بررسی اصول علمی پنهان در پس تازه ترین ارتباطات با “بیگانگان فضایی”

تقریبا همه ما چیزهایی در مورد دریافت سیگنالهای رادیویی عجیبی که از اعماق سرد و بی جان فضا به سمت زمین می آیند شنیده ایم. یک روز به طور ناگهانی برخی از اهالی رسانه و خبر در سراسر جهان، از خواب بیدار شدند و به صورتی پرشور با عناوینی جذاب به روایت داستانهایی پرداختند که در آنها به مردم گفته می شد واقعا اولین ارتباط ما با بیگانگان برقرار شده است.

گویا آی تی – ستاره شناسان رادیویی، سابقه ای طولانی در شناسایی سیگنالهای مرموزی دارند که به نظر می رسد با بینش دقیقی که نسبت به جهان به دست آورده اند، مطابقت ندارند.
برای مثال، در ابتدا فرض می شد تپ اخترها سیگنالهای هوشمندی هستند که از مناطقی فراتر از منظومه شمسی به ما میرسند. وقتی ستاره شناسان کمبریج انگلستان برای اولین بار سیگنالهای تپ اختر را کشف کردند، ارسال کنندگان آنها را “مردان سبز کوچک (LGM)” نامیدند.
و چه کسی می تواند سیگنال مشهور “Wow!” در سال ۱۹۷۷ را فراموش کند؟ این سیگنال توسط ستاره شناسی به نام جری اهرمن و با تلسکوپ رادیویی Big Ear ( گوش بزرگ) در دانشگاه ایالت اوهایو شناسایی شده بود.

این سیگنال یک انتقال ۷۲ ثانیه ای غیرطبیعی در محدوده فرکانس ۱۴۲۰ مگاهرتز بود. فرکانس مذکور، فرکانس گسیل طبیعی از هیدروژن است که فیزیکدان هایی به نام فیلیپ موریسون و جوزپه کاکانی، اثبات کرده اند می تواند با توجه به اینکه در همه جای کیهان وجود دارد، محیطی مناسب برای ارتباطات ET باشد.
سیگنال Wow هنوز هم غیر قابل توضیح است و به نظر می رسد دیگر هرگز تکرار نمی شود
نیکولا تسلا و گوگلیلمو مارکانی، که از پیشگامان خستگی ناپذیر عرصه فناوری و امواج رادیویی هستند، ادعا می کنند که انتقال های بین سیاره ای را در اولین سالهای قرن بیستم شنیده اند.
تسلا در مورد “سیگنال هایی” که در طی کارهای خود در کلرادو اسپرینگز شناسایی کرده بود می نویسد “تغییراتی که اشاره کردم، به صورت دوره ای و متناوب رخ می دهند”.
“با چنین نشانه های واضحی در مورد تعداد و مرتبه آنها، به هیچ وجه نمی توانیم آنها را ردیابی کنیم… این حس به طور مداوم در من قوی تر می شود که من اولین نفری بوده ام که پیام های ارسال شده از یک سیاره به سیاره دیگر را شنیده ام”.

ما هنوز در انتظار آن روز سرنوشت ساز هستیم که دانشمندان اعلام کنند این ارتباطات، واقعی هستند.
این سیگنال بیگانه، الزاما به سیگنالهای رادیویی یا امواج الکترومغناطیسی که پیامهای عامدانه را کدگذاری می کنند، محدود نمی شوند؛ این سیگنال ها میتوانند مانند حالتی که هیچ سیگنالی وجود ندارد، بی ضرر باشند. شاید آنها به گونه ای تکرار یا مرتب شده باشند که حدس و گمان در مورد وجود یک منشا هوشمند را در ما تقویت کنند.
به عنوان مثال، جنجال هایی پیرامون “ستاره Tabby” KIC 8462852 شکل گرفت. مطالب مربوط به این ستاره به طور گسترده ای در آینده گرایی (Futurism) منتشر شده بود.
Scuttlebutt ، اعلام کرده بود ستاره Tabby توسط نوعی از ساختارهای عظیم (مگاساختارهای) بیگانه احاطه شده که باعث می شود شیب های شگفت انگیزی در نمودار قدر تابش این ستاره مشاهده شود. برخی از ستاره شناسان نشان داده اند زبان این موجودات بیگانه از گونه هایشان شروع می شود.
اما اجازه دهید خودمان را گول نزنیم.
استناد کردن به هوش فرازمینی برای توضیح رازی که باعث می شود ما به هیچ سرانجامی دست نیابیم و درک ما از چیزهای مختلف به هم بریزد، نوعی غیب گویی است. مانند توصیف خدایانی که در نمایشنامه های یونان قدیم از مقامات متعالی به زوال کشیده می شوند.

حقیقت آن است که فقط با یک سیگنال مرموز مواجه هستیم، نه چیزی بیشتر از آن.
اگر بگوییم آنها منشا فرازمینی دارند، در واقع هیچ چیزی نگفته ایم؛ مطمئنا، آنها سیگنالهایی بیگانه هستند، زیرا هوش، مسئول ایجاد هر چیزی می باشد.
در جهانی که بدون شک شگفتی های بسیار زیادی را در دل خود دارد، بهتر است به دنبال توضیحات دیگری برای علت به وجود آمدن این سیگنالها باشیم.
در مورد ستاره Tabby چطور؟ احتمالا این ستاره توسط گروهی از ستاره های دنباله دار، سیارک ها، و بقایای سیاره ای احاطه شده است. البته این توضیح هم به اندازه توضیحات قبلی بی ثمر و کامل کسل کننده است.
اگر قبول کنیم یک غول بیگانه که در بالای برج شیطان در ایالت وایومینگ سکونت دارد، برخی از اعضای نیروی هوای آمریکا را در جنگ جهانی دوم ربوده و بعد از آن تن های موسیقایی عجیبی را تولید کرده، پس شاید بتوانیم قبول کنیم که این سیگنالها نیز منشا فرازمینی دارند…

بررسی زادگاه اولیه ستارگارن کنونی

منجمان موفق شدن برای اولین بار نگاهی بر زادگاه احتمالی بیشتر ستاره های امروزی بیاندازند. برای تحقق این امر آن ها از تلسکوپ رادیویی بسیار بزرگ کارل جی. جانسکی(VLA) در نهاد ملی علوم  و تلسکوپ رادیویی بزرگ میلیمتر/زیر میلیمتری آتاکامکا (ALMA) برای رصد کردن کهکشان های دوردست به مانندی که ۱۰ بیلیون سال پیش بوده اند استفاده کرده اند.

