بررسی سونی اکسپریا XZ: می‌خواهم حرف بزنم!

بررسی سونی اکسپریا XZ: می‌خواهم حرف بزنم!

اگر نام سونی را بشنوید، اولین چیزی که به خاطر می‌آورید، چیست؟ به یاد تلویزیون‌های این کمپانی می‌افتید؟ کنسول پلی استیشن در ذهن‌تان تداعی خواهد شد و یا واکمن‌های دوست داشتنی آن را به یاد می‌آورید؟

البته در این بین هستند افرادی که گوشی‌های این برند مطرح ژاپنی را به یاد بیاورند، اما هر چه که هست، این گوشی‌ها به جز چند مورد خاص، شاید هیچ‌وقت مایه مباهات سونی نبوده‌اند.

اما ظاهرا این شرکت همچنان می‌خواهد که در بخش موبایلش ثابت قدم بوده و علی‌رغم فشارهای زیادی که در طی سالیان اخیر تجربه کرده است، آن را به پیش ببرد.

گوشی اکسپریا XZ را بایستی آخرین پرچم‌دار سونی بدانیم که طبق ادعای سازنده‌اش، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، حرف‌هایی که البته همیشه قرار بود محصولات پیشین نیز بزنند اما پس از مدتی مشخص می‌شد که برخی رمق آن را نداشتند و آنانکه داشتند، گوش شنوایی برای شنیدنش نبود!

اما این بار ما تصمیم گرفتیم تا یک گوش شنوا برای این گوشی جدید بشویم، پس اجازه دادیم که اکسپریا XZ هرچه می‌خواهد، دل تنگش بگوید و ما بشنویم تا در آخر با همدیگر تصمیم بگیریم که آیا این محصول، حرف‌های جدیدی برای گفتن داشته و یا بر روی نوار ناکامی حرکت خواهد کرد! با ما و این مصاحبه اختصاصی همراه باشید.

نامت چیست؟

من اکسپریا XZ هستم، حرف اولم ایکس است که به دلیل استفاده از سری جدید سونی برایم انتخاب شده و حرف دومم Z که نشان می‌دهد اگر اکسپریا XA یک محصول ساده بود، من با استفاده از آخرین حرف الفبای انگلیسی، می‌خواهم ثابت کنم که دیگر آخرش هستم!

ظاهرت را توصیف کن

اگر تا به حال از گوشی‌های سونی استفاده کرده باشید، به طور حتم متوجه خواهید شد که من نیز یک سونی هستم. در واقع طراحی سری اکسپریا به شکلی است که شما با یک نگاه به اندام این گوشی‌ها، می‌فهمید که یک محصول لوکس و زیبا در جلوی دیدگان‌تان قرار دارد.

البته من تغییراتی نیز داشته‌ام. حاشیه راست و چپ نمایشگر کم شده و به علت استفاده از شیشه ۲.۵D یک حالت زیبا در نگاه از کناره‌ها به خود گرفته‌ام. البته هنوز کمی فضای بالا و پایین نمایشگر زیاد است و هرچه به طراحم اصرار کردم که آن را کم‌تر کن، گفت دوست دارم قدت بلند باشد و برای همین آن را زیاد نگاه داشت!

اگر به سمت راست نگاه کنید، هر چی کلید هست را در آن جای داده‌ام. در بالاترین بخش، دکمه پاور که حسگر اثر انگشت است و کارایی خوب و دلپذیری هم دارد، در پایین‌ترین قسمت شاتر دوربین که این روزها در کم‌تر محصولی می‌بینید و در بین این دو، دکمه یک‌پارچه صدا که البته بسیاری ایراد می‌گیرند چرا در اینجا کار گذاشته شده و دسترسی به آن سخت است! از آنجایی هم که چندین بار از دست کاربران به این خاطر نقش بر زمین شدم، خودم نیز بر درستی این ادعا صحه می‌گذارم.

در سمت چپ، فقط یک درگاه وجود دارد که هربار آن را به بیرون بکشید، سریع غش می‌کنم! حالا چه بخواهید سیم‌کارت بگذارید و یا مموری کارت، فرقی ندارد، اگر نگاهش هم کنید به‌سرعت ریستارت می‌شوم تا بدانید که دست به جای حساسی زده‌اید!

در بالا جک استاندارد ۳.۵ میلی‌متری حضور دارد و به بهانه‌های واهی، حذفش هم نکردم تا بتوانید از کیفیت موسیقی با انواع و اقسام هدفون‌های سیمی لذت ببرید. در پایین نیز محل اتصال شارژ و کامپیوتر است که برای نخستین بار به سراغ یواس‌بی تایپ C رفته‌ام تا ثابت کنم که چقدر پیشرفته بوده و به توسعه تکنولوژی بها می‌دهم!

اگر من را به پشت برگردانید، با یک فلز خوش ساخت و مات روبه‌رو می‌شوید که نام اکسپریا با فونت ریزی در وسط آن حک شده است. دوربین در قسمت بالایی و گوشه قرار گرفته و تک فلاش LED و بخش تازه وارد فوکوس لیزری در یک فضای مشکی کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند.

در کل اگر تعریف از خود نباشد، من بهترین و کامل‌ترین طراحی را در بین محصولات اکسپریا دارم و اگر یک سونی باز باشید، حتما از به‌دست گرفتنم لذت خواهید برد.

نمایشگرت چه کیفیتی دارد؟

بیایید صادق باشیم! اولین محصولات سونی در سری Z از کیفیت نمایشگر چندان دلچسبی برخوردار نبودند، اما هرچه گذشت، به آن چیزی که از سونی انتظار می‌رفت نزدیک و نزدیک‌تر شدیم و حال می‌توانم با اطمینان خاطر بگویم که من، آن چیزی هستم که بایستی سازنده‌ام بر خودش ببالد!

یک نمایشگر با سایز ۵.۲ اینچی و وضوح فول اچ‌دی که جدا از بحث تبلیغات و بالا بردن الکی پیکسل‌ها، بهترین است. باتری بیشتری مصرف نمی‌کند و چشمان کاربر قادر به تفکیک کردن آن‌ها نیست.

از نظر روشنایی هم یکی از بهترین‌ها بوده و کنتراست فوق‌العاده‌ای دارم. به شخصه تضمین می‌کنم که اگر در زیر نور آفتاب هم به چهره من بنگرید، باز هم به خوبی قادر به تماشا خواهید بود و لبخند رضایت را بر لبان‌تان می‌نشانم.

در بخش سخت‌افزار چه حرف‌هایی برای گفتن داری؟

سونی و کوالکام دو یار جدا ناشدنی هستند، به‌خصوص زمانی‌که بحث یک پرچم‌دار در میان باشد. همین دوستی باعث شد که حتی در بسیاری از مدل‌های قبلی، برادرانم از نسخه اسنپدراگون ۸۱۰ با آن مشکل داغ بودنش هم باز تولید شوند اما من به جدیدترین و بهترین مجهزم، یعنی اسنپدراگون ۸۲۰ که دارای ۴ هسته کریو هست. ۲ تا با فرکانس ۲.۱۵ و دو تای دیگر با فرکانس ۱.۶ گیگاهرتز کار می‌کنند.

همچنین از واحد گرافیکی قدرتمند آدرنو ۵۳۰ بهره می‌گیرم و شاید تنها نقطه‌ای که بتوانید به من گیر دهید، رم ۳ گیگابایتی‌ام بوده که این روزها برای پرچم‌داران چندان مرسوم نیست. اما به کمک بهینه‌سازی‌های بسیار زیاد که در رابط کاربری‌ام انجام می‌دهم، همین مقدار هم کافی‌ست، اگرچه بیشتر از آن هم می‌توانست دلپذیر باشد.

شاید بهتر باشد به‌جای آنکه شعار دهم، در چند آزمون سخت وارد عمل شده و آنچه را که دارم به صورت عملی برایتان به نمایش بگذارم!

ابتدا از برنامه انتوتو استفاده کردیم که گوشی را در بخش‌های مختلف به چالش می‌کشد.

پس از آن به سراغ گیک بنچ رفتیم تا عملکرد آن را در قسمت پردازنده و در مقایسه با رقبا بسنجیم.

آخرین آزمون را نیز به توانایی پردازنده گرافیکی در اپلیکیشن بونسای اختصاص دادیم.

دوربین خودت را تشریح کن

دست بر روی قسمتی گذاشتید که کلی درباره‌اش صحبت دارم. در واقع باید گفت وقتی که سنسورهای سونی، در بهترین گوشی‌های دنیا استفاده شده و برترین بوده‌اند، پس یک محصول اکسپریا بایستی از بهترین‌ها باشد که قاعدتا من، یعنی اکسپریا XZ هستم.

سنسور استفاده شده با نام IMX300، همانی است که بر روی گوشی‌های اکسپریا Z5، اکسپریا X و X پرفورمنس هم استفاده شده بود. البته نا امید نشوید، چون اولا کیفیت همان‌ها هم خیلی خوب بوده و دوما با بهبودهایی چون استفاده از فوکوس لیزری و بالاتر بردن کارایی نرم‌افزاری، کاری کرده‌ام کارستان! فقط کافی است دوربین را در دست گرفته و مشغول عکاسی شوید.

این سنسور در اصل یک نمونه ۲۴.۸ مگاپیکسلی است اما در نسبت ابعاد ۴ به ۳ سایز ۲۲.۸ مگاپیکسلی و در نسبت ۱۶ به ۹، حداکثر ۲۰.۱ مگاپیکسلی را ارایه می‌کند که باز هم در بین محصولات اندرویدی، یک شاهکار محسوب می‌شود!

این سنسور در پشت ۶ المنت قرار گرفته و توانایی گرفتن تصاویر بسیار واید ۲۴ میلی‌متر در کنار گشودگی دیافراگم f/2.0 را دارد که خودم هم قبول می‌کنم در بین پرچم‌داران امروزی که به ارقام ۱.۸ و ۱.۷ دست یافته‌اند، چیز چشم‌گیری نیست!

از قدیم الایام، همان طور که برادرانم به فلش دو گانه اعتقادی نداشتند، به لرزش‌گیر اپتیکال هم علاقه‌ای ندارم و به همین خاطر با تثبیت کننده تصویر آن هم از نوع جدید ۵ جهته خدمت‌تان عرضه می‌شوم و اگر با من به درستی رفتار کنید، متوجه می‌شوید که از تاری گریزانم!

تغییرات فقط به همین موارد ختم نمی‌شود و از سنسور RGBC-IR (مخفف قرمز، سبز، آبی، خالص، مادون قرمز) نیز استفاده می‌کنم که سبب می‌شود تا به‌خوبی گرمای رنگ‌ها را در هنگام عکاسی و فیلم‌برداری احساس کرده و واقعی‌ترین حالت را ثبت کنم.

برای آنکه بهتر با کیفیت عکاسی من آشنا شوید، برایتان از مناظری زیبا و بدیع، اقدام به عکاسی کردم. از آنجایی هم که ضد آب هستم، سرکی به زیر اقیانوس کشیده و چند تصویر را نیز از آنجا شکار کرده‌ام که در ادامه می‌توانید مشاهده کنید.

در قسمت فیلم‌برداری، از اچ‌دی گرفته تا اولترا اچ‌دی، برایتان فیلم می‌گیرم. همچنین قابلیتی چون فوکوس بر روی اجسام متحرک باعث می‌شود که هیچ صحنه‌ای را از دست ندهید. فیلم زیر را هم به صورت اختصاصی برای شما از زیر آب گرفته‌ام تا ببینید، لذت ببرید و متوجه شوید که یک گوشی با کلید اختصاصی شاتر و قابلیت ضد آب، چه کارهای جالبی می‌تواند بکند!


راستی، از آنجایی که می‌دانم این روزها همگی به یک عکاسی سلفی علاقه‌مند هستید، از یک نمونه ۱۳ مگاپیکسلی با کیفیتی عالی استفاده می‌کنم. تصویر زیر به‌خوبی نشان می‌دهد که عجب عکاس توانمندی هستم!

اکسپریا XZ همچون سایر گوشی‌های سونی، بخش‌های جالبی چون AR Effect را نیز دارد، همچنین می‌توانید در بخش تایم شیفت به صورت صحنه آهسته فیلم‌برداری کنید و یا با سرعت مناسب، یک عکس پانوراما بگیرید (تصویر زیر).

چه صدایی داری؟

از آنجایی که تصمیم گرفتم از ابتدا صادقانه صحبت کنم، پس باید اعتراف نمایم که این بخش مثل لیوان نیمه پر است! قسمت خوب ماجرا به اسپیکرهای استریو با کیفیت مناسب باز می‌گردد که زمان برادر بزرگ‌ترم یعنی اکسپریا Z2 بر روی گوشی‌های پرچم‌دار سونی نصب شد، قدرت و توانایی صدا در هدفون خیلی خوب است و با وجود موزیک پلیر توانمندی که دارم، حتما از داشتنم لذت می‌برید. نیمه خالی لیوان که اتفاقا اهمیت کم‌تری دارد، به بلندی اسپیکرها باز می‌گردد، جایی که چندان خوب عمل نکرده و تقریبا از اکثر گوشی‌های معروف بازار صدای کم‌تری دارم و به نوعی محجوب‌تر هستم!

از رابط کاربری‌ات کمی بیشتر به ما بگو

این قسمت دارای دو دسته از طرفداران است، یک بخش به هواداران پر و پا قرص و متعصب بازمی‌گردد و در مقابل، عده‌ای هستند که همیشه لب به اعتراض نسبت به ساده بودن اینترفیس من گشوده‌اند.

به صورت پیش فرض با اندروید نسخه ۶ عرضه شده‌ام اما به زودی طعم نوقا را خواهم چشید. از نظر بصری، تا حد زیادی به اندروید خام شباهت دارم اما همین امر سبب شده تا سریع باشم و راحت‌تر آپدیت‌های جدید را دریافت کنم. منوها با سری ایکس شبیه است اما برخی بهبودها را دریافت کرده‌ام.

یکی از این موارد، اسمارت کلینر هست که باعث خواهد شد تا کش سیستم و برنامه‌هایی که بدون دلیل باز هستند، به صورت اتوماتیک پاک شده و برای همین موجب بهبود در مصرف باتری و عملکرد سیستم خواهد شد.

از سنسور اثر انگشت هم در این بخش می‌خواهم صحبت کنم چون به لطف بهبودهای نرم‌افزاری و توانمندی سخت‌افزاری، یکی از بهترین‌ها در بازار است. این کلید نرم، تقریبا در تمامی موارد به درستی عمل می‌کند و پس از تنظیم کردن انگشتان مدنظرتان، یک درگاه ایمن و سریع برای ورود به دنیای بزرگ من است!

راستی، یک قابلیت خاص دیگر هم دارم که برای بالا بردن عمر باتری استفاده خواهد شد. بدین شکل که اگر شما من را آخر شب به شارژ بزنید، به صورت یک‌سره تا صبح شارژ نخواهم شد، بلکه به صورت هوشمند این عمل صورت می‌پذیرد تا عملکرد باتری‌ام تا مدت‌ها در سطح مناسب باقی بماند.

گفتی باتری، چه توانی دارد؟

بر روی کاغذ را بخواهیم نگاه کنیم، یک نمونه ۲۹۰۰ میلی‌آمپری، دقیقا همان چیزی است که بر روی برادر بزرگ‌ترم یعنی اکسپریا Z5 کار گذاشته شده بود اما اگر در عمل مقایسه کنیم، من خیلی بهترم!

اگر در استفاده از توانم زیاده روی نکنید، حتی تا ۲ روز هم به‌راحتی در کنارتان خواهم بود. تمام این‌ها بستگی به این دارد که شما چه مواردی را در اولویت کاری خودتان قرار می‌دهید. در بخش مکالمه، تا نزدیک به ۲۴ ساعت تاب می‌آورم (صحبت مداوم)، برای وب‌گردی تنها کمی بیشتر از ۹ ساعت توان داشته و اگر از علاقه‌مندان به تماشای فیلم و کلیپ هستید، شاید کمی به من اخم کنید، چرا که رقم ۸:۳۰ دقیقه زیاد امیدوار کننده نیست.

همان طور که پیش‌تر اشاره کرده بودم، به فناوری‌های جالبی چون باتری Care یا Qnovo مجهز بوده و از استامینای معروف خودم هم استفاده می‌کنم. راستی، تا فراموش نکردم این را هم بگویم که از تکنولوژی شارژ سریع، نسخه سوم هم کمک می‌گیرم که باعث می‌شود با سرعت خیلی بالایی، توانم را دوباره به‌دست بیاورم.

در پایان این گفتگو، دیگر چه چیزی را می‌خواهی بگویی؟

گوشی‌های سونی همیشه به قابلیت‌هایی چون ضد آب و گرد و غبار بودن، شهرت داشتند و بنده نیز با استفاده از لایسنس IP68 کاری می‌کنم، کارستان! تا یک ساعت و در عمق ۱.۵ متری آب می‌تواند با من عکس و فیلم بگیرید، درست مانند آنچه که در بخش مربوط به عکاسی برایتان به نمایش گذاشتم.

در دو نسخه ۳۲ و ۶۴ گیگابایت وارد بازار شده‌ام که توانایی پشتیبانی از کارت حافظه جانبی تا ۲۵۶ گیگابایت دیگر را نیز دارم.

سازنده، رنگ‌های فوق‌العاده‌ای هم برایم در نظر گرفته است که شامل مشکی معدنی (متمایل به قهوه‌ای تیره)، آبی جنگلی (سورمه‌ای)، صورتی عمیق (رز گلد) و پلاتینی (نقره‌ای) می‌شود.

درباره قیمت هم با توجه به آنکه تازه وارد بازار شدم، شاید کمی تند به نظر برسم و هرکسی حاضر نباشد بالای ۲.۳۰۰.۰۰۰ تومان اسکناس برایم پرداخت کند. اما مطمئنا با گذشت زمان، هم از این بها کاسته شده و هم این را بدانید که ارزش قیمتم را دارم! باور ندارید؟ کمی سر کیسه را شل کنید تا با من از نزدیک آشنا شده و قابلیت‌هایم را خودتان از نزدیک تجربه نمایید.

نوشته بررسی سونی اکسپریا XZ: می‌خواهم حرف بزنم! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

چگونه تبلیغات آنلاین و آفلاین در کنار هم باعث تاثیرگذاری بیشتر می‌شوند؟ + ویدیو

ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که با دیدن یک بیلبورد تبلیغاتی، سریعا نام برند تبلیغ شده را در گوشی هوشمند خود جستجو کرده‌ باشید یا اینکه حین تماشای یک برنامه تلویزیونی، در شبکه‌های اجتماعی به دنبال حاشیه‌های پشت صحنه بگردید و بخواهید که هیچ موردی را از دست ندهید. در چنین مواردی است که روابط میان تبلیغات و بازاریابی در فضای آنلاین و راهکارهای تبلیغاتی آفلاین محسوس است و متوجه می‌شوید که به چه میزان روی یکدیگر تاثیر مثبت می‌گذارند.

اگر در مورد روابط بسیار قوی این دو قانع نشده‌اید، لازم است که کمی در مورد اعداد و ارقام مستند مربوط به این موضوع مهم، مطلع شوید:

 

  • وقتی که فردی هم از فضای آنلاین و هم بواسطه تبلیغ تلویزیونی هدفگیری می‌شود، ۱۶٪ درصد نرخ تبدیل بیشتری (نرخ فروش) پدید می‌آورد.
  • ۵۱% افراد، قبل از خرید فیزیکی، در فضای آنلاین تحقیق می‌کنند.
  • ۵۰٪ فروش‌های حضوری به خاطر تاثیر بازاریابی آنلاین روی افراد صورت میگیرد.

البته آمار و ارقام مربوط به میزان تاثیرگذاری بازاریابی آنلاین و راهکارهای آفلاین بر هم به اینجا ختم نمی‌شود. بیشتر بدانید »

anetwork

 

اجرای راهکارهای تبلیغات و بازاریابی در فضای آنلاین، به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا اطلاعات بیشتری به مخاطب خود ارائه دهند و فرد کاملا از امکانات محصولات و خدمات مطلع گردند. به همین دلیل، خیلی از کسب و کارها سراغ پیشبرد موازی کمپین‌های آفلاین با آنلاین می‌روند. چنین رویکردی، میزان اثرگذاری کمپین‌های تبلیغاتی را چندین برابر می‌کند. زیرا کسب‌وکارها به کمک راهکارهایی چون تبلیغات چاپی، محیطی و تلویزیونی، عموم مردم را هدفگیری کرده و به برندسازی می‌پردازند و در کنار این راهکارها، برای اثرگذاری و افزایش میزان فروش، از تبلیغات آنلاین استفاده می‌کنند.

برای آنکه اطلاعات کامل‌تری در مورد این رویکرد در تبلیغات بدست بیاورید پیشنهاد می‌کنیم این صفحه را ببینید و ویدیو قرار گرفته در آن را تماشا کنید.

بررسی لپ‌تاپ ایسوس ذن‌بوک فلیپ UX360: لپ‌تاپ چرخنده!

بررسی لپ‌تاپ ایسوس ذن‌بوک فلیپ UX360: لپ‌تاپ چرخنده!

با بررسی یکی از جدیدترین و هیجانی‌ترین محصولات کمپانی ایسوس در زمینه لپ‌تاپ‌، همراه شما عزیزان هستم. کمپانی ایسوس را می‌توان از قدیمی‌های حوضه‌ تکنولوژی دانست که ورودش به عرصه رایانه‌های همراه، موفقیت عظیمی را در این زمینه در بر داشت. یکی از نوآورترین محصولات این کمپانی، لپ‌تاپ تاشویی است که به تازگی معرفی شده و بخش نمایشگر آن می‌تواند تا ۳۶۰ درجه به جلو یا عقب خم شود. همراه ما با بررسی تخصصی لپ‌تاپ ایسوس ذن‌بوک فلیپ UX360 باشید.


در ابتدا بیایید نگاهی به مشخصات کلیدی این دستگاه بر روی کاغذ بیاندازیم.

  • پردازنده m7-6Y75 ساخته شده توسط شرکت اینتل، سرعت پردازش ۱.۲۰ گیگاهرتز
  • پردازنده گرافیکی اینتل مدل ۵۱۵، حافظه گرافیکی ۱۰۲۴ مگابایت از نوع DDR3
  • حافظه رم ۸۱۹۲ مگابایت دو کاناله و از نوع LPDDR3
  • صفحه نمایش لمسی با اندازه ۱۳.۳ اینچ، رزولوشن ۱۸۰۰×۳۲۰۰ پیکسل (QHD)، نمایشگر از نوع براق
  • هارددیسک از نوع درایو جامد با ظرفیت ۵۱۲ گیگابایت با اتصال SATA3 M.2
  • بدنه تمام فلزی دستگاه، قابلیت تا شدن ۳۶۰ درجه‌ای، موجود در رنگ‌های مشکی و طلایی، وزن حدود ۱ کیلو و ۳۵۰ گرم.

بررسی تخصصی این محصول نوآور ایسوس را همراه ما دنبال کنید.


طراحی

در بحث طراحی، ذن‌بوک فلیپ حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. بدنه‌ای تمام فلزی با تراش‌های زیبا و طرح‌های دایره‌ای موجود، چشم‌انداز فوق‌العاده‌ای را به این دستگاه بخشیده‌اند، به طوری‌ که این بدنه فلزی همراه با ضخامت بسیار ناچیز یک ترکیب عالی از طراحی را می‌سازد. فلز استفاده شده فقط بر روی بخش پشتی صفحه نمایش نبوده، بلکه زیر دستگاه هم از همین متریال استفاده شده است.

جنس این فلز بسیار مناسب بوده و هنگامی که با دست آن را لمس می‌کنید، کاملا متوجه کیفیت بالای آن می‌شوید. متاسفانه مشکلی که در بحث طراحی با آن مواجه خواهید شد، به جای ماندن لکه و اثر انگشت است که می‌تواند کمی آزار دهنده باشد. این موضوع زمانی بیشتر خودش را نشان می‌دهد که لپ‌تاپ در برابر نور قرار بگیرد. در قاب پشتی ذن‌بوک فلیپ تنها شاهد لوگوی کمپانی ایسوس هستیم که درست در وسط قاب و با جنس فلز، خودش را جای داده است. دیگر چیزی جز خطوط تراش خورده دایره‌ای شکل در این بخش از دستگاه دیده نمی‌شود. چهار لبه این لپ‌تاپ با ظرافت خاصی به صورت گرد و زاویه‌دار در آمده‌اند که زیبایی این بخش را دو چندان کرده‌اند. ضخامت این محصول ایسوس تنها ۱۸ میلی‌متر بوده و این مقدار برای یک لپ‌تاپ بسیار خوب محسوب می‌گردد. ضخامت کم دستگاه در کنار ۳۲۳ میلی‌متر طول و ۲۲۰ میلی‌متر عرض، حمل و نقل را به آسانی برای کاربر مقدور می‌سازد و مطمئن باشید با هیچ مشکلی در این زمینه مواجه نخواهید شد.

پورت‌های این رایانه قابل حمل طبق معمول در لبه‌های کناری قرار گرفته‌اند که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهیم داشت. در بخش زیرین لپ‌تاپ شاهد دو اسپیکر هستیم که محیط پایینی را پر کرده‌اند. برچسب لوگوی ویندوز و اطلاعات دستگاه هم در این قسمت دیده می‌شوند. هنگامی که نمایشگر ذن‌بوک فلیپ را باز می‌کنید، کیبورد و تاچ‌پد مشاهده می‌گردند که بر روی یک سطح فلزی از همان جنس قاب پشتی، قرار گرفته‌اند. بخش رو‌به‌رویی دستگاه هم از شیشه تشکیل شده که لوگوی ایسوس در پایین و لنز وب‌کم در بالای آن نمایان هستند. به طور کلی کیفیت و ساخت این لپ‌تاپ بسیار خوب ارزیابی می‌گردد و طراحی بسیار زیبایی را در اختیار کاربر قرار می‌دهد.


کیبورد و تاچ‌پد

یکی از بخش‌های مهم موجود بر روی یک لپ‌تاپ را می‌توان کیبورد و تاچ‌پد آن دانست، چراکه هنگام کار کردن بیشترین ارتباط بین کاربر و لپ‌تاپ توسط این بخش‌ها صورت می‌گیرد. کیبورد ذن‌بوک فلیپ از دکمه‌های بسیار نرم و راحتی تشکیل شده که با کم‌‌ترین فشار ممکن عمل می‌کنند. طرح چینش این کیبورد طبق معمول به صورت QWERTY بوده و خبری از طرح لبخند بر روی این دکمه‌ها نیست. این کلیدها بسیار تخت و هم سطح هستند و یک چینش منظم را ارایه می‌دهند. همچنین خبری از بخش Num Pad بر روی صفحه کلید ذن‌بوک نیست و این موضوع با توجه به طول کم دستگاه توجیه می‌گردد. بزرگی دکمه‌های موجود در این صفحه کلید به حدی است که کار کردن برایتان آسان باشد. علاوه بر این‌ها خوشبختانه شاهد حروف فارسی بر روی این دکمه‌ها نیز هستیم. ناگفته نماند که این کیبورد فاقد نور پس‌زمینه است!

درست کمی پایین‌تر از صفحه کلید، تاچ‌پد خودش را نشان می‌دهد. این تاچ‌پد مستطیلی‌ است که با رنگی روشن‌تر از بدنه دستگاه به صورت یک تو رفتگی جزیی در این بخش جاخوش کرده است. هیچ دکمه‌ خاصی در نگاه اول با چشم دیده نمی‌شود و تنها یک سطح صاف این بخش را تشکیل داده است. دکمه‌های راست کلیک و چپ کلیک در واقع زیر این سطح قرار گرفته‌اند که با فشردن بخش راستی و یا چپی قسمت پایینی تاچ‌پد، می‌توان عملیات کلیک را انجام داد. جنس سطح این تاچ‌پد بسیار مناسب بوده و اصطکاکی که با انگشتان ایجاد می‌کند، باعث راحتی در کنترل خواهد بود. کار کردن با تاچ‌پد شاید به اندازه ماوس برای کاربر راحت و دلنشین نباشد، اما می‌توان تاچ‌پد به کار رفته در این دستگاه را از راحت‌ترین‌ها در این زمینه دانست.


صفحه نمایش

صفحه نمایش بکار رفته در این لپ‌تاپ از نوع لمسی بر روی پنل IPS بوده که اندازه‌ای معادل ۱۳.۳ اینچ و رزولوشن QHD دارد. کیفیت کلی این نمایشگر بسیار مناسب بوده و از کنتراست بالایی نیز برخوردار است. البته روشنایی به حد ایده‌آل نیست و می‌تواند در حداکثر میزان خودش تا ۳۰۰ نیت بالا برود. رنگ‌های به نمایش گذاشته شده توسط این نمایشگر کمی میل به گرمی دارند و برای این که به واقعی‌ترین حالت ممکن دست پیدا کنید، نیاز دارید تا کمی تنظیمات را در این زمینه دست‌کاری کنید. عملکرد ذن‌بوک فلیپ با توجه به براق بودن صفحه نمایش، در زیر نور آفتاب اصلا مناسب نیست و نمی‌توانید به راحتی به کار کردن با آن بپردازید که این موضوع با توجه به روشنایی نسبتا کم نمایشگر بیشتر خودش را نشان می‌دهد. حاشیه صفحه نمایش که از جنس شیشه بوده می‌توانست کمتر از این مقدار باشد اما با وجود ضخامت کم در این بخش، جای هیچ‌گونه ایرادی به آن نمی‌ماند.

عملکرد نمایشگر در زوایای مختلف بسیار خوب بوده و تغییرات در رنگ‌های به نمایش گذاشته شده آن‌چنان دیده نمی‌شود. یکی از مهم‌ترین قابلیت‌های موجود بر روی ذن‌بوک فلیپ لمسی بودن نمایشگرش است به طوری‌ که می‌توانید کنترل لپ‌تاپ را به راحتی در دست بگیرید. همچنین بخش رو‌به‌رویی که شامل نمایشگر می‌شود، می‌تواند حرکت ۳۶۰ درجه‌ای داشته باشد و لپ‌تاپ را به یک تبلت ۱۳ اینچی تبدیل کند. البته استفاده از قابلیت لمسی این نمایشگر برای زمانی که صفحه نمایش به طور معمولی باز بوده کمی مشکل ساز خواهد بود، چرا که با هر ضربه و لمس، نمایشگر تکان خورده و نمی‌شود به راحتی با آن کار کرد. سرعت پاسخ گویی این نمایشگر در لمس، بسیار بالا بوده و عملکرد خوبی دارد. همچنین یک اپلیکیشن اختصاصی بر روی این لپ‌تاپ موجود است که با انجام تنظیمات خاصی در نمایش رنگ‌ها، از چشمان شما در برابر خستگی در اثر دیدن صفحه نمایش محافظت می‌کند. البته کانفیگ‌های مختلفی هم از این نوت‌بوک موجود بوده که رزولوشن صفحه نمایش کم‌تری را ارایه می‌دهند.


پورت‌ها و اتصالات

پورت‌های دستگاه طبق معمول در لبه‌های کناری قرار گرفته‌اند. البته به جز پورت‌ها شاهد دو کلید سخت‌افزاری کنترل صدا و پاور بر روی این بخش هستیم. بنابراین دیگر این کلیدها در کیبورد لپ‌تاپ مشاهده نمی‌شوند. بخش سمت راست ذن‌بوک فلیپ را ورودی آداپتور، یک عدد پورت USB 3.0، درگاه USB-C، درگاه micro HDMI و ورودی هدفون تشکیل داده است. به لبه سمت چپ دستگاه که می‌رسیم همان دو دکمه سخت‌افزاری کنترل صدا و پاور دیده می‌شوند که در کنار دو درگاه‌ USB 3.0 و کارت خوان حافظه SDXC حضور پیدا کرده‌اند. همچنین دو نور اعلانات باتری و مدیریت هارد هم در این بخش دیده می‌شوند. تعداد پورت‌های بکار رفته در این لپ‌تاپ خوب ارزیابی می‌شود و هنگام کار کردن با آن احساس کمبود در این زمینه نخواهید داشت. تقریبا تمامی چیز‌هایی که نیاز دارید، به طور خلاصه در دسترس شما هستند. همچنین Wireless-AC 8260 و نسخه ۴.۱ بلوتوث هم حضور دارند تا شما را بیشتر در ارتباط قرار دهند. البته بر روی این نوت‌بوک درایو نوری وجود ندارد پس باید فکری به حال اطلاعاتی که بر روی CD‌ها و DVD‌ها دارید، بکنید.


پردازنده و عملکرد

به یکی از مهم‌ترین بخش‌های موجود یعنی قلب دستگاه می‌رسیم. پردازنده موجود بر روی ذن‌بوک فلیپ، از نوع Core m7 اینتل مدل ۶Y75 بوده که سرعت پردازش ۱.۲۰ گیگاهرتز را ارایه می‌دهد. حافظه رم ۸ گیگابایتی از نوع LPDDR3 هم مسئولیت مدیریت برنامه‌های در حال اجرا را بر عهده دارد. موتور گرافیکی اینتل ۵۱۵ هم حضور دارد تا پردازش گرافیکی را به همراه ۱ گیگابایت حافظه گرافیکی ازنوع DDR3 به انجام برساند. هارددیسک از نوع درایو جامد با ظرفیت ۵۱۲ گیگابایت و اتصال SATA3 M.2 هم در کنار این مشخصات قرار گرفته است.


