هدف حکمرانی فضای مجازی تأمین حقوق کاربران در پلتفرم‌های خارجی است

 
استاد دانشگاه امام صادق (ع) و دبیر سمینار علمی حکمرانی فضای مجازی در ایران گفت: هدف از تحقق حکمرانی فضای مجازی در کشور تأمین حقوق کاربران ایرانی در مقابل پلتفرم‌های خارجی است.
 
به گزارش پژوهشگاه فضای مجازی، محمد صادق نصراللهی گفت: لازم است هرچه سریع‌تر نسبت به تقویت زیست بوم داخلی تحت عنوان شبکه ملی اطلاعات اقدام و نظام مقررات گذاری در حوزه نظام اقتصادی حاکم شود و زنجیره ارزش به صورت کامل تحقق یابد. با راه اندازی این شبکه کاربرانی که در حال استفاده از پلتفرم‌ها بوده منتفع شده و ضمن ایجاد رضایت در میان کاربران، زیست بوم مجازی داخلی به معنای واقعی کلمه شکل گرفته و محقق خواهد شد.
 
استادیار دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) با انتقاد از اینکه معنای جامع شبکه ملی اطلاعات به خدمات خاص، سخت افزاری و فنی تنزل یافته است تصریح کرد: شورای عالی فضای مجازی در تلاش برای اصلاح این روند و حرکت به سمت جامعیت است که در صورت تحقق، این شبکه امتیازها، مشوق‌ها و پیشران‌هایی درون خود خواهد داشت که می‌تواند ضامن حقوق توسعه دهندگان محتوا و خدمات اینترنتی باشد.
 
مزایای اقتصادی تحقق شبکه ملی اطلاعات
 
نصراللهی ادامه داد: یکی از بحث‌های توسعه دهندگان خدمات، موضوع هاستینگ، پهنای باند و تنزل قیمت ترافیک داده و مصرف داده از روی سروها است که بر اساس منطق‌های اقتصادی با راه اندازی شبکه ملی اطلاعات مسیر کوتاه‌تر شده و وابستگی به دلار کاهش می‌یابد که بر این اساس این موضوع منطق اقتصادی جدی خواهد داشت.
 
دبیر سمینار علمی حکمرانی فضای مجازی در ایران که توسط دانشگاه امام صادق، پژوهشگاه فضای مجازی و دانشگاه آزاد به مدت ۵ روز در حال برگزاری است، با بیان اینکه فضای مجازی و اینترنت از حیث رسانه و علم ارتباطات و نیز از حیث ماهوی و کارکردی متفاوت از رسانه‌های پیشین است، گفت: اگر اینترنت و فضای مجازی را یک تحول همه جانبه در همه ابعاد نسبت به رسانه‌های دیگر در نظر بگیریم آن گاه مقوله‌ای مانند حکمرانی این فضا با ماهیت اقتدار، از سمت منابع قدرت متحول می‌شود.
 
وی افزود: امروزه در علم ارتباطات، فضای مجازی و اینترنت را متمایز می‌دانیم به طوری که امروزه تعبیر رسانه‌های جمعی را در مورد اینترنت به کار نمی بریم و بیشتر رسانه‌های اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
 
نصراللهی با تاکید بر اینکه تعامل در فضای مجازی جنبه پررنگ و غلبه‌ای پیدا کرده در حالی که تعامل در رسانه‌های قبلی وجود نداشت، تصریح کرد: لازم است رسانه‌های پیشین را شکل بازتولید و پوست اندازی شده‌ای در فضای مجازی رصد کرده و امتداد همه رسانه‌های پیشین را در فضای مجازی ببینیم در حالی که این در برگیری در رسانه‌های قبل وجود نداشت.
 
دبیر سمینار علمی حکمرانی فضای مجازی در ایران ادامه داد: کلید واژه‌ای که از یک سو تمایل و برتری را در فضای مجازی معرفی می‌کند، واژه‌ای تحت عنوان همگرایی است و اینترنت به دلیل اینکه یک رسانه همگراست بسیاری از پدیده‌های پیش از خود را جمع و به خود نزدیک کرده است و این روند باعث شده تا اینترنت و فضای مجازی تمامیت عامه فراگیر باشد.
 
حکمرانی فضای مجازی نیازمند نگاه همه جانبه نگر
 
وی با بیان اینکه استعمال بیشتر فضای مجازی در مقابل اینترنت گواه این فراگیری و دربرگیرندگی فزاینده است، اظهار کرد: از این رو در سمینار حکمرانی فضای مجازی در ایران به بهانه طرحی که به نام طرح حمایت از فضای مجازی شناخته می‌شود به دنبال واکاوی این هویت جدید رسانه‌ای هستیم تا بتوانیم ضمن گشایش ابعاد این موضوع و ضمن کنکاش نشان دهیم با ضوابط و قواعد و نگاه پیشین نمی‌توان حکمرانی را در این فضا پیگیری کرد و نیاز به نگاه‌های همه جانبه نگر وجود دارد تا حکمرانی مؤثر نافذ و اثرگذاری را در فضای مجازی داشته باشیم.
 
نصراللهی در خصوص در اولویت قرار گرفتن امنیت کاربر به جای مواردی همچون امنیت سایبری در موضوع حکمرانی فضای مجازی یادآور شد: تاکنون ارزشیابی دقیقی از این منظر انجام نشده اما به نظر می‌رسد لازم است حکمرانی در همه لایه‌ها انجام شود زیرا وقتی صحبت از کاربر می‌شود بخش خصوصی و حاکمیت مشمول این موضوع خواهند شد و اگر به دنبال حکمرانی هستیم باید به این موضوعات توجه ویژه ای داشته باشیم. این در حالیست که معتقدیم توجه به حقوق کاربر ذی نفسه تعارضی با مسائل و مواردی امنیتی ندارد و نباید این دو موضوع را روبروی هم قرار داد.
 
وی با تاکید بر ضرورت اجرای حکمرانی ملی فضای مجازی در ایران با هدف تأمین حقوق کاربران در پلتفرم‌های خارجی اظهار کرد: این اتفاق در پلتفرم خارجی در حال رخ دادن است اما پلتفرم‌های خارجی خود را موظف به نظام حقوقی ایران نمی‌دانند در حالی که در عرصه کلان ارتکاب جرم و ظلم نسبت به کلیت یک ملت اعمال و احراز می‌شود بنابراین با این اقدامات می‌توان نسبت به احقاق حقوق کاربران اقدام کرد.
 
دو قطبی سازی کاذب میان حقوق کاربران و حقوق حاکمیت مورد قبول نیست
 
استادیار دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات، دانشگاه امام صادق (ع) بر ایجاد نگاه همگرا و همه جانبه نگر تاکید و تصریح کرد: دو قطبی سازی کاذب میان حقوق کاربران و حقوق حاکمیت مورد قبول نیست و معتقدیم امروز پلتفرم‌های خارجی فراگیر، ضمن تضعیف حقوق کاربران امنیت کشور را زیرپا می‌گذارند و هر اندازه کلان داده ملی کشور در شبکه اجتماعی در داخل جمع آوری شود، به نفع کاربر و حاکمیت جامعه خواهد بود.
 
وی با بیان اینکه در سال‌های گذشته در خصوص ایجاد این نگاه‌های دوقطبی در موضوع حکمرانی فضای مجازی تلاش بسیاری شده است، گفت: در صورت تقویت حکمرانی فضای مجازی بر حفظ حقوق کاربر و جلوگیری از تضییع حقوق او تلاش می‌شود و هراندازه حکمرانی فضای داخلی و نگاه همگرا اعم از حقوق کاربر، حریم خصوصی، سالم سازی فضا، ارائه خدمات و محتوای با کیفیت تر و با سرعت بیشتر تقویت شود این روند به نفع همه خواهد بود.

سمینار علمی حکمرانی فضای مجازی در ایران برگزار می شود

 
سمینار علمی حکمرانی فضای مجازی در ایران با محوریت بررسی طرح حمایت از حقوق کاربران فضای مجازی و خدمات پایه کاربردی، برگزار می شود.
 
 سمینار علمی حکمرانی فضای مجازی در ایران توسط پژوهشگاه فضای مجازی، دانشگاه امام صادق و واحد الکترونیک دانشگاه آزاد اسلامی برگزار می‌شود.
 
این سمینار علمی به مدت ۵ روز در روزهای ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۲۰ و ۲۱ شهریور ماه جاری، از ساعت ۱۷ تا ۱۹ طرح حمایت از حقوق کاربران فضای مجازی و خدمات پایه کاربردی را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد.
 
محورهای اصلی سمینار شامل طرح از منظره کلی، ابعاد حکمرانی و سیاستی، ابعاد اقتصادی _ فناورانه، ابعاد فرهنگی _اجتماعی و ابعاد حقوقی _ تقنینی می‌شود.
 
در این سمینار دکتر محمد صادق نصراللهی، دکتر صادق ستاری فرد، دکتر محمدرضا بهمنی، دکتر عبدالحسین کلانتری، مهندس محمدحسین انتظاری، دکتر امیر ناظمی، محمد کشوری، سید عباس مرادی، دکتر عزیز نجف پور، دکتر طاهر حبیب زاده، سید علی محسنیان، دکتر ایمان عرفان‌منش و امیرحسین جلالی فراهانی از اساتید و کارشناسان این حوزه حضور خواهند داشت.
 
سمینار علمی حکمرانی فضای مجازی در ایران برگزار می شود
 
این سمینار به صورت آنلاین برگزار می‌شود.
 

چرا چین در حال اصلاح صنعت فناوری خود است

 
کسانی که اخبار تجارت را دنبال می‌کنند احتمالاً در چند ماه گذشته متوجه پدیده‌ای جالب و عجیب شده‌اند: دولت چین در حال نابودکردن شرکت‌های اینترنتی‌ خود است.
 
به گزارش گروه مطالعات فرهنگی و اجتماعی پژوهشگاه فضای مجازی، این ماجرا زمانی آغاز شد که دولت چین عملاً عرضه اولیه سهام شرکت انت فایننشال را کنسل و سپس این شرکت را منحل کرد.
 
«جک ما» مؤسس انت فایننشال و همچنین مؤسس شرکت عظیم تجارت الکترونیک علی‌بابا، برای ملاقات با دولت احضار و بعد برای چند هفته ناپدید شد. سپس دولت یک جریمه ضد انحصاری (آنتی‌تراست) چند میلیارد دلاری علیه علی‌بابا (که گاهی آن را با آمازون مقایسه می‌کنند) وضع کرد، مرورگر وب محبوب خود را از اپ‌استورها حذف و چند اقدام دیگر نیز علیه این شرکت انجام داد. ارزش امپراطوری تجاری «ما» به شدت سقوط کرده است. اما «ما» فقط برجسته‌ترین هدف بود.
 
دولت چین به دنبال شرکت‌های فین‌تک (فناوری مالی) دیگر، از جمله شرکت‌های متعلق به دیدی (اوبر چین) و تنسنت (بزرگ‌ترین شرکت رسانه‌های اجتماعی چین) نیز است.
 
وقتی «دیدی» در حال آماده‌شدن برای عرضه اولیه سهام در ایالات‌متحده بود، تنظیم‌گران چینی اعلام کردند که در حال بررسی این شرکت بر اساس «مبانی امنیت ملی» بوده‌اند و اکنون قرار است مجازات‌های متعددی علیه آن اِعمال کنند.
 
