کامل‌ترین نقشه تهیه شده از مغز مگس‌های میوه اطلاعات جالبی را در اختیار دانشمندان قرار داد

fruit-fly-brain-mapp کامل‌ترین نقشه تهیه شده از مغز مگس‌های میوه اطلاعات جالبی را در اختیار دانشمندان قرار داد

نقشه‌برداری از مغز انسان به طور دقیق می‌تواند به کشف بعضی از اسرار آن کمک کند، اما مغزهای ما اندام‌هایی بسیار شگفت‌انگیز و پیچیده‌ای هستند و برای این‌که بتوانیم به اسرار جالب آن پی ببریم باید هنوز هم منتظر بمانیم.

با این حال، دانشمندان گام مهمی را برای دستیابی به این هدف برداشته‌اند. یک تیم تحقیقاتی فقط یک تصویر سه بعدی و با کیفیت بسیار بالا را از نمونه‌ای کوچک‌تر ایجاد کرده است. این تصویر از مغز یک مگس میوه تهیه شده است.

در این تصویر هر یک از ۱۰۰،۰۰۰ نورون مغز نمایش داده شده و به جرات می‌توان گفت که این دقیق‌ترین نقشه مغز است که تاکنون ایجاد شده است.

مغز مگس میوه تنها به اندازه یک دانه خشخاش است، اما جالب است بدانید پیچیدگی‌های باورنکردنی دارد؛ این کار با جمع‌آوری حدود ۲۱ میلیون عکس از بیش از ۷۰۰۰ تکه مغز انجام شده است.

یکی از دستاوردهای مهم این کار، تهیه یک تصویر فوق‌العاده دقیق از مغز مگس میوه است که دانشمندان می‌توانند در مقیاس نانو بر روی آن‌ها زوم کرده و مسیرهای نورون را به راحتی دنبال کنند.

انتظار می‌رود که نقشه تهیه شده به درک بسیار بهتر از این‌که چگونه مغز و سلول‌های عصبی در هر دو نمونه انسان و مگس میوه کار می‌کنند، کمک کند.

برای پی بردن به شگفتی نحوه کار کردن مغز کافی است تمام راه‌های جالبی که این نورون‌ها را به یکدیگر متصل می‌کنند، بررسی کنید.

fruit-fly-brain-map کامل‌ترین نقشه تهیه شده از مغز مگس‌های میوه اطلاعات جالبی را در اختیار دانشمندان قرار داد

داوی بوک (Davi Bock) یکی از اعضای این گروه و دانشمند عصب‌شناسی از موسسه پزشکی هوارد هیوز (HHMI) در مریلند، گفت: ” تا پیش‌ از این هیچ تصویر باکیفیتی از تمام قسمت‌های مغز مگس‌های میوه تهیه نشده بود که به شما اجازه دهد در این رزولوشن بتوانید ارتباط بین نورون‌ها را مشاهده کنید.”

وی ادامه داد: ” هر وقت به تصاویری با وضوح بالاتر و کامل‌تر نگاه کنید، می‌خواهید چیزهای جدیدی را کشف کنید.”

محققان برای تولید این عکس از یک تکنیک به نام میکروسکوپ عبور الکترونی سریال سکشن (SEM) استفاده کرده‌اند. برای این منظور، تیم تحقیقاتی در ابتدا غشاهای سلول‌ها را با فلزات سنگین بارگذاری کرده و سپس خطوط نورون‌ها و سیناپس‌هایی که آن‌ها را به یکدیگر متصل می‌کند، علامت‌گذاری کردند.

پس از انجام این کار، پرتوهای الکترون‌ها را از میان مغز شلیک کردند. وقتی که این الکترون‌ها به فلز ضربه می‌زنند، پراکنده شده و سپس منعکس می‌شوند؛ درست مانند زمانی که اشعه ایکس هنگام برخورد با استخوان‌ها ‌مسدود می‌شود.

داوی بوک به مجله Discover گفت:” انجام این کار به ما اجازه می‌دهد تا رشته‌های در هم پیچیده که در قالب یک کاسه بزرگ (مغز) کنار یکدیگر هستند را درهم بشکنیم.”

عناصر اضافی در این فرآیند شامل دو دوربین با سرعت بالا و دو سیستم سفارشی ساخته شده است، تا از این طریق فرایند جمع‌آوری میلیون‌ها عکس بسیار سریع‌تر از حد نرمال طی شود.

گفتنی است؛ تصویر کل تکه مغز را می‌توان در کمتر از ۷ دقیقه تولید کرد، حدود پنج برابر سریع‌تر از آن‌چه که با تنظیمات قبلی انجام می‌شد.

پس از این مرحله نوبت به پروسه نقشه‌برداری از ۱۰۰،۰۰۰ نورون در مغز مگس میوه می‌رسد که انجام آن مدت زمان زیادی طول می‌کشد. با این حال، تهیه این نقشه در حال حاضر منجر به کشف حقایق جالبی خواهد شد. به عنوان مثال این تیم، مسیر یک گروه نورونی را ردیابی کردند و به بخشی از مغز که مربوط به حافظه و یادگیری می‌شود، رسیدند. این نورون‌ها به نورون‌های بویایی شناخته شده‌اند.

این محققان، نورون‌ها و مسیر اطلاعاتی ‌آن‌ها را که پیش از این مشخص نشده بود، کشف کردند که می‌تواند به آن‌ها در درک فرآیند یادگیری مگس‌های میوه کمک کند.

بوک می‌گوید: ” مگس‌های میوه می‌توانند یاد بگیرند و به خاطر بیاورند. آن‌ها همچنین می‌دانند که کدام مکان‌ها امن و یا خطرناک هستند.”

در حال حاضر این داده‌ها برای افراد علاقه‌مند به این حوزه در دسترس است و این تیم امیدوار است که این اطلاعات منجر به درک بهتر از رفتار مگس‌های میوه شود.

به نظر شما آیا همین روش می‌تواند بر روی مغز انسان کار کند؟ در مغز انسان حدود یک میلیون برابر نورون بیشتری وجود دارد، بنابراین زمان انجام این فرآیندها باید به طور قابل ملاحظه‌ای (بیش از سال‌ها) افزایش یابد.

