۳ معیار نمونه پژوهی و انتخاب داستان عالی برای گفتگو و سخنرانی ها

3 معیار نمونه پژوهی و انتخاب داستان عالی برای گفتگو و سخنرانی‌ها

داستان‌ها و راویان آن‌ها در ذهن اکثریت باقی می‌مانند؛ این را روانشناسان و عصب پژوهان می‌گویند. داستان‌هایی که به اساس شیوه فکر کردن ما مربوط می‌شوند، اطلاعات را سازمان دهی می‌کنند و در خاطر می‌مانند. علاوه بر این، داستان‌ها می‌توانند افراد را از نظر احساسی به جنبش در بیاورند و حتی آن‌ها را برای خرید ترغیب کنند.

شاید برایتان جالب باشد وقتی بدانید این کار مربوط به داستان شما نیست. در واقع، در ارائه‌ها و سخرانی‌های داستان محور، مشتری هدف شخصیت اصلی داستان است.

مشتری را به قهرمان اصلی داستان‌تان تبدیل کنید و خودتان نیز نقشی در داستان مشتری ایفا کنید، سپس می‌توانید بازخورد مطلوبی از مخاطب بدست آورید، بیاد ماندنی باشید و تعاملی عمیق‌تر ایجاد کنید.

شخصیت اصلی داستان باید فردی مرتبط با کار شما باشد، اهمیت قائل شود و بخواهد موفقیت را ببیند.

در اینجا ۳ معیار اولیه برای انتخاب بهترین مطالعه موردی و نمونه پژوهی را برای تعامل با مخاطب مشاهده می‌کنید:

۱. داستان مناسب را پیدا کنید

برای پیدا کردن بهترین داستان برای ارائه، باید تحقیقاتی انجام دهید. زمانی که وقت خود را صرف این کار کنید و پژوهش‌هایی انجام دهید، خواهید فهمید که کدام داستان نسبت به مخاطبان‌تان مورد توجه‌تر و مرتبط‌تر خواهد بود.

تحقیق شما باید شامل مطالعاتی از پس زمینه و نیازهای مخاطبان باشد. می‌توانید از تبلیغ کننده رویداد درخواست کنید یا رویدادهای سال‌های پیشین را مورد بررسی قرار دهید تا به فهم مطلوبی از اطلاعات شرکت کنندگان دست یابید. نکته قابل توجه، جستجو در میان هشتگ‌های قدیمی مورد استفاده در رویدادهای قبلی است؛ اینگونه می‌توانید نسبت به نوع شخصیت افرادی که در ارائه شما حضور دارند تا حدودی شناخت داشته باشید.

۲. در عین ارتباط، تنوع را نیز در نظر بگیرید

رویداد را آنالیز کنید تا بفهمید دیگر سخنرانان چه کسانی هستند و شرکت‌ها و برگزارکنندگان را نیز به خوبی بشناسید. فیس‌بوک و لینکدین جاهای خوبی برای انجام این تحقیقات هستند، بنابراین می‌توانید پروفایلی برای مخاطبان ایجاد کنید تا داستان‌هایی متناسب با آن‌ها پیدا کنید. اگر مخاطبان شما پزشک‌ها هستند، مطالعه موردی و نمونه پژوهی خود را درباره آن‌ها، یا حتی موارد دیگر مانند دندان پزشک‌ها انجام دهید.

شما می‌خواهید در بهترین شکلی که می‌توانید، تا حد امکان با مخاطبانتان مرتبط باشید. خودتان را جای آن‌ها بگذارید و از دیدگاه آن‌ها، یا مانند سبک زندگی آن‎ها بیندیشید؛ داستان‌هایی را مطرح کنید که به مخاطبان اجازه دهد در کنار شخصیت درون مطالعه موردی، قدم بزنند. داستان‌هایی بگویید که تنوع در آن سبب ایجاد اعتبار برای سخنرانی‌تان شود. با مرتبط بودن هرچه بیشتر با مخاطبانتان که متفاوت هستند، استفاده از فرصت‌تان را به حداکثر خواهید رساند.

۳. آن‌ها را به یک سفر تحول برانگیز ببرید

مردم عاشق داستان‌هایی با مضمونی در رابطه با شانس کم در پیروزی هستند. در نتیجه‌های انقلابی و تحول برانگیز، نوعی جادو جریان دارد که افراد از آن تاثیر می‌گیرند و همچنین می‌توان به فروش نیز فکر کرد. نمونه پژوهی و مطالعه موردی شما باید نتیجه محور باشد، چون در آخر، پیشنهاد شما دارای استراتژی‌هایی است تا آن‌ها را با موفقیت از نقطه A به نقطه B برساند.

اگر نمی‌توانید تغییرات انقلابی (از جایی که مشتری شروع کرد و تا جایی که امروز هست و همچنین جایگاهی که مشتری می‌خواهد باشد) را تشخیص دهید، خیلی نمی‌توان به آن نمونه پژوهی گفت. معیار نتایج دگرگونی در یک مطالعه موردی دارای اهمیت هستند، چون به مخاطبان این امکان را می‌دهد تا از فرصت‌هایی که برایشان میسر است، بهره ببرند.

Ron Sheetz، استراتژیست مارکتینگ، فرمول سه گانه‌اش را درباره موثرترین کیفیت سنجی‌های مشتریان و سرویس گیرندگان به اشتراک گذاشت:

  1. به من درباره تجربیاتی که قبل از آمدن در اینجا داشتی بگو.
  2. چه چیزی در آخر شما را ترغیب کرد به ما بپیوندید؟ چه چیزی درباره ما برای شما ترغیب کننده بود که ما را متفاوت ساخته است؟
  3. نتایج چطور بود و شما چه حسی نسبت به آن دارید یا چه نتایجی دریافت کردید؟

.

منبع: entrepreneur

مطلب ۳ معیار نمونه پژوهی و انتخاب داستان عالی برای گفتگو و سخنرانی ها برای اولین بار در وب سایت تکرا - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است.

میزان مصرف قهوه و چای در افراد موفق و خلاق مثل بتهوون و ایلان ماسک، چقدر است؟

میزان مصرف قهوه و چای در افراد موفق و خلاق مثل بتهوون و ایلان ماسک، چقدر است؟

در کتاب مزه های بهشتی (Tastes of Paradise) که در سال ۱۹۹۳ به چاپ رسیده، بارها اشاره شده که ماده واسطه پشت پرده انقلاب صنعتی، کافئین بوده است؛ به خصوص کافئینی که از نوشیدن قهوه بدست می‌آید. همینطور قهوه یک ماده محبوب در سراسر جهان است، و شاید جالب باشد که بدانید، کارآفرینان موفق و افراد سرشناس مانند ایلان ماسک، دیوید لینچ و بتهوون، در روز چقدر قهوه می‌نوشند. با تکرا همراه باشید. [مقدار مجاز مصرف قهوه در روز حداکثر چهار فنجان، یا ۴۰۰ میلی گرم کافئین است.]

مصرف قهوه و چای در افراد موفق و خلاق چقدر است؟

۱. ایلان ماسک: ۲ فنجان در روز

ایلان ماسک

موسس تسلا و اسپیس ایکس که برخی او را فردی با ذهنی آشفته می‌دانند، روزانه دو فنجان قهوه می‌نوشد. اما این میانه روی در نوشیدن قهوه برای ایلان ماسک، همیشه برقرار نیست. گفته شده مقدار کافئین مصرفی او در گذشته شامل میزان غیر مجازی از نوشیدنی Coke رژیمی در روز بود که در حال حاضر آن را ترک کرده است.

۲. دیوید لینچ: ۷ فنجان در روز (در زمان ایده پروری یا اصطلاحا brainstorm)

دیوید لینچ

دیوید لینچ در مصاحبه‌ای از رازش گفته که “من قبلا در رستوران Bob’s Big Boy غذا می‌خوردم. ساعت ۲:۳۰، بعد از شلوغی وقت ناهار، به آنجا می‌رفتم. من یک شیک شکلات، و چهار، پنج، شش، هفت فنجان قهوه می‌خوردم؛ با مقدار زیادی شکر. همینطور شیک شکلات نیز شکر زیادی است. این شیک، غلیظ، و در ظرفی نقره‌ای بود. من با این همه شکر انرژی می‌گرفتم و ایده‌های زیادی به ذهنم می‌رسید. و آن‌ها را روی دستمال سفره می‌نوشتم. مثل این بود که میزی با کاغذ داشتم.تنها کاری که باید می‌کردم، این بود که یادم باشد خودکارم را با خودم بیاورم. اما گارسون آن را به من می‌داد. من ایده‌های زیادی در Bob بدست آوردم.”

