شرحی بر زندگانی ۵ سیستم عامل موبایلی که شکست خوردند

اکثر دنبال کنندگان حوزه‌ی تکنولوژی موافق‌اند که امروز فقط دو سیستم عامل موبایلی به طور جدی در بازار باقی مانده است: اندروید و iOS. البته گهگاه دستگاه‌هایی هم دیده می‌شوند یک از یک گزینه‌ی سوم و ناشناخته استفاده می‌کنند، اما این سیستم عامل‌ها از ارزش کافی برخوردار نیستند. از زمانی که اولین آیفون عرضه شد، به رغم شکست‌های گذشته، بازار در شرایطی قرار گرفت که چالشگران جدید زیادی به این سمت روی آوردند.

سیستم عامل موبایل

بنابراین تصمیم گرفتیم لیستی کوتاهی از بزرگترین پلتفرم‌های شکست خورده تهیه کنیم تا با وجود این که به موفقیت نرسیدند، تلاش‌های آنان را ارج نهیم. چرا که یک رقیب واقعی کسی است که بار دیگر به میدان بازگشته و از اشتباهات گذشته درس می‌گیرد. پس با ما همراه باشید تا با عبور از تاریخ نگاهی به سیستم عامل‌های موبایلی گذشته بیندازیم.

WebOS

WebOS

WebOS

پالم را به خاطر دارید؟ اگرچه این برند یک بار از HP جدا و دوباره به شکل بی‌رحمانه‌ای به این شرکت برگشت، در دوران شکوه خود یکی از بزرگترین سازندگان PDA بازار بود. WebOS سیستم عاملی بود که به همراه Palm Pre عرضه شد و تاثیر شگرفی در بازار گذاشت. این سیستم عامل از یک راه‌حل چند وظیفگی موسوم به «کارت‌های فعالیت» استفاده می‌کرد که در واقع یک رابط کاربری چند لمسی کامل بود و به اپ‌ها اجازه می‌داد تا به وسیله‌ی فناوری‌های وب به طور مستقیم ساخته شوند. اگرچه سیستم عامل مذکور هیچ وقت فروش یا سهم بازار فوق العاده‌ای نداشت، ولی در میان عاشقان تکنولوژی جایگاه خوبی پیدا کرد، و میراث آن اکنون در بسیاری از قابلیت‌های سیستم عامل‌های کنونی همچنان زنده است.

WebOS

تاریخچه

سال ۲۰۰۷ بود و آیفون – یعنی دستگاهی که هنوز در آن زمان خیلی از مردم را متقاعد نکرده بود، اما در نهایت ثابت کرد که دستگاهی انقلابی است – به تازگی معرفی شده بود که یکی از کارکنان پالم تهدید آن را به وضوح حس کرد. راهکار شرکت در مقابل این مسئله استخدام جان رابینستین، یکی از بازنشستگان اپل بود که مسئول بخشی از آیپد اصلی بود. آن‌ها او را در بخش توسعه‌ی تلفن‌های بعدی خود قرار دادند. دو سال بعد، Palm Pre به همراه WebOS در CES 2009 معرفی شد که اولین تلفن هوشمند غیر اپلی بود که از نمایشگر چند لمسی استفاده می‌کرد. به دنبال فروش ناموفق Palm Pre، Pre Plus و Pixi، HP در آوریل ۲۰۱۰ اعلام کرد که پالم را به طور کامل خریداری می‌کند. بعد از معرفی چند تلفن دیگر، نام پالم به نفع HP تغییر کرد، ولی پس از انتشار تنها دو دستگاه دیگر، بخش موبایل شرکت به طور کامل متوقف شد، و WebOS هم به عنوان یک سیستم عامل موبایلی همراه با آن به تاریخ پیوست.

WebOS

لانچر WebOS

امکانات

یکی از جالب‌ترین ویژگی‌های WebOS استفاده‌ی گسترده‌ی آن از حرکات لمسی بود، تا جایی که دستگاه‌های مجهز به این سیستم عامل، در زیر نمایشگر بخش مخصوصی برای استفاده از این حرکات لمسی داشتند. چند وظیفگی مبتنی بر کارت که امروز هم به عنوان یک استاندارد در پردازش موبایلی در نظر گرفته می‌شود، کار خود را در WebOS شروع کرد. جستجوی عمومی هم که از چندین اپلیکیشن مختلف به طور همزمان نتیجه می‌آورد، اولین بار در این سیستم معرفی شد. یکی از ویژگی‌هایی که تبلیغات گسترده‌ای روی آن صورت گرفت Synergy بود که در واقع جایگزین دفترچه آدرس به حساب می‌آمد و امکان وارد کردن همزمان داده از منابع مختلف از جمله رسانه‌های اجتماعی و ایمیل، و سپس ذخیره سازی آن درون فضای ابری را فراهم می‌کرد. یکی دیگر از امکانات جالب این سیستم استفاده از شبیه ساز PalmOS موسوم به کلاسیک بود که شرایط لازم برای استفاده از اپلیکیشن‌های قدیمی را به وجود می‌آورد.

WebOS

WebOS

چه اشتباهی رخ داد؟

برخلاف ویژگی‌های خوبی که سیستم عامل WebOS داشت، اوضاع از همان روز اول برای خود سیستم و شرکت والد او مناسب نبود. Pre درست زمانی معرفی شد که سهام شرکت با قیمت ۱.۴۲ دلار برای هر سهم شاهد بدترین عملکرد خود در تاریخ بود. البته با معرفی دستگاه اوضاع خیلی بهتر شد، ولی نهایتاً به دلیل شرایط نامناسب شرکت به HP واگذار شد. دستگاه‌های پالم مطابق انتظارات فروش نداشتند و دلیل آن هم واضح است؛ اپلیکیشن. یا در حقیقت نبود اپلیکیشن. کیت توسعه‌ی Mojo یعنی چیزی که برای تولید اپلیکیشن برای یک سیستم عامل ضروری است، یک ماه بعد از عرضه‌ی Pre معرفی شد که این مسئله به خصوص برای تلفنی که فقط ده یا دوازده اپلیکیشن داشت اصلاً خوب نبود. اگر این اتفاق را با بازاریابی ناموفق اسپرینت، و عدم تمایل جدی پالم به فروش دستگاه در آن طرف آب‌ها در نظر بگیریم، می‌بینیم که شکست بدیهی است. در ماه‌های بعد اندروید به شکل بی‌نظیری محبوب شد و نشان داد که عرضه‌ی هر دستگاه دیگری که به WebOS مجهز باشد سرنوشتی مشابه دستگاه قبلی خواهد داشت.

WebOS

میراث

چند وقت بعد از توقف فعالیت WebOS، در توافقی که HP با LG امضا کرد به نحوی سیستم عامل را احیا نمود، و در حال حاضر هم تعدادی از تلویزیون‌های هوشمند LG و گونه‌ای از LG Watch Urbane از همین سیستم عامل استفاده می‌کنند. علاوه بر این جانشین WebOS یعنی LuneOS در جامعه‌ی منبع باز در وضعیت توسعه‌ی فعال قرار دارد اگرچه هنوز به صورت گسترده مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. بسیاری از ویژگی‌های این سیستم عامل مثل چند وظیفگی مبتنی بر کارت هنوز برقرار است، اما برخی از قابلیت‌های پیشرفته‌ی گذشته نظیر پشته‌بندی/گروه‌بندی کارتی دیگر وجود ندارند.

MeeGo

MeeGo

MeeGo

نمونه‌ی خوبی از این ادعا که زمان‌بندی نامناسب چگونه می‌تواند یک محصول خوب را نابود کند، MeeGo است که از همکاری مشترک نوکیا و اینتل پدید آمد و توانست روی یک یا دو تلفن هوشمند قرار بگیرد. این سیستم عامل با تمرکز بر حرکات لمسی و سادگی، قرار بود بازگشت نوکیا را به عصر تلفن‌های هوشمند رقم بزند. نوکیا N9 تنها موبایل مجهز به MeeGo بود که در چند ماه پیش از انتشار خود و با اعلام خبر همکاری مایکروسافت و نوکیا به نابودی کشیده شد.

تاریخچه

MeeGo

MeeGo

برای درک کامل تاریخ MeeGo باید چند سال به عقب برگردیم و به همکاری‌های مشترک نوکیا و اینتل نگاه کنیم. اولین همکاری Moblin (مخفف Mobile Linux) بود که توسط اینتل مبتنی بر سیستم عامل منبع باز لینوکس و با تمرکز بر پردازنده‌ی اتم این شرکت ساخته شد. سپس Maemo مطرح شد، که توزیع مخصوص نوکیا بود و در ابتدا بر روی PDA-های خود شرکت مورد استفاده قرار می‌گرفت. این دو شرکت در کنگره‌ی جهانی موبایل ۲۰۱۰ پروژه‌ی مشترک بعدی خود را که MeeGo نام داشت معرفی کردند. این سیستم عامل علاوه بر تلفن‌های هوشمند قرار بود بر روی تبلت‌ها، تلویزیون‌ها و نت‌بوک‌ها هم استفاده شود. در طول این سال‌ها فقط دو موبایل نوکیا N950 و N9 با این سیستم عامل منتشر شد که البته این دستگاه‌ها از نظر فنی از MeeGo استفاده نمی‌کردند، بلکه نسخه‌ای از Maemo که MeeGo UX روی آن اجرا می‌شد را به همراه داشتند. هر دو دستگاه هم در تعداد محدود عرضه شدند. N950 که یک تلفن توسعه دهندگان بود و فقط در حدود ۵۰۰۰ دستگاه از آن تولید شد، و N9 هم به خاطر همکاری مشترک نوکیا و مایکروسافت هرگز عرضه نشد. در نهایت اینتل پروژه‌ی آن را نیمه کار رها کرد و کار مختومه شد.

MeeGo

امکانات

با توجه به این که این سیستم عامل هیچ گاه قرار نبود محدود به موبایل باشد، تجربه‌های کاربری (UX) مختلفی برای آن طراحی شده بود که هر کدام بر روی دستگاه خاصی تمرکز داشت. UX موبایل که موسوم به Harmattan بود، رابط کاربری خاصی با سه لایه‌ی اصلی داشت، و مسیریابی در آن در وهله‌ی اول به وسیله‌ی حرکات لمسی انجام می‌شد. این سیستم عامل یکپارچگی خوبی با شبکه‌های اجتماعی داشت و یکی از لایه‌ها فقط به اطلاعات گردآوری شده از اپلیکیشن‌های مختلف اختصاص داشت. سوایپ‌های گوشه برای مینیمایز کردن، بستن اپ‌ها، سوئیچ کردن بین صفحات و غیره استفاده می‌شد. طراحی بصری UX شباهت زیادی به Symbian Anna داشت که بعدها در دیگر محصولات نوکیا مورد استفاده قرار گرفت.