اما در حال حاضر دانشمندان با استفاده از تصاویر تهیه شده به مقدار زیادی از داده‌های جذاب به منظور مطالعه بر روی رفتار مگس‌های میوه دسترسی دارند. جالب این‌جاست که محققان این پروژه می‌گویند حشرات کوچک در افکار خود پیشرفته‌تر از آن چیزی هستند که تصور می‌شود. این بدان معنی است که باید اطلاعات بسیار بیشتری از ارتباطات عصبی نورون‌ها به منظور تجزیه و تحلیل بیشتر وجود داشته باشد.

گفتنی است؛ این تحقیق در وب‌سایت Cell منتشر شده است.

نوشته کامل‌ترین نقشه تهیه شده از مغز مگس‌های میوه اطلاعات جالبی را در اختیار دانشمندان قرار داد اولین بار در وب‌سایت فناوری پدیدار شد.

گرما عملکرد مغز را کاهش می‌دهد

مطلب گرما عملکرد مغز را کاهش می‌دهد برای اولین بار در وب سایت تکراتو - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است. - تکراتو - اخبار روز تکنولوژی - - https://techrato.com/

آیا هوای تابستان شما را هم بی‌حال می‌کند؟ تحقیقات جدید نشان می‌دهد که گرما فعالیت مغز را کندتر می‌کند. محققان اعلام کرده‌اند که گرما به نحوی ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد که تصور نمی‌کردیم. این مطالعات جدید می‌گوید که گرما عملکرد مغز را مختل کرده و انجام عملیات ریاضیاتی را دشوارتر کند. جو آلن،...

مطلب گرما عملکرد مغز را کاهش می‌دهد برای اولین بار در وب سایت تکراتو - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است. - تکراتو - اخبار روز تکنولوژی - - https://techrato.com/

تراشه مغزی میکروسکوپی می‌تواند نابینایی را درمان کند

استفاده از فناوری تراشه‌های میکروسکوپی در پزشکی موضوع جدیدی نبوده و همچنین بازگرداندن بینایی به بیمارانی که دید خود را از دست داده‌اند، امر تازه‌ای نیست و قبلا هم‌چنین این قبیل تلاش‌های پزشکی مشاهده‌ شده است و این کار با استفاده از کارهایی مانند پیوند چشم امکان‌پذیر است. در این نوع عمل تنها مشکلی که ممکن است برای بیمار پیش بیایید این بوده که باید تا فراهم شدن عضو صبر کند که در بعضی موارد وجود بازار سیاه عضو می‌تواند برای بیمار دردسرساز باشد.

بااین‌حال، محققین دانشگاه رایس (Rice) توانسته‌اند به فناوری دیگری در این زمینه دست یابند که نه‌تنها می‌تواند بینایی ازدست‌رفته فرد را به وی بازگرداند بلکه قادر است تمامی اختلالات حسی را در آینده با استفاده از این تراشه مغزی رفع نماید.

این قطعه، یک شی مسطح میکروسکوپی است که بر روی مغز شما قرار داده می‌شود و قادر به نمایش و راه‌اندازی اعصاب بوده و در زمان فعال شدن با تشعشعاتی باعث اصلاح رشته‌های عصبی می‌شود.

بنابراین با قابلیت نمایش آن‌ها توسط این قطعه، اجازه ایجاد سنسورهایی را صادر می‌کند که قادر به ارسال داده‌های سمعی و بصری به مغز بوده و بنابراین باعث‌ ترمیم عصب‌های آسیب‌دیده مانند اعصاب صوتی و بینایی می‌شود.

بااین‌حال ما این فناوری را به‌عنوان یک شروع به‌حساب می‌آوریم و می‌دانیم که راه بسیار طولانی برای کاربرد قطعی آن در پیش خواهد بود ولی به‌نظر می‌رسد که این فناوری قدم در راه درستی نهاده است.

FlatScope از دانشگاه رایس قسمتی از بخش نوآوری‌های دارپا است که بر روی حوزه ایجاد رشته‌های عصبی باکیفیت بالا فعالیت می‌کند. Phillip Alvelda یکی از مدیران ارشد برنامه‌ریزی NESD می‌گوید:

با افزایش ظرفیت رشته‌های عصبی پیشرفته و قرار دادن بیش از 1 میلیون رشته عصبی در یک راستا، NESD تلاش می‌کند تا ارتباط دوطرفه بسیار قوی با مغز ایجاد نموده و کمک کند درک عمیق‌تری از رفتار اعضا مختلف براساس زیست شناسی، پیچیدگی و عملکرد داشته باشیم.

نوشته تراشه مغزی میکروسکوپی می‌تواند نابینایی را درمان کند اولین بار در پدیدار شد.

کشف چگونگی عملکرد مغز در واضح کردن خاطرات در خواب

وقتی احساس می کنیم گیج هستیم، بی انگیزه ایم، تمرکز نداریم یا حالاتی شبیه این ها داریم، دیگران اغلب به ما توصیه می کنند استراحت کنیم یا شب را خوب بخوابیم. ما می دانیم که به صورت علمی ثابت شده خوابیدن باعث می شود احساس بهتری داشته باشیم. اما بر عملکرد شناختی مغز ما چه تاثیری دارد؟

گویا آی تی – مدتهاست دانشمندان متوجه شده اند که خاطرات ما به برقراری ارتباط میان نورون های مغز ما تکیه دارند. اما اینکه خوابیدن چه کمکی به تثبیت این اطلاعات می کند، همچنان امری نامعلوم است.
دو تحقیق جدید در دانشگاه ویسکانسین و دانشگاه جان هاپکینز انجام شده که نشان می دهند خوابیدن، به ما امکان می دهد خاطرات خود را “هرس کنیم” و دانشی که در زمان بیداری به دست آورده ایم را با دقت مرتب و منظم نماییم.

