بررسی ذن‌فون ۳ مکس ایسوس: یک پاوربانک با قابلیت مکالمه!

بررسی ذن‌فون 3 مکس ایسوس: یک پاوربانک با قابلیت مکالمه!

بررسی ذن‌فون 3 مکس ایسوس، محصولی که آمده تا در نقش یک پاوربانک ظاهر شود! بگذارید مقدمه را اینگونه آغاز کنیم، کمپانی تایوانی ایسوس چندی پیش به صورت رسمی وارد دنیای اسمارت فون‌ها شد. حالا در بازار محصولات بسیار زیاد و متنوعی را با این برند شاهد هستیم که روزانه بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود. ایسوس تقریبا برای هر قشری یک اسمارت فون تولید کرده و این بار آن‌هایی را هدف قرار داده که شارژدهی باتری برای‌شان مهم است. با ما همراه باشید تا نگاهی به ذن‌فون 3 مکس (ZC553KL) داشته باشیم و کمی بیشتر با این گوشی پاوربانک‌نما آشنا شویم.

طراحی و کیفیت ساخت

ذن‌فون 3 مکس از یک بدنه تمام فلزی بهره می‌برد، ضخامتش 8.3 میلی‌متر بوده و 177 گرم وزن دارد. با این خصوصیات می‌توانید بفهمید که با یک گوشی خوش دست طرف هستید. البته با وجود فلزی بودن بدنه، این محصول ایسوس همچون یک ماهی از دستان شما سر می‌خورد و نقش بر زمین می‌شود. بنابراین می‌بایست با احتیاط بیشتری با آن کار کنید.

نمایشگر بیش از 72 درصد بخش جلویی را شامل شده است که برای چنین محصولی قابل قبول به نظر می‌رسد. در بالای نمایشگر شاهد اسپیکر مکالمه، دوربین سلفی و سنسورهای همیشگی اسمارت فون‌های بازار هستیم. در زیر نمایشگر نیز 3 کلید سخت‌افزاری قرار گرفته که فاقد نور پس زمینه است و دلیل این کار را هم باید از خود ایسوس بپرسید! در نتیجه می‌بایست در محیط‌های تاریک و بسته مدام به دنبال این کلیدها بگردید!

بر روی بخش جلویی یک شیشه 2.5D کشیده شده تا از این لحاظ نتوانیم ایرادی به گوشی بخت برگشته بگیریم. اگر ذن‌فون 3 مکس را به پشت برگردانید، این دوربین است که با لنز سیاه رنگش در بدنه طلایی دستگاه خودنمایی می‌کند. دوربین کاملا در بدنه فرو رفته و شاهد بیرون زدگی آن نیستم. ایسوس در اطراف آن فلاش LED دو رنگ و قسمتی سیاه رنگ جهت قرارگیری فوکوس لیزری را قرار داده است. این دو با فاصله مناسبی از لنز دوربین دیده می‌شوند تا شکل کلی دستگاه بهم نریزد.

درست در زیر این لنز، حسگر تشخیص سنسور اثر انگشت قرار گرفته که شکل و شمایلش همچون ذن‌فون 3 عجیب و غریب نیست؛ در واقع این سنسور همان طرح دوربین را به خود می‌بیند و تنها تفاوتش اندکی کاهش سایز است.

دو نوار با رنگی متفاوت در بالا و پایین بخش پشتی این میان رده ایسوس قرار گرفته‌اند که جلوه خاصی را به گوشی می‌دهند. البته این دو توسط یک خط که در بدنه فرور رفته از بخش اصلی جدا می‌شوند. همین مقدار فرورفتگی موجب می‌شود که مدام مشغول تمیز کردن گوشی باشید. این قسمت در همان روزهای نخست به محلی برای تجمع گرد و غبار تبدیل می‌شود، چه برسد به استفاده در دراز مدت! 4 گوشه ذن‌فون 3 مکس کاملا گرد طراحی شده است و به صورت کلی شاهد دستگاه خودش دستی هستیم.

در سمت راست کلیدهای یکپارچه صدا قرار گرفته‌اند و کمی پایین‌تر از خودشان کلید پاور را جای داده‌اند. با توجه به سایز دستگاه بهتر بود که این کلیدها کمی پایین‌تر قرار می‌گرفتند. اگر دست‌های بزرگی نداشته باشید، هنگام استفاده از کلید یکپارچه صدا گوشی در حالت نامتعادلی قرار می‌گیرد و ممکن است از دست‌تان سر خورده و نقش بر زمین شود!

در سمت چپ نیز تنها درگاه ورودی سیم‌کارت‌ و کارت حافظه جا خوش کرده‌ که توسط یک سوزن مخصوص از بدنه جدا می‌شود. خشاب سیم‌کارت با اینکه ظاهر ظریفی دارد، اما بسیار محکم است و به این راحتی‌ها از فرم نخواهد افتاد.

در بخش زیرین ذن‌فون 3 مکس و درست در مرکز، پورت microUSB‌ قرار گرفته و در دو طرف آن تک اسپیکر دستگاه و میکروفون مکالمه را می‌بینیم. در نهایت اگر بالای گوشی را نگاه کنید، این جک 3.5 میلی‌متری و میکروفون دوم است که به شما چشمک می‌زنند.

با توجه به فلزی بودن بدنه، نباید نگران کثیف شدن آن باشید اما اگر خیلی حساس هستید جنس بدنه به گونه‌ای است که اثر انگشت را به خود جذب می‌کند، اما در حالت عادی چیزی مشخص نیست. با این حال اگر گوشی را در معرض نور مستقیم قرار دهید، لکه‌های کثیفی را مشاهده خواهید کرد.

قاب پشتی به صورت یکپارچه طراحی شده و توسط کاربر قابل تعویض نیست. ایسوس تصمیم گرفته تا این مدل را در 4 رنگ خاکستری، طلایی، صورتی و نقره‌ای راهی بازار کند. ناگفته نماند که ظاهر گوشی، ضخامت و وزن آن همه به گونه‌ای است که از آن یک محصول مردانه می‌سازد و خیلی باب میل خانم‌ها نخواهد بود.

نمایشگر

ایسوس برای ذن‌فون 3 مکس از یک نمایشگر 5.5 اینچی با رزولوشن 1920 در 1080 بهره گرفته است. با یک ضرب و تقسیم ساده می‌توانید به عدد 401 برای چگالی پیکسلی دست یابید. این مدل به پنل IPS مجهز شده و برای محافظت از آن Oleophobic coating را برگزیده‌اند. خیلی مشخص نیست که چرا ایسوس چنین کاری کرده و قید گوریلاگلس را زده است!

روشنایی نمایشگر در بیشترین حالت خودش به 400 نیت می‌رسد، که میزان قابل قبولی خواهد بود. اگر روشنایی صفحه را بر روی کمترین مقدار قرار دهید، می‌توانید بدون آزار چشم‌ها در محیط‌های تاریک (همچون شب‌ها هنگام خواب) مشغول کار با گوشی شوید. میزان رفلکس صفحه نمایش نیز تقریبا بالاست و در محیط‌های بیرون از خانه علاقه زیادی به نشان دادن در و دیوار اطراف‌تان دارد؛ با این حال زیر نور آفتاب مشکل خاصی با این میان‌رده نخواهید داشت.

در نگاه از رو به رو صفحه برای یک محصول میان‌رده خیلی خوب به نظر می‌رسد. شما تصویری شارپ را می‌بینید و رنگ‌ها خیلی خوب به نمایش در می‌آیند. در نگاه از زوایا اندکی تغییر رنگ را شاهد هستیم اما اصلا در حدی نیست که بتوان به این گوشی چشم بادامی خرده گرفت.

در بخش تنظیمات نمایشگر ویژگی‌های زیادی در دسترس نیست و از میان آن‌ها تنها می‌توان به گزینه Bluelight Filter اشاره کرد. با فعال کردن این بخش رنگ آبی و مضر خارج شده از نمایشگر حذف می‌شود؛ در نتیجه هنگام وب‌گردی یا خواندن متون آسیب کمتری به چشم‌تان وارد خواهد شد.

حال برای آنکه از مسائل تئوری فاصله بگیریم، تصمیم گرفتیم تا نمایشگر این مدل را با ال‌جی G4 مقایسه کنیم. برای این منظور تصاویری مشابه را بر روی هر دو قرار دادیم و نور نمایشگر را تا انتها بالا بردیم. حاصل کار را در زیر شاهد هستید (سمت راست نمایشگر ال‌جی و سمت چپ نمایشگر ایسوس):

سخت افزار

این بخش از بررسی میان‌رده‌ها، آن هیجان موجود در پرچمداران بازار را ندارد؛ اما خب آن‌‌ قدر بی‌اهمیت هم نیست. ذن‌فون 3 مکس به چیپست کوالکام اسنپدراگون 430 مجهز شده. این چیپ از 8 هسته Cortex-A53 با فرکانس کاری 1.4 گیگاهرتز تشکیل می‌شود. واحد گرافیکی به کار رفته در این محصول آدرنو 505 است که می‌تواند از عهده بازی‌های گرافیکی تا حدی برآید.

ذن‌فون 3 مکس در اقدامی جالب از 3 نوع رم متفاوت بهره می‌برد. برخی مدل‌ها به 2 و برخی دیگر به 3 گیگابایت رم مجهز هستند (نسخه‌ای که ما بررسی کردیم نیز به همین میزان رم مجهز بود). در این میان مدلی خاص نیز یافت می‌شود که دارای 4 گیگابایت رم ناقابل است؛ موردی که حتی در پرچمداران برخی کمپانی‌ها نیز شاهدش نیستیم! با همه این‌ها تنها در یک نسخه با حافظه 32 گیگابایتی عرضه می‌شود. البته نگران نباشید چرا که تا 256 گیگابایت نیز از رم پشتیبانی می‌کند (با قرارگرفتن بجای سیم‌کارت دوم).

در ادامه بررسی ذن‌فون 3 مکس تصمیم گرفتیم تا آن‌ را وارد آزمایشگاه خودمان کنیم و عیارش را بسنجیم.

در گام نخست مطابق معمول از بنچمارک محبوب AnTuTu استفاده کردیم تا عملکرد کلی گوشی ارزیابی شده و یک امتیاز به آن اعطا شود. حاصل کار میان رده ایسوس را در زیر شاهد هستید.

در مرحله بعدی به سراغ GeekBench رفتیم تا عملکرد هسته‌ها را به صورت جداگانه اندازه بگیریم.

در نهایت با استفاده از Bonsai واحد گرافیکی را به چالش کشیدیم.

ذن‌فون 3 مکس یک محصول خوش دست با نمایشگر بزرگ است و با توجه به صحبت‌هایی که در رابطه با باتری آن می‌شود، مسلما دل گیمرها را می‌برد. به همین دلیل چندین بازی گرافیکی را بر روی آن به اجرا درآوردیم تا از این لحاظ نیز آن را تست کرده باشیم. بازی‌ها خیلی روان و خوب اجرا نمی‌شوند و کمی لگ را در آن‌ها شاهد هستیم. خصوصا اگر به سمت گیم‌های خاصی همچون سری NFS بروید که دیگر هیجان خاصی را نخواهید داشت. علاوه بر این دمای گوشی نیز خیلی خودجوش بالا می‌رود؛ با توجه به قدرت نه‌چندان بالای این چیپست، حداقل توقع داشتیم که دمای گوشی بالا نرود که اینگونه نشد.

با همه این‌ها هنگام گشت و گذار در منوها و اجرای اپلیکیشن‌های معمولی مشکل خاصی با ذن‌فون نخواهید داشت. حتی پس از نصب چند اپلیکیشن لازم و ضروری نیز شاهد کاهش سرعت و عملکرد کلی گوشی نبودیم.

دوربین

ذن‌فون 3 مکس به یک دوربین 16 مگاپیکسلی با F/2.0 مجهز است تا حداقل روی کاغذ در این بخش از میان‌رده‌ها سرتر باشد. این دوربین دارای فلاش LED دو رنگ بوده و از فوکوس لیزری نیز بهره‌مند است. این سنسور 1.3 اینچی ظاهرا حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که شما تنها با نسبت 4 به 3 می‌توانید از تمام توان دوربین استفاده کنید و در حالت معمولی و 16 به 9 دوربین تصاویری 12 مگاپیکسلی را به ثبت می‌رساند.

رابط کاربری دوربین ساده طراحی شده اما این دلیل نمی‌شود که قابلیت خاصی نداشته باشد. ایسوس سعی کرده تا ویژگی‌های خاص و متفاوتی را برای آن در نظر بگیرد که از مهم‌ترین‌های آن‌ها می‌توان به این موارد اشاره داشت:

Low Light: محیا کردن بهترین شرایط برای تصویربرداری در محیط کم نور

Manual: تنظیم دستی پارامترهای عکاسی

Effect: قرار دادن افکت‌های متنوع بر روی تصویر

Beautification: تغییر رنگ پوست، افزایش سایز صورت و مردمک چشم

فوکوس دوربین خیلی خوب و دقیق عمل‌ می‌کند اما سرعت آن کمی بیش‌تر از حالت معمولی است و باید هنگام عکاسی با این گوشی کمی حوصله کنید. به صورت کلی دوربین در نور کافی تصاویر خوبی را به ثبت می‌رساند و حداقل هنگام مشاهده در نمایشگر گوشی و یا به اشتراک گذاری در شبکه‌های اجتماعی مشکلی با آن‌ نخواهید داشت. البته هرچه نور کمتر شود، نویز تصاویر بیشتر خواهد شد. در ادامه می‌توانید نمونه تصاویر گرفته شده با دوربین ذن‌فون 3 مکس را ببینید:

از لحاظ فیلم‌برداری می‌توانید با ذن‌فون 3 مکس به صورت فول‌ اچ‌دی و با نرخ 30 فریم بر ثانیه فیلم‌برداری کنید. این دوربین به لرزش‌گیر اپتیکال مجهز نیست اما به صورت دیجیتالی می‌تواند تا حدی موجب کاهش لرزش تصویر شود. البته این ویژگی فقط در حالتی در دسترس شما خواهد بود که بخواهید به صورت اچ‌دی فیلم‌برداری کنید.

کیفیت ویدئو گرفته شده برای محصولی این چنینی مطلوب است و از این لحاظ ایرادی به آن وارد نیست. صدا خیلی خوب ضبط شده و تصویر هم جزئیات بالایی را شامل می‌شود هرچند که در محیط‌های تاریک شاهد نویز خواهید بود.

ذن‌فون 3 مکس ایسوس همچنین به یک دوربین 8 مگاپیکسلی با F/2.2 مجهز شده است و بر خلاف برخی میان‌رده‌های امروزی فاقد فلاش LED است. ایسوس برای این دوربین از ویژگی‌های منحصر به فردی بهره گرفته است. شما می‌توانید از Effect‌های متنوع و بسیار زیبایی بهره بگیرید و یا از حالت Low Light برای عکاسی در نور کم استفاده کنید.

یکی از ویژگی‌های جالب این قسمت Beautification نام دارد که در آن علاوه بر حذف چین و چروک‌های صورت، می‌توانید رنگ پوست و یا حتی گردی صورت و سایز مردمک چشم‌تان را هم تغییر دهید که در نوع خود جالب است.

نرم افزار

ایسوس، ذن‌فون 3 مکس را از همان ابتدا با اندروید 6.0.1 و رابط کاربری شخصی سازی شده ZenUI راهی بازار کرد. فعلا خبری از اندروید نوقا برای این مدل نیست! به طور کلی رابط کاربری ایسوس خیلی شلوغ و کودکانه به‌نظر می‌رسد و در آن از افکت‌های بسیار زیاد و متفاوتی استفاده شده است. این افکت‌‌ها شاید ظاهر رابط کاربری را زیباتر کرده باشند اما بدون شک موجب تاخیر در اجرای فرامین می‌شوند و شاید برای یک عمل ساده، چند ثانیه‌ای را باید صبر کنید تا افکت‌های مورد نظر برای بازکردن یک اپلیکیشن به پایان برسند.

در دنیای امروزی که اکثر محصولات به سمت ساده‌تر شدن پیش می‌روند، بهتر بود که ایسوس دست از سر این افکت‌ها بر می‌داشت و کمی رابطش را سبک‌تر می‌کرد. جدای از این مسئله برنامه‌های پیش‌فرض بسیار زیادی بر روی دستگاه نصب شده که اکثر آن‌ها بدون کاربرد هستند. جالب است بدانید که اینستاگرام به صورت پیش‌فرض بر روی دستگاه نصب بود!

منو نوتیفیکیشن دو مرحله‌ای بوده و شامل آیکون‌های بسیار بزرگی می‌شود که ممکن است برای خیلی‌ها جذاب به نظر نرسد. اگر در منو به سمت پایین سوایپ کنید، یک کادر جستجو در اختیار شما قرار می‌گیرد که می‌توانید توسط آن میان برنامه‌های نصب شده در گوشی جستجو کنید. اگر در صفحه اصلی به سمت بالا سوایپ کنید، به بخش تنظیمات رابط کاربری خواهید رفت که امکان تغییر تصویر پس زمینه، آیکون پک و… را در اختیارتان می‌گذارد.

در بخش تنظیمات برخی ویژگی‌ها برای این رابط در نظر گرفته شده است. مثلا می‌توانید مشخص کنید که با کشیدن یک حرف خاص بر روی صفحه )مثلا (W مستقیما وارد یک اپلیکیشن از پیش تعیین شده شوید. یا می‌توانید با تکان دادن گوشی از صفحه اسکرین شات بگیرید که البته خیلی خوب عمل نمی‌کند!

به شخصه نتوانستم با رابط کاربری این مدل ارتباط برقرار کنم! پیشنهاد می‌کنم پس از خرید، اولین کاری که می‌کنید نصب یک لانچر و جایگزین کردن آن با لانچر اصلی باشد…!

پخش چند‌رسانه‌ای

در این قسمت همیشه 3 فاکتور مهم را در نظر می‌گیریم. یکی نمایشگر دستگاه است که به اندازه کافی در رابطه با آن خوانده‌اید. دومین فاکتور اسپیکر است که ذن‌فون 3 مکس ما قید صدای استریو را زده و از یک اسپیکر خشک و خالی در بخش زیرین خود بهره می‌برد. بلندی صدای آن خیلی معمولی است و هرچه صدا را بلندتر کنید از کیفیت آن کاسته می‌شود.

صدای خروجی از ذن‌فون 3 مکس بیس لازم را ندارد؛ البته اگر اسپیکر راضی کننده نیست می‌توانید از هدفون برای گوش دادن به موسیقی استفاده کنید. خروجی صدای هدفون راضی کننده بوده اما هدفونی همراه با این محصول عرضه نمی‌شود و باید خودتان یکی تهیه کنید. نکته جالب در رابطه با این گوشی چشم بادامی، این است که هنگام افزایش صدا شما شاهد یک گزینه Outdoor Mode هستید که در صورت فعال کردن آن، برای شنیده شدن صدای بهتر در بیرون از خانه تغییراتی اعمال می‌شود. البته انتظار معجزه نداشته باشید. به شخصه که اگر ویبره اختراع نشده بود اصلا متوجه زنگ خوردن گوشی نمی‌شدم!

فاکتور سوم پلیر گوشی است که متاسفانه ذن‌فون 3 فاقد یک موزیک پلیر اختصاصی بوده و می‌بایست از برنامه‌های خود گوگل برای این منظور استفاده کنید. حتی پخش ویدئو نیز مشکلات خاص خودش را دارد.

سایر قابلیت‌ها

ذن‌فون 3 مکس ایسوس از کارت حافظه تا 256 گیگابایت پشتیبانی می‌کند؛ البته همان‌طور که گفتیم در صورت استفاده از کارت حافظه می‌بایست قید سیم کارت دوم را بزنید. این دستگاه به بلوتوث 4.1، GPS و رادیو نیز مجهز شده اما فاقد NFC است.

برای باز کردن قفل نمایشگر می‌توانید از سنسور اثر انگشت پشت دستگاه بهره‌مند شوید. دقت این سنسور بسیار خوب است و تقریبا در تمامی حالت‌های ممکن می‌توان با آن قفل نمایشگر را باز کرد. البته سرعت آن خیلی بالا نیست و پس از لمس سنسور، با کمی تاخیر نسبت به سایر محصولات شاهد باز شدن قفل هستیم. سنسور اثر انگشت ذن‌فون همیشه فعال است و نیازی نیست که برای استفاده از آن یکبار دکمه پاور را فشار دهید.

ایسوس نیز همچون هواوی عملکردهای متفاوتی را برای سنسور اثر انگشت در نظر گرفته است. به عنوان مثال می‌توانید با دو بار ضربه زدن بر روی این سنسور، وارد اپلیکیشن دوربین شوید.

باتری

یکی از ویژگی‌های کلیدی ذن‌فون 3 مکس که ایسوس مانور زیادی بر روی آن داده،‌ باتری است. این مدل به یک نمونه 4100 میلی‌آمپر ساعتی مجهز شده است. با توجه به تدابیری که تایوانی‌ها برای آن اندیشیده‌اند، می‌توانید در یک استفاده معمولی تا 2 روز را با آن سر کنید. حتی اگر کاربر حرفه‌ای باشید و روزانه تمامی شبکه‌های اجتماعی‌تان را چک کنید هم می‌توانید تا بیش از یک روز با ذن‌فون 3 مکس کار کنید.

این مدل همچنین از فناوری شارژ سریع بهره گرفته و می‌توان با صرف 100 دقیقه زمان، باتری را فول شارژ کرد. یکی از ویژگی‌های جالبی که ایسوس برای ذن‌فون 3 مکس در نظر گرفته، استفاده از این دستگاه به عنوان پاوربانک است! یعنی شما می‌توانید یک گوشی دیگر را توسط این مدل شارژ کنید. برای این منظور تنها کافی است کابل OTG (که همراه با گوشی عرضه می‌شود) را به ذن‌فون قصه ما متصل کنید و سپس با استفاده از یک کابل USB معمولی هر دستگاهی که می‌خواهید را شارژ کنید. در تست‌هایی که ما داشتیم سرعت شارژ نیز نسبتا خوب و راضی کننده بود.

کلام آخر در بررسی ذن‌فون 3 مکس ایسوس     

به‌طور کلی ذن‌فون 3 مکس گوشی خاص و متفاوتی نیست! شما با یک محصول بزرگ، تمام فلزی با دوربین خوب طرف هستید که می‌توان از آن به عنوان پاوربانک استفاده کرد (شاید بهترین گزینه برای گوشی دوم شما باشد). در حال حاضر این مدل با قیمت 850 هزار تومان در بازار به فروش می‌رسد.

نوشته بررسی ذن‌فون 3 مکس ایسوس: یک پاوربانک با قابلیت مکالمه! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی ایسوس ذن‌فون ۳: یکی مثل بقیه!

بررسی ایسوس ذن‌فون 3: یکی مثل بقیه!

بررسی ذن‌فون 3 ایسوس را با نگاهی به این کمپانی آغاز می‌کنیم. ایسوس یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان رایانه و تجهیزات جانبی در دنیاست که در سال 1990 در تایوان کار خودش را آغاز کرد. در ایران این کمپانی را بیشتر با لپ‌تاپ‌های با کیفیتش می‌شناسند و کم و بیش اهل دلان با قطعات سخت‌افزاری آن نیز آشنا هستند.

مدتی هست که ایسوس تصمیم گرفته تا شانس خود را در بازار اسمارت فون‌ها بسنجد و به همین دلیل محصولات جالب و بعضا متفاوتی را راهی بازار کرده است. یکی از این مدل‌ها ذن‌فون 3 (ZE520KL) نام دارد که امروز قصد داریم تا این محصول میان رده تایوانی را بررسی کنیم. با آی‌تی‌رسان همراه باشید.

طراحی و ساخت

در نگاه نخست اولین چیزی که توجه شما را جلب می‌کند، حاشیه‌های بالا و پایین نمایشگر است. در دنیای امروزی که همه کمپانی‌ها به سمت محصولات بدون حاشیه می‌روند؛ ایسوس همچنان علاقه خاصی به این بخش دارد و ظاهرا دست بردار هم نیست. در زیر نمایشگر 3 کلید معروف محصولات اندرویدی به چشم می‌خورد که به صورت سخت‌ افزاری کنار یکدیگر زندگی می‌کنند. این کلیدها هنگام قفل بودن دستگاه محو نمی‌شوند و در واقع آیکون‌ها بر روی این قسمت حک شده‌اند که شاید به مذاق خیلی‌ها خوش نیاید. ضمن اینکه خبری هم از نور پس زمینه برای این دکمه‌ها نیست!

در بالای نمایشگر اسپیکر مکالمه، دوربین ثانویه و سنسورهای همیشگی دوربین‌ها دیده می‌شوند. بر روی این قسمت یک شیشه 2.5D کشیده شده که در زیبایی ذن‌فون 3 بی‌تاثیر نبوده است.

اگر گوشی را برگردانید نخستین چیزی که می‌بینید شباهت این مدل با برخی کهکشانی‌های سامسونگ همچون گلکسی S6 است. با توجه به قاب پشتی شیشه‌ای، بیرون زدگی دوربین، گوشه‌های گرد و حتی رنگ دستگاه می‌توان گفت که اگر آن سنسور اثر انگشت با شکل عجیب و غریبش نبود این محصول را با S6 اشتباه می‌گرفتید.

با اینکه قاب پشتی شیشه‌ای است اما نسبت به سایر مدل‌هایی که تاکنون تجربه کار با آن را داشته‌ایم، چربی انگشتان را کمتر به خودش جذب می‌کند. در بخش بالایی، دوربین مربع شکل ذن‌فون 3 قرار گرفته که چند میلی‌متری از بدنه بیرون زده است و در دو سمت آن فلاش دوربین و سنسورهای همراه آن به چشم می‌خورند.

کمی پایین‌تر از لنز، شاهد سنسور تشخیص اثر انگشتی هستیم که شکل آن با تمامی مدل‌هایی که دیده‌اید متفاوت است! این حسگر مستطیل شکل کمی در قاب پشتی فرو رفته و توسط نواری فلزی احاطه شده است. این نوار فلزی از جنس نوار اطراف لنز بوده و همین مورد هماهنگی خاصی را میان این دو بوجود آورده است. در پایین‌ترین قسمت قاب پشتی نیز این لوگو ایسوس است که همچون نگینی بر پیکره بی‌جان ذ‌ن‌فون 3 می‌درخشد.

تمام بخش پشتی این مدل توسط گوریلاگلس محاظت می‌شود و حداقل می‌توانید مطمئن باشید که این قسمت از خط و خش‌های احتمالی در امان است.

در سمت راست گوشی و در بالاترین قسمت، کلیدهای یکپارچه صدا را می‌بینیم که پایین‌تر از خودشان کلید پاور را جا داده‌اند. خطوطی دایره‌ای بر روی کلید‌ها کشیده شده که جلوه خاصی را به آن‌ها می‌بخشد. این کلیدها از بدنه به‌خوبی بیرون زده‌اند و هنگام استفاده از آن‌ها مشکلی نخواهید داشت اما کلید یکپارچه صدا خیلی قرص و محکم سر جای خودش قرار نگرفته که شاید در دراز مدت مشکل ساز باشد.

در سمت چپ این محصول تایوانی تنها درگاه سیم‌کارت دیده می‌شود که توسط سوزن مخصوصی قابل دسترسی است. نکته جالب این که این خشاب به صورت برعکس در بدنه جای می‌گیرد. یعنی اگر قصد داشته باشید سیم‌کارت را درون دستگاه قرار دهید، بعد از جای‌گذاری درست، می‌بایست خشاب را برگردانید و سپس وارد دستگاه کنید!

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که جایگاه سیم کارت دوم و کارت حافظه یکسان است و نمی‌توانید به صورت همزمان از هر دو استفاده کنید. در بخش زیرین ذن‌فون 3، میکروفون، پورت USB Type-C و تک اسپیکر دستگاه را شاهد هستیم و این در حالی است که بخش بالایی تنها جک استاندارد صدا و میکروفون ثانویه را در خود جای داده است.

بدنه دستگاه فلزی است و 4 گوشه آن به صورت گرد طراحی شده و به طور کلی با یک محصول خوش دست رو به رو هستیم. در ساخت ذن‌فون 3 از قطعات بسیار زیادی استفاده شده و بدنه آن یک‌دست و یک‌پارچه به‌نظر نمی‌رسد؛ به همین دلیل مشخص نیست که در هنگام برخورد با زمین چه بلایی بر سرش خواهد آمد (احتمالا به هزار قسمت مساوی تقسیم می‌شود).

ذن‌فون 3 ایسوس 7.7 میلی‌متر ضخامت داشته و اگر بر روی ترازو برود، عدد 144 را مشاهده می‌کنیم که برای محصولی ساخته شده با شیشه و فلز معمولی و حتی سبک به نظر می‌رسد.

با همه این‌ها ذن‌فون 3 کمی بیش از اندازه لیز بوده و هر لحظه ممکن است از دستان شما بیفتد و نقش بر زمین شود! این مورد لیز بودن گوشی وقتی بر روی سطح صافی قرار گرفته بیشتر خودش را نشان می‌دهد. ناگفته نماند که این مدل در 3 رنگ طلایی، سفید و مشکی راهی بازار شده است.

نمایشگر

ایسوس برای ذن‌فون 3 از یک نمایشگر 5.2 اینچی با رزولوشن 1920 در 1080 بهره گرفته که در هر اینچ آن شاهد 424 پیکسل هستیم. پنل به‌کار رفته در این مدل از نوع Super IPS+ است و نسخه سوم از گوریلا گلس وظیفه محافظت از آن را بر عهده دارد.

رنگ‌ها در این نمایشگر تاحدی بی‌روح به نظر می‌رسند و خبری از رنگ‌های غلیظ نیست و حتی تا حدی نیز از حالت طبیعی به دور است. بنابراین انتظار نداشته باشید که همچون کهکشانی‌های سامسونگ هنگام تماشای نمایشگر به وجد بیایید. با این حال در نگاه از زوایا نیز همه چیز دقیقا همان‌طوری است که از رو به رو می‌بینید. میزان رفلکس نمایشگر بالا نیست، اما اگر جسمی نورانی در پشت سر شما باشد بدون شک تصویرش را در نمایشگر خواهید دید.

میزان نور نمایشگر در بیشترین حالت خود به حدود 600 نیت می‌رسد که میزان مناسبی است و حتی در زیر نور آفتاب هنگام گشت و گذار در منوها مشکلی با آن نخواهید داشت اما توقع نداشته باشید که بتوایند وب‌گردی کنید. میزان حداقلی نور نمایشگر نیز در حدی هست که شب‌ها هنگام چت با مخاطبان خاص مشکلی نداشته باشید.

در بخش تنظیمات نمایشگر 3 حالت Balance ،bluelight Filter و Vivid در نظر گرفته شده که با انتخاب آن‌ها و تنظیمات خاصی همچون میزان گرمی و سردی رنگ‌ها می‌توانید حال و هوای نمایشگر را تغییر دهید. قسمتی نیز با نام Customized در این بخش دیده می‌شود که به صورت کلی همه چیز نمایشگر را در اختیار شما قرار خواهد داد تا متناسب با سلیقه خود آن را تغییر دهید.

نمایشگر مشکل خاصی از لحاظ میزان حساسیت به فشار ندارد و با کوچک‌ترین تماسی فرامین را اجرا می‌کند. حتی ذن‌فون 3 از حالت Glove Mode نیز پشتیبانی می‌کند و می‌توانید توسط دستکش با آن کار کنید. حال بیایید از مسائل تئوری فاصله بگیریم و ببینیم در عمل این مدل تایوانی چه می‌کند (در سمت راست ذن‌فون 3 و در سمت چپ ال‌جی G4 قرار گرفته است):

سخت افزار

پیش‌تر محصولات ایسوس را با چیپست اینتل در بازار می‌دیدیم اما این کمپانی تصمیم گرفته تا برای ذن‌فون 3،‌ چیپست اسنپدراگون 625 کوالکام را به عنوان مغز متفکر برگزیند. این چیپ 64 بیتی از 8 هسته Cortex-A53 با فرکانس 2 گیگاهرتز تشکیل شده است. این چیپ که با فناوری 14 نانومتری ساخته شده از واحد گرافیکی آدرنو 506 بهره‌ می‌برد.

از لحاظ میزان حافظه ذخیره سازی، ذن‌فون 3 به دو نسخه با حافظه داخلی 64 گیگابایت با 4 گیگابایت رم و حافظه داخلی 32 گیگابایتی با 3 گیگابایت رم تقسیم شده است. بنابراین هنگام خرید به این نکته توجه داشته باشید که محصول 64 گیگابایتی، رم بیشتری دارد. نسخه‌ای که در اختیار ما بود از رم 3 گیگابایتی استفاده می‌کرد که بیش از یک گیگابایت آن توسط خود دستگاه اشغال شده بود؛ بنابراین شما حدودا به 1.6 گیگابایتش دسترسی دارید. همچنین میزان حافظه داخلی در دسترس شما 24 گیگابایت است و باقی را خود ذن‌فون 3 نوش جان کرده است.

برای اینکه عیار این محصول ایسوس را بسنجیم آن را وارد آزمایشگاه خودمان کردیم. در مرحله نخست از AnTuTu بهره گرفتیم تا عملکرد کلی گوشی سنجیده شود.

در مرحله بعدی به سراغ Quadrant‌ رفتیم تا با ارزیابی بخش‌های مختلف امتیازات جداگانه‌ای را به هر قسمت بدهد.

برای تست اختصاصی هسته‌ها از GeekBench بهره گرفتیم.

و در نهایت برای آنکه واحد گرافیکی را به چالش بکشیم از Bonsai استفاده کردیم.

هنگام کار کردن با دستگاه مشکل خاصی با آن نداشتیم و همه چیز خیلی خوب بود. یک بازی گرافیکی را نیز بر روی آن نصب کردیم و خود بازی که خیلی روان اجرا نشد اما در حدی هست که بتوان رویش حساب کرد. مطابق معمول بخش پشتی دستگاه نیز در این حالت بیش از اندازه داغ شد و شاید خیلی مشتاق نباشید گوشی را در آن حالت ببینید و بنابراین پس از نیم ساعت بازی، به حال خودش رها می‌کنید تا خنک شود.