MeeGo

چه اشتباهی رخ داد؟

اول این که نسخه‌ی کامل این سیستم عامل فقط یک بار آن هم بر روی یک تبلت آلمانی گمنام به اسم WeTab ارائه شد که یک رابط کاربری سفارشی هم روی آن قرار داده شده بود. دلیلش هم این است که نوکیا به رغم این که یکی از دو سازنده‌ی اصلی MeeGo بود، ولی N9 و N950 را با Maemo 6 عرضه کرد، چون کار روی این دستگاه‌ها پیش از عقد قرارداد با اینتل شروع شده بود. N9 چهار ماه بعد از توافق اختصاصی نوکیا با مایکروسافت معرفی شد، و توسط استفان الوپ، مدیر عامل شرکت، به عنوان اولین و آخرین دستگاه میگوی این شرکت توصیف شد. الوپ که یکی از مدیران قبلی مایکروسافت بود، دلیل اصلی هدایت این پلتفرم به سمت شکست بود چون در یکی از یادداشت‌های خود آن را یک «پلتفرم در حال سوختن» نامید، و طرفدار ویندوز فون بود (که اتفاقاً گزینه‌ی بعدی لیست ماست). با این حال حتی اگر زمان‌بندی بد عرضه‌ی سیستم عامل را کنار بگذاریم، هنوز نمی‌توان با قطعیت گفت که آیا این پلتفرم می‌توانست در برابر رقبایی که چند سال از فعالیتشان می‌گذشت و محبوب شده بودند مقاومت کند یا نه.

MeeGo

میراث

Mer که یکی از انشعابات منبع باز Maemo بود، پس از انتشار تمرکز خود را بر روی MeeGo گذاشت، و در نهایت بعد از طرد شدن این سیستم توسط نوکیا و اینتل جایگزین آن شد. Mer در ادامه پایه‌ی دو سیستم عامل دیگر شد، که یکی Sailfish OS بود که در چند موبایل و تبلت ارزان قیمت مورد استفاده قرار گرفت، و دیگری Tizen بود که به عنوان دنباله‌ای بر تلاش‌های صورت گرفته برای MeeGo معرفی شد، ولی در حقیقت بیشتر از سیستم عامل بادای سامسونگ الهام گرفته شده بود. درست مثل بادا، تایزن هم در تلفن‌های هوشمند رده پایین مورد استفاده قرار گرفت، اما اخیراً به درون تلویزیون‌های هوشمند و لوازم پوشیدنی هم راه یافته است.

Windows Phone

Windows Phone

ویندوز فون

ویندوز فون سیستم عاملی بود که از همان ابتدا به سمت شکست پیش می‌رفت و تنها کاری که بقیه می‌توانستند بکنند این بود که بنشینند و با ترس آن را تماشا کنند. مجموعه‌ای از تصمیمات بد و سوء مدیریت باعث شد یکی از جذاب‌ترین سیستم عامل‌های دهه‌ی گذشته به مسیری پیچیده و ناتمام برسد. در حالی که این سیستم عامل در نظر فنی امروز هنوز هم فعال است، ولی تقریباً هیچ کس از آن استفاده نمی‌کند، و در نتیجه اسم آن در لیست ما قرار گرفته است. البته این مسئله شرم‌آور می‌باشد، چون ویندوز فون پتانسیل خیلی بیشتری داشت و ایده‌های پشت آن به درستی پایه گذاری شده بود.

تاریخچه

Windows Phone

Windows Phone

بدون شک جالب‌ترین ویژگی ویندوز فون طراحی بصری گیرای آن است که در زمان انتشار خود مشابهی در بازار نداشت. زبان طراحی این سیستم عامل که با نام Metro شناخته می‌شد، در واقع چند سال قبل از این سیستم عامل هم وجود داشت و برای اولین بار در مدیا پلیر Zune مایکروسافت مشاهده شده بود. یکی دیگر از چیزهایی که ویندوز فون از پلتفرم‌های دیگر قرض گرفته بود هسته‌ی Windows CE بود که در نهایت مشکل ساز شد و باعث شد تا نسخه‌ی بعدی آن یعنی ویندوز فون ۸ با دستگاه‌های موجود سازگاری نداشته باشد. اگرچه در ابتدا دستگاه‌های زیادی برای این پلتفرم وجود نداشت، ولی همکاری مایکروسافت و نوکیا باعث شد تا چند موبایل رده بالای خوب و چند دستگاه میان رده‌ی مناسب به بازار عرضه شود. برخلاف تلاش‌های زیادی که برای بازاریابی سیستم عامل، به خصوص در آن طرف آب‌ها انجام شد، مشتریان هنوز قانع نشده بودند. تا این که مایکروسافت بخش کسب و کارهای دستگاه‌های تجاری نوکیا را خریداری کرد، اما این حرکت هم به سرعت با شکست مواجه شد. تا جایی که امروز دیگر نامی از ویندوز فون وجود ندارد و اسم آن با ویندوز ۱۰ موبایل که نسخه‌ی ثانویه‌ای از سیستم عامل اولیه‌ی شرکت است جایگزین شده اما تعداد اپلیکیشن‌ها در بهترین حالت هنوز در حد متوسط قرار دارد.

Windows Phone

Windows Phone

امکانات

در وهله‌ی اول بگذارید یک چیز را سر راست بگوییم، اگرچه ویندوز فون هیچ وقت یک سیستم عامل بی‌نقص نبوده، ولی ظاهر آن امروز هنوز هم منحصر به فرد است. مایکروسافت با یک رابط ساده در عصر صفحات شلوغی که پر از اطلاعات غیر ضروری است، موفق به ایجاد تفاوتی موفقیت آمیز در این سیستم عامل شده بود. حرکتی که به ندرت در این صنعت دیده می‌شود. اما این قضیه تنها نکته‌ی مثبت این سیستم عامل نیست. ویندوز فون در روزهای اول خود، مفهومی موسوم به Hubs داشت که هدف آن گردآوری محتواهای مشابه در یک مکان ساده و قابل دسترس بود. کاشی‌های زنده قابلیتی بود که ترکیبی از عملکرد ویجت‌ها و میانبر اپلیکیشن‌ها را در اختیار شما قرار می‌داد. کیبورد لمسی این سیستم عامل یکی از بهترین کیبوردهای تاریخ است و تا چند وقت قبل رکورد سریع‌ترین کیبورد در صفحه‌های لمسی را در اختیار داشت. در نسخه‌های اخیر این سیستم دستیار دیجیتال کورتانا هم که مشابه سیری آیفون است معرفی شد. با گذشت زمان ویژگی‌های کوچک و مختلفی برای رقابت به این سیستم عامل اضافه شد، اما نهایتاً تاثیر آن چنانی بر برداشت عمومی از این پلتفرم نداشت.

Windows Phone

چه اشتباهی رخ داد؟

از هر کسی سوال بالا را بپرسید، تقریباً پاسخ مشابهی دریافت خواهید کرد: «این سیستم عامل اپلیکیشن نداشت». اگرچه این قضیه صحیح است، ولی دلیل اصلی شکست پلتفرم مذکور نیست، بلکه یکی از اثرات آن است. در حقیقت، این مایکروسافت بود که پشت سر هم و حتی پیش از انتشار رسمی سیستم عامل در مورد آن تصمیمات اشتباه گرفت. اولین اشتباه این بود که ویندوز فون ۷ را بر روی یک هسته‌ی قدیمی به نام Windows CE طراحی کرد، هسته‌ای که بیش از یک دهه در پلتفرم ویندوز موبایل مورد استفاده قرار گرفته بود. سپس مایکروسافت تحت تاثیر تهدیداتی که از موفقیت اندروید و iOS دریافت می‌کرد در توسعه‌ی ویندوز فون عجله کرد و بسیاری از قابلیت‌های ضروری مثل سازگاری با ویندوز موبایل را نادیده گرفت.

Windows Phone

بخشی از امکاناتی که در هنگام عرضه‌ی این سیستم عامل فراموش شده شامل کپی و پیست، نوتیفیکیشن سنتر، چند وظیفگی، VoIP و زنگ‌های تماس سفارشی است. با وجود این که این ویژگی‌ها بالاخره به سیستم اضافه شد، ولی افزودن آن‌ها به قیمت حذف برخی دیگر مثل Hubs – که زمانی یکی از عوامل فروش پلتفرم بود – صورت گرفت. مایکروسافت باز هم به جای ایجاد API-های بهتر که با رقبای این سیستم عامل قابل رقابت باشد تصمیم گرفت ویژگی‌های جدید به آن اضافه کند. و همه‌ی این‌ها صرفاً بخش کوچکی از تصمیمات اشتباه شرکت است، عوامل دیگری مثل آپدیت‌های نرم‌افزاری وابسته به اپراتور، پایین آمدن سطح کیفیت پرچمدارها و سیاست‌های خرابکارانه‌ی گوگل هم در این اتفاق دخیل بودند.

میراث

موفقیت اصلی ویندوز فون به خاطر طراحی بصری آن بود که ترکیبی از رنگ‌های فلت و پررنگ، اشکال ساده و تایپوگرافی زیبا بود. مترو با دسکتاپ ویندوز ۸ و بعد ویندوز ۱۰ ترکیب شد که البته بعدها به خاطر اجبار و غیر ضروری بودن این تصمیم به شکل گسترده‌ای مورد انتقاد قرار گرفت. در ثانی، رابط کاربری پلتفرم‌های رقیب ویندوز فون هم از آن زمان ساده و فلت شده‌اند که البته این که محل الهام چنین تغییراتی مترو بوده یا نه جای بحث دارد، ولی مایکروسافت قطعاً اولین پلتفرم بزرگی بود که از چنین طراحی خاصی استفاده می‌کرد. کورتانا که برای اولین بار با ویندوز فون ۸.۱ معرفی شد حالا در اکثر پلتفرم‌های بزرگ موجود است و مایکروسافت قصد دارد تا آن را در اختیار توسعه دهندگان شخص ثالث هم قرار دهد. در مورد خود سیستم عامل اخیراً چند شایعه از امکان معرفی چند دستگاه جدید در آینده خبر می‌دادند، اما شکست‌های گذشته دیگر ما را شکاک کرده است.