دولت همچنین به اِعمال فشار «ضد انحصاری» مبادرت ورزیده است و تنسنت و بایدو (دو شرکت برتر اینترنتی چینی) را به خاطر معاملات سابقشان جریمه کرده است.
 
تنظیم‌گران، رهبران شرکت‌های بزرگ فناوری شامل بایت‌دنس، شرکت مالک تیک‌تاک را احضار کردند و احتمالاً آن‌ها را تحت فشار قرار دادند. در حال حاضر شرکت‌های فناوری متعددی در چین در حال «اصلاح‌شدن» هستند.
 
فهمیدن اینکه چه چیزی در حال رخ دادن است برای کسانی که بیرون از رابطه بسیار پیچیده و مبهم حزب، دولت و کسب‌وکار بزرگ چین قرار دارند بسیار دشوار است. حتی روشن نیست که چه کسی این احکام را صادر می‌کند یا ماحصل نهایی این سرکوب‌ها چه خواهد بود. به همین دلیل فهمیدن اینکه چه اتفاقی در حال رخ دادن است بسیار سخت است.
 
برخی از مشاهده‌گران این وضعیت را یک کمپین ضد انحصاری می‌بینند، مشابه آنچه که در ایالات‌متحده یا اتحادیه اروپا در جریان است. رهبران چین چنان‌که مشهور است می‌خواهند مانع شکل‌گیری مراکز بدیل قدرت شوند، اما آیا غرب در این رابطه تفاوت زیادی با چین دارد؟
 
یکی از انگیزه‌های محرک در پس جنبش ضد انحصاری جدید در ایالات‌متحده مهار قدرت سیاسی شرکت‌های فناوری بزرگ به‌طور خاص است؛ اگر بخواهید، می‌توانید سرکوب شرکت‌های فناوری چینی را صرفاً یک جنبش نئوبرندیس در مقیاس بزرگ‌تر در نظر بگیرید.
 
اما وسعت این سرکوب چینی به تفاوت مهمی اشاره دارد. ایالات‌متحده پیش از این چند غول شرکتی خود را سر جایشان نشانده است (مایکروسافت، ای‌تی‌اندتی، استاندارد اویل)، اما در نهایت صنایعی که این شرکت‌ها بخشی از آن‌ها بودند را نابود نکرد.
 
بعید است که ما شاهد اقدام عظیمی علیه همه شرکت‌های اینترنتی ایالات‌متحده در آنِ واحد باشیم و کنش گسترده اتحادیه اروپا نیز احتمالاً به شکل وضع قوانین جدید خواهد بود و نه سرکوبی سراسری.
 
در مقابل، حمله چین به شرکت‌های فناوری خودش بسیار فراگیرتر به نظر می‌رسد. چرا که چین فقط به بزرگ‌ترین شرکت‌های اینترنتی حمله نمی‌کند، بلکه در حال حمله به کل این حوزه است. هر دلیلی که داشته باشد، چین ناگهان دیگر طرفدار صنعتی که ما آن را «فناوری» می‌خوانیم نیست.
 
این اتفاق عجیبی است چراکه سال‌ها در رسانه‌های غربی طرز فکر مرسوم این بود که داشتن یک بخش «فناوری» برای نوآوری و رشد و … حیاتی است. در واقع، سال‌های سال خبرگان و صاحب‌نظران آمریکایی می‌گفتند که اقتصاد چین به خاطر اصرار دولت بر کنترل اطلاعات عقب خواهد ماند، زیرا اصرار دولت بر کنترل اطلاعات ساختن بخش فناوری در کلاس جهانی را برای چین غیرممکن خواهد کرد! سپس چین به هر روی یک بخش فناوری در کلاس جهانی ایجاد کرد، و حالا عمداً در حال نابود کردن بخش فناوری در کلاس جهانی است که خودش ساخته است.
 
«نوآوری» به سبک آمریکایی دیگر کافیست!
 
اما توجه داشته باشید که چین در حال سرکوب همه شرکت‌های فناوری خودش نیست. برای مثال چنین به نظر می‌رسد که هواوی هنوز از حمایت کامل دولت برخوردار است. دولت با سرعتی متهورانه در حال تلاش برای ایجاد یک صنعت نیمه هادی داخلی در کلاس جهانی است و برای رسیدن به این هدف مقادیر کلانی پول را به استارت‌آپ‌ها، حتی نامطمئن‌ترین آن‌ها، بذل و بخشش می‌کند و همچنان مبالغ هنگفتی را نیز صرف هوش مصنوعی می‌کند.
 
آنچه چین در حال نابود کردن آن است فناوری نیست، بلکه شرکت‌های نرم‌افزار اینترنتی است که مستقیماً با مصرف‌کننده سروکار دارند و آمریکایی‌ها تمایل دارند برچسب «فناوری» روی آنها بزنند.
 
به هر حال چرا آمریکایی‌ها «فناوری» را با شرکت‌هایی مثل گوگل، آمازون، و فیس‌بوک یکی می‌گیرند؟ یک دلیل این است که صنعت اینترنتی مصرف‌کننده چیزی است که آمریکا واقعاً در آن خوب است؛ برخلاف صنایع سخت‌افزار الکترونیک، نرم‌افزار مصرف‌کننده حوزه‌ای است که رقیبان آسیایی سخت‌کوش و جاه‌طلب آمریکایی هنوز نتوانسته‌اند این کشور را در آن شکست دهند.
 
دلیل دیگر این است که شرکت‌های نرم‌افزاری بسیار سودآور هستند؛ فیس‌بوک در سال ۲۰۲۰ بیش از ۱۸ میلیارد دلار درآمد داشت، یعنی سه برابر میکرون یا هانی‌ول و ۶ برابر سیسکو.
 
شرکت‌های نرم‌افزاری موفق با هزینه‌های جاری پایین، اثرات شبکه‌ای، گنجینه‌های دارایی‌های فکری، ارزش برند قدرتمند و محصولات متمایزشان به‌طور طبیعی تمایل به ایجاد سودهای ناخالص بالا دارند. این امر هم در مورد شرکت‌های نرم‌افزاری کوچک‌تر و هم در مورد شرکت‌های نرم‌افزاری بزرگ صادق است. از آنجا که در آمریکا اغلب تمایل به برابر گرفتن سود و ارزش است، این به معنای آن است که این کشور «صنعت نرم‌افزار رو به مصرف‌کننده» را پرچمدارِ صنعت خود می‌داند، پرچم‌داری که برای ملتش ارزش اقتصادی بسیار زیادی به بار آورده است.
 
ممکن است چین به‌سادگی امور را به نحو متفاوتی ببیند. ممکن است دولت چین به این نتیجه رسیده باشد که سود شرکت‌هایی مثل علی‌بابا و تنسنت بیشتر از طریق اجاره‌ها حاصل می‌شود تا ارزش افزوده واقعی؛ اینکه آن‌ها با بهره جُستن از مزیت نخستین حرکت‌کننده برای کسب اثرات شبکه‌ای قدرتمند صرفاً روی یک زمین دیجیتال نامولد چمباتمه زده‌اند، یا اینکه نظام مالکیت فکری به نحوی جانب‌دارانه به نفع این شرکت‌ها کار می‌کند، یا چیزی شبیه به اینها. مطمئناً در آمریکا نیز کسانی هستند که عقیده دارند فیس‌بوک و گوگل در مقایسه با سودی که پارو می‌کنند ارزش اندکی تولید می‌کنند؛ شاید رهبران چین نیز، به دلایلی که تا همیشه برای ما مبهم باقی خواهند ماند، به همین نتیجه رسیده باشند.
 
غلبه اپلیکیشن‌ها جلوی تمرکز جوانان بر پژوهش را می‌گیرد
 
با این وجود اما به نظر می‌رسد که در اینجا چیز دیگری در حال وقوع است. اگر به چین و اقتصادش علاقه مند هستید، یکی از تحلیلگرانی که حتماً باید آثارش را بخوانید «دان وانگ» است که در GaveKal Dragonomics پژوهش می‌کند. قطعه زیر در نامه‌ای که وی در سال ۲۰۱۹ نوشته است، جلب توجه می‌کند.
 
«به نظر من اینکه جهان تصمیم گرفته است اینترنت مصرفی برترین شکل فناوری باشد خیلی عجیب است. برای من روشن نیست که چرا اپلیکیشن‌هایی مثل وی‌چت، فیس‌بوک، یا اسنپ دارند مهم‌ترین کار را در به پیش راندن تمدن ما که در زمینه فناوری شتابان در حال پیشرفت است انجام می‌دهند.
 
به نظر من کاملاً محتمل است که فیس‌بوک و تنسنت ممکن است برای پیشرفت‌های فناورانه سود خالص منفی داشته باشند. اپ‌هایی که آن‌ها توسعه می‌دهند حواس‌پرتی‌های سرگرم‌کننده‌ای عرضه می‌کنند که موجب افول زایایی و سازندگی می‌شوند و شرکت‌ها جوانان باهوش را از حوزه‌های متمرکز بر پژوهش و توسعه مثل علم مواد یا ساخت نیمه‌رسانا به سوی بهینه‌سازی تبلیغات و توسعه بازی‌های رایانه‌ای می‌کشانند.
 
شرکت‌های اینترنتی در سن‌فرانسیسکو و پکن مهارت بالایی در نوآوری در مدل کسب‌وکار و بالا بردن اثرات شبکه‌ای دارند، اما نه ضرورتاً در زمینه پژوهش و توسعه و ایجاد مالکیت فکری جدید.
 
ای کاش دست از این فکر برداریم که چون چین اینترنت مصرفی زنده و پر جنب و جوشی دارد پس در فناوری هم پیشتاز است. جمعیت زیادی که بازی‌های آنلاین انجام می‌دهند، کالاهای مورد نیاز خانه را آنلاین خریداری می‌کنند، از بیرون غذا سفارش می‌دهند و درب منزل تحویل می‌گیرند، موجب نمی‌شود که یک کشور در فناوری یا علم پیشتاز باشد؛ اینها شرکت‌های خوبی هستند، اما به نظر من، نشانه‌های پیشرفت تمدن فناورانه ما را باید به جای آن‌ها در دستاوردهای علمی و صنعتی جست».
 
فناوری اینترنت مصرفی «فناوری» واقعی نیست
 
شغل «دان وانگ» این است که سر در بیاورد بازیگران و مهره‌ها در چین به چه فکر می‌کنند و بعد آن افکار را به مردم منتقل کند. بنابراین وقتی وی این ایده را مطرح می‌کند که «فناوری اینترنت مصرفی «فناوری» واقعی نیست»، این سوال به ذهن متبادر می‌شود که آیا رهبران چین نیز به همین موضوع فکر می‌کردند؟
 
این پژوهشگر در نامه سال ۲۰۲۰ خود اینطور نوشته است: «معلوم شده که در چند ماه اخیر رهبران چین به سوی این دیدگاه حرکت کرده‌اند که فناوری سخت ارزشمندتر از محصولاتی است که ما را به نحوی عمیق‌تر به جهان دیجیتال می‌برند. اگرچه دیجیتال‌سازی مهم است، اما ما باید اهمیت بنیادی اقتصاد واقعی را به رسمیت بشناسیم و هرگز صنعت‌زدایی نکنیم.»
 
به نظر می‌رسد سرکوب صنعت اینترنت چین بخشی از سیاست صنعت ملی در حال ظهور این کشور باشد. وقتی رهبران چین به این فکر می‌کنند که می‌خواهند مهندسان و کارآفرینان کشور تلاششان را صرف چه نوع فناوری کنند، احتمالاً نمی‌خواهند آن‌ها انرژی و سرمایه خود را فقط صرف سرگرمی و فراغت کنند.
 