در آن زمان، جهان در اوج گسترش و شکل گیری ستاره هایش به سر می برد. اغلب ستاره های امروزی در آن زمان تشکیل شده اند.

ویفو روجوپاکام، از نهاد کاولی فیزیک و ریاضیات جهان در دانشگاه توکیو و چولالونگ کوم بانکوگ که نویسنده اصلی این تحقیق نیز بوده است گفته است که ” ما می دانیم که کهکشان های آن دوره به وفور ستاره تشکیل می دادند، اما نمی دانیم که آن کهکشان ها به چه شکلی بوده ند زیرا آن ها توسط مقدار بسیاری زیادی خاک پوشانده شده اند به گونه ای که هیچگونه نور مرئی ای از آن ها عبور نمی کند.”

بر خلاف نور های مرئی، موج های رادیویی می توانند از خاک عبور کنند. با این حال، برای نمایان کردن جزئیاتی از چنین کهکشان دور و کم سویی، منجمان می بایست حساس ترین تصاویری را که تا کنون توسط VLA به ثبت رسیده را می گرفتند.

مشاهدات جدید توسط این دو تلسکوپ پاسخ به سوالات طولانی مدت در خصوص مکانیسم های مسئول در ایجاد این مقدار فراوان از ستارگان در آن کهکشان ها را رو کردند. آن ها به این نتیجه رسیدند که تولد زیاد ستاره ها در کهکشان های مورد مطالعه گاها در میان کهشکان ها رخ می داده است، دقیقا بر خلاف نواحی بسیار کوچکتر  کهکشان های کنونی که همان میزان نرخ تشکیل ستاره دارند.

First look at birthplaces of most current stars

نجوم شناسان از تلسکوپ های VLA و ALMA برای مطالعه بر روی کهکشان ها در منطقه بسیار عمیق هابل (Hubble Ultra Deep Field) استفاده کرده اند، این منطقه از سال ۲۰۰۳ که برای نخستین بار توسط تلسکوپ فضایی هابل رصد شد در حال بررسی و مشاهده مداوم از سوی نجوم شناسان است. تلسکوپ هابل (HST) بخش های بسیار بزرگی از منطقه را برای دیدن کهکشان ها در جهان دوردست مشخص کرده است و بسیاری از دیگر برنامه های رصد و مشاهده فضا نیز با دیگر تلسکوپ ها کار هابل را ادامه داند.

کریستینا نایلند از رصد خانه رادیویی ملی NRAO))”ما از VLA و ALMA برای دیدن اعماق کهکشان ها و ورای خاکی که درون آن ها را از تلسکوپ هابل پنهان کرده بود استفاده کردیم. VLA به ما نشان داد که تشکیل ستارگان کجا روی می دهد و ALMA گاز سردی را که منبع سوختی تشکیل ستاره هاست را نشان داد.”

پرشانت جاگاناتان که یکی از اعضای NRAO است هم چنین افزود ” در این تحقیق ما حساس ترین تصویری که تا به حال توسط VLA گرفته شده است را ثبت کردیم. اگر به موبایل تان نگاه کنید که امواج رادیویی ضعیفی ساتع می کند و آن را در فاصله ای دو برابر فاصله تا پلوتو یعنی نزدیک لبه منظومه شمسی قرار دهید، سیگنال آن تا حدودی می تواند به قدرت سیگنالی که ما از دیگر سیاره ها دریافت کردیم باشد.”

نظرات و دیدگاه های خود را با ما و دیگر کاربران گویا آی تی در میان بگذارید.

بررسی زادگاه اولیه ستارگارن کنونی

منجمان موفق شدن برای اولین بار نگاهی بر زادگاه احتمالی بیشتر ستاره های امروزی بیاندازند. برای تحقق این امر آن ها از تلسکوپ رادیویی بسیار بزرگ کارل جی. جانسکی(VLA) در نهاد ملی علوم  و تلسکوپ رادیویی بزرگ میلیمتر/زیر میلیمتری آتاکامکا (ALMA) برای رصد کردن کهکشان های دوردست به مانندی که ۱۰ بیلیون سال پیش بوده اند استفاده کرده اند.

در آن زمان، جهان در اوج گسترش و شکل گیری ستاره هایش به سر می برد. اغلب ستاره های امروزی در آن زمان تشکیل شده اند.

ویفو روجوپاکام، از نهاد کاولی فیزیک و ریاضیات جهان در دانشگاه توکیو و چولالونگ کوم بانکوگ که نویسنده اصلی این تحقیق نیز بوده است گفته است که ” ما می دانیم که کهکشان های آن دوره به وفور ستاره تشکیل می دادند، اما نمی دانیم که آن کهکشان ها به چه شکلی بوده ند زیرا آن ها توسط مقدار بسیاری زیادی خاک پوشانده شده اند به گونه ای که هیچگونه نور مرئی ای از آن ها عبور نمی کند.”

بر خلاف نور های مرئی، موج های رادیویی می توانند از خاک عبور کنند. با این حال، برای نمایان کردن جزئیاتی از چنین کهکشان دور و کم سویی، منجمان می بایست حساس ترین تصاویری را که تا کنون توسط VLA به ثبت رسیده را می گرفتند.