سخت‌افزار موجود خبر از قدرتمندی این لپ‌تاپ می‌دهد و می‌توان انتظار اجرای برنامه‌های سنگین را از این دستگاه داشت. یکی از نوآوری‌هایی که در این بخش از ذن‌بوک مشاهده می‌گردد، عدم استفاده از فن برای کاهش دادن ضخامت است، به طوری‌که هیت‌سینک مسولیت خنک سازی پردازنده را بر عهده دارد. با این وجود هنگام کار کردن با این لپ‌تاپ دمای دستگاه مناسب بوده و گرمای زیادی تولید نمی‌شود. در ادامه می‌توانید نتایج بنچمارک‌های بدست آمده توسط ذن‌بوک فلیپ را مشاهده کنید.

مشخصات کلی پردازنده

3D Mark


نرم‌افزار

به لطف حضور ویندوز ۱۰ بر روی این لپ‌تاپ و همچنین قابلیت تا شدن کامل دو بخش جلویی و پشتی، به راحتی قادر خواهید بود تا از ذن‌بوک فلیپ بعنوان یک تبلت استفاده کنید. در این حالت محیط ویندوز به طور اتوماتیک به حالت تبلت مود می‌رود و همه چیز در دسترس‌تان قرار می‌گیرد. با توجه به ابعاد تقریبا بزرگ نمایشگر شاید کار کردن با انگشتان دست برای دسترسی به بخش‌های مختلف مشکل باشد که وجود یک قلم می‌توانست این مشکل را تا حد زیادی حل کند. نرم‌افزارهای اختصاصی ایسوس هم در کنار ویندوز حضور دارند. یکی از آن‌ها Asus HiPost نام داشته که اطلاعات را بین دستگاه‌های مختلف‌تان سینک کرده و دیوایس‌ها را در ارتباط قرار می‌دهد. نرم‌افزارهای دیگری مانند DropBox و MyAsus بر روی این لپ‌تاپ حضور داشته که با اتصال به اینترنت امکانات مختلفی را در اختیارتان می‌گذارد. کار کردن با برنامه‌های مخصوص طراحی و گرافیکی توسط نمایشگر لمسی و تاشوی ذن‌بوک فلیپ، بسیار لذت بخش خواهد بود. اما یک مشکل کوچک عدم پشتیبانی برخی از اپ‌ها مانند فتوشاپ از رزولوشون QHD است؛ که البته راهکارهایی برایش وجود دارد و به مرور زمان این پشتیبانی‌ها بیشتر هم خواهد شد.


باتری

باتری استفاده شده در ذن‌بوک از نوع لیتیوم پلیمر ۳ سلولی بوده که ۵۴Wh ظرفیت دارد. به گفته خود کمپانی ایسوس استقامت این باتری چیزی حدود ۱۲ ساعت است که عملکردی بسیار مناسب محسوب می‌گردد. شارژ شدن دوباره این باتری می‌تواند در مدت ۲ ساعت از صفر تا ۱۰۰ درصد انجام بپذیرد. البته بهتر است این موضوع را بدانید که این باتری غیرقابل تعویض بوده و شما به آن دسترسی نخواهید داشت.


اسپیکر

دو عدد اسپیکر به طور استریو در بخش زیرین ذن‌بوک فلیپ UX360 حضور دارد که صدای قابل قبولی تولید می‌کند. قرارگیری بلندگو به صورتی است که با قرار دادن لپ‌تاپ بر روی یک سطح صاف، کمی جلوی محفظه‌های خروجی صدا گرفته می‌شود که شاید موضوع چندان خوشایندی نباشد. اما به طور کلی حجم و کیفیت صدای تولید شده مناسب است. در میان پورت‌ها هم فقط یک وردودی هدفون دیده می‌شود و خبری از ورودی برای میکروفون نیست.


قیمت

شما می‌توانید این لپ‌تاپ را در کانفیگ‌های متعددی با پردازنده ضعیف‌تر و یا حافظه رم کمتر خریداری کنید که هر کدام با قیمت‌های متفاوتی در بازار حضور دارند. مدل موجود که امروز به بررسی آن پرداختیم ذن‌بوک فلیپ UX360c بوده که با قیمتی بالاتر از ۶ میلیون تومان در بازار برای فروش عرضه می‌شود.


جمع بندی

به طور کلی ایسوس ذن‌بوک فلیپ را می‌توان برای افرادی که به دنبال یک لپ‌تاپ برای کارهای روزمره‌شان هستند، معرفی کرد. با حضور پردازنده قدرتمند و به روز، اجرای‌ برنامه‌های مختلف به راحتی هرچه تمام صورت می‌گیرد. تا شدن ۳۶۰ درجه‌ای صفحه نمایش، کار کردن را بسیار لذت‌بخش‌تر می‌کند و می‌توانید به راحتی از آن به عنوان یک تبلت پرقدرت استفاده کنید. وزن بی‌نهایت سبک و ضخامت کم آن باعث می‌شود تا به‌راحتی هرچه تمام آن را حمل کرده و همراه خود داشته باشید. شاید قیمت گذاری این دستگاه با توجه به مشخصات سخت‌افزاری آن‌چنان مناسب نباشد، اما باید بدانید که با یک محصول نوآور و متفاوت سر و کار خواهید داشت.

نوشته بررسی لپ‌تاپ ایسوس ذن‌بوک فلیپ UX360: لپ‌تاپ چرخنده! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

بررسی سامسونگ Gear Fit 2: گجت همیشه همراه!

بررسی سامسونگ Gear Fit 2: گجت همیشه همراه!

از زمان عرضه گجت‌های پوشیدنی، توجه به سلامتی کاربران و تحلیل فعالیت‌های ورزشی یا رژیم غذایی، از مهمترین زمینه‌هایی بود که کمپانی‌های سازنده، به آن توجه ویژه‌ای داشته‌اند. در میان کمپانی‌های تولیدکننده تلفن هوشمند، کمپانی کره‌ای سامسونگ با عرضه ساعت هوشمند Gear S و مچ‌بند هوشمند گلکسی Gear Fit پا به عرصه رقابت با دیگر کمپانی‌های فعال در این زمینه گذاشت.

جدیدترین مچ‌بند هوشمند سامسونگ، Gear Fit 2 نام دارد که برای اولین بار، در اواخر ژوئن معرفی شد. امروز این محصول را به آزمایشگاه آی‌تی‌رسان آورده‌ایم تا بررسی کاملی از قابلیت‌ها و ویژگی‌های آن داشته باشیم.

ابتدا نگاهی کلی به ویژگی‌ها و مشخصات کلیدی این مچ‌بند هوشمتد می‌اندازیم:

  • صفحه نمایش ۱.۵۵ اینچی با ابعاد ۲۱۶ در ۴۳۲ ساخته شده با فناوری AMOLED
  • پردازنده Exynos 3250 به همراه ۵۱۲ مگابایت حافظه رم
  • مجهز به سنسور سنجش ضربان قلب، ژیروسکوپ، شتاب سنج، فشارسنج و…
  • دارای گواهی IP68 برای محافظت در برابر گرد و غبار و آب تا عمق تقریبا ۱ متر و مدت زمان ۳۰ دقیقه
  • بدنه دستگاه از جنس فایبرگلس با وزن ۳۰ گرم (بند از جنس پلی‌کربنات)
  • سازگار با اندروید ۴.۴ و بالاتر
  •  موجود در رنگ‌های آبی، مشکی و بنفش

طراحی و صفحه نمایش

همواره محصولات سامسونگ، در زمینه زیبایی در طراحی محصولات‌شان، زبان زد بودند. Gear Fit 2 هم از این قاعده مستثنی نیست. اولین بخشی که توجهات را به خودش جلب می‌کند، صفحه نمایش ۱.۵۵ اینچی این مچ‌بند هوشمند است. نمایشگری که با فناوری سوپر امولد ساخته شده و با ظاهری خمیده، جذابیت‌های این پایشگر سلامتی را دو چندان کرده است. رزولوشن ۴۳۲ در ۲۱۶ پیکسلی Gear Fit 2 با چگالی پیکسلی ۳۲۲ پیکسل بر هر اینچ، عکس‌ها (به خصوص رنگ مشکی موجود در تصاویر) را به زیبایی به نمایش در می‌آورد. همچنین دیگر خبری از حاشیه‌های عجیب و غریب در اطراف نمایشگر نیست و سامسونگ سعی کرده در قرارگیری نمایشگر بر روی بدنه دستگاه ظرافت بیشتری به خرج دهد.

صفحه نمایش ۱.۵۵ اینچی و وزن سبک مچ‌بند هوشمند سامسونگ، ارگونومی مناسبی به محصول داده که این امکان را می‌دهد حتی در هنگام خواب نیز آن را در دست داشته باشید. نمایشگر این دستگاه، به وسیله فناوری Gorilla Glass 3 محافظت می‌شود که این اطمینان را فراهم می‌کند در صورتی که مچ‌بند از دست شما باز شود و زمین بخورد، نمایشگر آسیب کمتری ببیند. باید به این نکته اشاره نماییم که در تابش مستقیم نور آفتاب، نمایشگر خوانایی بالایی ندارد. البته این اشکال به بیشتر ساعت‌ها یا مچ بندهای هوشمند وارد است. به هر حال شاید ممکن است که در هنگام فعالیت ورزشی به خصوص در فضا‌های باز، در استفاده از Gear Fit 2 دچار مشکل شوید. از آنجایی که صفحه نمایش با پنل امولد ساخته شده، می‌توان از قابلیت صفحه نمایش همیشه روشن (Always On Display) نیز بهره برد.

Gear Fit 2، توانسته با رعایت استانداردهای IP68، این گواهی را کسب کند. مچ‌بند هوشمند سامسونگ، طبق اعلام سازندگان به مدت ۳۰ دقیقه در عمق ۱ متری آب، می‌تواند به کار خود ادامه دهد. اما نکته منفی در این خصوص، ضد آب نبودن کامل بدنه و اجزا سازنده است؛ به طوری که امکان استفاده از Gear Fit 2 در زمان استحمام یا شنا کردن وجود ندارد.

شاید بتوان یکی از نقطه ضعف‌های عمده این مچ‌بند را ضعیف بودن گیره نگه دارنده آن دانست. با این وجود که سامسونگ سعی کرده با استفاده از شیوه‌ای اختصاصی، باز کردن و بستن مچ‌بند را با یک دست تسهیل کند، اما در برخی فعالیت‌های ورزشی سنگین، شاهد آن هستیم که بند بدون اینکه متوجه شوید از دست‌تان باز می‌شود که این موضوع برای یک پایشگر سلامتی که ممکن است توسط ورزشکاران حرفه‌ای مورد استفاده قرار گیرد، بسیار ناامید کننده است.

بندی که به نمایشگر متصل می‌شود، به راحتی قابل جدا شدن و تعویض است. از آنجایی که این محصول در دو سایز بزرگ (با وزن ۳۰ گرم) و کوچک (با وزن ۲۸ گرم) عرضه شده، می‌توانید بسته به اندازه مچ دست‌تان، یکی از سایزها و همچنین رنگ‌ها را برای مچ‌بند هوشمند خود استفاده نمایید.

دو کلید فیزیکی در سمت راست نمایشگر به عنوان دکمه پاور (همچنین قفل صفحه نمایش) و دکمه بازگشت تعبیه شده‌اند که در کنار نمایشگر لمسی، با استفاده از آن‌ها می‌توان عملکرد دستگاه را کنترل کرد.

در پایان بخش اول، به این موضوع اشاره می‌کنیم که Gear Fit 2، نسبت به سری قبلی مچ‌بندهای هوشمند سامسونگ، بسیار پیشرفت داشته و انعطاف بیشتر بند به همراه صفحه نمایش امولد (که سبب نمایش رنگ‌ها با عمق بیشتر می‌شود) مواردی است که باعث شده این محصول، پا را از یک مچ‌بند سلامتی ساده فراتر بگذارد و کارایی شبیه ساعت‌های هوشمند داشته باشد.

امکانات و قابلیت‌ها

بیایید نگاهی به بخش سخت افزاری Gear Fit 2 داشته باشیم. سامسونگ، از پردازنده Exynos 3250 با سرعت کلاک ۱ گیگاهرتز استفاده کرده که در کنار ۵۱۲ مگابایت رم و ۴ گیگابایت حافظه داخلی، وظیفه پردازش و ذخیره سازی اطلاعات را بر عهده دارند.

در بخش نرم افزاری، شاید قابل توجه‌ترین نکته، این باشد سامسونگ از سیستم عامل اختصاصی‌اش با نام تایزن برای این محصول استفاده کرده است. شاید مهمترین ویژگی این سیستم عامل، سبک بودن و سادگی کار با بخش‌های مختلف آن است. دقیقا همان چیزی که باید برای یک ساعت هوشمند یا مچ‌بند سلامتی در نظر گرفته شود. بیایید نگاهی به قابلیت‌های نرم افزاری Gear Fit 2 بیاندازیم.

هنگام راه اندازی محصول، برای اینکه اطلاعات (مانند قد، وزن، جنسیت و …) روی گوشی شما، به مچ بندتان انتقال یابد، باید نرم افزار Samsung Gear را روی تلفن هوشمندتان نصب نمایید. همچنین، تبادل اطلاعات، می‌تواند از طریق نرم افزار اختصاصی سامسونگ یعنی S Health نیز صورت بگیرد.

رابط کاربری، از صفحات مختلفی تشکیل شده است که هر کدام از آن‌ها، می‌تواند اطلاعات جزیی در خصوص فعالیت‌های روزانه ورزشی را به شما نشان دهد. همچنین برای زیبایی هر چه بیشتر، می‌توانید با مراجعه به فروشگاه نرم افزاری سامسونگ، واچ‌ فیس‌های مختلف را دانلود کرده و روی صفحه نمایش مچ‌بند هوشمندتان قرار دهید. با لمس نمایشگر و سوایپ کردن به سمت چپ، می‌توانید اطلاعاتی از قبیل گزارش روزانه فعالیت‌های سبک و سنگین، تعداد قدم‌هایی که برداشته‌اید، ضربان قلب و … را به دست بیاورید. علاوه بر این، قادر خواهید بود نوتیفیکیشن‌های گوشی هوشمندتان را  بر روی آن مشاهده کرده و حتی به آن‌ها پاسخ دهید (برای این کار، می‌توانید از متن‌های پیش فرضی که بر روی نرم افزار Samsung Gear تنظیم کرده‌اید، استفاده نمایید).

وجود GPS بر روی Gear Fit 2 می‌تواند این امکان را برای‌تان فراهم سازد تا میزان مسافت طی شده در طول فعالیت‌هایی نظیر دویدن یا دوچرخه سواری را محاسبه نمایید و از میزان کالری سوزانده در طول زمانی که به ورزش مشغول هستید، آگاه شوید. شاید یکی از مشکلات این بخش، سرعت پایین GPS در یافتن مکانی است که در آن قرار دارید. در برخی از موارد، حتی تا چند دقیقه هم مجبور هستید صبر کنید تا دستگاه، محل کنونی شما را پیدا کند.

سنسور ضربان قلب، به صورت خودکار، هر ۱۰ دقیقه یک بار، نبض شما را اندازه‌گیری می‌کند و با استفاده از اپلیکیشنی که روی این محصول طراحی شده، تغییرات ضربان قلب در ساعات مختلف روز را با استفاده از نمودار به نمایش در می‌آورد. همچنین، در صورتیکه مچ‌بند تشخیص دهد به علت استرس بالا، ضربان قلب‌تان به شکل غیر طبیعی افزایش می‌یابد، شروع به لرزیدن کرده و به شما هشدار می‌دهد. در طول روز و قدم زدن عادی، این حسگر می‌تواند با دقت بالا ضربان قلب شما را محاسبه کند. اما مشکل از آن‌جا آغاز می‌شود که شروع به فعالیت سنگین ورزشی می‌کنید. در این هنگام، شاهد خواهید بود که این حسگر، اطلاعات نه چندان دقیق را از میزان ضربان قلب شما منتشر می‌کند.

از سایر اپلیکیشن‌های نصب شده برروی Gear Fit ۲، می‌توان به کرنومتر، تایمر، یک برنامه برای پیداکردن تلفن همراه (در صورتی که ارتباط بلوتوث برقرار باشد)، محاسبه کننده میزان کافئین و آب مصرفی در طول روز و برنامه‌ای برای انتخاب و آغاز فعالیت ورزشی اشاره داشت. علاوه بر این، Gear Fit 2 می‌تواند اطلاعات خواب شما را ثبت کند و آنالیزهای لازم در خصوص مقایسه ساعت خواب با کیفیت خواب در طول شب را انجام دهد. البته طبق بررسی‌های انجام شده، معلوم شد که دقت سنسور تشخیص کیفیت خواب، خیلی خوب نیست و در برخی موارد، اطلاعات اشتباهی را در اختیار می‌گذارد.
در عمل، قدم شمار مچ‌بند هوشمند سامسونگ توانست نمایش خوبی را از خود نشان دهد. برای بررسی دقت قدم شماری این محصول، از آن در طول یک پیاده روی روزمره استفاده کردیم. بر خلاف برخی از مچ‌بندهای سلامتی که معیار شماردن قدم را، حرکت دست می‌دانند، Gear Fit2 با استفاده از ژیروسکوپ، فشار سنج و سنسور ضربان قلب، هر قدم را ثبت می‌کند. همچنین دقت GPS در محاسبه مسافت طی شده، بسیار بالا بود که نشان از عملکرد خوب این مچ‌بند هوشمند در فعالیت‌های سبک روزانه دارد.

اپلیکیشن Samsung Gear

این برنامه، به شما امکان می‌دهد که مچ‌بند هوشمندتان را به طور کامل کنترل کنید. در بخش واچ‌فیس نرم افزار، می‌توانید تم‌های مختلف ساعت را برای صفحه نمایش مچ‌بندتان تنظیم نمایید. همچنین، قادر خواهید بود نوتیفیکیشن‌هایی که قرار است بر روی مچ بند به نمایش در بیایند را مدیریت کرده و فیلترهایی برای نمایش هر نوتیفیکیشن تعیین کنید.

همچنین در آپدیت‌های جدید نرم افزاری، قادر هستید از قابلیت Together نیز استفاده کنید. این ویژگی به شما کمک می‌‌کند که تجربیات خود در طول فعالیت ورزشی را با دوستان‌تان به مقایسه بگذارید.

سامسونگ، ۴ گیگابایت فضای داخلی در Gear Fit 2 قرار داده است در نتیجه می‌توانید بیش از ۱۰۰۰ موزیک را از طریق برنامه Samsung Gear به مچ بندتان انتقال دهید و با اتصال هدست بلوتوثی، به طور مستقیم به آهنگ‌های مورد علاقه‌تان گوش کنید. علاوه بر این، می‌توانید با استفاده از اکانت خود در نرم افزار Spotify، به اطلاعات و لیست پخش آهنگ‌هایتان دسترسی داشته باشید و بدون استفاده از تلفن هوشمندتان، موزیک گوش کنید.

طول عمر باتری

همواره عمر باتری، یکی از چالش برانگیزترین مسائل در تولید گجت‌های هوشمند به خصوص ساعت و پایشگر سلامتی است. سامسونگ برای Gear Fit 2 باتری ۲۰۰ میلی‌آمپر ساعتی در نظر گرفته است که طبق اعلام رسمی، با یک بار شارژ کامل، می‌تواند تا ۵ روز کار کند. البته این مسئله، تنها در ایده‌آل‌ترین حالت ممکن به وقوع خواهد پیوست و در عمل، با روشن بودن نوتیفیکیشن یا GPS طول عمر باتری به کمتر از ۲ روز کاهش خواهد یافت که خب با عددی که سامسونگ اعلام کرده، بسیار تفاوت دارد. در صورتی که GPS و Wi-Fi به صورت مداوم روشن باشند، عمر باتری به کمتر از ۱۲ ساعت کاهش پیدا می‌کند.

در خصوص شارژ باتری، باید اشاره کنیم که یک داک آهنربایی، وظیفه شارژ باتری ۲۰۰ میلی آمپری این محصول را بر عهده دارد که با عملکردی که از باتری دیدیم، فک کنم مجبور خواهید بود همیشه شارژر را پیش خود داشته باشید.

نتیجه‌گیری نهایی

شاید اولین سری Gear Fit نتوانست توجهات زیادی را به خودش جلب کند و خیلی‌ها، این نظر را داشتند که سامسونگ تنها برای خالی نبودن عریضه، اقدام به ساخت این محصول کرده است. پس از گذشت ۲ سال و با معرفی Gear Fit 2، این کمپانی کره‌ای توانست نظر بسیاری از منتقدان را به خودش جلب نماید. مچ‌بند هوشمند Gear Fit 2 نه آنقدر ساده و کم امکانات است که در بین پایشگرهای سلامتی ارزان قیمت قرار بگیرد و نه آنقدر خارق‌العاده که در دسته بندی ساعت‌های هوشمند جایی داشته باشد. هر چند سامسونگ قابلیت‌های خیلی خاصی بر روی این مچ‌بند قرار نداده، اما به هر حال Gear Fit 2 می‌تواند به عنوان یک همراه همیشگی، سلامت شما را زیر نظر داشته باشد. علاوه بر این‌ها، با استفاده از قابلیت‌هایی نظیر نمایش نوتیفیکیشن‌های تلفن هوشمند و پخش موسیقی و پشتیبانی از Spotify، می‌توانید کمترین وابستگی را به تلفن هوشمند خود داشته باشید. همچنین، در مقایسه با سایر محصولات مانند مایکروسافت بند ۲، Gear Fit 2 با قیمت تقریبی ۱۷۰ دلار، می‌تواند پیشنهاد خوبی برای علاقه مندان به این گجت‌ها باشد.

شاید بتوان یکی از نقطه ضعف‌های اصلی Gear Fit 2 را، عدم پشتیبانی از پلتفرم‌های غیر از اندروید دانست. باید اضافه کرد که هنوز هم قسمت‌های زیادی از قابلیت‌های این گجت، به تلفن همراه وابسته است و کاربر آزادی عمل زیادی در کار با Gear fit 2 نخواهد داشت. به نکات منفی این محصول، ضد آب نبودن بدنه پلاستیکی و همچنین طول عمر کم باتری را هم اضافه کنید.

به هر حال در کل، گجت‌های پوشیدنی در مقایسه با قیمتی که دارند، از ارزش خرید بالایی برخوردار نیستند و بسیاری از کارهایی که می‌توان با استفاده از این گجت‌ها انجام داد، قبل‌تر در تلفن‌های هوشمند طراحی شده است. هنوز هم باید به ساعت‌های هوشمند و پایشگرهای سلامتی، به دید یک محصول غیر ضروری نگاه کرد. شاید در آینده، قابلیت‌های جدید به این گجت‌ها اضافه شود تا مشتریان بیشتری به سمت بازار این محصولات هوشمند سرازیر شوند.

نوشته بررسی سامسونگ Gear Fit 2: گجت همیشه همراه! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

مقایسه سامسونگ گلکسی S7 Edge با هواوی P9 پلاس: من قهرمانم!

مقایسه سامسونگ گلکسی S7 Edge با هواوی P9 پلاس: من قهرمانم!

سرانجام به روزی رسیدیم که هم در آن نفسی به آسودگی می‌کشیم و هم با چشمانی اشک‌بار به مانیتور می‌نگریم. آسوده‌ایم چون سرانجام فینال رقابتی را برگزار می‌کنیم که علی‌رغم سختی‌ها و دشواری‌هایی که داشت، به سلامت به بخش پایانی‌اش رسید و ناراحتیم چون تا سال دیگر که شاهد چنین مسابقات یونیک و جذابی باشیم، بایستی صبر پیشه سازیم و ببینیم تولید کنندگان مختلف، چه برنامه‌هایی برای به بازار فرستادن پرچم‌داران آینده‌شان دارند.

حال اجازه دهید که اشک‌هایمان را پاک کرده و به قضاوت مسابقه فینال بپردازیم، رقابتی که بین دو گوشی سامسونگ گلکسی S7 Edge و هواوی P9 Plus برگزار می‌شود. در ابتدا رقابت‌هایی که این دو مدل تا به امروز برگزار کرده و به فینال رسیده‌اند را با یکدگر مرور کوتاهی می‌کنیم.

آنچه گذشت: سامسونگ گلکسی S7 Edge

گوشی محبوب سامسونگ در گروه D رقابت‌ها و با سه مدل سونی اکسپریا Z5 پریمیوم، هواوی میت ۸ و ایسوس ذن‌فون زوم هم‌گروه بود که توانست با ۳ پیروزی متوالی و تکیه بر صدر به دور حذفی صعود کند. در نخستین بازی دور دوم، محصول سامسونگ مسابقه نسبتا ساده‌ای داشت و توانست به‌راحتی از سد شیائومی Mi5 عبور کند و به رقابت با مایکروسافت لومیا ۹۵۰XL، یکی از موفق‌ترین مدل‌های این دوره برود.

اما گوشی یانکی‌ها با آنکه رقابت بسیار تنگاتنگی را در مرحله نیمه‌نهایی با نماینده سامسونگ برگزار کرد، باز نتوانست از سد نماینده کره‌ای بگذرد تا گلکسی S7 Edge پای به فینال آی‌تی‌رسان کاپ بگذارد.

آنچه گذشت: هواوی P9 Plus

محصول پر قدرت هواوی در گروه A با سه گوشی سامسونگ گلکسی نوت ۵، اچ‌تی‌سی ۱۰ و سونی اکسپریا ایکس هم‌گروه بود و از همان ابتدا رقابت‌های نزدیکی را رقم زد. این اسمارت‌فون چینی توانست با وجود غول‌هایی که در گروهش حضور داشتند، به عنوان برترین مدل راهی دور بعدی شود.

در نخستین رقابت حذفی، به مصاف محصول معروف سیب نشان یعنی اپل آی‌فون ۶S پلاس رفت تا دو گوشی که از فناوری فورس تاچ یا تاچ سه‌بعدی استفاده می‌کردند و نشان پلاس نیز در جلوی نام‌شان درج شده بود، یک مبارزه نفس‌گیر را آغاز کنند. فکر می‌کنید کدام مدل پیروز شد؟! خب شاید سوال کمی احمقانه باشد چون اگر گوشی هواوی نبرده بود که الان به فینال نمی‌رسید! پس از آن هم در نیمه نهایی و یک رقابت بسیار نزدیک و اختلاف تنها چند رای، توانست تا ال‌جی G5 را از گردونه رقابت‌ها حذف کرده و پای به دیدار نهایی بگذارد.

حال می‌خواهیم این رقابت جذاب و نفس گیر که پایانی بر آی‌تی‌رسان کاپ ۲۰۱۶ است، برای‌تان به قضاوت بنشینیم تا ببینیم سرانجام کدام محصول بر جایگاه نخست این مسابقات تکیه خواهد زد. به یاد داشته باشید تا ۳ روز فرصت دارید که در نظرسنجی پایان مسابقه شرکت کرده و پیروز نهایی را تعیین کنید.

۱۰ دقیقه نخست: طراحی

آیا می‌دانید اصلی‌ترین عامل در بزرگ‌تر شدن یک گوشی چیست؟ اگر به گذشته بازگردیم، عوامل زیادتری وجود داشت. یک مدل صفحه کلید کامل داشت و دیگری مدل کشویی یا تاشو بود. در واقع تنوع طراحی سبب می‌شد تا عوامل زیادی در سایز یک مدل دخیل باشند، اما با ظهور گوشی‌های تمام لمسی و فراگیر شدن آن‌ها در بازار، عامل اصلی را می‌توان اندازه نمایشگر دانست، جایی که بیشترین حجم از فضای مفید را اشغال کرده و اصلی‌ترین راه ارتباطی هر کاربر با اسمارت فون خود است.

در این بخش، هر دو گوشی دارای نمایشگر ۵.۵ اینچی هستند، پس عامل اصلی یکسان بوده و بایستی برتری را از آن مدلی بدانیم که توانسته باشد چنین حجمی را در ابعاد بهتری جا سازی کند. با نگاه به طول و عرض، متوجه می‌شویم که محصول سامسونگ، برتری نسبتا زیادی دارد، به‌خصوص در عرض دستگاه که به دلیل خمیده بودن نمایشگر و حذف حاشیه دور آن، هم خوش دست‌تر بوده و هم طراحی جذاب‌تری دارد.

از سوی دیگر هواوی تلاش کرده تا با کم کردن ضخامت، حداقل یک برتری کوچک را بر حریفش ایجاد کند. ضخامت ۷.۷ میلی‌متری در مقابل عدد ۷، باعث می‌شود تا محصول هواوی کمی ظریف‌تر دیده شود. ضمن اینکه لنز دوربین هیچ‌گونه برآمدگی ندارد که این امر خودش یک شاهکار در طراحی محسوب می‌شود.

هواوی تمام دکمه‌های محصول خودش را در سمت راست قرار داده و تلاش کرده تا با برجسته ساختن سطح کلید پاور، آن را از کلید یک‌پارچه صدا جدا کند که تا حد زیادی هم این روش جواب داده و کم‌تر پیش می‌آید که شما دچار اشتباه شوید. اما سامسونگ سوئیچ خطا را از همان ابتدا بسته و با منتقل کردن کلیدهای صدا به سمت چپ، عملا سبب می‌شود تا شما دکمه پاور را با ولوم اشتباه نگیرید.

علاوه بر این‌ها، سامسونگ همچنان از کلید فیزیکی مخصوص خودش در زیر نمایشگر بهره برده و دو دکمه لمسی بازگشت و مالتی تسکینگ در دو سمت آن حضور دارند. هواوی هم فقط برای خالی نبودن عریضه، لوگوی خودش را در این قسمت کار گذاشته است!

البته تا اینجای مسابقات، هر کدام از گوشی‌ها ۴ بار در قسمت طراحی به‌صورت کامل به شما معرفی شدند و بهتر است که بیش از این تکرار مکررات نداشته و سریع‌تر وارد دقایق جذاب بعدی شویم.

نظر کارشناسی داور

وقتی که دو گوشی را در دست گرفتم، احساس کردم که دو قهرمان در دستانم قرار دارند. در واقع کیفیت ساخت، استایل وبه نوعی پریمیوم بودن دستگاه‌ها، به‌خوبی ثابت می‌کرد که با محصولاتی عالی روبه‌رو هستم.

گوشی سامسونگ به دلیل قوس نمایشگر و همچنین عرض کم‌تر، بهتر در دست قرار می‌گرفت و از طرفی محصول هواوی باریک‌تر بود. اما در کل طراحی S7 Edge با توجه به حاشیه‌های کم‌تر (در بالا و پایین)، قوس زیبای نمایشگر و وجود کلید فیزیکی در جلو، نه تنها خاص‌تر از نماینده هواوی است، بلکه نسبت به تمام گوشی‌های بازار نیز می‌توان آن را یونیک دانست.

دقیقه ۱۰ تا ۲۰: کیفیت ساخت

وقتی که با هر کدام از گوشی‌ها شروع به کار می‌کنید، حتی اگر اسم دقیق و یا سازنده‌شان را هم ندانید، در همان لحظات اولیه متوجه خواهید شد که با یک مدل پرچم‌دار و بالارده روبه‌رو هستید. کیفیت ساخت در هر دو گوشی بسیار بالاست و به‌سختی می‌توان نقصی را به آن‌ها وارد کرد.

سامسونگ اولویت اصلی خودش را به شیشه داده است، سطح جلو و پشت با گوریلا گلس نسخه ۴ پوشانده شده و یک فریم فلزی، رابط این دو بخش است. در طرف مقابل، هواوی بخش پشتی را از فلزی خوش ساخت و زیبا انتخاب کرده که در بالا به نواری شیشه‌ای منتهی می‌شود، جایی که دو لنز دوربین در آن جای خوش کرده‌اند.

از نظر وزنی، ظاهرا سامسونگ رژیم سفت و سخت‌تری برای فرزندش در نظر گرفته و سبب شده تا وزن آن به ۱۵۷ گرم برسد، در صورتی‌که اسمارت فون هواوی با آن اندام فلزی و خوش تراشش، ۱۶۲ گرم دارد.

نظر کارشناسی داور

انتخاب بین این دو گوشی در بخش کیفیت ساخت واقعا سخت است. هر دو در ماکسیمم کیفیت قرار داشته و از به‌دست گرفتن آن‌ها لذت خواهید برد. البته محصول سامسونگ در پشت کمی استعداد بیشتری در جذب اثر انگشت و لک دارد، این مورد در محصول هواوی کم‌تر است اما به خاطر سطح براق فلز مورد استفاده، پتانسیل خوبی از خودش نشان می‌دهد!

دقیقه ۲۰ تا ۳۰: نمایشگر

به یکی از بخش‌هایی وارد می‌شویم که رقابت در اوج قرار دارد؛ جایی که هر دو پرچم‌دار از نمایشگر ۵.۵ اینچی و بسیار با کیفیتی بهره می‌برند. در یک سوی سامسونگ با استفاده از پنل Super AMOLED و وضوح تصویر QHD به شما چشمک می‌زند و در سمت دیگر هواوی از وضوح فول اچ‌دی اما با همین فناوری ساخت بهره گرفته است تا رقابت تنگاتنگ‌تر شود. در این بخش به‌نظر می‌رسد که چگالی پیکسلی بالاتر برای محصول سامسونگ، بتواند یک برتری برای آن تلقی شود، جایی که عدد ۵۳۴ در برابر ۴۰۱، رقم بالاتری است اما ما می‌گوییم این برتری تنها یک حرکت نمادین است، درست مثل روپایی زدن وسط زمین و هیچ حاصلی به‌جز به وجد آوردن تماشاگران نخواهد داشت.

اما ظاهرا سامسونگ دست بردار نیست و در مرحله بعدی با رونمایی از قابلیت نمایشگر همیشه روشن، یک موقعیت جدی بر روی دروازه هواوی ایجاد می‌کند، اما ناگهان در دام یک ضدحمله خطرناک می‌افتد، چرا که P9 پلاس از فناوری تاچ سه‌بعدی بهره می‌گیرد، به همین خاطر گوشی توانایی تشخیص میزان فشار بر روی نمایشگر را در برخی از برنامه‌ها (همچون گالری) داشته و بدین خاطر یک قابلیت ویژه در اختیارتان می‌گذارد.