بلکبری ۱۰

بلکبری ۱۰

بلکبری ۱۰

در چند سال گذشته فقط سایه‌ای از بلکبری سابق باقی مانده و کار به جایی رسیده که این شرکت به کلی از بخش سخت‌افزارهای تجاری صرف نظر کرده و تنها به ارائه‌ی گواهی استفاده از برند خود اکتفا کرده است. اما قبل از این پیرو شکست سیستم عامل اختصاصی خود یعنی بلکبری ۱۰، شرکت با پذیرش اندروید تلاش‌هایی برای نجات خود صورت داده بود. بلکبری به خودی خود بد نبود، و در حقیقت ایده‌های بسیاری جالبی هم داشت. شکست خود سیستم عامل نبود که باعث نابودی آن شد، بلکه از دست رفتن مشتریان شرکت بود که موجب از بین رفتن این سیستم عامل گردید.

بلکبری ۱۰

تاریخچه

پیش از این که بلکبری ۱۰ به وجود آید، سیستم عامل بلکبری وجود داشت که شروع به کار آن به زمان اولین دستگاه شرکت یعنی ۸۵۰ بر می‌گردد. در طول این سال‌ها توسعه‌ی سیستم عامل ادامه داشت، اما هسته‌ی مرکزی آن همچنان بر روی ارسال آسان ایمیل به صورت بیسیم قرار داشت. در سال ۲۰۱۲، زمانی که آخرین نسخه‌ی سیستم عامل یعنی ۷.۱ منتشر شد، به شکل دردناکی معلوم شد که این پلتفرم چقدر از زمان خود عقب‌تر است. بنابراین در اوایل سال ۲۰۱۳ شرکت بلکبری ۱۰ را همراه با دو دستگاه جدید معرفی کرد. به رغم موفقیت نسبی این نسخه نزد منتقدان، مشتری‌ها تحت تاثیر آن قرار نگرفتند، و در نتیجه فقط ۱۰ دستگاه با این سیستم عامل به بازار عرضه شد. در آخر حتی امکان اجرای اپلیکیشن‌های اندروید، و افزودن اپ استور آمازون هم نتوانست این سیستم عامل را نجات دهد و در نهایت در سال ۲۰۱۵ کار آن تمام شد.

بلکبری ۱۰

امکانات

شباهت‌های میان این سیستم عامل و WebOS غیر قابل انکار است، چون هر دو سیستم برای جابجایی‌ها بهره‌ی مناسبی از حرکات لمسی می‌برند، هر دو راهکاری جدید برای چند وظیفگی ارائه دادند و غیره. مشخصاً با توجه به این که بلکبری سال‌ها بعد از WebOS به بازار آمد، خیلی پیشرفته‌تر و از نیازهای کاربران هم کمی آگاه‌تر بود. این سیستم عامل امکانات جالبی نظیر Hub داشت که همه‌ی پیام‌ها، تماس‌ها و نوتیفیکیشن‌ها را درون یک لیست تنها به نمایش می‌گذاشت. چند وظیفگی هم مجدداً طراحی شد تا بتواند اپلیکیشن‌های مینیمایز شده را به حالتی موسوم به «قاب فعال» ببرد تا در آن اندازه‌ی اپ اصلی تغییر کند یا مثل یک ویجت تا حد امکانات پایه‌ی خود محدود شود. از آن جایی که این سیستم عامل برای استفاده در تنظیمات سازمانی طراحی شده بود، بلکبری قابلیت Balance را هم به آن اضافه کرد که داده‌ها و اپلیکیشن‌های شخصی و کاری را از یکدیگر جدا می‌کرد.

بلکبری ۱۰

چه اشتباهی رخ داد؟

اگرچه بلکبری تا مدت‌ها از تعداد کاربران خود راضی بود، ولی معرفی بلکبری ۱۰ خیلی دیر انجام شد. گیر کردن در یک پلتفرم ناپایدار حتی برای تنظیمات سازمانی هم یک مشکل به حساب می‌آمد. البته به جز این مسئله مشکل اپلیکیشن هم وجود داشت که دلیل اصلی عدم سوق کاربران به سمت این پلتفرم شد و در نتیجه توسعه دهندگان هم تمایلی به کار کردن در این سیستم عامل نداشتند. انحصار بلکبری به دستگاه‌های این شرکت هم قطعاً هیچ کمکی به بهبود این شرایط نکرد. نهایتاً فقط بعد از چهار ماه از انتشار بلکبری ۱۰، شرکت اعلام کرد که می‌خواهد اپلیکیشن پیام‌رسان BlackBerry Messenger که یک اپ فراپلتفرمی است را با الهام از یکی از اصلی‌ترین قابلیت‌های اختصاصی سیستم عامل خود بسازد.

بلکبری ۱۰

بلکبری ۱۰

میراث

این سیستم عامل تا الان هم همچنان به‌روز رسانی می‌شود، اما فقط وصله‌های امنیتی را دریافت می‌کند و دیگر خبری از ویژگی‌های جدید نیست. شرکت رسماً توسعه‌ی بلکبری ۱۰ را متوقف کرده و سه دستگاه جدید خود را با سیستم عامل اندروید روانه‌ی بازار کرده است. بلکبری بعد از شکست‌های پی در پی در زمینه‌ی سخت‌افزار، حق استفاده از برند خود را به شرکت TCL Corporation فروخته است. دستگاه‌هایی با کیبوردهای فیزیکی که شناسه‌ی اصلی این شرکت بود رو به نابودی است، اما گفته می‌شود که موبایل بعدی بلکبری یعنی BlackBerry Mercury کیبورد فیزیکی خواهد داشت.

Firefox OS

Firefox OS

برای بسیاری از خوانندگان خبر شکست Firefox OS تعجب برانگیز نیست، چون اصلاً وجود چنین سیستم عاملی جای سوال دارد. دستگاه‌های مجهز به این پلتفرم هیچ وقت دستگاه‌های رده بالایی نبودند اما در عوض تلفن‌های هوشمند ارزان قیمتی بودند که بیشتر در بازارهای توسعه دهندگان به فروش می‌رسیدند، به همین دلیل هم هست که اصولاً کسی آن را نمی‌شناسد. با این حال غم انگیز است که سیستم عاملی که چنین رویکرد جالبی در رابطه با توسعه و توزیع اپلیکیشن داشت به چنین سرنوشتی دچار شده است.

تاریخچه

Firefox OS

این سیستم عامل اولین بار در سال ۲۰۱۱ و با نام Boot to Gecko معرفی شد. Gecko نام موتور وب داخلی فایرفاکس است. این سیستم عامل به عنوان راه حلی برای پر کردن جای خالی میان اپ‌های وب و نمونه‌های رسمی آن‌ها معرفی شد. همزمان با تغییر نام سیستم به Firefox OS چندین تولید کننده از جمله ZTE، آلکاتل، هوآوی و LG برای ساخت دستگاه‌های سازگار با این سیستم عامل اعلام آمادگی کردند. با وجود این که پیش بینی می‌شد سهم این سیستم عامل به حدود یک درصد برسد ولی این اتفاق هیچ وقت رخ نداد، در نتیجه در فوریه‌ی ۲۰۱۶ اعلام شد که تمرکز شرکت به دستگاه‌ها و تلویزیون‌های هوشمند تغییر کرده و در نهایت هشت ماه بعد پروژه به طور کامل لغو شد.

امکانات

برخلاف سیستم عامل‌های سنتی‌تر که در آن اپلیکیشن‌ها حتماً باید برای پلتفرم مورد نظر خود به صورت اختصاصی طراحی می‌شدند، FireFox OS در این زمینه رویکرد بسیار بازتری داشت. همه‌ی اپ‌های این سیستم عامل به طور اختصاصی با استفاده از فناوری‌های وب مثل HTML، CSS و جاوا اسکریپت اجرا می‌شدند که مشکلات مربوط به مهاجرت به یک پلتفرم جدید را کم می‌کرد. به جز این قضیه، این سیستم عامل از اکثر استانداردهای موجود مثل طراحی و عملکرد تبعیت می‌کرد، و تغییرات منحصر به فردی مثل اختصاص یک بخش کاملاً مجزا برای یافتن اپ‌ها در صفحه‌ی خانگی را به وجود آورد.

چه اشتباهی رخ داد؟

Firefox OS

Mozilla Foundation بازارهای در حال توسعه را به عنوان هدف اول خود انتخاب کرده بود، اما فراموش کرده بود که مردم همه جای دنیا دوست دارند قابلیت‌های بیشتری داشته باشند. رقبا و بزرگترین آن‌ها اندروید، در کنار ویژگی‌های اختیاری خود، اکوسیستم اپلیکیشنی بسیار بزرگتری داشتند، در حالی که Firefox OS در هر دو بخش عاجز مانده بود. البته وجود باگ‌های زیاد و دستگاه‌هایی که قدرتشان حتی به عنوان یک دستگاه اقتصادی خیلی کم بود هم مزیدی بر این علت شد. وقتی همه‌ی این عوامل در کنار یکدیگر قرار می‌گیرد مشخص است که Firefox OS از همان روز اول محکوم به فنا بود. البته اگر همه‌ی مشکلات بالا هم برطرف می‌شد، باز هم تصور این که یک سیستم عامل جدید که خصوصاً از طرف یک شرکت غیرانتفاعی و کم تجربه منتشر شده بتواند در برابر اندروید و iOS موفق باشد خیلی مشکل است.

میراث

اگرچه پروژه‌ی Firefox OS به طور رسمی منحل شده، اما طبق معمول جامعه‌ی منبع باز، چندین تلاش مختلف برای احیای آن صورت گرفته است. اولین تلاش از جانب پاناسونیک صورت گرفت که از یکی از انشعابات این سیستم عامل برای تلویزیون هوشمند خود استفاده کرد. دومین مورد شرکت Acadine Technologies بود که شرکتی متشکل از توسعه دهندگان سابق Firefox OS بود و سیستم عامل H5OS را منتشر کرد. آن‌ها قرار بود با تولید کنندگان تلفن‌های هوشمند همکاری کنند، اما به دلیل عدم دریافت منابع مالی از یکی از قراردادهای خود اکثر کارمندان را اخراج و کار روی این پروژه را متوقف کرده‌اند.