۳. ریچارد برانسون: ۲۰ فنجان (چای)

ریچارد برانسون

وقتی قرار باشد هر روز ساعت ۵:۳۰ صبح بیدار شوید تا کایت بوردینگ (kiteboarding) انجام دهید، به چیزی نیاز دارید تا شما را در طول روز فعال نگه دارد. طبق گفته وب سایت Virgin که بنیانگذار آن خود برانسون است، برای او آن چیز بییش از ۲۰ فنجان چای بدون شکر است.

۴. لودویگ فان بتهوون: دقیقا ۶۰ دانه قهوه در هر فنجان

لودویگ فان بتهوون

لودویگ فان بتهوون در شنوایی کمی مشکل داشت، اما برای رسیدن به علاقه‌اش کم نیاورد. او یکی از بهترین نوازنده‌های تمام دوران محسوب می‌شود و حتی در تعداد دانه‌های قهوه در هر فنجان نیز دقت زیادی داشت؛ ۶۰ عدد.

۵. تئودور روزولت: یک گالن در روز

تئودور روزولت

پسر تئودور روزولت قبلا گفته که بیست و ششمین رئیس جمهور آمریکا “بیش از مقدار طبیعی قهوه مصرف می‌کرد”، و این مقدار برابر یک گالن در روز به همراه پنج حبه قند بود.

۶. مارک زاکربرگ: اصلا مصرف نمی‌کند

مارک زاکربرگ

بنیانگذار فیسبوک در سال ۲۰۱۰ گفته که به کافئین علاقه‌ای ندارد.

.

منبع: entrepreneur

مطلب میزان مصرف قهوه و چای در افراد موفق و خلاق مثل بتهوون و ایلان ماسک، چقدر است؟ برای اولین بار در وب سایت تکرا - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است.

چگونه یک جوان در بوداپست و یک برنامه نویس در تایلند، استارتاپ میلیون دلاری ساختند

چگونه یک کودک در بوداپست و یک برنامه نویس در تایلند، استارتاپ میلیون دلاری ساختند

راه اندازی یک استارتاپ میلیون دلاری شاید کمی عجیب، سخت و پیچیده به نظر برسد، اما با خواندن داستان زیر متوجه صفر تا صد یک کسب و کار میلیون دلاری خواهید شد! با تکرا همراه باشید:

بعد از اینکه شغل شرکتی‌ام را در سال ۲۰۱۳ رها کردم، فهمیدم در موقعیتی پر از شانس و اقبال قرار دارم.

من دنیای affiliate marketing (فروش رابطه‌ای) را کشف کرده بودم و به سرعت یاد گرفتم که چطور، تنها با اینترنت و لپ تاپ قدیمی‌ام، درآمد تمام وقت برای خودم ایجاد کنم.

برای دو سال، تنهایی کارم را انجام دادم و همه چیز برایم خوب پیش می‌رفت، تا جایی که درآمد سالیانه شش رقمی داشتم، اما طمع داشتم تا پول بیشتری به دست بیاورم.

از آنجا که من در این جهان آنلاین، فردی کاملا بی مهارت بودم، تصمیم گرفتم با افراد موفق حوزه “بازاریابی رابطه‌ای” ملاقات کنم. از این رو شد که منِ ۲۴ ساله، در ژانویه ۲۰۱۴ سوار هواپیمای بوداپست به لاس وگاس شدم تا در کنفرانس Affiliate Summit West حضور داشته باشم.

لاس وگاس

من آنجا بودم تا با دیگر بازاریابان رابطه‌ای موفق ملاقات کنم و هر چیزی که ممکن بود را یاد بگیرم و همچنین می‌خواستم با شرکتی که برایم هر ماه چک کمیسیونی می‌فرستاد ملاقاتی داشته باشم.

مدیر بازاریابی رابطه‌ای (affiliate manager) من، شامی به همراه من و مدیر عامل شرکت تدارک دید. من لباس خوبی پوشیده بودم و انتظار شبی مهم و جدی را بعد از غذا داشتم.

به محض اینکه به رستوران رسیدم، مورد تقدیر مدیر عامل قرار گرفتم، که یک بچه ۲۴ ساله بود. هیچ ایده‌ای نداشتم، شرکتی که حقوق تمام وقتم را از آن می‌گرفتم توسط کسی هم سن و سال من راه اندازی شده بود.

چون ما بچه‌هایی آن هم در لاس وگاس بودیم، به یک کلاب شبانه رفتیم (ایده اون بود)، و حتی Flavor Flav (موزیسین آمریکایی) هم برای نوشیدنی به آنجا آمده بود.

در همین حال که چندین بطری نوشیدنی خوردیم و برای مکالمه باید در گوش همدیگر داد می‌زدیم، نمی‌توانستم از فکر این بیرون بیایم، برای شرکتی تبلیغات می‌کنم که توسط کسی هم سن و سال من راه اندازی شده است. من برای فکر کردن زیادی بی حال بودم: “هی!، اگه اون تونست، پس منم می‌تونم.”

در آن زمان چندین سال بود که در بوداپست زندگی می‌کردم. من از چندین برنامه نویس کامپیوتر محلی خواسته بودم تا اگر می‌توانند برای ساخت یک نرم افزار به من کمک کنند (که در نهایت به شرکت آینده من، Buffered ختم شد).

تایلند

به نظر می‌آمد یکی از آن برنامه نویس‌ها برای کار نوید بخش است، اما در آن زمان در تعطیلات یک ماهه تایلند بود. بنابراین کاری کردم که هر فرد عاقلی انجام می‌داد: من با هواپیما از لاس وگاس به بوداپست برگشتم، چمدانم را بستم و در کمتر از ۲۴ ساعت پروازی به تایلند رزرو کردم تا (بطور موفقیت آمیز) او را برای پیوستن به کار متقاعد کنم.

ما به بوداپست برگشتیم، جایی که در دو ماه اول در خانه، کارمان را انجام می‌دادیم؛ دقیقا در اتاق خواب اضافی‌ام. من تا آخرین پنی که داشتم را برای فراهم کردن حقوق‌ها، هزینه‌های استارتاپ و سر هم کردن شرکت، صرف کردم.

بوداپست

۹ ماه بعد از کنفرانس در لاس وگاس، اولین نسخه نرم افزار ما آماده شد. ما Buffered را در سپتامبر ۲۰۱۴ راه اندازی کردیم و در آن موقع متوجه شدم: اگر ما پول در آوردن را به سرعت شروع نمی‌کردیم، همه چیز شکست می‌خورد.

کاش می‌توانستم به شما بگویم که از آن نقطه، همه چیز مثل درخشش آفتاب و رنگین کمان بود، اما شرکت از همان اول دچار کشمکش و تنش بود. تقریبا من چیزی برای از دست دادن نداشتم. گذشته از همه این‌ها، من هرگز شرکت نرم افزاری راه اندازی نکرده بودم.

من تصمیم به موفقیت گرفته بودم و پروژه را سر پا نگه می‌داشتم، کاری که دقیقا در سه سال بعدی نیز انجامش می‌دادم. شرکت سرانجام به یک کسب و کار میلیون دلاری تبدیل شد که من قادر بودم با موفقیت در فوریه ۲۰۱۷ از آن خارج شوم.

شروع Buffered یکی از پر خطرترین چیزهایی بود که تاکنون انجام دادم. من به عنوان یک فروشنده رابطه‌ای، زندگی مفید و سودبخشی داشتم و راه اندازی یک شرکت نرم افزاری هرچیزی بود به جز آسان!

.

منبع: inc

مطلب چگونه یک جوان در بوداپست و یک برنامه نویس در تایلند، استارتاپ میلیون دلاری ساختند برای اولین بار در وب سایت تکرا - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است.

هوش آنقدرها که فکر می کنید مهم نیست، این ویژگی ها اولویت دارند…

برای اینکه انسان موفقی باشیم به چه چیزی نیاز داریم؟ آیا باید باهوش ترین و بهترین باشیم؟

امروزه زیاد می شنویم که فلانی به خاطر هوش مفرط خود به جایی رسیده یا اینکه هوش، دروازه فرصت ها است. این تصور که هوش و استعداد مادرزادی بین انسانها تفاوت ایجاد می کند، باعث می شود که باورهای خاصی را نسبت به جهانی که در آن زندگی می کنیم شکل بدهیم.