رهبران عالی رتبه چین به جای اینکه به سادگی اجازه دهند تا دولت‌های محلی منابع خود را برای هرچه که به نظرشان رشد سریع ایجاد خواهد کرد مصرف کنند (استراتژی دهه ۹۰)، اکنون در تلاش هستند تا ترکیب صنعتی کشور را به سوی آنچه که فکر می‌کنند در خدمتِ ملت به‌مثابه یک کل خواهد کرد هدایت کنند و آن‌ها فکر می‌کنند چه چیزی در خدمتِ ملت به‌مثابه یک کل خواهد بود؟ به نظر می‌رسد جواب این سوال قدرت باشد. قدرت ژئوپولیتیک و نظامی برای جمهوری خلق چین، متناسب با ملل رقیب.
 
ایجاد انگیزه نوآوری با هدف پیروزی در جنگ‌ها
 
اگر بناست جنگ سرد یا گرمی علیه ایالات‌متحده یا ژاپن یا هند و یا هر کشور دیگری آغاز شود، به مقداری سخت‌افزار نظامی و جنگی نیاز است. این یعنی نیاز به مواد اولیه، موتور، سوخت، مهندسی و طراحی، و غیره؛ همچنین برای به کار انداختن آن سخت‌افزار به تراشه نیاز خواهد بود، زیرا فناوری نظامی به نحوی فزاینده نرم‌افزار-محور بوده و البته به سفت‌افزار نیز نیاز است.
 
فراموش کردن این موضوع هم اکنون برای آمریکایی‌ها راحت است، اما زمانی وجود داشت که «توانایی پیروز شدن در جنگ‌ها» هدف انگیزه‌بخش نوآوری فناورانه بود. NDRC و OSRD نیروی محرکه در پس حمایت دولت از پژوهش و فناوری در جنگ جهانی دوم بودند و NSF و DARPA در دل این سنت رشد کردند.
 
در آمریکا هزینه‌های دفاع بخش بسیار بزرگی از هزینه‌های پژوهشی دولت را به خود اختصاص داده است و بسیاری از موفق‌ترین صنایع فناوری بخش خصوصی در آمریکا به طریقی محصول جانبی آن تلاش‌های دفاع‌محورند.
 
پس از جنگ سرد، اولویت‌های آمریکا از بقا به لذت تغییر یافت. فناوری‌هایی مثل فیس‌بوک و آمازون، که اساساً مربوط به اوقات فراغت و مصرف هستند، دیگر محصول جانبی سرگرم‌کننده و سودآور حوزه دفاع نیستند بلکه در مرکز آنچه آمریکایی‌ها «فناوری» می‌پندارند قرار گرفته‌اند.
 
اما چین هرگز واقعاً از حالت تلاش برای بقا بیرون نیامد. رهبران چین از رشد اقتصادی استقبال کردند اما آن رشد همواره در جهت غایت قدرت ملی همه‌جانبه بوده است. ممکن است جوانان چینی به‌طور فزاینده آماده خرج‌کردن و کمی خوش‌گذراندن باشند اما رهبری هنوز به اینجا نرسیده است. رهبران کارهای مهم‌تری دارند. آن‌ها باید انتقام قرن تحقیر را بگیرند و چین را به جایگاه حقیقی‌اش در اوج برسانند.
 
بدین‌ترتیب وقتی رهبران چین به این فکر می‌کنند که می‌خواهند مهندسان و کارآفرینان کشور تلاششان را صرف چه نوع فناوری کنند، احتمالاً نمی‌خواهند آن‌ها انرژی و سرمایه خود را فقط صرف سرگرمی و فراغت کنند. آن‌ها احتمالاً نگاهی به بخش اینترنت مصرفی‌شان انداختند و تصمیم گرفتند که رشته پیوند بین این بخش و قدرت ژئوپولیتیک نازک‌تر از آن شده که سرمایه و کار تخصصی را وقف آن کنند. بنابراین، طبق راه و رسم کلاسیک حزب کمونیست چین، زمان نابود کردن فرا رسیده بود.
 
جلوگیری از ورود خارجی‌ها به حوزه فناوری چین
 
عامل دیگری که برخی مطرح می‌کنند این است که شرکت‌های اینترنت مصرفی که چین در حال جریمه آن‌ها است درجات مالکیت خارجی بالایی دارند. بنابراین این قضایا می‌تواند تا حدی مربوط به جلوگیری از ورود خارجی‌ها به حوزه فناوری چین نیز باشد.
 
البته تفسیرهای متفاوتی از این رخدادها نیز وجود دارد. برای مثال یکی از این دیدگاه‌ها این است که اقدام چین بر ضد شرکت‌های فناوری عمدتاً به خاطر حفظ منافع مشتریان انجام می‌شود.
 
با این وجود اما به نظر می‌رسد هرگونه ارزیابی از اهداف دولت چین که اهمیت اساسی قدرت ملی همه‌جانبه را نادیده بگیرد احتمالاً کمی بیش از اندازه دیپلماتیک است. چین می‌خواهد یک «ابرقدرت تولید صنعتی» باشد، اما دلایلی برای آن دارد که بسیار فراتر از ایجاد شغل‌های تولید کالا برای مردم است.
 
یک بیانیه جدید از سوی شورای دولتی جمهوری خلق چین نیز به تازگی منتشر شده که تأیید رسمی انگیزه‌های چین در این زمینه است.
 
این بیانیه می‌تواند این طور قابل تفسیر باشد که دولت چین نخبگان تجارت و فرهنگ این کشور را به «تغییری عمیق» فرا می‌خواند تا چین آنقدر قوی شود که با ایالات‌متحده بجنگد، فرآیندی که برخی آن را انقلاب ۲.۰ فرهنگی نامیده‌اند.

فناوری‌های دیجیتالی قابلیت بهینه‌سازی انرژی را دارند

گروه مطالعات اقتصادی پژوهشگاه فضای مجازی در گزارشی با بررسی پدیده دیجیتالی شدن اعلام کرد: دیجیتالی شدن از طرق مختلف ظرفیت‌هایی را برای افزایش کارایی انرژی فراهم می‌کند.
 
به گزارش پژوهشگاه فضای مجازی، دیجیتالی شدن که به معنی استفاده از فناوری‌های ارتباطاتی و اطلاعاتی دیجیتالی در فعالیت‌ها است به پدیده‌ای رایج در اقتصاد تبدیل شده و بسیاری از ابعاد زندگی انسان‌ها و جوامع بشری را تحت تأثیر قرار داده است.
 
این پدیده به افزایش حجم داده‌ها و اطلاعات، پیشرفت سریع در روش‌ها و ابزارهای تجزیه و تحلیل و اتصال هرچه بیشتر بین انسان‌ها، ابزارها و ماشین‌ها منتهی شده است.
 
دیجیتالی شدن دلالت‌های قابل ملاحظه‌ای در خصوص نحوه تولید و مصرف انرژی دارد. در این میان، تأثیر دیجیتالی شدن بر تقاضای انرژی پیچیده است. از یک سو، ابزارها و وسایل دیجیتال امکان بهبود قابل توجه در کارایی انرژی را فراهم می‌کنند و از سوی دیگر، رواج ابزارها و وسایل بیشتر، در صورتی که به دقت مدیریت نشود ممکن است به طور خالص باعث افزایش در مصرف انرژی شود. در این شرایط، چالش اساسی برای سیاستگذاران در این است که فرآیند دیجیتالی شدن را به گونه‌ای مدیریت کنند که فواید آن را بیشینه و پیامدهای منفی آن را کمینه کند.
 
دیجیتالی شدن از طرق مختلف ظرفیت‌هایی را برای افزایش کارایی انرژی فراهم می‌کند. فناوری‌های جمع‌آوری داده نظیر حسگرها و کنتورهای هوشمند داده‌های مربوط به مصرف انرژی و بعضاً سایر شرایط تأثیرگذار بر مصرف، نظیر شرایط آب و هوایی را جمع‌آوری می‌کنند. چنین داده‌هایی با استفاده از فناوری‌های تجزیه و تحلیل داده‌ها نظیر الگوریتم‌های هوش مصنوعی پردازش می‌شوند و اطلاعات مفیدی را در خصوص مصرف فراهم می‌کنند. سپس، اطلاعات پردازش شده به دستگاه‌ها و وسایلی ارسال می‌شود که می‌توانند به طور خودکار یا از طریق مداخله انسانی کارایی انرژی را ارتقا دهند.
 
برای نمونه، یک اپلیکیشن تلفن هوشمند می‌تواند مسیری برای رفت و برگشت بین محل زندگی و کار که باعث افزایش کارایی انرژی می‌شود، را به افراد پیشنهاد کند؛ اما افزایش کارایی انرژی از این طریق، دستکم مستلزم آن است که کاربر این برنامک بر مبنای پیشنهاد فوق اقدام کند. ابزارها و وسایلی هم وجود دارند که می‌توانند با استقلال بیشتر کارایی انرژی را ارتقا دهند. سوئیچ‌های تعبیه شده در سامانه‌های سرمایشی و روبات‌های مورد استفاده در خطوط تولید نمونه‌ای از چنین ابزارها و وسایلی هستند.
 
ممکن است دیجیتالی شدن از طریق ترکیبی از فناوری‌ها در حوزه‌های «جمع‌آوری داده»، «تجزیه و تحلیل داده» و «اقدام» به ارتقای کارایی انرژی در بخش‌های مختلف کمک کند. حسگرها، کنتورهای هوشمند و میاناها (Interfaces) نمونه‌ای از فناوری‌هایی هستند که می‌توانند برای جمع‌آوری داده‌ها مورد استفاده قرار گیرند. همچنین، شبیه‌سازی‌های دیجیتالی و هوش مصنوعی نمونه‌ای از فناوری‌هایی هستند که می‌توانند برای تجزیه و تحلیل داده‌های استفاده شوند. سامانه‌های اتوماسیونی، کنترل‌کننده‌ها، چاپ سه بعدی و میاناها نمونه‌ای از فناوری‌های ارتباطاتی و اطلاعات دیجیتالی قابل استفاده در حوزه تغییر رفتار مصرفی هستند.
 
فناوری‌های دیجیتالی قابلیت بهینه‌سازی انرژی لازم برای بسیاری از فعالیت‌ها را دارند. این به معنی افزایش در کارایی انرژی است، که به طور سنتی به عنوان «کاهش مقدار انرژی مصرف شده به ازای هر واحد فعالیت» تعریف می‌شود. بی‌تردید، افزایش کارایی انرژی مصرف‌کننده نهایی کماکان از مهم‌ترین مؤلفه‌های تحولات ساختاری در حوزه انرژی است که منافع بسیاری برای کشورها به دنبال دارد. اما، فواید ناشی از اتصال بیشتر بین انسان‌ها، ابزارها و ماشین‌ها این امکان را برای فناوری‌های دیجیتالی فراهم می‌کند تا هم کارایی انرژی مصرف‌کننده نهایی و هم کارایی کل سامانه انرژی (یعنی، سامانه‌ای که برای عرضه خدمات مرتبط با حوزه انرژی به مصرف‌کننده نهایی طراحی شده است) را افزایش دهد.
 