دیدگاه های خود را در مورد سیستم عامل های یاد شده با گویا آی تی در میان بگذارید و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

http://www.phonearena.com/news/Gone-but-not-forgotten-a-brief-history-of-failed-smartphone-operating-systems_id90517/

مصاحبه با رابرت‌ساملین در رابطه با فرآیند‌های خلاقانه طراحی‌های هنری Battlefield 1

رابرت ساملین، طراح مفهومی ارشد DICE  از فرآیند های خلاقانه پشت طراحی طرح های هنری Battlefield 1  می گوید.

سلام رابرت، اولین چیزی که تو را ترغیب کرد وارد عرصه بازی های ویدیویی بشوی چه بود؟

از وقتی که یادم می آید در حال نقاشی کردن بودم و  از زمانی که در ۸ سالگی یک Commodore 64 خریدم،  حدود ۳۰ سال گذشته و در عین حال یک گیمر فعال هستم. البته با این حال برنامه ام این نبود که برای کسب روزی بازی بسازم، من تنها در سن ۲۷ سالگی وارد این عرصه شدم.

قبلا برای کتاب ها و آهنگ ها و مجلات، کامیک ها،کاور و طراحی گرافیکی طراحی می کردم تا وقتی که یکی از دوستان قدیمی ام که در صنعت بازی سازی بود پیشنهاد کرد یک پورتفولیو از طرح های مفهمومی آماده کنم.

Battlefield 1

قبلا اصلا به این فکر نمیکردم ولی الان که ۱۰ ساله در این کار هستم نمی توانم کار دیگری را تصور کنم. کار درون تیم و استدیو بازی سازی بسیار متغیر، چالش بر انگیز و غنی است  و بخش طرح های مفهومی ما نیز بخش عظیمی از تولید بازی را از اعم از طرح های مفهومی معمولی تا طرح های کلیدی، رابط کاربری، طراحی گرافیکی و کار تولیدی درون موتور ساخت بازی بر عهده دارد.

 Battlefield 1

چند وقت است که به عنوان طراح مفهومی ارشد و در فرانچایز Battlefield در DICE فعالیت داری؟

نزدیک به ۱۰ سال است که در DICE مشغول هستم و بیشتر بر روی Battlefield و کار های کوچک تر بر روی Mirror’s Edge و دیگر چیز ها فعالیت دارم که این ها باعث رشد و شکوفایی تیم فوق العاده طرح های مفهومی مان شود.

Battlefield 1

طرح های کلیدی Battlefield پالت رنگی زیبا و محدودی دارد، آیا این قضیه پروسه خلاقانه اش را راحت تر می کند؟

چالش من حین توسعه طرح کلیدی Battlefield (در بازی Bad Company 2) این بود که یک هویت برای این برند درست کنم که به امضایی برای این سری از بازی ها تبدیل شود. در حالی که پالت رنگی آن بین هر سری از بازی تغییر کوچکی می کند اما شمایل و استایل اصلی مرز بزرگی را ایجاد می کند که در هر سری می توان در ژرفای آن بیشتر جستجو کرد. به همین طریق ما طرح را یکسان نگاه می داریم و دیگر لازم نیست برای هر قسمت از بازی آن را دوباره از نو طراحی کنیم.

Battlefield 1

آیا از خودکار های lo-fi یا تکنیک هایی کاغذی برای طرح ریزی ایده های Battlefield 1 استفاده کردی یا اینکه مستقیما پای کامپیوتر رفتی؟

ترکیبی از هر دو. همه ما کاغذ و قلم را در دست داریم تا ایده ها را سریعا به صورت اسکچ در بیاوریم معمولا در پروسه دیجیتالی تکراریست که ما اسکچ ها را دست به دست می کنیم. این راه سریعی برای همکاری بین ماست.

Battlefield 1

وقتی طرح های که می خواهید استفاده کنید را انتخاب کردید، چه مراحلی را طی کردید که ایده هایتان را به واقعیت تبدیل کنید؟

تنها تا یک حدی می توان با اسکچ و نقاشی پیش رفت. باید ابزار، تجهیزات و ژست ها را به صورت واقعی ببینید تا بفهمید در ادامه کار باید چه کنید، به همین دلیل من چند مدل و یک عکاس برای عکاسی آوردم و سعی کردم بفهمم که ژست ها و ایده ها به چه صورت اند و در همین حال نور پردازی و دوربین را نیز پیش از انجام عکس برداری مناسب تنظیم کردم. به این طریق می توانستم ایده های مختلفی را آزمایش کنم و بفهمم که چه ژست های به درد بخور هستند و یا خیر تا به سمت تولید نهایی بروم.

Battlefield 1

چگونه فهمیدی که چه یونیفوم ها و سلاح هایی می بایست در تصاویر قدرتمندی که خلق کردی قرار بگیرند؟

یکی از اهداف ما در Battlefield 1 به چالش کشیدن بسیاری از مفاهیم پیشین در مورد جنگ جهانی اول بود،  ما با این نیت که به این واقعا با عینکی مدرن نگاه کنیم پیش رفتیم، با تم و ست هایی فراگیر تا خود سربازان و ابزار هایشان.

هم جواری جالبی در طرح های کلیدی به چشم می خورد، که در آن سربازان بریتانیایی سلاح های آلمانی در دست دارند. این ها حامل توازن دانسته ها/ندانسته ها هستند در حالی که منحصر به فرد بودن آن عصر را به تصویر می کشند.

Battlefield 1

از طرح های مفهومی تا تکمیل شان، چقدر طول کشید تا آثار نهایی را خلق کنید؟

به صورت تقویمی، بیش از ۱۸ ماه تقریبا. من خیلی زود هنگام تولید بازی به کشیدن اسکچ ها فکر می کنم و حین تولید خود بازی آن ها را توسعه می دهم.

در خصوص کار اصلی و دستی تولید آن نزدیک به ۳ یا چهار ماه کار برای کشیدن اسکچ ها تا خریدن ابزار و لباس ها، مدل سازی، عکس برداری و کار های دستی با متریال ها در برنامه فوتوشاپ وقت لازم است.

Battlefield 1

وقتی که آثارت در پیش نمایش جهانی Battlefield رو نمایی شد دیدن واکنش هواداران نسبت به کار های هنریت چه حسی داشت؟

من میزبان رونمایی در آلمان بودم که چندین ساعت پیش از رویداد پیش نمایش آنلاین بود و شخصا توانستم نظرات و واکنش ها را بشنوم و ببینم و به سادگی می توان بگویم فوق العاده بودند! کامنت ها و گپ هایی که در شبکه های اجتماعی پس از آن می دیدم بهترین تجربه ای بود که در طرح های کلیدی Battlefield تا به امروز داشتم.

Battlefield 1

Battlefield™ ۱ Early Enlister Deluxe Edition and the Battlefield™ ۱ Standard Edition هر کدام از طرح های کلیدی متفاوتی استفاده می کنند، بین این دو مورد علاقه ای داری؟

من برای این بازی از این قبیل آثار بسیاری طراحی کردم که خیلی از آن ها هنوز منتشر نشده اند و بسیاری از جوانب بازی را در بر می گیرند. ظاهر آن ها حین چرخه بازی بالغ تر شده و تکامل می یابد اما اولین همیشه سخت ترین است و برایم بسیار خاص است.

Battlefield 1

برای هوادارانی که می خواهند به عنوان آرتیست طرح های مفهومی در صنعت بازی مشغول شوند چه پیشنهادی داری؟

یک رزومه کاری متنوع برای نشان دادن انعطاف پذیری تان بسازید، در آن کار های پولیش شده به همراه اسکچ ها و طرح های خشن تر، طرح از محیط ها و شخصیت ها، قطعه های از حالات چهره در مود های مختلف و اعمال مختلف قرار دهید. هنگام مرور پوشه کار یا رزومه دیدن تخیل و اراده ای برای ماجراجویی بیشتر و خلاقیتی که بر توانایی رندر کردن ارجحیت دارد همواره جذاب است. برای من وقتی که می خواهم یک طراح مفهومی جدید استخدام کنم اولین چیزی که اهمیت دارد شخصیت و ذهن فر است، اینکه آن ها چه جور آدمی هستند کارشان را درخشان می کند. شما می بایست حس همکاری بالایی داشته باشید و حول محور تیم تان بچرخید.

Battlefield 1

آیا با خواندن این مطلب دیدگاهی دارید که لازم باشد با گویا آی تی در میان بگذارید؟ در بخش نظرات نظر خود را بنویسید و این مصاحبه را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

۳ روش جالب برای شکار پهبادهای مزاحم در آمریکا، هلند و ژاپن

یکی از ادوات جنگی و نظامی و حتی جاسوسی این روزها، در تمام کشورها پهباد ها هستند. پهباد های پرنده به سرعت در حال رشد هستند و فناوری ان ها نیز در حال توسعه است اما نکته جالب این است که هیچ سیاست خاصی برای توسعه و بکار گیری این پهباد ها تا کنون توسط دولت ها ارائه نشده و این دست آنان را باز گذاشته تا بتوانند به هر طریقی که شده دستاورد های خود را تقویت کنند.

امروز گویا آی تی قصد دارد طی یک مقاله به شما خبر دهد که کشورهای مختلف چگونه پهباد های مزاحم را شکار می کنند. بنابراین با ما همراه باشید.

آمریکا از یک سلاح خاص برای این کار استفاده می کند

آمریکا همیشه می خواهد صنعتی ترین روش ها را بکارگیرد تا بتواند بهتر عمل کند اما روش های او هم همیشه بهترین روش ها نیستند. ارتش آمریکا دارای سلاحی به نام Batelle DroneDefender است که در پایگاه نیو مکزیکو مورد استفاده قرار می گیرد تا طی آن بتوانند پهباد های مزاحم را منهدم کنند.

Batelle DroneDefender

هنگامی که حضور یک پهباد احساس شود، به فرد این موضوع اعلام می شود. او با سرعت عمل خود، این سلاح دوشی را برداشته و به کمک امواج رادیویی سعی می کند که آن را منهدم کند.

ژاپنی ها نبرد برابر دارند! یعنی پهباد در مقابل پهباد

حدود دو سال پیش بود که در بالای بام دفتر نخست وزیری توکیو، بسته ای حامل مقدار زیادی مواد رادیو اکتیو کشف شد که این کار اعتراضی یکی از شهروندان برای اعتراض به سیاست های هسته ای این کشور بود. به هر حال آن ها این موضوع را فهمیده، فرد را دستگیر کردند اما متوجه شدند که واقعا این اتفاق برای ان ها بسیار گران تمام می شود اگر از این به بعد آن را جدی نگیرند. برای مقابله با این مشکلات، آن ها یک پهباد مدافع طراحی کردند که یک تور بزرگ ۳ در ۲ متر را با خود همیشه به همراه دارد. زمانی که تهدیدی احساس می شود به دارنده این پهباد اطلاع داده می شود تا پهباد را به منطقه مورد نظر ارسال کند و با باز کردن تور، پهباد مزاحم را به دام اندازد.