اگر شخصی را ببینیم که عملکرد بهتری از ما دارد، به سرعت فرضیه سازی می کنیم که آن شخص باید از ما باهوش تر باشد یا ذاتا باید استعداد بیشتری داشته باشد. این تفکر برای ما بهانه ای درست می کند تا دست از تلاش برای تحقق اهداف مشابه برداریم.

به عنوان مثال، آیا تا به حال چنین افکاری به ذهن شما خطور کرده:

  • «ایول! چقدر این طرف موفقه! من هیچ وقت نمی تونم همچین کاری بکنم.»
  • «خیلی دلم می خواست می تونستم همچین کاری بکنم، اما استعداد ندارم.»
  • «این چطور انقدر خوش اندامه؟ من اصلا آفرینشم اینطوری نیست.»

به باورهای محدودکننده دقت کردید؟

شاید این افکار را آگاهانه به زبان نیاوریم یا با دقت و توجه به عواقب شان به آنها فکر نکنیم، اما در هر صورت، آنها وجود دارند و وظیفه خودشان را به خوبی انجام می دهند. این افکار منفی، انفعال ما را توجیه می کنند.

البته ما هم موافقیم که انسانها همه در شرایط یکسانی به دنیا نمی آیند. برخی از ما بر اثر عوامل مختلف در کسب برخی مهارتها عملکرد بهتری پیدا کرده ایم. اما سوال این است که آیا برای موفقیت باید نابغه باشید؟

 

خلاقیت و نقش آن در موفقیت

داشتن یک نگرش و ذهن باز و قراردادن خود در موقعیت هایی که موجب رشد شما می شوند بخشی از فرآیند پیداکردن فرصت های خوب است. چرا؟

زیرا این دو مورد باعث می شوند که ایده های تازه ای به ذهن ما خطور کند. به علاوه، ما را ترغیب می کنند تا آن ایده ها را عملی کنیم.

اما پیش از آنکه بیشتر به این موضوع بپردازیم، بیایید درباره این دیدگاه که «ایده های خوب فقط به ذهن یک عده آدم خوش شانس خطور می کنند که با استعداد به دنیا آمده اند» صحبت کنیم. آیا برای کسب دستاوردهای بزرگ باید باهوش ترین باشید؟

شاید پاسخ مستدل ما شما را غافلگیر کند.

در گزارش یک تحقیق که درباره هوش و خلاقیت انجام شد، محققان چنین نوشته اند:

«در بررسی یک معیار معمولی از ابتکار در اندیشه پردازی (یعنی دو ایده بکر)، آستانه ای در حدود امتیاز آی کیوی ۱۰۰ مشاهده شد. از طرف دیگر، هنگامی که معیار سختگیرانه تر شد (یعنی ایده های بکر زیاد)، آستانه ۱۲۰ امتیازی را شاهد بودیم.»

آیکیوی یک انسان معمولی ۱۰۰ است. متوسط آیکیو برای فارغ التحصیلان دبیرستان ۱۰۵، برای فارغ التحصیلان دانشگاهی ۱۱۵ و برای دارندگان مدرک دکترا در رشته های علوم انسانی ۱۲۵ است.

با توجه به گزارش بالا، اگر آیکیوی شما متوسط باشد، حداقل دو ایده بکر به ذهن شما خطور خواهد کرد. اما اگر آیکیوی شما ۱۲۰ باشد، که البته نشان از هوش بالایی دارد ولی در حد نبوغ نیست، ایده های متعددی به ذهن شما خطور می کند.

اما اگر با رسیدن به یک مرز (آستانه)، ایده های تازه به ذهن شما خطور خواهند کرد (کم یا زیاد)، در اینصورت چه چیزی باعث ایجاد تمایز بین افراد معمولی با انسانهای سرآمد می شود؟

این بخش دوم گزارش محققان است: «علاوه بر این، ما شواهدی پیدا کردیم مبنی بر اینکه به محض عبور از آستانه هوش، تاثیر عوامل شخصیتی بر خلاقیت، بیشتر قابل پیش بینی می شود.»

منظور از این بخش این است که برای اینکه ایده های فوق العاده به ذهن شما خطور کند، لزومی ندارد که جَدّاً در جد نابغه بوده باشید. همینکه هوش شما از میزان متوسط بیشتر باشد، سایر عوامل وارد بازی می شوند.

ویژگیهای لازم برای برتری

اما برای کسب موفقیت به چه ویژگیهای شخصیتی نیاز دارید؟

به عنوان اولین نمونه، این تحقیق نشان داد که داشتن ذهن باز، پتانسیل خلاقیت را افزایش می دهد. به عبارت دیگر، آیا برای آگاهی از ایده های جدید و کشف دنیای پیرامون خود کنجکاو هستید؟

دانشمندان، هنرمندان و متخصصانی که به خلاقیت احتیاج دارند، ذهن های بازتر و پذیراتری دارند. البته جای تعجبی هم ندارد، چرا که خلق یک شاهکار نیازمند بررسی موضوعات از زوایای مختلف و تمایل به تجربه های تازه است.

با این وجود، هوش و داشتن ذهن باز برای تجربه های جدید به ما کمک نخواهد کرد اگر که از آنها استفاده نکنیم. اینجا است که پشتکار وارد ماجرا می شود.

برای تقویت هر مهارتی باید مجموعه فعالیت های یکسانی را مستمراً تکرار کنید، هر چند خسته کننده به نظر برسند یا در ابتدا نتیجه کمی از آنها بگیرید. پشتکار به این معنی است که در هنگامی که با مانعی مواجه می شوید، به جای سوال «باید دست از کار بکشم؟»، به پاسخ به سوال «چطور می تونم این مانع رو بردارم؟» فکر کنید.

پشتکار یعنی باید برای نتایج بلندمدت، نسبت به رنج و ناراحتی های کوتاه مدت اولویت قائل شوید. این دقیقا مثل شطرنج است. هنگامی که یک بازیکن حرفه ای احساس می کند که به بن بست رسیده، ناراحت نمی شود یا بازی را به هم نمی زند. در عوض، در سکوت می نشیند، عمیقا فکر می کند و در کمال آرامش و با منطق با مشکل دست و پنجه نرم می کند.

بازیکنان حرفه ای شطرنج، دید بلندمدتی نسبت به بازی دارند و برای دو تا سه حرکت بعد هم از قبل برنامه ریزی می کنند. آنها نیامده اند که یک دور بازی کنند و جای خود را به نفر بعدی بدهند. آنها آمده اند تا برنده باشند.

وقفه های موقتی بخشی از سفر هستند.

 

موفقیت جادو نیست

گاهی مردم چنان رویکردی نسبت به موفقیت دارند که انگار شکلی از جادوگری است؛ یک تکان به چوب جادوگری و بعد، اجی مجی لا ترجی! بفرمایید! این شما و این استعداد و هوش و به ناچار، موفقیت! البته پشت چنین ایده ای این جادوی تلخ نیز وجود دارد که با چنین تصوری، انسان برای موفقیت تلاش نمی کند و بی ارادگی خود را به گردن نداشتن استعداد و هوش نسبت می دهد و از کار دشوار انسانهای موفق، فقط جایگاه درخشانی که کسب کرده اند را می بیند.

اما در عمق آن درخشش، تمایل برای تجربه و تلاش مستمر شبانه روزی وجود دارد. در کُنه آن درخشش، انسانی وجود دارد که با مانع روبرو می شود، اما بجای ناامید شدن به دنبال راهی می گردد تا بتواند از آن عبور کند، انسانی که بدون توجه به بدبینی ها و شکست ها راه خود را ادامه می دهد.

خبر خوب این است که همه ویژگیهای لازم برای کسب موفقیت، تحت کنترل خودمان قرار دارند. فقط کسی لازم است که واقعا بخواهد تلاش کند. اگر شما آن فرد هستید، منتظر جادوی واقعی باشید.

۱۰ نقل قول و توصیه مهم از میلیاردرهای مشهور و موفق در جهان

10 نقل قول و توصیه مهم از میلیاردرهای مشهور و موفق در جهان

میلیاردرهای مشهور و موفق جهان، کسانی هستند که چیزهای زیادی را در زندگی‌شان دیده‌اند، به موفقیت های بزرگی دست یافته‌اند و سخت تلاش کرده‌اند تا به موقعیتی که امروز در آن هستند، دست یابند. از این رو، چشم انداز و تجربه آن‌ها می‌تواند به دیگران چیزهای بسیار مهمی را در زندگی بیاموزد. در اینجا حرف‌ها و توصیه‌های گرانبهایی از موفق‌ترین میلیاردرهای مشهور جهان را می خوانید؛ با تکرا همراه شوید:

۱. استیو جابز: نوآوری، یک رهبر را از یک پیرو متمایز می‌کند.

