۳ روشی که رهبران می‌توانند ذهن آگاهی را در محیط کار افزایش دهند

3 روشی که رهبران می‌توانند ذهن آگاهی را در محیط کار افزایش دهند

کیفیت، علاقه به کار و ذهن آگاهی دقیقا همان چیزی است که امروزه کارکنان به دنبال آن هستند و هر رهبر کسب و کار از تیم‌های خود می‌خواهد. اگر از یک رهبر شرکت در مورد بزرگ‌ترین چالش کسب‌‌وکار آن‌ها سوال کنید احتمالا این جواب را می‌شنوید که وقت کافی در روز ندارند. البته، این مشکل به دنیای کسب و کار محدود نبوده وبلکه یکی از فراگیرترین مشکلات قرن است.

درحالی‌که نرم‌افزارها، دستگاه‌ها، سیستم‌های بهره‌وری و خدمات فراوانی طراحی شده‌اند تا انسان‌ها فقط چند دقیقه زمان بیشتر در روز به دست آورند، اما تکنولوژی خیلی به این وضعیت کمکی نکرده است. امروزه، ما باید سیل اطلاعات، درخواست‌ها و اطلاعیه‌های همزمان را که از همه سو دریافت می‌کنیم مدیریت کرده و بنابراین، تسهیل رسیدگی به کارها در شتاب برای حذف آن‌ها از لیست وظایف ضروری است.

هنگامی‌که نبودن زمان کافی به دغدغه‌ای در محل کار تبدیل می‌شود یک فرهنگ عاری از ذهن آگاهی ایجاد می‌شود و درنتیجه علاقه به کار و کیفیت کلی کار و زندگی کاهش خواهد یافت.

 چگونه فرهنگ ذهن آگاهی را در محل کار ایجاد می‌کنید؟

 با رهبری شروع کنید

ایجاد ذهن آگاهی در محل کار از راس شروع می‌شود. رهبران سازمان باید برای خود فضایی ایجاد کنند که بتوانند تفکر نوآورانه و استراتژیک را در نقش‌های خود به وجود آورند.

بااین‌وجود در شرکتی که رشد سریعی دارد برای رهبران کار سختی نیست که در نقش متخصص یا اجراکننده ظاهر شوند تا همگام با حجم کاری که همیشه در حال افزایش است پیش روند؛ بنابراین مهم است شیوه القای چشم‌انداز سازمان را آموزش داده و از رهبران خود بخواهید به شما بگویند که خود را به‌عنوان یک مدیر چگونه تصور می‌کنند و چگونه می‌خواهند یک سال را از هم‌اکنون برنامه‌ریزی کنند.

به‌عبارت‌دیگر، آیا آن‌ها خود را یک متخصص و یا یک مدیر، مربی و رهبر واقعی قبول دارند؟

آیا آن‌ها برای نوآوری، مربیگری، آموزش و رهبری تیم‌های خود زمان بیشتری نیاز دارند؟ اگر چنین است، چه تغییراتی را باید در ۳۰، ۶۰ یا ۹۰ روز آینده انجام دهند؟ اهداف مشخص و عملی برای ۹۰ روز آینده برای توسعه مهارت‌های اصلی رهبری ازجمله گوش دادن و حضور داشتن، از بین بردن موانع تیم و موفقیت در ذهن آگاهی تعیین کنید. هنگامی که تیم مدلی برای پیروی داشته باشد آن‌ها شیوه‌های مشابه اتخاذ کرده و ذهن آگاهی و ارتباط بیشتر با کار را به ارمغان می‌آورند؛ اما توسعه مهارت‌ها با رهبری شرکتی که هوش هیجانی خود را تقویت می‌کند شروع می‌شود.

زمانی را به تغییر فرهنگ اختصاص دهید

سازمان‌ها می‌توانند شیوه‌های ذهن آگاهی را به روش‌های گوناگون القا کنند. به‌عنوان‌مثال، گوگل یک فرآیند آموزش ساده به نام «درون خود را بگرد» را اجرا کرد؛ یک برنامه رهبری دو روزه که ابزارهای ذهن آگاهی و راه‌هایی برای افزایش ضریب هوش هیجانی را فراهم می‌کند.

هر سه ماه به‌عنوان تیم دور هم جمع شوید و به اهدافی که در تلاش برای رسیدن به آن‌ها هستید و نقاط عطف خود، کارهای تاثیرگذار، کارهای بی‌ثمر و نحوه بهبود فرایند کار بیندیشید.