مقابله با پهباد در توکیو

از مزایای این روش این است که پهباد منهدم نمی شود و در تور گرفتار می شود. بدین ترتیب، شهروندی از فرود آن آسیب نخواهد دید و امنیت مردم به خوبی حفظ می شود.

هلندی ها عقاب را برای مقابله با پهباد تربیت کرده اند.

در هلند یک شرکت به نام Guard From Above وجود دارد که توانسته است، در تربیت حیوانات خیلی خوب عمل کند. از این رو این شرکت، اخیرا با همکاری پلیس تصمیم گرفته که تیزبین ترین حیوان خود یعنی عقاب را برای مقابله با این پهباد ها تربیت کند. این روش در واقع طبیعی ترین روش برای مقابله با پهباد هاست. پرنده ها در مقابل چنین تهدید هایی باهوش هستند.

مقابله با پهباد

روش شکار عقاب هم دقیقا به گونه ای است که آسیب جدی نمی بیند. از طرفی ما انسان ها قادر به دیدن چرخش پره ها نیستیم اما حیواناتی نظیر عقاب به خوبی این پره ها را می بینند، و می توانند با تنظیم دقیق موقعیت آن ها را از کار بیندازند.

شاید این مطلب شما را به یاد تیراندازی هفته پیش در تهران بیندازد که گفته شد برای مقابله با یک پهباد این اتفاق افتاده است. به هر حال روش هایی که کشور های مختلف بکار می برند هر کدام با توجه به تجربه هایی صورت گرفته است و ایرانیان نیز در سامانه پدافند هوایی به روش هایی که تا کنون از آن استفاده کرده اند موفق بوده اند. اولین بار در سال ۹۰ بود که ایرانیان توانستند پهباد های دشمن را شکار کنند و آن را به سلامت فرود آورند! شاید هیچ کدام از این کشورها تا کنون قادر به چنین جنگی نبوده اند. به هر حال روش های ایرانیان نیز دامنه گسترده ای دارد که از حوصله بحث خارج است.

اما برخی از وسایل و ابزارهایی که شرکت های مختلف برای مقابله با پهباد ها ارائه داده اند، هک کردن پهباد ها و البته مناطق ضد پهباد اشاره داشت.

به نظر شما بهترین روش برای مقابله با پهباد ها چیست؟ دیدگاه های خود را با ما در میان گذاشته و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

۷ تجربه واقعی برای یادگیری زبان در ۱ هفته

چه کار هایی در یک هفته ممکن است؟ اگر هفت روز را برای رسیدن به هدفی اختصاص دهید ،چطور این هدف را تا چه حد می توانید بلند پروازانه انتخاب کنید؟ اینها سوالاتی هستند که دو قلو های چند زبانه ،متیو و مایکل یولدن زمانی  از خود پرسیدند که مصمم بودند زبان ترکی را در یک هفته یاد بگیرند . آنها می توانستند تلاش کنند که خود را از حواس پرتی ها و مسئولیت های زندگی روزانه مدرن رها کنند تا هشت ساعت زمان مطالعه را در برنامه روزانه خود جای دهند. در اینجا به هفت نکته که من با مشاهده برخی از قادر ترین زبان آموزان جهان یاد گرفتم اشاره می کنیم بنابراین با گویا آی تی همراه باشید:

متیو و مایکل یولدن

بدانید چرا میخواهید آن را یاد بگیرید

درسی که آموختیم: به طور واضح هدف خود را در ابتدای مسیر مشخص تعریف کرده و سپس یک مسیر برای رسیدن به این هدف طراحی کنید.

دو قلو ها برای خود چالش یادگیری زبان در یک هفته را تعریف کردند تا برایشان دست گرمی باشد و سپس به این سوال رسیدند که کدام زبان را باید انتخاب کنند. زبان ترکی یک گزینه طبیعی به چشم می آمد چون چیزی نزدیک ۳۰۰۰۰۰ ترکی زبان در پایتخت آلمان وجود دارند و محله های Kreuzberg و Neukölln با فروشگاه های آراسته شده با نشان های ترکی پر شده اند. برای درک واقعی از محیط یک فرد در این محلات نیاز است ابتدا فرد زبان ترکی را بفهمد.

از برچسب استفاده کنید

درسی که آموختیم: محیط کنونی خود را از همان لحظه اول به زبان جدید برچسب گذاری و ترسیم کنید.به این روش شما تداعی های منفعلانه ای را درحالی که به زندگی روزمره خود می رسید ایجاد و تقویت می کنید.

اولین قدم موثر در فرایند یادگیری دو برادر تزئین کل آپارتمان با یادداشت های برچسبی بود. این کار  زمانی که دو قلو ها در لغت نامه ها کاوش کرده و  اقدام به برچسب زدن همه چیز با نام ترکی آن کردند تا حدی حس تشریفاتی داشت. در زمانی حدود یک ساعت غیرممکن بود که هر کار ساده ای مانند قهوه درست کردن و یا حتی خاموش کردن کلید برق را انجام داد بدون اینکه اول حد اقل سه کلمه مربوط به آن عمل ارائه شود.

یک همراه پیدا کنید

درسی که آموختیم: انگیزه های کمی هستند که از یک همکار با هدف مشترک بهتر باشند. فرقی نمی کند که شما به دلیل رقابت انگیزه پیدا کرده باشید یا حس مسئولیت متقابل،فقط حضور یک شریک یادگیری است که ممکن است آن مقدار فشار لازم که شما را در مسیر یادگیری نگه میدارد اعمال کند.

اهمیت حضور برادر دیگری وقتی آشکار شد که متیو و مایکل مسئولیت تزئیین اتاق ها با یادداشت های برچسبی را تقسیم کردند. این عمل آسان با امتحان های پیوسته کوچکی که از یکدیگر می گرفتند و این حقیقت که آنها روز خود را کمی متفاوت تقسیم کردند و موضوعات متفاوتی را مطالعه می کردند به این معنا بود که هرکدام از برادران تبدیل به منبع دانشی برای دیگری شد، این سوال که *چطور آن را میگویی؟* به طور شگفتی به سرعت با جواب مواجه می شد. فوق العاده ترین لحظه زمانی رسید که در آخر هفته دو قلو ها به سادگی مکالمات روزمره خود را به زبان ترکی رد و بدل می کردند ،از هم می پرسیدند که آیا چای یا قهوه می خواهند ،برای پختن شام آماده بودند و یا روز بعد چه زمانی قصد دارند از خانه بیرون بروند.

متیو و مایکل یولدن

انگیزه های کوچک ایجاد کنید

درسی که آموختیم: شما به نشانه هایی در مسیر خود به سمت هدف نیاز دارید. این نشانه ها می توانند چالش های کوچکی را شامل شوند. برای مثال کشمکش های زندگی واقعی در زبان که شما را مجبور می کند تا واژگانی را برای غلبه به آنها محیا کنید. این به طور عجیبی شما را به پیش می راند و به موفقیت تان نزدیک تر می کند.

متیو و مایکل چالش های کوچک زیادی در طول هفته داشتند. در روز اول آنها با دوست ترکی زبان خود که با زبان ترکی از آنها استقبال کرد و از آنها بابت اینکه چقدر سریع اولین کلمات و عبارات ترکی خود را آموختند تعریف کرد. آنها سپس نام میوه ها و شماره ها را از یک تا یک میلیون آموختند تا بتوانند از مغازه های ترکی در Kreuzberg دیدن کنند. با نمایش کشش خود بعد از اولین تبادل کاربردیشان به زبان ترکی آنها قبل از برگشتن به خانه برای مطالعه بیشتر سرشار از غرور و حس قابل لمس موفقیت شدند.

زبان را قورت دهید

درسی که آموختیم: راهی پیداکنید تا هر کاری که انجام می دهید را به یادگیری متصل کنید. خود را با غذا، موسیقی، فیلم احاطه کنید تا حتی زمانی که  بیکار هستید بتوانید ذهن خود را به سمت زبانی که یاد می گیرید ببرید و شاید علایق و انگیزه های بیشتری را ایجاد کنید.

در دیدار دوم ما به آپارتمان برادران ۲۴ ساعت در میان هفته، آنها را در حال نمونه گیری از ده ها نوع مختلف از خوراکی های ترکی یافتیم. آنها مانند کودکانی که قبل از رفتن به مدرسه به جعبه های غلات صبحانه خیره می شوند اطلاعات تغذیه ای و پیشنهادات گوناگون و مسابقه های بر روی جعبه را در طول میان وعده بررسی می کردند. هیچ لحظه ای به طور کامل از فرایند یادگیری زبان آنها در طول هشت ساعتی که دو قلو ها به آن اختصاص داده بودند حذف نشده بود. شدت آن کاهش یا افزایش می یافت ولی هیچوقت به طور کامل از بین نمیرفت.

متیو و مایکل یولدن

از اطلاعاتی که از پیش دارید استفاده کنید

درسی که آموختیم: هرچه عمق پردازش بیشتر شود موجب می شود که اطلاعات بیشتر در ذهن بمانند. از رسم، تشابه و تضاد و ایجاد مقایسه بین زبان هایی که از پیش بلد بودید و زبانی که قصد یاد گیری آن را دارید استفاده کنید تا بهتر یاد بگیرید.

یکی از رایج ترین عبارات دوقلو ها این بود* اوه این کمی شبیه ..؟* آنها به طور مداوم از دانش پیشین خود برای پشتیبانی از دانش روبه رشد خود در ترکی استفاده می کردند. نه تنها این موجب تبادلات پرتکاپو برای ریشه شناسی کلمات مختلف می شد، بلکه همچنین تضمین می داد که کلمات جدید بعد از اینکه برای اولین بار به شبکه های پیوسته خود بافته  شدند هرگز فراموش نمی شوند. حتی زمانی که شما زبان دوم خود را می آموزید به کلماتی که ریشه های مشابه با کلمات در زبان مادری شما دارند مواجه می شوید.

تنوع نمک زندگیست

درسی که آموختیم: پس شما مسیر خود را مشخص کردید و تصوری از روش های مورد علاقه خود دارید ولی به یاد داشته باشید که چیز های جدید را امتحان کنید، زبان جدید شما درست به اندازه زبان مادریتان منابع بسیاری دارد.