در حال حاضر، سامانه‌های انرژی در اطراف و اکناف جهان تحولات شدیدی را تجربه می‌کنند. اضافه شدن منابع انرژی‌های تجدیدپذیر متغیر متمرکز و غیرمتمرکز به شبکه، افزایش برقی کردن مصرف انرژی و پیدایش مشتاقان انرژی (افرادی که هم تولیدکننده و هم مصرف‌کننده انرژی هستند) نمونه‌ای از این تحولات است. در این شرایط، برای اطمینان یافتن از اینکه سامانه انرژی در کاراترین وضعیت ممکن قرار دارد، انرژی در زمانی که لازم است عرضه می‌شود و انرژی زمانی که در دسترس است مصرف می‌شود، انعطاف‌پذیری در سمت تقاضا بسیار مهم است.
 
دیجیتالی شدن برای ساختمان‌ها، وسایل نقلیه و صنایع هوشمند این امکان را ایجاد می‌کند تا منابع جدید، بار انعطاف‌پذیر را برای سامانه انرژی فراهم کند. این ویژگی می‌تواند موارد قطع انرژی‌های تجدیدپذیر در سمت عرضه را کاهش دهد و از جوامعی حمایت کند که انرژی تولیدی خود را مصرف می‌کنند. هرچه انرژی‌های تجدیدپذیر در سامانه انرژی بیشتر باشد و هر چه بیشتر جامعه انرژی تولیدی خود را مصرف کند، افزایش کارایی سامانه انرژی بیشتر محقق خواهد شد. زیرا، زیان‌های مرتبط با تولید و توزیع انرژی کاهش پیدا می‌کند.
 
قدرت فناوری‌های دیجیتالی در بهبود کارایی، هم در سطح مصرف‌کننده نهایی و هم در سطح سامانه، در نهایت از طرقی نظیر اجتناب از انجام سرمایه‌گذاری‌های پرهزینه در زیرساخت‌های انرژی، ادغام بهتر منابع انرژی‌های تجدیدپذیر متغیر در شبکه و بهبود امنیت انرژی، به‌ویژه از طریق توانمندسازی مصرف‌کنندگان انرژی، به کل سامانه انرژی منفعت می‌رساند.
 
همچنین، دیجیتالی شدن از طریق فواید ناشی از ارتقای کارایی مصرف‌کننده نهایی و کارایی سامانه انرژی، امکان بازنگری در تصوراتی را فراهم می‌کند که کارایی انرژی و پاسخگویی به تقاضا را موضوعاتی جدا از هم و حتی در تقابل با هم تعریف می‌کنند. در واقع، دیجیتالی شدن چشم‌اندازی کل‌نگر و سیستمی از کارایی انرژی ارائه می‌کند که هم کارایی مصرف‌کننده نهایی را شامل می‌شود و هم انعطاف‌پذیری سمت تقاضا را.

۷ عنصر عملکردی فناوری اطلاعات نیازمند بازآفرینی

 
پژوهشگر پژوهشگاه فضای مجازی با بررسی ۷ عنصر عملکردی فناوری اطلاعات که برای دیجیتالی سازی فرآیندها نیاز به بازآفرینی دارد، اعلام کرد: فناوری اطلاعات باید جز اولویت‌های اصلی مشاغل قرار گیرد.
 
به گزارش گروه مطالعات اقتصادی پژوهشگاه فضای مجازی، راحله حزب‌الهی کارشناس ارشد برنامه‌ریزی و تحلیل سیستم‌های اقتصادی این پژوهشگاه در گزارشی ۷ عنصر برای دستیابی به بهبود عملکرد فناوری اطلاعات و سازگار شدن آن با دنیای جدید دیجیتال را معرفی کرده است.
 
در این گزارش آمده است: امروزه بسیاری از شرکت‌های سنتی به دنبال دیجیتالی‌سازی و ایجاد عملکردی قوی در این زمینه هستند. تجربیات و تحقیقات نشان داده است که راه‌حل‌ها و رفع مشکلات کوتاه مدت به‌تنهایی در این زمینه کافی نبوده و این شرکت‌ها باید عملکردهای فناوری اطلاعات خود را کاملاً تغییر دهند.
 
ارتباطات و اتصالات بیشتر مصرف‌کنندگان با یکدیگر، فرآیندهای خودکار و تجزیه و تحلیل‌های پیشرفته تقاضاهای بی‌سابقه‌ای را برای عملکرد هرچه بیشتر و قوی‌تر فناوری اطلاعات ایجاد کرده است. بنابراین بسیاری از شرکت‌ها با مشکل تأمین این افزایش تقاضا روبرو هستند و همواره در تلاشند با افزودن عناصر قطعه قطعه‌ای و به‌طور تدریجی مطالبات جدید را تأمین کنند.
 
با این حال، آنچه واقعاً مورد نیاز است، بازآفرینی کامل فناوری اطلاعات است که می‌تواند به افزایش قدرت رقابتی کمک کند و حتی یک مزیت راهبردی جدید نیز ایجاد کند. اجرای این بازآفرینی آسان نیست و نیاز به ایجاد تغییرات گسترده‌ای به خصوص در زیرساخت‌ها دارد و انجام آن چندین سال طول می‌کشد.
 
اما خوشبختانه شرکت‌ها می‌توانند رویکردی را ارائه دهند که نتایج را به‌طور سریع‌تری نشان دهد. این رویکرد با تمرکز بر دو حوزه ارزشمند کسب و کار مانند مدیریت وب و مدیریت ارتباط با مشتری، سبب ایجاد تحولات سریع و مدرن در عملکرد فناوری اطلاعات می‌شود. تحولات موفقیت‌آمیز از ایجاد انفصال بین عملکردهای قدیمی فناوری اطلاعات جلوگیری می‌کند و به عنوان یکی از اولویت‌های اصلی توسط مدیرعامل و رهبران تجاری، اداره می‌شود.
 
دیجیتالی‌سازی باعث تغییر در عملکرد فناوری اطلاعات می‌شود
 
دیجیتالی‌سازی از سه طریق اصلی باعث تغییر در عملکرد فناوری اطلاعات می‌شود. اول اینکه دیجیتالی‌سازی به فناوری‌های روزافزونی نیاز دارد. به عنوان مثال سیستم پیشنهاددهنده نت‌فلیکس داده‌های ترابایت را تجزیه و تحلیل می‌کند تا بتواند حداقل ۷۰ درصد به مشتریان انتخاب‌های درستی را پیشنهاد کند. همچنین سیستم جستجوی اختصاصی و ذخیره‌سازی بوکینگ این امکان را فراهم کرده تا با جستجوی بیش از ۴۵۰ هزار املاک و اقامتگاه برای مصرف‌کنندگان، به بزرگترین سایت هتل‌یابی در جهان تبدیل شود؛ این روزها حتی زنجیره‌های تأمین و فروش قهوه نیز در حال معرفی و تشکیل برنامه‌های پیچیده پرداخت در تلفن‌های همراه هستند.
 
دوم اینکه، درحالی‌که قبلاً کارایی، مهمترین معیار عملکرد فناوری اطلاعات برای بسیاری از شرکت‌ها بود امروزه آیتم‌های دیگر نیز از ‎جمله زمان ورود نوآوری‌ها به بازار به دلیل اینکه مشاغل از لحاظ سرعت ایجاد ابتکارات دیجیتالی و ارائه خدمات به مصرف‌کنندگان با یکدیگر رقابت می‌کنند، بسیار حیاتی و مهم است.
 
همچنین در دنیای دیجیتالی که در آن برخلاف دنیای فیزیکی هیچ کار دستی وجود ندارد، قابلیت اطمینان از اهمیت بالایی برخوردار است و با توجه به اینکه این روزها انجام عملیات گسترده‌تر به‌صورت آنلاین، احتمال ایجاد آسیب‌پذیری‌ها و خسارات جدید را بیشتر کرده است، ایجاد امنیت نیز امری بسیار ضروری است.
 
در گذشته بعد از کارایی به‌ترتیب کیفیت، قابلیت اطمینان، امنیت و زمان جز اولویت‌های شرکت‌ها در مورد عملکرد فناوری اطلاعات و ارتباطات بود. اما امروزه تمامی این آیتم‌ها به یک میزان اهمیت دارد و نمی‌توان آنها را اولویت‌بندی کرد. سوم، دیجیتالی‌شدن به این معنی است که فناوری اطلاعات باید بیشتر از قبل از لحاظ میزان تعامل و نظارت در تجارت تقویت شود زیرا ارزش این فناوری برای شرکت‌ها بسیار بیشتر از قبل است و ۴۰ درصد از درآمدها و گاهی اوقات بقای یک شرکت و کسب و کار به این فناوری بستگی دارد.
 
۷ عنصر عملکردی فناوری اطلاعات که نیاز به بازآفرینی دارد
 
فناوری اطلاعات و ارتباطات در مقایسه با بسیاری از متصدیان صنعت، نقش بیشتری در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک و نوآورانه دارد و همچنین سهم بیشتری از سرمایه‌گذاری را به خود اختصاص داده و استعدادهای بهتری را به خدمت می‌گیرد. اختراع مجدد یا بازآفرینی عملکرد فناوری اطلاعات در جهت دیجیتالی‌سازی، می‌تواند یک مزیت رقابتی جدید را برای شرکت‌ها فراهم کند.
 
در اینجا سعی شده است تا ۷ عنصر مهم برای دستیابی به بهبود عملکرد فناوری اطلاعات و سازگار شدن آن با دنیای جدید دیجیتال، شناسایی و معرفی شود.
 
۱- رهبری تجاری شفاف و اصلی در زمینه دیجیتال
 
به‌منظور دستیابی به ارزش واقعی دیجیتال، اولویت‌ها باید کاملاً واضح و شفاف باشند و با توجه به اینکه دارایی‌های فناوری اطلاعات مانند داده‌های مشتری و سیستم‌عامل‌های وب اغلب در ابتدا به‌صورت مرکزی ایجاد می‌شوند و سپس در بازارها و واحدهای تجاری به اشتراک گذاشته می‌شوند، توافق‌نامه‌های مرکزی در این زمینه از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. ایجاد یک مرکز رهبری دیجیتالی که یک استراتژی مبتنی بر واقعیت را ایجاد و هدایت و همچنین اولویت‌های رقابتی را در حوزه‌های مختلف تجاری مشخص کند برای شرکت‌های فاقد تجربه اهمیت زیادی دارد.
 
۲- نخبگان و استعدادهای برتر فناوری اطلاعات
 
بازآفرینی فناوری اطلاعات مستلزم ظهور استعدادهای جدید برای ایجاد شیوه‌های پیشرو است. یک شکایت رایج در بین شرکت‌های سنتی این است که استعدادهای برتر اکثراً جذب شرکت‌های نوپا می‌شوند. این مسئله ممکن است درست باشد اما به این معنی نیست که متصدیان قدرت توان ارائه یک پیشنهاد قوی برای جذب استعدادها و ایجاد رقابت مؤثر را ندارند. به عنوان مثال، یک خرده‌فروشی جهانی، یک مرکز توسعه مارک تجاری در دره سیلیکون افتتاح کرد و برای نشان دادن تعهد و نگرش جدید خود، شرکت‌های نوپا را خریداری کرد.
 