دوربین

ذن‌فون 3 ایسوس به یک دوربین 16 مگاپیکسلی اصلی مجهز شده که دارای لرزش‌گیر اپتیکال 4 محوره است و از F/2.0 بهره می‌برد. بنابراین خیلی نباید بر روی تصویربرداری در محیط‌های کم‌نور روی آن حساب کنید. دوربین این محصول همچنین به فوکوس لیزری مجهز بوده و دارای فلاش LED دوگانه است تا در تاریکی یار و یاور شما باشد.

رابط کاربری دوربین ساده طراحی شده اما این دلیل نمی‌شود که قابلیت خاصی نداشته باشد. ایسوس سعی کرده تا ویژگی‌های خاص و متفاوتی را برای آن در نظر بگیرد که از مهم‌ترین‌های آن‌ها می‌توان به این موارد اشاره داشت:

Low Light: محیا کردن بهترین شرایط برای تصویربرداری در محیط کم نور

Children: ثبت اتوماتیک عکس پس از تشخیص چهره کودک

Depth Of Field: عمق دادن به تصویر و بلور کردن پس‌زمینه

Smart Remove: حذف اشیا متحرک در عکس

Manual: تنظیم دستی پارامترهای عکاسی

Effect: قرار دادن افکت‌های متنوع بر روی تصویر

فوکوس دوربین خیلی خوب و دقیق عمل‌ می‌کند اما سرعت آن کمی بیش‌تر از حالت معمولی است و باید هنگام عکاسی با این گوشی کمی حوصله کنید. در ادامه می‌توانید نمونه تصاویر گرفته شده با دوربین ذن‌فون 3 را ببینید:

از لحاظ فیلم‌برداری این محصول ایسوس می‌تواند به صورت 4K و با نرخ 30 فریم برثانیه فیلم بگیرد. کیفیت صدای ضبط شده قابل قبول است اما لرزش‌گیر اپتیکال تصویر آنچنان که باید و شاید نمی‌تواند مانع لرزیدن تصویر شود. با این حال پس از تماشای ویدئو از عملکرد کلی آن راضی خواهید بود.

ذن‌فون 3 ایسوس همچنین به یک دوربین 8 مگاپیکسلی با F/2.0 مجهز شده است که توانایی فیلم‌برداری به صورت فول‌ اچ‌دی را نیز دارد. ایسوس برای این دوربین از ویژگی‌های منحصر به فردی بهره گرفته است. شما می‌توانید به صورت سلفی پانوراما بگیرید تا بتوانید محیط بیشتری را در عکس خودتان جای دهید و یا از حالت Low Light برای عکاسی در نور کم استفاده کنید.

یکی از ویژگی‌های جالب این قسمت Beautification نام دارد که در آن علاوه بر حذف چین و چروک‌های صورت می‌توانید، رنگ پوست و یا حتی گردی صورت و سایز مردمک چشم‌تان را هم تغییر دهید که در نوع خود جالب است.

نرم افزار

ایسوس، ذن‌فون 3 را از همان ابتدا با اندروید 6.0.1 و رابط کاربری شخصی سازی شده ZenUI راهی بازار کرد. پس از اتصال به اینترنت متوجه شدیم که اندروید 7 نیز برای این محصول در دسترس است. در نسخه جدید شاهد برخی تغییرات جزئی در ظاهر رابط کاربری بودیم. به عنوان مثال منوی نوتیفیکیشن نسبت به گذشته زیباتر شد. به طور کلی رابط کاربری ایسوس خیلی شلوغ به‌نظر می‌رسد و در آن از افکت‌های بسیار زیاد و متفاوتی استفاده شده است. این افکت‌‌ها شاید ظاهر رابط کاربری را زیباتر کرده باشند اما بدون شک موجب تاخیر در اجرای فرامین می‌شوند و شاید برای یک عمل ساده، چند ثانیه‌ای را صبر کنید تا افکت‌های مورد نظر برای بازکردن یک اپلیکیشن به پایان برسند.

در دنیای امروزی که اکثر محصولات به سمت ساده‌تر شدن پیش می‌روند، بهتر بود که ایسوس دست از سر این افکت‌ها بر می‌داشت و کمی رابطش را سبک‌تر می‌کرد. جدای از این مسئله برنامه‌های پیش‌فرض بسیار زیادی بر روی دستگاه نصب شده که اکثر آن‌ها بدون کاربرد هستند. جالب است بدانید که اینستاگرام به صورت پیش‌فرض بر روی دستگاه نصب بود!

منوی نوتیفیکیشن دو مرحله‌ای بوده و شامل آیکون‌های بسیار بزرگی می‌شود که ممکن است برای خیلی‌ها جذاب به نظر نرسد. اگر در منو به سمت پایین سوایپ کنید، یک کادر جستجو در اختیار شما قرار می‌گیرد که می‌توانید توسط آن میان برنامه‌های نصب شده در گوشی جستجو کنید. اگر در صفحه اصلی به سمت بالا سوایپ کنید، به بخش تنظیمات رابط کاربری خواهید رفت که امکان تغییر تصویر پس زمینه، آیکون پک و… را در اختیارتان می‌گذارد.

در بخش تنظیمات برخی ویژگی‌ها برای این رابط در نظر گرفته شده است. مثلا می‌توانید مشخص کنید که با کشیدن یک حرف خاص بر روی صفحه (مثلا W) مستقیما وارد یک اپلیکیشن از پیش تعیین شده شوید.

به شخصه نتوانستم با رابط کاربری این مدل ارتباط برقرار کنم! پیشنهاد می‌کنم پس از خرید، اولین کاری که می‌کنید نصب یک لانچر و جایگزین کردن آن با لانچر اصلی باشد…!

پخش چند‌رسانه‌ای

در این قسمت همیشه 3 فاکتور مهم را در نظر می‌گیریم. یکی نمایشگر دستگاه است که به اندازه کافی در رابطه با آن خوانده‌اید. دومین فاکتور اسپیکر است که ذن‌فون 3 ما قید صدای استریو را زده و از یک اسپیکر خشک و خالی در بخش زیرین خود بهره می‌برد. بلندی صدای آن راضی کننده بوده اما هرچه صدا را بلندتر کنید از کیفیتش کاسته می‌شود.

به طور کلی صدای خروجی از ذن‌فون 3 بیس لازم را ندارد و خیلی تیز است. البته اگر اسپیکر راضی کننده نیست، می‌توانید از هدفون برای گوش دادن به موسیقی استفاده کنید. یک هدفون خوب و با کیفیت همراه با این محصول عرضه می‌شود و خروجی صدایش نیز در حد قابل قبولی است و می‌توان روی آن حساب کرد. نکته جالب در رابطه با این گوشی چشم بادامی، این است که هنگام افزایش صدا شما شاهد یک گزینه Outdoor Mode هستید که در صورت فعال کردن آن، برای شنیده شدن صدای بهتر در بیرون از خانه تغییراتی اعمال می‌شود. البته انتظار معجزه نداشته باشید.

فاکتور سوم پلیر گوشی است که متاسفانه ذن‌فون 3 فاقد یک موزیک پلیر اختصاصی بوده و می‌بایست از برنامه‌های خود گوگل برای این منظور استفاده کنید. با این حال مشکل خاصی در پخش ویدئوها نخواهید داشت.

سایر قابلیت‌ها

ذن‌فون 3 ایسوس از کارت حافظه تا 256 گیگابایت پشتیبانی می‌کند؛ البته همان‌طور که گفتیم در صورت استفاده از کارت حافظه می‌بایست قید سیم کارت دوم را بزنید. این دستگاه به بلوتوث 4.2، پورت USB Type-C، GPS و رادیو نیز مجهز شده اما فاقد NFC است.

برای باز کردن قفل نمایشگر می‌توانید از سنسور اثر انگشت پشت دستگاه بهره‌مند شوید. دقت این سنسور بسیار خوب است و تقریبا در تمامی حالت‌های ممکن می‌توان با آن قفل نمایشگر را باز کرد. البته سرعت آن خیلی بالا نیست و پس از لمس سنسور، با کمی تاخیر نسبت به سایر محصولات شاهد باز شدن قفل هستیم. البته سنسور اثر انگشت ذن‌فون همیشه فعال است و نیازی نیست که برای استفاده از آن یکبار دکمه پاور را فشار دهید.

ایسوس نیز همچون هواوی عملکردهای متفاوتی را برای سنسور اثر انگشت در نظر گرفته است. به عنوان مثال می‌توانید با دو بار ضربه زدن بر روی این سنسور، وارد اپلیکیشن دوربین شوید.

باتری

ایسوس برای ذن‌فون 3 از یک باتری 2600 میلی‌ آمپر ساعتی استفاده کرده که توسط کاربر قابل تعویض نیست. سرعت شارژ شدن آن در حد قابل قبولی است و به بیش از 90 دقیقه نمی‌رسد. اگر یک کاربر معمولی باشید می‌توانید تا یک روز با این محصول سر کنید اما اگر بخواهید که مدام از طریق دیتا و یا حتی وای‌فای شبکه‌های اجتماعی را چک کنید، ذن‌فون 3 بیش از 4 ساعت پاسخگو نیاز شما نخواهد بود.

کلام آخر در بررسی ذن‌فون 3 ایسوس

به صورت کلی ذن‌فون 3 یک گوشی ساده مثل بقیه است! در ساخت آن از شیشه و فلز بهره گرفته شده، سخت‌افزارش در حد میان‌رده‌هاست، نمایشگرش خوب است، قابلیت‌های دوربینش فوق‌العاده‌اند، از سنسور اثر انگشت نیز بهره می‌برد و با نصب یک لانچر هم می‌شود به راحتی از شر رابط کاربری آن خلاص شد. همین حالا می‌توانید با پرداخت مبلغی در حدود یک میلیون و 200 هزار تومان ذن‌فون 3 ایسوس را با خود به خانه ببرید.

نوشته بررسی ایسوس ذن‌فون 3: یکی مثل بقیه! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی پی ۱۰ لایت هواوی: شیک و پیک!

بررسی پی 10 لایت هواوی: شیک و پیک!

بررسی پی 10 لایت هواوی را با مروری بر این سری دوست داشتنی آغاز می‌کنیم. برای نخستین بار و به صورت جدی، کمپانی هواوی پس از معرفی پرچمدار جنجالی‌ خود با نام پی 8 بود که تصمیم گرفت تا نسخه لایت آن‌ را نیز راهی بازار کند. در واقع این نسخه آمده بود تا عرصه‌ را بر محصولات مینی و کامپکت سایر کمپانی‌ها تنگ‌تر کند.

طبق قوانین نانوشته اسمارت فون‌ها، معمولا نسخه لایت‌ محصولی کوچک‌تر و ضعیف‌تر از نسخه اصلی است و از لحاظ ظاهری شباهت زیادی به آن دارد؛ اما پس از پی 8 لایت شاهد پی 9 لایت بودیم که تا حدی قوانین را زیر پا گذاشت و شباهت بیشتری به یک محصول مستقل گرفت. حالا و در سری پی 10، می‌بینیم که نسخه لایت در برخی بخش‌ها همچون سایز نمایشگر حتی از نسخه اصلی نیز پیشی گرفته و با ویژگی‌های متفاوت‌تری هم عرضه می‌شود. در ادامه با بررسی P10 Lite همراه ما باشید…

طراحی و کیفیت ساخت

پی 10 لایت شباهت بسیاری زیادی به پی 10 دارد و شاید اگر کلید هوم و دوربین دوگانه پی 10 را نادیده بگیریم، نتوانیم این دو را از هم تشخیص دهیم. در نگاه از روبه‌رو حاشیه‌های دو طرف نمایشگر قابل قبول است اما امروزه کسی این میزان حاشیه در بالا و پایین نمایشگر را نمی‌پسندد. حالا که اسمارت فون‌ها به سمت دنیای بدون مرز در پیش هستند، بهتر بود که هواوی نیز در این مسیر با آن‌ها همگام می‌شد. با این حال چیزی از ارزش‌های پی 10 لایت کم نمی‌شود و همچنان در نگاه نخست شیفته آن می‌شوید.

در زیر نمایشگر و درست در آن حاشیه‌های اضافی، نامی از هواوی حک شده که خیلی درخشان نیست و شاید اگر دقت نکنید، نتوانید آن را ببینید! بالای نمایشگر نیز دوربین سلفی، اسپیکر مکالمه و سنسورهای دستگاه را شاهد هستیم و نکته خیلی متفاوت و عجیب و غریبی به چشم نمی‌خورد.

تمام نمای جلویی گوشی در زیر یک شیشه مخصوص قرار گرفته تا علاوه بر القای حس لوکس بودن و محافظت از این بخش، به زیبایی دستگاه نیز کمکی کرده باشد.

اگر گوشی را برگردانید، نخستین چیزی که توجه شما را به خودش جلب می‌کند، سنسور اثر انگشت مربعی شکلی است که کمی در بدنه فرو رفته و درست در مرکز و بالای این قسمت قرار دارد. در گوشه سمت چپ و بالای گوشی، شاهد دوربین اصلی و فلاش گوشی هستیم که برخلاف اکثر محصولات امروزی از بدنه بیرون نزده است. این قسمت از بدنه گوشی با رنگی متمایز از قاب پشتی خودنمایی می‌کند و جلوه زیبایی را به پی 10 لایت بخشیده است.

در پایین نیز طبق معمول شاهد یادگاری نویسی هواوی هستیم و علاوه بر نامی از این کمپانی چینی، به مدل دستگاه و اینکه رسما با یک گوشی چینی طرف هستید نیز اشاراتی شده است. پشت دستگاه همچون بخش جلویی توسط شیشه پوشانده شده و برخلاف محصولات امروزی خیلی علاقه‌ای به جذب چربی روی انگشتان ندارد؛ در واقع اگر گوشی را در برابر نور قرار دهید، می‌توانید اثر انگشت خودتان را بر روی بدنه ببینید؛ اما در حالت عادی آن‌قدری آزار دهنده نیست که شما را لنگ به دست بگذارد و مجبور باشید مدام تمیزش کنید!

فریم دستگاه فلزی است و کناره‌های آن برس خورده تا تیز نباشد و همچنین گوشی زیبا به نظر برسد. چهار گوشه این اسمارت فون لایت هم گرد طراحی شده و هنگام در دست گرفتن آن مشکل خاصی نخواهید داشت.

در سمت راست پی 10 لایت کلیدهای یکپارچه صدا را می‌بینید که در زیر خود کلید پاور را جای داده‌اند. این کلیدها به خوبی از بدنه بیرون زده‌اند اما خیلی خوب در زیر انگشتان حس نمی‌شوند. بخصوص کلید پاور که اگر انگشتان بزرگی داشته باشید، شاید کار با آن راحت نباشد. در سمت چپ اما هیچ کلیدی دیده نمی‌شود و تنها جایگاه ابدی سیم‌کارت و کارت حافظه است که آن‌ هم توسط یک سوزن مخصوص از بدنه جدا می‌شود.

بالای پی 10 لایت خوش‌بختانه جک 3.5 میلی‌متری صدا را می‌بینیم که در کنار خود میکروفون ثانویه را نیز جا داده است. زیر گوشی هم که طبق معمول، این پورت میکرو یو‌اس‌بی و اسپیکر دستگاه هستند که در کنار میکروفون اصلی خودنمایی می‌کنند.

کیفیت دستگاه برای یک محصول میان رده، بالاست و به راحتی می‌تواند با پرچم‌داران مطرح سال‌های گذشته رقابت کند. در مدت زمانی که گوشی در اختیار ما بود، مشکلی با در دست گرفتن آن نداشتیم اما این شیشه‌های قرار گرفته در پشت و جلوی گوشی، موجب شده تا پی 10 لایت کمی بیش از حد لیز باشد. بنابراین باید همیشه مراقب باشید، چرا که اگر در یک سطح شیب‌دار (یا شاید هم یک سطح صاف) گوشی را قرار دهید، احتمال سر خوردن آن بالاست.

هواوی این محصول میان‌رده خودش را در 4 رنگ مشکی، سفید، طلایی و آبی راهی بازار کرده تا بتواند نظر افراد مختلف را به خودش جلب کند. از دیگر ویژگی‌های ظاهری پی 10 لایت می‌توان به ضخامت 7.2 میلی‌متری و وزن 146 گرمی اشاره داشت که برای محصولی در این سطح و با این کیفیت قابل قبول است.

نمایشگر

پیش‌تر محصولات لایت هواوی با نمایشگر کوچک‌تر و یا هم اندازه با نسخه اصلی معرفی شده بودند اما حالا و در آخرین مدل، نمایشگر پی 10 لایت از نسخه اصلی پیش گرفته و شاهد یک نمونه 5.2 اینچی با رزولوشن فول ا‌چ‌دی (424 پیکسل در هر اینچ) هستیم. این نمایشگر در حدود 70 درصد از نمای جلویی گوشی را پوشانده که کمی کم‌تر از حد انتظار است. هواوی برای ساخت آن از LTPS IPS LCD بهره گرفته تا مشکلی در نگاه از زوایا نداشته باشید.

با اینکه سایر برادران پی 10 لایت (یعنی نسخه اصلی و پلاس) از گوریلا گلس به عنوان محافظ نمایشگر استفاده کرده‌اند اما خبری از شیشه‌های گوریلا در این نسخه نیست. تایمی که این مدل در اختیار ما بود، مشکل خاصی نداشتیم و خط و خشی بر روی آن دیده نشد اما در دراز مدت مشخص نیست که چه بلایی بر سرش خواهد آمد.

میزان نور نمایشگر در بیشترین حالت خودش به بیش از 500 نیت می‌رسد که قابل قبول است و آن را در رده محصولاتی همچون نسل جدید گلکسی A5‌ قرار می‌دهد. اگر از علاقه‌مندان به کار کردن در محیط‌های تاریک هستید هم بدانید که میزان حداقلی نمایشگر 4 نیت بوده و برای کار در چنین محیط‌هایی بسیار عالی به نظر می‌رسد.

حال بگذارید کمی از مسائل تئوری فاصله بگیریم. غلظت رنگ‌ها و میزان گرمی و سردی آن‌ها در نمایشگر پی 10 لایت در حد مطلوبی است و با توجه به میان رده بودن گوشی، می‌توان امتیاز بالایی را برای نمایشگرش در نظر گرفت.

در نگاه از زوایا مشکل خاصی با آن نخواهید داشت و تقریبا همه چیز خیلی خوب به نمایش در می‌آید. نمایش رنگ سفید خوب و قابل قبول است اما رنگ مشکی آن طور که باید و شاید، عمیق دیده نمی‌شود.

نمایشگر رفلکس بالایی ندارد و همین مورد کار با آن در زیر نور آفتاب را لذت بخش می‌کند. حتی گزینه‌ای برای افزایش خوانایی صفحه در زیر نور آفتاب نیز در بخش تنظیمات به چشم می‌خورد که عملکردش عالی نیست اما راضی کننده است. همچنین شما می‌توانید در قسمت تنظیمات میزان گرمی و یا سردی رنگ‌ها را متناسب با سلیقه خودتان تغییر دهید. یک گزینه‌ نیز برای فیلتر کردن رنگ آبی نمایشگر در نظر گرفته شده که استفاده از آن سلامتی چشم‌ها را در پی خواهد داشت.

برای آنکه بدانیم پی 10 لایت چند مرده حلاج است، آن را در کنار ال‌جی G4 با نمایشگر QHD قرار دادیم و با تنظیم نور نمایشگر هر دو بر روی بیشترین مقدار ممکن، مشغول عکاسی شدیم که حاصل کار را در زیر شاهد هستید (سمت راست ال‌جی و سمت چپ هواوی):

سخت افزار

هواوی معمولا از چیپست‌های اختصاصی خودش با برند های‌سیلیکون در محصولاتش سود می‌برد و پی 10 لایت نیز از این قاعده مستثنی نیست. مدل کایرین 658 با هشت هسته پردازشی به عنوان قلب تپنده این سرباز جان بر کف چینی در نظر گرفته شده است. این چیپ 64 بیتی از 8 هسته Cortex-A53 تشکیل شده که چهارتای آن‌ها با فرکانس 1.7 و چهارتای دیگر با فرکانس 2.1 گیگاهرتز فعالیت می‌کنند. Mali-T830 نیز عهده‌دار کارهای گرافیکی است.

میزان رم در نظر گرفته شده برای پی 10 لایت، 4 گیگابایت بوده که از محصولات پرچم‌داری همچون اکسپریا ایکس زد نیز بیشتر است. این مدل بر خلاف محصولات امروزی تنها در یک نسخه با 32 گیگابایت حافظه داخلی عرضه می‌شود. از این میزان، کم‌تر از 20 گیگابایت در دسترس شماست و باقی را خود گوشی در اختیار گرفته؛ البته جای نگرانی نیست چرا که از طریق کارت حافظه می‌توانید تا 256 گیگابایت دیگر را به این مدل بیفزایید.

در ادامه بررسی هواوی پی 10 لایت تصمیم گرفتیم تا این محصول میان رده را وارد آزمایشگاه خودمان بکنیم.

در مرحله نخست از بنچمارک معتبر AnTuTu بهره گرفتیم که امتیاز بدست آمده از پی 10 لایت مهر تاییدی بود بر میان رده بودن آن!

در مرحله بعدی از GeekBench استفاده کردیم تا دستگاه در دو حالت تک هسته‌ای و چند هسته‌ای مورد ارزیابی قرار گیرد.

در نهایت به سراغ Bonsai رفتیم. این مرحله مختص به سنجش واحد گرافیکی گوشی است.

در تست‌های ما این میان‌رده پرچم‌دارنمای هواوی به خوبی از پس اجرای بازی‌ها برآمد و حتی آن‌طور که فکرش را می‌کنید، داغ هم نشد. از طرفی سایز آن بسیار مناسب است و همین امر موجب می‌شود تا کنترل بازی سخت نباشد. با اینکه اجرای بازی‌های گرافیکی همچون سری NFS و یا آسفالت به خوبی و روانی پرچمداران بازار نیست، اما لگ و یا کندی را هنگام اجرا شاهد نخواهید بود. با این تفاسیر اگر گیمر هستید و نمی‌خواهید هزینه زیادی بابت اسمارت فون بکنید، پی 10 لایت گزینه نسبتا مناسبی برای شما خواهد بود.

دوربین

پی‌ 10 لایت هواوی بر خلاف برادران خودش فاقد دوربین دوگانه است. این مدل یک دوربین 12 مگاپیکسلی را در پشت جای داده که توسط دو فلاش LED (دو رنگ) همراهی می‌شود. گشادگی دیافراگم این دوربین F/2.2 است و از فوکوس خودکار نیز بهره می‌برد. ظاهرا در ساخت این دوربین لایکا همکاری نداشته و هواوی خودش به تنهایی جور آن را کشیده است.

دوربین رنگ‌ها را خیلی خوب به ثبت می‌رساند و از دقت فوکوس بالایی نیز برخوردار است اما سرعت فوکوس آن چنگی به دل نمی‌زند. به طور کلی سرعت عکس‌برداری در این مدل نسبت به هم‌رده‌ها در جایگاه خوبی است اما در میان تمام اسمارت فون‌ها حرف چندانی برای گفتن ندارد؛ بنابراین ممکن است برخی سوژه‌ها را هنگام عکاسی از دست بدهید.

دوربین در روز و در شرایطی که محیط از نور کافی برخوردار باشد، تصاویر قابل قبولی را به ثبت می‌رساند اما هرچه میزان نور محیط کم شود، نویز در تصاویر بالاتر خواهد رفت. با اینکه استفاده از فلاش در چنین شرایطی موجب بهبود کیفیت تصویر می‌شود اما در اینجا و برای این گوشی انتظار معجزه نداشته باشید.

اما اپلیکیشن دوربین، همچون اکثر محصولات هواوی پر از امکانات ریز و درشت است که در زیر به برخی از مهم‌ترین‌های آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  • Pro Photo: استفاده از دوربین در حالت دستی و تنظیم میزان ISO، فوکوس و…
  • Pro Video: فعال شدن تنظیمات دستی دوربین در هنگام فیلم‌برداری
  • Audio Note: ضبط 10 ثانیه صدا بر روی تصویر گرفته شده
  • Light Painting: ایجاد رد نور در تصاویر
  • Document Scan: ثبت بهترین تصاویر از مجلات، روزنامه‌ها و متن‌های مختلف
  • Slow-Mo: ثبت ویدئو به صورت اسلوموشن
  • Object Tracking: ردیابی سوژه‌ای که بر روی آن فوکوس اعمال شده است
  • Capture Smiles: ثبت عکس با تشخیص خودکار لبخند

ناگفته نماند که برای استفاده از حداکثر میزان رزولوشن دوربین، می‌بایست از نسبت تصویر 4 به 3 استفاده کنید و در صورت استفاده از نسبت رایج 16 به 9، تصاویر به صورت 9 مگاپیکسلی ثبت می‌شوند. با این حال اگر از بیشترین میزان مگاپیکسل دوربین استفاده کنید تصاویری که می‌گیرید حتی پس از زوم نیز کیفیت قابل قبولی دارند.

در ادامه شاهد تصاویر گرفته شده با دوربین پی 10 لایت در شرایط مختلف هستید:

از لحاظ فیلم‌برداری، این میان رده هواوی می‌تواند به صورت فول اچ‌دی و با نرخ 60 فریم بر ثانیه فیلم‌ برداری کند. کیفیت ویدئو گرفته شده با این مدل برای یک میان رده بسیار خوب است و از این لحاظ نمی‌توان ایراد خاصی به آن گرفت. صدا خیلی واضح ضبط می‌شود و رنگ‌ها نیز به خوبی تفکیک می‌شوند. البته عدم استفاده از لرزش‌گیر اپتیکال تا حد زیادی موجب لرزش تصویر می‌شود که خب برای محصولی در این سطح نقص بزرگی نخواهد بود. این را هم بدانید که خبری از ثبت ویدئوهای 4K نیست.

هواوی، پی 10 لایت را به یک دوربین سلفی 8 مگاپیکسلی مجهز کرده که در حد خودش تصاویر خوبی را ثبت می‌کند. به شخصه انتظار بیشتری از دوربین سلفی آن داشتم اما اینگونه نشد و آن طور که باید و شاید من را راضی نکرد. امکانات ویژه‌ای همچون حذف چین و چروک‌های صورت و یا استفاده از فیلترهای متفاوت در رابط این دوربین گنجانده شده اما اصل ماجرا که همان ثبت یک سلفی بی‌نقص است، نادیده گرفته شده که شاید به مذاق خیلی‌ها خوش نیاید!

همچون دوربین اصلی، هنگامی که نور کافی باشد می‌توانید سلفی‌های خوبی بگیرید اما به محض کاهش نور با تصویری پر از نویز رو به رو می‌شوید، در حدی که شاید تشخیص چهره نیز دشوار باشد. به طور کلی سلفی‌های گرفته شده با دوربین این گوشی می‌تواند برای استفاده در شبکه‌های اجتماعی مناسب باشد و از این لحاظ ایرادی به آن وارد نیست.

رابط کاربری

پی 10 لایت هواوی به اندروید نوقا مجهز شده و از رابط کاربری اختصاصی این کمپانی با نام Emotion 5.1 بهره می‌برد. این رابط پیش‌تر فاقد اپ‌دراور بود و همه چیز به همان صفحه اصلی خلاصه می‌شد اما حالا شما می‌توانید انتخاب کنید که اپ دراور را می‌خواهید یا خیر.

هواوی دقت چندانی بر روی طراحی آیکون‌ها نداشته و مشخص است که بر خلاف شیائومی، علاقه زیادی به این بخش ندارد. خود آیکون‌ها به صورت مربعی با گوشه‌های گرد دیده می‌شوند و خیلی رنگ‌های خاص و زنده را در آن‌ها نخواهید دید.

منو نوتیفیکیشن به صورت دو مرحله‌ای است و از رنگ‌های مشکی و آبی در آن استفاده شده که این ترکیب رنگ، زیبایی رابط کاربری را دوچندان کرده است.

اپ دراور در نظر گرفته شده برای این گوشی، به صورت عمودی است و در سمت راست نیز حروف لاتین دیده می‌شود تا بتوانید دسترسی سریع‌تری به اپ‌های مورد نظر داشته باشید. البته در بالای صفحه کادری برای جستجوی اپلیکیشن مورد نظر تعیبه شده که کار را برای‌تان راحت می‌کند.

یکی از ویژگی‌های جالب محصولات اخیر هواوی، App Twin نام دارد که توسط آن می‌توانید دو اکانت متفاوت از یک اپلیکیشن را در اختیار داشته باشید که این روزها کاربرد زیادی پیدا کرده است.

با اینکه پی 10 لایت محصول خوش دستی است اما هواوی بخشی را برای کار با یک دست در نظر گرفته که با فعال کردن آن شاهد کوچک شدن صفحه خواهید بود.

قابلیت‌های خاص هواوی درگذشته همچون کشیدن حروفی خاص بر روی صفحه برای اجرای یک اپلیکیشن و یا گرفتن اسکرین شات با دو بار ضربه زدن به نمایشگر نیز در این رابط گنجانده شده است.

پخش چندرسانه‌ای

پی 10 لایت از یک نمایشگر بزرگ و خوب برای تماشای ویدئو بهره‌مند است. این مدل به یک اسپیکر مجهز شده که در بخش زیرین گوشی دیده می‌شود. این اسپیکر از صدای نسبتا بلندی سود می‌برد اما کیفیت آن اصلا جالب نیست. صدا خیلی تیز و زیر به گوش شما می‌رسد و رسما هیچ بیس خاصی هم ندارد. بنابراین اگر از علاقه‌مندان به موسیقی هستید، بدانید که اسپیکر دستگاه اصلا شما را راضی نخواهد کرد. البته خروجی صدای هدفون در حد قابل قبولی است و می‌تواند مرحمی باشد بر دردی که تک اسپیکر پی 10 لایت بر قلب‌تان گذاشت!

یک هدفون که شباهت عجیبی به نمونه‌های ساخته اپل دارد نیز همراه با پی 10 لایت عرضه می‌شود. این هدفون کیفیت ساخت بالایی ندارد و خیلی خوب هم در گوش شما قرار نمی‌گیرد. بنابراین حتی اگر صدا را تا انتها بالا ببرید، بازهم صدای اطراف را خواهید شنید و تا حدی نیز صدای موزیک در حال پخش از بیرون شنیده می‌شود. با این حال کیفیت و بیس صدایی که از هدفون می‌شنوید، فراتر از انتظار شماست.

یک موزیک پلیر خیلی خوب نیز هواوی برای این مدل در نظر گرفته که هم ظاهر خوب و شیکی دارد و هم اینکه امکانات خوبی را در اختیارتان می‌گذارد. ویدئو پلیر پی 10 هم از پس اجرای انواع کدک‌های تصویری بر می‌آید و تقریبا نیازی به نصب پلیر خاصی ندارید.

سایر قابلیت‌ها

به انتهای بررسی پی 10 لایت نزدیک می‌شویم و حال نوبت به قابلیت‌های ویژه این مدل می‌رسد. میان‌رده جدید هواوی از نسخه 4.1 بلوتوث سود می‌برد، به NFC مجهز است و توسط GPS نیز می‌توانید موقعیت خودتان را بیابید؛ اما بر خلاف انتظار این مدل از USB Type-C استفاده نمی‌کند.

برای کسانی که علاقه‌ای به اینترنت همراه ندارند و می‌خواهند فوتبال را دنبال کنند،‌ هواوی استفاده از رادیو FM را پیشنهاد می‌دهد.

پی 10 لایت به یک سنسور اثر انگشت بسیار خوب و دقیق مجهز شده که در پشت دستگاه جای خوش کرده‌ است. سرعت این سنسور عالی بوده و به راحتی می‌تواند با پرچمداران بازار رقابت کند. هواوی برای این سنسور قابلیت‌های خاصی را نیز در نظر گرفته؛ به عنوان مثال می‌توانید بجای کلید شاتر دوربین از آن بهره بگیرید و یا با کشیدن انگشت بر روی آن به منوی نوتیفیکیشن دسترسی داشته باشید که بسیار خوب و کاربردی است.

پی 10 لایت یک گوشی دو سیم کارته است. البته اگر بخواهید از سیم کارت دوم استفاده کنید باید قید کارت حافظه را بزنید.

باتری

پی 10 لایت هواوی از یک باتری 3000 میلی آمپری غیر قابل تعویض استفاده می‌کند. با توجه به سایز و رزولوشن نمایشگر، انتظار چندان زیادی از باتری آن نداشتیم اما در تست‌هایی که گرفتیم، باتری عملکرد خیلی خوبی داشت. شما به راحتی می‌توانید با یک استفاده نسبتا سنگین تا یک روز با پی 10 لایت سر کنید.

البته این مدل از شارژ سریع پشتیبانی نمی‌کند و تقریبا بیش از دو ساعت برای فول شارژ کردن آن به زمان نیاز دارید که از جمله نقاط ضعف اصلی آن به حساب می‌آید.

کلام آخر در بررسی پی 10 لایت هواوی

این میان‌رده هواوی ظاهر بسیار خوب و لوکسی دارد، در رنگ‌ بندی‌های متنوع عرضه می‌شود، به نمایشگری بزرگ و فول اچ‌دی مجهز است، شارژدهی آن عالی‌ست و دوربین‌های آن کارتان را راه می‌اندازد؛ بنابراین ارزشش را دارد که بخواهید در حدود 950 هزار تومان برای آن هزینه کنید. اینطور نیست؟!

نوشته بررسی پی 10 لایت هواوی: شیک و پیک! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی گلکسی اس ۸ پلاس سامسونگ: کهکشان بی‌کران!

بررسی گلکسی اس 8 پلاس سامسونگ: کهکشان بی‌کران!