دو قلو ها زمان زیادی را در حالی که مجذوب کتاب ها یا بر کامپیوتر ها و برنامه هایشان بودند صرف کردند تا راه خود را مشتاقانه به سمت تمرین ها باز کنند ولی زمان های دیگر آنها در حالی یافته شدند که فعالانه در حال جستجو برای پایانه های رادیویی ترکی و گزارش های مسابقات فوتبال ترکی بر روی اینترنت بودند. هیچ روش تعیین کننده ای برای یادگیری زبان و هیچ ابزار یا معلمی که به تنهایی بتواند شما را به جام مقدس تسلط برساند وجود ندارد. زبان نوشته،گفته ،خوانده و شنیده می شود. هرکدام از اینها یک مهارتی هسته که درونشان ورودی های بالقوه فراوانی وجود دارد محسوب می شوند. می توانید خود را فقط به یکی از اینها در زبان مادریتان محدود کنید؟ در اغلب اوقات مردم به کلاس های هفتگی زبان آموزی وارد می شوند تا با معلم خود صحبت کنند ولی بعد از آن به سختی با فرد مسلط و یا رسانه ای درحال پخش به زبان هدفشان ارتباط دارند. هرروز چیز جدیدی را امتحان کنید. به یک آهنگ قشنگ گوش دهید، مقاله ای از یک روزنامه بخوانید که سیاست های آن با شما تفاوت دارد،داستانی برای کودکان بنویسید،به تئاتر های بداهه بروید و با خودتان در حال آشپزی حرف بزنید. با تنوع به زبان آموزی خود عطر و طعم اضافه کنید!

بدین ترتیب می توانید به خوبی زبان دوم و حتی زبان های سوم و چهارم را یاد بگیرید. اصلا گفته اند انسان ها وقتی زبان های دیگری یاد می گیرند احساسی بیش از فردیت دارند. آیا شما هم چنین احساسی دارید؟ دیدگاه های خود را با ما در میان بگذارید و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

۷ تجربه واقعی برای یادگیری زبان در ۱ هفته

چه کار هایی در یک هفته ممکن است؟ اگر هفت روز را برای رسیدن به هدفی اختصاص دهید ،چطور این هدف را تا چه حد می توانید بلند پروازانه انتخاب کنید؟ اینها سوالاتی هستند که دو قلو های چند زبانه ،متیو و مایکل یولدن زمانی  از خود پرسیدند که مصمم بودند زبان ترکی را در یک هفته یاد بگیرند . آنها می توانستند تلاش کنند که خود را از حواس پرتی ها و مسئولیت های زندگی روزانه مدرن رها کنند تا هشت ساعت زمان مطالعه را در برنامه روزانه خود جای دهند. در اینجا به هفت نکته که من با مشاهده برخی از قادر ترین زبان آموزان جهان یاد گرفتم اشاره می کنیم بنابراین با گویا آی تی همراه باشید:

متیو و مایکل یولدن

بدانید چرا میخواهید آن را یاد بگیرید

درسی که آموختیم: به طور واضح هدف خود را در ابتدای مسیر مشخص تعریف کرده و سپس یک مسیر برای رسیدن به این هدف طراحی کنید.

دو قلو ها برای خود چالش یادگیری زبان در یک هفته را تعریف کردند تا برایشان دست گرمی باشد و سپس به این سوال رسیدند که کدام زبان را باید انتخاب کنند. زبان ترکی یک گزینه طبیعی به چشم می آمد چون چیزی نزدیک ۳۰۰۰۰۰ ترکی زبان در پایتخت آلمان وجود دارند و محله های Kreuzberg و Neukölln با فروشگاه های آراسته شده با نشان های ترکی پر شده اند. برای درک واقعی از محیط یک فرد در این محلات نیاز است ابتدا فرد زبان ترکی را بفهمد.

از برچسب استفاده کنید

درسی که آموختیم: محیط کنونی خود را از همان لحظه اول به زبان جدید برچسب گذاری و ترسیم کنید.به این روش شما تداعی های منفعلانه ای را درحالی که به زندگی روزمره خود می رسید ایجاد و تقویت می کنید.

اولین قدم موثر در فرایند یادگیری دو برادر تزئین کل آپارتمان با یادداشت های برچسبی بود. این کار  زمانی که دو قلو ها در لغت نامه ها کاوش کرده و  اقدام به برچسب زدن همه چیز با نام ترکی آن کردند تا حدی حس تشریفاتی داشت. در زمانی حدود یک ساعت غیرممکن بود که هر کار ساده ای مانند قهوه درست کردن و یا حتی خاموش کردن کلید برق را انجام داد بدون اینکه اول حد اقل سه کلمه مربوط به آن عمل ارائه شود.

یک همراه پیدا کنید

درسی که آموختیم: انگیزه های کمی هستند که از یک همکار با هدف مشترک بهتر باشند. فرقی نمی کند که شما به دلیل رقابت انگیزه پیدا کرده باشید یا حس مسئولیت متقابل،فقط حضور یک شریک یادگیری است که ممکن است آن مقدار فشار لازم که شما را در مسیر یادگیری نگه میدارد اعمال کند.

اهمیت حضور برادر دیگری وقتی آشکار شد که متیو و مایکل مسئولیت تزئیین اتاق ها با یادداشت های برچسبی را تقسیم کردند. این عمل آسان با امتحان های پیوسته کوچکی که از یکدیگر می گرفتند و این حقیقت که آنها روز خود را کمی متفاوت تقسیم کردند و موضوعات متفاوتی را مطالعه می کردند به این معنا بود که هرکدام از برادران تبدیل به منبع دانشی برای دیگری شد، این سوال که *چطور آن را میگویی؟* به طور شگفتی به سرعت با جواب مواجه می شد. فوق العاده ترین لحظه زمانی رسید که در آخر هفته دو قلو ها به سادگی مکالمات روزمره خود را به زبان ترکی رد و بدل می کردند ،از هم می پرسیدند که آیا چای یا قهوه می خواهند ،برای پختن شام آماده بودند و یا روز بعد چه زمانی قصد دارند از خانه بیرون بروند.

متیو و مایکل یولدن

انگیزه های کوچک ایجاد کنید

درسی که آموختیم: شما به نشانه هایی در مسیر خود به سمت هدف نیاز دارید. این نشانه ها می توانند چالش های کوچکی را شامل شوند. برای مثال کشمکش های زندگی واقعی در زبان که شما را مجبور می کند تا واژگانی را برای غلبه به آنها محیا کنید. این به طور عجیبی شما را به پیش می راند و به موفقیت تان نزدیک تر می کند.

متیو و مایکل چالش های کوچک زیادی در طول هفته داشتند. در روز اول آنها با دوست ترکی زبان خود که با زبان ترکی از آنها استقبال کرد و از آنها بابت اینکه چقدر سریع اولین کلمات و عبارات ترکی خود را آموختند تعریف کرد. آنها سپس نام میوه ها و شماره ها را از یک تا یک میلیون آموختند تا بتوانند از مغازه های ترکی در Kreuzberg دیدن کنند. با نمایش کشش خود بعد از اولین تبادل کاربردیشان به زبان ترکی آنها قبل از برگشتن به خانه برای مطالعه بیشتر سرشار از غرور و حس قابل لمس موفقیت شدند.

زبان را قورت دهید

درسی که آموختیم: راهی پیداکنید تا هر کاری که انجام می دهید را به یادگیری متصل کنید. خود را با غذا، موسیقی، فیلم احاطه کنید تا حتی زمانی که  بیکار هستید بتوانید ذهن خود را به سمت زبانی که یاد می گیرید ببرید و شاید علایق و انگیزه های بیشتری را ایجاد کنید.

در دیدار دوم ما به آپارتمان برادران ۲۴ ساعت در میان هفته، آنها را در حال نمونه گیری از ده ها نوع مختلف از خوراکی های ترکی یافتیم. آنها مانند کودکانی که قبل از رفتن به مدرسه به جعبه های غلات صبحانه خیره می شوند اطلاعات تغذیه ای و پیشنهادات گوناگون و مسابقه های بر روی جعبه را در طول میان وعده بررسی می کردند. هیچ لحظه ای به طور کامل از فرایند یادگیری زبان آنها در طول هشت ساعتی که دو قلو ها به آن اختصاص داده بودند حذف نشده بود. شدت آن کاهش یا افزایش می یافت ولی هیچوقت به طور کامل از بین نمیرفت.

متیو و مایکل یولدن

از اطلاعاتی که از پیش دارید استفاده کنید

درسی که آموختیم: هرچه عمق پردازش بیشتر شود موجب می شود که اطلاعات بیشتر در ذهن بمانند. از رسم، تشابه و تضاد و ایجاد مقایسه بین زبان هایی که از پیش بلد بودید و زبانی که قصد یاد گیری آن را دارید استفاده کنید تا بهتر یاد بگیرید.

یکی از رایج ترین عبارات دوقلو ها این بود* اوه این کمی شبیه ..؟* آنها به طور مداوم از دانش پیشین خود برای پشتیبانی از دانش روبه رشد خود در ترکی استفاده می کردند. نه تنها این موجب تبادلات پرتکاپو برای ریشه شناسی کلمات مختلف می شد، بلکه همچنین تضمین می داد که کلمات جدید بعد از اینکه برای اولین بار به شبکه های پیوسته خود بافته  شدند هرگز فراموش نمی شوند. حتی زمانی که شما زبان دوم خود را می آموزید به کلماتی که ریشه های مشابه با کلمات در زبان مادری شما دارند مواجه می شوید.

تنوع نمک زندگیست

درسی که آموختیم: پس شما مسیر خود را مشخص کردید و تصوری از روش های مورد علاقه خود دارید ولی به یاد داشته باشید که چیز های جدید را امتحان کنید، زبان جدید شما درست به اندازه زبان مادریتان منابع بسیاری دارد.