۳- ترتیبات لازم برای تغییر سریع در مقیاس نیروی کار
 
متصدیان باید بتوانند علاوه بر استخدام استعدادها، میزان یا مقیاس نیروی کار را نیز جهت تأمین تقاضای غیرقابل پیش‌بینی، افزایش دهند. این امر معمولاً مستلزم ایجاد تغییر در قراردادهای فروشندگان است تا در صورت لزوم گزینه‌هایی برای افزایش ظرفیت اضافی نیروی کار بدون فرآیندهای مناقصه‌ای طولانی‌مدت فراهم شود. همچنین می‌توان توافق‌هایی با فروشندگان ویژه که می‌توانند مهارت‌های تخصصی بیشتری ارائه دهند نیز در این زمینه صورت داد.
 
۴- توسعه و انتشار سریع
 
ارائه سریع محصولات نهایی با کیفیت بالا به روش‌های جدیدی از جمله توسعه و انتشار سریع، آزمایش و استقرار خودکار و یادگیری تغییرات ایجاد شده نیاز دارد. اما اغلب چگونگی ترغیب تجارت به اتخاذ این روش‌ها یک چالش اساسی است و به راحتی امکان‌پذیر نیست.
 
۵- نوآوری سریع با پشتیبانی از خدمات پایدار
 
تأمین سریع تقاضای غیرقابل پیش‌بینی به چندین فعال‌کننده در زمینه ایجاد تغییر در معماری و عملکرد فناوری اطلاعات متکی است. بدین منظور ابتدا خدمات پایدار و متناسب با هدف ایجاد می‌شوند و سپس به عنوان عناصر سازنده مورد استفاده قرار می‌گیرند (به عنوان مثال قیمت‌گذاری و داده‌های مربوط به مشتری). دوم اینکه فناوری اطلاعات این عناصر سازنده را به‌گونه‌ای که بتوان از آنها استفاده کرد، ترکیب می‌کند و سپس از طریق یک وب‌سایت گسترده و سیستم عامل مستقر در موبایل، نوآوری‌های موفق را به سرعت در همه دستگاه‌ها، بازارها و مارک‌های تجاری گسترش می‌دهد.
 
۶- زیرساخت مقیاس‌پذیر مبتنی بر ابر
 
بازاریابی سریع و تأمین تقاضای بیشتر مصرف‌کننده، نیاز به عملیات زیرساختی مبتنی بر ابر دارد.
 
۷- داده‌های یکپارچه با کیفیت بالا
 
فناوری‌های پیچیده مانند سیستم‌های پیشنهادی، به داده‌های با کیفیت بالا نیاز دارند. این داده‌ها در یک مجموعه واحد ادغام شده و به صورت یکپارچه توسط شرکت‌ها نگهداری می‌شوند. بدین منظور راه‌اندازی یک برنامه مشترک تجاری و فناوری اطلاعات ضرورت دارد. این برنامه ارزش و اولویت داده‌ها را مشخص کرده و کیفیت آنها را اندازه‌گیری می‌کند و سپس اقدامات اصلاحی مورد نیاز را جهت کاهش ناخالصی داده‌ها و افزایش کیفیت آنها ارائه می‌دهد.
 
به عنوان مثال، تحقیقات انجام شده در مورد یک بانک نشان داده که در نتیجه بهبود کیفیت داده‌ها ۸۰۰ میلیون دلار مزایای بالقوه به سرمایه آن بانک اضافه شده است. در واقع این افزایش سرمایه در نتیجه ایجاد یک برنامه مشترک بین عملیات فناوری اطلاعات و معرفی یک ساختار قیمت‌گذاری مبتنی بر خدمات است که به منظور ارتقا کیفیت داده‌ها، شرکت‌ها را به دلیل استفاده مداوم از داده‌های قدیمی جریمه می‌کند.
 
ایجاد تحول در میزان سرعت بازآفرینی فناوری اطلاعات
 
هر برنامه‌ای به منظور اختراع یا بازآفرینی مجدد فناوری اطلاعات، باید بتواند به سرعت مزایای حاصل از تغییر را در کسب و کارها ایجاد کند. با این حال، ایجاد تغییر سریع در کل عملکرد فناوری اطلاعات در اکثر سازمان‌ها با توجه به میزان تغییرات مورد نیاز تقریباً غیرممکن است. معمولاً موفق‌ترین تحولات صورت گرفته به این شکل عمل می‌کنند که یک عملکرد جدید و پرسرعت را در کنار عملکرد قدیمی فناوری اطلاعات قرار می‌دهند. بر اساس این رویکرد، عملکرد جدید و پرسرعت فناوری اطلاعات ابتدا بر یک یا دو حوزه تجاری با ارزش تمرکز می‌کند. در واقع محدود کردن دامنه حوزه‌ها و اولویت‌بندی آنها این اجازه را می‌دهد تا فناوری اطلاعات طی ۱۸ ماه ابتدا برای این مناطق بازآفرینی شود و تأثیر خود را کامل ایجاد کند و سپس به بقیه حوزه‌ها و مناطق بسط پیدا کند.
 
یکی از مؤسسات مالی انگلستان این رویکرد را در زمینه بانکداری آنلاین برای مشتریان خود اتخاذ کرد. این بانک ابتدا یک دفتر توسعه جدید با هدف جذب استعدادهای برتر فناوری اطلاعات طراحی و افتتاح کرد. بعد از اینکه استعدادهای جدید با مهارت‌های لازم به این دفتر پیوستند، مؤسسه به سمت ایجاد یک تحول سریع حرکت کرد. درواقع ایجاد یک زیرساخت خدماتی پایدار جدید به فناوری اطلاعات اجازه می‌دهد تا سریعاً بتواند ویژگی‌های جدیدی را در رابطه با مشتریان ایجاد کند و به تقاضاهای جدید پاسخ دهد. این مؤسسه بعد از ۱۸ ماه این اقدامات و تحولات در عملکرد فناوری اطلاعات را در زمینه‌های دیگر نیز آغاز کرد.
 
به منظور ایجاد تحولات سریع موفقیت‌آمیز سه اقدام مهم و زیربنایی لازم است.
 
۱- ترکیب ذهنیت راه‌اندازی با مسئولیت‌پذیری سازمانی
 
ایجاد تغییرات سریع در بازآفرینی و عملکرد فناوری اطلاعات می‌تواند سازمان‌هایی را که از نوع قدیمی این فناوری استفاده می‌کنند با چالش مواجه کند. به عنوان مثال، در یک شرکت اروپایی که فقدان یک حکمرانی و واحد پاسخگویی دقیق بود، پروژه‌هایی حیاتی که هم شامل عملکردهای جدید و هم قدیمی فناوری اطلاعات می‌شدند آغاز شدند و این مسئله سبب ایجاد چالش‌ها و اختلالاتی شد و هر یک از عملکردها ادعا می‌کرد که دیگری مسئول مشکلاتی است که به وجود آمده است. به عنوان مثال برنامه‌های تلفن همراه در فروشگاه‌ها دچار مشکل شدند زیرا مسئولیت نگهداری آنها نامشخص بود و این مسئله سبب کاهش تقاضای تجاری و ایجاد عقب‌ماندگی و تأخیر غیرمنتظره شد.
 
ذهنیت و ایده راه‌اندازی عملکرد جدید با سرعت بالا در سازمان‌ها باید با طراحی ساختارهای پاسخگویی و مدیریتی دقیق همراه باشد. در واقع باید یک واحد پاسخگو بر هر دو عملکرد قدیم و جدید فناوری اطلاعات نظارت داشته باشد. در واقع عناصر مشترک بین عملکردهای قدیم و جدید مانند تخصیص بودجه باید به دقت طراحی شوند. اگرچه عملکرد جدید و پرسرعت یک ذهنیت نوپا را به ارمغان می‌آورد اما نیاز به یک حاکمیت سازمانی قوی با بررسی و توازن مناسب در مورد مدیریت تقاضا، معماری و مدیریت انتشار دارد.
 
۲- ایجاد تعادل در سبد فناوری اطلاعات
 
عملکرد جدید با سرعت بالا باعث افزایش سریع در منافع تجاری می‌شود اما تنها می‌تواند در شروع بر یک یا دو حوزه تجاری متمرکز شود. مدیران ارشد اطلاعاتی باید به منظور افزایش هرچه بیشتر منافع تجاری پروژه‌های پیچیده‌تری را در سایر زمینه‌های تجاری مانند ایجاد تغییرات در سیستم‌های پشتیبانی اصلی مانند مدل‌های جدید قیمت‌گذاری در دست اجرا درآورند.
 
۳- فناوری اطلاعات باید جز اولویت‌های اصلی مشاغل قرار گیرد
 
مدیرعامل و کل تیم اجرایی باید بازآفرینی مجدد فناوری اطلاعات را در اولویت اصلی کسب و کار قرار دهند. با توجه به اینکه دیجیتالی‌سازی در کنار مزایای خود آسیب‌ها و خطرات احتمالی هم دارد، ضروری است که آنها کل برنامه را تحت نظر داشته باشند. مهم‌تر از همه، مدیران اطلاعات باید با تهیه نقشه راه که از ابتدا ارزش و نتایج نهایی برنامه را ارائه می‌دهد، از حمایت اولیه رهبران تجاری برخوردار شوند. اگر این اتفاق نیفتد رهبران تجاری ممکن است بعدها و طی مراحل برنامه به دلیل ایجاد تأخیرات و هزینه‌های احتمالی تغییر مسیر بدهند و برنامه را رد کنند.
 
بسیاری از مقامات فعلی که در دنیای دیجیتال رقابت می‌کنند، اغلب خواسته‌های بی‌سابقه‌ای را در مورد ایجاد تغییرات سریع در عملکرد فناوری اطلاعات مطرح می‌کنند. اتخاذ رویکرد ایجاد سرعت می‌تواند فناوری اطلاعات را به یک منبع مزیت رقابتی تبدیل کند اما این امر مستلزم آن است که مدیران ارشد تحول را در اولویت خود قرار دهند. این مسئله باعث می‌شود شرکت‌های سنتی برای رقابت با مهاجمان دیجیتال در موقعیت بهتری قرار گیرند و یافته‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از آنها روند طولانی بازآفرینی فناوری اطلاعات را آغاز کرده‌اند.

ضرورت راه‌اندازی پلتفرم‌های مشترک با کشورهای اسلامی

 
 
سرپرست پژوهشگاه فضای مجازی بر ضرورت راه اندازی پلتفرم‌های مشترک با کشورهای منطقه، اسلامی و کشورهای همسو تاکید کرد و گفت: حکمرانی غیر مشارکتی فضای مجازی، محکوم به شکست است.
 
به گزارش پژوهشگاه فضای مجازی، عبدالحسین کلانتری در نشست هم افزایی فعالان فضای مجازی پاک که با محوریت «فضای مجازی و دولت آینده» برگزار شد، با بیان اینکه فعالان فضای مجازی می‌توانند در مسیر شعار «تحول» دولت سیزدهم نقش ویژه و محوری ایفا کنند، اظهار داشت: البته فرصت برای محوریت فضای مجازی مدتها است که در کشور پیش آمده و تمهیدات، تدابیر، احکام و حتی فرمایشات رهبر معظم انقلاب نیز بر این موضوع دلالت داشته است.
 
سرپرست پژوهشگاه فضای مجازی ادامه داد: ایشان انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی را به موضوع فضای مجازی پیوند زدند و آن را محور تحولات جهان و جامعه پیش رو دانستند و از اعضای شورای عالی فضای مجازی و از مسئولان مرکز ملی و دولت خواستند تا از منافع کثیر این فضا با مدیریت صحیح استفاده کنند. اما مواجهه سیاسی، پرحاشیه و تک بعدی با این موضوع باعث شد که از این فرصت‌ها به درستی استفاده نشود و حتی برخی از آن فرصت‌ها تبدیل به تهدید شوند؛ تهدیداتی که کمک به رفع و حل آنها کم هزینه نیست.
 