بررسی گلکسی S8 پلاس سامسونگ در حالی که سال گذشته برای این کمپانی کره‌ای به سختی سپری شده، حال و هوای دیگری دارد. برخی کاربران با ترس خاصی نسبت به محصولات این کمپانی خصوصا پرچم‌داران جدیدش نگاه می‌کنند. این روزها همه نگاه متفاوتی به این کمپانی دارند و منتظرند ببینند که سامسونگ چه می‌کند.

آیا مشکلات گلکسی نوت 7 و آتش سوزی‌های پی در پی دست از سر سامسونگ برداشته یا همچنان ول کن معامله نیست؟ آیا سامسونگ می‌تواند غیر ممکن را ممکن سازد و آب رفته را به جوی بازگرداند؟! آیا پرچمداران جدید که کمی با تاخیر معرفی شده‌اند، می‌توانند دوباره سامسونگ را زنده کنند؟ این سوالات و هزاران سوال دیگر در ذهن همه نقش بسته و ما امروز با شما هستیم تا با بررسی گلکسی اس 8 پلاس سامسونگ پاسخ این سوالات را بدهیم و به شما بگوییم که می‌بایست چشم‌های‌تان را بشویید و جور دیگری به آن‌ نگاه کنید.

طراحی و کیفیت ساخت

در سال‌های نه‌چندان دور که خبری از آتش سوزی و فراخوان و… نبود، این پلاستیک بود که دست از سر سامسونگ بر نمی‌داشت. پرچمداران این کمپانی با سخت افزار بسیار قدرتمند و ویژگی‌های خیره‌کننده معرفی می‌شدند، اما تنها این پلاستیک لعنتی بود که به چشم رقبا می‌آمد. طولی نکشید تا سامسونگ نیز وارد بازار شیشه‌ و فلز شد و پرچم‌دارش را با ترکیب این دو ماده راهی بازار کرد. هر سالی که می‌گذشت پرچم‌داران بهتر و بهتر می‌شدند؛ یک‌بار حاشیه‌های‌شان خمیده شد، بار دیگر برآمدگی دوربین کم‌تر گشت و مدیران سامسونگ همین فرمان را در پیش گرفتند تا بالاخره محصولی تکامل یافته با نام گلکسی اس 8 پلاس را ساختند.

حالا خبری از برآمدگی دوربین در پشت دستگاه نیست، حاشیه‌های بالا و پایین دستگاه به حداقل میزان ممکن رسیده و در دو طرف نمایشگر نیز به سبب خمیدگی زیبایش حاشیه خاصی را مشاهده نخواهید کرد. البته خمیدگی نمایشگر در این مدل نسبت به پرچمداران سابق کم‌تر است. همه این‌ها را در کنار نسبت عجیب و غریب 18.5 به 9 نمایشگر بگذارید تا به جادوی سامسونگ برسید. جادویی که موجب شده تا نمایشگر 84 درصد بخش جلویی گوشی را از آن خود کند؛ در نتیجه شما یک گوشی هوشمند با نمایشگر 6.2 اینچی می‌بینید که به لطف همین معجزه‌های سامسونگ هم‌اندازه با محصولات 5.5 اینچی بازار است. البته معجزه‌ها به همین‌ جا نیز ختم نمی‌شود و چنین محصول دیلاقی در حدود 8 میلی‌متر ضخامت داشته و تنها 173 گرم وزن دارد که میزان قابل قبولی است.

در نگاه نخست اولین چیزی که توجه شما را به خودش جلب می‌کند، باریک بودن دستگاه است. در واقع همین نسبت تصویر متفاوت موجب شده تا اس 8 پلاس درازتر از هر اسمارت فون دیگری به چشم آید. برای آن‌که تصور بهتری از شکل و شمایل این مدل داشته باشید، یک ریموت کنترل تلویزیون را در نظر بگیرید که کمی کوچک‌تر از حالت عادی است. تا وقتی که مشخصات دستگاه را ندیده‌اید و با آن کار نکرده‌اید، باورتان نمی‌شود که اس 8 پلاس با این اندام ظریفش یک محصول 6.2 اینچی باشد.

زمانی‌که زد اولترا سونی با نمایشگر 6.4 اینچی معرفی شد، کسی آن‌را در دسته فبلت‌ها هم قرار نمی‌داد و به نوعی با یک تبلت کوچک طرف بودیم اما حالا سامسونگ در اس 8 پلاس یک نمایشگر 6.2 اینچی را جا داده در حالی‌که 20 میلی‌متر در طول و عرض از محصول یاد شده کوچک‌تر است. حتی اگر بخواهیم این مدل را با محصول جدیدتری همچون آی‌فون 7 پلاس اپل مقایسه کنیم، می‌بینیم که نماینده اپل با اینکه یک میلی‌متر کوتاه‌تر است اما 4 میلی‌متری پهن‌تر از اس 8 پلاس بوده در حالی‌که نمایشگرش 0.7 اینچ کوچک‌تر است!

در زیر نمایشگر دیگر خبری از دکمه هوم  همیشگی نیست و سامسونگ ترجیح داده تا با حذف این کلید و بردن سنسور اثر انگشت به پشت دستگاه، حاشیه‌های اطراف نمایشگر را کاهش دهد. در بالای نمایشگر و همان چند میلی‌متری که از حاشیه باقی مانده این کمپانی با ظرافت هرچه تمام‌تر دوربین سلفی، سنسور تشخیص عنبیه چشم، اسپیکر مکالمه و کلی سنسور دیگر را جای داده است.

در سمت راست، این کلید پاور است که به چشم می‌خورد و اتفاقا در بهترین جای ممکن نیز قرار گرفته و هنگامی که گوشی را در دست دارید این کلید درست زیر انگشت شما خواهد بود. در این بخش طبق معمول خبری از کلید اختصاصی شاتر دوربین نیست.

سمت چپ دستگاه علاوه بر کلید‌های یکپارچه صدا، میزبان یک کلید اختصاصی برای دستیار صوتی سامسونگ با نام بیکسبی نیز هست که در زیر کلیدهای کنترل صدا جای خوش کرده.

در بالای اس 8 پلاس بجز درگاه سیم‌کارت و کارت حافظه که توسط سوزن مخصوصی قابل دسترسی است و یک میکروفون حذف نویز هنگام مکالمه چیز دیگری به چشم نمی‌خورد. در بخش زیرین و در مرکز پورت Type-C قرار گرفته و در دو سمت آن شاهد تنها اسپیکر کهکشانی سامسونگ و همچنین جک 3.5 میلی‌متری هدفون هستیم. خوشبختانه سامسونگ همچون برخی کمپانی‌های سیب دوست به صورت ظالمانه به جان این پورت بخت برگشته نیفتاده و همچنان می‌توانید خیلی راحت و بدون دردسر یک هدفون ساده را به گوشی‌تان بزنید و موزیک گوش کنید!

اگر گوشی را به پشت برگردانید، لوگو سامسونگ را کمی بالاتر از مرکز می‌بینید. در بالای این لوگو خشک و بی‌روح (!) دوربین اصلی، سنسور اثر انگشت و فلاش LED به همراه سنسورهای همیشگی قرار گرفته‌اند. در این قسمت دو تفاوت عمده نسبت به سایر پرچمداران سامسونگ به چشم می‌خورد. اولین مورد حذف برامدگی دوربین است و حالا دیگری نیازی نیست که هنگام برخورد با زمین نگران دوربین باشید! دومین مورد نیز وجود سنسور اثر انگشتی است که تابه‌حال در پرچمداران سامسونگ در چنین مکانی دیده نشده بود. در واقع کاهش حاشیه نمایشگر و حذف دکمه فیزیکی هوم (که به سنسور اثر انگشت نیز مجهز بود) کار دست کره‌ای‌ها داده و ظاهرا چاره‌ای جز قرار دادن این سنسور در پشت دستگاه نداشته‌اند. اما راستش را بخواهید بدترین جای ممکن برای این مورد انتخاب شده است. تقریبا اگر انگشتان بزرگی نداشته باشید بعید است که بتوانید گوشی را با یک دست در اختیار داشته باشید و بتوانید توسط سنسور اثر انگشت قفل گوشی را باز کنید! گاهی اوقات نیز لنز دوربین را با این سنسور اشتباه می‌گیرید و همین مورد موجب کثیف شدن لنز هم خواهد شد. پیش از معرفی، شنیده بودیم که قرار است سنسور اثر انگشت با نمایشگر یکپارچه شود اما خبری از چنین ویژگی خاصی در اس 8 نبود! یا سامسونگ نمی‌خواسته که همه چیزش را رو کند و تمام توانش را در اس 8 بگذارد یا اینکه واقعا این قابلیت هنوز به مرحله اجرا نرسیده و تحت آزمایش است.

فریم اس 8 پلاس فلزی است که البته با توجه به خمیدگی نمایشگر کمتر به چشم می‌آید. حتی اگر از رنگ مشکی این مدل استفاده کنید در نگاه نخست متوجه فریم آن نخواهید شد. چهار گوشه اس 8 پلاس گرد طراحی شده و همچون برخی محصولات بازار تیز و برنده نیست؛ موردی که تا حد زیادی به خوش دست بودن این مدل هم کمک کرده است. در قاب پشتی همچنان از شیشه بهره گرفته شده و نسخه پنجم گوریلا گلس وظیفه محافظت از آن را بر عهده دارد و تقریبا می‌توان گفت که نباید نگران خش افتادن و یا حتی شکستن آن باشید؛ اما تا دل‌تان بخواهد این قسمت مستعد جذب اثر انگشت است و خیلی راحت چربی انگشتان بر روی آن باقی خواهد ماند و مدام باید گوشی خودتان را تمیز کنید.

سامسونگ این بار نیز تصمیم گرفته تا پرچم‌دارش را در رنگ‌های متفاوتی راهی بازار کند. حالا شما می‌توانید اس 8 پلاس را در 5 رنگ مشکی، نقره‌ای، آبی، خاکستری و طلایی از بازار بخرید.

اس 8 پلاس گوشی خوش دستی است اما کمی بیش از اندازه بلند است و به بخش‌های بالایی نمایشگر همچون منوی نوتیفیکیشن تقریبا دسترسی ندارید! با توجه به شیشه‌ای بودن قاب پشتی، احتمال لیز خوردن گوشی از دست بسیار زیاد است و می‌بایست همیشه مراقب این ماهی کهکشانی باشید که از دست‌تان سر نخورد. با همه این‌ها نمی‌توان از زیبایی بی حد و وصف این مدل سخنی به میان نیاورد. به طور کلی سامسونگ تعریف جدید و متفاوتی از طراحی را ارایه داده و در چنین شرایطی نمی‌توان به آن خرده گرفت تنها می‌بایست از جای‌مان برخیزیم و کلاه‌مان را برای این کمپانی کره‌ای برداریم.

نمایشگر

سامسونگ گل سرسبد محصولاتش را به یک نمایشگر 6.2 اینچی با رزولوشن 2960 در 1440 پیکسل مجهز کرده (چیزی در حدود 529 پیکسل در هر اینچ) که از نسبت عجیب و غریب 18.5 به 9 بجای 16 به 9 بهره می‌برد. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که چنین میزانی برای این نمایشگر بیش از هر چیز یک نوع حقه تبلیغاتی به حساب می‌آید چرا که اگر دو گوشه دستگاه را با یک خط به یکدیگر متصل کنیم شاهد دو مثلث خواهیم بود که وتر آن در واقع همان میزان اینج نمایشگر است. حالا اگر طول یکی از ضلع‌های این مثلث را افزایش دهیم مسلما شاهد وتر بزرگ‌تری خواهیم بود و در نتیجه میزان اینچ نمایشگر بیشتر خواهد شد. بگذارید خیال‌تان را راحت کنم در واقع اگر نسبت نمایشگر اس 8 پلاس همان 16 به 9 سابق بود، با یک نمایشگر کوچک‌تر (کم‌تر از 6 اینچ) روبه‌رو می‌شدیم.

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات این محصول نبودن محتوای مناسب برای این نسبت تصویری و بهینه نشدن برنامه‌های امروزی است. در واقع هنگام تماشای محتوای چندرسانه‌ای و یا کار کردن با اکثر برنامه‌ها می‌بایست حضور دو نوار مشکی رنگ را در طرفین دستگاه تحمل کنید. البته سامسونگ بخشی را در منوی تنظیمات برای اجرای برنامه‌های مورد نظر به صورت فول اسکرین در نظر گرفته اما حقیقتش را بخواهید در این حالت طراحی آیکون‌ها، فونت‌ها و به طور کلی همه چیز برنامه بهم می‌ریزد؛ گویی که شخصی دو طرف برنامه را گرفته و آن‌ را کشیده تا به صورت تمام صفحه به نمایش در بیاید! با این حال کار با اسناد آفیس و یا وب‌گردی با این نمایشگر عریض بسیار لذت بخش خواهد بود و شما به محتوای بیشتری دسترسی خواهید داشت.

سامسونگ همچون اکثر محصولاتش از پنل Super AMOLED برای این پرچم‌دار بهره گرفته که در نوع خود جالب است. وظیفه محافظت از چنین نمایشگر خاصی هم به عهده گوریلا گلس 5 گذاشته شده تا حجت بر اس 8 پلاس تمام شود.

بر خلاف نسل‌های پیشین، دیگر خبری از نمایشگر تخت در این مدل نیست و سری اس 8 سامسونگ رسما در یک نسخه با نمایشگر خمیده عرضه می‌شود. یکی دیگر از ابتکارات سامسونگ گوشه‌های گرد نمایشگر است که جلوه خاصی را به دستگاه بخشیده. در واقع 4 گوشه نمایشگر اس 8 پلاس همچون سایر محصولات بازار تخت نیست و به صورت خمیده طراحی شده که در نوع خود جالب است. همانطور که می‌توانستید حدس بزنید، دقت رنگ‌ها در این نمایشگر به اوج خود رسیده و با یک نمونه بسیار شفاف رو‌به‌رو هستیم. رنگ سفید بسیار درخشان است و با توجه به پنل دستگاه گمان نمی‌کنم که نیازی به تعریف و تمجید از نحوه به نمایش درآمدن رنگ مشکی باشد. در یک کلام می‌توان گفت با همان نگاه نخست، شیفته نمایشگر اس 8 پلاس می‌شوید.

این مدل به نوعی نخستین اسمارت فون با گواهینامه Mobile HDR Premium است و این یعنی داینامیک رنج آن چیزی در حد تلویزیون‌های 4K UHD Premium خواهد بود، هرچند که محتوای مناسبی برای آن در دسترس نیست و یا حداقل خیلی راحت نمی‌توانید آن‌ها را بیابید.

میزان برایتنس نمایشگر در بیشترین حالت خود به 565 نیت می‌رسد که برای چنین محصولی ایده‌آل است. یکی از ویژگی‌های خاص نمایشگرهای سامسونگ که کمتر به آن توجه می‌شود، میزان حداقلی نور است که برای اس 8 پلاس بر روی یک نیت قرار می‌گیرد و این یعنی کمترین میزان نور نمایشگری که ممکن است یک محصول داشته باشد! در چنین حالتی شما می‌توانید بدون آنکه نور زیادی نمایشگر مزاحم شود و چشمان‌تان را اذیت کند در یک اتاق تاریک مشغول وب‌گردی شوید و یا با مخاطب خاص بی وقفه چت کنید!

حتی اگر از آن دسته افرادی هستید که در زیر نور آفتاب با گوشی خود کار می‌کنند باز هم می‌توانید بر روی اس 8 پلاس حساب باز کنید چرا که تقریبا هیچ مشکلی در محیط‌های خارجی با آن نخواهید داشت.

در نگاه از زوایا نیز همه چیز خیلی خوب به نمایش در می‌آید. در واقع اگر کمی تغییر رنگ سفید به آبی را فاکتور بگیریم همه چیز در نگاه از زوایا همان‌طوری است که در حالت عادی می‌بینید. میزان رفلکس نمایشگر نه در حدی است که برایش دست بزنیم و به به و چه چه کنیم نه و در حدی که بشود به آن خرده گرفت. اگر تصویر پس‌زمینه را روشن انتخاب کنید، انعکاس تصاویر محیط در صفحه را کمتر شاهد خواهید بود.

در بخش تنظیمات صفحه نمایش حالت‌های مختلفی در دسترس شماست. به‌عنوان مثال می‌توانید حالت کلی نمایشگر را از میان 4 مد متفاوت انتخاب کنید. حتی این امکان را نیز دارید که با تغییر غلظت رنگ‌های سبز، آبی و قرمز میزان سفیدی نمایشگر را نیز برای خودتان شخصی سازی کنید.

یکی از قابلیت‌های خاص اس 8 پلاس تنظیم میزان رزولوشن دستگاه است. در بخش تنظیمات اگر وارد قسمت صفحه نمایش شوید با گزینه‌ای بنام وضوح صفحه‌نمایش رو به رو می‌شوید و می‌توانید این میزان را در یکی از 3 حالت HD+،  FHD+و یا WQHD+‌ قرار دهید که خب مسلما با همین گزینه می‌توانید در مصرف باتری دستگاه نیز صرفه جویی کنید. البته بهتر بود که این ویژگی به صورت خودکار هنگام اجرای بازی‌ها و یا پخش محتواهای چندرسانه‌ای میزان رزولوشن را در بیشترین مقدار قرار دهد؛ شبیه به چیزی که در Z5 پریمیوم سونی دیده بودیم. یک گزینه نیز به فیلتر کردن نور آبی نمایشگر اختصاص یافته که با فعال کردن آن نور آبی خارج شده از نمایشگر کمتر شده و موجب می‌شود تا چشمان شما هنگام کار خسته نشود.

در بخش خمیده نمایشگر، سامسونگ همان ویژگی‌های گذشته را حفظ کرده و می‌توانید با یک سوایپ ساده به مخاطبین مورد علاقه دسترسی داشته باشید و یا برنامه‌های خاصی را در این قسمت قرار دهید تا همیشه در دسترس‌تان باشد.

قابلیت Always On Display یا همان نمایشگر همیشه روشن که در پرچمدار سال گذشته سامسونگ شاهدش بودیم در این نسخه نیز موجود است. حالا شما می‌توانید هنگام خاموش بودن صفحه از حالت‌های متفاوتی برای نمایش ساعت و یا اعلانات استفاده کنید. به عنوان مثال می‌توانید از ساعت آنالوگ، دیجیتال، ساعت‌ جهانی (دو ساعت برای دو شهر مختلف دنیا)، یک تصویر و یا ساعت همراه با تقویم بهره بگیرید. حتی این بار نمایشگر همیشه روشن تا حدی نیز هوشمند شده و صفحه را به بخش‌های مختلف تقسیم کرده است. به عنوان مثال در صورتی که بر روی دکمه هوم مجازی کلیک کنید قفل صفحه باز می‌شود و یا اینکه اگر بر روی هر کدام از اعلانات دستگاه بزنید صفحه مربوط به همان برنامه را مشاهده خواهید کرد. با تمام مزایای این قابلیت اما در صورت استفاده از آن می‌بایست قید شارژدهی بالای باتری را بزنید چرا که در صورت روشن بودن این ویژگی به طور میانگین 7 تا 8 ساعت باتری دستگاه زودتر از حالت عادی به اتمام خواهد رسید که میزان قابل توجهی است!

از لحاظ تاچ و میزان حساسیت به لمس نیز نمایشگر اس 8 پلاس یکی از بهترین هاست و در کسری از ثانیه به تماس دست شما پاسخ می‌دهد.

به طور کلی نمایشگر اس 8 پلاس آنقدر شفاف و خیره کننده است که توجه هرکسی را به خودش جلب می‌کند و تقریبا هیچ ایرادی نمی‌توان به آن گرفت. در ادامه می‌توانید کیفیت نمایشگر این مدل را با پرچمدار هواوی مقایسه کنید: (سمت راست گلکسی اس 8 پلاس و سمت چپ هواوی پی 10 پلاس)

سخت افزار

سامسونگ طبق معمول پرچمدارش را با دو سخت افزار متفاوت روانه بازار کرده است. یک نسخه به چیپست اسنپدراگون 835 کوالکام مجهز است و فقط برای مناطق خاصی عرضه می‌شود و نسخه دیگر از چیپست اگزینوس 8895 ساخته خود سامسونگ بهره می‌گیرد. محصولی که در اختیار ما بود از همین نسخه دوم است و بنابراین تمام صحبت‌ها و تست‌های ما بر طبق آن خواهد بود.

این چیپست 10 نانومتری شامل 4 هسته 2.3 گیگاهرتزی و 4 هسته 1.7 گیگاهرتزی می‌شود و مجموعا با یک چیپ 8 هسته‌ای طرف هستیم. وظیفه پردازش‌های گرافیکی نیز به عهده Mali-G71 MP20 خواهد بود. این مجموعه توسط 4 گیگابایت رم همراهی می‌شود تا شاهد بهترین ترکیب سخت افزاری در گلکسی اس 8 پلاس سامسونگ باشیم. طبق ادعای این کمپانی‌ کره‌ای چیپست به‌کار رفته در این مدل تا 20 درصد انرژی کمتری مصرف می‌کند، تا 10 درصد پردازنده قدرتمندتری در اختیار دارد و پردازش گرافیکی توسط آن چیزی در حدود 21 درصد عملکرد بهتری نسبت به نسل قبلی از خود نشان می‌دهد.

نتیجه استفاده از چنین ترکیبی یک محصول قدرتمند بوده که کوچک‌ترین نقصی در عملکرد آن وجود ندارد. در واقع هنگام گشت و گذار میان منو‌ها، کار با برنامه‌ها و حتی اجرای بازی‌های گرافیکی نیز خللی در عملکرد آن وارد نمی‌کند و از این لحاظ نمی‌توان ایرادی به اس 8 پلاس گرفت. حتی پس از استفاده چند روزه و نصب چندین و چند اپلیکیشن و بازی، هیچ‌گونه کندی و یا لگی را مشاهده نکردم و سرعت اجرای برنامه‌ها، گشت و گذار در منوها و پاک کردن برنامه‌های در حال اجرا دقیقا همان‌طوری بود که در روز نخست شاهدش بودم.

برای اینکه عیار این مدل را بسنجیم آن‌ را وارد آزمون‌های همیشگی‌مان کردیم (در تمامی تست‌ها نمایشگر بر روی حالت +‌WQHD تنظیم شده است).

در مرحله نخست به سراغ بنچمارک محبوب AnTuTu رفتیم. پس از کش و قوس‌های فراوان سرانجام امتیاز 173839 به گلکسی اس 8 پلاس داده شد که جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نمی‌گذارد. در واقع به نوعی رکوردار این بخش آزمایشگاه آی‌تی‌رسان همین مدل است و تا به حال در بررسی‌هایمان شاهد چنین امتیازی نبوده‌ایم. با این حساب از لحاظ سخت‌افزاری پرچمدار سامسونگ از آی‌فون‌های اپل نیز پیشی گرفته است.

در مرحله بعدی به سراغ Geekbench رفتیم تا عملکرد پردازنده مورد ارزیابی قرار گیرد. در این آزمون در حالت تک هسته‌ای گل سر سبد محصولات سامسونگ توانست امتیاز 1920 و در حالت چند هسته‌ای 7247 را از آن خود کند.

در آزمون بعدی از Quadrant بهره گرفتیم تا عملکرد دستگاه در 4 بخش متفاوت مورد سنجش قرار گیرد. حاصل کار و امتیازات بدست آمده را در زیر شاهد هستید.

و بالاخره برای اینکه واحد گرافیکی را به چالش بکشیم از Bonsai استفاده کردیم.

بعد از این هنرنمایی اس 8 پلاس تصمیم گرفتیم تا بازی‌های گرافیکی متعددی را بر روی آن اجرا کنیم. هنگام اجرای عنوان محبوب NFS: No Limits همه چیز در بهترین شرایط ممکن پیش رفت و شاهد کوچک‌ترین لگ و یا تاخیری نبودیم. البته با بالا رفتن هیجان بازی اس 8 پلاس قصه ما نیز کمی هیجانی می‌شد و دمایش بالا می‌رفت و در زیر دوربین و درست جایی که لوگوی سامسونگ قرار گرفته شاهد افزایش دما بودیم اما اصلا در حدی نیست که بتوان به آن فکر کرد! در واقع طبق تجربه ما و چیزی که از محصولات گذشته دیده بودیم، باید گفت که اس 8 پلاس اصلا داغ نمی‌شود. در نتیجه از این لحاظ نیز نمی‌توان به آن خرده گرفت.

دوربین

بررسی گلکسی اس 8 پلاس را با بخش دوربین ادامه می‌دهیم، جایی که ظاهرا سامسونگ بدون تغییر نسبت به گذشته وارد میدان شده است. همچون اس 7 در این پرچمدار نیز شاهد یک سنسور 1/2.5 اینچی 12 مگاپیکسلی با گشادگی دیافراگم F/1.7 هستیم. این سنسور به فوکوس خودکار و لرزش‌گیر اپتیکال نیز مجهز شده و همچنان از فناوری Dual Pixel سود می‌برد تا نگرانی از این بابت نداشته باشید. شاید مشخصات و حتی کیفیت تصاویر گرفته شده توسط این سنسور شبیه به نسل قبلی باشد اما این دو پرچمدار از سنسور مشابه یکدیگر استفاده نمی‌کنند.

نکته جالب در رابطه با گلکسی اس 8 پلاس این است که پرچمدار جدید سامسونگ با دو لنز متفاوت عرضه می‌شود! یعنی اینکه ممکن است محصولی که شما خریداری می‌کنید با سایر محصولات بازار متفاوت باشد و از لنز دیگری در ساختش استفاده شده باشد. یکی از این نمونه‌ها IMX333 نام دارد که توسط سونی ساخته شده و دیگری لنز‌های معروف ISOCELL خود سامسونگ هستند. با اینکه این دو نوع کاملا متفاوتند اما گفته شده که از لحاظ کیفیت تصویر تفاوت خاصی میان آن‌ها نیست (گفتن نیست، ماهم می‌گیم نبوده، شما هم بگین!)

بر خلاف سال‌های گذشته، حالا این کره‌ای‌ها هستند که از رقبا عقب مانده‌اند. از سال 2016 و با معرفی ال‌جی G5 و هواوی P9 کمپانی‌های سازنده رسما وارد دنیای دوربین‌های دو لنزی شدند. حالا که اپل نیز وارد رقابت شده و ال‌جی و هواوی هم یک نسل پیشرفته‌تر شده‌اند انتظار داشتیم که پرچمدار سامسونگ نیز وارد چنین رقابتی شود اما امسال این کمپانی تصمیم گرفت تا کم‌ترین تغییر ممکن را در دوربین پرچمدارش اعمال کند تا جایی که حتی هنگام معرفی نیز صحبت خاصی در رابطه با دوربین به میان نیامد.

با همه این‌ها بدون هیچ شکی گلکسی اس 8 پلاس به یکی از بهترین دوربین‌ها مجهز شده و هنوز هم آن‌قدری قدرتمند هست که بتواند برای رقبا خط و نشان بکشد (شاید هم رقبا بیش از اندازه ضعیف عمل کرده‌اند). وقتی خود سامسونگ اذعان می‌کند که حالا تمامی پرچمداران در محیط‌های خارجی و در روز بهترین تصاویر را ثبت می‌کنند دیگر ما چه‌کاره‌ایم؟! اما به قول خود کمپانی زندگی که فقط در روز جریان ندارد؟! با عمل به همین اصل سامسونگ تدابیری اندیشیده تا در شب و تاریکی بتوانید بهترین تصاویر را با دوربین گوشی به ثبت برسانید. این‌گونه می‌شود که پیکسل‌های 1.4 میکرونی سنسور و گشادگی دیافراگم مناسب به همراه یک فلاش LED همه چیز را برای ثبت خاطرات در تاریکی مهیا می‌کنند. البته همه چیز که کمی اغراق است چرا که حداقل یک جفت فلاش زنون کم دارد! به هر حال در تاریکی مطلق می‌توانید چنین عکسی را با گلکسی اس 8 پلاس دل‌بندتان بگیرید:

جدای از این‌ها دقت و سرعت فوکوس در اس 8 پلاس فوق‌العاده‌ است. به لطف فناوری Dual Pixel سرعت فوکوس در حد دوربین‌های DSLR است که همین مورد موجب شده تا هنگام عکاسی هیچ سوژه‌ای را از دست ندهید. این ویژگی آنقدری خوب عمل می‌کند که حتی در محیط‌های کم نور و تاریک نیز می‌توانید روی آن حساب کنید.

حال از بخش سخت افزاری فاصله می‌گیریم و به نرم افزار دوربین می‌رسیم. نخستین مورد سرعت فوق‌العاده بالای برنامه دوربین است. خیلی سریع اپلیکیشن مربوط به دوربین در دسترس شما قرار می‌گیرد و شاید حتی یک ثانیه هم از تایم شما را نگیرد. پس از وارد شدن همه چیز خیلی ساده و شیک در اختیار شماست. در سمت راست که کلید مجازی شاتر، کلید مجازی رکورد ویدئو و بخشی برای دسترسی به آخرین تصاویر گرفته شده را شاهد هستید. در سمت چپ نیز 4 گزینه برای دسترسی به بخش تنظیمات، تعیین وضعیت فلاش، انتخاب حالت HDR و قسمتی برای دسترسی به دوربین سلفی قرار گرفته‌اند.

با ورود به بخش تنظیمات با گزینه‌های متفاوتی مواجه می‌شوید. شما می‌توانید نسبت تصویر و میزان مگاپیکسل دوربین را تنظیم کنید. با اینکه دوربین دستگاه 12 مگاپیکسلی است اما شما تنها در نسبت 4 به 3 به این مقدار دسترسی دارید که در این روزها کمتر کسی از آن استفاده می‌کند. بنابراین اگر نسبت 16 به 9 (میزانی که معمولا همه می‌پسندند) را انتخاب کنید در بهترین حالت می‌توانید تصاویر 9.1 مگاپیکسلی بگیرید و اگر بخواهید تمام صفحه اپلیکیشن دوربین، محیط را نمایش دهد و خبری از حاشیه‌های سیاه نباشد می‌بایست نسبت 18.5 به 9 (همان میزان نمایشگر) را برگزینید که در این شرایط تصاویر ثبت شده 7.9 مگاپیکسلی هستند.

در بخش تنظیمات گزینه‌ای برای ذخیره تصاویر به صورت Raw نیز در نظر گرفته شده تا عکاسان حرفه‌ای بتوانند تصاویر خام گرفته شده توسط دوربین را در اختیار داشته باشند. در این قسمت همچنین می‌توانید از گزینه‌ای خاص برای اصلاح خودکار تصویر استفاده کنید که اعوجاج را در تصاویر تصحیح می‌کند. اگر از بخش ردیابی AF استفاده کنید می‌توانید بر روی سوژه مورد نظر فوکوس کنید تا دستگاه آن سوژه را دنبال کند و با تغییر محل قرار گیری آن فوکوس را به صورت خودکار بر روی جسم مورد نظر شما تنظیم کند که گزینه جالبی برای عکس‌برداری از اجسام متحرک خواهد بود.

یکی دیگر از بخش‌های قابل تنظیم در اپلیکیشن دوربین اس 8 پلاس مربوط به تصاویر متحرک است. در صورت فعال کردن این گزینه یک ویدئو کوتاه قبل از اینکه عکس بگیرید از صحنه گرفته می‌شود.

بخشی برای راه‌اندازی سریع دوربین در نظر گرفته شده که در آن حالت حتی زمانی که گوشی قفل است می‌توانید با دوبار فشردن کلید پاور به سرعت وارد دوربین شوید. این روزها هم که دوربین اکثر اسمارت فون‌ها به صدا حساس است و می‌توانید با گفتن برخی کلمات خاص کار کنید تا بدون لمس کلید شاتر دستگاه مشغول عکس‌برداری شود.

یکی از ویژگی‌های بسیار جالب دوربین اس 8 پلاس دکمه مجازی شاتر نام دارد. با فعال کردن این گزینه یک دکمه مجازی در اختیار شماست که به صورت شناور می‌توانید در هر جای صفحه که دوست داشتید آن‌ را قرار دهید و بدین ترتیب با لمس آن مشغول عکاسی شوید. این دکمه برای گرفتن تصاویر سلفی بسیار کاربردی خواهد بود.

اگر در محیط اصلی برنامه به سمت راست سوایپ کنید با ماسک‌ها و افکت‌های تصویری متفاوتی رو به رو می‌شوید که پیش‌تر در بسیاری از محصولات بازار شاهدشان بوده‌ایم. به عنوان مثال می‌توانید عکس‌های سیاه و سفید بگیرید و یا بر روی چهره دوستان‌تان ماسک‌های متفاوتی قرار دهید و به طور کلی حال و هوای عکس را عوض کنید.

و در نهایت اگر در برنامه به سمت چپ سوایپ کنید با حالت‌های مختلف عکاسی و فیلم‌برداری رو به رو می‌شوید. می‌توانید ویدئوهای اسلوموشن و تصاویر پانوراما بگیرید. در این بخش همچنین گزینه‌ای برای تصویر برداری با تنظیمات دستی وجود دارد که در آن امکان تنظیم دستی میزان سفیدی، فوکوس، سرعت شاتر و ISO را خواهید داشت. نکته جالب هنگام تنظیم فوکوس به صورت دستی، نمایش منطقه فوکوس شده به صورت سبز رنگ است. بدین ترتیب به راحتی می‌توانید با یک نگاه متوجه شوید که فوکوس بر روی چه قسمتی اعمال شده است.

بخش دیگر مربوط به تصاویر مجازی می‌شوید. در این حالت شما فوکوس را بر روی جسم مورد نظر اعمال می‌کنید و به دور آن می‌چرخید. نتیجه کارتان یک تصویر مجازی می‌شود که با تکان دادن گوشی این توانایی را دارید که یک تور مجازی را مشاهده کنید.