استیو جابز

این نقل قول از استیو جابز که به عنوان یکی از بزرگترین میلیادرهای مشهور و خودساخته شناخته می‌شود، کاملا به اجرای عمومی ریسک‌های جاه طلبانه در صنعت امروزی، مربوط است. ایده‌های جدیدتر نباید نادیده گرفته شوند، چون مواردی از این دست، بشر را به راه پیشرفت می‌کشاند.

۲. جف بزوس: تنها راه خروج از یک جعبه تنگ، ابداع راه خودتان برای فرار است.

2. جف بزوس: تنها راه خروج از یک جعبه تنگ، ابداع راه خودتان برای فرار است.

 

جف بزوس، مدیرعامل شرکت آمازون، ابتکارات ظریف، در لحظاتی چالش برانگیز را پر اهمیت و عالی می‌شمارد و آن را می‌ستاید. اجرای یک روش، بدون ایجاد مشکل یا برخورد با مانع، تنها راه رسیدن به راه حل است.

۳. مارک زاکربرگ: مردم به چیزی که شما می‌گویید اهمیت نمی‌دهند، آن‌ها به چیزی که می‌سازید اهمیت می‎دهند.

3. مارک زاکربرگ: مردم به چیزی که شما می‌گویید اهمیت نمی‌دهند، آن‌ها به چیزی که می‌سازید اهمیت می‎دهند.

 

برای شخصی مانند زاکربرگ، بسیار مهم بودن بهتر از فقط به نظر رسیدن است. بحث‌های بی پایان با عملکرد و نتیجه‌هایی کم، واقعا اسف بار است.

۴. بیل گیتس: به کارتان به عنوان یک شغل در زمان حال نگاه نکنید – به کارتان برای ساخت آینده نگاه کنید.

4. بیل گیتس: به کارتان به عنوان یک شغل در زمان حال نگاه نکنید - به کارتان برای ساخت آینده نگاه کنید.

 

برای بیل گیتس، ثروتمندترین فرد روی زمین، ارزش کار و نزدیک شدن به آن، پر اهمیت است. از نگاه گیتس، مسئولیت زیاد در برابر آیندگان، به نوآوران و کاشفان امروز مربوط است.

۵. وارن بافت: امروز کسی زیر سایه می‌نشیند، چون یک نفر در گذشته درختی کاشته است.

وارن بافت

تلاش‌ها و کارهایی که در گذشته صورت گرفته، کاملا با نشان دادن قدردانی ما در یک راستا است؛ اینکه پایه و اساس دولت امروزی ما، حاصل پیشرفت‌های علمی گذشته است.

۶. عظیم پرمجی: رهبری، اعتماد به نفسِ همکاری با افرادی است که از شما باهوش تر هستند.

عظیم پرمجی

حرف پرمجی، کاری است که یک رهبر باید دقیقا اجرا کند، همراه شود و بتواند برای دیگران الهام بخش باشد.

۷. دیوید همیلتون کوک: وقتی مبارزات بزرگی انجام می‌دهید، مشکلات بزرگی حل می‌شوند.

دیوید همیلتون کوک

 

هر چه سهم شما بیشتر باشد، شانس  از بین رفتن موانع بیشتر می‎شود.

۸. لری الیسون: وقتی نوآوری به خرج می‌دهید، یعنی برای اینکه دیگران، شما را دیوانه خطاب کنند، آماده شده‌اید.

لری الیسون

هر چیز جدیدی همیشه مشکوک به نظر می‌رسد و حتی مورد تمسخر قرار می‌گیرد. در آن هنگام، ثمره اختراعات نهفته است.

۹. جورج سوروس: هر چه موقعیتی بدتر شود، به انجام رسیدن موفقیت سریع‌تر صورت می‌گیرد، و منافع آن افزایش می‌یابد.

جورج سوروس: هر چه موقعیتی بدتر شود، به انجام رسیدن موفقیت سریع‌تر صورت می‌گیرد، و منافع آن افزایش می‌یابد.

 

شرایط سخت و ناامید کننده، مستلزم راه حل‌های سخت‌تری هستند، که نسبتا سخت‌تر هم بدست می‌آیند.

۱۰. استیو بالمر: روش های کار کردن در شرکت‌های بزرگ، از رهبرانشان شروع می‌شود.

استیو بالمر

رهبر هر شرکت، راه موفقیت آن را نشان می‌دهد.

.

منبع: successstory

نوشته ۱۰ نقل قول و توصیه مهم از میلیاردرهای مشهور و موفق در جهان اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

یک روز از زندگی بنیان‌گذار یک شرکت ۴ میلیارد دلاری چگونه است؟

یک روز زندگی بنیانگذار یک شرکت 4 میلیارد دلاری چگونه است؟

جامعه کاربری نرم افزار Slack در کمتر از چهار سال، از صفر به بیش از ۴ میلیون نفر رسیده است. مدیر ارشد فناوری شرکت Slack یعنی Cal Henderson، درباره مدیریت زمان در شغلش می‌گوید. در اینجا تمام کارهایی که او در یک روز انجام می‌دهد را می‌بینید.

نویسنده پرفروش کتاب‌های بهره وری و موفقیت، Laura Vanderkam زندگی روزانه هشت کارآفرین را بررسی کرده و افزوده که چه کاری از این کارآفرینان اشتباه است و چه کاری ممکن است اشتباه باشد و اینکه چگونه از مهارت‌های زندگی این کارآفرینان آن در زندگی‌مان استفاده کنیم.

می‌توانید مطلب «افراد موفق چگونه روز خود را شروع می‌کنند؟» را هم بخوانید.

یک روز از زندگی Cal Henderson:

ساعت ۷:۳۰ صبح: بیدار می‌شوم، اخبار بی بی سی و صفحه اول ردیت را مرور می‌کنم، نگاهی سریع به Slack می‌اندازم و بعد دوش می‌گیرم.

ساعت ۸:۰۰ صبح: من در طول هفته، روزانه دو تا سه ساعت با پسر ۲ ساله‌ام وقت می‌گذرانم (یک ساعت در صبح و یک ساعت یا بیشتر در عصر)، بنابراین سعی می‌کنم در این ساعات کار نکنم.

لورا می‌گوید: وقت بودن با خانواده می‌تواند هر وقتی باشد.

صبح، وقت خوبی برای بودن با خانواده است. اگر امکان خوردن ناهار با خانواده به خاطر کار فراهم نباشد، زمان خوردن صبحانه جایگزین خوبی برای آن است.

ساعت ۹:۰۰ صبح: من صبح‌ها ۵۰ دقیقه تا محل کار پیاده روی می‌کنم. در میانه راه هم یک لیوان قهوه Blue Bottle می‌نوشم و به کتاب صوتی، با سرعت ۲ تا ۳ برابر، گوش می‌دهم. من امسال بیش از ۷۰ کتاب خوانده و شنیده‌ام.

ساعت ۱۰:۰۰ صبح: در این ساعت جلسات، اغلب جلسه‌های کارکنان، آغاز می‌شود.

ساعت ۱۱:۰۰ صبح: من جلسات را برای نیم یا یک ساعت برنامه ریزی می‌کنم. اینگونه وقت هم پر می‌شود. داشتن برنامه کاری قبل از شروع کار، کمک بزرگی می‌کند. بسیاری از جلسات دوره‌ای دارای سندی واحد با یک برنامه کاری است که ما آن را به بیشتر دوره‌ها اضافه می‌کنیم.

ساعت ۱۲:۰ ظهر: من برای جلسات، اپل واچ‌ام را روی ۱۰ دقیقه یادآور تنظیم می‌کنم. این کار به گردش کاری کمک می‌کند. سیستم کنفرانس ویدیویی ما (یعنی زوم)، برای هر جلسه ۱۰ دقیقه شمارش معکوس نشان می‌دهد که ما را سر وقت نگه می‌دارد.

ساعت ۱:۰۰ بعدازظهر: ما هفته‌ای یکبار ناهار تهیه می‌کنیم؛ اما مردم را تشویق می‌کنیم که در روزهای دیگر از اداره بیرون بروند. من هفته‌ای ۳۰ دقیقه را صرف گزارش‌های مستقیم و چیزهای دیگر می‌کنم. پیاده روی با دیگران هم ورزش من است.

لورا می‌گوید: جلساتتان را مدیریت کنید.