مشاهدات جدید توسط این دو تلسکوپ پاسخ به سوالات طولانی مدت در خصوص مکانیسم های مسئول در ایجاد این مقدار فراوان از ستارگان در آن کهکشان ها را رو کردند. آن ها به این نتیجه رسیدند که تولد زیاد ستاره ها در کهکشان های مورد مطالعه گاها در میان کهشکان ها رخ می داده است، دقیقا بر خلاف نواحی بسیار کوچکتر  کهکشان های کنونی که همان میزان نرخ تشکیل ستاره دارند.

First look at birthplaces of most current stars

نجوم شناسان از تلسکوپ های VLA و ALMA برای مطالعه بر روی کهکشان ها در منطقه بسیار عمیق هابل (Hubble Ultra Deep Field) استفاده کرده اند، این منطقه از سال ۲۰۰۳ که برای نخستین بار توسط تلسکوپ فضایی هابل رصد شد در حال بررسی و مشاهده مداوم از سوی نجوم شناسان است. تلسکوپ هابل (HST) بخش های بسیار بزرگی از منطقه را برای دیدن کهکشان ها در جهان دوردست مشخص کرده است و بسیاری از دیگر برنامه های رصد و مشاهده فضا نیز با دیگر تلسکوپ ها کار هابل را ادامه داند.

کریستینا نایلند از رصد خانه رادیویی ملی NRAO))”ما از VLA و ALMA برای دیدن اعماق کهکشان ها و ورای خاکی که درون آن ها را از تلسکوپ هابل پنهان کرده بود استفاده کردیم. VLA به ما نشان داد که تشکیل ستارگان کجا روی می دهد و ALMA گاز سردی را که منبع سوختی تشکیل ستاره هاست را نشان داد.”

پرشانت جاگاناتان که یکی از اعضای NRAO است هم چنین افزود ” در این تحقیق ما حساس ترین تصویری که تا به حال توسط VLA گرفته شده است را ثبت کردیم. اگر به موبایل تان نگاه کنید که امواج رادیویی ضعیفی ساتع می کند و آن را در فاصله ای دو برابر فاصله تا پلوتو یعنی نزدیک لبه منظومه شمسی قرار دهید، سیگنال آن تا حدودی می تواند به قدرت سیگنالی که ما از دیگر سیاره ها دریافت کردیم باشد.”

نظرات و دیدگاه های خود را با ما و دیگر کاربران گویا آی تی در میان بگذارید.

کشف دوقلوهای آسمانی NGC 800 و NGC 799 با فاصله ۳۰۰ میلیون سال نوری از زمین

وقتی که در عالم آسمان سفر می کنیم چیزهای زیادی وجود دارد که می توانیم با آن به شناخت بیشتری از آسمان برسیم. مثلا کهکشان ها یکی از عمده چیزهایی هستند که همیشه نظر من را به خود جلب می کنند. حالا هرچه فاصله این کهکشان ها از ما دور تر باشد، هیجان شناختن آن برایم بیشتر می شود آیا برای شما هم اینگونه اند؟

امروز در میان کشفیات کاوشگران به دو تا کهکشان برخورد کردم که نظرم را به خود جلب کردند. اگر من می خواستم این دو را نام گذاری کنم اسم آن ها را دوقلو های آسمانی می گذاشتم.

یکی از این کهکشان ها NGC 799 نام دارد که در فاصله ای بالغ بر ۳۰۰ میلیون سال نوری از زمین فاصله دارد. اما دیگری NGC 800 نام دارد و این کهکشان هم در فاصله ای حدود ۳۰۰ میلیون سال نوری از زمین فاصله دارد.

این دو برادر دوقلو را کهکشان های مارپیچی می نامند که دارای پیچ و قوس های خاصی هستند. اما NGC 799 دارای پیچ های جذاب تری است و سطوح هموار تری دارد.

 NGC 799

کاوشگران می گویند که این دو کهشکان در ارتباط گرانشی با هم بوده اند و این ارتباط بالغ بر میلیون ها سال بوده است. این خیلی جالب است که همین ارتباط ها موجب افزایش عمر آن ها شده و موجب شده کماکان در هستی نقش بازی کنند.

البته فاصله بین این دو کهکشان دقیق مشخص نیست و هنوز چیزی در این باره توسط محققان منتشر نشده است اما به نظر می رسد، شباهت هایی که بین این دو کهکشان زیبا وجود دارد، نشان از ماهیت های مشابه آن ها داشته باشد.

به تصاویر این کهکشان ها نگاه کنید. نوارهای مرزی و داخلی آن ها بسیار جذاب است. کهکشانی که در ابتدا مشاهده می کنید که وضوح بیشتری دارد همان NGC 799 است و دیگری NGC 800 می باشد.

نظر شما در مورد کهکشان ها چیست؟ آیا این غول های جذاب آسمانی برای شما موضوعی هیجان انگیز هستند؟ تا کنون در مورد کدام کهکشان ها چیزهای جالبی خوانده اید؟ نظر خود را با گویا آی تی در میان بگذارید و برای اطلاع علاقمندان این مطلب را روی شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید.

کشف دوقلوهای آسمانی NGC 800 و NGC 799 با فاصله ۳۰۰ میلیون سال نوری از زمین

وقتی که در عالم آسمان سفر می کنیم چیزهای زیادی وجود دارد که می توانیم با آن به شناخت بیشتری از آسمان برسیم. مثلا کهکشان ها یکی از عمده چیزهایی هستند که همیشه نظر من را به خود جلب می کنند. حالا هرچه فاصله این کهکشان ها از ما دور تر باشد، هیجان شناختن آن برایم بیشتر می شود آیا برای شما هم اینگونه اند؟

امروز در میان کشفیات کاوشگران به دو تا کهکشان برخورد کردم که نظرم را به خود جلب کردند. اگر من می خواستم این دو را نام گذاری کنم اسم آن ها را دوقلو های آسمانی می گذاشتم.