این روزها جنگ و جدل بر سر تغییر فوکوس پس از ثبت تصویر است و کمپانی‌های سازنده مانور زیادی بر روی این قابلیت داده‌اند. سامسونگ نیز چنین ویژگی را در پرچمدارش گنجانده اما این قابلیت بر خلاف برخی مدل‌های بازار همچون پرچمداران هواوی تنها به صورت نرم افزاری صورت می‌گیرد چرا که اس 8 پلاس فاقد دوربین دوگانه است.

و در نهایت بخشی برای عکاسی از غذا و همچنین مرور زمان خودکار در نظر گرفته شده است. قسمت اول که تکلیفش مشخص است اما بخش دوم در واقع عکس قابلیت اسلوموشن است و گوشی دلبندتان ویدئو گرفته شده را با دور تند به شما نمایش خواهد داد.

حالا و پس از این توضیحات می‌توانید تمامی تصاویر گرفته شده با دوربین این مدل در شرایط متفاوت را مشاهده کنید.

از لحاظ فیلم برداری اس 8 پلاس یک محصول خاص است. صدا به خوبی ضبط می‌شود و کیفیت فیلم‌برداری نیز فوق‌العاده است. همچنین می‌توانید به صورت 4K فیلم‌برداری کنید. البته لرزش‌گیر اپتیکال تصویر آن‌طور که باید و شاید خوب عمل نمی‌کند و با همه این امکانات و قابلیت‌ها باز هم لرزش‌های خفیفی در تصویر را شاهد هستید.

اس 8 پلاس قصه امروز ما به یک دوربین 8 مگاپیکسلی سلفی مجهز شده که از گشادگی دیافراگم F/1.7 بهره‌مند است. این دوربین به فوکوس خودکار مجهز شده و همچنین می‌تواند تصاویر HDR بگیرد. هنگام استفاده از دوربین سلفی نیز می‌توانید از افکت‌ها و ماسک‌های زیبایی استفاده کنید. قابلیت تغییر فوکوس پس از ثبت عکس و همچنین عکس مجازی نیز هنگام استفاده از دوربین سلفی در دسترس است. در این قسمت گزینه‌ای با نام سلفی عریض به چشم می‌خورد که شبیه به حالت پانوراماست و می‌توانید با دوربین سلفی پانوراما بگیرید در نتیجه محیط بیشتری را در سلفی‌تان جا داده‌اید. به طور کلی می‌توانید سلفی‌های زیبایی با این دوربین بگیرید اما در محیط‌های داخلی و کم‌ نور چیزی جز نویز را نخواهید دید!

یک ویژگی خاص نیز برای اس 8 پلاس در نظر گرفته شده و توسط آن می‌توانید بدون لمس صفحه و با بالا آوردن دست، عکس سلفی بگیرید. البته ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که دوربین سلفی تنها با نسبت 4 به 3 می‌تواند به صورت 8 مگاپیکسلی عکس بیندازد. ناگفته نماند که این دوربین می‌تواند تا به صورت 1440p فیلم‌برداری کند.

به طور کلی از لحاظ دوربین اس 8 پلاس سامسونگ یک مجموعه کامل را در اختیار شما می‌گذارد گرچه در آن پیشرفت چشم‌گیری نسبت به نسل قبلی شاهد نیستیم. البته دیگر خبری از بیرون زدگی دوربین نیست اما شیشه محافظ لنز کمی بیش از اندازه چربی انگشتان را به خودش جذب می‌کند و بنابراین توصیه می‌کنیم برای ثبت تصاویر بهتر همیشه قبل از عکاسی لنز را حسابی تمیز کنید.

رابط کاربری

اس 8 پلاس با اندروید 7.0 نوقا پا به دنیای ما انسان‌ها گذاشت. این مدل به نسل هشتم رابط کاربری سامسونگ با نام Samsung Experience نیز مجهز است. این رابط اصلا همچون تاچ ویز سنگین نیست و در طراحی آن ظرافت خاصی به‌کار رفته است. دیگر خبری از اپلیکیشن‌های اضافی نیست و همه چیز خیلی ساده و زیبا در کنار هم قرار گرفته‌ است. البته شاهد اپ‌های اختصاصی مایکروسافت همچون مجموعه آفیس در این مدل هستیم که خب بسیار هم کاربردی است.

همچون گذشته شما باز هم می‌توانید فونت را تغییر دهید، ارتفاع کیبورد را تنظیم کنید و یا تم‌های متفاوتی را از فروشگاه اختصاصی سامسونگ دانلود کنید. با توجه به اینکه برای اولین بار در این مدل شاهد دکمه‌های مجازی هستیم سامسونگ تا حدی نیز به شخصی سازی آن‌ها فکر کرده است. حالا دیگر می‌توانید جای دکمه‌ بازگشت به عقب و مالتی تسکینگ را تغییر دهید. حتی یک ویژگی خاص برای میزان حساسیت به فشار دکمه هوم نیز در نظر گرفته شده که بسیار کاربردی است.

در صفحه اصلی چه به سمت بالا سوایپ کنید و چه به سمت پایین در هر دو حالت وارد کشو برنامه‌ها می‌شوید. با توجه به اینکه دسترسی به منو نوتیفیکیشن در این مدل از سخت‌ترین کارهای ممکن است بهتر بود که سامسونگ گزینه‌ای را جهت تغییر این حالت در نظر می‌گرفت تا بتوانید با سوایپ به سمت پایین در صفحه اصلی به منو نوتیفیکیشن دسترسی داشته باشید.

با توجه به سایز عجیب و غریب نمایشگر برای آنکه بتوانید توسط یک دست با اس 8 پلاس کار کنید سامسونگ یک قابلیت جالب را در نظر گرفته است. شما می‌توانید با 3 بار فشردن دکمه هوم صفحه را کوچک کنید تا بتوانید با یک دست با آن کار کنید.

یکی دیگر از ویژگی‌های این رابط کاربری بخشی با نام گیم لانچر است. در این قسمت تمامی بازی‌های شما جا خوش می‌کنند و می‌توانید تنظیمات خاصی را نیز بر روی آنها اعمال کنید. مثلا هنگام بازی صدایی به گوش نرسد و یا اینکه اعلانی دریافت نکنید. البته مود بازی نیز در نظر گرفته شده و در صورت فعال سازی آن قدرت سخت افزاری دستگاه به بیش‌ترین میزان خودش می‌رسد.

ناگفته نماند که در دل این رابط کاربری ویژگی مخفی کردن اپ‌ها نیز وجود دارد و می‌توانید آن‌هایی را که دوست ندارید از دید دیگران مخفی کنید.

بیکسبی

با معرفی سری اس 8، سامسونگ از دستیار صوتی خود با نام بیکسبی به صورت رسمی پرده برداشت. این دستیار ظاهرا برای سامسونگ اهمیت زیادی داشته چرا که مانورهای تبلیغاتی زیادی بر روی آن داده شد و حتی سامسونگ یک دکمه اختصاصی نیز برای آن در نظر گرفته است. به طور کلی بیکسبی بر 4 قسمت اصلی استوار است. نخستین مورد تعامل با کاربر از طریق صداست.

شما می‌توانید بدون لمس صفحه از بیکسبی بخواهید که میزان روشنایی نمایشگر را کاهش دهد و یا تصاویر گرفته شده شما را در گالری به نمایش بگذارد. مورد دوم با نام بیسکبی ویژن شناخته می‌شود که با دوربین دستگاه سرو کار دارد. با این قابلیت می‌توانید از یک جسم عکس بگیرید و بیکسبی با جستجو در رابطه با آن اطلاعات خاصی را به نمایش بگذارد. مورد بعدی صفحه اصلی مربوط به بیکسبی است که چندین کارت را پشت سر هم به نمایش می‌گذارد و می‌توانید به عنوان مثال قرارهای ملاقات و یا تصاویر گرفته شده اخیرتان را در یک جا ببینید و با یک نگاه کلی همه چیز دستگیرتان شود (با فشردن کلید اختصاصی بیکسبی نیز به همین صفحه هدایت می‌شوید). در نهایت شاهد Reminder هستیم که متناسب با محلی که قرار گرفته‌اید و یا زمان مشخصی موضوع خاصی را به شما یادآوری می‌کند.

تمامی این ویژگی‌ها در حال حاضر در دسترس نیستند (بجز بیسکبی ویژن که اصلا عملکرد مناسبی نداشت) و نمی‌توان نظر خاصی را در رابطه با آن داد اما به طور کلی بیکسبی چیز متفاوت و فراتر از دستیارهای صوتی دیگر نیست.

امنیت

کمپانی کره‌ای سامسونگ از لحاظ امنیتی برای این پرچمدارش سنگ تمام گذاشته است. شما علاوه بر قرار دادن پین، پسورد و الگو معروف اندروید می‌توانید از طریق اسکنر عنبیه چشم، سنسور اثر انگشت و قابلیت تشخیص چهره قفل گوشی خودتان را باز کنید. اسکنر اثر انگشت که همچون سایر پرچمداران سامسونگ فوق‌العاده عمل می‌کند و دقت و سرعت بالایی دارد. حالا حتی ویژگی‌های خاصی نیز به آن اضافه شده که آن‌ را خواستنی‌تر می‌کند. مثلا می‌توانید از طریق این سنسور به منو نوتیفیکیشن دسترسی داشته باشید. اما محل قرارگیری سنسور آنقدر بد است که تقریبا هیچ استفاده‌ای از آن نخواهید کرد. البته این را هم بدانید که سنسور اثر انگشت همیشه فعال است و دیگر نیازی نیست تا برای باز کردن قفل یک بار کلید پاور را فشار دهید.

مورد بعدی اسکنر عنبیه است که برای نخستین بار به صورت عمده در لومیا 950 مایکروسافت مورد استفاده قرار گرفت و حالا در گلکسی اس 8 پلاس خودنمایی می‌کند. این سنسور با اسکن کردن عنبیه چشم‌ شما، قفل نمایشگر را باز می‌کند. عملکرد این سنسور فوق‌العاده است. تقریبا در تمامی حالات آن را تست کردیم و مشکل خاصی با آن نداشتیم. این سنسور حتی از پشت عینک نیز به خوبی عمل می‌کند. حتی اگر در حال حرکت باشید نیز باز هم می‌توانید بر روی آن حساب کنید. تنها در صورت قرار گرفتن نور خورشید در پشت شما و یا در یک محیط تاریک است که این سنسور کمی با مشکل مواجه می‌شود و شاید مجبور شوید که از پین برای باز کردن قفل استفاده کنید.

مورد دیگر تشخیص چهره است که عملکرد آن برای تجربه نخست خوب است (البته در محیط‌های داخلی، در بیرون از خانه با مشکل مواجه می‌شوید). بعد از ثبت چهره شما (که خیلی هم سریع پیش می‌رود) بدون لحظه‌ای مکث می‌توانید قفل نمایشگر را باز کنید. اگر دقیقا گوشی را رو به روی خودتان قرار دهید سرعت عملکرد این قابلیت به قدری بالاست که گاهی اوقات گمان می‌کنید نمایشگر اصلا قفل ندارد! گرچه در خبرها عنوان شده بود که این ویژگی با نشان دادن یک تصویر از فرد مورد نظر فریب می‌خورد اما ما در تست‌هایمان نتوانستیم آن را فریب دهیم و در واقع خدشه‌ای به قابلیت‌های امنیتی اس 8 پلاس وارد نشد. با این حال در هنگام حرکت و یا بیرون از خانه تقریبا چهره شما تشخیص داده نمی‌شود.

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که شما می‌توانید از این قابلیت‌ها به صورت همزمان استفاده کنید. مثلا در صورت باز نشدن قفل توسط اسکن عنبیه چشم از سنسور اثر انگشت استفاده کنید (البته استفاده همزمان از اسکنر عنبیه چشم و قابلیت تشخیص چهره ممکن نیست).

پخش چندرسانه‌ای

در بخش چندرسانه‌ای همیشه ۳ فاکتور را در نظر می‌گیریم. یکی نمایشگر دستگاه است که به اندازه کافی در رابطه با آن خواندید. مورد دوم اسپیکر است که می‌توان گفت سامسونگ در این بخش تا حدی کم‌کاری کرده است. اس 8 پلاس به یک اسپیکر مجهز شده که صدای بلندی را روانه گوش شما می‌کند اما هرچه ولوم را بیشتر کنید، از کیفیت صدا کاسته می‌شود. البته میزان بلندی آن در حد و اندازه‌های محصولات اچ‌تی‌سی نیست اما خب کاملا کافی و راضی کننده است.

حتی اگر از علاقه‌مندان به گوش دادن به موسیقی توسط هدفون هستید باز هم می‌توانید بر روی میزان خروجی و کیفیت صدای اس 8 پلاس در هدفون نیز حساب باز کنید. البته دفتر سامسونگ در ایران همراه با این مدل هندزفری در اختیار ما قرار نداده بود و بنابراین نمی‌توانیم در رابطه با آن نظر خاصی بدهیم. فاکتور سوم نیز پلیر دستگاه است که پلیر سامسونگ تقریبا تمامی کدک‌های صوتی و تصویر را شامل می‌شود اما به شخصه نتوانستم برخی زیرنویس‌ها را به اجرا دراورم. این مورد را هم در نظر بگیرید که هنگام تماشای ویدئو در حالت نرمال در اطراف نمایشگر دو حاشیه سیاه رنگ را خواهید دید و برای اینکه ویدئو به صورت فول اسکرین پخش شود می‌بایست یا بخشی از تصویر را کراپ کنید و یا آن‌ را بکشید که مسلما از کیفیت تصویر کاسته می‌شود.

سایر قابلیت‌ها

اس 8 پلاس به NFC مجهز شده است اما فاقد اینفرارد است! بر خلاف پرچمدار سال گذشته سامسونگ امسال با اینکه اس 8 پلاس شبیه به ریموت کنترل است اما نمی‌توان با آن لوازم دیجیتالی اطراف را کنترل کرد.

این مدل دو سیم‌کارته است و از کارت حافظه نیز تا مقدار ۲۵۶ گیگابایت پشتیبانی می‌کند. البته برای استفاده از کارت حافظه باید قید سیم کارت دوم را بزنید. از ۶۴ گیگابایت حافظه داخلی اس 8 پلاس نیز چیزی در حدود 54 گیگابایت آن در اختیار شماست و باقی را خودش نوش جان کرده است.

اس 8 پلاس از شبکه LTE پشتیبانی می‌کند و می‌توانید با سرعت بالا دانلود کنید. همچنین به GPS و بلوتوث نسخه 5 نیز مجهز است و اگر رادیو داشت رسما با یک محصول بی‌نقص روبه‌رو می‌شدیم. بگذارید خیلی ساده از کنار بلوتوث نگذریم. این مدل در واقع نخستین دستگاه دنیاست که به صورت جهانی عرضه شده و از نسخه پنجم بلوتوث بهره می‌برد. در این نسخه شاهد برد بیشتری هستیم و همچنین می‌توانید دو هدفون بلوتوث را به صورت مجزا به آن متصل کنید. حتی در این حالت میزان صدای هدفون‌ها نیز تفکیک شده است.

این روزها هم که همه از پورت USB Type-C بهره می‌گیرند، سامسونگ هم از قافله عقب نمانده و از چنین بخشی در پرچمدارش سود برده است. ناگفته نماند که پرچمدار جدید سامسونگ ضد آب نیز هست و با توجه به کسب گواهینامه IP68 می‌توانید آن را به مدت 30 دقیقه و تا عمق یک و نیم متری آب ببرید.

باتری

یکی از مزایای اصلی اس 8 پلاس نسبت به نسخه معمولی همین افزایش حجم باتری است. در این نسخه از یک باتری 3500 میلی‌آمپری استفاده شده که البته توسط کاربر قابل تعویض نیست و هیچ‌گاه رنگ رخسارش را نخواهید دید. شارژر اصلی دستگاه که در اختیار ما نبود اما با شارژر خودمان در حدود 110 دقیقه برای شارژ کردن اس 8 پلاس به زمان نیاز داشتیم. با توجه به پشتیبانی این مدل از شارژ بی‌سیم می‌توانید از این روش برای شارژ دستگاه استفاده کنید. البته باید بدانید که در این حالت به زمان بیشتری برای شارژ شدن نیاز دارید.

در یک استفاده معمولی و در حالی که قید ویژگی نمایشگر همیشه روشن را بزنید، می‌توانید تا یک روز با این مدل محبوب کار کنید در غیر این صورت شاید شارژ باتری یک نصف روز هم جوابگوی شما نباشد!

کلام آخر در بررسی گلکسی اس 8 پلاس سامسونگ

گلکسی اس 8 پلاس یکی از بی‌نقص‌ترین پرچمداران امسال است. این محصول زیباست، به نمایشگری خارق‌العاده مجهز شده و در حال حاضر قدرتمندترین محصول بازار است؛ اگر به این‌ها ویژگی‌های امنیتی جدید را هم اضافه کنید که دیگر کولاک می‌شود. در حال حاضر می‌توانید با پرداخت مبلغی در حدود 3 میلیون و 400 هزار تومان یکی از همین‌ها را به خانه ببرید.

نوشته بررسی گلکسی اس 8 پلاس سامسونگ: کهکشان بی‌کران! اولین بار در پدیدار شد.

بررسی و مقایسه Google Pixel XL و Samsung Galaxy S7 Edge

Google Pixel XL و Samsung Galaxy S7 Edge دو گوشی هوشمند پر طرفداری هستند که محصول سال ۲۰۱۶ بوده اند اما به نظر می رسد برای سال ۲۰۱۷ هم حرف هایی برای گفتن دارند. از این رو بسیاری از خریداران گوشی هوشمند ابتدا به دنبال مطالب مقایسه و بررسی پیرامون این دو گوشی هستند که گویا آی تی آن را در قالب کاملترین راهنمای خرید Google Pixel XL و Samsung Galaxy S7 Edge تهیه نموده و شما را به مطالعه آن دعوت می کند.

معرفی

پیکسل XL گوگل و گلکسی S7 Edge سامسونگ در حال حاضر رده بالاترین گوشی‌های ۵.۵ اینچی مجهز به اندرویدی هستند، و با توجه به تقاضای فزاینده برای دستگاه‌های بزرگتر، نبرد این دو غول تلفن‌های هوشمند غیرقابل اجتناب است. در مقایسه‌ی S7 Edge و پیکسل XL باید روی موبایل پیکسل شک بیشتری داشته باشیم، چون بالاخره این اولین دستگاهی است که گوگل مسئولیت تولید سخت‌افزار آن را هم برعهده گرفته، در حالی که سامسونگ چند سالی است وارد این عرصه شده است.

در نگاه اول، هر دو موبایل با پنل Quad HD، دوربین ۱۲ مگاپیکسلی، ۴ گیگابایت رم، پردازنده‌های رده بالا و قیمت مشابه به راحتی قابل مقایسه شدن هستند. اگر طراحی، نرم‌افزار و کارایی دستگاه‌ّها را مقایسه کنیم قضیه کمی سخت‌تر می‌شود، و ما در این مطلب می‌خواهیم نقاط قوت و ضعف هر یک از دستگاه‌ها را در مقابل یکدیگر قرار دهیم. پس با ما همراه باشید.

طراحی

 

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

«خب، پرچمدار ۶۰۰ دلاری ما باید از مواد مرغوب ساخته شود، الان چه چیزی در بازار موجود است، فلز و شیشه؟ ممنون، هر دو را می‌خواهیم، و سعی کنید با نسبت برابر از آن‌ها استفاده کنید تا نظر همه جلب شود.» این دو-سه خط احتمالاً همان افکاری است که مدیران گوگل به هنگام تصمیم گیری در مورد طراحی نهایی دستگاه‌های پیکسل در نظر داشته‌اند. پشت پیکسل XL نصف شیشه، نصف فلز، کاملاً دوقطبی و در ناحیه‌ی شیشه‌ای اطراف اسکنر انگشت مستعد لکه دار شدن است. بخش درخشان شیشه‌ای پشت گلکسی S7 Edge هم جاذب اثر انگشت می‌باشد.

در مقایسه با تلاش‌های گوگل، پنل دو لبه‌ی سامسونگ با آن خمیدگی‌های شیشه‌ای خود، و پشت بازتابنده‌اش در طیف‌های گوناگون و زیبا خصوصاً در نسخه‌های آبی خیلی خوشگل است. این جا باید اعتراف کنیم که پیکسل XL آبی هم وسوسه انگیز می‌باشد. اما سامسونگ با ضد آب کردن تلفن خود با گواهی IP68 به شما اجازه می‌دهد تا آن را بدون مشکل تا عمق یک و نیم متری زیر آب ببرید. چنین قابلیتی در پیکسل XL یافت نمی‌شود.

به علاوه پیکسل XL با آن همه گودی‌های اطراف خود و به رغم استفاده از دکمه‌های روی نمایشگر کمی بزرگتر، بلندتر، عریض‌تر و سنگین‌تر از S7 Edge است، بنابراین امکان استفاده با یک دست و قرار گرفتن در جیب به نفع S7 Edge می‌باشد. داشتن نمایشگر دو لبه در باریک شدن بدنه‌ی دستگاه نقش داشته، اما این مسئله تنها مزیب قابل لمسی است که این حالت به دنبال دارد. دکمه‌های موجود بر روی هر دو گوشی محکم، و لمس و استفاده از آن‌ها ساده است.

محل قرار گیری حسگر اثر انگشت در هر گوشی مزایا و معایب خودش را دارد. اگر این حسگر مثل گوشی پیکسل در پشت دستگاه باشد، استفاده از آن احتمالاً در موقعیت‌های خاص راحت‌تر است، ولی بیشتر کاربرانی که بیشتر با میز سر و کار دارند ترجیح می‌دهند که آن را مثل S7 Edge بر روی قسمت جلویی دستگاه ببینند، چون آن‌ها نمی‌خواهند هر بار برای باز کردن قفل دستگاه مجبور باشند موبایل را از روی سطحی که بر آن قرار گرفته بردارند.

نمایشگر

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

AMOLED در برابر AMOLED، QHD در برابر QHD، کدام یک برای شما بهتر است؟ خب، برخلاف این که هر دو نمایشگر از نظر اندازه با ۵.۵ اینچ و تفکیک پذیری ۱۴۴۰ x 2560 کاملاً مشابه یکدیگر است، ولی آزمایشات ما تفاوتی را در کارایی آن‌ها نشان داد. تصویر سازی در گلکسی S7 Edge حداقل در حالت غیر پیشفرض Basic تقریباً پهنه‌ی رنگی استاندارد را نشان می‌دهد، در حالی که پیکسل رنگ‌های سردتری را به نمایش می‌گذارد. زاویه‌های دید خیلی خوب است، اگرچه تغییر رنگ با کمی کج کردن دستگاه‌ها به سمت رنگ‌های سرد، آبی یا سبز متمایل می‌شود، که البته برای نمایشگرهای AMOLED طبیعی است.

نمایشگر موبایل گوگل اندکی تیره‌تر است، اما هر دو دستگاه به خوبی قادر به نمایش رنگ سیاه، افزایش کنتراست کلی و بهینه سازی صفحه برای نمایش ویدیوهای باکیفیت می‌باشد. البته مشاهده‌ی فیلم بر روی صفحه نمایش خمیده‌ی S7 Edge به دلیل همین خمیدگی کمی ناخوشایند است، اما نمایشگر پیکسل فایل‌های رسانه‌ای را به طور طبیعی نشان می‌دهد.

رابط و عملکرد

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

گلکسی S7 Edge در حال دریافت اندروید ۷٫۰ نوقاست. این نسخه با تکامل رابط همراه می‌باشد و علاوه بر افزایش کارایی، ظاهر موبایل سامسونگ را هم بیش از پیش متحد الشکل می‌کند. پیکسل XL گوگل با اندروید نوقا عرضه شده، ولی در این گوشی ویژگی‌هایی قرار داده شده که در اندروید ۷٫۰ بقیه‌ی گوشی‌ها از جمله نکسوس‌ها پیدا نمی‌شود.

اکثر کارکردهای نوقا که در پیکسل ارائه شده، مثل پاسخ‌های در-خط، و پشته سازی نوتیفیکیشن، از قبل در بسیاری از پوسته‌های اندروید از جمله پوسته‌ی سامسونگ موجود بوده است، پس تنها چیزی که در این بحث قابل ذکر است امکان استفاده‌ی نامحدود از پشتیبان تصویر و ویدیوی گوگل، و دستیار آن می‌باشد.

با توجه به ازدیاد چت بات‌های هوش مصنوعی که حتی در پلی استور هم پیدا می‌شوند، می‌توانید چنین دستیارهایی را تقریباً بر روی موبایلی دریافت کنید. Google Assistant در مقابل سوالات عمومی و دستورات شما عملکرد خیلی خوبی دارد و سرعت آن در مقایسه با نسخه‌ی قبلی دستیار گوگل یعنی Google Now خیلی بهتر شده است، اما اغلب اوقات به جای این که مثل اپ‌های مجهز به هوش مصنوعی گفتگو را با کاربر ادامه دهد، به طور پیشفرض به جستجوهای اینترنتی می‌پردازد. برای نمونه اگر در مورد رویدادهای حال حاضر سوال بپرسید، در پاسخ پادکست‌های روزانه‌ی سرویس‌های خبری محبوب را پخش می‌کند، در حالی که اپلیکیشن‌های حرفه‌ای‌تر مثل Quartz پاسخ را به صورت چت می‌فرستند و حتی می‌توانید به جای صحبت کردن فقط برای آن‌ها تایپ نمایید.

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

گلکسی S7 Edge با به‌روز رسانی نوقا ویژگی‌های جدید زیادی را به رابط کاربری غنی خود اضافه کرده است. می‌توانید تفکیک پذیری نمایشگر را تنظیم کنید، گزینه‌های مربوط به اپلیکیشن‌های شخص ثالث را به عنوان سوئیچ سریع در نوار وضعیت قرار دهید، و بسیاری قابلیت دیگر را اکنون در آرایشی تمیزتر، ساده‌تر و خوش رنگ‌تر  داشته باشید. رابط پیکسل XL در مقایسه با رابط سامسونگ حس معمولی‌ای دارد که البته بسیاری از کاربران طرفدار همین سادگی اندروید خالص هستند.

البته گوگل سوئیچر جالبی را هم برای نمایش والپیپرهای زنده اضافه کرده که با توجه به زمان و وضعیت آب و هوا از تصاویر تصادفی و زیبای گوگل ارث یا انیمیشن‌های هندسی استفاده می‌کند، در حالی که فروشگاه تم‌های سامسونگ آن قدرها جذاب نیست.

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

پردازنده و حافظه

نسخه‌ی مربوط به ایالات متحده‌ی S7 Edge مجهز به اسنپدراگون ۸۲۰ است، اما پیکسل XL از اسنپدراگون ۸۲۱ بهره می‌برد. بدیهی است که سرعت پردازش در پیکسل XL به طرز محسوسی بیشتر است، ولی S7 Edge به دلیل رابط سنگین و پرقابلیت سامسونگ خصوصاً در هنگام استفاده از انیمیشن‌های حرکتی کمی کندتر از اندروید نوقای خالص می‌باشد.

هر دو موبایل به عنوان یک استاندارد از ۴ گیگابایت رم استفاده می‌کنند، و ظرفیت داخلی S7 Edge از ۳۲ گیگابایت شروع می‌شود که مشابه تلفن گوگل است. علاوه بر این هر دو تلفن مدل ۱۲۸ گیگابایتی هم دارند. اگرچه برخلاف گوگل، سامسونگ برای استفاده از فضای ذخیره سازی بیشتر یک اسلات microSD هم برای تلفن خود در نظر گرفته است.

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

اینترنت و اتصالات

هر دو دستگاه برای مرور در وب از کروم استفاده می‌کنند که البته موبایل سامسونگ مرورگر اختصاصی خود را هم دارد که سریع‌تر است. هر دو تلفن از اکثر روش‌های اتصال بیسیم، و همچنین LTE، CDMA و GSM پشتیبانی می‌کنند. ارتباط سیمی در تلفن پیکسل از طریق درگاه USB-C و در S7 Edge با استفاده از همان microUSB انجام می‌شود.

دوربین

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

هر دو موبایل دوربین ۱۲ مگاپیکسلی دارند، اما دوربینی که بر روی S7 Edge قرار دارد به صورت نوری تثبیت شده، پیکسل‌های بزرگتری ارائه می‌کند، و لنز آن دیافراگم گسترده‌تر f/1.7 دارد. این دستگاه همچنین از فناوری فوکوس پیکسل دو گانه‌ی محنصر به فردی استفاده می‌کند که به هر پیکسل می‌چسبد و در نتیجه سرعت فوکوس و تنظیم تصویر را افزایش می‌دهد. چنین دوربینی تلفن سامسونگ را قادر می‌سازد تا حداقل از نظر تئوری نور بیشتری ضبط کرده و تصاویر واضح‌تری ثبت کند. اپلیکیشن‌های دوربین هم شامل حالت‌ها و افکت‌های تصویربرداری مختلفی مثل HDR خودکار، پانوراما و ترفندهای مربوط به عمق میدان است که در گوگل Lens Blur و در سامسونگ Selective Focus نام دارد.

با وجود این که هر دو موبایل در روشنایی روز مشخصاً قادر به تولید تصاویر واضح و باکیفیت هستند، ولی اگر بحث تعادل سفید وسط باشد، پردازش گوگل خواستنی‌تر به نظر می‌رسد. تصاویر این گوشی در مقایسه با S7 Edge که تصویر ثبت شده را صرفاً در مقایسه با منظره‌ی واقعی سردتر نشان می‌دهد، لبریز از رنگ‌های گرم و زرد است.

تصاویر کم‌نور و خصوصاً شبانه‌ی پیکسل XL، به طرز شگفت انگیزی مشابه نمونه‌های S7 Edge است. می‌گوییم به طرز شگفت انگیز، چون در مقایسه‌ی دوربین‌ها، پرچمدار سامسونگ مرتباً تصاویر شبانه‌ی بهتری ثبت می‌کرد که از اکثر موبایل‌های دیگر جزئیات بیشتری در آن قابل مشاهده است، اما حالا پیکسل هم شرایط مشابهی را به نمایش می‌گذارد. به جز این، نقش تعادل سفید در قیاس با تصاویر تهیه شده در محیط سرباز و پرنور برعکس می‌شود. در سناریوهای داخلی و محیط‌های کم‌نور، S7 Edge به شکل غیر ممکنی تصاویر گرم و زرد تولید می‌کند، در حالی که پیکسل XL همچنان به تناسب رنگ منظره‌ی اصلی وفادار می‌ماند. سوای از این، تصاویر شبانه و کم‌نور S7 Edge مقداری بهتر است و از نمونه‌های پیکسل واضح‌تر می‌باشد.

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

 

در بحث ضبط ویدیو، هر دو گوشی قادر به ضبط ۴K، اسلوموشن و پردازش همزمان HDR هستند، و کلیپ‌های ضبط شده توسط هر دو دستگاه به واسطه‌ی اعمال سریع ویرایشات و نمایش جزئیات بسیار خوب می‌باشد. کلیپ‌های موبایل گوگل اما در برای محیط‌های سرباز گرم‌تر و نرم‌تر است، در حالی که S7 Edge از قابلیت فوکوس مجددی بهره می‌برد که معنای واقعی فوکوس خودکار پیوسته را در عمل ثابت می‌کند. البته فوکوس مجدد پیکسل XL هم در هنگام ضبط ویدیو در مقایسه با بقیه‌ی گوشی‌ها کند نیست، ولی فناوری پیکسل دوگانه‌ای که بر روی S7 Edge قرار دارد چیز کاملاً متفاوتی است که حرکت‌ها را نرم و بدون وقفه ثبت می‌کند.

چندرسانه‌ای

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

گوگل پیکسل XL را با یک بلندگوی تنها طراحی کرده که با صدای پایه‌ی عمیق خود عملکرد خیلی خوبی دارد و نهایت چیزی است که برای یک موبایل، و صوت متعادل ممکن می‌باشد. S7 Edge در مقایسه با پیکسل در این بخش کمی ضعیف‌تر و بی‌کیفیت‌تر است. اما سامسونگ اپلیکیشن پرقابلیتی به نام Music، با جلوه‌های بصری زیبا، حالت‌های صوتی مختلف و الگوهای اکولایزر دارد، در حالی که گوگل اپلیکیشنی به نام Play Music دارد که هنوز از نظر ظاهر و عملکرد باید پیشرفت کند.

در قسمت پخش ویدیو، همان طور که گفتیم، تماشای فیلم بر روی هر دو موبایل لذت بخش است، اما نمایشگر خمیده‌ی S7 Edge کمی از محتوا را خم می‌کند. سامسونگ برای حل این مشکلی ویدیو پلیری را تدارک دیده که از همه‌ی قالب‌های اصلی، زیرنویس و تماشای ویدیو در یک پنجره‌ی جداگانه پشتیبانی می‌کند.

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

کیفیت تماس

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

با توجه به سخت‌افزار رادیویی رده بالا و بخش خروجی صدای باکیفیت پیکسل XL، عملکرد دستگاه در تماس‌ها خیلی خوب است. تماس‌ها تمیز، بدون نویز و با کیفیت می‌باشد. صدای خروجی از گوشی بلند و ارسال صوت هم به لطف میکروفن‌های خنثی کننده‌ی نویز بدون مشکل انجام می‌شود. همین اوضاع در گلکسی S7 Edge هم صدق می‌کند، بنابراین در این زمینه انتقادی به هیچ کدام از موبایل‌ها وارد نیست. سامسونگ گزینه‌ای برای تقویت صدا در هنگام تماس‌ها هم دارد که اگر بعد از فعال کردن آن مراقب نباشید می‌تواند به گوش شما آسیب برساند.