دو قلو ها زمان زیادی را در حالی که مجذوب کتاب ها یا بر کامپیوتر ها و برنامه هایشان بودند صرف کردند تا راه خود را مشتاقانه به سمت تمرین ها باز کنند ولی زمان های دیگر آنها در حالی یافته شدند که فعالانه در حال جستجو برای پایانه های رادیویی ترکی و گزارش های مسابقات فوتبال ترکی بر روی اینترنت بودند. هیچ روش تعیین کننده ای برای یادگیری زبان و هیچ ابزار یا معلمی که به تنهایی بتواند شما را به جام مقدس تسلط برساند وجود ندارد. زبان نوشته،گفته ،خوانده و شنیده می شود. هرکدام از اینها یک مهارتی هسته که درونشان ورودی های بالقوه فراوانی وجود دارد محسوب می شوند. می توانید خود را فقط به یکی از اینها در زبان مادریتان محدود کنید؟ در اغلب اوقات مردم به کلاس های هفتگی زبان آموزی وارد می شوند تا با معلم خود صحبت کنند ولی بعد از آن به سختی با فرد مسلط و یا رسانه ای درحال پخش به زبان هدفشان ارتباط دارند. هرروز چیز جدیدی را امتحان کنید. به یک آهنگ قشنگ گوش دهید، مقاله ای از یک روزنامه بخوانید که سیاست های آن با شما تفاوت دارد،داستانی برای کودکان بنویسید،به تئاتر های بداهه بروید و با خودتان در حال آشپزی حرف بزنید. با تنوع به زبان آموزی خود عطر و طعم اضافه کنید!

بدین ترتیب می توانید به خوبی زبان دوم و حتی زبان های سوم و چهارم را یاد بگیرید. اصلا گفته اند انسان ها وقتی زبان های دیگری یاد می گیرند احساسی بیش از فردیت دارند. آیا شما هم چنین احساسی دارید؟ دیدگاه های خود را با ما در میان بگذارید و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

وقتی قورباغه‌ها فرآیند یخ زدایی از هواپیما را به انسان‌ها یاد می‌دهند!

اگر تا کنون به خودتان جرات داده باشید که یک سفر هوایی در باران یا برف را تجربه کنید، مطمئنا شاهد قطرات باران و برف بر روی سطوح هواپیما بوده اید! شاید با خودتان فکر کرده اید که هنگام فرود، هواپیما بتواند تعادل خود را به خوبی حفظ کند اما حقیقتا چیز های دیگری هم وجود دارد که شاید تا کنون به آن فکر نکرده باشید و البته این چیزا از مهم ترین نکات در امر پرواز و فرودی امن است! در روزهای سرد زمستان، قطعا امکان یخ زدگی سطوح هواپیما بسیار زیاد است. این اتفاق می تواند در هر حالتی برای هواپیما رخ دهد اما آیا می دانید چگونه پیش از پرواز جلوی یخ زدن هواپیما گرفته می شود و حتی بعد از یخ زدن روی زمین، چگونه فرآیند دی آیسینگ یا همان یخ زدایی برای هواپیما صورت می گیرد؟ این مقاله گویا آی تی را بخوانید تا کمی از سر از کار پرسنل های پروازی در آورید.

زمانی که هواپیما، یخ می زند، این وظیفه مهمی است که یخ آن زدوده شود. این یخ ها می تواند بر ایمنی پرواز، فرود و حتی سنگنینی هواپیما و حفظ تعادل، اثر گذارد. البته این یخ ها می تواند محفظه بال ها را از هوا خالی کند و پروازی نا موفق را رقم بزند.

یخ زدایی هواپیما

زمانی که هواپیما یخ می زند، باید یخ های آن را آب کنند، و بعد از آن مجددا با عملیاتی که روی بدنه صورت می گیرد، جلوی یخ زدن مجدد آن را بگیرند. گاهی یخ زدن هواپیما به گونه ای است که حتی اگر باران هم در حال بارش باشد، نمی تواند این یخ ها را آب کند. خوشبختانه فرآیند، یخ زدایی در زیر باران به خوبی صورت می گیرد اما برای اینکه عملیات دوم یعنی ضد یخی کردن هواپیما صورت بگیرد باید باران تا حد امکان قطع شود. این یکی از مهم ترین علل برای تاخیر پروازها در هواهای بارانی است.

مواد یخ زدا از جمله ترکیبات شیمیایی  گلیکول و آب هستند که با شلنگ های مخصوص بر نواحی مخصوص و یخ زده هواپیما اسپری می شوند. نکته جالب تر هم این است که این کار خلبان است که باید وضعیت یخ زدگی را تشخیص دهد و در خواست فرآیند یخ زدایی نماید. بنابراین نشان می دهد که یک خلبان باید حواسی کاملا جمع داشته باشد.

یخ زدایی فرآیندی هزینه بر است! هر گالن مواد یخ زدا ۵ دلار است شاید به خیال خودمان بگوییم که یک گالن ۲۰ هزار تومانی شاید زیاد و چنان که باید از نظر هزینه کمر شکن نباشد اما فراموش نکنید که هرگز نمی توان سطح یک هواپیما را با تنها ۱ گالن یخ زدایی کرد. هزینه یخ زدایی گاهی به میزان هزاران دلار می رسد. مدت زمانی را که یک پرسنل به یخ زدایی و گرم کردن هواپیما مشغولند زمان تمدید نام گذاری می شود که این زمان هرچه کم تر باشد اقتصادی تر است. البته میزان زمان تمدید و هزینه یخ زدایی به ضخامت و میزان یخ های روی هواپیما نیز بستگی دارد.

یخ زدایی هواپیما

توصیه ی  FAA این است که عملیات ضد یخ سازی روی سطح هواپیما باید حداکثر ۳ دقیقه به طول انجامد و سریعا هواپیما بعد از آن به پرواز درآید.

هر چند وجود مواد اضافی در فضا ممکن است در فرآیند یخ زدایی و ضد یخ سازی سطوح هواپیما تاثیر منفی بگذارد اما اگر یک مه غلیظ اطراف هواپیما را بپوشاند، این دو فرآیند می تواند به طور همزمان و بدون عیب و نقص صورت گیرد. در این حالت همان مواد ضد یخ به عنوان مواد یخ زدا و ضد یخ عمل می کند.

اف اف آ، اعلام داشته که باید تمامی بخش های هواپیما از جهت یخ زدگی مورد بررسی قرار گرفته و فرآیند ضد یخ سازی برای آن ها صورت داد. بدین ترتیب این بخش ها شامل موارد زیر می شوند:

  • بال
  • سطوح دم افقی و عمودی
  • بدنه
  • ورودی موتور و پره‌های فن
  • سطوح کنترل و شکاف‌ها
  • ادوات فرود و درب آن
  • آنتن‌ها و سنسورها
  • پروانه‌ها

در هنگام یخ زدایی، باید خدمه های داخل و خارج از هواپیما با هم نهایت همکاری را داشته باشند تا بتوانند به بهترین شکل ممکن، فرآیند ایمنی سازی را صورت دهند.

برای آب کردن یخ ها و فرآیند یخ زدایی هواپیما باید از ۲ تا ۴ خودرو استفاده کرد و این فرآیند را از بدنه جلو شروع و تا بالاها و پشت بدنه، ادامه داد.

یخ زدایی هواپیما

همه این اتفاقات برای زمانی است که هواپیما قصد پرواز دارد. بدنه هواپیما به گونه ای تشکیل شده که جلوی یخ زدن در حین پرواز گرفته می شود. این مکانیزم ها باید به طور کاملا جدی در تابستان و مخصوصا زمستان فعال باشد چرا که تفاوت دما میان ارتفاعات و موارد موثر بر دما، بر روی هواپیما در فصول مختلف پایدار نیست و باید ریسک آن را تا حد امکان کم کرد.

اما متخصصان برای اینکه برای عملیات ضد یخ سازی و آب کردن یخ از روشی نوین تر استفاده کنند، به این نتیجه رسیده اند که باید از آرایش بیولوژیکی قورباغه سمی، بهره ببرند و با الهام از آن، فرآیندی نوین تر رقم بزنند. این قورباغه ها دارای دو لایه بیرونی هستند که یکی از آن ها، تهدید ها را شناسایی می کند و لایه زیرین، عملیات دفاعی را صورت می دهد. یکی از متخصصان به تازگی برای جلوگیری از یخ زدن چنین طرحی ارائه داده و تا حد زیادی آن را تکمیل کرده که می تواند این فرآیند را به طور ویژه تری مدیریت کند.

این روش در سال ۲۰۱۵ تایید شده اما در مراحل تکمیلی به سر می برد تا به زودی بتواند، برای تمامی هواپیما های دنیا به کار گرفته شود!

به راستی تا کنون چقدر به این موضوع فکر کرده اید؟ این ترفند جالب، می تواند به ما نشان دهد که هر انچه که در طبیعت وجود دارد  به طریقی می تواند موجب شود که ما روش های کار با دیگر ابزارهای ساخته شده به دست انسان را بهبود ببخشیم. اگر از این مطلب لذت بردید می توانید آن را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

آخرین اخبار از مسابقات فرازمینی و بین المللی Google Lunar X

Moon Express برای سفر به ماه کمک های مالی کافی دریافت کرد

تیم آمریکایی Moon Express که در کالیفرنیا واقع شده است توانست به مرحله بعدی رقابت های بین المللی گوگل Lunar X برسد.

تیم Moon Express توانست به مقدار کافی کمک های مالی جلب کند تا بتواند سفر به ماه را برای خود ممکن سازد. این تیم توانست مبلغ کل ۴۵ میلیون دلار را از شرکت سرمایه گذاری Founders Fund and Collaborative، شرکت نرم افزاری Autodesk و دیگر سرمایه گذران خصوصی جمع آوری کند.

Moon Express

در کنار ساختن یک فضاپیمای رباتیک برای پرتاب به ماه، از دیگر قوانین و مقررات این رقابت ها می توان به محدودیت ۱۰ درصدی دریافت کمک مالی از دولت و اجبار به پرداخت خصوصی هزینه های ماموریت اشاره کرد.

مدیر عامل شرکت Moon Express آقای Bob Richards  گفت ” ما هم اینک تمام منابع لازم برای پرتاب به ماه را در اختیار داریم. قصد ما گسترش دامنه اجتماعی و اقتصادی زمین به ماه یعنی قاره ۸ام کشف نشده مان و ایجاد عصری نوین در سفری کم هزینه به ماه برای دانش آموزان، دانشمندان، آژانس های فضای و مقاصد تجاری می باشد.

Moon Express موفق به ساخت سفینه MX-1E شده است که توسط راکت آزمایشی Electron به فضا پرتاب می شود. با این حال، این راکت هنوز تازه است و باید پرتاب آن آزمایش شود. Electron سال گذشته برای آزمایش پرتاب آماده بود اما هنوز آن را به انجام نرسانده است.