برای آنکه بتوانید کیفیت نمایشگر این دو مدل را بهتر با هم مقایسه کنید، آن‌ها را در کنار یکدیگر گذاشته و برایتان تصاویری را شکار کردیم (گوشی سمت راست S7 Edge‌ است).

اگر به چهره هر دو گوشی در زیر آفتاب سوزان تابستان نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که محصول سامسونگ لبخند عمیق‌تری بر لب داشته و با آنکه خوانایی هر دو قابل قبول است اما S7 Edge کمی بهتر عمل کرده است.

نظر کارشناسی داور

عالی! همیشه نمایشگرهای AMOLED را دوست داشتم، حتی زمانی که رنگ‌های غلیظ‌شان چشم را اشباع می‌کرد و یا وقتی‌که بر روی یک نمایشگر ۵۵ اینچی خمیده آن را می‌دیدم. مشکی عمیق با رنگ‌های خالص، هر تصویری را زیبا نشان می‌دهد. از آنجایی هم که دو گوشی ما فینالیست مسابقات هستند، قاعدتا در اوج قرار دارند. در یک سو گلکسی S7 Edge با انحنای زیبا در دو طرف خودنمایی می‌کند و در سمت دیگر P9 پلاس با توانایی تاچ سه‌بعدی‌اش، یک ارزش افزوده را در این بخش به ارمغان می‌آورد. در واقع تفاوت اصلی این دستگاه با P9 (بدون پلاس) در سایز نمایشگر، فناوری ساخت و تاچ سه‌بعدی است که در هر سه فاکتور، برتر از P9 بوده و به‌همین خاطر، گوشی هواوی را شایسته حضور در فینال مسابقات کرده است.

دقیقه ۳۰ تا ۴۰: رابط کاربری

رابط کاربری یکی از بخش‌هایی است که سلیقه کاربر نقش زیادی در آن دارد. در واقع اگر این سلیقه نبود، شاید کسی نکسوس با اندروید خام را نمی‌خرید و به همین خاطر نمی‌توان یک سازنده را برتر مطلق دانست، اما قاعدتا هرچه یک کمپانی بر بهینه سازی این رابط کاربری تمرکز بیشتری داشته باشد، احتمال جلب نظر کاربران بیشتر است.

به همین علت هواوی سعی کرده برای دوست‌دارانش کم نگذارد و نوآوری‌هایی که در طراحی رابط کاربری‌اش به خرج داده، نظر بسیاری از منتقدان را به خودش جلب کرده است. البته هنوز هم بسیاری از افراد بر این باور هستند که هواوی، رابط کاربری‌اش را شبیه به اپل طراحی کرده و به خصوص در منوی تنظیمات، این امر به وضوح قابل مشاهده است. قابلیت‌هایی که در صفحه قفل در نظر گرفته شده، به شما این امکان را می‌دهد که بدون باز کردن صفحه نمایش، از امکاناتی مانند چراغ قوه، ماشین حساب و ضبط کننده صدا استفاده کنید. اگر صفحه نمایش ۵.۵ اینچی شما را اذیت می‌کند، می‌توانید صفحه را به اندازه کوچک‌تری در بیاورید و به راحتی با یک دست از آن استفاده نمایید. گرفتن اسکرین شات به وسیله دو بار ضربه زدن با پشت انگشت، فیلم برداری از صفحه نمایش و تقسیم نمایشگر برای انجام دو کار به صورت همزمان، تنها بخشی از قابلیت‌های رابط کاربری جالب هواوی است که نسل به نسل شاهد بهبود آن هستیم.

در سوی دیگر، گلکسی S7 Edge با تاچ ویز مشهور قرار گرفته که در طی این سال‌ها، فراز و نشیب زیادی را تحمل کرده اما در کل یک رابط کاربری موفق بوده است. اگر با نسل پیشین گلکسی کار کرده باشید، متوجه می‌شوید آن‌چنان تغییر و تحول زیادی بر روی این نسخه تاچ ویز به وجود نیامده و سامسونگ تنها به رفع مشکلات قبلی و تکمیل کردن این رابط بسنده کرده است. اینترفیس استفاده شده بر روی گلکسی S7 Edge رابطی گرافیکی و پر از افکت‌های مختلف است. با هیچ‌گونه لگ و کندی در حین کار کردن با این رابط کاربری مواجه نخواهید شد. همچنین همه چیز در عین حرفه‌ای بودن به سادگی در دسترس است. این رابط کاربری همراه با اندروید ۶.۰.۱ تجربه کاری مناسبی را در اختیار کاربر قرار می‌دهد. برنامه‌هایی مانند S health، S voice و Samsung Gear به طور پیش‌فرض بر روی این گوشی موجود بوده و هر کدام کارایی خاص خودشان را دارند. بخش خاصی برای انتخاب و دانلود تم‌های مختلف برای گلکسی وجود دارد که می‌تواند ظاهر رابط کاربری را تغییر دهد. همچنین ویژگی خاص Floating Window برای کوچک کردن پنجره برنامه و کار کردن با برنامه‌های دیگر در همان زمان تعبیه شده است. بخش خاصی به نام Game Launcher موجود است که مسئولیت مدیریت بازی‌های موجود بر روی گوشی را دارد. در این قسمت شما می‌توانید انرژی مصرفی هنگام بازی را با کاهش رزولوشن و یا نرخ فریم بهینه نمایید.

نظر کارشناسی داور

بایستی اذعان کرد که هر دو گوشی در بخش رابط کاربری، یکی از به بلوغ رسیده‌ترین‌ها هستند و در حال حاضر از اندروید نسخه ۶ مارشمالو بهره می‌گیرند. شاید سامسونگ تجربه بیشتری داشته باشد اما هواوی نشان داده که از شتاب مناسبی برای رسیدن به نتیجه مطلوب برخوردار بوده و نمی‌توان به این خاطر قضاوت کرد. پس من هم این بخش را بیشتر از همه به سلیقه خود کاربران واگذار می‌کنم و رای به خوب بودن هر دو می‌دهم؛ اگرچه در اعماق وجودم کمی برای آپدیت شدن سریع و طولانی مدت محصول هواوی ترس دارم!

دقیقه ۴۰ تا ۵۰: سخت‌افزار

یکی دیگر از بخش‌های جذاب این مبارزه نفس گیر، مربوط به سخت‌افزار است. هواوی و سامسونگ، تنها سازندگان گوشی‌های اندرویدی هستند که از چیپست مخصوص به خودشان بر روی اسمارت‌فون‌هایشان بهره می‌گیرند و به همین دلیل، این بخش می‌تواند جذابیت بیشتری داشته باشد.

ابتدا نگاهی به محصول چینی‌ها می‌اندازیم که دارای چیپستی با نام Kirin 955 است و از چهار هسته Cortex-A72 با فرکانس ۲.۵ گیگاهرتز و چهار هسته دیگر Cortex-A53  با فرکانس ۱.۸ گیگاهرتز تشکیل شده است. Mali-T880، وظیفه پردازش‌های گرافیکی دستگاه را به دوش می‌کشد. به این مجموعه، می‌توانید ۴ گیگابایت حافظه رم و ۶۴ گیگابایت هم حافظه داخلی اضافه کنید که پک سخت افزاری P9 پلاس را کامل می‌سازند.

در سوی مقابل، سامسونگ از دو بسته سخت‌افزاری استفاده کرده که برای کشور ما، چیپست اختصاصی خودش یعنی اگزینوس را ارایه داده است. این محصول از یک پردازنده ۸ هسته‌ای که ۴ هسته با سرعت ۲.۳ گیگاهرتز و ۴ هسته دیگر با ۱.۶ گیگاهرتز پردازش را انجام می‌دهند، تشکیل شده است. این پردازنده بر روی چیپست اختصاصی کمپانی سامسونگ که با نام Exynos شناخته می‌شود، سوار شده است. مسئولیت بخش گرافیکی این دستگاه را Mali-T880 MP12 به عهده دارد. همچنین حافظه رم ۴ گیگابایتی، مدیریت برنامه‌ها را در گلکسی انجام می‌دهد. سامسونگ بر روی این نوع پردازنده از دو نوع معماری بهره گرفته که یکی Mangoose نام داشته که اختصاصی و ساخته سامسونگ بوده و دیگری Cortex-A53 است.

برای آنکه با توانایی گوشی‌ها بیشتر آشنا شویم، آن‌ها را به آزمایشگاه آی‌تی‌رسان دعوت کردیم تا در آخرین نبرد در رینگ خونین ما، مقابل یکدیگر به مبارزه بپردازند. اما اجازه دهید در ابتدا سرعت بوت شدن این گوشی‌ها را در یک ویدئوی اختصاصی به شما نشان دهیم.


در گام نخست از برنامه ساده اما کاربردی بنچمارک پی بهره گرفتیم که هرچه سرعت گوشی‌ها در محاسبه این عدد بالاتر باشد (عدد کم‌تر)، نشان از عملکرد بهتر هسته‌های پردازشی دارد.

بخش دوم مربوط به نرم‌افزار معتبر انتوتو است که در بخش‌های گوناگونی، توانایی گوشی‌ها را به چالش می‌کشد. سامسونگ در این قسمت توانست انتقام خوبی از محصول هواوی بگیرد.

در گام سوم به سراغ گیک بنچ رفتیم، جایی که عملکرد هر دو محصول تا حد زیادی نزدیک به یکدیگر قرار داشت.

آخرین گام هم به بونسای و سنجش عملکرد گرافیکی آن‌ها اختصاص داشت و از آنجایی که هر دو از واحد گرافیکی مشابهی بهره می‌گیرند، پس به‌دست آوردن امتیازات نزدیک، چندان هم دور از ذهن نیست!

نظر کارشناسی داور

این دو گوشی به قدری قوی هستند که خیلی سخت بتوان یکی را بر دیگری برتری داد. در واقع هر دو به قدرتمندترین چیپست سازنده‌شان مجهز شده و به همین دلیل به خوبی از پس اجرای تمام بازی‌ها و برنامه‌های روز برمی‌آیند و تردیدی نداشته باشید که از این قسمت، هیچ‌کس شکایتی از این گوشی‌ها نخواهد داشت چرا که به نوعی،‌ از نیاز روزمره شما چند گامی فراتر هستند. بازی کردن ما با این دو سوپر فون را در پایین به تماشا بنشینید.


دقیقه ۵۰ تا ۶۰: دوربین

به بخشی رسیدیم که این روزها، تبدیل به یکی از محل‌های اصلی مناقشه بین گوشی‌ها شده است. از دوربین هواوی P9 پلاس شروع می‌کنیم، جایی که دو لنز در محفظه‌ای مشکی رنگ و بالای دستگاه جای خوش کرده است. به این نکته بایستی اشاره می‌کنیم که هیچ کدام از دو دوربین ۱۲ مگاپیکسلی هواوی حتی ۱ میلی‌متر هم از بدنه بیرون نزده‌اند. یکی از دو دوربین، تصاویر را به صورت سیاه سفید به ثبت می‌رساند و دیگری به طور عادی عکاسی می‌کند. تصویر نهایی، ترکیبی خواهد بود از این دو عکس که به صورت کاملا واضح و با جزئیات بالا، به همراه عمق رنگی مناسب، یکی از بهترین تجربه‌های عکاسی را برای شما رقم خواهد زد. علاوه بر این، دوربین به سنسور مونوکروم مجهز شده که به شما این قابلیت را می‌دهد که در هنگام عکاسی در شب یا محیط‌های کم نور، بتوانید تصویر بهتری را بگیرید. همکاری هواوی و شرکت آلمانی لایکا، به طراحی و ساخت دو دوربین فوق‌العاده با امکانات زیاد ختم شده و لایکا توانسته کاری بکند که (به خصوص در بخش نرم افزاری) دوربین P9 پلاس، یکی از برترین‌ها در بین اسمارت‌فون‌های روز دنیا باشد.

در سوی دیگر، S7 Edge‌ و سامسونگ با کوله‌باری از تجربه قرار دارند. دوربین این گوشی از رزولوشن ۱۲ مگاپیکسل با گشادگی دریچه دیافراگم f/1.7 و اندازه سنسور ۲۲ میلی‌متر برخوردار است که لنز آن کمی بیرون زدگی از قاب نیز دارد. این مقدار از دیافراگم کمک به‌سزایی در جذب نور در محیط‌های تاریک می‌کند. همچنین یک فلاش تک رنگ LED کنار این دوربین حضور دارد و مشخص نیست سامسونگ چرا به استفاده از حداقل دو دیود نوری رضایت نمی‌دهد.

در بخش سلفی، هواوی از یک نمونه ۸ مگاپیکسلی با گشودگی دیافراگم ۱.۹ بهره گرفته و محصول سامسونگ، ۵ مگاپیکسلی اما با گشودگی دیافراگم ۱.۷ است و به همین دلیل، شرایط بهتری در محیط‌های کم نور خواهد داشت.

برای مقایسه بهتر کیفیت دوربین‌ها، بهترین چیز مقایسه نمونه‌های گرفته شده با آن‌هاست تا در شرایط برابر بتوانیم کیفیت‌شان را به تماشا بنشینیم.

در محیط تاریک بدون فلش

در محیط تاریک با فلش

در قسمت فیلم‌برداری، حداقل بر روی کاغذ برتری با محصول سامسونگ است،‌ جایی که P9 پلاس از وضوح تصویر فول اچ‌دی فراتر نمی‌رود و ظاهرا اعتقاد سازنده، همچون بخش نمایشگر، تنها بر روی ۱۰۸۰p قرار دارد اما گلکسی S7 Edge تا ۴K هم می‌گیرد و تنوع رزولوشن بیشتری هم دارد. در ویدئوی زیر، هم‌زمان با گوشی‌ها فیلم‌برداری کردیم و می‌توانید خودتان درباره کیفیت آن‌ها قضاوت کنید.


نظر کارشناسی داور

همچون قسمت‌های گذشته همچنان باید بگویم که هر دو گوشی از بهترین‌ها هستند. محصول سامسونگ به علت f/1.7 یک محصول اعجوب انگیز در تاریکی است و از سوی دیگر P9 پلاس رنگ‌ها را به صورت طبیعی و با سرعتی بالا ثبت می‌کند. در واقع انقدر هر دو خوب هستند که خیلی سخت بتوان یک مدل را برتر دانست و برای همین سوژه‌های زیادی را برایتان عکاسی کردیم تا محصول برتر را با توجه به سلیقه‌تان انتخاب کنید.

دقیقه ۶۰ تا ۷۰: پخش چند رسانه‌ای

توانایی گوشی‌ها در این قسمت به ۳ عامل وابسته است که مهم‌ترین آن‌ها را می‌توان نمایشگر دانست، جایی که دو دستگاه عملکرد درخشانی را از خود نشان می‌دهند و با استفاده از مانیتور پهناور با فناوری AMOLED، رسما برای کاربر جای هیچ‌گونه شکایتی را باقی نمی‌گذارند، اما گوشی سامسونگ به دلیل دو انحنای زیبا در بالا و پایین، یک لذت اضافه نیز شما را مهمان می‌کند!

اما وقتی به بخش دوم یعنی اسپیکر می‌رسیم، بایستی مهمانی را فراموش کنید چراکه تک اسپیکر مونو در S7 Edge در مقابل نماینده هواوی، حرف چندانی برای گفتن ندارد. صدای خروجی توسط بلندگوهای هواوی P9 پلاس، به دو حالت تقسیم می‌شود. در صورتی‌که گوشی را به صورت عمودی نگه دارید، صدا به حالت مونو پخش خواهد شد و در زمانی که گوشی را بچرخانید و آن را در حالت افقی در دست بگیرید، صدا به شکل استریو منتشر می‌شود. همچنین در حالت پرتره، می‌توان صدای بلندگوی بالا را روی پخش تریبل و بلندگوی پایین را روی پخش بیس تنظیم کرد. کیفیت صدای هدفون در هر دو مدل دلپذیر است و فقط برای گوشی هواوی بهتر است که از یک هدفون مجزا بهره بگیرید تا کیفیت آن را بهتر بتوانید درک نمایید.

در قسمت سوم که به اندازه دو بخش دیگر اهمیت ندارد، پلیرها نقش ایفا می‌کنند که هر دو سازنده از توانایی قابل قبولی بر روی محصولات‌شان بهره گرفته‌اند. اگرچه با وجود ده‌ها مدل پلیر رنگارنگ در دنیای مارکت اندروید، هیچ غصه‌ای جهت پلیر ضعیف یا مغایر باب میل‌تان نخواهید داشت.

نظر کارشناسی داور

به طور حتم نمایشگر مهم‌ترین نقش را در این بخش دارد که هر دو گوشی از آن سرافراز بیرون می‌آیند، اگرچه لذت تماشا بر روی گوشی سامسونگ یک چیز دیگه است! از سوی دیگر هواوی اسپیکرهایی بر روی محصولش کار گذاشته که قابلیت تفکیک پذیری بالایی دارند و سامسونگ مانند همیشه، بیخیال این بخش از محصولاتش شده است.

دقیقه ۷۰ تا ۸۰: باتری

این روزها باتری یکی از بخش‌های بسیار مهم در اسمارت فون‌هاست. می‌پرسید چرا؟ کافی است که تنها در یک مجلس مهمانی بنشینید، سری به مترو بزنید یا به یک مسافرت دسته جمعی بروید. حتما افراد زیادی را خواهید دید که بیشتر وقت خودشان را با موبایل‌شان می‌گذرانند و قاعدتا اصلی‌ترین وسیله برای جدایی آن‌ها از دستگاه محبوب‌شان، آلارم اتمام باتری است. خب هرچه این اعلان دیرتر بر روی صفحه نمایش ظاهر شود، کاربر فرصت بیشتری جهت در آغوش گرفتن گوشی‌اش خواهد داشت و حال بایستی ببینیم P9‌ پلاس برای این هم آغوشی گزینه مناسب‌تری است و یا S7 Edge سامسونگ؟

گوشی‌ها از نظر سایز نمایشگر کاملا مشابه بوده و قدرت سخت‌افزاری نزدیکی هم به یکدیگر دارند. سامسونگ از یک نمونه ۳۶۰۰ میلی‌آمپری برای محصول خود استفاده کرده و هواوی باتری با حجم ۳۴۰۰ میلی‌آمپر را برای پرچم‌دار خودش برگزیده است.

در تست‌هایی که ما از باتری گوشی‌ها گرفتیم، عملکرد هر دو در سطح مطلوبی قرار داشت و در این بین گوشی سامسونگ کمی بهتر نشان داد. دو نمودار زیر، توانایی گوشی‌ها را نشان می‌دهد.

نظر کارشناسی داور

هیچ کدام از گوشی‌ها دارای باتری قابل دسترس نیستند و به همین خاطر بایستی یک اخم به هر دو مدل کرد؛ اگرچه اکثر پرچم‌داران امروزی چنین قابلیتی را ندارند. ولی بابت توان مناسب باتری باید برایشان دست زد و البته برای گوشی سامسونگ کمی تشویق را محکم‌تر انجام دهیم، به‌خصوص وقتی بدانیم که توانایی شارژ شدن به صورت بی‌سیم را نیز دارد.

دقیقه ۸۰ تا ۹۰: سایر امکانات

به دقایق پایانی از مسابقه فینال آی‌تی‌رسان کاپ رسیده‌ایم و دیگر فینالیست‌ها بایستی هر آنچه در چنته دارند، بر روی میز گذاشته تا بلکه به کمک آن از حریف سرسخت خودشان پیشی بگیرند.

ابتدا هواوی بر روی صحنه می‌آید تا هنرهای خودش را به نمایش بگذارد، سنسور اثر انگشت با حساسیت بالا در پشت گوشی، اولین هنرنمایی این گوشی است، اگرچه S7 Edge‌ خیلی سریع و با به نمایش گذاشتن همین سنسور در زیر صفحه نمایش، حمله P9 پلاس را خنثی می‌کند.

هواوی بار دیگر دست به کار شده و پورت مادون قرمزش را به رخ سامسونگ می‌کشد، S7 Edge هم که این قابلیت را ندارد، از لایسنس IP68 خودش رونمایی می‌کند تا به واسطه ضد آب بودن، باز هم محصول هواوی را به سکوت وادار نماید.

اما هواوی ظاهرا قصد تسلیم شدن نداشته و در گام آخر از تاچ سه‌بعدی خودش سخن می‌گوید، سامسونگ نگاهی به گوشی محبوبش می‌اندازد و قابلیت نمایشگر همیشه روشن را به رخ حریفش می‌کشد،‌ اگرچه پوزخند هواوی نشان می‌دهد که تفاوت زیادی در این دو فناوری نهفته شده و این بار سامسونگ نتوانسته جواب دندان شکنی به گوشی هواوی بدهد.

اما S7 Edge ناامید نشده و این بار سنسور سنجش ضربان قلب را پیش از آنکه P9 پلاس بخواهد حرکتی از خودش نشان دهد، برای حاضرین به نمایش می‌گذارد، ولی هواوی هم چیزی در چنته دارد و آن پورت اتصال تایپ C است که در گوشی‌های مدرن امروزی حضور فعالی دارد اما سامسونگ ظاهرا اعتقاد چندانی به آن ندارد.

در حالی‌که هر دو گوشی از هنرنمایی در مقابل هم در این دقایق پایانی خسته شده‌اند، وارد دقیقه ۹۰ می‌شویم و همه در انتظار سوت پایان بازی فینال از سوی داور هستند.

نظر کارشناسی داور

فینالیست‌های ما در این قسمت از هنرهای نسبتا متفاوتی بهره می‌گرفتند که هر کدام در نوع خودش ارزشمند است. در یک سو بایستی فناوری تاچ سه‌بعدی به همراه وجود پورت اینفرارد را در P9 پلاس ستود و از سمت دیگر به S7 Edge به‌خاطر قابلیت ضد آب و گرد و غبار بودنش احسنت گفت.

وقت اضافه: قیمت

به‌طور حتم از دو فینالیست مسابقات آی‌تی‌رسان کاپ نمی‌توان انتظار داشت که بهای پایینی داشته باشند و برای به‌دست آوردن آن‌ها بایستی حاضر شوید تا سر کیسه را شل کرده و تراول‌های زیادی را برای داشتن‌شان خرج کنید. اما چقدر؟

برای صاحب شدن محصول هواوی شما در حدود ۴۰ تراول ۵۰ هزار تومانی را باید تقدیم فروشنده نمایید و این تعداد تراول برای گوشی سامسونگ به ۴۴ تا می‌رسد تا متوجه شویم هیچ چیز باکیفیتی، ارزان به دست نمی‌آید.

سخن پایانی

با به صدا در آمدن سوت پایان بازی توسط داور، رقابت‌های آی‌تی‌رسان کاپ نیز به خانه آخر خودش می‌رسد و دیگر شاهد برگزاری مسابقه بین گوشی‌های حاضر نخواهیم بود. اگرچه، اسمارت فونی هم باقی نمانده و گلکسی S7 Edge و هواوی P9 پلاس توانسته‌اند که ۱۴ گوشی قبلی را از دور رقابت‌ها حذف کرده و برای قرارگیری بر مسند صدر نشینی، حالا چشم انتظار رای‌ها هستند تا شما تعیین کنید برترین گوشی جام آی‌تی‌رسان در سال ۲۰۱۶ کدام مدل خواهد بود؟

به‌ نظر شما برنده مسابقه سامسونگ گلکسی S7 Edge و هواوی P9 پلاس کدام است؟!

نوشته مقایسه سامسونگ گلکسی S7 Edge با هواوی P9 پلاس: من قهرمانم! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

مقایسه گلکسی S7 Edge با لومیا ۹۵۰XL: کهکشان برفی!

مقایسه گلکسی S7 Edge با لومیا ۹۵۰XL: کهکشان برفی!

با دومین بازی آی‌تی‌رسان کاپ در مرحله نیمه‌ نهایی همراه شما هستیم. در طی این هفته‌های هیجانی، شاهد رقابت جنجالی بین بهترین تلفن‌های همراه موجود در بازار بودیم. هر کدام دو‌ به دو به مصاف هم می‌رفتند و کسب امتیاز می‌کردند. در مرحله گروهی آن‌ دسته که امتیاز کم‌تری را بدست آورده بودند از ادامه رقابت‌ها باز ماندند و تعدادی که با نظر و رای شما امتیاز بیشتری کسب کردند، به مراحل بالاتر رسیدند. دیروز شاهد اولین نبرد در مرحله نیمه نهایی بین دو گوشی پر طرفدار G5 و P9 ‌پلاس بودیم که قدم به قدم باهم در هر زمینه پیش‌ آمدند. اما امروز رقابت بین دو هندستی که در همه قسمت‌ها جزیی از بهترین‌ها هستند، انجام می‌گیرد.

اولین بازیکن نماینده‌ای از شرکت سامسونگ بوده که در فوریه ۲۰۱۶ به بازار عرضه گردید. این شما و این گلکسی S7 Edge.
دومین بازیکن نماینده‌ای از طرف کمپانی مایکروسافت است. در اکتبر سال ۲۰۱۵ روانه بازار شد و با امکانات خاص خودش همه را به وجد آورد. این بازیکن کسی نیست جز لومیا ۹۵۰XL.
با ما و این رقابت جذاب همراه باشید.


۱۰ دقیقه ابتدایی: طراحی و ظاهر

هر دو بازیکن باتوجه به تجربه‌ای که در مسابقات پیشین در این زمینه داشته‌اند، می‌دانند که باید چگونه عمل کنند. پس در کنار هم قرار می‌گیرند تا ما بخش‌های مختلف در ساخت و طراحی‌ را یک به یک مقایسه کنیم.

S7 Edge با یک طراحی خاص مقابل لومیا ۹۵۰XL قرار می‌گیرد. بخش جلویی این نماینده سامسونگ به طور کل از شیشه تشکیل شده است. شیشه‌ای که با ظرافت تمام در دو لبه چپ و راست و با یک انحنا، صفحه نمایش این گوشی را تشکیل می‌دهد. مرکز جذابیت این طراحی در بخش صفحه نمایش این دستگاه خلاصه می‌گردد. به طوری که چنان ظاهر زیبایی را به دستگاه بخشیده که با در دست گرفتنش یک دل نه صد دل عاشقش می‌شوید. تازه اگر صفحه نمایش خاموش باشد!
هنگامی که به نمای جلویی این گوشی نگاه می‌کنید، هیچ مرزی را بین صفحه نمایش و بدنه پیدا نخواهید کرد و متوجه می‌شوید که صفحه نمایش دستگاه تا نیمه‌ بیشتر لبه‌های آن ادامه یافته است. از نمایشگر این گوشی که بگذریم به اجزای موجود بر روی قسمت جلویی می‌رسیم. از بالا شاهد دوربین سلفی، اسپیکر مکالمه، سنسورها و نام برند سامسونگ هستیم. با پایین آمدن درست بعد از نمایشگر، شاهد دکمه سخت افزاری هستیم که مقدار کمی از قاب بیرون آمده است. این دکمه سخت افزاری Home بوده و در بین دو دکمه لمسی Back و مدیریت برنامه قرار گرفته شده است.
همچنین سامسونگ مانند کمپانی اپل ترجیح داده است تا محل قرارگیری حسگر اثرانگشت را در درون کلید خارجی Home که بر روی بخش جلویی وجود دارد، تعبیه کند. دکمه‌های لمسی Back و مدیریت برنامه به طور معمول در نور روز، دیده نمی‌شوند ولی با لمس کردن‌ یکی از آن‌ها، با نور پس زمینه روشنی خودشان را نشان می‌دهند. البته در هنگام شب این نورها به طور خودکار روشن شده و مشکلی در این مورد نخواهید داشت. جنس این دکمه خارجی موجود بر روی قسمت رو به رویی دستگاه، از کیفیت مناسبی برخوردار بوده اما در طی مدتی که ما از S7 Edge استفاده کردیم، تعدادی خط و خش کوچک بر روی آن نمایان شد.
در مقابل، لومیا ۹۵۰XL حضور دارد. در نمای رو به رویی تنها چیزهایی که دیده‌ می‌شوند، اسپیکر مکالمه گوشی، نام برند مایکروسافت، سنسور عنبیه چشم، دوربین سلفی و در انتها میکروفون است. بر خلاف سامسونگ، کمپانی مایکروسافت از هیچ دکمه خارجی بر روی سطح جلویی این گوشی استفاده نکرده است. شیشه از بالا تا پایین بخش رو به رویی این گوشی را که شامل صفحه نمایش نیز می‌شود، تشکیل داده است.

به چهار لبه کناری این دو هندست می‌رسیم. لبه سمت راست لومیا ۹۵۰XL بخشی است که تمامی دکمه‌های موجود قرار گرفته‌اند. کلیدهای کنترل صدا، پاور دستگاه و شاتر در این قسمت حضور دارند. البته دکمه پاور دستگاه بین کلیدهای افزایش و کاهش صدا قرار دارد. با وجود این‌ که مایکروسافت طراحی این‌ چنینی را برای راحتی هر چه بیشتر کاربر انجام داده، اما گاهی احتمال خطا در فشردن یکی از کلیدهای کنترلی صدا به جای دکمه قفل، وجود دارد. سه لبه باقی مانده خالی از هرگونه کلید است و ورودی هدفون در بخش بالایی و ورودی پورت USB در بخش پایینی دستگاه دید می‌شوند. مایکروسافت در لبه‌های کناری این گوشی از طراحی ساده‌ای استفاده کرده است. هنگامی که به این بخش از گوشی توجه می‌کنیم، شاهد دو بخش پلاستیک و شیشه هستیم. بخش پلاستیکی آن تا قاب پشتی دستگاه ادامه پیدا کرده و قسمت شیشه‌ای از صفحه نمایش تا نیمه بالایی لبه‌ها کشیده شده است. در مقابل بر روی لبه سمت راست S7 Edge تنها دکمه پاور دیده می‌شود و دیگر دکمه‌ها مانند کنترل صدا در لبه سمت چپ دستگاه حضور دارند. بخش بالایی این گوشی تنها از یک میکروفن و بخش پایینی از اسپیکر، ورودی پورت USB و ورودی هدفون تشکیل شده است. طراحی لبه‌های S7 Edge بر خلاف لومیا از ظریف‌ کاری‌های زیادی تشکیل شده است. یک فریم فلزی و با کیفیت دور تا دور گوشی را پوشانده که ترکیبش با بدنه جنس شیشه این هندست، کاملا حس لوکس بودن را به کاربر ارایه می‌دهد. جنس دکمه‌های موجود بر روی هر دو گوشی از فلز بوده و از کیفیت‌ بالایی نیز برخوردار هستند.

نگاهی به طراحی بخش پشتی این دو دستگاه می‌اندازیم. اسپیکر، دوربین، فلاش سه رنگ، محفظه‌های میکروفون و لوگو مایکروسافت تنها چیزهایی هستند که بر روی قاب لومیا ۹۵۰XL دیده می‌شوند. همه این اجزا بر روی قاب پلاستیکی محکمی جا خوش کرده‌اند. متاسفانه دوربین این هندست مقدار زیادی از قاب دستگاه بیرون آمده و جلوه خوبی به طراحی این بخش نمی‌دهد. در مقابل بر روی قاب پشت S7 Edge شاهد لنز دوربین بیرون زده، فلاش LED، نام برند سامسونگ و سنسورهای سلامتی هستیم. دو لبه پشتی این گوشی از یک انحنا با زاویه کم تشکیل شده که علاوه بر زیبایی جای‌گیری در دست را آسان‌تر می‌کند.

S7 edge طراحی ظریف‌تر و زیباتری را در برابر لومیا به کاربر ارایه می‌دهد.
چهار گوشه گرد لومیا ۹۵۰XL جای‌گیری‌اش در دست را آسان‌تر می‌کند.
با وجود صفحه نمایش خمیده در S7 Edge بلند کردن آن از روی سطوح صاف مانند میز کمی دشوار خواهد بود.
بیرون زدگی لنز دوربین در لومیا بیشتر از S7 Edge است.


دقیقه ۱۰ تا ۲۰: ابعاد و کیفیت ساخت

بعد از ۱۰ دقیقه رقابت جنجالی این دو بازیکن در زمینه طراحی، نوبت به مقایسه ابعاد و کیفیت ساخت‌شان می‌رسد.

نماینده سامسونگ با ۵.۵ اینچ صفحه نمایش ابعادی معادل ۱۵۰.۹ میلی‌متر طول، ۷۲.۶ میلی‌متر عرض و ۷.۷ میلی‌متر ضخامت را داراست. این در حالی است که لومیا ۹۵۰XL با ابعاد ۱۵۱.۹ در ۷۸.۴ در ۸.۱ میلی‌متر در مقابل رقیب کره‌ای‌اش قرار می‌گیرد. همچنین این نسل از گلکسی با وزن ۱۵۷ گرم، سبک‌تر از لومیا ۹۵۰XL با وزن ۱۶۵ گرم است. جنس بدنه استفاده شده در هریک از این دو هندست کاملا از هم متمایز بوده به طوری که کمپانی سامسونگ سرتاسر بدنه گلکسی را از شیشه پوشانده است. از صفحه نمایش تا قاب پشتی دستگاه شیشه مستحکمی که خیلی هم علاقه به جاگذاری اثرانگشت دارد، قرار گرفته است. طراحی شیشه‌ای این دستگاه باعث می‌شود نگرانی‌هایی در زمینه آسیب رسیدن به گوشی برای کاربر ایجاد گردد، اما باید خدمتتان عرض کنم محافظ Gorilla Glass 4 بر روی تمامی بخش‌های شیشه‌ای موجود قرار گرفته تا از دستگاه شما محافظت کند. البته این محافظ در برابر افتادن گوشی از ارتفاع بر روی یک سطح سخت آن‌چنان پر قدرت نبوده و احتمال آسیب‌رسانی وجود دارد. مخصوصا زمانی که هندست شما از گوشه‌های کناری به زمین بیفتد.
در مقابل شاهد طراحی کاملا پلاستیکی لومیا ۹۵۰XL هستیم. پلاستیکی که با در دست گرفتن آن کاملا به محکم بودن و کیفیتش پی خواهید برد. قاب پلاستیکی تا نیمه بیشتر لبه‌های دستگاه ادامه پیدا کرده و قابل جدا شدن نیز هست. مایکروسافت سعی کرده تا یک ساخت ساده و اسپورت را در این بخش به کاربر ارایه دهد و در این زمینه کاملا هم موفق بوده اما ای کاش کمی ظرافت در این طراحی استفاده شده بود. بر خلاف بدنه شیشه‌ای گلکسی که بسیار مستعد جذب اثر انگشت بود، چنین نگرانی برای لومیا وجود ندارد.