باتری

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

ظرفیت باتری پیکسل XL و S7 Edge – با ۳۴۵۰ در مقابل ۳۶۰۰ میلی آمپر – خیلی مشابه یکدیگر است و هر دو گوشی با ۷ ساعت و ۱۸/۱۹ دقیقه موفق به ثبت زمان تقریباً یکسانی شدند. این عدد خیلی شگفت انگیز نیست، اما برای چنین غول‌هایی کافی است تا شما را در طول روز همراهی کنند. زمانی که صحبت از سرعت شارژ می‌شود، S7 Edge بازی را با یک ساعت و نیم نسبت به دو ساعتی که برای شارژ کامل پیکسل XL طول می‌کشد می‌برد. مضاف بر این موبایل سامسونگ از امکان شارژ بیسیم هم پشتیبانی می‌کند که در مقابل پیکسل که فقط به وسیله‌ی کابل می‌توان آن را شارژ نمود امتیاز خوبی به حساب می‌آید.

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

جمع بندی

پیکسل XL گوگل در مقابل گلکسی S7 Edge سامسونگ

اگر با گوگلی که برای اولین بار با پیکسل وارد عرصه‌ی ساخت تلفن‌های خود شده مهربان باشیم، می‌توانیم بگوییم که پیکسل XL در اکثر حوزه‌ها پا به پای گلکسی S7 Edge می‌آید، و این قضیه در زمینه‌ی دوربین هم صادق است.

اگر بخواهیم به شما توصیه کنیم یکی از این موبایل‌ها را بخرید، باید بگوییم S7 Edge. این دستگاه شیک‌تر است و طراحی کاربر پسندانه‌تری دارد، علاوه بر این اگر با کندی نسبی و انیمیشن‌های پوسته‌ی سامسونگ کنار می‌آیید، این پوسته امکانات بیشتری نسبت به نوقای خالص ارائه می‌دهد.

تنها مزیت پیکسل XL این است که سریع‌تر به آخرین نسخه‌ی اندروید دسترسی خواهید داشت. منتهی با توجه به ظرفیت ذخیره سازی قابل ارتقا، شارژ سریع‌تر و ضد آب بودن S7 Edge، این گزینه نسبت به پولی که می‌پردازید در مقایسه با موبایل گوگل به گزینه‌ی بهتری بدل می‌شود.

مزایای پیکسل XL گوگل

  • دریافت سریع‌تر به‌روز رسانی‌های اندروید
  • افزایش سرعت واکنش و پیشرفت توانایی تشخیص صدا در Google Assistant نسبت به Google Now
  • عملکرد روان‌تر

مزایای گلکسی S7 Edge سامسونگ

  • شارژ خیلی سریع
  • فضای ذخیره سازی قابل ارتقا
  • بدنه‌ی جمع و جور، شیک و ضد آب
  • رابط مملو از امکانات

دیدگاه خود را در رابطه با این دو گوشی هوشمند معتبر با گویا آی تی در میان بگذارید. در صورتی که تجربه ای در انتخاب و بررسی های فیزیکی این دو گوشی هوشمند دارید آن را به اطلاع علاقمندان رسانده و با ارسال این مطلب روی شبکه های اجتماعی، به خریداران کمک کنید که انتخابی ارزشمند داشته باشند.

 

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

یکی از گوشی های معروف ایسوس Asus ZenFone 3 Laser  نام دارد که به دلیل امکانات و ویژگی های آن، از طرف کاربران استقبال زیادی از آن شده است. از این رو، گویا آی تی احتمال می دهد که کاربران ایرانی نیز نسبت به این گوشی راغب باشند بنابراین برای اینکه خریدی بهتر را تجربه کنید این بررسی جامع را تهیه کرده تا بتوانید از طریق آن خریدی مطمئن تر داشته باشید.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

معرفی Asus ZenFone 3 Laser 

پیش از این گفتیم و دوباره هم می‌گوییم، تلفن‌های هوشمند اقتصادی در چند سال گذشته خیلی خیلی خوب شده‌اند. سال ۲۰۱۶ با عرضه‌ی دستگاه‌های خوبی مثل سری Moto G4، OnePlus 3 و ۳T، Alcatel Idol 4 و Honor 8 به طور خاص سالی طلایی برای دستگاه‌های خوش قیمت بود.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

اکنون بیش از هر زمان دیگر این امکان وجود دارد که با صرف فقط ۴۰۰ دلار بتوانید تلفن هوشمندی را تجربه کنید که به رغم قیمتی نصف قیمت پرچمدارها عملکرد قدرتمندی داشته باشد. این شرایط برای کاربرانی که به دنبال یک تجربه‌ی کاربری عالی هستند اما نمی‌خواهند پول زیادی خرج کنند ایده‌آل است، اما این اوضاع یعنی تولیدکنندگان این دستگاه‌ها برای این که بتوانند بقای خود را در این بازار شلوغ حفظ کنند باید چیز متمایزکننده‌ای در موبایل‌های خود ارائه کنند.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

ایسوس در دنیای تلفن‌های هوشمند اقتصادی غریبه نیست. این شرکت در سال ۲۰۱۵ با عرضه‌ی ZenFone 2 یکی از رهبران این بازار به حساب می‌آمد. آن سال پس از بررسی نسل دوم ZenFone واقعاً به وجد آمده بودیم، و اگرچه که طراحی غیرحرفه‌ای دستگاه کمی توی ذوق می‌زد، ولی در نهایت به این نتیجه رسیدیم که این همان تلفنی است که کم کم از آن خوشتان خواهد آمد.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

ایسوس در سال ۲۰۱۶ با دست پر و با خط تولید متفاوتی از دستگاه‌های ZenFone پا به بازار گذاشته است. یکی از قابل ملاحظه‌ترین گزینه‌های این خط تولید ZenFone 3 Laser نام دارد. اسم لیزر (Laser) به سیستم فوکوس خودکار لیزری دستگاه اشاره می‌کند، و اگرچه شاید اصلی‌ترین تمرکز شرکت در این گوشی بر روی همین قابلیت باشد، ولی به جز این، چیزهای زیاد دیگری را هم می‌توان در این دستگاه پیدا کرد.

ZenFone 3 Laser تلفن هوشمندی است که ایسوس آن را به قیمتی کمتر از ۲۰۰ دلار می‌فروشد تا رقیب مستقیمی برای دستگاه‌هایی مثل Moto G4 باشد. اما آیا این دستگاه واقعاً نسبت به موبایل Moto برتری دارد؟

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

محتویات بسته Asus ZenFone 3 Laser :

  • ZenFone 3 Laser
  • کابل MicroUSB
  • سیم شارژ دیواری
  • سوزن خارج سازی محفظه‌ی سیم کارت
  • اطلاعات ایمنی و گارانتی دستگاه

طراحی Asus ZenFone 3 Laser

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

ZenFone 3 Laser در مقایسه با نسل قبلی خود گام بزرگی در زمینه‌ی کیفیت ساخت برداشته است؛ چرا که ZenFone 2 تماماً از پلاستیک ساخته شده بود، در حالی که این نسخه با آلومینیوم شکل گرفته است. این جابجایی در مواد اولیه تصمیم به جایی می‌باشد، چون آلومینیومی که در این دستگاه استفاده شده حس لوکس و خالصی را به دست القا می‌کند. پشت موبایل صاف است و لمس کردن آن رضایت بخش است. حسگر اثر انگشت در زیر دوربین پشت دستگاه قرار گرفته و برای قفل‌گشایی سریع و ساده‌ی این موبایل مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

ضخامت ZenFone 3 Laser تنها ۷.۹ میلی متر است و وزن آن هم فقط ۱۵۰ گرم می‌باشد. به علاوه گوشه‌های گرد دستگاه حس خوب و راحتی را به شما منتقل می‌کند.

با توجه به بدنه‌ی آلومینیومی دستگاه شکی نیست که شکل کلی لیزر نسبت به مدل قبلی خود خیلی بهتر شده است. اخیراً دستگاه‌های آلومینیومی زیادی در طبقه‌ی موبایل‌های اقتصادی و پرچمدارها دیده‌ایم، و به همین دلیل ZenFone 3 Laser به‌رغم زیبایی خود به پس‌زمینه‌ی بازار رانده می‌شود.

گالری ۱

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

نمایشگر Asus ZenFone 3 Laser 

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

ایسوس در بخش نمایشگر از یک پنل IPS LCD به اندازه‌ی ۵.۵ اینچی با تفکیک پذیری Full HD ۱۹۲۰ در ۱۰۸۰ بهره می‌برد. همان طور که نمی‌توان شکایتی از این نمایشگر داشت، نکته‌ی قابل توجهی هم در مورد آن وجود ندارد. نوشته‌ها واضح، رنگ‌ها روشن و زاویه‌های نمایش هم خیلی خوب است.

این نمایشگر، نمایشگری نیست که هوش از سر شما ببرد، ولی کار خود را به درستی انجام می‌دهد و برای موبایلی در این رنج قیمت بهترین گزینه‌ی موجود است.

رابط کاربری Asus ZenFone 3 Laser 

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

ZenFone 3 Laser مجهز به اندروید ۶٫۰٫۱ مارشملو است و درست مثل همه‌ی دستگاه‌های اندرویدی ایسوس، این موبایل هم از پوسته‌ی نرم‌افزاری اختصاصی شرکت بهره می‌برد. ایسوس در طول سال‌های گذشته تلاش‌های زیادی برای تمیز کردن پوسته‌ی اندروید خود کرده و تغییرات اعمال شده در مقایسه با پوسته‌ای که بر روی ZenFone 2 سوار بود پیشرفت‌های قاطع زیادی داشته است. با این وجود حتی با در نظر گرفتن این مورد، ظاهر کلی سیستم هنوز حداقل برای من کمی کارتونی و غیرجذاب می‌باشد.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

سوای ظاهر بد سیستم، شرکت به بخش‌های مختلف پوسته توئیک‌های زیادی اضافه کرده است. لانچر داخلی دستگاه در حد خیلی زیادی قابل شخصی سازی بوده و اگر بخواهید می‌توانید از ژسچرهای متعددی برای مقاصد مورد نظر خود استفاده کنید.

پردازنده و کارایی Asus ZenFone 3 Laser 

در زیر پوسته‌ی ظاهری ZenFone 3 Laser پردازنده‌ی اسنپدراگون ۴۳۰ و ۲ گیگابایت رم قرار داده شده است. چیپست ۴۳۰ این دستگاه از هشت هسته با سرعت ساعت ۱٫۴ گیگاهرتز استفاده می‌کند. این پردازنده به صورت اختصاصی برای تلفن‌های هوشمند میان رده ساخته شده و استفاده از آن در موبایل لیزر خیلی بدیهی است.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

اکثر کارهای عمومی مثل مرور وب، استفاده از رسانه‌های اجتماعی و حتی انجام بازی‌هایی مثل Asphalt 8: Airborne با این پردازنده به خوبی انجام می‌شود. ولی به دلیل رم کمی که روی دستگاه قرار داده شده در هنگام استفاده به صورت مالتی تسکینگ یا چند وظیفگی اپلیکیشن‌ها سریع بسته می‌شوند و با برگشتن به آن‌ها برنامه‌ها دوباره بارگذاری می‌شود.

این نوع از عملکرد برای دستگاهی که فقط ۱۹۹ دلار قیمت دارد دور از انتظار نیست، و در حالی که توان این دستگاه برای انجام کارهای معمولی کافی نیست، ولی نباید توقع داشت که چندین اپ مختلف را باز کنیم و دستگاه مثل روز اول روان بماند.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

اتصالات Asus ZenFone 3 Laser 

ZenFone 3 Laser از نظر نحوه‌ی اتصال برای برقراری تماس یا ارسال پیام می‌تواند از هر دو شبکه‌ی AT&T و T-Mobile استفاده کند. من شخصاً از این موبایل بر روی Cricket Wireless (یک MVNO از AT&T) استفاده کردم که در هنگام استفاده به مشکلی برنخوردم.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

اگر می‌خواهید از دو خط جدا استفاده کنید این موبایل از دو سیم کارت پشتیبانی می‌کند، ولی اگر فقط یک شماره دارید، به جای سیم کارت دوم می‌توانید از یک کارت microSD استفاده کنید تا بتوانید ظرفیت ذخیره سازی ۳۲ گیگابایتی دستگاه را ارتقا ببخشید. در کنار این، لیزر از Wi-Fi 802.11 b/g/n، هات اسپات و بلوتوث ۴٫۲ هم پشتیبانی می‌کند.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

یکی از معایب این بخش این است که ZenFone 3 Laser هنوز برای شارژ و سینک کردن اطلاعات از microUSB 2.0 استفاده می‌کند. شخصاً ترجیح می‌دادم که دستگاه با استفاده از USB Type-C کمی آینده‌نگرتر باشد، اما چنین تصمیمی برای یک موبایل میان رده خیلی دور از انتظار نیست.

دوربین Asus ZenFone 3 Laser 

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

بخش دوربین معمولاً اصلی‌ترین بخشی است که در تلفن‌های هوشمند اقتصادی تحت الشعاع قیمت پایین دستگاه قرار می‌گیرد، و اگرچه که دوربین در ZenFone 3 Laser هم به هیچ عنوان شگفت انگیز نیست، اما پیکربندی آن در حدی هست که اکثر مردم بتوانند با آن کنار بیایند.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

ایسوس در ZenFone 3 Laser از دوربین دوگانه استفاده نکرده و در عوض به یک حسگر ۱۳ مگاپیکسلی در پشت دستگاه و یک حسگر ۸ مگاپیکسلی در سمت جلو بسنده کرده است. دوربین اصلی این موبایل در کنار مقدار مگاپیکسل خود از یک سیستم فوکوس خودکار لیزری هم بهره می‌برد. این ویژگی چیزی است که معمولاً در این رنج قیمت از موبایل‌ها دیده نمی‌شود.

کیفیت تصویر و ضبط ویدیو در Asus ZenFone 3 Laser 

تصاویر به طور کلی خوب به نظر می‌رسند و برای استفاده در رسانه‌های اجتماعی مطلوب‌اند، ولی چند ایراد هم در آن دیده می‌شود که باید به آن اشاره کرد. تصاویری که در محیط سرباز و پر نور گرفته می‌شود خروجی قابل قبولی دارد، اما هر چه مقدار نور کمتر شود، کیفیت تصاویر پایین‌تر می‌آید. پیدا کردن یک نقطه‌ی فوکوس مناسب برای تصویربرداری در محیط‌های کم نور مشکل است. ضبط ویدیوی ۱۰۸۰p Full HD هم در حد معمول قابل قبول است، اما نبود فناوری تثبیت تصویر به معنای این است که فیلم شما کمی لرزش داشته و ناپایدار خواهد شد.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

چندرسانه‌ای

همان طور که پیشتر گفته شد، نمایشگر موجود بر روی ZenFone 3 Laser کاملاً روشن و خوش رنگ است، در نتیجه بازی کردن و فیلم دیدن بر روی آن لذت بخش می‌باشد. ولی متاسفانه تجربه‌ی محتواهای چندرسانه‌ای به خاطر اسپیکرهای بی‌کیفیت دستگاه عیش شما را بین می‌برد.

بزرگترین عیب این بخش به طور واضح به خروجی صدای پایین دستگاه مربوط می‌شود. مثلاً در هنگام ظرف شستن یا دوش گرفتن، حتی اگر صدای دستگاه را به حداکثر برسانید هم به سختی می‌توانید صدای آن را بشنوید. و از طرفی زیاد کردن صدا تا حد انتهایی آن از کیفیت صوت کاسته و آن را نویزی می‌کند.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

اما نکته‌ی مثبت این جاست که ایسوس هنوز جک هدفون ۳.۵ میلی متری را حفظ کرده است، بنابراین برای وصل کردن هدفون مشکلی نخواهید داشت.

کیفیت تماس  در Asus ZenFone 3 Laser 

ZenFone 3 Laser در برقراری، دریافت و انتقال تماس‌های صوتی عملکرد بسیار خوبی دارد و صدا را با کیفیت و بدون مشکل رد و بدل می‌کند. من در بررسی‌هایم هیچ وقت مشکلی در کیفیت تماس‌های این موبایل ندیدم، و گوشه‌های گرد موبایل هم هنگامی که می‌خواهید با دوستان، خانواده و همکاران خود صحبت کنید، شرایط مطلوبی را برای نگه داشتن دستگاه در کنار گوش شما فراهم می‌کند.

عمر باتری Asus ZenFone 3 Laser 

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

به طور خلاصه عمر باتری ZenFone 3 Laser خیلی قابل توجه است. میانگین استفاده‌ی من از دستگاه شامل بررسی مداوم ایمیل از دو حساب کاربری، مرور در چند اپ رسانه‌ی اجتماعی، تماشای ویدیوهای ۱۰۸۰p Full HD از یوتیوب و گوش دادن به موسیقی آن هم از طریق هدفون بلوتوث می‌شد. با این شرایط باتری ZenFone 3 Laser حدود ۱ روز تا نصف روز دوام آورد.

من لیزر را حدوداً ساعت ۸ صبح روشن کردم و ظرفیت ۳۰۰۰ میلی آمپری باتری آن تا حدود ساعت ۲:۴۵ بعد از ظهر همان روز خالی نشد و هنوز می‌توانستم ۵ ساعت و ۱۳ دقیقه دیگر صفحه‌ی دستگاه را روشن نگه دارم.

تنها ایراد باتری ZenFone 3 Laser به زمان شارژ مجدد آن بر می‌گردد، چون ۳ ساعت و ۲۵ دقیقه طول می‌کشد تا شارژ آن از صفر به ۱۰۰ درصد برسد. این مسئله اگرچه زجرآور است اما همین دوام اضافه‌تر باتری به شما کمک می‌کند تا زمان بیشتری داشته باشید.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

جمع‌بندی

ایسوس با گردآوری ویژگی‌های بسیاری از تلفن‌های هوشمند در محصولی که یک سوم پرچمدارهای امروزی، یعنی تنها ۲۰۰ دلار قیمت دارد، کار قابل تحسینی انجام داده است. طراحی لیزر شاید کمی تکراری باشد، ولی مواد خوبی که در ساخت این دستگاه استفاده شده، نقش موثری در القای حسی خوب و تجربه‌ی موبایلی گران‌تر را به همراه می‌آورد.

در کنار طراحی، لیزر نمایشگری خوش ظاهر، پردازنده‌ای قابل قبول، سیستمی برای فوکوس خودکار سریع و عمر باتری رضایت بخش دارد. البته این موبایل با توجه به پوسته‌ی نرم‌افزاری ضعیف، بلندگوهای کم کیفیت، و زمان شارژ زیاد کمی از رقبا عقب می‌افتد، اما با صرف نظر از این ایرادها، ZenFone 3 Laser هنوز هم چیزهای زیادی برای عرضه دارد.

بررسی گوشیAsus ZenFone 3 Laser

می‌توانیم تمام روز در مورد این بحث کنیم که با صرف ۳۰، ۵۰ یا ۱۰۰ دلار دیگر چه گزینه‌های بهتری در اختیار خواهید داشت، اما اگر سرمایه‌ی شما فقط حدود ۲۰۰ دلار است و در فکر خرید یک موبایل جدید هستید، با پرداخت ۱۹۹ دلار برای ZenFone 3 Laser ایسوس می‌توانید یک تلفن هوشمند خوب تهیه کنید؛ کافی است زمان بگذارید و کمی بیشتر در مورد این دستگاه تحقیق نمایید. حدس می‌زنیم که ناامید نخواهید شد.

مزایای Asus ZenFone 3 Laser 

  • کیفیت ساخت
  • نازک و سبک
  • نمایشگر بزرگ، روشن و خوش رنگ
  • فوکوس خودکار سریع به کمک لیزر
  • عمر باتری رضایت بخش
  • مقرون به صرفه

معایب Asus ZenFone 3 Laser 

  • عدم وجود چراغ در زیر دکمه‌های ناوبری
  • بلندگوی خارجی ضعیف
  • زمان طولانی برای شارژ مجدد

نظر شما در رابطه با گوشی هوشمند Asus ZenFone 3 Laser  چیست؟ از چه جهاتی کارایی این گوشی را برتر از محصولات مشابه آن در بازار می دانید؟ دیدگاه های خود را با ما در میان بگذارید و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

بررسی تخصصی ال‌جی V20: زشت و زیبا!

بررسی تخصصی ال‌جی V20: زشت و زیبا!

‌سال گذشته بود که ال‌جی با معرفی V10 سری جدیدی را به محصولاتش اضافه کرد. این رده که به نوعی جایگزین سری G Flex نیز محسوب می‌شود قابلیت‌های خاصی را در خودش گنجانده است که از جمله آن‌ها می‌توان به وجود دو نمایشگر در دستگاه اشاره داشت. امسال نیز این کمپانی کره‌ای تصمیم گرفت تا نسل دوم از این سری خاص را با نام V20 به دنیا معرفی کند. محصولی که توانسته با حفظ ویژگی‌های اصلی این سری، نواقص را نیز برطرف کرده و برای رقبا خط و نشان بکشد. حالا همین محصول خاص و چشم بادامی مدتی است که وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان شده و به ما فرصتی دست داده تا از نزدیک با این غول ال‌جی ملاقات کنیم. اگر می‌خواهید بدانید که جدیدترین پرچمدار کره‌ای‌ها چه چیزی در چنته دارد، ادامه مطلب را از دست ندهید.

طراحی

ال‌جی V20 از لحاظ ظاهری نه آن‌قدر خاص و زیباست که دل‌تان را در همان نگاه اول برباید و نه آن‌قدر زشت که پسش بزنید! در واقع همه چیز به چشمان شما بستگی دارد؛ می‌توانید زیبایی‌هایش را ببینید و چشم به روی بدی‌ها ببندید و یا اینکه آن‌قدر نواقصش را بولد کنید که دیگر جایی برای عرض اندام زیبایی‌‌ها نماند.

با اینکه نسبت نمایشگر به بدنه دستگاه بد نیست اما V20 آن محصولی نیست که با دستان شما یکی شود و حس کنید که بخشی از وجودتان است. راستش را بخواهید اگر دستان بزرگی نداشته باشید، به‌راحتی نمی‌توانید با یک دست با آن کار کنید. بخصوص اگر بدانید که بدنه کمی هم لیز تشریف دارد و اگر حواس‌تان نباشد، هر لحظه امکان دارد گل سرسبد محصولات ال‌جی را در کف خیابان ببینید! با این حال ال‌جی می‌توانست لوگوی خودش را از جلو به پشت دستگاه انتقال دهد و حاشیه اضافی زیر نمایشگر را حذف کند تا شاید توانسته باشد با همین یک مورد، مرهمی بر این درد به ظاهر بی درمان دستگاه گذاشته باشد.

بیایید نگاهی به پشت دستگاه بیندازیم. در نگاه اول این بیرون زدگی لنز و دوستانش است که خودنمایی می‌کند. با توجه به حضور دو دوربین، دو فلاش LED و فوکوس لیزری این بخش کمی بزرگ‌تر از حد معمول است و تمامی این‌ها در فاصله چند میلی‌متری از بدنه دستگاه قرار گرفته‌اند و در زیر یک شیشه به ظاهر نشکن، زندگی مسالمت آمیزی را می‌گذرانند. بیرون زدگی لنز به ۳ قسمت تقسیم می‌شود و یک حالت هرمی شکل به خودش گرفته که در نوع خود جالب است. کمی پایین‌تر از دوربین، سنسور اثر انگشت دستگاه که نقش کلید پاور را هم بازی می‌کند، قرار گرفته و در اطراف آن نیز شاهد خطوطی هستیم که با لنز دوربین هماهنگ بوده و به زیبایی دستگاه کمک کرده است. اگر کمی پایین‌تر بیایید یک V20 حک شده بر روی بدنه را هم می‌بینید تا یادتان نرود که با چه غولی طرف هستید! بخش پشتی به ۳ تکه تقسیم شده و در بالاترین و پایین‌ترین قسمت شاهد نواری هستید که رنگش با بدنه متمایز است. پشت دستگاه صاف و یک دست نیست و در کناره‌ها خمیدگی دارد و همین موجب شده تا دستگاه حداقل بهتر از برخی محصولات بازار بر روی دست بنشیند.

بر خلاف انتظارها ال‌جی کلا قید کلیدهای پشت دستگاه را زده و از پرچم‌داران اخیرش مشخص است که دوباره به خانه نخست بازگشته‌ایم و مجددا کلیدهای کنترل صدا به سمت چپ آمده‌اند. در واقع سمت چپ دستگاه تنها میزبان همین کلیدهاست که اتفاقا یکپارچه هم نیستند. راستش را بخواهید بیش از هر چیز دوست داشتم که کلیدها همچون اکثر محصولات امروزی ال‌جی در پشت دستگاه باشند، حالا که به هر دلیلی این‌گونه نیست، حداقل کلیدها در سمت راست دستگاه جای می‌گرفتند! در حال حاضر بدترین جای ممکن برای قرار گیری آن‌ها در سمت چپ و بالای دستگاه است؛ درست همان‌جایی که در V20 شاهدش هستیم! با توجه به سایز دستگاه و اینکه اکثر افراد راست دست هستند، دسترسی به آن نقطه با یک دست امکان پذیر نیست. برای کم و زیاد کردن صدا یا باید از دو دست خود کمک بگیرید و یا اینکه خطر افتادن از دست را به جان بخرید و صدای V20 را در یک حالت نامطمئن تغییر دهید. این نقص برای وقتی که با پرچمدار ال‌جی در حال صحبت کردن (احتمالا با مخاطب خاص) هستید، بیشتر خودش را نشان می‌دهد. حتی به سبب عادت و از آن‌جایی که دستگاه را همیشه به صورت افقی و از سمت چپ بر روی زمین می‌گذارید (حالا چه برای تماشای ویدیو و چه عکاسی) فشار لازم برای اعمال تغییر به کلیدهای کنترل صدا وارد می‌شود و صدا ناخواسته تا انتها بالا می‌رود و یا اینکه هنگام عکاسی بدون آنکه شما بخواهید، چندین عکس گرفته می‌شود (به دلیل استفده از این کلیدها به عنوان شاتر دوربین). بنابراین ال‌جی جان، ترجیحا کلیدها را به همان پشت دستگاه ببر و اصالت خودت را حفظ کن و یا حداقل سمت راست قرارش بده؛ به خدا اکثر مردم دنیا راست دست هستند!

سمت راست V20 و کمی پایین‌تر از مرکز، شاهد یک کلید اختصاصی برای باز کردن قاب پشتی دستگاه هستیم. به شخصه از این حرکت ال‌جی لذت بردم. شما بدون هیچ دردسر خاصی و تنها با فشردن این کلید می‌توانید قاب فلزی دستگاه را از بدنه جدا کنید. البته تا وقتی که با دستگاه کار نکنید، گمان می‌کنید که این کلید شاتر دوربین است!

در بخش زیرین شاهد پورت USB Tupe-C، یک اسپیکر و میکروفون دستگاه هستیم و خوشبختانه جک ۳.۵ میلی‌متری هدفون نیز در همین بخش به چشم می‌خورد (عجب روزگاری شده؛ حالا دیگر وجود جک هدفون یک مزیت است!). در بخش بالایی V20 نیز یک میکروفون دیگر و اینفرارد حضور دارند.

به طور کلی ال‌جی V20 از یک بدنه یکپارچه ساخته نشده و اتفاقا تکه تکه است. به هر قسمت دستگاه که بنگرید، یک تکه را می‌بینید و این مورد شاید موجب شود که بیشتر مراقب دستگاه باشید چرا که مشخص نیست که با سقوط دستگاه بر روی زمین چه بلایی بر سر این تکه‌ها خواهد آمد!

نکته جالبی که در طراحی V20 به آن برخوردیم، فریم دستگاه بود. در واقع شما فریم خاصی را در اطراف این محصول شاهد نیستید و بخشی از فریم با قاب پشتی یکپارچه شده و هنگام درآوردن قاب بیش از نیمی از فریم دستگاه را نیز جدا می‌کنید که در نوع خود جالب است.

V20 ال‌جی ۷.۶ میلی‌متر ضخامت دارد و اگر بر روی ترازو برود، وزن ۱۷۶ گرمی آن خودنمایی می‌کند. با توجه به بدنه فلزی و سایز دستگاه، چنین وزنی برای پرچمدار ال‌جی بسیار خوب است و نشان می‌دهد که رژیم‌های سفت و سخت سازنده کره‌ای جوابگو بوده است. البته ظاهرا این کمپانی خانم‌ها را هم هدف قرار داده و V20 را در رنگ صورتی نیز عرضه می‌کند.

ناگفته نماند که تجربه ناموفق ال‌جی در ساخت G5 به صورت ماژولار، موجب شد تا حداقل این طراحی نابالغ به V20 راه نیابد.

لبخند

  • بدنه فلزی
  • ضخامت و وزن مناسب
  • مکانیزم جالب برای خارج کردن قاب
  • انحنای خاص بدنه
  • عرضه در ۳ رنگ متفاوت
  • عدم جذب چربی انگشتان

اشک

  • لیز بودن بدنه
  • محل نامناسب کلیدهای کنترل صدا
  • بیرون زدگی دوربین
  • حاشیه اضافی زیر نمایشگر

نمایشگر

ال‌جی V20 به یک نمایشگر ۵.۷ اینجی QHD با فناوری IPS LCD مجهز است و در هر اینچ آن شاهد ۵۱۳ پیکسل ناقابل هستیم. این نمایشگر بزرگ توسط نسل چهارم از شیشه‌های گوریلا محافظت می‌شود. در بالای نمایشگر اصلی، یک نمایشگر ثانویه ۲.۱ اینچی با رزولوشن ۱۶۰ در ۱۰۴۰ پیکسل حضور دارد که قرار است عصای دست شما باشد و اعلانات، ساعت و تاریخ، کلیدهای میان‌بر و… را به نمایش بگذارد. البته این نمایشگر دوم آن چیزی نیست که همه از دیدنش به وجد بیایند و حتی در اکثر مواقع خودتان می‌بایست به طرف مقابل نشان دهید که این محصول به دو نمایشگر مجهز است و بخش اضافی بالا، یک نمایشگر ثانویه بوده و از نمایشگر اصلی جداست. با این حال کار با نمایشگر دوم لذت بخش است.

ال‌جی بر روی این بخش زمان بیشتری گذاشته و حال می‌توانید نحوه عملکرد آن را شخصی سازی کنید. به‌عنوان مثال می‌توان نمایشگر دوم را طوری برنامه‌ریزی کرد که تنها با خاموش شدن نمایشگر اصلی فعال شود. حتی حالتی جالب نیز در این بخش دیده می‌شود که با فعال کردن آن نمایشگر دوم هنگام نمایش ویدیو و عکس غیر فعال می‌شود و در نتیجه مزاحم دید شما نخواهد شد.

کمپانی خلاق ال‌جی از این نمایشگر ثانویه بهترین بهره را برده و تقریبا آن‌ را با اپلیکیشن‌های اختصاصی همگام کرده است. به عنوان مثال هنگام باز کردن دوربین ۳ گزینه تنظیمات دستی، اتوماتیک و نمونه در نمایشگر دوم به نمایش در می‌آید و یا اینکه هنگام فیلم‌برداری می‌توانید توسط کلیدهای اختصاصی که در نمایشگر دوم دیده می‌شود، به راحتی زوم کنید. حتی اگر با دستگاه اسکرین شات بگیرید، پیش نمایش آن در نمایشگر دوم دیده می‌شود و افکت‌های جالبی نیز برای آن در نظر گرفته شده است. این نمایشگر توسط سنسور سنجش نور محیط نیز کنترل می‌شود و در محیط‌های تاریک، نور کمتری خواهد داشت و هنگامی که در بیرون از خانه باشید، نور آن افزایش می‌یابد تا خوانایی بیشتری نسبت به قبل داشته باشد. حتی اگر روی سنسور را بپوشانید (مثلا دستگاه در جیب باشد) نمایشگر دوم خاموش می‌شود تا در این میان به شارژدهی بیشتر باتری هم کمکی شده باشد. با این حال استفاده از نمایشگر دوم برای نمایش نوتیفیکیشن‌ها و ساعت هنگامی که نمایشگر اصلی خاموش است، شارژ کمتری را نسبت به قابلیت‌هایی همچون Always On و یا Glance نوکیا مصرف خواهد کرد. البته این بخش چندان بی‌نقص هم نیست و هنگامی که نور نمایشگر بالا باشد در اطراف نوشته‌ها هاله‌ای رنگی را مشاهده می‌کنید، به‌طوری که گمان می‌کنید متن دارای بک‌راند رنگی است!

از نمایشگر ثانویه که بگذریم به مانیتور اصلی دستگاه می‌رسیم. جایی که بازهم ال‌جی به سراغ IPS LCD رفته و خبری از نمایشگر AMOLED نیست. با این حال رنگ‌ها خیلی خوب به نمایش در می‌آیند، رنگ سفید درخشان است و رنگ مشکی، عمیق! البته خبری از آن عمقی که در نمایشگرهای AMOLED می‌بینیم در V20‌ نیست اما مشکلی هم از بابت زاویه دید نخواهید داشت و از هر طرف که به V20 بنگرید نمایشگر همان چیزی را نشان می‌دهد که از رو‌به‌رو دیده بودید.

نور نمایشگر در حالت حداکثر به بیش از ۵۳۰ نیت می‌رسد که این میزان از آی‌فون ۷ پلاس کمتر است و از پیکسل XL گوگل بیشتر! در حالت حداقلی هم نور نمایشگر اصلی V20 تا ۵ نیت کاهش می‌یابد که مقدار قابل قبولی است. از اعداد و ارقام که بگذریم و تعارف‌ها را کنار بگذاریم به عمل می‌رسیم؛ جایی که به شخصه در محیط‌های خارجی و در زیر نور آفتاب هنگام کار کردن با V20 مشکل داشتم! دقیقا همان مشکلات G5 در این مدل نیز دیده شد و با اینکه رفلکس نمایشگر بالا نیست و هنگام کار با آن در و دیوار را نمی‌بینید اما کار کردن با آن خیلی هم لذت بخش نیست و خواندن متون کمی سخت‌ خواهد شد؛ به خصوص اگر از یک تم روشن استفاده کنید! با این حال میزان حداقلی نور آن در حد مطلوبی قرار دارد و کار کردن با V20 در محیط‌های تاریک (مثلا شب‌ها قبل از خواب) چشم‌ها را آزار نمی‌دهد.