اگر سفینه MX-1E با موفقیت بر روی ماه فرود آید، تا ۵۰۰ متر حرکت کرده و اولین تصویر با کیفیت اش را به زمین ارسال کند، تیم Moon Express برنده ۲۰ میلیون دلار جایزه خواهد شد.

تیم برنده دوم نیز ۵ میلیون دلار برنده می شود. این رقابت برای دیگر دستاورد هایی نظیر رفتن به محل فرود آپولو نیز جوایزی در نظر گرفته است.

علاوه بر پیروز شدن در رقابت ها، تیم Moon Express امیدوار است که روزی بتواند در ماه برای منابع طبیعی دست به کاوش بزند.

نظر شما در مورد این دست رقابت های هیجان انگیز فرا زمینی چیست؟ دیدگاه های خود را با گویا آی تی در میان گذاشته و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

آخرین اخبار از مسابقات فرازمینی و بین المللی Google Lunar X

Moon Express برای سفر به ماه کمک های مالی کافی دریافت کرد

تیم آمریکایی Moon Express که در کالیفرنیا واقع شده است توانست به مرحله بعدی رقابت های بین المللی گوگل Lunar X برسد.

تیم Moon Express توانست به مقدار کافی کمک های مالی جلب کند تا بتواند سفر به ماه را برای خود ممکن سازد. این تیم توانست مبلغ کل ۴۵ میلیون دلار را از شرکت سرمایه گذاری Founders Fund and Collaborative، شرکت نرم افزاری Autodesk و دیگر سرمایه گذران خصوصی جمع آوری کند.

Moon Express

در کنار ساختن یک فضاپیمای رباتیک برای پرتاب به ماه، از دیگر قوانین و مقررات این رقابت ها می توان به محدودیت ۱۰ درصدی دریافت کمک مالی از دولت و اجبار به پرداخت خصوصی هزینه های ماموریت اشاره کرد.

مدیر عامل شرکت Moon Express آقای Bob Richards  گفت ” ما هم اینک تمام منابع لازم برای پرتاب به ماه را در اختیار داریم. قصد ما گسترش دامنه اجتماعی و اقتصادی زمین به ماه یعنی قاره ۸ام کشف نشده مان و ایجاد عصری نوین در سفری کم هزینه به ماه برای دانش آموزان، دانشمندان، آژانس های فضای و مقاصد تجاری می باشد.

Moon Express موفق به ساخت سفینه MX-1E شده است که توسط راکت آزمایشی Electron به فضا پرتاب می شود. با این حال، این راکت هنوز تازه است و باید پرتاب آن آزمایش شود. Electron سال گذشته برای آزمایش پرتاب آماده بود اما هنوز آن را به انجام نرسانده است.

اگر سفینه MX-1E با موفقیت بر روی ماه فرود آید، تا ۵۰۰ متر حرکت کرده و اولین تصویر با کیفیت اش را به زمین ارسال کند، تیم Moon Express برنده ۲۰ میلیون دلار جایزه خواهد شد.

تیم برنده دوم نیز ۵ میلیون دلار برنده می شود. این رقابت برای دیگر دستاورد هایی نظیر رفتن به محل فرود آپولو نیز جوایزی در نظر گرفته است.

علاوه بر پیروز شدن در رقابت ها، تیم Moon Express امیدوار است که روزی بتواند در ماه برای منابع طبیعی دست به کاوش بزند.

نظر شما در مورد این دست رقابت های هیجان انگیز فرا زمینی چیست؟ دیدگاه های خود را با گویا آی تی در میان گذاشته و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

۷ ویژگی که از افراد باهوش انتظار نداشتیم!

بسیاری از افراد فکر می کنند اگ باهوش باشند زندگی با کیفیت تری خواهند داشت البته این دیدگاه چندان هم به دور از واقعیت نیست! باهوش ها زندگی جالب تر و البته گاهی پر مخاطره تری دارند. طبق تحقیقاتی که از گروه افراد با هوش به دست آمده محققان به ویژگی هایی پی برده اند که ذکر آن ها برای افراد باهوش کمی غیر طبیعی می نماید. هر چند این ویژگی ها را از افراد باهوش انتظار نداشتیم اما دوست داریم آن ها را با شما در میان بگذاریم بنابراین با گویا آی تی  همراه باشید!

گربه دوستی یا سگ دوستی؟

بین مردم، نگهداری از حیوانات کمی بیش از حالت معمول باب شده اما محققان به طور خیلی مصرانه، معتقدند که افراد باهوش بیشتر تمایل دارند تا از گربه مراقبت کنند تا اینکه یک سگ خانگی داشته باشند! نظر شما در این باره چیست؟

قدرت طلبی یا …؟

در ادامه تحقیقات به پژوهش های محققان دانشگاه گرونیگن می رسیم. آن ها طی سال های اخیر به این نتیجه رسیده اند که افراد باهوش به دنبال جایگاه و اقتدار نیستند. به طور کلی افرادی نظیر رولد دال و انیشتین از این ویژگی ها برخوردار بودند، یعنی اقتدارگریز بودند اما از ذکاوت بالایی برخوردار بودند! شاید بدین صورت مطمئن بوده اند که آرامش روحی روانی بیشتری دارند و در این حالت می توانند بهتر ذهن خود را به کار اندازند.

افراد باهوش

صرفا چپ دستی نه اما…

عموما قدرت حل مسائل ریاضی تا حد زیادی به هوش ارتباط دارد از طرفی گفته شده که افراد چپ دست، می توانند مسائل ریاضی را خیلی بهتر از مردم عادی راست دست، حل کنند. با این اوصاف افرادی که از دست چپ برای توشتن استفاده می کنند یا از دست چپ در کارهایشان کمک می گیرند از هوش بالا برخوردار هستند.

سوگند خوردن

طبق تحقیقات در میان افراد فرهیخته و باهوش، بیشترین چیزی که دیده شده است، سوگند خوردن است! با این حساب، افرادی که قسم می خورند از دسته افرادی هستند که ذکاوت بالایی دارند و این دیدگاه که افراد کم هوش و کم سواد، و حتی تنبل زیاد قسم می خورند به طور کامل منقضی می شود.

 خنداندن دیگران

روانشناسی به نام جیل گرینگروس وجود دارد که من جملاتش را گاهی مرور می کنم. او معتقد است که شوخ طبعی افراد و ذکاوت و هوش رابطه مستقیمی با هم دارند. طبق تحقیقاتی که طی ۶ سال اخیر رخ داده به این نتیجه رسیده اند که، افراد باهوش بهتر می دانند که مردم چگونه شاد می شوند به همین خاطر از این تکنیک هایی که ذاتا با آن آشنا هستند استفاده می کنند تا مردم را بخندانند.

 features that intelligent people

باهوش های خفاش صفت!

خفاش پرنده بدی نیست فقط شب ها دیر تر می خوابد یا اینکه اصلا نمی خوابد! درست مثل افراد باهوش. در تحقیقات به این نتیجه رسیده اند که افراد باهوش و ثروتمند عموما شب ها خیلی دیر می خوابند.

نگرانی و باهوشی

گفته شده افرادی که بخاطر حوادث آینده همیشه نگرانند، و از طرفی کارهای نادرست گذشته برایشان عذاب وجدان ایجاد کرده در زمره افرادی هستند که تیز هوش  هستند!

 در این باره دیدگاه های شما چیست؟ هر چند برخی از موارد بالا نسبی است اما می توان گفت در میان افراد باهوش اطرافمان، شمار زیادی از این ویژگی ها را مشاهده می کنیم. شما با کدام یک از ویژگی های یاد شده بیشتر موافق هستید؟ منتظر نظرات جالب شما هستیم. اگر از این مطلب لذت بردید آن را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.

هیجان سفر با خودروی پرنده ایرباس تا انتهای ۲۰۱۷

ایرباس قصد دارد تا پایان سال ۲۰۱۷ مدل اولیه خودروی پرنده اش را به نمایش در آورد

اگر برنامه های زمانی مدیر عامل ایرباس یعنی آقای تام اندرز به درستی پیش برود تا پایان سال جاری شاهد اولین خودروی پرنده ایرباس در آسمان خواهیم بود.

تیم پروژه E^3 واهانا  هم اینک در حال کار بر روی مدلی اولیه از اولین نمونه از “خودروی پرنده دارای خلبان برای سرنشینان انفرادی و حمل بار” (توصیفی که ایرباس از این وسیله نقلیه می کند) از این برند هستند.

این پروژه در فوریه سال ۲۰۱۶ کلید خورد اما این بار نخستین بار است که زمانی نسبتا دقیق از عرضه آن به گوش می رسد.

خودروی پرنده ایرباس

مدیر عامل بخش  A^3 ، آقای رودین لیاسوف برخی از چالش هایی را که تیم A^3  با آن ها مواجه است را خاطر نشان کرد، او گفت ” بسیاری از تکنولوژی های مورد نیاز برای این وسیله نظیر باتری، موتورو سیستم های خودکار به زودی در دسترس خواهند بود.”

این بدین معنی است که نه تنها این خودرو قابلیت پرواز خواهد داشت بلکه گشتاور الکتریکی نیز خواهد داشت. لیاسوف در نظر دارد که خودروی نهایی این برنامه را وارد طرح های اشتراک خودرویی که اغلب شرکت های خودرو سازی در حال بکار گیری آن ها هستند وارد کند، به عنوان مثال بتوان با استفاده از گوشی هوشمند یک خودرو اجاره کرد.

طبق گفته های تیم بزرگترین مشکلی پیش روی آن ها نبود تکنولوژی “رویت و جا خالی دادن” AEB-type برای وسایل نقلیه هوایی است. تیم می گوید” این یکی از بزرگترین چالش هاییست که ما می خواهیم هرچه زودتر آن را حل کنیم.”

ایده تیم E^3 برای خودرو های پرنده و بر اساس اینکه چه تعداد از این خودرو های الکتریکی قرار است تولید شوند ممکن است زمینه تجاری اصلی ایرباس یعنی فروش هواپیما های مسافربری و تجاری را تا حدودی به خطر بیاندازد.

اینکه اعلام شده است این وسیله در پایان سال آینده به عنوان نمونه اولیه معرفی می شود می تواند حاکی از این داشته باشد که در نمایشگاه CES لاس وگاس در سال آینده شاهد رونمایی آن خواهیم بود.

نظر شما در رابطه با این خبر چیست؟ آیا این خودرو ها می توانند به اندازه ی هواپیماهای ایرباس موفق شوند؟ دیدگاه خود را با گویا آی تی در میان بگذارید و این مطلب را روی شبکه های اجتماعی نشر دهید.