پس‌ازآن نیمی از روز جمعه را به‌تنهایی بگذرانید و افکار و اندیشه‌های خود را تازه کنید. وقت خود را با تماشای سریال یا گذراندن وقت با دوستان تلف نکنید. این روز تعطیل برای اندیشیدن به اهداف شخصی، حرفه‌ای و سازمانی است. درنهایت، تیم دوباره گرد هم می‌آید تا اندیشه‌ها و اهداف خود را برای سه‌ماهه بعدی مطرح می‌کند. این فرایند تیم شما را به هم نزدیک‌تر می‌کند، تمرکز حواس در فرهنگ سازمان جا می‌افتد و باعث می‌شود روزبه‌روز بهتر کار کنید.

زنجیره زندگی کاری را بهبود بخشید

اختصاص فضاهایی برای تقویت ذهن‌آگاهی و تمرین حضور ذهن در محل کار نیز مفید است. برخی از موفق‌ترین شرکت‌های امروز این کار را انجام داده‌اند. از اتاق‌هایی که مخصوص یوگا و مدیتیشن هستند گرفته تا مدرسانی که برای استفاده از نرم‌افزارها درس خصوصی به کارکنان می‌دهند. شرکت‌هایی مثل مدیوم، استارباکس و آسانا، همه توجه خود را بر افزایش ذهن آگاهی در محل کار معطوف کرده‌اند.

اما ذهن آگاهی چیزی بیش از تقویت سلامتی است. این کار به‌منظور آماده کردن افراد خود برای حل خردمندانه مشکلات، پیش‌بینی نیازها و رفع مشکلات و موقعیت‌های پیچیده است.

ذهن آگاهی در مورد توسعه مهارت‌هایی است که باعث می‌شود تیم شما از روال نیمه خودآگاه به یک وضعیت آگاهانه‌تر و استراتژیک تر پا بگذارد. از طریق ذهن آگاهی، رهبران و کارکنان برای مدیریت پیچیدگی‌های روز آمادگی بهتری خواهند داشت، از احساسات خود آگاه‌تر خواهند بود و سطح کامل‌تری از قصد و هدف کار را به وجود می‌آورند.

بااین‌حال، این امر به‌صورت تصادفی اتفاق نمی‌افتد. رهبران باید روز، هفته و ماه خود را برای افزایش ذهن آگاهی و خلاقیت برای توسعه کار، سازمان‌دهی کنند.

یکی از راه‌های انجام این کار این است که زمان‌های خاصی از روز را به شناخت موارد تاکتیکی اختصاص دهید که روز کاری را تلف می‌کنند، زمانی را به کار روی تکالیفی که اولویت بالایی دارند و زمانی را به کار استراتژیک اختصاص دهید. بسیار مهم است که رهبران خود این کار را انجام دهند و به تیم‌های خود نیز نحوه انجام این کار را آموزش دهند.

اکنون بیش از همیشه، همه ما به فضا و زمانی برای نفس تازه کردن و تقویت انرژی خود در داخل و خارج از محل کار نیاز داریم. شیوه‌هایی را درون فرهنگ خود اعمال کنید که تیم شما را تشویق کند هماهنگی در درون کار، زندگی و خانواده را ایجاد کنند. ذهن آگاهی و علاقه به کاری که اعضای تیم انجام می‌دهند یک محصول جانبی طبیعی است.

.

منبع: inc

مطلب ۳ روشی که رهبران می‌توانند ذهن آگاهی را در محیط کار افزایش دهند برای اولین بار در وب سایت تکرا - اخبار روز تکنولوژی نوشته شده است.

چرا مدیر عامل‌ شرکت ها اهمیتی برای ویندوز ۱۰ قائل نیستند؟

لیست آیتم‌های مهم مدیران فناوری اطلاعات بی‌شمار است اما آیا ویندوز ۱۰ هم در این لیست جایی دارد؟با مدیران بسیار زیادی درباره‌ی ویندوز ۱۰ صحبت کرده‌ام و نتایج این گفتگوها بسیار جالب بوده‌‌اند. البته مساله نظر مثبت یا منفی آنها نسبت به جدیدترین سیستم‌عامل مایکروسافت نبود. نکته‌ی جالب عدم اظهار نظر آنها درباره‌ی ویندوز ۱۰ بود.