زیست شناسان در یک بازه زمانی چهار ساعته تراشه های مربوط به مغز تعداد کمی موش را بررسی کردند. بعضی از این موش ها در این مدت خوابیده بودند، بعضی دیگر بیدار بودند و با اسباب بازی ها بازی می کردند، و بقیه بدون هیچ محرکی بیدار مانده بودند. سپس محققان اندازه و شکل حدود ۶۹۲۰ سیناپس مربوط به چند صد بخش مغز را مورد ارزیابی قرار دادند. آنها دریافتند سیناپس های مربوط به موش هایی که خواب بودند، کوچکتر از سیناپس های مغز موش های بیدار بود.
فرضیه هموستاز سیناپسی، اولین بار حدود یک دهه پیش توسط محققانی از دانشگاه ویسکانسین مطرح شد. این فرضیه بیان می کند که خوابیدن به مغز ما امکان می دهد اتصالاتی که در زمان بیداری میان نورون ها ایجاد کردیم را قطع کند و به این ترتیب خاطرات ما را روشن تر سازد.
ایده اصلی این فرضیه آن است که وقتی چیزهای مختلفی را تجربه می کنیم، مغز ما اتصالاتی به نام سیناپس را که سلول های عصبی ما را به هم پیوند می دهند، می سازد یا تضعیف می کند.

رفتارها و خاطرات ما، از طریق این شبکه های در هم تنیده از سلول های عصبی تولید می شوند. نورون ها برا انتقال مناسب پیام ها، بر اندازه و قدرت سیناپس متکی هستند.
زیست شناسان معتقدند این خواب است که برای مغز فرصتی فراهم می کند تا شبکه ها را مرتب کند و آنها را برای استفاده در زمان بیداری آماده نماید.
یکی از اعضای این تیم تحقیقاتی به نام گیولیو تونونی، از مرکز خواب و هوشیاری دانشگاه ویسکانسین در سال ۲۰۱۴ اعلام کرد:
“در زمان بیداری، یادگیری ، اتصالات سیناپسی سراسر مغز را تقویت می کند و نیاز به انرژی را افزایش داده و مغز را با اطلاعات جدید پر می کند. خواب به مغز اجازه می دهد خود را مجددا تنظیم کند، و مطالبی که به تازگی آموخته شده اند را با خاطرات تثبیت شده ادغام نماید. به این ترتیب در روز بعد یک مغز جدید داریم”.

زیست شناسانی از دانشگاه جان هاپکینز، به شیوه دیگری به این سوال نگاه کردند. آنها با استفاده از یک نشانگر فلوئورسنت، روی پروتئین های موجود در سیناپس های موش زنده برچسب گذاری کردند. سپس در هنگامی که این موش ها خواب بودند به مغز آنها نگاه کردند، و دریافتند که نشانگرها کاهش یافتند. تحلیل های بیشتر نشان داد AMPA گیرنده، ۲۰ درصد کاهش یافته بود. محققان به صورت ژنتیکی مغز یک موش را بدون نوعی پروتئین به نام Homer1A مهندسی کردند. این پروتئین یک ماده شیمیایی است که موجب حذف گیرنده های موجود در سیناپس ها می شود.

این تحقیق نتیجه گرفت مغز این موش در حالت خوابیده، مانند خویشاوندانش که دستکاری نشده بودند، عمل می کند. تنها تفاوتش آن است که سیناپس های موش های اولیه روی گیرنده ها باقی می مانند.
به منظور آنکه دانش به دست آمده را در مورد خاطرات نیز به کار بگیریم، موش ها در یک جعبه با یک پانل برقی در کف آن، شروع به دویدن کردند. سپس یک ماده شیمیایی وارد بدن آنها شد که از ورود Homer1A به برآمدگی های دندریتی جلوگیری می کرد.
در روز بعد، آن موش ها در همان جعبه دویدند، اما همگی از ترس یخ زدند. وقتی آنها را در یک جعبه دیگر قرار دادیم، موش هایی که سیناپس هایشان کاهش یافته بود شجاع تر بودند. اما موش هایی که مسدود کننده های Homer1A وارد بدنشان شده بود، در جعبه جدید هم یخ زدند.
محققان نتیجه گرفتند که موش ها به دلیل عدم حفظ خاطره از جعبه قبلی، این دو جعبه را مشابه هم می دیدند و کاملا سردرگم شدند. این امر در نهایت باعث شد اهمیت تاثیر خواب بر توابع بیولوژیکی مختلف را دریابند.

پژوهشگران برای قلب انسان ها یک مغز شناسایی کردند

چندی پیش، هنگام مطالعه  ی یک موضوع پیرامون افرادی که قلب اهدایی دریافت می کنند به نکته ای جالب برخورد کردم. تحقیقاتی که روی این افراد صورت گرفته است، حاکی از این است که بعد از دریافت قلب، این افراد، به طور درونی، کسانی را می شناسند که تا کنون آن ها را ندیده اند و حتی از آن ها خاطره هم دارند! این موضوع برایم خیلی جالب بود تا اینکه امروز به یک تیم تحقیقاتی برخورد کردم که نتیجه تست ها و تحقیقات شان را روی اینترنت نشر داده بودند که نشان می دهد قلب هم مغز دارد!

به گزارش دانشگاه هرالد، به تازگی یک رشته جدید وارد عرصه تحقیقاتی بیولوژیکی شده که به آن نوروکاردیالوژی گفته می شود. در این رشته حدود یک دهه است که تحقیقاتی صورت گرفته که طی این پژوهش ها قصد دارند بدانند که واقعا آیا قلب با مغز ارتباطی دارد یا نه! به نظر شما چطور؟

researchers-have-identified-a-brain-for-human-heart2

گفته می شود که احتمال ارتباط عصبی بین قلب و مغز از ابتدا یک ایده بوده است که با دیدن شواهد متعدد، متخصصان شروع به بررسی بیشتر آن کرده اند. حاصل تحقیقات این تیم این است که هر فرد دارای قلبی است که این قلب دارای یک مغز منحضر بفرد و خاص خود است. با توجه به این داده ها قلب داری یک پایگاه مرکزی است که داده ها و اطلاعاتی را کسب می کند.

در تحقیقات یاد شده دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که قلب جدای از عملکرد مخ و مغز، در فرآیند یاد آوری موضوعات و مسائل وارد عمل می شود و می تواند در این مرحله بسیار خوب عمل کند.

با این یافته، این تیم برآن شدند که موضوع را بیشتر بسط دهند. تا اینکه به این رسیدند که قلب قدرتی دارد که در بسیاری اوقات با انتشار سیگنال هایی، بر روی عملکرد مغز نیز تاثیر می گذارد.