از نظر کیفیت و ساخت هر دو گوشی در حد ایده‌آل هستند. اما احتمال آسیب دیدن گلکسی با وجود ساخت شیشه‌ای بیشتر از لومیا است.
هر دو گوشی در هنگام قرار گیری در دست حس سر خوردن را به کاربر القا می‌کنند.
ظرافت و ساخت کلی S7 Edge بیشتر حس لوکس بودن را دارد.


دقیقه ۲۰ تا ۳۰: صفحه نمایش

بعد از ۲۰ دقیقه هیجانی در بخش طراحی و ساخت نوبت به مقایسه نمایشگر‌های این دو گوشی می‌رسد.

سامسونگ بر روی این نسل از گلکسی از یک صفحه نمایش ۵.۵ اینچی با پنل Super AMOLED استفاده کرده است. این نمایشگر توانایی نمایش ۱۶ میلیون رنگ را با رزولوشن ۲۵۶۰ در ۱۴۴۰ پیکسل دارد که باتوجه به این مقدار رزولوشن، ۵۳۴ پیکسل در هر اینچ بر روی این گوشی به نمایش گذاشته می‌شود. S7 Edge مانند نسل پیشین خودش از حداقل روشنایی ۱.۸ نیت استفاده می‌کند که این میزان برای کار کردن با گوشی در یک محیط تاریک و هنگام شب بسیار عالی بوده و مشکلی برای چشم‌ها ایجاد نمی‌کند. از طرفی حداکثر روشنایی بر روی این هندست می‌تواند تا ۶۱۰ نیت بالا برود و این یعنی زمانی که تنظیم نور به طور خودکار باشد و گوشی در زیر نور آفتاب قرار بگیرد، نماینده سامسونگ می‌تواند به چنین میزان نوری دست یابد.
در بخش تنظیمات صفحه نمایش، شاهد منویی برای شخصی سازی رنگ‌های به نمایش گذاشته شده هستیم که با وارد شدن به آن ۴ حالت مختلف از نمایش‌ رنگ‌ها مشاهده می‌گردد که با انتخاب هر مود می‌توانید به نوع خاصی از ترکیب رنگی دست بیابید. البته نزدیک‌ترین حالت ممکن رنگ‌ها به واقعیت در مود Basic Display قرار می‌گیرد و سایر مودها رنگ‌ها را کمی از واقعیت دور می‌کنند. به عنوان مثال حالت AMOLED Cinema رنگ‌ها را به گرم‌ترین حالت ممکن نمایش می‌دهد. موردی که یکی از هیجان‌انگیزترین امکانات موجود بر روی این گوشی محسوب می‌گردد، خم‌شدگی‌های موجود بر دو لبه چپ و راست نمایشگر است. این بخش ازصفحه نمایش می‌تواند به عنوان میانبری برای دسترسی شما به بخش‌های مختلف عمل کند و همیشه در دسترس باشد. همچنین در بخش تنظیمات می‌توانید منو خاصی را برای این قسمت تعیین کنید. در مقابل مایکروسافت برای لومیا ۹۵۰XL از صفحه‌ نمایشی ۵.۷ اینچی با رزولوشن ۲۵۶۰ در ۱۴۴۰ پیکسل بر روی پنل AMOLED بهره برده است. با توجه به این رزولوشن، تعداد ۵۱۸ پیکسل در هر اینچ بر روی این نمایشگر نشان داده می‌شود. همچنین میزان روشنایی این صفحه نمایش می‌تواند تا حداکثر به ۷۰۵ نیت برسد. در بخش نرم‌افزاری نمایشگر این دستگاه شما همچنان می‌توانید رنگ‌ها را با مود‌های مختلف شخصی سازی کنید. البته گزینه‌ای با عنوان Advanced در این منو حضور دارد که بخش‌های مختلفی را مانند حرارت رنگ در اختیار شما قرار می‌دهد. علاوه بر این‌ها هر دو گوشی از فناوری صفحه نمایش همیشه روشن پشتیبانی می‌کنند و می‌توانند شما را به راحتی از اعلانات و زمان با خبر سازند.

در تصاویر زیر می‌توانید مقایسه‌ای از نمایشگر این دو دستگاه داشته باشید. سمت راست نماینده سامسونگ و سمت چپ نماینده مایکروسافت قرار گرفته است.

همان طور که مشاهده کردید هر دو صفحه نمایش واقعا قدرت‌مند بودند و آن‌چنان تفاوتی با هم نداشتند. همچنین هر دو گوشی عملکرد خوبی در بخش تغییر زاویه‌ دید داشتند.
در تصویر زیر می‌تواند هر دو نمایشگر را زیر نور آفتاب مشاهده کنید.

به لطف استفاده از پنل امولد در هر دو هندست، عمق رنگ مشکی بی‌نهایت بالا است.
ویژگی Double Tap که با زدن دو ضربه به صفحه نمایش عمل می‌کند در لومیا موجود بوده و می‌تواند کاربردی باشد.
نمایشگر خمیده گلکسی زمانی که گوشی به پشت قرار گرفته، می‌تواند به جای نور اعلانات شما را از تماس‌ها و … با خبر سازد.


دقیقه ۳۰ تا ۴۰: نرم‌افزار
یکی از بخش‌های مهم موجود نرم‌افزار محسوب می‌گردد. چرا که این نرم افزار است که ما را به اجزای داخلی گوشی متصل می‌کند. بنابراین هر دو بازیکن می‌آیند تا با قابلیت‌های متعدد نرم‌افزاری‌شان برنده این بخش باشند.

کمپانی سامسونگ از رابط کاربری معروف خودش یعنی TouchWiz بر روی این سری از گلکسی استفاده کرده است. اگر با نسل پیشین گلکسی کار کرده باشید، متوجه می‌شوید آن‌چنان تغییر و تحول زیادی بر روی این نسخه از TouchWiz به وجود نیامده است و سامسونگ تنها به رفع کردن مشکلات قبلی و تکمیل کردن این رابط بسنده کرده است. رابط کاربری استفاده شده بر روی گلکسی S7 Edge رابطی گرافیکی و پر از افکت‌های مختلف است. با هیچ‌گونه لگ و کندی در حین کار کردن با این رابط کاربری مواجه نخواهید شد. همچنین همه چیز در عین حرفه‌ای بودن به سادگی در دسترس است. این رابط کاربری همراه با اندروید ۶.۰.۱ تجربه کاری مناسبی را در اختیار کاربر قرار می‌دهد. برنامه‌هایی مانند S health ،S voice و Samsung Gear به طور پیش‌فرض بر روی این گوشی موجود بوده و هر کدام کارایی خاص خودشان را دارند. بخش خاصی برای انتخاب و دانلود تم‌های مختلف برای گلکسی وجود دارد که می‌تواند ظاهر رابط را تغییر دهد. همچنین ویژگی خاص Floating Window برای کوچک کردن پنجره برنامه و کار کردن با برنامه‌های دیگر در همان زمان وجود دارد. بخش خاصی به نام Game Launcher موجود است که مسولیت مدیریت بازی‌های موجود بر روی گوشی را دارد. در این بخش شما می‌توانید انرژی مصرفی هنگام بازی را با کاهش رزولوشن و یا نرخ فریم بهینه نمایید.

در مقابل لومیا با سیستم عامل ویندوز نسخه ۱۰ قرار دارد و رابطی تقریبا آشنا را در اختیار کاربر می‌گذارد. این رابط کاربری از یک منو با تعدادی کاشی، دقیقا مشابه منو استارت نسخه دسکتاپ ویندوز، تشکیل شده است. کار کردن با این رابط برای کسانی که تا به حال با سیستم عامل ویندوز کار نکرده‌اند، می‌تواند کمی گیج کننده باشد اما به مرور زمان به آن عادت خواهید کرد. برنامه‌های کاربردی پیش‌فرض مانند Office و X Box و تعدادی دیگر بر روی لومیا موجود بوده که می‌توانند کاربردی باشند. دستیار صوتی معروف مایکروسافت که با نام Cortana شناخته می‌شود، عملکرد بسیار خوبی را دارد و حتی در حالت استندبای بودن می‌تواند فعال شود. این دستیار صوتی در مقابل S voice سامسونگ قرار می‌گیرد. تغییر محل قرارگیری کاشی‌‌ها، تغییر اندازه، تعیین پس زمینه، تغییر رنگ کاشی و محیط کاربری در بخش شخصی سازی‌های نرم‌افزاری موجود است.

دریافت آپدیت نرم‌افزاری توسط لومیا بسیار بیشتر و بهتر به نسبت اندروید صورت می‌گیرد. به طوری که بعد از گذشت چند سال از معرفی یک گوشی ویندوزی، آپدیت‌های جدید همچنان برایش منتشر می‌گردد که در اندروید این‌گونه نیست.
بهینه‌تر بودن سیستم‌عامل ویندوز به نسبت اندروید کمک بسزایی در مصرف انرژی و همچنین سرعت دستگاه می‌کند.
کمبود نرم‌افزارهای کاربردی به ویژه اپ‌های فارسی یکی از عمده‌ترین مشکلات سیستم عامل ویندوز محسوب می‌گردد.


دقیقه ۴۰ تا ۵۰: سخت‌افزار
به یکی از حساس‌ترین بخش‌های این مسابقه می‌رسیم. جایی که هر یک از این گوشی‌ها باید قدرت‌ سخت‌افزاری‌شان را به رخ هم بکشند. گلکسی S7 Edge از یک پردازنده ۸ هسته‌ای که ۴ هسته با سرعت ۲.۳ گیگاهرتز و ۴ هسته دیگر با ۱.۶ گیگاهرتز پردازش را انجام می‌دهند، تشکیل شده است. این پردازنده بر روی چیپست اختصاصی کمپانی سامسونگ که با نام Exynos شناخته می‌شود، سوار شده است. مسولیت بخش گرافیکی این دستگاه را Mali-T880 MP12 به عهده دارد. همچنین حافظه رم ۴ گیگابایتی مدیریت برنامه‌ها را در گلکسی انچام می‌دهد. سامسونگ بر روی این نوع پردازنده از دو نوع معماری بهره گرفته که یکی Mangoose نام داشته که اختصاصی و ساخته سامسونگ بوده و دیگری Cortex-A53 است. این نکته را در نظر داشته باشید که سامسونگ مدل Snapdragon هم برای این سری از گلکسی تولید کرده، اما مدل در دسترس ما نسخه Exynos بود.
در مقابل لومیا ۹۵۰XL با یک پردازنده ۸ هسته‌ای با معماری Cortex حضور دارد که از این ۸ هسته، چهارتای آن با سرعت ۲.۰ گیگاهرتز و چهارتای دیگر با سرعت ۱.۵ گیگاهرتز کار پردازشی دستگاه را انجام می‌دهند و بر روی چیپ شرکت Qualcomm مدل Snapdragon 810 سوار شده‌اند. در کنار این پردازنده، ۳ گیگابایت حافظه رم برای این دستگاه در نظر گرفته شده است که مسولیت مدیریت برنامه‌ها را بر عهده دارد. Adreno 430 نیز پردازش کرافیکی این هندست را به انجام می‌رساند.
لومیا ۹۵۰XL تنها در یک مدل ۳۲ گیگابایتی به فروش می‌رسد. این در حالی است که S7 Edge در دو مدل ۳۲ و ۶۴ گیگابایتی موجود است. البته هر دو هندست از کارت حافظه micro SD پشتیبانی کرده و نگرانی برای ذخیره اطلاعات وجود نخواهد داشت.
همان طور که خودتان خبر دارید Snapdragon 810 گرمای زیادی را هنگام پردازش در دستگاه‌های مختلف ایجاد می‌کرد و همین موضوع باعث شد اغلب شرکت‌ها از این چیپ استفاده نکنند. اما مایکروسافت این پردازنده را در کنار یک سیستم خنک کننده مایع بر روی لومیا ۹۵۰XL قرار داد. این سیستم خنک کننده همان فناوری است که مایکروسافت بر روی تبلت‌های Surface استفاده کرده بود. توسط این فناوری مشکل داغ شدن بیش از حد پردازنده تا حدی برطرف شد. اما همچنان هنگام کارهای سنگین با گرما مواجه می‌شویم. مشخصات سخت افزاری هر دو خبر از قدرت بی‌نهایت این دو گوشی می‌دهد اما باید دید در عمل چگونه است.

دو ویدیو زیر عملکرد این دو دستگاه را هنگام بوت و گیمینگ نشان می‌دهد.



عملکرد سخت افزاری هر دو دستگاه بسیار مناسب است و هیچ گونه لگ و کندی هنگام کار کردن با آن دو دیده نمی‌شود.


دقیقه ۵۰ تا ۶۰: دوربین
به بخش جذاب مقایسه دوربین این دو غول قدرتمند می‌رسیم. در ابتدا نگاهی به مشخصات اصلی هریک بر روی کاغذ می‌اندازیم.

لومیا ۹۵۰XL یک دوربین با رزولوشن ۲۰ مگاپیکسل و دریچه دیافراگم f/1.9 دارد. مایکروسافت از لنز کارل زایس برای این دوربین استفاده کرده است که یکی از با کیفیت‌ترین‌ها در این زمینه است. یک فلاش ۳ رنگ در کنار این لنز حضور دارد تا در شرایط نوری نا‌مناسب به کمک شما بیاید. قرارگیری لنز دوربین و فلاش سه گانه به صورتی است که مقدار زیادی از قاب پشتی دستگاه بیرون زده است. همچنین دوربین سلفی لومیا رزولوشن ۵ مگاپیکسل با دریچه دیافراگم f/2.4 دارد. در مقابل دوربین S7 Edge از رزولوشن ۱۲ مگاپیکسل با گشادگی دریچه دیافراگم f/1.7 و اندازه سنسور ۲۲ میلی‌متر برخوردار است که لنز آن کمی بیرون زدگی از قاب نیز دارد. این مقدار از دیافراگم کمک به‌سزایی در جذب نور در محیط‌های تاریک می‌کند. همچنین یک فلاش تک رنگ LED کنار این دوربین موجود است. دوربین جلویی استفاده شده بر روی این دستگاه ۵ مگاپیکسل رزولوشن دارد. سامسونگ از همان دریچه دیافراگمی که بر روی دوربین پشتی استفاده کرده بر روی دوربین جلویی هم بهره برده است که امری واقعا عالی است. سیستم فوکوس بر روی این دستگاه توسط فناوری Dual Pixel تنها در چند صدم ثانیه صورت می‌گیرد. در بخش فیلمبرداری هر دو گوشی قادر هستند با رزولوشن ۴K فیلم‌های با کیفیتی را ثبت کنند. همچنین به لطف موجود بودن لرزشگیر اپتیکال فیلم‌‌های ضبط شده بسیار روان و بدون لرزش هستند. در بخش دوربین سلفی نماینده سامسونگ قادر است تا با رزولوشن QHD فیلمبرداری کند. این در حالی است که لومیا تنها توانایی ضبط فیلم‌های فول‌اچ‌دی با نرخ ۳۰ فریم را توسط دوربین سلفی دارد.
در بخش نرم‌افزاری هر دو گوشی عملکرد خوبی را ارایه می‌دهند. هر دو دارای منوی‌ خاصی از تنظیمات دستی برای عکسبرداری مانند میزان ایزو، سرعت شاتر، غلظت رنگ و … هستند. قابلیت Live Photo که یک پیش نمایش از پیش از ثبت تصاویر را نشان می‌دهد، در هر دو گوشی موجود است. فیلمبرداری با صحنه آهسته، عکاسی پانوراما و HDR دیگر گزینه‌های موجود در بخش دوربین این دو گوشی هستند. همچنین منوی خاصی با نام Lenses در رابط دوربین لومیا موجور بوده که فیلتر‌ها امکانات جالبی از عکاسی را در اختیار کاربر می‌گذارد. مورد جالب دیگری که در لومیا دیده می‌شود تنظیمات دستی برای دوربین سلفی است که می‌تواند بسیار کاربردی باشد.
در تصاویر زیر می‌توانید کیفیت عکس‌های گرفته شده توسط این دو دستگاه را مشاهده کنید.
کیفیت خروجی تصاویر در هر دو گوشی بسیار بالا بوده و هر دو عملکرد خوبی داشتند.
سرعت فوکوس دوربین نماینده سامسونگ کمی از لومیا بیشتر بوده است.
فلاش سه رنگ لومیا هنگام ثبت تصاویر در نور کم و کاهش قرمزی چشم به کار می‌آید.

در ویدیو زیر می‌توانید مقایسه‌ای از فیلمبرداری این دو هندست داشته باشید.


دقیقه ۶۰ تا ۷۰: پخش چند رسانه‌ای

کم کم به دقایق پایانی نزدیک می‌شویم. هر دو بازیکن می‌آیند تا با نشان دادن توانایی‌هایشان در پخش چندرسانه‌ای خودنمایی کنند.

صفحه نمایش‌ بزرگ و رزولوشن بالا معیار ما برای تماشای یک کلیپ جذاب بر روی یک تلفن هوشمند است. بدون شک S7 Edge با ۵.۵ اینچ نمایشگر آن‌‌هم با لبه‌های خمیده و رزولوشن QHD می‌تواند بی‌نهایت راضی کننده باشد. پخش کننده فیلم با پشتیبانی از زیرنویس فارسی و توانایی در PopUp کردن ویدیو درحال پخش (!) دیگر چه می‌خواهید؟ یک ادیتور فیلم هم در این قسمت برای ویرایش فایل‌های تصویری‌تان موجود است. اما خبری از تنظیم خاصی برای صدای هدفون هنگام تماشای ویدیو نیست. لومیا ۹۵۰XL با یک صفحه نمایش ۵.۷ اینچی و همان رزولوشن QHD حضور دارد و می‌گوید او نیز می‌تواند به خوبی نماینده سامسونگ در نمایش ویدیو‌ها عالی عمل کند. امکان نمایش زیرنویس فارسی نیز توسط ویدیو پلیر این دستگاه وجود دارد. معیار بعدی ما برای این قسمت پخش موزیک است. متاسفانه هر دو گوشی با یک اسپیکر مونو می‌خواهند شنیدن به موسقی را برای ما لذت بخش کنند. کیفیت و حجم صدا در گلکسی بهتر از لومیاست. صدای خروجی در لومیا کمی به تیزی می‌زند و حجم آن‌چنان مناسبی‌ هم ندارد. اما صدای خروجی هر دو در هدفون بسیار عالی بوده و تفاوت آن‌چنانی بین‌شان مشاهده نمی‌گردد. تنظیمات خاصی برای شخصی سازی صدا موجود بوده و شما می‌توانید با استفاده از آن‌ها به کیفیت مطلوب‌تان از صدا برسید.

هر دو هندست توانایی پخش فایل ویدیویی با رزولوشن ۴K را دارند.


دقیقه ۷۰ تا ۸۰: باتری
در این دقایق پایانی هر دو گوشی در زمینه استقامت باتری مورد بررسی قرار می‌گیرند.
لومیا ۹۵۰XL با یک باتری ۳۳۰۰ میلی‌آمپری حضور دارد که می‌تواند در مدت ۱۰۰ دقیقه از صفر تا ۱۰۰ شارژ شود. همچنین باتری این گوشی قابل تعویض بوده و شما به راحتی می‌توانید آن‌ را با یک باتری دیگر عوض کنید. در بخش نرم‌افزاری انرژی و باتری این گوشی شاهد آپشن‌هایی برای بهینه‌سازی هستیم. مود‌های مختلفی که عملکرد دستگاه را با توجه با کارایی که شما از آن انتظار دارید، متناسب می‌کند. البته این مودها معمولا تنها با تنظیم نور صفحه همراه می‌شود. در تصویر زیر می‌توانید امتیازات ما به باتری این مدل را ببینید.

S7 Edge با باتری ۳۶۰۰ میلی‌آمپری حضور دارد که می‌تواند در مدت ۳۰ دقیقه ۶۰ درصد شارژ شود. در قسمت نرم‌افزاری باتری این گوشی منو‌های مختلفی برای بهینه‌سازی شارژ دستگاه وجود دارد که با فعال کردن آن‌ها می‌توانید به شارژدهی بیشتری دست یابید. یکی از این منو‌های موجود در این قسمت Ultra Power Saving نام دارد که صفحه نمایش را به دو رنگ سیاه و سفید تقسیم می‌کند و فقط اجازه دسترسی به برنامه‌های ابتدایی را به شما می‌دهد. در تصویر زیر می‌توانید امتیازات ما به باتری این مدل را ببینید.

تنظیمات بهینه سازی باتری موجود در S7 Edge جامع‌تر از لومیا است.
هر دو عملکرد مناسبی در بخش باتری دارند اما طبق اعداد بدست آمده در تست‌ها بهتر بودن S7 Edge در این زمینه مشخص است.


دقیقه ۸۰ تا ۹۰: سایر امکانات
حسگر اثرانگشت که این روز‌ها حضورش جزیی از الزامات بر روی تلفن‌های هوشمند شده است، بر روی S7 Edge دیده می‌شود. این حسگر داخل دکمه هومی که بخش جلویی دستگاه حضور دارد، تعبیه شده است. عملکرد این حسگر به صورتی است که تا دکمه را فشار ندهید، فعال نشده و دستگاه باز نمی‌شود. سرعت شناسایی این سنسور به نسبت نسل‌های قبلی به شدت افزایش داشته و در کسری از ثانیه قفل این گوشی باز می‌گردد. در مقابل مایکروسافت دست به نوآوری زده است و برخلاف سایرین از حسگر اثرانگشت استقاده نکرده و مسولیت حفاظت دستگاه را به حسگر عنبیه چشم سپرده است. فقط کافیست تا جلوی صفحه نمایش قرار بگیرید تا حسگر شما را شناسایی کرده و قفل دستگاه باز شود. اگرچه سرعت باز شدن قفل بالا نیست و گاهی در شرایط نوری بد، شناسایی شما مشکل می‌گردد، اما استفاده از آن بعنوان محافظ بسیار مطمعن خواهد بود.

کمپانی سامسونگ علاوه بر حسگر اثرانگشت، سنسورهای مختلفی را بر روی این سری از پرچمدارش قرار داده است. سنسورهایی مانند محاسبه ضربان قلب و غلظت اکسیژن در خون که در بخش پشتی این گوشی قرار گرفته است و با گذاشتن انگشت روی آن‌ها، به آسانی کار می‌کنند. علاوه بر این‌ ویژگی‌ها گلکسی گواهی IP68 را برای مقاومت در برابر آب و گرد و خاک بدست آورده است. در این مرحله لومیا با یک امکان کاربردی دیگر به میدان می‌آید. قابلیت Continuum که با معرفی آن سرو‌صدای زیادی به‌ پا کرد. توسط این قابلیت شما قادر خواهید بود تا با خرید داک ارزان قیمت و متصل کردن آن به تلفن همراه، یک رایانه شخصی تمام و کمال برای خود داشته باشید. نحوه کار به صورتی است که نه تنها گوشی شما از دسترس خارج نمی‌شود بلکه همزمان می‌توانید هم گوشی و هم رایانه شخصی را با هم در دسترس داشته باشید. معرفی این قابلیت نیاز کاربر را به رایانه‌های شخصی کم‌تر می‌کند و تنها با داشتن این داک و یک لومیا، کامپیوتری جیبی را در اختیارتان قرار می‌دهد. همچنین بر روی این گوشی از پورت USB Type-C استفاده شده که متاسفانه در نماینده سامسونگ شاهد چنین چیزی نیستیم. علاوه بر این هر دو هندست از NFC و بلوتوث پشتیبانی می‌کنند. گیرنده رادیو که این روز‌ها که حضورش به دست فراموشی سپرده شده است بر خلاف گلکسی بر روی لومیا موجود است. شارژ بی‌سیم یکی از قابلیت‌هایی است که بر روی هر دو تلفن هوشمند قرار دارد.
با توجه به گواهی IP68 کسب شده توسط سامسونگ، S7 Edge می‌تواند تا عمق ۱.۵ متری به مدت ۳۰ دقیقه زیر آب قرار بگیرد.
قابلیت کانتینیوم را می‌توان یکی از هیجانی‌ترین امکانات اضافی دانست که تا به امروز معرفی شده است.


وقت اضافه: قیمت

ارزش خرید، یکی از فاکتورهایی است که نقش مهمی را در انتخاب تلفن همراه دارد. در این بخش به قیمت هر یک از این دو گوشی می‌پردازیم.


شما می‌توانید با مبلغی حدود ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان ناقابل یک عدد S7 Edge خریداری کنید. در مقابل لومیا ۹۵۰XL با قیمت ۱ میلیون و ۵۵۰ هزار تومان حضور دارد.
هر دو گوشی تقریبا ارزش خرید خوبی دارند اما لومیا با این قیمت و امکاناتی که در اختیار قرار می‌دهد به‌صرفه‌تر است.
همان طور که مشاهده کردید تا به اینجای رقابت هر دو هندست پا به پای هم آمدند و هر کدام در یک قسمت برتر بودنشان را به اثبات رساندند. به همین دلیل برای برقراری عدالت تصمیم داریم تا این بازی به وقت اضافه کشیده شود تا تصمیم‌گیری برای شما کاربرانی که رای می‌دهید، آسان‌تر باشد.


وقت اضافه اول: دستیار صوتی
همان‌طور که می‌دانید هر دو گوشی دارای دستیار صوتی اختصاصی خودشان هستند. این همراه صوتی بر روی نماینده سامسونگ S Voice و بر روی لومیا کورتانا نام دارد. هر دو برنامه به خوبی عمل می‌کنند و می‌تواند به راحتی نیازهایتان را با یک فرمان صوتی برطرف کنند. مدتی که با این دو برنامه کار شد متوجه هوش بسیار بالای کورتانا شدیم. پاسخ سوالات توسط کورتانا بدون تکیه بر اینترنت است! درست است که برای کار کردن با این برنامه نیاز به اینترنت دارید، اما پاسخ‌هایی که کورتانا می‌دهد به شیوه‌ای است که گویی با یک انسان در حال معاشرت هستید! دستیار صوتی موجود بر روی سامسونگ از سرعت خوبی برخوردار بوده اما آن هوش و ذکاوت کورتانا را ندارد. تقریبا پاسخ گویی S Voice با تکیه بر گوگل بوده و مواردی مانند باز کردن یک اپ یا اجرای یک موزیک می‌توانند توسط آن به انجام برسند. یک نکته مثبت موجود که داخل کورتانا دیده می‌شود فعال شدن این دستیار صوتی در حالت استندبای با گفتن جمله Hey Cortana است. همچنین می‌توانید حالتی را تعیین کنید که این دستیار فقط به صدای شما واکنش بدهد. ناگفته نماند که S Voice خیلی خشک و بی‌روح است و آن جذابیت صحبت با کورتانا را ندارد.


وقت اضافه دوم: قابلیت صفحه نمایش همیشه روشن
یکی از قابلیت‌هایی که در نسل جدید گوشی‌ها حضور پیدا کرده، ویژگی نمایشگر همیشه روشن است (البته چند سالی هست که نمایندگان ویندوزی از آن استفاده می‌کنند). توسط این قابلیت هنگامی که دستگاه به حالت استندبای می‌رود و صفحه نمایش آن خاموش می‌گردد، یک سری نوشته بدون نور پس زمینه بر روی صفحه گوشی ظاهر می‌گردد. این قابلیت بر روی هر دو هندست موجود بوده و شما می‌توانید در عرض چند ثانیه از اعلانات و زمان، بدون روشن کردن دستگاه با خبر شوید. این قابلیت بر روی لومیا با نام Glance و بر روی سامسونگ با نام Always On شناخته می‌گردد. در منوی تنظیمات بر روی لومیا شما قادر خواهید بود تا مدت زمان روشن ماندن Glance را تعیین کنید. همچنین مواردی مانند نمایش تاریخ، آیکون اعلانات و اطلاعات برنامه‌ها را می‌توانید برای نمایش دادن انتخاب نمایید. رنگ نوشته‌های موجود می‌توانند به قرمز، سبز و یا آبی تغییر پیدا کنند. در مقابل داخل منوی تنظیمات گلکسی در بخش Always On شما می‌توانید طرح ساعت نمایش را تغییر دهید. همچنین امکان دانلود طرح‌های بیشتر نیز وجود دارد. علاوه بر این‌ها امکان انتخاب یک پس زمینه که از رنگ‌های آبی، قرمز و سبز ساخته شده است، در قسمت نمایشگر همیشه روشن وجود دارد. میزان مصرف شارژ این فناوری در هر دو مدل در یک سطح است و نمی‌توان تفاوت زیادی را میان آن‌ها قائل شد.


با وجود دو وقت اضافه همچنان نتیجه مساوی برای این بازی بدست آمده است و این موضوع باعث می‌گردد تا بازی به پنالتی کشیده شود.

سرعت باز کرن اپلیکشین‌های پیش‌فرض: با در نظر گرفتن افکت‌های موجود در لومیا، سرعت باز کردن برنامه‌های پیش‌فرض در گلکسی بالاتر است.

سرعت ثبت تصاویر: S7 Edge قادر است تا در مدت ۱.۵ ثانیه و لومیا در مدت ۲ ثانیه تصاویر دوربین را ثبت کند.

باز شدن قفل دستگاه: باز شدن قفل دستگاه توسط حسگر اثرانگشت S7 Edge سریع‌تر از سنسور عنبیه لومیا انجام می‌پذیرد.

ثبت تصاویر در نور کم: عکس‌های روشن‌تر و باکیفیت‌تری توسط فلاش ۳ رنگ لومیا در نور شب ثبت می‌گردد.

کلید اختصاصی شاتر دوربین: لومیا به کلید اختصاصی دو مرحله‌ای برای شاتر دوربین مجهز شده است. موردی که در گلکسی شاهدش نیستیم.


موقعیت‌های خطرناکی که S7 Edge بر روی دروازه لومیا ۹۵۰XL ایجاد کرد:
طراحی ظریف‌ و شکیل‌تر
صفحه نمایش با لبه‌های خمیده
دوربین سلفی با قابلیت فیلمبرداری با رزولوشن QHD
کیفیت و حجم صدای بهتر
دارای گواهی IP68 برای مقاومت در برابر آب و گرد و خاک
وجود سنسورهای سلامتی فراوان
باتری قدرتمندتر
موقعیت‌های خطرناکی که لومیا ۹۵۰XL بر روی دروازه S7 Edge ایجاد کرد:
لنز دوربین Carl Zeiss در کنار فلاش ۳ رنگ
سیستم عامل بهینه و سبک‌تر
دریافت آپدیت‌های منظم
پشتیبانی از پورت USB Type-C
دستیار صوتی با هوش بالا
قابلیت فوق‌العاده کاربردی کانتینیوم
قیمت کمتر

به‌ نظر شما برنده مسابقه مایکروسافت لومیا 950XL و سامسونگ گلکسی S7 Edge کدام است؟!

نوشته مقایسه گلکسی S7 Edge با لومیا ۹۵۰XL: کهکشان برفی! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

مقایسه ال‌جی G5 با هواوی P9 پلاس: قاتلان آیفون!

مقایسه ال‌جی G5 با هواوی P9 پلاس: قاتلان آیفون!

پس از پشت سر گذاشتن مرحله گروهی و حذفی رقابت‌های آی‌تی‌رسان کاپ، امروز شاهد نخستین دیدار از مرحله نیمه نهایی این مسابقات خواهیم بود. رقابت‌ها به اوج حساسیت خود رسیده است و از میان ۱۶ گوشی که در مرحله گروهی حضور داشتند، تنها ۴ گوشی باقی مانده‌اند و سایر شرکت کننده‌ها با جام خداحافظی کرده‌اند. شاید ناکام اصلی این رقابت‌ها را بتوان نمایندگان سونی دانست اما بر خلاف آن‌ها، چینی‌ها عملکرد مناسبی در طول جام داشتند و در بسیاری از رقابت‌ها، توانستند شگفتی ساز شوند و نظر طرفداران گوشی را به خودشان معطوف کنند. این در حالی است که هواوی P9 پلاس، موفق‌ترین نماینده این کشور بود که توانست گام به مرحله نیمه نهایی بگذارد. هواوی P9 پلاس، با پشت سر گذاشتن رقیب سرسختش، آیفون ۶S پلاس، توانست بار دیگر قدرتش را به رخ بکشد و به این مرحله راه یابد. حریف او، پرچمدار ال‌جی، G5 است که در مسابقه خود در مرحله حذفی، توانست در مقابل هموطنش یعنی سامسونگ گلکسی نوت ۵ به پیروزی برسد و جواز حضور در مرحله نیمه نهایی را کسب کند. نقطه مشترک دو حریف، این است که هر دو آن‌ها توانستند در مقابل محصول گران قیمت اپل، آیفون ۶S پلاس به برتری برسند. امروز و در یک نبرد تمام آسیایی، این دو شرکت کننده در مقابل یک دیگر صف آرایی خواهند کرد تا مشخص شود کدام گوشی، به فینال این رقابت‌ها راه خواهد یافت و کدام یک، از دور رقابت‌ها کنار می‌رود. انتظار بازی بسیار حساس و نزدیکی را از سوی هر دو گوشی داریم. همچنین در صورتیکه دو تیم در ۹۰ دقیقه به نتیجه‌ای نرسند، این وقت‌های اضافه و ضربات پنالتی هستند که یک پای فینال این رقابت‌ها را مشخص خواهند کرد.