گویا آی تی – در سوالاتی که از مدیر عامل شرکت‌ها راجع به نظر آنها درباره‌ی ویندوز ۱۰ می‌پرسیدم، بیشتر با بی‌اطلاعی مواجه می‌شدم. حتی یکی از مدیرعامل‌ها که به من اعتماد داشت تصدیق کرد که حتی از به‌روزرسانی کامپیوترهای شرکت به ویندوز ۱۰ بی‌اطلاع است.
آیا ویندوز ۱۰ جذابیتی دارد؟
بخشی از مشکل به این مساله بر می‌گردد که سیستم‌عامل جدید، یک به‌روزرسانی معمولی مثل سایر به‌روزرسانی‌هاست. اگر از کاربران قدیمی ویندوز باشید و خاطرات سر و کله زدن با خط فرمان (DOS) هنوز در سرتان باشد، نسخه‌ی جدید ویندوز شما را هیجان‌زده نخواهد کرد.

مدیران با سابقه احساس می‌کنند تغییری در ویندوز ایجاد نشده است. شاید رابط کاربری سیستم‌عامل بهبود یافته باشد اما اینها چیزی را برای مدیران قدیمی عوض نخواهد کرد.
شاید علت این مساله این باشد که سیستم‌عامل‌ها در دنیای فناوری اطلاعات و در مقایسه با فناور‌هایی مثل اینترنت اشیا یا هوش مصنوعی، دیگر محصولی لوکس محسوب نمی‌شوند. البته واکنش روسای شرکت‌های فناوری شاید انعکاسی از نقش‌شان باشد: آنها متوجه شده‌اند با اضافه کردن ارزش به شرکت و بهبود تجربه‌ی مشتری می‌توانند اهمیت خود را نشان دهند و در این میان به‌روزرسانی سیستم‌عامل کامپیوترها، تاثیری روی موارد مذکور ندارد.
تمرکز روی تجربه‌ی مشتری به معنی پایبندی به اجزای کلیدی تحول دیجیتال است یعنی شبکه‌های اجتماعی، داده‌ها، ابزارهای سیار و ابر. امروزه رهبران فناوری اطلاعات دوست دارند شاهد تاثیر طولانی مدت در رهبری و خلاقیت داشته باشند و انجام کارهای روتین دیگر آنها را راضی نمی‌کنند.
در تحقیق انجام شده توسط «ونسون بورنه» پژوهشگر بازار معتقد است ۸۵ درصد از تصمیم‌گیرندان اصلی روی این مساله توافق‌نظر دارند که نقش قدیمی مدیران عامل‌ها در حال تغییر است. در گزارش وی این طور آمده که رهبران قدیمی که تنها به انجام کارهای ساده‌ی عملیاتی بسنده کرده‌اند باید فکری جدی به حال خود کنند؛ روسایی که مایل‌اند در کسب‌وکار پیشرفت نمایند باید تحول را در آغوش بکشند.

جزئیات، جزئیات
تمرکز روی جزئیات منجر به کسب نتایج بسیار عالی خواهد شد. در ابتدا باید بدانیم که نقطه‌ی کور سیستم‌عامل‌ها منحصر به ویندوز نیست: این مساله تنها یکی از جزئیاتی است که مدیران فناوری اطلاعات که با آنها صحبت کردم آن را در لیست اولویت‌های خود قرار نداده‌اند.
تصور رایج در مورد مدیران فناوری اطلاعات سازمان‌ها یا شرکت‌ها این است که آنها محافظ بخش تکنولوژی هستند؛ به این معنی که همه‌ی تصمیم‌گیری‌های اجرایی در حوزه فناوری اطلاعات بر عهده‌ی آنهاست و در عین حال باید دریایی از دانش فنی باشند.
اما چنین تصوری اشتباه است و دیگر خریداری ندارد. اگر چه انتظار از مدیر به عنوان مهره‌‌ی اصلی بخش فناوری اطلاعات همچنان پابرجاست اما مساله‌ی دانش فنی بسیار کمرنگ شده است.