وی گفت: برای نمونه آیا امروز مهاجرت این همه کاربر و خدمات وابسته به آن‌ها و کسب و کار آنها از پلتفرم‌های خارجی کار ساده ای است؟ یا حتی اگر قرار باشد مذاکره‌ای با این پلتفرم‌ها صورت گیرد و آنها مسئولیت پذیر شوند؟ این کار چند سال پیش راحت تر بود یا هم اکنون که تعداد زیادی از کاربران ایرانی از آن استفاده می‌کنند؟ اینها مواردی از فرصت سوزی بود که کارها را سخت و دشوار می‌کند. اما به هر ترتیب باید برای آن‌ها چاره‌ای اندیشید و این فضا را به نفع مردم و زندگی و کسب و کار مردم تغییر داد.
 
فضای مجازی تنها به وزارت فاوا تقلیل نمی‌یابد
 
کلانتری با تاکید بر اینکه فضای مجازی همچنان سرشار از فرصت‌های بی‌شمار است، افزود: ظرفیت‌های عظیمی در کشور وجود دارد که ما را به فرصت‌های تحولی فضای مجازی خوشبین می‌کند. به طوری که استفاده درست از این ظرفیت‌ها و فرصت‌ها نه تنها فضای مجازی، بلکه کل جامعه، کشور، ارکان و نهادهای آن را متحول خواهد کرد. این فضا می‌تواند محور تحول دولت و جامعه در گام دوم انقلاب باشد و به تحقق شعارهای انقلاب و اهداف چشم اندازی کشور کمک کند.
 
وی با اشاره به اینکه فضای مجازی و فناوری‌های وابسته به آن، همچنانکه انقلاب صنعتی محور تحولات جامعه حاضر بود و تمامی ارکان و نهادهای آن را بازطراحی کرد، محور تحولات جامعه پیش رو است، اظهار داشت: بر مبنای این نگاه، کوشش در جهت تحقق مدل پایداری از تحول دیجیتال و استفاده از ظرفیت‌ها و فرصت‌های آن، جایگاه ما را در مناسبات جهانی دگرگون خواهد کرد و حتی به رفع عقب ماندگی دوره صنعتی شدن که در مقاطعی منجر به وابستگی ما شد، نیز کمک خواهد کرد.
 
دانشیار دانشگاه تهران تصریح کرد: فضای مجازی تنها به وزارت فاوا تقلیل نمی‌یابد بلکه محور و پیشران مهم تحول دولت آینده در همه وزارتخانه‌ها و دستگاه‌ها فضای مجازی خواهد بود. بر مبنای این نگاه، حوزه وظایف و مأموریت‌ها و ساختار و روال‌های کاری وزارتخانه‌ها باید بازتعریف شوند.
 
برنامه تحول دیجیتال دستگاه‌های اجرایی ارائه شود
 
وی با اشاره به تدوین کلیات تحول دیجیتال از سوی پژوهشگاه و مرکز ملی فضای مجازی به تفکیک وزارتخانه‌ها اظهار کرد: این موارد طی نامه‌های تفصیلی برای هر بخش به وزرای مربوطه ارسال شده حتی شورای عالی در حوزه فرهنگ و آموزش، دستگاه‌های مربوطه (وزارت ارشاد، وزارت آموزش عالی و وزارت آموزش و پرورش) را مکلف کرد که در مدت ۶ ماه برنامه تحول دیجیتال دستگاه خود را ارائه کنند. جز وزارت ارشاد، دو وزارتخانه دیگر سندی ارائه ندادند.
 
رئیس پژوهشگاه فضای مجازی با تاکید بر اینکه تحول دیجیتال یک انتخاب نیست بلکه یک اجبار است، تصریح کرد: فرصت سوزی و تعلل در این مسیر در نهایت موقعیت راهبردی ما را در منطقه و جهان تنزل خواهد داد. ضمن آنکه این تحول، فرصت‌ها و منابع جدید و فراوانی را پیش روی دولت خواهد گذاشت و از سویی هزینه‌های دولت را در بسیاری زمینه‌ها کاهش خواهد داد.
 
به گفته وی، با اجرای طرح تحول دیجیتال به مثابه پلتفرم و حکمرانی درست، ظرفیت‌های تحلیلی، نظارتی، مدیریتی و برنامه‌ریزی دولت به نحو بی نظیری ارتقا خواهد یافت. بنابراین دولتی کوچک، اما هوشمند شکل خواهد گرفت؛ دولتی که با قدرت نرم و انضباطی حکمرانی می‌کند.
 
لزوم رویکرد متفاوت دولت سیزدهم به فضای مجازی
 
وی ادامه داد: دولت سیزدهم باید بر اساس این نگاه که فضای مجازی و فناوری‌های وابسته به آن محور تحول دولت و جامعه آینده تلقی می‌شوند، رویکرد متفاوتی به این فضا داشته باشد و اقدامات خاصی را انجام دهد. نخستین رویکرد، انتخاب فرد و نهادی به عنوان مسئول پیگیری تحقق دولت دیجیتال و تحولات لازم در این زمینه از سوی رئیس جمهور آینده است. به طوری که این تحول در تمامی ارکان دولت و تمامی دستگاه‌ها و وزارتخانه‌های دولتی پیگیری شود.
 
کلانتری اقدام دیگر را تقویت و اهمیت دادن به جایگاه شورای عالی و مرکز ملی فضای مجازی به عنوان معین دولت و نه رقیب دانست و اظهار داشت: طی این سال‌ها، شورای عالی و مرکز ملی فضای مجازی بسیار نادیده انگاشته شدند. تا آنجا که مرکزی که قرار بود قرارگاه فضای مجازی باشد، بعد سال‌ها توانسته ۱۳ نیروی رسمی داشته باشد و در حقوق کارکنان خود هم می‌ماند.
 
سرپرست پژوهشگاه فضای مجازی افزود: تقسیم کار شفاف میان دستگاه‌ها و نهادهای مختلف در موضوع حکمرانی فضای مجازی و به صورت خاص ارتباط میان وزیر ارتباطات و شورای عالی و مرکز ملی فضای مجازی و حتی مجلس شورای اسلامی و دیگر نهادها و دستگاه‌ها هم از دیگر چالش‌هایی است که به نوعی دولت سیزدهم باید آن را مشخص کند.
 
وی تکمیل شبکه ملی اطلاعات را اقدام پر اولویت و مهم دیگر عنوان و تصریح کرد: لایه محتوا و خدمات ارتباط مستقیم با کاربر دارند و نقطه اهرمی تحول در حکمرانی فضای مجازی هستند که به تدریج سایر لایه‌ها را نیز متحول خواهند کرد.
 
وضعیت حکمرانی داده در کشور ما مشخص نیست
 
کلانتری رویکرد دیگر را که جز تعهدات دولت بر اساس مصوبه شورای عالی فضای مجازی است، افزایش حجم اقتصاد دیجیتال و توجه ویژه به کسب و کارهای دیجیتال در تمامی حوزه‌ها و دستگاه‌های دولتی عنوان کرد و گفت: سوال این است که چرا که وضعیت حکمرانی داده در کشور ما مشخص نیست و اقتصاد مبتنی بر داده یا همان data driven economy در کشور شکل نگرفته است. در حالی که حجم زیاد درآمد پلتفرم‌های بزرگ از همین ناحیه است. برای این منظور ضمن تجمیع یا شبکه‌ای کردن داده‌ها در کشور، باید سطوح و شرایط دسترسی را برای بخش خصوصی روشن کرد تا بر آن اساس اقتصاد این حوزه رشد کند.
 
دانشیار دانشگاه تهران با تاکید بر حفظ حریم خصوصی گفت: تنظیم و ارائه سند یا لایحه‌ای در این باره می‌تواند بسیاری از دغدغه‌های کاربران را برطرف سازد و پیشرانی برای رونق پلتفرم‌های داخلی باشد. در این میان تغییر رویکرد در حکمرانی فضای مجازی نیز از نکات مهم دیگر است. حکمرانی بالا به پایین و غیر مشارکتی فضای مجازی، محکوم به شکست است؛ بنابراین نه تنها بر اساس آموزه‌های انقلاب اسلامی و مردم‌سالاری دینی، باید از مشارکت همه بخش‌های مردمی و خصوصی برای حکمرانی فضای مجازی استفاده کرد، بلکه باید در تنظیم لوایح قانونی و سندهای مصوب شورای عالی فضای مجازی نیز از تمامی ظرفیت‌های مشارکتی کمک گرفت.
 
وی با بیان اینکه گفتگو می‌تواند بسیاری از مسائل این حوزه سیاست زده را کاهش داده و ابتکار عمل را از دست معاندین نظام بگیرد و بهانه‌ای به دست آنها ندهد، خاطرنشان کرد: با وجود تمامی ایرادات و مشکلاتی که فضای مجازی کشور دارد و به همین علت رهبری فرمودند «از برخی جهات رها است»، فضای مجازی کشور توان آن را دارد که در سطح منطقه و کشورهای همسو ایفای نقش کند.
 
لزوم زمینه سازی برای فعالیت فرامرزی پلتفرم‌های ملی و بومی
 
سرپرست پژوهشگاه فضای مجازی یکی از اقدامات مهم دولت آینده را زمینه سازی برای فعالیت فرامرزی پلتفرم‌های ملی و بومی و راه اندازی پلتفرم‌های مشترک با کشورهای منطقه و اسلامی و کشورهای همسو دانست. بدین طریق اندازه کار وسیع‌تر شده و کاربر و بازار که لازمه بقا و رشد پلتفرم است، رشد می‌کنند، ضمن آنکه انتقال دانش و تجربه صورت می‌گیرد و از انحصارات جهانی کشورهای سلطه‌گر کاسته خواهد شد.
 
کلانتری گفت: در صورت عدم انجام این اقدامات ظرفیت‌های حکمرانی به شدت کاهش می‌یابد و با یک دولت توخالی مواجه خواهیم بود که اختیاری در فضای مجازی نداشته و در این فضای رها و ول، دیگران حکمرانی می‌کنند.

نشست «اخلاق اسلامی در فضای مجازی» برگزار می شود

 
سومین نشست از سلسله نشست‌های علمی «جهان اسلام در عصر فضای مجازی» با عنوان «اخلاق اسلامی در فضای مجازی» با رویکرد بین الملل برگزار می شود.
 
به گزارش پژوهشگاه فضای مجازی، سومین نشست از سلسله نشست‌های علمی «جهان اسلام در عصر فضای مجازی» با موضوع «اخلاق اسلامی در فضای مجازی» با ارائه دکتر مهدی چگینی از اساتید دانشگاه، توسط دفتر مطالعات اسلامی و ارتباطات حوزوی پژوهشگاه فضای مجازی و با مشارکت معاونت ارتباطات و بین‌الملل حوزه‌های علمیه، خبرگزاری ابناء، مؤسسه آینده‌پژوهی جهان اسلام و نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در پردیس فارابی دانشگاه تهران، برگزار می‌شود.
 
زمان برگزاری این نشست سه‌شنبه ۸ تیر ماه (۲۹ ژوئن)، از ساعت ۱۱:۳۰ (ساعت ۸:۰۰ به وقت لندن) است که با توجه به وجود محدودیت‌های کرونایی، به صورت مجازی و برخط برگزار می‌شود.
 