۱۰ دقیقه ابتدایی: طراحی و ساخت

طبق روال همیشگی آی‌تی‌رسان کاپ، هر دو گوشی در این مرحله سعی خواهند داشت برتری‌های ظاهری و ساختاری خود را به نمایش بگذارند. زیبایی ظاهری و خلاقیت در ساخت گوشی، از مهم‌ترین جنبه‌هایی است که در هنگام خرید، به آن توجه خواهد شد. به همین دلیل است که این بخش، با جزییات بیشتری بررسی می‌شود. اولین بخش رقابت را هواوی P9 پلاس آغاز می‌کند.

هواوی P9 پلاس با ابعاد ۱۵۲.۲ در ۷۵.۳ و ضخامت ۷ میلی‌متر، پا به میدان رقابت‌ها گذاشته است. طراحی زیبا و صد البته خوش دست این گوشی، واقعا شایسته ستایش است و بدنه فلزی به همراه نمایشگر ۵.۵ اینچی، با ظرافت تمام طراحی شده‌اند و حس کار کردن با یک گوشی لوکس را به کاربر منتقل می‌کنند. شاید بتوان انقلاب طراحی در گوشی‌های هواوی را، مربوط به هواوی P6 دانست. از آن پس بود که گوشی‌های این کمپانی در بخش طراحی، تکانی به خود دادند و رفته رفته به یکی از زیبا‌ترین گوشی‌های موجود در بازار تبدیل شدند. با نگاهی به جلو دستگاه، متوجه می‌شوید که هواوی، چقدر برای طراحی این گوشی فکر و هزینه صرف کرده است. نمایشگر ۵.۵ اینچی، کاملا در محل مناسبی نسبت به بدنه قرار گرفته و حاشیه کم آن از دو طرف بدنه، این موضوع را اثبات می‌کند. حاشیه بالایی، محل قرارگیری بلندگو تماس و دوربین سلفی به همراه سنسورهای دستگاه هستند. در حاشیه پایینی، نام هواوی نقش بسته و هیچ دکمه فیزیکی در این قسمت در نظر گرفته نشده است. نسبت نمایشگر به بدنه دستگاه، ۷۲.۷ درصد است و طراحی یکپارچه ظاهر جلو دستگاه، مفهوم زیبایی در اوج سادگی را به کاربر القا می‌کند. در نگاهی به اطراف گوشی، در یک سمت، دکمه‌های پاور (که در کنارش فرورفتگی ایجاد شده) و ولوم به چشم می‌خورند که در مقایسه با ابعاد گوشی، طوری قرار گرفته‌اند تا بتوان به راحتی (هنگام کار با یک دست) به آن‌ها دسترسی داشت. در طرف مقابل، محل ورود سیم کارت نانو و کارت حافظه جانبی قرار گرفته است. در بخش پایینی، جک ۳.۵ میلیمتری، پورت USB Type-C و اسپیکر دستگاه قرار داده شده‌اند و فریم بالایی، میزبان سنسور مادون قرمز و میکروفون دوم است.

اگر دستگاه را به پشت برگردانیم، به ظرافت و زیبایی طراحی پی می‌بریم. بدنه فلزی تراش خورده، جلوه خاصی به این گوشی بخشیده است. شاید در اولین نگاه، مستطیل مشکی رنگی که در بخش بالایی قرار گرفته، نظر شما را جلب کند. محلی که دو دوربین ۱۲ مگاپیکسلی و LED دوگانه جای گرفته‌اند و نام کمپانی Leica نیز در گوشه سمت راست این قسمت حک شده است. هواوی برای محافظت از دوربین دوگانه، از Gorilla Glass 4 بهره گرفته تا این بخش از دستگاه، در هنگام زمین خوردن، کمترین آسیب را ببینید. مهم‌ترین نکته در خصوص P9 پلاس، این است که دوربین‌ها هیچ‌گونه بیرون زدگی از بدنه ندارند و هواوی توانسته این دو را در ضخامت ۷ میلی‌متر جای دهد. کاری که خیلی از کمپانی‌ها نتوانستند در خصوص پرچمدارانشان انجام دهند.

کمی پایین‌تر، یک فرورفتگی مربعی می‌بینیم که محل قرارگیری سنسور اثر انگشت هواوی p9 پلاس است. این سنسور، همیشه در حالت فعال قرار دارد و حتی در زمانی که صفحه نمایش خاموش است، می‌تواند اثر انگشت را با سرعت بالا تشخیص داده و مستقیما شما را وارد فضای کاربری کند. در بخش پایینی، باز هم شاهد نام هواوی هستیم.

اینک دوربین را روی ال‌جی G5 زوم می‌کنیم تا ببینیم این گوشی، از چه استراتژی برای حمله به سمت دروازه حریف استفاده خواهد کرد. ال‌جی، جدیدترین پرچمدار خود را با بدنه‌ای تمام فلزی و به شکل ماژولار طراحی کرده است. G5 ابعادی به اندازه ۱۴۹.۴ در ۷۳.۹ در ۷.۷ میلی‌متر دارد که نمایشگر ۵.۳ اینچی بر روی آن قرار گرفته است. ضخامت دستگاه، اندکی در مقایسه با ابعاد آن زیاد است و این برای یک پرچمدار، می‌تواند به عنوان یک نقطه ضعف مطرح شود. حاشیه‌های کناری نمایشگر با دستگاه، اندازه مناسبی دارد ولی در خصوص حاشیه بالا و پایین نمایشگر، باید گفت که ال‌جی نتوانسته بهترین عملکرد را به نمایش بگذارد و شاهد فاصله زیادی در این دو بخش هستیم. البته بالا و پایین نمایشگر، با انحنای کمی به سمت پایین کشیده شده‌اند که ظاهر جلویی دستگاه را کمی زیباتر می‌کند. دوربین سلفی، سنسورها و چراغ اعلانات، به همراه لوگو ال‌جی که در پایین نمایشگر حک شده، سایر قسمت‌های بخش رو‌به‌رویی این محصول را تشکیل می‌دهند. گوشی را می‌چرخانیم تا نگاهی به قاب کناری آن داشته باشیم. سمت راست G5، میزبان محل ورود سیم کارت و کارت حافظه جانبی به دستگاه است. در طرف مقابل، ال‌جی کلیدهای یکپارچه صدا را قرار داده است. کمی پایین‌تر نیز یک دکمه هم سطح با بدنه قرار داده شده که با فشردن آن، می‌توانید قسمت ماژولار بدنه را جدا نمایید. بالای دستگاه، ورودی جک ۳.۵ میلی‌متری، سنسور مادون قرمز و میکروفون دوم قرار گرفته است و در بخش زیرین، اسپیکر و ورودی USB Type-C جای خوش کرده‌اند.

در نگاه نخست به بدنه پشتی دستگاه، این دوربین دوگانه G5 است که نظر شما را متوجه خود می‌سازد. دو دوربین با کیفیت ۱۶ و ۸ مگاپیکسل، LED دوگانه و فوکوس لیزری، همگی در کنار یکدیگر، در این قسمت جا داده شده‌اند. اندکی پایین‌تر، دکمه پاور قرار گرفته که از بخش کناری دستگاه، به بدنه پشتی منتقل شده و سنسور اثر انگشت نیز در زیر آن تعبیه گردیده است. علاوه بر اینکه محل قرار گیری دوربین‌ها از بدنه خارج شده‌اند و احتمال هر گونه برخورد و آسیب برای آن وجود دارد، دکمه پاور هم اندکی از بدنه بیرون زده است. ماژولار بودن گوشی، می‌تواند این امکان را برای کاربر فراهم سازد که قابلیت‌های دیگری را هم به دستگاهش اضافه کند تا بتواند استفاده بهینه‌تری از تلفن هوشمندش داشته باشد.

نظر کارشناسی داور: یکی از نکات قابل بحث در خصوص P9 پلاس، این است که برخی اخبار، ادعا کردند که هواوی یک نسخه از این دستگاه را با رنگ سفید و بدنه سرامیکی به بازار عرضه کرده است. به هر حال نسخه‌ای که ما در حال بررسی آن هستیم، از بدنه فلزی تراش خورده ساخته شده است. ضخامت کمتر نماینده چین، این امکان را می‌دهد که گوشی با یک دست به راحتی قابل کنترل باشد. این در حالی است که G5، به نظر من، یکی از گوشی‌هایی است که در بخش طراحی حرفی برای گفتن ندارد. بیرون زدگی دوربین و حسگر اثر انگشت در کنار کیفیت ساخت پایین بخش ماژولار، می‌تواند کاربر را نگران سازد. هنگامی که دو گوشی را در دست می‌گیرید، استحکام بدنه P9 پلاس را نسبت به رقیبش درک می‌کنید. در خصوص استعداد در جذب اثر انگشت، باید بگوییم که این ال‌جی بود که توانست نمایش بهتری داشته باشد و P9 پلاس، اندکی چربی انگشتان را جذب می‌کند.


دقیقه ۱۰ تا ۲۰: وزن و کیفیت ساخت

وارد مرحله دوم بازی می‌شویم. جایی که گوشی‌ها قرار است قابلیت‌های خود را در بخش کیفیت ساخت محک بزنند. نماینده ال‌جی کاملا آماده و سرحال وارد میدان مسابقه می‌شود (و مورد تشویق طرفداران خود قرار می‌گیرد). وزن ۱۵۹ گرمی این دستگاه، توزیع مناسبی در بدنه دارد و کمک می‌کند که گوشی راحت‌تر در دست بماند و نقاط مختلف نمایشگر (با توجه به سایز ۵.۳ اینچی آن) به راحتی قابل دسترس باشد. با اینکه بدنه دستگاه فلزی است، ولی با مشاهده تست‌های سقوط، دریافتیم که بدنه از مقاومت بسیار پایینی برخوردار است و در مقابل رها شدن از ارتفاع متوسط، آسیب جدی می‌بیند. حتی در زمان رونمایی از این محصول شایعه شده بود که بدنه، اصلا از فلز ساخته نشده است که مدتی بعد شرکت ال‌جی طبق بیانیه‌ای اعلام کرد که دستگاه از نوعی پلاستیک مقاوم با روکش فلزی ساخته شده است.

در طرف دیگر میدان، هواوی P9 پلاس هم با وجود بدنه فلزی‌‌اش، وزنی برابر ۱۶۵ گرم دارد. ممکن است بدنه دستگاه اندکی لیز باشد و سخت بتوان آن را کنترل کرد، ولی پس از مدتی استفاده، می‌توانید به راحتی با آن کار کنید. ضخامت ۷ میلی‌متری، P9 پلاس را با وجود نمایشگر ۵.۵ اینچی‌اش، بسیار خوش دست ساخته است. فلز استفاده شده در ساخت این گوشی، از کیفیت به مراتب بهتری نسبت به رقیبش برخوردار است و عملکرد موفق‌تری را در تست‌های سقوط از خودش به نمایش گذاشت. صفحه محافظ دوربین‌های P9 پلاس، در تست سقوط توانست رضایت ما را جلب کند و به خوبی وظیفه محافظت را انجام دهد.

نظر کارشناسی داور:  مواد سازنده ال‌جی G5، به شدت از کیفیت پایینی برخوردار است و هر ضربه‌ای (حتی با شدت کم) می‌تواند آسیبی بر روی بدنه دستگاه به جا بگذارد. از طرفی فریم دور دستگاه، پس از مدتی (به صورت خود جوش!) کنده می‌شود. به هر حال اگر دنبال یک گوشی مقاوم و با دوام هستید، ال‌جی G5 بدترین گزینه ممکن است. نماینده چین، توانست به راحتی در این بخش هم رقیبش را شکست دهد و اختلافش را با او بیشتر کند.


دقیقه ۲۰ تا ۳۰: نمایشگر

به هرحال مهم‌ترین بخشی که کاربر بیشترین استفاده را از آن می‌کند، صفحه نمایش دستگاه است. حال وقت آن رسیده که نمایشگرهای دو شرکت کننده را به چالش بکشیم تا ببینیم آیا ال‌جی، می‌تواند فاصله را کمتر کند و امیدش برای پیروزی در این مسابقه را زنده نگه دارد یا باز هم این هواوی است که نتیجه را به نفع خودش رقم می‌زند؟!

ال‌جی G5 مجهز به نمایشگر ۵.۳ اینچی که با استفاده از فناوری IPS LCD ساخته شده است، قادر خواهد بود تصاویر را با کیفیت QHD به نمایش بگذارد. چگالی پیکسلی صفحه نمایش، ۵۵۴ پیکسل بر هر اینچ است که برای نمایشگری با این ابعاد، عدد مناسبی به شمار می‌آید. صفحه نمایش این محصول از فناوری Gorilla Glass 4 به عنوان محافظ استفاده می‌کند. پیش‌تر در برخی گوشی‌ها دیده بودیم که کمپانی‌های سازنده، از قابلیتی با نام صفحه نمایش همیشه روشن (Always On Display) به منظور نشان دادن اعلانات و ساعت استفاده می‌کردند. ال‌جی نیز برای پرچمدار خود این قابلیت را قرار داده است. این قابلیت، بیشتر بر روی صفحات ساخته شده با فناوری امولد به کار گرفته می‌شود ولی این کمپانی توانسته با روشی اختصاصی، این کار را بر روی نمایشگرهای IPS LCD نیز به انجام برساند. علاوه بر اینکه میزان مصرف باتری در این حالت، حدودا ۰.۸ درصد در یک ساعت است.

در طرف مقابل، رقیب سرسخت چینی، با نمایشگر ۵.۵ اینچی وارد میدان شده که با فناوری سوپر امولد ساخته شده است. یکی از ویژگی‌های این صفحات، نمایش رنگ‌ها با عمق زیاد است که در هواوی P9 پلاس این موضوع به خصوص در رنگ مشکی قابل درک است. نماینده هواوی، صفحه نمایشی با کیفیت ۱۰۸۰p دارد که چگالی پیکسلی آن، ۴۰۱ پیکسل بر هر اینچ است. نمایشگر، از فناوری Scratch Resistant بهره برده که از آن در مواجه با برخوردهای وارد شده محافظت می‌کند. قابلیت مهمی که در صفحه نمایش هواوی P9 پلاس استفاده شده (که تنه به تنه پرچمدار اپل می‌زند) قابلیت Force Touch است. امکانی که به شما کمک می‌کند در زمان استفاده از برخی برنامه‌ها و یا دیدن عکس‌ها، با تغییر فشاری که به صفحه نمایش وارد می‌کنید، کارهای مختلفی مانند زوم کردن عکس یا باز کردن منو تنظیمات را انجام دهید. روی این نمایشگر، یک شیشه ۲.۵D قرار گرفته است که علاوه بر افزودن به استحکام صفحه، به زیبایی‌های آن نیز اضافه کرده است.

هر دو نمایشگر، می‌توانند ۱۶ میلیون رنگ را به نمایش بگذارند ولی همانطور که اشاره کردیم، رنگ‌ها در هواوی P9 پلاس، به دلیل استفاده از فناوری امولد، با عمق بیشتری به نمایش در می‌آیند و از اشباع مناسبی برخوردار هستند. نمایشگر پرچمدار ال‌جی، توجه بیشتری به نمایش رنگ‌ها در طیف آبی داشته به طوری که می‌توان رنگ‌های نمایش داده شده را اندکی سرد و مایل به آبی دانست. دلیل این امر هم دمای ۷۸۲۰ کلوینی رنگ‌هاست که در مقایسه با سایر گوشی‌های پرچمدار، شاید عدد قابل قبولی نباشد. این موضوع، زمانی بیشتر به چشم می‌آید که سعی در نمایش رنگ‌هایی گرم با طیف رنگی قرمز داشته باشید. اوج کار در ال‌جی G5، ماکزیمم نور صفحه نمایش آن است. طبق اعلام ال‌جی، بیشترین نور نمایشگر این دستگاه، ۸۱۶nits است که به شما کمک می‌کند بدون کوچکترین مشکلی، در محیط‌های باز و زیر نور آفتاب، از گوشی استفاده کنید و متن‌ها را به راحتی بخوانید. علاوه بر این، ال‌جی از الگوریتمی اختصاصی با نام Assertive Display استفاده کرده که در هنگام تابش مستقیم نور، به طور هوشمند تغییراتی در شیوه نمایش پیکسل‌ها ایجاد می‌کند و خوانایی صفحه نمایش را افزایش می‌دهد.

هواوی به کاربر خود این امکان را داده است که از میان حالت‌های مختلف صفحه نمایش، حالت مورد علاقه‌اش را انتخاب کند. به عنوان مثال، Warm Color Mode برای نمایش رنگ‌هایی در طیف رنگ قرمز به کار می‌رود. همچنین Vivid Mode نیز یکی از حالت‌هایی است که با تغییر کنتراست و اشباع رنگ‌ها، آن‌ها را زنده‌تر و عمیق‌تر نمایش می‌دهد. در مقایسه مصرف باتری توسط نمایشگر، شاید بتوان این گونه اظهار داشت که به دلیل ماکزیمم نور کمتر و کیفیت پایین‌تر هواوی نسبت به رقیبش، این P9 پلاس است که مصرف پایین‌تری را خواهد داشت. هر دو نمایشگر، زاویه دید مناسبی دارند ولی مشکل رفلکس بالا (تاثیر تصاویر خارجی بر روی صفحه نمایش)، به خصوص در ال‌جی G5 ممکن است در برخی موارد کاربر را با مشکل مواجه سازد. (سمت راست هواوی P9 پلاس و سمت چپ ال‌جی G5)

تصویر مربوط به تست زیر نور آفتاب را در پایین مشاهده می‌کنید.

نظر کارشناسی داور: علی‌رغم اعلام ال‌جی مبنی بر نور زیاد صفحه نمایش در G5، در عمل به این نتیجه می‌رسیم که این حرف صحت چندانی ندارد و نماینده کره، آن طور که باید و شاید عملکرد مناسبی را از خود به نمایش نمی‌گذارد. ال‌جی همچنین سعی کرده ویژگی Double Tap را در این پرچمدار خود نیز استفاده کند و کاربر با دو بار ضربه به نمایشگر، بتواند آن را روشن یا خاموش کند. علاوه بر این، هر دو شرکت کننده به کاربر این امکان را می‌دهند که نمایش رنگ‌ها در صفحه نمایش را مدیریت کنند و به صورت دستی، بتوانند تغییراتی در میزان دما یا غلظت رنگ‌ها ایجاد نمایند. البته باید اشاره کرد که با چرخاندن گوشی و امتحان زوایای دید مختلف، این هواوی P9 پلاس بود که توانست از رقیبش بهتر عمل کند و خوانایی بهتری داشته باشد.


دقیقه ۳۰ تا ۴۰: رابط کاربری

با رسیدن به دقیقه ۳۰، وارد بخش مقایسه نرم افزاری هر دو شرکت کننده می‌شویم و منتظر هستیم تا ببینیم هواوی P9 پلاس و ال‌جی G5، چه قابلیت‌هایی را به نمایش خواهند گذاشت.

ال‌جی UX قرار است در مقابل رقیب سر سختش Emotion UI 4.1 قرار می‌گیرد. هر دو رقیب (چشم در چشم یکدیگر!) آماده هستند تا حمله‌ای به سمت دروازه طرف مقابل انجام دهند. در ابتدا، پرچمدار کره‌ای توپ و میدان را در دست می‌گیرد و حمله را آغاز می‌کند. ال‌جی برای پرچمدار جدیدش، از نسخه ۵ رابط کاربری UX رونمایی کرد و در ابتدا، آن را به همراه اندروید Lollipop به بازارها عرضه کرد؛ ولی پس از معرفی اندروید ۶ با نام Maeshmellow کاربران توانستند آپدیت مربوط به این سیستم عامل را نیز بر روی گوشی‌های خود دریافت کنند. تفاوت عمده ال‌جی UX با نسخه‌های قبلی رابط کاربری این کمپانی، مانند Optimus، فضای رسمی‌تر و به دور از فانتزی رابط کاربری است. البته باز هم آیکن‌های رنگارنگ، بخش جدا نشدنی رابط کاربری ال‌جی را تشکیل ‌می‌دهند و کاربر می‌تواند با اضافه کردن تم‌های مختلف (که از فروشگاه Smart World ال‌جی قابل دانلود است) آن‌ها را عوض کرده و فضای جدیدی را در استفاده از G5 خود تجربه کند. همچنین توجه به شخصی سازی و وجود برنامه‌هایی که این امکان را می‌دهد که از اطلاعات موجود بر روی گوشی، محافظت شود، کاری است که ال‌جی در این نسخه از رابط کاربری‌اش به طور ویژه‌ای به آن توجه داشته و در عمل هم می‌توان گفت خوب از پس آن بر آمده است.

اما هواوی هم سعی کرده برای کاربرانش، کم نگذارد و امکانات زیادی را برای آن‌ها فراهم آورد و نوآوری‌هایی که در طراحی رابط کاربری‌اش به خرج داده، نظر بسیاری از منتقدان را به خودش جلب کرده است. البته هنوز هم بسیاری از افراد بر این باور هستند که هواوی، رابط کاربری‌اش را شبیه به اپل طراحی کرده و به خصوص در منو تنظیمات، این امر به وضوح قابل مشاهده است. قابلیت‌هایی که در صفحه قفل در نظر گرفته شده، به شما این امکان را می‌دهد که بدون باز کردن صفحه نمایش، از امکاناتی مانند چراغ قوه، ماشین حساب و ضبط کننده صدا استفاده کنید. اگر صفحه نمایش ۵.۵ اینچی شما را اذیت می‌کند، می‌توانید صفحه را به اندازه کوچک‌تری در بیاورید و به راحتی با یک دست از آن استفاده نمایید. گرفتن اسکرین شات، به وسیله دو بار ضربه زدن با پشت انگشت، فیلم برداری از صفحه نمایش و تقسیم نمایشگر برای انجام دو کار به صورت همزمان، تنها بخشی از قابلیت‌های رابط کاربری جالب هواوی است.

نظر کارشناسی داور: درست است که رابط کاربری هواوی، شباهت‌های زیادی با iOS دارد اما هواوی سعی کرده امکانات بیشتری در آن بگنجاند تا کاربران حس نکنند که دارند با یک گوشی آیفون کار می‌کنند. این در حالی است که ال‌جی تلاش کرده تا شکل و شمایل اندروید خام را بر روی دستگاهش حفظ کند و علاوه بر این، رابط کاربری سبک و با حجم پایینی را بسازد که در عین کاربردی بودن، حجم زیادی را نیز بر روی دستگاه اشغال نکند. عمده‌ترین شباهت رابط کاربری این دو رقیب، این است که هر دو فاقد اپ دراور هستند و تمامی برنامه‌ها، بر روی صفحه اصلی قرار گرفته‌اند. البته با آپدیت‌های انجام شده، این قابلیت به نماینده ال‌جی بازگشته ولی هواوی به همان سبک همیشگی، به زندگی خود ادامه می‌دهد.


دقیقه ۴۰ تا ۵۰: سخت افزار

با شروع نیمه دوم، دو شرکت کننده وارد بخش مقایسه نرم افزاری می‌شوند. هر دو گوشی، سخت افزار قدرتمندی دارند که کار را برای تصمیم‌گیری دشوار می‌سازد. سعی داریم اندکی جزیی‌تر به این مقوله نگاهی داشته باشیم تا به شما در تصمیم گیری درست، کمک کنیم.

ال‌جی G5، با استفاده از چیپست اسنپدراگون ۸۲۰ به همراه ۴ هسته کریو، یکی از قدرتمندترین گوشی‌های موجود در بازار در بخش سخت افزار است. این ۴ هسته، به دو دسته (که هر کدام ۲ هسته دارند) تقسیم شده‌اند به طوریکه یک گروه با فرکانس ۲.۱۵ گیگاهرتز و گروه دیگر با ۱.۶ گیگاهرتز، وظیفه پردازش داده‌ها را به عهده دارند. جدا از این، وجود ۴ گیگابایت حافظه برای رم به همراه ۳۲ گیگابایت حافظه داخلی، می‌تواند کار مالتی تسکینگ را سرعت ببخشد و کاربر، نگرانی‌ای از بابت اجرا چند برنامه به صورت همزمان را نداشته باشد. برای تکمیل این بخش، اضافه می‌کنیم که این گوشی از Adreno 530 جهت پردازش‌های گرافیکی استفاده می‌کند.

در سمت دیگر، این P9 پلاس است که باز هم از چیپست ساخته خود هواوی بهره می‌برد. چیپستی با نام Kirin 955 که از پردازنده‌های Cortex-A72 (چهار هسته‌ای) با فرکانس ۲.۵ گیگاهرتز و Cortex-A53 (چهار هسته‌ای) با فرکانس ۱.۸ گیگاهرتز تشکیل شده است. Mali-T880، وظیفه پردازش‌های گرافیکی دستگاه را به دوش می‌کشد. به این مجموعه، می‌توانید ۴ گیگابایت حافظه رم و ۶۴ گیگابایت هم حافظه داخلی اضافه کنید که پک سخت افزاری P9 پلاس را کامل می‌سازند.

برای اینکه اطلاعات بیشتر در خصوص هر دو شرکت کننده کسب کنیم، آن‌ها را وارد آزمایشگاه آی‌تی‌رسان کردیم و از بنچ مارک‌های محترم هم درخواست کردیم که تشریف بیاورند و ما را در انجام مقایسه بهتر، یاری نمایند.

در ابتدا، از AnTuTu استفاده می‌کنیم تا قدرت سخت افزاری را به طور کامل مورد بررسی قرار دهد و بتوانیم نمره نهایی هر دو گوشی را با یکدیگر بسنجیم.

در گام دوم، از Bonsai کمک می‌گیریم تا عملکرد پردازنده گرافیکی را بهتر مورد بازبینی قرار دهیم.

حال، نوبت GeekBench است که نظر خود را در خصوص این دو شرکت کننده صادر کند.

دو مهمان ویژه هم به جمع ما اضافه شده‌اند تا ما را در هر چه دقیق‌تر شدن این مقایسه یاری نمایند. نفر اول، بنچ مارک Pi است که مدت زمان محاسبه عدد پی را در هر دستگاه اندازه‌گیری خواهد کرد.

بنچ مارک Quadrant تمام کننده بخش تست بنچ مارک است.

نظر کارشناسی داور: جدیدترین پرچمدار ال‌جی، با استفاده از قوی‌ترین تراشه شرکت کوالکام، توانست بسیاری از رقیبان حال حاضر در بازار تلفن‌های هوشمند را به زانو دربیاورد. از طرفی هواوی با استفاده از چیپست ساخت خودش، سعی کرده قیمت محصولش را پایین بیاورد. این در حالی است که این اختلاف قیمت، در عمل باعث نشده که از کارایی P9 پلاس کاسته شود و کاربر می‌تواند به راحتی به اجرا بازی‌های سنگین بپردازد بدون اینکه شاهد هیچ گونه هنگ یا لگ بر روی گوشی خود باشد. برای اینکه قدرت سخت افزاری هر دو شرکت کننده را بهتر مقایسه کنید، می‌توانید نگاهی به دو ویدیو زیر که مربوط به تست گیمینگ و سرعت بوت شدن این دو مدل است، داشته باشید.



دقیقه ۵۰ تا ۶۰: دوربین

به بخش جذاب مقایسه دوربین‌های دستگاه می‌رسیم. جایی که قرار است دو چشم‌ها با هم به رقابت بپردازند تا ببینیم کدام یک عملکرد بهتری را از خودشان به نمایش خواهند گذاشت.

از دوربین هواوی P9 پلاس شروع می‌کنیم. دوباره به این نکته اشاره می‌کنیم که هیچ کدام از دو دوربین ۱۲ مگاپیکسلی هواوی (با سایز دیافراگم F/2.2)، حتی ۱ میلی‌متر هم از بدنه بیرون نزده‌اند. یکی از دو دوربین، تصاویر را به صورت سیاه سفید به ثبت می‌رساند و دیگری به طور عادی عکاسی می‌کند. تصویر نهایی، ترکیبی خواهد بود از این دو عکس که به صورت کاملا واضح و با جزییات بالا، به همراه عمق رنگی مناسب، یکی از بهترین تجربه‌های عکاسی را برای شما رقم خواهد زد. علاوه بر این، دوربین به سنسور مونوکروم مجهز شده که به شما این قابلیت را می‌دهد که در هنگام عکاسی در شب یا محیط‌های کم نور، بتوانید تصویر بهتری را بگیرید. همکاری هواوی و شرکت آلمانی لایکا، به طراحی و ساخت دو دوربین فوق‌العاده با امکانات زیاد ختم شده و لایکا توانسته کاری بکند که (به خصوص در بخش نرم افزاری) دوربین P9 پلاس، گوی سبقت را از سایر اسمارت فون‌ها برباید.

بیایید تا نگاهی به دوربین ال‌جی G5 داشته باشیم. کمپانی ال‌جی که کلکسیونی از ایده‌هایی که برای اولین بار در محصولات این کمپانی استفاده می‌شوند را در G5 قرار داده، در بخش دوربین هم سعی کرده این شیوه را حفظ کند و جدیدترین پرچمدار خود را با دوربین دوگانه به بازار عرضه کرده است. ثبت تصویر در این دستگاه، توسط یک دوربین ۱۶ مگاپیکسلی با سایز دیافراگم f/1.8 و دوربین دومی با کیفیت ۸ مگاپیکسل و دیافراگم f/2.4 انجام می‌گیرد. دوربین ۱۶ مگاپیکسلی G5 وظیفه اصلی ثبت تصاویر را دارد. کیفیت رنگ‌ها در عکس به همراه عمق نمایش داده شده و جزییات آن‌ها، به میزان قابل قبولی در نظر گرفته شده است. با استفاده از دوربین دوم، می‌توانید فضای بیشتری را وارد کادر خود نمایید و به اصطلاح، عکاسی Wide انجام دهید. زاویه دید در دوربین دوم، در بیشترین حالت، ۱۳۵ درجه است. در مقایسه با پرچمدار قبل سریG، ال‌جی با اضافه کردن سیستم لرزشگیر حرفه‌ای به همراه جدا کننده طیف‌های رنگی، پیشرفت قابل قبولی را به نمایش گذاشته است.

هواوی P9 پلاس، یک دوربین سلفی ۸ مگاپیکسلی دارد که می‌تواند با فراهم آوردن زاویه دید مناسب در عکاسی سلفی و همچنین قابلیت‌های فراوان طراحی شده بر روی دوربین، لذت عکس گرفتن به صورت سلفی را چند برابر کند. دوربین سلفی P9 پلاس دارای گشادگی دیافراگم f/1.9 است و از فوکوس اتوماتیک نیز بهره می‌برد. همچنین در محیط‌های کم‌نور، می‌توانید از نور سفید صفحه نمایش به عنوان ابزاری برای روشن‌تر شدن محیط اطراف استفاده نمایید و عکس با کیفیت‌تری را به ثبت برسانید. مورذی که در G5 نیز شاهدش هستیم. در سمت مقابل، ال‌جی G5 از یک دوربیین سلفی با کیفیت ۸ مگاپیکسل بهره می‌برد. علاوه بر موارد ذکر شده، دوربین قابلیت فیلم برداری با کیفیت ۱۰۸۰p و نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه را دارد که این امکان را می‌دهد حتی در حالت سلفی هم بتوانید فیلم‌های با کیفیت بردارید. می‌توانید با بالا آوردن دست و مشت کردن آن، از خودتان عکس سلفی بگیرید و به محض پایین آوردن گوشی، عکس را تماشا کنید. قابلیت Beauty Face هم در هر دو دوربین قرار دارد و می‌تواند لکه‌های موجود روی صورت را تا حدی در عکس ترمیم کند. نمونه عکس‌هایی که با دوربین سلفی دو دستگاه گرفته شده‌اند را در پایین مشاهده نمایید.

در مقایسه رابط کاربری دوربین‌ها، کار بسیار دشواری را پیش رو داریم. هر دو گوشی، از قابلیت‌های نرم افزاری فوق العاده‌ای برخوردار هستند که باعث می‌شود عکاسی با هر کدام از آن‌ها، لذت خاصی داشته باشد. هواوی برای کاربرانش، ۳ حالت مختلف عکاسی (Standard,Vivid,Smooth) را قرار داده که بسته به سوژه و مکان عکاسی، قابل تغییر است. همچنین دوربین می‌تواند فرمان صوتی شما را نیز آنالیز کرده و با شنیدن واژه P9، شروع به ثبت عکس نماید. علاوه بر این، با فعالسازی سنسور تشخیص لبخند، دوربین به هنگام لبخند زدن شما، عکس می‌گیرد. همچنین، هواوی قابلیتی بسیار خوب و کارآمد را در رابط کاربری دوربینش قرار داده که این امکان را مهیا می‌سازد تا با دو بار فشار دادن دکمه کاهش صدا در زمانی که نمایشگر گوشی خاموش است، در کمتر از ۱ ثانیه از سوژه عکس گرفته شود. یکی دیگر از کار آمدترین بخش‌های رابط دوربین، بخش Document Readjustment است. با استفاده از این امکان، می‌توانید صفحه‌ای از مجله یا کتاب را (با کیفیت بسیار بالا) اسکن کنید و از طریق شبکه‌های مختلف به اشتراک بگذارید. علاوه بر این‌ها، با رفتن به حالت Pro، قادر خواهید بود بسیاری از تنظیمات دوربین مانند ISO، سرعت شاتر، اکسپوژر و … را به اندازه‌ای که می‌خواهید تغییر دهید. همچنین سیستم فوکوس اتوماتیک، این قابلیت را دارد که روی سوژه قفل کند تا در هنگام حرکت ناگهانی دوربین یا سوژه، فوکوس شما به هم نخورد.