یکی از این کهکشان ها NGC 799 نام دارد که در فاصله ای بالغ بر ۳۰۰ میلیون سال نوری از زمین فاصله دارد. اما دیگری NGC 800 نام دارد و این کهکشان هم در فاصله ای حدود ۳۰۰ میلیون سال نوری از زمین فاصله دارد.

این دو برادر دوقلو را کهکشان های مارپیچی می نامند که دارای پیچ و قوس های خاصی هستند. اما NGC 799 دارای پیچ های جذاب تری است و سطوح هموار تری دارد.

 NGC 799

کاوشگران می گویند که این دو کهشکان در ارتباط گرانشی با هم بوده اند و این ارتباط بالغ بر میلیون ها سال بوده است. این خیلی جالب است که همین ارتباط ها موجب افزایش عمر آن ها شده و موجب شده کماکان در هستی نقش بازی کنند.

البته فاصله بین این دو کهکشان دقیق مشخص نیست و هنوز چیزی در این باره توسط محققان منتشر نشده است اما به نظر می رسد، شباهت هایی که بین این دو کهکشان زیبا وجود دارد، نشان از ماهیت های مشابه آن ها داشته باشد.

به تصاویر این کهکشان ها نگاه کنید. نوارهای مرزی و داخلی آن ها بسیار جذاب است. کهکشانی که در ابتدا مشاهده می کنید که وضوح بیشتری دارد همان NGC 799 است و دیگری NGC 800 می باشد.

نظر شما در مورد کهکشان ها چیست؟ آیا این غول های جذاب آسمانی برای شما موضوعی هیجان انگیز هستند؟ تا کنون در مورد کدام کهکشان ها چیزهای جالبی خوانده اید؟ نظر خود را با گویا آی تی در میان بگذارید و برای اطلاع علاقمندان این مطلب را روی شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید.

جذاب ترین تصاویر از کهکشان راه شیری

کهکشان راه شیری مکانی است که ما در آن زندگی می کنیم. محدوده وسیع این کهشکان، ما را بر آن داشته که گهگاهی سری به تصاویر آن بزنیم و علاوه بر این که به عظمت خالق هستی برسیم، کمی از محل زندگی مان و اطراف مان اطلاع کسب کنیم. بی شک زیبا ترین مکان ها در این بخش قرار دارد که هیچ کدام اتفاقی کشف نشده اند. همه اجزای کهکشان راه شیری، بر اصولی استوارند و دارای مشخصات خاص خود هستند. امروز شما را با برخی از اجزای این کهکشان آشنا خواهیم کرد:

سحابی Game در کهکشان راه شیری

سحابی Game در کهکشان راه شیری

ستاره تازه متولد شده در کهکشان راه شیری

سحابی Game در کهکشان راه شیری

سحابی NGC 3603

سحابی زیر نامش NGC 3603 است که در واقع بزرگترین مجموعه سماوی سرشار از ستاره است که دیدن و تعمق در آن خالی از لطف نیست:

NGC 3603

توده گازی شکل

برخی از اجزای فضا فقط تشکیل شده از گازها هستند. این توده گازی شکل نیز یکی از بخش های کهکشان راه شیری است که اندازه آن حدودا ۲۰ برابر خورشید است.

توده گازی شکل

سحابی کارینا

عکس زیر توسط تلسکوپ فضایی هابل شکار شده که نشان از سحابی زیبای کارینا دارد.

سحابی کارینا

Homesteaders

اگر به دنبال یک اجتماع بزرگ از ستارگان هستید می توانید فقط و فقط به تصویر زیر بسنده کنید:

Homesteaders

داغ ترین مکان های فضایی

عموما بخش های داغ فضا از گاز های خاصی تشکیل شده که در تصاویر با رنگ قرمز نشان داده می شوند. در زیر می توانید یک محل بسیار داغ از فضا را مشاهده کنید:

Homesteaders

حباب های آسمانی

این حباب های زیبای آسمانی در صورت فلکی حضور دارند که ناشی از تابش های بسیار داغ هستند. فاصله آن ها حداقل به ۷۰ سال نوری می رسد که طی ۱ میلیون سال تشکیل شده اند.

حباب های آسمانی

صورت فلکی در بین غبارها

در تصویر زیر صورت فلکی می بینید که در سحابی جبار قرار دارد. قرار گرفتن در پس غبارها در کنار تلالو های ان بسیار زیباست.

صورت فلکی در بین غبارها

سیاه چاله در کهکشان راه شیری

من به مباحث سیاه چاله ها خیلی علاقه دارم. شما نیز با دیدن این سیاه چاله که در کهکشان راه شیری زندگی می کند، مطمئنا به این مقوله علاقمند خواهید شد. از آن چه می فهمید؟

سیاه چاله

فرشته فضایی

تصویری که در زیر مشاهده می کنید توسط تلسکوپ فضایی هابل شکار شده که محققان نام آن را فرشته فضایی نهاده اند. نظر شما در باره این چیست؟

فرشته فضایی

مواد خام برای تولید ستاره 

در تصویر زیر مواد خام تولید ستاره ای را مشاهده می کنید که در صورت فلکی به نام Vulpecula قرار دارد. این صحنه واقعا هیجان انگیز است.

 Vulpecula

امیدوارم که از صحنه ها لذت برده باشید. نظر خود را در مورد آسمان بالای سرمان با ما در میان بگذارید و اگر این مطلب شما را به هیجان آورد آن را روی شبکه های اجتماعی منتشر کنید

 

قلب تپنده سحابی خرچنگ را از دید تلسکوپ فضایی هابل رصد کنید

بخش داخلی این کهکشان پالس های تپنده ای از تشعشع و تسونامی واری از ذرات پر انرژی که درون میدان های مغناطیسی قرار گرفته اند ساتع می کند.