ظهور آیفون شیوع استفاده‌ی گسترده از ابزارهای دیجیتال باعث شده همه‌ی افراد در مورد ابزارها و اپلیکیشن‌ها نظرات مختلفی داشته باشند. کارگر پایین رتبه‌ی یک فروشگاه در زمینه‌ی استفاده از فناوری اطلاعات، احتمالا نظری مشابه یک مدیر اجرایی عضو هیئت ریاست شرکت یا سازمان دارد.
متخصصان تکنولوژی که اهمیت نقش مدیران ارشد فناوری اطلاعات را به درستی درک نکرده‌اند معمولا سوگوار وضعیت پیش‌آمده برای آنها هستند و این طور می‌گویند که بسیاری از راهبران فناوری اطلاعات، دانش فنی چندانی ندارند. اما مساله اینجاست که آن دسته از مدیران ارشد فناوری اطلاعات که زبده می‌دانند که بهتر است دغدغه‌های فنی (مثل انتخاب پایگاه داده، نوع سیستم‌عامل و …) را به طور کلی کنار گذاشته و به جای آن با همتایان فنی خود درباره‌ی مسائل مهمی مثل استراتژی، رهبری، شیوه‌ی نظارت و نوآوری صحبت کنند.
این مدیران باهوش متوجه شده‌اند که فناوری اطلاعات دیگر حوزه‌ی تاریکی نیست که تنها چند نیروی فنی قادر به درک آن باشند. آنها متوجه شده‌اند که شرکت‌ها و سازمان‌ها دیگر نیازمند شنیدن صحبت‌های کسالت‌آور مدیر ارشد فناوری اطلاعات درباره‌ی تفاوت‌های جزئی سیستم‌عامل‌ها با یکدیگر نیستند. آن چه که امروزه کسب‌وکارها به دنبال آن هستند یک مدیر اجرایی متمرکز شده روی ارزش‌های کلیدی است که با مشارکت و همکاری همتایان فناوری اطلاعات شرکت/سازمان بتواند راهکارهای مناسبی برای مرتفع کردن چالش‌های دشوار پیدا کند.
تغییر آغاز شده است.

این تغییر نظر، مساله‌ی عدم وجود مسیری مشخص برای مدیران ارشد فناوری اطلاعات را به خوبی توضیح می‌دهد.
شاید تحول دیجیتال شامل تهیه و تدارک تجهیزات سخت‌افزاری مثل زیرساخت‌ها و بهبود‌های نرم‌افزای مثل ارتقای رابط کاربری سیستم‌عامل‌ها باشد. اما موفقیت یک برنامه‌ی تغییر و تحول وابسته به مجموعه‌ای از فاکتورهای غیرفنی مثل فرهنگ سازمانی، مشارکت و کارآفرینی است. تحول دیجیتال یک سفر بی‌پایان است. مدیران ارشد در تعامل با دیگر به تعریف مقصد می‌پردازند و در این مسیر از گروه‌های خارجی و داخلی مختلفی برای پیشبرد هر چه بهتر اهداف استفاده می‌کنند.
با این وجود مدیران فناوری اطلاعات نمی‌توانند دغدغه‌های سنتی محول شده را به طور کلی کنار بگذارند. آنها باید به تیمی زبده تکیه کنند که به راحتی عملیات‌های مورد نیاز را انجام داده تا آنها بتوانند بدون نگرانی مشغول مشارکت با سهامداران باشند. از این رو وجود تیمی که بتوان به طور کامل به آن اعتماد کرد کمک شایانی به تمرکز مدیر فناوری اطلاعات بر تحول کسب‌وکار شرکت یا سازمان خواهد کرد.

هر مدیری می‌داند در هر سال، ۳ تا ۵ پروژه باید با موفقیت پیاده‌سازی شود. مدیران ارشد کارکشته سعی می‌کنند با محول کردن فعالیت‌های کم‌اهمیت و روتین به همکاران، تمرکز و مشارکت خود روی اهداف اصلی را تضمین کنند.
از این رو صحبت در این باره که رهبران فناوری اطلاعات شرکت‌ها و سازمان‌ها علاقه‌ای به ویندوز ۱۰ ندارند شاید منصفانه نباشد. بسیاری از سازمان‌ها به شدت به فعالیت‌های مایکروسافت وابسته‌اند. هر تغییری که این غول فناوری انجام می‌دهد توجه این قبیل نهادها را جلب خواهد کرد. مدیران ارشد فناوری اطلاعات به خوبی می‌دانند که ویندوز ۱۰ مزایای بسیار زیادی مثل رابط کاربری بهبود یافته، قابلیت‌های همکاری و … دارد.
اما این مزایا تنها زمانی اهمیت پیدا می‌کنند که بخشی از یک استراتژی کسب و کار بزرگ‌تر باشند. در دنیایی دیجیتالی که غرق در سیستم‌ها و خدمات گوناگون است، ویندوز ۱۰ تنها ابزار دیگری است که شاید به ارتقا بهره‌وری یک سازمان کمک بیشتری نماید. ویندوز ۱۰ تنها زمانی در کانون توجه مدیران ارشد فناوری اطلاعات قرار خواهد گرفت که بتواند کسب‌وکارها را در مسیر دستابی به اهداف یاری دهد.