیکی فعلی شناخته شده از هم فرو‌پاشید، چون بین نسبیت عام و مکانیک کوانتوم ناسازگاری به وجود آمد. نسبیت عام به توصیف گرانش می ‌پردازد و مکانیک کوانتوم نیز فیزیک ذرات میکروسکوپی است. اما خیلی از دانشمندان این ناسازگاری را یک محدودیت جدی برای علم نمی ‌دانند، چون ما انتظار داریم که اصل نسبیت عام بعد از تصحیح، به بخشی از تئوری کوانتوم پیوسته تبدیل شود. نظریه‌ ی ریسمان نمونه ‌ای از این تلاش ‌ها است.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe3

با تصور چنین نظریه ‌ای، شاید قادر باشیم به این سوال پاسخ دهیم که قبل از انفجار بزرگ چه اتفاقی رخ داده است. البته این موضوع نیز قابل تامل است که شاید پیش از انفجار بزرگ اصلا هیچ چیزی وجود نداشته باشد. ساده ‌ترین پاسخ مطرح شده در مورد انفجار بزرگ، کمترین میزان مقبولیت را در بین دانشمندان داشته است. پاسخ به این شکل است که در لحظه‌ ی انفجار بزرگ نسبیت عام با نسبیت خاص به هم پیوستند تا یک حقیقت واحد را تشکیل دهند: فضازمان. اگر فضا توسط انفجار بزرگ به وجود آمده باشد، شاید زمان هم به همین ترتیب به وجود آمده باشد. در آن صورت، هیچ “’گذشته‌ای” وجود نداشته است و سوال مطرح شده بی مورد خواهد بود. بنابراین و با توجه به این موضوع باید منتظر یک جواب منطبق بر کوانتوم گرانشی باشیم و پس از اثبات آن فرضیه به شکل آزمایشگاهی خواهیم توانست خواهیم توانست پاسخی جدید و قابل اتکا ارائه دهیم.

درادامه با یک سوال دیگر مواجه هستیم و آن این است که مرزهای کیهان ما درکجا قرار دارد؟ گستردگی جهان ما تا کجا ادامه دارد؟ در واقع باید گفت پاسخ این سوالات نیز هنوز برای بشر مبهم است و برای پاسخ به آن تنها به حدس و گمان هایی ساده اکتفا نموده ایم که آن را با شما درمیان می گذاریم.

همانطور که گفتیم فضا و زمان به صورت خود به خودی و به یکباره در اثر انفجار بزرگ پدید آمده اند پس می توان گفت که انرژی کلی آن ها برابر صفر است. بر اساس اصول پایه ای فیزیک می توان گفت که انرژی موجود در غالب یک جرم با انرژی میدان گرانشی آن برابر است. به زبان ساده تر باید بگوییم مجموع مقادیر چیزی که از هیچ پدید آمده است باید همان هیچ باشد. با توجه به علم فعلی ما تنها جهانی قادر به دارا بودن چینی ویژگی هایی است که شکل هندسی آن گرد باشد. به عنوان مثال وقتی بر روی یک کره حرکت می کنیم با هیچ مرزی مواجه نخواهیم شد اما می دانیم که محدودیت هایی برای آن وجود دارد. همین شرایط می ‌تواند در جهان هم صادق باشد. اگر ما به انداز‌ه‌ ی کافی در یک جهت به دوردست نگاه کنیم، می‌ توانیم قسمت پشت سر خود را ببینیم.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe4

اما در عمل ما قادر به انجام چنین کاری نیستیم  و دلیل آن احتمالا می تواند این موضوع باشد که جهان قابل رویت ما خود بخشی از جهان بزرگتریست که ما توانایی دیدن آن را نداریم. علت این امر باید با آنچه که انبساط جهان (inflation) نامیده می ‌شود در ارتباط باشد. بیشتر جهان‌هایی که خود به خود از انداز‌ه‌ی میکروسکوپی به وجود می ‌آیند، به جای آن که برای میلیاردها سال عمر کنند، در یک زمان میکروسکوپیک از هم فرو می ‌پاشند. اما در بعضی موارد،  انرژی دادن به فضای خالی باعث می ‌شود که جهان در یک بازه‌ ی زمانی کوتاه به صورت تصاعدی متورم شود. بر این اساس تصور ما این است که در لحظات اولیه ی پس از انفجار بزرگ یک بازه زمانی پدید آمده است که در آن جهان انبساط می یابد و به این طریق جهان بلافاصله پس از تولد فرو نپاشیده است.