با دقت عمیق تر در مرکز سحاب خرچنگ، این تصویر قلب تپنده ی یکی از تاریخی ترین و مورد مطالعه ترین باقی مانده های ابرنواخت یک ستاره در حال انفجار را نشان می دهد. بخش داخلی این کهکشان پالس هایی مانند صدای ساعت از تشعشع و تسونامی هایی از ذرات پر انرژی که درون میدان مغناطیسی قرار گرفته اند از خود ساتع می کند.

ستاره نوتورون که در مرکز کهکشان قرار دارد  جرمی مشابه با خورشید ما دارد اما به حدی چگال و فشرده شده است که تنها چند مایل وسعت دارد.  این ستاره در هر ثانیه ۳۰ بار به دور خود می چرخد و اشعه های قابل رویتی از خود پرتاب می کند که گویی در حال تپش است.

hubble-captures-the-beating-heart-of-the-crab-nebula

تصویر گرفته شده توسط تلسکوپ فضایی هابل ناسا مرکز ناحیه پیرامون ستاره نوترون را نشان می دهد، یعنی دو ستاره درخشان در مرکز این تصویر و رشته اشیائ معلق فضایی اطراف شان که در حال گسترش هستند. تصویری که هابل به ثبت رسانده است جزیات این گاز را به رنگ قرمز نشان می دهد که زد و خوردی گردشی از حفره ها و رشته ها را به وجود آورده است. در درون این پوسته  یک درخشش آبی مانند وجود دارد که ناشی از گردش الکترون ها در میدان مغناطیسی بسیار قوی حول هسته ی خرد شده ی ستاره در سرعتی نزدیک به سرعت نور می باشد.

ستاره نوترون نمایشی عینی از پروسه های فیزیکی و خشونت غیر قابل توصیف فضایی است. حلقه های درخشان در سرعتی نصف سرعت نور از ستاره نوترون به بیرون زبانه می کشند. اینگونه گمان زده می شود که این حلقه ها ناشی از شوک هایی هستند که باد های سرعت بالای حاصل از ستاره نوترونی را تبدیل به ذرات بسیار پر انرژی می کنند.

هنگامی که این تشعشع تپش مانند برای اولین بار در سال ۱۹۶۸ کشف شد، منجمان به این نتیجه رسیدند که یک شی نجومی جدید کشف کرده اند. اما اکنون منجمان می دانند که کشفی که کرده اند نمونه اولیه ای از کلاس بازمانده ی ابرنواخت هستند که تپ اختر و یا ستاره های نوترونی ای که به سرعت در حال گردش اند نام دارند. این “نور های فانوس دریایی” بین ستاره ای برای انجام آزمایش های مشاهده ای بر روی پدیده های نجومی متعدد از جمله سنجش موج های جاذبه ای بسیار حائز اهمیت هستند.

مشاهدات صورت گرفته بر روی ابرنواخت خرچنگ (Crab) توسط اخترشناسان چینی در سال ۱۰۵۴ پس از میلاد مسیح انجام گرفته اند. سحاب که با اندازه کافی درخشان است که با تلسکوپ های معمولی نیز رویت شود در فاصله ۶,۵۰۰ سال نوری از صورت فلکی برج ثور واقع شده است.

منبع:astronomy

قلب تپنده سحابی خرچنگ را از دید تلسکوپ فضایی هابل رصد کنید

بخش داخلی این کهکشان پالس های تپنده ای از تشعشع و تسونامی واری از ذرات پر انرژی که درون میدان های مغناطیسی قرار گرفته اند ساتع می کند.

با دقت عمیق تر در مرکز سحاب خرچنگ، این تصویر قلب تپنده ی یکی از تاریخی ترین و مورد مطالعه ترین باقی مانده های ابرنواخت یک ستاره در حال انفجار را نشان می دهد. بخش داخلی این کهکشان پالس هایی مانند صدای ساعت از تشعشع و تسونامی هایی از ذرات پر انرژی که درون میدان مغناطیسی قرار گرفته اند از خود ساتع می کند.

ستاره نوتورون که در مرکز کهکشان قرار دارد  جرمی مشابه با خورشید ما دارد اما به حدی چگال و فشرده شده است که تنها چند مایل وسعت دارد.  این ستاره در هر ثانیه ۳۰ بار به دور خود می چرخد و اشعه های قابل رویتی از خود پرتاب می کند که گویی در حال تپش است.

hubble-captures-the-beating-heart-of-the-crab-nebula

تصویر گرفته شده توسط تلسکوپ فضایی هابل ناسا مرکز ناحیه پیرامون ستاره نوترون را نشان می دهد، یعنی دو ستاره درخشان در مرکز این تصویر و رشته اشیائ معلق فضایی اطراف شان که در حال گسترش هستند. تصویری که هابل به ثبت رسانده است جزیات این گاز را به رنگ قرمز نشان می دهد که زد و خوردی گردشی از حفره ها و رشته ها را به وجود آورده است. در درون این پوسته  یک درخشش آبی مانند وجود دارد که ناشی از گردش الکترون ها در میدان مغناطیسی بسیار قوی حول هسته ی خرد شده ی ستاره در سرعتی نزدیک به سرعت نور می باشد.

ستاره نوترون نمایشی عینی از پروسه های فیزیکی و خشونت غیر قابل توصیف فضایی است. حلقه های درخشان در سرعتی نصف سرعت نور از ستاره نوترون به بیرون زبانه می کشند. اینگونه گمان زده می شود که این حلقه ها ناشی از شوک هایی هستند که باد های سرعت بالای حاصل از ستاره نوترونی را تبدیل به ذرات بسیار پر انرژی می کنند.

هنگامی که این تشعشع تپش مانند برای اولین بار در سال ۱۹۶۸ کشف شد، منجمان به این نتیجه رسیدند که یک شی نجومی جدید کشف کرده اند. اما اکنون منجمان می دانند که کشفی که کرده اند نمونه اولیه ای از کلاس بازمانده ی ابرنواخت هستند که تپ اختر و یا ستاره های نوترونی ای که به سرعت در حال گردش اند نام دارند. این “نور های فانوس دریایی” بین ستاره ای برای انجام آزمایش های مشاهده ای بر روی پدیده های نجومی متعدد از جمله سنجش موج های جاذبه ای بسیار حائز اهمیت هستند.