از لحاظ پاسخگویی نیز نمایشگر V20 یکی از بهترین‌هاست و در کسری از ثانیه به تماس دست شما پاسخ می‌دهد و مشکلی از این بابت نخواهید داشت. صفحه خیلی صاف و روان است و هنگام لمس آن حس خوبی را به شما منتقل می‌کند. البته این را هم بدانید که هرچه بدنه دستگاه در برابر جذب چربی دستان مقاوم است، نمایشگر اینطور نیست و تقریبا همیشه باید لُنگ به دست بمانید و آن‌ را پاک کنید! حال برای اینکه درک بهتری از نمایشگر V20 داشته باشید آن را در کنار ال‌جی G4 و شیائومی Mi 5 قرار دادیم و از زوایای مختلف مشغول عکاسی شدیم که حاصل کار را در زیر می‌بینید:

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست شیائومی Mi 5

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست شیائومی Mi 5

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست ال‌جی G4

سمت چپ ال‌جی V20 و سمت راست ال‌جی G4

لبخند

  • نمایشگر بزرگ و باکیفیت
  • عملکرد لمسی عالی
  • چگالی پیکسلی بالا
  • هماهنگی نرم‌افزار با نمایشگر دوم
  • تنظیم نور نمایشگر دوم به صورت خودکار
  • امکان شخصی‌سازی نمایشگر دوم

اشک

  • عملکرد نه‌چندان مطلوب نمایشگر در زیر نور آفتاب
  • جذب بیش از حد چربی انگشتان

سخت‌افزار

V20 ال‌جی در حال حاضر قدرتمندترین اسمارت فون بازار نیست اما بی‌شک در میان بهترین محصولات بازار از لحاظ سخت‌افزاری قرار می‌گیرد. در واقع از این لحاظ تفاوت خاصی میان V20 و G5 وجود ندارد. این پرچمدار تازه وارد به چیپست اسنپدراگون ۸۲۰ مجهز شده است. این چیپ قدرتمند از چهار هسته Kryo تشکیل شده که دوتای آن‌ها با فرکانس ۱.۶ و دوتای دیگر با فرکانس ۲.۱۵ گیگاهرتز انجام وظیفه می‌کنند. این هسته‌ها توسط پردازنده گرافیکی Adreno 530 همراهی می‌شوند. اگر ۴ گیگابایت رم را نیز به این مجموعه سخت‌افزاری اضافه کنید، به قدرت بالای V20 ایمان خواهید آورد. این مدل همچنین در دو نسخه ۶۴ و ۳۲ گیگابایتی عرضه می‌شود و از طریق کارت حافظه می‌توانید تا ۲۵۶ گیگابایت دیگر نیز به آن اضافه کنید که جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نمی‌گذارد. برای آنکه عیار این پرچمدار نسبتا خاص را بسنجیم، آن‌ را وارد آزمایشگاه خودمان کردیم.

در آزمون نخست به سراغ بنچمارک AnTuTu‌ رفتیم. پس از کش و قوس‌های فراوان سرانجام امتیاز ۱۰۹۸۷۷ به V20 داده شد.

در مرحله بعدی از GeekBench کمک گرفتیم. در این بنچمارک V20 توانست در حالت چند هسته‌ای امتیاز ۵۱۳۴ و در حالت تک هسته‌ای امتیاز ۱۲۳۱ را از آن خود کند. در نمودار زیر می‌توانید امتیازات به‌دست آمده توسط جدیدترین پرچمدار ال‌جی را با سایر رقبا مقایسه کنید.

در نهایت به سراغ آزمون Bonsai رفتیم تا عملکرد این مدل را از لحاظ گرافیکی هم سنجیده باشیم.

حال بگذارید کمی از مسائل تئوری فاصله بگیریم. هنگام کار با V20 شاهد لگ و یا کندی خاصی نبودیم و همه چیز خیلی خوب و روان به اجرا در می‌آمد. اگر استفاده سنگینی از آن نداشته باشید، حتی شاهد داغ کردنش هم نخواهید بود. اتفاقا به سبب جنس بدنه در اکثر مواقع V20 حتی سردتر از سایر محصولات بازار است! اما اگر بخواهید با آن کشتی بگیرید، خیلی زود هیجان‌زده می‌شود و آمپر می‌چسباند. در حدود یک ساعت وبگردی با استفاده از اینترنت ۴G، دستگاه تا حد زیادی داغ شد که دیگر ترجیح دادیم از آن استفاده نکنیم! یک بازی خاص را هم بر روی آن به اجرا در آوردیم و در دقایق اولیه مشکل خاصی پیش نیامد اما با بالارفتن هیجان بازی، V20 هم داغ و داغ‌تر می‌شد. با این حال خبر خاصی از هنگ و یا لگ در این حالت هم نبود.

لبخند

  • سخت‌افزار قدرتمند
  • امکان ارتقای حافظه توسط کارت حافظه
  • عملکرد روان و بدون نقص در حالت عادی

اشک

  • داغ شدن بیش از حد هنگام فعالیت‌های سنگین
  • عدم ارتقای سخت‌افزار نسبت به G5

دوربین

یکی از ویژگی‌های اصلی ال‌جی V10 دو دوربین سلفی بود که در کنار نمایشگر دوم به چشم می‌خورد. این ویژگی در G5 دیده نشد و به‌جای آن در این پرچمدار شاهد دو دوربین در پشت دستگاه بودیم. حالا در V20 بر خلاف نسل قبلی دیگر خبری از دو دوربین در جلوی دستگاه نیست و در واقع این محصول رنگ و بوی سری G ال‌جی را به خود گرفته و دو دوربین در پشت خود جا داده است و این دو دقیقا همان نمونه‌هایی هستند که پیش‌تر در G5 دیده بودیم. یک دوربین ۲۹ میلی‌متری و ۱۶ مگاپیکسلی اصلی با گشادگی دیافراگم  F/1.8 که توسط یک نمونه ۱۲ میلی‌متری و ۸ مگاپیکسلی با گشادگی دیافراگم F/2.4 همراهی می‌شود. هنر دوربین دوم در واقع در میدان دید گسترده ۱۳۵ درجه‌ای آن است که می‌تواند محیط بیشتری را نسبت به دوربین اصلی (با پوشش ۸۵ درجه) در خود جای دهد. این دو دوربین به همراه فلاش LED دوگانه و فوکوس لیزری با بیرون زدگی نسبتا زیادی از بدنه در زیر یک پوشش شیشه‌ای جا خوش کرده‌اند. البته حرف و حدیث‌های زیادی در رابطه با این بخش شنیده می‌شود و طبق اخبار، شیشه کشیده شده در این قسمت استحکام لازم را ندارد. با اینکه مدت زیادی هم این محصول در اختیار ما نبود اما در همان تایم کوتاه هم شاهد یک خط ریز بر روی شیشه دوربین بودیم که برای یک محصول بالارده کمی به دور از انتظار است و مشخص نیست که پس از چند ماه استفاده چه بلایی بر سر آن خواهد آمد. با این حال همین حالا هم این بخش مستعد جذب اثر انگشت است و قبل از عکاسی باید یادتان باشد که تمیزش کنید!

به طور کلی این دو حسگر کاملا به صورت مستقل از یکدیگر فعالیت می‌کنند و همچون سایر محصولات بازار که با دوربین دوگانه عرضه می‌شوند، تصاویر گرفته شده ترکیبی از این دو نیست. یعنی شما برای ثبت یک عکس زیبا از دوربین اصلی استفاده می‌کنید و نهایت تلاش ال‌جی را در همان‌جا می‌بینید و تنها اگر بخواهید تصویر وایدتری بگیرید، می‌توانید به سراغ دوربین دوم بروید که در این حالت چاره‌ای جز فدا کردن کیفیت ندارید. دوربین دوم کیفیت چندان بالایی ندارد و به سبب حالت Fish Eye لنز، گوشه‌های تصویر نیز کمی گرد شده است. با اینکه این لنز دوم کارش را به خوبی انجام می‌دهد و زاویه دید گسترده‌ای را شامل می‌شود اما از لحاظ کیفیت نمی‌توانید بر روی آن حساب کنید. شاید شما هم مانند من ترجیح بدهید که کمی عقب‌تر بروید و با همان دوربین اصلی عکاسی کنید که کیفیتش به مراتب بیشتر است. این را گفتیم که بدانید مجهز شدن V20 به دو دوربین عملا تاثیری در کیفیت عکاسی ندارد بلکه بیشتر یک حالت ویژه (عکاسی واید) را به دستگاه اضافه می‌کند. دو تصویر زیر به خوبی تفاوت کیفیت و وسعت دو دوربین اصلی V20‌ را نشان می‌دهد.

اگر از علاقه‌مندان به عکاسی در نور کم هستید، باز هم این V20 است که خودنمایی می‌کند. به دلیل استفاده از لرزش‌گیر اپتیکال لنز می‌تواند مدت زمان بیشتری باز بماند و نور بیشتری را به خودش جذب کند؛ در نتیجه تصاویر در تاریکی و محیط‌های کم‌نور هم با جزئیات بالا ثبت می‌شوند و وضوح بالایی خواهند داشت.

همان‌طور که گفتیم، دوربین همان چیزی است که در G5 دیده بودیم و بنابراین رابط کاربری دوربین دستگاه نیز شباهت زیادی به رابط کاربری پرچم‌دار ال‌جی دارد. وقتی که برای نخستین بار وارد دوربین این مدل دوست داشتنی می‌شوید، همه چیز خیلی خوب، منظم و ساده در اختیار شماست. در سمت راست کلید شاتر دوربین و گزینه‌ای برای فیلم‌برداری، نمایش آخرین عکس‌های گرفته شده با دوربین و کلید بازگشت به منو به چشم می‌خورد و در سمت چپ نیز شاهد چند گزینه کاربردی هستیم که شامل تنظیمات، انتخاب حالت دوربین از میان سه گزینه Auto ،Sample و Manual، تنظیم فلاش، گزینه Mode، سویچ میان دوربین جلو و عقب و در نهایت گزینه‌ای برای تنظیمات مختلف دوربین می‌شود. البته سه حالت Auto ،Sample و Manual در نمایشگر دوم دستگاه جای گرفته‌اند تا ال‌جی نهایت استفاده را از این ویژگی V20 ببرد.

حالت Sample در واقع تمام آیکون‌های موجود در نمایشگر را بر می‌دارد و تنها با لمس صفحه می‌توانید عکس بیندازید و قادر به انجام هیچ کار دیگری نیستید! حالت Auto نیز گزینه‌هایی همچون فعال کردن HDR، تنظیم نسبت تصویر، عکس برداری با صدا، شمارش معکوس و کادر Grid را در خود گنجانده که همگی کاربردی هستند.

اما بخش جالب داستان استفاده از حالت Manual یا تنظیمات دستی است که دوربین V20 را همچون یک دوربین SLR در اختیار شما قرار می‌دهد. با انتخاب این گزینه می‌توانید میزان سرعت شاتر، اکسپوژر، میزان سفیدی و ISO را به دلخواه خود تغییر دهید. حتی امکان تنظیم دستی فوکوس نیز در دلش گنجانده شده که آن را خواستنی‌تر می‌کند.

در اینجا شاهد یک ویژگی خاص در V20 هستیم که خبری از آن در G5‌ نبود. هنگامی که دوربین را برای فوکوس دستی تنظیم می‌کنید، خود دستگاه بخش‌هایی از محیط که فوکوس بر روی آن‌ها اعمال شده را به رنگ سبز نشان می‌دهد تا دیگر نیازی نباشد به خودتان زحمت بدهید و فوکوس را بسنجید. با یک نگاه ساده و تماشای رنگ سبز متوجه می‌شوید که فوکوس بر روی کدام قسمت است و خیلی راحت مشغول عکاسی می‌شوید.

جالب است بدانید که در مرکز صفحه، خط بالانس دوربین به چشم می‌خورد تا بتوانید کادرتان را صاف در نظر بگیرید. تمامی این تنظیمات نیز در بالای صفحه به نمایش در می‌آید و مدام در حال تغییر است. در سمت چپ رابط کاربری در صورتی که گزینه Mode‌ را انتخاب کنید، حالت‌های عکاسی متفاوتی در اختیارتان قرار می‌دهد. به‌عنوان مثال می‌توانید به صورت پانوراما عکاسی کنید و یا از حالت Multi-View استفاده نموده و تصاویر گرفته شده با هر ۳ دوربین را در یک تصویر متفاوت بگنجانید. البته در این قسمت با توجه به اینکه دوربین سلفی دو حالت واید و نرمال دارد، می‌توانید از میان ۴ حالت کلی (واید و نرمال اصلی یا واید و نرمال سلفی) چندتا را انتخاب کنید و تصویر متفاوت و خاصی را به ثبت برسانید.

اما جالب‌ترین بخش استفاده از Popout است. در این حالت تصویر ثبت شده توسط دوربین دوم (در بخش پشتی) به‌عنوان بک‌گراند قرار گرفته و تصویر گرفته شده با دوربین اصلی (۱۶ مگاپیکسلی) در وسط صفحه به نمایش در می‌آید. شما می‌توانید از افکت نیز استفاده کنید و به‌عنوان مثال بک‌گراند تصویر را تار کنید. حتی امکان استفاده از اشکال هندسی متفاوت برای نمایش تصویر اصلی نیز هست و با ترکیب این ویژگی‌ها می‌توانید تصاویر متفاوت و خاصی را ثبت کنید که اسمارت فون‌های دیگر از آن بی‌بهره‌اند.

یک بخش ویژه با نام Tracking Focus نیز در تنظیمات دوربین یافت می‌شود که با فعال کردن آن می‌توایند فوکوس را بر روی یک شی متحرک ثابت نگه دارید تا با حرکت آن فوکوس به صورت اتوماتیک بر رویش اعمال شود.

در بخش تنظیمات دوربین گزینه‌های زیادی در اختیار شماست و دسترسی زیادی به قابلیت‌های دوربین دارید. به‌عنوان مثال می‌توانید از میان نسبت تصاویر ۱۶ به ۹، ۴ به ۳ و یا ۱ به ۱ یکی را برگزینید و یا اینکه از حالت HDR بهره بگیرید. استفاده از تایمر و یا عکاسی با گفتن یک کلمه خاص (مثلا ال‌جی) نیز دیگر در اکثر محصولات امروزی دیده می‌شود.

ال‌جی چند فیلتر خاص نیز برای شما در نظر گرفته که استفاده از آن‌ها رنگ و بویی خاص را به تصاویر و ویدیوهای گرفته شده با V20 می‌دهد.

در رابط کاربری دوربین بخشی نیز برای استفاده و به اشتراک گذاری سریع تصاویر به چشم می‌خورد تا به‌عنوان مثال بتوانید خیلی راحت و بدون دردسر تصویر گرفته شده را از طریق بلوتوث برای دوست خود ارسال کنید.

از دیگر قابلیت‌های دوربین V20 می‌توان به توانایی عکس‌برداری با فرمت Raw اشاره داشت. در این حالت دستگاه پردازشی را بر روی تصاویر انجام نمی‌دهد و همان چیزی که در لنز ثبت شده را به نمایش می‌گذارد، بنابراین به‌راحتی می‌توانید آن‌را به دلخواه خود ویرایش کنید. این قابلیت پیش‌تر در برخی مدل‌های اندرویدی و ویندوزفونی دیده شده بود. ناگفته نماند که با نگه داشتن کلید شاتر در رابط کاربری دوربین، می‌توانید تا ۳۰ عکس پشت سر هم در مدت زمانی کوتاه (حدودا ۵ ثانیه) به ثبت برسانید که در گالری به صورت یک ویدیو عکس‌ها پشت سر هم به نمایش در آمده و تصویری جالب را خلق می‌کند. البته تمامی عکس‌ها به صورت تک به تک نیز قابل دسترسی هستند و می‌توانید بهترین را از میان آن‌ها برگزینید.

یکی از ویژگی‌های خاصی که V20 از آن بهره‌ می‌برد، منوی تنظیمات دستی برای دوربین در حالت فیلم‌برداری است. در این قسمت شما می‌توانید هنگام فیلم‌برداری نیز از تمام قابلیت‌های عکس‌برداری نظیر تنظیم سفیدی تصویر، فوکوس و… استفاده کنید و تجربه‌ای متفاوت از فیلم‌برداری داشته باشید. شاید مهم‌ترین قابلیت در این حالت همان تنظیم نحوه ضبط کردن صدا باشد که پیش‌تر دیده بودیم. به این صورت که شما می‌توانید هنگامی که در یک کنسرت و یا مراسم خاص قرار دارید، مشخص کنید که صدا از چه جهتی ضبط شود و به همین راحتی صدای خواننده و یا مجری مراسم را بهتر از سایر صداهای اطراف ضبط کنید. ناگفته نماند که صداها در این حالت به صورت استریو و ۶۴ بیتی ضبط خواهند شد.

همانطور که پیش‌تر هم گفتیم در هنگام فیلم‌برداری نمایشگر دوم دستگاه میزبان کلیدهای کنترل زوم در تصویر است که به صورت شاسی عمل می‌کنند و می‌توانید آن‌ها را بکشید تا کمی زوم کنید. جالب اینجاست که هنگام زوم کردن در صورتی که به وایدترین حالت دوربین اصلی رسیدید، V20 به صورت اتوماتیک دوربین دوم را فعال می‌کند و می‌تواند تا بازهم تصویر وایدتری به شما بدهد؛ همه این‌ها درحالی است ‌که سر جای خود ایستاده‌اید و عقب‌تر هم نرفته‌اید! این را هم بگوییم که V20 این توانایی را دارد که در حالت ۴K به صورت ۳۰ فریم، Full HD با نرخ ۶۰ فریم و ۷۲۰P با نرخ ۱۲۰ فریم فیلم‌برداری کند که در محصولات امروزی موردی طبیعی به شمار می‌رود.

ال‌جی از قرار دادن دو دوربین در جلوی دستگاه صرف نظر کرده و در این بخش تنها شاهد یک لنز ۵ مگاپیکسلی با گشودگی دیافراگم F/1.9 هستیم. البته سازنده به صورت نرم‌افزاری همان حالت ویژه و سویچ بین دوربین واید و دوربین سلفی که در V10 شاهدش بودیم را در V20‌ قرار داده است تا همان حس خوب دو دوربین گذشته را به شما داده باشد. البته گفتیم که این ویژگی صرفا نرم افزاری است!

عکاسی سلفی با V20 بسیار لذت بخش است و از این لحاظ ایراد خاصی نمی‌توان به این پرچم‌دار وارد کرد. شما می‌توانید با بالا آوردن دست خود و جمع کردن آن بدون آنکه حتی نمایشگر را لمس کنید، مشغول عکاسی به صورت سلفی شوید که در نوع خود جالب است. البته اگر دوبار پشت سر هم این کار را انجام دهید، می‌توانید ۴ عکس سلفی را پشت سرهم به ثبت برسانید. ناگفته نماند که با استفاده از گزینه‌ای که برای این قسمت قرار گرفته، می‌توانید چین و چروک را به صورت زنده از روی صورت خود بردارید که در واقع نوعی اعتماد به نفس کاذب‌ را به شما خواهد داد!

با اینکه دوربین سلفی V20 فاقد فلاش است اما به‌صورت نرم‌افزاری می‌توانید از نمایشگر دستگاه به عنوان فلاش استفاده کنید. در این حالت تصویر کوچک شده، اطراف آن یک رنگ روشن به نمایش در آمده و میزان نور نمایشگر تا انتها بالا می‌رود. نتیجه این می‌شود که نور نمایشگر دستگاه صورت و اطرافتان را روشن خواهد کرد و در نتیجه عکس سلفی شما در محیطی با نور کافی به ثبت خواهد رسید. البته انتظار ثبت یک تصویر زیبا و بدون افت کیفیت را نداشته باشید. به صورت کلی این ویژگی تنها برای محیط‌های بسته مناسب است و اگر بخواهید در بیرون و هوای تاریک با چنین قابلیتی عکاسی کنید، رسما چیزی جز نویز نصیب‌تان نخواهد شد.

در اینجا بد نیست تذکری هم به ال‌جی داده باشیم. ال‌جی جان شما که انقدر خوب توانسته‌ای دو دوربین سلفی V10‌ را در V20 به یک دوربین با همان ویژگی‌ها ترکیب کنی، برای دوربین اصلی هم همین کار را انجام بده و قال قضیه را بکن! ذکر یک نکته دیگر هم در اینجا خالی از لطف نیست. شما کلید اختصاصی برای شاتر ندارید و در اکثر محصولات این مورد با توجه به تنظیم کلیدهای یکپارچه صدا به‌عنوان شاتر دوربین قابل چشم پوشی بود اما در V20 این کلیدها در سمت چپ قرار دارند و چندان منطقی نیست که از آن‌ها به عنوان شاتر استفاده کنید. در ادامه می‌توانید تمامی تصاویر گرفته شده با دوربین V20 را ببینید:

لبخند

  • دوربین با زاویه دید ۱۳۵ درجه
  • دوربین اصلی باکیفیت
  • کیفیت بالای تصاویر در محیط‌های کم‌نور
  • تنظیمات دستی فوق‌العاده در هر دو حالت فیلم‌برداری و عکاسی
  • امکان عکاسی واید با دوربین سلفی
  • ضبط صدا به صورت استریو

اشک

  • بیرون زدگی دوربین
  • استحکام نه‌چندان بالای محافظ دوربین
  • فاقد کلید اختصاصی شاتر

رابط کاربری

ال‌جی هنگام عرضه این محصول تاکید زیادی بر روی نسخه سیستم عامل V20 داشت. در واقع این پرچم‌دار نخستین اسمارت فون دنیا با اندروید نوقاست. البته حالا فکرش را نکنید که با یک محصول خاص و متفاوت رو‌به‌رو هستید، حداقل از لحاظ ظاهری که به‌جز نوار نوتیفیکیشن که حالا دو مرحله‌ای شده، تغییر خاص دیگری را احساس نخواهید کرد. به صورت کلی در V20 شاهد همان رابط کاربری ال‌جی موسوم به UX 5.0 هستیم با این تفاوت که حالا بر روی اندروید نوقا کشیده شده است. این رابط تا حد بسیار زیادی شبیه به همان چیزی است که در سایر محصولات ال‌جی دیده بودیم و همچنان بازکردن نمایشگر با دوبار تب کردن بر روی صفحه امکان پذیر است و با همین حرکت هم می‌توانید نمایشگر را خاموش کنید. در لحظه نخست دیدار با V20 همچون G5 باز هم شاهد این موضوع بودیم که اپ دراور حذف شده است. البته خیلی زود و با اولین آپدیت حضور و یا عدم حضور اپ دراور در دستگاه به عنوان یک آپشن برای شما در نظر گرفته می‌شود اما خب شخصا برای خودم جالب بود که چرا ال‌جی از این اشتباه که پیش‌تر دقیقا مشابه‌اش در G5 رخ داده بود، درس نگرفته و از همان ابتدا این قابلیت را به صورت یک ویژگی در تنظیمات دستگاه قرار نداده است!

در رابط کاربری از رنگ‌های بسیار زیاد و شادی استفاده شده و همین امر موجب می‌شود تا برخی آن‌را یک رابط کاربری کودکانه و کارتونی بنامند که خب البته پر بی‌راه هم نمی‌گویند! هنگام تپ کردن بر روی فولدرها، محتویات فولدر به‌صورت پاپ آپ ظاهر می‌شود. با اینکه همه چیز خیلی خوب در اختیار شماست و هنگام کار با دستگاه سردرگم نمی‌شوید، اما راستش را بخواهید به شخصه رابط کاربری سایر اندرویدی‌های بازار را بیشتر می‌پسندم.

در این رابط همچنان امکان تنظیم ارتفاع کیبورد در اختیار شماست و می‌توانید متناسب با اندازه انگشتان خود کیبورد را تنظیم کنید که همین امر سرعت تایپ را بالا می‌برد. به طور کلی در رابط کاربری دستگاه، رنگ سفید غالب است و بخش تنظیمات و حتی منوی نوتیفیکیشن‌ها نیز بیش از پیش به اندروید خام نزدیک شده‌اند. البته در تنظیمات ۳ تم ویژه برای شما در نظر گرفته شده که در صورت اعمال آن‌ها تا حد بسیار زیادی رابط کاربری تغییر شکل می‌دهد و با یک رابط مشکی یک‌دست با آیکون‌های خاص‌تر رو‌به‌رو می‌شوید که به شخصه به تم دیفالت دستگاه ترجیحش می‌دهم. این را هم بدانید که تم‌ها و حتی فونت‌های زیاد و ویژه‌ای نیز برای شما در نظر گرفته شده که برای استفاده از آن‌ها می‌بایست دانلودشان کنید.

با همه این‌ها رابط‌های قبلی ال‌جی در بخش مولتی تسکینگ در قسمت پایین خود گزینه‌ای را برای حذف تمام اپ‌های باز شده در نظر گرفته بودند که حالا به دورترین نقطه در بالا نقل مکان کرده؛ موردی که شاید خیلی دوستش نداشته باشید.

لبخند

  • مجهز به اندروید نوقا
  • تم‌ و فونت‌های خاص
  • رابطه کاربری ساده و شیک

اشک

  • بدون تغییر خاص نسبت به گذشته!

پخش چندرسانه‌ای

در بخش پخش چند رسانه‌ای، ما همیشه ۳ فاکتور مهم را در نظر می‌گیریم. یکی از آن‌ها نمایشگر است که خب V20 یک نمونه بزرگ و خیلی خوبش را در اختیار شما قرار می‌دهد. فاکتور دوم اسپیکر است که دقیقا همانند G5 در زیر دستگاه جای گرفته و طبق معمول ال‌جی از استفاده دو اسپیکر خودداری کرده است. به شخصه بهترین محل برای اسپیکر (و یا اسپیکرهای) دستگاه را در جلو و بالا و پایین نمایشگر می‌دانم. در این بخش‌ها صدا به صورت واضح به گوش شما می‌رسد و هنگام در دست گرفتن اسمارت‌فون نیز چیزی اسپیکر را نمی‌پوشاند. حالا و در V20 همچنان هنگامی که گوشی را به صورت افقی در دست بگیرید، دستان‌تان روی اسپیکر را می‌پوشاند و خودتان کاری می‌کنید تا صدا به گوش‌تان نرسد.

بلندی صدا در این مدل خوب است و به راحتی می‌توان آن را در رده بهترین‌ها قرار داد اما از لحاظ کیفیت همچنان محصولات ال‌جی جای کار دارند. حتی اگر بخواهید صدا را به صورت خصوصی گوش دهید، یک هدفون بسیار با کیفیت همراه با دستگاه عرضه می‌شود که جوابگوی نیازهای شما خواهد بود. بگذارید خیلی ساده از کنار این مورد نگذریم! صدای خروجی هدفون فوق‌العاده است و به هرکسی که پیشنهاد دهید صدای خروجی را توسط هدفون گوش دهد، بدون شک از خودش عکس‌العمل نشان می‌دهد و به تعریف و تمجید از آن می‌پردازد؛ حالا اگر حالت DAC را هم فعال کنید که دیگر نمره‌اش ۲۰ خواهد شد.

در رابطه با خود هدفون هم باید بگویم که از نوع توگوشی است و خیلی راحت در گوش جای می‌گیرد و به‌خوبی هم صداهای اطراف را حذف خواهد کرد، در نتیجه موسیقی بهتر و شفاف‌تر به گوش شما خواهد رسید. سیم هدفون نیز از آن مدل‌هایی است که ظاهرا گره نمی‌خورد اما به شخصه گره خوردنش را دیدم! هنگام استفاده از هدفون، صدا خیلی به بیرون پخش نمی‌شود و اگر در خیابان و یا خودرو از آن استفاده کنید، دیگران متوجه موزیک پخش شده نخواهند شد. البته این را هم بگویم که ال‌جی با V20 خاکستری رنگ یک هدفون قرمز را عرضه کرده که اصلا از این لحاظ با خود دستگاه هم‌خوانی ندارد!

فاکتور سوم در این بخش پلیر دستگاه است که بدون شک ال‌جی یکی از بهترین کمپانی‌ها در این زمینه است. پلیر دستگاه انواع کدک‌های صوتی و تصویری را پشتیبانی کرده و حتی در نمایش زیرنویس نیز خیلی خوب عمل می‌کند. علاوه بر این‌ها تنظیمات خاصی هم برای آن در نظر گرفته شده است. به‌عنوان مثال می‌توانید با کشیدن انگشت خود در سمت راست و یا چپ صفحه، میزان نور و یا بلندی صدا را تغییر دهید. یکی از قابلیت‌هایی که به شخصه خیلی دوستش دارم که در تنظیمات پلیر نهفته است و توسط آن می‌توانید میزان نور پلیر در لحظه ورود را مشخص کنید. در این حالت نور نمایشگر در پلیر دستگاه، تنظیمات جداگانه‌ای نسبت به سایر بخش‌های رابط کاربری خواهد داشت. برای درک بهتر موضوع، تصور کنید که می‌توانید مشخص کنید که هنگام ورود به پلیر، میزان نور بر روی ۱۰۰ درصد قرار گیرد و در این حالت حتی اگر نور نمایشگر را بر روی حداقل میزان ممکن قرار داده باشید، به محض اجرای یک فایل ویدیویی نور به صورت اتوماتیک تا انتها بالا می‌رود که در نوع خود جالب است. حتی اگر از این پلیر راضی نبودید (که خیلی بعید هست!) باز هم می‌توانید از میان انبوهی از پلیرهای موجود برای سیستم عامل اندروید یکی را برگزینید و بر روی دستگاه نصب کنید.

لبخند

  • اسپیکر با صدای بلند
  • پلیر بسیار خوب و کاربردی
  • خروجی صدای فوق‌العاده در هدفون
  • مجهز به جک استاندارد صدا!
  • هدفون‌های شیک و باکیفیت در جعبه

اشک

  • عدم استفاده از اسپیکرهای استریو
  • کیفیت کمتر از حد انتظار اسپیکر
  • عدم هماهنگی رنگ هدفون با بدنه دستگاه

سایر امکانات

V20 همچون نسل قبلی به یک سنسور اثر انگشت مجهز شده است. این سنسور که در بخش پشتی و در زیر دوربین دستگاه جای خوش کرده، عملکرد بسیار خوب و قابل قبولی از خود نشان می‌دهد و تقریبا اگر ۲۰ بار شانس خود را امتحان کنید، شاید یک‌بار قادر به بازکردن قفل دستگاه نباشید که در نوع خود فوق‌العاده است. این سنسور می‌تواند ۵ انگشت شما را به صورت همزمان شناسایی کند؛ یعنی اینکه شما می‌توانید ۵ اثر انگشت متفاوت را در حافظه آن بگنجانید تا دستگاه با ۵ انگشت مختلف باز شود. جالب است بدانید که بر خلاف اکثر پرچمداران امروزی، نیازی به فشردن دکمه پاور و سپس استفاده از سنسور اثر انگشت نیست و برای باز کردن قفل دستگاه همان قرار دادن انگشت بر روی سنسور کافی است. موردی که معمولا در محصولات هواوی می‌بینیم.

پرچمداران ال‌جی به قابلیت منحصر به فردی با نام Knock Code مجهز هستند که توسط آن می‌توانید از یک الگوی خاص برای بازکردن قفل نمایشگر استفاده کنید که حالا و با روی کار آمدن سنسور اثر انگشت تقریبا بدون استفاده می‌شود.

یکی از ویژگی‌های پرچمداران ال‌جی بهره‌گیری از اینفرارد است. در نتیجه به‌راحتی هر چه تمام‌تر می‌توانید کنترل لوازم دیجیتالی اطراف خودتان را بر عهده بگیرید و به‌عنوان مثال تلویزیون را روشن و خاموش کنید و یا میزان باد اسپیلت خانه را تنظیم نمایید. قابلیتی ویژه که در حال حاضر اکثر کمپانی‌ها به آن توجه نمی‌کنند! این ویژگی مربوط به محصولات ال‌جی نمی‌شود و طیف وسیعی از دستگاه‌ها را توانسته در خود بگنجاند. حتی اگر دستگاه مورد نظرتان را نیافتید باز هم می‌توانید با قرار دادن ریموت کنترل دستگاه در جلوی اینفرارد گوشی، کنترل شخصی خودتان را بسازید!

V20 در دو نسخه ۶۴ و ۳۲ گیگابایتی در دسترس است که توسط کارت حافظه نیز می‌توانید تا ۲۵۶ گیگابایت دیگر به آن بیفزایید. البته در نسخه ۶۴ گیگابایتی بیش از ۵۰ گیگابایت آن در دسترس قرار دارد و باقی را خود دستگاه نوش جان می‌کند.

از دیگر قابلیت‌های این مدل می‌توان به USB Type-C، نسخه ۴.۲ بلوتوث، NFC، پشتیبانی از GPS و همچنین انواع شبکه‌های مخابراتی اشاره داشت. با همه این‌ها ای کاش این مدل در برابر آب و گرد و غبار نیز مقاوم بود تا به یک محصول همه چیز تمام تبدیل شود. درضمن این مدل دو سیم‌کارته نیز هست.

لبخند

  • سنسور اثر انگشت همیشه فعال با دقت بالا
  • پشتیبانی از کارت حافظه
  • مجهز به اینفرارد
  • پشتیبانی از دو سیم کارت همزمان فعال

اشک

  • عدم مقاومت در برابر آب و گرد و غبار

باتری

ال‌جی تا به این لحظه تقریبا آزمون و خطاهای بسیاری کرده و خیلی از قابلیت‌هایی که در محصولات گذشته این کمپانی دیده می‌شد، حالا دیگر دیده نمی‌شود و به‌ جرات می‌توان گفت تنها ویژگی بارزی که هنوز هم در محصولات این کمپانی می‌بینیم، باتری قابل تعویض است. V20 ضمن استفاده از بدنه تمام فلزی، با باتری قابل تعویض عرضه می‌شود و می‌توانید خیلی راحت و بدون هیچ دردسر خاصی باتری دستگاه را تعویض کنید.