جلسات برای پر کردن زمان‌های خالی در دسترس، گسترش می‌یابند و اگر آن‌ها روی هم جمع شوند، برنامه ریزی برای لغو آن، زمانی که کسی دیر می‌رسد، آسان است. Cal با خالی گذاشتن نیم ساعت در ساعت ۲:۳۰، بر خلاف این عمل می‌کند. این کار باعث می‌شود همه چیز سر وقت انجام شود.

ساعت ۳:۰۰ بعدازظهر: برای برخی مصاحبه‌ها (برای استخدام) وقت می‌گذارم. من فقط با برخی کاندیدها مصاحبه می‌کنم، اما دوست دارم در طول هفته زمانی را هم برای آن صرف کنم.

ساعت ۴:۰۰ بعدازظهر: من بخشی از روز را بدون برگزاری جلسات برنامه ریزی می‌کنم تا بر روی Slack وقت بگذرانم و ایمیل چک کنم (معمولا روزانه یک بار این کار را انجام می‌دهم). من همینطور پیشنهادها را هم می‌خوانم، بازخوردها را اعلام می‌کنم و اطلاعاتی هم به مردم می‌دهم.

ساعت ۵:۰۰ بعدازظهر: من تا خانه، ۴۰ دقیقه پیاده روی می‌کنم. من سعی می‌کنم هر روز پیاده روی کنم، البته این کار در زمستان و هنگام غروب سخت‌تر است. داشتن وقتی اضافی برای فکر کردن یا گوش دادن به یک کتاب صوتی یا پادکست، راهی خوب برای رهایی از فشارهای کاری است.

ساعت ۶:۰۰ بعدازظهر: در این ساعت با خانواده وقت می‌گذرانم.

ساعت ۷:۰۰ بعدازظهر: من و همسرم هفته‌ای یکبار به بیرون می‌رویم. هفته‌ای یک بار دور بودن از کار، واقعا مهم است.

ساعت ۱۱:۰۰ شب: مسواک می‌زنم و به کتاب صوتی گوش می‌دهم.

لورا می‌گوید…

برنامه Cal واقعا خوب است. اگر او می‌تواند خواب کافی، وقتی برای بودن با خانواده و ورزش داشته باشد، در حالی که یک شرکت بزرگ را کنترل کند، پس همه می‌توانند. توجه داشته باشید که خواب مناسب ۸ ساعت است. همه به هشت ساعت نیاز ندارند، اما اگر فردی خوش خواب هستید، کاری کنید که با ساختار زندگی‌تان آن را داشته باشید.

.

منبع: inc

نوشته یک روز از زندگی بنیان‌گذار یک شرکت ۴ میلیارد دلاری چگونه است؟ اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

۱۴ ایده برای راه اندازی یک کسب و کار خانگی مخصوص مادران

14 ایده برای راه اندازی یک کسب و کار در خانه | برای همه؛ بخصوص مادران

افراد زیادی هستند که به دلایل مختلفی می‌خواهند در خانه کار کنند. یکی از رایج‌ترین این دلایل، ماندن در خانه برای نگهداری از فرزندان است. اما با این وجود، کار در منزل، به آن سادگی که شاید شما فکر می‌کنید نیست. علاوه بر آن، همه کسب و کارهای خانگی هم در کنار فرزندداری مناسب نیستند. در اینجا ۱۴ ایده کار در منزل را می‌بینید که در کنار داشتن فرزند، می‌توانید در خانه انجام دهید. این کسب و کارها به همه پیشنهاد می‌شود. کسب و کارهای مربوط به نویسندگی، محصول محور و تکنولوژیکی، علاوه بر مادران و افراد دارای فرزند، برای همه و حتی خانواده‌ها مناسب است و در صورت انجام اصولی، می‌توانند بسیار پردرآمد باشد.

مشاغل و کسب و کارهای کودک محور

مشاغل و کسب و کارهای کودک محور

مراقبت از در خانه: یکی از آسان‌ترین راه‌های تولید پول و کسب درآمد، حول محور کودکان، ارائه خدمات مراقبتی از کودکان است. شما می‌توانید مراقب روزانه‌تان را تخصصی‌تر هم کنید؛ به عنوان مثال تنها در زمان بعد از مدرسه و یا فقط از بچه‌های مدرسه‌ای یا بچه‌های معلمان (در اینصورت در تابستان و تعطیلات، کاری ندارید) مراقبت نمایید.

آموزش و تدریس از راه دور: پیشرفت در تکنولوژی به شما اجازه می‌دهد که با اینترنت، به سادگی در خانه به آموزش بپردازید و با ابزارهایی مانند اسکایپ (Skype) هم می‌توانید مکالمه ویدیویی داشته باشید. تکنولوژی به شما اجازه کار با افرادی در هر جای دنیا را می‌دهد، بنابراین شما می‌توانید تدریس‌تان را با مراقبت کودک‌تان متناسب سازید. برای مثال، اگر شما در کالیفرنیا زندگی می‌کنید، می‌توانید بعد از زمان مدرسه، به  کودکان ایست کاست آموزش دهید، در حالی که کودک شما خوابیده است.

آموزگاری و آموزش (مانند استاد پیانو): آیا دارای مهارتی خاص هستید تا بتوانید به کودکان آموزش دهید؟ آموزش سازهای موسیقی یا هر چیز دیگری که بتوانید آن را در خانه انجام دهید نمونه‌هایی از این نوع فعالیت به حساب می‌آیند. اگر دارای فضا و امکانات کافی برای آموزش هستید، می‌توانید استعدادهای آموزشی‌تان را در خانه به دیگران ارائه دهید.

مشاغل و کسب و کارهای مربوط به نویسندگی

مشاغل و کسب و کارهای مربوط به نویسندگی

وبلاگ نویسی: با اینکه اینترنت پر از وبلاگ های مادرانه است، محدودیتی درباره نوشتن در موضوع وجود ندارد و می توانید در هر موضوعی به نویسندگی بپردازید. یکی از بهترین جنبه های کسب درآمد از وبلگ نویسی، این است که می‌توانید موضوعی را انتخاب کنید که علاقه یا مهارت دارید.

کلید موفقیت در وبلاگ نویسی و مدیریت وبسایت، ۱) ارائه محتوایی که مردم بخواهند آن را بخوانند و دنبالش باشند، ۲) پیدا کردن بازار در موضوع کاری و ۳) ایجاد ترافیک و جذب بازدید کننده مورد نیاز برای وبلاگ است.

کپی رایتینگ کارمزدی (کپی رایتینگ، به نویسندگی با هدف تبلیغات یا بازاریابی را گویند): از بین تمام انواع نویسندگی، کپی رایتینگ پرسودترین به شمار می‌رود. اگر می‌توانید از کلمات به شیوه‌ای متقاعدکننده استفاده کنید تا مردم کاری را انجام دهند (مانند خرید یک محصول)، می‌توانید با دریافت پول از کسب و کارها به نویسندگی برای آن‌ها بپردازید. کپی رایتینگ کارمزدی (کارمزدی یا فریلنس)، شامل نوشتن متونی برای فروش، بروشور، توضیحاتی درباره محصول یا خدمات، متون مطبوعاتی و در کل هر چیزی که به فروش ربط داشته باشد و کسب و کارها به آن نیاز داشته باشند، است.

مقاله نویسی کارمزدی: نوشتن برای مجلات می‌تواند درآمد خوبی داشته باشد، اما ورد به آن اندکی سخت و دشوار است. با این حال، بسیاری از منابع آنلاین مانند مجلات آنلاین و بلاگ‌ها، نیازمند محتوایی با کیفیت هستند و به نویسندگان بابت ایجاد آن پول پرداخت می‌کنند. البته درآمد آن به اندازه مقاله نویسی در مجلات نیست، اما وارد شدن به آن آسان‌تر است و با سریع‌تر نویسی، می‎توانید زودتر هم حقوق‌تان را دریافت کنید.

روح نویسی (نویسندگی به نام شخصی دیگر): چهره‌های شناخته شده و حرفه‌ای‌ها، اغلب دارای داستان‌هایی سرگرم کننده و مفید هستند و حرف‌هایی برای گفتن دارند، اما اکثرشان از موهبت نویسندگی برخوردار نیستند. در نتیجه، بسیاری از آن‌ها روح نویسانی را استخدام می‌کنند تا از داستان‌ها و صداهای آن‌ها استفاده کنند و مقالات و کتاب‌هایی برایشان بنویسند. روح نویسی معمولا نیازمند سابقه‌ای مانند یک نویسنده کتاب و داشتن تجربه انتشار کتاب است.