این نشست مجازی به زبان انگلیسی ارائه خواهد شد و برای حاضرین در جلسه که خلاصه‌ای از نشست، به زبان فارسی، انگلیسی یا عربی ارائه کنند، گواهینامه معتبر به زبان انگلیسی از طرف «مرکز ملی فضای مجازی» صادر خواهد شد.

سیاست مرکز ملی فضای مجازی درباره ارز دیجیتال

 
 
معاون راهبری مرکز ملی فضای مجازی با تشریح سیاست های این مرکز در مواجهه با ارزدیجیتال گفت: استفاده از رمزارزها با منشأ خارجی را ترویج نمی کنیم.
 
به گزارش پژوهشگاه فضای مجازی، ابوالفضل روحانی اظهار داشت: رمزارزها به طور کلی و با مدیریت شرایطی می‌توانند ابزاری برای دور زدن تحریم در برخی از معاملات باشند اما باید رویکرد ویژه ای برای برخورد با این موضوع برای آن تعریف شود.
 
وی گفت: مرکز ملی فضای مجازی استفاده از رمزارزها با منشأ خارجی نظیر بیت کوین را ترویج نمی‌کند زیرا نه تنها متولی آن‌ مشخص نبوده بلکه سرمایه گذاران آن نیز مشخص نیستند.
 
روحانی ادامه داد: نوسانات عجیب قیمت بیت کوین و تلاطم قیمتی آن در بازارهای جهانی جای پرسش دارد. بر این اساس سیاست مرکز ملی فضای مجازی این است که تشویقی در این حوزه نداشته باشیم اما در جمهوری اسلامی به ویژه بانک مرکزی، با توجه به این که رمزارزها می‌تواند ابزار مناسبی برای دور زدن تحریم‌ها برای برخی از معاملات باشد باید رویکرد ویژه ای برای آن تعریف شود.
 
معاون راهبری فنی مرکز ملی فضای مجازی با اشاره به موضوع بلاکچین و رمزارزها گفت: پژوهشگاه فضای مجازی نسبت به آسیب پذیری و ریشه استفاده از رمزارزها اقدام کرده اما از آن جا که هنوز بحث رمز ارزها در میان همه مردم، ساری و جاری نشده و موضوعی فراگیر نیست و در سطح نخبگان و افراد خاص باقی مانده، باید با توجه به شرایط و برنامه ریزی انجام شده با هدف آگاه سازی این موضوع، نسبت به شفاف سازی موضوع رمزارزها اقدام و رویکرد جمهوری اسلامی را نسبت به این موضوع تبیین کرد.

هوش‌مصنوعی چگونه پلتفرم‌های بلاکچین را ارتقا می دهد

 
گروه علوم و فناوری‌های نوین پژوهشگاه فضای مجازی با بررسی دو فناوری نوظهور هوش مصنوعی و زنجیره بلوکی اعلام کرد: ادغام این دو فناوری می تواند انبوهی از کاربردهای بلاکچین را آشکار کند.
 
به گزارش پژوهشگاه فضای مجازی، هوش‌مصنوعی و زنجیره بلوکی (بلاکچین) به ندرت در کنار هم به کار گرفته می‌شوند، اما ادغام این دو فناوری می‌تواند انبوهی از کاربردهای بلاکچین را آشکار سازد.
 
هوش‌مصنوعی و زنجیره بلوکی هر دو به عنوان فناوری‌هایی در نظر گرفته می‌شوند که آینده ما را تسخیر خواهند کرد. اما مشکل اینجاست که این دو مثل آب و روغن هستند. در حالی که هردو به تنهایی نوآورانه اند اما ارتباط بسیار کمی بین آن دو وجود دارد. از این رو کمبود پروژه‌هایی که هوش‌مصنوعی و زنجیره بلوکی را به طور نزدیکی با هم ادغام کنند و تمام پتانسیل این دو فناوری نوظهور را آزاد کنند به طور واضح حس می‌شود.
 
موانع فنی عامل اصلی این مشکل هستند. ادغام هوش‌مصنوعی و قراردادهای هوشمند که امروز وجود دارند، عملاً غیرممکن است. این دو به پارادایم‌های برنامه‌نویس کاملاً متفاوتی وابسته‌اند و در حالی که قراردادهای هوشمند، جهت کاهش هزینه‌های تراکنش، از کمترین میزان داده استفاده می‌کنند، بسیاری از مدل‌های هوش‌مصنوعی جهت تصمیم‌گیری، از مقادیر عظیمی از داده به همراه میزان بالایی از منابع رایانشی استفاده می‌کنند.
 
قراردادهای هوشمند همچنین بسیار سخت‌گیر هستند، به این معنا که تنها هنگامی می‌توان به یک خروجی دست‌یافت که دامنه‌ای از پارامترهای سخت‌گیرانه برآورده شوند. در نتیجه قراردادهای هوشمند می‌توانند برای دنیای هوش‌مصنوعی نامناسب باشند، جایی که رسیدن به دقت ۱۰۰ درصد دشوار است، مخصوصاً در زمینه تشخیص تصویر و صوت.
 
این تقاضا برای انعطاف‌پذیری، نیاز به نسلی جدید از قراردادهای هوشمند را ایجاد کرده است، قراردادهای هوشمندی که قادرند از پس ورودی‌هایی با دقت بالا (هرچند ناقص) برآیند، و یک خروجی بی‌نقص دریافت کنند.
 
همان‌طور که فروم زنجیره بلوکی اتحادیه اروپا اخیراً در گزارشی اعلام کرد که ادغام این دو فناوری نه تنها مطلوب بلکه یک ضرورت است.
 
در این باره نویسندگان می‌گویند: «در دنیای واقعی، به خصوص در موارد کاربرد در مقیاس وسیع، زنجیره بلوکی، هوش مصنوعی و اینترنت اشیا احتمالاً در ارتباط با هم کار خواهند کرد. در یک شهر هوشمند، زنجیره بلوکی می‌تواند در سطحی زیرساختی با اینترنت اشیا و هوش‌مصنوعی ادغام شود. این ادغام در جهت مدیریت سیستم‌های حیاتی که شهرها به آن‌ها وابسته است و هم‌چنین بهبود کیفیت زندگی برای ساکنان از طریق محیط‌های شهری با طراحی بهتر و امن‌تر خواهد بود.»
 
موارد کاربرد
 
اما ادغام زنجیره بلوکی و هوش‌مصنوعی دقیقاً در عمل به چه معنا خواهد بود؟ چه کاربردهای ملموسی هستند که کاربران نهایی باید مشتاقانه در انتظار آن‌ها باشند؟
 
پروژه‌های فضایی می‌توانند با استفاده از برنامه‌های غیرمتمرکز، فرصتی جهت هر چه پیشرفته‌تر شدن از وضعیت کنونی خود را به دست آورند. هوش‌مصنوعی می‌تواند راهبردهای معاملاتی را آگاه‌سازی کند و قراردادهای هوشمند می‌توانند بسیار منعطف‌تر شوند. پلتفرم‌های زنجیره بلوکی فرصت ارائه جایگزینی مناسب برای کلیدهای خصوصی را دارند. به‌خاطر سپردن و ذخیره ایمن این کلیدها اغلب می‌تواند دشوار باشد و به‌خصوص که کاربران امکان دسترسی به حساب‌های بانکی خود را از طریق تشخیص چهره به دست آورده‌اند.
 
هوش‌مصنوعی و زنجیره بلوکی همچنین می‌توانند در کنار هم در بسیاری از زمینه‌های دیگر از جمله کلان‌داده و اینترنت اشیا، بیمه، تولید صنعتی، خدمات درمانی، لجستیک و بسیاری دیگر به کار گرفته شوند. در تمام موارد، هوش‌مصنوعی نقش مهمی را در پردازش داده یا خودکارسازی وظایف انسانی در جهت تغذیه‌رسانی اطلاعات به زنجیره بلوکی ایفا می‌کند.
 
متخصصان اظهار داشته اند که هوش‌مصنوعی می‌تواند در بسیاری از وظایف، درست به اندازه افراد مؤثر باشد و از آن بهتر این‌که هوش‌مصنوعی می‌تواند به صورت ۲۴ در ۷ عمل کند، بی آن‌که دچار خستگی شود یا مستعد خطای انسانی باشد. به طور مشابه، زنجیره‌های بلوکی به طور روزافزونی در فراهم‌کردن داده و تراکنش‌های شفاف برای مصرف‌کنندگان به کار گرفته می‌شوند. در صورتی که برای توسعه‌دهندگان زنجیره بلوکی راهی برای پیاده‌سازی هوش‌مصنوعی در پلتفرم‌هایشان وجود داشته باشد، فرصت‌ها بی‌شمارند.
 
اکوسیستم‌های هوش‌مصنوعی و زنجیره بلوکی در Oraichain
 
Oraichain یکی از شرکت‌هایی است که در زمینه ورود هوش‌مصنوعی به زنجیره بلوکی تلاشی جدی داشته و در این مسیر موارد کاربرد بسیار جالبی را کشف کرده‌است. به این صورت که قراردادهای هوشمند را از طریق ایجاد امکان دسترسی امن آن‌ها به هوش‌مصنوعی از راه API ها بهبود می‌دهد و در این مسیر داده‌های پایا را آشکار می‌سازد. بیش از ۱۰۰ مورد از این API ها به همراه معرفی Oraichain Mainnet، از ماه فوریه به روی عموم باز هستند.
 
پلتفرم توسعه داده شده با نام Oraichain Studio که به یکپارچه‌سازی این API ها با قراردادهای هوشمند کمک می‌کند، در ماه آوریل سال ۲۰۲۱ معرفی شد. کار این پلتفرم تأیید صحت خروجی هوش‌مصنوعی و سپس پخش داده تولیدی در چندین زنجیره بلوکی، بدون کنترل متمرکز است. در زمان مناسب، این امر می‌تواند دسترسی به مدل‌های هوش‌مصنوعی کاملاً آموزش‌دیده را گسترش دهد و در نتیجه تعداد بیشتری از افراد را قادر به نفع یابی از قابلیت‌های این فناوری سازد.
 
Oraichain بازاری را ایجاد کرده است که متخصصان می‌توانند در آن خدمات خود را از کشت سود بهبودیافته با هوش‌مصنوعی گرفته تا پیش‌بینی قیمت و ابزار اصالت‌سنجی چهره، به فروش برسانند. علاوه‌بر قادر ساختن متخصصان به کسب درآمد از کار خود، مدیران این طرح اظهار دارند که این طرح به شرکت‌های کوچک امکان می‌دهد که در مقابل غول‌های این صنعت، که بر این فضا سلطه دارند، از یک فضای رقابتی عادلانه بهره‌مند شوند.
 
این تجارت در صدد معرفی یک سامانه جدید به نام aiRight است. این سامانه که به عنوان اولین پلتفرم چندکاره تولید NFT و مدیریت کپی‌رایت معرفی شده است، مجموعه کاملی از خدمات را از جمله تولید NFT ها توسط هوش‌مصنوعی و ایمن‌سازی حق تکثیر به صورت روی زنجیره برای بازار NFT ارائه می‌دهد. خدمات هوش‌مصنوعی هم‌چنین کاربران را قادر می‌سازند تا به راحتی یگانگی و اصالت NFT ها را تأیید کنند.
 