بنابراین می توانیم بگوییم که ممکن است زمانی انبساط در بخشی از جهان که ما در آن حضور داریم متوقف شود اما به این معنا نیست که تمام جهان از انبساط  خارج شده است.

 

منبع NAUTIL

دامنه اطلاعات ما از جهان هستی به کجا محدود خواهد شد؟

در این مطلب قصد داریم به برخی سوالات کاربردی درباره جهان هستی بپردازیم. سوالاتی که قطعا برای هرکدام از ما پیش آمده است. سوالاتی چون فراتر از کیهان چه چیزی وجود دارد؟ جهان ما در حال تبدیل شدن به چه چیزی است؟ آیا جهان هستی تا ابد منبسط خواهد شد؟آیا مرزی برای دانش انسان وجود دارد؟ آیا محدودیت‌های اساسی در مسیر علم قرار دارد؟

اگر شما نیز مشتاق به فهم پاسخ این سوالات هستید بهتر است تا انتهای این مقاله با گویا آی تی همراه باشید.

در پاسخ به تمامی این سوالات باید گفت ما هنوز هیچ پاسخی برای این سوالات نداریم و نمی توانیم به طور قطعی بگوییم که آیا حد و مرزی برای دانش ما وجود دارد یا خیر. اما می توان گفت به نظر نمی رسد مرزی برای دانسته های ما وجود ندارد. هرچند فراز و نشیب های بیشماری در مسیر یادگیری ما قرار گرفته اند اما هنوز به قطعیت نمی توان نظری در این باره داد. البته هستند افرادی که معتقدند ما هیچ وقت به علم پیدایش جهان دست نخواهیم یافت و هیچ زمان نخواهیم فهمید که پیش از انفجار بزرگ چه اتفاقی رخ داده است. اما به نظر می رسد این تفکرات کمی خودخواهانه باشد زیرا هیچ کس مرز دانش انسان را نمی داند و همانطور که یافته های امروز ما از نجوم در ۵۰ سال پیش غیر ممکن به نظر می رسید ما نیز نمی توانیم به قطعیت بگوییم که تا چه میزان فرا خواهیم گرفت.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe2

البته این صحبت به آن معنا نخواهد بود که ما در طبیعت محدودیتی نداریم زیرا ما در مشاهده و مطالعه ی طبیعت محدودیت هایی داریم به عنوان مثال  اصل عدم قطعیت هایزنبرگ بیان می کند که نمی‌ توان تمام مشخصات حرکتی یک ذره را در هر لحظه از زمان دانست. همچنین بیشترین فاصله ‌ای که در یک بازه ‌ی زمانی قادر به دیدن و حرکت در آن هستیم توسط سرعت نور محدود شده است. اما این محدودیت‌ها صرفا به نشان دهنده این است که چه چیزی را نمی‌ توانیم مشاهده کنیم، نه اینکه چه چیزی را نمی ‌توانیم یاد بگیریم. علیرغم وجود اصل عدم قطعیت، ما توانسته ‌ایم مکانیک کوانتوم را توسعه دهیم و یا در زمینه بررسی رفتار اتم‌ ها پیش رفت هایی چشمگیر داشته باشیم. ما امروزه توانسته‌ ایم ذرات به اصطلاح مجازی را کشف کنیم. ذراتی که نمی ‌توانیم به طور مستقیم ببینیم، با این حال به وسیله شواهد و قوانین فیزیکی وجود آنها را پیش ‌بینی می ‌کنیم.

این موضوع که جهان در حال انبساط است به عنوان یک نقطه شروع در علم ما جای می گیرد و اگر با ما تکیه بر دانسته ها و اکتشافات جدید خود و همچنین استنتاج حوادث پیرامون مان پیش برویم خواهیم توانست به نقطه ای بسیار دور در تاریخ گذشته هستی برسیم. به زمانی که تمام عالم هستی در نقطه ای قابل رویت جمع شده بود.