مشاهدات صورت گرفته بر روی ابرنواخت خرچنگ (Crab) توسط اخترشناسان چینی در سال ۱۰۵۴ پس از میلاد مسیح انجام گرفته اند. سحاب که با اندازه کافی درخشان است که با تلسکوپ های معمولی نیز رویت شود در فاصله ۶,۵۰۰ سال نوری از صورت فلکی برج ثور واقع شده است.

منبع:astronomy

دامنه اطلاعات ما از جهان هستی به کجا محدود خواهد شد؟

در این مطلب قصد داریم به برخی سوالات کاربردی درباره جهان هستی بپردازیم. سوالاتی که قطعا برای هرکدام از ما پیش آمده است. سوالاتی چون فراتر از کیهان چه چیزی وجود دارد؟ جهان ما در حال تبدیل شدن به چه چیزی است؟ آیا جهان هستی تا ابد منبسط خواهد شد؟آیا مرزی برای دانش انسان وجود دارد؟ آیا محدودیت‌های اساسی در مسیر علم قرار دارد؟

اگر شما نیز مشتاق به فهم پاسخ این سوالات هستید بهتر است تا انتهای این مقاله با گویا آی تی همراه باشید.

در پاسخ به تمامی این سوالات باید گفت ما هنوز هیچ پاسخی برای این سوالات نداریم و نمی توانیم به طور قطعی بگوییم که آیا حد و مرزی برای دانش ما وجود دارد یا خیر. اما می توان گفت به نظر نمی رسد مرزی برای دانسته های ما وجود ندارد. هرچند فراز و نشیب های بیشماری در مسیر یادگیری ما قرار گرفته اند اما هنوز به قطعیت نمی توان نظری در این باره داد. البته هستند افرادی که معتقدند ما هیچ وقت به علم پیدایش جهان دست نخواهیم یافت و هیچ زمان نخواهیم فهمید که پیش از انفجار بزرگ چه اتفاقی رخ داده است. اما به نظر می رسد این تفکرات کمی خودخواهانه باشد زیرا هیچ کس مرز دانش انسان را نمی داند و همانطور که یافته های امروز ما از نجوم در ۵۰ سال پیش غیر ممکن به نظر می رسید ما نیز نمی توانیم به قطعیت بگوییم که تا چه میزان فرا خواهیم گرفت.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe2

البته این صحبت به آن معنا نخواهد بود که ما در طبیعت محدودیتی نداریم زیرا ما در مشاهده و مطالعه ی طبیعت محدودیت هایی داریم به عنوان مثال  اصل عدم قطعیت هایزنبرگ بیان می کند که نمی‌ توان تمام مشخصات حرکتی یک ذره را در هر لحظه از زمان دانست. همچنین بیشترین فاصله ‌ای که در یک بازه ‌ی زمانی قادر به دیدن و حرکت در آن هستیم توسط سرعت نور محدود شده است. اما این محدودیت‌ها صرفا به نشان دهنده این است که چه چیزی را نمی‌ توانیم مشاهده کنیم، نه اینکه چه چیزی را نمی ‌توانیم یاد بگیریم. علیرغم وجود اصل عدم قطعیت، ما توانسته ‌ایم مکانیک کوانتوم را توسعه دهیم و یا در زمینه بررسی رفتار اتم‌ ها پیش رفت هایی چشمگیر داشته باشیم. ما امروزه توانسته‌ ایم ذرات به اصطلاح مجازی را کشف کنیم. ذراتی که نمی ‌توانیم به طور مستقیم ببینیم، با این حال به وسیله شواهد و قوانین فیزیکی وجود آنها را پیش ‌بینی می ‌کنیم.

این موضوع که جهان در حال انبساط است به عنوان یک نقطه شروع در علم ما جای می گیرد و اگر با ما تکیه بر دانسته ها و اکتشافات جدید خود و همچنین استنتاج حوادث پیرامون مان پیش برویم خواهیم توانست به نقطه ای بسیار دور در تاریخ گذشته هستی برسیم. به زمانی که تمام عالم هستی در نقطه ای قابل رویت جمع شده بود.

در یک لحظه، که اکنون آن را  لحظه‌ ی انفجار بزرگ (Big Bang)  می نامیم ، قوانین فیزیکی فعلی شناخته شده از هم فرو‌پاشید، چون بین نسبیت عام و مکانیک کوانتوم ناسازگاری به وجود آمد. نسبیت عام به توصیف گرانش می ‌پردازد و مکانیک کوانتوم نیز فیزیک ذرات میکروسکوپی است. اما خیلی از دانشمندان این ناسازگاری را یک محدودیت جدی برای علم نمی ‌دانند، چون ما انتظار داریم که اصل نسبیت عام بعد از تصحیح، به بخشی از تئوری کوانتوم پیوسته تبدیل شود. نظریه‌ ی ریسمان نمونه ‌ای از این تلاش ‌ها است.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe3

با تصور چنین نظریه ‌ای، شاید قادر باشیم به این سوال پاسخ دهیم که قبل از انفجار بزرگ چه اتفاقی رخ داده است. البته این موضوع نیز قابل تامل است که شاید پیش از انفجار بزرگ اصلا هیچ چیزی وجود نداشته باشد. ساده ‌ترین پاسخ مطرح شده در مورد انفجار بزرگ، کمترین میزان مقبولیت را در بین دانشمندان داشته است. پاسخ به این شکل است که در لحظه‌ ی انفجار بزرگ نسبیت عام با نسبیت خاص به هم پیوستند تا یک حقیقت واحد را تشکیل دهند: فضازمان. اگر فضا توسط انفجار بزرگ به وجود آمده باشد، شاید زمان هم به همین ترتیب به وجود آمده باشد. در آن صورت، هیچ “’گذشته‌ای” وجود نداشته است و سوال مطرح شده بی مورد خواهد بود. بنابراین و با توجه به این موضوع باید منتظر یک جواب منطبق بر کوانتوم گرانشی باشیم و پس از اثبات آن فرضیه به شکل آزمایشگاهی خواهیم توانست خواهیم توانست پاسخی جدید و قابل اتکا ارائه دهیم.