دکتر Chung Dao این شرکت را راه‌اندازی کرده است. وی دارای مدرک PhD در رشته علوم رایانه از دانشگاه علم و فناوری هانوی است. در شش ماه گذشته، Oraichain اعلام کرده است که چندین مشارکت استراتژیک با شرکت‌های Rikkeisoft، KardiaChain، VAIOT، و OCEAN Protocol، تشکیل داده‌است.
 
Rikkeisoft یک شرکت فناوریِ اطلاعات واقع در ویتنام است که بیش از ۱۰۰۰ کارمند دارد. این شرکت منابع انسانی ضروری جهت ارتقا برخی از پروژه‌های پرچم‌دار Oraichain را برای این شرکت فراهم می‌کند. این پروژه‌ها عبارت‌اند از سرویس yAI.finance که بر امور مالی غیر متمرکز تمرکز دارد و بازار هوش‌مصنوعی این سرویس، aiRight و پروژه‌های بیشتر در آینده.
 
در مجموع به نظر می‌رسد که این مشارکت‌ها به عنوان سکوی پرتابی برای موفقیت این تجارت عمل کنند و به شرکت‌هایی چون Oraichain کمک کنند تا با فناوری‌های هوش‌مصنوعی و زنجیره بلوکی خود، حضور گسترده‌تری در کشورهایی چون ایالات‌متحده و ژاپن به دست آورد.

هوش‌مصنوعی چگونه پلتفرم‌های بلاکچین را ارتقا می دهد

 
گروه علوم و فناوری‌های نوین پژوهشگاه فضای مجازی با بررسی دو فناوری نوظهور هوش مصنوعی و زنجیره بلوکی اعلام کرد: ادغام این دو فناوری می تواند انبوهی از کاربردهای بلاکچین را آشکار کند.
 
به گزارش پژوهشگاه فضای مجازی، هوش‌مصنوعی و زنجیره بلوکی (بلاکچین) به ندرت در کنار هم به کار گرفته می‌شوند، اما ادغام این دو فناوری می‌تواند انبوهی از کاربردهای بلاکچین را آشکار سازد.
 
هوش‌مصنوعی و زنجیره بلوکی هر دو به عنوان فناوری‌هایی در نظر گرفته می‌شوند که آینده ما را تسخیر خواهند کرد. اما مشکل اینجاست که این دو مثل آب و روغن هستند. در حالی که هردو به تنهایی نوآورانه اند اما ارتباط بسیار کمی بین آن دو وجود دارد. از این رو کمبود پروژه‌هایی که هوش‌مصنوعی و زنجیره بلوکی را به طور نزدیکی با هم ادغام کنند و تمام پتانسیل این دو فناوری نوظهور را آزاد کنند به طور واضح حس می‌شود.
 
موانع فنی عامل اصلی این مشکل هستند. ادغام هوش‌مصنوعی و قراردادهای هوشمند که امروز وجود دارند، عملاً غیرممکن است. این دو به پارادایم‌های برنامه‌نویس کاملاً متفاوتی وابسته‌اند و در حالی که قراردادهای هوشمند، جهت کاهش هزینه‌های تراکنش، از کمترین میزان داده استفاده می‌کنند، بسیاری از مدل‌های هوش‌مصنوعی جهت تصمیم‌گیری، از مقادیر عظیمی از داده به همراه میزان بالایی از منابع رایانشی استفاده می‌کنند.
 
قراردادهای هوشمند همچنین بسیار سخت‌گیر هستند، به این معنا که تنها هنگامی می‌توان به یک خروجی دست‌یافت که دامنه‌ای از پارامترهای سخت‌گیرانه برآورده شوند. در نتیجه قراردادهای هوشمند می‌توانند برای دنیای هوش‌مصنوعی نامناسب باشند، جایی که رسیدن به دقت ۱۰۰ درصد دشوار است، مخصوصاً در زمینه تشخیص تصویر و صوت.
 
این تقاضا برای انعطاف‌پذیری، نیاز به نسلی جدید از قراردادهای هوشمند را ایجاد کرده است، قراردادهای هوشمندی که قادرند از پس ورودی‌هایی با دقت بالا (هرچند ناقص) برآیند، و یک خروجی بی‌نقص دریافت کنند.
 
همان‌طور که فروم زنجیره بلوکی اتحادیه اروپا اخیراً در گزارشی اعلام کرد که ادغام این دو فناوری نه تنها مطلوب بلکه یک ضرورت است.
 
در این باره نویسندگان می‌گویند: «در دنیای واقعی، به خصوص در موارد کاربرد در مقیاس وسیع، زنجیره بلوکی، هوش مصنوعی و اینترنت اشیا احتمالاً در ارتباط با هم کار خواهند کرد. در یک شهر هوشمند، زنجیره بلوکی می‌تواند در سطحی زیرساختی با اینترنت اشیا و هوش‌مصنوعی ادغام شود. این ادغام در جهت مدیریت سیستم‌های حیاتی که شهرها به آن‌ها وابسته است و هم‌چنین بهبود کیفیت زندگی برای ساکنان از طریق محیط‌های شهری با طراحی بهتر و امن‌تر خواهد بود.»
 
موارد کاربرد
 
اما ادغام زنجیره بلوکی و هوش‌مصنوعی دقیقاً در عمل به چه معنا خواهد بود؟ چه کاربردهای ملموسی هستند که کاربران نهایی باید مشتاقانه در انتظار آن‌ها باشند؟
 
پروژه‌های فضایی می‌توانند با استفاده از برنامه‌های غیرمتمرکز، فرصتی جهت هر چه پیشرفته‌تر شدن از وضعیت کنونی خود را به دست آورند. هوش‌مصنوعی می‌تواند راهبردهای معاملاتی را آگاه‌سازی کند و قراردادهای هوشمند می‌توانند بسیار منعطف‌تر شوند. پلتفرم‌های زنجیره بلوکی فرصت ارائه جایگزینی مناسب برای کلیدهای خصوصی را دارند. به‌خاطر سپردن و ذخیره ایمن این کلیدها اغلب می‌تواند دشوار باشد و به‌خصوص که کاربران امکان دسترسی به حساب‌های بانکی خود را از طریق تشخیص چهره به دست آورده‌اند.
 
هوش‌مصنوعی و زنجیره بلوکی همچنین می‌توانند در کنار هم در بسیاری از زمینه‌های دیگر از جمله کلان‌داده و اینترنت اشیا، بیمه، تولید صنعتی، خدمات درمانی، لجستیک و بسیاری دیگر به کار گرفته شوند. در تمام موارد، هوش‌مصنوعی نقش مهمی را در پردازش داده یا خودکارسازی وظایف انسانی در جهت تغذیه‌رسانی اطلاعات به زنجیره بلوکی ایفا می‌کند.
 
متخصصان اظهار داشته اند که هوش‌مصنوعی می‌تواند در بسیاری از وظایف، درست به اندازه افراد مؤثر باشد و از آن بهتر این‌که هوش‌مصنوعی می‌تواند به صورت ۲۴ در ۷ عمل کند، بی آن‌که دچار خستگی شود یا مستعد خطای انسانی باشد. به طور مشابه، زنجیره‌های بلوکی به طور روزافزونی در فراهم‌کردن داده و تراکنش‌های شفاف برای مصرف‌کنندگان به کار گرفته می‌شوند. در صورتی که برای توسعه‌دهندگان زنجیره بلوکی راهی برای پیاده‌سازی هوش‌مصنوعی در پلتفرم‌هایشان وجود داشته باشد، فرصت‌ها بی‌شمارند.
 
اکوسیستم‌های هوش‌مصنوعی و زنجیره بلوکی در Oraichain
 
Oraichain یکی از شرکت‌هایی است که در زمینه ورود هوش‌مصنوعی به زنجیره بلوکی تلاشی جدی داشته و در این مسیر موارد کاربرد بسیار جالبی را کشف کرده‌است. به این صورت که قراردادهای هوشمند را از طریق ایجاد امکان دسترسی امن آن‌ها به هوش‌مصنوعی از راه API ها بهبود می‌دهد و در این مسیر داده‌های پایا را آشکار می‌سازد. بیش از ۱۰۰ مورد از این API ها به همراه معرفی Oraichain Mainnet، از ماه فوریه به روی عموم باز هستند.
 
پلتفرم توسعه داده شده با نام Oraichain Studio که به یکپارچه‌سازی این API ها با قراردادهای هوشمند کمک می‌کند، در ماه آوریل سال ۲۰۲۱ معرفی شد. کار این پلتفرم تأیید صحت خروجی هوش‌مصنوعی و سپس پخش داده تولیدی در چندین زنجیره بلوکی، بدون کنترل متمرکز است. در زمان مناسب، این امر می‌تواند دسترسی به مدل‌های هوش‌مصنوعی کاملاً آموزش‌دیده را گسترش دهد و در نتیجه تعداد بیشتری از افراد را قادر به نفع یابی از قابلیت‌های این فناوری سازد.
 
Oraichain بازاری را ایجاد کرده است که متخصصان می‌توانند در آن خدمات خود را از کشت سود بهبودیافته با هوش‌مصنوعی گرفته تا پیش‌بینی قیمت و ابزار اصالت‌سنجی چهره، به فروش برسانند. علاوه‌بر قادر ساختن متخصصان به کسب درآمد از کار خود، مدیران این طرح اظهار دارند که این طرح به شرکت‌های کوچک امکان می‌دهد که در مقابل غول‌های این صنعت، که بر این فضا سلطه دارند، از یک فضای رقابتی عادلانه بهره‌مند شوند.
 
این تجارت در صدد معرفی یک سامانه جدید به نام aiRight است. این سامانه که به عنوان اولین پلتفرم چندکاره تولید NFT و مدیریت کپی‌رایت معرفی شده است، مجموعه کاملی از خدمات را از جمله تولید NFT ها توسط هوش‌مصنوعی و ایمن‌سازی حق تکثیر به صورت روی زنجیره برای بازار NFT ارائه می‌دهد. خدمات هوش‌مصنوعی هم‌چنین کاربران را قادر می‌سازند تا به راحتی یگانگی و اصالت NFT ها را تأیید کنند.
 
دکتر Chung Dao این شرکت را راه‌اندازی کرده است. وی دارای مدرک PhD در رشته علوم رایانه از دانشگاه علم و فناوری هانوی است. در شش ماه گذشته، Oraichain اعلام کرده است که چندین مشارکت استراتژیک با شرکت‌های Rikkeisoft، KardiaChain، VAIOT، و OCEAN Protocol، تشکیل داده‌است.
 
Rikkeisoft یک شرکت فناوریِ اطلاعات واقع در ویتنام است که بیش از ۱۰۰۰ کارمند دارد. این شرکت منابع انسانی ضروری جهت ارتقا برخی از پروژه‌های پرچم‌دار Oraichain را برای این شرکت فراهم می‌کند. این پروژه‌ها عبارت‌اند از سرویس yAI.finance که بر امور مالی غیر متمرکز تمرکز دارد و بازار هوش‌مصنوعی این سرویس، aiRight و پروژه‌های بیشتر در آینده.
 
در مجموع به نظر می‌رسد که این مشارکت‌ها به عنوان سکوی پرتابی برای موفقیت این تجارت عمل کنند و به شرکت‌هایی چون Oraichain کمک کنند تا با فناوری‌های هوش‌مصنوعی و زنجیره بلوکی خود، حضور گسترده‌تری در کشورهایی چون ایالات‌متحده و ژاپن به دست آورد.