در یک لحظه، که اکنون آن را  لحظه‌ ی انفجار بزرگ (Big Bang)  می نامیم ، قوانین فیزیکی فعلی شناخته شده از هم فرو‌پاشید، چون بین نسبیت عام و مکانیک کوانتوم ناسازگاری به وجود آمد. نسبیت عام به توصیف گرانش می ‌پردازد و مکانیک کوانتوم نیز فیزیک ذرات میکروسکوپی است. اما خیلی از دانشمندان این ناسازگاری را یک محدودیت جدی برای علم نمی ‌دانند، چون ما انتظار داریم که اصل نسبیت عام بعد از تصحیح، به بخشی از تئوری کوانتوم پیوسته تبدیل شود. نظریه‌ ی ریسمان نمونه ‌ای از این تلاش ‌ها است.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe3

با تصور چنین نظریه ‌ای، شاید قادر باشیم به این سوال پاسخ دهیم که قبل از انفجار بزرگ چه اتفاقی رخ داده است. البته این موضوع نیز قابل تامل است که شاید پیش از انفجار بزرگ اصلا هیچ چیزی وجود نداشته باشد. ساده ‌ترین پاسخ مطرح شده در مورد انفجار بزرگ، کمترین میزان مقبولیت را در بین دانشمندان داشته است. پاسخ به این شکل است که در لحظه‌ ی انفجار بزرگ نسبیت عام با نسبیت خاص به هم پیوستند تا یک حقیقت واحد را تشکیل دهند: فضازمان. اگر فضا توسط انفجار بزرگ به وجود آمده باشد، شاید زمان هم به همین ترتیب به وجود آمده باشد. در آن صورت، هیچ “’گذشته‌ای” وجود نداشته است و سوال مطرح شده بی مورد خواهد بود. بنابراین و با توجه به این موضوع باید منتظر یک جواب منطبق بر کوانتوم گرانشی باشیم و پس از اثبات آن فرضیه به شکل آزمایشگاهی خواهیم توانست خواهیم توانست پاسخی جدید و قابل اتکا ارائه دهیم.

درادامه با یک سوال دیگر مواجه هستیم و آن این است که مرزهای کیهان ما درکجا قرار دارد؟ گستردگی جهان ما تا کجا ادامه دارد؟ در واقع باید گفت پاسخ این سوالات نیز هنوز برای بشر مبهم است و برای پاسخ به آن تنها به حدس و گمان هایی ساده اکتفا نموده ایم که آن را با شما درمیان می گذاریم.

همانطور که گفتیم فضا و زمان به صورت خود به خودی و به یکباره در اثر انفجار بزرگ پدید آمده اند پس می توان گفت که انرژی کلی آن ها برابر صفر است. بر اساس اصول پایه ای فیزیک می توان گفت که انرژی موجود در غالب یک جرم با انرژی میدان گرانشی آن برابر است. به زبان ساده تر باید بگوییم مجموع مقادیر چیزی که از هیچ پدید آمده است باید همان هیچ باشد. با توجه به علم فعلی ما تنها جهانی قادر به دارا بودن چینی ویژگی هایی است که شکل هندسی آن گرد باشد. به عنوان مثال وقتی بر روی یک کره حرکت می کنیم با هیچ مرزی مواجه نخواهیم شد اما می دانیم که محدودیت هایی برای آن وجود دارد. همین شرایط می ‌تواند در جهان هم صادق باشد. اگر ما به انداز‌ه‌ ی کافی در یک جهت به دوردست نگاه کنیم، می‌ توانیم قسمت پشت سر خود را ببینیم.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe4

اما در عمل ما قادر به انجام چنین کاری نیستیم  و دلیل آن احتمالا می تواند این موضوع باشد که جهان قابل رویت ما خود بخشی از جهان بزرگتریست که ما توانایی دیدن آن را نداریم. علت این امر باید با آنچه که انبساط جهان (inflation) نامیده می ‌شود در ارتباط باشد. بیشتر جهان‌هایی که خود به خود از انداز‌ه‌ی میکروسکوپی به وجود می ‌آیند، به جای آن که برای میلیاردها سال عمر کنند، در یک زمان میکروسکوپیک از هم فرو می ‌پاشند. اما در بعضی موارد،  انرژی دادن به فضای خالی باعث می ‌شود که جهان در یک بازه‌ ی زمانی کوتاه به صورت تصاعدی متورم شود. بر این اساس تصور ما این است که در لحظات اولیه ی پس از انفجار بزرگ یک بازه زمانی پدید آمده است که در آن جهان انبساط می یابد و به این طریق جهان بلافاصله پس از تولد فرو نپاشیده است.

بنابراین می توانیم بگوییم که ممکن است زمانی انبساط در بخشی از جهان که ما در آن حضور داریم متوقف شود اما به این معنا نیست که تمام جهان از انبساط  خارج شده است.

 

منبع NAUTIL