رابط کاربری دوربین ال‌جی G5 به سه حالت Simple، Manual و Auto تقسیم شده است. هر کدام از بخش‌ها، تنظیمات خاصی را شامل می‌شوند که کاربر را در هنگام عکاسی کمک می‌کنند. بخش Manual این امکان را می‌دهد که مانند یک عکاس حرفه‌ای، تنظیماتی که دوست دارید را بر روی دوربین اعمال کرده و از سوژه مورد نظر به بهترین شکل ممکن عکاسی کنید. علاوه بر این، فوکوس دستی این امکان را دارد که به سادگی هر چه تمام‌تر، روی محلی که دوست دارید فوکوس را تنظیم کرده و به گرفتن عکس مشغول شوید. همچنین مدهای مختلف عکاسی، می‌تواند به شما این امکان را بدهد که عکس‌هایی متفاوت‌تر ثبت کنید. عکاسی پانوراما، Multi-View و Popout بخشی از حالاتی هستند که می‌توانند قابلیت‌های بیشتری را در اختیار شما قرار دهند. علاوه بر این، با فعال کردن تشخیص فرمان صوتی، می‌توانید با گفتن یک کلمه خاص، عکسی را به ثبت برسانید.

در انتها، نگاهی می‌اندازیم به بخش فیلم برداری دو دستگاه. مهمترین تفاوت در این بخش، فیلم برداری ۴K است. ال‌جی G5 همانند محصول سری V این کمپانی یعنی ال‌جی V10، می‌تواند با کیفیت ۴K به فیلم برداری بپردازد. این در حالی است که دوربین هواوی P9 پلاس، این امکان را ندارد. درست است که بسیاری از پرچمداران موجود در بازار، ممکن است بتوانند ویدیو با کیفیت ۴K ضبط کنند ولی حقیقت امر اینجاست که این موضوع، چندان کاربرد گسترده‌ای نداشته و نمی‌توان آن را به چشم یک قابلیتی که حتما باید روی گوشی‌ها قرار داشته باشد نگاه کرد. دوربین این دستگاه، قابلیت فیلم برداری با کیفیت ۱۰۸۰p و سرعت ۶۰ فریم بر ثانیه را دارد. همچنین برای فیلم برداری آهسته، دوربین می‌تواند ۱۲۰ فریم را در هر ثانیه و با کیفیت ۷۲۰p به ثبت برساند. همچنین در فیلم برداری در حال حرکت، این ال‌جی است که بار دیگر از هواوی پیش می‌افتد. لرزشگیر ۳ محوره G5، بسیاری از لرزش‌ها را خنثی می‌کند و تصویری به مراتب ثابت‌تر را نسبت به حریفش در این مسابقه ضبط می‌کند. برای درک بهتر، از شما دعوت می‌کنیم تا ویدیو گرفته شده توسط دوربین‌های دو شرکت کننده را مشاهده نمایید.


نظر کارشناسی داور: اینکه هر کمپانی از دوربین دومش به چه نحوی استفاده کند، کاملا به سلیقه و سیاست کمپانی سازنده بستگی دارد ولی نکته مهم این است که هر چقدر ایده‌ای که برای ساختن دوربین استفاده می‌کنند کار آمدتر باشد، به همان میزان استقبال بهتری از محصول اتفاق خواهد افتاد. دوربین عکاسی هواوی، می‌تواند جزییات بیشتری را وارد عکس سازد و کاری کند که در مقایسه با دوربین‌های پرچمداران سایر کمپانی‌ها هم حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد. البته که باید اشاره داشت هر کدام از دو شرکت کننده، رابط کاربری بسیار کارآمد و با امکاناتی داشتند که کار مقایسه را برای ما کمی سخت کرده بود. ولی به هر حال، هر دو گوشی بسیار به بخش دوربین خود اهمیت داده‌اند و سعی کرده‌اند بهترین خود را به نمایش بگذارند. شاید موضوعی که بتواند برگ برنده G5 در این مقایسه باشد، ماژول مخصوص Cam Plus است. در انتها بیشتر در مورد این ماژول و قابلیت‌های آن صحبت خواهیم کرد.


دقیقه ۶۰ تا ۷۰:پخش چند رسانه‌ای

در این بخش، به بررسی توانایی‌های دو شرکت کننده در بخش مالتی مدیا خواهیم پرداخت تا ببینیم کدام گوشی، می‌تواند رقابت را به نفع خودش به پایان برساند. هر دو دستگاه، نمایشگرهایی با سایز مناسب و امکانات بسیاری دارند که به ما این امکان را می‌دهد که به راحتی به تماشای فیلم بر روی آن‌ها بپردازیم. علاوه بر این مورد، کیفیت صدای خوب در اسپیکر هر دو رقیب، این امکان را می‌دهد که حتی در محیط‌های شلوغ و پر سر و صدا، بتوانید به راحتی صداهای خروجی را تشخیص دهید. صدای خروجی توسط بلندگوهای هواوی P9 پلاس، به دو حالت تقسیم می‌شود. در صورتی که گوشی را به صورت عمودی نگه دارید، صدا به صورت مونو پخش خواهد شد و در حالتی که گوشی را بچرخانید و آن را در حالت افقی نگه دارید، صدا به حالت استریو منتشر می‌شود. همچنین در حالت پرتره، می‌توان خروجی صدا بلندگو بالا دستگاه را روی پخش تریبل و بلندگو پایین را روی پخش بیس تنظیم کرد. بلندی صدا در ال‌جی G5، خوب است اما اگر دنبال صدا با کیفیت‌تر و بلندتر هستید، ما ماژول Hi-Fi که محصول همکاری ال‌جی با شرکت دانمارکی Bang & Olufsen است را به شما معرفی می‌کنیم. رابط کاربری جداگانه این ماژول، به شما این امکان را می‌دهد که به طور حرفه‌ای تنظیمات مختلفی را روی صدای خروجی انجام دهید.

در خصوص پلیرهای دستگاه، باید گفت که هر دو شرکت کننده، روی پلیرهای خود قابلیت‌های ویژه‌ای را در نظر گرفته‌اند. پخش کننده ویدیویی، قابلیت پشتیبانی از بیشتر فرمت‌ها را دارد. همچنین کاربر، نگرانی در خصوص نمایش زیر نویس‌های مختلف را نخواهد داشت و تنظیمات دیگری که در بخش پلیر ویدیویی استفاده شده، می‌تواند فیلم دیدن را برای شما لذت بخش‌تر سازد. از قابلیت‌هایی که پخش کننده ویدیویی G5 داراست، قابلیت پخش شناور فیلم است. به طوری که می‌توانید فیلم در حال پخش را در یک پنجره کوچک تماشا کرده و همزمان به انجام کارهای دیگری نیز مشغول شوید.

نظر کارشناسی داور: در محصول هواوی و هنگام نمایش عکس‌ها، می‌توانید از قابلیت Force Touch بهره بگیرید و بسته به میزان فشاری که روی صفحه وارد می‌آورید، روی عکس زوم کنید. یکی از مشکلات نماینده هواوی، کیفیت پایین هندزفری دستگاه است. بهتر است برای اینکه قدرت واقعی خروجی صدا را در P9 پلاس درک کنید، با هندزفری غیر از نمونه‌ای که در جعبه قرار داده شده است این کار را انجام دهید.


دقیقه ۷۰ تا ۸۰: باتری

کم کم به دقایق پایانی مسابقه نزدیک می‌شویم و می‌توان خستگی را در چهره هر دو شرکت کننده مشاهده کرد. در این بخش، به مقایسه باتری‌ها می‌پردازیم. باتری ماژولار ال‌جی، به کاربر این امکان را می‌دهد به محض اینکه شارژ به اتمام رسید، بتوان آن را با نمونه دیگری جایگزین کرد. با این روش، کاربر هیچ‌گاه نگران توقف کارش به دلیل تمام شدن باتری نخواهد بود. این باتری از جنس لیتیوم یون و با ظرفیت ۲۸۰۰ میلی‌آمپر ساخته شده است که شارژکامل آن، حدودا ۸۰ دقیقه به طول می‌انجامد. نکته منفی این است که G5 از شارژ بیسیم پشتیبانی نمی‌کند ولی سازندگان آن را به فناوری Quick Charge 3.0 مجهز ساخته‌اند تا در زمان ۳۰ دقیقه، باتری را تا ۸۳ درصد شارژ کند.

در طرف دیگر، باتری هواوی P9 پلاس، از جنس لیتیوم- پلیمر ساخته شده است و ظرفیتی معادل ۳۴۰۰ میلی‌آمپر ساعت را دارد. با توجه به اینکه صفحه نمایش P9 پلاس بزرگتر از G5 ساخته شده، کاملا طبیعی است که ظرفیت باتری بیشتری نسبت به رقیب کره‌ای داشته باشد. به لطف فناوری شارژ سریع، می‌توانید باتری دستگاه را در ۳۰ دقیقه، ۳۸ درصد شارژ کنید.

نظر کارشناسی داور: هواوی P9 پلاس هم مانند رقیبش، از شارژ بیسیم پشتیبانی نمی‌کند و هر دو دستگاه توسط کابل USB Type-C شارژ می‌شوند. یکی از نکاتی که کاربران ال‌جی G5 را نگران ساخته، این است که جدا کردن باتری اندکی سخت است و حتی ممکن است در زمان جدا کردن، آسیبی به محفظه نگه دارنده باتری وارد شود. به هر حال باید نهایت دقت را در هنگام کندن باتری از نگه دارنده ماژولار داشت.


دقیقه ۸۰ تا ۹۰: سایر امکانات

اینک، وقت آن است که امکانات اضافی هر دو گوشی را معرفی کنیم تا ببینیم کدام یک نظر شما مخاطبان را بیشتر به خودش جلب خواهد کرد. شاید بتوان ماژولار بودن G5 را یکی از امکانات مهم بر روی این گوشی دانست. چرا که کاربر می‌تواند با تعویض ماژول، گوشی خود را کاربردی‌تر سازد. از طرف دیگر، Force Touch، قابلیتی است که در نمایشگر هواوی P9 پلاس در نظر گرفته شده است و دقت و سرعت بالا در تشخیص فشار وارده، می‌تواند کار با آن را بسیار جذاب سازد. هردو گوشی، دارای حسگر اثر انگشت هستند که در پشت دستگاه‌ قرار گرفته است و همانطور که اشاره شد، حسگر هواوی، حتی در هنگام خاموش بودن صفحه نمایش هم کار می‌کند. هر دو گوشی، از سنسور مادون قرمز استفاده می‌کنند و دارای پورت USB Type-C هستند. علاوه بر این، هر دو از قابلیت NFC پشتیبانی می‌کنند و از بلوتوث نسخه ۴.۲ بهره می‌برند. قابل ذکر است که ال‌جی G5 قابلیت پخش رادیو FM را نیز دارد.

نظر کارشناسی داور: هیچ کدام از دو شرکت کننده، ضد آب و ضد گرد و غبار نیستند. به علاوه اینکه سرعت تشخیص اثر انگشت در هواوی P9 پلاس بیشتر از ال‌جی G5 است. شاید مشکل اینجا باشد که به دلیل استفاده از USB Type-C نتوانید این کابل را به راحتی در هر جایی که می‌روید، پیدا کنید و مجبور باشید همیشه کابل گوشیتان را همراه خود داشته باشید.



 

به بخش پایانی رقابت رسیدیم. ولی همان‌طور که شاهد بودید، هر دو گوشی، مبارزه بسیار نزدیکی داشتند و بی انصافی است که تعیین نتیجه بازی را به ۹۰ دقیقه محدود کنیم. لذا در نظر داریم دو وقت اضافه ۱۵ دقیقه‌ای دیگر را به این بازی اضافه کنیم تا مقایسه کامل‌تری را انجام داده باشیم.

وقت اضافه اول: نرم افزارهای کاربردی

یکی از تغییراتی که در نسخه جدید رابط کاربری ال‌جی به وجود آمده، اضافه شدن نرم افزارهایی کاربردی برای مدیریت جداگانه باتری، رم و فضای حافظه است. Battery savar می‌تواند به صورت اتوماتیک، هنگامی که میزان شارژ باتری از یک عددی کمتر شود، فعال شده و با بستن برنامه‌های فعال در پس زمینه یا خاموش کردن حالت صفحه نمایش همیشه روشن، طول عمر باتری دستگاه را افزایش دهد. Memory جزییات استفاده برنامه‌های مختلف از منابع سخت افزاری سیستم را نشان می‌دهد که با استفاده از آن، می‌توانید برنامه‌های پرمصرف را Force Stop کنید. نرم افزاری به نام Uninstalled Apps می‌تواند اطلاعات برنامه‌ پاک شده را تا ۲۴ ساعت در بخشی از حافظه نگه دارد تا بتوانید آن را (پس از حذف ناگهانی برنامه) بازیابی نمایید.

در طرف مقابل، برنامه مدیریتی گوشی در هواوی، بسیار کامل و کاربردی طراحی شده است. شما این امکان را خواهید داشت که تمام قابلیت‌های P9 پلاس را به طور کامل مدیریت کنید و در صورت نیاز، تغییرات لازم را روی آن‌ها اعمال نمایید.  برنامه بهینه ساز منابع سیستم عامل، می‌تواند کار پاک کردن فایل‌های خطرناک یا ویروسی را انجام دهد و راه حل‌هایی جهت مصرف بهینه باتری به کاربر پیشنهاد کند. همچنین برنامه مدیریت باتری، به صورت جداگانه، قادر است مصرف هر برنامه از باتری دستگاه را مشخص سازد. همچنین برای ذخیره بیشتر انرژی، می‌توان تغییراتی را در نحوه به نمایش در آمدن رنگ‌ها ایجاد کرد که تا حد امکان، باتری کمتری توسط صفحه نمایش مصرف شود.


وقت اضافه دوم: نمایشگر با قابلیت Force Touch در مقابل ماژول‌ها

P9 پلاس، پس از هواوی میت S (که به صورت محدود در بازارها عرضه شد) دومین گوشی هواوی است که قابلیت Force Touch را دارد. با اینکه قبل از P9 پلاس، گوشی‌های اندرویدی دیگری هم از این قابلیت استفاده کرده بودند، ولی این نماینده هواوی است که به صورت جهانی وارد بازار شد و در مقابل آیفون ۶S و قابلیت ۳D Touch آن، قد علم کرد و خودی نشان داد (البته میت S قبل از آیفون به چنین فناوری مجهز شده بود). با فشار دادن روی آیکون بیشتر نرم افزارهای از پیش نصب شده بر روی گوشی، منویی جداگانه (به شکل شورت‌کات) باز می‌شود. به عنوان مثال، با فشار دادن آیکن تلفن، می‌توانید لیستی از مخاطبان مورد علاقتان را مشاهده نمایید. همچنین همانطور که پیشتر اشاره داشتیم، در هنگام مشاهده یک عکس در گالری، می‌توان با استفاده از فشاری که به صفحه نمایش وارد می‌آورید، روی نقاط مختلف عکس زوم کنید. هرچقدر فشار بیشتر باشد، میزان بزرگنمایی هم بیشتر خواهد بود. علاوه بر این، با رفتن به بخش تنظیمات و مشخص کردن چندین برنامه، این امکان وجود دارد که با فشار بر روی گوشه‌های بالایی نمایشگر، برنامه‌های تعیین شده به صورت مستقیم شروع به اجرا کنند.

به سراغ پرچمدار ال‌جی می‌رویم تا ببینیم ماژول‌های این دستگاه، چه امکاناتی را برای کاربر فراهم می‌آورند. تا به امروز، تنها دو ماژول برای این هندست معرفی شده است. یکی از ماژول‌ها، Cam Plus  است که دکمه‌های فیزیکی جهت زوم کردن، تغییر فوکوس و دکمه شاتر را بر روی خود دارد و می‌تواند تجربه لذت بخش‌تری را از عکاسی برای شما به ارمغان بیاورد. ماژول دوم هم Hi-Fi Plus نام دارد که با تولید صدای ۲۴ بیتی، می‌تواند به واضح‌تر شنیده شدن صداهای خروجی کمک شایانی بکند.

نظر کارشناسی داور در وقت اضافه: شاید ال‌جی، بخش اعظمی از تبلیغات خود را صرف معرفی ماژولار بودن گوشی خود کرده، اما با نگاهی دقیق‌تر، درمی‌یابیم که این محصول، نقطه ضعف‌های زیادی در این زمینه دارد که ممکن است باعث شود کاربران، اعتماد چندانی به این محصول نداشته باشند و حتی خرید آن را ریسک بدانند. شاید بهتر است ال‌جی، به فکر معرفی ماژول‌های جدیدی برای پرچمدارش باشد تا حداقل تنوع در محصول، بتواند کاربران را به سوی G5 جذب کند. در سمت مقابل، این P9 پلاس است که توانسته با اضافه کردن امکانات نرم افزاری و سخت افزاری فراوان، کاربران را متقاعد سازد که هواوی، دگر آن شرکت تولید کننده گوشی‌های پایین رده و ارزان نیست و پتانسیل‌های این کمپانی، بسیار فراتر از این حرف هاست. بی دلیل نیست که این غول چینی، به عنوان سومین تولید کننده تلفن هوشمند در سطح جهان لقب گرفته است.

وقت اضافه: قیمت

ارزش خرید یک محصول، بیشتر از همه چیز به قیمت آن بستگی دارد. در خصوص این دو شرکت کننده، با گشت و گذاری در بازار ایران، می‌توان دریافت که میانگین قیمت ال‌جی G5، حدودا ۱ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان است. از طرفی هواوی، با امکانات فراوانی که بر روی گوشی خود قرار داده، تنها ۲ میلیون تومان قیمت دارد.

موقعیت‌های خطرناکی که هواوی P9 پلاس بر روی دروازه G5 ایجاد کرد:

  •  توانایی تولید صدای استریو
  • صفحه نمایش با حاشیه کم‌تر
  • دو دوربین بدون بیرون زدگی
  • خوش دستی و توزیع وزن مناسب
  • فعال بودن همیشگی حسگر اثرانگشت بدون فشردن دکمه
  • کیفیت ساخت بهتر

موقعیت‌های خطرناکی که ال‌جی G5 بر روی دروازه هواوی P9 پلاس ایجاد کرد:

  • ماژولار بودن
  • باتری قابل تعویض
  • سخت افزار قدرتمند

به‌ نظر شما برنده مسابقه ال‌جی G5 و هواوی P9 پلاس کدام است؟!

نوشته مقایسه ال‌جی G5 با هواوی P9 پلاس: قاتلان آیفون! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

نگاهی به ایکس باکس One S: جانشینی زیبا و قدرتمند!

نگاهی به ایکس باکس One S: جانشینی زیبا و قدرتمند!

وقتی صحبت از ایکس باکس One S به میان می‌آید، نمی‌توان تغییرات مهم ایجاد شده در آن را نادیده گرفت. در واقع می‌توان گفت که ایکس باکس One S همان چیزی است که نسخه ایکس باکس One می‌بایست ارایه می‌کرد.

دو نقطه نظر درباره عرضه این کنسول وجود دارد که کاملا عادلانه و از طرفی به شدت غیر منصفانه هستند. غیرمنصفانه بودن آن از این جهت است که ۳ سال از معرفی اولین نسخه ایکس باکس One S می‌گذرد و با توجه به پیشرفت بی‌وقفه تکنولوژی این دستگاه می‌توانست کوچک‌تر، سریع‌تر و بهتر باشد. ما معمولا این موارد را روی کنسول‌های پیش از این مشاهده کرده‌ بودیم، هر چند که ایکس باکس One S از پس داشتن این خصوصیات به خوبی برآمده است.

از دیدگاه دیگر می‌توان گفت که این اتفاق عادلانه بوده‌ است: ایکس باکس One اصلی با امید تحقق رویاهای بزرگ و دیوانه‌وار کاربرانش عرضه شد. این دستگاه سعی داشت که چیزی فراتر از یک کنسول باشد و بتواند هر چیزی را هنگام اتصال با تلویزیون کنترل کند. با توجه به معرفی این کنسول، این احساس بوجود آمد که اگر بازی‌های آن جز فهرست نهایی مایکروسافت قرار بگیرند، ایکس‌ باکس One نمی‌تواند آن‌ها را به خوبی اجرا نماید.

از آنجایی که مایکروسافت قصد داشته‌ است که شما از ایکس باکس به عنوان اصلی‌ترین دستگاه موجود در منزل خود استفاده کنید، سعی کرده اولویت‌های خود را با ارایه بازی‌های بیشتر و بهتر تغییر دهد. سخت‌افزار و رابط کاربری به همراه آپدیت‌های جدید اعمال شده روی ایکس باکس One به خوبی همه ویژگی‌های مهم آن را دگرگون کرد‌ه‌ است. بنابراین می‌توان از ایکس باکس One S به عنوان یک جایگزین مهم و اساسی (و البته بدون دستگاه کینکت) برای مدل One یاد کرد.

هم اکنون ایکس باکس One S با قیمت ۲۹۹، ۳۴۹ و ۳۹۹ دلار طبق فضای ذخیره‌سازی مورد نیاز شما در دسترس است. پشتیبانی از HDR، پخش تصاویر Ultra HD، و همچنین استریم ویدیوهای ۴K به این دستگاه افزوده شده است. ظاهر دستگاه بسیار چشم نواز و ظریف است، به طوری که شما را شگفت‌زده خواهد کرد.

طبق گفته مایکروسافت ایکس باکس One S تا ۴۰ درصد باریک‌تر از نسخه قبلی آن است. اما این مقدار کاهش در اندازه، تفاوت فاحشی را با تناسب قرارگیری آن در اتاق نشیمن ایجاد نکرده‌ است. دلیل این موضوع جایگیری و ادغام منبع تغذیه این کنسول در سمت راست آن است.

ایکس باکس قدیمی برای اطمینان از تهویه مناسب به فضای بسیار زیادی احتیاج داشت. در مدل One S هم به نظر می‌رسد که گرمای قابل توجهی از آن خارج می‌شود، اما با توجه به قاب بسیار کوچک‌تر این دستگاه، شاید مایل باشید آن را در زیر تلویزیون خود بگذارید.

کنسول One S می‌تواند روی یک پایه ساده و به صورت عمودی هم قرار بگیرد که بسیار رضایت بخش است. این پایه با مدل ۲ ترابایتی به صورت رایگان ارایه می‌شود، اما برای مدل‌های ۱ ترابایتی و ۵۰۰ گیگابایتی باید ۲۰ دلار هزینه کنید.

این کنسول تمام بازی‌های قبلی و موارد مشابه ایکس باکس One را به خوبی اجرا می‌کند. مایکروسافت هیچ سازگاری مهمی را از این بابت برای صاحبان فعلی One ایجاد نکرده‌ است. در صورتی که اکنون مدل One را در اختیار دارید، نیازی به ارتقای کنسول خود برای دسترسی به بازی‌های معرفی‌شده برای سال بعد نخواهید داشت.

همان طور که گفته‌ شد، ایکس باکس One S از پخش ویدیوهای با کیفیت ۴K پشتیبانی می‌کند. توجه داشته باشید که صحبت ما درباره ویدیوهای ۴K است، نه بازی‌هایی با این کیفیت. پشتیبانی از بازی‌های ۴K و واقعیت مجازی در سال آینده برای ایکس باکس فراهم می‌شوند، که در حال حاضر این قابلیت با نام “پروژه عقرب” شناخته شده‌ است. باز هم یادآوری می‌کنیم که فعلا نیازی به ارتقای ایکس باکس One ندارید، چرا که نسخه بهینه‌ شده آن قرار است که در سال ۲۰۱۷ معرفی شود.

به‌زودی بازی‌هایی برای ایکس باکس One S ارایه می‌شوند که از فناوری HDR پشتیبانی خواهند کرد. البته با توجه به تصمیم مایکروسافت برای استفاده از استاندارد HDR 10، بسیاری از تلویزیون‌های کنونی از آن پشتیبانی نمی‌کنند و برای بهره‌مندی از این ویژگی باید خصوصیات تلویزیون خود را هم در نظر بگیرید.

اگر تجربه استفاده از ایکس باکس One را داشته‌ باشید، سرعت چشم‌گیری را از مدل One S احساس نخواهید کرد. هارد دیسک این کنسول از درایوهای SSD استفاده نمی‌کند، بنابراین سرعت بارگذاری به میزان قابل قبولی متفاوت نیست. با توجه به مشخصات فنی One S این مدل بسیار قدرتمندتر از ایکس باکس One است، اما به این معنی نیست که پیشرفت بزرگی در آن به وجود آمده‌ است. با این حال هنگام انجام بازی‌هایی مانند Gears of War ممکن است ثبات بیشتری را در نرخ فریم بخش‌های پر زد و خورد بازی شاهد باشید.

یکی از دلایلی که قیمت ایکس باکس One S را توجیه نمی‌کند عدم به کارگیری سنسور کینکت در آن است. اکثر افراد استفاده زیادی از این ویژگی می‌کنند. با این حال، بازی‌های انگشت شماری وجود دارند که از این قابلیت پشتیبانی می‌نمایند. در صورتی که به این سنسور نیاز داشته‌ باشید می‌توانید نمونه‌ای از آن را که با مدل One S سازگار باشد، خریداری کنید. توجه کنید که برای این منظور یک آداپتور و منبع برق جداگانه به کنسول شما افزوده می‌شود، به این ترتیب ۴ کابل اضافی در پشت دستگاه قرار خواهند گرفت.

اگر به هر دلیل از خرید کینکت برای این کنسول منصرف شده‌ باشید، باید عدم وجود قابلیت فرمان صوتی را هم به جان بخرید. واقعیت این است که کنترلرهای جدید One S به جک ۳.۵ میلیمتری در زیر آن مجهز شده‌اند، بنابراین همچنان شما می‌توانید با داشتن یک هدست متصل شده به آن خواسته‌های خود را به کورتانا بگویید.

علاوه بر وجود جک هدست برای کنترلرها (که در مدل قبلی نیز شاهد آن بودیم)، قابلیت مهم دیگر پشتیبانی از بلوتوث است. بدین وسیله کنترلر دستگاه محدوده بهتری را پوشش می‌دهد. علاوه بر این می‌توانید با استفاده از آن به طور مستقیم و بدون نیاز به تجهیزات دیگر به رایانه شخصی خود متصل شوید.

ایکس باکس One S تقریبا همه معایب نسخه قبلی خود را رفع نموده‌ است. ظاهر چشم‌نواز، اندازه معقول و همچنین قیمت مناسب از مزایای مهم آن به حساب می‌آیند. علاوه بر این، می‌توانید از آن به عنوان یک دستگاه مدرن برای استریم ویدیو و اجرای بازی‌های با کیفیت بهره‌مند شوید.

نوشته نگاهی به ایکس باکس One S: جانشینی زیبا و قدرتمند! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

مقایسه سامسونگ گلکسی S7 Edge با شیائومی Mi 5: مبارزان شرقی!

مقایسه سامسونگ گلکسی S7 Edge با شیائومی Mi 5: مبارزان شرقی!

به سومین بازی از سری حذفی مسابقات آی‌تی‌رسان کاپ خوش‌ آمدید. راه‌یافتگان به این مرحله همه از قدرتمندترین گوشی‌های بازار هستند و همین موضوع، ادامه این مسابقه را حتی جذاب‌تر از گذشته می‌کند. بازی امروز میان نمایندگان شایسته گروه B و D یعنی گلکسی S7 Edge و شیائومی Mi 5 برگزار می‌شود. جالب است بدانید نماینده کمپانی سامسونگ با ۳ برد و نماینده شرکت شیائومی با ۱ برد در کارنامه کاری‌شان در این رقابت شرکت می‌کنند. همراه ما باشید تا ببینیم کدام‌یک می‌تواند راهی مرحله نیمه‌نهایی شود.


۱۰ دقیقه ابتدایی: طراحی و ظاهر
سوت آغاز مسابقه زده شد. هر دو بازیکن با تجربه‌ای که در بازی‌های پیشین بدست آورده‌اند، می‌دانند در در این ده دقیقه ابتدایی می‌بایست زیبایی ظاهری و طراحی‌شان را به رخ تماشاچیان بکشند. پس در کنار هم قرار می‌گیرند تا ما بخش‌های مختلف در ساخت و طراحی‌ را یک به یک مقایسه کنیم.

سمت راست گلکسی S7 Edge قرار گرفته است و ابتدا بخش جلویی خودش را به نمایش می‌گذارد. قسمتی که سامسونگ، این کمپانی با استعداد، تمام ظرافت و خلاقیتش را به کار گرفته است. صفحه نمایشی با دو لبه خم شده که تا میانه چپ و راست دستگاه ادامه پیدا کرده است، چنان در دل دستگاه جای گرفته که با اولین نگاه، کاربر را شیفته خود می‌کند.

تقریبا هنگامی که از نمای روبه‌رو به گوشی نگاه می‌کنید، هیچ مرزی را بین صفحه نمایش و قاب دستگاه مشاهده نمی‌کنید. از صفحه نمایش که بگذریم به اجزای موجود بر روی قسمت جلویی گوشی می‌رسیم. از بالا شاهد دوربین سلفی، اسپیکر مکالمه، سنسورها و نام برند سامسونگ هستیم. با پایین آمدن درست بعد از نمایشگر، شاهد دکمه سخت افزاری هستیم که مقدار کمی از قاب بیرون آمده است. این دکمه سخت افزاری Home بوده و در بین دو دکمه لمسی Back و مدیریت برنامه قرار گرفته شده است. البته باید ذکر کنم این دکمه Home نقش حسگر اثر انگشت را نیز دارد. دکمه‌های لمسی Back و مدیریت برنامه به طور معمول دیده نمی‌شوند ولی با لمس کردن‌ یکی از آن‌ها، با نور پس زمینه روشنی نمایان می‌شوند. همچنین قسمت جلویی این گوشی از بالا تا پایین از شیشه مستحکمی تشکیل شده است که حس خوبی هم هنگام در دست گرفتن به کاربر القا می‌کند.

کنار S7 Edge نماینده کمپانی شیائومی قرار دارد. در نگاه اول متوجه کم حاشیه بودن صفحه نمایش این دستگاه مخصوصا در رنگ سفید می‌شوید. در بخش جلویی این گوشی می‌توان شباهت‌های زیادش به S7 Edge را فهمید. در قسمت بالایی گوشی شاهد دوربین سلفی، اسپیکر، حسگرها و لوگو Mi هستیم. از صفحه نمایش که بگذریم به همان دکمه سخت افزاری Home می‌رسیم که با یک نوار فلزی نازک بین دو دکمه لمسی Back و مدیریت برنامه قرار گرفته است. بخش روبه‌رویی این دستگاه را از بالا تا پایین شیشه پوشانده است.

به لبه‌های کناری این دو گوشی می‌رسیم. جایی که معمولا محل قرارگیری دکمه‌ها هستند. همه دکمه‌های موجود در شیائومی Mi 5 بر روی لبه سمت راست گوشی قرار گرفته‌اند. این در حالی است که سامسونگ تنها از کلید پاور بر روی بخش راستی دستگاه استفاده کرده و کلید کنترل صدا را به لبه سمت چپ آن انتقال داده است اما سمت چپ بدنه نماینده شیائومی تنها از محفظه قرار گیری سیم‌کارت تشکیل شده است. پورت USB، ورودی هدفون و اسپیکر بخش‌هایی هستند که در لبه پایینی نماینده سامسونگ دیده می‌شوند. در مقابل بر روی Mi 5 هم، در لبه پایینی شاهد پورت USB، اسپیکر و میکروفون هستیم و خبری از قرارگیری ورودی هدفون در این بخش از دستگاه نیست. در لبه بالایی Mi 5، می‌توان جک ۳.۵ میلی‌متری را دید که در کنار سنسور مادون قرمز قرار گرفته است. همین قسمت بر روی S7 Edge را میکروفون دوم، محفظه قرارگیری سیم‌کارت و کارت حافظه پر کرده است.


طراحی لبه‌های کناری در هر دو دستگاه بی نهایت زیباست. یک فریم فلزی، دور تا دور این دو دستگاه را پوشانده که با قرارگیری دکمه‌های فلزی و با کیفیت روی آن‌ها، ترکیب چشم نوازی ایجاد شده است. همچنین مرز بین صفحه نمایش با لبه کناری Mi 5 را یک خط نازک فلزی روشن پوشانده که نمایی زیبا به بخش جلویی دستگاه می‌دهد.

به قسمت پشتی این دو گوشی می‌رسیم. ابتدا سراغ شیائومی می‌رویم. لنز دوربین ۱۶ مگاپیکسلی، فلاش دو رنگ و همچنین لوگو این کمپانی چینی، تنها چیزهایی هستند که بر روی قاب پشتی Mi 5 مشاهده می‌گردند. طراحی قاب پشت Mi 5 از ظرافت خاصی برخوردار است. دو لبه کناری از یک انحنا خاص برای جای‌گیری راحت‌تر در دست تشکیل شده که نمایی زیبا نیز به این بخش از دستگاه بخشیده است. در مقابل بر روی قاب پشت S7 Edge شاهد لنز دوربین بیرون زده، فلاش LED، نام برند سامسونگ و سنسورهای سلامتی هستیم. طراحی شیشه‌ای بدنه‌ پشت گلکسی مانند نماینده شیائومی از یک انحنا در دو لبه کناری دستگاه تشکیل شده است که البته میزان این انحنا کم‌تر از Mi 5 است.