نویسندگی کتاب: کمپانی آمازون، دنیای نویسندگانی که آرزوی چاپ شدن داستان‌هایشان را دارند، تغییر داد. این کمپانی علاوه بر ایجاد جریان کتاب‌های الکترونیکی، پلتفرمی را هم برای انتشار کتاب، بدون نیاز به ناشری سنتی، فراهم کرد. چالش درآمدزایی در نویسندگی کتاب، مانند وبلاگ نویسی است؛ شما نیاز به محتوایی خوب دارید، باید بازارتان را پیدا کنید و مطمئن شوید افراد زیادی درباه کتابتان چیزی شنیده‌اند و آن را می‌شناسند.

مشاغل و کسب و کارهای محصول محور

مشاغل و کسب و کارهای محصول محور

فروش مستقیم: بسیاری از افراد از فروش مستقیم خجالت می‌کشند، چرا که نمی‌خواهند به دوستان یا آشنایان خود چیزی بفروشند. هر کسب و کاری که راه بیندازید، باید خانواده و دوستانتان را با آن آشنا کنید. اگر شما یک بلاگ راه اندازی کرده‌اید یا یک کتاب نوشته‌اید، می‌خواهید آن‌ها بفهمند، درست است؟ نکته اینجاست که شما برای موفقیت به فروشنده‌ای نفرت انگیز در محله تبدیل نشده‌اید. از مزایای فروش مستقیم، داشتن یک محصول یا خدمات، یک سیستم بازاریابی و یادگیری آن‌ها است.کلید موفقیت در فروش مستقیم، انتخاب شرکتی خوب است که محصول و سیستمی داراست و شما می‌توانید به آن تکیه کنید و آن هم اسپانسری خوب برای کار باشد.

eBay (در ایران می‌توان ایسام و چندین مورد دیگر را نام برد): اگر محصولی برای فروش دارید، eBay (و همینطور نمونه‌های ایرانی) جای مناسبی برای فروش است. شما همچنین می‌توانید بدون نیاز به وقت گذرانی و هزینه برای راه اندازی یک وبسایت، یک فروشگاه برای خود داشته باشید. موفقیت دائمی برای فروش در eBay، نیازمند موجودی فهرستی از محصولات برای فروش است. بسیاری از فروشندگان eBay بر روی محصولی خاص، مانند فروش لباس کودکان، تمرکز دارند. اگر در خانه‌تان محصولاتی برای فروش دارید، نیاز به فضا برای نگهداری و سیستمی برای بسته بندی و ارسال کالا دارید.

Etsy : Etsy همان eBay است، اما تخصصی و برای آثار دستی و چیزهایی که افراد در خانه درست کرده‌اند. مانند eBay، راه اندازی یک فروشگاه در Etsy، سریع و مناسب است. (نمونه‌های ایرانی Etsy هم وجود دارد که تخصصی‌ باشد، اما متاسفانه فروش در آن به اندازه آن تضمین شده و سودآور نیست.)

تابلوی نقاشی
تابلوی نقاشی که در Etsy با قیمت ۴۲.۲۲ دلار برای فروش گذاشته شده است.

بازاریابی وابسته: اگر محصولی ندارید، می‌توانید با فروش محصولات و خدمات دیگر شرکت‌ها درآمدزایی کنید. هزاران شرکت بزرگ و کوچک وجود دارد که با جذب خریدار برای آن‌ها، به شما پول می‌دهند. موفق‌ترین بازاریابان وابسته دارای یک بلاگ یا وبسایت هستند تا محصولات و خدمات را معرفی کنند.

مشاغل و کسب و کارهای تکنولوژیکی و تخصصی

مشاغل و کسب و کارهای تکنولوژیکی و تخصصی

طراح گرافیک: اگر در زمینه طراحی و گرافیک، بخصوص برای کسب و کارها تخصص دارید، می‌توانید یک کسب و کار خانگی طراحی راه اندازی کنید. اگر هم اکنون دارای کامپیوتر و نرم‌افزارهای مورد نیاز هستید، می‌توانید با مخارج کم کارتان را شروع کنید.

طراحی وب: طراحی وب گسترده است، اما برای یک طراح وب شدن نیازی به دانستن همه چیز نیست. دانستن HTML و / یا CSS به شما کمک می‌کند، اما بسیاری از طراحان بر روی پلتفرمی خاص، مانند وردپرس یا جوملا، تمرکز می‌کنند، بنابراین نیازی نیست از پایه همه چیز را بلد باشید.

تمام این ایده‌ها دارای انعطاف پذیری برای کسب درآمد، بخصوص در عین مراقبت از بچه هستند. با این حال، موارد گفته شده، مانند هر دستاورد دیگری، نیازمند تحقیق، برنامه ریزی و تلاش استوار است.

.

منبع: thebalance

نوشته ۱۴ ایده برای راه اندازی یک کسب و کار خانگی مخصوص مادران اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

۳ کارآفرین برجسته که پس از ۴۰ سالگی به موفقیت رسیدند

3 کارآفرین برجسته که پس از 40 سالگی به موفقیت رسیدند

فیلم سینمایی «در جستجوی خوشبختی – The Pursuit of Happyness» که بر اساس کتابی از کریستوفر گاردنر ساخته شده است، زندگی گاردنر را به خوبی نشان می‌دهد که از یک پدر بیکار و خانه به دوش، به یک کارآفرین و نویسنده بیلیونر تبدیل شد. گاردنر (در فیلم با بازی ویل اسمیت) با تغییر شغل و روابط شخصی‎اش در کشمکش بود، تا اینکه شرکت خرید و فروشش را در سال ۱۹۸۷ پایه گذاری کرد و ثروتی قابل توجه برای خود بوجود آورد.

داستان گاردنر مشهور است، چون از روی آن کتاب نوشته و فیلم ساخته شده است؛ اما او تنها یکی از چندین کارآفرینی است که پس از ۴۰ سالگی‎ به موفقیت رسید.

والاس آمس | Wally Amos

Wally Amos

اکثر آمریکایی‌ها با کلوچه‌های مشهور Amos آشنا هستند؛ چرا که تقریبا در هر فروشگاهی در ایالات متحده فروخته می‌شود. با این حال، کمتر کسی داستان موفقیت Wally Amos را می‌داند. او تقریبا تمام دوران قبل از میانسالی را با کار کردن در یک دفتر پستی در شهر نیویورک گذراند.

Amos در دهه سوم عمر خود به یک استودیوی موسیقی رفت، اما اصلا نتوانست در آن به موفقیت برسد و ثروتمند شود. یکی از سرگرمی‌های او نان و شیرینی پزی بود، بخصوص پختن کلوچه. Amos در آستانه تولد ۴۰ سالگی‌اش ۲۵,۰۰۰ دلار از Marvin و Helen Reddy (او دفتر خواننده مشهور، Gaye را مدیریت می‌کرد) دریافت کرد تا اولین نانوایی وشیرینی‌پزی‌اش را باز کند. نیم دهه بعد، او توانست ۱۰ میلیون دلار در سال درآمد داشته باشد.

او برنامه‌های آموزشی زیادی را در رابطه با آموزش خواندن به بزرگسالان اجرا کرده است و میلیون‌ها دلار برای تلاش‌های خیرخواهانه خرج کرده تا سطح سواد در آمریکا را افزایش دهد.

کلنل ساندرز | Colonel Harland David Sanders

کلنل ساندرز

مرغ‌های سوخاری کنتاکی با Colonel معنی پیدا می‌کند؛ رستورانی مولتی میلیارد دلاری با تولید مرغ سوخاری! ساندرز در سال ۱۸۹۰ به دنیا آمد و کارهایی زیادی را در زندگی‌اش انجام داد. به عنوان اپراتور موتور بخار کار می‌کرد، فروشنده دفتر بیمه بود، آهنگری می‌کرد و کارهای دیگری را نیز تا قبل از دهه ۱۹۳۰ تجربه کرد.

کلنل ساندرز با دستورات غذایی‌اش که با مرغ تهیه می‌شد، کار روی فروش مواد غذایی را آغاز کرد. او اولین فرنچایز KFC را در سال ۱۹۵۲ در اواخر سن ۶۲ سالگی‌اش باز کرد. با این حال، موفقیت بزرگ او در سال ۱۹۵۹ به وقوع پیوست، زمانی که دفتر مرکزی‌اش را در شهر شلبیویل افتتاح کرد.