این مدل به یک نمونه ۳۲۰۰ میلی آمپری مجهز است که به فناوری Quick Charge 3.0 هم تجهیز شده و تقریبا در حدود ۸۰ دقیقه برای شارژ کردنش به زمان نیاز دارید که فوق‌العاده به نظر می‌رسد. البته امید چندان زیادی به باتری آن نداشته باشید و در واقع یکی از نقاط ضعف اصلی این دستگاه همین شارژدهی باتری آن است.

در یک استفاده معمولی این مدل یک روز را هم همراه شما نخواهد بود. در تستی که ما گرفتیم، در حالی‌که دستگاه به وای‌فای متصل بود و میزان نور نمایشگر نیز بر روی ۶۰ درصد تنظیم شده بود، بیش‌تر از ۴ ساعت را نتوانستیم با آن همراهی کنیم و خیلی زودتر از انتظار شارژش تمام شد. تعارف را کنار بگذاریم شما خیلی راحت خالی شدن شارژ باتری را به چشم می‌بینید. البته به واسطه همین قابل تعویض بودن باتری می‌توانید یک باتری دیگر خریداری کنید و در مواقع حساس از آن بهره بگیرید.

لبخند

  • باتری قابل تعویض
  • سرعت شارژ شدن بسیار بالا

اشک

  • شارژدهی نسبتا ضعیف باتری!

کلام آخر

به طور کلی ال‌جی V20 یک محصول خاص با ویژگی‌های خاص است. بدنه تماما فلزی دارد، به دو نمایشگر مجهز است، از دو دوربین اصلی بهره‌ می‌برد، سخت‌افزار قدرتمندی دارد، خروجی صدایش در هدفون عالی‌ست و از همه مهم‌تر تا حد زیادی سرش به تنش می‌ارزد و شما با قیمتی در حدود ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان می‌توانید یکی از آن‌ها را با خود به خانه ببرید؛ فقط ای کاش که باتری قدرتمندتری داشت.‌

نوشته بررسی تخصصی ال‌جی V20: زشت و زیبا! اولین بار در پدیدار شد.

مقایسه گلکسی S7 Edge با لومیا ۹۵۰XL: کهکشان برفی!

مقایسه گلکسی S7 Edge با لومیا ۹۵۰XL: کهکشان برفی!

با دومین بازی آی‌تی‌رسان کاپ در مرحله نیمه‌ نهایی همراه شما هستیم. در طی این هفته‌های هیجانی، شاهد رقابت جنجالی بین بهترین تلفن‌های همراه موجود در بازار بودیم. هر کدام دو‌ به دو به مصاف هم می‌رفتند و کسب امتیاز می‌کردند. در مرحله گروهی آن‌ دسته که امتیاز کم‌تری را بدست آورده بودند از ادامه رقابت‌ها باز ماندند و تعدادی که با نظر و رای شما امتیاز بیشتری کسب کردند، به مراحل بالاتر رسیدند. دیروز شاهد اولین نبرد در مرحله نیمه نهایی بین دو گوشی پر طرفدار G5 و P9 ‌پلاس بودیم که قدم به قدم باهم در هر زمینه پیش‌ آمدند. اما امروز رقابت بین دو هندستی که در همه قسمت‌ها جزیی از بهترین‌ها هستند، انجام می‌گیرد.

اولین بازیکن نماینده‌ای از شرکت سامسونگ بوده که در فوریه ۲۰۱۶ به بازار عرضه گردید. این شما و این گلکسی S7 Edge.
دومین بازیکن نماینده‌ای از طرف کمپانی مایکروسافت است. در اکتبر سال ۲۰۱۵ روانه بازار شد و با امکانات خاص خودش همه را به وجد آورد. این بازیکن کسی نیست جز لومیا ۹۵۰XL.
با ما و این رقابت جذاب همراه باشید.


۱۰ دقیقه ابتدایی: طراحی و ظاهر

هر دو بازیکن باتوجه به تجربه‌ای که در مسابقات پیشین در این زمینه داشته‌اند، می‌دانند که باید چگونه عمل کنند. پس در کنار هم قرار می‌گیرند تا ما بخش‌های مختلف در ساخت و طراحی‌ را یک به یک مقایسه کنیم.

S7 Edge با یک طراحی خاص مقابل لومیا ۹۵۰XL قرار می‌گیرد. بخش جلویی این نماینده سامسونگ به طور کل از شیشه تشکیل شده است. شیشه‌ای که با ظرافت تمام در دو لبه چپ و راست و با یک انحنا، صفحه نمایش این گوشی را تشکیل می‌دهد. مرکز جذابیت این طراحی در بخش صفحه نمایش این دستگاه خلاصه می‌گردد. به طوری که چنان ظاهر زیبایی را به دستگاه بخشیده که با در دست گرفتنش یک دل نه صد دل عاشقش می‌شوید. تازه اگر صفحه نمایش خاموش باشد!
هنگامی که به نمای جلویی این گوشی نگاه می‌کنید، هیچ مرزی را بین صفحه نمایش و بدنه پیدا نخواهید کرد و متوجه می‌شوید که صفحه نمایش دستگاه تا نیمه‌ بیشتر لبه‌های آن ادامه یافته است. از نمایشگر این گوشی که بگذریم به اجزای موجود بر روی قسمت جلویی می‌رسیم. از بالا شاهد دوربین سلفی، اسپیکر مکالمه، سنسورها و نام برند سامسونگ هستیم. با پایین آمدن درست بعد از نمایشگر، شاهد دکمه سخت افزاری هستیم که مقدار کمی از قاب بیرون آمده است. این دکمه سخت افزاری Home بوده و در بین دو دکمه لمسی Back و مدیریت برنامه قرار گرفته شده است.
همچنین سامسونگ مانند کمپانی اپل ترجیح داده است تا محل قرارگیری حسگر اثرانگشت را در درون کلید خارجی Home که بر روی بخش جلویی وجود دارد، تعبیه کند. دکمه‌های لمسی Back و مدیریت برنامه به طور معمول در نور روز، دیده نمی‌شوند ولی با لمس کردن‌ یکی از آن‌ها، با نور پس زمینه روشنی خودشان را نشان می‌دهند. البته در هنگام شب این نورها به طور خودکار روشن شده و مشکلی در این مورد نخواهید داشت. جنس این دکمه خارجی موجود بر روی قسمت رو به رویی دستگاه، از کیفیت مناسبی برخوردار بوده اما در طی مدتی که ما از S7 Edge استفاده کردیم، تعدادی خط و خش کوچک بر روی آن نمایان شد.
در مقابل، لومیا ۹۵۰XL حضور دارد. در نمای رو به رویی تنها چیزهایی که دیده‌ می‌شوند، اسپیکر مکالمه گوشی، نام برند مایکروسافت، سنسور عنبیه چشم، دوربین سلفی و در انتها میکروفون است. بر خلاف سامسونگ، کمپانی مایکروسافت از هیچ دکمه خارجی بر روی سطح جلویی این گوشی استفاده نکرده است. شیشه از بالا تا پایین بخش رو به رویی این گوشی را که شامل صفحه نمایش نیز می‌شود، تشکیل داده است.

به چهار لبه کناری این دو هندست می‌رسیم. لبه سمت راست لومیا ۹۵۰XL بخشی است که تمامی دکمه‌های موجود قرار گرفته‌اند. کلیدهای کنترل صدا، پاور دستگاه و شاتر در این قسمت حضور دارند. البته دکمه پاور دستگاه بین کلیدهای افزایش و کاهش صدا قرار دارد. با وجود این‌ که مایکروسافت طراحی این‌ چنینی را برای راحتی هر چه بیشتر کاربر انجام داده، اما گاهی احتمال خطا در فشردن یکی از کلیدهای کنترلی صدا به جای دکمه قفل، وجود دارد. سه لبه باقی مانده خالی از هرگونه کلید است و ورودی هدفون در بخش بالایی و ورودی پورت USB در بخش پایینی دستگاه دید می‌شوند. مایکروسافت در لبه‌های کناری این گوشی از طراحی ساده‌ای استفاده کرده است. هنگامی که به این بخش از گوشی توجه می‌کنیم، شاهد دو بخش پلاستیک و شیشه هستیم. بخش پلاستیکی آن تا قاب پشتی دستگاه ادامه پیدا کرده و قسمت شیشه‌ای از صفحه نمایش تا نیمه بالایی لبه‌ها کشیده شده است. در مقابل بر روی لبه سمت راست S7 Edge تنها دکمه پاور دیده می‌شود و دیگر دکمه‌ها مانند کنترل صدا در لبه سمت چپ دستگاه حضور دارند. بخش بالایی این گوشی تنها از یک میکروفن و بخش پایینی از اسپیکر، ورودی پورت USB و ورودی هدفون تشکیل شده است. طراحی لبه‌های S7 Edge بر خلاف لومیا از ظریف‌ کاری‌های زیادی تشکیل شده است. یک فریم فلزی و با کیفیت دور تا دور گوشی را پوشانده که ترکیبش با بدنه جنس شیشه این هندست، کاملا حس لوکس بودن را به کاربر ارایه می‌دهد. جنس دکمه‌های موجود بر روی هر دو گوشی از فلز بوده و از کیفیت‌ بالایی نیز برخوردار هستند.

نگاهی به طراحی بخش پشتی این دو دستگاه می‌اندازیم. اسپیکر، دوربین، فلاش سه رنگ، محفظه‌های میکروفون و لوگو مایکروسافت تنها چیزهایی هستند که بر روی قاب لومیا ۹۵۰XL دیده می‌شوند. همه این اجزا بر روی قاب پلاستیکی محکمی جا خوش کرده‌اند. متاسفانه دوربین این هندست مقدار زیادی از قاب دستگاه بیرون آمده و جلوه خوبی به طراحی این بخش نمی‌دهد. در مقابل بر روی قاب پشت S7 Edge شاهد لنز دوربین بیرون زده، فلاش LED، نام برند سامسونگ و سنسورهای سلامتی هستیم. دو لبه پشتی این گوشی از یک انحنا با زاویه کم تشکیل شده که علاوه بر زیبایی جای‌گیری در دست را آسان‌تر می‌کند.

S7 edge طراحی ظریف‌تر و زیباتری را در برابر لومیا به کاربر ارایه می‌دهد.
چهار گوشه گرد لومیا ۹۵۰XL جای‌گیری‌اش در دست را آسان‌تر می‌کند.
با وجود صفحه نمایش خمیده در S7 Edge بلند کردن آن از روی سطوح صاف مانند میز کمی دشوار خواهد بود.
بیرون زدگی لنز دوربین در لومیا بیشتر از S7 Edge است.


دقیقه ۱۰ تا ۲۰: ابعاد و کیفیت ساخت

بعد از ۱۰ دقیقه رقابت جنجالی این دو بازیکن در زمینه طراحی، نوبت به مقایسه ابعاد و کیفیت ساخت‌شان می‌رسد.

نماینده سامسونگ با ۵.۵ اینچ صفحه نمایش ابعادی معادل ۱۵۰.۹ میلی‌متر طول، ۷۲.۶ میلی‌متر عرض و ۷.۷ میلی‌متر ضخامت را داراست. این در حالی است که لومیا ۹۵۰XL با ابعاد ۱۵۱.۹ در ۷۸.۴ در ۸.۱ میلی‌متر در مقابل رقیب کره‌ای‌اش قرار می‌گیرد. همچنین این نسل از گلکسی با وزن ۱۵۷ گرم، سبک‌تر از لومیا ۹۵۰XL با وزن ۱۶۵ گرم است. جنس بدنه استفاده شده در هریک از این دو هندست کاملا از هم متمایز بوده به طوری که کمپانی سامسونگ سرتاسر بدنه گلکسی را از شیشه پوشانده است. از صفحه نمایش تا قاب پشتی دستگاه شیشه مستحکمی که خیلی هم علاقه به جاگذاری اثرانگشت دارد، قرار گرفته است. طراحی شیشه‌ای این دستگاه باعث می‌شود نگرانی‌هایی در زمینه آسیب رسیدن به گوشی برای کاربر ایجاد گردد، اما باید خدمتتان عرض کنم محافظ Gorilla Glass 4 بر روی تمامی بخش‌های شیشه‌ای موجود قرار گرفته تا از دستگاه شما محافظت کند. البته این محافظ در برابر افتادن گوشی از ارتفاع بر روی یک سطح سخت آن‌چنان پر قدرت نبوده و احتمال آسیب‌رسانی وجود دارد. مخصوصا زمانی که هندست شما از گوشه‌های کناری به زمین بیفتد.
در مقابل شاهد طراحی کاملا پلاستیکی لومیا ۹۵۰XL هستیم. پلاستیکی که با در دست گرفتن آن کاملا به محکم بودن و کیفیتش پی خواهید برد. قاب پلاستیکی تا نیمه بیشتر لبه‌های دستگاه ادامه پیدا کرده و قابل جدا شدن نیز هست. مایکروسافت سعی کرده تا یک ساخت ساده و اسپورت را در این بخش به کاربر ارایه دهد و در این زمینه کاملا هم موفق بوده اما ای کاش کمی ظرافت در این طراحی استفاده شده بود. بر خلاف بدنه شیشه‌ای گلکسی که بسیار مستعد جذب اثر انگشت بود، چنین نگرانی برای لومیا وجود ندارد.

از نظر کیفیت و ساخت هر دو گوشی در حد ایده‌آل هستند. اما احتمال آسیب دیدن گلکسی با وجود ساخت شیشه‌ای بیشتر از لومیا است.
هر دو گوشی در هنگام قرار گیری در دست حس سر خوردن را به کاربر القا می‌کنند.
ظرافت و ساخت کلی S7 Edge بیشتر حس لوکس بودن را دارد.


دقیقه ۲۰ تا ۳۰: صفحه نمایش

بعد از ۲۰ دقیقه هیجانی در بخش طراحی و ساخت نوبت به مقایسه نمایشگر‌های این دو گوشی می‌رسد.

سامسونگ بر روی این نسل از گلکسی از یک صفحه نمایش ۵.۵ اینچی با پنل Super AMOLED استفاده کرده است. این نمایشگر توانایی نمایش ۱۶ میلیون رنگ را با رزولوشن ۲۵۶۰ در ۱۴۴۰ پیکسل دارد که باتوجه به این مقدار رزولوشن، ۵۳۴ پیکسل در هر اینچ بر روی این گوشی به نمایش گذاشته می‌شود. S7 Edge مانند نسل پیشین خودش از حداقل روشنایی ۱.۸ نیت استفاده می‌کند که این میزان برای کار کردن با گوشی در یک محیط تاریک و هنگام شب بسیار عالی بوده و مشکلی برای چشم‌ها ایجاد نمی‌کند. از طرفی حداکثر روشنایی بر روی این هندست می‌تواند تا ۶۱۰ نیت بالا برود و این یعنی زمانی که تنظیم نور به طور خودکار باشد و گوشی در زیر نور آفتاب قرار بگیرد، نماینده سامسونگ می‌تواند به چنین میزان نوری دست یابد.
در بخش تنظیمات صفحه نمایش، شاهد منویی برای شخصی سازی رنگ‌های به نمایش گذاشته شده هستیم که با وارد شدن به آن ۴ حالت مختلف از نمایش‌ رنگ‌ها مشاهده می‌گردد که با انتخاب هر مود می‌توانید به نوع خاصی از ترکیب رنگی دست بیابید. البته نزدیک‌ترین حالت ممکن رنگ‌ها به واقعیت در مود Basic Display قرار می‌گیرد و سایر مودها رنگ‌ها را کمی از واقعیت دور می‌کنند. به عنوان مثال حالت AMOLED Cinema رنگ‌ها را به گرم‌ترین حالت ممکن نمایش می‌دهد. موردی که یکی از هیجان‌انگیزترین امکانات موجود بر روی این گوشی محسوب می‌گردد، خم‌شدگی‌های موجود بر دو لبه چپ و راست نمایشگر است. این بخش ازصفحه نمایش می‌تواند به عنوان میانبری برای دسترسی شما به بخش‌های مختلف عمل کند و همیشه در دسترس باشد. همچنین در بخش تنظیمات می‌توانید منو خاصی را برای این قسمت تعیین کنید. در مقابل مایکروسافت برای لومیا ۹۵۰XL از صفحه‌ نمایشی ۵.۷ اینچی با رزولوشن ۲۵۶۰ در ۱۴۴۰ پیکسل بر روی پنل AMOLED بهره برده است. با توجه به این رزولوشن، تعداد ۵۱۸ پیکسل در هر اینچ بر روی این نمایشگر نشان داده می‌شود. همچنین میزان روشنایی این صفحه نمایش می‌تواند تا حداکثر به ۷۰۵ نیت برسد. در بخش نرم‌افزاری نمایشگر این دستگاه شما همچنان می‌توانید رنگ‌ها را با مود‌های مختلف شخصی سازی کنید. البته گزینه‌ای با عنوان Advanced در این منو حضور دارد که بخش‌های مختلفی را مانند حرارت رنگ در اختیار شما قرار می‌دهد. علاوه بر این‌ها هر دو گوشی از فناوری صفحه نمایش همیشه روشن پشتیبانی می‌کنند و می‌توانند شما را به راحتی از اعلانات و زمان با خبر سازند.

در تصاویر زیر می‌توانید مقایسه‌ای از نمایشگر این دو دستگاه داشته باشید. سمت راست نماینده سامسونگ و سمت چپ نماینده مایکروسافت قرار گرفته است.

همان طور که مشاهده کردید هر دو صفحه نمایش واقعا قدرت‌مند بودند و آن‌چنان تفاوتی با هم نداشتند. همچنین هر دو گوشی عملکرد خوبی در بخش تغییر زاویه‌ دید داشتند.
در تصویر زیر می‌تواند هر دو نمایشگر را زیر نور آفتاب مشاهده کنید.

به لطف استفاده از پنل امولد در هر دو هندست، عمق رنگ مشکی بی‌نهایت بالا است.
ویژگی Double Tap که با زدن دو ضربه به صفحه نمایش عمل می‌کند در لومیا موجود بوده و می‌تواند کاربردی باشد.
نمایشگر خمیده گلکسی زمانی که گوشی به پشت قرار گرفته، می‌تواند به جای نور اعلانات شما را از تماس‌ها و … با خبر سازد.


دقیقه ۳۰ تا ۴۰: نرم‌افزار
یکی از بخش‌های مهم موجود نرم‌افزار محسوب می‌گردد. چرا که این نرم افزار است که ما را به اجزای داخلی گوشی متصل می‌کند. بنابراین هر دو بازیکن می‌آیند تا با قابلیت‌های متعدد نرم‌افزاری‌شان برنده این بخش باشند.

کمپانی سامسونگ از رابط کاربری معروف خودش یعنی TouchWiz بر روی این سری از گلکسی استفاده کرده است. اگر با نسل پیشین گلکسی کار کرده باشید، متوجه می‌شوید آن‌چنان تغییر و تحول زیادی بر روی این نسخه از TouchWiz به وجود نیامده است و سامسونگ تنها به رفع کردن مشکلات قبلی و تکمیل کردن این رابط بسنده کرده است. رابط کاربری استفاده شده بر روی گلکسی S7 Edge رابطی گرافیکی و پر از افکت‌های مختلف است. با هیچ‌گونه لگ و کندی در حین کار کردن با این رابط کاربری مواجه نخواهید شد. همچنین همه چیز در عین حرفه‌ای بودن به سادگی در دسترس است. این رابط کاربری همراه با اندروید ۶.۰.۱ تجربه کاری مناسبی را در اختیار کاربر قرار می‌دهد. برنامه‌هایی مانند S health ،S voice و Samsung Gear به طور پیش‌فرض بر روی این گوشی موجود بوده و هر کدام کارایی خاص خودشان را دارند. بخش خاصی برای انتخاب و دانلود تم‌های مختلف برای گلکسی وجود دارد که می‌تواند ظاهر رابط را تغییر دهد. همچنین ویژگی خاص Floating Window برای کوچک کردن پنجره برنامه و کار کردن با برنامه‌های دیگر در همان زمان وجود دارد. بخش خاصی به نام Game Launcher موجود است که مسولیت مدیریت بازی‌های موجود بر روی گوشی را دارد. در این بخش شما می‌توانید انرژی مصرفی هنگام بازی را با کاهش رزولوشن و یا نرخ فریم بهینه نمایید.

در مقابل لومیا با سیستم عامل ویندوز نسخه ۱۰ قرار دارد و رابطی تقریبا آشنا را در اختیار کاربر می‌گذارد. این رابط کاربری از یک منو با تعدادی کاشی، دقیقا مشابه منو استارت نسخه دسکتاپ ویندوز، تشکیل شده است. کار کردن با این رابط برای کسانی که تا به حال با سیستم عامل ویندوز کار نکرده‌اند، می‌تواند کمی گیج کننده باشد اما به مرور زمان به آن عادت خواهید کرد. برنامه‌های کاربردی پیش‌فرض مانند Office و X Box و تعدادی دیگر بر روی لومیا موجود بوده که می‌توانند کاربردی باشند. دستیار صوتی معروف مایکروسافت که با نام Cortana شناخته می‌شود، عملکرد بسیار خوبی را دارد و حتی در حالت استندبای بودن می‌تواند فعال شود. این دستیار صوتی در مقابل S voice سامسونگ قرار می‌گیرد. تغییر محل قرارگیری کاشی‌‌ها، تغییر اندازه، تعیین پس زمینه، تغییر رنگ کاشی و محیط کاربری در بخش شخصی سازی‌های نرم‌افزاری موجود است.

دریافت آپدیت نرم‌افزاری توسط لومیا بسیار بیشتر و بهتر به نسبت اندروید صورت می‌گیرد. به طوری که بعد از گذشت چند سال از معرفی یک گوشی ویندوزی، آپدیت‌های جدید همچنان برایش منتشر می‌گردد که در اندروید این‌گونه نیست.
بهینه‌تر بودن سیستم‌عامل ویندوز به نسبت اندروید کمک بسزایی در مصرف انرژی و همچنین سرعت دستگاه می‌کند.
کمبود نرم‌افزارهای کاربردی به ویژه اپ‌های فارسی یکی از عمده‌ترین مشکلات سیستم عامل ویندوز محسوب می‌گردد.


دقیقه ۴۰ تا ۵۰: سخت‌افزار
به یکی از حساس‌ترین بخش‌های این مسابقه می‌رسیم. جایی که هر یک از این گوشی‌ها باید قدرت‌ سخت‌افزاری‌شان را به رخ هم بکشند. گلکسی S7 Edge از یک پردازنده ۸ هسته‌ای که ۴ هسته با سرعت ۲.۳ گیگاهرتز و ۴ هسته دیگر با ۱.۶ گیگاهرتز پردازش را انجام می‌دهند، تشکیل شده است. این پردازنده بر روی چیپست اختصاصی کمپانی سامسونگ که با نام Exynos شناخته می‌شود، سوار شده است. مسولیت بخش گرافیکی این دستگاه را Mali-T880 MP12 به عهده دارد. همچنین حافظه رم ۴ گیگابایتی مدیریت برنامه‌ها را در گلکسی انچام می‌دهد. سامسونگ بر روی این نوع پردازنده از دو نوع معماری بهره گرفته که یکی Mangoose نام داشته که اختصاصی و ساخته سامسونگ بوده و دیگری Cortex-A53 است. این نکته را در نظر داشته باشید که سامسونگ مدل Snapdragon هم برای این سری از گلکسی تولید کرده، اما مدل در دسترس ما نسخه Exynos بود.
در مقابل لومیا ۹۵۰XL با یک پردازنده ۸ هسته‌ای با معماری Cortex حضور دارد که از این ۸ هسته، چهارتای آن با سرعت ۲.۰ گیگاهرتز و چهارتای دیگر با سرعت ۱.۵ گیگاهرتز کار پردازشی دستگاه را انجام می‌دهند و بر روی چیپ شرکت Qualcomm مدل Snapdragon 810 سوار شده‌اند. در کنار این پردازنده، ۳ گیگابایت حافظه رم برای این دستگاه در نظر گرفته شده است که مسولیت مدیریت برنامه‌ها را بر عهده دارد. Adreno 430 نیز پردازش کرافیکی این هندست را به انجام می‌رساند.
لومیا ۹۵۰XL تنها در یک مدل ۳۲ گیگابایتی به فروش می‌رسد. این در حالی است که S7 Edge در دو مدل ۳۲ و ۶۴ گیگابایتی موجود است. البته هر دو هندست از کارت حافظه micro SD پشتیبانی کرده و نگرانی برای ذخیره اطلاعات وجود نخواهد داشت.
همان طور که خودتان خبر دارید Snapdragon 810 گرمای زیادی را هنگام پردازش در دستگاه‌های مختلف ایجاد می‌کرد و همین موضوع باعث شد اغلب شرکت‌ها از این چیپ استفاده نکنند. اما مایکروسافت این پردازنده را در کنار یک سیستم خنک کننده مایع بر روی لومیا ۹۵۰XL قرار داد. این سیستم خنک کننده همان فناوری است که مایکروسافت بر روی تبلت‌های Surface استفاده کرده بود. توسط این فناوری مشکل داغ شدن بیش از حد پردازنده تا حدی برطرف شد. اما همچنان هنگام کارهای سنگین با گرما مواجه می‌شویم. مشخصات سخت افزاری هر دو خبر از قدرت بی‌نهایت این دو گوشی می‌دهد اما باید دید در عمل چگونه است.

دو ویدیو زیر عملکرد این دو دستگاه را هنگام بوت و گیمینگ نشان می‌دهد.



عملکرد سخت افزاری هر دو دستگاه بسیار مناسب است و هیچ گونه لگ و کندی هنگام کار کردن با آن دو دیده نمی‌شود.


دقیقه ۵۰ تا ۶۰: دوربین
به بخش جذاب مقایسه دوربین این دو غول قدرتمند می‌رسیم. در ابتدا نگاهی به مشخصات اصلی هریک بر روی کاغذ می‌اندازیم.

لومیا ۹۵۰XL یک دوربین با رزولوشن ۲۰ مگاپیکسل و دریچه دیافراگم f/1.9 دارد. مایکروسافت از لنز کارل زایس برای این دوربین استفاده کرده است که یکی از با کیفیت‌ترین‌ها در این زمینه است. یک فلاش ۳ رنگ در کنار این لنز حضور دارد تا در شرایط نوری نا‌مناسب به کمک شما بیاید. قرارگیری لنز دوربین و فلاش سه گانه به صورتی است که مقدار زیادی از قاب پشتی دستگاه بیرون زده است. همچنین دوربین سلفی لومیا رزولوشن ۵ مگاپیکسل با دریچه دیافراگم f/2.4 دارد. در مقابل دوربین S7 Edge از رزولوشن ۱۲ مگاپیکسل با گشادگی دریچه دیافراگم f/1.7 و اندازه سنسور ۲۲ میلی‌متر برخوردار است که لنز آن کمی بیرون زدگی از قاب نیز دارد. این مقدار از دیافراگم کمک به‌سزایی در جذب نور در محیط‌های تاریک می‌کند. همچنین یک فلاش تک رنگ LED کنار این دوربین موجود است. دوربین جلویی استفاده شده بر روی این دستگاه ۵ مگاپیکسل رزولوشن دارد. سامسونگ از همان دریچه دیافراگمی که بر روی دوربین پشتی استفاده کرده بر روی دوربین جلویی هم بهره برده است که امری واقعا عالی است. سیستم فوکوس بر روی این دستگاه توسط فناوری Dual Pixel تنها در چند صدم ثانیه صورت می‌گیرد. در بخش فیلمبرداری هر دو گوشی قادر هستند با رزولوشن ۴K فیلم‌های با کیفیتی را ثبت کنند. همچنین به لطف موجود بودن لرزشگیر اپتیکال فیلم‌‌های ضبط شده بسیار روان و بدون لرزش هستند. در بخش دوربین سلفی نماینده سامسونگ قادر است تا با رزولوشن QHD فیلمبرداری کند. این در حالی است که لومیا تنها توانایی ضبط فیلم‌های فول‌اچ‌دی با نرخ ۳۰ فریم را توسط دوربین سلفی دارد.
در بخش نرم‌افزاری هر دو گوشی عملکرد خوبی را ارایه می‌دهند. هر دو دارای منوی‌ خاصی از تنظیمات دستی برای عکسبرداری مانند میزان ایزو، سرعت شاتر، غلظت رنگ و … هستند. قابلیت Live Photo که یک پیش نمایش از پیش از ثبت تصاویر را نشان می‌دهد، در هر دو گوشی موجود است. فیلمبرداری با صحنه آهسته، عکاسی پانوراما و HDR دیگر گزینه‌های موجود در بخش دوربین این دو گوشی هستند. همچنین منوی خاصی با نام Lenses در رابط دوربین لومیا موجور بوده که فیلتر‌ها امکانات جالبی از عکاسی را در اختیار کاربر می‌گذارد. مورد جالب دیگری که در لومیا دیده می‌شود تنظیمات دستی برای دوربین سلفی است که می‌تواند بسیار کاربردی باشد.
در تصاویر زیر می‌توانید کیفیت عکس‌های گرفته شده توسط این دو دستگاه را مشاهده کنید.
کیفیت خروجی تصاویر در هر دو گوشی بسیار بالا بوده و هر دو عملکرد خوبی داشتند.
سرعت فوکوس دوربین نماینده سامسونگ کمی از لومیا بیشتر بوده است.
فلاش سه رنگ لومیا هنگام ثبت تصاویر در نور کم و کاهش قرمزی چشم به کار می‌آید.

در ویدیو زیر می‌توانید مقایسه‌ای از فیلمبرداری این دو هندست داشته باشید.


دقیقه ۶۰ تا ۷۰: پخش چند رسانه‌ای

کم کم به دقایق پایانی نزدیک می‌شویم. هر دو بازیکن می‌آیند تا با نشان دادن توانایی‌هایشان در پخش چندرسانه‌ای خودنمایی کنند.

صفحه نمایش‌ بزرگ و رزولوشن بالا معیار ما برای تماشای یک کلیپ جذاب بر روی یک تلفن هوشمند است. بدون شک S7 Edge با ۵.۵ اینچ نمایشگر آن‌‌هم با لبه‌های خمیده و رزولوشن QHD می‌تواند بی‌نهایت راضی کننده باشد. پخش کننده فیلم با پشتیبانی از زیرنویس فارسی و توانایی در PopUp کردن ویدیو درحال پخش (!) دیگر چه می‌خواهید؟ یک ادیتور فیلم هم در این قسمت برای ویرایش فایل‌های تصویری‌تان موجود است. اما خبری از تنظیم خاصی برای صدای هدفون هنگام تماشای ویدیو نیست. لومیا ۹۵۰XL با یک صفحه نمایش ۵.۷ اینچی و همان رزولوشن QHD حضور دارد و می‌گوید او نیز می‌تواند به خوبی نماینده سامسونگ در نمایش ویدیو‌ها عالی عمل کند. امکان نمایش زیرنویس فارسی نیز توسط ویدیو پلیر این دستگاه وجود دارد. معیار بعدی ما برای این قسمت پخش موزیک است. متاسفانه هر دو گوشی با یک اسپیکر مونو می‌خواهند شنیدن به موسقی را برای ما لذت بخش کنند. کیفیت و حجم صدا در گلکسی بهتر از لومیاست. صدای خروجی در لومیا کمی به تیزی می‌زند و حجم آن‌چنان مناسبی‌ هم ندارد. اما صدای خروجی هر دو در هدفون بسیار عالی بوده و تفاوت آن‌چنانی بین‌شان مشاهده نمی‌گردد. تنظیمات خاصی برای شخصی سازی صدا موجود بوده و شما می‌توانید با استفاده از آن‌ها به کیفیت مطلوب‌تان از صدا برسید.

هر دو هندست توانایی پخش فایل ویدیویی با رزولوشن ۴K را دارند.


دقیقه ۷۰ تا ۸۰: باتری
در این دقایق پایانی هر دو گوشی در زمینه استقامت باتری مورد بررسی قرار می‌گیرند.
لومیا ۹۵۰XL با یک باتری ۳۳۰۰ میلی‌آمپری حضور دارد که می‌تواند در مدت ۱۰۰ دقیقه از صفر تا ۱۰۰ شارژ شود. همچنین باتری این گوشی قابل تعویض بوده و شما به راحتی می‌توانید آن‌ را با یک باتری دیگر عوض کنید. در بخش نرم‌افزاری انرژی و باتری این گوشی شاهد آپشن‌هایی برای بهینه‌سازی هستیم. مود‌های مختلفی که عملکرد دستگاه را با توجه با کارایی که شما از آن انتظار دارید، متناسب می‌کند. البته این مودها معمولا تنها با تنظیم نور صفحه همراه می‌شود. در تصویر زیر می‌توانید امتیازات ما به باتری این مدل را ببینید.

S7 Edge با باتری ۳۶۰۰ میلی‌آمپری حضور دارد که می‌تواند در مدت ۳۰ دقیقه ۶۰ درصد شارژ شود. در قسمت نرم‌افزاری باتری این گوشی منو‌های مختلفی برای بهینه‌سازی شارژ دستگاه وجود دارد که با فعال کردن آن‌ها می‌توانید به شارژدهی بیشتری دست یابید. یکی از این منو‌های موجود در این قسمت Ultra Power Saving نام دارد که صفحه نمایش را به دو رنگ سیاه و سفید تقسیم می‌کند و فقط اجازه دسترسی به برنامه‌های ابتدایی را به شما می‌دهد. در تصویر زیر می‌توانید امتیازات ما به باتری این مدل را ببینید.

تنظیمات بهینه سازی باتری موجود در S7 Edge جامع‌تر از لومیا است.
هر دو عملکرد مناسبی در بخش باتری دارند اما طبق اعداد بدست آمده در تست‌ها بهتر بودن S7 Edge در این زمینه مشخص است.