لبه‌های انحنادار موجود در قاب پشتی هر دو گوشی، قرار گیری‌شان را در دست آسان‌تر می‌کند.
لنز دوربین S7 Edge از قاب دستگاه بیرون زده است و این موضوع امکان آسیب رسیدن به لنز را افزایش می‌دهد.
طراحی در Mi 5 به نسبت S7 Edge ظریف‌تر صورت گرفته است.


دقیقه ۱۰ تا ۲۰: ابعاد و کیفیت ساخت
بعد از ۱۰ دقیقه رقابت جنجالی این دو بازیکن در زمینه طراحی، نوبت به مقایسه ابعاد و کیفیت ساخت این دو گوشی می‌رسد.

نماینده سامسونگ با ۵.۵ اینچ صفحه نمایش ابعادی معادل ۱۵۰.۹ میلی‌متر طول، ۷۲.۶ میلی‌متر عرض و ۷.۷ میلی‌متر ضخامت را داراست. در مقابل، Mi 5 با صفحه نمایش ۵.۱۵ اینچی ابعادی برابر با ۱۴۴.۶ در ۶۹.۲ در ۷.۳ میلی‌متر دارد. همچنین این نسل از گلکسی با وزن ۱۵۷ گرم سنگین‌تر از نماینده شیائومی با وزنی معادل ۱۲۹ گرم است. جنس بدنه استفاده شده در هر دو دستگاه از شیشه بوده و تنها در فریم‌های دوری از فلز استفاده شده است. جنس فلز موجود در هر دو گوشی از کیفیت بالایی برخوردار بوده اما در Mi 5 با دلیل کم کردن ضخامت و وزن از شیشه‌ای نازک‌تر به نسبت گلکسی استفاده شده است و همین موضوع باعث می‌گردد تا با هر بار در دست گرفتن آن احساس بیش از حد ظریف بودن بدنه و نداشتن استحکام کافی به شما القا گردد.

با وجود استفاده از شیشه در بدنه هر دو گوشی، بدنه Mi 5 در برابر جذب اثر انگشت به نسبت کهکشانی سامسونگ مقاوم‌تر است. طراحی ظریف‌تر با بدنه‌ای نازک‌تر در Mi 5 کمی قرارگیری آن را در دست سخت‌تر کرده و احساس سر خوردن از دست توسط این گوشی حس می‌گردد. البته گوریلا گلس ۴ مسولیت حفاظت این دو دستگاه را در بخش‌های شیشه‌ای بر عهده دارد، بنابراین خیال‌تان در برابر آسیب رسیدن به گوشی توسط خط و خش راحت باشد. با وجود صفحه نمایش ۵.۵ اینچی در گلکسی، کار کردن با این گوشی توسط یک دست تقریبا امکان پذیر بوده و مشکلی در این زمینه نخواهید داشت. با در دست گرفتن گلکسی هم کمی حس سر خوردن از دست وجود دارد (با توجه به لبه‌های خمیده)، البته میزانش به اندازه Mi 5 نیست.

کیفیت ساخت محصول سامسونگ بهتر از Mi 5 بوده و این موضوع با در دست گرفتن‌‌ هر دو، کاملا مشخص می‌گردد.
ظرافت Mi 5 آن‌ هم با بدنه شیشه‌ای، به حدی است که کمی احساس شکننده بودن را به کاربر القا می‌کند.
جاگذاری اثر انگشت بر روی بدنه توسط S7 Edge بیشتر از Mi 5 صورت می‌گیرد.


دقیقه ۲۰ تا ۳۰: صفحه نمایش
تا اینجای مسابقه هر دو بازیکن شانه به شانه با تمام قدرت آمدند و برای پیروزی، تمام سعی و تلاش‌شان را به کار بردند. در این بخش به صفحه نمایش می‌رسیم. جایی که مرز بین ما و گوشی موبایل است.

سامسونگ بر روی این نسل از گلکسی از یک صفحه نمایش ۵.۵ اینچی با پنل Super AMOLED استفاده کرده است. این نمایشگر توانایی نمایش ۱۶ میلیون رنگ را با رزولوشن ۲۵۶۰ در ۱۴۴۰ پیکسل دارد که باتوجه به این مقدار رزولوشن، ۵۳۴ پیکسل در هر اینچ از این گوشی به نمایش گذاشته می‌شود. میزان روشنایی این صفحه نمایش می‌تواند تا حداکثر به ۶۱۰ نیت برسد. همچنین این میزان برای حداقل روشنایی، ۱.۸ نیت است که عددی مناسب مخصوصا برای استفاده از گوشی در هنگام شب محسوب می‌گردد. در بخش نرم افزاری صفحه نمایش، تنظیمات مختلفی برای شخصی سازی‌های رنگ وجود دارد. البته نزدیک‌ترین حالت ممکن رنگ‌ها به واقعیت در مود Basic display قرار می‌گیرد و سایر مودها رنگ‌ها را کمی از واقعیت دور می‌کنند.

در مقابل کمپانی خلاق شیائومی، بر روی این تلفن همراه از صفحه نمایش ۵.۱۵ اینچی با پنل IPS LCD استفاده کرده است. این نمایشگر قادر است تا ۱۶ میلیون رنگ را با رزولوشن ۱۹۲۰ در ۱۰۸۰ به نمایش بگذارد، بنابراین در هر اینچ آن شاهد ۴۲۸ پیکسل هستیم. روشنایی صفحه نمایش در حداکثر میزان خودش می‌تواند تا ۶۲۸ نیت بالا و در حداقل حالت خودش به ۰.۷ نیت پایین برود که عملکردی عالی به حساب می‌آید. در قسمت نرم‌افزاری صفحه نمایش تنظیماتی برای شخصی سازی رنگ‌‌ها نیز موجود است.

قابلیت خاصی در قسمت صفحه نمایش سامسونگ با نام Always On وجود دارد که در زمان استندبای بودن شما را از اعلانات و زمان، بدون خاموش شدن صفحه نمایش باخبر می‌کند. شما می‌توانید زمانی که از ویژگی Always On استفاده می‌کنید، اجزای صفحه را به زمان، تقویم و یا یک تصویر پیش زمینه تقسیم کنید. علاوه بر این‌ها، در قسمت نمایاشگر خمیده سامسونگ میان‌برهایی برای دسترسی به بخش‌های مختلف گوشی قرار دارد که باعث سرعت بخشیدن به کاربری شما از گوشی می‌گردد. رنگ‌ها در هر دو گوشی به بهترین شکل ممکن نمایش داده می‌شوند. روشنایی صفحه نمایش در هر دو دستگاه واقعا بالاست. توانایی نماینده سامسونگ در نمایش رنگ مشکی در این نسل از Super AMOLED واقعا مثال زدنی است. تغییر رنگ با عوض کردن زاویه دید در Mi 5 خوب عمل نمی‌کند و تقریبا همه رنگ‌ها تغییر می‌کنند. این در حالی است که گلکسی عملکرد بسیار خوبی را با تغییر زاویه دید ارایه می‌دهد.

در تصاویر زیر می‌توانید مقایسه‌ای از صفحه نمایش این دو گوشی در کنار هم داشته باشید. تصویر سمت راست مربوط به نماینده سامسونگ و تصویر سمت چپ مربوط به نماینده کمپانی شیائومی است.

همچنین می‌توانید در تصویر زیر عملکرد این دو دستگاه را در زیر نور آفتاب مشاهده کنید.


رنگ‌ها بر روی S7 Edge صحیح‌تر نمایش داده می‌شوند.
ویژگی نمایشگر Always On سامسونگ، اگرچه شارژدهی دستگاه را تحت تاثیر قرار می‌دهد، اما می‌تواند کاربردی باشد.
نسبت صفحه نمایش به بدنه در S7 Edge چیزی معادل ۷۶.۱ درصد و در محصول شیائومی ۷۳.۱ درصد است.


دقیقه ۳۰ تا ۴۰: نرم‌افزار

در این بخش هریک از این گوشی‌ها با قابلیت‌های متعدد نرم‌افزاری‌شان می‌خواهند خودشان را به عنوان برنده این بخش اعلام کنند. سامسونگ با جدیدترین نسخه از TouchWiz وارد میدان می‌شود. رابطی که دستخوش تغییرات مناسبی به نسبت نسل‌های پیشینش شده است. رابط کاربری استفاده شده بر روی گلکسی S7 Edge رابطی گرافیکی و پر از افکت‌های مختلف است. با هیچ‌گونه لگ و کندی در حین کار کردن با این رابط کاربری مواجه نخواهید شد. همچنین همه چیز در عین حرفه‌ای بودن به سادگی در دسترس است. این رابط کاربری همراه با اندروید ۶.۰.۱ تجربه کاری مناسبی را در اختیار کاربر قرار می‌دهد. سامسونگ همچنان برنامه‌های پیش‌فرض خودش مانند S health ،S voice و Samsung Gear را بر روی این نسخه از تاچ‌ویز حفظ کرده است و بر خلاف سایر کمپانی‌ها برای سبک سازی رابط دست به حذف برنامه‌های مفید گذشته نزده است.


در مقابل شیائومی با رابط کاربری MIUI به میدان می‌آید. رابطی بسیار زیبا و ظریف که ترکیبش با نوع طراحی بدنه دستگاه کاملا جور می‌شود. آیکون‌‌ها و منو‌ با گرافیک خاصی طراحی شده‌اند. سرعت بالای گشت و گذار در محیط این رابط کاربری بسیار لذت بخش خواهد بود. شیائومی هم مانند هواوی از گذاشتن کشوی برنامه‌ها در رابط کاربری خودداری کرده است و تمام برنامه‌ها را بر روی همان صفحه اصلی قرار داده است. داخل Mi 5 بر خلاف گلکسی شاهد برنامه‌های کاربردی پیش‌فرض زیادی نیستیم. برنامه‌‌های گالری، موزیک و پخش کننده فیلم تقریبا تنها اپ‌های موجود بر روی این رابط کاربری هستند. در طراحی محیط رابط کاربری Mi 5 از بخش طراحی خارجی دستگاه الهام گرفته است و در جای جای آن ظرافت کاملا حس می‌گردد.

طراحی منو‌ها و گرافیک استفاده شده در رابط کاربری MIUI بی‌نهایت زیبا و دلنشین هستند.
رابط کاربری سامسونگ علاوه بر حرفه‌ای بودن، سرعت بالاتری را هنگام گشت و گذار در محیط کاربری ارایه می‌دهد.


دقیقه ۴۰ تا ۵۰: سخت افزار
چهل دقیقه از بازی سپری شد و اکنون نوبت آن رسیده تا هر دو گوشی در بخش سخت‌افزار مورد آزمایش قرار گیرند. گلکسی S7 Edge از یک پردازنده ۸ هسته‌ای که ۴ هسته با سرعت ۲.۳ گیگاهرتز و ۴ هسته دیگر با ۱.۶ گیگاهرتز پردازش را انجام می‌دهند، تشکیل شده است. مسولیت بخش گرافیکی این دستگاه به عهده Mali-T880 MP12 است. همچنین حافظه رم ۴ گیگابایتی مسولیت مدیریت برنامه‌ها را در گلکسی بر عهده دارد. چیپست به کار رفته بر روی این گوشی به صورت اختصاصی توسط خود کمپانی سامسونگ ساخته شده است که با نام Exynos شناخته می‌شود. البته سامسونگ مدل Snapdragon هم برای این سری از گلکسی تولید کرده، اما مدل در دسترس ما نسخه Exynos بود. سامسونگ بر روی این نوع پردازنده از دو نوع معماری بهره گرفته که یکی Mangoose نام داشته که اختصاصی و ساخته سامسونگ بوده و دیگری Cortex-A53 است. در مقابل محصول کمپانی شیائومی از یک پردازنده‌ چهار هسته‌ای Kyro بر روی چیپست Snapdragon 820 تشکیل شده است. این پردازنده قادر است ۲ هسته را تا سرعت ۱.۸ گیگاهرتز و دوتای دیگر را تا ۱.۳۶ گیگاهرتز برای پردازش فعال کند. همچنین شیائومی از رم ۳ گیگابایتی برای مدیریت برنامه‌ها استفاده می‌کند. Adreno 530 مسولیت پردازش گرافیکی Mi 5 را برعهده دارد. هر دو گوشی با دو حافظه ۳۲ و ۶۴ گیگابایتی در بازار به فروش می‌رسند. عملکرد هر دو دستگاه در زمینه سخت افزار عالی بوده و هنگام کار کردن با هر دو شاهد هیچ‌گونه لگ و کندی نخواهید بود. اما در بحث مقایسه، سرعت بیشتر گلکسی در باز کردن برنامه‌ها و مدیریت‌ اپ‌ها مشخص خواهد بود. همچنین سرعت بوت S7 Edge به نسبت Mi 5 بیشتر است. در ویدیو زیر می‌توانید قدرت مدیریت برنامه‌ها و سرعت اجرای اپ‌های این دو مدل را با هم مقایسه کنید:


در پر قدرت بودن پردازنده هر دو گوشی شکی نیست اما نمی‌توان قدرت بیشتر S7 Edge را نادیده گرفت.
در زمان اجرای بازی هر دو دستگاه عملکرد خوبی داشتند و با افت فریم مواجه نشدیم.

در تصاویر زیر می‌توانید نتایج بنچمارک‌های بدست آمده بر روی این دو دستگاه را مشاهده کنید.

AnTuTu

GeekBench

بنچمارک گرافیک دستگاه Bonsai

مدت زمان محاسبه عدد پی


دقیقه ۵۰ تا ۶۰: دوربین
این روزها یکی از معیارهای اساسی برای انتخاب گوشی همراه مورد نیاز، کیفیت و کارایی دوربین آن محسوب می‌شود. هر دو نماینده این مسابقه از بهترین‌ها در این زمینه هستند.

در ابتدا نگاهی به مشخصات اصلی هریک بر روی کاغذ می‌اندازیم. دوربین نماینده سامسونگ یعنی S7 Edge از رزولوشن ۱۲ مگاپیکسل با گشادگی دریچه دیافراگم f/1.7 و اندازه لنز ۲۲ میلی‌متری برخوردار است. این مقدار از دیافراگم کمک به‌سزایی در جذب نور در محیط‌های تاریک می‌کند. همچنین یک فلاش تک رنگ LED کنار این دوربین موجود است. دوربین جلویی استفاده شده بر روی این دستگاه ۵ مگاپیکسل رزولوشن دارد. سامسونگ از همان دریچه دیافراگمی که بر روی دوربین پشتی استفاده کرده بر روی دوربین جلویی هم بهره برده است که امری واقعا عالی است. سیستم فوکوس بر روی این دستگاه توسط فناوری Dual Pixel انجام می‌گیرد.
در مقابل Mi 5 با دوربین ۱۶ مگاپیکسلی و دریچه دیافراگم f/2.0 حضور دارد. لنز این دوربین که ساخته شرکت سونی است، در کنار یک فلاش LED دوگانه، تجربه عکاسی خوب به خصوص در فضاهای تاریک را به کاربر انتقال می‌دهد. دوربین سلفی استفاده شده در این دستگاه ۴ مگاپیکسل و با دریچه دیافراگم f/2.0 بوده و توانایی ثبت تصاویر زیبایی را دارد. همچنین هر دو گوشی دارای لرزش‌گیر اپتیکال نیز هستند که در عکس‌برداری و فیلمبرداری در شرایط سخت به کمک شما می‌آید. توسط هر دو گوشی، شما توانایی فیلمبرداری با کیفیت ۴K با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه را دارید. همچنین فیلمبرداری با دوربین جلو توسط گلکسی می‌تواند با رزولوشن QHD صورت بگیرد که این قابلیت در Mi 5 فقط تا رزولوشن فول‌اچ‌دی انجام پذیر است. در ادامه می‌توانید کیفیت فیلم‌برداری این دو مدل را با هم مقایسه کنید:


در قسمت نرم افزاری دوربین هر دو دستگاه با امکانات متنوع و جامعی مواجه می‌شویم. هر دو گوشی توانایی ثبت تصاویر در حالت دستی را دارند و تنظیمات مختلفی مانند میزان روشنایی، گرمی و سردی رنگ و میزان ایزو را به کاربر ارایه می‌دهند. فیلمبرداری با صحنه آهسته، عکاسی پانوراما و HDR از دیگر آپشن‌هایی هستند که در بخش دوربین این دو پرچمدار دیده می‌شود. همچنین در بخش دوربین سلفی فیلتر زیبایی برای عکاسی موجود بوده که عکس‌های رتوش شده را تحویل کاربر می‌دهد.

رابط کاربری دوربین S7 Edge

رابط کاربری دوربین Mi 5

در تصاویر زیر می‌توانید مقایسه‌ای از تصاویر گرفته شده توسط هر دو دستگاه را مشاهده کنید.
سرعت فوکوس و ثبت تصاویر در S7 Edge بیشتر از Mi 5 است.
تنظیمات دستی موجود در نماینده سامسونگ جامع‌تر و کامل‌تر است.
رنگ‌های ثبت شده توسط S7 Edge نیز به واقعیت نزدیک‌تر است.


دقیقه ۶۰ تا ۷۰: پخش چند رسانه‌ای
در بخش چندرسانه‌ای هر دو گوشی حضور پیدا کردند تا با نمایش توانایی‌هایشان در زمینه مالتی مدیا خود را پیروز این میدان کنند.

 S7 Edge با ۵.۵ اینچ صفحه نمایش و رزولوشن QHD آن‌هم با لبه‌های خمیده در این بخش حضور دارد تا بهترین در این زمینه باشد. کیفیت فوق‌العاده بالا در صفحه نمایش این گوشی لذت تماشای ویدیو را به شدت بالا می‌برد. این صفحه نمایش در کنار یک اسپیکر مونو قرار دارد که از کیفیت و حجم بالایی نیز برخوردار است. در مقابل Mi 5 با صفحه ۵.۱۵ اینچ و رزولوشن فول‌اچ‌دی قرار دارد. همچنین یک اسپیکر مونو در کنار این تشکیلات با کیفیت و حجم مناسب به چشم می‌خورد. همان طور که گفته شد متاسفانه از بلندگوهای استریو بر روی این دو گوشی استفاده نشده است. صدای تولید شده توسط اسپیکر‌ S7 Edge پر قدرت‌تر و با کیفیت‌تر از Mi 5 است. برنامه موزیک پلیر موجود بر روی هر دو گوشی از بهترین‌ها هستند. طراحی رابط کاربری برنامه موزیک بر روی Mi 5 واقعا زیبا و گرافیکی صورت گرفته شده است. همچنین تنظیمات مختلفی برای شخصی سازی صدا در این پلیر موجود است. موزیک پلیر سامسونگ هم طراحی زیبایی داشته و محیط کاربری ساده‌ای را ارایه می‌دهد. تنظیمات شخصی سازی صدا در S7 Edge موجود است، اما همچون Mi 5 حرفه‌ای نیست. ویدیوپلیر هر دو دستگاه عملکرد مناسبی را ارایه می‌دهد. همچنین امکان بارگذاری زیرنویس خارجی توسط این دو ویدیو پلیر موجود است. بر روی نماینده سامسونگ ویژگی به نام Pop Up در بخش ویدیو پلیر وجود دارد که امکان اجرای فایل ویدیویی خارج از محیط برنامه را برای کاربر فراهم می‌کند.

خروجی صدا در هدفون توسط هر دو گوشی مناسب است، اما کیفیت آن در محصول شیائومی با شخصی‌ سازی‌های خاص نرم‌افزاری بیشتر خواهد بود.
تماشای کلیپ بر روی صفحه نمایش با اندازه و رزولوشن بیشتر دلچسب‌تر است بنابراین S7 Edge در این زمینه پیروز خواهد بود.


دقیقه ۷۰ تا ۸۰: باتری

در این دقایق پایانی هر دو گوشی در زمینه استقامت باتری مورد بررسی قرار می‌گیرند. S7 Edge با باتری ۳۶۰۰ میلی‌آمپری حضور دارد که می‌تواند در مدت ۳۰ دقیقه ۶۰ درصد شارژ شود. در قسمت نرم‌افزاری باتری این گوشی منو‌های مختلفی برای برای بهینه‌سازی شارژ دستگاه وجود دارد که با فعال کردن آن‌ها می‌توانید به شارژدهی بیشتری دست یابید. یکی از این منو‌های موجود در این قسمت Ultra Power Saving نام دارد که صفحه نمایش را به دو رنگ سیاه و سفید تقسیم می‌کند و فقط اجازه دسترسی به برنامه‌های ابتدایی را به شما می‌دهد. در تصویر زیر می‌توانید امتیازات ما به باتری این مدل را ببینید.

در مقابل باتری موجود در Mi 5 ظرفیت ۳۰۰۰ میلی‌آمپری دارد و می‌تواند در مدت ۶۰ دقیقه از ۰ تا ۱۰۰ درصد شارژ شود. در قسمت نرم‌افزاری باتری این گوشی‌ هم تنظیمات مختلفی برای بهینه سازی انرژی مصرفی دستگاه وجود دارد و می‌توانید با فعال‌سازی آن به شارژدهی بیشتری دست یابید. در تصویر زیر می‌توانید امتیازات ما به باتری این مدل را ببینید.

هر دو گوشی در زمینه باتری عملکرد مناسبی دارند، اما با توجه به اعداد بدست آمده در تست‌ها می‌توان متوجه بهتر بودن S7 Edge در این زمینه شد. 


دقیقه ۸۰ تا ۹۰: سایر امکانات

در ده دقیقه پایانی هر کدام از بازیکن‌ها با به رخ کشیدن امکانات اضافی که در خود دارند، سعی می‌کنند تا بازی را به نفع خودشان به اتمام برسانند.


هر دو گوشی توسط سنسور‌های اثرانگشت امنیت دستگاه را تامین می‌کنند. حسگر موجود بر روی هر دو داخل دکمه Home تعبیه شده است همچنین عملکرد این حسگر به صورتی است که باید یک بار دکمه Home را فشار داده و پس از آماده به کار شدن دستگاه، قفل صفحه را باز کنید. اما کمپانی سامسونگ علاوه بر این حسگر اثرانگشت، سنسورهای مختلفی را بر روی این سری از پرچمدارش قرار داده است. سنسورهایی مانند محاسبه ضربان قلب و محاسبه غلظت اکسیژن در خون که در بخش پشتی این گوشی قرار گرفته است و با گذاشتن انگشت روی آن‌ها، به آسانی کار می‌کنند. علاوه بر این‌ها این گوشی گواهی IP68 را برای مقاومت در برابر آب و گرد و خاک بدست آورده است. Samsung Pay که سیستم پرداخت الکترونیکی سامسونگ است، بر روی این گوشی موجود بوده و عملکرد مناسبی را هم ارایه می‌دهد. در مقابل Mi 5 با حضور اشعه مادون قرمز حضور دارد که توسط آن می‌توانید دستگاه‌هایی که با این اشعه کار می‌کنند را کنترل کنید. همچنین بر روی این گوشی از پورت USB Type-C استفاده شده که متاسفانه در نماینده سامسونگ شاهد چنین چیزی نیستیم. امکاناتی مانند صفحه نمایش خمیده و Always On در نماینده سامسونگ وجود دارد که در بخش صفحه نمایش به آن‌ها پرداخته شد. همچنین هر دو هندست از NFC و بلوتوث نسخه ۴.۲ استفاده می‌کنند و خبری از گیرنده رادیو در هیچ‌کدام نیست. مورد دیگری که در Mi 5 جالب به نظر می‌رسد امکان تغییر محل دکمه‌های لمسی خارجی مدیریت برنامه و Back است به طوری‌که می‌توانید جای قرار گیری این دو را به چپ یا راست دستگاه منتقل کنید. شارژ بی‌سیم یکی از قابلیت‌هایی است که بر روی محصول سامسونگ به چشم می‌آید اما نماینده شیائومی فاقد آن است.
با توجه گواهی IP68 کسب شده توسط سامسونگ، S7 Edge می‌تواند تا عمق ۱.۵ متری به مدت ۳۰ دقیقه زیر آب قرار بگیرد. پ
سنسورهای مختلفی بر روی گلکسی قرار داده شده که شاید چندان به‌درد بخور نباشند اما باز برای برخی کاربران می‌تواند کاربردی باشد.


وقت اضافه: قیمت
در این بخش هریک از این دو بازیکن بهای خودشان را به نسبت امکاناتی که به ما می‌دهند، اعلام می‌کنند.

سامسونگ، قیمتی در حدود ۲ میلیون و ۲۰۰ هزارتومان را برای پرچمدارش انتخاب کرده است. در مقابل کمپانی شیائومی بخشندگی به خرج داده و Mi 5 را با قیمتی در حدود ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان روانه بازار کرده است.
ارزش خرید Mi 5 به نسبت امکاناتی که به کاربر ارایه می‌دهد، بسیار بالا بوده و واقعا کاربر را وسوسه می‌کند.

همان طور که مشاهده کردید تا به اینجای رقابت هر دو هندست پا به پای هم آمدند و هر کدام در یک قسمت برتر بودنشان را به اثبات رساندند. به همین دلیل برای برقراری عدالت تصمیم داریم تا این بازی به وقت اضافه کشیده شود تا تصمیم‌گیری برای شما کاربرانی که رای می‌دهید، آسان‌تر باشد.

وقت اضافه اول: قدرت WIFI
قدرت گیرنده WIFI تاثیر زیادی در کیفیت دسترسی کاربر به اینترنت دارد. سخت افزار WIFI استفاده شده بر روی هر دو گوشی دو بانده بوده و به استاندارد Wi-Fi 802.11 مجهز هستند و بسامدی با فرکانس ۵ گیگاهرتز و نرخ انتقال اطلاعات ۱Gbps دارند. توسط تستی که انجام دادیم قدرت WIFI هر دو گوشی را در سه فاصله متفاوت بررسی کردیم که در تصاویر زیر می‌توانید مقایسه‌ای از هر دو گوشی را داشته باشید.

در فاصله یک‌متری مودم

در فاصله ۵ متری مودم

در فاصله ۱۰ متری مودم

همان طور که مشاهده می‌کنید عملکرد WIFI هندست کمپانی سامسونگ بهتر از Mi 5 بود.


وقت اضافه دوم: مقایسه برنامه گالری
برنامه گالری یکی از آن دسته اپ‌هایی است که در طول روز حداقل یک بار به آن مراجعه می‌کنیم. هر دو گوشی حاضر در این رقابت هم سعی دارند بهترین از همه نظر باشند. اما چگونه؟!
هنگامی که وارد برنامه گالری Mi 5 می‌شویم، چهار سربرگ مختلف رویت می‌گردند. اولین مورد Photos است که تمامی تصاویر را طبق زمان از جدید به قدیم دسته بنده کرده است. سربرگ بعدی که با نام Offline حضور دارد، تصاویر را بر اساس پوشه‌های موجود در دستگاه تقسیم‌بندی می‌کند. دو بخش آخر که برای فعال شدن نیاز به سینک شدن با اکانت گوشی را دارد، با اسم‌های Cloud و People دیده می‌شوند. Cloud در واقع عکس‌هایی را نشان می‌دهد که داخل فضای اینترنت ذخیره شده‌اند و People یک دسته بندی با توجه به چهره اشخاص از تصاویر شما می‌سازد. سرعت باز کردن تصاویر توسط این برنامه بالا بوده و همچنین منوی Edit ساده‌ای را برای ویرایش تصاویر در اختیارتان می‌گذارد.
در مقابل برنامه گالری سامسونگ قرار دارد. برنامه‌ای ساده و سریع که از منو‌های Time، Albums، Events و Categories تشکیل شده است. بر طبق این منوها تصاویر تقسیم بندی شده و یافتن تصاویر برای شما آسان می‌گردد. همچنین در این برنامه شاهد قسمتی برای جست‌و‌جو میان تصاویر هستیم که با وارد کردن تاریخ، نام فایل، مکان عکسبرداری و گروه شما را در یافتن عکس راهنمایی می‌کند.

دسته‌بندی تصاویر بر اساس چهره افراد در برنامه گالری Mi 5 برای کاربر امکانی جالب و کاربردی خواهد بود.


موقعیت‌های خطرناکی که S7 Edge بر روی دروازه شیائومی Mi 5 ایجاد کرد:
صفحه نمایشی با کیفیت‌تر، رزولوشن بیشتر و لبه‌هایی خمیده
دوربین با جذب نور بهتر و فوکوس سریع‌تر
دوربین سلفی بهتر با قابلیت فیلمبرداری QHD
وجود سنسورهای مختلف سلامتی
مقاومت در برابر آب و گرد و خاک
صفحه نمایش با قابلیت همیشه روشن بودن

موقعیت‌های خطرناکی که شیائومی Mi5 بر روی دروازه S7 Edge ایجاد کرد:
ضخامتی کم‌تر و طراحی ظریف‌تر
دوربین بدون بیرون زدگی از قاب دستگاه
کیفیت خروجی صدای بهتر در هدفون
پشتیبانی از پورت USB Type-C
وجود اشعه مادون قرمز برای کنترل دستگاه‌های مختلف

به‌ نظر شما برنده مسابقه سامسونگ گلکسی S7 Edge و شیائومی Mi 5 کدام است؟!

نوشته مقایسه سامسونگ گلکسی S7 Edge با شیائومی Mi 5: مبارزان شرقی! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.

مقایسه هواوی میت ۸ با لومیا ۹۵۰XL: اختلاف طبقاتی!

مقایسه هواوی میت ۸ با لومیا ۹۵۰XL: اختلاف طبقاتی!

به سومین مسابقه از مرحله حذفی آی‌تی‌رسان کاپ خوش‌آمدید، مرحله گروهی به اتمام رسیده و حال شاهد رقابت هشت اسمارت‌فون برتر دنیا در مرحله حذفی هستیم. در این رقابت دو گوشی محبوب بازار به رقابت با یکدیگر می‌پردازند، در یک طرف میدان هواوی Mate 8 قرار دارد که تاکنون توانسته نماینده‌ای شایسته برای هواوی باشد و در سمت دیگر زمین تنها نماینده ویندوزی این دوره قرار دارد که با گذشتن از سد رقبایی سرسخت، توانسته خود را به مرحله حذفی برساند. بدون شک هر دو اسمارت‌فون شایسته پیروزی در این میدان هستند، بهره‌گیری از سخت‌افزار قدرتمند و استفاده از دو سیستم‌عامل مختلف موجب شده این رقابت بسیار هیجان‌انگیز باشد.

حال داور در سوت آغاز بازی می‌دمد و شروع یک رقابت سراسر هیجان را نوید می‌دهد، جوی عجیب فضای ورزشگاه را فراگرفته و طرفداران هر دو مدل منتظر ورود بازیکن محبوب خود به میدان هستند.


ده دقیقه ابتدایی: طراحی و ظاهر

به مانند همه مسابقات جام آی‌تی‌رسان در ده دقیقه نخست، ظاهر این دو اسمارت‌فون را به مقایسه می‌گذاریم. با ورود بازیکن هواوی به میدان بازی، طرفداران این برند یک صدا او را تشویق می‌کنند، بدنه فلزی و طراحی بی‌نقص هواوی ظاهری دل‌فریب را برای این فبلت غول پیکر به ارمغان آورده است. در پنل جلویی این اسمارت‌فون می‌توانیم شاهد نماد هواوی، اسپیکر، دوربین، چند سنسور و صد البته نمایشگر باشیم. ظاهر بخش جلویی هم‌چون ۹۹.۹ درصد اسمارت‌فون‌هاست و هیچ ویژگی خاصی ندارد. هواوی ترجیح داده است در بخش جلویی هیچ کلید سخت‌افزاری را قرار ندهد و سه کلید محبوب اندروید به صورت مجازی در دل دستگاه قرار گرفته‌اند.

در بخش پشتی این اسمارت‌فون می‌توانیم بارقه‌هایی از اصالت طراحی هواوی را مشاهده کنیم، در بالاترین بخش لنز دوربین قرار دارد که مقدار کمی بیرون‌زدگی پیدا کرده است، در بخش سمت چپ این لنز، می‌توانیم فلاش LED دوگانه را شاهد باشیم. درست کمی پایین‌تر از دوربین، هواوی اسکنر اثر انگشت را تعبیه کرده است؛ طراحی گرد این سنسور اگرچه با طراحی کلی اسمارت‌فون هماهنگ نیست اما با لنز دوربین به خوبی ست می‌شود! خصوصا اینکه این سنسور کمی تو رفتگی دارد و لنز دوربین کمی بیرون‌زدگی!

سمت راست Mate 8 میزبان کلیدهای پاور و ولوم است و در سمت چپ می‌توانیم درگاه ورود سیم‌کارت و کارت حافظه را مشاهده کنیم. در بخش پایینی پورت USB و هم‌چنین دو شبکه خروجی صدای اسپیکر (البته فقط سمت راستی مربوط به اسپیکر دستگاه است) را مشاهده می‌کنیم. بخش بالایی نیز میزبان ورودی جک ۳.۵ میلی‌متری هدفون و هم‌چنین میکروفون دوم است.

حال نوبت به رقیب ردموندی می‌رسد تا با حضور یافتن در میدان مسابقه شمایل خود را به نمایش بگذارد، در بالاترین قسمت بخش جلویی لومیا ۹۵۰XL می‌توانیم اسپیکر را مشاهده کنیم،‌ درست در زیر این بخش لوگو مایکروسافت می‌درخشد که با دوربین دوم و چند سنسور استتار کرده همراهی می‌شود. نمایشگر و یک سوراخ میکروفن در بخش پایین نمایشگر تمام چیزی است که در بخش جلویی لومیا ۹۵۰XL مشاهده می‌کنیم. حاشیه‌های اطراف نمایشگر در این تلفن‌همراه چندان امیدوار کننده نیستند و بهتر بود مایکروسافت اسمارت‌فون کم حاشیه‌تری را طراحی می‌کرد!