از طرفی محققانی که در موسسه HeartMath  کار می کنند معتقدند که قلب دارای یک بخش خاص است که احساسات را درک می کند و با توجه به دریافتی های خود، پیام هایی را برای مغز ارائه می دهد.

این گروه تخقیقاتی معتقدند که قلب یک مرکز بزرگ الکترومغناطیسی در بدن ایجاد می کند که می توانند از ان اطلاعات زیادی کسب کنند.

دکتر رولن مک کارتی که مدیر این موسسه تحقیقاتی است معتقد است که این میدان بزرگ الکترومغناطیسی، سرشار از اطلاعات عاطفی است که قلب مسئول دریافت و ارسال آن هاست.

شناسایی مغز برای قلب انسان ها

این بدین معنی است که وقتی شما احساساتی می شوید و احساس خود را تغییر می دهید، در کد های این میدان تغییرات و تداخلی ایجاد کرده اید و این روی دیگران تاثیر خواهد گذاشت.

این گروه با بررسی این عقیده به این باور رسیده اند که وجود این میدان و کد های آن موجب شده به این نتیجه برسیم که چرا واقعا بعضی از افراد با وجود مشکلات عدیده و ناکامی های فراوان هنوز هم سرشار از آرامش هستند.

اما جالب ترین بخش یافته های این تیم ها این است که قلب و مغز هر دو دارای شهود هستند این بدین معنی است که قبل از وقوع هر اتفاقی این دو عضو سیگنال هایی دریافت می کنند که از واقعه با خبر می شوند.
اما جالب این است که قلب همیشه نسبت به مغز پیشگام تر بوده و این اطلاعات و کد ها را خیلی سریع تر از مغز دریافت و عکس العمل نشان داده و چه بسا، قلب مغز را از خیلی رویداد ها با خبر می کند.

نظر شما در مورد این یافته ها چیست؟ دیدگاه خود را با گویا آی تی در میان بگذارید و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

امیدواری به ساخت دستگاه تشخیص صدای پیشرفته با کشف عملکرد جدیدی از مغز

دانشمندان، شبکه های مغزی را شناسایی کرده اند که به تمرکز بر روی یک صدا یا گفتگو در یک اتاق پر سر و صدا –که به عنوان «اثر مجلس مهمانی» شناخته می شود- کمک می کنند. آنها امیدوارند که با شبیه سازی کارکرد این نواحی مغزی، نرم افزار تشخیص صدای جدیدی را طراحی کنند که عملکرد بسیار موثرتری داشته باشد.

گویا آی تی – هنگامی که در یک مهمانی هستید، مغز شما ضمن کاهش حجم صدای پس زمینه، به شما اجازه می دهد تا توجه خود را به یک گفتگوی واحد معطوف کرده و با مخاطب خود سخن بگویید. آیا هرگز سعی کرده اید که در یک محیط پر سر و صدا، به یک دستگاه، فرمان صوتی دهید؟ اگر پاسخ شما مثبت باشد، احتمالا می توانید درک کنید که چرا دانشمندان دوست دارند یک سیستم تشخیص صدای مشابه را روی ابزارک های ما کار بگذارند.

اخیرا مطالعه جدیدی انجام شده که ممکن است راه مستقیمی برای چنین فناوری ای ارائه دهد. گروهی از دانشمندان علوم اعصاب، به سرپرستی کریستوفر هولدگراف از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، فعالیت مغزی شرکت کنندگانی را ثبت کرده اند که به جمله نامفهومی که قبلا به آنها گفته شده است، گوش می دهند. این گروه روی سطح مغز هفت بیمار مبتلا به صرع الکترودهایی قرار دادند تا تشنج آنها را ردیابی کنند.

آنها برای هر شرکت کننده، جمله ضبط شده بسیار نامفهومی را پخش کردند که اصولا هیچ یک از آنها قادر به درک آن نبودند. آنها سپس نسخه سالم همان جمله، و پس از آن، نسخه نامفهوم جمله را یک بار دیگر برای شرکت کنندگان پخش کردند.
طبق توضیح مقاله، سوژه ها «پس از شنیدن جمله دست نخورده»، «نسخه پر سر و صدا» را بدون هیچ مشکلی درک کردند.
فعالیت های مغزی ثبت شده نشان می دهد که این لحظه از بازشناسی، با الگوی فعالیت مناطقی از مغز مطابقت دارد که به درگیر بودن در درک صدا و گفتار شناخته شده اند. زمانی که سوژه ها به نسخه نامفهوم گوش دادند، گروه فعالیت کمی در این مناطق را مشاهده کردند، اما شنیدن آن پس از جمله واضح، مغز آنها روشن کرد.
این نخستین بار بود که تغییر شیوه مغز در واکنش به شنیدن یک صدای نامفهوم یا آشفته، مشاهده شد. هنگام شنیدن دوباره یک عبارت بدشکل شده، مناطق پردازش گفتاری و شنیداری روشن شده و ظاهرا با توجه کردن به واژه ها در میان عبارت بدشکل شده، در طول زمان، الگوی فعالیت خود را تغییر می دهند.
به گفته این پژوهشگران، «مغز در واقع شیوه تمرکز خود بر بخش های مختلف صدا را تغییر می دهد».

«هنگامی که بیماران برای اولین بار این جملات روشن را شنیدند، قشر شنوایی، سیگنال گفتار را افزایش داد».
این گروه در حال حاضر تلاش می کند تا یافته ها و درک خود را در این زمینه افزایش دهد که مغز چگونه صداهایی که دوست داریم بشنویم را از پس زمینه آنها متمایز می کند.
به گفته آقای هولدگراف، «ما جستجوی روابط ظریف تر یا پیچیده تر میان فعالیت مغزی و صدا را آغاز کرده ایم».
«این پژوهش به جای اینکه فقط به “بالا یا پایین” نگاه کند، به جزئیات چگونگی تغییرات فعالیت مغز در طول زمان، و چگونگی ارتباطی که آن فعالیت با ویژگی های آن صدا برقرار می کند، تمرکز کرده است».