دقیقه ۸۰ تا ۹۰: سایر امکانات
حسگر اثرانگشت که این روز‌ها حضورش جزیی از الزامات بر روی تلفن‌های هوشمند شده است، بر روی S7 Edge دیده می‌شود. این حسگر داخل دکمه هومی که بخش جلویی دستگاه حضور دارد، تعبیه شده است. عملکرد این حسگر به صورتی است که تا دکمه را فشار ندهید، فعال نشده و دستگاه باز نمی‌شود. سرعت شناسایی این سنسور به نسبت نسل‌های قبلی به شدت افزایش داشته و در کسری از ثانیه قفل این گوشی باز می‌گردد. در مقابل مایکروسافت دست به نوآوری زده است و برخلاف سایرین از حسگر اثرانگشت استقاده نکرده و مسولیت حفاظت دستگاه را به حسگر عنبیه چشم سپرده است. فقط کافیست تا جلوی صفحه نمایش قرار بگیرید تا حسگر شما را شناسایی کرده و قفل دستگاه باز شود. اگرچه سرعت باز شدن قفل بالا نیست و گاهی در شرایط نوری بد، شناسایی شما مشکل می‌گردد، اما استفاده از آن بعنوان محافظ بسیار مطمعن خواهد بود.

کمپانی سامسونگ علاوه بر حسگر اثرانگشت، سنسورهای مختلفی را بر روی این سری از پرچمدارش قرار داده است. سنسورهایی مانند محاسبه ضربان قلب و غلظت اکسیژن در خون که در بخش پشتی این گوشی قرار گرفته است و با گذاشتن انگشت روی آن‌ها، به آسانی کار می‌کنند. علاوه بر این‌ ویژگی‌ها گلکسی گواهی IP68 را برای مقاومت در برابر آب و گرد و خاک بدست آورده است. در این مرحله لومیا با یک امکان کاربردی دیگر به میدان می‌آید. قابلیت Continuum که با معرفی آن سرو‌صدای زیادی به‌ پا کرد. توسط این قابلیت شما قادر خواهید بود تا با خرید داک ارزان قیمت و متصل کردن آن به تلفن همراه، یک رایانه شخصی تمام و کمال برای خود داشته باشید. نحوه کار به صورتی است که نه تنها گوشی شما از دسترس خارج نمی‌شود بلکه همزمان می‌توانید هم گوشی و هم رایانه شخصی را با هم در دسترس داشته باشید. معرفی این قابلیت نیاز کاربر را به رایانه‌های شخصی کم‌تر می‌کند و تنها با داشتن این داک و یک لومیا، کامپیوتری جیبی را در اختیارتان قرار می‌دهد. همچنین بر روی این گوشی از پورت USB Type-C استفاده شده که متاسفانه در نماینده سامسونگ شاهد چنین چیزی نیستیم. علاوه بر این هر دو هندست از NFC و بلوتوث پشتیبانی می‌کنند. گیرنده رادیو که این روز‌ها که حضورش به دست فراموشی سپرده شده است بر خلاف گلکسی بر روی لومیا موجود است. شارژ بی‌سیم یکی از قابلیت‌هایی است که بر روی هر دو تلفن هوشمند قرار دارد.
با توجه به گواهی IP68 کسب شده توسط سامسونگ، S7 Edge می‌تواند تا عمق ۱.۵ متری به مدت ۳۰ دقیقه زیر آب قرار بگیرد.
قابلیت کانتینیوم را می‌توان یکی از هیجانی‌ترین امکانات اضافی دانست که تا به امروز معرفی شده است.


وقت اضافه: قیمت

ارزش خرید، یکی از فاکتورهایی است که نقش مهمی را در انتخاب تلفن همراه دارد. در این بخش به قیمت هر یک از این دو گوشی می‌پردازیم.


شما می‌توانید با مبلغی حدود ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان ناقابل یک عدد S7 Edge خریداری کنید. در مقابل لومیا ۹۵۰XL با قیمت ۱ میلیون و ۵۵۰ هزار تومان حضور دارد.
هر دو گوشی تقریبا ارزش خرید خوبی دارند اما لومیا با این قیمت و امکاناتی که در اختیار قرار می‌دهد به‌صرفه‌تر است.
همان طور که مشاهده کردید تا به اینجای رقابت هر دو هندست پا به پای هم آمدند و هر کدام در یک قسمت برتر بودنشان را به اثبات رساندند. به همین دلیل برای برقراری عدالت تصمیم داریم تا این بازی به وقت اضافه کشیده شود تا تصمیم‌گیری برای شما کاربرانی که رای می‌دهید، آسان‌تر باشد.


وقت اضافه اول: دستیار صوتی
همان‌طور که می‌دانید هر دو گوشی دارای دستیار صوتی اختصاصی خودشان هستند. این همراه صوتی بر روی نماینده سامسونگ S Voice و بر روی لومیا کورتانا نام دارد. هر دو برنامه به خوبی عمل می‌کنند و می‌تواند به راحتی نیازهایتان را با یک فرمان صوتی برطرف کنند. مدتی که با این دو برنامه کار شد متوجه هوش بسیار بالای کورتانا شدیم. پاسخ سوالات توسط کورتانا بدون تکیه بر اینترنت است! درست است که برای کار کردن با این برنامه نیاز به اینترنت دارید، اما پاسخ‌هایی که کورتانا می‌دهد به شیوه‌ای است که گویی با یک انسان در حال معاشرت هستید! دستیار صوتی موجود بر روی سامسونگ از سرعت خوبی برخوردار بوده اما آن هوش و ذکاوت کورتانا را ندارد. تقریبا پاسخ گویی S Voice با تکیه بر گوگل بوده و مواردی مانند باز کردن یک اپ یا اجرای یک موزیک می‌توانند توسط آن به انجام برسند. یک نکته مثبت موجود که داخل کورتانا دیده می‌شود فعال شدن این دستیار صوتی در حالت استندبای با گفتن جمله Hey Cortana است. همچنین می‌توانید حالتی را تعیین کنید که این دستیار فقط به صدای شما واکنش بدهد. ناگفته نماند که S Voice خیلی خشک و بی‌روح است و آن جذابیت صحبت با کورتانا را ندارد.


وقت اضافه دوم: قابلیت صفحه نمایش همیشه روشن
یکی از قابلیت‌هایی که در نسل جدید گوشی‌ها حضور پیدا کرده، ویژگی نمایشگر همیشه روشن است (البته چند سالی هست که نمایندگان ویندوزی از آن استفاده می‌کنند). توسط این قابلیت هنگامی که دستگاه به حالت استندبای می‌رود و صفحه نمایش آن خاموش می‌گردد، یک سری نوشته بدون نور پس زمینه بر روی صفحه گوشی ظاهر می‌گردد. این قابلیت بر روی هر دو هندست موجود بوده و شما می‌توانید در عرض چند ثانیه از اعلانات و زمان، بدون روشن کردن دستگاه با خبر شوید. این قابلیت بر روی لومیا با نام Glance و بر روی سامسونگ با نام Always On شناخته می‌گردد. در منوی تنظیمات بر روی لومیا شما قادر خواهید بود تا مدت زمان روشن ماندن Glance را تعیین کنید. همچنین مواردی مانند نمایش تاریخ، آیکون اعلانات و اطلاعات برنامه‌ها را می‌توانید برای نمایش دادن انتخاب نمایید. رنگ نوشته‌های موجود می‌توانند به قرمز، سبز و یا آبی تغییر پیدا کنند. در مقابل داخل منوی تنظیمات گلکسی در بخش Always On شما می‌توانید طرح ساعت نمایش را تغییر دهید. همچنین امکان دانلود طرح‌های بیشتر نیز وجود دارد. علاوه بر این‌ها امکان انتخاب یک پس زمینه که از رنگ‌های آبی، قرمز و سبز ساخته شده است، در قسمت نمایشگر همیشه روشن وجود دارد. میزان مصرف شارژ این فناوری در هر دو مدل در یک سطح است و نمی‌توان تفاوت زیادی را میان آن‌ها قائل شد.


با وجود دو وقت اضافه همچنان نتیجه مساوی برای این بازی بدست آمده است و این موضوع باعث می‌گردد تا بازی به پنالتی کشیده شود.

سرعت باز کرن اپلیکشین‌های پیش‌فرض: با در نظر گرفتن افکت‌های موجود در لومیا، سرعت باز کردن برنامه‌های پیش‌فرض در گلکسی بالاتر است.

سرعت ثبت تصاویر: S7 Edge قادر است تا در مدت ۱.۵ ثانیه و لومیا در مدت ۲ ثانیه تصاویر دوربین را ثبت کند.

باز شدن قفل دستگاه: باز شدن قفل دستگاه توسط حسگر اثرانگشت S7 Edge سریع‌تر از سنسور عنبیه لومیا انجام می‌پذیرد.

ثبت تصاویر در نور کم: عکس‌های روشن‌تر و باکیفیت‌تری توسط فلاش ۳ رنگ لومیا در نور شب ثبت می‌گردد.

کلید اختصاصی شاتر دوربین: لومیا به کلید اختصاصی دو مرحله‌ای برای شاتر دوربین مجهز شده است. موردی که در گلکسی شاهدش نیستیم.


موقعیت‌های خطرناکی که S7 Edge بر روی دروازه لومیا ۹۵۰XL ایجاد کرد:
طراحی ظریف‌ و شکیل‌تر
صفحه نمایش با لبه‌های خمیده
دوربین سلفی با قابلیت فیلمبرداری با رزولوشن QHD
کیفیت و حجم صدای بهتر
دارای گواهی IP68 برای مقاومت در برابر آب و گرد و خاک
وجود سنسورهای سلامتی فراوان
باتری قدرتمندتر
موقعیت‌های خطرناکی که لومیا ۹۵۰XL بر روی دروازه S7 Edge ایجاد کرد:
لنز دوربین Carl Zeiss در کنار فلاش ۳ رنگ
سیستم عامل بهینه و سبک‌تر
دریافت آپدیت‌های منظم
پشتیبانی از پورت USB Type-C
دستیار صوتی با هوش بالا
قابلیت فوق‌العاده کاربردی کانتینیوم
قیمت کمتر

به‌ نظر شما برنده مسابقه مایکروسافت لومیا 950XL و سامسونگ گلکسی S7 Edge کدام است؟!

نوشته مقایسه گلکسی S7 Edge با لومیا ۹۵۰XL: کهکشان برفی! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

بررسی سامسونگ گلکسی A8: زندگی ایده‌آل!

 

Samsung Galaxy A8-16

تقریبا چند ماهی می‌شود که انتقادات نسبت به گوشی‌های سامسونگ تا حد زیادی کاهش یافته و به نوعی در حال محو شدن است. دیگر خبری از واژه‌هایی چون پلاستیک ساز و چسب زخم شنیده نمی‌شود و حتی طراحی برخی از محصولات این کمپانی، تحسین بسیاری را به دنبال خویش دارند. این روند با مدلی چون گلکسی آلفا آغاز شد، با طراحی سری Edge به اوج رسید و حال با رده زیبایی چون گلکسی A جریان یافته است. پیش از این، سه مدل گلکسی A3 و A5 و A7 در این سری معرفی شده بودند که دو نمونه آن را هم در آی‌تی‌رسان برایتان بررسی کردیم (بررسی گلکسی A3 و بررسی گلکسی A7). جدیدترین محصول این رده که همگی دارای فریم فلزی هستند، گلکسی A8 است که رکوردی را نیز در بین اسمارت‌فون‌های سامسونگ با خود به یدک می‌کشد. لقب نازک‌ترین اسمارت‌فون سامسونگ که همراه با یک نمایشگر بزرگ ۵.۷ اینچی است، A8 را تبدیل به یک گوشی خاص و زیبا کرده است. در ادامه با یکدیگر، نگاهی نزدیک‌تر به این کمر باریک خواهیم انداخت.

روندی رو به کاهش همراه با افزایش!

خب دقیقا معنی این تیتر بالا چیست؟ اگر به روند تولیدی ۴ گوشی سامسونگ در رده A تا به امروز نگاهی بیندازیم، متوجه می‌شویم که با هر افزایش شماره، اندازه نمایشگر و بالطبع گوشی بیشتر شده اما از سوی دیگر، ضخامت آن کاهش یافته است. گلکسی A3 دارای ضخامت ۶.۹ میلی‌متری بود که در A5 به ۶.۷ رسید و سپس در A7‌ تا ۶.۳ میلی‌متر کاهش یافت و حال در A8 شاهد رقم فوق‌العاده ۵.۹ میلی‌متر هستیم. البته مشخص نیست اگر سامسونگ گوشی A9 را بخواهد تولید کند، بتواند چنین روندی را همچنان حفظ کند چون اسمارت‌فونی نازک‌تر که احتمالا نمایشگری ۶ اینچ داشته باشد، ساختش بسیار سخت بوده و مسایلی چون استحکام را هم به مخاطره خواهد انداخت.

Samsung Galaxy A8-8

از سوی دیگر، نسبت ابعاد نمایشگر به بدنه هم در یک توالی منظم، رو به افزایش بوده است. به نحوی که از ۶۵.۵ درصد در A3 به ۷۳.۸ درصد در A8 رسیده و مشخصات دستگاه‌ها نیز رو به رشد بوده است.

یک طرح خاص

به طور حتم نمی‌توان از یک گوشی با نمایشگر ۵.۷ اینچ، انتظار خوش دستی بسیار را داشت؛ اگر هم کسی به دنبال قضاوت بر روی چنین امری می‌گردد، کاری بیهوده کرده چون این سایز، برای اکثر دست‌های مردمان در این کره خاکی، بزرگ است! فرقی هم نمی‌کند که ساخت کدام کمپانی باشد. اما هنر را در این بخش می‌توان در خوش دست‌تر بودن جستجو کرد، یعنی دستگاهی که در مقابل رقبایی با همین قد و هیکل، باز قابل تحمل‌تر باشد و اگر چنین گزینه‌ای را مدنظر قرار دهیم، بدون شک A8 یکی از بهترین‌هاست. سامسونگ در این گوشی تلاش زیادی کرده تا حاشیه‌های نمایشگر را تا حداقل ممکن کاهش دهد و به همین خاطر عرض دستگاه نسبت به گلکسی A7 که اتفاقا آن هم ابعاد به نسبت مناسبی داشت، تنها ۰.۶ میلی‌متر افزایش داشته است و رقم ۷۶.۸ میلی‌متر برای یک گوشی با نمایشگر ۵.۷ اینچی، بسیار قابل قبول است. برای آنکه بتوانید این عملکرد خوب سامسونگ را با رقبایش مقایسه کنید، نگاهی به سایرین می‌اندازیم. جدیدترین گوشی کمپانی اپل یعنی گلکسی 6s پلاس، با آنکه نمایشگرش ۵.۵ اینچ هم است، باز عرضی بیشتر از A8‌ داشته و ۱.۱ میلی‌متر کشیده‌تر است و به همین میزان بددست‌تر! یا G4 ال‌جی تنها ۰.۷ میلی‌متر عرض کم‌تری دارد با توجه به آنکه نمایشگرش ۵.۵ اینچ است. البته سامسونگ برخلاف عرض، در طول دستگاه چندان عالی کار نکرده و همین امر موجب می‌شود که گوشی ارتفاع به نسبت زیادی داشته و در این بین، حرف چندانی در مقابل رقبا نداشته باشد.

هنگامی‌که A8 را در دست می‌گیرید، ضخامت کم ۵.۹ میلی‌متری تا حدی شما را به وجد می‌آورد. فریم دستگاه فلزی است و برخلاف بالا و پایین گوشی که سطحی صاف دارد، در کناره‌ها با یک شیار قوس دار، حالت متفاوتی به خود گرفته که تا حدی بر شکیل بودن آن می‌افزاید. کلیدها نیز در همین شیار قرار گرفته‌اند و فقط در بخش چپ، به دلیل آنکه ارتفاع گوشی زیاد است، دسترسی به دکمه‌های صدا کمی سخت به نظر می‌رسد. دو اسلات سیم کارت و کارت حافظه جانبی نیز در سمت چپ تعبیه شده‌اند که برای دسترسی به آن‌ها، نیاز به پین دارید. در نسخه دو سیم‌کارته A8، اسلات دوم به صورت مشترک متعلق به سیم‌کارت یا حافظه جانبی است و بسته به سلیقه خودتان، یا بایستی قید سیم‌کارت دوم را بزنید و یا داشتن کارت حافظه! زمانی که گوشی را برمی‌گردانید، مطابق معمول گوشی‌های امروزی، دوربین بیشتر از همه جلب توجه می‌کند که در دو طرف با تک فلاش LED و اسپیکر مونو احاطه شده است. لوگوی سامسونگ نیز در زیر لنز به چشم می‌خورد. با توجه به ابعاد بزرگ گوشی، به نظر می‌رسید که سامسونگ می‌توانست سطح لنز دوربین را بزرگ‌تر ساخته و حتی لوگوی خودش را به شکل بهتری قرار دهد تا اینچنین پشت این گوشی، خلوت به نظر نرسد؛ اگرچه نمی‌توان به این بخش ایراد چندانی گرفت زیرا بسیاری از افراد، زیبایی را در سادگی می‌دانند!

Samsung Galaxy A8-9 Samsung Galaxy A8-7 Samsung Galaxy A8-10

Samsung Galaxy A8-11

همیشه حاشیه باریک خوب نیست!

یکی از قسمت‌های طلایی در طراحی این گوشی، به همان Bezzle بسیار باریک و یا حاشیه دور نمایشگر باز می‌گردد که فاصله کمی با کناره‌ها داشته و همین امر سبب جمع و جور شدن آن نسبت به رقبا می‌شود. اما آیا این امر، در همه حال یک مزیت است؟ گلکسی A8‌ دارای یک نمایشگر Super AMOLED با سایز ۵.۷ اینچ و وضوح تصویر فول اچ‌دی است که سبب می‌شود تا چگالی پیکسلی ۳۸۶ به ارمغان آورده شود و علی‌رغم وجود سیستم PenTile در چیدمان پیکسل‌ها، شما مشکلی در مشاهده تصاویر نخواهید داشت. حاشیه بسیار باریک دور نمایشگر، در بسیاری از موارد سبب می‌شود تا به صورت ناخودآگاه بخشی از دست شما بر روی نمایشگر قرار گرفته و همین امر موجب خطا در استفاده از دستگاه می‌شود و به همین خاطر مجبور هستید تا محل قرارگیری دستان خودتان را با دقت بیشتری در نظر بگیرید. از سوی دیگر، به خاطر وجود کلیدهای فیزیکی در زیر نمایشگر، برای من بارها پیش آمد که به اشتباه دستم بر روی یک از آن‌ها خورده و بالطبع با عملی ناخواسته روبه‌رو شدم.

Samsung Galaxy A8-14

از سوی دیگر، رنگ‌ها در پنل AMOLED تا حدی غلیظ نشان داده می‌شود و احساس می‌کنید آن میزان از بهینه شدن که در مدلی چون S6 وجود دارد، در اینجا به خوبی رعایت نشده است. این امر در بازی‌های موبایل، مشهودتر است. میزان خوانایی نمایشگر در زیر نور آفتاب و محیط‌های روشن بسیار خوب است و به لطف استفاده از شیشه محافظ گوریلا گلس۴، بازتاب نور در پایین‌ترین حد خود قرار دارد.

همچنین حساسیت تاچ در گلکسی A8 به قدری بالاست که گاهی اوقات قبل از اینکه انگشت شما، نمایشگر را لمس کرده باشد، دستگاه عمل می‌کند و این امر به نوبه خود در برخی مواقع و به خصوص انجام بازی‌ها یا تایپ سریع، می‌تواند دردسرساز باشد.

در تصاویر پایین، گلکسی A8 در کنار گلکسی S6 قرار داده شده که هر دو از یک فناوری مشابه در نمایشگرشان استفاده می‌کنند.

Samsung Galaxy A8-17 Samsung Galaxy A8-18 Samsung Galaxy A8-19 Samsung Galaxy A8-20

سخت‌افزاری که خوب است اما عالی نیست!

بگذارید دوباره یک نگاه به نخستین محصول از سری A سامسونگ بیندازیم. گلکسی A3 از چیپست اسنپدراگون ۴۱۰ که برای گوشی‌های پایین رده استفاده می‌شود، بهره می‌گیرد. پس از آن به A5 می‌رسیم که دقیقا از همان چیپست استفاده می‌کند و در A7 به اسنپدراگون ۶۱۰ برخورد می‌کنیم، چیپستی که برای گوشی‌های میان رده بهینه شده و یک نسخه ۶۴ بیتی با ۸ هسته است (دو دسته چهار تایی)  البته سامسونگ چیپست Exynos 5 Octa 5430 را نیز برای این دستگاه ارایه داده که اتفاقا برای منطقه خاورمیانه و ایران، از اگزینوس استفاده می‌شود؛ پردازنده‌ای ۸ هسته‌ای که مانند نسخه اسنپدراگون از دو دسته ۴ هسته‌ای تشکیل شده است که همگی A53 بوده اما فرکانس ۴هسته بر روی ۱.۵ گیگاهرتز و ۴تای دیگر بر روی ۱ گیگاهرتز تنظیم شده است. گلکسی A8 در واقع از همان مشخصات سخت‌افزاری A7 بهره می‌گیرد، یعنی اگزینوس ۵ که واحد گرافیکی آن MALI T628 بوده و مجهز به ۲ گیگابایت رم است. از نظر امتیازات بنچمارک‌گیری، عملکرد گلکسی A8 بسیار به برادر بزرگ‌تر خودش یعنی A7‌ شبیه است، چرا که علاوه بر چیپست و رم یکسان، دارای وضوح تصویر مشابه بوده و به همین خاطر انتظار نتایج چندان متفاوتی را از آن نداریم (بررسی گلکسی A7 را بخوانید).

Samsung Galaxy A8-22 Samsung Galaxy A8-21

حال سوالی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که چرا سامسونگ نخواسته پردازنده بهتری را برای A8 در نظر بگیرد، در صورتی‌که بهای آن نزدیک به گوشی‌های پرچم‌دار بوده و حتی تفاوت چندانی با گلکسی S6 همین کمپانی نیز ندارد!

عکاسی خوب اما نه به اندازه پرچم‌دارن!

به طور حتم گلکسی A8 نسبت به دیگر برادران این سری خود، از عکاسی بهتری برخوردار است، چه در زمینه نرم‌افزاری و چه سخت‌افزاری. حتی مشخصات لنز با F/1.9 و سنسور ۱۶ مگاپیکسلی، بسیار شبیه به نوت ۵ و گلکسی S6 است اما تفاوت‌هایی دیده می‌شود. در واقع با یک مقایسه ساده بین اندازه دوربین این گوشی با S6 می‌توان متوجه شد که بایستی بین این دو، تفاوت‌هایی قائل شد. اگرچه دوربین کارش را همچنان به خوبی انجام می‌دهد و با آنکه کمی اندازه پیکسل‌های گرفته شده توسط دوربین کوچک‌تر است اما همچنان لقب یکی از خوب‌های بازار را برای خود به یدک خواهد کشید. میزان F/1.9‌ سبب می‌شود تا در فضاهای تاریک، عملکرد گلکسی A8 از بسیاری هم‌قطاران خود بهتر باشد، اگرچه عدم وجود لرز‌شگیر اپتیکال، کمی بر روی تار شدن تصاویر تاثیر منفی خواهد گذاشت.

Samsung Galaxy A8-25

در ادامه نمونه تصاویری که با این دوربین گرفته شده را با یکدیگر مشاهده می‌کنیم.

Samsung Galaxy A8-2 Samsung Galaxy A8-6 Samsung Galaxy A8-5 Samsung Galaxy A8-4 Samsung Galaxy A8-3 Samsung Galaxy A8-1

دوربین سلفی یک نمونه ۵ مگاپیکسلی است که شاید انتظار داشتن یک مدل ۸ مگاپیکسلی، آن هم زمانی‌که سه مدل قبل‌تر یعنی A3‌ و A5 و A7 هم از همین وضوح بهره می‌گیرند، چندان هم بیراه نبود اما خب سامسونگ ظاهرا گیر داده که حداقل در یک فاکتور،‌ همه گوشی‌های سری A یکی باشند و آن هم مگاپیکسل دوربین سلفی است که خوشبختانه لنزی واید داشته و از پس گرفتن تصاویر سلفی به خوبی برمی‌آید.

Samsung Galaxy A8-15

دوربین فیلم‌برداری، قادر به ضبط تصاویر در حداکثر وضوح فول اچ‌دی است و برخلاف قسمت عکاسی که امکانات گوناگونی در اختیار داشتید، در اینجا محدودیت‌ها بیشتر به چشم می‌آید، اما کیفیت ضبط تصاویر در حد راضی کننده‌ای قرار می‌گیرد.

همه‌چیز ایده‌آل می‌شود!

از آنجایی که گوشی‌های زیاد از سازنده‌های مختلف را تا به حال استفاده کرده و مصرف نسبتا زیادی نیز از تلفن همراه خودم دارم، طبق عادت انتظار داشتم که وقتی گوشی را با باتری پر در صبح در دستانم می‌گیرم، قبل از خواب و حتی گاهی زودتر، نیاز به شارژ مجدد پیدا کنم اما انگار گلکسی A8 قصد داشت با باتری۳۰۵۰ میلی‌آمپری خودش من را تا حدی سورپرایز کند! ضمن اینکه تجربه‌های قبلی‌ام نشان داده بود که هرچه گوشی نازک‌تر باشد، باتری ضعیف‌تری خواهد داشت اما محصول جدید سامسونگ، خلاف این قضیه را به من نشان داد و به طور معمول تا ۱.۵ و حتی ۲ روز هم به خوبی شارژ خود را در استفاده‌های روزمره (که کمی درباره من سنگین است)،‌ حفظ نمود تا نشان دهد که نبایستی تنها از روی ظاهر بر روی توانایی باتری یک گوشی قضاوت کرد.

Samsung Galaxy A8-12

آمارها به خوبی نشان می‌دهد که گلکسی A8 قادر است تا بیش از ۱۲ ساعت در پخش فیلم و همچنین وب‌گردی دوام بیاورد و حتی اگر کاربر پر مصرفی نباشید، می‌توانید تا ۳ و یا ۴ روز هم از گزند شارژر در امان بمانید! فوق‌العاده هست، نه؟

البته باید یک نکته را در این بین یادآور شد و آن چیپست اگزینوس است که با استفاده از فناوری ۲۰ نانومتری ساخته شده و سهم به سزایی در این مصرف بهینه دارد. حدس من این است که مدل‌های اسنپدراگون ۶۱۵ که با فناوری ۲۸ نانومتری تولید شده‌اند، چنین سطحی از توانایی را در باتری نشان ندهند.

از استریو بیزارم!

سامسونگ در محصولات خودش اثبات کرده که چه گوشی پرچم‌دار بسازد،‌ چه میان رده یا ارزان قیمت، اعتقادی به استفاده از اسپیکر استریو ندارد! زور هم که نیست،‌این همه گفتیم و همچنان مونو می‌زند، پس برای چه باز هم بگوییم؟ البته بماند که این طراحی‌های جدید، شاید بخشی از آن مدیون اعتراضات به نمونه‌های قبلی بود و خدا را چه دیدید، شاید از سال دیگر اسپیکرهای استریو را هم توانستیم بر روی اسمارت‌فون‌های سامسونگ ببینیم اما الان هرچه هست،‌ مونوست! به خصوص وقتی که یک گوشی به باریکی ۵.۹ میلی‌متر در اختیار دارید، این اسپیکر تا حد زیادی هم از تواناییش کاسته خواهد شد و بیشتر از هرچیزی بر روی شنیدن صدای زنگ از آن حساب باز کنید. البته صدا در هدفون‌ها، همچون اکثر گوشی‌های امروزی کیفیت قابل قبولی دارد و از این جهت بر ابروی خودتان خم نیندازید.

از سوی دیگر، لذت دیدن فیلم بر روی یک نمایشگر فول اچ‌دی آن هم با سایز ۵.۷ اینچ به راستی بالاست! همه چیز در بهترین حالت خود قرار دارد و اگر از نشان ندادن حروف فارسی به عنوان زیرنویس در فیلم‌ها رضایت ندارید، می‌توانید با نصب یک پلیر جداگانه، لذت دیدن فیلم را دوچندان کنید.

Samsung Galaxy A8-24

پردازنده اگزینوس هم به هیچ تصویری «نه» نخواهد گفت و به خوبی و خوشی همه چیز را پخش می‌کند تا A8 به لطف کیفیت بالای نمایشگر و توان مناسب باتری، یکی از خوب‌ها در پخش فیلم و کلیپ باشد.

یکی بر نعل و دیگری بر میخ!

به شخصه انتظار دیدن امکانات کاملی را در گلکسی A8‌ داشتم و با دیدن سنسور اثر انگشت که یکی از محبوب‌های من است، بسیار خوشحال شدم. عملکرد این سنسور پس از گکسی S6 و عدم نیاز به کشیده شدن انگشت، بسیار عالی شده و تقریبا گوشی بدون خطا کار می‌کند. در ابتدا چند باری انگشت خودتان را از زوایای مختلف بر روی سنسور تنظیم کرده و از آن به بعد با سرعت وارد گوشی خواهید شد. حتی احساس کردم که عملکرد این سنسور نسبت به S6 باز بهبود یافته و خطای خاصی در تشخیص اثر انگشت شما دیده نمی‌شود. در این بین برخی همچنان معتقدند که این سنسور در آی‌فون عمکرد خیلی بهتری دارد، در صورتی‌که به نظر من این‌گونه نیست (البته آی‌فون 6s را هنوز ندیدم که مقایسه داشته باشم) و شاید این احساس بیشتر از هر چیزی (فارغ از نام برندها) بر روی شکل کلید فیزیکی زیر نمایشگر معطوف شده باشد. در آی‌فون شما انگشت خودتان را بر روی یک کلید گرد که کمی هم فرورفتگی دارد، قرار می‌دهید اما در اینجا با کلیدی برآمده و مستطیلی شکل رو‌به‌رو هستید که به اندازه دکمه قبلی، انگشت شما را در بر نمی‌گیرد و همین تفاوت احساس هست که می‌تواند موجب ایجاد چنین مقایسه‌ای در احساس کاربران شود (اگرچه در کل کلید گرد برای سنسور اثر انگشت، گزینه مناسب‌تری به نظر می‌رسد).

Samsung Galaxy A8-23

اما هرچقدر از دیدن سنسور اثر انگشت در A8‌ خوشحال شدم، از فقدان پورت مادون قرمز ناراحت گشتم؛ موردی که سامسونگ در گلکسی نوت ۵ هم آن را حذف کرده و این نشان می‌دهد که ظاهرا قصدی جدی برای برداشتن این گزینه محبوب (حداقل برای من) از روی گوشی‌هایش دارد. به همین خاطر A8‌ دیگر نمی‌توانست کنترل تلویزیون و ستاپ‌باکس من باشد و مجبور بودم دایما در خانه، به دنبال ریموت‌ها بگردم! (وای که چقدر کار سختی است)

گلکسی A8 با ۳۲ گیگابایت حافظه داخلی عرضه می‌شود که نسخه دو سیم‌کارت آن برای ایران عرضه می‌شود و البته در صورت استفاده از سیم کارت دوم، از استفاده کارت حافظه محروم خواهید بود (اسلات دوم بایستی یا سیم‌کارت باشد یا کارت حافظه) اما چون شما یک گوشی ۳۲ گیگابایتی دارید،‌ پس نگرانی چندانی از این موضوع نباید داشته باشید؛ اگرچه این فضا آن‌قدرها هم رویایی نیست (بیچاره آی‌فون‌دارهایی که در آستانه سال ۲۰۱۶ هنوز مجبور هستند 6s‌ و 6s‌ پلاس را با حافظه ۱۶ گیگابایت بخرند، آن‌ها دیگر چه می‌کشند!).

برخلاف سری‌های قبلی گلکسی A که با اندروید نسخه ۴.۴ عرضه شده بودند، گلکسی A8 با تجهیز به آخرین نسخه اندروید یعنی ۵.۱.۱ نشان داد که در این بخش یکی از پیش‌گامان سازنده‌اش است و با استفاده از رابط کاربری تاچ ویز، ساعات خوبی را برایتان در کار کردن با سیستم عامل محبوب گوگل رقم خواهد زد.

گلکسی A8 در سه رنگ سفید، مشکی و طلایی به بازار عرضه شده است و قابلیت کار کردن در شبکه پر سرعت LTE را نیز به‌خوبی داراست.

به پایان آمد این دفتر…

البته حکایت چندانی هنوز باقی نیست! در این بین فقط باید به یک مساله بسیار مهم اشاره کرد و آن قیمت است، مبحثی که می‌تواند تبدیل به پاشنه آشیل گلکسی A8‌حداقل در ابتدای ورودش به بازار بشود. البته الان چند وقتی از ورود آخرین گوشی سری A به بازار می‌گذرد و در طی همین مدت، کاهشی در حدود ۱۰ درصد را تجربه کرده است اما پرداخت پولی نزدیک به ۱.۵ میلیون تومان برای دستگاهی که حتی سازنده‌اش هم چندان به پرچم‌دار بودن آن اعتقادی ندارد، شاید کمی دور از انصاف باشد؛ به خصوص وقتی که ببینیم با کمی افزایش بودجه، می‌توان پرچم‌دار توانمندی چون گلکسی S6 را از همین کمپانی خرید.

Samsung Galaxy A8-13

اما با گذشت زمان، به طور حتم قیمت این مدل به نوار منطق بازخواهد گشت و بنابراین کسانی که به صفحه نمایشی بزرگ در دل دستگاهی خوش ساخت، ظریف و با کیفیت هستند، می‌توانند با آسودگی خیال به سراغ گلکسی A8 رفته و با آن یک تجربه ایده‌آل از هم‌زیستی با دستگاهی هوشمند را به‌دست بیاورند.

نوشته بررسی سامسونگ گلکسی A8: زندگی ایده‌آل! اولین بار در -آی‌تی‌رسان پدیدار شد.