او در سراسر کشور سفر کرد و حتی در عقب خودرویش هم خوابید و برای تبلیغ و ترویج دستور آشپزی‌اش، بیمه تامین اجتماعی‌اش را لغو کرد و تلاش می‌کرد تا فرنچایز‌هایش را بفروشد. کار او جواب داد؛ در سال ۱۹۶۴، ۶۰۰ شعبه افتتاح شده بود و شرکت او هم بیش از ۲ میلیون دلار ارزش داشت. پیش از مرگ او در سال ۱۹۸۰، فرنچایزهای او به بیش از ۶,۰۰۰ شعبه رسیده بود و فروش سالیانه‌اش هم از ۲ میلیارد دلار عبور کرد.

ساموئل مور والتون | Sam Walton

ساموئل مور والتون

یکی از بهترین کارآفرینان موفق تاریخ، سام والتون است که والمارت را پس از ۴۰ سالگی افتتاح کرد. او در خانواده‌ی کشاورزی فقیر در کینگ‌فیشر اوکلاهاما در سال ۱۹۱۸ به دنیا آمد. او در دوران رکود بزرگ نقل مکان کرد تا بتواند با پیدا کردن شغلی به خانواده‌اش کمک کند.

او کارهای زیادی را امتحان کرد؛ مدت کوتاهی در شرکت برادرش کار کرد، مدتی گارسون بود، پیک روزنامه بود و بعد به شرکت J.C. Penney در شهر دموین پیوست و مدیر آنجا شد. او ۱۸ ماه با J.C. Penney کار کرد و ماهی ۷۵ دلار درآمد داشت.

والتون در سال ۱۹۴۲ به ارتش رفت و سرانجام، قبل از ترک ارتش و بعد از پایان جنگ جهانی دوم، به مقام کاپیتانی رسید. او از پدر زنش پولی قرض گرفت و ۵,۰۰۰ دلار را هم از پس انداز خودش روی آن گذاشت تا اولین فروشگاه خود را باز کند. او توانست در عرض سه سال، فروش ۸۰,۰۰۰ دلاری‌اش را به ۲۲۵,۰۰۰ دلار افزایش دهد. او تا سال ۱۹۶۲، فروشگاه‌های زنجیره‌ای Ben Franklin را مدیریت می‌کرد.

در اواخر همان سال، والتون اولین شعبه والمارت را در شهر راجرز آرکانزاس افتتاح کرد. او در کارش بر روی شهرهای کوچک تمرکز داشت و قفسه‌های فروشگاهش هم با وسایل و مواد غذایی ارزان قیمت پر شده بود. در سال ۱۹۹۷، ۱۹۰ شعبه والمارت ساخته شد و این آمار در سال ۱۹۸۵ به ۸۰۰ شعبه رسید. در سال ۱۹۹۲ که او فوت کرد، کسب و کار او به یک امپراتوری بدل شده و ۱,۷۳۵ شعبه والمارت و بیش از ۲۰۰ شعبه سمز کلاب (از زیرمجموعه‌های والمارت) ساخته شده بود که درآمد سالیانه آن‌ها به بیش از ۵۰ میلیارد دلار در سال رسیده بود.

.

منبع: investopedia

نوشته ۳ کارآفرین برجسته که پس از ۴۰ سالگی به موفقیت رسیدند اولین بار در تکرا - اخبار روز تکنولوژی پدیدار شد.

۵ عادت صبح‌گاهی افراد موفق

5 عادت صبح‌گاهی افراد موفق

یکی از عمده‌ترین تفاوت‌ها میان افراد موفق و افراد معمولی، استفاده بهینه از زمان است. ساعت‌های کمی در طول روز وجود دارند که شما در آن زمان، از انرژی بالایی برخوردار هستید بنابراین باید این زمان را به بهترین شکل مدیریت کنید. باید گفت که در طول شبانه‌روز، صبح زود بالاترین سطح انرژی در بدن شما وجود دارد و باید برای آغاز کار، این زمان را غنیمت شمارید. اما مهم‌ترین عادت‌های افراد موفق پس از بیدار شدن در صبح زود چیست؟ قصد داریم 5 مورد از کارهایی را که این اشخاص قبل از ساعت 8 صبح انجام می‌دهند، یادآوری کنیم.

1.      برای بیدار شدن از خواب، از یک ساعت زنگ‌دار استفاده کنید

با نگاهی ساده به این موضوع، متوجه تأثیر شگرف آن خواهید شد. یک ساعت زنگ‌دار مخصوص شما را مجبور به بلند شدن از تخت خوابتان می‌کند. برای مثال اگر از گوشی موبایل خود برای  این منظور استفاده کنید باید آن را از کنار سرتان برداشته و کلید خاموش شدن آلارم را فشار دهید. اما تعجبی ندارد که انجام این کار برای بیشتر مردم 5 دقیقه زمان بیشتری می‌طلبد.

اما اگر از یک ساعت زنگ‌دار استفاده کرده و آن را در طرف دیگر اتاق‌خواب خود قرار دهید، مجبور به برخاستن از تخت خواب می‌شوید. به‌علاوه ساعت زنگ‌دار شما را از تلف کردن زمان باارزش برای چک کردن شبکه‌های اجتماعی‌تان باز می‌دارد.

2.      زمانی را برای تنفس عمیق در نظر بگیرید

انسان‌های موفق هرگز صبح خود را با نشستن پای رایانه و یا گوشی هوشمندشان شروع نمی‌کنند چراکه از اهمیت ریلکس کردن ذهن و کاهش استرس آگاهند. آنها ترجیح می‌دهند که پیش از آغاز روز کاری خود یک لیوان قهوه بنوشند و یا زمان را به مطالعه یک کتاب اختصاص دهند.


این کار به شما اجازه می‌دهد تا ذهنتان را آرام کرده و در بهترین وضعیت ذهنی برای ادامه روز قرار بگیرید.

3.      از شب قبل لباس‌های خود را آماده کنید

آماده کردن لباس‌ها از شب قبل، نشان از آمادگی ذهنی و انگیزه بالا شما دارد. این بدین معنی است که شما برنامه منظمی برای روز پیش رو داشته و هرگز به امور جزئی توجهی ندارید. منظم بودن بهره‌وری از زمان شما را به هنگام صبح افزایش داده و به هر دقیقه از زمان ارزش می‌دهد.

4.      ورزش کنید

آمادگی بدنی قطعاً می‌تواند تضمین‌کننده سلامت جسمی شما باشد. اما افراد موفق دلیل دیگری برای اولویت دادن به ورزش دارند. انجام تمرینات بدنی باعث ترشح اندورفین در بدن شما می‌شود. اندورفین همان ماده‌ای است که باعث ایجاد حس شادی و سرخوشی می‌شود که در طی فعالیت‌های مشخصی ترشح می‌شود. یکی از این کارها ورزش کردن است.

برای بالا بردن غلظت اندورفین نیاز به انجام تمرینات سنگین و عرق کردن زیاد نیست. کافی است چند دقیقه به دوچرخه‌سواری، ورزش آهسته مانند پیاده‌روی و یا یوگا اختصاص دهید تا تأثیر آن را مشاهده کنید. باید روش مناسب خود را شناسایی کرده و از آن استفاده نمایید.

5.      از مطالعه لذت ببرید

کمی قبل‌تر عنوان کردیم که انسان‌های موفق ترجیح می‌دهند تا در صبح هنگام به مطالعه بپردازند. آنها وقت را غنیمت دانسته و از تماشای تلویزیون و یا چک کردن ایمیلشان پرهیز می‌کنند. مطالعه کردن ذهن را به فعالیت واداشته و کارایی آن را افزایش می‌دهد. اما مطالعه یک مطلب منفی گرا و یا خسته‌کننده مانند ایمیلی از سوی رئیستان، نتیجه‌ای کاملا متفاوت خواهد داشت.


سعی کنید روز را با خواندن کتاب و یا مطالب موردعلاقه‌تان و یا موضوعی آموزنده آغاز کنید. برای مثال اگر به اخبار اقتصادی علاقه‌مندید، به همین موضوع توجه داشته باشید.

انجام این روش‌ها می‌توانند سلامتی ذهنی و جسمی شما را تضمین کرده و خلاقیت را در شما افزایش دهند. در نظر داشته باشید نیازی نیست که همه را به یک‌باره انجام دهید بلکه طی نمودن یک روند ثابت و رو به رشد، مهم‌ترین فاکتور در بالا بردن بهره‌وری است.

نوشته 5 عادت صبح‌گاهی افراد موفق اولین بار در پدیدار شد.

چگونه صاحب یک کسب و کار موفق باشیم؟!

چگونه صاحب یک کسب و کار موفق باشیم؟!