او اضافه کرد که این رویکرد، به مکانیسم های نهفته در پشت ادراک حسی نزدیک تر خواهد شد. اگر بفهمیم که مغز ما چگونه سر و صدا را فیلتر می کند، می توانیم به افراد دچار اختلالات گفتاری و شنیداری کمک کنیم تا جهان اطراف خود را بهتر بشنوند. این گروه امیدوار است تا این یافته ها را برای توسعه یک رمزگشای گفتار -یک ایمپلنت مغزی برای بازگوییِ گفتارهای خیالی افراد- استفاده کند که می تواند به آن دسته از بیماران خاصی کمک کند که بیماری های تخریب کننده عصب، قدرت تکلم آنها را تحت تاثیر قرار داده است.

امیدواری به ساخت دستگاه تشخیص صدای پیشرفته با کشف عملکرد جدیدی از مغز

دانشمندان، شبکه های مغزی را شناسایی کرده اند که به تمرکز بر روی یک صدا یا گفتگو در یک اتاق پر سر و صدا –که به عنوان «اثر مجلس مهمانی» شناخته می شود- کمک می کنند. آنها امیدوارند که با شبیه سازی کارکرد این نواحی مغزی، نرم افزار تشخیص صدای جدیدی را طراحی کنند که عملکرد بسیار موثرتری داشته باشد.

گویا آی تی – هنگامی که در یک مهمانی هستید، مغز شما ضمن کاهش حجم صدای پس زمینه، به شما اجازه می دهد تا توجه خود را به یک گفتگوی واحد معطوف کرده و با مخاطب خود سخن بگویید. آیا هرگز سعی کرده اید که در یک محیط پر سر و صدا، به یک دستگاه، فرمان صوتی دهید؟ اگر پاسخ شما مثبت باشد، احتمالا می توانید درک کنید که چرا دانشمندان دوست دارند یک سیستم تشخیص صدای مشابه را روی ابزارک های ما کار بگذارند.

اخیرا مطالعه جدیدی انجام شده که ممکن است راه مستقیمی برای چنین فناوری ای ارائه دهد. گروهی از دانشمندان علوم اعصاب، به سرپرستی کریستوفر هولدگراف از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، فعالیت مغزی شرکت کنندگانی را ثبت کرده اند که به جمله نامفهومی که قبلا به آنها گفته شده است، گوش می دهند. این گروه روی سطح مغز هفت بیمار مبتلا به صرع الکترودهایی قرار دادند تا تشنج آنها را ردیابی کنند.

آنها برای هر شرکت کننده، جمله ضبط شده بسیار نامفهومی را پخش کردند که اصولا هیچ یک از آنها قادر به درک آن نبودند. آنها سپس نسخه سالم همان جمله، و پس از آن، نسخه نامفهوم جمله را یک بار دیگر برای شرکت کنندگان پخش کردند.
طبق توضیح مقاله، سوژه ها «پس از شنیدن جمله دست نخورده»، «نسخه پر سر و صدا» را بدون هیچ مشکلی درک کردند.
فعالیت های مغزی ثبت شده نشان می دهد که این لحظه از بازشناسی، با الگوی فعالیت مناطقی از مغز مطابقت دارد که به درگیر بودن در درک صدا و گفتار شناخته شده اند. زمانی که سوژه ها به نسخه نامفهوم گوش دادند، گروه فعالیت کمی در این مناطق را مشاهده کردند، اما شنیدن آن پس از جمله واضح، مغز آنها روشن کرد.
این نخستین بار بود که تغییر شیوه مغز در واکنش به شنیدن یک صدای نامفهوم یا آشفته، مشاهده شد. هنگام شنیدن دوباره یک عبارت بدشکل شده، مناطق پردازش گفتاری و شنیداری روشن شده و ظاهرا با توجه کردن به واژه ها در میان عبارت بدشکل شده، در طول زمان، الگوی فعالیت خود را تغییر می دهند.
به گفته این پژوهشگران، «مغز در واقع شیوه تمرکز خود بر بخش های مختلف صدا را تغییر می دهد».

«هنگامی که بیماران برای اولین بار این جملات روشن را شنیدند، قشر شنوایی، سیگنال گفتار را افزایش داد».
این گروه در حال حاضر تلاش می کند تا یافته ها و درک خود را در این زمینه افزایش دهد که مغز چگونه صداهایی که دوست داریم بشنویم را از پس زمینه آنها متمایز می کند.
به گفته آقای هولدگراف، «ما جستجوی روابط ظریف تر یا پیچیده تر میان فعالیت مغزی و صدا را آغاز کرده ایم».
«این پژوهش به جای اینکه فقط به “بالا یا پایین” نگاه کند، به جزئیات چگونگی تغییرات فعالیت مغز در طول زمان، و چگونگی ارتباطی که آن فعالیت با ویژگی های آن صدا برقرار می کند، تمرکز کرده است».

او اضافه کرد که این رویکرد، به مکانیسم های نهفته در پشت ادراک حسی نزدیک تر خواهد شد. اگر بفهمیم که مغز ما چگونه سر و صدا را فیلتر می کند، می توانیم به افراد دچار اختلالات گفتاری و شنیداری کمک کنیم تا جهان اطراف خود را بهتر بشنوند. این گروه امیدوار است تا این یافته ها را برای توسعه یک رمزگشای گفتار -یک ایمپلنت مغزی برای بازگوییِ گفتارهای خیالی افراد- استفاده کند که می تواند به آن دسته از بیماران خاصی کمک کند که بیماری های تخریب کننده عصب، قدرت تکلم آنها را تحت تاثیر قرار داده است.

بازیابی خاطرات کوتاه مدت از طریق فرایندی مغناطیسی

به تازگی علم ثابت کرده که می توان از مغناطیس برای بازیابی خاطرات کوتاه مدت از دست رفته بیماران استفاده کرد؛این خاطرات تقریباً به طور کامل فراخوانی می شوند.