با بازگرداندن این اسمارت‌فون به بخش پشتی اولین چیزی که می‌توانیم مشاهده کنیم یک لنز بزرگ و از حدقه بیرون زده است، شمایل این دوربین نشان از حرفه‌ای بودن آن می‌دهد. این لنز بزرگ به همراه یک فلاش LED سه‌گانه همراهی می‌شود که در کم‌تر اسمارت‌فونی شاهد آن بوده‌ایم. در کنار آن نیز تک اسپیکر دستگاه و در بالای آن میکروفون دوم لومیا جا خوش کرده است. در بخش زیرین دوربین می‌توانیم لوگو پنجره معروف مایکروسافت را مشاهده کنیم. در پایین‌ترین قسمت این بخش نیز میکروفون سوم دستگاه مشاهده می‌شود. محل ورود سیم‌کارت و کارت حافظه هم در زیر درب لومیا جاسازی شده است.

سمت راست این اسمارت‌فون را کلیدهای پاور، ولوم و شاتر دوربین تشکیل می‌دهد و در بخش سمت چپ هیچ کلیدی مشاهده نمی‌شود. بخش پایینی میزبان پورت USB نوع C است و در بخش بالایی ورودی جک ۳.۵ میلی‌متری هدفون درست در مرکز قرار گرفته است.

استفاده از متریال فلزی در طراحی Mate 8 موجب شده با یک فبلت لوکس و خوش‌ ساخت روبه‌رو باشیم، علاوه بر این در طراحی هواوی اصالت بیش‌تری را شاهد هستیم. در واقع لومیا ۹۵۰XL درست همان چیزی است که در محصولات نوکیا می‌دیدیم، اگرچه نمی‌توان این اسمارت‌فون را زشت نامید اما اگر بخواهیم واقع‌بینانه شمایل لومیا ۹۵۰XL‌ را قضاوت کنیم، نمی‌توانیم آن را یک اسمارت‌فون دل‌ربا بخوانیم (بر خلاف محصولات نوکیا). البته با توجه به اینکه امروزه اکثر اسمارت‌فون‌های فلزی ظاهری شبیه به یکدیگر را دارند خاص بودن لومیا ۹۵۰XL کاملا مشهود است!


دقیقه ۱۰ تا ۲۰: وزن و کیفیت ساخت

با شمایل ظاهری هر دو رقیب آشنا شدیم، حال بهتر است وضعیت آمادگی جسمانی این دو بازیکن را بسنجیم، در یک سمت میدان هواوی Mate 8 قرار گرفته است، این فبلت ۶ اینچی ابعادی ۱۵۷.۱ در ۸۰.۶ در ۷.۹ میلی‌متری دارد، این فبلت با وزن ۱۸۵ گرمی خود نشان می‌دهد در دسته سبک‌وزن‌ها قرار نمی‌گیرد، اگرچه با توجه به سایز این اسمارت‌فون وزن آن رقمی معقول است. گذشته از وزن، ضخامت ۷.۸ میلی‌متری Mate 8 نشان می‌دهد آمادگی جسمانی این اسمارت‌فون در سطح خوبی است. در سمت مقابل لومیا ۹۵۰XL ایستاده است، اسمارت‌فونی ۵.۷ اینچی که با ابعاد ۱۵۱.۹ در ۷۸.۴ در ۸.۱ و وزن ۱۶۵ گرمی خود نشان می‌دهد اگرچه ضخامت نسبتا زیادی دارد اما از اضافه وزن رنج نمی‌برد. اگرچه با توجه به سایز متفاوت دو اسمارت‌فون نمی‌توان به خوبی در رابطه با وزن این دو اظهار نظر کرد اما اگر بخواهیم یک نسبت ساده بگیریم درمی‌یابیم لومیا ۹۵۰XL کم‌وزن‌تر است و در بخش ضخامت نیز برتری به Mate 8 تعلق می‌گیرد.

 

کیفیت ساخت هر دو اسمارت‌فون در سطح خوبی است، بدنه پلی‌کربنات لومیا ۹۵۰XL از مرغوب‌ترین نوع پلاستیک ساخته شده است. در سمت مقابل میدان، Mate 8 با داشتن بدنه‌ یکپارچه فلزی نشان می‌دهد آمده است تا برتری را در این بخش به سود خود کند. همان‌طور که گفته شد پلی‌کربنات مورد استفاده در لومیا ۹۵۰XL‌ از مرغوب‌ترین نوع پلاستیک است اما هیچ چیز جای اسمارت‌فون فلزی و حس سرمای منتقل شده از فلز به انگشتان را نمی‌گیرد!

لومیا ۹۵۰XL آمده است تا پرچم‌دار باشد، استفاده از بدنه پلاستیکی در زمانی که حتی میان‌رده‌ها نیز رنگ فلز به خود گرفته‌اند، برای یک پرچم‌دار، یک نقطه ضعف بزرگ به حساب می‌آید، البته دوری جستن از فلز موجب شده است این فبلت وزنی کم‌تر داشته باشد و در برابر خط و خش و هم‌چنین ضربات کوچک مقاومت بهتری را از خود به نمایش بگذارد.


دقیقه ۲۰ تا ۳۰: نمایشگر

۲۰ دقیقه ابتدایی را شاهد خودنمایی دو اسمارت‌فون بودیم، حال نوبت به آن رسیده تا ببینیم این دو اسمارت‌فون چه چیزی در چنته دارند. در ادامه نمایشگر این دو را به مقایسه می‌گذاریم.

هواوی Mate 8 نمایشگری ۶ اینچی دارد که از رزولوشن فول‌ اچ‌دی بهره می‌برد، این نمایشگر با چگالی ۳۶۷ پیکسل در هر اینچی خود رهایی هواوی از قید و بند اعداد را به نمایش می‌گذارد. این نمایشگر از نوع IPS LCD است و به وسیله گوریلا گلس ۴ محافظت می‌شود.

در سمت دیگر میدان محصول ۵.۷ اینچی ردموندی‌ها ایستاده است، لومیا ۹۵۰XL به نمایشگری از نوع AMOLED مجهز شده است که با داشتن وضوح ۲۵۶۰ در ۱۴۴۰ به چگالی پیکسلی ۵۱۸ppi دست پیدا کرده است. به مانند هواوی، مایکروسافت نیز برای حفاظت از این بخش حساس از گوریلا گلس ۴ استفاده کرده است.

تصاویر به نمایش درآمده در هر دو اسمارت‌فون از نظر طبیعی بودن رنگ‌ها در سطح خوبی هستند و حتی در نمایشگر امولد لومیا ۹۵۰XL شاهد رنگ‌هایی طبیعی و به دور از اغراق هستیم. عمق رنگ مشکی در نمایشگر نماینده ردموند بیش‌تر از Mate 8 است. در نگاه از زوایا نیز نماینده مایکروسافت عملکرد بهتری دارد و رنگ‌ها با تغییرات کم‌تری همراه هستند. اگرچه از نظر اعداد لومیا ۹۵۰XL چگالی بیش‌تری دارد و در نتیجه می‌بایست تصاویر را با وضوح بیش‌تری به نمایش بگذارد اما در عمل تفاوت زیادی میان این دو رقیب دیده نمی‌شود و عملکرد کم نقصی را از هر دو بازیکن شاهد هستیم. در ادامه مقایسه‌ای تصویری را میان نمایشگر این دو اسمارت‌فون مشاهده می‌کنید، اسمارت‌فون سمت راست لومیا ۹۵۰XL و سمت چپ هواوی Mate 8 است.

نمایشگر مورد استفاده در لومیا ۹۵۰XL را بیش‌تر می‌پسندم، رنگ‌ها عمق بیش‌تری دارند و در نمایش رنگ مشکی و سفید عملکرد بهتری را شاهد هستیم. گذشته از این در نگاه از زوایا تغییر رنگ محسوسی دیده نمی‌شود. بدون شک نمایشگر لومیا ۹۵۰XL در نوع خود بسیار خوب است و می‌توان آن را یکی از برترین‌ها دانست. البته نمایشگر Mate 8 نیز عملکرد خوبی را دارد، رنگ‌ها کاملا طبیعی هستند و وضوح تصویر پابه‌پای نمایشگرهای با چگالی بیش‌تر پیش می‌آید. عملکرد هر دو در زیر نور آفتاب عالی است اما باز هم این نماینده ویندوزی است که تصاویر را بهتر به نمایش می‌گذارد.


دقیقه ۳۰ تا ۴۰: رابط کاربری

به واپسین دقایق نیمه ابتدایی مسابقه وارد می‌شویم، حال کمی خستگی در چشمان هر دو بازیکن رویت می‌شود و هر دو آماده می‌شوند تا به واسطه نرم‌افزار به نبرد با یکدیگر بشتابند.

اگرچه اندروید و iOS را می‌توان دارای مشترکاتی دانست اما این سطح اشتراک در بین اندروید و ویندوز بسیار ناچیز است. در یک سمت میدان نماینده شایسته ویندوز قرار دارد که با بهره‌مندی از پلتفرم متمایز و خاص ویندوز موبایل می‌تواند لقب خاص‌ترین اسمارت‌فون جام را از نظر نرم‌افزاری به خود اختصاص دهد. لومیا ۹۵۰XL از آخرین نسخه ویندوز منتشر شده یعنی ویندوز ۱۰ موبایل استفاده می‌کند. ظاهر این پلتفرم هرچند برای کاربران دسکتاپ آشنا به نظر می‌رسد اما ورود به فضایی با طراحی خاص مترو حتما برای کاربران اندروید و iOS سخت خواهد بود. در ویندوز ۱۰ موبایل، همه چیز را کاشی‌ها شکل می‌هند در واقع دنیای ویندوز موبایل به طرزی هنرمندانه کاشی‌کاری شده است!

خو گرفتن با محیط ویندوز ۱۰ موبایل در ابتدا چندان ساده به نظر نمی‌رسد اما پس از مدتی متوجه می‌شوید چقدر این فضا را دوست دارید! از نظر تعداد اپلیکیشن بدون شک ویندوز موبایل توان رقابت با اندروید و iOS را ندارد، اما بزرگی می‌گفت اگرچه تعداد اپلیکیشن‌های ویندوز موبایل کم است اما از هر کدام بهترین را دارد!

شاید تاحدودی بتوان دیدگاه‌ بالا را درست دانست، زیرا امروزه اکثر اپلیکیشن‌های موجود در فروشگاه اندروید و iOS یا به صورت کلی کیفیت و کارایی لازم را ندارند و یا با داشتن نمونه‌های بهتر شانسی برای خوب بودن در آن‌ها دیده نمی‌شود، بنابراین نمی‌توان صرف به برتری کمی سایر پلتفرم‌ها، ویندوز موبایل را ناقص دانست و باید به برتری کیفی نیز توجه کرد. البته از یکسو ضعف این پلتفرم را در بخش اپلیکیشن‌های معروف که شالوده اصلی هوشمندی یک اسمارت‌فون را بنا نهاده‌اند، نمی‌توان نادیده گرفت. اکثر اپلیکیشن‌های معروف و پر استفاده در ابتدا برای ویندوز موبایل عرضه نمی‌شوند و حتی پس از عرضه با تاخیر، معمولا امکاناتی کم‌تر از نسخه‌های مشابه در سایر سیستم‌عامل‌ها را دارند. اگرچه مایکروسافت را می‌توان پادشاه سیستم‌عامل در دسکتاپ‌ها دانست اما هنوز تا تکمیل ویندوز موبایل و به بلوغ رسیدن آن زمان زیادی باقی مانده است.

در سمت مقابل میدان هواوی Mate 8 قرار دارد، این اسمارت‌فون از اندروید مارشملو استفاده می‌کند که البته با رابط‌کاربری اختصاصی هواوی یعنی اموشن تزیین شده است. در رابطه با سیستم‌عامل اندروید لازم به بیان چیزی نیست، اما اگر بخواهیم در رابطه با رابط‌کاربری صحبت کنیم، می‌توانیم آن را یک نقطه قوت برای محصولات هواوی بدانیم. اموشن در نسخه‌های جدید به خوبی توانسته بر استفاده بیش از حد از منابع غلبه کند و با توجه به قدرت بیش‌تر اسمارن‌فون‌های امروزی دیگر خبری از هنگ و یا کندی دیده نمی‌شود. طراحی اپل‌گونه بخش‌های مختلف این رابط‌کاربری به زیبایی صورت گرفته است. خو گرفتن با این رابط‌کاربری راحت خواهد بود و البته دل‌ کندن از آن ممکن است کمی سخت باشد، امکانات و قابلیت‌های قرار گرفته در این رابط کاربری به خوبی پاسخ‌گوی نیازهای کاربران خواهد بود و نمره قبولی را دریافت خواهد کرد.

Windows 10 Mobile

EMUi

شخصا اندروید را بیش‌تر می‌پسندم، خصوصا اندرویدی که با رابط‌کاربری اموشن تزیین شده باشد. اگرچه با دیدن برخی از قابلیت‌های موجود در ویندوز موبایل از جمله کانتینیوم، هیجان‌زده می‌شوم اما به هیچ وجه دوست ندارم پلتفرمی را تجربه کنم که هنوز به بلوغ نرسیده است!

در رابطه با ظاهر نمی‌توانم نظر خاصی را بدهم، سادگی و خاص بودن ویندوز موبایل چیزی نیست که همگان به دنبال آن باشند اما بسیار دوست داشتنی است خصوصا برای کسانی که اکثر وقت خود را با محصولات مایکروسافت می‌گذرانند. با این همه به شدت معتقد بر این هستم که ویندوز موبایل در جایگاه حقیقی خود قرار ندارد و شاید بیش از حد مورد بی‌مهری قرار گرفته است.


دقیقه ۴۰ تا ۵۰: سخت افزار

نیمه ابتدایی بازی را پشت سر گذاشته‌ایم، پس از استراحتی کوتاه هر دو بازیکن به میدان آمده‌اند تا از دیگر منظرها نیز شاهد رقابت‌شان باشیم، در ده دقیقه آینده قرار است نگاهی به سخت‌افزار این دو اسمارت‌فون داشته باشیم تا ببینیم کدام‌یک قدرت بدنی بیش‌تری دارد.

نماینده غول‌پیکر هواوی یعنی Mate 8 با بهره‌گیری از چیپست ساخته شده توسط کمپانی مادر نشان می‌دهد که به تولیدات داخلی اعتقادی راسخ دارد، چیپست مورد استفاده در این فبلت کایرین ۹۵۰ است که نسل پیشین پرچم‌داران کایرین محسوب می‌شود؛ این پردازنده ۸ هسته دارد که به دو قسمت ۴ هسته‌ای تقسیم شده است. چهار هسته اول کورتکس A72 است که بر روی کلاک ۲.۳ گیگاهرتز تنظیم شده و چهار هسته ثانویه کمی ضعیف‌تر هستند و برای کارهای سطح پایین‌تر مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ این چهار هسته ۱.۸ گیگاهرتز سرعت دارند و از نوع کورتکس A53 هستند.

وظیفه پردازش‌های گرافیکی در این چیپست برعهده Mali-T880 MP4 قرار دارد، از دیگر مشخصات سخت‌افزاری Mate 8 می‌توان به ۳ یا ۴ گیگابایت رم در کنار ۳۲/۶۴/۱۲۸ گیگابایت حافظه داخلی اشاره کرد.

دیگر بازیکن حضور یافته در این رقابت از پردازنده اسنپدراگون ۸۱۰ استفاده می‌کند، اگرچه اسنپدراگون ۸۱۰ لکه ننگی بر پیکره کوالکام بود اما نمی‌توان این لکه را دامن‌گیر لومیا ۹۵۰XL هم دانست. از جمله ویژگی‌های این چیپست نه چندان به‌روز می‌توانیم به ۸ هسته پردازشی اشاره کنیم که به دو گروه چهار هسته‌ای تقسیم شده‌اند. گروه اول به چهار هسته ۱.۵ گیگاهرتزی از نوع کورتکس A53 مجهز شده است و گروه چهارتایی دیگر ۲ گیگاهرتز سرعت دارند و از نوع کورتکس A57 هستند.

پردازش‌‌های گرافیکی در این چیپست به وسیله رابط آدرنو ۴۳۰ انجام می‌پذیرد. از دیگر مشخصات سخت‌افزاری لومیا ۹۵۰XL می‌توانیم به ۳ گیگابایت رم و ۳۲ گیگابایت حافظه داخلی اشاره کنیم. البته میزان حافظه هر دو دستگاه از طریق کارت حافظه قابل افزایش است.

اگرچه هر دو اسمارت‌فون را نمی‌توان کاملا به‌روز دانست اما این به معنی ضعف آن‌‌ها در امر سخت‌افزار نیست، عملکرد هر دو چیپست در کارهای روزمره قابل قبول است اما در پردازش‌های سنگین کفه ترازو کمی به سمت محصول هواوی سنگین می‌شود. گرمای تولید شده توسط اسنپدراگون ۸۱۰ که یکی از اصلی‌ترین مشکلات این چیپست بود به لطف استفاده از سیستم خنک کننده مایع در لومیا ۹۵۰XL تا حد زیادی مرتفع شده است اما بازهم در هنگام پردازش‌های به شدت سنگین فبلت مذکور کمی از کوره در می‌رود و داغ می‌کند! البته نماینده چینی حاضر در میدان نیز استعداد خوبی در داغ شدن دارد.

در ویدیو زیر می‌توانید عملکرد این دو اسمارت‌فون را در اجرای بازی‌ها مشاهده کنید:


بنچ‌مارک‌ها برای محصولات ویندوزی از معیار متفاوتی استفاده می‌کنند و قابل مقایسه با دستگاه‌های اندرویدی نیستند. با این حال در این قسمت نمی‌توان از لحاظ سخت‌افزاری تفاوت خاصی میان این دو قائل شد. هر دو اسمارت‌فون در کارهای روزمره و عادی عملکرد مشابه‌‌ای دارند و در کارهای سنگین نیز کاملا موفق هستند.


دقیقه ۵۰ تا ۶۰: دوربین

لحظات اوج بازی را پشت سر گذاشته‌ایم، هر دو اسمارت‌فون در بخش دوربین مدعی هستند، بنابراین با خیالی آسوده پا به میدان گذاشته‌اند. حال قرار است این دو اسمارت‌فون را از این لحاظ به مقایسه بگذاریم و ببینیم این دو مدعی در این بخش حیاتی چه عملکردی را از خود نشان می‌دهند.

در یک سمت میدان نماینده شایسته مایکروسافت، لومیا ۹۵۰XL با بهره‌گیری از یک سنسور ۲۰ مگاپیکسلی خودی نشان می‌دهد و با بیان جملاتی حریف را به مبارزه می‌طلبد. مایکروسافت این لنز را با همکاری کمپانی معروف کارل زایس تولید کرده است، از جمله مشخصات این سنسور می‌توان به گشودگی دیافراگم F/1.9، تشخیص فاز خودکار، لرزش‌گیر اپتیکال و همراهی توسط فلاش LED سه‌گانه اشاره کرد. اگر بخواهیم نگاهی به ویژگی‌های موجود برای این دوربین داشته باشیم می‌توانیم به سایز ۱/۲.۴ اینچی سنسور، اندازه پیکسل ۱.۱۲ µm، فناوری PureView، تشخیص چهره، پانوراما و HDR اشاره کنیم.

در سمت دیگر میدان مسابقه، بازیکن چشم‌بادامی هواوی قرار گرفته است. سنسور به کار رفته در این فبلت ۱۶ مگاپیکسلی است، تشخیص فاز و فوکوس خودکار، گشودگی دیافراگم f/2.0 و لرزش‌گیر اپتیکال در کنار بهره‌مندی از فلاش LED دوگانه تشکیل دهنده بخش سخت‌افزاری این سنسور است. با نگاهی به لیست ویژگی‌های این اسمارت‌فون می‌توانیم ۱/۲.۸ اینچ سایز سنسور، فوکوس با لمس، تشخیص چهره و لبخند، پانوراما و HDR‌ را مشاهده کنیم.

تصاویر به ثبت رسیده توسط هر دو دوربین کیفیت خوب و قابل قبولی دارند اما اگر بخواهیم از منظر مقایسه این دو اسمارت‌فون را بسنجیم می‌توانیم برتری مطلق را به لومیا ۹۵۰XL اعطا کنیم. تصاویر به ثبت رسیده توسط لنز ۲۰ مگاپیکسلی این اسمارت‌فون جزییات فوق‌العاده‌ای دارد و در ثبت رنگ‌ها و جذب نور عملکرد بهتری را شاهد هستیم..

 

 

بدون استفاده از فلاش

بدون استفاده از فلاش

با استفاده از فلاش

با استفاده از فلاش

در بخش دوربین سلفی محصول آمریکایی از سنسوری ۵ مگاپیکسلی استفاده می‌کند که گشودگی دیافراگم آن f/2.4 است و توانایی ضبط تصاویر با کیفیت فول اچ‌دی را هم دارد. دیگر بازیکن موجود در زمین یعنی هواوی Mate 8‌ به سنسوری ۸ مگاپیکسلی مجهز شده است، گشودگی دیافراگم این سنسور f/2.4 است و هم‌چون رقیب توانایی ضبط تصاویر با کیفیت فول اچ‌دی را هم دارد. اگرچه در این بخش برتری عددی با Mate 8 است اما تصاویر ثبت شده توسط دوربین سلفی لومیا ۹۵۰XL کیفیت و وضوح بیش‌تری دارند و رنگ‌ها در آن زیباتر به ثبت رسیده‌اند، کادر تصاویر سلفی لومیا ۹۵۰XL بزرگ‌تر است که می‌تواند در برگیرنده جزییات بیش‌تری باشد.

 

حال بهتر است نگاهی دقیق‌تر به عملکرد این دو تلفن‌همراه در بخش فیلم‌برداری داشته باشیم، محصول ساخته مایکروسافت می‌تواند ویدیو ۴K را با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه ثبت کند، در سمت مقابل محصول ساخته هواوی هم‌چون بیش‌تر تولیدات این شرکت توانایی ضبط تصاویر با کیفیت بالاتر از فول اچ‌دی را ندارد و در بهترین حالت می‌تواند تصاویر را به صورت فول اچ‌دی و با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه به ثبت برساند. محصول ساخته هواوی از ضبط تصاویر به صورت صحنه آهسته نیز پشتیبانی می‌کند که می‌تواند لحظاتی هیجان انگیز را به ارمغان آورد موردی که در نماینده ویندوز نیز شاهدش هستیم. در ادامه تست ویدیو گرفته شده توسط این دو اسمارت‌فون را مشاهده می‌کنید:


در بخش نرم‌افزار دوربین، هر دو اسمارت‌فون عملکردی حرفه‌ای را به نمایش گذاشته‌اند. اپلیکیشن دوربین به کار رفته در لومیا ۹۵۰XL از نظر امکانات در سطح متوسطی است و توان رقابت با Mate 8 را ندارد (البته برنامه‌های اختصاصی خاصی برای آن در نظر گرفته شده که می‌بایست آن‌ها را دانلود کنید). از جمله امکاناتی که در حالت دستی هر دو مدل در اختیار کاربر قرار می‌دهند می‌توان به سرعت شاتر، ایزو، میزان سفیدی و … اشاره کرد.

اپلیکیشن دوربین لومیا ۹۵۰XL

اپلیکیشن دوربین هواوی Mate 8

اگر بخواهم از نظر کیفی دوربین یک مدل را انتخاب کنم بدون شک به سراغ لومیا ۹۵۰XL می‌روم، تصاویر ثبت شده توسط این دوربین در نوع خود بی‌نظیر هستند و با یکی از حرفه‌ای‌ترین‌ها رو به رو هستیم. کیفیت بی‌نظیر تصاویر در کنار جذب نور فوق‌العاده، دوربین این اسمارت‌فون را به گزینه‌ای ایده‌آل تبدیل می‌کند. این برتری در تصاویر سلفی نیز به خوبی قابل مشاهده است. اما از لحاظ فیلم‌برداری می‌توان برتری را به Mate 8 نسبت داد.


دقیقه ۶۰ تا ۷۰: پخش چندرسانه‌ای

حال هر دو اسمارت‌فون به زمین‌های خود باز می‌گردند و سعی می‌کنند فضای بازی را به آرامش بکشانند. در ادامه قصد داریم نگاهی به بخش مولتی‌مدیا در این دو اسمارت‌فون داشته باشیم.

بدون شک هر دو فبلت حاضر در این میدان برای تماشای فیلم ایده‌آل هستند، نمایشگر ۶ و ۵.۷ اینچی مورد استفاده در این دو اسمارت‌فون به خوبی پاسخ‌گوی کاربران عاشق فیلم است. عمق رنگ بیش‌تر لومیا ۹۵۰XL و هم‌چنین زاویه دید بهتر می‌تواند موجب برتری این اسمارت‌فون شود اما عملکرد بهتر هواوی Mate 8 در بخش صدا با در اختیار داشتن صدایی حجیم‌تر و با کیفیت‌تر می‌تواند این بخش را به تساوی بکشاند. گذشته از این جای‌گیری بلندگوها در هواوی Mate 8 بهتر است و لذت بیش‌تری را به همراه دارد. در بخش هندزفری نیز عملکرد هر دو اسمارت‌فون تقریبا برابر است و تفاوت خاصی میان آن‌ها دیده نمی‌شود. کیفیت هندزفری در حد خوبی است و صدای خروجی کیفیت و حجم قابل قبولی دارد. اپلیکیشن پلیر موجود در هر دو فبلت نیز پاسخ‌گوی نیازهای ابتدایی کاربران است.

اگر بخواهم برای تماشای فیلم یک اسمارت‌فون را انتخاب کنم به سمت هواوی Mate 8 می‌روم. عملکرد کم نقص این اسمارت‌فون در به نمایش گذاشتن تصاویر در کنار کیفیت و حجم صدای بیش‌تر موجب می‌شود این فبلت ۶ اینچی یک گزینه ایده‌ال برای تماشای فیلم باشد. اگر بخواهم در رابطه با کیفیت هندزفری سخت‌گیرانه نظر بدهم می‌توانم برتری را با میزان بسیار کمی به هندزفری لومیا ۹۵۰XL اعطا کنم.


دقیقه ۷۰ تا ۸۰: باتری

به دقایق پایانی بازی نزدیک می‌شویم، هر دو تیم تاکنون حملات زیادی را بر روی دروازه یکدیگر ایجاد کرده‌اند، اگرچه خستگی در چشمان هر دو بازیکن رویت می‌شود اما مصرانه خواستار ادامه دادن بازی و ایجاد موقعیت‌های بیش‌تر روی دروازه حریف هستند. حال نگاهی به باتری و عمر شارژدهی آن می‌اندازیم تا ببینیم کدام یک از این دو رقیب سرسخت عملکرد بهتری را در این بخش دارد.

لومیا ۹۵۰XL‌ به یک باتری ۳۳۴۰ میلی‌آمپری مجهز شده است. این باتری می‌تواند انرژی لازم برای پخش ممتد ویدیو به مدت ۹ ساعت و ۴۵ دقیقه و هم‌چنین وب‌گردی ۱۰ ساعت و ۸ دقیقه‌ای را تولید کند. در سمت مقابل حریف از یک باتری حجیم‌تر ۴۰۰۰ میلی‌آمپری استفاده می‌کند. با یک‌بار شارژ این باتری می‌توانید ۱۱ ساعت و ۵۰ دقیقه ویدیو تماشا کنید و یا ۱۶ ساعت و ۴۹ دقیقه را در وب بچرخید. زمان مورد نیاز برای شارژ شدن باتری هر دو بازیکن ۱۰۰ دقیقه است.

هر دو اسمارت‌فون در بخش باتری عملکرد خوبی را به نمایش گذاشته‌اند، البته برتری در این بخش با محصول چشم بادامی است. شاید حجم بیش‌تر باتری را بتوان یکی از دلایل این برتری دانست.

اعداد به دست آمده به وضوح برتری را به نمایش می‌گذارند، زمان تقریبا ۱۷ ساعته به دست آمده برای وب‌گردی برا من بسیار خوب و مناسب است. اگرچه لومیا ۹۵۰XL در مقابل Mate 8 شانسی برای پیروزی در بخش باتری را ندارد اما در مقایسه با سایر پرچم‌داران یک گزینه خوب و ایده‌آل به حساب می‌آید. البته این را نیز در نظر بگیرید که باتری لومیا قابل تعویض است و می‌توان به راحتی پس از اتمام شارژ دستگاه باتری آن را تعویض کرد.


دقیقه ۸۰ تا ۹۰: سایر امکانات

دقایق انتهایی بازی را درحالی سپری می‌کنیم که از هیجان و شور اولیه خبری نیست و هر دو تیم سعی می‌کنند دقایق پایانی را به دفاع بپردازند و کم‌تر به فکر حمله می‌افتند. حال بهتر است ویژگی‌های ارثی این دو محصول را مقایسه کنیم.

لومیا ۹۵۰XL به عنوان بهترین محصول ویندوزی که تاکنون پا به عرصه وجود گذاشته با دستی پر از خانه پدری بیرون آمده است. از جمله ویژگی‌های این لومیا می‌توان به بهره‌مندی از سنسور اسکنر عنبیه چشم اشاره کرد. این تکنولوژی یکی از تازه‌ترین ابزارها به جهت تشخیص هویت بیومتریک است. عملکرد این سنسور کاملا بی‌نقص است و عملیات اسکن عنبیه چشم در کم‌ترین زمان و با بیش‌ترین دقت انجام می‌پذیرد. اگرچه این تکنولوژی برخی از قابلیت‌های سنسور اثر انگشت را به همراه ندارد اما مکانیزم آن در نوع خود جالب است. از جمله دیگر ویژگی‌های این لومیا می‌توان به سنسور فشار سنج، ژیروسکوپ، قطب‌نما، سنسور تشخیص حرکت و پشتیبانی از شارژ بی‌سیم اشاره کرد.

دیگر بازیکن حاضر در میدان هواوی Mate 8 هم‌چون اکثر پرچم‌داران به سنسور اثرانگشت مجهز شده است. جای‌گیری خوب این سنسور در بخش پشتی ویژگی‌ها و کاربردهای جالبی را به ارمغان آورده است. از دیگر ویژگی‌های این فبلت می‌توان به سنسور سنجش فشار، ژیروسکوپ و قطب‌نما اشاره کرد.

شاید هدف و کاربرد اصلی سنسور تشخیص هویت به کار رفته در هر دو اسمارت‌فون یکی باشد اما اسکن عنبیه چشم آن هم با سرعتی فوق‌العاده می‌تواند جو فیلم‌های علمی-تخیلی بیش‌تری را در کاربر ایجاد کند. هم‌چنین این فناوری عمری تازه‌تر به نسبت اسکنرهای اثر انگشت دارد. در مقابل سنسور اثر انگشت به کار رفته در Mate 8 که از نوع اکتیو است قابلیت‌های جالبی را به ارمغان می‌آورد که به عنوان مثال یکی از آن‌ها استفاده به عنوان اسکرول است که در نوع خود بسیار کاربردی و مفید خواهد بود.


وقت اضافه: قیمت

وقت‌های قانونی بازی به اتمام رسیده است و با اعلام داور وقت اضافه این رقابت سراسر هیجان شروع می‌شود. حال می‌خواهیم به سراغ قیمت این دو بازیکن برویم و دریابیم کدام یک از این دو رقیب سرسخت، رفیق بهتری برای جیبمان است.

لومیا ۹۵۰XL هم‌اکنون با حداقل قیمت یک میلیون و پانصد هزار تومان به فروش می‌رسد که برای یک پرچم‌دار مبلغ مناسبی است. هواوی Mate 8 نیز با قیمت ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار توامن فروخته می‌شود.

حال داور سوت پایان بازی را به صدا در می‌آورد و این شما هستید که می‌بایست به وسیله آرا خود برنده این رقابت هیجان انگیز را مشخص کنید.


موقعیت‌های خطرناکی که لومیا ۹۵۰XL‌ بر روی دروازه هواوی Mate 8 ایجاد کرد:

  • وزن کم‌تر
  • عملکرد بهتر نمایش‌گر در نمایش رنگ‌ها و نگاه از زوایا
  • پشتیبانی نرم‌افزاری بهتر
  • بهره‌مندی از چیپست ساخته اسنپدراگون
  • دوربین اصلی و سلفی با کیفیت‌تر
  • کیفیت هندزفری کمی بهتر است
  • بهره‌مندی از سنسور اسکن عنبیه چشم
  • باتری قابل تعویض با قابلیت شارژ به صورت بی‌سیم

موقعیت‌های خطرناکی که هواوی Mate 8 بر روی دروازه لومیا ۹۵۰XL‌ ایجاد کرد:

  • ضخامت کم‌تر
  • بدنه فلزی
  • استفاده از سیستم‌عامل اندروید و رابط کاربری اموشن
  • فیلم‌برداری بهتر
  • کیفیت و حجم صدای بیش‌تر در بلندگو اصلی
  • عمر باتری بیش‌تر
  • امکانات بیش‌تر سنسور اثر انگشت در مقایسه با اسکنر عنبیه چشم

 

به‌ نظر شما برنده مسابقه مایکروسافت لومیا 950XL و هواوی میت 8 کدام است؟!

نوشته مقایسه هواوی میت ۸ با لومیا ۹۵۰XL: اختلاف طبقاتی! اولین بار در - آی‌تی‌رسان پدیدار شد.