بررسی‌های متعدد در حوزه کسب و کارهای نوپا نشان می‌دهد که معمولا دلایل مشترکی برای شکست و موفقیت این نوع از کسب و کارها وجود دارد. در این مطلب قصد داریم به بررسی دلایل موفقیت و شکست استارتاپ‌ها بپردازیم.

علت عدم موفقیت برخی شرکت‌ها در چیست؟

طبق مقاله‌ای که در FastCompany با عنوان “چرا اکثر شرکت‌های سرمایه‌گذاری با شکست روبرو می‌شوند” چاپ شده، ۷۵ درصد از شرکت‌های سرمایه‌گذاری شکست را تجربه می‌کنند. این آمار بر اساس مطالعه صورت گرفته توسط Shikhar Ghosh در مدرسه کسب و کار هاروارد گزارش شده است. در این مطالعه، با در نظر گرفتن تمام شرکت‌های فعال در ایالات متحده، نرخ شکست استارتاپ‌های فعال در حوزه صنعت پس از ۵ سال، ۵۰ درصد و همین نرخ پس از ۱۰ سال ۷۰ درصد گزارش شده است. در این پژوهش همچنین از مدیران این شرکت‌ها در مورد علت مواجهه با شکست نیز سوال شده است که نتایج حاصل نشان از ۴ دلیل اصلی برای این امر دارد. دلایل فرعی دیگری نیز وجود دارند که هر کدام را می‌توان در زیر یکی از این ۴ دلیل عمده قرار داد. به طور کلی دلایل اصلی شکست کارآفرینان در این گونه شرکت‌ها را می‌توان نتیجه عوامل زیر دانست:

۱. عدم تمرکز

۲. نداشتن انگیزه، تعهد و علاقه کافی

۳. داشتن غرور بیش از حد که موجب عدم مشورت با دیگران می‌شود

۴. مشورت گرفتن از افراد ناکارآمد

۵. عدم بهره‌گیری از یک مشاور و راهنمای خوب

۶. نداشتن دانش لازم در حوزه کسب و کار

۷. انتظار کسب سود زیاد در حداقل زمان

تمامی این موارد با تصمیم‌گیری کارآفرین و دانش عمومی وی در حوزه کسب و کار ارتباط مستقیمی دارد.

پژوهش دیگری که توسط CB Insight صورت گرفته، با بررسی ۱۰۱ کسب و کاری که با شکست روبرو شده‌اند، ۲۰ دلیل اصلی عدم موفقیت این استارتاپ‌ها را معرفی کرده است. بررسی این لیست می‌تواند برای مدیران و صاحبان این نوع کسب و کارها بسیار ارزشمند و آموزنده باشد. در اینجا به ۹ مورد از مهمترین موارد ذکر شده در این لیست اشاره می‌کنیم:

۱. عدم توجه به نیاز بازار

۲. عدم داشتن سرمایه کافی

۳. عدم بهره‌گیری از تیم کاری مناسب

۴. نگاه بیش از حد به رقابت با دیگران

۵. عدم قیمت‌گذاری مناسب محصولات

۶. ارایه محصول بی‌کیفیت

۷. عدم داشتن مدل در کسب و کار

۸. بازاریابی ضعیف

۹. نادیده گرفتن مشتریان

توجه داشته باشید که تمام موارد ذکر شده مسائل مرتبط با کسب و کار و تیم کاری بوده، اگرچه یک مورد نیز در ارتباط با محصول عنوان شد. همواره مسائلی از این قبیل به قدرت رهبری و مدیریت صاحب کسب‌ و کار برای تشکیل تیمی قدرتمند و ساخت مدل کاری مناسب گره خورده است. توجه داشته باشید که اگرچه علت نهایی شکست، پایان یافتن منابع مالی است، اما همواره فاکتورهای دیگری منجر به آن می‌شوند.

علت پیروزی برخی از کسب و کارهای نوپا چیست؟

پس از بررسی علل شکست متعدد کسب و کارهای نوپا، در این قسمت به دلایل موفقیت برخی از این کسب و کارها می‌پردازیم. بهترین پژوهش در رابطه با این موضوع، گزارشی است که توسط Stratup Genome منتشر شده است. در این مطالعه که ۶۵۰ کسب و کار اینترنتی مورد بررسی قرار گرفته، ۱۴ شاخص موفقیت معرفی شده است. در اینجا به برخی از مهمترین دلایل عنوان شده در این گزارش اشاره می‌کنیم:

۱. اجرای اصول استارتاپ ناب

۲. تعهد به ماندن در مسیر کاری اتخاذ شده

۳. تمایل به تطبیق‌پذیری با شرایط متفاوت

۴. صبر و پشتکار در مواجهه با عدم برآورده شدن انتظارات

۵. علاقمند به مشاهده، گوش دادن و یادگیری

۶. مدیریت با بهره‌گیری از دانش کافی در حوزه کسب و کار

 

آیا عوامل پیروزی را می‌توان نقطه مقابل علل شکست دانست؟

به طور کلی فاکتورهای متعددی برای موفقیت در یک استارتاپ نیاز است اما این عوامل لزوما موفقیت را تضمین نمی‌کنند. با نگاهی به فاکتورهای شکست و موفقیت، اهمیت متعهد بودن به برنامه طرح ریزی شده، عامل کلیدی موفقیت است. بنابراین داشتن طرح و برنامه از پایه‌های اصلی موفقیت در استارتاپ‌ها خواهد بود. اما این به معنی عدم انعطاف پذیری و منعطف بودن در شرایط مختلف نیست. به همین دلیل اکثر شرکت‌های موفق، یک یا دو چرخش برای کسب و کار خود در نظر می‌گیرند. یک چرخش درست به معنای تغییر و بازبینی در روند کسب و کار است به گونه‌ای که در استراتژی بازاریابی نتیجه‌ خوبی به همراه داشته باشد. این چرخش می‌تواند در امتداد محور محصول یا بازار باشد، اما باید تغییرات کافی برای تطبیق پذیری با نیازها و استراتژی مورد نظر را نیز شامل شود.

داشتن علاقه و انگیزه نیز از دیگر فاکتورهای اصلی موفقیت هستند. همه افراد از جمله کارآفرینان، مدیران کسب و کار، مشاوران، سرمایه‌گذاران و تحلیلگران در رابطه با نقش مثبت علاقه در موفقیت کسب و کار اتفاق نظر دارند. استیو جابز همواره درباره این عامل کلیدی صحبت می‌کرد. افراد موفق همواره نسبت به کاری که می‌کنند ایمان دارند. یک کارآفرین موفق همواره قدرت اثرگذاری بر جهان را در خود می‌بیند و سعی دارد تا روحیه رقابت با دیگران را در خود پرورش دهد. این افراد همواره برای موفقیت برنامه‌ریزی می‌کنند و از شکست بیزار هستند. البته این روحیه می‌تواند در افراد مختلف به انواع متفاوتی وجود داشته باشد، اما هرگز یک کارآفرین موفق را بدون بهره‌مندی از روحیه رقابت و عدم تمایل به پیروزی نخواهید دید.

در این بین نقش یک فرد راهنما نیز بسیار موثر است و نقش کلیدی دز موفقیت شرکت خواهد داشت. میل به علاقه و یادگیری در شما نمی‌تواند دلیل خوبی برای عدم بهره‌گیری از تجربیات و دستاوردهای یک راهنما باشد. با این حال نیازی به اجرای تمام صحبت‌های وی وجود ندارد، اما شما با انتخاب یک فرد باتجربه و خبره یک گام اساسی برای رسیدن به موفقیت در کسب و کارتان برداشته‌اید.

به طور کلی استارتاپ‌هایی موفق خواهند بود که برپایه اصول و قواعد منطبق بر کسب و کار بنا نهاده شده باشند. مطالعات گسترده نشان می‌دهد که مدیریت و پیشبرد یک کسب و کار نوپا نیاز به دانش عمومی و دانش تخصصی در حوزه کسب و کار مربوطه دارد. علاوه بر این‌ برای رسیدن به موفقیت نیاز به برنامه‌ریزی، پشتکار، علاقه و همچنین بهره‌گیری از یک تیم کاری متخصص وجود دارد. بهترین راه برای دستیابی به این موارد، پیروی از یک فرایند سیستماتیک و مدون برای رسیدن به نتایج مطلوبی است که در مرحله برنامه‌ریزی ترسیم شده‌اتد.

نوشته چگونه صاحب یک کسب و کار موفق باشیم؟! اولین بار در پدیدار شد.