گویا آی تی – دانشمندان پی برده اند که می توان خاطرات غیر فعال و پنهان را از طریق تحریک مغناطیسی مغز بازیابی کرد، به طوری که باعث می شود اطلاعات فراموش شده افراد تقریباً به طور کامل فراخوانی شود.
نتایج آشکار کرد که یک نوع از حافظه کوتاه مدت به نام حافظه فعال می تواند بسیار پیچیده تر از آن چیزی باشد که ما تصور می کنیم و می تواند به برخی از پرسش های موجود از مدت ها قبل درباره دلایل تعدادی از بیماری های ذهنی پاسخ دهد.
ناتان روز یکی از اعضای گروه تحقیق از دانشگاه نوتردام در استرالیا به پایگاه خبری NPR می گوید، ” این موضوع چگونگی تفکر ما درباره ساختار حافظه فعال و فرآیندی که از آن پشتیبانی می کند را تغییر می دهد.”
حافظه فعال نوعی از حافظه کوتاه مدت است که به شما توانایی به یاد آوری اطلاعات در حین انجام یک فعالیت را می دهد.
این حافظه شما را قادر می کند تا یک شماره تلفن جدید را تا هنگام برقراری تماس به خاطر داشته باشید، یا این که نام دو فرد جدیدی را که در جشن ملاقات کرده اید را تا زمان مکالمه با آن ها در ذهن خود نگه دارید.
برای چند دهه دانشمندان تصور می کردند که حافظه فعال از طریق فعالیت مغزی پایدار اطلاعات را به صورت کوتاه مدت حفظ می کند.
تصور بر این بود که فعالیت مداوم و پیوسته مجموعه خاصی از نورون ها نیاز است تا این اطلاعات در حافظه حفظ شوند و اگر این فعالیت شکست بخورد این خاطره برای همیشه از بین می رود.

اما روز و تیم او می خواستند بررسی کنند که چگونه مغز تعیین می کند که چه اطلاعاتی را در هر لحظه حفظ کند و چگونه از این اطلاعات برای دسترسی سریع در آینده استفاده خواهد کرد.
اگرچه ممکن است این گونه به نظر برسد که ما قادر هستیم تمام اطلاعات جدید را در هر لحظه به ذهن بسپاریم، اما در واقع حافظه فعال ما در انتخاب موارد قابل حفظ کردن کاملاً محدودیت دارد.
براد پوستل یکی از اعضای گروه تحقیقاتی از دانشگاه ویسکانسین – مدیسون در یک گفتگوی رسانه ای اعلام کرد، ” این تصور که شما از همه چیز در همه زمان آگاه هستید نوعی توهم است که ذهن شما ایجاد می کند. این موضوع در مورد تفکر نیز صدق می کند. برداشت شما این است که در یک لحظه به چیزهای زیادی فکر می کنید و آنها را در ذهن خود نگه می دارید. اما بسیاری از پژوهش ها نشان می دهند که در واقع شما فقط به تعداد بسیار اندکی از اتفاقات توجه می کنید. ”
پژوهشگران از ۶۶ شرکت کننده استفاده کردند تا چگونگی عملکرد حافظه فعال آنها را مورد مطالعه قرار دهند.
آنها از طریق آزمایش های متعدد بررسی کردند که چگونه شرکت کنندگان ارتباط دو چیز متفاوت را به خاطر می سپارند- برای مثال، ایجاد ارتباط بین یک چهره و یک کلمه. به آنها آیتم های مختلفی نشان داده شد، سپس گفته شد که باید آنها را به خاطر بسپارند. بعد از آن یک اسکن MRI انجام شد تا چگونگی واکنش مغز آنها را مشاهده کنند.
جان همیلتون به NPR گزارش می کند،” این کار یک الگوی فعالیت متمایز در دو گروه از سلول های مغز پدید آورد: یک گروه که چهره را به خاطر می سپارد و گروه دیگر که کلمه را حفظ می کند. اما سپس پژوهشگران به شرکت کنندگان گفتند که فقط بر روی یکی از آیتم هایی که دیده بودند تمرکز کنند. و وقتی آنها این کار را انجام دادند فعالیت مغزی مرتبط با آیتم دیگر ناپدید شد.”

روز می گوید، ” این مسئله به شکلی بود که گویی آیتم دیگر فراموش شده است.”
اما وقتی شرکت کنندگان مطلع شدند که در آستانه آزمون توسط آیتم دومی که از آنها انتظار می رفت به یاد بیاورند هستند، ناگهان حافظه فعال آنها شروع به کار کرد، به طوری که نادرست بودن تصورات قبلی در مورد فعالیت مداوم حافظه فعال را اثبات می کرد.
پوستل در گفتگوی رسانه ای بیان می کند، ” افراد همیشه فکر می کنند که نورون ها باید دائماً کار کنند تا چیزی را در حافظه نگه دارند. اکثر مدل های مغزی نیز این نگرش را دارند. ”
” اما ما افرادی را می بینیم که چیزها را تقریباً به طور کامل به یاد می آورند، بدون نشان دادن هیچ فعالیتی که از کار یک نورون ناشی شود. این واقعیت که شما قادر هستید تا کل یک خاطره را بازگردانید در این نمونه اثبات می کند که آن خاطره از بین نرفته است. مسئله این است که ما فقط ما نمی توانیم نشانه این فعالیت حافظه در مغز را مشاهده کنیم.”
این تیم سپس از شرکت کنندگان درخواست کرد تا بر روی به خاطر سپردن چهره تمرکز کنند که این کار باعث شد تا آنها کلمه را فراموش کنند.
آنها سپس از یک تکنیک به نام تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای (TMS) استفاده کردند تا یک میدان الکترومغناطیسی متمرکز را در بخش مشخصی از مغز که درگیر ذخیره کلمه است به کار ببرند. این عمل باعث شد تا شرکت کنندگان به طور غلط تصور کنند که از آنها خواسته شده تا بر روی کلمه تمرکز کنند نه بر روی چهره.
پوستل می گوید، ” ما فکر می کنیم که حافظه آنجاست، اما فعال نیست. TMS بیش از آن که به ما نشان می دهد که آن آنجاست، در واقع می تواند دوباره به طور موقت حافظه را فعال کند.”
تعداد نمونه ها در این آزمایش ها بسیار اندک بود، بنابراین این تعداد نمونه برای رویاپردازی درباره زمان شروع استفاده از تحریک مغناطیسی برای فراخوانی حافظه کوتاه مدت از دست رفته در آینده کافی نیست.
اما پژوهشگران می گویند که آزمایش آنها می تواند به افزایش درک ما از بیماری های ذهنی مانند شیزوفرنی و افسردگی کمک کند زیرا دقیقاً آشکار می کند که مغز ما چگونه تصمیم می گیرد که بر روی چه افکاری تمرکز کند و چگونه آن می تواند تضعیف شود.
“بسیاری از بیماری های ذهنی به ناتوانی در انتخاب موضوع مورد تفکر ارتباط دارند. آزمایش ما اولین قدم ها به سمت بررسی سازو کارهایی است که به ما درباره چیزی که فکر می کنیم قدرت کنترل می دهد. ”