درادامه با یک سوال دیگر مواجه هستیم و آن این است که مرزهای کیهان ما درکجا قرار دارد؟ گستردگی جهان ما تا کجا ادامه دارد؟ در واقع باید گفت پاسخ این سوالات نیز هنوز برای بشر مبهم است و برای پاسخ به آن تنها به حدس و گمان هایی ساده اکتفا نموده ایم که آن را با شما درمیان می گذاریم.

همانطور که گفتیم فضا و زمان به صورت خود به خودی و به یکباره در اثر انفجار بزرگ پدید آمده اند پس می توان گفت که انرژی کلی آن ها برابر صفر است. بر اساس اصول پایه ای فیزیک می توان گفت که انرژی موجود در غالب یک جرم با انرژی میدان گرانشی آن برابر است. به زبان ساده تر باید بگوییم مجموع مقادیر چیزی که از هیچ پدید آمده است باید همان هیچ باشد. با توجه به علم فعلی ما تنها جهانی قادر به دارا بودن چینی ویژگی هایی است که شکل هندسی آن گرد باشد. به عنوان مثال وقتی بر روی یک کره حرکت می کنیم با هیچ مرزی مواجه نخواهیم شد اما می دانیم که محدودیت هایی برای آن وجود دارد. همین شرایط می ‌تواند در جهان هم صادق باشد. اگر ما به انداز‌ه‌ ی کافی در یک جهت به دوردست نگاه کنیم، می‌ توانیم قسمت پشت سر خود را ببینیم.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe4

اما در عمل ما قادر به انجام چنین کاری نیستیم  و دلیل آن احتمالا می تواند این موضوع باشد که جهان قابل رویت ما خود بخشی از جهان بزرگتریست که ما توانایی دیدن آن را نداریم. علت این امر باید با آنچه که انبساط جهان (inflation) نامیده می ‌شود در ارتباط باشد. بیشتر جهان‌هایی که خود به خود از انداز‌ه‌ی میکروسکوپی به وجود می ‌آیند، به جای آن که برای میلیاردها سال عمر کنند، در یک زمان میکروسکوپیک از هم فرو می ‌پاشند. اما در بعضی موارد،  انرژی دادن به فضای خالی باعث می ‌شود که جهان در یک بازه‌ ی زمانی کوتاه به صورت تصاعدی متورم شود. بر این اساس تصور ما این است که در لحظات اولیه ی پس از انفجار بزرگ یک بازه زمانی پدید آمده است که در آن جهان انبساط می یابد و به این طریق جهان بلافاصله پس از تولد فرو نپاشیده است.

بنابراین می توانیم بگوییم که ممکن است زمانی انبساط در بخشی از جهان که ما در آن حضور داریم متوقف شود اما به این معنا نیست که تمام جهان از انبساط  خارج شده است.

 

منبع NAUTIL

دامنه اطلاعات ما از جهان هستی به کجا محدود خواهد شد؟

در این مطلب قصد داریم به برخی سوالات کاربردی درباره جهان هستی بپردازیم. سوالاتی که قطعا برای هرکدام از ما پیش آمده است. سوالاتی چون فراتر از کیهان چه چیزی وجود دارد؟ جهان ما در حال تبدیل شدن به چه چیزی است؟ آیا جهان هستی تا ابد منبسط خواهد شد؟آیا مرزی برای دانش انسان وجود دارد؟ آیا محدودیت‌های اساسی در مسیر علم قرار دارد؟

اگر شما نیز مشتاق به فهم پاسخ این سوالات هستید بهتر است تا انتهای این مقاله با گویا آی تی همراه باشید.

در پاسخ به تمامی این سوالات باید گفت ما هنوز هیچ پاسخی برای این سوالات نداریم و نمی توانیم به طور قطعی بگوییم که آیا حد و مرزی برای دانش ما وجود دارد یا خیر. اما می توان گفت به نظر نمی رسد مرزی برای دانسته های ما وجود ندارد. هرچند فراز و نشیب های بیشماری در مسیر یادگیری ما قرار گرفته اند اما هنوز به قطعیت نمی توان نظری در این باره داد. البته هستند افرادی که معتقدند ما هیچ وقت به علم پیدایش جهان دست نخواهیم یافت و هیچ زمان نخواهیم فهمید که پیش از انفجار بزرگ چه اتفاقی رخ داده است. اما به نظر می رسد این تفکرات کمی خودخواهانه باشد زیرا هیچ کس مرز دانش انسان را نمی داند و همانطور که یافته های امروز ما از نجوم در ۵۰ سال پیش غیر ممکن به نظر می رسید ما نیز نمی توانیم به قطعیت بگوییم که تا چه میزان فرا خواهیم گرفت.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe2

البته این صحبت به آن معنا نخواهد بود که ما در طبیعت محدودیتی نداریم زیرا ما در مشاهده و مطالعه ی طبیعت محدودیت هایی داریم به عنوان مثال  اصل عدم قطعیت هایزنبرگ بیان می کند که نمی‌ توان تمام مشخصات حرکتی یک ذره را در هر لحظه از زمان دانست. همچنین بیشترین فاصله ‌ای که در یک بازه ‌ی زمانی قادر به دیدن و حرکت در آن هستیم توسط سرعت نور محدود شده است. اما این محدودیت‌ها صرفا به نشان دهنده این است که چه چیزی را نمی‌ توانیم مشاهده کنیم، نه اینکه چه چیزی را نمی ‌توانیم یاد بگیریم. علیرغم وجود اصل عدم قطعیت، ما توانسته ‌ایم مکانیک کوانتوم را توسعه دهیم و یا در زمینه بررسی رفتار اتم‌ ها پیش رفت هایی چشمگیر داشته باشیم. ما امروزه توانسته‌ ایم ذرات به اصطلاح مجازی را کشف کنیم. ذراتی که نمی ‌توانیم به طور مستقیم ببینیم، با این حال به وسیله شواهد و قوانین فیزیکی وجود آنها را پیش ‌بینی می ‌کنیم.