بازیابی خاطرات کوتاه مدت از طریق فرایندی مغناطیسی

به تازگی علم ثابت کرده که می توان از مغناطیس برای بازیابی خاطرات کوتاه مدت از دست رفته بیماران استفاده کرد؛این خاطرات تقریباً به طور کامل فراخوانی می شوند.

گویا آی تی – دانشمندان پی برده اند که می توان خاطرات غیر فعال و پنهان را از طریق تحریک مغناطیسی مغز بازیابی کرد، به طوری که باعث می شود اطلاعات فراموش شده افراد تقریباً به طور کامل فراخوانی شود.
نتایج آشکار کرد که یک نوع از حافظه کوتاه مدت به نام حافظه فعال می تواند بسیار پیچیده تر از آن چیزی باشد که ما تصور می کنیم و می تواند به برخی از پرسش های موجود از مدت ها قبل درباره دلایل تعدادی از بیماری های ذهنی پاسخ دهد.
ناتان روز یکی از اعضای گروه تحقیق از دانشگاه نوتردام در استرالیا به پایگاه خبری NPR می گوید، ” این موضوع چگونگی تفکر ما درباره ساختار حافظه فعال و فرآیندی که از آن پشتیبانی می کند را تغییر می دهد.”
حافظه فعال نوعی از حافظه کوتاه مدت است که به شما توانایی به یاد آوری اطلاعات در حین انجام یک فعالیت را می دهد.
این حافظه شما را قادر می کند تا یک شماره تلفن جدید را تا هنگام برقراری تماس به خاطر داشته باشید، یا این که نام دو فرد جدیدی را که در جشن ملاقات کرده اید را تا زمان مکالمه با آن ها در ذهن خود نگه دارید.
برای چند دهه دانشمندان تصور می کردند که حافظه فعال از طریق فعالیت مغزی پایدار اطلاعات را به صورت کوتاه مدت حفظ می کند.
تصور بر این بود که فعالیت مداوم و پیوسته مجموعه خاصی از نورون ها نیاز است تا این اطلاعات در حافظه حفظ شوند و اگر این فعالیت شکست بخورد این خاطره برای همیشه از بین می رود.

اما روز و تیم او می خواستند بررسی کنند که چگونه مغز تعیین می کند که چه اطلاعاتی را در هر لحظه حفظ کند و چگونه از این اطلاعات برای دسترسی سریع در آینده استفاده خواهد کرد.
اگرچه ممکن است این گونه به نظر برسد که ما قادر هستیم تمام اطلاعات جدید را در هر لحظه به ذهن بسپاریم، اما در واقع حافظه فعال ما در انتخاب موارد قابل حفظ کردن کاملاً محدودیت دارد.
براد پوستل یکی از اعضای گروه تحقیقاتی از دانشگاه ویسکانسین – مدیسون در یک گفتگوی رسانه ای اعلام کرد، ” این تصور که شما از همه چیز در همه زمان آگاه هستید نوعی توهم است که ذهن شما ایجاد می کند. این موضوع در مورد تفکر نیز صدق می کند. برداشت شما این است که در یک لحظه به چیزهای زیادی فکر می کنید و آنها را در ذهن خود نگه می دارید. اما بسیاری از پژوهش ها نشان می دهند که در واقع شما فقط به تعداد بسیار اندکی از اتفاقات توجه می کنید. ”
پژوهشگران از ۶۶ شرکت کننده استفاده کردند تا چگونگی عملکرد حافظه فعال آنها را مورد مطالعه قرار دهند.
آنها از طریق آزمایش های متعدد بررسی کردند که چگونه شرکت کنندگان ارتباط دو چیز متفاوت را به خاطر می سپارند- برای مثال، ایجاد ارتباط بین یک چهره و یک کلمه. به آنها آیتم های مختلفی نشان داده شد، سپس گفته شد که باید آنها را به خاطر بسپارند. بعد از آن یک اسکن MRI انجام شد تا چگونگی واکنش مغز آنها را مشاهده کنند.
جان همیلتون به NPR گزارش می کند،” این کار یک الگوی فعالیت متمایز در دو گروه از سلول های مغز پدید آورد: یک گروه که چهره را به خاطر می سپارد و گروه دیگر که کلمه را حفظ می کند. اما سپس پژوهشگران به شرکت کنندگان گفتند که فقط بر روی یکی از آیتم هایی که دیده بودند تمرکز کنند. و وقتی آنها این کار را انجام دادند فعالیت مغزی مرتبط با آیتم دیگر ناپدید شد.”