این موضوع که جهان در حال انبساط است به عنوان یک نقطه شروع در علم ما جای می گیرد و اگر با ما تکیه بر دانسته ها و اکتشافات جدید خود و همچنین استنتاج حوادث پیرامون مان پیش برویم خواهیم توانست به نقطه ای بسیار دور در تاریخ گذشته هستی برسیم. به زمانی که تمام عالم هستی در نقطه ای قابل رویت جمع شده بود.

در یک لحظه، که اکنون آن را  لحظه‌ ی انفجار بزرگ (Big Bang)  می نامیم ، قوانین فیزیکی فعلی شناخته شده از هم فرو‌پاشید، چون بین نسبیت عام و مکانیک کوانتوم ناسازگاری به وجود آمد. نسبیت عام به توصیف گرانش می ‌پردازد و مکانیک کوانتوم نیز فیزیک ذرات میکروسکوپی است. اما خیلی از دانشمندان این ناسازگاری را یک محدودیت جدی برای علم نمی ‌دانند، چون ما انتظار داریم که اصل نسبیت عام بعد از تصحیح، به بخشی از تئوری کوانتوم پیوسته تبدیل شود. نظریه‌ ی ریسمان نمونه ‌ای از این تلاش ‌ها است.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe3

با تصور چنین نظریه ‌ای، شاید قادر باشیم به این سوال پاسخ دهیم که قبل از انفجار بزرگ چه اتفاقی رخ داده است. البته این موضوع نیز قابل تامل است که شاید پیش از انفجار بزرگ اصلا هیچ چیزی وجود نداشته باشد. ساده ‌ترین پاسخ مطرح شده در مورد انفجار بزرگ، کمترین میزان مقبولیت را در بین دانشمندان داشته است. پاسخ به این شکل است که در لحظه‌ ی انفجار بزرگ نسبیت عام با نسبیت خاص به هم پیوستند تا یک حقیقت واحد را تشکیل دهند: فضازمان. اگر فضا توسط انفجار بزرگ به وجود آمده باشد، شاید زمان هم به همین ترتیب به وجود آمده باشد. در آن صورت، هیچ “’گذشته‌ای” وجود نداشته است و سوال مطرح شده بی مورد خواهد بود. بنابراین و با توجه به این موضوع باید منتظر یک جواب منطبق بر کوانتوم گرانشی باشیم و پس از اثبات آن فرضیه به شکل آزمایشگاهی خواهیم توانست خواهیم توانست پاسخی جدید و قابل اتکا ارائه دهیم.

درادامه با یک سوال دیگر مواجه هستیم و آن این است که مرزهای کیهان ما درکجا قرار دارد؟ گستردگی جهان ما تا کجا ادامه دارد؟ در واقع باید گفت پاسخ این سوالات نیز هنوز برای بشر مبهم است و برای پاسخ به آن تنها به حدس و گمان هایی ساده اکتفا نموده ایم که آن را با شما درمیان می گذاریم.

همانطور که گفتیم فضا و زمان به صورت خود به خودی و به یکباره در اثر انفجار بزرگ پدید آمده اند پس می توان گفت که انرژی کلی آن ها برابر صفر است. بر اساس اصول پایه ای فیزیک می توان گفت که انرژی موجود در غالب یک جرم با انرژی میدان گرانشی آن برابر است. به زبان ساده تر باید بگوییم مجموع مقادیر چیزی که از هیچ پدید آمده است باید همان هیچ باشد. با توجه به علم فعلی ما تنها جهانی قادر به دارا بودن چینی ویژگی هایی است که شکل هندسی آن گرد باشد. به عنوان مثال وقتی بر روی یک کره حرکت می کنیم با هیچ مرزی مواجه نخواهیم شد اما می دانیم که محدودیت هایی برای آن وجود دارد. همین شرایط می ‌تواند در جهان هم صادق باشد. اگر ما به انداز‌ه‌ ی کافی در یک جهت به دوردست نگاه کنیم، می‌ توانیم قسمت پشت سر خود را ببینیم.

how-much-more-can-we-learn-about-the-universe4

اما در عمل ما قادر به انجام چنین کاری نیستیم  و دلیل آن احتمالا می تواند این موضوع باشد که جهان قابل رویت ما خود بخشی از جهان بزرگتریست که ما توانایی دیدن آن را نداریم. علت این امر باید با آنچه که انبساط جهان (inflation) نامیده می ‌شود در ارتباط باشد. بیشتر جهان‌هایی که خود به خود از انداز‌ه‌ی میکروسکوپی به وجود می ‌آیند، به جای آن که برای میلیاردها سال عمر کنند، در یک زمان میکروسکوپیک از هم فرو می ‌پاشند. اما در بعضی موارد،  انرژی دادن به فضای خالی باعث می ‌شود که جهان در یک بازه‌ ی زمانی کوتاه به صورت تصاعدی متورم شود. بر این اساس تصور ما این است که در لحظات اولیه ی پس از انفجار بزرگ یک بازه زمانی پدید آمده است که در آن جهان انبساط می یابد و به این طریق جهان بلافاصله پس از تولد فرو نپاشیده است.

بنابراین می توانیم بگوییم که ممکن است زمانی انبساط در بخشی از جهان که ما در آن حضور داریم متوقف شود اما به این معنا نیست که تمام جهان از انبساط  خارج شده است.

 

منبع NAUTIL