روز می گوید، ” این مسئله به شکلی بود که گویی آیتم دیگر فراموش شده است.”
اما وقتی شرکت کنندگان مطلع شدند که در آستانه آزمون توسط آیتم دومی که از آنها انتظار می رفت به یاد بیاورند هستند، ناگهان حافظه فعال آنها شروع به کار کرد، به طوری که نادرست بودن تصورات قبلی در مورد فعالیت مداوم حافظه فعال را اثبات می کرد.
پوستل در گفتگوی رسانه ای بیان می کند، ” افراد همیشه فکر می کنند که نورون ها باید دائماً کار کنند تا چیزی را در حافظه نگه دارند. اکثر مدل های مغزی نیز این نگرش را دارند. ”
” اما ما افرادی را می بینیم که چیزها را تقریباً به طور کامل به یاد می آورند، بدون نشان دادن هیچ فعالیتی که از کار یک نورون ناشی شود. این واقعیت که شما قادر هستید تا کل یک خاطره را بازگردانید در این نمونه اثبات می کند که آن خاطره از بین نرفته است. مسئله این است که ما فقط ما نمی توانیم نشانه این فعالیت حافظه در مغز را مشاهده کنیم.”
این تیم سپس از شرکت کنندگان درخواست کرد تا بر روی به خاطر سپردن چهره تمرکز کنند که این کار باعث شد تا آنها کلمه را فراموش کنند.
آنها سپس از یک تکنیک به نام تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای (TMS) استفاده کردند تا یک میدان الکترومغناطیسی متمرکز را در بخش مشخصی از مغز که درگیر ذخیره کلمه است به کار ببرند. این عمل باعث شد تا شرکت کنندگان به طور غلط تصور کنند که از آنها خواسته شده تا بر روی کلمه تمرکز کنند نه بر روی چهره.
پوستل می گوید، ” ما فکر می کنیم که حافظه آنجاست، اما فعال نیست. TMS بیش از آن که به ما نشان می دهد که آن آنجاست، در واقع می تواند دوباره به طور موقت حافظه را فعال کند.”
تعداد نمونه ها در این آزمایش ها بسیار اندک بود، بنابراین این تعداد نمونه برای رویاپردازی درباره زمان شروع استفاده از تحریک مغناطیسی برای فراخوانی حافظه کوتاه مدت از دست رفته در آینده کافی نیست.
اما پژوهشگران می گویند که آزمایش آنها می تواند به افزایش درک ما از بیماری های ذهنی مانند شیزوفرنی و افسردگی کمک کند زیرا دقیقاً آشکار می کند که مغز ما چگونه تصمیم می گیرد که بر روی چه افکاری تمرکز کند و چگونه آن می تواند تضعیف شود.
“بسیاری از بیماری های ذهنی به ناتوانی در انتخاب موضوع مورد تفکر ارتباط دارند. آزمایش ما اولین قدم ها به سمت بررسی سازو کارهایی است که به ما درباره چیزی که فکر می کنیم قدرت کنترل می دهد. ”

دانشمندان معتقدند دید پیرامونی انسان احتمالا یک توهم بصری است

به چشمان خود اعتماد نکنیدبر طبق یک تحقیق جدید، چیزی که شما از طریق گوشه چشم خود می بینید می تواند چیزی بیش از یک توهم بصری که توسط مغز ایجاد شده نباشد.

گویا آی تی – دانشمندان نشان داده اند که در برخی از موقعیت ها مغز ما جاهای خالی در دید پیرامونی ما را پر می کند، به طوری که ما را فریب می دهد تا فکر کنیم که همان میزان اطلاعات بصری را که از مرکز دید خود دریافت می کنیم همان میزان اطلاعات را نیز از لبه های دید خود دریافت می کنیم.
برای درک این موضوع پژوهشگران دانشگاه هایی در هلند و بریتانیا آزمایشی را تدارک دیدند تا بررسی کنند که آیا دید پیرامونی یکی از توهمات بصری متعددی است که می تواند در ذهن ما تداوم داشته باشد.

به گفته مارت اوتن یکی از اعضای گروه پژوهشی از دانشگاه آمستردام هلند، ” یافته های ما نشان می دهد که تحت شرایط مناسب قسمت اعظم پیرامون ما می تواند به یک توهم بصری تبدیل شود. به نظر می رسد که این پدیده شامل ویژگی های بصری اساسی بسیاری باشد که حاکی از آن است که این ” پر کردن” یک سازوکار ادراکی کلی و بنیادین است.”
این پژوهشگران یک سری از تصاویر را به ۲۰ داوطلب نشان دادند. در هر کدام یک تصویر در مرکز وجود داشت که به تدریج با یک تصویر دیگر ادغام می شد در صورتی که از طرف لبه ها محو می شد.
از شرکت کنندگان در این تحقیق خواسته شد تا هر وقت فکر کردند که تفاوت بین دو قسمت از تصویر کلی مشابه است یکبار دکمه ماوس را کلیک کنند – یعنی وقتی که تصویر مرکزی با تصویر پیرامون هماهنگ شد.
این تست نشان داد که داوطلبان برخی مواقع به اشتباه قبل از هماهنگ شدن تصاویر، یک تصویر متحد را گزارش می کردند. چنان که گویی مغز فقدان جزئیات در تصویر دوم را جبران می کرد تا هماهنگی ایجاد کند.

اوتن می گوید، ” شاید در مواقعی که محرک فیزیکی به اندازه کافی غنی نباشد، مغز ما چیزی را که می بینیم را پر می کند. ”
در طول این تحقیق، در شکل، جهت، روشنایی، سایه و حرکت تصاویر تغییر ایجاد شد، اما به نظر می رسد که این تغییرات هیچ تاثیری بر توهم بصری نداشته اند.
وقتی که تصاویر مرکزی و پیرامون تفاوت چشم گیرتری داشتند یک تغییر ایجاد شد، اگرچه در این موارد توهم کمتری اتفاق می افتاد و وقتی هم اتفاق می افتاد پدیدار شدن آن زمان بیشتری طول می کشید.

در این پژوهش فقط ۲۰ نفر مورد آزمایش قرار گرفتند، در نتیجه ما به تحقیقات بیشتری نیاز داریم تا درک کامل تری درباره این موضوع بدست بیاوریم. اما همین تحقیق نیز مسیرهای پژوهشی جالب جدیدی پیش روی ما قرار داد. شما نیز می توانید تاثیر توهم را بر روی خودتان تست کنید.
در واقع، این توهمات بصری رایج تر از آن چیزی هستند که شما تصور می کنید. توهم شبکه چشمک زن را در نظر بگیرید، در آن تصویری نشان داده می شود که دارای ۱۲ نقطه سیاه است – مغز شما اجازه نمی دهد که همه آن نقطه ها را به صورت یکجا و همزمان ببینید.
این به این دلیل است که یک عصب بیشتر تحریک شده و تمرکز می کند، به طوری که بر روی نقطه های پیرامون کمتر تمرکز صورت می گیرد. بدین ترتیب، مغز تلاش می کند تا اطلاعات بصری بیشتری را از اولین عصب بدست بیاورد، حتی اگر نقطه های دیگر محو شوند.